-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 12 صفحه 186
تاريخ: 27/3/59
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى جهاد سازندگى
مكتبى و مردمى بودن از امتيازات بى نظير انقلاب اسلامى ايران
بسم الله الرحمن الرحيم
با اينكه جا تنگ است و شما آقايان در مضيقه هستيد و هوا هم گرم است معذالك چند كلمه به آقايان عرض مىكنم. انقلابهايى كه در دنيا واقع شده يا پس از اين واقع مىشود، يا از طريق ملتها بوده است و يا از طريق حكومتها كه به يك نحو كودتا يك انقلابى انجام مىدادند. اكثراً انقلابات كودتائى بوده، آن انقلاب هم كه از قبيل ملت بوده است شايد كم انقلابى پيدا بشود كه به هدايت احزاب و دستجات معين واقع نشده باشد. شما اگر بگرديد در تمام انقلاباتى كه واقع شده است، نخواهيد پيدا كرد انقلابى كه اين دو خاصيت را داشته باشد، يكى اينكه از ملت واقع شده باشد بدون دخالت احزاب و گروهها و دستجات سياسى و امثال اينها و يكى ديگر اينكه مكتبى باشد و آن هم يك مكتب الهى. در همه انقلاباتى كه در دنيا واقع شده است، مثل انقلاب ايران پيدا نخواهيد كرد. انقلاب ايران يك جهت اسلامى داشت و حالا هم دارد و آن اينكه سرتاسر ايران كه مسلمان هستند (مگر نادرى) اينها به همان ايده اسلامى قيام كردند. همه ديدند كه در سرتاسر ايران آنوقت كه هجوم از طرف رژيم فاسد به مردم بود مردم همه از پير و جوان و زن و مرد با الله اكبر پيش رفتند و همه هم از رژيم طاغوتى منحرف بودند و رژيم اسلامى مىخواستند. اينطور نبود كه يك حكومت طاغوتى را بردارند و طرفدار يك حكومت طاغوتى باشند يا طرفدار يك حزب سياسى، هيچ، ابداً اين مسائل نبود و اين انقلاب تبع ايده اسلامى بود. اسلام همه چيز دارد لكن اينطور نبود كه ملت ما بريزند بيرون و بگويند كه ما مثلاً فلان رژيم كذايى را مىخواهيم. همه مىگفتند ما اسلام را مىخواهيم. همه اجتماع داشتيد در كلمه اسلام و جمهورى اسلامى و هيچ يك از گروههاى ديگر چه سياسى و چه غير سياسى هيچ دخالتى در اين نهضت نداشت و اينكه به طور معجزه آسا پيشرفت كرد همين قضيه اسلامى بودن بود. وقتى يك ملت همهشان قيام كردند و همه هم نظرشان خدا بود اين ملت پيش مىبرد براى اينكه خوف از مرگ ندارد، الهى است. كسانى كه الهى هستند خوف ندارند از هيچ چيز، از خداترسند و دنبال اينكه احكام خدا را در كشورشان ايجاد كنند و متحقق كنند بپا خاستند. هيچ حزبى، هيچ گروهى، هيچ شخصى حق ندارد كه بگويد اين را من ايجاد كردم، ما ايجاد كرديم. اين را ملت درست كرد و اين را خدا درست كرد. معجزهاى بود كه به اراده خداى تبارك و تعالى تحقق پيدا كرد و تا اين جهت الهى و خدايى است اين ملت
صحيفه نور ج 12 صفحه 187
ديگر آسيب پذير نيست.
نهادهاى انقلاب كوشش كنند خدمت براى مستضعف باشد
و خاصيت يك نهضت اسلامى كه از خود تودهها و خود ملت برخاسته همينهائى است كه در ايران واقع شد. يكدفعه سرتاسر ايران بعد از اينكه انقلاب به پيروزى تا حدودى رسيد سرتاسر كشور بدون اينكه يك نظمى در كار باشد و يك اشخاصى بخواهند مردم را آگاه كنند، خودشان برداشتند و سازمانهائى درست كردند و گروههايى درست كردند. سرتاسر ايران خود ملت دادگاه درست كرد و در هر شهرى، در هر ناحيهاى يك ملائى قاضى شد و چند نفرى هم دادستان و امثال ذلك بدون اينكه از مركز يك تعيين شده باشد و سرتاسر كشور نهادهاى مختلف پيدا شد، جوشيد. يكى از نهادهايى كه از خود ملت جوشيد و متكفل آن خود ملت بود، همين جهاد سازندگى بود. كميته و پاسداران و همه اين نهادهاى تازه و جديد بدون اينكه يك سازمانى در كار باشد خود همان مردم درست كردند و مادامى كه اين معنا باشد كه مردم خودشان موظف مىدانند خودشان را براى ساختن، آسيب نخواهند ديد.
آن روز آسيب خداى نخواسته به كشور ما و به ملت ما مىرسد كه اين معنائى كه در اول نهضت پيدا شد و سبب پيروزى شد، اين معنا از بين مردم برود يعنى به واسطه اختلافات و تشتتات و هواهاى نفسانى طورى بشود كه از آن معناى الهى كه در بين ملت بود و موجب پيروزى شد تهى بشود و در آنوقت دست رحمت الهى از سر اين كشور خداى نخواسته برداشته بشود. كارى بكنيد كه اين كلمه يد الله مع الجماعه از دستتان نرود. اگر جماعتها همه با هم باشند و ايده اسلامى باشد دست خدا همراه شماست.
نهادهائى كه در ايران از خود ملت پيدا شد اولش با يك قصد خالصى، الهى پيدا شد و ظاهر شد. اگر اين قصد خالص از پيش شما كوچ بكند دست خدا هم برداشته مىشود. كوشش كنيد كه اين نهادى كه شما در آن خدمت مىكنيد و خدمت ارزندهاى است، بسيار كوشش كنيد كه اين خدمت در راه خدا باشد. خدمت به بندگان خدا، خدمت به بندگان مستضعف خدا كه مورد عنايت حق تعالى هستند. كوشش كنيد خدمت براى مستضعف باشد، نه براى هواهاى نفسانى و كوشش كنيد كه اين خدمت آلوده نشود به بعضى از كارهائى كه ناپسند است. شياطين در صددند كه هر يك از اين نهادهاى اسلامى را لكه دار كنند. دستهاى خائنين در كار است، توطئهها در كار است كه اين نهادهاى اسلامى را به دنيا بر خلاف آنچه كه هست معرفى كنند. اگر خداى نخواسته در اين نهادها يك كارهاى بر خلاف موازين انجام بگيرد فرصت دست بدخواهان مىافتد و در بوق و كرنا اين مطلب را بزرگ مىكنند و شما كه براى خدا مشغول كار هستيد شما را بدنام مىكنند. دادگاههاى سرتاسر كشور توجه داشته باشند كه در دادگاهى، خداى تبارك و تعالى را در نظر بگيرند و از اشتباهات و خطاها و انحرافات پرهيز كنند و در اموال و نفوس مردم با احتياط رفتار كنند كه اگر خداى نخواسته يك بيگناهى به دست اشخاص، مجرم حساب بشود يا براى او جزائى تعيين بشود، اين در دستگاه الهى بسيار بزرگ است جواب ندارند بدهند.
صحيفه نور ج 12 صفحه 188
شما آقايان هم كه در جهاد سازندگى هستيد توجه كنيد كه جهاد سازندگى، سازندگى باشد، در آن تخريب نباشد، در آن انحراف نباشد. اگر جهاد سازندگى در آن انحراف نباشد و براى خدا باشد اين همان جهادى است كه توام با جهاد اكبر هم هست.
من ضمن تقديرى كه از تمام شما جوانان و جوانان سرتاسر كشور كه در جهاد سازندگى هستيد و زحمت مىكشيد، لكن از شما مىخواهم كه در ضمن جهاد سازندگى جهاد نفس هم داشته باشيد. اگر اين كارى را كه انجام مىدهيد براى خدا خالص بشود جهاد نفس هم تحقق پيدا كرده است و من براى خاطر اينكه اين ازدحام موجب زحمت جمعى از آقايان است مطلب را تمام مىكنم و از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه همه شما پيش خداى تبارك و تعالى آبرومند باشيد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 12 صفحه 189
تاريخ: 28/3/59
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام فضل الله محلاتى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ فضل الله محلاتى دامت افاضاته
جنابعالى به نمايندگى از طرف اينجانب در سپاه پاسداران منصوب مىشويد تا با همكارى حضرات آقايان نمايندگان اينجانب در ارتش و ژاندارمرى و شهربانى و هياتى از اعضاى مسلمان و متعهد و مسوول نيروهاى انتظامى كه مورد قبول اكثريت آقايان محترم باشند. سازمانى جهت بررسى امور نيروهاى مسلح تشكيل دهيد. اين سازمان موظف است آنچه را كه در ارتش و شهربانى و ژاندارمرى و سپاه پاسداران مىگذرد به بهترين وجه و با كمال دقت بررسى نموده و گزارشات هفتگى را براى اينجانب ارسال داريد. افراد قواى انتظامى موظفند با كوشش و جديت با آقايان همكارى نمايند.
والسلام عليكم و رحمة الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 12 صفحه 190
تاريخ: 28/3/59
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام انوارى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محى الدين انوارى دامت افاضاته
جنابعالى به نمايندگى از طرف اينجانب در ژاندارمرى منصوب مىشويد تا با همكارى حضرات آقايان نمايندگان اينجانب در ارتش و سپاه پاسداران و شهربانى و هياتى از اعضاى مسلمان و متعهد و مسؤول نيروهاى انتظامى كه مورد قبول اكثريت آقايان محترم باشند، سازمانى جهت بررسى امور نيروهاى مسلح تشكيل دهيد. اين سازمان موظف است آنچه را كه در ارتش و شهربانى و ژاندارمرى و سپاه پاسداران مىگذرد، به بهترين وجه و با كمال دقت بررسى نموده و گزارشات هفتگى را براى اينجانب ارسال دارد. افراد قواى انتظامى موظفند با كوشش و جديت با آقايان همكارى نمايند.
والسلام عليكم
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 12 صفحه 191
تاريخ: 1/4/59
بيانات امام خمينى در جمع مسؤولين اطلاعات و تحقيقات سپاه پاسداران انقلاب اسلامى تهران و شهرستانها
بسم الله الرحمن الرحيم
متوجه باشيد كه امروز آن چيزى كه اهميتش بيشتر از چيزهاى ديگر است اين است كه ما حفظ اسلاميت اين نهضت را بكنيم. اين نهضت از اولش اسلامى بود و تا اينجا هم اسلامى هست و انشاءالله تا آخر هم اسلامى باشد و همه ما و همه شما و همه ملت و همه كسانى كه در سپاه و ارتش و در ژاندارمرى و در شهربانى و ادارات هستند و دولت و همه بايد همشان اين باشد كه نهضت را اسلامى پيش ببرند. اگر اسلامى بودن نهضت محفوظ باشد، ديگر آسيب نمىبينيد. اگر چنانچه نهضت از اسلاميتش بيرون رفت، هر كس يك راهى دارد، راهها مختلف خواهد شد. وقتى راهها مختلف شد، آسيب مىبيند. اما اگر ما همه زير يك پرچم باشيم همانطورى كه در صدر اسلام جمعيتها كم بودند لكن زير يك پرچم بودند و با يك ايده حركت مىكردند، اينها پيش مىبرند. الان ما در يك همچو محلى واقع شديم كه اسلام به دست ما سپرده شده است. خواهى نخواهى شما پاسدار اسلام هستيد، حالا همه قوا، ارتش و شما، پاسدار اسلام هستند. پاسدار اسلام بايد همه خودش اسلامى باشد و هم ديگران را اسلامى كند و هم مشى آن اسلامى باشد و اگر انحرافاتى كه گاهى در بعضى از جوانها، آنهائى كه درست مسائل را ادراك نمىكنند واقع بشود و نيز شمائى كه مىخواهيد با فعاليت خودتان جلوى اين مسائل را بگيريد ديده شد، سعى كنيد جلو انحرافات خودتان را هم بگيريد. مثلاً به پاسدارها نسبت مىدهند كه بيخود به مردم تعرض كردند، بيخود به خانههاى مردم رفتهاند و من هم نمى دانم كه صحيح باشد اما كلىاش اين است كه ما بايد بر اساس اسلام حركت كنيم و بر اساس اسلام اين نهضت را پيش ببريم و از اختلافات و اين چيزهائى كه اخيراً مىبينيد كه به جان هم افتادهاند و روزنامهها چه مىكنند، بايد از اين اختلافات برى باشيم و بايد همهتان با هم مجتمع و برادر و تحت لواى توحيد پيش برويد و پيروزى هم نصيب شماست و اگر اينطور باشد، در همين حركت پاسدارىتان عبادت داريد مىكنيد، همانطور كه در نماز وقتى مىايستيد، بايد همه جهات نماز را حفظ كنيد تا نماز درست باشد، بايد در اينطور مسائل عادى هم كه شما الان پاسدار اسلام هستيد، از همه جهات پاسدارى كنيد تا اينكه همه چيزتان در خدمت اسلام باشد. وقتى اينطور شد، شما يك لشكرى هستيد مثل لشكر اسلام، در اين موقع، نه تنها نمازتان، بلكه همه كارهايتان عبادت است. اين امورى كه گفتيد، به تدريج درست مىشود و امورى كه وقت مىخواهد. من از خداى تبارك و تعالى توفيق و سعادت و سلامت شما را مىخواهم.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 12 صفحه 203
تاريخ: 6/4/59
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى خانوادههاى شهدا و معلولين و گروهى از پاسداران واحد آموزش و عمليات سپاه پاسداران انقلاب اسلامى.
شهدا بودند كه شما را به اين مسندها نشاندند
بسم الله الرحمن الرحيم
در آستان سالروز ولادت پر بركت حضرت مهدى ارواحناله الفداه اين عيد سعيد بزرگ را بر همه مسلمين و بر همه مستضعفان جهان و ملت شريف ايران و شما برادرهاى عزيز و خواهرهاى محترم تبريك عرض مىكنم و سلامت و سعادت تمام مسلمين را و تمام مستضعفين را در مقابل مستكبرين از خداوند تعالى مسئلت مىكنم. من بعد از پانزده خرداد كه از حبس بيرون آمدم و مطلع شدم بر وقايعى كه در ايران اتفاق افتاده بود و بعد هم كه به قم آمدم و مواجه شدم با بعضى كسانى كه عزيزان خودشان را از دست داده بودند، گمان نمىكردم كه دنباله اين معنا براى من، اين صحنههايى كه حالا مىبينم باشد. من آنوقت مجروحين و شهداى پانزده خرداد را به اسم اينكه يك واقعه تاريخى بزرگ واقع شده است، گرچه يك بار سنگينى به عهده من بود و وقتى مواجه مىشدم با بعضى از كسانى كه عزيزان خودشان را از دست داده بودند، يك حال انفعال بايد بگويم براى من دست مىداد، من نمىدانستم كه بعد از پانزده خرداد هم ما مواجه خواهيم شد با يك همچو صحنههايى و با يك برادران عزيزى، خواهران محترمى كه عزيزان خودشان را از دست دادهاند و ما مواجه باشيم با خانوادههاى شهدا، خانوادههاى مصدومين و مضروبين و خود آنها. و گر چه اين يك مشتى از خروار است و در سراسر ايران اين مسائل هست و من بايد از همه شما عذر بخواهم به اينكه ما نتوانستيم و نمىتوانيم اين مصيبتهائى كه شماها تحمل كرديد و مصيبت براى همه ملت هم بوده است، نمىتوانيم ما جبران بكنيم. ما عاجزيم از اينكه به شماها تسليت بدهيم، لكن در آستان تولد حضرت مهدى ارواحناله الفداه به ايشان تسليت عرض مىكنم و از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه ظهور مسعود ايشان را نزديك كند و تشريف بياورند و ما هم جمال او را ببينيم و ايشان هم در ميان ما، شماها را از نزديك ببينند، گرچه ايشان مطلع هستند بر مسائل و مصائب، ما مرهون زحمتهاى شماها و عزيزان شماها هستيم.
و همه ملت ايران مرهون اين جوانهائى كه با مشت گره كرده نهضت را به اينجا رساندند و باز هم حاضرند لكن من نمىدانم كه آيا از اين قشرهايى كه امروز هم مخالفت با نهضت مىكنند چه بايد بپرسيم. اينها شما را ديدهاند، اينها بىاطلاعند از اينكه به شماها چه مصيبتهائى وارد شده است.
صحيفه نور ج 12 صفحه 204
اينهائى كه طرفدارى از رژيم سابق مىكنند، اين قلمهاى مسمومى كه با نوشتههاى خودشان مىخواهند اين انقلاب را عقب بزنند و شكست بدهند، اينها هيچ وقت به فكر اين افتادهاند كه اين شهدا، اين خانوادههاى شهدا، در سرتاسر كشور ما كه عزيزهاى خودشان را از دست دادهاند، به آنها چه مىگذرد؟ اينها چه مىگويند؟ اينها چه مىكنند؟ اينها چه مىكنند؟ اينها براى كى با شماها مقابله مىكنند و معارضه و آيا اين ادارات دولتى و وزارتخانهها و همه گروههايى كه در اداره اين مملكت مشغول هستند، جواب شماها را چه مىدهند كه باز هم در عين حالى كه سفارش شده است كه اين كاغذبازى هاى مزخرف را و اين كارهاى ضد انقلابى را نكنيد، باز مىشنويم كه حتى براى شما كار شكنى مىكنند؟ اينها چه مىگويند؟ اينها چه هستند؟ اينهائى كه در راس هستند، چطور توجه به اين مسائل ندارند؟ چطور آقاى رئيس جمهور دخالت در اين امور نمىكند؟ چطور شوراى انقلاب در اين امور رسيدگى نمىكند؟ چه شده است اينها را؟ به كارهاى ديگر مشغولند اينها، ما مرهون اينها هستيم، اينها بودند كه شما را به اين مسندها نشاندند. اگر اينها نبودند، نه من اينجا بودم نه شما آنجا بوديد، نه آنها آنجا و نه دستجاتى كه مخالفت با اين نهضت مىكنند در اينجا. آنها كه مخالف نهضت هستند حسابشان عليحده است اما شمائى كه با نهضت هستيد و در امور اين كشور داريد دخالت مىكنيد، اداره اين مملكت دست شماها هست، چطور است كه شما رسيدگى به اين ادارات نمىكنيد؟ و اين وزارتخانهها، اين وزرائى كه اشخاصى تحت اداره آنها هست و باز هم از اين اشخاصى كه از رژيم سابق ماندهاند هست، اينها چه مىگويند؟ به اسلام عقيده ندارند؟ يا عرضه ندارند؟ نمىتوانند اين اشخاصى كه كارشكنى براى اين افراد مىكنند، براى اين معلولين حتى كارشكنى مىكنند و براى اين شهدا كار شكنى مىكنند نمىتوانند اينها، نمىفهمند اينها كه بايد اينها نشود؟ نمىدانند كه ايران مرهون اينهاست؟ نمىدانند كه رژيم منحوس شاهنشاهى را اينها از بين بردند و شما را به اينجا رساندند؟
اگر شاهنشاهى هستيد بگوئيد تا ما تكليفمان را با شما تعيين كنيم
اين چه وضعى است در اين مملكت؟ همه كه نمىشود، هميشه نمىشود كه با حرف مردم را قانع كرد. باز هم آرمهاى شاهنشاهى در كاغذهايشان هست، من نمىفهمم كه اينها چه اشخاصى هستند، باز هم مريضخانهها، مريضخانه بنياد فلان هست در ايران، باز هم تذكرهها، تذكرههاى شاهنشاهى هست، باز هم كاغذهاى اداره، كاغذهاى شاهنشاهى هست. اگر شاهنشاهى هستيد، خوب بگوئيد تا ما تكليفمان را با شما تعيين كنيم. تا من بگويم ملت با شما چه كند و اگر نيست، چرا اين آرمها را بر نمىداريد؟ چرا اين اشخاصى كه در اين ادارات مشغول فساد هستند، چرا اينهائى كه مشغول هستند كه جوانهاى ما را تباه كنند، در اين ادارات تصفيه نمىكنيد؟ من نمىدانم اين مملكت وضعش چه هست؟ بيست سال است كه اين ملت، ملت محروم دارد زحمت مىكشد، كشته مىدهد. پانزده خرداد آنقدر كشته داد و بعد هم هى پانزدههاى خرداد براى ما پيش آمد، اينهمه اينها به شهادت رسيدند، ما تا كى بايد مواجه با اين چهرههاى افسرده باشيم؟ ملت ايران تا كى بايد منتظر باشند كه شماها از آن
صحيفه نور ج 12 صفحه 205
گرفتارىهايى كه مىگوئيد داريم در ادارات، بيرون بيائيد؟ تا كى صبر كند ملت ايران و تا كى شما مىخواهيد اصلاح كنيد امور را؟ يك سال و نيم بيشتر گذشته است از اين انقلاب و باز آرمهاى شاهنشاهى هست اگر شاهنشاهى هستيد بگوئيد. اگر تا ده روز ديگر، تا ده روز ديگر، در يكى از اين چيزهائى كه از ادارات صادر مىشود، عكس همان آرمهاى شاهنشاهى باشد و اسم آنها باشد، من با ملت مىگويم كه با شماها آن رفتار كند كه با شاهنشاه كرد. ما هى سكوت مىكنيم هى مىخواهيم مطالب را خودشان حل بكنند، معذلك به فكر اين حرفها كم هستند. چرا به فكر نيستيد؟ چرا شوراى انقلاب به فكر اين مطلب نيست؟ چرا رئيس جمهور به فكر اين افراد نيست؟ اين امور نيست؟ به آن حرفهائى كه مىزنيد، يكقدرى هم عمل كنيد. شما همه مخالفيد با شاهنشاهى، راس شما، آنهائى كه در راس هستند كه من مىشناسمشان، اينها همه مخالفند با اين وضع، مخالفند با اوضاع سابق، اسلامى هستند، لكن مسامحه مىكنند. من نمىفهمم اين مسامحه چيست؟ در همين دو سه روز براى من يك چيزى آوردند كه تذكرهاى بوده است كه همان آرم شاهنشاهى و همان كثافتكارى ها. در وزارت خارجه و در همه وزارتخانهها همه مراكز، فساد، بايد اصلاح بشود اين امور، نمىشود اينطور، اگر عاجزند، كنار بروند تا ما افرادى پيدا بكنيم كه عاجز نباشند و اگر عاجز نيستند، چرا عمل نمىكنند.
من از شماها عذر مىخواهم، من از ملت ايران عذر مىخواهم، من از ملت ايران عذر مىخواهم، من از اين مادرهائى كه بچههاى خودشان را از دست دادند، معذرت مىخواهم، من از اين برادرهائى كه عزيزان خودشان را دادند، از دست دادهاند، معذرت مىخواهم، من از اين ارتشىهايى كه جوانان خودشان را از دست دادهاند، از اين پاسدارها كه جوان هاى خودشان را از دست دادهاند و برادران خودشان را، معذرت مىخواهم كه عرضه اين را ندارم كه كار را درست كنم. من از حضرت مهدى سلام الله عليه، من از پيشگاه پيغمبر اكرم معذرت مىخواهم، من از پيشگاه ولى عصر امام مهدى سلام الله عليه معذرت مىخواهم، من از پيشگاه ملت ايران معذرت مىخواهم، من از شما برادران، برادران ارتشى، برادران پاسدار، برادران ژاندارمرى و ساير قواى انتظامى كه در راه اسلام جوانهاى خودشان را دادند، معذرت مىخواهم. ما نتوانستيم براى شما كارى انجام بدهيم، ما ضعيف هستيم، ما باز گرفتار كاغذ بازى هستيم، ما باز گرفتار آرم شاهنشاهى هستيم. مملكت ما باز مملكت شاهنشاهى است، وزارتخانههاى ما، وزارتخانههاى ما باز وزارتخانههاى طاغوتى است و ما نتوانستيم اينها را اصلاح كنيم. بايد به اسرع وقت اصلاح شود و اگر اصلاح نشود به اسرع وقت اصلاح مىكنيم.
خداوندا! ملت ما را، ملت مظلوم ما را از همه گرفتارىها نجات بده. خداوندا! كسانى كه دست اندر كار هستند، قواى تقنينى، قواى اجرائى، قواى قضائى و كسان ديگرى كه در راس اين امور هستند، توفيق بده كه بتوانند عمل كنند. خدايا! به اين اشخاصى كه با قلم خودشان، با قدم خودشان و با نطقهاى خودشان، كارشكنى براى اين نهضت اسلامى مىكنند، هدايت كن، آنها را به آغوش ملت برگردان، عطوفت به آنها عنايت كن كه بفهمند در مقابل اينهمه مصائب چه دارند مىكنند. خداوند شما
صحيفه نور ج 12 صفحه 206
را و همه ملت ايران را در محضر مبارك امام زمان ارواحنا فداه آبرومند كند. شما غم نداشته باشيد كه پشتيبان شما خداست و امام عصر سلام الله عليه. در محضر او واقع شد همه اين امور. خداوند انشاءالله به همه ملت اسلام در سراسر دنيا و به ملت شريف ما قدرت عنايت فرمايد كه ما و ملتها بتوانند مقاصد اسلامى را پياده كنند. خداوند به همه ما قدرت بدهد كه در مقابل شياطين و در مقابل كسانى كه مخالف اسلام و مقاصد اسلام هستند، با قدرت ايستادگى كنيم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 12 صفحه 192
تاريخ: 4/4/59
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراهاى اسلامى كارگران
آشوبگرىهاى عمال امريكا در لباس گروهكها به منظور جلوگيرى از تحقق انقلاب اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
از آقايانى كه زحمت كشيدهاند و آمدهاند اينجا با من مواجه باشند چه آن آقايان كارگران و چه آن آقايان ارتشيان و چه اشخاص متفرقه تشكر مىكنم، و اگر به من خدمتگزار بگويند بهتر از اين است كه رهبر. من اميدوارم كه همه ما، چه شما آقايان كارگر و ساير رفقايتان و چه آن آقايان ارتشى و ساير رفقايشان و چه ساير قشرهاى اين ملت، توجه به يك مسئله قابل اهميت داشته باشيد و آن اينكه شما مىدانيد و خصوصاً شما كارگرها مىدانيد كه از اول انقلاب تا حالا چه اشخاصى و چه قشرهايى بودهاند كه مبارزه با انقلاب كردهاند با شكلهاى مختلف و مرامهاى مختلف كه رويهمرفته همه شكلها و مرامها بر ضد اين انقلاب و ضد اسلام بوده است. اين گروههائى كه بعد از انقلاب هى جوشيدند و و بيرون آمدند و گاهى ادعاى اسلاميت مىكنند و از شما مسلمانتر مىشوند و گاهى ادعاى انقلابى بودن مىكنند و از شما انقلابىتر مىشوند و گاهى خودشان را مؤسس انقلاب مىدانند و انقلاب را كه اين توده محروم ملت ما از كارگر و كشاورز و دانشجو و شما همه انقلاب را به پايان رسانديد يعنى تا اينجا و آنها يا در خارج بودند و تماشاگر و يا در داخل بودند و تماشا مىكردند كه ببينند كى غالب مىشود، اگر شاه مخلوع و آن تيپ غالب شدند، اينها بروند آنجا و از آنها طلبكارى كنند و اگر شما غالب شديد و ملت، اينها بيايند و با اسمهاى مختلف طلبكار بشوند و بخواهند خودشان همه چيزها را داشته باشند حتى با اسم شما، با اسم كارگر، كارگر را به حساب نياورند، با اسمهاى مختلف مشغول بشوند به اينكه نگذارند اين انقلاب به ثمر برسد، يعنى اين ثمر آخرى كه اسلام مىخواهد و پيغمبر اسلام مىخواسته است. اينها چون از اسلام لطمه ديدهاند و اربابهاى اينها از اسلام سيلى خورده است با اسلام اگر سابق كم مخالف بودند حالا ديگر صد در صد مخالفند. اين گروههاى مختلفى كه مثل قارچ از زمين جوشيدند و آمدند و از اطراف كشورهاى ديگرى كه متفرق در آنجا بودند و منتظر فرصت بودند، حالا آمدند به ايران و مىخواهند نگذارند اين انقلاب تحقق پيدا بكند، اين يك خطرى است از براى انقلاب ما، نه به آن معنا كه اينها عرضه اين را داشته باشند كه يك كار مثبتى بكنند و اين انقلاب را برگردانند لكن به آن معنا كه ايجاد زحمت بكنند. شما ملاحظه كرديد كه در كردستان ايجاد زحمت كردند نه اينكه توانستند غلبه بكنند، لكن مدتها ايجاد زحمت
صحيفه نور ج 12 صفحه 193
كردند، در تهران ايجاد زحمت كردند، نمىتوانند كارى بكنند، لكن غائله مىتوانند درست بكنند. در هر موقعى كه يك اساسى مىخواهد روى كار بيايد، اين جمعيتهاى مختلفى كه الان در ايران هستند، در همان موقع يك غائله اى درست مىكنند. از اولى كه جمهورى اسلامى را بنا بود كه شماها و ملت ما رأى به آن بدهند، آنوقت يك غائلههايى در اطراف درست كردند. اين قدم كه برداشته شد، در هر مرحلهاى كه شما يك قدم پيش رفتيد، آنها هم در همان جا باز غائله درست كردند. در همان وقتى كه مجلس شوراى اسلامى تأسيس شد و مشغول به كار شدند، باز غائله درست كردند. غائله درست مىكنند و خودشان غائله درست مىكنند و فرياد مىزنند، خودشان ديگران را كتك مىزنند، باز خودشان فرياد مىكنند، اين يك جهتى است كه در آنها هست، يعنى روى اين ترتيب، اينها عمل مىكنند كه نگذارند شما كار بكنيد، نگذارند خرمن كشاورزها درست جمع بشود و در عين حال فرياد بزنند كه ما براى ملت داريم فداكارى مىكنيم. اينهايى كه در كنار جمهورى اسلامى هستند و مى خواهند به اسم جمهورى اسلامى، به اسم اسلام، به اسم خلق، به اسم ملت كار بكنند، اينها را ببينيد چه مىكنند. ممكن است من هى بگويم اسلام و هى بگويم فداى اسلام و فداى خلق و هى بگويم مجاهد اسلام و مجاهد خلق، اين حرفها را بزنم، لكن وقتى به اعمال من شما ملاحظه كنيد، ببينيد كه از اول، من مخالفت كردم، در هر جا تفنگ كشيدم و مخالفت كردم، هر جا بنا بود كه يك اصلاحى بشود، شما ديديد كه من آمدم و مقابلش ايستادم و مشتم را گره كردم و تفنگم را هم كشيدم، مىخواستند كه دانشگاهىهائى كه در خدمت استعمار بود و جزء مهمات اين مملكت است كه بايد دانشگاهش اصلاح بشود، همين كه طرح اصلاح دانشگاه شد، سنگربندى شد در دانشگاه كه نگذارند اين كار بشود. حالا هم باز پشت همان سنگرها، نه آنجا در دانشگاه اما در خارج دنبال اين هستند كه نگذارند اين اصلاح فرهنگى بشود، انقلاب فرهنگى بشود. اينها مىخواهند كه فرهنگ، همان فرهنگ باشد كه از آن امثال اين اشخاصى كه وزير و وكيل سابق بودند از آن اينها در مىآيند و همينها اين كشور ما را به باد فنا بدهند، چنانكه دادند. همان وكلائى كه در سابق بودند و همان وزرائى كه در سابق بودند و همان سردمدارهاى سابق، همان تحصيلكردهها و روشنفكرهاى دانشگاه داخل و خارج بودند و همان مصيبتهايى كه به اين ملت وارد شد، به دست همين اشخاصى كه با اسم ملت و با اسم مجاهدت و با اسم فدائى و با اسم چه وارد شدند و نگذاشتند كه اين ملت به حال خودش باشد و هر چه شما داشتيد به جيب ديگران كردند و يك قدريش هم خوردند دار و دسته شاه مخلوع، همين جمعيتها بودند كه الان بر خلاف اين نهضت دارند فعاليت مىكنند. هر روزى كه بخواهد اين نهضت، يك قدم بردارد، مجلس شورا مى خواهد مفتوح بشود، مىبينيم كه يك بساطى در امجديه پيش مىآيد، يك غائله درست مىشود و مع الاسف جوانهاى ما معطل نيستند كه اينها چه دارند مىكنند، اين اشخاص چه دارند مىكنند و بعضى از اشخاصى كه با من هم مربوط هستند اينها هم ملتفت نيستند كه مسائل عمقش چى هست خيال مىكنند كه مسأله چماقدار است و تظاهر كننده، مسأله اين است. نه، مسأله اين نيست، اين يك ظاهرى است براى آشوب درست كردن، مسأله عمق دارد، مسأله
صحيفه نور ج 12 صفحه 194
امريكاست، مسأله اين است كه بايد آمريكا بيايد اينجا و مقدرات كشور ما را به دست بگيرد، نه مسأله، مسأله اين است كه يكى مىخواهد تظاهر كند، يكى مىخواهد ضد تظاهر، اينها مسأله نيست، اينها غائله ايجاد كردن است براى اينكه نگذارند اين مملكت به حال خودش باشد و روى ميزانى كه دارد حركت مىكند، حركت بكند.
شما آقايان كارگر كه عضو مؤثر اين كشور هستيد، براى اينكه دست ديگران را از آن كوتاه بكنيد، ديديد كه در اين يك سال و چند ماه آمدند هى در بين شماها هى يا نطق كردند، يا وسوسه كردند، يا يك دستهاى را وادار كردند به اعتصاب و امثال ذلك به اسم اينكه ما طرفدار شما هستيم. اگر كارگر در يك كشورى كار نكند و اعتصاب كند، اين كشور به هلاكت مىرسد. اينها كه با اسم اينكه ما با شما موافقيم و مثلاً شما چه جور و آنها چه جور، نمىخواهند براى شما دلسوزى به حسب واقع داشته باشند، با اسم دلسوزى مىآيند و فلج مىكنند كارخانههاى مملكت را و با اسم دلسوزى مىروند و فلج مىكنند كشاورزى را، همينها هستند كه وقتى كشاورزها خرمنهايشان را جمع مىكنند، آتش مىزنند، الان هم باز دارند آتش مىزنند و اگر محافظت نشود، محافظت صحيح نشود، همه اش را آتش مىزنند. ما دشمن نهضت و انقلاب را از اين مىفهميم كه آنهائى كه با اين انقلاب راه دارند مىروند، با اين ملت راه دارند مىروند، با اين كشاورز و كارگر دارند راه مىروند و مىخواهند كشور را از قيد و بند خارجىها آزاد كنند آزاد كردن هم به كار كردن است و كشاورزى كردن است و كار در كارخانهها كردن است و كار در ساير جاها كردن. كشور ما اگر بخواهد آزاد باشد، اگر بخواهد مستقل باشد، وابسته به خارج نباشد، بايد خودش كار كند. آنهائى كه مىآيند در بين شماها و مانع از كارتانشوند، يا يك دستهاى درست مىكنند مانع از كارتان مىشود يا اينكه پولها را از خارج به ايشان مىدهند كه بيايند بدهند به بعضى از اين كارگرهاى غافل تا اعتصاب بكنند، و آنها كه در كشاورزى مىروند ايجاد زحمت مىكنند، يا آنهائى كه مىافتند در كشور، سرتاته كشور و شلوغ مىكنند كشور را به اسم اينكه مثلاً اين آدم خانه دارد، اين آدم ملك دارد، بدون يك ميزان شرعى الهى مىريزند و خانهاش را غارت مى كنند و خانهاش را از او مىگيرند، اينها ريشه همان رژيم سابق است و غافل هستيم از آن، آنها نمىتوانند به اين زودى دست از ما بردارند، آنها منافعشان، منافع عظيمشان، چه منافع مادىشان و چه منافع اينكه كشور ما در يك حالى است و در يك جائى هست كه همه محتاج به آن هستند، كشور ما آن است كه پل پيروزى شد براى اشرار، براى اجانب، اينها به اين زودى دست از ما بر نمىدارند و ما نبايد غافل بشويم كه حالائى كه آزاد شديم خودمان هم كمك كنيم براى شلوغ كردن، براى اعتصاب كردن، براى مخالفت كردنها ما بايد متوجه باشيم به اينكه يك مملكتى كه انقلاب در آن پيدا مىشود، دنبال انقلاب خيلى آشفتگىها هست. شما آقايان متوجه هستيد كه لااقل در اين پنجاه سال و پنجاه و چند سال كه همهاش را من يادم است و كمى از شما هست كه تمامش را يادتان باشد و اين كارهاى اخير شاه مخلوع را هم شماها يادتان است كه با اسم تمدن بزرگ، با اسم اينكه من مىخواهم اين مملكت را در دو سال، سه سال ديگر، مثل ژاپن بلكه مثل امريكا كنم، با اين اسم، تمام حيثيت اين
صحيفه نور ج 12 صفحه 195
مملكت را از دست داد و تقديم آنهائى كه بايد بخورند كرد. البته آن كه مىخواهد خرابكارى كند، نمىآيد اعلام كند كه من خرابكارم، او مىآيد اعلام كند كه من دوست شما هستم، ما فدائى شما هستيم و اين آخوندها ارتجاعى هستند و اينها حرفهاى بيخودى مىزنند و اينها طرفدار مثلاً سرمايهدارى هستند. اگر يك كسى واقع مطلب را بيايد به ايشان بگويد كه كارش پيش نمىرود، اينها بايد بگويند كه آخوندها مرتجعند و آخوندها چهاند و مائيم كه براى شما مىخواهيم خدمت كنيم، همان حالى كه دارند مىگويند مائيم كه مىخواهيم كه خدمت كنيم، كردستان را درست مىكنند، يكوقت مىبينيد كه از همه اطراف اين گروهها، همه اين گروههائى كه اين مفسدهها و اين ميتينگرا درست مىكنند، جمع مىشوند در كردستان و آنجا فساد مىكنند. همچو كه كردستان يك قدرى رو به آرامش مىشود و مىبينند آنجا نمىتوانند، از آنجا جمع مىشوند و مىروند به بلوچستان آنجا را خراب مىكنند. اگر بلوچستان هم درست بشود، مىآيند مركز، مركز، بهتر مركز فعاليت است براى اينكه يك جاى بزرگى است. در مركز مىآيند با اسم اسلام و با اسم قرآن و با اسم كذا و كذا غائله ايجاد مىكنند كه نگذارند اين مملكت يك آرامشى پيدا كند.
هدف اصلى حملات اجانب، اسلام و احكام آن است
اين يك سالى كه، يك سال و چند ماهى كه انقلاب اسلامى شما با دست تواناى شما مللت اسلام به پيش رفت و تمام چيزهائى كه مربوط به دستگاه دولتى و جريان امور مملكتى است درست كرديد از جمهورى اسلامىاش تا مجلس شورايش، چندين دفعه رفتيد به صندوقها و رأى داديد و آزاد، آزاد رأى داديد، اين يك تيرى است در چشم اين اشخاصى كه اسلام راخواهند ببينند. اينها مىدانند كه اگر اين نهضت اسلامى نبود، نمىشد به اين زودى كارها انجام بگيرد، اين كارها را قدرت اسلام است كه پيش مى برد. شما مىبينيد كه بيشتر از بيست سال است كه در عراق كه نزديك ما هست، به اصطلاح خودشان انقلاب كردند و حالا امسال براى تقليد از ايران براى اينكه بگويند ما هم بله، آدمى هستيم، امسال شروع كردند به انتخابات و آن هم بلا اشكال بدانيد كه آن انتخابات بدتر از انتخابات زمان شاه است، نه اين است كه مردم مىروند آنجا رأى مىدهند. همانطورى كه زمان شاه مخلوع يك دستهاى را راه مىانداختند يك جائى و فشار مىآوردند يا با زور تطميع مىبردند پاى صندوقها براى خودشان رأى درست مىكردند، آنها بدتر از اينها هستند. اينها مىبينند كه در ايران در ظرف يك سال و چند ماه تمام اصولى كه بايد در يك كشورى براى جريان امور باشد، تحقق پيدا كرد و خودشان بعد از بيست و چند سال نتوانستند يكى از اين كارها را بكنند هى با سر نيزه و با زحمت و با كتك زدن، با حبس و با كشتار. اينها نمىتوانند ببينند اين انقلاب اسلامى شما را، و وقتى تحليل مىكنند كه خوب، چه شد، آدم اينجا با آدم جاهاى ديگر كه هر دو آدمند، همه جا هم يكى دعوى رهبرى مىكند و مىگويد من رهبر، همه جا يك حزبى پيدا مىشود و مى گويد كه من حزب، لكن ايران چه بود كه به اين سرعت، به اين سرعت معجزه آسا پيشبرد كرد؟ وقتى تحليل مىكنند همه چيزها رابينند كه مكتب بود كه اين كار را كرد، اين مكتب اسلام است
صحيفه نور ج 12 صفحه 196
كه اين كار را كرد. مردم براى خدا اين كار را كردند. وقتى خدا آمد در بين مردم، يعنى مردم شدند دست خدا، وقتى براى خدا كار كردند و مشتها گره شد براى خدا و الان هم همين طور انشاء الله هست و تا آخر باشد. خوب، آنى كه بايد هدف قرار بدهند، بايد اسلام باشد، و آنهائى كه به اسلام نزديكند، آنهائى كه احكام اسلام را مىخواهند براى مردم بگويند، آنها را بايد هدف قرار بدهند تا كم كم اين محتوائى كه انقلاب دارد، از آن بگيرند، وقتى محتوا از آن گرفتند و يك ظاهرى بى محتوا شد، ضربه آخر را بزنند. ضربه آخر اينكه برگردانند مطلب را به همان مسائل اول با يك صورت ديگرى، البته با برگشت مثلاً شاه و اينها، نيست، اين مطرح نيست پيش آنها، مطرح اين است كه اسلام نباشد هر چه مىخواهد باشد، الان هم همين قشرهاى بعضى از اين روشنفكرها مىگويند اين مجلس ملى باشد، مجلس شوراى ملى، چون اسمش توى قانون، ملى بوده، از اسلام مىترسند، مجلس اسلامى نباشد، شوراى اسلامى نباشد، اينها نه اينكه ملىاش را مىخواهند، اسلامىاش را مىخواهند نباشد، در صورتى كه در قانون همچو مادهاى ندارد كه مجلس شوراى ملى، همچو چيزى در قانون نيست. بله گفتهاند از باب اينكه اسم بايد ببرند يك چيزى را، مجلس شوراى ملى گفتهاند، اما نه اينكه قرار دادهاند كه اسم اين مجلس شوراى ملى، در ضمن مثل اينكه بگويند مثلاً در مجلس شورا، بگويند كه در كاخ سنا چطور شده، اين معنايش اين نيست كه الان قانون اسلامى ما كاخ سنا خواسته درست كند، اين اسمى بوده آنوقت گفتند حالا بايد مجلس شوراى اسلامى باشد. اينها حتى از اسم اسلام هم مىترسند، هى نق مىزنند كه نه، ملى، ملى اينها نه اين است كه من باب اتفاق اينجور شده است كه هر وقت شما خواستيد يك مطلبى را درست كنيد، يك اجتماعى درست كردند و به هم ريختند همه چيز را، اذهان را از يك جائى بردهاند به يك جاى ديگرى، اينها مىخواهند اذهان ملت را از اين مسيرى كه خودش دارد برگردانند به يك مسير ديگرى، به يك راه ديگرى، هر جا، هر راهى مىخواهد باشد. يك غائله يك جائى درست مىكنند كه مردم متوجه بشوند ولو حالا يك ماه متوجه بشوند. يك غائله اى درست مىكنند كه ولو يك ماه مردم متوجه به آن غائله بشوند، لعل بشود در اين يك ماه، كارى كرد.
شناسائى دشمنان اسلام از طريق عملكرد آنان
بايد متوجه باشيد، بايد شما دشمنتان را بشناسيد، اگر نشناسيد، نمىتوانيد دفعش بكنيد. دشمن شما، آنها هستند كه از روز اولى كه جمهورى اسلامى آمد توى كار، يا تحريم كردند رأى دادن را، يا رفتند صندوقها را آتش زدند و بعضى از صندوقها را كه توانستند، آتش زدند يا شكستند. آنهائى كه تحريم كردند جمهورى اسلامى را، حالا آمدهاند جمهورى اسلامى شده اند، آنهائى كه آتش مىزدند صندوقهاى آراء مردم را، براى جمهورى اسلامى حالا آمدهاند طرفدار شده اند. اين طرفدارى نيست، اين يك حقه بازى است به صورت طرفدارى. اگر بخواهند بگويند من به اسلام كار ندارم و من ضد اسلامم خوب، مىدانند كه مملكت ايران اسلام است و نمىگذارد كه اينها كارى بكنند، چاره
صحيفه نور ج 12 صفحه 197
ندارند جز اينكه بگويند كه ما هم اسلامى هستيم، لكن ما اعمالشان را بايد ببينيم چطورى است، غائلههائى كه بپا مىكنند، بايد ببينيم چه جورى است، از اول تا حالا غائله بپا كردند، اين گروههاى مخالفى كه هر كدام يك اسمى براى خودشان درست كردهاند هى غائله بپا كردند كه نگذارند شما آن مسيرى را كه بايد برويد، آن صراط مستقيمى را كه بايد برويد، آن چيزى را كه خداى تبارك و تعالى پيش پاى شما گذاشته است بايد برويد نگذارند اين كار بشود. آنهائى كه وقتى محمدرضا در اينجا بود در دربارش خدمتگزار بودند، حالا ضد محمدرضا شدهاند، اين ضديت نيست، اين ضديت براى اين است كه بازى بدهند من و شما را كه ما خيال كنيم اينها اسلامى هستند، و يا بيطرف بشويم نسبت به آنها يا طرفدار بشويم. توانستند كه جوانهاى پاك و صاف و صحيح ما را گول بزنند با تبليغاتى كه بلدند و خوب هم بلدند. بايد توجه داشته باشد اين ملت كه گول نخورد از اينهائى كه براى اسلام دارند سينه مىزنند، ببينند اعمالشان چيست، ببينند اينهائى كه مىگويند اسلام، آيا در عمل هم اينطورى هستند يا يك سنگر بندهائى هستند كه با اسم اسلامى مىخواهند از بين ببرند اسلام را و لعل دزدهاى سرگردنه هم اسم اسلام روى خودشان مىگذارند لكن دزدى مىكنند. بايد ما با اسم گول نخوريم بلكه ببينيم چه مىكنند، ببينيم سابقه اينها چى هست، ببينيم كتابهايى كه اينها مىنويسند محتوايش چى هست، ببينيم تبليغاتى كه اينها مىكنند چه تبليغ مىكنند، به مجرد اينكه بگويند من مسلم هستم كه فايده ندارد با ادعا. الان همه مىگويند ما مسلميم، همه مىگويند ما انقلابى هستيم، كسى نيست كه بگويد من انقلابى نيستم، هر كس مىگويد من انقلاب را درست كردم. اين ملت بيچاره ما، اين ملت بزرگ ما، اين ملتى كه با دست خالى رفت توى ميدانها و توى خيابانها و مشتش را پر كرد و مخالفت كرد با رژيم سابق و با همه ابرقدرتها و مطلب را به اينجا رساند، حالا من آمدهام مىنشينم مىگويم من رهبر شما. تو غلط مىكنى كه هستى، يا آن مىگويد كه نه، ما اين كار را كرديم، آخر كجا اين كار را كرديد؟ اگر يك دزدى را يك جايى كشتند و از طايفه شما بود، آنوقت شما مىشويد انقلابى؟! بايد ببينيم چكارهاند اين جمعيتهايى كه افتادهاند توى اين مملكت و دارند خرابكارى مىكنند و مع الاسف بعضى از اشخاص هم كه متوجه اين مسائل نيستند، يكوقت آدم مىبيند كه طرفدارى از اينها كردند يا يك چيزى گفتند كه آنها از آن طرفدارى استفاده كردند. اينها گول مىزنند، همه را گول مىزنند. اينها مىخواستند من را گول بزنند، من نجف بودم، اينها آمده بودند كه من را گول بزنند، بيست و چند روز بعضىها مىگفتند بيست و چهار روز من حالا عددش را نمىدانم بعضى از اين آقايانى كه ادعاى اسلامى مىكنند، آمدند در نجف، يكىشان بيست و چند روز آمد در يك جايى، من فرصت دادم به او حرفهايش را بزند، او به خيال خودش كه حالا من را مىخواهد اغفال كند، مع الاسف از ايران هم بعضى از آقايان كه تحت تأثير آنها واقع شده بودند خداوند رحمتشان كند آنها هم اغفال كرده بودند آنها را آنها هم به من كاغذ سفارش نوشته بودند. بعضى از آقايان محترم، بعضى از علماء، آنها هم به من كاغذ نوشته بودند كه اينها انهم فتيه قضيه اصحاب كهف، من گوش كردم به حرفهاى اينها كه
صحيفه نور ج 12 صفحه 198
ببينم اينها چه مىگويند، تمام حرفهاشان هم از قرآن بود و از نهج البلاغه، تمام حرفها. من ياد يك قصهاى افتادم كه در همدان اتفاق افتاده بود، ظاهراً زمان مرحوم آسيد عبد المجيد همدانى، يك يهودى آمده بود مسلمان شده بود خدمت ايشان، ايشان ديده بود كه بعد از چند وقت اين يهودى خيلى مسلمان است و اينقدر اظهار اسلام مىكند كه ايشان ترديد واقع شده بود برايش كه اين شايد قضيهاى باشد، يك وقت خواسته بودش، گفته بود كه تو مرا مىشناسى؟ گفته بود كه بلى، شما از علماء اسلام هستيد و چطور. مىدانيد پدرهاى من چه كسانىاند؟ بلى، پيغمبر از اجداد شماست فلان. خودت را مىشناسى؟ بلى، من پدرانم يهودى بودند و حالا خودم مسلمان شدم. گفته بود سر اين را به من بگو كه چرا تو مسلمانتر از من شدى؟ مردك فهميده بود كه اين آن چيزى را كه مىخواهد بازى كند فهميده است، فرار كرده بود. اين كه آمد بيست و چند روز آنجا و تمامش از نهج البلاغه و تمامش از قرآن صحبت مىكرد، من در ذهنم آمد كه نه، اين آقا هم همان است و الا خوب، تو اعتقاد به خدا و اعتقاد به چيز دارى، چرا مىآيى پيش من؟ من كه نه خدا هستم، نه پيغمبر، نه امام، من يك طلبهام در نجف. اين آمده بود كه من را بازى بدهد من همراهى كنم با ايشان. من هيچ راجع به اينها حرف نزدم، همهاش را گوش كردم، فقط يك كلمه را كه گفت ما نمىخواهيم قيام مسلحانه بكنيم، گفتم نه، شما نمىتوانيد قيام مسلحانه بكنيد، بيخود خودتان را به باد ندهيد. اينها با خود قرآن، با خود نهج البلاغه مىخواهند مارا از بين ببرند و قرآن نهج البلاغه را از بين ببرند، همان قضيه زمان حضرت امير و قرآن را سرنيزه كردند كه اين قرآن حكم ما باشد. حضرت امير مظلوم بود واقعاً، هر چه به اين بدبختها گفت اينها حيله دارند مىكنند، بگذاريد، گذشت مطلب. الان آن مركز راگيرند، جمع شدند دورش شمشير كشيدند، گفتند مىكشيمت اگر چنانچه نگويى برگردند - قرآن اينطور نوشته - مجبور شد حضرت امير كه امر كند كه لشكرى كه الان فتح مىكردند، يك ساعت ديگر اگر مانده بود فتح مىكردند برگردند، برگشتند و شكست همان شد كه خوردند و بعد از اينكه اين مسائل واقع شد، باز همين عدهاى كه آنجا شمشير كشيده بودند، باز شمشير كشيدند بر ضد حضرت امير. بايد ما ببينيم كه عمل اينها چى هست آنها در پيشانىشان هم آثار سجده بود، ابن ملجم در پيشانىاش آثار سجده بود ببينيم چه كرد، با اين آثار سجده چه آمده بكند.
با اسم اسلام مىخواهند اسلام را از بين ببرند
اسلام هميشه گرفتار يك همچو مردمى بوده است كه با اسم اسلام، مىخواستند اسلام را بكوبند، مگر محمدرضا قرآن طبع نمىكرد؟ مگر سالى يك دفعه نمىرفت به مشهد؟ مگر دائماً صحبت از عدالت اسلامى و عدالت چه نمىكرد؟ مگر نمىگفت حضرت عباس مرا در يك قضيهاى نجات داد؟ مىگفت اينها را، اينها يكى از قدرتهاى، واقعاً قدرت است، قدرت بزرگى كه دارند اين است كه همچو با جدى بدون اينكه هيچ پرده حيائى در كار باشد، جداً مىگويند كه اين كار را خدا كرده است ما هم اين كار را، دنبال خدا هستيم، ما هم دنبال چه هستيم كه شايد شماها هم اگر يكوقتى ببينيد،
صحيفه نور ج 12 صفحه 199
باورتان بيايد. خيلىها باورشان آمده بود. خوب، يك شاهى است كه دارد مىگويد قرآن و دارد مىگويد اسلام و دارد مىگويد چه، خوب، چكارش داريد؟ ما مدتى بايد زحمت اين را بكشيم كه آن چهره دوم اين را به مردم بفهمانيم، اين يك چهره است، يك چهره با اسم قرآن و اسم خدا و اسم نهج البلاغه و اسم اينها مىآيد توى ميدان، خطرناك است، ما اگر بتوانيم آن چهره دوم اين جمعيتها را، اين چهره دوم امثال محمدرضا را به مردم معرفى كنيم، آنوقت ما پيروز مىشويم و اين در قضيه محمدرضا شد، چهره دومش را به قاعده نشان داد.
ما در هر قصهاى كه واقع مىشويم مىبينيم كه روحانيت، هدف است، محمدرضا هم در نطقهايى كه كرده بود و مىكرد، اينها را ارتجاع، اينها عمال ارتجاعند حتى اينها مىگفتند اينها عمال انگليسها هستند اين را من خودم با گوشم، در يك اتومبيلى كه در تهران يكوقت نشسته بودم ديدم كه آن يكى به آن مىگويد ما سه نفر بوديم كه معمم بوديم من مدت هاست اين هيكلها را نديدم، اينها را انگليسها درست كردند در نجف و قم براى اينكه ملت ما را چه بكنند، ما در آن دوره عمال انگليس بوديم و ارتجاع، الان هم ما ارتجاعى هستيم، الان هم روحانيون ما ارتجاعى اند، روشنفكرها آنها هستند، در تمام مدتى كه رضاخان آمد و كودتا را بپا كرد، تا آخر كه ايستاد مقابلشان و مشتش را گره كرد، همين، همين مرتجعين بودند، همين آخوندهاى مرتجع ما، همينها قيام كردند بر ضد او، همينها روشنگرى كردند به مردم و مردم را خواستند بفهمانند. اينها از اين جمعيت لطمه خوردند و مىخواهند مردم را از اينها جدا بكنند، دانشگاهى را بيشتر جدا كرده بود و حالا مىخواهند همه مردم را از اين جمعيت جدا بكنند كه هر كارى كه مىخواهند بكنند، يك كسى نباشد كه بگويد چرا، كه يك جمعيتى دنبالش چرا بگويد.
هشدار به رسوخ مفسدين در جمع مصلحين و لزوم هوشيارى ملت
من يك مطلبى را بايد بگويم به همه ملت ايران و به همه روحانيين ايران، من خوف اين را دارم كه بعضى از اين معممينى كه در بين روحانيون، خودشان را جا زدهاند و خرابكارى دارند مىكنند در بعضى از جاهايى كه اينها يك چيزى دستشان آمده است، من خوف اين را دارم كه اينها چهره اسلام را برگردانند از آنى كه هست. من به روحانيين ايران مى گويم به اينكه اين اشخاصى كه خودشان را جا زدند يا رفتند در كميته، يا رفتند در كجا، اين اشخاص را شما به مردم معرفى كنيد كه اينها ربطى به ما ندارند، يكوقت ما مىفهميم كه سرتاته ايران كميته امام درست شده است، اين امام كيست كه كميته درست شده است؟ چه اطلاعى از اين دارد؟ ما بى اطلاع بوديم، هر كس خودش خواسته يك كارى بكند با اسم فلان. چند روز پيش از اين در حضرت عبدالعظيم غير آن كارى كه آقاى خلخالى كرد، آن مطلب صحيحى بود يك شيخ ديگرى كيست من نمىشناسمش، به اسم نماينده فلان، نماينده امام به قول خودش رفته يك مقبره هايى را خراب كرده و مقبرههايى كه مال اشخاص بوده، ملك شخصىشان بوده، مقبرهاى كه موقوفه بوده، خانهاى كه مرقوفه بوده خراب كرده، اينها يك اشخاصى
صحيفه نور ج 12 صفحه 200
هستند كه يا نمىفهمند دارند چه مىكنند و اگر خداى نخواسته بفهمند، اشخاصى هستند كه مىخواهند نهضت را به تباهى بكشند. من به سرتاسر كشور ايران، به سرتاسر روحانيون ايران، اين خطر را كه براى اسلام پيش آمده و براى روحانيت پيش آمده مىگويم به شما و حجت را بر همه تمام مىكنم. اين آخوندهايى كه خودشان را جا زدند و مىروند و مردم را آزار مىدهند و اذيت مىكنند، بدون يك مجوز شرعى الهى، اينها را از خودشان برانند، اينها نماينده من نيستند، اينها با اسم نماينده فلان مىخواهند كه حالا شلوغ بكنند تا اينكه ملت بگويند خوب، اين هم اين، به اصطلاح اين اشخاص و باز بايد بگويم كه اين پاسدارهايى كه انصافاً در اين كشور خدمت كردند و دارند خدمت مىكنند و وجودشان مغتنم است براى اين ملت، زحماتشان پيش خدا مغتنم است، گاهى وقتها در بينشان يك كسى جا مىزند و آبروى اينها را از بين مىبرد. يك كسى مىآيد به اسم اينكه من پاسبان هستم، يا اينكه خير، يك مقدس مابى هم مىكند، او را به عنوان پاسبان مىشناسند، مىآيد بعد مىرود، يك دفعه ما ديديم كه خانه كى را غارت كردند، پاسبانها كردند، بابا اين پاسبان نيست، پاسبان اسلامى است، آدم مسلمان كه نمىرود خانه مردم را غارت كند، آدم مسلمان كه نمىرود ملك ديگرى را مصادره كند، اينها يك دسته ديگرى هستند كه آمدهاند اين كارها را دارند مىكنند بايد ما بفهميم كه ما اين كارى را كه تا اينجا آورديم چطور به آخر برسانيم، به هرج و مرج نكشد. البته كه دولت اسلامى اين زمينخوارهاى بىانصاف را و اين مفتخورهاى بزرگ را، سرجايش خواهد نشاند و محاسبه از آنها بايد بكنند، حسابشان را مىكشد، اما اين معنايش اين نيست كه پاسبانها بريزند هر كارى دلشان مىخواهد بكنند، يك جا بحق باشد، ده جا هم بيحق، صداى مردم را در آورند. اينها متوجه نيستند كه يك اشخاصى توى اينها آمدهاند و خودش را جا زده، مثل اينكه توى روحانيون آمده و خودش را جا زده، توى اينها هم آمده و خودش را جا زده و دارد خرابكارى مىكند تا به اسم اسلام خرابكارى بكند و اسلام را بكوبد.
بايد توجه داشته باشيد، بايد متوجه باشيد كه آنهايى كه خرابكارى مىكنند و آنهايى كه به جان مردم مىافتند و اين كارهايى كه مىگويند دارند مىكنند، خوب، يك دستهاى جهاد سازندگى است، بسيار خوب، بسيار خوب است و از اول هم همين معنا بود و خيلى هم زحمت مىكشند و خيلى هم ارج مىبرند اما در بين همين جهاد سازندگى يك افرادى پيدا مىشوند كه برخلاف موازين قانون اسلامى، بر خلاف مقررات دولتى و اسلامى، يك كارهايى انجام مىدهند كه جهاد سازندگى را مردم صدايشان بلند شود كه اين جهاد سازندگى دارد پدر ما را در مىآورد، همين امروز هم يكى از علماى مشهد به من اين را مى گفت. بشناسيد صالح و فاسد را، بشناسيد مفسد و مصلح را، بشناسيد، توجه داشته باشيد كى دارد خلاف مىكند به اسم اسلام، كى دارد خرابكارى مىكند به اسم اسلام، اگر عمامه سرش است بزنيدش كنار، خود معممين بزنندش كنار، اگر توى پاسدارها
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 12 صفحه 207
تاريخ: 7/4/59
پيام امام خمينى به مناسبت نيمه شعبان خطاب به ملت ايران
حضرت مهدى (عج) ذخيره خداوند براى هدايت بشريت
بسم الله الرحمن الرحيم
اين عيد سعيد پانزده شعبان را به همه مسلمين و به همه ملت ايران تبريك عرض مىكنم. ماه شعبان ماه بزرگى است كه در آن، در سوم آن، بزرگ مجاهد عالم بشريت متولد شد و در پانزده آن، حضرت مهدى موعود ارواحناله الفدا پا به عرصه وجود گذاشت. و قضيه غيبت حضرت صاحب، قضيه مهمى است كه به ما مسائلى مىفهماند منجمله اينكه براى يك همچو كار بزرگى كه در تمام دنيا عدالت به معناى واقعى اجرا بشود در تمام بشر نبوده كسى الا مهدى موعود سلام الله عليه كه خداى تبارك و تعالى او را ذخيره كرده است براى بشر، هر يك از انبيا كه آمدند، براى اجراى عدالت آمدند و مقصدشان هم اين بود كه اجراى عدالت را در همه عالم بكنند لكن موفق نشدند حتى رسول ختمى صلى الله عليه و آله و سلم كه براى اصلاح بشر آمده بود و براى اجراى عدالت آمده بود و براى تربيت بشر آمده بود، باز در زمان خودشان موفق نشدند به اين معنا و آن كسى كه به اين معنا موفق خواهد شد و عدالت را در تمام دنيا اجر خواهد كرد، نه آن هم اين عدالتى كه مردم عادى مىفهمند كه فقط قضيه عدالت در زمين براى رفاه مردم باشد بلكه عدالت در تمام مراتب انسانيت، انسان اگر هر انحرافى پيدا كند، انحراف عملى، انحراف روحى، انحراف عقلى، برگرداندن اين انحرافات را به معناى خودش اين ايجاد عدالت است در انسان، اگر اخلاقش اخلاق منحرفى باشد، از اين انحراف وقتى به اعتدال برگردد اين عدالت در او تحقق پيدا كرده است. اگر در عقائد يك انحرافاتى و كجىهايى باشد، برگرداندن آن عقايد كج به يك عقيده صحيح و صراط مستقيم، اين ايجاد عدالت است در عقل انسان. در زمان ظهور مهدى موعود سلام الله عليه كه خداوند ذخيره كرده است او را از باب اينكه هيچ كس در اولين و آخرين، اين قدرت برايش نبوده است و فقط براى حضرت مهدى موعود بوده است كه تمام عالم را، عدالت را در تمام عالم گسترش بدهد و آن چيزى كه انبيا موفق نشدند به آن با اينكه براى آن خدمت آمده بودند، خداى تبارك و تعالى ايشان را ذخيره كرده است كه همان معنايى كه همه انبيا آرزو داشتند، لكن موانع اسباب اين شد كه نتوانستند اجرا بكنند و همه اوليا آرزو داشتند و موفق نشدند كه اجرا بكنند، به دست اين بزرگوار اجرا بشود. اينكه اين بزرگوار را طول عمر داده خداى تبارك و تعالى براى يك همچو معنايى، ما از آن مىفهميم كه در بشر كسى نبوده است ديگر، قابل يك همچو
صحيفه نور ج 12 صفحه 208
معنايى نبوده است و بعد از انبيا كه آنها هم بودند لكن موفق نشدند، كسى بعد از انبيا و اولياى بزرگ، پدران حضرت موعود، كسى نبوده است كه بعد از اين، اگر مهدى موعود هم مثل ساير اوليا به جوار رحمت حق مىرفتند، ديگر در بشر كسى نبوده است كه اين اجراء عدالت را بكند، نمىتوانسته و اين يك موجودى است كه ذخيره شده است براى يك همچو مطلبى و لهذا به اين معنا عيد مولود حضرت صاحب ارواحنا له الفدا بزرگترين عيد براى مسلمين است و بزرگترين عيد براى بشر است نه براى مسلمين.
اگر عيد ولادت حضرت رسول صلى الله عليه و آله وسلم بزرگترين عيد است براى مسلمين، از باب اينكه موفق به توسعه آن چيزهايى كه مىخواست توسعه بدهد نشد، چون حضرت صاحب سلام الله عليه اين معنا را اجرا خواهد كرد و در تمام عالم زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد به همه مراتب عدالت، به همه مراتب دادخواهى، بايد ما بگوئيم كه عيد شعبان، عيد تولد حضرت مهدى سلام الله عليه بزرگترين عيد است براى تمام بشر - تمام بشر را - وقتى كه ايشان ظهور كنند انشاءالله (خداوند تعجيل كند در ظهور او) تمام بشر را از انحطاط بيرون مىآورد، تمام كجىها را راست مىكند يملا الارض عدلاً بعد ما ملئت جوراً همچو نيست كه اين عدالت همان كه ماها از آن مىفهميم كه نه يك حكومت عادلى باشد كه ديگر جور نكند آن، اين هست اما خير، بالاتر از اين معناست. معنى يملا الارض عدلا بعد ما ملئت جوراً الان زمين و بعد از اين، از اين هم بدتر شايد بشود، پر از جور است، تمام نفوسى كه هستند انحرافات در آنها هست حتى نفوس اشخاص كامل هم در آن انحرافاتى هست ولو خودش نداند در اخلاقها انحراف هست، در عقائد انحراف هست، در اعمال انحراف هست و در كارهايى هم كه بشر مىكند انحرافش معلوم است و ايشان مامورند براى اينكه تمام اين كجىها را مستقيم كنند و تمام اين انحرافات را برگردانند به اعتدال كه واقعا صدق بكند يملا الارض عدلا بعد ما ملئت جوراً از اين جهت اين عيد، عيد تمام بشر است بعد از اينكه آن اعياد، اعياد مسلمين است اين عيد، عيد تمام بشر است، تمام بشر را ايشان هدايت خواهند كرد انشاءالله و ظلم و جور را از تمام روى زمين بردارند به همان معناى مطلقش، از اين جهت اين عيد، عيد بسيار بزرگى است كه به يك معنا از عيد ولادت حضرت رسول صلى الله عليه و آله كه بزرگترين اعياد است، اين عيد به يك معنا بزرگتر است.
و ما بايد در اينطور روزها و در اينطور ايام الله توجه كنيم كه خودمان را مهيا كنيم از براى آمدن آن حضرت. من نمىتوانم اسم رهبر روى ايشان بگذارم، بزرگتر از اين است، نمىتوانم بگويم كه شخص اول است براى اينكه دومى در كار نيست، ايشان را نمىتوانيم ما با هيچ تعبيرى تعبير كنيم الا همين كه مهدى موعود است، آنى است كه خدا ذخيره كرده است براى بشر و ما بايد خودمان را مهيا كنيم از براى اينكه اگر چنانچه موفق شديم انشاءالله به زيارت ايشان، طورى باشد كه رو سفيد باشيم پيش ايشان. تمام دستگاههايى كه الان به كار گرفته شدهاند در كشور ما و اميدوارم كه در ساير كشورها هم توسعه پيدا بكند، بايد توجه به اين معنا داشته باشند كه خودشان را مهيا كنند براى ملاقات حضرت
صحيفه نور ج 12 صفحه 209
مهدى سلام الله عليه.
رسالت خطير رسانههاى گروهى در حفظ آرامش كشور
راديو تلويزيون را كه من مكرر ذكر كردهام از آن و گفتهام اين بايد يك مركز آموزشى باشد و حالا هم مىگويند كه يك تحت ديگرى هم در آن پيدا شده است، يك دستگاه ديگرى، دوره دومى هم برايش هست، اين بايد به طور آموزشى، تربيتى مردم را تربيت بكند، بايد ما متوجه اين معنا باشيم كه در يك زمانى داريم زندگى مىكنيم، در يك وقتى داريم زندگى مىكنيم كه ملت ايران به بعضى از آرزوهاى خودش كه عبارت از عدالت باشد، عدالت اجتماعى فى الجمله باشد رسيدهاند و دست اشرار را كوتاه كردهاند، حالا بايد اين دستگاههايى كه سابق در خدمت ظالمها بودند و در خدمت حكومت جور بودند و براى آنها كار مىكردند، اگر اشخاصى هم در اين زمان هستند كه آنوقت هم كار مىكردند، براى جبران آن معصيتهايى كه در آنوقت كردهاند در اينجا جبران كنند و اين دستگاه را، دستگاه دومى كه گفته مىشود كه بايد باز اجرا بشود، يك دستگاه عدالتى، يك دستگاه آموزشى به حسب معناى واقعى، متوجه باشند كه اين جوانهاى ما در همه جايى كه هستند، در پنجاه سال آموزش خراب داشتند نه فقط در دانشگاهها كه آنقدر خراب بوده، در همه جا، براى اينكه وقتى يك تلويزيونى، يك - عرض مىكنم كه - راديويى، يك روزنامهاى، يك مجلهاى، مجلهاى باشد كه، يا دستگاههايى باشد كه فاسد كننده است، اين در تمام قشر ملت فساد ايجاد كرده است، جوانهايى هم كه در صحراها بودند كه به اين چيزها گاهى گوش مىكردند و اين روزنامهها را گاهى مىخواندند، آنها هم به فساد كشيده شدهاند، حالا بايد جبران بشود اين معانى، بايد معصيتهايى كه كردهاند جبران بكنند، بايد دستگاه تلويزيون يا مطبوعات ما جبران بكنند آن كارهايى را كه سابق شده است و كردهاند و بايد دستگاه آموزشى باشند واقعاً به تمام معنا و جدا دنبال اين باشند كه فيلمهايشان فيلمهاى فاسد نباشد، فيلمهايى باشد كه براى مملكت ما الان به درد بخورد، آموزش باشد در آن، تربيت باشد در آن و همين طور مقالاتى كه در آنجا گفته مىشود، در روزنامهها نوشته مىشود و نطقهائى كه در راديو پخش مىشود، همه اينها بايد يك چيزهاى آموزنده باشد. و يكى از مسائلى كه الان لازم است من عرض كنم، ما الان در ايران احتياج به آرامش داريم، اگر ما بخواهيم كه اين نهضت پيروز بشود، بايد ما آرامش اين مملكت را حفظ بكنيم، بايد همه قشرها متوجه باشند كه آرامش را حفظ كنند، نبايد به جان هم بريزند و هم را چيز بكنند، ارشاد بايد بكنند، تلويزيون بايد ارشاد بكند، راديو بايد ارشاد بكند، روزنامه بايد ارشاد بكنند، روزنامهها نبايد يك چيزهائى را كه موجب تهييج مردم است و موجب انحراف مردم است در آنجا بنويسند، راديو نبايد اين كار را بكند، بايد ارشاد بكنند و در عين حال مردم را متوجه به اين بكنند كه ما دشمن داريم و دشمن دنبال اين است كه تشنج پيدا بشود، بايد از تشنجها جلوگيرى كرد و بايد آن اشخاص منحرف را ارشاد كرد و اگر ارشاد نشدند، آنها را منزوى كرد، بىاعتنايى كرد به آنها. هر دفعهاى كه شما يك طورى بكنيد كه با شدت رفتار كنيد، آنها مظلوميت به خودشان مىدهند و
صحيفه نور ج 12 صفحه 210
براى ما ضرر دارد. بايد هم مسائل را گفت و هم آرامش را حفظ كرد، هم مطالب را مردم بدانند (گويندگان بايد بگويند) و هم آرامش را بايد حفظ بكنند. و من اميدوارم كه كسانى كه منحرف بودند، حالا از انحراف بيرون بروند، كسانى كه در آغوش ملت نبودند، در آغوش ملت بيايند و من اميدوارم كه در اين عيد سعيد مردم به تمام معنا جشن بگيرند و خودشان را مهيا كنند از براى زيارت امام زمان سلام الله عليه و انشاءالله همه موفق باشند و همه قشرها اين معنا را بدانند كه مهمترش راديو تلويزيون است و مطبوعات، بدانند كه ما امروز احتياج به اين داريم كه اختلافات كم بشود، بايد ما اختلافات را كم بكنيم، بايد چيزهايى كه موجب اختلاف مىشود اينها را كم بكنيم لكن معذلك دشمنها را بشناسيم، هم دشمن را بشناسيم و هم در صدد اين باشيم كه دشمن را كارهايش را فلج بكنيم و هم آرامش را حفظ بكنيم، طورى نباشد كه ما فرصت به دست دشمنها براى تبليغات يا براى كارهاى ديگر.
و من اميدوارم كه ملت ايران در اين روز مبارك پانزده شعبان كه روز مباركى است، در سعادت و سلامت و آرامش تمام بسر ببرند و خداوند اين مولود سعيد را بر همه مبارك كند و خداوند اين مولود مبارك را، ما را موفق كند به ديدار ايشان كه چشمهاى ما روشن بشود به زيارت اين وجود مبارك كه واقعاً شخصى است كه نمىتوانم بگويم شخص اول دنيا و نمىتوانم بگويم رهبر، بالاتر از اين مسائل هست. خدا همه ما را موفق كند به خدمت ايشان و به خدمت به اسلام و به خدمت به كشور خودمان.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 12 صفحه 211
تاريخ: 10/4/59
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى انجمن اسلامى كاركنان وزارت كشور و استاندارىها و رؤساى ادارات آموزش و پرورش سراسر كشور
دستاوردهاى حاصل از آموزش و پرورش، در طول پنجاه سال سلطه طاغوت
بعد از تشكر از آقايان كه تشريف آوردهاند در جاى تنگى و با زحمت تشريف دارند، چند كلمه عرض مىكنم. بسيارى از اوقات الفاظ خيلى الفاظ جالبى است ولكن سرپوش از براى چيزهايى است كه جالب نيستند،آموزش و پرورش، هر دو لفظ از الفاظ جالب هست و زمان طاغوت هم وزارت آموزش و پرورش داشتيم. انجمن اسلامى كه الان در تمام ايران هست اين هم لفظ جالبى است كه همه مىدانيد كه اين لفظ نمايش اين است كه اسلام را ما مىخواهيم پيش ببريم. لكن ما، هم در آموزش و پرورش گرفتار الفاظ بوديم و هم در انجمن اسلامى گرفتار الفاظ. در زمان طاغوت آموزش مىگفتند و پرورش، لكن شما ملاحظه كنيد آموزشها چه بود و پرورشها چه. انسان خيال مىكرد كه آموزش صحيح هست، آموزش چيزهائى است كه ملت ما به آن احتياج دارند، آموزش علومى است كه ملت ما را بعد از چندى خودكفا كند. و پرورش هم به نظر مىآمد براى آدم غافل كه يك پرورش صحيحى است كه انسانهائى كه در آنجا آموزش مىبينند پرورش هم مىبينند و وقتى كه از اين مدارس، دانشگاهها و غير دانشگاهها بيرون آمدند يك اشخاصى هستند كه در جهت آموزش براى وطن خودشان مفيد و در جهت پرورش صاحب اخلاق كريمه، آداب صحيح، عقايد صحيح و اينطور چيزها، لكن شما ديديد و ما ديديم كه آن دستاوردهاى فرهنگ ما، دانشگاههاى ما چه بودند و چه اشخاصى بودند، تحصيلات چه جور تحصيلى بود و آموزش چه آموزشى بود و براى چه مقصودى بود. اگر آموزش يك آموزش مايحتاج ايران بود و براى ايران بود، ما بعد از پنجاه سال يا كمتر يا بيشتر كه داراى مدارس عاليه بوديم به اصطلاحشان، نبايد حالا كه يك مريضى يك قدرى مرضش پيچيده است، اطباى اينجا بگويند كه اين نمىشود اينجا، بروند خارج. بعد از پنجاه سال، خرجهاى فوق العاده، اينهمه گرفتارىهاى فوق العاده و اينهمه دانشگاهها و مدارس ما، حالا يك مريضى كه يك قدرى مرضش چه باشد باز بايد كوچ كنيم از اينجا و برويم انگلستان يا آمريكا. دانشگاه چه كرده در اين پنجاه سال. اينهائى كه مىگويند ما دانشگاه را حفظ كرديم و ما دانشگاه را چه كرديم، خوب بيايند بگويند ببينيم كه اين دانشگاه در اين پنجاه سالى كه طاغوت بود و شما هم خدمتگزار طاغوت، چه كرديد. عرضه كنيد كارهائى را كه كرديد، عرضه كنيد آن تعليماتى را كه كرديد و آن اشخاصى را كه
صحيفه نور ج 12 صفحه 212
در آنجا تربيت علمى كرديد. مىگوئيد پرورش هم در كنار آموزش است. اين پروردههاى شما، اين فرآوردههاى شما كه در اين مملكت، سرتاسر اين مملكت مشغول عمل بودند، اينها وضع روحى شان وضع عقيدهاىشان، وضع اخلاقى شان چه بوده است، اين چه بوده است كه ما الان بعد از يك سال و نيم يا يك قدرى بيشتر كه هى جديت شده است از اطراف كه يك قدرى اصلاح كنيد امور را، حالا هم اين آقاى جوان بر مىخيزند و مىگويند كه در آنجا زنهائى هستند كه موجب كذا و كذا مىشوند و من مىدانم كه نه منحصر به آنجاست، در وزارتخانهها هم هست و بعضى از وزارتخانهها بسيار بد است و من حالا اسم نمىخواهم ببرم لكن وزير اگر اين حرفها را شنيد، اصلاح كند. مركز فحشا نيست وزارتخانه، مركز فحشا نيست دانشگاهها، مركز آموزش و پرورش بايد باشد.
تزكيه مقدم بر تعليم و تعلم است
خداى تبارك و تعالى در يك سطح آموزش و پرورش را ذكر مىفرمايد و در هيچ چيز از امور دنيائى خدا نفرموده است كه من منت بر مردم گذاشتم، لكن در قضيه آموزش و پرورش مىفرمايد كه لقد من الله على المومنين اذ بعث فيهم رسولا من انفسهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه .
خداى تبارك و تعالى در مورد تزكيه، در مورد تعليم، تربيت، آموزش و پرورش با تعبير منت گذاشتن بر مردم مىفرمايد منت گذاشته و پيغمبر را براى آموزش و پرورش فرستاه و پرورش را قبل از آموزش ذكر مىفرمايد يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه اول تزكيه است. البته آيه شريفه آيهاى است كه اگر بخواهد در اطرافش بحث بشود، طولانى بايد باشد لكن من يك كلمه را عرض مىكنم كه وضع آموزش و پرورش را اين آيه شريفه به ما مىفرمايد و محتاج به شرح تفصيل است. با آن تعبير من الله على المومنين فرستادن پيغمبر، از اين آيه شريفه استفاده مىشود كه اصل آمدن پيغمبر براى آموزش و پرورش بوده است. آيات را تلاوت كند، آيات را، علومى كه از آن علوم همه به طور آيه نظر بشود، آيات را تلاوت كند برايشان و تزكيه كند آنها را، آنها را تطهير كند، نفوس را تطهير كند بعد از اينكه تطهير كرد يعلمهم الكتاب و الحكمه . پرورش قبل از آموزش است، اگر هم قبل نباشد، همراه بايد باشند و رتبه او مقدم است. اگر چنانچه نفوس تزكيه نشوند، تطهير نشوند، از آن اوصاف فاسد بيرون نروند، علم اثر سوء در آنها مىكند. تمام اديان باطله را علما اختراع كردند، دانشمندها اختراع كردند براى اينكه علم وارد شده بود در يك جائى كه پرورش نداشته، تزكيه نشده. وقتى كه علم آمد در جائى كه تزكيه نشده، اين عالم كه حامل اين علم است و مزكى هم نيست، خطرناك مىشود. براى جامعه فرقى نيست ما بين علماى دانشگاهى و غيره. اگر در حوزههاى علميه و همين طور در دانشگاهها تزكيه نباشد، اين علمهائى كه در آنجا انباشته مىشود يك انبارى است كه خداى تعالى اين تعبير را در آن فرموده مثل الذين حملوا التوريه ثم لم يحملواها كمثل الحمار يحمل اسفاراً اين كسى كه حتى علم توحيد را، علم اديان را، علم اخلاق را، همه اين علوم را دارد لكن تزكيه نكرده
صحيفه نور ج 12 صفحه 213
نفسش را، اين يك موجود خطرناك مىشود براى جامعه و يك دانشگاهى كه، جوانهائى كه در آنجا مىروند كه آموزش ببينند، نه آموزش آن آموزش است و نه پرورشش پرورش و اگر آموزشش هم آموزش صحيح باشد، اگر تزكيه نشده باشد اين آدم، بعد از تزكيه تعليم و تربيت هست، اگر تزكيه نشده باشد و علم وارد بشود در يك قلبى كه مزكى نيست، اين فساد ايجاد مىكند و خدا نكند كه فسادى از جانب عالم غير مزكى واقع بشود. در احاديث ما هست كه در جهنم از بوى تعفن عالم سوء، جهنمىها در ايذاء هستند. شما ديديد كه در اين مدتى كه دانشگاههاى ما دست نا اهلها بود، تعليمات، تعليماتى بود كه جوان وقتى از آنجا با اين تعليمات بيرون مىآمد غربزده بود، حتماً بايد پيوسته به غرب باشد، پيوسته به خارج باشد. آموزش اينطور بود، نه آن هم يك آموزش صحيح، يك حدودى داشت. دانشگاههاى استعمارى يك حدودى دارد در تعليمات، نمىگذارند كه جوانهاى ما تعليم صحيح ببينند، درست تحصيل بكنند، تا يك حدودى اينها را آموزش مىدهند، جوانهاى ما كه خارج هم مىروند اينطور نيست كه وقتى خارج رفتند همدوش جوانهاى انگلستان و آمريكا تحصيل بكنند و همانطور كه آنها تحصيل كردند به اينها هم همانطور آموزش بدهند،؟ آنجا هم آموزش براى ممالك استعمارى، پرورش هم پرورش براى مملكت استعمارى و لهذا از پرورششان و از آموزش شان امثال شريف امامىها بيرون مىآيد و امثال نصيرىها. اينها همه در فرنگ كار كردند و تحصيل كردند و دكتر شدند و مهندس شدند و امثال ذلك، لكن وقتى كه يك شوره زارى بوده است، علم وقتى كه در يك نفس غير سالم واقع شد مثل بارانى مىماند كه ببارد در جائى كه عفونت بار است، عفونتش را زياد مىكند. همين باران رحمت كه در يك جا بوى عطر را بلند مىكند، در يك جا بوى كثافت را بلند مىكند. آن عالمى كه تزكيه نشده است، خطرش از جاهل بسيار زيادتر است، جاهل اگر فاسد هم باشد، خودش فاسد است اما عالم اگر فاسد باشد، عالم را فاسد مىكند، كشور را به فساد مىكشد. تزكيه قبل از تعليم و تعلم است يزكيهم پيغمبر آمده است اينها را تزكيه بكند، پرورش بدهد، نفوس را مهيا كند و بعد يعلمهم الكتاب و الحكمه بعد تعليم كتاب و حكمت بكند كه اگر كتاب و حكمت با پرورش توأم نباشد و با تزكيه توأم نباشد، موجودى كه او بيرون مىآيد همين موجوداتى بود كه در مجلس سنا و در مجلس شوراى قبل از انقلاب بود. مجلس خيلى طاغوتى و خيلى با عظمت، دانشگاه هم بسيار بناها با عظمت. خارجىها به اين كار ندارند، بنا هر چه مىخواهد، باشد، هرچه اين دستاوردهاى ملت را صرف اين اباطيل بخواهند بكنند، هر چه وزارتخانهها طول و عرض و عمق مىخواهد داشته باشد، بودجههاى هنگفت در آنجا خرج بشود، اينش را كار نداشتند اما محتوا را كار داشتند، معلمها (مگر بعضى شان) اينها از استعمار بودند و براى آنها كار مىكردند و جوانهاى ما را براى آنها بار مىآوردند.
آموزش وقتى مفيد خواهد شد كه تربيت روحى و اخلاقى باشد
شما حالا اشخاصى هستيد كه در آموزش و پرورش هستيد، تا چه آموزشى باشد و چه پرورشى باشد. با الفاظ نبايد گول بخوريد. خودتان را گول نزنيد كه ما در آموزش و پرورش هستيم. آقايان هم با
صحيفه نور ج 12 صفحه 214
اينكه ما انجمن اسلامى هستيم، با لفظ اسلامى خودشان را گول نزنند. خودشان ببينند كه چه كارهائى دارند مىكنند و چه كارهائى بنا دارند بكنند كه آن كارها به نفع كشور است و به نفع اسلام. اگر آموزش و پرورش به نفع كشور و به نفع اسلام، به نفع اسلام باشد و انجمناسلامى كه در همه ادارات الان هست و صحبتش هست، به نفع كشور و به نفع اسلام باشد، آثارش بعد از چند سال بعد بر همه معلوم مىشود. اينهائى كه مخالفند با اينكه دانشگاه درست بشود، دانشگاه و فرهنگ، فرهنگ صحيح بشود، اسلامى بشود، اينها همانها هستند كه در دامن آن خارجىها بزرگ شدهاند و خوف اين را دارند كه مبادا يك وقتى يك دانشگاهى اسلامى بشود و ما نتوانيم ديگر دزدى بكنيم و ما نتوانيم ديگر عيش و عشرت بكنيم. دانشگاه شايد يك وقت اسلامى بشود و آنجا مركز فساد نباشد و اينها خوف اين را دارند. تا حالا مراكزى بوده است كه شرم دارد انسان از اين مراكزى كه در همه كشور بوده، در همه وزارتخانهها بوده، در همه ادارات بوده، شرم دارد انسان كه اسم ببرد چه بوده قصه. آنهائى كه در خود وزارتخانهها بودند و هستند، آنهائى كه من فرستادم و داخل زارتخانهها را ديدند و براى من نقل كردند، چيزها نقل مى كنند از آنجا. به مجرد اينكه وزارت فلان و وزارت فلان ديگر انجمن اسلامى دارد، اگر انجمن اسلامى دارد اين انجمن اسلامى چطور گذاشته است تاحالا اينطور خرابىها باشد و اگر آموزش و پرورش صحيح باشد، مملكت ما از حيث فرهنگ بايد خودكفا باشد نه اينكه بعد از اينهمه سالها خرج و اينهمه سالها رنج و اينهمه سالها براى اين ملت رنجديده اموالشان را به باد بدهيم و هزينههاى هنگفت بسيار خرج اين مسائل بشود و باقى اين امت گرسنگى بخورد. آنى كه از اينها بيرون مىآيد يك ماشينى است كه از اين طرف مسلمان را مىاندازند توى آن، از آن طرف كمونيستها بيرون مىآيند، از اين طرف افراد مؤمن را مىاندازند توى آن، از آن طرف غير مؤمن از كار در مىآيد، از آن طرف هم آن اشخاصى كه به حسب فطرتشان سالم بودند مىريزند توى اين كارخانه، از آن طرف وقتى در مىآيد يك آدم فاسد در مىآيد اگر اينطور باشد، معلوم مىشود كه اين دستگاه چه دستگاهى بوده. ما از نتيجه دستگاهها مىفهميم كه اين دستگاه چه است. ما اين اشخاصى كه در اين پنجاه سال در حكومت اينجا بودند، در مجلس شورايش بودند به اصطلاح خودشان، در مجلس سنا بودند، اين اشخاص را ما بايد ببينيم چه اشخاصى بودند كه از همين دانشگاهها بيرون آمدند و از همين جاهائى كه آموزش و پرورش هست و اينها بيرون آمدند. اگر اينها آموزش داشتند، اگر اينها پرورش داشتند كه اين مملكت ما را دو دستى تعارف نمىكردند به خارج.
گرفتارى زياد است و بايد رفع بشوند اين گرفتارىها، خودتان بايد رفع بكنيد، منتظر نباشيد كه يكى بيايد از خارج رفع بكند. اگر كسى از خارج بيايد براى شما، نمىخواهد شما را تعليم و تربيت كند، مىخواهد همان جا، همانها باشد كه در زمان رژيم سابق بود، همان آموزش و همان پرورش. بايد محتوا را درست بكنيد. بايد كوشش كنيد به اينكه آموزش، آموزش صحيح باشد، آموزش صحيح بايد باشد. آموزش وقتى مفيد خواهد شد كه تزكيه باشد، كه نربيت روحى و اخلاقى در آن باشد. در دانشگاهها و در ساير مراكز علم، چه در آنجاهائى كه علماى روحانى هستند و چه در آنجاهائى كه
صحيفه نور ج 12 صفحه 215
دانشمندهاى غير روحانى هستند، اينها بايد اشخاصى باشند در آنها كه اين طلاب را در آنجا و اين دانشجوها را در آنجا تربيت اخلاقى بكنند، تزكيه بكنند نفوس اينها را. همانطورى كه دارند تحصيل مىكنند تزكيه نفس هم داشته باشند. اگر يك عالم مزكاى به همه معنا، در يك جامعه باشد، ممكن است يك وقتى جامعه را اين ور آن ور كند؟! من در جوانى در بعضى وقتها كه در بعضى از اين شهرها مىرفتم مىديدم بعضى از اين شهرها خيلى مردمش مودب به ديانت هستند، دنبال اين شدم كه چطور شده است كه اينجا اينطورى است و آن شهر ديگر اينطور نيست، مىديدم كه اينجا آن عالمى كه در اينجا هست يك عالمى است كه خودش را تزكيه كرده، يك عالمى است كه خودش اصلاح شده است، مردم را او اصلاح كرده. بايد عالم وقتى كه در يك جامعهاى مىرود، در يك محلى مىرود، در يك دهى مىرود، در يك شهرى مىرود، دنبال اين باشد كه تزكيه كند آنها را، قبل از اينكه تعليم كند آنها را. بايد معلمينى كه در دانشگاه مىآيند و مىخواهند تربيت كنند و تعليم بدهند به دانشجوها، همراه آنها يك عالمى باشد كه تزكيه كند اين جوانها را. از آن افرادى كه كوشش دارند كه اين جوانهاى ما را به انحراف بكشند، بايد تزكيه بشود اين دانشگاه ما از اينطور افراد، بايد ادارات ما از اين چيزهائى كه جوانهاى ما را به فساد مىكشند، جوانهاى ما را به تباهى مىكشند، بايد اينها تزكيه بشود تا اينكه افراد بشود تزكيه بشود. اگر يك معلمى مىرود در آنجا و به اين بچههاى كوچك حرفهائى را مىزند كه اينها را منحرف كند، اينها را بايد شماها ببينيد، توجه كنيد آن را، معرفى كنيد و كسانى كه تصفيه مىخواهند بكنند تصفيه كنند.اين شياطين هستند باز، اين قشرهاى فاسد هستند باز در همه جاها، چه در دانشگاهها، چه در جاهاى ديگر. اينهائى كه اصرار دارند كه در اين محلهائى كه هستند يك اشخاصى باشند كه آنها جوانها را به انحراف مىكشانند، اينها دشمن ما هستند، دشمن اسلام هستند، چه وزير اسمش باشد و چه معلم اسمش باشد. آن وزيرى كه بعد از يك سال و نيم يا بعد از چندين ماه وزارت نتوانسته ... يا خودش را از آنجائى كه، از آن اشخاصى كه بچهها را به فساد مىكشانند (نمى آيند كار بكنند، مىآيند آدامس مىجوند و بچهها را به فساد مىكشانند، من فرستادم ديدند) اگر اينها تصفيه نكنند، من لازم نمىدانم كه معرفىشان بكنم با اسم. من در بعد از حبس، در آن حصرى كه بودم و منصور شده بود نخست وزير، وزير كشور را فرستاد پيش من، مثل اينكه صدر وزير كشور بود، صدر پسر صدر الاشرف، فرستاد آنجا پيش من كه بلى حكومت سابق چه بوده و چه بود و ما مىخواهيم چه باشيم و چه باشيم و از اين حرفها. گفتم به ايشان كه ما نه با حكومت سابق دشمنى داشتيم و نه با شما برادرى، ما بايد ببينيم شما چه مىكنيد و بيخود من هم از اينجا كه الان محصورم (آمده بودند كه من ديگر بروم) حالا كه محصورم بيخود من را رها نكنيد براى اينكه من وقتى رها بشوم باز هم همان حرفهاست، من با شما هيچ قوم و خويشى ندارم و من اگر يك چيزى را ديدم، مىگويم. حالا هم من اعلام مىكنم به همه كسانى كه دست اندر كارند من با هيچ كدامتان عقد اخوت نبستم و اگر عقد اخوت هم بسته بودم، خلاف مى كرديد، مىگفتم. اصلاح بكنيد خودتان را، وزارتخانه را، هر يك از وزراكه در يك وزارتخانهاى هستند آنجا را تصفيه كنند، هم از اشخاصى كه منحرف هستند به حسب
صحيفه نور ج 12 صفحه 216
عقايد و هم از اشخاصى كه منحرف هستند به حسب عمل و هم از اشخاصى كه به انحراف مىكشند جوانهاى ما را در عمل و در عقايد.
اگر شما خودتان را اسلامى نكنيد نمىتوانيد ديگران را به اسلام دعوت كنيد
انجمنهاى اسلامى سرتاسر كشور كه الان در همه جا هست و من اميدوارم كه با تأييد خدا اينها اسلامى باشند، اين انجمنهاى اسلامى هم بايد درست توجه به اين داشته باشند كه در آن وزارتخانهاى كه هستند، در آن ادارهاى كه هستند، در آن كارخانهاى كه هستند، هر جا كه هستند اول متوجه باشند كه خودشان اسلامى هستند يا نه. انسان اگر خودش منحرف باشد نمىتواند ديگران را مستقيم كند. اين شكى نيست كه آدمى كه خودش فرض كنيد خداى نخواسته شرابخوار باشد نمىتواند ديگران را از شرابخوارى باز دارد، او دعوت مىكند ديگران را به آن. اگر شما خودتان، خودتان را اصلاح نكنيد و خودتان همانطورى كه اسم انجمن اسلامى روى خودتان گذاشتيد اسلامى نباشيد و خودتان را اسلامى نكنيد، نمىتوانيد ديگران را به اسلام دعوت كنيد. خداى تبارك و تعالى كه براى مردم هادى مىفرستد و پيغمبران را انتخاب مىكند، كسى كه خودش از اول عمر تا آخر عمرش يك لغزش نداشته معصوم بوده، يك همچو موجودى را انتخاب مىكند براى اينكه تربيت كنند مردم را، تزكيه كنند و تعليم كنند. اگر آن كسى كه مىخواهد مربى يك جامعه اى باشد، مربى يك دستگاهى باشد، آنها را به اسلام دعوت كند، اولش بايد خودش را اسلامى كند و خودش را، باطن خودش را دعوت به اسلام بكند، اسلامى بكند تا ديگران را بتواند اسلامى كند. اگر خودش را اسلامى نكند نمىتواند ديگران را اسلامى كند. معلمين آموزش و پرورش اگر خودشان يك پرورش صحيح نداشته باشند ويك تعليم صحيح، نمىتوانند جوانها را تعليم كنند و آموزش بدهند و پرورش بدهند. مبدأ هر امرى از خود آدم شروع مىشود. پيغمبر هم وقتى كه تشريف آوردند، از خودشان، خودشان كامل بودند، از منزل خودشان شروع كردند، حضرت خديجه را دعوت كردند او هم قبول كرد، اميرالمومنين سلام الله عليه بچه بود آنوقت، دعوت را قبول كرد. قوم و خويشهاى خودشان را جمع كردند و فرمودند كه يك همچو مسألهاى است، يك دستهاى قبول كردند، يك دستهاى قبول نكردند. از خودش انسان بايد شروع كند. منى كه مىخواهم بگويم شما فلان كار را نكنيد، اگر خودم فاسد باشم، اين حرفم هيچ تأثيرى هم ندارد. شمائى كه انجمن اسلامى داريد و هر كس كه انجمنهاى اسلامى را تأسيس كرده است انشاءالله خداوند همه را حفظ كند لكن توجه داشته باشيد كه از خودتان شروع كنيد و اين انجمن يك انجمنى باشد به همه معنا اسلامى، اخلاق اسلامى، عقايد اسلامى، اعمال اسلامى يعنى تزكيه شده باشد و كتاب و حكمت را هم تعليم ديده باشد نه به آن معناى مرتبه عاليش، به همان مقدارى كه كتاب دعوت مىكند كه آنچه صلاح شماست و منع مىكند از آنچه بر خلاف مصلحت شماست. شما آقايان اول بايد خودتان را اصلاح كنيد و اميد است كه اصلاح بكنيد و همهمان در اين صدد باشيم تا بتوانيد جامعه را اصلاح بكنيد.
صحيفه نور ج 12 صفحه 217
دانشگاهها و مدارس بايد مركز تربيت صحيح باشند
دانشگاه كه مىخواهد از آن دانشمندها بيرون بيايد بايد اول داخل دانشگاه اصلاح بشود نه اينكه سنگربندى بشود توى دانشگاه و زد و خورد و آن بساط. اصلاح بشود دانشگاه. بايد آن اشخاصى كه متعهد هستند كوشش كنند به اينكه يك دانشگاه محل تربيت و تزكيه و محل علم به آن معنائى كه براى كشور ما لازم است نه آن چيزى كه لازم نيست و نه آن چيزى كه كشور ما را به فساد و جوانهاى ما را به فساد مىكشد. بسيارى از اين چيزهائى كه در دانشگاهها براى جوانها به عنوان تعليم هست اينها فاسد مىكنند جوانهاى ما را. بايد اشخاصى باشند و انشاءالله هستند و برنامه بريزند، برنامهاى كه تعليمات به مقدار احتياج و به آن اندازهاى كه ما محتاج به آن هستيم و آن چيزهائى كه براى اصلاح كشور ما هست آنها را در برنامهها بگذارند و آن چيزى كه برخلاف صلاح ما بوده است در آن زمان، آن را حذف بكنند تا انشاءالله يك دانشگاهى بشود از حيث علم، دانشگاه خوب و همين طور بايد دانشگاه را اشخاصى بياورند كه تهذيب كنند اين افراد را، اين جوانها از ابتدا خوبند، مربىها ضايعكنند انسان را، والا اول بچه اى كه متولد مىشود كل مولود يولد على الفطره به فطرت انسانيت و به فطرت خوب تولد پيدا مىكند بعدش مربىها هستند كه اين را مىكشانند به فساد، محيط است كه اگر فاسد باشد اينها را مىكشد به فساد، بايد محيط دانشگاه يك محيطى باشد كه اگر انسان رفت توى آن ببيند محيطى است كه همه اينها متعهدند و همه اينها خدمتگزا كشور هستند و همه براى اسلام و كشور دارند خدمت مىكنند. اين آدمى هم كه از خارج رفت توى آن طبعاً اينطورى بار مىآيد. وقتى در يك جامعهاى سلامت حكفرما باشد افراد خود به خود سالم بار مىآيند. يك خانوادهاى كه همهشان اشخاص خوب هستند بچههاشان سالم بار مىآيند مگر باز وارد بشوند در يك جامعه فاسد كه آنها فاسدشان بكنند و الا طبعاً اينطورى است، بچههاى كوچك نفسشان مستعد از براى اين است كه نقش بگيرد يا از طرف فساد يا از طرف صلاح. اگر در يك جامعه صالح بود، بچههايش هم صالح بار مىآيند، اگر فاسد بود، بچهها هم فاسد بار مىآيند. شما آقايان و همه اشخاصى كه مىخواهيد آموزش و پرورش بدهيد يا در بنگاههاى آموزش و پرورش هستيد همه دانشگاهها، همه مراكز تربيت، همه مدارس قديمى بايد در آن اشخاصى باشند كه آن اشخاصى كه در آنجا هستند تربيت بكنند، تربيت اخلاقى بكنند. علماء اخلاق لازم است در، هم دانشگاه و هم در مدارس و هم در همه جا. اين مساجد بايد مركز تربيت صحيح باشد و مساجد بحمد الله اكثراً اينطورى است. اشخاصى كه در مسجد مى روند بايد تربيت بشوند به تربيتهاى اسلامى. مساجد را خالى نگذاريد. آنهائى كه مىخواهند نقشه بكشند و شما را دور كنند از مساجد، دور كنند از مراكز تعليم و تربيت، آنها دشمنهاى شما هستند. ماه مبارك نزديك است در ماه مبارك بايد به قدر چندين ماه تربيت بشود
ليله القدر خير من الف شهر. مساجد را خالى نگذاريد
بايد در ماه مبارك تربيت و تعليم به تمام معنا در همه بعدهايش در مساجد باشد، در محافل ديگر
صحيفه نور ج 12 صفحه 218
باشد. مساجد را خالى نگذاريد. اينهائى كه هى صحبت اين را مىكنند كه حالا ما انقلاب كرديم برويم سراغ كارهاى ديگر، خير انقلاب از مساجد پيدا مىشود، از مساجد اينطور امور تحقق پيدا مىكند، هم دانشگاهها را حفظ كنيد، هم مساجد را حفظ كنيد، منافات با هم ندارد. دانشگاهى باشيد مسجد هم برويد، مساجد را هم تعمير كنيد، مساجد را هم آباد كنيد از رفتن خودتان. انجمنهاى اسلامى و شما كه در آموزش و پرورش هستيد البته خيلى شغل گرانبهائى داريد و مسؤوليت زياد هم داريد و من اميدوارم كه همه شما و همه ملت ما راه سعادت را به پيش بگيرند و همه سعادتمند بشوند و جوانهاى ما از گرفتارىهائى كه برايشان دارند منحرفين پيش مىآورند نجات بدهد خداى تبارك و تعالى. خداوند همه شما را حفظ كند.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 12 صفحه 219
تاريخ: 13/4/59
پيام امام خمينى در رابطه با عدم تعرض افراد به بانوان بىحجاب
بسم الله الرحمن الرحيم
امام خمينى رهبر انقلاب و بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران در پاسخ استعلام در مورد تعرض عدهاى از افراد ناآگاه و احياناً ضد انقلاب، به بانوان بى حجاب دستورى به اين شرح صادر فرمودند: ممكن است تعرض به زنها در خيابان و كوچه و بازار، از ناحيه منحرفين و مخالفين انقلاب باشد. از اينجهت كسى حق تعرض ندارد و اينگونه دخالتها براى مسلمانها حرام است و بايد پليس و كميتهها از اينگونه جريانات جلوگيرى كنند.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 12 صفحه 220
تاريخ: 15/4/59
بيانات امام خمينى در جمع فرماندهان، افسران و درجهداران و پرسنل نيروى دريائى ارتش جمهورى اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
مقصد عالى اسلام و همه مكتبهاى توحيدى اين است كه انسان درست بشود اولاً از آقايانى كه زحمت كشيدند و تشريف آوردند در اين محل تنگ و زحمتزا، تشكر مىكنم و توفيق و سعادت همه را از خداى تبارك و تعالى مسئلت دارم. وضع اسلام در همه ابعادى كه دارد با وضع حكومتهاى ديگر بلكه با وضع اديان ديگر آنچه كه الان در دست است مغايرت دارد. در تمام دوران بشريت آنقدر كه تاريخ به ما اطلاع مىدهد هيچ حكومتى و هيچ ديانتى مثل ديانت اسلام و حكومت اسلام نبوده است و بعدها هم نخواهد بود. اسلام يك حقيقتى است كه انسان را در تمام ابعادى كه دارد، چه از بعدهاى مادى و چه بعدهاى معنوى تا برسد به آنجائى كه آنچه در وهم تو نايد آن شود، در همه اين ابعاد نظر دارد و طرح تربيتى. شما به حكومتهاى دنيا، غير اديان وقتى كه نظر بكنيد چه حكومتهاى شرق و غرب و چه حكومت هائى كه در بين شرق و غرب هستند هيچ حكومتى را نمىبينيد كه با كيفيت باردارى زنها كار داشته باشند، بابچههاى شيرخوار كار داشته باشند، با كيفيت ازدواج كه چه وقت باشد، چه وقت نباشد كار داشته باشد، با بچههاى كوچكى كه در دامن مادرشان هست و تكليف پدر و مادر، با آنها كار داشته باشد، بلكه هيچ حكومتى با اخلاق افراد هم كار ندارد الا آن چيزى كه به حكومت ضرر بزند. نظر حكومتهائى دنيائى اين است كه يك كسى مخالفت با نظم نكند، مخالف با حكومت آنها نكند، بيرون نيايد و عربده بكشد و بخواهد نظم را به هم بزند تا اين حدود كار دارند آنها، اما در باطن منزلها چه مىگذرد و غير از توطئهكه اين هم مربوط به نظام است اين آدم در خانه خودش چه مىكند ابداً كارى به اين ندارد، هر كارى مىخواهد بكند. آزادى كه حكومت مادى به مردم مىدهند غير از آن آزادى است كه حكومتهاى معنوى و خصوصاً اسلام به جامعه مىدهد. طرز حكومت اسلام با ساير حكومتها در تشكيلات، طرز نيروهاى مسلح اسلامى با ساير نيروهائى كه غير اسلامى هستند همه اينها فرق دارند. اسلام از قبل از اينكه شما ازدواج بكنيد، با ازدواج شما سروكار دارد، مىخواهد نتيجه اين ازدواج يك انسان سالم باشد، مثل حيوانات نباشد كه به طور هرج و مرج هر كارى مىخواهند مىكنند. از قبل از ازدواج قوانين اسلام هست كه چه شخصى را زن قبول كند به ازدواج و چه زنى را مرد قبول كند براى ازدواج، اوصاف مرد، اوصاف زن، اينها در اسلام مطرح است، در هيچ حكومتى اين مطرح نيست كه مرد اوصافش چه باشد، زن اوصافش چه
صحيفه نور ج 12 صفحه 221
باشد. در اسلام اين مطرح است، وقت ازدواج چه وقت باشد، بعد از ازدواج چه روابطى بين زن و مرد باشد، وضع زندگى زن و مرد با هم چه جور باشد. وقتى زن و مرد با هم خلوت مىكنند وقت اين خلوت چه وقت باشد.
همه اينها براى اين است كه مىخواهد، مقصد عالى اسلام و همه مكتبهاى توحيدى اين است كه انسان درست بشود، اين انسان اگر چنانچه سر خود باشد و مهار نداشته باشد، از همه حيوانات درندهتر و موذىتر است. شما مىبينيد كه اين جناياتى كه الان بر بشر واقع مىشود از طرف قدرتهاى بزرگ كه به خيال خودشان اينها تربيت شده هم هستند، اين جناياتى كه از طرف اين دولتها بر بشر و بر همجنس خودشان وارد مىشود و در طول تاريخ از هيچ حيوان درندهاى واقع نشده است. حيوان درنده هم طعمه مىخواهد آن طعمه كه دستش آمد و شكمش سير شد ديگر نمىخواهد يك عده از حيوانات را استثمار كند و تحت سلطه در مىآورد. اين انسان است كه سير نمىشود، اين انسان است كه هواهاى نفسانيهاش آخر ندارد. اگر چنانچه يك مملكت را به او بدهند، دنبال يك مملكت ديگر است آن مملكت را هم كه گرفت دنبال يكى ديگر است اينطور نيست كه حدود داشته باشد آمال انسان، هر چه كه يافت دنبال اين است كه آنچه را كه نيافته او را هم بيابد، انسان اگر به حال خودش باشد در شهوت غير متناهى است آمالش، و در غضب هم غيرمتناهى است و در حس سلطهجوئى هم غيرمتناهى است. شما گمان نكنيد كه اگر منظومه شمسى را تمامش را يك انسانى به دست بياورد باز بنشيند كه خوب، بس است و مىگويد يك منظومه ديگرى برويم ببينيم چه خبر است. شما مىبينيد كه الان دنبال اين هستند كه به مناطق ديگرى كه غير زمين است، به سيارات ديگر هم دست يابند اينطور نيست كه اگر دست يافتند به يك سيارهاى، دنبال سياره ديگر نباشند اينطورى انسان خلق شده است، غيرمتناهى در غضب، غير متناهى در شهوت، غير متناهى در خودخواهى. هيچ چيز انسان را سير نمىكند مگر اينكه تربيت بشود كه با اين تربيت به منتهاى سيرى كه در اين سير آن منتها تمام چيزهائى است كه انسان مىخواهد و آن رسيدن به كمال مطلق، به كمال مطلق اگر رسيد اين طمانينه برايش حاصل مىشود، اطمينان قلوب به رسيدن به خداست، به غير او هيچ آرام نيست قلوب، خودشان هم ملتفت نيستند كه اين نفس توجه به كمال مطلق دارد، منتها كمال را گم مىكنند، نفس انسان متوجه به اين است كه برسد به كمال مطلق، تشخيص اينكه اين كمال است، آن كمال است اشتباه در اينجاهاست. يك كسى علم را كمال مىداند، دنبال علم مىرود، يك كسى قدرت را كمال مىداند، دنبال قدرت مىرود، همه اينهائى كه دست و پا مىزنند در دنيا، دنبال اين هستند كه كمال مطلق را پيدا كنند، همه دنبال اين هستند خدا را پيدا كنند، متوجه نيستند خودشان.
اسلام هادى انسانهاى سرگردان به سوى كمال مطلق و نور
اسلام آمده است راه را نشان بدهد، سرگردانىها را از بين مىبرد و راه را نشان مىدهد كه از اين راه بايد رفت، اسلام نيامده است كه سلطه پيدا كند بر اين مملكت و آن مملكت و آن مملكت، اصلاً
صحيفه نور ج 12 صفحه 222
مطرح نيست پيش اسلام سلطه جوئى، مطرح نيست پيش اسلام غلبه به يك قومى و زير بار قرار دادن و به استعمار كشيدن آنها، هيچ مطرح نيست پيش اسلام. اسلام اگر چنانچه ارتش دارد براى اين دارد كه اين ارتش مردم را بياورد براى هدايت نه ارتش برود يك جائى را بگيرد. ارتش مىخواهد قلوب را جلب كند. ارتش اسلام، اسلام آمده است كه قلوب يك انسان را، قلبهاى انسان را كه سرگردان هستند و كمال مطلق دنبالش هستند و نمىدانند كجاست، اين سرگردان را مىخواهد هدايت كند و راهنمائى كند به آن راهى كه به آنجا مىرسند. در قرآن و در نماز مىخوانيد اهدنا الصراط المستقيم يك راه مستقيمى هست كه اين راهى است كه انسان را به كمال مطلق مىرساند و آن سرگردانى كه از براى انسان از بين مىرود و بشر اين راه مستقيم را اگر خودش مىخواهد طى كند نمىتواند، اطلاع در آن ندارد. خداست كه اطلاع دارد بر اين راه مستقيم، يعنى آن راهى كه انسان را از اين آشفتگىها و از اين حيرتها بيرون مىآورد، مىفرستد او را طرف يك راهى كه منتهى اليهاش خداست. ما از خدا در نمازهايمان مىخواهيم كه خدا هدايت كند ما را به راه مستقيم، نه راه كج و نه راه از اين طرف كج، راست و چپ. غيرالمغضوب عليهم ولاالضالين اينها راههايشان عليحده است و هر چه جلو بروند دور مىشوند از آن مقصد. ارتش اسلام، ارتش هدايت است، سردارهاى صدر اسلام اساتيد اخلاق بودند، كسانى بودند كه مردم را در همان حالى هم كه جنگ مىكردند، هدايت مىكردند با اسم خدا شروع مىكردند. دستور بود كه تا آنها، تا آن مقابلهاى ما شروع نكنند، شما بايستيد. شروع هم اينطور نبود كه همانطور كه آنها مىخواستند اينها را مغلوب كنند و يك غنيمتى به دست بياورند و يك كشورى را بگيرند اينها هم آنطور باشند، خير، اينها مىخواستند قلوب را به دست بياورند، ارتش اسلام هر جا رفته است و سردارهاى اسلام هر جا پا گذاشتند همانجائى كه پا گذاشتند اول مسجد درست كردند، وقتى به قاهره رسيدند اول خط كشيدند براى مسجد. و هر جا اينطور بود، مسجد مطرح بود، معبد مطرح بود و ارتش اسلام براى آباد كردن مساجد و محرابها كوشش مىكردند و پيغمبرها براى همين آمده بودند كه مردم را هدايت كنند به آن راهى كه مىرسند به آن كمال مطلق و از اين حيرتها و از اين سرگشتگىها نجات پيدا مىكنند، براى نجات انسان است از اين ظلمت طبيعت به نور، بلكه از حجابهاى نور و ظلمت براى ماوراى اينها. در دعاى شعبانيه مىخوانيد: الهى هب لى كمال الا نقطاع اليك و انرابصار قلوبنا بضياء نظرها اليك حتى تخرق ابصار القلوب حجب النور ما را هدايت كن به آنجائى كه ديدگان قلوب ما، چشمهاى قلب ما، حجابهاى نورانى هم از بين بردارد، به تو برسد. اسلام آمده است كه انسان را از اين ضلالتى كه دارد، از اين حجابهائى كه دارد، حجابهائى كه بالاتر از همه حجاب خودبينى است، خود گنده بينى، تا انسان يك چيزى دستش مىآيد يك غرورى در او پيدا مىشود و خودش را بزرگ مىبيند، اسلام آمده است كه سركوب كند اين غرور را، مادامى كه انسان خودش را مىبيند نمىتواند به آن راهى كه راه هدايت است دست پيدا بكند. بايد پا بگذارد روى اين، اول امر اين است كه پا بگذارد روى اين شهواتى كه دارد، هواهاى نفسانيه اى كه دارد.
صحيفه نور ج 12 صفحه 223
در اسلام هر چه هست براى صلاح حال ملتهاست
و ارتش اسلام براى اين آمده است كه مردم را صيد كند و قلوب آنها را به دست بگيرد، نه مردم را بخواهد جهات مادى به دست بياورد. هيچ جنگى در دنيا كه بين انبيا بوده و غيرشان، نبوده است الا اينكه مىخواستند اين سركشها را آرام كنند و اين انانيتها را بكوبند. خداى تبارك و تعالى وقتى به حضرت موسى و هارون امر مىفرمايد، مىفرمايد برويد اين فرعون را نصيحت كنيد شايد، شايد، به راه بيايد. مطرح اين است كه فرعون آنهائى كه همهشان نفس فرعونى دارند، خيال نكنيد كه يك شخصى يا يك اشخاصى بودند، فرعون بودند، انسان تا تربيت اسلامى يا ترتيب مكاتب توحيد پيدا نكند، اين فرعونيت در باطنش است شيطنت هم در باطنش هست، خودخواه است و اسلام براى اين آمده بود كه اين خودخواهىهائى كه مانع از رسيدن به آن هدايت مطلقند، از پيش پاى مردم بردارند. در نقل است كه پيغمبر اسلام ديد يك عدهاى را گرفتند، اسير كردند دارند مىآورند فرمود كه ما بايد با زنجير اينها را به بهشت ببريم. آنقدر پيغمبر غصه مىخورد به اينكه اين مردم هدايت نمىشوند كه خدا به او تسليت مىفرمايد: فلعلك باخع نفسك على آثار هم ان لم يومنوا هذا الحديث اسفاً . قضيه، قضيه ايمان است نه قضيه گرفتن يك جائى و سلطه پيدا كردن به يك كشور است، قضيه اين است كه ايمان بياورند. جمهورى اسلامى بايد مشىاش اين باشد كه هدايت كند مردم را، خدا انشاءالله اين منحرفينى كه الان در كشور ما و در ساير كشورهاى اسلامى هستند هدايت كند كه اينها به راه بيايند. اسلام مىخواهد كه مردم بيايند در تحت لواى او و آنها را از اين گرفتارىهائى كه دارند و سرگشتهاند و حيرانند و اين ور و آن ور مىزند براى پيدا كردن كمال، خودشان هم ملتفت نيستند كه كمال مطلق چى هست، آمده است اينها را از اين سرگردانىها بيرون بياورد، همه را به يك راه مستقيم هدايت كند و تا آخر برساند، چرا از اين اسلام فرار مىكنند؟ در اسلام هر چه هست براى صلاح حال ملتهاست، براى صلاح حال بشر است. اسلام مىخواهد اينهايى كه منحرف هستند اينها را برگردانند به يك راه راستى، به يك راه سلامتى، همه با هم برادر باشند، همه با هم دوست باشند، محبت داشته باشند، مثل اهل بهشت باشند كه اخوانا على سرر متقابلين برادرند همه، هيچ حقد و حسدى آنجا ديگر نيست، شستشو شدهاند، اگر خداى نخواسته هم جهنمى باشيم در جهنم شستشو مىشود، جهنم راه بهشت است. اسلام آمده است كه همه اين گرفتاريهائى كه در بشر هست زائل كند و همه را به راه راست و با برادرى، با برابرى، با خوشى اينها را ببرد، راه ببرد همانطورى كه چوپان گوسفندهاى خودش را راه مىبرد، همانطور كه چوپان علاقه دارد كه اين گوسفند در يك جاى خوبى چرا بكند، پيغمبرها مىگويند غالباً يا همه چوپانى هم كردند. چرا اي
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 12 صفحه 244
تاريخ 21/4/59
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از نمايندگان سازمان پيشمرگان مسلمان كرد
بسم الله الرحمن الرحيم
من از اين جوانهاى پيشمرگ كه به راستى اثبات كردند كه فداكار اسلام هستند و لشكر پيغمبر اسلام هستند، تشكر مىكنم. من به شما علاقه دارم، علاقه يك مسلم با مسلم و يك پدر با فرزند، و شما را دعا مىكنم. از وقتى كه شما قيام كردهايد در مقابل اشرار و در مقابل اشخاص كه مىخواستند نهضت اسلامى را سركوب كنند، من از شما با تمام قوا پشتيبانى و هم دعا كردم. خداوند شما را انشاءالله براى اسلام حفظ كند و شما جوانها را در پيشگاه خداى مقدس، خداى بزرگ آبرومند كند. شما مىدانيد كه ما غرضى در اين مسائل نداشتيم جز اينكه حكومت جبار برود تا به جاى آن حكومت اسلام برگردد. اينهائى كه در طول اين مدت چه در كردستان و چه در جاهاى ديگر با اين نهضت مقابله كردند، اشخاصى بودند كه از اسلام اطلاعات نداشتند و نمىخواستند حكومت اسلام برقرار باشد. شما از طرز و شيوه حركات اينها بهتر مىدانيد كه عمال غير بودند. از كيفيت سلاحهائى كه داشتند شما ديديد كه اين سلاحها از كجا مىآمد. شما محكم و مستحكم باشيد كه براى اسلام داريد كار مىكنيد مثل سربازهاى صدر اسلام هستيد، شما باكى از اينكه شكست بخوريد نداشته باشيد براى اينكه براى لشكر اسلام هيچ وقت شكست نيست، شهادت شكست نيست، پيروزى هم شكست نيست. شما يا پيروز مىشويد و يا شهيد، در هر دو جهت پيروزى با شماست. من اميدوارم كه اين ريشههاى فساد كه يك مقدارى از آنها از رژيم سابق هستند و يك مقدارى هم از اين افرادى هستند كه الهام از خارج مىگيرند، نتوانند كارى انجام بدهند.
شما ديديد در اين دو سه روزى كه گذشت بنابود يك كودتائى مثلاً همه طرفه بكنند، خداى تبارك و تعالى با ما همكارى كرد و كشف شد و بسيارى از اين جنايتكاران گرفتار شدند و بسيارى از آنها در تعقيبشان هستند و باندهائى هم داشتند انشاءالله اين حكومت اسلام مستقر بشود تا دنيا بداند كه حكومت اسلامى يعنى چه. خداوند انشاءالله به شما توفيق عنايت كند و در همه جهان موفق باشيد. و ما اميدواريم كه كردستان را قبل از اينكه به جاهاى ديگر عنايت شود، به آنجا عنايت شود و دولت اسلام هم بنا بر همين دارد كه كردستان را انشاءالله آباد كند و مثل سابق نباشد كه حرف بود و خرابى. اميدواريم كه اين دفعه ديگر حرف نباشد و همه جهات مملكت اصلاح بشود. انشاءالله خدا به شما جوانها سلامتى عنايت كند و شما را براى اسلام ذخيره قرار بدهد و موفق و مؤيد كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 12 صفحه 226
تاريخ: 20/4/59
بيانات امام خمينى در جمع روحانيون و ائمه جماعات تهران و شهرستانها.
دشمنان اسلام مقصدشان اين است كه روحانيت را پيش ملت ضعيف كنند
بسم الله الرحمن الرحيم
آقايان اگر بفرمايند، من راحتتر مىشوم، بفرمايند بنشينند، از اينكه آقايان در اين هواى گرم و جاى تنگ و گرم هستند معذرت مىخواهم از آقايان. اينجا منزل خود شماست و من هم خدمتگزار خود آقايان. اميدوارم خداى تبارك و تعالى به همه آقايان و به همه ملت توفيق بدهد كه اين مشكلاتى كه در پيش است با همت همه مرتفع شود.
من يك كلمه بايد با علما و فضلا و ائمه جماعات و سنخ روحانيت در سطح كشور صحبت كنم، يك كلمه هم با ملت. آن چيزى را كه با آقايان روحانيون در ميان مىگذارم اين است كه شما مىدانيد كه توطئهها از همه اطراف هست و رو به افزايش است لكن از اين توطئههائى كه منتهى به سلاح و قواى مسلح و اينها، هيچ باكى نيست. آنها را خداى تبارك و تعالى همراهى مىكند چنانچه كرد و مىبينيد. همين امروز هم يكى از علماى جماران آمد و قصهاى را نقل كرد كه از آن قصه هم من فهميدم كه عنايت خدا با ماست. ايشان فرمودند كه يك خانهاى را در ظاهراً شميرانات اين آقايانى كه در كميته بودند و پاسدارها و اينها، به عنوان اينكه شنيده بودند اينجا قمارخانه است، رفته بودند به عنوان اينكه در اين قمارخانه را ببندند، وقتى هم رفتند ديدند كه بله بساط قمار و مشروبات و اينها هم هست يكى از پاسدارها رفته است پشت آنجا كه برود ببيند اينجا چه خبر است، يك سگى همچو حمله كرده به او كه او را وادار كرده كه برود در زير زمين، وقتى رفته در زير زمين ديده يك مقدار زيادى اسلحه و امثال ذلك زياد هست كه شايد بعد در راديو و اينها اطلاع بدهند به ملت. گفتم به آن آقا با هدايت سگ اين واقع شده. اين سگ مامور است، همه عالم مامورند. آن روز باد و شن مامور بود امروز هم در اين قصه سگ مامور بوده است كه اين پاسبان را ملزم كند كه برود كشف بكند. از اين امور خوفى نداشته باشيد، ملت ما هم از اين امر خوف نداشته باشند و حماقت مال اينهائى است كه در عين حالى كه ديدند كه آن رأسشان با آنهمه قدرت كه در دست داشت بالفعل و با آنهمه پشتوانههائى كه از همه گروههاى خارج و داخل داشت. در مقابل ملت و در مقابل تاييد خداى تبارك و تعالى از ملت ما، نتوانست كارى بكند. حالا كه آنها رفتند و رو به جهنمند، اين عده بيچارهاى كه براى خاطر يك دنياى كمى، فانى، مىخواهند توطئه بكنند و آن هم اينطور توطئهاى كه معلوم است كه اگر چنانچه موفق به كشفش هم
صحيفه نور ج 12 صفحه 227
نشده بوديم و قيام هم كرده بودند، خفه مىكردند آنها را، اين خوفى ندارد. آن توطئههائى كه از اول نهضت يعنى پيروزى ما، پيروزى شما شروع شده است و باز هم در كار است، آن را بايد آقايان توجه به آن داشته باشند. اينها از همه فرصتها و از همه ابعاد مىخواهند استفاده بكنند، مثلاً يكى از مسائلى كه دست خارج در آن هست و شياطين داخلى، اين است كه انتظامات را وارد كنند كه محفوظ نباشد و به هم بخورد. در كميتهها، در انجمن اسلامى كه در همه سطح كشور هست و در دادگاهها و پيش پاسدارها و پاسبانها و قواى مسلح ديگر يك جور تزريقاتى مىشود كه نتيجه آن تزريقات و تبليغات اين است كه انسجام ملت را از دستش بگيرد و ملت ما را معرفى كند به دنيا كه اينها اصلاً تحت هيچ نظامى نيستند، اينها نظام ندارند، اينها حكومت جنگلى دارند تا اينكه مصحح پيدا بشود پيش ابر قدرتها براى اينكه يك ولى اى براى ما بفرستند. داخل را به هم مىزنند، انجمنهاى اسلامى يك كارهائى مثلاً گاهى بچههايشان، جوانهايشان انجام مىدهند كه موجب به هم ريخته شدن اوضاع است يا كميتهها، سر تا سر كشور بعضى از جاها كه بعضى اشخاص درشان نفوذ كرده است وادار مىكنند كه آنها هم يك كارهائى بكنند كه موجب يك اختلالى بشود در نظم. جهاد سازندگى هم اشخاصى در آن نفوذ كرده و مىكنند كه آنها هم كارى انجام بدهند كه مردم را از خودشان متنفر كنند و در دادگاهها هم گاهى بعض اشتباهاتى مىشود كه آن هم موجب نارضايتى است. اينها مىخواهند شما را، مقصدشان اين است كه روحانيت را پيش ملت ضعيف كنند و انسجام بين اين قوايى كه بايد باشد و انتظامى كه بايد در يك مملكتى براى ادارهاش باشد، اين انسجام را به هم بزنند و فرض كنيد كه هر چه قدرت هم داشته باشند قواى انتظامى و مسلح، اگر منسجم نباشند كارى ازشان نمىآيد. تا سپاه پاسداران، ژاندارمرى، ارتش، شهربانى و ساير قواى مسلح باهم منسجم نباشند و همه از يك راه نروند، نمىتوانند يك توطئههايى كه هست و ممكن است يك وقت واقع بشود نمىتوانند آن را خنثى كنند و خفه كنند. چنانچه اگر بين روحانيون، تمام طبقاتى كه روحانيت شامل آنهاست از علما و فقها، از محصلين، از خطبا، ائمه جماعات، همه، اينها اگر چنانچه آن وظايفى كه محول به خودشان است آن وظايف را فراموش كنند و يك راه ديگرى كه محول به آنها نيست بروند، اين هم يك خلاف نظمى است و اين خلاف نظم موجب اين مىشود كه اولاً شما را در بين ملت يك جور ديگرى غير از آنكه واقعيت هست معرفى كنند و ملت را از شماها كم كم جدا كنند. همين مسألهاى كه در اوايلى كه رضا خان آمد و كودتا كرد و بعد مستقر شد، همان برنامهها دارد حالا شروع مىشود. اين خطاب من به همه علما و تمام روحانيون به كلمه عام و به همه ملت است. اگر چنانچه با هشيارى و با توجه كامل و تفكر كامل توجه نكنند به اين توطئه، اين موجب اين مىشود كه ملت و روحانيت از هم جدا بشوند و روحانيت نتواند آن كارى كه به عهده اوست انجام بدهد و اگر چنانچه يك وقتى آنها فرصت كنند، از همين معنا، از جداشدن ملت از روحانيت استفاده كنند و كارهاى سابق را اعاده كنند، همان نقشهاى كه من خوب يادم هست كه در زمان رضاخان بود و آن نمايش دادن روحانيت به يك صورت غير صحيح و جدا كردن مردم از روحانيت. در اوايل زمان رضاخان كه قدرتش مستقر شد يكى
صحيفه نور ج 12 صفحه 228
از امورى كه او انجام داد همين بود كه روحانيت را در بين مردم هى كم كم مىخواست از بين ببرد. از شوفرها شروع كرده بودند، در آن زمان شوفرها يك آلت دستى بودند كه يكى از علما براى من نقل كرد (خدا رحمتش كند) كه من در اراك بودم و مىخواستم بيايم به تهران يا قم، اتومبيل به من اجاره نمىدادند و آن شوفر گفت كه ما به دو طايفه بنا داريم كه اتومبيل كرايه ندهيم و آنها را سوار نكنيم، يكى فواحش و يكى معمم. اين از دست شوفرها در آن زمان. حالا هم من نمىدانم چه جورى است كه باز شوفرها را كشيدند در كار با اينكه شوفرها حالا غير آنوقت هستند، البته حالا هم متعهدند اكثراً انشاءالله لكن بعضى از آنها شروع كردند، تبليغاتى در آنها شده است، يك دسته بندىهائى شده است كه حالا هم اهل علم را بعضى از شوفرها سوار نمىكنند. اين همان توطئهاى است كه از اول انگليسها درست كرده بودند و حالا هم عمال همه قدرتهائى كه با شما مخالفند. شما يك توجه بايد داشته باشيد و ملت هم يك توجه. توجه شما اين است كه از حدود وظايف شرعيه خودتان و روحانى تجاوز نكنيد.
ضرورت حضور فعال روحانيون در صحنه سياست همراه با حفظ حوزه فقاهت
روحانيون همه، ملت همه بايد حاضر باشند در مسائل سياسى، حضور داشته باشند. اينكه بعض از عناصر حالا هم گاهى مىگويند كه روحانيون بروند توى مجلسها، توى مدرسههاى خودشان و مشغول كارشان باشند و ماها بايد وارد اين كارها باشيم، اين يا از بىتوجهى به عمق مسائل است كه من بايد بگويم بعضىشان بىتوجه هستند و يا اينكه عمال همانها هستند كه در زمان رضاخان يك همچو كارهائى را مىكردند و در طول تاريخ تقريباً حدود سيصد سال اينقدر تزريق كردند بر اين ملت و بر خود روحانيون كه شما نبايد در سياست دخالت بكنيد كه خود آقايان هم باورشان آمده بود. اگر يك مطلبى مثلاً راجع به يك امر سياسى كه به نفع ملت بود اينها مىخواستند دخالت بكنند، يك قشر از خود روحانيت مىگفتند اين يك امر سياسى است به ما چه. خودشان را كنار كشيده بودند يعنى كنارشان زده بودند اينها را، باورشان آورده بودند كه روحانيون بايد فقط بروند مسأله بگويند آن هم بعضى مسائل، نه همه مسائل. مسائل اگر همهاش باشد كه بيشتر كتب فقه، كتب سياست است لكن باورشان آمده بود اين، مردم هم اين را باور كرده بودند و اين تبليغاتى بود كه از آنوقتى كه پاى غربىها باز شد در ايران، مطالعاتشان را كردند، به آنجا رسيد كه اين جمعيت خطرناكند و بايد اينها را كنار زد و مشغول به خودشان كرد و ملت را هم بايد از اينها جدا كرد، اگر يكى از اينها بخواهد وارد بشود در يك امر سياسى، ملت با اينها موافقت نكند براى اينكه امر سياسى است به شما چه. در عين حالى كه بايد همه قشرهاى ملت و خصوصاً روحانيت حاضر باشند در سياست كشور و توجه داشته باشند به مسائلى كه در كشور مىگذرد، چه در مجلس و چه در دولت و ديگران، در عين حال بايد آن شغلى را كه دارند از آن دست بر ندارند، گمان نكنند به اينكه ما بايد، (آنوقت اين گمان بود) كه ما هيچ نبايد دخالت بكنيم حالا اين باشد كه ما شغلمان فقط دخالت است. خير، در آنوقت هم اين كار صحيح نبوده براى ما و شما، حالا هم اين كار صحيح نيست. شما بايد پستهاى خودتان را محكم نگه داريد، ائمه جماعت بايد
صحيفه نور ج 12 صفحه 229
اين مساجد را محكم نگه دارند و خطبا بايد منابر را محكم نگه دارند و فقه را در حوزههاى علميه مثل قم و مشهد و امثال اينها و همين طور نجف بايد فقاهت را حفظ كنند. حوزهها بايد حوزه فقاهت باشد. اين حوزههاى فقاهت بوده است كه هزار و چند سال اين اسلام را نگه داشته است. اين مشىاى بوده است كه از زمان قديم، از زمان ائمه هدى تا زمان ما، مشىاى بوده است كه علماء ما داشتهاند و آن حفظ فقاهت. نبايد حالا شما فكر كنيد كه حالا كه بايد امور سياست هم ما دخالت بكنيم پس به فقاهت كار نداشته باشيم، خير، بايد حوزههاى فقاهت به فقه خودشان به همان ترتيبى كه سابق بود هيچ تخطى نكنيد، به همان ترتيبى كه سابق تحصيل مىكرديد فقه و مقدمات فقه را، محكم فقاهت را حفظ كنند و ائمه جماعت محكم مساجد خودشان را و ارشاد ملت را حفظ كنند و خطباى ملت هم بايد منابر خودشان را و موعظههاى خودشان را و ارشاد خودشان را حفظ كنند و در عين حال مراقب اوضاع مملكت خودشان باشند، چنانچه اهل بازار بايد بازار خودشان را حفظ كنند لكن مراقب باشند. اينطور نباشد كه ما يك وقت خداى نخواسته از آن اصلى كه اساس حفظ اسلام است رو بر گردان بشويم و حوزهها به فقاهت كم توجه بشوند. اين فقها هستند كه حصون اسلام هستند و حفظ كردند اسلام را. بايد حوزه عنايتشان به فقه و فقاهت از همه چيز بيشتر باشد. اگر حوزه فقاهت خداى نخواسته از بين برود يا سست بشود، رابطه ما بين فقها و ملت قطع مىشود، اين حوزه فقاهت است كه رابطه را محفوظ نگه داشته است. اگر يك اشخاصى آمدند در حوزهها و پيشنهاد كردند كه فقه لازم نيست مثلاً به اين طول و تفصيل باشد و فلان و بيائيم يك چيزهاى ديگر را هم چه بكنيم، اينها اشتباه مىكنند يا مامورند. فقه به همان قوت اوليه بايد باقى باشد. حوزههاى فقاهت، هم فقاهت را داشتند و هم يك جمعى هم معقول و ساير علوم را تحصيل مىكردند. علماء اخلاق بودند در حوزهها كه مردم را و علما را و اهل علم را دعوت به مسائل اخلاقى مىكردند، اهل معنويت و عرفان بودند كه اشخاصى را دعوت مىكردند به آنطور و كارهاى خودشان را انجام مىدادند، لكن فقاهت كه اساس است سرجاى خودش بود و بايد باشد و مسجدها را بايد محكم آقايان بگيرند و نگهش دارند. دلسرد نشويد از حرفهائى - را - كه اين عمال خارجى در بين مردم منتشر مىكنند. بايد در عين حالى كه حضور داريد در صحنه سياست و هر واقعهاى كه واقع مىشود شما توجه بايد داشته باشيد كه اين واقعه آيا به نفع ملت است يا نه، لكن حوزههاى فقاهت را به همان قوت خودش حفظ كنيد. اين فقه هست كه اسلام را حفظ كرده و تا آخر حفظ مىكند انشاءالله. و از اين شغلى كه داريد و از اين راهى كه داريد منحرف نشويد و برويد يك كارهائى كه شما نبايد بكنيد، مثلاً يك معممى چهار تا هم پاسدار داشته باشد و يا هر كارى دلش مىخواهد بكند، يك كسى هم يك كميته درست كند و چند تا پاسبان و هر كارى مىخواهد بكند. اينها يك طرحى است كه ريختهاند براى اينكه شما را از صحنه خارج كنند، وارد يك صحنهاى مىكنند كه شما را بكلى خارج كنند، همچو مىكنند كه هى بيايند فرياد بزنند كه امان از اين آخوندها كه در كميتهها هستند و در دادگاهها هستند و اينها كه حتى آنها اگر دو تا، سه تا قضيه برخلاف واقع شد آنها هم كه قضاياى زياد است و صحيح واقع مىشود، پايمال مىكند. بايد در عين حالى كه هر كسى به شغل
صحيفه نور ج 12 صفحه 230
خودش بايد مشغول باشد و هر كسى بايد همان كارى كه دارد خوب انجام بدهد لكن حاضر باشد در مملكت و غايب نباشد از سياستى كه در مملكت مىگذرد، توجه داشته باشد كه اگر يك وقت مثلاً يك جمعيتى يا يك فردى، يا حكومتى پايش را كج گذاشت، همه اعتراض كنند و نگذارند كه واقع بشود، يا يك افراد غير صحيحى را اگر چنانچه در ماموريتهائى گذاشتند و آقايان و علماء بلاد مىدانند كه اين فاسد است خودشان نروند سراغش، اطلاع بدهند به آنجاهائى كه بايد اينها را تغيير بدهند و از آنها بخواهند كه تغيير بدهند. اگر خودشان بروند، ولو يك آدم فاسدى را خود آقايان بفرستند يا بروند و آن فاسد را از آنجا بيرون كنند، اين موجب وهم مىشود براى اهل علم، اينها بايد ارشاد كنند دولت را، ارشاد كنند به اينكه اين مامورى كه اينجا فرستادى اشتباه بوده است و دولت را وادار كنند، مجلس را وادار كنند تا اينكه اصلاح بشود. خودشان اگر بخواهند مستقيماً دخالت بكنند، موجب اين مىشود كه در بين مردم موهوم بشوند و شما حفظ حيثيت خودتان برايتان واجب است. هر مومنى حفظ عرض خودش برايش واجب است لكن علما بيشتر مامورند به اين امور، حجت بر علما تمامتر است. اين وظيفه ماهاست كه بايد هر كسى شغل خودش را محترم بشمارد، دلسرد نشود امام جماعت از جماعتش، اهل منبر از منبرش و عرض مىكنم كه مراجع از مرجعيتشان، علماء بلاد از مسائلى كه خودشان دارند. اينها بايد حفظ كنند آن چيزهائى كه مال خودشان است و حاضر باشند براى امور سياسى.
مسجد محلى است كه از مسجد بايد امور اداره بشود
و آنى كه به ملت عرض مىكنم اين است كه توجه داشته باشد ملت كه دشمنهاى اسلام و دشمنهاى كشور شما از هر راهى استفاده مىخواهند بكنند. اين راههائى كه خوب، ديدهايد كه واضح است كه توطئه بكنند و مثلاً شلوغىها بكنند و فسادها بكنند، اينها را كه مىدانيد، راه ديگرى كه الان در نظر آنهاست اين است كه اين مراكزى كه مربوط به ربط روحانيت و ملت است، اين مراكز را سست بكنند و كم كم از بين ببرند، وسوسه كنند به اينكه اين آخوندها كه از آنها كارى نمىآيد، رويد توى مسجد چه كنيد؟ برويد راهپيمائى كنيد. خوب، راهپيمائى سرجاى خودش اما مسجد محلى است كه از مسجد بايد امور اداره بشود. اين مساجد بود كه اين پيروزى را براى ملت ما درست كرد. اين مراكز حساسى است كه ملت بايد به آن توجه داشته باشند، اينطور نباشد كه خيال كنند كه حالا ديگر ما پيروز شديم ديگر مسجد مىخواهيم چه كنيم. پيروزى ما براى اداره مسجد است. ما اگر نماز نباشد و آداب اسلامى نباشد، چه داعى داريم كه بيائيم خودمان را به مهلكه بيندازيم و وارد اين امور بشويم؟ ما براى اسلام اين كارها را مىكنيم و شما، شما ملت براى اسلام قيام كرديد و براى اسلام اينهمه زحمت كشيديد و داريد مىكشيد. مراكزى كه مراكز بسط حقيقت اسلام است، بسط فقه اسلام است و آن مساجد است، اينها را خالى نگذاريد. اين يك توطئه است كه مىخواهند مسجدها را كم كم خالى كنند. يك چهار نفر آدمى كه معلوم نيست اصلاً به مسجد و به اسلام و به اينها اعتقادى داشته باشد يا معلوم
صحيفه نور ج 12 صفحه 231
است كه ندارد، امام جماعت ايستاده آنجا نماز مىخواهد بخواند اينها هم چند نفر بر مىدارد مىآيد آن طرف يكىشان مىايستد جلو، باقىشان نماز مىخوانند، اين نماز نيست، با اين نماز مىخواهند اسلام را بشكنند. روحانيون بايد حفظ حيثيت خودشان را بكنند و خداى نخواسته كارى نكنند و خداى نخواسته كارى نكنند كه بين ملت يك طور ديگرى وجهه روحانيت نمايش داده بشود و مردم موظفند كه مساجد خودشان را، مراكزى كه مربوط به روحانيت است حفظ كنند. همان نقشه زمان رضاخان الان شروع شده است. آنوقت هم يكى يكى آمدند، كم كم، كم كم آمدند وارد شدند، شعر، ايشان شروع كرد شعر گفتن: تا آخوند و قجر هست در اين مملكت، اين كشور دارا به جائى نمىرسد شاعرشان اينطور مىگفت. حالا من شعرش را نمىخواهم بخوانم. مقالاتى كه مىنوشتند مقالاتى بود كه به ضد روحانيت بود و آنوقت با كمال وقاحت مىنوشتند و تبليغات مىكردند، همه گروهها را وادار كرده بودند كه به ضد اين طايفه انجام وظايف خودشان را بدهند يعنى وظايف انگليسها را آنوقت. اصلاً رضاخان را آورده بودند براى اينكه اين را تشخيص داده بودند كه يك آدم قلدرى است و اول هم يك نفر روزنامه نويس را، سيد ضياء را همراهش آوردند و بعد هم او را بيرونش كردند و خود اين را گذاشتند كه يك آدم قلدرى است مىتواند كارها را انجام بدهد. اولاً سواد ندارد، چيزهاى سياسى را نمىداند و ثانياً آدم قلدرى است هر كارى به او بگويند مىكند. اين در آنوقت اين نقشهاى كه آنها كشيده بودند و احتياط اين بود كه مبادا آخوندها يك كارى بكنند، حالا كه ديدند آخوندها با دعوت خودشان و با همراهى همه قشرهاى ملت از دانشگاه گرفته تا بازار تا كارگر و تا كشاورز، همه اينها با هم بودند و يك همچو كار بزرگى را كردند، حالا بيشتر از آنوقت درصدد هستند. اگر آنوقت يك طرحى بود براى اينكه مبادا يك همچو چيزى بشود، حالا فهميدند كه يك همچو چيزهائى مىشود. حالا فهميدند كه اگر چنانچه آخوند و دانشگاهى و ديگر قشرها با هم باشند يك همچو كار بزرگى، يك همچو كارهاى بزرگى مىكنند. حالا بيشتر درصدد هستند كه ملت را از اين طايفه جدا كنند و دانشگاه را از مدرسه جدا كنند و بلكه همه قشرها را با هم بدبين كنند و به جان هم بيندازند.
همه اقشار ملت براى حفظ اسلام آماده و مجهز باشند
امروز وظيفه هست براى همه ما، ملت ما بايد اين وظيفه را انجام بدهد. امروز روزى است كه قدرتهاى بزرگ با توطئههاى داخل و خارج مىخواهند اين نهضت را بكلى به هم بزنند و اسلام را كه الان از آن ضربه ديدند زير پا بگذارند و قطع كنند ريشههاى او را. امروز همه اهالى مملكت ما و كشور ما بايد به حال آماده باش باشند. نرويد سراغ زمين و - نمىدانم - اين چيزهائى كه مال دنياست، اينقدر دنبال اين چيزها نرويد شما بايد اسلام را حفظ كنيد، در پناه اسلام همه اين چيزها را هم داشته باشيد. اگر اسلام را از دست شما بگيرند، خيال نكنيد كه اسلام را كه گرفتند يك ملتى مىگذارند و يك مليتى كه اين آقايان ملت گراها، هى دهن خودشان را پر مىكنند، ملت، ملت! اگر اسلام را از دست شما گرفتند و آخوند و ملت را جدا كردند، شما چهار نفر ملى نمىتوانيد هيچ كارى بكنيد، اگر بين شما
صحيفه نور ج 12 صفحه 232
امثال بختيار نباشد و حال اينكه ممكن است باشد. اينقدر تفرقه ايجاد نكنيد اى آقايان نويسندگان! اينقدر تضعيف نكنيد روحانيت را اى آقايان روشنفكران! اينقدر مملكت را از اين طرف به آن طرف نكشيد تا اينكه خداى نخواسته بيايند همهتان را عذرتان را بخواهند. با هم باشيد، آماده باشيد، ملت بايد آماده باشد براى اين امورى كه دارد پيش مىآيد كه آن روزى كه خداى نخواسته فرض كنيد فانتوم آنها آمد و اينجا را خراب كرد و من هم رفتم سراغ كارم، ملت دستش باز و با مشت محكم حفظ بكند اسلام را. روحانى، بازارى كارگر، كشاورز، كارمند، قواى مسلح، همه بايد حال آماده باش داشته باشند ما اگر حالا در بين راه كه هستيم و اينهمه توطئه الان هست، اگر فراموش كنيم نهضت را، اگر فراموش كنيم انقلاب را و برويم سراغ كارمان، هر كدام برويم سراغ شغلى كه داريم و حاضر نباشيم در صحنه سياست و خودمان را مجهز نكنيم براى حفظ اين مملكت اسلامى و حفظ اسلام، خداى نخواسته يك وقت به كارهاى بد خواهد رسيد و ممكن است كه البته نمىتوانند انشاءالله كه كارى انجام بدهند، لكن تاخير مىتوانند بيندازند. شما ببينيد كه الان هر كارى كه مىخواست در اين مملكت انجام بگيرد، يك جبهههائى در مقابلش ايستاد كه نگذارد، شلوغكارى كردند لكن نتوانستند. من نمىگويم كه مىتوانند، نمىتوانند. اگر اين فانتومها هم بلند شده بود كه اينها مىخواستند چه بكنند، پدر اينها را در مىآوردند.
مگر ملت ما حالا ديگر نشسته آنجا كه يك فانتوم و دو فانتوم كارى انجام بدهد. اين احمقها نفهميدند اين را كه با چهار تا مثلاً سرباز (سربازها كه با اينها موافق نيستند) با چهار نفر از اين درجه داران مثلاً و امثال اينها نمىشود يك مملكت سى و پنج ميليونى كه همه مجهز هستند، اينها بتوانند فتح كنند. اينها غلط فكر كردند، اينها نفهميدند كه شوروى با همه قدرتى كه دارد و با همه ابزارى كه دارد و با همه سلاحهاى مدرنى كه دارد، در افغانستان پوزهاش به خاك ماليده شده است. در عين حالى كه (حضار: توطئه چپ و راست كوبندهاش روح الله هست) (امام: صبر كنيد، صبر كنيد خواهش مىكنم، شماها كوبنده هستيد، روح الله كى هست) اينها يك حماقتى است منتها بعضى جوانها، بيچارهها، نفهمها اينها را وادار مىكنند يك همچو كارى بكنند، يك همچو كارهائى كه همين دو، سه روز مثلاً بود. خوب، اينها نمىفهمند كه اگر چنانچه فرضاً هم شما از پايگاه همدان پا شده بوديد و آمده بوديد و فرض كنيد چند تا جا هم كوبيده بوديد، شما بالاخره بايد زمين هم بيائيد يا همان آسمان مىمانيد؟ ما از اين امور نمىترسيم ما از قشرهاى خودمان مىترسيم، از خودمان. اگر چنانچه شما آقايان و همپالگىهاى شما، صنف روحانيت همه (ايدهم الله تعالى) اگر چنانچه كارهائى خداى نخواسته انجام بدهيد كه از چشم ملت بيفتيد، ولو در دراز مدت، آن روز است كه فانتوم لازم نيست ديگر، خود ملت شما را كنار مىزند و ملت هم بىهادى نمىتواند كارى انجام بدهد و آنها ولو حالا تهيه براى چندين سال ديگر هم باشد كار خودشان را آنوقت مىتوانند انجام بدهند. من خوفم اين است كه ما نتوانيم، روحانيت نتواند آن چيزى كه به عهده اوست صحيح انجام بدهد. من خوف اين را دارم كه به واسطه بعضى تبليغات، حوزههاى علمى از آن كار اساسى كه حفظ فقاهت است سستى بكنند و كم كم فقه منسى بشود و در دراز مدت اينها نتيجه بگيرند. شما اين را خيال نكنيد كه آنها خيلى
صحيفه نور ج 12 صفحه 233
دستپاچهاند كه همين دو، سه روز اين كارها را انجام بدهند، اگر توانستند، حالا، اگر نتوانستند نقشه مىكشند كه در پنجاه سال ديگرى كار خودشان را انجام بدهند، دست بر نمىدارند. و از نقشههاى مهم همين است كه قشرهاى ملت را از هم جدا كنند و مهم اين است كه روحانيت را از ملت جدا كنند. اينها ضربهاى كه از روحانيت خوردند از هيچ كس نخوردند براى اينكه ضربه را مىگويند كه ديگران هم كه زدند به ما، اينها وادارشان كردند، مسجدها مردم را وادار كرد، پس بايد مسجدها را ما شروع كنيم بشكنيم. اينكه مىآيند مسجدها را مىخواهند خلوت كنند و بيچاره جوانها و متدينين ما هم اشتباهاً به خطا مىروند، اين است كه مسجدها كمكم امسال يك قدرى ماه رمضانش كمتر باشد، سال ديگر يك خرده كمتر، بعد از ده سال، پانزده سال ديگر چه بشود. آنها عجله ندارند، به تدريج هر چه شد. شما بايد هشيار باشيد كه مسجدهايتان و محرابهايتان و منبرهايتان را حفظ كنيد و بيشتر از سابق، شمائى كه اين معجزه را از مسجد ديديد، حالا بايد برويد دنبال اين مركز معجزه، نه رها كنيد او را شمائى كه از اسلام يك همچو معجزهاى ديديد كه همه قدرتها را به هم شكست، نه فقط ابرقدرتها را، قدرتهاى ديگر را هم به هم شكست، شمائى كه از، ملت ما كه از اسلام اين معجزه را دارد نبايد در اسلام سستى كند. فرضاً چهار نفر پاسبان هم، پاسدار هم يك خلافى كردند لكن همين پاسدارها هستند كه - اين - كشف كردند اين توطئه را، چرا قدر اينها را نمىدانيد؟ چرا اگر يكىشان يك جائى خلاف كرد مىگوئيد پاسدارها اينجور؟ يك آقائى يك كارى، يك آخوندى يك كارى كرد، يك شخصى يك كارى كرد، مىگويند آخوندها اينطور. اين همان نقشه است كه پاسدار را و ارتش و ژاندارمرى را و قواى مسلح را و شما را از هم جدا كند و از چشم ملت بيندازد تا آنها وقتى كارى مىخواهند بكنند نه قوه روحانى در كار باشد كه مردم را هدايت كند و بسيج كند و نه قواى مسلح باشند كه كارى انجام بدهند، همه را مقابل هم نگه دارند.
امروز، روزى است كه بايد تمام قدرتها هماهنگ باشند و همه حفظ نظم بكنند كه اگر نظام به هم بخورد، وضعيت به هم مىخورد و همه خودشان را فدايى اسلام بدانند و در هر جا هستند آماده باشند براى وقتى كه شب فرض كنيد آمدند و بمباران كردند، آماده باشند كه بيايند بيرون و اينهائى كه بعد از اينكه بنزينهايشان تمام شد بايد بيايند پائين، قتل عامشان كنند. اگر شما مهيا باشيد نرويد سراغ - هر كسى نرود سراغ - اختلافاتى كه خودشان دارند با هم، شما بين راه هستيد اختلافها را كنار بگذاريد يك روزى براى اختلافات هم - اگر خداى نخواسته بخواهيد اختلاف كنيد - هست باز، امروز، روزش نيست، امروز، روزى نيست كه انجمنهاى اسلامى انتظامات را خداى نخواسته به هم بزنند يا فرض كنيد پاسدارها به هم بزنند يا ژاندارمرى به هم بزند. همه هماهنگ باشيد. اگر هم با هم يك حسابهائى داريد، بگذاريد كنار اين حسابها را، شما اگر دو نفر باشيد با هم يك نزاعى داشته باشيد و خداى نخواسته زلزله بيايد، شما باز مىنشينيد آنجا به اختلاف؟! نه، رها مىكنيد و پا مىشويد سراغ دفاع از خودتان. اين ابرقدرتها در ايران زلزله راه انداختند نرويد سراغ كارهاى خصوصى خودتان و اختلافاتى كه خودتان با هم داريد، نرويد سراغ اين، مجهز باشيد. - اگر مجهز باشيد، همانطورى
صحيفه نور ج 12 صفحه 234
كه در اوايل انقلاب بوديد، حالا هم باشيد و مسجدها را محكم نگه دارد و پر جمعيت كنيد.
من امروز بايد بگويم كه تكليف است براى مسلمانها، حفظ مساجد امروز جزء امورى است كه اسلام به او بسته است. ماه مبارك رمضان و بعد از ماه مبارك رمضان هم، مسجدها را آباد كنيد. من در مكه كه مشرف بودم يك روز مىخواستم يك كتابى بخرم كه براى آن كتابفروش هم فايده داشت، ايستاده بودم، اذان گفتند يكدفعه رها كرد گفت كه: سنة الحنفيه ديگر با من حرف نزد رفت سراغ نماز، در مدينه بازار را كه من ديدم بسته بود، يعنى باز بود لكن هيچ كس نبود، مىرفتند سراغ نماز، چرا شما نمىرويد سراغ نماز؟ چرا ظهر كه مىشود بازار را رها نمىكنيد كه برويد سراغ نماز؟ اگر برويد سراغ نماز، احياء كنيد اين سنت سياسى اسلام را، همانطورى كه در روز جمعه حالا بحمدالله مىرويد، روز غير جمعه هم برويد مساجد را پر كنيد. اگر اين مسجد و مركز ستاد اسلام قوى باشد ترس از فانتوم نداشته باشيد، ترس از آمريكا و شوروى و اينها نداشته باشيد. آن روز بايد ترس داشته باشيد كه شما پشت بكنيد به اسلام، پشت كنيد به مساجد.
انشاءالله خداوند همه شما را موفق و مويد كند و اسلام و مسلمين را حفظ كند و دست اجانب را كوتاه كند از اين كشور.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 12 صفحه 245
تاريخ: 22/4/59
فرمان انتصاب حجت الاسلام محمد حسن قديرى به نمايندگى امام و امامت جمعه در كوهپايه
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى شيخ محمد حسن قديرى دامت افاضاته
طبق درخواستى كه از طرف اهالى محترم محل شده بود و تقاضا داشتند جنابعالى آنجا برويد، مقتضى است دعوت آنان را بپذيريد و ضمن انجام اين مسافرت به امور مذهبى و مسائل شرعى مرم منطقه نيز رسيدگى نموده و در رفع نابسامانىها و كمبودها سعى كافى مبذول داريد و در رفع مشكلات نيز به هر نحو صلاح مىدانيد بكوشيد. ضمناً جنابعالى را به امامت نماز جمعه در آن محل منصوب نموده تا انشاءالله تعالى جهت حفظ وحدت و همبستگى اهالى محترم اين فريضه بزرگ الهى را اقامه نموده و مردم را به وظايف اسلامى و انقلابى كه دارند آشنا سازيد. موفقيت همگان را از خداى تعالى مسئلت دارم.
والسلام عليكم و رحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 12 صفحه 235
تاريخ: 21/4/59
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اعضاى جامعه زنان انقلاب اسلامى منطقه شميران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
كودتا در يك كشورى واقع مىشود كه حكومت آن جداى از مردم باشد
بسم الله الرحمن الرحيم
از خانمها و آقايان تشكر مىكنم كه در اين موقع كه نزديك ماه مبارك رمضان است در اينجا اجتماع كردند و ما با چند كلمهاى از آنها هم قدردانى مىكنيم و هم بعضى مسائل را در ميان مىگذاريم و هم راجع به ماه مبارك رمضان چند كلمه عرض مىكنيم. اين اشتباه است كه مخالفين جمهورى اسلامى درصدد برآمدهاند براى اين كارهاى بچه گانه و شرارت مآبانه. اينها مقايسه كردهاند جمهورى اسلامى ايران را به حكومتهاى ديگر كه گاهى حكومتى مىآيد و يك حزبى يا يك فرد ارتشىاى با يك عده قيام مىكند و آن حكومت را از بين مىبرد و يك حكومتى به جاى او مىنشاند يا يك رژيمى را از بين مىبرد يك رژيم ديگرى مىآورد. اينها مقايسه حكومت اسلام را و نهضت اسلامى را با ساير نظامها و با ساير حكومتها عوضى گرفتند و لهذا هم گروههائى كه توجه ندارند به عمق اين انقلاب و هم بعضى از افراد سياسى و ارتشى و اينهائى كه به خيال خودشان مىخواستند كه در اين سفره هم مثل سفره قبل يك حظ وافرى داشته باشند و دستشان در دزدى و در كارهاى خلاف باز باشد و حالا اميدشان كم كم دارد قطع مىشود دست به يك همچو كارهائى مىزنند بدون توجه به عمق مسائل. كودتا در يك كشورى كه واقع مىشود آن كشورى است كه يك حكومتى دارد و جداى از مردم و مردم هيچ كارى به آن حكومت ندارند يا ناراضى هستند كه غالباً هم ناراضى هستند. اينجا يك تضاد و تعارضى بين سران كشور و حزبها مثلاً يا صاحب منصبهاى لشكرى يا اشخاص سياسى كشور واقع مىشود و ملت حضور ندارند در آنجا، اينها حضور ملت را نمىفهمند يعنى چه، يا مىفهمند و از بس كه حب جاه دارند و حب مال دارند دست و پا مىزنند كه شايد، شايد در يكصد احتمال يكى بتوانيم. اينها نمىدانند كه فرق است ما بين قيامهاى سياسى، قيامهاى ملى، قيامهائى كه براى آمال دنيايى است با اين نهضت اسلامى. نهضت اسلامى ايران ابداً نه مليت و مليت گرائى خصوصاً به آن معناى فاسدش در آن دخالت داشت و دارد و نه احزاب سياسى و طبقه روشنفكر و اين مسائلى كه در ساير جاها هست، اين نهضت از نفس توده مردم، از نفس توده زن و مرد مردم بلند شد و به همانطور كه مردها وارد ميدان بودند بانوان محترم هم وارد بودند بلكه حظ اينها و زحمات اينها بيشتر از مردها بايد گفت بود براى اينكه وقتى كه بانوان مىآيند در ميدان، قوه مردها دو چندان مىشود يا ده چندان مىشود، مردها
صحيفه نور ج 12 صفحه 236
نمىتوانند ببينند كه خانمها در ميدان آمدهاند و آنها كنار بروند. يك توده مسلم، يك سى و پنج ميليون جمعيت - به استثناى چند صد تا آدمهاى منحرف - مؤمن به خدا، مؤمن به اسلام، مؤمن به قرآن كريم، يك سى و پنج ميليون همصدا، با ايمان به خدا و قرآن كريم برخاستند از جا. در هر خانهاى برويد مىبينيد كه همان مسائل نهضت هست تمام حرفهائى كه بيشتر بين خانمها هم با هم در مجالس بوده است به طورى كه من اطلاع پيدا كردهام يا مردها در مجالسشان بوده تمام آن مسائل برگشت يكدفعه به مسائل سياسى. تمام طبقات كشور، زن و مرد و بزرگ و كوچك يكوقت مسائلشان برگشت به مسائل سياسى، حتى گاهى بعضى بچههاى كوچكى كه در منزل ما هم مىآيند گاهى اينها هم وقتى كه بازى مىكنند بازى سياسى مىكنند يكىشان نقش رئيس جمهور را، يكى شان نقش مثلاً يكى ديگر را همين طورى. يك همچو واقعهاى كه در ايران واقع شد اين عمقش را بايد اين اشخاص كه نظر دارند بفهمند قضيه چيست؟ در چه موقع بود در طول اين پنجاه سالى كه خوب، بسيارى يادشان هست يا ده، بيست سالى كه همهتان يا اكثرتان يادتان هست چه وقت بود كه همانطورى كه مردها وارد در ميدان نبرد بودند، زنها هم وارد بودند، زنها هم جلو مىافتادند، زن هم بچههاى كوچكشان را به آغوش مىكشيدند و اگر دو تا بود يكىاش هم دستش را مىگرفتند و وارد مىشدند در تظاهرات و در مقابل اين توپ و تانك و امثال اينها. چه وقت در ايران شماها و ما يادمان هست كه اينطور انسجام باشد بين گروههاى مختلف ملت و اينطور در امور كشورى و سياسى همه حضور داشته باشند. اگر يك وقتى يك قصهاى هم در كشور واقع مىشد حتى مردها هم، يك محله تهران اصلاً مطلع از اين چيزها نمىشدند خانمها هم بىتفاوت بودند، مردم هم بىتفاوت بودند، آنها هم كه مطلع مىشدند بىتفاوت بودند. اين حضورى كه الان تمام قشرهاى ملت دارند اين حضور هيچ وقت نبوده است. همه افراد ملت الان در مسائل سياسى و مسائل اجتماعى حاضرند و خودشان را موظف مىدانند، اگر يك مطلبى واقع بشود كه برخلاف موازين باشد اينطور نيست كه بىتفاوت باشند، مردم كار نداشته باشند، خانمها هم مشغول كار ديگرى باشند خير، اينجور نيست. حالا شما خانمها كه خداوند تاييدتان كند و شما پاسدارها كه خداوند همهتان را تاييد كند با هم حاضريد در صحنه. اين اشخاصى كه خيال كردند كه يك كودتائى بكنيم و يك چند نفر را بكشيم و يك مثلاً جاهائى را بكوبيم اينها خيال مىكنند كه يك جاست مركز، يك محله است مركز يا چند محله است مركز يا چند محله است مركز. اگر فرض كنيد آن محل، آن محل كوبيده بشود همانطورى كه در كودتاهاى ديگر وقتى آن رأس را كوبيدند ديگر، ديگران كم كار داشتند يا كار نداشتند حالا هم اينطورى است، حالا همه خانهها مركز است، همه افراد ملت ما سپاه اسلام هستند. مساله، مسأله عقيدتى است نه مسأله مادى. خانمها براى اينكه يك چيزى مثلاً دستشان بيايد يا يك فرض كنيد كه صاحب منصب بشوند نمىآيند بيرون خودشان و بچههايشان را به كشتن بدهند، اين اسلام و قرآن است كه خانمها را آورده است بيرون و همدوش مردها بل جلوتر از مردها وارد در صحنه سياست كرده. همه خانههاى اين ملت خانه اميد ماست. اينها گمان مىكنند با كوبيدن يك خانه يك نفر را يا صد نفر را يا يك دويست، پانصد نفر را كشته كارها تمام است. مرد و زن اين كشور همه پاسدار اسلام هستند، مساله،
صحيفه نور ج 12 صفحه 237
مسأله عقيده است نه مساله، مسأله ماديت و به دست آوردن يك چيزى تا اينكه بيائيد بگوئيد كه خوب، وقتى نمىشود ديگر برويم كنار، خير مسأله عقيده است، دفاع از اسلام، تا آن آخر فردى كه زنده است بايد دفاع بكند يا سى و پنج ميليون جمعيت بايد از بين بروند، كشورى ديگر نيست تا اينكه كودتائى باشد و هرگز نخواهد اينطور شد، اينها اشتباه دارند، نمىفهمند. هى روشنفكرهايشان دعواى فهم و سياست مىكنند و عرض مىكنم كه جبهههاى اين طرف، آن طرفشان هى ادعاى اين مسائل را مىكنند و ارتشىها هم كه يك طبقهشان باز توجه به مسائل ندارند اينها و همه كور فهمىشان از اين است كه اين عمق مسأله را نفهميدهاند، باز نفهميده قدرت اسلام را، اينها باز توجه به اين معنا ندارند. اين پاسدارها را كى رفته دعوتشان كرده كه بيائيد پاسدارى كنيد؟ اين كميتههاى از سرتاسر كشور را كى رفته دعوتشان كند كه بيائيد كميته درست كنيد؟ اين دانشجو و دانشمند و نمىدانم اجزاء ديگر اين كشور را كى رفته بسيجشان كرده؟ اين بانوان را كى بسيج كرده كه در همه شوون كشور دخالت مىكنند و دخالت بجائى هم مىكنند؟ اينها را كسى، اينها را خدا دعوت كرده است، اينها لبيك براى خدا دارند مىگويند. يك مملكت اينطورى را خيال نمىشود كرد كه كسى بتواند يك همچو مملكتى را با كشتن يك عدهاى، فرضاً هم شما بكشيد فرضاً هم فانتومهائى بيايد و اين محل و آن محل، آن محل را بكوبد. مگر اينجا الان قيامش به مثلاً فلان آدم است؟ خير، مسأله اينها نيست، همه اشتباه اينها اين است كه اسلام را نمىشناسند از باب اينكه نبودند توى اسلام تا بفهمند چه خبر است، شايد تاريخ اسلام هم اينها اصلش بنا دارند نخوانند، از بس با اسلام مخالفند شايد تاريخ اسلام را دلشان نخواهد بخوانند، اينها نفهميدهاند كه در اسلام چه گذشته است. در تاريخ اسلام چه وقايعى اتفاق افتاده، اسلام چه جور پيش رفته است، همه چيز را به همين جهات مادى و به همين جهات به قول خودشان سياسى دست چندم كه دست اينها هست مقايسه مىكنند از اين جهت يك وقت يك همچو كارهائى مىكنند يا دعوت يك همچو كارهائى. اسلام اين كار را انجام داد. مگر غير اسلام مىتوانست يك مملكتى را از اول تا آخر، از بچه تا بزرگ بسيج كند براى يك مطلب؟ اينها هر كدام يك مقاصد عليحده داشتند قبل از اين نهضت، هر كس يك كار عليحده داشت كارى به اين مسائل نداشتند، آن كه همه اينها را به هم پيوند داد و بسيج عمومى كرد آن اسلام بود كه كرد. اسلام را بروند بشناسند ببينند چى هست تا ديگر اينطور خطاكارىها را نكنند. ما فرض مىكنيم كه آمدند و اين چند نفر از سران موثر اين كشور را از بين بردند مگر ملت ايران براى نخست وزير و براى فلان آدم و فلان آدم قيام كرده است؟ مگر قيام در دست كسى هست؟ مگر كسى مهار قيام اين كشور در دستش هست؟ همه، همه هستند، اشخاصى كه خودشان در اين مسائل وارد هستند، همه ملت وارد در اين مسائل هستند. اين اشتباه بايد رفع بشود تا به اين خطاها نيفتد و بعد هم به اين محاكمه كشيده نشوند، اين اشتباه را رفع بكنند همه گروهها، همه گروههاى سياسى و همه گروههاى روشنفكر و همه گروههاى مختلفى كه در اين كشور هست اين اشتباه را رفع بكنند، توجه به اين معنا داشته باشند كه مسأله كودتا در كجا مىشود نتيجه پيدا كند، در كجا نمىشود، بفهمند كه قضيه
صحيفه نور ج 12 صفحه 238
بسيج عمومى يك ملت از مركز گرفته تا سرحدات هر جا بروى يك كلمه هست، هر جا مىرفتى صحبت بود از اينكه جمهورى اسلامى مىخواهيم مگر بشر مىتواند يك همچو بسيجى را بكند الا به تمسك به كتاب و سنت. آن مغزهاى با ايمان است كه قيام كردند، آن مغزهائى است كه الان هم وقتى جوانهايشان، چه جوانهاى از بانوان و چه جوانهاى از مردها وقتى با من ملاقات مىكنند كراراً، نه يك دفعه و نه ده دفعه، از نجف كه بودم تا اينجا حالا هم همين طور است هى از من مىخواهند كه شما دعا كنيد ما شهيد بشويم من هم دعا مىكنم كه پيروز بشويد. يك همچو، يك همچو مغز با ايمانى و يك همچو قلب نورانى را مگر ممكن است با كودتا از بين برد؟ اين اشتباه را اينها از خودشان رفع كنند و توجه كنند به ماهيت نهضت اسلامى و به ماهيت اسلام و به ماهيت كتاب كريم و به ايمان، اگر توجه به اين مسائل بكنند ديگر نه آن كسى كه بخواهد با شلوغ كردن، دانشگاه را به هم زدن، دست به اين كارها مىزند و نه آن كسى كه فرض كنيد كه مىخواهد يك تظاهرى بكند و يك كارى بكند. اينها اگر ماهيت مسأله را بفهمند و بفهمند كه پيشرو اين قضيه اسلام است، امام اين قضيه، امام زمان است، اگر اين را بفهمند كه اين مغزهاى سى و پنچ ميليون جمعيت ايران نورانى است و به نور اسلام زنده است در فكر اين نمىافتند كه ما برويم يك عدهاى را بكشيم و بعد زمام را دستمان بگيريم مگر مىشود يك همچو چيزى، بله، آنجائى كه زمام همين بود كه يك رده بالايى بود و حكومت مىكرد به مردم، مردم هم هيچ كارى نداشتند آن رده بالا، يك رده ديگرى مىآمدند آنها را كنار مىزدند، آنها مىشدند آنها، همان اما قضيه اين نيست كه ما يك ردهاى داشته باشيم و يك بالا و پائينى، همه، همدوشند، برادر و خواهرند همه و همه خودشان را سهيم مىدانند در اين مسائل، براى اينكه اسلام هست اسلام اختصاص به يك شخص - دانه شخصى - ندارد، ايمان است، ايمان مربوط به يك كسى - دانه كسى - ندارد، خانه به خانه بايد اين اشخاص كه خيال كردند، خانه به خانه بايد بروند و جنگ كنند آن هم در همه كشور نه در تهران، تهران را اگر چنانچه فرض بكنيد، فرض محال كه شما تهران را تسخير كنيد ساير مملكت قيام كردند برخلافتان، آنها مىآيند تهران را از دست شما مىگيرند. بايد يك ابزارى بياورد آمريكا و يك اشخاصى بياورد آمريكا يا ساير كسانى كه مىخواهند، خيال مىكنند در اينجا بايد يك كارى انجام بدهند كه سى وپنج ميليون جمعيت را از صحنه بيرون كند. آن چه ابزارى است كه مىتواند سى و پنج ميليون جمعيت زن و مرد كه همه مجهز و همه حاضر در قضايا هستند اين بخواهد از صحنه بيرون كند؟ اين امر محالى است. كسى را كه خدا به ميدان آورده نمىتواند بختيار از ميدان خارج كند يا كارتر از ميدان خارج كند. كسى كه اعتياد دارد نمىتواند كودتا بكند حرف است، اينها حرف است كه مىزنند كه بنا بود كه بيايد، كى بيايد؟ آن اگر دو ساعت از وقتش بگذرد آنطور كه مىگويند خوب، كى بايد؟ عمده همين است كه اسلام را نمىشناسند، خيال مىكنند اسلام يك رژيمى است مثل رژيم آمريكا، مثل رژيم شوروى. شوروى و امريكا همان رده بالا هستند، مردم ديگر، مردم كشور خودش برخلافش هستند. آن رده بالا يك حكومتى مىكنند و يك زورى مىگويند و يك چرايى مىكنند در مملكت. مردم ديگر حاضر قضايا نيستند اينطور نيست كه مردم ديگر مثل ايران
صحيفه نور ج 12 صفحه 239
حاضر باشند در مسائل سياسى، بانوانشان همه حاضر باشند. اسلام را اگر بشناسند و بفهمند اين اسلام چى هست و يك قدرى تاريخ اسلام و قضايائى كه در صدر اسلام واقع شد، شما ببينيد در يك جنگى كه واقع شده است و قتى كه يك قلعهاى را بسته بودند و كفار در آن نشسته بودند و خوب، آن وقت هم كه وسايلى نبود كه بروند بالا و بمباران كنند بايد اين قلعه فتح بشود، خوب، ديوارهاى بلند و كذا. يكى از سردارهاى اسلام گفت كه: نيزهها را زير سپر بگذاريد من مىنشينم روى سپر، من را بالا كنيد تا بروم به ديوار برسم مىروم آنجا با آنها در داخل جنگ مىكنم، در را باز مىكنم. يك نفر براى يك جمعيتى كه يك قلعه را داشتند همين كار را كردند، اين نيزهها را زير سپر گذاشتند او نشست روى سپر با اين نيزهها بلند كردند تا به برج رسيد، به ديوار رسيد آن شخص رفت در آنجا و جنگ كرد و در را باز كرد. اين اسلام است كه اين كار را مىكند، اين ايمان است كه اين كار را مىكند. اين قشرهاى مختلفى كه انحراف دارند خوب است يك قدرى مطالعه كنند در اسلام، خوب است يك قدرى مطالعه كنند در تاريخ اسلام، خوب است يك قدرى بفهمند كه معنى ايمان چيست.
در ماه مبارك رمضان خودتان را تقويت كنيد به قواى روحانى
ماه مبارك رمضان نزديك شد و در اين ماه مبارك خودتان را تقويت كنيد به قوتهاى روحانى. در يك حديث است كه پيغمبر اكرم فرمودند كه ماه رمضان آمد، اقبال كرد آمد، در ضمنش مىفرمايند كه دعيتم الى ضيافه الله ضيافتهاى خدا با ضيافتهاى مردم اين است فرقش كه وقتى شما را يك اشخاصى دعوت بكنند به يك مهمانى وقتى برويد در آن مهمانى به حسب فراخور حال يك چيزهائى براى خوردنى و يك چيزهائى براى تفريح و اين چيزهاست. ضيافت خدا در ماه رمضان يك شعبهاش روزه است، آن ضيافت خداست، يك شعبهاش روزه است و يك كار مهمش كه مائده غيبى و آسمانى است قرآن است. شما دعوت شدهايد به مهمانى خدا و شما در ماه رمضان مهمان خدا هستيد. مهماندار شما، شما را وادار كرده است به اينكه روزه بگيريد. اين راههائى كه به دنيا باز است و شهوات هست و اينها را، اينها را سدش كنيد تا مهيا بشويد براى ليله القدر ماه شعبان مقدمه است براى ماه مبارك رمضان كه مردم مهيا بشوند براى ورود در ماه مبارك رمضان و ورود در ضيافه الله . شما وقتى كه مىخواهيد به مهمانى برويد خوب، يك وضع ديگرى غالباً البته، يك وضع ديگرى خودتان را درست مىكنيد. لباس تغيير مىدهيد و يك طور ديگرى وارد مىشويد آنطورى كه در خانه هستيد يك تغييرى مىدهيد، ماه شعبان براى اين است كه همان مهيا بودنى كه مىخواهيد مهمانى برويد، خودتان را مهيا مىكنيد و سرو ظاهرتان را، سر و صورتتان را يك قدرى فرق مىگذاريد با آنوقتى كه در خانه هستيد، در ضيافت خدا، ماه شعبان براى مهيا كردن اين افراد است، مهيا كردن مسلمين است براى ضيافت خدا. عددش آن مناجات شعبانيه است. من نديدهام در ادعيه، دعائى را كه گفته شده باشد همه امامها اين را دعا مىخواندند. در دعاى شعبانيه اين هست كه من يادم نيست كه در يك دعاى ديگرى ديده باشم كه همه ائمه اين را مىخواندند. اين مناجات شعبانيه براى اين است كه
صحيفه نور ج 12 صفحه240
شما را، همه را مهيا كند براى ضيافة الله
آن كه سبكبار مىكند انسان را و از اين ظلمتكده بيرونش مىكشد ادعيه است
يك كج فهمىهائى در انسان هست كه اين كج فهمىها گاهى خيلى زياد مىشود. اينها دعا را نمىفهمند چى هست لهذا خيال مىكنند كه حالا ما خوب، قرآن را مىگيريم دعا را رها مىكنيم. اينها نمىفهمند كه دعا اصلاً چى هست، مضامين ادعيه را نرفتهاند ببينند كه چى هست به مردم چى مىگويد، چه مىخواهد بكند، اگر نبود در ادعيه الا دعاى مناجات شعبانيه، كافى بود براى اينكه امامان ما، امامان بحقند. آنهائى كه اين دعا را انشاء كردند و تعقيب كردند. تمام اين مسائلى كه عرفا در طول كتابهاى طولانى خودشان - يا - يا خودشان گويند در چند كلمه مناجات شعبانيه هست، بلكه عرفاى اسلام از همين ادعيه و از همين دعاهائى كه در اسلام وارد شده است از اينها استفاده كردهاند و عرفان اسلام فرق دارد با عرفان هند و جاهاى ديگر. اين دعاهاست كه به تعبير بعضى از مشايخ ما قرآن، مىفرمودند كه قرآن، قرآن نازل است، آمده است به طرف پائين و دعا از پائين به بالا مىرود اين قرآن صاعد است. معنويات در اين ادعيه، آنى كه انسان را مىخواهد آدم كند، آنى كه اين افرادى كه اگر سرخود باشند از همه حيوانات درندهتر هستند اين ادعيه با يك زبان خاصى كه در دعاها هست اينها اين انسان را دستش را مىگيرد و مىبردش به بالا، آن بالايى كه من و شما نمىتوانيم بفهميم، اهلش هستند. يكدفعه آدم مىبيند كه كسروى آمد و كتابسوزى، مفاتيح الجنان هم جزو كتابهائى بود كه سوزاند، كتابهاى عرفانى را هم سوزاند. البته كسروى نويسنده زبردستى بود ولى آخرى ديوانه شده بود يا يك مغزى است كه اين مغز بسيارى از شرقىها اينطورى هست كه تا يك چيزى، چهار تا كلمهاى ياد مىگيرند ادعاشان خيلى بالا مىشود. كسروى آخرى ادعاى پيغمبرى مىكرد، نمىتوانست به آن بالا برسد آنجا را مىآورد پائين. اين كتاب مفاتيح الجنان يك كتابى است كه مال حاج شيخ عباس قمى نيست شيخ عباس قمى، او جمع كرده اينها را - در ادعيه را جمع كرده در آنجا. اين آدمى كه كتاب مفاتيح الجنان را سوزانده يا يك روزى براى سوزاندن امثال كتاب م
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 12 صفحه 246
تاريخ: 27/4/59
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام توسلى محلاتى
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محمدرضا توسلى محلاتى دامت افاضاته
براى هر چه بهتر برپائى فريضه عظيم حج و رسيدگى به كليه امور مربوط به اين فريضه الهى و براى هر چه بيشتر اسلامى كردن كاروانها و آنچه مربوط به اداره آنهاست، جنابعالى را به سمت سرپرست حجاج بيتالله الحرام تعيين نمودم تا با همكارى جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد على هاشمى گلپايگانى و با مشورت مقامات صالحه، هيأتى از افراد صالح و متعهد و با ايمان انتخاب و با همكارى آنان كليه امور مربوط به حج را تحت نظارت قرار دهيد، در ضمن در صورتى كه كار امور حج با يكى از ادارات از قبيل هلال احمر و غيره بستگى پيدا كرد بايد مسؤولين منتخب ادارات دولتى با تاييد و تصويب شما بوده باشد و شما موظف هستيد تا اشخاصى مسلمان و متعهد را براى اين كار انتخاب نمائيد. اميدوارم محتواى عظيم انسانى، روحانى، سياسى، اجتماعى حج را به بهترين وجه در نظر داشته و حجاج عزيز را از بعد اجتماع انقلابى ساليانه اسلام مطلع گردانيد. لازم به تذكر است كه تمام آثار شرك و طاغوت از مقدمات اين سفر بزرگ بايد حذف گردد. انشاءالله موفق و مويد باشيد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 12 صفحه 247
تاريخ: 28/4/59
فرمان امام خمينى به برادر مرتضى رضائى
بسمه تعالى
فرماندهى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى شما مورد تاييد است و لازم است با جديت مواظبت كنيد كه احكام اسلام در سپاه پاسداران به مورد اجرا گذاشته شود. والسلام.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 12 صفحه 248
تاريخ: 28/4/59
بيانات امام خمينى در ديدار با فرمانده جديد سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
پيروزى قطعى در سايه سيطره اسلام بر همه دستگاهها
بسم الله الرحمن الرحيم
اساساً اين انقلاب و اين نهضت، بر اساس اسلام است يعنى ما هيچ تز ديگرى، هيچ امر ديگرى را غير از اسلام نمىپذيريم و اين قواى انتظامى اعم از سپاه پاسداران و ژاندارمرى و ارتش و ديگران، بايد خودشان را با اسلام منطبق كنند. افرادى كه آن ديد اسلامى را ندارند يعنى نپذيرفتند اسلام را، اين اشخاص را بايد تصفيه كنند. اشخاصى كه ديد اسلامى دارند، پذيرفتهاند اسلام را، لكن در عمل، عمل اسلامى ندارند، سر خود كارهايى كه خودشان مىخواهند مىكنند، اينها هم بايد هدايت بشوند و اگر چنانچه مأيوس شدند سران از اينكه هدايت تأثير بكند، تصفيه بشوند. بالاخره آن كه مردم را برانگيخت اسلام بود هيچ قدرت ديگرى قادر به اين نبود كه يك ملت سى و پنج ميليونى را به يك راه ببرد، هيچ قدرتى قابل نبود نمىتوانست و لهذا ما در طول تاريخ كه ديدهايم، آنهائى هم كه خودمان يادمان هست مثل قضيه نفت چون اسلامى نبود، ملى تنها بود به اسلام كارى نداشتند، از اين جهت نتوانستند كارى انجام بدهند، كارهاى نصفه كاره اى هم كه انجام دادند، بعدش از دستشان گرفته شد و رفت كنار. اگر اسلام در كار باشد و مكتب اسلام در كار باشد در اين قشر نظامى و غيرنظامى ما پيروز خواهيم شد. و اگر مكتب را ما فراموش بكنيم و هر كس بخواهد دنبال كار خودش باشد و فكر خودش باشد، اين آسيبپذير خواهد بود و لهذا بر همه ما، بر همه روساى ارتش، روساى پاسداران، روساى ژاندارمرى، روساى شهربانى و همه روشنفكران و همه نويسندگان لازم است كه ما همه را به يك وجه، به يك وجه سوق بدهيم، اين ملت را ما به سوى اسلام و به سوى الله سوق بدهيم. اگر يك همچو كارى انجام بگيرد كه اسلامى بشود همه دستگاهها، پيروزى ما داريم، هيچ اشكال نيست كه ما پيروز خواهيم شد. اما اگر متشتت بشود، در هر جايى عليحده يكسازى بزنند، مثلاً سپاه پاسداران خودش عليحده، هيچ كار ندارد به ژاندارمرى، مثلاً مخالفت هم حتى مىكند، يا به ارتش گاهى هم مثلاً مخالفت بكند، يا آن دستگاه ديگر يك مخالفتى و روبهرويى باشد، بايد ما آماده اين باشيم كه ولو در دراز مدت شكست بخوريم.
صحيفه نور ج 12 صفحه 249
لزوم هماهنگى ميان قواى مسلح
از مسائل مهمى كه اعتقاد دارم و مىگويم بايد حتماً بشود، هماهنگى است بين اين قوايى كه قواى مسلحند، از هم جدا نشوند، با هم باشند. ديگر راهش و ترتيبش كه هماهنگ بشوند، بايد خودشان فكر بكنند و آقايانى هم كه از طرف من در آنجا هستند همفكرى بكنند كه اينها را هماهنگ بكنند. اينطور نباشد كه اگر يك مسألهاى خداى نخواسته پيش آمد، اين يك راهى برود، آن يك راه ديگرى برود كه موجب شكست بشود.
جديت در پياده كردن محتواى اسلام و تضفيه عناصر ناصالح
از مهمات مسأله اين است كه اولاً اسلامى بشود همه چيز و ظواهر اسلام بايد در آنجا حكمفرما باشد. اينكه بعضىها عقيده دارند كه حالا ظواهر را كار نداشته باشيم و برويم سراغ مكتب، اينها بر خلاف اسلام است. آن چيزى كه هست اين است كه بايد ظواهر در اين پادگانهاى ارتشى و در آن مراكزى كه شما هستيد و پاسدارها هستند ظواهر بايد محفوظ باشد، يعنى امروز كه ماه مبارك رمضان است همه اينها روزهدار باشند، آنهائى كه واجب است برايشان روزه بگيرند، روزهدار باشند، نماز بخوانند در آنجا و كارهاى منكر در آنجا به هيچ وجه نباشد ضوابط اسلام بايد محفوظ باشد جمهورى اسلامى معنايش اين است والا اگر يك جمهورى باشد، اسمش جمهورى اسلامى باشد لكن وقتى كه برويم در ژاندارمرى ببينيم از اسلام خبرى نباشد، در سپاه پاسداران بيائيم مثلاً از آن خبرى نباشد، ارتش برويم خبرى، ادارات خبرى نباشد، اين جمهورى اسلامى نيست، اين يك لفظ غلطى است كه گذاشتند روى، روى جمعيتى كه و روى مملكتى كه دارد همان به طور طاغوت اداره مىشود. ما بايد اين محتواها را با جديت اصلاح بكنيم. افراد ناصالح را اگر چنانچه واقعاً برخلاف مكتب هستند، از اول بايد كنارشان زد و اگر چنانچه يك وقت خداى نخواسته خيانتى هم كردند، بايد به دادگاه سپردشان و افرادى كه مكتبى هستند يعنى فكرشان فكر اسلام است لكن عملشان برخلاف است، اينها را بايد هدايت كرد اگر هدايت شدند كه شدند، اگر هدايت نشدند، بعد از چندى كه ديديد فايده ندارد كنارشان بگذاريد، تصفيه ان بكنيد.
تأكيد بر حفظ نظم و انسجام براى جلوگيرى از تزلزل
و از مهمات اين است كه نظم در كار باشد يعنى اگر چنانچه نظام نباشد در كار و امور تحت يك نظامى انجام نگيرد اين تزلزل ايجاد مىكند. اگر بنا باشد كه فرض كنيد كه سپاه پاسداران اطاعت نكنند از رئيسشان، همه اينها اطاعت نكنند از آن فرمانده كل، در ژاندارمرى همين طور، در آنجا همين طور و خودشان بخواهند هر كدامى يك راهى بروند، اين اسباب اين مىشود كه يك قواى مسلح متزلزل بشود و با تزلزل قواى مسلح مملكت متزلزل است. بنابراين يكى از مهمات اين است كه نظم را حفظ بكنند يعنى بشناسند آن كه رئيس فوج است، آن كه رئيس لشكر است، آن كه رئيس پاسداران
صحيفه نور ج 12 صفحه 250
است. اين را همه به نام اسلام بشناسندش به اينكه لازم است اطاعت از او بكنند. حالا مثل زمان طاغوت نيست كه اگر خواستم اطاعت مىكنم، اگر هم ظاهرى نخواستم در باطن اطاعت نكنم. حالا مسأله، مسأله اسلام است. اسلام باطن و ظاهر همه را دارد مىبيند، خداى تبارك و تعالى محيط باطن و ظاهرها هست، آنى هم كه در باطن مخالفت بكند، آن هم مخالفت خدا را كرده است. اين هم يكى از مسائل مهمى است كه در ارتش و در سپاه پاسداران و در همه قواى انتظاميه و قواى مسلحه، در همه اينهمه بايد مراعات بشود.
يكى از مسائل مهم هم اين است كه گاهى در بين همين پاسداران انقلاب كه من اينها را بسيار دوست دارم و بسيار به آنها محبت دارم و من از آنها متشكرم و ملت ايران اصل هر چه دارد از اين سنخ جمعيت دارد، گاهى اينها در بينشان اشخاصى نفوذ مىكنند يك كارهايى انجام مىدهند كه موجب هتك حرمت سپاه پاسداران است مثلاً مىروند خودشان يك چند نفرى حالا تشخيص دادند كه آنجا فلان آدم، بدآدمى است، مىروند مىگيرندش، مىروند فرض كنيد باغش را مىگيرند، مىروند زمينش را مىگيرند اينطور كارها اسباب اين مىشود كه مشوش كند امور را. اين برخلاف نظام اسلام است، بر خلاف نظام عرض مىكنم جمهورى اسلامى است. اينطور چيزها بايد جداً جلويش گرفته بشود كه پاسدار بدون امر دادستان كل، بدون امر عدليه نتواند دخالت بكند در امور، نرود دخالت بكند در امور. اينطور نباشد كه حالا ببيند يك قدرتى دارد هر كارى دلش مىخواهد بكند. اين معنى هرج و مرج و طاغوتى معنايش همين است كه بىنظم و بىانضباط يك كارى را انجام بدهد. اين هم يكى از مهماتى است كه شما بايد در سپاه پاسداران با جديت و همراهى با ايشان كه در آنجا هستند و ساير اشخاصى كه در آنجا هستند و با شما همكارى مىكنند، جداً از اين مسأله در سرتاسر ايران جلوگيرى بكنيد يعنى اگر يك پاسدارى يا پاسدارانى رفتند در يك جائى و بدون در دست داشتن حكم مثلاً دادگاهها بروند خودشان خودسر، زمينى بگيرند، باغى بگيرند، مالى تصرف كنند، اشخاصى را - عرض بكنم - بازداشت بكنند، اين بايد ازشان بازخواست بشود و خواسته بشوند آنها و تأديب بشوند آنها.
بنابراين اگر بخواهند مملكت ايران يك مملكتى باشد كه بتواند روى پاى خودش راه برود و بتواند انشاءالله آتيه خودش را به طور شايسته انجام بدهد و اصلاح بكند، اول بايد اين قواى مسلح تحت نظم بيايند و تحت انضباط بيايند، چه آنهايى كه در سپاه پاسداران واردند و چه آنهايى كه در ساير قواى چيز، اينها بايد تحت نظام بيايند، تحت انتظام بيايند و شرعيت خودشان را حفظ بكنند و اسلاميت خودشان را حفظ بكنند تا انشاءالله كارها انجام بگيرد. و باز هم تكرار مىكنم اين را كه همكارى قواى انتظاميه، از واجبات شرعيه است و متفرق شدنشان خلاف شرع است يعنى هر كسى عليحده بخواهد چه بكند ممكن است كه البته نظر مختلف يك وقتى باشد اما بايد بنشينند، رؤسايشان بنشينند با آن اشخاصى هم كه من نماينده دارم در آنجا بنشينند، اگر يك اختلاف نظرى دارند، حل بكنند. اينطور نباشد كه يك وقت يك صدايى اگر درآيد ببينيم پاسدارها يك كارى انجام دادند
صحيفه نور ج 12 صفحه 251
عليحده و ژاندارمرى يك كارى عليحده، ارتش يك كار عليحده، انسجام نداشته باشد. بايد اين قوا منسجم و هماهنگ باشند و اين با جديت شما و آقاى محلاتى كه در آنجا هستند و آقاى خامنهاى كه در آنجا هستند و آقايان ديگر كه در جاهاى ديگر هستند و مشورت بين خود شماها بايد اينها انجام بگيرد. و اما اين كلمهاى كه گفتيد كه مىخواهند كه من دخالت بكنم، من كه نمىتوانم در همه امور دخالت بكنم، بالاخره من اشخاص دارم، بايد اشخاص دخالت بكنند. من مثلاً حالا شما را تاييد مىكنم كه در سپاه پاسداران باشيد و در رأس باشيد اين معنى دخالت من است، معنى اين است كه شما اگر كارى آنجا انجام بدهيد من انجام دادهام در آنجا، آنها اگر بخواهند شنوائى از من بكنند بايد از شما شنوائى بكنند.
و همين طور سايرين از آن كسى كه من قرار دادم وقتى كه اطاعت بكنند، همان اطاعت از من است و همان دخالت من است. اينطور نيست كه هر كدام، عليحده باشند. فرض كنيد كه آقاى رئيس جمهور را من قرار دادم براى اينكه رئيس كل قوا باشد و آن چيزى را كه من قرار دادم اگر چنانچه با آن موافقت بكنند موافقت با من است و من خودم مستقيماً نمىتوانم همه امور را دخالت بكنم من بايد بالاخره اشخاص را قرار بدهم و يك نظمى ايجاد بشود.
سفارش در حفظ امانت الهى به دور از اغراض نفسانى
در هر صورت يك مملكتى است مال همه شماها، همه ما مسؤول هستيم در اين امرى كه براى حفاظت كشورمان هست و شما بينيد كه الان در معرض اينطور كارهايى است كه شده است و بعدها هم خواهد شد. ما مكلفيم از طرف خداى تبارك و تعالى كه اين امانتى كه به ما داده شده است و آن كشور اسلامى است و اسلام است و جمهورى اسلامى است حفظش بكنيم، در اين امر هيچ سستى به خودمان راه ندهيم، هيچ مسائلى شخصى در كار نباشد، هيچ اغراض نفسانى در كار نباشد، همه ما با هم برادر و با هم براى حفظ يك امانتى كه خدا به دست ما داده است و سپرده است و هم سفارش مىكنم به همه اشخاصى كه در هر جا صحبت مىكنند يا فرض كنيد كه قلمفرسايى مىكنند كه تضعيف قواى انتظامى، سپاه پاسداران، تضعيف اسلام است، تضعيف لشكر اسلامى تضعيف اسلام است، تضعيف ژاندارمرى تضعيف اسلام است، تضعيف - عرض مىكنم - ساير قواى مسلح و انتظامى تضعيف اسلام است و اين به آن معنا نيست كه نبايد آن اشخاص فاسد بيرون بروند، اشخاص فاسد بايد حتماً به دادگاه سپرده بشوند، در هر جا باشند و هر مقامى، آنها بايد به دادگاه سپرده بشوند و آنهايى كه اسلامى هستند و روى خط اسلام دارند عمل مىكنند، آنها بايد تمام گويندگان و نويسندگان، چه از قشر روحانى و چه از قشر غير روحانى، اينها را تقويت بكنند. يك كلمه تضعيف اينها، تضعيف اسلام است و حرام است و جايز نيست. بنابراين اميدوارم كه شماها همه موفق باشيد، مويد باشيد و اين امانت را حفظ كنيد. و ما يك عالم ديگرى داريم كه همه آنجا حاضر مىشويم و از همه ما بازخواست مىشود، يعنى يك خدشهاى اگر ما وارد كنيم به جمهورى اسلامى، فردا آنجا در محضر خداى تبارك و تعالى از ما بازخواست خواهد شد و بازخواست شديد خواهد شد.
صحيفه نور ج 12 صفحه 252
كمترين جزاى مفسد، به حكم قرآن قتل است
توجه به اين مسائل لازم است همه آقايان بكنند و كسانى كه خداى نخواسته يك انحرافاتى دارند اگر قابل اصلاحند با موعظه، با نصيحت، با هدايت اينها را اصلاح بكنند و اگر نيستند، پاكسازى بكنند و آنهايى كه در اين مسائل، در اين مسأله آخر همراه بودند با اين خيال فاسد كودتا، تمام اينها به حسب حكم قرآن حكمشان قتل است بلا استثناء يك استثناء درشان نيست، هيچ كس حق ندارد كه يك كسى را عفوش بكند، يك كسى را مسامحه با او بكند. اينها به حكم اسلام و حكم قرآن فاسد و مفسد هستند و چهار حكم در قرآن هست كه از همه كوچكتر كشتن است. و اميدوارم انشاءالله همه شما با سلامت و صحت و عافيت اين راه را برويد و اين راه مستقيم را انشاءالله طى بكنيد. خداوند حفظتان كند انشاءالله.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 12 صفحه 253
تاريخ: 29/4/59
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراى عالى قضائى
ما در پيشگاه ملت جواب بايد بدهيم
بسم الله الرحمن الرحيم
من هر روزى كه از اين انقلاب مىگذرد توجه به اين معنا بيشتر پيدا مىكنم كه ملت ما انقلابى عمل كردند و ما نكرديم. ما يا مقصريم يا قاصر، و در هر دو جهت آن، در پيشگاه ملت جواب بايد بدهيم. مردم ريختند همانطور كه مىدانيد اين جرثومه فساد را بيرون كردند و به پيروزى نسبى رسيدند. وقتى كه امر دست ماها افتاد، هيچ كدام انقلابى عمل نكرديم. و اگر چنانچه ما تجربه داشتيم يعنى يك انقلابى كرده بوديم و از بين رفته بوديم و يك انقلاب ديگر كرده بوديم، اينطور عمل نمىكرديم. ما با بىتجربگى اين انقلاب را ايجاد كرديم يعنى ملت كرد و ما با بىتجربگى آن كارهاى انقلابى كه بايد در اول انقلاب بشود، با مسامحه گذرانديم و همان مسامحه هم موجب شد كه اين گرفتارىها را تا حالا پيدا كرديم و از اين به بعد هم داريم، مگر اينكه انقلابى جبران كنيم. ما ملاحظه مىفرمائيد، الان كه مدتهاست يا عزاى عمومى اعلام مىكنيم يا تشييع جنازه مىرويم يا راهپيمائى مىكنيم براى كشتارهائى كه شده است، يا مجلس عزا منعقد مىكنيم. كار ما اين شده است كه در اين مملكت پاسدارهاى ما اينطور قتل عام مىشوند و اينطور كشته مىشوند و اين براى اين است كه ما انقلاب را آنطور كه بايد راه نبرديم اگر راه برده بوديم، اگر آن روزى كه مىخواستند در كردستان بروند براى مذاكره، من به آنها تذكر دادم كه اگر بخواهيد مذاكره، بايد با موضع قدرت برويد، اول بايد ارتش و پاسدارها و اينها احاطه كنند آنها را، محاط قرار بدهند، بعد شما برويد صحبت كنيد. مسامحه شد، اين اسباب اين شد كه آن گرفتارى طولانى براى ما پيش آمد و آنقدر ضايعه واقع شد و الان هم مىبينيد كه ضايعه پشت سر ضايعه. همين چند روز چقدر جمعيت از پاسداران شهيد شدند و اين همهاش براى اين است كه ما دو دسته بوديم يك دستهمان از مدرسه آمده بوديم وارد شده بوديم و يك دستهمان از خارج آمده بوديم و وارد شده بوديم. نه ما آن تجربه انقلابى را داشتيم و نه آنها آن روح انقلابى را و لهذا از اول هم كه ما به حسب الزامى كه من تصور مىكردم، دولت موقت را قرار داديم خطا كرديم. از اول بايد يك دولتى كه قاطع باشد و جوان باشد، قاطع باشد بتواند مملكت را اداره كند، نه يك دولتى كه نتواند، منتها آنوقت ما نداشتيم فردى را كه بتوانيم، آشنا نبوديم بتوانيم انتخاب كنيم، انتخاب شد و خطا شد و حالا هم كه دولت مىخواهد در مجلس شورا دولت ايجاد بشود، حالا ما بايد اين مطلب را به مجلس
صحيفه نور ج 12 صفحه 254
شورا اعلام كنيم كه بايد يك دولت متدين تمام، صد در صد اسلامى و قاطع، يك نفر وزير اگر مثل بعضى از اين وزرا كه الان هستند باشد، اينها نپذيرند، تمام وزرا يكى يكى بايد بررسى بشود، وزير متدين صد در صد انقلابى، مكتبى و قاطع. اگر چنانچه ما دولتمان باز مثل سابق باشد و آنطور وضع و آنطور ديد را داشته باشد، ما بايد عزاى اين نهضت را بگيريم و پيروزى ما امكان ندارد و لهذا ما بايد اين اشتباهات سابق را جبران كنيم. اگر ما آن خطا را نكرده بوديم كه هى آمدند به من گفتند، هى گفتند، هى گفتند اين مصلحت انديشان كه اينهائى كه، سازمانهائى كه نكشتهاند آدم و چه نكردهاند، اين عفو بشود اين عفو بر خطا واقع شد و اينها ريختند مشغول توطئه شدند. يك جمعيتى كه در دست ما بودند رهايشان كرديم، يك دستهاى را كه بايد بگيريم ديگر نگرفتيم.
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 12 صفحه 258
تاريخ 30/4/59
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراى نگهبان
شوراى نگهبان بايد ناظر بر قوانين مجلس باشد
بسم الله الرحمن الرحيم
شما ناظر بر قوانين مجلس بايد باشيد و بايد بداند كه به هيچ وجه ملاحظه نكنيد. بايد قوانين را بررسى نمائيد كه صد در صد اسلامى باشد. به هيچ و جه گوش به حرف عدهاى كه مىخواهند يك دسته كوچك مردم ما خوششان بيايد و به اصطلاح مترقى هستند، ندهيد، قاطعانه با اينگونه افكار مبارزه كنيد. خدا را در نظر بگيريد. اصولاً آنچه كه بايد در نظر گرفته شود خداست، نه مردم. اگر صد ميليون آدم، اگر تمام مردم دنيا يك طرف بودند و شما ديديد كه همه آنان حرفى مىزنند كه بر خلاف اصول قرآن است بايستيد و حرف خدا را بزنيد و لو اينكه تمام بر شما بشورند. انبيا همين طور عمل مىكردند، مثلاً موسى در مقابل فرعون مگر غير از اين كرد؟ مگر موافقى داشت؟ بحمدالله مجلس ما مجلسى است اسلامى و قوانين خلاف اسلام تصويب نخواهد شد ولى شما وظيفه داريد ناظر باشيد. خلاصه گوش به حرف طبقه مرفه مترقى ندهيد. خدا انشاءالله با ماست. اگر ما عملمان براى خدا باشد، خدا ما را موفق مىكند.
سپس يكى از فقهاى شوراى نگهبان راجع به تغيير نام مجلس شورا گفت، كه امام در پاسخ فرمودند. اين تغيير نيز چون مادهاى تصويب نشده است كه نام مجلس، مجلس شوراى ملى باشد، بلكه تازه مجلس مىخواهد نامى براى مجلس شورا انتخاب كند و انتخاب مىنمايد. چقدر بگويم از اين حرفها نترسيد. اينها حالا كه ديدند نمىتوانند به طور كلى منكر اسلام شوند مىخواهند نام اسلامى به آن اضافه كنند، بعداً نام اسلامى را حذف كنند و بروند سراغ حرفهاى خودشان. محكم باشيد و به چيزى به جز اسلام و قرآن اصولاً فكر نكنيد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 12 صفحه 259
تاريخ: 31/4/59
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از نمايندگان مهاجرين نوسود و فرماندار و فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامى شهرستان پاوه.
همه مسلمانهاى شيعه، سنى، حنفى، حنبلى و اخبارى با هم برادر هستند
بسم الله الرحمن الرحيم
يك دسته از مسلمانان شيعه هستند و يك دستهاى از مسلمانان سنى، يك دسته حنفى و دستهاى حنبلى و دستهاى اخبارى هستند. اصلاً طرح اين معنا، از اول درست نبود. در يك جامعهاى كه همه مىخواهند به اسلام خدمت كنند و براى اسلام باشند، اين مسائل نبايد طرح شود. ما همه برادر هستيم و با هم هستيم منتها علماى شما يك دسته فتوا به يك چيز دادند و شما تقليد از علماى خود كرديد و شديد حنفى، يك دسته فتواى شافعى را عمل كردند و يك دسته ديگر فتواى حضرت صادق را عمل كردند اينها شدند شيعه. اينها دليل اختلاف نيست، ما نبايد با هم اختلاف و يا يك تضادى داشته باشيم. ما همه با همه برادريم. برادران شيعه و سنى بايد از هر اختلافى احتراز كنند. امروز اختلاف بين ما، تنها به نفع آنهائى است كه نه به مذهب شيعه اعتقاد دارند و نه به مذهب حنفى و يا ساير فرق. آنها مىخواهند نه اين باشد نه آن، راه را اينطور مىدانند كه بين شما و ما اختلاف بيندازند. ما بايد توجه به اين معنا بكنيم كه همه ما مسلمان هستيم و همه ما اهل قرآن و اهل توحيد هستيم و بايد براى قرآن و توحيد زحمت بكشيم و خدمت بكنيم. اميدوارم كه شما در اين جمهورى كه مال خودتان است به يك دسته خاص، چون جمهورى اسلامى است هيچ خدشهاى واقع نشود. موفق و مؤيد باشيد. و البته راجع به اين مسائلى كه در كردستان و يا در اطراف منطقه شما هست اين مسائل حل مىشود و مىآيند اصلاح مىكنند و تمام مىشود. من دعاگوى تمام شما هستم و اميدوارم كه همه ما در زير سايه اسلام و بيرق توحيد، با هم مقابل آنهائى كه برادرهاى ما را در آنجا بازى دادند و كشاندندشان به جاهاى ديگر بايستيم و البته اعلام شده است كه هر كدام به آغوش اسلام برگردند و اسلحه را زمين بگذارند، از خود ما هستند و همانطور كه من اسلحه ندارم دعاگوى شما هستم آنها هم اسلحه نداشته باشند. هيچ ابداً اختلافى نيست و ديگر تعرضى بوجود نخواهد آمد. موفق باشيد انشاءالله.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 12 صفحه 260
تاريخ: 1/5/59
نامه بنى صدر به محضر امام خمينى
بنى صدر طى ارسال نامه اى به محضر امام امت، حجت الاسلام حاج سيد احمد خمينى را براى مقام نخست وزيرى پيشنهاد مىكند و از امام در اين مورد نظرخواهى مىنمايد.
پاسخ امام:
بسمه تعالى
بنا ندارم اشخاص منسوب به من متصدى اين امور شوند. احمد خدمتگزار ملت است و در اين مرحله با آزادى بهتر مىتواند خدمت كند.
والسلام عليكم
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 12 صفحه 261
تاريخ: 3/5/59
بيانات امام خمينى در جمع جانشين ستاد مشترك و فرماندهان نيروهاى سه گانه ارتش جمهورى اسلامى
ما امروز در همه ارگانهاى دولتى احتياج به تقويت داريم
بسم الله الرحمن الرحيم
من بسيار متأسفم از اينكه گاهى به واسطه خيانت يا ندانم كارىهاى بعضى از ارتشىها، اين بهانه به دست اشخاص فاسد مىدهد كه ارتش را تضعيف كنند. ما امروز در همه ارگانهاى دولتى و ملى احتياج به تقويت داريم. اين مسائلى كه گاهى مىشود، تضعيف ارتش و ژاندارمرى و قواى مسلح است، اين از جانب ملت نيست، اين از جانب آن گروهىهاى است كه مىخواهند تضعيف كنند روحيه همه ارتش را و همه ملت را كه دنبال اين اگر خداى ناكرده مطلبى واقع شود، آنها تضعيف شوند و اين موجب تأسف است. و امروز مملكت ما با اين وضعى كه دارد احتياج به همفكرى دارد و همكارى احتياج به نظم دارد اگر در يك كشورى نظامش تحت قواعد و تحت مسائلى كه در نظام مطرح است، از اينكه فرمانده وقتى فرمان داد بايد اطاعت شود، فرمانداه كل قوا وقتى امرى كرد بايد اطاعت شود، فرماندهان هنگها و يا ساير جاها وقتى امر كردند بايد اطاعت شود، اگر اين معنا نباشد در نظام، اين نظام نيست ديگر. اگر يك نظامى خودش بين خودش يك بىنظمىها باشد، اگر قواى مسلح در بين خودشان هماهنگى نباشد، ما نيز توقع نداشته باشيم كه كشور ما به پيش برود. تمام اين مسائل را براى ما پيش مىآورند. صد نفر يا دويست نفر فرض كنيد كه در يك گروهى وقتى فاسد شدند و خيالى داشتند، در عين حالى كه خود ارتش با قدرت جلو آنها را گرفته است و كشف اينطور توطئهها را كرد و همين طور پاسدارها هم كمك كردند و همه با هم اين توطئه را خنثى كردند، نبايد در نظر اشخاص بيايد كه ارتش ما چطور است. اين ارتش ما همان است كه خودش اين كار را كرده و همان است كه خودش كردستان را و جاهاى ديگر را به قوه خودش و با هماهنگى با سپاه پاسداران كارها را انجام دادهاند. من متأسفم از اينكه هر جا انسان نگاه مىكند و دست مىگذارد اشخاصى هست در آن و يك عده اقليتهايى هستند در آن كه مىخواهند ضايع كنند آنها را، حتى در مجلس، دولت كه مىخواهند تعيين كنند، يك جور برخوردهايى من مىبينم كه اين برخوردها، برخوردهايى نيست كه موافق با صلاح كشور باشد و موافق با اسلام باشد. ما امروز اگر چنانچه همه اين ارگانها به هم جوش نخورند و همه با هم همدست نباشند، بايد در انتظار مصيبت باشيم. بايد ارتش با كمال قدرت كار بكند و تمام قوايى كه در تحت نظم هستند و در تحت قواى بالا هستند و در تحت درجه دارها و افسرهاى بالا هستند و
صحيفه نور ج 12 صفحه 262
فرماندهان هستند، اينها بايد اطاعت بكنند. امروز اطاعت از بالا دستها يك امر شرعى است، يك مطلبى نيست كه مثل سابق باشد بتوانند از زير آن در بروند و مانعى نداشته باشد. امروز يك كسى است كه بالاى سر همه است و آن خداى تبارك و تعالى است كه همه چيز را در ظاهر و باطن مىبيند. اگر بخواهد اين مملكت از اين آشفتگىهايى كه حالا مثلاً هست جلوگيرى بكند، جز اينكه هم قواى مسلح با هم و هم مجلس با دولت، با رئيس جمهور، با امثال ذلك با هم، اگر چنانچه تشريك مساعى با هم نكنند نبايد توقع داشته باشند كه مملكت به پيروزى نهائى برسد. ما كه الان پيروزى نهائى را به دست نياوردهايم.
براى پاكسازى توطئهگران مفسد بايد همه دست به دست هم بدهند
ما الان يك قدرتى را كه مانع بود از اينكه ما هر كارى را بكنيم، از بين بردهايم. در آن هم، هم ارتش سهيم بوده است، هم سپاه پاسداران و هم ملت و هم ساير قواى انتظاميه سهيم بودهاند در اين امر. ما نبايد اين چيزى كه اينها سهيم بودهاند در آن، قدرشناسى نكنيم. ما بايد قدرشناسى بكنيم. اگر يك وقتى در بين مثلاً روحانيون كه داراى مثلاً چقدر جمعيت است، اگر بنا شد صد نفر از آنها ساواكى از كار در آمدند، نبايد روحانيون را ما بشكنيم. اگر در بين مثلاً فرض كنيد كه ارگانهاى ديگر دولتى يك يا چند نفر ساواكى بمانند، نبايد ما بگوئيم، همه آنجا را بگوئيم كه برخلاف هستيد. البته در يك رژيمى كه تقريباً پنجاه، شصت سال حكومت كرده است و مغزها را به جورى تربيت كرده است كه مطابق ميل خودشان باشد، توقع اين نيست كه فوراً جمع كنند و همه چيز درست شده باشد، توقع اين است كه الان همه با هم دست به هم بدهند تا اينكه هم پاكسازى بشود و هم شناسائى بشوند اشخاصى كه مثلاً در صدد توطئه هستند يا بودهاند و آنهايى كه شناسايى شدند، خودشان تحويل بدهند اين را. كراراً من گفتهام كه اگر چنانچه مثلاً در ارتش اشخاصى هستند كه برخلاف موازين هستند يا توطئهاى در كار دارند، يا از طاغوت هستند، يا اعتقادات آنها مضر است، يا عمل آنها عمل فاسد است، خود ارتش بايد آنها را پاكسازى بكند و اگر دادگاه بخواهند از ارتش، بايد ارتش اطاعت كند و خود دادگاهها هم مستقيماً نروند، پاسدارها هم مستقيماً نروند. نبايد يك هرج و مرجى پيش بيايد كه ما براى هرج و مرج از بين برويم.
بايد قوا همه با هم باشند و مراتب محفوظ باشد و سلسله مراتب محفوظ باشد و قدرتها همه با هم باشند، از بالاها حرف شنوى كنند، از رئيس كل قوا حرف شنوى كنند، از رئيسهايى كه هر كدام قوايى دارند حرف شنوى كنند تا يك مملكتى بشود با نظم. خارجىها مىخواهند كه ما اينطور باشيم كه هيچ نظمى نداشته باشيم و مثل جنگل با هم رفتار بكنيم تا اينكه بهانه به دست بياورند كه اينها احتياج دارند كه اينجا قيم برايشان معين كنند. ما بايد الان با هوشيارى، تمام ملت دنبال سر دولت و رئيس جمهور و ارتش و ژاندارمرى و پاسبانها و پاسدارها باشد و همت ملت، و يك مملكتى كه ملتش دنبال سر قواى انتظامى و قواى مسلحش باشد هيچ آسيبى نمىبيند.
صحيفه نور ج 12 صفحه 263
اگر چهار نفر آدم در جائى فاسد شد اين دليل نيست كه همه فاسدند. خوب در بين روحانيون هم فاسد هست، حالا بايد بگوئيم كه همه روحانيون فاسدند؟! در بين تجار هم فاسد هست، حالا بايد بگوئيم همه تاجرها فاسدند؟! البته در هر جمعيتى يك اشخاص فاسد هست. البته ارتش موظف است كه پاكسازى بكند و اهمال نكنند كه اين اشخاصى كه با ما نظر دارند، نظر سوء دارند و مىخواهند توطئه كنند (بگوئيد ارتش اعتنائى ندارد به اينكه پاكسازى شود) براى اينكه تضعيف كنند ارتش را، ارتش بايد پاكسازى بشود. خودتان بايد شناسائى بكنيد و همين طور ژاندارمرى بايد شناسائى بكند و همين طور پاسدارها و همه. اين يك مسألهاى است عمومى و يك مملكتى است مال همه شماها. مملكت الان مال خود شماست اينطور نيست كه مثل سابق باشد كه شماها زحمتش را بكشيد، منافعش را امريكا و شوروى ببرند. حالا شما هر زحمتى بكشيد، منافعش را ملت شما و خود شما مىبريد.
ما بايد خودمان را فانى كنيم تا مكتبمان پيش برود
بنابراين بايد همه اين قوا با هم مجتمع بشوند و همه تقويت بكنند همديگر را. مجلس بايد تقويت بكند همه قواى مسلحه را، دولت را، رئيس جمهور را تقويت بكند، رئيس جمهور هم بايد تقويت بكند اينها را. ارتش بايد از رئيس جمهور اطاعت بكند چون رئيس كل قواست، رئيس جمهور هم بايد با آنها پدرانه رفتار بكند. اسلام است، اسلام وضعش غير از آن چيزهاى ديگرى است كه مىخواهند قدرت نمائى بكنند و خودنمايى بكنند و هر كس خودش را نمايش بدهد. ما همه بايد خودمان را فانى كنيم و همه ما دنبال اين باشيم كه مكتبمان پيش برود، نه دنبال اين باشيم كه خودمان پيش ببريم. ما فردى نداريم، ما هر چه هستيم مكتبمان هست. وقتى مكتب مطرح است من و شما و آقا و ديگران، همه ارگان دولتى و همه اينها بايد خود را كنار بگذارند دنبال مكتب باشند، خودشان را فانى كنند در مكتبشان همانطور كه در صدر اسلام بوده است. صدر اسلام اين مسائل نبوده است كه هر كسى بخواهد خودش را پيش ببرد، هر كسى مىخواسته مكتبش را پيش ببرد. از اين جهت پيش هم بردند، در عين حال كه ضعيف بودند قواى بزرگ را از بين بردند.
حالا الحمدلله شما قوى هستيد، سى و پنج ميليون جمعيت پشت سر شماست، شما از چه مىترسيد، از هيچ چيز نبايد بترسيد. سى و پنج ميليون جمعيت امروز پشت سر شماست كه اگر خداى نخواسته اگر صدايى در يك جائى بلند بشود اين سى و پنج ميليون جمعيت همه با هم همصدا پشتيبانى مىكنند از شما. بنابراين نبايد ما بترسيم از اينكه توطئه در كار است. باز هم توطئه در كار است، باز هم هست. نخير هيچ توطئهاى، هيچ كارى نمىتوانند بكنند. اينها همه قدرت خودشان را روى هم گذاشتهاند و الحمدلله شكست خورند و رفتند سراغ كارشان و بعد هم به اين زودىها نمىتوانند خودشان اجتماع كنند، دنبال اين هستند كه يك سوراخى پيدا بكنند و فرار كنند. نترسيد از اينكه گفته مىشود باز هم توطئه است يا فرض كنيد بختيار در خارج است. اينها مىخواهند روحيهها را سست كنند و ما را تضعيف كنند و به واسطه تضعيف اگر يك وقتى بعد از پنج سال ديگر توانستند يك
صحيفه نور ج 12 صفحه 264
كارى بكنند، ما ضعيف باشيم.
براى پيشرفت كشور بايد در عين همراهى با هم، هر كس وظيفه قانونىاش را انجام دهد
لكن وقتى يك ملت همراه است با هم، امروز قضيه، قضيه ملت است، شما به عنوان ملت هستيد، شما الان جدا از ملت نيستيد، شما آن هستيد كه وقتى وارد مىشويد پيش ملت، براى شما گل مىبارند و ملت هم اين است كه شما به او نمىخواهيد زور بگوئيد، شما با ملت برادر هستيد و همه با هم هستيد. بايد همه اين قوا دستشان را به هم بدهند. اين يك واجب شرعى است براى همه.
يك واجب شرعى است براى وكلاى مجلس كه با دولت و با رئيس جمهور همراهى كنند، اين يك تكليف شرعى است براى رئيس جمهور و دولت كه بايد با مجلس همزبان باشند و هماهنگ باشند. اگر هماهنگ باشيم ما بردهايم و اگر بنا باشد هر كس از يك طرف بدود، او بخواهد خودش را نمايش بدهد و او بخواهد خودش را نمايش بدهد، هر كس بخواهد يك طرف برود، پاسدارها بخواهند فرض كنيد دخالت در ژاندارمرى بكنند، ژاندارمرى بخواهد دخالت در كار پاسدارها بكند، آنها بخواهند در ارتش دخالت بكنند، كميتهها بخواهند در جاهاى ديگر دخالت بكنند، فاسد مىشود كار. هر كسى بايد كار خودش را خوب انجام بدهد. اگر يك مملكتى همه گروه هايى كه هستند، همه جاهائى كه اشخاص هستند و گروهها هستند، كار خودشان را خوب انجام دهند، يك مملكت منظم مىشود، يك مملكتى مىشود كه پيشرفت مىكند اما اگر بخواهد هر كس در كار ديگرى دخالت بكند، من بيايم در كار شما دخالت بكنم شما بيائيد در كار من دخالت كنيد، نه من مىتوانم كارم را انجام بدهم نه شما مىتوانيد كارتان را بكنيد. اين يك وظيفه شرعى الهى است كه من به همه مىگويم، نه مخصوص شما، براى همه است اين، براى پاسدارهاست، براى پاسبانهاست، براى ارتش است، براى ژاندارمرى است، براى مجلس است، براى دولت است، براى رئيس جمهور است. اين يك مسأله شرعى است. همه مكلفند شرعاًبه اينكه اين كار را انجام بدهند و اين چيزى كه من مىگويم اين است كه لازم است اين و بايد بشود، هر كدام به وظايف قانونى خود بايد عمل كنند. قانون براى همه وظيفه معين كرده. اگر يكى دست از قانون بردارد و بخواهد دخالت به كار ديگرى بكند، برخلاف شرع عمل كرده و آنوقت ممكن است كه برخلاف شرع وقتى عمل كرد از باب نهى از منكر نسبت به او كارى انجام دهند. آقاى رئيس جمهور همان كارى كه قانون برايش معين كرده، آن همان كارهاى مهمى كه قانون براى او آورده، آن كار را خوب انجام دهد. مجلس آن وظايفى را كه قانون برايش معين كرده همان را درست بكند، ديگر مجلس دخالت نكند در اجراء قوه مجريه و قوه قضائيه. قواى قضايى سرجاى خود كار قضايى را انجام دهند و اين كار مهمى است. قواى مقننه بايد كار تقنينيه شان را انجام بدهند و اين كار مهمى است. دولت مجرى است و بايد كار خودش را انجام بدهد و اين كار مهمى است. ارتش بايد كار خودش را انجام بدهد به آن حدودى كه موظف است و اين كار مهم است. اگر بنا باشد هر كدام در كار
صحيفه نور ج 12 صفحه 265
يكديگر دخالت بكنيم كه اين مملكت نمىشود. يك بازارى بيايد در ارتش دخالت بكند، يك بازارى در فتوا دخالت بكند، نمىشود، نمىشود اين. ارتش بيايد در فتوا دخالت بكند، اهل فتوا بيايند در ارتش دخالت بكنند، اين معنايش اين است كه هيچ كدام كار خودشان را نمىتوانند انجام دهند.
در عين حالى كه از همه شما تشكر مىكنم لكن به شما تذكر مىدهم كه نظم را حفظ كنيد، سربازها نظم را حفظ كنند، پاسدارها نظم را حفظ كنند، پاسبانحفظ بكنند، اگر نظم حفظ نشود مملكت ما ممكن است خداى نخواسته آسيب ببيند و من اميدوارم كه ديگر آسيبى براى اين مملكت واقع نشود براى اينكه ما براى خدا مىخواهيم انجام وظيفه كنيم و خدا را همه در نظر داشته باشيد. خدا حاضر است، ناظر است، اعمالتان را مى بيند. شما تنبه پيدا كنيد از اينهائى كه در اين مملكت آن قدرتها را به خرج دادند و آن فسادها را، حالا هم در بستر بيمارى افتادهاند الان برايشان مرگ عروسى است. توجه داشته باشيد به اينكه يك عالم ديگرى در كار است. ما مسؤول هستيم پيش خداى تبارك و تعالى ما امانت داريم الان، اسلام و كشور اسلامى امانت است پيش ما، اين امانت را هر يك از ما اگر بخواهيم يك خلافى در آن بكنيم خيانت است و جواب بايد بدهيم. در پيش اسلام اين نباشد كه هر كدام ديگرى را بكشيم، هر كدام مفسده ديگرى را، فساد ديگرى را بگوئيم. بايد همه ما دست به دست هم بدهيم، هم پاكسازى با كمال قدرت و هم دوستى و مهربانى با كمال قدرت. انشاءالله خدا همه شما را حفظ كند موفق و مويد باشيد و اينكه مملكت تان را خودتان انشاءالله به پيش ببريد. پيش خدا همه ما روسفيد باشيم انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 12 صفحه 266
تاريخ: 5/5/59
بيانات امام خمينى در جمع علما و روحانيون مناطق تركمن صحرا، گنبد، كلاله، مراد تپه و گاليكش
جمهورى اسلامى بايد بر وفق موازين شرعى باشد
بسم الله الرحمن الرحيم
يكى از بركات اين نهضت اين است كه ما سابقاً با آقايان، علماء بزرگى كه در اطراف كشور بودند، ملاقات نمىكرديم و نمىشناختيم ولى حالا از نزديك مىآيند ملاقات و زيارتشان مىكنيم و به آنها دعا مىكنيم و از آنها هم دعاخواهيم. آنچه كه راجع به اين گروههائى كه به عناوين مختلف در اطراف شما هستند، نوشتيد، مع الاسف اينها در همه ايران هستند و اينطور كه احساس مىشود در بين اينها اشخاصى هستند كه مىخواهند كارى بكنند كه اين نهضت را در بين مردم ايران بد جلوه بدهند. ما همانطورى كه تاكنون قلمها و صحبتها به صورتى واقع مىشده است كه مىخواستهاند اين نهضت را در خارج از كشور بد جلوه بدهند، حالا مى فهميم اين گروههاى مختلفى كه در اطراف، به اسمهاى مختلف مشغول فعاليت هستند و به اصطلاح خودشان گروههاى اسلامى هستند، افراد غير اسلامى در آنان وجود دارد و بناى آنها بر اين است كه در خود كشور هم مردم را به نهضت بدبين كنند. بايد وقتى كه مجلس شروع به كار كرد، مسائل و كارهاى شما، اين گروهها، در مجلس انعكاس پيدا كند و مجلس آنها را بخواهند، از آنها باز خواست نمايند. اين منحصر به گنبد و اطرف گنبد نيست، هر جايى كه الان آنها مشغول فعاليت هستند، گاهى فعاليتهاى برخلاف موازين شرع صورت مىگيرد.
جمهورى اسلامى بايد بر وفق موازين شرعى باشد. الان از طرف آيت الله آقاى گلپايگانى، آقازادهشان آمده بود اينجا، ايشان هم راجع به اين مسائل ناراحت هستند، ساير علماء اسلام هم ناراحت هستند. بايد مجلس رسيدگى كند و افرادى كه بناى آنها بر اين است كه به اسم اسلام كارهايى انجام دهند كه برخلاف اسلام است و يا موافق با ماركسيسم و كمونيسم است، جلوى آنها را بگيرد. دولتى كه حالا انتخاب خواهد شد بايد افرادى باشند كه به اسلام عقيده داشته باشند و گرايش به مكتب هاى انحرافى نداشته باشند. در هر صورت مسائلى است كه بايد درست طرح كند و مجلس رسيدگى نمايد و اگر چنانچه چيزى برخلاف موازين شرع از مردم اخذ شده است، برگردانند و اگر اشخاصى بر خلاف اسلام عمل كرده اند، تربيت و بازخواست شوند. اميدوارم كه انشاءالله در اين مجلس كه اكثراً افرادش مردم صالحى هستند و شوراى نگهبان هم از علما هستند، به اين امور رسيدگى كنند و طرحهايى كه دولت مىدهد و چه طرح هايى كه دولت قبلاً داده است بايد در مجلس رسيدگى بشود، هر
صحيفه نور ج 12 صفحه 267
طرحى كه مخالف با اسلام است بايد رو بشود. اميدوارم مجلس به اين امور رسيدگى كند. من هم پيشنهاد به آنها مىكنم كه رسيدگى صحيح كنند و هر يك از پيشنهاداتى كه قبلاً شده و آن چيزهايى كه گذشته است، اينها بخوانند و مطالعه كنند و شوراى نگهبان هم مواظبت بكند كه هيچ كلمهاى مخالف با اسلام نباشد. ما مىخواهيم جمهورى اسلامى و اسلام باشد. اميدوارم كه همه شما موفق باشيد و در اين ماه مبارك رمضان از بركات ليلةالقدر محروم نباشيد. خداوند همه شما را انشاءالله حفظ بكند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 12 صفحه 268
تاريخ: 12/5/59
بيانات امام خمينى در ديدار با اسقف هيلارين كاپوچى
آقاى پاپ بايد طرفدار مظلومان باشد، نه ظالمان
بسم الله الرحمن الرحيم
اين دفعه دومى است كه آقاى پاپ براى من كاغذ مىدهند و اشخاص را مىفرستند. دفعه اول براى آن لانه جاسوسى بود كه جوانهاى عزيز ما اطلاع پيدا كردند كه اين مركزى كه در ايران به اسم سفارت آمريكا هست سفارتخانه نيست و اشخاصى كه در آنجا هستند اشخاص ديپلمات نيستند بلكه جاسوسانى هستند كه در يك مركز جاسوسى متمركز هستند و براى ضرر ملت ما، كشور ما در آنجا مجتمع هستند و آقاى پاپ شايد ندانسته توصيه كردند براى آنها و من در آنوقت مفصل تنبهاتى به ايشان دادم. و اين دفعه براى مدارس خودشان به اسم مدرسه انديشه كاغذ نوشتهاند و رسول فرستادهاند و از ما سفارش خواستهاند براى اينكه مدارسشان در اينجا باشد. ما با نصارى و با يهود و با ساير اقشار ملتها هيچ دشمنى نداريم و از مدارس به هيچ وجه جلوگيرى نمىكنيم، مادامى كه مدرسه باشد و براى تعليم و تعلم باشد، حالا چه تعليم و تعلم دستورات مسيح عليهالسلام يا دستورات ديگران، لكن اگر ما فهميديم كه در ايران مدارس طور ديگرى هست، آنجا هم نظير همان لانه جاسوسى است، نمىتوانيم تحمل كنيم كه در مملكت ما به اسم تعليم و تربيت و به اسم مدارس، يك امور ديگرى انجام بگيرد و البته اين با دولت است كه در اين موضوع تأمل كند و اين موضوع را درست بررسى كند. اگر چنانچه مدارس، مدارس همانند، براى تعليم و تربيت هستند، هيچ ممنوعيتى ايجاد نخواهد شد و اگر چنانچه خداى نخواسته اين مدارس هم يك وضع ديگرى دارند و به اسم مدارس هستند، آن هم ملت ما تحمل مىكند و ما نمىتوانيم تحمل كنيم.
و من بايد اين مطلب را براى آقاى پاپ به وسيله شما پيام بدهم كه شما آيا از اوضاع اين آمريكا و اين اشخاصى كه خودشان را منتسب كردهاند به مسيحيت بىاطلاع هستيد يا اينكه مطلع هستيد و بدون اينكه توجهى به آن بكنيد از آن مىگذريد؟ آيا شما مطلع هستيد كه ما پنجاه سال در تحت سلطه انگليس و آمريكا تمام هستىمان به باد رفت؟ شما توجه داريد به اينكه كشور ما در تحت سلطهاى كه توسط رضاخان، انگليسها به ما تحميل كردند و توسط محمدرضا كه انگليسها و آمريكائىها و شوروىها به ما تحميل كردند، اينها چه كردند با مملكت ما، با كشور ما؟ شما آيا داد مظلومها را هيچ وقت بناىتان هست كه گوش كنيد؟ يا همان فرياد ظالمها را به آن ترتيب اثر مىدهيد؟ شما مىدانيد كه با
صحيفه نور ج 12 صفحه 269
اين جوانهاى ما، با اين دخترها و پسرهاى دانشجوى ما الان آمريكا چه مىكند و پليس آمريكا با آنها چه كرده است؟ مىدانيد كه خائنهائى كه مىخواستند در امريكا بر ضد كشور مظلوم ما ميتينگ بدهند و تظاهر كنند پليس امريكا حمايت از آنها كرد و آنها كارهاى خودشان را كردند و وقتى دانشجويان مسلمان ما كه مى خواستند آنها هم يك تظاهرى بكنند و مظلوميت ملت ما را برسانند پليس آمريكا چه كرد با آنها؟ آيا آقاى پاپ مىدانند كه الان جوانهاى ما در غل و زنجيرند با دندههاى شكسته، بعضى در حال بيهوشى هستند و دخترهاى جوان ما در حبس، در غل و زنجير هستند و بعضى در حال بيهوشى؟ ايشان اين مسائل را اصلا توجه به آن دارند؟ توجه به اين دارند كه حضرت مسيح عليهالسلام با بشر چه جور بود و شما كه مدعى نيابت از او هستيد توجه به اين مسائل هيچ نمىكنيد؟ كاش يك پيكى هم براى كارتر ايشان مىفرستادند. كاش شما را مىفرستادند با يك نامه اى پيش كارتر كه با اين جوان هايى كه مىخواهند احقاق حق بكنند،خواهند مظلوميت ملت ما را اظهار كنند، آنها را گرفتهاند و از حبسى به حبس ديگر مىبرند و دست و پاى آنها را غل زده اند، زنجير زدهاند و دنده آنها را با چكمه شكستهاند و الان هم آنها در زير زنجير آنها و در زير چكمه دژخيمان كارتر و امريكا از بين دارند مىروند. من چطور جواب ملت را بدهم كه ملت ما اگر بگويند كه اين روحانيت مسيح در خدمت ابرقدرت هاست، ما چطور جواب آنها را بدهيم؟ من متأسفم كه نمىتوانم جواب اينها را بدهم براى اينكه اگر من بخواهم دفاع كنم از روحانيت مسيح، علائمى كه در كار است، شواهدى كه در كار است ملت ما براى ما آن شواهد را به رخ ما مىكشند. چرا بايد ايشان در اين مدت طولانى كه ما در زير رنج بوديم و جوانهاى ما را در خيابانهاى ايران مىكشتند و خون آنها را روى آسفالتها جارى مىكردند ايشان يك كلمه سفارش اينها را نكنند؟ اين تبعيض را چرا ايشان قائل هستند؟ مگر حضرت مسيح تعليماتش تعليمات تبعيضى است؟ مگر حضرت مسيح با يك طايفه خوبند و آن ثروتمندان؟ و با طايفه ديگر بد هستند و آن مظلومان و اشخاصى كه بيچاره و فقير هستند؟ كه شما داريد اين كار را مىكنيد. من مىدانم كه مذهب مسيح اين نيست و هر كس كه دنبال مسيح باشد بايد حامى مظلومان باشد و بايد با ابرقدرتها مقابله كند، همانطورى كه كسى كه تابع مذهب اسلام است بايد با ابرقدرت مخالفت كند و مظلومان را از زير چنگال اينها بيرون بياورد. چرا بايد آقاى پاپ احوالى از اين دخترها و پسرهايى كه امروز، الان كه من دارم با شما صحبت مىكنم در حبسها و زنجيرها و گرفتارىها و شكنجهها بسر مىبرند، ايشان يك كلمه راجع به اين مسائل صحبت نكنند؟ چرا نبايد به اين اشخاصى كه خودشان را مسيحى مىدانند و خودشان را اهل كليسا مىدانند يك كلمه نگويند كه كه شما مسيحى هستيد چرا اين كارها را مىكنيد؟ من جواب اين مظلومها را چه بدهم؟ اينها كه به ما اشكال مىكنند كه شما طرفدار روحانيت هستيد و اين روحانيت هيچ كلمهاى در مقابل قدرتهاى بزرگ و ظلمهايى كه بر مردم مىشود، بر مظلومين مىشود، حتى ظلمهائى كه بر خود اشخاصى كه در آمريكا هستند مىشود، يك كلمه صحبت نمىشود و يك پيام فرستاده مىشود و يك رسول فرستاده نمىشود لكن وقتى كه يك لانه جاسوسى را ما مىگيريم كه جاسوسيتش مسلم است، ايشان رسول مىفرستند و نامه مىفرستند و
صحيفه نور ج 12 صفحه 270
حالا هم كه مدارس اينجا، مدارس علمىشان اينجا هست و اشخاص مىگويند (من اين را مطلع الان نيستم) اشخاص كه رفتهاند و ديدهاند مىگويند اينجا هم مركز تعليم و تعلم نيست بلكه مركز ديگرى است، الان ايشان حالا باز نامه فرستادهاند و سفارش كردهاند. مگر ما با علم مخالفيم؟ مگر ما با تعليمات مخالفيم؟ مگر ما با مدارس مخالفيم؟ با مدارس نصارى، با مدارس زرتشتى، با مدارس يهود ما كى مخالف هستيم؟
اما اگر مدارس جور ديگرى باشند، ما نمىتوانيم تحمل بكنيم. ايشان اول بايد ببينند اين مدارس چه بوده است، بفرستند اشخاص را مشاهده كنند كه اين مدارس چه وضعى داشته است كه دولت ما نتوانسته تحمل كند و البته اين با دولت است لكن آنچه كه من به شما مىگويم كه به آقاى پاپ بگوئيد اين است كه شما رويه خودتان را كه روحانى هستيد عوض كنيد و با مظلومين و با اشخاصى كه زير چكمه امريكا دارند از بين مىروند و با اين دختر و پسرهاى جوان ما كه الان در حبسهاى آمريكا بسر مىبرند و آنها را از يك حبسى به حبس ديگر و اخيراً در يك سلولهاى منفرد آنها را حبس كردهاند، بپرسند چرا اين كار شده است. چرا گوشمان نمىشنود يك وقت از آقاى پاپ كه طرفدارى مظلومينى كه مال ايران هست يا افرادى كه در خود مملكت آمريكا هست و تحت ظلم و شكنجه هستند يك بازخواستى نمىكند؟ شما از قول من به ايشان سلام برسانيد و بگوئيد كه اين رويه را طرد بكنيد، شما طرفدار مظلوم باشيد، شما طرفدار باشيد از اشخاصى كه چپاول شدهاند، مظلومند، زير چكمه هستند، شما از اين جوانها و دخترها و پسرهاى ما كه الان در زير چكمه دژخيمان آمريكا هستند طرفدارى كنيد، به اين اشخاصى كه اظهار تبعيت از شما مىكنند دستور بدهيد كه اينها را رها كنند. ما نمىتوانيم ديگر زير بار امريكا برويم. امريكا اگر تمام افراد ما را هم از بين ببرد، ديگر نمىتواند در اينجا بيايد منافع خودش را جبران كند و منافع خودش را تأمين كند و ملت ما را به ستم و زور در تحت شكنجه و اختناق قرار بدهد. امريكا بايد اين را بداند كه ديگر گذشته است از اينكه او خيال بكند كه مىتواند باز در ايران با اين شيطنتها برگردد و آقاى پاپ هم سفارش كند به اين امريكا كه نكنند اينطور با بشر، اينطور دژخيمى نكنند با بشر، اينطور ظلم نكنند به بشر. بشر اشخاصى هستند كه عبادالله هستند، بندگان خدا هستند، با بندگان خدا اينطور نكنند، اينقدر ظلم نكنند، اينقدر ستم نكنند. من اميدوارم كه آقاى پاپ به وظيفه دينى خودشان، به وظيفه مسيحيت خودشان عمل كنند و اين كارهايى كه دژخيمان امريكا مىكنند و پليس امريكا مىكنند جلوگيرى كنند. و ما در مقابل امريكا ايستادهايم تا آخر و نخواهيم گذاشت امريكا باز برگردد يا آن اشخاصى كه تبع او هستند برگردند و ملت ما تا آخرين نفس براى دفاع از حق حاضر است و تحت بار ظلم نخواهد رفت.
والسلام على من اتبع الهدى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 12 صفحه 271
تاريخ: 15/5/59
بيانات امام خمينى به مناسبت روز جهانى قدس
اگر مسلمين با هم اتفاق پيدا بكنند هيچ مصيبتى پيش نمىآيد
بسم الله الرحمن الرحيم
روز قدس را بايد مسلمانها زنده نگه دارند. من كراراً راجع به طمع اسرائيل تنبه دادهام كه اسرائيل اينطور كه اكتفا كند به آن زمينهائى كه غصب كرده است، حالا ديديد كه پايتخت خودش را در قدس قرار داده است. و تمام اين چيزهائى كه از آمريكا و از طرفدارهاى حقوق بشر و از اين محافل و مجالسى كه در خارج هست، اينها تمام يك شعرهاى غير موزون است و لهذا مىبينيد كه انكار مىكنند و اسرائيل هيچ اعتنا نمىكند، تنبه مىدهند، اسرائيل آنها را محكوم مىكند. اين براى اين است كه مسأله، مسأله جدى نيست اينطور نيست كه آمريكا جداً مخالف باشد با اينكه پايتخت اسرائيل در قدس باشد و معذلك اسرائيل بتواند يك همچو كارى بكند، اينها همه يك مانورهائى است كه مىدهند، يا مثلاً مجالس حقوق بشر و مجالس ديگرى كه از همين ابواب هست در آنجا، در آن ممالك هست، اينها همه دستشان توى هم است و براى چاييدن ما مسلمين و كسانى كه در آسيا، در افريقا، در آنجا هستند، و مع الاسف مسلمين متنبه نمىشوند.
ملتها بايد خودشان راجع به اين مسائل قيام كنند براى اينكه دولتها هم غالباً الا كمى اگر باشد آنها هم دستشان با همان ابرقدرتها توى هم هست و لهذا مىبينيد كه اينطور جناياتى كه از آمريكا واقع مىشود، مسلمانها يعنى دولتهاى اسلامى هيچ از خودشان گرايشى نشان نمىدهند، گاهى هم اگر يكىشان يك چيزى بگويد، يك حرفى است، بيش از يك حرف نيست. الان شما ديديد كه امريكا با اين جوانهاى عزيز ما، با اين دخترها، با اين پسرها، با اين دانشجوهاى عزيز چه رفتار وحشيانه كرد و آنها چه شجاعتى در مقابل پليس آمريكا از خود نشان دادند و در مقابل همه قدرتهائى كه آنجا بود و همه پليسها و همه دستگاههاى انتظامى، اينها با مشت گره كرده ايستادند، تحمل كتكها را كردند، تحمل جنايتهاى امريكا را كردند لكن از آن مسأله اى كه پيش آنها مسأله بود، اصلاً نگذشتند. مسلمين بايد از اين جوانها، از اين جوانهائى كه از ايران در خارج هست، چه در انگلستان و چه در اروپا و چه در امريكا هست، تنبه پيدا كنند كه بايد چه كرد. ما دولتها را ازشان مأيوس هستيم لكن ملتها ميزانند، ملتها در مقابل اين جنايتى كه امريكا كرده است و اخيراً هم انگلستان نسبت به اين جوانهاى غيور ما، چه نشان دادند؟ چه عكسالعملى نشان دادند؟ اگر در بلادى باز عكسالعملى
صحيفه نور ج 12 صفحه 272
بود، از جوانهاى ايرانى و گاهى هم از آنها بود اما ملتها خيلى عكسالعملى نشان ندادند و اين براى اين است كه ملتهاى اسلامى باز تنبه به اين پيدا نكردند كه تعليمات اسلام چى است.
اسلام همه مسلمانها را وادار مىكند به اينكه با هم متفق باشيد، اختلاف نداشته باشيد، اگر اختلاف داشته باشيد، فشل مىشويد و رنگ و بويتان از بين مىرود و معالاسف - با اينكه - ما مىبينيم كه ما هر چه مصيبت پيدا كرديم از سالهاى طولانى تا حالا از اين اختلافاتى بوده است كه در داخل خودمان بوده. دولتهائى كه، دولتهاى ممالك اسلامى، نه دولتهاى اسلامى، من مىتوانم بگويم دولت اسلامى، چطور من به دولت عراق بگويم دولت اسلامى؟ چطور من به دولت مصر بگويم دولت اسلامى؟ اين دولتهائى كه در ممالك اسلامى هستند، اينها را مىبينم كه بر ضد مسلمين، بر ضد اين مسلمينى كه الان در ايران مقابل امريكا و مقابل شوروى ايستادهاند، آنها پايگاه درست مىكنند براى امريكا كه بيا حمله كن به مسلمين. ما چطور مىتوانيم امثال سادات را كه پايگاه درست مىكند و دعوت مىكند از امريكا كه هجوم كنند به ايران و به مملكت اسلامى، چطور ما مىتوانيم اين را مسلم بدانيم؟ و چطور مىتوانيم عراق را، دولت عراق را مسلم بدانيم در صورتى كه اسلحه مىفرستند به ايران و دائماً ايران را دارد مورد هجوم قرار مىدهد و براى امريكا دارد كار مىكند؟ و من گمانم اين است كه امريكا، شوروى را هم بازى داده. شورورى الان به عراق كمك مى كند در صورتى كه عراق آمريكائى است، نه شوروى. كمكها را از او مىگيرد كه به ايران صدمه وارد كند و راه را براى امريكا باز كند نه اينكه مىخواهد راه را براى شوروى باز كند. امريكا بازى داده اين شوروى را هم و آنها اسلحه مىدهند كه براى امريكا كار مىكنند. آنها به خيال اينكه اين اسلحه را كه مىدهند به نفع شوروى هست و حال آنكه نيست به نفع شوروى. و در هر صورت مسلمين اگر چنانچه با هم اتفاق پيدا بكنند و وحدت كلمه پيدا بكنند، نه قضيه قدس پيش مىآيد و نه قضاياى افغانستان پيش مىآيد و نه قضايائى كه براى مسلمين در جاهاى ديگر پيش مىآمد و پيش مىآيد، پيش مىآيد.
تا يك دولت اسلامى به تمام معنا روى كار نيايد ما بايد باز همين گرفتارىها را داشته باشيم
بايد تا كى ملتهاى مسلم هم در غفلت باشند؟ چرا اين ملتها در مقابل اين ابرقدرتها قيام نمىكنند؟ ايران قيام كرد، الان هم دو سال است كه مىگذرد بر امر و تمام قدرتها هم مخالفت كردند معذلك ايران سر جاى خودش هست و ايستاده است و ابداً اعتنا به اين هياهو نمىكند و همه كارهائى هم كه اينها كردند فلج كرده. خوب همين كودتائى كه تمام اين دولتهاى اطراف و آن دولتهاى بزرگ دست در آن داشتند و لكن نتوانستند كارى بكنند، چرا؟ براى اينكه مساله، مسأله ملت است. اگر دولت شاه بود و امريكا مىخواست كودتا بكند فوراً مى شد اما حالا مسأله، مسأله ملت است يعنى اينطور نيست كه دولت و ملت دو تا باشند، اينطور نيست كه مثل دولت عراق باشد كه ملت با او دشمن است، مثل دولت مصر باشد كه ملت با او دشمن است. اينجا ملت اسلامى است كه حكومتش اسلامى است و
صحيفه نور ج 12 صفحه 273
ملت با اين حكومت موافقند، از اين جهت توطئهها را خود ملت به دست مىآورد. خود اين سربازها توطئههائى كه در داخل سربازخانهها انجام مىگيرد به دست مىآوردند و گزارش مىدهند. پاسدارها همه دنبال اين مطلب هستند كه اين توطئهها را خنثى كنند و خود ملت است كه ناظر است، در همه جا ناظر است و الان هم در همه اطراف، اين جنايتكارها را به تدريج پيدا مىكنند و معرفى مىكنند و خودشان مىگيرند و تحويل مىدهند. اگر دولتها بفهمند اين معنا را كه اگر اينها با ملت خودشان درست رفتار كنند و ملت همراه آنها باشد چه خواهد شد، اگر اين خوفى كه اين ابرقدرتها ايجاد كردند در اين دولت ها بفهمند كه در دولت ايران هم اين اخافهها هميشه بوده است و حالا هم هست لكن دولت فعلى ايران ديگر گوش به اين حرفها مىدهد، اگر بفهمند كه طرفدارى ملت از يك دولتى چه معنا دارد، بفهمند اين معنا را كه اگر ملتها را دلشان را به دست بياورند و حكومت بشود يك حكومتى كه مال خود ملت باشد، از خود ملت جوشش كند و عقائد، عقائد اسلامى باشد، احكام، احكام اسلامى باشد و زير سايه اسلام بخواهند زندگى بكنند و ملتهائى كه به اسلام عقيده دارند همراه آنها بشوند، آنوقت مىفهمند كه هيچ يك از دولتهاى بزرگ نمىتوانند كارى انجام بدهند چنانچه در اينجا نتوانستند. تا الان دو مرتبه، سه مرتبه به حسب تظاهر، هى قيام كردند يا چيز كردند كه كودتائى بكنند يا بريزند در ايران لكن فشل شدند و دائماً هم در صدد هستند، نه اين است كه در صدد نيستند، لكن من مطمئنم و اطمينان مىدهم به ملت خودمان كه نمىتوانند كارى انجام بدهند. ملت بايد توجه داشته باشد كه تا توجه به خدا دارد، تا توجه به اسلام دارد، تا خدمتگزار اسلام است كسى نمىتواند به او آسيبى برساند، مگر كه اين حيثيت از دستشان برود. بايد اين جهت اسلاميت را - خالص اسلاميت - حفظ كند. اين ملىگراها و اينها كه هى فرياد ملى ملى مىزنند، همينهائى هستند كه بعضىشان در اين كودتا هم دخالت داشتند، بر ضد اين مملكت خودشان براى ديگران، همينها هستند كه بعضىشان به طورى كه شواهد هست دخالت در اين امر داشتند. اين جهات مختلفه، گروه مختلفهاى كه در ايران هست و هى داد خلق را مىزنند و داد اينكه ما چطور هستيم، اينها هم همينهائى هستند كه در اين مسائل دخالت داشتند، اينها هم همينهائى هستند كه مىروند در امريكا اين جوانهاى عزيز ما كه گرفتار هستند، همين اشخاص كه دعوى خلقيت و - نمىدانم - چه مىزنند، همينها آنجا مىروند به آنها مىگويند اى مرتجعين. اينها چه جمعيتهائى هستند؟ در داخل اين كارها را مىكنند، در خارج اين كارها را مىكنند. تا ملتها بيدار نشوند و اين ريشهها را نكنند و تا يك دولتى كه دولت اسلامى باشد به تمام معنا، دولتى باشد كه متعهد باشد به احكام اسلام، دولتى باشد كه غربزده نباشد، به اسلام گرايش داشته باشد، روى كار نيايد ما بايد باز همين گرفتارىها را داشته باشيم.
تمام مقصد ما مكتب ماست
مجلس بايد به تمام قوه اى كه دارد و قوه او از همه قوهها بالاتر است و تمام مسلمين واجب است بر آنها كه پشتيبانى كنند از دولت و از ملت و از مجلس بالخصوص، بايد با تمام معنا كوشش كند كه
صحيفه نور ج 12 صفحه 274
افرادى كه سركار مىآيند، نخستوزير، ساير وزرا و ساير كسانى كه كارهاى مهم را دارند، از اشخاص مسلمان متعهد، متوجه به كارهائى كه در دنيا مىشود، مدبر، لكن متعهد به اسلام، متعهد به مكتب. مكتب بزرگترين چيزى است كه از براى ما مطرح است، نبايد راجع به مكتب يك كلمهاى كسى بگويد اشتباه مىكنند اگر مىگويند مكتب چطور. تمام مقصد ما مكتب ماست و مسلمانهاى ما براى مكتب ماست كه اينطور قدرت دارند و اينطور در مقابل ديگران مىايستند. اگر چنانچه ساير ممالك اسلامى هم مكتب خودشان را حفظ كنند، اين مكتب اسلام را، اگر مكتب اسلام را حفظ بكنند مطمئن باشند كه هيچ قدرتى به آنها آسيب نمىرساند. و اگر ما مكتب خودمان را حفظ نكنيم، كه يكى از تعليمات مكتب ما اين است كه متفق با هم باشيم، هر يك از اين گروهها يا هر يك از اين افراد كه بر ضد آن رفيق خودش يك كلمهاى بگويد، از مكتب خارج شده است و به درد - اصلاً - ايران ديگر نمىخورد. هر كدام از اينها كه ديگرى را بخواهند تضعيف كنند، مجلس بخواهد يكى ديگر را تضعيف كند يكى ديگر بخواهد مجلس را تضعيف كند، دولت بخواهد مجلس را تضعيف كند، مجلس بخواهد دولتش را تضعيف بكند، رئيس جمهور بخواهد مجلس را تضعيف كند، مجلس بخواهد رئيس جمهور را تضعيف كند، تمام اينها بر خلاف مكتب اسلام است، مخالفت با اسلام است. بايد اين آقايان همانطورى كه مدعى هستند اسلامى هستيم، واقع مطلب اين است كه بايد در علمشان، در قولشان، در خطابههايشان، در حرفهايشان، در نوشتههايشان، در روزنامههايشان نشان بدهند كه ما مسلمان هستيم. اين چه مسلمانى است كه هر روزنامهاى كه مال يك طايفه است به طايفه ديگر فحاشى مىكند؟ ما چى جواب اين مردم را بدهيم كه هى مىآيند از من الان وقت خواستهاند از بازار تهران كه بيايند بگويند اين چه خبر است، كه اين آقايان چهشان است با هم. اين آقاى رئيس جمهور با مجلس، مجلس با رئيس جمهور چرا، چرا اينطور رفتار مىكنند؟ چرا بايد اينطور باشد كه صداى مردم دربيايد؟ من نصيحت به آنها مىكنم، من از لسان اسلام به آنها نصيحت مىكنم كه با هم اختلاف نكنيد. شما اگر اختلاف بكنيد راه را براى ديگران باز مىكنيد، شما اختلاف با هم نداشته باشيد. سر چه اختلاف مىكنيد؟ چه ميراثى هست كه شما مىخواهيد قسمت كنيد و سرش اختلاف مىكنيد؟ اينهمه مردم جوانهايشان را دادند، ميراث براى شما گذاشتند كه اختلاف با هم بكنيد و اينطور توى سر هم بزنيد و اينطور فساد ايجاد كنيد؟! يك قدرى با هم رفيق باشيد، دوست باشيد، برادر باشيد. آقاى رئيس جمهور افرادى كه به درد جامعه اسلامى ما بخورد، به درد مكتب ما بخورد بايد تهيه كند، معرفى كند يعنى نخستوزير را او تهيه مىكند بايد يك شخصى باشد كه همه آن صفاتى كه من گفتهام درش باشد كه در راس همه صفات، مكتبى بودن است. فكر بكند، فكر مكتب اسلام، در صدد باشد كه اسلام را تقويت بكند، در صدد باشد كه احكام اسلام را پياده بكند، نه در صدد اين باشد كه مليت را احيا بكند. آنهائى كه مىگويند ما مليت را مىخواهيم احيا بكنيم، آنها مقابل اسلام ايستادهاند، اسلام آمده است كه اين حرفهاى نا مربوط را از بين ببرد. افراد ملى به درد ما نمىخورند افراد مسلم به درد ما مىخورند. اسلام با مليت مخالف است. معنى مليت اين است كه ما ملت را مىخواهيم و مليت را مىخواهيم و اسلام را
صحيفه نور ج 12 صفحه 275
نمىخواهيم. آن مرديكه در خارج گفت كه اول من ايرانى هستم، ملى هستم دوم ايرانى هستم سوم اسلام. اين اسلام نيست، تو سوم هم اسلامى نيستى.
روز قدس فرصتى براى قيام يكپارچه ملتهاى مسلمان عليه مفسدين
بايد آقايان توجه كنند، تمام مسلمين توجه بكنند، روز قدس روزى است كه بايد تمام ملتهاى اسلام با هم توجه بكنند و اين روز را زنده نگه دارند. اگر يك هياهوئى از تمام ملتهاى مسلمين بلند بشود، روز جمعه آخر ماه مبارك كه روز قدس است همه ملتها قيام بكنند، همين كه حالا همان تظاهرات، همان راهپيمائىها را بكنند اين مقدمه مىشود از براى اينكه انشاءالله جلوى اين مفسدين را ما بگيريم و كلك اينها از بلاد اسلام كنده بشود. ما، هى سست مىگيريم، مسلمانها هى سست مىگيرند، ملتها بيطرف مىمانند كم قيام مىكنند و نهضت مىكنند، كم تظاهر مىكنند راجع به اين امور. اسرائيل وقتى كه ديد خوب ملت با هم مخالف هستند و دولت مصر هم كه همراه اوست، برادر است و عراق هم كه با اينها برادر هست، وقتى اين چيزها را ديد هى قدم به قدم پيش مىرود و شما مطمئن باشيد كه اگر سست بگيريد، اينها تا فرات خواهند بروند، اينها همه اينجا را ملك خودشان مىگويند هست. شما بايد محكم بايستيد در مقابل اينها و اگر چنانچه مسلمين، ملتهاى مسلم بايستند در مقابل اينها و اگر دولتهايشان بخواهند مخالفت كنند، مشت توى دهنشان بزنند چنانكه ايران مشت در دهن محمدرضا زد، محمدرضا از همه دولتهاى مسلمين، از همه آنها قويتر بود و از همه آنها پشتوانهاش بيشتر بود معذلك ملت ما قيام كرد و اسلام را وجه نظر خودش قرار داد و الله اكبر را فرياد كشيد و اين قدرت را از بين برد و قدرتهاى ديگر را هم و تا آخر هم همه قدرتها اگر روى هم باشند نمىتوانند آسيب به يك همچو ملتى برسانند.
يك همچو ملتى كه ما داريم به اين صفا، به اين خوبى كه در همه قضايا پشتيبان دولتشان هستند، پشتيبان رئيس جمهورشان هستند، پشتيبان مجلسشان هستند حيف است كه اين ملت را ما عواطفشان را جريحهدار كنيم و ما بنشينيم با هم مخالفت كنيم، نه خدا را خوش مىآيد از اين و نه ملت را. ملت ناراحت است از اين كار. اين روزنامههايتان را جلويش را بگيريد. آقايان روزنامههائى كه به آنها مربوط است جلويشان را بگيرند. اين عذر نمىشود كه ما روزنامهها را نمىدانيم چه نوشته است. نخير اين عذر نيست، بايد روزنامهها را ببينند چه نوشتهاند. خودش نمىرسد، خود آقايانى كه مثلاً در مجلس هستند يا آقايانى كه در خارج مجلس هستند نمىرسند بخوانند، روزنامهها را يك كس ديگر را وادار كند كه بخوانند، روزنامهها ببينند چه است. در روزنامه مشغول فتنهانگيزى هستند و مشغول اين هستند كه دولت را با رئيس جمهور، مجلس را با رئيس جمهور، رئيس جمهور را با مجلس مخالف كنند و اين يك توطئهاى است كه در روزنامهها ايجاد شده است و بايد خود آقايان جلويشان را بگيرند قبل از اينكه ملت جلويش را بگيرد، قبل از اينكه خود ملت بيايد و بىملاحظه از كسى تمام اين روزنامهها را خفه كند خودشان جلويش را بگيرند.
صحيفه نور ج 12 صفحه 276
و در مجلس هم آقايان با هم باشند، رفيق باشند، همه مسلمان هستيم همه بايد دوست با هم باشيم، مسلمين يد واحده بايد باشند، اينقدر در مجلس با هم اختلاف نداشته باشند، جهات شرعى را حفظ بكنند، جهات اخلاقى را حفظ بكنند، هى اين به او بدگوئى كند او به او بدگوئى كند، خوب، اين اسباب ناراحتى مسلمانها هست. آقايان مىگويند، مسلمانها مىگويند خوب ما خون بچههايمان را دادهايم يك قبرستان در اينجا پر است از جوانهاى ما، قبرستانهاى شهرستانها پر از جوانهاى ما هست كه در راه اين مملكت و در راه اين اسلام اينها كشته شدهاند حالا كه اينها كشته شدهاند گويا آقايان آمدهاند از خارج و از داخل حالا با هم نشستهاند دعوا مىكنند. سر چه ميراثى دعوا مىكنيد؟ ميراث پدر كدامتان است؟ يك قدرى آرام باشيد، يك قدرى توجه كنيد به مسائل، هر وقت هر كدام صحبت كنيد به ضد ديگرى نباشد و اين خلاف آداب اسلام است خلاف آداب مسلمين است، خلاف انسانيت است، خلاف مشى انبيا و مشى اوليا هست. نكنيد اين كار را، يك قدرى آرام باشيد، يك قدرى هواى نفس را كنار بگذاريد، اشتها را كنار بگذاريد. تمام گرفتارى ما سر اين هواى نفسى است كه ما داريم، اعدى عدو انسان اين نفس انسان است كه در بين جنبين است، اين اعدى عدو انسان است. يك قدرى جلويش را بگيريد؟ يك قدر مهار كنيد.
ترغيب مسلمانان جهان به اتحاد بر عليه اسرائيل
خداوند انشاءالله ما را موفق كند به اينكه يك روزى برويم و در قدس نماز بخوانيم و مسلمانها اميدوارم كه روز قدس را بزرگ بشمارند و در همه ممالك اسلامى در روز قدس در روز جمعه آخر ماه مبارك تظاهر كنند، مجالس داشته باشند، محافل داشته باشند، مسجد داشته باشند، در مساجد فرياد بزنند. وقتى يك ميليارد جمعيت فرياد كرد، اسرائيل نمىتواند، از همان فريادش مىترسد. اگر همه مسلمينى كه در دنيا هستند الان هستند كه قريب يك ميليارد هستند، اگر در روز قدس همه بيرون بيايند از خانه، فرياد كنند مرگ بر امريكا و مرگ بر اسرائيل و مرگ بر شوروى، همين قول مرگ بر شوروى براى آنها مرگ مىآورد. جمعيتشان يك ميليارد، ذخائرشان اينهمه زياد كه همه دولتها محتاج به ذخائر شما هستند معذلك شما را وادار مىكنند با هم مختلف باشيد اختلاف كنيد و ذخائرتان را ما ببريم و هيچ كدام صحبت نكنيد. خوب است يك مقدار ملتهاى غير ايران از ايران سرمشق بگيرند و از اين ملت نجيب عزيز ما، و خوب است يك قدرى از اين جوانهائى كه در امريكا و در انگلستان و در بلاد غرب هستند و تظاهر مىكنند و در مقابل پليس مىايستند و آنها را غل و زنجير مىكنند در حال غل هم فرياد مىزنند و احقاق حق مىخواهند بكنند يك قدرى ما متنبه بشويم و ما تعليم بگيريم از اين جوانها كه آنها براى اسلام فرياد مىكنند و ملتها بيطرف هستند كانه آنها براى اسلام دارند فرياد مىكنند و ما اينجا با هم اختلاف مىكنيم و انصافاً انصاف نيست.
صحيفه نور ج 12 صفحه 277
هى نگوئيد من، بگوئيد مكتب من
خداوند همهتان را توفيق بدهد و همه مسلمين را توفيق بدهد كه با هم يداً واحده بشوند و خصوصاً ملت ايران را توفيق بدهد و اين نهادهائى كه هستند و در دولت و در مجلس و در ساير جاها به اينها توفيق بدهد كه با هم تفاهم كنند و با هم باشند تا اينكه اين ملت آسيب نبيند. اگر خداى نخواسته آسيبى ديد، روى ماها سياه است و روى دولتها و روى اشخاصى كه در رأس هستند، در دنيا سياه است در آخرت هم سياه است. به خود باشند، براى خدا قيام كنند، براى خدا آرام باشند، براى خدا به هم نپرند، براى خدا اين نگويد كه توطئه بر عليه من است آن يكى بگويد توطئه بر عليه من است. نه، توطئه خارجى عليه افراد نيست افراد قابل توطئه نيستند، عليه اسلام است، افراد قابل نيستند كه امريكا توطئه كند به ضد - اين - اين آدم يا توطئه كند به ضد آن آدم. آمريكا مىفهمد چه هست، امريكا به ضد اسلام است او از اسلام صدمه خورده است، نه از افراد، نه از فرد، او از اسلام سيلى خورده است، او از ملتى كه مىگويد اسلام، سيلى خورده است، نه از من سيلى خورده و نه از آقاى رئيس جمهور سيلى خورده و نه از اشخاصى كه در مجلس هستند و نه دولتها، هيچ كدام، از ما سيلى نخورده است، از اين زاغهنشينها سيلى خورده است، از اين ملت سيلى خورده و او در صدد است، اگر توطئه كند بر ضد ملت توطئه مىكند نه اينكه بر ضد من يا برضد تو يا بر ضد آن. خير، اين حرفها نيست در كار. اينقدر خودنمائى نكنيد اين اشتباه است. انسان بايد توجه به خدا داشته باشد و خودش را در مكتبش فانى كند، هى نگويد من، بگويد مكتب من. هر وقت مىگوئيد، مكتب من بگوئيد. از پيغمبرها بشنويد اين مطلب را، از اولياء خدا تعليم بگيريد كه هميشه دنبال مكتب بودهاند، نه دنبال خودشان، نه خودشان زرق و برق دنيائى داشتهاند و نه اينقدر توجه به نفس داشتند كه من چه كردم و من چه كردم، خير، اين حرفها نبودهآنها - از آنها بايد تعليم بگيريم و آدم بشويم. آدم، وقتى مىشود كه خودش را هيچ نبيند و هر چه مىبيند خدا ببيند و هر چه هم هست اوست الله نور السموات والارض تمام قدرتها مال اوست و تمام نورها مال اوست و همه چيز از اوست و ما هيچ هستيم و اين معنا را بايد ادراك بكنيم.
اگر چنانچه مسلمين ادراك بكنند كه ما از خدا هستيم و براى خدا بايد باشيم، ديگر آسيب نمىبينند، ديگر اسرائيل قدمش را باز پيش نمىآورد و ما بايد جديت كنيم كه اسرائيل را برانيم از اين زمينهاى اعراب نه اينكه بگوئيم در بيت المقدس چيزت را قرار نده، خير و نبايد گول بخوريم از آمريكا و از اين مجالسى كه درست كردهاند و تعزيه گردانى مىكنند براى خوردن ما، از آنها گول بخوريم. هر كس بايد خودش قيام، مسلمين بايد خودشان قيام كنند در مقابل اينها، دنبال اين نباشند كه دولتهايشان يك كارى بكنند، دولتها كارى نمىكنند، خودشان بايد بكنند، دنبال اين نباشند كه در آغوش آن يكى برويم براى نگهدارى ما از آن يكى، خير، همه گرگ هستند و همه شما را مىخورند بايد خودتان را حفظ كنيد، توجه به خدا بكنيد، توجه به اسلام بكنيد و براى خدا و براى اسلام قيام بكنيد و براى خدا و براى اسلام به پيش برويد و پيروز هستيد انشاءالله.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 12 صفحه 278
تاريخ: 18/5/59
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شركت كننده در كنگره، آزادى قدس
مشكل مسلمين حكومتهاى مسلمين است
بسم الله الرحمن الرحيم
اين ماه مبارك رمضان بر همه مسلمين مبارك باد و مبارك آن روزى است كه مسلمين با احساس وظيفه بتوانند بر مشكلات خودشان غلبه كنند.
مشكل مسلمين فقط قدس نيست، اين يكى از مشكلاتى است كه مسلمين دارند. افغانستان مگر از مشكلات مسلمين نيست؟ پاكستان مگر از مشكلات مسلمين نيست؟ تركيه مگر از مشكلات مسلمين نيست؟ مصر مگر از مشكلات مسلمين نيست؟ عراق مگر از مشكلات مسلمين نيست؟ بايد ما تحليل كنيم كه مشكلى كه در همه اقطار مسلمين هست، از كجا پيدا شده است؟ و راه حلش چيست؟ چرا مسلمين در همه جاى دنيا تحت فشار حكومتها و ابرقدرتها هستند و راه حل اين مسأله چيست؟ تا اينكه هم رمز پيروزى بر همه مشكلات به دست بيايد و هم قدس و افغان و ساير بلاد مسلمين آزاد بشوند.
مشكل مسلمين، حكومتهاى مسلمين است. اين حكومتها هستند كه مسلمين را به اين روز رساندهاند، ملتها مشكل مسلمين نيستند، ملتها با آن فطرت ذاتى كه دارند، مىتوانند مسائل را حل كنند لكن مشكل، دولتها هستند. شما سرتاسر ممالك اسلامى را وقتى كه ملاحظه كنيد كم جائى را مىتوانيد پيدا بكنيد كه مشكلاتشان به واسطه حكومتهايشان ايجاد نشده. اين حكومتها هستند كه به واسطه روابطشان با ابرقدرتها و سرسپردگىشان با ابرقدرتهاى چپ و راست، مشكلات را براى ما و همه مسلمين ايجاد كردهاند. اگر اين مشكل از پيش پاى مسلمين برداشته بشود، مسلمين به آمال خودشان خواهند رسيد و راه حلش با دست ملتهاست.
علماى همه بلاد اسلامى بايد مردم را بيدار كنند
شما ديديد كه مشكل ما كه از مشكلات ديگران بيشتر بود و قدرت شيطانى شاه مخلوع از همه قدرتها بيشتر بود و طرفداران او، ابرقدرتها و همه حكومتهاى اسلامى و غيراسلامى بودند، ملاحظه كرديد كه حل اين مشكل به پناه بردن به يك كشورى يا يك قدرتى يا يك ابرقدرتى نبود. حل مشكل را خود ملت كردند. ملت ما متحول شد از خوف به شجاعت و از يأس به اطمينان و از توجه خود
صحيفه نور ج 12 صفحه 279
به توجه به خدا و از تفرقه به اجتماع. اين تحول، تحول معجزه آسا اسباب اين شد كه اين مشكل بسيار بزرگ را، مشكلى را كه شايد همه جا و همه دنيا محال مىدانستند حلش را، حل كند شما گمان نكنيد كه ايران داراى سلاح بود، ايران سلاحش سنگ بود، چوب، مشت، لكن سلاح معنوى داشت، سلاح معنويش ايمان به مكتب، ايمان به خداى تبارك و تعالى و توكل به مبداء قدرت و وحدت كلمه. حالا كه مىبينيد دست ملت ما، يعنى غيرنظامىها تفنگ است، اين تفنگى است كه به غنيمت از بستگان شاه به دستشان افتاده والا تفنگى در كار نبود، ايمان بود. ملت از مركز گرفته تا سرحدات هر كجا برويد، يك كلمه مىگفتند. آن روز اين گروههاى فاسد مفسد زير خاك بودند، مثل حيواناتى كه در سوراخ بودند و ميدان مال ملت بود. از مركز تا سرحدات هر جا مىرفتى، حتى بچههاى كوچك صدايشان بلند بود كه ما اسلام را مىخواهيم جمهورى اسلامى را مىخواهيم، مريضهائى كه در بستر در بيمارستان بودند هم همين منطق را داشتند، جوانها هم همين منطق را، دانشگاه و مدرسه هم همين منطق، زنها و مردها هم منطقشان همين بود. از آن خواب گرانى كه ما را ابرقدرتها خوابانده بودند و غفلت از همه مسائلى كه بايد به آن توجه داشت، كرده بوديم ناگاه بارقهاى از جانب خداى تبارك و تعالى پيدا شد و ما را بيدار كرد و اين مشكل به نظر همه محال را، حل كرد. مشكل شاه مخلوع ودار و دسته او بود و حل مشكل به دست خود ملت بود. نه يك تفنگ از خارج براى ملت ما آمد و نه يك حكومت خارجى به ما كمك كرد. بلكه آنها مخالف ما بودند، عراق سرسخت مخالف با ما بود، كويت سرسخت مخالف با ما بود و مصر هم كه حالش را مىدانيد و ساير ممالك را دولتهايشان را مى دانيد، در عين حالى كه همه قدرتها يك طرف صف آرائى كرده بودند و ملت ما با دست خالى يك طرف، ملت ما هجوم كرد و اين سد كه خيال مىكردند ممتنع است شكستش، شكستند.
بايد كارى كرد كه ملتها هر جا هستند، ملتها بفهمند تكليف خودشان را. اگر بخواهيد و بخواهند و دانشمندها بخواهند، علماى همه بلاد اسلامى و دانشگاههاى همه بلادهاى اسلامى بخواهند حل مشكله اسلام و ممالك اسلامى بشود، بايد مردم را بيدار كنند. اين مردمى كه با تبليغات چند صد ساله، به آنها باور آورده بودند كه نمىشود با امريكا يا با شوروى مخالفت كرد و الان هم باور ملتهاى ديگرى هست، بايد اينها به ايشان فهماند كه مىشود. بهتر دليل بر اينكه يك امرى ممكن است، وقوع اوست و اين امر واقع شد در ايران. دولتهاى ديگر، ملت ديگر گمان نكنند كه ايران از آنها عده و عده بيشتر داشت، خير. شايد در عشاير عراق بيشتر از ايران اسلحه باشد لكن مغزهاى اينها را به واسطه تبليغات دامنهدارى كه شده است، شستشو كردهاند و از اسلام مأيوس كردند و اين مغزها را پر كردند از اينكه با اين ابرقدرتها نمىشود طرف شد. اين از چيزهائى است كه با تبليغات خود آنها و عمال آنها در داخل ممالك تحقق پيدا كرده است. بايد آنهائى كه در همه ممالك هستند، آنهائى كه دلشان براى ملتها مىتپد، آنهائى كه به اسلام اعتقاد دارند و براى اسلام مىخواهند خدمت كنند، هر كدام در محل خودشان، ملت خودشان را بيدار كنند تا ملت خودشان، خودشان را كه گم كردهاند، پيدا كنند. ملتها خودشان را گم كردند، مملكت خودشان را گم كردند، هر چه در ذهنشان وارد مىشود،
صحيفه نور ج 12 صفحه 180
اينكه نمىشود با اين قدرتها طرف شد، اينها چهها و چه خواهند كرد. بايد از مغز ملتها اين نمى شودها را بيرون كرد و به جاى آن مى شودها را گذاشت. نه مىشود اين كار را كرد. يك ميليارد جمعيت تقريباً، جمعيت مسلمين با دارا بودن آنهمه امكانات و آن سرزمينهاى وسيع و آن مخازن زيرزمينى وسيع و آن پشتوانه اسلامى الهى نبايد در ذهنشان بيايد كه نمىشود. اين قدرت بزرگ شيطانى شوروى كه با تمام قوا افغانستان را مىخواهد خفه كند، نتوانسته است. ملت اگر يك چيزى را بخواهند، نمىشود تحميل شان كرد. بايد ملت را بيدار كرد تا بخواهند. ملت ما هم قبل از بيست سال خواب بود، توجه نداشت. از بيست سال به اين طرف هى گفتند، گويندگان گفتند، علما گفتند، دانشگاهىها گفتند، كم كم رسيد به تظاهر، كم كم رسيد به ريختن در خيابانها، كم كم رسيد به الله اكبر، و قدرت بزرگ شيطانى در مقابل الله اكبر نتوانست بماند و همه مىخواستند بماند. من مطلع بودم همه قدرتها مىخواستند كهاين نوكرى كه براى همهشان خدمتگزار بىچون و چراست، در ايران بماند تا منافعشان را ببرند و هر چه ما ذخائر داريم آنها به رايگان ببرند، لكن ملت وقتى نخواهد، نمىشود. بايد ملت را بيدار كرد كه آن چيزى را كه خيال مىكرد نبايد بخواهد، بخواهد و آن امرى را كه به خيالش نمىشود، بيدارش كرد كه مىشود و ملت از دولتهاى خودشان بخواهند كه تسليم بشوند والا همان كارى را كه ملت ايران كرد، با آنها بكنند تا حل مشكل بشود. حل مشكل بدون اينكه اين اشخاصى كه سر راه ايستادند و مانع هستند از اينكه مشكلات حل بشود، اينها را بايد از بين راه بردارند. هر جا شما برويد، در هر كشورى از كشورهاى اسلامى نه، بلكه همه كشورهاى دنيا اين سران قوم هستند كه مانع هستند از رشد فكرى و معنوى و مادى ملتها، اين سران كشورها هستند كه وابستگان خودشان را در دانشگاهها معلم مىكنند و معلمهاى دانشگاه جوانهاى ما را خراب مىكنند. مانع، اين حكومتهاست، حكومتها با اختلاف مراتب، حكومتها جلوى رشد جوانهاى ما را گرفتند و جلوى پيشرفت مسلمين را.
ملى گرائى اساس بدبختى مسلمين است
آنهائى كه، آن قدرتهاى بزرگى كه مطالعه كردند روى كار ما سالهاى طولانى، صدها سال فرستادند و مطالعه كردند روى گروهها، روى افراد، روى اشخاص مطالعه كردند، حتى روى زمين جنگلها و همه جا، در جامعه ما اين را يافتهاند كه اسلام است كه مىتواند جلويشان بايستد. از اين جهت آن چيزى كه از همه چيز براى آنها مطرح است، اسلام است و آن چيزى كه سر راه اسلام قرار دادند، اين حكومتهاى فاسدند. با دست حكومتهاى فاسد و با تبليغ حكومتهاى فاسد، اين نژادپرستىها و گروهپرستىها در بين مسلمين رشد كرده است. عربها را در مقابل عجمها و تركها قرار دادند و عجمها را در مقابل عربها و تركها را در مقابل ديگران و همه نژادها را در مقابل هم. اينكه من مكرر عرض مىكنم كه اين ملىگرائى اساس بدبختى مسلمين است، براى اين است كه اين ملىگرائى، ملت ايران را در مقابل ساير ملتهاى مسلمين قرار مىدهد و ملت عراق را در مقابل
صحيفه نور ج 12 صفحه 281
ديگران و ملت كذا را در مقابل كذا. اينها نقشههائى است كه مستعمرين كشيدهاند كه مسلمين با هم مجتمع نباشند. در عراق، حكومت عراق، حكومت سابقتر از اين حكومت، - كه اين بدتر از آن است - اينها طرح مىكردند كه ما مىخواهيم مجد بنىاميه را احيا كنيم در مقابل اسلام. اسلام كه آمده بود همه مجدها را فانى كند در مجدالله، اينها مىگفتند ما مجد بنىاميه را بايد احيا كنيم و اين چيزى نبود كه شعور اينها برسد، تلقينى بود كه ابرقدرتها مىكردند كه اسلام متفرق بشود، مسلمين با هم متفرق بشوند، دشمن هم بشوند. در ايران از سالهاى طولانى اشخاص بى اطلاع از اساس مسائل، ولو فرض كنيد بعضىشان مغرض نبودند، اينها هم هى طبل مليت را كوبيدند، همان مليتى كه مىخواست اساس اسلام را در ايران برچيند.
اسلام آمده است كه همه نژادها به هماند، مثل دندههاى شانه مىمانند، هيچ كدام بر هيچ كدام تفوق ندارند، نه عرب بر عجم و نه عجم بر عرب و نه ترك بر هيچ يك از اينها و نه هيچ نژادى بر ديگرى و نه سفيد بر سياه و نه سياه بر سفيد، هيچ كدام بر ديگرى فضيلت ندارند. فضيلت با تقواست، فضيلت با تعهد است، با تعهد به اسلام است. اينها تبليغاتى بوده است كه، تلقيناتى بوده است كه از ابرقدرت كه مىخواستند ما را بچاپند شده است و مع الاسف بعضى اشخاص مسلمان صحيح هم، باورشان آمده است. در چندين سال قبل محتمل است، گمان مىكنم زمان رضاخان بود يك مجمعى درست كردند و يك فيلمهائى تهيه كردند و يك اشعارى گفتند و يك خطابههائى خواندند براى تأسف از اينكه اسلام بر ايران غلبه كرده، عرب بر ايران غلبه كرده. شعر خواندند، فيلم به نمايش گذاشتند كه عرب آمد و طاق كسرى را، مدائن را گرفت و گريهها كردند. همين ملىها، همين خبيثها گريه مىكردند، دستمالها را درآوردند و گريه كردند كه اسلام آمده و سلاطين را، سلاطين فاسد را شكست داده و اين معنا در هر جا به يك صورتى به ملتها تحميل شده است. در ممالك عربى، عرب بايد چه باشد. اين تلقين است، اين مخالف با قرآن است. در ممالك غير عربى هر كدام خودشان را بايد، ملت خودشان بايد جلو باشد اين برخلاف تعليمات اسلام است، اين آنى است كه اين ابرقدرتها آرزويش را مىكنند و كردند و عمل كردند. وقتى اينها غلبه كردند، در جنگ دوم غلبه كردند بر عثمانى، عثمانى را تكه تكه كردند، شايد قريب پانزده تا كشور كردند و هر كدام يك نوكرى از خودشان بالاى سرش گذاشتند، مع الاسف آنهائى كه اساس مطلب را مطلع نبودند، آنها هم اين مسائل را اهميتى به آن نمىدادند و الان هم نمىدهند.
ما تا به اسلام برنگرديم، مشكلاتمان سر جاى خودش هست
مشكل ما الان دولتهاى ماست، مشكل اسلام دولتهاى اسلامى هستند، اين مشكل بايد حل بشود. اگر دولتهاى اسلامى به خود بيايند و گرايش كنند به اسلام و از عربيت برگردند به اسلاميت و از تركيت برگردند به اسلاميت، حل مىشود مسائل، و اگر چنانچه آنها نكنند، اين مشكل هست تا وقتى ساير كشورها مثل ايران بشوند. ايران با مشت، اين مشكل را حل كرد و بايد همه كشورها با مشت
صحيفه نور ج 12 صفحه 282
خودشان اين مشكل را رفع كنند. ما نبايد بنشينيم كه حكومتهاى ما كارى براى ما انجام بدهند. حكومتهاى ما براى خودشان هستند، اين حكومتهائى كه در بلاد مسلمين هست، اينها به اسلام هيچ كارى ندارند، اگر يك دفعه اسلام بگويند، براى اين است كه شما را بازى بدهند. اسلام صدام هم مثل اسلام محمدرضا خان است، اسلام آن مصرى هم، سادات هم، مثل اسلام صدام است. اين يك اسلامى است كه در لفظ گفته مىشود، لكن پايگاه درست مىكند و مىگويد ما همراه هم مىشويم، برويم ايران را از بين ببريم. ايران يعنى چه؟ يعنى يك مملكت اسلامى. با كافر هم عهده مىشود براى كوبيدن مسلمين، اين فرم اسلام آقاى سادات، اسلامش اين فرم است و آقاى صدام هم اسلامش اين فرم است كه مىگويد اسلام، مىگويد مسلم، مىگويد چه. مى گويد ما با ملت ايران، در بعضى از نطقهايش گفته كه با ملت ايران ما كارى نداريم، ما همراه هستيم، با حكومت ايران هم همراهيم، اما روزى نمىشود الا اينكه سرحدات اين ملت را، سرحدات اين مملكت را به آتش و توپهاى كذا مورد تجاوز قرار مىدهد. اين يك فرم اسلامى است، اسلام وارداتى از آمريكا و وارداتى از شوروى. ما تا به اسلام برنگرديم، اسلام رسول الله، تا به اسلام رسول الله برنگرديم، مشكلاتمان سرجاى خودش هست، نه مىتوانيم قضيه فلسطين را حلش كنيم و نه افغانستان را و نه ساير جاها را. ملتها بايد برگردند به صدر اسلام، اگر حكومتها هم با ملتها برگشتند كه اشكالى نيست و اگر برنگشتند، ملتها بايد حساب خودشان را از حكومتها جدا كنند و با حكومتها آن كنند كه ملت ايران با حكومت خودش كرد تا مشكلات حل بشود والا هى ما روز قدس بگيريم، فرياد بزنيم، هى آقايان اجتماع كنند و حرف بزنند، فرياد و حرف جلوى آنها را نمىگيرد، بلى گاهى مىگيرد منتها ما حرف هم نمىزنيم.
اگر در روز قدس تمام ملتها قيام مىكردند و فرياد مىزدند، نمىتوانست آن حكومت احمق جلوى فريادشان را بگيرد، يك جمعيت كمى قيام مىكنند. اگر در روز قدس تمام كشورهاى اسلامى، ملتها همه برخيزند و فرياد بزنند، نه براى قدس تنها، براى همه ممالك اسلامى، پيروز خواهند شد. ما با فرياد محمدرضاخان را بيرونش كرديم، شما خيال مىكنيد با تفنگ بيرون كرديم؟ با فرياد، با الله اكبر، اينقدر الله اكبر بر مغز اينها كوبيده شد كه خودشان را باختند و فرار كردند از اين مملكت رفتند. مسلمين بايد فرياد بزنند، گمان نكنند كه فرياد و شعار فايده ندارند، نخير شعار فايده دارد اما اگر همه فرياد بزنند، فرياد من تنها هيچ چيز نيست، فرياد يك محله، يك شهر هيچ چيز نيست، شما ببينيد فريادهائى كه حالا از ايران بلند مىشود منحصر به تهران، قم، اهواز نيست، يك وقت مىبينيد كه سپاه پاسداران امر مىكند به تمام ملت كه فلان شب برويد بالاى پشت بام الله اكبر بگوئيد، همه اطاعت مىكنند. در قبل از اين انقلاب مگر مىشد كه يك دستهاى بگويند برويد بالاى منبر، گوش كنند به او؟ مدرسين محترم قم مىگويند كه فلان روز بايد راهپيمائى بشود، همه ملت راهپيمائى مىكنند. و همين طور بايد ملتها اينطور بشوند كه وقتى يك گروهشان گفت كه فلان عمل را انجام بدهيد، اين را يك فرمانى بدانند كه از بالا صادر شده و بايد عمل كنند. ملت ما حالا اينطور شده، ما ميل داريم ملتها همه اينطور بشوند.
صحيفه نور ج 12 صفحه 283
ما مىخواهيم معنويت انقلاب اسلامىمان را به جهان صادر كنيم
ما كه مى گوئيم انقلاب ما مىخواهيم صادر كنيم مىخواهيم اين را صادر كنيم، مىخواهيم اين مطلب را، همين معنائى كه پيدا شده، همين معنويتى كه پيدا شده است در ايران، همين مسائلى كه در ايران پيدا شده، ما مىخواهيم اين را صادر كنيم. ما نمىخواهيم شمشير بكشيم و تفنگ بكشيم و حمله كنيم. عراق با ما الان مدتهاست دارد حمله مىكند و ما هيچ حملهاى به آنها نمىكنيم، آنها حمله مىكنند ما دفاع مىكنيم، دفاع لازم است. ما مىخواهيم كه اين انقلابمان را، انقلاب فرهنگىمان را، انقلاب اسلامىمان را به همه ممالك اسلامى صادر كنيم و اگر اين انقلاب صادر شد، هر جا صادر بشود اين انقلاب، مشكل حل مىشود.
شما كوشش كنيد كه اينطورى كه ايران انقلاب كرد و اينطورى كه ايران الان هم حاضر براى همه چيز است، ملتهاى خودتان را بيدار كنيد. آنهائى كه براى اسلام دلشان مىسوزد، آنهائى كه براى كشورشان دلشان مى سوزد، ملتهاى خودشان را بيدار كنند تا اين تحولى الهى كه در ايران پيدا شد، در آنجاها بيدار بشود. هر جا پيدا بشود حل مسأله است، ديگر آنوقت نترسيد كه چهار تا فاسد بيايد مسجدالاقصى را بگيرد، آنوقت ديگر ترس نكنيد، حل است مساله، اما وقتى يك ملتى، دو طايفه، ده طايفه صد طايفه مىشوند و هر كدام به خلاف ديگرى هستند و حكومتها هم اينجور حكومتها هستند، ديگر توقع نداشته باشيد كه با اين طرز فكر و با اين طرز حكومت بتوانيد غلبه كنيد. بايد تعليمات اسلام را گرفت و همانطورى كه اسلام دستور داده است كه مومنين، همه مومنين در همه جا برادر هستند و امر كرده است به اينكه اعتصام به حبلالله بكنيد و متفرق از هم نشويد و دستور داده است به اينكه تنازع با هم نكنيد والا فشل مىشويد، مسلمين وقتى مىتوانند از گير ابرقدرت ها و از گير حكومتهاى فاسد خودشان خلاص بشوند كه اين امر خدا را اجابت كنند، اين دعوت الهى است، از صدر اسلام، تا آخر اين دعوت را اجابت كنند، اگر دعوت را اجابت نكنند و هى بخواهند بگويند كه آقا بيائيد بكنيد اين كار را، تا اين دعوت اجابت نشود، كار از ما نمىآيد. كار وقتى از ما ساخته است كه اسلامى فكر كنيم و به قرآن و اسلام گرايش پيدا كنيم، به تعليمات صدر اسلام عمل كنيم و من اميدوارم كه شما عزيزانى كه از اطراف آمديد براى روز قدس، موفق بشويد و همه مسلمين موفق بشوند و انشاءالله يك روزى همه مسلمين با هم برادر و همه ريشههاى فاسد از همه بلاد مسلمين كنده بشود و اين ريشه فاسد اسرائيل از مسجد الاقصى و از كشور اسلامى ما كنده بشود و انشاءالله تعالى با هم برويم و در قدس نماز وحدت بخوانيم انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page
صحيفه نور ج 12 صفحه 284
تاريخ: 20/5/59
بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان و سفراى كشورهاى اسلامى به مناسبت عيد فطر
مبارك آن روزى است كه تمام دولتهاى اسلامى با ملتها با هم باشند
بسم الله الرحمن الرحيم
اين عيد سعيد مبارك فطر را به همه مسلمين جهان و به شما آقايان كه در اينجا حاضر هستيد، تبريك عرض مىكنم، و مبارك آن روزى است كه تمام دولتهاى اسلامى با ملتها با هم باشند و همه با هم همصدا و همه با هم، هم مقصد و اسلام را در همه جا زنده كنند و همه ممالك اسلامى متحد شوند تا اينكه دست ابرقدرتها را از ممالك خودشان قطع كنند.
و من حالا مىخواهم يك قدرى از ويژگىهاى اين انقلاب اسلامى كه در ايران واقع شده است به شما عرض مىكنم و ما مىخواهيم كه همه ممالك اسلامى اين ويژگىها را داشته باشد و اين فضايى كه در ايران تحقق پيدا كرده است در همه ممالك اسلامى باشد و اين انقلاب صادر بشود به همه ممالك اسلامى و همه مستضعفان جهان در مقابل مستكبران بايستند و مسائل خودشان را اخذ كنند و حق خودشان را بگيرند و بايد بدانند كه حق گرفتنى است و الا نخواهند اعطاء كرد.
من بعضى از ويژگىهاى انقلاب را به شما آقايان و كسانى كه مىشنوند كلام من را، عرض مىكنم تا ببينند كه آيا اين وضع بهتر است يا اوضاعى كه در جاهاى ديگر هست. شما به من بگوئيد كهن در كجاى ممالك اسلامى و غير اسلامى اينطور است كه رئيس جمهور از همين مردم و در دامن همين مردم باشد و هر روز و در ماه مبارك، هر شب برود توى جمعيتهاى متفرق و مردم را ارشاد كند بدون اينكه خوفى در دلش باشد.
ما مىديديم كه در زمان حكومت غاصب شاه مخلوع، اگر اين آدم مىخواست در يكى از خيابانهاى تهران ظاهر بشود و قبل از اينكه او بخواهد بيرون برود، مأمورهاى ساواك تمام خيابانهارا و تمام خانههاى اطراف خيابانهارا خالى مىكردند و مأمور مىگذاشتند و محافظت مىكردند براى اينكه او از ملت نبود، او در مقابل ملت بود. و الان رئيس جمهور كه در رأس واقع شده است، در هر مجلسى كه او را دعوت كنند مىرود، در هر شهرى كه از او تقاضا كنند مىرود و مردم را ارشاد مىكند بدون اينكه يك ذره خوف در دل او باشد براى اينكه ملت را از خودش مىداند و ملت هم او را از خودش مىدانند، برادر هستند، رئيس جمهور با ادنى شخصى كه در ايران زندگى مىكند برادر است و مردم با هم برادرند و پشتيبانى مىكنند. و همين طور در كدام مملكت شما سراغ داريد كه رئيس مجلس
صحيفه نور ج 12 صفحه 285
منبر برود و مردم را هدايت كنند، و در ماه مبارك شايد بيشتر از سى تا منبر - شايد - رفته باشد و مردم را هدايت كرده باشد؟ و در كجا شماسراغ داريد كه رئيس ديوانعالى كشور، يك عالمى باشد كه برود مردم را هدايت كند و مردم هم از او هدايت بشوند؟ و همين طور دادستان كل كشور و همين طور وزير كشور و همين طور ساير ارگانى كه هستند با كمال اطمينان بدون اينكه از كسى خوف داشته باشند براى اينكه مبادى خوف در كار نيست، همه پشتيبان هستند، همه برادر هستند. و در كجا سراغ داريد كه مجلس شوارى آنجا مثل مجلس شوراى اسلامى ما باشد؟ در سابق، زمان شاه مخلوع سابق و رضاخان مطرود، مجلس پر بود از دولهها، ممالكها، سلطنهها، متملكين، اشراف، طرفدارهاى شرق و غرب، نوكرهاى ممالك اجنبى. والان در مجلس شوراى ما يك چهره پيدا نمىكنيد كه از اين طبقه اشراف باشد، از اين طبقه بالا باشد، همه از همين مردم هستند كه در بين بازار راه مىروند و از همين جمعيت هستند، عدهاىشان از علما و فقها هستند و عدهاىشان از چهرههاى متدين هستند و مجلس شوارى اسلامى ما - نظير - الان در هيچ جا نظير ندارد. چنانچه ساير نهادهاى دولتى ما اينطور است. و در كجا شما سراغ داريد كه ارتشش اينطور ملى و در بين مردم باشد كه وقتى در بين مردم ارتش برود يا ژاندارمرى برود يا سپاه پاسداران برود گل براى او نثار كنند و تظاهر كنند براى او؟ و آنها هم از باب اين است كه از همين مردم هستند، از همين جعميت هستند و تمام جاهائى را كه شما ملاحظه كنيد، همه چون از خود ملت هستند از اين جهت با ملت اينطور روبرو مىشوند. و در كجاى دنيا شما سراغ داريد كه از باطن ملت، بدون اينكه هيچ كسى دعوت كند، اينقدر كميته، اينقدر دادگاه، اينقدر پاسدار كه خون خودشان را در راه اين كشور، و در راه اسلام فدا مىكنند بدون اينكه كسى آنها را دعوت كرده باشد، در سرتا سر كشور، اين سپاه پاسداران، اين كميتهها، اين دادگاهها همه براى همين اسلام و براى همين كشور خدمت مىكنند. و در كجاى دنيا سراغ داريد كه ملت آنچنان در خدمت اسلام باشد، آنچنان در خدمت دولت اسلامى باشد كه هر وقت غائلهاى پيش بيايد خود ملت پيشقدم است و پشتيبانى مىكند؟
ما كه مىگوئيم انقلابمان را مىخواهيم صادر كنيم و به همه كشورهاى اسلامى بلكه به همه كشورهائى كه مستكبرين بر ضد مستضعفين هستند، مىخواهيم يك همچو وضعيتى پيش بياوريم كه دولت يك دولت زورگوى جبار آدمكش امثال ذلك نباشد و ملت يك ملتى نباشد كه دشمن با دولت است. ما مىخواهيم بين ملتها و دولتها آشتى بدهيم، دولتها اگر توجه بكنند و يا مطالعه كنند وضع ايران را و ببينند ملت ايران با دولت چه وضعى دارد، گمان ندارم كه آنها تحت تأثير واقع نشوند. البته قلمهاى مسموم خارج، قلمها و نوشتهها و مطبوعات خارجى، رسانههاى گروه خارجى همه بر ضد ايران و بر ضد دولت و ملت ايران تبليغات مىكنند لكن شما كه داخل اين كشور هستيد مىدانيد كه تبليغات آنها براى چه هست. براى اين است كه اين ملت و دولت با هم شده اند. وقتى ملت و دولت با هم شد، قشرهاى روحانى و قشرهاى دانشگاهها و ساير قشرها، ارتشى و اشخاصى ديگر همه با هم هستند و همه يك فكر مى كنند، البته منافع ابرقدرتها ديگر نمىشود تعيين بشود، يك حكومتى نمى آيد
صحيفه نور ج 12 صفحه 286
روى كار كه براى يك ابرقدرتى يك كلمه بگويد، اگر يك وكيل، يك نخست وزيرى يك كلمه راجع به منافع ممالك ديگر، منافع اجنبىها حرف بزند، همين ملت است كه در مقابلش مىايستد و نمىگذارد. ما ميل داريم كه همه ممالك اسلامى همه كشورهاى اسلامى، همه كشورهاى مستضعفين دنيا اينطور بشود كه يك جمعيت باشند، در بين خود اين جمعيت و در بين همين جمعيت، نخست وزير، رئيس جمهور، مجلس، افراد ديگرى كه در بنگاههاى دولتى هستند تعيين بشوند تا آسيب بردار نباشد.
روحانيت بعضى ممالك با تكفير ما دانسته يا ندانسته در خدمت ابرقدرتها هستند
ما علاوه بر اينكه گرفتار امريكا هستيم و گرفتار شوروى هستيم گرفتار بعضى اشخاصى كه دعوى اسلامى مىكنند، بعضىها كه در راس روحانيت بعضى ممالك واقع هستند، گرفتار آنها هم هستيم، آنها هم ما را تكفير مى كنند، آنها هم كلمات ما را تعبير مىكنند و دنبالش تكفير مىكنند. اينها را اگر چنانچه واقعاً خطاكار هستند، خوب است كه مطالعه كنند، بفهمند دارند چه مىگويند و به نقع چه كسى كار مى كنند و اگر متعمد هستند و در مقابل يك كشور اسلامى، در مقابل يك كشورى كه كوشش مى كند كه بين همه برادرها را متصل كند و همه را باهم آشتى بدهد و ماقبل از بيست سال به اين طرف، دنبال اين معنى بوديم كه ممالك اسلامى همه با هم برادر باشند، اين او را تكفير نكند، او، او را تكفير نكند، اينهائى كه اينطور سمپاشى مىكنند و معالاسف در لباس مفتى هستند و يا مفتى اعظم هستند، اينها نمىدانند كه اين كارها بر ضد اسلام و بروفاق ميل ابرقدرت هاست؟ اينها نمىدانند كه دانسته يا ندانسته براى ابرقدرتها دارند خدمت مىكنند؟ چطور اينها در مقابل سادات و آن همه جناياتى كه سادات كرده است اينقدرها نمىايستند و تكفيرى ما نشديم از آنها؟ اما، ما كه از امام مهدى كه قوه اجرائى اسلام است صحبت مى كنيم و ميگوئيم كه عدل در زمان او فراگير خواهد شد و از طرف خود آنها هم همين معنا هست كه: يملا الارض قسطا و عدلا بعد ما ملات ظلما و جوراً ما كه راجع به آن مى گوئيم و مى گوئيم كه انبياء موفق نشدهاند اجرا كنند مقاصد خودشان را و خداوند در آخر زمان كسى را مىآورد كه اجرا كند مسائل انبياء را، اين بيچارهها براى خدمت به اجانب يا نفهميده تأويل مى كنند كه فلان گفته است كه حضرت مهدى تكميل مى كند شريعت را. اين بسيار ناگوار است براى ما. ما حضرت مهدى را يكى از افرادى مىدانيم كه تابع اسلام است، تابع پيغمبر اسلام است لكن تابعى است كه نور چشم پيغمبر اسلام است و اجرا مىكند اين مطالبى را كه حضرت رسول اكرم(ص) فرموده است. چرا بايد اينها را حجاز، در كويت، در بعضى جاهاى ديگر تاويل كنند حرفها را و بر ضد يك مملكت اسلامى كه كوشش دارد همه برادرها با هم مجتمع كند و كوشش دارد دست ابرقدرتها را از سر اين ممالك اسلامى كوتاه كند، آنها در خدمت ابرقدرتها دانسته يا ندانسته هستند و مىخواهند تفرقه بين مسلمين بيندازند. اينها نميدانند كه نبايد تفرقه بين مسلمين انداخت و برخلاف نص قرآن است؟ اينها مطلع نيستند يا اينكه در خدمت خداى نخواسته، ابرقدرتها هستند؟ ما مىخواهيم كه هم همه ممالك اسلامى اولا در محيطى كه خودشان هستند، به حسب حكم اسلام بين
صحيفه نور ج 12 صفحه 287
حكومت و بين مردم مخالف نباشد و همه با هم باشند و همه متحد بشوند تا اينكه آسيبى براى اينها واقع نشود. شما ديديد كه ما وقتى كه در ايران ملتمان اتحاد پيدا كرد، چه قدرت بزرگى را شكست داد. ما مىخواهيم كه يك ميليارد جمعيت دنيا- اينطور- از مسلمين اينطور با هم متحد بشوند. اگر متحد بشوند، نه قضيه قدس ديگر باقى مىماند و نه قضيه افغانستان و نه قضاياى ديگر و اگر چنانچه وعاظ السلاطين بگذارند و اتحاد ما را به هم نزنند، انشاء الله پيروز خواهيم شد و دول اسلامى و ممالك اسلامى پيروز خواهند شد. من از خداوند تبارك و تعالى عظمت اسلام و مسلمين و وحدت كلمه اسلام و مسلمين را خواهان هستم و اين عيد سعيد را باز هم به همه مسلمين و همه كشورهاى اسلامى تبريك عرض مى كنم.
والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
previos page menu page
-
جلد سيزدهم
جلد سيزدهم
صحيفه نور ج 13 صفحه 1
تاريخ: 20/5/59
بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان سفراى كشورهاى اسلامى به مناسبت عيد فطر
مبارك آن روزى است كه تمام دولتهاى اسلامى با ملتها با هم باشند
بسم الله الرحمن الرحيم
اين عيد سعيد مبارك فطر را به همه مسلمين جهان و به شما آقايان كه در اينجا حاضر هستيد، تبريك عرض مىكنم. و مبارك آن روزى است كه تمام دولتهاى اسلامى با ملتها با هم باشند و همه با هم همصدا و همه با هم، هم مقصد و اسلام را در همه جا زنده كنند و همه ممالك اسلامى متحد شوند تا اينكه دست ابر قدرتها را از ممالك خودشان قطع كنند.
و من حالا مىخواهم يك قدرى از ويژگىهاى اين انقلاب اسلامى كه در ايران واقع شده است، به شما عرض كنم و ما مىخواهيم كه همه ممالك اسلامى اين ويژگىها را داشته باشد و اين فضايى كه در ايران تحقق پيدا كرده است در همه ممالك اسلامى باشد و اين انقلاب صادر بشود به همه ممالك اسلامى و همه مستضعفان جهان در مقابل مستكبران بايستند و مسائل خودشان را اخذ كنند و حق خودشان را بگيرند و بايد بدانند كه حق گرفتنى است و الا نخواهند اعطاء كرد.
من بعضى از ويژگىهاى انقلاب را به شما آقايان و كسانى كه مىشنوند كلام من را، عرض مىكنم تا ببينند كه آيا اين وضع بهتر است يا اوضاعى كه در جاهاى ديگر هست. شما به من بگوئيد كه در كجاى ممالك اسلامى و غير اسلامى اينطور است كه رئيس جمهور از همين مردم و در دامن همين مردم باشد و هر روز و در ماه مبارك، هر شب برود توى جمعيتهاى متفرق و مردم را ارشاد كند بدون اينكه خوفى در دلش باشد.
ما مىديديم كه در زمان حكومت غاصب شاه مخلوع، اگر اين آدم مىخواست در يكى از خيابانهاى تهران ظاهر بشود و قبل از اينكه او بخواهد بيرون برود، مأمورهاى ساواك تمام خيابانها را و تمام خانههاى اطراف خيابانها را خالى مىكردند و مأمور مىگذاشتند و محافظت مىكردند براى اينكه او از ملت نبود، او در مقابل ملت بود، و الان رئيس جمهور كه در رأس واقع شده است در هر مجلسى كه او را دعوت كنند مىرود، در هر شهرى كه از او تقاضا كنند مىرود و مردم را ارشاد مىكند بدون اينكه يك ذره خوف در دل او باشد براى اينكه ملت را از خودش مىداند و ملت هم او را از خودش مىدانند، برادر هستند، رئيس جمهور با ادنى شخصى كه در ايران زندگى مىكند برادر است و مردم با هم برادرند و پشتيبانى مىكنند. و همين طور در كدام مملكت شما سراغ داريد كه رئيس مجلس
صحيفه نور ج 13 صفحه 2
منبر برود و مردم را هدايت كنند، و در ماه مبارك شايد بيشتر از سى تا منبر شايد - رفته باشد و مردم را هدايت كرده باشد؟ و در كجا شما سراغ داريد كه رئيس ديوان عالى كشور، يك عالمى باشد كه برود مردم را هدايت كند و مردم هم از او هدايت بشوند؟ و همين طور دادستان كل كشور و همين طور وزير كشور و همين طور ساير ارگانى كه هستند با كمال اطمينان بدون اينكه از كسى خوف داشته باشند براى اينكه مبادى خوف در كار نيست، همه پشتيبان هستند، همه برادر هستند. و در كجا سراغ داريد كه مجلس شوراى آنجا مثل مجلس شوراى اسلامى ما باشد؟ در سابق، زمان شاه مخلوع سابق و رضاخان مطرود، مجلس پر بود از دولهها، ممالكها، سلطنهها، متملكين، اشراف، طرفدارهاى شرق و غرب، نوكرهاى ممالك اجنبى. و الان در مجلس شوراى ما يك چهره پيدا نمىكنيد كه از اين طبقه اشراف باشد، از اين طبقه بالا باشد، همه از همين مردم هستند كه در بين بازار راه مىروند و از همين جمعيت هستند، عدهاىشان از علما و فقها هستند و عدهاىشان از چهرههاى متدين هستند و مجلس شوراى اسلامى ما نظير الان در هيچ جا نظير ندارد، چنانچه ساير نهادهاى دولتى ما اينطور است. و در كجا شما سراغ داريد كه ارتشش اينطور ملى و در بين مردم باشد كه وقتى در بين مردم ارتش برود يا ژاندارمرى برود يا سپاه پاسداران برود گل براى او نثار كنند و تظاهر كنند براى او؟ و آنها هم از باب اين است كه از همين مردم هستند، از همين جمعيت هستند و تمام جاهائى را كه شما ملاحظه كنيد، همه چون از خود ملت هستند از اين جهت با ملت اينطور روبرو مىشوند. و در كجاى دنيا شما سراغ داريد كه از باطن ملت، بدون اينكه هيچ كسى دعوت كند، اينقدر كميته، اينقدر دادگاه، اينقدر پاسدار كه خون خودشان را در راه اين كشور و در راه اسلام فدا مىكنند بدون اينكه كسى آنها را دعوت كرده باشد، در سرتاسر كشور، اين سپاه پاسداران اين كميتهها، اين دادگاهها همه براى همين اسلام و براى همين كشور خدمت مىكنند. و در كجاى دنيا سراغ داريد كه ملت آنچنان در خدمت اسلام باشد، آنچنان در خدمت دولت اسلامى باشد كه هر وقت غائلهاى پيش بيايد خود ملت پيشقدم است و پشتيبانى مىكند؟
ما كه مىگوئيم انقلابمان را مىخواهيم صادر كنيم و به همه كشورهاى اسلامى بلكه به همه كشورهائى كه مستكبرين بر ضد مستضعفين هستند، مىخواهيم يك همچو وضعيتى پيش بياوريم كه دولت يك دولت زورگوى جبار آدمكش امثال ذلك نباشد. و ملت يك ملتى نباشد كه دشمن با دولت است. ما مىخواهيم بين ملتها و دولتها آشتى بدهيم، دولتها اگر توجه بكنند و يا مطالعه كنند وضع ايران را و ببينند ملت ايران با دولت چه وضعى دارد، گمان ندارم كه آنها تحت تأثير واقع نشوند. البته قلمهاى مسموم خارج، قلمها و نوشتهها و مطبوعات خارجى، رسانههاى گروه خارجى همه بر ضد ايران و بر ضد دولت و ملت ايران تبليغات مىكنند لكن شما كه داخل اين كشور هستيد مىدانيد كه تبليغات آنها براى چه هست. براى اين است كه اين ملت و دولت با هم شدهاند. وقتى ملت و دولت با هم شد، قشرهاى روحانى و قشرهاى دانشگاهها و ساير قشرها، ارتشى و اشخاصى ديگر همه با هم هستند و همه يك فكر مىكنند، البته منافع ابرقدرتها ديگر نمىشود تأمين بشود، يك حكومتى نمىآيد
صحيفه نور ج 13 صفحه 3
روى كار كه براى يك ابرقدرتى يك كلمه بگويد، اگر يك وكيل، يك نخست وزيرى يك كلمه راجع به منافع ممالك ديگر، منافع اجنبىها حرف بزند، همين ملت است كه در مقابلش مىايستد و نمىگذارد. ما ميل داريم كه همه ممالك اسلامى همه كشورهاى اسلامى، همه كشورهاى مستضعفين دنيا اينطور بشود كه يك جمعيت باشند، در بين خود اين جمعيت و در بين همين جمعيت، نخست وزير، رئيس جمهور، مجلس، افراد ديگرى كه در بنگاههاى دولتى هستند تعيين بشوند تا آسيب بردار نباشد.
روحانيت بعضى ممالك با تكفير ما دانسته يا ندانسته در خدمت ابرقدرتها هستند
ما علاوه بر اينكه گرفتار امريكا هستيم و گرفتار شوروى هستيم، گرفتار بعضى اشخاصى كه دعوى اسلامى مىكنند، بعضىها كه در رأس روحانيت بعضى ممالك واقع هستند، گرفتار آنها هم هستيم، آنها هم ما را تكفير مىكنند، آنها هم كلمات ما را تعبير مىكنند و دنبالش تكفير مىكنند. اينها را اگر چنانچه واقعاً خطا كار هستند، خوب است كه مطالعه كنند، بفهمند دارند چه مىگويند و به نقع چه كسى كار مىكنند و اگر متعمد هستند و در مقابل يك كشور اسلامى، در مقابل يك كشورى كه كوشش مىكند كه بين همه برادرها را متصل كند و همه را با هم آشتى بدهد و ما قبل از بيست سال به اين طرف، دنبال اين معنى بوديم كه ممالك اسلامى همه با هم برادر باشند، اين او را تكفير نكند، او، او را تكفير نكند، اينهائى كه اينطور سمپاشى مىكنند و مع الاسف در لباس مفتى هستند و يا مفتى اعظم هستند، اينها نمىدانند كه اين كارها بر ضد اسلام و برو فاق ميل ابرقدرتهاست؟ اينها نمىدانند كه دانسته يا ندانسته براى ابرقدرتها دارند خدمت مىكنند؟ چطور اينها در مقابل سادات و آنهمه جناياتى كه سادات كرده است اينقدرها نمىايستند و تكفيرى ما نشديم از آنها؟ اما، ما كه از امام مهدى كه قوه اجرائى اسلام است صحبت مىكنيم و مىگوئيم كه عدل در زمان او فراگير خواهد شد و از طرف خود آنها هم همين معنا هست كه: يملا الارض قسطا و عدلا بعد ما ملات ظلما و جورا ما كه راجع به آن مىگوئيم و مىگوئيم كه انبياء مؤفق نشدهاند اجرا كنند مقاصد خودشان را و خداوند در آخر زمان كسى را مىآورد كه اجرا كند مسائل انبياء را، اين بيچارهها براى خدمت به اجانب يا نفهميده تأويل مىكنند كه فلان گفته است كه حضرت مهدى تكميل مىكند شريعت را. اين بسيار ناگوار است براى ما. ما حضرت مهدى را يكى از افرادى مىدانيم كه تابع اسلام است، تابع پيغمبر اسلام است لكن تابعى است كه نور چشم پيغمبر اسلام است و اجرا مىكند اين مطالبى را كه حضرت رسول اكرم (ص) فرموده است. چرا بايد اينها را حجاز، در كويت، در بعضى جاهاى ديگر تأويل كنند حرفها را و بر ضد يك مملكت اسلامى كه كوشش دارد همه برادرها با هم مجتمع كند و كوشش دارد دست ابرقدرتها را از سر اين ممالك اسلامى كوتاه كند، آنها در خدمت ابرقدرتها دانسته يا ندانسته هستند و مىخواهند تفرقه بين مسلمين بيندازند. اينها نمىدانند كه نبايد تفرقه بين مسلمين انداخت و برخلاف نص قرآن است؟ اينها مطلع نيستند يا اينكه در خدمت خداى نخواسته، ابرقدرتها هستند؟ ما مىخواهيم كه هم همه ممالك اسلامى اولاً در محيطى كه خودشان هستند، به حسب حكم اسلام بين
صحيفه نور ج 13 صفحه 4
حكومت و بين مردم مخالف نباشد و همه با هم باشند و همه متحد بشوند تا اينكه آسيبى براى اينها واقع نشود. شما ديديد كه ما وقتى كه در ايران ملتمان اتحاد پيدا كرد، چه قدرت بزرگى را شكست داد. ما مىخواهيم كه يك ميليارد جمعيت دنيا اينطور از مسلمين اينطور با هم متحد بشوند. اگر متحد بشوند، نه قضيه قدس ديگر باقى مىماند و نه قضيه افغانستان و نه قضاياى ديگر و اگر چنانچه وعاظ السلاطين بگذارند و اتحاد ما را به هم نزنند، انشاء الله پيروز خواهيم شد و دول اسلامى و ممالك اسلامى پيروز خواهند شد. من از خداوند تبارك و تعالى عظمت اسلام و مسلمين و وحدت كلمه اسلام و مسلمين را خواهان هستم و اين عيد سعيد را باز هم به همه مسلمين و همه كشورهاى اسلامى تبريك عرض مىكنم.
والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 5
تاريخ: 21/5/59
بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان مجلس شوراى اسلامى
مقايسه چهره نورانى مجلس شوراى اسلامى با مجالس دوران قبل از انقلاب
بسم الله الرحمن الرحيم
انشاء الله خداوند اين عيد سعيد را بر همه مسلمين و خصوص ملت مسلم ايران مبارك كند. اين چهره مجلس اسلامى ماست و اگر چنانچه از صدر مشروطه (الا شايد دوره اول) تا قبل از اين مجلس ملاحظه كنيد، اينجا جاى آن وكلا نبود، وكلائى كه ازطبقه اشراف و از طبقه ثروتمند و مرفه، و حاضر نبودند دريك مجلس چند تايشان با هم جمع بشوند و حاضر نبودند در يك مجلس اينطور مسجدى بنشينند و هر كدام در كاخهاى بلند (الا بعضىها كه آنها هم از سنخ شما بودند) زندگى مىكردند، امكان نداشت كه يك مواجههاى بين من طلبه با آن تيپهاى اشرافى و اعيانى و داراى كذا و كذا اتفاق بيفتد فرضاً از اينكه گوش بدهند به اينكه يك طلبه به آنها چه مىگويد. اين از بركات نهضت است، بركات اسلام است كه همه نهادهايشان اسلامى و مردمى است. مجلس مردمى اين است پيشتر اسمش را گذاشته بودند مجلس ملى، ملت راه داشت بر آن مجلس؟ در آن مجلس از ملتها، از خود ملت كسى بود كه راه پيدا بكند آنجا؟ خصوصاً در اين دهههاى آخر يك نفر از شما در آنجا راه نداشت و جاى شما در آنجا نبود اخلاقاً، كه عندالله نبود، به واسطه علوشان شما و به واسطه اينكه آنها طاغوتى بودند، شما راه نداشتيد بر آنجا. ما امروز مواجهيم با يك چهرههاى اسلامى كه به غير از اسلام و به غير از مناقع مملكت خودشان فكر نمىكنند و من اميدوارم كه اين مجلس كه مركب از اين طبقه انسانى ملت است، چه آنهائى كه مسلم هستند و چه آنهائى كه باز برادرهاى ما هستند و از اقليتها هستند، اين چهرهها، چهرههائى است كه مال ملت است و امروز ملت راه پيدا كرده است به مجلس و ديروز، در گذشته، ملت هيچ خبرى از مجلس نداشت و هيچ عملى نمىتوانست انجام بدهد. اين موجب شكر است در درگاه خدا، همه تشكر كنيم از يك همچو نعمتى كه نصيب ما شده است و اين تنها مجلس نيست كه تحول پيدا كرده است، از طاغوت به اسلاميت و انسانيت، ساير نهادهاى دولتى هم، چه قواى مسلحه و چه سايرين از قبيل وزرا و امثال اينها، آنها هم همين طور هستند. الان ملت ما مىتواند ادعا كند كه ما در همه امور ناظريم. من خيلى از مجالس را ياد دارم و در بعضى از مجالس هم رفتم، به عنوان تماشاچى يك دانه از امثال شما در مجلس نبود، الا مثلاً مثل زمانى كه مرحوم مدرس آنجا بود يا آن در اول كه ما آنجا را ديگر نديديم، آن دورههاى اول، دوره كه بودند باز از اشخاصى كه نظير شما بودند. آن چيزى كه
صحيفه نور ج 13 صفحه 6
مىخواهم عرض كنم اين است كه حيف است كه چهره نورانى مجلس در آن يك چيزهائى واقع بشود كه مخالف زى شما آقايان است.
موعظه به نمايندگان محترم مجلس در رعايت اصل تفاهم و حل و فصل مسالمت آميز مشكلات
من معذرت مىخواهم كه چند كلمهاى موعظه كنم شما را، شما محتاج به موعظه نيستيد لكن تذكر، برادرها، خودش يك امرى است يكى از عذابهائى كه در جهنم اهل جهنم به آن مبتلا هستند، خصام اهل النار است و يكى از نعمتهائى كه اهل بهشت متنعمند آن اخوانى كه، اخوانا على سرر متقابلين. آن برادرى و محبت كه بين اهل بهشت است يكى از نعمتهاى بزرگ خداست و آن خصامى كه در جهنم است، يكى از عذابهائى است كه بر اهل جهنم است كه دائم توى سر هم مىزنند. و اهل معرفت مىگويند كه هر چيزى كه در بهشت و در جهنم ظهور پيدا مىكند سابقه ندارد، از خود آدم است. در روايت هم است اينكه زمين بهشت و جهنم قاع است، هيچ چيز ندارد صاف است و در يك روايتى كه سابقاً من ديدم (حالا نمىدانم تمام معنايش درست چه جور است) اين است كه گاهى در بهشت يك اشخاصى، ملائكه الله مشغول يك بنا مىشدند و گاهى مىايستادند. ظاهراً پيغمبر اكرم شايد در شب معراج اين را ملاحظه فرمودند، سؤال كردند از جبرئيل اين چرا گاهى مىايستند و گاهى كار مىكنند. عرض كرد كه اينها اعمالى كه مردم مىكنند، مادامى كه اشتغال دارند به عمل خير اينها مصالحشان محقق مىشود و مشغول بنا مىشوند، آنوقتى كه آنها مشغول اين كار نيستند آنها هم. در هرصورت يك مسألهاى است اين در پيش اهل معرفت كه تمام چيزهائى كه در جهنم و بهشت هست اين از خود ماست. اينطور نيست كه خداى تبارك و تعالى يك آتشى تهيه كرده است كه ما را بسوزاند، ما خودمان تهيه مىكنيم در قرآن هم هست كه اينها اعمال شماست كه رد به خودتان مىشود. ما مىتوانيم خودمان را در اين عالم راجع به اين محكى كه از دو تا آيه شريفه استفاده مىشود بشناسيم كه آيا اهل نار هستيم يا اهل بهشت. اگر كارهايمان روى خصام باشد، دشمنى، يك وقت اين است كه انسان در يك مسألهاى صحبت مىكند، مباحثه مىكند خوب بين اهل علم و طلبهها متعارف است، گاهى وقتىها به فرياد مىكشد مطلب، به داد و قال مىكشد مطلب لكن وقتى كه مباحثه تمام شد، برادرند. بعد از مباحثه اينطور نيست كه اين مباحثه اسباب دشمنى باشد، دو تا دوستند و دو تا رفيقند، سر يك مطلبى، مطالبى آن، آن طرف مطلب را مىگيرد و آن، آن طرف مطلب و اتفاقاً اين يك ورزشى است كه دربين طلبهها هست و يك ورزش علمى است كه قوى مىكند آنها را. در ساير طبقات شايد نيست اينطور ورزش. اينها تاحد جنگ و دعوا با هم مقابل مىشوند مرحوم آقاى آسيد
صحيفه نور ج 13 صفحه 7
احمد زنجانى رحمه الله نقل مىكردند كه در روزنامه ملانصر الدين كه قفقاز طبع مىشده، او عكسى انداخته بوده از دو تا طلبه، دو تا اهل علم، يكى اين طرف، يك آن طرف نشسته و دعوا كردهاند و دندان يكى بيرون افتاده و كفش يكى هم بالاى سر آن يكى است و او براى انتقاد از اين طايفه اين را نوشته بود، اين را عكسبردارى كرده بود و او نمىدانست كه در عين حالى كه گاهى وقتها به اين مسائل هم مىرسد لكن به مجرد اينكه مباحثه تمام مىشود، با هم مىشوند رفيق و با هم دوست و برادرند. ما اگر چنانچه در مسائلى كه پيش مىآيد، در هر وضعى كه باشد، البته مسائل زياد الان در مجلس طرح مىشود و شما بعدها هم مواجه هستيد با مسائل زيادى كه براى ملت است و هر كسى نظر دارد و هر كسى اجتهاد دارد، هر كسى بايد مسائل را طرح بكند و بگويد، اما همانطورى كه طلبهها مسائل را مىگويند، كه منتهى به اين نشود كه حالا كه من مخالف با شما هستم در نظر و شما مخالف من هستيد در نظر، اين منتهى به اين بشود كه نه، ما دو تا خصم و دو تا دشمن با هم هستيم. اگر اينطور باشد كه واقعاً خداى نخواسته روى خصام باشد بايد ما خودمان را بشناسيم به اينكه ما اهل ناريم، براى اينكه خصام اينجا آن خصام را مىآورد. و اگر چنانچه ايمان در كار باشد، برادرى در كار باشد و با برادرى و حسن نيت، رفاقت، مسائل طرح بشود همه بايد نظر خودشان را بدهند و هيچ كدام هم برايشان حتى جايز نيست كه يك چيزى را بفهمند و نگويند، بايد وقتى مىفهمند اظهار كنند، اين مؤافق هر كه باشد، باشد. مخالف هر كس هم باشد، باشد براى اينكه شما وكيل مردم هستيد امين مردم هستيد امين و وكيل بايد مسائلى كه طرح مىشود آن مقدارى كه مىتواند و مىفهمند اظهار كنند لكن به طور خصومت، به طور تنازع و خصومت نباشد، هر چه بتوانند آرامتر لكن حالا صدا هم بلند شد، باشد، اما آن صدائى كه از طلبههاى توى مدرسه بلند مىشود دنبالش هيچ ابدا اثرى از خصومت نيست، دو تا رفيق، دو تا دوست هستند كه سر يك مسأله علمى مىرسد كار به آنجائى كه اين فرياد سر او مىزند، او فرياد سر او مىزند، لكن به مجرد اينكه مباحثه تمام شد همان دو تا برادرند كه بودند، همان دو تا دوستند كه بودند، هيچ ابدا ديگر دنباله ندارد كه آن مطالب را او گفته، اين مطلب را ما، با هم برادريم، مطالب با هم دعوا دارند، مسائل كه طرح مىشود آن مسائل با هم اختلاف دارند، اما آنهائى كه مسائل را طرح مىكنند مسائلشان بايد با هم اختلاف داشته باشد نه خودشان، خودشان دوست، رفيق و برادر ولى مسائل را بايد طرح بكنند و اشكال دارند بكنند و طرح بكنند مسائلى كه روى مصالح اسلام است، روى مصالح كشور است و آن مقدارى كه مىتوانند بررسى بكنند و آن مقدارى كه قدرت دارند نظر بدهند لكن بعد از اينكه مجلس تمام شد همانطورى كه بعد اينكه مباحثه طلبهها تمام شد مىنشينند با هم چاى مىخورند و رفيق و دوست هستند، آنها هم همين طور باشند. لازم نيست كه انسان وقتى كه در يك مطلبى مخالف يك كس ديگرى است، دشمن او هم باشد. همه مسلمان، همه مؤمن، همه اهل اين كشور و همه مصلحت اين كشور را مىخواهيد و ما و شما هم مصلحت اسلام را مىخواهيم و هم مصلحت اين اشخاصى كه در دار الاسلام زندگى مىكنند و تحت لواى اسلام هستند، از نمايندگانى كه ساير اقليتها هستند و مصالح آنها. اسلام اقتضاى اين را مىكند كه مصالح همه در نظر گرفته بشود و على
صحيفه نور ج 13 صفحه 8
السواء هم در نظر گرفته بشود. همه اهل اين مملكت هستند حق دارند در اين مملكت و شما هم وكلاى اين مملكت هستيد و خدمت مىخواهيد بكنيد، هر يكىتان وكيل همه هستيد و هر يكىتان بايد مصالح همه مملكت را در نظر بگيريد. بنابراين بهترين مباحثهها همين مباحثه برادرهاست با هم كه كارشان، اگر اختلافى هم دارند، برادرى حل مىكنند، نه به طور خصمانه و البته من مىدانم كه بسيارى از اشخاص هستند كه اينها بسيار منزه و مبرا هستند و اكثريت شما هم همين طور است و من اميدوارم كه همهتان اينطور باشيد. من كه همه را نمىشناسم لكن من چهرهها را مىبينم كه همهشان از همين ملت و از همين جمعيتى كه در اين مملكت هستند، هستند. هيچ از آن بالاها نيامدهاند اينجا تا بخواهند يك مقاصدى داشته باشند (كه) غير مقاصدى ملى و اسلامى. از اين جهت من اميدوارم كه اين مجلس، خدمت بزرگ بكند و انشاء الله كارها را به آسانى به پيش ببرد و هماهنگى كنند با دولت، با رئيس جمهور، با ساير ارگانهائى كه هستند. همهتان مىخواهيد يك مطلبى پيش برود، نه آقاى رئيس جمهور نمىخواهند كه اين مملكت خداى نخواسته آشفته باشد، رئيس يك مملكت كه نمىخواهد آن مملكت آشفته باشد و نه وكلاى مجلس مىخواهند كه اين مجلس آشفته باشد، براى اينكه شما همه مملكت هستيد، مملكت از خود شماست، نمىشود كه يك كس براى خودش طرح خلاف بزند، و نه وزرائى كه هستند و بودند و بعدها هم انشاء الله خواهند بود، اينها هم همهشان نظرشان به اين است كه اسلام را تقويت كنند، احكام اسلام را پياده كنند، براى اين مملكت خدمت بكنند. وقتى بنا شد همه با هم، به حسب عقايد يكى هستند، همه مىخواهند خدمت بكنند، همه مىخواهند كه اين مملكت را به پيش ببرند، همه مىخواهند كه اين جرثومههاى فاسدى كه در مملكت هست قطع بكنند، همه يك راه مىخواهند بروند، اين ديگر تخاصمى در كار نيست و نخواهد بود. اگر بله فرض كنيد كه يك طايفهاى بودند و آمده بودند در مجلس و مىخواستند مقاصد شوم خودشان را يا مقاصدى كه به تبع آن ابر قدرتها به خدمتگزارى به آنها بود، مىخواستند انجام بدهند، آنوقت دعوا مىشد، آنوقت بايد هم حقيقتاً بشود، آنوقت مخاصمه هم صحيح بود براى اينكه مخاصمه با آن اشخاصى كه توطئهگر هستند، اشخاصى كه مىخواهند مجلس را به هم زنند، مىخواهند مملكت را به هم بزنند اين لازم است و بايد باشد، بعد از اينكه نمىشود اينها را با هدايت، و مأيوس هستيد كه اينها را با هدايت مىتوانيد كه به راه صحيح وادار كنيد. و اما شماها كه همچو مقصدى در كار نداريد، من يقين دارم كه هيچ يك از شماها بنايتان نيست كه اين مملكت را به هم بزنيد، همه مىخواهيد مملكت آرامى باشد كه برادرهاى شما در اين مملكت زندگى آرام داشته باشند، زندگى مرفه داشته باشند و همه مىخواهيد كه دست اجانب از اين مملكت كوتاه باشد و كوتاه خواهد بود انشاء الله و همه مىخواهيد كه يه اين مملكت خدمت بكنيد، خودتان هم از سنخ همان جمعيت هستيد، نه از آن طبقههاى بالائى كه هيچ خبر از پائين ندارند و هيچ اطلاعى ندارند كه به اين پائين دستها چه مىگذرد. شما خودتان از بين همين جمعيتها آمدهايد و مىدانيد كه چه مىگذرد به اين مردمى كه در اين كشور هستند، به اين زاغهنشينان چه مىگذرد، خودتان هم زندگيتان هم همانطورهاست، با يك قدر اختلاف مختصر. بنابراين آن چيزى كه لازم است براى
صحيفه نور ج 13 صفحه 9
همه ماها و همه شماها و همه ملت و همه كسانى كه اداره اين مملكت را مىخواهند بكنند، اين است كه با هم تفاهم داشته باشند، اگر مسألهاى را برخلاف مىبينند و بخواهند و بنشينند و حل كنند و صحبت كنند. در مجلس اگر چنانچه يك مطلبى را مىبينند كه دارد خلاف واقع مىشود، صحبت كنند، بنشينند مشورت كنند با رفقايشان و من اميدوارم كه انشاء الله با خوشى و خوبى طليعه اين باشد كه پيروزى نهائى را انشاء الله پيدا كنيد.
ناتوانى قدرت مجهز به سلاحهاى مدرن و آتشين در مقابل ايمان و انسجام يك ملت
و هيچ خوفى ما از ابر قدرتها نداريم و در عين حالى كه دستمان از همه آن سلاحهاى آدمكش كذا كوتاه هست لكن ايمانمان ما را وادار مىكند كه نترسيم و خوف نداشته باشيم و يك ملتى وقتى يك مطلبى را همه با هم خواستند، نمىشود تحميلشان كرد تحميل در وقتى است كه همه نخواهند، متفرق بشوند، اگر متفرق شدند آنوقت جاى اين مىشود كه يك دستهاى به دسته ديگر يك مطلبى را تحميل كنند، اما اگر چنانچه اينها با هم مجتمع باشند نه ديگر در بين خودشان تحميلى هست براى اينكه جاى تحميل ديگر نمىماند و نه ديگران مىتوانند تحميل بكنند. قدرتها هر چه هم بزرگ باشند، وقتى مقابله با ملت مىشوند نمىتوانند كارى بكنند. من شايد يك دفعه ديگر اين را گفته باشم كه سفير شوروى آمد پيش من گفت كه دولت افغانستان از ما خواسته است كه برويم آنجا و چه بكنيم. من متوجه نبودم كه اينها كار را كردهاند حالا آمدهاند دارند مىگويند، دولتى هم در كار نبوده دولت هم بعد خودشان درست كردهاند، لكن به او گفتم كه اين اشتباه است از شما، ممكن است براى شما كه قدرتمند هستيد، يك كشورى را بگيريد، اين آسان است براى شما، قواى زياد داريد، خوب مىريزيد اما يك ملت را نمىتوانيد مهار كنيد. شما وقتى وارد شديد در آن جا نمىتوانيد پيش ببريد و مزاحمت براى شما همچو ايجاد مىشود كه فشل مىشويد. لكن كارى كرده بودند و بنا هم داشتند بكنند. نه اين بود كه مىخواستند حالا استمزاج كنند، از من اجازه بگيرد شوروى كه مملكت اسلامى را برويم بگيريم. مطلب اينطورى است كه يك ملتى وقتى كه همه با هم باشند، پشتيبان هم باشند، برادر با هم باشند، اين قدرتهاى بزرگ بر فرض اينكه بيايند و با توپ و تانكشان هر كارى مىخواهند بكنند لكن وقتى وارد شدند، در ملت هم هضم مىشوند، ملت آنها را هضم مىكند. و ما ابدا از اين توطئهها نمىترسيم و مضافاً به اينكه به نظر من اينكه حالا هى مىآيند و صحبت مىكنند، بعضىها آمدهاند هى گفتهاند كه يك توطئه خيلى بزرگتر در كار است از كجا تا كجا چه شده است و از كجا تا كجا چه شده است به نظر من درست نيست، توطئه به اين معنا نيست الان، لكن بايد با كمال دقت مراقبت بشود. بايد ارتش ما، ژاندارمرى ما، سپاه پاسداران ما بايد با كمال دقت و همه ملت، همه ملت الان سپاه اسلام هستند بايد مراقبت كنند، بايد رفت و آمدهاى مشكوك را تحت نظر بگيرند و به مجرد اينكه ملت ديد يك رفت و آمد مشكوكى است اطلاع بدهند. در محلهها ديدند كه رفت و آمدى در يك خانهاى هست و
صحيفه نور ج 13 صفحه 10
غير عادى است، اطلاع بدهند فوراً، آنها هم فوراً كنترل كنند اين چيزها را. در عين حالى كه همه اينها بايد بشود لكن مطمئن باشيد كه نتوانند كارى بكنند و نمىتوانند اين مملكت را به آن آسيب برسانند. و ما بعد از اينكه همه مسائل را ما مفروض بگيريم، فرض بگيريم كه اينها آمدند و همه به قول خودشان همه ملاها را كشتند و همه مومنين را از بين بردند، ما از چه ميترسيم؟ ما از يك جائى كه اين وضع را دارد منتقل مىشويم به يك جائى كه بهتر از اينجاست، چرا ما بترسيم؟ من نمىگويم ما غلبه به آنها مىكنيم لكن ما غلبه ايمانى داريم بر آنها، ما همان منطقى را داريم كه در صدر اسلام بود كه اگر آنها را بكشيم به بهشت مىرويم اگر آنها ما را بكشند باز هم ما به بهشت مىرويم. اين منطق اهل ايمان است. آن كه ايمان به خداى تبارك و تعالى دارد، آن كه قرآن را به آن ايمان دارد، منطقش اين است كه ما ضرر نمىكنيم، هيچ طرف قضيه ضرر نيست اگر چنانچه كشته بشويم، لباسمان را عوض كرديم لباس بهترى پوشيديم و اگر چنانچه بكشيم يك غير انسانى را از دنيا بيرون كرديم. بنابراين ما ترسى از چيزى نداريم ولى معذلك شما مطمئن باشيد كه نخواهد شد. ملت اسلامى است و براى خدا داريد كار مىكنيد. ملت ما براى خداست كه دارند كار مىكنند. آنهمه جوانها را دادند براى خدا بود هيچ براى چيز ديگرى نبود، و تعقل ندارد كه يك كسى جوانش را بدهد براى اينكه يك خانه پيدا كند با فرض كنيد كه شب يك غذاى خوبى، اين معقول نيست، اينها براى خدا آمدند به ميدان و همين مطلب در ذهنشان بود كه ما براى خدا داريم كار مىكنيم و اجرمان را هم از خدا مىخواهيم هيچ طلبى هم هيچ كداممان از هم نداريم همه براى خدا انشاء الله كار كرده باشيم و بكنيم و از خداى تبارك و تعالى اجرش را بخواهيم و خداى تبارك و تعالى خواهد داد يا اينجا و آنجا، يا آنجا. خداوند انشاء الله همه شما را مؤفق كند و من بحق خدمتگزار شما هستم و اين چند لحظهاى كه از عمر من باقى است من در خدمت شما هستم و خداوند انشاء الله شما را به كمال معرفت برساند و دشمنهاى اين كشور و اين اسلام را انشاء الله يا هدايت كند و يا اينكه به جز ايشان برساند.
والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 11
تاريخ: 22/5/59
پيام امام خمينى در تجليل از شهداى پاسدار كردستان (پاوه)
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام بر شهداى پاسداران انقلاب اسلامى و تمامى نيروهاى مسلح متعهد اسلامى، سلام بر خانوادههاى عزيز و قهرمان پرورآنان. درود خداوند بر خانوادههاى شهدائى كه با صبر و شكيبائى و مقاومت و با تقديم عزيزان خود به خدا و اسلام بزرگترين حماسههاى تاريخ معاصر را ترسيم كرده و مىكنند. درود بر پاسداران اسلام كه با خون خود و مشتهاى گره كرده خويش انقلاب اسلامى را به ثمر رساندند. درود بر تمام نيروهاى مسلح و متعهد اسلامى كه با گرايش به انقلاب مقدس ايران و پشتوانه ملت عزيز كاخ ستمگرى را واژگون كردند. ملت شريف ايران از شما خانوادههاى عزيز شهداى پاسدار قدر دانى مىكند و بالاتر از اين تقديرى است كه از بارگاه مقدس خداوند متعال نصيب شما و همه شهداى اسلام و وابستگان آنان خواهد شد. شهداى انقلاب بزرگ چون شهدائى صدر اسلام در پيشگاه مقدس ربوبى ارزشمند و مورد عنايت حق تعالى و اولياى اسلام ارزشمند خواهد بود. اينجانب به عنوان يك خدمتگزار و دعاگوى حقير، خود و ملت را مرهون اين عزيزان مىدانم و از خداوند بزرگ طلب مغفرت مىنمايم. تاريخ، فداكارى اين جوانان غيور و متعهد را فراموش نمىكند و نام نامى ملت عظيم ايران در صفحات تاريخ ضبط و در چهره دهر ضبط است والسلام عليكم و على عبادالله الصالحين
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 12
تاريخ: 25/5/59
پيام امام خمينى به بنى صدر در مورد وقوع سانحه هوائى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آقاى بنى صدر رئيس جمهور حفظه الله تعالى
نجات جنابعالى و همراهان محترم از سانحهاى كه به حسب عادت، مصيبتوار بايد باشد، كه نشانهاى از الطاف الهى است براى پيشرفت انقلاب اسلامى، ما از اين امورى كه اثبات قدرت حق آشكارا در آن پيداست كه همه در جهات حفظ اين كشور و ملت است كراراً ديدهايم. انشاء الله تعالى از اين پس نيز عنايات پروردگار باماست و با همه وجود در پيشگاه مقدس شكر گزاريم. ما همه از خدائيم و بايد در راه خدمت به او باشيم. اين عنايت معجزهآسا دليل آن است كه شما و همراهانتان در خدمت به كشور اسلامى صديق بوده و صديق خواهيد بود. شما به شكرانه اين نعمت بزرگ زندگانى ثانوى خود را بيش از پيش وقف خدمت به اسلام و كشور اسلامى نمائيد و ملت بزرگ با رؤيت اين عنايات پى در پى اطمينان كامل داشته باشند كه مادام كه در خدمت اسلام هستند، آسيب پذير نيستند و دشمنان كوردل اين كشور بدانند كه با توطئه و شيطنتها نخواهند توانست كشور اسلامى را آسيب رسانند. ملت ما تا پاى جان در خدمت به اسلام حاضر و در پشتيبانى از نهادهاى اسلامى مصمم هستند و از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمين و كشور اسلامى ايران را خواستارم.
والسلام عليكم و رحمه اللهو بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 13
تاريخ: 25/5/59
بيانات امام خمينى در جمع قضات شرع و دادستانهاى انقلاب اسلامى كشور
قواى ثلاثه اساس يك كشور است
بسم الله الرحمن الرحيم
من بايد به ملت ايران تبريك عرض كنم كه بحمدالله اين قواى ثلاثه كه اساس يك كشور است از خودشان است و از متن جامعه است و از اشخاص طاغوتى و منحرفين نيستند و از خداى تبارك و تعالى تؤفيق همه را مىخواهم در اينكه همه خدمتگزار به اسلام باشيم و با جديت و كوشش همه، اين نهضت اسلامى به پيش برود و حكومت عدل الهى مستقر بشود به جاى حكومت طاغوتى. شما همه مىدانيد و ملت هم مىداند كه اين سه قوهاى كه در زمان طاغوت بود، نمىشود گفت كدام خبيثتر از كدام بودند. قوه مقننه ما به دست اشخاصى افتاده بود كه به اعتراف شاه مخلوع از طرف سفارتخانهها تعيين مىشدند و ملزم بودند اينها همانها را به كار وا دارند و از اين راه ماهيت قوه مقننه بر ملت ما روشن مىشود كه ليستى كه امريكا بدهد و نوكر او اجراء كند، بهتر از اين مجلسى كه ما داشتيم و بهتر از سنائى كه ما داشتيم، يعنى آنها داشتند، نخواهد بود. آنها در طول مدتى كه متصدى بودند هيچ گاه قدمى براى خدا بر نمىداشتند، اگر اينها براى خدا مىخواستند قدم بردارند، حتماً نه آمريكا آنها را پيشنهاد مىكرد و نه شاه مخلوع آنها را تعيين مىكرد. ما از همان حرف شاه، شاه مخلوع سند اتخاذ مىكنيم كه اين قوه مقننه چه جور اشخاصى بودند و قوه مجريه هم كه همه مىدانند كه چه جنايتهائى در اين كشور مرتكب شدند و خود آن مرد كه يك مقام غير مسؤول به حسب اصطلاح آنها داشت در رأس همه جناينتكارها بود، جنايتكارها همه الهام از او و او الهام از اجانب مىگرفت. قوه قضائيه كه در اسلام آنقدر در آن اهتمام شده است و حكم را يا نبى يا وصى نبى بايد متصدى بشود و اگر غير نبى و وصى نبى، سفارش شده از طرف نبى اكرم باشد، آن ثالث مىشود كه شقى. قوه قضائيه ما هم به دست يك اشخاصى افتاد كه من گمان نمىكنم در تمام افرادى كه متصدى فضا بودند، يك نفرشان صالح باشد. اگر گفته مىشود كه در بين اينها يك اشخاصى بودند كه مثلاً يك قدرى متدين بودند، لكن صالحيت براى قضا غير از تدين است، امر مهمى است كه شايد در اسلام كمتر چيزى مورد توجه بوده است مثل قوه قضائيه و نكتهاش هم معلوم است براى اينكه در دست قوه قضائيه همه چيز ملت است، جان مردم است، مال مردم است، نواميس مردم است، همه در تحت سيطره قوه قضائيه است و قاضى اگر چنانچه خداى نخواسته نالايق باشد، ناصحيح باشد، اين در اعراض و نفوس مردم سلطه پيدا
صحيفه نور ج 13 صفحه 14
بكند، معلوم است كه چه خواهد شد. از اين جهت من به ملت ايران تبريك مىگويم كه در اين زمان نه قوه مقننه يك قوهاى است كه ليستش را داده باشند و تعيين كرده باشد كسى آنها را، خود آنها منتخب از طرف ملت هستند و ملت بدون اينكه كسى تحميل به آنها بكند، اينها را تعيين كرده است و هر كدام هم كه ناصالح بودند، خود مجلس كنار گذاشته است. بنابراين قوه مقننه ما قوهاى است كه صالح است و اكثر افرادش، افراد متعهد هستند و همهشان از همين جمعيت ملت هستند و از آن كاخنشينها نيستند و قوه قضائيه هم معلوم است كه يك نفر از آن اشخاصى كه طاغوتى باشند در اينها نيست و اهل علم هستند كه با زندگى طلبگى امرار معاش كردند و در متن جامعه بودهاند و از گرفتارىهاى جامعه اطلاع دارند و گرفتار بودهاند خودشان هم، اينها مىتوانند كه به درد مستضعفين برسند و قوه مجريه هم كه عبارت از رئيس جمهور و نخست وزير و بعد هم انشاء الله وزرائى كه تعيين خواهند شد، اشخاصى هستند كه خود ملت تعيين كردند، كسى تحميل به آنها نكرده است و مجلس هم كه از خود ملت است، بعد كابينه را راى به آن مىدهد و بلااشكال به كسى كه بر خلاف موازين اسلامى رفتار كند و غير متعهد باشد و از حال مستضعفين بى اطلاع باشد، راى تمايل نخواهند داد.
لكن بايد عرض كنم كه اين قضاوت در اسلام بسيار اهميت دارد و بسيار خطرناك است. اهميت دارد كه تمشيت امور مردم و رفع ظلمها و مخالفتها و اينها با دست اينها بايد بررسى بشود و مظلوم از ظالم ممتاز بشود و حق اجرا پيدابكند، و خطرناك است براى اينكه اگر چنانچه خداى نخواسته حكم بر خلاف ما انزل الله باشد ولو در دو و در هم على حد الكفر و قاضى على شفير الجهنم بسيار خطرناك است لكن امرى است كه واجب كفائى است و بايد تكفل كرد. هر يك از اشخاصى كه متصدى هستند اگر چنانچه مجتهد عادل باشند، مستقلا مىتوانند و اگر چنانچه مجتهد نباشند، آنها به تعيين مجتهد در يك زمانى كه ما فاقد هستيم، افرادى كه تمام جهات را مجتمع باشند، با تعيين مجتهد تصدى مىكنند. نبايد از كارى كه اهميت دارد، شانه خالى كرد كار آن كس اهميت دارد در نظر شارع مقدس، اين را نمىتوانيم ما از آن شانه خالى كنيم، واجب كفائى است، اگر چنانچه شانه از زيرش خالى كردند، مورد مواخذه خواهند بود. بايد تصدى كرد حتى در زمان بعضى از امراى سابق مثل خلفاى بنى عباس و بنىاميه و اينها بعضى از اشخاص در خدمت آنها به حسب ظاهر مىرفتند و اشخاص بسيار صحيحى بودند براى جلوگيرى از بعضى مظالم، اينطور نيست كه اگر يك حكومتى هم ظالم شد، كسى بداند كه مىتواند رقع ظلمى از مردم بكند، مىتواند يك راه صحيحى را پيش بگيرد، بتواند از آن شانه خالى كند. حالا كه بحمدالله يك كشور اسلامى داريم و همه اركانش اسلامى است نمىشود امروز گفت كه دولت هست و ما زير بار دولت نمىرويم و دولت هست و ما مستخدم دولت نمىشويم. اين حرفها مال زمان طاغوت بود. زمان رسول الله هم دولت بود، زمان اميرالمومنين هم دولت بود، مىشد بگوئى كه دولت است و ما استخدام در اين دولت نمى شويم ؟! دولت از امورى است كه بايد در مملكت باشد، از واجبات حسبيهاى است كه واجب است براى حفظ نظم دولت باشد. اگر دولت باطل باشد، استخدام در او جايز نيست مگر اينكه براى يك احقاق حقى باشد، چنانچه در صدر اسلام
صحيفه نور ج 13 صفحه 15
هم اين مسائل بوده است و اگر دولت صحيح حقى بود، نبايد اشخاص بگويند كه ما دراين دولتى كه صحيح و حق است، رويم براى اينكه اسمش دولت است. حكومتهاى اسلامى، همه دولتهاى اسلامى بودند، همه متولى امور مردم بودند. عمده اين است كه دولت چه دولتى باشد، اگر دولتى مثل دولت فعلى باشد كه اركانش همه اسلامى هستند و همه در راه اسلام مىخواهند خدمت بكنند، نبايد كسى تحاشى كند از اينكه من نمىخواهم وارد بشوم دراين دولت و استخدام بشوم. استخدام دولت حق است، زمان حضرت امير هم اشخاصى بودند كه شرطه بودند، اشخاصى بودند حكومت بودند، استاندار بودند، اشخاص مومنى بودند كه كار فرما بودند در جاهائى و اينطور كلىاش را آدم بگويند كه، آنوقتى كه زمان طاغوت بود بگويند كه ما در خدمت طاغوت واقع نمىشويم، حالا هم كه زمان الله است بگويند كه ما در خدمت واقع نمىشويم اين كج فهمى است. اگر چنانچه قضا مثلاً"، در قوه قضائيه كمبود بود و به هر كس اظهار كردند، وقتى به مقدار كفايت نباشد واجب است بر اينكه تصدى بكند و قضاوت بكند نبايد بگويند كه حالا كه قضاوت است ما در خدمت دولت واقع نمىشويم. خدمت دولت، نيست خدمت خداست. الان دولت، دولت الهى است و خدمت به الله است، نه خدمت به طاغوت است بنابراين نبايد بعضى از آقايان تحاشى كنند از اينكه ما در استخدام دولت واقع نمىشويم. اين استخدام اسلام است، دولت خودش اسلامى است، نه اين است كه خودش مستقل است، آن هم خدمتگزار اسلام است، همه خدمتگزار اسلام هستيم.
حقظ نظام از واجبات الهى است
و البته بايد همه امور بر نظام و نظم باشد. وقتى كه پايه امور بر نظم شد، باشد و حفظ نظم از واجبات الهى است بايددر قوه قضائى هم اين نظم محفوظ باشد يعنى اينطور نباشد كه قاضى يك روز بخواهد بيايد و يك روز هم دلش بخواهد نيايد. اين يك يا بايد در استخدام، استخدام الله بر آيد و وظيفه شرعى الهى خودش بداند كه بايد روى موازينى كه هست، ساعاتى كه تعيين شده است براى كار، كار بكند و اگر چنانچه نخواهد هم اين كلمه استخدام را قبول بكند يا اصلش تصدى نكند يا ملزم بداند خودش را به الزام شرعى كه اگر آمد نظام را حفظ كند، اگر بخواهد وارد بشود و بى نظم باشد، من يك هفته دلم نمىخواهد بيايم، الزامى كه من ندارم، نمىخواهم يك چنين آدمى، اصلا از اول وارد نشود، اگر چنانچه مىتواند كه روى موازينى كه تعيين مىشود و شوراى قضائى تعيين مىكند عمل بكند، ملتزم به اين باشد كه اين عمل تا آخر روى موازين باشد و هر روز هم خودش را عاجز ازاين داشت خوب برود پيش شورا و استعقا بدهد، اما متصدى باشد و بى نظم متصدى باشد، اين صحيح نيست. بايد يك مملكتى همه چيزش نظام داشته باشد، همانطورى كه اگر در شهربانى بخواهند اينهائى كه پاسبان هستند بگويند كه ما امروز مىخواهيم نيائيم، امروز ميلمان كشيده است كه منزل باشيم، اين نمىشود اين پاسبان نمىشود و اين شهربانى هم نمىشود و در ساير ادارات هم يك ادارهاى بگويد كه من امروز نمىخواهم بيايم، اين خواستنى نيست. كسى كه يك امر را تصدى كرد بايد نظامش را حفظ
صحيفه نور ج 13 صفحه 16
بكند. آقايان هم كه از همه قشرها از حيث كا راهميتشان بيشتر است بايد اين نظام را حفظ بكنند و همانطورى كه در ساير جاها يك نظامى هست و بدون نظم يك امرى تحقق پيدا نمىكند يعنى فاسد مىشود، بايد نظام را حفظ بكنند و هر چيزى را كه تقبل كردند با نظم و با ترتيب، اين را اجراء بكنند و عمل بكنند.
قضاوت يكى از عبادات الهى است
و از مهمانى كه بايد عرض كنم دقت در امر قضاست. وقتى كه نواميس مردم، جانهاى مردم، مالهاى مردم تحت نظر شماست، نبايد كه مسامحه بشود خداى نخواسته يك غير مجرمى مجرم شناخته بشود يا يك مجرمى كه بايد حد الهى برايش جارى بشود، اين غير مجرم شناخته بشود. بايد در امر قضا كمال دقت را كرد و با دقت اجراء كرد، مبادا خداى نخواسته به دست يكى، يك ظلمى واقع بشود. هر دو طرفش ظلم است، اگر چنانچه يك غير مجرمى، مجرم شناخته بشود، ظلم به آن شخص است و اگر يك مجرمى، غير مجرم شناخته بشود، ظلم به آنهائى است كه اين جرم مرتكب شده است براى آنها. بايد تمامش را با كمال دقت، با كمال مواظبت و احتياط عمل كنيد كه مبادا يك وقت خداى نخواسته يك كسى به قتل برسد در صورتى كه جرمش به مقدار قتل نيست، كسى يك حبس طولانى بشود در صورتى كه جرمش به مقدار اين حبس نيست، يا قاتلى فرار كند از زير بار قصاص به توهم اينكه خوب، يك ترحمى بايد به آن كرد. نه، قاضى بايد با تمام شدت توجه بكند به مواضع قضا، قاضى بايد جسارتا عرض مىكنم قسى القلب باشد، تحت تاثير واقع نشود، قاضى كه نفسش جورى است كه اگر مثلاً اين مجرم يك قدرى گريه كرد، يك قدرى ناله كرد، يك قدرى التماس كرد، تحت تاثير واقع بشود، اين نمىتواند قاضى واقع بشود. يا اگر حس مثلاً انتقام جوئى در قاضى باشد، آن هم نمىتواند قاضى باشد. قاضى يك نفر آدمى است كه بدون اينكه هيچ نظرى داشته باشد راجع يه قضيه، اگر برادرش را آوردند پيشش كه قضاوت كند، همانطور باشد كه اگر دشمنان را آوردند، يعنى در قضا آنطور باشد، حكمى كه مىخواهد بكند بين برادرش و بين دشمنش، در حكم فرق نگذارد. نمىگويم در عوارض نفسانى، نخير در حكم يعنى همانطورى كه براى برادرش حكم بحق بايد بكند، براى دشمنش هم همانطور، على السواء باشد پيشش همه، شما شنيدهايد كه حضرت امير با آن ظاهرا يهودى بود كه در محضر قاضى واقع شدند در صورتى كه حضرت امير رئيس بود، وقتى كه احضارش كرد رفت پيش قاضى، قاضى وقتى كه اباالحسن به ايشان گفت، اشكال كرد به او كه نه، به آن هم هر چه مىگويى به من هم همين طور بگو. اين دستورى است براى همه ماها كه بايد در مسند قضا يكى كه نشست، همه ملت پيشش با يك نظر باشد، تمام نظرش به اجراى عدالت باشد. عدالت، در دشمنش هم به طور عدالت، در دوستش هم به طور عدالت. نه اينجا مسامحه بكند و نه آنجا سختگيرى كند. و بالاخره اين امور مهم در دست شما آقايان است و از قرارى كه الان آقايان كه پيش من آمدهاند از شوراى قضائى، خيلى اميدوار بودند به اين چهرههاى نورانى، بايد در هر جا كه باشيد و هر مطلبى كه پيش شما بيايد،
صحيفه نور ج 13 صفحه 17
هر قضاوتى كه پيش شما بيايد، بهطور حق، به طور عدالت، بدون نظر به اينكه اين آدم چه است و آن آدم چيست، حتى يك مجرم در جه اول وقتى كه آمد، روى حق نظر بكنيد، اين سابقهاش چه جورى است اين را نظر نگيريد، روى حق و عدالت به آن نظر بكنيد و حكمى كه صادر مىكنيد يك حكم عادلانه باشد كه محضر حق تعالى كه وارد مىشوند مورد اشكال نباشيد و روسفيد باشيد. و من اميدوارم كه خداوند تبارك و تعالى شما را موفق بكند، هم جهات شرعى كه عرض كردم، آن جهات ديگر هم شرعى است، اين منتها در متن است كه راجع به حكم عدالت انشاء الله موفق بشويد و هم راجع به نظم و اينكه روى يك موازين باشد و شوراى قضا اگر يك چيزى را گفت، شما نگوئيد كه من خودم مستقلم و مىخواهم چه بكنم، اين غير نظم است، اين نظم نيست. هر كس در خودش اينطور مىبيند كه اگر بيايد گوش نمىدهد به اينكه يك نظمى باشد، برايش جايز نيست تصدى اين امر، برود كنار، الزامى نيست و هر كسى كه به خودش اين را مىبيند كه وقتى آمد روى موازين عمل بكند و روى نظام عمل بكند و شوراى قضائى اگر يك چيزى را گفتند بپذيرد و انشاء الله ماجور باشد پيش خداى تبارك و تعالى و اين را شما يكى از عبادات حساب بكنيد كه قوه قضائيه هستيد و قضاوت مىكنيد و احقاق حق مىخواهيد بكنيد، اين يكى از عبادات الهى است.
و انشاء الله موفق و مويد باشيد و همه ما موفق باشيم به اينكه خدمت بكنيم، مملكت ما احتياج مبرم به خدمت دارد، احتياج مبرم به نظام دارد، بعد از انقلاب است، انقلاب البته يك مصائبى در آن هست لكن بعد از اينكه همه اركان تمام شد با كمك هم، همه با كمك هم انشاءالله اين بار را به منزل برسانيم و اينطور نباشد كه در خارج به ما بگويند كه اينها هرج و مرج هست در ايران و نه، در ايران ديگر نمىشود و چه، اين حرفهائى كه مىزنند. لااقل بهانهاى ما دست آنها ندهيم و هر كس هر كارى را متصدى است، او را خوب انجام بدهد. شما كار نداشته باشيد كه يك قاضى در بلخ مثلاً فلان عمل را كرده است و يك قاضى در كجا، شما كارتان اين باشد كه اين كارى كه خود شما مىكنيد، اين خوب باشد. اگر همه افراد يك مملكتى آن كارى كه دستشان است بنا بگذارند خوب انجام بدهند، اين مملكت يك مملكت الهى عالى مىشود و اگر بنا باشد كه اين كه كار خودش را مىخواهد بكند، به كار ديگرى هم دخالت بكند، به يك كارى كه مربوط به او هم نيست دخالت بكند، اين قاضى است بخواهد قوه مجريه هم خودش باشد، قوه مجريه است، بخواهد قاضى هم خودش باشد، اين هرج و مرج همينهاست. اين قوا كه هست و اساس هستند، اينها عليحده و مستقل و متجزى از هم هستند و هر كدام بايد كار خودشان را انجام بدهند. اگر بنا شد كه يك قاضى بخواهد اجرا هم بكند، اين از حد خودش تجاوز كرده است و كارش فاسد خواهد شد و مملكت هم فاسد خواهد شد و اگر چنانچه هر كسى كار خودش را همانطورى كه هست، خوب انجام بدهد، انشاء الله تعالى موفق خواهد شد اين مملكت به اينكه نظامش درست برقرار و شما هم انشاء الله ماجور پيش خداى تبارك و تعالى و در نامه اعمال شما ثبت بشود كه قاضى است كه براى خدا قضاوت كرده است.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 18
تاريخ: /5/59
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از مردم اروميه
ما هر چه داريم از خداست و براى خدا بايد خرج كنيم
بسم الله الرحمن الرحيم
من با اينكه حالم الان مقتضى نيست خيلى ولى دو، سه كلمه با آقايان عرض مىكنم كه من از زحمات شما، اولا از زحمت اينكه از راه دور آمديد اينجا تشكر مىكنم و ثانيا از زحماتى كه شما مرزنشينها براى اسلام و براى كشور خودتان تحمل مىكنيد متشكرم لكن بايد بدانيد كه امروز كشور شما مال خود شماست. در زمان شاه مخلوع شما زحمتكشها بايد زحمت بكشيد و همه چيز شما در جيب اجانب بريزد. بحمدالله با همت والاى ملت و خصوصا شما مرزنشينها، دست اجانب را از اين كشور كوتاه كرديد و مملكت مال خود شماست، دولت از خود شماست. مجلس از خود شماست، رئيس جمهور از خود شماست و همه خدمتگزار به اين ملت هستند و من هم كه چند روزى بيشتر تا آخر عمرم نمانده است، در خدمت شما هستم. خداوند شماها را عزت و عافيت عنايت كند. آن چيزى كه همه سختىها را آسان مىكند اين است كه كارها براى خداست. ما و شما و همه هر چه داريم از خداست و هر چه توان داريم، براى خدا بايد خرج كنيم. توان همه اعطائى است كه خدا كرده است بر شما و بر همه، و آن چيزى كه خدا به همه داده است، بايد تسليم او بشود.
هر چه زحمت بكشيد، در محضر حق تعالى ثبت مىشود و اميدوارم كه اجر كشورهاى صدر اسلام بر شما ملت ايران و بر شما مرزنشين اعطاء بشود و خداوند تبارك و تعالى كشور شما را از شر اجانب حفظ بفرمايد و مادامى كه شما بانوان و مردها، جوانها با هم هستيد و اختلاف نداريد و مقاصد خودتان را صرف نظر مىكنيد و به مقاصد اسلام فكر مىكنيد، آسيبى بر شما وارد نخواهد آمد. خداوند انشاء الله شماها را حفظ كند تا سعادت اين دنيا و آن دنيا را نصيب شما بكند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 19
تاريخ: 26/5/59
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام امام جماراتى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد مهدى امام جمارانى دامت افاضاته از آنجا كه بنا به تصويب شوراى انقلاب مقرر گرديده تا شوراى مركزى اوقاف دو نفر روحانى شركت داشته باشند كه با ساير اعضاء اين شورا امور اوقاف را زير نظر بگيرند لذا جنابعالى را به سمت نماينده خود و به عنوان يكى از اين دو روحانى در شوراى مزبور انتخاب مىنمايم و اميد است در اين امر مهم از هيچ گونه كوششى فروگذار ننمائيد و با همكارى و همگامى با ساير برادران عضو شوراى مركزى و كارمندان اوقاف، به بهترين وجه از موقوفات نگهدارى نمائيد. از خداى تعالى تؤفيق و تاييد جنابعالى را در هر چه اسلامىتر كردن اداره اوقاف مسئلت دارم و ضمنا لازم است در هر ماه اعضاى مزبور و ساير كارمندان محترم گزارشى از وضع سازمان اوقاف به جنابعالى تسليم و به اطلاع اينجانب برسانيد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 20
تاريخ: 26/5/59
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام نظامزاده
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى شيخ محمد على نظام زاده دامت افاضاته از آنجا كه بنا به تصويب شوراى انقلاب مقرر گرديده تا در شوراى مركزى اوقاف دو نفر روحانى شركت داشته باشند كه با ساير اعضاء اين شورا امور اوقاف را زير نظر بگيرند، لذا جنابعالى را به سمت نماينده خود و به عنوان يكى از دو روحانى در شوراى مزبور انتخاب مىنمايم و اميد است در اين امر مهم از هيچ گونه كوششى فروگذار ننمائيد و با همكارى و همگامى با ساير برادران عضو شوراى مركزى و كارمندان اوقاف به بهترين وجه از موقوفات نگهدارى نمائيد. از خداى تعالى تؤفيق و تاييد جنابعالى را در هر چه اسلامىتر كردن اداره اوقاف مسئلت دارم. ضمنا لازم است در هر ماه اعضاى مزبور و ساير كارمندان محترم گزارشى از وضع سازمان اوقاف به جنابعالى تسليم و به اطلاع اينجانب برسانيد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 21
تاريخ:26/5/59
بيانات امام خمينى در جمع مردم شهرستان اروميه
اميدوارم كه اين نهضت منتهى به ظهور امام عصر سلام الله عليه بشود
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام بر ملت عزيز آذربايجان. سلام بر شما جوانان مرزنشين كه به واسطه جديتتان و همت بزرگتان، از ميهن دفاع مىكنيد و كردهايد. من از خداى تبارك و تعالى سلامت همه شما را و همه ملت ايران و عزت و سعادت همه را خواستار هستم. من از اشخاصى هستم كه براى خدمت شما عزيزان حاضر و اميد است كه اين آخر عمر در خدمت شما باشم. من شكر مىكنم خداى تعالى را كه به واسطه اين نهضت و به واسطه اين انقلاب ما را با همه ملت روبرو كرد و ما، شما آقايان، علماى اين حدود، مرز و جوانان عزيز ما و تمام كسانى كه در اينجا هستند مواجه هستيم و شما را از نزديك مىبينيم، در صورتى كه اين امر قبلاً براى ما ميسر نبود و دستهاى خائن بين اهل علم و بين ما و شما جدائى افكنده بود و خداى تبارك و تعالى خواست كه ما با هم مجتمع باشيم و با هم براى اسلام خدمت كنيم و براى كشورمان عزت ايجاد كنيم.
بحمدالله موفق شديد شما و موفق شدند ملت ايران كه نام نامى اين كشور را در همه جاى دنيا منتشر كنند و همه اهالى ممالك اسلامى و غير اسلامى توجه به شما، توجه به ملت عزيز ما دارند و اميدوارم كه اين نهضت و اين انقلاب منتهى بشود به ظهور امام عصر سلام الله عليه و اميدوارم كه اين انقلاب ما به همه دنيا و براى همه مستضعفين، براى نجات همه مستضعفين به همه دنيا صادر بشود و همه همان را كه براى شما هست و غلبه كرديد بر دشمن اسلام و دشمن ملت، مستضعفين هم غلبه كنند بر مستكبرين. خداوند همه شما را سلامت و سعادت و عزت و عظمت عنايت كند و من متشكرم از شما كه از راه دور با زحمت تشريف آوردهايد و دراين مكان تنگ، با گرمى هوا، اينجا تشريف داريدمن آنچه كه در طبق اخلاص دارم دعاست و آن مقدارى كه مىتوانم، توانائى دارم، خدمت به شماست.
والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 22
تاريخ: 26/5/59
بيانات امام خمينى در جمع گروهى ديگر از مردم شهرستان اروميه
امروز كشور مال شماست و كار در آن به نقع ملت و خودتان است
بسم الله الرحمن الرحيم
درود بر شما اهالى محترم آذربايجان. سلام بر بانوان و آقايان مرزنشين اروميه. برادران و خواهران! شما مىدانيد كه امروز كشور ما چون بعدانقلاب است، احتياج به كمك ملت دارد. ملت بود كه اين نهضت را پيش برد و ملت است كه بايد از اين به بعد نيز به پيش ببرد. شما مرزنشينان حق بزرگى بر همه كشور داريد و ما مرهون زحمات شما هستيم و اميدواريم كه كشور شما با همت شما و همت ساير برادران و خواهران شما استقلال خودش را تا آخر حفظ كند و شما از لشگرهاى امام زمان سلام الله عليه باشيد و كشور خودتان را با جديت خودتان حفظ كنيد. امروز روزى نيست كه شما كار بكنيد و اجانب منفعتش را ببرند. امروز هر چه زحمت بكشيد و كار كنيد، به نقع ملت خود شماست و به نفع شماست. اميد است انشاء الله شما با سعادت و سلامت عظمت و عزت ايران را حفظ كنيد انشاء الله خداوند شما را سعيد قرار بدهد و كشور شما را از هر آسيبى حفظ كند و همانطورى كه عنايات حق تعالى تاكنون بر اين ملت بوده است، از اين به بعد هم انشاء الله عنايت خدا بر شما ملت عزيز باشد و با عنايت خدا و وحدت كلمه شما و جديت همه قشرهاى ملت، اين قشرهاى فاسدى كه الان در كشور ما هستند و مانع از پيشرفت، آنها هم از بين بروند انشاء الله. و مملكت شما مال خود شماست و زحمتهاى شما پيش خداى تبارك و تعالى اجر داشته باشد و دارد.
والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 23
تاريخ: 27/5/59
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى جهاد سازندگى استان سيستان و بلوچستان، جيرفت و دزك آباد يزد و اقشار مختلف مردم
طرحهاى اساسى ابر قدرتها اين است كه با اسماء مختلف و با صورتهاى متعدد بين برادرها اختلاف بيندازند
بسم الله الرحمن الرحيم
خداى تبارك و تعالى را شكر گزاريم كه ملت ايران، همه طوائف برادران شيعى مذهب و برادران اهل سنت در كنار هم و با برادرى براى پياده كردن احكام اسلام كوشش مىكنند. برادران و خواهران من! ما امروز در يك عصرى واقع هستيم كه تمام دنيا، تمام كشورها از اقصى نقاط عالم تا اينجا به منزله يك خانه شدند. در سابق اگر چنانچه قضيهاى واقع مىشد در يك شهرى، براى يك شهر ديگر هيچ مطرح نبود و شهر ديگر از آن مطلع نمىشد يا اگر مطلع مىشد، براى او قضيهاى نبود لكن امروز وضع عصر ما طورى شده است كه قضايائى كه در يك كشور واقع مىشود، در همه كشورهاى دنيا، در اقصى كشورهاى دنيا منعكس مىشود و براى آنها مطلب است، اينطور نيست كه اگر ما در اينجا با هم اختلافى بكنيم، منحصر باشد به يك شهرى يا يك كشورى مثل كشور ايران، بلكه انعكاسش در تمام كشورهاى دنيا هست و بازتابش در همه جا هست. امروز وضع سياسى دنيا طورى است كه تمام كشورهاى عالم در تحت نظر سياسى ابر قدرتها هستند، همه جا را ناظر هستند و براى شكست همه طوائف و قشرهاى ديگر طرحها دارند و مهم طرحها اين است كه بين برادرها اختلاف ايجاد كنند. طرحهاى اساسى سياسى آنها اين است كه با اسماء مختلف و با صورتهاى متعدد بين برادرها، بين دوستها اختلاف بيندازند.
اسلام احكام اخلاقيش هم سياسى است، همين حكمى كه در قرآن هست كه مومنين برادر هستند، اين يك حكم اخلاقى است، يك حكم اجتماعى است، يك حكم سياسى است. اگر مومنين، طوائف مختلفهاى كه در اسلام هستند و همه هم مؤمن به خدا و پيغمبر اسلام هستند اينها با هم برادر باشند، همانطورى كه برادر با برادر نظر محبت دارد، همه قشرها با هم نظر محبت داشته باشند علاوه بر اينكه يك اخلاق بزرگ اسلامى است و نتايج بزرگ اخلاقى دارد، يك حكم بزرگ اجتماعى است و نتايج بزرگ اجتماعى دارد. شما ببينيد كه در همين برهه از زمان كه اسلام در اينجا يك سايه ضعيفى انداخته است، اين برادرى كه مقدار ناقصى الان درايران ايجاد شده است چه آثار رحمتى هست در آن
صحيفه نور ج 13 صفحه 24
و چه انعكاس رحمانيت الهى در اين كشور هست. اين جهاد سازندگى كه همه قشرهاى ملت را در تحت لواى خودش قرار داده است و جوانهاى ما از هر قشرى در اين جهاد سازندگى وارد مىشوند، اين اثر آن اخوت اسلامى است كه دارند، اينها برادر هستند، توى يك كشور با هم برادر هستند و لهذا با نظر برادرى به هم نگاه مىكنند و اخوت اسلامى اقتضاى اين را مىكند كه در اين جهت اجتماعى همه با هم كمك كنند و اين كشورى كه از خودشان هست همه آباد كنند آن را و پاكسازى كنند آن را و بسازند آن را و اين يك حكم اخلاقى است كه در آن حكم اجتماعى هم هست و علاوه بر اين جهات سياسى دارد. جهات سياسى آن همين بوده، همه ديديد كه ملت ايران وقتى كه با هم مجتمع شدند و برادروار با هم در كنار هم بودند و همه توجه به برادرى اسلامى خود داشتند، قدرتهاى بزرگ نتوانستند در مقابل اين برادرها، در مقابل اينهائى كه مجتمع با هم شدند، نتوانستند در مقابل اينها قيام كنند و تاب مقاومت بياورند، همه راه خودشان را گرفتند و رفتند، گر چه بعضى از ريشههاى فاسدشان مخفيانه در اين ملت و در اين كشور هست لكن اين ريشههاى فاسد نمىتوانند اين اخوت ايمانى كه الان در شما هست اين را به هم بزنند.
اين اخوت ايمانى كه خداى تبارك و تعالى امر به اخوت كرده است و عقد اخوت بين مومنين انداخته است انحصار به مومنين ايران ندارد، انحصار به مومنين يك كشور ندارد، اين عقد اخوت بين تمام مومنين دنياست، تمام ممالك اسلام بايد با هم مثل برادر باشند و اگر چنانچه ممالك اسلامى مثل برادر با هم باشند و تودههائى كه در هر كشورى زندگى مىكنند با تودههاى كشور ديگر مثل برادر نظر داشته باشند، اينها بر همه قدرتهاى عالم مسلط خواهند شد. امروز شما گمان نكنيد كه اگر در يك گوشه عالم يك قضيه واقع بشود، ساير ممالك ديگر مطلع نمىشوند، امروز دنيا يك عائله شده است، دنيا يك موجود شده است كه همه عالم از هم مطلع مىشوند، با اين راديو و تلويزيون مىبينيد كه مطلب كه در يك گوشه ديگر عالم واقع مىشود در همه جا منتشر مىشود. بايد اين اخوت ايمانى طورى باشد كه يك كشورى با كشور ديگرى نظر خلاف نداشته باشند، كشورهاى اسلامى با هم نظر دوستى داشته باشند و مخالفين ما كوشش مىكنند كه در تمام جاهائى كه ممالك مستضعفين هست و ملتهاى مستضعف هست، چه ملت اسلامى و چه غير اسلامى كه مستضعف هستند، كوشش مىكنند كه با فعاليتهاى متعدد بين اينها جدائى بيندازند، بين اينها تفرقه بيندازند، ممالك را از هم جدا كنند، كشورهاى اسلامى را از هم جدا كنند، ملتهاى اسلامى را از هم جدا كنند و لهذا مىبينيد كه گويندگانشان، آنهائى كه ادعاى اسلاممى كنند در عين حالى كه با يهود موافقت كردهاند يعنى با صهيونيست موافقت مىكنند لكن جديت دارند كه بين برادرهاى مسلم تفرقه بيندازند و يا هر طورى شده است برادرهاى مسلم را از هم جدا كنند. اينها يك نقشههاى سياسى است كه كشورهاى بزرگ به واسطه عمالشان مىخواهند در ممالك اسلامى پياده كنند. مسلمين بايد بيدار باشند، مسلمين بايد هوشيار باشند كه امروز مثل ديروز نيست، اين عصر ما مثل عصرهاى سابق نيست كه هر طايفهاى در محل خودشان منافع خودشان را به دست بياورند، امروز منافع همه كشورهاى اسلامى پيوند به هم
صحيفه نور ج 13 صفحه 25
است، منافع كشور اسلامى ايران با منافع كشور اسلامى ساير كشورها، اينها با هم پيوند به هم است، منافع كشور اسلامى ايران با منافع كشور اسلامى ساير كشورها، اينها با هم پيوند هستند، اگر چنانچه اختلافى بين ملت ايران با ملتهاى ديگر بيفتد، اختلافى ما بين برادرهاى اهل سنت ما با برادرهاى اهل تشيع ما واقع بشود، اين به ضرر همهمان هست، به ضرر همه مسلمين هست. و آنهائى كه مىخواهند ايجاد تفرقه بكنند اينها نه اهل سنت هستند و نه اهل تشيع هستند، آنها كسانى هستند كه كارگردانان دولتهاى ابر قدرت هستند و در خدمت آنها هستند. آنهائى كه كوشش دارند بين برادرهاى اهل سنت ما با برادرهاى اهل تشيع تفرقه بيندازند، اينها اشخاصى هستند كه براى دشمن اسلام، براى دشمنهاى اسلام مشغول توطئه هستند و مىخواهند دشمنهاى اسلام را بر مسلمين غالب كنند، آنها طرفدار آمريكا هستند، بعضى طرفدار شوروى هستند و بايد مسلمين در هر جا كه هستند، توجه كنند كه امروز تفرقه ما بين يك مملكتى ولو در اقصى بلاد دنيا باشد با مملكت ديگرى كه با او در شرق و غرب با هم جدا هستند، امروز مثل سابق نيست، امروز هر مسألهاى در يك گوشه دنيا واقع بشود، مسأله دنياست، نه مسأله همانجا. اگر چنانچه يك تفرقهاى بين شما برادرها در ايران واقع بشود، اين يك مسألهاى است در همه دنيا و اگر تفرقهاى مابين برادران ايرانى و برادرهاى عراقى واقع بشود، يعنى ملت عراق بشود، اين يك مسألهاى در دنيا هست، نه يك مسألهاى بين اينجا و عراق هست، اين را در دنيا رويش حساب مىكنند و در دنيا آنهائى كه مىخواهند تمام منافع دنيا را به جيب خودشان بزنند و سلطه خودشان را به تمام ممالك دنيا تحميل بكنند، آنها همين تفرقهاى كه بين برادرهاى شيعه ما وسنى ما فرضا اتفاق بيفتد در ايران، آنها بهره بردارى مىكنند و همين طور اگر بين برادرهاى ايرانى ما و برادرهائى كه در پاكستان هستند يك اختلافى واقع بشود، بهره بردارى مىكنند آنها. ما بايد بيدار باشيم و بدانيم كه اين حكم الهى كه فرموده است انما المومنون اخوه ، برادر هستند اينها و هيچ حيثيتى جز برادرى با هم ندارند و مكلفند كه مثل برادر با هم رفتار كنند، اين يك حكم سياسى است كه اگر ملتهاى مسلم كه تقريبا يك ميليارد جمعيت هستند، اينها برادر با هم باشند و به برادرى با هم رفتار كنند، هيچ آسيبى بر اينها واقع نمىشود و هيچ يك از ابر قدرتها قدرت اينكه تجاوز به آنها بكنند ندارند. برادرها! بايد متوجه اين معنا باشيد.
علاوه بر جهاد سازندگى، جهاد با نفس خودتان هم بكنيد
اما قضيه جهاد سازندگى كه شما آقايان از اين جهاد سازندگى هستيد و كار پر ارزشى شما داريد، بايد توجه داشته باشيد كه علاوه بر اينكه جهاد سازندگى مىكنيد، جهاد با نفس خودتان هم بكنيد.
اگر خداى نخواسته در اين جهاد سازندگى يك كارى بشود كه بر خلاف مصلحت اسلام است، بر خلاف مصلحت انقلاب است، اسباب دلسردى مردم مىشود. خداى نخواسته اگر بعضى از اشخاص غافل يك وقت يك عملى بكنند بر خلاف مقررات دولت اسلامى و بخواهند يك شلوغكارى بكنند،
صحيفه نور ج 13 صفحه 26
اينها جهاد نفس نكردهاند و جهاد سازندگىشان هم مفيد نيست.
بايد شما آقايانى كه يك همچو عمل بسيار شريفى را متكفل هستيد و ارزنده است اين عمل شما پيش اسلام، بايد توجه بكنيد كه اين اخلاق اسلامى كه اخوت اسلامى است و برادرى است و برابرى است، اين را ملاحظه كنيد و مبادا يك وقت در يك جائى بر خلاف مقررات و بر خلاف نظم عمل بكنيد. اين يك امرى است براى همه كشور ما هست، براى همه نهادهاى كشور ما هست كه بايد انتظام نظم را، مقررات جمهورى اسلامى و مقررات حكومت اسلامى را بايد مو به مو دريافت كنند و مو به مو عمل كنند و برخلاف مقررات عمل نكنند. اين يك مطلب اسلامى است. حكومت حالا مثل حكومت زمان شاه مخلوع نيست كه اگر چنانچه تخلف بكنيد، اين جزء فضائل شما مىشود، حالا اگر تخلف از احكام حكومت اسلامى بكنيد، اين جزء رذائل است، اين رذيله است، اين پيش خدا صحيح نيست، در اسلام بايد نظم مقرر باشد. اين را من به همه مسلمين كه در همه جا هست عرض مىكنم و بخصوص به ملت شريف اسلام از هر طبقهاى هستند، اگر بنا باشد كه در قواى انتظامى، قواى مسلح، در ارتش نظم نباشد و بخواهد هر كسى به خيال خودش عمل بكند و سلسله مراتب را ملاحظه نكند، اين يك امرى است برخلاف مقرره اسلامى است، حكمى است كه اسلام كرده است كه بايد اين نظم محفوظ باشد، بايد مراتب محفوظ باشد و اينطور نباشد كه هر كس هر طورى دلش بخواهد تضعيف كند قواى انتظامى را، ارتش را، ژاندارمرى را و ساير قواى مسلح مثل پاسداران را. همانطورى كه همه ملت موظفند كه اين قواى انتظامى را حفظ كنند و پشتيبانى كنند و نظم را مراعات كنند و دخالت در امور نظام نكنند، خود نظامىها هم و خود اشخاصى كه در قواى انتظامى هستند بايد مقررات را حفظ بكنند و از فرماندهان خودشان فرمانبردارى كنند. هم جهاد سازندگى بايد مقررات را حفظ بكنند و هم كسان ديگرى كه در هر جا مشغول كارى هستند، اينطور نباشد كه جهاد سازندگى دخالت در يك امر ديگرى كه وظيفه او نيست بكند يا مثلاً پاسدارها دخالت در يك امرى كه در وظيفه آنها نيست بكنند يا ارتشىها اينطور، يا ديگران در ارتش دخالت بكنند يا ديگران در ژاندارمرى دخالت بكنند، بايد هر نهادى روى همان مقرراتى كه دارد عمل بكند و امروز اين يك مسأله اسلامى است. شما خيال نكنيد كه ما حالا يك دولتى داريم كه جداى از مسلمين و جداى از مقاصد اسلام است. امروز تمام افرادى كه متكفل امور اين مملكت هستند و متكفل اداره اين مملكت هستند همه از جنود الله هستند و همه خدمت به اسلام دارند مىكنند و نبايد آنها را تضعيف كرد، ملت بايد پشتيبان همه اين نهادها باشد و همه نهادها هم بايد خودشان مقررات را به طورى كه در هر نهادى مقررات هست عمل بكنند و بر خلاف مقررات، خلاف شرع است، نبايد عمل بكنند و هيچ طايفهاى و هيچ نهاد ديگرى نبايد دخالت بكند. نبايد كميتهها مثلاً دخالت بكنند در امر ارتش، نبايد ارتش دخالت بكند در امر كميتهها، نبايد قوه اجرائيه دخالت در قوه قضائيه يا تقنينيه بكند و نبايد آنها در قوه قضائيه دخالت بكنند، بايد به همانطورى كه قانون اساسى اسلامى مقرر كرده است و ملت به آن راى داده است، بايد به همانطور عمل بشود و اسباب اين نشود كه
صحيفه نور ج 13 صفحه 27
هر طايفهاى براى خودشان يك حكومتى داشته باشند و يك كارهاى بر خلاف مقررات بكنند. اگر بخواهيد اسلام را پيش ببريد و اگر بخواهيد مملكت خودتان را از دست ابر قدرتها و چپاولگرهاى بين المللى نجات بدهيد، بايد همه مقرراتى كه تحت عمل هر يك هست، آن مقررات عمل بشود و هيچ نهادى با نهاد ديگر معارضه نكند و تمام برادر باشند و با برادرى با هم رفتار بكنند، و من اميدوارم كه تمام برادرهاى ما در اطراف ايران، چه برادرهاى اهل سنت و چه برادرهاى اهل تشيع و تمام كسانى كه در اين ملت هستند از اقليتهاى مذهبى همه با هم مجتمع باشند و همه مثل برادر با هم رفتار كنند تا اينكه اين مملكت به پيش برود و احكام اسلام در او جارى بشود و رفاه همه مسلمانها و همه كسانى كه در كشور اسلامى سكونت دارند حاصل بشود. و من اميدوارم كه همه ملتهاى اسلامى، گمان نكنند اين ملتهاى اسلامى كه ما در يك گوشهاى هستيم و آنها در گوشه ديگر، قرآن همه شما را برادر خوانده است، قرآن عقد اخوت بين همه شما، آن كسانى كه در آخرت نقطه عالم هست و مسلم است و مؤمن است، با آن كسى كه در اول نقطه عالم هست و بين مشرق و مغرب، با آنها جدائى هست، اينها جدائى از هم ندارند و همه با هم برادرند و بايد به حكم اسلام همه با هم برادرى كنند و متفرق نشوند و جداى از هم نباشند و مصالح خودشان را مصالح اسلام و مصالح همه ملتها بدانند و هر ملتى مصلحت ملت ديگرى را مصلحت خودش بداند و مومنين در هر جا كه هستند برادر باشند و به برادرى رفتار كنند و اگر يك جائرى به يكى از ممالك اسلامى تعدى كرد، اين تعدى را به خودشان بدانند و من اميدوارم كه با نظر كردن به اين حكم اسلامى كه همه مردم، همه مسلمانها برادر هستند، اين مملكت مصالح خودش را به دست بياورد و همه ممالك اسلامى بر ابر قدرتها غلبه كنند و موفق به اين بشوند كه احكام اسلام را تا آخر اجرا بكنند.
والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 28
تاريخ: 27/5/59
بيانات امام خمينى در جمع مردم شهرستان اردبيل و دشت مغان
قيامى كه براى خدا و اسلام باشد پايدار است
از خداوند تعالى عظمت اسلام و سلامت مسلمين و خصوصا برادران آذربايجانى و شما عزيزان شهرستان اردبيل و اطراف اردبيل را خواستارم. بعضى از كسانى كه مىخواهند اين نهضت اسلامى و اين انقلاب الهى به ثمر نرسد، گاهى مىگويند كه شور مردم كم شده است، مردم در اول انقلاب شور زياد داشتند ولى حالا اينطور نيست و اين سمپاشى است در بين ملت. مگر اول انقلاب براى خدا بود و حالا براى خدا نيست كه در اول انقلاب، شور زياد باشد و حالا چون براى خدا نيست، كم باشد؟ از اول انقلاب تا حالا هر چه بوده است براى خداى تبارك و تعالى بوده است. يك مملكتى كه مىرفت به طرف جاهليت، مىرفت كه احكام قرآن و اسلام فراموش بشود و مىرفت به اينكه مصالح اين مملكت پايمال بشود، خزائن مملكت به جيب اجانب برود، ملت قيام كرد براى خدا و براى احياى احكام الهى و با شور و شعف به ميدان رفت و با دادن فدائيان بسيار و شهداى بيشمار غلبه كرد بر كفر و نفاق و دست ابر قدرتها را از اين كشور كوتاه كرد و اين براى اسلام بود و براى خدا. يك كشورى كه براى خدا قيام كرده است، براى خدا هم پايدار مىماند و براى خدا هم ادامه مىدهند و لهذا اين اشخاصى كه پيش خودشان مىنشينند حساب مىكنند و يا بى حساب مىخواهند اين كشور را به خيال خودشان نگذارند به پيش برود و اين انقلاب را نگذارند كه گرم بماند و پرشور، اينها يك مطالبى را عنوان مىكنند و منتشر مىكنند. اين چه شده است كه شما جوانان عزيز را از راه دور به اين منزل حقير كشانده است؟
امروز همه امور دست خود ملت است
اين چه احساسى است كه بانوان محترم و جوانهاى عزيز را از آن طرف كشور آورده است و در يك همچو جائى تا مواجه بشوند با آنها و آنها هم مواجه با ما بشوند و درد دلهائى كه آنها دارند و ما داريم در ميان بگذاريم؟ غير از شور اسلامى است؟ غير اسلام اصلا مطرح است پيش شما؟ شما براى يك تخت و تاجى اينجا آمدهايد؟ براى يك استفاده مادى اينجا آمديد؟ مىدانيد كه اين حرفها در اينجا نيست. شما براى خدا و براى رضاى خدا و پيشرفت اسلام مىخواهيد به بدخواهان ارائه بدهيد كه همان شورى كه در اول انقلاب بود و ما را به ميدانها كشاند و دشمنان اسلام را از ايران بيرون
صحيفه نور ج 13 صفحه 29
راند، حالا هم هست، براى اينكه اسلام همان اسلام است، انقلاب اسلامى هم همان انقلاب اسلامى است.
بحمدالله تاكنون هم با بهترين وجه اين مطالب اسلامى يعنى اساس حكومت اسلامى با بهترين وجه تحقق پيدا كرده است و ملت خودش است كه سرنوشت خودش را به دست دارد. اينطور نيست كه ملت ما از همه چيز بى خبر باشد و سرنوشتش را در كاخ سفيد برايش طرح بكنند يا در كرملين. خود ملت است كه با راى خودش رئيس جمهورى تعيين مى كند، جمهورى اسلامى را راى مىدهد و با راى خودش كه متمركز است در مجلس، دولت را تعيين خواهد كرد و همه امور دست خود ملت است. امروز مثل زمان رژيم طاغوتى نيست كه ملت هيچكاره باشد و همه امور دست يك نفر يا يك عده باشد. ملت همه كاره است و همه هم با راى خود ملت است و همه چيزها هم به نفع ملت است انشاء الله.
مردم براى اسلام قيام كردند و دلسرد نمىشوند
اينها كه تقاله آن رژيم سابق يا طرفداران آمريكا يا شوروى هستند و يك ريشه گنديدهاى از آنها باقى مانده است، كوشش مىكنند كه مسائل را يك جورى طرح بكنند كه ملت ما را از اين انقلاب دلسر بكنند. مگر اين انقلاب براى اين بوده است كه يك خانهاى به مردم بدهد؟ يك كسب و كارى براى مردم ايجاد بكند؟ اين انقلاب براى خدا بوده است و براى اسلام.
ملت ما ديد كه اسلام دارد به دست طوائف مختلفى كه طمع دارند براين كشور و طمع دارند بر خزاين اين كشور، دارد اسلام از بين مىرود، آنها با اهداء خون جوانان خودشان و با زيانهاى زيادى كه ديدند، قيام كردند براى اسلام. اگر قيام كرده بودند براى اينكه به نوائى برسند و حالا مثلاً" نرسيدهاند البته دلسرد مىشوند، اما كسى كه براى خدا قيام كرده است، خدا هميشه هست و احكام اسلام هميشه هست و شما جوانها و شما عزيزانى كه در اطراف مملكت هستيد، هميشه براى اسلام هستيد و آذربايجان هميشه سنگر اين كشور بوده است و حالا هم سنگر است، اين سنگر تا آخر هم هست.
ملتى كه براى خدا قيام كند از هيچ چيز نمىترسد
من از خداى تبارك و تعالى خواستارم كه شما عزيزان را كه از راه دور آمديد حفظ كند و شما را براى ما نگه دارد و شما هم توجه داشته باشيد به اينكه كشور از خود شماست و هر چه زحمت بكشيد در اين كشور، براى برادران خودتان و براى خودتان زحمت كشيديد. اينطور نيست كه شما زحمت بكشيد و ديگران چيزهائى را كه شما زحمت كشيدهايد به جيب خودشان بكشند. امروز بحمد الله اسلام در اينجا قوه پيدا كرده است و انشاء الله احكام اسلام هم پياده خواهد شد و دولت اسلامى هم قدرت خودش را با پشتيبانى شما دارد و از هيچ يك از اين قدرتهائى كه در عالم هستند و ارعاب مىكنند ملت ما را، ما نمىترسيم براى اينكه ما براى خدا قيام كرديم، ملت ما براى خدا قيام كرده است و ملتى
صحيفه نور ج 13 صفحه 30
كه براى خدا قيام كند از هيچ چيز نمىترسد و آسيب نمىبيند و خدا با شماست و نگهدار شما.
والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 31
تاريخ: 27/5/59
بيانات امام خمينى در جمع بانواد اردبيلى
ملتى كه شهيد در راه اسلام دارد آسيب نخواهد ديد
بسم الله الرحمن الرحيم
شما بانوان محترم كه از راه دور آمديد، خوش آمديد و خداوند انشاء الله شما را سعادتمند فرمايد. ملتى كه بانوانش در صف مقدم براى پيشبرد مقاصد اسلامى هست آسيب نخواهد ديد. ملتى كه بانوانش در ميدانهاى جنگ با ابر قدرتها و با مواجه شدن با قواى شيطانى، قبل از مردها در اين ميدان حاضر شدهاند پيروز خواهد شد. ملتى كه شهيد در راه اسلام، هم از بانوان دارد و هم از مردها و شهادت را، هم بانوان طلب مىكنند و هم مردها، آسيب نخواهد ديد. ما اميدواريم به اين سيل خروشان ملت كه در جلوى آنها بانوان محترم كه ارزشمندترين قشرهاى ملت هستند و براى پيشبرد آمال اسلامى مجاهدت مىكنند، به ملت ايران تبريك عرض مىكنم و باك از هيچ قدرتى نداريم براى اينكه يك ملتى كه زن و مردش براى جانفشانى حاضرند و طلب شهادت مىكنند، هيچ قدرتى با آن نمىتواند مقابله بكند. قدرت شما قدرت الهى است. شما بانوان محترم براى خدا قيام كرديد و براى خدا در اين قيام پايدار هستيد و آسيب نخواهيد ديد. هر چه مىدانيد - مىتوانيد اين صفهاى خودتان را فشردهتر كنيد و انقلاب را حفظ كنيد و به پيش برويد. گوش به حرفهاى مفسدينى كه مىخواهند بين شماها تفرقه بيندازند يا شما را از انقلاب دلسرد كنند ندهيد كه اينها بلندگوهاى شيطان هستند و خداى تبارك و تعالى آنها را انشاء الله سركوب خواهد كرد. من از شما بانوان محترم قدردانى مىكنم و تشكر مىكنم كه راههاى دور به اينجا تشريف آورديد. خداوند انشاء الله شما را عزيز و عظيم و مرفه قرار دهد و شما را براى مسلمين و اسلام حفظ كند.
والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
previos page menu page next page