-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 21
تاريخ 13/9/57
مصاحبه امام خمينى با بى.بى.سى
سؤال: حضرت آيت الله! شما بارها براى سرنگونى رژيم شاه، مردم را دعوت كردهايد، دلايل شما براى چنين دعوتى چيست ؟ آيا بيشتر، دلايل سياسى است، يا به خاطر از بين رفتن اسلام و ارزشهاى اسلام است؟ و مبانى عقيدتى حركت اسلامى شما چيست؟
جواب: اسلام دينى است كه هم سياست دارد و هم امورى كه مربوط به غير سياست است، و شاه كه با او مخالف هستيم، هم با سياست اسلامى مخالف است، كه سياست مملكت هم همان است و هم با امور مذهبى، و ما به اين هر دو جهت با شاه مخالف هستيم، هم نسبت به مذهب تعديات و جسارتهايى كرده است و هم نسبت به مملكت خيانتهايى در طول تاريخ زندگيش كرده است و بدين جهت همه مردم ايران با او مخالفند.
سؤال: در صورتى كه حضرت آيت الله در سرنگونى شاه موفق شوند، چه نوع حكومتى را جانشين خواهند كرد؟ آيا يك حكومت نظامى خواهد بود؟
جواب: يك حكومت جمهورى اسلامى، اما جمهورى است براى اينكه به آراء اكثريت مردم متكى است و اما اسلام، براى اينكه قانون اساسىاش عبارت است از قانون اسلام. اسلام در همه ابعاد، قانون دارد و به همين جهت احتياج به قوانين ديگرى نداريم و قانون اساسى قبلى را تصفيه مىكنيم يعنى نظر مىكنيم، هر مقدارش موافق با قانون اسلام است آن را حفظ مىكنيم و هر مقدارش كه مخالف با قانون اسلام است آن را حذف خواهيم كرد.
سؤال: جواب حضرتعالى در مورد اتهامات شاه كه مىگويد شما با كمونيستهاى بين المللى متحد هستيد چيست؟
جواب: جواب ما اين است كه هيچ گاه اسلام با كمونيسم موافق نيست و هيچ وقت ملت اسلام، با كمونيستها موافق نبودهاند. در طول تاريخ ملاحظه مىشود كه مسلمين عليحده بودهاند و
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 22
اگر كمونيستى در ايران بوده باشد، مسايلشان مورد نظر مسلمين نبوده است. در اين جنبشى كه الان در ايران است، همه مىبينيد تمام مردم مسائل اسلام را طرح كردهاند و هيچ مساله كمونيستىاى در كار نيست. بنابراين شاه تهمت مىزند و اين دست و پايى است براى حفظ خودش.
سؤال: آيا حضرت آيت الله، در اينكه مردم را دعوت مىكنيد كه با دولت درگير بشوند، نگران جنگ و خونريزى و كشتارى كه بر اثر اين دعوتها به وجود مىآيد نيستيد؟
جواب: براى تحصيل هر حقى البته فداكارى لازم است. مذهب تشيع، مذهب فداكارى بوده است و در ما قبل تاريخ، مردم براى عدالت و براى حقوق از دست رفته خود هميشه قيام كردهاند، هميشه خون دادهاند. ما نگرانى از اين بابت نداريم، براى اينكه اطاعت خدا مىكنيم.
سؤال: آيا شما معتقد هستيد كه ما در يك دورانى از تجديد حيات اسلامى به سر مىبريم؟ و آيا حركتى كه در ايران اتفاق افتاده، در ساير كشورها بروز خواهد كرد؟ و اگر بله، چرا؟
جواب: آنچه ما مىفهميم، اين است كه مسلمانان ايران، از غرب و شرق مسايلى را ديدهاند كه با مصالحشان مخالف بوده است و مدتى هم به علت تبليغات غرب، به از خود بيگانگى دچار شدهاند. نهضت اسلامى امروز، آنان را منقلب كرد و فهميدند كه بايد متكى به خود باشند و به اسلام برگردند و باز فهميدند كه تنها اسلام است كه تمام مصالحشان را تامين مىكند. اميدوارم كه مسلمانان ساير كشورها از تجربيات مسلمانان ايران پند گرفته و توى دهن غرب بزنند و روى پاى خود بايستند و با تمسك به اسلام، به افتخارات گذشته خود دست يابند.
سؤال: مردم اكثر دنيا قدرتى شما را نمىفهمند و سؤال مىكنند كه اين چه قدرتى است، چنين قدرتى از كجا ناشى مىشود؟
جواب: مردم احساس كردند كه ما خيرخواه آنها هستيم و همان مطلبى كه در نهاد آنهاست، ما اظهار مىكنيم و دعوت به آن مىنماييم، علاقه مذهبى هم به ما دارند و قدرت ما ناشى از همين رمز است.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 23
تاريخ: 14/9/57
مصاحبه امام خمينى با مجله فرداى آفريقا
سؤال: خصايص جنبش مردم ايران را عليه شاه چه مىدانيد؟
جواب: اولين و مهمترين خصيصه اين نهضت، اينكه اسلامى است و با شعارها و اهداف اسلامى كه مبين خواستههاى مستضعفين امت است، همراه مىباشد. دومين خصيصه آن اين است كه نهضتى است بدون هيچ گونه وابستگى به خارج. اصولاً نهضت ما نهضتى است مردمى و همه اقشار تحت ستم را در برگرفته است. امروز هيچ كس جز شاه و طرفداران او مخالف نهضت و قيام اسلامى نمىباشد. يكى ديگر از خصايص اين نهضت اين است كه خواستار تغييراتى اساسى در همه ابعاد جامعه ايرانى مىباشد كه عبارت است از سقوط شاه، برچيده شدن نظام شاهنشاهى و استقرار حكومت اسلامى.
سؤال: آيا دلايل تبعيد خودتان را مىتوانيد تشريح كنيد؟
جواب: پانزده سال قبل كه شاه قصد داشت به دستور امريكا لايحه مصونيت مستشاران آمريكايى را به تصويب مجلسين برساند، من اين خيانت شاه را نسبت به ملت ايران، در طى يك سخنرانى و صدور يك اعلاميه محكوم نمودم و ملت ايران را از اين سياست استعمارى آمريكا مطلع ساختم كه پس از چند روز مرا از ايران پس از آنكه شبانه به منزلم در قم حمله كردند، دستگير و سپس به تركيه تبعيد نمودند و در آنجا هم دولت تركيه تحت فشار افكار عمومى از دولت ايران خواست كه محل تبعيد مرا كشورى غير از تركيه قرار دهد كه سرانجام به عراق تبعيد شدم و در آنجا پس از حدود پانزده سال، دولت عراق تحت فشار شاه مخالفت خود را با فعاليتهاى اسلامى من عليه رژيم سلطنتى و شاهنشاهى ابراز كرد و از اين جهت تصميم گرفتم كه به كويت كه يك كشور اسلامى است بروم تا در آنجا در مورد محل اقامتم تصميم بگيرم و با داشتن ويزاى آن كشور، دولت كويت از ورود من به آن كشور جلوگيرى نمود و به ناچار به فرانسه آمدم، اقامت من در اينجا نيز موقتى است.
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 24
سؤال: به چه دليل شما مخالف سلطنت مشروطه و شاه هستيد؟
جواب: مخالف باقى ماندن شخص شاه در مقام سلطنت هستم به دليل اينكه اولاً سركار آمدن او و پدرش به وسيله كودتا و با زور سرنيزه بوده است و خود شاه نيز اعتراف كرده كه متفقين در ايران صلاح ديدند كه من بر سر كار باشم يعنى اراده ملت نقشى در روى كار آمدن شاه نداشته است، بنابراين سلطنت وى از اساس غير قانونى است و از مشروعيت برخوردار نيست و ديگر اينكه شاه در تمام دوران سلطنتش، مستمراً قوانين اسلام را نقض كرده و حقوق كل جامعه ايرانى را پايمال نموده است و در حال حاضر نيز اكثريت قاطع ملت ايران عليه او به پا خاسته است و خواسته آنان اين است كه شاه بايد كنار برود و دهها دليل ديگر كه من كراراً در اعلاميهها و سخنرانىهاى خود تذكر و توضيح دادهام. و اما من مخالف اصل سلطنت و رژيم شاهنشاهى ايران هستم به دليل اينكه اساساً سلطنت نوع حكومتى است كه متكى به آراء ملت نيست بلكه شخصى به زور سرنيزه بر سركار مىآيد و سپس با همين سرنيزه مقام زمامدارى را در خاندان خود به صورت يك حق قانونى بر مبناى توارث، بر مردم تحميل مىكند. طبيعى است زمامدارى كه با سر نيزه يا توارث روى كار آمده و متكى به آراء ملت نيست، هرگز خود را موظف به وضع و يا اجراى قوانينى كه به نفع مردم باشد نمىداند. طومار سلطنت در طول تاريخ، چيزى غير از اين نبوده است.
سؤال: شما آمريكا را به دليل نقشى كه در ايران از لحاظ اعمال اخير آنها و همچنين به دليل عملياتشان از زمان بركنارى مصدق تاكنون بازى مىكند متهم مىكنيد، دليل اين كار را بيان كنيد؟
جواب: ساليان دراز است كه آمريكا برخلاف همه موازين بينالمللى و انسانى، در امور داخلى كشور ايران دخالت مستقيم دارد، به طورى كه امروز مىبينيم وقتى شاه در پرتگاه سقوط قرار گرفته و ملت ايران براى به دست گرفتن سرنوشت خود به پا خاسته است، مستقيماً رئيس جمهور آمريكا و نيز بعضى از ساير مقامات عالى رتبه آمريكايى رسماً دخالت مىكنند و على رغم اراده قاطع ملت ايران اعلام مىكنند كه (ما از شاه حمايت مىكنيم و بايد حمايت بكنيم چون بهترين دوست و حافظ منافع ما در منطقه است). در ساليان دراز مىبينيم كه اكثر و بلكه تمامى سياستهاى شاه در زمينههاى مختلف در جهت تامين هر چه بيشتر منافع آمريكا و همدستان آمريكا بوده است . كشاورزى ايران را به نفع آمريكا نابوده كرده است، مخازن زير زمينى و مخصوصاً نفت را به غارت آمريكا داده است و ايران را با پول نفت، انبار اسلحه ساخت آمريكا و همدستانش قرار داده است كه گذشته از اين كه اين سلاحها به هيچ كارى جز كشتن فرزندان ملت در شهرها و دهات نمىخورد، بيش از چهل هزار مستشار نظامى
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 25
آمريكايى را بر ما تحميل كرده است كه علاوه بر اينكه در هر سال بابت حقوق آنان هزينه كمرشكنى بر ما تحميل مىشود، اصولاً همين مستشاران زير نظارت سفارت آمريكا تمامى اوضاع كشور را براى حفظ منافع آمريكا كنترل مىكنند و قدرت هر گونه آزادى عمل را از ارتش ايران سلب كردهاند و ارتش را على رغم خواست آنان در جهت حفظ شاه بسيج نمودهاند. آمريكا به دست شاه، ايران را به يك پايگاه نظامى در برابر ابرقدرتى رقيب خود درآورده است. شاه با زور سرنيزه حق كارگران و زحمتكشان شريف و محروم ايران را به باد داده است. سرمايه داران آمريكايى، ايران را بهترين نقطه براى استثمار مىدانند و سرمايه خود را به اشكال مختلف به ايران سرازير كردهاند و بايد بگويم كه ابعاد دخالت آمريكا در ايران به قدرى وسيع است كه در اين فرصت، امكان شمردن آنها نيست.
سؤال: راهحلهايى كه شما براى حل سياسى بحران كنونى و آينده در ايران پيشنهاد مىكنيد، كدامند؟
جواب: ما هميشه گفتهايم كه اولين شرط حل بحران كنونى در ايران، بركنارى شاه است و ديگر اين كه آمريكا و نيز ساير دولتهاى بيگانه بايد از دخالت در امور داخلى ما خوددارى كنند و بارها گفتهام كه با بودن شاه هيچ راه حلى وجود ندارد.
سؤال: آيا جريانهاى فكرى ديگرى به جز آنچه شما داريد، مىتوانند در پيشبرد اين مبارزه شركت داشته باشند؟
جواب: در ايران آنچه به صورت يك جريان فكرى وجود دارد همان آرمانها و خواسته اصيل اسلامى است. اگر مردم ايران خواستار برچيده شدن رژيم سلطنتى هستند و يا خواستار برقرارى حكومت اسلامى و يا قطع سلطه اجانب از كشور اسلامى و يا مجازات همه آنها كه به ثروتهاى ملت تجاوز كردهاند و نظاير آنها، همه و همه از اصول و مبانى مترقى اسلامى ناشى مىشود و تمامى شعارها در تظاهرات شهرها و دهات ايران شاهد اين واقعيت است و آنچه را كه جز اسلام و آرمانهاى اسلامى و نهضت اسلامى است، مطالبى است كه نمىشود آن را يك جريان ناميد زيرا در ميان مردم اين مطالب هيچ گونه كاربردى ندارد.
سؤال: آيا جبهه ملى را با كليه اجزاى متشكلهاش حفظ خواهيد كرد؟
جواب: هر فرد يا گروه و دستهاى كه بتواند خود را با خواستههاى نهضت اسلامى موجود در ايران كه عموم ملت در آن شركت دارند هماهنگ سازد، مىتواند در ادامه كار، وظيفه خود را انجام
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 26
دهد، در غير اين صورت در ميان مردم جايى ندارد و ملت ايران هوشيارانه اين مسايل را تعقيب مىكنند.
سؤال: آيا در نظر داريد به منظور تسريع سرنگونى شاه، حركت اعتصابى را به خصوص در صنعت نفت توسعه دهيد؟
جواب: من از عموم كاركنان و كارمندان موسسات و شركتهاى دولتى و خصوصى و مخصوصاً شركت نفت خواستهام كه هر چه وسيعتر به اعتصابات خود ادامه دهند.
سؤال: چه اقداماتى عليه شركتهاى چند مليتى كه در ايران در اوج قدرت هستند و مخصوصاً شركتهاى نفتى، معمول خواهيد داشت؟
جواب: يكى از وظايف دولت آينده اين است كه به تجاوزهاى اين ياغيان بينالمللى كه براى منافع نامشروع خود، ملتها را به خاك و خون مىكشند، در ايران پايان دهد و اين شركتها در ايران با توافق دولتهاى غير قانونى سرمايه گذارى كردهاند، از اين جهت نيز ادامه كار ندارند.
سؤال: روابط ايران و فرانسه پس از بركنارى شاه چگونه خواهد بود؟
جواب: فرانسه و يا هر كشور ديگر كه به آزادى و استقلال ما احترام بگذارد و در صدد تجاوز به منافع ملت ما و غارت مخازن نباشد، ما براساس حفظ آرمانها و مصالح و منافع خودمان، با آنان بر مبناى احترام متقابل رفتار خواهيم كرد؟
سؤال: نظرتان راجع به قرارداد كمپ ديويد چيست؟ و حل مساله فلسطين را چگونه مىبينيد؟
جواب: كمپ ديويد چيزى جز يك فريب و بازى سياسى براى ادامه تجاوز اسرائيل به مسلمين نيست. من بيش از پانزده سال است كه در اعلاميهها و سخنرانىهاى خود، اسرائيل را محكوم كرده و از ملت فلسطين و سرزمين آنان دفاع كردهام. اسرائيل غاصب است و هرچه زودتر بايد فلسطين را ترك كند و تنها راه حل اين است كه برادران فلسطينى هر چه زودتر اين ماده فساد را نابوده گردانند و ريشه استعمار را در منطقه قطع كنند تا آرامش به منطقه باز گردد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 27
تاريخ: 14/9/57
مصاحبه امام خمينى با راديو لوكزامبورگ
سؤال: حضرت آيت الله! بسيارى از مردم غير نظامى كه طرفدار شما هستند، در اين چند روز گذشته در طى تظاهرات به دست ارتش كشته شدند در حالى كه اينها هيچ نوع اسلحهاى در دست نداشتند، آيا شما برنامهاى داريد كه به آنها اجازه داده مسلح شوند؟ و آيا شما فكر نمىفرماييد كه بهترين راه سرنگون كردن رژيم شاه، اين باشد كه بساط و دستگاه دولتى را بكلى فلج كنيد؟ يا اينكه شما تصور مىفرماييد كه ارتش، شاه را رها خواهد كرد؟
جواب: من فكر مىكنم ارتش و هيچ قدرت ديگرى نمىتواند شاه را براى هميشه حفظ كند. شاه تمام پايگاههاى خود را در ايران از دست داده است و هيچ يك از افراد ملت با او همراه نيستند و جيره خواران او براى حفظ شاه كفايت نمىكنند. با وضع اقتصادى فلج شده فكر مىكنيد از ارتش براى هميشه كارى ساخته است؟ اميدوارم اين نهضت، بساط اين دستگاه را در هم پيچد. در ضمن اگر يك وقت احتياج پيدا كرديم كه به صورت ديگر عمل كنيم، در آن وقت آن كارها را اعلام خواهيم كرد.
سؤال: حضرت آيت الله! چرا محرم از نظر اين مبارزات اين قدر مهم است؟ و آيا تصور مىفرماييد كه در طى محرم، اين مبارزه عليه شاه به نهايت خودش برسد؟
جواب: محرم ماهى است كه عدالت در مقابل ظلم و حق در مقابل باطل قيام كرده و به اثبات رسانده است كه در طول تاريخ، هميشه حق بر باطل پيروز شده است. امسال در ماه محرم، نهضت حق در مقابل باطل تقويت مىشود. من اميدوارم كه نهضت اسلامى ايران در اين ماه محرم مراحل آخر خود را طى كند.
سؤال: اقامت حضرت آيت الله در فرانسه مدتش به زودى به اتمام مىرسد، آيا شما هيچ برنامهاى براى آيندهتان داريد؟ و آيا تصور مىفرماييد در همين دهكده نوفل لوشاتو بتوانيد اقامت خودتان را ادامه دهيد؟
جواب: هنوز تصميمى نگرفتهام، بعداً تصميم خواهم گرفت.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 28
تاريخ: 15/9/57
مصاحبه امام خمينى با روزنامه انگليسى ديلى تلگراف
سؤال: حضرت آيت الله به نظر شما در قدم بعدى چه اتفاقى در ايران رخ خواهد داد؟
جواب: نمىتوانم پيش بينى كنم اما نهضت اسلامى ما رو به اوج است، گروههايى هم از خود ارتش و دولتىها به نهضت مردم ملحق شدهاند ولى به طور جزم چيزى نمىتوانم بگويم.
سؤال: آقاى شيخ ابوتراب عاشورى در بوشهر كشته شده است، در اينباره شما چه فكر مىكنيد.
جواب: اين هم يكى از كسانى است كه فداى اسلام شدند و ما از اين فدايىها داشتهايم و خواهيم داشت. اين امور كار را بر شاه بدتر خواهد كرد.
سؤال: آيا حضرت آيت الله تصور مىفرماييد همان طور كه ديروز در مطبوعات پيش بينى شده، شاه داوطلبانه كناره گيرى كند و سلطنت را ترك كند؟
جواب: چارهاى جز اين ندارد. اگر عقل داشته باشد، بايد اين كار را بكند.
سؤال: دليل اينكه حضرت آيتالله به ايران باز نمىگرديد چيست؟ آيا تصور نمىفرماييد كه از داخل بهتر بتوانيد جنبش را هدايت بفرماييد؟
جواب: مردم توجه به اين موضوع دارند كه هر چه من بگويم به صلاحشان است، حال چه از اينجا باشد چه از ايران، و به آن عمل مىكنند. من هر وقت صلاح ديدم به ايران مىروم.
سؤال: اگر حضرت آيت الله تا سوم ماه ژانويه كه ويزاى شما در فرانسه تمام مىشود، در فرانسه باقى بمانيد، تا آن زمان چه برنامه براى ادامه اقامت خودتان خواهيد داشت؟
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 29
جواب: الان پيش بينى نكردهام.
سؤال: آيا پس از ملاقات آقاى شايتز نماينده وزارت خارجه فرانسه با شما در چند روز قبل تغييرى در بيانيههاى شما درباره اوضاع و احوال رخ خواهد داد؟
جواب: خير، من هرگز حتى براى يك لحظه هم موضع خود را تغيير نمىدهم. اين تكليف الهى است و در صورت سكوت، مسؤول خدا خواهم بود.
سؤال: حضرت آيت الله! عكس العمل شما در مقابل رژيم فرانسه مبنى بر محدود كردن فعاليتهاى حضرتعالى و پيامهاى شما به مردم ايران چگونه خواهد بود؟
جواب: اگر محدود بكنند، ما در فرانسه نمىمانيم و به جاى ديگر خواهيم رفت لكن براى فرانسه صورت خوشى نخواهد داشت.
سؤال: حضرت آيت الله! نظر شما درباره وقايع چند روزه اخير چگونه است؟
جواب: وقايع اخير ايران را مىگوييد، همين دو سه روز تظاهرات و كشتار؟ بله، وقايعى است كه دنبال اين حكومت نظامى و دولت نظامى و ظلمهاى شاه پشت سرهم واقع مىشود و مردم از هر فرصتى براى اظهار حق خود استفاده مىكنند. مطلب همان است كه تا شاه هست اين وقايع هست.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 30
تاريخ: 916/57
مصاحبه امام خمينى با امل
سؤال: در حال حاضر ميليونها مسلمان ايرانى به پا خاسته و براى سرنگونى رژيم شاه تلاش مىكنند و تاكنون هزاران نفر در مبارزه با ارتش و پليس كشته شدهاند، در اين حركت كه به قيادت شما سازمان يافته و رهبرى مىشود، محور اصلى مخالفت كجاست؟
جواب: بيش از پنجاه سال است كه شاه و پدرش با اسلام كينه توزى و دشمنى كردهاند، در هدم اسلام كه تنها دين ضامن استقلال و آزادى كشور است كوشيدهاند و تمام حقوق ملت مسلمان، تمام آزادىها و حتى حقوق اقليتهاى مذهبى را نيز از ميان بردهاند، استقلال كشور بكلى از ميان رفته است و كشور را به سود خود و اربابانشان واژگون نمودهاند. ما مىخواهيم و نيز مردم مىخواهند ريشه و عامل اين فساد و تباهى را قطع كنند، بزرگترين عامل داخلى شخص شاه و خانواده اوست. رهاشدن از قيد و بند بيگانگان ضامن استقلال و آزادى كشور است و قيام مردم براى اين جهت است.
سؤال: برخى از لبنانىها تبليغ مىكنند كه شيعيان لبنان در برابر ساير دولتهاى عربى كه از طوايف ديگر لبنان پشتيبانى مىكنند، بايد با دولت ايران كه به ظاهر يك دولت شيعه است كنار آمده و همكارى كنند، چنين مطلبى را نه تنها در مورد شيعيان لبنان بلكه در مورد شيعيان ساير مناطق عربى نيز تبليغ مىكنند، در اين مورد چه نظر داريد؟
جواب: كسانى كه چنين مطلبى را تبليغ مىكنند، از اسلام و از اوضاع دنيا بىاطلاعند و يا نظر سوء دارند و مغرض هستند. كسى كه از اعمال شاه مطلع باشد، نمىگويد او يك قدرت شيعى است و بايد از او كمك خواست. همه مىدانند كه اين شخص، ايران را كه يك مملكت اسلامى و يك مملكت شيعى است مىكوبد، تمام مخازن آنها را به ديگران داده است و قتل عامهاى زياد كرده است. كسى كه از شاه حمايت كند، يااطلاع است و يا خائن.
سؤال: چه انتظاراتى از مسلمانان لبنان داريد؟
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 31
جواب: از مسلمانان لبنان انتظار دارم كه در قضيه لبنان با هم برادر باشند و با هم بر ضد ظلم قيام كنند و به اين نهضتى كه در ايران برپا شد، به اندازه خودشان همراهى كنند و لااقل تبليغات كنند، هم چنان كه ملت ايران تاكنون به آنها خدمت كرده است و آنان را در مصائبشان تنها نگذارده است.
سؤال: براى دفاع از تجاوزات مستمر اسرائيل، امل شهداى زيادى تقديم كرده است. براى جنوب لبنان چه توصيهاى داريد؟
جواب: همه بايد متحد شوند و متحداً در مقابل اين جمعيت متجاوز بايستند و عمل كنند و دست غاصب او را قطع كنند. اصولاً اين تكليف همه مسلمين است كه قدس را آزاد كنند و شر اين جرثومه فساد را از سر بلاد اسلامى قطع كنند.
سؤال: چه اقداماتى راجع به امام موسى صدر فرمودهايد؟
جواب: در زمانى كه نجف بودم تلگرافى به آقاى ياسر عرفات و تلگراف ديگرى به رئيس جبهه صمود در سوريه نمودم و اينجا هم وقتى سفير ليبى آمده بود، راجع به ايشان صحبت كردم. اميدوارم هر چه زودتر ايشان به لبنان مراجعت نمايند و به مبارزاتشان عليه اسرائيل ادامه دهند. من از اين قضيه متاثرم و دعا مىكنم كه ختم به خير شود.
سؤال: به طورى كه مسبوق هستيد، ساليان دراز بود كه اهل كتاب در كنار مسلمانان و با احترام متقابل زندگى مىكردند، با توجه به جنگ لبنان و نتائج آن، در اين مورد چه نظر داريد؟
جواب: هر كس از اسلام اطلاع داشته باشد، مىداند كه اسلام هيچگاه در مورد اقليت مذهبى و پيروان ساير مذاهب نظر سوء نداشته است و هميشه با آنان با احترام رفتار كرده است، تبليغاتى كه خلاف اين مطلب را برساند از اجانب و دشمنان اسلام است.
سؤال: مىدانيم كه صهيونيسم بين الملل با برقرارى روابط نزديك با كشورهايى نظير ايران و نيز حمايت كامل از رژيم ايران همواره توانسته است ايران را از اعراب در مبارزاتشان عليه اسرائيل جدا نگه دارد، در اين مورد چه نظر داريد؟
جواب: يكى از جهاتى كه ما را در مقابل شاه قرار داده است، كمك او به اسرائيل است. من هميشه
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 32
در مطالبه گفتهام كه شاه از همان اول كه اسرائيل به وجود آمد، با او همكارى كرده است و وقتى كه جنگ بين اسرائيل و مسلمانان به اوج خود رسيده بود، شاه همچنان نفت مسلمين را غصب كرده و به اسرائيل مىداد و اين امر، خود از عوامل مخالفت من با شاه بوده است. ملت مسلمان ايران هيچ گاه از اسرائيل پشتيبانى نكرده است و هميشه از اين بابت مورد ظلم و تجاوز دستگاه شاه قرار گرفته است.
سؤال: تحريكات مشكوك و حملات مستمرى وجود دارد كه روابط بين عرب و عجم و ترك و كرد و.... را تيره گرداند، چه راه حلى براى خنثى كردن اين توطئه پيشنهاد مىكنيد و در اين مورد چه نظر داريد؟
جواب: كسانى كه اهل قلم و بيان هستند بايد اين مسائل را براى مردم توضيح دهند و اسلام را به مردم معرفى كنند و بگويند كه اسلام براى مليت خاصى نيست و ترك و فارس و عرب و عجم ندارد. اسلام متعلق به همه است و نژاد و رنگ و قبيله و زبان در اين نظام ارزش ندارد. قرآن كتاب همه است و اين تبليغات كه اين عرب است، آن ترك است ويا فارس يا كرد، تبليغاتى است كه اجانب براى چپاول مخازنى كه در اين ممالك است، آن را رواج مىدهند كه مسلمانان را از هم جدا كنند، مسلمين بايد هوشيار باشند كه تحت تاثير اين تبليغات واقع نشوند.
سؤال: ابرقدرتها و وابستگان آنها نمىتوانند معنى استقلال را دريابند، در منطق سياسى آنها هر كس كه به يكى از آنها متكى نباشد، بلافاصله وابسته به ديگرى معرفى مىشود، اين امر در لبنان زياد به چشم مىخورد، امروز هم نظير آن را در ايران مىبينيم، با توجه به اين مطلب آيا رابطهاى بين حركت اسلامى شما و كمونيستها وجود دارد؟
جواب: خير، رابطهاى وجود ندارد. ما همان طور كه آمريكا را مورد حمله قرار دادهايم، شوروى هم مورد حمله است. براى ما فرقى بين شرق و غرب نيست. ما با اتكاء به خدا و ملت شجاع استقلال واقعى را به دست مىآوريم.
سؤال: گفته مىشود كه سقوط شاه يعنى روى كارآمدن كمونيست ها، آيا اين امر صحيح است؟
جواب: خير، مردم آگاه ايران با تجربيات تلخى كه از كمونيستها به دست آوردهاند، هرگز به آنان مجال دخالت در سرنوشت خويش را نمىدهند.
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 33
سؤال: عدهاى تبليغ مىكنند كه فعاليت سياسى از فعاليت دينى جداست، در اين مورد چه مىگوييد؟
جواب: شعار سياست از دين جداست، از تبليغات استعمارى است كه مىخواهند ملت مسلمان را از دخالت در سرنوشت خويش باز دارند. در احكام مقدس اسلام، بيش از امور عبادى در امور سياسى و اجتماعى بحث شده است. روش پيامبر اسلام نسبت به امور داخلى مسلمين و امور خارجى آنها نشان مىدهد كه يكى از مسووليتهاى بزرگ شخص رسول اكرم (ص) مبارزات سياسى آن حضرت است. شهادت اميرالمومنين عليه السلام و نيز حسين عليه السلام و حبس و شكنجه و تبعيد و مسموميت ائمه عليه السلام همه در جهت مبارزات سياسى شيعيان عليه ستمگرىها بوده است و در يك كلمه مبارزه و فعاليتهاى سياسى بخش مهمى ازمسووليتهاى مذهبى است.
سؤال: در اكثر كشورهاى اسلامى موج روز افزونى در گرايش به مذهب به چشم مىخورد، چرا؟
جواب: يكى گرايش بشريت به مذهب است كه دليل آن در احساس پوچى نگران كنندهاى است كه نسل امروز و فرار كرده از مذهب احساس مىكند و از اين رو مذهب را تنها پناهگاه خود مىيابد و ديگر گرايش به اسلام است و آن به اين دليل است كه بشريت از مكاتب رائج زمان براى حل مشكل خود در زمينههاى مختلف زندگى مايوس شده است و با تلاشى كه دانشمندان و نويسندگان اسلامى كردهاند، اسلام را به جامعه بشر به عنوان مكتبى كه مىتواند پاسخگوى همه نيازهاى بشرى شود، معرفى نمودهاند.
سؤال: در جمهورى اسلامى مورد نظر شما، اقليت مذهبى چه نقشى دارند؟
جواب:اسلام هميشه حافظ حقوق مشروع اقليتهاى مذهبى بوده و هست، آنان در جمهورى اسلامى آزادند و آزادانه به مسائل خود مىپردازند و در پناه حكومت اسلامى چون بقيه افراد در اظهار عقيده آزادند.
سؤال: زنان توده عظيمى از مسلمانان را تشكيل مىدهند، چه نقشى و چه حقى شما براى زن در نظام اسلامى قائل هستيد؟
جواب: هم اكنون زنان مسلمانان ايران در مبارزات سياسى و تظاهرات بر ضد شاه شركت دارند. به من اطلاع دادهاند كه در شهرهاى ايران زنان جلسات سياسى دارند. در نظام اسلامى، زن
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 34
همان حقوقى را دارد كه مرد دارد، حق تحصيل، حق كار، حق مالكيت، حق راى دادن، حق راى گرفتن. در تمام جهاتى كه مرد حق دارد، زن هم حق دارد ليكن هم در مرد مواردى است كه چيزهائى به دليل پيدايش مفاسد بر او حرام است و هم در زن مواردى هست كه به دليل اينكه مفسده مىآفريند، حرام است.اسلام خواسته است كه زن و مرد حيثيت انسانى شان محفوظ باشد. اسلام خواسته است كه زن ملعبه دست مرد نباشد. اين كه در خارج منعكس كردهاند كه در اسلام با زنها با خشونت رفتار مىشود، امر غير صحيحى است و تبليغات باطلى است كه از مغرضين حاصل شده و الا مرد و زن هر دوشان در اسلام اختيارات دارند، اگر اختلافاتى هست، براى هر دو هست و آن مربوط به طبيعت آنان است. سؤال: آيا هيچ يك از دولتهاى عربى به نهضت شما كمك كردهاند يا خير؟ جواب: هيچ كدام تا كنون كمك نكرده اند.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 35
تاريخ: 16/9/57
مصاحبه امام خمينى با نيوزويك
سؤال: حضرت آيت الله! در مطبوعات غرب، براساس اعلاميههائى كه در ايران پخش شده، اين طور منعكس كردهاند كه حضرت عالى اعلام جهاد كردهايد، آيا اين خبر صحت دارد؟
جواب: خير صحت ندارد.
سؤال: آيا حضرت آيت الله نگران اين نيستند كه پيامها يا بيانيههاى فعلى در ايران به نام شما توزيع شود يا شده باشد؟
جواب: اعلاميههاى من را مردم با مراجعه به افراد مطمئنى در ايران مىشناسند.
سؤال: در محافل غربى شايع است كه شما به وسيله چپىها كنترل مىشويد. آيا معتقديد كه كمونيستها در ميان افراد شما باشند؟
جواب: نه، ابداً. اين حرف به طور كلى دروغ است.
سؤال: پس از اين كه ويزاى شما تمام شود، برنامههاى شما چيست؟ آيا باز هم اينجا خواهيد ماند، يا به يك كشور عربى خواهيد رفت؟
جواب: بعداً تعيين مىكنم.
سؤال: اين جا شايع است كه ملك حسين به پاريس مىآيد تا بين شما و شاه مصالحهاى بكند، آيا اگر به پاريس بيايد، شما او را خواهيد پذيرفت؟
جواب: نه، نخواهم پذيرفت.
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 36
سؤال: آيا شما به كسانى كه اطراف شما هستند و با شما كار مىكنند اطمينان داريد؟ جواب: بله، اطمينان دارم.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 37
تاريخ: 16/9/57
مصاحبه امام خمينى با مفسر لوس آنجلس تايمز آمريكا
حضرت آيت الله! از اينكه به من اين فرصت را براى مصاحبه دادهايد تشكر مىكنم. سؤال: شكل دولت اسلامى كه شما براى آينده در نظر داريد چگونه است و آيا اين يك شكلى است درسوسياليزم اسلامى و آيا دولت اسلامى شما، چگونه مىخواهد يك كشور صنعتى نوين را اداره بكند؟
جواب: اما شكل حكومت ما جمهورى اسلامى است، جمهورى به معناى اينكه متكى بر آراء اكثريت است و اسلامى براى اينكه متكى به قانون اسلام است و ديگر حكومتها اينطور نيستند كه تكيه بر قانون اسلام داشته باشند. اما اداره مملكت، كارشناسانى هستند كه الان در انزوا هستند و در زمان حكومت شاه، از باب اينكه انسانهايى امين بودهاند، از صحنه بركنار ماندهاند آنها، از باب اينكه با شاه نمىخواستند همراهى بكنند، اينها كارشناسانى هستند كه كار را انجام خواهند داد.
سؤال: حضرت آيت الله! آيا شما علاقهاى يا اهميتى به همكارى با عناصر ماركسيستى مىدهيد؟ و آيا بين هدفهاى جنبش شما و ماركسيستها هيچ سازگارى وجود دارد؟ و آيا نسبت به مقاصد شوروى در ايران نگران هستيد؟
جواب: هدفهاى ما با هدفهاى آنها مختلف است، ما متكى بر اسلام هستيم و بر توحيد و آنها مخالف با هر دوى آنها هستند، احكام ما احكام اسلام است و آنها اسلام را نمىپذيرند و لذا ما به آنها نه تنها علاقهمند نيستيم كه همكارى نداريم و نخواهيم داشت. اما راجع به شوروى، نه، ما نگرانى نداريم براى اينكه ملتى كه خودش سرپاى خودش زندگى مىكند، كسى نمىتواند در امور آن دخالت كند.
سؤال: حضرت آيتالله! درگزارشهاى مطبوعاتى آمده است كه دولتهاى ليبى و جبهه ملى آزاديبخش فلسطين حركتهاى ضد شاه را در ايران تقويت مالى مىكنند. ممكن است
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 38
حضرتعالى بفرمائيد كه سازمان آزاديبخش فلسطين و ليبى و ساير كشورها و احزاب كمونيست تا چه مقدار جنبش شما را كمك مىكنند؟
جواب: ما به كمك مالى آنان احتياجى نداريم و به كمكهاى ديگر از قبيل كمكهاى تبليغاتى هم كه احتياج هست، هيچ كس كمكى نكرده است. و اما احزاب كمونيست و كشورهاى ديگر چون آن دو، هيچ كارى براى ما نكردهاند و اين است استقلال به معناى عالى كلمه.
سؤال: حضرت آيت الله! انتظار شما چيست؟ چه موقعى اين تضاد و جنگ به پايان خواهد رسيد؟ و آيا اين جنگ و نتيجه اين جنگ را چگونه انتظار داريد؟ آيا اين جنگ را جنگ مقدسى مىدانيد؟
جواب: اما جنگ ما جنگ مقدس است براى اينكه براى اسلام است، براى خداست و چيزى كه براى خدا باشد مقدسترين امور است و اما نتيجه، ما تا وقتى كه نتيجه آخر كه عبارت از كوتاه شدن دست اجانب و رفتن رژيم سلطنتى است تحقق پيدا نكند، دست از مبارزات خود بر نمىداريم، مردم به غير آن راضى نيستند.
سؤال: به نظر حضرتعالى حكومت اسلامى شما با مسائل بانكى و مسأله بهره چگونه برخورد خواهد كرد؟ با مساله صنايع چگونه برخورد خواهد كرد؟ آيا حضرتعالى در افكار خودتان با عربستان سعودى نزديكتر هستيد يا ليبى؟ يا تصور مىفرمائيد كه يك چيزى است متفاوت از همه اينها؟
جواب: اما راجع به بهره بانكى، ما بانكهايى كه بىبهره باشد بايد تاسيس كنيم. ما بهرهها را جايز نمىدانيم. اما راجع به صنايع، صنايع را در ايران به بهترين وجه پايهگذارى خواهيم كرد و اما آنچه كه امروز به عنوان صنايع است در ايران، مونتاژى بيش نيست و اصولاً به درد نمىخورد.
سؤال: راجع به ليبى چه؟
جواب: آن مساله ديگرى است، ما در مسايل اسلامى كه آنان به آنها عمل مىكنند موافقت داريم.
سؤال: روابط دولت اسلامى حضرت آيت الله با امريكا چگونه خواهد بود؟ آيا شما فروش نفت را به غرب ادامه مىدهيد؟ و روابط شما با شوروى چگونه خواهد بود؟
جواب: ما با تمام دولتها در صورتى كه دخالت در امور داخلى ما نكنند و براى ما احترام متقابل
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 39
قائل باشند، با احترام رفتار مىكنيم و نفت را هم هر كس مشترى است به او مىفروشيم. ما از زيادهروى و غلط روىهايى كه راجع به نفت بوده است و چيزهايى كه خلاف مصلحت ملت بوده است، جلوگيرى مىكنيم والا نفت را مىفروشيم.
سؤال: روابط شما با شوروى چگونه خواهد بود؟
جواب: همانطور كه با آمريكا، فرقى ندارد، روابط مثل هم است.
سؤال: در مورد مسائل اجتماعى، حضرت آيت الله حضور زنان را در دانشگاه و يا كار كردن آنان را در جامعه چگونه مىبينند؟ و آيا براى آنها محدوديتهايى قائل مىشوند كه الان در جامعه كنونى وجود ندارد؟ نظر حضرتعالى در مورد كنترل مواليد و يا تحصيل زنان و مردان در دانشگاه به صورت مخلوط چيست؟
جواب: زنان در جامعه اسلامى آزادند و از رفتن آنان به دانشگاه و ادارات و مجلسين به هيچ وجه جلوگيرى نمىشود، از چيزى كه جلوگيرى مىشود، فساد اخلاقى است كه زن و مرد نسبت به آن مساوى هستند و براى هر دو حرام است. راجع به مواليد، تابع آن است كه حكومت چه تصميمى بگيرد.
سؤال: ممكن است راجع به تاريخچه و نماى تاريخى جنبش تاريخى خودتان و توسعهاش در طى پانزده سال گذشته از زمانى كه در تبعيد بوديد، براى من شرح دهيد؟ چگونه در سازمان دادن چنين جنبش بسيار موثرى اقدام كرديد و سازماندهندگان اين جنبش چه كسانى بودند و چه نوع از روابط و تامينهاى مختلف كه براى دنيا باور كردنى نيست، وجود داشته و دارد؟
جواب: اصل جنبش و مقدمات آن طولانى است ولى آنقدر كه به طور اختصار مىتوانم بگويم، اين است كه شاه از ابتداى سلطنت غاصبانهاش خيانتهاى بىشمارى كرد و مواردى هم پيش آمد كه قدرت آن پيدا شد كه او را از مملكت بيرون كنند كه مع الاسف سستى كردند. شرح مبارزات پانزده ساله اخير بدين صورت بود كه شاه برخلاف مصلحت ملت كارهائى انجام داد، ابتدا علماء اسلام مخالفت كردند و اين مخالفت به گرفتارى شبانه من انجاميد. در پانزده خرداد 42 از قرارى كه مىگويند، پانزده هزار نفر كشته شدند. قريب يك سال در زندان و حصر بودم، پس از آزادى به مبارزاتم ادامه دادم و مفاسد و جنايات شاه را افشاء نمودم تا اينكه يكى از خيانتهاى بزرگ شاه يعنى قضيه كاپيتولاسيون پيش آمد و شاه
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 40
مستشاران آمريكائى را مصونيت داد، از اين جهت كه اين قضيه مخالف مصالح اسلام و كشور بود، من با آن شديداً مخالفت نمودم و به دنبال آن شبانه دستگير شدم و مستقيماً به تركيه تبعيد شدم. يك سال در تركيه بوديم، پس از آن ما را تحويل عراق دادند و قريب چهارده سال در عراق بوديم، در طول اين مدت من در مواقع مختلف، جنايات شاه را چه در اعلاميه و چه در خطابه اعلام مىكردم و هر فاجعهاى را گوشزد مىنمودم و هرگز ساكت ننشستم و بعد هم كه به اينجا آمدم. و اما سازمان دادن نهضت اسلامى همگانى ملت ايران، اين نهضت، جنبشى است كه همه مردم را شامل مىشود و از آنها و مردم سرچشمه مىگيرد و اعتقادش به اين است كه اين نهضت را تا به ثمر رسيدن بايد ادامه داد. البته ما روحانيون مردم را هدايت كرديم و تمام جرائم رژيم را افشاء كرديم و روشنگرى روحانيون، بحمدالله مفيد واقع شد و مردم روشن شدند و يك تحول فكرى براى جامعه ايران به وجود آمد، به طورى كه همه با هم يك صدا به دنبال يك راه و مقصد در حركتند و آن نابودى اين دودمان و برچيده شدن نظام شاهنشاهى و برقرارى حكومت اسلامى است و اين هدف در سراسر ايران حكمفرماست. در مركز، همين مطلب را مىخواهند، در شمال و جنوب و شرق و غرب هم همين موضوع را طالبند. همه فرياد استقلال، آزادى، حكومت اسلامى را سر دادهاند و مىخواهند، چرا نخواهند؟ شاه تمام مخازن زير زمينى و روى زمينى آنان را به غارت داده است، استقلال سياسى، نظامى، اقتصادى و فرهنگى آنان را بر باد داده است. آنان مىخواهند و همگى مىخواهيم كه شاه را به جزاى اعمالش برسانيم و اين نداى مجازات شاه در سراسر ايران طنين انداخته است. شاه غير از اينكه برود هيچ چارهاى ندارد، البته اگر به دست مردم نيفتد. آمريكا و ساير كشورهائى كه از او پشتيبانى مىكنند، خطاكار و در اشتباهى بزرگ هستند و اين پشتيبانى براى خودشان بسيار مضر است و بايد در اين امر تجديد نظر كنند.
سؤال: آيا از طرف مقامات آمريكائى، هيچ نوع تماسى با حضرتعالى گرفته شده است؟
جواب: خير.
سؤال: پس از پايان اقامت در فرانسه، كجا خواهيد رفت؟
جواب: تصميم نگرفتهام.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 41
تاريخ:18/9/57
بيانات امام خمينى در مورد تكليف شرعى مسلمين در برابر سلاطين جائر از ديد پيشوايان معصوم
اعوذبالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
قيام مسلمين در مقابل نقض عهد خدا و سنت پيغمبر واجب است
از حضرت سيدالشهدا سلام الله عليه خطبهاى نقل شده است كه در آن خطبه علت قيام خودشان را برضد حكومت وقت ذكر فرمودهاند و آن اين است كه فرمودهاند خطاب به مردم كه پيغمبراكرم فرموده است كه كسى كه ببيند يك سلطان جائرى حلال مىشمرد حرمات الله را، چيزهائى را كه خداوند حرام كرده است اين آزاد مىگذارد و مخالف سنت رسول الله عمل مىكند و عهد خدا را مىشكند، اگر كسى ديد يك سلطان جائرى اين كارها را مىكند و معذلك ساكت شد و تغيير نداد با قول خودش، با عمل خودش اين انحرافى كه سلطان جائر پيدا كرده است تغيير نداد، خداى تبارك و تعالى حتم كرده است، حتم است بر او كه اين آدمى كه ساكت شد در مقابل اين سلطانى كه حرمت احكام خدا را نگه نمىدارد، مخالف سنت رسولالله عمل مىكند و عهد خدا را مىشكند، اين ساكت بشود در مقابل يك همچون سلطانى و قولاً و عملاً تغيير ندهد مسير اين سلطان جائر را، حتم است بر خداى تبارك و تعالى كه جاى او را هم جاى همان سلطان جائر در آخرت قرار بدهد. يعنى اين سلطان جائر كه اينطور اوصاف را دارد، سنت پيغمبر اكرم را تغيير مىدهد و عهد خدا را مىشكند و حرمات الله را سزاوار و رها مىكند يعنى مستحل است، ولو اين آدم كه اين چيزها را از اين آدم مىبيند و ساكت است، همه كارهاى واجب و مستحب هم به جا بياورد، آدمى باشد كه سه وقت نماز مىخواند، در مساجد مىرود، آدمى باشد كه احكام خدا را همه را ترويج مىكند، موافق رضاى خدا عمل مىكند همه كارهاى خوب را مىكند، از همه كارهاى بد هم اجتناب مىكند لكن ساكت است در مقابل سلطان جائر، حسب اين روايتى كه نقل شده است از سيدالشهدا سلامالله عليه كه به منزله علت قيام ايشان است بر ضد حكومت وقت، اينست كه مىخواهند عمل به قول رسول الله بكنند كه مبادا يك وقت تخلف بكنند و كسى كه تخلف بكند جاى او جاى همان سلطان جائر است يعنى در هر طبقهاى از جهنم كه سلطان جائر، يك همچو سلطان جائرى جا دارد، اين آدمى هم كه ساكت است كه اين سلطان جائر هر كارى مىخواهد بكند، ساكت است او، جايش جاى همين سلطان جائر قرار دارد.
حالا ما حساب بكنيم ببينيم كه آيا حكومت وقت ما، سلطان وقت ما اين اوصافى كه ذكر
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 42
فرموده اند، دارد؟ اگر اين اوصاف را دارد و ما ساكتيم، بايد همين معنائى كه فرمودهاند، بر ما منطبق بشود و ايشان در يك وقتى اين مطلب را فرمودهاند كه وقتى قيام كردهاند و نهضت كردهاند در مقابل يزيد، اين سلطان جائر، با يك عدد كمى در مقابل يك عده كثيرى و در مقابل ابرقدرت كه در آنوقت همه مواضع قدرت دستش بوده است، كه عذر را از ما ساقط كند كه ما بگوئيم كه مثلاً ما عددمان كم بود، ما زورمان كم بود. اين را در وقتى ايشان فرمودهاند كه مىخواستند قيام كنند بر ضد سلطان جائر وقتشان، خطاب كردند به مردم و خطبه خواندند و علت قيام است اينكه چرا من در مقابل اين آدم قيام كردم براى اينكه اين عهد خدا را شكسته است و سنت پيغمبر را مخالفت كرده است و حرمات الله تعالى را نكث كرده است و نقض كرده است و پيغمبر فرموده است هر كه ساكت بنشيند و تغيير ندهد اين را، جايش جاى همان يزيد است در جهنم، جائى كه يزيد دارد، كسى كه سكوت كند جايش جاى اوست.
حالا ما ببينيم يزيد چه كرده است كه حضرت سيدالشهدا سلام الله عليه در مقابلش قيام كردند و همچو مطلبى را فرمودهاند و برنامه دادهاند. حضرت سيدالشهدا مطلبى را كه فرمودهاند، اين مال همه است، يك مطلبى است عمومى، (من راى) هر كه ببيند، هركسى ببيند يك سلطان جائرى اينطور اتصاف به اين امور دارد و در مقابلش ساكت بنشيند، نه حرف بزند و نه عملى انجام بدهد، اين آدم جايش جاى همان سلطان جائر است.
يزيد يك آدمى بود كه به حسب ظاهر متشبث به اسلام بود و خودش را خليفه پيغمبر حسابكرد و نماز هم مىخواند، همه اين كارهائى كه ماها مىكنيم آن هم مىكرد، اما چه مىكرد؟ اما از آن طرف معصيت كار بود، مخالف سنت رسولالله مىكرد. رسولالله سنتش اين است كه بايد با مردم چه جور عمل بكنند، او خلافش عمل مىكرد، بايد حفظ دماء مسلمين بشود، دماء مسلمين را مىريخت، بايد مال مسلمين هدر نرود، او هدر مى داد مال مسلمين را. همان شيوهاى كه پدرش معاويه هم داشت و اميرالمومنين هم قيام كرد در مقابل او منتهى حضرت امير لشگر هم داشت ولى سيدالشهدا عدد خيلى كمى در مقابل يك ابرقدرت بود.
ما ببينيم كه اين كارهائى كه او (يزيد) كرده است، به اين حكام وقت ما و به سلطان وقت ما تطبيق مىشود؟ اين مسائلى كه رسولالله فرموده است، اينها تطبيق مىشود بر اين؟ سلطان است؟ جائر است؟ اين معلوم است كه الان سلطه دارد، (سلطان) يعنى سلطه دارد، الان سلطه دارد و جائر هم هست، خودش هم شايد قبول داشته باشد كه جائر است، همه كس هم ميداند كه اين آدم جائر است. خوب مخالفت سنت رسول الله را نكرده؟! هر چه رسول الله فرموده است، ايشان عمل كرده؟! يا اقوال رسول الله را به حساب نمىآورند اينها؟ اينها سنت رسول الله را به حساب نمىآورند. بله در ايام عمرش براى اينكه من و شما را بازى بدهد يك دفعه هم مىرود به حرم حضرت رضا و آنجا يك، دو ركعت نماز هم مىخواند، من هم نمىدانم با چه حالى مىخواند، يك دو ركعت نماز هم آنجا مىخواند و يك حرفهائى هم آنجا ميزند. اين چيزها، اين براى اغفال من و شماست، آيا به سنت رسول الله عامل
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 43
است؟! ايشان عامل سنت رسول الله هست؟! سنت رسول الله اين است كه دماء مسلمين محفوظ باشد، ايشان حفظ كرده است دماء مسلمين را؟! الان اطلاعى كه رسيده است در همين چند روز، در همين دو، سه روز در اصفهان پنجاه نفر، در كجا، در كجا چقدر كشته شدهاند. بى اطلاع ايشان است؟! با اطلاع است. بىاطلاع دولت است؟! با اطلاع دولت است. بىاطلاع شاه است؟! اينها بىاطلاع شاه كارى نمىكنند و من نگرانم از فردا و پس فردا براى اينكه يك خبرى به ما رسيده است كه ان شاءالله دروغ است و من هم حمل كردم كه اين يك تبليغاتى باشد ولى خوب محتمل است و آن اينكه اينها اعلام كردند به اينكه فردا و پس فردا آزادند مردم در شعائر خودشان و در شعائر مذهبى و در عزادارى آزادند. از آن طرف اطلاع دادند كه يك نقشهاى در كار است و آن نقشه اين است كه يك عددى از اشرار را بين مردم به همان صورت مردم وارد معركه كنند، اين راهپيمائى كه علما و ساير طبقات بنا دارند كه فردا در همه شهرهاى ايران و قصبات انجام بدهند، اينها يك عدهاى از اشرار را كه مربوط به خودشان است، در بين اينها وارد كنند و آنها شلوغكارى كنند آنها كه شلوغكارى كردند، اينها بگويند كه خوب -آزاد اين يك تظاهرات آرام نبوده و شلوغ كردند و با رگبار مسلسل مردم را از پا درآورند. خوب من احتمال اين معنا را مىدهم كه اين يك اشتهارى است كه اينها دادهاند براى اينكه مردم را از اين كارى كه فردا بنا دارند بكنند، مردم را از آن كار وا دارند و نگذارند بشود يعنى خود مردم نكنند و آنها به مقصد خودشان رسيده باشند كه هم گفته باشند كه خوب ما كه آزاد گذاشتيم مردم را و خود مردم بيرون نيامدند لكن خوب يك احتمالش هم اينست كه يك نقشه شيطانى در كار باشد و اين البته موجب نگرانى است كه فردا اينها چه خواهند كرد.
حمايت شاه از ارتش سركوبگر اسرائيل با چپاول بيت المال مسلمين
لكن مساله اين است كه الان اين يك سلطان جائرى است يعنى يك سلطهاى دارد بر مردم، قشون دارد، لشگر دارد و قدرتهاى بزرگ هم دنبال سرش هستند و سلطان جائر است و همه اين اوصافى كه فرمودهاند، در ايشان هم هست. نفوس مسلمين را خداى تبارك و تعالى محرم كرده است كه كسى تصرف در آن بكند و مردم را بكشد اين يكى از حرمات الله است و ايشان اجازه مىدهد، امر مىكند، به آن. اموال مسلمين بايد محفوظ باشد، اموال ملت ايران بايد محفوظ باشد براى خود ملت ايران، نفت ايران مال خود ايران است مراتع ايران مال خود ايران است، بايد به درد خود ايران بخورد، شيلات ايران بايد به درد خود ايران بخورد مال خود ايران است، جنگلها مال خود ايران است، مخازن زيرزمينى هر چه هست مال خود ايران است، بايد خود ايرانىها بيرون بياورند، استخراج بكنند و استفاده كنند و براى همين مصالح خودشان، براى ملت، ايشان همه اينهائى را كه ذكر كردم به باد دادند.
بر همه حرام است كه اموال مسلمين را، آن اموالى كه مال يك ملت است به باد بدهد و به دشمنهاى اسلام مثل اسرائيل بفروشد، اسرائيلى كه الان در حال جنگ است با مسلمين، نفت او را، بيشترش را مىگويند كه از ايران اداره مىشود، در ازائش آن هم از قرارى كه مىگويند بسيارى از اين كشته هائى
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 44
كه ما داديم با سربازهاى اسرائيل شده است. پس اين مستحل حرماتالله است. هم نفوس مسلمين را به باد دارد مىدهد و هم اموال مسلمين را. مراتع ما را به غير داده است، جنگلهاى ما را به شركتهاى خارجى داده است، شيلات را با كشتن چندين هزار، آنطور كه مىگويند چندين هزار نفر را كشتند تا شيلات را از مردم بيچاره گرفتند و به غير واگذار كردند، نفتمان هم كه همه مىدانيد كه دارند چه مىكنند كه بعد از چند وقت ديگر ايران هيچ چيز ندارد، هر چه هست غارت كردند و بردند.
خيانتها و جنايات جبران ناپذير شاه مانعى براى قبول توبه وى
اين صورتى هم كه ديديد، لابد اينجاها هم مثل اينكه آوردند، اين صورتى هم كه ديديد كه اين چپاولگرها خارج كردند از ايران و اموال ايران را به خارج بردند و بعد از اينكه همه اينها را به خارج بردند، آنوقت به فكر اين افتادند كه نه، ديگر كسى نبرد، ديگر كى نبرد؟ خوب بردند تمام شد. سه هزار ميليون و بيشتر، سه هزار و چند صدميليون از خود ايشان يا، اين چيزى بوده است كه حالا بردند، آنهائى كه قبلاً بردند خدا مىداند چقدر است. از اول اينها شروع كردند به بردن، رضا شاه جواهرات ايران را آنوقتى كه مىخواستند بيرونش كنند آنطورى كه براى من نقل كردند از يك صاحب منصبى (يكى از آقايان نقل كرد از يك صاحب منصبى كه همراه بوده است) وقتى رضا شاه را متفقين آمدند و بيرونش كردند، در اين خلالى كه مىخواست برود، چمدانهاى جواهر را پركرد، چمدانهارا پر كردند از جواهرات ايران و راه افتادند كه ببرند منتها بين دريا (همان صاحب منصب نقل كرده بود) كه با كشتى اين آدم را مىبردند، يك جايى نگه داشتند و يك چيز ديگرى، يك بلمى يا يك كشتى كه آن شخص گفته بود مخصوص حمل دواب بوده است، آنها آوردند متصل كردند به اين كشتى و به او گفتند كه تو برو توى آن كشتى لكن همانجا چمدانها را برداشتند و انگليسها بردند، تمام شد. آن زمان او اين كار را كردند غير از آنهايى كه دزديده بود و برده بود.
يك وقتى در يك سفر رفته بود، يك سفرى كه مورد خطر شايد بود، مرحوم مدرس رحمهالله كه آن روز مخالف با رضاشاه بود و جانش را هم سر همان مخالفت داد، گفته بود كه من دعا كردم به شما در اين سفر كه سالم برگرديد، خيلى خوشحال شده بود كه مدرس به او دعا كرده، گفت دعا كرديد؟ خوب، ايشان گفته بود آخر نكته دارد، اينست كه اگر تو در اين سفر مرده بودى همه اموال ما از بين رفته بود، من مىخواهم زنده باشى تا اموالمان را پيدا كنيم.
در زمان او آن كارها را او مىكرد، در اين زمان هم از اولى كه ايشان وارد سلطنت شده (ديگر جلوتر خيلى تجربه كرده است، تجربههاى پدر را داشته است) از اول بنا گذاشته به اينكه اموال را ببرد بانكهاى خارجى، بانكهاى آمريكا، هر جاى ديگر، در آنجاها انبار كردند اموال اين ملت را كه وقتى كه اگر يك اتفاقى افتاد برود سراغ آن اموال و ملت نبايد بگذارند اين فرار كند، اين الان در صدد است. گفتند رفته به جزيره كيش و من اولش كه يك خوفى كردم كه اين گاهى وقتها كه از ايران، از تهران خارج مىشد آنوقت يك مفسدهاى مىخواست واقع بشود، امر مىكرد كه بكشند و خودش
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 45
مىرفت بيرون، من در ذهنم آمد كه مبادا براى فردا و پس فردا هم يك همچو تهيهاى ديدهاند لكن محتمل است كه نباشد ان شاءالله، بعضى هم گفتند رفته آنجا كه ديگر كار آخرى را انجام بدهد. اين البته در صدد است كه فرار كند، ملت ايران بايد نگذارند اين فرار كند، آنقدرى كه مىشود. امكان ندارد البته كه يك كسى بتواند سزاى عمل اين آدم را به او بدهد، يك آدمى كه سى و چند سال است مسلط شده است بر اين ملت و همه چيز ملت را به باد داده است، يك آدمى كه مادرها را به عزاى اولادشان نشانده است و همين امروز كسى گفت كه يك زن بوده است كه سه تا بچه داشته هر سه بچهاش كشته شدند، يك پدر و مادرى كه حالا وقتى كه مىآيند توى خانه مىبينند ديروز پنج نفر سر سفره بودند حالا دو نفر شدند، مگر مىشود كه اين را ما در اين دنيا بتوانيم جزايش را به او بدهيم؟ يك آدم كه مىكشد يك كسى را، همان مقدار مىشود خودش را بكشند و همين، بس، خون اين هم خون يك آدم است (اگر آدم باشد). كسى كه سى و چند سال است بر اين ملت تسلط پيدا كرده و كشتار كرده و آنطور كشتار كرده و دزدى كرده و آنطور دزدى كرده و خيانت كرده و آنطور خيانت كرده و جنايت كرده و آنطور جنايت كرده، مگر بشر مىتواند كه اين را به سزاى اعمالش برساند؟ يك جان بيشتر ندارد مقابل يك نفر و حالا عجب، من گاهى وقتها از فهم بعضى از اشخاص تعجب مىكنم كه مىگويند خوب حالا آمده، حالا آمده عذر خواسته ديگر، حالا بپذيرد، آمده گفته است كه من اشتباه كردم، خوب بپذيرد ديگر از او. چى بپذيريم؟ مگر خدا مىپذيرد از او اين عذر را؟ خدا حق الناس را نمىگذرد، خود ناس بايد بگذرند، خود مردم بايد بگذرند تا خدا بگذرد. مگر خدا مىگذرد از حق الناس ؟(بيائيد حالا مصالحه بكنيد، بيائيد حالا خوب، عفو بكنيد، نمىدانم چه) يك آقاى ريش سفيدى يك كاغذ مفصلى نوشته بود، البته خودش آدم دانشمندى است لكن ادراكش، يك خرده عقلش ناقص است، به من نوشته بود كه پيغمبر اكرم در فلان جا فلان آدم را بخشيد، در فلان جا فلان كافر را بخشيد، در فلان جا فلان كسى را بخشيد. تاريخ براى من نوشته بود، مثل اينكه من حق دارم كه ببخشم ايشان را، به من چه ربط دارد؟ بچههاى آن پيرزن را كشته، من ببخشم چطور من ببخشم كشتههائى كه از اين ملت، جوانهائى كه از اين ملت به باد رفته؟! همين امشب شما احتمال بدهيد كه عدهاى را كشته باشند، همين امروز اطلاع رسيد كه اشخاصى را كشتند، مردم را كشتند، ما بنشينيم بگوييم كه شما اعليحضرت حالا ديگر باشيد؟! ديگر ازاين به بعد حكومت نكنيد، اعليحضرت باشيد؟! آخر اين چه منطقى است چطور انسان همچو حرفى را مىتواند بزند؟
(بيائيم به قانون اساسى حالا عمل بكنيم)! معنى به قانون اساسى عمل كردن اين است كه آقا (يعنى همين قانون اساسىاى كه الان دست است) كه ايشان سلطان باشند و عرض مىكنم كه حاكم نباشند. آخر مىشود يك همچو چيزى؟ امكان دارد براى يك آدم، يك كسى كه اول ادراك آدمى داشته باشد؟ حيوان هم نمىتواند يك همچو حرفى بزند كه ما ديگر اين را بيائيم و عفوش كنيم. يكى عفوش بكند؟ كى حق دارد كه اين را عفوش بكند؟ مگر با من يك كارى كرده كه حق من است كه عفوش بكنم؟ حق يك ملت را خورده است اين، خون يك ملت را ريخته اين آدم، اين ناكث عهدالله
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 46
است. خدا از همه مردم عهد گرفته است به اينكه بايد اطاعتش بكنند، اين ناكث عهدالله است. خودش هم تعهد كرده است، در مجلس اولى كه به اين سلطنت غاصب رسيده، آمده است در مجلس و قسم خورده است به اينكه به مذهب شيعه وفادار باشد، مروج باشد، به ملت خيانت نكند. آن قسمهائى كه مىخورد اين، نقض اين عهدش هم كرده است، قرآن را گذاشته و قسم خورده و خدا را شاهد گرفته است، عهد كرده است به اينكه به ملت خيانت نكند، مذهب شيعه را ترويج كند. ترويجش همين است كه مىبينيد و امانتش هم همين است كه شما داريد مىبينيد. مخالف سنت رسولالله هم كه الى ماشاءالله هر چه بخواهيد مخالف سنت رسول است.
مخالفت با شاه يك تكليف شرعى است
اگر كسى ببيند محمدرضاخان را كه اين اوصاف را دارد، سكوت كند، جايش جاى محمدرضاخان است در جهنم، ولو نماز شب بخواند، ولو يك عالم باشد، ولو تمام عمرش را در اطاعت الله صرف كرده باشد، اگر در مقابل اين آدم ساكت بنشيند (به حسب اين نقلى كه از رسول الله كردهاند و نقلى كه از سيدالشهدا كردهاند كه مىفرمايد رسول خدا چنين فرموده است) چطور مىشود يك ملت ساكت بنشيند؟ عذر همه منقطع است، همهها منقطع است، اگر ما چهار نفر هم بوديم قاعدهاش بود كه قيام كرده باشيم. هيچ كس نمىتواند بگويد ما تنهائيم. حالا ملت است، تمام ملت است، الان جميع ملت ايران ايستادهاند در مقابل اين سلطان جائر، اين حاكم جائر، تمام ملت اسلام، تمام ملت ايران قيام كردهاند، از دهات گرفته، پريروز يك نفر پيش من آمده بود كه رفته بود يك دهات دور افتادهاى را ديده بود، گفت كه در اين دهات هم راهروى هر روز هست، صبح و عصر. مىگفت. صبح و عصر در همه اين دهات، اهل علم آن ده جلو مىافتد و رعيتها و مردم ديگر دنبالش پياده روى مىكنند. در يك همچو موقعيتى كه همه مردم قيام كردهاند من ديگر نمىتوانم بگويم كه من نمىتوانستم. نخير، مىتوانى، چنانچه مىبينيد كه مىتوانيد، چنانچه مىبينيد كه نه حكومت نظامى توانست كارى بكند نه دولت نظامى. همين دولت نظامى كه آنقدر هياهو براى خودش بجا آورده بود، حالا ديد كه وقتى همه مردم مىخواهند پيادهروى كنند، هر كس از يك گوشهاى مىخواهد پياده روى كند سران قوم، ديد كه نمىشود، رها كرد گفت مجازند مردم. خيال كرد اگر اين اجازه را ندهد نمىروند. (مجازند) چيست؟ مگر ديوانه اينها(مجازند مردم كه بروند، اجازه دادند) در يك جاى ديگر هم گفتند اعليحضرت اجازه دادهاند. آخر اينها مضحك است ديگر، اينها ديگر مضحك است كه يك كسى چنين حرفى بزند و بگويد من اجازه دادم يا دولت بگويد من اجازه دادم. تو كى هستى؟ شما سرنيزهها را گذاشتيد طرف مردم ولى مردم آمدهاند سينههايشان را سپر كردند در مقابل سرنيزههاى شما، بچهها هم آمدند، زنها هم آمدند، زنها اين بچههاى كوچكشان را بغل كردن و آمدند در صف مردم. اين يك امر الهى است، خدا يك چنين كارى كرده، اين آتش را خدا روشن كرده و اين روشنىاش هست، مثل خورشيد مىماند، تا آخر نتيجه اين مساله هست ان شاءالله. كسى الان عذر ندارد كه بگويد كه ما
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 47
نمىتوانستيم، ما نمىدانستيم. كسى مىتواند در همه ايران بگويد من نمىدانستم كه اين سلطان جائر است؟ كسى مىتواند بگويد مندانستم مخالفت با سنت رسول الله مىكند؟ كسى نمىداند كه اين آدم عهد خدا را شكسته، معصيت كار است، به مردم جور دارد مىكند؟ مال مردم را همه را هدر دادهاست هيچ كس نمىتواند بگويد من نمىدانستم. حالا كسى مىتواند بگويد كه ما ديگر نمىتوانستيم؟ تمام قدرت همراه ماست، چطور نمىتوانستيم؟ همه بايد استنكار كنند يعنى بالفظ بگويند شاه اينطور است، چطور بعضى از علماء بعضى ازبلاد صريحاً مىنويسند كه شاه اينطور است، هيچ كاريشان هم نكردند، همه بايد بگويند كه شاه اينطور است (دولت نمىدانم چطور، رژيم چطور است) اينها غلط است، بايد اسم ببرند بگويند كه شاه اينطور است، استنكار كنند، عذر نمىشود بگويد من نمىتوانستم، نخير مىتوانستى. اگر كسى يك كلمه بگويد كه در اين يك كلمه ترويج از اين ظالم است، تاييد اين ظالم است، با اين كلمه حفظ بشود، اين ظالم اين خيانتكار به اسلام و مسلمين است، نبايد اين كار بشود. اسم قانون اساسى را نبايد كسى بياورد كه با قانون اساسى، مگر بگويد كه قانون اساسى، اين موادى كه رضاخان با سرنيزه گذاشت توى قانون اساسى، اين مواد كنار برود مابقى قانون اساسى، خوب آن غلط است لكن ديگر اينقدر جنايت ندارد كه بخواهد اين را نگهش دارد.
ايرانيان مقيم خارج مكلفند به تبليغ و انعكاس خواستههاى ملت
امروز عذر نيست براى ما، هيچ كدام ما عذر نداريم، لكن ما هم كه اينجا هستيم، شما آقايان هم كه در اين بلاد هستيد بىتكليف نيستيد. آنها در صف مردم، در صف قتال هستند، الان هم شايد صداى تفنگ، صداى مسلسل در تهران و قم و اهواز و نمىدانم كجا، الان هم شايد باشد براى اينكه مردم كه آرام نمىنشينند، آنها هم كه ايستادهاند در مقابل آنها، در صف مقاتله هستند و محاربه هستند، تكليفشان را دارند عمل مىكنند، به قول رسولالله دارند عمل مىكنند، اقتدا به سيدالشهدا سلام الله عليه كردند و دارند عمل مىكنند. شما هم كه در اينجا هستيد، هر مقدار مىتوانيد، توانيد كه مصاحبه مطبوعاتى بكنيد، مصاحبه مطبوعاتى كنيد و جرم و جرايمى كه اين آدم كرده است اين جرايم را افشا كنيد، مىتوانيد كه اجتماع كنيد در يك جائى و بگوئيد يكى برود مطالب را بگويد، برود بگويد. با اين رفقائى كه در خارج از كشور شما داريد از فرق ديگر، از اهل مثلاً اينجا يا ساير ممالك كه آشنا هستيد با آنها، هر جا اتفاق افتاد بايستيد و مطالبتان را بگوييد تا مردم بدانند كه يك دسته اشخاص شلوغكار نيستند دارند اينكار را مىكنند. آنها كه قيام كردند بر ضد اين، نه اينكه يك مردمى هستند كه مىخواهند شلوغكارى بكنند اين كارها راكنند، اين مردمى هستند كه حق مىگويند، حق خودشان را طلبكنند. آزادى حق مردم است، استقلال يك مملكت حق اهل يك مملكت است كه طلب استقلال بكنند در مملكت. مردم شريفى هم كه قيام كردهاند و خون خودشان را دارند مىدهند در مقابل اينكه احكام اسلام را و اين ثروت خودشان را يعنى ثروت ملتشان را نگذارند هدر برود، احكام اسلام را نگذارند از بين برود و زير پا برود، بايد به مردم، به اهالى اينجا شما حالى كنيد اين مطلب را. هر كسى
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 48
به هر زبانى، به هر جورى كه مىتواند بگويد به اينها كه مردم ايران كه قيام كردند بر ضد اين مرد و اين حكومت، براى اينكه اين حكومت، اين مرد پنجاه سال است خودش و پدرش به ما خيانت كردهاند، خودش و پدرش پنجاه سال است جنايت كرده، قتل عام كرده اند. خوب، پدرش مسجد گوهرشاد را قتل عام كرد، خودش ديگر هر جا بگرديد. (ولد صدق) .
بگوييد به مردم كه مساله اين است، نه مساله اين است كه يك دستهاى هستند و اراذل و اوباش هستند و چند نفر، اخيراً هم آن مردك مىگويد كه (يك عده معدودى مردم را ناراحت كردهاند والا مردم همه شاه را مىخواهند!!) من نمىدانم آخر اينها چه جور فكر مىكنند؟ براى كى مىگويند اينهابگوئيد به مردم اينجا كه مردم ايران كه قيام كردهاند،براى يك مطلب واضحى است كه همه بشر قبولش دارد كه آزاد بايد باشد، نبايد هى در حبسش كنند، نبايد جلويش بگيرند كه حرف نزن، بيخ گلويش را فشار بدهند كه نبايد يك كلمه حرف بزنى، قلمش را بشكنند كه نبايد بنويسى. قلمها را اينها شكستند، قدمها را شكستند در اين پنجاه سال. حبسپر بود ازاشخاصى كه آزادى مىخواستند در اين پنجاه سال. حالا قيام كردهاند و حقوق واضح ملى خودشان را، آنكه از حقوق بشر است و از اولين حقوق بشراست،(آزادى،استقلال ،حكومت عدل) اين راخواهند مردم. اين تبليغاتى كه از قرارى كه مىگويند در هر سال صد ميليون دلار ايشان خرج تبليغات خودش مىكند كه بگويد چشم و ابرويش كذا و نمىدانم قد وقامتش چه و مخالفينشان را به هرچى خواهند نسبت بدهند، اينها را شما فشل كنيد بگوييد به اشخاصى كه با آنها ملاقات مىكنيد كه مسأله اين نيست اين آدم مال ملت را بر مىدارد بر ضد ملت خرج مىكند، اموال ملت را به ضد مصالح ملت دارد خرج مىكند. ان شاءالله خداوند همه تان را تاييد كند، موفق باشيد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 49
تاريخ: 20/9/57
مصاحبه امام خمينى با خبرنگار تلويزيون آمريكا
سؤال: درباره آنچه در ايران امروز اتفاق افتاده چه فكر مىكنيد، بخصوص بعد از اين تظاهرات آرام و آزادى زندانيان سياسى؟
جواب: مردم ايران در تظاهرات بسيار وسيعشان اعلام كردند كه ما شاه راخواهيم. اعلام رسمى كردند،قطعنامههايى صادر كردند كه در اين قطعنامهها تصريح شده بود كه رژيم سلطنتى را نمىخواهند، بنابر اين شاه هيچ گونه قانونيتى ندارد.
سؤال: شما هميشه فرموده ايد كه شاه بايد استعفا بدهد و تا استعفاى او مبارزه خواهيد كرد،بعد از استعفاى او چه خواهيد كرد؟
جواب: استعفا كه معنا ندارد، شاه بايد كنار برود، براى اينكه به واسطه راى ملت، شاه نشده است تا استعفا بدهد، او بايد كنار برود. بعد از كنار رفتن او، ما جمهورى اسلامى متكى به آراى عمومى و قوانين اسلام برقرار خواهيم كرد.
سؤال: جهت اساسى دولتى كه شما مى خواهيد تشكيل بدهيد، چه خواهد بود؟ آيا بازگشت كامل به سنت مسلمانان شيعه با زندگى در قرن ما هماهنگ خواهد بود، مثلاً تجارت و روابط بين الملل؟
جواب: من نمىدانم كه تبليغات عمال خارجى و تبليغات شاه در شما چه تاثيرى كردهاست كه اسلام به معنى مصطلح امروزش را سنتى مىخوانيد. اسلام پيشرفته ترين حكومت را دارد و به هيچ وجه حكومت اسلام با تمدن مخالفتى نداشته و ندارد. اسلام خود از پايه گذاران تمدن بزرگ در جهان بوده است.هر كشورى كه به قوانين اسلام عمل نمايد، بدون شك از پيشرفته ترين كشورها خواهد شد. ما اميدواريم كه با پيروزى خود، اين مطلب را به جهان ثابت كنيم. ما با حفظ استقلال با تمام كشورها روابط دوستانه خواهيم داشت.
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 50
سؤال: هزاران نفر در خيابانهاى تهران راهپيمائى كردند و عكسهاى شما را حمل مىكردند و عليه سلطنت شاه شعار مىدادند، از نقطه نظر شما، اين تظاهرات موفق بوده است؟
جواب: بسيار هم موفق بوده است، براى اينكه با آن تظاهرات به دنيا مخصوصاً آمريكا ثابت كردند كه حكومت شاه غيرقانونى است و به هيچ وجه نمىشود او را تائيد كرد. شاه بايد برود و چارهاى ندارد.
سؤال: هيچ گونه قهر و شورشى در تظاهرات ديروز به نظر نرسيد، بعضىها مىگويند شاه بدين ترتيب طوفان را از سرخودش رد كرده، آيا با اين نظر موافقيد؟
جواب: بزرگترين طوفان همين تظاهرات آرام ديروز بود،براى اينكه ملت ايران به دنيا فهماند كه اين تظاهرات حساب شده است و مردمايران مىتوانند همه چيزرا كنترل كنند ودر عين حال شاه رانخواستهاند و رفتن شاه را خواستار شدند.بايد همه بدانند كه شاه چارهاى ندارد، بايد برود.
سؤال: بعد از استعفاى شاه، چه دولتى ايجاد خواهد شد؟ عده زيادى ازمردم آمريكا فكر مىكنند كه دولت آينده، ضد آمريكايى خواهد بود.
جواب: دولت جمهورى اسلامى است و در متن دولت، ضديتى با هيچ دولتى و مملكتى نيست. آمريكا اگر چنانچه با اين دولت رفتارش، رفتار انسانى باشد و احترام را حفظ كند، اين دولت با او هم مانند ساير دول، احترام متقابل را حفظ خواهد كرد.
سؤال: چه تضمينى خواهيد داد كه ايران نفت را به آمريكا بفروشد، بعد از اينكه شاه برود؟
جواب: تضمين نخواهيم داد، لكن اختيار داريم و ما هم مىخواهيم نفت را بفروشيم،اگر امريكا هم مشترى است به او هم مىفروشيم.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 51
تاريخ: 20/9/57
مصاحبه امام خمينى با كانال سى. بى. اس آمريكا
سؤال: شما در باره تظاهرات ديروز و راهپيمايى تهران چه فكر مىكنيد؟ نتيجه آنها از نظر شما چگونه است؟
جواب: تظاهرات ديروز در سطح بسيار وسيعى انجام گرفت و نتيجتاً اعلام شد كه شاه را نمىخواهند، اگر چه ملت شجاع اين را قبلاً بارها اعلام كرده بودند و شاه اصلاً هيچ جنبه قانونى ديگر ندارد و تمام ملت براى چندمين بار در سراسر ايران اعلام كردند كه ما شاه را نمىخواهيم.
سؤال: شما احساستان نسبت به تظاهرات ديروز چه بوده است ؟آيا شما راضى بوده ايد؟
جواب: كاملاً راضى هستم و0 عقيدهام بر اين است كه مؤثر بوده است. مردم با كمال نظم و آرامش اعلام كردهاند كه ما شاه را نمىخواهيم، شعارها اسلامى بوده است و ضد شاه و جز مسلمانان هيچ كس در اين تظاهرات شركت نداشته است.
سؤال: ناظرين معقتدند كه اگر شاه استعفا بدهد، يكى از دو چيز رخ خواهد داد، يا اينكه يك حكومت اسلامى به معناى واقعى كلمه روى كار خواهد آمد و يا نظاميان، دولت را در دست خواهند گرفت كه در نهايت، هر دو كار به نفع روسيه تمام خواهد شد، به نظر شما چه اتفاقى خواهد افتاد؟
جواب: نظامىها اگر روى كار بيايند،همين هست كه هست و حل مشكلات نمىشود و ملت هم آرام نخواهد گرفت و اگر دولت اسلامى تشكيل شود كه خواهد شد، روسيه به هيچ وجه در ايران قدرت پيدا نخواهد كرد و دولت اسلامى به روسيه اجازه نخواهد داد كه در مملكت دخالت كند، چنانچه به هيچ مملكتى اجازه نخواهد داد.
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 52
سؤال:در صورتى كه طرفداران شما روى كار بيايند، بر سر خارجيان چه خواهد آمد؟ نظر و روش شما نسبت به روسيه شوروى و اسرائيل چه خواهد بود؟
جواب: اما خارجيان كه در مملكت هستند، اگر خلافى در مملكت نكنند، حكومت ما بر طبق قوانينش باآنان عمل خواهد كرد و براى آنان ناراحتى فراهم نخواهد شد. اما اسرائيل مطرود ماست و براى هميشه، نه نفت به او مىدهيم و نه آن را به هيچ وجه مىشناسيم و اما شوروى مثل ساير ممالك است، اگر چنانچه احترام متقابل را حفظ كند، ما هم بااو رفتار همسايگى مىكنيم و ما به او اجازه دخالت در مملكتمان را نمىدهيم.
سؤال: چه مدت فكر مىكنيد شاه خواهد بود؟
جواب: نمىتوانم پيش بينى كنم ولى انشاءالله به همين زودىها او مىرود.
سؤال: به نظر شما چه مدت مانده است كه شاه استعفا بدهد؟
جواب: نمىتوانم پيش بينى كنم لكن اميد است سر عقل بيايد و به زودى كنار برود، ما اميدواريم كه او را دستگير كرده و محاكمه نموده و به سزاى اعمالش برسانيم.
previos page menu page next page