-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 202
تاريخ: 21/10/57
مصاحبه امام خمينى با خبرنگاران ژاپنى، سنگاپور و سوئيسى
سؤال: من در يكى از گزارشهاى مطبوعات خواندم كه حضرتعالى فرمودهايد كه ژاپن دشمن مردم ايران است، آيا چنين گفتهاى درست است؟ و اگر چنانچه چنين مطلبى از طرف حضرتعالى عنوان شده است، چه دلائلى براى آن وجود دارد؟
جواب: چنين مطلبى دروغ است و مطلقاً چنين چيزى صحت ندارد.
سؤال: حضرتعالى روابطى را در آينده با دولت ژاپن پيشبينى مىفرمائيد؟ چه نوع؟
جواب: روابط ما مى تواند حسنه باشد بر اساس احترامات متقابل.
سؤال: نفت ژاپن به مقدار زيادى وابسته به صدور نفت ايران است و همانطور كه مىدانيد به دليل قطع جريان نفت و استخراج نفت در ايران، صدور نفت به ژاپن قطع شده است. چه آيندهاى براى صدور نفت ايران به ژاپن پيشبينى مىفرمائيد؟
جواب: در آينده نزديكى كه رژيم شاه از بين برود و حكومت مورد نظر مردم روى كار بيايد، جريان نفت دوباره به كار خواهد افتاد و به همه كسانى كه مشترى نفت ما باشند و به طور عادلانه به ما ارز بپردازند، نفت به آنها فروخته خواهد شد.
سؤال: آيا چنانچه حكومت اسلامى روى كار بيايد آيا حكومت شما به ساير كشورهاى اسلامى نظير مالزيا، اندونزى و يا مشابه به آن كمك خواهد كرد يا نه خصوصاً ايران كه داراى درآمد نفت سرشارى است.
جواب: اين امر محتاج مطالعه است و در موقع خود مطالعه و بررسى خواهد شد.
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 203
سؤال: حضرت آيتالله! موقعيت شما درباره سياست فرانسه نسبت به خودتان چيست؟ و آيا از چنين سياستى كه به شما اجازه داده است كه در اينجا بمانيد تعجب نمىكنيد؟ و آيا اين روابط تاثيراتى در روابط آينده ايران با فرانسه خواهد داشت يا خير؟
جواب: نه، مورد تعجب نيست. فرانسه قوانين خودش را اجرا مىكند، نه خلاف قوانينش، البته ممكن است اين برخوردها در روابط آينده ايران و فرانسه اثر بگذارد. به هر حال روابط ما در آينده احتمالاً حسنه خواهد بود. ملت ايران از ملت فرانسه در اين مورد تشكر خواهد كرد.
سؤال: آيا در تشكيل كميته يا شورايى كه براى مرحله انتقال مورد نظر حضرتعالى است ايرج اسكندرى را هم در نظر داريد كه دعوت كنيد؟
جواب: خير.
سؤال: آيا در دولت انتقالى آينده، حزب توده شركت خواهد داشت؟
جواب: خير.
سؤال: آيا حزب توده و عناصر آن با شما در ارتباط هستند؟ آيا ايرج اسكندرى با شما در رابطه است؟
جواب: خير.
سؤال:با توجه به وضعيت روسيه شوروى و دخالتش در حوادثى كه در افغانستان و يمن جنوبى و حبشه (اتيوپى) در شاخ افريقا رخ داده است، آيا شما نگران دخالتهاى روسيه شوروى در ايران نيستيد؟
جواب: خير، ما با هر نوع دخالت خارجى به هر شكل در سرنوشت ملتهاى ديگر مخالفيم و با اين دخالتها مبارزه خواهيم كرد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 204
تاريخ: 22/10/57
مصاحبه امام خمينى با تلويزيون آمريكا
سؤال: حضرت آيتالله! شاهپور بختيار مخالف شاه است، چرا مخالف شاهپور بختيار هستيد؟
جواب: اولاً بختيار مخالف شاه نيست، او مىخواهد شاه را نگه دارد، ايشان با آمريكا بند و بست دارد و ثانياً بر فرض اينكه مخالف شاه باشد، خودش مخالف قانون است. مجلسين مخالف قانونند و شاه هم مخالف قانون است، از اين جهت ما مخالف او هستيم.
سؤال: به نظر مىرسد كه سياست آمريكا در ايران تغييرات عمدهاى پيدا كرده و امروز معتقدند كه شاه بايد بروند. با توجه به اين تغيير عمدهاى كه در سياست امريكا در مورد وضع شاه پيش آمده است، آينده روابط آمريكا و ايران را چهجور مىبينيد و نظرتان چيست؟
جواب: تا رژيم بكلى از بين نرود و ما حكومت اسلامى را آنطور كه مىخواهيم مستقر نكنيم نمىتوانيم راجع به روابط با آمريكا به طور قطع صحبت كنيم لكن احتمال مىدهيم كه اگر آمريكا با ايران روابط حسنه داشته باشد ايران هم با او روابط حسنه خواهد داشت.
سؤال: شما هم احساس مىكنيد كه شرايط فعلى خط سياست آمريكا در جهتى است كه شما را راضى كند؟
جواب: تاكنون احساس نكردهام.
سؤال: تحت يك حكومت اسلامى به نظر شما باز هم ايران مىتواند به آمريكا نفت بفروشد؟
جواب: در صورتى كه آمريكا دست از كارهايش بردارد و ايران را به حال خودش بگذارد و به هيچ وجه دخالت در سرنوشت مملكت ايران نداشته باشد، آمريكا هم يكى از مشترهائى است كه نفت به او داده مىشود.
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 205
سؤال: لطفاً نظرتان را در مورد دولت اسلامى مشخصتر بيان كنيد.
جواب: دولت اسلامى كه ما مىخواهيم يك جمهورى است كه به آراء ملت درست مىشود و احكام اسلام هم در او اجرا مىشود. قانون اساسى همان قانون اسلام است و قانون اسلام مسبب آزادىها و دموكراسى حقيقى است و استقلال كشور را نيز تضمين مىكند.
سؤال: مطالبى گفته شده است در اين مورد كه نظرات حضرتعالى مخالف ساير مذاهب خصوصاً يهودىها و مسيحيان است. ممكن است نظرتان را راجع به ساير مذاهب، چه داخل اسلام، چه خارج اسلام بيان كنيد (خصوصاً يهوديان و مسيحيان)؟
جواب: ما كراراً اين مطلب را گفتهايم كه اسلام نسبت به اقليتهاى مذهبى احترام قائل است و آنها در مملكت ما آزادند و حتى حق راى دارند، حق تعيين وكيل دارند و آنچه گفته شده است كه ما مخالف با آنها هستيم، تبليغاتى است كه شاه به راه انداخته است. اسلام هميشه با آنها به طور مسالمت رفتار كرده است و حتماً زندگى آنها در حكومت اسلامى بهتر از الانشان است.
سؤال: در اين نهضت، حضرتعالى كه در خارج از ايران بودهايد يك قدرت بىنهايت زيادى را كسب كردهايد و اين قدرت كاملاً بزرگ است و ما مىخواستيم بدانيم كه اگر در ايران بوديد آيا همين قدرت را كسب مىكرديد؟
جواب: اين قدرت مذهبى است و ما اگر ايران هم باشيم به عنوان يك نفر آدم مذهبى ما را مىشناسند. كه خدمتگزار اين مردم هستيم و فرقى نيست بين داخل و خارج.
سؤال: محبوبيت شما حتى در بين كسانى است كه به مذهب چندان علاقه نداشتهاند و بيشتر تغيير و تبديلات در مسائل اجتماعى را مىخواستند، آيا فكر نمىكنيد همين تبعيد شما به خارج موجب شده كه يك حالت رمزى بوجود بياورد كه آنها علاقهمند شوند؟
جواب:آنها هم كه علاقه دارند، علاقه ملى دارند چون ما با مصالح ملى آنها موافق هستيم و كسانى كه به كشور آنها خيانت كردهاند و استقلال آنها را از بين بردهاند، ما با آنها مخالفيم. در نهاد تمام ملت اين مسائل هست، از اين جهت با ما حتى قشرهاى غير مذهبى هم موافقند.
سؤال: ابهاماتى در مورد نقش شما در آينده وجود دارد. ممكن است نقش خود را در آينده بفرمائيد؟
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 206
جواب: من درآينده هم همين نقشى را كه الان دارم خواهم داشت، نقش هدايت و راهنمائى و در صورتى كه مصلحتى در كار باشد اعلام مىكنم و اگر چنانچه خيانتكارى در كار باشد با او مبارزه مىكنم لكن من در خود دولت هيچ نقشى ندارم.
سؤال: آيا يك شوراى علماى مذهبى خواهد بود كه شما در راس آن قرار بگيريد؟
جواب: بعد بايد ببينم چه خواهد شد.
سؤال: شما فكر مىكنيد در خارج از ايران مدت زيادى خواهيد ماند؟
جواب: من هر وقت مصلحت ديدم برمىگردم.
سؤال: حضرت آيتالله! چه موقع به فكرتان رسيد كه مىتوانيد بر شاه غالب شويد؟
جواب: اين امرى است كه نمىتوانم دقيقاً بگويم ولى مدتهاست كه مىدانم شاه رفتنى است ولى اين را هم نمىتوانم دقيقاً بگويم.
سؤال: مردم زيادى در دنيا فكر مىكردند كه شاه رمز ثبات است، حالا در آينده ايران بعد از رفتن شاه مشكلترين مساله شما چه خواهد بود؟
جواب: مشكلترين مسائل ما ترميم خرابىهاى شاه است و اين ناثباتىهائى كه او از هر جهت براى ما به ارث مىگذارد، مساله بيكارى، مساله مسكن، مساله كشاورزى، مساله صنايع مونتاژ، مساله كارخانهها، بايد ابتدا اين مسائل از هم پاشيده را در طول اين پنجاه سال ترميم كنيم تا چرخ ايران به حركت درآيد. بعد اصولاً بايد يك اساس نو ديگرى را پايه ريزى كرد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 207
تاريخ: 22/10/57
پيام امام خمينى به ملت ايران درباره تشكيل شوراى انقلاب اسلامى و احتمال كودتاى نظامى شاه
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام و تحيت بر ملت قهرمان و شريف ايران. سلام بر شهداء راه حق. اكنون كه روز پيروزى ملت شجاع نزديك مىشود، اكنون كه خون پاك عزيزان بىگناهى كه براى دفاع از حق و حقيقت به دست جلادان خونآشام شاه بر زمين ريخته شده است بارور مىگردد، لازم مىدانم مراتب ذيل را به اطلاع ملت ايران و مردم جهان برسانم:
1- به موجب حق شرعى و بر اساس راى اعتماد اكثريت قاطع مردم ايران كه نسبت به اينجانب ابراز شده است، در جهت تحقق اهداف اسلامى ملت، شورائى به نام شوراى انقلاباسلامى مركب از افراد با صلاحيت و مسلمان و متعهد و مورد وثوق موقتاً تعيين شده و شروع به كار خواهند كرد. اعضاء اين شورا در اولين فرصت مناسب معرفى خواهند شد. اين شورا موظف به انجام امور معين و مشخصى شده است، از آن جمله ماموريت دارد تا شرائط تاسيس دولت انتقالى را مورد بررسى و مطالعه قرار داده و مقدمات اوليه آن را فراهم سازد. دولت موقت در اولين فرصت كه مناسب و صلاح دانسته شود به ملت معرفى و شروع به كار خواهد نمود. دولت جديد موظف به انجام مراتب زير است:
الف - تشكيل مجلس موسسان از منتخبين مردم به منظور تصويب قانون اساسى جديد جمهورى اسلامى.
ب - انجام انتخابات بر اساس مصوبات مجلس موسسان و قانون اساسى جديد.
ج - انتقال قدرت به منتخبين جديد.
2- دولت كنونى كه منصوب شاه مخلوع و مجلسين غير قانونى مىباشد هرگز مورد قبول مردم نخواهد بود. همكارى با اين دولت غاصب به هر شكل و به هر نحوى شرعاً حرام و قانوناً جرم است. همانطورى كه كارمندان محترم و مبارز بعضى از وزارتخانهها و ادارات دولتى عمل كردهاند بايد از اطاعت وزراى غاصب سرپيچى نموده و در صورت امكان آنان را به وزارتخانهها راه ندهند. خواست ملت مظلوم ايران تنها رفتن شاه و برچيده شدن بساط نظام سلطنتى نيست، بلكه مبارزه ملت ايران تا استقرار جمهورى اسلامى كه متضمن آزادى ملت و استقلال كشور و تامين عدالت اجتماعى باشد ادامه خواهد داشت. تنها با رفتن شاه و انتقال قدرت به ملت است كه آرامش به كشور عزيزمان باز خواهد گشت. تنها با استقرار حكومت عدل اسلامى مورد تائيد و پشتيبانى مردم و با شركت فعالانه همه
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 208
ملت است كه مىتوان خرابىهاى عظيم فرهنگى و اقتصادى و كشاورزى را كه رژيم فاسد شاه بوجود آورده است جبران نموده و نوسازى مملكت را به نفع طبقات زحمتكش و مستضعف آغاز نمود.
3- احتمال اين هست كه شاه خائن كه در حال رفتن است، دست به يك جنايت بزرگترى بزند و آن يك كودتاى نظامى است كه كراراً تذكر دادهام كه اين آخرين ضربه اوست ولكن ملت دلير مىداند كه در ارتش به جز تنى چند سرسپرده و خونخوار كه از قرار مذكور در پستهاى مهم مستقر شدهاند و به من نيز معرفى كردهاند، جناحهاى شريف ارتش به اين سرسپردگان اجازه نخواهند داد تا دست به چنين جنايتى كه مخالف با مليت و مذهب آنان است بزنند. من بر حسب وظيفه الهى و ملى خود به ارتش ايران هشدار مىدهم و از صاحب منصبان و درجهداران مىخواهم كه در صورتى كه چنين توطئهاى در كار باشد شديداً از آن جلوگيرى كنند و راضى نشوند چند نفر خونخوار، ملت شريف ايران را به خاك و خون كشند، اين وظيفه الهى شما ارتش محترم است كه در صورت فرمانبردارى از خائنان بالفطره پيش خداى تبارك و تعالى مسوول و در جوامع بشريت محكوم و مورد نفرين نسلهاى آتيه خواهيد بود. بر ملت شجاع ايران است كه خود را در مقابل چنين توطئهاى به هر وسيله ممكن مجهز كنند و با اتكاء به خداى تعالى از اشخاصى كه به جز سودطلبى چيزى در نظر ندارند نهراسند كه مبارزات پرشور ملت ايران نشان داده است كه نمىهراسند و مىدانند كه اينان هم مثل آن خائنين كه فرار را اختيار و با مال ملت در خارج زندگى را انتخاب كردهاند، استقامت را از دست دادهاند. ملت ايران موظف است كه به درجهداران و افسران و صاحب منصبان شريف احترام بگذارند. بايد توجه داشته باشند كه چند نفر ارتشى خائن نمىتوانند اكثريت ارتش را آلوده كنند، حساب اين چند نفر ارتشى خونخوار معلوم و از حساب ارتش ايران جداست. ارتش از ملت است و ملت از ارتش، با رفتن شاه خائن خللى بر آن وارد نخواهد شد.
4- ملت شريف بايد تا نتيجه نهائى دست از مبارزات پرشور خود بر ندارند كه نمىدارند. بايد به اعتصابات و تظاهرات ادامه دهند و در صورتى كه چماق به دستان و يا مفسدين به آنان حمله كردند، مىتوانند دفاع از خود كنند اگر چه منتهى به قتل آنان شود. از خداوند تعالى نصرت اسلام و مسلمين و نابودى مخالفين ملت شريف را خواهانم.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 209
تاريخ: 23/10/57
مصاحبه امام خمينى با تلويزيون ايتاليا
سؤال: چرا با دولت بختيار مخالف هستيد؟ حكومتى را كه شما مىخواهيد چيست؟
جواب: حكومت بختيار غيرقانونى است، شاه او را تعيين كرده است و شاه خلاف قانون است، شاه نيست و مجلسين او را تاييد كردهاند، مجلسين هم غيرقانونى هستند، بنابراين ما با او مخالف هستيم. آن حكومتى كه ما اختيار مىكنيم يك جمهورى است كه متكى به آراء ملت است و قانون اساسىاش اسلام است.
سؤال: شكل حكومت اسلامى شما در ايران چگونه است و نقش شما در آن چه خواهد بود؟
جواب: حكومت جمهورى است مثل ساير جمهورىها و احكام اسلام هم احكام مترقى و مبتنى بر دمكراسى و پيشرفته و با همه مظاهر تمدن موافق و من هم نقشى در خود حكومت ندارم، همان نقش هدايت را دارم.
سؤال: نقش غير مذهبىها در حكومت آينده چيست؟ آيا دولتى متشكل از غير مذهبىها خواهيد داشت؟
جواب: دولت ما اسلامى است و غير مذهبىها در دولت راهى ندارند چون راى نمىآورند، چرا كه جامعه اسلامى است.
سؤال: آيا شانسى براى كودتاى نظامى در حال حاضر در ايران به نظر شما وجود دارد.
جواب: احتمال كودتاى نظامى را مىدهم وليكن اينطور كه يك شانسى داشته باشد و بتواند ملت را آرام كند، احتمال نيست بلكه من احتمال يك انفجار عظيمى مىدهم كه جلوگيرى از آن بسيار مشكل مىباشد و من توصيه مىكنم به كسانى كه مىخواهند اين كودتا را بپا كنند، چه عاملين
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 210
داخلى و چه عاملين خارجى اين كار را نكنند كه هيچ نفعى به حال آنها ندارد و من اشخاصى كه در داخل در اين فكر هستند مىشناسم، به من معرفى شدهاند وآنها بايد ملاحظه كنند كه براى آنها بسيار خطرناك است و آمريكا هم اگر چنانچه دستى در اين كار داشته باشد، بايد خوددارى كند كه اگر چنين چيزى بشود، ملت ايران آن را از ناحيه آمريكا مىداند و اين براى آمريكا بسيار مضر است.
سؤال: آيا با كشورى كه به شاه اجازه اقامت دهد، مخالفت خواهيد كرد؟
جواب: خير، مخالفت نمىكنيم لكن شاه را كه بايد محاكمه بشود، ممكن است از آن كشور بخواهيم و اگر چنانچه بعداً خواستند كه تسليم نكنند، آنوقت يك فكرى خواهيم كرد.
سؤال: اخيراً شما نماينده دولت ليبى را به حضور پذيرفتهايد، گفته مىشود به شما كمك مالى كردهاند، آيا صحيح است؟ اگر صحيح نيست، چه دليلى داريد؟
جواب: نماينده ليبى آمده است اينجا لكن در مسائل ديگرى با من صحبت كرده است و اصلاً صحبت مالى نشده است. نه ليبى و نه كشورهاى ديگر به من كمك مالى نكردهاند و من احتياج به كمك مالى ندارم. من با شاه، با يك قلم و چند صفحه كاغذ مبارزه مىكنم و اگر يك وقت محتاج به كمكى باشم، ملت من به من كمك خواهد كرد.
سؤال: چه موقعى شما به ايران مراجعه مىكنيد؟
جواب: احتمال مىدهم كه نزديك شده باشد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 211
تاريخ:23/10/57
پيام امام خمينى به ملت ايران درباره توطئه حمله به مؤسسات دولتى
بسم الله الرحمن الرحيم
برادران و دوستان من! ملت عزيز ايران! خبرى موثق دريافت نمودم كه لازم است شما را مطلع كنم. توطئهاى از خارج كشور و به دست نفعجويان در دست اجراء است كه بايد ملت ايران با كمال هوشيارى و شجاعت آن را خنثى كنند، مىخواهند به مجرد رفتن شاه دستههائى از مزدوران و اشرار را وادار كنند كه به اسم ملت مسلمان حمله به ارتش و سربازها و شهربانىها و ديگر موسسات دولتى و نظامى كنند و با تبليغاتى كه براى نيروهاى نظامى و انتظامى كردهاند، به عنوان دفاع آنان را به قتل عام مردم بيدفاع وادار نمايند. بدخواهان كه مىخواهند براى چپاول بيشتر مال ملت مظلوم، شاه خائن را حفظ و يا برگردانند از يك سو دربين سربازان و نظاميان و ساير قواى انتظامى دست به اشاعه دروغ مىزنند كه ملت مىخواهد همه شما را از بين ببرد و از سوى ديگر اشرار و اجيرانى را به اسم ملت وادار به هجوم به دستگاههاى نظامى و انتظامى مىكنند تا ملت را در مقابل نيروى ارتش و انتظامى قرار داده و نتيجه مطلوب خود را بگيرند.
من به ملت شريف و جميع جناحهاى قواى نظامى و انتظامى به حكم تلكيف الهى و ملى هشدار مىدهم كه با بيدارى و شجاعت اخلاقى يكى ديگر از آخرين توطئهها را خنثى كنيد. مردم موظفند به نيروهاى انتظامى و ارتش بابرادرى و مهربانى رفتار كنند و اگر اشرارى قصد حمله به آنان را داشتند از برادران خود دفاع كنند. ارتش و ساير نيروهاى انتظامى موظفند كه با ملت به طور برادرى رفتار كنند و اگر اشرار به آنان حمله كردند بدانند كه اين ملت نيست بلكه اين عمل عمال اجانب و نفعطلبان است كه مىخواهند فساد كنند. برادران عزيز و شجاع من بدانند كه با رفتن شاه پيروزى نهائى حاصل نشده است، متانت را از دست ندهند و با هوشيارى به مسائل روز و توطئهها بنگرند. از خداوند تعالى پيروزى ملت مسلمان و انهدام اساس ستمكارى را خواهانم.
والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 212
تاريخ: 23/10/57
مصاحبه امام خمينى با روزنامه تمپو از اندونزى
سؤال: اندونزى بزرگترين كشور مسلمان است، جمعيت آن 125 ميليون است كه 80 درصد آن مسلمان هستند، به همين جهت (جمهورى اسلامى) كه شما در ايران در نظر داريد، براى اندونزى مورد توجه است. شكل اين جمهورى چطور خواهد بود؟ جاى كسانى كه مسلمان نيستند يا به خدا اعتقاد ندارند در اين جمهورى كجاست؟
جواب: آنچه مهم است ضوابطى است كه در اين حكومت بايد حاكم باشد كه مهمترين آنها عبارت است از اينكه اولاً متكى به آراء ملت باشد به گونهاى كه تمامى آحاد ملت در انتخاب فرد و يا افرادى كه بايد مسؤوليت و زمام امور را در دست بگيرند، شركت داشته باشند و ديگر اينكه در مورد اين افراد نيز خط مشى سياسى و اقتصادى و ساير شؤون اجتماعى و كليه قواعد و موازين اسلامى مراعات شود. در اين حكومت به طور قطع بايد زمامداران امور دائماً با نمايندگان ملت در تصميمگيرىها مشورت كنند و اگر نمايندگان موافقت نكنند، نمىتوانند به تنهائى تصميم گيرنده باشند. افرادى كه به عنوان نمايندگان يا مسوولين دولت در جمهورى اسلامى انتخاب مىشوند شرايطى دارند كه با رعايت آن شرايط حقيقتاً نمايندگان واقعى مردم انتخاب مىشوند، نه نمايندگان طبقه خاصى كه به ضرر اكثريت ملت عمل كنند. خطوط اصلى در قانون اساسى اين حكومت را اصول مسلم اسلام كه در قرآن و سنت بيان شده تشكيل مىدهد.
سؤال: مفهوم اقتصادى شما در رژيم اسلامى چيست؟ براى مثال در بخش بانكى آيا ربا از بين خواهد رفت؟ حق مالكيت را در رابطه با اصلاحات ارضى چطور مىبينيد؟
جواب: ربا در اسلام حرام است و به هيچ شكل در اقتصاد اسلامى وارد نبايد بشود و مالكيت در اسلام پذيرفته شده است و لكن اسلام در چيزهائى كه حق مالكيت به آنها تعلق مىگيرد و نيز در شيوه و شرايط پيدا شدن اين حق دستوراتى داده است كه نظام اقتصادى اسلام را و نيز روابط اقتصادى در جامعه اسلامى را از روابط و نظام اقتصادى سرمايهدارى امروز دنيا جدا
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 213
مىكند و اگر اين حدود و شرايط مراعات شود، جامعه نه مشكلات و نابرابرىهاى دنياى سرمايهدارى امروز را پيدا مىكند و نه دولت اسلامى به بهانههاى مختلف هر گونه آزادى را از انسانها سلب مىكند. در اينجا بايد نظام اقتصادى اسلام را در مجموعه قوانين و مقررات اسلامى در كليه زمينهها و شؤون فردى و اجتماعى ملاحظه كرد. اين مسلم است كه از نظر اسلامى حل تمامى مشكلات و پيچيدگىها در زندگى انسانها تنها با تنظيم روابط اقتصادى به شكل خاص حل نمىشود و نخواهد شد، بلكه مشكلات را در كل يك نظام اسلامى بايد حل كرد و از معنويت نبايد غافل بود كه كليد دردهاست. ما معتقديم تنها مكتبى كه مىتواند جامعه را هدايت كند و پيش ببرد اسلام است و دنيا اگر بخواهد از زير بار هزاران مشكلى كه امروز با آن دست به گريبان است نجات پيدا كند و انسانى زندگى كند، انسان گونه بايد به اسلام روى بياورد.
سؤال: آيا حقيقت دارد كه در مفهوم دولت، بين شما و آيتالله شريعتمدارى اختلاف هست؟ به چه بخشى اين اختلاف مربوط مىشود؟ آيا لازم است كه احتمالاً يك شوراى علما (متشكل از آيت اللهها) تشكيل شود و دولت به همان شكل قديمى خود باقى خواهد ماند؟
جواب: بيش از يك سال است كه ملت ايران مكرراً خواستههاى خود را حتى در برابر آتش مسلسل و توپ و تانك بيان كرده است. در رفراندم تاسوعا و عاشورا با اكثريتى كه در تاريخ راىگيرىهاى دنيا كم نظير است، خواستار سرنگونى سلسله پهلوى و از بين رفتن رژيم سلطنتى و استقرار جمهورى اسلامى شده است. بنابراين در اين خواستها هر كه ترديد كند خود را از ملت جدا كرده است و بديهى است كه اگر شورائى از علما و دانشمندان اسلامى كه آشنائى كامل به موازين و قواعد اسلامى دارند بر دولت جمهورىاسلامى نظارت نكنند، معيارهاى اسلام ممكن است ولو به علت عدم توجه و آگاهى به آنها رعايت نشود.
سؤال: قوانين اسلامى كه شما مايليد در ايران اجرا كنيد شبيه عربستان سعودى و ليبى خواهند بود؟
جواب: آنچه را كه ما به نام جمهورى اسلامى خواستار آن هستيم، فعلاً در هيچ جاى جهان نظيرش را نمىبينيم.
سؤال: با كدام يك از جناحهاى مخالفين، خود را نزديكتر مىدانيد؟
جواب: شعارها و خواستههاى نهضت اسلامى ايران آنچنان مورد قبول اكثريت قاطع ملت است كه
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 214
هيچ جناحى كه به جز اين خواستهها چيزى مخالف آنها بگويد در ميان ملت جائى ندارد. نهضت ملت ايران حدود و چهار چوبهاى حزبى را درهم شكسته است و به صورت يك حزب در آمده است و آن حزب ملت مسلمان ايران يعنى حزباسلام و حزبالله است. در مبارزات ايران كسى جرأت نمىكند از ملت دور باشد، من هم يكى از افراد ملت هستم.
سؤال: ماده پنج قرارداد ايران و روس به دولت روسيه حق مىدهد كه در صورت تهديد به سرزمين روسيه، آنها مىتوانند ارتش خود را به ايران روانه كنند، نظر شما چيست؟ به خاطر اين نااطمينانى آيا شاه مىتواند از اين امر به عنوان يك بهانه استفاده كرده و مخالفان را تحت اين عنوان كه دستاويز روسها قرار گرفتهاند، از بين ببرد؟ نظر شما درباره اين ماده در رابطه با استقلال ايران چيست؟
جواب: جمهورى اسلامى در كليه قراردادها از اساس تجديد نظر مىكند زيرا قراردادهاى گذشته با حكومتى بوده است كه متكى به آراء ملت نبوده و در اين قراردادها خود را موظف به حفظ منافع و مصالح ملت ايران نمىديده است. همين شاه بود كه تا ديروز هميشه از سياست مستقل ملى دم مىزد و مىگفت ما از آنچنان قدرتى برخورداريم كه هيچ دولت خارجى نمىتواند كمترين دخالتى در ايران بكند و حالا امروز مدعى است كه روسها در ايران نفوذ كردهاند و حتى نوكران او احمقانه ادعا مىكنند كه صدها هزار نفر كه در تبريز شعار مرگ بر شاه مىدادند خارجيانى هستند كه به طور قاچاق از آن طرف مرز وارد شده اند!! چون امروز همه ملتها فهميدهاند كه اين ملت نبوده است كه حمايت از شاه مىكرده بلكه اين ابرقدرتها بودهاند كه براى منافع خودشان از شاه حمايت مىكردهاند و معنى سياست مستقل ملى شاه، اين بوده است كه او سياستى مستقل و جدا از ملت ايران داشته است و دارد. ديگر اين اين بهانهجوئىها نفعى به حال شاه نخواهد داشت و او و حاميانش خوب فهميدهاند كه با اين بهانهها نمىتوانند مخالفانشان يعنى تمامى ملت ايران را سركوب كنند.
سؤال: موضع شما در برابر كارتر كه از شاه حمايت مىكند چيست؟ و عقيده شما درباره نفوذ روسها در ايران چيست؟
جواب: دشمن شماره يك ملت ايران كارتر و ديگر همفكران او در دولت امريكاست والا همه مىدانند كه شاه متكى به آنهاست و بدون حمايت آنها چيزى نيست ولى اين وظيفه ملت امريكاست كه رئيس جمهورى خود را استيضاح كنند كه چرا تا اين حد از يك آدمكش حمايت مىكند و حيثيت ملىشان را برباد مىدهد و آتش خشم ايرانى را نسبت به آنها شعله ور
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 215
مىكند. و اما وضع روسها ايران اجازه نفوذ به هيچ كس و هيچ قدرتى را نمىدهد انشاءالله.
سؤال: بنا به نوشته روزنامه لوموند به تاريخ 3 و 4 دسامبر 78، مقامات ايرانى اظهار كردهاند كه آيتالله خمينى امسال 25 ميليون دلار دريافت كرده است و اين پولها صرف تعمير مساجد و امامزادهها و مدارس و يتيمخانهها و موسسات مىشود، آيا حقيقت دارد؟ اگر حقيقت دارد، آيا مسخره نيست كه در واقع اين دولت ايران است كه با كمك مالى خود به شما باعث پيدايش شورش در ايران مىشود؟ در غير اين صورت طى شانزده سال تبعيدتان امكانات ديگرى براى ادامه فعاليتهايتان داشتهايد؟
جواب: اين مطالب از اساس دروغ است و اساساً جعل، افترا، تحريف و قلب حقايق، و در منطق شاه و دار و دستهاش از مهمترين پايههاى سياستشان مىباشد.
سؤال: حقيقت قضيه با عراق چه بود كه شما آنجا را ترك كرديد؟ چرا شما فرانسه را انتخاب نموديد؟ و موضع شما در مقابل رئيس جمهورى فرانسه بعد از تذكر 21 نوامبر مبتنى بر اينكه فرانسه نمىتواند سرزمينى باشد كه از آنجا بتوان مردم را به خشونت دعوت كرد چيست؟ و اگر دولت فرانسه به شما اجازه اقامت ندهد، مقصد بعدى شما كجاست؟
جواب: دولت عراق زير فشار شاه فعاليتهاى مرا در جهت خدمت به اسلام و مسلمين نمىتوانست تحمل كند و لذا ناچار به ترك آن كشور شدم و عازم كويت شدم و با اينكه ويزاى كويتى داشتم مانع از ورود به خاك كويت شدند. ناچار به فرانسه آمدم تا در اينجا تصميم به اقامت در يك كشور اسلامى را بگيرم و هرگاه در مدت اقامت موقتى خودم در فرانسه احساس محدوديت در انجام وظائفم بكنم، خاك فرانسه را ترك خواهم كرد و مهم نيست كه كجا باشم، زمين خدا وسيع است.
سؤال: نتيجه ملاقات شما با پادشاه اردن چه بوده است؟
جواب: چنين ملاقاتى انجام نشده است.
سؤال: اگرشاه استعفا بدهد و شما به عنوان رهبر جمهورى اسلامى ايران انتخاب شويد، آيا اين وظيفه را قبول خواهيد نمود؟ آيا ممكن است جنگى بين گروههاى نسبتاً مهم مثل طرفداران شريعتمدارى، سنجابى يا ارتش به دليل اختلاف اهداف و جاه طلبى در گيرد؟
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 216
جواب: من شخصاً چنين مقامى را نمىپذيرم و من به هوشيارى و نيز يكپارچگى ملت آنچنان اميدوارم كه به خواست خداى تعالى هيچگونه جنگ داخلى بوجود نخواهد آمد.
سؤال: رابطه شما با آيتالله منتظرى چگونه است؟ آيا وى به عنوان يكى از مخالفين رژيم، براى پيوستن به شما به فرانسه خواهد آمد.
جواب: من ايشان را ساليان درازى است كه مىشناسم. ايشان امروز از علماء بزرگ ايران و مورد احترام مردم مسلمان است.
سؤال: فعاليتهاى شما در تبعيد نشان داده است كه شما بيشتر يك رهبر سياسى هستيد تا يك رهبر مذهبى.
جواب: اين حرفها كه دين از سياست جداست و امثال اين حرفها در منطق اسلام نيست. فعاليت سياسى يكى از وظائف مذهبى مسلمانان است.
سؤال: بهترين آرزويتان براى ايران چيست؟
جواب: بزرگترين آرزوى من اين است كه مردم ايران از چنگال ظلم نجات پيدا كنند و صاحب كشورى باشند آزاد و مستقل، داراى نظامى اسلامى كه در آن حقوق انسانها آنچنان كه اسلام دستور داده است رعايت شود و در راه پيشرفت و ترقى و سعادت انسانى، سرمشق براى همه ملتها باشند.
سؤال: بهترين خاطرات شما در مدت زندگى در تبعيد چه بوده است؟ امام در جواب اين سؤال سكوت كردند.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 217
تاريخ: 24/10/57
پيام امام خمينى به مردم كردستان
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت علماى اعلام و خطباى كرام و عموم اهالى محترم كردستان ايدهم الله تعالى.
پس از اهداء سلام و تحيت، در اين موقع كه وطن ما حساسترين مراحل تاريخ را مىگذراند و ملت مسلمان ايران با وحشىترين دژخيمان روبرو هستند بر تمام طبقات محترم كشور است كه با وحدت كلمه از كشور و اسلام عزيز دفاع كنند و دست خائنان و جانيان را از آن قطع كنند كه غفلت از وظيفه، موجب سستى نهضت اسلامى و خداى نخواسته شكست آن مىشود.
اينجانب از اهالى محترم آن ناحيه كمال تشكر را دارم كه دين خود را به اسلام و مسلمين به نحو شايسته ادا نمودهاند و در اين نهضت عظيم سهم بسزائى داشتهاند. خداوند تعالى به آنان خير عنايت فرمايد. از قول اينجانب به دهقانان و كشاورزان محترم تذكر دهيد كه گول تبليغات بىاساس را نخوريد. اسلام و حكومت اسلامى براى شما احترام زياد قائل است و با شما به بهترين وجه رفتار مىكند و حتماً بدانيد كه حال همه طبقات در حكومت اسلامى مثل زمان طاغوت نيست كه در آن همه را از هستى ساقط نمود. از خداوند تعالى پيروزى مسلمين و ملت مظلوم را خواهانم.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 218
تاريخ: 24/10/57
مصاحبه امام خمينى با خبرنگاران خارجى
واشنگتن - خبرگزارى فرانسه - حضرت آيتالله العظمى خمينى اظهار داشتند كه تا چند روز ديگر يك دولت تازه تشكيل خواهند داد كه جايگزين دولت بختيار خواهد شد و تولد يك حكومت اسلامى در ايران نزديك است.
حضرت آيتالله خمينى در پاسخ اين سؤال كه ايشان مرد نيرومند ايران خواهند شد، تصريح كردند كه اختيارات شاه را نخواهند داشت و نخست وزير هم نخواهند شد اما نقش ارشاد و هدايت خود را حفظ خواهند كرد.
حضرت آيتالله تاكيد كردند كه اعضاى دولت آينده را پيشبينى كردهاند و همه آنها اكنون در ايران به سر مى برند و پذيرفتهاند كه در دولت جديد شركت كنند. با وجود اين، حضرت آيت الله خمينى حاضر نشدند نام آنها را فاش كنند.
رهبر شيعيان توضيح ندادند كه پس از خارج شدن شاه از ايران، به چه ترتيب دولتى كه با فكر ايشان تشكيل مىشود، جايگزين دولت بختيار خواهد شد، آيا اين كابينه را واژگون خواهند كرد و يا يك دولت در موازات دولت بختيار تشكيل خواهند داد؟ همين قدر گفتند كه دولت بختيار همانند همه دولتهائى كه در دوران خاندان پهلوى تشكيل شدهاند، غيرقانونى است و از پشتيبانى ملت برخوردار نيست.
حضرت آيت الله العظمى خمينى اضافه كردند: وظيفه من نخستوزيرى نيست بلكه رهبرى و هدايت مردم است. نكات ديگرى كه رهبر شيعيان به آنها اشاره كردند از اين قرار است:
كشور اسلامى ايران داراى يك مجلس كه اعضاى آن از طريق آراى عمومى مردم انتخاب خواهند شد، خواهد بود و تنها به احزاب و گروههائى اجازه شركت در انتخابات داده خواهد شد كه به منافع ملى احترام بگذارند. در اينجا حضرت آيتالله خمينى اشاره كردهاند كسانى كه هنوز از شاه حمايت مىكنند به خاطر وجود (دست خارجى) است و پس از آنكه وى از كشور خارج شود، نظاميان ديگر از خائنين پشتيبانى نخواهند كرد. يك ارتش نيرومند در كشور حفظ خواهد شد اما اين ارتش از عناصر فاسد تصفيه خواهد شد. در مورد امريكا وقتى كه واشنگتن از حمايت شاه و دولت بختيار دست بردارد، همه عداوتها نسبت به امريكا از ميان خواهد رفت
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 219
در مورد ماركسيسم، هيچ گونه رابطهاى بين جنبش اسلامى و ماركسيسم خدا نشناس وجود ندارد و نمىتوان در عين حال هم مسلمان بود و هم ماركسيست. روابط با شوروى حسنه خواهد بود به شرط آنكه اين كشور و كشورهاى ديگر از مداخله در امور ايران خوددارى كنند. هر گونه روابط با اسرائيل قطع خواهد شد اما يهوديان آزاد خواهند بود كه در ايران بمانند و در محيط آزادتر از دوران سلطنت شاه زندگى كنند، چرا كه اسلام به همه مذاهب احترام مىگذارد. + چون به متن اصلى اين مصاحبه دسترسى نداشتيم به ناچار از متن روزنامهها استفاده شده است.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 220
تاريخ: 1024/57
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از ايرانيان در پاريس
پشتيبانى آمريكا از دولت براى حفظ رژيم پوسيده شاه
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
حالا كه امريكا پوسيدگى شاه را فهميده است و به اصطلاح آنقدر شور بوده است كه خان هم فهميده است، حالا راههاى ديگرى را پيش گرفته است. تا حالا تاييد از شاه مىكرد و پشتيبانى از شاه را اعلام مىكرد، اخيراً پشتيبانى از دولت را اعلام كرده است و مىخواهد از راه پشتيبانى از دولت، رژيم را حفظ كند و بالاخره خيال دارند كه اينها همين نوكر كهنه را برگردانند كه مردم را آرام كنند به خيال خودشان، شاه را ببرند و بعد، بعد از يك مدتى دوباره، او را برگردانند با يك زور بيشتر و با يك درندگى بالاتر.
امر بر قيام يكپارچه ملت بر عليه انتصابات غيرقانونى
اينها يكى از راههايشان اين است كه اين دولت را پشتيبانى كنند و ما قبلاً هم گفتيم، حالا هم مىگوئيم كه اين دولت به تعيين شاه آمده است و شاه به حسب رفراندمى كه شد قانونيت ندارد و غاصب است و ياغى است و شاه نيست، بنابراين دولتى كه به تعيين او آمده باشد قانونى نيست و به پشتيبانى از مجلسين آمده و مجلسين هم از باب اينكه برگزيده ملت نيستند و ملت اصلاً از اين وكلا اطلاعى ندارد و آنها را تعيين نكرده است، مجلسين هم قانونى نيستند و دولت برگزيده مجلسين هم نمىتواند قانونى باشد. بنابراين، اين نقشهشان كه بخواهند دولت را يك دولتى حساب بكنند و يك مشروعيتى به آن بدهند، اين پيش ملت ايران به جايى نمىرسد و ملت ايران بايد تظاهر كنند بر ضد اين دولت و بر آنها لازم است كه برخلاف اين دولت مثل دولتهاى سابق قيام كنند و تظاهرات را بكنند و اين دولت را ساقط كنند، چنانچه ساقط است و اين دولتى نيست كه بتواند آرامش را در مردم ايجاد كند. مردمى كه در مقابل دولت نظامى ايستادند و در مقابل حكومت نظامى ايستادند، در مقابل يك دولتى كه اين نحوه است، ديگر نمىنشينند و معطل بشوند كه اين چه مىكند.
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 221
وعدههاى پوچ دولت مبعوث شاه خائن
وعدههايى كه اين دولت داده است مثل وعدههائى است كه دولتهاى سابق دادهاند. دولت سابق يعنى اسبق خيلى وعدهها داد، وعده صلح داد و با تفنگ و مسلسل اين صلح را مىخواست برقرار كند. اين هم وعده اين را مىدهد كه ما اشخاصى كه استفاده غير مشروع كردند محاكمه مىكنيم. ما از ايشان مىپرسيم كه خوب شاه چطور؟ شاه اين اموالى را كه الان دارد، اين اموالى را كه به خارج منتقل كرده است، اينها همه مشروع است؟! يا استفاده غيرمشروع است؟ اگر استفاده مشروع مىدانيد، خود شما مجرمتر از همه مجرمها هستيد (و تا ديروز هم اين را نمىگفت، امروز شروع كرده) و اگر غيرمشروع مىدانيد، شاه را مجرم مىدانيد، به اقرار شما شاه مجرم است، يك شخصى است كه استفادههايى از ملت كرده است، دزدىهايى از ملت كرده و غارتگرىهايى كرده است و خيانت به ملت كرده است و شاه به حسب قوانين اگر خائن باشد، شاه نيست. بنابراين شما مقر به اين هستيد كه از طرف شاهى مبعوث شديد كه خائن به مملكت است و اموال مملكت را چپاول كرده است. خوب شما وعده مىدهيد كه من محاكمه مىكنم اين اشخاصى كه خيانت كردهاند، خوب شاه را بگيريد، شما كه چنين قدرتى داريد شاه را بگيريد، نگذاريد فرار كند، محاكمه كنيد اموال مردم را از او بگيريد. هيچ يك از اين دزدهايى كه اسمشان ثبت شده است درآن ورقهاى كه بانك يك جزئى آن را ابراز كرده است، قلم هيچ كدام به بزرگى قلم خود ايشان نيست. شمايى كه مىگوئيد ما اين خائنها را مىگيريم، خوب راس خائنها ايشان هستند، اگر خائن نمىدانيد شما و همه ملت مىدانند كه خلاف مىگوئيد و اگر خائن مىدانيد شما و همه ملت مىدانند كه مبعوث از طرف خائن هستيد، مبعوث از طرف خائن يا كنار برود، خودش كنار برود، خوب مردم كه كنارش مىكنند، يا خودش زود عاقل باشد و كنار برود، يا خائن است.
اين يك نقشه بوده است كه يك دولتى بياورند كه وعده به مردم بدهد كه ما محاكمه مىكنيم اينها را، ما اوقاف را برمىگردانيم به علما. علما چه احتياجى به اوقاف دارند كه مىخواهى رشوه بدهى به علما. علما احتياج به اوقاف دارند؟ علما اگر اوقاف را به دست بياورند مىدهند به آنهايى كه بر آنها وقف شده است، به صاحبان وقف مىدهند. تو با اين كلمه مىخواهى علما را بازى بدهى كه ما اوقاف را بر مىگردانيم به علما، ما ساواك را منحلش مىكنيم، يك اداره اطلاعات درست مىكنيم. يعنى اين عبارت را بر مىداريم آن عبارت را به جايش مىگذاريم. كلمه ساواك را بر مىداريم كلمه ديگرى مىگذاريم و مطالب همان مطالب من حتى باور نكردم كه اين دزدهائى كه گرفتند و الان به خيال خودشان توى محبس ولى شايد به حسب واقع يك جاى خيلى خوبى برايشان هم باشد، من تا حالا باز باورم نيامده است كه اين شركاء شاه را، شريك جرمهاى شاه را، اينها به قاعده بخواهند حبسشان كنند ولى بعيد نيست، خوب شاه اين كاره است، بعيد نيست لكن باز من باور نكردم كه اينهايى كه 15 سال شريك جرم بودند، مثل نخست وزير سابق و رئيس امنيت سابق كه از رفقاى شاه بودند و رفقاى جرم شاه بودند، اينها را بخواهند واقعاً محاكمه كنند و قضيه محاكمه باشد.اين هم مثل
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 222
همه حرفهاى آنهاست كه اصلاحات مىخواهند بكنند، مثل اصلاحاتى است كه شاه مىخواست بكند. باورش نمىآيد آدم از اينها كه يك قدمى بخواهند بردارند، بر فرض اينكه اگر قدم هم بر دارند ديگر از آنها قبول نيست.
دولت و شاه برحسب قانون و شرع غيرقانونى هستند
ما اگر فرض بكنيم كه شاه يا دولت شاه بخواهند يك مملكت مثل بهشت براى ما درست كنند، ما بهشتى كه به دست شاه درست بشود نمىخواهيم، ما بهشتى كه به دست نوكر شاه درست بشود نمىخواهيم، با اينكه خوب، نخواهد شد لكن اگر بشود هم ما نمىخواهيم براى اينكه شاه برحسب قوانين و بر حسب شرع مطهر غير قانونى است و اصلاً سلطنت ندارد، دولت هم همين طور. بنابراين همه كارهائى كه اينها بكنند، چه بهشت درست كنند و چه جهنم درست كنند مقبول ملت نيست و مقبول ماها نيست.
انجام كودتاى نظامى ديگر امكان ندارد
يك راه ديگرى كه به ما رسيده است، از طريقهاى مختلف گفتهاند (ولو اينكه من خيلى باورم نيامده است) قضيه اين است كه اينها مىخواهند كه كودتا بكنند. اين را چند جور تا حالا گفته شده، يك جور اينكه اين چند نفر از اين قصابها را آوردند و جاهاى حساس به آنها دادند، اين اشخاص خيلى خونخوار را سر چند تا از اين مقامهاى حساس گذاشتهاند و بنا دارند كه به مجرد اينكه شاه برود اينها كودتا كنند و كودتاى خشن و چه كنند و چه كنند. اين را من تا حالا باورم نيامده است براى اينكه اگر شاه بخواهد اين كار را بكند، شاه يك آدم پوسيدهاى است ديگر اين هيچ هويتى ندارد كه ارتش از او عرض كنم كه طرفدارى بكند يا چى، اينكه مىبينيد الان برقرار است، براى اين است كه اين صاحب منصبان كه شريك جرم او هستند مىبينند كه اگر او برود ممكن است براى خودشان بد بشود، چسبيدند دو دستى اين بهانه را نگه داشتهاند (مثل اينكه يك مردهاى را توى يك تابوتى نگه داشته باشند) اينطور نيست كه شاه يك چيزى باشد حالا و از او تصميم دفاع بگيرند.
و اينكه ارتش بىاذن امريكا آن كار را بكند، آنها هم همه نوكرند يعنى آنهايى كه سركار هستند، اين چند نفرى كه مجرمند و تا حالا خوردند و مال مردم را بلند كردند و حالا مىخواهند فرار كنند، آنها هم خودشان مستقلاً اين كار را نمىتوانند بكنند. باقى مىماند كه كار را آمريكا به گردن آنها بخواهد بگذارد. اين به نظر من بعيد مىآيد، اينكه امريكا يك همچو كارى را بكند، براى اينكه كارشناسهاى امريكا مطالعه اين معنا را كردند ولو اينكه فهمشان خيلى كم بود، ذره ذره جلو رفتند و مرتب شكست خوردند. آنها از اول شاه را تقويت كردند و دنبال شاه رفتند (شاه چه و شاه چه) و حكومت نظامى گذاشتند و ديدند كه با كمال شدت حكومت نظامى عمل كرد و مردم به آن اعتنا نكردند. او اعلام مىكرد كه از دو نفر بيشتر اگر بيرون بيايند، چه خواهد شد، مردم يك ميليون جمعيت بيرون مىآمدند، قاعده
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 223
هم همين است، اين يك معنايى است كه بايد ملت ما به آن توجه كنند. ما اگر يك روزى گفتند كه اگر اهل منبر مثلاً فلان مطلب را بگويند، راجع به اسرائيل اگر حرفى بزنند چه خواهيم كرد و چه خواهيم كرد. اگر اهل منبر بخواهند اين را فلج كنند، اين حرف را فلج كنند، همه آنها بروند بالاى منبر و بگويند، هيچ غلطى نمىكنند. اينها استفاده از اختلافات هميشه مىكنند، يك دسته را مىترسانند اينها نروند منبر، يك دسته ديگرى كه اقليت هستند اگر بروند منبر، آنها هم مىبينند همه نرفتند، چيزى نمىگويند. دو تا، سه تا هم اگر بگويند مىگيرند آنها را. اگر اينها بگويند كه اگر دانشگاهها را ببنديد ما چه خواهيم كرد، همه دانشگاهها با هم باز كنند، هيچ كارى نمىكنند ولى اگر اختلاف بين آنها بيندازند، با اختلاف آنها استفاده مىكنند. آنها مىگويند كه حكومت نظامى است اگر دو نفر زيادتر با هم توى كوچهها راه بروند، چه خواهيم كرد و اگر شب كسى بيرون بيايد ولو يك نفر هم باشد چه خواهيم كرد. ملت ما يك ميليون جمعيت آمد بيرون، هيچ غلطى هم نكردند. شبها ماندند در خيابان راه بندان كردند براى اينكه بمانند در خيابانها ماندند در خيابانها. جمعيت كه زياد شد كارى نمىتوانند بكنند. بر فرض اينكه يك كارى هم بكنند، يك كار جزئى مفتضحانهاى اينها مىكنند، نه اينكه يك كار عاقلانهاى كه از آن يك نتيجهاى بتوانند ببرند. اينها از حكومت هاى نظامى كه در 12 تا شهر حكومت نظامى گذاشتند هيچ استفادهاى نتوانستند بكنند، در همه اين شهرها انقلاب شد، حالا هم هست. حالا هم كه اين دولت مىگويد ما حكومت نظامى را بر مىداريم، ولو درست نمىگويد لكن بر داريد و بر نداريد على السواءاست. مردم ديگر نه اعتنائى به حكومت نظامى دارند، نه اعتنائى به نظامى دارند. اين معنا كه ديدند آمريكائىها كه حكومت نظامى كه اثرى نكرد و مردم همان مردم هستند، بعد آمدند دولت نظامى درست كردند كه دولت نظامى باشد، حكومت نظامى هم باشد. يك مدتى هم با دولت نظامى سركوبى خواستند از مردم بكنند باز مردم مقاومت كردند، مقابل دولت نظامى هم ايستادند. همان شعارهائى كه سابق مىدادند، دادند، همان كارهائى كه سابق مىكردند، كردند، همان كشتههائى كه سابق مىدادند، دادند. اين هم اثر نكرد.
خوب، وقتى كه چندين ماه است كه مردم مواجه با نظامى هستند، با حكومت نظامى سابق هم بودند منتها باز مردم رشد فكريشان شكوفائى پيدا نكرده بود، آن وقت ساواك در نظرشان يك چيز مهمى بود، شاه در نظرشان ديگر شاه بود لكن اين مطلب شكست يعنى ملت شكست اين بساط را، اين بت را شكست اين ملت. اين ديگر حيثيت از خودش ندارد، نه خودش حيثيت دارد، نه آنهايى كه مربوط به او هستند، نه صاحب منصبهاى بالاى دستشان حيثيت دارند. اگر حيثيتى پيش ملت الان باشد، براى صاحب منصبهائى هست كه دستش به خون ملت آغشته نشده است و اكثر، آنها هستند. آنهايى كه خونخوارى كردند و دستشان تا مرفق به خون ملت ما آلوده است، اينها يك چند تا معدود هستند كه مردم هم مىشناسند آنها را، به ما هم معرفىشان كردهاند، انشاءالله براى بعد.
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 224
ملت با شاه مخالف است، نه با ارتش
اما اينطور نيست كه ملت ما با ارتش مخالف باشد، با صاحب منصب ها، با درجه دارها، با افسرها، اينها همه برادرهاى ما هستند، ما مخالف با اينها نيستيم، ما با خونخوارىها مخالفيم، قواى انتظامى بايد باشد و ما آنها را با آغوش باز، برادرانه آنها را مىبوسيم. ارتش خيال نكند كه اگر اعليحضرت نباشد، ارتش هم نباشد، ايران هم نيست. نه اين حرفها نيست در كار. شما ديديد كه اعليحضرت الان پوسيده است و ايران هم سرجاى خودش هست شما هم سرجاى خودتان هستيد، اين چهار تا آدم دزد هم كه حالا به شما دارند حكومت مىكنند، اين چهار تا دزد هم بعد از چند روز ديگر پولها را برمى دارند و فرار مىكنند. اگر ملت بگذارد و بيعرضگى بكند، فرار مىكنند. شما سرجاى خودتان هستيد، ملت شما را مىخواهد، شما هم ملت را مىخواهيد، شما ارتش شاه نيستيد، شما ارتش ملت هستيد. اين دروغ است كه مىگويند ارتش شاه، شاه چكاره است كه ارتش بخواهد، ملت است كه ارتش مىخواهد، شاه هم بايد از ملت باشد لكن احمقى مىكند و خودش را از ملت جدا كرد.
ايستادگى ملت در برابر تمام قواى پشتيبان دولت
اگر اينها پيوسته بودند به ملت اين بساط پيش نمىآمد، نه من اينجا بودم حالا نه اين آقايان. اينها خودشان را از ملت جدا كردند، خيال كردند كه مىتوانند تا آخر ملت را سركوب كنند، خودشان را از ملت جدا كردند، افتادند به اين وضعى كه ملاحظه مى كنيد. تمام قواى عالم جمع شد پشتوانه اين، پشت سرش ايستاد، چون ملت نمىخواست، نشد. همه قوا جمع شدند، از آن طرف شمال تا آن طرف جنوب، از آن طرف شرق تا آن طرف غرب، همه قدرت جمع شدند گفتند بايد باشد، ملت مىگويد نه، وقتى ديدند كه ملت مىگويد نه، آنها هم فهميدند كه بايد بگويند نه، گفتند نه. حالا راجع به شاه مىگويند نه. قدم دوم را برداشتند كه اين دولت آره، اين بله، اين باشد، اين كارى مىكند كه ميانه رو است، چه است. ملت مىگويند نه، تمام قدرتهاى عالم جمع بشوند دنبال اين، وقتى ملت گفت نه، نمىشود. وزرا را مىگويند راه ندادند توى وزارتخانه. خود ملت، خود دستگاه، خود دستگاه مخالف است، نه اينكه بازارى تنها مخالف است، نه اينكه دانشگاهى تنها مخالف است، نه اينكه دهقان و كشاورز تنها مخالف است، ادارات دولتى هم خون دل ديدند. آنها بيشتر اطلاع دارند كه چه كثافت كارىهايى شده است، آنها هم مىگويند وزرا را راه ندادند، عذر خواستند، گفتند شما وزير نيستيد، ما قبولتان نداريم. يك دولتى كه وزراء آن را راه نمىدهند، مىتواند وزرات بكند؟ خيالات است اينها، اگر اين مجلس (مجلس كه نيست) يا اگر اين آدمهايى كه اينجا مسوول درست كردهاند و نشاندند آنجا به عنوان وكيل، اگر اينها عاقل باشند، اين وقتى كه آمد توى كار مىگويد بابا مردم دارند توى وزارتخانه، تو را راه نمىدهند، تو آمدى مىگوئى من وزيرم؟! من اصلاحات مىخواهم بكنم؟! كجا را مىخواهى اصلاح كنى؟ آنها راهت نمىدهند توى وزارتخانه. شما وزرا را راه نمىدهند، كجا مىخواهى وزارت كنى و حكومت كنى؟ آمريكا فهميده است اين مطلب را كه نظامى فايده ندارد، با ملت، نظامى نمىتواند،
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 225
ارتش نمىتواند. اين ارتش هم كه مخالف ملت نيست، اين چهار نفر، چند نفر آدمى كه در راس حالا واقع شدهاند و آنها را در راس قرار دادهاند و سايرين، ساير قشرهاى نظامى محترم خون دل مىخورند از اينها، اينها هم نمىتوانند كارى انجام بدهند، حتى راجع به اين قتلهايى كه شد، به ما گفته بودند كه از اسرائيل آمده ولى من سند درست نداشتم. در چند روز پيش از اين يك نفر آمد اينجا گفت كه فلان آدم (يك شخصى را كه من حافظهام حالا نمىتواند ضبط كند، گفت كه) آمده است پيش من گفته است كه ما مىخواستيم برويم براى آبادان و براى كجا، در بين راه يك جايى ايستاديم كه بپرسيم راه از كدام طرف است، ديديم يك سرباز آنجا ايستاده، صدا كرديم ديديم كه او زبان فارسى نمىداند، عربى با او صحبت كرديم (عربى يكى بلد بود با او صحبت كرد) ديديم كه عرب است و عربى، عرب اسرائيلى است و اين آدم هم خودش اعتراف كرد كه من را از اسرائيل آوردهاند اينجا، يك اتوميبل هم آنجا بود كه پر بود از سربازها كه از همين سنخ بودند. اينها اين ملت ما را با سربازهاى اسرائيل كشتهاند ولى معذلك ملت ايستاد و كشته داد، جوان داد و ايستاد گفت كه نمىخواهيم. (نه) ملت يك همچو نهاى است. آخر يك وقت اين است كه يك شهر است، يك محله است، يك استان است، اين قابل اين است كه انسان بگويد كه خير مىشود كه اين از بين برود. يك وقت يك مملكت است. الان يك مملكت است كه دارد مىگويد شاه نه، رژيم سلطنتى نه، اسلام آره. يك مملكت است، با يك مملكت نمىتواند هيچ قوهاى طرف بشود و لهذا مىبينيد كه هى مهره مهره مىآورند مى گذارند كه بلكه بتوانند يك كارى بكنند، نمىشود. اين كارشناسهاى آمريكا ديدند كه حكومت نظامى كار را بدتر كرد، دولت نظامى كار را از آن هم بدتر كرد، حالا مىخواهند فرض كنيد طرح بدهند كه كودتاى نظامى. كودتاى نظامى مگر غير از نظامى است؟ كودتاى نظامى معنايش اين است كه باز يك نظامى مىآيد سركار و باز يك خرده زيادتر مردم را مىكشند. مردم كه ايستادند برايش، مقابلش، اينها بايد، اين كودتاچىهائى كه احتمال من مىدهم كه بكنند (احتمال است ولى بعيد به نظر من مىآيد) اينها بايد بدانند كه ما اينها را شناختيم، اينها بايد بدانند كه نمىتوانند خودشان را هيچ جا غايب كنند، اگر يك همچو غلطى بكنند نمىتوانند اينها فرار كنند، هر جا بروند، انتقام مىگيرند. اين را بدانند، عاقل بشوند، عقل داشته باشند دست خودشان را آلوده نكنند به همچو كثافت كارى. تا حالا هر چى كثافت كارى كردند، كردند، از اين به بعد اينطور نكنند. خيال نكنند كه نمىدانيم چه كسانى هستند، اينها را ما مىشناسيم، ملت هم خواهد شناخت. بعيد مىدانم كه آمريكا اينقدر بىعقل باشند كارشناس هايش، اين قدر بىعقل باشند كه آنجا سرشان به سنگ بخورد، باز دوباره بروند، دوباره سرشان به سنگ بخورد، باز دوباره بروند. نمىشود اين. اين هم يك نقشه است كه مىگويند اينها دارند كه به نظر من بعيد است.
نقشه امريكا براى جداسازى ارتش از مردم
نقشه ثالثى كه شيطنتش بيشتر است و احتمالش هم بيشتر است اين است كه مىگويند اينطورى امريكا طرح را داده است كه اگر شاه
برود، يك دستهاى را از آن اشرارى كه دارند اينها، اينها را
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 226
بياورند به اسم ملت و هجوم كنند به ارتش و به ارتشىها بگويند ملت مىخواهد شما را بكشد، ارتشىها را در مقابل اينها وادارند. اين دسته هم از خودشان است، حالا به صورت بيايند، مردم بازى بخورند از اينها و دنبال كنند اينها را، آنها غيبشان بزند و مردم را به مسلسل ببندند و كشتار زياد بكنند. يك نقشه آخرى است اين تقريباً كه به اين صورت مردم را قتل عام كنند كه به اسم اينكه اگر شاه برود، ملت ارتش را خواهد از بين برد و همه صاحب منصبها را خواهد قتل عام كرد. مردمى را كه خودشان تهيه كردهاند، اشرارى را كه خودشان تهيه كردهاند، از كماندوها و از كولىها و از اينجاهائى كه دارند و مزدورهايى كه دارند يك عدهاى را تحريك كنند و بياورند كه اينها هجوم كنند طرف شهربانىها و طرف پادگان و ستادها و طرف اينها هجوم كنند، به آنها بگويند كه، به آنهايى كه بىاطلاعند بگويند كه اعليحضرت كه رفت ملت مىخواهد شما را قتل عام كند. خوب آنها مىخواهند از خودشان دفاع كنند و دفاع آنها را مشروع كنند در دنيا كه اينها خوب، مىخواستند بكشند آنها را، خوب دفاع كردند از خودشان. يك كشتار عظيمى بكنند به عنوان دفاع از جان خودشان كه ملت مىخواهند آنها را بكشند و لهذا ما به ملت هشدار داديم كه توجه به اين معنا داشته باشند و به سربازخانهها و به صاحب منصبها و به افسرهاى جوان و سايرين كه متوجه اين توطئه باشند. اين محتمل است، متوجه اين توطئه باشند و گول نخورند. صاحب منصبها و افسرها و سربازها و ارتشىها خيال نكنند، يا شهربانىها، همه، ژاندارمرىها خيال نكنند كه ملت با اينها دشمن است، ملت با آن مرديكه دشمن بود كه او هم رفت، مىرود انشاءالله. ملت نه با ژاندارمرى مخالف است، نه با شهربانى مخالف است، نه با هيچ كدام، نه با ارتشى مخالف است، نه با نظامىها مخالف است، اينها همه از خود ملت هستند و ملت هم از اينها. اين را ملتفت باشند كه يك نقشه اى است كه از طرف شياطين كشيده شده است كه دو قشر از ملت را به روى هم وادار كنند و برادر كشى راه بيندازند يعنى قشر صاحب منصب و افسر و عرض مىكنم اينها را و سربازها را گول بزنند به اينكه ملت به شما حمله كرده، با اينكه اينها از خود اينها بودهاند. اگر يك همچو كارى كرد، اين صاحب منصبها و افسرها، اين بزرگترها را كه وادار كردند مردم را اينطور بكشند، بكشند اينها را، از بين ببرند. ببينند كه ملت با اينها خوب است، دوست است، برادر است و اينها مقاماتشان محفوظ است و كارشان هم همانطورى بوده است كه هست، به استثناء تعدياتى كه به آنها مىشده و مىكردند و كارشناسهاى آمريكا به آنها تحميل كردهاند، هيچ آن تحميلات ديگر نيست و مستقل مىشود ارتش و مىشود ارتش ملى، نه ارتش امريكائى، يك ارتش ملى مىشود كه مال ملت است، ملت آنها را مىخواهد، آنها هم ملت را مىخواهند. آن هم يك راهى بوده است كه اينها چنين مىكنند.
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 228
تاريخ: 24/10/57
پاسخ امام خمينى به آيت الله جليلى
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت جناب مستطاب عمادالعلماى اعلام و حجت الاسلام آقاى جليلى دامت افاضاته به عرض مىرساند: مرقوم شريف كه حاكى از سلامت مزاج عالى و حاوى تفقد از اينجانب بود موجب تشكر گرديد. در اين موقع حساس كه مبارزات ملت مظلوم ايران مراحل بسيار حساس خود را طى مىكند و امر آن داير بين موت و حيات است، هيچ چيز كوبندهتر از اختلاف نيست. اينجانب از جنابعالى و همه حضرات علماى اعلام كرمانشاه انتظار دارم كه وحدت كلمه را حفظ فرمايند و با هم در اين نهضت مقدس تشريك مساعى نمايند كه اگر خداى نخواسته در اين امر شكست شود تا آخر ملت مسلم ما در رنج و عذاب و زير بار ظلم و ستم خواهند ماند. مطلب ديگر آنكه چون از قرار معلوم اهالى آن حدود در اين نهضت شركت بسزائى دارند، جنابعالى از قبل اينجانب به جميع اهالى محترم سلام برسانيد و تشكرات اينجانب را ابلاغ فرمائيد و نيز از طوايف محترم اهل حق، ايل سوله، سنجابى، جوانرود، پاوه و ولدبيگى و ساير خانوادههاى عشاير تشكر فرمائيد. از جنابعالى اميد دعاى خير دارم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page