-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 158
تاريخ: 16/12/58
بيانات امام خمينى در ديدار با پزشكان و پرستان
به اسم تمدن ملت را عقب راندند
اعوذ با لله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
شما آقايان بهتر مىدانيد كه به ملت ما چه گذشت، شما كه در بيمارستانها بوديد و كفيل حال مجروحين و مصدومين و قتلى بوديد، بهتر از ما اطلاع داريد، مىدانيد كه اينها با اسم ترقى چه كردند با مملكت ما و با اسم تمدن چطور ما را عقب راندند، نيروى انسانى ما را هدر دادند، تمام شوون ملى ما را به شكست دادند.
من از شما آقايان كه در اين اوقات سختى، با بيماران كه خودتان بودند، همه از خودمان بودند، با اين مجروحين و مصدومين همراهى كرديد، زحمت كشيديد، من از همه شما متشكرم و خداوند اميدوارم كه از همه شما راضى باشد، شماها در اين موقع از زمان از جندالله بوديد ،براى خدا انجام اين وظايف را كرديد، من از بانوان شما و از آقايان، از همه تشكر مىكنم. خداوند همه شما را عزت و سلامت و سعادت بدهد، آزادى بدهد.
ماموريت خرابكارانه شاه براى وطنش
ما در اين پنجاه و چند سال روى آزادى را نديديم. شما جوانها يادتان نيست كه در زمان رضا خان چه گذشت بر اين ملت، من از اول تا حالا شاهد قضايا بودم، من همه تلخىهايى كه از زمان اين پدر و پسر گذشته است بر ملت ما، آن تلخىها را چشيدهام و شما آقايان همين زمان اين را و شايد اخيراً زمان اين را بعضيتان مطلع شديد و ديديد چه كردند اينها با ما. او را انگليسىها آوردند و مامور كردند (اين را متفقين به حسب آنطورى كه خودش در كتاب نوشت و بعد شنيدم كه آن جمله را برداشتند، خودش در كتاب نوشت كه متفقين كه آمدند اينجا، صلاح ديدند كه من باشم ) ماموريت براى وطن داشت كه اين وطن را به شكست برساند، به عقب برگرداند، ماموريت داشت كه اقتصاد ما را فلج كند، ماموريت داشت كه دانشگاههاى ما را نگذارد عمل بكنند، ماموريت داشت كه زراعت ما را و كشاورزى ما را بكلى ساقط كند، ماموريتها را هم خوب انجام داد، ماموريت داشت كه همه خزائن ما و مخازن ما را به رايگان بلكه بدتر از رايگان، آنكه به آمريكا داد نه
صحيفه نور ج 5 صفحه 159
اينكه رايگان بود بلكه عوضش پايگاه براى آنها درست كرد، نفت داد و پايگاه براى خود امريكايىها در ايران عوض نفت درست كرد، يعنى هم عوض به جيب آنها رفت هم معوض به جيب آنها رفت، ماموريت را خوب انجام داد لكن آنها هم خيلى پشتيبانىها را، گفتند هى پشتيبانى مىكنيم، چه تهديدها كردند، چيزها گفتند. لكن ملت بحمدالله ايستاد و با اينكه هيچ دستش نبود، قوت ايمان داشت يعنى يك نهضت اسلامى بود، همه با اسم اسلام جلو مىرفتند، چون با اسم اسلام بود و با ايمان به خدا بود بر همه قدرتهاى بزرگ، ابرقدرتها غلبه كردند و آن دستگاه بزرگ را فر و ريختند با دست خالى، با توپها و تانك و همه را شكست دادند و كاخها را فرو ريختند و حالا او را آمريكايىها هم قبولش ندارند، آن رقيق شفيقش ملك حسن هم مىگويد اين را به عنوان يك آدم عادى مىپذيرم، ملك حسينش هم مثل ملك حسنش ،همه به او پشت كردند و خداى تبارك و تعالى از او انتقام خواهد كشيد.
كيفر واقعى شاه تنهابدست خدا و در دنياى ديگر ميسر است
انتقام اينطور مجرمها را ما نمىتوانيم بكشيم، براى اينكه كسى كه يك نفر را بكشد، يك جان را از بين ببرد، جان او هم باندازه اوست - او، ديگر او - به اندازه يك نفر كه كشته شد، ما قصاص مىتوانيم بكنيم، كسى كه صدها هزار نفر را به كشتن داده است، كسى كه صدها هزار نفر را به زجر در زندانها و در بيغولهها جاى داده است، اين جز اينكه در يك عالم ديگرى كه ابدى است، براى هر يك از اينها يك حسابى باز مىشود و اينجا قدرت نيست براى اين كار. ما يك نفر را مىكشيم به جاى يك نفر، جان اشخاص، فرق ما بين شاهش و گدايش و مجرمش و غير مجرمش فرقى نيست بلكه جانهاى اينها شريفتر از اوست.
ما نمىتوانيم، بشر نمىتواند اين مجرمهاى بالذات را ازشان انتقام بكشد، براى اينكه آخرش هر چه زجر بكند، يك نفر را زجر كرده و اين يك نفر هزاران نفر را. ما چطور مىتوانيم،يك نفر در مقابل يك نفر ما مىكشيم، اين هزاران نفر را كشته است، هزار دفعه كه نمىتوانيم بكشيم لكن آنجائى كه خداوند بخواهد انتقام بكشد، مىكشد، زنده مىكند، مىكشد، زنده كند، براى هر يك از اينها شكنجه مىكند، چه شكنجه اى، شكنجههايى غير از اينكه در اينجاست. انتقام را خداى تبارك و تعالى انشاءالله مى كشد از اينها.
هر چه براى خدا باشد محفوظ است
من تكرار مىكنم اينكه شما آقايان كه در اين مدت زحمت كشيديد، پيش خداى تبارك و تعالى ماجور هستيد، اينكه براى خدا باشد، جائى نمىرود، هست، محفوظ است براى شما، هر چه كه براى خدا باشد منسى نخواهد شد، محفوظ خواهد بود. براى خدا كار بكنيد، از حالا به بعد هم براى خدا، براى سازندگى يك مملكتى كه خراب است.
صحيفه نور ج 5 صفحه 160
همه چيزمان خراب و درهم و برهم و همه بايد با هم با يك صدا اين نهضت را نگذاريد كه به سستى بكشد، حفظ كنيد، همه مكلفيم كه حفظ كنيم اين را، با اين نهضت اسلامى ما تا اينجا آمديم و قدرتها را عقب زديم، با اين نهضت اسلامى بايد سازندگى كنيم از حالا به بعد، يعنى همه با هم، همه با هم به جلو برويم، همه با هم به يك تمدن صحيح، نه تمدن محمدرضائى، تمدن الهى، تمدن رسول اللهى، آنكه همه اقشار بشر را، سياه و سفيدش را هيچ فرق نمىگذارد مگر اينكه به تقوى ان اكرمكم عندالله اتقيكم ميزان تقوى است، ميزان انسانيت است.
خداوند همه شما را تائيد كند و همه با هم انشاءالله اين راه را طى بكنيد و همه با هم انشاءالله به بهشت اعلى برويد .
و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 161
تاريخ: 16/12/58
بيانات امام خمينى در ميان جمعى از پزشكان
بايد طبيب جسمى و طبيب روحى وحدت داشته باشند
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
يكى از آثار اين نهضت اين شد كه ما با رخسارهايى مواجه مىشويم كه قبلاً به واسطه قعاليتهايى كه عمال اجانب و خود اجانب در مدتهاى طولانى كرده بودند از هم جدا بوديم، همه قشرها از هم جدا بودند. ما يعنى روحانيت ، با شما يعنى اطباى ارجمند، قوه مان فرق دارد با آنهاى ديگر. العلم العلمان : علم الابدان و علم الاديان روح. جسم با هم وحدت دارند، جسم ظل روح است، روح باطن جسم است، جسم ظاهر روح است، اينها با هم يكى هستند، جدايى از هم ندارند. همانطورى از هم ندارند. همانطورى كه جسم انسان و روح انسان وحدت دارد بايد طبيب جسمى و طبيب روحى وحدت داشته باشند. اينها بايد يك باشند و مع الاسف ما را از هم جدا كردند، ما را از همه اقشار جدا كردند. روحانيت را يا به نسيان، به طاق نسيان سپردند يا لكه دار كردند. شما را از نظر ما انداختند، ما را از نظر شما انداختند. اين خيانتى بود كه در عرض قريب سيصد سال اجانب با كارمنداهاى خودشان، با عمال خودشان انجام دادند. دانشگاه را از مدارس ما جدا كردند بلكه هر يك را مخالف ديگرى كردند. اقشار ملت ما را از هم جدا كردند. اين خيانت بزرگى بود كه به ما و به ملت ما كردند تا ما را به اين روزها نشاندند، نه تنها اقشار يك ملت را از هم جدا كردند، ملتها را از هم جدا كردند به طورى كه ملت ايران با ملت تركيه هيچ روابط ندارد. اصولاً، اگر مخالف نداشت موافقت هم نداشت، بى تفاوت بود. اگر مصيبتى به برادرهاى ترك ما مثلاً مىرسيد يا عرب ما، برادرهاى فارس ما بى تفاوت بودند و به عكس اگر به ما مصيبتى مىشد، اينها بى تفاوت بودند. اين بى تفاوتى از همين عمال اجانب و خود اجانب ايجاد شد كه تا توانستند مخالفت ايجاد كنند و اگر نتوانستند غفلت ايجاد كنند و ما را غافل كردند از مقدرات خودمان، غافل كردند، از مقدرات برادرهاى خودمان هم غافل كردند. ما بايد از اين به بعد اين هوشيارى كه ملت ما پيدا كرده است جديت كنيم كه اين ادامه پيدا كند.
انسانهاى ما را يا از ما گرفتند و يا به مراكز فحشا كشيدند
ما صدمه اين غفلتها را سيصدسال است كه داريم مىخوريم. پنجاه و چند سال است كه
صحيفه نور ج 5 صفحه 162
پير مردهاى ما، آنهايى كه به سن من يا يك قدرى هم كمتر هستند پنجاه و چند سال است كه عذاب اليم اين طايفه را كشيدند و شما جوانها هم بيست و چند سال است كه ديديد هر چه ديديد و شنيديد هر چه شنيديد. همه ذخائر ما را از بين بردند، نيروى انسانى كه از همه ذخائر بالاتر است از بين بردند، انسانهاى ما را كه بايد مقدرات اين مملكت در دست آنها باشد و مملكت را آباد كنند، معنويتش را آباد كنند. ماديتش را آباد كنند، اين نيروها را از دست ما گرفتند يا به مراكز فحشا كشيدند. تمام مراكز آموزشى را اينها مراكز فحشا قراردادند. سينما كه يكى از مراكز آموزشى است در دنيا، راديو و تلويزيون كه يكى از مراكز آموزشى است براى همه ما، آموزش براى همه طبقات، دستگاهى است كه بايد همه ملت را آموزش بدهد اينها به صورت ديگرى واژگون در آوردند. سينماها را مراكز فحشاء تقريبا قرار دادند. راديوها تبليغاتشان ديديد چه بود، تلويزيون هم همين طور. اينهائى كه امروز به خدمت اسلام در آمدند بايد اصلاح بشوند و مشغولند به فعاليت براى اينكه اصلاح بشوند. الان هم اين تتمه رژيم فاسد در آنها هست، در مطبوعات ما هست، در روزنامههاى ما هست، در مجلات ما هست، الان هم آن فساد هست، آن تتمه بايد به تدريج - اينها - اصلاح بشود. اين اخلاق فاسدى كه در جوانهاى ما ايجاد كردند باز هم تتمهاش هست لكن بايد اصلاح بشود. خدا مىداند كه اين مراكز فحشا با جوانهاى ما چه كرد، براى آنها همه چيز را تهيه كردند كه غفلت كنند از همه چيز خودشان. مراكز فحشا را درست كردند به رايگان دادند، دعوت كردند، دعوتها كردند جوان هاى ما را كشيدند در آن مراكز و از مقدرات خودشان غافلشان كردند.
ما هر چه داريم از ايمان به خدا و وحدت كلمه است
من خدا را شكر ميكنم كه در ظرف اين يكسال، يكسال و نيم يك تحول اساسى در ملت ما پيدا شد، جوانهاى ما توجه به مسائل روز پيدا كردند منصرف شدند از آن، اكثرا از آن چيزهائى كه قبلا بود، متحول شدند، منصرف شدند، تحول هايى معنوى پيدا شد كه اين تحولها را نمىتوانيم اسمى روى آن بگذاريم الا اينكه دست خدا بود توى كار. بشر نمىتواند تحول روحى در همه طبقات، اين را كرارا گفتم كه يك پاسبان مىآمد يك بازار را سرتاسر هرامرى را كه مىكرد اطاعت مىكردند و براى خودشان حق چون و چرا قائل نبودند، نه اينكه حق قائل بودند و نمىكردند، اصلا وضع روحى شان را اينطور كرده بودند كه حرف كوركورانه بايد اطاعت كرد، همين طور كه ارتش ما هم اينطور بود. مردم را اينطور كرده بودند كه مثل گوسفند اطاعت كند، سر تا پا اطاعت باشد چه فرمان سلطان چه فرمان خدا، چه فرمان ايزد چه فرمان شاه اين كلمه را در اذهان بچههاى ما از بچگى رشد دادند، آن هم اين شاه. يك تحولى پيدا شد در ظرف يكى دو سال كه همين جمعيتى كه از پاسبان آنطور وحشت داشتند، با تانكها حمله كردند و به شاه هر چه خواستند گفتند و او را هم بيرونش كرد. همين جمعيت كه ديروز از يك ستارهدار آنطور خوف و وحشت مىكرد مشتش را گره كرد مقابل همه ايستاد و همه را بيرون كرد. اين غير از تحول الهى، غير از حكم الهى نيست. ايمان است، اگر ايمان نبود، نمىشد. ايمان
صحيفه نور ج 5 صفحه 163
مىخواهد. ايمان به خدا اين كار را كرد، ايمان به مبادى اسلامى اين كار را انجام داد، همه با هم، همه با هم گفتند كه ما اسلام را مىخواهيم. اين ايمان بود، قدرت ايمان غلبه كرد بر اين قدرتها و الا ما كه چيزى نداشتيم. با همان كاردهاى توى مطبخها و با همان - عرض مىكنم - چوبها و با همان چيزها آمدند بيرون و غلبه كردند بر اين تانكها و توپها و مسلسلها و اينها، گفتند اينها ديگر اثر ندارد در مقابل ايمان اثر هم نداشت و نتوانست اثر بكند. ايمانتان را حفظ كنيد آقا، ايمان به خدا را حفظ كنيد، وحدت كلمه را حفظ كنيد، اين نهضت را حفظ كنيد. ما هرچه داريم از اين ايمان و وحدت كلمه، آنها ايمان را از ما خواستند بگيرند و وحدت كلمه را. كوشش كردند براى اين دو تا و خداى تبارك و تعالى نخواست و با ما بود و متحول كرد يك مملكت و يك ملتى كه اعتنا به مسائل دينى نداشت متحولشان كرد به طورى كه همه توجه دارند. همه با اينان به ميدان آمدند. يك ملتى كه باهم دعوا داشتند، اين شهر با آن شهر، خود شهر، اين محله با آن محله، اين جوان با آن جوان، يك دفعه يك تحول الهى پيدا شد كه حسن تعاون پيدا شد. يكى از دوستان من مىگفت كه در تهران من در اين تظاهرات ديدم كه يك پيرزنى يك جائى ايستاده يك كاسهاى دستش است تويش پول است، گفت لابد اين حالا مىخواهد يك پولى جمع بكند، رسيدم به او گفتم كه پيرزن چيه؟ گفت كه حالا چون بازار تعطيل است مردم هم به تلفن احتياج دارند من ديدم كه اين كار را من بكنم، اين پولها را بياورم كه مردم پول خرد ندارند بردارند بيندازند آنجا و تلفن كنند. يك همچو حسى در يك افراد پيدا شد، يك همچو حس تعاونى كه وقتى كه اين جمعيت بيرون مىآمد همه مردم توى خانه و بيرون با اينها كمك مىكردند. اين تحول به دست خدا واقع شد.
همه را دعوت كنيد تا فقط به جمهورى اسلامى راى بدهند
اتكال به خدا بكنيد. اگر خداى نخواسته اين ايمان از دست ما گرفته بشود، اين اتكال خدا از دست ما گرفته بشود وحدت كلمه هم گرفته خواهد شد باز خداى نخواسته برگشت به همان - مصيبتهاست. دعوت كنيد مردم را، دعوت كنيد همه را به اينكه در اين رفراندم به جمهورى اسلامى، فقط جمهورى اسلامى. يك كلمه اينور، يك كلمه آنور نبايد باشد، نه از آن اسقاط بشود، نه به آن زياد بشود. شياطين مىخواهند يك كلمه را اسقاط بكنند، يا كلمه را زياد بكنند. توجه به اين معنا داشته باشيد، دعوت كنيد همه را.
من از همه اطباء ايران و حالا كه قم هستم از اطباء قم و از مريضخانهها تشكر مىكنم كه در اين مصائب اينها هم حس مسئوليت كردند و انجام وظيفه كردند. خداوند همه شما را به وظائفتان بيشتر از اين آشنا كند كه اين دعاى بزرگى است و همه شما را سعادت بدهد و همه شما را سلامت و مملكت شما را از دست اجانب نجات بدهد انشاءالله. خداوند همهتان را حفظ كند.
والسلام عليكم والله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 164
تاريخ: 16/12/58
بيانات امام خمينى در جمع روحانيون و طلاب قم
ما بايد بنده باشيم و همه چيز را از خدا بدانيم كه غرور اسباب شكست است
بسم الله الرحمن الرحيم
من سخنان ايشان را تاكنون نشنيده بودم و موجب شرمسارى است كه همه ما داريم و من اميدوارم كه نمايندگان ما همه موفق باشند. فقط يك نكته را مىخواستم عرض بكنم و آن اينكه اين مبالغات را كه راجع به من فرمودهاند، من نمىپذيرم. من يك خادمى از همه شماها هستم و قضيه رهبرى و غير رهبرى در كار نيست، قضيه نهضت است و صف واحد، همه با هم.
ايشان خوب بيان مىكنند لكن راجع به من را يك قدرى بايد عرض كنم تندروى فرمودند و خصوصا در حضور كسى از او اينطور تمجيد كنند، ممكن است كه باور كند، غفلت كند و فاجعه ببار بياورد. من اميدوارم كه همه آقايان اين جهت را توجه داشته باشند كه در عين حال كه يك نهضت مقدس عالى بوده است كه نظيرش را ما سراغ نداريم و يك نهضتى بود كه با ضايعات كم، عايدات زياد، عايد ما شد، در ظرف بايد گفت چند ساعت اين رژيم منحوس را از بيخ و بن كند، لكن غرور نياورد. غرور اسباب شكست است. بايد ما بنده باشيم و همه چيز را از خدا بدانيم.
فراگير شدن نهضت در كليه اقشار، يك مساله الهى است
من آنوقتها كه مىديدم كه اين نهضت همگانى شده است و همه اقشار ملت را گرفته است، كه بچهاى كه پستانك دهنش است پستانك را در مىآورد و شعار مىدهد و اين در يك قشر محدود نيست بلكه قشرها را فرا گرفته است، از حدود هم گذشته است، من اميدوار مىشدم براى اين نكته كه مىديدم كه مسالهاى نيست كه بشر بتواند، مسالهاى نيست كه به رهبرى درست بشود، مسالهاى نيست كه مردم بتوانند، مسالهاى است الهى. اين قدرت خداى تبارك و تعالى است كه با عنايات خاص خودش اينطور كرد كه تمام اقشار ملت ما يك زبان شدند، تمام اقشار يك مقصد شدند، مقصد واحد، شعار واحد من اميدوار شدم. آنوقت هم كه در سختى بودم و هجوم از اطراف بود، تهديدات از اطراف، از آمريكا بود، از ايران بود و مىخواستند مانع بشوند از اينكه من بيايم به ايران، و آن نقشهها را كشيدند، و بحمدالله آن نقشهها نقش بر آب شد - من از آنوقت مطمئن - اگر مطمئن نشدم خيلى احتمال مىدادم كه مسئله، مسئله غير عادى باشد و بود همينطور. و لهذا همه اين تهديداتى كه شد و توصيههائى كه شد،
صحيفه نور ج 5 صفحه 165
از قبل دولت ايران بوسيله دولت فرانسه و امريكا به وسائل مختلف، اينها همه قوت داد ذهن مرا كه اينها توطئه مىخواهند ببينند، از رفتن من به ايران، اينها يك خوفى در دلشان هست و رفتن من را مىخواهند تعويق بيندازند، زودرس است حالا نرويد. به صورت اينكه با ما مىخواهند يك مثلا نوازشى از ما بكنند، يك مصلحت بينى و من مىديدم كه دشمنها نمىخواهند مصلحت ما را ببينند، مصلحت خودشان اين است. من اين را فهميدم عازم شدم به اينكه نه، بايد بروم. توصيهها هم، از رفقاى ما هم، از دوستان ما هم توصيه مىشد كه حالا زود است، لكن من اصرار آنها را از آن فهميدم كه نه زود نيست حالا بايد رفت و اينها در صددند كه همه قوا را جمع بكنند و يك توطئهاى است در كار. اينجا هم كه من آمدم باز آقايان، بعضى از آقايان مىگفتند كاش مثلا زودتر نمىآمدند باز يك مقدارى زود بود ولى من اعتقادم اين بود كه زود نبود، و زود هم نبود. اگر ما اينها را مهلت داده بوديم و يك قدرى تعويق انداخته بوديم، شايد تا حال اگر تعويق انداخته بوديم اينها كارهاى خودشان را كرده بودند، و نقشههايى كه بايد بكشند پياده كرده بودند، و ما تا آخر ديگر نمىگذاشتند كارى بكنيم، شايد ما را ديگر نمىگذاشتند به اين حدود بيائيم، لكن من روى همان معنا كه از كارهاى اينها و از سفارشات اينها اطمينان پيدا كردم به اينكه مسالهاى در كار است. رفقا هم كه به من مى گفتند خوب است كه يك قدرى تعويق بياندازيد، مىگفتم نمىشود اين، براى اينكه اينها دشمنهاى ما هستند كه مىگويند نرو، اگر چنانچه آنها همچو چيزى نمىگفتند، خوب يك چيز بود، اما اينها دشمن ما هستند كه مىگويند حالا نرو زودرس است حالا.براى آنها زودرس بود، لكن به ما مىگفتند كه حالا رفتن شما زودرس است.
پيشرفتهاى چشمگير به اراده مقدس و مدد غيبى خداوند
از اين جهت من آمدم و بحمدالله تاكنون پيشرفتهاى چشمگيرى شد، به طورى كه اين نهضت نمونه است در همه نهضتهائى كه در طول تاريخ واقع شده است، يعنى نهضتى است كه همه قشرها، من گمان نكنم كه در تاريخ نهضتى كه بچه كوچولو هم همان شعار پيرمرد و شعار جوان را بدهد، تحقق پيدا كرده باشد. چنانچه نهضتى كه اين طور يك همچو قدرت غولوار را و با پشتيبانىهاى ابرقدرت، اين نهضت با دست خالى پيش ببرد، اين هم يك امر غيبى بود. ما نبايد غرور پيدا كنيم كه ما كرديم، خداست كه اين كارها را به اراده مقدسه خودش انجام داد.
حالا هم صفهاى ما بايد فشردهتر بشود. يك قشر نمىتواند اين خرابىها را ترميم كند، همه با هم، همه با هم، تمام اقشار با هم به پيش. اگر چنانچه از اين به بعد سستى بشود خداى نخواسته، اين نهضت رو به سستى برود، آنها در كمينند و دشمنهاى ما دست بر نداشتهاند.
اينجا مملكت نفت است، اينجا مملكت چيزهاى ديگر، ذخائر زير زمينى زياد است، آنها دست از اينجا بر نمىدارند. اينجا سرحدى است كه براى آنها قضيه سوق الجيشى در كار است، آنها به اين زودى دست بر نمىدارند، لكن ملت ما بايد هوشيار باشد، ملت ما خيال نكند تمام شد مطلب، آقايان
صحيفه نور ج 5 صفحه 166
خيال نكنند كه مطلب تمام شد حالا بايد ديگر رها كنيم، خير مطلب مهم است و از اين به بعد همه با هم باشيم.
اختلاف، ناشى از هواى نفس و وسوسه شيطان است
تبليغات ما بايد قوىتر بشود از سابق، اقشار ما بايد فشردهتر بشوند از سابق، صف ما بايد فشردهتر بشود، اختلافات ما بايد كمتر بشود. من متاسفم كه در بعضى از بلاد مىشنوم اختلاف شده است. اختلاف سر چه؟ براى چه اختلاف؟ آنهائى كه اختلاف مىاندازند، اينها معلوم شد از اسلام اصلا حظى ندارند. اين اختلاف معنايش اين است: شكست اسلام. اگر ما با هم مختلف بشويم، اسلام شكست مىخورد. اگر در قشر روحانى خداى نخواسته مردم احساس كنند كه اين اختلافات براى دنياست، براى دين كه اختلافى در كار نيست، همه ما، همه ما يك دين داريم، يك قرآن داريم، اگر اختلافى پيدا بشود اختلاف روى اساس دين است، شيطان است كه اختلاف مىاندازد.
اگر ساير مردم توجه كنند كه ملاها روى هواهاى نفسانى با هم مختلف هستند، طلبهها روى هواهاى نفسانى با هم مختلف هستند، مردم از شما رو بر مىگردانند. از شما رو برگرداندند. اسباب شكست شماست، شكست شما شكست اسلام است. وظيفه شما سنگين است آقا. شما بايد با اخلاق خودتان، با اعمال خودتان مردم را دعوت كنيد. شما هادى مردم هستيد. شما بايد چراغ باشيد، شما بايد نور باشيد. تهذيب كنيد نفوس خودتان را، حب دنيا را از نفستان بيرون كنيد، راس كل خطيئه است. همه خطاها از حب دنياست، از حب شهرت است. اين حب را از دل خودتان بيرون كنيد، بميرانيد اين حب را، زنده بشويد به زندگانى اسلام، زندگانى الهى. شما الهى بشويد، وحدت پيدا بكنيد، صفتان را واحد كنيد.
دشمنها در كمين شما هستند، در كمين ملت ما هستند. دشمنها حالا فهميدند كه وحدتى كه در ايران پيدا شده است آنها را شكست داد. الان بيشتر درصدد هستند، براى اينكه چشيدند آن مزهاى را كه وحدت داشت در بين ما. آنها عذاب او را چشيدند، الان در صدد اينند كه شماها را متفرق كنند، از هم جدا كنند شما را، خودتان را از هم جدا كنند و شما را از قشرهاى ديگر جدا كنند، دانشگاه را از دانشگاههاى اسلامى، دانشگاه علوم قديمه جدا كنند، قشرهاى متجدد و متنور را از شماها جدا كنند، چنانچه در دويست، سيصد سال به اين طرف اين نقشه بوده است. نقشه، نقشهاى بوده است كه ايران را ويران نگه دارند براى پيشرفت، شما مطالعه كنيد كتبى كه در اين باب هست. ايران را نمىشود ويران كرد الا به ويران كردن جناحها، نمىشود فتح كرد الا به اينكه شماها را از هم جدا كنند. روحانيون با هم بايد باشند، اينها همه لشكر امام زمان هستند. همه با هم، اگر خداى نخواسته در صفوف شما يك خللى پيدا بشود، اين خلل شيطانى است، براى هواهاى نفس است و اگر اين خلل پيدا بشود، در ملت خلل واقع مىشود. در ملت اگر خلل واقع شد، آنهايى كه در كمين هستند حمله خواهند كرد، و شما را از بن خواهند كند. اين دفعه اگر خداى نخواسته اينها غلبه بكنند، نه از روحانى چيزى باقى
صحيفه نور ج 5 صفحه 167
مىگذارند و نه از متنورالفكر، منورالفكر نه از قشر جديد چيزى باقى مىگذارند و نه از قشر قديم. اينها فهميدند كه با اين وحدت ما قدم برداشتيم، استعمار را شكست داديم، اما شكستى كه اولش است. اگر چنانچه خداى نخواسته يك خللى واقع بشود، خداى تبارك و تعالى از شما ناراضى است، از قشر روحانى ناراضى است. روحانى مبدا امور است، اگر خللى واقع بشود اذا فسد العالم فسد العالم فاسد عالم، عالم را متعفن مىكند. تعفن عالم، عالم را متعفن مىكند. در جهنم از تعفن عالم پناه مىبرند به آتش، و اين تعفن، تعفن توجه به دنياست، توجه به مقام است، توجه به رياست است. از اين چيزها اجتناب كنيد.
براى حفظ اسلام به فقه و فقاهت نيازمنديم
شمائى كه الان جوان هستيد مىتوانيد خودتان را تهذيب كنيد، اگر پير شديد، ضعيف مىشويد نمىتوانيد. الان قواى شما قوى است و شيطان در شما ضعيف، وقتى سن شما زياد شد قواى شما ضعيف مىشود و شيطان در شما قوى، آن وقت ديگر نمىتوانيد، شكست مىخوريد. الان بايد خودتان را تهذيب كنيد، حوزههاى علميه بايد خودشان را تهذيب كنند. در خلال تهذيب، هر كار كه هست تعقيب كنند از علميات. ما فقاهت لازم داريم. اگر فقيهى از بين برود، اسلام از بين مىرود. ما فقيه لازم داريم، بايد دنبال فقه باشيم. در عين حالى كه دنبال فقه هستيد همانطورى كه ائمه عليهالسلام بودند، حضرت امير سلامالله عليه بود، در عين حالى كه نمازش آنطورى بود، در عين حالى كه عبادتش آنطور بود، شمشيرش هم آنطور بود، در عين حالى كه بسط علم و توحيد مىكرد و يك مثل نهجالبلاغه را گذاشت براى ما، در عين حال جنگ مىكرد، در عين حال شمشير مىكشيد، در عين حال كه زاهد بود، در عين حال قوى و قدرتمند بود، جنگجو بود، اينها با هم بايد باشند.
اسلام منهاى سياست از بدترين القائات استعمارگران
اسلام همه چيز است. - اسلام را - يكى از بدترين چيزى كه اجانب در بين مردم و در بين خود ما القا كردند اين است كه اسلام براى اين است كه ما همان عبادت بكنيم، چنان كه مذهب مسيح را هم مسخ كردند. مذهب مسيح مسخ شد. مسيح هرگز نمىشود كه دعوتش اين باشد كه فقط عبادت بكنيد، ظلمه را بگذاريد به كار خودشان، اين نمىشود، نبى نمىتواند اينطور باشد، مسخ شده است اينها. اينها اسلام را در نظر ما، در نظر جاهلين مسخ كردند. اسلام را بصورت ديگر نشان دادند و اين از كيدهائى بود كه با نقشههاى پياده شده است و ما خودمان هم باور كرديم آخوند را به سياست چه؟ اين حرف، حرف استعمار است. آخوند را به سياست چه؟ ساسه العباد در دعاى جامع، زيارت جامعه است ساسه العباد چطور امام را به سياست آره، اما آخوند را به سياست نه؟!
حضرت امير يك مملكت را اداره مىكرد، سياستمدار يك مملكت بود، آنوقت آخوند را به سياست چه؟! اين مطلبى بود كه مستعمر براى اينكه آخوند را جدا كند از دولت و ملت، القا كردند به
صحيفه نور ج 5 صفحه 168
او، آخوند هم باورش آمد. خود آخوند با ما مبارزه مىكند كه شما چكار داريد به سياست! اين آخوند سياسى است. اين چيزى بوده است كه ما را عقب كرد، به عقب راند. آخوند، نمونه اسلام است.
قرآن كتاب انسانسازى است
اسلام همه چيز است، قرآن همه چيز است. قرآن، انسان درست كن است، كتاب انسانسازى است. قرآن همه چيز دارد: سياست دارد، فقه دارد، فلسفه دارد، همه چيز دارد. انسان همه چيز است و بايد همه احتياجاتش را قرآن تامين بكند. انسان يك اعجوبهاى است كه همه عالم است و قرآن يك اعجوبهاى است كه اداره انسان را به همه اقشار مىكند، در عين حالى كه فقيه درست مىكند، حكيم درست مىكند، فيلسوف درست مىكند، شمشيرزن درست مىكند، جنگجو درست مىكند. فقيه بايد جنگجو هم باشد، فقيه بايد سياف باشد ولى فقيه هم باشد و فقهش را از دست ندهد.
اينطور نباشد كه حالا بگوئيد كه حالا كه وقت نهضت است ديگر درس هيچى، اين غلط است، علم همه چيز است، علم همه جهات است. حضرت امير براى علم شمشير مىزد، براى توحيد شمشير مىزد، براى بسط فقه شمشير مىزد، خيال نكنيد كه حالا كه ما وارد شديم در مسائل سياسى ديگر نبايد وارد به مسائل علمى بشويم. شما كه جوانيد بايد فقاهت ايجاد كنيد، فقاهت در خودتان ايجاد كنيد. بايد فقيه بشويد. فقيه از او كار مىآيد، اما فقيه مهذب، طلبه مهذب، انسان مهذب، ملت مهذب.
همه بايد اخلاق خودشان را تهذيب كنند، همه بايد جهاد با نفس بكنند. لكن شماها اولى هستيد. شمائى كه جندالله هستيد بايد به امر خدا، جندالله معنايش اين است كه به امر خدا بايد عمل بكنند، به فرمان او، همانطور كه جندى به فرمان سرلشكرش، به فرمان سپهبدش، عمل مىكند. شما جندالله هستيد، به فرمان او بايد عمل كنيد، اگر چنانچه از فرمان او تخطى بكنيد، جندالله نيستيد. هر مقدارى كه نازل شد، يا جندالله يا جند شيطان، اگر دنيا مطمح نظر شماست جند الشيطان، اگر حق تعالى مطمح نظر شماست جندالله.
ظل الله همين طور است. سلطان ظل الله است، اگر تخلف از يك جهتى بكند، ظل الشيطان مىشود. ظل سايه است، سايه همه چيزهايش به ذى ظل است، خودش هيچ ندارد. ظل الله كس است كه تمام حركاتش به امر خدا باشد، مثل سايه باشد. خودش هيچ، سايه خودش هيچ حركتى ندارد. ذى ظل هر حركتى كرد سايه هم همانطور حركت مىكند. اميرالمومنين ظل الله است، پيغمبر اكرم ظل الله است كه هيچ حركتى از خودش ندارد، هر چه هست از خداست. اينها ظل الشيطان هستند. به اين سلاطين ظل الله مىگفتند، ظل الشيطان هستند. ظل الله ميزان تميز ماست كه اين سلطان آيا حق است يا باطل. ظل الله ميزان تميز است كه ما با همين تعبير بفهميم كه آيا اين سلطان حق است يا باطل. اگر از
صحيفه نور ج 5 صفحه 169
خودش چيزى كرد، عملى كرد، باطل است. اگر امر خدا را اجرا كرد، ظل الله است و الا ظل الشيطان است.
جندالله هم كه شما براى خودتان انتخاب كرديد، و يا براى شما انتخاب شده است همين است. به امر خدا، اگر گفت بنشين، بنشين. اگر گفت بايست، بايست. اگر اينطور باشد جندالله است، اما اگر خدا فرمود كه فلان عمل را بكن و شما تخلف كرديد تخلف، از شيطان است، به همين مقدار از بين مىرود. يك وقت مىبيند كه انسان تا آخر همه كارهايش لله نبوده است، همه كارهايش براى شيطان بوده است. يك انسان در صورت، يك شيطان در واقع، آنجا هم كه برود به صورت شيطان در مىآيد.
كوشش كنيد آقايان در تهذيب نفس، در تحكيم مبادى اسلام، در تحكيم فقه اسلام، در بسط فقه اسلام، اين فقه غنى. در عالم مثل فقه شما چيزى نيست، اين فقه غنى را بسطش بدهيد. لكن در عين حالى كه فقيه هستيد جناح سياست را رها نكنيد، تفكر كنيد در امور، وارد بشويد در امور، دخالت كنيد در امور من فقيهم و ديگر كارى نداريم به چيزى نمىشود اين. شما فقيه هستيد ولى بايد در امور دخالت كنيد، در مقدرات مردم دخالت كنيد، شما پاسداران اسلام هستيد، بايد پاسدارى كنيد. خداوند انشاءالله همه شما را توفيق بدهد. خداوند انشاءالله ما را در پناه شما حفظ كند.
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 170
تاريخ: 16/12/57
بيانات امام خمينى در جمع كارمندان شركت مخابرات
وحدت كلمه و ايمان به خدا، رمز پيروزى ملت
بسم الله الرحمن الرحيم
درود بر ملت مجاهد ايران، درود بر ملتى كه با دست خالى، با اتكال به خداى تبارك و تعالى و وحدت كلمه و مقصد، ريشه ظلم، ريشه استبداد، ريشه تمام ناسازگارىها را از بيخ و بن كند. درود بر شما جوانان، درود بر شما كه از راههاى دور آمدهايد براى تفقد از من و تفقد از اهالى اينجا. مىدانيد كه ما رنجها ديديم، ملت ما خونها داد، ملت ما رنجها كشيد، پنجاه و چند سال آن قدر رنج كشيد كه ديگر طاقت نياورد و مىدانيد كه رمز پيروزى شما ملت بزرگ، وحدت كلمه و اتكال به ايمان بود. اين ايمان به خدا بود كه شما را پيروز كرد، اين ايمان به خدا بود كه از شهادت نترسيدند جوانهاى ما، ايمان به خدا آنها را در اين مبارزه پيش برد و بايد اين رمز را حفظ كنيد.
براى ادامه نهضت بايد دسيسهها را خنثى كرد
ما الان در بين راه هستيم، راه تمام نشده است، آنهائى كه خيانتكار و جنايتكار بودند، ريشههايشان باز موجود است. جنايتكارهاى خارجى، نفتخوارهاى مفتخوار دست بردار نيستند، بايد هشيار باشيد، بايد بيدار باشيد، بايد دسيسههاى آنها را خنثى كنيد. عمال آنها الان در بين طبقات ما مىخواهند اختلاف ايجاد كنند، تظاهرات ضد دينى بكنند، كارهائى بكنند كه شما قشرهاى محترم، شما برادرهاى معظم از هم جدا بشويد، همان حيلهاى كه از چند صد سال پيش از اين، خارجىها كردهاند و دولتهاى اسلامى را از هم جدا كردهاند و در هر ملتى بين افراد و بين اقشار مخالفت انداختهاند.
اين وحدت كلمهاى كه در سرتاسر ايران پيدا شد و اين وحدت غرضى كه در سرتاسر ايران پيدا شد كه همه يك چيز مىخواستند و آن اينكه حكومت اسلام، جمهورى اسلام در سرتاسر ايران مقصد همه بود، اتكال به خدا و مقصد اينكه حكم خدا جارى بشود و جمهورى اسلامى در ايران بر قرار بشود شما را پيروز كرد، تا اينجا پيروز كرد. الان وقت آن است كه رفراندم بعد از چند روزى كه خواهد شد، همه شما بيدار باشيد و از كيد دشمنان احتراز كنيد.
صحيفه نور ج 5 صفحه 171
بيدار باشيد كه خواست دشمنان ايجاد حكومتى غير از جمهورى اسلامى است
اينها مىخواهند يك جمهورى را در اينجا ايجاد كنند كه اسلام نباشد يا جمهورى دمكراتيك را كه باز اسلام در كار نباشد يا جمهورى دمكراتيك اسلامى، دمكراتيك را كه باز يك رنگ غربى به آن بدهند. شما بايد بيدار باشيد و جز جمهورى اسلام به هيچ چيز راى ندهيد.
شما كه الان مخابرات در دست شما هست بايد با مخابرات خودتان اين مطالب را برسانيد و هر قدر كه مىتوانيد، به هر جا كه مىتوانيد برسانيد، برسانيد كه اگر چنانچه تزلزل در اين امر حاصل بشود و اگر خداى نخواسته در اين امر سستى بشود، ممكن است اجانب ببرند. اگر اجانب در اين قضيه غالب بشوند خداى نخواسته، بايد ما برگرديم به حال اول و بدتر از آن. امروز آنها فهميدند كه با اسلام و وحدت كلمه ملت، آنها شكست خوردهاند، آنها احساس شكست در خودشان كردهاند و اگر خداى نخواسته در اين امر سستى بشود، آنها قطع مىكنند ريشههاى ما و ريشه اسلام را. شما بيدار باشيد برادران من، با هم متحد باشيد، همصدا باشيد، همه با هم جمهورى اسلامى.
خداوند همه شما را تاييد كند. خداوند به همه شما توفيق عنايت كند. همه سالم و صحيح باشيد. خداوند ملت ما و كشور ما را از شر اجانب نجات بدهد و تمام شما را سعادتمند كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 172
تاريخ: 16/12/57
بيانات امام خمينى در جمع عدهاى از مسلمانان قطر
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
من تشكر مىكنم از آقايان كه از نقطه دور براى تفقد از ملت ما، براى سركشى به ملتى كه بيش از 50 سال زير بار ظلم و جور و جنايت و خيانت لگدكوب شد، تشكر مىكنم از آقايانى كه از بلد نائين آمدهاند و تفقد مىكنند از ملت ما و از ما، خداوند شما را و همه مسلمين را از خواب بيدار كند. خداوند ما را در يك زمانى كه خواب و غفلت بر اكثر بلاد مسلمين سايه افكنده است، ما و همه مسلمين را هشيار و بيدار كند
اقدامات خائنانه اجانب در ايجاد تفرقه و جلوگيرى از تمسك مسلمين به قرآن
دستهاى خيانتكار اجانب كه مىخواستند شرق را و خصوصاً بلاد اسلامى را براى منافع خودشان قبضه كنند، با مطالعاتى كه كرده بودند در اين بلاد و تمام بلاد را، بيابانهايش را، قصبهاش را، شهرستانهايش را، وجب به وجب مطالعه كردهاند و روحيه گروههائى كه در اين بلاد زندگى مىكردند مطالعه كردهاند و آئينهائى كه اينها داشتند و كيفيت نفوذ آئينها در اينها، مطالعه شده است، به آنجا رسيدهاند كه نگذارند مسلمين متمسك به قرآن باشند. قرآن را آنها سد راه مىدانستند. اگر مسلمين همه متمسك به قرآن مىشدند، براى آنها مجالى باقى نمىماند. قرآن را و اسلام را از مردم جدا كردند، ملتها از اسلام جدا شدند.
دعوتهائى اجانب كردند، چه خودشان مستقيماً، چه بوسيله عمالشان در اين بلاد، دعوتهاى بر ضد اديان، بر ضد اسلام، بر ضد روحانيت اسلام، جدا كردند مسلمين را، بعضى را از بعض، ايجاد احزاب مختلفه از صدر مشروطيت به اين طرف تمام براى تفرقه بود و تمام براى اين بود كه مسلمين با هم مجتمع نباشند. ايجاد تفرقه بين مذاهب، مذاهب مسلمين براى همين مقصد بود كه اينها از هم جدا باشند و نتوانند براى اسلام و به نفع اسلام كارى بكنند. اين كارها در طول مدت بيش از 300 سال انجام گرفته است.
صحيفه نور ج 5 صفحه 173
همراهى كودكان صغير با پير مردان كبير از نكات بارز اين نهضت الهى
بحمدالله در ايران در اين سنوات اخير يك نهضتى، يك نهضت الهى پيدا شد كه من نمىتوانم اسمى رويش بگذارم الا اينكه اين نهضت الهى بود، نهضتى كه بچههاى صغيرش با پيرمردهاى كبير با هم بودند، نهضتى كه بچهها پستانك را در دهان مىگذاشتند، وقتى بيرون مىآوردند مى گفتند مرگ بر شاه، باز پستانك را به دهان مىگذاشتند. از بچههائى كه اول، اول صحبت و حرف زدنشان است تا پيرمردهائى كه آخر عهدشان است به حيات، همه با هم بودند و همه با هم طرد كردند اين طاغوت را. رمز پيروزى ايران همين بود كه اتكال به خدا، براى خدا و وحدت كلمه، وحدت كلمه و وحدت غرض، مقصد، از هر كس رسيدند، مقصد اين بود كه حكومت اسلام باشد، مقدمه اين بود كه حكومت طاغوت نباشد، مقصد اين بود كه استقلال و آزادى در پناه حكومت اسلامى باشد. رمز پيروزى ملت ما، وحدت كلمه و وحدت غرض و مهمتر، اتكال به خداى تبارك و تعالى. شما آقايان در هر جا كه هستيد اين رمز را فراموش نكنيد، البته من گله دارم از خليج و اطراف آن، آنها با ما بسياريشان موافقت نكردند، بلكه مخالفت كردند. شما خودتان كه آگاهيد از افرادى كه در آنجا بودند و پشتيبانى از طاغوت مىكردند و نمىدانم الان هم مىكنند با آرزو دارند كه برگردد؟! آنها را هدايت كنيد، به آنها بگوئيد به اسلام روى بياوريد، اين حكومتها، حكومت طاغوت است، حكومت ضد اسلامى است، گمان نكنيد هر كه قدرت پيدا كرد خداى تبارك و تعالى با اوست، معاويه قدرت داشت، فرعون هم قدرت داشت، فرعون هم سلطنت داشت. سلطنت اگر ظل الله باشد، سلطان اگر ظل الله باشد، پذيرفته است. يعنى چه ظل الله؟ يعنى اينكه همين طور كه سايه، سايه انسان هيچ از خودش حركتى ندارد الا به حركت انسان، اگر چنانچه سلطانى هيچ حركتى نداشت الا به حركت، به تحريك خداى تبارك و تعالى، از خودش هيچ نداشت و همه از خداى تبارك و تعالى بود. رسول الله ظل الله است، غير رسول الله آنهائى كه نزديك به رسول اللهاند نزديك به ظل اللهاند، اصل رسول الله است، او ظل الله است. اميرالمومنين سلامالله عليه چون تمام وجودش فانى در وجود رسول الله است ظل الله است. سلاطين جور ظل ابليسند. ميزان در تشخيص سلطان جائر و سلطان عادل همين است. آنكه ابليسى است، آنكه جائر است، ظل ابليس است نه ظل الله. حتى كلمه ظل الله را هم غصب كردهاند اينها، فريب دادند ملتها را. آنكه هيچ ندارد الا به اراده الله، هيچ حركت و سكونى ندارد الا به اراده الله و مارميت اذرميت و لكن الله رمى اينهائى كه با تو مبايعه كردند، با خدا مبايعه كردند، براى اينكه تو هيچ ندارى الا فنا در خدا، آنهائى كه طاغوت هستند مثل فرعونها و امثال اينها، اينها ظل ابليسند، يا ابليس يا خدا،يا ظل الله يا ظل شيطان. اينها به ملتهاى ما حتى اين خيانت را هم كردند كه اين لفظ مبارك را براى خودشان غصب كردند، چنانچه مقام را براى خودشان غصب كردند.
وحدت كلمه و اتكال به خدا، رمز پيروزى مسلمين
به برادرهاى قطرى ما بگوئيد و به برادرهاى خليجى ما بگوئيد كه آقا متحد بشويد و زير پناه بيرق
صحيفه نور ج 5 صفحه 174
اسلام بيائيد، از طاغوت كنارهگيرى كنيد، وحدت كلمه پيدا كنيد، رمز غلبه ما وحدت كلمه و اتكال به خدا بود، شما هم اتكال به خدا پيدا كنيد و وحدت كلمه، شما هم پيروز خواهيد شد. همه ملتهاى اسلام بايد يكى بشوند.اگر ملتهاى اسلام و دولتهاى اسلام متفرق نبودند، (دولت اسلامى كه نمىدانم داريم يا نداريم و شايد شما بدانيد كه نداريم، اميد است كه پيدا بكنيم) اگر مسلمين با هم بودند، اينطور ذليل نبودند زير دست اجانب و عمال اجانب. مسلمين قريب يك ميليارد جمعيتند ولى يك ميليارد جمعيت متفرق، جدا از هم. اگر يك حكومت بود مثل صدر اسلام، يك حكومت بود و همه تابع، ما به اين روز نمىنشستيم. آنها، اجانب جديت كردند تا حكومتها را به نفع خودشان متفرق كردند، تكه تكه كردند. حتى اخيرا كه عثمانى يك مملكت وسيع بود، وقتى جنگ تمام شد، اينها را به قريب 15 تا جدا جدا از هم كردند و همه عمال خودشان. بايد مسلمين بيدار بشوند، بايد از اين خوابى كه سيصد سال آنها را خواب كردند هشيار بشوند، اقتدا كنند به ايران كه با هيچ، با مشت خالى بر تانكها و توپها و مسلسلها و قدرتهاى بزرگ غلبه كرد براى اينكه اتكال به خدا داشت، همه مىگفتند ما اسلام مىخواهيم، همه فرياد مىكردند كه ما حكومت اسلامى مىخواهيم. اين ايمان راسخ كه در اين ملت شكوفا شد، اين تبدلى كه پيدا شد و تحولى كه در نفوس مسلمين اينجا پيدا شد، رمز پيروزى بود، همه با هم اتكال به خدا. برادران من اتكال به خدا داشته باشيد، وحدت كلمه داشته باشيد، با هم باشيد تفرقه را كنار بگذاريد. خداوند همه شما را عزت، سلامت، توفيق ، وحدت كلمه عنايت فرمايد. خداوند اسلام را قوه و قدرت عنايت فرمايد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 175
تاريخ: 17/12/57
بيانات امام خمينى خطاب به هيأت ليبيائى راجع به سرنوشت امام موسىصدر
بسم الله الرحمن الرحيم
ما نگران سرنوشت امام موسى صدر هستيم و مىخواهيم به محض بازگشت به ليبى به سرهنگ قذافى بگوييد هر چه زودتر در مورد سرنوشت امام موسى صدر رسيدگى كند.
از طرف هيات نمايندگى ليبى از امام خمينى خواسته شد اجازه دهند سرهنگ قذافى براى عرض تبريك به ايران بيايد. امام خمينى پاسخ داد: من فعلا به قم مىروم و اين ديدار را به زمان ديگرى موكول كنيد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 176
تاريخ: 17/12/57
بيانات امام خمينى در ديدار با بانوان قم
تسليت به مادران و اهالى داغديده قم
بسم الله الرحمن الرحيم
من از قم رفتم در صورتى كه شما بانوان و مردان اين شهر ابتلا به زحماتى داشتيد، لكن جوانانتان در كنارتان بودند، و آمدم در صورتى كه داغ جوانان همانطورى كه بر دل پدر و مادرها تاثير داشت در دل من هم تاثير داشت. من آن عكسهائى كه در مدرسه فيضيه به در و ديوار است، اين جوانهاى برومندى كه از دست ما رفته است، براى اينها به اهالى قم تسليت عرض مىكنم، به مادران داغديده تسليت عرض مىكنم.
خيانتها و جنايات شاه و پدرش در تاريخ بىسابقه بوده است
تمام مملكت ما اين ابتلا را داشت ، همه كشور ما در پنجاه و چند سال در ابتلا و در زحمت و در اختناق و در وابستگى به اجانب به سر بردند. خدا مىداند كه اين پدر و پسر با اين كشور ما چه كردند، خدا مىداند كه در طول تاريخ، خيانت مثل اينها به ايران نشده بود. تمام سلاطين در دو هزار و پانصد سال يا بيشتر خيانتكار بودند، همه خيانتكار بودند حتى خوبانشان هم خيانتكار بودند لكن خيانتشان به اندازه اينها نبود، اينها به كشور خودشان معلوم نيست ديانت مىگردند، اينها علاوه بر اينكه حجم جنايتشان خيلى زياد بود، حجم خيانتشان بيشتر بود. در زمان رضاخان كه شايد اكثر شما يادتان نباشد، ما شاهد چه صحنهها بوديم، در همين قم و نسبت به بانوان محترم اين قم و در همه شهرها نسبت به بانوان محترم شهرها، اين به تبع از كسانى كه تعليم به او مىدادند به اسم كشف حجاب، هتك حرمت اسلام، هتك حرمت مومنين، هتك حرمت بانوان ما را چقدر كرد و مامورهاى او با خانمها و با مخدرات ما چكار كردند، چه سلوك كردند، چقدر پاره كردند چادرهاى آنها را، چقدر به يغما بردند چادرها و روسرىهاى آنها را، ما شاهد اينها بوديم و شماها هم شاهد اين پسر بوديد كه به اسم تمدن بزرگ با اين مملكت چه كرد.
شما نمىتوانيد تصور بكنيد كه اينها چه جور با اين مملكت معامله كردند، ما نمىتوانيم حجم جنايت اينها در كجاها ذخيرهها دارند، آنقدرى كه حالا فاش شده است، اين معلوم نيست كه اين مقدارى باشد كه هست، معلوم نيست كه در بانكها
صحيفه نور ج 5 صفحه 177
مثل بانك سوئيس و امريكا و انگلستان و ساير جاها اينها چقدرها دارند مىگويند كه اخيراً بيست و سه ميليارد دلار برده است و ما اطلاع نداريم از اينكه سابقا چقدر برده است.
در زمان آن پدر وقتى كه در جنگ واقع شد و متفقين او را اخراج كردند، دنبال اين افتاد كه جواهر جمع كند، چمدانها را پر كردند از جواهرات و بردند، وقتى كه در كشتى نشست از قرارى كه براى ما نقل كردهاند يك كشتى ديگرى كه مخصوص حيوانات بود آوردند متصل كردند به آن كشتى و آن خبيث را كه از حيوان بدتر بود گفتند بيا توى آن كشتى، گفت پس چمدانها چه؟ گفتند چمدانها مال بعد، بعد هم چمدانها را انگلستان بردند و خوردند.
در زمان اين هم همه چيزهاى ما را بردند، همه حيثيت ما را بردند. آنقدرى كه به نيروى انسانى ما ضرر زدند، به نيروى مادى ما ضرر نزدند. آنقدرى كه انسانها را نگذاشتند رشد بكنند، آنقدرى كه مراكز فحشا را درست كردند، قمارخانهها را درست كردند و فحشا خانهها را درست كردند و در اختيار جوانهاى ما گذاشتند و آنها را غافل كردند از مقدرات خودشان، آنقدر كه ابتلاء به اين مواد مخدره اينها پيدا كردند در زمان اينها، براى اينكه همه چيزشان را تخدير كنند و نگذارند نسبت به مقدرات خودشان فكر كنند لكن خداى تبارك و تعالى خواست كه در اين دو سال اخير (البته مبداء از پانزده خرداد بود) لكن در اين دو سال اخير كه نهضت شكوفا شد، خداى تبارك و تعالى به شما كمك كرد.
بانوان ايران در پيشاپيش نهضت و مربى مردان
شما بانوان اثبات كرديد كه در صف جلو هستيد، شما اثبات كرديد كه مقدم بر مردها هستيد ،مردها از شما الهام گرفتند، مردهاى ايران از مخدرات ايران،از بانوان ايران عبرت گرفتند و تعليم گرفتند و مردان قم هم از شما بانوان عزيز عبرت گرفتند و تعليم گرفتند. شما در صف جلو نهضت هستيد.
سيماى زن در اسلام
اسلام به شما آنقدر احترام قائل است كه براى مردها نيست، اسلام شما را مىخواهد نجات بدهد، اسلام شما را مىخواهد از اين ملعبهاى كه اينها مىخواهند شما را ملعبه قرار بدهند نجات بدهد، اسلام مىخواهد شما را يك انسان كامل تربيت كند كه بر دامن شما انسانهاى كامل تربيت بشوند. من از همه شما تشكر مىكنم كه در اين نهضت شركت كرديد و از همه مادرهائى كه در اين نهضت شركت كردند و عزيزانشان را از دست دادند براى اينها اظهار تاسف مىكنم و براى شهداى آنها رحمت از خداى تبارك و تعالى مىخواهم و من رحمت خدا را براى همه شما طالبم. خداوند همه شما را به سعادت برساند. خداوند همه شما را به كمال مطلوب برساند.
وظيفه بانوان در رفراندم
همه شما بايد راى بدهيد، راى جمهورى اسلامى، نه يك كلمه كم نه يك كلمه زياد، شما هم بايد
صحيفه نور ج 5 صفحه 177
راى بدهيد، شما هم فرقى با سايرين نداريد، بلكه شما مقدميد بر مردها، مردها در دامن شما بزرگ شدند، شما تربيت كننده مردها هستيد، قدر خودتان را بدانيد ، اسلام قدر شما را مىداند. شما همه شركت كنيد در اين رفراندمى كه خواهد شد و راى بدهيد براى جمهورى اسلامى.
من اميدوارم كه يك جمهورى اسلامى و يك عدل اسلامى و يك حكومت عادل پيدا بشود كه مملكت ما را از اين گرفتارىها نجات بدهد و نگذارد ديگر دست اجانب در اين مملكت باز باشد و استقلال و آزادى را براى شما همه بيمه كند، خداوند همه شما را رحمت كند.
والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 179
تاريخ: 17/12/57
بيانات امام خمينى در جمع فرهنگيان و دانشآموزان قم
استعمار، عامل جدايى مدارس دينى و دانشگاهها
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
و افوض امرى الى الله ان الله بصير بالعباد
من براى اولين دفعهاى است كه در اين مدرسه وارد شدهام. دستهاى خائن اجنبى و عمال اجنبى ما را از شما جدا كردند، بين ما و شما اختلاف انداختند، آنها از اين اختلاف نتيجه بردند و ديدند كه از اتحاد جنبههاى، قشرهاى مختلف، آنها نمىتوانند با اين اتحاد نتايجى را كه مىخواهند ببرند. سالهاى طولانى كوشش كردند مدارس دينى را از دانشگاهها و ديگر قشرهاى محصلين جدا كنند. ما بايد بفهميم اين معنا را كه اين جدايى چه رنجها به ما داد و اين اتحاد چند صباح چه گنجها به ما داد.
شما جوانها، شما جوانهاى محصل، ساير جوانها اميد من هستيد، نويد من هستيد، اميد من به شما توده جوان است، به شما توده محصل است. من اميد اين را دارم كه مقدرات مملكت ما بعد از اين به دست شما عزيزان بيفتد و مملكت ما را شما عزيزان حفظ كنيد، من اميد آن را دارم كه شماها با علم و عمل، با علم و تهذيب نفس، با علم و عمل صالح، بر مشكلات خودتان غلبه كنيد. تاكنون كه اين راه را آمديم و با وحدت كلمه قشرهاى مختلف اين مملكت و با اتكال به ايمان و اعتماد به اسلام و قرآن كريم دست خائنين را قطع كرديم و اگر تتمهاى باشد قطع مىكنيم انشاءالله.
لكن از حالا به بعد اشكالات بيشتر است، بيدارى بيشتر مىخواهد. از اين زمان، زمان سازندگى اين خرابهاى است كه براى ما به جا گذاشتهاند. شما بهتر مىدانيد كه اينها به دانشگاههاى ما، به دبيرستانهاى ما،به دبستانهاى ما چه خيانتها كردند، شماها مىدانيد كه شماها را مىخواستند عقب نگه دارند، نگذارند كه يك انسان اسلامى و يك انسان با قدرت، يك انسان با هدف بار بيائيد، تعليمات از اول تعليمات اعوجاجى، انحرافى و برنامههاى انحرافى بود. مىخواستند جوانهاى ما را به عقب برانند تا استفادههاى خودشان را بكنند، تا ما در همه چيز محتاج باشيم. در علم محتاج باشيم و در اقتصاد وابسته و محتاج باشيم.
صحيفه نور ج 5 صفحه 180
اى فرزندان عزيز اسلام، رمز پيروزى ايمان و وحدت كلمه بود، آنرا حفظ كنيد
شما جوانان كه اميد من هستيد و نويد من هستيد كوشش كنيد و وحدت كلمه خود را حفظ كنيد. ما را نگذاشتند با شما روبرو بشويم، در مدت عمر اين دبيرستان، اول مرتبهاى است كه من با شما روبرو مىشوم اول مرتبهاى است كه استادان و معلمان شما را از نزديك مىبينم، اول مرتبهاى است كه شما جوانان عزيز را، فرزندان اسلام را از نزديك زيارت مىكنم.
اى اميد من، اى اميدهاى من، اى نويدهاى من، اى فرزندان عزيز اسلام، رمز پيروزى را دريافتيد، دريافتيد كه در اين دو سال اخير با وحدت كلمه ريشه استبداد، ريشه سلطنت استبدادى 2500 ساله را از بيخ كنديد، دريافتيد كه نفتخواران مفتخوار را عقب زديد، دريافتيد كه با وحدت كلمه و وحدت غرض و هدف و آن ايمان و هدف اسلام، هدف جمهورى اسلام، دريافتيد كه اين رمز، شما را به پيروزى رساند، اين رمز را از دست ندهيد، صفهاى خود را فشردهتر كنيد، روابط خود را با همه قشرها خصوصاً با روحانيين زياد كنيد. شما آمال و آرزوى ما هستيد، ملت ايران با اين وحدت كلمه، آمال و آرزوى اسلام است، بايد با وحدت كلمه همه چيزهايى كه پيش آمده است حفظ كنيد.
لزوم پشتيبانى از دولت اسلامى
از دولت موقت خودتان پشتيبانى كنيد، مفسده جوها كه مىخواهند بهانه پيدا كنند و تضعيف كنند دولت اسلامى را، به دهان آنها مشت بزنيد. تبعيت از دولت موقت اسلامى لازم است. اين دولت موقت اسلامى، دولت اسلامى شرعى است. من اطمينان كامل به دولت دارم و شما هم پشتيبانى كنيد از اين دولت كه آن مسائلى كه به عهده او محول است، كه يكى رفراندم است و از مسائل مهم وقت است و يكى گذراندن قانون اساسى جديد است، با آراء موكلين شما، تاسيس حكومت جمهورى اسلامى غايت آمال هم مسلمين، غايت فرمان خداى تبارك و تعالى.
بايد از اين حكومت پشتيبانى كنيد تا بتواند در يك محيط آزاد، در يك محيط صحيح كارهايى كه به او محول شده است انجام دهد. فضولهايى كه در اطراف مىخواهند با بهانههايى تضعيف كنند حكومت را، بايد بدانند كه حكومت متكى بر ملت ضعيف نخواهد شد. اين حكومت به تعيين كسى است كه متكى به ملت است، اين حكومت به تعيين و تصويب ملت است، به پشتيبانى از ملت است، بايد او را بيشتر پشتيبانى كنيد و مغرضين را كه عمال اجانب هستند و مىخواهند نگذارند حكومت اسلامى، جمهورى اسلامى بر قرار بشود، آنها را از جامعه خودتان دور كنيد يا نصيحت كنيد.
شما در اين زمانهاى طولانى كه نبوديد و ما مواجه بوديم با گرفتارىهاى زياد و به زمانهاى اخير كه بوديد و مواجه شديد با مصيبتها، تمام اين مصيبتها از اجانب و بود و تمام اين جنايتها به دست عمال اجانب بود. آنها مىخواهند باز هم همان مسائل را با عمال خبيث خودشان در مملكت ما برقرار كنند، اين خيالى است كه آنها به سر خودشان مىپزند كه مملكت ما را باز با فرم ديگر به مصيبتهاى سابق بكشند. شما جوانان برومند، شما محصلين ارجمند كه امروز هستيد و نويد من هستيد بايد در هر جا
صحيفه نور ج 5 صفحه 181
كه هستيد، در هر جائى از ايران كه هستيد بايد بيدار باشيد، با بيدارى از حقوق خودتان دفاع كنيد.
مسير ما بر پائى جمهورى اسلامى است، نه يك كلمه كم، نه يك كلمه زياد
حكومت اسلامى را كه از حقوق شما دفاع مىكند مستقر و برقرار كنيد، به ياوه ياوهگويان گوش ندهيد، به حرفهاى قشرهايى كه از اسلام هيچ بويى نديدهاند و با اسلام مخالفند، با آنها، به حرفهاى آنها گوش ندهيد، آنها مىخواهند ملت را منحرف كنند از مسير خود، مسير شما مسير اسلام است، مسير شما اين است كه جمهورى اسلامى را بپا كنيد. من راى به جمهورى اسلامى مىدهم و از شما تقاضا دارم كه راى به جمهورى اسلامى بدهيد نه يك كلمه كم، نه يك كلمه زياد، جمهورى اسلامى. (جمعيت فرياد مىزنند: صحيح است، صحيح است)
آنها كه در نوشتههايشان از جمهورى دم مىزنند، جمهورى فقط، يعنى اسلام نه، آنهايى كه جمهورى دموكراتيك مىگويند يعنى جمهورى غربى، جمهورى اسلامى نه، آنها مىخواهند باز همان مصائب را با فرم ديگر براى ما به بار بياورند. آنها اصلا در اين نهضت دخالت نداشتند، آنها كه امروز به خيال خودشان مىخواهند سر سفره آماده بنشينند، در اين نهضت بهيچوجه دخالت نداشتند. اين نهضت را شماها، اين نهضت را طبقه محصل، طبقه كارگر، دهقان، بازارى، اين نهضت را اينها به بار آوردند و اينها حق دارند. آنها كه در خارج بودند و براى ميوه چينى آمدهاند و آنها كه در صدرهاى بالا نشستند و منظرهها را نگاه كردند يا كمك كردند به رژيم و حالا به صورت انقلابى در آمدهاند، آنها را نپذيريد و نمىپذيريم، آنها كه قلم مسموم را گرفتهاند و بر خلاف اسلام چيز مىنويسند و ملى و دموكراتيك و اين حرفها را به ميان مىآورند، از آنها نپذيرند.
ملت ما يكپارچه خواهان جمهورى اسلامى است
ما اسلامى را مىخواهيم، ملت ما اسلام را مىخواهد. (جمعيت فرياد مىزنند: صحيح است، صحيح است) آنها كه كوشش دارند نهضت ما را تضعيف كنند، دولت ما را تضعيف كنند تا نتوانيم، تا به خيال آنها نتوانيم در رفراندم موفق شويم، خيال خامى به سر خودشان مىپزند. ملت ما يكپارچه، خواهان جمهورى اسلامى است. (جمعيت فرياد مىزنند: صحيح است، صحيح است).
ما بايد آن چيزى كه آمال ملت است دنبال كنيم. آن چيزى كه ملت در چند سال است، در بيش از يك سال است كه فرياد مىزنند و از چندين سال است كه دنبال او هستند، ما بايد به فرياد اين ملت گوش كنيم، قشرهاى مختلف اين مملكت بايد به نداى ملت گوش كنند، ببينند ملت چه خواست و چه مىخواهد. ملت در طول اين يك سال و چند ماه اخير در خيابانها ريخت و فرياد كرد: آزادى، استقلال، جمهورى اسلامى.
ما بايد تابع ملت باشيم، نبايد قلم دست بگيريم و توى منزل بنشينيم و هر چه مىخواهيم بنويسيم، صلاح نيست، اين بر مىگرداند آن مسائل و آن مصائب سابق را، خيانت است به ملت، كمونيستها هم
صحيفه نور ج 5 صفحه 182
بايد جمهورى اسلامى بخواهند، اگر بخواهند براى اين ملت كار بكنند و راست بگويند، همه بايد جمهورى اسلامى را بخواهند ( جمعيت فرياد مىزنند: صحيح است، صحيح است) آن كه علاقه به اين ملت دارد، آن كه علاقه به اين كشور دارد، آنكه از اختناق خسته شده است، آن كه مخالف اين است كه مملكت ما مستقل نباشد، آنكه استقلال مملكت را مىخواهد، در هر مسلكى كه هست بايد دنبال ملت برود تا پيروز شود. بايد دنبال همين قشر ملت، همين محصلين، همين محصلين علوم قديمه و جديده، همين بازارى، همين حمال، همين دهقان، همين كشاورز، همين كارگر، دنبال اينها بروند.
اينها كشته دادند، اينها خون دادند، اينها سهيم هستند، همه سهم مال اينهاست، نه مال من و شما كه كنار نشستيد و حالا قلم دست گرفتيد، قلمها را بشكنيد، به اسلام پناه بياوريد، تبليغات سوء را كنار بگذاريد، تضعيف ملت را، تضعيف دولت را كنار بگذاريد تا نتيجه ببريد، تا استقلال خودتان را حفظ كنيد. من اميدم به شما جوانهاى برومند، عزيز و ساير طبقات ملت است، من نويد پيروزى به شما مىدهم، من نويد استقلال، من نويد عظمت، من نويد رفاه، من نويد معنويت، من نويد يك روح پاك، يك روح آزادمنش، يك روح مهذب به شما مىدهم، به شرط آنكه همه با هم باشيد و ما همه باهم به سوى جمهورى اسلامى و به سوى اسلام (جمعيت فرياد مىزنند: صحيح است، صحيح است). از خداوند تعالى عظمت، سلامت، عزت همه ملت اسلامى را مىخواهم، از خداوند تعالى توفيق شما جوانان برومند عزيز را مىخواهم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه
تاريخ: 18/12/57
بيانات امام خمينى در قبرستان بقيع قم
اسلام بر همه منت دارد
بسم الله الرحمن الرحيم
درود بر شهداى راه آزادى، سلام بر شهداى سرتاسر ايران، درود بر شهداى شهرستان قم، درود بر شما جوانان رشيد، سلام بر بانوان و جوانان رشيد قم، درود بر بانوان و جوانان سرتاسر ايران. من از شما مفارقت كردم، در صورتى كه اكثر جوانان فعلى نارس بودند و به خدمت شما آمدم، در صورتى كه بسيارى از جوانان ما از دست رفته است، بسيارى از آنهائى كه ما نديديم آنها را و حالا شمايل آنها را مىبينيم، شهيد شدند، افتخار شهادت در راه اسلام، افتخار شهادت در راه قرآن كريم، افتخار شهادت در راه آزادى و استقلال، افتخار شهادت در راه هدف بزرگ اسلام و آن حكومت عدل اسلامى، جمهورى اسلامى. شما جوانان برومند ايران و شما جوانان برومند قم به اسلام عزيز حق پيدا كرديد. اسلام بر همه منت دارد، ما هيچ منتى بر اسلام نداريم. من منت از شما مىكشم، من زير منت شما ملت ايران و شما اهالى محترم قم، زير منت شماها هستم. شماها بوديد كه نهضت اسلامى را به ثمر رسانديد. شما ملت بزرگ ايران و اهالى معظم قم بوديد كه با مشت بر تانكها و توپها و مسلسلها غلبه كرديد.
شهادت، يك شيوه مرضيه در تاريخ شيعه
ما باكى از اين نداريم كه خونهاى طيب جوانهاى ما در راه اسلام ريخته شده است، باكى از اين نداريم كه شهادت نصيب عزيزان ما شده است. اين يك شيوه مرضيهاى است كه در شيعه اميرالمومنين از اول پيدايش اسلام تاكنون بوده است. اسلام با حماسه شيعه هميشه مقارن بوده است. در صدر اسلام اميرالمومنين سلامالله عليه بزرگمرد اسلام، بزرگمرد دنيا، با مجاهدات بزرگ خود اسلام را رشد داد، اسلام را شكوفا كرد. اميرالمومنين سلامالله عليه با شيعه بزرگوار خود در جنگها بزرگ اسلام پيشقدم بود. اولاد طاهرين او مثل سيدالشهدا سلامالله عليه كه قيام و نهضت كرد و خون خود را در راه اسلام داد، يا ساير ائمه ما كه در پشت پرده تقيه، اسلام را ترويج و قرآن را تاييد كردند، پس از آنها تنها طايفهاى كه با جباران و با ديكتاتورهاى عصر مقابله و معارضه كردند، همين شيعيان على عليهالسلام بود، قيامهاى پى در پى تا عصرهاى اخير، باز شيعيان على عليهالسلام بودند كه مقابل
صحيفه نور ج 5 صفحه 184
جباران ايستادند و قيام كردند. در عصر ما هم شما شيعيان بزرگ اسلام تنها طايفهاى هستيد كه در مقابل ديكتاتورها و در مقابل ابرقدرتها ايستاديد و با مشت خود و با مشت فشرده خود بر تانكها و توپها غلبه كرديد. اسلام بواسطه طايفه شيعه زنده است، قيامهاى پىدرپى شيعه على عليهالسلام اسلام را زنده كرده است.
قيام نضج گرفته از 15 خرداد صرفا بر مبناى ايمان و اسلام است
اين قيامى كه از پانزده خرداد شروع شد و تاكنون باقى است و اميد است باقى باشد تا همه اهداف اسلام جامه عمل بپوشد قيامى اسلامى است، قيامى ايمانى است، پيرو هيچ قيامى نيست. همه مىدانيم كه پانزده خرداد مبدا عطفى بود در تاريخ، نه پيرو نهضتهاى ديگر، قيامهاى ديگر. اين شعار بايد محفوظ باشد كه اين قيام، قيام ملى نيست، اين قيام، قيام قرآنى است، اين قيام، قيام اسلامى است. يك ملت ضعيفى كه هيچ نداشت، در مقابل ابرقدرتها و در مقابل اين قدرت شيطانى كه همه چيز داشتند و تا دندان مسلح بودند، به قوه مليت نمىتواند غلبه كند. ملتى كه غلبه كرد براى اينكه شهادت آرزوى او بود. بعضى جوانهاى من، از من شهادت را طلب مىكردند و مرا قسم مىدادند كه دعا كن كه شهيد بشويم، زنهائى كه جوانهاى خودشان را دادند، افتخار بر اين كردند كه شهيد دادهايم و آن كه يك پسر از او باقى مانده بود باز مىگفت اين را هم اهداء مىكنم. اين قدرت مليت نيست اين قدرت ايمان است، اين قدرت اسلام است، خبط نكنند، اشتباه نكنند. اين اسلام است كه غلبه كرد بر ابرقدرتها، اين اسلام است كه فرزندان او به شهادت راغب هستند. اين قوه ايمان است كه مردم را سرتاسر ايران بسيج كرد. اين دست غيبى الهى بود كه مردم ايران را سرتاسر از بچه دبستانى تا پيرمرد بيمارستانى با هم همصدا و با هم هم مطلب كرد اين هيچ جبههاى نمىتواند اين كار را بكند، هيچ بشرى قادر نيست كه همچو بسيجى بكند، هيچ ملتى نمىتواند اينطور بسيج بشود. قدرت ايمان، قوه اسلام، قدرت معنوى ملت اين پيروزى را به ما ارزانى داشت. ما منت از خداى تبارك و تعالى مىكشيم، ما منت از ولى عصر (ع) مىكشيم كه پشتيبانى از ما فرمودند.
اصرار خائنين در انحراف نهضت از مسير اسلاميت
نبايد ابهامى در قضايا باشد، اگر چنانچه ابهامى در قضايا باشد يا بخواهد منحرف كنند اين نهضت اسلامى ما را، منتهى به شكست خواهد شد، خيانت به ملت است، خيانت به اسلام است. آنها كه درصدد هستند اين نهضت را منحرف كنند از جهت اسلاميت، آنها بدانند كه خائن بر اسلام هستند، خائن بر ملت هستند. امروز بايد شعار همان شعار اسلامى باشد، جمهورى اسلامى. آنها كه اصرار دارند اسلام را از كنار جمهورى كنار بگذارند، اينها خائنانى هستند كه در ملت مىخواهند اختلاف ايجاد كنند. آنها كه مىخواهند كلمه دموكراتيك را بر اين عبارت اضافه كنند، آنها غربزدگانى هستند كه نمىفهمند چه مىگويند. آنها كه در نوشتجات خودشان دم از دموكراتيك مىزنند، اينها يا جاهلند و
صحيفه نور ج 5 صفحه 185
نمىفهمند چه مىكنند، يا عامدند و خائن.
مطبوعات تجديدنظر بكنند در نوشتههاى خود، قلمداران تجديدنظر بكنند در نوشته خود، بگذارند ملت به همين راهى كه مىرود، همين مسيرى را كه به پيروزى رسيده است به آخر برسانند. اينها مگر با اسلام دشمناند؟ اينها مگر با ملت اسلام دشمناند؟ اينها مگر با كشور خودشان دشمناند كه مىخواهند منحرف كنند؟ ملت ايران منحرف نخواهد شد.
ملت عزيز! نهضت خود را حفظ كنيد. ملت بزرگ! اين قيام بزرگ خود را با همان عنوانى كه دارد حفظ كنيد، اين شعار خود را حفظ كنيد، نگذاريد دستهاى اجنبى و دستهاى اجنبى خواه در آن تصرف كند. من متاسفم از اين اشخاص كه دعوى مليت مىكنند و با اغراض ملت مخالفت مىكنند. آنها كه با اسم مليت و با اسم خلق دوستى خنجر به پشت ملت مىزنند، بيدار بشوند، بدانند كه ياسران آنها سر سپرده اجانب هستند و مى خواهند مسائل را برگردانند به حال اول يا بشكند طرف چپ يا بكشند طرف راست، اينها بيدار بشوند ما آنها را نصيحت مىكنيم و اگر به نصيحت گوش نكنند كار ديگر مىشود. آنها كه مىخواهند توطئه كنند، آنها كه مىخواهند منحرف كنند ملت ما را آنها كه اختلاف بيندازند بين قشرهاى ملت، اينها توطئهگر هستند و ما ساكت نمىنشينيم، ما آنها را تاديب مىكنيم. آزادى بله، توطئه نه، آزادى بيان هست، هر كه هر چه مىخواهد بگويد. اسلام از اول قدرت داشته است بر رد همه حرفها و بر رد همه اكاذيب. آن قدرت باقى است، برهان ما باقى است. ما برهان داريم، ما حجت داريم. ما از - گفتههاى - گفتار مردم نمىترسيم، هر كه هر چه دارد بگويد لكن توطئه را نمىپذيريم، خيانت به ملت را نخواهيم پذيرفت، چنانچه نپذيرفتيم. ملت ما تاكنون آنقدر خيانت ديده است كه ديگر نخواهد پذيرفت خيانتها را. ملت ما خون داده است تا جمهورى اسلامى وجود پيدا كند نه جمهورى، نه جمهورى دمكراتيك يعنى جمهورى غربى، يعنى بىبند و بارى غرب، اين تقليدها را كنار بگذاريد، اين غربزدگىها را كنار بگذاريد، بگذاريد ملت با اين مسيرى كه گرفته است، استقلال خودش را تمام كند و خواهد كرد انشاءالله.
پاسدارى از خون جوانان و جلوگيرى از رخنه اجانب با راى به جمهورى اسلامى
شما اى مردم ايران! اى ملت بزرگ ايران! اى عزيزان قم! اى ملت عزيز قم! آگاه باشيد، بيدار باشيد، هوشيار باشيد، توطئهها را خنثى كنيد. اينها مىخواهند دولت اسلامى را ضعيف كنند، دولت موقت اسلام را ضعيف كنند تا اينكه در رفراندم نتواند ملت آنچه كه خون داده است راى بدهد لكن اين خيال خامى است. ما جوان داديم، ما خون داديم، ما در زندان هامان جوانهاى ما زجر ديدند، شكنجه ديدند، ملت ما نمىگذارد كه اينها هدر برود، ملت ما نمىگذارد كه با ياوهسرائىهاى مشتى اراذل اينها هدر برود. ما در راه آزادى و در راه استقلال جان داديم، نمىتوانيم صبر كنيم تا عمال اجانب باز دست به كارهائى كه پيشتر مىزدند بزنند. از دولت خود پشتيبانى كنيد، من پشتيبان او و شما پشتيبان او تا مسائلى كه بايد او اجرا كند با آرامى اجرا كند، تا رفراندم را اجرا كند، تا قانون اساسى جديد را به
صحيفه نور ج 5 صفحه 186
راى ملت تثبيت كند، تا حكومت جمهورى اسلامى را تثبيت كند. اينها به دست و پا افتادند كه نگذارند يا رفراندم بشود، بطور صحيح تحقق پيدا كند و اين خيال خامى است، و يا قانون اساسى اسلامى مبنى بر مذهب اثنى عشرى، شيعه اثنى عشرى تصويب بشود، به خيال خودشان مىتوانند و اين خيال خامى است، و يا جمهورى اسلامى در آن خلل واقع بشود، جمهورى مطلق باشد يا جمهورى دموكراتيك يا جمهورى اسلامى دمكراتيك. همه اينها غلط است، جمهورى اسلامى. من راى خودم را به جمهورى اسلامى مىدهم و از ملت تقاضا دارم كه نگذارند خون جوانانشان هدر برود، نگذارند اجانب رخنه پيدا كند، نگذارند استقلالى كه بدست آوردهاند از بين برود، نگذارند آزادى كه به دست آمده است مبدل به اختناق شود. به حكومت اسلام، به جمهورى اسلامى، نه يك حرف زياد، نه يك حرف كم. كسانى هم كه مىخواهند به راههاى ديگر بروند آزادند لكن توطئه قدغن، خيانت قدغن، راى آزاد، هر چه مىخواهند بگويند.
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 187
تاريخ: 19/12/57
توصيه امام خمينى به نخست وزير
جناب آقاى نخست وزير
لازم است به جميع وزارتخانههاى و ادارات دولتى اخطار نماييد كسانى كه از منسوبين و يا اقرباى اينجانب هستند و براى توصيه اشخاص و يا نصب و عزل اشخاص به مراكز مربوطه مراجعه مىكنند، به هيچ وجه به آنان ترتيب اثر ندهند. منسوبين و نزديكان مطلقا حق دخالت در اين گونه امور را ندارند.
والسلام - روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page