-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 167
تاريخ: 28/4/58
بيانات امام خمينى در جمع برادران و خواهران نابيناى كارمند
انقلاب ما انقلاب اسلامى است،چون متكى بر اسلام است
بسم الله الرحمن الرحيم
البته دانيد كهبعد از هر انقلابى يك مشكلات زيادى براى كشور و براى دولتها پيش مىآيد، اين اجتناب ناپذير است. هيچ نمى شود تصوركرد كه انقلابى حاصل ميشود، يك رژيم دو هزار و پانصد ساله با همه قدرتى كه داشت شكسته بشود، از بين برود و آرام باشد و مملكت همه چيز به جاى خودش باشد و همه چيزها زود اصلاح بشود، همه حوائج برآورده بشود. اينها يك امورى است كه هيچ امكان ندارد براى يك انقلابى. بعضى از انقلابهائى كه در حدود شصت سال پيش از اين شده است، الان هم با مشكلات روبرو هستند و من گمانم اين است كه انقلاب ما بهترين انقلابى بوده است كه با ضايعاتى كم، نتايج زيادى از آن تاكنون برداشتيم و اميدواريم كه بعد از اين هم برداشته بشود و نكتهاش هم اين بوده است كه انقلابهاى ديگر، انقلابهاى يك رژيمى بر يك رژيمى و يك رژيم مشابه رژيم بوده و انقلاب ما انقلاب اسلامى است چون متكى بر اسلام است.
رفع مشكلات متضمن استقرار حكومت است
از اين جهت است كه بعد از انقلاب آشفتگىها كم هست و نيست لكن رويهمرفته بايد يك قدرى با مشكلات ساخت. شمائى كه پنجاه وچند سال از وقت كه توجه به دنيا كرديد، از وقتى كه اندازه رشد رسيديد ديديد كه هميشه در مشكلات بوديد و هميشه تحت فشار و اختناق و همه نابسامانىها بوده، حالا پنج ماه است تقريبا از عمر اين رژيم ثانى ورژيم تازه اسلامى، جمهورى اسلامى مىگذرد و ما الان آن اصول مسائل را باز درست نكرديم. خوب، اصول مسائل قانون اساسى است كه بايد تصويب بشود، مجلس شوراست كه بايد انتخاب بشود، رئيس جمهور است كه بايد تعيين بشود تا اين حكومت انتقالى يك حكومت استقرارى دنبالش باشد. اين مشكلات، من هم مىدانم هست، هم براى شما و هم براى همه قشرهاى ملت، همچو نيست كه شماخيال كنيد كه براى شما چيز هستيد - يك مشكلاتى باشد،براى ديگران نباشد، مشكلات براى همه است و من اميدوارم كه اگر آنطورى كه ماخواهيم حكومت اسلامى برقرار بشود، هيچ امتيازى نباشد بين قشرها، همه تحت لواى اسلام با هم انشاءالله رشد خودشان را بكنند و به همه رسيدگى بشود.
صحيفه نور ج 8 صفحه 168
شما دعا كنيد كه اين آشفتگىها و اين توطئههائى كه الان در دست است و در همه جا تقريبا توطئه است. چه از رژيم سابق و چه از منحرفين، گروههاى منحرف الان هست و توطئه مىكنند، دعا كنيد كه انشاءالله اينها رفع بشود، يك حكومت مستقرى پيدا بشود، بعد آسان است اينها. اميدواريم كه به زودى اينطور چيزها رفع شود اين رژيم اسلامى مثل رژيم طاغوتى نيست كه همش را صرف كرد براى به هم زدن اوضاع كشور ما و همه چيز را به نفع خودشان تمام كردند، انشاءالله اميدواريم كه يك حكومت عدل اسلامى باشد و به همه رسيدگى بكند و همه قشرها به نتايجش برسند و هم دنيا و هم آخرت انشاءالله معمور بشود. خداوند همه شما را حفظ كند. موفق باشيد.
والسلام عليكم ورحمة اللهوبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 169
تاريخ: 28/4/58
بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان گروههاى مختلف مردم
تحت فشار قرار داشتن مدرسه فيضيه در طول سلطنت شاهنشاهى
بسم الله الرحمن الرحيم
مدرسه فيضيه نشيب و فرازهائى به خود ديده است، مدرسه فيضيه شاهد قضايائى بوده است كه اگر زبان داشت و بيان مىكرد ماها متاثرشديم. من شاهد قضايائى كه در مدرسه فيضيه واقع شد در زمان آن پدر و اين پسر بودم. در زمان پدر آنقدر شدت كردند، آنقدر فشار آوردند بر اين مدرسه فيضيه و همه مدرسهها و همه مساجد و همه ملت و تمام روحانيت كه روى تاريخ سياه شد. طلاب مدرسه فيضيه قبل از آفتاب بايد از حجرههاى خودشان به باغات شهر پناه ببرند كه وقتى در مدرسه بودند مأمورين مىآمدند و آنها را مىبردند و خلع لباسكردند. يا به نظام وظيفه يا به نظام اجبارى مىبردند، و آخر شب بر مىگشتند به مدرسه. علماى اسلام در زمان آن پدر آنچنان تحت فشار بودند، علماى درجه اول را از خراسان به حبس كشيدند دستجمعى و از آذربايجان تبعيد بردند علماى طبقه اول را و از اصفهان كه مجتمع شدند در اين قم و از اطراف علماى بلاد آمدند، آنها را هم با فشار در هم شكستند. مدارس ما را خواستند از آثار اسلام خالى كنند. در زمان پسر هم كه شما شاهد بوديد كه حملهها شد بر مدرسه فيضيه. مدرسه فيضيه شاهد سوختن كتابهاى دينى بلكه كتاب آسمانى ما بود، شاهد آتش زدن عمامههاى اهل و شاهد پرت كردن بعضى از طلاب ما از پشت بام به زمين بود.
اگر خلافى از ما صادر شود دشمنان آن را به اسلام نسبت مىدهند
والحمدلله حالا هم شاهد است كه شما علماى بلاد از كاشان، از رفسنجان مجتمع شديد و آزادانه مسائل خودتان را مىگوئيد. و من اميدوارم كه تا آخر، اين آزادى و اين استقلال محفوظ بماند. شما آقايان بايد حافظ حيثيت اسلام باشيد. امروز آنچه كه به شما احتياج است، آنچه شما تكليف داريد و همه روحانيت در سراسر كشور، كشورهاى اسلامى وظيفه دارند اين است كه حدود اسلام را امروز اگر چنانچه از يكى از ماها بر خلاف مقررات اسلامى،بر خلاف احكام اسلام يك مطلبى از او صادر بشود اسلام رو به شكست مىرود امروز مملكت، مملكت اسلامى است و محتوا بايد محتواى اسلام باشد. وقت حساسى است، روحانيت زمان حساسى را مىگذراند. مبادا اين كميتهها به اسم روحانيت كارهاى خلاف بكنند و مبادا پاسداران به اسم پاسدارى از اسلام كار خلاف بكنند و مبادا كه دادگاهها
صحيفه نور ج 8 صفحه 170
كه اسلامى هستند بر خلاف موازين اسلام باشند اسلام امروز احتياج دارد به همه قشرها براى محافظت اولياى اصفهان نظر دوختند به شما روحانيون و ساير اقشار ملت كه حفظ كنيد حدود اسلام را از آزادىها سوء استفاده نشود آزادى در حدود اسلام است، در حدود قانون است، تخلف از قانون نشود به خيال اينكه آزادى است. از همه بالاتر مسؤوليت روحانيت است. دشمنها چشمها را دوختهاند كه از روحانيت چيزى ببينند و آن را بزرگ كنند و به اسلام نسبت بدهند. اگر امروز از شما،از علما خداى نخواسته از علماى اسلام، از فضلاى بنام، يك امر خلاف صادر بشود، دشمنهاى شما آن را هزار امر مىكنند و با هياهو و جنجال بهاسلام نسبت ميدهند مىگويند جمهورى اسلام هم مثل ساير رژيمهاست است. اين مسئوليت بزرگى است. خداوند انشاءالله همه شما را و همه ما را توفيق بدهد كه خدمتگزار به اسلام باشيم و آبروى اسلام باشيم.
والسلام عليكم و رحمةالله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 171
تاريخ: 28/4/58
بيانات امام خمينى در جمع اقشار مختلف مردم
نهضت ما قرآنى و اسلامى و تا آخر باقى است
بسم الله الرحمن الرحيم
ما در اين دعوت به راهپيمائى نه اينكه احتمال مىداديم ملت ما از انقلاب منصرف شده باشد، ما براى اينكه بدخواهان بفهمند نهضت ما به قوت خود باقى است و ملت ما همانطور كه در اول انقلاب با شور و شعف به نهضت رو آوردند الان هم باقى هستند و تا آخر باقى خواهند ماند دعوت به راهپيمائى كرديم و ملت اثبات كرد كه نهضت به قوت خودباقى است. مااحتمال اينكه ملت پشت به اسلام بكند نمىدهيم، بدخواهان گمان نكنند ملت مسلم به اسلام پشت خواهد كرد. نهضت، نهضت سياسى نيست كه احتمال برود مردم توجه ندارند. نهضت، نهضت قرآنى است. نهضت، نهضت اسلامى است و اين نهضت اسلامى تا آخر باقى است. دعوت ما براى اين نبود كه احتمال سستى در نهضت مىداديم. ما هر روز شاهد تظاهرات مردم هستيم، ما خواستيم بدخواهان را بفهمانيم كه به جاى خود بنشينند و گمان نكنند بااين صحبتها و توطئههاتوانندملت را از راه خود باز دارند.
نهضت،براى حكومت اسلام و قوانين قرآن بود
من از ملت تشكر مىكنم و سعادت همه را از خداى تبارك و تعالى طلب مىكنم و آنان را دعوت به ادامه نهضت و دعوت به آرامش و دعوت به وحدت كلمه مىكنم. نهضت ما پيروز شد و پيروز است تا آخر. نهضت ما همانطور كه قدرتهاى بزرگ را شكست، اين ريشههاى ضعيف را مدفون مىكند. ما آن روز كه بفهميم دشمنان توطئهگر دست از لجاجت بر نمى دارند، با يك روز فاتحه آنها را مىخوانيم. با قاطعيت به اينجا رسيديم و با قاطعيت جلو مىرويم و با قاطعيت مقاصد اسلامى را پياده خواهيم كرد. ما نهضت براى آن كرديم كه اسلام و قوانين اسلام و قرآن و قوانين قرآن در كشور ما حكومت كند و هيچ قانونى در مقابل قانون اسلام و قرآن عرض وجود نكند و نخواهد كرد. نهضت اسلامى است و نهضت اسلامى محتوايش بايد اسلامى باشد و احكام اسلام در سرتاسر كشور بايد جارى شود و تمام قشرها اسلامى مىشوند. ملت ما براى اسلام خون خود را داد و براى اسلام ادامه مىدهد نهضت خود را.
صحيفه نور ج 8 صفحه 172
كسانى را انتخاب كنيد كه اسلام شناس باشند
قانون اساسى ما بايد اسلامى باشد و اگر حرفى از اول اسلامى نباشد، نه من رأى خواهم به او داد و نه ملت. ملت ما كه همهاسلامى هستند و همه توجه به اسلام دارند و مىخواهند قانون اساسى ما اسلامى باشد، كسانى را انتخاب مىكنند كه به اسلام عقيده دارند و اسلام را دين مترقى مىدانند، كسانى را انتخاب مىكنند كه امين باشند، كسانى را انتخاب مىكنند كه اسلام شناس باشند. كسانى كه توجه به اسلام ندارند، كسانى كه نمىخواهند قوانين اسلام در ايران پياده شود ولو هر چه دانشمند باشند و نويسنده، ملت ما آنها را انتخاب نخواهند كرد. آنها كه گمان مىكنند با طرح شيطانى خود مىتوانند راهى پيدا بكنند براى انحراف قانون اساسى از مجراى اسلام، اشتباه ميكنند. مسلمين همه در زير پرچم اسلام و زير پرچم توحيد و در سايه قرآن ادامه حيات مىدهند. آنها كه گمان كردند نهضت تا اينجا كه آمد ديگر سست شده است و مردم توجه به اسلام ندارند، ديدند كه مطلب اينطور نيست، راهپيمائى اخير را ديدند و هر روزى كه بخواهيم راهپيمائى كنيم، همه حاضريم. قشرهاى اينطور نيست، اكثريت ما را نخواهند منحرف كرد. من از همه طبقات، از همه جبههها، از همه حزبها تقاضا مىكنم كه در كانديدهاى خود توافق كنند. اسلام براى همه بهتر است از ساير مسلكها،اسلام است كه شما را از زير بار ظلم بيرون برد. اسلام است كه شماها را از حبس بيرون آورد. اسلام است كه شماها را از خارج به داخل آورد. اسلام است كه شماها را آزاد كرد و قلمهاى شما را آزاد كرد. از اين آزادى سوء استفاده نكنيد، قدر اسلام را بدانيد، همه با هم مجتمع شويد، كانديدها را با هم تعيين كنيد. اگر كانديدهاى غير اسلامى باشد، شكست مفتضحانه خواهيد خورد.
اعتصام كنيد
به حبل الله من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه قشرهاى ملت را مىخواهم و از همه تقاضا دارم كه با هم اين راه را طى كنند. اگر استقلال كشور را مىخواهيد،اگر قطع ايادى دشمنان را مىخواهيد اگر مىخواهيد آزاد باشيد، اگر مىخواهيد كه كشور مال خودتان باشد،بيائيد همه زير پرچم اسلام واعتصموا بحبل الله جميعا ولا تفرقوا امر خدا را اطاعت كنيد از آنچه نهى فرموده است، كه با هم اعتصام كنيد به حبل الله. حبل الله، اسلام است. صراط مستقيم اسلام است. ريسمان بين حق و خلق، اسلام است. واعتصموا بالاسلام متفرق نشويد، گروه گروه نشويد. مملكت شما مستقل شود، تا آزاد باشيد. قدر اسلام را بدانيد كه شماها رااز زاويهها بيرون آورد. من از گروههائى كه از اطراف آمدهاند و از رفسنجان و ساير جاها آمدهاند تشكر مىكنم و از علماء رفسنجان هم كه زحمت كشيدهاند و تشريف آوردهاند تشكر مىكنم و از همه ملت تشكر ميكنم كه با شور و شعف نهضت را دارند ادامه مىدهند و ادامه خواهند داد.
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 175
تاريخ: 28/4/58
بيانات امام خمينى در جمع كاركنان و كارمندان بخش توليد و مالى راديو و تلويزيون
انسان از راه چشم و گوش و زبان مىتواند كسب فضيلت يا فساد كند
بسم الله الرحمن الرحيم
انسان اينطور خلق شده است كه به حسب تمام امورى كه در خارج هست، هر چه هست در خارج، خداوند يك روزنهاى در انسان قرار داده كه اتصال به او پيدا مىكند، چشم، ديدنىها را، گوش، شنيدنىها را و همين طور عقل، مافوق طبيعت را. انسان يك موجودى است كه رابطه با تمام موجودات خارجى به واسطه قدرتى كه خدا به او داده است و روزنههائى كه برايش قرار داده كه با خارج اتصال پيدا بكند اين موجود مى تواند اتصال پيدا بكند و از همين روزنهها مىتواند كسب فضيلت كند و احيانا از همين روزنهها فسادها در باطن انسان موجود بشود، از راه چشم، از راه گوش، از راه زبان اين عثورى كه هست،مىشود كه يك انسان از اين راهها فضايل را و چيزهائى كه مصالح يك جامعه است و براى خودش هست ادراك كند و پس بدهد و مىشود كه يك انسان هم به واسطه انحرافاتى كه دارد عكس اين باشد.
راديو و تلويزيون مىتواند يك كشور را اصلاح كند يا به فساد بكشد
اين رسانههائى كه ما الان داريم، چه مطبوعات و مجلات و روزنامهها و چه سينماها و تئاترها و امثال ذلك و چه راديو و تلويزيون، اينها آنچه از همه آن دستگاهها بيشتر رابطه با انسان دارد، تلويزيون است، از دو جهت، يك جهت اينكه مطبوعات هر چه هم تيراژش زياد باشد اولا در سطح يك مملكتى نيست و ثانياً همه افراد نمى توانند از اين استفاده كنند براى اينكه الان تقريبا نيمى از جمعيت ما سواد خواندن ندارند تا از مطبوعات و نوشتهها استفاده كنند. سينماها در يك محيط محدود مىتوانند كار خودشان را انجام بدهند، راديو هم در همه جا هست، در همه چيز هست لكن فقط از راه سمع است. آنچه كه در همه كشور يعنى آن دهاتى كهدر خانه است توى مرز و هيچ هم سواد ندارد، لكن چشم و گوش دارد،اين از راديو تلويزيون استفاده مىكند، هم استفاده سمعى مىكند، هم استفاده بصرى، يعنى راديو فقط استفاده سمعى دارد، راديو تلويزيون استفاده سمعى و بصرى دارد، هم آن آدم نقشهها را مىبيند و هم طرحها رابيند و هم مىشنود. بنابراين راديو تلويزيون از تمام رسانههائى كه هست حساستر است، راديو تلويزيون مىتواند يك مملكت را اصلاح كند و مى تواند به فساد بكشد، اين را نه
صحيفه نور ج 8 صفحه 176
روزنامه مىتواند، نه سينما مىتواند، نه تئاتر مىتواند، نه تبليغات لفظى كه درمنابر است تواند، براى اينكه اينها همه شعاعشان محدود است. راديو شعاعش مثل تلويزيون است لكن فقط سمعى است. تلويزيون، هم سمعى است و هم بصرى. تبليغات تلويزيون مىتواند از راه سمع مردم را يا تربيت كند يا منهدم كند.
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 173
تاريخ: 28/4/58
بيانات امام خمينى در جمع دانش پژوهان قزوين
بسم الله الرحمن الرحيم
من از اين روحيهاى كه در جوانهاى ما در همه نقطه نقاط كشور حاصل شده است، خيلى متشكرم و خيلى اميدوار. ما اميدمان به شما جوانهاست، آن جوانهائى كه براى اسلام خدمت كرديد و رنج برديد و در مقابل طاغوت ايستادگى كرديد و يك روح انسانى اسلامى در همه زنده شده است و اين موجب اين است كه ما آن مقاصدى كه داريم و حالا در آستانه آن مقاصد هستيم، انشاءالله بتوانيم اجرابكنيم لكن دو جهت بايد، يعنى دو شرط دارد: يك شرط اينكه اين روح نهضتى و انقلابى را حفظش كنيد ولو به اينكه هر چند وقت يك دفعه در شهر خودتان اينها راهپيمائى كنيد كه اين انقلاب، روح انقلابى محفوظ باشد. و يكى كه از اين بالاتر است روح ايمانى است. انقلاب تنها ما را به مقصد نرساند، ايمان ما را به مقصد رساند، خدا ما را به مقصد رساند. همه اين حرف، همه اين كارها با دست غيبى واقع شد والا يك ملتى كه چيزى در دستش نبود، اسلحه صحيحى نداشت، چهار تا تفنگى كه حالا مىبينيد اينها غنايم جنگى است شما نداشتيد همچو چيزى، معذلك خداوند طورى كرد كه اسلحههاى آنها را نگذاشت استعمال بشود يعنى نه اينكه آنها اسلحه نداشتند، آنها تانك داشتند، توپ داشتند،طياره داشتند، فانتوم داشتند، عده داشتند لكن خداوند شما را به رعب نصرت كرد، در دلشان يك ترسى انداخت، همان ترس اسباب شكستشان شد. ايمان شما و ايمان ملت ما، زن و مردش،بچه و بزرگش، يك مسألهاى بود كه نمى توانيم ما به حساب افراد، اشخاص، شخصيتها بگذاريم، يك مطلبى كه در عرض يك مدت كمى طورى شد كه بچهها زبان باز كردند و شعار مىدادند، در دبستانها بچههاى كوچك اعتصاب مىكردند شعار مى دادند، در دبيرستانها همين طور در دانشگاهها همين طور، بازار همينطور، كارخانهها همين طور، خود ادارات همين طور،اسباب اين شد كه، آنهاهى فوج فوج برگشتند به طرف ملت قوههاى آنها، خداوند همچو كرد كه اين قوهها برگشت به طرف ملت، ملت قدرت پيدا كرد، قدرت ايمان و قدرت عمل پيدا كرد و يك همچو قدرت بزرگى را در هم شكست، اين غير از يك دست غيبى هيچ چيز ديگرى نبود، همه را پاى خدا حساب كنيد و ايمان خودتان را تقويت كنيد. با اين ايمان و با اين انقلاب و روح انقلابى شما انشاءالله پيروز شويد، پيروزى را به آخر مىرسانيد و انشاءالله از كشورخودتان به كشورهاى خارجى،به كشورهاى اسلامى سرايت مىكند و اميدوارم كه انشاءالله همه شما موفق باشيد. و همين روح متحول انقلابى است كه شما را با
صحيفه نور ج 8 صفحه 174
بودن همه وسايل پياده راه مىاندازد. اين خداست كه شما را پياده راه انداخته است. خودتان ملتفت نيستيد اين چيزها را يك روحى خدا به آدم مىدهد كه يك وقت يك همچو كارهائى انجام بدهد . از آمريكا آمده بودند براى جهادسازندگى، يك دسته از جوانها شايد عددشان يك قدرى كمتر از شما بود، در چندوقت پيش از اين از آمريكا آمده بودند براى جهاد سازندگى. خوب اين يك مسألهاى است كه سابقا هيچ مطرح نبود اين مسائل، اين مسائل نبود اصلاً شما پاشيد پياده راه بيفتيد براى اينكه مثلاً در اينجا باشيد. اين يك مطلبى است كه خدا درست كرده است و چيزى كه به دست خدا واقع بشود، شكست ندارد. انشاءالله براى شما ديگر شكست نيست و شما مقابل كفر و زندقه و ستم و چپاولگرى ايستادگى كرديد و تا اينجا هم پيروز شديد و از اين به بعد هم پيروز مىشويد و خداوند شما را همانطورى كه اين راه طولانى را طى كرديد و آمديد، در راههائى كه در پيش داريد مثل برق شما را بگذراند. انشاءالله موفق و مويد باشيد، سلامت باشيد.
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 177
تاريخ: 30/4/58
بيانات امام خمينى در جمع دانشجويان دانشكده بابل
انبيا مستضعفين را بيدار مىكردند كه بر ضد مستكبرين قيام كنند
بسم الله الرحمن الرحيم
در اين آيه شريفه كه تلاوت كرديد، نكات زيادى هست منجمله اينكه: (البته من همه نكات را نمى توانم عرض كنم) مىفرمايد كه من الله على المومنين كه از خودشان يك كسى را فرستادم. اين در مقابل آن حرفى است كه عدهاى براى منحرف كردن مردم از اديان مىگويند كه اديان را قدرتمندها مثل فرعون وامثال اينها درست كردند تا اينكه مردم را خواب كنند و آنها بچاپند. در تمام ادوار مؤمنين عبارت از اين طبقه مقابل مستكبرين بودند كه آنها داراى قدرتهاى فوق العاده. زمان حضرت موسى مومنين عبارت از يك دستهاى بودند در مقابل فرعون و قدرتهاى فرعونى. و در آيه مىفرمايد كه از خودشان، از خود مومنين يعنى از اين طبقه پائين به اصطلاح، خداوند منت بر آنها گذاشته كه از اين، همين طبقه مومنها در همه عصرها عبارت از همين طبقه پائين تر بودند مقابل مستكبرين كه طبقات بالا بودند. و اين يك واقعهاى است كه قرآن مىفرمايد، واقعه تاريخى است كه قرآن مىفرمايد و در مقابل چشم و گوش همه مردم كه در آن عصر بودند و ديدند كه چه بوده قصه. اگر چنانچه پيغمبر دستاورد آن مستكبرين بود و از آن طايفه بود، در مقابلش مردم مىايستادند كه نه، قرآن در اينجا خلاف واقع گفته است از همين طبقه به حسب تاريخ هم همين طور بوده است كه حضرت موسى يك شبانى بوده است سالها براى حضرت شعيب شبانى مىكرده است و همين شبان را چون لياقت داشته است خداوند مبعوثش كرده است و در اسلام هم پيغمبر اسلام از قريش بوده لكن قريش آن ثروتمندهايشان و آن مستكبرين شان يك دسته بودند و اين طايفه پائين تر را كه خود حضرت مىفرمايند من هم شبانى كردهام. يك موجودى بوده است كه از طايفه فقير بوده است كه اينها خود حضرت و عموهايش، اينها فقير بودهاند و لهذا در يك وقتى حضرت فرمود كه ابوطالب نمىتواند بچههايش را حفظ كند،ما برادريم هر كدام قسمت كنيم. اين براى اين بوده است كه مال نداشتند و اين طايفه پائين را هميشه اينطور بوده كه پيغمبرها اين مردم مستضعف را، اين طايفهاى را كه مستكبرين آنها را ضعيف مىشمردند و مى ديدند كه شما چيزى نيستيد در مقابل ماها،ازهمينها، خداوند يكى را انتخاب مىفرمود روى لياقت ذاتىاى كه داشت و او را در مقابل مستكبرين قرار مىداد، درست عكس آنكه تبليغات سوئى كه مىشود و مىخواهند مردم را از اديان منحرف كنند درست عكس آن. اينها
صحيفه نور ج 8 صفحه 178
مى گويند كه پيغمبرها را مستكبرين درست كردند بر اينكه مردم پائين را، كارگر را، صنعتگر را، زارع را، اينها را، اينها با موعظه و اينها خواب كنند و اغفال كنند، وعده بدهند و آن بزرگترها بچاپند مردم را و اينها هم حرفى نزنند براى اين وعدهها. و حال آنكه به حسب تاريخ، تاريخ اسلام هم كه نزديك است به ما، تاريخ ديگر هم كه منقول است كه از اين طايفه تجهيز مىكردند انبيا مستضعفين را در مقابل مستكبرين، نه متسكبرين اينها را درست مىكردند كه مستضعفين را خواب كنند، اينها مستضعفين را بيدار مىكردند كه بر ضد مستكبرين قيام كنند. قيامهاى انبيا هميشه اينطورى بوده كه يكى از بين خود اينها، از بين خود اين مومنين كه طبقه پائين بودند،از خود همين مردم پائين يكى انتخاب مىشد براى اينكه تبليغ كند و كارش هم، يكى از كارهايش هم اين بود كه همين جمعيت مستضعف مقابل مستكبر را تجهيز مىكرد با تبليغاتى كه مىكرد، مهيا مىكرد،تجهيز مىكرد بر ضد آنها، بر ضد مستكبرين. مستكبرين اينها را براى منافع خودشان درست نمى كردند، اين مستضعفين بودند كه از ميان آنها يكى پا مىشد و خداوند انتخاب مىكرد و بر ضد مستكبرين قيام مىكردند. موسى بر ضد فرعون و رسول اكرم بر ضد قريشى كه آنوقت همه چيز دستشان بود و در آيه اين معنا را مىفرمايد و اين به مرئى و منظر مردم بوده است كه مطلبى را نمىشده است كه خلافش بگويد نعوذبالله. اين مطلبى بوده است كه همه مردم مىدانستند كه پيغمبر زندگىاش چطور بوده و مادرش در كجا بچه را بزرگ كرد و در يك بيابانى، بعد هم كه آمده هميشه تحت قدرت اين بزرگها بوده ونمى شده زندگى بكند و در مكه د رغار مدتى بوده است و هيچ نمىتوانسته، هميشه آنجا در مكه كه بوده تبليغاتشان به طور تقيه و زيرزمينى بوده تا وقتى هم كه آمدند مدينه، مدينه هم آنى كه دور ور حضرت بود يك دستهاى از همين فقرا، مستمندها بودند كه - مسجد - وقتى كه ايشان در مسجد، مسجد درست كردند، آن هم نه مثل مسجدهاى ما، يك مسجدى كه يك ديوارى با چوب دورش درست كرده بودند ابتدائا و اگر هم يك سايهاى داشت با اين چيزهاى خرما، با اين علفهاى خرما، چوبهاى خرما با اين درست كرده بودند و يك جائى هم بود كه به آن مىگفتند صفه: يك دستهاى از اصحاب پيغمبر اصحاب صفه هستند يعنى اشخاصى بودند كه خانه نداشتند، هيچى نداشتند و مىآمدند توى همين مسجد روى همين زمينها وصفهاش هم مثل صفههاى مسجد حالا نبوده است كه آجر فرش مثلاً باشد يا با چيزهاى ديگر درست شده باشد يك زمينى بوده است قدرى بلندتر مثلاً جاى آن گل بوده، چيز ديگر شايد، اصلاً حصير هم نداشتند آن وقت آنجا مىخوابيدند و آنجا زندگى مىكردند. اينها را حضرت بر ضد قريش و آنهائى كه داراى اموال بزرگ بودند و از مستكبرين بودند اينها را از اينها حركت كرد و رفت سركوبى آنها را كرد. اينكه اين تبليغات شود،براى اين است كه اينها هر چه ضربه خوردهاند از اديان خوردهاند. حالا در اسلام كه،حالا ما بحثمان در اين است اين قدرتهاى بزرگى كهمىخواهند ماها را بچاپند، اينها آنى را كه معارض خودشان مىدانند اسلام است از اين جهت اول حمله مىكنند به اصل اديان و مقصودشان هم حالا آن دينى كه گذشته و رفته نيست مقصودشان اين است كه كلام را بكشند به اسلام و بيايند بگويند كه اسلام هم يك دينى است كه مخدر است. حال اينكه ما وقتى تاريخ اسلام را مىبينيم و بعد هم از
صحيفه نور ج 8 صفحه 179
زمان پيغمبر تا حالا درست اسلام را و كسانى كه اسلام را تبعيت كردهاند مطالعه كنيم مىبينيم كه در صدر اسلام پيغمبر از همين طبقه پائين بوده است و من الله على المومنين اذبعث فيهم رسولا من انفسهم اين از خود اين طايفه پائين، نه اينكه انسان بوده اين طايفه پائين، مومنين، خدا به اينها چيز داد كه از خود اينها يك كسى را كه هم مشرب باشند و بيايند با هم بنشينند و با هم بياشامند اينها و همانطورى كه پيغمبر توى مسجد زندگى مىكرد و توى همان مسجد با مردم معاشرت مىكرد و از همان مسجد هم تجهيز مىكرد جيوش را براى كوبيدن قدرتها،از همين جمعيت پيغمبر را انتخاب فرمود بر ضد آنهائى كه مىخواستند چه بكنند. اين براى اين است كه اينكه اين تبليغات را مىكنند اول طرف همه اديان مىروند بعد مىكشندش به اسلام و مقصودشان اين است كه اسلام را سركوبى كنند،اين براى اين است كه از اسلام مىترسند. آن كه مى تواند درمقابل اينهاعرض اندام كند و دست اينها را از ظلم و تعدى و غارتگرى و اينها كوتاه كند آن اسلام است از اين جهت اينها بايد اسلام، مىخواهند اسلام را درنظر جوانهاى ما، در نظر طبقه متنور، در نظر اين جمعيتى كه از آنها كار مىآيد كوچكش كنند تا اينها برگردند از اسلام، وقتى برگشتند از اسلام،ديگر از خودشان كارى نمىآيد.
مىخواهند قدرت روحانيت را از مردم بگيرند
حالا البته خيلى چيزها هست كه براى سرگرم كردن جوانهاى ما خيلى دامنهدار است. آن چيزهائى را كه آنها طرح كردهاند و طرحهائى كه دادند، يكى از آنها همين است كه اسلام را در نظر اينها كوچك كنند چنانچه از روحانيت هم چون مىترسند و از طبقهاى كه مىتواند در مقابلشان بايستد و ايستاده است طبقه روحانى هستند از اين جهت مستقيما به اينها هم حمله مىكنند روحانيين دربارى هستند، هر چه آخوند است دربارى است. اين دربار است كه آخوندها را درست كرده و تربيت كرده براى اينكه مردم را بچاپند و اينها هم ثناگو باشند وعاظ السلاطينند. اين هم براى اين معناست كه مردم را از روحانيت رم بدهند، از اسلام رم بدهند و از روحانيت هم رم بدهند و اين دو تا قدرت را بگيرند از مردم. حال اينكه شما اگر ملاحظه كنيد، از اول تا حالا آن كه با اين قدرت معارضه كرده ابتدايش از روحانيين شروع شده در اين صد سال آخرى كه خوب تاريخش ديگر خيلى نزديك است و همه شما هم اطلاع داريد در اين صدساله اخير آنى كه معارضه كرده با سلاطين وقت، ابتدايش از روحانى شروع شده. قضيه تنباكو ابتدايش از روحانيون ايران و عراق، از مرحوم ميرزا فتوا بود، و از علماى تهران قيام و عمل. البته مردم هم به اينها علاقه داشتند و دنبال اينها را مىگرفتند و كارها را انجام مىدادند. در جنبش مشروطيت هم همين طور بود كه از روحانيون نجف و ايران شروع شد مردم هم تبعيت كردند و كار را تا آنجا كه توانستند آنوقت انجام دادند و رژيم استبدادى را به مشروطه برگرداندند،لكن خوب نتوانستند مشروطه را آنطور كه هست درستش كنند، متحققش كنند، باز همان بساط بود. در زمان رضاشاه كه من و مثلاً ايشان (اشاره به يكى از حضار) يادشان هست و شما اكثرا اصلاً آن زمان را يادتان نيست چند قيام كه در ايران شد همهاش از روحانيون بود. يك قيام از
صحيفه نور ج 8 صفحه 180
آذربايجان شد ،از علماى آذربايجان كه قيام كردند و چه ولكن خوب قدرت دست آنها بود گرفتند. آنها را ودر گمان مىكنمسنقر مدتها اينها تبعيد بودند و بعدش هم كه تبعيد برداشته شد مرحوم آقا ميرزا صادق آقا در قم آمدند و ماندند اينجا و اينجا هم فوت شدند. يك قيام از خراسان بود منتها همه علما -قضيه قيام مسجد گوهرشاد تمام علماى خراسان را كه در اين قيام دخالت داشتند و سرشناس بودند گرفتند و آوردند تهران و حبس كردند و محاكمه كردند و اينها.يك قيام از اصفهان شد و علماى اصفهان آمدند به قم و دعوت كردند از علماى اطراف و علماى اطراف هم خيلىهايشان هم آمدند اينجا، منتها اين هم قدرت دست آنها بود و نتوانستند و شكستند و ملت هم آنطور هوشيار نشده بود كه درست دنبال علما را بگيرد. عكس آنكه اينها مىگويند كه اينها دربارى هستند، بعكس اينها ضد دربارى هستند. ضد دربارى را اينها مىگويند دربارى. و هميشه در همين عصر خودمان آنى كه مورد هجوم واقع مىشد همين مدرسه علمى بود. همين مدرسه فيضيه قم چند دفعه مورد هجوم واقع شد و در شكستند و پنجره شكستند و كتابها را آتش زدند و عمامهها را آتش زدند و بعضى از افراد را از پشت بام پرت كردند پائين و از اين وحشيگرىها كه كردند اين هم براى اين بود كه مىخواستند اين دو تا قدرت را از مردم بگيرند.
تلاش استعمار در دور نمودن جوانان از اسلام
يك چيز ديگر هم راجع به دانشگاهها بود و طبقه دانشجو و دانشگاهى. اينها از دانشگاه هم مىترسيدند، مىديدند كه خوب اينها يك قوه متفكرهاى هستند كه جوان هم هستند ممكن است از اينجا باز يك قدرتى پيدا بشود در مقابلشان، دانشگاه را هم به طريقهاى مختلف كوبيدند. طريقهاى مختلفى داشتند تا توانستند اينها را به واسطه همين تبليغات، منحرف كردند، اذهانشان را منحرف كردند. يك كارهاى مهمى اينها كردند براى اينكه طبقه جوان هر چه هست اين را مشغول كنند به خودشان و نگذارند كه اينها در مقدرات مملكت دخالت بكنند. اگر دانشگاه را به حال خودش مىگذاشتند و تبليغات توى كار نبود و كارشكنى در كار نبود از دانشگاه خوب متفكرهائى پيدا مىشدند كه در فكر اين بودند كه دارند ديگران مىچاپند ما را، يك علاجى بكنيم. اينهاطبقه جوان كه اين كارها از آنها مىآمد و مىآيد به طريقهاى مختلف مشغول مىكردند تا اينها را به خودشان. تمام اين رسانههاى گروهى كه هست تمام اينها را اجير مىكردند يااز خودشان بود كه طبقه جوان را به واسطه راديو و تلويزيون و سينما و تئاتر و مطبوعات و مجلات و اينها سرگرم به عياشى بكنند و عياش بارشان بياورند. جوان است وقتى كه رفت سينما، پنج روز، ده روز رفت سينما عادت مىكند به رفتن سينما و اصلاً فكر، فكر سينمائى مىشود شايد شب هم وقتى كه خواب ببيند خواب ستاره سينما مىبيند، روز هم وقتى كه چشمش را باز كند به فكر است كه كى شب بشود من بروم و چه وقت بشود كه برويم سراغ اين مركز. يك همچو دماغى كه بار آمد اينطورى، اين به فكر اين نمى افتد كه كارتر نفت ما را مىبرد، اصلاً هيچ كارى به اين ندارد. جوانهائى كه در اين مراكز فساد كه درست كردند سرتاسر ايران و
صحيفه نور ج 8 صفحه 181
بيشتر تهران،اين مراكز فسادى كه اينها درست كردند، مراكز عياشى كه درست كردند، اين خانههائى كه درست كردند براى اينكه مردم، بچهها بروند، جوانها بروند عياشى بكنند، دامن زدند به اين. اين ايام تابستان اين درياها با آن وضعى كه آنها درست كردند، اين دستگاههائى كه بايد دستگاه تربيتى باشد مثل دستگاه راديو و تلويزيون و مطبوعات و اينها، تمام اينها را بعكس آنى كه بايد باشد درست كردند و قضيه اين نبود كه يك چيزى خود به خود شده باشد، يك قضيهاى بود كه روى برنامه تنظيم شده، آن هم بسيار محتمل است كه تنظيمش از همان سيا شده باشد، از آنجا شده باشد كه بايد جوانها را اينطورى مىشود بگيريد، حبس كنيد. خوب نمى شود همه مردم كه حبس بشوند. آنجائى كه مىشود با آنطور، آنجائى كه همه اين حرفها،همه اين چيزها دست به دست هم دادند برايشان مراكز فساد و فحشا درست كردند و دامن به آن زدند و تبليغاتى روى آن كردند و جوان هم هست كشيده مىشود قهرا به آنجا. تابستان است، درياچه درست كردند و دريا و اجتماعات جوانها با هم زن و مرد داخل هم و، كه مىكشيدند اينها را به اطراف دريا و برايشان هم همه وسائل را درست مىكردند و مفت و مجانى مىرفتند آنجا و هر كارى دلشان مىخواست مىكردند. مسأله اين نبود كه طبعا اين شده باشد، مسأله اين بود كه يك برنامه خاص و يك توطئهاى در كار بود كه نگذارند اين جوانها رشد طبيعى خودشان را و انسانى خودشان را بكنند، سرگرمشان كنند به همين مسائل. قضيه موسيقى يك مطلبى است كه خوب طبع جوان به آن توجه دارد اگر يك مدتى اين عادت كرد كه موسيقى را باز كند و گوش كند مغز اين از تفكر در امور جدى بازماند، مىرود دنبال همين قضيه. اينها امورى است كه با نقشه درست كردند كه جوانهاى ما را منحرف كنند و يكى از نقشههايشان اين بود (نقشههاى ديگر زياد) كه نگذارند در دانشگاه درس بخوانند يك دستهاى را درست بكنند به اسم چپ گرا بريزند توى دانشگاه و شلوغ بكنند و دعوا راه بيندازند و امثال ذلك و دانشگاهىها را، جوانها را از كلاس بيرون بكشند و بياورند به بيرون به جنگ و به چيزهاى ديگر، تبليغات چپى بكنند در دانشگاهها كه توجه اينها را به آن مسائل كنند و هكذا از اين قبيل. اينها همه چيزهائى است كه روى نقشهاى درست شده است كه ماها از مقدرات مملكتمان غافل بشويم. حالا بيشتر روى اين امور تكيه مىشود براى اينكه حالا لمس كردهاند كه اسلام و ايمان به خدا اسباب اين شد كه يك جمعيتى كه هيچى دستشان نبود از تفنگ و بساط (حالا هم چهار تا تفنگ اگر پيدا شده است بعد از غنائم جنگى پيدا شده) اينها ديدند كه اينها با مشت خالى لكن با ايمان، با ايمان به خدا آمدند به ميدان و قدرتهاى بزرگ را شكست دادند و همه را بيرون كردند، قطع دستشان را كردند. اينها الان لمس كردند كه آنى كه اينها را شكست داد اين ايمانى بود كه اين جوانها داشتند و اين توجهى بود كه به اسلام داشتند. حالا بيشتر در صدد اين هستند كه شما را از اسلام جدا كنند.
تلاش قلم اجير در تكفير مومنين
الان باز آن قلمهائى كه قلم اجير است و مزدمى گيرد تا جوانهاى ما را منحرف كند الان هم در
صحيفه نور ج 8 صفحه 182
كار هستند نطقها را مىكنند و قلمها را به كار مىاندازند حتى اين مسأله اطرف دريا را كه با آن فضاحت انجام گرفت، در بعضى از مطبوعات نوشتند جلوگيرى از اين ارتجاع است. اينكه تمدن عبارت از اين است كه زن و دختر و پسر با هم تو دريا به هم ور بروند و اگر اين نباشد ارتجاع است. تمدن اين است كه هر جوانى كه در سينما چند روز برود و ديگر زندگىاش همان بشود، تمام آمال و آرزويش همان بشود. اگر چنانچه از اينطور چيزها جلوگيرى بشود و آموزنده باشد، اين سينما آموزنده باشد، اين مطبوعات آموزنده باشد، اين مجلات، اگر كسى بگويد كه بايد اينها آموزنده باشد، اينها بايد بچههاى ما را تربيت كنند، اينها بايد بچههاى ما را رشد سياسى بدهند و اينها را وارد ميدان عمل سياسى بكنند و اين عكسها و اين دعوتهاى به شهوت اينطور چيزهائى كه همه جانبه است اينها را از اين راه باز دارد، مىگويند ارتجاع است و شما را از ارتجاع مىترساند و به اصطلاح چماق تكفير دارند، همين ارتجاع اصلاً اين تكفير مؤمنين است. اينها به هر قدرتى كه توانستند و به هر ترتيبى كه توانند مىخواهند شماها را منحرف كنند از آن مسيرى كه داريد.
ايجاد تحول روحى در سراسر ايران به لطف و عنايت الهى
الان اين نهضتى كه ملاحظه كنيد، اين نهضت الان رسيده است به يك حدى كه دست را كوتاه كرد همه دستهاى خارجىها را كوتاه كرد و شما مىدانيد كه نهضت اسلامى ايران با همان توجه به مردم به اسلام و اينكه از شهادت ديگر خوفى نداشتند، براى اسلام شهيد شدن را يك چيز عظيمى براى خودشان دانستند، يك فوزى مىدانستند براى خودشان، اين معنا شد كه مردم ديگر نترسيدند از تانك و توپ و اينها نترسيدند و ريختند به خيابانها. يك تحول روحى پيدا شد در ايران، سر تا سر ايران، يك تحول روحى پيدا شد و مردمى كه فكر در امور مملكتى نمىكردند، حالا جوانها، بچهها، زنها، مردها مسائلى كه در مجالسشان طرح مىشود مسائل روز است و قبلا اصلاً اين مطلب هيچ نبود. ما آخوندها را كه گفتند، اگر يك كلمه مىگفتند، مىگفتند كه اين سياسى است. يكى از فحشهائى كه به يك آخوندى اگر مىخواست يك حرفى بزند كه به درد مملكتش بخورد مىگفتند سياسى است. اوايل كه ما آمده بوديم به قم يكى از علماى محترم - محترم - و رئيس بود در قم، اين را بعضى مقدس مآبها اشكال به او داشتند مىگفتند منزلش روزنامه پيدا مىشود. اينطور مغزها را تهى كرده بودند كه اگر يك ملائى منزلش روزنامه بود اين اسباب طعنش مىشد. ملا بايد، چكار دارد ملا به روزنامه، ملا چكار دارد به سياست. ما را وقتى كه از حبس مىخواستند بيرون بياورند آمدند گفتند كه بيائيد توى آن اتاق. از حبس در آمديم رفتيم توى اتاق مجللى هم بود نشستيم. پاكروان آمد پيش ما و آن مولوى هر دو آنها هم رفتند، آمدند آنها و پاكروان در ضمن صحبتهايش گفت كه سياست عبارت از دروغ گفتن است، عبارت از تقلب است، عبارت از خدعه است، عبارت از فريب است، عبارت از پدر سوختگى است (اين تعبير آخرش بود) اين را بگذاريد براى ما. مىخواست ما را وادار كند به اينكه ما دخالت در سياست نكنيم. من به آن گفتم خوب اگر اين سياست عبارت از اينهاست اين كه مال شما
صحيفه نور ج 8 صفحه 183
هست، بله. بعد هم برداشتند توى آنجا نوشتند كه تفاهم شد بين ما و فلان. من هم كه آمدم سر منبر حسابش را رسيدم. اينها تبليغات همچو كرده بودند كه به خورد ما معممين هم داده بودند كه شماها برويد كنار سراغ مدرسهتان و اين منافع مملكت را بدهيد دست ما (مطلب اين بود) مقدرات مملكت را بدهيد دست ما شما برويد آن گوشه مدرسه بنشينيد و آنطور زندگى كنيد و مسأله بگوئيد آن هم نه هر مسألهاى - هر مسألهاى - را. اگر ما درست مسأله مىگفتيم كه وضع اينطور نبود. مسائل اسلام را كنار گذاشته بودند و يك دستهاى از مسائل شخصى را پيش كشيدند. مسائل اجتماعى اسلام، مسائل سياسى اسلام، مسائل جنگ اسلام. آن قرآن را شما ملاحظه مىكنيد كه قرآن مسائل سياسىاش و جنگىاش و مقاتلهاش و اينهايش زياد در آن طرح شده اهلاً و سهلاً اما ديگر كار نداشته باشيد به اينكه تكليف ملت با دولت چيست و تكليف دولت با ملت چى هست؟ چه جور بايد دولت باشد، شرايط حاكم چيست، شرايط شرطه چيست؟ شرائط قاضى چيست؟ اينها را ديگر شما كار نداشته باشيد، شما هم برويد اين مسائل و ما هم باورمان آمده بود، همچو باورمان آمده بود كه - روزنامه خواندن را - اولى كه ما آمديم قم سنه چهل، روزنامه خواندن را عيب مىدانستند ما هم اصلاً جرات نمىكرديم يعنى ما هم خودمان جزء آنها بوديم. الان يك تحولى پيدا شده است كه شايد در دو سال پيش از اين نبود اينطور تحولى، دو، سه سال است كه، دو سال است كه تحول زياد پيدا شد. البته نهضت عمرش پانزده، شانزده سال است لكن اين تحول در اين آخر پيدا شد يك تحول پيدا شد كه، تحولهاى مختلف، شما همه و ما همه، يك پاسبان اگر پيدا مىشد و يك امرى كرد همين بازار تهران، توى ذهن كسبه و تجار نمىآمد كه مىشود مخالفت با پاسبان كرد. پاسبان آمده گفته است چهار آبان است بايد همه بيرق بزنيد. همه گوش و سمع و چيز بودند كه هر چه اين گفته عمل بكنيم. چندى نگذشت كه همينهائى كه از يك پاسبان مىترسيدند و براى خودشان هم حقى قائل نبودند ريختند تو خيابان و گفتند ما شاه نمىخواهيم. اين يك تحول معجزه آسا بود كه آدمى كه از يك پاسبان ترسيد حالا از تانك نمىترسد، حالا از سربازها هم نمىترسد، سر نيزهها هم كه مىآورند، مىآيند معارضه با آنها مىكنند. اين يك جور تحولى بود كه حاصل شد، يك تحول دخالت همه در مسائل روز و مسائل سياسى. همين جمعيتى كه روزنامه خواندن را در آنوقت اشكال مىكردند حالا همانها منزلهايشان هم راديو هست و هم تلويزيون هست و هم عرض مىكنم اصلاً مشروعش هست، غير مشروعش نيست و هم مسائل روز طرح است. در هر جا برويد جوانها مشغول به صحبت در مسائل روزند. شما خيال مىكنيد كه در ده سال پيش از اين اين حرفها بود اصلاً چه دخالتى داشتيد، حقى نداشتيد كه دخالت در مسأله روز بكنيد، حقى نداشتيد كه بايد مثلاً ژاندارمرى وضعش اين باشد، بايد دولت وضعش اين باشد، اشكال بكنيد به دولت. حالا طورى شده است كه همه در ميدان آمدهاند و يك تحول روحى پيدا شده است در اين جامعه و اين تحول، تحول الهى است هيچ كس نمىتواند، اين قلوب مردم دست خداست اين تحول الهى است. يكى از تحولاتى كه امروز يك دسته از اروپا آمده بودند، يك دسته جوانها گفتند كه ما آمديم براى اينكه برويم در اين روستاها كمك بكنيم. يعنى اين چه تحولى است كه جوانى كه بحبوحه
صحيفه نور ج 8 صفحه 184
جوانىاش است و در اروپا است و بايد در اروپا فرض كنيد روى غريزه جوانىاش مشغول و پى چيزهاى ديگر باشد همچو تحولى پيدا شده است كه عده زيادى بودند زن و مرد گفتند كه ما از اروپا آمديم كه برويم روستاها كمك كنيم به مردم در چيز. به آنها گفتم كه ارزش اين عمل را خيلى بايد بدانيد كه اين عمل چه ارزشى دارد. اين روستائى كه تاكنون مىديده تنها هست و همه قدرتها مخالف او هست و مىخواهند بچاپندش، ببيند كه از اروپا يك دسته جوان تحصيلكرده مهندس و طبيب و دكتر و اينها آمدهاند با آن زحمت به ايران و مىروند توى اين روستاها برايشان گندم مىچينند ، ولو شما بلد نيستيد درست درو كنيد خوب، درو را رعيتها مىدانند شما بلد نيستيد درو كنيد اما شما چهار تا خوشه گندم را كه براى اينها جمع بكنيد همچو قدرتى در اين رعيتها و در اين زارعها و در اين دروگرها پيدا مىشود كه كارشان دو مقابل مىشود. وقتى كشاورز ديد كه خانمها از خانهها پاشدهاند، از اروپا، اينجا هم همين طور، از دانشگاهها و از دانشكدهها و از مراكز تحصيل جوانها ريختند، زن و مرد ، در تلويزيون ديشب هم نشان داد اين را ريختهاند اينجا و دارند كمك كنند به اينها، در روحيه اين كشاورزها چقدر اين تأثير دارد، چقدر اينها را آقا كند كه مىبينند خدمه اينها عبارت از دكتر است و مهندس، آقايان كمك كار هستند، اين ارزشش خيلى است. شما هم كه الان مىگوئيد ما مهيا هستيم، اين يك همچو تحولى است كه خدا اين تحول را پيدا كرده، قلب شما پيشتر اصلاً دنبال اين مسأله نبود حالا آمده. كى آورده اين را؟ مقلبالقلوب خداست. خداوند قلبهاى شما را اينطور كرده است كه مىخواهيد برويد روستاها كمك كنيد، آموزش، پرورش. غير آن وضعى كه سابق بود كه اگر يك دسته از سازمانى را مىخواستند بفرستند آنجا به اسم نمىدانم كذا براى تبليغ براى خودشان، حالا ديگر تبليغى در كار نيست هيچ كس از كسى تبليغ نمىكند شما به طبيعت خودتان مىخواهيد برويد كمك كنيد، آموزش بدهيد، پرورش كنيد و امثال ذلك.
همه با هم بكوشيم كه درست عمل كنيم
انشاءالله خداوند همه شما را حفظ كند و موفق كند كه خدمت بكنيد به كشور خودتان. مملكت مال خودتان است ديگر، ديگر دستهاى آنها بريد، ديگر همت كنيد كه اداره كنيد مملكت خودتان را تا نگويند نمىتوانند، ايرانىها نمىتوانند مملكتشان را اداره كنند يك كسى ديگر خواهد كه بيايد سرپرستى كند. فضولها الان باز هم هستند، آنهائى كه نقشه كشند باز هم هستند. خودتان بچسبيد به مملكتتان و با قدرت خودتان هر كه در هر جا هست خوب عمل كند. آقا در محراب خوب عمل كند و شما در دانشگاه خوب عمل كنيد و ما هم در مدرسه خوب عمل كنيم. همه و همه با هم دست به هم بدهيم كه درست عمل بكنيم و انشاءالله مملكت مال خودتان است.
و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 193
تاريخ: 30/4/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اهالى شهرستان اسفراين
هدف،عقب نگاه داشتن اقشار مختلف مردم بود
بسم الله الرحمن الرحيم
شما توقع نداشته باشيدكه يك كشورى كه دو هزار و پانصد سال تحت سلطه سلاطين جور بوده است و و قريب شصت سال تحت سلطه رژيم ناپاك پهلوى بوده است، با همه قوا و با همه و با همه كوششها، كوشش كردند كه اين كشور را از همه حيث به عقب بزنند، توقع نداشته باشيد به مجرد اينكه آنها رفتند، اينجا بشود يك گلستان و مردمش هم بشوند ملائكه. نسل جوان ما را اينها به طورى تربيت بر خلاف انسانيت كردند كه مشكل است به اين زودى بشود اينها را برگرداند به يك حال كه از آن راه به اين راه بيايد تا راه بيفتد. هر معممى روحانى نيست و هر قائل به اسلامى مسلم نيست، و در دستگاه جور كه از همه قشرها استفاده مىكردند از اين قشر هم استفاده شده است و شما توقع نداشته باشيد كه در ظرف پنج ماه بشود همه را اصلاح كرد. نه همان شهر شما اين گرفتارى را دارد، شهرهاى ديگر هم همين گرفتارىها را دارند، قشرهاى ديگر هم همين گرفتارىها را دارند منتها هر يك از گروهها كه مىآيد همان وضع خودشان چون محسوس شان بوده است، مىگويند هيچ جا بدتر از محل ما نيست، از كردستان مىآيند همين را مىگويند، از لرستان مىآيند همين را گويند و از هر جا كه مىآيند همين مسائل مطرح است و همه هم درست گويند براى اينكه در طول اين مدت زحمت كشيده شده است كه همه چيز عقب كشيده بشود و خصوصاً نيروى انسانى، نگذارند نيروى انسانى... قشرها و نه در قشر ديگران، نگذارند روحانى صحيح و سالم باشد... صالح، هر چه هم صالح باشد بتواند همه قشرها را سالم كند حتى بتواند همان چيزى كه مربوط به خود رژيم هست، مربوط به خود دستگاه دولتى است سالم كند... نخواهد روحانيت مترقى كارى بكند. به قدرى آشفته است كه نمىتوانند به اين زودى كارى انجام بدهند.
با كمك همه اقشار مشكلات رفع خواهد شد
با اينكه دولت با تمام قوا مشغول است براى اينكه مسائل را، مشكلات را حل بكند لكن مشكلات زياد است و مشكلات زياد را نمى شود حل كرد الا با دست همه ملت، همانطورى كه همه ملت اين رژيم را عقب زد و قشرى ... قشرى نمىتواند اين كار را بكند، اجتماع بود كه اين كار را كرده
صحيفه نور ج 8 صفحه 194
همين طور حالا هم براى سازندگى كه كارش مشكل تر از اصل مطلب بود احتياجى به كمك دارد، دولت محتاج است كه همه مردم كمكش بكنند، زير بالش را بگيرند و اين انشاءالله با كمك همه اقشار انشاءالله درست خواهد شد و آنطور اشخاص ناباب هم انشاءالله خود مردم طردشان مىكنند، خود مردم رها مىكنند آنها را.
انشاءالله اميدواريم كه به خواست خداى تبارك و تعالى امور اصلاح بشود، و هيچ خوف اينكه نتواند، در ذهن تان نيايد. قدرتمند باشيد و همه با هم قدرتمند. شما يك همچو قدرتى را عقب زديد، اين آشفتگىها ديگر داخلى، مال خودمان است غير آن بود كه همه قدرتها دنبالش بودند، همه قدرتها، يعنى قدرتهاى كوچك ممالك ...بزرگ... ما ديگر دشمن داخلى را كنار گذاشتيم، اينها يك چيزهاى داخلى است. اگر ريشهاى ، يك چيز گنديدهاى هم باشد اين را هم شما مىكنيداندازيد دور،تمام شد. خداوند انشاءالله همه تان را حفظ كند،خواهرها را حفظ كند برادرها را هم حفظ كند و همه موفق باشيد كه اين نهضت را به آخر انشاءالله برسانيد.
و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 185
تاريخ: 30/4/58
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى انجمنهاى اسلامى دانشجويان در اورپا و انشجويان اصفهان
ياس از جنود ابليس است
بسم الله الرحمن الرحيم
يكى از جنود ابليس ياس است در امورى كه انسان بايد با اميد و طمانينه و تسليم عمل بكند و شياطين ايجاد ياس كنند و با اين ايجاد ياس جوانهاى ما را در آن مسائلى كه بايد با تصميم جدى پيش بروند، گاهى سست مىكنند. من آنقدرى كه ياد دارم از اول نهضت تاحالا كه اينجا نشستم، چه آنوقت كه در حبس بودم و چه آنوقتى كه در تبعيد به تركيه بودم و چه وقتى كه در عراق بودم و چه آنوقتى كه به پاريس آمدم و چه آنوقتى كه شاه با آن طمطراقها و قدرتها بود و چه آنوقت كه او رفت و بختيار شروع كرد، من هيچ وقت مأيوس از مسائل نبودم و اعتقادم اين بوده است كه اين ملت وقتى كه چيزى را بخواهد، مىشود. خداوند حافظ ملتهاى اسلام خواه در برابر تعدى قدرتهاى بزرگ است. خصوصاً اخيرا كه در پاريس بوديم، نمىدانم حالا آقايان را آنجا ملاقات كردم يا بعضى شان را، پيش ما مىآمدند، ملاقاتشان مىكرديم، اين خواهرها هم، با اينها بودند اخيراً كه در آنجا بوديم و اخبار ايران به ما مىرسيد و از جمله اخبار، بعضىها خودشان لمس كرده بودند، براى من آمدند گفتند، اين بود كه من دردهات بعضى از مناطق رفتهام و اسم يك قريهاى ، يك قلعهاى را گفت، آنجا خود من هم رفتم، در اطراف ماست، او مىگفت كه در اين دهات صبح كه مىشد آن ملاى محل جلو مىافتد و مردم دنبال او تظاهر مىكنند، و آن قلعه اسم برد كه آن قلعه رامن رفتهام و ديدهام چقدر است، شايد مثلاً ده خانوار، پانزده خانواربشود توى آن قلعه زندگى بكنند، گفت:حتى آن قلعه كه من رفتم، ديدم همان حرفهائى كه تهران گفته مىشد توى آن قلعه، مردم آن قلعه مىگويند. اين براى من خيلى جالب بوده است، ايمان آورد كه يك مطلبى كه مطلب ملت است و اينطور مطلب ملت است كه هر جا پا بگذارى، همان مطلب هست شما كه در اروپا بوديد و آنها كه در امريكا بودند، آنهائى كه در خارج از كشور در هر جا بودند، همين مسائل را مىگفتند كه آنهائى كه در داخل بودند. دانشجويشان همين مىگفت كه علماى دينىشان گفت، بازاريشان همان را مىگفت كه كارگرشان مىگفت، بچههاى اينقدرى شان همان مىگفت كه بزرگان مىگفتند. اين مورد اطمينان منشد كه يك دست غير طبيعى در كار است. شعاع عمل انسان تا يك حدودى است، يك كسى مىتواند يك محله را تحت تأثير قرار بدهد، يك كسى مىتواند يك شهر را، يك كسى مىتواند يك استان را، اما كسى نمىتواند به اين ترتيب همه
صحيفه نور ج 8 صفحه 186
قشرهاى موجود در هر جا را از يك ملتى، از بچههاى كوچك و تا پيرمردهايشان و دانشجويشان با افكار متعدده كه اينها دارند و با ايدههاى مختلفى كه دارند، همه را تحت يك مطلب بياورد، اين نمىشد الا اينكه دست غيبى در كار است. من مطمئن شدم به اينكه يك عنايتى از طرف خداوند تبارك و تعالى هست و اين عنايت انشاءالله محفوظ است، شما پيروزيد تا اين توجه ملت ما به مقاصد اسلامى است، اين ملت پيروز است و اين حرفهائى كه گفته مىشد و قلمهائى كه هست و اينها چيزى نيستند. آنوقت كه قدرتها بود كه همه قدرتهاى موجود پشتيبانى مىكردند از محمدرضا، مكرر شايد از امريكا به ما پيغام مىدادند، در پاريس كه من بودم، مكرر مىآمدند و مستقيماً با من تماس مىگرفتند، گاهى از بعضى از كسانى كه به من مربوط بودند تماس مىگرفتند، گاهى به صورت تعزير و گاهى به صورت نصيحت واينها، و مىخواستند كه حفظ كنند محمدرضا را، رژيم را مىخواستند حفظ كنند، انگلستان هم به صراحت چيز كرد كه مابايد اين را حفظش كنيم، منافع ما در اين است، ديگران هم همين طور بودند و معالاسف دولتهاى اسلامى هم همين طور بودند، دولتهاى اسلامى هم پشتيبانى مىكردند اصلش جدا بودند از مقاصد ما و مطابق با اين مشى مىكردند. معذلك يك ملتى وقتى يك چيز را خواست و آن خواستش هم خواست الهى بود،يك مطلب مادى نمى خواست، گفت ما اسلام را مىخواهيم، جمهورى اسلامى را ما مىخواهيم، مىخواهيم ظلم نباشد، مىخواهيم رژيم غارتگر نباشد، مسائلى بود، همهاش اسلامى بود، همهاش انسانى بود، با يك همچو ملتى نمىشود كسى در بيفتد، بخواهد جور كند، نمىشود، اصلش ما فرض مىكنيم اصلاً در دنيا اينطورى است، ما فرض مىكنيم كه يك وقت از طرف يكى از اين ابرقدرتها بريزند ايران را بگيرند، نمىكنند، نمىشود، ما حالا فرض مىكنيم لكن با يك ملتى كه همه يكپارچه هستند، نمىتوانند بمانند و گرفتن يك جائى يك طور، و ماندن در آنجا يك طور ديگر است وضعش جور ديگر است، مىخواهند براى هر آدمى يك مأمور بگذارند؟! اينكه معقول نيست، در هر شهرى يك عده مى گذارند، بعد از چندى همين مردم اين عده را از بين مىبرند. كشورگيرى غير كشور نگه داشتن است، اينها عاقلند اولا كه نمىشود ديگر در دنيا با اعمال زور، آنطورى اصلش معقول نيست ديگر، ثانياً قواى ابر قدرت همه مقابل هم مىايستادند، اين مواظب اوست، آن هم مواظب اين است، آن يك قدم اگر جلو برود، آن هم مىگويد، من هم خواهم جلو بيايم، از اين جهت خداوند اينطور ملتها رابه همين معناست، حفظ ميكند كه قدرتهاى بزرگ در مقابل هم بايستند و نتوانند هيچ كدام تعدى بكنند و آنها مىدانند كه اگر فرض كنيم كه يك قدرت هم بشود و بخواهد حمله كند و يك جا را بگيرد، نمىتواند ادامه به حيات خودش بدهد. اين كشورهائى كه يك وقتى مىريختند و يك جائى را مىگرفتند، بعد از چندى همهشان از بين مىرفتند و مستهلك مىشدند، بعد كه جزء همين ملت مىشدند. بنابراين ملت وقتى كه يك مطلبى را مىخواهد، اين عملى خواهد شد و شما اسلام را خواستيد و جمهورى اسلامى را خواستيد و احكام اسلام را همهمان مىخواهيم و اين عملى مىشود، بيخود دست و پا مىزنند خودشان را زحمت دهند، البته ما را هم زحمت مىدهند اما زحمت دادن يك مطلب است ، پيروز شدن يك مطلب ديگر.
صحيفه نور ج 8 صفحه 187
آتش زدن خرمنها، عملى در جهت منافع آمريكا
البته هر كسى كه يك صحبتى بكند، قلمفرسائى بكند، انتقاد بكند، خوب، يك زحمتى است يا فرض كنيد اينهائى كه مىروند و كشاورزها و پيش كشاورزها، پيش كارگرها و اينها ايجاد فتنه و فساد مىكنند خوب، يك زحمتى ايجاد مىكنند، اما آنطور نيست كه حالا كه چهار تا جوان گول خورده يا چهار تا جوان اجير كه خيلى محتمل است در بعضى اينها كه اينها اجير آمريكا هستند به يك صورت ديگرى.
چنانچه من توده را، در حزب توده آن اولش را، حالا ديگر كه من اطلاع پيدا نكردم، اولى كه حزب توده پيدا شد، آن شخصى كه اين حزب را درست كرد و همه مىگفتند كه اين از شوروى است و از اينهاست، از روسيه است، سرچشمه گرفته اينها، آن شخص همسفر من بود در مكه و در بيروت كه ما براى انتظار كشتى سيزده روز بوديم، اين هم آنجا بود و مىآمد پيش ما، يك آدم نمازخوان، حج برو، خير هم بود، لكن خوب، تحت نظر يك دسته آنوقت كه به نظر مىآمد كه انگليسها، حزب توده را آنها درست كردند، حزب تودهاى كه منتسب به يك قشر ديگرى است، آن را درستش كردند، حالا همين طور به نظر آدم مىآيد كه بعضى از اين احزابى كه چپگرائى مىكنند، خودشان را مىچسبانند به چين و يا چسبانند به شوروى، به نظر آدم اينطور مىآيد كه نه، اينها يك اشخاصى هستند كه آمريكا درست كرده براى ما كه شلوغ بكنند اينجا و صدا ايجاد كنند و دوباره آنها برگردند، دليل من بر اين مطلب اين است كه اينها يكى از كارهاشان، قضيه رفتن در پيش كشاورزها، اول مىرفتند و مىگفتند كه كشاورزى را جلو مىگرفتند كه كشاورزى نكنند، اينجا زورشان نرسيد، بعد مىرفتند كه نگذارند اينهاجمع بكنند، آنجا هم كه مأيوس شدند و مردم جمع كردند، بعد شروع كردند خرمنها را آتش زدند. اين طايفهاى كه ادعا مىكنند ما طرفدار خلق هستيم، طرفدار مردم هستيم، توده را چه داريم، خلق را چه، ما از ايشان مىپرسيم كهآتش زدن خرمنهااولا چه منفعتى براى تودهها دارد، اين ضعفايند كه خرمن درست كردند، يك سال اين بيچاره زحمت كشيده يك عدهاى يك خرمن درست كرده،اين خرمن آتش زدن طرفدارى از اين ضعفاست ؟ بعد هم مىگوئيم كه كى منفعت از اين مىبرد! يكى از طرقى كه براى كشف بعضى از جرائم است اين است كه يك جرمى كه واقع مىشود ببينيم كى از اين جرم منفعت مىبرد كه بگوئيم زير سر اوست. اگر ما گندم نداشته باشيم، از كجا گندم وارد مىكنيد؟ از آمريكا، اگر ما فرض كنيم جو نداشته باشيم، باز هم آمريكا، زراعت هر چه نداشته باشيم آن كس كه صادر كننده است براى ما، آمريكاست، نه چين ما زراعت تواند بدهد نه شوروى، خود شوروى هم از آمريكا مىگيرد، او هم ندارد، منفعت به جيب آمريكا مىرود! پس شما عمال آمريكا هستيد براى اينكه اگر منفعت به جيب آنها و ديگران مىرفت، ما مىگفتيم از عمال آنها هستند، نمىخواهم بگويم كه آنها چطورند و آنها هم از آنهابدتر، همه شان با وضع ما موافق نيستند، همه مىخواهند كه از اين سفره حظى ببرند لكن در اين قضيه كه آتش زدن خرمنها و امثال ذلك باشد، اين منفعتش مستقيما توى جيب آمريكا مىرود. آنها گندمهايشان زياد است بالاخره يا بايد آتش بزنند يا به دريا بريزند وبازار
صحيفه نور ج 8 صفحه 188
مىخواهند، همانطورى كه ملاحظه كرديد كه قضيه اصلاحات ارضى هيچ نبود الا اينكه بازارى براى آمريكا درست كند و نگذارند ما زراعت داشته باشيم. همانطورى كه خود آن مردك از عمال آمريكا بود و براى بازار درست كردن امريكا اين كار را كرد و نقشه از آنها بود و او اجرا مىكرد الان هم نقشه از آنهاست و اينها اجرا مىكنند، منتها آن به اسم آريا مهر، اينها به اسم فلان و فلان چپگرا.
بىحاصل بودن نقشههاى آمريكا در جهت سركوب نهضت
اما مسأله اينطورى است، همينها بودند كه در زمانى كه او بود از او طرفدارى مىكردند، در در بار هم از همينها بودند، از بزرگانشان در دربار هم بودند، ما از اينها ديگر وقتى خود آمريكائى هيچ كار نتوانست بكند با همه صحبتهائى كه كرد يك وقت به صورت ارعاب و يك وقت به صورت مصلحت انديشى. اخيرا هم كه شاه رفته بود و بختيار بود ديگر به صورت اينكه نه، صلاح نيست، حالا زود است، نورس است، حالا چه و مىآمدند كه من را نگذارند به ايران بيايم، جديت مىكردند ما نيائيم به ايران، همين جديت اينها باعث شد كه من فهميدم كه رفتن ما مضر به حال اينهاست براى اينكه آنها براى صلاح ما نمىگفتند كه شما زود است حالا برويد و حالا پيغام فرستادند به وسيله رئيس جمهور فرانسه كه آوردند براى ما خواندند پيغامشان را كه الان چطور است و كذا هست و زود است، نورس است، حالا شما يك قدرى، چند هفتهاى باشيد. من ديدم كه معلوم مىشود كه در اين چند هفته مىخواهند اينها قوايشان را مجتمع كنند كه ديگر هيچ كارى از ما بر نيايد، مردم الان قيام كردند و نهضت كردند، حالا بايد رفت هر چه شد بشود، ما بنا گذاشتيم بيائيم، آنها فرودگاه را بستند، ما گفتيم، خوب، هر وقت باز شد مىرويم، معلوم است كه تا ابد نمىبندند كه وقتى هم كه باز شد، ما هم آمديم.
اعتصام به حبل الله عامل سركوب قدرتهاى شيطانى
على ايحال مأيوس نباشيد، اين از جنود ابليس است كه به انسان تزريق مىكند، قدرتمند باشيد كه اين از طرف خداست، خدا شما را قدرتمند كرده، ملت قدرتمند است.
يدالله مع الجماعه خداوند مىفرمايد: واعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا
خوب، ما اگر اطاعت اين امر را كرديم، خداوند ما را واگذار مىكند كه ما را بچاپند، ما اطاعت بكنيم از امر خدا، كه ما اعتصام كنيم به اسلام، حبل الله همين اسلام است، مااعتصام كنيم به حبل خدا، به اسلام، به قرآن و توجه كنيم به او همهمان، تفرقه هم نداشته باشيم، بعد خدا ما را وادار مىكند، واگذار مىكند به اينكه ما را بچاپند؟ نه، ديگر نمى شود، اگر ما وفا كرديم به اين امر خدا و عمل كرديم به امر خدا و با هم شديم، همه قشرهايمان با هم شد، خارج و داخل، دانشجو و طلبه، همه با هم اين نهضت را تا اينجا كه رسانديم تا آخر ببريم، شك نكنيد كه پيروز هستيد، هيچ شك نداشته باشيم، الان مهار پيروزى دست خود ملت است، دست خودشان، كليد پيروزى دست خود ملت است، ملت بايد بفهمد كه آن چيزى كه او را پيروز كرد همين بود كه همه با هم بودند و اعتصام بحبل الله بود، همه با هم
صحيفه نور ج 8 صفحه 189
چسبيده بودند كه ما جمهورى اسلامى مىخواهيم، ما اسلام را مىخواهيم، ما قرآن رامى خواهيم، ما حكومت عدل الهى مىخواهيم، اين اعتصام بحبل الله بود، اين اعتصام بحبل الله اسباب اين شد كه يكدفعه يك قدرت شيطانى كه همه قدرتها، نه همه قدرتها فقط ابر قدرتها، بلكه قدرتهاى كوچولو هم دنبال او بودند، بيخود نشد كه ما را به كويت راه ندادند، يعنى راه ندادند كه من از اين دروازه كويت بيايم و از آن طرف رد بشوم و سوار شوم و بروم، اينقدر هم راه ندادند گفتند از همان جا كه آمديد به همان جا برگرديد. وقتى هم عراق آمديم ديديم كه من فكر كردم كه ما هر جا برويم همين صحبتها هست براى اينكه اينها همه مربوطند به هم، يك سياست است، اينها همه پشت او ايستادهاند، ما ديديم كه خوب، حالا برويم در خارج، بعدش آمديم و آنها هم پشيمان شدند و من از جوانهاى آنجا متشكرم و از اين جوانهاى عزيز ما كه از همه جاها آمدند و احوال از ما پرسيدند و مجتمع شدند، حرف ما را شنيدند و منتشر كردند مصاحبات ما را در آنجا، گاهى در همه جا منتشر كردند و اين راهى براى پيروزى ما بحمدالله بود.
امروز زمان طرح گرفتارىهاى شخصى نيست
در هر صورت به شما عرض بكنم كه تحت وسوسه ابليس و عمال ابليس كه همينهايند كه مىنويسند و همينها كه مىگويند هيچ وقت نرويد، شما پيروزيد و پيروزى تا آخر مال شماست. آنى كه من به شما عرض مىكنم، اين است كه كليد پيروزى را حفظ كنيد، كليدش را اگر حفظ كرديد عنايت خدا با شماست اجتماعتان را حفظ كنيد، دنبال اين الان نباشيد كه ما حوائجى داريم برآورده نشد، اين را به اين آقا دارم مىگويم من هم مىدانم كه حوائج برآورده نشده، من هم حوائجى دارم كه برآورده نشده، آقا هم حوائجى دارند و آقا و آقا، همه چيزهائى مىخواهند كه نشد. من كه از اول مسائل يادم هست حدود پنجاه و هشت سال، شماها هم كه در بين راهها ملحق شديد، زمان اين شاه را درك كردهايد، از آنوقت كه چشمتان را باز كرديد، اختناق بوده، زحمت بوده، گرفتارى بوده، توى حبس بوده، تبعيد بوده، از اين مسائل بوده، گرفتارىهاى ديگرى كه چپاول بوده، همه چيز شما را بردهاند اينها، جواهرات كه پشتوانه اين مملكت بوده، يك مقداريش را رضا شاه برد و انگليسها در بين راه از دستش گرفتند و بردند و يك مقداريش ايشان حمل كرد وبرد، الان هم بانكهاى ما گرفتار قرض است، يعنى دولت گرفتار قرضهائى است كه اينها از بانكها گرفتهاند و برداشتهاند و رفتهاند. در هر صورت الان وقت اين نيست كه ما گرفتارىهاى شخصى كه داريم، طرح كنيم و هى به دولت اشكال بكنيم، به ملت اشكال بكنيم، به نهضت اشكال بكنيم.
نهضت اسلام در برخورد با مجرمين بىنظير در عالم است
شما بدانيد اين را، در عالم نهضتى به اين خوبى نبوده، انقلاب سفيد اين بود نه آنى كه درست كرده بودند. شمانهضتهائى كه، انقلابهائى كه در عالم واقع شده، يكى انقلاب فرانسه است كه
صحيفه نور ج 8 صفحه 190
بزرگ است و يكى انقلاب شوروى است، آنقدرى كه آنجاها آدم كشته شده و ساير انقلابات، آنقدرى كه آنجاها خونريزى شده، اينجا نشده، براى چه؟ براى اينكه بعد از انقلاب يك نسيم اسلام بود نمىگويم اسلام تحقق پيدا كرده، ديگر اينها كه انقلاب كردهاند، ننشسته آنجا همين جور سر ببرند تا آخر هر كس را احتمال بدهند كه مخالف است به تفنگ ببندند، اين مسائل نبوده، هيچ نيست. البته يك عدهاى كه پنجاه سال اين مردم را قتل و غارت كرده است اين عده كه حد عددشان شايد تا حالا به صد و چند نفر بيشتر تجاوز نمىكند من دقيقاً نمىدانم ولى كم بوده عددشان، جنايتشان زياد بوده ولو عددشان كم بوده، اينها البته به جزاى خودشان رسيدند، نه آن جزائى كه بايد برسند آن جزا در آنجا بايد واقع بشود، در اينجا نمىشود. يك نفر آدمى كه صدها خانواده را بىسرپرست كرده، صدها جوان را از مادرهايشان جدا، كرده و داغ كرده و آتش زده و بوداده روى تاوههاى متصل به برق اين را نمىتوانيم جزايش را اينجا بدهيم، يك جان دارد، ما آن يك جانش را فرض كنيم از او گرفتند، آن هزارها افراد و خانواده را چه كرده، ما نمىتوانيم، اين دليل بر اين است كه يك جاى ديگرى هم هست كه اين بايد تا ابد بسوزد، تا ابد جناياتى را كه كرده، جبران بشود، در آنجا جبران مىشود انشاءالله. مقصود من اين است كه اين حرفهائى كه حالا دارند مىزنند، ما از اين بزرگترش را شنيديم و اعتنا نكرديم. اينها ديگر چيزى نيست، نيستند، يك تتمهاى است كه دست و پائى در اين آخر مىزنند، چلاپ و چلوپى مىكنند.
راه انبيا الگوى راه ما جهت نيل به اهداف اسلامى
و انشاءالله با قدرت شما و با قدرت ايمان شما، با قدرت اسلام اين نهضت به آخر مىرسد و بوى اسلام را آنوقت مىشنويد كه چه معطر است اسلام. چه نظامى است اين اسلام كه آن كه در رأس واقع شده است مثل خود پيغمبر (ص) و آنهائى كه در پائين به اصطلاح شما يا مردم، واقع شدهاند، اينها در يك جا با هم مجتمع مىشوند و مىنشينند و صحبت مىكنند و - عرض مىكنم - قصه و صحبت تجييش جيوش مىكنند اينها، اين بناى پيغمبر اينطور بود. پيغمبر كه خليفةالله بود، همه او را قبول داشتند، وقتى كه توى مسجد مىنشست نمىشناختندش، كسى كه از خارج مىآمد، نمىشناخت براى اينكه بالا و پائينى در كار نبوده، آنوقت حتى يك همچو چيزى هم نبوده است كه بيندازد زيرش، آن روى يك حصير اگر خوب، بود حصير، و الا روى زمين نشست، اسلام اين است. ما دلمان مىخواهد يك همچو، البته قدرت ما نداريم كه اين كه هست عرضه كنيم اما هر چه، هر چه آدم بخواهد به مبداء خير نزديك بشود، بايد خودش را نزديك كند، حالا من نتوانستم مثل مالك اشتر عمل كنم خوب، هر چه بتوانم خودم را نزديك كنم به آنها، باز خوب است و من اميدوارم كه مملكت ما يك مملكت اسلامى بشود، جوانهاى ما، يك جوانهاى مسلم، معتقد به اسلام بشود و اگر اين ايمانى كه ما را پيش برد، باقى باشد، احدى ديگر نمىتواند به شما تعدى كند و انشاءالله نخواهد توانست.
صحيفه نور ج 8 صفحه 191
انقلاب روحى، بالاتر از سدى است كه شكستند
از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت مىخواهم و همين حس يكى از امورى كه انسان به او خيلى علاقه پيدا مىكند، خيلى مايه اميدوارى است، اين انقلاب روحى است كه در ملت پيدا شده، انقلاب روحى بالاتر از سدى است كه شكستيد، شما از اروپا پا شديد، آمديد كه به مردم كمك كنيد، اين انقلاب روحى مهم است، اين را هيچ كس نكرده الا خدا.
خدا مقلبالقلوب شما در بين دست خداى تبارك، دست معنوى خداى تبارك و تعالى است كه هر جا مىخواهد، او بر مىگرداند. شما يك وقت مشغول كار خودتان بوديد، در زمان چيز من مشغول طلبگى خودم بودم، شما مشغول آقائى خودتان، كه شما را از آنجا برداشت و آورد اينجا كه برويد در يك روستا زحمت بكشيد براى برادرانتان، اين دست خداست كه قلبهاى شما را اينطور كرده، قدرش را بدانيد. دل شما الان در دست خدا، هر طورى مىخواهد مىگرداند و به خير گردانده، الان شما را از آنجا او آورده، جوانهاى دانشگاه و نمىدانم دكتر و مهندس، اينها كه هر كدام بايد در يك جاى ديگرى باشند، زن محترمه و خانمهاى عزيز كه بايد در جاهاى چه باشند، همه اينها توى اين روستاها رفتهاند و دارند درو مىكنند، چه مىكنند، البته اينها دروگر نيستند به آن معنائى كه رعيت دروگرند، اما يك عمل كوچك كه اينها همچو قدرت مىدهد به اين دروگرها كه اگر يك جريب زمين را آنوقت درو كردند، حالا دو جريب زمين درو مىكنند. وقتى دروگر آمد ديد كه اين خانمهائى كه بايد زير سايه بنشينند، آمدند توى افتاب و گرفتند دارند جو را درو مىكنند و جمع مىكنند، و اينها يك قدرتى در نفس آنها پيدا مىشود، يك ارزشى دارد عمل اينها كه قدرت به آنها مىدهد و آنها كارشان چند برابر مىشود. خيلى ارزش دارد وقتى ببينند شما از اروپا پا شديد آمديد، از امريكا پاشديد آمديد اينجا براى اينكه كمك كنيد به برادرهاى خودتان، ببينيد چه حالى براى اين رعيت پيدا مىشود، اين رعيتى كه هر روز يك سازمان امنيت مىرفت بالا سرش يا شلاقش زد يا چه از او اخذ مىكرد، حالا مىبيند كه از اقصى بلاد خارج نه داخل، برادرانشان آمدند و مىگويند ما آمديم به شما كمك كنيم، ما آمديم كه با شما درو كنيم، ما آمديم با شما زراعتتان را برداريم، نمىدانيم اين چه حظى براى، اين چه در قلب آنها چه اثرى خواهد گذاشت و نمىدانيد ارزش اينكه يك قلب ضعيف را شما همچو خوشحال كرديد، اين ارزش چقدر است، معنويت عمل را ما نمىدانيم چقدر است، خيلى زياد است عمل، ولو كوچك هم باشد و شما از باب اينكه دروگر نيستيد، نتوانيد درست درو كنيد، لكن چند تا خوشه گندم را كه شما جمع بكنيد، اينقدر ارزش دارد، اينقدر قلوب را به شما متوجه مىكند و اينقدر مردم را اميدوار مىكند و نهضت ما را پيش مىبرد كه خدا مىداند. خداوند همهتان را حفظ كند، و خداوند همه شما را سعادتمند كند، و اين تحول روحى كه پيدا شده است، خداوند حفظ كند اين تحول را.
نقشههاى استعمار گرانه، جهت انحراف اذهان جوانان
من حالا وقت ندارم لكن از امورى، خيانتهائى كه دستگاه به ما كرده است يكى همين قضيه
صحيفه نور ج 8 صفحه 192
اختلاف است، از طرق مختلفه جوانهاى مارا منحرف كردند،راههاى مختلف،شياطين اينها نشستندبررسى كردند و راههائى پيدا كردند براى اينكه نسل جوان ما را بكشند به يك فسادهائى و از آن چيزهائى كه مربوط به خودشان و زندگى خودشان غافل كنند. اين مراكز فسادى كه بيشترش در تهران است و در همه شهرستانها هست، اين با يك نقشه و حساب بوده است. اگر يك جوانى رفت در يك مركز فسادى، فردايش هم رفت، ده روز رفت، عادت مىكند به آن مركز فساد، دلش دنبال اوست، يك جوان يا جوانهائى كه دلشان دنبال مراكز فساد باشد وقتى كه خواب مىبينند، خواب همان مراكز را مىبينند تا بيدار هم مىشوند حواسشان آنجا باشد و بعد هم بروند سراغ همان مقاصد فاسده، اين ديگر به درد اينكه بتواند در مقابل قدرتها بايستد و بگويد نه، نيست، اين ديگر فكرش دنبال اين نيست كه مملكت ما گرفتارى دارد، بايد اين گرفتارى را ما خودمان رفع بكنيم، اين ذهنش منعطف است ديگراز اين مسائل. اين اختلاطهائى كه درست كردهاند و ايجاد كردند براى ملت ما و جوانهاى ما را مختلط كردند با هم كشيدند به يك مسائل فاسدى، اين هم جزء همان نقشههائى است كه براى ما كشيدند. اين اختلاط در دريا يك چيز عادى نيست، يك چيزى نيست كه همين طورى شده باشد، يك نقشهاى است براى اينكه جوانهاى ما را منعطف كنند ذهن شان را به اين مسائل، اگر چندين هزار جوان ما جذب شدند به مراكزى كه اينطور مسائل شهوى و حيوانى در او مطرح است، همين چندين هزار جوان را ملت ما از دست داده.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 195
تاريخ: 30/4/58
بيانات امام خمينى در ديدار با گروه تحقيقات و تبليغات دانشكده علوم اصفهان
نپذيرفتن قدرتى جز قدرت حق، از آداب عبوديت
بسم الله الرحمن الرحيم
از آداب عبوديت اين است كه جز قدرت حق، قدرتى را نپذيرند و جز ثناى حق و آنكه از اولياء حق است، ثناى كسى را نگويند. ما بندگانى هستيم كه هيچ نداريم و هيچ نيستيم و هر چه هست قدرت الهى است. معجزههايى كه در اين نهضت واقع شد همه از جانب خداى تبارك و تعالى بود و بشر كوچكتر از آن است كه بتواند اين معجزهها را انجام بدهد. تحولات روحى كه در اين مدت قليل براى ملت ما پيدا شد، تحولاتى قلبى، تحولات روحى، تحولات ارادى، هيچ كس نمىتوانست اين تحولات را ايجاد كند. آنچه كه عظمت دارد اين تحولات روحى است كه در ملت پيدا شده و او بالاتر از اين پيشبرد و پيروزى است كه ملت ما پيدا كرد. ملتى بود كه در فكر سرنوشت خودش نبود، هر كس مشغول كارى بود و آنچه مطرح نبود مسائل سياسى، مسائل اجتماعى كشور بود، در مدت كمتر از دو سال يك تحول پيدا شد كه تمام قشرهاى ملت افكار سياسى پيدا كردند. مجالسى كه صرف مىشد در امورى كه بيهوده بود حالا صرف مىشود در امورى كه سرنوشت ساز است. خواهرهاى ما كه اشتغال به مسائل ديگر داشتند الان همدوش با برادرها و مقدم بر آنها به سرنوشت ملت و به سرنوشت كشور خودشان فكر مىكنند، طرح دهند، فكر مىكنند، انتقاد مىكنند. اين تحول تحولى است كه خداى تبارك و تعالى كه مقلبالقلوب است اين تحول را ايجاد كرد. كشيده شدن كشور از ضعف به قدرت و ايجاد حق تعاون از معجزات الهى تحول مهم ديگر، تحولى بود كه از ضعف به قوت كشور ما را كشاند. كراراً گفتم اين را كه يك پاسبان در بازار بزرگ ايران كه تهران است اگر مىآمد و مىگفت بايد بيرق بزنيد كسى به خود اجازه نمىداد، فكر نمىكرد كه مىشود مقابل او ايستاد. همين ملت با همين ضعف در ظرف يك سال و چندى به خيابانها ريخت و گفت ما شاه را نمىخواهيم، ما ابرقدرتها را محكوم مىكنيم. آنهائى كه از يك پاسبان مىترسيدند از توپ و تانك و مسلسل هراسى نداشتند، خانمهائى در قبل وضعشان يك نحو ديگرى بود و رژيم آنها را به يك مسائل ديگرى مشغول كرده بود، متحول شدند به كسانى كه در مقابل رژيم ايستادند و با برادرها همدوش بلكه مقدم در اين نهضت شركت كردند. اين تحولها، تحولهاى
صحيفه نور ج 8 صفحه 196
اعجاز آميز بود.
از آنطرف تحول ديگرى كه پيدا شد، امروز يك دسته از جوانها، زن و مرد، از اروپا آمدند پيش من و آنها گفتند ما آمديم براى اينكه در روستاها برويم و به مردم خدمت بكنيم. جوانهائى كه سابق در مسائل ديگر فكر مىكردند امروز در اينجور مسائل فكر مىكنند. مىآيند، از اروپا مىآيند، از خارج مىآيند، زن و مردشان مىآيد براى اينكه در روستاها بروند كمك كنند به روستائىها. چنانچه از داخل، از دانشگاه، طبيب، مهندس، خانمها همه مىروند در اين روستاها و كمك مىكنند. اين حس تعاون يك حسى است كه، يك تحولى است كه اعجاز آميز است و آنچه كه هست خداوند تبارك و تعالى انجام داده است.
با اراده حق تعالى در همه چيز پيروز شديم
همه چيز را از خدا بدانيد. ما بنده ضعيفى هستيم كه هيچ نيستيم، هر چه هست او هست و هر چه داريم از او داريم و پيروزى ما به دست او واقع شد. ما كه هيچ در دستمان نبود و پيروز در همه چيز شديم با اراده حق تعالى بود. اين اراده حق تعالى دنبال اينكه شما اجتماعتان، اجتماع اسلامى بود يدالله مع الجماعه اجتماع شما اسلامى بود و قيام، قيام انسانى اسلامى بود و خداوند به شما آزادى را هديه داد براى اينكه براى او قيام كرديد. اين قيامى است كه براى اوست،حفظ كنيد. مادامى كه براى او كار كنيد، اجتماعتان براى او باشد پيروز هستيد و من اميدوارم كه اين اجتماعات شما تا آخر محفوظ باشد و براى خدا باشد. خداوند همه شما را سعادتمند كند و خداوند كشور شما را مستقل و آزاد كند وآزادى را از كشور شما نگيرد.
و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 197
تاريخ:30/4/58
بيانات امام خمينى در جمع كاركنان راديو دريا
مىخواستند مملكت ما را از انسان خالى بكنند
بسم الله الرحمن الرحيم
دستگاه رژيم سلطنتى و آن چيزهائى كه از قبيل رژيم سلطنتى كه رويهمرفته بگوئيم رژيم الهى و غير الهى، رژيمهاى غيرالهى براى اينكه وضعشان بر حسب نوع اين است كه به ملت خيانت مىكنند و براى خودشان دستگاه درست مىكنند و به منافع خودشان ملت را به كار مىكشند و از ملت جدا هستند، برنامههاى آنها اين است كه با كوشش ملت را به تباهى بكشند و نسل جوان را فاسد كنند. اگر نسل جوان فاسد نباشد آنها از آن خوف دارند و مىترسند كه يك وقت نسل جوان يك عصيانى بكند و آنها را به تباهى بكشد از اين جهت به وسائل مختلف كوشش مىكنند كه نسل جوان را به تباهى بكشند كه از مسائل روز و از مسائل زندگى كنار باشند. وسائل متعدده از قبيل مطبوعات كه در خدمت آنها، راديو و تلويزيون، سينما، تئاتر، تمام اينها كه در خدمت آن رژيمهاى غير توحيدى هست، تمام اينها براى اين است كه ملت را عقب برانند و از توجه به مقدرات خودشان غافل كنند و احياناً بكشانند به طرف خودشان و آنها سرگرم به كارهاى غير مقدرات خودشان بشوند و آنها هم منافع خودشان راببرند و مطمئن باشند كه كسى مخالفشان نيست و لهذا جميع وسائل فساد جوانها را اينها فراهم مىكردند از قبيل مراكز فحشا كه اطلاع لابد داريد كه در تهران خصوصاً چقدر مراكز فحشا بوده است به طرق مختلف كه بعضى از آنها گفتنى نيست اصلاً و همين طور اطراف دريا. در وقتى كه، موقعى كه مردم دريا مىروند يكى از امورى كه آنها دامن به آن مىزدند همين اختلاطى بود كه بين جوانها و زن و مرد، و اين نه از باب اين بود كه اينها مىخواستند به جوانهاى ما مثلاً يك خوشى بگذرد، بلكه از باب اين بود كه اينها را به تباهى بكشند. مراكزى كه در آن مخدرات بود از قبيل مشروبات و دستگاههاى تخديرى ديگرى بود الى ماشاءالله. در سينما جوانهاى ما وارد مىشدند، اگر چنانچه چند روز وارد مىشدند عادت مىكردند و سينما با آن صورتهائى كه همهاش انحرافى بود، راديوها همه انحرافى، مطبوعات از قبيل روزنامهها، از قبيل مجلات، همه چيزهائى بودند كه جوانهاى ما را منحرف كنند. و از جمله چيزهائى كه باز مغزهاى جوانها را مخدر مىكند و تخديرى است موسيقى است. موسيقى اسباب اين مىشود كه مغز انسان وقتى چند وقت به موسيقى گوش كرد تبديل مىشود به يك مغزى غير آن كسى كه جدى باشد، از جديت انسان را بيرون مىكند و متوجه مىكند به جهات ديگر. تمام اين
صحيفه نور ج 8 صفحه 198
وسائلى كه حالا اين بعضىشان بود و الى ماشاءالله وسائل درست كرده بودند، همه براى خاطر اين بود كه ملت را از مقدرات خودشان غافل كنند و متوجه به جهات ديگر بكنند، منحرف كنند او را از مسائل روز كه مبادا مزاحمش بشوند. اين يك برنامه بسيار مفصلى بوده است كه طرح شده نه اينكه من باب اتفاق مثلاً اين مسائل واقع شده، نخير، اين يك طرحهائى است كه آنهائى كه طراح هستند، طرح كردند كه اين جوانها را به تباهى بكشانند و علاوه بر اين آن فشارهائى كه بر مردم مىآوردند و آن فشارهائى كه به روحانيت آوردند و آن فشارهائى كه به دانشگاهها مىآوردند و به ساير اقشار، رويهمرفته خواستند كه مملكت ما را از انسان خالى بكنند و نيروى انسانى را به تباهى بكشند. دستگاههائى كه براى آموزش است، براى پرورش است، تبديلش كرده بودند به دستگاههائى كه ضد او باشد. آموزشهائى كه براى انسان مفيد است، براى يك جامعه و كشورى مفيد است، آنها حذف مىشد و به جاى او آموزشهائى كه مخالف مسير ملت بود، روى شهوات خود فرد بود لكن با مسير ملت مخالفت داشت، با مصالح كشور مخالفت داشت آنها را مىآوردند. مقالاتى كه مربوط به سرنوشت ملت بود امكان نداشت در روزنامه نوشته بشود و در راديوها خوانده بشود. مقالاتى كه مخالف مسير ملت بود، مقالاتى كه مخالف مصالح يك ملت بود، مخالف مصالح جامعه بود، اينها رايج بود و مجلاتى كه بايد تربيت كند نسل جوان را، مبدل شده بود به آن تربيتى كه همه ملاحظه كرديد كه مجلات ما چه وضع افتضاح آميزى داشت. همه براى اين بود كه جوانها را از مسيرى كه دارند و مسير انسانى كه بايد اينها بروند، منحرف كنند به يك مسير ديگرى و استفاده كنند. استفاده همچو بكنند كه تمام مصالح يك كشور را از بين ببرند، همه چيز را به تباهى بكشند، همه مخازن ما را به اجنبى دهند و كسى نباشد كه چرا بگويد، براى اينكه توجه مردم را از آن چيزى كه مربوط به زندگىشان است منحرف كردند. وقتى جوانها كه اساس يك مملكتى هستند، پايه يك مملكت هستند، همه جوانها بروند طرف فحشا، طرف مواد مخدره، متوجه بشوند به اين مجلات و به اين اوضاع و به آن وضع راديو و تلويزيون و به آن مسائلى كه بود، ديگر براى جوان نه وقتى مىماند كه فكر كند در اين امور و نه مغزش كار كند. موسيقى از امورى است كه البته هر كسى بر حسب طبع خوشش مىآيد، لكن از امورى است كه انسان را از جديت بيرون مىبرد و به يك مطلب هزل مىكشاند، ديگر يك جوانى كه عادت كرد كه روزى چند ساعت را با موسيقى سر و كار داشته باشد (كه اينها شايد اكثر راديوشان و تلويزيونشان از همين قسمها بود) يك جوانى كه اكثر اوقاتش را صرف بكند پاى موسيقى و اكثر اوقاتش را صرف بكند در اينكه پاى موسيقى بنشيند و اينها، اين از مسائل زندگى و از مسائل جدى بكلى غافل شود، عادت مىكند، همانطور كه به مواد مخدره عادت مىكند. كسانى كه به مواد مخدره عادت مىكنند، ديگر نمىتوانند يك انسان جدى باشند كه بتوانند در مسائل سياسى فكر بكنند. فكر انسان را موسيقى جورى كند كه ديگر نتواند در غير همان محيط موسيقى و مربوط به شهوات و مربوط به موسيقى نتواند اصلش فكرش را بكند. از اين جهت اينكه پافشارى داشتند به اينكه راديو آنطور باشد و تلويزيون آنطور باشد و مطبوعات و مجلات آنطور باشد و روزنامهها آنطور باشند و سينماها آنطور
صحيفه نور ج 8 صفحه 199
باشند و همه رويهمرفته دست به دست هم بدهند و اين ملت را سرگرم بكنند به اين امور و همه مخازن ما را ببرند كه الان كه رفتند و گم شدند براى مملكت ما يك چيز سالم نمانده، هر جايش دست بگذارى ناسالم است. هياهو كردند، فرياد كردند كه ما مىخواهيم شما را به دروازه تمدن بزرگ برسانيم و واقع مطلب دور كردن ملت بود از اصل تمدن، تا چه برسد به تمدن بزرگ. همه را دور كردند از تمدن، از آنى كه استقلال انسان را درست مىكند، استقلال فكرى انسان را. تا انسان استقلال فكرى نداشته باشد، نمىتواند يك فرد مفيد باشد. و اينها خواستند فرد مفيد پيدا نشود، اصلاً اينها از انسان مىترسيدند. اينها ديدند كه يك مدرس، در زمان رضاخان يك مدرس بود كه در مجلس بود نگذاشت رضاخان آنوقت كه مىخواست جمهورى را درست بكند، مدرس نگذاشت ولو بر خلاف مصالح شد و اگر درست شده بود بهتر بود، لكن آنوقت اينها نظر سوء داشتند، يعنى او به سلطنت كه نرسيده بود، او مىخواست رئيس جمهور بشود و بعدش حالا كارهاى ديگر بكند و كسى كه جلوى او را گرفت مدرس بود كه نگذاشت اين كار عملى بشود. كسى كه تا آخر ايستاد در مقابلش و بالاخره هم جانش را از دست داد، مدرس بود كه نگذاشت او كارهائى بكند، لكن آخرش هم در يك جائى شهيدش كردند. اينها نمىخواهند يك انسان پيدا بشود، كوشش دارند كه دانشگاه اينقدر كه مورد توجهشان است و مورد هجومشان هست و تا بتوانند نمىگذارند كه برنامههاى دانشگاه يك برنامههاى صحيح باشد. اگر هم از آنجا فرض كنيد يك برنامه صحيح باشد، نمىگذارند اينها استقلال داشته باشند هر روز يك غائله و يك بساط درست مىكنند، غائلههائى ايجاد مىكنند كه جوانهاى ما سرگرم بشوند. در محيط ما هم همين طور، غائله درست مىكنند، مىكردند، هر روز يك غائلهاى درست مىكردند، يك بساطى درست مىكردند كه همه را سرگرم به او بكنند، و از مسائل اصلى و انسانى ما دور باشيم. جزء همين مسائل، قضيه درياست كه حالا شما مطرح مىكنيد و قضيه دريا اين بود كه اين جوانهاى نورس و اين دخترهاى نورس در دريا بريزند به جان هم و هر كارى مىخواهند بكنند نسل ضايع بشود، انسان ضايع بشود. يك انسان جوانى كه چند ماه در اطراف دريا رفت و دو تا جوان با هم مخلوط شدند، اين ديگر نمىتواند فكر بكند كه نفت ما را وقتى مىخواهند ببرند بايد چه كرد. اصلاً فكر اين معنى در ذهن جوانى كه آنطورى است نمىآيد، آن فقط توجه به اين دارد كه يك شعر عاشقانه بخواند و يك عاشق و معشوقى باشد، اصلاً فكر مىرود سراغ اينگونه مسائل، مسير عوض مىشود. اينها روى نقشه كار مىكنند من باب اتفاق اين نشده كه دريا اينطور باشد، اينجور نشده كه دريا اينطور باشد كه آنطور وسائل برايشان فراهم مىكردند. از قرارى كه مىگويند همه وسائل را برايشان فراهم مىكردند، تشويقشان كردند، به همه اين مسائل انحرافى تشويق مىكردند. اينها براى اين بود كه جوانها را با هر ترتيبى كه شده، با هر جورى كه شده از مسير زندگى خارج كنند تا اين كه يك ملتى فقير باشد و نفهمد كه الان چيست يك مملكت فقير الان ما داريم و ملت نمىدانست چى هست. حالا كه اينها رفتند، چشمشان باز شده و مىبينند تمام انبارها را خالى كردهاند و قرض كردند و بردند تمام جواهرات را اينها يعنى اكثر جواهرات ما را رضاشاه برد كه به انگليسها رسيد و بسياريش هم ايشان
صحيفه نور ج 8 صفحه 200
برده كه نمىدانم به كه خواهد رسيد. بانكهاى خارج پر است از ارزهاى اينها و پولهاى اينها و جوانهاى ما توجه به اين مسائل نداشتند براى اينكه توجه خودشان را منصرف كرده بودند به يك جاهاى ديگر يك روح جوان تازه رسيده كه الان وقت شهواتش هست، اگر مسايل شهوى براى او به آنطور رايج بشود و مسائل جدى به آنطور مغفول عنه بماند، بالاخره اين جوان آنطور بار مىآيد، ديگر در زمان پيرى هم كه ديگر به درد نمىخورد، كارى از او بر نمىآيد. آنوقتى كه نيروى جوانى است و بايد به كار بيايد آنوقت اين نيروى جوانى منحرف است كه تهى شده از آنى كه بوده، يك چيز ديگرى جايش نشسته، مسائل ديگرى هست از قبيل همين مسائل غربى و غربزدگى كه اينها بساط طولانى دارد. بالاخره با تمام وسائل حساب كرده روى نقشهها، بسيار محتمل است كه از خارج اين نقشهها ريخته مىشود و اينهائى كه مىخواهند منافع ما را ببرند، آنها نقشه مىدهند و اينها اجرا مىكنند يا كارشناسها مىآيند به اينجا و نقشه مىدهند و اينها اجرا مىكنند. اينها يك مسائل حساب شده است و روى يك مقاصد پليدى كه خارجىها داشتند و خود دستگاه داشت.
راديو و تلويزيون آموزنده بايد باشد
الان انشاءالله اميدواريم كه اين مسائل يك مقدارى حل بشود و دست آنها بحمدالله الان كوتاه است و اميدواريم كه تا آخر كوتاه باشد. رژيم رفته است و اميدواريم كه ديگر برنگردد و نخواهد برگشت. حالا بايد جدى بگيريد مسائل را، از آن هزل و شوخى و مسائل غير جدى برگرديد به آن مسائل جدى، مملكتتان را اداره كنيد، خودتان بايد اداره كنيد. دستگاه تلويزيون يا دستگاه راديو آموزنده بايد باشد، قدرت بدهد به جوانهاى ما، جوانهاى ما را نيرومند كند نبايد دستگاه تلويزيون جورى باشد كه ده ساعت موسيقى بخوانند، جوانهائى كه نيرومند هستند از نيرومندى آنها را برگردانند به يك حال خمار و خلسه مثل همان ترياك و... موسيقى با ترياك فرق ندارد، ترياك يك جور خلسه مىآورد اين يك جور خلسه مىآورد. اينها بايد تبديل بشود. اگر بخواهيد مملكتتان يك مملكت صحيح باشد، يك مملكت آزاد باشد، يك مملكت مستقل باشد، مسائل را از اين به بعد جدى بگيريد، راديو و تلويزيون را تبديلش كنيد به يك راديو و تلويزيون آموزنده، موسيقى را حذف كنيد نترسيد از اينكه به شما بگويند كه كهنه پرست شديد. باشد ما كهنه پرستيم. از اين نترسيد. همين كلمات نقشه است براى اينكه شماها را از كار جدى عقب بزنند. اينكه مىگويند كه اگر چنانچه موسيقى در راديو نباشيد، آنها مىروند از جاى ديگر موسيقى را مىگيرند، بگذار بگيرند از جاهاى ديگر، شما عجالتاً آلوده نباشيد، آنها كم كم برمىگردند به اينجا. اين عذر نيست كه اگر موسيقى نباشد در راديو، آنها مىروند از جاى ديگر موسيقى مىگيرند. حالا اگر جاى ديگر مىگيرند ما بايد به آنها موسيقى بدهيم؟! ما بايد خيانت بكنيم؟! موسيقى خيانت است به يك مملكتى، خيانت است به جوانهاى ما، اين موسيقى را حذفش كنيد بكلى، عوض آن يك چيزى بگذاريد آموزنده باشد، كم كم مردم را و جوانها را عادت به آموزندگى بدهيد، از آن عادت خبيثى كه داشتند برگردانيد. اينكه مىبينيد
صحيفه نور ج 8 صفحه 201
كه جوانها اگر اين نباشد مىروند سراغ موسيقى و جاى ديگر، براى اين است كه اينها عادت كردند و اين شاهد بر اين است كه جوانهاى ما فاسد شدند. الان ما موظفيم كه اين نسلى كه فاسد شد برگردانيم به صلاح و نگذاريم آن كوچك كوچكهاى ما فاسد بشوند و اينها را جلوشان را بگيريم. بايد جدى باشد اين مسأله. اختلاط زن و مرد در دريا هم از همان نقشهها بوده بايد مردم جديت كنند، خودشان جلو بگيرند و دستگاههاى انتظامى و حكومتها و اينها جلوگيرى بكنند و خود مردم جلوگيرى بكنند راديو اين معنى را تبليغ بكند كه نبايد اينطور باشد، مفاسدش را به آنان بگويد و همين طور راديو يك دستگاهى باشد براى آموزندگى، براى پرورش يك ملتى. با راديو و تلويزيون از همه چيز بهتر مىشود پرورش داد مملكت را، براى اينكه راديو و تلويزيون هم ملا و آدمى كه سواد دارد از او استفاده مىكند هم آن كس كه سواد ندارد، اما از دستگاههاى ديگر مثل روزنامه و مجله يك دسته مىتوانند استفاده بكنند در يك جاهاى محدودى. اين الان راديو و تلويزيون جورى شده است كه در همه جا الان شما مىگوئيد كه راديوى ما را چهار ميليون جمعيت مىشنود. راديوها يك جورى شده است كه حالا همه قشرها مىشنوند. اين از راه سمع و بصر شما مىتوانيد خدمت بكنيد به اين مملكت، چنانچه خيانت كردند به اين مملكت، بهتر مىشود به آن آموزندگى و تربيت داد و مترقى كرد و جوانها را به آن تربيت كرد، براى اينكه همه گوش مىكنند و همه جوانها گوش مىكنند و دهاتىها و روستائىها و آنها همه، هر كس توانست، يك راديو پيدا مىكند و نتوانست، رفته منزل رفيقش و گوش كرده است. در هر صورت اين دستگاهها بايد تبديل بشود، اگر بخواهيد مملكتتان بماند در دستتان و اگر همان بساط و همان برنامهها باشد، بدانيد كه حالا اگر نشود بعد از چند سال ديگر دوباره برگشت مىكند به همان مسائل و دوباره بدبختى براى اعقاب شما خواهد بود.
انشاءالله خداوند همه را تأييد كند و همه ملت ما را بيدار كند و همه ملت ما به مصالح خودشان آشنا بشوند و از آن نقشههائى كه براى ما كشيدهاند انشاءالله مطلع بشوند و خنثى كنند آنها را.
و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 202
تاريخ:31/4/58
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى نهضت راديكال ايران
شعار وحدت اگر با عمل همراه نباشد ريا كارى است
بسم الله الرحمن الرحيم
الان مردم همه دارند راجع به اين مسأله فرياد مىزنند كه مااسلام را مىخواهيم. همه اين را مىخواهند.آقا! شما مىگوئيد نه، و مىخواهيد چه كنيد ؟ همه با هم مجتمع بشويد تحت يك بيرق و وكلايتان را تعيين بكنيد. همه به يك وكلاى اسلامى كه اعتقاد به مسائل دارد، آنى كه ايمان دارد، آنى كه اعتقاد دارد كه اگر خلاف بكند، ولو در اينجا مچش گير نكند جاى ديگر مچش گير مىكند. امروز روزى است كه كلمه وحدت براى ما فايده ندارد، عمل وحدت لازم است. من هم هى مىگويم وحدت، اگر بنا شد كه من مخالفت كنم بااين، خوب اين كلمهاى است ديگر، يك ريايى بيشتر نيست. فكر اين مطلب را بكنيد، خودتان بنشينيد فكر بكنيد. رفقاى ديگر، آنهائى كه اعتقادشان اين است كه مىخواهند خدمت بكنند به كشور، با آنها تفاهم بكنيد، بگوييد اگر خدمت مىخواهيد بكنيد، چرا گروه گروه مىشويد؟ همه خدمت بكنيد. گروه گروه شدن معنايش اين است كه من مىخواهم براى خودم بكشم، آن مىخواهد براى خودش بكشد، اظهار وجود بكنند. آقا نمىتوانيم در مقابل اسلام اظهار وجود بكنيم، در اشتباه هستيم. جز اين معنى كه يك تشتتى پيدا بشود و يك اختلافاتى پيدا بشود و يك عرض مى كنم تأخيرى نهضت را عقب بيندازد. شما خيال نكنيد اين پيش نمىرود، پيش مىرود انشاءالله، لكن عقب مىشود. با اختلافاتى كه پيدا بشود و اشخاص روشنفكر، اشخاص صاحب قلم، اشخاص صاحب اطلاع و فكر، اينها دنبالش را مىگيرند كه، قلمها را بر مىدارند، هر چه دلشان مىخواهد مىنويسند و موجب تشتت مىشوند. همين هم كه مى گويند وحدت، وحدت، وحدت، همينها وقتى كه قلم دستشان مىگيرند و مطلب مىنويسند، يك وقت ديديم كه حمله كردند به يك مسألهاى از مسائلى كه مردم به آن مسأله علاقهمند هستند، و ايجاد اختلاف مىكنند. چرابايد اينطور باشد؟ اگر اينها و اقعار است مىگويند كه ما مملكت را ميخواهيم و ملت را مىخواهيم، استقلال را مىخواهيم، چرا بايد اينطور باشد كه قلمهايشان بر خلاف مسائلى است كه ادعا كنند. اول كلام مىگويند كه مملكت بايد با هم متحد باشد، آخر كلامشان مىبينيد كه يك كلمهاى گفته است كه اسباب تشتت مىشود. اين اطراف دريا بود كه جهات اطراف دريا را يك مرد (نمىدانم، حالا من كه نمى شناسم) در مجله گفته جدا بودن زنها از مردها افتضاح است . تمدن اين است كه پسرها و دخترها توى دريا به هم ور بروند !! اين تمدن
صحيفه نور ج 8 صفحه 203
است؟!! اين تمدنى است كه پنجاه سال حالى ما كردند؟!! اين معنىاش تمدن است ؟!
تهى نمودن مغزهاى جوانان با ايجاد مراكز فحشا
پنجاه سال به مغزهاى ما تزريق كردند كه تمدن عبارت از اين است كه چيز كردند، سينمايش برويد تمدنش عبارت از اين است كه آن دستگاه وقاحت، مجلاتش اينطور و روزنامههايش اينطور، راديو و تلويزيونش اينطور، همه اينطور بودند و ما از اين ضرر ديديم، همه مان از اين ضرر ديديم، ديديم كه زندگى ما را به هم زدند، نيروى انسانى ما را عقب زدند. نيروى انسانى، ما الان كم داريم. براى چه ؟ براى اينكه پنجاه سال ما را كشيدند به مراكز فحشا، جوانهاى ما را كشيدند به مراكز فحشا، كشيدند به مراكزى كه مغزهاى آنها را تهى كردند. به آدمى كه در اين نحو سينماهائى كه پيش بود (حالا من نمى دانم وضعش چه جورى است. آنوقت سينماهائى كه بود همه آن دستگاه فساد بود) ديگر يك جوانى كه مىرفت در آنجا، پنج روز، ده روز مىرفت عادت مىكرد به اين، اين ديگر نمىتوانست جدى يك عملى بكند، اين ديگر نمىتوانست فكرش را متوجه بكند به اينكه نفت شما را دارند مىبرند و همه چيز ما را دارند، حيثيت ما را دارند برند و ما مشغول اينكه سينما را تماشا بكنيم، ستاره سينما را. مجلاتمان اينطور، سينماهايمان اينطور، همه چيزمان اينطور شده بود و ما را خودمان را از بين بردند كه هيچ، يكى ديگر را جاى ما نشاندند و مملكت ما متبدل شده بود به يك چيز ديگرى. الان كه در اين نهضت بسيارى از قشرها آن وضع سابقشان را رها كردهاند، متوجه شدند.
اين اسلام بود كه شما روشنفكران را از انزوا خارج كرد
اين حقوقدانها، اين روشنفكرها،اين عرض مىكنم كذاها، اينها چرا نمىآيند ملحق بشوند به همين جمعيتها؟ و با همينها كارشان، چرا همه دست به هم نمىدهند؟ نوشتههايشان جورى باشد كه وحدت كلمه ايجاد كند، گفتههايشان جورى باشد، جمعيتهايشان اينطور باشد. چرا مىروند توى مجلس نمىدانم وكلا و مىگويند كه اسلام ديگر به درد نمىخورد ؟ جز اين است كه مىخواهند فساد كنند ؟ ولو يك كلمه مفتى كه به يك كسى بگويد، كه در كسى تأثير نمى كند، اما خود اين معنى نشان اين را مىدهد كه اين رشد نيست. الان اگر اين تميز مىداد كه اين اسلام بود كه همه شما را از خارج كشيد اينجا و حالا آزاد شديد، اين اسلام بود كه شما را از انزوا بيرون آورد، شما همه توسرى خور سازمان امنيت بوديد، شما همه نمىتوانستيد اظهار وجود كنيد، حالا كه اسلام آمده و شما را از زاويه بيرون كشيده و از خارج وارد كرده در ميدان عمل، حالا بر ضد همان اسلامى كه همچو خدمتى براى شما كرده است، قيام كرديد ؟ ! اين را بايد اسمش را چى گذاشت ؟ اين را اسمش را مىگوييد تشخيص نمىدهند ؟ اينقدر با اسلام بد هستند كه حتى حاضرند كه امريكا و شوروى براينها حكومت كنند و اسلام روى كار نيايد. چه جورى است وضع؟ اصلاح كنند مردم خودشان را. بايد اين طبقه روشنفكر و اين طبقهاى كه عرض مى كنم كه كار آمد هستند، خودشان را اصلاح بكنند .اين
صحيفه نور ج 8 صفحه 204
طبقه مردم زود سالم مىشوند، دست نخوردهاند اينهاما هر چى داريم از اين طبقهاى كه ادعا كنند كه ما روشنفكريم و ماحقوقدانيم و ما نمىدانم طرفدار چه هستيم و اينها، ما هر چه داريم از اينها داريم صدمه مىخوريم. چرا دست به هم نمى دهند كه اين كار را بكنند؟ چرا جلوگيرى مىكنند از اين سيلى كه راه افتاده است و مىخواهد كارها را اصلاح بكند ؟ اين دردهايى است كه هست و شماها بايد درمان بكنيد و دست به هم بدهيد كه درمان بكنيد. حالا شماها كه آمديد، اين عمل را بكنيد تا ببينيم سايرين چه مىكنند. اگر من ديدم شماها كرديد آنوقت... و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 205
تاريخ: 1/5/58
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام شاهرخى
بسمه تعالى جناب مستطاب ثقه الاسلام و المسلمين آقاى سيد محمد تقى شاهرخى دامت افاضاته
با توجه به حساسيت وضع موجود و احتياج به تسريع در كارهاى دادگاهها و رسيدگى به وضع زندانيان و اصلاح امور مردم بدين وسيله جنابعالى به سمت قاضى شرع در دادگاه انقلاب اسلامى بروجرد منصوب مىشويد كه انشاءالله تعالى زودتر به پروندهها رسيدگى و حكم الهى را درباره متهمان اجرا نمائيد و افرادى را كه مشمول عفو عمومى مىشوند از زندان آزاد كنيد و در مورد اصلاح امور مذهبى و اجتماعى شهر نيز با همكارى و مشورت علماى اعلام محل و مؤمنين محترم اقدام نمائيد. از خداى تعالى توفيقات همگان را در راه خدمت اسلام و مسلمين خواستارم.
و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 206
تاريخ: 1/5/58
بيانات امام خمينى در جمع پرسنل شهربانى همدان
تفاوت مابين قواى انتظاميه در رژيم طاغوتى و جمهورى اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
فرق مابين قواى انتظاميه در نظام و در رژيم طاغوتى و قواى انتظامى در رژيم اسلامى اين است چون رژيم طاغوتى مبنايش بر استفادههاى شخصى و رساندن انتفاع به كسانى كه ارتباطات خارجى با آنها دارد و مىخواهد حفظ كند او را، ناچار آن رژيم به ملت خيانت مىكند، مىخواهد از چنگ ملت بر بايد و به جيب خودش و اربابهايش بكند چنانچه مشاهده كرديد و كرديم. از اين جهت قواى انتظامى كه آن رژيم خواهد اين است كه جورى تربيت بشود كه حفظ همان منافع او را بكند و چون خيانتكاراست از ملت مىترسد و چون مىترسد مىخواهد كه يك قوائى درست كند كه ملت را بترساند. اينكه قواى انتظامى در رژيمهاى غير انسانى و غير توحيدى كوشش دارند كه مردم را سركوب كنند وبترسانند،اين براى اين است كه خودشان از مردم مىترسند و چون خيانتكارند مىترسند، از اين جهت ارتش را جورى درست مىكنند، تربيت مىكنند كه در مقابل ملت بايستد. ملت را از ارتش جداكنند، ژاندارمرى را، شهربانى را، اينها را طورى تنظيم مىكنند كه از ملت جدا باشد و با ملت مخالف باشد. اين براى اين است كه چون دستگاه از ملت مى ترسد و مىخواهد كه اينها با ملت روابط نداشته باشند و مخالف ملت باشند و ملت هم مخالف اينها ولهذا قواى انتظامى در امثال ايران، نه در خود ايران تنها در امثال اين كشورها طورى هستند كه با مردم در دو جهت واقع هستند. مردم از قواى انتظامى بيزارند و قواى انتظامى هم مردم را مىخواهند سركوبى كنند و تمام اساس اين است كه آنها براى اينكه خودشان را حفظ كنند يك قوائى تربيت مىكنند كه اين قوا آنها را حفظ كند و از ملت هم جدا باشند. شما مىدانيد كه اگر چنانچه اين محمدرضا مىخواست از يك خيابانى در چند روز ديگر عبور كند، آن جاهائى كه در مسير او بود كنترل مىشد. خانههاى اطراف خيابان بايد يا خالى بشود يا مأمور انتظامى بروند آنجاها پاس بدهند براى اينكه در يك عبورى مىترسيد، از مردم مىترسيد مردم را هم مىترسانند از باب اينكه مىترسيدند از مردم، مىترسيدند از باب اينكه خيانتكار بودند. خيانت منشاء اين شد كه يك شخص خائن، اسباب اين شد كه تمام قواى انتظاميهاى كه بايد در خدمت مردم باشد اينها راكشيدند به ضد مردم، مردم از شما جدا بودند، متنفر هم بودند، شما هم از مردم جدا بوديد و خيال مىكرديد بايد تو سر مردم بزنيد. اما رژيم اسلامى اينطورى
صحيفه نور ج 8 صفحه 207
نيست براى اينكه آن كسى كه مبداء امر است ، خيانتكار نيست وقتى خيانتكار نيست از ملت نمى ترسد، ملت به او وفا دارند، قواى انتظامى در آن رژيم براى حفظ ملت است و براى اين است كه به مردم خدمت بكنند. وقتى كه قواى انتظامى اينطور تربيت شد كه به مردم خدمت بكند،آنها خدمتگزار ملت مىشوند، ملت هم خدمتگزار است از او پشتيبانى مىكند. اينكه در آن رژيم شهربانىها مثل وقتى كه مردم اسم شهربانى مىشنيدند يا اسم سازمان امنيت را مىشنيدند مىلرزيدند به خودشان و مىترسيدند از اينها و از شما روگردان بودند اين براى اين بود كه وضع را اينطورى پيش آورده بودند. در اين ممالكى كه اينها همه مىخواهند مردم را بچاپند، خزائن مردم را ببرند و خدمت بكنند به اربابهاشان، اينها ناچارند كه براى اين كار يك قوائى تهيه كنند مناسب با اين كار و اينطور تربيت مىكردند، قهرا آن كسى وارد مىشد در شهربانى يا وارد مىشد در ژاندارمرى يا وارد شد در ارتش، به اين ترتيب وارد مىشد، از آن طرف شاهدوستى را بايد خيلى تزريق كنند كه هر روز بخوانند به گوش سربازهاى جوان و از آن طرف مردم را از اينها جدا بكنند. حساب مردم حساب عليحده، شهربانى با مردم هيچ رابطهاى نداشت مگر اينكه اين رابطه كه يكى را بياورند آنجا وكتكش بزنند و حبسش بكنند و آن ترتيب.
مردم با طبقات ارتشى و ژاندارمرى و شهربانى، خودشان را از هم جدا ندانند
شما امروز در رژيم اسلامى واقع هستيد يعنى رژيمى كه اساسش بر اين است كه مردم با طبقات ارتشى و ژاندارمرى و شهربانى خودشان را از هم جدا ندانند. شما خودتان را از آنها بدانيد آنها هم خودشان را از شما بدانند و با آغوش باز از شما، پذيرائى كنند، شما كوشش كنيد كه اين معنى را در ذهن مردم با اعمالتان وارد كنيد شما پنجاه سالهايد، شما كه سنتان جوانيد مردم ملت پنجاه و چند سال از اين لباس بدى ديدهاند، از وقتى كه شهربانى را ديدند، ديدهاند كه اين شهربانى معنايش اين است كه آدم را بزند و بگيرد و حبس كند و زجر بدهد و از او چيز بگيرد، از ارتش هم همين طور، از ژاندارمرى هم همين طور، پنجاه سال ملت ما اينطور ديده قبلاً هم اينطور ديده. اما حالا آنكه ما واردش هستيم اين را تا بخواهيد از ذهن مردم بيرون كنيد يك قدرى طول دارد لكن مىتوانيد كه شما اين چيزى كه در ذهن آنها در اين پنجاه سال رفته است از آنوقتى كه چشمش را باز كرده است از سازمان امنيت ترساندنش و از ارتش ترساندنش و از ژاندارمرى ترساندنش، اين را بايد با عمل كارى بكنيد كه از قلب او بيرون بيايد و بفهمد كه امروز غير ديروز است.
قواى نظامى در صدر اسلام با وجود تجهيزات ناقص برد و امپراطورى بزرگ غلبه كردند
امروز روزى است كه ملت با اين قشرهاى انتظامى رفيقند و دوستند و برادرند. آنها مىخواهند حفظ كنند اين انتظامات را براى ملت، ملت وقتى ديد كه اين طايفه خدمتگزار او هستند و محبت به او
صحيفه نور ج 8 صفحه 208
مىكنند، نسبت به كسى كه خدمت به او مىكند، حفظ مىكند نظم مملكتش را، قهراً علاقهمند مىشود. شما كوشش كنيد كه همين معنائى كه الان هست كه بنا اين است كه رژيم جمهورى اسلامى رژيم مردمى باشد، همه با هم باشند. قواى انتظامى مردم همانطور كه در صدر اسلام بوده است كه از خود اين مردم بودند، اينطور نبوده است كه آن كسى كه استاندار يك جائى مىشده، مىخواهد برود مردم را بچاپد، در آن زمانها اينطور بودند. اين را يادم هست، كه حالا در چه وقتش بود نمىدانم، اگر يك كسى را استاندار آذربايجان مثلاً مىكردند، اجاره مىدادند به آنها، يعنى اين آدم بايد مثل پنجاه هزار تومان يا ده هزار تومان آنوقت بدهد به آن كسى كه بايد اين را سر آن كار بگذارد (نخست وزيرش، خودش يا صدر اعظمش) بايد اينقدر بدهد كه برود استاندار آذربايجان بشود. اين به آنجا كه مىرفت چون اجير است و اينقدر گرفته بايد دو مقابل، آنجا بگيرد يا بيشتر تا اينكه خوب، هم ماللاجاره را بدهد، هم نفع ببرد. وضع اينطور بود كه اجاره بندى بود، آذبايجان چون بزرگتر بود زيادتر، همدان چون كوچكتر بود كمتر، همه روى يك اجاره بندى خاصى بود كه روى اين اجاره بندى استاندار تعيين مىشد يا فرض كنيد كه فرماندار تعيين مىشد، اين وضعها در اسلام نيست، اين بساط در اسلام نيست، آن هم كه در صدر اول است و بالاتر از همه به حسب نظامش هست، با سايرين در يك طبقه نشستهاند، با هم دوستند، رفيقند، صحبت مىكنند و تفاهم دارند با هم و لهذا يك لشگر و يك ارتش، آنوقت كه اسمش را نمىشد ارتش بگذاريد يك عده عرب بودند كه اينها چندتاشان يك شمشير داشتند، چندتاشان يك اسب داشتند، اينها غلبه كردند بر اين دو تا امپراطورى بزرگ كه امپراطورى روم بود و ايران، بزرگترين امپراطورها آنوقت اينها بودند. اين يك مشتى عرب از باب اينكه قوى بودند، ايمان داشتند و از ملت بودند و اينطور نبود كه بخواهند براى استفاده يك كارى بكنند، مىخواستند خدمت بكنند اينها، در مقابل آنها ايستادند و از آن طرف با اينكه عدد زياد بود و تجهيزات زياد بود و - عرض مىكنم كه - اسبها كذا وزين اسبها طلا و اينها لكن روحيه نداشتند، اينها را در يكى از جنگها مىبستندشان در ذوالسلاسل ديگر، مىبستند اينها را كه مباد فرار كنند، با زنجير مىآوردند كه جنگ بكنند. عربها شمشير را كشيده بودند و ريختند همه اينها را از بين بردند و يك عدد كمى با تجهيزات ناقص، يعنى ناقص كه نمىشود اصلاً اسم تجهيزات روى آن بگذارى يك چند تا شمشير و يك چند تا اسب و يك چند تا شتر و اينها براى اينكه روحيه اينها روحيه مادى بود، ضعيف، روحيه آنها روحيه معنوى بود و قوى.
به مملكت رسول خدا و صاحبالزمان خدمت كنيد
شما امروز شهربانى دولت جمهورى اسلامى هستيد، افرادتان يكى يكى بايد ملاحظه اين را بكند كه من در شهربانى اسلامى دارم كار مىكنم رئيس شهربانى هم بايد همين معنا را در ذهنش بياورد، جمعيتتان هم بايد همين معنا در ذهنش باشد كه ما در يك مملكتى مىخواهيم شهربانى بكنيم كه اين مملكت مال امام زمان سلامالله عليه است، مال حضرت امير سلامالله عليه، مال پيغمبر است. ما
صحيفه نور ج 8 صفحه 209
داريم خدمت به پيغمبر و اسلام مىكنيم، ما نبايد به مردم حالا عرض كنم كه قدرت فروشى بكنيم، خيال بكنيم ما يك قدرتمندى هستيم و مردم چيزى نيستند، اگر اين كار را بكنيد محبوب مردم نيستيد، دلهاتان مطمئن، آرام، وقتى شب مىرويد منزل با دل آرام منزل مىخوابيد هيچ تشويشى در كار نيست، اما اگر يك رژيمى باشد كه مخالفت بخواهد بكند حتى آن كسى كه ظالم است به حسب نوع مردم، مگر بعضىشان كه ديگر متبدل به يك حيوانى شدهاند آنها ناراحتند از اينكه اذيت كنند مردم را، اين يك چيز جبلى است، آدم وقتى هم به يكى اذيت بكند خودش هم ناراحت مىشود. اما در اين رژيم بايد همه با دل راحت انشاءالله و با قدرت، اما قدرت براى اشخاصى كه فساد مىكنند، و با رحمت براى دوستان خودتان، اشداء على الكفار رحماء بينهم دستور خداست كه وصف مؤمنين اين است كه در مقابل اجانب ايستند قوى، بين خودشان دوست و رفيق و رحيم و اينها.
انشاءالله خداوند همهتان را حفظ كند. موفق باشيد به اينكه خدمت بكنيد به اين مملكت.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 210
تاريخ: 1/5/58
بيانات امام خمينى در جمع دانشجويان كاشان
هدف عمده رژيم طاغوت انحراف نيروهاى جوان به طرف فحشا بود
بسم الله الرحمن الرحيم
شما خودتان در ضمن بيان گفتيد كه فرهنگ دو هزار و پانصد ساله، دو هزار و پانصد سال فرهنگ غلط رژيم طاغوتى و پنجاه و چند سال رژيمى كه ما ادراك كرديم و ده پانزده سال هم رژيمى كه شماها كه جوانيد ادراك كرديد، تمام همشان در انحراف بود، نيروى جوانى را و نيروى انسانى را مىخواستند كه منحرف كنند و يا مشغول كنند به چيزهائى كه مربوط به زندگى نيست. اينهمه مراكز فحشا، اينهمه مخدرات، اينهمه مراكزى كه بايد آموزشى باشد، بر خلاف آموزش و فاسد كننده، اينها همين طور من باب اتفاق واقع نشده است، اينها نقشه داشته است و با آن نقشه عمل شده است، نقشه اين بوده است كه نگذارند نيروى فعال اين مملكت رشد كند و به فعاليت انسانى خودش ادامه بدهد و لهذا از طريقهاى مختلف با برنامههاى بسيار وسيع و مختلف كوشش كردند كه نيروى انسانى ما را نگذارند رشد بكند. آنها از نيروى انسانى مىترسند، اصلاً از انسان مىترسند آنها تجربه كردهاند كه در دوران سابق گاهى يك نفر آدم وقتى پيدا شد در مقابلشان ايستاد و منافعشان را مانع شد كه درست به آزادى ببرند ولذا برنامه آنها (خارجىهائى كه مىخواهند استفاده از ما ببرند) برنامه اين است كه نگذارند انسان پيدا بشود و بهتر از همه چيز اين است كه نيروى جوانى را منحرف كنند از آن راهى كه بايد برود، بكشندش به طرف فحشا، بكشندش به طرف سينمائى كه آن برنامههاى فحشائى را داشت. اين از صبح كه بيدار بشود تا پيچ راديو را چيز بكند، موسيقى، تا تلويزيون را نگاه بكند، آن مناظر بد و باز گوشش و چشمش را مشغول كند تا از منزل بيرون بيايد، راهش راه اين باشد كه يا اطراف دريا برود و آن وضع يا دنبال مراكزى كه مهيا شده و آسانش كردهاند و ارزانش كردهاند برود و عادتش بدهند به اين مسائلى كه شهوى است، به اين مسائلى كه مغز انسان را فاسد مىكند و همه مطلب اين است كه نگذارند تفكر كند در امورى كه احتياج به آن دارد. اگر جوانهاى ما اينطور عادت كردند كه دائماً اذهانشان مشغول شد به آن چيزهائى كه در سينما به آنها نشان دادهاند و آن چيزهائى كه از راديو شنيدهاند و آن چيزهائى كه در خارج برايشان مهيا كردهاند، اينها تمام افكارشان متوجه به همان مسائل مىشود، مسائل شهوى، شب كه توى منزلش مىرود و فكر همان مسائل، در رختخوابش مىرود و شب هم اگر خواب ببيند همان مسائل را خواب مىبيند وقتى هم بيدار مىشود اول چيزى كه در ذهنش وارد
صحيفه نور ج 8 صفحه 211
مىشود همان مسائل است، وقتى هم مىرود سراغ يك كارى و اشتغالى، حواسش به آنجاست تا كى وقتش بشود كه برود سراغ آن مسائل، يك همچو موجودى نمىتواند در مسائل جدى فكر كند، فكرش نمىآيد دنبال مسائل جدى. يك مغزى را كه اينطور تربيت كردهاند، اين مغز اصلش وارد بشود در يك فكر روز و فكر مسائل حياتى و جدى، تمام افكارش متوجه به آن مسائل شهوانى و حيوانى است. اين يك برنامه بوده، همين طور اتفاق نيفتاده است كه در اين ممالك ما اينطور به خودى خود شده باشد كه جوانها اين كارها را كرده، فكر اين يك مسألهاى بوده است كه روى يك نقشهاى كه از خارج دادهاند به اينها و طرح كردهاند و اينها هم در خارج اينها را عمل كردهاند. اين يك باب واسعى است كه علاوه بر آن مسائل ديگرى كه دارند، يك باب واسعى است كه از همه اطراف چشم و گوش جوانهاى ما را به روى مسائل حياتى ببندند، به مسائل ديگر منحرف كنند. قضيه روزنامهها عليحده، قضيه مجلات با آن وضعى كه مىدانيد عليحده و همين طور هر جا گوشت را باز بكنى مىبينى يكى از آن مسائل است، يك وقتى بود كه در تهران من گاهى عبور مىكردم همين طور كه آدم مىرفت موسيقى بود، در تمام دكانها صداى موسيقى كه پخش شد همانطور تا آخر موسيقى بود، اين مغز را اينطور متزلزل مىكردند، حواس را مىبردند دنبال اين مسائل كه مبادا راجع به آن مسائلى كه مربوط است به زندگىشان، مربوط به آن مسائل انسانىشان هست، مربوط به استقلال مملكتشان است مبادا متوجه به او بشوند و همين طور هم هست، توفيق هم يافتند كه اصلاً در طول اين پنجاه و چند سال الا كمى از اوقات آنهم كمى از مردم، توجه به اين مسائل اصلش نداشتند.
پيدا شدن روزنامه در منزل يك روحانى را نقصش مىدانستند
از آن طرف تبليغات دامنهدار كه طبقه روحانى را جدا كنند از مسائل روز، آنچنان تبليغ كرده بودند كه اوائلى كه من همان سال اول، دومى كه من آمدم به قم، در قم وضع جورى بود كه يكى از روحانيون كه رئيس بود، در اينجا مورد طعن مردم بود، مىگفتند در منزلش روزنامه پيدا مىشود، روزنامه پيدا شدن در منزل يك روحانى را نقصش مىدانستند. فلان آخوند، سياسى است و طعن مىزدند آخوند سياسى است به اينكه فلان آخوند سياسى است جدا مىكردند روحانيون را، محدودشان مىكردند به همان مسائل شخصى و از مسائل اجتماعى و مسائل سياسى جدا كردند و تبليغات همچو بود كه يك آخوندى اگر چنانچه مىخواست در اين امور دخالت كند مىترسيد از مردم، مطعون مىشد، كنار گذاشته شد. اينطور درست كرده بودند اين هم يك باب واسعى بود براى جدا كردن روحانيون از مسائل روز. يك باب واسع هم جدا كردن روحانيون از دانشگاه بود كه اين هم نقشه بود، براى اينكه من باب اتفاق اينها به نظر نمىآيد باشد، همه اينها طرحهائى بود كه درست كرده بودند براى اينكه استفادهها را ببرند و كسى حرف نزند. جدا كردن روحانيون از دانشگاه، پيش روحانيون اينطور منعكس مىكردند كه دانشگاهىها يك دسته فكلى نمىدانم كذا و كذا، پيش آنها هم مىگفتند آخوندها اصلاً دربارى هستند. اين دو تا قشر را از هم جدا مىكردند، نه فقط جدا، دشمن اين به او بد
صحيفه نور ج 8 صفحه 212
مىگفت، اين به او بد مىگفت، درگيرى تبليغاتى جدا مىكردند اين دو طايفه را از هم. طرحها بود براى اين جدائى در قبل از ماه رمضان كه وقت اجتماعات است و قبل از ماه محرم كه وقت اجتماعات است اينها يك طرحى درست مىكردند ماها غافل و بيچاره طرحى درست مىكردند كه تمام ماه مبارك مردم در منابر سر آن طرح با هم دعوا مىكردند. دانشگاهى به اينها حمله مىكرد، اينها به دانشگاهى، تمام ماه مبارك را به يك مسائلى كه ربطى نداشت به مسائل روز و زندگى سر اينها را گرم مىكردند و آن كنار مىنشستند و به ماها مىخنديدند. ما اينطور بىاطلاع از مسائل روز و بىاطلاع از نقشههاى شوم آنها. اين هم يك باب واسعى بود كه اينطور چيز كرده بودند و همين طور امثال اينها.
امروز بايد همه اقشار هوشيار و مجهز باشند در مقابل نقشههاى شيطانى
حالا بايد ما فكر اين مسائل باشيم هم طبقه روحانيون و هم طبقه دانشگاهى و دانشجويان و ساير طبقات به فكر اين مطلب باشيم كه الان اينها احساس كردهاند، لمس كردند كه اتصال مردم به هم آنها را شكست داد و نتوانستند مقاومت كنند، روى يك وحدت كلمه جامعه نتوانستند مقاومت كنند، با تمام جديتى كه آمريكا به صراحت و انگلستان به صراحت و شوروى هم براى حفظ اين جرثومه فساد مىكردند نتوانستند حفظش كنند و فهميدند كه اين براى اين بود كه قشرهاى مختلف با هم مجتمع شدند و مقصود همه هم اين بود كه يك حكومت عدل اسلامى. مجتمع شدند در اين مسأله حق. الان بيشتر ما احتياج به اين داريم كه خودمان را حفظ كنيم و مجهز باشيم. پيشترها اينها همه كارها را البته مىكردند لكن مسائل كلى در نظرشان بود، آنكه شايد اينها با هم مجتمع بشوند، شايد اين دو قوه متفكر روحانى و دانشگاهى با هم بشوند، شايد تودههاى مردم با اينها بشود، شايدها بود و روى شايدها اين همه نقشهها بود. حالا احساس كردند، در اين نهضت عينا ديدند كه مسأله چه بود، ديدند كه همه قدرتها در مقابل قدرت ايمان و اجتماع مردم بر امر اسلامى، فشل شده است. الان بيشتر نقشهها، نقشه شيطانى در كار است و الان بيشتر ما بايد هوشيار باشيم گمان نكنيم به اينكه ما حالا ديگر اين سد را شكستيم و تمام شد.
الان اينها مشغول تجيهزند. اجتماعات، اتصالات و اشخاصى كه با هم اصلش دوستى نداشتند، گروههائى كه با هم هيچ ابدا ارتباط نداشتند حالا پيوند كردند، پيوند مىكنند، شما روزنامهها را بخوانيد قضيه قانون اساسى و خبرگان، ببينيد چه گروههائى با هم مجتمع شدند براى اينكه كانديد بدهند.
مهم اين است كه خبرگان بايد خبرگان اسلامى باشد
توجه داشته باشيد كانديدهايتان اسلامى باشند. ما مىخواهيم يك مملكت اسلامى درست بكنيم، يك مملكت غربى نمىخواهيم درست بكنيم. مملكت اسلامى قانونش بايد اسلامى باشد، بايد آن كسانى را كه تعيين مىكنيد براى بررسى، خبره اسلامى باشند، مثل اين مىماند كه - مثلاً - ما
صحيفه نور ج 8 صفحه 213
بخواهيم يك كسى را معالجه كنيم برويم يك فقيه را چون فقيه است بياوريم براى معالجه - يك يك - اين را بايد طبيب باشد تا معالجه كند، فقيه هم هرچه فقيه باشد عقلش نمىرسد راجع به طب. ما مىخواهيم يك قانون اسلامى، يك جمهورى اسلامى. اين جوانهاى ما در خيابانها ريختند و غلبه كردهاند بر اينها، روى آن حس اسلاميتشان بود و الا اگر كلمه اسلام را بر مىداشتيم كنار مىگذاشتيم، مردم مگر بىعقلند كه بروند جلوى توپ و تانگ، مردم براى اسلام روند. صدر اسلام، سربازهاى اسلامى براى اسلام جانشان را به خطر مىانداختند يعنى خطر نمىديدند، خطر براى خودشان نمىديدند براى اينكه مردن را خطر نمىدانستند. جوانهاى ما اينطور شده بودند و الان هم هستند. الان هم بعضى وقتها شايد هر چند روزى يك دفعه يكى مىآيد بيخ گوش من مىگويد دعا كنيد من شهيد بشوم. جوان اينطور آمده است الان به ميدان. اين حس، حس انسانى و حس اسلامى ما را پيروز كرده است و روى اين حس است كه مردم خون خودشان را دادند. حالا بعد از اينكه رسيديم به اينجا بيائيم يك قانون آمريكائى درست كنيم، يك قانون اروپائى درست كنيم، يك قانون اساسى غربى درست كنيم، خون جوانهامان را هدر بدهيم، اين الان دست خودتان است. اين قانون پيشنويس است. پيشنويس هيچ چيز نيست. بايد رأى بدهيد. بايد نظر بدهيد و مهم اين است كه خبرگان بايد خبرگان اسلامى امين، مسلمان، متوجه غرب و شرق، تحت تأثير غربى و شرقى نباشند، تحت تأثير مكتبهاى انحرافى نباشند. اينهائى كه مىخواهيد قرار بدهيد اينطور نباشد كه تحت تأثير مكتب ماركس يا امثال اينها باشند، اينها بايد اسلامى باشند، مجلس خبرگان را كه مىخواهيد درست بكنيد بايد افراد خبير و دانشمند به احكام اسلام و اشخاصى كه امين هستند و اشخاصى كه تحت تأثير مكتبهاى انحرافى نيستند و اشخاصى كه با اين ملت هستند و اشخاصى كه دلسوز به اسلام هستند يك همچو اشخاصى را، البته اشخاص خبير مطلع و مطلع بر اوضاع روز، اينها را بايد تعيين بكنيد تا بررسى بكنند و يك قانونى كه مطابق با ميل همه ملت است كه آن عبارت از قانون غير مخالف با قانون اسلام است، هيچ چيزش مخالف با اسلام نباشد انشاءالله درست بشود و بعدش آنوقت به نظر همه مردم گذاشته بشود، مردم رأى به آن بدهند و آن قانون تصويب شده باشد. انشاءالله كه خداوند همه شما را حفظ كند، موفق كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 214
تاريخ: 2/5/58
بيانات امام خمينى در جمع پاسداران انقلاب اسلامى اميرآباد و جواديه تهران
پاسدارى در دولت اسلامى داراى شرافت زياد و مسئوليت بزرگ است
بسم الله الرحمن الرحيم
من اميدوارم كه همه ما سرباز اسلام باشيم و گوش به فرمان خداى تبارك و تعالى و من اميدوارم كه شما پاسداران همانطور كه پاسدار اسلام الان هستيد، پاسدار جمهورى اسلام هستيد، پاسدار خودتان هم باشيد. شما امروز با سمت پاسدارى در جمهورى اسلامى يك شرافت زياد و بزرگ داريد و يك مسئوليت بزرگ. اما شرافت براى اينكه خدمتگزار به اسلام، خدمتگزار به دين اسلام شريف است و اما مسئوليت براى اينكه شمائى كه براى اسلام هستيد و سرباز اسلام هستيد بايد همه چيزتان را اسلامى كنيد. خداى نخواسته اگر چنانچه از سربازهاى اسلام به مردم يك تعدى بشود، يك چيزى واقع بشود، يك مكروهى واقع بشود، اين پاى اسلام حساب مىشود. در رژيم طاغوتى هر كارى كه سازمانىها مىكردند و ديگران و قواى انتظامى، پاى طاغوت حساب مىشد. امروز اين رژيم رفت و رژيم اسلامى است شما هم پاسدار رژيم اسلامى هستيد. اگر خداى نخواسته از بعضى جوانهاى شما يك تندى، يك چيز مكروهى، يك چيزى واقع بشود كه مردم مثلاً خوششان نيايد، حالا ديگر نمىگويند رژيم طاغوتى، گويند در رژيم اسلامى هم اين مسائل هست و نمىگويند آن آدم اين كار را مىكند، مىگويند پاسدارها اين كار رامىكنند. اگر يك پاسدار قدمش را كج بگذارد، مىگويند پاسدارها اينجورى هستند چنانچه اگر يك روحانى پايش را كج بگذارد، مىگويند روحانىها اينطورى هستند. اين يك مسئوليت بزرگى است كه براى ما هست و براى شما. براى ما هست براى اينكه ما خودمان را منتسب به اسلام مىكنيم. ما هم مثل شما پاسدار اسلام هستيم انشاءالله. و براى شما هست براى اينكه شما الان پاسدار اسلام هستيد.
در رژيم اسلامى دولت و ملت از هم جدا نيستند با همند
خيلى مواظب باشيد كه صحيح رفتار بكنيد. با مردم برادر باشيد. فرق ما بين رژيم طاغوتى و رژيم اسلامى اينست كه در رژيم طاغوتى مردم جدا بودند از قواى انتظاميه، از رژيم. هر كدام مقابل هم ايستاده بودند. ملت هر چه مىتوانست كار شكنى مىكرد براى دستگاه دولتى. دولت هم هر چه ميكرد براى استفاده خودش و براى فشار به ملت بود. اما در رژيم اسلامى دولت و ملت از هم جدا نيستند،
صحيفه نور ج 8 صفحه 215
باهمند. دوست و برادرند. برادر باشيد با مردم. همين قواى انتظامى كه شما هم الان از اين قوا هستيد، اينها بايد در خدمت مردم باشند مردم احساس كنند كه شما در خدمت آنها هستيد، وقتى اين احساس بشود آنها مثل برادر با شما رفتار مىكنند، دعا به شما مىكنند، پشتيبان شما هستند. سرباز در دولت اسلامى مثل سربازان صدر اسلام با خداست اينكه در آن رژيمها تا يك صدائى بلند شد همه رها كردند و متصل شدند به ملت، براى اينكه كار، كار شيطانى بود، ملت هم پشتيبان نبود، خودشان هم از باطن پوسيده بودند. اما در رژيم اسلامى كار، كارخدائى است و سرباز، سرباز خداست و قوى است. چنانچه در صدر اسلام با يك عده كمى آن فتحها و پيروزىها نصيبشان شد، ايران را، روم را شكست دادند. شما هم الحمدلله با روحيه قوى، ايمان به خدا، اين طاغوت را شكست داديد و طاغوتى كه در باطن خودتان هست شكست بدهيد.
مهم اين است كه آن طاغوت را شكست بدهيد. اميدوارم كه انشاءالله با سلامت و سعادت و در تحت رهبرى آقا اين راه را طى بكنيد و اين نهضت را به آخر برسانيد كه يك حكومت اسلامى با محتواى اسلامى كه تمام جاها كه انسان پا مىگذارد ببيند كه اسلامى است. خداوند همه شما را موفق كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 216
تاريخ: 2/5/58
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام جبل عاملى
بسمه تعالى
خدمت حضرت مستطاب حجت الاسلام و المسلمين آقاى شيخ عبدالجواد جبل عاملى دامت بركاته
اميد است وجود محترم از بليات محفوظ و به وظايف الهى مشغول باشيد. ضمنا با توجه به لزوم تسريع در كار دادگاههاى انقلاب و رسيدگى به پرونده متهمان، لازم است جنابعالى در شهر سده (خمينى شهر) و توابع، دستور رسيدگى و اقدام در مورد پروندهها را بدهيد و به همين جهت جنابعالى به سمت قاضى شرع منصوب مىشويد تا مستقيماً در دادگاهها شركت و قضاوت نموده و احكام صادره را اجرا نماييد و در اصلاح كارهاى محول و مشكلات اهالى نيز به هر نحو مصلحت دانيد اقدام نمائيد.
از خداى متعال ادامه توفيقات جنابعالى را خواستارم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 217
تاريخ: 2/5/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از پاسداران ملكان آذربايجان
ايمان و وحدت،اين رمز پيروزى را حفظ كنيد
بسم الله الرحمن الرحيم
آذربايجانىها هميشه در نهضتهاى اسلامى پيشرو بودهاند و هميشه چشم ما به جوانهاى آنها و جوانهاى ساير ملت ايران روشن است. شما مىدانيد كه اين نهضت با قدرت اسلامى و با قوت ايمان پيش برد، وگرنه ما در مقابل آنها چيزى نداشتيم و آنها همه چيز داشتند و شما جوانان با قدرت ايمان اين نهضت را تا اينجا آورديد و به پيروزى رسانديد. اين قدرت ايمان را حفظ كنيد. اگر خداى نخواسته سستى يا تفرقهاى پيش بيايد يا مخالفت قشرها با يكديگر پيش بيايد، خوف آن است كه دشمنهاى شما با هم متحد بشوند و بر ما غلبه كنند آنوقت است كه اسلام را كنار زنند و بر ما حكومت مىكنند، همان حكومتهاى جابرانه، ليكن اگر اين ايمان و اين وحدت را حفظ كنيد و همه به سوى اسلام باشيد هيچ قدرتى بر شما پيروز نخواهد شد.
آنها الان در صددند كه با هم ارتباط پيدا بكنند و شما را از هم جدا كنند. اين گروهها، اين منطقهها را با تبليغات غلطشان از هم جدا كنند، با اسمهاى فريبنده. در حاليكه ما مىخواهيم به ملت خدمت بكنيم در صورتى كه آنان دشمن ملت هستند.
اينها كسانى هستند كه در طول مدت رژيم منحوس شاهنشاهى به او كمك مىكردند و در خدمت او بودند، الان هم براى خدمتگزارى به آن رژيم است يا خدمتگزارى به اربابهاى رژيم اين فساد را مىكنند، مىروند در كردستان يك جور تبليغ مىكنند، در خوزستان جور ديگر، پيش شماها يك جور، در دهات طور ديگر، در شهرستانها از طريق ديگر، در كارخانهها پيش زارعين طورى ديگر. مقصد اين است كه نگذارند جمهورى اسلامى به معناى واقعىاش تحقق پيدا كند، براى اينكه از اسلام مىترسند، اينها مىدانند كه اگر عدل اسلامى محقق شود، براى توطئه گرها، براى طاغىها، براى چپاولگرها ديگر راهى باقى نمىماند و لهذا دست و پا مىزنند كه نگذارند جمهورى اسلامى آنطور كه ميل ماست تحقق پيدا بكند. ولى انشاءالله به قدرت شماها و با قدرت اسلام و به پشتيبانى ولى عصر سلام الله عليه ما پيروز هستيم و شما جوانها انشاءالله موفق و مويد باشيد. انشاءالله خداوند به شما توفيق عنايت كند و اين را با هم برويد و به مقصد برسيد تا دنيا بفهمد كه حكومت عدل على يعنى چه.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 218
تاريخ: 3/5/58
پيام امام خمينى به مناسبت حلول ماه مبارك رمضان
بسم الله الرحمن الرحيم
باحلول ماه مبارك رمضان، ماه عبادت و سازندگى، ماه تجديد قواى معنوى، شهرالله الاعظم كه در آن عموم مسلمانان در صف واحد متوجه به موضع قدرت لايزال و تجهيز در مقابل قواى طاغوتى هستند، لازم است با توحيد قدرت و قدرت واحده در مقابل طاغوتهاى زمان و چپاولگران بين المللى بپا خيزند و از ممالك اسلامى دفاع كنند، دست خائنان را كوتاه و اميد آنان را قطع نمايند. اكنون عموم مسلمانان و مستضعفان و خصوصاً ايران عزيز و لبنان و فلسطين مغصوب، مراحل حساسى را در پيش دارند. ايران با اخلالگران وابسته به رژيم و منحرفين و صهيونيسم جهانى و لبنان و فلسطين با اسرائيل دشمن اسلام و مسلمين و مفسد آدمخوار روبروست. اكنون برادران مسلمان ما در فلسطين و لبنان گرفتار تجاوزات غير انسانى اسرائيلاند و اگر خداى نكرده اسرائيل در آن ميدان پيروز شود، دامنه تجاوزاتش را به ساير كشورها نيز خواهد كشيد. مقتضى است در اجتماعات ماه مبارك به برادران فلسطينى و لبنانى دستجمعى دعا شود.
لازم است در آستانه فرا رسيدن ماه مبارك رمضان مطالبى را تذكر دهم:
1- در اين موقع حساس كه بيش از هر وقت ديگر احتياج به اجتماعات اسلامى داريم، لازم است ملت مسلمان ما در تمام بلاد به مساجد روى آورند و نهضت را از راه مساجد كه دژهاى محكم اسلامند، زنده نگه دارند و با شعارهاى اسلامى نهضت را پيش برند.
2- خطباء محترم و اهل منبر، مردم را به وحدت كلمه و ادامه نهضت و تقوى و صبر انقلابى دعوت كنند و از اختلاف و تفرقه كه اساس شكست و عقبماندگى است بترسانند و با ياد آورى جهاد سيد مظلومان و مصيبات وارده بر آن حضرت، ملت را به مجاهدت تا پيروزى نهائى و رسيدن به حكومت اسلامى در تمامى ابعادش فرا خوانند. ذكر فداكارىها و مجاهدات مجاهدين صدر اسلام، نه تنها در امروز، بلكه تا ابد اسلام را زنده نگه مىدارد.
3- لازم است علماء جميع بلاد، از مركز تا دورترين استانها و شهرستانها براى رسيدن به هدف اسلامى تشريك مساعى نمايند و براى انتخاب مجلس خبرگان، همه مجتمعاً در انتخاب كانديدا مشترك باشند و هر يك يا هر محل كانديداى جداگانه نداشته باشند، كه در اين تفرق، خوف شكست و مخاطره عقب راندن اسلام و احكام مترقى آن است. امروز، چنانچه ملاحظه مىنمائيد بعضى
صحيفه نور ج 8 صفحه 219
از گروههائى كه با هم اتحاد نداشتهاند، در اين امر متحد شده و كانديداى مشترك تعيين نمودند. من بيم آن دارم كه شما از حق خود متفرق شويد و خداى نخواسته سستى در انقلاب پديد آيد. لازم است در اين امر حياتى، براى مصالح اسلام از مقاصد ديگر دست برداشته و همه علما و قشرهاى علاقهمند به اسلام، خصوصاً جوانان پرشور اسلامى در تعيين خبرگان، متحد شوند. در اين صورت خداوند تعالى با شماست. اميدواريم كه در اين چند روز، كانديداهاى مشترك همه علماء بلاد و علاقهمندان به اسلام را در رسانهها بشنوم و بخوانم. از خداوند تعالى قدرت اسلام و پيروان را خواهانم.
4- من با پشتيبانى ملت عظيم مسلمان، از موضع قدرت به بدخواهان نهضت اسلامى و به توطئهگران راست و چپ اخطار مىكنم كه دست از افساد و توطئه برداريد و براى مصالح كشور به ملت بپيونديد و از نفاق و خدمت به اجانب بپرهيزيد و گمان نكنيد با اين حركات جاهلانه مىتوانيد ملت را از مسير خود باز داريد و نيز به مطبوعات و رسانههاى جمعى همين اخطار را اكيداً مىكنم، آزادى غير از توطئه است. از توطئههاى خلاف مصالح عاليه اسلام و كشور و ملت جدا جلوگيرى مىشود و من در صورت احساس خطر جدى، مسائل را با ملت عزيزم در ميان مىگذارم تا ملت دلير، خود تصميم لازم را بگيرد، كه تا به حال در مسائل مختلف، تصميم قاطعانه گرفته است.
5- اينجانب به برادران اسلامى، در همه كشورها خصوصاً به برادران عرب و ملت عظيم عرب كه پيشتازان اسلامند، خطر عظيم اجانب، خصوصاً صهيونيسم را كراراً اعلام كردهام. لازم است در شهر رمضان كه ماه اجتماعات اسلامى است، مومنين در مجامع عمومى پرده از توطئههاى اين غول جهانخوار برداشته و خطرات دشمن انسانيت را بر ملا كنند.
6- لازم است از متفكرين بزرگ جهان اسلام دعوتى به عمل آيد تا ابعاد مختلف انقلاب كبيراسلامى ايران تشريح گردد و ضرباتى كه اين انقلاب بر پيكر جهانخواران بين المللى زده است ارزيابى گردد تا تبليغات سوء دشمنان انقلاب اسلامى ما نقش بر آب گردد. از خداوند متعال عظمت اسلام و كشورهاى اسلامى را خواستارم .
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 222
تاريخ: 10/5/58
پيام امام خمينى به آيتالله دستغيب
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت حضرت مستطاب حجت الاسلام و المسلمين آقاى حاج سيد عبدالحسين دستغيب دامت بركاته، مرقوم محترم كه حاكى از صحت مزاج شريف بود واصل گرديد طومارى هم از اهالى محترم شيراز وسيله حامل نامه رسيد كه خواستار شده بودند جنابعالى دعوت آقايان را جهت اقامه نماز جمعه بپذيريد و بدين ترتيب مناسب است جنابعالى اقدام فرموده و نماز جمعه را در شيراز بخوانيد، از خداى تعالى ادامه توفيقات و سلامتى آنجناب را خواستارم.
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 220
تاريخ: 8/5/58
پيام امام خمينى به ملت ايران در آستانه انتخابات مجلس خبرگان
بسم الله الرحمن الرحيم
در آستانه انتخابات خبرگان براى بررسى پيشنويس قانون اساسى جمهورى اسلامى لازم است با ملت شريف و مبارز مطالبى را در ميان گذارم:
1- ملت شريف با نهضت عظيم خود و قيام مردانه، با ايثار جان و خون و از دست دادن دهها هزار شهيدان ارجمند و به جا گذاشتن دهها هزار معلول و معدوم، كشور را از لوث وجود خيانتكاران و اجانب پاك و با رفراندم بىمانند خود به جمهورى اسلامى رأى مثبت داد كه حكومت عدل اسلامى برقرار و احكام مترقى اسلام اجرا شود و از اين جهت جمهورى صد در صد اسلامى است و قانون اساسى آن بايد به هيچ وجه مخالف با احكام اسلام نباشد و براى رسيدن به اين مقصود لازم است با شور و شعف همانند رفراندم، زن و مرد و بزرگ و كوچك به صندوق آراء هجوم برده و آراء خود را در آن بريزند و هر چند ماه مبارك است و زحمت دارد لكن اين امر از عبادات بزرگ محسوب خواهد شد.
2- خبرگانى كه براى رسيدگى به قانون اساسى جمهورى اسلامى انتخاب مىشوند بايد آشنا به مسائل اسلام و خبره در آن باشند و نيز معتقد به اسلام و متعهد و امين و ملى و مورد اعتماد و بىگرايش به چپ و راست و پرهيزكار باشند. ملت عزيز! سرنوشت خود را به كسى دهيد كه در مسير شماست كه مسير اسلام است. در هر شهرستان و حوزه انتخاباتى علماى اعلام و معتمدين محل منتخبين خود را با وحدت كلمه تعيين و ملت را دعوت به انتخابات آنان كنند و من اميدوارم كه ملت شريف از ارشاد علماى اعلام خود بهرهمند شده و اسلام و مصالح كشور اسلامى را با اين عمل انسانى - اسلامى حفظ نمايند.
اينجانب راجع به قانون اساسى و خبرگان مطالبى دارم كه انشاءالله بعد از اين بيان مى كنم.
3- اين روزها در بعضى مصاحبات و مطبوعات مطالبى مبنى بر نزديكى خطر منتشر مىشود كه جز جنگ اعصاب و تبليغات بى سرو پا چيزى نيست. ملت ما كه قدرت شيطانى عظيم دشمن را از دست او گرفت و رژيم شاهنشاهى را از تاريخ محو كرد از اين تبليغات بىمايه نمىهراسد. امروز به خواست خداوند متعال قدرت در دست ملت است و جوانان برومند ايران چون سدى عظيم در مقابل دسيسهها و توطئهها ايستادهاند و ما هيچ باكى از اين ريشههاى گنديده نداريم و تمام توطئهها را در نطفه خفه
صحيفه نور ج 8 صفحه 221
مىكنيم. من به ملت مبارز اطمينان مىدهم كه خطرى ما را تهديد نمىكند و توصيه كنم كه از موضع قدرت هوشيارانه مراقب توطئهها باشند و راه را بر خائنان به ملت و كشور ببندند و وحدت خود را حفظ كنند و از تبليغات منحرف رسانهها نترسند كه خداوند متعال پشتيبان ماست.
4- من ارباب جرايد و رسانهها و گويندگان رانصيحت مىكنم كه دست از اين شايعه افكنىها بردارند و مسائل بيهوده و مطالب دروغ را براى زياد شدن تيراژ پخش نكنند، كه اگر احساس توطئه و فساد شود ملت با آنها به طورى ديگر عمل مىكنند.از آزادى سوء استفاده نكنيد و مسير ملت را رها ننمائيد و از بزرگنشان دادن و قايع كوچك بپرهيزيد كه صلاح ملك و ملت در آن است. از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمين را خواستارم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 223
تاريخ: 12/5/58
پيام امام خمينى به ملت ايران در مورد شركت در انتخابات
بسم الله الرحمن الرحيم
ملت شريف و مبارز ايران! دشمنان اسلام و نهضت در خارج و داخل تبليغات زهر آگين خود را شروع كردند و چنين وانمود مىكنند كه مردم دراين انتخابات بى تفاوتند و به سردى و سستى گراييدهاند، مىخواهند شما را متهم كنند كه از جمهورى اسلامى رو برگردانيدهايد. از شما ملت مبارز انتظار دارم كه با شركت همگانى خود ياوه سرايان را رسوا كنيد. و نيز اطلاع دادند كه در اطراف دانشگاه كه محل اقامه نماز جمعه است، گروهى براى اخلال در شركت در انتخابات بپا خاستهاند. دولت موظف است از آنان جلوگيرى كند و مردم موظفند به تبليغات آنان اعتنا نكنند. ملت عزيز مسلمان! از اسلام و كشور اسلامى پاسدارى كنيد و به سوى صندوق آرا هجوم آوريد.
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 224
تاريخ: 13/5/58
پاسخ امام خمينى به تلگراف جعفر نميرى
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرت جعفر محمد نميرى رئيس جمهورى دمكراتيك كشور سودان؛
پيام محبت آميز آن حضرت بوسيله آقاى دكتر حسن عبدالله ترابى نماينده جنابعالى واصل گرديد. از ابراز محبت و احساسات گرمى كه نسبت به اينجانب و انقلاب اسلامى ايران ابراز فرمودهايد متشكرم و از خداوند تعالى سعادت و رستگارى ملت همكيش و برادر را مسئلت داشته واميدوارم جمهورى اسلامى ما كه بر اساس اتحاد كلمه و بر مبناى انقلاب پر ارج اسلامى و محو رژيم طاغوتى بنا شده، در همبستگى و اتفاق مسلمانان جهان و پيروزى و تعالى روزافزون اسلام و آسايش مسلمين نقش موثر و ارزندهاى را ايفا نمايد.
والسلام على من التبع الهدى
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 225
تاريخ: 15/5/58
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام قدوسى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى شيخ على قدوسى دامت افاضاته بدينوسيله جنابعالى به سمت دادستانى كل انقلاب اسلامى در سطح كشور منصوب مىشويد كه از اين تاريخ در كارهاى دادستانى اقدام و شروع به كار نمائيد و در هر حال احتياط را كاملا مراعات نمائيد. ازخداى تعالى ادامه توفيقات جنابعالى را خواستارم.
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 226
تاريخ: 15/5/58
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آقاى هادوى دادستان كل انقلاب اسلامى
ضمن تشكر و قدردانى از زحماتى كه در طول اين چند ماهه جنابعالى در مقام دادستانى متحمل شديد، قرار شد از اين تاريخ جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ على قدوسى دامت افاضاته متصدى مقام دادستانى شده و بدين مقام منصوب گردند. مراتب جهت اطلاع آن جناب بدين وسيله ارسال شد. از خداى تعالى موفقيت جنابعالى را خواستارم.
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 227
تاريخ: 15/5/58
پيام امام خمينى به علماى قزوين
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت حضرات آقايان علماء اعلام شهرستان قزوين دامت بركاتهم،
اميد است وجود محترم آقايان از بليات محفوظ و به انجام وظايف الهى موفق و منصور باشيد آنچه كه لازم به تذكر است و خود آقايان محترم نيز توجه دارند اين مطلب است كه بايد در اين موقعيت حساس سعى شود از هر گونه اختلاف و تفرقه پرهيز گردد و وحدت كلمه و اتحاد به هر نحو كه مقدور است حفظ شود و براى انجام كارها هياتى را انتخاب فرموده و كارها از طريق هيات مذكور انجام پذيرد. لازم است جناب حجت الاسلام آقاى باريك بين يكى از اعضاء آن هيات باشد. از خداى تعالى ادامه توفيقات همگان را در راه ترويج شريعت مقدسه خواستارم.
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 228
تاريخ: 15/5/58
پيام امام خمينى به ملت ايران در مورد ترميم خسارات انقلاب
بسم الله الرحمن الرحيم
ملت شريف و مبارز ايران، ايدهم الله تعالى
در اين ماه مبارك رمضان، ماه خداوند تعالى و ماه عبادت و توجه به مبداء اعلى سلامت و سعادت همه مسلمين خصوصاً شما ملت عظيم را خواستارم و مىخواهم يك عبادت بزرگ كه شايد در رأس عبارتها باشد، به شما ملت عزيز پيشنهاد كنم. شما ميدانيد كه در انقلاب عظيم كه بحمدالله به پيروزى رسيد و اميد است به پيروزى نهايى برسد، چه خسارتهاى بزرگ از طرف دستگاه جبار به مردم مسلمان و برادران و هموطنان شما وارد شده است. خساراتى كه ما و دولت نمى توانيم جبران كنيم و من كراراً تذكر دادم كه اين خسارات را بايد خسارات جنگزدگى ناميد با كمك تمام قشرهاى ملت بزرگ بايد جبران كرد ولهذا به منظور كمك به ترميم ضايعات و جبران خسارات وارده به خانهها و مستغلات و فروشگاهها و دارايى مردم در نقاط كشور كه در اثر حملات و خرابىهاى دشمن در دوران انقلاب دچار ويرانى و غارت و حريق شدهاند، سازمانى مردمى به نام صندوق ملى ترميم خسارات دوران انقلاب به شماره دويست بانك ملى در كليه شعب تأسيس و به ثبت رسيده. اميد است بودجه اين صندوق به همت والاى خواهران و برادران عزيزم و كمك دولت تأسيس شود كه با نظارت هياتى از معتمدين هر محل و و ناحيه با كمك دولت، با دادن وام بدون بهره و جبران خسارات بلا عوض از محل صندوق انجام گيرد.
دوستان عزيز در اين دوران مصيبت بار دوران انقلاب، خانوادههاى محترم علاوه بر خسارات جانى عزيزانشان، از هستى ساقط شدهاند يا به قدرى خسارت ديدهاند كه نمى توانند جبران كنند كه به زندگى شرافتمندانه خود ادامه دهند و بر ما و شماست كه با آغوش باز در رفع اين خسارت بكوشيم كه اين از عباداتى است كه نزد خداوند متعال ارزش فراوان دارد. لازم است از برادران و خواهران ارجمندى كه در خانهسازى براى مستمندان كه بحمدالله تعالى در نقاط مختلف كشور مشغول انجام آن هستند و كمكهاى ارزنده كردند تقدير و تشكر كنم و سعادت همگان را از خداوند متعالى بخواهم. اينجانب از بيت المال مبلغ يكصد ميليون ريال به صندوق شماره دويست بانك ملى واريز مىنمايم.
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 229
تاريخ: 16/5/58
پيام امام خمينى به مسلمانان جهان به مناسبت انتخاب آخرين جمعه ماه رمضان به عنوان روز قدس
بسم الله الرحمن الرحيم
من در طى ساليان دراز، خطر اسرائيل غاصب را گوشزد مسلمين نمودم كه اكنون اين روزها به حملات وحشيانه خود به برادران و خواهران فلسطينى شدت بخشيده است و بويژه در جنوب لبنان به قصد نابودى مبارزان فلسطينى پياپى خانه و كاشانه ايشان را بمباران مىكند. من از عموم مسلمانان جهان و دولتهاى اسلامى مىخواهم كه براى كوتاه كردن دست اين غاصب و پشتيبانان آن به هم بپيوندند و جميع مسلمانان جهان را دعوت مىكنم آخرين جمعه ماه مبارك رمضان را كه از ايام قدر است و مىتواند تعيين كننده سرنوشت مردم فلسطين نيز باشد به عنوان روز قدس انتخاب و طى مراسمى همبستگى بين المللى مسلمانان را در حمايت از حقوق قانونى مردم مسلمان اعلام نمايند. از خداوند متعال پيروزى مسلمانان را بر اهل كفر خواستارم.
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 230
تاريخ: 17/5/58
پيام امام خمينى به ملت ايران
بسم الله الرحمن الرحيم
باكمال تأسف در اين روزهاى پس از انقلاب كه بايد تمام قشرها براى ساختن و مرمت خرابىهاى دولت طاغوتى دست به دست هم بدهند و با پشتيبانى از دولت جمهورى اسلامى خسارات را جبران كنند، ديده و شنيده مىشود اعتصاب بعد از اعتصاب و تحصن پس از تحصن و راهپيمائى پس از راهپيمائى و دروغ پراكنى و دنبال دروغ پراكنى و كوشش در تضعيف دولت با هر حيله و هر شايعه سازى رواج دارد. در حالى كه دولت با كوشش به اصلاح امور و مرمت خرابىهاى اشتغال دارد، كارشكنىها شروع، به اسم صلاح انديشى به تضعيف روحيه مردم، انتقاد بىمنطق به دولت اسلامى، بپاخاستهاند. بايد به برادران و خواهران بسيار محترم تذكر دهم كه همانطور كه در حال انقلاب تحصن و اعتصاب بر ضد طاغوت موجب رضاى خداوند تعالى بود، در حال حاضر كه دولت اسلامى و ملى است و دشمن در توطئه است تحصن و اعتصاب و شايعه سازى و جنجال بىاساس كه باعث ضعف دولت مىشود موجب سخط خداوند و از معاصى بزرگ و محرمات عظيم شمرده مىشود. دوستان من! شما اگر به اسلام و احكام آزاديبخش آن گرايش داريد،امروز تضعيف دولت و شايعهسازىها و دروغ پردازىها مخالف صلاح ملتها و مستضعفين و كمك به دشمنان ملت و كشور است و كسانى كه گروهها را وادار به اعتصاب و تحصن و تضعيف دولت مىكنند مخالفين نهضت و از طرفداران اجانب و يا اعمال آنها به نفع اجانب است. اينجانب از تمام قشرهاى ملت عزيز تقاضا دارم كه به كمك دولت كه كمك به مستضعفين است بشتابند و تفرقهاندازان را به خود راه ندهند و در اين ايام ماه مبارك، كه خصوصاً ايام ليالى متبركه قدر، در محافل و مساجد اجتماع و دعا به اسلام و مسلمين نمايند.
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 231
تاريخ: 22/5/58
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام شاهرخى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب مستطاب ثقه الاسلام و المسلمين آقاى سيد محمد تقى شاهرخى دامت افاضاته
با توجه به اختلافات منطقه بروجن و سابقهاى كه جنابعالى در آن منطقه داريد، مقتضى است مسافرتى بدانجا بكنيد و از نزديك به وضع محل و مشكلات رسيدگى نموده و در رفع آنها بكوشيد و به هر نحو صلاح مىدانيد با همكارى افراد ذيصلاح در آن منطقه و جلوگيرى از اختلاف و تفرقه سعى نمائيد و براى اصلاح وضع كميته محل و يا انحلال آن و تشكيل سپاه پاسداران و غيره نير با جلب نظر كميته مركزى و ستاد مركزى سپاه پاسداران و ساير مراجع مربوط و تأييد آنان اقدام نمائيد. از خداى تعالى ادامه توفيقات جنابعالى را خواستارم.
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 232
تاريخ: 25/5/58
پيام امام خمينى به مناسبت روز قدس
روز قدس، روز مقابله مستضعفين با مستكبرين
بسم الله الرحمن الرحيم
روز قدس، يك روز جهانى است، روزى نيست كه فقط اختصاص به قدس داشته باشد، روز مقابله مستضعفين با مستكبرين است، روز مقابله ملتهائى است كه در زير فشار ظلم آمريكا و غير آمريكا بودند، در مقابل ابرقدرتهاست، روزى است كه بايد مستضعفين مجهز بشوند در مقابل مستكبرين و دماغ مستكبرين را به خاك بمالند، روزى است كه بين منافقين و متعهدين امتياز خواهد شد. متعهدين اين روز را روز قدس مىدانند و عمل مىكنند به آنچه بايد بكنند و منافقين،آنهائى كه با ابرقدرتها در زير پرده آشنائى دارند و با اسرائيل دوستى، دراين روز بى تفاوت هستند يا ملتها را نمى گذارند كه تظاهر كنند. روز قدس، روزى است كه بايد سرنوشت ملتهاى مستضعف معلوم شود. بايد ملتهاى مستضعف اعلام وجود بكنند در مقابل مستكبرين، بايد همانطور كه ايران قيام كرد و دماغ مستكبرين را به خاك ماليد و خواهد ماليد، تمام ملتها قيام كنند و اين جرثومههاى فساد را به زباله دانها بريزند. روز قدس، روزى است كه بايد اين دنباله روهاى رژيم سابق در ايران و آن توطئه چينها ى رژيم فاسد و ابرقدرتها در ساير جاها خصوصاً در لبنان، تكليف خودشان را بدانند، روزى است كه بايد همت كنيد و همت كنيم كه قدس را نجات بدهيم و برادران لبنانى را از اين فشارها نجات بدهيم، روزى است كه بايد تمام مستضعفين را از چنگال مستكبرين بيرون بياوريم، روزى است كه بايد جامعه مسلمين، همه، اظهار وجود بكنند و هشدار بدهند به ابرقدرتها، به اين تفالههائى كه مانده است از آنها، چه در ايران و چه در ساير جاها. روز قدس، روزى است كه بايد به اين روشنفكرانى كه در زير پرده با آمريكا و عمال آمريكا روابط دارند، هشدار داد، هشدار به اينكه، اگر از فضولى دست برنداريد، سركوب خواهيد شد. ما به آنها مهلت داديم و با آنها با ملايمت رفتار كرديم كه شايد دست از شيطنت بردارند و اگر دست بر ندارند كلمه آخر را خواهيم گفت و خواهيم به آنها فهماند كه ديگر رژيم سابق قابل برگشتن نيست و ديگر آمريكا نمى تواند به اينجا حكومت كند وديگر ساير ابرقدرتها نمىتوانند در اين مملكت حكومت كنند. روز قدس، روزى است كه بايد به همه ابرقدرتها هشدار داد كه بايد دست خود را از روى مستضعفين برداريد و سر جاى خود بنشينيد. اسرائيل،دشمن بشريت، دشمن انسان، كه هر روز غائله ايجاد مىكند و برادرهاى ما را در جنوب لبنان به آتش كشد، بايد بداند كه ديگر
صحيفه نور ج 8 صفحه 233
اربابهاى اورنگى ندارند در دنيا و بايد انزوا اختيار كنند، طمعها را از ايران بايد قطع كنند، دست آنها بايد از همه ممالك اسلامى قطع شود،عمال آن در همه ممالك اسلامى بايد كنار بروند. روز قدس، روز اعلام يك چنين مطلبى است، اعلام اين است به شياطينى كه ملتهاى اسلام را مىخواهند كنار بگذارند و ابرقدرتها را به ميدان بياورند. روز قدس، روزى است كه قطع آمال آنهارا بكند و به آنها هشدار بدهد كه كه گذشت آن زمانها.
روز قدس، روز اسلام است روز قدس، روز اسلام است
روز قدس، روزى است كه اسلام را بايد احياءكرد و احياء بكنيم و قوانين اسلام در ممالك اسلامى اجرا بشود. روز قدس، روزى است كه بايد به همه ابرقدرت هشدار بدهيم كه اسلام ديگر تحت سيطره شما به واسطه عمال خبيث شما،واقع نخواهد شد. روز قدس، روز حيات اسلام است، بايد مسلمين به هوش بيايند، بايد بفهمند قدرتى را كه مسلمين دارند، قدرتهاى مادى، قدرتهاى معنوى. مسلمين كه يك ميليارد جمعيت هستند و پشتوانه خدائى دارند و اسلام پشتوانه آنهاست و ايمان پشتوانه آنهاست، از چه بايد بترسند؟ ما با يك جمعيت كمى در مقابل دشمنهاى زياد، دشمنهاى بسيار، قيام كرديم و ابرقدرتها را شكست داديم و كسى گمان نكند كه ديگر بعضى از اين قشرهاى فاسد،بعضى از اين چپ روهاى آمريكائى يا غير آمريكائى بتوانند در اين مملكت اظهار وجود كنند. آن روز كه ما بخواهيم و ملت ما بخواهند،در ظرف چند ساعت تمام آنها به زباله دانهاى فنا خواهند ريخته شد. ملت بزرگ ما ديگر از اين حركات مذبوحانه نخواهد ترسيد و حركات اسرائيل در جنوب لبنان و نسبت به فلسطين، همين حركات مذبوحانه است، حركاتى است كه اواخر عمر اشخاص فاسد، مىكنند چنانچه شاه ما، شاه مخلوع ايران اين حركات را كرد و منتهى به فنا شد. دولتهاى عالم بدانند كه اسلام شكست بردار نيست، اسلام و تعاليم قرآن بر همه ممالك بايد غلبه كند، دين بايد دين الهى باشد، اسلام دين خداست وبايد در همه اقطار، اسلام پيشروى كند. روز قدس، اعلام يك چنين مطلبى است، اعلام به اين است كه مسلمين به پيش! براى پيشرفت در همه اقطار عالم. روز قدس فقط روز فلسطين نيست، روز اسلام است، روز حكومت اسلامى است، روزى است كه بايد جمهورى اسلامى در سراسر كشورها، بيرق آن برافراشته شود، روزى است كه بايد به ابرقدرتها فهماند كه ديگر آنها نمى توانند در ممالك اسلامى پيشروى كنند. من روز قدس را روز اسلام و روز رسول اكرم (ص) مىدانم و روزى است كه بايد ما، تمام قواى خودمان را مجهز كنيم و مسلمين از آن انزوائى كه آنها را كشانده بودند، خارج شوند و باتمام قدرت وقوت در مقابل اجانب بايستند و ما در مقابل اجانب، با تمام قوا ايستادهايم و نخواهيم اجازه داد كسان ديگر در مملكت ما دخالت كنند ومسلمين نبايد اجازه بدهند كه كسان ديگر در ممالكشان دخالت كنند. در روز قدس، ملتها بايد به حكومتهائى كه خائن هستند،هشدار دهند. روز قدس، روزى است كه ما خواهيم فهميد چه اشخاصى و چه رژيمهائى با
صحيفه نور ج 8 صفحه 234
توطئه گرهاى بين المللى موافقت دارند وبا اسلام مخالفت. آنهائى كه شركت ندارند، مخالف با اسلام هستند و موافق با اسرائيل و آنهائى كه شركت كردند، متعهد هستند و موافق با اسلام و مخالف با دشمنان اسلام كه در راس آنها آمريكا و اسرائيل است . روز امتياز حق از باطل است، روز جدائى حق و باطل است.
من از خداوند تبارك و تعالى خواهانم كه غلبه بدهد اسلام را بر همه قشرهاى عالم،بر همه مستكبرين، مستضعفين را غلبه بدهد. واز خداى تبارك و تعالى خواهانم كه برادرهاى ما را در فلسطين، در جنوب لبنان و در لبنان و در هر جائى از عالم كه هستند، از دست مستكبرين و از دست چپاولگران نجات بدهد.
والسلام على رسول الله و على ائمه المسلمين
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 235
تاريخ: 25/5/58
بيانات امام در ديدار با وزير خارجه كشور سوريه
اتفاق بر اسلام قدرت مافوق طبيعت مىآورد
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام مرا به رئيس جمهور برسانيد و از ايشان تشكر كنيد. نسبت به ما عواطف دارند. اميدوارم كه مسلمين و ملتهاى اسلامى همانطور كه دستور اسلام و قرآن مجيد است با هم برادر باشند و نسبت به دشمنان انسانيت، كشورهاى اسلام با شدت و قدرت رفتار كنند. و اين حاصل نمى شود الا به اينكه از اختلافات جزئى كه بين دولتها هست دست بردارند و مثل برادر هم باشند.اين اختلاف موجب بهره بردارى دشمن اسلام و مسلمين است. بايد از اين بهره بردارى جلوگيرى بشود به وحدت اسلامى و اينكه همه در تحت لواى اسلام و قرآن مجيد مجتمع بشوند، زيرا آنطور كه قرآن دستور داده است رحماءبينهم واشداء بر كفار باشد. در اسلام اساساً نژاد مطرح نيست، عربى و عجمى و ساير گروه ابدا مطرح نيست. اسلام براى تربيت انسان آمده است. مطلب در برنامه اسلام، انسان است و تربيت انسانى. آنچه مطرح است تقوا و اخوت بين مسلمين و دوستى و دفع اختلافات است. و اگر مسلمين بخواهند اين عزت و عظمتى را كه در صدر اسلام بين پيغمبر اكرم (ص) و اصحاب بود، و ساير اقشار مسلمين آن سيره را متابعت كنند تا اينكه عظمت خودشان را بيابند و آن سيره همان اتفاق بر اسلام كه قدرت مافوق طبيعت مىآورد، و شجاعت مافوق الطبيعه. آنچه كه ملت ما با اينكه در حال ضعف و تشتت بود دريافت، همين مطلبى بود كه در صدر اسلام مسلمين دريافته بودند، اتكاء به ايمان و اسلام و وحدت كلمه. جوانهاى ما در حال انقلاب و حالا هم باز تقاضا مىكنند كه ما دعا كنيم تا آنها شهيد بشوند.اين تحول بزرگى كه به اراده خداى تبارك و تعالى در اين ملت پيدا شد، موجب پيروزى آنها بر يك قدرت شيطانى بزرگ كه پشتيبان او همه ابرقدرتها بودند گرديد و اين پيروزى از خداى تبارك و تعالى و عمليات خاصه او بود. و من اميدوارم كه اين اخلاق در ملت ما باقى بماند و همه ملتها و مسلمين همين اخلاق را و همين سير را داشته باشند، عظمت صدر اسلام را باز يابند. اگر مسلمين مجتمع بودند، هر كدام يك سطل آب به اسرائيل مىريختند او را سيل مىبرد براى من يك مطلب به شكل معماست و آن اين است كه همه دول اسلاميه و ملتهاى اسلام
صحيفه نور ج 8 صفحه 236
مىدانند كه درد چيست، مىدانند كه دستهاى اجانب در بين است كه اينها رامتفرق از هم بكند، مىبينند كه با اين تفرقهها ضعف و نابودى نصيب آنها مىشود، مىبينند كه يك دولت پوشالى اسرائيل در مقابل مسلمين ايستاده كه اگر مسلمين مجتمع بودند، هر كدام يك سطل آب به اسرائيل مىريختند او را سيل مىبرد، معذلك در مقابل او زبون هستند. معما اين است كه با اينكه اينها رادانند، چرا به علاج قطعى كه آن اتحاد و اتفاق است روى نمى آورند؟ چرا توطئههايى كه استعمارگرها براى تضعيف آنها به كار مىبرند ،آنها توطئهها را خنثى نمى كنند؟ آيا اين معما چه وقت بايد حل شود؟ و پيش كى بايد حل بشود؟ اين توطئهها راكى بايد خنثى كند غير از دولتهاى اسلام و ملتهاى مسلمين؟ اين معمايى است كه شما اگر جوابى داريد و حل كرديد،اين معما رابه ما هم تذكر بدهيد.
عامل ضعف و فساد در ممالك اسلامى از حكومتهاست
ميل داشتم كه اين حقيقت را از شما بشنوم و اين حقيقتى است كه ما هم بر او مطلع هستيم كه هر چه ضعف در مسلمين وفساد در ممالك اسلامى است، از حكومتهاست. حكومتها به واسطه خودخواهى كه دارند معالاسف براى اجانب به طور نوكرى عمل مىكنند و براى ملت خودشان آقايى مىكنند وتمام مفاسد را همين نوكرى و آقايى در ممالك مسلمين ايجاد كرده است و راه حل همان است كه شما گفتيد. راه حل اينها به دست ملت است. ملتها بايد دولتهائى كه بر خلاف مصالح اسلامى و مصالح ملتها عملكنند، باآنها همان معامله كنند كه ملت ايران با شاه مخلوع كرد. و اگر اين مطلب در آنجاهائى كه دولتها بر خلاف مسيرملتها عمل مىكنند عمل بشود، حل مشكلات مىشود و دست اجانب از ممالك اسلام كوتاه مىشود. و من از خداى تبارك و تعالى مسئلت مىكنم كه يا حكومتها را به هوش بياورد كه موافق اسلام و مصالح مسلمين عمل كنند يا ملتها را بر آنها غلبه بدهد كه آنها را قلع و قمع كند. سپس برادر عبدالحليم خدام گفت: از حضرت امام نهايت تشكر را دارم كه چنين فرصتى را به اينجانب عنايت فرمودند تا بتوانيم فرمايشات معظم له را به حضرت حافظ اسد رئيس جمهورى بازگو كنم. حافظ اسد با علاقه فراوان و شوق بسيار،اميد به ملاقات حضرت آيت الله در دمشق را دارد. براى ملت ايران و شخص آن حضرت آرزوى سلامت و سعادت را مىنمايم.
امام در پاسخ گفتند: من از ايشان و شما تشكر مىكنم وسعادت همه را از خدا مىخواهم و غلبه شما را بر اسرائيل و فتح قدس را از خداى تبارك وتعالى آرزو مىكنم.
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 237
تاريخ: 26/5/58
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى سمينار آموزشى انجمن اسلامى معلمين كشور
مكتبهاى توحيدى و مادى
بسم الله الرحمن الرحيم
از امتيازات مكتب توحيد با تمام مكتب هائى كه در عالم هست، اين است كه در مكتبهاى توحيد، مردم را تربيت مىكنند و آنها را از ظلمات خارج مىكنند و هدايت به جانب نور مى كنند. تمام مكتبهائى كه مكتب غير توحيدى هستند، مكتب مادى هستند و اين مكتبهاى مادى مردم را از عالم نور بر مىگردانند به سوى عالم ظلمت و دعوت مىكنند به ماديگرى و ماده و از عالم نور منصرف و منحرفشان مىكنند يا آنها راهمان دعوت به ماده مى كنند و ديگر آن طرفش را كار ندارند. نسبت به عالم نور، و در ارجاع مردم به عالم نور بيطرف هستند و على ايحال هر دو مكتب، چه آن مكتبهاى ضد توحيدى و چه آن مكتبهائى كه نسبت به توحيد كارى ندارند، بيطرفند نسبت به توحيد، اينها كارهائى كه مىكنند، تعليم و تعلمهائى كه دارند، تعليم و تعلمهائى است كه مربوط به ماده است و مردم را در ماديات و در ظلمات منغمس مىكنندواز توحيد و از نور آنها را باز مىدارند لكن مكتبهاى توحيدى كه در راس آنها مكتب اسلام است در عين حال كه به ماديات و با ماديات سر و كار دارند،لكن مقصد اين است كه مردم را طورى تربيت كنند كه ماديات، حجاب آنها براى معنويات نباشد، ماديات را در خدمت معنويات مىكشند، به خدمت معنويات مىكشند، در عين حالى كه نسبت به ماديات نظر دارند، نسبت به زندگى دنيا نظر دارند، در عين حال مردم را متوجه به معنويات مىكنند و از ظلمت ماده نجات مىدهند. توجه به ماده و به ماديات به طورى كه تمام توجه به ماديات باشد، ظلمت است، ظلمات است و انسان را به ظلمات مىكشد و به چيزهائى مىكشد كه شما مشاهده مىكنيد كه در همه مكتبهائى كه هست، مردم را مىكشند به جنگ ها، به خونريزىها. مكتب كمونيسم، مكتب خونريزى است، مكتب اختناق است، تمام اختناق در آنجا حكمفرماست و خونريزى در آنجا هست به طورى كه سران آنها در اول امرى كه سلطه پيدا كردند، هزاران نفر،بلكه صدها هزار نفر را به قتل رساندند و ماديتى كه در آمريكا و امثال آن ممالك غربى غير كمونيستى است، آنها هم تمام جدال و نزاعشان سر ماديات است و با ماديات سر و كار دارند و مردم را به خاك وخون مىكشند. الان در تمام دنيا كه ملاحظه مى كنيد،
صحيفه نور ج 8 صفحه 238
اين دو مكتب و اين دو فرقه دست دارند و مردم را به خاك و خون مىكشند. يك طايفه در افغانستان و امثال اينها، يك طايفه ديگر در جاهاى ديگر. مكتبهاى توحيدى اينطور نيست، مكتبتوحيدى نمى خواهند فتح كنند بلاد را و نمى خواهند با مردم با خشونت رفتار كنند، آنها مىخواهند مردم را از ظلمتهاى ماده به نور بكشند، به طرف خدا بكشند، توجه به خدا بدهند ولهذا تا آنجا كه امكان دارد در مكتب هاى غير مادى مدارا هست، خوشرفتارى هست، دعوت هست، تا آنجائى كه ممكن است با دعوت مردم را بر مىگردانند به عالم نور وهيچ وقت در صدد جنگ و جدال نيستند مگر اينكه احساس كنند توطئه هست،اگر احساس توطئه كردند، به حسب دستور قرآن و به حسب دستور اسلام با آنها با شدت رفتار مىكنند، تا احساس توطئه نشده است همه را آزاد مىگذارند براى هر چهمىخواهند اختيار كنند، وقتى احساس توطئه شد، با شدت رفتار مىكنند.
عرضه مكتب غير از سوزاندن خرمنهاست
در مملكت ما هم وقتى كه اين فتح بزرگ به دست شما زنها ومردهاى محترم انجام گرفت، همه چيز را آزاد گذاشتند، تبليغات را آزاد گذاشتند، مكتبها را آزاد گذاشتند و اين است كه در چند ماه، تقريبا حدود دويست تا شايد، گروههاى مختلف اظهار وجود كردند. حتى كمونيستهائى كه فاسد و مفسدند اظهار وجود كردند لكن بعد از آن ما احساس كرديم كه اينها اظهار وجودشان فقط براى تبليغ نيست، فقط براى اين نيست كه مىخواهند مكتب خودشان را عرضه كنند بلكه مسأله، مسأله توطئه است . عرضه مكتب غير از سوزاندن خرمنهاست، غير ريختن به دانشگاه است و جلوگيرى از اينكه دانشگاهيان مشغول كار باشند، غيراز ريختن به كارخانههاست و مانع شدن از اينكه كارخانهها عمل بكنند، غير از اين است كه با رفراندمى كه مردم و مردمى است و مربوط به مصلحت مردم است مخالفت كنند و تحريم كنند ياآتش بزنند صندوقها را يا با اسلحه جلوگيرى كنند از اينكه مردم رأى بدهند يا در راهپيمائى كه كرده، خودشان غائله درست كردند و عده كثيرى از جوانهاى ما را زخمى كردند، قريب سيصد نفر زخمى شد كه اكثرشان شايد مربوط به ما بود، خودشان غائله درست مىكردند و حالا كه مىبينند كه نزديك است كه مجلس خبرگان تحقق پيدا بكند، حالا افتادند به دست و پا كه در هر جا يك غائلهاى ايجاد كنند و ما تا حالا كه صبر كرديم و صبر انقلابى كرديم تا حالا براى اين بود كه به مردم معلوم بشود كه اينها چه هستند، اينها چه مرا مىدارند. اينها نمىخواهند مكتب خودشان را عرضه كنند، اينها نمى خواهند با منطق صحبت كنند،اينها مىخواهند كه همه مكتبها را سركوب كنند، اينها براى سركوبى مكتب اسلام است، اينها از اسلام ترسند، اينها از قوانين اسلام مىترسند، اينها مىخواهند كه اسلام نباشد ولو هر چه باشد ولهذا توطئه است.
الان وقتى كه توطئه شد، ديگر نمىتوانيم ما تا آخر تحمل كنيم و توطئهها را بپذيريم. مسأله، مسأله اسلام است، مسأله مصالح مسلمين است، با مصالح مسلمين و اسلام ما نمى توانيم مسامحه كنيم. بنابراين من اعلام كردم كه اگر چنانچه اينها باز يك چنين كارهائى بكنند، ما تمام ملت را بسيج
صحيفه نور ج 8 صفحه 239
مىكنيم، ما تمام پاسدارانى كه هستند بسيج مىكنيم، ماتمام زن و مرد ايران را بسيج كنيم و ريشه آنها را در مىآوريم، اينها بايد برگردند به ملت و اگر مكتبى هم دارند با اينكه برگشت به ملت كردند،از روى عقل، از روى منطق صحبت بكنند. اينها را در راديو خواستند كه با ايشان صحبت بكنند، حاضر نشدند، اينها در مكتب شكست خوردهاند، اينها يك دسته اشرار هستند، نه مكتب دارند، اينها اشرار هستند. بنابراين اشرار را ما بايد سر جاى خودشان بنشانيم و با آنها با خشونت رفتار كنيم لكن من باز مهلت دادم به آنها كه باز سر عقل بيايند و برگردند به دامن ملت و با ملت همراهى كنند. اين مربوط به اين قضايا.
نقش معلم در جامعه نقش انبياء است
و اما معلم، نقش معلم در جامعه، نقش انبياء است. انبياء هم معلم بشر هستند،نقش بسيار حساس و مهمى است و مسئوليت بسيار زيادى دارد. نقش مهمى است كه همان نقش تربيت است كه اخراج من الظلمات الى النور است آنهائى كه الله ولى الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الى النور، همين سمت معلمى است. خداى تبارك و تعالى اين سمت را به خودش نسبت مىدهد كه خداى تبارك و تعالى، ولى مومنين است و آنها را از ظلمات اخراج مىكند به سوى نور. معلم اول، خداى تبارك و تعالى است كه اخراج مىكند مردم رااز ظلمات به نور و بوسيله انبياء و به وسيله وحى مردم را دعوت مىكند به نورانيت، دعوت مىكند به كمال، دعوت مىكند به عشق، دعوت كند به محبت، دعوت مىكند به مراتب كمالى كه از براى انسان است. دنبال او انبياء هستند كه همان مكتب الهى را نشر مىدهند و آنها هم شغلشان تعليم است، معلمند، معلم بشرند، آنها هم شغلشان اين است كه مردم را تربيت كنند و انسان را تربيت كنند كه از مقام حيوانيت بالا برود وبه مقام انسانيت برسد. انسان مقامهائى دارد كه مقام اولش بعد از اينكه مراتبى را سير كرد، همين مقام حيوانيت است، يك حيوانى است مثل ساير حيوانات بلكه خطرناكتر. خطر حيوانات به اندازه خطر انسان نيست، آنقدرى كه انسان جنايت وارد مىكند به همنوع خودش، هيچ حيوانى حتى سبع هم آنقدر جنايت وارد نمى كند.اين چيزى است كه انسان است، اول مقامى است كه بعد از اينكه مراحلى را طى كرده، به مرتبه حيوانيت رسيده، يك حيوانى است كه هيچ افسارى ندارد، يك حيوانى است كه اگر رهايش كنند، خونخوارترين موجودات است. انبياء آمدهاند اين انسانى كه در اين مرحله رسيده است و يك مرحله خطرناك است هم براى خودش و هم براى همنوع خودش، آنها را نجات بدهند و متوجه به نور بكنند، متوجه به مبادى نور بكند، آنها را از اخلاق فاسد، از آن اخلاق، خوىهاى حيوانى بيرون بياورند و به خوىهاى انسانى و به اخلاق انسانى برسانند، از مقام حيوانيت بالا ببرد به مقام انسانيت برساند،ماده را تابع عالم غيب بكنند، عالم طبيعت را تابع عالم الوهيت بكنند و بعد از او معلمينى كه در بشر هستند كه الان شما هم انشاءالله موفق باشيد از آن طايفه هستيد.
صحيفه نور ج 8 صفحه 240
شغل معلم اخراج بچهها و كودكان است از ظلمت به نور
شغل شما اخراج بچهها و كودكهاست از ظلمتها به نور. تعليم و تربيت انسانى، تعليم و تربيت اسلامى، آنها را از اخلاقى فاسد نجات بدهيد، آنها را از اين آمال و آرزوهائى كه بواسطه آن به فسادكشيده مىشوند، بر حذر داريد، بچهها را تربيت كنيد. شما معلمين يك شغل بسيار شريف داريد كه همان شغل الله است، همان شغل انبياءاست و يك مسئوليت بسيار بزرگ داريد كه همان مسئوليت انبيا است، منتها انبيا از مسئوليت بيرون مى آيند براى اينكه عمل مىكنند به آنچه فرمودهاند، به آنچه مأمور هستند، ماها هم بايد عمل بكنيم، اگر چنانچه خداى نخواسته بچههائى از دامنهاى شما و از كلاسهاى شما بيرون بيايند كه بر خلاف تربيتهاى انسانى اسلامى باشد، شما مسئول هستيد ،مسئوليت بزرگ است. يك انسان درست ممكن است يك عالم را تربيت كند، يك انسان غير سالم و يك انسان فاسد عالم را به فساد مىكشد. فساد و صلاح از دامنهاى شما و از تربيتهاى شما و از مدارسى كه شما در آنجا اشتغال داريد، از آنجا شروع مىشود.
اينها مىخواهند بچهها را از دامن مادرشان جدا كرده و به پرورشگاهها بفرستند
اينهامىخواهند بچههارا از دامن مادرشان جدا كرده و به پرورشگاهها بفرستند براى خانم يك مطلب بالاتر است و آن مطلب، تربيت اولاد است. شما گمان نكنيد اينها كه هميشه از مادر بودن و از اولاد داشتن و از تربيت اولاد داشتن، اينها تكذيب مىكنند و مطلب را يك مطلب خيلى سستى مىگيرند و مطلب را يك مطلب بسيار پائينى مىگيرند،اينها غرض صحيحى دارند. اينها مى خواهند از اين دامن كه بچه خوب مىخواهد در آن تربيت بشود، بچهها را از اين دامنها دور كنند، بچهها را از همان اول به پرورشگاهها بفرستند، زير دست ديگران، زير دست اجانب بچهها را تربيت كنند،آنهامىخواهند انسان درست نشود،دامنهاى شما دامنهائى است كه انسان درست مىكند. اينهامىخواهند بچهشما را راازاينجا نگذارند با شما باشند و نگذارند انسان درست بشود. بچههائى كه از دامن مادر جدا شدهاند و در پرورشگاهها رفتند، اينها چون پيش اجنبى هستند و محبت مادر نديدهاند، عقده پيدا مىكنند، اين عقدهها منشاء همه مفاسدى است يا اكثر مفاسدى است كه در بشر حاصل مىشود. اين جنگهائى كه پيدا مىشود از عقدههائى است كه در قلوب اين خونخوارها هست. اين دزدىها اين خيانتها،اينها اكثرا از عقدههائى است كه در انسان است. بچههاى شما را اگر از شما جدا كردند، به واسطه نداشتن محبت مادر، عقده پيدا مىكند،به فساد كشيده مىشود. مأمور بودند اين دستگاه به اينكه بچههاى مارا به فساد بكشند،از آن اول نگذارند در يك دامن محبت بزرگ بشود، تربيت بشوند، تا عقده پيدا بشود. بعد هم زير دست معلمهائى كه خودشان تعيين كردند و بعد هم در دانشگاهى كه خودشان تأسيس كردند، از اين پائين تا آن بالا فساد، اخراج من النور الى الظلمات، نگذاشتند اينكه يك تربيت انسانى پيدا بشود. دامن مادر بزرگترين مدرسهاى است كه بچه در آنجا تربيت مى شود، آنچه كه بچه از مادر مىشنود غير از آن چيزى است كه از معلم مى شنود، بچه از مادر
صحيفه نور ج 8 صفحه 241
بهتر مىشنود تا از معلم، در دامن مادر بهتر تربيت مىشود تا در جوار پدر، تا در جوار معلم. يك وظيفه انسانى است، يك وظيفه الهى است، يك امر شريف است، انسان درست كردن است. اينهائى كه مىخواهند انسان درست نشود از انسان مىترسند. اين رژيمها از انسان مىترسند ، در هر رژيمى يك انسان اگر پيدا بشود، متحول مىكند كارها را. رضا شاه از مدرس مىترسيد، آنقدرى كه از مدرس مىترسيد، از دزدهاى سرگردنه نمى ترسيد، از تفنگدارها نمى ترسيد. از مدرس مىترسيد ،مدرس مانع بود از اينكه يك كارهاى زشتى را انجام بدهد و آخر مدرس را گرفت و كشت. اينها از روحانى مىترسند براى اينكه روحانى تربيت مىكند انسان را و آنها انسان نمى خواهند پيدا بشود. اينها نمىخواهندانسان پيدا بشود از اين جهت اينقدر تربيت اولاد را پيش مادر مبتذل كردند و اينقدر تبليغات كردند كه حتى خود مادرها هم شايد باور كردند، آنهائى كه تحت تأثير اينها واقع شدند، آن بچههاى عزيز را به پرورشگاهها فرستادند و از دامنهاى خودشان جدا كردند و در آنجا تربيتهاى شيطانى شدند.
موظفيم ما كه انسان درست كنيم. انسان است كه مىتواند جلوى مفاسد را بگيرد، انسان است كه به حال مستضعفين نظر دارد، انسان است كه از حال مستضعفين متأثر مىشود، پيغمبر اكرم (ص) است كه از حال مستضعفين متأثر است، اميرالمومنين سلام الله عليه است كه از حال مستضعفين در رنج و عذاب است.
دشمنان، مهلت خدمت كردن به دولت نمىدهند
اين رژيمها همه مستضعفين را زير بار مىخواهند بكشند و از آنها استثمار كنند. آنها دنبال اين نيستند كه براى مستضعفين كارى بكنند، نكردند، ديديد كه پنجاه و چند سال كه ما شاهد قضايا بوديم براى مستضعفين كارى نكردند، باز زاغهنشينان در اطراف تهرانند و اين دولت هم كه مىخواهد كارى بكند، نمىتواند به اين زودى. اين دولت هم كه مىخواهد يك خدمتى به مردم بكند نمىگذارند،اين اقشار نمىگذارند كه دولت توجه داشته باشد به اين مسائل از بس غائله پيش مىآورند. هر روز يك غائله پيش مىآورند كه مبادا مهلت پيدا بكند دولت و كارهاى اساسى انجام بدهد و اساس اينها از بين برود و ما خواستيم كه مفسده نكنند، زحمت ايجاد نكنند و ما مىخواهيم كه اينهابه فساد نكشند جوانهاى ما را و من اميدوارم كه موفق نشوند و به خود بيايند و به ملت برگردند و به سوى جامعه انسانى بيايند.
خداوند شما همه را موفق كند و من از زحمت شما كه در اين هواى گرم آمديد اينجا و در اين اطاق گرم تشريف داريد عذر مىخواهم و من هم يكى از خدمتگزارهاى شماها هستم و اميدوارم خداوند اين خدمت را از ما قبول كند. سلام بر همه شما.
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 242
تاريخ: 27/5/58
بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان مجلس خبرگان
اغتشاشات عمال اجانب هنگام تحقق جمهورى اسلامى به منظور انحراف اذهان عمومى
بسم الله الرحمن الرحيم
من مىخواستم اظهار تأسف كنم از اوضاعى كه پيش آوردند و هميشه اين اوضاع، اينطور خرابكارىها قبل از يك كارى كه بنا بود انجام بگيرد، انجام مىدهند. وقتى كه رفراندم مىخواست بشود،يك شلوغىهائى ايجاد مىكردند. آنجا كه شكست خوردند بعد در هر مورد اينها با شكست مواجه مىشدند و حالا هم كه بناست اين مجلس محترم تحقق پيداكند، اين خرابكارىها را پيش آوردند براى اينكه اذهان را متوجه كنند به جاى ديگر و شايد به خيال خودشان نتوانند آقايان به كار خودشان ادامه بدهند، بعد هم كه اين كار درست شد، بعد كه بخواهيم مجلس شوراى ملى درست بشود و رئيس جمهور، باز هم منتظر هستيم كهاين مسائل پيش بيايد، لكن ملت راه خودش را پيدا كرده است و ملت ودولت و همه قشرها به اين راه ادامهدهند، چه اين شلوغ كارىها را اينها بكنند و چه نكنند و سركوبى اينها هم خيلى دشوار نيست، ما مىخواهيم حتى الامكان با ملايمت با اينها رفتار بكنيم، خونريزى نشود. در هر صورت ما منتظر اين هستيم كه اين خرابكارىها به دست اين خرابكارها و به دست اين اجانب كه اينها را آلت قرار دادند بشود. اينها براى مقاصد خودشان با اين اسماء مختلف، مثل حزب دمكرات،دمكرات كذا، حزب فدائيان خلق و اينطور الفاظ بى معنا به اين كارهاى خلاف انسانى ادامه دارند مىدهند، با قلم گاهى، با عمل گاهى، و اين همانطور كه من پريروز عرض كردم اين گناهش گردن ماست، انقلاب نبايد اينطور باشد، ما مىخواستيم كه آقايان خواستند كه بعد از انقلاب هم خيلى باملايمت رفتار كنند، آزاد كردند، مرزها را باز گذاشتند، آزاد كردند همه را، قلمها را آزاد كردند، گفتارها را آزاد كردند، احزاب را آزاد كردند، به خيال اينكه اينها يك مردمى هستند كه لااقل اگر مسلمان نيستند، آدم هستند، براى يك مملكتى كه براى خود آنها ملت زحمت كشيده است، لااقل آنقدر ادراك دارند كه اگر دوباره اوضاع برگردد، براى همه بد است لكن معلوم شد خير، قضيه اين حرفها نيست و اينها عمال خارجىها هستند، حالا يا عمال آمريكا هستند يا عمال جاهاى ديگر هستند، حالا براى ملت ماهيت اينها ،ماهيت اين نويسندهها، ماهيت اين احزاب، ماهيت اين الفاظ فريبنده بى معنا براى ملت حالا روشن شد.
صحيفه نور ج 8 صفحه 243
اسلام اجازه نمى دهد كه ما آزاد بگذاريم هر كس هر توطئهاى خواهد بكند
اگر ما الان ديگر انقلابى رفتار كنيم، نمى توانند بگويند كه شما آزادى نداديد.ما آزادى داديم، سوء استفاده شد و آزادى نخواهيم ديگر داد. آزادى به آن معنا كه اينها بخواهند خرابكارى بكنند،اين آزادى نخواهد داده شد. آزادى در حدودى كه قوانين اقتضاءكند، در حدودى كه اسلام به ما اجازه مىدهد، اسلام اجازه نمى دهد كه ما آزاد بگذاريم كه هر كس هر غلطى بخواهد بكند، هر توطئهاى مىخواهد بكند، هر كارى مىخواهد بكند كه بكشد به خاك و خون. ما بايد از دولت و از وزير كشور هم بايد گلايه كنيم كه در آن روزى كه اينها سيصد نفر را (آنطور كه گفتند) زخمى كردند، از طرف دولت جز اظهار تاسف، ما چيزى نديديم،از راديو هم نديديم چيزى. اگر بنا بود اينها با يك اظهار تاسفى، با يك مثلاً نصيحتى از كارهاى خلاف خودشان دست بر مىداشتند، حالا چند ماه است نصيحت شده است، توصيه شده است، التماس شده است، همه چيز با اينها رفتار شده است و اينها اهل اين نيستند كه با نصيحت دست از كار خودشان بردارند. بايد با شدت با آنها عمل كرد و من شايد امروز و فردا بسيار از اين احزاب را ممنوع اخطار و اعلام كنم و نگذاريم هيچ نوشتهاى از اينها در هيچ جا و هيچ اثرى از اينها در هيچ جاى مملكت نگذاريم كه خروج كند، تمام نوشتههايشان را از بين مىبريم براى اينكه وقتى ملت فهميد كه اينها خرابكارند،اينها اشخاصى نيستند كه بشود با آنها با ملايمت رفتار كرد. حزب دمكرات كردستان يك جمعيت خرابكار هستند، يك جمعيت فاسد هستند، يك جمعيت مفسد هستند، اينها را ما نمىتوانيم بگذاريم كه همين طور هركارى كه دلشان مىخواهد بكنند، حالا هم اعتراض كردهاند كه خود شماها داريد اين كارها را مىكنيد. نظير آنها كه در پريروز و در چند روز پيش، آن خرابكارى را كردند و بعد گفتند كه خود مردم اين كارها را كردند. خودشان ايجاد غائله مىكنند، بعد گردن اينها مىگذارند. حالا هم در روزنامه ديدم كه آنجا عزالدين حسينى فاسد و همين طور قاسملوى فاسد (كه نيست لابد اينجا) اينها مىگويند خود پاسدارها كه آمدند، اينها مردم را چه كردند، در صورتى كه سر پاسدارها رابريدند، سر مردم را بريدند، بچههارا چه كردند. يك همچو مردمى هستند اينها،با اينها نمى شود با آشتى و مصالحه و با اين چيزها با اينها نمى شود رفتار كرد،با اينها بايد با شدت رفتار كرد و با شدت رفتار مىكنيم انشاءالله.
سوء استفاده جنايتكاران مدعى خلق از نعمت آزادى
البته حتى الامكان، حالا ما هم دلمان مىخواهد كه كسانى كه قلم دارند، كسانى كه - عرض مىكنم كه به خيال خودشان روشنفكر هستند، كسانى كه جبههها تشكيل دادند، آنها باز ما ميل داريم كه باملايمت با آنها رفتار كنيم لكن بايد دست از كار خودشان بردارند. مسير ملت معلوم است، يك چيزى نيست كه مجهول باشد. همه كسانى كه بر اوضاع ايران مطلع هستند، همه ميدانند كهاين ملت چه خواهد، بر كسى پوشيدهنيست، بهخارجىها، به داخلىها، به احزاب، به همه پوشيده نيست كه اين ملت آنى را كه مىخواهد، جمهورى اسلامى است. اسلام را مىخواهد اين ملت. چند نفر آدم
صحيفه نور ج 8 صفحه 244
فاسد بيايند بگويند كه نخير، اسلام نه، همان جمهورى بخواهند و چند نفر آدم به يك ملت تحميل كنند و بعد بگويند كه ما آزاد نيستيم. آزادى اين است كه شمائى كه در اقليت هستيد (نه آن اقليتى كه حزبها بعضى شان اقلند وبعضى اكثرند)، آن اقليتى كه شما همه گروهها را با هم جمع كرديد، همه كارها را انجام داديد و همه خرابكارىها را هم كرديد و از صد، يك ونيم فوقش دو، همه رويهمرفته دو،مخالف با قضيه بود. يك همچو رفراندمى در دنيا سابقه نداشته كه اينطور رفراندم باشد، يك چنين رفراندم آزادى كه همه مردم را آزاد گذاشتند و با آزادى مردم رأى دادند، ولى بعضىها هم جلو گرفتند ،بعضى از همين شياطين جلو گرفتند. اينها نمى خواهند كه اين مملكت به حال خودش باقى بماند و اين مملكت و اين نهضت پيش برود،اينها منظورشان اين است كه نگذارند پيش برود، والا خرمن سوزى و كارخانهها را از كار بازداشتن و مردم را از رأى دادن باز داشتن ودر وقتى كه مردم مجلس خبرگان را مىخواهند تهيه كنند، اين بساط را درست كردن و وقت رأى گرفتن آنطور و وقت تشكيل اينطور (بعدها هم كه خواهد شد) اينها مسير ملت است ؟! شمائى كه مىگوئيد ما براى ملت و براى تودهها و براى خلق داريم كار مىكنيم، اينها مسير ملت است؟! به نفع خلق است سوزاندن حاصل رنج يك جمعيت، يك سال حاصل رنجشان را شما با يك كبريت آتش مىزنيد، اين مسير ملت است؟! اين به نفع تودهها و خلق است؟! مىخواهند تودهها و خلق رأى بدهند جلو مى گيريد اين به نفع خلق است؟! به نفع تودههاست؟! كه شما ادعا كنيد ما به نفع تودهها هستيم، به نفع خلق هستيم و اين عمامه و نعلين است كه بر خلاف است. اين عمامه و نعلين چه مىكنند، اين عمامه و نعلين حالا پنج ماه است كه به شما مهلت داده در صورتى كه همه قدرت دستش بوده است، قدرت در همه جا دست عمامه و نعلين بوده، چه كردهاينها؟ شما جز خرابكارى كرده ايد؟ بله ،اشكال به عمامه و نعلين است كه به شما مهلت دادند، اين اشكال وارد است. اگر بنا بود كه از اول مثل ساير انقلاباتى كه در دنيا واقع مىشود، انقلاباتى كه واقع مىشود، پشت سر هر انقلاب يك چند هزار از اين فاسدها را در مراكز عام دار مىزنند و آتش مىزنند، تمام مىشود قضيه، نمىگذارند كه يك روزنامهاى چيز بشود الا آن روزنامهاى كه خودشان مىخواهند.
الان انقلاب اكتبر كه اينقدر وقت از آن گذشته، باز روزنامهاى مردم ندارند، باز حزبى در كار نيست، يك حزب بيشتر نيست. اينها دارند براى آنها سينه مىزنند.اگر در اينجا از يك حزب فاسد جلو بگيرند مىگويند شد يك حزبى، شد رستاخيز. ما مىخواهيم رستاخيز بشود، ما يك حزب را، يا چند حزب را كه صحيح عمل مىكنند مىگذاريم عمل بكنند و باقى همه را ممنوع اعلام مىكنيم و همه نوشتجاتى كه اينها كردهاند و بر خلاف مسير اسلام و مسير مسلمين است، ما همه اينها را از بين خواهيم برد. ما بعد از اينكه فهمانديم به اينها كه شماها ديكتاتور هستيد، ما آزاديخواه بوديم و شما نگذاشتيد، ما آزادى داديم و شما نگذاشتيد اين آزادى باقى بماند، حالا كه اينطور شد ما انقلابى با شما رفتار مىكنيم، هر چه مىخواهند روزنامههاى خارج بنويسند، هر چه مىخواهند توابع صهيونيستها و امثال اينها هر چه دلشان مىخواهد فرياد بزنند. اينها هم اگر چنانچه هر چه دلشان مىخواهد توى
صحيفه نور ج 8 صفحه 245
خانههايشان بروند فرياد بزنند لكن بيرون ديگر نمى توانند،اينها بايدمنزوى بشوند.
ما شرعاً موظفيم به حفظ مصالح اسلام و مسلمين
بعد از اين هم ما گرفتارى داريم، فردا قضيه رئيس جمهور است، همين بساط و همين خونريزى و اينها در قضيه مجلس شورا بدتر از اين خواهد شد، ديگر خيلى بدتر از اين خواهد شد. ما بايد جلوى مفاسد را بگيريم، ما موظفيم از طرف اسلام كه مصالح مسلمين را حفظ كنيم، همه موظفيم، همه ما موظفيم كه مصالح اسلام را حفظ كنيم و اين طوايف دارند مصالح اسلام را از بين مى برند. بنابراين در كمال تاسف ما ديگر نمىتوانيم آن آزادى كه قبلاً داديم، بدهيم و نمى توانيم بگذاريم اين احزاب به كار خودشان و به فسادهائى كه داشتند مىكردند و مىكنند ادامه بدهند. مرديكه سرمايه دارى كه چه است (كه حالا من نمى خواهم اسم كثيفش را ببرم) يك مرديكه سرمايه دارى، همه اين غائلهها را ايجاد كرد در آن چند روز پيش از اين و بعد هم حالا فرار كرد، ما نمى توانيم مهلت بدهيم، شرعاً جايز نيست براى ما ديگر مهلت. تا آنجائى كه ما توانستيم و خطا هم كرديم و من تصديق مىكنم كه خطا كرديم، هم ما خطا كرديم، هم دولت خطا كرد، هم شوراى انقلاب خطا كرد، همه ما خطا كرديم. ما خيال مىكرديم كه ما با انسان سر و كار داريم، پس با انسانيت رفتار مىكنيم، معلوم شد كه نه، ما با انسان سر و كار نداريم، ما با حيوانات درنده سر و كار داريم. نمىشود با حيوانات درنده،ما ملايمت بكنيم و نمىكنيم ديگر ملايمت و من اميدوارم كه اين فريادهاى اينها و اين دست و پا زدنهاى اينها، اين شايعه پخش كردن اينها، حالا هم باز شايعه پخش كردهاند كه 28 مرداد شاه مىآيد، بسيار خوب بيايد، ما از خدا مىخواهيم كه شاه بيايد آنجا، اين شايعهها چيزى نمى شود.
طرح مسائل غير اسلامى بر خلاف حدود وكالت است
و من اميدوارم كه بدون اينكه يك ذره آقايانى كه انشاءالله با سلامت (و مىدانم ديگر گفتن من زيادى است لكن براى اينكه گفته بشود باز هم) بدون يك ذره ملاحظه از غرب، از شرق، از نمى دانم حزب كذا، حزب دمكرات، از چه و چه بدون يك ذره ملاحظه، بايد اين قانون اساسى ما مطابق با شرع، در چهار چوب شرع. اگر يكى يكى از وكلا يا همه وكلا بخواهند دست از اين چهارچوب خارج بشود، اصلاً وكيل نيستند براى ما. شما آقايان وكيل هستيد كه زنهاى مردم راهم طلاق بدهيد؟ زن موكلتان را؟ نيستيد. اگر طلاق بدهيد، صحيح است؟ نه. از باب اينكه شما وكيل هستيد براى رسيدگى به قانون جمهورى اسلامى. الان اگر چنانچه شما بخواهيد، يا بعضى از شما بخواهند كه اسم جمهورى اصلاً نباشد، بحث را ببرند روى رژيم سلطنتى، شما حق داريد رسيدگى بكنيد؟ شما حق رسيدگى نداريد. براى اينكه جمهورى اسلامى را شما حق رسيدگى داريد. همانطورى كه براى طلاق دادن زن مردم،شما و ما، هر كس كه وكيل شده است براى طلاق دادن زن مردم وكالت ندارد، وكالتش محدود است. در مسائل غير اسلامى، اگر يك مسأله غير اسلامى در اينجا بيايد،طرحش
صحيفه نور ج 8 صفحه 246
مردود است. طرح مسأله غير اسلامى بر خلاف وكالت شما ست. مثل يك مباحثهاى مىماند كه شما، يك مسأله علمى بحث بكنند، مانعى ندارد بحث بكنيد،اما بر خلاف وكالت شما است. همانطور كه طلاق دادن زن موكلين تان بر خلاف وكالت شماست. طرح كردن يك مسأله غير اسلامى هر چه باشد، هر چه مترقى باشد، شما نمى توانيد طرح بكنيد. يك دسته ديگرى درست كند، ملت خودش اختيار دارد يك دسته هم درست كند كه در مسائل غير اسلامى بحث بكند در چهار چوب مسائل اسلامى. البته مسائل ادارى راجع به اداره امور، اينها مسائل ديگرى هست. اما مطالبى كه مربوط به اسلام است، اگر يكى بخواهد طرحى كند،بر خلاف او، بر خلاف مسير ملت است و علاوه بر خلاف حدود وكالتش است، حد وكالت بيشتر از اين نيست. اگر رأى هم بدهد، رأيش، اگر خداى نخواسته همه آقايان هم رأى بدهند به يك مسأله غير اسلامى، بر خلاف وكالتشان است، مردم وكيلشان نكردهاند براى آن. وقتى بر خلاف وكالت شد، مثل طلاق دادن زن آنها مىماند.
بدون هراس از ياوه سرائى دشمنان اسلام به طى مسير خويش ادامه مىدهيم
ما از هيچ چيز باك نداريم، نه باك داريم كه شرق ما را يكوقت اشخاص مثلاً غير آزادى طلب يا ديكتاتور حساب بكند، نه باك از اين داريم كه غرب يك همچو چيزى بكند. البته منافعشان كه در معرض خطر است، بايد همه تهمت ها را به ما بزنند و ما همه تهمتها را قبول مىكنيم. هر چه آنها مىگويند بسيار خوب، اما ما مسير خودمان را طى مىكنيم. ما جمهورى اسلامى را به آنطورى كه دستور از خداى تبارك و تعالى داريم و به آنطورى كه مصالح مملكت ما، ملت ما اقتضاء مىكند، ما اين مسير را خواهيم رفت و آقايان هم همين مسير را خواهند رفت و هر چه كه بگويد هيچ مورد اعتماد و اعتنا نيست وباكى هم از اين نيست كه چه بگويند. البته بخواهيد كه همه مردم براى شما خوب بگويند، بايد برويد توى خانه هايتان بنشينيد و هيچ كس شما را نبيند. براى حضرت امير هم هزاران چيز گفتند، براى پيغمبر اكرم گفتند، حالا هم دارند مىگويند. ما باكى از اين نداريم. غربى براى پيغمبر ما بدتر از اين مىگويد كه براى شما و ماها مىگويد. براى همه خلفاى اسلام، براى همه آنها مىگويند،براى اينكه الان در معرض خطر است كارشان. وقتى در معرض خطر شدند يعنى منافعشان در معرض خطر است. البته آنهابايد بر عليه ما حرف بزنند لكن ما مسير خودمان را طى مىكنيم، تا آنجائى كه بتوانيم مسير خودمان را طى مىكنيم و آقايان هم مسير خودشان را طى مىكنند بدون اينكه هيچ باكى از حرفهاى اين ور و آن ور داشته باشيم. و جاهت ما نمى خواهيم براى خودمان درست بكنيم. نه شما خواهيد وجيهالمله بشويد با مردم، اگر كسى شما را مىشناسد وجيه است، نمىخواهيد حالا درست كنيد، نمىخواهيد در اين مجلس وجاهت درست بكنيد. شما اين مجلس را مىخواهيد برويد و مطابق آنطورى كه ملت شما را وكيل كرده است و مطابق آنكه اسلام شما را موظف كرده است،به آنطور عمل كنيد و همين طور عمل خواهيد كرد.
صحيفه نور ج 8 صفحه 247
سفارش به وكلاى مجلس در پيمودن مسير ملت
و من سفارش مىكنم به آنهائى كه خداى نخواسته يك آرائى دارند بر خلاف مسير ملت، من سفارش مىكنم به آنها كه طرحشان راو آرايشان را بگذارند براى يك وقت ديگرى و يك وقتهاى ديگرى اين كارها را بكنند،حالا وقت اين نيست كه آرائى كه خلاف مسير ملت است اظهار بكنند و حيثيت خودشان را در بين ملت از بين ببرند. من ميل ندارم حيثيت آقايان از بين برود در بين ملت. خلاف در اين مجلس يك چيزهايى و يك حرفهائى زده بشود كه بر خلاف مسير ملت است،اينها وجاهت خودشان را در بين ملت مىبرند و خداى نخواسته بعدها برايشان خيلى نفع ندارد. همان مسيرى كه ملت داشتند، همين چيزى كه اگر مىخواهيد مطابق به قول خودتان دموكراسى عمل بكنيد، دموكراسى اين است كه آراء اكثريت و آنهم اينطور اكثريت معتبر است، اكثريت هر چه گفتند آرايشان معتبر است ولو به ضرر خودشان باشد. شما ولى آنها نيستيد كه بگوئيد كه اين به ضرر شماست ما نمى خواهيم بكنيم. شما وكيل آنها هستيد، ولى آنها نيستيد. بر طبق، آنطورى كه خود ملت مسيرش است، خواهش مىكنم از اشخاصى كه ممكن است يك وقتى يك چيزى را طرح بكنند كه اين طرح بر خلاف مسير ملت است، طرحش نكنند ازاول، لازم نيست، لازم نيست هر مطلب صحيحى را اينجا گفتن. شما آن مسائلى كه مربوط به وكالتتان است و آن مسيرى كه ملت ما دارد، روى آن مسير راه برويد ولو عقيدهتان اين است كه اين مسيرى كه ملت رفته، خلاف صلاحش است. خوب باشد، ملت مىخواهد اينطور بكند، به من و شما چكار دارد؟ خلاف صلاحش را مىخواهد انجام بدهد. ملت رأى داده و رايى كه داد، متبع است. در همه دنيا رأى اكثريت آن هم يك همچو اكثريتى، آن هم يك فرياد چند ماهه و چند ساله ملت، آن هم اين مصيبتهائى كه ملت ما در راه اين مقصد كشيدهاند انصاف نيست كه حالا شما بيائيد يك مطلب بگوئيد كه بر خلاف مسير است ،يعنى انصاف نيست كه نمى شود،پيش هم نمىرود، اگر چنانچه يك چيزى هم گفته بشود، پيش نمىرود براى اينكه اولا مخالف با وضع وكالت شما هست و شما وكيل نيستيد از طرف ملت براى هر چيزى و ثانياً بر خلاف مصلحت مملكت است، بر خلاف مصلحت ملت است، بر خلاف مصلحت خود آقايان است.
اسلام مترقى ترين مكتب هاست
و من از خداى تبارك و تعالى خواهانم كه آقايان انشاءالله با سلامت و موفقيت اين راه را طى بكنند و يك قانونى كه مطابق با اسلام و مترقى و همه چيزش تمام باشد، و ما اسلام را مترقى ترين مكتبها دانيم و هر مكتبى هر چه مىخواهد بگويد، بگويد. ما اسلام را مكتب مترقى مى دانيم و شما فرض كنيد كه مكتب مترقى نيست، ما اين را مىخواهيم. ما اين را مىخواهيم. مترقى اسمش را مىگذاريد، بگذاريد، غير مترقى هم اسمش را مىگذاريد، بگذاريد، ما را وحشى هم بدانيد، بدانيد. ما اين را مىخواهيم. ملت ما هم اين را مىخواهند و من معذرت مى خواهم از آقايان كه در اين هواى گرم تشريف آوردند. مويد باشيد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 248
تاريخ: 27/5/58
فرمان امام خمينى به دولت، ارتش و ژاندارمرى در رابطه با غائله پاوه
بسم الله الرحمن الرحيم
از اطراف ايران گروههاى مختلف ارتش و پاسداران و مردم غيرتمند تقاضا كردهاند كه من دستور بدهم به سوى پاوه رفته و غائله را ختم كنند، من از آنان تشكر مىكنم و به دولت و ارتش و ژاندارمرى اخطار مىكنم اگر با توپها، تانكها، قواى مجهز تا 24 ساعت ديگر حركت به سوى پاوه نشود، من همه را مسؤول مىدانم. من به عنوان ريسات كل قوا به رئيس ستاد ارتش دستور ميدهم كه فوراً با تجهيز كامل عازم منطقه شوند و به تمام پادگانهاى ارتش و ژاندارمرى دستور مىدهم كه بى انتظار دستور ديگر و بدون فوت وقت با تمام تجهيزات به سوى پاوه حركت كنند و به دولت دستور مىدهم وسائل حركت پاسداران را فوراً فراهم كند. تا دستور ثانوى، من اين كشتار وحشيانه را قواى انتظامى مىدانم و در صورتى كه تخلف از اين دستور نمايند، با آنان عمل انقلابى مىكنم. مكرر از منطقه اطلاع دهند كه دولت و ارتش كارى انجام ندادهاند. من اگر تا 24 ساعت ديگر عمل مثبت انجام نگيرد، سران ارتش و ژاندارمرى رامسؤول مىدانم.
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 249
تاريخ: 27/5/58
فرمان امام خمينى به رئيس ستاد ارتش، ژاندارمرى و سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
به رئيس ستاد ارتش و رياست كل ژاندارمرى جمهورى اسلامى و رئيس پاسداران انقلاب اكيداً دستور مىدهم كه به نيروهاى اعزامى به منطقه كردستان دستور دهند كه اشرار و مهاجمين را كه در حال فرار هستند تعقيب نمايند و آنان را دستگير نموده و با فوريت به محاكم صالحه تسليم كنند و تمام مرزهاى منطقه را با فوريت ببندند كه اشرار به خارج نگريزند و اكيدا دستور مىدهم كه سران و اشرار را با كمال قدرت دستگير نموده و تسليم نمايند. اهمال در اين امر،تخلف از وطيفه و مورد مواخذه شديد خواهد شد.
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 250
تاريخ: 27/5/58
بيانات امام خمينى در جمع اقشار مختلف مردم
ضرورت تشكيل حزب مستضعفين
بسم الله الرحمن الرحيم
من از ملتها ودولتهائى كه در اين نداى اسلامى با ما موافقت كردند و لبيك به نداى اسلام دادند تشكر مى كنيم و سلامت و تأييد همه را از خداوند تعالى خواستاريم.
روز قدس يك روز اسلامى است و يك بسيج عمومى اسلامى بود و اميدوارم كه اين امر، مقدمه باشد از براى يك حزب مستضعفين بر تمام دنيا و من اميدوارم كه يك حزب به اسم حزب مستضعفين در تمام دنيا بوجود بيايد و همه مستضعفين با هم در اين حزب شركت كنند و مشكلاتى كه سر راه مستضعفين است از ميان بردارند و قيام در مقابل مستكبرين و چپاولگران شرق و غرب كنند و ديگر اجازه ندهند كه مستكبرين بر مستضعفين عالم ظلم كنند، و نداى اسلام را و وعده اسلام را كه حكومت مستضعفين بر مستكبرين است، و وراثت ارض براى مستضعفين است متحقق كنند. تاكنون مستضعفين متفرق بودند و با تفرقه، كارى انجام نمى گيرد. اكنون كه نمونهاى از پيوند مستضعفين در بلاد مسلمين تحقق پيدا كرد، اين نمونه بايد به يك سطح وسيعترى در تمام قشرهاى انسانهاى تاريخ تحقق پيدا كند به اسم حزب مستضعفين كه همان حزب الله است و موافق اراده خداى تبارك و تعالى است كه مستضعفين وارث ارض بايد بشوند.
ما از جميع مستضعفين عالم دعوت مىكنيم كه با هم در حزب مستضعفين وارد بشوند و مشكلات خودشان را با دستجمع و اراده مصمم عمومى رفع كنند و هر مسألهاى كه در هر جا و در هر ملتى پيش مىآيد، بوسيله حزب مستضعفين رفع بشود.
ما مكرر گفتهايم كه اسرائيل اين جرثومه فساد، اكتفا به بيتالمقدس نخواهد كرد
من بايد با كمال تأسف عرض كنم كه يك اشتباه دولتها و ملتهاى اسلام و خصوصاً دولتها و ملتهاى عرب كردند و يك اشتباه هم در ايران، ما كرديم. اشتباهى كه همه مسلمين و خصوصاً ملتها و دولتهاى عرب كردند اين بود كه مهلت دادند كه اسرائيل به، اغراض شخصيه دولتها مانع شد از اينكه صداى اسرائيل را در همان اول خفه كنند و نگذارند قدرت پيدا بكند و معالاسف به نصيحتهاى ما كه در طول بيست سال يا قدرى كمتر فرياد زديم و آنها را دعوت كرديم به اتحادبر ضد
صحيفه نور ج 8 صفحه 251
اسرائيل، اغراض مانع شد از اينكه اجابت كنند. مهلت دادند تا اينكه مطلب به اينجا رسيد كه الان دست تعدى او دراز شده است و جنوب لبنان را به آتش مىكشد و فلسطين را مىخواهد عقب بزند و ما گفتهايم مكرر كه اسرائيل اين جرثومه فساد اكتفا به قدس، اكتفا به بيتالمقدس نخواهد كرد و اگر مهلت داده شود، تمام دول اسلامى در معرض خطر است. اشتباه سابق بايد جبران بشود به اتحاد مسلمين و تشكيل حزب مستضعفين بر ضد مستكبرين كه در رأس آنها آمريكاى جانى است و نوكر بسيار فاسد او كه اسرائيل است. اين اشتباه دول اسلامى و اعراب خصوصاً بود و بايد جبران كنند اين اشتباه را و در پيشگاه خداى تبارك و تعالى توبه كنند.
ما نمىخواهيم در خارج از كشور وجاهت پيدا كنيم، ما مىخواهيم به امر خدا عمل كنيم
و اما اشتباهى كه ما كرديم اين بود كه به طور انقلابى عمل نكرديم و مهلت داديم به اين قشرهاى فاسد، و دولت انقلابى و ارتش انقلابى و پاسداران انقلابى، هيچ يك از اينها عمل انقلابى نكردند و انقلابى نبودند. اگر ما از اول كه رژيم فاسد را شكستيم و اين سد بسيار فاسد را خراب كرديم، به طور انقلابى عمل كرده بوديم، قلم تمام مطبوعات را شكسته بوديم و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطيل كرده بوديم و رؤساى آنها را به محاكمه كشيده بوديم و حزبهاى فاسد را ممنوع اعلام كرده بوديم و رؤساى آنها را به سزاى خودشان رسانده بوديم و چوبههاى دار را در ميدانهاى بزرگ برپا كرده بوديم و مفسدين و فاسدين را درو كرده بوديم، اين زحمتها پيش نمىآمد.
من از پيشگاه خداى متعال و از پيشگاه ملت عزيز عذر مىخواهم، خطاى خودمان را عذر مىخواهم. ما مردم انقلابى نبوديم، دولت ما انقلابى نيست، ارتش ما انقلابى نيست، ژاندارمرى ما انقلابى نيست، شهربانى ما انقلابى نيست، پاسداران ما هم انقلابى نيستند، من هم انقلابى نيستم. اگر ما انقلابى بوديم، اجازه نمىداديم اينها اظهار وجود كنند. تمام احزاب را ممنوع اعلام مىكرديم. تمام جبههها را ممنوع اعلام مىكرديم، يك حزب و آن حزب الله حزب مستضعفين، و من توبه مىكنم از اين اشتباهى كه كردم و من اعلام مىكنم به اين قشرهاى فاسد در سرتاسر ايران كه اگر سر جاى خودشان ننشينند ما به طور انقلابى با آنها عمل مىكنيم. مولاى ما اميرالمؤمنين سلامالله عليه آن مرد نمونه عالم، آن انسان به تمام معنا انسان، آن كه در عبادت آنطور بود و در زهد و تقوا آنطور و در رحم و مروت آنطور و با مستضعفين آنطور بود، با مستكبرين و با كسانى كه توطئه مىكنند - شمشير را - مىكشت هفتصد نفر را در يك روز (چنانچه نقل مىكنند) از يهود بنىقريضه كه نظير اسرائيل بود و اينها از نسل آنها شايد باشند، از دم شمشير گذراند.
خداى تبارك و تعالى در موضع عفو و رحمت، رحيم است و در موضع انتقام، انتقامجو، امام مسلمين هم اينطور بود، در موقع رحمت، رحمت، و در موقع انتقام، انتقام. ما نمىترسيم از اينكه در روزنامههاى سابق، در روزنامههاى خارج از ايران براى ما چيزى بنويسند ما نمىخواهيم وجاهت در ايران در اسلام در خارج از كشور پيدا بكنيم، ما مىخواهيم به امر خدا عمل كنيم و خواهيم كرد.
صحيفه نور ج 8 صفحه 252
مىآيم تهران و رؤسائى كه مسامحه مىكنند، با آنها انقلابى عمل مىكنم
اشداء على الكفار رحماء بينهم اين توطئهگرها در صف كفار واقع هستند، اين توطئهگرها در كردستان و غير آن در صف كفار هستند. با آنها بايد باشدت رفتار كرد. دولت با شدت رفتار كند، ژاندارمرى با شدت رفتار كند، ارتش با شدت رفتار كند. اگر با شدت رفتار نكنند، ما با آنها با شدت رفتار مىكنيم. ما با خود همينها اگر مسامحه بكنند، با شدت رفتار مىكنيم. مسامحه حدودى دارد، جلب وجاهت حدودى دارد. مصالح مسلمين را نمىگذارند به اين امور از بين برود. دادستان انقلاب موظف است مجلاتى كه بر ضد مسير ملت است و توطئهگر است تمام را توقيف كند و نويسندگان آنها را دعوت كند به دادگاه و محاكمه كند. موظف است كسانى كه توطئه مىكنند و اسم حزب روى خودشان مىگذارند، رؤساى آنها را بخواهد و آنها را محاكمه كند. ما باز تا چندى مهلت مىدهيم به اين قشرهاى فاسد و اين اعلام آخر است و اگر چنانچه در كار خودشان تعديل نكنند و به ملت برنگردند و دست از توطئهها برندارند، خدا مىداند انقلابى عمل مىكنم. مىآيم تهران و رؤسائى كه مسامحه مىكنند، با آنها انقلابى عمل مىكنم. قشرهائى از ارتش كه اطاعت از بالاترها نمىكنند و امر آنها را اطاعت نمىكنند، بايد بدانند كه من با آنها اگر آمدم، انقلابى عمل مىكنم. عذرها را كنار بگذاريد، برويد فاسدها را سركوبى كنيد، برويد توطئهگرها را سركوبى كنيد، مسامحه نكنيد. دولت مسامحه نكند، ارتش مسامحه نكند، ژاندارمرى مسامحه نكند، پاسداران مسامحه نكنند.
از گذشتهها عبرت بگيريد و در مسير اسلام و ملت عمل كنيد
من باز از همه قشرهاى ملت، از همه روشنفكران، از همه احزاب، از همه دستجات و گروه (گروهها كه معالاسف تاكنون شايد دويست گروه پيدا شده باشد) تقاضا مىكنم كه مسيرتان، مسير ملت و مسير اسلام باشد، به ملت بپيونديد، صلاح شما در اين است كه به ملت بپيونديد. اگر خداى نخواسته اين نهضت عقب بزند، شماها هم فداى غلط كارى خودتان خواهيد شد لكن نهضت ما عقب نخواهد زد و نهضت ما به پيش مىرود و بايد ساير ملتها از نهضت ما عبرت بگيرند و حكومتها از حكومت سابق ما و از وضعى كه براى او پيش آمد، عبرت بگيرند. ملت افغانستان از ايران عبرت بگيرد و اين فاسدها را كه مردم را به خون و خاك مىكشند به سر جاى خودشان بنشانند. ارتش افغانستان به ملت بپيوندد، حكم اسلام است. ادارات دولتى افغانستان همانطورى كه ادارات ما به ملت پيوستند، به ملت بپيوندند، ژاندارمرى آنجا به ملت بپيوندد و اين فاسد را بيرون كند. ما اميدواريم كه با وحدت كلمه مسلمين، مسائل اسلام، مسائل فلسطين، مسائل افغانستان حل بشود. من از خداى تبارك و تعالى سلامت و توفيق مسلمين را خواستارم و از خداى تبارك و تعالى خواهانم كه مستضعفين را بر مستكبرين غلبه بدهد و زمين را به آنها به ارث عنايت فرمايد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 253
تاريخ: 28/5/58
فرمان امام خمينى به كليه قواى انتظامى در مورد غائله سنندج
بسم الله الرحمن الرحيم
الساعه خبر رسيد كه در سنندج حزب دموكرات، ارتشىها و سازمانهاى آنان را محاصره كردهاند و اگر تا نيم ساعت ديگر كمك نرسد اسلحهها را مىبرند. و از مسجد سنندج به ما اطلاع دادهاند كه حزب دموكرات زنهاى ما را به گروگان بردهاند. اكيداً به كليه قواى انتظامى دستور مىدهم به پادگانهاى مراكز ابلاغ كنند كه با قدرت كافى به طرف سنندج حركت كنند و با شدت اشرار را سركوب نمايند. پاسداران انقلاب در هر محلى هستند به مقدار كافى به طرف سنندج و تمام كردستان با پل هوائى بسيج شوند و با شدت تمام، اشرار را سركوب نمايند.
تأخير ولو به قدر يك ساعت، تخلف از وظيفه و به شدت تعقيب مىشود. از ملت ايران مىخواهيم كه مراقب باشند هر يك از مأمورين تخلف كردند فوراً اطلاع دهند. من انتظار دارم كه تا نيم ساعت ديگر از قواى انتظامى به من خبر بسيج عمومى برسد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 254
تاريخ: 28/5/58
پيام امام خمينى در مورد غائله پاوه
بسم الله الرحمن الرحيم
پيرو مسائل پاوه، گروههاى بسيار زيادى از اطراف و اكناف كشور آمادگى خود را براى حركت به منطقه و سركوبى اشرار اعلام نمودند، من از مردم غيرتمند و برادران عزيزم تشكر و امر مىكنم پيرو مسأله سنندج كه به اطلاع رسيد و به قواى انتظاميه دستور بسيج فورى دادم، از قواى انتظامى اطلاع رسيد كه اقدام مؤثر و فورى شده است.
هم اكنون مطلع شدم كه اهالى دستجمعى پياده به طرف سنندج حركت كردهاند، ضمن تشكر فراوان از آنان تقاضا دارم به منازل خود مراجعت كنند. به قواى انتظاميه و سپاه پاسداران دستور اكيد دادهام كه غائله كردستان را ختم نموده و مردم شريف آن منطقه را از دست ضد انقلابيون نجات دهند و آن منطقه را از لوث اشرار خارج و داخل پاك نمايند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 255
تاريخ: 28/5/58
پيام امام خمينى به مناسبت افتتاح مجلس خبرگان
بسم الله الرحمن الرحيم
اكنون كه با عنايت خداوند متعال و تأييد حضرت ولىالله اعظم اجلالله فرجه و بايمن و بركت، مجلس رسيدگى پيشنويس قانون اساسى كار خود را شروع مىكند، بجاست تذكراتى به ملت شريف و حضرات علماى عظام و ساير وكلاى محترم بدهم.
1- بر هيچ يك از آنان كه از انقلاب اسلامى ايران اطلاع دارند، پوشيده نيست كه انگيزه اين انقلاب و رمز پيروزى آن اسلام بوده و ملت ما در سراسر كشور از مركز تا دور افتادهترين شهرها و قراء و قصبات با اهداء خون و فرياد الله اكبر جمهورى اسلامى را خواستار شدند و در رفراندم بيسابقه و اعجابآور، با اكثريت قريب به اتفاق به جمهورى اسلامى رأى دادند و دولتهاى اسلامى و غير اسلامى، رژيم و دولت ايران را به عنوان جمهورى اسلامى به رسميت شناختند.
2- با توجه به مراتب فوق، قانون اساسى و ساير قوانين در اين جمهورى بايد صد در صد بر اساس اسلام باشد و اگر يك ماده هم بر خلاف احكام اسلام باشد، تخلف از جمهورى و آراء اكثريت قريب به اتفاق ملت است. بر اين اساس هر رأى يا طرحى كه از طرف يك يا چند نماينده به مجلس داده شود كه مخالف اسلام باشد، مردود و مخالف مسير ملت و جمهورى اسلامى است و اصولاً نمايندگانى كه بر اين اساس انتخاب شده باشند، وكالت آنان محدود به حدود جمهورى اسلامى است و اظهار نظر و رسيدگى به پيشنهادهاى مخالف اسلام يا مخالف نظام جمهورى، خروج از حدود وكالت آنهاست.
3- تشخيص مخالفت و موافقت با احكام اسلام منحصراً در صلاحيت فقهاء عظام است كه الحمدلله گروهى از آنان در مجلس وجود دارند و چون اين يك امر تخصصى است، دخالت وكلاى محترم ديگر در اين اجتهاد و تشخيص احكام شرعى از كتاب و سنت، دخالت در تخصص ديگران بدون داشتن صلاحيت و تخصص لازم است. البته در ميان نمايندگان، افراد فاضل و لايقى هستند كه در رشتههاى حقوقى و ادارى و سياسى تخصص دارند و صاحبنظرند كه از تخصصشان در همين جهات قوانين استفاده مىشود و در صورت اختلاف متخصصان، نظر اكثريت متخصصان معتبر است.
4- من با كمال تأكيد توصيه مىكنم كه اگر بعضى از وكلاى مجلس تمايل به مكاتب غرب يا شرق داشته يا تحت تأثير افكار انحرافى باشند، تمايل خودشان را در قانون اساسى جمهورى اسلامى
صحيفه نور ج 8 صفحه 256
دخالت ندهند و مسير انحرافى خود را از اين قانون جدا كنند، زيرا صلاح و سعادت ملت ما در دورى از چنين مكتبهائى است كه در محيط خودشان هم عقب زده شده و رو به شكست و زوال است.
از گفتهها و نوشتههاى بعضى از جناحها به دست مىآيد افرادى كه صلاحيت تشخيص احكام و معارف اسلامى را ندارند، تحت تأثير مكتب انحرافى، آيات قرآن كريم و متون احاديث را به ميل خود تفسير كرده و با آن مكتبها تطبيق مىنمايند و توجه ندارند كه مدارك فقه اسلامى بر اساسى مبتنى است كه محتاج به درس و بحث و تحقيق طولانى است و با آن استدلالهاى مضحك و سطحى بدون توجه به ادله، معارض و بررسى همه جانبه معارف بلند پايه و عميق اسلامى را نمىتوان به دست آورد و من انتظار دارم محيط مجلس خبرگان از چنين رويهاى به دور باشد.
5- علماى اسلام حاضر در مجلس اگر مادهاى از پيشنويس قانون اساسى و يا پيشنهادهاى وارده را مخالفت با اسلام ديدند، لازم است با صراحت اعلام دارند و از جنجال روزنامه و نويسندگان غربزده نهراسند، كه اينان خود را شكست خورده مىبينند و از مناقشات و خردهگيرىها دست بردار نيستند.
6- نمايندگان محترم مجلس خبرگان بايد همه مساعى خويش را به كار برند تا قانون اساسى جامع و داراى خصوصيات زير باشد:
الف - حفظ و حمايت حقوق و مصالح تمام قشرهاى ملت دور از تبعيضهاى ناروا.
ب - پيش بينى نيازها، منافع نسلهاى آينده آنگونه كه مد نظر شارع مقدس در معارف ابدى اسلام است.
ج - صراحت و روشنى مفاهيم قانون به نحوى كه امكان تفسير و تأويل غلط در مسير هوسهاى ديكتاتورها و خودپرستان تاريخ در آن نباشد. د - صلاحيت نمونه و راهنما قرار گرفتن براى نهضتهاى اسلامى ديگر كه با الهام از انقلاب اسلامى ايران در صدد ايجاد جامعه اسلامى بر مىآيند.
در خاتمه از خداوند متعال، توفيق و تأييد همگان را خواستارم و اميدوارم به بركت تلاش آقايان، قانون اساسى واقعاً اسلامى و مترقى به تصويب برسد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 257
تاريخ: 29/5/58
پيام امام خمينى به مردم كردستان
بسم الله الرحمن الرحيم
اهالى محترم كردستان! دوستان معظم من! پس از پيروزى انقلاب و اعلام جمهورى اسلامى، گروههايى كه با اسلام دشمن هستند و از وابستگان اجانب مىباشند شروع به فعاليت بر ضد نهضت اسلامى و بر ضد جمهورى اسلامى نمودند حتى بعضى از آنها علنى مخالفت كرده و رفراندم را تحريم نمودند و شما برادران ديديد كه حزب دموكرات كردستان وابستگى مستقيم با امريكا و صهيونيزم دارد. در آستانه تشكيل مجلس خبرگان و پس از راهپيمائى عظيم مسلمين براى قدس، سر كردگان خائن اين حزب، جوانان را اغفال نموده و به برادر كشى كشاندند. برادران مسلمان من! شما به تبليغات فريبنده اين مخالفين اسلام كه مىخواهند كشور مسلمان ما را به كفر بكشند گوش ندهيد و نگذاريد جوانان عزيز به دام اين منحرفين بيفتند. من از اهالى محترم كردستان تشكر وافر مىكنم كه به تعهد انسانى و اسلامى خود باقى هستند و از آنان تقاضا مىكنم كه از قواى انتظامى اسلامى پشتيبانى كنند و سران اين حزب و مفسدين را در اين منطقه بگيرند و تحويل مأمورين دهند و بدانند كه با اين عمل رضاى خداوند تعالى و پيغمبر عظيمالشأن اسلام را به دست آورده است. حزب دموكرات كردستان غير رسمى و غير قانونى اعلام شد و چون حزب شيطان است بايد تمام اهالى كردستان به وظيفه شرعيه عمل و جوانان خود را از عضويت در اين حزب منحل ممنوع نمايند و با قاطعيت تمام از توطئه اين جنايتكاران جلوگيرى و مخفى گاههاى سران آنان را به دولت و ارتش اسلامى معرفى كنند. اميد است اين عمل شما موجب قبولى عبادات در درگاه حق تعالى بشود. در خاتمه تأكيد مىكنم كه اسلام تنها پناهگاه همه ماست و در زير پرچم پرافتخار آن، همه گروهها به حقوق خود مىرسند. عوامل اجانب كه منافع خود و اربابانشان را در خطر مىبينند براى تحريك برادران اهل سنت و دامن زدن به برادر كشى، قضيه شيعه و سنى را طرح نموده و مىخواهند با شيطنت بين برادران اختلاف ايجاد كنند. در جمهورى اسلامى، همه برادران سنى و شيعه در كنار هم و با هم برادر و در حقوق مساوى هستند. هر كس خلاف اين را تبليغ كرد دشمن اسلام و ايران است و برادران كرد بايد اين تبليغات غير اسلامى را در نطفه خفه كنند. از خداوند تعالى وحدت كلمه مسلمين و نابودى منافقين را خواهانم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page