-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 113
تاريخ: 10/10/57
مصاحبه امام خمينى با خبرنگار مجله انگليسى زبان لبنانى
سؤال: پيش بينى شما براى ايران سال 1979 چيست؟
جواب: آنچه مسلم و قطعى است، اين است كه اوضاع ايران جز با سقوط شاه و برچيده شدن رژيم سلطنتى و استقرار حكومت اسلامى آرام نمىگيرد. امروز عليرغم قدرت نظامى جهنمى شاه اين ملت ايرانند كه ابتكار عمل را در دست دارند و از اين جهت قدم به قدم رژيم حاكم ايران و حاميانش را عقب نشاندهاند و در ماههاى آينده به يارى خداى تعالى شاهد پيروزىهاى درخشانترى خواهند بود.
سؤال: به نظر شما، تحت چه اوضاع و احوالى يك نوع سازش با شاه ممكن مىگردد؟ مثلاً مىپذيريد كه اصلاحى در قانون اساسى بشود كه بنابر آن، شاه مانند پادشاه انگليس به عنوان مظهرى در راس دولت بماند؟
جواب: اولاً سازش با يك فرد جانى مانند شاه، خيانت به ملت ايران و اسلام است و در ثانى ملت ايران در رفراندم تاسوعا و عاشورا با اكثريت قريب به اتفاق، قاطعانه شاه و رژيم سلطنتى را محكوم كرده و خواستار برقرارى جمهورى اسلامى شده است و هيچ كس حق ندارد با شاه كه از سلطنت مخلوع است، سازش كند و يا اساس سلطنت را بپذيرد، چه شخص محمدرضا پهلوى در اين مقام باشد يا ديگرى و به همين دليل، قانون اساسى كه رژيم ايران را سلطنتى مىشناسد، چون از نظر ملت رژيم سلطنتى مردود است، از اعتبار ساقط است و بايد قانون اساسى جديدى تدوين شود.
سؤال: آيا شما كناره گيرى شاه را به نفع پسرش مىپذيرد؟
جواب: هيچ فردى از دودمان پهلوى مورد قبول ملت نيست و نه تنها در مقام سلطنت بلكه در هيچ مقام دولتى هم حق ندارند دخالت كنند.
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 114
سؤال: آيا فكر مىكنيد دامنه حوادث ايران به تركيه نيز كشيده شود؟
جواب: نهضت مقدس ايران، نهضت اسلامى است و از اين جهت بديهى است كه همه مسلمين جهان تحت تاثير آن قرار مىگيرند.
سؤال: فكر مىكنيد در كوششهايتان براى سرنگون كردن شاه، چه دولتى به شما كمك مىكند؟
جواب: ملت ايران با اراده آهنين خود، تنها با اتكاء به نيروى الهى قيام كرده است و در اين نهضت به هيچ دولتى متكى نيست و به خواست خداى تعالى با حفظ استقلال در نهضت خود، شاه را سرنگون خواهد كرد. وظيفه همه دولتهاى اسلامى در درجه اول و ساير دولتها كه مايلند در آينده با ملت ايران روابط حسنه داشته باشند، اين است كه ملت مظلوم و قهرمان ايران را در رسيدن به اهدافش يارى كنند و تاكنون هيچ دولتى از ملت ايرن دفاع نكرده است.
سؤال: شما به عنوان رهبر مخالفين، روابط جارى خود را با دول و افراد زير چگونه توصيف مىكنيد؟ 1- دستگاه كارتر2- دولت روسيه 3- دولت چين 4- دولت عراق 5- كشورهاى عرب توليد كننده نفت 6- سادات 7- اسرائيل 8- ياسر عرفات و جنبش فلسطين.
جواب: رئيس جمهورى آمريكا با حمايتهاى بىدريغ خود از شاه و اهانتهائى كه به ملت ايران نموده است، در صف دشمنان ايران قرار گرفته است و روسيه شوروى هم اگر چه نه در حد آمريكا، ولى تاكنون نه تنها شاه را محكوم نكرده بلكه از او حمايت هم كرده است و از تحريف نهضت مقدس اسلامى ايران خوددارى نكرده است. رئيس كشور چين وقيحانه از روى كشتگان ما عبور كرد و در كاخ ظلم از اقدامات مترقيانه او هم ستايش نمود. دولت عراق هم زير فشار شاه، از اقدامات هر كس كه در خاك عراق به نفع ملت ايران انجام دهد جلوگيرى مىكند. سادات هم با اقدامات خود عليه مصالح مسلمين و كشورهاى عرب و برادران فلسطينى، مطرود جهان عرب و اسلام است. اسرائيل از نظر اسلام و مسلمين و تمامى موازين بين المللى، غاصب و متجاوز است و ما كمترين اهمال و سستى را در پايان دادن به تجاوزات او جايز نمىدانيم. و من در فرصتهاى مناسب از اقدامات و تلاشهاى ياسر عرفات براى بدست آوردن حقوق فلسطينىها و برگرداندن اراضى اسلامى به مسلمين حمايت كردهام.
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 115
سؤال: آيا شما از يك حكومت غير نظامى تحت رياست كريم سنجابى در پست نخست وزير، به عنوان راه حلى براى بحران ايران حمايت مىكنيد؟
جواب: با وجود شاه هيچ راه حلى امكان پذير نيست.
سؤال: آيا دعوت شما به اعتصاب بىپايان در صنعت نفت است و يا تا وقتى است كه شاه كنار برود؟
جواب: بله، تا وقتى است كه شاه كنار برود. شاه نفت ما را براى تحكيم خودش بدون هيچ مجوزى به امريكا مىداد و از پول آن اسلحه امريكائى كه به هيچ درد ملت ايران نمىخورد مىخريد. اصولاً نفت تاكنون پشتوانه حكومت غاصبانه شاه بود و من حكم كردم كه ديگر صادر نشود و اعتصاب تا رفتن شاه ادامه دارد و بعداً ما نفت را به هر كشورى كه مايل باشيم مىفروشيم.
سؤال: تحت چه شرايطى، اگر شما همچو مقتضياتى را منطقى مىبينيد، ارتش شاهنشاهى به ضد شاه خواهد شد؟
جواب: هم اكنون طبق اخبار واصله، مخالفت سربازان و افسران با شاه و دستورات فرماندهان خود روز افزون است. سربازها از خدمت ارتش فرار مىكنند، در بسيارى موارد فرماندهان خود را كشتهاند و بسيارى از آنها هم كه در ارتش باقى ماندهاند، موافق با كشتار شاه نيستند و طبيعى است كه شاه آخرين اميدهاى خود را به ارتش از دست بدهد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 116
تاريخ: 10/10/57
بيانات امام خمينى در مورد تباهكارىهاى هيات حاكمه
نقش هيات حاكمه در اصلاح و افساد شؤونات مملكتى ملتها
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
بدبختى و خوشبختى ملتها بسته به امورى است كه يكى از مهمات آن، صلاحيت داشتن هيات حاكمه است. اگر چنانچه هيات حاكمه، كسانى كه مقدرات يك كشور در دست آنهاست، اينها فاسد باشند، مملكت را به فساد مىكشند، همه بعدهاى مملكت را رو به نيستى و فساد مىبرند. شما ملاحظه مىفرمائيد كه در اين پنجاه سالى كه ما بوديم و ديديم كه آن كه در راس واقع شده بوده است ولو به قيد حق، فاسد بوده است و دنبال او مجالسى كه در ايران بوده است اكثراً افراد غير صالح در آن بودند. در اوايل امر، خوب، عدهاى هم صالح بودند لكن در اقليت بودند. دنبال او دولتها (كه بايد مقدرات كشور را دست بگيرند) غير صالح بودند. و دنبال آن آنهائى كه در راس ادارات بودند و مقدرات يك اداره را در دست داشتند آنها هم اكثراً غير صالح بودند. از اين غير صالحها نمىشود يك مملكت صالح و يك كشور صحيح ايجاد كرد. ما ديديم كه در همين دوران آخر پانزده سال نهضت اشخاصى سركار بودند، پانزده سال در كارهاى حساس كه يكى از آن نخست وزيرى بود و يكى سازمان امنيت، بعد از پانزده سال كه اينها هر كارى خواستند كردند، حالا آمدند و اين رئيس سازمان امنيت را گرفتند به اينكه اين در اين پانزده سال كارهاى خلاف كرده، نخست وزير اين پانزده سال را هم گرفتند كه اينها چپاول كردند و كارهاى خلاف كردند. خود آقاى شاه هم بعد از اين زمان آمده است اعتراف مىكند كه من كار خلاف كردم. خود اينها دارند اعتراف مىكنند، خود او آمده است و مىگويد كه من اشتباهاتى كردم، خطاهايى كردم. خود اينها رئيس سازمان امن را كه پانزده سال به اين مردم تعدى كرده است حالا به اعتبار اينكه اختلاس كرده است و خلاف كرده است گرفتند. خود اينها نخست وزيرى كه پانزده سال تقريباً در اين مملكت حكومت كرده است حالا گرفتند و مىگويند چه. اگر مهلت دست اينها باشد بعد از پانزده سال ديگر هم اينهائى كه حالا سركار هستند مىآيند مىگيرند آنها را.
صلاحيت يك هيات حاكمه و يك اشخاصى كه كارهاى حساس در دستشان هست اين موجب يك صلاحيتى در عموم مىشود و اگر هيات حاكمه و همين طور آنهائى كه مقدرات مملكت دستشان است، آنهائى كه ارتش را اداره مىكنند و از روساى ارتش هستند، اگر اينها مردم صلاحيتدارى بودند
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 117
روزگار ما به اينجا نمىرسيد و من هم حالا اينجا ننشسته بودم براى شما صحبت كنم، شما هم حالا اينجا وقتتان را صرف اين كارها نمىكرديد. اينكه من دست از كار خودم برداشتم (كه طلبگى بود) و آمدم اينجا، براى اين است كه ما يك حكومت صالح نداشتيم و يك قدرت صالحه در كار نبود و مملكت را كشاندند رو به نيستى و تمام چيزهائى كه اميد به آن مىشد پيدا بكنى اينها تباه كردند. احكام اسلام را تباه كردند، زراعت ما را از بين بردند، بانكها همه خلافكار بودند (اكثراً) وزارتخانهها دست آدمهاى ناصالح اداره مىشد، مجلسها، مجلسهاى قلابى فرمايشى بود، وكيل مردم نبودند اينها.
حمايت و پشتيبانى ابرقدرتها از شاه
ما كه آمديم اينجا براى اينكه فرياد خودمان را (البته از اول نظر به اين نبود كه من اينجا بيايم لكن اينطور شد، به واسطه كجروى خود دولت اينطور شد و بعد هم فهميدند كه صحيح نبوده كارشان. پس ما چه كنيم) به خارج برسانيم و به آنها بفهمانيم كه ما گرفتار چه بوديم و اين دولتهايى كه حالا هم از شاه طرفدارى دارند مىكنند، اينها چه مردمى هستند، اينها چه اشخاص كج فكرى هستند، چه اشخاصى هستند كه اصلاً به فكر اينكه يك جمعيت سى و چند ميليونى زير دست و پاى اينها دارد از بين مىرود نيستند. الان هم كه همه چيزها فرو ريخته است و ديگر براى شاه چيزى نمانده است. همه گذاشتند و رفتند، اين را تنها گذاشتند با يك حال وحشتناكى، حالا هم باز دارند تائيد مىكنند اين ابرقدرتها. بعضى از اين ابرقدرتها حالا هم دارند باز تائيد مىكنند، مثل اينكه از يك مردهاى تائيد كنند. گذشته وقت اينكه ديگر تائيد بشود.
انتخابات فرمايشى مجلسين و سرسپردگى شاه به اجانب
تمام قوانينى كه در اين پنجاه سال گذشته است و تمام مجالسى كه در اين پنجاه سال تاسيس شده است هيچ يك از اينها مطابق قوانين نبوده. هيچ مجلسى تاكنون ما نداشتيم كه موافق قوانين باشد، حتى در اوايل سلطنت رضاخان كه يك قدرى قدرتش كم بود، در تهران فقط كه مركز بود يك آزادى به مردم داده بودند، يك آزادى فىالجمله كه وكلائى تعيين كند و آن وكلاى تهران بودند كه مخالفت مىكردند، مثل مرحوم مدرس و يك عدهاى كه تبع ايشان بودند، لكن در شهرستانهاى ديگر وكلا را خودشان تعيين مىكردند و خودشان هم آرا براى مردم درست مىكردند و خودشان آرا را مىريختند در صندوق و هر چه بود دست خودشان، دست فرماندارهائى كه در آنجا يا ارتشى كه در آنجا بود يا شهربانىهائى كه بودند كه همه عمال خودشان بودند، آرا را شبها درست مىكردند و پر مىكردند اين صندوقها را از آراء آنى را كه دلشان مىخواست. يك مجلسى كه همه وكلاى آن ملى باشند و در مقدرات مملكت ما بخواهند دخالت كنند و مصالح و مفاسد را تشخيص بدهند ما نداشتيم از اول، منتها من از اول امر را ياد دارم، شماها اين دورههاى اخير را اطلاع داريد، از همين دورههاى اخير دورههاى سابق را هم بفهميد، همين بود قصه. الان كه شما ملاحظه مىكنيد
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 118
مجلس سنا، مجلس شورا، دولت، از اين مسائل صحبت مىشود، تمام اينها ياغىاند، تمام اينها محاكمه بايد بشوند. اول اشكالى كه بر وكلا هست اين است كه شما مىدانيد كه ملت دخالت در انتخابات ندارد، چرا توى مجلس مىرويد؟ شما كه مىدانيد كه منصوب از قبل آمريكا يا شوروى يا اينها هستيد، شما كه شاه خودش مىگويد كه ليست را مىفرستادند (و حالا براى خودش خيال مىكند نمىفرستند) (ليست را از طرف سفارتخانهها و وكلاى ما را خود آنها تعيين مىكردند) اين دارد اقرار مىكند كه چند سال پيش از اين يعنى زمان پدر من و اوايل زمان من، اين تصديق به اين است، اين طرز اعتراف شاه به اينكه ليستها را، مىخواهد از خودش تعريف كند كه نه حالا اينطور نيست، بسيار خوب حالا اينطور نيست لكن چند قدم جلوتر اينطور بوده است يعنى من در زمانى كه، قبل از اين به اصطلاح انقلاب سفيد و قدرتمندى در مقابل همه قدرتمندها!! قبل از اين ليست را مىفرستادند و ما هم تسليم مىشديم. پس شما اول خائن اين مملكت هستيد به اعتراف خودتان، كسى كه حفظ مقام را مىخواهد بكند با اينكه خيانت هم بكند. اين خيانت به ملت نيست كه ليست سفارت آمريكا يا سفارت انگلستان را يا شوروى را قبول مىكند و به دولتش هم تحميل مىكند به اينكه همينها بايد وكيل بشوند؟ اين خيانت به مملكت نيست؟ اين خيانت به قانون اساسى نيست؟ اول اشكال به خود ايشان به حسب اعتراف خودش اين است كه شمائى كه آمدى نشستى اينجا مىگويى (من اعليحضرت هستم، همه كارها را من بايد انجام بدهم) شما ليستها را گرفتيد و مطابق آن دستور اجانب رفتار كرديد. اين خيانت نبوده؟ عذر دارى در مقابل اين خيانت؟ برويد كنار بگوئيد كه من چنين خيانتى نمىكنم مىروم كنار. احمدشاه در اين چيز آخرى كه گذاشتندش كنار، براى اينكه يك قراردادى بود كه وقتى كه رفت در خارج، در سر ميز عرض مىكنم مهمانى قرار داد را دادند دستش كه امضاء كند، امضاء نكرد، از همانجا اساس بيرون رفتن او و آمدن رضا شاه نقشهاش كشيده شد كه اين به درد ما نمىخورد كه قرارداد ما را امضاء نمىكند. شما هم مىتوانستيد كه اين قراردادها را امضاء نكنيد، بيش از اين بود كه برويد؟ كسى كه براى حفظ مقام خودش خيانت به يك ملت مىكند اين لياقت نداشته از اول براى سلطنت، اين از اول خودش، خودش را خلع كرده اگر ما تصديق كنيم كه سلطنتى بوده است در كار والا ما كه او را تصديق نداريم وقتى بنا شد كه اينطور باشد و ما هم مىدانيم كه - بفرمائيد كه خير. حالا ديگر قدرتمند شده است ايشان و در مقابل شوروى و انگلستان و اين آمريكا و اينها ايستاده است و حالا ديگر ليست را از سفارتخانهها نمىآورند لكن ليست را شما خودتان تهيه مىكنيد و وكلا را هم خودتان تهيه مىكنيد. اين وكلاى ملت است؟ اين خيانت به مملكت نيست؟ اين خيانت به قانون اساسى نيست؟ وقتى بنا شد كه مجلس اينطورى باشد، يا به فرمايش سفارتخانهها باشد يا به فرمايش شاه و دار و دستههاى شاه باشد (فرقى نمىكند) بنا شد اينطورى باشد، مجلس رسمى نيست، مجلس ملى نيست، مجلس شوراى ملى نيست. مجلس شوراى ملى معنايش اين است كه ملت يك وكلائى را آزادانه تعيين كنند و آنها بنشينند دركارهاى مملكت مشورت كنند. ملت هيچ دخالت نداشته است در تعيين اينها. وقتى ملت دخالت نداشته است، اين مجلس، مجلس فرمايشى غير ملى است، غير قانونى است، هر چه
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 119
در اين مجلس گذشته است غيرقانونى است، هر دولتى را اين مجلس تاييد كرده است يا بكند غيرقانونى است.
ماموريت شاه براى افساد در تمام شئوونات مملكتى
وقتى كه مقدرات مردم دست خودشان نباشد و هر كس را آنها دلشان مىخواهد يك نفر آدم غير صالح اينها را تعيين كرده است. يك نفر از رجال سياسى از يك رجل ارتشى نقل كرد كه اين شاه يك تخصصى دارد در بد انتخابى، مىگفت كه اگر پنج نفر فاسد در مملكت پيدا بشود اين انگشت روى هر پنج نفر مىگذارد و آنها را مىخواهد انتخاب كند. اين براى اين است كه خودش فاسد است. آدم فاسد نمىتواند يك نخست وزير صالح معرفى كند. نمىتواند يك آدم فاسد يك مجلس صالح را تاييد كند، براى اينكه اگر مجلس صالح شد، جلوى مفاسد را مىگيرد كه خود اين مبداء همه مفاسد است. اگر يك نخست وزير صالحى يا يك دولت صالحى باشد، گوش به حرف شاهى كه بخواهد برخلاف مصالح عمل بكند نمىدهد. اگر آدم فاسد باشد، يك هيات دولت فاسد درست مىكند، يك مجلس فاسد درست مىكند، دنبال او فرهنگ فاسد، نظام فاسد، اقتصاد فاسد بد، همه اينها دنبال بدى او هستند، از اينجا شروع مىشود همه اينها. اگر آن مرد، آن كسى كه در آن نقطه بالا به خيال خودش واقع شده، يك آدم صلاحيتدارى باشد، يك آدمى باشد كه به فكر ملت باشد، يك آدمى باشد كه بستگى به غير را عار بداند براى خودش، يك نفر مسلمى باشد كه، مسلمانى باشد كه تحت فرمان خدا باشد، كه نبايد زير بار اجانب برود، نبايد فرمانبردار اجانب باشد، اگر يك چنين آدمى رئيس يك مملكت بشود، تمام مملكت را همان اصلاح مىكند. تمام مملكت ما كه به فساد كشيده شده، براى اينكه آن كه نخست وزير را به حسب قانونشان فرض كنيد بايد تعيين بكند يك آدم فاسدى است، يك كسى كه به فكر خودش و دنبال فكر خودش باشد، تعيين مىكند. آن نمىتواند يك آدم صالح را در راس قرار بدهد، براى اينكه مخالف با آن چيزى است كه او فكر مىكند، دزديهايش را مىگيرد. او نمىتواند يك فرهنگ صحيحى درست بكند و طرفدار يك فرهنگ صحيح باشد، براى اينكه فرهنگ صحيح مخالف با آن اغراضى است كه آنها دارند. اگر ما يك فرهنگ صحيح داشتيم كه كارها اينطور نمىشد. نمىگذارند كه هيچ جهتى از جهات مملكت ما اصلاح بشود و تمام مفاسد زير سر آن نقطه اول است. يعنى آمريكا يك نفر را مأمور كرده براى اين و ماموريت براى وطنش داده. اينكه مىگويد كتاب ماموريت براى وطنم، راست مىگويد اين، اين مامورش كرده براى وطنش كه اين وطن را به اين حال برساند كه حالا مىبينيد. عدم صلاحيت شاه، دولت و مجلس آقا امروز اطلاع دادند كه نمىدانم در تهران كشته، در خراسان كشته، در كجا كشته. اينها افتادهاند به جان مردم براى كشتن اين مردى كه كه دارد نفس آخر را مىكشد و مىخواهد برود، باز تا
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 120
يك قتل عامهائى نكند دلش آرام نمىگيرد. وقتى بناشد يك مملكتى به اين صورت در آمد كه آنهائى كه مقدرات اين مملكت در دستشان است صلاحيت براى اين مقام ندارند، وكيل صلاحيت براى اين مقام ندارد، وكلائى كه شاه تعيين كند كه نمىتواند آدم باشد اين وكيل، نمىتواند صالح باشد او. اگر به انتخاب مردم باشد مردم آدم خوب مىخواهند، مردم آدم صالح مىخواهند. اگر مردم آزاد باشند خودشان يك شخصى كه بدانند كه مرد صالح خوبى است تعيين مىكنند، آنها ديگر نمىروند دنبال بدها. آن كسى كه دنبال بد مىرود آن هست كه بد است، بد دنبال بد است يعنى آن كسى كه چيزهاى خودش، استفادههاى خودش بسته به اين است كه مأمور بد داشته باشد. اگر مأمور خوب داشته باشد ممكن نيست كه بتواند كارهايش را اجرا بكند، اجراء دستورهائى كه مطابق با ميل خودش است، براى استفادههاى خودش يا استفادههاى اجانب، نمىشود الا به مأمورهاى بد، انتخاب مىكند بدها را، غير صالحها را سركار مىگذارد. مجلس را انتخاب كردند اشخاصى را گذاشتند غير صالح، قهراً مجلس غير صالح به دولت غير صالح راى خواهند داد. مجلسى كه براى مملكت و مصلحت مملكت ما نيست، دولتى كه براى مصلحت ما نيست پيش مىآورد، نمىشود غير از اين، محال است غير از اين.
اصلاح اساس مملكت در براندازى سلسله پهلوى و انتخاب صلحا براى اداره امور مملكتى
تا اساس اصلاح نشود، تا آن نكته اول يعنى تا آن سلسله نروند فايده ندارد. بايد اينها بروند سراغ كارشان، بروند در آن جزيره كه خريده، تازه خريدند، هشت هكتار خريدند و برايش همه چيز درست كردند، همه دار و دستهاش هم آنجا هستند، يعنى عائلهاش آنجا هستند، خودش هم حالا مىخواهد برود آنجا و يك زندگى به خيال مردم اشرافى و به حسب واقع مرگ وار.
تا اينطور نشود و مقدرات مملكت شما دست خودتان نيفتد، آزادانه نتوانيد براى خودتان يك رئيس درست كنيد، قهراً ملت اگر بخواهد رئيس جمهور درست كند رضاخان را قرار نمىدهد، محمدرضا را قرار نمىدهد - نمىدانم - امثال اينها را قرار نمىدهد، قهراً مىگردد دنبال يك نفر آدم صالح كه به درد مملكتش بخورد، به درد دل مردم برسد يك همچو آدمى را قرار مىدهد. قهراً وقتى كه رئيس جمهور يك مملكتى آدم صالح شد دنبال اين مىرود كه مملكت را به صلاح بكشد، اگر هيات دولتى مىخواهد درست بكند، قهراً آدم صالح، آدم صالح را مىخواهد. نمىخواهد دزدى كند تا اينكه يك دزدى را بياورد كه با او رفيق بشود، مىخواهد يك مملكت را اصلاح بكند. مىگردد دنبال اشخاصى كه صالح هستند با خودش همدست بكند تا اينكه مملكت را اصلاح بكند. قهراً وقتى يك دولت صالح پيش آمد مردم را آزاد مىگذارند براى انتخابات. قهراً وقتى انتخابات آزاد شد، مردم، مردم كه همه غير صالح نيستند، مردم اكثرشان صالحند، مردم خوبىاند، دلشان مىخواهد مملكتشان صحيح باشد، سالم باشد، اقتصادشان صحيح باشد، همه چيز را دلشان مىخواهد، از خدا مىخواهند كه صلحائى بالاى سرشان باشد. قهراً وقتى كه انتخابات آزاد شد و اين اشخاص غير صالح دخالت درآن
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 121
نكردند، در مجلس اشخاص صالح مىروند. وقتى اشخاص صالح در يك مجلسى رفتند، دولت صالح بپا شد، رئيس جمهور صالح شد، اين مخالف مصلحت مملكت عمل نخواهد كرد. از آنجا بايد شروع كرد، از آن بالا بايد شروع كرد. اختيار مملكت را به دست يك نفر آدمى كه براى مملكت خدمت مىخواهد بكند، نه براى جيب خودش خدمت كند، مىدهند. اينها براى جيبشان خدمت كردند. شما ملاحظه كرديد اين ليستى را كه بانك ملى، بانكها چيز كردند (اين همه آن نيست، اين يك قدرى از آن است، خيلى از آن را هم اينها اطلاع ندارند.) ظاهراً قلمى كه مربوط به خود ايشان باشد سه بيليارد است، سه بيليارد و هفتصد نمىدانم ميليون چقدر، دلار. اين آنهايى است كه تازه بردند، آنهايى كه قديم برده بودند نمىدانم چقدر هست، من و شما نمىتوانيم تا آخر هم مطلع بشويم. اگر يك نفر آدم صالح را ما دنبالش رفتيم، هى مىگويند كه خوب، چه مىخواهيد بكنيد، ما مىخواهيم اين كار را بكنيم. اين كارى است كه ما مىخواهيم بكنيم. ما مىخواهيم كه اختيار تعيين رئيس جمهور دست مملكت، خود اجزاء مملكت باشد. نتيجه چه مىشود؟ كه اهالى يك مملكتى با خودشان دشمن نيستند، اجانب هم نمىتوانند تمام اهالى مملكت را تحت چيز قرار بدهند، اجانب اين كار را مىكنند كه يك شاه دزد بالاى سر اينها مىگذارند، آن هم يك دولت فاسد بالاى سر اينها مىگذارد، مجلس را هم يك مجلس فاسد درست مىكنند، ادارات هم آنهائى كه بايد اينها درست بكنند، اشخاص فاسد هستند، (البته ادارات مردم بسيار صالح زياد است در ادارات، بعضى از آنها هستند كه جيبها را پر كردند) وقتى اينطور شد فاسد مىشود. ما مىگوئيم نه.
تعيين سرنوشت مملكت و حفظ منافع ملت با نظارت و شركت آنان در انتخابات
برنامه ما اين است كه رجوع كنيم به آراء عمومى، به آراء مردم، قواى انتظامى را كنار بگذاريم، خود مردم را، محول كنيم تنظيم انتخابات را به دست خود جوانهاى مردم، در هر شهرى جوانها خودشان، كه قواى انتظامى، شهربانى، شهردارى، همه كنار بروند، آن كسى كه دخالت خواهد بكند براى حفظ صندوق آرا و امثال ذلك، خود ملت باشد. در هر شهرى به حسب اقتضاى آن شهر عدهاى را معتمدين آن شهر، مطلعين و دلسوزهاى براى مملكت عدهاى را تعيين كنند كه نظارت كنند در اين، حفاظت كنند اين صندوقها و نظارت كنند آرا را. مردم يكى را تعيين كنند براى اين كه رئيس جمهور باشد ما هم رايمان را علناً به مردم اظهار مىكنيم كه آقا آن كه من مىخواهم اين است، شما ميل داريد به اين راى بدهيد، ميل نداريد، خودتان آزاديد. قهراً مردم وقتى آزاد هستند، يك نفر صالح را انتخاب مىكنند و آراء عمومى نمىشود خطا بكند. يك وقت يكى مىخواهد يك كارى بكند اشتباه كند، يك وقت يك مملكت سى ميليونى نمىشود اشتباه بكند. كسى بگويد خوب لعل يك آدم غلطى را گذاشتند، اگر غلطى را گذاشتند، قدم اول را كه برداشت همين ملت عزلش مىكنند، تمام شد ما مىگوئيم كه بايد رئيس يك مملكتى را خود ما، خود جمعيت، خود ملت تعيين كند. قهراً وقتى كه يك ملتى مىخواهد يك كسى را براى سرنوشت مملكت خودش تعيين كند، اين يك آدم صحيح را تعيين
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 122
مىكند نه يك آدم فاسدى را و قهراً اشتباه در سى ميليون جمعيت نخواهد شد. ما هم تبليغات خودمان را در وقت انتخابات مىكنيم، ما هم كانديداى خودمان را مىگوئيم در باب رئيس جمهور، مىگرديم پيدا مىكنيم، مراجعه مىكنيم به همه جا، پيدا مىكنيم يك نفرى كه صالح است براى اين كار، يعنى دزد نيست، نمىخواهد جيب خودش را پر بكند، امتحان داده در كارهائى كه كرده است، شناخت داريم نسبت به او، او را معرفى مىكنيم كه آقا اين، ولو از طايفه حمالها باشد، صحيح باشد، البته مطلع هم بايد باشد ولو از طبقه سوم باشد. دنبال اشراف نمىرويم كه اشراف را تعيين كنيم، دنبال آدم صالح مىرويم. اين آدم صالح وقتى كه در راس واقع شد، اين آدم صالح، دولت صالح پيش مىآورد، دولت غلط نمىآورد پيش، دولت فاسد نمىآورد. انتخابات مجلسين هم آزاد، دست مردم و خود مردم نظارت مىكنند در آن. يك مجلسى ملى كه نه مربوط به سفارت شوروى باشد، نه مربوط به سفارت انگليس باشد، نه مربوط به سفارت آمريكا باشد، نه براى منافع او سينه بزند، نه براى منافع او. يك همچو مجلسى را بوجود آوريم انشاءالله و بعدش كه يك چنين مجلسى بوجود آمد قهراً هم اگر يك مطلبى بخواهد در آن، در يك همچو مجلسى مثلاً دويست نفرى بگذرد، دويست تا آدم صالح كه براى مملكت ما دلسوز است، دزد نيست، نمىخواهد جيبش را پر بكند، نمىخواهد عنوان پيدا بكند، خواهد كه خدمت بكند به اين مردم، اگر چنانچه يك همچو مجلسى براى ما پيدا شد، مصالح مملكت را در نظر مىگيرد، اگر يك چيزى آوردند بگذرد، يك قراردادى ما بين يك دولتى با دولت ما آوردند بگذرد، مىبرند آن را آنجا نگاه مىكند اول خود دولت صالح نظر مىكند اگر چنانچه فاسد باشد ردش مىكند بعد اگر چنانچه او ندانست، نتوانست بفهمد و آورد در مجلس، در مجلس نظر مىكنند و مصلحت و مفسده ملت را مىخواهند بجا بياورند درست مىكنند. اين مصالح مملكت ما يا صددرصد يا نود درصد حاصل خواهد شد. ما يك همچو چيزى مىخواهيم، يك چيز دورى - از چيز نيست.
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 126
تاريخ: 12/10/57
پيام امام خمينى به مناسبت وقايع مشهد، قزوين، كرمانشاه و ساير بلاد
بسم الله الرحمن الرحيم
درود بر ملت مظلوم ايران، رحمت خداى متعال بر مردم شجاع و آگاه كه براى احقاق حق خود قيام نموده و تا پاى جان و مال ايستادهاند. سلام بر اهالى محترم مشهد مقدس و قزوين و كرمانشاه و سراسر ايران كه در اين روزها با مصيبتهاى گوناگون و وحشيگرىهاى دژخيمان شاه و دولت ياغى نظامى و حكومت سفاك روبرو شده و با دادن هزار كشته و زخمى دلاورانه مقاومت كرده و مىكنند. قتل عامهاى پياپى و وحشتناك و سفاكانه كه جز به دستور شاه خائن كه خود را در حال نزع مىبيند و از تشبثات و دولتهاى جنگ و آشتى مايوس و از پشتيبانىهاى غير انسانى قلدرهاى بين المللى طرفى نيست، نمىتواند باشد. اين چند روز آخر عمر اين جنايتكار از خطرناكترين لحظات تاريخ كشور ماست. ملت مظلوم و شريف ايران بايد در مقابل باقيمانده جنايات شاه پايدارى كند تا به خواست خداوند تعالى پيروزى نهائى را به دست آورد.
اتهاماتى را كه راديو ايران با كمال بيشرمى به ملت نسبت داده است، نظير جنايات وحشيانه سينماركس آبادان، تنها به دست جنايتكاران حرفهاى شاه مىتواند باشد. اينان از هيچ جنايتى براى استفاده تبليغاتى روگردان نمىباشند. فرم جنايات و طرز تبليغات شهادت مىدهد كه دست جنايتكار دستگاه ظلم كه بدين گونه وحشيگرىها عادت دارند، در كار بوده است.
ملتها يكى پس از ديگرى آگاه مىشوند كه كشور ما با چه رژيمى روبروست و نظام شاهنشاهى كه ملت شريف ما با رفراندم مكرر خود خصوصاً در روزهاى تاسوعا و عاشورا آن را محكوم نمودند چه بوده است و اگر خداى نخواسته به عمر خود ادامه دهد چه خواهد شد. رفراندم ما را جز عمال شاه و طرفداران ظلم، همه ملتهاى آزاديخواه جهان قبول كردند و خبرنگاران و روزنامههاى خارج كشور ثبت نمودند غير قانونى بودن دولتهاى غاصب را كه به امر شاه ياغى و راى مجلسهاى غير قانونى سر كار آمدند، طبقات مختلف ملت از علماى اعلام و دانشگاهيان تا كارگران و كشاورزان، از اعضاى ادارت و وزراتخانهها تا اصناف مختلف و ساير اقشار محترم، يكپارچه اعلام نمودند. بنابراين اعانت به حكومت ياغى و پرداخت ماليات، پول آب و برق و تلفن و ساير كمكها به دولتى كه شاه سر كار آورد، خيانت به ملت و مخالفت با حكم خداى تبارك و تعالى است و بر كارگران و كارمندان محترم و
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 127
مبارز آب و برق و تلفن است كه پيوند خود را با هموطنان شجاع و بىپناه خود مستحكمتر نموده و به هيچ وجه دستورات دولت ياغى را در مورد قطع آب و برق و تلفن اطاعت نكنند و با همكارىهاى بىدريغ با برادران و خواهران مظلوم خود دين خود را به اسلام و مسلمين ادا نمايند.
اكنون لازم است تذكراتى بدهم:
1- اينجانب براى جلوگيرى از تبليغات دولت غاصب هياتى را براى رسيدگى در امور نفت اعزام نمودم و به شرايطى دستور استخراج نفت براى مصرف داخل را دادم. اگر چه اهل اطلاع مىگويند مخازن بسيارى در كشور براى مصارف داخلى موجود است و دولت قحطى مصنوعى ايجاد كرده است و گفته مىشود شبها تا صبح مامورين نظامى نفت مخازن را مىبرند و معلوم نيست چه مىكنند. در ضمن من از كاركنان شركت نفت كه در اين امر خير با اين هيات همكارى نمودهاند تشكر مىنمايم.
2- لازم است علماى اعلام بلاد و خطباى محترم به كشاورزان عزيز كشور تذكر دهند كه امسال در كشت موادغذائى خصوصاً گندم همت فراوان كنند و از كشت چيزهايى كه دولت مجرم به اجانب مىدهد احتراز نمايند. از اين خائنان بعيد نيست كه قحطى مصنوعى بوجود آورند. من از مردم ايران تقاضا دارم كه در اين امور به كشاورزان محروم كمك نمايند.
3- از كسبه و تجار و اصناف محترم تقاضا دارم كه قيمت موادغذايى و اجناس خود را بالا نبرند و به مردم مظلومى كه در حال مبارزهاند اجحاف ننمايند كه اجحاف در همه حال مردود است و در اين موقع حساس اين عمل به نفع دستگاه ظلم و مخالف رضاى خداوند تبارك و تعالى است. لهذا من به طور لزوم مىخواهم كه از قيمت عادلانه تجاوز نكنند و در صورت امكان به مردم بىبضاعت تخفيف دهند كه كمك موثرى به نهضت اسلامى خودشان و موافق انصاف و مرضى خداوند تعالى است. از خداوند تعالى توفيق ملت مبارز ايران را در رسيدن به اهداف انسانى اسلامىمان خواستارم.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 128
تاريخ 13/10/57
مصاحبه امام خمينى با خبرنگار روزنامه اكسپرس
سؤال: حضرت آيت الله! شما خواستار دولت اسلامى هستيد، ممكن است بگوئيد برنامه اين دولت چه خواهد بود؟
جواب: ما در اولين زمان لازم برنامه خود را اعلام خواهيم كرد ولى مهمترين وظيفه دولت آينده اين است كه هر چه سريعتر شرايط انتخابات آزاد را فراهم كند، از قبيل آزادى مطبوعات به معناى واقعى كه با ذكر تمامى واقعيات و حقايق و آگاه ساختن مردم به همه مسائل و آشكار نمودن جنايات پشت پرده سلسله پهلوى و تمامى كسانى كه در اين جنايات با آنان همدست بودهاند و محاكمه و مجازات آنان، تا ديگر نتوانند با عوض كردن چهره خود مردم را فريب دهند و در همين مدت برگرداندن تمامى ثروتهائى كه به وسيله جنايتكاران به خارج كشور منتقل شده است و آزاد كردن همه زندانيان سياسى و راهنمائى و تشويق جامعه به فداكارى براى ترميم ويرانىهاى دولتهاى گذشته و تلاش صادقانه در جهت ساختن بناى حكومت و جامعه جديد، جلوگيرى قاطعانه از هدر رفتن مخازن كشور مخصوصاً نفت و فروش آن به قيمت عادلانه و صرف پول آن در تجديد حيات اقتصادى و نيازهاى فورى و ضرورى مردم و دهها وظيفه سنگين و خطير كه دولت آينده با آن روبرو است و جز با گذشت و فداكارى و صداقت و همكارى عمومى امكان پذير نيست. حساستر از همه بهبود بخشيدن به وضع طبقات محروم بخصوص آسيب ديدگان در طول مبارزات اخير، آماده كردن فورى كليه مراكز علمى و فرهنگى از مدارس تا دانشگاهها براى شروع تحصيلات، تصفيه سريع ارتش از عناصر خائن و بازگردان استقلال ارتش، جلوگيرى از ورود كالاهاى تجملى، تشويق و كمكهاى فورى براى توسعه كشاورزى و دامدارى.
سؤال: به نظر شما كدام كشور اسلامى است كه بهترين شكل دولتى را دارا مىباشد و چرا؟
جواب: شكل دولتها چندان اهميت حياتى در حفظ دموكراسى و تامين هر چه بيشتر آرمانهاى انسانى ملت ندارد، هر چند كه بعضى از آنها نسبت به اشكال ديگر ترجيح دارد ولى آنچه مهم
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 129
است ضوابطى است كه اگر در افرادى كه براى قبول مسووليت انتخاب مىشوند رعايت شود و نيز ضوابطى كه عمل و رعايت آنها بايد براى دولتها غير قابل اجتناب شناخته شود، بوجودآمدن جامعهاى مترقى و پيشرو را مىتوان جداً اميدوار بود و همين مساله مهم است كه امروز در دنيا مورد توجه نيست و ما با تكيه بر اسلام مىخواهيم به يارى خداى تعالى حقيقتى خيرهكننده را به دنيا معرفى كنيم.
سؤال: از خسته شدن مردم در مقابل مشكلات روزانه نمىترسيد؟
جواب: ملت دلير و با استقامت ايران در طول مبارزات قهرمانانه خود در اين سالها بخصوص در يك سال اخير نشان داده است كه هر چه سختىها و مشكلات در اين راه بيشتر مىشود، روحيه او قويتر و اراده او استوارتر مىشود زيرا كه روز به روز به درستى و حقانيت راه خود كه راه خداست بيشتر مومنتر مىشود.
سؤال: آيا شما به طرفدارانتان دستور به ملايمت و مدارا دادهايد؟
جواب: ما تاكنون هنوز دستور خشونت ندادهايم و هميشه ملت ما در برابر تانك و توپ و مسلسل با دست خالى و تنها با مشت گره كرده ايستاده است ولى اگر قدرتهاى جهنمى استعمارى دست از حمايت خود از آدمكشان ايران كه شاه در راس آنهاست برندارند، ما هم با شيوههاى ديگر در برابر آنها رفتار خواهيم كرد.
سؤال: آيا امكان آشتى با شاه وجود دارد؟
جواب: نه، هرگز ممكن نيست.
سؤال: راجع به رفتار آمريكا چه فكر مىكنيد؟
جواب: دولت و رئيس جمهورى امريكا تاكنون درست مانند يك دشمن با ملت ايران رفتار كردهاند، سالها غارت منافع كشور ما و تحميل هزينههاى سنگين مستشاران نظامى و پايگاههاى نظامى از يك طرف و از طرف ديگر، سرمايهگذارىهاى سنگينى كه حداكثر سوء استفادهها را از تمامى امكان وسيع كشور و ملت ما كرده است و امروز هم شاه و عمال او را در كشتار بيرحمانه مردم ما تشويق و حمايت مىكند و بر ملت امريكاست كه رئيس جمهورى خود را
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 130
وادار كنند روش خود را تغيير دهد.
سؤال: راجع به روش فرانسه چه فكركنيد؟
جواب: اخبارى كه از ايران و بعضى از اتباع فرانسوى ساكن ايران و يا بعضى از فرانسوىهايى كه به ايران سفر كردهاند، مىرسد، همه حكايت از خوشرفتارى مردم ايران با فرانسوىها مىكنند و لابد اين ابراز محبتها از طرف مردم ايران به دليل روشى است كه فرانسه در برابر آنان اتخاذ كرده است.
سؤال: روزنامه نيويورك تايمز 2 ژانويه، تاييد مىكند كه ليبى به شما كمك كرده است،اگر حقيقت دارد، اين كمك به چه شكل بوده و تا چه اندازه؟ و آيا كشورهاى ديگر شما را كمك كردهاند؟
جواب: ما از هيچ دولتى تاكنون كمك نگرفتهايم و اين مطلب كذب محض است.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 131
تاريخ: 14/10/57
مصاحبه امام خمينى با خبرنگار سى. بى. اس
سؤال: حضرت آيتالله خمينى! از آنجا كه بختيار كانديداى نخست وزيرى است، آقاى بختيار گفته كه هر موقع كه حضرتعالى مايل باشيد، مىتوانيد به ايران برگرديد. آيا شما هيچ تصميمى براى بازگشت به ايران در آينده نزديك داريد؟
جواب: تاكنون تصميمى نگرفتهام.
سؤال: حضرت آيتالله! آيا هيچ نوعى از حكومت كه شاه هم در آن حضور داشته باشد، مورد قبول شما مىتواند باشد؟
جواب: خير.
سؤال: حضرت آيتالله! در بعضى از محافل آمريكائى، شما متهم هستيد كه ضد آمريكائى هستيد و آيا به نظر حضرتعالى اگر شاه ساقط بشود، دليلى براى ترس آمريكائىها وجود دارد؟
جواب: اگر معناى ضديت با آمريكا اين است كه ما نمىخواهيم وابسته به آمريكا باشيم، آرى ما ضد آمريكائى هستيم و اگر ترس آمريكا از اين است، آرى بايد بترسند.
سؤال: آيا دليلى دارد كه دولت آمريكا از سقوط شاه بترسد؟ چرا كه اين دولت حمايت از شاه كرده است.
جواب: آرى، چون آمريكا با وجود شاه، همه چيز ايران را مىبرد و با رفتن شاه،اين ديگر ميسر نيست، ولى آمريكا به دليل اينكه از شاه حمايت كرده است، پس از سقوط شاه چه مىكند، اين ديگر به ما مربوط نيست. ما هر كسى پول بهتر بدهد با او وارد معامله مىشويم، البته مسائل انسانى و معنوى هم در مد نظر ما هست.
سؤال: گفته مىشود كه شاه برنامه دارد كه براى تعطيلات كوتاهى از مملكت خارج بشود، آيا اين امر حضرتعالى را قانع مىكند و موجباتى براى پايان دادن به اعتصابات و تظاهرات خواهد بود؟
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 132
جواب: خير، رفتن شاه كفايت نمىكند، بايد رژيم به هم بخورد و تمام چيزهائى كه مربوط به سلطنت است، بايد از بين برود تا ما راضى شويم يعنى ملت راضى شود.
سؤال: بنابراين مشروطه سلطنتى يا چيزى شبيه به آن، قابل قبول شما نيست؟
جواب: خير، مشروطه سلطنتى منظور ما نيست.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 133
تاريخ: 14/10/57
مصاحبه امام خمينى با خبرنگاران خارجى
سؤال: حضرت آيتالله! چه موقعى تصور مىفرمائيد يك انتخابات آزاد بعد از رفتن شاه و اعلام حكومت جديد در ايران برگزار شود؟ و آيا تحت حكومت اسلامى هيچ محدوديتى براى احزاب سياسى چپ و كمونيستها وجود دارد يا نه؟
جواب: انتخابات بايستى بعد از اينكه تكليف حكومت معلوم شد، برگزار شود ولى انتخابات براى مجلس موسسان، بدون مهلت انجام خواهد گرفت. كسانى كه خرابكار نباشند حق راى دارند.
سؤال: نظر شما در مورد آمريكا چيست؟ شما فرمودهايد كه كشورهائى كه از شاه حمايت كنند، از اين زمان به بعد با آنها روابطتان خوب نخواهد بود و تا زمانى كه دولتهاى حامى سركار باشند، با آنها قطع رابطه خواهيد كرد. آيا اين بدين معناست كه تا كارتر در آمريكا سر كار است، شما با آمريكا دشمن خواهيد بود؟
جواب: ما تا ايشان با ملت ايران مخالفت مىكند، از شاه حمايت مىكند، با او مخالف هستيم اما با ملت آمريكا هيچ مخالفتى نداريم.
سؤال: تا به حال دولت آمريكا با تمام نيرو پشتيبان شاه بوده، آيا با رفتن شاه روابط شما با آمريكا خوب خواهد شد؟
جواب: بعد از رفتن شاه و تشكيل دولت، اين مسائل مورد مطالعه قرار خواهد گرفت.
سؤال: در صورتى كه شاه از ايران خارج بشود، آيا دولت آتى او را به عنوان دشمن ملت ايران براى بقيه عمرش تلقى خواهد كرد يا اجازه خواهد داد او و خانوادهاش به خاك ايران برگشته و مانند يك تبعه ايرانى زندگى كنند؟
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 134
جواب: شاه جنايتكار است و بايستى بر اساس اصول اسلامى محاكمه شود. آنها مجرم هستند و بايد محاكمه شوند.
سؤال: بنابراين مساله اين نيست كه او براى هميشه از ايران خارج شود بلكه مساله، محاكمه اوست؟
جواب: بله، او بايستى محاكمه شود، چه برود، چه بماند.
سؤال: آيا شوراى سلطنت مورد قبول شماست؟
جواب: خير، مورد قبول ملت نيست.
سؤال: آيا آيت الله و دولت جديد، سياست خود را نسبت به اسرائيل و آفريقاى جنوبى تغيير خواهند داد؟ آيا مساله فروش نفت ايران در گذشته و حال بر اساس موضع سياسى كشور خريدار نفت، نسبت به ايران خواهد بود؟
جواب: اسرائيل غاصب است و هيچگونه رابطهاى بين ايران و يك مشت غاصب وجود ندارد. چه كسى حاضر است به يك كشور نژادپرست جنايتكار نفت بفروشد.
سؤال: تحت حكومت اسلامى، شاه به چه مجازاتى محكوم خواهد شد؟
جواب: ملت خوب مىداند كه جرم شاه چيست و مجازاتش كدام است؟
سؤال: در گذشته گفتيد شاه بايد برود، حالا مىفرمائيد بايستى محاكمه شود.كدام يك؟
جواب: هميشه نظر من اين بوده است كه بايستى محاكمه شود. ترك كردن و نكردنش چيزى را عوض نمىكند.
سؤال: پس از تظاهرات عظيم، ارتش كماكان به شاه وفادار است. بعضى از عناصر ارتش هم ديده مىشود كه خيلى خشونت نشان مىدهند (حتى يك نوع خطر يا احتمال كودتا وجود دارد) آيا در اين مورد شما هيچ خطرى براى راه حل مذهبى خود احساس نمىكنيد؟ آيا خطر كودتا را عليه جنبش اسلامى حس نمىكنيد؟
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 135
جواب: بر فرض اينكه كودتا بشود، ملت مخالف است. همانطور كه حكومت و دولت نظامى شكست خورد، كودتاى نظامى نيز شكست خواهد خورد.
سؤال: ماههاى متمادى است كه مردم در خيابانها هستند، به طورى كه كشور كاملا فلج شده، آيا خطر خسته شدن اكثريت مردم وجود ندارد؟ آيا اين احتمال وجود ندارد كه عليه شما برخيزند و عليه شما يك موج انقلابى تازهاى بوجود آيد؟
جواب: اين خيلى بعيد است.
سؤال: در خيابان صداى الله اكبر و درود بر خمينى شنيده مىشود ولى اينها هنوز هيچ كدام برنامه سياسى نيست. شما مرتب از جمهورى اسلامى صحبت كردهايد كه مطلبى خيلى كلى است. آيا ممكن است رؤوس كلى اين نظام و سرنوشت سومين كشور صادر كننده بزرگ نفت را ترسيم كنيد؟
جواب: قانون ما اسلام است و مدون است، چيزى نيست كه ما بخواهيم برايشان تعيين كنيم.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 136
تاريخ: 15/10/57
مصاحبه امام خمينى با تلويزيون سى. بى. اس
سؤال: حضرت آيتالله! ما گزارشات مستمرى دريافت كردهايم كه شاه به زودى كشور را ترك مىكند يا ترك كرده است. آيا شما دولتى را كه به دست بختيار تشكيل مىشود به رسميت خواهيد شناخت و به تظاهرات پايان خواهيد داد؟
جواب: ما با بودن رژيم سلطنتى، هيچ دولتى را به رسميت نخواهيم شناخت.
سؤال: حضرت آيتالله! شما فرموده بوديد كه شاه بايد كشور را ترك كند اما حالا مىفرمائيد كه او بايستى كه بر طبق قوانين اسلامى محاكمه و مجازات شود و اگر محكوم شود حداقل محكوم به زندان ابد خواهد بود. آيا اين به اين معناست كه شاه يك فرارى محسوب خواهد شد اگر از كشور خارج شود؟
جواب: بله، ايشان بايد محاكمه بشود و اگر چنانچه فرار هم بكند هر جا باشد بايد محاكمه بشود و اقل چيزى كه بر اوست، علاوه بر اينكه بايد جرائمى را كه مرتكب شده جبران بكند، حبس ابد است، ولى همه مىدانند كه او دست به كشتارهاى عمومى زده است و بايد اعدام بشود.
سؤال: حضرت آيتالله! اگر چنانچه بختيار مورد قبول حضرتعالى نيست، چه كسى هست؟ و آيا شما خودتان ليستى از كسانى كه مسؤوليتها را در دست بگيرند در اختيار داريد؟
جواب: ما اشخاصى را در نظر داريم ولى تا پايان كار از معرفى كردن آنها معذوريم.
سؤال: حضرت آيتالله! اگر رژيم مورد نظر جنابعالى روى كار بيايد، آيا سياست نفتى ايران در چهارچوب روابط اوپك خواهد بود؟ و يا اينكه امريكا همچنان مثل زمان شاه، به عنوان يك مشترى خوب نفتى براى شما تلقى خواهد شد؟
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 137
جواب: راجع به اوپك بعد از تشكيل حكومت مطالعه خواهد شد و متخصصين تصميم خود را خواهند گرفت، اما امريكا تاكنون مشترى خوبى نبوده است، براى اينكه پول نمىداده است.
سؤال: حضرت آيتالله! چه موقع شما به ايران باز خواهيد گشت؟
جواب: هر وقت صلاح دانستم.
سؤال: آيا اكنون صلاح مىدانيد؟
جواب: امروز، خير.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 138
تاريخ: 15/10/57
مصاحبه امام خمينى با خبرنگار بىبى سى
سؤال: اكنون كه شاه قبول كرده است كه برود (گرچه براى مدتى نامشخص) آيا دعوت بختيار را در مورد بازگشتن به ايران قبول خواهيد كرد؟
جواب: من هر وقت مقتضى بدانم، خودم به ايران خواهم رفت و رفتنم متوقف به دعوت كسى نيست، چه دعوت بشود يا نشود.
سؤال: آيا از نظر شما نقش قابل قبولى در آينده براى شاه وجود دارد؟
جواب: هرگز، او نقشى ندارد.
سؤال: نقش آتى شما در امور كشور چيست؟
جواب: من همان كسى كه قبلاً بودم، بعداً هم هستم، من مردم و حكومت را هدايت مىكنم.
سؤال: شما از بازسازى ايران و تاسيس جمهورى اسلامى صحبت كردهايد، براى ما مشكل است مقصود شما را درك كنيم، عملاً چگونه به اين هدف دسترسى پيدا خواهيد كرد؟ و زندگى مردم ايران چگونه عوض خواهد شد؟
جواب: قضيه تغيير زندگى نيست، قضيه اين است كه تاكنون مردم تحت فشار شاه بودند و مملكت هم استقلال نداشته است، ما مىخواهيم كه مملكت را مستقل كنيم و به مردم هم آزادى بدهيم و حكومت جمهورى اسلامى هم يك جمهورى است مانند ساير جمهورىها و لكن قانونش قانون اسلامى است.
سؤال: بعضى از منتقدين ادعا مىكنند كه شما مسائل مدرن و پيچيده و مسائل جامعه صنعتى آينده را
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 139
(كه ايران به سوى صنعتى شدن مىرود) به خوبى در نمىيابيد و همچنين انتقاد مىكنند كه شما مدت زيادى از ايران دور بودهايد. به اين انتقادات چگونه پاسخ مىدهيد؟
جواب: البته ما براى قضاياى پيچيده كارشناس داريم، ولى ما آنچه را درك مىكنيم، اين است كه شاه ظالم است و خائن و به مملكت و ملت خيانت كرده است، اين ديگر يك مطلب واضحى است كه همه مىدانند. ما مىدانيم كه مملكت ما استقلال ندارد و اجانب در همه امور مملكت ما دخالت مىكنند. اين هم كه مطلب معلومى است ما براى استقلال و آزادى مبارزه مىكنيم.
سؤال: غير مسلمانان تصويرى مملو از بيرحمى از جامعه اسلامى دارند، تنبيههائى براى جرايم نسبتاً كوچك و يا قطع يد، چنانكه نمونهاى از آن را در پاكستان و عربستان مىبينيم. گفته مىشود كه اين قوانين وحشيانه هستند، نظر شما چيست؟
جواب: آنهائى كه نظر سوء نسبت به اسلام دارند از باب اين است كه اسلام را درك نكردهاند. حكومت اسلامى تاكنون در كار نبوده، حكومت اسلامى در صدر اسلام بود و هيچ وحشتى هم در زمان حكومت على بن ابيطالب سلامالله عليه نبود و مردم در امان بودند. اين حكومتهاى فعلى است كه مردم را به وحشت انداخته و هيچ گونه امنيتى در آن نيست و مردم را دسته دسته مىكشند. ذائقه تلخى كه مىگوئيد، از اين حكومتهاست، نه از حكومت اسلامى كه رفتارى عادلانه و منصفانه دارد.
سؤال: بسيارى از زنانى كه در ايران به سطحى از آزادى و تحصيل رسيدهاند، از اين ترس دارند كه به يك رژيم مذهبى مرتجع بازگشت داده شوند، شما براى اطمينان خاطر آنان چه مىگوئيد؟
جواب: اسلام به زنان آزادى داده است و اين دولت و شاه است كه آزادى را از آنان سلب كرده است و آن را از هر جهت به بند كشيده است.
سؤال: سؤالى كه مجبورم بكنم اين است كه بسيارى از منتقدين غربى به شما مىگويند كه شما رهبر مذهبىاى هستيد كه دستتان به خون بسيارى از مردم رنگين است. آيا شما هيچ از اين بابت احساس پشيمانى و ندامت نمىكنيد كه هزاران نفر در خيابانهاى ايران به واسطه فرمانهاى شما مبنى بر اعمال مستقيم عليه رژيم، جان خود را از دست دادهاند؟ و يا فكر مىكنيد كه هيچ راه حلى جز اين وجود نداشت؟
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 140
جواب: اين دست شاه است كه تا مرفق به خون ملت ما رنگين است. ما دفاع از حق خودمان مىكنيم و هر انسانى حق دارد كه از حق خود دفاع كند، بنابراين ما طالب آزادى و استقلال هستيم و اين شاه است كه مردم را وحشيانه مىكشد.
سؤال: وقتى كه به ايران برگشتيد، نظرتان راجع به تأمين نفت اسرائيل و آفريقاى جنوبى چه خواهد بود؟
جواب: اسرائيل در حال جنگ با مسلمين است و غاصب سرزمينهاى برادران ما مىباشد، ما به آن نفت نخواهيم داد، كشورهاى ديگرى كه روش عادلانه با ما داشته باشند، از نفت برخوردار خواهند شد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 141
تاريخ: 16/10/57
تذكر چند مطلب مهم جهت سرنگونى شاه، به ملت شجاع و بيدار ايران
بسم الله الرحمن الرحيم
به عموم ملت شجاع و بيدار ايران (ايدهم الله تعالى) هشدار مىدهم كه بار ديگر توطئه خطرناك از طرف عمال شاه خائن و طرفداران غارتگران بين المللى در دست اجراست تا رژيم منحط شاهنشاهى را حفظ و شاه را به قدرت شيطانى رسانده، به غارتگرى نفتخواران و سلطه اجانب ادامه دهند. اينان مىخواهند با پايمال نمودن خون شهيدان راه خدا و وطن، كشور ما را با نيرنگهاى گوناگون زير يوغ استعمار و سلطنت ديكتاتور پهلوى نگه دارند. اينان مىخواهند از شاه در حال نزع و سقوط، يك ديكتاتور خون آشام با قدرت سابق بسازند و به ما تحميل كنند. اينان مىخواهند با بعضى كارهاى جزئى و فريبنده مثل آزادى مطبوعات و وعده انحلال ساواك و تظاهر به دين مبين اسلام، قدرت را به شاه جانى برگردانند تا در خدمت اجانب، هستى كشور را به غارت داده و به نسل و حرث رحم نكنند و اسلام و مذهب را براى هميشه سركوب كنند. به ملت ايران هشدار مىدهم كه اينان از قدرت اسلام و ملت شجاع ايران و روحانيت بيدار مطلع شدهاند و توطئهاى در دست اجراست تا اين قدرتهاى الهى را سركوب كنند.
ملت آگاه ايران! شجاعانه مبارزات خود را ادامه دهيد كه اگر لحظهاى غفلت كنيد تمام خونهائى كه در راه اسلام و آزادى دادهايد هدر مىرود و چنان ضربهاى به شما وارد مىكنند كه نفسهايتان قطع و فريادهاى حقتان در گلو شكسته شود. من به عموم ملت دلير اعلام مىكنم كه رژيم سلطنتى غير قانونى و مجلسين غير ملى و غير قانونى و حكومت غاصب غير قانونى و ياغى است. اطاعت از اين دستگاه، اطاعت از طاغوت و حرام است. اطاعت از شاه مخلوع و دولت ياغى، جرم است در قانون و حرام است در شرع. آيا ملت و قواى انتظامى مىدانند كه به حسب اطلاع مطبوعات خارجى، شاه در آستانه خروجش تنها بيش از هزار ميليون ليره انگليسى از ايران خارج كرده است و حساب ديگر پولهاى خارج شده او با خداست. اينك چند مطلب را لازم مىدانم تذكر دهم:
1- كارمندان وزارتخانهها، وزراء فاسد غير قانونى را نپذيرند و از آنان اطاعت نكنند و در صورت قدرت به وزارتخانهها راه ندهند كه اين امر تكليف شرعى آنان و خدمت به كشور ملت است
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 142
و اطاعت از آنان مخالفت با ملت و اسلام است.
2- ملت از دادن ماليات، مطلقاً و از دادن پول آب و برق و تلفن خوددارى كنند و از آنچه اعانت به دولت است، احتراز كنند كه اعانت به دولت غاصب حرام و موجب غضب خداوند است.
3- علماء اعلام بلاد و خطباء محترم و طلاب غيور، قضات و وكلاء محترم دادگسترى، اساتيد محترم دانشگاه و دانشگاهيان بازاريان، اصناف، كارگران، كشاورزان، سياسيون محترم و ساير اقشار ملت، مخلوع بودن شاه و غير قانونى بودن مجلسين و دولت را اعلام مىفرمايند كه اگر سستى كنند، ممكن است توطئه بر ضد كشور و ملت به نتيجه برسد كه همگى مسئوول آن خواهيم بود و بايد همه بدانيم كه در اين روز حساس همه مسؤول خداى بزرگيم.
4- فروشندگان مواد غذائى از گرانفروشى خوددارى كنند كه اين عمل مخالف رضاى حق تعالى است و در اين موقع حساس و گرفتارى مردم، ضربهايست بر پيكر نهضت اسلامى.
5- از كمك به كارگران و كسبه صنفى كه بر اثر اعتصابات ضرر كردهاند، غفلت نشود و از وجوه شرعيه مجازند به آنان كمك نمايند.
اينجانب روز دوشنبه نهم صفر 99 را براى شهداء مشهد و قزوين و كرمانشاه و ساير بلاد، روز عزاى عمومى اعلام مىكنم و از خداوند تعالى مسئلت مىكنم كه اين روز را آخرين روز عزاى ملت شريف قرار دهد.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 143
تاريخ: 16/10/1357
مصاحبه امام خمينى با گروهى از جوانان ارمنى مقيم فرانسه
نماينده گروه: ما دو نفر لبنانى و بقيه فرانسوى هستيم. قبل از هر چيز مىخواستيم پشتيبانى خودمان را از مردم ايران و خوشحالى از اينكه مورد قبول واقع شد كه خدمتتان برسيم اعلام كنيم.
امام: انشاءالله موفق باشيد. در ايران ما هم ارامنه زيادند. در آنجا هم آنها مشغول به زراعت و كسباند.
نماينده گروه: يك سال و نيم است كه يك روزنامهاى را ارمنىهاى مقيم فرانسه چاپ مىكنند و از بدو تأسيس، اين روزنامه تا به حال وقايع ايران را دنبال كرده است و رهبرى شما را در طى نهضت اخير به وضوح مطالعه كردهاند و مىخواستند اگر اجازه بفرمائيد چند سؤال از خدمتتان بكنند.
سؤال: شما طى بياناتتان فرموديد كه حكومت جمهورى اسلامى بنا خواهيد كرد. آيا ممكن است بفرمائيد موقعيت ارامنه در حكومت اسلامى آينده چگونه خواهد بود؟ با در نظر گرفتن اينكه ارامنه مسيحى هستند.
جواب: بله، ارامنه كه در آنجا هستند سابقه دارند و هميشه اينها وضعشان مثل ساير مردم بوده كه در ايران بودند و مشغول زراعت و كسب و كارند.بعدها هم آنها از همه آزادىها بهره خواهند برد و با آنها با كمال عدالت رفتار خواهد شد.
سؤال: معذرت مى خواهم از اينكه مجدداً اين سؤال را مطرح مىكنم، ارمنىهاى دنيا از خودشان مىپرسند كه آيا در حكومت اسلامى آينده ايران، ارامنه در اجراى مذهب خودشان و آئين مذهبى خودشان و در داشتن مدارسشان و در صحبت كردن به زبان ارمنى مجاز خواهند بود؟ جواب: مجازند. مجازند.
previos page menu page next page