-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 32
تاريخ: 28/5/59
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از مردم استان باختران (كرمانشاهان)
اگر قيام لله شد پشتوانهاش الله است
بسمالله الرحمن الرحيم
قل انما اعظكم بواحده ان تقوموالله مثنى و فرادى ثم تتفكروا در عالم، نهضتهاى زيادى واقع شده است و انقلابهاى بسيار، لكن اكثر نهضتى بوده است از يك ظالمى بر ضد ظالم ديگر از يك ستمكارى براى ستمكار ديگر. نهضتها همچو نبوده است كه همه آنها نهضتهاى صحيح باشد بلكه غالبا نهضتهائى بوده است كه يك رژيم ظالمى مىآمده است و رژيم ظالم ديگر را از بين مىبرده است و خودش جايگزين آن مىشده است و به ظلم ادامه مىداده است. آن دستورى كه قرآن مجيد در چند كلمه فرمودهاند براى نهضت كه كيفيت نهضت بايد چه باشد، آن اين آيه شريفه است كه مىفرمايد انما اعظكم بواحده خطاب مىفرمايد به رسول خدا كه بگو به امت كه من يك موعظه فقط دارم و آن اين است كه قيام بكنيد براى خدا، اگر يك نفر هستيد براى خدا قيام كنيد، اگر جمع هستيد براى خدا قيام كنيد. قيام براى خدا در مقابل تمام قيامهائى كه طاغوتى است و اگر براى خدا نشد شيطانى است. طاغوت است و الله. قيام هم يا براى خداست، يا براى غير خدا. آن قيام، قيام طاغوتى است، غلبه ظالمى بر ظالم ديگر، غلبه چپاولگرى بر چپاولگر ديگر و قيامى كه خداى تبارك و تعالى دستور مىفرمايد، قيام لله است. بايد ما توجه داشته باشيم كه اگر قيام لله شد پشتوانهاش هم الله است. اگر شما براى خدا نهضت كرديد براى خدا قيام كرديد، براى رفع ظلم قيام كرديد و براى اجراى احكام خداى تبارك و تعالى نهضت كرديد، خداى تبارك و تعالى هم با شماست. شما ملاحظه كردهايد كه از اول نهضت تاكنون چه علائم غيبى پيدا شده است و چه تاييدات الهى در اين نهضت پيدا شده است و اين دليل بر اين است كه نهضت شما لله بوده است. از اول كه شما نهضت كرديد، هيچ كس شايد احتمال اين معنا را نمىداد كه يك ملتى كه نه نظامى هستند و نه تدريب نظامى دارند و نه اسلحه دارند و نه ساز و برگ جنگى دارند، اينها بر يك قدرتى كه داراى همه چيز بود غلبه كنند، هيچ همچو احتمالى در دنيا داده نمىشد. اشخاص زيادى مىگفتند، از خود ما هم، از خود ملت ايران هم اشخاص سياسى، متفكر مىگفتند كه اين يك امر نشدنى است و نمىشود كه با دست خالى در مقابل يك همچو قدرتى قيام كرد، جز اينكه يك كشتهاى بدهيم و اثرى نداشته باشد، نتيجه حاصل نمىشود.
آنها هم نظر مصلحت داشتند لكن بعضىشان كه با من صحبت كردند به آنها گفتم كه ما يك
صحيفه نور ج 13 صفحه 33
تكليفى داريم ادا مىكنيم. ما به شرط غلبه قيام نمىكنيم، ما مىخواهيم يك تكليفى ادا بكنيم اگر غالب شديم كه نتيجه هم به دست آمده و اگر چنانچه غالب نشديم و كشته شديم، انبيا هم خيلىشان، اوليا هم خيلىشان قيام مىكردند و نمىتوانستند به مقصد خودشان برسند. ما مكلفيم كه در مقابل يك همچو ظلمى كه در آستانه اين است كه اسلام را وارونه كند و كج فهمىها، اسلام را صدمه بزنند، ما مىخواهيم كه در مقابل يك همچو بدعتهائى اظهار نظر بكنيم، چه غالب بشويم و چه نشويم.
در دنيا هم متفكرين دنيا، آنهائى كه همه جهات قيامها را در نظر داشتند آنها هم اعتقادشان همينها بوده است كه نمىشود يك همچو كارى انجام بگيرد، لكن آنها از يك مطلب غافل بودند و آن اينكه فرق است ما بين قيامهائى كه براى خدا نباشد قيامهائى كه براى منفعت دنيائى باشد، براى غلبه يك كسى بر كس ديگر باشد، براى پيروزى يك قدرت بر قدرت ديگر باشد، اين قيامها فرق دارد با قيامى كه لله باشد. آنها اين نكته را نمىدانستند كه قيام لله كيفيتش، ماهيتش با قيامهائى كه غير خدائى باشد، هر چه باشد، اين با هم فرق دارد. قيام لله پشتوانه قدرت خداست، پشتوانهاش تفنگ نيست، پشتوانهاش مسلسل نيست، پشتوانهاش قدرت خداست. وقتى قدرت خدا در بين آمد ديگر قدرتى در مقابل او نمىتواند عرض اندام كند و لهذا اين ملت كه سرتاسر كشور فرياد مىكردند كه ما اسلام را مىخواهيم و همه قيام كرده بودند براى اينكه كفر و نفاق و ظلم و امثال اينها را از بين ببرند و به جاى آن عدل اسلامى باشد، جمهورى اسلامى باشد، اين قيام لله بود. شواهد بر اينكه اين قيام لله بود اينكه مردم جان خودشان را در طبق اخلاص گذاشتند، جان جوانهايشان را با گشاده روئى در طبق اخلاص گذاشتند و به ميدان آمدند و شاهد ديگر اينكه ما با چى غلبه كرديم بر اينها، ما چه داشتيم. آنها همه چيز داشتند، آنها آمريكا داشتند، آنها شوروى داشتند، آنها همه ممالك اسلامى الا كمى را داشتند و قدرت نظامىشان قدرت مدرنى بود كه مىگويند در اين طرف شرق همچو قدرتى نبوده است و ما هيچ نداشتيم ما خدا را داشتيم و شما بدانيد كه آنها اگر چنانچه يك تاييدات غيبى نبود، در يك شب مىتوانستند ايران را خراب كنند. شاه مخلوع هم گفته بود كه اگر من بنا شد بروم، يك خرابهاى مىگذارم و مىروم. لكن خداى تبارك و تعالى آنچنان رعبى، آنچنان ترسى در دل اينها انداخت كه ديگر مجال اينكه يك خرابكارى بزرگى بكنند پيدا نكردند. اذهان آنها را خدا منصرف كرد از اينكه آنطور جنايت بزرگ را بكنند، اذهان اينها را منصرف كرد از اينكه بمباران كنند ايران را، بمباران كنند تهران را، مىتوانستند لكن خداى تبارك و تعالى دلهاى آنها را بر گرداند به يك معانى ديگرى و رعب در قلب آنها انداخت كه فرار كردند. اين براى اين بود كه يك نهضت اسلامى بود. در صدر اسلام هم اين قضيه رعب و فتح به رعب، نصر به رعب، اين مطلبى بوده است كه وقتى كه يك جمعيت كمى در مقابل آن جمعيتهاى زياد و با سلاحهائى كه در آن روز سلاح مدرن زياد بوده است، معذلك يك خوفى گاهى در قلب آنها مىافتاد كه با همان خوف، نصرت براى اسلام حاصل مىشد. بعد هم ديديد كه در ظرف يك سال و چند ماه تمام چيزهائى كه يك حكومت لازم دارد، ملت ما بر آن راى دادند و متحقق كردند. شما بدانيد كه در بعضى از ممالك كه انقلاب كردهاند، انقلاب شيطانى بعد از بيست سال، بعد
صحيفه نور ج 13 صفحه 34
از سى سال باز قانون اساسى ندارند. اين عراق نزديك ما كه حكومت جابر دارد و يك حكومت جابر، يك حكومت جابر ديگر را از بين برده است، با اينكه با تمام قدرت دارد سركوبى مىكند ملت خودش را، نتوانسته تا حالا يك قانون اساسى براى خودش درست كند، حالا هم باز يك عدهاى از خدا بى خبر نشينند و حكومت مىكنند، حكومت استبدادى بدتر از هر استبداد. هيچ سابقه ندارد هيچ كه يك كشورى ملتش كه قيام كردند و آن رژيم فاسد را از بين بردند، بعد از يك سال و نيم مثلاً همه چيزهائى كه بايد حكومت داشته باشد اينها متحقق كردند و قانون اساسىشان را نوشتند، جمهورى اسلامى شان را راى دادند، رئيس جمهورشان را راى دادند، مجلس خبرگانشان را راى دادند، مجلس شوراى اسلامى شان را راى دادند، و همين چند روز نخست وزير، وزراى خودش را معرفى مىكند و تمام و كمال آنچه كه حكومت لازم دارد متحققشود.و اين سابقه ندارد در دنيا كه همچو چيزى بشود.
با اخلاق و رفتار اسلامى اين نهضت را حفظ كنيد
ممالك ديگرى كه نهضت هم نكردهاند لكن در بين خودشان از باب اينكه ملت با دولت مؤافق نيست، حكومت نظامى دارند. همين تركيه نزديك به ما، شهرهاى بسيارى از تركيه حكومت نظامى است و چندين ماه است بازهم تجديد كردند حكومت نظاميش را براى اينكه ملت با دولت نيست. چرا نيست؟ براى اينكه ملت مسلمان است و دولت روى ترتيب اسلامى عمل نمىكند. همين عراق، ملت با اين دولت غاصبش مؤافق نيست و لهذا نمىتواند كه مملكت خودش را آرام كند، بايد دائما" سركوب كند مردم را و نمىتوانند يك دولتى كه همه اركانش يك اركان صحيحى باشد، متحقق كنند و اين دولتى كه ما داريم از باب اينكه دولتى است از خود مردم، يك چيزى نيست كه از خارج تحميل شده باشد. رضاخان را انگليسها تحميل بر ما كردند و محمد رضا راهم انگليسىها و آمريكائىها و شوروىتحميل ما كردند، از آن اول تحميل بود. وقتى كه رضاخان فرار كرد شايد كمتر شما يادتان باشدكه مردم در عين حالى كه گرفتار متفقين بودند و اجانب بودند لكن شادى مىكردند كه لااقل آمدن اينها اسباب اين شد كه اين رفت، محمد رضا هم كه رفت خودتان ديديد كه همه جا شادى و همه جا چه، وقتى هم كه مرد، همه شادى كردند. اما مملكتى كه حكومتش با خودش باشد، حكومتشخودش باشد، يك مملكتى است كه وقتى رئيس جمهورش يك سانحهاى برايش حاصل مىشود و آن سانحه هم حقيقتا" جزء اعجازها بود، براى اينكه اگر ديده باشيد در تلويزيون آن تكههائى كه از آن هليكوپتر پخش شده بود در زمين، اينها اين عدهاى كه بودند كه همه شان جزء رجال بزرگ ما بودند، رئيس جمهوربود، رئيس نيروى زمينى بود، رئيسهاى ديگرى بودند، يكى از آنها آسيب نديد و بعد هم از سرتاسر ايران يا مجلس دعا درست كردند يا تلگراف كردند يا تظاهر كردند يا راهپيمائى كردند. كجا همچو چيزى هست؟ براى اين است كه آقاى بنى صدر از خارج نيامده تحميل به شما بشود، يك قدرتى نداشته است كه آن قدرت را به شما تحميل بكند. يك نفر آدم مثل همه شما بوده بدون اينكه قدرتى
صحيفه نور ج 13 صفحه 35
داشته باشد لكن بيان كرده، صحبت كرده، مردم را متوجه كرده، مردم به او راى دادند. اين از ملت است وقتى يك چيزى از ملت شد همه ملت همراهش هستند. حالا اگر چنانچه در عراق يك سانحهاى براى صدام حسين پيدا بشود يا در مصر يك سانحهاى براى سادات پيدا بشود و اين سانحه مثلاً" به آنها ضرر وارد نكند مردم عزاگيرند و اگر آنها را از بين ببرد مردم شادى مىكنند. اين براى اين است كه مملكت ما جدا نيستند از هم نخست وزيرش از مردم جدا نيست،همينهائى است كه در آن دولت، دولت جائر حبس رفته و زجر ديده و همه مصيبتها را كشيده، حالا هم ازخود شما هست، نه يك قدرتى آمده تحميل كند. مجلس خودتان و رئيس جمهورخودتان را تعيين كرديد و كسى تحميل شما نكرده.
شما اين حكومت اسلامى و اين نهضت اسلامى را قدر بدانيد و همه چيز را از خدا بدانيد و خيال نكنيد كه من و شما ونمىدانم غلبه كرده ايم. ما چيزى نداشتيم كه، يك وقت در ذهنتنان وارد نشود كه خير ما ايرانىها خودمان چه كرديم. خير آن كه پشتيبان شما بود چون قيام لله بود، نهضت لله بود آن قدرت مطلق الهى بود كه طرفدار شما و مويد شما بود. اين را هميشه در نظر داشته باشيد و هميشه شكر كنيد خداى تبارك وتعالى را بر اينكه يك ملتى را متحول كرد از يك معانىاى كه در سابق بود به يك حقايق اسلامى، به يك اخلاق اسلامى، به يك رفتار اسلامى. و برادرها! رفتار اسلامىتان را حفظ كنيد. شما با رفتار اسلامى و با حفظ نهضت و با پيشبرد نهضت و توجه به اينكه خداى تبارك و تعالى ما را تاييد مىكند، با رفتار و اخلاق اسلامى اين قدرتى كه شما را به پيروزى رسانده است حفظ كنيد. اين قدرت خدايى را، اين قدرت لايزال الهى را كه با شما تا حالا با عنايت بزرگ خودش رفتار كرده است، با قصدهاى خالصتان، با تصميم بر اينكه براى خدا نهضت را پيش ببريد حفظ كنيد و مادامى كه اين معنا را حفظ كرديد خدا با شماست.
من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه شما را كه در مرزها و نزديك مرزها هستيد مىخواهم و از آقايان علماى كرمانشاه، حضرت آقاى بزرگ، آقاى اصفهانى و ساير آقايان علمائى كه از آنجا آمدهاند و زحمت كشيدهاند تشكر مىكنم و از همه شما هم كه با هم برادر هستيد و هستيم و همه ما با هم با برادرى مىخواهيم اين نهضت را پيش ببريم تشكر مىكنم و سلامت همه را از خداى تبارك و تعالى خواستارم.
والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 36
تاريخ: 28/5/59
بيانات امام خمينى در جمع بانوان كرمانشاه و اعضاى بنياد مستضعفان و بنياد فرهنگى امام در شيراز
بسم الله الرحمن الرحيم
من از شما بانوان محترم كه از راه دور آمديد، از نزديك سر حدات آمديد تشكر مىكنم و من اميدوارم كه همانطور كه تا حالا مصمم بوديد كه جمهورى اسلامى را به ثمر برسانيد، از حالا به بعد هم اين تصميم را داشته باشيد و با صفوف فشرده جلوى مردها در پيشبرد اهداف اسلامى اقدام كنيد. خواهران من و برادران پاسدار! ما پيروز شديم انشاء الله ولى خسارت هم زياد ديديم. امروز روزى است كه منطبق است با روز آتش زدن سينما ركس در زمان آن شاه معدوم غدار. آنطورى كه شواهد شهادت مىدهد و در آنوقت شواهد زياد بر اين مطلب بود، سينما ركس را عمدا عمال آن شاه معدوم مخلوع آتش زدند و شايد نظرشان به اين بود كه اذهان ملت را منصرف كنند از نهضت و متوجه كنند به اين مصيبت، و ما زمينه جنايتكارى اين رژيم را مىفهميم كه يك عده بيگناه را محصور كنند در جائى و آتش بزنند كه ذهن مردم از خود آنها منصرف بشود و متوجه به آن مصيبت بشود. او به جزاى اعمال خودش رسيد و الان در محضر خداى تبارك و تعالى بر او چه خواهد گذشت خدا مىداند. من اين مصيبت را به ملت ايران تعزيت عرض مىكنم و اميدوارم كه آن شهدا در محضر خداى تبارك و تعالى رو سفيد باشند. ما خسارات زياد برديم و منجمله در كردستان كه امروز باز روز شهادت عدهاى از مسلمين در آن محل بوده است و باز هم منتظر خرابكارى هستيم و بايد خرابكاران بدانند كه ملت ايران مهياست براى همه مصيبتها در راه خدا. ما كه براى خدا قيام كرديم و مىخواهيم مملكت اسلامى ما احكام اسلام در آن جارى بشود باك از اين مصيبتها نداريم و خرابكارها و اشخاصى كه در محالى انفجار ايجاد مىكنند بايد بدانند كه ملت ايران از اين خرابكارىها، از راه خودش منصرف نمىشود و مملكت ايران و ملت عزيز ما مصمم است كه تا آخر در مقابل ابر قدرتها و در مقابل شياطين بايستد و آنها را اجازه ندهد كه ديگر در مملكت آنها وارد بشوند و ذخاير آنها را از بين ببرند و به جيب خودشان بريزند. شما بانوان حق بزرگى بر ملت ايران داريد، همانطورى كه اين پاسداران از بين ببرند و عزيز كه در اين محضر، در آن بالا حاضر هستند، آنها هم حق بزرگى بر ملت ما دارند. شما همه سربازان اسلام هستيد و خداى تبارك و تعالى به همه شما كه براى خداى تبارك و تعالى عمل مىكنيد اجر جزيل خواهد داد و شما را به سعادت و سلامت حفظ خواهد كرد. از خداى تبارك و تعالى عظمت اسلام و مسلمين و پيشبرد مقاصد اسلام را خواستارم.
والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 37
تاريخ: 2/6/59
پاسخ امام خمينى به تلگرام لئونيد برژنف
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرت لئونيد بر ژنف صدرهيات رئيسه اتحاد جماهير شوروى مسكو تلگرام همدردى شما در مورد حادثه جانگداز منطقه گچساران واصل گرديد. از اين ابزار همدردى، بدين وسيله تشكر مىكنم و تؤفيق مستضعفان جهان را در احقاق حقوق حقه خود از خداى تعالى مسئلت دارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 38
تاريخ: 4/6/59
بيانات اما خمينى در جمع گروهى از اعضاى بسيج ملى (مستضعفين)
همه ملت اميدشان به خدا باشد و از هيچ توطئهاى نترسند
بسم الله الرحمن الرحيم
از قرارى كه گفتهاند آقايان از مناطق مختلفه تشريف آوردهاند و من از همه آقايان و همه مناطقى كه آقايان از آنجا آمدهاند، تشكر مىكنم و سلامت همه را از خداى تبارك و تعالى خواهانم. من شخصا يك گرفتارى خاصى دارم و آن اين است كه اگر من هر روز صحبت بكنم يا روزى دو مرتبه صحبت بكنم، اطبا مىآيند و به من اشكال مىكنند و جمع مىشوند كه شما صحبت زياد نكنيد و اگر دو سه روز صحبت نكنم، راديوهاى خارجى مىگويند كه فلان چه شده و چه شده و حاصل، مىرود همين دو سه روزه و همين چند وقت و اينها، و من يك مثلى يادم آمد و آن اين است كه يك بچهاى دعا مىكرد كه معلمش بميرد، معلم مرد، پدر او را برد به يك مكتب خانه ديگر (به اصطلاح سابق) باز دعا كرد معلم بميرد، مرد، باز پدر او را برد به يك جاى ديگر، مكتب ديگر، به اين پسر گفتند كه دعا كن پدرت بميرد و الا اين معلم بميرد يك معلم ديگر هم هست. حالا اين خارجىها و آنهائى كه تبع خارجىها هستند بايد دعا كنند كه اين سلاح الله اكبر از ملت ما گرفته بشود و اين دعا هم مستجاب نيست و الا من نباشم باز خود ملت هست. ملت ما امروز متوفق نيست نهضتشان و پيشبردشان به اينكه من باشم يا زيد باشد يا عمرو باشد، ملت ما امروز راه را پيدا كردهاند و مىدانند چه بكنند و با همين راهى كه پيدا كردهاند و همين ترتيبى كه تاكنون پيش آمدهاند به پيش مىروند و اينطور نيست كه اگر من نباشم چه خواهد شد. بيخود اينها در راديوهايشان نگويند اين مسائل را، براى اينكه اين مسائل در ملت ما تاثيرى ندارد و اينها خودشان راه را پيدا كردهاند و همان راه را خواهند رفت و به پيروزى نهائى انشاء الله خواهند رسيد و همه ارگان دولتى ما تحقق پيدا كرد و به زودى تمام پيدا خواهد كرد و انشاء الله تعالى ملت ما گرفتار اينطور مسائلى كه مثلاً اقتصادشان چه باشد، چهشان چه باشد نيستند. آنها دنبال اسلام هستند و همانطورى كه الان شعار داديدشما آقايان (و چه شعار خوبى بود) كه ما الله اكبر سلاحمان است، كسى كه الله اكبر سلاحش است، كسى كه خداى تبارك و تعالى پشتبيان او هست، اين ديگر احتياج به اين ندارد كه يك نفر آدم باشد يا نباشد. بود و نبود يك نفر آدم هيچ تاثيرى در اين نهضت اسلامى ملت ما ندارد و من دعا مىكنم كه خداوند تبارك و تعالى قدرت و قوه به شما عنايت كند و به شما مىگويم كه از هيچ كس نترسيد الا خدا و به هيچ كس اميد نبنديد الا خداى تبارك و تعالى و اگر چنانچه اميد
صحيفه نور ج 13 صفحه 39
خودتان را به خداى تبارك وتعالى تمام كنيد، به اين معنا كه تام بشود اين اميد شما، اطمينان براى شما بياورد اين اميد شما، من به شما اطمينان مىدهم كه آسيبى، اين مملكت نبيند. توجه به همين معنا داشته باشيد، همه ملت ما، چه دولتىهايشان و چه غير دولتىها، چه نظامىها و چه غير نظامىها، همه ملت ما اميدشان را به خداى تبارك و تعالى كه منبع قدرت است و منبع نور است، اميد خودشان را به او ببندند و هيچ توطئهاى را از آن نترسند.
كسى كه پشتبان او خداست از اين توطئههائى كه هى شايعه اندازى مىكنند كه توطئه است و نمىدانم كجا توطئه است، كجا چه است، از اينها نبايد بترسند. البته قواى انتظامى ما ارتش ما، ژاندارمرى ما، سپاه پاسداران ما، اينها و همين طور بسيج ملى ما، بسيج اسلامى ما اينها بايد هميشه مراقب باشند، رفت، آمدهاى مشكوك را در نظر داشته باشند و اگر ديدند، اطلاع بدهند به مراكزى كه بايد اطلاع بدهند، در عين حالى كه بايد تمام مراقبتها را بكنند و تمام رفت و آمدهاى مشكوك را تحت نظر بگيرند، در عين حال قلبشان مطمئن باشد به اينكه اين قلب تا متوجه به خداست آسيبى نخواهد ديد.
قواى مسلح بايد مراتب را حفظ بكنند
من براى بار چندم است كه به اين قواى مسلح سفارش مىكنم نظم در بين هرارگانى كه هست بايد برقرار باشد و وظيفه دارند كه با نظم باشند. اگر نظام با نظم نباشد، اين نظام نيست، اين آشفتگى است و اين مىتواند هيچ كارى انجام بدهد. پاسدارها بايد با نظم باشند، پائينترها از بالاترها اطاعت كنند، ارتش بايد با نظام باشد، مراتب را حفظ بكند و بايد همه با هم هماهنگ باشند، برادر باشند، هر دستهاى براى خودش عليحده نكشد به طرف خودش، همه با هم روابط داشته باشند، سرانشان با هم روابط داشته باشند، بنشينند اگر مسائلى دارند با هم حل كنند و اينطور نباشد كه در هر يك از اينها يك آشفتگى باشد و بين خودشان ناهماهنگى، بايد همگام باشند و همه با هم باشند براى اينكه يك مملكتى است مال همه است امروز و اين مملكت كه مال همه است، همه شما بايد حفظش بكنيد و خصوصا قواى مسلحه بايد حفظ بكنند اين مملكت را و اگر چنانچه در يك جايى از مملكت يك آشفتگى پيدا شد، بايد بروند و آن آشفتگى را رفعش بكنند و ننشينند تا اينكه خودش يا مردم رفعش بكنند بايد موظفند قواى مسلحه به اينكه اگر در يك جائى از كشور يك اشتباه، كارهاى خلاف واقع مىشود يا فرض كنيد چند تا دزد يك كارى انجام مىدهند يا دور هم مىنشينند و مىخواهند توطئه بكنند، بروند و آنها را زا بين ببرند و حل كنند قضايا را. و من اميدورام كه خداوند تبارك و تعالى به اين ملتى كه سال طولانى در تحت فشار و اختناق بود از اين به بعد انشاء الله تعالى همه سالم و صحيح و استقلال مملكت ما، بكلى استقلال داشته باشد مملكت ما و هيچ ملتى، هيچ كسانى كه قبلاً به اين ملت جور كرده بودند و ظلم كرده بودند آنها هم مايوس بشوند از اين ملت و خداوند همه شما را قدرت و قوه عنايت كند.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 40
تاريخ: 4/6/59
بيانات امام خمينى در جمع كارگران، نويسندگان و كارمندان مؤسسه اطلاعات و شركت ايران چاپ
رسانههاى گروهى بايد حامل پيام ملت و اسلام باشد
بسم الله الرحمن الرحيم
ما يكى از گرفتارىهاى بزرگمان در زمان طاغوت گرفتارى به دست مطبوعات بود. طاغوت مهرههائى كه در خدمت او بودند و در خدمت اجانب، انتخاب مىكرد و زبدههاى آنها را انتخاب مىكرد براى اداره مطبوعات و براى تبليغات به ضد اسلام و به ضد كشور، لكن با آب و رنگ اسلامى و ملى. من نمىدانم كه صدمهاى كه كشور ما و اسلام از مطبوعات در زمان طاغوت ديد بيشتر بود يا صدماتى كه از ساير ارگانهاى طاغوتى.
مطبوعات كه حامل پيام ملت و حامل پيام اسلام بايد باشد و مبلغ احكام اسلام و مجرى احكام اسلام و مهذب جامعه بايد باشد و اخلاق را در جامعه بايد پخش بدهد، اخلاق الهى را، در زمان طاغوت درست بر عكس همه اين معانى ماموريت داشتند كه كشور ما را با آن تبليغات دامنهدار اين رسانههاى طاغوتى، تمام مسائل اسلامى و تمام مسائل كشورى را به طرف منافع طاغوتى سوق دهند و صدمهاى كه اسلام از مطبوعات و رسانههاى طاغوتى خورد از كمتر دستگاههائى خورد و آنقدر كه جوانهاى ما را اين مطبوعات فاسد و آن مجلههاى فاسدتر و آن راديو و تلويزيونهاى فاسدتر به فساد كشيدند معلوم نيست كه مراكز فساد آنقدر به فساد كشيده باشند. اين مجلات بود و اين مطبوعات و اين راديو و تلويزيو ن و تمام اين رسانههاى گروهى بود كه جوانهاى ما را به جاى اينكه به طرف دانشگاه بكشد، به طرف علم و ادب بكشد، به طرف فساد كشاند. جوانها زود متاثر از امور مىشوند: جوانها يك نهال نورس هستند كه اين نهال نورس زود آسيب مىبيند و زود هم تربيت مىشود و همين جوانها در زمان طاغوت كه به هر جا مىرفتند فساد را مىديدند، مجله مىخريدند، پر از فساد و پر از فحشا بود، روزنامه مىخريدند، پر از تبليغات ضد انسانى و اسلامى بود، هر جاى مملكت مىرفتند، مراكز فساد پخش بود، نمىشد كه در يك همچو مركز فساد و در يك همچو كشورى كه همه چيزش رو به فساد رفته بود، اينها يك انسان صحيح بار بيايند، آنهائى كه براى چاپيدن اين كشورها نقشه كشيدند، آنها استادها و متفكرينى بودند كه مىدانستند چطور يك كشور را مىتوانند به واسطه آن برنامههائى كه دارند خواب كنند و جوان ما را تهى كنند از آن انسانيت و اسلاميتى كه بايد داشته باشند تا راه را باز كنند براى چاپيدن و براى بردن همه ذخائر كشور ما و كردند و آن كردند كه در ظرف (خصوصا در ظرف) پنجاه و
صحيفه نور ج 13 صفحه 41
چند سال آخر نگذاشتند كه تربيت، تربيت صحيح در اين ملت تحقق پيدا بكند.
از دانشگاه كه مركز علم و ادب بايد باشد تا مطبوعات كه بايد مربى جامعه باشد تا راديو و تلويزيون كه بايد جامعه را تربيت بكند و تا ادارات كه بايد خودشان يك اشخاصى باشند و يك مراكزى باشند براى تربيت، همه جا را اينها با آن نقشههاى فاسدى كه داشتند به فساد كشيدند و جوانهاى تازه رس ما را كه در يك همچو جامعه وارد مىشدند، قهرا بايد به عقب برانند و منحرف كنند. خداوند تبارك و تعالى به ما منت گذاشت و به اين ملت عزيز منت گذاشت و ما را از آن لجنزارى كه سر تا ته مملكت را گرفته بود، نجات داد و روزنامههاى ما كه يكى از مراكز همان فحشا و همان چيزهائى كه شماها بهتر مىدانيد بود متبدل كرد به يك مراكزى كه اميد است كه به واسطه اين تربيتهاء كه در آنجا و تبليغاتى كه در آنجا مىشود، مملكت ما از آن چيزهائى كه در سابق بود نجات پيدا بكند.
اگر رسانههاى گروهى اصلاح بشود، جامعه اصلاح مىشود
خواهرها و برادرهاى ما بايد بدانند كه عهده دار چه خدمتى هستند و اگر چنانچه مطبوعات اصلاح بشود، رسانه گروهى اصلاح بشود، يك جامعه اصلاح مىشود. اگر مطبوعات جوانها را نكشاند به طرف فحشا و ببرد طرف صراط مستقيم، مراكز فحشا هم بر چيده مىشود آنهمه مراكز فحشائى كه (در خصوص تهران كه) بايد مركز همه خوبىها و همه فعاليتهاى انسانى باشد، ايجاد شده بود كه شماها مىدانيد كه چه خبر بود و چقدر مراكز فحشا بود و چقدر مراكزى بود كه جوانهاى ما را از هستى ساقط مىكرد و مغزهاى جوانهاى ما را به طرف فساد مىكشاند. اگر مطبوعات متحول بشود (و انشاء الله مىشود و شده است) متحول بشود به يك مراكزى كه بخواهند تقوا را در جامعه منتشر كنند، وقتى جوانها و بچههاى تازه رس ما وارد مىشوند در ميدان فعاليت اجتماعى، بروند دنبال روزنامه، روزنامه مربى باشد، گوش كنند به راديو راديو مربى باشد، نگاه كنند به تلويزيون، تلويزيون مربى باشد، نگاه كنند به مجلات، مجلات، مجلاتى باشد كه تربيت بكند، اين جوان وقتى كه به هر جا توجه كرد، ديد كه گوش و چشمش پر شده از تربيت، اينطور بار مىآيد. اگر رها بشود، هرزه بار مىآيد، اگر بكشندش در طرف فساد مىرود به آن طرف و اگر بكشندش در طرف سلاح، مىآيد اين طرف. و ما در سالهاى طولانى همه جهاتى كه در ايران بود و اسباب را فراهم كرده بودند، همه جهات براى اين بود كه جوانهاى ما را بكشند طرف فساد و نظر اصلى آنها اين بود كه يك جمعيتى در اينجا وجود داشته باشد كه هر چه سرش مىآورند توجه نداشته باشد. مملكتش به باد مىرود، او عيش و عشرتش باشد اشكالى ندارد، مذهبش عقب رود چون عيش و عشرتش به كار است مانعى ندارد، اختناق در مملكت هست، اختناق در فحشا نيست، اين اشكال ندارد، هر بساطى سرش در آورند بى تفاوت باشد. يك همچو مملكتى كه آنها مىخواستند، اين بود كه يك طايفه زيادى از اين جوانهاى ما را به هروئين بكشند، يك طايفه ديگر را به مسكرات بكشند، يك طايفه ديگرى را به فحشا و مراكز فساد بكشند
صحيفه نور ج 13 صفحه 42
گوش را به هر چه بدهد، يا تعليم فاسد است يا غنا و امثال اينها كه مغز را فاسد مىكند، هر اجتماعى كه باشد، اجتماعى است كه گوينده گويندهاى است كه جوانها را مىكشد طرف فساد و مغزهاى اينها را فاسد مىكند. اين يك مطلب اتفاقى نبود كه به طور اتفاق حاصل شده باشد يك مطلبى بود كه با تمام توجه و نقشه اين امور شده بود و ديديد چطور بود. چه شد كه يكدفعه خداى تبارك و تعالى به اين ملت تفضل فرمود و يكدفعه متحول شد؟ اين جوانى كه بنايش بر اين بود كه برود در مراكز فحشا، آمد در خيابان و مشغول جنگ شد. آن جوانهائى كه به حسب نقشه آنها، بايد آن مفسدهها را داشته باشند و آن مغزها را داشته باشند، يكدفعه متحول شد به يك مغزهاى نورانى انسانى اسلامى. اگر نشده بود نمىتوانست اين ملت اين قدرت بزرگ را، اين قدرت شيطانى را در هم بشكند. اين اول تحول در خود جمعيت پيدا شد و به تدريج اين تحول كه در جمعيت پيدا شد، رشد پيدا كرد، آن هم نه رشدى كه به حسب موازين عادى باشد، به حسب موازين عادى اگر يك جوانى آنطور تربيت شده است كه از دانشگاه گرفته تا همه جا اين را به فساد كشيده بودند، بايد اقلا بيست سال طول بكشد تا بشود (آن را) از آن مغز غير انسانى، غير اسلامى متحول بشود به يك مغز انسانى. اين چه بود كه يك شب كانه آن تحول را پيش آورد و كمتر از يك سال، يك سال و نيم اين مملكت را يكدفعه كرد يك موجودهاى ديگرى؟ از اين موجوداتى كه همه توجهشان به عيش و عشرت بود و همه توجهشان به مفاسد بود و همه نظرشان به تبليغات بزرگى كه كرده بودند به ضد اسلام و به ضد روحانى بود، يكدفعه برگشت و يك طور ديگرى شد اين با موازين عادى درست در نمىآيد آن يك دست الهى بود پشت سر اين ملت و اين تحول باعث اين شد كه بايد همه بروند به شميرانات و بين تهران و شميران و آن بساط و آن عشرتكدهها، همه ترك كردند و آمدند در ميدانها دنبال جانفشانى.
همه به فكر تصفيه و تهذيب باشند
برادران عزيز، خواهران محترم كه در اين دستگاه مشغول خدمت هستيد و بحمدالله آن گردانندگان كذائى كه متبدل شدند به امثال آقاى دعائى و ديگر اشخاص سالم و خدمتگزار! توجه كنيد كه راه را درست برويد و مستقيم و متعهد باشيد و مصمم باشيد كه براى كشور خودتان خدمت كنيد و نگذاريد ديگر دست آنهائى كه مىخواهند فساد ايجاد كنند و باز كشور شما را برگردانند به حال سابق، نگذاريد كه آن نقشهها، نقشههاى خائنانه دوباره رشد پيدا بكند. هر ريشهاى را كه ديديد، با گفتار خودتان، با قلم خودتان و با قدم خودتان. با اقدام خودتان اين ريشه را قطع كنيد تا انشاء الله مملكت شما تصفيه بشود، يك تصفيه عمومى، نه تصفيه فقط ادارى، خير تصفيه عمومى، تصفيه در همه جهات مملكت، بازار تصفيه بشود، تصفيههاى روحى، بازار از آن بازار طاغوتى در مىآيد به يك بازارى كه مؤافق احكام اسلام است اداره بشود و ادارات و كارخانهها و كشاورزها و همه اينها متبدل بشود به يك مراكزى كه در هر جا وقتى كه برويد، آنجا خداست و تعليمات خدا. اگر يك چنين مملكتى ايجاد كرديد و شما كه مسووليد در مثل روزنامه اطلاعات و ديگران كه در ساير روزنامههاى مملكت و
صحيفه نور ج 13 صفحه 43
مطبوعات مملكت هستند توجه بكنند به اين معنا كه بايد همهشان در اين راه باشند كه بخواهند كشور خودشان را همه چيزهائى كه غير انسانى است تصفيه بكنند. همه به فكر تصفيه باشند، همه به فكر تهذيب باشند. اگر اينطور بشود و اميد است كه باشد، مطمئن باشيد كه كشور شما ديگر آسيب نخواهد ديد انشاء الله.
يك كشورى وقتى آسيب مىبيند كه ملتش بى تفاوت باشد راجع به آسيب ها. آنوقت كه مملكت شما را، آنها مىآمدند و همه آن كارهاى خلاف مصالح شمارا مىكردند، براى اينكه ملت يك ملتى بود كه خوابش كرده بودند، مخمورش كرده بودند، تهى كرده بودند ملت را از خودش، خودش را اصلا نمىشناخت، هر چه مىديد غرب مىديد مراكزى كه مراكز قدرت بود مىديد، قدرت خودش را فراموش كرده بود. حالا كه شما خودتان را يافتيد و قدرت خودتان را فهميديد چى است، قدرتى است كه در مقابل قدرتهاى بزرگ جهان، يكسره قدرتهاى عالم، اين قدرت غلبه كرد بر تمام قدرتهاى عالم و شما فهميديد كه خودتان قدرتمند هستيد و شما متكل به خدا هستيد و هر كس متكل به مركز قدرت باشد قدرتمند است.
حفظ كنيد اين معنا را، اين الوهيت را حفظ كنيد، در عمل حفظ كنيد و مؤافق با احكام خدا عمل كنيد و در اخلاق حفظ كنيد و مطابق اخلاق الهى حفظ كنيد و در عقايد هم حفظ كنيد و عقايد انسانى را ياد بگيريد و توجه كنيد. اگر اينطور شد و همه جا اينطور شد انشاء الله، شما مطمئن باشيد كه هيچ كس نمىتواند يك همچو كشورى را آسيب به آن برساند. نه اين گروههائى كه در خود ملت گاهى پيدا مىشود و با اسمهاى مختلف به شما مىخواهند صدمه بزنند، نه اينها ديگر قابلند، نه آنهائى كه براى ما مىخواهند نقشه بكشند و توطئه ايجاد كنند و اينها، هيچ كدام از اينها ديگر نمىتوانند كارى انجام بدهند. شما خودتان را درست كنيد، كشورتان درست مىشود و آسيبى هم نخواهيد ديد. من از خداى تبارك و تعالى سلامت همه افرادى كه براى اسلام مشغول خدمت هستند و سعادت همه را خواهان هستم و از شما آقايانى كه آمدهايد اينجا و در اين وضع گرما و فشار هستيد معذرت مىخواهم از شماها و اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى همه شما را سعادتمند كند و همه شما در خدمت خدا باشيد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 44
تاريخ: 4/6/59
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از علما و روحانيون كردستان (سنندج)
ظلم، اساس و پايه سلطنت طاغوت
بسم الله الرحمن الرحيم
من با اينكه از طرف اطباء محدود هستم به اينكه صحبت زياد نكنم و امروز هم يك دفعه براى گروه مختلفى صحبت كردم لكن نتوانستم كه حرف اطبا را قبول كنم در صورتى كه برادرهاى ما از كردستان، از محلى كه همه در زحمت بودند و خصوصا روحانيون بزرگ كردستان اينجا تشريف آوردهاند، با آنها بعضى صحبتها را نكنم. شما مىدانيد كه همانطور كه كردستان بر آن ظلم شده بود، منتها شما كه در كردستان بوديد لمس مىكرديد ظلم زمان طاغوت را، در همه جا اين ظلم بود، اختصاص به كردستان نداشت، در بلوچستان هم ظلم بود، در كرمان هم ظلم بود، در فارس هم ظلم بود، در خراسان هم ظلم بود، در همه جاى اين كشور ظلم بود و اساس سلطنت طاغوتى سابق بر ظلم به ملت و چاپيدن منافع كشور و ريختن در جيب مخالفين اسلام و مخالفين كشور بود، بحمدالله با همت والاى همه ملت، از كردستان گرفته تا همه جاى مملكت، با همت آنها دست آن ظلم و ظالم قطع شد. و امروز اگر ظالمى باشد، از ريشههاى همان ظلم است و در بعضى مناطق هم هست و خصوصا در مناطق شما برادران كردستانى. ما از بعضى دسيسههائى كه الان هم در شرف تكوين هست بى اطلاع نيستيم و من به آن اشخاصى كه ادعاى اسلام مىكنند و مشغول توطئه هستند بر ضد اسلام، به آنها مىگويم كه شمايى كه به مردم، پيش كردها، پيش كردستانىها ادعاى اسلام مىكنيد و معذلك مشغول توطئه هستيد بر ضد همين ملت محروم كردستان و غير كردستان، چطور ادعاى اسلام مىكنيد؟ اين اسلامى كه شما ادعا مىكنيد كه نتيجه اين باشد كه توطئه بكنيد با دشمنان اسلام و بر ضد اسلام و ضد مسلمانها و ضد ملت اسلام اقدام بخواهيد بكنيد، اين اسلام، اسلام پيغمبر اكرم نيست، اسلامى كه قرآن به او نازل شده است و براى او آمده است، پيغمبر اسلامى كه قرآن را آورده است و قرآن و سنت او اساس اسلام است، اساس او بر اخوت و برادرى است. مؤمن بايد برادر مؤمن باشد، اين حكمى است كه در قرآن است يعنى آنچه را كه شما براى برادرتان از خير و صلاح مىخواهيد، براى تمام ملتتان بايد بخواهيد. همه مؤمنها در همه اقطار عالم برادر هستند، همانطورى كه اگر يك خطرى براى برادر يك كسى پيش بيايد او نمىنشيند تماشا كند و خطر واقع بشود بر برادرش، اگر در يك گوشه دنيا يك خطرى براى يك برادرى پيش بيايد، برادر ايمانى پيش بيايد، نبايد يك برادر ديگرى
صحيفه نور ج 13 صفحه 45
كه در آن طرف دنيا هست بى تفاوت باشد، مىتواند، بايد قيام كند، نمىتواند؛ بايد زمينه فراهم كند كه يك وقتى رفع ظلم كند. چطور يك كسى كه ادعاى اسلام مىكند و مىگويد كه من مسلم هستم و ادعاى اين را مىكند كه من با ملت خوب هستم، آنوقت در يك مركزى بنشيند و اشخاصى را دور خودش جمع بكند از اين اشخاص منحرف، از اينهائى كه هيچ اعتقاد به اسلام ندارند، با آنها رفت و آمد كند، با آنها بست و بند كند كه اجنبى را وارد كند در ايران و مسلط كند بر همين مسلمانهائى كه هستند، چه كردستانى و چه غير كردستانى.
مسلمان برادرند و تفرقه پيدا نمىكنند
اينهائى كه در صدد اين معانى هستند بدانند كه اگر همه قدرتهاى خودشان را هم جمع بكنند نمىتوانند به يك ملتى كه همه با هم فرياد الله اكبر مىزنند، نمىتوانند اينها با آنها مقاومت كنند، بيخود در صدد تفرقه اندازى هستند، مسلمان برادرند و تفرقه پيدا نمىكنند با تبليغات سوء بعضى عناصر فاسده. اصل اين مسأله كه شيعه و سنى، شيعه يك طرف و سنى يك طرف، اين از روى جهالت و از روى تبليغاتى كه اجانب كردهاند پيش آمده است چنانكه بين خود شيعه هم اشخاص مختلفى را با هم به مبارزه وا مىدارند و بين خود برادرهاى سنى هم يك طايفهاى را به طايفه ديگر، در مقابل هم قرار مىدهند.
امروز روزى است كه تمام طوائف مسلمين مقابل هستند با قدرتهاى شيطانى كه اساس اسلام را مىخواهند از بين ببرند. اين قدرتهائى كه دريافتهاند كه آن چيزى كه خطر براى آنها دارد اسلام است، آن چيزى كه خطر براى آن دارد وحدت ملتهاى اسلامى است، امروز روزى است كه تمام مسلمين تمام بلاد عالم با هم مجتمع بشوند. امروز روزى نيست كه يك دستهاى در يك جا بگويند ما خودمان، يك دستهاى ديگر در جاى ديگر بگويند ما خودمان. امروز روزى است كه همه به دستور اسلام، به دستور قرآن كريم با هم متحد باشند، تنازع نكنند. اگر تنازع با هم بكنند، به هر شيوهاى باشد، به حسب قرآن كريم ممنوع است اين تنازع و اگر تنازع بكنند فشل مىآورد و رنگ و بوى انسان را و ملت را از بين مىبرد. اين دستور خداى كريم است. اينهائى كه دارند كوشش مىكنند تفرقه بيندازند و تنازع ايجاد كنند و معذلك ادعاى اسلام مىكنند، اينها آن اسلامى را كه قرآن كتاب اوست، آن اسلامى را كه كعبه قبله اوست، آن اسلام را نيافتهاند و ايمان به آن اسلام نياوردهاند. آنهائى ايمان به اسلام آوردهاند كه قرآن را، و محتواى قرآن را قبول دارند، محتواى قرآنى كه مىفرمايد كه "مومنون اخوه" هستند، برادر هستند با هم. برادرى هر چه اقتضا مىكند بايد اينها انجام بدهند. برادرى اقتضا مىكند كه اگر به شما صدمهاى وارد شد همه برادرهائى كه در هر جا هستند متاثر باشند. اگرشما خوشحال باشيد همه خوشحال باشند. برادرها! متوجه باشيد كه با اسمهاى مختلف، با چيزهائى كه پخشكنند و تبليغ مىكنند، مىخواهند بين برادرها را جدائى بيندازند كه اثر اينجدائى افكندن بين برادرها، سلطه اجانب است بر همه و برگشتن همان اوضاع سابق است كه به همه شما، به همه ما ازمركز گرفته تا
صحيفه نور ج 13 صفحه 46
هر جا برويد ظلم شده است و همه راآزار دادهاند. بايد بيدار باشيد شمابرادرها، روحانيون محترم كردستان بايد متوجه باشند، در مساجد خودشان، در جمعه خودشان، در جماعت خودشان، مردم محل خودشان را بيدار كنند كه گول نخورند از اين اجانب پرستها، از اينهائى كه مىخواهند تفرقه بيندازند و بعد ازاينكه تفرقه انداختند باز مارا برگردانند به آن حال اول و سلطه اجانب مستقر بشود. بايد اين توجه را همه بكنيد.
در جمهورى اسلامى مناطق محروم بيشتر مورد توجهند
و شما مىدانيد كه اين گرفتارىهائى كه الان براى كشور ماهست و براى دولت ما هست و بسيارى از اين گرفتارىها را همان اشخاصى كه در طرف كردستان بودند و بلوچستان بودند يا در طرفهاى ديگر بودند فراهم كرده اند، اينها مانع شدند ازاينكه دولت فرصت پيدا بكند كه به تمام معنا برسد به حال همه كشور. شما مطمئن باشيد كه امروز در كشو رما، در حكومت اسلامى، درمجلس اسلامى هيچ طرح اين نيست كه يك گروهى با گروه ديگر فرق داشته باشد، همانطورى كه قرآن فرموده است مومنين با هم برادر هستند. حكومت اسلامى ما الان، جمهورى اسلامى ما الان، مجلس اسلامى ما همين معنا را دنبال مىكند و گمان نكنيد يك جائى را ترجيح به جاى ديگر بدهد. بله جاهائى كه مستمندترند زودتر به حال آنها مىرسند. تمام اين مطالبى را كه اين آقاى محترم گفتند، تمام اين مطلب پذيرفته است و ما هم مىدانيم كه آنطورى كه بايد، تا حالا نشده است كه رفع اين مشكلات بشود لكن مجال ندادند كه رفع مشكلات بشود. رفع مشكلات محتاج به اين است كه يك محلى درست امن بشود، بعد از اينكه امن شد مشغول بشوند، اينها مجال ندادند كه باز يك درست امن بشود. الان هم مىبينيد كه با اينكه بحمد الله كردستان باز آرام است فى الجمله لكن اشخاص و گروهها و مفسده جوها باز هم مشغول به فعاليت و آدمكشى هستند. شما بدانيد كه اولا نظر به اين است كه امنيت در همه كشور تحقق پيدا بكند خصوصا در سرحدات كه بايد امنيت بيشتر پيدا بشود و خصوصا در مناطقى كه مفسده جوها بيشتر هستند، بيشتر مورد توجه واقع بشود. امنيت انشاء الله حاصل مىشود و پس از امنيت تمام اين مطالبى كه اين آقا فرمودند تمام مطالب در نظر است و انشاء الله تحقق پيدا مىكند و از كشور اسلامى و از قانون اسلام همين متوقع است كه ما بين طايفهاى با طايفه ديگر اصلا فرق نداشته باشد. همه با هم برادرند و همه با هم شريكند، هم در غم با هم شريكند هم در شادى با هم شريكند. من اميدوارم كه آقايان علماء اعلام آن بلاد، از سنندج تا تمام كردستان و ساير برادرهاى ما كه علماى اعلام ساير بلاد، مردم را متوجه كنند به اين معنا كه ما پيروزيمان با وحدت كلمه و اتكاء به اسلام بود. الله اكبر ما را پيروز كرد حالا هم سلاح ما همان الله اكبر است و وحدت كلمه ما را پيروز كرد، حالا هم سلاح ما همان وحدت كلمه است. من خدمتگزار به همه شما هستم و دعاگو. و اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى سعادت براى همه شما و همه مستضعفين جهان مقدر فرمايد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 47
تاريخ: 6/6/59
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از دانشجويان ايرانى مقيم هندوستان
ملتهاى اسلامى بايد كوشش كنند كه حق را در جامعه خودشان پياده كنند
بسم الله الرحمن الرحيم
من با اينكه بنا نداشتم صحبت كنم و مخالفت با اطبا، معذلك چون آقايان از هند آمدهاند و مسائلى كه مربوط به خارج كشور است توجه دادند، يك چند كلمهاى عرض مىكنم. شما متوقع نباشيد كه قدرتهاى بزرگ جهانى كه منافع خودشان را در ايران از دست داده و در ساير كشورها هم خوف اين را دارند كه از دست بدهند، آنها آرام بنشينند و تماشاگر باشند. آنها در كمين هستند و با همه قوا كه دارند كوشش مىكنند كه اين نهضت اسلامى ايران را در خارج از كشور وارونه جلوه بدهند و اين يك مسألهاى است كه براى آنها حياتى است. كشورهائى كه همه جهان را مىخواهند ببلعند و قدرت خودشان را گسترش در همه كشورهاى جهان بدهند نبايد ما متوقع باشيم كه حالا كه آنها در معرض خطر مىبينند منافع خودشان را در ايران از دستشان رفت و در كشورهاى ديگر هم ملتها به تدريج دارند بيدار مىشوند و به تدريج مىخواهند متصل بشوند به اين نهضت اسلامى ايران، آنها البته بايد دست و پا بزنند. همانطورى كه آيه شريفه را شما خوانديد كه جاء الحق و ذهق الباطل ان الباطل كان ذهوقا باطل الان خودش را در مقابل حق زبون مىبيند و براى او باطل خيلى ارزشمند است. باطل آنها بود كه همه كشورهاى اسلامى جهان را عقب نگه داشته است. باطلهاى آنها بود كه از مركز دانشگاهها تا همه جاى كشور نفوذ كرده بودند و باطل خودشان را به پيش مىبردند و حالا مىبينند كه در معرض ذهوق است. نبايد ما گمان كنيم كه اينها ديگر دست برداشتهاند از ايران دست برداشتهاند و از ساير كشورهائى هم كه احتمال اين را مىدهند در معرض اين است كه باطل در آنجا ذاهق بشود، اينها مقابله با حق نكنند
ما بايد كوشش كنيم كه مفاد اين آيه شريفه را متحقق كنيم و همه ملت هاى اسلامى بايد كوشش كنند كه حق را درجامعه خودشان پياده كنند كه مصداق جاء الحق متحقق بشود و اگر چنانچه حق آمد، باطل خود به خود ذاهق خواهد شد. ما بايد كوشش كنيم كه از خودمان گرفته تا برادرهاى اسلامى و برادرهاى دينى خودمان در همه كشورهاى اسلامى، به حق توجه كنيم و حق را پياده كنيم. مجرد حرف نباشد كه ما فقط يك شعارى بدهيم كه حق آمد و باطل رفت. آمدن حق شعار نيست، آمدن حق عمل است. آمدن حق نشان دادن به حسب اعتقادات و اخلاق و اعمال است، پياده كردن همه احكام
صحيفه نور ج 13 صفحه 48
الهى است و اگر چنانكه احكام الهى در يك ملت پياده بشود باطل از آن ملت كوچ مىكند و اگر در همه ملتهاى اسلامى، احكام الهى، اخلاقى كه سفارش شده است، اخلاق انسانى، عقايد ايمانى پياده بشود خود به خود باطل ذاهق مىشود. شما برادرانى كه در هند هستيد و حالا تشريف آوردهايد اينجا و ساير برادرهائى كه در ممالك ديگر هستند، چه ايرانى و چه غير ايرانى كه همه برادر هستند، بايد توجه داشته باشند كه مفاد اين آيه شريفه جاء الحق را متحقق كنند تا باطل خود به خود از بين برود.
در مقابل كسانى كه نهضت را بعكس جلوه مىدهند بايستيد
البته يك دستجاتى كه عامل آنهاست، همانطورى كه شما تذكر داديد، در ساير بلاد اسلامى يا غير اسلامى در صدد اين هستند كه اين نهضت اسلامى ايران را در خارج بد جلوه بدهند كه اگر آنطورى كه هست جلوه كند، قدمهاى مومنين در دنيا محكم مىشود و عزمشان راسخ مىشود و تمام منافعى كه اين قدرتهاى باطل دارند و با آن قدرتهاى باطل همه حقها را زير پا گذاشتهاند، اگر ما بيدار بشويم و نگذاريم اينهائى كه در خارج هستند آن برنامههائى كه ديكته شده است و به آنها داده است پياده بشود و اگر چند نفر آدم منحرف در فرض كنيد هند، در پاكستان، در ساير بلاد اسلامى بخواهند يك كارى بكنند كه اين نهضت اسلامى ايران را مشوه نشان بدهند به اهالى آن مملكت، شما برادرهاى اسلامى كه در آن ممالك هستيد، در مقابل آنها ايستادگى كنيد، حق پيروز مىشود، آنها باطلند و ذهوق پيدا مىكنند. شما حق خودتان را بگوئيد، منتشر كنيد و در مقابل آنهائى كه بعكس جلوه مىدهند اين نهضت اسلامى ايران را، شما در مقابل آنها بايستيد و حق خودتان را به آنطورى كه هست ترويج كنيد تا انشاء الله حق در همه بلاد اسلام پياده بشود و باطل خود به خود از همه ممالك اسلام، بلكه انشاء الله از همه ممالك دنيا از بين برود و ذاهق بشود.
لكن شرط عمده، پايدارى درباره حق است. بايد پايدار باشيم در حق خودمان، اينطور نباشد كه باطل در باطل خودش مجتمع باشد و ما در حق خودمان متفرق. ما كه مدعى اين هستيم كه اهل حق هستيم، مسلمانها كه اهل حق هستند، قرآن كتاب آنهاست، كعبه قبله آنهاست، كسانى كه به اسلام ايمان آوردهاند و به حق ايمان آوردهاند، بايد در اين حق خودشان مجتمع باشند و نگذارند اين باطلها كه در باطل خودشان مىخواهند مجتمع بشوند، آنها پيروز بشوند. ما تكليف همهمان اين است كه در حق خودمان با هم تفاهم داشته باشيم، چه اهالى يك كشور و چه اهالى همه كشورهاى اسلامى. و من اميد آن را دارم كه ملتها به سرعت رو به حق بروند و به سرعت روبه اجتماع و اتحاد بروند تا باطلها را با سرعت عقب بنشانند. خداوند شما و ما را در راه حق مصمم كند و همه مسلمين و همه مستضعفين جهان پيروز باشند.
والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 49
تاريخ: 6/6/59
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى خانواده امام موسى صدر رهبر شيعيان لبنان
خدمت كردن و زجر كشيدن در راه هدف، شيوه اولياء خداست
بسم الله الرحمن الرحيم
آن چيزى كه همه مطالب را آسان مىكند اين است كه ما و ملت ما و آقاى صدر سلمه الله تعالى به دنبال مكتب، يك گرفتارى پيدا كرديم بوده است وقتى كه مسأله، مسأله وظيفه است، وظيفه ما اين است كه براى اسلام خدمت بكنيم و در اين وظيفه اگر هر مقدارى كه موفق به اجراى آن امورى كه در نظر داريم بشويم، اين يك خيرى است فوق اصل خير و اگر موفق نشويم، اصل خيرش كه عبارت از اين است كه ما در راه خدمت به اسلام و مكتب هستيم، آن جائى نمىرود. آقاى صدر را كه من سالهاى طولانى ديدهام بلكه بايد بگويم من بزرگ كردهام ايشان را، من فضائلشان را مىدانم و خدمتهاى هم كه بعد از آنكه به لبنان رفتهاند كردهاند، آن را هم مىدانم و آنچه كه لبنان احتياج به ايشان دارد، باز آن را هم مىدانم و من اميدوارم كه انشاء الله ايشان برگردند به محل خودشان و مسلمين آنجا از ايشان استفاده كنند. همين حالا هم كه ايشان مىگوئيد كه شواهد داريم كه در ليبى هستند، همين امر، در راه خدمت به مكتب و خدمت به اسلام است، اين هم براى ايشان عبادت نوشته مى شود و براى ماها هم اين امورى كه واقع مىشود، بايد سهل باشد از باب اينكه در راه اسلام است و ما مطلعيم كه اولياء اسلام كه در رأس آنها رسول خداست، آنقدر زحمت كشيدند، تمام مدت عمرش را پيغمبر در زحمت و تعب بوده است و بعد از او هم ائمه ما همين طور بودهاند كه يك روز خوش به اصطلاح ماديين نداشتند، گرچه همه خوش بودند به يك راه به اصطلاح عرفا و اسلام شناسها. در هر صورت، اين يك شيوهاى بوده است كه از اول اولياء اسلام داشتند و در راه هدف خودشان حبس رفتهاند و كشته شدند و زجر كشيدند و آقاى صدر حالا دو سال است كه در حبس هستند، لكن جد ايشان هفت سال مىگويند، مسلم بوده، احتمال چهارده سال هم هست. اين يك راهى بوده است كه همه اولياء خدا نه فقط آنهائى كه در زمان اسلام بودند، قبل از اسلام هم انبيا و اوليائى كه بودند راهشان همين بوده اينطور نبوده است كه آنها در رفاه مادى باشندو در - عرض كنم - كارهاى چه. وقتى كه تاريخ انبيا را ملاحظه كنيد مىبينيد كه سرتاسر تاريخ انبيا مجاهده و زحمت و تعب بوده است لكن آنها خوش بودند به اينكه در خدمت آن هدفى كه دارند بودند و اين مايه هم افتخار شما هست و خانواده آقاى صدر كه يك فرد لايقى كه خدمت مىكرد، در راه خدمت گرفتاريى پيدا كرده است و من اميدوارم كه اين گرفتارى عملش زود
صحيفه نور ج 13 صفحه 50
سر بيايد و من دعاى به ايشان مىكنم و خواهم كرد و اميدوارم كه زودتر انشاء الله ايشان خلاص بشوند. و برگردند.
و قضيه لبنان و ايران و اينها شما مىدانيد كه اينها قضاياى مختلفى نيستند، مسلمانها هر جا هستند، بايد با هم باشند و آن چيزى كه رنج است براى يك طايفهاى، براى طايفه ديگر هم همان مسأله رنج باشد، مسائلشان جدا نبايد باشد. اينكه ما ايرانى هستيم و آنها لبنانى هستند يا جاى ديگرى هستند. در اسلام مطرح نيست. اسلام همه افرادى كه ايمان به خدا آوردهاند همه آنها را برادر مىداند و حساب جداگانه ندارد كه حسابى براى عرب باز كرده باشد، يك حسابى براى عجم باز كرده باشد، يك حسابى براى ايران باز كرده باشد و يك حسابى براى كجا. اين حسابهائى كه پيش مردم مادى كه مطرح است كه ما ايرانى هستيم و براى ايران بايد چه بكنيم يا اينكه بگويد ما عراقى هستيم و براى چه. اين حسابها در اسلام نيست. اسلام مىخواهد كه همه دنيا يك عائله باشد و يك حكومت در همه دنيا آن هم حكومت عدل برقرار باشد و همه افراد، افراد همان عائله باشند و لهذا ما مكرر اين معنا را گفتهايم كه اين قضيهاى كه شايد صحبتش در همه جا هست كه ملت ايران مثلاً جدا، ملت عراق جدا، هر كدام يك عصبيتى براى او داشته باشند و حتى به اسلام كار نداشته باشند و به ملت و مليت كار داشته باشند، اين يك امر بى اساس است در اسلام بلكه مضاد با اسلام است.
اسلام در عين حالى كه وطن را، آنجايى كه زادگاه است احترام مىگذارد، لكن مقابل اسلام قرار نمىدهد. اساس، اسلام است، اينها ديگر بقيهاش فرع هستند و اساس آنهائى كه مكتبى هستند خدمت به اسلام است؛ اين خدمت اگر در لبنان باشد خدمت است، اگر در ايران باشد خدمت است، اگر در هر جا، اگر در حبس هم باشد خدمت است، اگر بيرون هم باشد خدمت است. ايشان الان هم در خدمت است، براى اينكه وقتى در راه اسلام يك كسى اين مصائب راديد (كه نبايد اسمش را مصائب گذاشت) وقتى در راه اسلام باشد همه چيز آسان مىشود، هين مىشود. شما مىبينيد كه حتى اين جوانهايى كه الان در اينجا و در لبنان و اينها مشغول خدمت هستند چه روحيههايى دارند. همين ديروز يك جوانى آمده بود اينجا مىخواست يك زنى را عقد كند. بعد از اينكه صحبت از مهر شد، آن زن گفت كه مهر من را اين قرار بدهد كه به مكه من را ببرد. اين جوان مىگفت كه من زنده نيستم تا تو را به مكه ببرم من شهيد مىشوم. بالاخره با مدتى صحبت ما راضيش كرديم به اينكه نه، انشاء الله شما هستيد و خدمت مىكنيد. اين يك روحيه خيلى خوبى است كه در جوانها پيدا شده است و اميدوارم كه در همه ما اين روحيهها پيدا بشود و آن روحيه مكتبى توجه به مكتب، نه توجه به امور ديگر. من از خداى تبارك و تعالى مسئلت ميكنم كه ما را و شما را دلخوش كند به اينكه ايشان برگردند پيش ما و به خدمت خودشان ادامه بدهند. انشاء الله خداوند به همه عائله ايشان در اين فراق صبر بدهد و چشم همه را به وجود ايشان انشاء الله روشن كند تا ايشان برگردند و به خدمت به مكتب موفق بشوند و شيعههاى لبنان هم از وجود ايشان استفاده بكنند بلكه همه مسلمانها، انشاء الله.
والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 51
تاريخ: 6/6/59
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اقشار مختلف مردم شهر قم
قم مركز علم، تقوا، شهادت و شهامت است
بسم الله الرحمن الرحيم
قم حرم اهل بيت است، قم مركز علم است، قم مركز تقواست، قم مركز شهادت و شهامت است. قم علم به همه جهان صادر شده است و مىشود و از قم شهادت به همه جا صادر مىشود. قم شهرى است كه آن ايمان و علم و تقوا پرورش يافته. از آنوقتى كه قم بوده است، قم از زمان ائمه اطهار مورد توجه اسلام بوده است و از قم تقوا، شجاعت، شهامت و همه فضائل به همه جا صادر مىشود و صادر خواهد شد. علمائى كه در قم من ادراك كردهام كسانى بودند كه در دنيا نمونه بودند، در علم و تقوا و من اميدوارم كه ادامه پيدا كند اين علم و تقوا در شهر شما تا زمان ظهور امام زمان سلام الله عليه. من هر جا باشم قمى هستم و به قم افتخار مىكنم. دل من پيش قم است و قمى و دل من پيش همه اهل تقواست و همه كسانى كه به اسلام خدمت مىكنند. من گر چه از قم مع الاسف تا يك مقدارى دور هستم لكن به حسب قلب نزديكم. از شما جوانهاى عزيز تشكر مىكنم كه آمدهايد و در اين جاى تنگ و تاريك و پر زحمت نشستهايد و من هم بيش از اين نمىتوانم تصديع بدهم و از شما ملتمس دعا هستم چنانچه خودم دعاگوى همه هستم و سلامت و سعادت همه مسلمين جهان را و شما برادران عزيز را از خداى تبارك و تعالى خواستارم. سلام من را به اهل قم برسانيد و از همه شما اميدوارم كه اين نهضت را به آخر برسانيد و انشاء الله اسلام را به همه معنا در همه جا پياده كنيد.
والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 52
تاريخ: 8/6/59
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از دانشجويان پاكستانى و معلمين شركت كننده در سمينار تزكيه و بازآموزى انقلاب فرهنگى
تمام انبيا معلم هستند و تمام بشر دانشجو
بسم الله الرحمن الرحيم
با اينكه بنا نبود كه آقايان ديگر تشريف بياورند و زحمت بكشند و آنطورى كه اطبا هم احتياط مىكنند خيلى اجازه ندادهاند كه من صحبت كنم، لكن امروز از پاكستان دانشجويان محترم و بعضى آقايان ديگر و از ايران معلمها تشريف آوردهاند. پس اين محفل، محفل معلم و دانشجوست. دو گروهى كه اگر اصلاح بشوند يك مملكت را اصلاح مىكنند و اگر خداى نخواسته در غير اين معنا باشند، كشورها به تباهى كشيده مىشوند. مقام معلم و مقام دانشجو كه بايد مغز متفكر يك ملت را تشكيل بدهد، از امورى است كه بايد به آن توجه زياد بشود و وظيفه معلم و دانشجو مشخص باشد تا انشاء الله بر آن طريقى كه اسلام مىخواهد و مقام انسانيت اقتضا مىكند، از همان طريق راه بروند و طى مقامات را بكنند و به آنجائى برسند كه انسان شوند.
تمام زحمتى كه انبيا كشيده و تمام رنجهائى كه اولياء خدا از بد و خلقت تاكنون كشيدهاند و بعدها هم تا آخر خواهند كشيد مقدمه اين بوده است كه اين موجودى كه در خارج مىگويند انسان، انسان بشود. تمام كتب آسمانى كه بر انبيا نازل شده است براى اين بوده است كه اين موجودى كه اگر سر خود باشد، خطرناكترين موجودات عالم است، تحت تربيت و تعليم الهى واقع بشود و بهترين موجودات و افضل تمام خلائق بشود. نهضتهاى اسلامى، نهضتهاى توحيدى، تمام براى همين معنى بوده است. در اسلام همه امور مقدمه انسان سازى است. اگر رها كنند اين موجود دو پا را، تمام عالم را به تباهى مىكشد. براى جلوگيرى از اين فسادهاى بزرگ و اين جنگهاى ويران كن و اين كارهاى بسيار ناروا كه در كشور هست انبيا آمدهاند تا بشر را هدايت كنند به راهى كه همه در آن راه سير كنند و همه انسان صحيح و كامل بشوند. اگر اين موجود دو پا تربيت شد تمام حوائج دنيا و آخرت بشر تحقق پيدا مىكند و اگر اين موجود دو پا سر خود شد يا به خلاف مسير طبيعى خودش حركت كرد تمام عالم به تباهى كشيده مىشود
از اين جهت تمام انبيا معلمها هستند و تمام بشر دانشجو انبيا مكتبى دارند كه در آن مكتب مىخواهند اين موجود دوپائى كه بدترين موجودات است و اگر رها بشود خطرناكترين موجودات عالم است، اين را به راه مستقيم، به صراط مستقيم هدايت كنند و اجراى اين امر را هم خودشان متكفلند.
صحيفه نور ج 13 صفحه 53
از اين جهت معلم و دانشجو محصور به معلمهاى دانشگاهها يا دبيرستانها يا ساير جاها نيست و دانشجو هم محصور نيست به همانهائى كه دانشگاه مىروند. عالم يك دانشگاهى است و انبيا و اوليا و تربيت شدههاى آنها معلم هستند و ساير بشر دانشجو و بايد دانشجو باشند. عالم بايد، تمام دنيا بايد دو طبقه داشته باشد: يك طبقه معلم و استاد و يك طبقه دانشجو و متعلم وظيفه معلم هدايت جامعه است به سوى الله و وظيفه دانشجو تعلم.
راه خدا تمام ابعاد انسانى را الهى مىكند، و راه كفر به فساد رهنمون مىشود
همين معناست كه يك جامعهاى پيدا بشود كه همه متوجه به خداى تبارك و تعالى باشند و همه در راه او. اگر همه در راه او شد اقتصاد هم الهى مىشود، فرهنگ هم الهى مىشود، ارتش هم الهى مىشود، ژاندارمرى هم الهى مىشود، دانشجو و معلم هم الهى مىشوند. خداست و طاغوت، همين دو، غير از اين نيست. يا راه خداست و يا راه طاغوت. راه خدا راهى است كه انسان را در تمام ابعادى كه دارد، در بعد عقلائى، در بعد متوسط كه بعد خيالى است و در بعد تنزل كه بعد عمل است، اين ابعاد را هدايت بكنند به آن راهى كه بايد باشد. اگر اينها از همان راه مستقيم رفتند، اينها الهى هستند. راه، راه خداست و هر كس از اين راه برود الهى است، تا آنوقتى كه همه چيز انسان، همه اعمال انسان، همه حركات انسان، همه تخيلات انسان، همه تعقلات انسان، الهى بشود. يا اين راه است يا راه چپ و راست كه برخلاف راه مستقيم است كه هريك از اينها انحراف است و به سوى طاغوت است. الله ولى الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الى النور ظلمات تمام عالم كه توجه به خدا ندارد و نور، نور مطلق حق تعالى كه بايد همه عالم متوجه به او باشد. والذين كفروا اولياء هم الطاغوت همين دو راه است يا ايمان است و اسلام است و توجه به مكتب الهى اين امر خداست و خدا مومنين را اگر در اين راه افتاده هدايت مىكند و تمام ابعاد انسانى را الهى مىكند و يا كفر است و برخلاف توحيد است، چه در طرف راست و چه در طرف چپ، طاغوت است و منتهى اليه آن جهنم. و در دنيا هم همه فسادها و همه جنگهائى كه در عالم تحقق پيدا مىكند به دست ابرقدرتها، همه جنگ شيطانى و طاغوتى است. در جنگها هم جنگ طاغوتى هست و جنگ توحيدى. جنگهائى كه پيغمبرها مىكردند، اوليا مىكردند، مومنين مىكردند براى اين بود كه اشخاص سركش را از آن سركشىها برگردانند و تعديل كنند. اين جنگ، جنگ الهى است و آن جنگهائى كه براى احراز مقام است، براى به دست آوردن قدرت است، براى تحميل بر جامعههاست، براى جنايتكارى اين ابرقدرتهاست يا هر قدرتى، اين جنگها جنگهاى ابليسى است و جنگهاى طاغوت است. عالم از اين دو حال خارج نيست و هر حركتى كه از انسان صادر بشود، چه حركتهاى قلبى و چه حركتهاى روحى و چه حركتهاى جوارحى از اين دو حد خارج نيست، يا به طرف صراط مستقيم و الله است و يا طاغوتى است، منحرف يا به طرف چپ يا به طرف راست. هدانا الصراط المستقيم صراط مستقيم يك سرش اينجاست و يك سرش به آن طرف عالم، به مبدا نور. صراط الذين انعمت عليهم به آمدن تعليمات انبيا، انعام كرده
صحيفه نور ج 13 صفحه 54
خدا بر ما كه ما را هدايت كند به اين راهى كه راه الله است و موجب اين مىشود كه تمام عالم به سعادت برسند و با آرامش و با تربيت صحيح در اين عالم زندگى كنند و تمام جهاتى كه در اين عالم هست بر گردانند به همان جهت توحيدى الهى و ساير حركتها چه حركتهاى قلبى باشد و چه حركتهاى خيالى باشد و چه حركتهاى جوارحى باشد، بر خلاف اين مسير كه باشد همه طاغوتى است. همين دو راه بيشتر نيست، يا طاغوت و يا الله و شما معلمين و شما دانشجويان از همين راهى كه انبيا تعيين كردهاند راه را طى كنيد. همين راه خداست، همين راهى كه انبيا و اولياء خدا پيش پاى بشر گذاشته است اين راه خداست و ما همه بايد از همين راه حركت كنيم. كسانى كه دعوت بر غير اين راه بكنند، طاغوتند و كسانى كه مردم را بر خلاف مسير طبيعى خودشان و مسيرى كه فطرت آنها متوجه به اوست راهنمائى كنند، ضلالت است و من اميدوارم كه معلمين هم در هر جا هستند، خواهران و برادران معلم، خواهران و برادران دانشجو، خواهران و برادران عالم، خودشان را دانشجو بدانند و معلم. معلم آنها را به راه راست هدايت انبيا دعوت كند و آنها هم به راه راست هدايت انبيا سفر كنند.
والسلام علكيم و رحمه الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 55
تاريخ:10/6/59
نامه بنى صدر به محضر امام خمينى
بنى صدر طى ارسال نامهاى به محضر امام امت، گزارشى از ديدار خود با شهيد رجائى را در مورد تعيين وزراء كابينه ارائه مىدهد در اين گزارش بنى صدر در باره لايتغير بودن شهيد رجائى و هيات وزيران در برابر سياستهاى خود حرف مىزند و در پايان از امام نظر خواهى مىكند تا طبقه نظر ايشان رفتار نمايد.
پاسخ امام خمينى
تاريخ: 11/6/59
بسمه تعالى
اينجانب دخالتى در امور نمىكنم، موازين همان بود كه كرارا گفتهام و سفارش من آن است كه آقايان تفاهم كنند و اشخاص مؤمن به انقلاب و مدير و مدبر و فعال انتخاب نمايند.
والسلام عليكم
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 56
تاريخ: 11/6/59
بيانات امام خمينى در جمع پرسنل ژاندارمرى جمهورى اسلامى
رضاخان، مهره دست نشانده اجانب و براى سركوبى عشاير و روحانيت
بسم الله الرحمن الرحيم
رضاخان هجوم كرد به تهران و با دستيارى انگلستان حكومت ايران را به دست گرفت و بعد از چندى احمد شاه را از صحنه بيرون كرد و خودش به جاى احمد شاه نشست و به تدريج ماموريت خودش را شروع كرد به انجام دادن. ماموريتهاى زيادى داشت. قدرتهاى بزرگ هر چه را كه بر خلاف ميل خودشان و برخلاف منافع خودشان مىديدند بايد به دست اين آدم نابود بشوند يا سركوب. اول شروع كرد به سالوسى كردن و ريا كارى و در همين تهران آنطورى كه آنوقت مىگفتند در همه تكيههائى كه در ماه محرم براى عزا بر پا بود مىگفتند با پاى برهنه شمع هم دستش مىگيرد و مىرود. اين يك چهره بود كه از رضاخان در ايران نمايش پيدا كرد و بعد به اسم اينكه امنيت را مىخواهد به ايران برگرداند شروع كرد به مبارزه با عشاير ايران و عشاير كه يكى از پايگاههاى مهم ايران بودند، گر چه نواقصى داشتند، ولى خدمتهائى هم مىكردند، عشاير را يكى پس از ديگرى سركوب كرد و از محال خودشان بعضى از آنها را كوچ داد به جاهاى ديگر و آنها را تقريبا از بين برد و بعد ماموريتهائى (در خلال همه اينها همه را گاهى با هم مىشد) شروع كرد مخالفت با روحانيون به اسم اينكه مىخواهم تصفيه بكنم و اين سنگر بزرگ اسلامى را كه يك خدمتگزارانى به ايران بودند و به اسلام بودند، بدون اينكه بر بودجه دولت يك شاهى تحميل بشوند لكن خدمتهاشان، يكى از بزرگترين خدمتهاى آنها اين بود كه تربيت مىكردند مردم را و شما اگر چنانچه در پروندههائى كه در دادگسترى و غير دادگسترى هست و بوده، مىبينيد كه از آنهائى كه تحت تربيت روحانيون بودند پرونده جنايتى نمىبينيد. براى آرامش كشور اينها يك عامل موثر بودند و براى هدايت مردم به راه صحيح و اخلاق و اعمال صحيح يك راهنماهاى مهمى بودند، من آنچه كه در بسيارى از صحبتهايم از روحانيون بحث مىكنم نه اين است كه من هر كه معمم است از او پشتيبانى مىكنم اى بسا خرقه كه مستوجب آتش باشد لكن وقتى كه ما در سابق ديديم كه جزء برنامه انگليسها كه رضاخان را آورده بودند (شايد در رأس برنامه هم بود) اين بود كه بايد اين طايفه از بين بروند. با تمام قوا، از تبليغات مجلات و روز نامهها و گويندگان و اينها گرفته تا هر جا كه روشنفكرى و روشن، - عرض بكنم كه - روشن نمافكرى بودند، بر ضد روحانيت بسيج شدند. كم كم آن صورت
صحيفه نور ج 13 صفحه 57
دومش را نشان داد، آن وجهه دومش را كم كم نشان داد. در زمان اين شخص نالايق كه مملكت ما را به تباهى كشاند به پيغمبر اكرم در روزنامه سب كردند، در روزنامه به پيغمبر سب كردند و به مرئى و منظر اين دولت بود و آن دولتمردان. مجلس درست كردند و در آنجا از پيروزى اسلام به كفر انتقاد كردند و اين روشنفكرها دستمالها را در آوردند و گريه كردند كه اسلام بر شاه ايران، شاه آنوقت ايران غلبه كرده است. شعر، ايشان شعر گفتند، نويسندگانشان نوشتند، گويندگانشان گفتند. ما از اينكه انگلستان اينقدر اصرار داشت بر اينكه اين طايفه را از بين ببرد مىفهميم كه از اين طايفه اينها رنج مىبردند و بايد اينها سركوب بشوند.
ادارات كه به فرم ادارات زمان طاغوت است بايد متحول بشود
ومع الاسف در آنوقت يك ارتشى درست كردند و يك ژاندارمرى درست كردند و يك شهربانى درست كردند كه تلخى اعمال آنها در ذائقه ملت ما بود و براى شما كه الان خدمتگزار هستيد زحمت ايجاد كرده شما برادرهاى عزيز كه الان خدمت مىكنيد به اين كشور مواجه هستيد با يك اسمى كه در زمان رضاخان و در زمان بعد از او خصوصا در زمان رضاخان مردم ذائقه تلخى از همه اين قواى مسلحه داشتند و دارند و اين اشكالى است كه براى شما پيش آوردهاند كه تا آمديد شماها اين ذائقه تلخ را شيرين كنيد خيلى زحمت دارد، خيلى بايد جانفشانى كنيد، خيلى بايد با مردم رفتار خوب بكنيد. پادگانهاى شما بايد پايگاه اسلامى باشد و مستضعفين را همراهى كند و مستكبران را اعتنا نكند. مدتى شما زحمت بكشيد تا آن ذائقه تلخى كه در ملت از اين جمعيت شما كه آنوقت نبوديد، گمان ندارم يكى از شما هم آنوقت بوديد لكن اين اسم به طورى شد در آنوقت كه وقتى گفته مىشد، تلخ بود در ذائقه مردم. آنوقت خود همين مرد، خود همين رضاخان در يك روزى كه وارد شده بود در يك پادگان ژاندارمرى دستهايش را در جيبش گذاشته بود و معرفى كرده بود اينها را به اينكه اينها دزدند. در عين حال كه سركرده همه دزدها خودش بود منتها دزدها يواشكى يك كتى، يك شلوارى، يك كاسه مسى از مردم مىبردند و اين علنى مازندران را با آن طول و عرض از همه اشخاصى كه داراى يك ملكى بودند گرفت و به اسم خودش ثبت كرد.
اينطور معرفى مىكرد از يك جمعيتى، كه اينها اينطور هستند، يا مىخواست تعليمشان بدهد كه تكليف اين هست. در هر صورت شما آقايان كه از پرسنل ژاندارمرى هستيد و اينجا آمدهايد مدتها بايد زحمت بكشيد تا اينكه اثبات بكنيد كه ژاندارمرى اينجور نبود. ژاندارمرى وقتى كه در خدمت طاغوت بود و مىديد خود آن آدمى كه در رأس واقع شده سر كرده دزدهاست، قهرا اين اشخاص هم تبعيت مىكردند و به خيال خودشان الناس على دين ملوكهم بودند. نه شما تنها، اين شهربانى و پاسبانها كه با مردم تمامىشان در شهرها زياد بود؛ اينها طورى معرفى شده بودند پيش مردم كه اگر اسم اينها را مىبردند يا شخص آنها را مىديدند چندش به آنها رخ مىداد. اينطور با آنها مخالف بودند. شهربانى هم بايد مدتها زحمت بكشد تا اينكه اين مطلبى كه در ذهن مردم منعكس بود بيرون كند و
صحيفه نور ج 13 صفحه 58
ساير قواى انتظامى هم اينطور. اينها هم شرارتهائى كردند در اين مملكت و سركوبىهايى از خدمتگزاران اين مملكت كردند كه اسم آنها هم وقتى كه مىآمد مردم از آنها متنفر بودند. بنابراين شما آقايان كه حالا در خدمت اسلام هستيد، چه شما و چه قواى مسلح ديگر مثل ارتش و مثل شهربانى، مدت زحمت بكشيد و خوشرفتارى بكنيد و خدمت صادقانه بكنيد تا اينكه از دل مردم اين مطلب بيرون برود. با اينكه ما مىدانيم كه شما هيچ كدام آنجا نبوديد آنوقت، هيچ يك از شما نبوديد. من يادم است، از اولى كه رضاخان آمد به ايران، آمد به تهران تا حالا من شاهد همه قضايا بودم. اين بنا داشت به اينكه اين مملكت را با هر طورى كه مىتواند طورى بار بياورد و بعد هم پسر خلفش آن هم طورى بار بياورد اين مملكت را كه همه چيزهائى كه اينها از ما مىبرند، هر چه كه از ذخائى ما آنوقت انگلستان و حالا هم، بعدا هم آمريكا ببرند هيچ كس نباشد كه كلمهاى در مقابل آنها بگويد و اگر مىگفت سركوبى مىكردند و اگر مخالفت مىشد مىكوبيدند اينها را. مخالفت از طرف روحانيون چند مرتبه شد لكن هم با حيله و هم با قدرت آنها را كوبيدند. بعد هم كه شما ملاحظه كرديد كه دانشگاه ما را به چه صورت در آوردند، دبيرستانهاى ما را به چه صورت در آوردند و از همان دبستان شروع كردند آدم غربى درست كردند، آدم معتقد به غرب و مخالف با اسلام درست كردند. از همان بچه كوچولو شروع شد و همين طور تا اينكه يك قشر زيادى مخالف با همه چيز، با همه ماثر اسلام، با همه ماثر كشور، اينها تربيت مىكردند. يك همچو مملكتى را اينها درست كردند با امر انگلستان در زمان رضاخان و با فرمان آمريكا در زمان محمد رضا كه حالا كه اينها رفتند شما مىبينيد كه همه چيز بايد متحول بشود. البته متحول هم خيلى شد. حالا در هر جا كه شما برويد محتاج به اين است كه از سر درست بشود. ادارات يك اداراتى است كه به فرم همان ادارات زمان طاغوت است و بايد تصفيه بشوند و متحول بشوند به يك اداره كه به درد مردم بخورد.
قواى مسلحه بايد خدمتگزار مردم و سركوب كننده توطئهگران باشد قواى انتظاميه، قواى مسلحه بايد خودشان را در خدمت مردم قرار قواى انتظاميه، قواى مسلحه بايد خودشان را در خدمت مردم قرار بدهند، آنطورى كه عناوين خودشان اقتضا مىكند. ژاندارمرى، پاسبان و امثال ذلك، ارتش، اينها بايد اين مملكت را حفظ بكنند، اينها براى حفاظت ملت و مملكت آمدهاند و براى پاسبانى از مملكت خودشان متشكل شدهاند. بايد اينها توجه به اين معنى داشته باشند كه همه اين قواى مسلحه بايد در خدمت مردم باشند. اينها از بودجهاى كه اينها را اداره مىكند از جيب مردم است نبايد از جيب مردم بدهند بودجهاش اداره بشود و به سر مردم هم تحميل بكنند و - عرض كنم كه - اذيت و آزار بكنند، چنانچه در عصر اين دو غير انسان بود. شما بايد توجه به اين معنا داشته باشيد كه بايد خدمت به اين كشور بكنيد و خدمت به اين ملت بكنيد و اگر چنانچه خداى نخواسته در يك پادگانى يك نفر آدمى پيدا شد كه خلاف رويه اسلامى و انسانى كرد، بايد رؤسا توجه كنند، جلويشان را بگيرند. مبادا يك وقتى باز همان مسائل سابق در
صحيفه نور ج 13 صفحه 59
پادگانهاى ژاندارمرى يا در مراكزى كه ساير قواى مسلحه هستند، يك همچو مسائلى كه در سابق بود باز تكرار بشود. بايد با كمال دقت كسانى كه در رأس هستند اشخاص ناظر بفرستند همه جا را تحت نظر بگيرند، براى اينكه اگر خداى نخواسته از چهار نفر يك امر خلاف قاعدهاى، يك امرى كه در زمان سابق اتفاق مىافتاد، بست و بند با خانها و كوبيدن مردم اتفاق مىافتاد، اگر حالا در چهار جا اتفاق بيفتد همهتان بدنام مىشويد. براى اينكه مردم ذائقهشان تلخ است و اگر ببينند كه در چهار جا يك فسادى ايجاد شده است و يكى از كارهاى سابق انجام گرفته است، همه شما را مردم محكوم مىكنند. بنابراين همه شما موظفيد كه از آن چيزهائى كه برخلاف واقع است هم خودتان را حفظ كنيد و هم ديگران را، اگر كارى كردند به سران ژاندارمرى اطلاع بدهيد كه آنها جلوگيرى بكنند، تا اين ذائقه تغيير بكند. البته بسيار تغيير كرده است، يعنى بسيار جلو رفته است اين تغيير و لهذا شما الان وقتى كه در جمعيتها مىرويد مردم براى شما شعار مىدهند. كى يك همچو مسائلى در سابق بود؟ مردم پشت به آنها مىكردند. اگر بازور هم مىآوردندشان يك جائى كه يك فرض كنيد كه اشخاصى بودند، آنها بازور بودند، جمع همراه نبودند. در هر صورت الان ما و شما و همه ملت خدمتگزار به اسلام و خدمتگزار به كشور هستيم و بايد همه مجتمعا با دست واحد، همه يكدست خدمت به اين كشور بكنيم تا اينكه انشاء الله اين كشور به قدرت كامله الهى به پيش برود و شما سرافراز باشيد و كشور ما سرافراز باشد.
با نبودن نظم و انسجام در قواى مسلحه، مملكت حفظ نمىشود
و نكتهاى كه مىخواهم عرض بكنم و اين اختصاص به شما ندارد اين يك امر عامى است نسبت به همه قواى مسلحه اينكه اينطور تو هم نشود كه حالا ما آزاد هستيم و ما آزاد شديم و آن زد و خوردهائى كه پيشتر بود نيست و آن كتكها و حبسها نيست و آن اعدامها نيست، حالا بايد انضباط هم نداشته باشيم. اگر چنانچه يك قواى مسلحهاى بى انضباط باشد يعنى اگر چنانچه فرمانده حكم كرد، اجرا نكند، اگر چنانچه آن طبقه بالائى كه صاحب منصبند يك امرى را گفتند، اينها اجرا نكنند، اگر اينطور باشد انسجام از بين مىرود. آنوقت خداى نخواسته اگر يك امرى پيش بيايد نمىتوانيد شما مقابله كنيد. شما قواى مسلحه، از ژاندارمرى گرفته تا ارتش تا شهربانى تا پاسدارها، همه اگر چنانچه منظم نباشيد و سلسله مراتب ملاحظه نشود اين اسباب اين مىشود كه افرادى باشند يك يك. ژاندارمرى وقتى مىتواند خدمت بكند، ارتش وقتى مىتواند خدمت بكند كه اجتماع توى كار باشد يك يك افراد كه كار ازشان نمىآيد، اين يك يكها وقتى متصل به هم شدند و يك نظمى داشت مىتوانند كار انجام بدهند، اما اگر يك يك، يكى هائى باشند كه با هم منسجم نيستند يا نظم ندارند، اينها علاوه بر اينكه كارى ازشان نمىآيد اخلال هم مىكنند.
بايد توجه داشته باشيد كه امروز شما خدمتگزار اسلام هستيد و بايد براى خدا كار بكنيد و امر خداست كه بايد اين مسائل را با دقت ملاحظه كنيد و نظم را حفظ كنيد وسلسله مراتب را حفظ بكنيد
صحيفه نور ج 13 صفحه 60
و اين يك مطلبى است كه مربوط به شما تنها نيست و مربوط به همه قواى مسلحه است، چنانچه توجه به اينكه مبادا يكى خلاف بكند آن هم اختصاص به شما ندارد همه قواى مسلحه بايد در اين معنا باشند. امر به معروف و نهى از منكر بر همه ملت واجب است. اگر يك خلاف يكى كرد بايد او را نهى بكنيد، بايد باز داريد او را از اين كار و اگر چنانچه يك آدمى در يك پادگانى يك عملى كرد كه بر خلاف وظيفه بود بايد اطلاع بدهيد تا اينكه اين را جلويش را بگيرند. و باز اين مطلب را بايد به ملت عرض بكنم كه سرباز بودن براى ملت امروز جزء وظايف است، نگذارد ملت كه اين پادگانها در ارتش تهى بشود. سرباز حالا سرباز وظيفه است، در زمان سابق سرباز اجبارى بود. به اجبار بردند، اسمش را وظيفه مىگذاشتند و اما الان اين اجبار در كار نيست، الان يك امر الهى است. دفاع از مملكت اسلامى، دفاع از نواميس مسلمين از واجبات شرعيه الهيهاى است كه بر همه ما واجب است و اين موقوف بر اين است كه نظامىها، هم منظم و منسجم باشند و هم مراتب را حفظ بكنند و هم اشخاصى كه مىتوانند در نظام وارد بشوند خودشان را معرفى كنند و اين پادگانها را پر كنند از جمعيتها، و از قرارى كه بعضى از رؤساى ارتش گفتهاند، گفتند كه الان پادگانهاى ما پر نيست براى اينكه نظام وظيفه را خيلى به آن عمل نمىكنند. لازم نيست كه نظام وظيفه را با الزام بيايند شما را ببرند. شما مىخواهيد يك مملكتى را حفظ بكنيد، ملت مىخواهد كه در مقابل اين قدرتهائى كه همه با هم منسجم شدند و اطراف كشور ما هستند، ملت مىخواهد كه جلوى اينها را بگيرد اين تا اينكه نظام، نظام صحيح نباشد و منسجم نباشد و پادگانها پر از جمعيت نباشد و مملكت يك نظام بزرگ نداشته باشد و انشاء الله يك نظام بيست ميليونى شما داشته باشيد تا بتوانيد از اين توطئهها كه الان براى مملكت ما در كار است جلوگيرى بكنيد. خداوند انشاء الله تعالى حامى شما باشد و حامى اين مملكت و انشاء الله شما پيروز باشيد و با پيروزى اسلام را به پيروزى برسانيد.
والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 61
تاريخ: 16/6/59
فرمان امام خمينى به كليه دادگاههاى ارتش جمهورى اسلامى
به تمام دادگاههاى ارتش اخطار مىشود
بسم الله الرحمن الرحيم
1- تعقيب افراد ارتش بايد با اطلاع فرمانده شخص متهم باشد و دادگاههاى ارتش خود مستقلا نبايد در بازداشت ارتشىها اقدام نمايند و چنانچه مورد اتهام، يكى از فرماندهان ارتش باشد بايد به وسيله فرمانده كل قوا احضار شود.
2- فرمانده شخص متهم مؤظف است در مهلتى كه دادگاههاى ارتش معين مىنمايند متهم را به دادگاه تسليم نمايد.
3- در صورتى كه شخص متهم در مدت مقرر در دادگاه حاضر نشد دادگاه خود مستقيما اقدام مىنمايد.
4- براى خدشه دار نشدن حيثيت افراد متهم، قبل از اثبات جرم اقدام دادگاه بايد به صورت غير علنى باشد و نشر و پخش آن از طرف دادگاه و غير و ممنوع اعلام مىگردد.
5- دادگاههاى غير ارتشى عموما و افراد غير مسوول به هيچ وجه حق دخالت در اين امور را ندارند و دخالت كنندگان تعقيب خواهند شد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 65
تاريخ: 17/6/59
پيام امام خمينى به مناسبت دومين سالگرد 17 شهريور
بسم الله الرحمن الرحيم
17 شهريور 57 از ايام الله است كه ملت شريف ايران ياد آن را زنده نگه مىدارد. ملت بزرگ ايران، روزهايى چون هفده شهريور در نهضت خود داشت و بحمدالله با تمام مشكلات و تقديم شهداى ارجمند به اسلام عزيز و كشور و با فداكارىهاى طاقت فرسا از ميدان جهاد سرافراز و پيروزمند بيرون آمد و آن كار، جهانيان را به خود جلب نمود. دشمنان ما گمان ميكردند با توطئههاى فرسايشى مىتوانند نهضت اسلامى و انقلاب شكوهمند اين ملت شهيد پرور را به سردى و سستى سوق دهند، غافل از آنكه قيامى كه براى خداست و نهضتى كه بر اساس معنويت و عقيده است، عقب نشينى نخواهد كرد. ملت ما اكنون به شهادت و فداكارى خوگرفته است و از هيچ دشمنى و هيچ قدرتى و هيچ توطئهاى هراس ندارد. هراس آن دارد كه شهادت، مكتب او نيست.
ملتى كه تازه عروس و تازه دامادش براى شهادت داوطلبند و خود را براى هر پيشامدى در راه خدا مهيا كردهاند از چه مىترسند؟ ملتى كه شهادت براى او سعادت است پيروز است. ملتى كه خود و همه چيز خود را براى اسلام مىخواهد، پيروزمند است. ما در كشته شدن و كشتن پيروزيم. دشمنان ملتهاى مستضعف و پيروان قدرتمندان ستمگر كه براى ايجاد تفرقه مسلمين، شياطين خود را فرا خواندهاند، وقتى به خطاى خود واقف مىشوند كه تودههاى ميليونى مسلمين بر اساس تعاليم عاليه اسلام آنان را مفتضحانه سركوب كنند و دست آنان را از توطئههاى خائنانه قطع نمايند. بگذار اين تفالههاى تاريخ به اسم اسلام بر ضد اسلام قيام كنند و به اسم قرآن كريم به قرآن خيانت نمايند و اين تازگى ندارد.
اسلام عزيز از اين قماش خيانتكاران بسيار ديده و همگان را به مستقر شياطين فرستاده است. ملت عزيز ما آن روز كه جز مشت خالى و خون پاك هيچ نداشت، بر قدرتهاى عظيم شيطانى با فرياد الله اكبر غلبه كرد و امروز بحمد الله تعالى جوانانى رزمنده خواهران و برادران دارد كه با تعليمات نظامى در سرتاسر كشور قدرت تفكر را از دشمنان ايران و اسلام سلب و با اعتماد به قدرت الهى و فداكارى در راه اسلام بر همه مشكلات و همه قدرتهاى شيطانى غلبه خواهد كرد. ملتى كه 15 خرداد روز خون و 17 شهريور روز نويد پيروزى خون، جمعه سياه روزى رژيم را با افتخار و پيروزى پشت سر گذاشته است، از اين محاصرات اقتصادى و نظامى باك ندارد. آنان باك دارند كه اقتصاد را
صحيفه نور ج 13 صفحه 66
زير بنا و شكم را قبله گاه و دنيا را مقصد و مقصود مىدانند.
هان اى ملت سلحشور! براى مقابله با قدرتهاى نظامى ابر قدرتان آماده باشيد! و اى قواى مسلح كه سربازان اسلام و پيشمرگان هدف و نگهبانان كشوريد مجهز باشيد هم به صلاح و هم به سلاح، و هراس و خوف به خود راه ندهيد كه خداوند تعالى پشتيبان و ملت بزرگ، هوادار شماست. شما نصرت كنيد از دين خدا و كشور توحيد تا خداوند قادر نصرت دهد شمارا. از خداوند متعال عظمت براى اسلام و ملت مجاهد و رحمت براى شهداى انقلاب و خصوص شهداى 17 شهريور و صبر و بركت براى بازماندگان شهداى انقلاب و خصوص شهداى 17 شهريور و خذلان و تباهى براى دشمنان اسلام و خصوص تفرقه اندازان بين صفوف مسلمين را خواستارم.
والسلام على عبادالله الصالحين و رحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
صحيفه نور ج 13 صفحه 67
بسم الله الرحمن الرحيم
يك سال از رحلت شخصيتى ارجمند و عزيزى ارزشمند گذشت. يك سال از فقدان مردى گذشت كه مىتوانست به انقلاب اسلامى و پيشرفت اهداف مقدس اسلام خدمتهاى ارزندهاى كند. او توانست با رفتار و گفتارش به اعصاب ناآرام كه موجب نگرانىها و تفرقها مىشود آرامش بخشد. مجاهد بزرگوار و عالم هشيارى كه از عنفوان جوانى تا آخرين لحظات زندگانى در خدمت به اسلام و كشورهاى اسلامى متحمل رنجها و حبسها و فشارها بود و هيچ از اين زحمت ارجمند و خدمت سودمند كنارهگيرى نكرد و به كوشش خود در راه هدف و انقلاب ادامه داد. مرحوم مجاهد متعهد و مبارز عظيم الشان طالقانى به جوار اجداد عاليقدرش شتافت و ما نيز انشاء الله تعالى همان راه را خواهيم رفت. ملت عزيز بايد دراين وقتى كه قدرتهاى جهانى در پيكار با اسلام و كشور ما بسيج شدهاند و مفتيان دربارى به كمك صهيونيسم جهانى و قدرتهاى شيطانى در تفرقه افكنى بين مسلمانان بپا خاستهاند، با اتكال به قدرت بى پايان حق تعالى و هوشيارى، و حدت خود را حفظ كنند و با شور انقلابى به پيش روند و ملت مستضعف و پيروان مكتب اسلام ازاين شياطين به صورت انسان، گول نخورند و خود و اسلام عزيز را با وحدت كلمه و قدرت الله اكبر، از دست قدرتهاى شيطانى نجات دهند و از اين جنود ابليس نهراسند كه خداوند تعالى با ماست ما دامى كه ما براى رضاى او نهضت را به پيش بريم. از خداوند تعالى رحمت براى مجاهد محترم و صبر براى خاندان محترم ايشان خواستار است و اميد است ملت عظيم ايران قدردانى از خدمتگزاران به اسلام و ملت، و سالروز معظم له را احترام نمايد. والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 68
تاريخ 19/6/59
بيانات امام خمينى در جمع شركت كنندگان ايرانى در كنفرانس نيمه دهه زن در كپنهاك
سازمان ملل در خدمت ابر قدرتها و براى بازى دادن ساير كشورهاست
بسم الله الرحمن الرحيم
اساسا هر تشكيلاتى كه اين ابر قدرتهاى بزرگ در آن دست دارند، اين تشكيلات، تشكيلاتى است كه بايد به نفع آنها تمام شود. همين سازمان ملل، همين جلساتى كه در خارج هست، شوراى امنيت، همه اينها در خدمت ابر قدرتها هستند و براى بازى دادن ساير كشورهاست و لهذا براى خودشان و تو قرار مىدهند و هر مطلبى مخالف با راى خودشان است كنار مىگذارند و اصلا خود آنها هم اساساً در خدمت ابر قدرتها هستند. سازمانهائى هم كه به هر اسمى اينها درست مىكنند، مىخواهند بكشند همه رابه طرف منافع خودشان. و ما به ابر قدرتها آنقدر سوء ظن داريم كه اگر يك مطلب راستى هم بگويند، ما اعتقادمان طورى مىشود كه براى اين مصلحتى گفتند كه مردم را اغفال كنند.
خانمها بايد روى آن عفت عمومى كارهاى اجتماعى و سياسى را انجام دهند
اين كارى كه شما كرديد بسيار ارزنده است و انشاء الله كه بسيار شما موفق باشيد. و مىدانيد كه همه، انقلاب ما را در خارج بر خلاف آنچه كه هست منعكس كردهاند. به تدريج بايد ما انقلاب خودمان را به خارج به نحوى كه هست صادر كنيم، به آن نحوى كه هست منعكس كنيم. قضيه تنها زنها نيستند كه در ايران الان وضعشان به طور آزادى بوده است و شدند زن، يك موجود متعهد، شايد بهتر از مردان تعهد داشته باشند، لكن در خارج اينها را منعكس كردهاند كه يك دسته مردم، چطور گفتهاند يك دسته، از زمان رضا شاه اين مسائل مطرح شد، قضيه كشف حجاب يك مطلبى نبود كه اينها مىخواستند زنها را، مثلاً"ده ميليون زن را بياورند در جامعه وارد كنند. اينها يك دستوراتى بود كه اينها مىگرفتند از خارج و براى اسارت ما اجرا مىكردند.
قضيهها شايد شما هيچ كدامتان يادتان نباشد اگر آن وقت چى كرديد، كوچك بوديد، اما من تلخى اين
كشف حجابى كه اينها كردند و اسمشان را بعداً آزاد زنان و آزاد مردان، پسر رضاخان گذاشت من تلخىاش باز در ذائقهام هست. شما نمىدانيد چه كردند با اين زنهاى محترمه و چه كردند با همه قشرها. الزام مىكردند هم تجار را، هم كسبه جزء را، هم روحانيت را، هر جا زورشان مىرسيد به اينكه
صحيفه نور ج 13 صفحه 69
مجلس بگيريد و زنهاتان را بياوريد در مجلس، بياوريد در مجلس عمومى، آنوقت اگر اينها تخلف مىكردند، كتك دنبالش بود، حرف دنبالش بود، همه چيزها و حرفها بود و اينها مىخواستند زن را وسيله قرار بدهند از براى اينكه سرگرمى حاصل شود براى جوانها و در كارهاى اساسى اصلاً وارد نشود. طريق مختلفى اينها داشتند براى اينكه اين جوانهاى ما را، اين دانشگاهىهاى ما را، همه اين قشرها را نگذارند به فكر خودشان بيفتند و به فكر مملكتشان بيفتند. از آن طرف همين مسأله كشف حجاب با آن فضاحتى كه اينها كردند و با آن رفتارى كه بازنهاى محترمه كردند و با آن رفتارى كه با روحانيون كردند در اين مسائل كه حتى به مرحوم آقاى كاشانى آمدند تكليف كردند كه شما بايد وارد بشويد در اين مجلس، فرمودند كه شما بايد مجلس بگيريد، ايشان گفته بودند... را كه فرمودند: گفته بودند آن مامورها، كه از بالاها گفتهاند. گفته بودند من هم همان را مىگويم حتى به اينها هم آمده بودند پيشنهاد كرده بودند. ديگر در شهرستان در دهات و همه جا حتى در قم، يك فضاحتى در قم در آوردند كه قابل ذكر نيست و اين هم براى اين بود كه اين جوانها را، جوان غافل، زن و مرد را وارد كنند در ميدان و سرگرمشان كنند به هم و از اساس مسائل اينها غافل باشند. همچو مراكز فحشائى كه اينها درست كردند كه از تهران تا آخر تجريش صدها مراكزى بود كه مال عشرتكده و امثال ذلك بود، همه اينها ديديد كه زنانه بود لهذا، جوانهاى ما، ملت ما اصلاً ديگر توجه به مسائل اساسى كه بايد بكنند نداشت. نه مردش، نه زنش، نه مردها آزاد بودند و نه زنها آزاد بودند، اسمش را گذاشته بودند آزاد مردان و آزاد زنان. اين اساسى بود كه از اول رضاخان كه انگليسها خدا لعنتشان كند، اول انگليسها او را آوردند به ايران و او را وادار كردند به اين مسائل و بعدش هم دنبالش شعراشان و نمىدانم نويسندگانشان و رسانههاى گروهىشان را، همه اينها در خدمت اين بود كه اين ملت را نهى كنند از آن چيزى كه خودش دارد، آن را توجهش را به همين عشرتها و به همين بساط لهو و لعب بكنند. اينها را آزاد قرار دادند، اين مراكز لهو و لعب را، اما در تمام تهران شايد يك مركزى كه بتواند تعليمات دينى... نه از نظر مردان و نه از نظر زنان كه آزاد باشند در تعليماتشان، معلوم نبود كه باشد. در هر صورت اينها مسائلى است كه ابرقدرتها با نقشههاى بسيار دقيق كه كارشناسانشان كردند، هم مجالس درست مىكنند از اين چيزها و ما بايد بيدار باشيم همه مان، همه ملت ايران بيدار باشند كه به دام اينها نيفتند و هر جا فرض كنيد در اين مجالس رفتند، همان حيثيت خودشان را حفظ كنند، تحت تاثير آنهائى كه در آنجا هستند و زنهائى كه در آنجا هستند يا مردهائى كه در آنجا هستند و تحت تاثير اينها واقع نشوند. همانطورى كه شما گفتيد كه انجام داديد، همين طور باشد كه اگر رفتند و شركت كردند آنطور نباشد كه شركتشان يك وقت به نفع آنها تمام بشود، غالباً غافلند، اينطور مىشود. بنابراين اين كارهائى كه شما گفتيد كرديد، كارهاى ارزشمندى بوده است و باز اگر چنانچه مجالسى باشد، مردها هم بروند اما با تعهد، نه آنهائى كه مىروند و بر خلاف مصالح خود مملكت مان عمل مىكنند. انشاء الله اميدوارم كه همه تان موفق و مويد باشيد و امروز غير روزهاى سابق، امروز غير زمانهاى سابق است. امروز بايد خانم وظائف اجتماعى خودشان را و وظائف دينى خودشان را بايد
صحيفه نور ج 13 صفحه 70
عمل بكنند و عفت عمومى را حفظ بكنند و روى آن عفت عمومى كارهاى اجتماعى و سياسى را انجام بدهند، نه مثل سابق كه فرض كنيد اينها يك زنى را هم وارد مىكردند در مجلس اما چه زنى بود و چكار مىخواست بكند. حالا هم وارد شدند بعضى خانمها در مجلس اين ورود غير آن ورود است. آن يك ورودى بود، اين هم يك ورود آنها مجالس داشتند. روز زن داشتند، روزى كه براى كشف حجاب بود، مىخواستند، همين در سالهاى آخر من در قم بودم شايد همان سال آخرى بود كه 15 خرداد بعدش پيش آمد من شنيدم كه زنها مىخواهند بروند سر قبر رضا شاه و راجع به همين قضيه كشف حجاب نظاهرات بكنند. من رؤساى، رؤساى اداراتى كه در قم بود، پيش من آمدند، گفتم كه شما هر كدام به وزارتخانه خودتان اطلاع بدهيد كه اگر اين كار را بكنيد من به ملت مىگويم كه عزا بگيرند براى روزى كه قتل عام كرديد در مسجد گوهرشاد. اينها اطلاع دادند و از اين منصرف شدند. در هر صورت آن وضعى كه آنها درست كرده بودند درست بر خلاف موازينى بود كه ملت ما بايد انجام بدهد و زنهاى ما بايد انجام بدهند و حالا بحمد الله آن مسائل گذشته است و بايد همه زنها و هم مردها در مسائل اجتماعى مسائل سياسى وارد باشند و ناظر باشند، هم به مجلس ناظر باشند، هم به كارهاى دولت ناظر باشند، اظهار نظر بكنند.
ملت بايد الان همه ناظر امور باشند، اظهار نظر بكنند در مسائل سياسى، در مسائل اجتماعى، در مسائلى كه عمل مىكند دولت، استفاده بكنند، اگر يك كار خلاف ديدند. و من اميدوارم كه انشاء الله اين نهضت به پيروزى منتهى باشد و شما انشاءالله همه تان موفق باشيد و مويد و مجالس خود را باز هر چه شكوهمندتر در همه جا توسعه بدهيد كه زنها بيدار بشوند و آن مسائل سابق را، آن ملعبهائى كه بود و آن آرايشهائى كه بود آن مسائلى كه شما مىدانيد چقدر به اقتصاد ما صدمه وارد مىكرد و چقدر به عفت عمومى ضرر مىرساند. زنها امروز بايد همانطورى كه مردها وارد، يعنى مردهاى درست، نه مردهائى كه... ديدند، در مسائل واردند، آنها در مسائل وارد باشند و تعليم و تعلم صحيح داشته باشند و دخالت صحيح در امور بكنند و انشاءالله موفق و مويد باشند.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 71
تاريخ 20/6/59
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأت دولت برادر محمد على رجائى
حب نفس و غفلت از خدا بزرگترين خطر براى هر انسانى است
بسم الله الرحمن الرحيم
من اول دعا مىكنم كه خداى تبارك و تعالى شما آقايان را از عنايت خودش محروم نكند و شما را به راهى كه رضاى اوست هدايت بفرمايد و شما به مقصدى كه مقصد اسلام است و آرزوى ملت است برسيد. آنچه كه خطر براى هر انسانى و هر متصدى امرى هست حب نفس است. رأس همه خطاهائى كه انسان مىكند، حب نفس است. هر بلائى سر انسان خودش مىآيد يا جامعه از دست قدرتمندان مىبيند اين در اثر هواى نفس و خود خواهى است. در روايات ائمه ما فرمودهاند: رأس كل خطيئه، حب النفس يعنى همه خطاهائى كه از انسان صادر مىشود در اثر همين خود خواهى و غفلت از خداست. انسان بايد كوشش كند كه اين حب نفس را اگر نمىتواند تمام كند كم كند، البته مسأله بسيار مشكلى است و محتاج به رياضت است، لكن مسأله نشدنى نيست، مشكل است، لكن نشدنى نيست. اگر انسان در هر امرى كه وارد مىشود در آن امر خودخواهى را كنار بگذارد و مصلحت را ملاحظه بكند و خدا را ملاحظه بكند، هم موفق مىشود و هم از خطراتى كه بر اين خودخواهى است در امان مىماند. شما كه الان از وزراى محترم هستيد و مملكت اسلامى به شما سپرده مىشود و پستهاى شما پستهائى است كه بايد در آن اعمال بسيار شايسته انجام بگيرد، كوشش كنيد كه اولاً گمان نكنيد كه رياست، از رياست درجه اول تا آخر، يك چيزى باشد، يك امر اعتبارى است، يك دستهاى جمع مىشوند يكى را مىگويند تو كارها را انجام بده. در نظر داشته باشيد كه حضرت امير سلام الله عليه در حالى كه به حسب فهم جامعه، رياست يك كشور بسيار بزرگى را داشت از حجاز تا مصر، عراق، ايران، همه را داشت، آنوقت چه جور بود وضعش، چه جور بود سلوكش با مردم و چه بود سفارشهايى كه به عمالش يا به حكومتهائى كه از طرف او بودند، چه سفارشهاى ارزشمندى فرموده است. البته ما نمىتوانيم خود او باشيم، لكن مىتوانيم كه شيعه او باشيم، پير و او باشيم، تا آن حدودى كه بتوانيم بايد پيروى از او بكنيم. او تمام مقصدش خدا بود، اصلش اين دنيا و اين رياست دنيا و اينها در نظر او چيزى نبود مگر اينكه بتواند يك عدلى را در يك دنيا برقرار كند، والا پيش آنها مطرح نبود كه يك رياستى داشته باشند يا خلافتى داشته باشند، مگر اينكه بتوانند يك عدلى را اقامه كنند و يك حدى را جارى كنند. ما بايد از آنها درس بگيريم و پند بگيريم و به شيوه آنها تا آن اندازهاى كه مىتوانيم عمل
صحيفه نور ج 13 صفحه 72
كنيم و از آن چيزهائى كه دام شيطان است كه بزرگترين دام همان خودخواهى انسان است، از اين دام رهائى پيدا بكنيم و به صراط مستقيم الهى راه برويم تا بتوانيم هم خودمان رااصلاح كنيم و هم جامعه مان را.
ما هر چه داريم از اين ملت اسلامى است كه با فرياد الله اكبر پيروز شد
شما ببينيد كه چه حكومتى در دست شما آمده و از چه راهى آمده است و كى به شما اين حكومت را محول كرده. اگر چنانچه پنج سال پيش از اين، ده سال پيش از اين را شما در نظر بياوريد، وضع آنوقت را در نظر بياوريد، حكومت آنوقت را در نظر بياوريد، ملت را نسبت به حكومت و حكومت را نسبت به ملت در نظر بياوريد و حبسها و زجرها و تبعيدها و قتلها را كه در آن حكومت واقع مىشد به نظر بياوريد و از خودتان سؤال كنيد كه چه شد كه اين شد؟ چه شد كه يك روز آنطور جنايتكارىها واقع مىشد واختناقها و آن مسائل و مصائب براى كشور ما بود و حالا چه شده است كه ما آزادانه اينجا باهم نشستيم و شما آزادانه مسائلتان را با مردم مطرح مىكنيد و مردم هم آزادانه يا انتقاد مىكنند يا تعريف مىكنند از شما، اين آزادى را كى به ما داد؟ و اين استقلالى كه الان ما داريم و كسى نمىتواند دخالت كند در كشور ما، اين را كى به ما داد؟ و اين استقلالى كه الان ما داريم و كسى نمىتواند دخالت كند در كشور ما، اين راكى به ما داد؟ جز اين بود كه اين پا برهنهها و اين زاغه نشينها و اين دانشگاهىهاى محروم و اين مردم كوچه و بازار با هم جمع شدند و براى خدا قيام كردند و نهضت كردند و ما را به اين آزادى رساندند و آن سدهاى بزرگى كه در تصور كسى نمىآمد كه شكسته بشود، شكستند و ما را به آنجا رساندند كه وزير بشويم و رئيس جمهور بشويم و وكيل بشويم و همه اينها را داشته باشيم و همه از اين ملت است. ما هر چه داريم از اين ملت است، البته ملت اسلامى كه با فرياد الله اكبر اين كار را انجام دادند.
ما بايد ببينيم اين ملتى كه ما را به اين مقامها رساندهاند از ما چه مىخواهند
ما بايد ببينيم كه اين ملتى كه ماها را به اين مقام رساندهاند، از ما چه مىخواهند و مابايد براى آنها چه بكنيم از ما مىخواهند كه تمام اين ارگانهائى كه هستند، تمام اين رؤسايى كه هستند از رئيس جمهور گرفته و نخست وزير و وزرا را تا وكلاو عرض مىكنم كه وزارتخانهها و هرچه در آنها هست، اينها مىخواهند كه اينها همه در راه اسلام كه خواست ملت بود و همه كوشششان براى اسلام بود و اسلام آنها را موفق كرد، اينها هم در همان طريق اسلامى راه بروند. طريق اسلامى اين است كه مستضعفين را حمايت كنند، بيشتر توجه شان به آنها باشد. در طول تاريخ، حمايت حكومتها از قلدرها بوده است. شما هر حكومتى را كه در اين 2500 سال دوران ظلمت در نظر بگيريد، هر حكومتى، هر چه عادل بوده، هر چه جنت مكان بوده در نظر بگيريد، آنوقت برويد سراغ وزراى او كه از چه طايفهاى بودهاند، آنهائى كه بهره بر مىداشتند از اين ملتهاى ضعيف، چه اشخاصى بودند، پيدا نمىكنيد يك حكومتى كه براى مستضعفان باشد، براى اين كوچه و بازارىها باشد، براى همين پابرهنهها باشد. هر
صحيفه نور ج 13 صفحه 73
چه بودند، براى ملك دارها بودند و براى قدرت دارها و براى سرمايه دارها و براى رؤسا و خانها و هر چه بود براى آنها بود. يك وقت در بعضى از حكومتها تيول مىكردند، خراسان را مىدادند دست يك عده تيول، او چقدر مىداد براى اين، فرض كنيد كه در پول آنوقت پنجاه هزار تومان، پول پنجاه هزار تومان آنوقت، پنجاه ميليون هم بيشتر بود و به او خراسان را مىدادند، برو سراغ خراسان، يعنى ديگر هم ما هر چه صدا از خراسان بلند بشود و هر چه از ظلم تو گفته بشود ما اعتنا نمىكنيم، تو برو، آنجا مال تو. آنجا هم مردمش و عرض بكنم - ناحيهاش و در آمدش مال اين بود، اين بايد اين پنجاه هزار تومانى كه اينجا به نخست وزيرش داده است يا به صدر اعظم داده است، بايد اين پنجاه هزار تومان را در آورد و چندين پنجاه هزار تومان هم براى خودش در آورد، براى اينكه يك تجارتى بود، فروخته بودند اينجا را، اين پول او را بايد بدهد، بايد به نفع هم ببرد. اين با مردم چه مىكرد، با كدخداهاى ده يا بست و بند مىكرد و ده را مىچاپيد يا اگر كد خدايى بود كه يك تخلفى مىكرد، آنطور مىكرد كه شاه مخلوع به مردم. اين وضع حكومت جبار است. حكومت اسلام كه الان شما مدعى هستيد كه نخست وزير اسلام هستيد، دولت اسلامى هستيد و آقايان، وزراى اسلام هستند و آقاى رئيس جمهور، رئيس جمهور يك كشور اسلامى هستند و وكلا، وكلاى كشور اسلامى هستند بايد از آنچه كه در سابق گذشته نسيان كنند او را، دفن كنند آنها را، از ديكتاتورىها، از چپاولگرىها، از خودخواهىها و خود پسندىها، همه اينها را بايد دفن كنند و وارد بشوند در يك مملكت تازهاى كه از صدر اسلام كه بگذريم ديگر يك همچو چيزى نبوده است. در صدراسلام هم براى ايران نبود اينها حتى آنوقت هم كه ايران را فتح كردند باز سپردند به دست همانهايى كه اداره مىكردند و جنايات هم همان جنايات بود، نتوانستند اين كار را بكنند.
هر كه گفت بايد به من اطاعت كنيد، اين شيطان است
شما امروز بايد فكر اين را بكنيد كه از يك چاه عميقى اين مردم شما را نجات دادند. شما حبسها را ديديد و زجرها را چشيديد و الان هم آزادى را و شهد آزادى را داريد مىچشيد. براى شكر اين نعمت، شماها خدمتگزار باشيد. براى شكر اين نعمت همه باهم در يك راه باشيد. اين را من كراراً گفتم اگر همه انبيا جمع بشوند در تهران و بخواهند كار بكنند، بخواهند دخالت در امور بكنند، هيچ با هم اختلاف پيدا نمىكنند، امكان ندارد، براى چه؟ براى اينكه آنها نفس خودشان را كشته بودند و مبداء خلاف، نفس انسان است. مبداء همه خلافهايى كه پيدا مىشود، انسان خيال مىكند كه نه، من براى مصلحت اين كار را مىكنم، عمر خودش را انسان نمىفهمد، وضع خودش را انسان نمىفهمد. شما اگر بخواهيد مقايسه كنيد، شمايى كه مىگوئيد كه من براى مصحلت مسلمين فلان كار را مىكنم، شما فكر اين را در خلوت بكنيد كه اگر يك كسى ديگر به جاى شما بود و بهتر هم مصالح مسلمين را انجام مىداد، شما باز همانطور بوديد؟ خواستيد خودتان نباشيد و او باشد؟ يا نه مىخواهيد كه اين مصلحت مسلمين به اصطلاحتان به دست شما انجام بگيرد؟ منم كه اين مصلحت را دارم ايجاد مىكنم،
صحيفه نور ج 13 صفحه 74
اين همان شيطان است، همان شيطانى كه اغوا مىكند آدم را، اكثر اغوائاتش اين است كه انسان را بازى مىدهد وسوسه مىكند در انسان، وسوسههاى دامنهدار از همه طرف، وسوسه مىكند كه تو حالا صاحب قدرت هستى، تو حالا صاحب كذا هستى، ديگران چكارهاند؟ شما حالا وزير هستيد ديگران بايد اطاعت بكنند، چشم بسته بايد اطاعت بكنند، شما وكيل هستيد ديگران بايد از شما اطاعت بكنند و چشم بسته هم باشند. اين، همه براى اين است كه انسان خودش را نساخته، اگر انسان خودش را ساخته بود، هيچ بدش نمىآمد كه يك رعيتى هم به او انتقاد كند، اصلاً بدش نمىآمد، از انتقاد بدش نمىآمد اين چرا انسان اگر انتقاد دو انسان را فرض كنيد يكى خودتان يكى ديگرى، هر دو داراى يك صفت متوازى هستيد، اگر يك كسى از آن رفيقتان تكذيب كند براى خاطر آن صفتش، شما خوشتان مىآيد براى اينكه آن را مقابل خودتان مىدانيد، از اين جهت همان صفتى كه در شما هست در ديگرى اگر باشد و انتقاد بكنند، شما خوشتان مىآيد، او بدش مىآيد، او هم وقتى ببيند همان را در شما هست در ديگرى اگر باشد و انتقاد بكنند، شما خوشتان مىآيد او بدش مىآيد، او هم وقتى ببيند همان را در شما عيبجوئى مىكنند خوشش مىآيد و اگر خودش، از خودش عيبجوئى كنند، بدش مىآيد. اينها همه از حيلههاى شيطان است كه شيطان، بزرگتر از همه شيطان حتى از اين شيطان بزرگ معروف، اين شيطان نفس اماره خود آدم است. ما كه الان يك مملكت اسلامى به ما سپرده شده است يعنى اين مردم با فريادهايشان سدها را شكستند و راى به همه شماها دادند و به وكلا و به عرض مىكنم كه به رئيس جمهور و بعد هم وكلاى آنها به شما و اينها، اين مردمى كه با اين زحمت راى به شما دادند و شما را برسر مسند نشاندند، حالا شما بخواهيد سر مسند با هم اختلاف كنيد، ببينيد پيش خدا چه هست. يك دسته زحمت كشيدند و جوانهايشان را دادند و الان هم شما كردستان را مىدانيد چه جور هست و اين پاسدارها در كردستان و اين ارتشىها در آنجا هر روز دارند جان مىدهند، هر روز دارند خون مىدهند، مردم آنجا دارند بمباران مىشوند، دشمنهاى ما مشغول فعاليت زياد هستند، در اين حالى كه همه جوانب بر ضد ما هست، همه قدرتهاى بزرگ و كوچك بر ضد ما هست و اين ملتى كه با اين زحمت به دست شما اين مملكت را داده است شما حالا بنشينيد سر اينكه من چطور، شما چطور و همهاش هم از شيطان است. هيچ شكى در اين نكنيد كه هر كه گفت من، اين من، شيطان است. هر كه گفت كه بايد به من اطاعت كنيد، اين شيطان است. ما بنشينيم سر اين معنا كه شما بگوييد كه من، آن هم بگويد من، آن هم بگويد من، اين سرسفره شيطان بنشينيم و با هم تسابق بكنيم به اينكه آن طعمه شيطان را كه خودخواهى است هى تقويت كنيم. شما ببينيد كه در بارگاه خدا اين چه جور، چه صورتى دارد و در پيش ملت كه بشنود يك همچو چيزهائى هست، ببيند يك همچو مسائلى طرح است، خوب، اين ملت بر فرض اينكه حالا صحبت هم نكند اما اين زن داغدار كه بچهاش را براى اين جمهورى داده و براى اسلام داده، حالا در ذهنش چه مىآيد، چه ناراحتى در اين زنهاى داغدار و در اين پدرهاى جوان مرده، چه وضعيتى در قلب آنها پيدا مىشود ولو حرفى نزنند، ولو هيچ صحبت نكنند، براى خدا آنها صحبت نكنند، براى آنها، آنها قيام بر ضد نكنند اما ببينيد چطور داغدارها چه حالى پيدا مىكنند كه ببينند كه جوانهايشان را براى جمهورى اسلامى دادند و حالا در جمهورى اسلامى داد و قال است
صحيفه نور ج 13 صفحه 75
سر اينكه من جلو باشم يا شما جلو باشيد. اين روزنامههائى كه من امروز ديدم و بعضىشان را هم ديروز ديدم، اين روزنامهها ببينيد كه در آن چه مسائلى هست كه مردم وقتى اين روزنامهها را بخوانند چه خواهند گفت. يك قدرى توجه داشته باشند همه كسانى كه متصدى امرند.
اگر براى مصالح خودمان دعوا كنيم نه براى مصالح ملت، ما هم طاغوتيم
اينها خيال نكنند كه ما حكومت هستيم و مارأس هستيم و ما وزير هستيم و ما نخست وزير هستيم و ما رئيس جمهور هستيم و ما بايد هر كارى دلمان بخواهد بكنيم. نه، مملكت اسلامى است، نه طاغوتى. مملكت اسلامى را به طاغوت نكشيد. من خوف اين را دارم كه خداى نخواسته اگر چنانچه اين امور زياد انباشته بشود، يك وقت همان مسائلى پيش بيايد كه مردم با طاغوت عمل كردند. طاغوت براى خاطر اينكه پسر كى بود و نوه كى بود كه نبود، براى اعمالش بود. اگر اعمال ما هم يك اعمال طاغوتى باشد، براى خود باشد، نه براى ملت، دعوا بكنيم سر خودمان، نه براى مصالح ملت، اين همان طاغوت است منتها به يك صورت ديگرى درآمده اما طاغوت است، طاغوت هم مراتب دارد، يك طاغوت مثل رضاخان و محمدرضا خانمان و يك طاغوت هم مثل كارتر و امثال آنهاست، يك طاغوت هم مثل ماهاست. همه از جند ابليس مىشويم شما فكر اين ملت، فكر اين زاغه نشينها، فكر اين مردمى كه همه چيزشان را دادند و شما را به مسند نشاندند، فكر آنها را بكنيد. شب وقتى خلوت مىكنيد فكر بكنيد كه من امروز كه كار كردم براى خودم كردم يا براى مردم ،امروز كه صحبت مىكنم براى خودم صحبت مىكنم يا براى مصالح كشور.
جنگ و نزاع بين شما و غافل شدن از ملت خواست اجانب است
اگر اينها را فكر بكنيد، توجه بكنيد و خطراتى كه در كشور ما الان در موجود است فعلاً و در... موجوديت است، خطراتى كه از خارج و از داخل براى ما دارد پيش مىآيد، اگر اينها را ما توجه به آن بكنيم و يك ملتى كه يك مملكت را به شما سپرده است براى اينكه حفظش را بكنيد و مصالحش را ايجاد بكنيد و متحقق بكنيد، اگر بنا باشد كه شما با هم شروع كنيد به جنگ و نزاع و آن هم نه براى خاطر اينكه يكى مصلحت را اين مىداند يكى نمىداند، اينها شعر است، همه خودمان را خواهيم، اگر من يك دفعه گفتم به اينكه بيائيد فلان كار را بكنيد براى مصلحت و انتقاد از شما كردم براى اينكه شما چنين مىكنيد، اين از نفس اماره است كه بروز مىكند و لهذا مقايسهاش همين است كه اگر آن ديگرى همين كار را بكند، اين آقايى كه مثلاً حالا اعتراض كرده او، ديگرى همين كار او را بكند، اگر او همين اعتراض را بكند، اشكال مىكنند به او. اين حيلههاى نفسانى، حيلههاى شيطانى بسيار دقيق است و بسيار مشكل است شناختنش كه ما بتوانيم بفهميم، لكن خوب، حالا اين چيزهاى واضحترش كه انسان مىتواند بفهمد. خوب، شما انصاف مىدهيد كه يك مملكتى كه خونش را داده و شما را به مسند نشانده، سر مسند جنگ بكنيد، دعوا بكنيد، هر روز صحبت بكنيد، هر روز انتقاد بكنيد،
صحيفه نور ج 13 صفحه 76
روزنامهها هر روز انتقاد بكنند، هم را بكوبند، به هم تهمت بزنند، به هم افترا بزنند، آخر اين انصاف است پيش خدا چه مىخواهد شد اين؟ پيش ملت چه انعكاسى دارد خارجىها چه استفاده از آن مىكنند؟ آنها همه دلشان مىخواهد كه شما سروكله هم بزنند و از مصالح مملكت غافل باشيد و آنها يك وقتى كار خودشان را، ضربه خودشان را بزنند. آنها در طول تاريخ و خصوصاً در اين پنجاه سال كوشش كردند كه جوانهاى ما و ملت ما را غافل كنند و احياناً به جان هم بريزند و خدا خواست كه آن خدعه آنها تا اين حد باشد و از بين بروند و رفتند. اگر حالا همان مسائل را ما تكرار كنيم، يعنى مسائلى كه امريكا براى ما پيش مىآورد كه مارا از مسائل اصلى غافل كند، به مسائل ديگر متوجه كند، به هروئين متوجه كند، به فحشا متوجه كند، براى اينكه از آن راهى كه بايد برود منحرف بشود، برود دنبال عشرتخانهها، امريكا در يا ابرقدرتهاى ديگر، آنهائى كه مىخواستند ما را غارت كنند، در طول تاريخ و در طول اين پنجاه و چند سال كوشش كردند كه جوانهاى ما را بىتفاوت بار بياورند. آن روز آنها مىكردند، حالا دست شما افتاد. اگر حالا هم شما كارهايى بكنيد كه توجه مردم را از مصالح و توجه خودتان را از مصالح به چيز ديگر متوجه بشود، عوض اينكه فكر حل مشكل كردستان را بكنيد بنشينيد و با هم دعوا بكنيد، عوض اينكه براى اين پابرهنهها، براى اين ضعفا، براى اينهايى كه زحمت كشيدند و شما را به اينجا رساندند و حالا هم توقع از شما خيلى ندارند براى اينكه يك آب و نانى، يك آبى، يك نانى، يك برقى، آن چيزهاى اوليه را به اينها برسانيد،از اين غفلت كنيد و برويد سراغ جنگ - نمى دانم اعصاب و بساط، خوب، اين همان است كه آنوقت امريكا مىكرد، حالا شما مىكنيد، آنوقت آن طاغوت مىكرد، حالا شما مىكنيد. شما هم طاغوتيد، آنها هم طاغوتند، فرقى نمىكند، يكى شيطان است، يكى شيطان كوچكتر. اگر بناباشد كه شما به جاى اينكه اقتصاد مردم را درست كنيد، به جاى اينكه اين كشور را بررسى كنيد ببينيد كجاهاست كه مخروبه است و مردم از همه چيز ساقط هستند، به جاى اين اگر چنانچه بنشينيد سر مسند و با حرف و با فحاشى به هم مسائل را غفلت از آن بكنيد، اين همان است كه قدرتهاى بزرگ مىخواهند تا اين مملكت خرابه بماند و صداى مردم در آيد، اين همان است. شما هم عمال امريكائيد منتها ملتفت نيستيد. يك عاملى داريم كه مستقيماً از سفارت امريكا دستور مىگيرد، يك عاملى داريم كه براى او كار كند و خودش نمىفهمد، خود آدم نمىفهمد كه براى كى دارد كار مىكند. اگر شما به مردم كار نداشته باشيد، به مصالح مردم، به مصالح كشور كار نداشته باشيد، فقط مشغول اين باشيد كه من چطور، شما چطور، من چطورم، شما چطوريد، مردم با من هستند، مردم با شما هستند، اگر فكر اين باشيد، اين همان است كه امريكا مىخواهد و شما از عمال امريكا هستيد و در عذاب با آنهائى كه از عمال امريكا بودند با توجه، مشترك هستيد با كم و زيادش.
خودتان را حاكم مردم ندانيد، خدمتگزار بدانيد
ملتفت باشيد كه شمايى كه الان به حكومت رسيديد، حكومت نيست، خدمتگزار هستيد. اسلام
صحيفه نور ج 13 صفحه 77
حكومت به آن معنا ندارد، اسلام خدمتگزار دارد، منتها قواى انتظامى هم دارد براى سركوبى آنهايى كه مىخواهند خيانت بكنند والا نه اين است كه اگر خيانتكار نباشد ديگر چيزى نمىخواهند، آنها نمىخواهند كه حكومت كنند به مردم و خود فروشى كنند به مردم و مردم را از خودشان بترسانند. شما خيال مىكنيد آنطور كه محمد رضا در خيابانها مىآمد، حضرت امير هم با اينكه ده مقابل او سعه مملكتش بود، در خيابانها آنطورى، در كوچه و بازار آنطور، خوب، در كوچه و بازار مثل يك آدمى مىآمد كه نمىشناختندش بعضىها. مالك اشتر كه يكى از سردارهاى بزرگ اسلام بود، خيال مىكنيد كه مثل يكى از درجه دارهاى زمان طاغوت بود؟ نه، اين توى مردم مىآمد نمىشناختندش. آن روز يك كسى نشناخت و به او فحش داد و بعد هم ببينيد كرامت او را، رفت مسجد به او دعا كرد. اين اخلاق را، اين تاريخ اسلام را بايد مطالعه كرد و خصوصاً حكومتهائى كه در اسلام بوده است مطالعه كرد و از آن پند گرفت. شما خودتان را حاكم مردم ندانيد، شما خودتان را خدمتگزار مردم بدانيد. اين پيش خدا ثوابش بيشتر از اين است كه خودتان را حكومت بدانيد. حكومت هم همان خدمتگزار است، ارتش هم بايد خدمتگزار مردم باشد. اگر همه شماها خدمتگزار، خودتان را حساب بكنيد، نخواهيد كه هى به شما مدح بگويند و ثنا كنند و نمىدانم فرياد بكشند و با هم دعوا بكنيد، اگر اين چيزها را كنار بگذاريد و خودتان باهم تفاهم كنيد و دوستى داشته باشيد، اين براى ملت چه لذتى دارد. آن كه ديده است بچههايش از بين رفته، حالا اين حكومتى پيش آمده است كه همهشان باهم برادرند و همه كوشش مىكنند كه براى مردم يك كارى بكنند، تا توان دارند براى مردم مىخواهند كار بكنند، اگر به جاى اين ببينند كه حالا كه اينها رسيدند به يك چيزى و آمدند سر يك سفرهاى نشستند، اينها باهم سر اينكه بيشتر اين طعام سفره را ببرد يا آن يكى بيشتر ببرد دارند جنگ مىكنند، خوب، ببينيد چه تلخ است در ذائقه اين ملت و در ذائقه اسلام و پيش خداى تبارك و تعالى، به ما چه مىگويد.
بدون اختلاف هم تان را صرف خدمت به ملت كنيد تا پيش خدا آبرومند باشيد
اين عنايت خدا بود كه همه رابه اين آزادى و به اين عرض كنم استقلال و به اين مقام رسانده است. حالا ما عوض اينكه شكر نعمت خدا را بجا بياوريم و براى خاطر خدا قيام كنيم و براى ملت كار بكنيم تمام هم مان را صرف كنيم كه اين بيچارههائى كه توى اين زاغهها باز هم نشستهاند اينها را از اينجا بيرون بياوريم، جائى برايشان درست بكنيم، آب و برق اين مملكت را درست بكنيم و الان شما مىدانيد كه در بعضى از جاها هيچ ندارند، هيچ. بعضى از جاهائى كه، ديروز يكى از آقايان كه آمده بود از طرف بختيارى و آنجاها، مىگفت مردم همه اخلاص دارند اما هيچ ندارند. بعضى جاها هيچ ندارند، براى اين هيچ ندارها يك فكرى بكنيد، هى ننشينيد دعوا بكنيد، هى هم دنبال اين نرويد كه همانطورى كه در طاغوت مىكرد شهرها را خيلى مزين كنيد و شهرها را خيلى بزرگ بكنيد و همه هم دولت و همه بودجه مملكت خرج شهرها بشود و خرج شمال شهر بشود كه باز همان طاغوتىها از آن استفاده بكنند. براى اين پايين شهرى ها، براى اين بيچارهها اسلام است، حكومت اسلام است، براى
صحيفه نور ج 13 صفحه 78
اينها فكر بكنيد، هم تان را صرف اين بكنيد، نه صرف اينكه دعوا كنيد. وقت، وقتى بنا شد كه به دعوا بگذرد، ديگر نمىرسد انسان، مجال ندارد ديگر بنشيند يك كارى بكند، يك طرحى بريزد براى اين ملت، براى اين بيچارهها. من تقاضا مىكنم از همه آقايانى كه متصدى يك امرى از امور هستند، چه آنهايى كه در وزارتخانهها و در طبقه پايينتر مشغول كارند و چه خود وزرا و چه نخست وزير و چه رئيس جمهور و چه همه كسانى كه در امور هستند، در شوراى انقلاب بودند و حالا هستند، در عرض مىكنم كه جاهاى ديگر بودند من از همهشان تقاضا دارم كه از اين چيزى كه برخلاف رضاى خداست و برخلاف رضاى اولياى اسلام است و برخلاف رضاى ملت است اجتناب كنيد اين دنيا چند روزش آمده پيش شما، اين را خدمت كنيد تا آبرومند باشيد پيش خدا، اين را با دعوا نگذرانيد، با صلح برويد سراغ مردم. اگر برويد سراغ مردم، ديگر دعوا پيش نمىآيد براى اينكه وقت دعوا نمىماند. اما افسوس اين است كه شما مشغول دعوا هستيد و از مردم غافل، نه اقتصاد را توانستيد درست كنيد و نه امنيت را توانستيد درست كنيد و نه هيچى، همهاش دعوا و همهاش با هم دعوا، همه توى تهران نشستند دعوا مىكنند اين صحيح نيست، اين خلاف اسلام است، خلاف اخلاق اسلامى.
اگر كسى قلم كه دستش گرفت انتقاد كند براى انتقامجوئى، اين همان شيطان است
به همه آقايان من مىگويم با هم جنگ نكنيد، روزنامههارا پر نكنيد دوباره از بدگويى از هم و از انتقاد از هم. انتقاد غير انتقامجوئى است. انتقاد، انتقاد صحيح بايد بشود. هر كس از هر كس مىتواند انتقاد صحيح بكند اما اگر قلم كه دستش گرفت انتقاد كند براى انتقام جوئى، اين همان قلم شيطان است. اگر روى مصالح عامه يك كسى به كسى اشكال مىكند و همچون است كه اگر خودش را بردارند يك كسى ديگر را اينجا بنشانند و همين حرفها را بزند خودش ناراحت نشود، اين ميزان دستش باشد كه قلم دست شيطان است مىنويسد يا دست رحمان است، زبان، زبان شيطان است يا زبان رحمان است.
سعى كنيد كارهايتان ضربتى و براى مردم باشد
اين را بايد انسان توجه بكند به اينكه اين چند روز مىگذرد، اين رياستها مىگذرد، شما هر چه هم بخواهيد چيز بكنيد از محمد رضا توانيد بالاتر برويد، هر چه هم دست و پا بكنيد، آنها را پيدا نمىكنيد و انشاء الله نخواهيد پيدا كرد و نخواهيد كه بخواهيد. او رفت تمام شد، حالا پيش خداست. چه خواهد شد، خدا مىداند. ما هم اين روز را داريم، ما هم فردا يكى مثل من ديرتر و زودتر و آن هم كه معلوم نيست كه كى زودتر ولى خوب، ما آخر است و بايد برويم، شما كه الان جوان هستيد، به فكر اين باشيد كه اصلاح كنيد خودتان را، به فكر اين باشيد كه براى اين مملكت كار بكنيد، ننشينيد بازتو وزارتخانهها و هى همان حرفهاى سابق باشد و همان كاغذبازىها و يك بودجهاى كه براى يك جائى مىخواهند، اينقدر، اين طرف و آن طرف برود كه منسى بشود. اينها را به طور ضربتى كار بكنيد.
صحيفه نور ج 13 صفحه 79
براى مردم كار بكنيد. اين غائله كردستان را هم جمع بشويد با هم طرح بدهيد كار بكنيد تا اين غائله رفع بشود نه اينكه وقتى در كردستان فرض كنيد كه يك جوانهايى مىخواهند فداكارى كنند، يك هليكوپتر هم به آنها ندهند كه اين كار را بكنند. امروز نظارت مىخواهد، بايد اين كار بشود، اينها بايد نظارت بشود، بايد توبيخ بشوند، بايد محاكمه بشوند آنهايى كه نمىگذارند كارها انجام بگيرد. در هر صورت من از همه شما خواهان اين برادرىاى كه سفارش خداى تبارك و تعالى است و خدا شما را، مومنين را برادر قرار داده و با هم برادر باشيد، برابر باشيد و با هم براى اين مملكت كار بكنيد و در رأس برنامهتان براى اين بيچارهها و اين مستضعفينى كه هستند براى اينها كار بكنيد، امنيت كشور را ايجاد بكنيد.
خداوند انشاء الله همه شمارا موفق كند و همه شما را سلامت و رفاه بدهد كه براى ملت كار بكنيد و پيش خداى تبارك و تعالى آبرومند برويد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 80
تاريخ: 21/6/59
پيام امام خمينى به زائرين بيت الله الحرام
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام بر زائرين بيت الله الحرام، سلام بر زائرينى كه در مركز وحى الهى و محل هبوط ملائكه الله اجتماع نمودند، سلام بر مومنينى كه از خانه خود به سوى خانه خدا هجرت نمودند.
سلام بر همه مسلمين جهان كه پيامبر عظيم الشان و خاتم نبيين (ص)، پيامبر آنان و قرآن كريم كتاب آنان و كعبه معظمه قبله آنان است. سلام بر آنان كه از همه اقسام شرك روبر گرداندند و به سوى مركز توحيد رو آوردند و از قيد عبوديت و اطاعت همه بتهاى جهان مراكز استكبار و استعمار و قدرتشيطانى رها و به قدرت مطلقه الهى و حبل المتين توحيد پيوستند و سلام بر آنان كه رمز دعوت حق تعالى را در وفود به سوى خانه خدا دريافتند و لبيك گفتند.
اكنون به شما مسلمانان وارسته كه در محل وحى براى اداء اين فريضه عبادى سياسى اجتماع نموديد لازم است تذكراتى داده شود تا بدانيد در كشورهاى اسلامى چه مىگذرد و براى استعمار و استثمار مسلمين و تحت سلطه قرار دادن آنان چه نقشهها در كار و چه دستهاى خبيثى آتش افروزان آنند:
1- در آستانه به هم نزديك شدن جميع مسلمانان جهان و تفاهم همه مذاهب اسلامى براى رها شدن كشورهايشان از چنگال پليد ابرقدرتها و در آستانه قطع ايادى ستمگران غرب و شرق از ايران با رمز وحدت كلمه و اتكال به خداى بزرگ و اجتماع در زير پرچم اسلام و توحيد، شيطان بزرگ جوجه خود را فرا خوانده است تا با هر حيله متصور، بين مسلمين تفرقه افكند و امت توحيدى و برادران ايمانى را به اختلاف و دشمنى كشاند و راه سلطه گرى و چپاول را براى خويش هرچه بيشتر باز كند. شيطان بزرگ كه خوف آن دارد كه انقلاب اسلامى ايران به ساير كشورهاى اسلامى و غير اسلامى صادر شود و دست پليد او را از كشورهاى تحت سلطه قطع كند. در حالى كه از حصر اقتصادى و حمله نظامى طرفى نبست به حيله ديگرى دست زده است تا انقلاب اسلامى ما را در پيشگاه مسلمانان جهان خدشه دار كند و مسلمانان را به جان هم اندازد و خود به ستمگرىها و چپاولهايش در كشورهاى اسلامى ادامه دهد و آن اينكه درست در آستانه كوشش بى امان ايران براى وحدت كلمه و
صحيفه نور ج 13 صفحه 81
تشبث به اسلام بزرگ و توحيد بين جميع مسلمين جهان، به يكى از مهرههاى خبيث امريكا و از دوستان شاه مخلوع معدوم، دستور دهند تا از فقها و مفتيان اهل سنت، فتوا بر كفر ايرانيان عزيز بگيرد و بعضى از اين مهرهها گفتهاند: اسلامى كه ايرانيان مىگويند، غير از اسلامى است كه ما مىگوئيم. آرى اسلام ايران غير از اسلام آنان است كه از مهرههاى امريكا چون سادات و بگين پشتيبانى مىكنند و در مقابل فرمان خداى متعال با دشمنان اسلام دست دوستى مىدهند و براى تفرقه بين مسلمين، از هيچ افترا و كوششى دريغ نمىكنند.
مسلمانان جهان بايد اين تفرقه افكنها را بشناسند و توطئه پليد آنان را خنثى كنند.
2- در آستانه هجوم ابرقدرتها به كشورهاى اسلامى، همچون افعانستان و كشتار بيرحمانه و وحشيانه مسلمانان افغانى (كه نمىخواهند اجنبى در مقدرات آنان دخالت كند و يا امريكا كه در هر فسادى دست دارد) و همزمان با هجوم همه جانبه اسرائيل جانى به مسلمين در فلسطين و لبنان عزيز، و همزمان با طرح جنايتكارانه اسرائيل براى انتقال پايتخت خود به بيت المقدس و گسترش جنايات و كشتار وحشيانه مسلمانان آواره از وطن خويش و در وقتى كه مسلمانان بيشتر از هر زمان احتياج به وحدت كلمه دارند، سادات، اين نوكر خيانتكار امريكا و دوست و برادر بگين و شاه مخلوع معدوم، و صدام، آن خادم سرسپرده امريكا، دست به تفرقه افكنى مسلمانان زدهاند، از هيچ جنايتى در اين راه كه ارباب جنايتكارشان امر نموده است، فروگذار نمىكنند. امريكا با حملههاى پياپى به ايران و فرستادن جاسوسان براى شكست دادن انقلاب اسلامى ما و توطئه با سادات براى ايجاد اختلاف و تبليغات سوء و پخش اكاذيب و افترا به متصديان حكومت اسلامى از طريق عراق، از آن قماش است. مسلمين بايد به خيانت اين سر سپردگان امريكا به اسلام و مسلمين توجه داشته باشند.
3- از مسائلى كه طراحان براى ايجاد اختلاف بين مسلمين طرح و عمال استعمارگران در تبليغ آن بپا خاستهاند، قوميت و مليت است كه دولت عراق سالهاست بدان دامن مىزند و بعضى از طوايف هم همان راه را پيش گرفتهاند و مسلمانان را در مقابل هم قرار دادهاند و حتى به دشمنى كشيدهاند، غافل از آنكه حب وطن، حب اهل وطن و حفظ و حدود كشور مسألهاى است كه در آن حرفى نيست و ملى گرائى در مقابل ملتهاى مسلمان ديگر، مسأله ديگرى است كه اسلام و قرآن كريم و دستور نبى اكرم (ص) بر خلاف آن است و آن ملى گرائى كه به دشمنى بين مسلمين و شكاف در صفوف مومنين منجر مىشود بر خلاف اسلام و مصلحت مسلمين و از حيلههاى اجانب است كه از اسلام و گسترش آن رنج مىبرند.
4- از ملىگرايى خطرناكتر و غم انگيز تر، ايجاد خلاف بين اهل سنت و جماعت باشيعيان است و القاء تبليغات فتنه انگيز و دشمنى ساز بين برادران اسلامى است و بحمد الله تعالى در انقلاب اسلامى ايران هيچ اختلافى بين اين دو طايفه وجود ندارد و همه با دوستى و اخوت در كنار هم زندگى مىكنند و اهل سنت كه در ايران جمعيتش بيشمارند و در اطراف و اكناف كشور زيست مىكنند و داراى علما و مشايخ بسيار هستند، با ما برادر و ما با آنها برادر و برابريم و آنان با نغمههاى
صحيفه نور ج 13 صفحه 82
نفاق افكنانهاى كه بعضى جنايتكاران و وابستگان به صهيونيسم و امريكا، ساز نمودهاند مخالفند. برادران اهل سنت در كشورهاى اسلامى بدانند كه عمال وابسته به قدرتهاى شيطانى بزرگ، خير خواه مسلمين و اسلام نيستند و لازم است مسلمانان از آن تبرى كنند و به تبليغات نفاق افكنانه آنان گوش فرا ندهند. من دست برادرى به تمام مسلمانان متعهد جهان مىدهم و از آنان مىخواهم كه به شيعيان با چشم برادرى عزيز نگاه كنند و با اين عملشان همانند هميشه نقشههاى اجانب را خنثى كنند.
5- از تبليغات دامنه دار كه به ظاهر ضدايران و در حقيقت بر ضد اسلام است آن است كه انقلاب ايران نمىتواند كشور ما را اداره كند و يا دولت ايران در حال سقوط است چون نه اقتصاد سالم و نه فرهنگ صحيح و نه ارتش منسجم و نه قواى مسلح آماده دارد و اين تبليغات از همه رسانه گروهى آمريكا و وابستگان به آن پخش مىشود و مايه دلخوشى دشمنان ايران و اسلام است و در حقيقت اين تبليغات عليه اسلام است و مىخواهند وانمود كنند كه اسلام در اين زمان قدرت اداره كشورها را ندارد. اكنون مسلمانان بايد با دقت مسائل را بررسى كنند و انقلابات غير اسلامى را به انقلاب اسلامى ايران مقايسه كنند. انقلاب اسلامى، در عين حال كه وارث يك كشور صد در صد وابسته و مخروبه و عقب رانده شده در تمام جهات بود و رژيم دست نشانده پهلوى در مدت بيش از پنجاه سال اين كشور را از هر جهت به سقوط كشانده بود و ذخائر سرشار آن را به جيب اجانب خصوصاً انگليس و امريكا ريخته و باقيمانده آن را به نفع خود و وابستگان و سرسپردگان خود برداشت كرده و ما را با مشكلات بسيار روبرو كرده بود، ما به بركت اسلام و ملت مسلمان در ظرف كمتر از 2 سال تمام آنچه را كه مد خليت در اداره كشور داشت تصويب و اجرا كرديم و با همه مشكلاتى كه امريكا و اقمار او از جهت حصر اقتصادى و دخالت نظامى و تهيه وسيع كودتا فراهم آورده بود، ملت رزمنده ما ارزاق را نزديك به خود كفائى رساندهاند و ساير ما يحتاج كشور نيز تهيه شده است و به زودى فرهنگ استعمار زمان رژيم سابق را به فرهنگ مستقل اسلامى تبديل مىكنيم و قواى مسلح ارتش و سپاه پاسداران و ژاندارمرى و شهربانى آماده براى دفاع و نظم و همه در راه اسلام جان بر كف مهياى جهادند. علاوه بر اين ارتش بيست ميليونى و بسيج عمومى كه با سازماندهى خود ملت مجهز مىشوند، آماده فداكارى در راه اسلام و كشور است و دشمنان ما بايد بدانند كه هيچ انقلابى در جهان همانند انقلاب اسلامى ما، باضايعهاى كم و ره آوردى عظيم، همراه نبوده است و اين نيست جز به بركت اسلام. اين بدخواهان چه مىگويند؟ اسلامى كه چندين قرن بر نيمى از معموره دنيا حكومت كرده بود و كمتر از نيم قرن بر حكومتهاى كفر ستم چيره شد، اكنون چطور از اداره كشورها عاجز است؟ امروز ملت ما در كمك به اداره كشور و سازماندهى آن مهيا و فعالند. دشمنان اسلام از قدرت اسلام در هدم اساس ظلم و بر پا داشتن اساس اداره كشور بر عدالت غافلند و يا تغافل مىكنند. دشمنان اسلام و بلكه بسيارى از دوستان اسلام هم از قدرت اداره و احكام سياسى و اجتماعى اسلام بى اطلاعند. در حقيقت اسلام در طول تاريخ پس از صدر اسلام مهجور و محجوب بوده است و اكنون
صحيفه نور ج 13 صفحه 83
بايد با كمك همه مسلمانان و دانشمندان و متفكران و اسلام شناسان معرفى شود تا چهره تابناك آن چون خورشيد جهانتاب جلوه كند.
اى مسلمانان جهان كه به حقيقت اسلام ايمان داريد! بپا خيزيد و در زير پرچم توحيد و در سايه تعليمات اسلام، مجتمع شويد و دست خيانت ابر قدرتان را از ممالك خود و خزائن سرشار آن كوتاه كنيد و مجد اسلام را اعاده كنيد و دست از اختلافات و هواهاى نفسانى برداريد كه شما داراى همه چيز هستيد. بر فرهنگ اسلام تكيه زنيد و با غرب و غربزدگى مبارزه نمائيد و روى پاى خودتان بايستيد و بر روشنفكران غربزده و شرقزده بتازيد و هويت خويش را دريابيد كه روشنفكران اجير شده بلائى بر سر ملت و مملكتشان آوردهاند كه تا متحد نشويد و دقيقاً به اسلام راستين تكيه ننمائيد، برشما آن خواهد گذشت كه تاكنون گذشته است. امروز زمانى است كه ملتها چراغ راه روشنفكرانشان شوند و آن را از خود باختگى و زبونى در مقابل شرق و غرب نجات دهند كه امروز روز حركت ملتهاست و آنانهادى هدايت كنندگان تاكنونند. بدانيد كه قدرت معنوى شما بر همه قدرت چيره و قريب يك ميليارد جمعيت شما با خزائن بىپايان مىتواند تمام قدرتها را در هم شكند. نصرت كنيد خدا را تا نصرت دهد شما را اقيانوس بزرگ مسلمانان! خروش بر آوريد و دشمنان انسانيت را در هم شكنيد كه اگر به خداى بزرگ رو آورديد و تعليمات آسمانى را وجهه خود قرار دهيد، خداى تعالى و جنود عظيم او با شماست.
6- مهمترين و درد آورترين مسألهاى كه ملتهاى اسلامى و غير اسلامى كشورهاى تحت سلطه با آن مواجه است موضوع امريكاست. دولت امريكا به عنوان قدرتمندترين كشورهاى جهان براى بيشتر بلعيدن ذخاير مادى كشورهاى تحت سلطه، از هيچ كوششى فروگذار نمىكند.
امريكا دشمن شماره يك مردم محروم و مستضعف جهان است. امريكا براى سيطره سياسى و اقتصادى و فرهنگى و نظامى خويش بر جهان زير سلطه، از هيج جنايتى خوددارى نمىنمايد. او مردم مظلوم جهان را با تبليغات وسيعش كه به وسيله صهيونيسم بين الملل سازماندهى مىگردد، استثمار مىنمايد. او با ايادى مرموز و خيانتكارش، چنان خون مردم بى پناه را مىمكد كه گوئى در جهان هيچ كس جز او و اقمارش حق حيات ندارند. ايران كه خواسته است از هر جهت با اين شيطان بزرگ قطع رابطه كند، امروز گرفتار اين جنگهائى تحميلى است. امريكا عراق را وادار نموده است خون جوانان ما را بريزد. او ساير كشورهاى تحت نفوذش را وادار نموده است تا ما را با حصر اقتصادى از پاى در آورد، مع الاسف اكثر كشورهاى آسيائى هم با ما سر ستيز برداشته ملتهاى مسلمان بايد بدانند كه ايران كشورى است كه رسماً با امريكا مىجنگد و شهداى ما، اين جوانان و دلاوران ارتش و سپاه از ايران و اسلام عزيز در مقابل امريكا دفاع مىكنند. پس ذكر اين مسأله ضرورى است كه درگيرهاى غرب كشور عزيز ما درگيرىهائى است از جانب امريكا كه گروههاى از خدا بى خبر وابسته، هر روز ما را با آن مواجه كردهاند و اين به محتواى انقلاب اسلامى ما مربوط مىشود كه بر پايه استقلال واقعى بنا گشته است. چه اگر ما با آمريكا و يا ساير ابر قدرتها و قدرتها كنار آمده بوديم، گرفتار اين
صحيفه نور ج 13 صفحه 84
مصائب نبوديم، ولى مردم ما ديگر به هيچ وجه حاضر نيستند تن به خوارى و ذلت دهند و مرگ سرخ را به زندگى ننگين ترجيح مىدهند. ما براى كشته شدن حاضريم و با خداى خويش عهد نمودهايم كه دنباله روى امام خود سيدالشهدا (ع) باشيم. اى مسلمانانى كه در كنار خانه خدا به دعا نشستهايد! به ايستادگان در مقابل آمريكا و ساير ابر قدرتها دعا كنيد و بدانيد كه ما با عراق جنگى نداريم و مردم عراق پشتيبان انقلاب اسلامى ما هستند، ما با آمريكا در ستيزيم و امروز دست آمريكا از آستين دولت عراق بيرون آمده است و به اميد خدا اين ستيز تا استقلال واقعى ادامه دارد كه بارها گفتهام ما مرد جنگيم و تسليم براى مسلمان معنا ندارد. اين كشورهاى بى طرف! شما را به شهادت طلبيم كه امريكا قصد نابودى ما را دارد، كمى به خود آئيد و ما در هدفمان كمك كنيد، ما به شرق و غرب و به شوروى و امريكا پشت كردهايم تا خود، كشور خود را اداره كنيم، آيا حق است تا اينچنين مورد هجوم شرق و غرب واقع شويم؟ با اوضاع فعلى جهان اين يك استثناى تاريخى است كه با مرگ و شهادت و شكست ما، مطمئنا هدف ما شكست نمىخورد. بارها گفتهام كه گروگانگيرى توسط دانشجويان مسلمان و مبارز و متعهد ما عكس العمل طبيعى صدماتى است كه ملت ما از آمريكا خورده است و اينان فعلا با باز پس دادن اموال شاه معدوم و لغو تمام ادعاهاى آمريكا عليه ايران و ضمانت به عدم دخالت سياسى و نظامى آمريكا در ايران و آزاد گذاشتن تمامى سرمايههاى ما آزاد مىگردند كه البته اين امر را محول به مجلس اسلامى نمودهام تا آنان به هر نحو كه صلاح مىدانند عمل نمايند. با اينان در ايران به بهترين وجه رفتار شده است ولى تبليغات آمريكا و اقمارش از هيچ دروغ و افترا و تهمتى دراين مورد فروگذار نكردند، در حالى كه آمريكا و انگليس به فرزندان عزيز ما بدترين اهانتها و شكنجههاى روحى و جسمى را نمودند و هيچ مقام رسمىاى در مجامع بين المللى از اين دوستان عزيز ما دفاع ننمود و هيچ كس آمريكا و انگليس را در مقابل اين رفتار وحشيانه، محكوم نكرد. از خداوند متعال آزادى و استقلال و جمهورى اسلامى را براى تمام ملتهاى در بند آرزومندم.
والسلام على عباد الله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 85
تاريخ: 22/6/59
پاسخ امام خمينى به تلگرام آيت الله العظمى گلپايگانى
حضرت آيت الله آقاى گلپايگانى دامت بركاته - قم
بسم الله الرحمن الرحيم
تلگرام شريف مبنى بر نگرانى اوضاع واصل گرديد. انشاء الله تعالى ارشادات حضرتعالى و ساير مراجع و علماء اعلام موجب آرامش و عمل به موازين اخوت اسلامى گردد. معلوم است اختلافات ريشه دارى در كار نيست و همه بحمدالله تعالى وفادار به جمهورى اسلامى و پيرو احكام آن هستند و گلههاى لفظى انشاء الله تعالى حل و موجب تفاهم خواهد شد. آقايان متذكر هستند كه با مشكلات فراوان كشور و خطرهاى متوقع براى اسلام و مسلمين، اين برخوردها كه به نقع دشمنان است، با موازين عقلى و شرعى وفق نمىدهد. از خداوند تعالى اصلاح امور و عظمت اسلام و مسلمين را خواستارم. سلامت و سعادت جنابعالى را از خداوند تعالى خواهانم
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 86
تاريخ: 22/6/59
پاسخ امام خمينى به تلگرام آيت الله العظمى مرعشى نجفى
حضرت آيت الله آقاى نجفى مرعشى دامت بركاته - قم
به دنبال مذاكرات و مصاحبات چند روزه كه اظهار تأسف و ناراحتى كرده بوديد و وسيله مخابره تلگرام اعلام آن را نموده بوديد، بايد عرض كنم گرچه قشرهاى مختلف نيز ناراحت شدهاند ليكن آقايان متوجه هستند كه در اين وضع فعلى بايد به اين اختلافات جزئى پايان دهند و ملت را از نگرانى در آورند. اميد است به دعاى جنابعالى و ساير آقايان، مسائل به خوبى حل شود.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 87
تاريخ: 22/6/59
پاسخ امام خمينى به تلگرام آيت الله العظمى شيرازى
حضرت آيت الله آقاى شيرازى دامت بركاته - مشهد مقدس
بسم الله الرحمن الرحيم
تلگرام شريف پيرو بعضى مصاحبات و برخوردهاى لفظى بين متصديان امور واصل، اميد است با خواست خداوند تعالى و ارشاد علماء اعلام مسائلى كه پايههاى اساسى ندارد، حل شود و واضح است كه اين نحو برخوردها گر چه كوچك و بى ريشه است، مخالف مصالح اسلام و كشور اسلامى است. از جنابعالى اميد دعاى خير دارم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 88
تاريخ: 25/6/59
پاسخ امام خمينى به نامه حجت الاسلام مولائى سرپرست آستانه مقدسه حضرت معصومه (ع)
بسمه تعالى
آستانه مقدسه قم و موقوفات مربوط به آن از اوقاف جداست و مستقلاً تحت نظر فقيه بايد اداره شود.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 89
فرمان امام خمينى به جناب آقاى محمد على رجائى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آقاى رجائى نخست وزير ايده الله تعالى
چون وضع بنياد مستضعفين موجب نگرانى اينجانب است و مسائل آن پيچيده است، لازم است جنابعالى امور بنياد را در دست گرفته و تحت نظر اشخاصى متدين متعهد كاردان، آن را به نفع مستضعفين اداره نمائيد. اطلاعات لازم را مىتوانيد از هياتى كه اينجانب معين نمودم به دست آوريد. انشاء الله تعالى موفق در خدمت به اسلام و مسلمين و خصوص مستضعفين باشيد.
والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 90
تاريخ: 31/6/59
بيانات امام خمينى به مناسبت آغاز تحصيلى جديد
اگر چنانچه عراق تجاوز را تكرار كند ما دستور مىدهيم ملت ما بسيج بشوند
بسم الله الرحمن الرحيم
در اين موقع كه مدارس ايران بايد باز بشود و اميدوارم كه جوانان ما و اطفال ما با تعهد به اسلام و جمهورى اسلامى، به مدارس بروند و كار خودشان را شروع كنند، بايد به اين جمعيتهايى كه مىخواهند نگذارند مدرسههاى ما باز بشود، توجه داد كه شما در يك همچو موقعى كه ايران در اين وضع واقع است و عراق رسماً اعلام جنگ كرده است به ايران، اگر راست مىگوئيد كه شما با ملت هستيد و نسبت به خلق وفادار هستيد، بايد شما خودتان در اين امر با دولت ايران همراهى كنيد. و اگر ما ديديم كه شما در مدارس ايجاد يك اغتشاش كرديد، ماهيت شما با اينكه مقداريش معلوم است، بيشتر معلوم مىشود پيش ملت ايران. در يك همچو وقتى كه ايران در حال جنگ است با آمريكا و اين آلت دست آمريكا تجاوز كرده است به ايران، شما اگر چنانچه براى باز شدن مدارس اغتشاش بپا كنيد يا شايعهسازى كنيد، معلوم مىشود كه شما عمال آمريكا و همدست صدام حسين خبيث هستيد. بنابراين ملت ما بايد با آگاهى و با خونسردى به اين مسائل توجه كند.
بعض نكات بايد گفته بشود. يكى اينكه گمان نكند ملت ما كه دولت ايران و ارتش ايران عاجز از اين است كه جواب به اينها بدهد. هر وقتى كه مقتضى بشود من پيامى به ملت خواهم داد و به صدام حسين و امثال او خواهم ثابت كرد كه اينها، اين اذناب آمريكا قابل ذكر نيستند و ما هميشه بنا داريم كه دراين برخوردها طورى برخورد بشود كه، جواب برخورد آنها داده بشود كه به ملت عراق خداى نخواسته صدمهاى وارد نشود، لكن ما عازم بر اين هستيم، مصمم بر اين هستيم كه اگر چنانچه عراق حد خودش را نداند و تجاوز را تكرار بكند ما دستور بدهيم و ملت ما بسيج بشوند و آن وقت براى ملت عراق معلوم باشد كه ما با آنها هيچ كار نداريم بلكه اين صدام حسين است كه به واسطه تحريك آمريكا به ما تجاوز كرده است و ما اگر جوابى به او بدهيم، هرگز به ملت عراق كه برادر ما هستند مربوط نيست. امروز من صداى منحوس اين آدم را شنيدم، يعين بيانيهاش را شنيدم، ايشان معلوم مىشود كه تازه مسلمان شده است براى اينكه به حضرت امير، على بن ابيطالب و امام حسين سلام الله عليه و اينها تشبث كرده و مردم را مىخواهد گول بزند. ايشان نمىداند كه مردم عراق ايشان را مىشناسند و از اولى كه اين حكومت اشتراكى روى كار آمد و مرحوم آقاى حكيم تحريم كرد و آنها را تكفير كرد، مردم
صحيفه نور ج 13 صفحه 91
عراق اينها را شناختهاند و بعد هم از اعمالى كه انجام دادهاند اينها شناسايى شدهاند. اينها علماى بزرگ عراق را اعدام كردند، اينكه الان به شعب عراق متوسل مىشود اينها شعب عراق را سركوب كردهاند. اين صدام حسين من از اول وقتى كه روى كار آمد تنبه دادم كه اين ديوانه است، اين عقلش درست كار كند و لهذا با ديوانگى دارد عمل مىكند و خودش را به هلاكت رساند.
سفارش به ملت ايران در حفظ خونسردى و جلوگيرى از شايعهسازان
من از ملت ايران يك صحبت دارم براى ملت ايران و براى ملت عراق و ارتش عراق هم يك صحبت. براى ملت ايران اين صحبت را دارم كه گمان نكند ملت ايران كه ارتش ايران نمىتواند جلوى اينها را بگيرد. خير، ارتش ايران و قواى مسلح ما، پاسدارهاى عزيز ما قادر بر اين معنا هستند، لكن تا مسأله جدى نشود آنها جداً عمل نمىكنند. آن روزى كه مسأله جدى شد تمام اينها به طور جدامر مىكنم كه عمل بكنند و عراق را سر جاى خودشان بنشانند. ملت ايران نبايد خيال بكنند كه جنگى شروع شده است و حالا فرض كنيد كه دست و پاى خودمان را گم كنيم. نه اين حرفها نيست يك چيزى آوردند و يك بمبى اينجا انداختند و فرار كردند، رفتند، الان هم دولت ايران جواب آنها را مشغولند كه جواب آنها را بدهند و مىدهند جواب آنها را. قواى بحريهشان بكلى از بين رفته است و قواى بريهشان هم از بين خواهد رفت. شما خيال نكنيد كه يك چيزى است. ما اين جنگهاى متعددى كه واقع شده است يك مقدارش هم نصيب ايران شده است كه من هر دو جنگ را يادم هست. هيچ، ابداً مسألهاى نيست و شايعات يا چيزهائى را كه اگر دشمنهاى ما، اين احزاب مختلفهاى كه الان در ايران هستند، اين گروهها و گروهكهايى كه در ايران هستند، حالا اگر فرصت مىخواهند به دست بياورند و شايعهسازى كنند و هى تلفن كنند به اين طرف و آن طرف كه چه شده است، چه شده كودتا شده - نمىدانم اين حرفها در كار نيست. اين يك دزدى آمده است يك سنگى انداخته و فرار كرده، رفته است سر جايش، ديگر قدرت اينكه تكرار بكند انشاء الله ندارد. من به ملت ايران سفارش مىكنم كه چند جهت را ملاحظه كنند. يك جهت اينكه خونسردى خودشان را حفظ كنند و ابداً توجه به اين معنا كه يك قضيهاى واقع شده است (و واقعاً واقع نشده قضيهاى) توجه نكنند به اين معنا، يك وقت اغتشاشى از اين راه بار نيايد. يك جهت هم اينكه ممكن است كه اين اشخاصى كه با اسلام مخالفند و با جمهورى اسلامى از اول مخالف بودند حالا شايع كنند كه خود لشكر ايران و ارتش ايران و ژاندارمرى ايران دارند خرابكارى مىكنند تا شما را وادار كنند كه با آنها مقابله كنيد. خير، اينطور نيست. ارتش ايران، ژاندارمرى ايران وفا دارند به ما و مشغولند آنها به كوبيدن عراق. شما گمان نكنيد كه يك وقت بيايند به شما بگويند كه تحريك كنند شماها را به اينكه برويد سراغ مثلاً پادگانها. يك همچو كارى جايز نيست و از معاصى بزرگ اسلام است و مخالف رضاى خداست و ابداً به اينها اعتنا نكنيد و اگر از اين افراد كسى پيدا شد كه يك همچو تحريكى كرد، بگيريد او را تحويل بدهيد به كميتههايى كه هستند، به آنها تحويلشان بدهيد تا آنها را به جزاى خودشان برسانند. اين حرفى است كه
صحيفه نور ج 13 صفحه 92
ما با ملت ايران داريم كه اينها با آرامش، بدون اينكه اصلاً خوفى از چيزى داشته باشند، خوفى در كار نيست اصلاً، چيزى نيست اينكه خوف داشته باشد. يك حرف با ملت ايران است كه هم خونسردى خودشان را حفظ كنند و هم اين شايعهسازها را جلويشان را بگيرند و هيچ اعتنا به شايعهها نكنند. من خودم تماس دارم و همه مطالب پيش من مىآيد و من امروز هم آقاى رئيس جمهور و آقاى نخست وزير آمدند اينجا و گزارش دادند اينجا و من هر روزى كه محتاج به اين بشود كه بسيجى بكنم خواهم كرد و انشاء الله نيايد آن روز كه يك همچو امرى واقع بشود.
ارتش عراق بداند كه اين جنگ هوادارى از كفر و برخلاف رضاى خداست
و يك حرفى كه با ارتش عراق دارم اين است كه ارتش عراق با كى جنگ مىخواهد بكند؟ طرفدار كى هست و مخالف كى؟ طرفدار صدام است كه اشتراكى است و كافر است؟! بر ضد كى؟ بر ضد اسلام ؟! ارتش عراق بايد بدانند كه اين آدم كه حالا آمده است اسم على بن ابيطالب سلام الله عليه را مىآورد و اسم حسين بن على سلام الله عليه را مىآورد اين دشمن اينهاست، اين شخص با اينها دشمن است با اسلام اصلاً دشمن است اين، ارتش عراق بايد بداند كه اين جنگ جنگ با اسلام است به هوادارى كفر. و يك همچو جنگى بر خلاف رضاى خداست و خداى تبارك و تعالى نخواهد بخشيد بر آن كسانى كه بر ضد اسلام قيام كنند بر ضد اسلام به واسطه همراهى با كفر، كه هم خود صدام حسين به حسب حكم شرعى كافر است و هم اين طرفدار كفار است، طرفدار كارتر است و به واسطه طرفدارى از كارتر و گرفتن قوا از او، دارد به ايران حمله مىكند و كارتر اين نوكرهاى خودش را مثل صدام حسين و مثل سادات و امثال اينها را وادار كرده است كه به ايران حمله بكنند يا به ايران صدمه بزنند و ملت عراق و ملت مصر بايد بدانند اين معنا را كه اگر خداى نخواسته با ايران طرف بشوند و ارتش عراق با ايران طرف بشود، صرف شدن با اسلام است و ضرر زدن به اسلام و ضرر زدن به پيغمبر اسلام است به طرفدارى از
كفر، به طرفدارى از صدام، به طرفدارى از كارتر. ملت عراق با تمام قوا كوشش كند كه صدام فاسد را از بين ببرد
و ملت عراق بايد بدانند كه اين جرثومه فساد همانطورى كه دارد با شما عمل مىكند كه محمد رضا با ايران عمل مىكرد و ما محمدرضا را بيرون كرديم و شما هم بايد اين شخص را بيرون بكنيد از عراق. تا قيام نكنيد و تا مقابله نكنيد با اين جرثومه فساد، اين مىخواهد اسلام را از بين ببرد و مىخواهد عربيت را به خيال خودش آن هم نه اينكه واقعاً عقيده دارد به او - مىخواهد او را جانشين كند و همچو خيالى هم ندارد. مىخواهد امريكا را دستش را باز كند در اين ممالك اسلامى و ما جرممان اين است كه با آمريكا مخالف هستيم. اين جرمى كه پيش صدام حسين بخشودنى نيست، اين است كه ما برخلاف آمريكا هستيم و لهذا ما را هر چه مىخواهد مىگويد، ما را مجوس مىگويد هستند ما كه داريم در مملكتمان قرآن را ترويج مىكنيم، در مملكتمان احكام اسلام را داريم ترويج
صحيفه نور ج 13 صفحه 93
مىكنيم و پياده مىكنيم به جاى آن احكامى كه در سابق بوده است، اين آقا ما را مجوس مىداند و خودشان كه بر ضد اسلام و بر ضد مسلمين هستند خودشان را طرفدار على بن ابيطالب سلام الله عليه و اصحاب رسول الله مىدانند. بايد ملت عراق بداند كه اين آدم، آدم خطرناكى است براى ملت عراق و خطرش بر ملت عراق زياد است والا به ملت ما او كه نمىتواند صدمهاى بزند، او او به ملت عراق خطرناك است. و ملت عراق بايد با تمام قوا كوشش كنند كه اين شخص فاسد را از بين ببرند و اين جمعيتى كه برخلاف اسلام و بر خلاف مصالح اسلام و قرآن دارند عمل مىكنند، آنها را از بين ببرند. و سربازهاى ارتش عراق و صاحب منصبهاى ارتش عراق بايد بدانند كه جنگ با ايران جنگ با اسلام است، جنگ با قرآن است، جنگ با رسول الله است و اين از اعظم محرماتى است كه خداى تبارك و تعالى نمىگذرد از او. شما هم همان كار را بكنيد كه ارتش ايران نسبت به شاه سابق كردند. همانطورى كه آنها رها كردند او را و متصل شدند به ملت و سربازها فرار كردند از پادگانها و متصل شدند به ملت شما هم فرار كنيد و قواى خودتان را صرف اين كنيد كه اين جرثومه فساد را از بين ببريد. خدا به شما تأييد مىكند اگر چنانچه قيام كنيد و اين شخص را از بين ببريد و يكى را خودتان به جاى او بگذاريد. ما هم كمك شما هستيم در اينكه خود شما، از ملت شما يك نفر اداره كند حكومت عراق را. و اين آدمى كه برخلاف اسلام و برخلاف مصالح اسلام مشغول مفسده شده است اين فاسد را از بين ببريد، با ملت همراه بشويد. ملت عراق هرگز با صدام حسين مؤافق نيست، يك روز هم موافقت ندارد، ملت عراق با اسلام مؤافق است، كسى كه كتاب او قرآن است، كسى كه كعبه قبله اوست نمىشود با يك آدم كافرى كه در پناه كفار دارد زندگى مىكند و در پناه كارتر و امثال كارتر دارد به حيات خودش ادامه مىدهد، نمىشود با اين همراهى بكنيد. من به آنها سفارش مىكنم، به ارتش عراق كه اگر مىتوانند قيام كنند بر ضد اين آدم و اين آدم را از بين ببرند و خودشان جانشين او بشوند ما هم تأييدتان مىكنيم و اگر چنانچه اين برايشان ميسور نيست فرار كنند و جنگ با اسلام نكنند و با ملت عراق هم عرض مىكنم كه با همه قوا قيام كنيد بر ضد اين آدمى كه الان قيام بر ضد اسلام كرده است. قيام اين نسبت به ايران، قيام كافر بر مسلم است و قيام لشكر كفر بر لشكر اسلام است. بايد با همه قوا با اين شخص مقابله كنيد و مقاتله كنيد و من، اگر چنانچه خداى نخواسته دامنه پيدا كرد اين كارهاى صدام حسين و اربابهاى صدام حسين، تكليف ملت ايران را تعيين خواهم كرد و اميدوارم به آنجا نرسد و اگر برسد ديگر بغدادى باقى نخواهد ماند.
والسلام عليكم و رحمه اللهو بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 94
تاريخ: 1/7/59
پيام امام خمينى به ملت ايران
بسم الله الرحمن الرحيم
مطالب زير ابلاغ مىگردد :
1- بايد اطاعت از شوراى فرماندهى بدون كوچكترين تخلف انجام گيرد و متخلفين با سرعت و قاطعيت بايد تعيين و مجازات شوند.
2- بايد اشخاص و مقامات غير مسؤول از دخالت در امر فرماندهى خوددارى كنند و فرمانده كل قوا به نمايندگى اينجانب و شوراى فرماندهى، مسؤول امور جنگى هستند.
3- در شرايط فعلى اقدام دادگاههاى ارتش در امورى كه شوراى فرماندهى صلاح نمىداند، بدون اطلاع اينجانب ممنوع اعلام مىگردد.
4- راديو و تلويزيون موظفند اخبارى را نقل كنند كه صد در صد صحت آن ثابت مىباشد و براى عدم اضطراب و تشويش اذهان، اخبار را از غير موثق نقل ننمايند.
5- نيروهاى انتظامى مؤظف هستند كسانى را كه دست به شايعهسازى مىزنند از هر قشر و گروهى كه باشند، فوراً دستگير و به دادگاههاى انقلاب تسليم و دادگاههاى مذكور آنان را در حد ضد انقلابيون مجازات نمايند. مردم مبارز ايران مؤظف هستند شايعهسازان را به دادگاههاى انقلاب معرفى و با نيروهاى انتظامى همكارى نمايند.
6- روزنامهها در وضع فعلى مؤظفند از نشر مقالات و اخبارى كه قواى مسلح راتضعيف مىنمايد جداً خوددارى نمايند كه امروز تضعيف اين قوا عقلاً و شرعاً حرام و كمك به ضد انقلاب است. من كراراً از نيروهاى مسلح عزيز پشتيبانى نمودهام و امروز كه آنان در جبهه جنگ با صدام كافر هستند، تشكر مىكنم و از زحمات آنان قدردانى نمايم و از خداوند متعال تؤفيق و پيروزى براى آنان طلبنمايم.
7- اكيداً همه قشرهاى ملت و ارگانهاى دولتى مؤظف شرعى هستند كه دست از مخالفتهاى جزئى كه دارند، بردارند و با مخالفت خود كمك به دشمنان اسلام ننمايند.
والسلام
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 95
تاريخ: 2/7/59
پيام امام خمينى به ارتش و اقشار مختلف مردم عراق
بسم الله الرحمن الرحيم
ملت شريف و مبارز و مسلمان عراق! ارتشيان رزمنده! افسران، درجه داران و سربازان مسلمان عراق! كارگران و كارمندان مسلمان عراق شما همه از نزديك جنايتها و خيانتهاى حزب كافر بعث راديده و مىبينيد، شما تلخى حكومت كافر بعثى را چشيدهايد، شما مىدانيد كه صدام حسين و رفقاى كافر او تابع ميشل عفلق ملحد و نوكر چشم بسته صهيونيسم و امپرياليسم به امر اربابان جهانخوار خود به ايران و ملت ايران كه با الله اكبر و پشتوانه اسلام عزيز كفار را از ميهن خود راندند، حمله نموده و بيرحمانه برادران ايمانى شما را به قتل مىرسانند. شما مىدانيد كه اين جنگ بين ايران و بعثىهاى عراق، جنگ بين اسلام و كفر و قرآن كريم و الحاد است، از اين جهت بر همه شما و ما و مسلمانان جهان است از اسلام عزيز و قرآن كريم دفاع كنيم و اين خيانتكاران را به جهنم بفرستيم. اكنون تكليف شرعى، الهى انسانى شماست كه در هر محلى هستيد به ضديت و كارشكنى بر آئيد. ارتش عراق به ارتش ايران ملحق شود و امروز نزديك به صد نفر از درجهداران و افسران و رزمندگان عراق به ايران آمده و در آغوش اسلام قرار گرفتهاند و بايد ارتش عراق بداند كه ايران با آغوش باز برادران ايمانى ارتش عراق خود را پذيرائى و پشتيبانى مىكند. بايد به حسب تكليف شرعى كارگران از هر طبقه كه هستند و كارمندان در هر اداره كه مىباشند با اعتصابها و مخالفتها خدمت خود را به اسلام عزيز و قرآن كريم نشان دهند. ملت عراق از دادن ماليات و پول آب و برق به دولت خوددارى كند، كه كمك به دولت غير قانونى كافر است، كمك به مخالفين اسلام است كه در حال جنگ با اسلام مىباشند و با راهپيمائىهاى ميليونى عمل جنايتكاران عراقى را محكوم نمايند. شما برادران عراقى بايد بدانيد كه برادران ايرانى شما اكنون در حال آماده باش هستند و هر وقت كه لازم باشد با بسيج عمومى مخالفين با اسلام را سركوب مىكنند. شما برادران ارتشى و غير ارتشى و همه قواى مسلح از عمل ملت ايران كه با دست خالى قدرت شيطانى ابرقدرتها را در هم شكست، عبرت بگيريد و از شيطانهاى بزرگ كوچك نهراسيد و براى دفاع از اسلام و كشورهاى اسلامى بپا خيزيد، خداوند با شماست. ان تنصرواالله ينصركم و يثبت اقدامكم.
والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 96
تاريخ: 3/7/59
پيام امام خمينى در رابطه با مانور هوائى جمهورى اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
در دو سه ساعت قبل يك صدائى در بالاى آسمان پيدا شد و از جاهاى مختلف از قرارى كه گفتند اظهار نگرانى كردند. در صورتى كه مسأله نبود كه نگرانى داشته باشد ما قوى هستيم و قدرتمند هستيم و ما بر آنها غلبه خواهيم كرد. ملت ايران بايد از اينطور مسائل هيچ نترسد، در صورتى كه مسألهاى نبوده است و فقط آنطورى كه به ما اطلاع دادند يك مانور هوائى بوده است براى امتحان و هيچ خوفى نيست در كار و همه ما سالم و سلامت هستيم و در اينجا هم هيچ قضيهاى واقع نشده و من از ملت بزرگ ايران خواهانم كه در هر مسألهاى كه پيش مىآيد قواى باشند، قدرتمند باشند، متكى به خداى تبارك و تعالى باشند و از هيچ چيز باكى نداشته باشند. ما از آن قدرتهاى بزرگ نترسيديم، اين كه قدرتى ندارد، عراق كه چيزى نيست. در صورتى كه در خود عراق و در بغداد از قرارى كه اطلاع دادند الان در بغداد مشغول به تفنگاندازى و انفجارات است و اينها در حال انفجار هستند، در حال احتضار هستند و انشاء الله با دست قوى ملت و با تأييد خداى تبارك و تعالى اين ريشههاى فساد قطع خواهد شد و اسلام گسترش پيدا خواهد كرد در همه جا و ما متكى به خدا هستيم و با اتكاء به خدا از هيچ چيز ترسى نداريم و شما ملت عزيز مجتمع باشيد، مصمم باشيد و از هيچ چيز هراس نداشته باشيد كه هراسى هم نيست.
والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 97
تاريخ: 4/7/59
پاسخ امام خمينى به تلگرام روحانيون تبريز
بسم الله الرحمن الرحيم
به وسيله حضرت حجت الاسلام و المسلمين آقاى حاج ميرزا حسن آقاى انگجى دامت بركاته خدمت حضرات حجج اسلام و علماى اعلام تبريز دامت بركاته تلگرام شريف مبنى بر پشتيبانى از دولت و ارتش و سپاه پاسداران جمهورى اسلامى ايران موجب كمال تشكر گرديد.
آذربايجان هميشه سنگر پايدار و محكم اسلام و كشور بوده و انشاء الله خواهد بود. علماء عظيمالشأن تبريز و ساير نقاط آذربايجان چون مردم دلير و غيورش در صف مقدم دفاع از كيان اسلام بزرگ و كشور اسلامى بودهاند و در مقابل رژيم منحط سابق به مجاهدت برخاسته و زحماتى جانفرسا متحمل گرديدهاند. جنابعالى و ساير حجج اسلام اخلاف صالحه اسلام عظيم مىباشيد و واضح است كه در اين جنگ بين ايران عزيز و اسلام مقدس با آمريكاى ستمگر و نوكران سرسپرده آن، اهالى معظم آذربايجان و در رأس آن، حضرات حجج اسلام و علما، در طليعه هستند و درموقع لزوم در صف مقدم رزمندگان اسلامى، براى سركوبى دولت كافربعث خواهند جنگيد چنانچه قشرهاى عظيم ملت اسلامى چون صفوف ملائكه الله همرزم و همصدا خواهند بود.
در خاتمه در صورتى كه علماء آن منطقه با اينجانب كارى دارند مىتوانند به وسيله جنابعالى و يا ساير برادران با اينجانب تماس برقرار نمايند. اميدوارم در خدمت به آقايان كوتاهى نشود.
والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 98
تاريخ: 5/7/59
پيام امام خمينى خطاب به علماى اعلام و حجج اسلام و مشايخ اهل سنت و نمايندگان مجلس شوراى اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت حضرات آقايان علماى اعلام و حجج اسلام و مشايخ بزرگ اهل سنت و نمايندگان محترم مجلس شوراى اسلامى
تلگرافات حضرات آقايان محترم و اصل گرديد. اظهار آمادگى و پشتيبانى هيا بىدريغى كه از سوى تمام اقشار مختلف و بخصوص آقايان علماى اعلام دامت بركاتهم مىشود، پشتوانه عظيمى براى سربازان و مجاهدان عزيز است كه در سنگرهاى جنگ، عرصه را بر دشمنان اسلام تنگ كردهاند و با رشادتهاى اعجابانگيز خود، تاريخ سربازان از جان گذشته صدر اسلام را مجسم ساختهاند و پيروزى كامل را در تمام جبهههاى جنگ، بر ضد دشمنان و ابر قدرتهاى شرق و غرب نويد مىدهند. انسجامى كه امروز بين ملت دلير و ارتش و سپاه شجاع ديده مىشود، در تاريخ ايران و جهان بىسابقه است. حضرات آقايان! در هر نقطه كه هستيد مردم را براى جنگ و درگيرى با آمريكا و اذناب خونخوارش چون عراق آماده كنيد كه جنگ، جنگ است و عزت و شرف ميهن و دين ما در گرو همين مبارزات است و ميهن از جان عزيزتر ما، امروز منتظر است تا يكايك فرزندان خود را براى نبرد با باطل مهيا سازد. ما براى ميهن عزيزمان تا شهادت يكايك سلحشوران ايران زمين مبارزه مىكنيم و پيروزى ما حتمى است.
امروز، روزى است كه تمام مردم بايد از شهرهاى خود دفاع كنند و به شهرهاى جنگزده كمك نمايند. امروز، روزى است كه بر تمام ملت واجب است با سربازان و پاسداران اسلام و ايران همكارى لازم و نزديك داشته باشند. امروز، روزى است كه عشاير عزيز و غيور ما از مرزهاى كشورشان بايد دفاع نمايند. امروز، روزى است كه ملت ما بايد دست در دست سپاه و ارتش نجيب و دلير گذاشته و به دشمنان بفهمانند كه بر فرض محال اگر وارد شهرى شدند، تازه با مردمى مسلح و جنگجو مواجه خواهند شد كه از وجب به وجب شهرشان دفاع مىنمايند. امروز، روزى است كه روحانيون ما در شهرها بايد روح شهامت و شجاعت و شهادت را در كالبد مردم ما بدمند كه بحمدالله دميده شده است. امروز، روز اتحاد و يگانگى است و اين هم از الطاف بزرگ و تأييدات الهى است كه درست برخلاف تصور و خواست فتنه انگيزان و جنگ افروزان، همه توطئهها و جنگها، به اتحاد و يكپارچگى ملت بيدار و زنده ما در برابر ابر قدرتها مىانجامد و انشاء الله تعالى براى هميشه فكر تجاوز و سركوبى
صحيفه نور ج 13 صفحه 99
انقلاب عظيم اسلامى را از سر اين كوته فكران و خيرهسران بيرون خواهد برد. اينجانب ضمن تشكر و سپاسگزارى از همه آقايان محترم، از اينكه به واسطه كثرت تلگرافات و كمى فرصت نمىتوانم به يكايك تلگرافات جداگانه پاسخ بدهم معذرت خواسته و موفقيت همگان را از درگاه خداوند تعالى مسئلت دارم.
والسلام عليكم ورحمه اللهو بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 105
تاريخ: 8/7/59
پاسخ اما خمينى به تلگرام تبريك آيت الله العظمى مرعشى نجفى
بسمه تعالى
حضرت آيت الله آقاى حاج سيد شهاب الدين مرعشى دامت بركاته - قم
تلگراف شريف در مورد پشتيبانى مبارزات قهرمانانه نيروهاى مسلح عزيز و مردم مبارز و تبريك پيروزىهاى ارزشمند آنان واصل گرديد اين پيروزىها در گرو ايمان به خداى تعالى و فداكارىهاى بىدريغ آنان و پشتيبانىهاى صميمانه تمام اقشار محترم ملت از اين رزمندگان جان بر كف مىباشد و اميد است تا پيروزى كامل بر همه ابر قدرتهاى اشغالگر جهان و دشمنان اسلام ادامه داشته واين همبستگى و وحدت همچنان استمرار يابد. از خداى تعالى سلامت و تؤفيق جنابعالى را مسئلت دارم.
والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 110
تاريخ: 12/7/59
پيام امام خمينى به ملت و ارتش عراق
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام بر ملت مظلوم و شريف عراق كه سالهاى طولانى در تحت سلطه رژيم سفاك بعث متحمل انواع خيانتها و جنايتهاى اين حزب كافر فاجر بوده و هستيد و شاهد ستمگرىها و فشارهاى جانفرسا نسبت به بزرگان و مراجع و مجاهدين كشورتان بودهايد. شما و ما شاهد بوديم كه اين حزب فاسد با مرحوم آيت الله حكيم و آفازادههاى معظم ايشان چهها كردند و آن سيد بزرگوار مظلوم در آخر عمر با چه خون دل به اجداد بزرگوارش ملحق شد و شاهد حبس و زجر و فشار به فرزندان محترم ايشان بوديد و شما و ما شاهد بوديم كه با سيد مجاهد بزرگوار آقاى صدر و خواهر مظلومش چه كردند و با چه شكنجهها آنان را به شهادت رساندند و شما و ما شاهد بوديم كه با حوزه علميه نجف و ساير مشاهد مشرفه چه ستمها و چه وحشيگرىها كردند و گروه گروه علما و طلاب را به حبس و شكنجه كشيدند و شما و ما شاهد بوديم كه اين سفاكان جنايتكار چه اهانتها به بقاع مطهر ائمه اسلام نمودند و ديديد و ديديم كه دژخيمان رژيم در صحن مطهر مولا امير المومنين عليه الصلوه و السلام ريخته و مردم مظلوم را با چه وضعى مضروب نمودند و بقعه شريفه را به مسلسل بستند و شما و ما شاهد بوديم كه در اربعين حسينى چه جنايتها نسبت به زوار عزيز آن مظلوم كردند و شما و ما شاهد بوديم كه مردم مظلوم بىگناه را گروه گروه از وطن خودشان آواره كردند، كه اكنون اين آوارگان، در كشور اسلامى ايران با سلامت و عزت بسر برند.
اى ملت شريف! واى ارتش گرفتار تحت سلطه كفر! اكنون بيش از ده روز است كه رژيم بعث و فاسد به امر قدرتهاى كافر، به كشور اسلام و همسايه شما هجوم و حشيانه نموده و شهرهاى بىپناه و برادران مسلمان مظلوم شما را مورد تجاوز و ستم قرار داده و منازل و پناهگاههاى آنان و احزاب و اطفال و زنان مظلوم را قتل عام نمودهاند كه جرم آنان هيچ نيست جز آنكه مىخواهند در كشورشان جمهورى اسلامى باشد و احكام قرآن مجيد جارى شود و مىخواهند مستقل و آزاد باشند و زير سلطه و ستم ابرقدرتان نباشند و مخازن كشورشان از خودشان و مستمندان ميهنشان باشد، و چه جرمى در نظر چپاولگران و نوكران و جيره خوران آنان بالاتر از اين جرمها.
برادران ارتش عراق! تا كى مىخواهيد اسير كفار باشيد و به امر آنان با كشور برادر و همسايه و اسلامى خود در جنگ باشيد؟ تا كى مىخواهيد به نفع كفار، به اسلام و قرآن مجيد و كشور اسلامى
صحيفه نور ج 13 صفحه 111
هجوم نموده و برادران خود را شهيد كنيد؟ بپاخيزيد و دست اين جنايتكاران را از كشور اسلامى خود قطع كنيد. تا كى خواهيد خود و عزيزان خود را براى خدمت به كفر به هلاكت كشيد؟ شما دانيد كه اين جنگ به كشور ايران تحميل شده و ما از كشور خود دفاع مىكنيم، دفاعى كه عقلاً و شرعاً واجب است و با كمال تأسف و تأثر مشاهده كنيم كه كفار و نوكران خبيث آنان دو طايفه از مسلمانان را به جان هم ريخته و خودشان در كنارى نشسته و مىخواهند از اين موضوع استفاده كنند. اى افسران و درجهداران و سربازان عراق آيا مىدانيد چه مىكنيد و خود را براى چه انگيزهاى به هلاكت مىكشيد؟ آيا مىدانيد كه براى استفاده ديگران خود را با چه ارتش و با چه نيروى عظيم انسانى و با چه ملت مشتاق جهاد در راه خدا طرف نموده و به كام مرگ مىكشانيد؟ آيا مىدانيد خداوند متعال و پيامبر اسلام از كسانى كه به روى برادران اسلامى خود اسلحه بكشند بيزار است و عاقبت اين امر، جهنم و غضب خداى جبار مىباشد؟ دست برداريد از اين برادركشى و به كشور اسلامى ايران با سلاح خود پناه آوريد كه ما شما را با آغوش باز پذيرا هستيم. و اى عشاير غيور دجله و فرات! و اى رزمندگان و سلحشوران! بپاخيزيد و از اسلام دفاع كنيد و قرآن و احكام آن را حفظ كنيد كه بر تمام مسلمين چه زن و چه مرد، دفاع از اسلام و قران كريم واجب است. واى ملت عراق كه جنايات اين مزدوران را چشيده و چشيد! همچون ملت رزمنده ايران بپا خيزيد و انقلاب كنيد و از اين حزب كافر هراسى نكنيد و بدانيد اگر به اينان مهلت دهيد و فرصت پيدا كنند اسلام را محو و آثار آن را از بين مىبرند. اينان با اسلام دشمن هستند. آمريكا و بستگان و نوكران آن از اسلام سيلى خورده و با اسلام به دشمنى برخاستهاند. شما از عفلقها و صدامها و ساداتها توقع نداشته باشيد كه دست از دشمنى با اسلام بردارند. و هان اى علماى اعلام و مشايخ اهل سنت و خطاب عظام و روشنفكران مسلمان عراق مردم را بيدار كنيد و براى اسلام و حفظ كشورهاى اسلامى قيام كنيد كه خداوند معين شماست. شما و ما ديديد كه ملت رزمنده ايران، با ايمان به خدا و وحدت كلمه بر قدرت شيطانى عظيم كه همه قدرت پشتيبان آن بودند غالب شد و دست همه ابرقدرتها را از كشور خود قطع كرد. و شما اى ملت عزيز و ارتش عراق! بدانيد كه قواى مسلح ما، ارتشيان دلاور و پاسداران قدرتمند و شهربانى و ژاندارمرى شجاع و پيشمرگان فداكار همراه با قشرهاى رزمنده ملت و سپاه، بسيج سلحشور، قدرت عظيمى است، منسجم و چون سد آهنين در مقابل همه قدرتمندان ايستاده است و چون خداى متعال و اسلام و قرآن كريم انگيزه نبردشان و شهادت وصول به حق آرمانشان است، پيروزى با آنان است و ملت شريف ما در عين حال كه بر اساس تعليمات اسلام، صلح جو و عدالتخواه است با اسراى خود آنچنان مردانه و اسلامى رفتار كند كه با جوانان ملت خود، ولى با مخالفان اسلام و مهاجمان به كشور اسلامى خود كوبنده و شديد القوا و افتخار آفرين مىباشد. و ما و شما ديديم كه در اين جنگ تحميلى كه مخالف با ميل آنان بود چطور به خصم خيرهسر فهماندند كه در ميدان نبرد، رزمندگان شيردلى هستند كه بر نيروهاى شيطانى. آنان چون عقاب حمله آوردند و جوانان آنان از هيچ قدرتى هراس ندارند و آنچنان بر دشمن ضربه زدند كه هر چه داشت گذاشت و فرار را اختيار كرد. و نيايد روزى كه محتاج به بسيج
صحيفه نور ج 13 صفحه 112
عمومى شويم، كه دنيا خواهد ديد قدرت اسلام چيست و نيروى ايمان بر همه قوا پيروز است. و شما و ما ديديم كه صدام پس از آنهمه شرارت و خونريزى و حمله به شهرهاى بىپناه و مسلمين بىگناه، اكنون تقاضاى آتش بس كرده. البته هر جنايتكار و غارتگر، پس از جنايت مايل است حريف ساكت باشد تا او با كمكگيرى از اشرار و ديگران همچنان خود و تجديد قوا، به شرارت و خونريزى خود ادامه دهد. لكن ملت و قواى مسلح ما تا پيروزى نهائى و انتقام جنايت حزب خونخوار بعث از پاى نخواهد نشست و به نبرد خود دلاورانه ادامه خواهند داد و به بازيگرىهاى دزدان بين المللى اعتنا نخواهند كرد.
شما شنيده و ما هم شنيدهايم كه بعضى شيخنشينهاى خليج و بعضى دولتهاى كشورهاى اسلامى در جنگ بين اسلام و كفر، طرف كفر را اختيار و كمكهاى نظامى و تبليغاتى از دولت غاصب بعث و جنايتكار مىكنند و جاى تأسف و شگفت است كه كسانى خود را مسلمان بدانند و حكام كشورهاى اسلامى، و بر ضد اسلام و قرآن كريم قيام كنند و آتش به روى مسلمانان بىگناه گشايند. اينان0 بايد بدانند اگر ثابت شود كه بر خلاف مصالح اسلام عملى انجام دادهاند و برائت خود را ثابت نكنند، دولت و ملت اسلام با آنان به وظيفه شرعيه عمل مىنمايند. اينجانب آنان را موعظه مىكنم كه دست از مخالفت با اسلام و طرفدارى از كفر بردارند و به وظيفه انسانى و اسلامى خود عمل كنند و با سرنوشت خود بازى نكنند اينجانب در حالى كه به حسب اخبار موثق مىدانم ملت و قواى مسلح ما با آوارگان به طور اسلامى و انسانى رفتار مىكنند، از همه آنان مىخواهم كه با اسرا، خصوصاً مجروحين و مصدومين آنان هر چه بيشتر محبت و خدمت كنند و از نيروى مسلح مىخواهم كه چون گذشته مواضع دشمن را بمباران نمايند، گر چه قواى دشمن حتى بيمارستانها را مورد حمله قرار دادهاند و همين فرق بين حق و باطل است. و شما و ما مىدانيم كه دستگاههاى تبليغاتى غرب و گروههاى خبرى آنان با پخش اكاذيب، به دشمن اسلامى ايران كمكهاى فراوان مىكنند و معالاسف در دستگاههاى تبليغاتى بعضى كشورهاى اسلامى نيز اين معنا ديده شده است. به كشورهاى اسلامى اخطار مىكنم كه جلو اين تبليغات باطل را بگيرند و با اسلام عزيز مخالفت نكنند. و اخيراً از جميع ملتها و دولت اسلامى و غير اسلامى و جميع گروههاى مسلمان و غير مسلمان كه جنايات ابر قدرتها و نوكرهاى چشم بسته آنان را محكوم و به كشورهاى اسلامى و جمهورى اسلامى ايران كمك مىكنند تشكر فراوان مىكنم و به آنان دعاى خير مىنمايم، چنانچه از گروههاى دانشجو و غير دانشجو كه در كشورهاى اروپائى و غير اروپائى، صدام جنايتكار و اربابانش را محكوم نموده و مىنمايند جداً متشكرم و سلامت و سعادت همگان را از خداوند متعال خواستارم. و از ملت شريف مبارز ايران و قواى مسلحه و نظامى و انتظامى و برادران پاسدار و پيشمرگان اسلام و سپاه، بسيج و روحانيون و غير روحانيون عزيزى كه در جبهه نبرد رفته و فداكارى مىكنند شكر گزارم و از عزيزانى كه در سطح كشور با كمكهاى شايان، تقدير مادى و معنوى به برادران مجاهد خود مىنمايند تقدير و تشكر مىكنم و از خداوند تعالى نصرت اسلام و مسلمين را خواستارم و انتظار نصرت و فرج نهائى را دارم.
صحيفه نور ج 13 صفحه 113
انه على نصرت لقدير سلام و درود فراوان بر ملت شريف عراق كه قلبشان با ماست و اميدوارم در بقاع متبركه، پيروزى اسلام و قلع و قمع كفار را بخواهند.
والسلام عليكم وعبادالله الصالحين و رحمهالله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 114
تاريخ: 14/7/59
تلگراف تسليت امام خمينى به حجت الاسلام اشتيانى
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرت حجت الاسلام و المسلمين آقاى حاج ميرزا محمد باقر آشتيانى دامت بركاته
خبر ضايعه تأسف انگيز رحلت مرحوم آيت الله آقاى حاج ميرزا محمود آشتيانى رضوان الله عليه، موجب تأسف و تأثر گرديد. زحمات آن مرحوم در خدمت به فقه اسلام و تأليفات ارزنده معظمله خدمتى بزرگ و جاودانى به حوزههاى علميه است. از خداوند تعالى رحمت براى آن بزرگوار عظيمالشان و صبر و شكيبائى براى فاميل معظم و خصوص جنابعالى خواستار است.
والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 115
تاريخ: 16/7/59
بيانات امام خمينى در ديدار با گروهى از جوانات مبارز عراقى
بسم الله الرحمن الرحيم
و قاتلوا المشركين كافه
انشاء الله خداوند تبارك و تعالى به شما قدرت بدهد و اين شخص كثيف را از مملكت خودتان دور كنيد. خداوند با شماست و شما پيروز هستيد و اين حكومت رفتنى است، انشاء الله.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 116
تاريخ: 17/7/59
مصاحبه امام خمينى با خبرنگاران خارجى
سؤال: شما راجع به جنگ چه فكر مىكنيد و نظرتان درباره اين جنگ و آينده آن چيست؟
جواب: بسم الله الرحمن الرحيم - اولاً ما به تبع اسلام با جنگ هميشه مخالفيم و ميل داريم كه بين همه كشورها آرامش و صلح باشد لكن اگر جنگ را بر ما تحميل كنند، ما تمام ملتمان جنگجو است و با تمام قوا مقابله مىكنيم ولو اينكه همه ابرقدرتها هم دنبال او باشد، براى اينكه ما شهادت را يك فوز عظيم مىدانيم و ملت ما هم شهادت را به جان و دل قبول مىكند و از جنگ نخواهيم هراسيد و مرد جنگ هستيم لكن مايل نيستيم به اينكه جنگ واقع بشود. الان دولت دست نشانده و جنايتكار عراق به شهرهاى ما و مردم عادى حمله كرده و ديشب نيز در دزفول حمله كردند و با موشكهاى خودشان بسيارى از مردم را كشتند ولى ما مواضع نظامى آنها را خواهيم زد و آتيه جنگ با ماست. براى اينكه ما تمام ملت همراهمان است و صدام ملت خودش بر ضد خودش است و حتى ارتش خودش هم متزلزل است و خواهند در اين جنگ باخت و بعثىها انشاءالله از عراق خواهند رفت و يك دولت اسلامى در آنجا خواهد آمد و ما با كمال قدرت دفاع از خودمان خواهيم كرد و كشور عراق را نجات خواهيم داد از دست اين جنايتكارانى كه نوكر ابرقدرتها هستند و ما باكى از اينكه ابر قدرتها به آنها پشتيبانى مىكنند نداريم و اميدواريم كه همانطور كه شاه مخلوع را با دست خالى از بين برديم و دست ابرقدرتها را از كشورمان قطع كرديم اين شخص هم كه جنايتكارتر از شاه معدوم است از بين ببريم، كشور و ملت عراق را كه برادر ما هستند آزاد كنيم تا خود كشور عراق و ملت بر سرنوشت خودش حكومت كند و حكومت را خودش تعيين كند. و ما برنده جنگ هستيم و هيچ ترديدى در اين نيست و به فرض اينكه ما هم كشته بشويم و ملت ما در حال جنگ هستند و شهادت را با دل و جان مىپذيرند و من اميدوارم كه با خداى تبارك و تعالى باشيم و خداى تبارك و تعالى با ماست انشاء الله.
امام تأكيد فرمودند: اخبار را همانطور كه هست به ممالك و كشورهاى خودتان گزارش بدهيد. ما نمىخواهيم هيچ طرف ما باشيد، همين طور كه الان مملكت را مىبينيد آنطور گزارش بدهيد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 117
تاريخ: 20/7/59
فرمان امام خمينى در مورد هماهنگى نيروهاى مسلح جمهورى اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
نظر به موقعيت استثنائى دفاع از كشور اسلامى و حساسيت فوق العاده آن، تا موقعى كه جنگ افروزان به كار تجاوزگرانه خود ادامه مىدهند، مراتب زير اخطار و مقرر مىشود :
1- كليه امور مربوط به جنگ، در تحت نظر شوراى عالى دفاع به اضافه يك نفر از نمايندگان از قبل مجلس شوراى اسلامى بايد اداره شود و اين شورا مؤظف است تمام قواى مسلح را هماهنگ نمايد و هيچ گروه يا شخصى، تخلف از او امر شوراى مذكور نبايد بكند و در غياب آقاى خامنهاى و آقاى چمران، دو نفر از نمايندگان كه يكى از آنها رئيس مجلس شوراى اسلامى است، بايد در شورا شركت نمايند.
2- در اداره مناطق جنگى كليه نيروها بايد از شوراى مذكور تبعيت نمايند و تصميمات در اين باره با شوراى مذكور است.
3- تبليغات مطلقاً چه به وسيله راديو و تلويزيون يا مطبوعات در تحت نظر شوراى مذكور بايد اجرا شود و رسانههاى گروهى و مطبوعات، حق پخش مصاحبات يا نطقها و نوشتهها را بدون مراجعه و دستور از شوراى مذكور ندارند.
4- سياست خارجى مربوط به دفاع، با شوراى مذكور است و كسان ديگر بدون اجازه حق دخالت ندارند.
5- كليه بيانيهها و نوشتهها و تبليغات و پخش اعلاميهها بدون اجازه مستقيم از شوراى مذكور جداً ممنوع است.
6- دولت مأمور جلب متخلفين و تحويل به دادگاههاى انقلاب است. 7- دادگاهها به جرائم، حسب وضع دفاعى و انقلابى مىكنند.
8- شورا مؤظف است در مناطق جنگى نمايندگانى تعيين نمايد كه بوسيله آنها امور انجام گيرد و موجب تأخير نشود.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 118
تاريخ: 21/7/59
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از طلاب و روحانيون مبارز عراق
بسم الله الرحمن الرحيم
اين مسائل كه براى اسلام و مسلمين پيش مىآيد و آمده است، اينها سابقهدار است، اينطور نيست كه حالا براى ما پيش آمده باشد. شما دانيد كه تاريخ اسلام مشحون بوده است از اين مجاهدت و شهادتها، از اين خون دادنها و از اين خرابكارىها به دست فجار. ائمه ما عليهم السلام هم مبتلا بودند به همين طور ليكن استقامت و خوددارى و صبر بايد كرد كه خدا با صابران است و ما با دست خالى بر اين قدرت فوقالعاده شيطانى كه همه قدرتها دنبال او بودند، غلبه كرديم و اين نبود جز اينكه ملت ما همراه باهم بودند و صبور بودند و بر مشكلات صبر مىكردند و مشكلات را با صبر و با اتكال به خداى تبارك و تعالى حل كردند. اين مشكلى كه حالا هست مشكل خيلى مهمى نيست و اين حل مىشود انشاء الله، چنانچه مشكل عراق هم حل مىشود. همان نمونههائى كه در زمان محمدرضا در ايران بود الان در عراق است و همان كارهائى كه مبدأ شد از براى اينكه اين حيثيت خودش را از دست داد و تاج و تخت غصبى را از دست بدهد، همين معنا الان در عراق است. اينها گمان مىكنند كه با سرنيزه مىشود حكومت كرد و اين يك اشتباهى است كه از براى اين قلدرها سرنيزه نمىتواند يك ملتى را خاضع كند، مىتواند يك مدتى باشد، ليكن نمىتواند هميشه بر يك ملتى حكومت كند. ملتها وقتى با هم شدند، هيچ حكومتى و هيچ قدرتى بر آنها نمىتواند غلبه كند و الان بحمدالله هم ملت ايران و هم ملت عراق قيام كردهاند و نهضت كردهاند. اميدوارم انشاء الله موفق و مؤيد باشيد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 119
تاريخ: 24/7/59
پيام امام خمينى به ملت شريف و قواى مسلح عراق
بسم الله الرحمن الرحيم
اينجانب بر حسب وظيفه شرعيه و عقليه ناچارم مطالبى را به قواى مسلح و به ملت شريف و مظلوم و مسلم عراق تذكر دهم، شايد خداوند تبارك و تعالى آنان را متذكر نمايد و ملت اسلام و قرآن كريم را از شر دشمنان شهرت طلب و اربابان سود جوى آنان نجات دهد. انه على كل شىء قدير. شما اى قواى مسلح عراق! بهتر مىدانيد كه اين جنگ كه به ايران به وسيله قدرتهاى بزرگ تحميل شده است، تاكنون چه خسارتهاى جانى و مالى و حيثيتى به شما وارد نموده است. من بسيار متأسفم كه براى شهوت و شهرت طلبى، يك يا چند نفر از خدا بىخبر جوانان برومند عراق را با اغفال و اكراه و جبربه ميدان نبرد با برادران مسلم خود فرستادهاند و تاكنون چند هزار نفر از جوانانى كه بايد در خدمت اسلام، با كفار به جنگ برخيزند، در خدمت دشمنان اسلام به هلاكت كشانده و فداى اغراض شيطانى خود نمودهاند. شما اى ارتش عراق! از ما بهتر مىدانيد كه چه جوانانى را كه پشتوانه ملت شما بوده از دست دادهايد و در پيشگاه خداوند قادر عظيم و ملتهاى مسلمان جهان و ملت شريف خودتان هيچ عذرى نداريد. آيا تاكنون از خود پرسيدهايد كه با چه انگيزه، دوستان و عزيزانتان را از دست مىدهيد؟ آيا مىدانيد با خودتان و كشور اسلامى خودتان چه مىكنيد؟ و شما از ما بهتر مىدانيد كه در اين جنگ خانمانسوز چه خسارتهاى عظيم مالى به كشورتان وارد شده است. آيا مىدانيد كه ميلياردها دينار خسارت به مخازن و ساز و برگ جنگى شما وارد شده است و اينهمه به نفع ابرقدرتها و ضرر ملت شماست؟ آيا مىدانيد براى جبران ساز و برگ جنگى ميلياردها دينار ملت ستمديده شما و كشورتان بايد به ابر قدرتها بپردازند؟ و آيا مىدانيد كه آبرو و حيثيت شما در جهان و حتى نزد ملت خودتان ريخته وبه باد فنا داده شده است؟ و مىدانيد كه انگيزه اين خسارات چه بوده؟ اگر نمىدانيد ما مىدانيم، قدرتهاى بزرگ كه دستشان از مخازن بزرگ ايران كوتاه شده و سلطه و قدرتشان با همت ملت ايران و قواى مسلح آن قطع گرديده، اكنون به دست و پا افتادهاند تا با جنگ افروزى بين برادران، سلطه خود را اعاده دهند و چپاولگرى خود را از سر گيرند. و شما اى ارتش عراق! آلت دست نوكران سرسپرده ابرقدرتها و دشمنان ملتهاى ضعيف شدهايد و شما از ما بهتر اين حزب كافر بعث را مىشناسيد، صدام را از نزديك ديده و جنايات او را مشاهده كردهايد و مىدانيد كه شماها نيز از شر اين شخص در امان نيستيد. شما ديدهايد كه اين شخص با شبهه و احتمال، حتى
صحيفه نور ج 13 صفحه 120
دوستان نزديك خود را با بدترين وجه اعدام نموده. تا كى اسارت و ننگ را تحمل مىكنيد؟ تا كى شاهد كشته شدن جوانانتان و به باد رفتن مخازنتان و از دست رفتن حيثيتتان هستيد؟ برخيزيد اى غيرتمندان و اين حزب جنايتكار را در هم كوبيد و صدام و رفقاى فاجر او را به جهنم فرستيد و حكومتى اسلامى انسانى با همراهى ملت به دست آوريد و تا دير نشده است فرصت را از دست ندهيد كه اگر براى خداوند تعالى قيام كنيد خدا با شماست، همانطور كه ديديد خداوند قادر با ملت ايران كه براى رضاى او نهضت كردند بود و اكنون نيز پشتيبان آنان است. و شمااى ملت شريف و مظلوم عراق كه هر روز شاهد جنايتهاى اين حزب و سران آن بوده و هستيد! بدانيد كه اين اشخاص شهرت طلب و سر سپرده به اجانب اگر فرصتيابند، ديرى نخواهد گذشت كه اسلام و همه مظاهر آن را از بين خواهند برد و كشور اسلامى شما را به سوى كفر خواهند كشاند و مخازن شما را به اربابان خود هديه خواهند كرد و اگر فرصت به اين حزب كافر دهيد، ديرى نپايد كه قبور ائمه اسلام و مشايخ و امامان تشيع و تسنن را از بين خواهند برد. دشمن اصلى اينان اسلام و قرآن است. اينان اسلام را مخالف مرام و هواهاى نفسانى خود دانند. عفلق و اتباع او به هيچ دينى و مذهبى عقيده ندارند. بهوش باشيد و از سالوس و فريبكارى صدام بازى نخوريد كه نماز او در حرم سيدالشهدا عليهالسلام همچون نماز محمدرضا در حرم حضرت رضا عليه السلام است اين جنگ به شما ملت غيور فرصت مىدهد كه سكوت را شكسته و با فرياد الله اكبر بپاخيزيد و دشمنان اسلام و قرآن را به سزاى خودشان برسانيد. اين جوانان دانشگاهى! اى دانشجويان عزيز! به فرياد كشور و اسلام و ملت خودتان برسيد و قهرمانانه قيام كنيد كه فرج شما نزديك است و حزب خدا بر حزب شيطان غلبه مىكند. و اى عشاير دلير دجله و فرات! فرصت را از دست ندهيد و دشمن اسلام و ميهن عزيز خودتان را با قيام قهرمانانه از پاى در آوريد و دين خودتان به اسلام و قرآن مجيد را ادا كنيد كه با از دست دادن فرصت بدبختىها به شما روى خواهد آورد. و بايد همه قشرهاى ملت از قواى مسلح و دستگاههاى دولتى تا دانشگاهيان و كارگران و كارمندان و بازاريان و كشاورزان بدانند كه اعانت و كمك به اين دولت غير قانونى غاصب كافر از گناهان كبيره و مخالفت با خداى تبارك و تعالى است و كارشكنى و مخالفت عملى و قولى، در حد امكان، از واجبات الهيه است. به خداى تعالى اتكال كنيد و با وحدت كلمه نهضت كنيد كه خدا با شماست. و من به همه دولتهائى كه در اين جنگ تحميلى و يورش غير انسانى به ايران، با دولت كافر بعث همكارى مىكنند، چه همكارى تبليغاتى و چه نظامى به هر نحود كه باشد، جداً اخطار مىكنم كه علاوه بر خذلان الهى و ننگ ابدى، از جزاى عاجل به دست ملتهاى خود و ارتش نيرومند كشور اسلامى ما غافل نباشيد و خود را به هلاكت نكشيد، كه هنگام عقوبت الهى و انتقام منتقم حقيقى، هيچ يك از ابر قدرتها به فرياد شما نخواهند رسيد. تا عذاب الهى نازل نشده و راه برگشت به اسلام باز است، به خود آييد و از مخالفت با اسلام عزيز و قرآن مجيد دست برداريد. از خداوند تبارك و تعالى عظمت اسلام و مسلمين جهان را خواستار و قطع ايادى دشمنان بشريت را از سر ملت مستضعف جهان خواستار است
والسلام على من التبع الهدى
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 121
تاريخ: 27/7/59
پيام امام خمينى به مناسبت عيد اضحى (قربان)
بسم الله الرحمن الرحيم
مبارك بايد عيد سعيد قربان بر جميع مسلمانان جهان و بر امت پيامبر عظيمالشأن. مبارك باد اين عيد بزرگ اسلامى بر مستضعفين جهان كه در مقابل مستكبرين و اولياء طاغوت قيام نمودند. مبارك باد بر ملت عظيم اسلامى ايران كه صادقانه و دلاورانه در مقابل اولياء شيطان بپا خاستند و مبارك باد بر قواى مسلح جمهورى اسلامى و بر دليران رزمنده غرب و جنوب كه با تعهد اسلامى و فداكارى در راه خداوند تعالى به جهاد مقدس و دفاع از كشور اسلامى چون سدى آهنين ايستاده و خون آشامان حزب كثيف بعث عراق و سر سپردگان به دشمنان اسلام و بشريت را از كشور خود رانده و خواهند راند.
آن روز مبارك است براى اسلام و ملتهاى اسلامى كه دست ستمگران و خون آشامان از كشورهاى اسلامى كوتاه شود و آن روز مبارك است براى ملت شريف ما كه جمهورى اسلامى به تمام معنا در كشور اسلامى پياده شود و احكام مترقى اسلام به جاى احكام ضد انسانى برقرار گردد. اكنون، شما اين ملت اسلامى ايران! بر سر دوراهى مىباشيد، راه سعادت و افتخار ابدى در سايه پر افتخار جهاد براى خدا و دفاع از كشور اسلام و راه ذلت و ننگ ابدى، اگر خداى نخواسته در اين جهاد مقدس سستى و سردى از خود نشان دهيد و من اميد واثق دارم كه ملت ما تن به ننگ نداده و نخواهند داد و تا سقوط رژيم منحط بعث عراق از پاى ننشينند و تا ملت شريف عراق را از اختناق و جناياتى كه بر آن سايه شوم افكنده نجات ندهند، دست از جهاد مقدس بر ندارند. و شما اى جوانان برومند خوزستان و منطقه غرب و ديگر جبههها! در اين ميدان شرف پايدار باشيد و از وطن اسلامى خود با تمام كوشش و فداكارى دفاع كنيد و به خواست خداوند متعال پيروز خواهيد شد و جنود ابليس را با فضاحت تمام به عقب خواهيد راند. و شما اى قواى مسلح كه در خوزستان و مرزهاى جنگزده در مقابل كفار ايستادهايد! بهوش باشيد و هماهنگ باشيد و به دستورات شوراى دفاع عمل كنيد و از اختلاف و تفرقه بر حذر باشيد كه نصرت خدا را انشاء الله در آغوش گرفته و سر بلند و مفتخر از ميدان بيرون آييد. و اينجانب اولاً به ملت ايران هشدار مىدهم كه خود را مهيا كنند و اسلحههاى خود را آماده كنند و به حال آماده باش باشند كه اگر خداى نخواسته محتاج بسيج عمومى شد و امر به جهاد مقدس عمومى داده شد، فوراً به ميدان رفته و از دين خدا و كشور اسلامى دفاع نمايند. و ثانياً به قواى نظامى
صحيفه نور ج 13 صفحه 122
اخطار مىكنم كه با كمال جديت و بدون فوت وقت، ساز و برگ جنگى را كه بحمدالله در حد كافى در اختيار داريد در اختيار رزمندگان، چه قواى مسلح و چه ساير جوانان فداكار گذاشته و كوچكترين مسامحه را جايز ندانيد. و از شوراى دفاع خواهم كه هر روز اينجانب را از وضع جبههها مستحضر كنند و چنانچه احتياج به نيرو دارند تذكر دهند كه جوانان پر شور در سطح كشور آماده جهاد هستند و بايد فرماندهان نظامى داوطلبانى را كه در جبهه مىتوانند بىدرنگ مجهز كنند به جبهه بفرستند و نيروى زمينى را با اقسام سلاحها و آتشبارها و توپها تقويت كنند و بدانند كه مسامحه در اين امر نزد خداوند و ملت گناهى نابخشودنى است و از عواقب آن بر حذر باشند
من از خداوند تعالى رحمت براى شهداى عزيز در اين جنگ تحميلى خواستارم. اينان براى اسلام فدا شدند و در نزد خداى تعالى و در جوار رحمت واسعه او به سعادت ابدى و افتخار دائمى رسيدند و به بازماندگان آنان تبريك و تسليت عرض مىكنم. شما مسلمانان متعهد دين خود را به اسلام بزرگ و خداوند متعال اداء كرديد و راه وفادارى و فداكارى را به ما آموختيد. خداوند تعالى ما را به شما ملحق كند و از اين فيض عظيم محروم نفرمايد و اخيراً تأكيد مىكنم كه پايدارى در اين امر حياتى و شدت عمل موجب افتخار جوانان ماست.
از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمين و پيروزى مجاهدين در راه خدا را خواستار است.
والسلام على من التبع الهدى
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 123
تاريخ: 28/7/59
بيانات امام خمينى در جمع سفراى كشورهاى اسلامى
اسلام يك دين عبادى سياسى است
بسم الله الرحمن الرحيم
ما در روزى مجتمع هستيم در اين محل حقير كه انبوه مسلمين از سراسر كشورهاى اسلامى در مكه معظمه مجتمع هستند اين اجتماع دينى سياسى. اسلام يك دين عبادى سياسى است كه در امور سياسىاش عبادت منضم است و در امور عبادىاش سياست. اين مجتمعاتى كه اسلام براى مسلمين به طور سهولت تهيه فرموده است، در سال يك دفعه فريضه فرموده است بر كسانى كه استطاعت دارند كه مجتمع بشوند درمكه معظمه و در مواقف شريفه و براى همه مسلمين مستحب است كه مستطيع هم كه نباشند اين عبادت الهى را بجا بياورند و نكته مهم اين اجتماعات اين است كه مسلمين با هم در يك محيط دور از تشريفات، يك محيطى كه همه آن جهات شخصياتها را ريخته و با يك كفن و با دو ثوبه مختصر در اين مواقف حاضر شوند و مهم اين است كه آن چيزهائى كه در بلاد مسلمين در طول سال گذشته است به اطلاع هم برسانند و براى رفع اشكالات مسلمين فكر بكنند و اجتماع بزرگ ميليونى اسلامى در حجاز براى همين نكته است در عين حالى كه عبادت است. و مع الاسف ما مسلمانها كه از اسلام دور افتادهايم و از حقايق اسلامى منزوى شدهايم در اين فكر ابداً نيستيم كه اولاً كسانى كه مىتوانند بروند، بروند مشرف شوند در خانه خدا و كسانى كه اصحاب تفكر هستند، نويسنده هستند، روشنفكر هستند و عالم هستند، در آن محيط مجتمع بشوند و مشكلات مسلمين را در تمام جهان بررسى كنند و آنچه كه مىتوانند حل كنند. ما الان از تشرف مكه و حج بيت الله جز اينكه يك دسته اشخاص عامى مردم، عامه مردم در آنجا مجتمع بشوند و اشخاص مؤثرى كه مىتوانند، از حكومتها، از بزرگان قوم در آنجا مىتوانند مجتمع بشوند و مسائل اسلام را و مسائل مسلمين را و مسائل سياسى و اجتماعى مسلمين را بررسى كنند، مع الاسف اين امر مغفول عنه است و در عين حال كه بايد در آنجا بررسى مشكلات را بكنند بر مشكلات افزوده مىشود. مشكلات مسلمين زياد است، لكن مشكل بزرگ مسلمين اين است كه قرآن كريم را كنار گذاشتهاند و تحت لواى ديگران در آمدهاند. قرآن كريم كه مىفرمايد كه واعتصموا بحبل الله جميعاً و لا تفرقواً ما اگر همين يك آيه را، مسلمين اگر همين يك آيه را عمل به آن بكنند تمام اشكالات اجتماعى و سياسى و اقتصادى و همه چيزشان بدون تشبث به غير رفع مىشود. اسلام براى مردم در هر ناحيه يك امور سياسى عبادى قرار داده
صحيفه نور ج 13 صفحه 124
است. اين اجتماعات در تمام كشورهاى مسلمين و در هر شهر و ده و روستا، اينها يك امور اجتماعى - سياسى است كه اهل بلد در مساجد مجتمع بشوند و مشكلات خودشان را نسبت به آن بلد حل بكنند و نماز جمعه يك عبادت سياسى و اجتماعى است كه در هر هفته مردم اجتماعات زياد بكنند و مسائلشان را حل بكنند در آنجا و اجتماع كعبه بزرگترين اجتماعى است كه هيچ دولتى نمىتواند خودش اين اجتماع را ايجاد كند و خداى تبارك و تعالى همچو كرده است كه مسلمين بدون يك مزاحمتها و زحمتهائى و بدون يك خرجهائى كه بر دولت باشد، مجتمع مىشوند در آنجا و مع الاسف استفاده از آن نمىشود.
بردولتهاى اسلامى واجب است كه با دولت عراق مقاتله كنند
ما الان در يك روزى مجتمع هستيم كه دولت صدام، دولت غاصب صدام بدون يك عذر موجهى در بين تمام دول عالم، بدون اطلاع و بدون سابقه با دريا و هوا وزمين هجوم كرد بر ايران و به خيال خودش خواست كه كشورگيرى كند و خلافت مسلمين را يك آدمى كه به اسلام اعتقاد ندارد، رياست مسلمين را به دست بگيرد. و معالاسف در عين حالى كه در قرآن كريم است كه اگر دو طايفهاى از مسلمين با هم اختلاف كردند شما مصالحه بدهيد بين آنها را و اگر چنانچه يكى از آنها باغى باشند و طاغى باشند، با او قتال كنيد تا اينكه سر نهد به احكام خدا. كدام يك از كشورهاى اسلامى بررسى كردند در اينكه طاغى و باغى كيست و آن كسى كه هجوم كرده است كيست تا اينكه همه به امر خدا با او مقاتله كنند؟ بر كدام مملكت اسلامى پوشيده است اين معنا كه صدام به مابغى كرده است و طغيان كرده است و ظلم كرده است و هجوم كرده است چرا ممالك اسلامى به آيه شريفهاى كه مىفرمايد كه ففاتلوا التى تبغى حتى تفى الى امر الله چرا عمل نمىكنند؟ مع الاسف بعضى ازممالك اسلامى يعنى ممالكى كه دولتهايشان به اسم اسلام بر آنها حكومت مىكنند در عين حالى كه مىبينند كه او طغيان كرده است و هجوم كرده است بر يك مملكت اسلامى بدون جهت، بدون يك حجت، با او اعلام موافقت مىكنند يا بعضى پشتيبانى مىكنند. ما بايد مشكلات اسلامى را در كدام نقطه عالم طرح كنيم و حل كنيم؟ مسلمين عالم بايد مشكلاتشان را در چه محفلى حل بكنند؟ در محافل بين المللى كه دستاورد دولتهاى بزرگ است؟ در آن محافلى كه به اسم اسلام است لكن اثرى از اسلام در آن نيست؟ بايد مملكت ايران شكواى خودش را به چه مقامى عرضه كند؟ ملتى كه مورد هجوم واقع شده است بدون جهت، بدون عذر، بايد با كى طرح كند اين مطالب را؟ با كدام يك از دولتها اين مسأله را طرح كند؟ بر همه دولت اسلامى به نص قرآن واجب است كه مقابله كنند با دولت عراق تا بر گردد به ذكر خدا و امر خدا.
بله صدام گمان مىكرد كه با يك مملكت آشفته كه منزوى شده است و همه دولتها پشت به او كردهاند يا او را در فشار اقتصادى گذاشتهاند طرف شده است و ما نه قواى نظامى داريم و نه انتظامى داريم و نه ساز و برگ جهاد و جنگ. او همچو گمان كرد و گمان مىكرد با چند ساعت تهران را هم فتح خواهد كرد. او غافل از خدا بود، او فكر نكرده بود كه ما يك ملتى داريم كه منسجم با هم است و
صحيفه نور ج 13 صفحه 125
همه ايمان دارند و ايمان است كه آنها را بر مسائل و بر مشكلات غلبه مىدهد. آنها تفكر نكردند كه، تأمل نكردند كه شاه خائن سابق كه داراى همه قوا بود و همه قدرتها با او بودند و پشتيبانى مىكردند، همين ملت غيور ايران با قدرت ايمانى او را به جهنم فرستادند. او تصور اين را نكرد كه ملت ايران همه قدرتهائى كه پشتيبان محمد رضاى مخلوع بودند كنار زد و دست همه را از منابع خودش و سلطه همه را قطع كرد. او از اين معانى غفلت كرد از باب اينكه اعصابش ضعيف است من از اولى كه اين شخص روى كار آمد گفتم به اشخاص كه آدم خطرناكى است براى اينكه اين در حال جنون است، اعصاب اين آدم كار نمىكند و حالا ثابت شد اين معنا.
مع الاسف گمان مىكنند بعضى كه ما منزوى شدهايم به واسطه مخالفت با آمريكا. خير، آمريكا منزوى شد. ميزان ملتهاست. شما سرنيزه را از روى ملت برداريد و مردم را آزاد بگذاريد ببينيد كى منزوى است. الان هم كه سرنيزهها هست در داخل عراق، ملت عراق با ما هستند و عنقريب انشاء الله انفجارى در عراق پيدا خواهد شد نظير انفجارى كه در ايران بود ما منزوى نيستيم، آنهائى كه ظالم هستند و به ما ظلم كردهاند منزوى هستند براى اينكه ميزان ملتها هستند. ما قبل از اين انقلاب منزوى بوديم براى اينكه ملتها با ما توجهى نداشتند، بعد از انقلاب، هم ملت ما منسجم شد و يك شد، يداً واحده على من سواهم شد و هم همه ملتهاى ضعيف حتى ملتهاى غير اسلامى كه جزء مستضعفين شدند با ما هستند، چطور ما منزوى هستيم؟ بله دولتهائى كه هستند، دولتهائى كه ملتهايشان هم با آنها مؤافق نيستند، آنها با ما مخالفند و ما با كى نداريم از اين معنا. ما اين انزوا را با آغوش باز استقبال مىكنيم براى اينكه ما تا منزوى نشويم و تا دستمان از پيش ابرقدرتها قدرتهاى ديگر كوتاه نشود، خودمان نمىتوانيم كار خودمان را انجام بدهيم و سر پاى خودمان بايستيم. ما بايد منزوى بشويم تا مستقل بشويم، بايد منزوى بشويم تا آزاد بشويم انزوا براى ما هيچ طرح نيست و ما از انزواى اقتصادى و سياسى و اجتماعى ابداً باك نداريم، براى اينكه ميزان ملت ها هستند و ملتها با ما هستند. شما اگر راديوها را ملاحظه كنيد، در سطح جهان، تمام جهان با ما اظهار موافقت كردند و با ما خواستهاند كه در جبهه جنگ حاضر بشوند و ما را از اين غائله به اصطلاح خودشان نجات بدهند و ما احتياج به اين نداريم. ما همچو سيلى خواهيم زد به صدام و حزب بعث عراق كه ديگر بلند نشود از جاى خودش. ما بايد اين اشتباه را رفع كنيم هم از دولت غاصب عراق و هم از ساير دولتهاى اسلامى كه گمان مىكنند اگر چنانچه هجومى به ايران بشود ايران صدمه به آن وارد مىشود. ايران يك موجود، يك موجود الهى است كه هيچ چيز او را صدمه نخواهد زد. ايران واحد است و با دست واحد، 35 ميليون جمعيت با صداى واحد در مقابل قدرتها ايستاده است و هيچ قدرتى نمىتواند يك ملت را منزوى كند و هيچ ملتى نمىتواند بر يك ملتى كه بپاخاستهاند حكومت كند. شما ملاحظه كنيد افغانستان را، افغانستان در عين حال كه احزاب چپى دارد كه قدرتمندند و حكومتش هم با ملت مخالف است و ملت هم با حكومت، و آن قواى ابرقدرت هم وارد در آنجا شده است آنچنان صدمه سياسى به شوروى وارد شد در اين كار كه پيش همه ممالك مفتضح شد، آنچنان سيلى زدند چريكهاى قدرتمند
صحيفه نور ج 13 صفحه 126
افغانستان به روى شوروى كه بايد سرش را بلند نكند و ايران از افغانستان قويتر است براى اينكه ايران دستجات مختلف ندارد. اگر چهار تا فرض كنيد كه ساواكى يا كمونيست در اينجا هست، اينها چيزى نيستند و در قبال ملت ما ناچيزند و در قبال ملت ما ناچيزند اما ملت ما با دولت، ملت، دولت، قواى انتظامى همه با هم هستند و بحمد الله، هم قواى انتظامى ما الان قوى است و هم ساز و برگ ما قوى است و اين ساز و برگى است كه دشمن ما براى ما تهيه كرد. اين ساز و برگ بسيار زيادى است كه آمريكا براى ما تهيه كرد. او تهيه كرد كه در مقابل شوروى بايستد و به دست ما افتاد و ما در مقابل خودش و هر دولت ديگرى ايستادگى داريم. قدرت ما را اينها نمىدانند، آن قدرت معنوى كه در ايران هست، آن قدرت اسلامى كه در ايران هست باز ادراك نكردهاند.
مسلمين بايد توجه به قدرت اسلام داشته باشند
مسلمين بايد توجه به قدرت اسلام داشته باشند. اين قدرت اسلام بود كه با دست خالى يك ملتى را بر يك دولت غاصب بزرگ و ابرقدرتهاى بزرگ عالم غلبه داد، اين قدرت اسلام بود. چرا مسلمين از اين قدرت غافلند؟ چرا دولتهاى اسلامى از اين قدرت اسلام غافل هستند؟ چرا بايد در طول سالهاى متمادى دولتهاى عربى سيلى بخورند از صهيونيسم؟ چرا بايد در تحت سلطه قدرتهاى خارجى باشند؟ چرا خودشان با هم مجتمع نمىشوند؟ چرا به آيات شريفه قرآن عمل نمىكنند؟ چرا با هم مجتمع نيستند؟ چرا به احاديث نبى اكرم اعتنا نمىكنند كه فرموده است مسلمين يد واحده على من سواهم؟ مع الاسف بين خودشان اختلافات است. مشكل مسلمين همين است كه اختلاف انداختهاند بينشان و بعد از جنگ عمومى اين نقشه كشيده شد و قدرت اسلام را ديدند و نقشه كشيده شد و دولت اسلامى را از هم جدا كردند و مسلمين را با هم مخالف كردند و دولت اسلامى با هم دشمن شدند. اين مشكلى است كه حل بايد بشود. اين مشكلى است كه در روز عيد و در روز عرفه در پناه خانه خدا بايد حل بشود. اين مشكلى است كه سران قوم مجتمع بشوند در مكه معظمه امر خداى تبارك و تعالى را اطاعت كنند و با هم در آنجا اجتماع كنند و با هم مشكلات خودشان را در ميان بگذارند و غلبه كنند بر مشكلات خودشان. اگر يك همچو امرى واقع بشود احدى از قدرتها نمىتواند با شما مقابله كند. شما مسلمين همه چيز داريد، شما مسلمين قدرت اسلام داريد كه بالاترين از چيزها است، بالاترين سلاحهاست و شما مسلمين صحراها و درياهاى وسيع و كشورهاى بسيار وسيع داريد و غنى هستيد. در عين حالى كه شما از حيث همه چيز غنى هستيد معذالك بيشتر مستمندان شما به حال فقر دارند زندگى مىكنند اين براى اين است كه شما به اسلام عمل نمىكنيد. شما اموال مسلمين را، آن چيزهائى كه بايد به نفع مسلمين باشد به غير مسلمين مىدهيد آن هم به يك ثمن بخس، همان ثمن هم در زمان شاه مخلوع همان ثمن بخس هم دوباره برمىگشت به جيب خود آمريكا و بعد هم سلاحها را درست مىكردند براى خودشان كه مقابله كنند با شوروى و بحمد الله اين سلاحها را خدا خواست كه به دست ما بيفتد و امروز در مقابل همه كشورهائى كه بخواهند به ما تعدى
صحيفه نور ج 13 صفحه 127
كنند قيام خواهيم كرد و ملت ما با قدرت اسلامى با قواى نظامى و انتظامى با مجاهدين اسلام و با همه قدرتهاى مسلح و غيرمسلح با هم هستند و كسى نمىتواند به اين مملكت تعدى كند و ما نمىدانيم كه چرا مسلمين (يعنى ممالك اسلامى، والاً خود مسلمين با ما هستند) چرا ممالك اسلامى پا ميان نمىگذارند و اين آدم را به پاى ميز محاكمه نمىكشانند از چه مىترسند صدام بايد محاكمه بشود همانطورى كه كارتر بايد محاكمه بشود. او براى نفع خودش عمل مىكرد و اين ملعون براى نفع آمريكا عملكند. او براى اينكه چند كيلومتر زمين خشك، براى اين لشكر كشى نمىكند و اينهمه جمعيت اسلام را چه از آن طرف و چه از اين طرف به قتال وادارد و به كشتن بدهد و آنهمه ميلياردها دينار عراقى و تومان ايرانى را به اين دو تا كشور ضرر بزند و آن سلاحهائى كه بايد ما در مقابل دشمن و در مقابل صهيونيسم و امپرياليسم بايد به كار بيندازيم به روى هم بكشيم و اين يك جنايتى است كه صدام كرده. ما مدافع هستيم از منافع خودمان، ما مدافع از اسلام هستيم، ما مىشناسيم اين آدم را، من در عراق هم شناختم اين آدم را كه اين آدم اگر چنانچه خداى نخواسته دستش باز بشود از عفلق بدتر است و عفلق اسلام را مخالف همه چيز خودش داند.
ما مدافع اسلام هستيم و مدافع اسلام با جان و مال و عزيزان خودش دفاع مىكند و هرگز نخواهد نشست. ما چه پيروز بشويم در عالم ماده و چه غلبه بكنيم، غلبه با ماست. پيغمبر اسلام هم در بعضى از جنگها شكست خورد لكن غلبه با او بود. اولياء اسلام هم در بعضى از جنگها دشمنان بر آنها غلبه كردند، لكن غلبه با آنها بود. غلبه با حق است، باطل زهوق است ان الباطل كان زهوقاً ما در اين روز به همه مسلمين دعا مىكنيم و دست تضرع پيش خداى تبارك و تعالى بلند مىكنيم كه مسلمين بيدار بشوند، حكومتهاى اسلامى بيدار بشوند، حكومت اسلامى توجه كنند به اينكه مشكلاتشان را رفع كنند، اين وابستگى خودشان را به ابرقدرتها بردارند از ميان، مستقل بشوند، خودشان باشند، خودشان اداره كنند ممالك خودشان را. ما اينكه گوئيم بايد انقلاب ما به همه جا صادر بشود، اين معنى غلط را از او برداشت نكنند كه ما مىخواهيم كشور گشائى كنيم. ما همه كشورهاى مسلمين را از خودمان مىدانيم. همه كشورها بايد در محل خودشان باشند. ما مىخواهيم اين چيزى كه در ايران واقع شد و اين بيدارى كه در ايران واقع شد و خودشان را از ابر قدرتها فاصله گرفتند و دادند و دست آنها را از مخازن خودشان كوتاه كردند، اين در همه ملتها و در همه دولتها بشود. آرزوى ما اين است. معنى صدور انقلاب مااين است كه همه ملتها بيدار بشوند و همه دولتها بيدار بشوند و خودشان را از اين گرفتارى كه دارند و از اين تحت سلطه بودنى كه هستند و از اينكه همه مخازن آنها دارد به باد مىرود و خودشان به نحو فقر زندگى مىكنند نجات بدهد.
خداى تبارك و تعالى اين عيد را بر همه مسلمين مبارك كند و اين عيد مبارك است بر ملت ايران كه در جنگ است و مبارك است بر آنهائى كه شهيد شدند و مبارك است بر آنهائى كه شهيد دادند. خداى تبارك و تعالى به ما هم اين فرصت را بدهد كه درراه او شهيد بشويم.
والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 128
تاريخ: 28/7/59
بيانات امام خمينى خطاب به حبيب شطى، دبير كل كنفرانس كشورهاى اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
الان جنگ در ايران است و اين خود دليل بر تهاجم آنها بر ماست و اگر ما مهاجم بوديم در عراق بوديم.
بدون هيچ سابقه و بدون هيچ دليلى با پايمال كردن تمام مواضع بين المللى، صدام اقدام كرد بر هجوم به ايران، آن هم با اسلحههائى كه آنطورى كه اشخاص مطلع به من توضيح دادهاند از اسلحههائى است كه تاكنون اسرائيل استفاده نكرده است و ايشان استفاده كرده است و بسيارى از پيرمردها و جوانها و كودكان ما را كشته و بسيارى از مخازن ما را خراب كرده است. البته هر كس اينچنين جناياتى بكند و شهر و روستاهاى ما را بگيرد، آرزو مىكند آتش بس قرار شود. او خورده است و برده است و ظلم كرده است و ما خسارات را بدون جهت ديدهايم و اين امرى است كه اينطور امكان ندارد. دولت اگر چنانچه مىخواهند عملى بكنند و صلح و صفا باشد، بايد با آن كسى كه مهاجم بوده است و بغى كرده است و هجوم كرده است به يك مملكت اسلامى، فرضاً اگر دولت عراق مسلم باشد، بايد با او قتال كنند تا اينكه برگردد به امر خدا و برگشتن به امر خدا، مجرد اين نيست كه از كشور ما بيرون برود، بلكه خسارات ايران را، خسارات مالى ايران را جبران كند، خسارات جانى كه قابل جبران نيست و قواى خودش را بيرون بكشد و دستش را از مملكت عراق كوتاه كند و حكومت غاصب خودش را كنار بگذارد و ملت عراق را آزاد بگذارد كه سرنوشت خودشان را به دست بگيرند. مسأله نزاع بين حكومت و حكومت نيست، مسأله هجوم يك بعث عراقى غير مسلم است بر يك حكومت اسلامى و اين قيام كفر عليه اسلام است و بر همه مسلمين، قتال با او واجب است. اگر مسلمين تكليف خودشان را عمل كنند، ما هرگز بنا نداريم در مملكت ديگرى دخالت كنيم. هجوم از طرف آنهاست و بر خلاف ميل ملت عراق است. شما حكومتهاى اسلامى بيائيد و اين ملت عراق را آزاد كنيد و تضمين كنند آزادى ملت عراق را و ببينند كه آيا ملت عراق اين حكومت را مىخواهد يا نه. صدام اخيراً انتخاباتى در عراق انجام داد، در مجلس قانونى گذراند كه هر كس مخالفت كند محكوم به اعدام است. حتى از علمائى كه ضد او بودند، با فشار از آنها رأى گرفتند. صدام آنهمه ظلم كه مرتكب شده است و آن مقدارى كه رجال دينى و اسلامى را قتل عام كرده است به مملكت ما تجاوز نكرده است. تجاوز او بر ملت خودش بيشتر از تجاوزى است كه بر ما كرده است. بر ما و شما و همه مسلمين
صحيفه نور ج 13 صفحه 129
واجب است كه او را بر سر جايش بنشانيد و خساراتى كه بر عراق و ايران وارد شده از او مطالبه كنيد. ما دعوا با كسى نداريم لكن خسارات عراق و ايران را مطالبه مىكنيم. ما مىخواهيم اسلام را حفظ كنيم و با بودن اين حزب در عراق، اسلام در خطر است آن هم در خطر كفر. و شما در اين امر مىتوانيد با دولت و مجلس و رئيس جمهورى ايران مذاكره كنيد كه آنها هم همين را خواهند گفت. و ما از خداوند تبارك و تعالى مىخواهيم كه بين مسلمين اتفاق و وحدت حاكم باشد تا اينكه ديگران ما را نچاپند و مستقل باشيم و خودمان كشورمان را اداره كنيم.
در پايان اين ديدار و گفتگو آقاى حبيب شطى از امام پرسيد: آيا اجازه مىدهند كه عدهاى از رؤساى دولتهاى اسلامى در رأس هياتى جهت بررسى به ايران بيايند و با شما ديدار كنند. امام در پاسخ وى فرمودند : براى رسيدگى به جنايات صدام، آمدن به ايران مانعى ندارد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 130
تاريخ: 6/8/59
بيانات امام خمينى در جمع نخست وزير، اعضاى هيأت دولت، نمايندگان مجلس شوراى اسلامى، مديران مراكز راديوئى شهرستانها و اقشار مختلف مردم
انسان يك موجود عجيبى است در جميع مخلوقات باريتعالى
بسم الله الرحمن الرحيم
مبارك باشد اين عيد سعيد بزرگ بر ملتهاى مستضعف جهان و بر توده زير بار استكبار و بر ملت شريف رزمنده اسلامى ايران.
انسان يك موجود عجيبى است، در جميع طبقات موجودات و مخلوقات باريتعالى، هيچ موجودى مثل انسان نيست، اعجوبهاى است كه از او يك موجود الهى ملكوتى ساخته مىشود و يك موجود جهنمى شيطانى هم ساخته مىشود. موجودات ديگر اينطور نيستند، اينطور نيست كه اين فاصله باشد بين فرد كامل و ما بين فرد جهنمى ناقص. اين از مختصات انسان است كه حق تعالى او را با جميع اوصاف و صفات مقدس خودش ايجاد كرده است و همه چيز در او هست. از اين موجود، پيغمبر اكرم و ساير پيغمبرها محقق شده است و ابوجهل و ساير ابوجهلها هم هست و واسطه مابين اين دو تا هم الى مالا يعلم هست و كارهائى كه از اين انسان صادر مىشود حسن و قبح و صلاح و فسادش بستگى دارد به آن جهات روحى انسان. اعمال به حسب صورت با هم خيلى فرق ندارند، آن چيزى كه فارق بين اعمال است، آن نيات است انما الا عمال بالنيات ملاحظه مىكنيد كه شمشير دست دو نفر باشد و مثل هم فرود بيايد و مثل هم دو نفر را هلاك كند، يكى از آنها مثل عبادت ثقلين باشد ارزشش و يكى از آنها طورى باشد كه در فساد و در تباهى قابل ذكر نباشد، اما عمل يك عمل است دست بالا مىرود و فرود مىآيد و يك نفر را مىكشد. اين اختلاف، مال اختلاف خود انسان است، اختلاف روحيات انسان است و اختلاف قصدهائى است كه روى آن قصدها و اغراضى كه روى آن اغراض، اعمال موجود مىشوند انگيزه اعمال به غايات است. آن چيزى كه اعمال را با هم مختلف مىكند، آن غاياتى است كه انسان را وادار مىكند به اينكه عملى را انجام بدهد و مراتب حسن و قبح و مراتب فضيلت و رذيلت هم روى همين معناست و انگيزههائى هم كه در اعمال بشرى است اختلافش روى همين معنويات است و اراده و تصميم و غايات. يك فعلى مىبينيد كه غايتش الهى است و غير غايت الهى هيچ چيز در آن دخالت ندارد. آن عملى كه الهى باشد و انگيزهاى جز الوهيت نداشته باشد، مثل اعمالى كه انبيا عليهم السلام در تبليغات خودشان انجام مىدادند، اين اعمال طورى است كه هيچ انگيزهاى ندارد الا خداى تبارك و تعالى و لهذا انبياء بزرگ در عين حالى كه دراين تبليغشان و در
صحيفه نور ج 13 صفحه 131
اين ارشادشان آنقدر زحمات را متحمل مىشدند، هيچ يك از اين زحمات آنها را از آن عملى كه داشتند سست نمىكرد و بايد گفت كه هيچ يك از آن زحماتى كه ما و به حسب انگيزههاى بشرى به نظر مىآيد كه زحمت است، براى آنها اينطور نبود براى اينكه روى آن مقصدى كه آنها حركت مىكردند و عمل مىكردند، آن مقصد به قدرى بزرگ بود و به قدرى عالى بود كه تمام زحماتى كه براى آن مقصد متحمل مىشدند، به نظرشان زحمت نبود. مقصد نظر بود و لهذا مىبينيد كه تمام عمرشان را انبيا صرف مىكردند در همان مقصدى كه داشتند و يك قدم عقب نمىگذاشتند و هيچ تزلزلى در روح آنها حاصل نمىشد.
وقتى كه مقاصد عالى شد، زحمتهاى در راه آن بايد در نظر انسان نباشد
من گمان ندارم كه هيچ كس به قدر رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم در آن سيزده سالى كه مكه تشريف داشتند و در آن ده سالى كه در مدينه، اگر كسى درست توجه بكند به زندگى حضرت مولا رسول الله، مىبيند كه شايد آدم بتواند بگويد يك روز ايشان، يك حالى كه به حسب نظر ما استراحت است، ايشان نداشتهاند. آنوقتى كه در مكه بودند، آنقدر فشار داشتند و آنقدر اذيت به ايشان مىكردند و آنقدر ايشان را در تنگناى همه طور و همه جانبه مىگذاشتند كه بالاخره مجبور شدند كه بروند در يك غارى و در آنجا هم تحت نظر اينها بودند و زندگى ايشان آنطور گذشت. يك روز براى ايشان استراحت نبود و بعد از اينكه ديدند نمىشود در مكه ماند و تبليغاتشان در مكه آنقدر تاثير ندارد و يك عده معدودى، چند نفرى به ايشان ايمان آوردند، ايشان هجرت كردند و اگر چنانچه وضع ايشان را در مدينه هم ببينيم، مىبينيم كه در اين ده سال مدينه، جز زحمت و اشتغال به جنگهائى كه بيش آمد و غزوههائى كه پيش آمد، نداشتند و در آن غزوات هم سنگينىاش به دوش خود ايشان بود، لكن مقصد يك مقصدى بود كه اينها پيش او هيچ نبودند. در مكه وقتى كه به ايشان پيام دادند كه تو بيا دست از اين دعوتت بردار و تو هر چه مىخواهى ما در اختيارات مثلاً مىگذاريم، ايشان فرمودند كه اگر همه عالم (تعبيرشان تقريباً اين است كه) همه زمين و آسمان را به من بدهيد، من اين دعوت را دست از آن بر نمىدارم براى اينكه اين دعوت الهى است، اين ماموريت الهى است. ماموريت الهى را براى اينكه يك منصبى، يك مقامى، يك ماليتى، يك چيزى پيدا كنم معنا ندارد. مقاصد وقتى كه عالى شد، زحمتهاى در راه آن مقصد بايد در نظر انسان نباشد. از آن طرف آن افرادى كه از فطرت انسانى خارج شدند و حيوانى هستند به صورت انسان، سبعى هستند به صورت انسان، شيطانى هستند به صورت انسان، آنها هم در راه مقصد خودشان كوشش مىكنند، مقصدى كه دارند آنها هم كوشش مىكنند، لكن فرق ما بين اين دو راه و اين دو مقصد اين است كه آنها كوشش مىكنند براى به دست آوردن يك مارب حيوانى، شيطانى و اينها كوشش مىكنند براى يك مقصد الهى، اينها مىخواهند كه جامعه را، تمام جامعه را انسان كنند. انبيا مامورند از جانب خداى تبارك و تعالى كه بيايند و جامعهها را كه در سر دو راهى واقع شدند، يك راه، راه انسانيت است و يك راه، راه شيطانى و طاغوتى و
صحيفه نور ج 13 صفحه 132
غير انسانى و خود مردم نمىتوانند درست تشخيص بدهند راه را، انبيا موظفند كه ملتها راو گروهها و جمعيتها را با دعوتهاى خودشان، با تعليمات و ارشادات خودشان انسان كنند. از اول خلقت تا آخر، همين معنا طرح است كه اين جمعيتها انسان بشوند
معيارها را بايد معيارهاى الهى قرار بدهيم
همه زحمتهاى انبيا و همه كتب آسمانى و همه دعوتهاى اوليا و انبيا براى اين بوده است كه اين موجودى كه اگر به خودش واگذاشته بشود، از تمام حيوانات بدتر است و از تمام شياطين شيطانتر است، اين را هدايت كنند و به صراط مستقيم دعوت كنند و الهى كنند، انسانى الهى كنند. البته تؤفيق نبوده است كه همه را انسان كنند، سركشها زياد بودند، كسانى كه از فطرت انسانى خارج بودند، زياد بودند و زياد هستند، لكن آنها كوشش خودشان را كردند و آن مقدار از بركاتى كه در دنيا هست، همه از بركات انبياء بزرگ الهى است و اوليا. ما نبايد معيارها را معيارهاى مادى قرار بدهيم و پيروزى و شكست را هم روى معيارهاى طبيعى و مادى مطالعه كنيم. ما معيارها را بايد معيارهاى الهى قرار بدهيم و پيروزى و شكست هم در همان ميدان الهى تشخيص بدهيم. ما اگر در آن ميدان الهى و در آن صراط مستقيم انسانى پيروز باشيم، اگر تمام عالم هم به ضد ما قيام كنند و ما را هم نابود كنند، ما پيروزيم براى اينكه معيار، معيار طبيعى نبود. عالم هم همين عالم طبيعى نيست. اين عالم طبيعى، اخيره موجودات است، تفاله موجودات است. عوالمى كه الى ما شاء الله هست و ما از آنجا آمده و به آنجا خواهيم رفت. ميزان، آن ميدان است و ميزان، آن راه است. انسان به ماهو، انسان شكست و پيروزيش، معيارش آن راه است، نه طبيعت. اگر ما در آن راهى كه داريم، همان راهى كه انبيا داشتند ما هم موفق بشويم كه همان راه را برويم همانطور كه انبيا عليهم السلام پيروز بودند، در آن راهى كه راه مستقيم انسانيت است پيروز بودند، ولو اينكه كشته شدهاند، ولو اينكه آتش زدند بعضىشان را، ولو اينكه به زحمت انداختند آنها را، لكن در آن راهى كه راه انسان بود همه آنها پيروز بودند در مقابل آنهايى كه طاغوت بودند. فرعونها و امثال آنها در اين راه شكست خوردند، در راهى كه راه انسان است، آنها شكست خوردند، اصلش در اين راه نيامدند. دشمنهاى انسانيت و اسلام اصلش شم اين معنا را نكردند كه يك چيز ديگر غير از اين حيوانيت و غير از اين طبيعت هم هست. آنهايى كه فهميدند كه مقصد، مقصد الهى بايد باشد و ما از خدائيم و به او رجوع مىكنيم انالله و انا اليه راجعون ما از خدائيم، ما كارى انجام مىدهيم، ما همان چيزهائى كه خدا به ما داده است در راه خودش، اگر چنانچه مثل انبيا هم فرض كنيد، يا در طريق انبيا هم باشيم، اين كوردلى است كه انسان خيال كند من يك كارى كردم. تو غرق نعمتهاى خدا هستى، چشمت از خداست، گوشت از خداست، قدرتت از خداست، دستت از خداست، پايت از خداست، همه از اوست. من نمىتوانم اسمش را هم امانت بگذارم، باز يك نفسانيتى هست در كار، وقتى همه از او هست، در راه او اگر داديد كارى نيست اين، چيزى كه از خود اوست در راه خود او. اگر بنا باشد كه ما اين ارزش انسانى را ادراك بكنيم و اين ارزش الهى را ادراك بكنيم،
صحيفه نور ج 13 صفحه 133
نبايد متاثر بشويم از اينكه ما را در تنگناى اقتصادى قرار دادند. تنگناى اقتصادى، هر كارى بكنند راجع به دنياست، راجع به طبيعت است. ما را در هجوم نظامى قرار بدهند، يك وقت خودشان مستقيماً، يك وقت با اباديشان، ما نبايد از اين معنا اصلاً آزرده بشويم، چرا آزرده بشويم؟ ما مامور خدا هستيم و خداى تبارك و تعالى همه نعمتها را به ما عطا فرموده است و آن چيزهائى كه عطا كرده، در راه او بايد صرف بكنيم.
آنچه كه انسان را مطمئن مىكند، ذكر خداست
اگر موفق شديم كه صرف كرديم آن چيزهائى كه خدا به ما داده در راه او، ما پيروز هستيم. يك مسلمان و مومنى كه به آن وظيفه شرعيهاى كه دارد، به آن وظيفه فطرى كه دارد، اگر عمل بكند، آن پيروز است ولو در جامعه حيوانى انسانها هم مفروز باشد و مطرود باشد. و آن صورت انسانى كه بر خلاف آن مسير انسانى رفتار مىكند، هر چه هم كه پيش برود، هى حيوانيتش زياد مىشود، سبعيتش زياد مىشود. انسان يك اعجوبهاى است كه از هر دو طرف غير متناهى است، از طرف سعادت غير متناهى و از طرف شقاوت غير متناهى. ما بايد ميزان فصل ما بين انسان و حيوان را انسان و شيطان را به دست بياوريم تا بتوانيم بفهميم كى پيروز است و كى شكست خورده. اين ابر قدرتها كه ما اسمش را ابر قدرت مىگذاريم، اينها تمام قدرتشان صرف حيوانيت مىشود، تمام قدرتشان را روى هم مىگذارند و صرف آمال حيوانى و شيطانى مىكنند و به آن هم درست نمىرسند. اگر بنا بود كه به آن چيزى كه مىخواهند برسند كه بايد وقوف كنند. اينكه مىبينيد كه اين قدرتها هى جلو مىروند و هر چه داشته باشند باز يك قدم جلوتر مىروند و اگر تمام اين عالم را هم داشته باشند باز كافى برايشان نيست، اين براى اين است كه در طرف آن طرف هم غير متناهى هست انسان. آن چيزى كه انسان را مطمئن مىكند آن خداست. آن ذكر خداست بذكر الله تطمئن القلوب آن موجودات الهى از باب اينكه پناهگاهشان خداى تبارك و تعالى است، آنها اطمينان دارند. اين موحودهاى ديگرى كه طاغوتى هستند، پناهى ندارند. اينها هر چه دستشان بيايد و هر چه ظلم بكنند و هر چه كشور گشايى كنند، يك كشور ديگرى هم مىخواهند باز بگشايند و گمان نكنيد كه به اين سنخ افراد اگر همه اين كره ارض را بدهند، اين سير بشود. تمام اين سياره را اگر به يك نفر بدهند، اين سير نمىشود، دنبال اين مىرود كه خوب، ما برويم در اين سيارات ديگر، ببينيم آنجا چه خبر است، برويم آنجا هم بيرق خودمان را بزنيم، چنانكه رفتند در كره ماه هم بيرق زدند. اين براى اين است كه در طرف آمال حيوانى هم انسان غير از ساير حيوانات است. حيوانات وقتى كه آن كار خودشان را، مثلاً خوردند، سير شدند، ديگر مىنشيند و كارى ندارد تا وقتى گرسنه بشود، انسان اينطور نيست. كارى بكنيم كه اين راه را، راه مستقيم را انتخاب كنيم، تا مطمئن بشويم، تا خوف از ما زدايه بشود، از بين برود. انبيا هر كس به آنها هم جسارتكرد هيچ ابداً چيزى به نظرشان نبود، چون كه مقصد يك مقصد ديگرى بود، مطلب يك مطلب ديگرى بود، نه مايوس مىشدند و نه دلسرد مىشدند و نه گلايهمند مىشدند. بله، انبيا دنبال اين
صحيفه نور ج 13 صفحه 134
بودند كه چرا بايد اين بشرى كه فطرتاً بايد فطرت سالم داشته باشد، چرا بايد اينطور باشد. رسول اكرم براى اين غصه مىخورد در وحى هم به او گفته است كه مثل اينكه تو خودت را دارى به كشتن مىدهى كه اينها ايمان نمىآورند. اين نظر اين بود كه اينها را آدم كند. هر كس كه آدم مىشد، يك بشارتى براى رسول اكرم يا انبيا بود و اما اينكه بخواهند يك كشورى را بگشايند و بخواهند يك فرض كنيد كه بلوكى داشته باشند و اين حرفهاى نامربوطى كه بين اصحاب طاغوت هست، اينها در بين انبيا مطرح اصلاً نبوده، اصلاً مطرح نيست. عالم طبيعت پيش انبيا مطرح نيست. آمدند اين طبيعىها را، اين موجودات طبيعى را از اينجا بكشندشان ببرندشان طرف يك ممالك ديگر، يك عالم ديگر و آنچه درو هم من و شما نمىآيد.
اين تحولى كه در جامعه ما پيدا شده است، اين تحول معجزه آسا، اين تحولى كه راه صد ساله را در يك شب كانه پيمودند، اين را چه كسى كرده است؟ اين تحول، يك تحولى است كه اگر يك استادى، عارفى، يك شخص الهى بخواهد با موعظه و نصيحت و اينها بكند، بعد از سى سال، چهل سال زحمت، ده تا پانزده تا را تربيت مىكند. يك كشور سى و چند ميليونى يكدفعه از آن ظلمتهائى كه بعضها فوق بعض ، يكدفعه جهش كرد و در نور واقع شد، نورهاى غير متناهى. اين تحولى كه الان در كشور ما هست، همه روى اين مقصد است كه از اول فريادشان بلند بود كه ما اسلام را مىخواهيم، طاغوت را نمىخواهيم. اين عنايت خدا را به اينها جلب كرد. خداى تبارك و تعالى كه مشاهده مىفرمايد كه يك ملتى از كوچك و بزرگشان مىگويند ما اسلام را مىخواهيم، عنايتش را به اينها متوجه كرد. اين عنايت الهى است كه جوان كذايى كه بايد در (به حسب طبع خودش) بايد در فرض كنيد كه كجا باشد، اين را كشاند به جنگهاى بين اسلام و غير اسلام و با چه روى گشاده، مثل سربازهاى ديگران نيست كه بايد با فشار و زور و وعده و و عيد آنها را وادار كردهاند، اينها همچو به طبع خودشان. من وقتى كه در تلويزيون مىبينم كه يك گروههائى، زن يك بلدى (خوب، همه بلاد اينطورند) نشستند و دارند براى اين جوانهائى كه در جبههها مشغول هستند با كمال جديت دارند بسته بندى مىكنند، دارند نان مىپزند، دارند بستهها را درست مىكنند، من خجالت مىكشم كه ما چرا، ما چه هستيم و اينها چه هستند. يك ملت اينطورى شده است. يك ملت، ملتى شده است كه براى اسلام و براى وطن اسلامى خودش تمام قشرها قيام كردند، هر كه هر چه مىتواند. خوب، ديديد كه بعضى اين پير مردها، يكى از آنها هم آمده بود اينجا، از اين پيرمردها مىروند التماس مىكنند كه ما جبهه جنگ برويم. با اينكه نمىتواند برود مىگويد نه، من قدرتش را هم دارم بفرستيد مرا، مىتوانم. بچههاى كوچك هم همين فكر را دارند همين كار را كه بزرگ مىكنند، بچهها هم همان كارها را انجام مىدهند و تعليمات نظامى كانه مىخواهند بگيرند. يك مملكتى اينطورى شده است، اين عنايت خداست كه به ما توجه پيدا كرده است. ما تا اين عنايت را داريم شكست نداريم. تا اين سايه عنايت حق تعالى به سر ملت ماست خوف از هيچ چيز نداريم. اگر ما يك موجود مادى بوديم، يك موجودى بوديم كه نمىديديم، چشمهايمان را از آن عالم بسته بوديم و هر چه مىديديم اينجا را
صحيفه نور ج 13 صفحه 135
مىديديم، بايد اگر يك نفر ازما كشته مىشود بنشينيم عزايش را بگيريم، لكن وقتى يك موجود، موجود اسلامى و براى مقصد اسلامى دارد كوشش مىكند، تمام كوششها را مىكند و در عين حال در خودش اصلاً شكست نمىبيند. ميدانهاى جنگى كه شما الان ملاحظه مىكنيد و همه رفتند و اشخاصى رفتند و ملاحظه كردند، اين جوانهائى كه در آن ميدان دارند جنگ مىروند و برادرهايشان مىبينند كشته شد و افتاد، هيچ فترت و فتورى در آنها دست نمىدهد، به همانطورى كه از اينجا با شوق رفتند، با همانطور در جنگ هم با اشتياق و با دلاورى و با جرات، با آغوش باز شهادت را استقبال مىكنند. اين يك مسألهاى است، ايران يك وضعى پيدا كرده است كه ما نمىتوانيم اين وضع را تعبيرى از آن بكنيم جز اينكه بگوئيم يك مملكت الهى است، يك مملكتى است كه فهميدند افرادش و اشخاصش كه براى اسلام بايد جانفشانى كرد. شما مقايسهاى بكنيد بين ملت ما و ساير ملتها (نه، ملتها همه خوبند، آنها باز يك قدرى به واسطه آن فشارهائى كه بر آنها مىآيد نمىتوانند درست قيام كند و انشاء الله مىكنند) يك مقايسهاى بكنيد بين سردمدارهاى ممالك ديگر با رؤساى اين مملكت. آقاى كارتر در كدام جنگها رفته است توى جبهه جنگ؟ ايشان در همان كاخ سفيد و آن كاخ ييلاقىاش نشسته و وا مىدارد اشخاص را جنگ بكنند، كشته هم بشوند به جهنم، شما براى من كار بكن، بمير و بدم. و آقاى صدام در كدام جبههها آمده است و سركشى كرده؟ اين از سربازهاى خودش هم مىترسد، از ملت خودش هم مىترسد. در كجا شما سراغ داريد كه رئيس جمهورش در جبهه دائماً در جبهه از اين شهر به آن شهر باشد؟ و رؤساى ديگرش، اين آقاى رئيس مجلسش هم جبهه برود؟ كجا اين مسائل هست؟ امام جمعهها را در كجا شما ديديد كه مثل جندىها لباس بپوشند و در جبهه بروند؟ كجا هست اينها؟ در كجا شما ديديد كه سربازهايش و ارتشىهايش و رؤساى ارتشش اينطور فداكارى بكنند از آنها كشته مىشود، باز جلو بروند. در كجا هست اين مسائل؟ يك مسائلى است كه جز در راه صراط مستقيم انسانى حل نمىشود. براى اين است كه ملت ما با دولتش، با ارتشش، با اين چيزهايش دو تا نيستند، همه از هم هستند، از هم نمىترسند. كى ما الان گرفتارى اين را داريم كه تهرانمان يا اصفهانمان يا شيرازمان يا كجا حكومت نظامى بشود؟ كى ما همچو نگرانى داريم كه نبادا فلان قشر، فلان عشيره، فلان - عرض كنم كه - جمعيت در اطراف ايران به ضد ما قيام كنند؟ ما همچو نگرانى نداريم. يك چهار نفر بچه و جوان گول خوردهاى كه هستند، اينها هم حالا ديگر فهميدند نبايد اين كارها را بكنند، انشاء الله درست بفهمند. اين يك مملكت نمونه است الان و ما دلمان مىخواهد كه اين مملكت نمونه آن نمونه عالى بشود و الگو بشود براى همه مملكتها. اين يك مملكت، شما در تاريخ نگاه كنيد از صدر تاريخ تا آخر اگر پيدا كرديد يك جايى را كه زنها و زنهاى جوانى كه حالا بايد فرض كنيد كه بروند سراغ جوانى شان، و پيرزنش، و پيرمردش، پيرزنش اينطور كوشش كند در اينكه پشتيبانى از ارتشش بكند، پشتيبانى از پاسدارهايش بكند. شما كجا، اگر داريد سراغ بگوئيد ما هم بفهميم. كجا شما همچو چيزى داريد كه دوش به دوش مردها و پاسدارها و ژاندارمرى و ارتش و همه قواى مسلح، دوش به دوش اينها زنها هم همراهى بكنند؟ هر كه هر قدرى مىتواند. عراق اينطورى است؟ همه مردم
صحيفه نور ج 13 صفحه 136
عراق ؟! خيلى مضحك است اين مطلب، ايشان گفته بودند كه، آقاى صدام، كه فرق ما بين اينهائى كه داوطلب شدند براى ما كه چهار صد هزار نفرند با آنهائى كه در ايران هستند، اينها به ما احترام مىگذارند و به ما توجه دارند، آنها اصلاً پشتشان را كردند به پاسدارها و نظامىها. خوب، انسان دهنش باز است، هر چه دلش بخواهد مىگويد. اما خوب وقتى مطالعه كنيد، وقتى، ايشان خيال مىكند كه عراق را توى محفظهاى گذاشتند هيچ كس نمىبيندش يك محفظهاى هست كه جمعيت عراق توى آن محفظه است فقط، هر چه به آنها نسبت بدهند هم چيزى خوب، اگر اينطورى هست، كه اين حكومت نظامىها چيست؟ اگر مطلب اين است كه همه همراه شما هستند، خوب، شما يك وقتى صاف و پاك برو تو اين جمعيتها ببين مىتوانى قبل از اين، همانطورى كه زمان محمد رضا بود، شما ديديد كه اينها اگر يك، اگر محمدرضا مىخواست از يك خيابانى عبور كند، در عين حالى كه اتومبيلى كه نشسته بود، مسلح به همه جور چيزى بود و شيشههايش هم ضد گلوله و همه بساط بود، معذلك از يك هفته قبل مىرفتند همه خانهها را تخليه مىكردند و جايش نظامىها و ساواكىها را مىنشاندند تا ايشان بيايند از اينجا عبور كنند بروند آن طرف. حالا ما مىبينيم كه همه اين اشخاص، اين نخست وزير ما مىرود توى جمعيت با آنها صحبت مىكند، رئيس جمهور ما هم همين طور مىرود آنجا و همه اركان ما. اين، اگر ايشان درست مىگويد، خوب، برود توى جمعيتها، چرا خودش را قنداق كرده آن كنار؟
ما سر اسلام دعوا داريم، اسلام و ضد اسلام نمىشود با هم تفاهم كنند
خوب، چه داعى داشت ايشان كه بى مطالعه، بدون اينكه بفهمد قصه چه است، بدون اينكه ملتها را در حساب بياورد، همين كه بعضى از شياطين مثل خودش، به گوشش خواندند كه الان وقت اين است كه حمله بكنيم و ايران را، يك شخصيتى براى خودمان درست كنيم (اينها راهش انداختند براى همچو جنايتى) چه داعى داشت اين كار را بكند كه حالا افتاده به اين طرف و آن طرف كه بيائيد ما را صلح بدهيد؟ چه جورى صلح بكنيم ما؟ با كى صلح بكنيم؟ اين همانى است كه يك كسى بگويد كه فرض كنيد كه پيغمبر اسلام با ابوجهل صلح بكنند، آخر اين قابل صلح نيست. توئى كه اينهمه جنايات وارد كردى به كشور خودت و كشور ما، توئى كه اينهمه مسلمانها را به كشتن دادى، توئى كه اين جنايات را كه گمان ندارم در تاريخ نظيرش زياد باشد، اينهمه جنايات را كردى، توئى كه در دزفول آنطور جنايات را كردى، حالا ما فرض كنيد رئيس جمهور ما و مجلس ما و نخست وزير ما بنشينند در يك جلسهاى با شما جلسه كنند و دست بدهند و احوالپرسى كنند و بگويند بيائيد، بسم الله! شط العرب مال شما، ديگر ما را رها كنيد مسأله اين است ؟! ما جواب ملت عراق را چه بدهيم؟ حالا ملت خودمان هيچ، جواب ملت عراق را چه بدهيم كه يك رژيمى كه چندين سال بر او حكومت كرده است غاصبانه و آنقدر از جوانهاى آنها را كشته و آنقدر از جوانهاى آن را معيوب كرده و آنقدر از علماى آنجا را شهيد كرده و حالا ما بنشينيم، ما كه ادعا مىكنيم مسلمانيم، بنشينيم سر يك ميز و با ايشان صحبت كنيم كه بيائيد با هم مصالحه كنيم؟ جواب ما، حالا جواب خدا هيچ كه جواب بايد بدهيم، جواب انبيا هيچ كه جواب بايد بدهيم، جواب ملائكه الله هيچ كه
صحيفه نور ج 13 صفحه 137
جواب بايد بدهيم، جواب مستضعفين جهان هيچ كه بايد جواب بدهيم، جواب اين ملت عراق را ما چه بدهيم اگر از كربلا يك طومارى براى ما برسد كه شما چرا با يك آدمى كه علماى ما را شهيد كرده، روشنفكرهاى ما را در حبس كرده (حبسهايشان الان جا نمىشود، يك جاهايى را تخليه كردند براى حبس از براى اينكه، از طورى كه نقل كردند براى ما) شما نشستيد با اينها صلح مىكنيد؟! چه صلحى ما داريم؟ ما با اين شهدائى كه داريم چه جواب بدهيم؟ ما اينقدر شهيد داديم حالا بنشينيم سر يك ميز و با ايشان صحبت كنيم؟! مسأله ما، مسأله مكتبى است، مسأله دلخواهى نيست، ما سر اسلام دعوا داريم، ما مىگوئيم كه يك نفر آدمى كه اسلام را اصلش مخالف با حزب خودش مىداند، اسلامش اسلام عفلقى است كه از اسلام كارترى هم بدتر است، يك نفر آدم و حزبى كه اسلام را مخالف همه چيز خودش مىداند و با تمام قوا اگر دستش برسد مىكوبد اسلام را، ما با او مىتوانيم مصالحه كنيم؟ يعنى اسلام را ما فدا كنيم؟ مگر اسلام زمين است؟ مگر اسلام آسمان است؟ همانطورى كه در زمان شاه مخلوع اگر به ما گفتند بيائيد با هم مصالحه (گفتند هم )، با ما بيائيد مصالحه بكنيد، خوب، ما حق داشتيم مصالحه كنيم، يك كسى كه با اسلام مخالف است؟! باز مخالفت او كمتر از اين است، منتها همان حقه بازىهايى كه آن مردك مىكرد و در ايران او مىرفت به چيز حضرت رضا مىآمدند عكسش هم مىانداختند، همان كارها را اين مىكند، حالا مىرود، در راديو بود، كجا بود، نوشته بود كه بى ركوع نماز خوانده، حال اين اشكال به او نيست، ما با اينها هيچ راه مصالحهاى نداريم براى اينكه مقصد ما يك مقصدى است و آن اسلام است، همه ملت ما اسلام را مىخواهند، مقصد آنها هم يك مقصد ضد اسلامى است، و آن اسلام است، همه ملت ما اسلام را مىخواهند، مقصد آنها هم يك مقصد ضد اسلامى است، اسلام و ضد اسلام نمىشود با هم تفاهم كنند. بله، اسلام اجازه داده به اينكه يك كسى اگر مسلمان شد و به آداب اسلامىاش رفتار كرد و فهميديد كه مسلمان است و اينها، او را قبول كنيد. ايشان خودش را دست بردارد از اين كارها و از مملكت عراق هم دست بردارد و بشود يك نفر مثل افراد عادى و توبه كند و بگويد من مسلمان شدم حالا الاسلام يجب ماقبل و اما خدا همچو قلبهاى اينها را در آن مهر زده است و سياه كرده است به واسطه اعمال خودشان كه اينها ديگر قابل اصلاح نيستند، هيچ قابل نيستند، اينها ديگر نمىتوانند اصلاً توبه كنند، اينها كارهاى خودشان را، اينها آدمكشى را، آنطور جنايت را به اينها تبريك گفته، به اينهائى كه جنايتها را كردند، اين اصلاً قابل اصلاح نيست و ما هم حق نداريم اصلاح كنيم، فرضاً من بخواهم، فرض كنيد شهوت نفسانيم اقتضا كند، اما تكليف الهى را چه بكنيم؟ ما مكلف هستيم،ما همانطورى كه با محمد رضا نمىتوانستيم اصلاح بكنيم، جواب نداشتيم از اينهايى كه شصت هزار جمعيت از آنها مرده است و كشته شده و شهيد شده، اگر آن پيرمرد، من بعضى وقتها با كسانى كه خير خواهى مىكردند، مىگفتم خوب، من جواب اين پيرزنى كه جوانش را از دست داده، چه بگويم؟ ما بيائيم آقاى محمدرضا را با او مصالحه كنيم به اينكه او حكومت نكند، سلطنت بكند!! معنى سلطنت اين است كه ايشان آن بالاها بنشينند و ما اعليحضرت آريامهرش را بگوئيم و عرض مىكنم همه تشريفات و همه تجليلات را از او بكنيم، منتها او ديگر تو سر ما نزند. من مىگفتم من جواب اين
صحيفه نور ج 13 صفحه 138
پيرزنى كه آمده مىپرسد از من كه تو چكاره بودى كه جوان من از دستم رفت تو او را اعليحضرت همايونى مىخوانى؟ الان هم همان حرف است، ماها چكاره هستيم كه برويم بنشينيم با اينها صلح كنيم. اين دنيايى كه هى فرياد مىزنند به اينكه بيائيد با هم مصالحه كنيد و به اسلام برگرديد، اينها اسلام را مثل اينكه نشناختند، بعضى از اين آخوندهاى دربارى كه ما را نصيحت مىكنند كه بيائيد به اسلام برگرديد، اينها اسلام را نمىدانند چه است، اينها اسلام را جز خوردن چيزى نمىدانند، همان مسائل حيوانى اگر اينها اسلام را مىدانستند، اينها كه مىدانند كه اين مردك، اين حزب عفلقى مسلمان نيست و هجوم كرده به يك مملكت اسلامى، تكليف آن كسى كه هجوم مىكند به مملكت اسلامى، تكليف همه مسلمين است كه به او هجوم كنند، تازه آن آخوند دربارى مىگويد كه بيائيد با هم به اسلام برگرديد !! آخر تو بيا به اسلام برگرد، تو بيا بفهم اسلام چه است. اگر اسلام خلاصه مىشد در اكل و شرب و مارب حيوانى، آنوقت بله بايد بيائيم با هم بنشينيم به آن اسلامى كه شما مىگوئيد برگرديم، اما اسلام آن است كه آن شهدا را داده است، اسلام آن است كه براى رسيدن به مقصد آنهمه زحمت را نبى اكرمش و اوليائش متحمل شدند، حالا ما براى اينكه چند نفر جوان از دستمان رفته است (با اينكه خيلى عزيزند) از اسلام دست برداريم و برويم بنشينيم مصالحه كنيم؟ ما و ملت ما همانى است كه در اين خيابانهاى تهران و در شهرستانهاى ديگر آنهمه جوانها را از دست داد و مصالحه نكرد، در صورتى كه همه قدرتها دست آن شخص خبيث بود و دنبال كرد مقصد خودش را تا به مقصد رسيد. جوانهاى ما، مردمما، زن و مرد مااينها هستند كه دنبال مقصد و مكتبشان هستند و مصالحه نخواهند كرد با هيچ قدرتى و با هيچ ابر قدرتى. فرق ارتش ما و ارتش آنها اين است كه ارتش ما دستش بسته است، ارتش ما اسلام برايش تكليف معين كرده، ارتش آنها دستشان باز است، توپ، موشك زمين به زمين به اصطلاح خودشان مىاندازند، نه مترى، ده مترى، يك شهر هم همهاش را خراب كنند، آنوقت تبريك مىشنوند. ارتش ما نمىكند اين كار را، نمىتواند اين كار را بكند و نخواهد كرد، ارتش ما فقط موارد جنگى آنها و اشخاصى كه مخالف اسلام و قيام بر ضد اسلام كردند، مىكوبد و خواهد كوبيد. من بايد يك تسليت به سرتاسر ايران و تبريك عرض كنم و خصوصاً به خوزستان و اخص، بالاخص به دزفول تبريك عرض كنم براى اينكه آنطور روح مقاومت دارند و آنطور مردانه قيام كردند و مشغول به مقابله با دشمن هستند و تسليت به كسانى كه جوانهايشان را از دست دادند و ما همه هستيم، همه شريك هستيم، جوانها مال همان تنها پدر و مادرها نبود، جوانها مال اسلام بود. پيغمبر اسلام تسليت به شما مىگويد، مصيبت بر اسلام وارد شده به آنها از آنها تشكر كنم به اينكه براى اسلام خوب قيام كرديد و اجر شما با اسلام است، با خداى اسلام است و تشكر كنم از همه قواى مسلحهاى كه در اين جنگ بين اسلام و كفر، قيام به وظيفه كردند و خوب هم قيام كردند، شهيد دادند و خرابى براى مملكتمان وارد شد، اينها هم شهيد دادند و كوشش كردند و مردانه قيام كردند، از آنها هم همه و از همه ردههاى بالائى كه (بالا و پائين ما نداريم انشاء الله) برادرهايى كه در اين مسائل وكيل بودند رفتند آنجا، نخست وزير است نمىدانم رئيس جمهور است، امام جمعه
صحيفه نور ج 13 صفحه 139
است، همه اينها كه مشغولند به اين خدمت و صادقانه هم مشغولند، از آنها تشكر كنم و ملت ما بايد قدردانى بكنند از آنها. اينها برادرهاى شما و ما هستند كه در جبههها رفتند و شهيد مىدهند و جديت مىكنند و انشاء الله پيروز مىشوند، كسانى كه بر ضد اسلام هستند، به جاى خودشان مىنشانند. و از مملكت عراق و از ملت عراق تشكر كنم كه در اين وقت آنها هم به آنقدرى كه ميسورشان هست پشتيبانى مىكنند از مملكت ايران كه پشتيبانى از اسلام است، از آنها هم تشكر كنم و از همه جوانهايى كه، و غير جوانهايى كه از همه بلاد عالم، از اقصى بلاد، از آمريكا، از اروپا و از پاكستان، از هندوستان، از همه جا پشتيبانى كردند از ما، اظهار پشتيبانى كردند، مهيا بودن خودشان را براى دفاع از اسلام اعلام كردند، از همه آنها هم تشكر كنم و از خداى تبارك و تعالى تؤفيق سعادت براى همه بخواهم و انشاء الله به آنجا نمىرسد كه محتاج بشود كه همه جوانها از همه اطراف و همه مردم دنيا و متعهدين از همه جا هجوم كنند و يك همچو آدمى را از بين ببرند، ما جوانهاى خودمان و ارتش خودمان كافى است براى اين امر و عمده اين است كه خداى تبارك و تعالى با ماست و ما اتكال به خداى تبارك و تعالى داريم و اميدواريم كه اين اتكال را تا آخر داشته باشيم تا عنايات حق تعالى را حفظ كنيم. از خداوند تعالى سلامت و سعادت همه ملتها را، مستضعفين را خواستارم.
والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
previos page menu page next page