-
به جای مقداری بگو اندکی - چندی
به جای مقدس بگو ورجاوند( varjavand)
به جای مقدمه بگو پیشگفتار - سرآغاز
به جای مقدور بگو شدنی
به جای مقر بگو ستاد
به جای مقر سپاه بگو ستاد سپاه
به جای مقررات بگو آيين نامه
به جای مقصر بگو گناهکار
به جای مقطعی بگو دوره ای
به جای مقطوع النسل بگو بی فرزند
به جای مقننه بگو آیینگذاری
به جای مقنی بگو چاه کن
به جای مقوله بگو زمینه - گویه
به جای مقوی بگو نیروبخش
به جای مقیاس بگو پیمانه
به جای ملاح بگو ملوان
به جای ملاقات کرد بگو دیدار کرد
به جای ملامت بگو سرزنش-سرکوفت
به جای ملت بگو مردم
به جای ملتزم بگو پایبند
به جای ملحق شدن بگو پیوستن
به جای ملکه بگو شهبانو
به جای ممانعت بگو بازدارندگی - بازداری - جلوگیری
به جای ممتد بگو دنباله دار
به جای مملکت بگو کشور
به جای ممنوع بگو بازداشته
به جای ممنون بگو سپاس
به جای ممنونم بگو سپاسگزارم
به جای ممکن بگو شدنی
به جای من بعد بگو زین پس
به جای من حیث المجموع بگو رویهمرفته
به جای منادی بگو پیام آور
به جای مناره بگو گلدسته
به جای منازعه بگو درگیری - ستیز
به جای منازل بگو خانه ها
به جای مناسب بگو پسندیده
به جای مناسبت بگو فراخور
به جای مناطق آزاد بگو آزادگاه ها
به جای مناظره بگو گفتمان
به جای منتخب بگو برگزیده
به جای منتظر بگو چشم براه
به جای منتقدان بگو خرده گیران
به جای منتقدین بگو خرده گیران
به جای منجر شدن بگو انجامیدن
به جای منجر شده بگو انجامیده
به جای منجم بگو اخترشناس
به جای منجمد بگو یخبسته
به جای منحصر به فرد بگو بی همتا
به جای منحل شد بگو برچیده شد
به جای منحل کردن بگو برچیدن
به جای منزل بگو خانه
به جای منزه بگو پاک
به جای منزوی ساختن بگو گوشه نشین ساختن
به جای منسجم بگو هماهنگ
به جای منشاء بگو سرآغاز
به جای منصفانه بگو دادگرانه
به جای منصوب کردن بگو گماردن
به جای منصوب کردن بگو گماشتن
به جای منطقه آزاد بگو آزادگاه
به جای منطقه آزاد تجاری بگو آزادگاه بازرگانی
به جای منطقی بگو بخردانه
به جای منظره بگو چشم انداز
به جای منظومه شمسی بگو کهکشان خورشیدی
به جای منع بگو بازداری
به جای منفعت بگو سود - هوده
به جای منفک بگو جدا
به جای منقل بگو آتشدان
به جای منهدم بگو نابود
به جای منوط به بگو وابسته به
به جای منکر شد بگو زیرش زد
به جای مهاجرت بگو کوچ
به جای مهارت بگو چیرگی
به جای مهلک بگو کشنده
به جای مهیا بگو آماده
به جای مواجه بگو روبرو
به جای موازنه بگو برابری
به جای موازنه قدرت بگو برابری نیروها
به جای موافقم بگو همداستانم
به جای موثر بگو کارساز
به جای موجب بگو مایه
به جای موجب نگرانی شد بگو مایه نگرانی شد
به جای موجبات بگو زمینه ها
به جای موجه بگو پذیرفتنی
به جای مورخ بگو گذشته نگار
به جای مورد بگو باره
به جای مورد نظر بگو دلخواه
به جای موزه بگو دیرینکده
به جای موسس بگو بنیادگزار
به جای موسسه بگو بنیاد-نهاد-سازمان
به جای موضوع بگو جستار
به جای موعد بگو زمان - سررسید
به جای موفق باشید بگو پیروز باشید
به جای موفق بگو کامیاب
به جای موفقیت بگو کامیابی
به جای موقت بگو گذرا - زودگذر
به جای موقع بگو هنگام
به جای مولود بگو فرزند
به جای مومن بگو باورمند
به جای مونث بگو ماده
به جای مکانیزم بگو سازوکار
به جای مکث بگو درنگ
به جای مکرمه بگو گرامی
به جای مکروه بگو ناپسند - زشت
به جای مکشوف بگو یافته
به جای مکشوفه بگو نویافته
به جای مکلف بگو ناچار - وادار
به جای میادین بگو میدان ها
به جای میسر است بگو شدنی است
به جای میلاد بگو زادروز
به جای مینیاتور بگو ریزنگاره
به جای مینیاتوری بگو ریزنگارگی
به جای مینیاتوریست بگو ریزنگارنده
-
به جای نا متناسب بگو بی قواره
به جای ناحق بگو ناسزا
به جای نادر بگو کمیاب
به جای نادم بگو پشیمان
به جای ناراضی بگو ناخشنود
به جای نارضایتی بگو ناخشنودی
به جای ناشکری بگو ناسپاسی
به جای ناشی از بگو برآمده از
به جای ناشی شده است بگو برآمده است
به جای ناشی می شود بگو بر می آید
به جای ناطق بگو سخنران
به جای ناعدالتی بگو بی دادگری
به جای نامبارک بگو ناخجسته
به جای نامرتب بگو نا به سامان
به جای نامرتبی بگو نا به سامانی
به جای نامطلوب بگو ناپسند
به جای نامنظم بگو نا به سامان
به جای ناموفق بگو ناکام
به جای نامیمون بگو ناخجسته
به جای نبض بگو تپش
به جای نجات بگو رهایی
به جای نجار بگو درودگر
به جای نجاری بگو درودگری
به جای نجوم بگو اخترشناسی
به جای نحوه بگو روش - شیوه
به جای نحوه کار بگو روش کار
به جای ندامت بگو پشیمانی
به جای ندرتاً بگو گاهی
به جای نزاع بگو کشمکش
به جای نزول پول بگو بهره پول
به جای نزولی بگو کاهنده
به جای نسبتاً بگو کمابیش
به جای نسل بگو دودمان
به جای نسوان بگو زنان
به جای نشاط بگو شادی
به جای نشریه ادواری بگو گاهنامه
به جای نشریه هفتگی بگو هفته نامه
به جای نصب کردن بگو گذاشتن
به جای نصف بگو نیم یا نیمه
به جای نصیحت بگو پند یا اندرز
به جای نطق بگو سخنرانی
به جای نظارت بگو بازبینی - بازرسی - وارسی
به جای نظاره گر بگو بیننده
به جای نظافت بگو پاکیزگی
به جای نظافت را رعایت کنید بگو پاکیزه نگه دارید
به جای نظام بگو سامانه
به جای نظر به اینکه بگو از آنجا که
به جای نظم بگو سامان
به جای نظیر بگو همانند
به جای نفر بگو تن
به جای نفع بگو سود
به جای نفع خالص بگو سود ویژه
به جای نفیس بگو گرانمایه- باارزش
به جای نقطه عطف بگو چرخشگاه
به جای نقطه نظر بگو دیدگاه - نگرش
به جای نقیصه بگو کاستی
به جای نمک طعام بگو نمک خوراکی
به جای نهایتا بگو سرانجام
به جای نهایی بگو پایانی
به جای نهضت بگو جنبش
به جای نواقص بگو کاستی ها
به جای نورانی بگو درخشان
به جای نوشتجات بگو نوشته ها
به جای نوع بگو گونه
به جای هال بگو سرسرا
به جای هذیان بگو چرند
به جای هلیکوپتر بگو بالگرد
به جای هم معنی بگو هم چم - هم آرش
به جای هم وطن بگو هم میهن
به جای همان طور بگو همانگونه
به جای همجهت بگو همسو
به جای همفکران بگو هم اندیشان
به جای همینطور بگو همینگونه
به جای هیچ وجه بگو هیچگونه
به جای هیچوقت بگو هیچگاه
به جای واحد بگو یکتا
به جای واصله بگو رسیده - دریافتی
به جای واضح بگو روشن
به جای واعظ بگو سخنران
به جای واقعا بگو به راستی
به جای واقعه یا اتفاق بگو رویداد یا رخداد
به جای واقعی بگو راستین
به جای والا بگو وگرنه
به جای والد بگو پدر
به جای والده بگو مادر
به جای والله بگو به خدا
به جای والی بگو استاندار
به جای واکمن بگو پخش همراه
به جای وب سایت بگو تارنما
به جای وبلاگ بگو تارنگار
به جای وثیقه بگو پشتوانه
به جای وجود بگو هستی
به جای وحدت بگو همبستگی- یگانگی
به جای وحشت بگو هراس-ترس-بیم
به جای وحشت کردن بگو ترسیدن -هراسیدن
به جای وحشتناک بگو هراسناک - ترسناک
به جای وحشیانه بگو ددمنشانه
به جای وخیم بگو ناگوار
به جای ودیعه بگو سپرده
به جای وراث بگو بازماندگان
به جای وراجی بگو پرگویی
به جای ورم بگو آماس
به جای ورید بگو رگ
به جای وزین بگو سنگین
به جای وساطت بگو میانجیگری-میانجی
به جای وساطت کردن بگو میانجیگری کردن
به جای وسط بگو میان یا میانی
به جای وسعت بگو گستره
به جای وصیتنامه بگو درگذشتنامه
به جای وضع حمل بگو زایمان
به جای وضعیت بگو چگونگی
به جای وضو بگو دست نماز
به جای وضوح بگو روشنی
به جای وطن بگو میهن
به جای وطنی بگو میهنی
به جای وفات بگو مرگ - درگذشت
به جای وفور بگو فراوانی
به جای وقاحت بگو بی شرمی
به جای وقایع بگو رویدادها
به جای وقتی که بگو هنگامیکه
به جای وقتی که در باز شد... بگو هنگامی که در باز شد ...
به جای وقیح بگو بی شرم
به جای ولادت بگو زادروز
به جای ولاغیر بگو و دیگر هیچ
به جای ولیعهد بگو جانشین
به جای وکیل مجلس بگو نماینده مجلس
به جای کابوس بگو بختک
به جای کابینت (فرانسه) بگو گنجه
به جای کاتالیزور (اروپایی) بگو کنشیار
به جای کاذب بگو دروغین
به جای کار مشکلی است بگو کار دشواری است
به جای کارخانجات بگو کارخانه ها
به جای کاسب بگو سوداگر
به جای کاشف بگو یابنده
به جای کافی است بگو بس است
به جای کامپیوتر بگو رایانه
به جای کاندیدا بگو نامزد
به جای کبد بگو جگر
به جای کبیر بگو بزرگ
به جای کثرت بگو فراوانی
به جای کثیر الانتشار بگو پرشمارگان
به جای کثیف بگو ناپاک
به جای کدورت بگو دلگیری
به جای کذاب بگو دروغگو
به جای کذب بگو دروغ
به جای کسب علم بگو دانش اندوزی
به جای کسب و کار بگو سوداگری
به جای کسرکردن بگو کاستن
به جای کسوف بگو خورشید گرفتگی
به جای کفاش بگو کفشگر
به جای کفاشی بگو کفشگری
به جای کفایت بگو بسنده-بسندگی
به جای کفایت می کند بگو بسنده می کند
به جای کفن و دفن بگو خاکسپاری
به جای کل بگو همه
به جای کلاً بگو رویهمرفته
به جای کلام بگو سخن
به جای کلام خدا بگو سخن خدا
به جای کلاه مال من است بگو کلاه از من است
به جای کلمات بگو واژه ها
به جای کلمه بگو واژه
به جای کلمه عبور بگو گذرواژه
به جای کلیپ بگو نماهنگ
به جای کلیت بگو همگی
به جای کم نظیر بگو کم مانند - بی مانند
به جای کم و کیف بگو چند و چون
به جای کمالات بگو شایستگی - شایستگی ها
به جای کماکان بگو همچنان
به جای کن فیکون بگو زیر و رو - زیر و زبر
به جای کنترل بگو مهار
به جای کنتور (اروپایی) بگو شمارنده
به جای کنگره بگو همایش
به جای کهولت بگو پیری
به جای کوپن بگو کالابرگ
به جای کیاست بگو زیرکی - هوشیاری
به جای یاغی بگو سرکش
به جای یأس بگو ناامیدی
به جای یقین بگو باور
به جای یقینا بگو بی گمان
به جای یورتمه بگو چارگامه
به جای یومیه بگو روزانه
به جای یک ذره بگو یک خرده
به جای یک ربع بگو یک چهارم
به جای یک عده بگو شماری
به جای یکطرفه بگو یکسویه