-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 156
تاريخ: 27/10/61
فرمان امام خمينى به آيتالله ربانى املشى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجتالاسلام آقاى حاج شيخ محمد مهدى ربانى املشى دامت افاضاته
با تقدير و تشكر از زحمات بسيار شما در مقام دادستانى كل كشور و همچنين در شورايعالى قضايى و از آنجا كه جنابعالى مورد وثوق و اطمينان مىباشيد، طبق اصل 91 قانون اساسى جمهورى اسلامى كه به منظور پاسدارى از احكام اسلام و قانون اساسى از نظر عدم مغايرت مصوبات مجلس شوراى اسلامى با آنها شورايى تشكيل مىشود و انتخاب اعضاى فقهاى آن شورا بر طبق شرائط تعيين شده به عهده اينجانب مىباشد، بدين وسيله جنابعالى را به عنوان يكى از فقهاى شوراى نگهبان منصوب مىنمايم. و از خداوند تعالى توفيق بيشتر شما را اميدوارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 157
تاريخ: 3/11/61
بيانات امام خمينى در جمع مديران، معاونان سياسى و برون مرزى و امور شهرستانهاى صدا و سيماى جمهورى اسلامى و گروهى از برادران كارآموز تركمن
با تبليغ فرهنگ اسلامى، به دروغ پراكنىهاى صداهاى خارجى پاسخ دهيد
بسم الله الرحمن الرحيم
تبليغات مسألهاى است پر اهميت و حساس، يعنى دنيا با تبليغات حركت مىكند. آنقدرى كه دشمنان ما از حربه تبليغات استفاده كنند از طريق ديگرى نمىكنند. و ما هم بايد به مسأله تبليغات بسيار اهميت دهيم و از همه چيزهائى كه هست، بيشتر به آن توجه كنيم. بايد تبليغات فرهنگى ما مخصوصاً در راديو و تلويزيون بيشتر باشد. چرا كه الان وضع طورى شده است كه آن روستائى كه در صحرا مشغول امر كشاورزى مىباشد هم به راديو گوش مىكند و در بعضى نقاط تلويزيون هم هست. آنقدرى كه راديو و تلويزيون مىتواند به مردم خدمت كند، روزنامهها و دستگاههايى ديگر نمىتوانند خدمت كنند. شما مىدانيد كه تبليغات خارجى عليه ما زياد است. شما بايد با تبليغ فرهنگ اسلامى، به دروغ پراكنىهاى صداهاى خارجى پاسخ دهيد. امروز ابرقدرتها از انقلاب اسلامى ما سيلى خوردهاند و مىترسند كه مبادا در نقطهاى ديگر، انقلابى ديگر مانند انقلاب ما صورت گيرد. به همين دليل اين روزها شاهد رفت و آمدهاى سياسى در منطقه هستيم. آنها به دست و پا افتادهاند و هر روز توطئهاى جديد مىكنند، ما هم بايد در مقابل آنها مهيا باشيم. همانطور كه امريكا براى توطئه آماده است، ما هم بايد براى مبارزه و مقابله آماده باشيم. مادامى كه بخواهيم مستقل باشيم و زير بار وابستگى نرويم، بايد تحمل اين مشكلات و قدرت مبارزه با آن را پيدا كنيم. امروز ما وارث كشورى هستيم كه وابسته به شرق و غرب بود، و شرق زده و غربزده هم در رأس امور بودند. بنابر اين، بايد محكم بايستيم و اين جمهورى را كه در مقابل همه انحرافات ايستاده است حفظ كنيم. برادران و خواهران مذاهب گوناگون، همه دست در دست يكديگر بگذارند و از حيثيت و كيان اسلام و جمهورى اسلامى دفاع كنند و از اين هياهوها نترسند، كه ما شكست نمىخوريم. شما كه مسؤوليت بسيار سنگينى به عهدهتان مىباشد، مطمئن و استوار به كار خودتان ادامه دهيد، هر روز برنامههايتان را بيشتر و بهتر توسعه دهيد و كوشش نمائيد تا برنامههاى اصولى و منطبق با موازين اسلام، ارائه نمائيد و حيثيت ملت و مذهب خودتان را حفظ كنيد. بايد برنامه براساس بينش و فرهنگ اسلام تنظيم شود. اميدوارم با دلى محكم و گرم در كارى كه داريد، موفق شويد. امروز كشور مال خودتان است. امروز همه مىدانند و مىفهمند
صحيفه نور ج 17 صفحه 158
كه براى خودشان كار مىكنند، براى آتيه كشور خودشان. به خدا اعتماد كنيد كه هر چه داريم از اوست و براى بندگان اوست، پس براى او و بندگان او خدمت كنيد. خداوند همه شما را حفظ فرمايد.
والسلام عيكم و رحمةالله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 159
تاريخ: 14/11/61
فرمان امام خمينى به حجتالاسلام محمد على صدوقى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجتالاسلام آقاى محمد على صدوقى دامت افاضاته
جنابعالى به نمايندگى اينجانب در ستاد نظارت انتخاب دو نفر عضو شورايعالى قضائى تعيين مىشويد تا بر جريان اين انتخابات بر طبق مقررات نظارت نمائيد. انشاءالله تعالى موفق باشيد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 160
تاريخ: 4/11/61
بيانات امام خمينى در جمع كليه نمايندگان مجلس شوراى اسلامى
اين مجلس بهترين مجالسى است كه از صدر مشروطيت تا حالا بوده است
بسم الله الرحمن الرحيم
از آقايان تشكر مىكنم كه در اين هواى سرد و با اين برف تشريف آوردند و از نزديك ما خدمتشان مىرسيم.
من در اين مسأله هيچ شكى ندارم كه اين مجلس بهترين مجالسى است كه در همه دنيا هست و بهترين مجالسى است كه از صدر مشروطيت تا حالا بوده است. من از همه شما بيشتر زمانهاى سابق را ادراك كردهام. من از زمان قاجار و تا حالا مجالس را ديدهام و كيفيت اينكه مردم چه جور انتخاب كردند و چقدر دخالت داشتند مردم و افرادى كه در مجلس آمدند چطور بودند و اين سنوات آخر را كه همه آقايان مىبينند و ديدهاند. در تمام طول مشروطيت، اين مجلس به اين ترتيب كه تمام افرادش تقريباً متدين و معتقد به اينكه بايد اسلام حكومت كند، در تمام دورهها نبوده است اين. و در انتخاباتى كه من از بچگى انتخابات را در حدود خودمان و بعد هم كه از جاهاى ديگر هى شنيده شده است، انتخابات هيچگاه به طور كلى در دست مردم نبوده است. يك مدت زيادى به دست متنفذين منطقه، مناطق، خانها و مالكين بزرگ و اينها بوده است و در آنوقتى كه ديگر آن بساط آنها، قدرتهايشان از بين رفت، دربست در دست حكومت وقت بوده. اگر در تهران مثلاً يكى دو نفر، چند نفر كه انتخاب مىشدند، انتخاب مردم بود و باقىاش نبود (براى اينكه تهران - فرض كنيد - جايى بود كه خيلى نمىشد فشار بياورند) اما جاهاى ديگر مسأله، مسأله مردم در كار نبود، يعنى شوراى ملى ما در هيچ وقت نداشتيم. اگر چند نفر هم ملى در آنها بوده است، لكن مجلس همچو مجلسى نبود كه يك شوراى ملى باشد، و ما امروز داريم يك شوراى اسلامى و ملى به حسب آن بعد صحيحش مشاهده مىكنيم.
مجلس در رأس همه ارگانها واقع شده است
من در اين شك ندارم، در اينكه آقايان وكلا همه به حسب نوع (و اگر استثنا بشود يك استثناى بسيار نادر است) حسن نيت دارند، در اين هم من هيچ ترديدى ندارم و در اين معنا هم كه مجلس در رأس همه ارگانها واقع است و مجلس، ملت است كه متبلور شده است و تحقق پيدا كرده در يك جاى محدود، اين هم بىاشكال است. بنائاً عليه ما تا اينجايش با همه آقايان موافقيم و اعتقاد هم همانطورى
صحيفه نور ج 17 صفحه 161
كه داريد، داريم. لكن هيچ كس و هيچ دستگاهى و هيچ فردى نمىتواند ادعا كند كه من نقص هيچ ندارم. اگر كسى ادعا كرد اين را، اين بزرگترين نقصش همين ادعاست. كسى نيست كه بتواند بگويد كه من ديگر بىعيب هستم. اگر بعضى اشخاص پيدا بشوند كه خوب، بسيارى از عيوب را ندارند، لكن بىعيب ما نداريم در دنيا و ما بايد هميشه توجهمان به آن عيوب خودمان باشد. عيوب احتمالى، نمىگويم عيوب دارند، عيوب احتمالى و انسان كه بخواهد براى خدا كار بكند و به مقام انسانيت برسد، بايد هميشه دنبال اين باشد كه ببيند چه عيبى دارد، دنبال اين نباشد كه ببيند چه حسنى دارد، براى اينكه دنبال اينكه چه عيبى دارد، مىشود كه انسان در صدد رفع آن برآيد و دنبال اينكه چه حسنى دارد، پرده مىشود در چشم انسان و نمىتواند عيوب خودش را ببيند.
من ميل دارم كه اين مجلس، يعنى همه ميل داريد كه اين مجلس كه از همين ملت تشكيل شده است و با رأى همين ملت تشكيل شده است و همه مىدانيد كه اين ملت جز اسلام انگيزه نداشت، حتى مذاهبى كه رسمى هستند، آنها هم ديانت را مىخواهند، خدا را مىخواهند، رضاى خدا را مىخواهند، ما بايد فكر اين معنا باشيم كه اين معنا كه رضاى خداست و آرمان اسلام است، اين معنا را به تمام معنا در صدد باشيم كه متحقق كنيم. انسان گاهى ديدش، مجلس هم همين طور است، ديدها مختلف است، هر دو و همه جمعيت اسلام را مىخواهند، لكن ديد از اسلام اختلاف دارد و مىدانيد كه تقريباً بسيارى از روشنفكرهاى ما هستند، افراد تحصيلكرده ما هستند كه اينها ادعاى اسلام شناسى مىكنند، لكن از اسلام بىاطلاعند. اينطور نيست كه اسلام را به آن معنايى كه دارد، به آن معنا بتوانند بفهمند. يك جنبه يا يك جنبههايى را در آن مطالعه مىكنند و مسائلى در آنجا مثلاً فهمند، لكن جنبههاى زياد ديگرى كه در اسلام هست توجه نمىكنند و اين اسباب اين مىشود كه يك اختلاف نظرهايى پيش بيايد. من ميل دارم كه، شما هم ميل داريد كه اين مجلس طورى باشد كه اگر قانونى را گذراند وقتى كه در شوراى نگهبان برود بىچون چرا قبول كنند. شما مىدانيد كه مردم اسلام را مىخواهند، ديانت را مىخواهند، رضاى خدا را مىخواهند. اينهمه مردمى كه در ايران در اين طول مدت مبارزه كردند و حالا هم دارند در جبههها مبارزه مىكنند و در پشت جبههها هم مبارزه مىكنند، اينها همه براى اسلام است و براى خداست. اينها را ما بايد فكر اين باشيم كه اين نظرى كه به مجلس دارند و نظر اسلامى دارند، اين نظر محفوظ بماند. اين نه مخصوص مجلس است، دولت هم همين طور است. همه كسانى كه مشغول يك شغلى در دولت هستند اين معنا را بايد توجه كنند كه مردم توجه به اسلام دارند، انحراف مختصرى اگر پيدا بشود در يكى از اينها، اين انحراف را مردم نمىپذيرند. و ما بايد براى خدا در صدد رضايت اين مردم باشيم، يعنى اين مردمى كه آن مجلسهاى طاغوتى را به هم زدند و يك مجلس اسلامى درست كردند، دست بسيارى را از توى حبسها گرفتند و بيرون آوردند، از تبعيدها، تبعيد شدهها را برگرداندند. اينها همه چيزهائى بود كه مردم كردند، ما ادعا نمىتوانيم بكنيم كه من كردم، شما كردى، جامعه كرد منتها به توفيق خداى تبارك و تعالى. خداوند اين جامعه را طورى قرار داد و عنايت به طورى شد كه اين جامعه با ديد اسلامى جلو افتادند. جوانهايشان
صحيفه نور ج 17 صفحه 162
را فدا كردند و همه چيزشان را دادند و آن رژيم را و آن كسانى كه آن رژيم را تقويت مىكردند رفتند و يك جمهورى اسلامى پيدا شد و از اين جهت مردم دنبال اسلام هستند. اگر خداى نخواسته در مجلس شورا (نه به واسطه سوء نيت، به واسطه اينكه شناخت كم است) يك دستهاى گمان مىكنند كه مكتب سرمايهدارى بهتر از مكتب كمونيست است مثلاً، يك دسته هم آن طرفش را خيال مىكنند. آن كه خيال مىكند او بهتر است، مىرود سراغ اينكه ببيند در اسلام كجاها اسمى از اين مسأله برده شده، بدون اينكه توجه به اطراف مسأله بكند ببيند كه آنجائى كه گفتند، پهلويش چه گفتند. يك دسته مىروند آن چيزى را كه باز خودشان به نظرشان رسيده، مىروند دنبال آنكه او را پيدا بكنند. من در نجف كه مشرف بودم، مىديدم كه در اين ديوارهاى نجف، كربلا، يك چيزهائى را همين بعثىها كه اساس اديان را منكرند و قبول ندارند، در آنجا نوشتند از نهجالبلاغه، آنهائى كه در نهجالبلاغه راجع به - فرض كنيد كه - انتقاد از اينكه سرمايهدارى اگر چنانچه بزرگ بشود در پهلويش مظلوم پيدا مىشود، اينطور شعارها را مىنوشتند، منتها آنها نيت سوء داشتند. آنها اشخاصى نبودند كه بروند براى اينكه نهجالبلاغه چه مىگويد، اطاعت كنند. و اما همان اشخاصى هم كه حسن نيت دارند، خدمت مىخواهند بكنند به اين كشور، خدمت به اسلام بكنند، گاهى به واسطه بىتوجهى به همه اطراف مسأله، مىبينيد كه يك راهى را پيش گرفتند كه اين راه، راه به خيال خودشان اسلام است، لكن جهات ديگرش را توجه نكردند. از اين جهت آنى كه من آرزو دارم اين است كه ما، شماها كه در مركز قانونگذارى هستيد و از همه مهمتر محل شماست و ديگران هم كه در ما بعد اين واقع هستند، ما تحت تأثير هيچ مكتبى واقع نشويم. نمىخواهم بگويم همه شما تحت تأثير واقع شديد، لكن يك عدهاى ممكن است تحت تأثير تبليغات آن طرف يا تبليغات آن طرف. ما بايد راه مستقيم اسلام را بگيريم و مطالعات اسلامى داشته باشيم، يا از كسانى كه مطالعات اسلامى دارند ياد بگيريم كه آيا سرمايهدارى تا چه حدود در اسلام قبول شده است و اسلام درباره او چه مىگويد و كمونيسم را اصل اسلام قبول دارد يا قبول ندارد اگر يك مكتب انحرافى ما را در تحت تأثير خودش قرار بدهد، ما از اسلام غافل شدهايم، حسن نيت داريم، خيلى هم ميل داريم كه ملت چه باشد، صلاح اين است كه امروز چه جور بشود، صلاح براى اينكه اسلام تقويت بشود اين است كه امروز چه جور بشود. همه اطراف مساله مطالعه نمىشود كه ببينند آن صلاح آخرى، آنكه اسلام گفته است، اين يك مطلبى است كه از خداست. خدا اينطور نيست كه در نظر نگرفته باشد كه مصلحت چى است براى يك ملت يا براى يك جمعيت مصلحت چى است و مصلحت حالا بايد اين باشد، آنوقت آن باشد. آنجاهايش هم كه مصلحتى در تغييرات بوده است خدا گفته است آنها را. احكام ثانويه براى همين معناست كه گاهى يك مسائلى در جامعهها پيش مىآيد كه بايد يك احكام ثانويهاى در كار باشد، آن هم احكام الهى است، منتها احكام ثانويه الهى است. ما بايد در صدد اين معنا باشيم كه اگر رأى به يك پيشنهادى مىدهيم، توجه بكنيم كه ما تحت تأثير يك مكتبى از مكتبهاى دنيا واقع نشويم ما تحت تأثير قرآن باشيم، تحت تأثير احاديث از ناحيه پيغمبر صلى الله عليه و آله. اگر اينطور بشود كارها زودتر مىگذرد و كارها بهتر مىگذرد و نظر مردم به شما، همان نظرى
صحيفه نور ج 17 صفحه 163
است كه حالا هست. اگر ده مرتبه اينطور اتفاق بيفتد كه يك عدهاى كه اكثريت - فرض كنيد - هستند، اينها يك چيزى بگويند، يك عدهاى هم در اقليت باشند چيز ديگر بگويند، برود در شوراى نگهبان و رد كند، اكثريت را رد كند، نقص كند، اگر چندين دفعه اينطور بشود مردم آزرده مىشوند. يعنى آن شناخت مردم از شما ممكن است يك وقت خداى نخواسته تغيير بكند و اين از بزرگترين خطرهائى است كه براى مجلس اسلامى است و براى اسلام است. خطر بزرگ اين است كه امروز ما را آن خطر احتمال مىرود كه آن خطر براى ما باشد، اين است كه يك وقت ملت از حكومت برگردد. ملت را ديگران نمىتوانند برگردانند. آمريكا هر چه به حكومت ما فحش بدهد و به مجلس ما فحش بدهد يا به افراد فحش بدهد، پيش مردم، آنها معتبرتر مىشوند و از آن طرف ديگران، منحرفين هر چه شما را بدگوئى كنند برايتان بهتر است. مصيبت آنوقت بود كه از شما تعريف كنند. اگر چهار مرتبه آمريكا، من آن اوايل مىگفتم اين را كه اينها نمىفهمند چطور اشخاص را زمين بزنند، چهار دفعه تعريف كنند از يك كسى، تعريف كنند از يك چيزى، وقتى تعريف كردند، مردم مىفهمند اين عيبى دارد كه اينها تعريف مىكنند از او، لكن خدا خواسته است كه اينها نفهمند. اگر چند مرتبه مردم ببينند كه در مجلس آنهايى كه فرستادند در مجلس و همه را به ديانت مىشناسند، اينها رأىهائى دهند كه فقهاى شوراى نگهبان براى خاطر مخالفتش با اسلام رد مىكند، خوب، درشان شبهه پيدا مىشود. شما كارى بكنيد كه تحت تأثير هيچ كس، خودتان را از تمام مكاتب دنيا، خودتان را تبرئه كنيد و نصبالعين شما اسلام و قرآن و احاديث اسلامى باشد، منتها چه احكام اوليه، چه گاهى احكام ثانويه. اگر اينطور بشود، شوراى نگهبان رد نمىكند ديگر. و من خوف اين را دارم كه يك مدتى كه شما گفتيد و آنها نپذيرفتند، مردم درشان شبهه بشود، چنانچه اين خوف براى دولت هست. اگر دولت همان مسير مردم را سير كند، اگر دولت با اين مردمى كه در صحنه بودند، چه از بازرگانانشان و چه از عرض بكنم كه ديگر مردمشان و چه از كاسبهاى جزئشان، همه اينها (الا نادرى كه هيچ وقت نبودند) اگر دولت كارى بكند كه اينها را يك وقتى همه را ناراضى كند، از حيث اينكه مالياتها را زياد كند بدون وجه، از حيث اينكه جرم براى تأخير ماليات بدون وجه، از اينكه جريمه براى يك مسائل قرار بدهد بدون وجه، و همين طور قضاتى كه در اطراف هستند، اگر خداى نخواسته طريقشان را يك نحوى قرار بدهند كه مردم كم كم شك در اينها بكنند، آن روز است كه براى ما مصيبت پيش مىآيد، آن روز است كه نه جنگ مىتواند پيروز بشود ونه مجلس مىتواند موفق باشد و نه دولت، آن روز است كه بايد فاتحه را بخوانيم شما آقايان بايد توجه به اين معنا بكنيد كه مسائل را طورى طرح كنيد، مسائل را طورى رأى به آن بدهيد كه در شوراى نگهبان رد نشود، يا اگر رد مىشود در هر سالى يكى دوتايش رد بشود. اما شما از اين ور يك ماه زحمت بكشيد و صحبت بكنيد و رد و ايراد بكنيد و يك مسألهاى را تمام كنيد، آنها بعد از چند روز بگويند اينها خلاف شرع است، با اسلام نمىسازد، يا با قانون اساسى مخالف است كه آن هم از روى اسلام است، اين وهن براى مجلس آورد و اين خوف براى ما ايجاد مىكند كه مبادا يك وقتى مردم خيال كنند كه اينها تدين ندارند، توجه ندارند كه، نه تدين دارند، ديدشان
صحيفه نور ج 17 صفحه 164
آن ديدى كه بايد باشد بعضىشان نيست و الا نه اينكه بىتدين باشند، خير خواهند، حسن نيت دارند، تدين دارند، اما اينطور نيست كه همه اينها در ديدها يك طور باشند و همه اينها در مسائل يك طور باشند. بايد طورى بشود كه اگر شما با هم اختلاف كرديد، مثل اختلاف دو تا مجتهد باشد در مسائل، اختلافى باشد كه دو مجتهد با هم دارند. آن اختلاف اگر باشد، پيش مردم هم مقبول است، پيش شوراى نگهبان هم مقبول مىشود. و اما اگر بنا باشد كه يكىاش از يك طرفى بيفتد كه شوراى نگهبان بگويد اين خلاف اسلام است، شوراى نگهبان نمىگويد كه اين خلاف فتواى من است يا خلاف فتواى زيد است، او مىگويد خلاف اسلام است، اگر اينطور بشود و تكرار بشود، اين خطرى است براى شما و براى همه و اگر دولت هم بخواهد اينطور مشى كه گاهى وقتها مىشود، اين را ادامه بدهد و مردم را در فشار قرار بدهد، بازار را در فشار قرار بدهد، بداند كه فاتحه آن دولت هم خوانده خواهد شد. جلب نظر مردم از امورى است كه لازم است. پيغمبر اكرم جلب نظر مردم را مىكرد، دنبال اين بود كه مردم را جلب كند، دنبال اين بود كه مردم را توجه بدهد به حق. شما هم بايد دنبال همين معنا باشيد، دولت بايد دنبال همين معنا باشد، ارتش بايد همين معنا را داشته باشد، پاسدارها بايد همين طور باشند. اگر خداى نخواسته بعضى از پاسدارها جوانى بكنند و يك كارى كه بر خلاف موازين است انجام بدهند، اگر اين تكرار بشود خداى نخواسته چشم مردم از آنها، رأى مردم از آنها بر مىگردد و مورد سوأل واقع مىشوند و اين مصيبت است. شما گمان نكنيد كه قدرت نظامى شما را نگه داشته است، قدرت ايمان شما را نگه داشته است و پشتيبانى ملتها، ملت. اين را بايد، اين پشتوانه را بايد حفظش بكنيد. اگر اين پشتوانه خداى نخواسته يك وقتى از دست ما برود، همه از بين خواهيم رفت و اسلام هم دستخوش باز يك مسائل ديگر مىشود.
ما امروز مسؤول اسلام، قرآن شريف و همه انبيا هستيم، بايد بر وفق آراء آنها عمل كنيم
و ما امروز مسؤول اسلام، مسؤول قرآن شريف، مسؤول همه انبيا هستيم، بايد ما بر وفق آراء آنها عمل بكنيم.
و يك كلمه ديگر هم بايد عرض كنم و آن اينكه گاهى وقتها يك كلمهاى فرض كنيد كه من مىگويم، يك چيزى من مىگويم، به نظر شما هم خوب مىآيد، مثلاً، آنوقت مىبينى كه در جاهايى، از اين يك برداشتهائى كردهاند كه مشمول معصيت شدهاند. به من اطلاع دادهاند (من كه بيرون نيستم، اما اشخاصى به من اطلاع دادهاند) كه بعضى نوارهاى بسيار مفتضح در بعضى از جاها هست به عذر اينكه فلانى گفته است كه كسى حق ندارد به كسى، من همچو چيزى گويم كه كسى حق ندارد نهى از منكر كند؟! من اگر بفهمم كه واقعاً اين صحت دارد، اذن مىدهم به آن كسى كه مىخواهد اينها را از اطراف خيابانها بيرون كند، اين دكانهايى كه اين كارها را مىكنند دكانشان را برچينند. خودشان توجه كنند كه اين مسائل، يك مسائلى است كه آبروى اسلام در خطر است برايش. در جمهورى
صحيفه نور ج 17 صفحه 165
اسلامى علناً يك همچو مسائلى در خيابانش بشود، اين را نمىشود، تحمل بكنند، مردم تحمل نمىكنند. و به من نسبت مىدهيد، دروغ نسبت مىدهيد، من همچو كارى نمىتوانم بكنم كه يك مسأله خلاف شرع را من بگويم بله بايد بشود. ما چيزهائى كه بر خلاف است مىگوييم نبايد باشد، نه چيزهائى كه بر خلاف است بايد باشد.
بنابر اين پاسدارها كه عزيزترين افراد هستند در اين كشور بايد فكر كنند كه اين عزت خودشان را و اين محبوبيت خودشان را حفظ كنند. اگر اين حفظ نشود پوسيده مىشوند، از بين مىروند و اين به اين است كه مشىشان را مشى اسلامى قرار بدهند. دادگاهها مشىشان را مشى اسلامى قرار بدهند. مىدهند اما خيلى توجه كنند، اگر يك جا ديدند كه يكى اشتباه كرده، اشتباه را به او بگويند، اگر ديدند تعمد كرده، اطلاع بدهند تا با او رفتار اسلامى بشود و بالاخره همه ما، همه اين دولت و همه اين اشخاصى كه در كارهاى دولتى، يا در كارهايى كه در جمهورى اسلامى بايد بشود دست به كار هستند، بايد اين حيثيت خودشان را پيش مردم حفظ كنند و اين حيثيت حفظ مىشود به اينكه به مر اسلام عمل بشود، اعم از احكام اوليه و اگر چنانچه نشد و تشخيص داده شد به اينكه الان مصلحت در حكم ثانوى است، احكام ثانويه و اما اين هم بايد روى تشخيص صحيح باشد. خوب، يك نفر مىنشيند مىگويد كه الان حكم اضطرارى است بايد فلان چيز بشود، يك عدهاى مىگويند نيست اضطرارى. اينكه نمىشود گفت كه حالا كه يك عدهاى گفتند اضطرارى است، ما او را گيريم، فرض كنيد چند نفر هم او اكثريت دارد. شما بايد يك كارى بكنيد كه اضطرارى را قبول كند، شوراى نگهبان قبول كند، مجلس لااقل دو ثلثاش رأى بدهد به اينكه اين امر اضطرارى است، مشورت كنند با اشخاص مطلع. ما بايد به مر اسلام عمل كنيم. آقايان، شما بايد به مر اسلام، هم تكليف شرعىتان است، هم حكم عقل است كه ما بايد حفظ كنيم مردم را. اگر يك وقتى مردم تو خيابان ريختند و شعار بر ضد ما دادند، شعار بر ضد كسانى دادند، خوب، آنوقت چه مصيبتى است. ما بسمان است آن شعارهايى كه در خارج برايمان مىدهند و آن شعارهايى كه منافقين مىدهند و امثال آنها. ما وقتى مردم را داريم، اسلام را داريم و رضاى خدا را داريم، همه چيز داريم و هيچ يك از آن تبليغات سوء تأثيرى نمىكند، اما اگر خداى نخواسته مردم يك وقتى لغزش پيدا كردند ديدند شما خداى نخواسته داريد يك كار خلافى كنيد و خيال كنند عمد است، خوب، آنها كه نمىدانند اين مسائل را، توده مردم كه نمىتوانند مسائل را تحليل كنند به طورى كه بفهمند كه كجا عمد بوده، كجا نبوده، فلان آقا چه بوده است، او چه بوده، اين مصيبت مىشود برايتان. و من اميدوارم كه انشاءالله جديت زياد در اين مسأله بكنيد و انشاءالله رأىهايى كه شما مىدهيد، مشورتها زياد باشد، بلكه گاهى وقتها با بعض افراد شوراى نگهبان مشورت كنيد و بعد از اينكه مشورت شد و اين امور آنطور شد، ديگر نه شوراى نگهبان رد كند و نه مردم ناراضى مىشوند. مردم وقتى ديدند يك حكمى را حكم خداست، مجلس گفته است، شوراى نگهبان هم كه دنبال اين است كه احكام اگر خلاف اسلام باشد ردش كنند، حالا كه قبول كردند اسلامى است، مردم با اسلام كه دعوا ندارند. مردم، اسلام هر چه بفرمايد قبول مىكنند. كسى كه جوانش را براى اسلام مىدهد
صحيفه نور ج 17 صفحه 166
ديگر دنبال اين نيست كه مثلاً فلان چيز را ندارد، چطور باشد، يا فلان چيز را دارد، چه بشود. ما بايد اين اسلام عزيز را نگهدارى بكنيم. مجلس اسلامى ما نگهبان اسلام باشد و همه ارگانها و دولت، نگهبان اسلام، خدمتگزار اسلام باشد، وقتى خدمتگزار اسلام شد همه مسلمانها با آن موافق هستند. چه در ايران و چه در خارج ايران، همه با آن موافق هستند، آن عدهاى هم كه مخالف هستند، مخالف اسلام اصلش هستند، آنها هم تأثيرى ديگر حرفهاشان ندارد. و من اميدوارم انشاءالله كه اين جنگ به زودى تمام بشود و به نفع شما تمام بشود، به نفع اسلام تمام بشود و اشخاص اگر چنانچه يك وقت احتياج به آنها شد باز بروند به جبههها، اگر احتياج باشد واجب است بروند، اگر احتياج نباشد، نه، لازم نيست. گاهى وقتها هم آنها مىگويند نبايد بيايند. و كمك كنند و انشاءالله با دولت هم كمك كنند راجع به شاهراه سازىها، راجع به اين مسائل، بايد دنبال اين باشند كه كمك بكنند. و الان ما كارمان آنى است كه در رأس امور است همه مىدانيد كه الان جنگ است، اگر اين حل شود مسائل ديگر چيزى نيستند، حل مىشوند انشاءالله. خداوند همه شما را حفظ كند و موفق كند و سلامت بدارد و براى اسلام همه ما خدمت كنيم و انشاءالله هواهاى نفسانى را كنار بگذاريم و آن چيزى را كه به حسب حديث پيغمبر اكرم است كه: ان اخوف ما اخاف عليكم اثنان يكى اتباع هواست، يكى هم طول امل است. هواها از بين برود، طول املها از بين برود. اينطور نيست كه ما هميشه باشيم، دير و زود دارد، زود و دير دارد، چند روز آن، چند روز آن، هر كسى پنچ روز نوبت اوست و بعدش وارد مىشود به يك دنيائى كه دنياى هميشگى است، ابدى است، يا ابدى در نعمت انشاءالله شماها باشيد يا خداى نخواسته طور ديگر. بنابر اين ما بايد رضاى خدا را به دست بياوريم و دنبال اين باشيم كه رضاى او به دست بيايد. حالا او روشنفكرى كه يك خيال ديگر مىكند، هر چه مىخواهد بگويد. آن دولت ديگرى هم كه يك چيزى مىگويد، نقى مىزند، آن هم هر چه خواهد بگويد، آن منافقى هم يك چيزى مىگويد، آن هم هر چه خواهد بگويد. ما رضاى خدا را به دست بياوريم، چيزهاى ديگر سهل است. والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 167
تاريخ: 17/11/61
بيانات امام خمينى در ديدار با نماينده امام در شهربانى، رئيس شهربانى كل كشور و رؤساى شهربانىهاى مراكز استانها
بايد رفتارتان با مردم طورى باشد كه هنگام مشكلات، همين مردم مشكلاتتان را رفع كنند
بسم الله الرحمن الرحيم
بحمدالله انقلاب اين جدايى را از ميان برداشت. ايران امروز يك گروه و يك حزب الهى شده است و دولت و قواى نظامى و انتظامى و روحانيون و همه اقشار مردم در يك صف واحد و طولانى قرار گرفته و مىخواهند به اسلام و مردم خدمت كنند. و شما هم بايد كارى بكنيد كه آن ذائقه تلخى كه مردم در گذشته از ديگران داشتهاند به ذائقه شيرينى مبدل سازيد، كه اگر چنانچه خداى نخواسته مشكلى برايتان پيدا شد، همين مردم كوچه و بازار بيايند و مشكل شما را رفع كنند، كه الان هم بحمدالله وضع همين طور است. چون مردم احساسشان اين است كه همه چيز از خودشان است و هيچ چيز را غريبه نمىدانند و شما را فرزندان خودشان مىشناسند پس شما بايد به وظيفه فرزندى خود و آنها هم به وظيفه پشتيبانى و پدرى عمل كنند. و مطمئن باشيد تا اين نعمت هست شما قوى و قدرتمند هستيد و هيچ قدرتى نمىتواند شما را از بين ببرد، خدا هم شما را تأييد مىكند.
از وظائف شهربانى است كه جلوگيرى از منكرات كند
من مسائل كلى را قبلاً نوشتهام كه بايد ايران يك مملكت اسلامى و همه چيزش اسلامى باشد. اگر كسى در احوال شخصاش مرتكب معصيت و فساد هم بشود و بر فرض اثبات هم، روى موازين شرعى بايد امر به معروف و نهى از منكر نمود. نبايد كسى از اين معنا سوء استفاده كند و در خيابانها كار خلاف شرع انجام دهد. يكى از وظايف شهربانى جلوگيرى از منكرات است و ما هم شهربانى را به خاطر عمل به وظايفش مىخواهيم. اگر كسى در خيابان از دستورات شهربانى و رانندگى تخلف كرد، بايد تعقيب بشود و اصولاً هر چه در حفظ نظام مملكت و شهر دخالت دارد بايد با جديت عمل گردد. اگر شما مراكزى را مىبينيد كه در آن توطئه بر عليه انقلاب و نظام جمهورى اسلامى در كار است براى خنثى كردن آن زود عمل كنيد. و ابداً اين صحبت نيست كه دل شما بلرزد كه مبادا مسألهاى پيش آيد، مثلاً در منزلى كه گروهى اجتماع كردهاند و خواهند انفجار و يا خرابكارى انجام دهند و يا يك
صحيفه نور ج 17 صفحه 168
دسته و اشخاصى را از بين ببرند، اين وظيفه مأمورين است كه جلوى آن را بگيرند، و مراكزى كه اشخاص فاسدى مىخواهند در آن هروئين و ترياك تقسيم كنند و يا فساد و فحشا و منكرات و مشروبات را رواج داده و عشرتكده داير كنند، كنترل نمايند. من اميدوارم كه شما در كارهايتان موفق باشيد و وظايف خود را به طور شايسته انجام دهيد. خداوند همه شما را تأييد كند.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 169
تاريخ: 10/11/61
بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان اصناف و بازاريان تهران و سراسر كشور
يكى از قشرهاى عظيم متعهد به اسلام بازار است
بسم الله الرحمن الرحيم
متشكرم از اينكه امروز مواجه هستم با قشر متعهد اسلامى نمايندگان سراسر كشور از اصناف و بازرگانان و من امروز بايد يك مقدار راجع به بازار صحبت كنم، يك مقدار هم راجع به دولت. آنكه راجع به بازار است، همه مىدانيم، مىدانيد كه بازار يكى از قشرهاى عظيم متعهد به اسلام و در هر غائلهاى كه براى اسلام پيش آمده است، اين بازار است كه پيشقدم است. در قضيه تنباكو و حكم مرحوم ميرزاى شيرازى اعلى الله مقامه اين بازار بود كه همراهى كرد و منتهى به قيام شد. بعضى از بازرگانان اصفهان، از قرارى كه نقل شده است يكى از بازرگانهاى معتبر بوده است، تمام تنباكوهائى كه داشته است و آنوقت تاجر تنباكو هم گفته شود بوده است - پس از حكم ميرزا، آورد در ميدان شاه و آتش زد و مشابه او بازارهاى ديگر در تائيد حكم ميرزا در آنوقت قيام كردند، حتى شهيد هم دادند و پس از آن، در طول مشروطيت و استبداد به صورت مشروطيت، باز در هر زمينه، اين بازار است كه پيشقدم است و همراه با ساير قشرهاى ملت از كارگران و كشاورزان و امثال اينها، مجاهده كرده است و مشكلات را تحمل كرده است و در پيشبرد مقاصد اسلام آنچه كه توان داشته است، عمل كرده است و در اين پنجاه سال سياه كه تاريخ ايران را سياه كرد، سياهتر از رژيمهاى سابق كرد، فشار بر بازار بسيار بود و بيشتر بود و از بازار آنها خيلى وحشت داشتند و لهذا يك وقت هم بناى بر اين گذاشتند كه اين سقفها را خراب كنند، از زير اين سقفها خوف داشتند، لكن موفق نشدند. و در اين نهضت، بازار يك حظ وافر در امور داشت از تعطيلىهائى كه كرد، از اعتصاباتى كه كرد، البته ساير قشرها هم سهيم بودند، لكن بازار هم يك قشر عظيم سهيم در اين امر بود و در اين جنگ هم، بازار هم در جبهه فرستاد و هم در پشت جبهه خدمت كرد. الان هم باز، بازار است كه خدمت مىكند و از اسلام عزيز و از جمهورى اسلامى نگهدارى مىكند.
ميرزا، يك آقاى مرجع بود در يك دهى از عراق، او نمىتوانست كه خودش يا طلبههائى كه آنجا دارند بسيج كنند براى مقابله با آن سلطنت استبدادى. او حكمى فرمود، علماى بلاد هم نمىتوانستند خودشان راه بيفتند و اين استبداد سياه را بشكنند. اين بازار و ملت بود كه پشتيبانى از مراجع خودشان كردند، از علماى خودشان مىكردند و آنهائى كه به راه استبداد مىرفتند، آنها را به
صحيفه نور ج 17 صفحه 170
زمين مىزدند و در همين نهضت و در همين قضايائى كه همه شاهد بوديد و شاهد بوديم. باز، بازار است كه تعطيلات طولانى كرد و با تعطيلات طولانى و تظاهرات و اعتصابات و چيزهاى ديگر از اين نهضت پشتيبانى كرد. البته قشرها هم همه بودند و خداوند همه را تائيد كند. اين بازار است كه از اول، پشتوانه احكام اسلام بوده است و حالا هم هست و انشاءالله بعدها هم خواهد بود و اميدوارم كه دولت توجه عميق خاص بكند به بازار و آنچه كه از دست او بر مىآيد به اين قشر متعهد خدمت بكند.
متصديان امور همهشان مىخواهند خدمت بكنند و آنقدر كه قدرت دارند عمل مىكنند
آن چيزى كه مربوط به دولت است، بايد من عرض بكنم و شما هم مىدانيد و شايد بعضىها كمتر بدانند، بعضىها بيشتر. آن شناختى كه من از اين متصديان امور دارم كه بعضى از آنها سالهاى طولانى با آنها بودهام و از نزديك ملاقاتشان مىكردهام و بعضى ديگر هم كه در طول اين خدمتى كه مشغول بودند با آنها آشنا شدم. ما يكى، يكى از اينها را، البته به طور اجمال كه مزاحم شما نشوم، به شما عرض مىكنم. شما اگر گمان بكنيد كه در تمام دنيا، رئيس جمهورها و سلاطين و امثال اينها، يك نفر را مثل آقاى خامنهاى پيدا بكنيد كه متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار و بناى قلبىاش بر اين باشد كه به اين ملت خدمت كند، پيدا نمىكنيد. ايشان را من سالهاى طولانى مىشناسم و در آن زمانى كه اول نهضت بود ايشان وارد بود و به اطراف براى رساندن پيامها تشريف مىبردند و بعد از اين هم كه اين انقلاب به اوج خودش رسيد، ايشان حاضر واقعه بود همه جا، تا آخر و حالا هم هست. يك نعمتى خدا به ما، اين است كه داده.
مجلسمان را شما ملاحظه كنيد، بسيارى از آنها را من از نزديك مىشناسم، يعنى سابقه طولانى دارند مثل رئيس مجلس و بسيارى از آقايان ديگر، و آنها را با تعهد و تعهد به اسلام و خدمتگزارى و هر چه توان دارند، آنها را مىشناسم و در اين طول مدتى كه مجلس برپاست مىدانم كه همه اينها خدمتگزارند، در بين آنها من نمىتوانم يكى را پيدا كنم كه بتوانم بگويم كه اين، تعهد به اسلام ندارد. البته اختلاف سليقه، اختلاف ديد، اختلاف اجتهاد در هر قشرى هست، در علما هم هست، در مجتهدين هم هست، در شما آقايان هم هست كه اختلاف سليقه داريد، اختلاف ديد داريد لكن مشتركند در اينكه خدمتگزارند و همه مىخواهند خدمتگزار باشند و در بين آنها من حتى يك نفر را نمىتوانم بگويم كه اين يك نفر به اسلام خيلى علاقه ندارد، همهشان علاقمندند با اختلاف سليقهاى كه دارند. و شوراى نگهبان، اين فقهائى كه در آنجا هستند تمامشان را من از نزديك سالهاى طولانى مىشناسم كه بايد بگويم اينها را من بزرگ كردهام آنها هم كه حالشان معلوم است. و اما دولت آنها را هم بعضى از آنها كه سالهاى طولانى من با آنها آشنا بودم، بعضى از وزراء و بعضى از آنها را در اين مدتى كه متصدى خدمت بودند، با آنها آشنا شدم و آنها را شناختم، اينها هم همهشان مىخواهند خدمت بكنند. شما گمان نكنيد كه در بين آنها، يكى پيدا بشود كه نخواهد خدمت بكند و آنچه كه توان دارند اينها، هم توان خودشان را انجام مىدهند و آنقدر كه قدرت دارند عمل مىكنند. قوه قضائيه هم كه معلوم است
صحيفه نور ج 17 صفحه 171
اشخاصش، من از اول آشنا بودم به بسياريشان و الان هم اشخاص معتبرى در آنجا هستند، متعهدى هستند، لكن من تفضيل ديگر نمىخواهم بدهم.
گرفتارىهائى كه دولت الان با آن مواجه هست، يك قضيه الان قضيه جنگ است
من مىخواهم حالا به شما آقايان گرفتارى، بعضى گرفتاريهاى اينها را، نه همه را، بعضى گرفتارىهائى كه دولت الان با آن مواجه هست عرض كنم تا ببينيد كه با اين گرفتارىهاى الان هم بسيارى از كارها را انجام دادهاند و در سر تا سر كشور خدمتهائى كردهاند كه در اين پنجاه سال نشده است. اين آيا سزاوار اين نيست كه ما تقدير كنيم از آنها و تشكر؟ يك قضيه الان قضيه جنگ است. شما شايد بعضىتان بدانند كه جنگ در هر روز چقدر خرج دارد، چقدر مهمات مىخواهد، چقدر مخارج روزانه است براى جنگ. نفس جنگ امروز در هر روز بيشتر از چند صد ميليون خرج دارد. پهلوى اين بگذاريد آن خرابىهايى كه در جنگ به ما وارد شده است و آن جناياتى كه رژيم بعث بر اين ملت ضعيف كرده است. دنبال اين جنايات، آوارههايى كه جنگى هستند و غالب بر بيشتر از يك ميليون، دو ميليون هست كه حالا من عددش را خيلى نمىدانم آنها هم يك چيزى هست كه دولت بايد درست كند كارشان را. پهلوى اين بگذاريد آوارگانى كه از عراق، از ايرانىهايى كه سابق در عراق بودند و زندگى در عراق مىكردند، بيرون كردند و دولت متكفل امور آنهاست، آوارههائى كه از افغانستان الان در ايران هستند و مشكلات زيادى دارند آنها هم، اين خرابىهائى كه بخواهند ترميم بكنند (البته ملت خيلى كمك مىكند در همه اين امور لكن اينطور نيست كه كمك ملت كافى باشد، اين مقدار از كمك كه كردند) دولت هست كه متكفل اين امور هست و مسؤول اين امور هست، هر روز مواجه با يك مشكلات عظيم است. مىخواهد كه كاميون براى جنگ بفرستد راجع به خواربار كه بايد از اينجا به آنجا ببرند گرفتار است، بخواهد خواربار را بفرستد راجع به جنگ گرفتار است، معذلك با تمام قوا جنگ را مقدم مىدارد. الان گرفتارى دولت به قدرى است كه اين بودجههائى كه ملاحظه مىكنيد اينها نمىتواند كار دولت را درست كند، اين ملت است كه بايد درست كند.
حالا من عرض مىكنم به شما، ما فرض مىكنيم كه حضرت امير سلامالله عليه امروز در ايران بود و رئيس دولت بود و ملاحظه مىكرد كه يك جمعيتى، صدام و آنهائى كه با او موافقند، يعنى همه دولتهاى دنيا به استثناى بعضى، اين هجوم كرده است به ايران و خرابى كرده است و نفوس مردم را تلف كرده است و آواره كرده است و غارت كرده است و خرابى. حضرت ببينند كه الان اسلام و ملت اسلام و اعراض نفوس ملت اسلام در خطر اين است كه اين ياجوج و مأجوج بريزد به ايران و همان كارى را كه در اهواز كرد و خرمشهر كرد در تهران بكند و در مشهد بكند و در اصفهان. اگر حضرت احساس اين معنا را كرد، چه كرد؟ مىنشست موعظه مىكرد؟ مىگفت كه خودم تنها درست مىكنم؟ پول نداشت، كافى نبود، ماليات تنها كافى نبود، چه بكند؟ حضرت آنوقت حكم مىكرد به اينكه مردم
صحيفه نور ج 17 صفحه 172
به حسب توانشان، مستضعفين، طايفه كم درآمد، اينها كنار و طايفههائى كه پر درآمدند، صد ميليون مثلاً اينها هر سال در مىآورند و بيشتر و خصوصاً آنهائى كه كارى به كار اين مسائل ندارند، البته نوع بازرگانان اينجور نيستند، نوع تجار اينجور نيستند، نوع كسبه اينطور نيستند، اما در بينشان خوب اشخاصى هست، شما هم مىشناسيد كه يك معامله چند صد ميليونى مىكند و در آن معامله هم بيشتر از صد ميليون نفع مىبرد و حساب و كتابى هم در كارش نيست. اميرالمؤمنين با اين كشورى كه در معرض خطر است چه مىكرد؟ همه افراد را مىفرستاد جنگ با فشار، اموال اشخاصى كه ثروتمند بودند و اينها را مىگرفت و مىفرستاد و اگر نمىرسيد عباى خودش را مىداد، عباى من را هم مىداد، كلاه شما را هم مىداد براى حفظ كشور اسلام، براى حفظ نواميس خود اين مردم. شما مىدانيد كه اگر خداى نخواسته صدام يك وقت دستش به تهران برسد چه خواهد كرد؟ براى شما اموال مىگذارد؟ براى شما اعراض مىگذارد؟ براى شما نفوس مىگذارد؟ مىدانيد چه خواهد كرد؟ مىدانيد كه خطر دارد الان؟ خطر، صدام قابل آدم نيست، اما صدام و آنهايى كه پشتوانه او هستند، دولتهايى كه پشتوانه او هستند، آنهايى كه كمك مىكنند به آنها، قدرتهاى بزرگى كه اسلحه مىدهند، قدرتهاى بعد از او كه آدم مىفرستند، تجهيزات مىفرستند، و افراد مىفرستند، خوب، يك همچو خطرى الان براى ايران هست. آيا در يك همچو خطرى كه همه متوجه همه است، نه متوجه يك قشرى، خطر خوزستان متوجه همه جاى ايران است، خطر خرمشهر و آبادان و - عرض مىكنم كه - آنجاهايى را كه آنها آنوقت در تصرف داشتند و آن كردند كه مغول نكرده بود در طول تاريخ، اين متوجه به همه است. انصاف است كه در يك همچو وقتى احتكار بشود، اين ملت را در مضيقه بگذارند؟ انصاف است كه در يك همچو وقتى گرانفروشى بشود كه دولت به جان بيايد و نتواند درستش بكند، يا بايد كمك كرد به اين دولت؟ تكليف نداريم ما كه كمك مىكنيم؟ تكليف شرعى، اين اصناف محترم، اين بازارىهاى محترم، اينها مىتوانند مبارزه كنند با گرانفروشى، با اينكه اجناس را به قيمت ارزانتر بفروشند، آن مقدار كه گيرشان آمده، اگر اجناس را به قيمت ارزان بفروشند، محتكرين كنار مىروند، نمىتوانند نگه دارند، يا محتكرين را بروند خود اصناف بروند آنجا، به آنها بگويند آقا چرا اين كار را مىكنيد در يك همچو وقتى كه همه چيز ما در معرض خطر است، ما حق داريم كه بنشينيم هى گله كنيم از اينكه مثلاً فلان چيز كم است، فلان چيز زياد است؟ خوب نمىتوانيم. مسأله بالاتر از اين معنايى است كه من و شما خيال مىكنيم، مسأله، مسأله آمريكا است نه مسأله صدام. مسأله فرانسه هست، مسأله شوروى است.
بازار را ما بايد حفظش كنيم با تمام قوا، از آن طرف بازار بايد دولت را حفظ كند
خوب، ما بايد، اين ملت ما تا حالا مقاومت كرده و خداوند انشاء الله حفظشان كند و از اين بعد هم مقاومت كرده است و مىكند و بايد هم زيادتر مقاومت كند. شما بسياريتان يادتان هست اين جنگ دوم را، ما كه داخل جنگ نبوديم، طرف جنگ نبوديم و لكن وقتى كه اينها ريختند به ايران و ايران هم هيچ نتوانست كارى بكند و آن ارتش شاهنشاهى و آن حرفهائى كه رضاخان مىگفت، معلوم شد
صحيفه نور ج 17 صفحه 173
همهاش پوچ بود، اينها وقتى وارد شدند، با اينكه آنها هم كارى به مردم نداشتند، همين وارد شدند، اما ديديد كه ارزاق چه جور بود؟ ديديد كه هيچ نانى پيدا نمىشد؟ ديديد برنج نبود؟ هيچ نبود، جيرهبندى بود، آن هم با آن قيمت گران در بعضى اجناس. ما امروز در جنگ هستيم آقا، ما، شوخى نيست. مسأله جنگ شوخى نيست، خرج جنگ شوخى نيست، مقاومت در مقابل جنگ شوخى نيست، يك لشكر را يا چندين لشكر را تجهيز كردن براى مقابله، اينها يك امورى است كه دولت گرفتارش هست و دارد خدمت مىكند. ما اين دولتى كه خدمت مىكند بايد تقديرش بكنيم، كمكش بكنيم. چهار نفرى كه توجه ندارند، يك چهار نفر ديگرى هم كه منافق هستند مىآيند هى به او يك چيزى مىگويند، به آنها يك چيزى مىگويند، ناراحتى ايجاد مىكنند در مردم. خدا داند كه با اين جنگ و با اين وضعى كه الان براى ايران هست و آن محاصره اقتصادى كه هست و آن كمكها و كارشكنىهايى كه هست و آن تبليغات سوئى كه بر ضد شما و بر ضد اسلام هست، معذلك دولت ايستاده است و دارد خدمت مىكند، اين اعجاز است. بايد ما كمكش بكنيم، زير بغلش را بگيريم تا بتواند كار بكند. بايد اشكالاتى كه حتماً مىدانند، خود آنها هم مىدانند كه اشكال زياد است، اما چه بكنند؟ بگويند كه رها، هر كس هر كار مىخواهد بكند؟ خوب، يك عده هستند كه وارد مىكنند و به قيمتهاى چندين مقابل مىفروشند، يك عده هستند كه احتكار مىكنند، يك عده هست نمىكنند خوب، اين بيچاره دولت چه بكند؟ جنگ را رهايش كند، مىشود؟ آوارگان را رهايش كند مىشود؟ مستضعفان را رها كند، مىشود؟ شما ببينيد در همين بساطى كه الان براى ملت ما پيش آمده است و دولت هم آنقدر در مقابل اينها مقاومت كرده، چقدر ساختمان كرده براى مردم، چقدر راهسازى كرده براى مردم. من مكرر به اينها گفتم كه آقا اين كارهايى را كه مىكنيد، بياييد بگوييد، بيائيد به مردم بگوييد تا توجه پيدا كنند. خوب شما هم خيلى مىدانيد اكثر شايد بدانند كه در آنجاهائى كه هيچ برايشان كار نشده بود، نه آب داشتند، نه زمين داشتند، نه راه داشتند، هيچ نداشتند، نه طبيب داشتند، الان همه اينها تا يك حدودى كه قدرت داشته دولت، عمل كرده و خوب عمل كرده است. بنابر اين ما بايد از يك همچو دولتى كه نمونه است، شما خيال مىكنيد كه صدام اينطورى عمل مىكند؟ صدام هم مبتلاى به جنگ است، همه هم به او كمك كنند، اما بپرسيد از آنهايى كه از عراق مىآيند ببينيد چه مىكند او، بپرسيد از اين آقايان عراقى كه آمدند و فرار كردند آمدند، دارد چه كند با اين مردم، اين حبسهاى او و اشخاص اخيار را در حبسهايش چه مىكند. بنابر اين ما دو طرف قضيه را بايد ملاحظه كنيم. از آن طرف بازار را ما بايد حفظش بكنيم با تمام قوا، همهمان موظفيم. بازار است كه ما را نگه داشته، همه را نگه داشته، از آن طرف، بازار بايد دولت را حفظ كند. اگر رها كند چه بكند دولت. آقاى موسوى، نخست وزير يك كاسب است مثل شما كاسب بوده ديگر، پدرش هم الان ظاهراً كاسب است. خوب، آن كه چيزى ندارد كه خودش بدهد، وزيرهاى ديگر هم همه از اين قبيلاند. دولت خودش كه چيزى ندارد. دولت مىخواهد دفاع از جان شما، از ناموس شما، از مال شما، از حيثيت شما بكند. خوب، ما خودمان بايد اين كار را تكفل بكنيم و آن مقدار كه مىتوانيم، اينهايى كه سرمايههاى كلان دارند. اگر يك وقتى شما
صحيفه نور ج 17 صفحه 174
شنيديد كه اين آقايان بعضى مىگويند تروريست اقتصادى و محتكرين را مىگويند، محتكرين را مىگويند، عامه بازار كه محتكر نيستند، متعهدند آنها، آنها خلاف شرع نمىكنند. يك دسته هستند كه هم نق مىزنند، هم كارى به اين كارها ندارند، هم مال مردم را احتكار مىكنند و گران مىفروشند و بازار سياه درست مىكنند، يك دسته هم اينها، اينطور نيست كه به بازار كسى جسارت كند، من تا حالا از هيچ كس نشنيدم كه در بازار يك حرفى زده باشد. خوب، اين بازارى است كه بازار مسلمين است، اين بازارى است كه از اول تا حالا خدمت كرده و حالا هم خدمت مىكند، بعدها هم خدمت خواهد كرد. بنابر اين ما هم در گرفتارىهاى دولت بايد ملاحظه كنيم، هم گرفتارى مستضعفين و بيچارهها بايد ملاحظه كنيم، هم گرفتارى اين آوارههايى كه آمدند و الان هستند. ما كه نمىتوانيم اين آوارهها را، خصوصاً اين آوارههايى كه از خود ما هستند از اهواز آمدند، از - عرض كنم - خرمشهر آمدند، از اين بلادى كه مورد تعدى واقع شده است آمدند، از خوزستان آمدهاند، بالاخره از جاهاى ديگر هم آمدهاند و همين طور ميهمانهايى كه داريم، خوب افغانى هستند، مسلمان هستند يا فرض كنيد كه عراقى هستند يا بيچارهها را از خانههايشان دور كردند، مالشان را بردند، خودشان را فرستادند اينجا. خوب، بايد چه كرد با اينها؟ نبايد اينها را پذيرائى كرد؟ ما مسلمانيم، آنها هم مسلمانند. ما بايد از آنها پذيرائى كنيم. خدمت كنيم به آنها و اين دولت است كه دارد اين كارها را مىكند. عمق كار دولت را ما نمىتوانيم درست بفهميم، تا يك دولت نيايد بنشيند، تا بعضى از آقايان محترم اصناف نروند پيش دولت بنشينند، از اين نمايندگان، دولت برايشان تشريح كند كه ما گرفتارىمان چى هست، آنقدرى كه آنها گرفتارى دارند ما تصورش را نمىتوانيم بكنيم. بنابر اين ما دو طرف قضيه را بايد ملاحظه كنيم. يعنى از همه ابعاد ما بايد توجه بكنيم به مسائل و مشكلاتمان و اسلام همه ما را مسئول قرار داده، وقتى اعراض نفوس مسلمين در معرض خطر است، براى همه ما واجب است كه اگر به اندازه كافى ندارند آنها جمعيت، پاشيم برويم، آن كه مىتواند بايد پا بشود برود، براى همه واجب است كه حالايى كه يك عدهاى داوطلب شدند و بحمدالله زياد هم هستند و رفتند تو جبهه هم الان، الحمدلله خوب است، لكن پشت جبهه مشغول باشند به تأييد دولت، مشغول باشند به اينكه دولتى كه در هر ماه چند ميليون خرج جنگ فقط مىكند، هر روز هر روز چند صد ميليون خرج جنگ را دارد دولت، از آن طرف هم عايدى دولت مهمش نفت بود كه نفت را حالا نمىگذارند ما استخراج كنيم زياد. نمىشود هم نفتى كه مال نسلهاى آينده است همهاش را در بياورند و حالا خرج كنند و چهار روز ديگر زندگى نتوانند بكنند. باقىاش اين است كه خوب مردم كمك كنند، خيرخواهها كمك كنند، ما نصيحت مىكنيم، استدعا مىكنيم از آنها كه كمك كنيد به اين دولتى كه مشغول گرفتاريش هست و آنهمه گرفتارى دارد. دولت هم بايد به شما كمك كند، طرفينى است قضيه، يك طرف را نبايد حساب كرد. از آن طرف دولت كه مىتواند بايد خدمت كند آنقدرى كه توان دارد بايد خدمت كند به بازار و به مستمندان و به ديگران، از آن طرف هم آقايان همه بايد خدمت بكنند. منتها اينكه حالا من دارم مىگويم، به گوش يك عده زياد اما كم مايه، كم سرمايه، به گوش آنها مىرود، اما يك عدهاى هم هستند كه سرمايههاى هنگفت دارند، آنها
صحيفه نور ج 17 صفحه 175
اين حرفها را خيلى گوش نمىدهند، حساب آنها با خداى تبارك و تعالى است. انشاءالله خداوند همه شما را تأييد كند، موفق باشيد و همه و همه ما و دولت، همه دنبال اين باشيم كه اسلام را پياده كنيم و احكام اسلام را و اميدواريم كه پيروز بشويم و پيروز مىشويم و خداوند همه شماها را حفظ كند.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 176
تاريخ: 12/11/61
متن نامه رئيس ديوانعالى كشور و نخستوزير به محضر امام خمينى
بسم الله الرحمن الرحيم
محضر مبارك آيت الله العظمى امام خمينى رهبر انقلاب و بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران
به عرض عالى مىرساند بررسىهاى انجام شده نشان مىدهد كه اموال منقول و غير منقول بعضى افراد به عناوين مختلف كه مستند به احكام كلى بعضى از حكام محترم شرع مىباشد توقيف و گاهى ضبط مىگردد، بنابر آنچه گفته مىشود بعضى از احكام ياد شده را به حضرتعالى نسبت مىدهند كه به تشخيص اين ستاد با فرمان اخير مغاير است. نظر مبارك را بيان فرمائيد.
عبدالكريم موسوى اردبيلى - ميرحسين موسوى
تاريخ 13/11/61
پاسخ امام خمينى به نامه رئيس ديوانعالى كشور و نخست وزير
بسم الله الرحمن الرحيم
درباره توقيفها مطلب همان است كه در بيانيه هشت مادهاى آمده است و پيش از تعيين تكليف شرعى در محاكم، هر گونه دخل و تصرف، خلع يد، سرپرست گذاشتن و غيره مشروع نيست و اگر حكمى و يا دستورى مخالف آن باشد، اعتبار ندارد و ستاد در جلوگيرى آن، اقدام قاطع نمايد و در صورت نسبت چيزى به اينجانب، تا از شخص اينجانب سؤال نشده است بايد ترتيب اثر ندهند، زيرا بسيارى از امور كه به اينجانب نسبت داده مىشود بر خلاف واقع است.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 177
تاريخ: 14/11/61
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير و معاونين وزارت صنايع سنگين و اعضاى هيأت عامل سازمان گسترش و نوسازى صنايع ايران
وقتى انسان اراده كرد به پيش مىرود
بسم الله الرحمن الرحيم
من معتقدم كه شما و همه كسانى كه به كارى اشتغال داريد بايد دو جهت را مراعات كنيد، يكى اتكاء به خدا و تلاش براى كسب رضايت او در جهت قطع هر گونه وابستگى اين مملكت به اجانب است چون براى جمهورى اسلامى ايران عيب است كه دستش پيش ديگران دراز باشد، و دوم اينكه هيچگاه از كارها مأيوس نشويد چون همه چيز يكدفعه درست نمىشود و كارهاى بزرگ بايد به تدريج صورت گيرد و اين بستگى به اراده انسان دارد، وقتى انسان اراده كرد به پيش مىرود. شما ببينيد در همين قضاياى انقلاب عده اىگفتند مگر مىشود بدون اسلحه با آنها طرف شد اما وقتى كه ملت اراده كرد موفق گرديد و اكنون شما كمرتان را محكم ببنديد و آن افكارى كه همه كارها را شرق و يا غرب بايد انجام بدهد از ذهنتان بيرون كنيد و تصميم بگيريد كه همه را خودتان انجام دهيد. الحمدلله كشور ما جوانهاى با استعداد و كارآمد زياد دارد و كسى بالاى سر آنها نيست كه مانند زمان سابق نگذارد آنها در امور تخصصى مداخله كنند و يا آنها را در حد معمول كارگرى نگه دارد. اكنون محيط براى فعاليت شما باز و زياد است و من دعا مىكنم كه شما در اين كار بزرگى كه بناست انجام بدهيد موفق باشيد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 178
تاريخ: 18/11/61
بيانات امام خمينى در جمع مسؤولين و حكام شرع دادگاهها و دادسراهاى انقلاب اسلامى مركز
آنى كه اساس است آن است كه ما حسابمان را با خدا درست كنيم، نه با مردم
بسم الله الرحمن الرحيم
من هم مشكلات دادگاههاى انقلاب را و دادسراهاى انقلاب را مىدانم كه خيلى زياد است، و هم زحمات آنها را مىدانم كه زحمات بسيارى است، براى اينكه خود مواجه شدن با امثال آنهايى كه سر و كارشان با اين دسته از آقايان است، اصل مواجه شدن با آنها خودش مشكل است. فرضاً كه انسانى بخواهد به آنها مسائلى را بگويد و آنها جواب بدهند، اينها، اين مسائل هم البته حجمش خيلى زياد است و من مىدانم كه با حجم زياد و كمبود افرادى كه حوزههاى علميه نمىتوانند، حالا من سفارش زياد كردهام و مىكنم، وليكن خوب، كمبود دارند و اين نكتهاش اين است كه در فكر اين مسائل، حوزهها نبودند، يعنى حوزهها دنبال همان احكامى بودند كه رايج بين خودشان هست و محل ابتلاى مردم است، مسأله دولتى در پيش نبود كه راجع به آن هم فكرى بكنند. تازه اين كار واقع شده است و حوزهها هم دنبالش هستند كه افراد تربيت كنند، افراد پيدا كنند و من هم سفارش زياد كردهام و باز هم مىكنم، لكن اين مسأله البته مشكل است، لكن شما در يك انقلابى كه پيش مىآيد توقع اينكه مسائل به آسانى رفع بشود نبايد داشته باشيد و نداريد هم، و اينكه كسى به شما از بشر يك تشويقى بكند يك عرض مىكنم كه فرض كنيد كه پاداشى بدهد، شما براى خدا كار مىكنيد، بشر چيزى نيست، بشر يك چيزى حالا مىگويد، يك چيزى فردا فرض كنيد بعضىشان خلافش را هم مىگويند، اينى كه اساس است اين است كه ما حسابمان را با خدا درست كنيم، نه با مردم و از هيچ كس هم توقع نداشته باشيم، مائى كه براى خدا مىخواهيم يك كارى بكنيم توقع نداشته باشيم. و من از مخصوص اين قشرى كه سر و كارشان با اين اشخاصى است كه ضد انقلاب هستند و اشرار هستند، من علاقه به اينها زياد دارم و زحمت آنها را مىدانم و من در آن نوشتهاى هم كه نوشتم راجع به، ضد انقلاب را استثناء كردم. و من معذلك يك گاهى مىبينم سوأل مىكنند كه راجع به اينها چى خوب، من از اول گفتم كه آنها حسابشان از اين مسائل جداست. آنها نه عفوى حالا در كار است بر ايشان مگر اينكه خيلى تشخيص بدهند كه نه، ديگر حالا منقلب شده واقعاً ، و الا ما نمىتوانيم حالا با ضد انقلاب يك جورى رفتار كنيم كه فردا باز يك اجتماعى بكنند و يك غائلهاى براى ايران ايجاد كنند، براى اسلام ايجاد كنند. اسلام به ما اجازه نمىدهد اين را. ما راجع به افراد ديگرى كه افراد عادى هستند، افرادى
صحيفه نور ج 17 صفحه 179
هستند كه يك جرمهائى كردهاند كه در همه جا هست اين جرم ها، عادى است، آنها را بايد البته خوب رسيدگى بكنند و چه بكنند و چه بشود.
حفظ اموالى كه در معرض خطر است، بر ولى غائب واجب است
راجع به اموال، اگر اموالهايى هستند كه واقعاً در معرض اينند كه اگر چنانچه رسيدگى به آنها نشود از بين برود، همانطورى كه آقاى محمدى فرمودند، خوب، اين يك مسألهاى است كه براى خاطر آنها، ولى غائب بايد آن كار را بكند، واجب است برايش كه اين كار را بكند، براى اينكه از امور حسبيه است، و بعضى وقت واجب است اين امر را انجام دادن، براى حفظ اموال آنها، حفظ كنند آنها را، اموالى كه در معرض خطر است، در مظن از بين رفتن است، بفروشند و بر ايشان نگه دارند، همين طورى كه آقاى موسوى گفتند. و انشاءالله اين كارها را انجام مىدهيد.
و من راجع به دادگاه انقلاب و راجع به كارهائى كه مربوط به دادگاه انقلاب است، من نمىگويم كه بايد اينجا سستى بشود. اينجا بايد با جديت جلويش گرفته بشود، بايد جلوى اين فسادها گرفته بشود. حالا بگيرند نگه دارند تربيت كنند يا اگر واقعاً مستحق حدود شرعى هستند حدود شرعى را جارى بكنند كه زندانها بايد زندانها محل تربيت باشد، بايد مردم را در زندانها تربيت كرد، زندان خودش يك تربيتگاه بايد باشد. خوب كسانى كه در زندان هستند برايشان صحبت بشود ارشاد بشود، آقايان صحبت كنند برايشان ارشادشان كنند. ممكن است يك عدهاى شان افرادى باشند كه واقعاً گول خوردهاند و شايد اكثراً هم گول خورده باشند. آنهائى كه گول خوردهاند كم كم درست مىشوند، تا يك وقتى كه آرامش پيدا شد، خوب، آنها هم بروند سراغ زندگيشان. اما آنهائى كه غير اينها هستند، فرض كنيد يك كسى يك دزدى كرده، يك كسى يك فرض كنيد كه يك كار خلاف كرده، آنى كه حد شرعى دارد، خوب، حد شرعى جارى كنيد، آنى كه حد شرعى ندارد بايد رسيدگى كرد و اين تعزير مىخواهد، تعزيرش كنند و رهايش كنند، آن هم كه حد دارد حدش را مىزنند رها مىكنند، نگه داشتنش در زندان جز اينكه يك خلاف باشد و خداوند راضى نباشد و اينكه يك كسى كه بايد يك يا چند شلاق بخورد برود، خوب، اينها را ناراحت كردن، كه اينها بايد زودتر رسيدگى شود. حالا هم باز همين معنا را عرض مىكنم كه همه بدانند كه در غير دادگاههاى انقلابى كه مربوط به اين گروهكهاست، ساير دادگاهها و دادسراها كار مردم را بايد زود تمام بكنند و من به حوزه علميه هم سفارش كردهام و مىكنم به اينكه كمك كنند و امروز ايران محتاج به كمك است.
معامله با آنهائى كه در زندان هستند، معامله انسانى - اسلامى بايد باشد
شما اگر بدانيد، خيال كنيد كه در هيچ جاى دنيا مثل ايران پيدا كنيد، نمىتوانيد بكنيد، يا اينكه به مجردى كه انقلاب شد كارهايش يكدفعه رو به راه شد ديگر. حالا يك دستهاى اشرار هست. خوب، اشرار، مگر آمريكا اينهمه اشرار را ندارد؟ اينهمه جناياتى كه در آمريكا واقع مىشود در ايران واقع
صحيفه نور ج 17 صفحه 180
نمىشود، يا در جاهاى ديگر، اين هم، همهاش براى اين است كه كارها افتاد دست يك عده متدين، يك عدهاى متدين آمدند در ميدان و كارها را انجام دادند. حالا اين متدينين يك دسته شان از اهل علم بودهاند و يك دستهشان هم از اشخاص عادى بودند، متدينين بودند، اينها آمدند و كارها را انجام دادند و حالا هم الان هستند، حالا هم از همه ايرانىهائى كه هستند، اينهائى كه از اول بودند حالا هم هستند در ميدان، حالا هم چيز مىكنند. و از باب اينكه ناراحتىهايى در پيش بود، خوب، من صلاح ديدم به اينكه بعضى مسائل را طرح كنم و به آقايان بگويم و آقايان هم پيگيرى دارند مىكنند و اميدوارم كه كارها را درست بكنند. اما در همان جا من قضيه دادگاهها و داسراى انقلاب را كه مربوط به اين جمعيت است، همان جا من گفتم آنها حسابشان عليحده است. اينها بايد با جديت چيز بشود، با جديت تعقيب بشود و حسابشان را درست بكنند. البته معاشره، معامله با آنها مادامى كه در زندان هستند، معامله انسانى اسلامى بايد باشد و هر وقت هم معلوم شد كه اين شخص بايد فلان حد را بخورد، فلان حد را بخورد. بايد هم بماند تو حبس - چيز - تا برود و آن، اشرارى است كه اگر بيرونش كنند باز هم مشغول بشود به آن كارها، ماند تا هر وقتى كه خدا بخواهد.
بايد همه تشكر كنند از اين آقايانى كه كارهايشان را زمين گذاشتند و مشغول خدمت به اسلام شدند
در هر صورت، من به همه كس، حالا يك دستهاى ملتفت نيستند، توجه ندارند. همه كس بايد تشكر كنند از اين آقايانى كه كارهايشان را زمين گذاشتند. اين آقايان يك كار ديگرى داشتند يك كار كارشان اين كارها نبود كه، يك كارهاى ديگرى داشتند، يك علاقهاى به يك مسائلى داشتند، علاقهاى به مباحثه داشتند، علاقهاى به درس داشتند، در يك محلى علاقه پيدا كرده بودند. اينها بدون اينكه توقعى داشته باشند آمدند و مشغول خدمت شدند به اسلام، خدمت شدند به مسلمين و ما بايد از آنها قدردانى كنيم، بايد تشكر كنيم از آنها و خداى تبارك و تعالى هم به آنها اجر خواهد داد و همه چيز از اوست. و انشاءالله جبران همه نقيصهها را او مىكند، بشر چيزى نيست بشر فرض كنيد كه به شما يك تبريكى هم بگويند، اين اثرى ندارد، اثر دارد اين است كه كار پيش خدا خوب باشد، تا هميشه شايستگى انسان داشته باشد. و من اميدوارم كه انشاءالله همانطورى كه تا حالا وضع ايران رو به خوبى است الحمدلله، رو به بهبودى است، از اين به بعد هم رو به بهبودى بشود و اين مسائل جنگ هم زودتر انشاءالله حل بشود و ايران اگر رهايش كنند به حال خودش (و حال آنكه نمىكنند رها) كار خودش را زود انجام مىدهد، ولى حالا هم كه رها نكنند باز دارد انجام مىدهد.
منافقين حتى بعضى از علماى ما را بازى داده بودند
آن مسألهاى كه همه كس مىگفت، هر كس مىرسيد مىگفت كه نمىشود، نكنيد، خونريزى مىشود، چه مىشود ، بعضى از آقايان از قم به من نوشتند كه آقا ديگر بس است - ديگر - اين شاه
صحيفه نور ج 17 صفحه 181
ماندنى است، ديگر بس است رها كنيد خوب، اينها نمىدانستند قضيه را و معذور بودند. از اين ور خيرخواه بودند، معذور هم بودند، اما حتى براى منافقين. منافقين، خوب بعضىها را بازى داده بودند اينها، خوب، اينهمه جوانان ما را بازى دادند هيچ، بعضى از علماى ما را بازى داده بودند، بعضى از ريش سفيدهاى ما را بازى داده بودند، كه به سفارشى نوشته بودند راجع به اينها و من آن آدمى كه آمد، با آنكه سفارشى نوشته بودند اينها، گوش كردم حرفهايش را ديدم آدم معوجى است. از زياد مسلمان بودنش من اين را ادراك كردم.
در هر صورت، ما بايد اين راهى كه در آن واقع شديم ببريمش تا آخر. مأيوس نبايد بشويم و شما هم دنبال اين نباشيد، يعنى خيال اين را نكنيد كه به شما يا به ايرانىها، خارجىها تبريك مىگويند. آنها تا آخر هم با ما سر و كارشان، سر و كار دشمنى است و ما هم بايد اعتنايى به اين دشمنىها نكنيم. آنها همه چيز دارند، ما خدا داريم. يعنى همه چيز ما داريم، آنها هيچ چيز ندارند و تا حالا هم كه خداى تبارك و تعالى به ما لطف فرموده، عنايت فرموده و ما تا حالا هم بحمدالله بدى آنطورى كه انقلابات ديگر مىبينند، نديديم. اينطور كه يك ميليون يك ميليون مىريختند دريا، ما نداديم اينطور چيزها را و آن هم براى همين بود كه مردم در كار بودند، اسلام در كار بود، اين مردم يك راز رساندند، من اين حديثى كه وارد شده، گاهى وقت به اين، همين امثال محمدرضا حمل مىكنم كه لايزال يويد هذا الدين بالرجل الفاجر آن رجل فاجر وقتى كه كار را رساند به آنجا يكدفعه انقلاب حاصل شد، اين تأييد است ديگر، تأييد دين است، عكس العمل است اين، آن كارى مىكند كه عكس العملش يك همچو مطلبى مىشود و اين از اوضح مصاديق بود كه اين، آن رجل فاجر بود كه تأييد كرد رژيم را به اين معنا، كه با كار بدش و با ظلمش و با ستمش انفجار حاصل كرد و مردم فهميدند و همه به اينكه اين رژيم، رژيمى نيست كه بشود به آن دل بست، اين رژيمى نيست كه بتواند خدمتگزار باشد، او خواهد غارت كند، مىخواهد از بين ببرد، وقتى مردم فهميدند اين معنا را، از اعمال خودشان فهميدند، انفجار حاصل شد و بحمدالله پيروز شديد در يك مدت كمى و با يك ضايعات كمى و آن چيزى كه برديد ارزشش در دنيا زياد است و آن اين است كه اسلام را آورديد، اسلام را آورديد در ايران. حالا هر كس، هر چيزى مىخواهد بگويد بگويد، به ما چه ربطى دارد براى ما همه مىگويند، براى شما هم بگويند مثلاً براى من مىگويند كه، از اين خارجىها يك وقتى نوشته بودند، چه كردند كه خودش ديگر كارى از او نمىآيد اين اطرافىها دارند اداره مىكنند او را، آن اطرافىها را من تا حالا نشناختهام كه او هى دارد به من مىگويد عرض مىكنم كه يا فلان آدم يا فلان آدم در او تأثير دارد، حال آنكه اگر مرا آنهائى كه شناختهاند مىدانند كه من آنى كه بايد انجام بدهم تحت تأثير واقع نمىشوم، انجام مىدهم. اگر من بنا بود كه تحت تأثير واقع شده بودم از اول بنا بود نبايد اصلا وارد بشوم در كار، با اينكه آنقدر به من خيرخواهى كردند الى ماشاءالله، خوب، من در پاريس هم كه بودم خيرخواهى زياد مىشد كه كشته مىشود، چه مىشود، شلوغ مىشود، چه مىشود، پيش هم نمىرود، از اينها، لكن ما ديديم كه خوب، يك تكليفى است ما ادا مىكنيم، توانستيم كه بحمدالله حالا هم توانستيم كار را انجام بدهيم، نتوانستيم
صحيفه نور ج 17 صفحه 182
هم تكليفى بوده است ادا كرديم. حالا هم شما همين است يك تكليفى متوجه است الان به همه ما براى حفظ اين جمهورى، به همه ايرانىها، تكليف متوجه است كه اسلام را آورديد، حفظش كنيد، رژيم را برديد يك رژيم حقى را آورديد، بالاخره هم شكستيد شما چيز را، اما تكليف ادا كرديد - دنبال آنها دنبال اين هستند كه حالا چه مىگويند كه ما آن كار را بكنيم، حالا اين كار پيش مرم چه مىشود، مردم چه صلاح مىبينند و آنهمه صلاحديد مىكردند براى حضرت امير، كه شما آن آدم بگذاريد باشد، بعدها، ايشان مىگفت من نمىتوانم يك كسى كه بر خلاف اسلام عمل مىكند بگذارمش باشد. در هر صورت اميدوارم كه خداوند قدرت مقاومت به همه ما عنايت كند و ما مقاوم باشيم در مقابل مشكلات و انشاءالله اميدوارم كه به زودى مسائل حل بشود و اگر من نبينم، شما انشاءالله ببينيد كه مسائل خوب شده، حل شده و موفق باشيد خداوند تاييد كند همه را.
والسلام عليكم و رحمه الله و بر كاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 183
تاريخ: 19/11/61
بيانات امام خمينى در ديدار با فرمانده و پرسنل نيروى هوائى و گروهى از كاركنان هواپيمائى جمهورى اسلامى
تعهد و فداكارى شما نيروى هوائى از ياد همه مستضعفان محو نخواهد شد
بسم الله الرحمن الرحيم
من اين پيروزىهاى قدرتمندانه اسلام در اين دهه اخير فجر به همه شما آقايان و تمام نيروهاى مسلح و امت بزرگ اسلامى تبريك عرض مىكنم. مجاهدات شما برادران نيروى هوائى كه اول نيروئى بود كه به اسلام پيوست و اول نيروئى بود كه به اسلام رو آورد و قرآن، و به طاغوت پشت كرد. اين تعهد و اين فداكارى كه در آنوقت ارزش فراوان داشت، از ياد ملت، از ياد همه مستضعفان محو انشاءالله نخواهد شد و شما در پيشگاه خداى تبارك و تعالى آبرومنديد و ارزشمنديد كه در وقت مشكل اين سد را شكستيد و در دنباله شما ساير نيروها هم متصل شدند به ملت و بحمدالله پيروزى حاصل شد و طاغوت مبدل به رحمان شد و شمائى كه در آنوقت در خدمت طاغوت بوديد، از آن روز تاكنون در خدمت اسلام و در خدمت خداى تبارك و تعالى هستيد.
اين پيروزى كه براى شما و قواى مسلح از اول انقلاب تاكنون پيدا شده است، يك امر عادى نمىشود تلقىاش كرد، اما در اول انقلاب مىدانيد كه ما مواجه بوديم با چه قدرتى كه در سالهاى طولانى او را مجهز كرده بودند ولو اينكه براى ايران مجهز نكرده بودند براى مقابله با دشمنهاى امريكا مجهز كرده بودند و مىدانيد كه همه قدرتها هم دنبال او بودند و به او كمك مىكردند و معذلك اين ملت در آنوقت كه چيزى نداشت، دست تهى بود، بر اين قدرتها غلبه پيدا كرد و از جمله غلبهها قضيه اتصال شما برادران بر ملت بود كه در آن روز شعارهاى ملت، دعوت شما به برادرى بود و شما هم پذيرفتيد و در كنار برادرانتان تا امروز مشغول جهاد مقدس هستيد. بايد ما همه بدانيم كه دنبال اينكه ملت و همه اقشار نظامى و قواى مسلح براى خدا و براى پياده كردن احكام خدا و براى بيرون راندن شيطان و رژيم طاغوت و جايگزين كردن الله اكبر به جاى اينها. و رژيم جمهورى اسلامى در همه مراحل به ما و شما كمك فرموده است و عناياتش از شماها سلب نشده است و من اميدوارم كه شما و همه ما و همه ملت به عهد خودشان براى خداى تبارك و تعالى باقى باشند و خداى تبارك و تعالى هم اگر شما نصرت بكنيد و عده فرموده است كه نصرت كند به شما و تا كنون هم نصرت فرموده است. شما ملاحظه بفرمائيد كه در هر مرحلهاى از مراحل كه ملت ايران و ارتش ايران و سپاه ايران و ساير قواى مسلح روبرو شدند با كفار، در عين حالى كه اينها ساز و برگشان به اندازه آنها نبوده است و آنها از
صحيفه نور ج 17 صفحه 184
همه جا گدائى كردند و به آنها كمك شده است و ايران جز اتصال به خداى تبارك و تعالى به جاى ديگر اتصال ندارد، اين خداى تبارك و تعالى است كه اين پيروزىها را نصيب شما و نصيب ملت شما كرده است و الا يك قوائى كه در سنگرهاى از پيش ساخته شده نشستهاند، سنگرهاى بسيار عظيم نشستهاند و به همه جور از قواى از مهمات مجهز هستند، از سلاح مجهز هستند، آنوقت يك عده از اين طرف در بيابانها راه بيفتند و آنها را از سنگرها بيرون كنند و سنگرها را خالى كنند و از آنها آنقدر اسير بگيرند كه شما مىدانيد. يك مسألهاى نيست كه ما يك امر عادى حساب بكنيم و پاى خودمان حساب كنيم. اين مسأله مافوق طبيعت است. اين مسأله روى عناياتى است كه خدا به شما كرده است و دارد. و براى ما همه اين عنايت خداى تبارك و تعالى بالاترين درجه است و ما همه مرهون نعمتهاى او هستيم و بايد هميشه اين مطلب را در نظر داشته باشيم.
امروز شما مىبينيد كه همه اقشار ملت يك دست هستند در مقابل كفار
و خداى تبارك و تعالى هم به دنبال اينكه شما اين نعمت را شكر مىكنيد زياد مىكند اين نعمت را - اگر شكر - اگر شكر بكنيد وعده فرموده است كه من زياد مىكنم. نعمتهاى خودش را زيادكند. امروز شما مىبينيد كه همه قواى مسلح، قواى مسلح و ملت همه با روحانيت، روحانيت با همه، يك دست هستند در مقابل كفار و رمز پيروزى شما همين است. يك همچو مجلسى كه الان ما داريم كه روحانيت با شما مخلوط هستند و در سابق اگر يك روحانى هم در آنجا بود روحانى وابسته به دربار بود و امروز روحانيونى هستند كه از خود اين مردمند و خدمتگزار اين مردمند و از حوزههاى علمى هستند و به هيچ جا مربوط نيستند. امروز اين مخلوطى كه ايران دارد كه سپاه با ارتش، ارتش با بسيج، بسيج با همه، عشائر با شما با همه. ملت پشتيبان، روحانيت پشتيبان، همه با هم هستيد، اين يك نعمتى است كه خداى تبارك و تعالى به ايران مرحمت فرموده است و گمان نكنيد در جاى ديگر اين نعمت باشد و علتش هم اين است كه ايران براى اسلام قيام كرد. از اول فرياد زد كه ما اسلام را مىخواهيم و خداى تبارك و تعالى براى اينكه به اسلام ارج مىگذارد، اين كارى كه شما كرديد، در پيشگاه او ارزش داشت و شما را يارى كرد و اگر ملتهاى ديگرى هم همين برنامه را داشته باشند و براى اسلام و براى خدا حركت كنند، خداى تبارك و تعالى با آنها هم همان خواهد كرد كه با شما خواهد كرد. عمده اين است كه ما تكليفمان را بفهميم. عمده اين است كه بشر بفهمد كه بايد چه بكند. اگر بشر راه خودش را پيدا بكند، خداى تبارك و تعالى راههاى هدايت را، راههاى پيروزى را به او نشان مىدهد. شما گمان كنيد كه اين رعبى كه خدا در دل اينها انداخته است، به واسطه تفنگ ماست؟ به واسطه قدرت ماست؟ اين يك رعبى است كه در صدر اسلام هم خداى تبارك و تعالى پيغمبر اسلام را با همين رعب كه به دل دشمنانش مىانداخت پيروز مىكرد و الا آنها هم در مقابل دشمنانشان ساز و برگى نداشتند. اينكه يكدفعه وقتى الله اكبر گفته مىشود فوج فرار مىكنند، سنگرها را خالى مىكنند، در همين اخير كه اطلاع دادند ديديد كه به مجرد اينكه اينها حمله كردند و صداى الله اكبر را بلند
صحيفه نور ج 17 صفحه 185
كردند، آنها فرار كردند. در خرمشهر هم همين شد. جاهاى ديگر هم همين. بنائاً عليه ما بايد اين نعمت خدا را حفظ كنيم و اين رحمتى كه خداى تبارك و تعالى به ما عنايت كند، كوشش كنيم كه اين رحمت ادامه پيدا كند و كوشش اين است كه اولاً الهى بشويم، در راه خدا خدمت بكنيم، خودمان را فرمانبر از خدا بدانيم و خودمان را از او و به سوى او بدانيم و دنبال همين معنا آنوقت آن مسأله دوم كه وحدت و انسجام است حاصل مىشود، براى اينكه تفرقه از شيطان است و وحدت كلمه و اتحاد از رحمان است. وقتى كه شما الهى شديد، رحمانى شديد، توجه به خدا داشتيد، دنبال او ديگر تفرقه حاصل نمىشود، اختلاف حاصل نمىشود. و بحمدالله امروز مابين همه قواى مسلح يك انسجام بزرگ هست و اميدوارم كه همه توجه داشته باشيد كه اين انسجام را حفظ بكنيد.
كوشش كنيم كه اين رحمت الهى ادامه پيدا كند
و به اين بوقهاى تبليغاتى كه در دنيا بلند است بر ضد شما، بر ضد همه بلند است، به اينها هيچ وقت اعتنا نكنيد. اينها گاهى تحريك مىكنند ارتش را ارتش را ديگر، در ايران ارتش ديگر كارى به جمهورى اسلامى ندارد و گاهى از اين طرف تحريك مىكنند. اينها شغلشان اين است كه در هر شكستى كه بخورند يك مدتى كه اصلاً بروز نمىدهند شكست را، يك مدتى هم مىگويند كه اين مىگويد اينطورى، آن مىگويد اينطورى. الان هم مىگويند كه دولت ايران مىگويد كه ما چه كرديم، صدام هم مىگويد كه ما تمامشان را از عراق بيرون كرديم، همه را كشتيم يا بيرون رفتند و تجهيزات آنها را هم همه را ضبط كرديم. اساس صحبت همين است و بايد دولتهاى منطقه اين مطلب را بفهمند كه اگر چنانچه با اسلام آشنا بشوند و با ايران دست برادرى بدهند، ايران مىتواند آنها را از شر همه قدرتها نجات بدهد و آنها ديگر انشاءالله و آنها ديگر خوف اينكه اگر ما چه بكنيم آمريكا چه مىكند، نداشته باشند. خوب، ما همانهائى كه شما مىترسيد عمل كرديم. ما يك نوكر نشاندار بزرگى از آمريكا بيرون كرديم و ما سفارت امريكا كه اسمش سفارت بود و جاسوسخانه بود، بستيم و تصرف كرديم و ما جاسوسهاى امريكائى را بيرون كرديم. و ما مستشارهاى امريكائى را بيرون كرديم و امريكا هم نتوانست كارى بكند، مىخواست بكند. و - ما در صورتى كه - ايران در صورتى كه يك جمعيت محدود فوقش چهل ميليونى دارد و يك مهمات و اسلحه محدود دارد، در عين حال ايستاده در مقابل همه قدرتها و از هيچ قدرتى هم باك ندارد، براى اينكه به يك قدرت اتكال دارد و او خداست. وقتى به او اتكال داشت و اتصال داشت، احتياج به اينكه به ديگران اتصال پيدا كند ندارد. وقتى بناشد يك جمعيت چهل ميليونى بتواند در مقابل آمريكا و در مقابل شوروى، در مقابل فرانسه و در مقابل همه اينها بايستد، يك ملت اگر يك ميلياردى شد، آنوقت كسى مىتواند با او مخالفت كند؟ اين مسلمانها كه قريب يك ميليارد جمعيت دارند، لكن متفرق از هم هستند، هر كدام يك سازى مىزنند، دولتهايشان با ملتهايشان مخالفند، ملتها هم با دولتها همين طور، هر دولتى هم با دولت ديگر اگر هم بگويد دوستم، دروغ مىگويد. اين صدام كه حالا اينقدر، تا حالا اينقدر ادعا مىكرد كه من وابستگى
صحيفه نور ج 17 صفحه 186
به آمريكا ندارم و من با اسرائيل دشمنم و با مصر دشمن هستم و من يك عربى هستم كه فقط عربيت را مىفهم و آمريكا و فرانسه و ديگران را اصلاً كارى ندارم و قبول ندارم، حالا معلوم شد كه كه قضيه چى هست، حالا معلوم شد كه اين مرد، هم آمريكائى بوده است هم اسرائيلى بوده است و هم در غياب آنها با شوروى بست و بند داشته است و هم با فرانسه. آنى كه در ذهنش نبوده، عرب بوده، با مصر هم به اعتبار اينكه آمريكا با مصر است، آن مربوط است والا او تابع اين است، مىخواهد قدرت خودش را در همه منطقه جا بزند. از اول هم كه وارد اين هجوم شد، بازيش دادند و بزرگ منشى خودش به اصطلاح و بلند بينى خودش به اصطلاح و آن حب شيطانى نفسانى خودش هم بود. آمريكا هم بازيش داد كه ايران ديگر چيزى ندارد، خوب ارتشش كه از بين رفت و پاسدارها هم كه چيزى نيستند و ديگر مردم هم كه اصلاً كارى به اين حرفها ندارند، تو بيا برو ايران را بگير. نفت ايران مال تو. وقتى شد، چه خواهى كرد، چه خواهى شد، منطقه را تو بگير، همه منطقه مال تو. يك همچو حرفهائى زدند و كلاه سرش گذاشتند. اين بدبخت هم از آنها گول خورد و حمله كرد به ايران و هيچ يك از اينها ايران را نمىشناختند، يعنى ايران را خيال مىكردند مثل زمان سابق است. ايران را آنها نمىدانستند كه وقتى يك ملتى اسلامى شد، يكدفعه فرياد اسلام را زد، اين غير از آن چيزهائى است كه آنها مىفهمند. آنها اصلاً از قدرت اسلام اطلاع ندارند، نمىفهمند، نه آنها نمىفهمند، بعضى از اينها هم كه از خود ما بودند و فرار كردند و منافقى كردند، اينها هم نمىدانستند يعنى چه ايران. اينها هم خيال مىكردند كه اگر ما يك صدائى در آوريم تمام شود قضيه و مثلاً در آمل اگر يك دسته از كمونيستها مىگفتند اگر ما يك دفعه آمديم در خيابان، ديگر همه مردم با ما هستند. يك همچو حماقتها اسباب اين شد كه صدام وارد يك دامى بشود كه از صد تا دامى كه او دارد بيشتر باشد. و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به ما عناياتش را مستدام بدارد و ما در خدمت او بيشتر از سابق باشيم و همه با هم مجتمعاً يد واحده باشيم بر ما سوى و خداوند همه شما را سلامت بدارد و ارزشهاى شما هيچ وقت از ذهن ما خارج نمىشود و اول كسى كه به ما و به اسلام ملحق شدند شما بوديد و شما سابقين السابقين هستيد و مقرب هستيد پيش خدا انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 187
تاريخ: 20/11/61
پاسخ امام خمينى به استفسار وزير مسكن و شهرسازى در مورد قانون اراضى موات شهرى و زمينهاى باير كه به تصويب مجلس شوراى اسلامى رسيده است.
بسمه تعالى
آنچه را مجلس شوراى اسلامى تصويب نموده و به تأييد شوراى نگهبان رسيده، هم شرعى است و هم قانونى مىباشد..
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 188
تاريخ: 21/11/61
پيام امام خمينى به خانوادههاى شهدا و جانبازان انقلاب اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
با فرا رسيدن يوم الله، روز بيست و دوم بهمن سالروز شكست باطل و جنود ابليسى به دست حق طلب جندالله، ماها و نويسندگان و گويندگان و سخنوران اگر بخواهيم ارزش عمل اين شهيدان و جانبازان راه خدا را و فداكارى آنان و حجم پيامد اين شهادتها و جان نثارىها را بشماريم، شايد ناچار باشيم به عجز خود اعتراف كنيم، تا چه رسد به مراتب معنوى و مسائل انسانى و الهى آن، كه بى شك عاجز و وامانده مىباشيم، آنان كه از اينگونه عشق به لقاءالله و شهادت و بارقههاى باطنى و جلوههاى روحى كه از ثمراتشان اينگونه عشق است غافل هستند و تا آخر عمر چون من قلم شكسته اسير گرههاى طبيعت و دامهاى شيطانى مىباشند، دستشان از قلهء بلند اين تحولات معجزه آساى الهى كوتاه است، پس اولى آن است كه به بعضى پيامدهاى ظاهرى مشهود بپردازيم - چه - كه ارزيابى همه جانبه آن نيز ميسور نيست. شما اگر به بررسى انقلاب و حالاتى كه لازمه انقلاب يك ملت است بپردازيد و با تعمق و بيطرفى و بىنظرى به آن نظر اندازيد، خواهيد ديد كه چه هرج و مرج و گسيختگىهايى در سراسر كشور انقلابى بوجود مىآيد، كه رسيدن به حداقل نظم و مهار نمودن آن سالهاى طولانى به درازا كشد و لااقل در مدتى طولانى با قحطىها و مرضهاى پيگير و درگيرىهاى در سطح كشور و چپاولها و قتل و غارتها و دزدىها و فسادهاى اخلاقى و گرفتارىهاى بسيار ديگر دست به گريبان است و اين در حالى است كه انقلاب متكى به يك يا چند قدرت بزرگ باشد. ولى كشور ايران با بافتى كه انقلاب اسلامى داشت كه اسلام برنامهء همگانى بود و انقلاب مردمى و مستقل بود، قبل از آنكه به پيروزى نهايى برسد با آنكه دولت رژيم سابق برقرار بود، با عدهاى قليل از افراد متعهد، شوراى انقلاب را تشكيل داد و همچنين دولت موقت انتقالى را و در مدت بسيار كوتاه چندين رفراندم و انتخابات انجام گرفت و نظام جمهورى برقرار شد و از قحطى هيچ خبرى نبود، مراكز فساد اخلاق و ميخانهها و عشرتكدهها و قمارخانهها و امور غير مشروع به سرعت برق برچيده شد و آنچه كه گروهك ها، خصوصاً منافقين با چهرهاى موافق، خود را وارد انقلاب نمودند و به جمع آورى و دزدى اسلحه و مهمات و اموال بى حساب مردم به صورتى رياكارانه دست زدند و با همان سلاحها خود را مقابل مردم قرار دادند، بوجود آوردند، در مدتى نه چندان زياد در هم شكسته شد و كارهاى باقيماندههاى آنان همان چيزى است كه كشورهاى بزرگ و كوچك در حال آرامش دنيا با اين
صحيفه نور ج 17 صفحه 189
نوع درگيرىها و انفجارها دست و پنجه نرمكنند و روزى نيست كه در كشورى از كشورهاى به اصطلاح متمدن اروپا و آمريكا و ساير قارهها انفجارى صورت نگيرد و كشور ايران هم در اين امور مشابه آنهاست، البته با حجمى بسيار كمتر. اين پيروزى معنوى و مادى مرهون اسلامى بودن انقلاب و مردمى بودن و توجه مردم به اسلام و تحول روحى عظيمى است كه خداوند در اين ملت، معجزه آسا ايجاد فرمود، از آن جمله اين جوانان بسيار عزيز در سطح كشورند كه ناگهان با يك جهش برق آسا معنوى و روحى با دست رحمت حق تعالى از منجلابى كه براى آنان به دست پليد استكبار جهانى كه از آستين امثال رضاخان و محمدرضاخان و ديگر سرسپردگان غرب يا شرق تهيه ديده بودند، نجات يافته و يك شبه ره صد ساله را پيمودند و آنچه عارفان و شاعران عارف پيشه در ساليان دراز آرزوى آن را مىكردند اينان ناگهان به دست آوردند و عشق به لقاءالله را از حد شعار به عمل رسانده و آرزوى شهادت را با كردار در جبهههاى دفاع از اسلام عزيز به ثبت رساندند و اين تحول عظيم معنوى با اين سرعت بيسابقه را جز به عنايت پروردگار مهربان و عاشق پرور نتوان توجيه كرد. اينجانب هنگامى كه اين جوانان عزيز در عنفوان شباب را، كه با گريه از من عقب مانده تقاضاى دعا براى شهادت مىكنند، مشاهده مىكنم از خود مأيوس و از آنان شرمنده مىشوم و هنگامى كه عكسهاى متعدد اين شهيدان نورس نورانى را مىنگرم و ارزشهاى انسانى و مقامات الهى آنان، كه خود از آنها به مرحلههايى دور هستم غبطه مىخورم و چون به مادران و پدران اين جوانان و نوجوانان شهيد برخورد مىكنم و آن شجاعتها و شهامتهاى فوق تصور را از آنان مشاهده مىكنم احساس حقارت نموده، به پيشگاه پيامبر بزرگ اسلام صلى الله عليه و آله و حضرت بقيه الله روحى لمقدمه الفدا به خاطر چنين امتى و پيروانى متعهد و مجاهد تبريك عرض مىكنم و از خداوند تعالى ولى نعمت و حافظ امت سپاسگزارم. امروز اسلام بزرگ نتيجه آن ايثارها و شهادتها را مىبيند كه دنيا در مقابل آن با همه تبليغات گمراه كننده و كارشكنىهاى بى حد و حصرش، ناچار است سر تعظيم فرود آورد و اين نسيمى است كه از معنويات اسلام در اين كشور مظلوم در طول ستمشاهى وزيدن گرفته است و اميد از الطاف خداوند منان است كه اين نسيم الهى را افزايش دهد و آن را به همه كشورهاى ستمديده و در بند مرحمت فرمايد. شايد كه دولتهاى خواب كشورهاى اسلامى به خود آيند و به تكليف الهى و وجدانى و انسانى خود آگاه شوند و بيش از اين لجاجت نكنند و توبه كنند كه بازگشت از خيانت به اسلام و كشورهاى اسلامى و از جنگ با كشورى كه هر چه داشته است در راه مقاصد الهى فدا كرده و مىكند، دير مىشود و امروز اشتباهات خود را جبران كنند كه فردا دير است. اينان با چشم و گوش باز از اول هجوم صدام آمريكائى به كشور اسلامى تاكنون شكستهاى ذلت بار او را ديده و هنوز در غمى بسر مىبرند. حيرتم از چشم بندى خدا، همه مىدانيم كه شيوه رسانههاى گروهى وابسته به دولتهاى جهانخواران است كه عكس آنچه در ايران مىگذرد را در جهان منتشر كنند و آنچه ناشايسته است به اين كشور انقلابى كه خواهد آزاد و مستقل باشد، آن هم به صورتى بزرگ نسبت مىدهند. دنيا امروز گرفتار جهانخواران و غارتگرانى است كه كشورها را به آتش مىكشند و غارت مىكنند و نيز گرفتار
صحيفه نور ج 17 صفحه 190
وابستگان آنان است كه منافع ملتها و كشورهاى خود را فداى منافع ابرقدرتها مىكنند و همچنين گرفتار سازمانهاى دست نشانده قدرتهاى بزرگ بويژه آمريكاست كه با اسم بىمحتواى شوراى امنيت و عفو بين الملل و حقوق بشر و از اين قبيل مفاهيم بىمحتوا كه به قدرتهاى بزرگ خدمت مىكنند و در حقيقت مجرى احكام و مقاصد آنان و مأمور محكوم نمودن مستضعفان و مظلومان جهان به نفع قدرتهاى بزرگ جهانخوار هستند مىباشند. همه مىدانيم و مىدانيد كه صدام قريب سه سال است با هجوم وحشيانه خود به قتل و غارت و تخريب كشور ايران پرداخته است و از اول تاكنون قسمتى از كشور ما را در دست داشته و دارد و به خيانت خود نسبت به مردم بيگناه مشغول است و اين سازمانها براى يكبار هم او را محكوم نكردند. صدام زمانى به دروغ پيشنهاد صلح مىكرد كه ايران زير تاخت و تاز صداميان خونخوار بسر مىبرد. اما با اين مقصد شيطانى تصميم داشت هر چه زودتر خوزستان را تصرف نموده و با در دست داشتن منابع بزرگ نفتى و حمايت قدرتهاى جهانخوار، منطقه را به آتش و خون بكشد، چرا كه ديو سركش نفس حيوانى او حد و مرزى نمىشناسد و تا منطقه از لوث وجود او پاك نشود روى امنيت نخواهد ديد. همه مىدانيم كه هر روز دست صدام به خون صدها نفر مردم مظلوم ما آغشته است ولى رسانههاى گروهى و سازمانهاى وابسته به قدرتها، بويژه آمريكا چقدر از صلح دوستى صدام پشتيبانى و ثناخوانى نموده و مىنمايد، در صورتى كه صلح خواهى صدام و كوشش آمريكا در ايجاد امنيت در دنيا و نيز ديگر قدرتمندان چپاولگر و به اصطلاح طرفداران حقوق بشر همه از يك قماش هستند و تا دنيا به اين آرامش طلبان و صلح دوستان و طرفداران حقوق بشر مبتلا است روى امنيت و صلح و آرامش نخواهد ديد، و آنچه آرزوى بشر است تحقق نخواهد يافت، بلكه تنها بشر به بركت مكتبهاى توحيدى و مؤمنان واقعى آنهاست كه به آزادى و سعادت خواهد رسيد، نه مثل دولتهاى مسيحى و يهودى و دولتهاى به اصطلاح اسلامى، آنان كه وابسته و پيوسته به قدرتهاى شيطانى هستند كه ضرر اين وابستگان و پيوستگان از ضرر ابرقدرتها براى ملتهاى دربند نه تنها كمتر نيست كه بيشتر است، دوستان حقيقت و دلسوزان بشريت بايد براى اين بلاى خانمانسوز فكرى كنند. از خداوند تعالى خواهانم كه جهانيان را از شر اين ستمگران نجات دهد و صلح و صفا و آرامش بيشترى عنايت فرمايد و كشور ما را به آرزوى خود كه ظهور حضرت مهدى ارواحنا فداه، مستقر كننده عدل و انصاف و آرامش دهنده جهان است، برساند و شهداى ما را به رحمتهايى كه براى خاصان درگاهش اختصاص داده است مفتخر فرمايد و مجروحان و آسيب ديدگان عزيز ما را شفاى عاجل عنايت فرمايد و اسرا و گمشدگان عزيز ما را هر چه زودتر از شر صداميان نجات داده و به ميهن اسلامى خودشان برگرداند و به بازماندگان شهدا مخصوصاً پدران و مادران و همسران و همه نزديكان آنان اجر و صبر مرحمت فرمايد و رزمندگان سلحشور ما را پيروز فرمايد.
والسلام على عباد الله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 144
تاريخ: 15/10/61
فرمان امام خمينى به ستاد پيگيرى تخلفات قضائى و ادارى
بسم الله الرحمن الرحيم
ستاد پيگيرى تخلفات قضائى و ادارى
اخيراً چند كتاب به عنوان سوالات دينى و ايدئولوژى اسلامى را ملاحظه نمودم و بسيار متأسف شدم از آنچه در اين كتابها و جزواتى از اين قبيل به اسم اسلام، اين دين انسان ساز الهى، براى گزينش عمومى مطرح شده است و آنها را ميزان رد و قبولى افراد قرار داده اند. اين نوشتهها كه مشحون از سوالات غير مربوط به اسلام و ديانت و احياناً مستهجن و اسف آور است، از آنجا كه به اسم ديانت اسلام منتشر شده است، از كتب و جزوات انحرافى است كه براى حيثيت اسلام و جمهورى اسلامى مضر است و به وزير ارشاد توصيه نمودم كه امثال اين كتب را در اسرع وقت جمع آورى و فروش و خريد و نشر آنها را ممنوع شرعى اعلام نمايند. شايد بسيارى از افرادى كه در تدوين آنها دخالت داشتهاند داراى حسن نيت بوده اند، لكن احتمال نفوذ شياطين در اين نحو مسائل قوى است كه براى مشوه نمودن چهره نورانى اسلام يا جمهورى اسلامى به اين امر اقدام نموده اند. لهذا مراتب زير را از ستاد محترم خواستارم:
1- تمام هيأتهائى را كه به نام گزينش در سراسر كشور تشكيل شدهاند، منحل اعلام مىنمايم، چه در قواى مسلح يا در وزارتخانهها و ادارات و چه در مراكز آموزش و پرورش تا برسد به دانشگاهها، تمام آنها منحل است و ستاد انحلال را اعلام نمايد.
2- ستاد موظف است در اسرع وقت دستور دهد تا هيأتهائى به جاى هيأتهاى منحله، از افراد صالح و متعهد و عاقل و صاحب اخلاق كريمه و فاضل و متوجه به مسائل روز تعيين تا در گزينش افراد صالح بدون ملاحظه روابط اقدام نمايند و گزينش زير نظر آنها انجام گيرد و دقت شود تا اين افراد، تنگ نظر و تند خو، نيز مسامحهكار و سهلانگار نباشند. و چنانچه قبلاً تذكر دادهام ميزان در گزينش، حال فعلى افراد است، مگر آنكه از گروهكها و مفسدين باشند يا حال فعلى آنها مفسده جوئى و اخلالگرى باشد و اما كسانى كه در رژيم سابق به واسطه جو حاكم يا الزام رژيم ستمگر مرتكب بعضى نارواها شدهاند ولى فعلاً به حال عادى و اخلاق صحيح برگشتهاند، تندروىهاى جاهلانه در حق آنها نشود كه اين ظلم است و مخالف دستور اسلام و بايد ممنوع اعلام شود. 3 از آنجا كه بسيارى از سوأل هاى اسلامى اين كتابچهها از مسائل غير محل اطلاع مىباشد
صحيفه نور ج 17 صفحه 145
كه شايد فضلا و علماى زحمتكش نيز در جواب آنها عاجز باشند و نيز بعض آنها غلط و بعضى از سوألها و جوابها بر خلاف است، اين نحوه سوالات به هيچ وجه معيار در گزينش افراد نيست و ندانستن آنها براى آنان اشكال و عيبى ندارد. لازم است ستاد محترم اشخاصى را مأمور كنند كه اگر افرادى، چه به واسطه سوألهاى شرعى كه دانستن آنها براى اين اشخاص لزوم ندارد و چه سوألهاى ناروائى كه به اسلام ارتباط ندارد، از ادارات و يا وزارتخانه يا ديگر مراكز اخراج شدهاند و يا به واسطه آن استخدام نشدهاند، تشخيص داده تا اگر اخراج يا عدم پذيرش به صرف اين امور يا اشباه آن بوده است، آنان را به محل خود براى خدمت برگردانند كه اين نحوه عمل كه با آنها شده است ظلم فاحش است و محروم نمودن كشور از اشخاص مفيد مىباشد كه از همه اينها بايد جلوگيرى شود و نيز از افراد صحيحى كه در هياتهاى گزينش بودهاند، قدردانى شود و به افراد ديگر آنها نصيحت شود تا نظير اين افعال در كشور اسلامى واقع نشود.
4- ستاد محترم دستور دهد كتابچههاى مختصرى شامل بعضى از مسائل شرعى كه محل اطلاع عمومى است و مسائل اعتقادى كه دانستن آنها در اسلام لازم است به طور ساده، بدون معماها كه در اين كتب و نشريات انحرافى موجود است، و بعضى مسائل مناسب با شغل افراد، با نظارت اشخاص مطلع از احكام اسلام و متوجه به اطراف مسائل سياسى و اجتماعى تهيه شود و آنها را در دسترس افراد قرار داده و در صورت احتياج اشخاص را آموزش دهند و بدون آموزش سوأل از آنها نشود و ميزان رد و قبول، موازين اسلام و انسانى باشد كه هدايت جاهلان، منظور نظر اصيل است.
5 - تجسس از احوال اشخاص در غير مفسدين و گروههاى خرابكار مطلقاً ممنوع است و سوأل از افراد به اينكه چند معصيت نمودى، چنانچه بنا به بعضى گزارشات اين نحوه سوالات شود، مخالف اسلام و تجسس كننده معصيت كار است. بايد در گزينش افراد اين نحوه امور خلاف اخلاق اسلامى و خلاف شرع مطهر ممنوع شود.
6- بنا به گزارش رسيده، بعضى از كلاسهاى درسى كه در ارتش و سپاه و ساير مراكز نظامى و انتظامى تاسيس شده است، بسيار مستهجن و مبتذل است. بايد اين كلاسها به وسيله اشخاص عالم، عاقل و متعهد اداره شود و نمايندگان اينجانب در نيروهاى نظامى و انتظامى با كمال جديت به اصلاح آنان پرداخته و به كار خود ادامه دهند. اين ستاد موظف است براى هر وزارتخانه يا مراكز ديگر كتابچه هائى مناسب با كار آنان به صورت معقول و اسلامى تهيه نموده و از تعليمات جاهلانه و احياناً ضد انقلابى جلوگيرى نمايند. از خداوند تعالى توفيق آقايان را در امور محوله و حسن جريان آن را خواستارم.
والسلام عليكم و رحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 191
تاريخ: 21/11/61
بيانات امام خمينى در جمع ميهمانان خارجى شركت كننده در مراسم بزرگداشت دهه فجر، شعراى شركت كننده در جشنواره شعراى عرب و عدهاى از نونهلان متولد 22 بهمن سال 1357
ما كشورمان يك كشورى است كه جز خداى تبارك و تعالى پناهى ندارد
بسم الله الرحمن الرحيم
برادران بسيار عزيز كه از شعرا و علما و روشنفكران و نويسندگان از كشورهاى مختلف جهان در اينجا آمدهاند خوش آمدند. خوش آمديد در كشورى كه زير بار ستم ستمشاهى در طول تاريخ و ستم رژيم پهلوى در پنجاه سال خرد شده. خوش آمديد در كشورى كه براى اينكه قيام براى اسلام كرده است و مىخواهد كه اسلام در اين كشور حكومت كند، و مورد تجاوز قدرتهاى بزرگ بىواسطه يا با واسطه شدهاند، در اين كشور آمديد و خوش آمديد در كشورى كه به واسطه اينكه با ابرقدرتها و نفوذ آنها مخالف است و اعلام مخالفت كرده است مورد تجاوز دشمنهاى اسلام، از عراق (يعنى حزب بعث عراق) شروع شده است به دستيارى آمريكا و كمك تقريباً همه كشورهاى جهان و مورد تجاوز همه اينها شده است. كشورى كه مىخواهد عدل الهى را در جهان و ابتدائاً در مركز خود كه ايران است، بپا كند و در همه جا حكومت، حكومت اسلامى باشد و دست قدرتهاى بزرگ از كشورهاى اسلامى كنار باشد. شما مىدانيد كه كشورهاى بزرگ از ابتداء اين نهضت اسلامى ايران تاكنون و خصوصاً در انقلاب بزرگ ايران با همه قدرتها مخالفت كردند، كار شكنى كردند و هجوم نظامى كردند و وا داشتند دشمنان اسلام را كه هجوم نظامى كند به مناطقى از كشور عزيز اسلام، به جرم اينكه اسلامى است. و شما مىدانيد كه الان كه جنگ بين جوانهاى متعهد به اسلام و بين صداميان بعثى عفلقى پشت كرده به اسلام، درگير است، علاوه بر كشورهاى بزرگى كه منافع خودشان را در اين كشور و در كشورهاى اسلامى ديگر و در سرتاسر جهان، در كشورهاى استضعافى در خطر مىبينند، همه به كمك اين حزب اشتراكى عفلقى عراق شتافتند و كمك نظامى، كمك مالى و كمك تبليغاتى به طور وسيع انجام مىگيرد. و ما كشورمان يك كشورى است كه بايد بگوئيم جز خداى تبارك و تعالى پناهى ندارد، و ملتها كه با ما دوست هستند و آن طبقه مستضعفان جهان كه با اسلام آشنا و با عدل و كرامت انسانى علاقه دارند، در تحت فشار دولتهايى واقع شدهاند كه براى خاطر چند روز عيش و نوش دنيوى اسلام را بركنار و بر ضد اسلام قيام مىكنند و به ملتهاى خودشان فشار مىآورند از خوف اينكه مبادا آنها هم ادعاى عدالت و ادعاى فرهنگ انسانى بكنند.
صحيفه نور ج 17 صفحه 192
بايد مستضعفان جهان را آگاه كنيم به اينكه چه مصائبى بر اينها وارد شده
امروز تكليف همه شما آقايانى كه از خارج تشريف آورديد، شعراى شما، نويسندگان شما، گويندگان شما، اين است كه شعرا در اشعارشان قضاياى اين انقلاب را منعكس كنند، اگر توانستند در مجامع عمومى و اگر نتوانستند حتى در مجامع خصوصى هم محفوظ بماند براى نسلهاى آتيهاى كه فرزندانشان الان بعضىشان از كوچولوهايى كه در 22 بهمن متولد شدهاند و آنهايى كه در طول تاريخ مىآيند. بايد مردم را، مردم جهان را، مستضعفان جهان را آگاه كنيد، آگاه كنيم به اينكه چه مصائبى بر اينها وارد شده است و در تحت چه شرايطى زندگى كنند و آنان كه به آنها حكومت مىكنند تحت چه شرايطى هستند و وضع زندگى مالىشان چطور است. و آنهائى كه از دولتهاى اسلامى هستند، ذخائر خودشان را به كجا خرج مىكنند و در جيب كى مىريزند در عين حالى كه ملتهاى آنها گرسنه هستند، ملتهاى آنها فقير هستند و بسيارى از آنها از گرسنگى تلف شدند و اينها ذخائر خودشان را، ذخائرى كه مال خود اين ملت است و آنها غاصب هستند، به جاى اينكه براى ملت خودشان ولو عشرى از اعشار آن خرج مىكردند و اينها به رشد مىرسيدند، تمامش را تسليم مىكنند به آنهائى كه دشمن اسلامند. شعرا در طول تاريخ بايد بنويسند اين امور را و به شعر، مردم را بيدار كنند و نويسندگان اگر مىتوانند در نطقها و نوشتههاى خودشان، در مجامعى كه مىروند در شهرهاى خودشان، در كشورهاى خودشان مسائل ايران را ابلاغ كنند و اگر نمىتوانند در كتب و رسالههاى خودشان ثبت كنند كه بعدها وقتى كه مردم در نسلهاى بعد مىآيند، ببينند كه دشمنهاى آنها كى هست و دوستان آنها كى و تكليف آنها با دوستانشان و دشمنانشان چيست. اگر ما در تبليغ قصور كنيم، اگر ما در گفتن و نوشتن شعر و نثر و همه نحو نوشتن و گفتن قصور كنيم، ما مديون نسلهاى آينده هستيم كه ممكن بود با نوشتههاى شما، با نوشتههاى نويسندگان عزيز و با اشعار آنها، بيدار بشوند و مطلع بشوند بر اينكه بر اين ملتها در اين زمان چه گذشته است و ماها چه تحمل رنج كرديم، بلكه آنها در صدد علاج برآيند، و امروز نيز ما بايد در صدد علاج برآئيم. همه شما و همه ملتهاى ضعيف دردها را مىشناسند، مىدانند كه از كجا صدمه مىبينند و كى به آنها صدمه مىزند و چه رژيمى آنها را تحت فشار قرار مىدهد و درمان را بايد بدانند كه تا جهان مبتلاء به اين جنايتكاران است و وابستگان به اين جنايتكاران، روى خوش نخواهد ديد. و ما، همه شماها كه نويسنده هستيد و خصوصاً شعرا كه لسان شعر بالاترين لسان است، بايد مردم را آگاه كنيد، نسلهاى فعلى را، نسلهاى آينده را و بنا بگذاريم بر اينكه اگر نمىشود در جوامع عمومى، از جوامع خصوصى و از افرادى كه با آنها آشنا هستيم شروع كنيم و شمهاى از اين مسائلى كه در ايران وارد شده، واقع شده است، از مصيبت هائى كه در زمان رژيم سابق واقع شده است (و شايد بسيارى از شما بدانند) با مصيبتهائى كه در اين زمان واقع شده است و دارد واقع شود مردم را آگاه كنيد و از شيوه مبارزهاى كه در اينجا شروع شد از اول، و به خواست خداى تبارك و تعالى تا اينجا كه آمده است هر روز رشد كرده است، اين شيوه را به آنها گوشزد كنيد. لازم نيست كه ابتدائاً يك عده كثير باشند، عدههاى كوچك و افراد كم، كم كم اين قطرهها با هم جمع شوند و دريا تشكيل مىدهند.
صحيفه نور ج 17 صفحه 193
آنهائى كه شرقزده و غربزده نيستند بايد شروع كنند ولو از صفر
ما از صفر شروع كرديم، ايران از صفر شروع كرد، ايران در آنوقتى كه همه چيزش در خطر بود و اختناق به طورى بود كه زن به شوهر و شوهر به زن نمىتوانست يك كلمه خلاف رژيم بگويد، از صفر اشخاصى كه بيدار شدند و بودند، شروع كردند و اين صفر كم كم بزرگ شد و اين قطرات كم كم بزرگ شدند و شكل گرفتند و به صورت مشتهاى گره كرده و بدون اينكه در آنها يك تشكيلات منظمى باشد و بدون اينكه داراى يك سلاح باشند. سلاح در دست مردم به هيچ وجه نبود، لكن اينها از هيچ شروع كردند تا اينكه سلاحها را از دست دشمنان گرفتند و كم كم با فرياد اينها براى اسلام، از ارتش، جناحهاى بسيارى به اينها ملحق شدند كه تا الان هم هستند و خدمت مىكنند و در بين خود ملت هم بسيج شد عده كثيرى و الان هم بسيج مىشود.
و ما اميدواريم كه ايران به اندازه افرادى كه دارد، جوانانى كه دارد، ارتش داشته باشد. يك ارتش ملى اسلامى انسانى كه در مواقعى كه احتياج به آن هست، چندين ميليون از افراد حاضر به خدمت باشند. كشورهاى ديگر هم آنهائى كه بيدارند، آنهائى كه توجه به مسائل دارند، آنهائى كه غربزده و شرقزده نيستند، آنهائى كه منافع خودشان را از شرق نمىدانند و آنهائى كه منافع خودشان را از غرب نمىدانند و آنهائى كه غرب و شرق را غارتگرانى مىدانند، آنها هم بايد شروع كنند ولو از صفر. و همانطورى كه در ايران از صفر شروع شد و تا حدود بيست سال دائماً در خدمت آمدند و كردند و ناگهان انقلاب حاصل شد، انفجار حاصل شد و با انقلاب و انفجار، اين رژيمى كه تا دندان مسلح بود و او را مسلح كرده بودند، همه قدرتها هم با او همراه بودند، با همين مردم عادى كشور ما كه متحول شدند به يك انسانهاى الهى و به يك انسانهاى توحيدى، اين رژيم شكسته شد و دنبال او هم دست امريكا از اينجا قطع شد و دست همه قدرتها از منافع ما - قطع شد - قطع شد. و در اين هنگام كه شما تشريف داريد در اينجا، ما كارهاى خودمان را، دولت ما كارهاى خودش را و كارهاى ايران را با شايستگى انجام مىدهد و كارخانهها را به راه مىاندازد و مسائلى كه دارد و مشكلاتى كه دارد يكى پس از ديگرى حل مىكند و در ظرف چهار سال تمام چيزهايى كه يك كشور مستقل بايد داشته باشد دارا هست، در عين حالى كه هميشه در فشار بوده و هميشه در محاصره اقتصادى و در محاصره نظامى بود. مأيوس از خدا نباشيد، خدا را حاضر بدانيد و قدرت خدا را در همه جا فعال بدانيد و مراجعه به صدر اسلام بكنيد كه يك نفر انسان به تمام معنا، لكن در نظر كفار ضعيف و مستضعف، قيام كرد و يك انقلاب به اين بزرگى را كه دنيا را در تحت سيطره خودش در آورده است ايجاد كرد. از وحدت افراد و كمى افراد هراس نكنيد كه خداى تبارك و تعالى به شما كمك مىكند و وقتى كه شما نصرت بكنيد از خداى تبارك و تعالى، وعده نصرت داده است و كمى عده با اينكه قدرت روحى در كار باشد و انسجام در كار باشد و تعهد به اسلام در كار باشد، اسباب ضعف نخواهد شد.
صحيفه نور ج 17 صفحه 194
شما دولت ها، مدعى اسلام در لفظ هستيد، لكن در عمل اسلام رامىكوبيد
الان كه شما ملاحظه مىكنيد و صداميان اشتلم مىكشند كه حتى در اين نبرد آخر گاهى مىگويند هفت هزار، گاهى مىگويند پانزده هزار، ما از ايرانيان را (يعنى از اين سپاهيان ايران را) كشتيم و از بين برديم، بيش از چهار هزار ما نفرستاديم در جبههها. ما ارتشمان و قوايمان در كنار هستند الان، و ما مىخواهيم كه اين دولتهائى كه دارند كمك مىكنند به يك جنايتكار تاريخ، به يك جنايتگر كه از اولى كه اين حزب در عراق پيدا شد با اصل جنايت پيدا شد و با تز اسلام نبايد باشد. اين دولت هائى كه ادعاى اسلام مىكنند، ما چطور مىتوانيم از آنها اين ادعا را بپذيريم، دنيا چطور مىتواند اين ادعا را بپذيرد، كه شما مدعى اسلام در لفظ هستيد، لكن در عمل اسلام را مىكوبيد و دشمنان اسلام را تقويت مىكنيد. آمريكا كه دشمن همه اديان است حتى مسيحيت، آمريكا كه اصلاً اعتنا به اديان ندارد و جز منافع خودش را نمىخواهد، حتى منافع امريكائىها هم نمىخواهد، منافع دولت امريكا را مىخواهد و همه جهان را به آتشزده است و دارد آتش مىكشد، شما در منطقه با آغوش باز از او استقبال مىكنيد و ارتش او را در مناطق اسلامى پذيريد براى اينكه ارعاب كنيد لبنان را و ارعاب كنيد ايران را. مسلمين با اين مردمى كه بنايشان بر اين معناست بايد چه بكنند؟ مسلمين كه گرفتار يك همچو حكومتهائى هستند و گرفتار يك همچو سردمدارانى هستند بايد چه بكنند؟ بايد ساكت بنشينند، تماشاگر باشند؟ اگر ايرانىها هم اين فكر را مىكردند كه به ما چه ربط دارد، ما مشغول كسب خودمان هستيم و كارى به اين مسائل نداريم، خدا مىداند كه اگر آن قدرت محفوظ مانده بود تا حالا چه به سر اسلام در اينجا آورده بود، اگر مهلت پيدا مىكرد اين رژيم غير انسانى، اسلام را از محتواى خودش بكلى خالى مىكرد و يك صورت بىمحتوا، حتى صورت را هم نمىگذاشت حفظ بشود. فجايعى كه در زمان او واقع شد، تاريخ اميد است كه ثبت كند و متفكران و متوجهان به مسائل بنويسند و باشد در مخزنها تا ببينند اشخاصى كه بعدها مىآيند. بنا، بر اين بود كه اصل اسلام در اينجا محو بشود، شروع كردند تاريخ اسلام را تغيير دادند و شروع كردند و جوانهاى ما را از اسلام مىخواستند جدا كنند، مواد مخدره و موادى كه انسان كش است، در اينجا به دست همين خاندان پهلوى خريده مىشد و پخش مىشد. اين نه براى اين بود كه فقط منافع مادى مىخواستند، براى اين بود كه اطاعت امر آنها را بكنند كه بايد ايران عقب مانده بماند و يك عده افيونى و هروئينى و عياش نمىتوانند كشور خودشان را حفظ كنند، آنها بنشينند و چرت بزنند و آنها مخازن آنها را خالى كنند. خداى تبارك و تعالى با قدرت غيبى خودش به اين ملت عنايت فرمود و اين جوانها را متحول كرد به يك انسانهاى عارف مسلك كه براى خداى تبارك و تعالى و به عشق خداى تبارك و تعالى از جا نشان مىگذرند و مادران و پدران آنها از فرزندان رشيدشان گذرند و اين فداكارى موجب اين شد كه ما در عين حالى كه بسيار از بزرگانمان را از دست داديم و بسيار از جوانان ارزشمندمان را از دست داديم و خسارات بسيار بر ما وارد شد از دست دشمن ها، معذلك آنچه كه به دست آورديم اسلام عزيز بود و اسلام ارزش دارد كه همه چيز در راه او داده بشود، چنانچه اولياء خدا چنين كردند. پيغمبر
صحيفه نور ج 17 صفحه 195
اسلام هر چه داشت در راه اسلام داد، در تمام عمر آسودگى نداشت اين سرور، و حسين بن على سلام الله عليه همه چيزش را فداى اسلام كرد و در صدر اسلام همه چيز فداى اسلام بود، و ما هم بايد اقتداى به آنها بكنيم و ما هم امت همان پيغمبر و شيعه و پيرو همان اشخاصى هستيم كه در صدر اسلام بودند. ملتها بايد از جا برخيزند، اگر بنشينند و منتظر اين باشند كه براى آنها چه براى جهات مادىشان و چه براى جهات معنوىشان ديگران بيايند و كارى بكنند اين اشتباه است و اسباب اين مىشود كه هيچ كارى نتوانند انجام بدهند و در طول تاريخ به همانطورى كه هستند باشند و فرزندان آنها هم به همين ترتيب باشند و اگر توجه به خدا بكنند و با توجه به خدا اشتغال به كار بكنند و اشتغال به فعاليت براى اسلام بكنند، خداى تبارك و تعالى راهها را بر آنها باز مىكند. شايد تاريخ نتواند بنويسد آن راههايى كه براى ايران باز شد، آن هدايتهايى كه بدون اينكه ماها متوجه او باشيم، هدايتهائى كه تحميل به ما شد. ما مىخواستيم يك كار بكنيم يك وقت مىديديم كه كار ديگر داريم انجام مىدهيم و كار ديگر آن بوده است كه بايد انجام داد. اين را در تاريخ نمىشود ثبت كرد، اين علومى است كه مال سينههاست.
بكوشيد ملتهاى خودتان را اسلامى و بيدار كنيد، همه تبليغات دنيا بر ضد ماست
بكوشيد كه ملتهاى خودتان را اسلامى كنيد، ملتهاى خودتان را بيدار كنيد و تاريخ صدر اسلام را براى آنها بخوانيد و كوشش هاى آنها را براى اسلام و مسائل ايران را در آنجا منعكس كنيد. ما كه دستمان از تبليغات كوتاه است، نسبت به آنها نمىتوانيم آنقدر تبليغ داشته باشيم، همه رسانههاى گروهى در دست دشمنان ماست و هر روز هم تبليغ مىكنند و هر روز هم ايران را محكوم مىكنند. اين سازمانهايى كه همهشان نوكر آمريكا و امثال او هستند. سازمان عفو بين المللى نمىدانم شوراى امنيت و امثال اينها كه ملاحظه مىكنيد در طول اين جنگى كه صدام و صداميان به ما تحميل كردند و آنقدر از شهرهاى ما را كوبيدند و آنقدر جوانهاى ما را كشتند و آنقدر صغير و كبير و مرد و زن را زير آوارها دفن كردند، يك كلمه راجع به اين مسائل ذكر نكردند و كاش ذكر نمىكردند، امروز ما را محكوم مىكنند، امروز به ما نسبتها دهند و روى همان نسبتها محكوم مىكنند، قول دشمنهاى ما سند اين سازمانهاست و گاهى هم خودشان سند درست مىكنند، اگر چيزى ندارند، يا در مطبوعاتشان يا در راديوهاشان يك مصاحبه درست كنند، مصاحبه با كى؟ مصاحبه با آن كه اينجا را چاپيده و فرار كرده، اين را سند قرار مىدهند و بر ضد ما تبليغ مىكنند. همه تبليغات دنيا بر ضد ماست. ملتها هم ممكن است بسيارىشان بازى بخورند، يك عدهشان هم توجه دارند. تكليف شما آقايان اين است كه آنچه ديديد ولو به تدريج برسانيد به كشورهاى خودتان، به دوستان خودتان كه اينجا همچو نيست كه در بين خيابانها كسى نتواند راه برود براى اينكه او را مىكشند و همچو نيست كه بچههاى كوچك را هر روز در خيابانها مىكشند و اينطور نيست كه زندانهاى اينجا شكنجه مىكنند و چه مىكنند و آنطور نيست كه ما حمله كردهايم به عراق و آنطور نيست كه عراق از مملكت ما باز به طور كلى خارج شده باشد، لكن خارج خواهد شد انشاءالله و تسليم هم خواهد شد و قدرتهاى بزرگ هم نمىتوانند او را
صحيفه نور ج 17 صفحه 196
نجات بدهند، و اين دولتهاى كوچك همسايه، من خوف اين را دارم كه اگر يك ادامهاى اينها بدهند يك روزى پشيمان بشوند كه پشيمانى براى آنها سودى ندارد. و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به همه شما عزيزانى كه وقت صرف كرديد و در اين كشور ستمديده آمديد و ستمهايى كه به آنها شده است ملاحظه كرديد و قدرتى كه جوانهاى ما دارند و پشتكارى كه دارند و تعهدى كه به اسلام دارند ملاحظه كرديد، من تشكر مىكنم و تشكر بيشتر اينكه شما هم مبلغ اسلام باشيد در مقابل اين مبلغين زيادى كه مبلغ كفرند و مبلغ مبلغ ظلمند. خداوند همه شما را توفيق بدهد و خداوند كشورهاى اسلامى را از دست تبهكاران نجات بدهد و همه ستمديدگان اسلام و غير اسلام را از ستمگران نجات بدهد.
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 199
تاريخ: 22/11/61
پيام امام خمينى به مناسبت چهارمين سالگرد پيروزى انقلاب اسلامى ايران
بسم الله الرحمن الرحيم
در آستان پنجمين سال پيروزى حق بر باطل و حزب الله بر احزاب شيطانى، مراتب تشكر و عبوديت را به پيشگاه مقدس خداوند متعال كه همه از او هستيم و به سوى او مىرويم و پيروزىهاى روز افزون به عنايت و لطف اوست، تقديم و عرض ارادت به مقام مقدس ولى الله اعظم و بقيه الله فى ارضه ارواحنا لمقدمه الفداء كه واسطه فيض و عنايات حق تعالى است و دعاى خيرش بدرقه امت جد بزرگوارش صلى الله عليه و آله مىباشد، تقديم مىداريم. و تبريك و تهنيت بى پايان خود را نسبت به ملت شريف و متعهد ايران عرض مىكنم كه از ابتداء نهضت تا انقلاب عظيم اسلامى و از انقلاب تا پيروزى و از روز پيروزى تا امروز دليرانه و سخاوتمندانه در تمام صحنههاى انقلاب با جان و دل حاضر بوده و هستند و از حريم اسلام عزيز و كشور خويش دفاع نموده و بر ما و همه منتها دارند و اگر نبود پايمردى آنان، انقلابى نبود و پيروزى به اين عظمت نصيب اسلام و كشور اسلامى نمىشد. خداى را بر اين نعمت شكر كه با تاييدات غيبى خود چنين تحول الهى را براى اين ملت مظلوم بىپناه تقدير فرموده و آن را در پناه رحمت خود و با نصيب از قدرت لايزال خويش بر دشمنان اسلام و بشريت پيروز فرموده و عاجزانه از ساحت مقدسش مىخواهيم كه اين عنايت و نعمت را بر اين ملت پايدار و مستدام فرمايد و نصيب همه مسلمانان جهان نمايد. و سپاس و تقدير فراوان بر رزمندگان عزيز و شجاع از ارتش و سپاه و بسيج تا شهربانى و كميته و ژاندارمرى و عشاير محترم و ساير قواى مسلح كه با دست تواناى خود كه از امدادهاى غيبى برخوردار است، چنان سيلى به رخسار كريه صداميان و ضربه بر پيكر حاميان آنان زدند كه حزب بعث عفلقى با تشبث به هر حشيش نمىتواند آن را جبران كند. و سردار نگونبخت قادسيه دست دريوزگى به هر طرف دراز و چشم اميد به جنايتكاران ور شكسته دوخته كه چند روزى ديگر به جنايات خود نسبت به ملت مظلوم عراق و مسلمانان عرب و غير عرب ايران و منطقه ادامه دهد و آنچنان بيچاره و درمانده شده است كه با و قاحت تمام، قلم سياه بر ادعاهاى پوچ خود كشيده و با اسرائيل كه تا ديروز ادعاى دشمنى با آن را مىكرد، دوستى صميمى شده و با آمريكا كه مدعى ترك روابط با آن بود، آرزوى وابستگى مىكند و با دويلههاى وابسته به آمريكا كه با اخافه و ارعاب و عربده جيب آنان را خالى كرده بود، اكنون با تملق و سرافكندگى چشم طمع دوخته است و به حسنى و حسن و حسين و نميرى و ديگر جنايتكاران تاريخ كه خود ور شكستگانى بيش
صحيفه نور ج 17 صفحه 200
نيستند، اميد نجات بسته است و بوق و شيپور رسانههاى گروهى سرتاسرى با تبليغاتى كه امروز دروغهاى شاخدارشان بر همگان روشن گرديده است، براى نجات اين غريق و امانده به دست و پا افتادهاند تا چند روز ديگر بر رخسار درخشندهء آفتاب عالمتاب اسلام پرده پوشند، با آنكه خوددانند اين سيل خروشان رحمت الهى براى نجات مسلمانان و جميع مستضعفان و محرومان جهان را با حيلههاى شيطانى نتوان جلوگيرى كرد و اين خورشيد آسمان معنويت را با تبليغات دروغين خاموش نتوان نمود. و اميد است و عده الهى اراده منت بر مستضعفان به زودى تحقق يا بد و دست قدرتمند حق تعالى هر چه سريعتر از آستين ملتهاى مظلوم بيرون آيد و تحول الهىاى كه در ملت ايران بوجود آمده است در همه ملل و نحل به خواست خداوند تعالى تحقق يابد كه دست ستمكاران از جنايت نسبت به مستضعفان جهان كوتاه شود و مظلومان، به حقوق از دست رفته خود دست يابند. در اينجا لازم است تذكراتى به خواهران و برادران محترم داده شود، گر چه بحمدالله به مسائل اسلام و روز آشنا هستند:
1 - اين مطلب مهم را كه كراراً عرض كردهام، تكرار مىكنم كه ملت عزيز مجاهد و بويژه سلحشوران رزمنده مجاهد فى سبيل الله توجه داشته باشند كه غرور از پيروزى آفت بزرگى است كه شيطان باطنى در بندگان خدا به وجود آورد تا آنان را از راه حق منحرف كند و در اثر آن خلق خدا را در كوشش براى مقاصد الهى سست كند و اگر خداى نخواسته اين حالت شيطانى در جبههها پيش آيد، در پيروزىها وقفه حاصل، بلكه با مكر شيطانى ممكن است به شكست منتهى شود و زمانى اين آفت وجدانكش پيش مىآيد كه انسان از خود و خداوند غافل شود و قدرت و پيروزىها را از خود بداند و منشأ اصلى آن كه ازمه امور را در دست دارد و هر چه كمال و قدرت و جمال است از اوست را از ياد ببرد. ملت عزيز و قواى مسلح رزمنده در طول اين انقلاب و اين جنگ لمس نمودهاند كه اگر مددهاى الهى و عنايات خاص خداوند قادر نبود، هرگز در ما قدرت مقابله با رژيم شيطانى تا دندان مسلح و متكى به قدرتهاى جهانى نبود، ولى از آنجائى كه ملت با تحولى الهى به انقلابى اسلامى متكى به معنويات دست زد، توانست آن قدرت بزرگ منطقه را در هم بشكند و در جنگ نا برابر از حيث تسليحات و كمكهاى بى دريغ شرق و غرب و منطقه، اينهمه پيروزىهاى اعجاز آميز را نصيب ايران و اسلام نمايد. ما نبايد فتحهاى بزرگ مثل فتح خرمشهر را از ياد ببريم كه دشمن با همه تجهيزات در سنگرهاى بسيار محكم با عده و عدد بسيار كمين كرده بود و در مقابل عدهاى از سلحشوران متعهد اسلام از بيابان باز به آنان تاخته و خداوند آنچنان رعب و وحشت را بر دشمنان ما غلبه داد كه با اسارت هزاران نظامى و غنيمتهاى بسيار، باقيمانده اشرار با فضاحت تمام رو به فرار گذاشته و شهرها را رها كردند. رزمندگان عزيز ما نبايد اين پيروزى معجزه آسا را جز با مددهاى الهى ببينند و اگر چنين شد، غرور آنها خلاصه مىشود در اينكه ما مورد عنايت قادر متعال هستيم و از خود چيزى نداريم و آنچه داريم از اوست و بايد به راه او نثار كنيم و اينجاست كه خداوند عنايات خود را ادامه مىدهد و شما سلحشورى و جنگ شرافتمندانه را براى دفاع از اسلام و ميهن اسلامى ادامه مىدهيد و
صحيفه نور ج 17 صفحه 201
به خواست قادر متعال به پيروزى نهائى دست خواهيد يافت.
2 - اكنون كه بحمدالله و منه محيط ايران از غبارهاى شرارتهاى اشرار، اين مدعيان دروغين طرفدارى از ملت و خلق كه خود با دست پليد خويش پرده از چهره كثيف خود برداشتند و به دشمنان اسلام كه هم قطاران و يا اربابانشان بودند پيوستند، تقريباً آرامش و سكون با عنايت پروردگار برقرار است، ملت بزرگ متعهد اسلامى لازم است با تمام توان به بازسازى نارسائىهائى كه لازمه هر انقلاب است و در انقلاب ايران كه متكى به قدرت لايزال حق تعالى و همت والاى اقشار معظم ملت است، از ساير انقلابهاى بزرگ ضايعاتش كمتر و دستاوردهايش بيشتر است، قيام نمائيم و بدون وقفه از فرصت استفاده نموده و كشور را به سوى بيشتر اسلامى شدن در تمام ابعاد آن، در تمام ارگانهاى نظام جمهورى اسلامى از قواى سه گانه كه اساس نظام است تا حوزههاى علميه و دانشگاهها كه اساس فرهنگ است و از قواى نظامى و انتظامى قواى مسلحه ديگر كه اساس امنيت هستند تا قشرهاى بازارى و كشاورز و كارگر كه هر يك ركنى مهم از اركان اقتصاد كشورند، همت گماريم و معلوم است كه در اين امر بزرگ با ابعاد وسيعش كه سرنوشت ملت اسلام بستگى به آن دارد، تا تمام ملت همت نكنند و قيام فعالانه نداشته باشند، مقصد اعلاى اسلامى تحقق نخواهد پذيرفت و تنها با اتحاد كلمه و همت همگان كه دست تواناى حق تعالى با آن است انشاءالله تعالى كار به نتيجه خواهد رسيد اما كيفيت كمك:
الف - قوه قضائيه كه امروز براى قضاء شرعى احتياج مبرم به افراد عالم متقى با فضيلت دارد، حوزههاى علميه در هر جا هستند خصوصاً حوزههاى بزرگ بايد اين مسأله را يك واجب كفائى شرعى مهم تلقى نمايند و براى اين مقصد مهم اسلامى از علماى موجود در حوزهها و شهرستانها دعوت نمايند و همه علماى اعلام مىدانند كه قضا امر بسيار مهمى است كه در رژيمهاى طاغوتى به دست اشخاصى كه اكثريت آنان صلاحيت نداشتهاند سپرده شده بود. در رژيم سابق ما معذور بوديم چون اشخاص صلاحيتدار را در هيچ امرى، چه رسد به قضاى شرعى، نمىپذيرفتند ولى امروز كه قضاى اسلامى مىخواهد اجرا شود عذرى نيست و بر اشخاص صلاحيتدار واجب است تا حد كفايت به اين واجب عمل كنند و ديگران را هدايت نمايند و بسيج كنند و نيز لازم است حضرات مدرسين محترم حوزهها و علماى اعلام و مجتهدين عظام، كتبى را كه به آنها علوم غريبه نام مىنهادند (زيرا در بحثها و حوزههاى علمى منسى بودند چون محل ابتلاء نبودند) امروز كه شديداً به آنها احتياج است مثل كتاب قضا و شهادات و قصاص و حدود و ديات و ديگر كتب محل حاجت را مورد بحث و تدريس و تحقيق قرار دهند كه در آينده مثل امروز گرفتار كمبود اشخاص نباشيم. اميد است براى رضاى خداى متعال و براى عمل به وظيفه، به اين امر توجه زياد شود و مسأله قضا كه امروز از مشكلات جمهورى اسلامى است به بركت مراجع بزرگ و علماى اعلام حل شود و نيز شوراى قضائى قوانين مربوط به قضا را با جديت تهيه نمايند و مجلس محترم هم تصويب اين قوانين شرعيه را مقدم بر ساير كارها قرار دهند كه قضاى اسلامى در كشور اجرا شود.
صحيفه نور ج 17 صفحه 202
ب - مجلس محترم شوراى اسلامى كه در رأس همه نهادهاست، در عين حال كه از اشخاص عالم و متفكر و تحصيلكرده برخوردار است، خوب است در موارد لزوم از دوستان متعهد و صاحبنظر خود در كميسيونها دعوت كنند كه با برخورد نظرها و افكار، كارها سريعتر و محكمتر انجام گيرد و از كارشناسان متعهد و متدين در تشخيص موضوعات براى احكام ثانويه اسلام نظر خواهى شود كه كارها به نحو شايسته انجام گيرد. و اين نكته نيز لازم است كه تذكر داده شود كه رد احكام ثانويه پس از تشخيص موضوع به وسيله عرف كارشناس، با رد احكام اوليه فرقى ندارد، چون هر دو احكام الله مىباشند و نيز احكام ثانويه ربطى به اعمال ولايت فقيه ندارد و پس از رأى مجلس و انفاذ شوراى نگهبان، هيچ مقامى حق رد آن را ندارد و دولت در اجراى آن بايد بدون هيچ ملاحظهاى اقدام كند و با تشخيص دو سوم مجلس شوراى اسلامى كه مجتمعى از علماى اعلام و مجتهدان و متفكران و متعهدان به اسلام هستند، در موضوعات عرفيه كه تشخيص آن با عرف است، با مشورت از كارشناسان، حجت شرعى است كه مخالفت با آن بدون حجت قويتر خلاف طريقه عقلاست و چنانچه تغيير احكام اوليه، با شك در موضوع و عدم احراز آن با طريقه عقلا مخالف است.
ج - دولت جمهورى اسلامى كه متصدى اداره كشور است و در هر پيشامدى موظف است اقدام مقتضى نمايد، در وضع كنونى بدون كمك ملت، توانائى رفع تمام گرفتارىها را ندارد و براى اداره نظام جمهورى و دفاع از دشمنان مهاجم و رفع مشكلات جنگ كه حجم آن بسيار عظيم است، احتياج به كمك دارد و چون پاى دفاع از اعراض و نفوس و اموال كشور و حفظ اسلام در ميان است، بر همه كس واجب است كه به مقدار كفايت، از خطر عظيم هجوم اجانب به اسلام و مسلمين، كمك نمايد و اين تكليفى است كه بيشتر متوجه است به طبقه مرفه و ثروتمند و پس از آنان به طبقه متوسط به حسب احوال آنها، نه طبقه مستمند و ضعيف كه در آمدشان به مقدار اعاشه آنهاست، گرچه اين قشر از تمام قشرها خدمتشان بيشتر است. اينجانب از تمام هم ميهنان عزيز تشكر و قدردانى مىكنم كه از اول انقلاب تاكنون در صحنه بودند و اميدوارم خداوند متعال توفيق حضور بيشتر را به همه ما عنايت فرمايد. و بايد دولت محترم توجه نمايد كه علاوه بر تكليف الهى كه متوجه همه ملت است، دولت از ويژگى خاصى برخوردار است و تكليف الهى، بيشتر متوجه آن و ساير دست اندركاران است و براى نظم امور در جميع ابعاد كوشش خواهد كرد. و مسأله جنگ دفاعى كه در راس امور است و ملت متعهد كمك به آن را براى خود يك امر لازم داند و دولت در رابطه با آن حقاً تمام كوشش را مىكند، لكن تذكر و تكرار در امور مهم، لازم است و بايد هر روز ابعاد كمك به جبههها را بيشتر گسترش دهد و تا فتح نهائى انشاءالله تعالى برنامهء دفاع را در رأس همه برنامهها قرار دهد.
د - بحمدالله تعالى قواى مسلح اسلامى در دفاع از اسلام و ميهن عزيز، عاشقانه از ابتداء هجوم اشرار تاكنون با نثار جان و خون و با عشق به لقاءالله قواى شيطانى دشمن را در هم شكسته و در هر مرحله از مرحله قبل نيرومندتر و متعهدتر به رزمندگى دليرانه خود ادامه دادهاند و همه ما و ميهن اسلامى ايران مرهون خدمات ارزنده آنان هستيم و اگر نبود قدرت روحى و الهى آنان، معلوم نبود
صحيفه نور ج 17 صفحه 203
كشور ما با اينهمه دشمن و كمكهاى قدرتهاى بزرگ و كوچك به كجا كشيده مىشد. و ملت مجاهد متعهد كه در طول انقلاب و جنگ تحميلى از كمكهاى شايان به جبههها و پشت جبههها دريغ نكرده است و يكى از اركان پيروزى، حضور ملت در همه صحنه خصوصاً صحنه جنگ است و الحق، اين ملت نمونه در پيشگاه خداوند تعالى ارزشى عظيم دارد، و اميد و توقع است كه براى حفظ اسلام و كشور اسلامى خود بر حجم كمكها افزوده شود كه بحمدالله مىشود، چنانچه بر حجم مخارج دولت هر روز افزوده شود. در زمانى كه حضور و كمك ملت شريف ايران به دولت و جبهههاى جنگ هر روز بيشتر مىگردد، عدهاى از محتكران و گرانفروشان خدانشناس دست از اين حرفه كثيف برنمىدارند و به حال خود و كشور خود دلسوز نيستند، اينان بايد از غضب الهى بترسند و بيش از اين خود را در پيشگاه خدا و خلق خدا رسوا نكنند.
ه - درباره فرهنگ هر چه گفته شود كم است. و مىدانيد و مىدانيم اگر انحرافى در فرهنگ يك كشور پيدا شود و همه ارگانها و مقامات آن رژيم به صراط مستقيم انسانى و الهى پايبند باشند و به استقلال و آزادى ملت از قيود شيطانى عقيده داشته باشند و آن را تعقيب كنند و ملت نيز به تبعيت از اسلام و خواستههاى ارزنده آن پايبند باشد، ديرى نخواهد گذشت كه انحراف فرهنگى بر همه غلبه كند و همه را خواهى نخواهى به انحراف كشاند و نسل آتيه را آنچنان كند كه انحراف به صورت زيبا و مستقيم را راه نجات بداند و اسلام انحرافى را به جاى اسلام حقيقى بپذيرد و بر سر خود و كشور خود، آن آورد كه در طول ستمشاهى و خصوصاً پنجاه سال سياه بر سر كشور آمده و مجلس و ملت و متفكران متعهد بايد اين حقيقت را باور كنند و اصلاح فرهنگ و از آنجمله اصلاح مدارس از دبستان تا دانشگاه را جدى بگيرند و با تمام قوا در سد راه انحراف بكوشند. اشخاصى معدود قدرت ندارند تا اين امر عظيمالحجم مهم را اصلاح كنند و صد در صد آن را اسلامى و ملى در خدمت كشور قرار دهند. همه مسؤوليم و همه بايد در پيشگاه خدا و خلق خدا جواب تهيه كنيم و در اين زمان كه فرصتى ارزنده داريم از هيچ كس هيچ عذرى پذيرفته نيست و همه بايد به مقدار توان خويش در اين امر حياتى كوشش نمائيم تا خون جوانان برومند مجاهد و كوشش ملت و مجاهدات بيدريغ آن هدر نرود.
3 - كراراً مقامات و مسؤولان كشور به دولتهاى اسلام منطقه اعلام نمودند كه جمهورى اسلامى ايران كه محتواى آن بر اساس عدل اسلامى است و نسبت به آن با تمام جان متعهد است، اجازه ندارد كه به حريم ديگران ظلم و ستمگرى و تجاوز نمايد و اين تعهد الهى اساس نظام اسلام و جمهورى اسلامى است و كراراً در هر فرصتى به دولتهاى منطقه و ديگران نصيحت نموده و از آنان خواسته است كه براى مراعات احكام خدا و قرآن مجيد پايبند حسن همجوارى و اخوت اسلامى باشيد و مطمئن باشيد كه اگر شما يك قدم براى مراعات برادرى جلو گذاريد، ما چندين قدم براى فشردن دست شما، براى از بين بردن ابرقدرتها پيش خواهيم آمد و بسيار تذكر داده شده است كه اگر مسلمانان به دستورات اسلامى رفتار كنند و وحدت كلمه خود را حفظ نمايند و از اختلاف و تنازع كه مايه شكست آنهاست دست بكشند، در سايهء پرچم لا اله الا الله از تجاوز دشمنان اسلام و
صحيفه نور ج 17 صفحه 204
جهانخواران مصون خواهند شد و دست شرق و غرب را از بلاد عزيز مسلمين قطع خواهند كرد زيرا هم عده اينها فزونتر و هم ذخائرشان بىپايان است و از همه بالاتر قدرت غير متناهى خداوند پشتيبان آنان است و قدرتهاى بزرگ به اينان محتاج هستند. و مكرر اين واقعيت گفته شده و لمس گرديده كه ابر جنايتكاران شرق و غرب جز به منافع شيطانى خود و غارت اموال ديگران و سلطه بر آنان، به هيچ چيز نمىانديشند و به صراحت مىگويند ما در منطقه منافع داريم و بايد منافع و مصالح خود را حفظ كنيم و اگر يك دلار به شماها كمك كنند، صدها چندان از شما پس مىگيرند و اين رفت و آمدهاى سياسى و كمكهاى تسليحاتى و نظامى جز براى تحكيم پايههاى نفوذ خود در كشورهاى اسلامى و غير اسلامى نيست. و شماها و رسانههاى گروهى اكثر ايستگاه ها، چه تبليغ دروغين بكنيد و چه نكنيد و چه چشم و گوشهاى خود را از حقيقت روشن ببنديد يا نه، صدام عفلقى و حزب بعث عراق اساساً ضد اسلامند و در منطقه فتنه انگيزند. آمريكا از جهالت و غرور و بلند پروازى صدام استفاده كرد و او را به هجوم به ايران واداشت و به منطق آمريكا شكست عراق و ايران و از پا در آمدن هر دو يا ايران، در هر صورت به نفع اوست و صدام بدبخت پيش خود حسابها كرده بود، ژاندارمى منطقه و سردارى بزرگ قادسيه را در مغز پوك خود پروراند و آنچه نمىدانست و نخواهد فهميد قدرت اسلام بزرگ و جانبازى سربازان فداكار اسلام بود و در اثر اين جهالت و حماقت خود را در دامى افكند كه هيچ قدرتى نمىتواند او را نجات دهد. و ما مجدداً به دولتهاى منطقه هشدار مىدهيم كه بيش از اين براى نجات يك سبع جنايتكار كه اگر فرصت يابد منطقه را به آتش مىكشد، زحمت نكشيد و خود را به غرقاب هلاكت دچار نكنيد و وعدههاى آمريكا و ديگران شما را غافل نكند كه با ادامه كمك به دشمن اسلام ممكن است براى ملت و دولت ايران تكليفى پيش آيد كه ما ميل به آن نداريم و تا وقت نگذشته است به اسلام و دستورات حياتبخش آن گردن نهيد و كشور خود را از شر قدرتهاى اغفال كننده نجات دهيد و بدانيد كه رو آوردن به اسلام و مسألمت با جمهورى اسلامى به صلاح شماست و دولت و ملت ايران براى شما بهتر از آمريكا و صدام و مصر و ديگر دغلبازان است. شماها بايد احساس و لمس كرده باشيد كه قدرت مجموع منطقه كمتر از نيمى از قدرت شاه مخلوع و معدوم است و قدرت امروز ايران به بركت اسلام و حضور ملت چندين مقابل آن رژيم است و آمريكا همانطور كه در موقع سختى به شاه مخلوع نتوانست و نخواست كمك كند، به شما كه از شاه معدوم پيش او بىارزشتريد كمك نخواهد كرد. آمريكا و ديگر قدرتمندان، شما را آلت دست قرار دادهاند كه منافعشان در منطقه تأمين گردد و اگر شما به دام افتاديد، براى نجاتتان به خود زحمت نمىدهند.
4 - متصديان امور و شورايعالى قضائى و ستاد پيگيرى كوشش نمايند كه با سرعت به زندانها و حال زندانيان رسيدگى نموده و از كسانى كه از عفوشان ضررى به جمهورى اسلامى نمىخورد و مستحق عفو هستند صورتى تهيه و عفو آنان را تسريع نمايند و كسانى كه اسلام براى آنها جزا مقرر فرموده، تكليفشان را تعيين كنند و پس از اجراء حكم خدا، اگر فساد ايجاد نمىكنند، آزادشان نمايند و بالاخره رويه را بر عفو و رحمت قرار دهند، لكن با مفسدان و گروهكهاى فاسد و مفسد با شدت
صحيفه نور ج 17 صفحه 205
عمل رفتار كنند مگر آنكه توبه كنند و ثابت شود كه توبه آنها جدى است كه با ضمانت مىشود آزاد كرد.
5 - از امور مهمى كه اينجانب نگران آن هستم مسائل حوزههاى علميه خصوصاً حوزههاى بزرگ مثل حوزهء مق قم است. آقايان علماى اعلام و مدرسين محترم كه خيرخواهان اسلام و كشورهاى اسلامى هستند، توجه عميق كنند كه مبادا تشريفات و توجه به ساختمانهاى متعدد براى مقاصد سياسى و اجتماعى اسلام، آنان را از مساله مهم اصلى حوزهها كه اشتغال به علوم رايج اسلامى و خصوصاً فقه و مبادى آن به طريق سنتى است، اغفال كند و مبادا خداى نخواسته اشتغال به مبادى و مقدمات موجب شود كه از غايت اصلى كه ابقا و رشد تحقيقات علوم اسلامى خصوصاً فقه به طريقه سلف صالح و بزرگان مشايخ همچون شيخ الطائفه و امثاله رضوان الله تعالى عليهم و در متاخرين همچون صاحب جواهر و شيخ بزرگوار انصارى عليهم رضوان الله تعالى باز دارد. اسلام اگر خداى نخواسته هر چيز از دستش برود ولى فقهش به طريقه موروث از فقهاء بزرگ بماند، به راه خود ادامه خواهد داد ولى اگر همه چيز به دستش آيد و خداى نخواسته فقهش به همان طريقه سلف صالح از دستش برود، راه حق را نتواند ادامه داد و به تباهى خواهد كشيد. و با آنكه مىدانيم مراجع عظام و علماى اعلام و مدرسين عاليقدر دامت بركات وجود هم، توجه به اين امر دارند، لكن خوف آن است كه اگر تشريفات و زرق و برقهاى شبيه به قطب ماديت رواج پيدا كند، در نسلهاى بعد اثر گذارد و خداى نخواسته آنچه از آن مىترسيم به سر حوزهها بيايد. لازم است آقايانى كه در اين امور دست دارند و متصدى اين مسائل هستند توجه كنند كه حد افراط را جلوگيرى كنند و هر چه مىكنند در خدمت حوزههاى علمى و در خدمت اسلام و علوم اسلامى باشد و كارها تعديل شود و از افراط و تفريط احتراز گردد. از خداوند تعالى توفيق همگان را در خدمت به علم و علما و اسلام و ملت خواستارم.
6 - آن مطلبى كه هميشه مدنظر همه بوده و درباره آن پافشارى شده، حفظ وحدت كلمه و اجتناب از تفرقه است كه همه مىدانيم وحدت ملت چه اثرهاى معجزه آسائى داشته است و دارد و در مقابل، تفرقه و تنازع چه نكبتهائى به سر مسلمين در طول تاريخشان آورده است و ملت عظيم الشان ايران كه هر دو طرف را مشاهده كردهاند و از تفرق رنج بردهاند و بحمدالله شهد وحدت را چشيدهاند و اعجاز آن را از اول نهضت تا انقلاب و تاكنون لمس نمودهاند، لازم است مراقبت كنند و نگذراند دستهاى پليد شيطانى و عمال سرسپرده استكبار جهانى در صفوف مقدس آنان وارد شده و به تفرقه افكنى قيام كنند. و هر وقت از اشخاص يا گروههائى يك چنين خيانتهائى مشاهده كردند، بدون وقفه و در اسرع اوقات در صدد جلوگيرى بر آيند و به مسؤولين كشور اطلاع دهند و آنان را معرفى نمايند و اين امر براى همه ملت اهميت دارد و براى دو قشر از اهميت ويژهاى برخوردار است : يكى، قشر محصلين خصوصاً دانشگاهيان كه لازم است با هوشيارى و تعهد به اسلام و خدمت به كشور مراقب اوضاع و احوال طبقات محصلين و دانشگاهيان باشند كه خداى نخواسته يك وقت اين مراكز بزرگ تعليم و تربيت به سوى مسائلى كه قبلاً مبتلا بدان بودند كشيده نشود. خداوند يار و مددكار همه
صحيفه نور ج 17 صفحه 206
باشد.
دوم، قواى مسلح است كه در اين حال كه هجوم اجانب را مىبينيم و مبتلا به توطئه قدرتهاى شيطانى هستيم، اهميتش بيشتر از هر وقت و هر چيزى است بايد تمام فرماندهان و افراد ارتش و سپاه و بسيج و عشاير و قواى نظامى و انتظامى توجه خاص به اين امر حياتى داشته باشند و اگر خداى نكرده اين قشرهاى متعهد عزيز با دست جنايتكاران و توطئه چينان، مبتلا به اختلاف شوند و هر يك خود را محور قرار دهند، مطمئن باشند كه شيطانها و شيطان بزرگ در آنان رخنه كرده و طولى نخواهد كشيد كه همه به تباهى كشيده شوند و شكست براى آنان حتمى است و با شكست آنان اسلام در اينجا و ساير مناطق به شكستى مبتلا مىشود كه قرنها جبران پذير نيست. برادران مسلح! عزيزان ملت! پشتوانهاسلام و جمهورى اسلامى! بهوش باشيد كه شياطين در كميناند و كوچكترين غفلت شما بزرگترين فاجعه را براى ملت و اسلام به بارآورد. خداوند كريم و رحيم همه ما را از شر آنان حفظ فرمايد.
7 - و آخرين كلام آنكه در محضر خداوند منان عرض كنيم كه خدايا! تو بر ما منت نهادى و ما را در مثل 22 بهمن بر دشمنان خودت پيروز كردى و دست اين ملت مظلوم را گرفتى و از سراشيبى سقوط و جهنم هر دو عالم به قله بلند عنايات خود رساندى و اين امت مستضعف در طول ستمشاهى را به عزت جاودان كشاندى و جوانان برومند اين امت را عاشق خود و شهادت فرمودى و دعاى خير شب زنده داران را در حق ما قاصران اجابت فرمودى.
بار الها! عنايت خود را از ما دريغ مدار و ناموس دهر و ولى عصر ارواحنافداه را از ما راضى فرما و ما را از نور هدايت خود هميشه بهره مند نما انك مجيب قريب . بار الها! اين جوانان سلحشور ما را كه با عشق به جمال تو و به اميد عنايت و حمايت تو به دشمن متجاوز كه به بندگان تو ناگهان تاختند و خونهاى بيگناهان را ريختند و خانههايشان را بر سرشان خراب كرده بدتر از مغولان به صغير و كبير و عرب و عجم رحم نكردند، شجاعانه تاختند و صفهاى آنان را شكستند و با جنگ نا متعادل كه يك طرف تا دندان مسلح و از ساز و برگ جنگى و آرايش حربى و كمكهاى بىپايان شرق و غرب و منطقه برخوردار بوده و طرف ديگر مسلمانانى پاكدل و سحر خيزانى عاشق پيشه و سلحشورانى وارسته و پيوسته به تو با قدرت ما رميت اذ رميت ولكن الله رمى . در هر ناحيه آنان را با اسارت دستجمعى و غنيمتهاى بسيار در هم كوبيده و به خوارى و مذلت كشاندند و از كشور خود بيرون راندند و كمكهاى شرق و غرب را به هيچ شمردند. خداوندا! اينان را به رحمت واسعه خود غريق فرما و به پيروزى نهايى برسان و شهيدان آنان را با شهداء صدر اسلام در ركاب پيامبر عالى مقام محشور فرما و پدران و مادران شريفى كه اين عزيزان را در دامن مهر خود تربيت كرده و در راه اسلام دادند، در جوار رحمت خود و با اولياء عظام عليهم السلام محشور فرما و به همسران و خواهران و برادران و نزديكان آنان صبر و عزت مرحمت كن و ملت ايران كه موجب سرافرازى اسلام در جهان گرديد و كشور نمونهاى ساخت كه اميد است پرتو خورشيد آساى آن بر مشارق ارض و مغارب آن بتابد
صحيفه نور ج 17 صفحه 207
و مستضعفان تحت ستم جهان را بر مستكبران پيروزى دهد، انشاءالله، قدرت ده. درود فراوان بر همه مجاهدان راه حق از انبياء عظام و اولياء كرام و صالحين و مصلحين در طول تاريخ بويژه خاتم پيامبران و اشرف نسل آدم محمد مصطفى صلى الله عليه و آله و سلم و دودمان معظمش سيما بقيه الله خاتم الاولياء اروحنا لمقدمه الفداء و درود بر بيست و دوم بهمن، يوم الله و بر آفرينندگان آن.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 208
تاريخ: 24/11/61
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير، قائم مقام و مسؤولان وزارت سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
سپاه بايد از جهت اخلاق نمونه باشد
بسم الله الرحمن الرحيم
از امورى كه لازم است شما به آن توجه كنيد اين است كه چون سپاه نهادى نوپاست و مسؤوليت حفظ اسلام و انقلاب را به عهده دارد، بايد از جهت اخلاق نمونه باشد و با همه مردم و ساير قوا برخورد صحيح و اسلامى بنمايد. در سپاه و ارتش افرادى وارد نشوند كه باعث اختلاف باشند. منحرفين از اول تزشان اين بود كه سپاه به درد نمىخورد و از آن طرف، گروهى هم مىگفتند ارتش نبايد باشد و هر دوى اينها مىخواستند به ارتش يا سپاه ضربه بزنند. امروز ارتش و سپاه، هر دو، خوب و خدمتگزار به اسلام و انقلاب هستند و چون ما مىخواهيم مملكت را از اساس درست كنيم و آن مسائل اسلامى از بين رفته را احيا و زنده نمائيم، بايد در فكر سپاه و ارتش باشيم و بدانيم كه اينها تا آخر تاريخ به ما ارتباط دارند و اگر خداى ناكرده پنجاه سال ديگر هم انحرافى پيش آيد، ما مسؤول آن هستيم. سفارش اكيد من اين است كه افراد بر حسب تكليف شرعى و مصالح جامعه در سپاه و ارتش توجه به مسائل داشته باشند و از گروه گرائى و تفرقه شديداً احتراز كنند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 209
تاريخ: 30/11/61
تلگرام امام خمينى به حجت الاسلام آقاى واعظ طبسى
بسمه تعالى
مشهد مقدس - جناب حجت الاسلام آقاى طبسى توليت محترم آستان قدس رضوى دامت افاضاته
خداوند تعالى را شكر كه توطئه جنايتكارانه منحرفان از اسلام درباره جنابعالى خنثى شد و خداوند را سپاس كه هر روز اين جنايتكاران ورق سياهى بر اوراق جنايت خود مىافزايند و اكنون كه به خواست خداى تعالى دستشان از هر جا كوتاه و هر گروهى از آنان گروه ديگر را لعن مىكند و از رسيدن به آنچه در خيال خود به آرزوى آن بودهاند مأيوس شدهاند، چارهاى جز خرابكارى براى اظهار وجود ندارند كه آن هم برايشان جز رسوايى در پى ندارد. از خداوند تعالى سلامت و سعادت جنابعالى و ساير متعهدان به اسلام و خدمتگزاران به جمهورى اسلامى را خواستارم.
والسلام عليكم و رحمة الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 214
تاريخ: 1/1/62
پيام امام خمينى به مناسبت حلول سال نو خطاب به ملت ايران
بسم الله الرحمن الرحيم
از خداوند تعالى مسئلت مىكنم كه اين سال جديد را به همه مسلمين جهان و مسلمانهاى ايران و خصوصاً قشرهاى مجاهد، بازماندگان شهدا، بازماندگان خود معلولين و متعلقين آنها و بسيجىها و همه قواى مسلح ارتش و غيرارتشى، سپاه پاسداران و همه اينها مبارك كند و بر ملت ايران انشاءالله اين سال مبارك باشد و سالى باشد كه پيروزى دنبالش باشد. انشاءالله در اين سال پيروزى براى ملتهاى مظلوم جهان و مسلمانان جهان مقدر شود و براى ما و براى ملت عزيز ايران اين نعمتهائى كه خداى تبارك و تعالى به آنها عنايت فرموده است قدردانى كنيم، قدردانى كنند. خداوند به همه عالم نعمت فراوان داده است و قابل احصاء نيست و ما هم قدرت بر اينكه احصاء كنيم نعمتهاى خداى تبارك و تعالى را نداريم لكن اما بنعمه ربك فحدث تا آن اندازهاى كه مىتوانيم آن چيزى كه به ملت ما خداى تبارك و تعالى عنايت فرموده است بسيار است، از آن جمله نجات از آن انحطاط فرهنگى و اخلاقى و وصول به مراتبى از مراتب اخلاق و فرهنگ و پيروزى در جبههها و بالاتر از آن پيروزى بر نفس كه براى جوانهاى ما در قشر وسيعى حاصل شده است و من اميدوارم كه براى همه ما اين پيروزى معنوى و اين تسلط بر نفس و اين تسلط بر شيطان نفس حاصل بشود و ما امروز غرق به نعمتهائى هستيم كه نمىتوانيم آن نعمتها را شكرگزارى كنيم الا به طور اجمال كه از خداى تبارك و تعالى تشكر مىكنيم كه به ما يك همچو ملتى عنايت فرموده است كه در همه جبههها، در همه صحنهها حاضرند و ما را و جوانهاى ما را و بانوان ما را از آن منجلابى كه براى آنها درست كرده بودند خداوند نجات مرحمت فرمود و جوانهائى كه مىرفت بكلى از دست اسلام و از دست مسلمين بروند خداوند به ما برگرداند و آنها را همچو متعهد كرد كه الان براى شهادت داوطلب مىروند و در جبههها در حالى كه جنگ مىكنند تكبير مىگويند، نماز مىخوانند و در شبها مناجات با خدا مىكنند و اينها از نعمتهائى است كه ما بايد تشكر كنيم. بانوان ما را كه البته يك حدودىشان را به راه غيرصحيح هدايت كرده بودند و مىرفت كه باز بيشتر بشود خداوند به ما عنايت فرمود و نجات داد از آن چيزهائى كه به دست استكبار و به دست اشخاصى كه نوكر استكبار بودند خداى تبارك و تعالى ما را از آنها نجات داد، بانوان ما را نجات داد كه امروز بانوان ما به طورى غرق در نعمت خدا هستند و خودشان هم شايد از آن نعمتهاى بزرگ الهى غافل باشند كه حدى ندارد و من اميدوارم خداوند تبارك و تعالى به
صحيفه نور ج 17 صفحه 215
اين ملت كه در حال مظلوميت است و همه كشورهاى دنيا الا معدودى كه با ما دشمن هستند، با اين ملت براى خاطر اسلام، خداوند اين ملت را تقويت كند و دشمنان اينها را از بين ببرد و اين روز سعيد را بر همه سعادتمند كند. نكتهاى كه مىخواستم عرض كنم اين است كه در اعيادى كه مسلمين اسلام به ما عنايت فرموده است، در همه آن اعياد آنچه كه انسان ملاحظه مىكند همهاش ذكر و دعاست، نماز است، روزه است، ذكر است، دعاست و در اين عيد هم كه عيد ملى است و اسلامى نيست لكن اسلام هم مخالفتى با او ندارد باز مىبينيم كه در روايتى كه وارد شده، از آداب امروز روزه گرفتن است، از آداب امروز دعا كردن است، نماز خواندن است و اين به ما مىفهماند كه ملتى بخواهد به راه راست برود و بخواهد استقلال خودش را، آزادى خودش را بخواهد حفظ كند بايد در عيدش و غير عيدش تذكر داشته باشد، ذكر خدا بكند، ياد خدا باشد، براى خدا باشد. حتى در عيدش دستور روزه است، دستور استحبابى، روزهاى كه بايد انسان منقطع بشود از شهوات خودش و متوجه به خداى تبارك و تعالى شود، و اين دليل بر اين است كه ما بايد هر قدمى كه براى پيروزى پيش مىرويم، هر قدمى كه براى ساختن كشورمان پيش مىرويم، چند قدمى براى ساختن خودمان، براى پيروزى بر نفس خودمان، براى پيروزى بر شيطان باطنى خودمان قدم برداريم.
من از خداى تبارك و تعالى خواستارم كه خداوند اين ملت را و اين جوانهاى عزيز ما را و اين شهداى ما را و تمام معلولين ما را، همه را غرق به رحمت خودش كند و ما را به هدايت خودش به راه راست هدايت بفرمايد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 216
تاريخ: 1/1/62
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأت دولت، فرماندهان و پرسنل نيروهاى سه گانه ارتش و سپاه، اعضاى شوراى مركزى ائمه جمعه، مسؤولان شهردارى، گروهى از مسؤولان لشكرى و كشورى و اقشارمختلف مردم به مناسبت حلول سال جديد
عنايت حق تعالى مردم را وادار كرده است به خدمت
بسم الله الرحمن الرحيم
من در اين آغاز سال جديد تبريك به همه آقايانى كه در اين محفل حاضرند و تمام ملت و خصوصاً رزمندگانى كه در جبههها مشغول به فداكارى هستند و بازماندگان شهداى عزيز و به معلولين و متعلقين به آنها تبريك عرض مىكنم و من اميدوارم كه همانطورى كه خداوند تبارك و تعالى از ابتدا اين نهضت قدم به قدم ما را هدايت فرمودهاند به راه پيروزى، عنايات خودشان را براى پيروزى اسلام و مسلمين مستدام بدارد. آنچه كه در اين چند سال شده است آقايان شمهاى از آن را فرمودند و البته احصاء تمام آنها نمىشود كه به اين گفتارها و مجالس احصاء كرد و نه ما قدرت اين را داريم كه احصاء كنيم. و من كراراً به متصديان امور عرض كردهام كه كارهايى كه انجام دادهايد با آن حجم بسيار، به ملت بازگو كنيد خصوصاً مىبينيد كه تمام رسانههاى گروهى و تمام اشخاص منحرف دائماً به گوش جهانيان القاء مىكنند كه اين پيروزى براى اسلام تا كنون حاصل نشده است، بلكه اين جمهورى رو به زوال است. آنچه كه عمل كردهايد به مردم بگوييد، ممكن است كه اين تبليغات در بين يك دسته از مردم كه آشناى به مسائل نيستند يك وقت خداى نخواسته تأثير بگذارد. ما آن مقدارى كه از متصديان امور شنيديم، در هر جنبهاى از جنبهها، ديديد كه حجم كارى كه اين جمهورى اسلامى براى طبقه ضعيف و مستضعفان كردهاند، يك حجم بزرگى است كه در طول سلطنت اين پدر و فرزند خلف حاصل نشده است. مىبينيم كه در هر جا اينها مىروند، متصديان مىروند و عمل مىكنند، مردم آنجا تقريباً به آنها مىگويند كه ما چه نداريم، چه نداريم. حتى اينها يك راه درست براى اين مستمندان و بيچارهها درست نكردند و يك درمانگاه براى اين روستاها درست نكردند و اين روستاها در كمال مظلوميت بسر بردند. و در اين مدت كمى كه با تمام گرفتارىهاى داخلى و خارجى مبتلا بوده است جمهورى اسلامى، متصديان امور و خود ملت آنقدر كار كردند كه متوقع نبود در آن گرفتارىها بتوانند، لكن چون عنايات حق تعالى پشت سرشان هست و مردم را همان عنايات وادار كرده است به خدمت، از اين جهت توفيق بسيار حاصل شده است.
صحيفه نور ج 17 صفحه 217
هر رشتهاى، اين كوخ نشينان بودهاند. طبع كاخ نشينى منافات دارد با ترتيب صحيح، منافات دارد با اختراع و تصنيف و تأليف و زحمت. اگر در سرتاسر دنيا هم بخواهيد گردش كنيد و پيدا كنيد، اگر موفق بشويد، يكى دو تا و چندتاست. تمام مصنفين از اين كوخ نشينان بودند تقريباً و تمام مخترعين از همين كوخ نشينان بودند تقريباً. ما وقتى كه در مذهب خودمان ملاحظه مىكنيم كه فقه ما آنطور غنى است و فلسفه ما آنطور غنى است، آن اشخاصى كه اين فقه را به اين غنا رساندند و آن اشخاص كه اين فلسفه را به اين غنا رساندند كاخ نشينان نبودند، كوخنشينان بودند. شيخ طوسى كه مبدأ اين امور و ارزندهترين اشخاص در جامعه تشيع بوده است يك كاخ نشين نبوده است، اگر كاخ نشين بود نمىتوانست اين كتبى كه تحويل جامعه داده است و اين شاگردهائى كه تحويل جامعه داده است تحويل بدهد. در قشر مرفه نمىشود يك همچو كارى انجام بگيرد. وقتى كه در متأخرين از علما ملاحظه مىكنيم مىبينيم كه صاحب جواهر يك همچو كتابى نوشته است كه اگر صد نفر انسان بخواهند بنويسند شايد از عهده برنيايند و اين كاخنشين نبوده يك منزل آنطور كه نقل مىكنند در آنوقتى كه ايشان اين كتاب را نوشتهاند سرداب در نجف نبوده، سرداب را شيخ انصارى از ايران براى نجف سوغات برده، يك منزل محقر داشتند و در يك اتاقشان باز بوده به يك دالانى از قرارى كه نقل مىكنند - كه در آن هواى گرم نجف يك نسيمى، نسيم داغى مىآمده است و ايشان مشغول تحرير جواهر بودند. از يك آدمى كه علاقه به شكم و شهوات و مال و منال و جاه و امثال اينها دارد اين كارها نمىآيد، طبع قضيه اين است كه نتواند. زندگى شيخ انصارى را همه شنيده يعنى بسيارى شنيدهايد چه وضعى داشته است در زهد. اگر نبود آن وضع، نمىتوانست آن شاگردهاى بزرگى را تربيت كند و نمىتوانست آن كتابهاى ارزنده را تحويل جامعه بدهد.
ما بايد كوشش كنيم كه اخلاق كاخنشينى را از اين ملت بزداييم
ما بايد كوشش كنيم كه اخلاق كاخنشينى را از اين ملت بزداييم. اگر بخواهيد ملت شما جاويد بماند و اسلام را به آنطورى كه خداى تبارك و تعالى مىخواهد، در جامعه ما تحقق پيدا كند، مردم را از آن خوى كاخنشينى به پايين بكشيد، خود كاخ نشينى اين خوى را مىآورد، ممكن است كه در بين آنها هم كسى پيدا بشود لكن نادر است. توجه كنيد كه مبادا اين ملتى كه الان كوخنشينانش مشغول فعاليت هستند و مشغول به زحمت هستند در جبههها و پشت جبههها، اين كوخ نشينان را زحمت بكشيد كه به همين حال خوى كوخ نشينى و خوى اينكه توجه به كاخها نداشته باشند نگه داريد تا بتوانيد ادامه بدهيد زندگى صحيح اسلامى را. آن خوى كاخنشينى مضر است، خودش مضر نيست، خويش مضر است لكن خود او، اين خوى را دنبال دارد. كسى كه تمام توجهش به دامدارى است او نمىتواند آدم بشود، كسى كه تمام توجهش به باغدارى است او نمىتواند يك انسان مفيد واقع بشود. آنهائى كه دامداريشان مفيد است براى جامعه، آنها توجه به دامدارى ندارند، آنهايى كه دامداريشان براى حفظ جامعه است آنها جزء همان كوخ نشينانند و آنهايى كه باغداريشان براى حفظ جامعه است آنها هم
صحيفه نور ج 17 صفحه 218
اينطور، لكن وقتى خوى زمينخوارى و باغدارى و كاخ نشينى در بين مردم باشد، اين اسباب اين مىشود كه انحطاط اخلاقى پيدا بشود. اكثر اين خوىهاى فاسد از طبقه مرفه به مردم ديگر صادر شده است و شما امروز در جامعه خودتان وقتى ملاحظه بكنيد، در جامعه اهل علم - عرض مىكنم - كه مدرسهنشينها، اينها كه زحمت مىكشند و كار براى اين جمهورى اسلامى مىكنند، اينها همين كوخنشينهايند. حجرههاى مدرسه را بروند ببينند كه چى است وضعش و فعاليتشان چيست، منزل علماى اسلام را بروند ببينند چى است وضعش و كارشان چى است، منزل مدرسين جامعههاى ما را بروند ملاحظه كنند ببينند كه منازلشان چى هست و كارشان چى است. و ما بحمدالله امروز همه دست اندركارهايمان كاخنشين نيستند، دولت ما يك دولت كاخنشين نيست. آن روزى كه دولت ما توجه به كاخ پيدا كرد، آن روز است كه بايد ما فاتحه دولت و ملت را بخوانيم. آن روزى كه رئيس جمهور ما خداى نخواسته از آن خوى كوخنشينى بيرون برود و به كاخ نشينى توجه بكند، آن روز است كه انحطاط براى خود و براى كسانى كه با او تماس دارند پيدا مىشود. آن روزى كه مجلسيان خوى كاخنشينى پيدا كنند خداى نخواسته و از اين خوى ارزنده كوخ نشينى بيرون بروند، آن روز است كه ما براى اين كشور بايد فاتحه بخوانيم. ما در طول مشروطيت از اين كاخنشينها خيلى صدمه خورديم، مجلسهاى ما مملو از كاخنشين بود و در بينشان معدودى بودند كه از آن كوخنشينها بودند و همين معدودى كه از كوخنشينها بودند از خيلى از انحرافات جلو مىگرفتند و سعى مىكردند براى جلوگيرى. آن روزى كه توجه اهل علم به دنيا شد و توجه به اين شد كه خانه داشته باشند چطور و زرق و برق دنيا خداى نخواسته در آنها تأثير بكند، آن روز است كه بايد ما فاتحه اسلام را بخوانيم.
مادامى كه اين ملت، اين حالى كه الان دارند كه توجه به معنويات تا يك حدودى و اين جوانهاى ما توجه به معنويات دارند و اين تحول عظيم پيدا شده است در آنها كه شهادت را با جان و دل مىخرند، مادامى كه اين محفوظ است، اين جمهورى اسلامى محفوظ است و هيچ كس نمىتواند به او تعدى كند. آن روزى كه زرق و برق دنيا پيدا بشود و شيطان در بين ما را پيدا كند و راهنماى ما شيطان باشد، آن روز است كه ابرقدرتها مىتوانند در ما تأثير كنند و كشور ما را به تباهى بكشند. هميشه اين كشور به واسطه اين كاخنشينها تباهى داشته است. اين سلاطين جور كه همه كاخنشين تقريباً بودند، اينها به فكر مردم نمىتوانستند باشند، احساس نمىتوانستند بكنند فقر يعنى چه، احساس نمىتوانستند بكنند بىخانمان يعنى چه، اينها اصلاً احساس اين را نمىتوانستند بكنند. وقتى كه كسى احساس نكند كه فقر معنايش چى است، گرسنگى معنايش چى است، اين نمىتواند به فكر گشنهها و به فكر مستمندان باشد. لكن آنهايى كه در بين همين جامعه بزرگ شدهاند و احساس كردند فقر چى است، ديدند، چشيدند فقر را، احساس مىكردند، ملموسشان بوده است كه فقر يعنى چه، اينها مىتوانند به حال فقرا برسند. كوشش كنيم كه اين وضعيت در همه ما محفوظ باشد، در مجلس ما، در ارگانهاى دولتى ما، در مجاهدين ما، در ارتش ما، در قواى مسلحه، در قواى قضائيه بايد اين معنويت محفوظ بماند، توجه به خدا محفوظ بماند. توجه به خداست كه يك نفر را از اين صحراى گرم
صحيفه نور ج 17 صفحه 219
عربستان و از آن مركز همه جهالتها منبعث مىكند و يك همچو بساط عالى و يك همچو انسانهايى را تربيت مىكند و يك همچو ملتى را ايجاد مىكند. از شاهنشاهى اين چيزها نمىآيد. شبان است كه مىتواند راه بيفتد و در مقابل فرعون بايستد. از يك نفر نظير خود فرعون اين كار نمىآيد. ما بايد آدم تربيت كنيم، نه شكمباره. اسلام مىخواهد انسان درست كند، اسلام مىخواهد كه استقلال محفوظ باشد و استقلال با توجه به دنيا ممكن نيست حاصل بشود. اينهايى كه الان هم براى ملتهاى خودشان آنطور تباهى ايجاد مىكنند اينهايىاند كه در كاخ نشستهاند و نمىدانند گرسنگى يعنى چه، فقط توجه به منافع خودشان دارند و مىبينند كه امريكا منافع خودشان را حفظ مىكند، منافع خودش را حفظ مىكند و منافع اينها هم تا آن حدودى كه اينها محفوظ باشند براى خودش، حفظ مىكند. يك همچو اشخاصى نمىتوانند به فكر ملت و استقلال ملت باشند. اينهايى كه همه توجهشان به اين است كه كاخ براى خودشان درست كنند، حتى براى حيوانات خودشان، براى سگهاى خودشان كاخ درست مىكنند اينها، اينها نمىتوانند به فكر مردم و آن گرسنههايى باشند كه در كشورهاى خودشان هست و لهذا مىبينيم كه نفت همين بيچاره را مىبرند به جيب آمريكا مىريزند و ملتشان آنطور گرسنه و پابرهنه هستند. اينها احساس ديگر ندارند، اينها احساس انسانى از دستشان رفته. اين توجه به زرق و برق دنيا انسان را از آن احساس انسانىاش مىبرد، يك حيوان است در بين مردم راه مىرود. كوشش كنيد معنويت را تقويت كنيد در بين اين ملت. با معنويت است كه شما مىتوانيد استقلال خودتان را حفظ كنيد و آزادى خودتان را حفظ كنيد و به مراتب كمال برسيد.
مسأله قضا يك مسألهاى است كه به عهده اهل علم است
و اما گرفتارىهايى كه ما الان داريم و بايد دنبالش برويم يكى مسأله قضاوت است. اين را من سابق هم عرض كردم و ديروز يك نفر از شوراى قضايى آمد پيش من و گفت ما امروز در عين حالى كه بسيار كار كرديم و بسيار خوب شده است اوضاع قضا، معذلك كمبود داريم از حيث قاضى. ايشان گفتند كه ما الان 120 نفر قاضى معمم لازم داريم، روحانى لازم داريم و من قبلاً هم عرض كرده بودم كه ما دست احتياج را به اين حوزهها دراز مىكنيم، حوزههاى بزرگ مثل حوزه قم (قم خيلى كار كرده است در اين امر) مثل حوزه اصفهان، مثل حوزه مشهد، آذربايجان. آقا، مسأله قضا يك چيزى است كه به عهده شماست، مسأله قضا يك مسألهاى است كه به عهده اهل علم است، اينها مسؤول هستند پيش خدا و نمىشود كه انسان بنشيند نگاه كند و قضاوت به وضعى باشد كه نتوانند، شوراى قضايى نتواند در هر جا يك قاضى متوسط بفرستد. البته آن قضايى كه اسلام فرموده است و آن شرايطى كه اسلام فرموده است آن در بايد به تدريج به دنبالش برويم، بايد حوزهها دنبال اين مطلب بروند كه قاضى به آن نحوى كه شارع مقدس مقدر فرموده است پيدا بكنند، لكن امروز كه ما دستمان از آن مرتبه بالا كوتاه است نبايد بنشينم تا اينكه قضاوت به حال سابق باقى بماند. بايد ما كوشش كنيم و آنقدرى كه مىتوانيم حوزهها بايد كوشش كنند و افرادى كه الان در حوزهها هست و صلاحيت دارند از براى اين
صحيفه نور ج 17 صفحه 220
كار و در حوزهها هم مدرس مثلاً نيستند، مشغول كارهاى تدريسى و امور اينطورى نيستند اينها، خوب اشخاص زيادى هستند كه مىتوانند بروند، از حوزه اصفهان مىتواند يك عده كثيرى را، از مشهد مىشود، از تبريز مىشود، از اينجاها مىشود، از حتى دهات هم ما داريم افرادى را، كه اين كارى است كه بايد انجام بگيرد. ما هى بنشينيم كه كى براى ما انجام بدهد، كى قوه قضائيه را اداره كند، غير از حوزههاى علميه، كى قدرت اين مطلب را دارد؟ البته، هم بايد به فكر آتيه باشند و درست كردن يك قاضىهاى صالح بزرگ و هم الان ما گرفتار هستيم و بخواهد معطل بماند قضا، بخواهد معطل بماند اصلش رسيدگى به گرفتارىهاى مردم، امروز با اجازه فقها، خوب، يك عدهاى بايد متصدى اين امر بشوند كه مىدانند به طور فرض كنيد تقليدى هم حتى كار را انجام بدهند و اين يك تكليفى است از براى همه ما. و يكى هم خود قوه قضائيه، قوه قضائيه بايد توجه بكند كه سر و كارش با جان و مال مردم است، نواميس مردم، سر و كار اين با آنهاست و بايد افراد صالح در آنجا باشند، سالم باشند و توجه بكنند كه خطاى قاضى بزرگ است، عمدش مصيبت بار است، خطايش هم بزرگ است، بايد خيلى در اين معنا توجه كنند و آن چيزى كه من عرض كردم در آن اعلاميهاى كه دادم، راجع به اين اعلاميه 8 مادهاى ، البته دنبال كردند، تعقيب كردند لكن تعقيب بيشتر لازم است، بايد با قدرت و قوه دنبال اين بروند كه نابسامانىهاى اين كشور رفع بشود.
ما از شكر خدا نبايد غافل باشيم
حالا اگر يك كلمه من وقتى مىگويم بايد بشود، الان، شب وقتى كه باز مىكنيم راديو فلان و فلان را، مىگويد كه معلوم مىشود اصلش در ايران به هم خورده همه اوضاع، براى اينكه فلانى گفته است كه بايد چه بشود. اگر در قرآن گفت كه مردم تقوا داشته باشيد، معلوم مىشود در اسلام اصلاً تقوا نيست؟! قرآن گفته تقوا پيدا كنيد. خوب، ارشاد مردم ولو اينكه خوب باشند، يك امر راجح است. خداى تبارك و تعالى پيغمبر را نصيحت مىكند، امر به تقوا مىكند، حالا اگر راديوى فلان بگويد كه خوب، خدا به پيغمبر گفته است كه يا ايها النبى اتق الله پس معلوم مىشود تقوا نداشته؟! نخير.
- اينها - من الان يكى از نعمتهاى بزرگى كه مىخواستم عرض بكنم اين وضعى است كه ما الان در ايران داريم، ما نمىتوانيم از عهده اين شكر بربياييم كه ما در همه بلاد الان، هم ائمه جمعهمان، هم مردم، همه توجه دارند به اسلام، هم همه ائمه جماعات، زن و مرد، مردم توجه دارند. شما اين نماز جمعههايى كه در ايران، سرتاسر ايران بپا مىشود ملاحظه مىكنيد كه در حال سر ما با آن وضع سرما، در رطوبت، در يخبندى وارد مىشوند، در آن گرماى تابستان هم در بلاد گرم وارد مىشوند، در اين بلاد جنگزده مثل آبادان كه هر روز مورد تجاوز جنايتكاران است باز هم نماز جمعه بپا مىشود و مردم در نماز جمعه حاضر مىشوند. اين چى است؟ اين چه چيزى است كه براى ما حاصل شده؟ اين را كى كرده غير از خداى تبارك و تعالى؟ اين نعمتهايى است كه خدا به ما داده.
ما بحمدالله الان يك مجلسى داريم، كه انشاءالله بهتر خواهد شد، لكن مجلسى داريم كه
صحيفه نور ج 17 صفحه 221
خواست اسلام را دارد ايجاد مىكند. وقتى كه ملاحظه مجلس را مىكنيم، ملاحظه شوراى نگهبان را مىكنيم، ملاحظه دولت را مىكنيم. ملاحظه قوه قضائيه را مىكنيم، وقتى همه اين را ما ملاحظه مىكنيم اينها مورد تشكر است كه يك دستهاى از همين مردم، نه آن بالانشينها و كاخنشينها، از همين مردم متعارف خودمان، متصدى شدند و دارند زحمت مىكشند براى اين ملت. اين ملت را هم تشكر از او مىكنيم كه دارد با كمال قدرت پشتيبانى مىكند. ملت بايد از اين دولت تشكر كند و قدردانى كند و دولت هم بايد خدمتگزار اين ملت باشد و از او تشكر كند. ملت بايد از اين قواى مسلح، اين جوانها كه دارند جان خودشان را براى حفظ نواميس شما فدا مىكنند، دارند صحت خودشان را از دست مىدهند و دارند زحمت مىكشند براى حفظ شما، بايد قدردانى بكنند و مىكنند. ما از شكر خدا نبايد غافل باشيم كه يك همچو وضعى الان ما داريم، وقتى مىرويم جبههها مىبينيم كه جبههها جوان آنطور مشغول فعاليت هستند و مشغول جانبازى هستند، وقتى مىرويم در بيمارستانها، اين بيمارها آنطور، اين عليلها، اينهايى كه در جنگ معلول شدند، اينهايى كه زخمى شدند، آنطور روحيه اسلامى دارند الان همه شما ژاندارمرى آنوقت چى بود، حالا چى هست؟ ارتش آنوقت چى بود، حالا چى هست؟ ستاد ارتش آنوقت كىها بودند، حالا كى هست؟ همه چيز بحمدالله عوض شده است. ما بايد شكر خدا را بكنيم و اين را حفظش كنيد، حفظش به اين است كه با هم باشيم. آقا، همه دنيا مخالف ماست، ما خودمان بايد با هم باشيم، هستيم با هم، حالا شب نگويند كه معلوم شد همهشان به هم ريختند، لكن تذكر هميشه لازم است.
در مجلس مخاصمه در كار نيست، مباحثه علمى است
انسان، يكى از نكاتى كه در قرآن مكرر هست يا مكررات، براى اينكه قرآن يك آدم سازى مىخواهد بكند. قرآن تاريخ نيست، اگر تاريخ بود، در تاريخ، كتاب تاريخ يك قصه را نوشت، ثانياً اگر بنويسند زيادى نوشتهاند، اما كتاب اخلاق بايد مكرر باشد. كسانى كه اخلاق مىخواهند براى مردم بگويند، بايد بگويند، بگويند تا توى مغزشان بكنند، با يك دفعه گفتن درست نمىشود. يكى از نكات بزرگى كه قرآن كريم، مكررات را مىبينيد دارد، اينها مكررات نيست، سبك انسان سازى اينجورى است، هر صفحه را باز مىكنى دعوت به تقوا، دعوت به خوبى، دعوت به چى، صفحه را هم باز مىكنى، قصه موسى را چندين مرتبه ذكر مىكند، قصه ابراهيم را چندين مرتبه ذكر مىكند، قصه نمىخواهد بگويد كه، يك دفعه وقتى گفت، خوب، بس است. اينهايى كه قرآن را نمىشناسند، اين خارجىها كه نمىفهمند قرآن چى است، مىگويند خوب بود باب باب باشد، هر بابى يك كلمهاى باشد ديگر. قرآن آمده آدم درست كند، آدم درست كردن به يك دفعه گفتن نمىشود. معلم اخلاق با يك دفعه بگويد و تمام كند برود نمىشود، بايد در يك مجلس هم ده مرتبه يك مطلب را هى بگويد، بگويد، بگويد تا در دلها بنشيند. ما بايد دائماً به هم سفارش كنيم. حوزههاى علميه به دولت و به ملت و به اينها بايد سفارش كنند، دعوت به تقوا كنند، دعوت كنند به وحدت، دعوت كنند به تقوا، مردم، هركس با هم
صحيفه نور ج 17 صفحه 222
مىنشيند اين دعوت را بكنند، اهل منبر كه مىكنند و بايد زيادتر بكنند، مجلس بايد در بين صحبتهايشان مردم را بسازند. جنگ مجلس، مثل جنگ دو فقيه مىماند، نه اين است كه اينها اختلاف دارند. خوب، فقها با هم اختلاف دارند، از صدر اسلام تا حالا اگر اين نظرها تصادم با هم نمىكرد فقه ما به اين قوت نبود، نظرها بايد تصادم كنند، دعوا شود بايد سر آن. بعضى حوزههايى كه ما ادراك كرديم دعوا بود، استاد يك چيزى را مىگفت، شاگرد مىايستاد در مقابلش مىگفت، او مىگفت، اين گفت، او مىگفت تا يك مطلب را ديگران استفاده مىكردند از آن، در مجلس هم بايد اينجور باشد. مخاصمه در كار نيست مباحثه علمى است، مباحثه اخلاقى است، بايد اخلاق به مردم ياد بدهد، دعوا نبايد باشد در آن.
بايد همه به هم خدمت كنند و حسن نيت داشته باشند
و همين طور مادامى كه ما منسجم هستيم با هم، دستهايمان تو هم است و دعاى وحدت مىخوانيم، هستيم. آن روزى ما از بين خواهيم رفت كه اين دستها از بين هم بيرون برود، اين به او بد بگويد، او به او بد بگويد، او اشكال به او كند، او اشكال به او بكند. و ما بحمدالله الان يك ملتى داريم كه دستشان در دست هم است و كسى نمىتواند به اين ملت آسيب بزند. اين پشتيبانى از هم و اين كمك كردن، حوزهها به دولت، به قوه قضائيه، به مجلس كمك كنند، مجلس به آنها كمك كند، دولت به همه كمك كنند، مردم به هم كمك كنند. اين بارى كه الان به دوش دولت هست نمىتواند تنهايى اين بار را بردارد. اين يك مسأله واضحى است، اگر پشتيبانى اين ملت نباشد، اگر پشتيبانى همه قشرها نباشد همه به هم مىخورد و هيچ كارى نمىشود كرد. اينكه تا الان شما پيروز شديد براى اين است كه پشتيبان شما خود ملت هست و خداى تبارك و تعالى اين ملت را بعث كرده است به اينكه پشتيبان شما باشد. وقتى شما خوب كار كنيد براى ملت، آنها هم پشتيبانند. وقتى دولت خوب كار كند براى ملت، پشتيبانند.
وقتى مجلس خوب كار كند براى مردم، پشتيبان هستند. مردم بايد پشتيبان ملت و پشتيبان دولت باشند، پشتيبان مجلس باشند، پشتيبان قوه قضائى باشند و همه به هم خدمت كنند، همه حسن نيت داشته باشند براى خدمت كردن به هم و بدانند اين خدمت عبادتى است كه كمتر عبادت به اين بزرگى هست. امروز براى حفظ اسلام بايد ما از همه چيزهايى كه در ذهنهايمان هست و كدورتهايى كه فرض كنيد يك وقتى داريم، دست برداريم، براى خدا با هم باشيم. اگر اينطور شد شما حفظ خواهيد شد و اسلام را خواهيد صادر كرد به همه دنيا. و من به شما عرض كنم كه اگر خداى نخواسته، خداى نخواسته اسلام در ايران سيلى بخورد، بدانيد كه در همه دنيا سيلى خواهد خورد و بدانيد كه به اين زودى ديگر نمىتواند سرش را بلند كند. اين الان يك تكليف بسيار بزرگى است كه از همه تكاليف بالاتر است، حفظ اسلام در ايران. و حفظ اسلام در ايران به وحدت شماهاست، وحدت روحانى و مردم، مردم و روحانى، ارتشى و ژاندارمرى و قواى مسلح با دولت، همه اينها با هم. همه وقتى دست به هم داديم و
صحيفه نور ج 17 صفحه 223
همه شديم يد واحده على من سواها همانطورى كه فرمودند كه اينها دست واحد هستند بر سوايشان، اگر دست واحد شديم براى من سواها هيچ كس نمىتواند به ما ضررى بزند. آن روز به ما ضرر مىخورد كه خللى در وحدت ما پيدا بشود. هيچ كس نمىتواند در اين كشور كودتا كند، با وضع فعلى هيچ كس نمىتواند. آن روزى كه اختلاف پيدا شد بينتان، آن روز بدانيد كه آن شياطينى كه نشستند آنجا و نگاه مىكنند، آن شياطين يك كودتاچى درست مىكنند، مىتراشند، اختلاف اين كار را درست مىكند. و ما اميدواريم كه اين وحدت محفوظ باشد و اين سال جديدى كه آمده است، وحدت ما زيادتر از آنوقتى كه بوده است باشد و به بركت اين وحدت، ما هم معنوياتمان را درست كنيم و هم مادياتمان را و هم فكرى براى مستمندان، فكرى براى اين بيخانمانها، فكرى براى اينها بكنيم.
ما بايد به حال اين مردم فقير برسيم
و من اميدوارم كه كسانى كه تمكن دارند، كسانى كه خانههاى زيادى دارند، كسانى كه چيزهاى زياد دارند گمان نكنند سعادتشان به اين زيادىهاست. يك نفر آدمى كه كم دارد ولى به اندازه معاش دارد، اين آدم لذت زندگى را، همين زندگى مادى را، لذتش را بيشتر از آن مىبرد كه صد تا كاخ دارد و هر روز و هر شب در زحمت حفظ اينهاست. لذت زندگى را او نمىتواند بفهمد چى است. هزاران غذا در اينجا هست (شما گاهى وقتها شايد ديده باشيد در اين چيزهايى كه نمايش دادند، مثلاً در فيلمها هست) اينقدر غذا هست ميل نمىكند كه دست دراز كند، نه اينكه نمىخواهد، اصلاً ميل ندارد، نه اينكه مىخواهد حالا خودنمايى كند كه من كم مىخورم، نمىتواند. يك درويش وقتى كه يك نان پيدا مىكند و مىخورد لذتش از آن آدمى كه صد تا كاخ دارد و نمىتواند استفاده كند بيشتر است. لذت به دارايى نيست، لذت يك مطلبى است كه انسان در خودش بايد پيدا بشود و آن نمىشود الا اينكه توجه به خدا داشته باشد و مطمئن به خدا باشد. آن كسى كه تزلزل دارد در زندگى، شما خيال مىكنيد كه حالا رئيس جمهور آمريكا با رئيس شوروى خيلى در رفاه هستند؟ و تزلزلى كه در دل آنها هست در هيچ كى نيست، در هيچ فردى نيست، هر يكى مىخواهند ديگرى را بخورند. نمىدانم شنيديد اين را، من شنيدم كه گرگها وقتى كه مىخواهند بخوابند (جمعيت هستند و مىخواهند بخوابند) رو به هم مىخوابند، يعنى يك دايره مىشود، هيچ كدام پشت به هم نمىكنند براى اينكه اگر پشت بكنند مىترسند آن يكى بخوردش. اين ابرقدرتها اينطورى هستند. الان آنقدرى كه آمريكا در فكر اين است كه شوروى را به هم بزند وضعش را، آن هم در فكر اين است كه اين را به هم بزند و همه سر اين سلاحهاى هستهاى دعوا دارند. اينها تزلزل خاطرشان اينقدر زياد است، اينقدر از هم مىترسند، اين از او مىترسد، او از او مىترسد. بايد ما فكر باشيم كه خودمان را در بين اين تلاطمى كه در دنيا هست حفظ كنيم و حفظ به اين است كه به اسلام گرايش پيدا كنيم و به احكام اسلام گرايش پيدا كنيم و به حال اين مردم فقير برسيم و به حال اين اشخاصى كه زحمت دارند براى اين ملت مىكشند، به حال اينها دولت برسد، مردم برسند. و من به اينهايى كه داراى املاك زياد هستند و داراى ثروت زياد هستند، به اينها عرض مىكنم
صحيفه نور ج 17 صفحه 224
كه يك قدرى به حال اين فقرا برسيد، اينها را از خانههايى كه فرض كنيد حالا نشستند شما دو هزار تومان مىگيريد مىگوييد من سه هزار تومان مىخواهم، خوب يك قدرى كم چيز بكنيد اينها هم زندگى داشته باشند. هى دنبال اين نباشيد كه يك زورى تو كار بيايد. ما اميدواريم كه احتياج به اين حرفها نداشته باشد و خود مردم داوطلب اين كار را حل كنند و اين مستمندها را به يك زندگى، آنها بيچارهها قانع هستند به يك زندگى متوسط، به يك زندگى كه بتوانند اعاشه خودشان را بكنند، بتوانند يك سايه سرى داشته باشند. خداوند همه شما را انشاءالله موفق كند و اين سال را به مسلمين و به همه شماها و به همه ملتهاى دربند و ملت عزيز خودمان اين سال را مبارك فرمايد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 225
تاريخ: 12/1/62
پيام امام خمينى به مناسبت آغاز پنجمين سال رسميت جمهورى اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
ولتكن منكم امه يدعون الى الخير و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و اولئك هم المفلحون
آغاز پنجمين سال رسميت جمهورى اسلامى را به ملت شريف ايران و ملتهاى مظلوم تحت فشار ستمگران بومى و اجنبى تبريك مىگويم و نجات ملتهاى در بند را از خداوند قادر متعال خواستارم. تبريك براى آنكه سالهائى كه پشت سر گذاشتيم خصوصاً سال قبل شاهد پيروزىها عظيم سياسى، نظامى، اجتماعى، فرهنگى و اقتصادى بودهايم و بحمدالله تعالى ملت و مجلس و دولت و قوه قضائيه و قشرهاى متعهد روحانى و دانشگاهى با سرافرازى و رو سفيدى در نزد خداوند متعال و جهانيان با قامتى افراشته از بوته امتحان پيروزمندانه خارج و اميد جهانيان تحت ستم را به اسلام و قدرت معنوى و ظاهرى آن در هر قدم بيش از پيش جلب نمودهاند و با همه نشيب و فرازها و رجز خوانىهاى جهانخواران و ريزه خواران پيوسته به آنان، بر جهانيان ثابت نمودند كه ما النصر الا من عندالله و ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم
خداوند تعالى عنايات خاصه غيبه خود را بر اين ملت ستمديده ارزانى فرمود كه در آغاز پنجمين سال، كشورى در تمام ابعاد آزاد و مستقل به طور معجزه آسا و پيروزمندانه به حيات انسانى اسلامى خود اميد زايدالوصف بسته است، و از هيچ قدرتى هراس به خود راه نمىدهد و دشمنهاى نظامى و سياسى خود را به زانو درآورده است و به طور حيرت انگيز با همه فشارهاى گوناگون ابرقدرتها و وابستگان آنان و كمكهاى نظامى و تسليحاتى و تبليغاتى و مالى فراوان به دشمن اسلام و ايران، تاكنون نظام جمهورى اسلامى به عنايت پروردگار از هيچ دولت و ملتى تقاضاى كمك نكرده است و با پشتيبانى ملت و همت جوانان عزيز تمام چرخهاى اقتصادى و نظامى به طور شايسته در مسير اسلام در حركت است و اگر انشاءالله تعالى ملت و دست اندركاران نظام اسلامى به همين منوال، يعنى متعهد به اسلام و احكام مقدس آن باشند، هر سال از سال ديگر در تمام ابعاد و مراحل قويتر و سرافرازتر خواهند بود. و اينك لازم است چند تذكر، گرچه تكرارى است و ملت و دولت بحمدالله تعالى متوجه هستند، بدهم:
1- همه مىدانيد و بايد بدانيم مادامى كه ملت پشتيبان مجلس و دولت و قواى مسلح هستند و دولت و مجلس و قواى مسلح در خدمت ملت بويژه قشرهاى محروم مىباشند، و جلب رضاى خداوند
صحيفه نور ج 17 صفحه 226
را در اين خدمت متقابل، مىنمايند. هيچ قدرتى توانائى آسيب رساندن به اين نظام مقدس را ندارد و اگر خداى نخواسته يكى از اين دو يا هر دو از خدمت متقابل دست بردارند شكست جمهورى اسلامى و اسلام بزرگ، اگر چه در دراز مدت، حتمى است. بنابراين ترك اين خدمت متقابل كه به شكست اسلام و جمهورى اسلامى منتهى مىشود از بزرگترين گناهان كبيره است كه بايد از آن اجتناب شود، چنانچه اين خدمت از واجبات بزرگ است كه بايد به آن قيام نمايند. برادران عزيز و خواهران محترم! در اين هنگام كه ابرقدرتها و قدرتها از هر طرف براى نابودى جمهورى اسلامى و اسلام عزيز بر ما يورش كردهاند، با غفلت از وظيفه و سهل انگارى، دين و دنياى اين ملت مظلوم در خطر است. براى حفظ نواميس و شرف خود صبر را پيشه كنيد و به خاطر بعض كمبودها و گرانى اجناس سستى به خود راه ندهيد. گرانفروشان و محتكران بىانصاف گمان نكنند كه اين ظلم در حال حاضر چون ساير احوال است، امروز اين نحو جنايات كه ممكن است به شكست جمهورى اسلامى منتهى شود، كوشش در تضعيف اسلام است. اينجانب خوف آن دارم كه خداوند قهار بر شما غضب فرمايد و خداى نخواسته تر و خشك با هم بسوزند و راه گريزى در كار نباشد، اعوذ بالله من غضب الحليم بهتر است بازاريان محترم كه استوانه فعال جمهورى اسلامى مىباشند توطئه اين بىانصافها را كه لكه ننگى بر دامان آنان هستند، با تدبيرات عاقلانه خنثى نمايند.
2 - اينجانب در آغاز سال جديد و سالروز رسميت جمهورى اسلامى انتظار دارم كه تمام نهادهاى اين جمهورى از مجلس و ارگانهاى دولتى و جهاد سازندگى و شوراى نگهبان و شورايعالى قضائى و قضات محترم سراسر كشور و دادستانىهاى سطح كشور و قواى مسلح از ارتش و سپاه و بسيج و ژاندارمرى و كميته و شهربانى و نيروهاى مردمى و عشايرى ايدهم الله تعالى همه و همه كوشش كنند در پياده كردن احكام اسلام، در افزايش تعهد به ابعاد مختلف اين مكتب انسانساز، در مجاهده در راه حق و ساختن خويش در اصلاح درون و برون كه خود با اصلاح آنان كشور رو به صلاح مىرود. در رژيمهاى گذشته آنچه موجب فساد ملت بويژه قشر جوان شد فساد دستگاه حاكمه بود كه چون سرطان به جان ملت افتاده بود و جوانان را به فساد سوق مىداد، و از همه كوشش لازمتر، كوشش دو قشر روحانى و دانشگاهى در راه تهذيب و تربيت خود و جوانان عزيز همدوش با تعليم تا حد تخصص است، چرا كه با فساد آنان عالم فاسد مىشود و با صلاح آنان صالح. علماى اعلام و مدرسين عظام حوزههاى علميه بلاد و اساتيد محترم و متعهد دانشگاهها در نزديك كردن هر چه بيشتر حوزهها و دانشگاهها كوشش نمايند. اساتيد محترم و متفكران متعهد دانشگاهها و ساير مراكز تحصيلى كه فساد رژيم سابق را لمس كردند و بدبختىهائى كه از آن دستگاه فاسد نصيب ملت و كشورشان شد دريافتند، براى رضاى خداوند تعالى و براى حفظ استقلال و آزادى كشورشان در تربيت انسانى نونهالان همراه با تعليم آنان كوشش كنند، كه علم و تخصص بدون تهذيب و تربيت، بلائى است كه امروز بشر مبتلاى به آن است و مىرود تا عالم را به آتش كشد و مسابقه و رقابت دو ابرقدرت در مجهز شدن به سلاحهاى مدرن اتمى و هستهاى كه از مبادى شيطانى و نفسانى سرچشمه
صحيفه نور ج 17 صفحه 227
مىگيرد، چه مصيبتهائى براى بشريت دارد مگر آنكه دستى از غيب بيرون آيد و بشريت را نجات دهد.
3 - لازم است در اين زمان كه كشور اسلامى ما مبتلا به جنگ تحميلى است به قواى مسلح و رزمندگان عزيز، اين مدافعان اسلام بزرگ و كشور عزيز و به ساير متصديان امور نظامى و انتظامى و امنيتى تذكر دهم كه همانطور كه تاكنون مشاهده و لمس كردهايد با وحدت و انسجام شماست كه پيروزى در مرزها و در داخل كشور نصيب شما و ملت بزرگ ايران شده است، كوچكترين غفلت از اين امر و بالاتر از آن خداى نخواسته غفلت از ياد خداوند تعالى موجب سستى و تزلزل خواهد شد و زحمات چندين سالهتان و خون شهيدان عزيزمان به باد فنا خواهد رفت. توجه به معنويت و تكليف الهى و ياد خداوند باعث مىشود كه اين وحدت محفوظ و اين برادرى برقرار ماند. خوف آن است كه اسلحه در دست شما جوانان عزيز موجب غرور و سركشى شود و آن تحول روحانى عظيم كه در شما پيدا شده است از دستتان برود و شيطان نفس اماره شما را به دام كشد و با سوءرفتار با برادران خود صدق و صفا رخت بربندد و به جاى آن كدورت و جفا جايگزين شود و آن روز فاجعهاى است براى اسلام و مصيبت دردناكى است براى شما و يارانتان، پس اين اخوت و صفا را هر چه بيشتر حفظ نماييد تا همانطور كه تاكنون از پشتيبانى بىدريغ ملت برخوردار بوديد از اين پس هم برخوردار باشيد، خداوند پشت و پناهتان باد.
4 - قوه قضائيه و هيأت پيگيرى و ديگر هيأتهاى مربوط و منشعب از آنها در اين سال جديد بر كوشش خود در اسلامى نمودن همه نهادها بيفزايند و با قدرت تمام به كج رفتاران و منحرفان مهلت ندهند كه با اعمال غيرانسانى اسلامى خود عمداً يا از روى نادانى و بىبند و بارى چهره مقدس جمهورى اسلامى را برخلاف آنچه هست نمايش دهند. بايد عدالت اسلامى در حق آنان بدون غمض عين اجرا شود و لازم به تذكر است كه در حق مجرمان و منحرفان از خدا بىخبر هم نبايد از معيارهاى اسلامى و حدود و تعزيرات مقرره تجاوز گردد كه آن خود نيز از نظر عدالت اسلامى جرمى است كه موجب كيفر است. از خداوند متعال توفيق و تأييد آنان را مىخواهم كه طورى با قاطعيت و سرعت عمل نمايند كه جمهورى اسلامى بتواند ادعا كند كه در كشور ما عدالت اسلامى را به طور كامل اجرا نموده است. و از امور لازم رسيدگى به حال زندانيان و پروندههاى آنان است كه براى تسريع در اين امر لازم است هيأتهائى براى رسيدگى به وضع آنان تعيين گردد تا هر چه زودتر گزارش كامل زندانها و زندانيان را براى مسؤولين امور قضائى تهيه نمايند.
5 - اميد است دختران و پسرانى كه گول منحرفان بىدين و بىوطن را خورده و زندگانى خود را تباه نموده و مىنمايند از اعمال خلاف انسانى و ملى و اسلامى گروهكها عبرت گرفته و به خود آيند، و توجه كنند كه سران پرمدعاى اين گروهكها در خارج ايران خصوصاً فرانسه مجهز كننده صدام عفلقى به سلاحهاى مخرب كه در قتل و جرح و تخريب ايران و طبقه مظلوم بلاد عربنشين و غير آن به كار برده مىشود، زندگانى مرفهى تشكيل داده و عقد اخوت با حزب كافر بعثى مىبندند و از قدرتهاى ضد اسلام و ايران طرفدارى مىنمايند. كمى فكر كنيد كه آيا از كسانى كه منازل خلق بينوا
صحيفه نور ج 17 صفحه 228
و مظلوم را بر سر زن و بچه بىپناهشان خراب مىكنند مىشود طرفدارى كرد؟ آيا از كسانى كه دست صدامى را كه ايران را به آتش و خون كشيده است مىفشرند، مىشود پشتيبانى كرد؟ انسان در حيرت است از انحطاط انسانى و اسلامى و ملى كسانى كه براى رسيدن به مقامى موهوم، آنهمه ادعاهاى خود را در طرفدارى از خلق و دارا بودن مغز متفكر و در روشن بينى و روشنفكرى و استقلال خواهى و آزادىطلبى و امثال آن، يكباره زير پا نهاده و به توهم آنكه حزب بعث، ايران را مغلوب و تحت سلطه خود در مىآورد و جان و ناموس ايرانيان را از بين مىبرد، به طمع موهوم در پناه دشمن ايران به نوائى رسيدن، به آن پيوسته و پناهنده شود. و حيرتانگيزتر آنكه بعضى جوانان كه خيانتهاى سران گروهكها را ديدهاند و نيز به عيان ديدهاند كه در ايران براى آنها جائى و آبروئى نيست، تنها و تنها به لجاجت كودكانه خود ادامه داده و زندگى و جوانى خود را فداى طمعهاى پوچ آنان مىكنند، غافل از آنكه آنان در فرانسه و كشورهاى ديگر به عيش و عشرت و عقد و ازدواج مشغولند، و اين بازيخوردهها خود را براى آنها به دام بلا مىاندازند. اميد است انشاءالله خدواند اينان را بيدار و هوشيار كند و از اين دام بلا برهاند و اينجانب به آن خودفروختگانى كه خارج نشسته و به دروغپردازى و خواب خرگوشى عمر خود را تباه مىكنند، براى چندمين بار نصيحت مىكنم كه اگر چشم و گوش شما را هواهاى نفسانيه نبسته است بايد بدانيد كه با اين شايعهسازىها و دروغپردازىها كارى از پيش نمىبريد و بهتر است بيش از اين به كار بيهودهاى كه موجب بيشتر بردن عرض خود است، عمر خود را صرف نكنيد.
6 - كلام آخر با دولتهاى منطقه است كه همچون صدام بدبخت آلت دست آمريكا شدهاند و براى رضاى آمريكا و اسرائيل و براى حفظ منافع آنها بويژه آمريكا مىخواهند خود را به خذلان اخروى و هلاكت و ننگ دنيوى دچار كنند، نصيحت مىكنم كه شما در اين چهار سال كه از عمر جمهورى اسلامى مىگذرد مشاهده كرديد كه قدرتهاى بزرگ و اكثر دولتهاى منطقه در محو آثار نبوت و قرآن كريم كوشش كردند و با تمام قواى مادى و معنوى از دشمن اسلام حمايت كردند و كرديد، ولى جمهورى اسلامى به عنايت خداوند متعال و پشتيبانى ملت عظيمالقدر ايران با قدرت و بدون اتكال به غير خداوند متعال به پيش مىرود و همه كوششهاى شما و ذخيرههاى ملتهاى مظلومتان به باد فنا رفت. از اين كار بيهوده و زيانبار دست برداشته و با جمهورى اسلامى كه تنها قدرت بزرگ و برومند منطقه است دوستى كنيد و مطمئن باشيد كه آمريكا در شدتها و گرفتارىها به شما كمك مؤثر نخواهد كرد و شما را چنانچه از تحليل دولت آمريكا معلوم است، براى منافع خود مىخواهد و از اسرائيل اين دشمن اسلام و عرب جانبدارى نكنيد كه اين افعى افسرده اگر دستش برسد به صغير و كبير شما رحم نمىكند. مكرراً دولتمردان ايران در هر فرصتى اعلام نمودهاند كه جمهورى اسلامى مايل است با همه همجواران و ديگران با صلح و صفا زندگى كند و از دولتهاى اسلامى اگر مورد تهاجم واقع شوند پشتيبانى مىكند، لكن در مقابل كج رفتارىها و ستمگرىها و اسلام شكنىها با قامت بلند ايستاده است و از هيچ قدرتى باك ندارد و چون براى نصرت خداوند بپاخواسته به وعده او دل بسته است و اميد نصرت او را دارد و او فرموده است: ان تنصروالله ينصركم و يثبت اقدامكم از
صحيفه نور ج 17 صفحه 229
خداوند تبارك و تعالى عاجزانه مسألت مىنمايم كه يارى خود را از جمهورى اسلامى و ملت مظلوم ايران دريغ نفرمايد و دست ستمكاران را از بلاد مسلمانان قطع فرمايد و به ملت و دولت ايران توفيق نصرت دين او را مرحمت فرمايد و توفيق خدمت به مستضعفان و محرومان را به همه ما عنايت فرمايد و دولتهاى اسلامى را از غفلتها نجات دهد و وحدت كلمه بين مسلمين ايجاد فرمايد. والسلام على انبياءالله سيما خاتمهم صلى الله عليه و آله و سلم و على اولياءالله عليهم الصلوه و السلام سيما خاتمهم ارواحنالتراب مقدمه الفداء و سلام و درود بر ملت بزرگ ايران و رحمت خداوند بر شهيدان راه حق بويژه شهيدان جمهورى اسلامى و درود بر بازماندگان آنان و سلام بر آسيب ديدگان جنگ تحميلى، اين عزيزان بزرگوار و شهداى زنده انقلاب و سلام بر اسراى عزيز ما در چنگال دشمنان اسلام و مفقودين دلاورمان و درود بر پدران و مادران و همسران همه آنان باد و درود بر قواى مسلح و رزمندگان سلحشور ايدهم تعالى.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 230
تاريخ: 21/1/62
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير كشور و گروهى از مسؤولين و اعضاى كميتههاى مركزى انقلاب اسلامى سراسر كشور
زحمات شما برادران و كميته موجب قدردانى است
بسم الله الرحمن الرحيم
من از برادران تشكر مىكنم كه در اينجا تشريف آورديد تا از نزديك خدمت شماها برسم. زحمات شما برادران و كميته موجب قدردانى است كه در آنوقتى كه اول انقلاب بود و پيروزى انقلاب بود و طبع هر انقلاب يك شلوغىهايى و بىامنىهايى هست، شما بحمدالله توانستيد شهرها را امن كنيد و تسلط پيدا كنيد بر شهرها از جهت امنيت و از آنوقت تاكنون هم با برادران سپاهى خودتان، ارتشى خودتان، همه خدمتگزار به اسلام و به كشور عزيز خودتان بوديد. و اين امرى است كه پيش خداى تبارك و تعالى ثبت است و اميدوارم كه تا آخر هم اين امر ادامه پيدا بكند و در درگاه خداى تبارك و تعالى نام شما ثبت بشود با نام كسانى كه در صدر اسلام براى پيروزى اسلام خدمت كردند.
رفتن در خاك عراق، دفاع از اسلام و كشور اسلامى است
آنچه كه معلوم است و شما همه مىدانيد ما امروز در حال دفاع هستيم گو كه تبليغات خارجى بر ضد ما هرچه باشد لكن شما مىدانيد كه الان بعضى از شهرهاى ما و بعضى از زمينهاى ما در دست دشمن است و شهرهاى مرزى ما هر روز در زير توپهاى دوربرد و موشكهاى دشمن است و ما و بر همه ما واجب است كه دفاع كنيم از كشور خودمان، و دفاع اين است كه ما دشمن را تا آنجا برسانيم و برانيم كه نتواند با موشكهاى خودش شهرهاى ما را بكوبد. رفتن در خاك عراق نه هجمه به عراق است، دفاع از اسلام و كشور اسلامى است. نظير اينكه اگر يك كسى در خارج منزل شما بايستد از داخل خانه خودش سنگ پرانى كند و موجب خسارت جانى و مالى بشود، اگر شما وارد بشويد در منزل او، شما هجمه نكرديد به او، شما مىخواهيد دفاع كنيد از خودتان. ما هيچ وقت بناى هجوم به يك كشورى نداريم. ما بناى دفاع داريم از يك متعدى و از يك هجمهگر و از يك خدانشناس كه در خارج، وقتى نتواند در داخل وارد بشود و كارى بكند، با توپهاى دور بردشان و موشكها از خارج، از جاهاى دور مىاندازد و كشور ما را ويران مىكند و عزيزان ما را مىكشد. ما در حال دفاع هستيم گو كه اين تبليغات خارجى مىگويند كه نه شما وارد شديد در كشور ديگرى. از اول
صحيفه نور ج 17 صفحه 231
جنگ تا حالا كه آنها وارد بودند صحبتى نبود، حرفى نبود، اشكالى نبود، نه در سازمانها و نه در رسانههاى گروهى. امروز كه ما براى دفاع خودمان مىخواهيم اين را تا جايى ببريم كه نتواند به ما خسارت وارد كند، ما هجوم كرديم به عراق! طبع آنهايى كه تبليغ بر ضد اسلام مىكنند همين است. بنابراين ما چون مدافع هستيم بر همه ما يك امر واجب است منتها هر كسى دفاع را به يك نحوى بايد بكند. كميتهها بحمدالله در داخل دفاع مىكنند و در مرزها هم هستند و در جبههها هم هستند، پاسدارها هم همين طور، ارتشىها هم همين طور و اين براى اين است كه ما يك ارتش جداى از سپاه و سپاه جداى از كميته و كميته جداى از بسيج و همه اينها جداى از عشاير نداريم. ما يك برادرهايى هستيم كه اسماءشان مختلف است لكن ارواحشان يكى است. چند تا برادر هر كدام اسم دارند، اسمشان مختلف است اما گروههاى مختلف نيستند، برادرند. گروههاى ما اسماءشان مختلف است، بسيج است، سپاه است، ارتشى است، كميته است و امثال اينها لكن روح آنها يكى است، وحدت عقيدتى، وحدت ايمانى دارند و اين سبب شده است كه شماها توانستيد اينهمه قدرتهاى بزرگ را بشكنيد و در مقابل تمام قدرتها در عالم بايستيد و تا اين روح برادرى محفوظ است و كميته نمىگويد من در مقابل ارتش، ارتش نمىگويد من در مقابل سپاه، سپاه نمىگويد من در مقابل ديگران، تا اين روح محفوظ است شما هم محفوظيد. و من اميدوارم كه انشاءالله اين روح وحدت و اين روح انسانيت در جامعه ما محفوظ باشد و اين كشور را از آسيبهايى كه در آتيه براى او تهيه دارند مىبينند محفوظ بماند. و ما ايستادهايم در مقابل دفاع از كشور خودمان و دفاع از اسلام عزيز در مقابل هر مهاجم. مهاجم مىخواهد ابرقدرت باشد، مىخواهد قدرت كم، فرقى در نظر ما نيست. ما واجب است برايمان دفاع كنيم از نواميس اسلام و نواميس خودمان و دفاع كنيم از كشور اسلامى خودمان و تا مادامى كه در حال دفاع هستيم، با هر قدرتى كه بخواهد هجمه بكند بر ما، مقابله مىكنيم و هيچ هراس نداريم، غايت امر اين است كه ما در راه خدا شهيد مىشويم و اين غايت آمال جوانهاى ماست. و من اميدوارم كه اين قدرت محفوظ بماند و شما با همين قوه و قدرت پيش برويد. و چون در حال دفاع هستيم، مادامى كه جبههها احتياج دارند به اينكه كمك بشود برايشان، بر همه واجب است كه در جبهه بروند و دفاع كنند. البته كميتهها چون كارهاى داخلى دارند آنها هم در حال دفاع هستند. دفاع داخلى هم مهم است و همين طور آنهايى كه در كردستان هستند و در آنجا زحمت مىكشند، همانطورى كه كسانى كه در جبهههاى غرب هستند و جنوب هستند، آنهايى كه در كردستان و جاهاى ديگر هم زحمت مىكشند مورد تقدير همه ملت است و ما از باب اينكه يك ملت واحد هستيم، يك جمعيت واحد هستيم، همه ما براى همه كسانى كه براى اين كشور زحمت مىكشند و براى اين ملت جانفشانى مىكنند و براى اسلام فداكارى مىكنند، دعا مىكنيم و همه ملت شكرگزارند نسبت به همه شماها.
در مقابل شما همه جور دشمنى هست، دشمنهاى نظامى و دشمنهاى تبليغاتى
و شما مىبينيد كه در مقابل شما جوانهاى عزيز سرتاسر ملت، سرتاسر كشور، جوانهاى
صحيفه نور ج 17 صفحه 232
برومند سرتاسر كشور، در مقابل شما همه جور دشمنى هست، دشمنهاى نظامى هست، دشمنهاى تبليغاتى هست. شما الان ملاحظه مىكنيد كه اين نفتى كه الان نشت كرده است در خليج و برادرهاى خليجى ما را به زحمت انداخته است و ملت عرب را دارد به زحمت مىاندازند و الان در حال زحمت هستند، شما ملاحظه بكنيد كه تمام اين تبليغات خارجى باز به ضد ماست. نظير اين است كه بگويند كه چرا شما نفت داريد تا اينكه صدام بزند و نفتتان بيايد، اين تقصير با شماست كه نفت داريد، اين تقصير با شماست كه مردمتان در خوزستان هستند، تقصير از صدام نيست كه اينها را مىكشد، تقصير از آنهاست كه آنجا هستند و كشته مىشوند. اينها وضعشان اينطورى است كه يك كلمه راجع به صدام كه چرا اين كار را كردى، چرا اين نفت را، حالا ما كار نداريم به،- ما - ما كه احتياج به اين نفت جزيى نداريم بحمدالله، ما راجع به اين حرف مىزنيم كه خوب اين برادرهاى عربى كه الان در اطراف خليج هستند، از كويت و نمىدانم قطر و دوبى و بحرين و امثال اينها، اينها الان در مضيقه آب هستند، نمىگويند كه چرا اين كار را كردى، اين دولتها نمىگويند صدام چرا اين كار را كرده، مىگويند نفتهاى ايران آمده اينجا! نفتهاى ايران خودش راه افتاده رفته آنجا! اصلاً وضع دنيا يك وضع تأسف بارى است كه نمىشود گفت كه اين چه جور وضعى پيدا كرده، اين چه روحيهاى است كه اين مردم دنيا پيدا كردند. يعنى اينهايى كه رسانههاى گروهى دستشان است و اينهايى كه قدرتها دستشان است اجتماع مىكنند كه ببينيم چه بايد كرد. خوب، چه بايد كرد؟ هر چه صدام اجازه فرمايند آنطور بايد عمل كرد! يك نفر آدمى كه اينهمه تاكنون جنايت كرده است و يك كلمه نگفتيد شماها، خوب اين جنايت به ما بوده، تقصير ما هم اين است كه مىگوئيم اسلام بايد باشد. اما اين جنايت اخيرى كه كرده است و به اعراب اين جنايت را كرده است، به ما كه اين جنايت نشده، جنايت به ما اين است كه نفت ما رفته است، اما بيچاره زن و بچه اين عرب چه كرده؟ زن و بچه خليج چه كرده؟ در عين حالى كه اين جنايت به خود آنها وارد شده است، حالا هم كه اشتباه مىكنند نمىتوانند جلوى اين را بگيرند، جلوى اين را بگيرند كه تضمين بدهد كه حمله نكند تا بروند درست كنند اينجا را. اين وضع، يك وضع عجيبى پيدا كرده است اين دنيا، و خداوند انشاءالله اصلاح كند اين بشر را و اين وضعى كه الان، اين روحيهاى كه الان بشر به خودش گرفته است، اين خود باختگى كه الان اين دولتهاى اطراف خليج و غير خليج و اينها از خود نشان مىدهند نسبت به قدرتهاى بزرگ. اينها گمان مىكنند كه اگر صدام مثلاً دستش برسد يكى از اينها را مىگذارد سركار باشد؟ صدام يك روحى دارد كه نمى شود جلويش را بگيرد، نمىتواند جلويش را بگيرد، اگر مىتوانست جلويش را بگيرد كه خودش را به اين وضع نرسانده بود. باز اينها كمك او مىكنند، اينها خيال مىكنند كه اگر اينها گرفتار شدند، امريكا مىآيد و جلوى اين را مىگيرد كه مبادا به آنها صدمهاى وارد بشود. امريكا شماها را براى نفتتان مىخواهد، امريكا شما را براى اين مىخواهد كه بازار درست كند كه نفتتان را ببرد و بنجلها را بياورد به شما بفروشد به قيمت گران، چه كار دارد امريكا به اينكه شما چه حال داريد. شما هر حالى مىخواهيد داشته باشيد، ملتهاى شما هر چه
صحيفه نور ج 17 صفحه 233
مىخواهند گرسنه باشند، ملتهاى شما هر چه مىخواهند تشنگى بكشند الان، او چه كار به اين كارها دارد. او مىخواهد كه از شما استفاده ببرد، نه استفادهاى كه يك انسان از انسان مىبرد، نه استفادهاى كه يك انسان از يك عبد مىبرد، استفادهاى كه حتى از حيوانات هم پستتر ما را حساب مىكنند و مىخواهند استفاده ببرند.
ما دنبال اين نيستيم كه امريكا برايمان كار بكند، ما امريكا را زير پا مىگذاريم
تا مجتمع نشويد، تا دستتان را به هم ندهيد، تا اخوت اسلامى را حفظ نكنيد، نمىتوانيد در مقابل اين قدرتها بايستيد. تمام شيره جان شما را مىكشند و مىبرند و ملت شما را آنطور ضعيف و زبون و بيچاره مىكنند و همه نشستهايد هى منتظريد كه امريكا برايتان كار بكند. همانطورى كه ما ننشستيم كه امريكا يك كارى براى ما بكند، ما نشستهايم كه امريكا اگر بخواهد شيطنت كند جلويش را بگيريم، نشستهايم كه اگر شوروى بخواهد كارى بكند جلويش را بگيريم، دفاع بكنيم از خودمان. ما دنبال اين نيستيم كه امريكا براى ما كار بكند، ما امريكا را زير پا مىگذاريم در اين امور، نمىگذاريم كه دخالت در امور ما بكند، نمىگذاريم كسى ديگر هم دخالت بر ما بكند، بخواهند هم اگر چنانچه هجمه بكنند، ما نمىگذاريم اينها طيارههايشان پياده بشوند. چتربازهايشان را بين هوا مىكشيم، از بين مىبريم. مگر آنها مىتوانند به اينجا هجمه كنند؟ ولى آنها هيچ وقت عقلشان به اين كمى نيست كه بخواهند يك هجمه بكنند، آنها دنبال نقشهاند كه ما را به جان هم بيندازند.
آن روزى كه اين وحدت از بين برود همه نواميس ما و زحمتهاى انبياء عليه السلام به باد فنا خواهد رفت
من اين را كراراً عرض كردهام و كراراً هم به شما خواهم گفت اگر زنده باشم، كه مادامى كه شما با هم هستيد، كميتهاى نمىگويد من كميته بايد چه باشم، كميتهاى مىگويد ما مسلمانها بايد چه جور باشيم، ارتشى هم نمىگويد من ارتشى بايد چكاره باشم، اين هم مىگويد كه ما قواى مسلحه بايد چه جور باشيم، ملت ما بايد چه باشد، سپاهى هم همين را مىگويد، عشاير هم همين را مىگويد، بازارى هم همين را مىگويد، كوچهاى هم همين را مىگويد، مادامى كه اينطور هستيد محال است كه قدرتى بتواند به شما غلبه بكند. نمىشود، براى اينكه اين قدرتهاى بزرگ دنبال اين هستند كه يك منافعى پيدا كنند، دنبال اين نيستند كه يك ضررى بزنند، مىخواهند منفعت براى خودشان پيدا بكنند منتها اگر عالم هم باد برود منفعت براى آنها باشد، خوب است. اما يك كشور اينجورى را مىبينند كه منفعت اينجا ندارند، اينها با آن قدرتشان در افغانستان فهميدند كه ضرر كردند. من هم از آن روز اولى كه سفيرشان آمد پيش من و گفت - ما دولت افغانستان از ما خواسته، گفتم نكنيد اين كار را شما ضرر مىبريد، حالا هم فهميدند كه ضرر بردند. مىدانند كه نمى شود يك مملكتى كه وضعش اينطورى است نمىشود به آن هجمه كرد، منفعت در اينجا نيست، همهاش ضرر است. لكن دنبال اين هستند كه بين شماها اختلاف بيندازند، دنبال اين هستند كه زمزمه اختلاف ايجاد كنند، يك جا بگويند كمبود هست،
صحيفه نور ج 17 صفحه 234
يك دسته هى فرياد بزنند كه ما كم داريم، كم داريم. اينها خيال مىكنند كه جاهاى ديگر زياد دارند. آقا در جاهاى ديگر صفهاى طولانى بيشتر از اينجا است، اينجا قحطى نيست كه، اينجا فراوانى است منتها گرانى است، گرانى هم علاج مىشود. ما نواميس خودمان را، اسلام خودمان را، جان خودمان را، جان جوانانمان را به خطر بيندازيم كه گوشت گران است! ميوه گران است! و اگر بخواهد اين شكاف پيدا بشود كه يك دسته نق بزنند يك دسته هم كمك او بكنند و يك دسته هم نمىدانم تبليغات سوء بكنند و بين خود ملت هى داخل هم و خصوصاً بين سپاه و ارتش و كميته و امثال اينها خداى نخواسته اين وحدتى كه هست از بين برود، آن روزى كه اين وحدت از بين رود مرگ همه ما و به باد رفتن همه نواميس و به باد رفتن همه زحمتهاى انبيا عليهمالسلام نسبت به اين كشور خودمان و نسبت به كشورهاى ديگر به باد فنا خواهد رفت.
شما بدانيد و بايد بدانيد اشخاصى كه روشنفكرند به اصطلاح، اشخاصى كه كنار نشستهاند و فحش مىدهند، اشخاصى كه بيرون نشستهاند و توجه به مسائل داخل ندارند، بدانند كه اگر يك سيلى بخورد امروز اسلام در اين كشور، تا آخر ديگر بايد ملتها تحت اين فشارها باشند. امروز اسلام در اينجا سربلند كرده است و بيرقش بلند شده است و من اميدوارم كه اين جلوهاش به همه جا برسد و مستضعفين از زير بار اين ظلمها بيرون بروند. آنهايى كه نق مىزنند براى اين كشور و به خيال خودشان دلشان براى اسلام مىسوزد، آنها بدانند كه اگر اين اسلامى كه الان در اينجا هست سيلى بخورد اسلام تا آخر سيلى خورده است بايد هى بنشينيد و حسرت ببريد. باز هم برگردد به آنجايى كه يك نفر پاسبان بيايد همهتان را وقتى كه از بين ببرد به همه اهانت كند جرأت حرف زدن نداشته باشيد. زمان رضا شاه را يادتان هست، زمان اوايل محمدرضا هم يادتان هست، اخيراً البته زورش به اينقدرها نمىرسيد. تا دست به هم ندهيد، تا همه با هم نباشيد، تا آنهايى كه به نوايى نرسند خيال كنند آن نواست. والله خدا مىداند كه اينهايى كه الان گرفتار هستند، اين وزير كشور كه اينجا نشسته گرفتار است الان، نه اينكه نوا دارد، بىنواست. رئيس جمهورش همين طور، مجلسش هم همين طور و دولتش هم همين طور، پاسبانهايش و نمىدانم قواى مسلحش هم همين طور، اينها جانفشانى دارند براى اين مملكت مىكنند بايد اينها را حفظشان كرد. نبايد نق زد، بايد نگهدارى كرد از اينها براى خاطر خدا، براى خاطر نواميس خودتان، براى خاطر كشور خودتان، اگر دلسوز براى كشور هستيد بايد كه چيز بكنيد، هى ننشينيد آنجا بگوييد ما كشورمان دارد از بين مىرود. شما داريد تبليغ مىكنيد. با تبليغ، شماها مىخواهيد كشور را از بين ببريد والا عهد و پيمان بستن با نمىدانم صدام، كشور ما را حفظ مىكند؟! وادار كردن نمىدانم دولتهاى خارج را به اينكه به اينجا چه بكند كشور را حفظ مىكند؟! خوب، يك قدر آدم بشويد، توجه بكنيد به مسائل. و من اميدوارم كه هر كس هر كارى مىخواهد بكند، شما جوانهاى ما، اين ملت ما، اين ملت عزيز ما همهشان با هم همين طورى كه الان برادر هستند برادر باشند و همين طورى كه با هم متحد هستند و من و تو ندارد در كار، اينطور باشند تا انشاءالله كشورشان حفظ بشود و هيچ كس هم نتواند به شما آسيب برساند. خداوند انشاءالله همه شما
صحيفه نور ج 17 صفحه 235
را حفظ كند و موفق باشيد و مؤيد باشيد و به كارهايتان ادامه بدهيد و با قدرت به پيش برويد كه اسلام را انشاءالله صادر كنيد به جاهاى ديگر و خداوند همه شما را حفظ و موفق نگه دارد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 236
تاريخ: 4/2/62
فرمان امام خمينى به حجتالاسلام يثربى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد مهدى يثربى امام جمعه محترم كاشان دامت افاضاته
بدين وسيله جنابعالى را به سمت نماينده خود در منطقه كاشان منصوب مىنمايم كه انشاءالله تعالى در رفع نيازمندىهاى مذهبى و مشكلات دينى اهالى آن سامان اقدام نموده و در امورى هم كه نياز به اذن ولى فقيه دارد، جنابعالى از طرف اينجانب مجاز در تصدى و تصرف مىباشيد. اميد است اهالى محترم، ارگانها و نهادهاى انقلابى در هماهنگى و همكارى با ايشان كوشش نمايند. دوام توفيقات آنجناب را از خداى تعالى مسئلت دارم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 237
تاريخ: 4/2/62
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از كارگران سراسر كشور، معلمان و مربيان پرورشى و اعضاى ستاد بزرگداشت سالگرد شهادت استاد مرتضى مطهرى
بايد ارزشهاى انسانى را از ايران به همه جا صادر كنيد
بسم الله الرحمن الرحيم
تصادف خوبى است كه در روز ولادت با سعادت حضرت جواد سلامالله عليه ما در خدمت دو قشر عظيمالشأن معلمين و كارگران هستيم. و من اميدوارم كه اين دو قشر محترم كه دو بازوى كشور هستند و ملت، موفق باشند كه هر كدام در سنگر خودشان مبارزه عليه ستمكاران را هر چه بيشتر تقويت كنند. معلمين و آموزگاران تربيت كنند جوانانى را براى خدمت به كشور و اسلام، و كارگران بسيار عزيز ما جديت كنند كه كشور خودشان را از آن ظلماتى كه در زمان طاغوت بود نجات بدهند. اينها در آموزش و پرورش و آنها در عمل و كار به همه كشورهاى عالم بفهمانند كه ملتى كه مىخواهد خودش سرپاى خودش بايستد، هم خودش آموزش مىبيند و هم خودش كار مىكند.
برادران عزيزم! ما در عصرى واقع شدهايم كه ظلمت دنيا را گرفته است. ما در عصرى واقع شدهايم كه ارزشهاى انسانى بكلى از بين رفته و به جاى آن ارزشهاى غيرانسانى و شيطانى نشسته است. ما در عصرى واقع هستيم كه شياطين عالم هجوم به انسانها و ارزشهاى انسانى آوردهاند و مىخواهند كه دنيا را به سلطه شيطان در آورند. ما در اين عصر با اتكاء به خداى تبارك و تعالى و استمداد از اسلام و قرآن كريم و ولى عصر سلام الله عليه بايد خودمان كوشش كنيم و خودمان جهاد كنيم، جهاد در دانشگاهها و دانشكدهها، جهاد در كارخانهها و كارگرىها، جهاد در كشاورزىها، جهاد در مدارس، جهاد در دانشگاهها، جهاد در همه جا، جهاد در جبههها و جهاد در پشت جبههها. شياطين در همه اين گروههائى كه براى خدا قيام كردهاند ممكن است نفوذ كرده باشد.
ما بايد تمام قشرهائى كه داريم، خودشان در مقابل شياطين و در مقابل منافقان بايستند. در كارخانهها ممكن است افرادى نفوذى باشند و بخواهند دوباره اين كشور را به زير سلطه ابرقدرتها بكشانند. لازم است كه برادران كارگر متعهد در داخل كارخانهها و اين جهاد بزرگ اسلامى با آنها مقابله كنند و نگذارند تبليغات سوء آنها جوانهاى عزيز ما را منحرف كند. در دانشگاهها و در دانشكدهها و در دبيرستانها و مراكز علمى بايد خود معلمين و متعلمين، خود اساتيد و خود دانشآموزان توجه كنند به اينكه نبادا در اينجا باز از اين قشرهاى فاسد و منافقين و غير منافقينى كه
صحيفه نور ج 17 صفحه 238
همه فاسد هستند و نفوذ كردند و خداى نخواسته دانشگاه را به آن وضعى كه در سابق بود درآورند. بايد معلمين و قشر دانشگاهى و دانشآموزى با فيضيه پيوند خودشان را قوى كنند و عزيزان كارگر ما و كشاورز ما كه همه اينها از اشخاص بزرگى هستند كه محور اقتصاد ما در دست آنهاست بايد پيوند خودشان را با اسلام و قرآن و علماى اسلام قوى كنند. اگر بخواهيد به همه مشكلات پيروز بشويد بايد همه محكم بايستيد در مقابل همه قدرتها، بايد مهيا كنيد خودتان را در مقابل همه مشكلات، بايد ارزشهاى انسانى را از اينجا به همه جا صادر كنيد، و استقلال خودتان را همه جور، استقلال فرهنگى، استقلال اقتصادى، استقلال اجتماعى همه اينها را بايد شما محكم نگاه داريد و اين در سايه، اين است كه توجه به مكتب اسلام و اتكال به خداى بزرگ و با هم هم پيمان شدن و همه قشرها برادر دانستن يكديگر است. دشمنها در كمينند، شما ملاحظه مىكنيد كه از اطراف دشمنها در تبليغاتشان چه مىكنند با ما و در تأييد دشمنهاى ما چه كارها مىكنند و ما جز خداى تبارك و تعالى به كسى اتكاء نداريم، آنها هر چه دارند ما ارزش انسانى داريم. و خدا داريم. شما ببينيد كه اينهائى كه ادعاى طرفدارى از خلق و طرفدارى از عرب مىكنند با خوزستان چه مىكنند و با دزفول عزيز چه كردهاند. به گمان فاسد اينكه با موشك انداختن در خانهها و اطفال و زنهاى پير و جوان را كشتن اسباب اين مىشود كه ما تسليم بشويم. آنها باز خوزستان را نشناختند، دزفول را نشناختند، با اينكه از اول جنگ تا حالا كراراً تجربه كردهاند و تخريب كردهاند مكان اين عزيزان ما را و به شهادت رساندهاند اقشار كثيرى از دوستان خدا را و ديدند كه مقاوم ايستادند و ملت ايران و دزفول عزيز مقاوم ايستاده است در مقابل آنها و امروز هم كه اينهمه مصيبت وارد كردهاند باز فرياد جنگ، جنگ تا پيروزى از جوانهاى ما در دزفول بلند است.
آنهائى كه با ادعاى پوچ طرفدارى از خلق با خلق ايران اينطور مىكنند و علماء بزرگ ايران و عزيزان بزرگ ايران و دانشمندان بزرگ ايران و همه قشرها را ترور مىكنند و با دولت صدام كه اين جنايتها را به ايران كرده است و اين جنايت بزرگ را به دزفول كرده است پيوند دوستى دارند اينها مشت خودشان را در دنيا باز كردهاند، اينها امروز هم حاضر نيستند كه اين عمل وحشيانه سبعانه اين خبيث را محكوم كنند. وضع دنيا اينطور شده است. شما ملاحظه مىكنيد كه يك همچو جنايت بزرگى كه واقع شده است و در اين سالها كراراً واقع شده است و اين چند روز دنبال هم واقع شد، در تمام رسانههاى گروهى محكوميتى در كار نبود. عبور مىكردند به طور گذرا و يك كلمه مىگفتند كه ايران اينطور مىگويد، عراق هم در مقابل او مىگويد كه ما تلافى كرديم. ارزشهاى انسانى دفن شده است در دنيا. انسانيت در دنيا دفن شده است. آنهائى كه دعوى حقوق بشر مىكنند و سازمانها و كذا كه با عرض و طول و طمطراق زياد در دنيا هستند، نديديم كه محكوم كنند اين عمل را. به دروغ از آنهائى كه با ما دشمنند چيزى را مىگيرند و در مقابل، مقابل اسلام و در مقابل ايران، ملت عزيز ايران اطلاعيه صادر مىكنند و هشدار مىدهند به ما و دليلشان اين است كه دشمنها اينطور گفته اند. دليل محكم سازمانهاى دنيا اين است كه شما بچههاى كوچك را در خيابانها مىكشيد و هر روز در اوين صدها
صحيفه نور ج 17 صفحه 239
نفر را تيرباران مىكنيد، دليلش اين است كه منافقين گفتهاند. اين دليل بزرگى است براى سازمان، اما سازمانها نمىپرسند كه صدام چه كرده است در اينجا. وضع دنيا اينطور شده است، و ما اميدواريم كه از اين مركز اسلامى ايران يك وضعى پيدا بشود كه آن ارزشهاى فاسد را دفن كند و اسلام عزيز را ترويج كند و نور قرآن را تجلى بدهد در سرتاسر دنيا تا ارزشهاى اسلامى كه دفع شده است و ارزشهاى انسانى كه دفع شده است زنده بشود و احيا بشود. و اين اولش اين است كه ما خودمان توجه داشته باشيم به خودمان، ما خودمان توجه داشته باشيم به اينكه اگر امر داير بشود بين ارزشهاى انسانى و الهى و ارزشهاى طاغوتى بايد ارزش هاى انسانى را انتخاب كنيم.
اگر امر داير بشود بين خدمت كردن به كشور خودمان و متعهد بودن در مقابل اسلام و كشور خودمان يا خدمت كردن به كشورهاى شرق و غرب بايد آن چيزى كه براى خودمان است، انتخاب كنيم. آنهائى كه در همين كشور هستند و تفالههائى كه مانده اند، اينها يك دستهشان براى شرق سينه مىزنند و يك دستهشان براى غرب سينه مىزنند و درعين حال دعوى مىكنند كه ما از ملت هستيم. آن كسى كه در كارخانهها مىخواهد فرض كنيد خلل ايجاد كند،خواهد كشور خودش را بكشد تحت سلطه ديگران، و آن كسى كه در دانشگاه اخلال مىكند مىخواهد دانشگاه خودش را بكشد تحت سلطه ديگران، اينها اجنبىهايى هستند به صورت ملى و به صورت ايرانى، اينها از ايران اجنبى هستند و ايران آنها را ديگر به ايرانيت نمىشناسد. آن كه تمام ارزشهاى اسلامى را و ملى خودش را فداى شوروى كند يا تمام ارزشهاى خودش را فداى آمريكا مىكند او را ما ايرانى نمىدانيم.
ملتى كه براى شهادت ايستاده است مشكلات در او اثر ندارد
برادران و خواهران! ما در راهى وارد شديم كه آن راه، راه انبياست و تاريخ تا آنجا كه نشان مىدهد انبيا با مشكلات روبرو بودند، هميشه قشر محروم بودند در مقابل طاغوت و مشكلاتى كه براى آنها حاصل بوده است بسيار زياد بوده است، طاقت فرسا بوده. ما تا آنجا كه از تاريخ اطلاع داريم و از انبيا به ما رسيده است مىبينيم كه تمام انبيا مبتلا بودند به طاغوتهاى زمان خودشان و در مشكلات بودند. ما كه در طريق انبيا مى خواهيم قدم برداريم از مشكلات نبايد هراس كنيم براى اينكه همانطورى كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم در بيست و چند سال دعوت خود تمام مشكلات را پذيرفت و براى پخش احكام شرعى به همه مشكلات تن در داد، به مشكلات اقتصادى كه آن را در يك غارى محبوس كردند و چندين وقت در آنجا تشريف داشتند و با آن مشكلات مواجه شدند، لكن از مقصد دست نكشيدند، قريش با او آن كردند كه تاريخ نشان مىدهد و دست از مقصد برنداشتند. انبياء ديگر همه همين طور بودند. وقتى مقصد الهى شد راه هر چه مشكل باشد چون مقصد الهى است بايد به نظر آسان باشد. مىبينيد كه در بعض روايات هست كه حسين بن على سلام الله عليه هر چه به ظهر عاشورا نزديكتر مىشد افروخته روتر مىشد، رويش افروختهتر مىشد براى اينكه مىديد كه جهاد در راه خداست و براى خداست و چون جهاد براى خداست، عزيزانى كه از دست مىدهد از دست نداده
صحيفه نور ج 17 صفحه 240
است، اينها ذخايرى هستند براى عالم بقا. شما كه مهيا هستيد براى اسلام خدمت بكنيد، كارگران عزيز ما كه مهيا هستند براى اسلام خدمت بكنند و كارخانهها را راه بياندازند و با جديت عمل بكنند و كه استقلال خودشان را حفظ بكنند مشكلات دارند لكن مشكلات مشكل نيست. دانشگاهىها و آموزگارها و معلمين و متعلمين كه براى خدا كار مىكنند مشكلات دارند لكن در راه خداست، مشكلات در راه خدا مشكل نيست. اگر ما حساب كنيم، مشكلات حضرت رسول سلام الله عليه و حضرت امير سلام الله عليه بسيار بيشتر بوده است از مشكلاتى كه ما امروز مبتلاى به او هستيم و آنها صبر كردند و خداى تبارك و تعالى با صابرين است و ما بايد صبر بكنيم و بايستيم در مقابل قدرتهايى كه مىخواهند ما را ببلعند و سر آنها را بكوبيم.
برادران! عزيزان من! خواهران! عزيزان اسلام! توجه كنيد و خودتان را حفظ كنيد و هيچ تزلزل به خودتان راه ندهيد كه ما پيروزيم. ما آن روزى كه هيچ نداشتيم و همه قدرتها در مقابل ما بودند ايستاديم و امروز بحمدالله يك ملتى داريم كه يكپارچه در مقابل همه قدرتها ايستاده است و يك خوزستانى داريم كه با آن مشكلات مردانه ايستاده است و يك كردستانى داريم كه با آن مشكلات مردانه ايستادهاند و همه جاى ايران اينطور است. و امروز ما بحمدالله تعالى قوى هستيم و منطقه مثل يك همچو قدرتى ندارد. ما امروز در مقابل همه ايستادهايم و هيچ قدرتى نمىتواند به ما صدمه بزند. ملتى كه براى شهادت ايستاده است مشكلات در او اثرى ندارد. پدران و مادرانى كه عزيزان خودشان را فداى اسلام مىكنند، مشكلاتى براى آنها پيش نمىآيد، آنها مشكلات بر مشكلات غلبه كرده اند. كشور ما بر مشكلات خودش غلبه كرده است، تمام فشارها را از همه اطراف بر او آوردهاند و تحمل كرده است وان الله مع الصابرين .
بعد از آنكه اتكايمان به خداى تبارك و تعالى است و بر حق هستيم و دنبال حق هستيم ديگر از چه بترسيم، از شهادت نمىترسيم و بحمدالله امروز قدرت ايرانى و قدرت اسلام در ايران به طورى است كه توجه همه ملتهاى ضعيف را به خودش معطوف كرده است و اسلام صادر شد در سرتاسر دنيا. از اين سياههاى كه در عزيزى كه در آمريكا هستند و تا آفريقا و تا شوروى و همه جا، نور اسلام تابيده است و توجه مردم به اسلام شده است. و منظور ما از صدور انقلاب همين بود و تحقق پيدا كرد و انشاءالله اسلام در همه جا غلبه بر كفر خواهد پيدا كرد.
خداوند انشاءالله شما را سعادتمند كند و خداوند عزيزان ما را شهيد شدهاند و خصوصاً عزيزان اخير دزفول ما را به رحمت خودش متصل كند و اهالى خوزستان خصوصاً دزفول را صبر عنايت كند و اجر جزيل عنايت فرمايد و ما را براى مشكلات بيشتر مهيا كند و از عنايات خودش براى ما بهره زيادتر بفرستد.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 241
تاريخ: 6/2/62
بيانات امام خمينى در ديدار با فرمانده كل و اعضاى يگان هوائى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
شما اگر تخصصى پيدا مىكنيد بايد بعد زهد و تعهد را در نظر داشته باشيد
بسم الله الرحمن الرحيم
ولادت با سعادت حضرت امير سلام الله عليه را به همه ملت ايران و خصوصاً شمابرادران تبريك عرض مىكنم. نكتهاى كه در اين ولادت است اينكه ما بايد پيرو يك چنين انسان كاملى باشيم كه در همه ابعاد متخصصين براى ايشان تواضع مىكنند. در هر بعدى اگر كسى بخواهد مثل بزند، به ايشان مثل مىزند. در بعد زهد و علم، و در بعد رحمت به مستضعفين و مستمندان، و در بعد جنگ و شجاعت، و خلاصه در همه ابعاد به ايشان مثل زده مىشود. و در حقيقت يك موجود هزار بعدى است و ما بايد تابع يك همچو فردى باشيم هر چند كه كسى نمىتواند حتى يك هزارم هم شبيه ايشان باشد لكن به آن اندازهاى كه مىتوانيم بايداز ايشان تبعيت كنيم، از تعهدى كه به اسلام داشت و از اينكه همه چيزش را براى اسلام داد. و شما اگر تخصصى پيدا مىكنيد بايد آن بعد زهد و تعهد را درنظر داشته باشيد، زيرا متخصص بدون تعهد اگر براى رژيمى ضرر نداشته باشد نفعى هم ندارد. مع الاسف در رژيم سابق نگذاشتند كه جوانهاى ما استعدادهاى خود را بروز بدهند و تا توانستند جديت كردند كه آنها را به فساد بكشانند و بحمدالله امروز از آن وضع نجات پيدا كرده ايم و اگر مهلت پيدا كنيم اين كشور را به بركت اين جوانهاى عزيز به آنجائى مىرسانيم كه احتياجش در هر امرى از كشورهاى ديگر منقطع گردد. و من اميدوارم كه خداوند به شما توفيق دهد كه به اين كشور و ملتى كه سالهاى طولانى عقب نگه داشته شدهاند خدمت بكنيد و دشمنان باطنى را شكست بدهيد و دشمنان ظاهرى را هم شكست دادهايد بيشتر شكست بدهيد.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 242
تاريخ: 10/2/62
پيشنهاد رئيس شورايعالى دفاع در مورد انتصاب فرمانده جديد نيروى دريائى جمهورى اسلامى
بيمه تعالى
مقام معظم رهبر انقلاب و فرمانده كل نيروهاى مسلح
شورايعالى دفاع در اجراى مفاد اصل يكصدودهم قانون اساسى، انتصاب سركار ناخدا يكم اسفنديار حصينى را به فرماندهى نيروى دريائى جمهورى اسلامى ايران به آن حضرت پيشنهاد مىكند.
سيد على خامنهاى رئيس جمهور و رئيس شواريعالى دفاع
تاريخ: 10/2/62
پاسخ امام خمينى به پيشنهاد رئيس شورايعالى دفاع
بسمه تعالى
موافقت مىشود.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 243
تاريخ:14/2/62
پيام امام خمينى به مناسبت دستگيرى سران حزب خائن توده
بسم الله الرحمن الرحيم
اگر فاتحان دنيا افتخار مىكنند به سرباز گمنام، اسلام بزرگ و ملت شريف و فاتحان عزيز ما افتخار مىكنند به هزاران سرباز گمنام بزرگوارى كه در پى نام و نشان نيستند و براى كشور اسلامى خويش و اسلام عزيز و ملت انسان پرور افتخاراتى مىآفرينند معجزه آسا و پيروزىهاى ژرف. فرق است بين سربازان گمنامى كه قدرتهاى مادى دنيا به آن فخر مىفروشند و بين سربازان گمنامى كه پرورده اسلام و مكتب توحيد هستند، كه انگيزه آنان تحصيل قدرت و اكثراً ستمكارى است و انگيزه اينان خدا و طلب حق است.
اساساً سربازان اگر چه نامدار باشند، در اين جهان گمنامند. نامدارترين سرباز فداكار در اسلام، اميرالمؤمنين است و او گمنامترين سرباز است. با كدام تفكر عرفانى، فلسفى، سياسى و كدام قلم و زبان و بيان، بشر اين سرباز گمنام را معرفى كند و بشناسد و بشناساند؟ و مطلب با حفظ مراتب همين است. سربازان گمنام ما در تمام جبههها و پشت جبههها كه شب و روز و جوانى و هستى خود را براى اسلام و مكتب الهى فدا مىكنند و نام و نشانى نمىخواهند و ندارند، چه بسا كه به سبب ضرورت تشكيلاتى، همسران، مادران و نزديكان آنان ندانند كه اينان چه حماسهها آفرينند و چه ارزشها براى انقلاب خلق مىكنند. از جبههها كه كم و بيش مسائل آنها و حماسههاى سرفرازانه آنان را مىدانيد و تا در سنگرهاى آنان كه مراكز عبادت الله است نرويد و دستى از دور بر آتش داشته باشيد، عمق فداكارى و محافل عرفانى الهى آنان معلوم نمىشود، كه بگذريم، جوانان ارجمند و عزيز ما در جبهههاى داخلى از عمق جنگلهاى وسيع تا بيغولهها و پناهگاههاى بزرگ منحرفان غافل از خدا، از دموكرات و كومله تا منافقين و فدائى خلق و حزب خلق به اصطلاح مسلمان تا حزب توده و ساير گروهكهاى كوچك و بزرگ را با فداكارىها و خداطلبىها آنچنان قلع و قمع كردند كه دنيا را با همه دشمنىها كه دارند به اعجاب و
صحيفه نور ج 17 صفحه 244
تحير درآوردند. توجه به كارآمدى امنيتى و اطلاعاتى اين جوانان گمنام پاسدار و بسيج و كميته و دادستانى و ديگر دلباختگان در راه خدا در به دام انداختن سران خيانتكار حزب توده كه چون مار پر خط و خال در براندازى اسلام فعاليت منافقانه داشتند و هر يك سابقههاى طولانى بيست سى ساله در جهت تشكيلاتى و اطلاعاتى و جاسوسى داشتهاند و از تخصص در اين امور بهره وافى داشتند. موجب سرافرازى امت اسلامى است كه چنين فداكارانى دارد و اعجاب و تحير دستگاههاى جاسوسى و اطلاعاتى سراسر جهان است و اين اعجاز جز به هدايت حق تعالى و عنايات خاصه ولى اللهالاعظم اروحنا فداه صورت نگرفته است. ملت ايران از اين پيروزى با ابعاد مختلفه خصوصاً سياسى آن بايد قدردانى و تشكر كنند و در تقويت جميع سلحشوران مرزها و داخل كشور كوشا باشند. كمال بى انصافى است كه كس يا كسانى از اين نگهبانان اسلام و حافظان كشور اسلامى خرده بگيرد. بارالها! ما تو را به اين نعمتها كه نصيب ما فرمودى و ما را از كيد و خيانت بدخواهان به وسيله جوانان عاشق خود حفظ فرمودى شكر مىكنيم و از عهدهء آنان برنمى آئيم. بارالها! اين عزيزان مجاهد فى سبيل الله را براى ملت ما حفظ فرما و به شهداى آنان رحمت و به بستگان آنان خصوصاً مادران و پدران و همسران آنان صبر و خير و بركت عنايت فرما.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 245
تاريخ: 18/2/62
بيانات امام خمينى در جمع مسؤولان شوراى مركزى كميتههاى امداد سراسر كشور
سپاه و كميته امداد به بركت اسلام پيدا شده است
بسم الله الرحمن الرحيم
قبلاً تشكر مىكنم از آقايان علما و مؤمنين كه در اينجا تشريف دارند و براى زيارتشان ما موفق شديم. از امورى كه بايد توجه به آن كرد اين است كه ا نقلاب اسلامى يك نوآوردهايى دارد كه سابقه ندارد.
بعد از انقلاب يك گروههايى پيدا شدند و يك جمعيتهايى كه نظير اينها در تاريخ گمان ندارم سابقه داشته باشد. همين گروه امداد و كميته امداد، من نشنيدهام كه در يك كشورى يك همچو كميتهاى باشد كه همشان صرف رسيدگى به فقرا و مستمندان و دهقانانى كه در دور افتادهء شهرها قرار گرفتهاند و محرومان جامعه و همين طور نهادهاى ديگر از قبيل پاسدار، كميته و امثال اينها، بسيج. اينها يك نوآوردهايى است كه به بركت اسلام و تعهد ملت ما به اسلام پيدا شده است و بيسابقه است.
بيسابقه است كه به مجرد اينكه انقلاب مىشود يك عدهاى به نام پاسدار، يك عدهاى به نام كميته، يك عدهاى به نام بسيج براى امنيت داخلى و مرزها از خود مردم جوشش كنند و بيسابقه است كه در يك كشورى خود مردم و خود علما و مؤمنين يك كميتهاى به اسم كميتهاى براى امداد داشته باشند كه همشان اين باشد كه فقرا و مستمندان را در سراسر كشور رسيدگى كنند و امداد كنند. اينها بركات اسلام است و اين گروههاى عزيز و كميتهها و همين طور اين كميته امداد يك عمل بسيار لطيف ظريف شريف دارند كه با اين عمل انشاءالله مىتوانند ريشه فقر را از سرتاسر كشور به امداد ملت بزرگوار ايران و به همت دولت بزرگوار ايران، اين ريشه را از بيخ و بن بكنند. و عمل شما آقايان در سرتاسر كشور عمل بسيار شريف خداپسندى است كه مورد عنايت خداى تبارك و تعالى خواهد بود. خداوند تبارك و تعالى به فقرا و به مستمندان و به محرومان آنقدر عنايت دارد كه معلوم نيست به قشر ديگر اينقدر عنايت داشته باشد.
مستمندان و فقرا در صف مقدم جامعه هستند
و شما كارى را متكفل شديد و انجام كارى را به عهده گرفتيد كه مورد عنايت خاص خداى تبارك و تعالى است. و البته بايد اين توجه را به آقايان عرض كنم، گر چه خودشان توجه دارند كه بايد
صحيفه نور ج 17 صفحه 246
اين عمل با يك ظرافتى انجام بگيرد كه مستمندان، محرومان خيال نكنند كه آنها از باب اينكه در صف پائين جامعه واقع شدهاند مورد امداد واقع شده اند. آنها در صف مقدم جامعهاند. مستمندان و فقرا و دور افتادهها در صف مقدم جامعه هستند و همينها و همين زاغه نشينان و همين حاشيه نشينان و همين محرومان بودند كه اين انقلاب را به ثمر رساندند. اينها بودند كه از همه چيز خودشان در راه اسلام عزيز در رژيم سابق گذشتند و الان همه مشغولند. همينها هستند كه الان در جبههها مشغول به فداكارى هستند و جوانهاى همينهاست كه در سرتاسر كشور، داخل و در خارج كشور مشغولند براى تاييد اسلام. و ملت شريف ايران قدر يك همچو جوانان و قدر يك همچو خانواده هائى كه اين جوانان را تحويل جامعه دادهاند مىداند و عمده اين است كه در پيشگاه خداى تبارك و تعالى يك درخشندگى خاص اين افراد دارند. اگر نبودند اين محرومان جامعه كه دلبستگى به اين دنيا به آنطورى كه بالاترىها به خيال خودشان دارند، اگر نبود اين همت اين محرومان و همت اين روستائيان و همت اين جنوب شهرى ها، اگر نبود اين، نه رژيم سابق ظلمش از بين رفته بود و نه ما در مقابل مشكلات توانستيم مقاومت كنيم. همه اينها از بركات اينهائى هستند كه شما به امداد آنها برخاستهايد و آنها لايق اين هستند كه ما با تواضع به خدمت آنها برويم و براى آنها خدمت كنيم. همه ما خدمتگزار آنها بايد باشيم. آنها به ما منت دارند كه ما را از اين قيدى كه ابرقدرتها به دست و پاى ما بسته بودند نجات دادند. آنها بر كشور ما منت دارند كه اسلام عزيز را در اين كشور حاكم كردند. ما و شما براى آنها كارى نمىكنيم، آنها ما را رساندند به آنجائى كه بتوانيم در مقابل همه قدرتها بايستيم و سرفراز باشيم كه ما نه در طرف شرق هستيم و نه در طرف غرب هستيم و نه احتياجى به وابستگى آنها داريم. ما يك ملت مستقل هستيم. يك كشور مستقل آزاد و سرفراز هستيم كه تمام ريشههاى فساد را كندهايم، يا انشاءالله اگر يك ريشههاى پوسيدهاى هم مانده است، مىكنيم و اين به بركت همين محرومان است. همين زاغه نشينانى كه من يادم نمىرود كه وقتى در تلويزيون ديدم از يك خانهاى از اين زاغهها يك عدهاى پيرمرد و پيرزن و بچه و اينها بيرون آمدند و يكى از آنها پرسيد كه كجا مىرويد، گفتند مىرويم تظاهر، تظاهرات. همينها بودند كه ناهار روزشان و شام شب شان را نداشتند، لكن با همت والاى خودشان، با آن قدرت معنوى الهى خودشان در آن رژيم بيرون آمدند و شهيد دادند و فاتح شدند و در جمهورى اسلامى هم همينها هستند كه پشتيبانى مىكنند و در جبههها و پشت جبههها محكم ايستاده اند. البته همه قشرهاى ملت بايد ما بگوئيم كه اينها از مستضعفان بودند، براى اينكه دولتهاى قوى ما را به استضعاف كشيده بود و همه ملتهاى عالم را به استضعاف كشيدند. در زمان رژيم سابق همه قشرها در نظر آنها مستضعف بودند و بايد فرمانبردار باشند، از قشر روحانى گرفته تا بازارى تا روستائى تا همه افرادى كه سرتاسر كشور هستند. امروز همه اينها از آن قيدها آزاد شدند و براى خاطر همين كه اين محرومان و مستضعفان و ديگر قشرها قيام كردند، نهضت كردند و نترسيدند از هيچ چيز و خداى تبارك و تعالى آنها را امداد كرد و به امدادهاى غيبى و جلوههاى معنوى و پشتيبانى حضرت ولى عصر اروحناله الفداء ما را رساندهاند به اينكه آزاد شديم. پس آنها به ما منت دارند و ما بايد
صحيفه نور ج 17 صفحه 247
خدمت به آنها بكنيم، دولت بايد خدمتگزار آنها باشد.
يكى از بزرگترين جهات معنوى خدمت به خلق الله است
كسانى كه داراى يك چيزهائى هستند كه مىتوانند به اينها خدمت كنند اينها هم انصاف اقتضا مىكند كه خدمت كنند و در اين چيزى كه در بانك ذكر كردند كه قرار دادند به اينجا، خدمت كنند، كه اين خدمت براى آنها جاودان است و اموال براى آنها نمىماند. آنچه كه ماند آن جهات معنوى است كه انسان در كارش انجام مىدهد، جهات معنوى كه يكى از بزرگترين جهات معنوى خدمت به خلق الله است، خدمت به انسانهاى محروم است. اين است كه براى انسان جاودان مىماند و در عالم ديگر به درد انسان مىخورد. اموالى كه انسان بگذارد و برود به درد انسان نمىخورد. اموالى كه پيش بفرستد به درد انسان خورد. و اميدوارم كه آنهائى كه داراى يك مكنتى هستند توجه داشته باشند كه به اين مستمندان كه ولى نعمت ما هستند رسيدگى كنند و به اين حساب كه ذكر كردند كمك كنند تا اينكه ريشه اين محروميت انشاءالله به همت والاى همه كشور و همه علما و غير علماء اين ريشهء فاسد از بين برود و همه افراد اين ملت يك زندگى متوسطى كه بايد داشته باشند، داشته باشند و با راحتى به خدمت به اسلام مشغول باشند.
حقوق بشرىها حاضر نيستند به حرف مظلومان گوش دهند
و اميدوارم كه انشاءالله آسيبى از ناحيه فاسدها به اين كشور وارد نشود. و ملاحظه مىكنيد كه مدتى است كه دولت ايران از سازمان ملل خواسته است كه نمايندهاى بفرستند كه اين جناياتى كه اين رژيم بعث ملحد به دزفول و به ساير شهرهاى ما، پلدختر و اينها وارد كرده اند، ملاحظه كنند، و اثرى از اين پيدا نشده است كه تا حالا يك همچو كارى بكنند و توقع هم نيست كه بكنند. آنها، وقتى كه منافقين و امثال آنها يك مطلب دروغى مىگويند كه الان روزى صدها نفر را در خيابان ها، بچه كوچك را مىكشند و در اوين چه مىكنند و اينها، آنها مستندشان را قول يك دشمن اسلام قرار مىدهند و هياهو مىكنند و اطلاعيه و اينها دهند، لكن حاضر نيستند كه يك نماينده بفرستند كه ببينند اينها با اين شهرهاى ايران چه كردند، اينها با خوزستان چه كردند. اينهايى كه مىگويند كه ما عرب هستيم و به اصطلاح غيرت عربى داريم، با اين ملت عرب چه كردند، با اين ملت مسلم چه كردند، با اين كردها چه كردند. حاضر نيستند اين كسانى كه ادعاى طرفدارى از حقوق بشركنند، حاضر نيستند گوش كنند به حرف اين مظلومانى كه زير ستم اين ظالم به دستيارى امريكاى جابر ظالم كه تمام گرفتارىهاى ما با دست اوست، حاضر نيستند كه رسيدگى كنند كه چه شده است. از آن طرف براى ما اطلاعيه صادر مىكنند و اعلاميه صادر مىكنند و محكوم مىكنند. و ما نه به آن محكوميتش ترتيب اثر مىدهيم و به اين نه به اين نيامدن.
من ثانياً از آقايان تشكر مىكنم كه در اين خدمت بسيار شريف و بزرگ همت گماشتيد. و
صحيفه نور ج 17 صفحه 248
برادران عزيز خودتان رانگذاريد كه اينها در طول تاريخ اينها محروم بودند، اينها مظلوم بودند، نگذاريد كه اينها باز محروميت بكشند. در رژيم اسلامى نبايد محروميت بكشند اينها، بايد نجات پيدا كنند اينها هم از محروميت. و همت بزرگتان در اين باشد كه آن روستاهاى دور افتادهاى كه هيچ نداشتند در زمان سابق و بحمدالله الان بسيارى از كارها در آنجاها شده است، لكن همتتان در اين باشد كه به آنها بيشتر برسيد و به آنها بيشتر خدمت كنيد. خداوند تعالى همه شما را انشاءالله توفيق بدهد و دست ستمكاران را از سر مظلومان جهان قطع كند و خداى تبارك و تعالى از نور هدايت خودش نصيب همه ما بفرمايد.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 249
تاريخ: 20/2/62
بيانات امام خمينى در ديدار با معاون فرهنگى وزارت امور خارجه ايران، وزير فرهنگ و عضو شوراى ساندينيستهاى نيكاراگوئه و سفير ايران در نيكاراگوئه
بايد كوشش كرد كه وحدت بين مستضعفان در هر مسلك و مذهب تحقق پيدا كند
بسم الله الرحمن الرحيم
از اينكه به اينجا آمدهايد تا درددلهاى خود را به يكديگر برسانيم، تشكر مىكنم. اينطورى كه شما مىگوئيد كشور شما با ما شباهت زيادى دارد منتها كشور ما گرفتارىهايش زيادتر است. ما مبتلا به دسيسههاى همه قدرتهاى جهانيم و جرم ما و كشور و ملت ما اين است كه براى استقلال و آزادى قيام كرده ايم و مىخواهيم زير سلطه هيچ يك از قدرتها نباشيم و اين مطلب از ديدگاه ابرقدرتها و قدرتها گناه بزرگ و نابخشودنى است. مستضعفين جهان، چه آنها كه زير سلطهء آمريكا و چه آنهاكه زير سلطهء ساير قدرتمندان هستند اگر بيدار نشوند و دست شان را به هم ندهند و قيام نكنند، سلطههاى شيطانى رفع نخواهد شد. و همه بايد كوشش كنيم كه وحدت بين مستضعفان در هر مسلك و مذهبى كه باشند، تحقق پيدا كند كه اگر خداى نخواسته سستى پيدا شود، اين دو قطب مستكبر شرق و غرب مانند سرطان همه را به هلاكت خواهند رساند. ما عازم هستيم كه تمام سلطهها را نابود سازيم و شما هم كوشش كنيد كه ملتها را با حق همراه كنيد. و آنچه مهم است اين است كه شما در مذهب خود و ما در مذهب خودمان اخلاص را حفظ و به خداى تبارك و تعالى اعتماد داشته باشيم تا عنايت او شامل حال ما باشد و ما را از تحت اين سلطهها خارج سازد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 250
تاريخ: 21/2/62
بيانات امام خمينى در جمع رؤساى جمهورى، مجلس شوراى اسلامى و ديوانعالى كشور؛ اعضاى شورايعالى قضايى، نخستوزير و اعضاى دولت، اعضاى شوراى نگهبان، فرماندهان نظامى و انتظامى، اعضاى شركت كننده در كنگره حزب جمهورى اسلامى و مسؤولين سازمانهاى دولتى و نهادهاى انقلابى
مسأله بعثت يك تحول علمى عرفانى در عالم ايجاد كرد
بسم الله الرحمن الرحيم
متقابلاً من عيد سعيد مبعث را به شما آقايان و ملت شريف ايران و جميع مسلمين بلكه جميع مستضعفان جهان تبريك عرض مىكنم. مسأله مبعث و ماهيت آن و بركات آن چيزى نيست كه بتوان با زبانهاى الكن ما از آن ذكرى كرد و به قدرى ابعاد آن زياد است و جهات معنوى و مادى او زياد است كه گمان ندارم بتوان حول و بر او هم صحبت كرد. مسأله بعثت يك تحول علمى - عرفانى در عالم ايجاد كرد كه آن فلسفههاى خشك يونانى را كه به دست يونانىها تحقق پيدا كرده بود و ارزش هم داشت و دارد، لكن مبدل كرد به يك عرفان عينى و يك شهود واقعى براى ارباب شهود. قرآن در اين بعدش براى كسى تاكنون منكشف نشده است مگر من خوطب به و در بعضى ابعادش حتى براى من خوطب به منكشف نشده است فقط براى ذات ذوالجلال جلت عظمته معلوم است. اگر كسى سير كند در فلسفههاى قبل از اسلام و فلسفههاى بعد از اسلام و خصوصاً قرنهاى آخر و عرفاى قبل از اسلام و آن كسانى كه در هندوستان و امثال آن يك همچو مسائلى داشتند، با عرفاى بعد از اسلام كه به تعليم اسلام در اين امر وارد شده اند، مىفهمد كه چه تحولى در اين بعد حاصل شده است. در صورتى كه عرفاى بزرگ اسلام هم راجل هستند در كشف حقايق قرآن، لسان قرآن كه از بركات بعثت است، از بركات بزرگ بعثت رسول خداست، لسانى است كه سهل و ممتنع است. بسيارى شايد گمان كنند كه قرآن را مىتوانند بفهمند، از باب اينكه به نظرشان سهل است. بسيارى از ارباب معرفت و ارباب فلسفه گمان مىكنند كه قرآن را مىتوانند بفهمند، براى اينكه آن بعدى كه براى آنها جلوه كرده است و آن بعدى كه در پس اين ابعاد است براى آنها معلوم نشده است. قرآن داراى ابعادى است كه تا رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مبعوث نشده بودند و قرآن متنزل نشده بود از آن مقام غيب، نازل نشده بود از آنجا، و با آن جلوه نزولىاش در قلب رسول خدا جلوه نكرده بود، براى احدى از موجودات ملك و ملكوت ظاهر نبود. بعد از آنكه اتصال پيدا كرد مقام مقدس نبوى ولى اعظم با مبدأ فيض به آن اندازهاى كه قابل اتصال بود، قرآن را نازلتاً و منزلتاً كسب كرد، در قلب مباركش جلوه كرد و با نزول
صحيفه نور ج 17 صفحه 251
به مراتب هفتگانه به زبان مباركش جارى شد. قرآنى كه الان در دست ماست نازلهء هفتم قرآن است و اين از بركات بعثت است و همين نازلهء هفتم آنچنان تحول در عرفان اسلامى، در عرفان جهانى بوجود آورد كه اهل معرفت شمهاى از آن را مىدانند و بشر از همه ابعاد او، يعنى جميع ابعاد او براى بشر باز معلوم نشده است و معلوم نيست معلوم شود. آياتى در قرآن كريم كه باز از بركات بعثت است مشاهده شود كه اين آيات را در عين حالى كه انسان گمان مىكند كه خوب، ظاهر است، لكن تاكنون كشف نشده است هوالاول و الاخر و الظاهروالباطن و هو معكم الله نور السموات و الارض اينها آياتى است كه نه مفسرتواند بفهمد، نه فيلسوف و نه عارف. هركس ادعا كند كه معنى او را فهميده است، در جهل فرو رفته است. قرآن را انما يعرف القرآن من خوطب به به وسيله من خوطب به به يك عده معدودى از اولياء خدا و ائمهء معصومين عليهم السلام تحويل داده شده است و به وسيلهء آنها يك حدودى كه قابل فهم است براى بشر تفسير شده است، لكن آنكه لطيفهء وحى است همان آيه شريف الله نور السموات والارض وقتى دست مفسر افتاده است الله نورالسموات والارض معنا كرده است كه هيچ مربوط به قرآن نيست. اين مفسرين در عين حالى كه زحمتهاى زياد كشيدهاند لكن دست شان از لطايف قرآن كوتاه است، نه از باب آنكه آنها تفسيرى كردهاند، از باب اينكه عظمت قرآن بيشتر از اين مسايل است. مسأله معرفت الله كه در قرآن مطرح است فرمايد كه به حسب نقل ما عرفناك حق معرفتك البته معنايش اين است كه آنطورى كه معرفت تو حقش است ما نشناختيم، نه ما عرفناك حق معرفتى اياك او آنقدرى كه حق معرفت بشر است شناخته است اما حظ معرفت بشر غير از آن چيزى است كه حق معرفت الله است. حق معرفت الله و حق عبادت الله را، حتى به حسب اين روايت، رسول اكرم كه بزرگترين عارف و بزرگترين عابد است مىفرمايد كه ما عرفناك و عبد ناك امافرمايد كه ما عرفناك حق معرفتى اياك و ما عبدناك حق عبادتى اياك براى اينكه آن را ادا كرده، اما آن حظ انسانى جلوه ظاهرى است و از براى معرفت خدا چيزى است كه نه ملك مقرب مىتواند آن معرفت را پيدا كند و نه رسول مرسل و اين از بركات بعثت است. اينقدرى كه معرفت براى اهل معرفت حاصل شده است. اين از نازلهء كتاب خداست كه به وسيلهء نزول بر قلب رسول الله كه آن هم از اسرار بزرگ است. كيفيت وحى از امورى است كه غير از خود رسول خدا و كسانى كه در خلوت با رسول خدا بودند با اينكه از او الهام گرفتهاند كيفيت نزول وحى را كسى نمىتواند بفهمد و لهذا هروقت خواستند معرفى هم بكنند با زبان ما عامىها معرفى كردند، چنانچه خداى تبارك و تعالى با زبان آن بشر عامى خودش را با شتر معرفى مىكند، با آسمان معرفى مىكند، با زمين معرفى مىكند، با خلق و امثال اينها. و اين براى اين است كه بيان قاصر است از اينكه آن مطلبى كه هست ادا بشود و تا آن حدى كه بيان مىتوانسته ادا كند قرآن ادا كرده است و هيچ كتاب معرفتى ادا نكرده است، آنهائى كه ادا كردند به تبع قرآن ادا كردند. اگر قرآن نبود باب معرفت الله بسته بود الى الابد. و آن فلسفه يونانى يك باب ديگرى است كه در محل خودش بسيار ارجمند است براى اينكه با استدلال ثابت مىكند، نه معرفت حاصل مىشود، باب دليل اثبات مىشود وجود خداى تبارك و تعالى.
صحيفه نور ج 17 صفحه 252
معرفت غير اثبات وجود است و قرآن آمده است كه هم اثبات بكند به همان طريقههاى متعارف و طريقههاى بلكه گاهى نازلتر از او و هم پردهء ديگرش عرفان قرآن است كه او را همين مقدارش هم كه در قرآن هست در هيچ كتابى نمىيابيد حتى در كتب عرفانى اسلامى كه متحول شده است و با عرفان قبل از اسلام بسيار فرق دارد، باز تعبيرات قرآن غيرآنى است كه آنها دارند.
بعثت رسول خدا براى اين است كه راه رفع ظلم را به مرم بفهماند
يك نحوه ديگرى هست، يك لطايف ديگرى در قرآن هست و اينها همه از بركات بعثت است و بركات بعثت آن مقدارى كه در معنويات هست آنقدر در ماديات ظاهر نشده است، لكن آن مقدارى هم كه در ماديات ظاهر شده است باز قبل از اسلام نبوده است. اتصال - معنا - به معنويت به ماديات و انعكاس معنويت در همه جهات ماديات از خصوصيات قرآن است كه افاضه فرموده است. قرآن در عين حالى كه يك كتاب معنوى، عرفانى و آنطورى است كه به دست ماها، به خيال ماها، به خيال جبرئيل امين هم نمىرسد، در عين حال يك كتابى است كه تهذيب اخلاق را مىكند، استدلال هم مىكند، حكومت هم مىكند و وحدت را هم سفارش مىكند و قتال را هم سفارش مىكند و اين از خصوصيات كتاب آسمانى ماست كه هم باب معرفت را باز كرده است تا حدودى كه در حد انسان است و هم باب ماديات را و اتصال ماديات به معنويات را و هم باب حكومت را و هم باب خلافت را و همه چيز را و ما كه اميد است از پيروان اسلام باشيم و از پيروان قرآن باشيم بايد همه ابعاد اين را در نظر داشته باشيم. نه در نظر داشته باشيم، بلكه دنبالش باشيم تا حاصل بشود براى ما، مجاهده كنيم تا حاصل بشود براى ما. و اگر چنانچه ما با همان بعد ظاهرى قرآن، به همان بعدى كه قرآن براى اداره امور بشر آمده است، براى رفع ظلم از بين بشر آمده است يعنى يك بعدش اين است كه ظلم را از بين بشر بردارد و عدالت اجتماعى را در بشر ايجاد كند، اما اگر كوشش كنيم و آنهايى كه تابع قرآن خودشان را مىدانند، مسلمين جهان اگر كوشش كنند تا اينكه اين بعد از قرآن را كه بعد اجراى عدالت اسلامى است، در جهان پخش كنند، آنوقت يك دنيايى مىشود كه صورت ظاهر قرآن مىشود. و ما ملت ايران كه نهضت كرديم و دست ظلم را كوتاه كرديم بايد دنبال اين مطلب باشيم و تا آنجايى كه دست ظالمان را بكلى از كشور خودمان كوتاه كنيم و با هدايت اين نور ساير كشورهاى اسلامى و ساير مستضعفان جهان بيدار بشوند و خودشان را از تحت سلطه قدرتهاى بزرگ خارج كنند. و آن چيزى كه ما در روز مبعث بايد توجه به آن بكنيم اين است كه با بعثت رسول خدا، بعثت رسول خدا براى اين است كه راه رفع ظلم را به مردم بفهماند، راه اينكه مردم بتوانند با قدرتهاى بزرگ مقابله كنند به مردم بفهماند. بعثت براى اين است كه اخلاق مردم را، نفوس مردم را، ارواح مردم را و اجسام مردم را، تمام اينها را از ظلمتها نجات بدهد، ظلمات را بكلى كنار بزند و به جاى او نور بنشاند، ظلمت جهل را كنار بزند و به جاى او نور عمل بياورد، ظلمت ظلم را به كنار بزند و به جاى او عدالت بگذارد، نور عدالت را به جاى او بگذارد و راه او را به ما فهمانده است، فهمانده است كه تمام مردم، تمام مسلمين برادر هستند و بايد با هم وحدت
صحيفه نور ج 17 صفحه 253
داشته باشند، تفرق نداشته باشند.
همه قشرهاى ملت مكلفند به اينكه جمهورى اسلامى را حفظ كنند
برادران! ما امروز گرفتار تمام قدرتهاى شيطانى بشر هستيم، ما بايد توجه بكنيم به اينكه تكليف الهى ما در امروز كه همه به ما حمله كرده اند چى است. تمام اقشار ملت از آنهايى كه در سطح كشور كارفرما هستند و دست اندركاران دولتى هستند، آنهايى كه قوه قضايى به آنها محول است، آنهايى كه كارهاى ديگر به آنها محول است، آنهايى كه پاسدارى از مرزها به آنها محول هست مثل ارتش و غيره، آنهايى كه همه چيز به آنها محول است و ساير قشرهاى ملت مكلفند به اينكه اسلام را حفظ كنند، مكلفند به اينكه جمهورى اسلامى را حفظ كنند و اين تكليف، تكليفى است كه از بزرگترين تكاليفى است كه اسلام دارد و آن حاصل نمىشود الا با تفاهم، الا با اينكه همه ملت با هم برادر باشند. مؤمنون اخوه هستند. اگر اين اخوت ايمانى در سرتاسر كشور ما محفوظ بماند و هر كسى براى خودش توجه به خود نداشته باشد توجه به مقصد داشته باشد و خودش را براى مقصد بخواهد هيچ كستواند به اين كشور تعدى كند. و اگر خداى نخواسته در بين آقايان، در بين مردم، در بين دولتيان، در بين مجلسيان، در بين اقشار ملت، كارگرها، كارفرماها و كشاورزان، همه اگر چنانچه اين اخوت ايمانى سست بشود، آن روز است كه رخنه مىكنند در بين شما شياطين و شما را به جان هم مىريزند و استفادهاش را قدرتهاى بزرگ مىكنند. آنها، قدرتهاى بزرگ نشستهاند آنجا كه با ايادى خودشان در اين كشور راههايى درست كنند كه خود اهل اين كشور براى آنها جاده را صاف كند. آنها مستقيماً نمىآيند سراغ شما، آنها با اين راه ها، با قلمهاى فاسد، با فكرهاى فاسد كه در خدمت مىگيرند در سراغ شما مىآيند و باشايعه افكنىها و دروغپردازىها در بين شماها هركس را به ديگرى بدبينخواهند بكنند. و آن روزى كه قشرهاى ملت خداى نخواسته برخلاف الان كه هستند، به هم بدبين بشوند، آن روز است كه رخنه كردهاند آنها و استفاده خواهند كرد. و همه مسؤول هستيم، از من طلبه تا مراجع اسلام تا علماى بلاد اسلامى تا دست اندركاران، مجلس، رئيس جمهور، ارتشى ها، پاسدارها و همه قشرهاى ملت در مقابل خدا مسؤولند و همه يك روز در پيشگاه خدا خواهيم رفت و از ما سوأل خواهد شد، نعمت را از ما سوأل مىكنند و آن نعمت، اسلام است. ما هستيم، ما بايد پا روى غرضهاى شخصى خودمان بگذاريم براى خدا و براى مقصد. ما همه بايد براى خدا باشيم چون از او هستيم و هر چه داريم از اوست، قدرت هر چه هست از اوست، نعمت هر چه هست از اوست و او نورالسموات والارض است و ما موظف هستيم از طرف او و از طرف عقل خودمان و وجدان خودمان كه به آن كسى كه ولى همه چيز ما هست خدمت بكنيم و آمال و آرزوى ما اين باشد كه دين او را تقويت بكنيم و اسلام را در بين بشر پياده كنيم و اين نمىشود الا به وحدت كلمهء شما و دست برداشتن از اختلافات، اگر خداى نخواسته باشد و انشاءالله نباشد. و من اميدوارم كه با وحدت كلمه و با اخوت ايمانى محكم بايستيم و بايستيد و اين كشور را از حوادث دهر حفظ كنيد. خداوند انشاءالله به همه ما
صحيفه نور ج 17 صفحه 254
سعادت دريافت معنويات مبعث پيغمبر اكرم را عنايت فرمايد، خداوند تعالى از نور معرفت خودش كه به وسيله قرآن القا شده است به ما هم بهرهاى عنايت فرمايد، و خداوند تعالى وحدت اسلامى اين ملت را حفظ بفرمايد و دولتهاى اسلامى را بيدار كند و ملتهاى اسلام را به هم پيوند بدهد.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 255
تاريخ: 26/2/62
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير، فرماندهان و اعضاى شورايعالى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى به مناسبت روز پاسدار
مادامى كه ما پاسدار واقعى باشيم كشورهاى بزرگ نمىتوانند كارى انجام دهند
بسم الله الرحمن الرحيم
من هم متقابلاً اين روز بزرگ را به شما تبريك مىگويم و هميشه شما را دعا مىكنم. اما علت اينكه پيام ندادم: اولاً ارگانها و نهادها زياد شدهاند و ثانياً چون همه ارگانها از سپاه و ارتش و كميته و مجلس و دولت را يكى مىدانم، قبلاً براى همه پيام دادهام. چه انتخاب خوبى است كه روز ولادت حضرت سيدالشهدا عليه السلام روز پاسدار ناميده شده است. اميدوارم همانگونه كه امام حسين عليه السلام با خون خود اسلام را زنده كرده، شما به تبعيت از او انقلاب و اسلام را ضمانت نمائيد. بنى اميه قصد داشتند كه اسلام را از بين ببرند و در رژيم گذشته نيز افرادى مثل يزيد، خلاف شرع مىكردند و به اسم دروازهء تمدن بنا داشتند كه دانشگاهها را فاسد و مردم عادى را سرگرم به مسائل شهوانى كنند، كه اگر مردم انقلاب نكرده بودند و چند سال ديگر مملكت دست آنها بود همه چيز خراب مىشد كه با عنايت خداوند آن مسائل از بين رفت. و مادامى كه ما پاسدار واقعى باشيم كشورهاى بزرگ نمىتوانند كارى انجام دهند و علت فشار دنيا هم اين است كه مىبينند در اين مملكت نه كودتا معنى دارد و نه هجوم نظامى و ايران از نظر منطقه و اسلام قدرت خاصى پيدا كرده است لذا ما را آرام نمىگذارند. و ما بايد به همه سفارش كنيم كه براى اسلام خدمت كنند و همه در صف واحدى قرار بگيريم كه انحرافى پيش نيايد و بايد هميشه احساس كنيم كه تنها خودمان هستيم در برابر اينهمه دشمنان. بايد اين بار بزرگ را به منزل برسانيم و در اين راه متحد باشيم و گرايش خاص به اين گروه و آن گروه نداشته باشيم. و شما سلام مرا به همه برادران و همه پاسداران و نيروهاى نظامى و انتظامى برسانيد. من دعاگو و خدمتگزار شما هستم.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 256
تاريخ: 28/2/62
بيانات امام خمينى در جمع فقها و حقوقدانان شوراى نگهبان
اگر ما وحدت خودمان را حفظ كنيم و همصدا و هم جهت باشيم از هيچ چيز نبايد بترسيم
بسم الله الرحمن الرحيم
از تحمل زحمات و رنجهاى شما تشكر مىكنم. شما توقع نداشته باشيد كه مورد اهانت واقع نشويد. همه مىدانيد تا كسى كارى انجام ندهد كسى به او توهين نمىكند. توهين براى كسانى است كه مىخواهند زنده باشند. هيچ كدام از ما نبايد انتظار تعريف را داشته باشيم. بايد به حكم خدا عمل كنيم و به اين هم كارى نداشته باشيم كه چه كسى از اين كارى كه براى خدا مىكنيم خوشش مىآيد و يا چه كسى بدش مىآيد. من در تمام مواقعى كه مقتضى بوده است، مجلس و شوراى نگهبان را تاييد كردهام. ما بايد دست در دست يكديگر بگذاريم تا يك كشور اسلامى درست كنيم.
امروز دنيا با ما به خاطر اسلام بد است. بعضىها كه جاهلند مىگويند اسلام به درد نمىخورد، اما بعضىها كه كمى اوضاع مردم ايران را مىدانند مىگويند اسلام خوب است ولى نه اسلام اينها بلكه اسلام راستين.
امروز تبليغات عليه من و شما نيست، تبليغات عليه اسلام است. اگر ما با اسلام كار نداشتيم كسى با ما بد نبود. امروز آمريكا و شوروى را كه آنقدر در دنيا فساد مىكنند كسى محكوم نمىكند ولى تمام محكوميتها مال ماست. در دنيا تنها ايران است كه مورد سوأل است، ولى اگر ما وحدت خودمان را حفظ كنيم و همصدا و هم جهت باشيم از هيچ چيز نبايد بترسيم. مهم اين است كه با هم خوب باشيم و تصميم داشته باشيم كه مستقل و آزاد حركت كنيم و مطمئن باشيد كه مىتوانيد. ترس آن موقعى است كه روسا با هم اختلاف داشته باشند و مردم در صحنه نباشند كه بحمدالله امروز، هم مردم در صحنه هستند، هم همه دست اندركاران با هم خوب هستند. بار ديگر از مساعى شما در شوراى نگهبان تشكر مىكنم. شما براى خدا كار مىكنيد و انشاءالله خداوند شما را تأييد فرمايد.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 257
تاريخ: 1/3/62
بيانات امام خمينى در جمع مسؤولان و اعضاى جهاد سازندگى سراسر كشور، فرمانده كل و فماندهان نواحى و مسؤولان دواير سياسى - ايدئولوژيك ژاندارمرى جمهورى اسلامى
شما اخلاص داشته باشيد و براى خدا به بندگان خدا خدمت كنيد
بسم الله الرحمن الرحيم
من تشكر مىكنم از خداى تبارك و تعالى كه در اين روز با شما عزيزانى كه براى اين كشور زحمت مىكشيد و براى سازندگى محرومان رنج بريد مواجه هستيم و از چهرههاى نورانى عزيز شما بهره مىبريم. خداى تبارك و تعالى اين زحمتهاى طاقت فرساى شما عزيزان، را هرگز فراموشى راه نمىداده است. شما عزيزان، چه قشر روحانى و چه قشرهاى عزيز ديگر در اين مدت طولانى چه رنجها برديد و چه خدمت هاى شايسته در سرتاسر كشور، در جبهه و پشت جبهه تقديم خداى تبارك و تعالى كرديد. آنهايى كه براى يك مستمند و يك مومن خدمت بكنند آنهمه اجر پيش خدا دارند و شما كه براى ميليونها مستمند و ميليونها مستضعف خدمت مىكنيد جز خداى تبارك و تعالى كسى نمى تواند احصاء كند اجر شما را! و من اميدوارم كه با همين عزم راسخ و با همين قدم الهى به كار خودتان ادامه بدهيد و توجه به اينكه مردم درباره شما چه مىگويند، مخالفين درباره شما چه مىگويند، نداشته باشيد. شما اخلاص داشته باشيد و براى خدا به بندگان خدا خدمت كنيد و ثنا و اجر را از او طلب كنيد كه او جزاى شما را و اجر شما را عطا مى فرمايد. و همين طور از فرماندهان محترم ژاندارمرى كه در اينجا حضور دارند تشكر مىكنم، تشكر مىكنم كه آنها هم در حد توان خودشان دارند به اين كشور خدمت مىكنند. كشور امروز از خود شماهاست و دست شرق و غرب از كشور كوتاه شده است و شما خودتان هستيد كه بايد كشور خودتان را اداره كنيد و حفظ كنيد. از اول كه اين نهضت اسلامى و انقلاب اسلامى به پيروزى رسيد همه قشرهاى امت چه قواى نظامى و انتظامى و چه پاسداران عزيز و چه جهاد سازندگى و چه كميتهها، همه قشرهاى ملت با هم دست برادرى دادند و به پيش رفتند. چقدر شهيد دادند و چقدر مجروح و چه خانوادهجوانهاى خودشان را در راه اسلام از دست دادند، لكن نبايد ما بگوييم كه از دست دادند. آنكه محفوظ است، آنكه براى همه محفوظ است، آن خدمتى است كه در راه اسلام و آن خونى است كه در راه اسلام ريخته شود. اسلام از اول براى همين امر قيام كرده است كه به اين مستمندان عالم در مقابل ستمگران خدمت كند و اين ستمگران را به جاى خود بنشاند و شما اشخاصى هستيد كه پيرو يك همچو اسلام عزيز هستيد و به
صحيفه نور ج 17 صفحه 258
اين پيروى بايد ادامه بدهيد.
موجب تأسف است كه يك نفر مسلم در مجامع عمومى بخواهد تضعيف كند جمهورى اسلامى را
من امروز بعضى صحبتها را با شما برادران عزيز مىكنم و در عين حالى كه از شما و همه ملت علاوه بر آن جنود معنوى الهى تقدير مىكنند و شما را در اين خدمت بزرگ مىشمارند، البته گروههايى هم هستند كه براى اينكه با اين كشور مخالفند، با استقلال اين كشور مخالفند، با آزادى اين كشور مخالفند و بالاخره با اسلام كه اين آزادى و اين استقلال را براى شما آورده است مخالفند، باز دست از شيطنت بر نمى دارند. روش اسلام و طريقه اسلام همان است كه از اول در تبليغات اسلامى و در شعارهاى شما جوانهاى عزيز در سرتاسر كشور بود كه ما استقلال خواهيم و آزادى و جمهورى اسلامى. اين شعار نه شرقى و نه غربى كه در همين شعار هست، در همه قشرهاى ملت از آن روستاهاى دور افتاده تا مركزها به گوش مىخورد و هر روز طنين انداز است.
ما در مدتى كه، آنوقتى كه جوانهاى پاسدار لانه جاسوسى را فتح كردند و جاسوسان آمريكايى را از ايران راندند گرفتار يك راهى بوديم و يك روشى برخلاف كشور و اسلام بوديم كه مدتها از آن رنج برديم و مدتها جوانهاى ما محكوم شدند. جوانهائى كه مىخواستند كه از زير يوغ آمريكا و قدرتمند دنيا بيرون بروند و خودشان براى خودشان كشورشان را اداره كنند مورد اهانت واقع شدند و تقصيرشان اين بود كه لانه جاسوسى را گرفتند. مدتها همه ما در اين قضيه رنج برديم و پس از آنكه آن مسائل درست شد و اين افرادى كه با صراحت لهجه اكثر آنهايى كه در رأس هستند تصريح كردند كه ما جاسوسانى بوديم براى شوروى و دنبال آن وزارت خارجه عدهاى را بيرون راند و همين قدر و منزلتى كه ملت ما و مابراى آن عزيزانى كه جاسوسخانه آمريكا را از بين بردند، براى اين جوانانى كه اين جاسوسهاى غير انسانى و اسلامى را و مخالف با كشور و ملت اسلام را دستگير كردند، همان اجرى كه براى آنها و همان ارزشى كه براى آنها قائل هستيم براى اينها هم قائليم و همان ارزشى كه براى اين دو گروه قائليم براى وزارت خارجه و وزير محترم خارجه هم كه عدهاى را كه تشخيص دادند كه عضوهاى نامطلوب هستند از ايران خارج كردند براى اينها هم قائليم. همانطورى كه آنها اثبات كردند كه ما به غرب بستگى نداريم و با شجاعت و شهامت پيش رفتند و به كارشكنىها و انتقادات آنهايى كه بر خلاف آنها بودند اعتنا نكردند، اينها هم در طرف شرقى و شمالىاش همين كار را كردند و بدون اينكه هراسى از اين كشورهاى بزرگ و قدرتهاى بزرگ داشته باشند، جاسوسانى كه در داخل كشور بودند و خودشان را ايرانى مىشمردند (ولو ما آنها را ايرانى نمىدانيم) با قدرت تمام گرفتند و به دام انداختند و لانههاى جاسوسى آنها را تصاحب كردند و وزارت خارجه در دنبال او، عدهاى را از كسانى كه در ايران جاسوسى مىكردند براى خارج، براى شوروى، آنها را هم از ايران اخراج كرد بدون اينكه هيچ هراسى به خودشان راه بدهند از شرق يا از غرب. دنبال اين قضيه ما امروز
صحيفه نور ج 17 صفحه 259
باز مبتلا هستيم به اشخاصى كه براى خاطر چپى خاطر تودهاىها و براى خاطر شوروى و بر ضد مصالح اسلام و كشور مشغول تبليغات سوء هستند و به نظر مىرسد كه امروز هر دو دسته، دسته سابق كه ضربه آن عزيزان پاسدار را خوردند و دسته ديگرى كه ضربه اين دسته از عزيزان پاسدار را خوردند دست به هم دادهاند تا شيطنت خودشان را ادامه بدهند. من بايد به هر دو دسته هشدار بدهم كه دست از اين شيطنتها برداريد. امروز نغمه اينكه براى ايران، دولت ايران هيچ كارى نكرده است و مستكبر مستكبرتر شده است و مستضعف مستضف تر، اين نغمه شوم را كه بايد از دهن آمريكا و از دهن شوروى خارج بشود، اينهايى كه در ايران خودشان را مسلم مىدانند، اينها اين نغمه را از گلوهاى خودشان بيرون بيندازند. البته يك دسته هستند فضول و شيطان كه از اسلام ضربه ديدهاند و آنها ارباب بزرگ خودشان را از دست دادهاند و اينها هم اخيراً ارباب بزرگشان را از دست دادهاند، اينها براى خاطر اينكه اربابها از دست شان رفته است شيطنت مىكنند و همينها وادار مىكنند يك دسته ساده لوح را كه بى غرض هستند اينها را وادار مىكنند تبليغات مىكنند و آنها هم هر جا - دستشان - يك اجتماعى به دست شان برسد، در نماز جمعه مثلاً اگر يك وقت دست شان برسد، در مجلس اگر يك وقتى تريبون به دستشان بيايد همان حرفهايى را كه بايد از حلقوم آمريكا و شوروى بيرون بيايد كه براى اين ملت هيچ كارى نشده است همان مطلب - را - از حلقوم اين بيچاره بيرون مىآيد. يك دسته گول خورده و يك دسته شيطان، يك دسته كه مىخواهند جمهورى اسلامى نباشد هر چه مىخواهد باشد، آن مىگويد شوروى باشد و كمونيسم، آن مىگويد امريكا باشد و غرب و اين دو دسته كه به نظر مىرسد با هم تفاهم كردهاند، يك اشخاص ساده لوح را چه در مجلس و چه در خارج مجلس وادار مىكنند كه مسائلى را طرح بكنند كه هر چه بيشتر ملت ايران را مأيوس كنند. شما برادرانى كه چهار سال است داريد براى اين مردم خدمت مىكنيد و خدمتكه شما براى اين ملت كردهايد در طول تاريخ شاهنشاهى نشده است. آنها همه خدمت شان را براى كاخ نشينان كردهاند و شما خدمتتان را براى كوخ نشينان، اينها را در نظر نمىآورند. پاسدارهايى كه اينهمه خدمت در جبههها كردهاند و در خارج جبههها كردهاند و اينطور دست منافقين را از اين كشور كوتاه كردهاند اينها خدمت نيست؟! خدمت بايد به طرز آمريكائىاش باشد يا به طرز شوروى؟! خيلى موجب تاسف است كه يك نفر مسلم گول بخورد از يك دسته شيطان خبيث و در مجامع عمومى بخواهد تضعيف كند جمهورى اسلامى را، دولت جمهورى اسلامى را و رئيس جمهور را و سايرين را. بسيار تاسف دارم من از اينكه اين جمعيت پاكدل اينقدر پاكدل باشند كه خيال كنند هر چه اين شياطين گفتند صحيح است، همين شياطينى كه مىگويند هيچ كارى براى ايران نشده است، همين شياطينى كه مىگويند زمان شاه بهتر بود از حالا. اين نغمه شوم مستكبر مستكبرتر شده است يعنى زمان جمهورى اسلامى بدتر شده است از زمان شاه و مستضعف مستضعفتر شده است يعنى اسلام بدتر است از رژيم شاهنشاهى. آنهايى كه مىفهمند و از روى شيطنت صحبت مىكنند با آنها جز اينكه با قدرت رفتار بشود راهى نيست. لكن اينهايى كه گول خوردهاند از اين شياطين، با اينها صحبت است كه برادران! شما چرا گول مىخوريد؟
صحيفه نور ج 17 صفحه 260
شمايى كه عمرى در اسلام گذرانديد و فشارهاى زمان طاغوت را ديديد و اهانتهاى زمان طاغوت را چشيديد و امروز مىبينيد كه از آن فشارها خارج شديد و از آن گرفتارىها بيرون آمديد و به طور آزادى نفس مىكشيد، به طور استقلال زندگى مىكنيد، شما چرا مىگوييد كه حالا بدتر از آنوقت شده است و در تضعيف دولت كوشش مىكنيد؟ شما چرا يك وقتى يك قصورى را مىبينيد، يك چيزى را مىبينيد كه در ايام جنگ ناگزير است كه واقع بشود و در هر انقلابى ناگزير است كه واقع بشود جمع مىكنيد و روى هم مىگذاريد و در مجامع عمومى براى مردم مىگوييد تا مردم را تضعيف كنيد؟ شما چرا آن چيز خدمتهايى كه اين ملت كرده است و خدمتهايى كه اين جهاد سازندگى كرده است و خدمتهايى كه پاسدارها كردهاند؟ كميتهها كردهاند، خدمتهايى كه دولت كرده است، چرا آنها را نمىبينيد؟ چه شده است شما را كه گول چند تا شيطان را در گوشه و كنار كشور مىخوريد و نمىدانيد چه مىكنيد، نمىدانيد تيشه برداشتهايد و به ريشه اسلام داريد مىزنيد، نمىدانيد كه تضعيف جمهورى اسلام، تضعيف اسلام و تضعيف اسلام را شما نمىخواهيد، لكن از روى نادانى شما را وادار مىكنند تا اين مسائل را طرح بكنيد.
به خود آييد، توجه كنيد و اينقدر ساده دل نباشيد و به آن شياطين هم مىگويم كه سر جاى خودتان بنشينيد والا ليست افراد شما خواهد آشكار شد و شما به آنجا خواهيد رفت كه منافقين رفتند. همانطورى كه منافقين اظهار اسلام مىكردند و حالا هم مىكنند، اسلام راستين خواهند، نه اسلامى كه در آن حدود شرعيه جارى بشود، نه اسلامى كه در آن قصاص شرعى جارى بشود، نه اسلامى كه ابرقدرتها را بيرون بكند از كشور، نه اسلامى كه كمونيست را سركوب كند و نه اسلامى كه غرب را سركوب كند، شما هم همان منافقين هستيد با صورت ديگر، به اسم دلسوزى براى مردم، همانطور كه منافقين كردند به اسم دلسوزى براى كشور، به اسم دلسوزى براى مردم، تضعيف كنيد هم قوه قضائيه را، هم قوه مجريه را و هم جمهورى اسلامى را. و درد شما اين است كه دستتان از آن فسادها كوتاه شده است و من به شما قول مىدهم كه ديگر آنها برنگردند. و به شما عرض مىكنم كه بزك نمير بهار مىآد نخواهد شد. - نه - در نه خربزه براى شما خواهد آمد و نه خيار. شما به جاى خودتان بنشينيد اينقدر توطئه نكنيد، آنقدر تضعيف نكنيد جمهورى اسلامى را، كه آن مسائل برگشتنى و ملت ما آن ملت نيست كه براى خاطر امثال شما تزلزل پيدا بكند. آنهايى كه وضعى داشتند و حيثيتى به خيال خودشان داشتند از بين رفتند. آمريكا با آن قدرتش در ايران سركوب شد و شوروى با آن قدرت بزرگش در ايران سركوب شد و طرفدارهايش را علناً از ايران يك دستهاى را بيرون كردهاند و يك دسته اى را حبس كردهاند و به جزاى خودشان خواهند رساند. منافقين كه عدهشان زياد بود و تبليغاتشان دامنه دار بود و جوانهاى بسيارى را از ما گول زده بودند، آنها هم به زبالهدان ريخته شده اند. شما چند نفر چه مى گوييد، شما چند نفر روشنفكر به اصطلاح خودتان كه مىخواهيد كمونيسم را در ايران تقويت بكنيد يا چند نفر ديگرى كه مىخواهيد به خيال خودتان آمريكا باز گردد، من به شما عرض مىكنم تا شما زندهايد آمريكا برنمى گردد، شوروى هم برنمى گردد. در نسلهاى آتيه، اگر ملتها در
صحيفه نور ج 17 صفحه 261
نسلهاى آتيه به همين روش حركت كنند و روحانيون در همه جا حاضر باشند و مردم در صحنه باشند و قواى نظامى و انتظامى، قواى نظامى و انتظامى اسلام باشد، اين در طول تاريخ هم انشاءالله نخواهد شد. و اگر خداى نخواسته در يك مدتهاى طولانى سستى براى كشور پيدا بشود يا شياطين رخنه بكنند در اين كشور، آنوقت امرى است كه بايد خدا اعانت كند ما را.
خدا از ما هم مىخواهد كه از جوانهاى خدمتگزار به اسلام قدردانى بكنيم
من از خداى تبارك و تعالى سلامت و صحت شما عزيزان را خواستارم و به روحانيون جميع كشور چه در روستا و چه در شهرستانها و هر جا كه هستند سفارش مىكنم كه اين جوانها را تشويق كنند، بروند سراغ اين جوان ها، با آنها صحبت كنند، ملاطفت كنند اين جوانهايى كه عزيزانشان از دسته رفته است، اين جوانهايى كه تمام توانشان را براى خدمت به اين اسلام و خدمت به كشور خودشان خرج كردهاند، اينها در عين حالى كه خداى تبارك و تعالى به آنها اجر مىدهد لكن خدا از ما مىخواهد كه به اينها خدمت بكنيم و از اينها قدردانى بكنيم. خداوند همه شما را حفظ كند و براى ملت ما ذخيره كند و آنهايى كه كجروش هستند. انشاءالله خداوند راستشان كند و يا اينكه به جايگاه خودشان برساند.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 262
تاريخ: 4/3/62
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراى مركزى ائمه جمعه استان تهران
ما تابع حضرت رسول و ائمه عليهم السلام هستيم
بسم الله الرحمن الرحيم
البته آقايان بايد بنده را موعظه كنند، ليكن از آنجا كه حق برادرى موعظه است، مسائلى را عرض مىكنم. تحقيقاً احياى نماز جمعه در ايران از مسائل بسيار مهم است. نماز جمعه موجب مىشود تا مسائل فراموش شده در اسلام به بهترين وجه براى مردم گفته شود. در قديم اگر يك روحانى راجع به امور سياسى مردم صحبت مىكرد مىگفتند رهايش كنيد او سياسى است، كه اين نوع فكر بلااشكال از شياطين داخل و خارج بوده است. آنها به ما باورانده بودند كه روحانى بايد عبايش را سر بكشد و فقط برود مسجد نماز معمولىاش را بخواند. روحانى حق دخالت در هيچ امرى را نداشت. ولى واقعيت اين است كه ما تابع حضرت رسول و ائمه عليهم السلام هستيم كه همه امور دست آنها بود، حكومت تشكيل دادند و مردم را هدايت نمودند. بحمدالله امروز وارد مسائل سياسى شدن ديگر عيبى ندارد، ولى بايد توجه كنيد كه همه متوجه شما هستند، لذا زى اهل علم خودتان را حفظ كنيد. درست مانند علماى گذشته ساده زندگى كنيد. در گذشته چه طلبه و چه عالم بزرگ شهر زندگىشان از سطح معمولى مردم پائينتر بود و يا مثل آنها بود. امروز سعى كنيد زندگىتان از زى آخوندى تغيير نكند. اگر روزى از نظر زندگى از مردم عادى بالاتر رفتيد بدانيد كه دير يا زو مطرود مىشويد. براى اينكه مردم مىگويند ببينيد آنوقت نداشتند كه مثل مردم زندگى مىكردند، امروز كه دارند و دست شان مىرسد از مردم فاصله گرفتند. بايد وضع مثل سابق باشد. بايد طورى زندگى كنيم كه نگويند طاغوتى هستيم.
مردم را در صحنه حاضر نگه داريد
مسأله ديگر خطبههاى نماز جمعه است. بايد مردم را امر به تقوا كنيد. امر به تقوا در خطبه اول واجب است و در خطبه دوم بنابر احتياط واجب است. مسائل اخلاقى را به مردم بگوييد و آنها را به داشتن اخلاق اسلامى ترغيب كنيد. مطالب روز را براى مردم بگوييد. آنچه در طول يك هفته در كشور اتفاق مىافتد، آنها را براى مردم بگوييد. مردم را در صحنه حاضرنگهداريد كه آنچه انقلاب و ايران را
صحيفه نور ج 17 صفحه 263
حفظ كرده حضور مردم در صحنه است. در تمام دنيا مردمى به خوبى مردم ايران پيدا نمىشود. امروز مردم پشتيبان انقلاب اسلامى و دولت هستند. پشتيبانى مردم از دولت به خاطر اين است كه دولت را اسلامى مىدانند و مىدانند كه طرفدارى از دولت، طرفدارى از اسلام است. تنها به اين خاطر است كه از دولت پشتيبانى مىكنند. اين پشتبانى را بايد حفظ كنيد، ائمه جمعه در سراسر ايران بالاترين اجتماع را دارند. از اين اجتماعات استفاده كنيد و جهات شرعى و سياسى را به مردم تذكر دهيد. آنان را در مقابل شياطين مجهز كنيد. امروز دولت با تمام توان دارد زحمت مىكشد و آنچه از دستش بر مىآيد انجام مىدهد. كار مشكل است. امروز اكثر حكومتها با ما خوب نيستند. دشمنان ما خيلى كارها عليه ما كردند. اختلافات داخلى را بوجود آوردند فايده نكرده، جنگ را بر ما تحميل كردند و باز هم ما را رها نمىكنند. با تمام اين مشكلات اينهمه كار شده است. البته كمبودهايى هست و گرانى هم بسيار است و مردم هم از اينها ناراحتند، ولى در كجا اين كمبودها و گرانىها نيست. هنوز در شوروى با آنهمه ادعاهايش صفهاى طولانى هست. در ايران هم گرانى و كمبود هست ولى بايد به خاطر اسلام مقاومت كرد. البته مردمى كه در جنگ جوان مىدهند، در مقابل اين مشكلات كه ناراحت نمىشوند. آنها كه در جبههها هستند از مشكلات نمىهراسند و مقاومت مىكنند. كسانى كه مىجنگند و مبارزه مىكنند در مقابل كمبودها صبر مىكنند، ولى آن عدهاى كه در كنار نشستند، آن عدهاى كه عياشى مىكردند و جلوى عياشىهايشان گرفته شده ناراحتند. آنها هستند كه دولت را تضعيف مىكنند و دائم مىگويند كمبود هست. اينها هستند كه مشغول تضعيف دولت هستند. آقايان بايد در نماز جمعهها دولت را پشتيبانى كنند. اميدوارم نماز جمعهها با قدرت هر چه بيشتر انجام شود. خداوند همهتان را تأييد كند.
والسلام عليكم
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 264
تاريخ: 7/3/62
بيانات امام خمينى در جمع روحانيون، مسؤولان و مقامات لشكرى و كشورى به مناسبت فرا رسيدن نيمه شعبان
مناجات شعبانيه از بزرگترين و عظيم ترين معارف الهى است
بسم الله الرحمن الرحيم
متقابلاً اين عيد بزرگ عظيم اسلامى مذهبى را به حضار محترم و اعاظم كشور و به ساير قشرهاى مستضعف جهان، خصوصاً ملت عظيم الشان ايران تبريك عرض مىكنم و اميدوارم كه انشاءالله با عنايات خاصه ولى عصر ارواحنا له الفداء اين كشتى متلاطم انسانيت به ساحل نجات برسد و مستضعفان جهان بر مستكبران ظالم پيروز شوند. و اميد است كه حكومت بزرگ همگانى حضرت سلام الله عليه به زودى برقرار شود و چشم همه ما را و همه مسلمين جهان را به نور مباركش روشن فرمايد. اين سه ماه رجب و شعبان و ماه مبارك رمضان بركات بسيار نصيب انسان، انسانهائى كه مىتوانند استفاده كنند از اين بركات، شده است. البته مبدأ همه مبعث است و دنبال او تمام جهاتى كه هست. در ماه رجب، مبعث بزرگ و ولادت مولا على ابن ابيطالب سلام الله عليه و بعض ائمه ديگر و در ماه شعبان ولادت حضرت سيدالشهدا سلام الله عليه و ولادت حضرت صاحب اروحناله الفداء و در ماه مبارك، نزول قرآن بر قلب مبارك پيغمبر اكرم بوده است و شرافت اين سه ماه در زبان ها و در بيانها و در عقلها و در فكرها نمىگنجد و از بركات اين ماهها ادعيهاى است كه وارد شده است در اين ماه ها. ما امروز در ماه شريفه واقع هستيم و مناجات شعبانيه از بزرگترين مناجات و از عظيم ترين معارف الهى و از بزرگترين امورى است كه آنهائى كه اهلش هستندتوانند تا حدود ادراك خودشان استفاده كنند. عناوين مسائل الهى و مسائل عرفانى، عناوين سهلى است كه هركس گمان مىكند كه اين عناوين را فهميده است و امور استدلاليهء قرآنيه هم در عين حالى كه دقيق است، ليكن سهل الادراك است. بعد از قيام برهان و دنبال او رساندن حاصل اين عناوين و نتيجه برهان به قلب مشكلتر است، كه ايمان گفته مىشود به آن و چه بسا كه اصحاب برهان به اين مرتبه ايمان نرسيده باشند. اين يك مسالهاى است كه بايد با تلقينات و تكرار و رياضات به قلب رساند. شما ملاحظه مىكنيد كه به حسب ضرورت يك كسى كه مرده است، از او به انسان ضررى وارد نمىشود، لكن الا بعض اشخاص ديگران اگر چنانچه در يك قبرستانى باشند و كسى نباشد يا با يك مردهاى همجوار باشند در غسالخانه و تنها باشند ترسند، براى اينكه آن برهان ضرورت عقلى به دل نرسيده است. آن معنايى كه عقل ادراك كرده است ضرورت هم دارد، لكن به دل نرسيده است. لكن آنهائى كه مثلاً
صحيفه نور ج 17 صفحه 265
مردهشور هستند و سر و كار دارند با مرده ها، از باب اينكه تكرار شده است اين مطلب پيششان به قلبشان رسيده است و آنها خوفى ندارند. در مسائل اسلامى هم و مسائل عقلى هم همين طور هست. چه مسائلى عقلى هست كه با برهان، با برهان قوى ثابت است لكن در انسان تأثير نكرده است، براى اينكه نتيجه برهان به عقل رسيده است لكن به قلب وارد نشده است، ايمان به آن نيست، عقل او را ادراك كرده است لكن قلب ايمان به او نياورده است. و چه بسا مسائل عرفانى كه در قرآن و اين مناجاتهاى ائمه اطهار سلام الله عليهم و همين مناجات شعبانيه مسائل عرفانى هست كه اشخاص، فلاسفه، عرفا تا حدودى ممكن است ادراك كنند، بفهمند عناوين را، لكن آن ذوق عرفانى چون حاصل نشده است نمىتوانند وجدان كنند. آيه شريفه در قرآن ثم دنا فتدلى فكان قاب قوسين اوادنى خوب، مفسرين، فلاسفه در اين باب صحبتها كردند لكن آن ذوق عرفانى كم شده است. الهى هب لى كمال الانقطاع اليك و انر ابصار قلوبنا بضياء نظرها اليك حتى تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الى معدن العظمه و تصير ارواحنا معلقه بعز قدسك الهى واجعلنى ممن ناديته فاجابك و ناجيته فصعق لجلالك اينها عناوينشان را خيال مىكند انسان، خوب، ما هم مىدانيم. نه عارف و نه فيلسوف و نه دانشمندتوانند ذوب كنند چى هست مساله. مسأله فصعق لجلالك كه مبداش قرآن است فخر موسى صعقا مسألهاى است كه انسان گمان مىكند كه خوب افتادغش كرد صعق يعنى غش كرد، اما اين غش چى بوده است، غش حضرت موس چى بوده است، اين مسألهاى نيست كه غير موسى بفهمد. يا دنافتدلى را، اين مسألهاى نيست كه غير آن كسى كه دنو پيدا كرده است بتواند فهم كند، ادراك كند، ذوب كند. يا همين جملاتى كه در اين مناجات بزرگ است و بعض جملات ديگرى كه در آن هست مسائلى است كه به حسب ظاهر سهل است و واقعاً ممتنع است. رياضات بسيار مىخواهد تا انسان بتواند بفهمد كه ناجيته (با فتح تا) نه ناجيته (با ضم تا)، ناجيته اين چى است؟ خدا با آدم مناجات مىكند، چى است مناجات؟ چه خواستهاند ائمه؟ اين از دعاهائى است كه من غير از اين دعا نديدم كه همه ائمه روايت شده است همهائمه اين دعا را، اين مناجات را مىخواندند، اين دليل بر بزرگى اين مناجات است كه همه ائمه اين مناجات را مىخواندند. چى بوده است اين؟ بين آنها و خداى تبارك و تعالى چه مسائلى بوده است؟ هب لى كمال الانقطاع اليك كمال انقطاع چى است؟ و بيدك لابيد غيرك زيادتى و نقصى و نفعى و ضرى خوب آدم به حسب ظاهر مىگويد خوب، همه چيز با اوست، اما وجدان اين مطلب كه هيچ ضررى به ما نمىرسد الا به دست اوست، هيچ منفعتى نمىرسد الا به اوست، اوست ضار و نافع، اينها چيزهايى است كه دست ماها از آن كوتاه است و دعا كنيد كه خداى تبارك و تعالى به ما توفيق بدهد كه در اين ماه شريف و ماه شريف رمضان از اين مسائل هم يك حظى ولو يك جلوه كوچكى در دلها و قلبهاى ما واقع بشود و لااقل مؤمن به اين بشويم كه قضيه صعق چه قضيهاى است. مؤمن به اين بشويم كه مناجات خدا با انسان چى هست. مناجات را مؤمن بشويم به آن، انكار نكنيم، نگوئيم اينها حرفهاى درويشى است. همه اين مسائل در قرآن هست به نحو لطيف و در كتب ادعيه مباركه ما كه از ناحيهء ائمه هدى وارد شده است همه اين مسائل هست، نه به آن لطافت
صحيفه نور ج 17 صفحه 266
قرآن لكن به نحو لطيف. آنها و همه اشخاصى كه بعدها اين اصطلاحات را به كار بردهاند فهميده و نفهميده از قرآن و حديث گرفتند و ممكن است كه اصل سندش هم درست ندانند، البته به حقيقتاش هم كم آدمى است كه مىتواند پى برد تا چه رسد به اينكه ذائقه روح بچشد اين را. چشيدن ذائقه يك مسأله فوق اين مسائل است.
اگر امريكا واقعاً انساندوست يك كلمه به كارهاى عراق اشكال كند
و من اميدوارم كه خداوند تبارك و تعالى اين ملتى كه امروز قيام كرده است، نهضت كرده است و براى او قيام كرده است و براى او نهضت كرده است، شر مفسدين و جبارين را از سرش كوتاه كند تا برسد به مسائلى كه بايد برسد. لكن تا اين قدرتهاى بزرگ به اريكهء قدرت خودشان نشستهاند، اين امرى است كه يك قدرى به نظر مشكل مىآيد. نمىدانم كه در بعضى از راديوها كه پخش كردند صحبت رئيس جمهور امريكا را ملاحظه كرديد كه ايشان از همه دنيا استمداد كردند براى اينكه اين بهائىهايى كه در ايران هستند و مظلومند و جاسوس هم نيستند و به جز مراسم مذهبى به كار ديگر اشتغال ندارند و ايران براى همين كه اينها مراسم مذهبىشان را بجا مىآورند 22 نفرشان را محكوم به قتل كردهاند، ايشان از همه دنيا استمداد كرده كه اينها كه جاسوس نيستند، اينها يك مردمى هستند دخالت در هيچ كارى ندارند و روى انساندوستى ايشان اين مسائل را مىگويند. اگر ايشان اين مسائل را نمىگفت، خوب - ما گاهى اذهان ساده احتمال مىدادند كه خوب اينها هم يك مردمى هستند كه ولو اعتقاداتشان فاسد است لكن مشغول كار خودشان هستند و مشغول عباداتى كه به نظر خودشان عبادت است مثلاً هستند و حال آنكه در آن نظر هم نبودند. لكن بعد از اينكه آقاى ريگان گفتهاند، شهادت دادند به اينكه اينها جز مراسم مذهبى چيزى ديگرى ندارند، باز هم مىتوانيم باور كنيم؟ از آن طرف وقتى كه حزب توده را مىگيرند شوروى صدايش بلند مىشود كه يك عده مردم بيگناهى كه با جمهورى اسلامى هم موافق بودند، پشتيبان بودند، جمهورى اسلامى را هم اينها مثل ديگران همراهى كردند و حالا هم همين طو رهستند، دولت ايران بيخودى آمده است اينها را گرفته و حبس كرده. از آن طرف هم آقاى ريگان مىگويد كه اين بهائىها، بيچارهها مردم آرامى، ساكتى مشغول عبادت خودشان هستند، جهات مذهبى خودشان را بجاآورند و ايران براى خاطر همين كه اينها اعتقادشان مخالف با اعتقاد آنهاست گرفتند. اگر اينها جاسوس نيستند شما صدايتان در نمىآمد. شما براى خاطر اينكه اينها يك دستهاى هستند كه به نفع شما هستند، والا ما شما را مىشناسيم، آمريكا را مىشناسيم كه انساندوستى گل نكرده است كه حالا براى خاطر 22 نفر بهائى كه در ايران به قول ايشان گرفتار شدند، براى انساندوستى يك وقت همچو صدا كرده و فرياد كرده و به همه عالم متشبث شده است كه به فرياد اينها برسيد. مردم شما راشناسند. شمايى كه عراق را وادار كرديد كه هر روز به سر اين كشور ما آن مىآورد كه مغول نياورد و به سر كشور خودشان را هم همين طور. عراق كه يك دسته از علماى بزرگ آنجا را مثل آقاى آيت الله آسيد يوسف كه من او را مىشناسم كه چه مرد سالم صحيحى
صحيفه نور ج 17 صفحه 267
است، براى خاطر (به نظرآيد) انتقام از مرحوم آيت الله حكيم، ايشان را با عده كثيرى از بچهها و بزرگهاى اين فاميل را گرفته است، شما اگر چنانچه انساندوست بوديد يك كلمه خوب بود بگوئيد، اشارتاً بگوئيد كه خوب چرا اين كار راكنيد، يك كلمه در رسانههاى گروهى شما اشكال كنند به اينكه اين كارها در عراق و ايران چى هست كه شما مىكنيد. شما ديديد كه اينها چه كردند و رسيديد به اينكه پروندههاى آنها را مطالعه كرديد و گوئيد؟ يا غيب مىدانيد؟ اگر دليلى ما نداشتيم به اينكه اينها جاسوس آمريكا هستند جز طرفدارى ريگان از آنها و دليلى نداشتيم كه حزب توده جاسوس هستند جز طرفدارى شوروى از آنها، كافى بود. لكن ما به شما بگوئيم نه حزب توده را به واسطهء حزب توده بودنش و نه بهائى را به واسطه بهائى بودنش اين محاكم ما محاكمه كردند و حكم به حبس دادند. اينها مسائل دارند، حزب توده را خودشان آمدند همه حرفهايشان را زدند و سابقه دارند اينها. بهائىها يك مذهب نيستند، يك حزب هستند، يك حزبى كه در سابق انگلستان پشتيبانى آنها را مىكرد و حالا هم آمريكا دارد پشتيبانى مىكند. اينها هم جاسوسند مثل آنها. اگر جاسوس نباشند خوب بسيارى از مردم ديگر هم هستند كه اينها انحرافات عقيدتى دارند، كمونيست هستند، چيزهاى ديگر هستند لكن مردم محاكم ما به واسطه كمونيست بودن آنها يا انحراف عقيده داشتن آنها، آنها را نگرفتند و حبس بكنند. حزب توده هم مادامى كه توطئه نكرده بود، مادامى كه اشتغال به توطئهاش زياد نشد (البته تحت نظر بودند اينها كه اينها چه مىكنند چون سابقه داشتند اينها) ولى مادامى كه نزديك نشد اين توطئه شان به خيال خودشان، به خيال فاسد خودشان به ثمر برسد، آنوقت بود كه پاسدارهاى عزيز ما آنها را گرفتند و انشاءالله به موقع خودش به جزاى خودشان هم مىرسند.
مسأله اين است كه طرفدار اينها شما آقاى ريگان هستيد و طرفدار آنها آقاى فرض كنيد شوروى هست و اين دليل بر اين است كه اينها يك وضع خاصى دارند كه آنها نفع به اينها مىرسانند و اينها نفع مىرسانند. نفع رساندن اينها غير از اين مىتواند باشد كه اخبار ما را به آنها بدهند، جاسوسى بكنند بين ملت ايران و دولت ايران با آنها. اين گرفتارى است كه كشور ما امروز دارد با اين ابر قدرتها و اين منحرفين.
ما با تضعيف جمهورى اسلامى مخالفيم
از آن طرف هم در داخل كشور شياطينى هستند كه اينها هم يا كارگرند براى آنها يا نفهمند، يا از جمهورى اسلامى بدشان مىآيد اصلاً، مىگويند يك چيز ديگر باشد يا اگر واقعاً متعهد هستند جمهورى اسلامى را هم قبول دارند همه چيز را هم با شما آقايان مشترك هستند لكن از ساده لوحى شان استفاده مىشود و از آنها كار كشيده مىشود. من كه يك وقت مىگويم كه مثلاً اينطور صحبتها نبايد بشود، اينطور حرفها نبايد در كجا گفته بشود، نمىگويم كه اختناق است، هر چه مىخواهند بگويند و هر چه مىخواهند انتقاد كنند، انتقاد غير توطئه است. لحن توطئه با لحن انتقاد فرق دارد. انتقاد از امورى است كه سازنده است. مباحثهء علمى همانطورى كه علوم اسلامى بىمباحثه نمى رسد به مقصد، امور سياسى هم بى مباحثه
صحيفه نور ج 17 صفحه 268
نمىرسد به مقصد. مباحثه مىخواهد، اشكال مىخواهد، رد و بدل مىخواهد، اين را هيچ كس جلويش را نمىگيرد، لكن يك وقت لحن، لحن انتقاد نيست، لحن، لحن تضعيف جمهورى اسلامى است ولو اينكه ديكته كردند به او دادند، نفهمد كه اينطورى است لحن، اين لحن است ما با اين لحن مخالفيم. اين لحن، آزاد نيست. توطئه آزاد نيست انتقاد آزاد است. بنويسند، بگويند، انتقاد كنند اما توطئه كردن و دنبال اين باشند كه تضعيف كنند جمهورى اسلامى را، تضعيف كنند ارگانهاى اين جمهورى را آن است كه دست در كا راست و ماوراى او دستهايى است كه گرداننده هستند. اين دولت دارد با تمام توانى كه دارد، در يك وقتى كه هركس باشد ناتوان است، در يك همچو وضعيتى كه ما داريم، هر كسى كه بخواهد يك عمل مثبتى انجام بدهد با توانائى زياد نمىتواند انجام بدهد، دولتى كه تمام توان خودش را دارد براى اين ملت صرف مىكند و زحمت مىكشد، آنوقت در مقابلش بيايند يك وقت نخست وزيرش را متهم كنند كه چه هست، يك وقت وزير كذايش را. اينها اگر چنانچه واقعاً انتقاد سازنده داشتند خوب، انتقاد كنند، بگويند فلان جا كج است فلان جا راست. اما همه، مسائل را كنار گذاشتن، كارهائى كه اين دولت بيچاره كرده است كنار گذاشتن، كارهائى كه مجلس كرده است كنار گذاشتن، ناديده حساب كردن كه اينها هيچ، براى اين ملت تا حالا هيچ انجام نگرفته است و الان مثل زمان سابق همه چيز ما وابستهتر شده است، خوب، اينها معلوم است يك دستى پشتش هست كه مردم را هل بدهد و از صحنه بيرون كند و به جاى او آنهائى كه بايد بيايند بيايند. ما بااين مخالف هستيم، هر مسلمانى با اين مخالف است، هر روحانىاى با اين مخالف است، هر انسانى با اين مخالف است. آقا مردم زحمت كشيدند، جوان دادند، همه چيز دادند در راه اسلام، اسلامى كه حالا با خون اين مردم، با شهادت اين جوانهاى عزيز رسيده است به آنجائى كه مىخواهد حالا يك رشدى بكند و محكم كند پاى خودش را و بحمدالله شده است، شما حالا از سر گرفتيد و مىخواهيد هى يكى يكى تضعيف كنيد. آن توطئه گر هست، آن چه هست و آن كمونيست هست و آن سرمايه دار است و همين حرفهاى مزخرف كه هى گفته مىشود. اگر انتقاد صحيح داريد خوب بگوئيد، بنويسيد امضاء كنيد كه اين من مىگويم اينجا و آنجا درست نيست ولو اينكه دولت خيلى كار كرده لكن اينجا ناقص است. اگر يك وقت هم ديديد كه فلان دادگاه عمداً خلاف كرده است، فلان دولت، فلان وزير عمداً خلاف كردند، شما با يك دليلى ثابت كنيد اين معنا را. از آن دولت، از او بازخواست مىشود. اما انسان بنشيند و بى امضا هى بنويسد و منتشر كند و هى تهمت بزند و منتشر كند، چرا بى امضاست؟ اگر راست مىگوئيد خوب امضا كنيد. نبايد انسان متوجه شود به اينكه حالا از باب اينكه يك دستهاى يك به خيال آقايان، به خيال اينها يك چيزى گيرشان آمده است، والا جز زحمت چى هست برايشان؟ اين روحانيت قم جز زحمت، اين مدرسين محترم قم الان جز زحمت و وقت صرف كردن كه بايد در امور علمى صرف بكنند حالا آمدند در امورى كه بايد صرف بشود صرف مىكنند، چى هست برايشان؟ چه چيزى به آنها دادند؟ اين روحانيت مبارز تهران جز اينكه زحمت دارند مىكشند و دارند خون دل مىخورند چى به آنها رسيده است؟ اين دادگاهها و اين دادسراها و اين
صحيفه نور ج 17 صفحه 269
قضات و اين مجلس و اين شوراى نگهبان و اين همه، تا برسيم به آن پاسدارها و پاسبانها كه جان عزيزشان را دارند فداى شماها مىكنند و فداى اسلام مىكنند و فداى مسلمين كنند، آنوقت سزاوار است كه انسان تضعيف كند اينها را؟ با تضعيف دولت آنها را تضعيف كند؟ چيزهائى بگويد آنجا هم منتشر بكنند كه مردم تضعيف بشوند؟ اينها است كه انسان را به صدا درمى آورد و مىگويد كه آقا بنشينيد سرجايتان، بس است. ديگر نمىشود آن ترتيب برگردد. و اما خير، فلانى باانتقاد مخالف است، نخير، انتقاد بكنيد توطئه نكنيد، من با توطئه مخالفم، همه هم مخالفند. ما با تضعيف جمهورى اسلامى تضعيف جمهورى اسلامى، يعنى تضعيف اسلام، ما با اين مخالفيم. كدام مسلمان است كه مخالف نيست با اين؟
با اتكال به خداى تبارك و تعالى نبايد ما به خودمان هيچ خوفى راه بدهيم
در هر صورت انشاءالله اميدواريم كه خداوند اين عيد را بر همه شماها مبارك كند و با دلگرمى به اينكه خداى تبارك و تعالى عنايت دارد به اين كشور، اين كشورى است كه نمونه است در اينكه متعهد به اسلام است، اين كشورى است كه دولت و ملتش، مجلس و روحانيتاش همه دست به هم دادهاند كه اسلام را در اينجا و انشاءالله در همه جا پياده كنند. خداى تبارك و تعالى مطمئن باشيد كه عنايت دارد و ولى عصر سلام الله عليه و ارواحناله الفداه عنايت به اين جامعه دارد و با اتكال به خداى تبارك و تعالى و عنايت ارواح مقدسه نبايد ما به خودمان هيچ خوفى راه بدهيم و خوفى هم نداريم. من كراراً اين را عرض كردهام كه خوف آن دارد كه براى آن عالم يك چيزى قائل نيست. اين جوانهاى ما كه مىآيند و مىگويند ما مىخواهيم شهيد بشويم، اينها خوف دارند از مردن؟ اينهائى كه قسم مىدهند انسان را كه ما شهادت نصيبمان بكنيد، خدا بكند، اينها خوف دارند از شهادت؟ از مردن خوف دارند؟ اينهائى كه مشغول خدمت هستند و هر آن متحمل است كه خداى نخواسته مورد اصابه چيزهائى بشوند، اينها خوف ندارند، اينها مشغول خدمت هستند. خوف آن دارد كه آن طرف را قبول ندارد. آن كه فهميده است كه يك طرف ديگرى هم هست، فهميده است كه اين دنيا معبر است براى آن عالم، آن ديگر خوفى ندارد، آرزويش اين است كه به مقصدش برسد. الهى هب لى كمال الانقطاع اليك و انر ابصار قلوبنا بضياء نظرها اليك حتى تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الى معدن العظمه و تصيرا ارواحنا معلقه بعز قدسك .
خداوند انشاءالله اسلام را پيروز كند و لشكريان اسلام پيروز بشوند و دست اشرار از اين كشور كوتاه بشود.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 270
تاريخ: 10/3/62
پاسخ امام خمينى به نامه اعضاى ستاد پيگيرى فرمان 8 مادهاى در مورد كسب اجازه از محضر امام براى واگذارى كار ستاد به قوه قضائيه
بسمه تعالى
بحمدالله تعالى با جديت و زحمات طاقت فرساى هيأت پيگيرى، به طور چشمگيراز هرج و مرجها كه لازمه هر انقلاب است جلوگيرى شده، كسى به خود اجازه نمىدهد كه به منازل يا مغازهها تجاوز نمايد و بدون مجوز شرعى و قانونى كارى به طور عمد تقريباً انجام نمىگيرد و دادگاهها و دادسراها بدون مجوز شرعى عملى انجام نمىدهند و گزينشها به روال اسلامى عمل مىكنند و بالاخره اصول امور با زحمت ستاد اصلاح شده است و اينجانب از اين هيأت و زحمات آنان تشكر مىكنم و چون مسائل به قوه قضائيه مربوط است و جناب آقاى نخست وزير و بعضى از وزراى ديگر به كارهاى مهم ديگر بايد اشتغال داشته باشند، با قدردانى از آنان با پيشنهاد مذكور موافقت مىشود. انشاءالله تعالى موفق و مويد باشند.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 271
پاسخ امام خمينى به استفتاء از ايشان در مورد چاپ اسم شريف الله و اسامى پيامبر اسلام و ائمه اطهار و آرم جمهورى اسلامى در نشريات
بسمه تعالى
چاپ لفظ جلاله اسماء شريفه در نشريات مانع ندارد ولى بايد از انداختن در مواضع هتك خوددارى شود. و آرم جمهورى اسلامى در حكم لفظ جلاله است على الاحوط.
previos page menu page next page
-
previos page menu page
صحيفه نور ج 17 صفحه 272
تاريخ: 14/3/62
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس و نمايندگان مجلس شوراى اسامى و اعضاى خانواده هايشان، كارمندان ادارى مجلس شوراى اسلامى و شوراى نگهبان، سرپرست و مسؤولين بنياد 15 خرداد سراسر كشور و گروهى از اعضاى خانوادههاى شهداى 15 خرداد
مجلس است كه اساس يك كشور را به صلاح مىكشد يا به فساد مىبرد
بسم الله الرحمن الرحيم
بايد تشكر كنم از آقايان كه زحمت كشيدند و تشريف آوردند اينجا تا پهلوى هم مسائلى كه داريم صحبت كنيم. مسأله 15 خرداد يكى از مسائلى است كه شايد ما قبل و ما بعدش را كم كسى بداند اينها در پرده ابهام تا آخر مىماند و من بسيارى از مسائل را كه ماقبل 15 خرداد رخ داد و بعضى مسائل را كه ما بعد او رخ داد مطلعم لكن بيان نمىكنم ولى 15 خرداد به همت جوان هاى كشور و جان نثاران اسلام مبدأ شد از براى تحولات بعدى و من شهداى 15 خرداد را از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه غريق رحمت كند كه به ما حق دارند. و بازماندگان شهدا كه باز هم هستند و بعدها هم هستند انشاء الله خداوند صبر و اجر به آنها عنايت بفرمايد.
مطالبى كه بايد عرض كنم و شايد كرارا عرض كردهام، مسأله مجلس است و اهميت مجلس. همانطورى كه من كراراً عرض كردهام كه دانشگاه و فيضيه، اينها اگر اصلاح بشود كشور اصلاح مىشود و همه كارهايى كه در رژيمهاى منحرف انجام گرفته است به دست دانشگاهىهايى كه انحراف داشتهاند صورت گرفته است.
راجع به مجلس هم بايد عرض بكنم كه در كشورى كه مثل كشور ايران بحمدالله الان يك جمهورى اسلامى به تمام معنا هست و در صدد اسلامى كردن همه امور هست، مجلس مثل، همانطورى كه صنايع مادر ما داريم، مجلس هم اينطور است كه اگر مجلس يك مجلس اسلامى كه با انتخابات صحيح انجام بگيرد و اشخاصى كه انتخاب مىشوند واقعاً منتخب ملت باشند، تمام كارهاى كشور با دست مجلسىها اصلاح مىشود. تمام كارهايى كه از بعد از مشروطه انجام گرفت و انحرافاتى كه به تدريج پيدا شد تا زمان رژيم پهلوى كه به اوج خودش رسيد، يكى از اعمال بزرگ كه بايد بگوييم كه مادر عمال بود مجلس بود. مشروطه را منحرف كردند، مجلس را مجلس قلدرى كردند، ملت را از اينكهبدهند محروم كردند و اين مال اين دوره سابق قبل از اين دوره نيست بلكه به طور قطع اكثر دورهها اينطور بود، منتها يك دفعه تعيين وكلا با خانها بود و آن اشخاصى كه نفوذ داشتند در كشور،
صحيفه نور ج 17 صفحه 273
در هر منطقه و مردم دخالت نداشتند و اگر دخالت داشتند چشم و گوش بسته بودند. رعيتها را جمع مىكردند و مىآوردند پاى صندوق و به آنطورى كه به آنها دستور داده بودند رأى مىدادند بدون اينكه بفهمند چه دارند مىكنند، رأى چى هست و چه كار دارند انجام مىدهند. فقط همان خان مىدانست كه براى منفعت او و براى منفعت دولتها اينها دارند رأى مىدهند و اصلاً كارى به اينكه كشور به كجا برسد در كار نبود، كارى به اين كار نداشتند. بعد هم كه زمان رضاخان پيش آمد و ما بعد رضاخان كه اكثراً مىدانيد و همه هم در آخر، در اين دوره هاى آخردانيد كه آن بلاهايى كه به سر ملت آمد، مادرش مجلس بود. يعنى عده اى را اينها خودشان ليست مىدادند و به طورى كه محمدرضا اقرار كرد منتها مى گفت زمان قبل، مقصودش زمان پدرش بود، ليست را از سفارتخانه مى آوردند كه اينها بايد تعيين بشوند. بعد از زمان ايشان هم بدتر از آنوقت بود، وكلاى ما را بايد آمريكا يا قبل از او انگلستان تعيين كند و مردم و دولت ايران و هيچ كس هيچ نظرى در اين باب نداشت. وكلا با دستور آنها، با اسم و رسم تعيين ميشد مگر بعضىها كه در تهران نميشد كه غير او بشود كه يك اقليت بسيار نادر بود، البته به تدريج اينطور شد تا زمان اينها كه به اوج خودش رسيد تمام بدبختىها در حكومت از مجلس سرچشمه گرفت. هر كارى مىخواستند انجام بدهند، هر امر فاسدى را كه مىخواستند انجام بدهند ديكته مىكردند و مىآوردند مجلس و مخالف و موافق هم به حسب صورت درست مىكردند و بعد هم همانطورى كه ديكته شده بود رء ى مىدادند. و خداى تبارك و تعالى خواست كه آن وضع، هم وضع خان خانى و هم وضع دخالت سفارتخانهها در ايران برچيده بشود و در اين دورهاى كه انتخابات شد بحمدالله به طور اكثريت قاطع، مردم دخالت داشتند و خانى دخالت نداشت، آنجاء ى هم كه دخالت داشت در مجلس رد شد. و در آتيه هم اگر چنانچه انشاءالله اين ملت به همين طور در صحنه حاضر باشند با تعيين وكلائى كه متعهد بر همه جهات اسلام و مصالح كشور هستند، تعيين كنند، اميد است كه در آتيه هر سال بهتر از سال قبل بشود. و بحمدالله در اين دوره هم كه چهرههاى بسيار نورانى در مجلس هست و اشخاص متفكر و فقيه و امثال اينها در مجلس هست و يك سال هم مانده است تا به آخر برسد. من اميدوارم كه در اين سال جديت بيشتر بشود براى رسيدگى به امور كشور و محرومين كشور و مستضعفين و اگر چنانچه مجلس در اين سال جديد هم خودش را صرف كند در اينكه مسائل مشكل را اسلامى كند و با دقت، همان دقتهايى كه اهل علم در مسائل علمى دارند. مسائل علمى همانطورى كه آن دقتهاى بسيار ارزنده را لازم دارد، مسائل سياسى كمتر از آن نيست، براى اينكه مسائل سياسى، مقدرات كشور در دست آنهاء ى هست كه اين مسائل را خواهند تفكر كنند. آقايان در فكر اين معنا نباشند كه زياد طرح بدهند و زياد از مجلس بگذرد. در فكر اين باشند كه خوب طرح بدهند و خوب از مجلس بگذرد. يعنى همانطورى كه بناى اهل علم است كه در هر مسألهاى دقت مىكنند، جستجو مىكنند و مباحثه مىكنند، مجادله مى كنند، در اين مسائل هم بايد اينطور باشد كه سروته مطلب به طور كافى مورد بررسى قرار بدهند، مورد دقت قرار بگيرد و با دقت و همت زياد مسائل طرح بشوند، در مجلس كه آمد يك مسأله پخته از حيث جهات مختلف باشد كه راهگشا باشد براى اين
صحيفه نور ج 17 صفحه 274
كشور و مشكلات اين كشور و در اين چند سالى كه گذشت من تشكر مىكنم از زحمات پر ارزش آقايان كه زحمت كشيدند و مشكلات زيادى كه بود در داخل مجلس و در خارج مجلس و آنها را پشت سر گذاشتند و الان با قدرت كافى دارند انجام وظيفه مىدهند مجلس اين سال با مجلس سال هاى سابق فرق دارد مجلس اين سال قدرتش بيشتر است يعنى آنهايى كه كارشكنى كردند براى مجلس و براى همه ارگان هاى دولتى و اصل اساسش كارشكنى براى اسلام بود، آنها يا رفتند و فرار كردند يا منزوى شدند. و بحمدالله امروز مجلس با دل راحت و با قامت مستقيمتواند كه مسائلى كه پيش آمده و خواهد آمد در اين سالى كه سال آخر است، به طور شايسته حل كنند تا اينكه اين مجلس الگو بشود براى مجالس ديگر. و اگر در سال آتيه فرض كنيد غيرآقايان يك دسته ديگرى آمدند، بدانند كه بايد چه بكنند و اينها چه كردند و آنها هم بايد دنباله اين، بايد چه كار بكنند. و بالاخره مجلس است كه اساس يك كشور را به صلاح مى كشد يا اساس يك مجلس را رو به فساد مىبرد. و مجلس بود كه در رژيم پهلوى آنهمه فساد ايجاد كرد و آنهمه خيانت كرد و همين مجلس است كه در زمان كنونى اينهمه خدمت كرده است و در صدد خدمت است من نمىخواهم بگويم كه كارها تمام شده و همهاش هم صددرصد تمام است،. اما وقتى ما مقايسه بكنيم افراد اين مجلس را با افراد دوره رضاخان (به استثناء نادر) و دوره محمدرضا تقريباً بى استثناء اگر ما مقايسه كنيم و همان افراد را ببينيم كه سابقهشان چى است و چه زندگى كردند و چه هستند، كافى است كه ما به ارزش اين مجلس پى ببريم. از آن جنس كه در سابق بود هيچ الان نيست در مجلس. اگر فرض كنيد يك كسى باشد كه با وضع شما يك مخالفتى دارد، لكن اين اختلاف سليقه است، نه اين است كه واقعا انحرافى باشد كه آنها داشتند كه در سابق بود. سابق انحراف بود يعنى منحرفين را مىآوردند سر كار، دستور بود، نمىتوانستند خلاف او را هم بكنند و اگر در بينشان يكى دو نفر بود كه مخالفت مىكردند، در اقليت بودند كه صداشان به جائى نمى رسيد، امروز عكس است، بحمدالله همه آقايانى كه در مجلس هستند، اينها وابسته به شرق و غرب نيستند و خدمت مىخواهند بكنند ولو اختلاف سليقه داشته باشند. بحث در مجلس از مسائل بسيار مهم است كه بايد بحث بشود، بايد هر مسألهاى با دقت رسيدگى بشود و در كميسيونها اولاو بعد در مجلس ثانياً و بعد هم در شوراى نگهبان ثالثاً رسيدگى بشود كه وقتى يك قانون از مجلس بيرون آمد، يك قانون صددرصد شرعى باشد، چه موافق با احكام اوليه كه مال اسلام است يا موافق با احكام ثانويه كه آن هم مال اسلام است و اين رويه رويهاى است كه اگر انشاءالله باقى بماند مطمئن باشيد كه مجلس با قوت خودش وقتى كه باقى بماند دولت هم اصلاح مىشود و ساير قوايى كه در ايران هستند، آنها هم اصلاح مىشوند يعنى كجروى نمىشود ديگر بشود. كجروى از مجلس شروع مىشد نه اينكه از خارج مىشد خارج دستور مىداد، اينها راه مىرفتند و اگر مجلس مستقيم باشد و كارها را آنطورى كه مصالح كشور اقتضا مىكند. آنطورى كه احكام اسلام اقتضا مىكند، آنطور بررسى دقيق بشود و با علاقهمندى بررسى بشود، وقت صرف بشود. تا اينكه مسأله، هر مسألهاى هست خصوصاً مهمات كه بايد مهمات مسائل را به طور دلسوزانه و به طور جدى بحث طلبگى در آن بكنند. آقايان كه عادت
صحيفه نور ج 17 صفحه 275
دارند به اينكه بحث طلبگى مىكنند و در مدرسهها تربيت شدند و با اشكال رد و دفع و همه اين امور، در قانون هم بايد همين طور باشد براى اينكه اين هم اهميتش همان اهميت است، آن هم اسلام بود، اين هم اسلام است. بنابراين در اين سالى كه انشاءالله مىگذرد و اميد است به خوبى بگذرد و آقايان با خيال راحت مشغول باشند به خدمت به اين مستمندان، به اين مظلومان در طول تاريخ انشاءالله اميدواريم كه اين سال را به مباركى بگذرانيد و در سال آتيه انشاءالله مجلس باز همين جور مجلس باشد و همين طور افراد در آن باشند كه انشاءالله مسائل حل بشود. مسائلى كه ما الان در مقابلش هستيم و اميدوارم كه مجلس هاى بعد ديگر مواجه با آن نشوند.
مسأله، مخالفت همه قدرتمندان دنيا با ايران است
خوب، مسأله مخالفت همه قدرتمندان دنياست با ايران، مسأله هم يك مسألهاى نيست كه مخفى باشد، خودشان هم اقرار دارند، خودشان هم گويند كه نبايد عراق شكست بخورد. ميزان، عراق نيست، صدام نيست. ميزان، پيشرفت اسلام است. اينطور نيست كه آنهابراى صدام دلسوزى ميكنند، صدام هم يك آدمى است كه بعد (گر بشود گفت آدم) بعد از بين مىرود، لكن آنى را كه از آن مىترسند از ايران است كه ترسند يعنى دنبال شكست ايرانند. هر چند رء يس جمهور امريكا ادعا كند كه ما بيطرفىمان ، همين تازه هم باز گفته است. بيطرفىمان محفوظ است. لكن يك مسألهاى است كه همه مىدانند، ديگر لازم نيست به اينكه ما قرآن برايش اقامه كنيم همه مىدانند كه ايشان تا چه اندازه بيطرف است در اين مسأله و ديگران هم همين طور، شوروى هم همين طور، فرانسه هم همين طور، ديگران هم همين طور مسأله بيطرفى نيست، مسأله طرفدارى از هر رژيمى است غير اسلام و كوبيدن اسلام است به هر ترتيبى كه بتوانند و بحمدالله اين مجلس و اين ملت و اين ارتش و اين پاسداران و اين ساير ارگانهايى كه در اين كشور هست ايستادهاند در مقابل همه اين امور و مقاومت مىكنند. و اگر انشاءالله اين جنگ يعنى تحميلى بر ما از بين برود و دولت سر صبر رسيدگى بكند به حال مستضعفين ، تمام مسائل به وسيله مجلس و دولت حل مىشود حتى مسأله گرانى. ما همه مىدانيم كه گرانى امروز سرسامآور است و يك دستهاى از آن رنج مىبرند اما در مقابل آن رنجهايى كه خود پيغمبر و همسر بزرگ عزيزش حضرت خديجه در آن چند سال بردند كه مشك را از قرارى كه نقل مىكنند، مشك را مىگذاشتند توى آب و مىمكيدند براى اينكه از آن چربى، مثلاً از آن چيزى كه در مشك هست به آنها برسد. وقتى كه آنها براى اسلام اينطورى عمل كردند و اينطور مقاومت كردند در مقابل دشمنهاى اسلام، شما هم كه ملت و امت همان بزرگوار هستيد نبايد از اينكه فلان چيز كم است، آنى كه كم است ارزاق كه نيست ارزاق كه كم نيست، آنى كه كم است آن وضع آرايشى است كه آنها مىخواستند، يك دسته مىخواستند باشد و ديگر انشاء الله نيست. و بايد از بين هم برود گرانى هست لكن كجاست كه گرانى نيست. اينطور نيست كه گرانى مال كشور ما باشد، همه جا گرانى هست اگر دولت انشاءالله قدرت پيدا بكند يعنى جنگ تمام بشود و ما به حال عادى برگرديم انشاء الله. به مدت كمى به بركت اسلام و به مدت كمى
صحيفه نور ج 17 صفحه 276
به بركت اسلام و ملت در صحنه حاضر ايران اين مسائل حل مىشود انشاء الله.
ورود تركيه به عراق براى سركوبى كردها
از مسائل مهمى كه هست و من از يك جنبهاش مىخواهم صحبت كنم، جنبه هاى ديگرش حالا صحبت از آن نمىشود من فقط يك جنبه اش راخواهم صحبت كنم، آن قضيه ورود تركيه در عراق است براى كردها سركوبى كردها. آنى كه من مىخواهم صحبت كنم اين است كه كرد ايران و كرد عراق و كرد تركيه همه كرد هستند . تفاوت اين است كه در كردهاى ايران اكثريتشان با جمهورى اسلامى موافقند و با اين چند دسته فاسدشان مخالفند. الان سرتاسر كردستان ائمه جمعهشان، علماى آنجا، مردمشان با جمهورى اسلامى موافقند، آنى كه فساد كنند عبارت از يك دو تا دسته اى است كه بعض شان كمونيستاند و بعضشان بدتر از كمونيست. چى شد كه تمام رسانههاى گروهى عالم راجع به كردهاى ايران اينقدر حساس هستند كه از خود كردها هم حساس ترند. خود كردها مىگويند كه ما مىخواهيم كه اين فاسدها از بين بروند، لكن رسانههاى گروهى هميشه ايران را محكوم مىكنند و لحنشان نسبت به ورود تركيه در عراق براى سركوبى كردها يا همفكرى عراق با آنها اگر راست باشد، اين ديگر مسألهاى نيست، خوب آنها آمدهاند خواهند مملكتشان را نگذارند كه چيز بشود، آنى كه مساله است اين است كه كرد ايران چرا؟ اگر مسالهاى است كه آنها مىگويند تجزيه طلبند، خوب كردهاى فاسد ما بيشتر هستند، چى شد كه همه عالم سنگينى شان را انداختهاند روى ايران كه اين ايران است كه كردها را چه مى كند و چه، چقدر مىكشد. و همين فاسدهايى كه در خارج نشستهو نسبت به كردهاى ايران سينه چاك مىكنند، اينها چطور شد كه راجع به قضيه كردهاى عراق و كردهاى تركيه صحبتى اينقدرها ندارند، اگر باشد هم يك كلمهاى مىگويند و مىگذرند. اين گرفتارىهايى كه بشر به آن مبتلاست اين نحو گرفتارىهاست، اينطور حق كشىهاست كه سرتاسر عالم را فرا گرفته است و اگر چنانچه يك منجى براى اين بشر پيدا نشود (و انشاء الله اميدوارم كه به زودى پيدا بشود و خداوند منجى بزرگ را به داد بشريت برساند) اگر دير بشود اصلاً هلاكت در بين همهشان يك امر ساده عمومى مىشود. يك دسته بيچاره مظلوم در سرتاسر دنيا زير لگد دارند پايمال مىشوند، از هيچ جا خبرى نيست كه راجع به آنها صحبتى بشود. در آمريكا آنقدر مظلومين دارند پايمال مىشوند اصلاً راجع به آمريكا صحبتى نيست كه اين چرا اين كار را مىكند. در شوروى هم آنقدر مظلومين پايمال مىشوند، صحبتى از آن هم نيست. در منطقه هم همين طور، آنقدر مردم و ملتهاى خودشان را، آن هم صحبتى نيست. اين فقط اينجاست، ايران است كه حكومتش دارد اختناق ايجاد مىكند و مردم همهشان مخالف با حكومت هستند لكن سرنيزه است كه اينها را حاضر كرده و اينها مىآيند در خيابانها، كه اين در دنيا بايد اسم اين را چى گذاشت؟ آنى كه قلم دستش مىگيرد و اينها را مىنويسد، بايد چه اسمى رويش بگذاريم؟ آنى كه دستور مىدهد به اين رسانهها و همه را هماهنگ مىكند يك وقت مىبينى از همه جا يك صدا بلند مى شود، اين را بايد چى
صحيفه نور ج 17 صفحه 277
اسم بگذاريم رويش كه اينها چى مىگويند؟ اينها چه جور جمعيتى هستند؟ بافت مغزى اينها چه جور است؟ اين گرفتارىهاست كه جمهورى ما در اين چند سالى كه تحقق پيدا كرده است داشته و مجلس هم داشته و همه دولت و ديگران هم داشتند. اگر چنانچه اين گرفتارىهاى مرتفع بشود و دنيا سر عقل بيايد و آن چيزى كه واقعيت است بگويد، آن چيزى كه واقعيت است تبليغ بكند، كار ما آسان است.
حالا من نمىدانم كه اين آقايانى كه آمدند و رسيدگى كردند به خرابىهاى ايران و رفتند در عراق هم يك دسته فقط مجروح جنگى را آوردند به آنها نشان دادند كه اينها در بين شهرها اينطور شدند لكن خرابىاى نداشتند كه نشان بدهند شايد دو تا ديوار هم خراب كردند كه نشان بدهند، آيا اينها بعد چه خواهند گفت؟ خواهند گفت كه هم ايران خلاف كرده و هم عراق، ديگر هيچ حرف ديگرى نيست؟ كه خوب واقعا اينها مىخواهند رسيدگى كنند و مىخواهند بفهمند كه اندازه چى بوده، ايران چه كرده، آنها چه كردند؟ در همان وقتى كه اينها مشغول رسيدگى بودند، آنها مىزدند ايران را. اين دلالت بر اين مىكند كه آمدند اينها با ما هستند، شما بيخودى خواستيد كه اينها بيايند. حالا ما منتظر اين هستيم كه ببينيم اينها چه مىكنند و چه خواهند كرد و چه خواهند گفت. اميدوارم كه اينها هم به حسب وجدان انسانى عمل بكنند و آنچه كه هست گزارش بدهند بعد هم كه گزارش دادند،. آنهائى كه گزارش را مىگيرند، كارى به اين ندارند كه امريكا چه نظرى در اين مسأله دارد و شوروى چه نظرى دارد و فرانسه چه نظرى دارد، به اينها كار نداشته باشند و حكومت واقعى بكنند و آنچه هست به حسب واقع بگويند. ما هيچ توقعى از آنها نداريم الا اينكه آنها همان كه هست بگويند. و من اميدوارم كه اين مردم در صحنه ما بيشتر در صحنه باشند، از جنگ خسته نشوند. جنگ در اسلام يك امرى بوده است كه از آنوقتى كه اسلام حكومت پيدا كرد جنگ هم همراهش بود، قبل از آن هم دنبال اين بودند كه نقشهها را درست كنند، لابد اينطور است همچو كه مدينه آمد رسول خدا و حكومت تشكيل شد، جنگ يا حنگ تحميلى بود يا هر چى بود در جنگ بود تا آخر عمرش. آن روز هم كه به لقاءالله مىخواست پيوند كند، بپيوندد، آن روز هم جيش اسامه اش بيرون شهر بود كه خواست جنگ بكند. اين جنگ يك چيزى است كه براى عدالت، جنگ لازم است. اگر مردم عادل باشند كه ديگر جنگى در كار نيست. اگر مردم انسان باشند كه ديگر جنگى در كار نيست لكن وقتى كه يك دسته، اكثريت مستضعفين پايمال دارند مىشوند، وقتى كه تمام حيثيت اسلام و مسلمين در خطر است، وقتى كه تمام حيثيت همين ملت ما در خطر است، ما كه جنگ را شروع نكردهايم، ما الان هم در حال دفاع هستيم ما هر روز تقريبا بايد گفت بى استثناء آبادان تقريبا بى استثناء هر روز كوبيده مىشود، زايد بر آن هم جاهاى ديگرى كه همه مىدانيد. ما خواهيم كه دست اينها كوتاه بشود كه به ما اينطور، به ملت ما اينطور تعدى نكنند. ما دفاع داريم مىكنيم و ما از اول هم دلمان مىخواست كه جنگى نباشد و همه صلح باشد اما مىپذيرند شما اينكه ما و صدام كه دشمن اسلام است، از اول دشمن اسلام بودند، آنوقت كه من نجف بودم مىدانستم كه اينها دشمن اسلام هستند، همينها را مرحوم آيت الله حكيم تكفير كرد. اينها مشركند، ملحدند . شما مىپذيريد كه ما با آنها سر يك ميز بنشينيم و
صحيفه نور ج 17 صفحه 278
مصالحه كنيم، مصالحه اينكه خوب، حالاشما اين كارها را كرديد عذر بخواهيد ما هم بگوئيم كه ما هم اين كارها را كردهايم؟ هيچ وجدان انسانى، اسلامى مىپذيرد اين را؟ يا خير، ما بايد آن مطلبى كه داريم، حق است و همه عالم اگر انصاف داشتند مىپذيرند و مىپذيرفت ما آن را مىخواهيم ما چيز زايدى نمى خواهيم، ما همان را مىخواهيم، از اول جنگ هم گفتيم ما جنگجو نيستيم، ما مدافع هستيم، دفاع هم يك حق مسلمى است كه اسلام و غير اسلام براى انسان قائل است. كه به ما الان در حال دفاع هستيم. ما جوانهايمان تاكنون آنقدر شهيد دادهاند، تاكنون مادرها آنقدر شهيد دادهاند، پدرها آنقدر شهيد دادهاند، جوانها آنقدر خون خودشان را دادهاند، براى اينكه شر اين قدرت هاى بزرگ از سر ايران كم بشود، حالاكه بحمدالله رسيديم به اينجاء ى كه دستها كوتاه شده، حالاما كوتاه بياء يم تا آنها دست شان بلند بشود؟ من به شما عرض مىكنم اگر ما يك قدم عقب بنشينيم، آنها صد قدم جلو مىآيند ما محكم بايد در مقابل اينها بايستيم تا اينكه آن آدمى كه اين فساد را در اين منطقه ايجاد كرده است سركوب بشود و آنهايى كه وادار كردند اينكه اين آدم اينطور، اين خبيث اينطور با مردم عمل بكند آنها هم رسوا بشوند در دنيا، كه اينها بودند كه مىگويند كه ما طرفدار مثلاچه هستيم و ماخواهيم صلح باشد و همه قدرت هاى ما دنبال اين است كه صلح بشود.
ما هم آمريكا را مىشناسيم و هم شوروى را مىشناسيم كه اينها هيچ كدام صلح طلب نيستند هر دوشان جنگجو و با اسلحه مىخواهند ديگرى را از بين ببرند، منتها خوب دو تا قدرت در مقابل هم ايستادهاند اللهم اشغل الظالمين بالظالمين نه او جرات مىكند كه يك كارى بكند، نه اينها جرأت مىكنند يك كارى بكنند لكن نتيجه اينكه همه مظلومين جهان دارند صدمه اش را مىبينند، دارند پايمال مىشوند و ما مىخواهيم كه خداى نخواسته يك وقت ايران اين نحو نشود دوباره اين افعىها از اطراف بريزند و هر چى داريد شما ببرند و هر فسادى خواهند ايجاد كنند و جوان هاى شما را به آن فسادى كه در زمان رضاشاه و محمدرضاشاه مىخواستند بكشند كشيده بشود. وقتى ما مى خواهيم حقيم و مىخواهيم حق را در اين ديار و انشاءالله در جاهاى ديگر پياده بكنيم، ما چه باكى داريم از اينكه مثلاً ميوه گران است؟ ميوه گران هم ما و شما و همه بر ايمان گران است. يا فرض كنيد كه فلان چيز كم است البته اگر كسى يادش باشد در اين جنگهاى سابق مىداند كه قحطى بود كه پدر مردم را در مىآورد، نه گرانى، قحطى بود. بحمدالله حالا قحطى نيست و مردم از اين حيث نگرانى ندارند كه چيز نباشد. از حيث گرانى ما هم نگران هستيم از اين گرانى، همه نگران هستند اما چارهچى است؟ چه مىتوانيم بكنيم؟ البته فكرهايى دارند مى كنند و انشاء الله اميدوارم موفق بشوند كه اين مساله هم انشاء الله حل بشود كه اميدوارم كه هم مجلس و هم دولت واينها مشورت كنند با هم و راهى پيدا كنند كه انشاءالله اين مشكل ملت هم حل بشود. و من از خداى تبارك تعالى براى همه شما سلامت و توفيق و عزت و عظمت خواستارم و براى شهداى 15 خرداد و از 15 خرداد تا حالا شهدائى كه در راه اسلام جان خودشان را از دست دادند علو مقام و مرتبه مسئلت مى كنم و براى بازماندگان آنها انشاءالله صبر و اجر مسئلت مىكنم و از همه آقايان مىخواهم كه در مجالسى كه دارند به اين ملت دعا بكنند و از
صحيفه نور ج 17 صفحه 279
دعاهايى كه از ائمه معصومين وارد شده است غفلت نكنند و ماه شريف رمضان در پيش است و ماه شريف شعبان الان ماها در آن هستيم، از ادعيه ائمه معصومين استفاده كنند و براى اين ملت خير و سلامت طلب كنند و براى دشمنان اسلام خذلان و شكست را بخواهند.
والسلام و عليكم و رحمه الله
previos page menu page
-
جلد هجدهم
جلد هجدهم
menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 1
تاريخ: 14/3/62
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس و نمايندگان مجلس شوراى اسلامى و اعضاى خانوادههايشان، كارمندان ادارى مجلس شوراى اسلامى و شوراى نگهبان، سرپرست و مسؤولين بنياد 15 خرداد سراسر كشور و گروهى از اعضاى خانوادههاى شهداى 15 خرداد
مجلس است كه اساس يك كشور را به صلاح مىكشد يا به فساد مىبرد
بسم الله الرحمن الرحيم
بايد تشكر كنم از آقايان كه زحمت كشيدند و تشريف آوردند اينجا تا پهلوى هم مسائلى كه داريم صحبت كنيم. مساله 15 خرداد يكى از مسائلى است كه شايد ما قبل و ما بعدش را كم كسى بداند. اينها در پرده ابهام تا آخر مىماند و من بسيارى از مسائل را كه ما قبل 15 خرداد رخ داد و بعضى مسائل را كه ما بعد او رخ داد مطلعم لكن بيان نمىكنم. ولى 15 خرداد به همت جوانهاى كشور و جان نثاران اسلام مبدا شد از براى تحولات بعدى و من شهداى 15 خرداد را از خداى تبارك و تعالى مى خواهم كه غريق رحمت كند كه به ما حق دارند. و بازماندگان شهدا كه باز هم هستند و بعدها هم هستند انشاءالله خداوند صبر و اجر به آنها عنايت بفرمايد.
مطالبى كه بايد عرض كنم و شايد كراراً عرض كردهام مساله مجلس است و اهميت مجلس، همانطورى كه من كراراً عرض كردهام كه دانشگاه و فيضيه، اينها اگر اصلاح بشود كشور اصلاح مىشود و همه كارهايى كه در رژيمهاى منحرف انجام گرفته است به دست دانشگاهىهايى كه انحراف داشتهاند صورت گرفته است.
راجع به مجلس هم بايد عرض بكنم كه در كشورى كه مثل كشور ايران بحمدالله الان يك جمهورى اسلامى به تمام معنا هست و در صدد اسلامى كردن همه امور هست، مجلس مثل، همانطورى كه صنايع مادر ما داريم، مجلس هم اينطور است كه اگر مجلس يك مجلس اسلامى كه با انتخابات صحيح انجام بگيرد و اشخاصى كه انتخاب مىشوند واقعاً منتخب ملت باشند، تمام كارهاى كشور با دست مجلسىها اصلاح شود. تمام كارهايى كه از بعد از مشروطه انجام گرفت و انحرافاتى كه به تدريج پيدا شد تا زمان رژيم پهلوى كه به اوج خودش رسيد، يكى از اعمال بزرگ كه بايد بگوييم كه مادر عمال بود مجلس بود. مشروطه را منحرف كردند، مجلس را مجلس قلدرى كردند، ملت را از اينكه راى بدهند محروم كردند و اين مال اين دوره سابق قبل از اين دوره نيست بلكه به طور قطع اكثر دورهها اينطور بود، منتها يك دفعه تعيين وكلا با خانها بود و آن اشخاصى كه نفوذ داشتند در كشور،
صحيفه نور ج 18 صفحه 2
در هر منطقه و مردم دخالت نداشتند و اگر دخالت داشتند چشم و گوش بسته بودند. رعيتها را جمع مىكردند و مىآوردند پاى صندوق و به آنطورى كه به آنها دستور داده بودند راى مىدادند بدون اينكه بفهمند چه دارند مىكنند، راى چى هست و چه كار دارند انجام مىدهند. فقط همان خان مىدانست كه براى منفعت او و براى منفعت دولتها اينها دارند راى مىدهند و اصلاً كارى به اينكه كشور به كجا برسد در كار نبود، كارى به اين كار نداشتند. بعد هم كه زمان رضاخان پيش آمد و ما بعد رضاخان كه اكثراً مىدانيد و همه هم در آخر، در اين دورههاى آخر مىدانيد كه آن بلاهايى كه به سر ملت آمد، مادرش مجلس بود. يعنى عدهاى را اينها خودشان ليست مىدادند و به طورى كه محمدرضا اقرار كرد منتها مىگفت زمان قبل، مقصودش زمان پدرش بود، ليست را از سفارتخانه مىآوردند كه اينها بايد تعيين بشوند. بعد از زمان ايشان هم بدتر از آنوقت بود، وكلاى ما را بايد آمريكا يا قبل از او انگلستان تعيين كند و مردم و دولت ايران و هيچ كس هيچ نظرى در اين باب نداشت. وكلا با دستور آنها، با اسم و رسم تعيين مىشد مگر بعضىها كه در تهران نمىشد كه غير او بشود كه يك اقليت بسيار نادر بود، البته به تدريج اينطور شد تا زمان اينها كه به اوج خودش رسيد تمام بدبختىها در حكومت از مجلس سرچشمه گرفت. هر كارى مىخواستند انجام بدهند، هر امر فاسدى را كه مىخواستند انجام بدهند ديكته مىكردند و مىآوردند مجلس و مخالف و موافق هم به حسب صورت درست مىكردند و بعد هم همانطورى كه ديكته شده بود راى مىدادند. و خداى تبارك و تعالى خواست كه آن وضع، هم وضع خان خانى و هم وضع دخالت سفارتخانهها در ايران برچيده بشود و در اين دورهاى كه انتخابات شد بحمدالله به طور اكثريت قاطع، مردم دخالت داشتند و خانى دخالت نداشت، آنجائى هم كه دخالت داشت در مجلس رد شد. و در آتيه هم اگر چنانچه انشاءالله اين ملت به همين طور در صحنه حاضر باشند با تعيين وكلائى كه متعهد بر همه جهات اسلام و مصالح كشور هستند، تعيين كنند، اميد است كه در آتيه هر سال بهتر از سال قبل بشود. و بحمدالله در اين دوره هم كه چهره بسيار نورانى در مجلس هست و اشخاص متفكر و فقيه و امثال اينها در مجلس هست و يك سال هم مانده است تا به آخر برسد. من اميدوارم كه در اين سال جديت بيشتر بشود براى رسيدگى به امور كشور و محرومين كشور و مستضعفين و اگر چنانچه مجلس در اين سال جديد هم خودش را صرف كند در اينكه مسائل مشكل را اسلامى كند و با دقت، همان دقتهايى كه اهل علم در مسائل علمى دارند. مسائل علمى همانطورى كه آن دقتهاى بسيار ارزنده را لازم دارد، مسائل سياسى كمتر از آن نيست، براى اينكه مسائل سياسى، مقدرات كشور در دست آنهائى هست كه اين مسائل را مىخواهند تفكر كنند. آقايان در فكر اين معنا نباشند كه زياد طرح بدهند و زياد از مجلس بگذرد. در فكر اين باشند كه خوب طرح بدهند و خوب از مجلس بگذرد. يعنى همانطورى كه بناى اهل علم است كه در هر مسالهاى دقت مىكنند، جستجو مىكنند و مباحثه مىكنند، مجادله مىكنند، در اين مسائل هم بايد اينطور باشد كه سر و ته مطلب به طور كافى مورد بررسى قرار بدهند، مورد دقت قرار بگيرد و با دقت و همت زياد مسائل طرح بشوند، در مجلس كه آمد يك مساله پخته از حيث جهات مختلف باشد كه راهگشا باشد براى اين
صحيفه نور ج 18 صفحه 3
كشور و مشكلات اين كشور و در اين چند سالى كه گذشت من تشكر مىكنم از زحمات پرارزش آقايان كه زحمت كشيدند و مشكلات زيادى كه بود در داخل مجلس و در خارج مجلس و آنها را پشت سر گذاشتند و الان با قدرت كافى دارند انجام وظيفه مىدهند. مجلس اين سال با مجلس سالهاى سابق فرق دارد. مجلس اين سال قدرتش بيشتر است يعنى آنهايى كه كارشكنى مىكردند براى مجلس و براى همه ارگانهاى دولتى و اصل اساسش كارشكنى براى اسلام بود، آنها يا رفتند و فرار كردند يا منزوى شدند. و بحمدالله امروز مجلس با دل راحت و با قامت مستقيم مىتواند كه مسائلى كه پيش آمده و خواهد آمد در اين سالى كه سال آخر است، به طور شايسته حل كنند تا اينكه اين مجلس الگو بشود براى مجالس ديگر. و اگر در سال آتيه فرض كنيد غير آقايان يك دسته ديگرى آمدند، بدانند كه بايد چه بكنند و اينها چه كردند و آنها هم بايد دنباله اين، بايد چه كار بكنند. و بالاخره مجلس است كه اساس يك كشور را به صلاح مىكشد يا اساس يك مجلس را رو به فساد مىبرد. و مجلس بود كه در رژيم پهلوى آنهمه فساد ايجاد كرد و آنهمه خيانت كرد و همين مجلس است كه در زمان كنونى اينهمه خدمت كرده است و در صدد خدمت است. من نمىخواهم بگويم كه كارها تمام شده و همهاش هم صد در صد تمام است، اما وقتى ما مقايسه بكنيم افراد اين مجلس را با افراد دوره رضاخان (به استثناء نادر) و دوره محمدرضا تقريباً بىاستثناء اگر ما مقايسه كنيم و همان افراد را ببينيم كه سابقهشان چى است و چه زندگى كردند و چه هستند، كافى است كه ما به ارزش اين مجلس پى ببريم. از آن جنس كه در سابق بود هيچ الان نيست در مجلس. اگر فرض كنيد يك كسى باشد كه با وضع شما يك مخالفتى دارد، لكن اين اختلاف سليقه است، نه اين است كه واقعاً انحرافى باشد كه آنها داشتند كه در سابق بود. سابق انحراف بود يعنى منحرفين را مىآوردند سر كار، دستور بود، نمىتوانستند خلاف او را هم بكنند و اگر در بينشان يكى دو نفر بود كه مخالفت مىكردند، در اقليت بودند كه صداشان به جائى نمىرسيد، امروز عكس است، بحمدالله همه آقايانى كه در مجلس هستند، اينها وابسته به شرق و غرب نيستند و خدمت مىخواهند بكنند و لو اختلاف سليقه داشته باشند. بحث در مجلس از مسائل بسيار مهم است كه بايد بحث بشود، بايد هر مسالهاى با دقت رسيدگى بشود و در كميسيونها اولاً و بعد در مجلس ثانيا و بعد هم در شوراى نگهبان ثالثا رسيدگى بشود كه وقتى يك قانون از مجلس بيرون آمد، يك قانون صددرصد شرعى باشد، چه موافق با احكام اوليه كه مال اسلام است يا موافق با احكام ثانويه كه آن هم مال اسلام است و اين رويه رويهاى است كه اگر انشاءالله باقى بماند مطمئن باشيد كه مجلس با قوت خودش وقتى كه باقى بماند دولت هم اصلاح مىشود و ساير قوايى كه در ايران هستند، آنها هم اصلاح مىشوند يعنى كجروى نمىشود ديگر بشود. كجروى از مجلس شروع مىشد نه اينكه از خارج مىشد. خارج دستور مىداد، اينها راه مىرفتند. و اگر مجلس مستقيم باشد و كارها را آنطورى كه مصالح كشور اقتضا مىكند، آنطورى كه احكام اسلام اقتضا مىكند، آنطور بررسى دقيق بشود و با علاقهمندى بررسى بشود، وقت صرف بشود تا اينكه مساله، هر مسالهاى هست خصوصا مهمات مسائل كه بايد مهمات مسائل را به طور دلسوزانه و به طور جدى بحث طلبگى در آن بكنند. آقايان كه عادت دارند
صحيفه نور ج 18 صفحه 4
به اينكه بحث طلبگى مىكنند و در مدرسهها تربيت شدند و با اشكال رد و دفع و همه اين امور، در قانون هم بايد همين طور باشد براى اينكه اين هم اهميتش همان اهميت است، آن هم اسلام بود، اين هم اسلام است. بنابراين در اين سالى كه انشاءالله مىگذرد و اميد است به خوبى بگذرد و آقايان با خيال راحت مشغول باشند به خدمت به اين مستمندان، به اين مظلومان در طول تاريخ. انشاءالله اميدواريم كه اين سال را به مباركى بگذرانيد و در سال آتيه انشاءالله مجلس باز همين جور مجلس باشد و همين طور افراد در آن باشند كه انشاءالله مسائل حل بشود. مسائلى كه ما الان در مقابلش هستيم و اميدوارم كه مجلسهاى بعد ديگر مواجه با آن نشوند.
مساله، مخالفت همه قدرتمندان دنيا با ايران است
خوب، مساله مخالفت همه قدرتمندان دنياست با ايران، مساله هم يك مسالهاى نيست كه مخفى باشد، خودشان هم اقرار دارند، خودشان هم مىگويند كه نبايد عراق شكست بخورد. ميزان، عراق نيست، صدام نيست. ميزان، پيشرفت اسلام است. اينطور نيست كه آنها براى صدام دلسوزى مىكنند، صدام هم يك آدمى است كه - بعد - (اگر بشود گفت آدم) بعد از بين مىرود، لكن آنى را كه از آن مىترسند از ايران است كه مىترسند يعنى دنبال شكست ايرانند. هر چند رئيس جمهور امريكا ادعا كند كه ما بيطرفىمان، همين تازه هم باز گفته است بيطرفىمان محفوظ است. لكن يك مسالهاى است كه همه مىدانند، ديگر لازم نيست به اينكه ما قرآن برايش اقامه كنيم. همه مىدانند كه ايشان تا چه اندازه بيطرف است در اين مساله. و ديگران هم همين طور، شوروى هم همين طور، فرانسه هم همين طور، ديگران هم همين طور. مساله بيطرفى نيست، مساله طرفدارى از هر رژيمى است غير اسلام و كوبيدن اسلام است به هر ترتيبى كه بتوانند. و بحمدالله اين مجلس و اين ملت و اين ارتش و اين پاسداران و اين ساير ارگانهايى كه در اين كشور هست ايستادهاند در مقابل همه اين امور و مقاومت مىكنند. و اگر انشاءالله اين جنگ - يعنى - تحميلى بر ما از بين برود و دولت سر صبر رسيدگى بكند به حال مستضعفين، تمام مسائل به وسيله مجلس و دولت حل مىشود حتى مساله گرانى. ما همه مىدانيم كه گرانى امروز سرسامآور است و يك دستهاى از آن رنج مىبرند اما در مقابل آن رنجهايى كه خود پيغمبر و همسر بزرگ عزيزش حضرت خديجه در آن چند سال بردند كه مشك را از قرارى كه نقل مىكنند، مشك را مىگذاشتند توى آب و مىمكيدند براى اينكه از آن چربى، مثلاً از آن چيزى كه در مشك هست به آنها برسد. وقتى كه آنها براى اسلام اينطورى عمل كردند و اينطور مقاومت كردند در مقابل دشمنهاى اسلام، شما هم كه ملت و امت همان بزرگوار هستيد نبايد از اينكه فلان چيز كم است، آنى كه كم است ارزاق كه نيست ارزاق كه كم نيست، آنى كه كم است آن وضع آرايشى است كه آنها مىخواستند، يك دسته مىخواستند باشد و ديگر انشاءالله نيست و بايد از بين هم برود. گرانى هست لكن كجاست كه گرانى نيست. اينطور نيست كه گرانى مال كشور ما باشد، همه جا گرانى هست. اگر دولت انشاءالله قدرت پيدا بكند يعنى جنگ تمام بشود و ما به حال عادى برگرديم انشاءالله به مدت كمى
صحيفه نور ج 18 صفحه 5
به بركت اسلام و ملت در صحنه حاضر ايران اين مسائل حل مىشود انشاءالله.
ورود تركيه به عراق براى سركوبى كردها
از مسائل مهمى كه هست و من از يك جنبهاش مىخواهم صحبت كنم، جنبههاى ديگرش حالا صحبت از آن نمىشود من فقط يك جنبهاش را مىخواهم صحبت كنم، آن قضيه ورود تركيه در عراق است براى - كردها - سركوبى كردها. آنى كه من مىخواهم صحبت كنم اين است كه كرد ايران و كرد عراق و كرد تركيه همه كرد هستند. تفاوت اين است كه در كردهاى ايران اكثريتشان با جمهورى اسلامى موافقند و با اين چند دسته فاسدشان مخالفند. الان سرتاسر كردستان ائمه جمعهشان، علماى آنجا، مردمشان با جمهورى اسلامى موافقند، آنى كه فساد مىكنند عبارت از يك دو تا دستهاى است كه بعضشان كمونيستاند و بعضشان بدتر از كمونيست. چى شد كه تمام رسانههاى گروهى عالم راجع به كردهاى ايران اينقدر حساس هستند كه از خود كردها هم حساسترند. خود كردها مىگويند كه ما مىخواهيم كه اين فاسدها از بين بروند، لكن رسانههاى گروهى هميشه ايران را محكوم مىكنند و لحنشان نسبت به ورود تركيه در عراق براى سركوبى كردها يا همفكرى عراق با آنها اگر راست باشد، اين ديگر مسالهاى نيست، خوب آنها آمدهاند مىخواهند مملكتشان را نگذارند كه چيز بشود، آنى كه مساله است اين است كه كرد ايران چرا؟ اگر مسالهاى است كه آنها مىگويند تجزيهطلبند، خوب كردهاى فاسد ما بيشتر هستند، چى شد كه همه عالم سنگينىشان را انداختهاند روى ايران كه اين ايران است كه كردها را چه مىكند و چه، چقدر مىكشد. و همين فاسدهايى كه در خارج نشستهاند و نسبت به كردهاى ايران سينه چاك مىكنند، اينها چطور شد كه راجع به قضيه كردهاى عراق و كردهاى تركيه صحبتى اينقدرها ندارند، اگر باشد هم يك كلمهاى مىگويند و مىگذرند. اين گرفتارىهايى كه بشر به آن مبتلاست اين نحو گرفتارىهاست، اينطور حق كشىهاست كه سرتاسر عالم را فرا گرفته است و اگر چنانچه يك منجى براى اين بشر پيدا نشود (و انشاءالله اميدوارم كه به زودى پيدا بشود و خداوند منجى بزرگ را به داد بشريت برساند) اگر دير بشود اصلاً هلاكت در بين همهشان يك امر ساده عمومى مىشود. يك دسته بيچاره مظلوم در سرتاسر دنيا زير لگد دارند پايمال مىشوند، از هيچ جا خبرى نيست كه راجع به آنها صحبتى بشود. در آمريكا آنقدر مظلومين دارند پايمال مىشوند اصلاً راجع به آمريكا صحبتى نيست كه اين چرا اين كار را مىكند. در شوروى هم آنقدر مظلومين پايمال مىشوند، صحبتى از آن هم نيست. در منطقه هم همين طور، آنقدر مردم و ملتهاى خودشان را، آن هم صحبتى نيست. اين فقط اينجاست، ايران است كه حكومتش دارد اختناق ايجاد مىكند و مردم همهشان مخالف با حكومت هستند لكن سرنيزه است كه اينها را حاضر كرده و اينها مىآيند در خيابانها، كه اين در دنيا بايد اسم اين را چى گذاشت؟ آنى كه قلم دستش مىگيرد و اينها را مىنويسد، بايد چه اسمى رويش بگذاريم؟ آنى كه دستور مىدهد به اين رسانهها و همه را هماهنگ مىكند يك وقت مىبينى از همه جا يك صدا بلند مىشود، اين را بايد چى
صحيفه نور ج 18 صفحه 6
اسم بگذاريم رويش كه اينها چى مىگويند؟ اينها چه جور جمعيتى هستند؟ بافت مغزى اينها چه جور است؟ اين گرفتارىهاست كه جمهورى ما در اين چند سالى كه تحقق پيدا كرده است داشته و مجلس هم داشته و همه دولت و ديگران هم داشتند. اگر چنانچه اين گرفتارىهاى مرتفع بشود و دنيا سر عقل بيايد و آن چيزى كه واقعيت است بگويد، آن چيزى كه واقعيت است تبليغ بكند، كار ما آسان است.
حالا من نمىدانم كه اين آقايانى كه آمدند و رسيدگى كردند به خرابىهاى ايران و رفتند در عراق هم يك دسته فقط مجروح جنگى را آوردند به آنها نشان دادند كه اينها در بين شهرها اينطور شدند لكن خرابىاى نداشتند كه نشان بدهند شايد دو تا ديوار هم خراب كردند كه نشان بدهند، آيا اينها بعد چه خواهند گفت؟ خواهند گفت كه هم ايران خلاف كرده و هم عراق، ديگر هيچ حرف ديگرى نيست؟ كه خوب واقعا اينها مىخواهند رسيدگى كنند و مىخواهند بفهمند كه اندازه چى بوده، ايران چه كرده، آنها چه كردند؟ در همان وقتى كه اينها مشغول رسيدگى بودند، آنها مىزدند ايران را. اين دلالت بر اين مىكند كه آمدند اينها با ما هستند، شما بيخودى خواستيد كه اينها بيايند حالا ما منتظر اين هستيم كه ببينيم اينها چه مىكنند و چه خواهند كرد و چه خواهند گفت. اميدوارم كه اينها هم به حسب وجدان انسانى عمل بكنند و آنچه كه هست گزارش بدهند. بعد هم كه گزارش دادند، آنهائى كه گزارش را مىگيرند، كارى به اين ندارند كه امريكا چه نظرى در اين مساله دارد و شوروى چه نظرى دارد و فرانسه چه نظرى دارد، به اينها كار نداشته باشند و حكومت واقعى بكنند و آنچه هست به حسب واقع بگويند. ما هيچ توقعى از آنها نداريم الا اينكه آنها همان كه هست بگويند.
و من اميدوارم كه اين مردم در صحنه ما بيشتر در صحنه باشند، از جنگ خسته نشوند. جنگ در اسلام يك امرى بوده است كه از آنوقتى كه اسلام حكومت پيدا كرد جنگ هم همراهش بود، قبل از آن هم دنبال اين بودند كه نقشهها را درست كنند، لابد اينطور است. همچو كه مدينه آمد رسول خدا و حكومت تشكيل شد، جنگ يا جنگ تحميلى بود يا هر چى بود در جنگ بود تا آخر عمرش. آن روز هم كه به لقاءالله مىخواست پيوند كند، بپيوندد، آن روز هم جيش اسامه اش بيرون شهر بود كه مىخواست جنگ بكند. اين جنگ يك چيزى است كه براى عدالت، جنگ لازم است. اگر مردم عادل باشند كه ديگر جنگى در كار نيست، اگر مردم انسان باشند كه ديگر جنگى در كار نيست. لكن وقتى كه يك دسته، اكثريت مستضعفين پايمال دارند مىشوند، وقتى كه تمام حيثيت اسلام و مسلمين در خطر است، وقتى كه تمام حيثيت همين ملت ما در خطر است، ما كه جنگ را شروع نكردهايم، ما الان هم در حال دفاع هستيم - ما - هر روز تقريباً بايد گفت بىاستثناء آبادان تقريبا بىاستثناء هر روز كوبيده مىشود، زايد بر آن هم جاهاى ديگرى كه همه مىدانيد. ما مىخواهيم كه دست اينها كوتاه بشود كه به ما اينطور، به ملت ما اينطور تعدى نكنند. ما دفاع داريم مىكنيم و ما از اول هم دلمان مىخواست كه جنگى نباشد و همه صلح باشد اما مىپذيرند شما اينكه ما و صدام كه دشمن اسلام است، از اول دشمن اسلام بودند، آنوقت كه من نجف بودم مىدانستم كه اينها دشمن اسلام هستند، همينها را مرحوم آيت الله حكيم تكفير كرد. اينها مشركند، ملحدند. شما مىپذيريد كه ما با آنها سر يك ميز بنشينيم و
صحيفه نور ج 18 صفحه 7
مصالحه كنيم، مصالحه اينكه خوب، حالا شما اين كارها را كرديد عذر بخواهيد ما هم بگوئيم كه ما هم اين كارها را كردهايم؟ هيچ وجدان انسانى، اسلامى مىپذيرد اين را؟ يا خير، ما بايد آن مطلبى كه داريم، حق است و همه عالم اگر انصاف داشتند مىپذيرند و - مىپذيرفت - ما آن را مىخواهيم ما چيز زايدى نمىخواهيم، ما همان را مىخواهيم، از اول جنگ هم گفتيم ما جنگجو نيستيم، ما مدافع هستيم، دفاع هم يك حق مسلمى است كه اسلام و غير اسلام براى انسان قائل است. كه - به - ما الان در حال دفاع هستيم. ما جوانهايمان تاكنون آنقدر شهيد دادهاند، تاكنون مادرها آنقدر شهيد دادهاند، پدرها آنقدر شهيد دادهاند، جوانها آنقدر خون خودشان را دادهاند، براى اينكه شر اين قدرت بزرگ از سر ايران كم بشود، حالا كه بحمدالله رسيديم به اينجائى كه دستها كوتاه شده، حالا ما كوتاه بيائيم تا آنها دستشان بلند بشود؟ من به شما عرض مىكنم اگر ما يك قدم عقب بنشينيم، آنها صد قدم جلو مىآيند. ما محكم بايد در مقابل اينها بايستيم تا اينكه آن آدمى كه اين فساد را در اين منطقه ايجاد كرده است سركوب بشود و آنهايى كه وادار كردند اينكه اين آدم اينطور، اين خبيث اينطور با مردم عمل بكند. آنها هم رسوا بشوند در دنيا، كه اينها بودند كه مىگويند كه ما طرفدار مثلاً چه هستيم و ما مىخواهيم صلح باشد و همه قدرتهاى ما دنبال اين است كه صلح بشود.
ما هم آمريكا را مىشناسيم و هم شوروى را مىشناسيم كه اينها هيچ كدام صلح طلب نيستند هر دوشان جنگجو و با اسلحه مىخواهند ديگرى را از بين ببرند، منتها خوب دو تا قدرت در مقابل هم ايستادهاند و اللهم اشغل الظالمين بالظالمين نه او جرات مىكند كه يك كارى بكند، نه اينها جرات مىكنند يك كارى بكنند. لكن نتيجه اينكه همه مظلومين جهان دارند صدمهاش را مىبينند، دارند پايمال مىشوند و ما مىخواهيم كه خداى نخواسته يك وقت ايران اين نحو نشود دوباره اين افعىها از اطراف بريزند و هر چى داريد شما ببرند و هر فسادى مىخواهند ايجاد كنند و جوانهاى شما را به آن فسادى كه در زمان رضاشاه و محمدرضا شاه مىخواستند بكشند كشيده بشود. وقتى ما - مىخواهيم - حقيم و مىخواهيم حق را در اين ديار و انشاءالله در جاهاى ديگر پياده بكنيم، ما چه باكى داريم از اينكه مثلاً ميوه گران است؟ ميوه گران هم ما و شما و همه برايمان گران است. يا فرض كنيد كه فلان چيز كم است البته اگر كسى يادش باشد در اين جنگهاى سابق مىداند كه قحطى بود كه پدر مردم را در مىآورد، نه گرانى، قحطى بود. بحمدالله حالا قحطى نيست و مردم از اين حيث نگرانى ندارند كه چيز نباشد. از حيث گرانى ما هم نگران هستيم از اين گرانى، همه نگران هستند اما چاره چى است؟ چه مىتوانيم بكنيم؟ البته فكرهايى دارند مىكنند و انشاءالله اميدوارم موفق بشوند كه اين مساله هم انشاءالله حل بشود كه اميدوارم كه هم مجلس و هم دولت و اينها مشورت كنند با هم و راهى پيدا كنند كه انشاءالله اين مشكل ملت هم حل بشود. و من از خداى تبارك تعالى براى همه شما سلامت و توفيق و عزت و عظمت خواستارم و براى شهداى 15 خرداد و از 15 خرداد تا حالا شهدائى كه در راه اسلام جان خودشان را از دست دادند علو مقام و مرتبه مسئلت مىكنم و براى بازماندگان آنها انشاءالله صبر و اجر مسئلت مىكنم و از همه آقايان مىخواهم كه در مجالسى كه دارند به اين ملت دعا بكنند و از
صحيفه نور ج 18 صفحه 8
دعاهايى كه از ائمه معصومين وارد شده است غفلت نكنند و ماه شريف رمضان در پيش است و ماه شريف شعبان الان ماها در آن هستيم، از ادعيه ائمه معصومين استفاده كنند و براى اين ملت خير و سلامت طلب كنند و براى دشمنان اسلام خذلان و شكست را بخواهند.
والسلام عليكم و رحمة الله
menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 11
تاريخ: 15/3/62
پيام امام خمينى به مناسبت سالگرد قيام 15 خرداد
بسم الله الرحمن الرحيم
سالروز پانزدهم خرداد 42 فرا رسيد. ملت عظيمالشان ايران خردادها را يكى پس از ديگرى پشت سر گذاشت و به رغم تبهكاران جهان و سر سپردگانشان كه با انواع سلاحها ملت ستمديده ايران را تهديد به سقوط مىكردند و خوابهاى خرگوشى براى بلعيدن كشور و چپاولگرىهاى روزهاى سياه ستمشاهى مىديدند، امروز كه پانزدهم خرداد 62 را مشاهده مىكنيم، استحكام پايههاى حكومت اسلامى و قدرت نظام جمهورى و قواى نظامى و انتظامى از ارتش و سپاه سلحشور پاسداران و كميتهها و ژاندارمرى و شهربانى و بسيج و ديگر قواى عظيم مردمى روزافزون است و با عنايات خاصه خداوند متعال و پشتيبانى ولى عصر و ناموس دهر ارواحنا لمقدمه الفداء ملت دلاور ايران مشكلاتى را كه هر يك براى از پاى درآوردن يك كشور قدرتمند كافى بود، يكى پس از ديگرى پشت سرگذاشته و چون سدى عظيم و صفى مرصوص در مقابل تبهكاران و تفالههاى آنان ايستاده است و توطئههاى شياطين بزرگ و كوچك خارج و داخل را به خواست خداوند قادر خنثى نموده و خط بطلان بر خيالات فاسدى كه بدخواهان و فرصتطلبان در مغزهاى پوچ خود مىپروراندند كشيده است.
ما امروز دورنماى صدور انقلاب اسلامى را در جهان مستضعفان و مظلومان بيش از پيش مىبينيم و جنبشى كه از طرف مستضعفان و مظلومان جهان عليه مستكبران و زورمندان شروع شده و در حال گسترش است، اميد بخش آتيه روشن است و وعده خداوند تعالى را نزديك و نزديكتر مىنمايد. گويى جهان مهيا مىشود براى طلوع آفتاب ولايت از افق مكه معظمه و كعبه آمال محرومان و حكومت مستضعفان. از پانزدهم خرداد 42 كه حكومت مستكبران جبار در اين سرزمين به اوج خود رسيده بود و مىرفت تا عربده شوم انا ربكم الاعلى از حلقوم فرعون زمان طنين افكند، تا 22 بهمن 57 كه پايه حكمرانى جباران عصر در اين مرز و بوم فرو ريخت و تخت تاج دو هزار و پانصد ساله فرعونگونه ستمشاهى به دست تواناى زاغهنشينان و ستمديدگان تاريخ بر باد رفت و طومار تاراجگرىها و حكمفرمايىهاى شيطان بزرگ و شيطانكهاى وابسته و پيوسته به آن در هم پيچيده شد، ايامى معدود بيش نبود. و از 22 بهمن 57 تا امروز كه 15 خرداد 62 را در آغوش مىگيريم ساعاتى محدود بيش نيست ولى تحولى كه كمتر از صد سال بعيد به نظر مىرسيد با تقدير خداى بزرگ در اين
صحيفه نور ج 18 صفحه 12
ايام معدوده و ساعات محدوده تحقق يافت و جلوهاى از وعده قرآن كريم نورافشانى كرد و چه بسا كه اين تحول و دگرگونى، در مشرق زمين و سپس در مغرب و اقطار عالم تحقق يابد. وليس من الله بمستنكر كه دهر را در ساعتى بگنجاند و جهان را به مستضعفان، اين وارثان ارض بسپارد و آفاق را به جلوه الهى ولى الله الاعظم صاحب العصر ارواحنا له الفداء روشن فرمايد و پرچم توحيد و عدالت الهى را در عالم بر فراز كاخهاى سپيد و سرخ مراكز ظلم و الحاد و شرك به اهتزاز در آورد. و ما ذلك على الله بعزيز
و ملت عظيم ايران لازم است كه شكر نعمتهاى غيرمتناهى الهى را در سالروز 15 خرداد به جان و دل بجا آورد و تمام آنچه گذشته و مىگذرد را از عنايات خاصه خداوند متعال بداند كه هر چه هست از اوست و به سوى اوست. و رمز پيروزى اسلام بر كفر جهانى را در اين قرن كه پانزدهم خرداد 42 سرآغاز آن بود، در دوازدهم محرم حسينى جستجو كند كه انقلاب اسلامى ايران، پرتوى از عاشورا و انقلاب عظيم الهى آن است. ملت بزرگ ما بايد خاطره عاشورا را با موازين اسلامى هر چه شكوهمندتر حفظ نمايد و به بركت آن و ارزش بىحساب ثارالله با حضور در صحنه، انقلاب عظيم خود را هر چه پايدارتر نگه دارد و از پشتيبانى قواى مسلح در جبهه و پشت جبهه، دست جنايتكاران را از ميهن خويش قطع نمايد و طمع غارتگران جبار را براى هميشه ببرد و با پشتيبانى از نيروهاى نظامى و انتظامى، توطئههاى گروهكهاى منحرف از اسلام را كشف و به مقامات مربوطه گزارش دهد.
اينجانب در پانزدهم خرداد 62 كه بحمدالله تعالى قدرت اسلام و دولت جمهورى اسلامى در منطقه زبانزد است، به دولتهاى كشورهاى اسلامى هشدار مىدهم كه از اشتباهات گذشته دست بردارند و با يكديگر دست برادرى دهند و با خضوع در مقابل خداوند تعالى و اتكال به قدرت اسلام، دست ظالمانه جباران و غارتگران جهانخوار خصوصا آمريكا را از منطقه كوتاه كنند و اين توافق آمريكائى، صهيونيستى، لبنانى را كه سلطه آمريكا را در منطقه استوارتر و اسرائيل را بر كشور اسلامى لبنان و پس از آن بر ساير كشورهاى اسلامى و عربى چيره خواهد كرد، محكوم و عملا نقض نمايند. و بدانند چنانچه كراراً گفتهام و شنيدهايد، اسرائيل به اين قراردادها اكتفا نمىكند و حكومت اعراب را از نيل تا فرات غصبى مىداند و دير يا زود با كمك آمريكا به نقشه شوم خود، اگر خداى نخواسته فرصت پيدا كند و حكومتهاى عربى از خواب گران بيدار نشوند، جامعه عمل مىپوشاند. آيا براى مسلمانان و حكومتهاى كشورهاى اسلامى ننگ نيست كه آمريكا از آن طرف دنيا بر مقدراتشان حكومت كند و به دست اسرائيل كافر غاصب همه را به دام اندازد و به خاك سياه بنشاند؟ آيا وقت آن نرسيده است كه عمق توطئه و شيطنت آمريكا در وادار نمودن صدام عفلقى به هجوم به يك كشور اسلامى قدرتمند را بفهمند؟ آيا نمىدانند كه وادار نمودن دولتهاى منطقه را مستقيم يا غيرمستقيم به كمك مالى و نظامى و تبليغاتى، به صدام، دشمن با اسلام، نقشه شيطانى است كه شماها با دست خود تيشه به ريشه خود زنيد و موجبات هلاكت خود و مسلمانان منطقه را فراهم نمائيد؟ آيا مسلمانان غيور منطقه باز به سكوت مرگبار خود ادامه مىدهند كه آمريكا و اسرائيل با مقدرات آنان
صحيفه نور ج 18 صفحه 13
بازى كنند و اسلام را تحت سلطه آمريكا درآورند؟ آيا درست است كه شوروى مسلمانان افغانستان را زير شديدترين فشارها قرار دهد و كشور اسلامى افغانستان را اشغال كند و شما ساكت باشيد؟ آيا روحانيون متعهد و نويسندگان و روشنبينان متعهد نسبت به اسلام و مقدرات مسلمين باز به سكوت خود ادامه مىدهند و در انتظار مرگ اسلام روز شمارى مىكنند؟ آيا اين يك مشت آخوندهاى روحانىنما كه با تشبث صدام محتضر، در بغداد جمع و به اسم اسلام و به نفع شرك، با اسلام به خيانت برخاستهاند، جواب خداوند را در روز رستاخيز چه مىدهند؟ متصديان محترم جمهورى اسلامى كراراً تذكر دادند كه دولت و ملت جمهورى اسلامى، طالب اخوت ايمانى با مسلمانان جهان و منطقه و طالب زيست مسالمت آميز با همه كشورهاى عالم است و امروز نيز كه تنها قدرت منطقه است، همان مطلب را تكرار مىكنند و صلاح مسلمانان را در وحدت مقابل جهانخواران و سلطهجويان مىدانند و نفاق و تفرقه را همان نحو كه قرآن كريم فرموده است موجب شكست و هلاكت مىدانند.
ملت و دولت ايران امروز كه سالروز پانزدهم خرداد 42 و روز پانزدهم خرداد 62 مىباشد از هر زمان پيوستهتر و مصممتر و قوىتر در مقابل تجاوزگران و كمككاران به آنان ايستاده و در صورت ادامه كمك به متجاوز كافر، راه ديگرى كه هيچ گاه خواست آنان نيست را در پيش خواهند گرفت و همانطور كه حزب بعث عراق را به فاجعه و دريوزگى و تشبث به اين و آن كشاندند، با ديگر متجاوزان و كمككاران آنان نيز مىتوانند همانگونه عمل كنند. و بايد دولتهاى منطقه بدانند كه در وقت گرفتارى آنان، آمريكا و هيچ قدرت ديگر پشتيبانى از آنان نخواهند كرد. خداوند تبارك و تعالى مىفرمايد: و لا تركنوا الى الذين ظلموا فتمسكم النار . خداوندا! ما آنچه امر فرمودى به مراعات حق اخوت و نصيحت به برادران اسلامى عمل كرديم و آنان را به صلح و صفا دعوت نموديم و از تفرقه و نزاع تحذير كرديم، تو خود آنان را از خواب غفلت بيدار فرما كه آنان در لب پرتگاه و حفير جهنم واقع شدهاند و مقدرات اسلام را تقديم دشمنان خداوند مىنمايند و از عاقبت شوم آن بىخبرند. بار الها! تو عنايت فرمودى كه خرداد خونين عصر طاغوت به خرداد حكومت اسلامى در كشور ولى الله الاعظم ارواحنا لمقدمه الفداء تحول يابد. ما عاجزانه از مقام مقدس تو مىخواهيم كه عنايات خاصه خود را بر اين ملت كه براى رضاى تو قيام كرده و از 15 خرداد خونين تاكنون از پاى ننشسته و جان و جوان و مال خود را فداى اسلام عزيز و ميهن خود نموده، مستدام بدارى و قواى مسلح اسلام را بر قواى كفر پيروز فرمايى و اسلام را در جهان گسترش دهى و دست ستمكاران مستكبر را از تجاوز به محرومان و مستضعفان قطع نمايى و دلهاى همه ما را به نور هدايت خويش منور فرمايى و ملت عزيز ايران را در پيشبرد جمهورى اسلامى و سركوب منحرفان و مخالفان با اسلام و پيروان آن مصممتر فرمايى تا اين انقلاب را به انقلاب جهانى مهدى موعود ارواحنا فداه ادامه دهند و جوانان عزيز ما را در جبهههاى دفاع از قرآن مجيد و اسلام بزرگ هر چه سريعتر پيروز فرمايى و شهداى مظلوم اسلام را بويژه شهداى نهضت و انقلاب اسلامى ايران از پانزدهم خرداد 42 تاكنون، به رحمت جاويد خود غريق فرمايى و پدران و مادران و همسران و بستگان آنان را صبر و اجر وافر عنايت نمايى و آسيب ديدگان در جبهه و
صحيفه نور ج 18 صفحه 14
پشت جبهه راشفا و سلامت مرحمت فرمايى و قوه تقنينيه و قضائيه و مجريه و ساير متصديان امور و خدمتگزاران به اسلام و مسلمين و مخلوق خدا را هر چه بيشتر تقويت فرمايى.
والسلام عليكم و رحمة الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 15
تاريخ: 16/3/62
تلگرام تسليت امام خمينى به مناسبت درگذشت آيت الله انگجى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجتالاسلام آقاى ملكوتى امام جمعه محترم تبريز دامت افاضاته
خبر رحلت عالم بزرگوار جناب حجتالاسلام آقاى انگجى رحمة الله عليه موجب تاسف و تاثر گرديد. سوابق ايشان و خانواده معظمشان در حكومت طاغوت و مخالفتهايشان با ستمشاهى بر اهالى آذربايجان معلوم است. مراتب تاسف اينجانب را به اهالى محترم بويژه علماى اعلام و حجج اسلام دامت بركاتهم و خانواده معظم ايشان ابلاغ فرمائيد. از خداوند تعالى رحمت براى ايشان و سلامت و صبر براى خاندان محترمشان خواستار و پيروزى براى ملت ايران بويژه اهالى محترم آذربايجان خواستارم.
والسلام عليكم و رحمة الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page