-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 267
تاريخ: 6/9/57
مصاحبه امام خمينى با تايمز انگلستان
سؤال: حضرت آيت الله! شما وضعيت كنونى كشورتان را چگونه مىبينيد؟
جواب: اوضاع كنونى كشور بر ضد شاه اوج گرفته و انشاءالله نزديك است كه به نتيجه قطعى برسد كه رفتن شاه و برقرارى يك حكومت عادلانه است.
سؤال: چه آيندهاى براى شاه در نظر گرفته ايد؟ آيا او بايد برود و يا اينكه او مىتواند به صورت سلطنت باقى بماند؟
جواب: شاه به صورت مقامى در سلطنت باقى نخواهد ماند و ما هم هرگز چنين اجازهاى را نمىدهيم و اما رفتن او در صورتى است كه فرار كند والا ملت ايران او را دستگير نموده و محاكمه كرده و مجازاتش مىنمايد.
سؤال: دلائل اصلى شما براى مخالفت با شاه چيست؟
جواب: خيانتهاى بيش از حد شاه در تمام زمينهها دليل اصلى مخالفت ما با اوست. او سالهاى زيادى برخلاف تمام موازين قانونى حكومت كرده است. كشتارهاى بيش از حد او، وابستگى او به اجانب، هدم استقلال كشور به تمام ابعاد، حكومت غاصبانه او را محكوم مىكند. ملت او را نمىخواهد. او بايد برود.
سؤال: آيا نظر داريد كه اعلان جهاد كنيد؟
جواب: الان خير، لكن اگر چنانچه اينطور باشد كه اجانب از او پشتيبانى كنند و مبارزات به طول بيانجامد، در اين امر تجديد نظر مىكنيم.
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 268
سؤال: آيا صحت دارد كه شما اعلان فرمودهايد كه در تاسيسات نفت خرابكارى كنند؟
جواب: خير، خرابكارى را اجازه ندادهام لكن اگر چنانچه قرار باشد كه نفت ما را تا آخر ببرند ممكن است يك كارهائى بشود كه نتوانند ببرند.
سؤال: ممكن است با توجه به بعضى جزئيات بفرمائيد كه حكومت اسلامى چيست؟
جواب: حكومت اسلامى يعنى يك حكومت مبتنى بر عدل و دموكراسى و متكى به قواعد و قوانين اسلام و بيش از اين فعلاً وقت ندارم.
سؤال: چه تغييراتى در نظر داريد كه در ايران آينده بدهيد؟
جواب: خرابىهائى كه شاه كرده ترميم مىكنيم و نقائصى كه اصولا" از نظام شاهنشاهى به وجود آمده است اصلاح مىكنيم و تمام چهار چوبهاى پوسيده و بىمحتوايى را كه در طول اين پنجاه سال مردم را به غربزدگى كشانده است خراب مىكنيم و حكومتى مبتنى بر عدل و انصاف نسبت به همه اقشار وطن مىسازيم و از مردم مىخواهيم تا بر پايههاى اسلامى خويش تكيه زنند و بر غرب و غربزدگان كه موجب نابودى فرهنگ آنان شده است پشت پا زنند. خود را از وابستگى نظامى، اقتصادى، اجتماعى، سياسى و فرهنگى به هر وسيله شده است نجات مىدهيم، البته خوب مىدانيم كه با چه گرفتارىهائى روبرو خواهيم شد ولى تقريباً بايد از صفر شروع كنيم.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 269
تاريخ: 7/9/57
مصاحبه امام خمينى با لوژورنال - فرانسه
سوال: آيا آروزى پيوستن ارتش را به مردم داريد؟ آيا مطمئن هستيد كه ارتش طرفداران شما را سركوب نخواهد كرد در صورتى كه فرمان جهاد بدهيد؟
جواب: در ميان ارتش فرماندهانى هستند كه از شاه پشتيبانى مىكنند و خود آنان در غارتگرى و چپاول شريك جرم شاه هستند. بديهى است كه اينان حساب خودشان را از مردم جدا كردهاند و هرگز به مردم نمىپيوندند و ليكن سربازان و افسرانى كه با مردم پيوند دارند و خود آنان از وجود رژيم شاه رنج مىبرند، دير يا زود به مردم مىپيوندند و از آثار اين پيوستن است (طبق اخبار واصله) خودكشى بعضى از سربازان و افسران و گاهى هم بعد از كشتن فرماندهان خود، و نيز اخبار اعدام بعضى از سربازان و افسران به دست رژيم كه گاهى گفته مىشود اعدام بعضى از سربازان افسران به دست رژيم انجام شده است ولى آنچه مسلم است شاه با تكيه بر ارتش و با سركوبى مردم نمىتواند به حكومت خود ادامه دهد.
سؤال: سياست نفتى جمهورى اسلامى چه خواهد بود؟ سطح توليد نفت در حد حاضر باقى خواهد ماند؟ قراردادهاى بسته شده از طرف رژيم قبل، سر جاى خود باقى خواهد ماند؟ موضع شما در مورد قيمت نفت چيست؟
جواب: آنچه از هم اكنون مىتوان گفت اين است كه ما چاههاى نفت را نمىبنديم و ليكن چوب حراج هم بر آن نمىزنيم ولى كسى هم نمىتواند بر ما تحميل كند كه استفاده كردن ما از نفت، فقط بايد از طريق فروش آن به ديگران باشد. چرا ما نتوانيم به جاى پول نفت، خود آن را در اقتصاد كشور جا بدهيم. و اما در مورد سطح توليد و يا قيمت آن و نيز در مورد قراردادهاى بسته شده، دولت آينده كه منتخب نمايندگان واقعى مردم است، بايد تصميم بگيرد.
سؤال: جمهورىاى كه شما مىخواهيد تشكيل دهيد، اسلامى خواهد بود، بنابراين آيا خواهيد پذيرفت كه در راس آن قرار گيريد؟
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 270
جواب: اولاً اين مردم هستند كه بايد افراد كاردان و قابل اعتماد خود را انتخاب كنند و مسئوليت امور را به دست آنان بسپارند وليكن من شخصاً نمىتوانم در اين تشكيلات مسووليت خاصى را بپذيرم و در عين حال هميشه در كنار مردم ناظر بر اوضاع هستم و وظيفه ارشادى خود را انجام مىدهم.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 251
تاريخ: 4/9/57
بيانات امام خمينى پيرامون عمق جنايات و خيانتهاى شاه در ابعاد مختلف
مقصد نجات امت است
بسم الله الرحمن الرحيم
مقصد هر چه بزرگتر باشد، رنج در راه آن هر چه زياد باشد، بايد انسان تحمل كند و آسانتر است. اگر مقصد شما آقايان همين امور دنيائى باشد، رنجهايتان به هدر مىرود و اگر مقصد خدا باشد، نجات بندگان خدا باشد، نجات يك ملت ضعيف مظلوم باشد، رنجها هر چه زيادتر باشد هدر نميرود، يك چيزى كه براى خداست هدر نمىرود. اين قوههائى كه صرف در راه اين ملت مظلوم مى شود، براى نجات خلق خدا هست، براى رفع ظلم هست، براى قطع يد اجانب از بلاد مسلمين هست. اين قوايى كه در اين راه صرف مىشود يا صرف شده است خيال نشود كه هدر رفته است، اينها محفوظ هستند. الان شما مواجهيد، ملت ايران، ملت اسلام مواجهند با يك قواى شيطانى كه بر مقدرات آنها سالهاى طولانى است كه تسلط پيدا كردند و بلاد مسلمين كم كم به فكر افتادهاند كه خودشان را نجات بدهند و من جمله ايران است كه حالا مدتى است در فكر اين است كه نجات بدهد خودش را از دست اجانب، از دست قواى شيطانى و در اين راه رنجها برده است و چون مقصد بسيار بزرگ است، مقصد نجات يك امت است، مقصد آن است كه اين بيچارهها كه زير بار ستم و ظلم اجانب با توسط حكومتهاى جائرانه، با وساطت سلسله پهلوى جائر در رنج بودند و در عذاب بودند، مقصود اين است كه نجات اينها حاصل بشود و مملكت از دست كفار نجات پيدا بكند، از دست اجانب نجات پيدا بكند و مملكت بشود از خود شما و ذخائر مملكت از خود شما.
ايجاد پايگاه تسليحاتى براى آمريكا در ازاى ذخائر ملت
اينكه مىبينيد هى فرياد مىزنند از اينكه بودجه كم است، كسر آمد، نه اين است كه درآمد ايران كم است، درآمد ايران زياداست لكن دستهايى در كار است كه نمىگذارد تامين بشود، خورندههايش زيادند. نفت الان يك بودجه بسيار زيادى است و يكى از خيانتهايى كه الان شاه بر ملت ما مىكند اين است كه اين ذخيرهاى كه بايد براى سالهاى بسيار طولانى براى نسلهاى آتيه محفوظ بماند و زندگى بكنند با همين ذخائر، اين آدم خواهد كه در ظرف 20 سال، 30 سال، همهاش را به حلقوم آمريكا بكند و در ازايش هم چيزى دريافت براى منفعت ملت نكند. اينكه كسر مىآيد بودجه، يكىاش
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 252
براى همين معناست كه اين بودجه خورده شود. شما ملاحظه مىكنيد كه 18 ميليارد دلار پول نفت را اسلحه خريدند 18 ميليارد دلار اينها اسلحه خريدند و باز هم خرند، اگر مهلتشان بدهند باز هم خواهند خريد، و اين اسلحهها چى هستند؟ خيال مىكنيد كه ما محتاج به 18 ميليارد اسلحه هستيم براى تنظيم امورمان؟ خير مساله اينها نيست، چون رقيب آمريكا كه شوروى است توجه دارد به مسائل، اينها به عنوان اينكه ما پول نفت را داريم تحويل مىدهيم، به اين عنوان همين اسلحههايى كه هيچ به درد ايران نمىخورد مىآورند در ايران و پايگاه براى خود آمريكا درست مىكنند يعنى نفت ما را مىخورند و به جاى آن براى خودشان پايگاه درست مىكنند، به اسم دادن پول نفت براى خودشان پايگاه درست مىكنند. اگر پول نفت را به ما ارز مىدادند و پولش را مىدادند، زيادتر بود از اداره دولت و اداره ملت. اين پولها براى ملت ما كافى است منتها آنقدر خورده مىشود، آنقدرش كه آمريكا مىآورد و عوضش آهن به ما مىدهد، آهنى براى خودش، نه براى ما، يك مقدارى هم كه داده شود به حلقوم آقاى محمدرضا خان و عائله و آن كسانى كه به او مربوط هستند و آنهايى كه مىخواهند خدمت به او بكنند و مردم را مىكشند براى حفظ او، كه مىگويند 60 هزار نفر (اينطور نوشته بودند) 60 هزار نفر اينهائىاند كه مربوط به عائله سلطنتى هستند، مربوط به عائله سلطنتى يعنى آنهايى كه بايد از اين سفره بخورند، بخورند و كار نكنند، بخورند و بيعارى كنند. خورنده خيلى زياد است نه اينكه عائدات كم است.
شاه، مجرى طرح آمريكايى اصلاحات ارضى
اين عائدات نفت كه بايد صرف خود مملكت بشود، صرف اين فقرايى كه در مملكت هستند بشود، اينها براى اصلاً برق و اسفالت و اينها در خود تهران تمام نشده، برق و آسفالت و آب كه يك چيزهاى اولى است حالا، باز خود تهران ندارد. خود تهران بعضى محلههايش چيزى ندارد، آب ندارند، بايد بيايند سر اين شيرهايى كه هست. اين زاغهنشينهايى كه الان در تهران هستند يا چادرنشينهايى كه در تهران هستند و حدود بيست، سى محله هستند كه صورتشان را براى من داده بودند و الان پيش من نيست، اينها زندگيشان عجيب است، آنطورى كه نوشته بودند براى من، اينها همانها هستند كه آقا گفتند: (مادهقانها را از زير بار نمىدانم آزاد مىكنيم، ارباب و رعيتى به هم خورد و ديگر دهقان شدند همه و همه چه شدند). اين زاغهنشينهايى كه در اطراف تهران و در خود تهران و محلات تهران الان ساكن هستند و يا آن كه حالش خيلى خوب است يك خانه گلى درست كرده است خودش با 10 نفر، 15، 5 نفر، 6 نفر عائله، باقى ديگر با چوب و با نمىدانم از نى و با اينطور چيزهايى كه تا حالا براى ما تفصيلش را نوشته بودند، حدود 20، 30 تا محل را اسم برده بودند، فلان جا، فلان جا، فلان جا، اينها زاغهنشين هستند و يا چادرنشين هستند يا يك خانههايى اينطورى درست كردهاند. نوشته بود كه در اين اينها در اينطور شرايط هستند كه بعضىشان منزلهايشان در يك گودالى واقع هست كه بايد تا لب خيابان كه خواهد بيايد، نمىدانم پنجاه تا، صدتا (خيلى زياد
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 253
نوشته بود من يادم نيست الان) بايد پله طى بكنند تا بيايند به لب خيابان، آنجا يك جايى كه شير آب است بيايند آب بردارند. اين زن بيچارهاى كه مىخواهد براى بچههايش آب ببرد بايد كوزه را بردارد از اين گودال در اين زمستان، در اين برف، در اين سرما از اين پلهها برود بالا برسد به خيابان به آن شير آب و يك كوزه آب را پر كند و ببرد براى بچههايش. زندگى، خيال نكنيد كه حالا زندگى ايرانىها مرفه است آنطورى كه در بوقهايشان مىگويند، يك دسته خاصى هستند كه يا نور چشمىها هستند يااشخاصى هستند كه وابستهاند، اينها هستند كه يك قدرى مرفه هستند، باقى مردم اينطور نيست كه خود تهران اينطور است كه 20، 30 محله دارد اينطور اشخاص ضعفا، همينهايى كه در دهات مشغول زراعت بودند، زراعتشان را به اسم اصلاحات ارضى به هم زدند، ديدند كه نمىتوانند زندگى كنند آنجا، كوچ كردند بيچارهها آمدند به اطراف تهران براى اينكه با كارى، با نمىدانم كسبى، يك كارى، يك حمالى بكنند، يك چيزى پيدا كنند كه بچههايشان نميرند، اصلاحات ارضى كه ايشان كردند اين بود يعنى آمريكايى كه مىخواست، اين نقشه آمريكايى بود براى ملتهاى اين طرف كه يكى آن هم ايران بود، يك نقشهاى بود براى اينكه بازار درست كند براى آمريكا. آمريكا گندمش زياد بود، گاهى وقتها آتش مىزدند، گاهى وقتها به دريا مىريختند، بهتر از اين چى بود كه زندگى ايرانىها را به هم بزنند و زراعت ايران را به هم بزنند و كشاورزى بكلى از بين برود. حالا يك مملكتى كه يك استانش كافى بود براى تمامش و باقيش بايست به فروش برود، يك آذربايجان اگر چنانچه سابقاً بوده زراعت مىشد كافى بود براى همه ايران، مابقيش بايد به فروش برود، به خارج برود، صادر بشود، حالا اينطور كه ملاحظه مىكنيد همه چيزش وارد مىشود از خارج. دامداريش را به هم زدند، كشاورزيش را به هم زدند، همه زندگى را به هم زدند. مراتع ما را، مراتع سرسبز خوب ما كه بعضى مراتعش را اشخاص كارشناس كه آمدند ديدند، گفتند بهترين مراتع براى دامدارى است، در دنيا از اين مرتع بهتر نيست، اين را به يك دستهاى دادند كه يكىاش ملكه انگلستان است از قرارى كه به من نوشته بودند و يك عده ديگرى از آن مفتخورها، به آنها دادهاند، اجاره دادند به اصطلاح خودشان. دامدارى را از بين بردند، حالا ملت ايران با گوشتهاى عرض مىكنم كه يخ زده نجس دارند زندگى مىكنند كه از بلاد ديگرى مىآورند برايشان، يخ زده، خراب، فاسد و حرام ميت است در صورتى كه ايران يك ناحيهاش وقتى كه دامدارى حسابى بود كافى بود براى همه ايران و مابقىاش بايد صادر بشود.
همكارى شاه با اسرائيل دشمن اسلام و مسلمين
حالا شما همه چيز را از خارج وارد مىكنيد، هر چه هست يا از اسرائيل مىآيد (دشمن اسلام) خدا مىداند كه اين مرد نسبت به اسلام چه خيانتها كرده است، اسرائيل كه دشمن اسلام است، با مسلمين الان در جنگ است، اين از همان اول اين را شناختند، از اول، از بيست و چند سال پيش از اين، حدود سى سال، بيست و پنج سال پيش از اين اسرائيل را كه در جنگ بود با مسلمين، اينها به رسميت شناختند
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 254
مىزند براى محمدرضا خان، براى بقايش، اسرائيل است كه مىگويد نفت ما را از بين مىرود، براى اينكه نفت او را اينها دارند مىدهند، يعنى نفت بلاد مسلمين را مىدهند به دشمن مسلمين كه جنگ كند با مسلمين. يك همچو خائنى است اين مردك، نفت ما را با تانكرهاى خودشان، با وضع خودشان مىرسانند به آنها، آنهايى كه با همين نفت جنگ مىكنند با مسلمين و غصب كردند زمينهاى مسلمين را عرض بكنم همه چيز مسلمين را از بين بردند، فلسطين را چه كردند، بيت المقدس را غصب كردند. اين يكى از خيانتهايى است كه اين مرد به اسلام و مسلمين كرده است كه در ايران هم همين طور اينطورى كه به من اطلاع دادهاند، بهترين زمين ايران دست اسرائيلىهاست. بهترين زمين دست اين يهودىهاى اسرائيلى است كه آنها كار مىكنند لكن منافعشان را آنها دارند مىبرند.
شاه، كهنه نوكرى براى حفظ منافع اجانب
دهقانهاى ما بايد بيايند در تهران، زندگيشان آنطور باشد كه گفتهاند و انسان تا نبيند، هر كه را نبيند، مطلب را نرود بررسى كند نمىفهمد چه خبر است اينها چه كردهاند. اين مال خود تهران كه پايتخت است، از اينجا وقتى بيرون برويد و در شهرهاى ديگر و در دهات ديگر برويد، آنجا چه خبر است خدا مىداند چه خبر است، آب ندارند، بهدارى نيست، در خود رزونامهها نوشتند بيست تا ده هست كه يك بهدارى در آن نيست، يك طبيب ندارد، آب ندارند. در روزنامه اطلاعات يك كيهان يك وقت ديدم در چند سال پيش از اين كه اينها از بىآبى اينقدر بىآب هستند كه صبح وقتى اين بچه از خواب بيدار مىشود تراخم دارد، چشمش بسته است و چشمش را كه به هم بسته است مىخواهند چشمش را باز كنند، مادرش را با بول آن را، اين چيزش مىكند تا چشمش باز بشود. يك همچو زندگى ملت ما در دست اين آدم دارد. پولها رامىبرند و در خارج براى خودشان ويلا درست مىكنند و اين كلمه را مكرر گفتم ولى باز هم عرض مىكنم كه (نوشته بود به من، حالا در يك مجلهاى بوده است كه يادم نيست اينها نوشته بود كه من خواندم اين را يا در يك چيزى بود كه براى من خواندند آن را) يك ويلايى براى خواهر اين شاه، يك كدام ازاين خواهرانش يك ويلايى خريدهاند (به چه قيمت، آن را من يادم نيست اما نوشته بود) كه 6 ميليون دلار يعنى 35 ميليون تومان خرج، 6 ميليون دلار خرج گلكارى آنجا شده است، يك همچو ويلايى از پول كى؟ ما كه رضاخان را مىشناختيم وقتى كه آمد اينجا يك آدم لختى بود، يك سرهنگى بود كه آمد اينجا. يك نفر از آقايان كه نوارهايش را براى من فرستاده بود و من گوش كردم كه چه كردند در اين اسفالت كه قرارداد كردند، نوشته بود كه هر مترى نميدانم چقدر، چند صد دلار خرجش كردند يعنى خوردند و درست نكردند. ما الان هيچ نداريم، ما لختيم، بيچاره اگر اين هم برود تا مدتهاى زياد بايد زحمت بكشند كه اين خرابىهايى كه اين كرده جبران بكنند، اگر بتوانند. (اگر ايشان برود زمين و زمان به هم مىخورد! زمين و آسمان به هم مىخورد! اگر ايشان برود ثبات ناحيه به هم مىخورد!) كدام ثبات ناحيه به هم مىخورد؟ بله اگر ايشان بروند ژاندارم نيستند براى خليج و اينها، چون با پول ملت ما براى حفظ منافع آمريكا لشكر مىفرستد حفظ
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 255
كنند آن خليج و امثال ذالك را. اگر ايشان برود مملكت ما درست مىشود، اداره مىشود، صحيح اداره مىشود، هر كس بيايد صحيحتر از آن اداره مىكند. اگر ايشان برود خلاء مىشود؟! چه خلايى مىشود؟ خوب يك دزدى برود، يك نفرآدم صحيحتر بيايد سر جايش، اين خلاءاست؟! يك آدم صحيحتر مىآيد جايش، ما نداريم آدم صحيح؟! ايران اصلاً ديگر ندارد كسى را كه جاى آقاى محمدرضا خان را بگيرد؟! ايشان چه مىكند كه ديگران نمىكنند؟ ايشان دزدى مىكند، ديگرى نمىكند. خلاء چيست؟ اينها همه تبليغاتى است كه اينها مىكنند. با هر زبانى كه بتوانند تبليغ مىكنند كه اين را نگهش دارند و نگه داشتنش براى اين است كه يك دسته داخلى مى خواهند از قبل او بخورند، يك دسته بيشترش هم خارجىها خواهند به توسط او منافع مملكت ما را ببرند و غارت كنند. ما را بهتر از او كسى نيست كه غارت كند زيرا اين نوكرى است كه از همه نوكرها بهتر است، اگر يك نوكر بهتر پيدا كنند فوراً اين را كنارش مىزنند لكن بهتر از اين كسى نيست، نوكرى كرده و كهنه نوكر است اين.
تكليف ما، تبليغ و روشنگرى بر عليه دستگاههاى تبليغاتى اجانب
البته كار بزرگ است، مشكل است لكن اهميتش زياد است يعنى يك ملتى با يك قدرتهايى مىخواهد مقابله كند كار بزرگ است، مشكل هم است لكن براى اين است كه اسير است در دست ديگران، مىخواهد كه اين اسارت، قيد اسارت را بشكند. كار مهم است، وقتى مهم است ولو طولانى باشد، ولو مشكل باشد بايد درست بشود. تو باران شما هستيد، خوب با شديد، ديگر بالاخره بايد يك كار بشود. شما اگر يك تظاهرى هم ميكنيد، يك روشنگرى مىكنيد، خداوند توفيقتان بدهد، حالا باران هم مىخوريد، خوب بالاخره براى خداست، براى نجات ملت ايران است و همهتان مكلفيد مكلفيم به اينكه اين تبليغاتى كه در خارج شده و دارد مىشود و بعضى از اين روزنامههاى خارجى از آنها ارتزاق مىكنند و بر ضد ملت ايران و بر وفق آقاى محمدرضا خان چيز مىنويسند، روشنگرى كنيد شماها در مقابل آنها، شما هم روشنگرى كنيد، شما هم به هر كسى رسيديد بگوئيد مسائل را كه ايران وضعش اينطورى است، صداى ايران نه از باب اينكه خيلى آزادى دارند بلند است صدايشان بلند است كه ما آزادى مىخواهيم، از باب اينكه آزادى ندارند. كى آزادى دارد؟ مطبوعات ما الان تعطيل است چندين وقت است كه تعطيل است، چرا تعطيل است؟ براى اينكه سانسور است، آنها مىگويند سانسور نبايد باشد. هر جا را مىروى الان تعطيل است، هر جا را مىروى اعتصاب است براى اينكه مردم مىبينند كه دارد از بين مىرود يك مملكتى در دست اينها. ادارات مطلعند كه چه مىگذرد منتها بيچارهها نمىتوانستند صحبت كنند، حالا، حالا اعتصاب كنند. هر جا بروى اعتصاب است، مريضخانه اعتصاب است، طبيب اعتصاب است، در دادگسترى نمىدانم وكيل اعتصاب مىكند، قاضى اعتصاب مىكند، هر جا بروى اعتصاب است، برق اعتصاب است، همه چيز اعتصاب است، چرا؟ خيلى در رفاه هستند كه اعتصاب كنند؟! خيلى كارشان خوب است و آزاد هستند؟! آزادى زياد به ايشان دادند به قول كارتر كه اينها همه در اعتصاب هستند و در زحمت هستند؟! يا نه مى بينند كه
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 256
اعتصاب بكنند يك مدتى، يك مدتى فلج كنند اين كارها را بهتر از اين است كه اعتصاب نكنند و هميشه گرفتار باشند. بايد اعتصاب بكنند تا اينكه رفع بشود اين گرفتارىها. ما مكلف هستيم مثل همه يعنى بايد همه ما دنبال مطلب باشيم و اگر بتوانيم با روزنامهنگارها مصاحبه كنيم ، مسائل ايران را بگوئيم، نتوانيم مصاحبه كنيم، رفقا داريم در آمريكا، در اينجا، در انگلستان، در هر جا رفقا داريم، آشنايان داريم، در بين آشنايان به ايشان بگوئيم، چند نفر ايستادهاند توى مدرسه دارند با هم صحبت مىكنند، شما هم بگوييد آقا مساله ايران اين است درد ايرانىهائى كه الان قيام كردهاند اين است، خيانتهايى كه اين مردمك كرده است به مردم، اين است، نه آن روزنامهها يا مجلاتى كه در خارج بعضى وقتها منتشر مىشود و بر ضد ايران صحبت مىكند، اين مسائل نيست مسائل نيست، مسائل اين است كه اين دارد همه حيثيت ايران را به باد داده است.
استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى، خواسته همه ملت
- ايران آزادى - همه مردم دارند داد مىكنند ما آزادى مىخواهيم، ما استقلال مىخواهيم، ما حكومت عدل مىخواهيم حكومت اسلامى مىخواهيم. حكومت اسلامى حكومت عدل است، ديگر اين دزدىها تويش نيست، اگر يك حكومت عادل صحيح پيدا بشود، همه چيز ما اداره مىشود. ان شاءالله خداوند همهتان را توفيق بدهد، موفق باشيد، سلامت باشيد. من باز تكرار مى كنم از اينكه آقايان مىآيند اينجا از راههاى دور و ما جايى كه آنها را پذيرايى كنيم نداريم معذرت مىخواهم. خدا همهتان را حفظ كند، موفق باشيد انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 271
تاريخ: 8/9/57
فرمان امام خمينى به مهندس بازرگان در مورد رسيدگى به اوضاع شركت نفت
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آقاى مهندس مهدى بازرگان
پس از اهداء سلام و تحيت، به طورى كه مسموع هستيد، كارگران و كارمندان محترم شركت نفت به منظور همكارى و همگامى با مبارزات ملت مسلمان ايران به منظور جلوگيرى از صدور نفت به خارج، دست به اعتصاب زدهاند اما دولت حاكم و غير قانونى نظامى با تهاجمات سبعانه خود و اعمال زور و ارعاب مىخواهد اين اعتصاب را جهت ادامه غارت نفت بشكند و همچنين در حاليكه نفت و فرآوردههاى نفتى براى مصارف داخلى توليد مىشود و يا موجود مىباشد، از پخش آن در داخل جلوگيرى نموده و سعى مىنمايد تا فشار و ناراحتىهاى بيشترى را براى مردم فراهم آورد. براى مقابله با اين برنامههاى دولت غاصب و تامين نيازهاى مردم در داخله تحقق شرائط زير لازم است:
1- نظاميان و مامورين انتظامى از مناطق و مراكز نفتى بيرون بروند و دخالتى در امور مربوطه ننمايند و از ايجاد هرگونه ارعاب در ميان كاركنان خوددارى نمايند.
2- نفت و فرآوردههاى نفتى فقط بهاندازه مصرف داخلى توليد شود و از صدور نفت به خارج تا سقوط رژيم غير قانونى جلوگيرى كامل به عمل آيد.
3- ارتش و نظاميان حق احتكار موادنفتى را كه براى مصرف داخلى توليد مىشود ندارند و از آن بايد جلوگيرى شود.
با توجه به مراتب بالا، مقتضى است جنابعالى كه در اداره منابع عظيم نفت داراى سوابق و تجارب فراوان هستيد، يك هيئت پنج نفرى مركب از حجت الاسلام جناب آقاى حاج شيخ اكبر هاشمى رفسنجانى و جناب آقاى مهندس مصطفى كتيرائى و دو نفر ديگر را با نظر خودتان و مشورت آقايان تعيين نمائيد، اين هيئت تحت سرپرستى جنابعالى مناطق نفتى را بازرسى نموده و در امر توليد نفت با احراز شرائط ذكر شده در بالا نظارت بنمائيد و ضمن ابلاغ مراتب ايران از كارگران زحمتكش و كارمندان محترم، عده لازم را به بازگشت به سر كار و ادامه توليد نفت در حد مصارف داخلى دعوت فرمائيد و آن شرائط بالا را به كارمندان و كارگران تذكر بدهيد كه اگر دولت غاصب هر يك از شرائط بالا را نقض نمود، جريان نفت به كلى قطع گردد و به ساير اعتصاب كنندگان ملحق گردند و بدين ترتيب مسووليت عواقب قطع نفت به عهده دولت غاصب و غير قانونى خواهد بود و از
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 272
مديريت نفت نيز انتظار داريم كه در اين امر مهم و حياتى و در اين مرحله حساس كنونى با اين هيئت همكارى صادقانه و همه جانبه بنمايند.
از خداوند متعال استقلال و عظمت كشور و توفيق ملت را براى به دست آوردن آزادى و استقلال خواستارم.
والسلام عليكم
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 273
تاريخ: 10/9/57
مصاحبه امام خمينى با خبرنگار آمريكائى
سؤال: حضرت آيت الله خمينى! شما در بيانيه خودتان به مردم ايران خطاب كردهايد كه در اول محرم كه از فردا آغاز مىشود، با هر وسيله ممكن، براى سرنگونى رژيم اقدام بكنيد، منظور شما از (با هر وسيله ممكن) چيست؟
جواب: اعتصابات است، تظاهرات است، نطقها و بيانات سر منبر است. ماه محرم، ماهى است كه مردم آمادهاند براى شنيدن مطالب حق والان مطلب حق ما قضيهاى است كه پيش داريم كه آزادى و استقلال است و ماه محرم را معين كرديم كه راجع به اين مسائل صحبت بكنند و مجالسى داشته باشند و اگر چنانچه منع كردند، آنها بريزند در خيابانها و تظاهر كنند.
سؤال: آواى شما چگونه به گوش ميليونها نفر از طرفداران شما در ايران مىرسد؟
جواب: مردم، طرفدار من هستند و اين مسائل، مسائلى مردمى است كه مربوط به خودشان است و آنها خود را موظف مىدانند مطالب ما را به همه جا برسانند.
سؤال: چگونه مطالب شما به دست مردم مىرسد؟ آيا يك سلسله مراتبى در فرماندهى وجود دارد كه آنها مطمئن باشند كه اين مطالب، فرمايشات خود حضرتعالى است؟
جواب: مردمى مورد اطمينان هستند كه به ما اتصال دارند و ما به آنها اطمينان داريم و به وسيله آنها مىرسد.
سؤال: چنانچه روشهاى مسالمتآميز و روشهاى سياسى كنونى به نتيجه نرسيد، آيا شما دستور خواهيد داد كه طرفداران شما بجنگند و واقعاً اسلحه بردارند؟
جواب: ما حتى الامكان ميل داريم كه با مسالمت تمام بشود و با همين ترتيب كه الان ملت ايران مشغول
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 274
هستند كه مهمترين آن اعتصابات و تظاهرات است كه در ماه محرم هم زيادتر خواهد شد و اگر چنانچه به نتيجه نرسيد، ممكن است كه تجديد نظر كنيم.
سؤال: حتى اگر چنانچه اين به معنى اين باشد كه طرفداران خودتان را بفرستيد در جلوى گلولههاى شاه؟
جواب: البته طرفدارهاى ما نمىخواهند جلوى گلولهها بروند، آنها مىخواهند حق خودشان را استيفا كنند و مسالمت هم مىكنند، لكن آن شاه است كه امر مىكند به كشتن آنها و براى احقاق حق، اين امرى است ضرورى.
سؤال: شاه در اين ماههاى اخير، كوشش زيادى به كار برده تا به طرق مختلف با يك مصالحهاى، با شما و مخالفين خودش كنار آيد آيا به نظر حضرتعالى، زمان اين مصالحه فرا نرسيده است تا بتوانيد جلوى كشتار تعداد زيادى از طرفداران خودتان را بگيريد؟
جواب: اگر او راست مىگويد كه مىخواهد مصالحه كند، به خواست ملت عمل كند و آن اين است كه او برود مشغول كار ديگر بشود، لكن او درست نمىگويد و نمىخواهد مصالحه كند، او مىخواهد اغفال كند مردم را و بعد از آن بدتر از اول رفتار كند.
سؤال: دولت شاه گفته است كه ما در دو شهر ايران مقاديرى اسلحه كشف كردهايم، آيا اين به اين معناست كه شما و طرفدارانتان اسلحه جمع كردهايد؟
جواب: طرفداران ما مشغول هستند براى مهيا شدن در مقابل ظلم، لكن حالا دولت ايران راست بگويد من نمىدانم.
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 275
سؤال: حضرت آيت الله! آيا خود شما مطلع هستيد كه طرفدارانتان مسلح شدهاند؟
جواب: به ما گفتهاند كه ما مىخواهيم مهيا بشويم و من هم اجازه مهيا شدن را دادهام.
سؤال: از كجا شما اين اسلحهها را به دست مىآوريد؟
جواب: نمىدانم.
سؤال: اينجور به من تفهيم شده كه بعضى از اين اسلحهها، از جبهه آزاديبخش فلسطين مىآيد، آيا اين حقيقت است؟
جواب: اطلاعى ندارم.
سؤال: آيا باعث تعجب شما نخواهد شد كه اين اسلحهها از طرف فلسطينىها آمده باشد؟
جواب: نمىدانم.
سؤال: آيا اين درست است كه شما طرفدار اهداف جبهه آزاديبخش فلسطين هستيد؟
جواب: ما طرفدار مظلوم هستيم، هر كس در هر قطبى كه مظلوم باشد، ما طرفدار آنها هستيم و فلسطينىها مظلوم هستند، و اسرائيلىها به آنها ظلم كردهاند، از اين جهت ما طرفدار آنها هستيم.
سؤال: اگر چنانچه شاه برود و دولت مورد نظر حضرتعالى بيايد روى كار، چه تغييراتى در روابط دولت شما با اسرائيل رخ خواهد داد؟
جواب: ما اسرائيل را رد خواهيم كرد و هيچ رابطهاى با او نخواهيم داشت، او دولت غاصب است و با ما دشمن.
سؤال: اين به اين معنى است كه اسرائيل از ايران نفت دريافت نخواهد كرد؟
جواب: نخواهد كرد.
سؤال: اگر دولت مورد نظر شما بيايد سر كار، چه تغييراتى در روابط دولت شما با آمريكا بوجود خواهد آمد؟
جواب: ما نمىخواهيم به آمريكا ظلم بكنيم و نمىخواهيم زير بار ظلم آمريكا برويم، كارهائى كه كردهاند، ظلم به ما بوده كه آن را تحمل نخواهيم كرد. ما روابط دوستانه با همه ملتها داريم و دولتها هم اگر با ما به طور احترام رفتار كنند، احترام متقابل را داريم.
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 276
سؤال: آمريكائىها چه بلائى به سر شما آوردهاند كه شما به آنها اعتراض مىكنيد؟
جواب: دولتهاى آمريكائى، بزرگترين خيانتى كه به ما كردند اين است كه اين دودمان پهلوى را به ما تحميل كردند و مخازن ما را به دست اين دودمان بردهند و به جاى آنچيزى كه به درد ملت بخورد ندادهاند ارتش ما را در تحت حمايت خودشان قرار دادهاند كه بر ضد ملت قيام كنند و پايگاههائى درست كردهاند در ايران كه مخالف با استقلال ما بوده است و ما با بودن حكومت اين شاه هيچ وقت نمىتوانيم زندگى بكنيم و آمريكاست كه از او پشتيبانى مىكند و الان هم رئيس جمهور آمريكا پشتيبانى خودش را مكرر اعلام مىكند يك ملتى كه براى احقاق حق خودش، براى آزادى و استقلال قيام كرده است، رئيس جمهور آمريكا تعبير مىكند كه اينها مردم پست و رذلى هستند و اين منطق آقاى كارتر است و ما از ملت آمريكا مىخواهيم كه به اين آقاى كارتر بگويند كه ملتى كه مظلوم است، ملتى كه تحت فشاراست، ملتى كه آزادى و همه آزادى ها از او سلب شده، ملتى كه استقلال ندارد، ملتى كه كشته ميدهد، ملتى كه ظالمين بر او غلبه كردهاند، اينها مىخواهند براى خود احقاق حق بكنند، فرياد مىزنند ما آزادى مىخواهيم، ما استقلال مىخواهيم، آيا يك همچنين چيزى پستى و رذلى است كه كارتر تعبير مىكند؟ ما اميدواريم كه روساى خودشان را مواخذه كنند، ما ميل نداريم كه در بين ملتهاى مسلمان، ملت آمريكا به نحوى بشود كه از نظرها بيفتد و ملت آمريكا را يك ملت ظالم بدانند، در صورتى كه اگر ملت آمريكا با ما همراهى كند، از آنها تشكر هم خواهيم كرد.
سؤال: قراردادهاى نظامى به مبلغ 22 ميليارد دلار بين ايران و آمريكاست، اگر چنانچه دولت شما بر سر كار بيايد، شما با اين قراردادها چكار خواهيد كرد؟
جواب: ما اينها را خلاف مصالح مملكت مىدانيم. يكى از جناياتى كه شاه به ما كرده اين است كه اينطور قراردادهائى كه برخلاف مصلحت ملت ما بوده است بسته و ما كليه قراردادهائى را كه برخلاف مصلحت ملتمان باشد برايشان ارزش قائل نيستيم و اگر قراردادى باشد كه انصاف داشته باشد و براى ما فائدهاى داشته باشد، آن قرارداد را تصويب مىكنيم.
سؤال: چه قراردادهائى مفيد هستند و چه قراردادهائى مفيد نيستند؟
جواب: اين مسالهاى نيست كه من حالا بتوانم بگويم كه چه قراردادهايى مفيدند. هر كس مىداند اين قراردادها را كه بستهاند، نفت ما را گرفته و در ازاى آن، اسلحههائى كه به هيچ وجه به درد ما نمىخورد، دادهاند. اين نوع قراردادها مضرند براى ملت ما. قرارداد مفيد اين است كه
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 277
قراردادى مىبندند چيزهائى كه براى ايران مفيد است، بدهند، چيزهائى كه براى زراعت و صنعت ايران مفيد است، بدهند. آن چيزهائى كه اصلاً فائدهاى براى ايران ندارد، اينها قراردادهاى غير مفيد هستند.
سؤال: ازهارى راجع به پايگاههاى نظامى صحبت كرده، شما در صورت قدرت يافتن، مىخواهيد دولت اين پايگاهها را ببندد؟
جواب: اين پايگاهها برخلاف مصلحت ماست، البته بعدها كارشناسها در اين امر بايد نظر بدهند.
سؤال: آيا اخيراً از طرف آمريكائىها يا از طرف مقامات رسمى آمريكا، هيچ گونه تماسى با شما وجود داشته است؟
جواب: خير ابداً.
سؤال: آيا دولت آمريكا كوشش مىكند كه شما را نديده بگيرد؟
جواب: نمىدانم.
سؤال: براى رياست دولت ايران، به ما اينجور گزارش دادهاند كه شما آن كس را كه بعداً بايستى از طرف شما كانديدا بشود، انتخاب كردهايد، قوياً چنين است؟
جواب: در نظر داريم كه انتخاب كنيم.
سؤال: آيا شما تصور مىفرمائيد يا مورد توجه داريد كه دولت مورد نظر شما از طريق يك خونريزىهاى عظيم بخصوص در ماه آينده روى كار بيايد؟
جواب: خير، ابداً، ما ميل به خونريزى نداريم، ما مىخواهيم مطلب با مسالمت تمام بشود.
previos page menu page
-
جلد چهارم
جلد چهارم
menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 1
تاريخ: 10 / 9 / 57
مصاحبه امام خمينى با خبرنگار آمريكايى
سؤال: حضرت آية الله خمينى! شما در بيانيه خودتان به مردم ايران خطاب كردهايد كه در اول محرم كه از فردا آغاز مىشود، با هر وسيله ممكن براى سرنگونى رژيم اقدام بكنيد منظور شما از با هر وسيله ممكن چيست؟
جواب: اعتصابات است، تظاهرات است، نطقها و بيانات سر منبر است ماه محرم ماهى است كه مردم آمادهاند براى شنيدن مطالب حق و الان مطلب حق ما قضيهاى است كه در پيش داريم كه آزادى و استقلال است و ماه محرم را معين كرديم كه راجع به اين مسائل صحبت بكنند و مجالسى داشته باشند و اگر چنانچه منع كردند، آنها بريزند در خيابانها و تظاهر كنند.
سؤال: آواى شما به گوش ميليونها نفر از طرفداران شما در ايران مىرسد؟
جواب: مردم، طرفدار من هستند و اين مسائل، مسائلى مردمى است كه مربوط به خودشان است آنها خود را موظف مىدانند مطالب ما را به همه جا برسانند.
سؤال: چگونه مطالب شما به دست مىرسد؟ آيا يك سلسله مراتبى در فرماندهى وجود دارد كه آنها مطمئن باشند كه اين مطالب، فرمايشات خود حضرتعالى است؟
جواب: مردمى مورد اطمينان هستند كه به ما اتصال دارند و ما به آنها اطمينان داريم و به وسيله آنها مىرسد.
سؤال: چنانچه روشهاى مسالمتآميز و روشهاى سياسى كنونى به نتيجه نرسيد، آيا شما دستور خواهيد داد كه طرفداران شما بجنگند و واقعاً اسلحه بردارند؟
جواب: ما حتى الامكان ميل داريم كه با مسالمت تمام شود و با همين ترتيب ملت ايران مشغول
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 2
هستند كه مهمترين آن، اعتصابات و تظاهرات است كه در ماه محرم زيادتر خواهد شد و اگر چنانچه به نتيجه نرسيد، ممكن است كه تجديد نظر كنيم.
سؤال: حتى اگر چنانچه اين به معنى اين باشد كه طرفداران خودتان را بفرستيد در جلوى گلولههاى شاه؟
جواب: البته طرفداران ما نمىخواهند جلوى گلولههاى بروند آنها مىخواهند حق خودشان را استيفا كنند و مسالمت هم مىكنند، لكن آن شاه است كه امر مىكند به كشتن آنها و براى احقاق حق، اين امرى است ضرورى.
سؤال: شاه در اين ماههاى اخير كوشش زيادى به كار برده تا به طرق مختلف با يك مصالحهاى با شما و مخالفين خودش كنار آيد، آيا به نظر حضرتعالى، زمان اين مصالحه فرا نرسيده است تا بتوانيد جلوى كشتار تعداد زيادى از طرفداران خويش را بگيريد؟
جواب: اگر او راست مىگويد كه مىخواهد مصالحه كند، به خواست ملت عمل كند و آن اين است كه او برود و مشغول كار ديگرى بشود لكن او درست نمىگويد و نمىخواهد مصالحه كند، او مىخواهد اغفال كند مردم را و بعد از آن بدتر از اول رفتار كند.
سؤال: دولت شاه گفته است كه ما در دو شهر ايران مقاديرى اسلحه كشف كردهايم آيا اين به اين معنى است كه شما و طرفدارانتان اسلحه جمع كردهايد؟
جواب: طرفداران ما مشغول هستند براى مهيا شدن در مقابل ظلم لكن حالا دولت ايران راست بگويد، من نمىدانم.
سؤال: حضرت آيت الله! آيا خود شما مطلع هستيد كه طرفدارانتان مسلح شدهاند؟
جواب: به ما گفتهاند كه مىخواهيم مهيا بشويم و من هم اجازه مهيا شدن دادهام.
سؤال: از كجا شما اين اسلحهها را به دست مىآوريد؟
جواب: نمىدانم.
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 3
سؤال: اينجور به من تفهيم شده كه بعضى از اين اسلحهها از جبهه آزدايبخش فلسطين مىآيد، آيا اين حقيقت دارد؟
جواب: اطلاعى ندارم.
سؤال: آيا باعث تعجب شما نخواهد شد كه اين اسلحهها از طرف فلسطينىها آمده باشد؟
جواب: نمىدانم.
سؤال: آيا اين درست است كه شما طرفدار اهداف جبهه آزدايبخش فلسطين هستيد؟
جواب: ما طرفدار مظلوم هستيم هر كسى در هر قطبى كه مظلوم باشد، ما طرفدار آنها هستيم و فلسطينىها مظلوم هستند و اسرائيلىها به آنها ظلم كردهاند از اين جهت ما طرفدار آنها هستيم.
سؤال: اگر چنانچه شاه برود و دولت مورد نظر حضرتعالى بيايد روى كار، چه تغييراتى در مورد روابط دولت شما با اسرائيل رخ خواهد داد؟
جواب: ما اسرائيل را رد خواهيم كرد و هيچ رابطهاى با او نخواهيم داشت، او دولت غاصب است و با ما دشمن.
سؤال: اين به اين معنى است كه اسرائيل از ايران نفت دريافت نخواهد كرد؟
جواب: نخواهد كرد.
سؤال: اگر دولت مورد نظر شما بيايد سر كار، چه تغييراتى در روابط دولت شما با آمريكا بوجود خواهد آمد؟
جواب: ما نمىخواهيم به امريكا ظلم بكنيم و نمىخواهيم زير بار ظلم امريكا برويم، كارهائى كه كردهاند، ظلم به ما بوده كه آن را تحمل نخواهيم كرد. ما روابط دوستانه با همه ملتها داريم و دولتها هم اگر با ما طور احترام رفتار كنند، احترام متقابل را داريم.
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 4
سؤال: امريكائىها چه بلائى به سر شما آوردهاند كه شما به آنها اعتراض مىكنيد؟
جواب: دولتهاى امريكائى، بزرگترين خيانتى كه به ما كردند اين است كه اين دودمان پهلوى را به ما تحميل كردند و مخازن ما را به دست اين دودمان بردهاند و به جاى آن، چيزى كه به درد ملت بخورد ندادهاند. ارتش ما را تحت حمايت خودشان قرار دادهاند كه بر ضد ملت قيام كنند و پايگاههائى درست كردهاند در ايران كه مخالف با استقلال ما بوده است و ما با بودن حكومت اين شاه هيچ وقت نمىتوانيم زندگى و آمريكاست كه از او پشتيبانى مىكند و الان هم رئيس جمهورى آمريكا پشتيبانى خودش را مكرر اعلام مىكند. يك ملتى كه براى احقاق حق خودش، براى آزادى و استقلال قيام كرده است، رئيس جمهور آمريكا تعبير مىكند كه اينها مردم پست و رذلى هستند و اين منطق آقاى كارتر است و ما از ملت آمريكا مىخواهيم كه به اين آقاى كارتر بگويند كه ملتى كه مظلوم است، ملتى كه تحت فشار است، ملتى كه آزادى و همه آزادىها از او سلب شده، ملتى كه استقلال ندارد، ملتى كه كشته مىدهد، ملتى كه ظالمين بر او غلبه كردهاند، اينها مىخواهند براى خود احقاق حق بكنند، فرياد مىزنند ما آزادى مىخواهيم، ما استقلال مىخواهيم، آيا يك چنين چيزى پستى و رذلى است كه كارتر تعبير مىكند؟ ما اميدواريم كه روساى خودشان را مؤاخذه كنند. ما ميل نداريم كه در بين ملتهاى مسلمان، ملت آمريكا به نحوى بشود كه از نظرها بيفتد و ملت آمريكا را يك ملت ظالم بدانند، در صورتى كه اگر ملت آمريكا با ما همراهى كند، از آنها تشكر هم خواهيم كرد.
سؤال: قراردادهاى نظامى به مبلغ 22 ميليارد دلار بين ايران و آمريكاست، اگر چنانچه دولت شما بر سر كار بيايد، شما به اين قراردادها چكار خواهيد كرد؟
جواب: ما اينها را خلاف مصالح مملكت مىدانيم. يكى از جناياتى كه شاه به ما كرده اين است كه اينطور قراردادهايى كه بر خلاف مصلحت ملت ما بوده است بسته و ما كليه قراردادى باشد كه انصاف داشته باشد و براى ما فائدهاى داشته باشد آن قرارداد را تصويب مىكنيم.
سؤال: چه قراردادهائى مقيد هستند و چه قراردادهائى مفيد نيستند؟
جواب: اين مسالهاى نيست كه من حالا بتوانم بگويم چه قراردادهائى مفيدند. هر كس مىداند اين قراردادها را كه بستهاند نفت ما را گرفته و در ازاى آن، اسلحههاى كه به هيچ وجه به درد ما نمىخورد. دادهاند. اين نوع قراردادها مضرند براى ملت ما قرارداد مفيد اين است كه
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 5
قراردادى مىبندند چيزهائى كه براى ايران مفيد است. بدهند چيزهائى كه براى زراعت و صنعت ايران مفيد است، بدهند آن چيزهائى كه اصلاً فائدهاى براى ايران ندارد اينها قراردادهاى غير مفيد هستند.
سؤال: از هارى راجع به پايگاههاى نظامى صحبت كرده شما در صورت قدرت يافتن مىخواهيد دولت اين پايگاهها را ببندد؟
جواب: اين پايگاهها بر خلاف مصلحت ماست البته بعدها كارشناسها در اين امر بايد نظر بدهند.
سؤال: آيا اخيراً از طرف آمريكائىها يا از طرف مقامات رسمى آمريكا هيچ گونه تماسى با شما وجود داشته است؟
جواب: خير، ابداً
سؤال: آيا دولت آمريكا كوشش مىكند كه شما را نديده بگيرد؟
جواب: نمىدانم
سؤال: براى رياست دولت ايران، به ما اينجور گزارش دادهاند كه شما آن كس را كه بعداً بايستى از طرف شما كانديدا بشود، انتخاب كردهايد، قوياً چنين است؟
جواب: در نظر داريم كه انتخاب كنيم.
سؤال: آيا شما تصور مىفرمائيد يا مورد توجه داريد كه دولت مورد نظر شما از طريق يك خونريزىهاى عظيم بخصوص در ماه آينده روى كار بيايد؟
جواب: خير، ابداً، ما ميل به خونريزى نداريم، ما مىخواهيم مطلب با مسالمت تمام بشود.
menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 6
تاريخ: 11/9/57
مصاحبه امام خمينى با تلويزيون سراسرى ايتاليا
سؤال: شما بيش از پيش به صورت مركز اتحاد همه نيروها در آمدهايد، چرا چنين شده است ؟ و چرا شاه نمىتواند اين وضع را كنترل كند؟ جواب: در ايران آنچه وجود دارد فقط نيروهاى اقشار و طبقات ملت است كه همه در جهت از بين بردن رژيم شاه بيش از پيش متحد شدهاند و مرا نيز به عنوان يك خادم خود تلقى مىكنند. ملت در طول ساليان گذشته، ماهيت شاه را به خوبى شناخته است و بيش از اين فريب اعمال و اقوال او را نمىخورد. بنابراين ملت در مقابل شاه متحداً قيام كرده و شاه ديگر قادر به كنترل اوضاع نيست.
سؤال: وضع كنونى به كجا مىانجامد؟ چه راه خروجى را پيشنهاد مىكنيد؟ جمهورى اسلامى چيست؟ جواب: نهضت اسلامى كنونى ايران به عنوان اولين هدف، از بين بردن سلطنت را قرار داده و براى آرامش در ايران و ثبات منطقه جز اين راهى نيست. ملت براى آينده مملكت و جايگزينى اين رژيم بايد راه و رسمى را انتخاب كند كه مورد موافقت و علاقه مجموع جامعه باشد و اين جمهورى اسلامى است. اساس كار يك جمهورى اسلامى تامين استقلال مملكت و آزادى ملتها و مبارزه با فساد و فحشا و تنظيم و تدوين قوانين است كه در همه زمينههاى اقتصادى، سياسى، اجتماعى و فرهنگى با توجه به معيارهاى اسلامى، اصلاحات لازم را به عمل آورد كه اين اصلاحات با مشاركت كامل همه مردم خواهد بود و هدفش قبل از هر چيز، از بين بردن فقر و اصلاح شرايط زندگى براى اكثريت قاطع مردم ماست كه از همه جهت مورد ظلم واقع شدهاند.
سؤال: آيا علايقى از طرف نيروهاى نظامى نسبت به حركت شما ابراز شده است؟ آيا فكر مىكنيد كه ارتش، بيشتر بىطرف شده است؟ يا حتى امكان جهت دادن پيدا كرده است ؟ آيا فكر مىكنيد كه خطر آن هست كه يك كودتاى نظامى به جاى جمهورى اسلامى، جاى شاه را بگيرد؟
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 7
جواب: در تحليل نهايى، ارتش نيز از همين مردم است و از هم اكنون نيز مشكلاتى در داخل آن ايجاد شده است. اميد ما آن است كه ارتشيان به خود آمده و به صفوف مردم بپيوندند. به هر صورت ايجاد يك كودتاى نظامى چيزى را تغيير نمىدهد و تا روزى كه يك جمهورى اسلامى واقعى ايجاد نگردد، مبارزات مردم ادامه خواهد يافت.
سؤال: آيا فكر مىكنيد كه جنگ داخلى در ايران صورت بگيرد؟ آيا خونريزى به نفع مردم است ؟
جواب: اين سلطنت است كه خونهاى مردم بيگناه را مىريزد و تمامى دولتهاى جهان نيز از آن پشتيبانى كردهاند. حال، مردم نيز قيام كردهاند و اين حق مسلم آنهاست كه با اين رژيم به هر ترتيب مبارزه كنند تا بتوانند در آينده از هر گونه خونريزى بيهوده جلوگيرى نمايند. اصولاً جنگ داخلى موقعى صورت مىگيرد كه مردم به دو دسته تقسيم شده باشند ولى مردم ايران يكپارچه عليه شاه و براى ايجاد يك جمهورى اسلامى متحدند و بنابر اين هيچ گونه امكان جنگ داخلى در ايران وجود ندارد.
سؤال: آيا فكر مىكنيد كه استعفاى شاه ضرورت دارد؟ آيا امكان مصالحهاى وجود دارد و آيا ديدار فرستادههاى او را رد كردهايد؟ جواب: از بين رفتن سلطنت ضرورت دارد و هيچ نوع مصالحهاى با رژيم فعلى امكان پذير نيست و تا كنون نيز كسى به عنوان فرستاده رژيم فعلى به ما مراجعه نكرده است و در صورت مراجعه نيز پذيرفته نخواهد شد.
سؤال: فكر مىكنيد تلاشهاى شاه در برگرداندن ايران به يك جامعه صنعتى مدرن بايد ادامه يابد و يا تعديل گردد؟ ايران چگونه بايد منافع ارضى خود را بسيج كند؟ آيا فكر مىكنيد كه ايران بايد از فروش گاز به شوروى و نفت به غرب خوددارى كند؟
جواب: آنچه در سلطنت پهلوى و بخصوص در زمان شاه حاضر انجام شده است جز از بين بردن اقتصاد و صنعت و كشاورزى چيزى نبوده است، تلاش آنها را نوسازى و تبديل ايران به يك جامعه صنعتى ناميدهاند. آنچه مورد نظر ماست يك نوسازى واقعى مبنى بر نيازهاى اساسى اكثريت قاطع و فقير مردم است. از منابع ارضى، با توجه به نيازهاى جامعه ما به طور كامل و در رابطه با ساير ملتهاى جهان استفاده خواهد شد. آنچه در زمينه اقتصادى مورد نظر ماست، جلوگيرى از غارت منابع ملت ماست، نه قطع رابطه اقتصادى با كشورهاى جهان
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 8
و درست در بين چهارچوب يك معامله عادلانه است كه نفت و گاز نيز به خريداران آن عرضه خواهد شد و مهمتر آنكه منافع حاصله از فروش منابع ارضى بايد به مصرف پيشرفتهاى اقتصادى ما برسد و در اين جهت ما قطعاً با جهان صنعتى در رابطه كامل خواهيم بود ولى حق تصميم گيرى براى جهتى كه اقتصاد ما انتخاب خواهد كرد، به عهده خود ما خواهد بود.
سؤال: روابط آينده ايران با آمريكا چگونه خواهد بود؟ آيا دولت رئيس جمهور كارتر، اثر نهضت اخير را در ايران درك كرده است ؟ آيا فكر مىكنيد كه روابط ايران و آمريكا بايد تغيير كند و در چه جهت ؟
جواب: روابط ما با آمريكا و همچنين با ساير كشورهاى جهان بر اساس احترام متقابل خواهد بود. ما براى امريكا حق تعيين سرنوشت خودمان را قائل نخواهيم بود. آنچه تا به حال دولتهاى گذشته در آمريكا و اكنون دولت آقاى كارتر انجام داد و مىدهد، نشان مىدهد كه هنوز به تمام وسايل متوسل مىشوند كه اين سلطنت را براى تامين منافع خودشان حفظ كنند و لذا هنوز حالت خصمانه نسبت به نهضت اسلامى كنونى دارند، تا وضع به اين منوال است نظر ما نيز نسبت به سياست آمريكا، نظرى منفى است و البته ما حساب ملت آمريكا را با دولت آمريكا جدا كردند و مىكنيم و از ملت آمريكا مىخواهيم كه از نهضت اسلامى ايران پشتيبانى كنند. روابط فعلى ايران و آمريكا، روابط ارباب و نوكرى است كه قطعاً بايد به يك رابطه سالم تغيير پيدا كند. سؤال: آيا فكر مىكنيد سالهاى تبعيدى شما مىرود كه پايان يابد؟
جواب: براى من مكان مهم نيست بلكه هدفم مبارزه در راه رهائى مردم از قيد و بند استعمار و استبداد است، چه در داخل و چه در خارج ايران باشد
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 9
تاريخ: 11 / 9 / 57
پيام امام خمينى به ملت ايران به مناسبت كشتار وحشيانه رژيم در آستانه ماه محرم
بسم الله الرحمن الرحيم
بار ديگر دست جنايتكار شاه از آستين خيانتكار دولت ياغى نظامى بيرون آمد و ملت ايران را در آستانه ماه محرم، ماه مقابله اسلام و حق و عدالت با جنود شيطان و طاغوت، به خاك و خون كشيد. بار ديگر سفاكان خونخوار و دزدان غارتگر و چپاولچيان بىوطن، به فرزندان قرآن و اسلام و نوباوگان وطنخواه ملت شريف ايران، حمله وحشيانه آغاز نموده و نهالهاى ثمربخش انسانيت را با مسلسل و توپ و تانك درو كردند.
اخبار طاقت فرساى سراسر ايران عزيز تا اين ساعت كه يك روز از محرم نگذشته است، روح و جان اينجانب را معذب نمود. اخبار اين شب و روز، معرف ابعاد جنايتهاى شاه و دولت ياغى است و نيز نشان دهنده شجاعت و شهامت بىمانند ملت غيور است.
اكنون دشمنان اسلام و ايران و هواداران رژيم يزيدى، در مقابل هواداران قرآن و اسلام و مخالفان سرسخت رژيم طاغوتى ابوسفيانى صفبندى نموده و مىخواهند شعار اسلامى و حسينى را كه براى احياى اسلام و به دست آوردن آزادى و استقلال و برقرارى حكومت قرآن، به جاى سلطه شيطان و حكومت قانون عدل در مقابل حكومت جنگل است، با مسلسلها و توپ و تانكها كه از خون دل ملت محروم تهيه شده است، جواب دهند. غافل از آنكه ملتى كه با بيدارى و هوشيارى به پا خاسته و نهضت اصيلش را وظيفه شرعى الهى تشخيص داده است، به اين سلاحهاى زنگ زده، با تمسخر مىنگرد.
اين ملت، شيعه بزرگترين مرد تاريخ است كه با تنى چند، نهضت عظيم عاشورا را برپا نمود و سلسله اموى را براى ابد در گورستان تاريخ دفن نمود و به خواست خداى تعالى، ملت عزيز و پيرو بحق امام عليهالسلام با خون خود، سلسله ابليسى پهلوى را در قبرستان تاريخ دفن مىنمايد و پرچم اسلام را در پهنه كشور بلكه كشورها، به اهتزاز در مىآورد.
كشتار دسته جمعى بزرگ دارندگان شهداى راه حق، ننگى است بر پيشانى شاه خائن و هواداران داخلى و خارجى او و افتخارى است براى ملت بزرگ ايران كه با مشت گره كرده خويش، در مقابل اسلحههاى مدرن ايستاده و پايههاى قصر ظلم و ستم را متزلزل نموده است.
من از راه دور، درود بىپايان خود را به ملت عظيم تقديم مىنمايم و در غم و شادى با آنان
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 10
شريك و به آنان وفا دارم. من از مسلمانها براى اين امر انسانى كه ملت ما براى آن قيام نموده، استمداد مىكنم. من از عموم مسلمين در اين نهضت اسلامى كه براى نجات اسلام و كشور اسلامى برپا شده است يارى مىخواهم. من آنان را كه با سكوت مرگبار و احياناً با اعمال خود از شاه خيانتكار پشتيبانى مىكنند، نصحيت مىكنم كه به ملت مظلوم كه براى اسلام خون مىدهد و فداكارى مىكند، بپيوندند و با هواى نفسانى و شيطانى خود مخالفت كنند. ملت ايران پيروز است، چه شاه با سرنيزه به سلطه غيرقانونى خويش ادامه دهد، يا ندهد.
افتخارات ملت ما در پيشگاه با عظمت خداوند تعالى به ثبت رسيد. پايدارى شما عزيزان من در راه حق و ابطال باطل، ملتهاى جهان را تكان داد و ملتهاى مظلوم، از جنبش شما راه خود را يافتند و رضاى خداوند بزرگ را كه از همه چيز بالاتر است، تحصيل كرديد.
من از سربازان سراسر كشور خواستارم كه از سربازخانهها فرار كنند، اين وظيفهاى است شرعى كه در خدمت ستمكار نبايد بود. من از پدر و مادرها و عائله صاحب منصبان تقاضا دارم كه آنان را از كمك به شاه خائن و اطاعت از صاحب منصبان خدمتگزار به شاه و اجانب، باز مىدارند، و از درجه داران خواستارم كه به ملت خود بپيوندند و افتخار خدمت به مسلمين را احراز كنند.
من بايد از اعتصاب همگانى كه در اين نهضت اسلامى و به پشتيبانى ملت برپاست، تشكر كنم. اين اعتصابات پر ارج اگر چه پر زحمت است لكن در پيشبرد هدفهاى انسانى ملت نقش مهمى دارد.
اعتصابات بزرگ خود را هر چه بيشتر ادامه دهيد، دستگاه اين خائنين ياغى را فلج كنيد، اعانت به اين خائنان، حرام و مخالف رضاى خداست. اطاعت از آنان به هر عنوان، ضديت با اسلام و خداى اسلام است. اعتصاب شركت نفت و جلوگيرى از هدر دادن مال عظيم ملت، اطاعت خداست.
اعلاميه مدرسين بزرگ و فضلاى عالى مقام حوزه علميه قم دامت بركاتهم براى روز همبستگى ملت با اعتصابات موسسات دولتى و غير دولتى بالخصوص شركت نفت، مورد تاييد اينجانب است. من نيز به عنوان يك فرد از اين ملت، همبستگى خود را با آنان اعلام مىدارم.
در اين موقع حساس كه سرنوشت ملت ما بايد تعيين شود، هركس در در هر مقامى كه هست، اگر سستى كند و از پشتيبانى نهضت شانه خالى كند، مطرود پيشواى عظيم ما، امام عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف است و بر ملت لازم است او را طرد كنند و عذرى از او نپذيرد. اگر كسى از سياسيون، با بودن شاه خائن در صدد به دست گرفتن حكومت باشد، مطرود و مخالف اسلام است و بر ملت است كه او را ترك كنند.فرصت طلبان به جاى خود بنشينند كه پايگاهى ندارند.
شاه اگر به دست ملت رشيد نيفتد، تنها يك راه دارد و آن بركنارى از ياغيگرى و سلطنت غاصبانه است.
اكنون در اين موقع حساس مسئووليت مراجع عظام و علماى اعلام بلاد دامت بركاتهم و خطباى محترم دامت افاضاتهم بسيار بزرگ است و در پيشگاه خداوند تعالى همه و همه مسئووليم. سستى و سهلانگارى، كمك به دستگاه ظالم و به هدر دادن خون مظلوم است و موجب انهدام مصالح عاليه
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 11
اسلام و كشور اسلام است.
من از همه طبقات محترم كه در اين ماه مبارزه تاسى به امام امت سلام الله عليه نمودهاند تشكر مىكنم. خدا با شماست و قرآن كريم پناهگاه ملت.
والسلام على من اتبع الهدى
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 12
تاريخ 11/9/57
مصاحبه امام خمينى با خبرنگار راديوى كانادا
سؤال: آيا حضرت آيت الله نگران اين نيستند كه اگر شاه خلع شود، روسيه شوروى در ايران دخالت كند؟
جواب: خير، هيچ نگرانى نيست. وضع ايران به صورتى است كه روسيه شوروى نمىتواند دخالت كند.
سؤال: اگر چنانچه شاه خلع شود، چه كسى رهبرى را در دست خواهد داشت؟ جواب: بعداً معلوم مىشود، به عللى اكنون نمىتوانم نام ببرم.
سؤال: چه تعدادى از افراد را حضرت آيت الله تصور مىكنند بايد قربانى از بين رفتن شاه بشوند؟
جواب: تا شاه چه تعدادى را بكشد.
سؤال: ارتش ايران را آمريكايىها تعليم دادهاند و نسبت به شاه وفادار هستند، چنانكه شاه سقوط كند چه كسى ارتش را كنترل مىكند؟
جواب: بعضى از افراد طبقه اول ارتش به شاه وفادارند ولى ردههاى بعد اينطور نيستند.
سؤال: چرا حضرتعالى به جاى يك كشور اسلامى به فرانسه آمديد؟
جواب: بعضى از كشورهاى اسلامى با داشتن ويزا از ورودم جلوگيرى نمودند. لذا صلاح دانستم كه در كشور فرانسه موقتاً سكونت گزينم تا كشورهاى اسلامى را براى اين موضوع مطالعه نمايم و در آينده به كشورى اسلامى كه بدانم در آنجا مىتوانم به فعاليتهاى الهى خود ادامه دهم خواهم رفت.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 13
تاريخ 11/9/57
بيانات امام خمينى در مورد اهميت و نتايج قيام لله در پاريس
شاه، بر باد دهنده نيروهاى مادى و معنوى ملت
بسم الله الرحمن الرحيم
ما كه سالهاى طولانى با حكومت شاه مخالفيم و باز بعضىها خودشان را به نفهمى مىزنند و در گوش خودشان را مىگيرند، ما يك چنين عنصرى را شناخته بوديم، يك همچو موجودى كه هر روز براى ملت ايران مصيبت درست مىكند و جوانهاى ما را به خاك و خون مىكشد. از اول كه مخالفت شد، البته مخالفت اينطور درجه به درجه بالا آمد، هى هر چه ظلمش زيادتر شد مخالفت زيادتر شد تا اينكه رسيد به جايى كه ديديم همه چيز ما را به باد داد، همه مخازن ملى ما را به ديگران داد، همه نيروهاى فعال ما را نگذاشت ترقى بكند، فرهنگ ما را عقب راند، همه چيز ما را به باد داد. حالا كه اوج گرفته است مخالفت ملت و همه برخلاف او قيام كردهاند، حالا يك ديوانهاى شدهاست كه هيچ انسان نمىتواند تصور كند كه چه وضعى از براى حكومت او، از براى خود او يك دسته سرباز را آورده است و دولت تشكيل داده، يك عده اشخاص جانى دولت تشكيل دادهاند كه همهشان شبيه به خودش هستند و اينها را مسلط كرده است بر مملكت ما و در اين بيست و چهار ساعت كه از ماه محرم مىگذرد اعداد كشتهها را بعضىها قلمهاى درشت مىگويند. (من كه حالا نمىتوانم بفهمم).
از دو مبدا تاكنون خبر رسيده است كه حدود بيست هزار نفر كشتههاى اين بيست و چهار ساعت بوده است كه حالا بعدش چه خواهد شد. من نمىدانم. من نمىتوانم باور بكنم كه يك چنين عددى باشد لكن از دو مبدا تا حالا يك همچو اطلاع رسيده است، البته كمتر هم گفته شده است.
چه جرمى بوده؟ چه كرده است اين ملت ؟ جز اينكه خوب، يك حرف صحيح مىزنند و آن اينكه ما يك حكومت عادل مىخواهيم، يك حكومتى مىخواهيم كه منافع مملكت مان خرج خود مملكت بشود. ما مرتب مىگوئيم حكومت اسلامى، آقايان خيال مىكنند حكومت اسلامى از آن طرف دنيا مىآيد، يك چيزى است كه هيچ كس نمىتواند تصورش را بكند، ما مىگوييم كه يك دزدى را برداريد يك صحيحالعملى را جاى او بگذاريد اين خيلى مهم است؟!
اسلام براى حكومت شرط قرار داده، بايد عادل باشد، بايد امين باشد، يك حكومت امينى سركار بيايد، احكام اسلام باقيش را همه مىدانند. ما كه مىگوييم حكومت اسلامى، براى اينكه يك همچو چيزى در كار نباشد، يك همچو موجودى تمام سرنوشت يك ملت را در دست نگيرد. اينها قريب
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 14
پنجاه سال است كه اين مملكت را همه چيزش را از بين بردند، اينها را آمريكايىها آوردند سركار و الان ديگر در مشت آنهاست براى اينكه همه جهاتى كه در ايران هست، چه از نيروهاى فعاله آدمى و چه از مخازن زيرزمينى و چه آن اموال روى زمينى، همه اينها به باد فنا مىرود يا در جيب آنها مىرود يا در جيب همين طايفه مىرود. حالا كه چندين بيليون پول را از ايران خارج كردهاند كه صورتهايش را آوردند و ما ديديم (لابد شماها هم ديديد) حالا تازه به فكر اين افتادند كه بعد از اينكه بردند و خوردند و از بين بردند به فكر اينكه: (نه ديگر نبايد بيرون ببريم) كدام را نبايد بيرون ببريد؟ بردند تمام شد. آنكه مربوط به شاه و مربوط به كسانى كه از دارودسته شاه بود اين خائنها بردند. هشتصد ميليون هر كدامشان، دويست ميليون، سيصد ميليون دلار، دويست ميليون دلار، پانصد ميليون دلار، چقدر دلار بردند. يك صورت خيلى بلندى آوردند ما هم ديديم كه چه اشخاصى بردند، از نظامى گرفته، از دربارى گرفته، از وزرا گرفته تا اجزاء سازمان امنيت گرفته، همين كه همه حول و حوش خودش بودند و اين ملت را غارت كردند، پولهايشان را در بانكها گذاشتند، حالايى كه مىبينند احتمال اين است كه يك وقتى جلويشان را بگيرند پولهايشان را نقل كردند به خارج.
استمداد و توبه شاه حربهاى براى حفظ سلطنت
ملت ايران نبايد بگذارند كه خود اينها بروند، خود اينها را بايد بيخ گلويشان را بگيرند پولها را از آنها درآورند. اينها همهاش از ملك ملت ماست كه به جيب اينها رفته. شاه اگر كنار هم برود بايد بيخ گلويش را بگيرند، آنكه خوردهاست بگيرند از او، اين جناياتى كه كرده بايد عوضش را از او بگيرند و تلافى كنند. اينهمه آدم كشتهاند، حالا اعلى حضرت ديگر توبه كردهاند! اين توبه آقاست! اين توبهاى كه چند روز پيش از اين براى بازى دادن مردم، يك دسته هم خودشان را به بازى خوردن مىزنند نه اينكه نمىفهمند از باب اينكه يا مسامحه كارند يا منافعى دارند آنها، خودشان را به بازى خوردن مىزنند يك وقتى و لهذا پيشنهاد مىكنند كه خوب، آخر ايشان مىگويد من توبه كردم خوب ديگر چه مىگوييد شماها؟ اين توبه كرده، آمد به پيشگاه ملت و از علماء اعلام عذر خواست و گفت: (ما اشتباهات ديگر بعد از اين نمىكنيم) اين آقايى كه مىگويد ما ديگر اشتباهات نمىكنيم و ما ديگر تكرار نمىكنيم اعمال سابق را، اين است كه الان مىبينيم كه در اين بيست و چهار ساعت اينها چه كردند با ملت ما و الان چه مىكنند را، من ديگر نمىدانم. بدانيد كه حتماً كه الان مشغولند، هر روز تلفن از خارج مىآيد و آقايان كه تلفن را مىگيرند اين است كه جاهاى مختلف گفتهاند كشتار هست در آنها، در شهرستانها و همه خيابانهاى تهران الان پر است از اينها و بسيارى از شهرهاى ايران الان همه منقلب هستند. اين كماندوها و اين كولىها را كه همين سازمان امنيت بپا مىكرد و امثال اينها را آوردند در شهرها و ريختند و اين همان كلمهاى است كه خود او هم گفته كه من اگر بخواهم بروم، ايران را به يك تل خاك در مىآورم مىروم.اين الان فهميده كه بايد برود، الان دارد همان مطلب را عمل مىكند.
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 15
مطالعه و تحقق در تاريخ اسلام راهگشاى ملت در پيشبرد انقلاب
در هر صورت ماها كه الان اينجا هستيم بايد خودمان را بسازيم. اگر يك ملتى بخواهد مقاومت كند براى يك حرف حقى، بايد از تاريخ استفاده كند، از تاريخ اسلام استفاده كند ببيند كه در تاريخ اسلام چه گذشته و اينكه گذشته سرمشق است از براى ما. حضرت سيدالشهدا با يك عدد كمى حركت كردند و مقابل يزيد كه خوب يك حكومت قلدرى بود، يك حكومت مقتدرى بود و اظهار اسلام هم مىكرد و از قوم و خويشهاى خود اينها هم بود، در عين حالى كه اظهار اسلام مىكرد و حكومتش به خيال خودش حكومت اسلامى بوده، خليفه رسول الله به خيال خودش بود لكن اشكال اين بود كه يك آدم ظالمى است كه بر مقدرات يك مملكت بدون حق تسلط پيدا كرده است. اينكه حضرت ابى عبدالله عليه السلام نهضت كرد و قيام كرد با عدد كم در مقابل اين، براى اينكه گفتند تكليف من اين است كه استنكار كنم، نهى از منكر كنم. اگر يك حاكم ظالمى بر مردم مسلط شد، علماء ملت، دانشمندان ملت بايد استنكار كنند، بايد نهى از منكر كنند. در عين حالى كه دانست، يعنى به حسب قواعد هم معلوم بود، به حسب قواعد هم يك عده كمى كه آنوقتى كه همراه ايشان همه با هم بودند، مىگويند چهار هزار نفر بودند لكن شب هم آنها رفتند، يك عدد بسيار كم هفتاد، هشتاد نفرى، هفتاد و دو نفرى ماندند، در عين حال او تكليف مىديد براى خودش كه بايد او با اين قدرت مقاومت كند و كشته بشود تا به هم بخورد اين اوضاع، تا رسوا بكند اين قدرت را با فداكارى خودش و اين عدهاى كه همراه خودش بود. او ديد كه يك حكومت جائرى است كه بر مقدرات مملكت او سلطه پيدا كرده است، تكليف خودش را، تكليف الهى خودش را تشخيص داد كه بايد نهضت كند و راه بيفتد برود و مخالفت بكند و اظهار مخالفت و استنكار بكند، هر چه خواهد شد. در عين حالى كه به حسب قواعد معلوم بود كه يك عدد اينقدرى نمىتواند با آن عدهاى كه آنها دارند مقابله كند لكن تكليف بود.اين يك سرمشقى است كه از براى شما و ما، كه اگر عددمان هم كم بود بايد باز استنكار كنيم براى اينكه يك كسى آمده است و سلطنت اسلامى ايران را گرفته است. جايى كه بايد امير المومنين بنشيند اين نشسته، جايى كه بايد امام حسين بنشيند اين نشسته، سلطنت دارد مىكند به خيال خودش و اظهار اسلام هم مىكند، يزيد هم مىكرد، معاويه هم مىكرد، آنوقت جماعت هم خواندند، امام جماعت هم بودند. در مقابل يك كسى كه مسند اسلام را غصب كرده است، حكومت اسلامى را غصب كرده، بر مقدرات مسلمين حكومت مىخواهد بكند. اگر اين خيانتكار هم نبود غاصب بود، غصب كرده بود مقام را، اين مقام براى اشخاصى است كه شرائطى دارد، اسلام شرائط معين كرده براى آن كسى كه بايد تكفل امور مسلمين را بكند. اگر اين نفتهاى ما را به باد نداده بود و مراتع ما هم از بين نبرده بود و زراعت ايران را هم از بين نبرده بود و فرهنگ ايران را هم از بين نبرده بود و ارتش ايران را هم ضايع نكرده بود و اقتصاد ايران را هم به هم نزده بود و همه جهات ايران را هم به هم نزده بود باز هم يك آدم يك غاصبى بود كه استنكار لازم داشت كه شما نبايد به او حكومت بدهيد حالا كه همه اين صفات را دارد و همه اين كارها را هم كرده، همه جهات ايران را به هم زده است.
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 16
همانطورى كه سيدالشهدا سلام الله عليه تكليف شرعى الهى مىخواست عمل بكند، غلبه بكند تكليف شرعيش را عمل كرده، مغلوب هم بشود تكليف شرعيش را عمل كرده، قضيه تكليف است، قضيه اين است كه مقابل يك نفرى كه دارد همه حيثيات اسلام و مسلمين را مىبرد و سلطه پيدا كرده است بر مقدرات مسلمين و سلطه مىدهد كفار را بر بلاد مسلمين، ارتش ايران را به دست مستشارهاى امريكا مىسپارد، مخازن ايران را به جيب اين و آن مىكند، فرهنگ ايران را ضايع كرده، ايران به يك شكل نمونه درآمده يك همچو آدمى كه بر مسندى نشسته است كه بايد مثل امام حسين سلام الله عليه بنشيند، اين استنكار لازم دارد، يعنى بر همه مردم لازم است كه اين را به او بگويند كه بيا پايين از اين مسند، همه مكلف هستند.
سستى در نهضت، خيانت به اسلام و مسلمين است
الان كه ملت ايران قيام كرده است و در مقابلش ايستاده، بر همه علما، بر همه مراجع، بر همه كسبه و تجار، بر همه روشنفكران، بر همه احزاب لازم است كه همراه اين سيل حركت بكنند تا اينكه اين آشغالها را از بين ببرند. اگر يكى تباهى بكند در اين امر، سستى بكند، هركس مىخواهد باشد، سستى بكند، اين خيانتكار است، اين به مسلمانها خيانت كرده، به اسلام خيانت كرده. اگر يكى يك كلمه همراهى با اين آدم بكند، اين خائن است، به اسلام خيانت كرده است. براى اينكه يك آدمى است كه به اسلام دارد خيانت مىكند، يك آدمى كه دارد همه حيثيات اسلام را مىبرد، يك آدمى كه همه مخازن ما را و اين ملت را فقير كرده است.
مخازن و اموال مسلمين در اختيار اسرائيل غاصب.
اين را شما بدانيد كه اگر اين چند سال ديگر باشد، نفت شما را كه دارد مىدهد به امريكا همين طورى، در مقابلش چى مىگيرد؟ در مقابلش هيچ چيز، چيزى كه به درد مملكت ما بخورد نمىگيرد، بلكه چيزى است كه مضر است به حال مملكت ما، پايگاه درست مىكند براى امريكا، اين مخزن را كه از بين برد، مخازن ديگر را هم يكى بعد از ديگرى از بين مىبرد، مراتع را به يك دستهاى داده، جنگلها را به يك دستهاى داده به اسم مليت، آبها را خشك كرده يك جاهايى، ماهى را به دست كسى ديگر داده، همه چيزى كه داشتيم ما، ايشان تحويل ديگران داده. يك زراعت داشت ايران، آن زراعتش را هم از بين برد، ايشان به اسم اصلاحات ارضى زراعتش را هم از بين برد. الان كشاورزى ما نداريم در ايران. آن كه كشاورزى صحيح مىكند در ايران، در بعضى از نقاط عبارت از اسرائيلىها هستند كه زمينهاى خوب را به دست آنها داده است و حالا هم از قرارى كه گفتند اسرائيلىها هستند كه آمدند ايران و دارند اين كشتار را مىكنند. اينها از اسرائيلىها هستند، در ازاء خدمتهايى كه شاه به آنها كرده است، يعنى نفت را شاه به آنها داده است در مقابل مسلمين كه در جنگ اسلام هستند با يهودىها، ايشان نفتش را كمك مىكند، حالا در ازاء كمكى كه ايشان كرده، آنها هم درازايش، كماندوهاى
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 17
اسرائيل، آنهايى كه فنون آدمكشى را خوب مىدانند الان در ايران مىگويند آنها آمدند، اين آدمهايى كه مىكشند جرات نمىكنند به سربازهاى خودشان بگويند، از آنها آدم گذاشتند براى كشتن. الان يك آدمى است كه هر چه را دست بگذارى خيانت است يا جنايت.
مخالفت با شاه، يك تكليف شرعى است.
همه ما، همه مسلمين، همه علما، همه روشنفكرها، همه سياسيون، هر كس هست تكليف شرعى الهيش اين است كه با اين مخالفت كند. هر كس مخالفت نكند، برخلاف تكليف شرعى الهى عمل كرده، برخلاف شرافت عمل كرده، آدم شريف ديگر نمىتوانيم بگوئيم او را، آدم پست و رذل است. هر كس كمك كند به اين، مثل كارتر و امثال اينها، اينها هم خيانتكار هستند، به يك ملت خيانت دارند مىكنند. يك ملت است الان كه ايستاده و مىگويد كه ما آزادى مىخواهيم، ما چه مىخواهيم، در مقابلش اينطور كشتار مىكنند. يك آدم جانى را نمىخواهند، مىگويند نمىخواهيم، باز با مسلسل مىگويند نه حتماً بايد بخواهيد. سلطنتى كه بايد اگر صحيحش هم باشد (صحيح كه نيست، اگر صحيحش هم باشد) به حسب قانون بايد ملت اعطاء كند، ملت مىگويد نه، حالا با سرنيزه مىگويند بايد بگويى آرى.
قيام براى خدا پشتوانهاى الهى دارد
ماها بايد خودمان را بسازيم يعنى توجه كنيم به اينكه بزرگهاى ما، پيشواهاى ما چه كردهاند، براى اسلام چه كردهاند، براى مسلمين چه كردهاند، چه مىخواستند بكنند. پيغمبر اكرم كه سيزده سال در مكه رنج كشيد، حبس بود، زجر كشيد، توهين شد، هزار جور فشار بود، در آنجا صبر كرد، صبر كرد و دعوت كرد اشخاصى را، بعد هم كه ملاحظه فرمود كه نمىشود در آن جا كار را پيش برد هجرت كردند به مدينه. در آنجا خوب، افرادشان يكسرى آمدند جمع شدند، ده سال هم كه در آنجا بودند تمام همشان بر اين بود كه با اين قلدرها جنگ بكنند و اينهايى كه ظالم بودند، اينهائى كه منافع ملتها را مىخواستند بخورند، با اينها جنگ كرد تا اينها را آن مقدارى كه شد ساقط كرد ولى صبر مىكرد. اين مسلمين كه در آنوقت جنگ مىكردند، جنگهايشان جنگهايى بود كه وقتى انسان تاريخ را مىبيند تعجب مىكند چطور اينها با اين عدد كم آنطور شهامت داشتند.
در يكى از جنگها يكى از صاحب منصبها گفت كه در آن طلايه جنگ كه پيشقدمهايشان بودند، پيشقراولها بودند، شصت هزار نفر بودند، گفت كه ما سى نفر مىشويم، يكى من، بيست و نه نفر ديگر با من همراهى كنيد تا برويم سراغ اينها، ما سى نفرى اين شصت هزار را بزنيم تا بفهمند. هشتصد هزار نفر هم اصل اردوى روم بود، گفتند: آخر با سى نفر نمىشود. بالاخره باز چك و چاك كردند تا حاضرش كردند كه شصت نفر باشند، براى هر هزار نفر يك نفر رفتند و شكستند، شبيخون زدند و شكستند براى اينكه قوه داشتند، يك قوهاى بود در آنها، قوه اعتقاد به خدا. اعتقاد به خدا پيدا
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 18
بكنيد قوه پيدا مىكنيد. اگر چنانچه ما پشتوانهمان عبارت از خدا باشد ديگر ترس ندارد، اگر براى دنيا باشد بايد خيلى هم بترسيم. خوب، براى دنيا مىخواهم دست بياورم، چرا دنيايم را بدهم براى دنيا؟ آن كسى كه جوانش را مىدهد، اگر پشتوانهاش خدا باشد چيزى از جيبش نرفته براى اينكه رضاى خدا را به دست آورده، زندگى بالاتر پيدا كرده. آن كسى كه جانش را مىدهد، اگر براى خدا باشد، پشتوانهاش خدا باشد از جيبش چيزى نرفته اما اگر دنيا باشد اين حياتش داده است، تمام شد، تمام شد نه اينكه تمام شد، نخير اگر چنانچه براى دنيا باشد، آنجا برايش چيزهاى ديگر هم هست.
جديت كنيد كه كارهايتان براى خدا باشد، قيامتان لله باشد (اعظكم بواحده ان تقوموالله مثنى و فرادى) موعظه يك موعظه است، يك موعظه، مىفرمايد كه به آنها بگو كه يك موعظه من دارم يعنى خدا يك موعظه دارد به شما، اين است كه قيام كنيد براى خدا، قيامتان براى خدا باشد، نه قيامتان براى پيدا كردن يك عنوانى - نمىدانم يك جاهى، يك مقامى يا يك پولى، يك چه، نه اينطور نباشد. اگر قيام براى خدا باشد، پشتوانه خدا باشد يك طمانينهاى در نفس پيدا مىشود كه ديگر شكست توى آن نيست، يك حالت نفسانى در انسان پيدا مىشود براى اينكه به يك قدرت لايزال متصل شده است. آن كسى كه براى تبعيت از ذات مقدس حق تعالى حركت مىكند، اين مثل يك قطرهاى كه پشتوانهاش دريا، درياى غيرمتناهى، ماها چيزى نيستيم خودمان، قطره، از قطره هم كوچكتر هستيم اما اگر چنانچه متصل بشويم به آن دريا، درياى غير متناهى، حكم همان دريا را پيدا مىكنيم.(و ما رميت اذ رميت و لكن الله رمى) خدا به پيغمبر مىفرمايد كه تو آن وقتى تير انداختى، تير تو انداختى لكن تو نينداختى خدا انداخت يعنى دست تو دست خداست، البته تيرانداختن تو تير انداخنن خداست براى اينكه تو خودت را متصل كردى به او تو ديگر خودت چيزى نيستى، هر چه هست اوست، وقتى هر چه هست او باشد ديگر (ماريت اذرميت). (رميت) لكن (مارميت) تو انداختى و تو نينداختى. تو انداختى، خوب به حسب صورت من انداختم اما اين دست، دست خدا بوده است. آنهايى كه با تو بيعت كردند (انما يبايعون الله) بيعت با او بيعت با خداست براى اينكه متصل شده به يك قدرت لايزال، متصل شده به خدا، حالا كه اينطور شده است كه دست او را با آن بيعت مىكنند، خداى تبارك و تعالى مىفرمايد كه: آنهايى كه با تو بيعت كردند با خدا بيعت كردند، با همين دست با خدا بيعت مىشود براى اينكه اين دست ديگر دست خود نيست اين دست، دست اوست. خوب البته اين يك مقامى است كه براى من و شما ميسور نيست اما براى خدا كاركردن كه ميسور است و يك وقت همه چيز نمىبيند مگر خدا، حركت نمىكند مگر لله، اراده نمىكند مگر آن اراده خدا باشد، سير نمىكند مگر سير الله باشد، راه، راه اوست نه خودش، خودش هيچ، خودش هيچ، همه او، خودش را از بين مىبرد، جاى او يك قدرت لايزال مىنشيند. يك وقت اينطور است اين (مارميت اذرميت ولكن الله رمى) يا يك مرتبهاى بالاتر از اين هم هست. يك وقت نه، اينطور نيست لكن باز براى خداست. شما براى خدا قيام مىكنيد. شما نهضتتان براى خداست، براى اين است كه احكام خدا جريان پيدا بكند. مقصد نداريد كه حالا به يك نوايى برسيد و در اينجا يك مثلاً فرصت طلبى باشد حالا به يك نوايى
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 19
برسيد، اين نيست لكن مىبينيد كه دين خدا در معرض خطر است، بندگان خدا كه خدا عنايت به آنها دارد، بندگان خدا در معرض خطر هستند، بندگان خدا در عذاب هستند از دست يك ظالم، شما براى نجات بندگان خدا، نه نجات عمو و پسر عمو، نجات بندگان خدا، بندگان خدا الان در عذاب هستند، الان در معرض خطر هستند، شما كمك كنيد به آنها، به كمك تبليغاتى در اينجا، الان مىتوانيد تبليغات بكنيد، مصاحبه بكنيد، اگر هر كدام مىتوانيد، مصاحبه مطبوعاتى بكنيد، مسايل ايران را بگوييد اما نظرتان، پشتوانهتان خدا باشد، براى خدا قيام كنيد. يك نفرى هم كه باشيد قيامتان قياملله وقتى باشد، قيام براى خدا باشد، آنوقت ارزش دارد يعنى ارزش الهى دارد، فرادى باشد يا مثنى (انما اعظكم بواحده ان تقوموا لله مثنى و فرادى) خودتان را متصل كنيد به آن درياى لايزال و كارهايتان را كارهاى الهى كنيد، توجه به احكام خداى تبارك و تعالى داشته باشيد. اين نهضتها براى اين است كه احكام خدا جارى بشود. اينهمه نهضتى كه هست كه حالا سال است كه نهضت شده است، اين براى اين است كه حكم خدا در دنيا جارى بشود، حكم شيطان از اين دنيا بيرون برود. در ايران حكم شيطان جارى است، مىخواهند حكم خدا جارى باشد. شما كوشش كنيد كه در خودتان احكام خدا را جارى كنيد، تعبد داشته باشيد، اعمالى كه خداى تبارك و تعالى فرموده است انجام بدهيد، خودتان را الهى كنيد. يعنى تابع، چون و چرا ندارد، فرموده است بكن، مىكنيم. خداست، فرموده است بكن، مىكنم. چرا؟ به من ربطى ندارد، (چرا) مال اين است كه يك كسى عادى باشد آدم نداند كه صحيح است يا نه، (چرا) مىگويد. شما وقتى پيش يك طبيبى كه تشخيص داديد طبيب است، وقتى مىگويد فلان كار را بكن، نمىگويى (چرا) نسخه كه مىدهد نمىگويى (چرا) با اينكه طبيب است و يك بشر است.
خودتان را بسازيد تا بتوانيد قيام كنيد
بايد خودتان را بسازيد تا بتوانيد قيام كنيد. خود ساختن به اينكه تبعيت از احكام خدا كنيد، هر چه فرموده است اطاعت كن، هر چه فرمود نه، نه. هر چه فرمود آره، آره. وقتى اينطور شد، يك مرتبه، يك مرتبتى دارد.يك مرتبهاى كه از براى انسان بايد باشد.اگر اين فرد اينطور بشود كه هر چه فرمود نه، نه و هر چه فرمود آره، آره شد و اين تابع اراده حق تعالى شد كه هر چه فرموده است مىكنم، هر چه فرمودهاست نكن، نمىكنم، اين از انسانيت يك مرتبه پيدا شده است، مراتب ديگر هم زياد هست و اگر اين مرتبه از انسانيت هم پيدا شد كه من كارم كارى شد كه براى خدا اين كار را مىكنم، شكست ديگر در آن نيست، كارهائى كه براى خداست شكست در آن نيست.
ايرانىها اگر غير مسلح براى خدا قيام كردند شكست در آن نيست يعنى اگر چنانچه اين مرد ادامه ظلم خودش را هم تا آخر بدهد و ما موفق نشويم به اينكه او را خلعش كنيم از اين سلاح باطل، باز هم ما غم نداريم براى اينكه ما اطاعت خدا كرديم، چون اطاعت، اطاعت خدا بوده است شكست بخوريم اطاعت الله است. پيغمبر(ص) در بعضى جنگ شكست خورد، شكست خورد در بعضى جنگها. حضرت امير در جنگ با معاويه شكست خورد، حضرت سيدالشهدا را كشتند، اما
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 20
اطاعت خدا بود، براى خدا بود، تمام حيثيت براى او بود از اين جهت، هيچ شكستى در كار نبود، اطاعت كرد، تمام شد با اينكه خوب شكست هم داد همه را، همه سلطنت معاويه و اينها را، به هم زد همه اوضاع را، تا حالا هم الان هست.
ان شاءالله همهتان موفق باشيد و همهتان به اين نهضت كمك بكنيد لله تعالى.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page