-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 191
تاريخ: 5/12/1357
فرمان به حجت الاسلام آقاى صادق خلخالى
جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ صادق خلخالى دامت افاضاته
به جناب عالى مأموريت داده مىشود تا در دادگاهى كه براى محاكمه متهمين و زندانيان تشكيل مىشود حضور به هم رسانده و پس از تماميت مقدمات محاكمه با موازين شرعيه حكم شرعى صادر كنيد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 200
تاريخ: 9/12/1357
فرمان به ثقه الاسلام آقاى مقدم
بسمه تعالى
جناب مستطاب ثقه الاسلام آقاى آقا شيخ على مقدم دامت افاضاته به جناب عالى ماموريت داده مىشود كه به اتفاق آقايان محمد على نظامزاده و جناب آقاى حسين رضوانى دامت تاييد اتهما - به جزيره كيش برويد و املاك اختصاصى و ساختمانها و ساير اموال شاه مخلوع و غاصب سابق و ديگر خاندان آنها را صورت بردارى كرده و نگهدارى كنيد تا بعداً به مصارف لازمه و مشروعه برسد.
از خداى تعالى دوام توفيقات جناب عالى و آقايان محترم را خواستارم. و ضمناً آنچه تاكنون در اين باب انجام دادهايد مورد رضايت بوده. انشاءالله موفق باشيد.
والسلام عليكم ورحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 192
تاريخ: 5/12/1357
در جمع اعضاى هيأت كويتى
اين تحول روحى تحفهاى است كه خداى تبارك و تعالى از عالم بالا براى ما به هديه فرستاد
اعوذبالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
من اول از آقايانى كه زحمت كشيدهاند و از كويت تشريف آوردهاند اينجا براى تفقد از ملت ما و تفقد از من تشكر مىكنم. خداوند سعى همه شما را مشهود گرداند.
خداى تبارك و تعالى مقدراتى دارد كه ما سر او را نمىفهميم مگر بعد از زمانها /ما/ بعد از آنكه به واسطه فشار دولت ايران و فشار محمدرضا شاه (شاه سابق) بر دولت عراق و محصور كردن آنها منزل ما را و رفت و آمدهايى كه بين ما و دولت عراق شد گفتگوهايى كه شد و ما به آنها اخطار كرديم كه يك مساله شرعى است يك وظيفه الهى است و من نمىتوانم مساله الهى و وظيفه شرعى را به قول شماها ترك كنم من اين كارهايى كه در اينجا انجام مىدهم انجام مىدهم شما هم هر كارى داريد بكنيد. آنها از ما تقاضا مىكردند كه چون ما تعهداتى با دولت ايران داريم و اين كارهايى كه شما و اصحاب شما مىكنند مخالف آن تعهدات است ما نمىتوانيم تحمل كنيم. من جواب دادم كه من كه تعهدى ندارم. شما تعهد داريد من يك تكليف شرعى دارم عمل مىكنم و به تعهد شما اعتنايى نمىكنم و هم در منابر خطابه مىخوانم و هم اعلاميه صادر مىكنم و هم نوار پر مىكنم و مىفرستم. اين تكليف من شما هم هر تكليفى داريد عمل كنيد. بعد از رفت و آمدها آنها برادرهاى من كه جزء رفقاى نجف بودند آنها را ترساندند و به من رسيد كه گفتند كه ما با خودش مثلاً كار نداريم لكن شماها را چه خواهيم كرد. من ديدم كه خوب ممكن است كه يك وقتى گزندى به اين دوستان من برسد عازم حركتى شدم و آمدم به (البته تحت مراقبت دولت عراق) آمدم به سرحد كويت و در سرحد كويت هم همان فشارى كه در آنجا بر دولت عراق بود بر دولت كويت هم بود و آنها حتى اجازه اينكه ما عبور كنيم از اين ور شهر به آن ور شهر هم ندادند و من گلهاى از هيچ كس ندارم آنها ملتزم بودند به واسطه قراردادهايشان عمل كنند و من نه به دولت عراق نه به دولت كويت گلايهاى ندارم. لكن خداى تبارك و تعالى تقديرى فرموده بود و ما غافل بوديم.
ما بنايمان بر اين بود كه از كويت بعد از دو سه روزى كه با آقايان ملاقات مىكنيم برويم به
صحيفه نور ج 22 صفحه 193
سوريه و آنجا كه يك اقامت طولانى بكنيم. لكن خداوند تقدير كرده بود كه بايد راه چيز ديگر باشد و ما نمىدانستيم كه اين تقدير به كجا منتهى مىشود. از آنجا برگشتيم به بصره و از آنجا هم به بغداد ما را بردند و من ملاحظه كردم كه ما اگر هر جا برويم از اين دول اسلامى همين مطلب است. به همين جهت تصميم گرفتيم كه بدون هيچ فكر سابق كه ما مىرويم به فرانسه در عين حالى كه مايل نبودم از دول اسلامى خارج بشوم لكن خداوند تقدير كرده بود كه مسايل در آنجا به طور وسيع در همه جاى دنيا پخش بشود و خبرنگارها از اطراف عالم هجوم كردند كه گاهى روزى چندين مصاحبه مىشد و خصوصاً از امريكا كه مصاحبههايى با آنها شد و آنها از همان جا پخش كردند به سراسر آمريكا و به بعض از بلاد ديگر و ما هم مسايل ايران را در آن جا روشن كرديم به طورى كه بسيارى از ابهاماتى كه به واسطه تبليغات سوئى كه از طرف اجانب شده بود در آنجا رفع شد.
محمدرضا از قرارى كه به من گفتهاند سالى صد ميليون دلار براى تبليغات گذاشته بودند و اين تبليغات دامنهدار در همه جا در همه جاى دنيا بوده است بر ضد ملت و روحانيت و اينها و...* بر خود و دارو دستههاى او. و ما در اين چند وقتى كه در پاريس بوديم اين مسائل را تقريباً حل كرديم و اين مصاحبات و نوشتهها و اينها مسايل را بر مملكتهاى خارج ملتهاى خارج روشن كرد. كم كم به واسطه همين مسايل و به واسطه قدرتى كه خداوند بر ملت ايران عطا فرمود كه با قدرت ايمان وحدت كلمه قيام كردند و تقريباً يك سال بعد از اينكه از 15 خرداد يك قتل عامهايى شد و آنچه شد شد و ما به تركيه و به عراق تبعيد شديم تقريباً يك قدرى غفلت حاصل شد لكن عواملى پيدا شد كه در يك سال از يك سال و نيم تقريباً قبل اين عوامل باعث شد كه ايران به حركت آمد و دنبال اين حركت بود كه ما از عراق شروع كرديم و بعد آمديم و رفتيم فرانسه و از آنجا تعقيب كرديم. تمام مسايل كه واقع شد ما مرهون منت بعد از خداى تبارك و تعالى اين ملت ايران و خصوصاً طبقه مستمندان نه طبقه اشراف و اعيان و بالا دستها ما مرهون آنها هستيم. آنهايى كه زن و مرد صغير و كبير در هر وقت كه اقتضا مىكرد در خيابانها مىريختند و هيچ در مقابل مسلسلها ابا نداشتند سينهها را باز مىكردند و مىگفتند (بزن). بايد بگويم كه گوشت و خون غلبه كرد بر تانك و مسلسل و اين قدرت خداى تبارك و تعالى بود.
من وقتى كه مطالعه از وضعيت ايران و گسترش اين مساله واحد مطلب واحد كه يك دولت اسلامى حق مىخواهيم وقتى كه من از اين گسترش /اين/ در همه بلاد از تهران تا آخرين مرزهاى ايران در هر طرف در هر ده در هر قريه من مطالعه اين را مىكردم اميدوار شدم كه مساله يك مساله الهى است نه يك مساله بشرى. بشر نمىتواند با هر چه باشد هر قدرت بيانى داشته باشد نمىتواند اين طور نفوذ بكند كه از اين بچهاى كه تازه زبان باز كرده است تا آن پيرمردى كه در مريضخانه خوابيده همه يك مطلب بگويند همه فرياد بزنند در خيابانها شب و روز فرياد بزنند كه ما استقلال و
صحيفه نور ج 22 صفحه 194
آزادى مىخواهيم، رژيم سلطنتى نمىخواهيم و جمهورى اسلامى مىخواهيم. من اميدوار شدم از اين گسترش كه اين مساله مساله الهى است و خداى تبارك و تعالى در اين مساله پشتيبان است و پيروز خواهيم شد.
اين معنا را من از همان اوايلى كه يك قدرى انقلاب زياد شد و مردم هشيار و بيدار شدند خيلى اميدوار به آن بودم و بحمدالله شد لكن نبايد كسى بگويد كه من كردم. البته اشعارى كه آقا خواندند از نظر شعرى بسيار خوب بود لكن بايد عرض بكنم كه من كوچكتر از اين هستم كه اين طور مطالب گفته بشود. اين زاغهنشينها بودند كه در خيابانها فرياد كردند و خون دادند و جوان دادند و مادرهايى كه چهار تا بچه داشتند سه تا بچههايشان رفته بود باز مىگفتند كه اين هم اگر برود براى خداست. آن چيزى كه براى من خيلى اميدوار كننده است اين روح تعاون و روح انسانيت و روح اسلاميت است كه در ملت ايران شكوفا شد اين تحولى كه در انسانها پيدا شد از تحولى كه در اين رژيم پيدا شد بالاتر است.
يك روز بود كه اگر يك پاسبان مىآمد در بازار تهران كه بزرگترين بازار ايران است و مىگفت كه چهارم آبان است و بايد بازارها تعطيل بشوند يا بيرق بزنند احدى به خودش اجازه نمىداد كه مخالفت كند در ذهنش وارد نمىشد كه با پاسبان مگر مىشود مخالفت كرد. خداى تبارك و تعالى در مدت كمى همچو متحول كرد اين ارواح طيبه را همچو پشت ورو كرد اين نفوس قدسيه را كه در خيابانها راه افتادند و فرياد كردند مرگ بر اين سلطنت پهلوى جلوى مسلسلها جلوى تانكها مىپريدند روى تانكها و همان جا شعار مىدادند. اين تحول يك معجزه واضحى است كه در يك مدت كوتاهى براى يك ملت در همه اقشار اين تحول پيدا شد. هر جاى اين مملكت وقتى كه مىرفتى مردم مقابل قواى انتظاميهاى كه مامور بودند كه بكشند مردم را و درو كنند مردم را ابداً اعتنا نمىكردند و شعارهاى خودشان را شعارهاى اسلامى خودشان را مىدادند. اين تحول روحى اعجاب آور است اين تحول روحى باعث شد كه اين پيروزى از براى ملت ما حاصل شد. دعا كنيد كه خداوند اين تحول را در همه ملتهاى اسلام و مستضعفين پيش بياورد و خداى تبارك و تعالى مقدر مىفرمايد كه همه متحول بشويم. اين تحول روحى و اين انقلاب اسلامى تحفهاى كه خداى تبارك و تعالى از عالم بالا براى ملت مابه هديه فرستاد و بايد شكر خداى تبارك و تعالى را بكنيم و از عهده شكر بر نمىآييم. من بايد شكر اين نعمت را و شكر اين رحمت را و شكر اين محنتها را كه ملت ايران كشيدند شكر اينها را بكنم و من از عهده بر نمىآيم. اينها بودند كه همه كارها را انجام دادند و خدا بود كه اينها را مويد كرد و قدرت خدا و قدرت ايمان ملت كه در اين اواخر شكوفا پيدا كرد اين قدرت بود كه با دست خدا يك سلطنت 2500 ساله را از ريشه كند، در صورتى كه پشت سر او امريكا ايستاده بود شوروى هم سراً بود و چين هم بود انگلستان هم بود تمام ابرقدرتها پشت سر او ايستاده بودند و آن هم داراى همه سلاحهاى مدرن بود و ملت ما دست خالى بود تفنگ هم نداشت هيچ نداشت و لكن قدرت ايمان بود قدرت خدا بود. اين تعجب ندارد خداى تبارك و تعالى مقدر بفرمايد كه يك ملتى كه
صحيفه نور ج 22 صفحه 195
هيچ ندارد هيچ سلاحى ندارد همين سلاح ايمان دارد بر همه قدرتها غلبه بكند.
شاه سابق پيغام داد كه مملكت را تسليم شما مىكنم و من فقط شاه باشم در صورت!!
اينها كم كم عقب نشستند ما در پاريس كه بوديم رفت و آمدهاى زياد /وسايل/ مخفى و بعضى وقتها آشكار بود براى اينكه ما را وادار كند كه دست برداريم مىگفتند هر چه مىخواهيد مىدهيم هر كارى بخواهيد مىكنيم. خود شاه شاه سابق پيغام داد كه من مملكت را تسليم شما مىكنم و من همين شاه باشم در هر صورت و همه كارها در دست شما باشد و من به او اعتنا نكردم و اين قدرت الهى بود كه ما را كمك مىكرد. رفت و باز تتمه قدرت باقى مانده بود اينها باز كوشش كردند حتى به وسيله /جمهورى فرانسه/ رئيس جمهور فرانسه به من پيغام دادند كه شما حالا زود است بياييد (به طور دلسوزى مثلاً) از طرف آمريكا پيشنهاد كردند كه حالا شما چند وقتى بايد بمانيد حالا زودرس است رفتن شما. از طرفى ايران باز همين معنا را گفتند بعض افرادى كه از همين طوايف بودند باز همين پيشنهاد را مىكردند و همين پيشنهاد اسباب اين شد كه من قصد كردم بيايم هر چى مىخواهد بشود بشود. من فهميدم كه اين مساله يك مطلبى است آنها مىخواهند من را آنجا نگه دارند و از اينجا توطئهها را تقويت كنند به طورى كه ديگر نتوانيم كارى كنيم و من اعلام كردم كه خواهم رفت. آنها بستند فرودگاهها را همه فرودگاهها را بستند. ما صبر كرديم گفتيم كه وقتى فرودگاه باز شد مىرويم باز بستند. باز گفتيم وقتى باز شد مىرويم خوب آنها بالاخره نمىشود تا آخر بسته باشد. ارعاب كردند از اين كارها. ما آمديم و وقتى كه وارد شديم البته مرهون عواطف ملت ايران هستيم كه از همه اطراف آمده بودند و البته...* بسيارى رفته بودند به واسطه اينكه....* لكن خود مردم تهران بودند.
و ما اينجا باز مبتلا شديم به يك حرفهايى كه بين ما و دولت...* مىكرد. ما اعتنائى نكرديم به حرفهايشان و نخست وزيرى خودمان تعيين كرديم گفتيم كه ما به واسطه ولايت شرعيه و به واسطه اينكه ملت به ما راى داده است ما شما را نخست وزير مىكنيم. /آنها هم/ دولت گفت كه ما اين نخست وزير را توقيف مىكنيم. خوب بكنيد يكى ديگر مىآيد. بعد باز ارعابهايى چيزهايى شروع شد كه خير ما امر كرديم كه وزرا را به وزارتخانهها راه ندهند و اتباع وزارتخانهها هم اين را قبول كردند و راه نمىدادند. آنها بعد هم (البته رفتند يا نرفتند هم باز خيلى اطلاع ندارم) حتى تعبير رئيس دولت اين بود كه تا اين به طور شوخى اين نخست وزيرى به طور شوخى است ما كارى نداريم اول گفته بود توقيف مىكنيم حالا يك خرده عقبتر رفت و گفت تا شوخى است ما حرفى نداريم لكن اگر جدى بشود چه خواهيم كرد. ما كم كم گفتيم جدى بشود. امر منتهى شد به اينكه آن آدمى كه مىگفت كه توقيف مىكنيم و چه خواهيم كرد به واسطه خوى بيابانى كه داشت اين خوى بيابانى بود كه در شاهپور بختيار بود و من هم اين خوى بيابانى را مىدانستم كه ما با اينها ديرى است كه سوابق داريم و اينها در
صحيفه نور ج 22 صفحه 196
... قدرتها داشتند. امر منتهى شد به اينكه ايشان جناياتى كرد كشتارى كرد امر به كشتارى كرد به حسب اقرار خودش كه در روزنامهها منعكس مىشد كه با امر من است و ارتش كارى انجام نمىدهد الا به امر من. بعد او فرار كرد و ما اعلام مىكنيم كه ملت ايران و همه ملتها كه در خارج هستند كه اين جانى را به ما تحويل بدهند. ايران هر جا پيدا كرد اين جانى را به ما تحويل بدهد و اين را اعلام خواهيم كرد و همين هم اعلام است و دوستان ما كه در خارج ايران هستند به آنها هم همين سفارش را مىكنيم كه او را هر جا پيدا كردند بگيرند و به ما اطلاع بدهند تا ما بخواهيم از آن دولتى كه آنجاست. و مطلب به آنجا رسيد كه آن آدمى كه آن قدرت عظيم را داشت ما با دست خالى و آنها با همه چيز با پشتيبانى دولتهاى ابرقدرت ما با دست خالى لكن پشتيبانى خداى تبارك و تعالى بود.
ما نمىتوانيم خيانتهاى رژيم شاه را بشمريم
وضع اين آدم به آنجا رسيد كه الان هيچ يك از ممالك دنيا قبولش نمىكنند الان همان جايى كه هست همان رفيق شفيق خودش كه ملك حسن باشد /در/ همين ديشب يا پريشب در روزنامه ديدم كه او گفته ما او را به عنوان شاهى قبول نداريم و دولتهاى ديگر هم گفتند ما او را نمىپذيريم اخيراً مثل اينكه امريكا گفته است مىپذيريم. بپذيرند يا نپذيرند ما او را خواهيم آورد و خزائنى كه در خارج دارد و نمىدانيد آقا چه چيزهايى اينها چپاول كردند از ما و رفتند.
الان مملكتى كه در دست ماست مملكتى است كه از هم ريخته است همه چيزش را اينها خراب كردند و رفتند. اين نفت كه بايد به نفع ملت صرف بشود اين نفت را با اسم اينكه ما اسلحه مىدهيم بردند و اسلحهاى كه دادند اسلحهاى بود كه براى خود امريكا و پايگاه درست كردن...* نه اينكه اسلحه مال ماست /اسلحه/ ما نمىتوانيم استعمال كنيم اين اسلحهها را اين مال خود آمريكاست و در اينجا به عنوان اينكه پول نفت را ما داريم به اين اسلحه مىدهيم اينجا پايگاه درست كردند كه در مقابل شوروى اگر يك وقت جنگى شد پايگاه داشته باشد. اينطور خيانتها اينها كردند. شايد اكثريت ملت اين مطلب را نداند خيال كند كه اينها اسلحه دادند منتها اسلحه به درد ما نمىخورد. البته آن هم خيانت بود كه نفت را بدهند اسلحه بخرند اسلحهاى كه به درد ما نمىخورد....* لكن مساله اين بود كه هم عوض را آنها بردند هم معوض را هر دو توى جيب آنها بود. اينكه بايد در اينجا اگر بخواهد پايگاه درست كند و برخلاف همه موازين دنيا بخواهد پايگاه درست كند بايد ميليونها بيليونها دلار به ما بدهد تا اجازه بدهيم كه در اينجا يك پايگاه درست كند او نفت ما را برد و پايگاه درست كرد /ملت ما اين طور/ خيانتهاى اينهااين طور بود ما نمىتوانيم خيانتهاى اينها را بشمريم. خداى تبارك و تعالى احاطه دارد و بعدها هم كم كم اشخاصى كه مطلع بر اين مسايل هستند و بر همه مسايل هم مطلع نيستند بعدها هم كم كم كشف خواهد شد. در هر صورت تا اينجا رسيده است و الان پريشانى زيادى
صحيفه نور ج 22 صفحه 197
در اين مملكت به واسطه خيانتهايى كه اينها كردند هست. ارتش ما را اين را ارتش غير ملى و متكى بر غير تربيت كردند و اقتصاد ما را بكلى شكست دادند و ما الان در همه چيز محتاج به اينكه /از اينكه/ از خارج بياوريم. در صورتى كه مملكت ما اگر يك استانش درست كشت مىشد براى همه ما كفايت مىكرد ما صادر كننده بوديم و امروز همه چيزها را احتياج به خارج داريم دامدارى ما را از بين بردند. مراتع مارا مراتع بسيار غنى ما را كه /در/ وقتى آمده بودند از طرف ملكه انگلستان (اين طور كه نقل كردند) براى مطالعه آن چيزى آن مراتعى كه بنا بود به او بدهد گفته بودند غنىترين مراتع دنياست براى دامدارى اين را دادند به ديگران. مراتع ما را ملى كردند يعنى از دست ملت گرفتند و دادند به اجانب جنگلهاى ما را ملى كردند وآنها را دادند به اجانب.
اگر كسى بخواهد آن جنايات و خياناتى كه اين سلسله كردند و خصوصاً اين دومى اين جنايات و خياناتى كه اين شخص بر ملت ما كرد بخواهد بنويسد و بگويد طولانى خواهد بود و من اميدوارم كه مطلعين آنهايى كه اطلاع بر اين مسايل دارند و كسى نداريم كه به همه مسايل مطلع باشد آن مقدارى كه مطلع هستند اميدوارم كه بنويسند و بگويند تا دنيا بداند ما چه ابتلايى داشتيم و الحمدلله امروز دست آنها و دست اربابهايشان كوتاه شده است و اميدها هم بايد بريده شود. نبايد خيال كنند كه اگر چنانچه يك قدرى سستى پيدا شد ما باز خواهيم آمد. خير در ايران ديگر سستى پيدا نمىشود و ملت ما بيدار است و هشيار است و هشيار شد. بچههاى كوچك ما هم الان بيدار شدهاند و يك همچو ملتى را اگر چنانچه اتكاء به خدا بكنند كسى نمىتواند شكست بدهد چنانچه نتوانستند.
اتكال به خدا بكنيد تا جبرئيل امين با شما همراه باشد
و من از ملت خودم و از همه شما و از همه ملتهاى مسلم مىخواهم كه اتكال به خدا بكنيد در همه كارها اتكال به خدا بكنيد قدرتها در مقابل قدرت خدا هيچ است قوهها در مقابل قوه الهى نابود است. اتكال به خدا بكنيد غلبه به هر چيزى مىكنيد. پيغمبر اسلام با آنكه يك نفر بود در مقابل همه دشمنها با اتكال به خدا غلبه كرد بر همه و وقتى وارد مكه شد (مكهاى كه او را آنقدر زجر داده بودند) وارد مكه شد پيروزمندانه با فتح با نصر وارد شد و دنيا را روشن كرد. نهضت رسول اكرم نهضت انسانى بود نهضت الهى بود مثل قدرتهاى ديگر نبود كه شيطانى است براى منافع شخصى يا براى دولتدارى قيام كردند و آدمكشى مىكنند. خير يك قدرت الهى دنبال اين بود تعليمات الهى بود كه ملتهايى كه به سنگ پرستى و بت پرستى و آتش پرستى و بدتر از اينها مبتلا بودند اينها را موحد كرد و نور توحيد و پرچم توحيد را بر همه ممالك اسلام سايه افكن كرد. براى اينكه اتكالش به خدا بود جبرئيل امين پشت سرش بود. شما هم اتكال به خدا كنيد تا جبرئيل امين پشت سر شما با شما همراه باشد فرشتگان با شما همراه باشند. من اميدوارم كه همه ملتهاى اسلام كه به واسطه تبليغاتى
صحيفه نور ج 22 صفحه 198
كه فعاليتهايى كه از اجانب شد و اينها را از هم متفرق كردند و مقابل هم قرار دادند بيدار بشوند و همه با هم بشوند يك دولت بزرگ اسلامى يك دولت زير پرچم لااله الاالله تشكيل بدهند و اين دولت بر همه دنيا غلبه بكند. خداوند همه شما را تاييد كند موفق باشيد مويد باشيد.
والسلام عليكم ورحمه الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 201
تاريخ: 14/12/1357
پيام به دانشجويان مقيم خارج از كشور
بسمه تعالى
بدين وسيله از عموم آقايان محترم و دانشجويان عزيز مقيم خارج از كشور كه در دولت جابر سابق در حفظ اسناد سفارتخانهها كوشش داشتهاند تشكر مىكنم. اكنون با روى كار آمدن دولت موقت اسلامى جناب آقاى بازرگان لازم است انتصاب سفيران و اعضاى ديگر سفارتخانهها با نظر وزارت امور خارجه همين دولت اسلامى صورت گيرد و آقايان محترم از آنها پشتيبانى كنند و چنانچه احياناً اشتباهى در انتصابها صورت گرفت مىتوانند براى رفع آن با اين جانب يا با وزير امور خارجه تماس برقرار كنند. از خداى تعالى توفيق همگان را خواستارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 203
تاريخ: 15/12/1357
فرمان به آقاى حاج طرخانى
بسمه تعالى
جناب آقاى حاج على حاج طرخانى ايده الله تعالى جناب عالى به اتفاق آقايان حاج اسدالله عسكر اولادى و حاج حبيبالله شفيق ماموريت داريد كه آنچه از دارايى و مستغلات و زمينهاى كشاورزى و تاسيسات دامدارى به نام هژبر يزدانى مىباشد همه را در اختيار گرفته و حفاظت كنيد. و آنچه را ممكن است فروخته و به صورت نقد در آوريد و در حسابى به نام سه نفرى واريز نموده تا بعداً در مورد آن تصميمى اتخاذ شود.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 204
تاريخ: 19/12/1357
تلگراف تسليت به حجت الاسلام و المسلمين آقاى طالقانى
حضرت حجت الاسلام و المسلمين آقاى طالقانى دامت افاضاته
پس از اهداى تحيت از مصيبت وارده به جناب عالى متاسفم. سلامت جناب عالى و غفران مرحومه محترمه را از خداوند متعال خواستارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 205
تاريخ: 23/12/1357
فرمان انتصاب حجت الاسلام آقاى انوارى به امامت مسجد جامع نارمك
جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محىالدين انوارى دامت بركاته همان طورى كه اهالى محترم نارمك طى طومار ارسالى درخواست نمودهاند جناب عالى براى اقامه جماعت و نشر احكام مقدسه و انجام امور تبليغى در مسجد جامع نارمك بدان جا برويد. اميد است اهالى محترم نيز با شما همكارى نموده وظايف مذهبى و تبليغى را به نحو احسن انجام دهيد. از خداى تعالى عظمت اسلام و مسلمين و توفيقات همگان را خواستارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 206
تاريخ: 24/12/1357
پيام به مسلمانان تركيه
شما به همه سلام برسانيد بگوييد كه كار خودتان را تعقيب كنيد دلسرد نشويد. در اينجا هيچ نداشتيم اينها همه چيز داشتند ما به اينها غلبه كرديم. آنجا هستيد مأيوس نشويد اتكا به خدا بكنيد. و اتكا به ايمان بكنيد. وحدت كلمه پيدا بكنيد. جناحهايى را كه نزديك به شماست به خودتان متصل كنيد. خداوند انشاءالله كارها را انجام مىدهد.
والسلام
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 208
تاريخ: 1358
انتصاب حجت الاسلام آقاى محمد حسينى كاشانى
جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى سيد محمد حسينى كاشانى دامت افاضاته
بدين وسيله جناب عالى به سمت قاضى شرع در دادگاه انقلاب اسلامى شهر كازرون منصوب مىشويد كه در دادگاه حضور به هم رسانيده و به پروندهها رسيدگى نموده و احكام شرعيه را اجرا نماييد. و چنانچه افرادى مستوجب عفو مورخ نيمه شعبان مىباشند آزاد نماييد. موفقيت جناب عالى را از خداى تعالى خواستارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 22 صفحه 209
تاريخ: 2/1/1358
ديدار با گروهى از پاسداران انقلاب اسلامى قم
بسم الله الرحمن الرحيم
اميد است كه شما پاسداران انقلاب و سربازان امام زمان سلام الله عليه باشيد و براى اسلام و اعتلاى قرآن زحمت بكشيد. تاكنون به مرحلهاى رسيدهايم كه هنوز پيروزى كامل نيست و اميدوارم كه اين پيروزى را با همت شما به آخر برسانيم و از شما براى اسلام و قدرت اسلام و قرآن همراهى مىخواهم.
برادران من! توجه داشته باشيد ما هنوز پيروز حقيقى نشدهايم گمان پيروزى نبريد كه سستى مىآورد. وقتى گمان كرديد كه پيروز شدهايد رها مىكنيد و هر كدام به كار خود مشغول مىشويد. پيروزى باز حاصل نيست و دشمنان اسلام و كشور در كميناند و اختلاف ايجاد مىكنند و توطئه دارند. همين امشب هم در روزنامه ديدم كه ساواكىها توطئه كرده بودند و مىخواستند در ايام عيد فساد ايجاد كنند. شما خودتان را پيروز مطلق ندانيد پيروزى وقتى حاصل مىشود كه اين ريشههاى گنديده هم از زير زمين بيرون بيايد و اين توطئهها خنثى شود و آن با همت شما جوانها جوانهايى كه تاكنون براى اسلام و قرآن شريف زحمت كشيدهاند و پيش خداى تبارك و تعالى رو سفيد هستيد ميسر است.
از اين به بعد انشاءالله همه با هم مجتمع همه راى واحد همه با قدرت واحد اگر همه با هم باشيد اين بار را به آخر خواهيد رسانيد و اگر خداى نخواسته اختلافى بين قشرها پيدا بشود من ترس اين را دارم كه باز مسايل قبل اعاده شود. بايد اين رمز پيروزى را كه وحدت كلمه و اتكاى به قرآن مجيد است حفظ كنيم و همه با هم به پيش برويم و حكومت جمهورى اسلامى را در ايران مستقر كنيم و همه راى به جمهورى اسلامى بدهيم. از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت شما و ملت ايران را خواستارم.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
previos page menu page next page