-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 153
تاريخ: 7/7/66
ديدار با ائمه جمعه سراسر كشور
يك حسنه در كار است و آن عبارت از اين است كه ما به مقام قرب خدا برسيم
بسم الله الرحمن الرحيم
من قبلاً از آقاى مشكينى گله كنم. ما آن قدرى كه گرفتار به نفس خودمان هستيم كافى است، ديگر مسائل نفرماييد كه انباشته بشود در نفوس ما و ما را به عقب برگرداند. شما دعا كنيد كه آدم بشويم، دعا كنيد كه حتى به همين ظواهر اسلام عمل بكنيم، ما كه دستمان به آن بواطن نمى رسد لااقل به اين ظواهر عمل بكنيم.
من زايد مىدانم كه در خدمت آقايان كه هستم مطلبى بگويم، من دعا مىكنم و بنايم هم بر اين است كه به دعا كفايت كنم. من دعا مىكنم كه خداوند تبارك و تعالى ما را از قيد و بند نفس اماره نجات بدهد. من عرض مىكنم كه خداوندا! ما گرفتار هستيم، گرفتار در دست خودمان هستيم، گرفتار به نفوس خودمان هستيم و گرفتار به نفوس خبيثهاى كه بر ضد اسلام و مسلمين عمل مىكند، ما را و همه را از اين گرفتارى نجات بده. خداوندا! تو فرمودى كه ما دعا كنيم و تو استجابت كنى، ربنا اتنا فى الدنيا حسنه و فى الاخره حسنه و من بايد عرض كنم كه احتمالاً حسنه اين نيست كه ما حسنه دنيا، مال و اموال تهيه كنيم، ما مقام تهيه كنيم. در اين آيه شريفه خيلى نكات هست ولى من حال گفتنش را ندارم ولى اجمالاً اين كه حسنه عبارت از اين است، حتى حسنه دنيا ربنا اتنا فى الدنيا حسنه ، حسنه در دنيا اين است كه انسان در هر قدمى كه بر مىدارد، در هر مقامى كه پيدا مىكند. در هر نعمتى از خداى تبارك و تعالى كه به او اعطا مىشود آنها را برگرداند به صاحبش. اگر مقام و دنيا هر چه پيش ما به ما اقبال كند، اگر ما به او اقبال كرديم اين حسنه نيست. روايات مختلفى كه در اين باب هست و تأليف شده است، مصاديقى را ذكر كردند اختلاف ندارند اين روايات، آنها مصاديق را ذكر مىكنند و لهذا مصاديق مختلفه در روايات ذكر شده است و در لسان مفسرين هم جهات مختلف گفته شده است. لكن آن چيزى كه من احتمال مىدهم حسنه، آن هم به طورى كه كانه يك حسنه در كار است، يك حسنه است كه اين حسنه در دنيا هست و حسنه واحد است بر آخرت و همه عبارت از اين است كه ما به مقام قرب خدا برسيم، ما بفهميم كه چه بكنيم. اگر مقامى ما را توجه به دنيا داد، به عالم ماده داد، اين حسنه نيست. اگر نماز بخوانيم براى رسيدن به يك ماربى ولو در آخرت، اين هم حسنه نيست. حسنه عبارت از اين است كه ما را برساند به آن جايى كه عقل ما نمىرسد.
صحيفه نور ج 20 صفحه 154
تمام قشرهاى ملت با هم باشند، پشتيبان هم باشند
شما آقايان توجه داريد و من نبايد عرض كنم كه ما امروز گرفتار هستيم به چه گرفتارىهايى. تمام تبليغات بر ضد ماست، تمام دنيا به ضد اسلام قيام كردهاند. ما بايد براى خاطر خدا، براى به دست آوردن حسنه خودمان با هم باشيم، تمام قشرهاى ملت با هم باشند، تمام علماى اعلام و تمام ائمه جمعه با هم باشند، پشتيبان هم باشند، پشتيبان دولت باشند، پشتيبان مجلس باشند، پشتيبان قوه قضايى باشند، پشتيبان قوه اجرايى باشند، آنها خدمتگزار باشند به مردم و شما هم خدمتگزار. اينها بندگان خدا هستند، خدمت به بندگان خدا خدمت به خداست و خدمت به بندگان خدا امروز اين است كه همه مجتمعاً در صدد اين باشند كه با كلمه واحده از اسلام و مسلمين و خصوصاً از مستضعفان جهان و ملت شريف ايران پشتيبانى كنند. شما آقايان نفوذ كلمه داريد در بين مردم، شما، حرف شما در بين مردم گوش شنوا دارد، بايد مردم را دعوت كنيد به اين كه وحدت با هم داشته باشند، دعوت كنيد به اين كه پشتيبان هم باشند، پشتيبان دولت باشند، پشتيبان مجلس باشند و اين طور نباشد كه هر كدام با ديگرى مخالفت كنند و انشاءالله نمىكنند هم، لكن شماها و همه ما بايد، موظف هستيم كه مردم را به همه اين مسائل دعوت كنيم.
تمام گرفتارىهايى كه در عالم هست از نقطه خود آدم است
اين دنيا از دست ما مىرود، نزديك و دور دارد، من زودتر و شما به تدريج، آن چيزى كه باقى مىماند حسنه است، اين دنيا نيست، اين حسنه است، آنى كه انبيا هم دنبالش هستند و آن حسنه مطلقه عبارت از رسيدن به مقامى است كه ما نمىتوانيم بفهميم. او باقى مىماند و هر چى كه از ما باقى بماند حسنات است كه باقى مىماند. البته ما از رحمت خدا مايوس نيستيم، ما ناقصيم لكن خداى تبارك و تعالى جبران مىكند، خداوند وعده فرموده است به ما رحمت را، رحمتش سعه دارد بر همه موجودات، لكن توجه به اين معنا لازم است كه انسان خودبين نباشد، توجه به خودش نداشته باشد، تمام گرفتارىهايى كه در عالم هست از همين نقطه است، از نقطه خود آدم است. اين خود آدم است كه گرفتار است و گرفتار مىكند، اين نفسيت انسان است كه دنيا را به فساد كشانده، دنيا را به هلاكت كشانده. و اميدواريم خداوند رحمتش را بر ما نازل كند و ما را از جمله رحمت شدگان حساب كند و ما را هدايت كند به صراط مستقيم آن طورى كه فرموده است و ما را از ضالين و مغضوبين قرار ندهد انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 155
تاريخ: 3/8/66
پاسخ به استفتاء شوراى نگهبان در مورد مالكيت و استخراج معادن
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرات حجج اسلام آقايان فقهاى شوراى نگهبان دامه افاضاتهم
پس از اهداء سلام و تحيت، اصل مسأله تبعيت اعماق زمين و نيز هوا نسبت به املاك شخصى تا حدود احتياجات عرفى است مثلاً اگر كسى در خارج از محدوده منزل و يا زمين شخصى و يا وقفى كانالى زده و از زيرزمين آنها عبور كند يا تصرف نمايد، دارندگان منازل و زمين يا متوليان نمىتوانند ادعايى بنمايند. يا اگر كسى بالاتر از مقدار متعارف بنايى ايجاد و يا رفت و آمد نمايد، هيچ يك از مالكين و يا متوليان حق جلوگيرى از او را ندارند و بالاخره تبعيت زمين شخصى به مقدار عرفى است و آلات جديده هيچ گونه دخالتى در تعيين مقدار عرفى ندارد ولى تبعيت كشور مقدار بسيار زياد است و دولت حق دارد تا از تصرف بيش از حق عرفى شخص و يا اشخاص جلوگيرى نمايد. بنابراين نفت و گاز و معادنى كه خارج از حدود عرفى املاك شخصى است، تابع املاك نمىباشد و اما اگر فرض كنيم معادن و نفت و گاز در حدود املاك شخصى است كه فرضى بىواقعيت است اين معادن چون ملى است و متعلق به ملتهاى حال و آينده است كه در طول زمان موجود مىگردند، از تبعيت املاك شخصيه خارج است و دولت اسلامى مىتواند آنها را استخراج كند ولى بايد قيمت املاك اشخاص و يا اجاره زمين تصرف شده را مانند ساير زمينها بدون محاسبه معادن در قيمت و يا اجاره بپردازد و مالك نمىتواند از اين امر جلوگيرى نمايد. انشاءالله موفق و مويد باشيد.
والسلام عليكم و رحمةالله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 156
تاريخ: 19/8/66
بيانات امام در جمع رؤساى سه قوه، مسؤولين كشورى و لشكرى و جمعى از اعضاى خارجى كنفرانس وحدت اسلامى
هر كس كه بخواهد پيغمبر را بشناسد، قرآن را بايد بشناسد
بسم الله الرحمن الرحيم
من مطلب تازهاى ندارم و خودم را لايق نمىدانم كه راجع به رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم و حضرت صادق سلامالله عليه چيزى عرض كنم براى اين كه تو آن مرتبه نيستم كه بتوانم راجع به اين مسائل صحبتى بكنم، فقط مىخواهم عرض كنم به آقايان كه معرف رسول اكرم، قرآن است. همان طور كه خود رسول اكرم و حضرت صادق سلامالله عليه ولى الله اعظم جلوه تام حق تعالى هستند، قرآن هم همان طور است، قرآن هم جلوه نام خداى تعالى است. يعنى با همه اسماء و صفات تجلى كرده است و ولى الله اعظم و رسول اكرم را با آن اشراقهايى كه ما ازش اطلاع نداريم و با همه اسماء و صفات محقق كرده است و همين طور ولى الله اكرم حضرت صادق و ساير ائمه را، لكن معرف ايشان خود كتاب الهى است. يعنى هر كس هر چند در اين كتاب مقدس دقت كند و توجه داشته باشد بيشتر مطلع مىشود كه آورنده او كيست و چه جور آدمى است.
قرآن يك سفرهاى است كه انداخته شده است براى همه طبقات، يعنى يك زبانى دارد كه اين زبان هم زبان عامه مردم است و هم زبان فلاسفه است و هم زبان عرفاى اصطلاحى است و هم زبان اهل معرفت به حسب واقع. در اين كتاب شريف، مسائلى هست كه مهمش مسائل معنوى است و رسول اكرم و ساير انبيا نيامدند كه اين جا حكومت تأسيس كنند، مقصد اعلا اين نيست. نيامدند كه اين جا عدالت ايجاد كنند، آن هم مقصد اعلا نيست، اينها همه مقدمه است. تمام زحمت كه اينها كشيدند چه از حضرت نوح گرفته، از حضرت ابراهيم گرفته تا آمده است اين جا، رسول اكرم رسيده است، تمام مشقتهايى كه كشيدند و كارهايى كه كردند، مقدمه يك مطلب است و او معرفى ذات مقدس حق. كتاب هاى آسمانى هم كه بالاترينش كتاب قرآن كريم است، تمام مقصدش همين است كه معرفى كند حق تعالى را با همه اسماء و صفاتى كه دارد. عامه مردم خيلى ازش چيز مىفهمند (اين كتاب را) و خواص هم مسائل بالاتر مىفهمند و اخص خواص هم مسائل فوق آن را مىفهمند، لكن انما يعرف الكتاب ما خوطب به هيچ كس نمىتواند بفهمد /آنى كه پيغمبر/ هر كس كه بخواهد پيغمبر را بشناسد قرآن را بايد بشناسد. و هيچ كس نمىتواند بشناسد و لهذا هيچ كس پيغمبر را هم نمىتواند بشناسد.
صحيفه نور ج 20 صفحه 157
معرف ايشان كتاب خودشان است و معرف حضرت صادق سلامالله عليه بعد از اين كه خود پيغمبر معرف است، خود وجودش معرف است، اين فقهى است كه با زبان ايشان بسط پيدا كرده است كه براى احتياج بشر از اول تا آخر هر مسألهاى پيش بيايد، مسائل مستحدثه، مسائلى كه بعدها خواهد پيش آمد كه حالا ما نمىدانيم، اين فقه از عهده جوابش بر مىآيد و هيچ احتياج ندارد به اين كه يك تاويل و تفسير باطلى بكنيم.
خود فقه، خود كتاب و سنت، خود فقهى كه اكثرش را حضرت صادق سلامالله عليه بيان فرموده است، اين فقه همه احتياجات صورى و معنوى و فلسفى و عرفانى همه بشر را در طول مدت الى يومالقيامه، اين محتوايش اين طور است، اينها معرفى است كه خود اينها معرف اين بزرگوارانند و ما نمىتوانيم كه از آنها تعريفى بكنيم كه لايق آنها باشد.
ادعيه ائمه كتاب صاعد است
ادعيه ائمه هدى دعاهاى آنها، همان مسائلى را كه كتاب خدا دارد، دعاهاى آنها هم دارد با يك زبان ديگر. قرآن يك زبان دارد، يك نحو صحبت مىكند و همه مطالب را دارد منتها بسياريش در رمز است كه ما نمىتوانيم بفهميم و ادعيه ائمه عليهمالسلام يك وضع ديگرى دارد، به تعبير شيخ عارف و استاد ما، ادعيه كتاب صاعد است، قرآن صاعد. تعبير مىفرمود به اين كه قرآن كتاب نازل است كه از آن جا نزول كرده است و ادعيه ائمه كتاب صاعد است، همان قرآن است رو به بالا مىرود، جواب اوست تقريباً. كسى بخواهد بفهمد كه مقامات ائمه چى است، بايد رجوع كند به آثار آنها، آثار آنها ادعيه آنهاست، مهمش ادعيه آنهاست و خطابههايى كه مىخواندند. مثل مناجات شعبانيه، مثل نهجالبلاغه، مثل دعاى يومالعرفه و اينهايى كه انسان نمىداند كه چه بايد بگويد درباره آنها.
اگر چنانچه ائمه هدى فقط مسألهگو بودند، چكار داشتند بهشان اين ظالمين و مستكبرين؟
در هر صورت ما عاجزيم از اين كه شكر اين نعمت را بجا بياوريم كه ما اهل يك مذهبى هستيم كه از اين دو منبع هر دو استفاده مىكنيم. از منبع وحى و از منيع ولايت. و ساير فرق اين منبع دوم را كم دارند و ما شكر اين نعمت را نمى توانيم بجاى بياوريم و از خداى تبارك و تعالى مىخواهيم كه به ما توفيق بدهد كه بتوانيم شكر اين نعمت را بجا بياوريم و وقتى كه مفاد آيات شريفه را مىخوانيم يا سيره انبيا را ملاحظه مىكنيم، مىبينيم كه آنها تمامشان يكى از كارهايى كه البته مقصد نبوده لكن مقدمه بوده، اين بوده است كه عدالت را در دنيا ايجاد كنند. پيغمبر مىخواهد عدالت ايجاد كند تا بتواند آن مسائلى كه دارد كه آن مسائل، انسان مىخواهد درست كند، آن مسائل را طرح كند و از زمانى كه وحى
صحيفه نور ج 20 صفحه 158
براى پيغمبرها آمده است يكى از مسائلشان همين معنا بوده است كه معارضه مىكردند با كسانى كه ظلم داشتند، ظالم بودند، ستمگر بودند، خونخوار بودند و هر كدام به يك صورتى با آنها معارضه مىكردند و گمان نشود كه هيچ پيغمبرى تو خانهاش مىنشست و فقط يا دعا مىخواند و يا احكام مىگفته، خير اين طور نيست. احكام را مىگفتند دنبالش مىرفتند براى اجرا.
ابراهيم مسائل را مىگفت بعد هم بر مىداشت بتهايى كه آن وقت مثل اين بود كه يكى به خداى تبارك و تعالى در مذهب ما جسارت كند، اين طور معارضه مىكرد باهاشان. ولى مسائل را هم مىگفت، مقابله مىكرد با ستم، مقابله مىكرد با ظلم. اين معنايى كه به خورد ما داده بودند قدرتهاى مستكبر جهان كه نبايد ديانت در سياست دخالت بكند، اين از آن سياستهايى بوده است كه آنها داشتند براى عقب نگه داشتن مسلمين و براى اين كه نگذارند اينها معارضه كنند و لهذا اينها را وادار كردند، اين قدر تبليغ كردند كه در بين بسيارى از قشرها اين است كه آخوند /را/ به سياست چكار دارد؟ چكار دارى، تو برو دعايت را بخوان! حتى حضرت عيسى سلامالله عليه كه اين اشخاصى كه تابع او هستند خيال مىكنند كه حضرت عيسى فقط يك معنوياتى مىگفته است ايشان هم همين طور بوده، از اول بنا بوده بر اين كه معارضه كند. آن وقتى كه متولد شده، تازه متولد شده است مىگويد كه من كتاب آوردم. قرآن اين را نقل مىكند كه تازه متولد شده بوده، وقتى كه مادرش به واسطه آن تهمتهايى كه مىزدند، (يهود برش مىزدند) ناراحت بود همچو كه متولد شد گفت كه نه، غصه نخور، اگر كسى آمد پيشت باهات صحبت بكند، تو بگو كه من صائمم و صائم بوده لابد - و برويد از آن بچه بپرسيد. اينها آمدند، حضرت تازه متولد شده بود، آمدند بنا كردند به حضرت مريم حرفهاى نامربوط زدن، حضرت مريم هم اشاره كرد به او كه برويد آن جا، گفتند: ما چه جور با اين تكلم كنيم؟ بعد ايشان شروع كرد كه خدا به من كتاب داده است. ببينيد چى مىگويد، اين مسأله كتاب دادن معلوم مىشود يك مسائلى قبل از اين است كه ايشان متولد بشود /من را/ كتاب بهم داده، به من توصيه كرده چه بكنم، چه بكنم همان مسائل را مىگويد. يك همچو حضرت عيسايى نمىنشيند تو خانه و مسأله بگويد تا چه بشود. اگر مسأله مىخواست بگويد و مسألهگو بود، ديگر چرا دارش مىكشيدند؟! ديگر چرا اذيتش مىكردند؟!
و همين طور ساير انبيا و آن چيزى كه از همه مشهودتر است، حضرت رسول سلامالله عليه است كه آمد و تشكيل اداره داد، تشكيل حكومت داد. اين معنايش اين است كه كار دارند به حكومت، در سياست كار دارند. و تشكيل حكومت دادن جز اين است كه دخالت در سياست است و وارد شدن در عرصه سياست است؟ بنابراين، اين مسألهاى را كه در بين مسلمين همين طور تزريق كردند تا حتى بعض از خواص هم به اين معنا اعتقاد پيدا كردند كه شما برويد سراغ مسجد، ما هم مىرويم سراغ حكومت، اين براى اين بود كه اين طور به سر ما بياورند، اين طور به سر همه مسلمين بياورند كه داريد مشاهده مىكنيد.
مسلمين بايد بيدار بشوند، مسلمين از سيره انيبا و خصوصاً مسلمين از سيره پيغمبر اكرم بايد
صحيفه نور ج 20 صفحه 159
مطالعه كنند، ببينند چه كرده است و ما بايد تأسى كنيم. اگر پيغمبر آمده بود و فقط تو مسجد مدينه نشسته بود و قرآن را ذكر كرده بود و ديگر كارى هم نداشت، ما هم مىرفتيم همين كار را مىكرديم، ما تاسى مىكرديم. اما كسى كه آمده است، از همان اولى كه آمده است در مكه مشغول مبارزه بوده است يك نحوى غير از آن نحوى كه در مدينه ديگر مسلحانه بوده تا وقتى آمد مدينه، در مدينه كه آمد حكومت تشكيل داد، فرستاد، مبلغ فرستاد، حكومت فرستاد در همه جا، آن جايى كه دستش مىرسيد، مژده داد ايشان به مردم كه ما مىگيريم دنيا را، همه را از بين مىبريم. روم را از بين مىبريم، ايران را از بين مىبريم. يعنى از آن وضعى كه آنها دارند كه بت پرستى مىكنند يا آتش پرستى مىكنند، اين را از بين مىبرند و الا احيا كردند همين مدت كوتاهى كه پيغمبر اكرم زندگى كرد، احيا كرد بشر را، مسلمين بايد تاسى كنند به او كه او چه كرد، ما هم بايد آن كار را بكنيم. او حكومت تشكيل داد ما هم بايد حكومت تشكيل بدهيم، او جنگ كرد ما هم بايد جنگ بكنيم، او دفاع كرد ما هم بايد دفاع كنيم. بنابراين، ما اگر تابع اين پيغمبر اكرم هستيم، اگر تابع ائمه هدى هستيم، ببينيم كه اينها در ايام حياتشان چه كردند، نشستند و مسأله گفتند؟ اگر چنانچه مسألهگو بودند چكار داشتند بهشان اين ظالمين و اين مستكبرين كه بكشندشان و حبسشان كنند و تبعيدشان كنند و ببرندشان به خارج و نگذارند كه كسى پيششان برود؟ در عين حالى كه همه اين مضيقهها بوده، شما مىبينيد كه فقه چه جور دامنهاى دارد و چه جور دامنههايى خواهد داشت و همهاش از كتاب و سنت است.
خداى تبارك و تعالى ما و شما را از شر اين مستكبرين نجات بدهد و ملتهاى ايران را، ملتهاى ديگران را، همه مسلمين را بيدار كند تا دماغ اين مستكبرين را به خاك بمالد و آنها را رسوا كند، همان طورى كه تاكنون رسوا كرده است.
والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 160
تاريخ: 21/8/66
پاسخ امام خمينى به نامه شوراى عالى پشتيبانى جنگ مبنى بر درخواست صدور فرمان معظم له براى تهيه عده و عدههاى لازم به منظور دفع تجاوز رژيم بعثى عراق
بسمه تعالى
شوراى عالى پشتيبانى جنگ اعزهمالله تعالى
واضح است و كراراً گفته شده است كه اين جنگ تحميلى در رأس امور واقع است و لازم است به همت همه اقشار كشور هر چه سريعتر با عنايات حق تعالى پيروزى به دست آيد. بنابراين آنچه كه شوراى عالى پشتيبانى جنگ و متخصصان امور جنگى ضرورت تشخيص دادهاند بايد عمل شود و كوتاهى نگردد. در اين فرصت از تمام اقشار ملت خصوصاً علماى اعلام و ائمه جمعه و جماعات و خطباى محترم لازم است تشكر كنم كه با صرف جان و عزيزان و مال خود در راه مقاصد اسلام به طور شايسته عمل به وظيفه الهى نمودند و از ملت عظيم كه با راهپيمايىهاى اخير پشت جنايتكاران پليد خصوصاً آمريكا را لرزاند، با تمام وجود قدردانى بنمايم.
از خداوند تعالى قدرت هر چه بيشتر رزمندگان و پيروزى آنان و رحمت و سعادت شهدا و جانبازان و آزادى اسرا و صبر داغ ديدگان و سلامت و پشتكار دست اندركاران را طلب مىكنم.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 161
تاريخ: 28/8/66
ديدار با طلاب رزمى - تبليغى تيپ 83 امام جعفر صادق(ع)
شما مطمئن باشيد كه من در مواقعى كه احتمال مىدهم دعا مستجاب باشد به همه دعا مىكنم
بسم الله الرحمن الرحيم
من نمىدانم با چه زبانى، من نمىتوانم احساساتى كه دارم نسبت به شماها و اخلاص و مودتى كه دارم نسبت به همه قشرهاى ملت و خصوصاً قشر روحانى با چه زبان ادا كنم. شما مطمئن باشيد كه من در مواقعى كه احتمال مىدهم دعا مستجاب باشد، به همه دعا مىكنم. و الان هم از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه شما را در راهى كه بودهايد حفظ كند و خداوند دشمنان اسلام را هدايت كند و اگر نمىشوند، فانى كند.
اميدوارم كه همه شما آقايان و ساير قشرهاى ملت در كار خودتان مستقيم باشيد كه اين كار حق است. راه شما راه خداست و خداى تبارك و تعالى به شما نصرت عنايت مىكند. خداوندا! اينها بندگان تو هستند، اينها در حضور تو هستند، اينها براى اسلام تو خدمت مىكنند، اينها براى شكست كفار جانفشانى مىكنند، خداوندا! تو تأييدشان كن، حفظشان كن، سلامتشان بدار، عاقبت همه را ختم به خير كن.
والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 162
تاريخ: 10/9/66
پيام امام خمينى در پاسخ به پيام تبريك رئيس جمهور مالديو به مناسبت ميلاد حضرت رسول (ص)
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرت آقاى مامون عبدالقيوم رئيس جمهور كشور مالديو
تلگراف تبريك آن جناب به مناسبت ميلاد مسعود پيامبر گرامى اسلام حضرت محمدبن عبدالله صلى الله عليه و آله و سلم واصل و موجب تشكر گرديد، متقابلاً اين عيد بزرگ را به آن جناب و ملت برادر كشورتان تبريك گفته، سعادت و موفقيت ملل اسلامى را در راه جهاد با دشمنان اسلام از خداى تعالى مسئلت دارم.
والسلام عليكم
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 163
تاريخ: 16/9/66
پاسخ به استفسار وزير كار و امور اجتماعى در مورد برقرارى شروط الزامى در واحدهاى توليدى و خدماتى
بسمه تعالى
در هر دو صورت، چه گذشته و چه حال دولت مىتواند شروط الزامى را مقرر نمايد.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 165
تاريخ: 26/9/66
پاسخ حضرت امام به نظر خواهى دبير شوراى نگهبان پيرامون امكان استفاده از فتواى معظم له جهت اعمال شروطى در ازاى استفاده از خدمات و امكانات دولتى و عمومى
بسمه تعالى
دولت مىتواند در تمام مواردى كه مردم استفاده از امكانات و خدمات دولتى مىكنند با شروط اسلامى و حتى بدون شرط قيمت مورد استفاده از آنان بگيرد و اين جارى است در جميع مواردى كه تحت سلطه حكومت است و اختصاص به مواردى كه در نامه وزير كار ذكر شده است ندارد بلكه در انفال كه در زمان حكومت اسلامى امرش با حكومت است، مىتواند بدون شرط يا با شرط الزامى اين امر را اجرا كند و حضرات آقايان محترم به شايعاتى كه از طرف استفادهجويان بىبند و بار يا مخالفان با نظام جمهورى اسلامى پخش مىشود اعتنايى نكنند كه شايعات در هر امرى ممكن است.
والسلام عليكم و رحمةالله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 166
تاريخ: 28/9/66
تقدير از كمك مالى خواهران مسلمان عراقى به جبهههاى جنگ
بسمه تعالى
مبلغ بسيار ارزندهاى كه خانمهاى معظم عراقى، كه خداوند به آنها هر چه بيشتر توفيق خدمت به اسلام و رزمندگان عزيزى كه براى رفع شر قدرتها و وابستگان پست آنان جانفشانى مىكنند، واصل شد. از خداوند تعالى سلامت و سعادت همه را خواهانم.
دعاگو - روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 168
تاريخ: 30/9/66
پاسخ امام به نامه مدير عامل و يكى از اعضاى شوراى سرپرستى صدا و سيما در مورد برنامههاى تلويزيونى
بسمه تعالى
نظر نمودن به اين قبيل فيلمها و نمايشنامهها هيچ يك اشكال شرعى ندارد و بسيارى از آنها آموزنده است و پخش آنها نيز اشكالى ندارد و همين طور فيلمهاى ورزشى و آهنگها اكثراً بىاشكال است. گاهى خلاف به طور نادر ديده مىشود كه بايد بيشتر مواظبت كرد لكن دو نكته بايد مراعات شود: اول آن كه كسانى كه گريم مىكنند، بايد محرم باشند و اجنبى حرام است چنين كارى را انجام دهد. دوم آن كه بينندگان از روى شهوت نظر نكنند.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page