-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 51
تاريخ: 21/7/61
بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان مجلس شوراى اسلامى شركت كننده در كنفرانس بين المجالس
ملت ايران در مقابل امريكا مىايستد و به اميد خداوند پيروز است.
بسم الله الرحمن الرحيم
من از انحطاطى كه در بعضى از سران دولتها در عصر ما حاصل شده است تعجب مىكنم و نيز متعجم از فكر حكومتهاى منطقه كه چرا اينقدر ذليلاند و همه چيزشان را تقديم نموده و علاوه بر ذلت در مقابل آمريكا، در برابر اسرائيل هم ذلت را به جان مىخرند. آن چيزى كه دنياى متزلزل از آن مىترسد، اسلام است. اينها از حكومت جمهورى اسلامى مىترسند و ما بايد محكم بايستيم و خودمان را براى مقابله با مشكلات احتمالى آينده مهيا كنيم. ما نمىتوانيم شرافت اسلامى - انسانى خود را از دست بدهيم. بحمدالله مردم ما همه آگاه و مهيا هستند و شما مىبينيد اين ارتشىها و پاسدارها و بسيج و ساير نيروها در جبههها چه مىكنند. آنها وقتى مىخواهند به خط مقدم بروند، انگار كه به حجله عروسى مىروند و حتى صدر اسلام هم اينچنين وضعى را كمتر به خود ديده است و بعضى از افراد نمىتوانند اينهمه از خودگذشتگى را بفهمند و كارهاى انجام شده را ناديده مىگيرند. در هر صورت ما بايد مهيا باشيم و مردم بايد در وضع موجود و با جنگ تحميلى كه درگير آن هستيم و همه ابرقدرتها با ما دشمناند، فكر اين را بكنند كه دولت در چه وضعى و با چه مشكلاتى روبروست و توقع اين را نداشته باشيم كه هر چه مىخواهيم، درب خانه ما حاضر باشد. و همه مىدانيم كه اين دشمنىها تازگى ندارد، چرا كه در زمان پيغمبر اكرم (ص) چه تهمتو ناسزاها به ايشان مىگفتند، ولى ايشان از تبليغ دين اسلام دست بر نمىداشت. و حالا اگر كم و كسرى در مملكت وجود دارد، ما متأثريم و دولت و مسؤولين با همه توان خود در رفع كمبودها مىكوشند و كارهاى مهمى انجام دادهاند كه اميدوارم به يارى خداوند بهتر بشود.
اگر ما تسليم آمريكا و ابرقدرتها مىشديم، ممكن بود امنيت و رفاه ظاهرى درست مىشد و قبرستانهاى ما پر از شهداى عزيز ما نمىگرديد، ولى مسلماً استقلال و آزادى و شرافتمان از بين مىرفت. آيا ما مىتوانيم نوكر و اسير آمريكا و دولتهاى كافر شويم تا بعضى چيزها ارزان شود و شهيد و مجروح ندهيم؟ هرگز ملت زيربار اين ننگ نخواهد رفت و تن به اين ذلت نخواهد داد. ملت ايران در مقابل آمريكا مىايستد و به اميد خداوند پيروز است. خداوند آنقدر تأكيد كرده است كه ما با آنها موالات نداشته باشيم، آنوقت براى ارزانى اجناس، ما خودمان را بفروشيم؟ شما توقع نداشته
صحيفه نور ج 17 صفحه 52
باشيد كه آنها از ما تعريف كنند. اگر آنها از من طلبه و شما تعريف مىكردند، ساقط مىشديم. ملتها با شما هستند و اين سازمانها دستاوردهاى ابرقدرتهائى هستند كه مىخواهند مردم مستضعف جهان را چپاول كنند و به همين جهت با شما مخالفند. خداوند همه شما را موفق كند.
والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 53
تاريخ: 22/7/61
بيانات امام خمينى در جمع ائمه مراكز استانهاى سراسر كشور
يكى از بركات اين انقلاب اقامه نماز جمعههاست
بسم الله الرحمن الرحيم
يكى از بركات اين نهضت و انقلاب، همين اقامه نماز جمعههاست. در صدر اسلام هم نماز جمعه و مساجد چنين وضعى داشتند كه اجتماعات وسيلهاى بودند براى رفع گرفتارىهاى مسلمين و تصميمگيرى در مقابله با دشمنان اسلام و شما اگر خطبههاى آن زمان را مطالعه كنيد، مىبينيد كه چقدر آنها پرمحتوا بودند، كه متأسفانه دستهاى خائنين به تدريج به كار افتاد و طايفهاى از مسلماناناقامه جمعه را كنار گذاشتند و طوايف ديگرى هم كه اقامه مىكردند بسيار محدود و بىمحتوا و تقريباً مسائل آنان به چند جمله نصيحت ختم مىشد. چنانچه اكثر حوزه علميه هم يك بعدى بود و طلاب با اينكه خيلى زحمت مىكشيدند، ولى فقه متمركز شده بود در چند باب متعارف و با اينكه اطلاعات علما در آن مسائل بسيار عالى و خوب بود ولى درباره قضا كمتر بحث مىكردند، كه امروز ما در اين مسأله، مشكلات بزرگى داريم.
و يكى از مطالب ديگرى كه سعى مىشد حوزهها از آن خالى باشند، قضيه دخالت روحانيون در امور سياست بود كه اين را يك عيب بزرگ معرفى كرده و شايد بعضى الان هم دخالت در امور سياست را عيب بدانند و مىگويند كه چرا فلانى در امور سياسى دخالت مىكند و به ما چه كه در دنيا چه مىگذرد. بلااشكال اين نقشهاى بود كه بر ما تحميل شد، زيرا آخوند و يا مجتهد نمىتوانست اسم سياست را ببرد و بعضى از ما هم باورمان آمده بود كه امروز كار به جائى رسيده است كه بلاد مسلمين دستخوش تاخت و تاز آمريكا و ابرقدرتها گرديده و اين جنايتكاران از آن سوى دنيا آمده و قيم بر امور مسلمين و در همه جريانات آنان دخالت مىكنند و ارتش مىفرستند و در حجاز هم كه يك روزى مركز اسلام و تجهيز قواى اسلامى بوده است، گفته مىشود كه به ما چه ربطى دارد كه در دنيا چه مىگذرد و اسرائيل چه مىكند. آقاى موسوى خوئينىها مىگفتند بعد از فشار زيادى كه روى ائمه جمعه آنجا آمد كه راجع به فلسطين صحبت كنيد، آنها با چند كلمه دعا كه خداوند مسلمين را از شر اسرائيل نجات دهد اكتفا كردند و همه كتكها كه حجاج ما خوردند و آن حبسها را كشيده و اهانت شدهاند به خاطر اين بود كه اسم اسرائيل برده نشود، چون آنان مىگفتند اينگونه حج خلاف سنت رسولالله و بدعت در اسلام است.
صحيفه نور ج 17 صفحه 54
و من اميدوارم كه نماز جمعهها آن محتواى اصيل خود را باز يابد و قهراً ساير مسلمين هم زمانى كه ديدند مدتها از اين نعمت بزرگ الهى غافل بودهاند، به فكر برگزارى صحيح آن مىافتند، اگر چه دولتها مخالف آن باشند. در صدر اسلام، هر وقت مسلمين خواستند به جنگ عزيمت كنند، از مساجد تجهيز مىشدند و هر وقت كه كار مهمى داشتند، در مساجد آن را مطرح ساخته و درباره مسائل سياسى به بحث و گفتگو مىنشستند.
بايد بر تمام امور مسلمين نظارت داشته باشيد و سعى كنيد كه مساجد ما به حال مساجد صدر اسلام برگردد
و ما بايد اين محتواى عظيم را باز گردانيم و اهتمام به امور مسلمين داشته باشيم و اهتمام به امور مسلمين، تنها مسأله گوئى نيست، علاوه بر آنها، امور سياسى و اجتماعى و ساير گرفتارىهاى مسلمين است كه هر كس به آنها اهتمام نكند مسلمان نيست. و شما بايد بر تمام امور مسلمين نظارت داشته باشيد و سعى كنيد كه مساجد ما به حال مساجد صدر اسلام برگردد و توجه داشته باشيد كه عزلت و كنارهگيرى در اسلام نيست و اين امر در يكى از طوايف غير مسلمين بوده است كه متأسفانه در بعضى از جوامع اسلامى رسوخ كرده.
الحمدلله تحول بزرگى در ملت ما پديد آمده است و اين جوانها كه به عشرتكدهها و فساد و فحشا كشيده مىشدند، الان به جبههها رفته و براى اسلام و مملكت پيروزى و افتخار مىآفرينند و ما در برابر آنان مسؤوليم. و هيچ انقلابى تاكنون صورت نگرفته است كه دو سه سال اينقدر نتيجه داده باشد. و بر حسب قواعدى كه در دنيا هست بعد از هر انقلابى هزاران گرفتارى و مشكلات و قحطى پيش مىآيد، ولى بحمدالله در ايران اين قضايا نيست و ملت ما هم براى شكم قيام نكردهاند و شما بايد به مردم گوشزد كنيد كه لازمه انقلابى بودن، تحمل سختىهاست و اگر چه ما خسارات زياد ديدهايم لكن اين خسارتها آيا به آنهمه عظمتهاى انقلابى نمىارزد؟ در حالى كه شهادت حضرت سيدالشهدا از همه خسارتها بالاتر بود ولى چون او مىدانست كه چه مىكند و كجا مىرود و هدفش چيست، فداكارى كرد و شهيد شد و ما هم بايد روى آن فداكارىها حساب كنيم كه سيدالشهدا چه كرد و چه بساط ظلمى را به هم زد و ما هم چه كردهايم. ما محمدرضا را از اين مملكت بيرون كرديم و الان يك دكان مشروب فروشى در سراسر ايران نيست، آنهمه مفاسد و غيره وجود ندارد و اين نعمت بزرگى است.
در هر صورت ما الان مبتلا هستيم در داخل و خارج به يك سرى نق زدنها و اين نق زدنها از گرفتن اسلحه به روى ما بدتر است كه عدهاى در گوشه و كنار نشسته و بيخ گوش يكديگر به خردهگيرى و اشكالتراشى مىپردازند. و شما در منابر و خطبهها مسائل انقلاب را به مردم گوشزد كنيد كه ما از صفر شروع كردهايم و بايد خرابىها اصلاح شود. الحمدلله مردم هم متحد هستند و جوانها براى شهادت افتخار مىكنند و حق هم دارند كه افتخار كنند چون براى خدا مبارزه مىكنند و اگر شما
صحيفه نور ج 17 صفحه 55
صحبتهاى بعضى از سران دولتها را ملاحظه كنيد، معلوم مىشود كه آنها فقط با اسلام مخالفند و بعضى از روشنفكران ما هم در داخل همين جورند كه فقط اسلامى بودن جمهورى را نمىخواهند، و الا شما بگوئيد جمهورى دموكراتيك، اينها قبول دارند اما جمهورى اسلامى براى آنها بدعت است و يك چيز تازهاى است كه در اسلام نبوده و ما بايد در مقابل اين توطئهها صبر كنيم و به اين حرفها گوش ندهيم. انشاءالله خداوند همه شما را تأييد كند كه مردم را ارشاد نمائيد به اينكه در صحنه بمانند و اسلام را حفظ كنند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 56
تاريخ: 23/7/61
پيام امام خمينى به مناسبت شهادت چهارمين شهيد محراب آيتالله اشرفى اصفهانى
بسم الله الرحمن الرحيم
انا لله و انا اليه راجعون
چه سعادتمندند آنان كه عمرى را در خدمت به اسلام و مسلمين بگذرانند و در آخر عمر فانى به فيض عظيمى كه دلباختگان به لقاءالله آرزو مىكنند نائل آيند. چه سعادتمند و بلند اخترند آنان كه در طول زندگانى خود كمر همت به تهذيب نفس و جهاد اكبر بسته و پايان زندگانى خويش را در راه هدف الهى با سرافرازى به خيل شهداى در راه حق پيوستند. چه سعادتمند و پيروزند آنان كه در نشيب و فرازها و پستى و بلندىهاى حيات خويش به دامهاى شيطانى و وسوسههاى نفسانى نيفتاده و آخرين حجاب بين محبوب و خود را با محاسن غرق به خون خرق نموده و به قرارگاه مجاهدين فى سبيلالله راه يافتند. چه سعادتمند و خوشبختند آنان كه به دنيا و زخارف آن پشت پا زده و عمرى را به زهد و تقوا گذرانده و آخرين درجات سعادت را در محراب عبادت و در اقامه جمعه با دست يكى از منافقين و منحرفين شقى، فائز و به والاترين شهيد محراب كه به دست خيانتكار اشقى الاشقيا به ملاء اعلا شتافت، ملحق شدند.
و شهيد عزيز محراب اين جمعه ما از آن شخصيتهائى بود كه اينجانب يكى از ارادتمندان اين شخص والامقام بوده و هستم. اين وجود پر بركت متعهد را قريب شصت سال است مىشناختم. مرحوم شهيد بزرگوار حضرت حجتالاسلام والمسلمين حاج آقا عطاءالله اشرفى را در اين مدت طولانى به صفاى نفس و آرامش روح و اطمينان قلب و خالى از هواهاى نفسانى و تارك هوا و مطيع امر مولا و جامع علم مفيد و عمل صالح مىشناسم و در عين حال مجاهد و متعهد و قوىالنفس بود. او در جبهه دفاع از حق از جمله اشخاصى بود كه مايه دلگرمى جوانان مجاهد بود و از مصاديق بارز رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه بود و رفتن اوثلمه بر اسلام وارد كرد و جامعه روحانيت را سوگوار نمود. خداوند او را در زمره شهداى كربلا قرار دهد و لعنت و نفرين خود را بر قاتلان چنين مردانى نثار فرمايد. ننگ ابدى بر آنان كه يك چنين شخص صالحى را كه آزارش به مورى نرسيده بود از ملت ما گرفتند و خود را در پيشگاه خداوند متعال و در نزد ملت فداكار، منفورتر و جنايتكارتر از قبل معرفى كردند. اين بزرگوار مثل ساير شهداى عزيز ما به جوار رحمت حق پيوست و ملت مجاهد و قواى مسلح سلحشور ما با عزمى راسختر به پيشبرد انقلاب ادامه مىدهند و آنان كه به ادعاى واهى خود كوس
صحيفه نور ج 17 صفحه 57
طرفدارى از خلق را مىزنند و با خلق خدا آن مىكنند كه همه مىدانند، در اين جنايت عظيم چه توجيهى دارند؟ و با به شهادت رساندن عالمى خدمتگزار و پيرمرد بزرگوار هشتاد ساله چه قدرتى كسب مىكنند و چه طرفى مىبندند؟ و آنان كه در سوگ اين جنايتكاران اشك تمساح مىريزند و از جريان حكم خدا درباره آنان شكايت دارند، چه انگيزهاى دارند؟ آيا انتقام از جمهورى اسلامى به شهادت رساندن يك عالم پارساست و به آتش كشيدن يك عده كودك و زن و مرد و تودههاى رنجكش است؟ آيا راه به حكومت رسيدن و قدرت را به دست آوردن، اين نحوه جنايات است؟!
بار الها! ملت مجاهد ما در اين برهه از زمان با چه حوادثى و با چه چهرهائى مواجه است، عصرى كه حكومتهاى مسلمين آنچنانند و رسانههاى گروهى آنچنان و ابرقدرتها اينچنين، عصرى كه باطل را به صورت حق به خورد مردم مىدهند و جنايات را به صورت صلح طلبى، عصرى كه دشمنان اسلام و مسلمين با ملتهاى مستضعف آن مىكنند كه چنگيز نكرده و اكثر حكومتهاى مسلمانان در جناياتى كه بر ملتهاى خود مىرود از جانيان طرفدارى مىكنند، عصرى كه در خانه امن خدا از دشمنان اسلام و جنايتكاران به مسلمين نمىشود شكايت كرد، عصرى كه فرياد مرگ بر اسرائيل و آمريكا بر خلاف اسلام تلقى مىشود و عصرى كه براى استقرار حكومت اسلامى و پياده كردن احكام اسلام در يك كشور، مدعيان اسلام به ستيز نظامى و تبليغاتى با آن بر مىخيزند و با اسلام عزيز به اسم اسلام مىجنگند.
بارالها! ملت مجاهد ايران در اين عصر جاهليت و تاريك مظلومند و به جز اتكال به درگاه تو و اعتماد به عنايات تو پناهى ندارند و از پيشگاه مبارك تو استمداد مىكنند و در راه حق به راه خود ادامه مىدهند و از اين وحشگيرى هراسى به خود راه نمىدهند و عزتى كه براى تو و رسول تو و مؤمنين است، براى زندگى عاريت چند روزه از دست نمىدهند.
بار الها! از تو رحمت براى شهداى عزيز و بويژه شهيد محراب اين هفته و سلامت و سعادت و صبر براى ملت بويژه بازماندگان شهدا و اهالى محترم باختران و شفاى عاجل براى آسيب ديدگان و انتقام از دشمنان اسلام را خواستارم. درود به روان عزيزان شهيد، درود بر بازماندگان شهدا، سلام بر آسيب ديدگان و صلوات و سلام خداوند و مقربان درگاهش بر حضرت بقيةالله ارواحنا لمقدمهالفدا.
والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 58
تاريخ: 25/7/61
بيانات امام خمينى در جمع خطبا، گويندگان مذهبى، علما و روحانيون قم و تهران و استانهاى آذربايجان شرقى و غربى
اگر اين نهضت حسين (ع) نبود اسلام را وارونه به مردم نشان مىدادند
بسم الله الرحمن الرحيم
من از علماى محترم آذربايجان و اهل علم آنجا و علماى تهران و برادران علماى اهل سنت تشكر مىكنم و سلامت و سعادت همه را از خداوند تعالى مسئلت مىكنم. در آستان شهر محرم، مصيبتى بر همه ما وارد شد و آن شهادت اين پير هشتاد ساله كه عمر شريف خودش را در راه اسلام و در راه خدمت به مردم و راه تهذيب جامعه صرف فرمود. ملت ما از طفل ششماهه تا پيرمرد هشتاد ساله را در راه خدا فدا كرد و اين اقتداء به بزرگمرد تاريخ، حضرت سيدالشهدا سلامالله عليه است.
حضرت سيدالشهدا سلامالله عليه به همه آموخت كه در مقابل ظلم، در مقابل ستم، در مقابل حكومت جائر چه بايد كرد. با اينكه از اول دانست كه در اين راه كه مىرود راهى است كه بايد همه اصحاب خودش و خانواده خودش را فدا كند و اين عزيزان اسلام را براى اسلام قربانى كند، لكن عاقبتش را هم مىدانست. اگر نبود اين نهضت، نهضت حسين عليهالسلام، يزيد و اتباع يزيد اسلام را وارونه به مردم نشان مىدادند و از اول، اينها اعتقاد به اسلام نداشتند و نسبت به اولياء اسلام حقد و حسد داشتند. سيدالشهدا با اين فداكارى كه كرد علاوه بر اينكه آنها را به شكست رساند و اندكى كه گذشت مردم متوجه شدند كه چه غائلهاى و چه مصيبتى وارد شد و همين مصيبت موجب به هم خوردن اوضاع بنىاميه شد، علاوه بر اين، در طول تاريخ آموخت به همه كه راه همين است. از قلت عدد نترسيد، عدد كار پيش نمىبرد، كيفيت اعداد، كميت جهاد اعداء مقابل اعداء، آن است كه كار را پيش مىبرد. افراد ممكن است خيلى زياد باشند، لكن در كيفيت ناقص باشند يا پوچ. و افراد ممكن است كم باشند، لكن در كيفيت توانا باشند و سرافراز.
انقلاب ايران به خواست خداى تبارك و تعالى شكست نخواهد خورد
تاريخ، اين نهضت ايران را و اين انقلاب را فراموش نخواهد كرد و اين فداكارىاى كه در همه قشرهاى ملت اسلامى است در ايران، فراموش نخواهد كرد. و اين وحدتى كه بين اقشار ملت از هر طبقه هستند، بين برادران اهل سنت و برادران شيعى مذهب تحقق پيدا كرده است و اين اخوت اسلامى فراموش نخواهد شد و اين انقلاب به خواست خداى تبارك و تعالى شكست نخواهد خورد. اينكه همه
صحيفه نور ج 17 صفحه 59
قدرتهاى بزرگ دنيا و آنهايى كه در بلوك شرق و غرب هستند، با انقلاب ما دشمن باشند، گو اينكه همه رسانههاى گروهى دنيا بر ضد اين نهضت قلمفرسايى كنند و دروغپردازى، آنچه حقيقت است روشن خواهد بود و روشن خواهد شد و آن روزى هم كه حضرت سيدالشهدا را مظلوم شهيد كردند، بعضى از اشخاصى كه بودند، او را به اسم خارجى و اينكه در حكومت حق وقت، قيام كرده است، اينطور معرفى كردند. لكن نور خدا مىدرخشد و خواهد درخشيد و عالم را خواهد از نور پر كرد.
تكليف ما در آستانه شهر محرمالحرام چيست؟ تكليف علماى اعلام و خطباى معظم در اين شهر چيست؟ در اين شهر محرم، تكليف ساير قشرهاى ملت چى هست؟ سيدالشهدا و اصحاب او و اهل بيت او آموختند تكليف را، فداكارى در ميدان، تبليغ در خارج ميدان. همان مقدارى كه فداكارى حضرت، ارزش پيش خداى تبارك و تعالى دارد و در پيشبرد نهضت حسين سلامالله عليه كمك كرده است، خطبههاى حضرت سجاد و حضرت زينب هم به همان مقدار يا قريب آن مقدار تأثير داشته است. آنها به ما فهماندند كه در مقابل جائر، در مقابل حكومت جور نبايد زنها بترسند و نبايد مردها بترسند. در مقابل يزيد، حضرت زينب سلامالله عليها ايستاد و آن را همچو تحقير كرد كه بنىاميه در عمرشان همچو تحقيرى نشنيده بودند و صحبتهائى كه در بين راه و در كوفه و در شام و اينها كردند و منبرى كه حضرت سجاد سلامالله عليه رفت و واضح كرد به اينكه قضيه، قضيه مقابله غير حق با حق نيست، يعنى ما را بد معرفى كردهاند، سيدالشهدا را مىخواستند معرفى كنند كه يك آدمى است كه در مقابل حكومت وقت، خليفه رسولالله ايستاده است. حضرت سجاد اين مطلب را در حضور جمع فاش كرد و حضرت زينب هم. امروز كشور ما هم به همين نحو است. سازمان عفو بينالمللى كه من بايد بگويم سازمان جعل بينالمللى، سازمان كذب بينالمللى، در يك بيانيهاى كه صادر كرده است، همان تهمتهائى كه در صدر اسلام، به رسول خدا و به اولاد و اتباع او مىزدند، زايد بر او را بر كشور ما زدهاند. همان دروغهائى كه اتباع يزيد منتشر كردند، امروز همين سازمان عفو بينالمللى (به اصطلاح) منتشر مىكند يك همچو دروغهايى را. انسان خجالت مىكشد كه بگويد ما در يك كشورهائى و در يك زمينى زندگى مىكنيم كه اينها رسانههاى گروهىاش است و اينها هم سازمانهاى عفو بينالمللى و سازمانهاى ديگرش است. انسان عار دارد كه بگويد ما در عصرى زندگى مىكنيم كه تمام ارزشها، تمام ارزشها فداى قدرتهاست، فداى منافع مادى است و براى خود جز منافع مادى چيزى را ارزش نمىدانند. و ما امروز اينطور مبتلا هستيم. آن پيرمرد سالخورده زاهد عابد متعهد را مىكشند و آن فساق و آن منافقين مىگويند كه اين را ما كشتيم براى اينكه مستقيماً در شكنجهها و در قتلها، مستقيماً دخالت داشته است. اين چه بىآبروئى است كه اينها دارند، چه سنخ تربيتى است كه اينها شدهاند. از آن طرف آنهمه تهمت به جمهورى اسلامى و از آن طرف اينطور جنايات به اشخاصى كه شب در خلوت با خدا هستند و روزها در جهاد. تكليف ماها را حضرت سيدالشهدا معلوم كرده است، در ميدان جنگ از قلت عدد نترسيد، از شهادت نترسيد. هر مقدار كه عظمت داشته باشد مقصود و ايده انسان، به همان مقدار بايد تحمل زحمت بكند. ما باز درست نمىتوانيم ادراك كنيم كه حجم اين
صحيفه نور ج 17 صفحه 60
پيروزى چقدر است. دنيا بعد خواهد ادراك كرد كه اين پيروزى ملت ايران چه حجمى دارد. به همان حجمى كه اين پيروزى دارد و اين مجاهدت همان حجمى را كه دارد، در ازائش مصيبتها هم بايد حجمشان زياد باشد. ما نبايد متوقع باشيم كه همه قدرتها را دستشان را از منافعشان در اينجا و انشاءالله در منطقه كوتاه كرديم، و متوقع اين باشيم كه هيچ صدمهاى به ما وارد نمىشود. ما نبايد متوقع باشيم كه با اينهمه پيروزى، ما همين طور سالم خواهيم ماند. ما همين طور روزمره، همانطورى كه سابق بوده حالا هم بايد باشيم. تكليف همه روحانيون، چه خطبائى كه منبر تشريف مىبرند، يا ائمه جمعه و جماعت و هر كس كه با مردم سر و كار دارد و با آنها صحبت مىكند، اين است كه وضعيت قيام حضرت سيدالشهدا را به مردم درست بفهمانند كه قيام براى چى بود، چه بود و با چه عدهاى قيام شد و با تحمل چه مصائبى آن قيام به آخر رسيد، كه به آخر نخواهد رسيد.
نقش عظيم مجالس عزا و سوگوارى در ايجاد وحدت كلمه
اين را بايد همه گويندگان توجه بكنند و ما بايد همه متوجه اين معنا باشيم كه اگر قيام حضرت سيدالشهدا سلامالله عليه نبود، امروز هم ما نمىتوانستيم پيروز بشويم. تمام اين وحدت كلمهاى كه مبدأ پيروزى ما شد براى خاطر اين مجالس عزا و اين مجالس سوگوارى و اين مجالس تبليغ و ترويج اسلام شد. سيد مظلومان يك وسيلهاى فراهم كرد براى ملت كه بدون اينكه زحمت باشد براى ملت، مردم مجتمعند. اسلام مساجد را سنگر قرار داد و وسيله شد از باب اينكه از همين مساجد، از همين جمعيتها، از همين جمعات، از همين جمعهها و جماعات، همه امورى كه اسلام را به پيش مىبرد و قيام را به پيش مىبرد مهيا باشد و بالخصوص حضرت سيدالشهدا از كار خودش به ما تعليم كرد كه در ميدان وضع بايد چه جور باشد و در خارج ميدان وضع چه جور باشد و بايد آنهايى كه اهل مبارزه مسلحانه هستند چه جور مبارزه بكنند و بايد آنهايى كه در پشت جبهه هستند چطور تبليغ بكنند. كيفيت مبارزه را، كيفيت اينكه مبارزه بين يك جمعيت كم با جمعيت زياد بايد چطور باشد، كيفيت اينكه قيام در مقابل يك حكومت قلدرى كه همه جا را در دست دارد، با يك عده معدود بايد چطور باشد، اينها چيزهايى است كه حضرت سيدالشهدا به ملت آموخته است و اهل بيت بزرگوار او و فرزند عاليمقدار او هم فهماند كه بعد از اينكه آن مصيبت واقع شد بايد چه كرد، بايد تسليم شد؟ بايد تخفيف در مجاهده قائل شد؟ يا بايد همانطورى كه زينب سلامالله عليها در دنباله آن مصيبت بزرگى كه تصغر عنده المصائب ايستاد و در مقابل كفر و در مقابل زندقه صحبت كرد و هر جا موقع شد، مطلب را بيان كرد و حضرت علىابنالحسين سلامالله عليه با آن حال نقاهت، آنطورى كه شايسته است، تبليغ كرد.
حفظ اسلام تكليف بزرگ است
ما امروز در مقابل اينهمه تبليغاتى كه در عالم دارد مىشود بر ضدمان، در مقابل آنها واقع هستيم. در مقابل مطبوعات، در مقابل راديوها، در مقابل سخنرانىها، در مقابل سازمانها، ما در مقابل
صحيفه نور ج 17 صفحه 61
اينها واقع هستيم و ما منافع آنها را از دستشان گرفتهايم و دست آنها را از كشورمان قطع كردهايم و براى ادامه اين نهضت بايد كوشش كنيم، يك نعمتى است خدا به ما داده است، ما بايد اين نعمت را حفظ كنيم. اسلام كه مىرفت در عصر رژيم منحوس پهلوى از بين برود اسلام را برگردانديم و آن كه دشمن او بود كنار زديم و امروز بايد اين نعمت را حفظ كنيم. تكليف همه اين است كه اين نعمتى كه خداى تبارك و تعالى داده است، به شكر اين نعمت مجاهده كنيم براى حفظ او. بحمدالله سربازهاى اسلام در جبههها، از ارتشى و پاسدار و بسيج و عشاير و اينها گرفته تا آنهايى كه كمك به آنها مىكنند، آنها دارند خدمت خودشان را به شايستگى انجام مىدهند و دشمن را روز به روز، ساعت به ساعت عقب مىنشانند و ما بايد در پشت جبهه همانطورى كه تودههاى مردم در پشت جبهه دارند كمك مىكنند به جبههها، علماى اعلام، گويندگان بزرگ، خطباى عظيمالشان هم بايد جهاد كنند و جهاد آنها تبليغ است. جهاد آنها فهماندن حجم اين پيروزى است و اين عملى كه شما براى او انقلاب كرديد و اين ايدهاى كه براى او قيام كرديد، فهماندن به ملتها و ملت كه مقدار اين پيروزى چقدر است و براى حفظ او بايد چه كرد. همان طورى كه پپروزى حاصل شد به حضور همه جمعيتها در ميدان و در صحنه، حضور همه در صحنههاى نبرد جبهه و پشت جبهه، حفظ اين نعمت بزرگ الهى هم محتاج به اين است كه حاضر باشند جوانهاى ما، حاضر باشند كه هر وقتى آنها را خواستند، بروند و از اسلام دفاع كنند. اسلام يك امرى است كه انبياء كه نبى اكرم ، كه اولاد نبى اكرم و اصحاب متعهد نبى اكرم براى او جانفشانىها كردند و براى او زحمتها كشيدند. اسلام چيزى است كه از خدا آمده است و بايد حفظ بشود و اگر خداى نخواسته اين پيروزى كه دنبال اين انقلاب به دست شما آمده است، به واسطه سستى ما، به واسطه ضعف تبليغ ما، به واسطه ضعف حضور ملت به شكست (خداى نخواسته) برسد، بدانيد كه اسلام تا قرنها ديگر نمىتواند سربلند كند. تكليف بزرگ است و همه بايد تكليف بزرگ را بپذيريم. آخر مطلب شهادت است و وصول به لقاءالله و حضور در محضر حضرت سيدالشهدا و امثال او، و اين غايت آمال اشخاصى است كه عشق به خدا دارند و ما مىبينيم در جبههها، براى ما نقل مىكنند از جبههها كه اين جوانهاى عزيز در جبههها شب چه حالى دارند، چه ذكر و فكر و دعائى دارند و نمازى، و روز با چه نشاطى به جبههها مىروند. اين چيزى است كه خداى تبارك و تعالى، نعمتى است كه خداى تبارك و تعالى به اين ملت عطا فرموده است، اين نعمت را حفظ كنيد.
همين شهادتها پيروزى اسلام را بيمه مىكند
شما آقايان روحانيون و همه روحانيونى كه در كشور هستند همه مكلفند به اينكه اين نعمت خدا را، اين عطيه الهى را حفظ كنند و شكر اين نعمت را برآورند و شكر به اين است كه تبليغ كنند. آنچه كه سيدالشهدا عمل كرد و آن ايدهاى كه او داشت و آن راهى كه او رفت و آن پيروزى كه بعد از شهادت براى او حاصل شد و براى اسلام حاصل شد، به مردم روشن كنند و بفهمانند به همه كه مسأله مجاهده در راه اسلام آن است كه او كرد. مىدانست كه با يك عده قليل كمتر از صد نفر نمىشود مقابله با يك
صحيفه نور ج 17 صفحه 62
همچو ظالمى داراى همه چيز كرد، در صورتهاى مادى، لكن مىدانست كه همين شهادت پيروز كرد اسلام را و اسلام را تجديد كرد. همين شهادت اين پيرمردهاى محراب از مدنى رحمةالله گرفته تا اين شهد اخير ما، همين شهادتها پيروزى را بيمه مىكند. همين شهادتهاست كه دشمن شما را رسوا مىكند در دنيا، هر چند كه همه دنيا با آنها موافق باشد. - آنها كه - همين سازمان عفو بينالمللى كه آنهمه دروغپردازى كرده است، سند صحيح هم دارد، سند صحيحش اين است كه منافقين اينطور مىگويند، مستند اين است كه در نوشتههاى منافقين اين امور هست، آنهائى كه دشمن اسلامند، آنهائى كه دشمن ملت هستند، دشمن مسلمانان هستند، آنهايى كه ديوانه شدند براى اينكه نرسيدند به آن اهدافى كه داشتند، و او سلطه بدتر از سلطه محمدرضا بر اين كشور بود.
شما بايد تبليغ كنيد آقا، محرم است، اين محرم را زنده نگه داريد. ما هر چه داريم از اين محرم است و از اين مجالس. مجالس تبليغ ما هم از محرم است، از اين قتل سيدالشهد است و شهادت اوست. ما بايد به عمق اين شهادت و تأثير اين شهادت در عالم برسيم و توجه كنيم كه تأثير او امروز هم هست. اگر اين مجالس وعظ و خطابه و عزادارى و اجتماعات سوگوارى نبود، كشور ما پيروز نمىشد. همه در تحت بيرق امام حسين سلامالله عليه قيام كردند. الان هم مىبينيد كه در جبهه وقتى كه نشان مىدهند آنها را، همه با عشق امام حسين است كه دارند جبههها را گرم نگه مىدارند. لكن در اين اجتماعاتى كه در محرم و صفر مىشود و در ساير اوقات، مبلغين عزيز و علماى اعلام و خطباى معظم بايد مسائل روز را، مسائل سياسى را، مسائل اجتماعى را و تكليف مردم در يك همچو زمانى كه گرفتار اينهمه دشمن ما هستيم معين كنند، به مردم و به كشور بفهمانند كه ما در بين راه هستيم و بايد تا آخر راه انشاءالله برويم. ما با اين ترتيبى كه تاكنون بوده است و كشور ما و افراد كشور ما بحمدالله حاضر بودند، با اين ترتيب اگر پيش برويم، آخر كارمان به پيروزى مطلق مىرسد، لكن نبايد سست بشويم.
ما تحت حمايت هيچ قدرتى نيستيم جز خداى تبارك و تعالى
اين كشور ما كه قيام كرد، از اول هم كه قيام كرد جمهورى اسلامى و استقلال كامل و نه شرقى و نه غربى را اعلام به دنيا كرد و از اول اعلام كرد به دنيا كه ما نه تحت حمايت آمريكا و نه تحت حمايت شوروى و نه تحت حمايت هيچ قدرتى نيستيم. مائيم و تحت عنايات خداى تبارك و تعالى و پرچم توحيد كه همان پرچم امام حسين عليهالسلام است. وقتى اين اعلام را شما به دنيا كرديد و معلوم است پشت سر اين اعلام، دنيا بر ضد شما خواهند قيام كرد. از اول بايد توجه به اين معنا بكنيد كه ما هم همانطورى كه سيدالشهدا در مقابل آنهمه جمعيت و آنهمه اسلحهاى كه آنها داشتند قيام كرد تا شهيد شد، ما هم همين طور، ما هم براى شهادت حاضريم. الان هم مىبينيد كه در عين حالى كه عدهاى از بزرگان جمعه را از بين بردند، آنهائى كه الان هستند، تمام با روى گشاده اعلام مىكنند كه ما تا مرز شهادت اين پست را داريم و حاضريم. همه بايد اينطور باشند.
صحيفه نور ج 17 صفحه 63
آنهائى كه از مجالس لهو و لعب بازماندهاند شكوه دارند
اگر نهضت شما و قيام شما و اينها مثل قيامهاى ديگر بود كه براى رسيدن به يك چيزهاى دنيوى بود، قيام كرده بوديد كه فراوانى باشد، قيام كرده بوديد كه ارزانى باشد، قيام كرده بوديد كه رفاه باشد، قيام كرده بوديد كه مجالس لهو و لعب باشد، اگر براى اينها قيام كرديد، خوب حق داريد كه آنهايى كه مىخواهند شكوه كنند، شكوه كنند. البته توده مردم شكوه ندارند، آنى كه دارد، آنهايى است كه از آن مجالس لهو و لعب بازماندهاند، لكن تودهاى كه قيام كرده است و از اول هم غير از اينكه ما براى اسلام و جمهورى اسلامى قيام كرديم، ديگر آمال و آرزويى نداريم. اين ملت خسته نمىشود. اين ملت اينطور نيست كه بگويد حالا كه نرسيديم به آن، پس برويم سراغ كارمان. اين ملت مىبينند رسيده به آن. الان موج اين نهضت شما و انقلاب شما، در عالم اين موج رفته است، در همه جاى دنيا اين موج پيروزى شما سايه افكن است. ايرانى كه مطرح نبود در مجامع دنيا جز اينكه يك عضوى است از اعضاى نوكرهاى آمريكا، امروز در همه دنيا آنهايى كه انصاف دارند تصديق مىكنند كه اين جمهورى اسلامى پيروز است و پيروزى او هم ادامه دارد انشاءالله.
از رحمت خدا مأيوس نباشيد
برادران عزيز! مأيوس نباشيد لا تيأسوا من روح الله از آن چيزهايى كه خدا عنايت به شما مىكند و از آن عنايات الهى مأيوس نباشيد و نيستيد و شما پيروزيد و در دنيا سرافرازيد. شما ملتى هستيد كه، اگر يك ملتى بود كه كارى از او نمىآمد، گوشهگيرى كرده بود، انعزال كرده بود، نه آمريكا با او مخالف بود نه شوروى و نه ساير قدرتها. همانطورى كه در زمان سابق، مثل بره مردم را خوابانده بودند و آنها هم به جان اين برهها افتاده بودند، سرش را او مىبريد و دستش را او مىبريد. بله، شكم براى يك عدهاى تا اندازهاى جور بود، درست بود، اما محرومين چطور بودند؟ در آنوقت محرومين را برويد حساب كنيد. ملت ما كه همان يك دسته نيستند كه دور و بر مثلاً قدرتهاى در اينجا پر و بال بزنند و استفاده كنند. ملت ما - اين - اكثرش اين محرومينى هست كه سر تا سر كشور هستند و در آن زمان اصلاً براى آنها كارى نشده بود و امروز در همين مدت كم، بيشتر از آن مدتى كه آنها بودند در اين كارها، كار انجام گرفته است در صورتى كه ايده شما اين نبوده است، اينها از توابع هست. آن چيزى كه شما مىخواستيد اسلام بود، آن چيزى كه شما مىخواستيد جمهورى اسلام بود، آن چيزى كه شما مىخواستيد نه شرقى نه غربى و اين حاصل است، اين را حفظش كنيد. الان اشخاصى هستند كه عقيدهشان اين است كه ما بايد باز يا برويم آن طرف، يا برويم آن طرف، لكن ملت ما قبول نمىكند ديگر اين معانى را. ملت ما از اول قيام كرد براى اينكه جمهورى اسلامى بدون اينكه بوى شرق يا غرب را بدهد مطلوب اوست. حالا كه اينهمه جوان داده است و اينهمه خون داده است و اينهمه عزيزان را از دست داده است، حالا ديگر نمىآيد بگويد كه خير، حالا همه ما را كشتيد دست شما درد نكند، بسم الله. ما تا آخرين وقت و تا آخرين نفس ايستادهايم و ملت ايستاده است و بحمدالله با قدرت
صحيفه نور ج 17 صفحه 64
دارد پيش مىرود.
ما رهين منت اين تودههاى بزرگوار و ايثارگر هستيم
شما قدرتنمايى در دنيا كرديد. غافل از اين قدرتنمايى نباشيد. اينهمه دشمنها براى همين است كه اين يك قدرتى در مقابل دنياست و متحريند بايد چه كرد با اين قدرت. شما يك قدرتى نشان داديد به دنيا كه تاكنون هيچ جمعيت قليلى نتواسته است اين قدرت را در جمعيتهاى بزرگ ايجاد كند. بايد اين را حفظش كنيد. اسلام را زنده كرديد، بايد زندگى او را ادامه بدهيد. ادامهاش به عهده همه است، از كسى كه شخص اول روحانيون هست و مراجع هستند، تا آن طلبه، بچهاى كه مشغول است در درس خواندن. خطبا تكليف دارند كه با خطبه و با صحبت مردم را بيدار كنند و حفظ كنند. علما و ائمه جمعه و جماعات با آن سنگرهايى كه دارند مردم را در سنگر حفظ كنند و خود مردم هم بحمدالله حاضر هستند و ما بايد از آنها تشكر كنيم و انصافاً ما رهين منت اين تودههاى بزرگوارى هستيم كه همه چيزشان را مىدهند و چيزى هم نمىخواهند، از آن پيرزنها كه آن چيزى كه در طول عمرشان تهيه كردند، حالا مىآيند براى اسلام مىدهند تا آن اشخاصى كه قلكشان را مىشكنند و پولش را مىآورند براى اسلام مىدهند. من نمىتوانم توصيف كنم از اين ملت و نمىتوانم تجليل كنم. اما واگذار مىكنيم تا خداى تبارك و تعالى به آنها عنايت خاص خودش را اعطاء بفرمايد. خداوند انشاءالله همه شما را حفظ كند و در اين سنگرها محكم پا بر جا نگه دارد. و مجالس را، مجالس عزا را، دستجات را به طور كامل و شايسته انشاءالله حفظ كنيم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 65
تاريخ: 26/7/61
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اعضاى دفتر مشاورت امام و متخصصين نيروى هوائى جمهورى اسلامى
اتكال به نفس، بعد از اعتماد به خدا منشأ خيرات است
بسم الله الرحمن الرحيم
اينكه شما با ابتكارات خود و اعتماد به خداوند كارهاى مهمى انجام دادهايد و دستگاههاى پيچيدهاى را به كار انداختهايد، موجب تقدير و تشكر است. اتكال به نفس، بعد از اعتماد به خداوند منشأ خيرات است و اگر كشورها ما را آرام بگذارند مردم همه امور را اصلاح مىكنند، مهم اين است كه شما خودتان را بيابيد زيرا در رژيم گذشته ما خودمان را گم كرده بوديم و آنها هر كارى كه مىخواستند كردند و به ما تزريق كردند كه شما توانائى انجام كارها را نداريد و دانشمندان ما از آنها توسرى خورند و اين بود وضع ما و مردم ما هم مىگفتند براى چه كسى كار بكنيم، چون همه چيز ما وابسته است. و مصيبت بالاتر اين بود كه جوانان ما با دستور مستشاران خارجى عمل مىكردند و منافعشان به جيب اجانب رفت و قهراً هر كسى كه مىخواست در چنين محيطى انسان مستقلى باشد، توسرى مىخورد و از مسائل مأيوس و افسرده مىشد، ولى اكنون كه بحمدالله از شر آنها پاكسازى شده است، مىبينيد كه جوانان عزيز و مردم ما توانائى انجام كارها و برداشتن موانع را دارند و من اميدوارم كه به زودى به حد خودكفائى برسيم. من دعاگوى همه شما هستم.
والسلام
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 66
تاريخ: 28/7/61
پاسخ امام خمينى به تلگرام آيتالله العظمى مرعشى نجفى
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرت آيتالله آقاى نجفى دامت بركاته - قم
تلگرام محترم در تسليت شهادت ناگوار شهيد محراب مرحوم حجتالاسلام والمسلمين آقاى اشرفى رحمةالله عليه موجب تشكر گرديد. بحمدالله تعالى هر يك از اين شهادتهاى بزرگ كه خسارت عظيمى براى ملت عظيمالشان اسلام است، بر خلاف تو هم تبهكاران منافق، موجب رسوائى منافقين جنايتكار و انسجام صفوف ملت بزرگوار مىشود. ولا يزال يويد هذا الدين بالرجل الفاجر .
خداوند تبارك و تعالى منت گذاشته بر ملت ايران و آنكه به حسب برداشت دشمنان اسلام موجب ضعف و سستى است، موجب قدرت و وحدت و انسجام مىگردد.
از خداوند متعال پيروزى براى اسلام و رحمت و مغفرت براى شهيدان بويژه شهيد اخير و سلامت و صبر براى بازماندگان شهدا و صحت عافيت براى آسيب ديدگان خواستار است و سلامت و استدامه بركت وجود شريف را در پناه خداوند متعال و عنايات حضرت بقيةالله ارواحنا فداه خواستار است.
والسلام عليكم و رحمة الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 67
تاريخ: 28/7/61
نامه وزير كشور به محضر امام خمينى جهت كسب اجازه برگزارى انتخابات مجلس خبرگان
بسم الله الرحمن الرحيم
محضر مقدس رهبر عاليقدر و بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران حضرت آيتالله العظمى امام خمينى مدظله العالى
احتراماً معروض مىدارد در اجراى ماده 12 آئين نامه اجراى قانون انتخابات مجلس خبرگان، موضوع اصول پنجم و يكصد و هفتم و يكصد و هشتم قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران، وزارت كشور موظف است كه پس از وصول دستور مقام رهبرى مبنى بر انجام انتخابات مجلس خبرگان حداكثر ظرف 10 روز مراتب و تاريخ شروع ثبت نام داوطلبان را با استفاده از وسايل ارتباط جمعى به اطلاع امت شهيد پرور ايران برساند.
مستدعى است در صورت اقتضاى رأى عالى، معروضه تقديمى را مزين به امر مبارك مبنى بر شروع انتخابات فرمائيد.
تاريخ 28/7/61
پاسخ امام خمينى به نامه وزير كشور
موافقت مىشود. انشاءالله تعالى مبارك است.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 68
تاريخ:9/8/61
درخواست قائم مقام شهردار تهران از محضر امام خمينى
بسمه تعالى
حضور مبارك حضرت امام خمينى مدظله العالى
با سلام و تحيات، چون شهردارى تهران مصمم است به حول و قوه خداوند متعال نسبت به جلوگيرى از احكام خلاف شرع كه متأسفانه بعضاً تاكنون ادامه داشته است و نيز اجراى احكام نورانى اسلام اقدام سريع به عمل آورد، چون در حال حاضر با توجه به گرفتارى شوراى نگهبان و شورايعالى قضائى، شهردارى قادر نخواهد بود مشكل مردم را سريعاً از آن طريق حل نمايد لذا خواهشمند است اجازه فرمائيد تا تعيين تكليف قطعى از طرف شوراى نگهبان و يا شورايعالى قضائى، به خاطر جلوگيرى از توقف كار، حجتالاسلام والمسلمين جناب آقاى محمدى گيلانى حاكم شرع محترم دادگاههاى انقلاب اسلامى به طور مستمر نسبت به مسائل مبتلاً به شهردارى كه مستقيماً در رابطه با مردم مىباشند، اظهار نظر فرموده و حكم شرعى كه براى شهردارى لازمالاجرا باشد، صادر نمايند.
شهردارى تهران - قائم مقام شهردار تهران، محمد كاظم سيفيان
پاسخ امام خمينى به درخواست قائم مقام شهردار تهران
بسمه تعالى
همانگونه كه نوشتهايد، تا تعيين تكليف قطعى از طرف شوراى نگهبان و شورايعالى قضائى، جناب حجتالاسلام آقاى محمدى گيلانى مجازند مشكلات شرعى شما را مرتفع سازند.
انشاءالله موفق باشيد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 69
تاريخ: 13/8/61
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراهاى اسلامى روستاهاى سراسر كشور و گروهى از مهاجرين جنگ تحميلى
توجه كنند كه در شوراها افراد نفوذى از منحرفين به صورت اسلام وارد نشوند
بسم الله الرحمن الرحيم
امروز دو قشر عزيز در اينجا تشريف دارند و ما به هر دو قشر دعاى خير را انشاءالله فراموش نمىكنيم. يك قشر، عدهاى از شوراهاى اسلامى روستا كه بايد ما از جهاد سازندگى كه در مدتى كه اين انقلاب پيروز شده است و تحقق پيدا كرده است در خدمت هستند و از وجود آنها استفادههايى زياد در جبههها و پشت جبههها شده است و مىشود و شوراهاى محترم كه در سراسر كشور هستند، آنها هم براى خدمتگزارى به روستاها و محرومين و طبقهاى كه از ساليان دراز در زحمت بودند و براى آنها هيچ كارى نشده بود، انجام خدمت مىدهند. تذكرى كه به شوراها لازم است داده شود ولو اينكه خودشان توجه دارند، يكى اين است كه توجه كنند كه در شوراها يك وقت افراد نفوذى از منحرفين به صورت اسلام و به صورت مقدس مآبى وارد نشوند. اينها كه شياطين هستند، همانطورى كه شيطان به شكلهاى مختلف وارد مىشود و انسان را گول مىزند اينها هم همان شيطانها هستند و به صورت مختلف وارد مىشوند. بايد آقايانى كه در شورا هستند، با شناسائى تمام از سوابق آنها و از كارهائى كه بعد از انقلاب متعهد بودند و در ضمن انقلاب و مهم اين است كه قبل از انقلاب چه جور بودند، بررسى بشود به اينكه اينها مردمى هستند كه به انقلاب عقيده دارند، متعهد به اسلام هستند و براى خدمت به اين تودههاى مستضعف كه هميشه محروم بودند، آمدهاند خدمت كنند. و اين از مهمات امور است كه مردم در هر قشرى كه آمدهاند اينجا، اين سفارش را كردهام و مىدانم كه خود شماها متوجه هستيد، لكن باز تذكر لازم است.
و يكى ديگر، رفتارى است كه با مردم و با اين تودههاى مستضعف مىشود. چه بسا باشد كه خدمتها، خدمتهاى ارزنده است، لكن گاهى - با - برخورد به بعضى افراد، يك برخوردى است كه خدمت را هم پايمال مىكند. مهم اين است كه - اين خدمتها - واقعاً احساس بكنند اين خدمتگزارها كه خدمتگزارند، احساس اين معنا را بكنند كه اين تودهها بندگان محروم خدا هستند و بندگانى هستند كه قبل از انقلاب آنقدر محروميت داشتند و در انقلاب آنقدر خدمت كردهاند و بعد از انقلاب هم تا قيام به امر درست نشده است باز جزء محرومين بودهاند و شما مىخواهيد به اينها خدمت كنيد و خدمتگزار آنها هستيد. مبادا يك وقتى در ضمن اينكه شما خدمت را مىكنيد، يكى درشتىاى
صحيفه نور ج 17 صفحه 70
باشد كه خدمت شما را در خودش محو كند. بايد اخلاق اسلامى، آداب اسلامى درست مراعات بشود، همانطورى كه شيوه ائمه ما اولياء خدا بوده است كه خودشان را خدمتگزار مردم مىديدند با حسن معاشرت با رفتار انسانى، با رفتار الهى رفتار كردند و كارهائى را كه بايد انجام بدهند، با همين حسن رفتار انجام مىدهند و شما هم بندگان همان خدا و امت همان پيغمبر و شيعه همان اميرالمؤمنين هستيد و شيوههاى شما بايد به همانطور باشد.
و يك كلمه هم به اين قشرى كه از خاندان خودشان، از شهرهاى خودشان به واسطه اين جنگ آواره شدهاند، عرض مىكنم كه ما در مسائل و مشكلاتى كه شما داريد، توجه داريم و دولت هم توجه دارند و شوراها هم دارند، بسيج هم دارد، به اندازه آنكه توانائى دارند، خدمت خواهند كرد و انشاءالله كه به زودى جنگ پايان پيدا مىكند، خدمتها به شما زيادتر خواهد شد و من از دو قشر سپاسگزارى و تشكر مىكنم كه آمدهاند كه از نزديك با هم ملاقات كنيم.
مشكلى كه امروز دنيا را تهديد مىكند، مشكل اين دو ابرقدرت است
مشكلى كه امروز دنيا را تهديد مىكند، مشكل اين دو ابرقدرت است. اين دو ابرقدرت كه تمام دنيا را در زير بال خودشان نگه داشتهاند و از آنها استفاده مىكنند، اينها مشغول به يك طرحهايى هستند و درست كردن يك سلاحهايى هستند كه براى آتيه بشر خطرناك است. گر چه هر دستهاى از دسته ديگر مىترسند و اين ابرقدرت از آن ابرقدرت و آن از اين، لكن ممكن است كه يك وقت در رأس يكى از اين دو ابرقدرت، يك ديوانهاى واقع بشود مثل هيتلر يا مثل صدام و به واسطه آن جنونى كه براى قدرت دارد، دنيا را به تباهى بكشد. و اگر خداى نخواسته يك جنگ بين اين دو قدرت در امروز تحقق پيدا كند، اينها دنيا را به خاك و خون مىكشند و به تباهى. مشكل دنيا امروز اينها هستند. مشكلهاى ديگر، مشكلهاى منطقهاى است و اين مشكل را بايد ملتها و اشخاص متفكر در همه دنيا و تودههاى محروم دنيا دنبال اين بروند كه اين مشكل را رفع كنند. اگر آنها بنشينند كه دولتهاى آنها اين مشكل را رفع كند، نخواهد كرد. دولتها نه همچو قدرت و عرضهاى دارند و هواهاى نفسانى هم كه خودشان دارند، مانع از اين مىشود كه با اين دو ابرقدرت مخالفت كنند.
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 74
تاريخ: 17/8/61
استفتاء رئيس كل بانك مركزى از محضر امام خمينى در مورد ارز حاصل از فروش نفت
محضر مقدس رهبر انقلاب و بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران حضرت آيتالله العظمى امام خمينى مدظله العالى
به دنبال فرمان جنابعالى در مورد لغو قوانين خلاف اسلام و مطالعاتى كه در بانك مركزى بدين منظور و جايگزين نمودن قوانين جديدى كه مخالف شرع مقدس اسلام نباشد به عمل آمد، چون شبههاى در مورد مالكيت دولت بر ارز حاصل از فروش نفت ايجاد گشته است، لذا از محضر آن مرجع عاليقدر تقاضا دارد كه پاسخ سؤال زير را بفرمايند.
سوال: آيا ارزى كه از طريق فروش نفت كه توسط دولت و با هزينه و سرمايهگذارى دولت استخراج گشته و توسط دولت نيز به فروش مىرسد متعلق به دولت و در مالكيت او هست يا نه؟
محسن نور بخش
تاريخ 17/8/61
فتواى امام خمينى در پاسخ رئيس كل بانك مركزى ايران
بسمه تعالى
متعلق به دولت و در مالكيت دولت اسلامى است كه بايد صرف در اداره كشور و مصالح ملت شود.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 75
تاريخ: 25/8/61
پيام امام خمينى به مردم اصفهان
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت عموم مردم مسلمان و رشيد اصفهان دامت توفيقاتهم
سلام عليكم بما صبرتم فنعم عقبىالدار
رحمت خداوند بر همه شهيدان و رضوان و مغفرت حق بر ارواح مطهرشان كه جوار قرب او را برگزيدند و سرفراز و مشتاق به سوى جايگاه مخصوصشان در پيشگاه رب خويش شتافتند. و سلام و درود بر شما پدران و مادران، همسران، فرزندان و بازماندگان شهدا كه از بهترين عزيزان خود در راه بهترين هدف كه اسلام عزيز است، بزرگوارانه گذشتهايد و در امر دفاع از دين خدا، آنچنان صبر و مقاومت نشان دادهايد كه رشادت و استقامت ياران سيد شهيدان حضرت امام حسين(ع) را در خاطره جهانيان تجديد كرديد. اينجانب با عرض تبريك و تسليت به مردم قهرمان و شهيد پرور استان نيرو خيز اصفهان و همه ملت بزرگ ايران كه وفادارى خود را به اسلام و خداى متعال به نحو احسن به اثبات رساندهاند، اطمينان دارم كه اين فداكارىها و جانبازىها در آينده نزديك شجره طيبه اسلام را بيش از پيش بارور مىنمايد و دشمنان قسم خورده اسلام را به نابودى و اضمحلال محكوم خواهد ساخت. از خداوند متعال براى شهداى عزيز رحمت و مغفرت و براى جانبازان مجروح و معلول شفاى عاجل و براى خانوادههاى محترم آنان صبر و اجر مسئلت دارم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 76
تاريخ: 25/8/61
پاسخ امام خمينى به پيام مشترك فرماندهان نيروى زمينى ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامى در مورد پاكسازى جاده پيرانشهر به سردشت از عوامل ضد انقلاب
بسم الله الرحمن الرحيم
از قول من به كليه رزمندگان اسلام بويژه رزمندگانى كه در منطقه عمليات قرارگاه حمزه سيدالشهدا عليهالسلام با دشمنان اسلام مبارزه مىكنند تبريك بگوئيد. اسلام و مسلمانان متعهد، به اين پيروزىهاى چشمگير شما چشم دوختهاند و از ياد هيچ يك از ما نخواهيد رفت. شما فرزندان عزيز ملت هستيد. فتحى كه به دست شما صورت گرفت، براى ملت سرافرازى بود. اميدوارم اين پيروزى تا آخرين مرحله موفق باشد. سلامت و سعادت تمام رزمندگان را از خداوند خواهانم و از دعا شما را فراموش نخواهم كرد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 77
تاريخ: 27/8/61
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از هموطنان ارمنى - كليمى - آشورى - زرتشتى و كلدانى، رهبران دينى و نمايندگان اقليتهاى مذهبى در مجلس شوراى اسلامى
ما همه كه در تحت پرچم توحيد هستيم تا با هم مجتمع نباشيم، نمىتوانيم در مقابل كفر مقاومت كنيم
من خوشبختم كه جمهورى اسلامى بعضى فرصتها را به ما و ملت ما نصيب مىكند و از آن فرصتها، ملاقات با قشرهاى مختلف و مذاهب مختلف و دينهاى مختلف است. ما همه در تحت لواى توحيد مجتمع هستيم. ايران مال همه است و توحيد مذهب همه است و مبدأ و معاد ايده همه است و ما اين مشتركات را داريم و ملت واحده هستيم و لازم است كه در مسائل ايران، همه در صحنه باشيم و همه با هم يد واحده باشيم كه ديگرانى كه مىخواهند به همه ماها تعدى كنند، چه با اسم اسلام و چه با اسم ساير مذاهب، به مسلمين جهان و به ملتهاى مظلوم جهان ظلم و ستم روا مىدارند، با هم تشريك مساعى كنيم در اينكه يك راه پيدا كنيم براى جلوگيرى از ستم در تمام قشرهاى انسانهاى دنيا.
انبياء عظام سلامالله عليهم از آدم تا خاتم كه تشريف آوردهاند و انبياء بزرگ اولوالعزم كه در بين مردم تشريف داشتهاند، همه آنها براى اينكه پرچم توحيد را و عدالت را در بين ملتها بر پا كنند. پيامبران، تمام پيامبران در طول تاريخ اينطور نبوده است كه فقط يك ناصحان باشند، بلكه آنها براى تهذيب اخلاق مردم به گفتار، به كردار، به عمل، به فعاليت مأمور بودند و خداى تبارك و تعالى آنها را براى اينكه انسانها را بسازند، براى اينكه خلق انسانى در آنها رشد پيدا بكند و اعمال و افعال انسانى داشته باشند، مبعوث فرموده است و همه در هر حالى كه بودهاند كوشش خود را كردهاند. و من يك نكتهاى كه سابقاً هم گاهى گفتم عرض مىكنم و آن اين است كه ما نمىدانيم چرا اين انبيائى كه اينقدر كوشش كردهاند براى تهذيب ملتها، براى اصلاح ملتها، براى جنبه معنويت ملتها، حكومتهائى كه در طول تاريخ آمده است، چه حكومتهاى اسلامى و چه حكومتهاى اديان ديگر، بر حسب قاعده در خلاف مشى پيامبران خود عمل كردهاند. شما امروز مىبينيد كه كشورهاى دنيا مبتلا هستند به سرانى كه ادعاى مسيحيت مىكنند، ادعاى يهوديت مىكنند، ادعاى اسلاميت. ابتلائى كه الان ملتهاى دنيا دارند به دست بسيارى از اين سران، ابتلائى است كه بايد ما ابتلاء انبيا حساب كنيم. همانطورى كه انبيا در صدر عالم تا آخر مبتلا بودند به دست يك خيانتكارانى كه با آنها آنطور عمل كردند كه روى
صحيفه نور ج 17 صفحه 78
تاريخ را سياه كردند، ملتهاى آنها هم امروز مبتلا هستند به سرانى كه روى تاريخ را سياه مىكنند و انبيا را سرشكسته در پيش خداى تبارك و تعالى (نعوذ بالله) مىكنند. شما ببينيد كه اگر پيغمبر اسلام را ببرند در محضر خدا و به او بفرمايد خداى تبارك و تعالى، وحى كند به او كه اين افرادى كه، حكومتهائى كه ادعاى اسلام مىكنند ببينيد چه مىكنند با مردم، ببينيد كه اين حكومتها بر خلاف مصالح كشورهاى خودشان عمل مىكنند، جوابى ندارند جز اينكه من تبليغ كردهام لكن آنها نشنيدند. و اگر هر يك از انبيا را ببرند در محضر خدا و خداى تبارك و تعالى به آنها وحى كند كه اين حكومتهائى كه از مذهب شما هستند، ببنيد الان در جهان چه مىكنند، امريكا با مردم چه مىكند با دعوى مسيحيت. آن مسيحى كه تمام وجودش بر اين بوده است، اين مسيحى كه تمام وجودش روحانى بوده است و بر اين معنا بوده است كه مردم را روحانى كند، الان آنهائى كه ادعاى مسيحيت مىكنند، اقبالشان به دنيا از آنهائى كه مشرك هستند كمتر نيست. آنهائى كه اصلاً مبدأ و معاد را قبول ندارند، با آنهائى كه دعوى مسيحيت مىكنند، دعوى يهوديت مىكنند از اين سران، فرق با آنها معلوم نيست چيزى باشد، بلكه شايد اينها جلو باشند از آنها در اينكه به دنيا توجه دارند و مردم مظلوم را زير پاى خودشان خرد مىكنند. امروز شما مىبينيد كه صهيونيست در عالم كه مدعى يهودى بودن هست و يهوديان او را قبول ندارند، با مردم چه كند و معذلك ادعا مىكند كه من تابع حضرت موسى هستم. و بالاتر و بدتر از او دولتهاى بزرگ مسيحى با مردم چه مىكنند، با آن روحانيتى كه حضرت مسيح داشته است، با مردم چه مىكنند و با ملتهاى خودشان، حتى با ملتهاى مظلوم خودشان. و ديگران چه مىكنند كه روى مسيحيت را سياه كردهاند، البته روى خودشان سياه است. و همين طور ساير قشرها و آنهائى كه ادعاى اسلام مىكنند. امروز صدمهاى كه ملت مسلمان ما از صدام دارد مىكشد و ملت مظلوم مسيحى و غير مسيحى از صهيونيستها در لبنان و امثال لبنان مىكشند، كى از ديگرى كشيده است اين رنجها را؟ اينها همه مدعى هستند، لكن در عمل بينيد كه چه هستند. و ما ملتها، ما همه كه در تحت پرچم توحيد هستيم، تا با هم مجتمع نباشيم، تا در اصل مليتى كه مال همه است با هم مجتمع نباشيم و با هم وحدت نداشته باشيم و در صحنه حاضر نباشيم، نمىتوانيم در مقابل اين سيل كفر و اين سيل فزايندهاى كه همه عالم را دارد مىبرد، نمىتوانيم مقاومت كنيم. اينكه مىبينيد در ظرف چهار سالى كه، قريب چهار سالى كه ايران بحمدالله ايستاده است و رزمندگان در حدود بيش از سه سال، بيش از دو سال در جنگ هست، شما مىبينيد كه اينها همه ايستادهاند و با همه مشكلات ايستادهاند و ملت هم پشت سر آنها و اين است كه موجب پيروزى ما شده است.
دولت اسلامى براى همه دينهائى كه رسمى هستند احترام قائل است
شما اين مطلب را بايد بدانيد كه دولت اسلامى براى اگر به وظايف اسلامى عمل كند، براى همه قشرها، براى همه دينهائى كه رسمى هستند در ايران، براى همه اينها احترام قائل است، براى همه اينها همانطورى كه براى ساير قشرهاى ملت مسلمان احترام قائل است، براى آنها هم قائل
صحيفه نور ج 17 صفحه 79
است و اين نيست جز اينكه اسلام اينطور است.
شما در تاريخ شايد ديده باشيد كه وقتى كه لشكر معاويه آمد و چند نفر را چه كرد و يكى از زنهاى اهل مذاهب رسمى را، آن خلخال را از پايش درآورد، حضرت امير كه حكومت آنوقت بود (بر حسب نقل) فرموده است كه شنيدم خلخال از پاى يك كسى كه با اسلام است و تابع اسلام است درآوردند و اگر كسى در اين امر بميرد، اين را نبايد ملامت كرد. اينطور پشتيبان است. ملت ايران همه با هم بايد در صحنه باشند، همه با هم بايد تشريك مساعى كنند براى حفظ ايران و براى اينكه انشاءالله اين كشورهاى ديگر را هم از آن اسارتهائى كه داشتهاند بيرون بياورند. شما مقايسه يك حساب، پيش خود - كه - يك حساب را مقايسه كنيد مابين آن رژيم سابق و رژيمهائى كه الان هم در دنيا هست و بوده است، با رژيمى كه امروز در ايران برقرار است، شما مقايسه كنيد بين اين دو تا ببينيد كه وضع همه ملت در عين حالى كه گرفتارىهاى همه جانبه دارد دولت و ملت ما، در عين حالى كه ملت و دولت ما در فشار اقتصادى دولتهاى بزرگ هستند، در عين حالى كه دولت و ملت ما مورد تهاجم نظامى دولتها هستند، معذلك آنقدرى كه در اين چند سال، در اين دو سه سال كم، با همه اين گرفتارىها، براى مستمندان كار شده است، در طول سلطنت اين پدر و پسر غير انسان، حاصل نشده بود. و مطمئن باشيد شما كه دولت اسلامى خدمتگزار است براى همه قشرهاى ملت، اختصاص به يك طايفه، دو طايفه ندارد و ما از طرف اسلام مأمور به اين معنا هستيم. ما مأمور به اين هستيم كه تا آقايان در تعهد خودشان به دولت اسلامى و جمهورى اسلامى باقى هستند، ما در تعهد خودمان در خدمتگزارى به آنها باقى باشيم. و من اميدوارم كه ملت مطلقاً از مسلمين و اين قشرهاى غير مسلم مربوط به اسلام و اينهائى كه به رسميت شناخته شدند در اسلام و در قانون اساسى، هميشه توجه به اين داشته باشند كه پيروزى ما با اين است كه همه با هم باشيم. پيروزى ما، پيروزى شما در اين است كه همه در صحنه باشيم، در اين است كه اختلافاتى كه جزئى بينتان هست برطرف باشد و اختلاف در كار نباشد. در چيزهائى كه مربوط به دولت است، در چيزهائى كه مربوط به مجلس است، در چيزهائى كه مربوط به قانون است، بايد همه ما تشريك مساعى كنيم، همه ملت با هم باشند. مجلس خبرگان تقويت رهبرى است امروز در ملت ما مطرح است قضيه مجلس خبرگان براى تعيين رهبرى. اين مسألهاى است كه نبايد ملت ايران براى آن كم ارج قائل باشد. الان يك دسته از قرارى كه شنيدم دوره افتادهاند كه اين مجلس خبرگان نبايد باشد براى اينكه تضعيف رهبرى است.
مجلس خبرگان تقويت رهبرى است
گول اين حرفها را نخورند، بايد همه وارد بشوند، اين يك تكليف است. حفظ اسلام يك تكليف شرعى است براى همه ما. حفظ مملكت توحيدى يك تكليفى است براى همه قشرهاى ملت و اگر چنانچه همه با هم نباشند و در صحنه حاضر نباشند و رأى به وكلا ندهند و رأى به مجلس خبرگان ندهند و وكلائى كه بايد تعيين بشود و كسرى دارند رأى كم بياورند، اين بر خلاف تكليف عمل كردهاند. بايد همه در
صحيفه نور ج 17 صفحه 80
صحنه باشند و همه وارد باشند و من به قشر روحانيت هم عرض مىكنم كه كنارهگيرى موجب اين مىشود كه همانطورى كه در زمان سابق از كنارهگيرى علماى مذاهب، اسباب اين شد كه ملت ما و بزرگانشان جدا شدند و هر كارى خواستند دولت كردند و دولتها را به حال خود گذاشتند و هر طور سركشى خواستند كردند، اگر چنانچه شما از صحنه بيرون برويد، علما، دانشمندان از صحنه بيرون بروند، اين اسباب اين مىشود كه باز آن مسائل سابق پيش يبايد. امروز تكليف است. مجلس خبرگان تكليف است براى همه كه هم در آن كه مىخواهد خبره بشود بايد برود اسمنويسى كند، آن كه لايق است برود و اسمنويسى كند، ملت به آنها رأى بدهند. در هر صورت اگر چنانچه ما همهمان در صحنه نباشيم و همه به فكر اين نباشيم كه اين كشور را از شر مفسدان نجات بدهيم، اگر به فكر اين نباشيم، خداى نخواسته اگر حاضر هم، در وضع حاضر هم خيلى تأثير نكند، در وضع آينده ملت باز تأثير مىكند و خداى نخواسته دوباره ملت ما را گرفتار آنطور اشخاص مىكند كه بر صغير و كبير ما رحم نكنند. و من اميدوارم كه خداوند تبارك و تعالى به همه ما توفيق بدهد كه خدمت كنيم به اين كشور، خدمت كنيم به اين ملت و همه با هم باشيم و بر ضد كسانى كه بر خلاف اين ملت هستند، بر خلاف مصالح اين ملت هستند، نهضت خودمان را حفظ كنيم و انشاءالله در طول تاريخ، ديگر گرفتار آن حكومتهايى كه خودشان را از مردم جدا مىدانستند و براى خودشان دستگاههاى سلطنتى درست كرده بودند، گرفتار انشاءالله نشويم.
والسلام علينا و على عبادالله الصاحين
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 81
تاريخ: 27/8/61
فرمان امام خمينى به حجتالاسلام موحدى كرمانى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب مستطاب حجتالاسلام آقاى حاج شيخ محمد على موحدى كرمانى دامت افاضاته
به دنبال شهادت جانگداز حجتالاسلام والمسلمين آقاى حاج عطاءالله اشرفى رحمةالله عليه، جنابعالى را به سمت امام جمعه باختران منصوب مىنمايم كه انشاءالله تعالى ضمن انجام اين فريضه بزرگ، مردم را به وظايف ديگرى كه در رابطه با اسلام عزيز و انقلاب خونبار ملت شريف ايران دارند، آشنا سازند. اميد است اهالى محترم عموماً و حضرات علماى اعلام خصوصاً و نهادهاى انقلابى فرصت را مغتنم شمرده همكارىهاى لازمه را در انجام هر چه باشكوهتر نماز وحدت آفرين جمعه با جنابعالى داشته باشند. موفقيت همگان را از خداى تعالى مسئلت دارم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 82
تاريخ: 3/9/61
بيانات امام خمينى در جمع ائمه جمعه استان خراسان
امروز ملت در مراكز نماز جمعه اجتماع و با يكديگر تفاهم مىكنند
بسم الله الرحمن الرحيم
همانگونه كه كراراً گفتهام، يكى از بركات اين انقلاب و پيروزى ما اين است كه با آقايان علما و خصوصاً برادران اهل سنت كه قبلاً خدمتشان نمىرسيديم ملاقات مىكنيم و من اميدوارم كه اين مسأله ادامه پيدا كند و وحدت كلمه براى هميشه برقرار باشد.
برپائى نماز جمعه يكى از بركات بسيار عظيم اسلام بود كه معالاسف قبل از پيروزى انقلاب در بين علماى شيعه بسيار كم جلوه و برادران اهل سنت هم كه اقامه كردند، خطبههايشان محدود به حدودى خاص بود. اما امروز از بركت نماز جمعه است كه ملت از خانههايشان بيرون ريخته و در مراكز نماز جمعه اجتماع و با يكديگر تفاهم مىكنند و به مسائل سياسى و دينى گوش مىدهند، كه اين مسأله بسيار ارزشمند است و همانطور كه مىبينيد روز به روز هم بحمدالله رشد كرده و بر اين جمعيت افزوده مىشود و هيچ گاه تزلزلى در آن ديده نشده است.
اين رسانههاى گروهى بيگانگان هستند كه تبليغ مىكنند مردم علاقه زيادى به نماز جمعه ندارند شما در كجاى دنيا مىتوانيد جائى را مثل استان اصفهان پيدا كنيد؟ همين چند روز پيش فقط در شهر اصفهان حدود سيصد و هفتاد نفر را تشييع كردند معذلك همين شهيد دادهها و داغديدهها همچنان به خدمت خود به اسلام ادامه مىدهند. امروز مردم ما فهميدهاند كه تا فداكارى نباشد، اسلام را نمىشود پيش برد و مىدانند كه همه ما بايد براى اسلام فدا شويم.
سيره انبياء عظام خصوصاً نبى اكرم و اصحابش در طول تاريخ، فدا شدن در راه اسلام بوده است و مردم ما هم اين سيره را پيش گرفته و از آنان تبعيت مىكنند. اين زمزمههائى كه گاهى مىشود مبنى بر اينكه گرفتارى زياد است و مثلاً گرانى زياده شده است و مردم دلسرد شدهاند، بىاساس است. شما مىبينيد كه اينگونه مسائل در كشورهائى كه سالهاى طولانى انقلاب كردهاند وجود دارد و شما كشورى را سراغ نداريد كه چهار سال از پيروزى انقلابش گذشته باشد و همه چيزش درست باشد و هر روز مردم بيشتر در صحنه باشند و بيش از پيش از انقلاب و دولت پشتيبانى كنند و اين چيزى نيست جز اينكه اين انقلاب، اسلامى و مربوط به اسلام است. اگر اين انقلاب مثل ساير انقلابها مربوط به طايفه و حزبى خاص بود. و يا عدهاى با كودتا قدرت را به دست مىگرفتند ممكن نبود كه ملت اينطور
صحيفه نور ج 17 صفحه 83
يكپارچه دنبالش حركت كنند و از آنها حمايت كنند و اين نعمتى است كه اسلام به ما عنايت فرموده و ما بايد قدر اين عنايت خدا را بدانيم. اين از عنايات اسلام است كه همه برادران اهل سنت و شيعه با هم هستند و اختلافى هم با يكديگر ندارند و بحمدالله كسانى را كه در دو طرف بودند و تفرقه ايجاد مىكردند را هم شناختند و كنار زدند و امروز صادقانه در كنار يكديگر خدمت مىكنند و من اميدوارم كه اين رويه مستدام باشد.
ائمه جمعه يكى از مؤثرترين قشرهاى جامعه به حساب مىآيند
ائمه جمعه بايد توجه داشته باشند كه يكى از مؤثرترين قشرهاى جامعه به حساب مىآيند و بايد توجه داشته باشند كه مردم گوششان به اينهاست و در اجتماع ائمه جمعه سعى مىكنند ببينند امام جمعه چه مىگويد. از اين رو بايد سعى شود خطبهها پرمحتوا باشد. در خطبهها هم بايد امر به تقوا و اينگونه مسائل رعايت شود و هم مردم را به وحدت و حضور در صحنه دعوت نمايند.
اينكه مىبينيد اجانب اينگونه بر ضد ايران تبليغ مىكنند و رسانههاى گروهىشان بىوقفه عليه ما به كار گرفته مىشوند، براى اين است كه اين قيام براى اسلام است و ما مىخواهيم فرهنگ اسلامى را در همه جا گسترش دهيم و اينها مىترسند كه مبادا اسلام در كشورشان رشد پيدا كند و ديگر جائى براى آنها نباشد. از جمله امورى كه اجانب به آن دامن مىزنند، همين مسأله انتخابات است. هر انتخاباتى كه در ايران مىشود. اينها مىگويند مردم اين دفعه نمىآيند، مردم سست و خسته شدهاند. و شما ديديد كه در انتخابات گذشته، از انتخابات اصل نظام جمهورى اسلامى گرفته تا مجلس خبرگان براى قانون اساسى، مجلس و رؤساى جمهور، مردم هر دفعه بهتر از دفعه قبل شركت كردند. الان هم عدهاى در خارج نشستهاند و تبليغ مىكنند كه اين دفعه ديگر مردم خسته شدهاند و شور سابق را ندارند و از اين قبيل حرفها. اينها اكثر عقدههائى در دل دارند و روى همين عقدههاست كه اين صحبتها را مىكنند. اگر عقدههاى درونى آنها حل مىشد، چنين صحبتهائى را نمىكردند. همين منافقين و ديگران كه مردم آنها را از ايران بيرونشان كردهاند، در خارج نشستهاند و مىگويند مردم با ما هستند. شما ائمه جمعه موظفيد براى جلوگيرى از شيطنتهائى كه اينها مىكنند و مىگويند مردم اعراض كردهاند و در انتخابات شركت نمىكنند، مردم را به شركت در انتخابات دعوت كنيد و مردم نيز ثابت كنند كه اعراض نكردهاند و با شركتشان در انتخابات ثابت كنند كه از اسلام رويگردان نيستند. اسلام چيزى نيست كه كسى بتواند از آن رويگردان باشد. ما هر روز شاهديم كه مادران شهدا، كسانى كه حتى چند شهيد دادهاند، فرياد مىزنند كه اگر باز هم داشتيم در راه خدا مىداديم و تأسف مىخورند كه ديگر فرزندى ندارند كه در راه خدا بدهند. اجانب تبليغ مىكنند كه در ايران بچههاى كوچك را با زور به جبهه مىفرستند، در حالى كه چنين نيست. مردم مىخواهند جلوى اين جوانهاى چهارده پانزده ساله را بگيرند كه به جبهه نروند، ولى آنها از دست پدر و مادرها فرار مىكنند و به جبهه مىروند. مسلماً فردى را كه بالغ نيست نه كسى مىگويد به جبهه برو و نه كسى چنين حقى دارد كه بگويد. مردم ما
صحيفه نور ج 17 صفحه 84
بحمدالله خودشان از رفتن به جبههها استقبال مىكنند و جبههها را پر مىكنند. من اميدوارم كه شما آقايان با صفاى قلب در كنار يكديگر باشيد و مردم را به صلاح و سداد دعوت كنيد و همه در صحنه باشيد و مردم را به حضور در صحنه دعوت كنيد. اينطور نيست كه آدم خوب كسى باشد كه در كنارى نشسته باشد و تسبيحى دست بگيرد و در مسجد ذكر بگويد. اگر انسان خوب اينگونه بود حضرت رسول صلى عليه و آله و سلم و حضرت امير مومنان (ع) هم اين كار را مىكردند. ما نديديم در تاريخ كسى گفته باشد رسول اكرم و امير مؤمنان در جائى از صحنه كنارهگيرى كنند و در مسجد بنشينند و ذكر بگويند، بلكه بعكس در همه جا حضور داشتند و در صحنه بودند. بنابراين اينكه عدهاى نشستهاند و مىگويند بايد كنارهگيرى كرد، درست نيست. روحانيت بايد عضو فعال جامعه باشد و مردم را هدايت و ارشاد نمايد. شما آقايان هم بر امور جارى در محل خودتان نظارت داشته باشيد و مردم را هدايت كنيد. من هم از خداوند مىخواهم كه به شما توفيق دهد تا به اسلام و مسلمين خدمت كنيد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 85
تاريخ: 3/9/61
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از رزمندگان اسلام مستقر در كردستان و اعضاى خانوادههاى شهداى انقلاب اسلامى
شما برادران موجب سرافرازى حضرت امام زمان سلام الله عليه در پيشگاه خداى تبارك و تعالى شديد
بسم الله الرحمن الرحيم
من امروز بنا نداشتم كه صحبت بكنم و حالا هم به طور اختصار يك كلمه مىگويم و دعا مىكنم به شما. من الفاظ را و گفتار را ناقصتر از اين مىدانم كه در ستايش از شما جوانان عزيز و همه ارگانهايى كه در ايران خدمت مىكنند، از ارتش و سپاهى و كميته و بسيج و هم اينها، الفاظ كوتاه هستند كه از شما برادران و از اين چهرههاى نورانى مستعد براى شهادت مديحه بگويند. شما آبروى اسلام را و آبروى رسول خدا را در پيشگاه مقدس حقتعالى حفظ كرديد و شما برادران موجب سرافرازى حضرت امام زمان سلام الله عليه در پيشگاه خداى تبارك و تعالى شديد. حماسههايى كه شماها در كردستان و نيز دوستان شما در جاهاى ديگر از قبيل جبهه مسلم و محرم و ساير جبههها آفريديد، قابل توصيف نيست و شما مستعد اين باشيد كه امام زمان سلام الله عليه از شما توصيف كند و خداى تبارك و تعالى به شما عنايات خاصه خودش را بكند و انشاءالله خواهد كرد. شمائى كه از جان خودتان در راه اسلام گذشتهايد و در ميدانهاى نبرد حق بر باطل پيشقدم شديد و سركوبى كرديد از اين دشمنان اسلام و دشمنان ملت و دشمنان ملت كرد و غير كرد، شماها موجب سرافرازى همه ملت شديد. ما به وجود شما افتخار مىكنيم و من از خداوند تعالى سعادت شما را در اين دنيا و آن دنيا و سلامت شما را و رحمت بر شهيدان شما را خواستارم و اميدوارم خداى تبارك و تعالى به شما عزيزان پيروزى عنايت كند و ثواب شهدا را به شما مرحمت فرمايد. خداوند تمام رزمندگان ما را در همه جبههها از بليات حفظ كند و پيروزى آنها را كه پيروزى اسلام است، پيروزى قرآن مجيد است، ثبت كند در لوح محفوظ.
شما اهالى كردستان گول اين گروهكها را نخوريد
من يك كلمه به شما و اهالى كردستان عرض مىكنم كه شما اهالى كردستان و ديگرانى كه در آن نواحى هستند گول اين گروهكها را نخوريد. اينها نغمهاى بلند كردند بر خلاف قرآن مجيد و بر
صحيفه نور ج 17 صفحه 86
خلاف اسلام. نغمه نژادپرستى، طرح اينكه كرد، لر، فارس، اينها بايد از هم جدا باشند و هر يك مستقلاً براى خود چيزى داشته باشند، اين آن است كه اسلام آمده است كه بردارد از ميان، اين ديوارها را اسلام آمده است كه خراب كند و همه شما و همه ما و همه مسلمين در تحت لواى لاالهالاالله و توحيد همقدم باشيم و هم نفس باشيم و اسلام را به پيش ببريم. و اميدوارم كه موفق بشويد به اينكه اسلام را در همه كشورهاى اسلامى و حقايق اسلام را در همه دنيا پياده كنيد و شما بحمدالله الگو هستيد براى تمام كشورهائى كه هستند و مسلم بدانيد كه چشم همه كشورها يعنى مسلمانهاى كشورها و مستضعفان كشورها به شما دوخته شده است و دعاى ما بدرقه شماست. و خدايا! تو را به اوليايت قسم مىدهيم كه اين عزيزان ما را حفظ كن، اين دوستان خدا و دوستان امام زمان را پيروز كن.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 87
تاريخ: 4/9/61
بيانات امام خمينى در ديدار با فرمانده ژاندارمرى و نماينده امام در ژاندارمرى جمهورى اسلامى
سعى كنيد روح ايمان و اسلاميت را در پرسنل زنده نگه داريد
بسم الله الرحمن الرحيم
نكتهاى كه بايد تذكر دهم اين است كه اولاً هيچ گاه از حجم كار زياد نترسيد كه كار هرقدر هم زياد باشد در مقابل اراده انسان ناچيز است و اگر انسان بخواهد، مىتواند همه كارهاى عظيم را با حجم هر قدر هم زياد به انجام برساند.
دوم اينكه سعى كنيد روح ايمان و اسلاميت را در پرسنل زنده نگه داريد. اگر روح اسلام در افراد باشد همانطور كه امروز در سرتاسر جبههها مىبينيد، همه مسائل حل مىشود. همه مىخواستند ژاندارمرى را از اخلاق اسلامى و ايمان جدا كنند و آنها را بد تربيت كنند. انشاءالله سعى شود كه تربيت اسلامى در بين افراد احيا شود. امروز مردم از هر لحاظ كمك خواهند كرد و به همين جهت مشكلات حل خواهد شد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 88
تاريخ: 6/9/61
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از دانشجويان عضو دفتر تحكيم وحدت انجمنهاى اسلامى دانشجويان دانشگاههاى سراسر كشور
مراقب باشيد كه منحرفين در انجمنهاى اسلامى نفوذ نكنند
بسم الله الرحمن الرحيم
از شما دانشجوهاى عزيز كه اميد آينده كشور اسلامى هستيد تشكر مىكنم كه تشريف آورديد در اين روز سرد و با شما ملاقات مىكنم. شما مىدانيد كه هر چه از خوبىها و بدىها براى يك ملتى تحقق پيدا مىكند، وابستگى يا استقلال، در قيد و بند بودن و اختناق يا آزادى، تابع تربيتهاى دانشگاهى است. آنچه كه دانشگاه در يك كشورى نقش دارد از امور مهمهاى است و نقش بزرگى دارد كه اين نقش بزرگ را اگر ايفا كند و به طور صحيح ايفا كند، كشور را به مقصد اعلاى خودش مىرساند. اين دو جناح دانشگاه و فيضيه كه بحمدالله امروز با هم تحكيم وحدت كردهاند و با هم يك عضو براى جامعه شدهاند، اينها مىتوانند كه كشور را به استقلال حقيقى و آزادى برسانند و اگر خداى نخواسته اين دو قشر انحراف پيدا كنند، مطمئن باشيد كه كشور و احكام اسلام به انحراف كشيده مىشود. از اين جهت اين كارى كه شما دانشجوهاى عزيز داريد و آن كار توجه به مسائل اسلامى دانشگاه، از امور بسيار با اهميت و ارزشمند است و از آن طرف بسيار با مسؤوليت.
آن چيزى كه من به نوع قشرهايى كه ملاقات كردهام سفارش كردهام و امروز به شما جوانهاى عزيز سفارش مىكنم و تاكيد مىكنم اين است كه انجمنهاى اسلامى بايد توجه كنند كه در بين اين انجمنها از اين منحرفين نفوذ نكنند. شما مطمئن باشيد كه اين منحرفين و منافقين و آنهائى كه دستشان از اين كشور كوتاه شده است با هر حيلهاى كه شده است مىخواهند در همه جاى كشور خصوصاً در دانشگاه كه مركز علم و مركز همه جهات كمالى انسانى است، مىخواهند نفوذ كنند و چه بسا اشخاصى با ظاهر بسيار صالح و در حضور شماها بيشتر از شماها قيد و بند اسلام و فرياد وا اسلاما مىزند، خداى ناخواسته از منحرفين باشد. آنها همانطورى كه شيطان با هر صورتى در مىآيد و با هر حيلهاى انسان را منحرف مىكند، اينها هم شياطين انسى هستند كه به هر صورتى و به هر شكلى در مىآيند و ممكن است كه در بين شما خداى نخواسته يك نفوذى بكنند و اگر خداى نخواسته يك همچو نفوذى بشود، بدانيد كه انحراف در پيش است. گرچه به كوتاه مدت نشود، در دراز مدت انحراف خواهد شد. و لهذا بايد سعى خودتان را، كوشش خودتان را در انتخاب افراد براى اين
صحيفه نور ج 17 صفحه 89
انجمنها بكنيد و دقت كنيد كه افراد، افرادى باشند كه سابقه آنها و قبل از انقلاب آنها و در انقلاب درست معلوم باشد و با شناخت كامل در اين انجمنها راه داده بشوند. اين انجمنها فعاليتشان بسيار ارزش دارد، لكن يك همچو مسؤوليتهائى دارند كه مسؤوليتشان هم بزرگ است. چنانچه مسؤوليت توجه به همه جهات دانشگاه و نظارت به همه جهات دانشگاه راجع به اينكه انحرافى واقع نشود، استاد منحرفى خداى نخواسته وارد نشود و متصديان امور خداى ناخواسته منحرف نباشند، اين هم از امور مهمى است كه بايد بسيار رويش دقت بشود، لكن توجه به اين معنا كه براى هر امر جزئى نبايد شما به عنوان اينكه حزب الله هستيد، براى يك امر جزئى افرادى كه صالح هستند ولو سابق يك خطائى يا يك كارى كه الزامى بوده است كردند، نبايد كنار بگذاريد. بايد هر چه بكنيد جاذبه داشته باشيد و اشخاصى كه اينها در حال حاضر خوب كار مىكنند و مفيد هستند، در دانشگاهها باشند و تعليم و تربيت را بكنند با نظارتى كه همه دانشجويان در امور دارند.
در هر صورت كار، كار مهمى است و اين كار مهم مسؤوليتش هم مهم است و من اميدوارم كه شما برادرهاى عزيز و عزيزان ملت موفق بشويد در اين كار اسلامى انسانى و دانشگاههاى ما انشاءالله باز بشود و به كارهاى خودش ادامه بدهد و براى اين ملت امورى كه لازم دارد، مهيا كند.
مجلس خبرگان يك مجلسى است پشتوانه كشور
البته مسائل زيادى در پيش داريم و شما در پيش داريد كه باز شياطين دوره افتادهاند و نمىخواهند بگذارند اين مسائل تحقق پيدا كند. يكى همين مجلس خبرگان است كه امروز محل ابتلاء همه است. مجلس خبرگان يك مجلسى است كه بايد شما و ملت بدانند كه اين مجلس پشتوانه كشور است براى حفظ امنيت كشور و حفظ استقلال كشور و حفظ آزادى براى كشور و اگر مسامحه در اين امر بشود، يك تقصيرى است كه ممكن است جبران بعدها نشود اين تقصير. بايد همانطورى كه اعلام مىكنند و آن روزى كه اعلام مىكنند، آقايان بروند و افرادى را كه تعيين كردهاند بزرگان، به آنها رأى بدهند و كسانى هم كه خودشان ميل دارند كه رأى بدهند بروند و شركت بكنند. در آراء آزادند، هركس را مىخواهند انتخاب كنند، و ليكن شركت داشته باشند، اينطور نباشد كه خداى نخواسته آمال و آرزوى استعمار را در ايران انجام بدهند. شركت نكردن در اين امر مورد آمال آن كسانى است كه مىخواهند اين كشورها را و كشور اسلامى ما را به انحراف بكشانند و هر چه ذخاير دارند ببرند. از اين جهت من به همه ملت سفارش مىكنم، به زن و مرد سفارش مىكنم كه هر كس به حد قانونى رسيده است، در اين مجلس، در اين انتخاب شركت كند و افرادى كه پيشنهاد مىشود و انتخاب شده است يعنى پيشنهاد شده است، هر يك را كه خواستند، به او رأى بدهند، لكن شركت كنند. اين يكى از مسائل مهمى است كه ما داريم و امروز دنبال اين هستند كه نگذارند اين كار بشود. كارشكنىها مىكنند، اشكالات مىكنند و اين اشكالات و كارشكنىها همه براى اين است كه از اين مجلس مىترسند، از اينكه اين مجلس تحقق پيدا كند و در موقع خودش بتواند كار خودش را انجام بدهد
صحيفه نور ج 17 صفحه 90
مىترسند، از اين جهت نمىخواهند كه اين انجام بگيرد، چنانچه امروز بعد از اينكه دستشان از امور تخريبى تقريباً كوتاه شده است و در جبههها شكست خوردهاند و در داخل و خارج رو به شكستند و شكست خوردهاند باز دنبال اين هستند كه مجلس را، دولت را، اينها را تضعيف كنند. دنبال اين هستند كه در بين مردم اشكالتراشى براى دولت بكنند يا براى مجلس. و شما بدانيد كه اين اشكالتراشان و اين اشخاصى كه دوره مىافتند و چيزهايى را اشاعه مىدهند، اينها به خير ملت نيست، به خير شما نيست، به خير اسلام نيست. امروز مجلس و دولت از ارگانهائى است كه ما بايد حفظشان كنيم، بايد كوشش كنيم در اينكه اين دولت محفوظ بماند و اين مجلس محفوظ بماند و اين دولت خدمتگزار است و خدمتهاى بسيار چشمگيرى كرده است و دارد مىكند، لكن خرابىها از بس زياد است و از بس كه گرفتارىها زياد است، جنگ هست در كار، محاصره هست، محاصره اقتصادى هست، مخالفت همه كشورهاى خارج به استثناء بعضى از آنها هست و كمك كردن به دشمنان ما و كمك نكردن به ماست، كارشكنى براى ملت ايران است و در يك همچو وضعيتى آنها مىخواهند كه در داخل يك ايجاد اختلافى بكنند كه از آن اختلاف آنها بهرهگيرى كنند.
مخالفت با دولت، مخالفت با اسلام است
و شما بدانيد كه اگر چنانچه اين وحدتى كه بين مسلمين هست و خصوصاً در بين ايران تحقق پيدا كرده است، اگر اين وحدت از دست برود ما بر مىگرديم خداى نخواسته به همان رژيمهاى فاسدى كه همه چيز اين كشور را به باد دادند و نگذاشتند مغزهاى متفكر اين جوانهاى ما به كار بيفتد. و ما الان در صورتى كه سه سال، چهار سال از جمهورى اسلامى گذشته است، مىبينيم كه در همه جا به كوشش دولت و به كوشش جوانها كارها دارد راه مىافتد، كارخانهها با كوشش خود جوانها دارد راه مىافتد و در عين حالى كه ما در سه سال تقريباً در جنگ هستيم، معذلك دولت آنطور اقدام كرده است و آنطور خدمت كرده است كه نگذاشته است كه قرض بكند كشور ما از خارج. در حالى كه صدام در عين حالى كه همه كشورهاى متمكن و داراى قدرت با او موافقند و همراهى مىكنند و مجانى به او مىدهند و چه، معذلك ميلياردها ارز خودش را از بين برده است و ميلياردها قرض كرده است و دولت ما بحمدالله با كوششى كه دارد و با وحدت نظرى كه هست بين شان انشاءالله و با وحدتى كه ما بين ملت و دولت است، هم ارز را بالا بردهاند به طور چشمگير و هم از هيچ جا تاكنون قرض نكردهاند و ما بايد تشكر كنيم از يك همچو دولتى و اگر اشكالى فرض كنيد يك وقتى داريم كه حتماً بدانيد از روى سوء نيت آنها كارى نمىكنند، اگر چنانچه يك وقت اشتباهى داشته باشند، اشتباه را بايد به طور معقول تذكر داد و وقتى كه به طور معقول تذكر دادند آنها درصدد رفعش بر مىآيند. من اعلام مىكنم به همه ملت كه امروز مخالفت با دولت، مخالفت با مجلس، مخالفت با جمهورى اسلامى، مخالفت با ارگانهائى كه در جمهورى اسلامى است مخالفت با اسلام است و موجب تباهى اين كشور و اين ملت خواهد شد. بايد همه پشتيبان باشند و همه توجه كنند به اينكه در يك همچو مشكلاتى اينطور
صحيفه نور ج 17 صفحه 91
گرفتارىها را دارند به تدريج انشاءالله رفع مىكنند، اين موجب تشكر ملت بايد باشد. به مجرد اينكه در ذائقه يكى يك مطلبى درست نيست، فوراً هجوم نكنند و كارشكنى بكنند و عرض بكنم تضعيف بكنند دولت را. و همين طور راجع به مجلس، كه مجلس در رأس همه امور واقع است، بايد تاييد بكند ملت و هيچ وقت اينطور نباشد كه تضعيف بكند. و من اميدوارم كه ملت توجه كامل داشته باشد و اين تحكيم وحدتى كه شما در نظر داريد، باز موفق بشويد و ملت موفق بشود كه در بين همه افرادى كه در كشور هست، بين همه افرادى كه مشغول خدمت هستند، تحكيم وحدت بشود و همه آنها مشغول كار باشند و دلگرم مشغول كار باشند، موجب سستى و سردى فراهم نشود، موجب دلگرمى باشد ملت براى مجلس و دولت، تا اينكه بتوانند انجام خدمت بكنند. خداوند انشاءالله همه شما را و همه ملت را هدايت به راه راست بكند و همه ما را خدمتگزار به اسلام، خدمتگزار به مسلمانها و خدمتگزار به كشور.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 92
تاريخ: 11/9/61
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام نور مفيدى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد كاظم نور مفيدى امام جمعه محترم گرگان دامت افاضاته بدين وسيله جنابعالى را به سمت نماينده خود در منطقه گرگان منصوب مىنمايم كه انشاءالله تعالى در رفع نيازمندىهاى مذهبى و مشكلات سياسى و دينى اهالى آن سامان اقدام نموده و در امورى هم كه نياز به اذن ولى فقيه دارد جنابعالى از طرف اينجانب مجاز در تصدى و تصرف مىباشيد. دوام توفيقات آنجناب را از خداى تعالى مسئلت دارم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 93
تاريخ: 11/9/61
بيانات امام خمينى در جمع ائمه جمعه و روحانيون استان همدان، گروهى از روحانيون اصفهان، اعضاى نهادهاى مختلف اجرايى، كاركنان مركز اسناد انقلاب اسلامى و وزير مشاور و سرپرست سازمان برنامه وبودجه
تحول روحى ملت از عنايات و تفضلات الهى است
بسم الله الرحمن الرحيم
اولاً بايد تشكر كنم از آقايان علماى استان همدان و از علماى اصفهان و از برادرهائى كه از خارك آمدهاند و از برادرهائى كه از تمام كشور راجع به برنامه و اينها تشريف آوردهاند كه از نزديك با هم ملاقات كنيم. و من اميدوارم كه همه آقايان در هر جا كه هستند موفق باشند و مؤيد به تاييدات خداى تبارك و تعالى.
يك صحبت من با همه آقايان، مشترك بين همه آقايان و همه ملت و همه علماى سرتاسر كشور و همه رزمندگان و قشرهاى ديگرى كه در هر جا هستند، چه آنهائى كه مشغول به يك خدمت دولتى يا مجلسى يا ملى هستند و چه آنها كه مشغول به جهاد هستند در مقدم جبههها و در پشت جبههها و بالاخره تمام خواهران و برادران كشور اسلامى ايران، و آن اين است كه همانطورى كه آقا فرمودند، خداوند تبارك و تعالى به ما عنايت فرمود و تفضل فرمود، تفضلى كه ما نمىتوانيم از عهده شكر او برآئيم. يك تفضل در جنبه نفى كه بحمدالله ملت ما با فضل الهى موفق شد كه رژيم فاسدى كه مىرفت همه ايران را، همه جوانان ايران را فاسد كند، از چنگال ظلم آن و ابرقدرتهائى كه دندان و چنگشان بر اين مملكت مسلط شده بود، از ظلم آنها و از گرفتارىها به بركت اسلام و به بركت ملت بزرگوار ايران رهائى يافتيم. و يك جنبه مثبت كه تحولى در ايران پيدا شد كه نمىتوانيد شما در تاريخ نظير اين تحول را پيدا بكنيد، تحولى كه تمام قشرها را از آن وضعى كه داشتند، از آن گرفتارىهائى كه داشتند، چه گرفتارىهاى اخلاقى و چه گرفتارىهاى مادى و چه گرفتارىهاى معنوى متحول كرد به يك انسانهائى كه براى خدا، براى اسلام، براى استقلال و آزادى، همه با هم كوشش مىكنند. نمىتواند انسان تصور كند كه چه انگيزهاى در تمام اين كشور، در بچههاى كوچك دو سه ساله تا پيرمردهاى مريض در بيمارستانها پيدا شد كه همه از يك حالت طبيعى به يك حالت الهى برگشتند. شما الان در هر جاى اين كشور كه برويد مىبينيد كه توجه عمومى مردم، توجه تودههاى مردم به اسلام است و هر گرفتارى كه براى دولت پيش بيايد، براى ارگانهائى كه در دولت هستند، براى ارتش پيش بيايد، براى پاسدارها پيش بيايد، براى كميتهها پيش بيايد و براى ساير رزمندگان، مردم به دنبال آنها و به حمايت
صحيفه نور ج 17 صفحه 94
آنها مهيا هستند و عمل مىكنند. كه اگر نبود اين تحولى كه خداى تبارك و تعالى نصيب كشور ما كرده است، اين اگر تحول الهى نبود و اين تجلى ايمان نبود، هرگز نمىتوانست كسى باور كند كه آن گرگهائى كه بر اين كشور تسلط پيدا كردند و با چنگ و دندان همه چيز اين كشور را در تحت سلطه خود قرار داده بودند، آنها بيرون بروند و نمىشد تصور كرد كه همه قدرتهاى بزرگ و آنهائى كه دنباله آنها هستند، چه در منطقه و چه در خارج منطقه با هم دست به هم دادند از حيث تبليغات، تسليحات و قواى نظامىشان و همه بر ضد اين ملت مظلومى كه براى خدا قيام كرده است كوشش مىكنند و خداى تبارك و تعالى معذلك قدرتى به اين ملت عنايت فرموده است كه تمام توطئههاى آنها را خنثى كرده است و مىكند انشاءالله. و اين از امورى است كه ما شكرگزارى او را نمىتوانيم بحق بجا بياوريم، لكن آن مقدارى كه براى ما ميسور است در سپاسگزارى و شكرگزارى در اين نعمت بزرگ، اين است كه اولاً تقوا را پيشه خود كنيم و خداى تبارك و تعالى را در تمام امور حاضر و ناظر ببنيم در خلوت و جلوت، در حال جنگ و در حال صلح، در تهيدستى و در غنا خداى تبارك و تعالى را حاضر ببينيم. همه عالم محضر خداست، هر چه واقع مىشود در حضور خداست، هر خطراتى كه در قلب ما واقع مىشود در حضور خداست. ما بايد به شكر نعمتى كه خداى تبارك و تعالى، نعمتهاى غير متناهى كه به ما عنايت كرده است و به شكر اين نعمتى كه اخيراً به ما عنايت فرموده است، توجه به او داشته باشيم و تقوا را پيشه كنيم و از خداى تبارك و تعالى بخواهيم كه ما را به حال خودمان باز ندارد و عنايت خودش را از ما سلب نفرمايد.
علماى بلاد و ائمه جمعه و جماعات مردم را دعوت كنند به تقوا و حضور در صحنه
و يك كلمه به علماى اسلام و خصوصاً علماى ايران و آقايانى كه از استان همدان تشريف آوردهاند و از اصفهان و بالاخره تمام علما و ائمه جمعه و جماعاتى كه در تمام كشور هستند و يا امام جمعه هستند يا مبلغ هستند و مشغول به خدمت هستند، مردم را دعوت كنيد به تقوا. در نماز جمعه در خطبه اول واجب است دعوت به تقوا. با همين عنوان عربىاش را بگوئيد، فارسىاش را بگوئيد و مردم را دعوت كنيد كه متقى باشند. و در خطبه دوم هم احتياط لازم است كه مردم را دعوت كنند به تقوى. و اين دليل بر اين است كه در اين خطبه واجب فرموده است كه مردم را به تقوا دعوت كنند، دليل بر اين است كه عنايت حق تعالى به تقوا در درجه بالايى از ساير عنايتهاست. و ما مردم را، شما آقايان علمائى كه ائمه جماعت هستيد، علمائى كه ائمه جمعه هستيد، علمائى كه مبلغ هستيد، در هر جا هستيد مردم را به تقوا و توجه به خداى تبارك و تعالى دعوت كنيد، كه اين دعوت به تقوا و دعوت به توجه به خدا (كه انشاءالله مؤثر خواهد بود در همه نفوس) موجب اين بشود كه عنايت حق تعالى به ما ادامه پيدا كند و خداوند اين نعمت را براى ما حفظ بفرمايد. و يك چيز ديگرى كه باز مربوط به علما هست و مربوط به ساير ملت، و آن اين است كه علماى بلاد، ائمه جمعه و جماعات، مبلغين، مردم را دعوت كنند به حضور در صحنه. تاكنون هر چه بركات به
صحيفه نور ج 17 صفحه 95
اين جمهورى اسلامى رسيده است و هر چه پيروزى نايل اين ملت مظلوم، كه در طول تاريخ مظلوم بود عايد شده است، از حضور ملت و همه قشرهاست كه در صحنهاند و از اينكه جمهورى اسلامى را از خود مىدانند، چنانچه از خودشان هست. اسلام اختصاص به شخصى ندارد. اسلام، اسلام همه است و جمهورى اسلامى خدمتگزار به همه است و مال همه است.
من عرض مىكنم كه هم علما اين مطلب را هميشه به مردم گوشزد كنند و هم مبلغين گوشزد كنند كه اين حضور شما در صحنه و پشتيبانى شما از جمهورى اسلامى و از مجلس و از دولت و از قوه قضائيه و از ارتش و از سپاه پاسداران و همه، اين رمز پيروزى است كه عايد شما شده است و به شكرانه نعمت پيروزى، مردم را دعوت كنيد به اينكه در صحنه باشند و مردم دنبال اين باشند كه مشكلاتى كه براى دولت يا براى مجلس يا براى ارتش پيش مىآيد، ننشينند و نگاه كنند و ناظر باشند، در صحنه باشند و فعاليت كنند. به فعاليت شماهاست كه اين جمهورى زنده مانده است و انشاءالله با فعاليتهاى شما هم زنده و شكوفا خواهد بود.
از جمله چيزهائى كه باز تكليف همه ماست و تكليف آقايان است كه مردم را به آن دعوت كنند و دنباله حضور در صحنه است اين است كه مجلس خبرگانى كه ما امروز در پيش داريم، اينطور نباشد كه آقايان، ديگران كنارهگيرى كنند، سستى كنند. ملت را دعوت كنند، خودشان تشريف ببرند به پاى صندوق راى، رأى بدهند، ملت را دعوت كنند به راى. منتها ملت و شما و هر كس آزاد است هميشه و به هر كس كه مىخواهد، رأى مىدهد، ولو آنكه آقايان و فرض كنيد كه علماى حوزه علميه تهران يا قم آنها را معرفى نكرده باشند. شما الزامى نداريد به اينكه هر چه آنها معرفى كردند، شما هم همان را معرفى كنيد. البته آنها بررسى كردهاند، تخصص در اين امر دارند، بررسى از امور كردهاند و با بررسى اين كار را انجام دادهاند، لكن اين اسباب اين نمىشود كه كسى الزام كند كه كسى را كه تو بايد به فلان رأى بدهى. آزاد هستيد و رضاى خدا را در نظر بگيريد و توجه به خدا داشته باشيد و پاى صندوقها بعد از اينكه اعلام كردند، تشريف ببريد و رأى خودتان را بدهيد. اين رأى به اسلام است. همانطور كه جمهورى اسلامى را شما رفتيد و رأى داديد و تقريباً از صد كمى كمتر رأى داديد، اينجا هم اميد است كه به همين طورها باشد انشاءالله.
مسأله برنامه از مهمات يك كشور است
و يك كلمه هم با بعضى از گروههائى است كه اينجا تشريف دارند. اما از آنهائى كه از جزيره خارك آمدهاند، بايد من بسيار تشكر كنم. اينها آنطورى كه امام جمعه محترمشان نقل كرد الان براى من، (قبل از اينكه من بيايم نقل كرد) بچه و كوچك، زن و مرد دنبال اين رفتند كه اين مواردى را كه خرابكارها مىخواهند خراب كنند، اينها دورش خاك بريزند تا نتوانند خراب كنند. اين از همان تحولاتى است كه در ملت ما پيدا شده است كه عرض كردم. شما گمان نكنيد كه اگر همه جزيره خارك را به باد فنا مىدادند در زمان طاغوت، يكى پيدا مىشده كه بگويد چرا، شايد هم مردم خوشحال مىشدند
صحيفه نور ج 17 صفحه 96
كه اين شاه و نمىدانم شاه بازىهائى كه بوده، بگذاريد كه به هم بخورد. امروز خداى تبارك و تعالى به واسطه اسلام كه سايه افكنده است بر همه و سايه محبتش بر روى همه ملت است، با خاطر اوست كه بزرگ و كوچك در صحنهاند و در آنجائى كه احتمال اين هم هست كه يك وقت خرابكارى بشود، معذلك مىروند و اين كارها را مىكنند. و من بسيار متشكرم از آنها و دعا مىكنم خداوند انشاءالله آنها را حفظ كند و خداوند توفيق عنايت كند كه خداى تبارك و تعالى توفيقات خودش را از ما سلب نكند و توفيق عنايت كند كه ما به خدمت مشهور باشيم.
و يك كلمه هم با اين گروههايى كه در برنامه هستند عرض مىكنم. مسأله برنامه از مهمات يك كشور است. اگر چنانچه بدون برنامه، يك كشورى بخواهد اداره بشود، نمىشود اداره بشود، بايد برنامه باشد. برنامه ريزىها را بايد با كمال دقت اشخاصى كه تخصص دارند، اشخاصى كه توجه به مسائل سياسى و مسائل اجتماعى و مسائل اسلامى دارند، اينها بايد با كمال دقت بررسى كنند و متحدا با هم برنامه ريزى كنند و براى كشور راه برنامهريزى، راهى - است - باز مىكند براى پيشبرد مقاصد كشورى، لكن يك نكته را عرض كنم و آن اينكه اگر برنامهريزى را بدون نظارت روحانيون بكنند (يعنى متخصصينى كه از روحانيون هستند) اين موجب اين مىشود كه برنامه را كه ريختيد ببريد مجلس، مجلس رد كند. آنها قبول كردند، ببريد در كميسيونى كه تخصص در اين امر دارند، آنها رد كنند. از اينجا بگذرد ببريد در شوراى نگهبان، آنجا رد كنند. اين اسباب اين مىشود كه كارها معطل بماند. شما در اين اجتماعاتى كه مىخواهيد بكنيد، روحانيونى كه در اين امر تخصص دارند، آنها را دعوت كنيد كه نظارت كنند كه يك وقت خداى نخواسته برخلاف اسلام چيزى واقع نشود، كه اگر بر خلاف اسلام واقع بشود، جز اينكه شما زحمتتان هدر رفته است، كارى نكردهايد، براى اينكه بالاخره وقتى رسيد به شوراى نگهبان، شوراى نگهبان رد مىكند، آنوقت شما مدت زحمت كشيدهايد زحمتتان از بين رفته است، دوباره از سر بايد شروع كنيد. اين را از اول يك كسى كه تخصص داشته باشد در امور اسلامى، و بينائى و توجه به مسائل كشور و به گرفتارىهائى كه امروز ما در كشور داريم، توجه به اين مسائل رويهمرفته داشته باشد، آن هم حاضر باشد و با شما كمك كند و نظارت كند تا اينكه مسائل مطابق ارزشهاى اسلامى باشد، وقتى مطابق شد ديگر آسان مىشود، مجلس كه برود مجلس قبول مىكند و شوراى نگهبان هم كه برود شوراى نگهبان هم قبول مىكند. اين اسباب تند شدن كار مىشود. آنطور، اسباب اين مىشود كه كارها تعويق بيفتد، و در حالى كه برنامه لازم داريم و محتاج است كشور ما به برنامه - برنامه - چندين ماه هى دست به دست برود، از اين كانال رد بشود، آن كانال رد كنند تا آخر هم به نتيجه نرسد. و اما اگر چنانچه متضصصين در اصل برنامهريزى، متخصصين در امور اسلامى، اينها با هم مجتمع بشوند و برنامه را درست بكنند كه مطابق ارزشهاى اسلامى باشد، آنوقت ديگر به زودى كار تمام مىشود و بهتر هم خواهد شد. و من اميدوارم كه انشاءالله اين كار را جديت كنيد كه بشود و عمده اين است كه همانطور كه اول عرض كردم، تقوا داشته باشيد. تقوا براى همه لازم است و براى كسانى كه متصدى امور كشور هستند، لازمتر است.
صحيفه نور ج 17 صفحه 97
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 103
تاريخ: 16/9/61
پيام امام خمينى به مناسبت انتخابات مجلس خبرگان
بسم الله الرحمن الرحيم
با اينكه در اهميت مجلس خبرگان براى تعيين رهبر يا شوراى رهبرى، اينجانب كراراً تذكراتى دادهام و حضرات علماء اعلام دامت بركاتهم به قدر كافى صحبت فرموده و اهميت آن را گوشزد نمودهاند، لازم دانستم كه نكته مهمى را به عرض ملت شريف برسانم و آن اهميت ويژهاى است كه اين مجلس دارا مىباشد. واضح است كه حكومت به جميع شؤونه آن و ارگانهائى كه دارد، تا از قبل شرع مقدس و خداوند تبارك و تعالى شرعيت پيدا نكند، اكثر كارهاى مربوط به قوه مقننه و قضائيه و اجرائيه بدون مجوز شرعى خواهد بود و دست ارگانها كه بايد به واسطه شرعيت آن باز باشد بسته مىشود و اگر بدون شرعيت الهى كارها را انجام دهند، دولت به جميع شؤونه طاغوتى و محرم خواهد بود و لهذا تعيين خبرگان و فقيه شناسان از تكاليف بزرگ الهى است و هيچ كس را عذرى در مقابل اسلام و پيشگاه خداوند قهار نخواهد بود و من تكليف خود را در اين موضوع ادا نمودم. و همانطور كه قبلاً تذكر دادم مردم در دادن رأى به اشخاص واجد شرايط آزاد هستند و هيچ كس را حق الزام كسى نيست و من اميدوارم كه ملت شريف ايران در اين امر مهم الهى كه منحرفان از هر چيزى بيشتر با آن مخالفت كرده و مىكنند و اين نيز از اهميت آن است، يكدل و يكجهت در روز انتخابات به سوى صندوقها هجوم برند و آراى خود را به صندوقها بريزند و اميد است علماى اعلام كثرالله امثالهم، هم خود شركت نمايند و هم ملت را ارشاد فرمايند. و لازم است مطلبى را كه گاهى شنيده مىشود كه براى تبليغات انتخاباتى بعضى از كانديداها خداى نخواسته بعضى ديگر را تصعيف يا توهين مىكنند، در رابطه با آن تذكر دهم كه امروز اين نحو مخالفتها خصوصاً از چنين كانديداهايى، براى اسلام و جمهورى اسلامى فاجعهآميز است. اگر فرضاً كسى در ديگرى مناقشه دارد، ابراز آن و اظهار در بين مردم هيچ مجوزى ندارد و حيثيت و آبروى مومن در اسلام از بالاترين و والاترين مقام برخوردار است و هتك مومن، چه رسد به مومن عالم، از بزرگترين گناهان است و موجب سلب عدالت است. اميد است انشاءالله چنين مطلبى نباشد و اگر غفلتاً اتفاق افتاده است تكرار نشود. از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمين و بقاى عزت براى ملت بزرگ ايران را خواستارم. روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 101
تاريخ: 13/9/61
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراى مركزى و نماينده امام در جهاد سازندگى
اگر جنبه ايمان مردم تقويت شد، همه امور به راحتى انجام مىشود.
بسم الله الرحمن الرحيم
از مسائلى كه شما و ديگران گزارش دادهاند، بسيارى از خيانتهائى كه به اين كشور و مردم گرديده است، كشف مىشود كه چه كوششهائى در جهت بازداشتن ما از همه چيز، انجام شده و جلوى مغزهائى كه مىتوانستند كار بكنند و پيشرفت علمى داشته باشند را گرفته و كشاورزى ما را از بين بردند. شما مىبينيد كه چقدر از زمينها هنوز بلااستفاده و چه مقدار از آب آنها مانند آب كارون به هدر مىرود. آنها به اسم اينكه ما مىخواهيم پيشرفت داشته باشيم و مملكت ما مملكت صنعتى باشد، مسأله اصلاحات ارضى را بهانه كردند. قضيه آنها قضيه كلاغى شد كه مىخواست راه رفتن كبك را ياد بگيرد كه راه رفتن خودش را هم فراموش كرد، كه خدا خواست و مملكت را از دست آنها گرفت و مسائل و تصميمات به دست خود مردم افتاد.
اينكه شما گفتيد در كارها هماهنگى وجود دارد، كار بسيار خوب و صحيح است. زيرا تا امور آنگونه اجتماعى نباشد و همه افراد، يك رويه و هدف را نداشته باشند، كارها پيش نمىرود. امروز همه مردم ما مىخواهند به اسلام و كشورشان خدمت كنند و ما مىبينيم در عين حال كه اين كشورى كه به دست ما افتاده هيچ پيشرفتى نداشته است، اما انسانهاى آن تبديل به انسانهاى پرشور و فعال گرديدهاند كه همين دليل است كه ما مىتوانيم همه كارها را خودمان انجام دهيم. اگر چه امريكا نمىخواهد و نمىگذارد كه كار بكنيم، ولى ما و ملت ما به يارى خداوند، بنا داريم كارى بكنيم كه آنها نتوانند مانع باشند و در اين جهت لازم است افراد با علوم آشنا شوند، البته علمى كه در خدمت مردم باشد. در هر صورت مسؤوليت ما امروز زياد است و بايد خودمان مملكتمان را آباد كنيم و اگر اين كار را نكنيم شكر خدا را بجاى نياوردهايم. مسأله كشاورزى در كشور ما در رأس امور است. بحمدالله مملكت از نظر منابع طبيعى، همه چيزش خوب است، آب و زمين خوب دارد و مردمش آگاه و در فكر كشاورزى هستند. دولت بايد آنها را تشويق و تقويت بنمايد و امكانات لازم را در اختيار آنها بگذارد. من از زحماتى كه آقايان مىكشند خيلى تشكر دارم و عمده اين است كه اين كارها را خدا اجر مىدهد. خدمت به اين مردم و خصوصاً روستائيان از بين نمىرود. و شما كوشش كنيد با افرادى كه تماس داريد، با استفاده از روحانيون و موعظه، روح ايمان را در آنها تقويت كنيد كه اگر جنبه ايمان
صحيفه نور ج 17 صفحه 102
مردم تقويت شد، همه امور به راحتى انجام مىشود. مثلاً همى جهاد، در جنگ چقدر كار كرده است. اين به خاطر جديتى است كه جوانها دارند و كشور را از خودشان مىدانند و براى خدا كار مىكنند. وقتى ايده آنها اين باشد، كارها به خوبى پيش مىرود. اينطور نباشد كه اگر كسرى پيدا كرديد و يا مشكلى در كارتان پيش آمد، دلسرد شويد. به كار خودتان ادامه دهيد. من همه شما را دعا مىكنم و اميدوارم خداوند به شما توفيق خدمت به اين مستمندان را كه از بزرگترين عبادات نزد اوست، عنايت فرمايد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 104
تاريخ: 20/9/61
پيام امام خمينى به خانواده شهدا، به مناسبت چهارمين سالگرد پيروزى انقلاب اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
از شهيدان ارجمندى كه خداوند تعالى در شان آنان كلمه بزرگ احياء عند ربهم يرزقون را فرموده است، بشرى قاصر مثل من چه تواند گفت. آيا بار يافتن نزد خداوند و ضيافت مقام ربوبى از آنان را مىتوان با قلم و بيان و گفت و شنود توضيح داد؟ آيا اين همان مقام فادخلى فى عبادى و ادخلى جنتى نيست كه حديث شريف برسيد شهيدان و سرور مظلومان منطبق نموده است؟ آيا اين جنت همان است كه مؤمنان در آن راه دارند، يا لطيفه الهى آن است؟ آيا اين بار يافتن و ارتزاق نزد رب الارباب همان معنى بشرى آن است، يا رمزى الهى و بالاتر و فوق برداشت بشر خاكى؟
بار الها! اين چه سعادت عظيمى است كه نصيب بندگان خاص خود فرمودهاى كه ما از آن محروميم. اكنون من به مادران و پدران مربى اين بندگان خاص خدا و به همسران و بازماندگان اين عزيزان به جاى تسليت تبريك عرض مىكنم.
يا ليتنى كنت معهم فافوز فوزا عظيما
والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 105
تاريخ: 24/9/61
فرمان 8 مادهاى امام خمينى خطاب به قوه قضائيه و تمام ارگانهاى اجرائى در مورد اسلامى شدن قوانين و عملكردها
بسم الله الرحمن الرحيم
در تعقيب تذكر به لزوم اسلامى نمودن تمام ارگانهاى دولتى بويژه دستگاههاى قضائى و لزوم جانشين نمودن احكام الله در نظام جمهورى اسلامى به جاى احكام طاغوتى رژيم جبار سابق لازم است تذكراتى به جميع متصديان امور داده شود. اميد است انشاءالله تعالى با تسريع در عمل، اين تذكرات را مورد توجه قرار دهند.
1 - تهيه قوانين شرعيه و تصويب و ابلاغ آنها با دقت لازم و سرعت انجام گيرد و قوانين مربوط به مسائل قضائى كه مورد ابتلاى عموم است و از اهميت بيشتر برخوردار است در رأس ساير مصوبات قرار گيرد كه كار قوه قضائيه به تأخير يا تعطيل نكشد و حقوق مردم ضايع نشود، و ابلاغ و اجراى آن نيز در رأس مسائل ديگر قرار گيرد.
2- رسيدگى به صلاحيت قضات و دادستانها و دادگاهها با سرعت و دقت عمل شود تا امور شرعى و الهى شده و حقوق مردم ضايع نگردد و به همين نحو رسيدگى به صلاحيت ساير كارمندان و متصديان امور، با بيطرفى كامل بدون مسامحه و بدون اشكالتراشىهاى جاهلانه كه گاهى از تندروها نقل مىشود، صورت گيرد تا در حالى كه اشخاص فاسد و مفسد تصفيه مىشوند اشخاص مفيد و مؤثر با اشكالات واهى كنار گذاشته نشوند. و ميزان، حال فعلى اشخاص است با غمض عين از بعض لغزشهائى كه در رژيم سابق داشتهاند مگر آنكه با قرائن صحيح معلوم شود كه فعلاً نيز كارشكن و مفسدند.
3 - آقايان قضات واجد شرايط اسلامى، چه در دادگسترى و چه در دادگاههاى انقلاب بايد با استقلال و قدرت بدون ملاحظه از مقامى احكام اسلام را صادر كنند و در سراسر كشور بدون مسامحه و تعويق به كار پر اهميت خود ادامه دهند و مأمورين ابلاغ و اجرا و ديگر مربوطين به اين امر بايد از احكام آنان تبعيت نمايند تا ملت از صحت قضا و ابلاغ و اجرا و احضار احساس آرامش قضائى نمايند و احساس كنند كه در سايه احكام عدل اسلامى جان و مال و حيثيت آنان در امان است. و عمل به عدل اسلامى مخصوص به قوه قضاييه و متعلقات آن نيست، كه در ساير ارگانهاى نظام جمهورى اسلامى از مجلس و دولت و متعلقات آن و قواى نظامى و انتظامى و سپاه پاسداران و كميتهها و بسيج و ديگر
صحيفه نور ج 17 صفحه 106
متصديان امور نيز به طور جدى مطرح است و احدى حق ندارد با مردم رفتار غير اسلامى داشته باشد.
4- هيچ كس حق ندارد كسى را بدون حكم قاضى كه از روى موازين شرعيه بايد باشد توقيف كند يا احضار نمايد، هر چند مدت توقيف كم باشد. توقيف يا احضار به عنف جرم است و موجب تعزير شرعى است.
5 - هيچ كس حق ندارد در مال كسى چه منقول و چه غير منقول و در مورد حق كسى دخل و تصرف كند يا توقيف و مصادره نمايد مگر به حكم حاكم شرع، آن هم پس از بررسى دقيق ثبوت حكم از نظر شرعى.
6 - هيچ كس حق ندارد به خانه يا مغازه و يا محل كار شخصى كسى بدون اذن صاحب آنها وارد شود يا كسى را جلب كند يا به نام كشف جرم يا ارتكاب گناه تعقيب و مراقبت نمايد و يا نسبت به فردى اهانت نموده و اعمال غير انسانى اسلامى مرتكب شود، يا به تلفن يا نوار ضبط صوت ديگرى به نام كشف جرم يا كشف مركز گناه گوش كند و يا براى كشف گناه و جرم هر چند گناه بزرگ باشد، شنود بگذارد و يا دنبال اسرار مردم باشد و تجسس از گناهان غير نمايد يا اسرارى كه از غير به او رسيده ولو براى يك نفر فاش كند. تمام اينها جرم و گناه است و بعضى از آنها چون اشاعه فحشا و گناهان از كبائر بسيار بزرگ است و مرتكبين هر يك از امور فوق مجرم و مستحق تعزير شرعى هستند و بعضى از آنها موجب حد شرعى مىباشد.
7 - آنچه ذكر شد و ممنوع اعلام شد، در غير مواردى است كه در رابطه با توطئهها و گروهكهاى مخالف اسلام و نظام جمهورى اسلامى است كه در خانههاى امن و تيمى براى براندازى نظام جمهورى اسلامى و ترور شخصيتهاى مجاهد و مردم بيگناه كوچه و بازار و براى نقشههاى خرابكارى و افساد فى الارض اجتماع مىكنند و محارب خدا و رسول مىباشند، كه با آنان در هر نقطه كه باشند و همچنين در جميع ارگانهاى دولتى و دستگاههاى قضائى و دانشگاهها و دانشكدهها و ديگر مراكز با قاطعيت و شدت عمل ولى با احتياط كامل بايد عمل شود، لكن تحت ضوابط شرعيه و موافق دستور دادستانها و دادگاه ها، چرا كه تعدى از حدود شرعيه حتى نسبت به آنان نيز جايز نيست، چنانچه مسامحه و سهل انگارى نيز نبايد شود. و در عين حال مأمورين بايد خارج از حدود مأموريت كه آن هم منحصر است به محدوده سركوبى آنان حسب ضوابط مقرره و جهات شرعيه، عملى انجام ندهند. و موكداً تذكر داده مىشود كه اگر براى كشف خانههاى تيمى و مراكز جاسوسى و افساد عليه نظام جمهورى اسلامى از روى خطا و اشتباه به منزل شخصى يا محل كار كسى وارد شدند و در آنجا با آلت لهو يا آلات قمار و فحشا و ساير جهات انحرافى مثل مواد مخدره برخورد كردند حق ندارند آن را پيش ديگران افشا كنند، چرا كه اشاعه فحشا از بزرگترين گناهان كبيره است و هيچ كس حق ندارد هتك حرمت مسلمان و تعدى از ضوابط شرعيه نمايد. فقط بايد به وظيفه نهى از منكر به نحوى كه در اسلام مقرر است عمل نمايند و حق جلب يا بازداشت يا ضرب و شتم صاحبان خانه و ساكنان آن را ندارند و تعدى از حدود الهى ظلم است و موجب تعزير و گاهى تقاص مىباشد. و اما كسانى كه معلوم
صحيفه نور ج 17 صفحه 107
شود شغل آنان جمع مواد مخدره و پخش بين مردم است، در حكم مفسد فىالارض و مصداق ساعى در ارض براى فساد و هلاك حرث و نسل است و بايد علاوه بر ضبط آنچه از اين قبيل موجود است آنان را به مقامات قضائى معرفى كنند. و همچنين هيچ يك از قضات حق ندارند ابتدائاً حكمى صادر نمايند كه به وسيله آن مأموران اجرا اجازه داشته باشند به منازل يا محلهاى كار افراد وارد شوند كه نه خانه امن و تيمى است و نه محل توطئههاى ديگر عليه نظام جمهورى اسلامى، كه صادر كننده و اجرا كننده چنين حكمى مورد تعقيب قانونى و شرعى است.
8 - جناب حجت الاسلام آقاى موسوى اردبيلى رئيس ديوانعالى كشور و جناب آقاى نخست وزير موظفند شرعاً از امور مذكوره با سرعت و قاطعيت جلوگيرى نمايند و لازم است در سراسر كشور، در مراكز استاندارىها و فرماندارىها و بخشدارىها هياتهائى را كه مورد اعتماد و وثوق مىباشند انتخاب نمايند و به ملت ابلاغ شود كه شكايات خود را در مورد تجاوز و تعدى مأمورين اجرا، چه نسبت به حقوق و اموال آنان سر مىزند بدين هياتها ارجاع نمايند و هياتهاى مذكور نتيجه را به آقايان تسليم و آنان با ارجاع شكايات به مقامات مسؤول و پيگيرى آن متجاوزين را موافق با حدود و تعزيرات شرعى مجازات كنند. بايد همه بدانيم كه پس از استقرار حاكميت اسلام و ثبات و قدرت نظام جمهورى اسلامى با تاييد و عنايات خداوند قادر كريم و توجه حضرت خاتم الاوصيا و بقيه الله اروحنا لمقدمه الفداء و پشتيبانى بىنظير ملت متعهد ارجمند از نظام و حكومت، قابل قبول و تحمل نيست كه به اسم انقلاب و انقلابى بودن خداى نخواسته به كسى ظلم شود و كارهاى خلاف مقررات الهى و اخلاق كريم اسلامى از اشخاص بىتوجه به معنويات صادر شود. بايد ملت از اين پس كه حال استقرار و سازندگى است احساس آرامش و امنيت نمايند و آسوده خاطر و مطمئن از همه جهات به كارهاى خويش ادامه دهند و اسلام بزرگ و دولت اسلامى را پشتيبان خود بدانند و قوه قضائيه را در دادخواهىها و اجراى عدل و حدود اسلامى در خدمت خود ببينند و قواى نظامى و انتظامى و سپاه پاسداران و كميتهها را موجب آسايش و امنيت خود و كشور خود بدانند. و اين امور بر عهده همگان است و كار بستن آن موجب رضاى خداوند و سعادت دنيا و آخرت مىباشد و تخلف از آن موجب غضب خداوند قهار و عذاب آخرت و تعقيب و جزاى دنيوى است. از خداوند كريم خواهانم كه همه ما را از لغزشها و خطاها حفظ فرمايد و جمهورى اسلامى را تاييد فرموده و آن را به حكومت عالمى قائم آل محمد صلى الله عليه و آله متصل فرمايد. انه قريب مجيب
والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 108
تاريخ: 28/9/61
بيانات امام خمينى در ديدار با فرماندار سپاه، سرپرست، مربيان و اعضاى بسيج مستضعفين سپاه پاسداران انقلاب اسلامى سراسر كشور
ادعاى پوچ رضاخان در مورد ارتش
بسم الله الرحمن الرحيم
من اول تشكر كنم از شما جوانان عزيز كه علاقه من به شما مثل علاقه يك پدر به فرزند و يك برادر به برادر است. تشكر كنم كه تشريف آوردهايد و من از نزديك جمال شما را زيارت مىكنم. آقاى رضائى راجع به فعاليتهايى كه شما آقايان كردهايد، يك گوشهاى را تذكر دادند و من مىخواهم چون دانشگاهها هم باز شده است و انشاءالله باز مىشود، از فرهنگ شروع كنم تا به شما برسد. ببينيم كه فرهنگ وارداتى به ما چه كرد و ما در مقابلش بايد چه بكنيم. من از ارتش شروع مىكنم كه فرهنگ وارداتى در ارتش و در همه ارگانهاى دولتى و در قشر تودهها و جمعيتهاى ما چه كرد. زمان رضا خان، زمانى بود كه ادعا مىكردند كه ارتش قدرتمندترين زمان خودش را دارد و از همه زمانها به ادعاى آنها قدرتمندتر است. من تاريخى براى شما بگويم كه گمان ندارم هيچ يك از شما در آنوقت بوده باشيد و آن مسائل را از نزديك لمس كرده باشيد. وقتى كه ارتش انگلستان و شوروى (روسيه آنوقت) جنگ داشتند با آلمان و طرفدارهاى او، قبلاً به دستور آنها در ايران راهها را ساختند و خط آهن كشيدند براى اينكه تجهيزات آنها عبور كند از اينجا، و بعد در يك ساعتى، از ارتش روسيه و ارتش انگلستان هجوم كردند به ايران. به مجرد اينكه در سرحد (سرحدهاى دور) اينها وارد شدند، وضع ارتش ايران به هم خورد. در سرحدات، ادعا اول شده بود كه سه ساعت مقاومت كردند و بعد كه رضا شاه پرسيده بود چرا (از قرارى كه نقل كردهاند) چرا اينقدر كم مقاومت كرديد؟ گفته بودند: اينكه گفتند سه ساعت، يك دروغ بوده، ما همچو كه آمدند، فرار كرديم. و آنوقت معروف شد كه آن يكى كه دو نمىشود اعلاميه ارتش ايران است در اين هجوم كه يك اعلاميه داد، دوم نداشت. اين در سرحدات بود. در تهران، من آن روز تهران بودم و در يك ميدانى كه نزديك به اين خط آهن، ايستگاه خط آهن بود، آنجا بودم و ديدم كه سربازها در تهران از سربازخانهها بيرون آمدند و دارند فرار مىكنند. هيچ در تهران خبرى نبود، فقط در سرحدات بود كه خبرش رسيده بوده كه بله اينطور شده است. سربازها از سربازخانهها بيرون آمده بودند و يكىشان را، يكى دو نفرشان را من ديدم كه دنبال يك شترى كه يك بارى به بارش بود مىگرديدند كه چيز ازش بيفتد بخورند. تمام، تقريباً تمام فرماندهان ارتش
صحيفه نور ج 17 صفحه 109
چمدانهاى خودشان را بستند و فرار كردند، از تهران فرار كردند، فرار كردند كه بروند بيرون، شايد از ايران بروند بيرون. و ارتش ما كه آنقدر برايش صحبت مىكردند كه قدرتمند است، فقط اين كار را مىكرد و همين طور قواى نظامى و انتظامى ديگرش كه مردم را سركوب مىكرد. مازندران را تمامش را املاكش را گرفت رضا شاه، تمام قدرتش اين بود كه به ما و به مردم و به ملت بخصوص روحانيت فشار مىآورد و زورگوئى مىكرد و در مقابل آنها، در صورتى كه آنها با ما جنگ نداشتند مىخواستند بيايند و عبور كنند از اينجا و اينجا را بگيرند، اينقدر مقاومت كردند كه اصل به حسب حرف اول و دروغ اول، سه ساعت و به حسب حرف دوم كه شايد آن صادقانه بوده اينكه اصلاً مقاومتى در كار نبوده، آنها آمدند و ما هم رفتيم، فرار كرديم. اين وضع ارتش بود در آنوقت و وضع ژاندارمرى آنوقت. اين را كسانى كه حتى ژاندارمرى زمان محمد رضا را اطلاع دارند (گفتن ندارد) مىدانند چه خبر بود و وضع شهربانى آنوقت كه پاسبانها با مردم چه مىكردند. پاسبانها كه بايد پاسبانى كنند از اين مردم و از اين كشور، به جاى پاسبانى، يا زور مىگفتند يا دزدى مىكردند يا رشوه مىگرفتند و فشار مىآوردند به مردم. اين وضع قواى نظامى و انتظامى ما بود كه از اين بدتر بود، حالا كسانى كه اطلاعات عميق دارند، از آنها بايد بپرسيد. اين را مقايسه كنيد با حالا و پاسدارن عزيز ما و ارتش ما و ژاندارمرى ما و شهربانى ما. چه شد كه آنوقت آنطور بود، در مقابل اجنبى آنطور زبون بودند و اينوقت اينطور است كه جوانها در مقابل آمريكا ايستادهاند و شعار مىدهند و مىگويند كه مرگ بر آمريكا؟
پاسدار و ارتشىاى كه در سنگر نماز شب بخواند مثل شير مقاومت مىكند
نكته اينكه اين تحول در ارتش پيدا شد، اين تحول در سپاه پاسداران پيدا شد، جوانهايى كه قبل از اين انقلاب در فكر اين معنا نبودندكه جنگى كنند و جهات جنگى را داشته باشند و نظامى باشند و در بين مردم خودشان سربلند بايستند و حفظ كنند مردم را، اين چيست؟ فرق ما بين اين دو زمان چى است؟ اين فرق، در فرهنگ است. فرهنگ ما در آن زمان با فرهنگ در اين زمان فرق كرده است. زبان فرهنگ ما در آن زمان با زبان فرهنگ ما در اين زمان فرق كرده است. شما از دانشگاه شروع كنيد تا ادارات دولتى، تا ارتش، تا ژاندارمرى آنوقت و تا همه اينها و تا تودههاى مردم، جوانها، ببينيد كه ارتش ما و ساير قشرهاى ملت و دولتى، مجلس آنوقت و دولت آنوقت و همه اينها در اثر فرهنگ وارداتى چه بودند. ما هر مطلبى را، اگر يك شخصى مريض باشد، تا احساس مرض نكند به طبيب رجوع نمىكند، وقتى احساس مرض كرد آنوقت مىرود پيش طبيب. طبيب هم تا مرض را نشناسد، نمىتواند معالجه بكند. جامعه وقتى كه مريض باشد همين طور است. تا جامعه احساس نكند كه مريض است، احساس نكند كه در حال احتضار است، تا اين را احساس نكند به فكر طبيب نمىافتد، به فكر معالج نمىافتد. جامعه آنوقت خودش احساس مرض نمىكرد، خيال مىكرد كه نه، ما خودمان سالميم، جامعهمان سالم است، سايه اعليحضرت به سر ماست، ارتش ما، ما را حفظ مىكند و امثال اينها. در اثر اينكه احساس درد نمىكرد و اگر احساس درد هم مىكرد طبيبى نبود كه اين مرض
صحيفه نور ج 17 صفحه 110
را علاج كند، بلكه آنهائى كه دست اندركار بودند، آنها طبيب معالج نبودند، آنها جنايتكارانى بودند كه به عوض دارو، سم به مردم مىدادند. اگر دانشگاه ما دانشگاه خودى بود، دانشگاه، دانشگاهى نبود كه دنبال فرهنگ وارداتى باز بشود، آن درآمدهائى كه داشت، آن نبود كه در آنوقت بود. شما از آن چيزهائى كه از دانشگاههاى آنوقت درآمد (البته من نمىخواهم همه را بگويم، استثناء دارد اما استثنايش كم است) آنهائى كه از دانشگاه بيرون آمدند و سيل آنها راه افتاد به طرف انگلستان و فرانسه و اخيراً آمريكا، ببينيد كه اينها در دانشگاه چى تهيه كردند، وقتى رفتند در خارج چى تهيه كردند و براى ما چى سوغات آوردند. افرادى كه آنوقت از دانشگاه بيرون آمده بودند و تحصيلاتشان را هم در خارج كرده بودند و برگشتند در ايران، همانهائى بودند كه وزراى آنوقت را و بسيارى از وكلاى آنوقت را آنها تشكيل مىدادند. اين وزراى آنوقت و آن وكلاى آنوقت چه مىكردند در ايران؟ براى ايران چه تحفه مىآوردند؟ تمام كوشش آنها اين بود كه رضايت در يك برههاى انگلستان را و بعدش امريكا را فراهم كنند. در رأس همه هم كه در آن زمان رضاخان بود و در زمان بعد، محمدرضا خان بود، آن هم تمام كوششاش اين بود كه آنها راضى بشوند، براى اينكه مىديد كه اگر آنها راضى نباشند، اين از بين مىرود. وقتى خودخواه بود و مىخواست خودش باقى بماند، به اين كار نداشت ملت است. هر چه مىخواهد باشد، من باشم، هر كه باشد، هر كه نباشد. شما ببينيد كه منافع اين مملكت، منافع اين كشور از نفت گرفته تا ساير منفعتهائى كه در اين كشور هست و غنى است بحمدالله اين چه مىشد. نفت در آنوقت بيشتر از حالاها صادر مىشد، به ايران چه مىرسيد؟ به دستگاه سلطنتى چه مىرسيد؟ به خارجىها چه مىرسيد؟ كى منافعش را مىبرد؟ آنهائى كه مىخواستند منفعت ايران را برگردانند، دستگاههايى بر مىگرداندند و چيزهايى، سلاحها و - عرض مىكنم كه - مهمات از آمريكا بر مىگرداندند، در ازاى پول نفتى كه ما نفتش را داده بوديم، براى خودشان پايگاه درست مىكردند و خدا خواست كه اينها را آنها آوردند براى خودشان پايگاه درست كردند و بحمدالله بر ضد خودشان شد. دانشگاه ما در آنوقت در دست يك دسته از اشخاصى كه در يك وقتى انگليسى و در اخير آمريكايى محض بودند، يعنى چشمان طرف آمريكا بود كه ببينند چه مىگويد تا اينها فرمان ببرند. يك دسته اقليتى هم كه از مردم شريف بودند در مجلس يا در دانشگاه، اينها در اقليت بودند و نمىتوانستند صحبت كنند، همراه كسى نداشتند. اينها بايد خون جگر بخورند و در حضور آنها ببينند كه اين جنايات دارد وارد مىشود. شما دست روى هر يك از اين ارگانهاى سابق بگذاريد، برويد سراغ مجلس، مجلس چه فضاحتى در اين ايران به بار آورد، مجلسى كه اسمش را مىگذاشتند مجلس شوراى ملى ايران، با اين ملت ايران چه كرد اين مجلس. شماها ديگر اين آخرها يادتان هست كه اين قضيه آخرى كه گذراندند براى اينكه كسانى كه آمريكايى هستند، از آمريكا آمدهاند، ارتشى هستند، بستگان آمريكا هستند، مأمون هستند و نبايد در اينجا محاكمهشان كرد. اين را مجلس درست كرد. البته يك بازى هم در آوردند كه دوتايشان هم مخالفت كرد، دوتايشان چه، اما مطلب معلوم بود كه از اول بايد اين بشود و اين هم شد. مجلس ما آن بود كه ما را اسير آمريكا كرد و شاه موشان مجلس ما هم، كشور ما هم آن بود
صحيفه نور ج 17 صفحه 111
كه كشور ما را آنطور اسير كرد، و خود ارتش هم، چون فرهنگ، فرهنگ خارجى بود و تربيت و ارتزاق از فرهنگ خارجى مىشد، آنها بودند كه جز اينكه جيبهاى خودشان را پر بكنند كارى نمىكردند. طورى نبود كه ما يك ارتش فرض كنيد كه چهارصد هزار نفرى كه داشتيم، يك ارتشى باشد كه بتواند يك مقاومتى بكند. تربيت، يك تربيتى بود كه نبايد مقاومت كرد. رفاه در بين آنها به طورى بود كه ديگر جاى اين نمىماند كه بخواهند براى كس ديگر يا براى حفظ كشورشان چه بكنند. در آنوقت هم دفاع از ملت، ملت ايران بود، دفاع از كشور ايران بود، حالا هم هست. آنوقت دفاعشان آن بود كه عرض كردم كه اصلاً مقاومت نشد و اساساً خراب بود و معلوم شد كه ارتش ميان تهى است و امروز هم شما حال ارتش را، حال پاسدارها، حال بسيج را، حال اينها را مىبينيد كه دو سال و بيشتر از دو سال است كه مقاومت كردهاند و ايستادهاند اين جوانها و اين مليت كه اينها را اينجور كرده. اگر مليت بود، آنها هم داشتند اين را. اين آقايانى كه خيال مىكنند كه از مليت است اين امور، اينها نمىفهمند. اگر - مىفهمند خودشان - مىفهميدند، خودشان را به اين روز نمىانداختند. اين ايمان است كه اينها را اينطور كرده. آن پاسدار و آن ارتشى كه در سنگر خودش نماز شب بخواند، اين ارتشى مثل شير مقاومت مىكند، براى اينكه براى خداست. آن ارتشى كه مشروب بخورد آنجا و قمار بازى كند آنجا، براى كى كند؟ آن تا ببيند پاسدار آمد، سى هزار نفرشان اسير مىشوند، مىآيند خودشان را به بند هم مىاندازند. شما خيال مىكنيد كه ما در مقابل همين عراق كه همه كشورها دارند از آن حمايت مىكنند، پول سرشار را اين شيوخ بدبخت به اين جانى مىدهند و اسلحههاى بسيار هم كه از همه جا برايشان مىآيد، شما خيال مىكنيد كه اگر يك روزى در آن زمان اتفاق مىافتاد، او با آن وضعى كه داشت و كشور ما با اين وضعى كه داشت كه ملت هيچ كار نداشت به اين مسائل، فقط بود ارتشش، ارتش آنطورى، يك ساعت اينها مىتوانستند مقاومت كنند؟ خدا خواست كه آنوقت به اين فكر نيفتادند. يعنى آن هم از باب اين بود كه شاه تسليم آمريكا بود و ديگر ادعايى نداشتند كه نوكر خودشان را چى بكنند. امروز كه دو سال بيشتر است شما مقاومت كردهايد و دنبال شما اين مردم، زن و مردشان در دنبال شما هستند و دارند كوشش مىكنند براى پيشبرد شما، اين فرهنگ اسلام است كه اين را آورده است، نه فرهنگ ملى است و نه فرهنگ شاهنشاهى، اينها بود قبلاً و اين مسائل نبود. اين اسلام است كه جوان را، جوانها را از كنار دريا و از آن بازى كه برايشان درست كرده بودند، از آن چاههايى كه برايشان كنده بودند، نجات داد و به سعادت رساند و مقابل همه قدرتهاى دنيا ايستاد و خم به ابرو نياورد. اين فرهنگ اين كار را كرد.
دشمنان دست به هم داده بودند كه اسلام را بكوبند
از دانشگاه اسلامى، انشاءالله بعد از چند سال خواهيد ديد كه نتيجه چه خواهد شد. دولتها از دانشگاه تشكيل مىشود، مجلسها از دانشگاه تشكيل مىشود، دانشگاه در ارتش دخالت دارد، دست دارد، فرهنگ در ارتش تأثير دارد، فرهنگ در كوچه و بازار و مردم تأثير دارد. آن روز روزنامهها را
صحيفه نور ج 17 صفحه 112
مىديدى، روزنامههايى بود كه همه برخلاف مصالح خود كشور ما و چون اسلام را مىديدند كه اگر باشد نمىشود كه اين اسلام را جلويش را گرفت، برخلاف اسلام بودند. در زمان رضاخان، خوب شد كه شما آنوقت نبوديد، خون دلى خوردند اشخاصى كه در آنجا بودند، در آنوقت بودند. آقا، در روزنامه يا در مجلهاى كه آنوقت منتشر شد به صراحت به رسول اكرم (ص) جسارت كرد، يك نفر جواب نداد. به صراحت، شعراى آنوقت، نويسندههاى آنوقت، روشنفكران آنوقت، همه اينها دست به هم داده بودند كه اسلام را بكوبند. البته استثناء داشت، اما آنها در اقليت بودند، نمىتوانستند چيزى بگويند. مجلات آن روز، خدا مىداند كه آن مجلات با اين جوانها چه كرده است. سينماهاى آن روز، تئاترهاى آن روز، هنرهاى آن روز، اينها همه دست به هم داده بودند كه اسلام را از اينجا بيرون كنند و امريكا را وارد كنند. خدا به ما تفضل كرد، ترحم كرد و اين تحول حاصل شد و تا اين مطلب هست، اين تحول هست و باقى هست، شما از هيچ چيز نترسيد. كسى كه از خدا مىترسد از كس ديگرى نبايد بترسد. بين شما و آنها، همين بود كه شما براى خدا، فى سبيل الله داريد جهاد مىكنيد. آنوقت، اصل صحبت از خدائى در كار نبود اعليحضرت فرمودند، چه فرمان يزدان چه فرمان شاه اين منطق اينها بود. اينكه روحانيون فرياد مىزنند به اينكه اسلام را بايد تقويت كرد در يك كشورى، بايد ايمان مردم را تقويت كرد، اينها براى همين است كه ديدند كه كجاهائى كه ايمان هست، جاهائى كه ايمان هست چى هست و جاهائى كه ايمان نيست چى هست. حالا شما خودتان لمس كرديد اين را. همين جوانهائى كه الان هستند، نظير آنها سابق هم بودند. سابق اينطور نبود كه ما جوان نداشته باشيم. به همين مقدار يك خرده كمتر البته، چون جمعيت زياد شده، جوان آنوقت بود و همين مقدار اشخاص بودند، مردم بودند، جمعيت همين طور بود، اما چى بود؟ خيابانش را وقتى مىگشتيم همه فساد، اين فرهنگ اجنبى است. در خيابانها كسى وارد مىشد مىديد سر تا ته خيابانها يا مشروب فروشى است يا بساط زدن و چه كردن است، يا زنهاى لخت در بين مردم راه افتادن است. بازارش را مىديدى همين بود، همين مسائل بود. توى مدارسش مىرفتى، توى مدارس دانشگاهى - و چيزيش - همين مسايل بود. در ديوارهاى دانشگاه بدگويى بود به اسلام و به قرآن كريم. حتى بعد از انقلاب، آنوقتى كه دانشگاه در قبضه منافقين و امثال منافقين بود، در ديوار دانشگاه به اسلام جسارت مىكردند. وقتى كه ما دستمان را دراز كرديم كه هر چه آمريكا مىدهد بخوريم و هر چه هم خط مىدهد عمل بكنيم و خودمان گوش و چشمها را ببنديم نبينيم، وقتى اينطور مىشود، آن حال مىشود كه ديديم و ديديد.
آن چيزى كه ملتها را مىسازد فرهنگ صحيح است
و اين خداست كه ما را از اين لجنزار و از اين چاه هلاكت بيرون آورد و به مقام انسانيت شماها را رساند. مقامى كه براى خدا، براى پيشبرد اهداف اسلام شما جنگ مىكنيد. نظير مجاهدين اين زمان، نظير اين جوانهاى اين زمان، از اول تاريخ تا حالا نبوده است. اگر آنها بودهاند، اما كم بودند. زمان رسول الله صلىالله عليه و آله و سلم تا مىآمد به زمان ائمه ما عليهم السلام، آن زمان رشد اسلام
صحيفه نور ج 17 صفحه 113
بود، پيغمبر چقدر خون دل از اين مردم همان بلاد خودشان مىخورد، اميرالمؤمنين چقدر شكايت كرده است، قرآن چقدر شكايت كرده است - قرآن از آنها - شكايت از همان مسلمان ها. اميرالمؤمنين از همان مسلمانها و از همين كسانى كه در اطرافش بودند شكايت مىكردند، منبر مىرفت آروزى مرگ مىكرد. اميرالمؤمنين وقتى هم كه شمشير را خورد از آن منافق، فزت و رب الكعبه فرمود، براى اينكه راحت شد از اين گرفتارى كه به دست مردم دارد. مىخواستند يك ارتشى را، يك لشكرى را به آنطورى كه سابق بود، براى دفاع از اسلام راه بيندازند، چقدر خون دل مىخوردند، چقدر زحمت مىكشيدند، نمىآمدند. امروز داوطلب شما داريد مىرويد، داوطلب طرف شهادت مىرويد، طرف مرگ مىرويد. امروز شما بسيج و پاسداران و كميتهها و ارتش و قواى نظامى و انتظامى و عشاير و آنها يك جور ديگرى بودند، حالا يك جور ديگرى شدهاند، همه شما اميد اسلام هستند، اسلام به وجود شما افتخار مىكند، بگذار هر چه مىخواهند در خارج بگويند، در خارج بگويند كه مردم ديگر برگشتهاند - از -، ديگر مردم رها كردهاند. انتخابات مىشود اولش مىگويند كه (همين انتخاب اخير) اولش در خارج مىگفتند كه مردم شركت نمىكنند، مردم شركت نكردند. مىترساندند كه اگر شركت كنيد چه مىشود. بعد كه ديدند شركت مىكنند، حالا مىگويند دروغ است. هر چه مىشنوند از اين چيزها، يكىشان به ديگرى مىگويد دروغ است. اينها مىخواهند تحليل ما را، ما را از تحليلمان اغفال كنند. اينطور بود. مىگويند بابا، مردم آنجا در صحنه هستند. مىگويند نخير، هيچ در صحنه نيستند. دانشگاهها باز مىشود مىگويند مردم نخير، نمىروند. انتخابات شد، نخير انتخابات نبود. انتصابات بود، دولت مردم را با زور برد. بابا، مردم در دانشگاه اجتماع مىكنند براى نماز. نخير، به اينها پول مىدهند. همه را مىگويند دروغ است. براى اينكه مبادا... مىگويند اين دروغ است كه مىخواهند اين تحليل ما، ما شك در تحليلمان بكنيم. وضع اينجور شده براى آنها. اگر اينها يك آدمهايى بودند، واقعاً انسان تاسف مىخورد به بعضى اشخاص كه مىتوانستند آدم باشند، مىتوانستند مفيد باشند، مىتوانستند براى خودشان مفيد باشند، مىتوانستند براى كشور مفيد باشند، همچو جهالت كردند، نفهمى كردند با همه، اصلاً نشناخته بودند اسلام چه هست، قدرت اسلام را نمىدانستند چيست، هى دم از مليت زدند و هى دم از چى زدند. اسلام اينها را اينطور از خود بيخود كرده و عاشق كرده است، اينها نشناختند، ملت را نشناختند، ايمان ملت را نشناختند، به خيال خودشان مىخواستند خدمت براى ديگران بكنند كه خودشان به نوائى برسند، خودشان هم به همين نرسيدند. آنها گمان مىكردند كه بالاخره امريكا مىآيد، پس ما يك جاى پائى براى خودمان بگذاريم. بعضىشان هم شايد مبعوث بودند از طرف آنها، لكن امريكائى در كار نيست. تا اينها زندهاند، امريكا تو كار نيست. حالا اگر يك وقت در تاريخ خداى نخواسته يك چيزى بشود، ايران باز فراموش كند اين صحنههاى انسانى را، آن مسأله ديگرى است، اما انشاءالله اين مسائل هست و به قوت خودش هست و اينها باختند، بدبخت كردند خودشان را. و يك دستههاى ديگر هم هستند دارند بدبخت مىكنند. نكنند اينها ديگر. اين جوانها رها كنند اين مسائل را، مىبينند كه ديگر نمىشود، مىدانند كه ديگر اين منحرفين نمىتوانند بيايند اينجا
صحيفه نور ج 17 صفحه 114
برسند به يك حكومتى. حكومت به كى بكنند؟ به اينها؟ در صورتى كه مىتوانند خوب، بيايند درست مثل آدم مشغول كار بشوند و توبه كنند، برگردند به كارهاى خودشان. در هر صورت آن چيزى كه ملتها را مىسازد، فرهنگ صحيح است. آن چيزى كه دانشگاه را بارور مىكند كه براى ملت مفيد است، براى كشور مفيد است، آن عبارت از آن محتواى دانشگاه است، نه درس است. صنعت ماعداى ايمان، فساد مىآورد. علم ماعداى ايمان، فسادآورد. اذا فسد العالم فسد العالم. هر چه علم بيشتر شد، فسادش هم بيشتر است. اهل جهنم از تعفن عالم به ايذا دارند، اذيت مىكشند. عالمى كه ايمان دارد آن است كه خدا تعريفش مىكند، پيغمبر تعريفش مىكند، اسلام تعريفش مىكند. اگر ايمان پهلوى تخصص نباشد، تخصص مضر است. تخصص در يك كشورى باشد كه ايمان تويش نباشد تخصص كشور را به هلاكت مىرساند، به بستگى مىرساند. اينهمه متخصص ما داشتيم در هر رشتهاى، در زمان سابق براى اين ملت چه كردند اين متخصصين ما؟ جز هى ملت را به عقب راندند، هى وابسته كردند، همه چيز وابسته شد. هر چه اسم مىبردند مىگفتند بايد برويم به سراغ اروپا. لولهنگ سازى را خوب بلدند. آنها به ما ما را مىبردند براى اينكه تعليم كنند، تعليم نمىكردند، جوانهاى ما را مىبردند يك دسته را فاسد مىكردند، يك چيزهاى ناقصى، ميان راه اينها را رها مىكردند بيايند. ما را هى بازى دادند، كشور ما را هى بازى دادند، ملت راهى بازى دادند كه ما مىخواهيم شما را برسانيم به تمدن بزرگ. وقتى رفتند ديديم كه تمدن بزرگ كه نبود هيچ، ما را منحط كردند تا حدى كه همه چيزمان وابسته به غير بود و همه دارائى ما را بردند اينها. اينها كه رفتند تمام بانكهاى اينجا را غارت كردند و رفتند. اينقدر بدهكار هستند اين فرارىها به اين بانكها. سالهاى طولانى بايد زحمت بكشند تا چيز بانكها را حالا خود ايران بدهد. براى اينكه فرهنگ، فرهنگ ايمانى نبود، ايمان توى جامعه نبود، ايمان در بازار نبود، ايمان توى - عرض مىكنم - خيابان نبود، ايمان توى دانشگاه نبود. هر جا را منتها مؤثرتر مىدانستند، آنجا را بيشتر فشار مىآوردند. روحانيون هم كه الا خيلى. خيلى نادر از آن مسائل اولى كه صدر اسلام داشته، نگذاشته بودند، همان سر جاى خودشان بودند. اينها را ديگر نمىتوانستند منحرف كنند، از بين مىبردند، اسير مىكردند، تبعيد مىكردند، حبس مىكردند، مىكشتند. عدهاى از روحانيون بزرگ را كشتند در زمان رضا خان، از شهرهاى خودشان بيرونشان كردند بردند يك جاى دور دستى آنجا نگهشان داشتند. علماى آذربايجان را از آنجا برداشتند بردند يك جاى ديگر. علماى مشهد را همه را اسير كردند آوردند تهران. يكى از بزرگترين علماى آنجا را در همين تهران بين من خودم اين را ديدم كه توى يك خيابانى كه اجازه داشت تا اينجا بيايد از خانهاش بيرون، با شبكلاه نشسته بود و مردم مىآمدند مىرفتند خيلىها نمىشناختند، بعضىها هم مىشناختند جرأت نمىكردند سلام بكنند به او. و همين را كه علماى درجه يك مشهد بود، مرحوم آقازاده بزرگ كه از علماى درجه يك بزرگ بود، با پاسبان توى خيابان مىبردندش براى محاكمه، آخرش هم كشتند او را.
صحيفه نور ج 17 صفحه 115
خداوند مردم را به يك انسانهاى اسلامى - انسانى متحول كرد
اين ملت، همان ملت بود، اما چرا حرف نزد، براى اينكه فرهنگ خارجى نگذاشته بود. اين چشمش را اين جوان وقتى باز مىكرد، به مجله نگاه مىكرد مىديد كه همهاش يك مسائل جنسى، به روزنامه نگاه مىكرد، يا فحش به آخوند بود يا - فحش عرض مىكنم - كه به ملا بود يا به اسلام يا به اين چيزها. بچه را از كوچكى بزرگش كردند به ضداسلام، به ضد وطن. به ضد ايمان و اگر خداى تبارك و تعالى به اين ملت مظلوم ترحم نفرموده بود، آن خوابهائى كه اينها ديده بودند، بيشتر از اين مسائل بود. شما يكى دو سه تا مسألهاش كه در اين آخر واقع شد ازدواج پسر يك سرهنگى به پسر سرهنگ ديگر، ازدواج پسر به پسر، اين يكى از مسائلى بود كه راهش باز شد، بعدها هم اگر مهلت داده بودند مسأله رايج مىشد، چرا كه در بعضى جاهاى ديگر هست. فحشاى علنى در خيابان، در شيراز، اينها خيلى خواب ديده بودند براى ما. ديگر قضيه دريايش را كه همه آنهائى كه رفتهاند، ديدهاند - و عرض مىكنم - يا شنيدهايد و قضيه كابارهها و قضيه ميخانهها و قضيه قمار بازىها و اين قضايائى كه سرتاته ايران پر از اين مسائل بود.صحبت از اسلام توى كار نبود. خداوند رحم كرد، همه شما را متحول كرد، تمام جوانهاى ما را از آن منجلاب نجات داد و وارد كرد در يك محيط اسلامى انسانى كه در مقابل شرق و غرب ايستاده است و ابداً خم به ابرو نمىآورد كه اينها داراى - نمىدانم - چه چيزهاى پيشرفتهاى هستند و آنها هم، شما اين را بدانيد كه آنها، هميشه اينطور بوده كه استعمارگر كوششاش اين بوده است كه از خود مردم به جان خود مردم بريزد. هميشه بنابراين بوده كه يك كودتائى در خود كشور ايجاد كند، يك اختلافى در خود كشور ايجاد كند. اينها در اين صدد هستند هميشه، دست از ما برنمىدارند. بيدار باشد ملت ما، بيدار باشد ارتش ما، بيدار باشد پاسدارهاى ما، كميته ها، بسيج نمىدانم عشاير، همه اينها بيدار باشند بفهمند كه اگر يك وقت بنا شد كه يك زمزمه خلاف پيدا شد بدانيد كه نمونه اين است كه يك مسألهاى درست كنند. دانشگاه كه باز شده است، بدانند اين جوانها كه دستها ممكن است در كار باشد كه باز مسائل را طور ديگرى كنند و شماها را منحرف كنند. همان دفعه اولى كه شما از يك استاد يا از يك دانشجو يك چيز انحرافى ديديد، همان دفعه اول گزارش بدهيد تا جلويش گرفته بشود. و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به شما عزيزان كه عزيز اسلام هستيد، عزيز پيغمبر اسلام هستيد، عزيز حضرت ولى امر هستيد به شما توفيق عنايت كند كه در راه اسلام، در راه ميهن خودتان جديت كنيد و انشاءالله آن بسيج عمومى كه براى ياد گرفتن باشد، هم تعليمات دينى و ياد گرفتن قرآن و كتاب و هم تعليمات نظامى و اينها، يك كشور نظامى بشود، نظامى - الهى. يك همچو كشورى كه اينطور شد، ديگر كسى به آن طمع نمىكند، براى اينكه مىداند ضررش بيشتر از نفعش است. توجه كنيد به افغانستان، در صورتى كه كمونيست - هايش، دولتش نمىدانم مخالف بودند با مردم، همين عده مردمى كه مال ملت بودند و مال اسلام بودند، همه طريقه اسلامى داشتند، همينها تاكنون بعد از بيشتر از يك سال مقاومت كردند و شوروى را پشيمان كردند از اين كارى كه كرده است و يكى از كسانى كه از ارتشىهاى شوروى بود و فرار كرده
صحيفه نور ج 17 صفحه 116
بود مىگفت تاكنون سى هزار جمعيت ارتشى شوروى در افغانستان كشته شده است. اينها مىبينند نمىشود در يك كشورى كه ملتش يك چيزى را مىخواهند، نمىشود خلافش كرد. حالا آنجا دولت شان هم موافق با آنها بود و حزب - نمىدانم - زهر مارشان هم موافق با آنها بود. اينجا كه ما نه يك حزب مخالفى داريم و نه يك دولت مخالفى داريم و نه يك مجلس مخالفى، هيچى نيست. در اينجا بيايند چه بكنند؟ هر كوچه بروند كشته مىشوند، هر كوچه، اينها بايد بروند از ماورأى ابرها عبور كنند. بالاخره كشور گيرى و منفعت از كشور با آسمان نمىشود، زمين مىخواهد، زمين هم نمىتوانند بيايند. انشاءالله خداوند به شما توفيق بدهد كه ايمانتان قوى بشود. ايمان همه ما، ايمان همه ما انشاءالله قوى باشد. توجه به خدا و آن قرب به خداى تبارك و تعالى هر روز زيادتر بشود و وحدت كلمه و اجتماع ما كه در رأس امور است، درباب حفظ كشور بيشتر بشود انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 117
تاريخ: 1/10/61
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير كشور و معاونين اين وزارتخانه و استانداران سراسر كشور
اين قدرت اسلام است كه مردم را اينطور در صحنه نگه مىدارد
بسم الله الرحمن الرحيم
از جمله مسائلى كه بايد به آن توجه كنيم و شكر خداى تبارك و تعالى را بجاى بياوريم، اينكه ببينيم ملت با ما چه كرده است. شما اگر در تمام ادوار و دنيا بگرديد، ملتى را همانند مردم ايران نمىتوانيد پيدا كنيد كه در رفع همه مشكلات پيشقدم باشند. و هميشه ميزان، نوع ملت و تودهها هستند. مردم ماقبل از انقلاب و بعد از آن، چنان در صحنه هستند كه انسان متحير مىشود. شما ببينيد كه در همين انتخابات مجلس خبرگان، چون مردم آن را مىخواستند، بيش از هيجده ميليون راى دادند و ملت مىداند كه فشارى در كار نبود. حتى يك مورد هم ماموران دولتى به كسى نگفتند كه برو رأى بده. اين قدرت اسلام است كه از يك طرف مردم را اينطور در صحنه نگه دارد و از طرف ديگر قواى مسلح، از سپاه پاسداران گرفته تا ارتش و ژاندارمرى و شهربانى و بسيج و عشاير، همه و همه بيشتر از دو سال با تحمل آنهمه فشارها و سختىايستاده و از اين كشور دفاع مىكنند و شهيد مىدهند. در مورد خانههاى تيمى هم كه در سراسر كشور گروهى از مفسدين در آنها مشغول به توطئه بوده و هستند، مىبينيد كه شهربانى و كميتهها و پاسداران و ماموران دادستانى و سايرين چه اقدامهاى موثرى انجام مىدهند كه همين ديشب اعلام كردند پنجاه خانه تيمى به همراه عده زيادى از اين مفسدين را گرفتهاند اگر در رژيم سابق يك خانه تيمى كشف مىشد، مىدانيد كه چه هياهوئى راه مىانداختند. امروز چه؟ من اين را يك ظلم مىدانم كه فرزندان عزيز ما اينگونه شبانه روز كار كنند و در راديو و تلويزيون و روزنامهها فقط چند كلمه بگويند و رد بشوند. همين فقط گفته شود كه چه شد، بدون تشكر از مردم ما كه با مأمورين همكارى داشتند و بدون تشكر از تمام دستاندركاران. امروز پاسداران عزيز ما براى كشف خانههاى تيمى آنهمه كشته مىدهند تا خانهاى كشف شود و محل فسادى از بين برود. من از آنها تشكر مىكنم.
خدمت به ملت و دولت، خدمت به اسلام است
اين شكر نعمت است، نعمتى كه خداوند به ما داده است. شكر نعمت اين است كه ما به جاى صحبت، عمل كنيم. آن هم طبق ضوابط اسلام، نه تجاوز كنيم و نه تقصير.
صحيفه نور ج 17 صفحه 118
همانطور كه عرض كردم، رفتن و جاسوسى كردن و تجسس نمودن خلاف اسلام است. از طرفى تجاهر به فسق و خلاف شرع هم خلاف شرع است. البته تودههاى مردم هيچ گاه عمل خلافى انجام نمىدهند، ولى ممكن است دستهاى پيدا شوند و بخواهند سوء استفاده كنند. نه، سوء استفاده هم نبايد بشود. احكام اسلام در تمام ابعادش بايد عمل بشود. يعنى نه جاسوسى شود و تفتيش عقايد و نه كسى متجاهر به فسق شود.
ما نبايد ظلم كنيم، يعنى تفتيش نمائيم كه در داخل خانههاى مردم چه مىگذرد، كسى هم حق ندارد عشرتكده درست كند و يا قمارخانه. در حكومت اسلامى با اينگونه امور مبارزه مىشود. ما مىخواهيم احكام خدا جارى شود. آن طرفش هست، اين طرفش هم هست. آن طرف كه نبايد با مردم بدرفتارى كرد، نبايد داخل منازل مردم ريخت، مردم بايد در خانههايشان مطمئن باشند، در زندگىشان، كسب و تجارتشان اطمينان داشته باشند. دولت اسلامى موظف است مردم را مطمئن نمايد در همه چيز، در سرمايه هايشان، در كسب و كارشان. دولت حق ندارد به آنها تعدى نمايد و اگر كسى تعدى كرد تأديب خواهد شد. و از آن طرف هم اگر كسانى كه مخالف اسلام هستند بخواهند تجاهر به فسق نمايند، آنها هم تاديب خواهند شد. خلاصه ما بايد تمام جوانب را ملاحظه كنيم و بايد در مقابل ملت بزرگ ايران متواضع باشيم و به آنها خدمت كنيم. يك خدمت اين است كه بگوئيم متشكريم و دعا كنيم. ولى شكرگزارى حقيقى از ملت عبارت است از اينكه نعمتى را كه آنها به ما دادند جبران كنيم. در مقابل گرفتارىهاى آنها خاضع باشيم و سعى كنيم تا تمام گرفتارىهاى آنها را رفع نمائيم. همه مىدانيم كه كشور ما هيچ گونه تزلزلى ندارد. و اينكه با تمام گرفتارىها به چنين استقرارى رسيدهايم، از عنايات خداوند است كه مردم توجيه شدند تا در مقابل تمامى سختىها بايستند.
امروز اكثر قدرتها با ما مخالف هستند، ولى ملت ما با اتحاد خود در مقابل تمام آنها ايستاده است. ملت اگر اتحادش را حفظ كند، مطمئن باشد شكست نمىخورد. مردم بايد پشتيبان دولت باشند. دولت و استانداران و فرماندارها در هر جائى كه هستند بايد به مردم خدمت كنند. وقتى ما خدمتگزار ملت شديم، ملت هم پشتيبان ما خواهد شد و در اين صورت است كه طمع خارجىها قطع خواهد شد، چرا كه هميشه اجانب بنايشان بر اين است كه از داخل، كارها را خراب كنند و اتحاد مردم را از بين ببرند، اختلاف ايجاد كنند و بعد به ايادى داخلى شان دستور دهند تا مقاصد پليد آنها را پياده نمايند. پس ملت بايد اتحاد خودش را حفظ نمايد و تنها در سايه اين اتحاد است كه ما تحت هيچ بيرقى نيستيم. ما تنها زير پرچم اسلام زندگى مىكنيم و هيچ كس بر ما نفوذ ندارد. تنها نسبت به احكام اسلام خاضعيم و تا قدرت داريم دنبال تحكيم پايههاى اسلامى باشيم و از اسلام تبعيت مىنمائيم. در اين صورت است كه خداى تبارك و تعالى به ما كمك خواهد كرد.
عمده اين است كه ما به اسلام خدمت كنيم. خدمت به ملت، خدمت به اسلام است. خدمت به دولت، خدمت به اسلام است. و امروز هر خدمتى كه انجام دهيم، خدمت به اسلام است. هر خدمتى كه مردم به آن احتياج داشته باشند، خدمت به اسلام است. وقتى قرار گذاشتيم كه به اسلام خدمت كنيم،
صحيفه نور ج 17 صفحه 119
خداى تبارك و تعالى هم ما را تنها نمىگذارد و نمىگذارد گرفتار شويم. براى اينكه گرفتارى از خود انسان است، از خارج نيست. تا در داخل ملت يك كرم زدگى پيدا نشود خارجىها نمىتوانند كارى انجام دهند. و بحمدالله امروز ما از داخل اطمينان داريم و با اين اطمينان بايد به مردم خدمت كنيم و ديگر نبايد بگوئيم حال انقلاب است. نه، ديگر حال آرامش است، حال خدمت به مردم و جامعه است، حال خدمت به اسلام است، حال اين است كه مردم مطمئن باشند و نسبت به همه چيزشان اطمينان داشته باشند، سرمايههايشان را به كار انداخته و نسبت به آن اطمينان داشته باشند، بايد كاسب نسبت به كسبش و ادارى نسبت به ادارهاش اطمينان داشته باشد. ديگر هيچ كس از آمدن به وطن خود نترسد. بيايند و بفهمند كه در اينجا مسألهاى نيست. با كمال آرامش مشغول به كار شوند و نترسند از اينكه يك وقت سرمايههايشان را مىگيرند. خير، ما بر آن نيستيم كه سرمايه مردم گرفته شود. سرمايه مردم مال خودشان است، آن را به كار بيندازند و كسب بكنند و كشور را اداره و تقويت بكنند. دولت هم پشتيبان آنهاست و بايد باشد. خداوند همه شما را حفظ فرمايد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 120
تاريخ: 4/10/61
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير، مسؤولان دواير سياسى - ايدئولوژيك و پرسنل گروه تحقيقات صنعتى و دفاعى وزارت دفاع
آنچه ما به دست آورده ايم، اين است كه اسلام را زنده كردهايم
بسم الله الرحمن الرحيم
من از شما عزيزانى كه براى اسلام و ميهن خودتان افتخار آفريديد و با گزارشات و پيشرفتهاى خود مرا خوشحال كرديد تشكر مىكنم ما هر قدمى كه به پيش مىرويم، از جناياتى كه به وسيله آمريكا و امثال آن و ايادى داخلى آمريكا بر اين كشور رفته است، بيشتر مطلع مىشويم. بزرگترين خيانتى كه كردند همين بود كه نگذاشتند جوانها و ارتش ما رشد كنند. اگر از اول ارتش ما يك ارتش اسلامى بود و آن تعهدات اسلامى را داشت و به آن عمل مىكرد، حالا وضع ما غير از اين بود. معذلك خداوند تبارك و تعالى سايه عنايتش را بر سر اين ملت انداخت كه در بين راه جلوى مفاسد را بگيريم، البته باز هم در بين راه هستيم و من اميدوارم كه آقايان با دلگرمى به كار خود ادامه دهند و توجه داشته باشند به اينكه خداوند به آنها اجر خواهد داد و همين كارهاى شما هم از عبادات بزرگ است و علاوه بر اينكه در دنيا و در همه جا ثبت مىشود در نامه عمل شما هم ثبت خواهد شد.
ما در عين حال كه در اين جنگ عزيزانى را از دست دادهايم و آنهمه جنايت بر اين كشور وارد شده است و اخيراً جنايت بزرگ دزفول را متحمل شدهايم كه من در اينجا به خانوادههاى مصيبت ديدگان اين حادثه تسليت گفته و براى مصدومين آنها نيز از خداوند شفا مىخواهم، اما چيزى كه كشور ما دريافت كرده است بسيار ارزشمندتر و عزيزتر از اينهاست. البته ما صدمات به افراد را نمىتوانيم جبران كنيم، لكن اميد است كه بعدها اشخاص ديگرى بيايند جبران كنند. آنهائى كه بدبين هستند و در گوشهاى نشستهاند و روى نقطه ضعفها انگشت مىگذارند كه چرا ما كشته داديم، چرا وضع فلان است و از اين چراها و چراها، هيچ گاه آن طرفش را در نظر نمىگيرند كه ما چه دريافت كردهايم. و البته اين را ما و همه مىدانيم كه چقدر از ما كشته و معلول و مصدوم شدند ولى ما ابتدا به جنگ نكرديم .اگر آقايان مىگويند كه چرا شما با آمريكا در افتاديد كه اين جنگ واقع شود، كه ما هم از اول مىدانستيم كه در افتادن با آمريكا و همه قدرتاين توابع را دارد، ولى اين اشكالى است كه اين آقايان بايد به خود پيغمبر بكنند كه چرا با ابوسفيانها در افتاديد تا عمويت و افراد بزرگى از اسلام كشته شوند و مىبايست تسليم مىشدى و در گوشه خانهات مىنشستى و در اين صورت به اميرالمؤمنين هم اين
صحيفه نور ج 17 صفحه 121
اشكال وارد است كه همه گفتند بگذار معاويه و اشعث در حكومت شام باقى باشد و همين مطلب اسباب اين شد كه اشخاصى مثل عمار و چندين هزار جمعيت كشته شوند. و با اين تفكر، اشكال به حضرت سيدالشهدا هم وارد است كه چرا از مدينه آرام برخاست و با يك جمعيت كم به راه افتاد و در مقابل يك حكومت جبار ايستاد. پس اگر بنا باشد همه اينها و همه انبيا در تاريخ اشتباه كرده باشند و مىبايست با منطق اين آقايان با قلدرها بسازند، ما هم اشتباه كردهايم و به آن اعتراف مىكنيم و اگر مسأله اين نيست، بلكه مسأله، مسأله انسانيت به ارزشهاى انسانى است،جلوگيرى از اين جناياتى است كه قلدرها به بشريت و انسانيت مىكنند، مسأله تباهى افراد ارزشمند است، پس ما نمىتوانستيم داخل خانه نشسته باشيم و آمريكا هم بيايد در داخل اين كشور حكمفرمائى كند و همه دست به سينه در برابر آمريكا بايستند و چاپلوسى كنند تا اينكه نان و اسلحه به آنها بدهد و يا اينكه مهماتى را در اينجا انبار كند كه هر وقت جنگى واقع شد براى خودش استفاده كند و براى خودش پايگاه بسازد كه خداوند مرحمت فرمود و آن پايگاههائى كه آمريكا براى خودش درست كرده بود، به دست ما افتاد كه همهاش غنيمت است، غنيمت جنگى.
در هر صورت ما بايد فكر كنيم و اين دو مطلب را در ترازو بگذاريم كه چه از دست دادهايم و چه به دست آوردهايم. آنچه ما به دست آوردهايم اين است كه اسلام را زنده كرديم. در حالى كه از اسلام اسمى بيش نمانده بود و با ادعاى اسلام مىخواستند اسلام زدائى كنند، منتها از اول نمىتوانستند بگويند ما اسلام را قبول نداريم، مىگفتند قبول داريم، اما مرتب پاورقى مىزدند و يكى يكى احكام اسلام را از بين مىبردند ولى بحمدالله الان مردم اسلام را در اين كشور مىبينند و مشاهده مىكنند كه ديگر از آنهمه فسادها خبرى نيست و همه مردم فعال شدهاند و مىدانند كه بايد در مقابل آمريكا و زورگوئىهاى آنها بايستند و بايد خودشان استقلال داشته باشند كه نمونه آن همين كه شما مىگوئيد كه اين آقايان چيزهائى را درست كردند كه كسى فكر نمىكرد كه بتوانند آنها را درست كنند، كه انشاءالله بعدها بيشتر و بهتر انجام مىدهند. خداوند به همه شما و به همه ما توفيق دهد كه به اين ملتى كه تاكنون زير سلطه اجنبى و زير سلطه رژيمهاى فاسد بودند، خدمت نموده و آنها را نجات دهيم و شما هم به فضل خدا اميدوار باشيد و خداوند همه شما را حفظ كند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 122
تاريخ: 4/10/61
فرمان امام خمينى در مورد تعيين اعضاى ستاد پيگيرى فرمان 8 مادهاى
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرات آقايان حجج اسلام، آقايان موسوى اردبيلى رئيس ديوانعالى كشور، مير حسين موسوى نخست وزير، امامى كاشانى رئيس ديوان عدالت ادارى، محقق رئيس بازرسى كل كشور، ناطق نورى وزير كشور و آقازاده وزير مشاور، با اكثريت آراء حق دارند متخلف يا متخلفين را پس از تشخيص عزل نمايند. توفيق آقايان را از خداوند متعال خواستارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 123
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير، معاون و مديران كل وزارت امور خارجه و گروهى از سفرا و كاردان جمهورى اسلامى
وزارت خارجه مىتواند با اسلامى شدنش موجوديت اسلامى ما را به خارج نشان دهد
بسم الله الرحمن الرحيم
از اينكه اينجا تشريف آوردهايد تا با هم درد دل كنيم، تشكر مىكنم. شما مىدانيد كه وزارت خارجه تنها وزارتخانهاى است كه با اسلامى شدنش بيشتر از ساير وزارتخانهها مىتواند موجوديت اسلامى ما را به خارج نشان دهد، و بعكس، صدماتى كه به اين كشور ممكن است وارد آيد و در سابق از ناحيه سفارتخانههاى خارجى در اينجا و سفارتخانههاى ما در خارج، بر كشور وارد شده، بيشتر از ديگران است. چون وزارت خارجه با همه دنيا و با افكار و ايدههاى مختلف و برنامههاى گوناگون روابط دارد. و من مىدانم كه براى اصلاح آن و ساير وزارتخانهها و همه ارگانهاى دولتى و امثال آن، وقت لازم است لكن وقتى بنابراين شد كه ما بايد خودمان باشيم و وابسته به غير نباشيم و خودمان حيثيت خودمان را حفظ كنيم و اين احساس در ما پيدا شد، همين امر انشاءالله منتهى مىشود كه همه چيز ما اصلاح بشود. و اگر شما در اين راه مستقيم كه راه اسلام است و روزى چند مرتبه هم در نماز از خدا مىخواهيد كه اهدناالصراط المستقيم يعنى ما را به صراط مستقيم هدايت كن، وارد بشويد، مسلم به آخر هم خواهيد رسيد. عمده اين است كه انسان در آن راهى كه بايد سير بكند وارد بشود كه پيدا كردن راه، مشكل ولى بعد از پيدا كردن، پيمودن آن آسان است. همانند كسى كه در بيابان گم شده و مرتب به اين طرف و آن طرف مىزند و با اين وضع شايد هيچ گاه به مقصد نرسد اما وقتى كه در راه مستقيم قرار گرفت به مقصد هم مىرسد، چه سيرهاى معنوى باشد و چه سيرهاى مادى.
اما در جهت معنويت و بعد از اينكه دولتى اسلامى شد و مردم احساس كردند كه ما مىخواهيم اصلاح بشويم، در اين صورت است كه همه كارها به معنويات بستگى دارد. همين كارى كه شما در وزارت خارجه و سفرا در خارج مىكنند، اگر در راه مستقيم اسلامى باشد، سير الى الله است.
در سير الهى لازم نيست كه انسان در يك گوشهاى بنشيند و بگويد من مىخواهم سير الى الله داشته باشم. خير، سير الىالله همان سيره و روش انبيا و خصوصا پيغمبر اسلام و ائمه معصومين است كه در عين حالى كه در جنگ وارد مىشدند و مىكشتند و كشته مىدادند و حكومت مىكردند، همه چيز سير الى الله بود. اينطور نبود كه آن روزى كه حضرت امير مشغول است، سير الى الله نباشد و فقط در
صحيفه نور ج 17 صفحه 124
هنگامى كه نماز مىخواند سير الى الله باشد، هر دويش سير الىالله بود. لذا پيغمبر مىفرمايد ضربت على در روز خندق افضل از عبادت ثقلين است.
وقتى كه ما مىخواهيم جهات معنوى را بكنيم در ماديات و ماديات را به طرف معنويات بياوريم، اين سير الى الله است. البته كار مشكلى است، ولى اينطور نيست كه نشود. وقتى كه انسان وارد عمل شد موفق مى شود.
در همين قضيه پيروزى ملت بر رژيم منحط سابق، تصور اين معنا كه ملتى كه هيچ چيزى در دستش نيست و رژيم همه چيز دارد، چگونه پيروز مىشود، مشكل بود. آنهايى كه اين تصور در آنها قوى بود، سفارش مىكردند كه وارد نشويد، لكن وقتى كه ملت بنا گذاشت كه كارى بكند و در ميدان وارد بشود، به آخر رسيد و كارى كرد كه ما نمىتوانيم درست حجمش را توجه كنيم. و هر قدمى كه ما و شما برداشتيم، خداوند به يك قدم ديگر ما را هدايت فرمود. چراغ را خود خداى تبارك و تعالى جلو گرفته و تاريكها را روشن كرد و هيچ وقت نگذاشت كه ملت سست شود. اين براى آن بود كه ملت راهش را پيدا كرد و به صراط مستقيم رسيد.
بحمدالله ايران راهش را پيدا كرده است و من اميدوارم هر روز هم محكمتر باشد و به راه خود ادامه بدهد. اميدوارم سفارتخانهها هم در صراط مستقيم انسانيت سير بكنند و سعى شود كه سفارتخانهها تحت سلطه ديگران نباشند و تصرفاتى در آنها از ناحيه ديگران نباشد. هر قدمى كه برمى دارند به فكر اين باشند كه آيا رو به وابستگى مىرويم، يا به طرف رهايى و آزادى. و رابطه با كشورهاى خارجى كه نمىخواهند ما را ببلعند بايد باشد. به آنها كهخواهند از طريق روابط ما را وابسته بكنند، هيچ لزومى ندارد و بايد با احتياط با آنها برخورد شود. ما بايد به سمتى حركت كنيم كه مىخواهيم با كفايت خودمان خودكفا باشيم. نه گندم از خارج بياوريم و نه خوردنى و پوشاك و ساير وسايل ديگر كه بعضى از اين امور، دراز مدت و بعضى در كوتاه مدت بايد انجام بگيرد.
البته راجع به ابزار جنگى، مسائل پيچيده است معذلك در اين امر هم ما موفقيتهاى زيادى حاصل كردهايم و بايد همه همت كنند و ملت و دولت با هم بجوشند و كوشش كنند كه كارها را خودشان انجام دهند.
انشاءالله همه شما موفق و مؤيد باشيد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 125
تاريخ: 5/10/61
پيام امام خمينى در تقدير از كليه رزمندگان اسلام
بسم الله الرحمن الرحيم
ان الجهاد من ابواب الجنه فتحه الله لخاصه اوليائه عن اميرالمؤمنين (ع)
اين فضيلت بزرگ در بين فضايل بيشمارى كه براى مجاهدين فى سبيل الله نقل شده بيشتر جلب توجه مىكند. اين واژهها با همان معناى عرفى خود، نه اسرار الهى و عرفانى كه دست ما از آنها كوتاه است، بى شك گفتار و نوشتار بشر عادى از بيان آنها عاجز است. اين مدال الهى بر بازوان مجاهدان، چون خورشيد در نزد صاحبان اسرار غيبى و ملكوتى مى درخشد. مگر اين جلوه همان خلقت نيست كه ابراهيم خليل الرحمن را مفتخر كرد؟ و بارقهاى از مقام حبيب اللهى نيست كه در تارك افضل موجودات مىدرخشد؟ و مگر نازله مقام ولى اللهى نيست از امير المومنين تا خاتم الاوليا كه به آن اولياءالله مشرف شده؟ اگر هست (كه هست) با چه بيان مىتوان حول آن گرديد و با كدام چشم بشرى مىشود اين جلوه را ديد؟ پس بهتر اينكه من قاصر با تقديم السلام عليكم يا خاصه اولياءالله دم فرو بندم. و اين كرامت بزرگ براى مجاهدان فى سبيل ا لله چه شهيد يا پيروز شوند يا نشوند. و براى شهيدان، فضايل زايد الوصف ديگر است و براى پيروزمندان عزيز فضلى جداگانه. پيروزمندانى چون اين عزيزان شورانگيز، از فرماندهان عزيز سپاه و ارتش تا ساير مجاهدان، تا ساير مبارزان و مجاهدان ميدان دفاع و پيشتازان بسيج و كميته و ژاندارمرى و شهربانى، نيروهاى مردمى و عشايرى شجاع دلير كه در شكستن حصر آبادان تا شكستن دژ محكم خرمشهر تا فتح بزرگ محرم، نقش اساسى داشتند و به صورت حريف ستمگر كه تا بن دندان به سلاحهاى آمريكا و شوروى و ديگر قدرتها و از پشتيبانى مالى و نظامى مرتجعان منطقه مجهز و برخوردار بوده است، آنچنان سيلى زدند كه داغ رسوائى آن بر جبهه صداميان در تاريخ خواهد ماند. قدرتهاى بزرگ و حاميان صدام تا كنون بايد فهميده باشند كه قدرت نظامى و سلاحهاى مدرن هرگز نمىتواند با خشم انقلابى و مقدس ملتها مقابله كند.
اينجانب با عذر تقصير، به فرماندهان ارتش و سپاه و تمام فرماندهان نيروهاى نظامى و انتظامى و تمامى همرزمان آنان كه با دفاع سلحشورانه خود از اسلام و كشور براى اسلام و مسلمين و هم ميهنان عزيز در صحنه خودشان سرافرازى كسب نمودند، تبريك عرض و براى شهداى بزرگوار و آزاده آنان و ميهن اسلامى كه به سعادت ابدى رسيدند، رحمت بى انتهاى خداوندى و براى مادران و پدران و همسران و ساير بستگان و بازماندگان آنان آرزوى سعادت ابدى و صبر جميل و اجر جزيل مىنمايم.
صحيفه نور ج 17 صفحه 126
درود بر سپاهيان و ارتشيان ايران اسلامى، سلام بر فرماندهان محترم آنان. درود بر همه مجاهدان و رزمندگان در راه هدف. پيروز باد فرماندهان و رزمندگان ژاندارمرى و شهربانى و كميته و بسيج و نيروهاى مردمى و عشايرى . برافراشته باد پرچم پرافتخار جمهورى اسلامى ايران. و صلوات و سلام بر پشتيبان عظيم الشان مستضعفان جهان حضرت بقيه الله و ارواحنا فداه.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 127
تاريخ: 5/10/61
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از آموزشياران نهضت سوادآموزى و كاركنان جمعيت هلال احمر جمهورى اسلامى
ارزشها در دنيا به حسب مكتبها و ديدها مختلف است
بسم الله الرحمن الرحيم
امروزبحمدالله با دو گروهى كه هر دو گروه ارزشمندند مواجه هستيم. گروه آموزندگان به ملت در سرتاسر كشور، البته گروهى از آنها و گروهى هم از هلال احمر. ارزشها در دنيا به حسب مكتبها و به حسب ديدهها مختلف است. با مطالعه به مكتبهائى كه در دنياهست و به مسلكهائى كه در دنيا هست، مىتوانيم بفهميم كه ارزشها در مكتباختلاف دارد و در ايدهها هم اختلاف دارد. شما اگر قطع نظر كنيد از مكتبهاى توحيدى و الهى و به مكتبهاى مادى و به ايدههايى كه دنبال ماديات هستند مراجعه كنيد و مطالعه در آن بكنيد، مىبينيد كه اين دو مكتب متقابل با هم و مختلف هم هستند. مكتب الهيين و موحدين ارزش هايش يك چيزهائى است، يك عناوين است و مكتبهاى ماديگرى، چه ماديگرى كمونيستى و چه ماديگرى سرمايه دارى و بالاخره تمام مكتبهايى كه ماوراى مكتب الهى است، ارزشها با هم فرق دارد. شما در همين كشور خودمان در زمان طاغوت و طاغوتها ملاحظه كنيد كه در خود آنها ارزشها چه بود و در ملت كه رنگ آنها را به تبع قبول كرده بودند، ارزشها چه بود. در زمان آنها، آنوقتى كه اتومبيل و امثال اينها نبود، در مركب، ارزشها به كالسكههاى چند اسبه و هر چى بيشتر بود اسب، هشت اسب، گاهى تا بيشتر از اين هم و عدد خدمه و عدد آنهائى كه هياهو اطراف اين انسانى كه، يا غير انسانى كه در آن كالسكه نشسته بود، هم ارزش در بين قشر روشنفكر آن زمان و هم نويسندههاى آن زمان و هم شعرا و گويندگان و اهل هنر آن زمان، ارزش به اين بود كه هركس باركش بيشتر و هركس خدم و حشمش بيشتر، ارزشش بيشتر. طبقهاى كه اسم خودشان را طبقه اشراف و اعيان گذاشته بودند، ارزش پيش آنها اين بود كه چند تا نوكر داشته باشند و چند تا ده داشته باشند و چند تا اسب داشته باشند و چند تا تازى و سگ داشته باشند. در پيش سرمايهدارها هم، ارزش، زيادى سرمايه و روى هم انباشتن سرمايهها و پركردن بانكها يا تجارتخانهها از اموال، از هر راهى باشد وقتى در قشر تودههاى مردم نگاه مىكردى، در بين زن و مرد هر دو طايفه، ارزش به لباس بود و به طرز پوشيدن و دوختن لباس و آرايش. هر كه بهتر لباس مىپوشيد و شيكتر بود درلباس، ارزشش پيش مردم بيشتر بود و هر زنى كه آرايشش به طرز اروپايى بود و لباسش از آنجا الهام
صحيفه نور ج 17 صفحه 128
مىگرفت، اين پيش زنها هم ارزشش زيادتر بود، البته پيش اكثر. ارزشها همه به امور مادى بود. وقتى بنا باشد كه ارزش انسان به اسب و الاغ و سگ و تازى و امثال اينها باشد، آن مبدأ ارزش، ارزشش از اين شخص بيشتر است. اگر اسبارزش يك انسان شد، آن اسب ارزشش از انسان بيشتر است، براى اينكه او ارزش به انسان داده. اگر فرش و قالى و تجملات و بزگ كردن و مو چطور كردن و مد را از اطراف آوردن، اين ارزش يك انسان را زياد كند، آنها ارزششان بيشتر از اين است، براى اينكه آنها مبدأ ارزش هستند. انسان خودش ارزش ندارد، ارزشش به گاودارى است. گاوها ارزششان بيشتر از خود انسان است. ارزششان به پارك دارى است، ارزش شان به فرش دارى است، ارزش شان به امثال اين مسائل است. و روى موازين عقلى اگر مبدأ اثر يك جايى باشد و به واسطه آن مبدأ اثر، اين آدم يا اين شىء ارزش پيدا كند، آن مبدأ اثر ارزشش بيشتر است. نقلشود كه يك عارف مسلكى وارد شده بود به منزل يك امير، يك سلطان يا يك امير و ديده بود كه مجلس همه چيز مزين است، همه چيز هست، در اين بين آب دهان مىخواست بيندازد، نگاه كرد به اطراف و آب دهنش را توى صورت آن امير انداخت. امير اعتراض كرد كه براى چه. گفت من هر چه نگاه كردم، كثيفتر از صورت تو در اينجا نيافتم. شما اگر آن ورق را ببينيد، انسان اگر آن صفحه دوم عالم را ببيند و در آنجا ببيند كه اينهايى كه ارزششان را به اين مسائل مىدانند، آنوقت مىبينيد كه در آنجا صورت آنها آنقدر مشوه و صورت انسانى هم نيست، يك صورت ديگر است، تا ببينى سگ باز است و همه دلش را به سگ داده است، صورت سگ است.
ارزش در لسان انبيا و در لسان اولياء خدا، به علم و تقواست
مسأله تجسم اعمال و تجسم اخلاق و اينها يكاى است كه در پيش اهل نظر و محققين مسلم است و در روايات ما هم هست كسى كه غيبت مىكند، در روايات هست كه زبانش به اندازه - بين در آنجا بين مكه و مدينه ظاهراً هست، دراز مىشود و مردم در روز حشر از روى اين زبان عبور مىكنند. اين نتيجه غيبت است. يك كسى كه زبانش از اين ور شهر به آن ور شهر دراز مىشود و اعراض مردم را ذكر مىكند و آبروى مردم را مىبرد، اين زبان در آن عالم تا آن اندازهاى كه اينجا دراز بوده، آنجا هم درازى پيدا مىكند و اهل محشر از رويش به حسب اين روايت مىگذرند. وقتى بنا شد ارزش انسان به اين مسائل باشد آنوقت هيچ يك از معنويات ديگر ارزش ندارد. شما اگر گمان بكنيد در پيش اين طايفههائى كه ارزش را به اين معانى مىدانند، ارزشى كه پيش انبيا هست اينها اصلاً ارزش بدانند، باور نكنيد كه بدانند. ممكن است بگويند، وليكن باور ندارند. اگر باور داشتند رفتند دنبال آن ارزش، حالا كه ندارند و نمىروند دنبال آن ارزش، معلوم شود باور ندارند. ارزش در لسان انبيا و در لسان اولياء خدا و در رأس آنها قرآن كريم و رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم ارزش به علم و تقواست. ميزان، ارزش اين دو خاصه است، علم و تقوا تواما. علم تنها ارزش ندارد، يا ضعيف است ارزشش. تقواى تنها يا ارزش ندارد يا ضعيف است ارزشش. در حديث منقول از رسول خداست
صحيفه نور ج 17 صفحه 129
كه قصم رجلان يا صنفان ظهرى عالم متهتك و جاهل متنسك جاهلى كه نداند موازين انسانىاسلامى را، اين هر چه هم متنسك باشد، برخلاف آن طريقهاى كه طريقه انبياست عمل مىكند. و عالمى كه تقوا نداشته باشد و متهتك باشد، آن هم ضررش بر اسلام بدتر است از هركس. آن ارزش علم و تقواست. همه چيز را از متقين قبولكنند. در لسان قرآن، از علم در لسان قرآن بسيار تمجيد شده است، لكن در كنارش تقوا. علم تنها فايده ندارد براى انسان، مگر همان روى موازين طبيعت، و تقوا هم بدون علم انسان را نمىرساند به كمال.
انسان تا آن آخر عمرش، هم به علم احتياج دارد و هم به آموزش و هم به پرورش
شما آقايان و آقايانى كه در هر جا هستند و اين شغل شريف را در آن وارد شدند كه آموزش بدهند به ملت ما و اين ملت مظلومى كه از همه چيز در رژيمهاى سابق محروم بود و آنها هى دم مىزدند از بزرگى و از تمدن و ملتشان در جهالت غوطهور بود، شمائى كه امروز همت اين معنا را گماشتيد كه مردم را سواد آموزى كنيد توجه داشته باشيد كه ارزش كار شما ارزشى است كه قرآن كريم اين ارزش را تصديق فرموده است، لكن در كنار اين آموزش، پرورش هم باشد، دعوت به تقوا هم باشد. آموزش تنها نباشد، آموزش و تربيت باشد. انسان تا آن آخر عمرش، هم به علم احتياج دارد و هم به آموزش و هم به پرورش. هيچ انسانى نيست كه مستغنى از علم باشد و مستغنى از پرورش و تربيت. اينكه بعضى از اشخاص گمان مىكنند كه ما ديگر وقت درس خواندنمان گذشته است، اين صحيح نيست. درس يك وقت معين ندارد، علم يك وقت معين ندارد. همانطورى كه در حديث است كه علم از گهواره است تا قبر، اگر انسان در حال احتضار هم يك كلمه ياد بگيرد بهتر از اين است كه جاهل باشد. اينطور نباشد كه شما كه آنها را تعليم دهيد و انشاءالله موفق خواهيد بود، غفلت از تربيت، از اين غفلت نكنيد. محتاج است انسان به موعظه، محتاج است به تربيت، تا آخر عمر احتياج دارد. علم را با تربيت، اينها دو بالى است كه انسان با آن مىتواند سير بكند الىالله تعالى. مردم را به تقوا دعوت كنيد، همانطورى كه تعليم شان مىكنيد، به تقوا دعوتشان بكنيد. آن جملههائى كه مىخواهيد يادشان بدهيد جملههايى باشد كه دعوت به تقوا شده، دعوت به مكارم اخلاق شده. شما اگر كتابهايى كه در زمان سابق تعليم مىكردند ببينيد، مىبينيد كه آن كتابها خودش مردم را از تقوا دور مىكرد. علم به استثناء تقوا مىخواستند درست كنند و كشور ما را علم به استثناء تقوا فاسد كرد و حكومتها را علم به استثناء تقوا فاسد كرد و قلدرها هم به واسطه اينكه تقوا نداشتند علم هم نداشتند، بدتر بودند. شما از آن بچه كوچكى كه پيشتان مىخواهد سوادآموزى كند تا آن پيرمرد و پيرزنى كه با عصا مىآيد پيشتان و انشاءالله بيايد، علم را، آموزش را با حوصله تمام، چون به اين قسم از مردم حوصله لازم است، با صبر تمام، با حوصله و صبر آموزش بدهيد و در ضمن اين آموزش، آن پر ديگر را هم تقويت كنيد كه تقواست يعنى جملههايى كه انتخاب مىكنيد براى اينكه آنها را ياد بدهيد جملههايى باشد كه در آن تقوا هم ذكر باشد.
صحيفه نور ج 17 صفحه 130
ملت اگر متقى شد مىتواند كه حفظ كند خودش را از همه آفاتى كه در دنيا پيش مىآيد
اينكه مىبينيد كه در نماز جمعه كه بزرگترين اجتماعات است (در اسلام قاعدهاش بود باشد) و بحمدالله امروز در ايران بزرگترين اجتماعات است، در خطبه امر شده است به اينكه دعوت به تقوا بكنيد، اين براى اهميتى است كه تقوا دارد. دنبال اينكه توحيد را تذكر مىدهيد و صلوات و سلام را بر پيغمبر اكرم "ص " و اوليائش مىفرستيد و از آنها نام مىبريد، در قبال او امر به تقوا كنيد و سرسرى از امر به تقوا نگذرند ائمه جمعه، اين را يكى از مسائل مهم بدانند. ملت اگر متقى شد مىتواند كه حفظ كند خودش را از همه آفاتى كه در دنيا پيش مىآيد و ائمه جمعه انشاءالله بيشتر توجه بكنند كه مردم را دعوت كنند به تقوا. بايد مردم را آشنا كرد با آن چيزى كه انبيا براى آن آمدند. براى مكارم اخلاق همه انبيا آمدند، بعثت لاتمم مكارم الاخلاق براى تقوا و آدم سازى آمدند انبيا و حالا كه اين ائمه جمعه شغل انبيا را كه نماز جمعه بوده است و نماز بوده است، در ساير جاها اين شغل شريف را متكفل شدند، همت كنند به اينكه مردم را آموزش تقوا بدهند، دعوت به تقوا بكنند. ذكر تقوا و تاريخ تقوا گفتن، اين در خطبه جمعه كافى نيست. بايد دعوت كنند مردم را به تقوا، وادار كنند مردم را به تقوا، اهميت بدهند به اين خاصه الهى كه انبيا براى آن آمدند و شما آموزگارها بايد اهميت بدهيد به مسأله تقوا و آموزندگان هم بايد اهميت بدهند و اساتيد دانشگاه و اساتيد حوزهها هم به اين خاصه بايد اهميت خاص بدهند، كه اگر علم تنهاى بى تقوا باشد ولو علم توحيد باشد، ولو علم اديان باشد، در آن عالم ارزش ندارد. علم تنها اگر ضررش بر ملتها و بر اسلام بالاتر از نفعش نباشد، كه هست، بايد گفت كه بى تقوا مىتواند كه يك كشورى را، يك انسانهائى را به باد فنا بدهد و آن كسى كه عالمتر است بهتر مىتواند كه مردم را فاسد كند. پس بايد كه همراه اين آموزش، آموزش تقوا هم باشد. از بچهها اگر هست، بچه را آموزش تقوا به اندازه فهم شان و بزرگترها را هم همين طور و بزرگترها گمان نكنند ديگر احتياج ندارند، يا اينكه وقت گذشته است. وقت نمىگذرد، انسان در هر حال اگر يك چيزى را بداند بهتر از ندانستن است. در هر صورت اين شغل بسيار شريف است و مسؤوليتش هم بسيار سنگين است و انشاءالله شما موفق باشيد.
علم و تقواست كه مىتواند اين صليب سرخ و هلال احمر را ارزش به آن بدهد
و دنبال همين قضيه اين صليب سرخ است، صليب سرخ ايدهاش اگر يك ايده انسانى اسلامى باشد، اين هم يكى از امورى است كه دنبال همان تقواست، دنبال همان علم است. علم و تقواست كه مىتواند اين صليب سرخ را و اين هلال احمر را و اين چيزى كه هست، هلال احمر كه در اينجا هست، آن تواند كه ارزش به آن بدهد. ارزش به حجم كار نيست، ارزش به كيفيت است. وقتى كيفيت كار شما خوب شد و حجمش هم زياد شد آنوقت ارزش ها، ارزشهاى بسيار ارزنده است. البته اين كار بسيار ارزنده است، با معلولين سرو كار داشتن و با ضعفا سرو كار داشتن و با اشخاصى كه در
صحيفه نور ج 17 صفحه 131
جنگ هستند و در بيمارستانها هستند سرو كار داشتن، در عين حالى كه مشكل است پرارزش است. و اما اينكه اين آقا گفتند كه به حسب قوانين بين المللى افراد هلال احمر بايد مصون باشند، اينها در جاهائى كه ارزش را، ارزش انسانى نمىدانند، حرفش هست، معنايش نيست. شما استبعاد نكنيد كه حزب بعث عراقى دنبال اين باشد كه قواعد بين المللى چى هست، يا آنهائى كه همين جمعيتهاى بين المللى را به اصطلاح خودشان درست كردند. آنها ارزش را در اين مسائل كه انبيا مىگفتند، در اين مسائل نمىدانند، آنها ارزش انسان را به ايمان نمىدانند، آنها ارزش انسان را به شقاوت، خونريزى و بدتر از آن مىدانند. وقتى ارزش را اينها آن ندانستند و از اول نفس خبيثشان منحرف است در اخلاق و در همه چيز، ديگر توقع نداشته باشيد كه آنها به قواعد بين المللى عمل كنند. به چه قواعد اينها عمل مىكنند؟ مگر آنهائى كه اين جميعتهاى حقوق بشر و نمىدانم سازمان كذا را درست كردند، خودشان به اين قواعد بين المللى عمل مىكنند؟ آنهائى كه اينهمه فرياد مىزنند از حقوق بشر، وقتى كه مىرسند به اينكه حزب بعث صدامى اينقدر از انسانها را در اينجا كشته است و آنقدر از انسانها را در اينجا بى خانمان كرده و عليل كرده، علاوه بر اينكه از آن همين طورى مىگذرند، توجيه هم مىكنند. توجيه مىكنند به اينكه خوب، شما در عراق فلان جا را منفجر كرديد، اينها هم عوض دارند. يك دروغ عراق مىگويد براى اينكه تصحيح كند كار خودش را. هر روز مىگويد كه بصره را زدند. اين بصرهاى كه زدند كجاست، اين جمعيت بصره كجايند كه زدندشان، يا ساير شهرها. اسلام اجازه نمىدهد كه ما مردم بيگناه را براى خاطر گناه ديگرى آزار بدهيم. منتها آنها مىگويند اين مسائل را، براى اينكه وقتى يك بمب يا چند بمب مىاندازند و يك جمعيت كثيرى را، زن و بچه بيگناه را، پير و جوان بيگناه را مىكشند بگويند كه ما در ازاى آن، اين كار را كرديم. شما متوقع نباشيد از اينهائى كه ادعاى اين مسائل را مىكنند و مىگويند مثلاً هلال احمر در هر جا يا صليب سرخ در هر جا افرادش مصونند، توقع نداشته باشيد كه در عمل هم همين طور باشند، در عمل اينطور نيستند. ارزشها پيش آنها ارزش انسانى نيست و همه مسائل همين طور است منتها من بعضى هايش را عرض كردم. شما خودتان مطالعه كنيد ببينيد كه در رژيم سابق در هر جا ارزش چه بود، ارزش شعر چه بود، ارزش روشنفكر چه بود، روشنفكر آنوقت ارزش را به چه مىدانست، ارزش انسانها به چه بود در آنوقت. آنوقت خواهيد فهميد كه مسأله دو راه هست، يك راه انبياست و يك راه شياطين. يك راه طغات است و يك راه انبياست. راه انبيا ارزشها را طور ديگرى مىداند. انسان را صاحب ارزش مىداند و ارزشش را به حيوان نمىدانند، به جماد نمىدانند، به دارائى نمىدانند، به آن چيزهائى كه در باطن خودش هست مىدانند، به علم مىدانند، به تقوا مىدانند، به مكارم اخلاق مىدانند، و اين قشر از جمعيت بشر تمام ارزشها را به غير آن چيزى كه انبيا مىدانند، مىدانند. خداوند انشاءالله ما و شما را موفق كند كه به ارزشهاى انبيا توجه كنيم و ما دنبال انبيا و در خط آنها باشيم و از ارزشهاى دنيائى كه برخلاف سيره انبيا است پرهيز كنيم. دنيائى را بخواهيم كه ارزشش انبيا دادند، خدمتى را بخواهيم كه ارزشش را تقوا و علم داده است. انشاءالله همه موفق بشويد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 132
تاريخ: 6/10/61
بيانات امام خمينى در ديدار با نخست وزير، رئيس مجلس شوراى اسلامى مركزى و مسؤولان دفاتر حزب جمهورى اسلامى در سراسر كشور
حزب الهى آن است كه دعوت به خود نكند، دعوت به خدا كند
بسم الله الرحمن الرحيم
اين هم از بركات انقلاب و نهضت اسلام است كه با آقايانى كه در اطراف هستند ملاقات مىكنم و اميدوارم اين اجتماعات و ملاقاتها مفيد باشد. از اول عالم تا حال دو حزب بوده است: يكى حزب الهى و يكى حزب غير الهى و شيطانى. و آثار هر يك هم جدا بوده است و آنى كه مال الله بوده چون مقصد خداى تبارك و تعالى است، به سوى او و در راه مستقيم است و آن كه بر خلاف اين راه بوده كه اكثريت هم با اينهاست، حزب هاى شيطانى هستند. از صدر عالم تا حالا، زمان رسول الله هم بوده است و در زمان خودمان هم حزب رستاخيز را ديديد كه مقصدشان معلوم بود. حزبهاى الهى، آثارش اين است كه روح خداست، يعنى كوشش آن اين است كه دعوت به خود نكند و دعوت به خدا بكند، دعوت به طبيعت نكند و دعوت به الوهيت و ملكوت بكند و اين علامتى است كه انسان خودش مىتواند بفهمد كه كجا مىرود. آيا طرف حزب خدايى و خدا مىرود و جزء حزب الله است يا طرف حزبهاى ديگر. انسان مىتواند تشخيص بدهد كه چكاره است، البته گاهى حجابها مانع مىشود كه انسان بفهمد چكاره است. آنها كه در اين راهند كه راه را پيدا كنند مىتوانند حجابها را پاره كنند و بيايند راه حزب الله را، از باب اينكه حزب الله هم الغالبون و حزبهاى ديگر هم كه فرضا مدتى بمانند و دست و پا بزنند، مغلوبند و آن چيزى كه لازم است براى همه افراد بشر، اين است كه توجه كنند كه خودشان را در حزب خدا وارد كنند. انبيا هم براى همين آمدند، يعنى اگر چنانچه جنگ مىكردند براى خدا و اگر صلح مىكردند، براى خدا و اگر دعوت مى كردند براى خدا. و هيچ يك از انبيا را سراغ نداريم كه گوشه گيرى كرده باشد. چوپان است، عصايش را برمى دارد و راه مىافتد براى نجات مردم و فرعون، ولى فرعون نتوانست نجات پيدا كند. و اسلام است كه راه افتاد با همين فقيرها و با همين مردم كه در نظر اشخاص ديگر مردم پايين بودند و اشكال به پيغمبر مىكردند كه با تو يك دسته اراذل و مردم پست هستند. و امروز تمام خوبىهايى كه در دنيا هست و تمام آثار خير، اثر دعوت انبياست. يعنى مردمى كه دعوت انبيا راقبول كردند، آثار خير گذاشتند و يك دسته هم كه اعوجاج داشتند و آثار خير گذاشتند، باز هم اينها از آثار انبيا است براى اينكه آثار انبياء اسباب اين شد تا آنها از سملتها يك
صحيفه نور ج 17 صفحه 133
همچو كارهايى را انجام دهند و خودشان را به اين راه بزنند و وارد بشوند كه مقاصدشان را پيش ببرند، لكن اين انحراف است و انسان بايد از اين انحرافها نجات پيدا كند. و بدترين انحراف اين است كه انسان در ظاهر يك جورى نمايش دهد كه واقعش برخلاف اوست. اين نفاق است و نفاق از بدترين خبرهايى است كه در قرآن مجيد آمده. براى خود منافقين بخصوص يك سوره آمده است و براى غير منافقين بالخصوص سوره نيست. البته براى كفار آمده كه كفار منافقين هم هستند. بنابر اين آنقدرى كه اسلام تكيه كرده است بر اينكه منافقين را از بين ببرد يا اصلاحشان كند، براى كفار اينطور نيست. انسان مىداند با آدم كافر چه بكند، اما با منافقين نمىداند چه كند. زمان پيغمبر هم همين طور بوده است. و در اسلام از منافقين بيشتر تكذيب شده است و منافق اوضح مصاديق كفر است.
اگر ايده حزبى چيزى غير از خدا باشد آن حزب شيطان است
در هر صورت بايد جامعه ما، روحانيون ما، روشنفكران ما و دانشمندان ما در فكر اين باشند كه اين نعمت و فرصتى كه خدا به ما داده است، طورى نشود كه آن را شكر نكنيم. آقايان در هر جا كه هستند، در حزب يا در خارج حزب بايد كارى كه مردم را در صحنه نگه دارند. وقتى مردم با هم مجتمع شدند، آنوقت است كه مىتوانند كارى انجام دهند و وقتى قطرات جمع شد سيل هم درست مىشود. بنابر اين ما بايد دعوت بكنيم و دعوت ما به خود نباشد، دعوت به دنيا نباشد، دعوت به خدا باشد. وقتى دعوت به خدا شد و دنيا هم الهى شد، مىشود آخرت و مىشود ملكوت دنيا و فرقى ندارد مابين اينجا و ملكوت و جبروت، همهاش جلوهاى است از خدا. آن چيزى كه دنيا را بد مىكند اين است كه انسان توجه كند به عالم پايين، در مقابل خداى تبارك و تعالى. و كسى كه دنيا را دارد و خيرات و مبرات و زكات و خمس و همه اينها را مىدهد، دنيايش بد نيست. و ميزان، حجم نيست، ميزان، آن وضعيت روحى هركس است. وهمه خطرها براى انسان خود آدم است و مبدأ اصلاح هم از خود آدم بايد شروع شود. و نمىشود كه يك واعظى كه خودش اصلاح نشده بتواند ديگران را اصلاح كند و آن واعظى مىتواند موعظه كند كه در باطنش هم موعظه شده باشد. و همين طور هركس كه مىخواهد صحبت كند بايد توجه كند كه چه مىخواهد بگويد، آيا در اين چيز رضاى خدا هست، آيا دعوت به خودش هست يا دعوت به خدا، بعد هم كه صحبت كرد، بنشيند كه آيا اين صحبت براى اين بود يا براى آن. اين راهى است براى سير انسان به خدا كه مراقبت كند از خودش و بعد از مراقبت محاسبه نمايد. اينطور نيست كه حزب بد باشد يا هر حزبى خوب باشد. ميزان، ايده حزب است و اگر ايده چيز ديگرى باشد اين حزب شيطان است، هر اسمى هم داشته باشد. بنابراين ما بايد كوشش كنيم كه حزبمان را حزب الله كنيم، خودمان را جزء حزب الله قرار دهيم. و من اميدوارم كه آقايان موفق شوند در هر جا كه هستند براى اسلام و براى خدا و براى رسيدن به مقصد الهى فعاليت كنند و اگر در بين خودشان ديدند كه كسى انحراف دارد، به آقايان اطلاع دهند. من اميدوارم كه خداوند تاييد كند كه براى اسلام انشاءالله مفيد واقع شويد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 134
تاريخ: 7/10/61
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى ستاد مركزى پيگيرى فرمان 8 مادهاى امام
رسيدگى به امر متخلفين بايد با كمال جديت و قاطعيت عمل شود
بسم الله الرحمن الرحيم
من بايد به آقايان عرض كنم كه شما در اين كارى كه داريد انجام مىدهيد كه رسيدگى به امر متخلفين هست، چه در سطح دادستانها و قضات و اينها و چه در سطح ادارات و وزارتخانهها و اينها، يك امرى است كه الزام شرعى الان دارد و با كمال جديت و قاطعيت اين بايد عمل بشود. و ما نمىتوانيم ببينيم كه يك كشورى ادعاى اين بكند كه ما جمهورى اسلامى هستيم و قاضى كه بايد آنقدر در شرع به او اهتمام شده است، آنوقت قاضى، يك شهر را به آتش بكشد و سكوت بكنيم. يا فرض كنيد يك دادستانى در يك جائى كارهاى خلاف شرع بين مىكرده است، باز هم بايد ما بنشينيم و سكوت بكنيم. از حالا به بعد اصلاً سكوت معنا ندارد. بايد آقايان به طور جدى محكمهاى تشكيل بدهند براى رسيدگى به امر متخلفين، قضات متخلف و كسان ديگرى كه در هر جا هستند و متخلفند و متخلفين را بعد از اينكه معلوم شد كه اين آدم تخلف كرده و خلاف كرده است، بايد آنهائى كه مسؤول هستند فوراً و غايتالامر در ظرف سه روز به جاى آنها كسى را بگذارند و اگر آنها مسامحه در اين امر كردند بىعذر، بخواهند اين كار را نكنند، خود شما، خود آقايانى كه، اين هياتى كه براى اين رسيدگى است و چيز هستند، مجاز هستند كه تعيين كنند، مستقلاً خودشان تعيين كنند و مسامحه در هيچ امرى ابداً نبايد بشود، چنانچه از آن طرف هم بايد با كمال توجه به اطراف قضيه كه كسى يك وقت خداى نخواسته مظلوم واقع نشود. لكن ما بايد اين بار ظلم را كه الان در سرتاسر كشور گاهى مىشود به اشخاص، اين بار را ديگر بايد سبك كنيم و از بين ببريم و اگر چنانچه من الان اعلام مىكنم اگر چنانچه اشخاص به واسطه اغراض فاسده بخواهند جوسازى كنند و بخواهند تلفن از اين طرف و آن طرف بكنند و اين مطلب معلوم بشود، خود آنها برخلاف موازين شرعى و مقابل اسلام مىخواهند كار بكنند و من به ملت اعلام مىكنم كه هر كس كه اين كار را كرد، بااو معامله فسق بكنند و در هيچ جائى از جاهائى كه يك آدم عادل بايد باشد، او را نپذيرند و اطلاع بدهند تا تأديب بشوند آنها. يك كارى كه اسلام مىخواهد بكند، يك كارى كه براى مردم، مىخواهد ظلم را از مردم بردارند، آنوقت يك كسى بگويد ما جوسازى مىكنيم، يك كسى بگويد كه ما اين كار را نمىكنيم، نبايد بشود. اين معنايش اين است كه كار اسلام نبايد بشود و اين اقلش اين است كه اعلا مرتبه فسق است و بايد تعزير بشود و
صحيفه نور ج 17 صفحه 135
بالاترش اين است ممكن است يك وقت چيزهاى ديگر بشود. و كسى حق ندارد در سرتاسر كشور، هيچ قاضى شرعى حق ندارد كه بدون جهت استعفا كند و بخواهد جوسازى كند. اگر جوسازى كند، معلوم مى شود كه خودش زير سوأل است و بايد خودش احضار بشود و اگر چنانچه واقعاً خودش را لايق نمىداند، بايد اعتراف كند كه من لايق نيستم و نمىخواهم بكنم و بعد از اينكه او را كنار گذاشتند، بلافاصله بعد از حداكثر سه روز، به جاى او بايد قاضى و دادستان و اينطور چيزها تعيين بشود.
در هر صورت، شما كارى را كه داريد انجام مىدهيد و اين هيأتى كه براى اين مسأله درست شده است و كارى مىخواهند انجام بدهند، بر آنها مسامحه جايز نيست و همانطورى كه زياده روى هم انشاءالله نمىكنند و آن هم جايز نيست. هر دو طرف قضيه است و مسأله، مسأله مسامحه و شوخى نيست. اگر يك جائى مسامحه ما از كسى ديديم، ما از او بازخواست خواهيم كرد و اگر يك مقامى، هر كس باشد، بخواهد جوسازى بكند، بخواهد تخلف از اين مسائل بكند، اين تخلف از احكام اسلام است و اگر مقامى است كه - بايد - حيثيت عدالت در او معتبر است، خودش منعزل هست فى نفسه و اگر اين در آن مقام هم حيثيت عدالت معتبر نيست بايد دستگاهها و دست اندركارها او را كنار بگذارند و اگر نگذاشتند، اين هيات باز مجازند كه آنها را به جاى آنها قرار بدهند. در هر صورت مسأله، مسأله مهم است و مسأله، مسأله آبروى اسلام است، آبروى جمهورى اسلامى است و مسأله شوخى نيست كه يك كسى در يك شهرى آنهمه جنايات مىكند آنوقت يك كس ديگرى براى خاطر او كمك كند به او، معين ظلمه باشد. نبايد اين كارها بشود. خودشان دست بردارند از اين كارها، والا مورد تاديب واقع خواهند شد. انشاءالله من دعا مىكنم كه موفقيت براى شما حاصل بشود و كارها را با جديت، هياتهاى محل وثوق قرار بدهيد و دادگاهى كه مورد توجه است و دادگاه صحيح است، تشكيل بدهيد، يا دادگاههائى در اطراف تشكيل بدهيد كه اين مسائل را حل بكنند و رسيدگى بكنند و بعد از اينكه يك كسى شاكى دارد، او را بخواهند (هر كس مىخواهد باشد) اگر شكايتى دارد و ديدند يك شكايتى است روى اساس صحيح، بايد او را بخواهند و محاكمه كنند، اگر چنانچه بيگناه بودند، خوب، بروند سراغ كارشان و اگر بيگناه نبودند، آنوقت بايد به مجازات خودشان به حسب موازين شرعى از تعزير و از حد و از قصاص و از اينها، چون بعضى از اينها قصاص دارند بايد مردم قصاص كنند از آنها و بعضى از اينها تعزير شرعى (اكثر اينها تعزير شرعى دارد) و بايد تعزير بشوند، اين اشخاصى كه مرتكب شدند و ابداً تخلف از اين امر نخواهد شد. هركس هر جوسازى بكند به ضرر خودش است و او را در بين مردم، ما اعلام مىكنيم. اگر كسى بخواهد يك جوسازى بكند كه اسلام كار خودش را عمل نكند، اين بدتر از آن كارى است كه منافقين دارند كنند، براى اينكه آنها جوسازى اسلامى نمىكنند، شما مىخواهيد جوسازى برخلاف قوانين اسلام بكنيد و شما هم جزء آنها واقع مىشويد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 136
تاريخ: 9/10/61
نامه نخست وزير و رئيس ديوانعالى كشور به محضر امام خمينى
بسم الله الرحمن الرحيم
محضر مقدس رهبر كبير انقلاب حضرت امام خمينى مدظله العالى
به عرض عال مىرساند حسب الامر آن حضرت نسبت به تشكيل محكمه قضات و دادستانهاى دادگاهها و دادسراهاى انقلاب، ستاد اجرائى پيگيرى فرمان، مبادرت به تشكيل محكمه فوق نموده و درخواست مىشود فردى را كه مورد اعتماد و وثوق مقام رهبرى است جهت رياست اين محكمه منصوب فرمائيد.
سيد عبدالكريم موسوى اردبيلى - مير حسين موسوى
تاريخ: 9/10/61
فرمان امام خمينى در پاسخ نامه ننخست وزير و رئيس ديوانعالى كشور
بسمه تعالى
جناب حجت الاسلام آقاى آقا سيد جعفر كريمى دامت افاضاته را براى رياست محكمه مرقوم، منصوب نمودم. انشاءالله تعالى ايشان با قاطعيت و دقت و مطابق با ضوابط شرعى موفق به انجام اين خدمت بزرگ براى اسلام و مسلمين باشند و جز رضاى خالق متعال به چيز ديگرى فكر نكنند.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 137
تاريخ: 12/10/61
بيانات امام خمينى در ديدار با رؤساى جمهورى و مجلس، گروهى از نمايندگان مجلس شوراى اسلامى، اعضاى هيأت دولت، فرماندهان سپاه و ارتش و شركت كنندگان در كنگره جهانى ائمه جمعه
تبريك عظيم در وقتى است كه مسلمين توجه كنند به گرفتارىهائى كه دارند
بسم الله الرحمن الرحيم
من قبلاً تبريك اين عيد بزرگ سعيد اسلامى را كه در آن روز حركت انسانها به سوى عالم ديگر بنيانگذارى شد و حركتهاى معنوى در محيطى كه آلوده به همه شركها و پليدىها بود، تبريك عرض مىكنم و به همه ملت اسلام تبريك ولادت با سعادت رسول اكرم صلى الله و عليه و آله و سلم و ولادت فرزند بزرگوارش، مبدأ همه فيضها و حامل پيامهاى رسول اكرم، حضرت صادق سلام الله عليه را تبريك عرض مىكنم و به همه مهمانان عزيزى كه از بلاد مختلف تشريف آوردند، ائمه جمعه و شايد ائمه جماعت هم باشند و ديگر برادران، عرض ارادت مىكنم و خوشامد مىگويم كه به كشور خودشان آمدند. ما جدائى ما بين خودمان و مسلمين احساس نمىكنيم و اميدوارم كه مسلمين هم احساس بكنند كه همه ممالك، ممالك اسلام است و همه مال همه مسلمين.
مبارك وقتى است كه، تبريك عظيم در وقتى است كه مسلمين توجه بكنند به گرفتارىهائى كه دارند و توجه بكنند به اينكه از كجا اين گرفتارىها آمده است و علل آمدن اين گرفتارىها چيست و راه نجات از آن از اينكه آن چيزى كه استعمار را بر مسلمين استيلا داد و آن عللى كه باعث شد كه استعمار بر همه مقدرات كشورهاى اسلامى و همه مستضعفين جهان حكمفرما باشد، آن ارزيابى كنند در اين سمينارها و مجالس مهم شان و راه را، علل را، كيفيت سلطه آنها را بيابند و راه علاج را، چه بايد كرد، چه شده است و چه بايد كرد. البته بسيارى از آقايان مىدانند كه استكبار جهانى از چه راهى وارد شد در اين كشورها، به دست خود اشخاصى كه از اين ملتها بودند، با طرحهاى خود دولتهاى عقب مانده و دولتهاى بى توجه به مصالح مسلمين و آنهائى كه متعلق به اين دولتها بودند، از نويسندگان و گويندگان و خطبا و احياناً ائمه جمعه و جماعات، آنها با تبليغاتى كه الهام مىگرفتند به حسب ظاهر از قدرتهاى خارجى، درصدد اين برآمدند كه آن چيزى كه از همه قدرتها بالاتر مىتواند در مقابل اجانب و قدرتهاى اجنبى بايستد اسلام است و اين را با بررسى هاى دانشمندان
صحيفه نور ج 17 صفحه 138
كشورهاى خارجى بررس دقيق شده است و تنها راه نجات خودشان را اين مىدانند كه اسلام در اين كشورها يا نباشد يا محتوا نداشته باشد. يا نباشد را خيلى مىدانند موفقيت پيدا نمىكنند، لكن محتوا نداشتن را موفق شدهاند و اميد توفيق هم دارند و اگر مسلمين بيدار نشوند و توجه نكنند، اين امر و اين برنامه دنبال مىشود.
رسولالله پايه سياست را در ديانت گذاشته است
يكى از امور مهمى كه همه، بسيارى از آقايان مىدانند، قضيه (كه براى سلطه آنهاست) انزواى روحانيت از جامعههاست و براى اين امر نقشههاى مختلف است از آن جمله جدايى سياست از ديانت كه معالاسف اين نقشه بسيار موثر بوده است و گرفته است و گرفتارىهاى مسلمين اكثراً، بلكه همه از اين راه بيشتر بوده است تا راههاى ديگر. الان هم بوقهاى استعمارى و آنهائى كه سرسپرده استعمار هستند اين فرياد را مىزنند و اسلام را از سياست جدا مىدانند و براى مسلمان جايز نمىدانند كه در سياست دخالت كند و دامن مىزند به اين حرف، به اين مطلب، روحانيونى كه وابسته به دولتها هستند و دربارى هستند آنها دامن مىزنند به اين مطلب، خصوصاً در اين عصر و آقايان ائمه جمعه و جماعات و همه خطباى كشورهاى اسلامى بايد اين مطلب را به مردم برسانند كه بنابر منطق اين طايفه كه مىگويند بايد مسلمان در سياست دخالت نكند و او را طرد مىكنند و لعن شايد بكنند بايد رسول الله را طرد كنند.
رسول الله پايه سياست را در ديانت گذاشته است. رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم تشكيل حكومت داده است، تشكيل مراكز سياست داده است و ساير خلفاى اسلام تا آنجائى كه به انحراف كشيده نشده بود و در صدر اسلام، بايد همه آنها را نفى كنند، بايد آنها را اين آخوندهاى دربارى و اين سلاطين نوكرماب بايد پيغمبر اكرم و خلفاى اسلام را طرد كنند و بگويند كه آنها مسلم نبودند، براى اينكه آنها دخالت در سياست كردند. سياستى كه در صدر اسلام بود يك سياست جهانى بود. پيغمبر اسلام دستش را دراز كرده بود در اطراف عالم و عالم را داشت دعوت مىكرد به اسلام و دعوت مىكرد به سياست اسلامى و حكومت تشكيل داد و خلفاى بعد حكومت تشكيل دادند. در صدر اسلام از زمان رسول خدا تا آنوقتى كه انحراف در كار نبود، سياست و ديانت توام بودند، اين آخوندهاى دربارى و اين به اصطلاح سلاطين آمريكائى يا شوروى يا بايد پيغمبر و پيغمبران را و خلفاى پيغمبر و پيغمبران را تخطئه كنند يا بايد خود و حكومتهاى خود را تخطئه كنند. امر داير بين اين دو است و از اين خارج نيست. نمىشود منطقى كه در مكه از سياست ما را تخطئه مىكند و مسلمين را كه مىخواهند شعار بر ضد ستمگران بدهند جلوگيرى مىكند و در ساير بلاد كه بعضى از ائمه دربارى، ائمه (اگر باشد بينشان) جمعه دربارى و ائمه جمعه دربارى در يك دو راهى واقع هستند، هر كدام را مىخواهند اختيار كنند. يا اختيار كنند كه اسلام را نه رسول الله و نه بعد از او خلفا و نه آنهائى كه متصديان امور اسلام بودهاز اصحاب و از وابستگان به آنها در صدر اسلام آنها مسلم نيستند يا اقرار كنند كه
صحيفه نور ج 17 صفحه 139
خودشان و حكومتهايى كه در بلاد خودشان هست مسلم نيستند. جمع مابين اين دو نخواهد شد، سر اين دو راهى همه هستند و گرفتارى مسلمين هم در همين است كه به آنها تزريق كردهاند، تبليغ كردهاند كه روحانيون بايد بروند در كنج مدرسهها و مسجدها و بعضى مسائل اسلام را بگويند، نه همه را. اساس مطلب اينجاست كه اسلام آيا دين سياست است و با سياست به همه ابعاد، با مسائل اجتماعى ملتها به همه ابعاد، با مسائل اقتصادى و فرهنگى و همه چيزهايش با همه افراد توام است يا اينكه اسلام بايد منزوى باشد و در صدر اسلام آنهائى كه حكومت دادند همه در اشتباه بودند. اگر مسلمين مطلع بشوند كه اين بوقهاى استعمارى، آنها را دارند از اسلام جداكنند و اسلام زدايى مىكنند و محتواى اسلام را از آن چيزى كه دارد خالى مىكنند منجمله مسأله امامت جمعه، در صدر اسلام مسائل سياسى در مسجد به وسيله آنهائى كه امام جمعه بودند حل و فصل مىشد و نقشههاى جنگ در آنجا كشيده مىشد و مع الاسف ما را رساندند به آنجا كه در خطبههاى جمعه جز چند كلمه موعظه و تحذير از اينكه نبادا در امور دخالت كنيد چيزى نبوده است. يا نماز جمعه نبود يا اگر بود، محتوا نداشت، يا حج را نمىگذاشتند بروند و اگر مىگذاشتند، حج بى محتوا بود. حجى كه يك مجمع عمومى است براى مسلمين و همه مسلمين در آنجا گرفتارىهاى ايام سالشان را بايد حل بكنند و بايد همه دور هم بنشينند و دانشمندان آنها، عقلاى آنها دور هم بنشينند و مسائل اسلامى را طرح كنند و گرفتارىهايى كه در هر كشور هست كه از دست حكومتها اين گرفتارىها بوده است يا از دست قدرتهاى بزرگ بوده است خاطرنشان كنند و در راه حلش فكر كنند، نقشه بكشند، حج را به يك صورت بى محتوا و مبتذل بيرون آوردهاند و امروز هم كه يك طايفهاى از مسلمين از ايران و غير ايران در فكر اين هستند كه در آن مجمع عمومى مسائل اسلامى، گرفتارى مسلمين، مسائل اجتماعى، مسائل ديگرى كه گرفتارند مسلمين، مسائلى كه قدرتهاى بزرگ براى آنها پيش آوردهاند و گرفتارىهائى كه حكومتها براى آنها پيش آوردهاند در آنجا حل و فصل بشود معذلك به يك صورت مبتذلى در آورده بودند و به مردم هم باورانده بودند به اينكه غير از اين چيزى نيست و امروز هم كه يك طايفهاى مىخواهند اين كار را تجديد كنند، با تمام قوا مخالفت مىكنند. امروز هم بعضى از آخوندهاى دربارى ايران را تكفير مىكند و مسلمين ايران را مسلم نمىداند براى اينكه آنهابا آمريكا مخالفند و چه بر جرمى بالاتر از اين و چه چيزى كه انسان را از اسلام بيرون ببرد بالاتر از اينكه به آمريكا و اسرائيل كسى جسارت كند! اين گرفتارىهاى شما مسلمان هاست.
ائمه جمعه بايد مردم را بيدار كنند و مسلمين را در صحنه نبرد بياورند
و اين ائمه جمعه هستند كه در بلاد بايد اين مسائل را به مسلمين بفهمانند و گمان نكنند كه اگر اينها در مجمع عمومى مسلمين اين مسائل را طرح بكنند حكومتهاى آنها ديگر بتواند به آنها آزارى بدهد. امروز اگر ائمه جمعه كه از همه بلاد اطراف آمدهاند وقتى كه رفتند در بلاد خودشان در همان جمعه اول گرفتارىهاى مسلمين را و اينكه راه گرفتارى چى است گرفتارى چه بوده است، علل
صحيفه نور ج 17 صفحه 140
گرفتارى چه بوده و راهحل آن چى است و راه نجات چى است به مردم بفهمانند، اگر همه با هم اين مسائل را طرح كنند، مطمئن باشيد كه حكومتها نمىتوانند شما را آزار بدهند. مسائل ايران را ببرند، مسائل سياسى ايران را، مسائل اجتماعى ايران را، مسائل اسلامى ايران را ببرند و به همه ملتها عرضه كنند كه ايران توانست در مقابل طاغوت، آن هم طاغوتى كه از همه اين طاغوت بچهها بالاتر بود بايستد و او را از كشور خودش بيرون كند و به جاى او اسلام را جانشين كند. همانطورى كه ايران با تودههاى ملت توانست اين كار را بكند و روحانيون و نويسندگان و گويندگان مبدأ اين امر شدند، آقايان هم هر جا بروند همين امر را بگويند، مردم را بيدار كنند، مردم را هوشيار كنند، بفهمانند به مردم دردها را و بفهمانند راه درمان را. مجرد اينكه آقايان در يك مجلسى يا در مجالسى بنشينند و پيش خودشان نطق كنند و چيز بنويسند اين كافى نيست، خوب است ولى كافى نيست. بايد ايندر اسلام، در همه ممالك اسلامى پخش بشود، مطالب ايران پخش بشود در مقابل همه بلندگوهايى كه الان از اسلام ترسيدهاند و مىبينند كه ايران مىخواهد كه اسلام را در خود و در ساير بلاد اسلامى عرضه كند و ترويج كند، در مقابل همه بوقها كه ايران را مىكوبند و همه گويندگان كه ايران را اسلامى نمىدانند و ايران را مملكت اختناقدانند، مملكت آدمكشى مىدانند، مملكتى مىدانند كه بچهها را مىكشند و زنهاى آبستن را، و اين نيست جز اينكه از ايران ترسيدهاند و مىخواهند ايران را بكوبند پيش مسلمين. ائمه جمعهها كه در همه بلاد هستند و تشريف آوردهاند اينجا و اوضاع ايران را ديدند و اميد است كه به بعضى از بلاد ديگر هم سفر كنند و اگر چنانچه سفر كنند به خوزستان و آنهمه جناياتى كه آمريكا در خوزستان كرده است و آنهمه جناياتى كه عمال آمريكا در بلاد عرب نشين ايران كرده است به اسم عجم، ببينيد آقايان و ببينند كه طرز تفكر آن آخوندهاى دربارى چيست و طرز تفكر آن سلاطين جور چيست. بايد عمل كرد، گفتار تنها فايده ندارد، عمل لازم است. مسلمين بايد در ميدان بيايند، در صحنه بيايند، علماى اسلام بايد در صحنه بيايند، همانطورى كه علماى كشور ما آمدند و نتيجه گرفتند بايد مسلمين را آنها در صحنه بياورند، بايد با تبليغات، مسلمين را در صحنه نبرد بياورند كه دست عمال دولتهاى بزرگ را كوتاه كنند يا آنها را خاضع كنند در مقابل اسلام.
من اگر بخواهم همه گرفتارىهاى مسلمين و راههاى آن را بگويم، نه احاطه خيلى دارم به آن چيزها و نه وقت شما اقتضا مىكند و نه حال من، لكن شمائى كه در اينجا تشريف آوردهايد و مجالس داريد و گرد هم هستيد و بررسى اوضاع را مىكنيد يكى از بررسىهاى مهم قضيه گرفتارىهائى است كه ما پيدا كرديم از ابرقدرتها و راههائى است كه آنها به آن راهها نفوذ پيدا كردند در كشورهاى اسلامى و دنبال فهميدن درد، دوا را هم بايد بررسى بكنيد و من اميدوارم كه موفق بشويد. وقتى كه براى خدا و براى رضاى او كار بكنيد مطمئن باشيد كه خداوند هم هدايت مىكند شما را به راه رسيدن به مقصد و هم با شما اعانت مىكند و همراهى مىكند و اين مطلب در ايران تحقق پيدا كرد. شما ملاحظه كنيد ايران كه با يك جمعيت كمى بدون هيچ سلاح و بدون هيچ تشكيلات در مقابل يك قدرت بزرگى كه دوهزار و پانصد سال بر اين كشور حكومت جائرانه كردند و امروز هم يعنى در زمان ما هم
صحيفه نور ج 17 صفحه 141
قدرتهاى بزرگ همه با او كمك بودند، همه به او سلاح مىدادند، همه به او امكانات مىدادند، اين ملت كوچك در مقابل همه اين قدرت ها، چه قدرتهاى شرقى و چه قدرتهاى غربى ايستاد و از خوف از مرگ نترسيد و متحول شد به يك انسانهاى الهى كه عاشق ديدار خداى تبارك و تعالى و عاشق شهادت هستند و مقصد خودشان را پيش بردند و دارند پيش مىبرند. ساير كشورها هم همين بايد باشد، دولتها را آگاه كنند، اگر خاضع شدند دولتها و حاضر شدند به مضامين اسلامى رفتار كنند، بپذيرند آنها را و اگر حاضر نشدند، با آنها ستيز كنند و نترسند از چيزى.
گرفتارىهائى كه مسلمين دارند از دست قدرتهاى بزرگ است
گرفتارىهاى مسلمين همه از اين قدرتهاى بزرگ و تزريق كردن آنها و تلقين كردن آنها به نوكرهاى خودشان در منطقهها و تمام گرفتارىهايى كه مسلمين دارند از دست اينهاست و تا از دست اينها نجات پيدا نكنند گرفتارىها رفع نمىشود. بايد ديد با چه حقى آمريكا از آن طرف دنيا دستش را دراز مىكند به اين طرف دنيا و در كشورهاى اسلامى دخالت مىكند و مىخواهد مقدرات كشورهاى اسلامى را او تعيين كند. اين ننگ براى مسلمين نيست كه يك كشورى كه دشمن خدا شمرده مىشود، يعنى سرانش، يك دولتى كه دشمن اسلام شمردهشود و دشمن بشريت شمرده مىشود، از آن طرف دنيا دستش را دراز كند با يك ميليارد جمعيت مسلم مقدرات كشورهاى اسلامى را او تعيين كند؟ و نگويند تو چكارهاى كه در لبنان دخالت مىكنى ؟ تو چكارهكه در مصر دخالت مىكنى؟ ما دست او را شكستيم و قطع كرديم و از كشور خودمان بيرونشان كرديم. امريكا مىگويد كه ما در منطقه منافع داريم! چرا بايد او در منطقه ما منافع داشته باشد؟ چرا بايد منافع مسلمين منافع امريكا باشد و او در منطقه منافع داشته باشد و يكى سوأل نكند اين را، يكى از كشورها سوأل نكند اين را از آمريكا كه شما چكاره هستيد كه آمديد مىخواهيد مقدرات اين منطقه را درست كنيد؟ شما چكارهايد؟ شما چرا آمديد؟ همه اين مجالسى كه به دست خود اين قدرتهاى فاسد ايجاد شده هم، ساكت نشستند، با اينكه دخالت دولتى در دولت ديگر اين مسائل عمومى دنياست كه نبايد بشود لكن او به صراحت دخالت مىكند و دولتهاى مرتجع بسيار كثيف هم با صراحت از او مىخواهند كه دخالت بكند و اين مجلسهاى عمومى نمىگويند چرا دخالت مىكنى، تو از آن ور دنيا چكارهاى كه آمدى اينجا مقدرات مردم را مىخواهى دخالت كنى، مقدرات مسلمين را مى خواهى دخالت كنى. و از او اسفناكتر قضيه اسرائيل است كه بوقهاى استعمارى تا امروز هم اسرائيل را دارند ترويج مىكنند و در عين حال ايران را متهم مىكنند كه از اسرائيل اسلحه مىخرد و با هم هستند و گاهى هم مىگويند ايرانىها با امريكائىها هستند. ايرانى كه از بيشتر يا حدود بيست سال تا حالا در همه صحبتهاى گويندگان متوجه شان، اسرائيل در صدر مسائل شان بوده است و مخالفت با اسرائيل در صدر مسائل شان بوده است ايران را متهم مىكنند به اينكه از اسرائيل چيز مىآورند، آنوقت عراقى كه از اسرائيل پشتيبانى مىكند و اسرائيل از او پشتيبانى مىكند، او نه اسرائيلى نيست، او بر ضد اسرائيل است! اينها مصيبتهائى
صحيفه نور ج 17 صفحه 142
است كه مسلمين نشستهاند گوش و چشم باز و قلبها در عماء، بايد چه كرد؟ اى ائمه جمعه بلاد اسلامى و كشورهاى اسلامى! بايد چه كرد؟ چرا ما به اين روز نشانده شديم كه آمريكا از آن ور دنيا بيايد و مقدرات كشورهاى ما را تعيين كند و مقدرات علماى اسلام را تعيين كند ولو با دست ديگران و به صراحت بگويد كه من منفعت دارم در منطقه و دخالت آشكار در منطقه بكند و مسلمين نشسته باشند و ناظر باشند؟ اى ائمه جمعه همه بلاد اسلامى! مردم را آگاه كنيد، اين چرا را بين مردم بگوئيد، اين چرا هم به غرب وارد است و هم به شرق وارد است. و چرا شوروى در ممالك اسلامى دخالت مىكند، دخالت نظامى. آمريكا هم همه جور دخالت مىكند در همه كشورهايى كه تحت سلطه او هستند يا مىخواهند تحت سلطه ببرد، هم دخالت نظامى مىكند، هم دخالت سياسى مىكند و همه جور دخالت. خوب، اين چرا ندارد در دنيا؟ اين يك ميليارد جمعيت نبايد بگويند چرا؟ از اين يك ميلياد جمعيت اگر نصف شان فرياد بزنند كه چرا، امريكا كنار مىرود. امريكا با دست خود دولتهاى وابسته، با دست خود نويسندگان خبيث و گويندگان فاسد مقاصد خودش را پيش مىبرد و مسلمين نشستهاند و اين نويسندگان مىنويسند و اين گويندگان مىگويند و اين دربارىها و روحانيون دربارى كمك مىكنند به اين قدرتهاى بزرگ و مردم نشستهاند و گوش مىدهند و مىبينند. تكليف نيست؟ مسلمين ديگر در اين اصل تكليفى ندارند؟ مسلمين تنها هتسند؟ ما نبايد از تاريخ رسول الله عبرت بگيريم؟ يك نفر آدم پاشد و همچو كارهائى كرد، ما نبايد از تاريخ عالم عبرت بگيريم كه يك نفر موسى پا شد و با فرعون چه كرد؟ ما بايد عبرت بگيريم. آقا آن روز پيغمبر اكرم عدهاى همراهش نبود، خودش بود و خودش با همه دشمن ها، حتى عشيره خودش دشمنش بودند، لكن اتكال به خدا، توجه به او، فناى در او كار را پيش برد. نمىشود كه انسان هم خودپرست باشد و هم خداپرست، نمىشود كه انسان هم منافع خودش را ملاحظه كند و هم منافع اسلام. بايد يكى از اين دو تا باشد، يا بايد الهى باشد يا شيطانى، اين دو راه است. شما علاج بكنيد مردم را به اينكه اين هواهاى نفسانى بيرون بروند. اگر حكومتهايى كه در اسلام به طور غير قانونى دارند حكومت مىكنند، از اين هواهاى نفسانى بيرون بروند و توجه بكنند به عزت اسلام، به ارزشهاى اسلام و براى يك پارك و يك نمىدانم باغ و يك ملك و يك چه، اسلام را زير پا نگذارند، مسائل اسلام حل است.
حب الدنيا رأس كل خطيئه همه خطاها از خود انسان و از اين حب انسان به خودش هست. اگر آنهايى هم كه در صدر اسلام بودند مثل مسلمين حالا بودند، آنها هم همان جا، در همان محل خودشان خفه شده بودند، لكن آنها به جان و دل براى اسلام كوشش كردند و رفتند و نه براى اينكه كشورى بخواهند، كشور، اسلام مىخواهد چه كند، براى اينكه آدم درست كند، رفتند كه ستمكارها را شرشان را از سر مظلومان قطع كنند، دست ستمكاران را قطع كنند و وعده الهى را كه نريد ان نمن على الذين استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين را تحقق بدهند و بسيار هم موفق شدند لكن آنقدرى كه آنها مىخواستند نشد، آنها همه دنيا را مىخواستند كه آدم كنند. ائمه جمعه كوشش كنند مردم را به تقوا دعوت كنند، مردم را متقى كنند، مردم را از دنيا و از آمال دنيائى پرهيز بدهند و اگر اين
صحيفه نور ج 17 صفحه 143
معنا را موفق بشوند، موفق مىشوند كه برخلاف آنهائى كه بر مصالح اسلام سلطه دارند تجهيز خواهند شد.
مردم را متحول كنيد و دعوت كنيد به تقوا
شما الان غريب هستيد اينجا ولو منزل خودتان هست، لكن تازه در اين مجلس تشريف آورديد و نمىدانيد در ايران چه بود و چه شد و چهگذشت. ايران چه حالى بود، خيابانهاى ايران به چه حالى بود. ميكدهها از كتابخانهها بسيار بيشتر بود و عشرتكدهها هم و مراكز فساد هم و روزنامه و مجلات و سينماها و تئاترها و دانشمندان و همه شان، همه شان با هم مخلوط شده بودند و يك كشور شيطانى درست كرده بودند، طاغوتى درست كرده بودند و اسلام عنايتش را، لطفش را به اين ملت مظلوم، در طول تاريخ عنايتش را، پرتو عنايتش را افكند بر اينها و اينها متحول شدند، انسان عشرتكدهاى متحول شد به انسان مجاهد اسلامى، انسان شهوتران متحول شد به انسان عاشق موت و اين عشق به موت است كه تمام مسائل اسلام را دارد حلكند. اگر نبود اين جوانها و اين رزمندههائى كه همه عشق به موت دارند، از همه قشرهائى كه هستند، از ارتش و سپاه و بسيج و سايرين و عشاير و ساير مردم كه همه با هم هستند، اگر اين تحول نبود، ما باز در زندانهاى شاهنشاهى بايد باشيم. مردم را متحول كنيد. علاج اين است كه مردم را آگاه كنيد و متحول كنيد، دعوت كنيد به تقوا، دعوت كنيد به ارزشهاى انسانى. ارزشهاى انسانى در طاغوت عبارت از اين است كه چند تا سگ دارد و چند تا اتومبيل دارد و چند تا پارك دارد و چند تا نوكر دارد. تمام ارزشهاى انسانى را زير پا گذاشتند. و شما مردم را آگاه كنيد، در ا ين سمينارها راه را پيدا كنيد و مردم كشورهاى خودتان را از مسائل، از مسائل سياسى بالخصوص. نترسيد از اين چهار تا دربارى كه مىگويند آخوند نبايد در سياست دخالت كند. ايران بحمدالله الان اكثريت قاطع اهل علمش در سياست دخالت مىكنند، در امور اجتماعى دخالتكنند و آن چندتائى كه آن ته مانده، از دربار ماندند، آنها هم ديگر ازشان كارى نمىآيد. شما بايد ملت را اينطور كنيد و من كه دعاگوى همه شما هستم به شغل خودم كه عبارت از دعاگوئى است قيام مىكنم و از خداوند تعالى نصرت مسلمين را در سراسر جهان و نصرت مستضعفين را در سراسر جهان بر مستكبرين طلب مىكنم و توفيق و تاييد شما ائمه جماعات و ائمه جمعه را در اين امر مهم اسلامى و در اين سنگر اسلامى كه هستيد، توفيق شما را براى خدمت به اسلام از خداى تبارك و تعالى مسئلت مىكنم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 146
تاريخ: 16/10/61
بيانات امام خمينى در جمع فرماندهان نظامى سپاه و ارتش، مستقر در قرارگاه كربلا و نجف
كسى كه خدا با اوست از هيچ قدرتى جز قدرت او هراسى ندارد
بسم الله الرحمن الرحيم
از شما برادرها و جوانهاى عزيزى كه در جبهه اسلام در مقابل كفر مشغول خدمت هستيد تشكر مىكنم. رمز پيروزى شما برادران و جوانان عزيز اتكال به خداى تبارك و تعالى و اعتماد به رحمت اوست كه اين در رأس همه امور است و ديگرى پيروى از دستورات خداى تبارك و تعالى در اينكه همه با هم يكى باشيد و در روايت حضرت رسول هم آمده است كه مؤمنين يك دست هستند و حتى تعبير دو دست نفرمودند و بايد شما اجتماع و وحدتتان را به جائى برسانيد كه بين خودتان جدايى نبينيد و اين دستور اسلامى است كه با يكديگر برادر باشيد و اين وحدت و برادرى اسباب اين مىشود كه هيچ قدرتى نتواند بر شما چيره شود و تا اين توكل و توجه به خدا هست هر قدرتى در مقابل شما هيچ و نابود است. شما بحمدالله با دلى روشن و چشمى باز براى خدا و براى اسلام و براى كشورى كه از خود شماست فداكارى مىكنيد و اين فداكارى پيش خداى تبارك و تعالى و ملائكةالله و انبيا ثبت است. هرگز از دشمن هراسى نداشته باشيد. كسى كه خدا با اوست از هيچ قدرتى جز قدرت او هراسى ندارد و از آنجا كه ما همه چيزمان از اوست و بايد در راه او باشيم، خودمان، جانمان، مالمان، اولاد و فرزندانمان همه و همه از اوست. شما اين را مىدانيد كه هر چه بشود، پيروزى با ماست و مادامى كه شما اين ايده را داريد كه براى خدا خدمت كنيد، در عبادت هستيد و پيروز و دشمن شما انشاءالله شكست خورده است و نابود خواهد شد. اميدوارم كه خداوند قدرت روحى و بازوئى به شما عنايت كند كه در راه او جهاد كنيد و شما اجر شهدا را داريد، چه شهيد بشويد و چه شهيد نشويد. برويد به طرف نبرد با دشمن، با دلى محكم و قلبهايى مملو از محبت خدا، قلبهائى كه از هيچ قدرتى ترس ندارد. و خداوند همه شما را حفظ كند. موفق باشيد. والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 147
تاريخ: 18/10/61
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى ستاد مركزى پيگيرى فرمان امام و هيأتهاى منتخب رسيدگى به تخلفات در استانهاى كشور
آبروى مردم را حفظ كنيد و در هر مسألهاى ببينيد خدا چه مىگويد، آن را انجام دهيد
بسم الله الرحمن الرحيم
شما آقايان توجه داشته باشيد كه همه در محضر خدا هستيد و انسان همواره بايد اينگونه تلقى كند كه خدا ناظر اعمال و رفتار اوست. در جمهورى اسلامى غير از گروهكهايى كه مىخواهند به اسلام و مسلمين ضرر و زيان بزنند نبايد دنبال عيب ديگران رفت بايد آبروى مردم را حفظ كنيد و در هر مسألهاى كه پيش مىآيد ببينيد خدا چه مىگويد كه همان را انجام دهيد. در مورد هيأتهاى گزينشى كه قبلاً بودهاند، من نسبت به صلحاى آنها جسارتى نمىكنم و چون از باب اينكه احتمال آن مىرفت كه عدهاى در ميان آنها نفوذ كرده باشند، صلاح بود كه آنها را منحل اعلام كنم تا دوباره با ترتيب بهترى بوجود آيند. بعضى از مسائل گزينش بسيار بد بوده است و احتمال مىرفت كه افراد فاسدى بخواهند ما را از بين ببرند. چون مسائلى از اين قبيل كه شماره شناسنامه فلانى چند است يا فلان كس در كجا شهيد شده جزء مسائل اسلامى نيست و در كشور اسلامى عنوان اينگونه مطالب به نام مكتب، خجالتآور است كه اينها ملاك گزينش و اسلامى بودن افراد گردد و ما جوانانى كه به درد اسلام مىخورند را از كارها بيرون بريزيم. و من نگرانيم از اين بود كه ما نشسته باشيم و در پيش ما كتابها و جزواتى به اسم اسلام منتشر شود كه ربطى به اسلام ندارند و عدهاى هم بگويند كه اگر اينها عيب داشتند، جواب آنها را مىدادند، پس مورد قبول هستند كه در مقابل آنها ساكتند. برنامه دشمنان ما اين است كه كشور ما را از داخل خراب كنند و با اين تحولى كه امروز در جوانها پيدا شده است و همه مردم در جبههها و پشت جبههها مشغول خدمت هستند ما ديگر هيچ عذرى براى خدمت و جذب آنها نداريم. و همه ما بايد سعى كنيم كه يك دست باشيم بر عليه دشمنان اسلام و مسلمين و به تكليف الهى خودمان عمل كنيم. اميدوارم موفق باشيد و خداوند شما را حفظ كند. والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 148
تاريخ: 19/10/61
متن درخواست استعفاى آيتالله صانعى از عضويت در شوراى نگهبان
بسم الله الرحمن الرحيم
محضر مبارك حضرت آيتالله العظمى امام خمينى دام ظله على رئوس المسلمين
با عرض ارادت و تحيت، بدين وسيله استعفاى خود را از عضويت در شوراى نگهبان تقديم مىدارم. اميد است با كرامت و بزرگوارى، مورد قبول قرار گيرد. الامر اليكم
يوسف صانعى عضو فقهاى شوراى نگهبان
پاسخ امام خمينى به درخواست استعفاى آيت الله صانعى
بسمه تعالى
موافقت مىشود. انشاءالله موفق باشيد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 149
تاريخ: 19/10/61
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس ديوانعالى كشور و كليه قضات شورايعالى قضائى و شعب ديوانعالى كشور
قضاوت حق اشخاص دانشمندى است كه قضاى اسلامى را مىدانند
بسم الله الرحمن الرحيم
قبلاً دو نكته را بايد عرض كنم، يكى اينكه روحانيونى كه در حوزههاى علميه بزرگ شدهاند، با مجاهدات و تكليف شرعى از آن حوزه خارج مىشوند و در جاهاى ديگر خدمت مىكنند. اينطور نيست كه منافقين خيال كردهاند كه براى آنها رياست و مقام مطرح است. آنها سى چهل سال در حوزهها زحمت كشيدهاند و با آن وضع عادت كردهاند ولى براى خدمت به خارج از حوزه مىروند.
قضاوت چه در رژيم گذشته و چه حال به حسب حكم الهى حق روحانيون بوده است. گر چه در رژيم گذشته آنها را از حقشان محروم كرده بودند ولى در زمان كنونى در عين حال كه براى آنها رنج دارد ولى بايد بر آن قيام كنند و نمىتوانند از آن تخلف نمايند. پس اينطور نيست كه آنها بخواهند جائى را قبضه كنند، البته به ما هم نسبت مىدهند كه مىخواهند امپراطورى تشكيل دهند. اين خيال باطل است زيرا وضع اسلام و حتى جنگهاى اسلام براى تشكيل امپراطورى نبوده است، بلكه براى شكستن امپراطورى ظالم و روى كار آوردن عدل اسلامى بوده است. امروز آقايان در هر جا كه وارد مىشوند قصد خدمت دارند. آن رئيس جمهور است كه بالاترين مقام را دارد ولى وضعش، كيفيت سلوكش، زندگيش، نشست و برخاستش را با مردم، همه مىبينيد و آن رئيس مجلس است و اين آقا هم كه رئيس ديوانعالى كشور، تمام اينها وضعشان مانند زمان طلبگىشان است فقط اكنون خدمت وسيعترى را انجام مىدهند. قضاوت را همه مىدانند كه چه كار مشكل و پرمسؤوليت و چه كار پرزحمتى مىباشد زيرا بالاخره يك طرف منازعه از قاضى ناراضى است، خيلى نادر است هر كسى كه محكوم شده است شكرگزار باشد. اين نكته اول بود كه عرض كردم كه بايد قدر روحانيونى كه حوزهها را رها كردهاند و دارند خدمت مىكنند بدانيم.
نكته دوم آنكه من از شورايعالى قضائى كه بود تشكر مىكنم. اينها دو سه سال زحمت كشيدند، رنج بردند و خدمت كردند و براى مقامى هم نيامده بودند. آنها از بزرگان روحانيون هستند. آنها هم از محل مورد امنشان آمدند در محيطى كه زحمتش زياد و رنج و كارش زياد و مسؤوليتش پيش خدا زياد بود. حال براى يك مرد روحانى با روحيات اسلامى مطرح نيست كه رئيس ديوانعالى كشور شود يا دادستان كل كشور و يا كار ديگرى انجام دهد. امروز نبايد كسى گمان كند آقايانى كه در شورايعالى
صحيفه نور ج 17 صفحه 150
قضائى بودند خداى ناخواسته نامطلوبند، آنها مطلوب و خدمتگزارند و بعضى از آنها از اول انقلاب خدمت كردهاند، حال اگر به واسطه بعضى مسائل و جهات، رنجى را كه تا به حال كشيدهاند بدهند كس ديگرى بكشد و خودشان استراحت كنند و يا در جاى ديگرى كه گرفتاريش كمتر است خدمت كنند، معنايش اين نمىباشد كه نامطلوب مىباشند. من بعضى از آنان را سى سال است كه شناسم، اينان مطلوب بودند لكن خسته شدهاند و اين اسباب اين مىشود كه كار سبكترى را انجام دهند و اكنون مىخواهم اين رنج را به گردن آقاى شيخ يوسف صانعى بگذارم و ايشان را به عنوان دادستان كل كشور معرفى مىكنم. من آقاى صانعى را مثل يك فرزند بزرگ كردهام. آقاى صانعى در مباحثات و درسهائى كه در سالهاى طولانى داشتيم مىآمدند و شركت مىكردند. ايشان فرد برجستهاى در ميان روحانيون است و مرد عالمى است كه متوجه به مسائل و مخالف سرسخت منافقين و جريانات انحرافى مىباشند و در مقابل آنان با جديت و قاطعيت عمل مىنمايند. از اين جهت من ايشان را به جاى آقاى ربانى كه از ايشان هم تشكر مىكنم و بايد فكرى كرد كه ايشان هم بتوانند به اين كشور خدمت كنند و خدمتگزار باشند معرفى مىكنم و اميدوارم كه ايشان به مسائل بيشتر توجه داشته باشند.
و به همه آقايان عرض مىكنم كه امر قضاوت مسؤوليتش بسيار زياد است و انسان با جان و مال و ناموس و حيثيت مردم سر و كار دارد و با يك لغزش ممكن است آبروى مسلمانى ريخته شود و يا مسلمانى را تا آخر عمر محروم و بدبخت كند ولى از آنجا كه تكليف الهى است ما نمىتوانيم از زير بار آن شانه خالى كنيم. و قضيه قضاوت حق اشخاص دانشمندى است كه قضاى اسلامى را بدانند و عدالت و تقوا داشته باشند و بفهمند با چه مطلبى سر و كار دارند و به چه كار بزرگى مشغول هستند كه يك لغزش گاهى يك كشور را از بين مىبرد و از آن طرف كارهاى خوب يك كشور را روشن مىكند. و من اميدوارم كه همه قضات و دادستانها و كسانى كه امور دادگسترى سراسر كشور را به عهده دارند، براى خاطر خدا و براى خاطر اسلام در فكر مستمندانى باشند كه در طول تاريخ تحت فشارهاى سلاطين و يا خانها و يا سرمايهدارها و امثال اينها بودند و آنها را نجات دهند. و انشاءالله كشور ما كشورى باشد كه هر چه بيشتر به افق اسلام نزديك شود كه اين آرزوى ماست و بسته به اين است كه هر دستهاى در هر جائى كه خدمت مىكند اين مسأله در نظرش باشد كه براى خدا و براى اسلام خدمت كند، نه براى مقام. در هر صورت مقام يك مسأله نيست كه انسان ارزش انسانى خود را صرف آن كند، چرا كه بالاترين چيز ارزش انسانى هر فرد باشد و بايد ارزش انسانى را هر چه بيشتر تقويت كنيد و اين امر با كنارهگيرى درست نمىشود و انسان ارزشش به اين است كه در جامعه ببيند كه چه خدمتى به اين بندگان خدا مىتواند انجام دهد. و شما مىدانيد كه هر چه پيغمبر اكرم (ص) رنج كشيد، كه از همه هم بيشتر رنج كشيد، براى تربيت مردم و براى نجات مظلومين از دست ظالمها بود. خداوند همه شماها را توفيق بدهد و مؤيد و منصور باشيد و من دعاگوى همه شما هستم.
والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 151
تاريخ: 26/10/61
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از كاركنان صنايع دفاع ملى، پرسنل دايره سياسى - ايدئولوژيك ارتش و وزارت دفاع و گروهى از كاركنان سازمان صدا و سيماى جمهورى اسلامى مركز اصفهان
امروز تمام عذرها را خدا راهش را بسته و بر همه ما اتمام حجت كرده
بسم الله الرحمن الرحيم
من قبلاً از آقايان و عزيزان حاضر در اينجا تشكر مىكنم كه در اينجا تشريف آورديد و از نزديك ما شاهد چهرههاى نورانى شما هستيم. امروز كه بحمدالله ايران به دست ايران و ايرانى اداره مىشود و همه شؤون كشور در دست خود ايرانيان و خود دلبستگان به اسلام رهبرى مىشود، امروز روزى است كه همه قشرهائى كه در اين كشور هستند مسؤول هستند. هيچ فردى از افراد اين كشور، چه از نويسنده و روشنفكر و چه روحانى و دانشگاهى و چه ارتش و سپاهى و بسيج و عشاير و چه مردم بازار و مردم خيابانها نمىتوانند عذرى پيدا بكنند به اينكه ما براى فلان عذر نتوانستيم به اين كشور اسلامى خدمت كنيم. تمام عذرها را خداى تبارك و تعالى راهش را بسته و حجت را بر همه ما تمام كرده است و امروز ايران ميدان كار است، ميدان نبرد است با شياطين و ميدان سازندگى جوانان است و ميدان خدمت به اسلام و خدمت به مسلمين و خدمت به مستضعفان جهان. هر كس در هر شغلى كه به او پيشنهاد مىشود، اگر شايستگى ندارد براى آن شغل، براى او صحيح نيست و جايز نيست كه در آن شغل وارد بشود و اگر شايستگى دارد براى آن، براى او صحيح نيست كه شانه خالى كند. امروز ما احتياج به همه گروههائى كه در كشور هستند داريم و همه ملت ايران احتياج به گروههاى مختلف دارند و اسلام عزيز هم احتياج به فعاليت همه شماها دارد. از طرف خداى تبارك و تعالى عذرها منقطع است، راه را باز كرد، موانع را برطرف كرد، دشمنان را كنار گذاشت و ميدان را براى فعاليت باز كرد. و ما در اين كشور، اسلام در اين كشور احتياج به بسيارى از چيزها دارد كه آنها كه مىتوانند اين احتياج را رفع كنند و شايسته هستند، براى آنها عذرى نيست كه وارد نشود.
قضاوت يك واجب كفائى است
امروز ما قاضى لازم داريم. قضاوت، شما مىدانيد كه در طول مدت سلطنت، به دست روحانيون نبود كه به حسب احكام اسلام مختص به آنهاست. قضاوت به يك صورت مشوه درآمده بود و قاضى يك آدمى بود كه به حسب اكثر كه به درد هيچ چيز نمىخورد سيما قضاء . امروز قضاوت احتياج دارد
صحيفه نور ج 17 صفحه 152
به افراد، به افراد حوزههاى علميه هر جا كه هست، قم، مشهد، آذربايجان، هر جا كه حوزه علميه هست، اصفهان. علما و مدرسين حوزهها بايد قاضى تربيت كنند و اين يك واجب كفائى است براى همه. قضاوت يك واجب كفائى است كه اگر چنانچه كسى بتواند انجام بدهد و به زمين بماند اين امر، معاقب است. اينكه من حالا حالش را ندارم، قضاوت امر مشكلى است. اين حرفها عذر نيست. بايد همه افرادى كه خودشان را شايسته مىدانند بيايند و اين امر بزرگ را و اين امر زمين مانده را از زمين بردارند، اين بار را از زمين بردارند. و گويندگانى كه هر جا ما داريم، در سر تا سر كشور، چه گويندگانى كه از طبقه روحانى هستند و اهل منبر و چه گويندگانى كه از ساير طبقات هستند و نويسندگان در هر جا كه هستند، چه در حوزههاى علميه و چه در دانشگاهها و چه در ساير جاها هستند، بايد با گفتار خودشان و نوشتار خودشان به اين كشور خدمت كنند. عذر نيست براى آنها كه چون من وارد يك شغلى نيستم پس نويسندگى هم نكنم. شغل امروز يك امرى است كه براى آن اشخاصى كه شايسته هستند و ايران احتياج به آن شغلها دارد، واجب كفايى است. واجب كفايى آن است كه به همه واجب است و اگر چنانچه طرح بشود، همه معاقب هستند، لكن اگر يك عدهاى قيام كردند به آن امر، از ديگران ساقط مىشود. قضاوت از اين امرهاست. و رسيدگى به حال مستضعفان، رسيدگى به حال اينهائى كه در طول مدت سلطنت و خصوصاً اين رژيم اخير از هر چيز محروم بودند، اين هم يكى از امورى است كه آنهائى كه قدرت دارند به اينكه براى آنها خدمت كنند، خدمت يك امر لازمى است براى آنها و بايد خدمت كنند. و مسأله تبليغ كه يكى از امور بسيار مهم است و - عده - اكثر شما كه در اينجا تشريف داريد مورد عملتان هست.
ارتش بيشتر از نهادهاى ديگر محتاج به تعليم و تربيت اسلامى است
هر كارى را كه انسان عهدهدار شد، مسؤول آن كار است، مسؤول است در اينكه به راستى و امانت عمل كند و مسؤول است در اينكه با جديت و فعاليت عمل كند و با خلوص براى خداى تبارك و تعالى. شمايى كه در ارتش سازمان ايدئولوژى را داريد و سازمان - سياست - را سياسى را داريد، الان مسؤول اين امر هستيد. همه جمعيت دنيا احتياج به تعليم و تربيت دارند. هيچ كس نمىتواند ادعا كند كه من ديگر احتياج ندارم به اينكه تعليم بشوم و تربيت بشوم. رسول خدا هم تا آخر احتياج داشت منتها احتياج او را خدا رفع مىكرد. ما همه احتياج داريم. ارتش از آن ارگانهائى هست كه احتياجش بيشتر است به اين امور و شما كه متكفل اين امر سياسى و اين امر تبليغاتى و اين امر ايدئولوژى هستيد بايد بدانيد كه مسؤوليت بزرگى به عهدهتان است و عمل ارزشمندى هم هست. ارتشى كه در طول مدت شاهنشاهى گرفتار بوده است به دست يا مستشارهاى خارجى و يا فرماندهان داخلى (كه از آنها كمتر نبودند) و آن چيزى كه مطرح نبوده است در آنجا، مسائل سياسى اسلامى و مسائل ايدئولوژى اسلامى، بلكه شايد در بسيارى از جاها مردم را از اسلام دور مىكردند، مردم را كنار مىگذاشتند، ارتش را نمىگذاشتند كه حتى مسائل عادى خودش را ياد بگيرد. امروز كه ارتش بحمدالله اسلامى است و
صحيفه نور ج 17 صفحه 153
نيروهاى مسلح ايران بحمدالله همه متحول شدند به يك نيروهاى اسلامى و خدمتگزار به قرآن كريم، امروز احتياج دارند به تعليم و تربيت، احتياج دارند به اينكه مسائل را، مسائل اسلامى را، مسائل سياسى اسلامى را، اينها - را - به آنها گفته بشود و تربيت بشوند آنها - را - و محتاج به اين است كه آقايانى كه متكفل اين امور هستند، آنها را از گروههائى كه هستند، حزبهائى كه هستند، آنها را كنار بگذارند و ارتش باشد و ارتش. ارتش اسلامى قدرتمند، منتها با تعليمات اسلامى و فهماندن به اينكه اسلام چه سياستى در جهان دارد و مىخواهد چه بكند، اينها بايد به آنها گوشزد بشود و آنها تحت تربيت و تعليم واقع بشوند. اخلاق كريمه، آنقدرى كه در ارتش و سپاه و در قواى مسلح ديگر اخلاق كريمه لازم است، شايد در جاى ديگرى به آن اندازه لازم نباشد. آنها هستند كه گاهى در جبههها وقتى كه مىروند ممكن است كه با يك وضعى روبرو بشوند كه اگر اخلاق اسلامى نداشته باشند براى خودشان، براى ارتششان غائله بجا بياورد. اخلاق اسلامى را بايد براى آنها بگوئيد و بحمدالله آنها براى پذيرايى الان مهيا هستند و بحمدالله بسيارى از آنها هم تربيت شده هستند. شما وقتى ملاحظه كنيد در جبههها، مىبيينيد كه جوانهاى عزيز سپاه و ارتش و ساير قوا، اينها چه فداكارىها مىكنند و چه مناجاتها با خدا مىكنند، اينها ساخته شده اسلام هستند، لكن احتياج باز دارند به اينكه تربيت بشوند، تعليم بشوند. و آنهايى كه متكفل امور صنايع هستند (صنايع دفاع) بدانند كه امروز ايران احتياج دارد به وجود آنها و آنها مسؤولند در مقابل خداى تبارك و تعالى، بايد با تمام قوا افكار خودشان را صرف كنند كه ما در يك همچو قضيهاى انشاءالله به خودكفائى برسيم. و شما خدمتى كه مىكنيد خدمت بسيار بزرگى است و مسؤوليت هم داريد در مقابل خدمت، چنانچه اجر داريد در مقابل خدمت، اجر اخروى داريد.
هر كس در هر كارى بايد امين باشد
و هر كس در هر جا هست و هر جا خدمت مىكند، يكى از امورى كه بسيار براى او لازم است امانت است، امين بايد باشد. اگر خداى نخواسته در يك گروهى اشخاص غير امين و اشخاص خائن پيدا بشود، يك وقت مىفهميم كه تمام آن گروه را اينها به بدنامى كشيدند يا به فساد. از امور لازم، امانت است در امور. براى بازرسها امانت از امور بسيار لازم است. آنهايى كه در شغل بازرسى هستند، آنها بايد امين باشند و مطلبى كه دست آنها مىآيد به احدى غير از آنجايى كه بايد گفته بشود نگويند. عرض مردم، حيثيت مردم از امورى است كه خداى تبارك و تعالى درباره او بسيار تأكيد كرده است و اسلام درباره او بسيار پافشارى كرده است. قاضىهاى محترم دادسراها و ساير جاها، كسانى كه متكفل قضا هستند يا بازرسى هستند، در هر جا كه هستند اينها بايد امين باشند و انشاءالله هستند و بايد مطالبى كه از اشخاص، آنها كه سر و كارشان با اعراض مردم است، سر و كارشان با حيثيات مردم است، با جان مردم است، با ناموس مردم است، اگر بنا باشد كه به غير آن راهى كه خدا تعيين كرده است يك راه ديگرى بروند و خداى نخواسته افشاء اسرار مردم را بكنند ولو يك انسانى باشد
صحيفه نور ج 17 صفحه 154
معصيت كار، آن را افشا بخواهند بكنند، الا آنهائى كه معصيت را علن مىكنند، آنها ديگر احترامى ندارند در اسلام. آن كسى كه علناً آمده است در خيابان و كار خلاف مىكند اين ديگر احترام ندارد، اما آنهائى كه تحفظ مىكنند بر اين مسائل، در خلوت يك كار خلاف مىكنند، بر فرض اينكه شما مطلع شديد، جايز نيست برايتان كه اين را افشا كنيد حتى براى برادرتان، حتى براى اهل منزلتان. بنابر اين از امور مهمى كه براى قاضى، براى آن اشخاص كه بازپرس هستند، براى سازمان بازرسى، از امور مهمى كه بايد مراعات كنند اين است كه امين باشند در آن امرى كه به آنها محول شده است و اينطور نباشد كه سازمانى باشد براى بازرسى و آنوقت خودش معصيت خداى نخواسته بكند و افشا كند اسرار مردم را و همان جائى كه بايد گزارش بدهد، بيش از او تعدىاى به هيچ وجه نبايد بكند.
بر حوزههاى علميه و علماست كه قاضى تربيت و تحويل جامعه بدهند
و من از حوزههاى علميه و از علماى اعلامى كه در بلاد هستند و از فضلائى كه در حوزهها هستند، از آنها مىخواهم كه در اين امور، در امور قضائى و در امور دادگسترى به اين كشور كمك كنند و حوزهها مىتوانند در عين حالى كه حوزه بقايش هست و بايد باشد، مىتوانند عده به مقدارى كه احتياج هست به قاضى، تحويل بدهند قاضى را، تربيت كنند قاضى را. اين يك امر مهمى است براى اسلام و براى مسلمين. اعراض مردم دست قضات است، بايد آنها را، هم تعليم كنند و هم تربيت كنند تا بيايند و خدمت كنند به اين كشور.
با حفظ اتحاد، براى اسلام و جمهورى اسلامى تبليغ كنيد
و تمام اشخاصى كه هستند و هستيم و هستيد شما، تمام ما مسؤول هستيم. بايد فكرى بكنيم كه خدمتى كه از ما مىآيد امروز بكنيم، خصوصاً در يك عصرى كه همه تبليغات دنيا تقريباً بر ضد ماست. شما هر راديوئى را كه باز بكنيد و هر مطبوعاتى را كه از خارج اگر آمد ببنيد، مىبينيد كه مشحون است از اينكه به دولت ايران حمله مىكنند، آنوقت هر چه دروغ هم دلشان خواهد مىگويند، هر چه هم. البته ملت ايران هم، دولت ايران هم به آنها خيلى صدمه وارد كرده است، شيرهاى نفت را بسته است به روى امريكا و به روى اسرائيل. راه براى آنها نيست در اينجا تا اينكه جاهائى را كه آنها مىخواهند، داشته باشند و مخالفت با دشمنهايشان بكنند، ديگر در اينجا راهى ندارند. افراد ايران ديگر وابسته به آنها نيستند تا براى آنها كار بكنند. البته آنها دشمن هستند و دشمنىشان تا آخر هست، لكن بايد شما آقايان همه با هم باشيد، اختلاف نباشد در كار، اتحاد باشد، همبستگى با هم داشته باشيد، دانشگاهها با هم دوست و رفيق باشند و دانشگاه با فيضيه پيوند دائمى داشته باشند و تبليغات، تبليغات دامنهدارى باشد براى اسلام و براى جمهورى اسلامى و سفارتخانه در هر جا هستند بايد تبليغ كنند اسلام را و جمهورى اسلامى را. همه بايد، ما اين امرى را كه ملت با آن زحمت و با آنهمه رنج در ظرف پنجاه سال يا بيشتر و خصوصاً اين اواخر كشيده و اينهمه شهيد داده است و اينهمه معلول داده است كه
صحيفه نور ج 17 صفحه 155
انسان خجالت مىكشد از روى آنها، بايد ما خدمت كنيم تا بتوانيم يك عشرى از اعشار آن كارهائى كه آنها براى همه ما كردند از عهده برآئيم.
امروز روز كار است
برادرها! امروز روز كار است. هر كس در هر جا هست بايد كار بكند. ما مىخواهيم خودكفا باشيم، خودكفائى را با تبليغات نمىشود كرد، با كار مىشود كرد. رعيت بايد كار بكند، كشاورز بايد كشاورزى بكند، دامدارها بايد دامدارى بكنند و باغبانها بايد باغبانى بكنند و دانشمندان بايد به طور شايسته دانش خود را، دانش خودشان را به دانشجويان منتقل بكنند و دانشگاه كه در رأس امور هست و تقديرات يك كشورى، مقدرات يك كشورى بسته به وجود آنهاست، بايد جديت بكنند كه روى خودشان را از غرب و شرق برگردانند و به صراط مستقيم، به سوى كعبه آمال، به سوى خداى تبارك و تعالى توجه كنند و جوانان را بسازند براى آتيه اين كشور. و من اميدوارم كه همه ما موفق بشويم به خدمت. شمائى كه در صنايع هستيد صنعت را تقويت كنيد، آقايان كه در جاهاى ديگر هستند آن كارهائى كه به آنها محول است تقويت بكنند، مبلغين تبليغ خودشان را توسعه بدهند و دانشمندان دانش خودشان را توسعه بدهند و منتقل كنند و ننشينند دنبال هم صحبت بكنند و بگويند حالا كه ما داخل كار نيستيم پس بايد كارشكنى هم بكنيم. خوب، فهميدند، در عرض اين چهار سال فهميدند كه كارهاى آنها در ايران ديگرى اثرى ندارد. ايرانىها آن راهى را كه گرفتند و پيدا كردند دنبال مىكنند، ديگر آنها از هر جا بخواهند اين راه را برگردانند، ديگر قدرت اين را ندارند. بنابر اين آنهائى كه در خارج هستند بروند سراغ يك زندگىاى بكنند، خودشان را، عمرشان را تباه نكنند كه هى بنشينند و فحاشى بكنند. آنها هم كه در داخل هستند و يك قدرى فضولى مىكنند، آنها هم كنار بگذارند. ديگر گذشت وقت اينكه فضولىهاى شما يا تبليغات شما تأثيرى در اين كشور بكند. بحمدالله اين كشور الان در تحت عنايت حق تعالى و در تحت حمايت ولى عصر سلامالله عليه به مقامى رسيده است كه مىتواند راه خودش را طى كند. و اميدوارم كه غرور براى ما پيدا نشود و هميشه توجه به خدا و اينكه كارها را غيب دارد انجام مىدهد و شما دعا كنيد كه به دست شما انجام بدهد. خداوند همه شما را انشاءالله سلامت بدارد و عزت و عافيت، و همه ممالك اسلامى را از شر اجانب و غارتگرها نجات بدهد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page