-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 59
تاريخ: 17/8/57
بيانات امام خمينى در مورد توبه و تعهدات دروغين شاه براى دوام سلطنت
تشبثات فريبنده شاه براى اغفال مردم
اعوذبالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
آقايان شعار مىدادند كه مىكشيم دشمن خونخوار تو، اين دشمن خونخوار من فقط نيست، اينها، اين آدم و پدرش پنجاه سال است كه دشمن خونخوار ملت است، دشمن خونخوار استقلال كشور ماست، دشمن خونخوار آزادى ملت ماست، دشمن خونخوار مخازن سرشار ملت ماست، دشمن خونخوار فرهنگ ماست، دشمن خونخوار اقتصاد ماست، دشمن خونخوار نظامى ما و ارتش ماست، دشمن خونخوار همه اقشار ملت، دشمن خونخوار اسلام است، دشمن خونخوار علماء اسلام است، دشمن خونخوار فرزندان اسلام و ايران است.
حالا كه ملت ما توجه پيدا كرده به اين دشمنى و اين نهضت عظيم اسلامى برپا شده است، ايشان تشبثات مختلفى مىكنند. تا قبل از اين شكوفائى نهضت، ايشان از دو راه تشبثاتى كرد كه راه بزرگش عبارت از اين حرفهايى كه ميزد و خطابههائى كه مىخواند و اين مطالبى كه در كتابى كه برايش تهيه كرده بودند، مثل كتاب ماموريت براى وطنم و كتاب ديگرش كه اينها را ديگران نوشته بودند به اسم ايشان و ايشان هم اين را منتشر كردند و از اين راه تبليغات كه ايران به واسطه ايشان، به واسطه اعليحضرت آريامهر به كجا رسيده است، ديگر آمريكا مثل پدربزرگ ما نيست كه ما از او اطاعت كنيم، ديگر دست اجانب را ما قطع كرديم از اين مملكت، نه شوروى ديگر جرات دارد كه به ما دست درازى كند و نه آمريكا قدرت دارد كه به ما تعدى كند و اين حرفهائى كه در كتابهايش و هر جا پيش مىآمد، از اين حرفها الى ماشاءالله داشت كه كتابهايش هم كه ملاحظه كرديد چه مسائلى در آن هست، تمدن بزرگ و اين مسائل.
و تشبث ديگرش هم به زور بود و ساواك و نظامى و تسلط پاسبان و نظامى و ساواك و اينها به جان و مال مردم تا قبل از اين شكوفائى نهضت بوده. وقتى كه از پيش از يك سال شكوفائى پيدا كرد اين نهضت و گسترش پيدا كرد در تمام ايران و هر روز هم گسترشش زيادتر مىشود و انشاء الله تا آخر هم اين گسترش و اين نهضت هست، در اين برهه از زمان كه اين گسترش پيدا شد، ايشان مختلف تشبث كرد و پناهگاه پيدا كرد. يك وقتى با پيش آوردن دولت آشتى و اينكه اين دولت آشتى آمده است
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 60
كه بر طبق مرام ملت عمل كند، خواستهاى ملت را به ملت بدهد، بعضى كارهاى بچگانه هم كردند. آن همه مراكز فساد در ايران موجود است و مورد پشتيبانى خود شاه و دستگاهش هست، آنوقت: (قمارخانهها را ما بستيم يا مثلاً تغيير تاريخ داديم)، براى خاطر اينكه مردم را اغفال كنند، بعد كه ديدند كه مردم اغفال نشدند و صداى مردم باز هست و همين مانورى كه داده بودند مردم روشن كردند و برخلاف آن تظاهرات كردند، متشبث شد به حكومت نظامى، در عين حالى كه دولت، دولت آشتى بود، حكومت، حكومت نظامى و آنطور قتلهايى كه همه ميدانيد و آنطور كشتارهايى كه همه مىدانيد. اول، حكومت آشتى، دولت آشتى، دنبال او وقتى اين نشد سرنيزه و حكومت نظامى. لكن مردم مملكت ما، كشور ما به اين هم اعتنا نكردند. اين تحولى كه در روحيه جامعه ما پيدا شده است كه نظير در هيچ جا ندارد، در خود تاريخ ايران همچو نظيرى از براى آن نيست، اين نحو تحول روحى از براى جامعهاى آن هم تحول فراگير كه همه اطراف مملكت را فرا گرفته است، حكومت نظامى كه از قوانينش اين است كه، يا از اعلاميههايشان اين است كه بيش از دو نفر حق ندارند با هم اجتماع كنند، جمعيتهاى دويست هزار نفرى، سيصد هزار نفرى، نيم ميليون نفرى در همان مراكز حكومت نظامى بيرون مىآمدند و حركت مىكردند و مرگ بر شاه مىگفتند.
توبه نامهاى همراه چماق
اينها ديدند كه از راه حكومت نظامى هم كار انجام نگرفت، اين دفعه كه چند روز پيش باشد، اينها با هر دو حربه پيش آمدند يعنى شاه يك دستش توبه نامه بود، يك دستش چماق. اين توطئه بود، من اينطور حدس مىزنم و همين بوده است كه اينها اين اجتماع مثلث يا مربع را كه كردند در پيش شاه، قرارشان بر اين شد كه شاه بيايد و حرفهاى آدم توبه كار را بزند و هى در پيشگاه ملت تعهد بدهد (من متعهد مىشوم به اينكه اين اشتباهات را ديگر تكرار نكنم، تا حالا اشتباهاتى شد و من متعهد مىشوم ملتزم ميشوم در پيشگاه ملت كه ديگر تكرار نشود اين كارها و اين اشتباهات) و بعد هم به طايفه طايفه از ملت روآورد، به روحانيون، به مراجع عظام (به تعبير او) و علماء اعلام كه من از شما تقاضا دارم كه مردم را هدايت كنيد، مردم آرام بنيشينند و من ديگر بنا دارم به اين كه از اين به بعد يك انتخابات آزادى، يك ملت آزادى، آزادى به همه معنا بدهم و شما مردم را آرام كنيد و به سياسيون رو آورد و تقاضا كرد كه شما هم كمك كنيد در اينكه مردم ديگر اينطور كارها را نكنند و ما آزادى مىدهيم، انتخابات آزاد، مجلس صحيح و ديگر از اين كارهائى كه پيشتر شده است و آن اشبتاهات نمىكنيم و بعد هم رو به جوانها آورد كه شما از اين ملت هستيد و چه و بعد هم رو به پدر و مادر جوانها كه نگذاريد جوانهايتان بيايند تو خيابانها و اين كارها را بكنند و به همه اقشار ملت ايشان رو آوردند و اعتراف كردند در محضر ملت و راديو هم از قرارى كه گفتند در همه برنامههايش اين جد عظيم كرده است و اين توبه نامه را خوانده است.
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 61
اعترافات شاه حربهاى براى به دست گيرى يك سلطنت آرام
و اين اقرار به اين است كه تا حالا من اين كارهايى كه كردهام اشتباه بود، اقرار به اين است كه من جرم مرتكب شدهام در حضور ملت ايشان اقرار كرده است به اينكه من تا حالا آزادى را از ملت سلب كرده بودم و حالا مىخواهم كه اين آزادى را از اين اشتباه دست بردارم و فهميدم كه اين كار اشتباهى بوده است و مىخواهم دست بردارم. اقرار به اين است كه مجلس ملى تا حالا نبوده است و مجلس سرنيزهاى بوده است و من اين را هم اشتباه كرده بودم، انتخابات ديگر آزاد است، آزاد مىشود. اقرار به اين است كه اين قتل و غارتهايى كه توسط مامورين من و اينهايى كه از ساواك و غيره شد من به ايشان امر كردم كه بكشيد و بزنيد، اين اشتباهى بوده است و من از اين به بعد اين كار را نمىكنم. اقرار به اين است كه اين حبسهايى كه ما كرديم و اين علما و سياسيون و ساير طبقات را به حبس برديم و ده سال، پانزده سال، كمتر، بيشتر اينها در حبس بودهاند، اين يك اشتباهى بوده است كه خوب بود نشود ولى خوب، شد لكن ديگر تكرار نمىشود و ما از اين به بعد از اين كارها نمىكنيم . شما هم بيائيد دست برداريد و من همان سلطان باشم و شما رعيت باشيد، شما آرام باشيد كه من يك سلطنت آرامى، دلخواهى بكنم و من هم قول مىدهم و التزام مىدهم و ضمانت مىدهم كه ديگر از اين كارها نكنم. اين آن دستى است كه توبه نامه را دارد.
كشتار مردم، همزمان با توبه نامه
قرار اين بود كه ايشان بيايند در محضر ملت و اين حرفها را بزنند، دنبال او نخست وزير هم همين حرفها را تكرار كرده بود و هر دو مىگفتند كه اى ملت بيائيد (به طبقات ملت كه قيام كردهاند) بيائيد همهمان به فكر ايران باشيم، در انديشه ايران باشيم، بياييد دست از اين كارها برداريد كه ما همه در انديشه ايران باشيم. اين آن دست توبهاى است كه در يك دستش توبه نامه بود، مصادف با همين توبه نامه يك دست ديگرى هم بلند كرد و با شدت شروع كردند به آدمكشى، با شدت هر چه تمامتر الان در ايران مشغولند، همين حالا، الان. ماامروز صبح از قماطلاع داريم كه گفتند تا كنون قم اينطور نبوده است، اينگونه انقلابى كه امروز در قم هست وآتش گرفته است و آتش سوزى و تفنگ و فساد، آن كسى كه تلفن كرده بود به اينجا گفته بود كه قم تا كنون يك همچنين چيزى به خودش نديده بود من حالا ديگراطلاع از جاهاى ديگر ندارم لكن اينطور هست مساله، زنجان هم كه مىگويند همين مسائل هست و شدت دارد.
ملت فريب توبه شاه را نخواهد خورد
اين يك دست را اينطور گرفته است، وقتى آنجا نگاه مىشود (آقا استغفرالله من توبه كردم، غلط كردم) يك دست را هم اينطور گرفته، شمشير را دارد مىزند به سر و كله مردم. خوب مردم باور كنند؟ اگر باز دنبال اين مطلب نظامى نبود در كار و حكومت نظامى نبود و مثلاً -يك- به خيال
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 62
خودشان يك حكومت ملى بود، باز احتمال اين مىرفت كه چند نفر آدم بىاطلاع از عمق اشياء باور كنند. البته آنهائى كه مطالعه كردند درباره روحيه اين شخص و ديدهاند كه 30 سال، بيست و چند سال اين چكاره بوده است و اين تبديل لباسها را از او ديدهاند، تبديل چهرهها را او ديدهاند كه يك وقت به يك چهره عابد زاهد در مىآيد و دنبالش آن چهرهاى كه پنج پنج مىگيرد، اينها ديدهاند مردم اين را. آنهايى كه اطلاع دارند از مسائل، كه تو هر چيزى بگوئى باور نمىكنند، اگر لااقل با يك دست آمده بودى بيرون و همان قضيه عذرخواهى در پيشگاه ملت و توبه نامه، احتمال مىرفت كه يك دسته مثلاً مردمى كه سطحى نگاه ميكنند، اينها باورشان بيايد، خوب اين هم براى تو يك چيزى بود كه يك دسته سطحى نظر كن باورشان بيايد مطلب را، اگر آن دسته بگذارند كه اينها تفكر غلطى بكنند. لكن تو هر دو را با هم اجرا كردى اين ناشيگرى است. يا آنهايى كه دارند تعليم مىدهند اين مسائل را غرض دارند با اين مردك و مىخواهند كلكش را بكنند منتهى مستقيماً نمىخواهند اين كار را انجام بدهند مىخواهند به غير مستقيم اين كار را انجام بدهند كه به مردم بفهمانند كه آقا توبه اين آقا اين است، اين توبهاى كه دارد مىكند و در پيشگاه ملت عذر تقصير مىخواهد و التزام مىدهد و ضمانت مىكند، اين الان كه توى زبانش التزام و ضمانت است زير عبايش تفنگ است، اين را ملت باورش بيايد؟ كدام ملت، كدام احمق باورش مىآيد اين را؟ چه كسى اين مطلب را باورش مىآيد؟ آنها هم كه مطالعه در حال شما نكردهاند، آخر باورشان مىآيد يك همچنين مطلبى كه با هم تو اين كار را دارى انجام مىدهى ؟ كسى احتمال مىدهد كه نظامى بدون اينكه شاه امر بكند آدم بكشد؟ نظامى به روى مردم آتش روشن كند بدون اينكه امر مستقيم شاه در اين مساله باشد؟! اينها در اين جلسهاى كه داشتند فكر عليلشان به اين منتهى شد كه بياييد يك كارى بكنيم كه اعليحضرت را مصون نگه داريم و بگوئيم كه آقا توبه كار است لكن نظامى خودش كار خودش را انجام بدهد، يعنىنظامىها هستند كه اين را انجام مىدهند نه شاه و جورى اينها ترتيب آن را دادند كه خود مطلب، متن قضيه مطلب را روشن كرد كه چه هست، همان قضيه دم خروس است. متن قضيه معلوم بود كه اين يك صورت سازى است و به نظر انسان مىرسد كه اينهايى كه اين مطلب را تنظيم كردهاند با اينكه از آن طرف ديدند كه رياكارىها به جائى نرسيد، حكومت نظامى و سرنيزه هم به جائى نرسيد، كلا" ضم اين دو تا، ضم شى به لاشى است، ضم هيچى به هيچى است، آن به جائى نرسيد، اين هم به جائى نرسيد، خوب دوتايش هم همين است ديگر به جايى نمىرسد. اينها در عين حالى كه اين معنا را ديدند اين طرح را دادند كه مردم در خود طرح بفهمند كه مساله اين نيست كه ايشان مىگويد من توبه كردم و اينكه يك انتخابات آزادى و يك عرض مىكنم مملكت صحيحى و مستقلى و آزادى بعد از اين من تحويل مىدهم، همين حالايى كه دارد مىگويد استغفرالله التوبه، همين حالا مسلسلهاى او باامر او دارد مردم را مىكشد، همين حالا كه التوبه او باز قلمش خشك نشده است، قم را به آتش زدند و زنجان را به آتش زدند، ساير مملكت هم حتماًاين چيزها هست كه ما لابد تا عصرى يا شبى اطلاع پيدا مىكنيم. نمىشود اين مردم را ديگر بازى داد، فكرى ديگر بايد بكنند اينها.
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 63
اگر اين طرح از ابرقدرتهاست بسيار احمقانه است، اگر از خود دستگاه هم هست، كه توى آن احمق هست، آدم ناقلا هم هست. اگر احمقها تنظيم كرده باشند كه احمقانه است، اگر اين آدمهاى چيز فهم تنظيم كرده باشند، بر ضد او مىخواهند تنظيم بكنند. آنها هم با ملت معلوم مىشود همراهند، مىخواهند مردم را بيدار كنند كه اى مردم! بدانيد كه توبه اين آقا حمله است، نه مرگ است. توبه گرگ را مىگويند مرگ است اما توبه ايشان حمله است.
طلب عفو شاه از ملت، با وجود جنايات جبران ناپذير
با اين وضع چطور ممكن است كه يك بن بستى كه الان هست اين برداشته بشود و يك مل
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 71
تاريخ: 17/8/57
مصاحبه امام خمينى با راديو تلويزيون ژاپن
سؤال: دولت جديد نظامى در ايران سر كار آمده، آيا فكر مىكنيد تغييرى در وضع داده خواهد شد و مانعى براى پيروزى دوستان شما در آنجا خواهد بود؟
جواب: دولت جديد چيز تازهاى نياورده، ايران مدتهاست با حكومت نظامى اداره مىشود و حالا هم نخست وزير نظامى است و وضع جديدى پيش نمىآيد و مردم به مقاومت خود ادامه مىدهند و شكست دستگاه قطعىتر شده است.
سؤال: الان يك اتحاد جديد بين تمام نيروهاى مخالف در ايران بوجود آمده است، از يك طرف در راس مسلمانان شيعه شما هستيد و بخشى هم چپهاى افراطى هستند، آيا فكر نمىكنيد كه در آينده موجب مشكلات داخلى بشود؟
جواب: خير، چپها تعداد بسيار قليلى هستند. در ايران 35 ميليون مسلمان هستند كه همه در خيابانها از اسلام داد مىزنند، چه كسانى در مقابل اين 35 ميليون آگاه و معتقد مىتوانند بايستند. ما از اين جهت هيچ مشكلى كه قابل حل نباشد، نداريم.
سؤال: بعد از كار افتادن شاه، تصميم شما و نظر شما در مورد دولتهاى آينده چيست؟ و بخصوص موضع شما راجع به نفت؟
جواب:دولت آينده،دولت مستقل و بدون اتكاء به ساير دول مىباشد و برنامه اين است كه نفوذ دولتها و ابر قدرتها را از ايران قطع كنيم و نفت را كه مال ملت است در اختيار خود ملت بگذاريم و به كسانى مىفروشيم كه ارز به ما بدهند. ما نمىخواهيم نفت را نگه داريم، ما مىخواهيم نفت را به كسانى كه مشترى هستند بفروشيم و هر مشترى بهترى كه يافتيم به او مىفروشيم و هرگز اجازه نمىدهيم آهنپاره به جاى پول به ما تحميل كنند.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 72
تاريخ: 17/8/57
مصاحبه امام خمينى با تلويزيون D.R.A آلمان
سؤال: حضرت آيت الله! شرايط شما براى يك دولت مورد قبول چيست؟ و همين طور هدفهاى شما براى اينكه جامعه ايرانى را از وضع كنونى به جامعه مورد قبول خودتان تبديل كنيد، چيست؟ و آينده سلسله پهلوى را چه جور پيش بينى مىكنيد؟
جواب: اما در مورد سلسله پهلوى، اصولاً ما هيچ شرطى را در حكومت شاه با تبديل حكومت او به حكومتى ديگر در سلسله او نخواهيم پذيرفت. با رفتن سلسله پهلوى، يك نظام جمهورى اسلامى مترقى پيش مىآيد كه در اين نظام به اتكاء ملت، سرنوشت ايران معلوم و دولت تعيين مىشود.
سؤال: منتقدين خارجى چنين تصور كرده و بيان مىكنند كه اگر حضرتعالى در مسائل سياسى ايران نفوذ پيدا كنيد پيشرفتهائى كه در زمينه مدرنيزه كردن جامعه بوجود آمده از بين خواهد رفت. اگر اين درست نيست، لطفاً نظرتان را بفرمائيد.
جواب: تاكنون كه پيشرفتهائى در ايران نشده است. آنچه انجام گرفته به شكل پيشرفت است و در واقع جز تخريب بيش نيست. اگر حكومت به دست ملت بيفتد، آنها در مصالح خودشان كوشا خواهند بود و آنگاه انشاءالله سريعاً پيشرفت حاصل مىگردد.
سؤال: در صورت تغييرات شديد در ايران، چه نتايجى براى كشورهاى اروپاى غربى بويژه آلمان غربى بوجود خواهد آورد، بخصوص در زمينه نفت؟
جواب: نتايج بدى به بار نخواهد آورد. با همه دولى كه به احترام با ما رفتار كنند، ما نيز با آنها به احترام متقابل رفتار خواهيم كرد و نفت را پس از آنكه در اختيار ما باشد و كسى در آن دخالت نكند، به مشتريان خود خواهيم فروخت و پول آن را خرج خود ملت مىكنيم.
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 73
سؤال: با آمريكائىهائى كه در كشور شما هستند چه خواهيد كرد؟ و همچنين آيا از نفوذ شوروىها در كشور خود نگران نيستيد؟
جواب: آمريكائىهائى كه به ضرر ما در ايران هستند، آنها را تحمل نخواهيم كرد. اما كسانى كه به ضرر ما نيستند، مثل ساير خارجىها در آنجا زندگى خواهند كرد. ما از نفوذ شوروى به هيچ وجه باكى نداريم و نمىترسيم زيرا جامعه ما اجازه چنين نفوذى را به آنان نمىدهد.
سؤال: نظرتان درباره اوضاع كلى كشور و حكومت نظامى جديد چيست؟
جواب: حكومت نظامى جديد همزمان با نطق شاه، يكى براى اغفال و ديگرى براى سركوبى ملت است. نه آن اغفال اثرى دارد و نه اين سركوبى مردم. همه بپاخاسته و حق مشروع خودشان را مطالبه مىكنند و اين قيام تا اينكه مردم حق خود را گرفته و اين سلسله را منقرض كنند، ادامه دارد.
سؤال: براى سرنگونى رژيم شاهنشاهى فعلى چه برنامهها و تصميماتى در نظر داريد؟
جواب: فعلاً اعتصابات، تظاهرات و هر چه سريعتر كردن دامنه اعتصابات مورد نظر است، اگر پيشرفت نكرد، نظر ما متناسب با آن شرايط تغيير خواهد كرد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 74
تاريخ: 17/8/57
مصاحبه امام خمينى با هفتهنامه انگليسى ساندى تلگراف
سؤال: آيا اگر هم مخالفين شاه با هم متحداً عليه شاه فشار بياورند، آيا امكان پذير نيست كه اوضاع ايران بدون دست زدن به جهاد مسلحانه حل شود؟ اگر نيست، چه گروه از مردم اعم از كارگران، سربازان، محصلين، كشاورزان و... را مىتوان در اين جهاد مسلحانه به حساب آورد؟
جواب: ما اميدواريم مسائل ايران بدون قيام مسلحانه، با همين نهضتى كه اكنون تمام اقشار ايران را فرا گرفته است و با همين فشارهائى كه ملت بر شاه وارد مىكند حل شود، اگر چنانچه حل نشد و يا احتياجى به قيام مسلحانه پيدا شد، تمام اقشار ملت در آن شركت خواهند كرد و يك طبقه معينى در آن انحصار نخواهد داشت
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 75
تاريخ: 17/8/1357
مصاحبه امام خمينى با خبرگزارى آمريكائى يونايتدپرس
سؤال: آيا فكر مىكنيد كه موقعيت ايران با انتصاب دولت نظام بهبود خواهد يافت؟
جواب: هرگز، آنچه مسلم است سرنگونى رژيم را سريعتر مىگرداند
سؤال: آيا از اينكه مقامات دولتى از جمله رئيس ساواك، به خاطر فساد بازداشت شدهاند خوشحاليد؟
جواب: اين دستگيرىها براى تبرئه شاه از يك عمر خيانت است و ملت آگاه ايران ديگر فريب اين خيمه شب بازىهارا نمىخورد.
سؤال: آيا ميل داريد كه در راس يك جمهورى اسلامى به خدمت پردازيد؟ آيا خود به انجام امور روزمره حكومتى مىپردازيد يا يك نخست وزير را براى انجام آن انتصاب خواهيد كرد؟
جواب: كراراً گفتهام نه ميل و رغبت من، نه سن و موقعيت من اجازه چنين چيزى را مىدهد. نمانيدگان منتخب مردم، هيئت دولت را انتخاب خواهند كرد.
سؤال: آيا جمهورى اسلامى شما اجازه خواهد داد تا مذاهب ديگر به طور آزاد و آشكار به انجام امور مذهبىشان بپردازند؟
جواب: بله، تمام اقليتهاى مذهبى در حكومت اسلامى مىتوانند به كليه فرائض مذهب خود آزادنه عمل نمايند و حكومت اسلامى موظف است از حقوق آنان به بهترين وجه حفاظت كند.
سؤال: آيا شما نظر بر اين داريد تا دولت نظامى و شاه را خلع نمائيد؟
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 76
جواب: سرنگونى شاه خواست ملت ايران است و دولت نظامى نماينده ملت نخواهد بود.
سؤال: اگر شاه خلع يد شود، با او چه خواهيد كرد؟
جواب: اگر شاه فرار كند كه از قدرت ما خارج است و در صورتى كه به دست ملت گرفتار شود، او را طبق قوانين و ضوابط اسلامى محاكمه و مجازات مىنمائيم.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 77
تاريخ: 18/8/57
بيانات امام خمينى در مورد نيرنگ جديد شاه (دستگيرى شركاى جرم و رهائى زندانيان سياسى)
دستگيرى شركاى جرم و رهايى زندانيان سياسى، از تشبثات شاه براى بقاى سلطنت
اعوذبالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
از دست و پاهايى كه شاه دارد مىزند، يكى هم اين شريك جرمهايش است كه اينها را (يك عدهاش را) گرفتهاند. در اين حكومت نظامى كه، يعنى دولت نظامى و حكومت نظامى كه به پا كردند، ديدند كه خيلى فايده نكرد، حالا يك راه ديگرى پيش گرفتند و آن آنكه، آنهايى كه تا ديروز با او شريك جرم بودند، بعضى شان 12 سال، 13 سال در همه جناياتى كه شاه كرده است شريك بودند، حالا به عنوان اينكه آن خيانت كرده و جرم كرده، گرفتهاند. آن شريك را گرفتهاند كه اين شريك محفوظ بماند.
گمان كردند كه - مردم - الان همه اذهان مردم متوجهند كه آن شريكها را گرفتند ديگر مسالهاى نيست و بايد، مردم اجازه بدهند كه شاه باشد. براى اينكه خوب شما ديگر چه مىخواهيد؟ شاه از آن طرف آمده است عذرخواهى كرده است كه ببخشيد من اشتباه كرده بودم، بعد از اين هم ديگر من اشتباه نمىكنم، از آن طرف هم خوب، زندانىهاى سياسى را، خيلى از آنها را رها كرده است، از اهل علم، از افراد سياسى و ساير طبقات، از اين طرف هم يك عدهاى از اين اشخاصى كه در دولتها بودند و آنها خلاف كردهاند - همه را - اين عده را گرفته است و مىخواهد كه اينها را محاكمه مثلاً بكند. مىگويد شما ملت ايران چرا اينقدر لجاجت مىكنيد؟ من بايد باشم!. ديگر شاه از اين بهتر كجا ما پيدا بكنيم كه دزدها راگرفته و سياسىها را رها كرده است زندانىها را رها كرده و قول و قرار هم داده به اينكه بعد از اين ديگر زاهد بشود و عابد و مسلمان؟! ديگر شما چه طلبى از شاه داريد كه در سرتاسر ايران باز اعتصابات مىكنيد؟! اين اعتصابات ديگر چيست؟ چرا باز سرتاسر ايران اعتصاب است؟ چرا شركتهاى نمىدانم هواپيمائى و ديگران، اتوبوس و - اين چيزها - شركت واحد در اعتصاب است؟ خوب، پزشكها چرا اعتصاب كردند؟ بايد پرسيد كه اين مسائل (ما اگر بخواهيم تحليل كنيم اين مسائل را) جرم را زياد مىكند يا جرم را قصر مىكند؟ شما اين دولتهايى كه تشكيل دادهايد، همه اينها به دست شما تصويب شده است و اين مجرمهايى كه حالا گرفتيد، اينها همهشان اينهايى بودند كه در دولتهاى شما بودند، شريك جرم شما بودند، شما حالا مىگوئيد اينها مجرم
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 78
هستند؟ شما اين مجرمها را روى كار آورديد، مىگوئيد دزد هستند؟ شما اين دزدهارا روى كار آوردهايد. حالا شما يك مجرمى را يا مجرمهايى و يك خائنهايى را خودتان در دولتها سر كار آورديد و با هم مشتركاً مشغول شديد به چاپيدن اين مملكت و به اذيت كردن اين مردم. حالا اگر دو نفر يا ده نفر با هم شريك شدند و يك جرمى را انجام دادند يا يك خيانتى كردند، بعد يكى از آنها قدرتمندتر بود يك چند نفرى از آنها را فرض كنيم گرفت، اين جرم خودش محتوم است براى اينكه شركاى جرم را گرفته است؟! يا خود اين، اقرار به اين است كه من خيانت كردم اين اشخاص را آوردم روى كار؟ بعضى از اينها كه 12 سال يا بيشتر در مسند نشسته بودند، شما اين 12 سال هيچ اطلاع از حال اين نداشتيد، حالا تازه امروز مطلع شديد؟! هيچ اطلاعى تا چند ماه قبل از اين، از 12، 13 سال پيش از اين تا چند ماه قبل از اين شما هيچ اطلاعى از حال اين آدم كه نخست وزير شما بود و در كارها دخالت داشت و مشاور شما بود و همه كارها را با نظر و فرمان مبارك انجام مىداد، شما تا حالا هيچ اطلاع نداشتيد كه اين آدم چكاره است؟! همين دو سه روز مطلع شديد؟! همين چند روز و چند ماه شما مطلع شديد؟! اگر يك آدمى 12، 13 سال مشغول خيانت و مشغول چپاولى بوده و شما اطلاع نداشتيد، شما لياقت اينكه در اين پست باشيد (اگر پستى باشد) شما همچو لياقتى نداريد، آدم نالايقى هستيد. اگر مطلع بوديد، چنانچه هستيد و بوديد، خوب دو نفر شريك جرم بوديد منتها تو شريك بزرگه بودى، او شريك كوچكه بوده، حالا شريك بزرگه اگر شريك كوچكه را گرفت و حبسش كرد، اسباب اين مىشود كه ديگر جرمى در كار نباشد؟! يا جرم هست و تو شريك كوچكه را گرفتى، ملت شريك بزرگه را مىخواهد.
غفلت در نهضت، مهلتى است بر پايگيرى قدرت رژيم براى سركوبى ملت
همان حجتى كه تو دارى بر اينكه اين شريك جرم را گرفتى يا اين شركاى جرم را گرفتى، با همان دليلى كه شما اين شركاى جرم را گرفتيد، به همان دليل ملت از تو مؤاخذه مىكنند و مىخواهند تو را بگيرند. اين راه مفر است، اينها راه عقلائى نيست كه شما مىخواهيد يك راهى درست كنيد كه اين نجات پيدا بكند، اين راه نجات نيست كه. تمام اين حرفها و تمام اين نيرنگها براى اين است كه خوب احتمال، ولو در صد احتمال يك احتمال، ولو در هزار احتمال يك احتمال اينها احتمال مىدهند كه مردم را مثلاً يك بازى بدهند ولو آن طبقه مثلاً متعارف مردم بازى بدهند لكن ما مىبينيم كه مردم بازى نمىخورند. همين حالا كه هم آن شريك جرمها را گرفته است و هم آن نطق را مكرراً (مىگويند) گذاشته است و شنيدند و خوب ما هم شنيديم اين نطقها را و هم نطق آن نخست وزير نظامى و آن نطق را هم ما شنيدم كه ديروز كرد، هم سرنيزه آقايان و همه چيزها، هم حمله به مردم و هم ريختن توى بيمارستان و در بيمارستان را شكستن و توى بيمارستان آدم كشتن و هم حمام قم كه سه نفر را به واسطه گاز خفه كردهاند و هم همدان و هم همه جا، باز همان حرفها و همان انقلابات و همان اعتصابات و همان صداها هست و نمىشود نباشد. يك ملتى كه بيشتر از پنجاه سال زير دست و پاى
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 79
اينها خرد شده است، حالا كه چشمهايش را باز كرده و مىبيند كه بايد اين مجرمها را با زور و با فشار و با هياهو و با - عرض بكنم - تظاهرات و اعتصابات و اينها شكست داد، همين ملت مىداند اين معنا را كه اگر چنانچه يك غفلت كوچكى حالا بكند، يك غفلت بسيار كوچك الان اگر بكند، باز اين مطلب برمىگردد به پنجاه سال پيش از اين و ديگر نمىتواند اين ملت حتى بعد از پنجاه سال ديگر هم يك همچو نهضتى را ايجاد كند و يك همچو قيامى بكند. خوب، ملت اين را مىداند، مىداند كه اگر امروز اين تا آن آخر نقطه نرود و تا سرنگونى اين آدم، اين نهضت را ادامه ندهد، بر مىگردد به حال رضا شاه و بدتر از او و اين دفعه اگر چنانچه اين قدرت پيدا بكند، ديگر نه بر بچه مهلت مىدهد نه بر بزرگ، همه مخالفين خودش را كه همه ملت است، سركوب مىكند و هيچ هم مضايقه ندارد ايشان.
ملت تعهدات شاه را مبنى بر جبران و عذر اشتباهات گذشته باور ندارد
همچو خيال نكنيد كه يك، بله خيلى مثلاً عدالت اجتماعى، هر چند روز يك دفعه كه منبر مىرفت مىگفت: (عدالت اجتماعى را من مىخواهم چى بكنم، فضاى باز سياسى و عدالت اجتماعى و انتخابات آزاد و تمدن بزرگ و دروازه تمدن بزرگ) و از اين شعرهايى كه صدتايش يك غاز در بازار ايران ديگر ارزش ندارد او پشت سر هم مىبافت و حالا هم باز دست برنداشته است. هر وقت صحبت مىكند باز از آن حرفها مىزند منتها صفحهها مختلف مىشود، گاهى وقتها با آن صورتها در مىآيد وگاهى وقتها - با، چيز مىشود. گاهى وقتها - به بازارىها، وقتى قم آمد، آنجا دست و پايش را هم گم كرده بود. آن وقتها كه قم آمد، يك دفعه كه در همان نزديكىهاى 15 خرداد، جلوى 15 خرداد بود، اين آمد قم، گفتند كه وقتى كه وارد شد همچو دست و پايش را گم كرده بود كه بايد از اين راه برود، از توى يك كوچهاى شروع كرد رفتن، بعد رفتند گفتند آقا راه اين طرف است بفرمائيد، از اين راه هدايتش كردند آمد و وقتى كه رفت ايستاد در بيرون صحن، ايستاد و صحبت بكند، در حركاتش هم كه مىپريد بالا و مىپريد پائين، باز مردم يك حرفهايى داشتند و رفت ايستاد و بازارىهاى متدين قم را به حرفهاى نامربوط بست، گفت: (ريشوهاى كذا)، از اين حرفهاى نامربوط، به علما كه بدتر از اين گفت: (حيوان نجس) از اين مسائل، همين آقا حالا آمده مقابل ملت و باز توبه مىكند و عرض اخلاص مىكند به همه طبقات ملت كه ما اشتباهاتى كرديم خوب ديگر از اين به بعد اشتباه نمىكنيم.
خوب اگر اشتباه كردى چرا حالا دوباره مىكشى؟ اگر شما تصديق دارى كه اشتباه كردى، از آدمكشى اشتباه بيشتر مىشود؟! از جوانهاى مردم را كشتن، از زنهاى مردم را كشتن ديگر اشتباه بالاتر دارى تو؟! اگر اعتراف دارى كه شما اشتباه كردى و مىگويى مىخواهم برگردم از اين اشتباهها، ديگر اينها تكرار نمىشود، اگر اينطور است خوب برگرد از اشتباه خود، تو كه مىگويى مىخواهم برگردم از اشتباه، مردم چطور باور كنند؟ تو مىگويى اشتباه كردم و الان دارى آدم مىكشى. مگر امكان دارد كه نظامى بدون اجازه اين آدم، آدم بكشد؟ چه داعى دارند آنها آدم بكشند براى خاطر يك كسى ديگر؟ تا او
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 80
فرمان ندهد و خودشان را لازم الاطاعه ندانند و جرات نكنند تخلف بكنند، آدم نمىكشند. تا فرمان ايشان نباشد كسى آدمكشى نمىكند و اين اراذلىها را نمىكند. فرمان مستقيم اين است كه اينها را وادار مىكند به آدمكشى و اينطور چيزها. همين آدمى كه مىگويد كه من عذر مىخواهم از شما و اشتباه شده و چطور و من تعهد مىدهم، ضمانت مىدهم به اينكه چه نكنم، خوب يك دفعه ديگر هم ضمانت و تعهد خودت را دادى، اول سلطنت شيطانيت. تو همين تعهدها را دادى و قسم هم خوردى و در مجلس هم رفتى و همه اين كارها را كردى و دنبالش به قول خودت اين اشتباهات را كردى و اين غلطها را، حالا چه شده است كه دوباره آمدى؟ آنوقت باز يك فرجهاى شده است مثلاً فرض كنيد ده روز، يك ماه و دو ماه، سه ماه بعدش اين كار را كردى، تو امروز در عين حالى كه مىگويى من اشتباه كردم و ديگر من نمىكنم از اين كارها و ديگر - عرض مىكنم كه - تعهد كردم كه تكرار نشود، در عين حال دارى انجام همين كثافتكارىها را مىدهى و همين جنايتكارىها را، آنوقت مردم چطور بپذيرند از تو؟ و - كلام - مثلاً فرض كنيد اگر خداى نخواسته يك عالمى بيايد به مردم بگويد ساكت بشويد، چطور مردم گوش كنند به حرف اين عالم؟ خوب مىگويند اين عالم (خيلى خيلى بخواهند تأدب كنند) مىگويند اين عالم اشتباه كرده است يا شايد هم بگويند اين آدم دربارى است. خيلى بخواهند ادب كنند مىگويند خوب اين آقا آدم سادهاى است، آدم صافى است و نفهميده كه اين چه جور جنسى است. ملت نمىشود، آقا نمىشود ملت را ديگر اينقدر نفهم حساب كرد، يك ملتى كه ايستاده و دارد فرياد مىزند و حق مشروع خودش را دارد مطالبه مىكند،اين را ديگر نمىشود با اين چيزها خوابش كرد.
بوقهاى تبليغاتى در داخل و خارج، مبلغ قتل عام اقليتهاى مذهبى بعد از تشكيل حكومت اسلامى
از آن طرف تبليغات همه جانبه، مثلاً ديدند كه خوب، در ايران (حالا هم ايران، هم خارج، هر دو را مىخواهند اين انحراف حاصل بشود) اقليتهاى مذهبى هست و خارج ايران هم به اين مساله خوب اهميت مىدهند، راجع به اقليتهاى مذهبى اينها درست كردند كه اگر چنانچه حكومت اسلامى تشكيل بشود، ديگر همه اقليتهاى مذهبى را از بين خواهند برد. اينها، ببينيم كه شما بهتر رفتار مىكنيد با اقليتهاى مذهبى يا اسلام بهتر رفتار كرده است؟ تو كه هم اقليت مذهبى و هم اكثريت مذهبى را دارى پايمال مىكنى و از بين مىبرى، تو كه همه حقوق بشر را در ايران از بين بردى، تو نه مسلم را گذاشتى آزاد باشد، نه غير مسلم را. اقليتهاى مذهبى در اسلام احترام دارند، آزادند، احترام دارند. مثل اينها كه (مىگويند كه) مرتب مىآيند سؤال مىكنند خوب اگر چنانچه حكومت اسلام شد، با اقليتهاى مذهبى چه مىكنيد؟ اين براى اين است كه مرتب تزريق شده به ايشان كه اگر اينطور شد، قتل عام مىكنند مثلاً يهودىها را، قتل عام مىكنند نصارى را، قتل عام مىكنند زرتشتىها را. در كدام وقت اتفاق افتاده است كه در اسلام وقتى كه در يك مملكت اسلامى كه در حال جنگ نبوده و در حال صلح بوده، اقليتهاى مذهبى را قتل عام كرده باشند يا قتل كرده باشند؟ اين همين اقليت مذهبى است كه
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 81
وقتى كه يك زن يهودى را ذمى را خلخالش را مىبرند، حضرت امير مىگويد اگر انسان بميرد اين ارزش دارد كه آدم بميرد، وقتى كه بشنود يك زن ذمهاى را، زنى كه در پناه اسلام بوده است، اينها خلخال را از پايش كشيدند، يك همچنين اسلامى و يك همچنين حكومت اسلامى مىآيد اقليتهاى مذهبى را چه بكند؟!
كدام يك ارتجاعى است؟ احياء تاريخ 2500 ساله يا قوانين مترقى 1400 ساله اسلام
اينها همه تبليغات است كه طرفدارهاى شاه و شاه با بوقهاى خودشان اين تبلغات را مىكنند براى اينكه حكومت اسلام و اسلام و عرض مىكنم - روحانيت اسلام را پيش مردم يا لااقل پيش اين اشخاص كه در خارج ايران هستند يعنىاين عده كه خودشان از غير مسلم هستند و غير مذهبى هستند، پيش اينها لااقل لكه دار بكنند. كه (نه، اينها مىخواهند يك حكومت چيزى بكنند، ارتجاعى، يك حكومت ارتجاعى ارتجاع اسلامى). - اسلام را - خود اين آقا، ارتجاعى معرفى مىكند. اين مىگويد اين مطلب را كه خير، (دين مبين اسلام ) اينها را مىگويد اما از آن طرف هم آنهايى كه اسلام را دارند به مردم مىگويند، مىگويد اينها مرتجع هستند، مرتجع يعنى اينها برگشتند به 1400 سال پيش از اين، تبلغ مىكنند يك چيزى را كه 1400 سال پيش از اين آمده است. غفلت از اينكه خود ايشان 2500 ساله را حالا پيش كشيده، ايشان مرتجع نيستند اما اينها كه 1400 سال پيش قوانين مترقى را دارند مىگويند، اينها كه مىگويند بايد تودهنى زد به اين آدمى كه سلب آزادى از مردم كرده، بايد تو دهنى زد به اين آدمى كه سلطه ديگران را در ايران برقرار كرده و مردم را زير سلطه ابرقدرتها قرار داد اينها مرتجعند؟! اما آنهائى كه مال مردم را دارند مىخورند به زور و با فشار و سلب آزادى از همه كردند، نه اينها متمدن هستند و اينها دروازه باز - نمىدانم - آزادى است!!
اسلام با موانع رشد و فرهنگ مخالف است نه با تمدن و مظاهر آن
اين حرفها و اين شعرها و اين چيزهائى كه در خارج درست كردند اينها خوف اين است كه يك وقت خداى نخواسته بعضى جوانهاى ما هم به اشتباه بيفتند كه مبادا يك همچنين چيزى بشود، مبادا يك وقتى اسلام بيايد در خانه را روى زنها ببندد، قفلش كند كه ديگر بيرون نيايند از خانه. زنها در صدر اسلام توى ميدانها مىرفتند، در همين جنگهاى اسلامى تو ميدانها مىرفتند براى پرستارى اين چيزها، اينهايى كه كشته مىشدند آنجا. (زنها در محفظه بمانند) چه كسى چنين چيزى به شما گفته است كه بايد اينطور باشد؟ آنها آزادند مثل مردها. چه كسى گفته است كه اقليتهاى مذهبى را اينها خواهند چه كرد و چه كرد؟ بلى يكى از درد دلهايشان اين است كه در قمارخانهها را مىبندند، اين راست است، در مراكز فساد را مىبندند، حكومت اسلامى نمىگذارد اين كابارهها كه همه جوانهاى ما را به بدبختى كشيده، نمىگذارد اينها باز باشد. اگر اينها را طرفدار هستند مردم، اين
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 82
روشنفكرها و اين - عرض مىكنم كه - متجددين با اين مفسدهها موافقند، نه، حكومت اسلامى جلوى قمارخانهها را مىبندد درشان را - عرض مىكنم كه - و مراكز فساد و كابارههايى كه اين فسادها در آن مىشود، اينها را در آن مىبندد. اين فرم سينماها را تغيير مىدهد يعنى اين سينماهايى كه الان جوانهاى ما را دارند به فساد مىكشند و به فحشا مىكشند، اينها مىگويند اين فرم نبايد باشد، مىخواهند سينما باشد، سينماى آموزنده باشد سينماى اخلاقى باشد. با فساد اسلام مخالف است، با فساد كشيدن جوانها، مسلمين را به فساد كشيدن مخالف است، با غارتگرى مخالف است. اسلام نمىخواهد غارت بيتالمال را، غارت كنند بيتالمال را، اسلام با تمدن مخالف نيست، با اين توحشها مخالف است، با اين فحشايى كه راه انداختند اينها مخالف است، با مال ملت را صرف قمارخانه كردن در جزيره نمىدانم كجا مخالف است. اينها البته جلوگيرى مىشود. حكومت اسلامى اگر آمد، اين مفسدهها را از بين بر مىدارد، نمىگذارد جوانهاى ما فاسد بشوند، نمىگذارد اين فرهنگ عقب نگه داشته بشود تا اينكه نگذارد اين جوانها رشد بكنند. خوب همين جوانهاى خارج آمدند به من مىگويند كه (ما را نمىگذارند كه رشد علمى بكنيم، ما را به يك حدى نگه مىدارند، نمىگذارند) با اين چيزها مخالف است، البته اسلام با اين چيزها مخالف است.
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 84
تاريخ: 18/8/57
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از جوانان دختر و پسر فرانسوى علاقهمند به اسلام
بسم الله الرحمن الرحيم
با اين دسته گلى كه به حضورتان تقديم داشتيم، احساس پر شور خودمان را منعكس كرديم كه حضور شما در فرانسه باعث شده علاقهمان به اسلام تشديد شود، بخصوص با توجه به وضعيات خاصى كه اينجا ديدهايم و علاقهمند شديم كه دسته جمعى سفرى به ايران بكنيم و از نزديك رابطه خاصى را كه اسلام بين انسان و خدا مطرح مىكند ببينيم.
امام: من اميدوارم كه حكومت اسلامى در ايران تشكيل شود و مزايائى كه در حكومت اسلام هست، بر بشر روشن گردد تا بشريت بفهمد كه اولا اسلام چگونه است و روابط بين حكومت و ملتها چه روابطى است و طرز اجراى عدالت به چه صورت است و شخص اول مملكت در زندگى با رعيت هيچ فرقى ندارد. اگر چنانچه بعضى از مزاياى اسلام را مردم بفهمند، اميد اين هست كه همه به اسلام رو بياورند. در حكومت اسلام، شخص اول كه خليفه مسلمين است زندگى عاديش در عرض فقيرترين افراد و يا پايينتر از آن است و عدالت اجتماعى و برنامههائى را كه اسلام اجرا مىكند به مصلحت تمام طبقاتاست، اين نوع حكومت سابقه ندارد.
حاكم اسلام مثل حاكمهاى ديگر از قبيل سلاطين، يا روساى جمهورى نيست. حاكم اسلام، حاكمى است كه در بين مردم، در همان مسجد كوچك مدينه مىآمد و به حرفهاى مردم گوش مىكرد و آنهائى كه مقدرات مملكت دستشان بود، مثل ساير طبقات مردم در مسجد اجتماع مىكردند و اجتماعشان به صورتى بود كه كسى كه از خارج مىآمد نمىفهميد كه كى رئيس مملكت است و كى صاحب منصب است و چه كسانى مردم عادى هستند. لباس همان لباس مردم، معاشرت همان معاشرت مردم و براى اجراى عدالت طورى بود كه اگر چنانچه يك نفر از پائينترين افراد ملت، بر شخص اول مملكت، ادعائى داشت و پيش قاضى مىرفت، قاضى شخص اول مملكت را احضار مىكرد و او هم حاضر مىشد و اگر چنانچه اسلام آنطورى كه هست پياده شود و اجرا گردد، اميد آن را داريم كه تمام بشر تحت لواى اسلام درآيند، تمام مكتبها شكست بخورد و مع الاسف نگذاشتند مردم اسلام را بشناسند براى مردم، گاهى اسلام را به صورت و وصف ارتجاع تعبير كردهاند و گاهى به خشونت تعبير كردهاند و گاهى به اينكه چيزى كه در هزار و چند سال پيش از اين بوده است و حالا نمىتواند جامعه را اداره كند، تمام اينها تبليغات سوء است و شواهد زندهاى در متن اسلام است كه اين
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 85
مسائل اينطور نيست كه مبلغين ساير ملل براى اسلام گفتهاند و ما مىخواهيم اسلام را، لااقل حكومتش را به يك نحوى كه به حكومت اسلام در صدر اسلام شباهت داشته باشد اجرا بكنيم تا شما معنى درست دموكراسى را به آن حدى كه هست بفهميد و بشر بداند كه دموكراسى كه در اسلام است با اين دموكراسى معروف اصطلاحى كه دولتها و روساى جمهور و سلاطين ادعا مىكنند، بسيار فرق دارد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 86
تاريخ: 18/8/57
مصاحبه امام خمينى با راديو تلويزيون هلند
سؤال: نام شما بر سر زبان جوانان ايران است. چگونه مىخواهيد اين محبوبيت عجيب را تشخيص بدهيد؟
جواب: آنها تشخيص دادند كه ما همان مطالبى را تعقيب مىكنيم كه در نهاد آنها و آرزوى ديرينه آنهاست و ما را خدمتگزار خود مىدانند، از اين جهت به ما علاقه دارند كما اينكه من به آنان علاقه دارم.
سؤال: موقعيت كمونيستها را در ايران چگونه ارزيابى مىكنيد؟ تا چه اندازه و علل ارزيابى؟ نظر شوروى درباره وضع فعلى چيست؟
جواب: كمونيستها در ايران قدرتى ندارند. تقريباً همه ايرانيان مسلمان هستند و در اين نهضت ثابت كردند كه چقدر به اسلام علاقه دارند و حكومت اسلامى مىخواهند. اما شوروى مانند ساير ابرقدرتها پشتيبانى از شاه مىكند و اين ابرقدرتها با اين پشتيبانى مىخواهند شاه را حفظ كنند لكن دير شده است و نمىتوانند او را حفظ كنند ملت، شاه را نمىخواهند، او بايد برود.
سؤال: در وضع فعلى فرانسه، بعضى از وكلاى مجلس راجع به اقامت شما در فرانسه از دولت سوالاتى كرده و اظهار نگرانى نمودهاند. آيا نظر حضرتعالى چيست؟
جواب: ما از دولت فرانسه كه هميشه خود را از طرفداران حقوق بشر معرفى مىكند، انتظار داريم همگام با ما نهضتى را كه عليه ظلم و ستم شاه در ايران برپا شده است و هيچ مطلبى غير از مطالب مشروعه اوليه حقوق بشر را خواستار نيست، تائيد نمايد و به پشتيبانى ما برخيزد و اگر آزاديخواه است، آزاديخواهى خود را به اثبات برساند. و از ملت فرانسه انتظار داريم كه از ملت ايران دفاع نمايد. ملتى كه زير پاى ابرقدرتها هر روز كشته و زخمى مىدهد و باز
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 87
براى احقاق حقوق خود دست از مبارزات آزاديخواهانه خود برنداشته است.
سؤال: مىتوان گفت بعد از به وجود آمدن دولت جديد و زندانى كردن عدهاى، مساله و موقعيت جديدى بوجود آمده است؟
جواب: ايران از مدتى پيش با حكومت نظامى اداره مىشود و اين كارهايى كه شاه مىكند مانورهايى است كه تاثيرى در نهضت ما ندارد و طرحهايى است كه به تحريك شاه و اجانب عمل مىشود ولى فايدهاى براى شاه ندارد. شاه شديداً مورد خشم ملت واقع شده است دولت نظامى، وجود و عدمش يكسان است.
سؤال: آيا يك هماهنگى بين كليه نيروهاى مخالف در ايران امكانپذير است؟
جواب: ما نيروى مختلفى نداريم. ملت ايران به تمام معنى به پاخاسته است كه حق خودش را مطالبه كند و آنهايى كه وابسته به شاه هستند و از او جيره خوارى مىكنند، آنها مىشود مختلف باشند تا با يك سياست هماهنگى پيدا كنند. ملت ايران يكپارچه است و هر شخصى كه با خواست ملت ايران مخالفت كند خائن است.
سؤال: آيا شما آماده فرمان دادن حركت مسلحانه عليه شاه هستيد؟
جواب: ما اميدواريم بدون جنگ مسلحانه به پيروزى برسيم و شاه كنار برود و اگر چنانچه يك وقت اقتضا كرد، مبارزه مسلحانه را مورد بررسى قرار مىدهيم.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 88
تاريخ: 18/8/57
مصاحبه امام خمينى با خبرنگاران برزيلى، انگليسى، تايلندى، ژاپنى، و آمريكائى
سؤال: حضرت آيت الله! پس از اين ناراحتىها و ناآرامىهاى اخير دانشجويان و سپس روى كار آمدن يك دولت نظامى، آيا شما فكر مىكنيد اوضاع كنونى براى سرنگونى شاه است؟ و آيا توقيف آقاى هويدا نخست وزير اسبق، تغييرى در اوضاع ايجاد كرده است؟ و بالاخره آيا شما هواداران خودتان را به يك مبارزه مسلحانه عليه شاه تشويق و توصيه خواهيد نمود؟
جواب: دولت نظامىتاثيرى در مسائل ايران ندارد بلكه در ازياد ناراحتىها و اعتصابات و تظاهرات نقش اساسى دارد، لذا پس از تشكيل حكومت نظامى، مسائل بدين صورت كه ملاحظه ميكنيد، تشديد شده است، چنانچه توقيف هويدا هم اثرى ندارد، اين هم يك مانورى است كه خيال مىكنند براى اسكات مردم، اينگونه امور تأثير دارد. چيزى كه بلا اشكال تأثير فى الجمله دارد اين است كه خود شاه و سلسله او بروند و آنوقت يك آرامش نسبى حاصل خواهد شد. و اما روش ما در مبارزه عجالتاً همين است كه هست و من اميد اين را دارم كه همه مسائل را حل كند لكن اگر طول كشيد و احتياج افتاد، تجديد نظر خواهيم كرد.
سؤال: حضرت آيت الله! براى جانشينى رژيم كنونى، شما خواستار جمهورى اسلامى هستيد، چنين دولتى آيا آزادىهاى دموكراتيك را براى همه مردم تضمين خواهد كرد؟ و در چنين دولتى نقش خود شما شخصاً چه خواهد بود؟ ضمناً در مورد آزادىهاى دموكراتيك مىخواهيم بدانيم آيا كمونيستها و ماركسيستها آزادى اظهار عقيده و بيان خودشان را دارند يا نه؟
جواب: دولت اسلامى، يك دولت دموكراتيك به معناى واقعى است و براى همه اقليتهاى مذهبى آزادى به طور كامل هست و هر كسى مىتواند اظهار عقيده خودش را بكند و اسلام جواب همه عقايد را به عهده دارد و دولت اسلامى، تمام منطقها را با منطق جواب خواهد داد. و اما من هيچ فعاليت در داخل خود دولت ندارم و به همين نحو كه الان هستم، وقتى هم كه دولت اسلامى تشكيل شود، نقش هدايت را دارم.
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 89
سؤال: سياست خارجى جمهورى اسلامى، خصوصاً در رابطه با ابرقدرتها چه خواهد بود؟
جواب: سياست دولت اسلامى، حفظ استقلال، آزادى ملت و دولت و كشور و احترام متقابل بعد از استقلال تمام مىباشد و فرقى بين ابرقدرتها و غير آنها نيست.
سؤال: شما نفوذ غرب بخصوص آمريكا را مذموم شمردهايد، اين نفوذ چگونه مىتواند محدود شود اگر ايران به اين ترتيب كنونى به فنون و تكنولوژى غربى وابسته است و غرب هم احتياج مبرمى به نفت خام شما دارد؟
جواب: حكومت اسلامى و خواست ملت ما براى همين است كه نفوذ غرب و همه كشورها را در ايران از بين ببرد. وقتى يك ملت با تمام اقشار آن براى يك هدف قيام كردند، هيچ نفوذى نمىتواند خلاف آن را تحميل كند. و اما قضيه نفت، ما بعد از اينكه استقلال خود را به دست آورديم و نفت در اختيار ما قرار گرفت، مىخواهيم بر حسب اختيار خودمان نفتمان به فروش رود و ارز گرفته و صرف مصالح كشور كنيم، ما از حيث فروش مضايقهاى نداريم ليكن نه مثل فروشى كه الان انجام مىگيرد.
سؤال: حضرت آيت الله! تا چه مدت انتظار خواهيد كشيد كه شاه روى كار باشد و بعد دستور جهاد مسلحانه بدهيد؟
جواب: تا وقتى مايوس شوم از اينكه به ترتيبى كه در پيش است، مقصود ما حاصل نشود.
سؤال: براى يكشنبه آينده در تهران دستور اعتصاب عمومى صادر شده است، آيا اين آغاز يك مبارزه جدى با دولت نظامى كنونى در ايران است؟
جواب: مبارزه به همين شكلى كه هست، هميشه جدى بوده منتها نوسان داشته است، البته حكومت نظامى و دولت نظامى موجب ناآرامى مردم و بيشتر شدن اين اعتصابات و تظاهرات شده است.
سؤال: نتيجه مذاكرات شما با آقاى دكتر كريم سنجابى و جبهه ملى چه بوده است؟
جواب: مذاكرات به آن معنائى كه گفته مىشود توافق حاصل شده است، نبوده. من مسائلى را كه مورد
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 90
نظرم بوده طرح كردم و آنها قبول كردند. من مسائلى را كه هميشه خواست ملت است طرح مىكنم، هر كس آن را پذيرفت به خواست ملت عمل كرده است. خواست ملت، رفتن شاه و استقرار حكومت اسلامى است، به تظاهرات بنگريد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 93
تاريخ: 19/8/57
پيام امام خمينى به ملت ايران در مورد كمك به مسلمانانى كه در رابطه با مبارزات اسلامى ايران خسارت ديدهاند
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت ذى شرافت عموم علماى اعلام و حجج اسلام ايران دامت بركاتهم واعلت كلمتهم
پس از اهداى سلام و تحيات وافره، به عرض محترمتان مىرساند، در اين موقع كه دست جنايتكاران و دژخيمان شاه بيش از پيش به خون جوانان و اطفال ما آغشته شده است و كشتگان و مجروحان بسيارى به جا گذاشته و عده كثيرى را در سراسر كشور بىخانمان و بىسرپرست نموده است و حضرات آقايان و اينجانب را به عزا نشانده است، در اين موقع كه اعتصابات و تعطيلات عمومى براى اعتراض به دستگاه جبار و احقاق حق مردم بىپناه صورت گرفته است، بديهى است اين حوادث ضايعاتى در دنبال دارد و قشرهائى از كسبه و كارمندان و كارگران محترم و محروم دچار مضيقه شده و مىشوند و اين امر موجب نگرانى شديد اينجانب است لهذا از حضرات آقايان تقاضاى محترمانه دارم كه در تمام شهرستانها و توابع آنها هيئتهائى را كه مورد وثوق هستند، انتخاب و مقرر فرمايند تا نياز نيازمندان را چه از حيث لزوم جراحى و چه از حيث فقدان سرپرست و چه دراثر گرفتارىهاى اقتصادى كه در اثر اعتصابات و تعطيلات بحق خود با آن دست به گريبانند بر طرف نموده و به قدر مقدور نيازهاى آنان را رفع كنند، تا با پشتگرمى با اعتصابات خود ضربه شديدى بر پيكر دشمن وارد آورند و بر ملت شجاع و آگاه است كه خود نيز مستقيماً به خواهران و برادران خود كمك كنند و دين الهى خود را ادا نمايند.
حضرات آقايان مجازند از سهم مبارك امام در اين امر مشروع و مقدس صرف نمايند و وكلاى اينجانب در هر كجا هستند مجازند تا نصف سهم مبارك امام عليه السلام را صرف اين نيازها نمايند و نيز حضرات آقايان از بازرگانان و مردم خيرخواه دعوت نموده و آنان را تشويق كنند تا نگذارند برادران و خواهران آنان كه در راه اسلام و احقاق حق خود صدمه ديدهاند و به ملت بزرگ خود خدمت كردهاند و در راه آنان خون دادهاند، به سختى بيفتند. از خداوند تعالى عظمت اسلام و سربلندى ملت عظيم الشان اسلام و ايران را خواستارم و قطع ايادى اجانب را اميدوار.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page