-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 91
تاريخ: 18/8/57
مصاحبه امام خمينى با مجلهى هفتگى نيورووآمستردام
سؤال: چه چيز را از شاه خرده مىگيريد؟ مشروعيتش، اختناقش و يا اعمال اقتصادى و اجتماعيش؟
جواب: اولاً در آغاز، سلطنت شاه و نيز پدرش بر خلاف ميل ملت بوده و ثانياً از ناحيه اجانب و براى حفظ منافع آنان بر ما تحميل شده است، به همين جهت كليه برنامههاى اقتصادى و سياسى و فرهنگى و نظامى وى همگى بر خلاف مصالح مردم انجام شده كه نتايج زيانبار آن در همه زمينهها اكنون مشهود است.
سؤال: چرا تغيير جهت شاه، شما را قانع نمىكند؟ آيا مردم ايران از پاكسازى نظاميان راضى نخواهند شد؟ چگونه در مقابل ارتش مقاومت مىكنيد؟
جواب: شاه زير فشار ملت تن به اين تغيير جهت داده است و اين براى رهائى از بن بستى است كه گرفتار آن شده است تا آتش خشم مردم را خاموش كند و سپس با تجديد قوا مجدداً دست به خيانت بزند و در برابر ملت، نه ارتش و نه هيچ قدرتى نمىتواند بايستد، مگر تا كنون شاه با اتكاء به ارتش حكومت خود را تحميل نكرده است كه مىبينيم شكست خورده است.
سؤال: اگر شاهنشاهى از بين برود، چگونه مىخواهيد جمهورى اسلامى خود را از پايه بسازيد به طورى كه مطمئن باشيد كه از تغييرات، كسانى كه از رژيم شاه استفاده كردهاند دوباره به نفع خود استفاده نكنند؟
جواب: ما با تكيه بر دستورات اسلامى و اجراى مقررات آن در همه زمينهها تلاش خواهيم كرد كه از سوئى دست عناصر فاسد كوتاه شود و از طرفى انگيزههاى فاسد كننده نابود شود و ديگر اينكه عموم مردم را موظف مىدانيم كه انحراف از مسير اسلامى را در هر كجا كه مىبينند از پائينترين و بالاترين مقامات بلافاصله جلوگيرى كنند و بدين ترتيب از رشد فساد جلوگيرى مىشود و مجال بر عناصر فاسد نيز بسته مىماند.
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 92
سؤال: بازگشت به قوانين قرآن براى زنان يعنى چه؟ تفريحات مردم در چه حدى است؟ (الكل، فيلم و غيره)
جواب: در نظام اسلامى، زن به عنوان يك انسان مىتواند مشاركت فعال با مردان در بناى جامعه اسلامى داشته باشد ولى نه به صورت يك شى، نه او حق دارد خود را به چنين حدى تنزل دهد و نه مردان حق دارند كه به او چنين بينديشند و در مورد آنچه را كه به نام تفريحات شناخته شده است، اسلام با هر چيزى كه انسان را به پوچى و از خود بيگانه شدن مىكشاند، مبارزه ميكند. شرابخوارى و ميگسارى در اسلام ممنوع است. فيلمهاى منحرف كننده از اخلاق متعالى انسان، ممنوع است.
سؤال: برنامه شما راجع به اصلاحات ارضى، برنامه صنعتى كردن، فروش مواد اوليه مثل نفت و موضع شما در مورد اوپك و جنگ اعراب چيست؟
جواب: ايران به سرعت مىتواند مشكل كشاورزى خود را حل كند به طورى كه هم كشاورز به يك زندگى انسانى در حد ديگران برسد و هم مملكت از واردات مواد غذائى بى نياز گردد و ما براى صنعتى شدن كشور تلاش مىكنيم و لكن نه صنعت مونتاژ كه هم كشور را هر چه بيشتر به اجانب وابسته كرده است و هم اكثريت فقير و محروم را در خدمت مشتى ثروت اندوز متجاوز قرار داده است.
سؤال: آيا بعد از تمام شدن مدت ويزاى توريستى شما تا دو ماه ديگر مايل هستيد فرانسه را به قصد يك كشور ديگر اروپاى غربى ترك كنيد؟ آيا به هلند خواهيد رفت؟
جواب: اقامت من در پاريس موقتى است و در اولين فرصت كه امكان فعاليت در يك كشور اسلامى داشته باشم به آنجا مى روم.
سؤال: در مورد تحويل كشتى هلندى به نيروى دريائى ايران در حالى كه كشور به شدت از طرف آمريكا مسلح شده است، چه فكر مىكنيد؟
جواب: اصلى كه غير قابل تغيير است، اين است كه سياست خارجى ما بايد بر مبناى حفظ آزادى و استقلال كشور و نيز حفظ مصالح و منافع ملت ايران باشد ولى در خصوص اين گونه مسائل، مسوولين فنى دولت منتخب، در آينده آنها را بررسى مىكنند و دولت تصميم مىگيرد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 98
تاريخ: 19/8/57
مصاحبه امام خمينى با مجله آمريكائى
سؤال: اگر شاه سرنگون شود، نقشى را كه ايالت متحده خواهد داشت چه خواهد بود؟
جواب: آنچه را كه ما از آمريكا انتظار داريم اين است كه به مصالح ملت و استقلال مملكت ما احترام بگذارد و از دخالت در امور ما خوددارى كند.
سؤال: در صورت دخالت روسيه، آيا شما از اثرات سياسى آن بيمناك نيستيد؟
جواب: ما در راه كسب آزادى و استقلال از هيچ قدرتى نمىهراسيم و در صورت دخالت روسها، روش ما همان خواهد بود كه با ديگران داريم.
سؤال: تحت حكومت جديد، آيا ايران به تجهيزات پيچيده و گرانبهاى نظامى كه شاه اكنون از آمريكا مىخرد، نيازى خواهد داشت؟
جواب: ما با خريد اسلحه كه حاصلى براى مردم فقير كشورمان ندارد مخالفيم، نه در گذشته نياز داشتهايم و نه در آينده نيازى خواهيم داشت.
سؤال: به نظر شما چرا آمريكا مىكوشد كه شاه را بر تخت شاهى نگاه دارد؟
جواب: چون در غارت مخازن كشور ما و تاسيس پايگاههاى نظامى در نقاط مختلف مملكت، شاه دست نشاندهاى مطيع و تسليم است.
سؤال: آيا شما تمايلى به فروش نفت به آمريكا داريد؟
جواب: ما نفت خود را به آمريكا و ساير مشتريان مىفروشيم اما نه به شكلى كه اكنون عمل مىشود
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 99
كه كاملا" به ضرر ملت است، بلكه بر اساس رعايت مصالح ملت خودمان و با حفظ استقلال كشور.
سؤال: آيا هيچ احتمال مىرود كه يك انقلاب موفق در ايران، كشورهاى خليج را نيز تحت تاثير قرار دهد؟
جواب: هيچ حادثهاى در جهان امروز در هر نقطهاى كه اتفاق مىافتد بدون تاثير در نقاط ديگر نيست لكن ميزان اثر پذيرى مردم در نقاط ديگر بستگى به آگاهى و انتخاب خود آنان دارد.
سؤال: تاكنون شما فرمان جنگ مسلحانه صادر نكردهايد، آيا اگر شرايط اقتضا كند، چنين خواهيد كرد؟
جواب: ما اميدواريم كه ملت با روشهاى كنونى به اهداف خود برسد، اگر شاه و حاميان وى دست از لجاجت برندارند، اين موضوع را مورد بررسى قرار خواهيم داد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 100
تاريخ: 19/8/57
مصاحبه امام خمينى با نماينده سازمان عفو بين المللى
سؤال: هدف شما سرنگونى نظام شاهنشاهى و آزادى مردم تحت ستم ايران و استقرار حكومت اسلامى است.
الف - آيا حركت كنونى ايران متشكل است و داراى يك تشكيلات مىباشد؟
ب - شما چه معيارهائى را براى شايسته بودن يك تشكيلات، مقرر مىفرمائيد؟
ج- چه معيارهائى را مقرر مىنمائيد كه نشان دهنده شايستگى و لياقت گروه يا گروههائى باشد كه پس از پيروزى، هدايت مردم مىتواند به عهده آنها باشد؟
جواب: الف - در بدترين شرائط اختناق و خفقان كه بر ايران حاكم است، عملكرد نهضت ملت ايران نشانه وجود يك روح تشكيلاتى است كه توانسته است جنبش را به مرحله كنونى برساند و به موازات نزديك شدن جنبش به مرحله بهروزى نهائى، فرم تشكيلات قطعىتر و اعلام خواهد شد.
ب - برخوردارى از يك رهبرى صد درصد مورد اعتماد و امين، داشتن شعارها و آرمانهائى كه كاملا تجسم دهنده خواستههاى عموم مردم باشد، از معيارهاى ضرورى و اوليه است و آن شعارها در مرحله كنونى عبارت است از سرنگونى سلطنت پهلوى و برچيده شدن نظام شاهنشاهى و استقرار حكومت اسلامى.
ج - نداشتن سوابق مشكوك و شناختن درست هويت جامعه ايرانى و آرمانهاى اساسى آنها در ابعاد مادى و معنوى، تقوا و صدافت و درستى در عمل، قدرت رهبرى و اداره امور و استقامت در مبارزه براى عقيده شرائط اساسى براى هدايت مردم است.
سؤال: الف: آيا در حكومت اسلامى، ماركسيستها آزادى عقيده و آزادى بيان عقيده دارند؟ ب - آيا در حكومت اسلامى، ماركسيستها آزادى انتخاب شغل دارند؟
جواب: الف: در حكومت اسلامى، همه افراد داراى آزادى در هر گونه عقيدهاى هستند و ليكن آزادى خرابكارى را ندارند.
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 101
ب: در اسلام، آزادى انتخاب شغل بر هر فردى برحسب ضوابط قانونى محفوظ است.
سؤال: از نظر اسلامى، زنان تا چه حد مجازند در ساختمان بناى حكومت اسلامى شركت نمايند؟
جواب: زنان از نظر اسلام، نقش حساسى در بناى جامعه اسلامى دارند و اسلام زن را تا حدى ارتقاء مىدهد كه او بتواند مقام انسانى خود را در جامعه باز يابد و از حد شئى بودن بيرون بيايد و متناسب با چنين رشدى مىتواند در ساختمان حكومت اسلامى مسووليتهائى به عهده بگيرد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 94
تاريخ: 19/8/57
مصاحبه امام خمينى با خبرنگاران آلمانى، فرانسوى، ايتاليائى، اسپانيائى
سؤال: حضرت آيت الله لطفاً درباره آن قسمت از قانون اساسى 1906 كه طبق نظرتان بايد تغيير پيدا كند و جمهورى اسلامى بوجود آيد، توضيحاتى بفرمائيد.
جواب: قانون اساسى دو مرحله داشته است:
1- مرحله پيش از كودتاى رضاخان، در آن وقت طورى بوده است كه ايرانىها و مسلمين نمىتوانستهاند طرح حكومت اسلامى را بدهند از اين جهت براى تقليل ظلم استبدادهاى قاجار و پيش از قاجار بر اين شدند كه قوانين وضع شود و سلطنت به صورت سلطنت مشروطه درآيد. در عين حال در قوانين پيشبينى اين مسائل شده است. تمام مسائلى را كه الان ما مطرح مىكنيم مىتوانيم به متمم قانون اساسى استناد كنيم. اين يك مرحله است از قانون اساسى.
2- مرحلهاى بود كه پس از كودتاى رضا شاه انجام گرفت و به قانون اساسى اضافه شد. در آنوقت رضاشاه كودتا كرد و به دنبال او قضايائى واقع شد و بالاخره به اين منتهى گرديد كه رضا شاه با قدرت سرنيزه و قلدرى قانون اساسى را تغيير دهد و يك مجلس موسسان با زور و قلدرى تاسيس كرد و ملت به هيچ وجه با او موافق نبود. در مجلسى كه ملت هيچ گونه دخالتى در آن نداشت، موادى از قانون اساسى را تغيير داد، سلطنت قاجار را منقرض و سلطنت پهلوى را تصويب نمود. بنابر اين، قانون اساسى در مرحله اول با حفظ متمم آن، براى همين مسائلى كه ما طرح كردهايم مىتواند مستند ما باشد. در مرحله دوم، مساله سلطنت رضا شاه و سلسله پهلوى اصلاً قانونيت نداشته و اين سلسله بر خلاف قانون اساسى بر اين مملكت تحميل شده است. رضا شاه را انگليسىها بر ما تحميل كردند و بعد هم كه متفقين به ايران آمدند محمدرضا شاه را تحميل نمودند.
سؤال: حضرت آيت الله! شما در برنامههاى خودتان و براى حل مشكلات اقتصادى، گويا نظر دادهايد كه مىخواهيد بانكها را ببنديد، آيا در شرايط كنونى در اين دوران از وضع اقتصادى ممكن است ما بانكها را ببنديم؟
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 95
جواب: چنين مسالهاى اصلاً نبوده است، بنابراين سؤال شما اساسى ندارد.
سؤال: حضرت آيت الله! از چندى پيش شاه نسبت به بعضى از مخالفين خود نظر مساعدى را نشان داده است، چرا شما نظر موافق شاه را رد كردهايد؟ و همين طور مىپرسند كه شما با آقايان مهندس بازرگان و دكتر سنجابى در اينجا ملاقاتهائى داشته و مذاكراتى كردهايد، نتيجه مذاكرات چه بوده است؟
جواب: اما مسائلى كه شاه هميشه طرح مىكند و به صورتهاى مختلف در مىآورد، تمام اينها براى فريب ملت است. ملت كه اكنون رشد پيدا كرده و خيانتها و جنايتهائى كه در اين 50 سال در ايران شده ملاحظه كرده است، خدعهها را نمىپذيرد و اينكه ما نپذيرفتيم، براى اينكه ملت نمىپذيرد ما هم نمىپذيريم و تمام اينها خدعه است.شاه مىخواهد با اين خدعهها بر تخت سلطنت مستقر شود و بعد از چندى كارهاى خود را و بلكه بدتر از آن را شروع كند. و اما مذاكرات با آقايان بازرگان و سنجابى، بله اينها آمدند و من مسائل ايران را و مصالح ملت را به آنان گفتهام و آنان هم مخالفتى ابراز نداشتند.
سؤال: حضرت آيت الله! چندى است كه اقليتهاى مذهبى مثل يهوديان، مسيحيان و زرتشتيان احساس ترس و ناراحتى مىكنند، وضعيت آينده آنها را در يك حكومت اسلامى چگونه مىبينيد و چه نظرى داريد؟ بخصوص كه در كشورهاى غربى اينگونه برخوردها را با اقليتها به عنوان يك نوع نژادپرستى تلقى مىكنند.
جواب: تمام مطالبى كه اخيراً پخش شده تبليغاتى است كه شاه بر ضد اين نهضت به راه انداخته است. اسلام نسبت به اين اقليتها احترام قائل است و اين شاه است كه مىخواهد با اين حرفها نهضت ما را آلوده كند. بايد غرب متوجه باشد كه اسلام نسبت به اقليتهاى مذهبى بسيار با احترام رفتار مىكند. من بارها گفتهام كه آنان در ايران آزادانه مراسم خود را انجام مىدهند و ما موظفيم از آنان نگهدارى نمائيم.
سؤال: نظر حضرت آيت الله در مورد روى كار آمدن دولت نظامى جديد و دستگيرى هويدا نخست وزير اسبق و همچنين تصميمى كه نخست وزير ازهارى در مورد ثروت خاندان پهلوى اعلام كرده است، چيست؟
جواب: تمام اينها تشبثاتى است كه هيچ كدام ارزش و واقعيت ندارد. هويدا از شركاء شاه و يك
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 96
شريك ضعيفى بود كه در خيانتها با شاه شركت داشت و شاه ظاهراً هويدا را براى نجات خودش دستگير كرده است. غرض اين است ملت را فريب دهد كه مىخواهد اصلاحات كند، چنانچه قضيه ثروت خاندان پهلوى و اينكه مىخواهند تعديلى بكنند، بيش از فريب هيچ نيست. اول بايد از خود شاه سؤال كنند و او را در مورد اينهمه ثروتى كه از ايران خارج كرده و در بانكهاى خارجى همه را متمركز نموده است محاكمه نمايند و بعد خاندانش را. او و خاندان او جناياتى را كه مرتكب شدهاند قابل كنترل نيست و اينها هم نمىخواهند كارى بكنند، اينها مىخواهند فريب دهند.
اما دولت نظامى هم كه صورت ديگرى از شاه است، صورت قلدرى شاه است، اين هم نهضت را و ناآرامى مردم را تشديد كرده و مىكند. از ايران هم اين چنين گزارش رسيده است.
سؤال: آيا حضرت آيت الله خيال دارند پس از پيروزى انقلاب و بازگشت به ايران در راس حكومت قرار بگيرند و مسووليت رسمى در دولت جديد بپذيرند يا خير؟
جواب: خير، ما مسووليت هدايت را داريم، اشتغال به كارهاى ديگر خير.
سؤال: به نظر حضرت آيت الله چه چيزى در ايران بايد عوض شود و برنامه سياسى شما چيست؟
جواب: تمام خرابكارىهاى محمدرضا شاه بايد اصلاح شود. قراردادهائى كه بر ضرر ملت است، پيش ملت اعتبار ندارد. برنامه سياسى ما ابتدا آزادى، دموكراسى حقيقى و استقلال به تمام معنى و قطع ايادى دولتهايى كه تصرفاتى در داخل مملكت كردهاند مىباشد.
سؤال: حضرت آيت الله! سياستى را كه شما در آينده در قبال دولت آلمان خواهيد داشت، چگونه ارزيابى مىكنيد؟ آيا به نظر شما سياست كنونى كه بين ايران و آلمان هست تغيير پيدا خواهد كرد؟
جواب: آلمان هم مثل ساير كشورهاست و هر قراردادى با آلمان اگر به ضرر ملت ما باشد اعتبار ندارد و ما با آلمان و ساير كشورها با احترام متقابل عمل مىكنيم و اجازه ظلم به آنها نمىدهيم، چنانچه به آنها ظلم نخواهيم كرد.
سؤال: اينها اصرار دارند كه در مورد 14 هزار آلمانى كه مىگويند در ايران وجود دارند، شما در آينده
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 97
با آنها چه كار خواهيد كرد؟
جواب: اگر آنها به كارهاى عادى خودشان بپردازند و يا در خدمت دولت، طورى كه مصلحت ايران است عمل كنند مجازند كه در ايران بمانند.
سؤال: حضرت آيت الله! فرمودهايد كه نظام آينده ايران يك جمهورى اسلامى است، نقش ساير احزاب سياسى مخالف شاه كه غير اسلامى هستند، در اين جمهورى چه خواهد بود؟
جواب: فعاليتهاى احزاب اگر چنانچه مضر نباشند آزاد است.
سؤال: تاثير استقرار يك جمهورى اسلامى موفق را در ايران بر روى مناطق مسلمان نشين روسيه شوروى چگونه مىبينيد؟ آيا به نظر حضرتعالى دليل مخالفت روسها با جنبش اسلامى به خاطر نگرانى آنها از تاثيرات يك جنبش موفق در ايران بر روى مناطق مسلمان نشين نيست؟
جواب: درست نمىشود پيشبينى كرد كه چه تاثيرى دارد لكن مخالفت شوروى با نهضت ما و موافقت با شاه بدين جهت است كه مىخواهد در ايران دست و نفوذ داشته باشد و در امور داخلى ما دخالت كند. حكومت اسلامى نه به او و نه به دولتهاى ديگر اجنبى چنين اجازهاى نخواهد داد.
سؤال: به نظر حضرتعالى در صورت ادامه مبارزات كنونى، نقش ارتش و آينده ارتش چگونه خواهد بود؟ آيا حضرتعالى تصور مىفرمائيد كه با شيوههاى كنونى مبارزه، جنبش موفق شود، يا اينكه امكان دارد مجبور باشيد شيوههاى ديگرى را هم اتخاذ كنيد؟
جواب: ما اميد اين را داريم كه با همين شيوه حاضر، نهضت موفق شود. همچنين اميد اين را داريم كه ارتش به خود آمده و به ملت بپيوندند و اگر چنانچه از اين شيوه مايوس شديم ممكن است راجع به شيوه فعاليت نهضت تجديد نظر كنيم.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 102
تاريخ: /8/57
مصاحبه امام خمينى با نماينده
سؤال: آيا حركت ايران داراى تشكيلات سياسى است؟
جواب: اين حركت از متن جامعه و فطرت انسانها برخاسته است و متكى به شخص يا اشخاصى نيست و از روحيه قوى تشكيلات سياسى آشنا با فهم مردم جامعه ايران برخوردار است و اين عامل، خود تضمين كننده جايگزينى يك تشكيلات سياسى نيرومند به جاى رژيم شاه مىباشد.
سؤال: در تماسهايى كه رهبران مخالفين با شما گرفتهاند نتيجهاش مثبت بوده است يا منفى؟
جواب: ملت ايران خواستههاى خود را كه عبارت از سرنگونى سلطنت پهلوى و برچيده شدن نظام شاهنشاهى و برقرارى حكومت اسلامى است، اعلام كرده است و من جمهورى اسلامى را به ملت ايران پيشنهاد كردهام كه بعد از سقوط شاه به آراء عمومى مىگذاريم و هيچ گروه و شخصى نمىتواند با خواست ملت ايران مخالفت كند و الا محكوم به نابودى است و رهبران مخالفين هم با آنچه من گفتهام موافقت كردهاند.
سؤال: مشاركت فعال زنان در انقلاب چه معنائى دارد؟
جواب: زندانهاى شاه از زنان شيردل و شجاع مملو است. در تظاهرات خيابانى، زنان ما بچههاى خردسال خود را به سينه فشرده، بدون ترس از تانك و توپ و مسلسل به ميدان مبارزه آمدهاند. جلسات سياسى كه زنان در شهرهاى مختلف ايران بپا مىكنند كم نيست، آنان نقش بسيار ارزندهاى را در مبارزات ما ايفاء كردهاند. مادران شجاع فرزندان اسلام خاطره جانبازى و رشادت زنان قهرمان را در طول تاريخ، زنده كردهاند. در چه تاريخى اين چنين زنانى را سراغ داريد، در چه كشورى؟
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 103
سؤال: موضع شما نسبت به اعراب چيست؟
جواب: ما دست خود را به سوى كشورهاى عربى كه به مبارزات خود عليه اسرائيل ادامه مىدهند، دراز كرده و هميشه پشتيبان آنان در مقابل اسرائيل بودهايم. اميد است ملتهاى عرب از مبارزات ملت ايران دفاع نمايند.
سؤال: قدرتهائى كه امكان دارد پس از برچيدن رژيم با آنان همكارى كنيد كدام است؟
جواب: ما با كشورهائى همكارى مىنمائيم كه از هم اكنون موضع خودشان را در مقابل شاه روشن كنند.
سؤال: اقليتهاى مذهبى در حكومت اسلامى داراى چه حقوقى هستند؟
جواب: تمامهاى مذهبى در ايران براى اجراى آداب دينى و اجتماعى خود آزادند و حكومت اسلامى، خود را موظف مىداند تا از حقوق و امنيت آنان دفاع كند و آنان هم مثل ساير مردم مسلمان ايران، ايرانى و محترم هستند.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 104
تاريخ: 20/8/57
مصاحبه امام خمينى با روزنامه لبنانى النهار
سؤال: آيا به نظر حضرت آيت الله، با روى كار آمدن دولت جديد نظامى در ايران و دستگيرى هويدا، تغييراتى در وضع ايران رخ خواهد داد؟ آيا اين درگيرىها به يك جنگ داخلى منجر خواهد شد يا نه؟
جواب: آمدن دولت نظامى تاثيرى در امور ندارد، بلكه نهضت را تشديد مىكند و كار شاه را سختتر مىنمايد و رفتنش را نزديكتر. گرفتن هويدا و امثال او كه در دزدى و فساد شريك شاه بودهاند، براى فريب مردم است، اينها هم تاثيرى ندارد.
سؤال: آيا در نظر داريد مبارزه خود را به روش نبرد مسلحانه ارتقا دهيد؟
جواب: اكنون ما به همين ترتيب كه ملت قيام كرده است، اميدواريم كه قضايا حل شود و اگر چنانچه حل نشود، در اين امر تجديد نظر خواهيم كرد.
سؤال: تاييد مسكو و واشنگتن از رژيم شاه را چگونه تفسير و تعبير مىكنيد؟
جواب: معلوم است كه اينها بهتر از شاه، نوكرى پيدا نمىكنند كه استفادهشان را از ايران هر چه زيادتر كند و به ايران خيانت كرده و به آنان خدمت كند. در هر حال آنها خدمتگزارى مىخواهند و بهتر از شاه كسى نيست.
سؤال: نظر حضرت آيت الله در مورد جنبش فلسطين و مردم فلسطين به طور اعم و نسبت به بيت المقدس به طور اخص چيست؟ چه روابطى بين شما و سازمان آزاديبخش فلسطين وجود دارد؟
جواب: ما از سالهاى بسيار قبل، هميشه راجع به اسرائيل و غاصب بودن آن صحبت كردهايم.
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 105
هميشه بناى ما اين است كه در كنار برادران فلسطينى خود بايستيم و هر وقت هم قدرت پيدا كنيم، همان طورى كه آنها از حقشان دفاع مىكنند، ما هم مثل برادر با آنها همدوش و همرزم خواهيم بود. بيت المقدس بايد به مسلمين برگردد، اسرائيلىها غاصبند. مع الاسف من نمىتوانم دول عربى را بفهمم كه عليرغم تعداد انبوه جمعيت و دارا بودن همه شكل امكانات مادى فراوان، نمىتوانند حقوق و سرزمينهاى خود را باز گردانده، از وطن خود دفاع كنند و اين از جهت اختلافاتى است كه بين آنان وجود دارد و من اميدوارم كه اختلافات را رفع كنند و حكومتها به مسائل اسلامى توجه داشته باشند و به خواست خدا اين ماده سرطانى را از سرزمينهاى خود قطع نمايند.
سؤال: به نظر حضرت آيت الله، چه كسانى در اخفاى امام موسى صدر نفش داشتهاند؟ آيا به نظر حضرتعالى، امام موسى صدر هنوز زندهاند؟ آيا تصور مىفرمائيد كه ايشان به لبنان برگردند يا خير؟ بين شما و مجلس اعلاى شيعه در لبنان چه ارتباطى وجود دارد؟
جواب: راجع به اينكه ايشان را چه كسى مخفى كرده است، من اطلاعى ندارم، اما راجع به اينكه ايشان زندهاند و برگردند اميدوارم كه زنده باشند و برگردند. من به ايشان علاقه دارم و اميدوارم كه به سلامت برگردند و كار خودشان را ادامه دهند.
سؤال: ماهيت حكومت جمهورىاى كه مورد نظر حضرتعالى است چيست؟ و مشخصات آن چگونه است؟
جواب: ماهيت جمهورى اسلامى اين است كه با شرائطى كه اسلام براى حكومت قرار داده است، با اتكاء به آراى عمومى ملت، حكومت تشكيل شده و مجرى احكام اسلام مىباشد.
سؤال: حضرت آيت الله! براى مسلمانان به طور اعم و مسلمانان لبنان و مردم فلسطين، بخصوص پس از وقايع اخير لبنان چه پيامى داريد؟
جواب: براى همه مسلمين، پيام من اين است كه با دارا بودن تمام امكانات و با جمعيت عظيمى كه مسلمين دارند و با ممالك كثيرى كه تحت سلطه و قدرت آنهاست، آنها با هم اتحاد كنند، اگر چنانچه متحد شوند، هيچ يك از ابرقدرتها قدرت اينكه به آنها تجاوز كنند ندارند. تمام بدبختىهاى مسلمين براى اين تفرقهاى است كه بينشان هست. ملتهاى مسلم با هم اجتماع كنند و حكومتها را الزام كنند به اينكه دست از تفرقه بردارند و دست از منافع اجانب هم
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 106
بردارند.
و اما نسبت به لبنان، از اوضاع لبنان و ظلمى كه بر مسلمانان آنجا مىرود شديداً متاسفم و اميدوارم كه خداوند آنان را تائيد كند و آنان را از زير سلطه اجانب بخصوص آمريكا نجات دهد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 107
تاريخ: 20/8/57
مصاحبه امام خمينى با خبرنگاران ان بى سى آمريكا
سؤال: اين تظاهرات و اعتصابات و پيادهروىهاى اعتراض آميز كه در ايران انجام مىشود، در جهت خدمت به چه اهدافى است؟
جواب: بايد از فريادهائى كه مردم مىكشند، اهدافشان را به دست آورد. همه فرياد مىزنند كه (آزادى، استقلال، حكومت اسلامى، مرگ بر سلطنت پهلوى) و.... اينها اهداف آنان است.
سؤال: آيا هيچ شانس مصالحهاى را حضرت آيت الله با شاه امكان پذير مىدانند؟
جواب: خير، شاه ديگر قابليت مصالحه ندارد و جز اين كه برود هيچ چارهاى نيست.
سؤال: بعضى از دول غربى ادعا مىكنند كه شاه بايستى بماند براى اينكه مخالفين، برنامه مشخصى كه بتواند مملكت را اداره كند، ندارند، نظر حضرتعالى چيست؟
جواب: اينها تبليغات طرفداران شاه است كه مىخواهند مملكت در اين هرج و مرجى كه هست باقى باشد و شاه يك حكومت استبدادى غير قانونى بر مردم بكند. ايران رجال برجسته و كارشناسهاى متعهد و مسوول دارد كه اداره مملكت را به عهده مىگيرند، ولى اين ادارهاى كه شاه مىكند كه تمامش مبنى بر خيانت و خسارت ملت مىباشد، هيچ دردى را دوا نمىكند. اصولا" شاه در اين سى و چند سال چه دردى را دوا كرده است؟
سؤال: در صورت رفتن شاه، چه نقشى را حضرت آيت الله در حكومت آينده براى خود در نظر دارند؟
جواب: من براى خودم نقشى جز هدايت (ملت و حكومت) برنمىگيرم.
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 108
سؤال: نظر شما درباره اين ترس و نگرانى در ميان آمريكائىها كه اگر شاه برود يا خلع شود، جريان نفت به غرب قطع خواهد شد، چيست؟
جواب: اين هم يكى از تبليغات شاه و طرفداران اوست. ما با برقرارى حكومت اسلامى، نمىخواهيم نفت را زيرزمين نگه داريم. براى اداره كشور، ما احتياج به پول نفت داريم، به هر كس كه بخرد، به طور عادلانه نفت را مىفروشيم و درآمد حاصل از آن را آنطور كه صلاح ملت باشد به كار مىاندازيم، لكن به طرزى كه شاه عمل مىكند كه خيانت است، ما نمىخواهيم عمل كنيم.
سؤال: حضرتعالى از نفوذ خارجيان در ايران شكايت كردهايد، ممكن است بفرمائيد كه اينها، (اجانب) چه كشورهائى هستند؟
جواب: در راس آنها آمريكاست كه نفوذ او در همه شوون كشور معلوم است. ملت ايران به واسطه اعمال نفوذ آمريكاست كه از حكومت و دولت آن تنفر دارد. دخالت آمريكا ديگر تقريباً بىواسطه است، من مىترسم كه اين دخالتها منتهى به نگرانى ملت ايران از ملت آمريكا نيز بشود. بايد ملت آمريكا دولت را وادار كند كه در امور داخلى كشور ما دخالت نكند كه موجب اينهمه نگرانى و ناآرامى شده است.
سؤال: آيا حضرتعالى نگران اين نيستيد كه شورشهاى اخير و معضلات ايران به استقرار يك حكومت كمونيستى منجر شود؟
جواب: هرگز، ايران همانطور كه ديده مىشود، تمام اقشار فرياد اسلام و حكومت اسلامى مىزنند، كمونيست اگر هم باشد، عدد بسيار قليلى است كه امكان هيچ فعاليت موثرى براى آنها نيست، ما از اين جهت هيچ اضطرابى نداريم.
سؤال: اخيراً حضرتعالى با بعضى از رهبران ديگر مخالف شاه ملاقاتهائى داشتهايد، نظير سنجابى، آيا آنها هم با برنامههاى شما موافق هستند؟ و توافقهائى در اين زمينه وجود دارد؟
جواب: آنها مطالبى را كه ما گفتيم تصديق كردند و با ما اظهار موافقت كردند. شخص ملى يا مذهبى در اين مسائلى كه ما طرح كرديم، ترديد نخواهد كرد مگر آنكه از عمال شاه باشد.
سؤال: حضرت آيت الله پيشبينى مىكنند كه در ماه آينده چه حوادثى در ايران اتفاق مىافتد؟
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 109
جواب: تا شاه در ايران است و ابرقدرتها براى نگهدارى او تلاش مىكنند، آدمكشىها و حوادث اخير در ايران ادامه دارد، ولى اگر شاه برود و ملت قهرمان ايران خودش امور كشورش را به دست گيرد، آرامش به ايران باز خواهد گشت و حكومت اسلامى تشكيل مىشود و ان شاءالله تمام امور به صلاح ملت جريان مىيابد.
سؤال: آيا حضرت آيت الله قصد دارند به ايران باز گردند؟
جواب: الان معلوم نيست با اين اوضاع آشفته كه به دست شاه انجام مىگيرد و اخيراً به اوج خود رسيده است، لازم باشد به ايران باز گردم. بودن من در خارج كه بتوانم فرياد ايرانيان مظلوم را به همه عالم برسانم، بهتر است و ليكن هر موقع كه صلاح ملت باشد به ايران بر مىگردم.
سؤال: آيا حضرت آيت الله هيچ گونه نگرانى يا ترسى از امنيت شخصى خود دارند؟
جواب: اينها مهم نيست و اشكالى ندارد. اصولا اگر با كشتن من انقلاب به نتيجه كامل خود برسد، چرا به چنين امرى راضى نباشم؟ خون من از خون ساير ايرانيان رنگينتر نيست. در هر صورت خداوند، عالم و حافظ است.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 110
تاريخ: 21/8/57
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از ايرانيان در پاريس
شكست شاه در توسل به حكومت نظامى و سرنيزه براى برقرارى آرامش
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
از يك طرف گرفتارى ملت ايران تقريباً به اوجش رسيده است، حكومت نظامى، دولت نظامى، در تمام خيابانها آنطور كه گفتهاند توپ و تانك مستقر است، مقابل همه مساجد لوله توپها قراول مىروند و مردم را در مضيقه قرار دادند، در مضيقه ارزاق قرار دادند، حتى بعضى گفتهاند كه در مضيقه آب هم هستند، من نمىدانم صحيح است يا نه. با همه قوا شاه دارد با مردم مبارزه مىكند، تقريباً مبارزه به اوجش رسيده و از طرفى شاه هم سقوطش نزديك شده است براى اينكه تقريباً اين تير آخرى است كه اينها در تركش داشتند و قبلا" هم اين معنا حدس زده مىشد كه اينها بفهمند كه اثرى ندارد اين كارها براى اينكه دولت نظامى هم غير از آن نظامى كه سابق بود نيست، خوب همان نظام است و همان نظامى است و بر فرض اينكه حالا اين دولت هم يك قدرى شقىتر و شديدتر باشد لكن با اين سرنيزهها نمىشود آرام كرد ملت را، با سركوبى نميشود راضى كرد مردم را. اينها دنبال اين هستند كه راضى كنند مردم را، آرام كنند مردم را. مگر امكان دارد كه به زور راضى بكنند كسى را؟ يا با سرنيزه آرام كنند؟ با سرنيزه موقتاً ميتوانند سركوبى كنند كه مثلاً موقتاً صدايى در نيايد لكن فايده ندارد. بر فرض اينكه صداها در نيايد، اعتصابات را چه مىكنند؟ الان ايران به شكل تعطيل درآمده يعنى در همه چيز الان اعتصاب هست، با سرنيزه مىتوانند كه مردم را، همه را سركار ببرند و همه چرخها را راه بيندازند؟! اينها ديگر شكست خوردهاند. اين دولت نظامى از اول معلوم بود شكست خورده است لكن حالا همه فهميدند كه شكست خورده است. حالا دارند با تفنگ و مسلسل و اينها مىخواهند مردم را آرام كنند اعتصابات را مثلاً بشكنند، اين امكان ندارد.
تا دست اجانب دخيل در امور كشور است از آرامش خبرى نخواهد بود
ما كه مىگوئيم شاه تا نرود آرامش براى مردم پيدا نمىشود، ما مطالعه اوضاع ايران را كردهايم. كارهائى كه شاه براى خارجىها كرده و به نفع خارجىها كرده است، خوب مطالعه شده است اين مسائل، معلوم است كه ديگر نمىشود با اين حرفها كار را درست كرد. حالا اين تير آخرى را هم
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 111
به تركش گذاشتند. آن قدم بعد از اين اين است كه يك كودتاى نظامى بشود و شاه را ببرند و يك نوكر ديگرى بيايد، آن هم فايده ندارد. تا دست ديگران مثل آمريكا و شوروى و اينها در ايران كار مىكند نه آرامش براى مردم هست و نه اين اعتصابات را مىتوانند ختمش كنند. بايد آنها دست بردارند از ايران. ايران، ملت ايران مىخواهد مستقل باشد، مىخواهد آزاد باشد، بايد آزادى بدهند به و ملت را رها كنند به حال خودش، فشار نياورند روى ملت كه با سرنيزه و توپ و تانك و اينها فشار بياورند كه مردم راضى بشوند، مردم دلخوش بشوند، امكان ندارد يك همچو مطلبى.
برچيده شدن حكومت شيطانى پهلوى و برقرارى حكومتى بر اساس قانون الهى خواست واحد اقشار ملت
ما هم كه حكومت اسلامى مىگوئيم، مىخواهيم يك حكومتى باشد كه هم دلخواه ملت باشد و هم حكومتى باشد كه خداى تبارك و تعالى نسبت به او گاهى بگويد كه اينهايى كه با تو بيعت كردند، با خدا بيعت كردند (انما يبايعون الله) يك همچو دستى حاكم باشد كه بيعت با او بيعت با خدا باشد. در جنگ هم وقتى كه تيرى انداخته است و رميى كرده است باز خدا بفرمايد كه (و مارميت اذرميت و لكن الله رمى) تو تير نينداختى، خدا تير انداخت، دست او را دست خدا بداند ظل الله باشد، يدالله باشد حكومت، حكومت الهى باشد. ما حكومتى را كه مىخواهيم، يك همچو حكومتى مىخواهيم. آرزوى ما اين است كه يك همچو حكومتى سركار بيايد كه تخلف از قانون الهى نكند. پيغمبر اكرم از باب اينكه دستش دستى بود كه تخلف در تمام عمرش از كارهائى كه خدا فرموده بود نكرده بود، اين دست دست خدا مىشود، بيعت، بيعت با خداست. از آنجائى كه كارهائى را كه كرده بود ارادهاش تابع اراده خدا كارش تابع كارهاى خدا، حكومتش حكومت الهى است به او گفته مىشود كه تو تير نينداختى، وقتى كه تير انداختى تو نبودى، خدا تير انداخت. با اينكه پيغمبر تير انداخته بود اما ظل خدا بود، هيچ حركتى از خود نداشت، هر چه داشت تبع قانون بود، قرآن مجسم بود پيغمبر، قانون مجسم بود پيغمبر. ما يك حكومتى مىخواهيم كه قانون باشد، تبع قانون باشد، نه يك حكومتى كه تبع شيطان باشد و شيطان مجسم باشد، ابليس مجسم باشد در بين مردم مثل محمدرضا خان. اينها ابليسند، اينها لشكر ابليسند. اين دولت ابليس است، تابع ابليس است، شيطان است، تابع شيطان است، حكومتى نظامى، همان حكومت شيطانى است، يك حكومتى است كه بر خلاف رضايت خدا و بر خلاف رضايت ملت است، يك همچو حكومتى شيطانى است.
ملت ديگر فريب توبه شاه را نخواهد خورد
ما مىخواهيم يك حكومت الهى باشد، موافق ميل مردم، راى مردم و موافق حكم خدا. آن چيزى كه موافق با اراده خداست موافق ميل مردم هم هست. مردم مسلمانند، الهى هستند، وقتى ببينند عدالت را مىخواهد اجرا بكند، خدا مىخواهد عدالت در بين مردم اجرا بشود، خدا مىخواهد كه
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 112
به حال اين ضعفا و طبقه سوم يك فكرى بشود، نه مثل حالا كه همه قدرتها را روى هم گذاشتند، يك عدهاى مىخورند تا تخمه مىكنند، يك عدهاى از گرسنگى ريختند اطراف تهران و نه آب دارند و نه برق دارند و نه نان دارند و نه چيزى دارند (مىخواهد عدالت باشد) بله اينها مرتب صداى عدالت اجتماعى و احكام مبين اسلام را مىگويند، اين حرفها را مىزنند اما ادعاست. مىآيند در مقابل ملت و توبه مىكنند لكن فريب است اين. فريب نبايد بخورد اين ملت و نمىخورد (تا حالا ما اشتباه كرده بوديم و از اين به بعد ديگر اشتباه نمىكنيم) كى همچو التزامى داده كه شما اشتباه نكنيد. اشتباه كه نبوده، عمداً اين مال ملت را داديد به آمريكا و شوروى خورده است، عمدى است اين كارها، اشتباهى نيست. ميدانيد داريد چه ميكنيد، عالم، عامد با همه توجه به اينكه اين مال، مال ملت است و اين آمريكا دشمن اين ملت است و اين مال ملت را به اين دشمن ملت مجانى داديد. شما عالميد، نه اينكه اشتباه بوده. بعد از اين هم همين كارها را مىكنيد و ممكن است كه بعد از اين باز بيائيد بگوئيد من اشتباه كردم. شما اشتباه نكرديد، شما عمداً مال اين ملت را به ديگران داديد برخلاف مصلحت ملت و ما يك حكومتى مىخواهيم كه روى مصالح اين ملت كار بكند.
اشخاص صالح، مجرى قوانين شرع الهى بعد از سرنگونى حكومت شاه
البته ما دستمان به حكومتى كه مثل پيغمبر باشد كه ديگر نمىرسد تمام شد دستمان به يك حاكمى مثل على بن ابيطالب كه نمىرسد. اينها را ما حالا نمىخواهيم بگوئيم كه ما مىخواهيم على بن ابيطالب سلام الله عليه بيايد ما از كجا پيدا كنيم يك همچو چيزى اما ما ميخواهيم يك حكومتى باشد كه لااقل تبع قانون باشد، تبع قانون اسلام باشد، تبع قوانين مجعوله صحيح باشد.اينها از اول كه آمدند برخلاف قانون آمدند و تا آخر هم برخلاف قوانين رفتار مىكنند از اول نه شرع مقدس با اينها موافق بود نه قوانين جارى مملكت موافق با اينها بود، تا حالا هم هر چه كردند، بر خلاف قوانين كردند، برخلاف شرع مقدس كردند، بر خلاف رضاى خدا كردند، برخلاف رضاى مردم كردند، ما مىخواهيم يك دولتى تشكيل بدهيم، دولتش مشكل نيست كه خيال مىكنند كه اين را ما از آسمان مىخواهيم يك دولتى بياوريم، نخير توى همين زمين اشخاصى هستند كه مىتوانند به عدالت رفتار كنند، اشخاصى هستند كه شريف هستند، در همين زمين، در همين ايران، در همين خارج، در همين داخل ما داريم اشخاصى كه اينها مىتوانند اداره بكنند مملكتشان را، مىتوانند كه عدالت كنند بين مردم، مىتوانند مردم را به عدالت وادار كنند، مىتوانند تنظيم كنند امور مملكت را نه به اين اختلاف و اين به هم خوردگىاى كه الان هست مىتوانند اقتصاد مملكت را مهار كنند.
ما داريم چيز، خوردنها زياد است، حلقومها خيلى گشاد است. تمام نفت را در يك حلقوم، دو تا حلقوم فرو مىبرند، البته مملكت ديگر ورشكست مىشود. آنقدر بخور هست كه هر چه در آيد از اين مملكت، اين بخورها زيادتر دهانشان باز است و حلقومشان باز است. ما مىخواهيم اين حلقومها را ببنديم، اين مردمى كه حلقومهايشان خيلى كوچك است، به اينها يك تقسيمى بشود، يك چيزى به اينها
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 113
برسد. ما يك همچو حكومتى مىخواهيم، نه حكومتى كه همهاش را خودش و عائلهاش ببلعد و بخورد و برود، حالا ادعا بكند (بيائيد محاكمه كنيد اينها را، بيائيد اين اموال اينها را صورت بگيريد محاكمه كنيد) آخر براى كى اين حرفها را مردك مىزنى؟ مگر مردم نمىشناسند تو را؟! نشاختند تو را؟! تو واقعاً مىخواهى محاكمه كنى عائله خودت و خواهرهاى خودت را؟! تو خودت را بنشين محاكمه كن، اجازه بده خودت را محاكمه كنند، ببينيم خودت چقدر خوردى، تو راس دزدها و سارقها هستى، تمام خيانتها را تو كردى، خواهرهايت هم دنبال تو هستند، آنها هم مثل تو. برادر و خواهر و عمو و عموزاده و هر چه دارد، ديگر هر چى هست. مىگويند 60 هزار نفر همين عائله و بسط آنهائى كه با او هستند هست، مىگويند 60 هزار نفرند، شايد هم بيشتر باشد. همه منافع مملكت ما توى اين حلقومها دارد فرو مىرود، آنوقت مىگويند اقتصاد ما اقتصاد كذاست. (فكر اقتصاد را كردهايد؟) ما فكر اين را كرديم كه وقتى اين منها بشود، اين خوراك حلقومها منها بشود، منافع مملكت ما به قدر خودش بيشتر هست. ما غنى هستيم، دزدىها زياد است، خوراك زياد است، حلقومهاى گشاد است، ويلاهاى خارجى بايد اداره بشود، بايد به اشخاص خارج، به مطبوعات خارجى سالى نمىدانم صد ميليون دلار بدهند كه از آقا تعريف بكنند و بگويند كه ايشان عدالت اجتماعى دارد و ملت ايران نرسيدند به اين حدى كه آزاد بشوند. يعنى چه نرسيدند به اين حد؟ ملت ايران نمىخواهند آزاد بشوند؟! نرسيدند به آن حد كه آزاد بشوند؟! شماها نرسيديد به آن حد كه آدم بشويد، كارترها نرسيدند به آنجا كه فكر آدمى بكنند، انسان باشند، نه ملت ايران نرسيده كه مىگويند نمىخواهيم مالمان را بدهيم به تو.
ضرورت بيدارى و تبليغ در قبال تبليغات سوء اجانب
بيدار بشويد آقايان. اين تبليغات در خارج زياد شده است، حالا هم دارند تبليغات مىكنند، از هر طرف تبليغات كه (نمىتوانند اينها مملكت را اداره كنند) اگر اداره كردن، كشتن مردم است، همه حيوانات هم مىتوانند اداره كنند، اگر گرگها هم بريزند توى مملكت ما بهتر از اين اداره مىكنند مملكت را. نمىتوانند كدام است؟ مگر مملكت ايران رجال ندارد؟ مگر محصلين نداريم ما؟ آنها يا در خارج از كشور به سر مىبرند و جرات نمىكنند بيايند در ايران يا در خود ايران در انزوا هستند، وقتى كه تو بروى و اين رژيم برچيده بشود اشخاص لايق صحيح مىآيند اداره مىكنند مملكت را، نمىتوانند كدام است؟ شماها نمىتوانيد كه آن قدر سروصدا بلند شده است و نمىتوانيد هم الان بخوابانيد. الان شما نمىتوانيد اداره كنيد مملكتتان را، خوب برويد وقتى نمىتوانيد، ما خودمان را اداره مىكنيم.
تبليغات زياد است، شما هم توجه بكنيد، شماها هم تبليغ بكنيد، در مقابل اين تبليغات تبليغ بكنيد، بگوئيد اينها نمىتوانند اداره كنند، بهتر از اين چه ديگر كه الان نمىتوانند، همه كارهاى مملكت الان لنگ است، الان همه در اعتصابند از باب اينكه همه ناراضى هستند. شما يك عده ناراضى، يك مملكت ناراضى درست كردهايد. اگر كسى بتواند يك مملكتى را اداره كند كه اينقدر ناراضى پيدا
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 114
نمىكند. شما نمىتوانيد اداره كنيد، وقتى نتوانستيد همه ناراضى، تاجر بروى ناراضى، كاسب بروى ناراضى، ادارى بروى ناراضى،ارتش بروى ناراضى. شما خيال كرديد كه همه ارتش مثل اين چند تا الدنگ هستند كه به جان مردم افتادند؟ نه همه اينطور نيستند، آنها به ما پيغام دادهاند (ما حاضريم، چه) پيغام دادند، اگر وقتش شد آنها هم حاضرند براى كارها. كى را شما راضى قرار داديد، شما چهار نفر را راضى كرديد كه به جان مردم افتادهاند دارند مال و جان مردم را از بين مىبرند. اين چهار نفر را با پول راضى كرديد، يا پول نفت ما را به اينها خورانديد يا چيزهاى ديگر منافع مملكت ما را به جان مردم ريختند، ما مىخواهيم اينها را بيرون بريزيم از مملكتمان، اينها بروند سراغ كارشان. تا حالا چاپيدند بس است. بعد بروند جاى ديگر بچاپند. وظيفه ايرانيان مقيم خارج آگاه كردن دنيا از خيانتها و جنايات شاه و اجانب در ايران شما همه موظفيد كه مطالب ايران را بگوئيد براى مردم، بگوئيد براى اين اروپائىها، براى اين آمريكائىها، مطالب را به آنها بگوئيد، حاليشان كنيد كه مملكت ايران وضعش اين است، يك مملكت ناراضى الان پيدا شده است و اين مملكت ناراضى با دست آمريكا و شوروى و با نوكرى محمدرضا خان پيدا شده است اينها و پدرش كه مثل اين بود يا يك خرده بهتر از اين شايد، شايد. بگوئيد آقا، با هر كس ملاقات مىكنيد بگوئيد مسائل ايران را. اينها بد معرفى كردهاند ايران را، اينها معرفى كردهاند كه اينها يك مردم وحشى هستند كه نمىگذارند اداره بشود مملكت شماها وحشى هستيد كه نگذاشتيد اين مملكت ما دست خود ما باشد تا ادارهاش بكنيم - شما- هر جا شما دست مىگذاريد دست آمريكا آنجاست. اين مملكت، ارتش را دست مىگذاريم 60 هزار نفر يا 45 هزار نفر مستشار آنجا هست، حالا دارند كم كم مىروند، فرهنگش را دست بگذاريم دست اينها تويش بوده، مجلسش، مجلس از خود اينهاست، افرادش شاه با ليست اينها تعيين شده، شاهش با دست خود اينهاست، همهاش با دست اينهاست. ما چه چيز داريم ديگر؟ ما هيچ چيز نداريم الان، اقتصاد ما داريم؟ همهاش دست اينهاست، همهاش با خيانت اين مرد و جنايات آنها، اربابها دارد مىشود. ما مىخواهيم يك مملكتى باشد دست خود شماها، دست اين سروپا برهنههائى كه دارند گرسنگى مىخورند براى اينها فكر بكنيد شماها، مىخواهيم دست يك دستهاى بيفتد كه اينها شرافت انسانيت داشته باشند، اعتقاد به يك خدائى و يك روزى كه حسابها كشيده مىشود داشته باشند - نه مثل اينها كه اصلاً خدا نشناسند - تا براى اين فقرا يك كارى بشود، براى خود مملكت يك كارى بشود، از دست اين نفتخورهاى مفتخور يك قدرى نجات پيدا كنيم ما. شما موظفيد كه به هر جا مىرويد، با هر كس تماس پيدا مىكنيد، اين درد اين مملكت را بگوئيد و درمانش را هم كه رفتن اين مردك و عرض كنم به هم خوردن اين رژيم باطل و دست برداشتن اجانب از سر ما، اين هم درمانش است. اگر اين درد برود آن درمان پيدا بشود كه آنها بروند و اين هم برود - همهشان دردند و مثل يك غده سرطانى مىباشند - و اينها را ما قطعشان
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 115
بكنيم، مملكت يك مملكت خوبى است، هم وسعتش خيلى زياد است هم نعمتش خيلى زياد است، همه چيزش هست اما يك دسته خائن دارد به همش مىزند اوضاعش را، اين دسته خائن بروند، يك مملكت خوبى داريم هم خودمان ادارهاش مىكنيم. انشاءالله خدا همهتان را توفيق بدهد، موفق باشيد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 116
تاريخ:21/8/57
مصاحبه امام خمينى با خبرنگار مصرى
سؤال: چگونگى شروع جنبش اسلامى و خواستهاى اساسى اين جنبش را توضيح دهيد، جنبش اخير چگونه شروع شده و چرا؟
جواب: فكر حكومت اسلامى، اينكه بايد اسلام حكومت كند و نه غير اسلام، يك فكرى نيست كه تازگى داشته باشد. در ابتداء اسلام، برنامه اسلام اين بوده است كه حكومت الهى همه جا باشد. نهايت اينكه، غفلت مسلمين از مصالح خودشان و اخيرا هم دستهاى استعمار از چند صد سال پيش به اين طرف موجب شد كه حتى طرح همچون آرمانى نشود. جنبش اسلامى اخير بيش از 15 سال است كه به رهبرى علماى ايران با مخالفت با طرحهاى شاه شروع شده است، طرحهايى كه مخالف اسلام و ايران بوده و دنباله خيانتهاى گذشته او نيز بود. مردم از علما طرفدارى كردند. اختلافات زياد واقع شد كه اين مطلبى است طولانى. آنچه تقريباً در اين يك سال واقع شد، اينكه كم كم خواستههاى ملت به صورت طرحى درآمد و منتهى به اين شد كه همان خواستهاى صدر اسلام بايستى طرحش ريخته شود و در اين طرح نه فقط ايران از زير بار استعمار و ظلم بيرون مىرود، بلكه سرمشقى باشد براى همه كشورهاى اسلامى، چه ايران و چه ساير كشورهائى كه زير فشار و استبداد هستند. نظر ما كه ملت هم با آن موافق است اين است كه پس از از بين رفتن حكومت قلدرى و خلاف اسلامى شاه، يك دولت اسلامى و يك جمهورى اسلامى متكى به قوانين اسلامى و آراء مردم كه اكثريت قريب به اتفاق مسلم هستند، در ايران مستقر بشود و احكام اسلام آنطور كه هست اجرا گردد و همه مطالب ايران و نظام آن بر طبق خواستهاى اسلامى جريان پيدا كند.
سؤال: به نظر حضرت آيت الله، كيفيت و ماهيت حكومت اسلامى كه مطرح فرمودهايد چيست؟ و وجه تمايزش با آن اسلامى كه در قانون اساسى منظور شده است چيست؟ آيا در طرح مساله حكومت اسلامى، بيشتر نظر به مسائل اجتماعى اسلام است يا مسائل سياسى اسلام؟ آيا منظور از اجراى دقيق احكام اسلام اين است كه فىالمثل دست دزد را از اين به بعد قطع كنيد؟ چگونه برداشتى داريد؟
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 117
جواب: مطلب مورد نظر اين است كه نظامى كه مخالف نظام اسلام است، در همه چيز، هم فرهنگش برخلاف اسلام است، هم ارتشش و هم اقتصادش و هم سياستش، بايستى منقلب شود و نظام اسلامى تحقق پيدا كند. پس از اينكه نظام اسلامى تحقق پيدا كرد، آنوقت مجلس هست، آراء وكلاء مجلس هست، تمام اينها هست. ما مىخواهيم همه احكام اسلامى را جارى كنيم و عملا" ثابت خواهيم كرد كه احكام اسلام مترقى است و بهتر از اين است كه دزد را ببرند و دزد بيرون بياورند.
سؤال: مىخواهيم بفهميم درباره بعضىها كه مىگويند حضرت آيت الله برنامه واضحى ندارند و آنجه كه طرح مىكنند يك سرى شعار است و شايد اختلافات شخصى بين شاه و ايشان است، مىخواهم درباره تمام اينها صحبت بفرماييد، آيا اختلاف شخصى وجود دارد؟ چرا يك برنامه اقتصادى واضحى نداريد؟
جواب: اما برنامه، خيال مىكنند برنامه در كار نيست، خير، برنامه هست، اسلام برنامه دارد، ما خودمان هم برنامه داريم لكن برنامه اسلام است و مترقى و بهتر از برنامههائى است كه به دست استعمارگران پياده شده است. اما اينكه اختلاف شخصى در كار باشد، ابدا من اختلاف شخصى با كسى ندارم، اگر اختلاف شخصى مىبود، ممكن بود من بگذرم و مىگذشتم. اختلاف، اختلاف اسلامى است و اين شخص با مصالح اسلام و مصالح كشور مسلمين مخالفت و خيانت كرده است و بنابراين مساله چيزى نيست كه كسى بتواند از آن بگذرد.
سؤال: آيا شما برنامه اقتصادى معينى داريد؟ من پاسخ خصومت شخصى را فهميدم و ليكن آيا حضرتعالى برنامه واضح و مشخصى داريد؟
جواب: بلى، برنامه مشخص و واضحى داريم. برنامه اسلام مشخص و واضح است.
سؤال: آيا ما مىتوانيم خطوط اصلى آن را بفهميم؟
جواب: فعلا" خير، بايد برويد مطالعه كنيد و خطوط اصلى را دريابيد. در آينده، ما تمام خطوط سياسى، اقتصادى و فرهنگ خود را بيان مىكنيم.
سؤال: اگر چنانچه ارتش همواره در تاييد شاه باقى بماند، آيا حضرتعالى وسيله ديگرى براى رسيدن
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 118
به اهدافتان داريد؟
جواب: وسائلى چون وسائل نظامى كه شاه به آن متوسل شده است، ديگر تاثيرى ندارد، اينها شكست خورده و نمىتوانند كارى انجام دهند و اين ملت را خاموش كنند و قهراً خودشان تسليم خواهند شد اما اگر شاه پافشارى كند ما شيوههاى مبارزاتى را متناسب با آن تغيير خواهيم داد.
سؤال: نسبت به مسائل اقتصادى و اينكه شايد برنامه نباشد، حضرتعالى درخواست بيرون رفتن شاه را از سلطنت خواستاريد، آيا اگر شاه سلطنت را رها كرد و اوضاع اقتصادى به همين شكل باقى بماند، آيا وضع عوض شده است؟
جواب: نه، اوضاع اقتصادى عوض خواهد شد و يك اقتصاد صحيح و سالم ما عرضه مىكنيم و الان اينها اقتصاد ما را ورشكست كرده و از بين بردهاند. اينها خرجهايى كردهاند كه خلاف مصلحت بوده است، دزدىهايى كردهاند كه خيانت بوده است و براى حفظ خود به اشخاصى پولهائى بسيار گزاف داده است و ما تمام اينها را از بين مىبريم و اطمينان داريم كه ديگر اقتصاد عقب مانده نخواهيم داشت و به نيازهاى مردم محروممان جواب مثبت خواهيم داد.
سؤال: چرا حضرتعالى نيروهاى سياسى مخالف ديگر را از همكارى با خود در مبارزه براى رسيدن به هدفهايتان دور مىكنيد؟ مثل كمونيستها كه همان هدف را دارند.
جواب: نه، ما نمىتوانيم كمونيستها را بپذيريم براى اينكه خطر آنان براى كشور ما كمتر از خطر شاه نيست، ما آنها را نمىتوانيم بپذيريم.
سؤال: راجع به كشورهاى عربى، آيا از بعضى از آنها حق پناهندگى سياسى در خواست كردهايد و موضع آنها چيست؟ انتقادات شما نسبت به عراق چيست؟ و بودن شما در عراق؟ برداشت شما از موضعگيرى حكومت فرانسه نسبت به بودن شما در پاريس چيست؟
جواب: اما نظر من نسبت به دول عربى نظر خوبى نيست. دولتهاى عربى نه توانستهاند استقلال خودشان را حفظ كنند و نه توانستهاند يك وحدتى بين خودشان ايجاد نمايند كه اسرائيل را از بين ببرند. اختلافات بين خودشان و خيانت بعضى از سران دولتهاى عربى باعث اين شده است كه صهيونيستها در اينجا باشند و خودشان را تثبيت كنند و اخيرا هم متاسفانه
رئيس مصر اين كار را دارد انجام مىدهد، البته ممكن است بعضىها نسبتاً بد نباشند لكن رويهمرفته نتوانستهاند يك اتحادى بين خودشان ايجاد كنند كه به واسطه آن اتحاد، هم از استعمار نجات پيدا كنند و هم از اذناب استعمار كه از آن جمله اسرائيل است. و اما نسبت به ملت عرب، همه برادر ما هستند و ما با آنها مثل برادر رفتار مىكنيم. اما اينجا دولت فرانسه فعلا" رفتارى مسالمت آميز دارد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 120
تاريخ: 21/8/57
بيانات امام خمينى پيرامون ابعاد سياسى - عبادى اسلام
آخرين دسيسههاى حكومت نظامى
اعوذ بالله من الشطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
من از اينكه آقايان به واسطه تنگى جا در زحمت هستند معذرت مىخواهم. انشاءالله خداوند همهتان را حفظ كند. امروز روز عيد بود و در ايران خواستند نماز عيد را انجام بدهند لكن در خيلى جاها مانع شدند از اين كه اين مراسم مذهبى بجا بيايد. در قم با گاز اشك آور مردم را متفرق كردند كه نماز نخوانند، در بعضى جاها هم ريختند و خيلى وحشيگرى كردند. بالاخره اين تير آخرى است كه شاه در تركش داشت و با كمال وحشيگرى در تمام ايران با مردم معامله كردند و بنا دارند معامله كنند. حكومت نظامى، نخست وزير نظامى و بىخبر از خداى تبارك و تعالى لكن فايده ندارد، اين دست و پا زدنها فايده ندارد. شاه ديگر در بين ملت پايگاهى ندارد. سلطنت رضا شاه كه از اول هم قانونى نبود حالا ديگر اگر قانونى هم بود، يك سلطنت ياغيگرى است و مردم با فرياد در همه جا خط بطلان كشيدند بر اين سلطنت. الان ياغى است شاه و با ياغيگرى دارد يغما مىكند، هم بيت المال را و قتل عام مىكند مردم را.
اسلام ديانتى عبادى - سياسى است
اين مواقفى كه در اسلام هست مثل عيد فطر، عيد اضحى (قربان) و حج، مواقف حج، نماز جمعه و جماعات كه در شب و روز انجام مىگيرد، اين مواقف جنبههاى عبادى دارد و جنبههاى سياسى اجتماعى هم دارد يعنى جنبه عباديش در جنبه سياسيش، اينها مدغمند، منضم به همند. ديانت اسلام يك ديانت عبادى تنها نيست و فقط وظيفه بين عبد و خداى تبارك و تعالى، وظيفه روحانى تنها نيست و همين طور يك مذهب و ديانت سياسى تنها نيست، عبادى است و سياسى، سياستش در عبادات مدغم است و عبادتش در سياسات مدغم است يعنى همان جنبه عبادى يك جنبه سياسى دارد، همين اجتماع در اعياد براى نماز، اين عبادت است لكن آن اجتماع خودش جنبه سياست دارد. مسلمانها بايد از اين اجتماعاتى كه هست، از اين اجتماعات استفادههاى زياد بكنند مثلاً مسجدها در صدر اسلام به اين صورتى كه بعدش به توسط اشخاص منحرف به اين صورتهاى مبتذل در آمد، در صدر اسلام اينطور
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 121
نبوده است، مسجدها محلى بوده است كه از همان مسجد ارتش راه مىافتاد براى جنگ با كفار و با قلدرها، از همان توى مسجد. آنجا خطبه خوانده مىشد، دعوت مىشدند مردم به اينكه فلان مثلاً آدم متعدى در فلان جا قيام كرده بر ضد مسلمين يا مال مردم را چپاول مىكند، قلدرى مىكند، انحرافات دارد و از همان مسجد راه مىافتادند و مىرفتند طرف دشمن، از همان جا قراردادها حاصل مىشد.
مسائل مطروحه در نماز جمعه
در خطبه نماز جمعه مقدرات مملكت بايد بيان بشود، مسائل سياسى كه در مملكت جريان بايد پيدا كند، مسائل اجتماعى كه در مملكت بايد جريان پيدا كند، گرفتارىهاى مسلمانها، اختلافات مسلمانها در آن خطبهها بايد طرح بشود ورفع بشود. جنايات امثال محمدرضا خان بايد در اين خطبههاى جمعه گفته بشود و انتقاد بشود. راههايى كه ممكن است با آن راهها اين جانىها را از بين برد، در نماز جمعه بايد گفته بشود. نماز جمعه عبادت است لكن عبادتى كه مدغم در سياست است، سياست، در عبادت مدغم است.
اختلاط در مذهب مسيحيت
مثل مذهب مسيح يعنى اين مذهبى كه حالا در دست مسيحىها هست و من گمان ندارم كه مسيح عليه السلام مذهبش اين بوده است كه اينها الان مىگويند كه هيچ كارى نداشته باشند به زندگى مردم و هيچ كارى به وضع سياسى نداشته باشند و همين بروند يك زنگى بزنند و دنبال آن زنگ هم يك عبادت مختصرى بكنند و تمام بشود برود تا آخر، نيست. من گمان نكنم كه در دنيا همچو مذهبى، مذهب مسيحى باشد. منحرف شده است اين مذاهب، مذهب يهود و همين طور مذهب نصارى انحرافات پيدا كرده است، دست در اين وارد شده است.
قرآن كتابى جامع الاطراف است
مذهب اسلام كه سندش قرآن است و محفوظ است، حتى يك كلمه تغيير نكرده است. اينطور است كه قرآن مشتمل بر همه چيز است يعنى يك كتاب آدم سازى است، همين طور كه آدم همه چيز است، معنويت دارد، ماديت دارد، ظاهر دارد، باطن دارد. قرآن كريم هم كه آمده است اين انسان را بسازد، همه ابعاد انسان را مىسازد يعنى كليه احتياجاتى كه انسان دارد، چه احتياجاتى كه شخص دارد و چيزهايى كه مربوط به شخص است، روابط بين شخص و خالق تبارك و تعالى و مسائل توحيد، مسائل صفات حق تعالى، مسائل قيامت، اينها هست، مسائل سياسى و اجتماعى و قضيه جنگ با كفار و اينها. قرآن پر است از اين آياتى كه اين آيات مردم را وادار كرده است و پيغمبر را مامور كرده است كه جنگ كنند با كسانى كه متعدى هستند، با ظالمها جنگ بكنند، يك كتابى است كه تحرك آورده است يعنى عربى كه در آنوقت در زمانى كه وارد شد قرآن كريم، يك مردم متفرق و يك مردمى بودند
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 122
كه با خودشان همان هى ور مىرفتند، در بين خودشان يك جنگ و جدالى بود و هيچ فكر امور سياسى نبودند و همان بين خودشان مثل يك طوايف وحشى بودند در قبل از يك نيم قرن، قبل از يك نيم قرن در حدود سى سال اين امپراطورىها را همين عده عرب كمى كه ابتدا دور رسول اكرم بودند و اينها را ساخت پيغمبر اكرم، در يك مدت كمى دو تا امپراطورى كه آنوقت تقريباً تمام دنيا زير بيرق اين امپراطورىها بوده، يكى امپراطورى ايران بود و يكى هم روم بود، هر دو را آنها فتح كردند. همچو تحركى در اينها آورد كه از جزيره العرب راه افتادند آمدند ايران را گرفتند و رفتند روم را گرفتند و رفتند تا اروپا همه جا را تسخير كردند.
هدف از جهاد در اسلام
و تسخيرها تسخيرى نبود كه مثلاً فرض كنيد مثل ناپلئون باشد كه بخواهد يك مملكتى را بگيرد، تسخيرهاى اسلامى براى اين بود كه مردم را بسازد، مردم را موحد كند، مردم را عادل كند، مردم را روشن كند به مسائل. اينطور بوده است، نه اين است كه مىخواستند كشور گشائى كنند، نه مسائل كشور گشائى نبوده، مسائل اين بوده است كه مىخواستند مردم را روبراه كنند يعنى وحشىها را متمدن كنند، يعنى كسانى كه همديگر را مىخوردند. قرآن كريم در نيم قرن، اين جمعيتى كه - هم را - هميشه جنگ مىكردند و يكديگر را مىخوردند، به يك صورت عادلانه در آورد كه با هم آنطور رفتار مىكردند كه ممالك متمدنه رفتار مىكردند و بالاتر از اين.
اسلام مكتب انسان ساز است
در هر صورت اسلام مثل مذاهب ديگر يعنى مذاهبى كه حالا ظاهرش به ما رسيده است، آنطور نيست. همه چيزهاى انسان را مىسازد، هم انسان را از حيث عقل مىسازد، هم انسان را از حيث اخلاق و تهذيب اخلاق مىسازد، هم انسان را از حيث ظاهر و آداب ظاهرى مىسازد، هم در همه امورى كه انسان به آن احتياج دارد، اسلام دخالت دارد. مثل حكومتها نيست كه فقط در امور مثلاً اجتماعيشان، سياسيشان دخالت داشته باشند اما كارى به اين نداشته باشند كه خودش توى خانه چه مىكند، به اينها ربطى ندارد هر كس توى خانه خودش هر كارى مىكند، حكومتها به او كارى ندارند، اگر در خانه خودش هم قمار بازى بكند حكومت چكار دارد، اگر بله بيايد خلاف مثلاً نظم بجا بياورد آنوقت حكومتها مىآيند سراغش. اسلام، همان در منزل خودتان كه خلوت هستيد آنجا با شما كار دارد، در توى عائلهتان كه چند نفر هستيد باز كار دارد به شما، مىآئيد توى همسايهتان، با شما نسبت به همسايههايتان كار دارد، با همشهرىتان باز كار دارد، با هم مذهبىهاىتان كار دارد با خلاف مذهبىهاىتان هم همه، همه اينها را آداب دارد يعنى اسلام اينطور نيست كه مثل حكومت اسلامى فقط حكومت باشد، اسلام يك صورتش حكومت است، يك ورقش باب حكومت است و باب سياسات است، يك طرف ديگرش باب ساختن اين انسان است از حيث معنويات كه به خودش كار دارد، تو بايد
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 123
در اعتقادات چه باشى، در اخلاق چه باشى، در آداب عملى چه باشى، بايد چه باشد اينطور چيزها، اسلام كار دارد به همه، اينها را ساير دول و اجتماعات كارى به اينها ندارند. يعنى هيچ دولتى نمىآيد به شما بگويد كه شما توى خانهتان وقتى كه هستيد فلان كار را نبايد بكنيد، به آن كار ندارد، هر كس توى خانهاش هر كارى بكند اما اسلام توى خانه، تنهائى شما باشيد با شما كار دارد يعنى مىگويد بايد چه جور باشى، اخلاقت چه جور باشد، ادراكات عقلىات چه جور باشد، اعمالت، خودت با بچهات بايد چه جور آدابى داشته باشى، بچه با پدرش چه جور باشد، پدر با فرزندش چه باشد، بچه با مادرش چه جور باشد، مادر با فرزندش چطور باشد، برادر با برادرش چطور باشد، همه اين عائله با هم چطور باشند. اين عائله با عائله ديگر چطور باشد، تمام اينها را آداب دارد اسلام برايش، نظر دارد به آنها.
اسلام دينى الهى و جهانگير است
راجع به اجتماع هم نظر دارد، مسائلى دارد كه مربوط به همه بشر است، هيچ مملكتى دون مملكتى نيست، اسلام اينطور نيست كه يك مملكت داشته باشد به اسم ايران مثلاً يا به اسم عراق يا به اسم كذا، اينجورها نيست، تمام عالم تحت نظرش هست يعنى نظر اسلام به اين بوده است كه بشر بسازد، تمام بشر را، هيچ قوم و خويشى با يك قطبى، دون قطبى ندارد، با شرق يا غرب، با شمال و جنوب، با جائى هيچ قوم و خويشى ندارد، يك دين الهى است همانطورى كه خداى تبارك و تعالى خداى همه است، نه خداى شرقىها و مسلمانها يا غربىها يا مسيحىها يا يهودىها، اينطور نيست، خداى همه است و نسبت به همه رازق است و عرض مىكنم خالق است و اينها، اسلام هم يك دينى است مال همه، يعنى آمده است كه همه بشر را به اين صورتى كه مىخواهد در آورد، به يك صورت عادلانه در آورد، به صورتى كه يك بشر به بشر ديگر يك قطره، به قدر يك سر سوزن تعدى نكند، يك بشر با بچه خودش تعدى نكند، با زن خودش تعدى نكند، يك زن با شوهر خودش تعدى نكند، دو تا برادر با هم تعدى نكنند، اينها با رفقاى ديگرشان تعدى نكنند، مىخواهد يك انسان عادل به تمام معنا كه انسان باشد، هم عقليتش عقليت انسان باشد، هم نفسيتش نفسيت انسان باشد، هم ظاهرش ظاهر انسان و مودب به آداب انسانى باشد، مىخواهد اين مطلب را اجرا بكند.
اجتماعات اسلامى مظهر همبستگى و اخوت است
يك شعبه از اسلام هم عبارت از حكومتش هست كه همين حكومت هم در همين آداب شرعيه مسائل حكومتى هم هست مثلاً در حج، اين مواقفى كه در حج هست و مردم را دعوت كرده است ذات مقدس حق تعالى كه بروند به حج و آنجا مواقف دارد. مسلمين نتوانستند آنطورى كه حج بايد استفاده ازش بشود، استفاده كنند. اين يك مجمع عمومى است از همه طوائف مسلمين، يك دعوتى است از تمام طوائف كه هر جورى هستند، در شرق اقصى هستند يا در غرب ابعد هستند، هر جائى مىخواهند باشند، شمال، جنوب، هر جا، در هر مملكتى كه هستند دعوت شدهاند مردم، آن هم ناس دعوت شدهاند،
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 124
نه اينكه فقط مسلمين، همه بايد مسلم بشوند و همه بايد بروند يعنى كسانى كه مستطيع هستند، اشخاص مستطيع كه بتوانند خودشان را به مكه برسانند. اينها را دعوت كرده كه بروند در آنجا هر سال يك دفعه. يك مجمع عمومى مىخواسته است تشكيل بدهد در آنجا، در مجمع عمومى اگر مسلمين قدر بدانند حل مسايلى كه، مشكلاتى كه از براى طوائف مسلمين است در آنجا بايد بشود مثلاً اگر مسلمين ايران بروند در آنجا و مسائلشان را براى مردم ديگر بگويند بر مسلمين ديگر لازم است كه در اين مسائل و مشكلات با اينها همراهى بكنند و همه اينهائى كه آمدند به حج وقتى فهميدند كه مثلاً ايران چه مىخواهد، چه مىكند، دولت ايران به مردم چه مىكند، همه اينها وقتى كه مىروند به بلاد خودشان تبليغ كنند كه چه و همين طور اگر آنها هم يك چيزى ديدند از حكومت خودشان يا از مردم خودشان ديدند و اينجا آمدند و به آنها عرضه داشتند اينها هم مكلفند كه از آنها همراهى بكنند. اينطور است اسلام كه اجتماعاتش اجتماعات سياسى است در عين حالى كه عبادت است. نماز جماعت را انسان خيال مىكند خوب يك عبادتى است كه با هم جمع مىشوند يك نمازى را مىخوانند لكن در اين جماعتها مسائل سياسى بايد طرح بشود يعنى آن كسى كه هفتهاى يك دفعه در منبر مىرود و نماز جمعه مىخواند و منبر مىرود و خطبه مىخواند بايد مسائل سياسى مسلمين را در آنجا طرح بكند و بگويد و آن چيزهائى كه، مثلاً اشتباهاتى كه از دولتها واقع مىشود، در آنجا طرح بشود و مردم را هدايت كند به، هم زندگيشان و هم مبداشان و هم معادشان و هم چيزهائى كه در زندگى لازم دارند.
جنايات رژيم شاه و وظايف مردم
و در هر صورت حالا كه مملكت ايران جورى شده است كه از عبادات مردم هم حالا با سرنيزه جلو مىگيرند، امروز نگذاشتند كه در قم اين فريضه الهى بجا بيايد، در جاهاى ديگر هم همين طور - اشتباه اينها - حالا تمام اخبار به ما نرسيده است لكن خيلى، در بسيارى از جاها كشتار بوده است و مردم را با سرنيزه جواب دادهاند و جواب اشخاصى كه مىگويند كه آقا مخازن ما را نده به ديگران، جواب اشخاصى كه مىگويند ما آزادى مىخواهيم اينقدر اختناق پنجاه ساله ما را خفه كرد، جواب اشخاصى كه مىگويند كه ما استقلال مىخواهيم، تو همه مملكت ما را به ديگران دادى، جوابش حالا اين است كه نخست وزير نظامى و وزراى نظامى و حكومت نظامى و با نظام مىخواهد خودش را نگه دارد. از آن طرف چماق به دستها را مىريزد به جان مردم، از آن طرف حكومت نظامى را درست مىكند. از اين طرف مىگويد بايد نظم باشد، از آن طرف خودش شلوغكارى، دستور مىدهد كه چماق به دستها را بريزند توى شهر و شهرها را آتش بزنند و چه بكنند. اين وضع مملكت ما و اين وضع حكومت شاه و اين وضع زندگى آخر نكبتبار اين مرد خبيث است و بر همه ماها هست كه به اين مسلمين كه در ايران هستند كمك بكنيم لااقل كمك تبليغاتى بكنيم كه به اشخاصى كه در اينجا ملاقات مىكنيد يا مثلاًاين اروپائىها را كه ملاقات مىكنيد به اينها بفهمانيد كه مساله اين است، اينطور نيست كه مردم ايران يك مردم عرض مىكنم كه وحشى هستند و اينها مىخواهند تاديبشان كنند و نمىشود، چنانچه شاه
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 125
اينطور معرفى مىكند شما را. شما به مردم بگوئيد كه مردم ايران يك مردمى هستند كه مىخواهند از دست اين ظلم نجات پيدا بكنند، مىخواهند آزاد بشوند، مىخواهند مستقل بشوند، مىخواهند زندگى انسانى بكنند و اين مرد نمىگذارد اين كار را بكنند.
خداوند انشاءالله همهتان را حفظ كند، موفق باشيد انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page