-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 27
تاريخ: 15/8/57
مصاحبه كنونى ايران را چگونه ارزيابى مىفرمائيد؟
سؤال: اوضاع كنونى ايران را چگونه ارزيابى مىفرماييد؟ جواب: رژيم فاسد شاه با اجراى سياستهاى غلط و ويرانگر خود باعث ورشكستگى مملكت شده است، با اعمال زور و شكنجه و اعمال خلاف انسانى هزاران نفر را از بين برده است، اما مردم ما عليرغم همه اين فشارها، عليه شاه و خاندان او قيام كردهاند و نهضت عظيم اسلامى مردم ما تا سرنگونى رژيم سلطنتى ادامه خواهد يافت .
سؤال: شما تصريح فرمودهايد كه راغب ايجاد حكومت اسلامى هستيد همانند حكومتى كه در ايام على - رضى الله عنه - وجود دا شت، آيا معنى آن اين است كه به هنگام سقوط خاندان پهلوى، حكومت خلافت اسلامى را بر پا خواهيد داشت؟
جواب: حكومت جمهورى اسلامى مورد نظر ما از رويه پيامبر اكرم (ص) و امام على عليه السلام الهام خواهد گرفت و متكى به آراء عمومى ملت مى باشد و نيز شكل حكومت با مراجعه به آراء ملت تعيين خواهد گرديد.
سؤال: از سال 1963 شاه شما را متهم مىكند كه در مقابل گامهاى اصلاحى وى ايستادهايد، نخست از انقلاب سفيد تا برسد به آنچه او اعطاى آزادى (ليبراليسم) ناميده است، رد شما بر اين اتهامات چيست؟ برنامه سياسى و اصلاحى كه شما بدان فرا مىخوانيد و يا به اجرا در خواهيد آورد چيست وقتى به حكومت رسيديد؟
جواب: هدف شاه از انقلاب ادعائيش وابسته كردن هر چه بيشتر كشور به آمريكا بود و در زمينه اصلاحات ارضى، آمار واردات ساليانه مواد غذائى، اين مطلب را به خوبى نشان مى دهد و در روستاها نيز فقر دهقانان به حدى رسيد كه دسته دسته به طرف شهرها هجوم بردند تا با زندگى در زاغههاى اطراف شهر و دستمزد ناچيز كارخانهها سد جوع كنند. لذا برنامه ما اين
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 28
است كه كشاورزى كشور با تامين شرايط زندگى دهقانان هم سطح ساير مردم كشور به حدى رسد كه كليه نيازهاى داخلى را برآورده سازد و صنايع مونتاژ استعمارى را كه نتيجه آن حداقل سطح زندگى كارگر و افزايش درآمدهاى افسانهاى افرادى معدود شد، به صنايع مستقل و مطابق نيازهاى جامعه تبديل نمايد و در زمينه منابع زيرزمينى مطابق مصالح و نيازهاى داخلى با رعايت مصالح بشرى در سطح جهانى استفاده شود.
سؤال: در گذشته به افسران و سربازان ارتش ايران نداهائى در مورد عدم اجراى اوامر شاه داشتهايد و تا كنون هنوز موضع ارتش در ميان كليه احزاب سياسى در ايران نامعلوم است، آيا شما هنوز انتظار موضعى از ارتش داريد؟ چه موضعى و چگونه؟
جواب: نيروهاى نظامى از همين مردم هستند و ما اميدواريم كه آنها هر چه زودتر به خود آيند و به صفوف مبارزه ملت بپيوندند ولى آنچه مسلم است شاه نمىتواند تنها با اتكاء به ارتش به حكومت خود ادامه دهد. سؤال: در حال وقوع يك حركت كودتاى نظامى بر ضد شاه، موضع شما چه خواهد بود؟ براى حركت ارتش دو فرض متصور است: 1- در كنار جنبش تودههاى مخالف. 2- و امكان دارد شكل ديكتاتورى به خود بگيرد همان گونه كه در شيلى رخ داد، بنابراين چه راهى است كه شما را قادر سازد مانع از شكل ديكتاتورى گردد؟
جواب: بن بست كنونى رژيم، نتيجه ديكتاتورى شاه و برنامههاى استعمارى او متكى به ارتش و سازمانهاى پليسى مىباشد و كودتاى نظامى قهراً به دست اجانب انجام ميشود و چيزى جز ادامه وضع كنونى نيست. لذا هيچ مشكلى را حل نمىكند و تا حكومتى به دست خود مردم سركار نيايد مبارزه آنان ادامه خواهد داشت.
سؤال: اتصال رئيس جمهور آمريكا، كارتر با شاه و كمك وى به شاه، روز جمعه سياه عامل مهمى بود كه شاه مجدداً به قدرت خود اطمينان يابد. شما معتقديد تا چه وقت ايالات متحده آمريكا شاه و رژيم او را در حمايت خواهد داشت؟
جواب: حمايت كارتر از شاه اوضاع را مشكلتر مىكند و بر شدت مبارزات ملت ايران مىافزايد و او بايد هر چه زودتر بفهمد كه حمايت از شاه نه به نفع ملت ايران است و در نتيجه به نفع مردم آمريكا نيز نيست.
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 29
سؤال: در وقتى كه درها براى امكان مذاكره باز شد، چه زمينهاى براى مذاكره با ايالات متحده آمريكا داريد؟ و حدود اين مذاكره چيست؟ جواب: ملت ايران با دولت ايالات متحده يا هر دولت ديگرى كه از شاه و جنايات او حمايت مىكند تا زمانى كه آزادى و استقلال كشور تامين نشده است، مذاكرهاى نخواهد داشت و پس از سرنگونى رژيم شاه با همه ملل جهان بر اساس حفظ آزادى و استقلال كشور گفتگو خواهيم كرد.
سؤال: در گذشته تصريح فرموديد وقتى كه تظاهرات كنونى در ايران به اسقاط شاه منجر نگردد، شما مردم را به جنبش مردمى مسلحانه فرا خواهيد خواند، اعتقاد داريد كه چه زمانى براى اعلان جنبش مسلحانه فرا خواهد رسيد؟
جواب: ما هنوز اميدواريم كه مبارزات ملت ايران با شيوهاى كه فعلاً تعقيب مى شود به سرنگونى رژيم شاه بيانجامد.
سؤال: در اين اواخر عدهاى از شخصيتهاى مخالفين در ايران را استقبال كردهايد و در بين آنان دكتر سنجابى نيز بوده است و گفته شده كسانى را كه شما با آنان گفتگو كردهايد، با راى شما مبنى بر ضرورت سرنگونى شاه و خانوادهاش موافقت كردهاند، آيااين اتحاد نظر مقدمه تشكيل يك جبهه مشترك براى مخالفين به حساب مىآيد؟ و آيا مىپذيريد دستههاى ماركسيستى از مخالفين در هنگام ايجاد اين جبهه بدان بپيوندند؟
جواب: جنبش اسلامى كنونى ملت ايران همه جامعه را در برگرفته و به همين صورت هم به پيش مىرود و متذكر مىشوم كه ما با هيچ جبهه و دستهاى رابطه نداشته و نداريم و هر كس و يا هر گروهى كه مسائل ما را نپذيرد، او را نمىپذيريم.
سؤال: گفته مى شود اينكه اصرار شما مبنى بر سقوط خانواده پهلوى و قهرآميزى اغتشاشات مردمى ايران از حدود درگيرى سياسى تجاوز خواهد كرد و اينكه قهرآميزى مزبور در حقيقت مبارزاتى است از اكثريت مردم بر ضد اقليتهاى مذهبى، صحت اين گفتارها در چه حدى است؟
جواب: جنبش كنونى ملت مسلمان ايران با هدفهاى سه گانهاى كه اعلام شده است، همه افراد
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 30
جامعه را دربر گرفته و هر كس يا هر گروهى كه اين هدفهاى سه گانه را تاييد و تعقيب كند، حقوق حقه او محفوظ خواهد بود.
سؤال: روابط خود را با همسايههاى عرب ايران چگونه مىبيند؟
جواب: جهت نهضت اسلامى ما بر ضد اين رژيم شاه است و هر گروه و دستهاى هم كه با اين رژيم همكارى كند و آنها را استعانت نمايد مورد مخالفت و نفرت مردم قرار مىگيرد.
علائق ما با ملتهاى همسايه و مسلمان عرب داراى ويژگىهاى خاص اسلامى است لذا ما خواستار نزديكى هر چه بيشتر اين ملتها با هم مىباشيم اين استعمار و دست اجانب است كه ميان اين مسلمانان اختلاف انداخته و مىاندازد.
سؤال: ناپديد شدن امام موسى صدر فكر هموطنان لبنانى را اشغال كرده است، آيا در خصوص آن تماسهائى برقرار كردهايد؟ و نتيجه تماسها چه بوده است؟
جواب: در خصوص وضعيت حجت الاسلام آقاى سيد موسى صدر كه مورد علاقه بسيارى از مسلمين است اقداماتى كردهايم و متاسفانه تا كنون به نتيجه نرسيدهايم.
سؤال: در خلال اقامت خود در فرانسه آيا تماسهائى بين شما و حكومت فرانسه حاصل شده است؟
جواب: خير.
سؤال: گفته شده شما بر اثر ارزيابى اوضاع در لبنان، بر پيشنهاد اقامتتان در لبنان موافقت نكردهايد، آيا جائى براى خود، خارج از فرانسه برگزيدهايد؟ و كجا؟
جواب: اقامت من در فرانسه موقتى است.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 31
تاريخ: 15/8/57
مصاحبه امام خمينى با راديو تلويزيون آلمان كانال 2
سؤال: شاه ايران حكومت نظامى تشكيل داده، نظر يا عكس العمل شما چيست؟
جواب: با اين حكومت نظامى، مردم همان رفتار را مىكنند كه با حكومتهاى نظامى ديگر كردند و اين دست و پا كردنها در ايران ديگر هيچ رنگى ندارد و فايدهاى براى شاه ندارد. شاه بايد برود و چارهاى جز اين نيست.
سؤال: حضرتعالى سلطنت مشروطه را قانونى قبول خواهيد كرد؟ و اگر شاه استعفا بدهد و فرزندش به جاى او بنشيند، مورد قبول شما خواهد بود؟
جواب: هرگز سلطنت مشروطه مورد قبول ما و ملت نخواهد بود، بلكه رژيم سلطنتى بايد از بين برود و اين سلسله هم بخصوص مورد تنفر اين ملت است، بايد از بين برود و مردم خودشان رژيم را انتخاب كنند سؤال:
موضع و روابط حضرتعالى پس از اينكه حكومت اسلامى در ايران به قدرت برسد در رابطه با كشورهاى بزرگ دنيا، ابرقدرتها و كشورهاى شرق و غرب و ساير كشورها چگونه خواهد بود؟
جواب: تمام كشورها اگر احترام ما را حفظ كنند، ما هم احترام متقابل را حفظ خواهيم كرد و اگر گشورها و دولتها بخواهند به ما تحميلى بكنند، از آنها قبول نخواهيم كرد. نه ظلم به ديگران مىكنيم و نه زير بار ظلم ديگران مىرويم.
سؤال: راجع به مسلمانانى كه در روسيه هستند، آيا مورد نظر شما هستند و كمكى بديشان براى رهائىشان مىتوان كرد؟
جواب: آنها برادران ما هستند. ما با تمام مسلمانان برادر هستيم و اين يك اصل اسلامى است كه هر مسلمانى بايد به مسلمان ديگر كمك كند.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 32
تاريخ: 15/8/57
مصاحبه امام خمينى با تلويزيون آمريكائى سى بى اس
سؤال: واكنش حضرتعالى درباره آخرين مسالهاى كه اتفاق افتاده تغيير دولت و سخنرانى شاه چيست؟
جواب: تغيير دولتها تاثيرى در نهضت عمومى مردم ايران ندارد. دولتها چه دولت نظامى باشند و چه دولتهاى ديگر، نمىتوانند مسائل را حل كنند يعنى قيامى كه از مردم صادر شده، اين قيام را بشكنند. حرفهاى شاه هم حرفهائى است كه ديگر ملت از او نمىپذيرد. اين مطالبى كه حالا گفته و تعهدى كه داده است، آغاز سلطنتش هم اين تعهد را داد و قسم خورد، تعهد را داد و خلاف كرد. اكنون ديگر اين تعهدات اثرى ندارد. ايشان بدون اينكه خودشان را خيلى زحمت دهند بايد بروند تا ملت خودش تكليف كشور را تعيين كند.
سؤال: چگونه مىخواهيد شاه را بركنار كنيد؟ با قيام مسلحانه؟ يا با قرار دادن ارتش در كنار مردم؟ چگونه؟
جواب: ما اميدواريم احتياجى به قيام مسلحانه نيفتد و با همين اعتصابات و تظاهرات و اظهار انزجار ملت، مسائل حل شود و اميد اين را داريم ارتش هم كه از خود اين ملت است و ملت برادر اوست پشت به ملت نكند و در كنار ملت قرار گيرد لكن اگر اين شكل مبارزات ملت مفيد واقع نشد و لازم آمد يك طور ديگر عمل شود، ممكن است ما تجديد نظر كنيم.
سؤال: شما با شاه چه خواهيد كرد؟ آيا قبول داريد كه نفى بلد شود؟ يا بايد محاكمه گردد؟
جواب: اگر شاه فرار كند كه دست ما به او نمىرسد ولى اگر او را دستگير كنيم بر حسب قوانين و احكام حكومت اسلامى رفتار خواهيم كرد، اگر چنانچه مرتكب قتل شده بايد او را قصاص كنند و اگر امر به قتل كرده حبس ابد خواهد شد و علىايحال حكومت وى بايد از بين برود و خودش هم به واسطه خيانتها و جنايتهايى كه كرده است بايد محاكمه شود.
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 33
سؤال: دولت پيشنهادى شما چگونه خواهد بود و چه كسى آن را اداره خواهد كرد؟
جواب: راجع به چگونگى دولت و رژيم، پيشنهاد ما جمهورى اسلامى است و چون ملت، ملت مسلم است و ما را هم خدمتگزار خود مىداند، از اين جهت حدس مىزنم به پيشنهاد ما راى دهد. ما از طريق رفراندم با ملت يك جمهورى اسلامى تشكيل مىدهيم. و اما شخص، اين تابع آراء مردم است و الان شخص معينى در نظر نيست.
سؤال: رابطه يك دولت اسلامى و دولت آمريكا در آينده چگونه خواهد بود؟
جواب: بايد ببينيم آمريكا خودش در آينده چه نقش دارد. اگر آمريكا بخواهد همانطور كه حالا با ملت ايران معامله مىكند با ما رفتار كند، نقش ما با او خصمانه است و اگر چنانچه آمريكا به دولت ايران احترام بگذارد، ما هم با همان احترام متقابل عمل مىكنيم و با او به طور عادلانه كه نه به او ظلم كنيم و نه به ما ظلم كند، رفتار خواهيم كرد و اشكالى پيش نمى آيد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 34
تاريخ: 16/8/57
سخنرانى امام خمينى در غفلتها و اشتباهات علما و رجال سياسى در طول سلطنت سلسله پهلوى
اشتباهات علما و رجال سياسى در طول سلطنت پهلوى
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
در طول سلطنت اين سلسله يك اشتباهاتى شده است كه خيلى موجب تأسف است. بعضى اشتباهات در زمان رضا شاه و بعضى هم در زمان حكومت اين. از اول كه كودتا شد، كودتاى رضا شاه شد و با امر انگليسها اين امر واقع شد. اشتباه اين بود كه، آنهايى كه اطلاعات داشتند و مسائل را مىتوانستند بفهمند، مردم را مطلع نكردند. رضا شاه هم بعضى از اين كارهائى كه، اين آدم مىكند، در اوايل امرش شروع كرد، روضه خوانى شروع كرد، دستجات ارتش را در روز عاشورا، (اينها را من خودم شاهدم، يادم هست) دستههاى ارتش را روز عاشورا براى سينه زنى بيرون آورد، خودش اين تكيههائى كه در تهران بود راه مىافتاد دوره و به اين تكيهها يكى يكى مىرفت، در آن جائى كه بود روضه خوانى مفصل داشت، اين سنخ حقه بازىهائى كه حالا اين دارد يك جور ديگر، او هم از اول با اين سلاح وارد شد و همان وقت هم اشخاصى بودند كه اطلاع بر اين مسائل داشتند و مىدانستند كه اين چه جور است. يكى از غفلتهائى كه شده است اين است كه اينها شروع نكردند كه به مردم، به ملت، چهره او را نمايش بدهند.
دنبال اين كارهائى كه رياكارانه انجام داد، آن چهره ديگرش را نمايش داد كه تمام پايگاههاى مذهبى را تعطيل كرد، يعنى تمام تكيهها و مجالس وعظ و خطابه و اينها را، تمام را بكلى تعطيل كرد كه در تمام ايران ديگر يك مثلاً مجلس روضه خوانى، يك مجلس وعظ و خطابه نگذاشت بماند و آن كارهائى كه همه مىدانيد و كرد و باز در همان زمان يكى از اشتباهات اين بود كه مردم يا آنهائى كه بايد مردم را آگاه كنند پشتيبانى از مدرس نكردند. مدرس تنها مرد بزرگى بود كه با او مقابله كرد و ايستاد و مخالفت كرد و در مجلس هم بعضىها موافق با مدرس بودند و بعضىها هم سر سخت مخالفت مىكردند با مدرس و در آن وقت باز يك جناحهائى مىتوانستند كه پشت سر مدرس را بگيرند و پشتيبانى كنند و اگر پشتيبانى كرده بودند مدرس مردى بود كه با منطق قوى و اطلاعات خوب و شجاعت و همه اينها موصوف بود و ممكن بود كه در همان وقت شر اين خانواده كنده بشود و نشد. از آن بدتر كه من هر وقت فكرش را مىكنم واقعاً متأسف مىشوم اين است كه خوب، متفقين حمله كردند به ايران و آن
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 35
حرفهايى كه رضا شاه مىزد و آن ثناخوانىهايى كه براى او مىكردند و خودش مىكرد كه ديگر اين مملكت مملكتى است كه هيچ كس ديگر قدرت ندارد به آن تعرض كند - هيچ كس ديگر چطور - مثل ثناخوانىهاى خود ايشان. پسر، پسر اوست، واقعاً پسر اوست، پسر حق است! بعد از اينكه ديدند يك طبل تو خالى بود، اعلاميه اول به دوم نرسيد. اينها وقتى كه مىگويند مؤاخذه كرد از يكى از اين سر كردهها كه آخر چرا، دو ساعت؟ گفتند پنج دقيقه بايد باشد، دو ساعت چيست چيزى نداشتيم، آنها همه چيز داشتند. يك مملكتى كه آنهمه بساط درست كردند براى اينكه سركوبى كرد همه را چه، همه را چه، اين سركوبىها، سركوبىهاى قدرت خود ملت بود در زمان رضا شاه، قدرتهائى ملت داشت، البته آنها هم متعدى بودند لكن پشتوانه مملكت بودند. آنها را با همين امر خارجىها خلع سلاح كرد و هر زور و قدرتى را با بست و بندى كه مىكرد با خارج و اينها، قدرتشان را گرفت و آنها هم، خارجىها هم اين مطلب را روى نقشه عمل مىكردند كه اين قدرتهائى كه در ايران هست اين قدرتها را بگيرند از دستشان و خلع سلاحشان كنند كه اگر يك وقتى اينها بخواهند يك مثلاً قدرت نمائى بكنند ديگر چيزى دستشان نباشد. در هر صورت او اين كار را كرد و قدرتها را هم از دست اينها گرفت و خودش هم به همانطور كه ميدانيد رفت و بردند او را و جواهرات مملكت را هم (به طورى كه من نقل مىكنم از كسى كه او نقل مىكرد از يك صاحب منصبى كه همراه رضا شاه در اين سفر موريسش بود كه چمدانهاى جواهر همراه رضا شاه جمع كرده بود اينها را كه ببرد) به او گفتند بيا برو جاى ديگر، او خيال مىكرد حالا مىخواهند او را ببرند آنجا و خوب آنجا برود در يك قصرى مثلاً زندگى كند، جواهرها را حمل كردند و او گفته بود كه وقتى، يعنى قصهها نقل كرده بود او، يكى اينكه سر پلى كه بايد از آنجا ديگر عبور كنند ايستاد و گريه كرد، گريه بى اثر و او را با همه جواهرات و چمدانهاى پر در يك كشتى بردند و بعد از آن در ميان دريا كه رسيدند يك كشتى ديگرى كه مخصوص حمل دواب بود آوردند و متصل كردند به اين و گفتند برو (بايد برود) رفت و چمدانها كو؟ گفتند مىآورند آنها را، ايشان از آن راه رفت و چمدانها از آن راه رفت حالا پيش انگليسها. حالا ايشان هم دارد مىفرستد. بله، او رفت و اينكه موجب تأسف است و واقعاً موجب تأسف است، اين است كه مردم ديده بودند تعديات رضا شاه را، چيزى نبود كه ديگر مخفى باشد. من خودم شاهد اين قضيه بودم كه وقتى كه سه مملكت، يعنى لشگر سه مملكت، ارتش سه مملكت دشمن به ايران حمله كرد و همه چيز در معرض خطر بود، وقتى كه رضا شاه را اطلاع دادند كه بردند، مردم شادى مىكردند، كانه به مقدم اينها شادى مىكردند كه اينها ولو دشمن هستند وليكن از اين بدتر نمىكنند. وقتى كه يك شخصى، يك سلطانى، يك قدرتمندى، پشتوانه ملت را ندارد اين است كه وقتى كه مىبرند او را وقتى كه از آنجا بخواهد خارج بشود، عوض اينكه يك ملتى مثلاً يك انقلابى بكند كه چرا، اين ملت شادى مىكنند كه خوب شد رفت و واقعاً هم خوب شد رفت. اما آنكه تأسف دارد اين است كه اگر در آن وقت كه متفقين آمدند و رضا شاه رفت، يكصدا بلند شده بود كه ما پسرش را نمىخواهيم، نمىگذاشتند. اين را آنها نصب كردند، خود شاه گفت، خود شاه نوشت اين را، منتها بعدش شنيدم كه آن را حكش كردند، اين جمله را كه (متفقين
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 36
صلاح ديدند من باشم) اين را حكش كردند. اگر آن وقت يك نفر مثلاً از رجال، يك نفر از علما، يك جمعى از مردم صدا كرده بودند كه ما نمىخواهيم اين سلسله را، اينها چه كردند با ما، پدرش چه كرد كه اين چه بكند. اين يكى از غفلتهايى بود در تاريخ ايران كه مسير تاريخ ايران را اگر اين غفلت نشده بود برگردانده بود و ما حالا ابتلاء به اين صحبتها اينجا نداشتيم و نه من اينجا بودم و نه آقايان، همه سر كار خودشان در مملكت خودشان بودند. اين غفلت بزرگ از رجال سياسى و علما و - عرض مىكنم كه - ساير اقشار مملكت ما واقع شد و اين آدم را تحميل كردند بر ما و دنبالهاش هم گرفتند كه قدرتمندش كنند. از آن وقت تا حالا هم غفلتها شده است، قوام السلطنه مىتوانست اين كارها را بكند لكن با غفلتها، با ضعف نفسها، نكرد. از او بالاتر دكتر مصدق بود، قدرت دست دكتر مصدق آمد لكن اشتباهات هم داشت. او براى مملكت مىخواست خدمت بكند لكن اشتباه هم داشت. يكى از اشتباهات اين بود كه آنوقتى كه قدرت دستش آمد اين را خفهاش نكرد كه تمام كند قضيه را، اين كارى براى او نداشت آنوقت، هيچ كارى براى او نداشت بلكه ارتش دست او بود، همه قدرتها دست او بود و اين هم اين ارزش نداشت آن وقت، آن وقت اينطور نبود كه اين يك آدم قدرتمندى باشد و مثل بعد كه شد، آن وقت ضعيف بود و زير چنگال او بود لكن غفلت شد. غفلت ديگر اينكه مجلس را ايشان منحل كرد و يكى يكى وكلا را وادار كرد كه برويد استعفا بدهيد وقتى استعفا دادند يك طريق قانونى براى شاه پيدا شد و آنكه بعد از اينكه مجلس نيست تعيين نخست وزير با شاه است، شاه تعيين كرد نخست وزير را. اين اشتباهى بود كه از دكتر واقع شد و دنبال او اين مرد را دوباره برگرداندند به ايران، به قول بعضى كه محمدرضا شاه رفت و رضا شاه آمد. بعضى گفته بودند اين را به دكتر كه كار شما اين شد كه محمدرضا شاه رفت (محمدرضا آن وقت يك آدم بيعرضهاى بود و تحت چنگال او بود) او رفت و رضا شاه آمد يعنى يك نفر قلدر آمد. اينها آنوقت گفتند نمىدانستند كه بعدها رضا شاه چند آتشه است. اين هم يكى از اشتباهات بود كه شده است و حالا هم يك موقع حساسى است كه من از اشتباهات مىترسم الان ماها مكلفيم ديگر، ما اشتباهات را تا حالا ديديم و من خوف اين دارم كه باز اقشار اين ملت ما، اين رجال علمى ما، رجال سياسى ما - عرض مىكنم كه - اشخاص روشنفكر ما يك اشتباهى بكنند كه اگر اين اشتباه بشود ديگر ما تا آخر گرفتار هستيم، ديگر چنين نيست كه ما باز يك اميدى داشته باشيم كه يك انقلابى بشود.
اگر اين نهضت الهى خاموش شود ديگر قابل عود نيست
شما همه مىدانيد و هر كس تاريخ را مىداند اين را مىداند كه اين نهضتى كه الان در ايران هست شبيهش در تاريخ ايران نبوده است، اگر نگويم در تاريخ دنيا نبوده، در تاريخ ايران نبوده يعنى يك چيزى كه بچه 7 ساله با پيرمرد 70 ساله با لهجه واحد بگويند كه ما نمىخواهيم اين را، يك نهضتى كه سرنيزهها، توپ و تانكها، سربازها - عرض مىكنم كه - ارتش در خيابانها بگردند و مردم را زير بگيرند و مردم را بكشند و باز بايستند با مشت گره زده بگويند نمى خواهيم، ما در تاريخ
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 37
ايران بى اشكال است كه نداريم، در تاريخ هم من نمىدانم هست يا نه كه يك همچو قصهاى مثل قصه ايران و يك همچو تحولى كه در ايران واقع شده است هيچ سابقه ندارد و من مىدانم اين معنا را و هر عاقلى بايد بداند كه اگر چنانچه اين نهضت خاموش بشود، ديگر قابل عود نيست چنين نيست كه اين كليدش مثل كليد برقى باشد كه آدم حركتش بدهد روشن بشود، حركتش بدهد خاموش بشود اين حرفها نيست در كار. اين با يك زحمتهائى و با دست خداى تبارك و تعالى يك همچو مطلب بيسابقه در ايران پيدا شده است و الان هست. الان در عين حالى كه دولت نظامى است و شهرهاى ايران اشغال شده بايد گفت كه اشغال شده است شهرهاى ايران، دست نظامى است و دست ارتش است معذلك از هر گوشه صدا بلند مىشود و تظاهرات مىشود و باز مرگ بر شاه مىگويند، يك همچو مطلبى تا حالا نبوده است و بعدها هم اميد اينكه يك همچو چيزى بشود نيست. من خوف اين را دارم كه با اشتباه ماها و شماها و اقشار ملت، اين نهضت به ثمر نرسد و بخوابد و مملكت ما ديگر تا آخر اسير باشد و زير چكمه خارجى.
اينكه شاه سلطنت كند نه حكومت، خيانتى است بر ملت اسلام
الان دارند دست و پا مىزنند كه با هر وسيلهاى كه هست چه آنهائى كه توى مجلس رفتند و با اسم وكالت رفتند در مجلس، چه آنهائى كه بيرون مجلس هستند و از طرفدارهاى شاه هستند، دارند دست و پا مىكنند كه اين را نگهش دارند، با هر وسيلهاى كه هست، با اين مانورهائى كه در مجلس اين چند وقت ديديد كه طى شده است و اين مخالف شد و آن موافق شد آنجا، اين همه مخالفها و موافقها در يك چيز با هم موافقند و آن اين است كه شاه باشد. (انتخابات آزاد!) اين فرياد مىزنند انتخابات آزاد، معنى انتخابات آزاد چيست؟ معنى اين است كه اعليحضرت همايون امر كنند كه مردم انتخاب بكنند و اين رژيم به جاى خودش رسمى و امر انتخابات هم به دست شاه، يعنى به امر او لكن آزاد! اين معنى انتخابات آزاد! بايد رژيم دموكراسى باشد، شاه سلطنت كند، نه حكومت. اين حرفها، همه اين حرفها توى مجلس گفته بشود، بيرون مجلس گفته بشود، هر جا گفته بشود، اين مطلبى است كه آنها الان از خدا مىخواهند كه يك همچو چيزى را ملت قبول كند كه شاه سلطنت كند و حكومت نكند، دو سه ماه هم همين كار را مىكند، يك سال هم ممكن است همين كار را بكند، ولى فردا چه؟ ما فرض هم مىكنيم كه خوب ايشان سلطنت بكند و ديگر از اين به بعد حكومت نكند، ديگر از اين به بعد هم يك آدمى بشود كه انقلاب ماهيت بدهد و بشود يك نفر آدم سالم صحيح خيلى تمام عيار، ما فرض اين را مىكنيم، فرض باطل، اينهمه جنايات كه كرد چه، هيچ؟ اشخاص عادى اگر يك كسى يك نفر آدم را بكشد، بعد بيايد بگويد آقا معذرت مىخواهم ببخشيد، رهايش مىكنند؟ قانون رهايش مىكند اين را؟ يا نه؟ خوب ببخشيد كه تو آدم كشتى، ببخشيد هم حرف شد؟ يك آدمى كه 25 سال بر مقدرات مملكت ما مسلط بود و 25 سال يا بيشتر خيانت به مملكت ما كرد، تمام ثروت اين مملكت را داد به غير، تمام چيزهاى مقدرات اين مملكت را به دست غير سپرد، نفت ما را آنطور از بين برد، گاز را از آنطرف از
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 38
بين برد، دارد مىبرد، اينهمه آدم كشت، اينهمه قتل عامها كرد، قتل عام 15 خرداد 15 هزار نفر كشتار بود، قتل عامهاى حالا در اين سالهاى اخير بيشتر از اين معانى بود، حالا مىفرمايند كه خير ما - اشتباهاتى كرديم، حالا ديگر ما تعهد مىكنيم!! ايشان فرمودند تعهد مىكنيم كه از اين به بعد اشتباه نشود!! ما فرض مىكنيم كه شما تعهد بكنيد كه از اين به بعد اشتباه نشود و اشتباه هم ما فرض مىكنيم كه خير ديگر بعدها نشود، تا حالايش چه؟ رجال سياسى يا عرض مىكنم كه - رجال علمى را كه ده سال، 15 سال، 5 سال تا كم و زياد، اينها را به حبس انداختيد و اينها را آنقدر زجر داديد، آنها را آنقدر چيز كرديد، آمدند بيرون با مزاجهاى ضعيف، حالا همين قدرى كه از زندان رها شدند، تمام شد؟ ده سال عمر يك نفر انسان را، عمر هزاران نفر انسان را تو در حبسها از بين بردى حالا هيچ؟! ما بگذريم كه مىخواهد آقا سلطنت حالا بكند؟!
حالا بگوئيم كه بسيار خوب اعليحضرت بفرمايند آن بالا و سلطنت كنند و روز سلام هم همه بيايند به سلام ايشان و خودشان هم در قصر اعلاى كجا مشغول عياشى بشوند، ديگر لازم نيست حكومت بكنند حالا مساله اينطور است؟ اين را هيچ انصاف دارى، هيچ مسلمانى اين را مىتواند بگويد؟ هيچ مسلمانى هيچ آدم با وجدانى، هيچ انسانى مىتواند يك همچو حكمى بكند كه يك نفر آدم جانى كه بيست و چند سال بر اين ملت حكومت باطل كرده، حكومت غير قانونى كرده، بيست و چند سال مال اين مردم را هدر داده، بيست و چند سال قتل عامها كرده، اجانب را بر اين مملكت مسلط كرده، حالا تا گفت كه خوب من اشتباه كردم، ببخشيد من اشتباه كردم اشتباهاتى واقع شد، اين اقرار به جرم است كه در محاكم با اين اقرار به جرم اين را محكومش مىكنند، حالا ما فرض مىكنيم بسيار خوب شما ديگر حالا عابد و مسلمان شديد، اما تا اينجا چه؟ تا اين حدى كه شما اين عملها را كرديد، در محاكم دنيا، در محكمه عدل الهى، در احكام اسلام، در احكام قوانين عرفيه، هيچ، تمام شد؟ تا معذرت خواستيد چون شما شاه هستيد، چون معذرت خواستيد تمام شد؟ ما رها كنيم و برويم؟ حالا ديگر هر كسى برود سر كسب خودش؟ ساختن يا ذكر سازش، ذكر سازش با اين آدم، طرح اين مطلب كه ما با اين يك سازشى بكنيم، اين سلطنتش باشد حكومت نكند يا خير ايشان بروند و فرح خانم تشريف بياورند و سلطنت بر ما بكنند و بعدش هم خير، انتخابات آزاد و همه چيز درست، طرح اين خيانت بر ملت اسلام، بر اين ملت مظلوم است. اين مادرى كه ديروز با 5 نفر عائله اينجا نشسته و نهار خورده و امشب وقتى كه مىرود سر سفره دو نفر پيرزن و پيرمرد هستند و چند نفر جوانشان مرده، اينها هيچ ديگر؟ ايشان معذرت خواستند تمام شد؟ آدم مسلم مىتواند اين حرف را بزند؟ اين جوانمرده كه مىبيند جوانها دارند مىروند به مدرسه و بچه او ديروز مىرفته و حالا نيست در اين جمعيت، در مقابل اينها جواب چيست؟ آخر ما چه بگوئيم به اين ملت؟ ما بگوئيم با اعليحضرت ساختيم و خونهاى بچههاى شما هيچ؟ زير پا؟ تمام؟ اين خيانت نيست؟ چطور در ذهن يك آدم بايد يك چنين چيزى واقع بشود، اين چه غفلتى است؟ اين چه غفلت شيطانى است؟ چه وسوسه شيطانى است كه در ذهن آدم بيايد كه حالا ما ديگر بگذريم، ديگر چه بكنيم؟ حالا بگذريم ديگر، (بر همه رنج وارد شده، گذشتيم ما،
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 39
شما هم بگذريد ديگر.) چه چيز را بگذريم، مگر حق من است كه بگذرم؟ اين حق يك ملت است. مگر مىتواند كسى بگذرد از اين حق؟ يك ملت است، اسلام است، خداست، مگر قابل عفو است؟ من خوف يك همچو اشتباه و لغزشى دارم و بايد همه دست به دست هم بدهند و اين لغزش را نگذارند واقع بشود. اين تشبثاتى كه الان از همه اطراف تشبث شدهاست و تشبث دارند مىكنند، بر شما جوانهاست كه در اينجا صدا بلند كنيد، بر آنهائى كه در ايران هستند در ايران صدا بلند كنند، نگذارند در اين موقع حساسى كه به آخر سنگر رسيده است يكوقتى برد كند اين آدم، اين خطرى است الان براى ايران، الان يك خطر بزرگى براى ايران هست كه اگر يك سستى بكنند و يك لغزش در اينجا واقع بشود، يا بترسند از اين هياهوئى كه كارتر در آنجا گفته است كه خير ما منافعمان پيش ايشان است، ايشان حاصل با عبارت ديگر خدمتگزار ماست. ما نمى گذاريم، اين نوكر بايد بماند اينجا. تعبير او با اين تعبير نيست اما واقعش همين است. تعبيرش، لفظش اين نيست، واقعش اين است كه ما ديگر از كجا پيدا كنيم يك همچو نوكرى، اين را نبايد از آن بترسيد.
در مقابل ملت نه تانگ كارگر است نه تشرهاى توخالى كارتر
با يك ملت نمى شود كه يك كار تحميلى تا آخر بشود، چنانچه ديديم كه با نظامى نتوانستند اين كار را بكنند. ايشان خيلى هم ميل داشت، خيلى هم مايل بود كه نظامىها قتل عام بكنند، اصلاً يك دو سه ميليون جمعيت را بكشند، لكن نمى شود، قضيه اينطور نيست. آن اربابها هم نمى توانند اين كار را بكنند. حالا خيال كنيد كه اگر اين كار نشود از آن طرف لشكر روس وارد مىشود!! از آن طرف لشكر آمريكا وارد مىشود!! و از آن طرف لشكر انگليس وارد مىشود!! اينها شعر است حالا، يك ملت وقتى يك چيزى را نخواهد، نمىشود و حالا ملت نمىخواهد. يك ملت است، قضيه يك حزب و يك نمىدانم يك جبهه و يك عرض بكنم جمعيت نيست، يك ملت است كه الان مىگويد نه، در مقابل (نه) ملت، نه سرنيزه كارگر است، نه تانك كارگر است، نه توپ كارگر است نه تشرهاى توخالى كارتر و نمىدانم كرملين. اين حرفها نيست تو كار، هر چه مىخواهند تو روزنامههايشان بنويسند يا مىخواهند خود ايشان را بلند كنند.
اهداف انقلاب را براى مردم جهان روشن سازيم
ما اميدواريم كه خداوند اين اجتماع ايرانىها بر حق خودشان را پيروز كند. ما اميدواريم كه خداوند تائيد كند اين شجاعهائى كه در ايران قيام كردهاند و مىخواهند حق خودشان را بگيرند و ما همه موظفيم كه هر كدام در هر جا هستيم به هر قدر مىتوانيم كمك كنيم به ايرانىها انشاءالله، همهمان، يعنى همين مقدار هم كه مىتوانيم كمك كنيم كه هر كداممان در هر جا هستيم بگوئيم به آنها. شايد نمىدانم چند هزار ايرانى در خارج كشور است، اين چندين هزار ايرانى كه در خارج كشور هست مىتوانند به چند صد هزار خارجى مطلب خودشان را بگويند، اين تبلغاتى كه در خارج شده است خنثى
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 40
كنند كه (يك جمعيتى هستند اينها هرج و مرج طلبند و قابل اين نيستند كه به اينها آزادى بدهيم) اين حرفهاى مفتى كه شاه و بلندگوهاى شاه دارند، اينها را بايد خنثى بكنيد شماها. مردمى هستند كه ايستادهاند مىگويند ما حقمان را مى خواهيم. ما مىخواهيم آزاد باشيم، ما مىخواهيم زير دست مستشارهاى آمريكائى نباشيم اين رشد ملت ماست. ملت ما يك رشدى كرده است كه ديگر نمىخواهد اين مسائل را و نخواهد ديگر ان شاءالله شد اين مسائل. خداوند همهتان را انشاءالله تائيد كند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 41
تاريخ: 16/8/57
مصاحبه امام خمينى با روزنامه انگليسى (فاينشنال تايمز)
سؤال: با سفارش كردن مردم ايران در مورد مبارزه با رژيم شاهنشاهى، آيا نتايج مهم اين برخورد را كه خون زيادى خواهد ريخت مىپذيريد؟ اگر اين برخوردها شدت يابد، در نظر داريد كه مبارزهتان را ادامه دهيد؟ اگر شورش خونين در ايران راه بيفتد، بدون قيد و شرط از آن پشتيبانى خواهيد كرد؟
جواب: ملت ايران براى رهائى از چنگال ديو استبداد و استعمار و رسيدن به حكومت اسلامى، نهضت مقدس اسلامى خود را آغاز كرد و به يارى خداى تعالى تا رسيدن به پيروزى ادامه خواهد داد، بديهى است كه چون دشمنان قسم خورده مردم يعنى شاه و حاميانش به آسانى حاضر به كنار رفتن نيستند، لهذا لجاجت دشمنان ملت و مقاومت دليرانه مردم مسلمان در مقابل آنان ضايعاتى براى آنان به بار خواهد آورد و ليكن مسلمان مىداند كه اگر كشته شود، در صف شهداى كربلاست و چيزى را از دست نمىدهد و بدين مناسبت تا پيروزى نهائى به قيام خود ادامه مىدهد.
سؤال: اخيراً مخالفت خود را بر عليه دولت نظامى جديد اعلان كردهايد، آيا از مردم خواهيد خواست كه علاوه بر اينكه بر ضد شاه بپاخيزند، بر ضد ارتش نيز قيام كنند؟
جواب: ما اكنون ملت را دعوت به هجوم و حمله به ارتش نكردهايم تنها از سربازان و افسرات ارتش خواستهايم كه اطاعت از فرماندهان خود نكنند و به صاحب منصبان ارتش نيز هشدار دادهايم كه از شاه اطاعت و حمايت نكنند و من اميدوارم كه سربازان و افسران كه پيوندشان با مردم بريده نشده است، هر چه زودتر به آغوش باز ملت باز گردند تا پيروزى را در آغوش كشند.
سؤال: آيا راه سازشى باقى مانده است كه شما از طرف شاه بپذيرد؟
جواب: نه، هرگز.
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 42
سؤال: كم شدن توليد نفت ايران براى اقتصاد كشورهاى غربى خيلى گران تمام مىشود.آيا از اصل قطع شدن نفت پشتيبانى مىكنيد؟ جواب: كارگران محروم و كارمندان شركت نفت، براى خواستههاى سياسى مشروع خود اعتصاب كردهاند و من از مردم خواستهام كه از اعتصاب آنان حمايت كنند و كشورهاى غربى اگر مايل نيستند كه ضررى به آنان وارد شود، حتى اگربه قيمت نابودى ملت و كشور ايران تمام شود، لازم است بدانند كه ملت مسلمان ايران براى به دست آوردن حقوق مشروع و قانونى خود به هر گونه اقدام مفيد دست مىزند ولو به نابودى منافع غرب بيانجامد.
سؤال: آيا از سوء قصد به منافع خارجىها در ايران پشتيبانى خواهيد كرد؟
جواب: اگر خارجىها به آزادى و استقلال ملت ايران احترام بگذارند، هرگز از ناحيه مردم به حقوق آنان در محدوده قانونيش زيانى وارد نخواهد شد.
سؤال: چه روابطى با مقامات فرانسوى داريد؟
جواب: من به كشور فرانسه وارد شدهام و از مردم محترم اين كشور هيچ بدى نديدهام و با هيچ مقام دولتى هم رابطهاى ندارم بودن من در فرانسه موقتى است.
سؤال: آيا پس از اتمام مدت اقامتتان در فرانسه، تقاضاى پناهندگى سياسى را با شرائطى كه احتمالا" به شما تحميل خواهد شد، خواهيد پذيرفت؟
جواب: من از هيچ دولتى تقاضاى پناهندگى نخواهم كرد.
سؤال: اگر رژيم فعلى كنار رود، چيزى را كه در اصلاحات ارضى انجام شده از بين خواهيد برد؟
جواب: از حقوق اوليه هر ملتى است كه بايد سرنوشت و تعيين شكل و نوع حكومت خود را در دست داشته باشد. طبيعى است كه چون ملت ايران بيش از 90 درصد مسلمانند، بايد اين حكومت بر پايههاى موازين و قواعد اسلامى بنا شود.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 43
تاريخ: 16/8/57
پيام امام خمينى به ملت غيور ايران به مناسبت روى كار آمدن دولت نظامى
بسم الله الرحمن الرحيم
درود و تحيات وافره بر ملت شجاع ايران، ملت با وفائى كه با جان نثارى براى احياى اسلام و آزادى و استقلال كشور كاخهاى غارتگران را به لرزه درآورد.
ملتى كه پيشنهاد سياست آشتى ملى را كه جز خدعهيى نبود، به چيزى نشمرد. ملتى كه جوان و جان مىدهد تا از زير بار ستمكاران غارتگر بيرون بيايد و رژيم سلطنتى را سرنگون و حكومت جمهورى اسلامى متكى به آراء ملت را مستقر كند.
من گر چه مىدانم كه فريبكارىهاى شاه و نرمش لفظى و ارعاب عملى او، در صفوف فشرده ملت بزرگ ما تاثيرى ندارد لكن در هر موقع و در هر پيشامد لازم مىدانم تذكراتى به شما عزيزانم بدهم
1- هدف همان است كه در سخنرانىها و اعلاميههاى خود ذكر نمودهام
الف - سرنگونى سلطنت پهلوى و رژيم منحوس شاهنشاهى.
ب - بپا داشتن حكومت جمهورى اسلامى مبتنى بر ضوابط اسلام، متكى به آراء ملت.
2- نهضت با شيوههاى گوناگون خصوصاً اعتصابات در همه ادارات و دستگاههاى دولتى بايد ادامه داشته باشد. دولت نظامى ايران غاصب و مخالف قانون است و بر ملت است كه از آن اطاعت نكنند و سرپيچى و كارشكنى تا حد فلج نمودن دستگاههاى دولتى پيش رود. من از جميع كارمندان محترم دولت و ساير موسسات كه با اعتصاب خود پشتيبانى از برادران و خواهران خود كردهاند تشكر مىكنم. اين يك وظيفه اسلامى و لازم الاجراست.
3- شاه با روى كار آوردن دولت نظامى دست به توطئه ديگرى زده است و آن اينكه از طرفى در پيشگاه خدا و ملت عذر و تقصير مىخواهد و اعتراف به اشتباهات و جنايات خويش در طول سلطنت ننگين مىكند و از آيات عظام و علماى اعلام و ساير طبقات استمداد مىكند و از طرفى ديگر دولت نظامىاش با سركوبى شديد و قتلها و اعزام چماق به دستها و سرنيزهدارها و توپ و تانكها بر ملت مظلوم مىتازد و عزيزان ما را بيش از پيش به خاك و خون مىكشد، به خيال آنكه با اين نقش مىتواند خودش را از گناه قتل و غارتهاى دوران سلطنتش تبرئه نمايد و با دستگيرى ماموران فاسد خود كه يك عمر عامل خيانتهاى او بودهاند، خود را توبه كار معرفى نمايد. شاه در يك دست چماق و
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 44
سرنيزه و مسلسل براى سركوبى ملت دارد و در دست ديگر توبه نامه و اعتراف به خيانتها و جنايتها و عذر و تقصير را گرفته است.
ملت هوشمند و بيدار ايران نه از آن چماق و سرنيزه هراس دارد و نه از اين خدعه و نيرنگ فريب مىخورد. اين شخص كه از مراجع عظام و علماى اعلام براى فرونشاندن نهضت اسلامى و باز كردن راهى در برابر چپاول و هدم اسلام و قرآن كريم استمداد مىنمايد، همان مردكى است كه تا ديروز علماى اسلام و روحانيون عظيمالشان را مرتجع و راه آنان را كه راه اسلام و قرآن كريم است، ارتجاع سياه مىناميد و در يكى از نطقهاى خود با كمال وقاحت گفت كه از اين طبقه كه مثل حيوان نجس است اجتناب كنيد و در نطقى ديگر با كمال بيشرمى گفت روحانيون مثل كرمها درنجاست مىلولند چه شد كه امروز اين چنين با روحانيون آشتى مىكند اين نيز خدعه نيست؟ اين مثل دولت آشتى نيست؟ او كه امروز به سياسيون و جوانان ملت روى آورده و از آنان براى وطن استمداد مىكند، همان است كه گروههائى از آنان را اعدام و شكنجه و زندان كرده و مىكند، جوانان غيرتمند ما را به خاك و خون كشيده و مىكشد، دانشگاههاى ما را به قتلگاههاى جوانان ما تبديل نموده است.
من از جناياتى كه اخيراًدر دانشگاهها با فرزندان اسلام نمودهاند در سوگم. من از دانشجويان عزيز كه در راه اسلام و كشور فدائى دادهاند و در مقابل شاه با مشتى گره كرده ايستاده و او را محكوم كردهاند تشكر مىكنم.
من از جوانان غيور ايران كه ملت ما را سرافراز نمودهاند احساس غرور مىكنم. ملت ايران بايد بداند كه اين نطقهاى فريبنده براى اغفال مردم و فرونشاندن آتش خشم ملت است تا تثبيت مقام كرده و قدرت را بازيابد و خدا مىداند كه اسلام و روحانيت و عموم ملت پس از آن با چه مصيبتهاى دردناكى مواجه خواهد شد.
عزيزان من! از اين هياهوى نظامى نهراسيد كه نمىهراسيد. شما ملت شجاع ثابت كرديد كه اين تانكها و مسلسلها و سرنيزهها زنگ زده است و با اراده آهنين ملت نمىتواند مقابله كند و از اين نرمشهاى شيطانى و توبه نامههاى ابليسى فريب نخوريد كه نمىخوريد. شاه در اول سلطنت غاصبانه خود سوگند خورد كه به اسلام وفادار باشد و به ملت خيانت نكند و اكنون اعتراف مىكند كه خائن است و اسلام و ايران را به تباهى كشانيده است و تمام خيانتها عمدى بوده است كه امروز اسم اشتباه بر آن گذاشته است غفلت نكنيد كه اين اشتباهات عمدى تكرار خواهد شد و كشور را به نيستى و ملت را به تباهى خواهد كشاند. امروز بر تمام طبقات ملت از مراجع عظام و علماى اعلام و مدرسين و فضلاى عالى مقام و اساتيد محترم دانشگاهها و دانشسراها و دانشجويان دلير و طلاب شجاع تا جناحهاى سياسى و روشنفكر، از كارگران و كشاورزان تا بازاريان و اصناف، از كارمندان دولت تا افسران نيروهاى سه گانه، از سربازان تا صاحب منصبان عالى رتبه و بر همه اقشار ملت تكليف الهى و وجدانى است كه با اتحاد كلمه و بدون هراسى از قدرتها و ابرقدرتها، هدف اسلامى خود را تعقيب و گلوى اين ستمگر تاريخ را بفشارند و با قاطعيت و جديت به سوى هدف پيش روند كه وعده خداوند
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 45
به مستضعفين نزديك است و كشتن و كشته شدن در راه خدا سرافرازى است و در خاتمه از ملت شريف ايران كه بارها در اينگونه مسائل امتحان خود را دادهاند، خواهش مىكنم كه به خواهران و برادران خود كه در اثر اعتصابات و تظاهرات لطمه مالى و جانى ديدهاند، با احترام تمام آنان را يارى دهند و اين وظيفه الهى را به بهترين وجه عمل نمايند كه خمينى هميشه به ياد آنان است و دست آنان را مىفشارد. از خداوند تعالى توفيق و تائيد همه را خواستارم و خذلان و شكست دشمنان ملت را خواهانم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 46
تاريخ: 16/8/57
مصاحبه امام خمينى با روزنامه هلندى دى ولت گرانت
سؤال: در مورد گفتار شاه و اعتراف به (اشتباهات گذشته) و اين كه اعلام داشته است كه (پيام انقلابى) را شنيده است و اينطور به نظر مىرسد كه شما مردم را به قيام خواندهايد، بنابراين راه ديگر و ممكنى را براى رسيدن به يك رژيم دمكراتيك نمىبينيد؟
جواب: اولا" اينكه شاه به اشتباهات گذشته اعتراف مىكند، چيزى جز فريب و نيرنگ نيست و گمان كرده است به صرف اعتراف، ملت از او دست برمىدارد و ديگر اينكه اگر مجرمى به گناه خود اعتراف نمود، بر حسب اعترافش بايد محاكمه و مجازات شود و دليل اينكه به دروغ مىگويد پيام انقلابى شما را شنيدم، اين است كه اگر شنيده است (كه حتماً شنيده) پيام ملت به او (شاه) در برابر مملكت اين است كه شاه و همه خاندان سلطنت بايد كنار بروند. بنابر اين اگر اين پيام را شنيده و مىخواهد به پيام ملت عمل كند چرا كنار نمىرود و سرنوشت مردم را به دست خودشان نمىسپارد؟ و دائماً خود را با سرنيزه به مردم تحميل مى كند؟ و آيا در چنين صورت، باز هم ما بپذيريم كه شاه مىخواهد دموكراسى را برقرار كند؟
سؤال: حدس مىزنيد امكان اين باشد كه ارتش از شاه همانطورى كه خواستهايد، سرپيچى كند؟ اگر جواب مثبت مىدهيد، آيا دلائل موجهى براى آن داريد؟ و اگر نه، به نظر شما شانس واقعى اين هست كه يك قيام مسلحانه ايجاد شود؟
جواب: اينكه مسلم است در ميان ارتش صاحب منصبانى هستند كه با حمايتشان از شاه و حمايت شاه از آنان، در غفلت مملكت شريك بودهاند و همچنين در كشتارها و شكنجهها همدست يكديگر، ليكن سربازان و نيز بسيارى از افسران و درجه داران هستند كه هنوز دلهايشان با ملت است و از دست شاه بخصوص به علت تسلط مستشاران آمريكائى بر آنان رنج مىبرند و اينان به دليل پيوندى كه با مردم دارند، دير يا زود به آغوش ملت باز مىگردند و هم اكنون آثار آن ظاهر شده است.
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 47
سؤال: به فرض اينكه شاه بپذيرد كنار رود و يا مجبور به كنارهگيرى شود، چه راهى را بايد دنبال كرد تا به جمهورى اسلامى رسيد؟ فكر مىكنيد كه در طى اين راه به هيچ مشكلى بر نخواهيد خورد؟
جواب: همان مردمى كه دست در دست هم دادند و دليرانه عرصه را بر شاه تنگ كردند، همانها با هدايت كسانى كه هميشه دلسوز آنان بودهاند، نوع حكومت دلخواه خود را انتخاب مىكنند و بديهى است كه چون مسلمانند، در همه مراحل كار، اسلام تنها ملاك ضابطه نظام اجتماعى و نوع حكومت خواهد بود و بر اين اساس من جمهورى اسلامى را پيشنهاد كردهام و به راى عمومى مىگذارم و بديهى است كه هر كارى، هر چه مهمتر، با مشكلاتى بزرگتر روبرو خواهد شد.
سؤال: اگر انتخابات آزاد شود، آيا مردم را به ميانه روى دعوت خواهيد كرد؟
جواب: با وجود شاه هيچ طرحى را نمىپذيريم كه جز توطئه چيزى نيست و در صورت سرنگونى شاه، مردم دعوت مىكنيم كه به هيچ دولتى راى ندهند جز آنكه خود آنان دولت را سركار آورند.
سؤال: يك دولت اسلامى چگونه تشكيل خواهد شد؟
جواب: با طرحى كه تدارك ديدهايم تلاش مىكنيم كه عموم ملت از همه طبقات آگاهانه و آزادانه نمايندگان خود را انتخاب كنند و سپس نمايندگان دولت را و مسوولين هر مقامى را انتخاب مىكنند.
سؤال: اولين اقدام يك دولت اسلامى چه خواهد بود؟
جواب: اولين اقدام اين است كه همه عوامل فساد و مهمتر اينكه همه انگيزههاى فساد در زمينههاى اجتماعى و اقتصادى و ساير زمينهها با كمال جديت بايد ريشه كن شود.
سؤال: با آنهائى كه از نظر شما خائن هستند و آنها كه منافع خود را مىخواهند، چه خواهيد كرد؟
جواب: جوابش همان است كه قبلا" گفتم، مردم هر كس و يا هر گروه را براى به دست گرفتن مسووليتها صالح بدانند، انتخاب مىكنند و خائنين را محاكمه و مجازات مىنمايند.
سؤال: جبهه ملى با رد كردن سلطنت مشروطه، قدم مهمى در جهت شما برداشته، آيا شما نيز به نوبه
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 48
خود حاضريد يك قدم در جهت مخالفين غير روحانى دولت برداريد؟
جواب: رژيم سلطنتى را بيش از يك سال است كه عموم مردم در سراسر ايران به شدت محكوم كردهاند، بنابراين هر كس و يا هر گروه هم سلطنت را رد كند، با ملت هماهنگى كرده است و در صورتى كه در اين قدم استقامت كند، ملت او را فراموش نمىكند و من خود را در كنار مردم احساس مى كنم.
سؤال: قانون اساسى 1906 هياتى از علماى مذهبى را مسوول تطبيق مجلس با قرآن قرار داده است، آيا در جمهورى اسلامى نيز يك چنين مجمعى پيش بينى مىشود؟
جواب: نظارت علماى اسلام چون گذشته بر مجلس تائيد خواهد شد.
سؤال: شما براى ايران، بر خلاف خواست شاه يك مدرنيزه كردن واقعى مىخواهيد، آيا مىتوانيد مشخص كنيد كه فرق بين اين دو مدرنيزاسيون چيست؟
جواب: بازسازى و نوسازى كشور قطعاً مورد تائيد و از برنامههاى ماست. آنچه را كه شاه به نام مدرنيزه كردن انجام داده، جز خرابى و ويرانى به بار نياورده است. نفت، اين طلاى سياه را حراج كردن و در عوض كشور را پر از آهنپاره نمودن، مدرنيزه كردن است؟! به كمك چند صد كارخانه، صنايع مونتاژ وابسته را رواج دادن، مدرنيزه كردن است؟! دهها هزار مستشار نظامى را با هزنيههاى سرسامآور بر ارتش و بر مقدرات مملكت مسلط كردن، مدرنيزه كردن است؟! و...
سؤال: در جمهورى اسلامى حقوق اقليتهاى مذهبى، نژادى و سياسى چه خواهد بود؟ آيا حزب كمونيست آزاد خواهد بود؟
جواب: اسلام بيش از هر دينى و بيش از هر مسلكى به اقليتهاى مذهبى آزادى داده است، آنان نيز بايد از حقوق طبيعى خودشان كه خداوند براى همه انسانها قرار داده است، بهرهمند شوند. ما به بهترين وجه از آنان نگهدارى مىكنيم. در جمهورى اسلامى كمونيستها نيز در بيان عقايد خود آزادند.
سؤال: مشخصاً حقوق زنان در جمهورى اسلامى چه خواهد بود؟ تكليف مدارس مختلط چه مىشود؟
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 49
مساله تنظيم توالد و تناسل و سقط جنين چگونه خواهد شد؟
جواب: از حقوق انسانى، تفاوتى بين زن و مرد نيست زيرا كه هر دو انسانند و زن حق دخالت در سرنوشت خويش را همچون مرد دارد. بله در بعضى از موارد تفاوتهائى بين زن و مرد وجود دارد كه به حيثيت انسانى آنها ارتباط ندارد. مسائلى كه منافات با حيثيت و شرافت زن ندارد آزاد است. سقط جنين از نظر اسلام حرام است.
سؤال: گفتهايد كه در جمهورى اسلامى ايران به صادرات گاز و نفت به كشورهاى غربى ادامه داده و تكنولوژى آنها را وارد خواهيد كرد، تحت چه شرائطى؟
جواب: ما نه چاههاى نفت را مىبنديم و نه درهاى مملكت را به روى خود مىبنديم و نه كشور را به بازار مصرف هر چه كه غرب مىسازد و مىخواهد به ما تحميل كند، تبديل مىكنيم. ما از نفت استفاده خواهيم كرد ولى دليلى ندارد كه هميشه صادر كننده آن باشيم. ما چيزى را كه نداريم و به آن نياز داريم. از خارج مىخريم ولى چرا خود توليد كننده مايحتاج خود نباشيم؟ سياست ما هميشه بر مبناى حفظ آزادى، استقلال و حفظ منافع مردم است كه اين اصل را هرگز فداى چيزى نمىكنيم.
سؤال: شما وابستگى بسيار بزرگ ايران را به كشورهاى غربى بخصوص آمريكا مشخص كردهايد، چگونه فكر مىكنيد كه به آن پايان دهيد؟
جواب: ملتى كه براى به دست آوردن آزادى و استقلال كشته مىدهد، براى حفظ و پاسدارى از آن، صبر و استقامت و رنج را مىپذيرد.
سؤال: آيا نظر ملى كردن خصوصا كمپانىهاى نفتى را داريد؟
جواب: ما هر قراردادى را كه به ضرر ايران باشد، به نفع ايران لغو خواهيم كرد.
سؤال: آيا خارجىها و بخصوص آمريكائىها را از ايران بيرون خواهيد كرد؟ اگر جواب مثبت است، خطر اين نيست كه كمبود تكنيسين و متخصصين پيدا كنيد (بخصوص صنايع نفتى)؟
جواب: ما دشمن غير ايرانى نيستيم ولى كسانى كه بودن آنان را به ضرر ملت بدانيم، به آنان اجازه
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 50
اقامت نمىدهيم. ما به قدر كفايت از نيروى انسانى ماهر برخورداريم.
سؤال: آيا نمىترسيد كه آمريكا جمهورى اسلامى را براندازد؟ و همين طور روسيه؟ چه اقداماتى براى جلوگيرى از يك چنين احتمالى خواهيد كرد؟
جواب: در حال حاضر نهضت اسلامى ايران عليه شاه، چيزى كمتر از روياروئى با آمريكا و شوروى نيست كه مستقيم و غير مستقيم از او حمايت مىكنند.
سؤال: در مورد تعويض لحن مطبوعات شوروى در مورد اينكه اوضاع ايران به وضوح به هم خورده، چه مىكنيد؟
جواب: شوروى با سياستهاى فرصت طلبانه خود در بسيارى از جاها حيثيت خود را از دست داده است و او به خيال اين است كه هميشه مىتوان از آب گل آلوده استفاده كرد. ما دست سود جويان شوروى را از ايران قطع خواهيم كرد.
سؤال: نظر شما در مورد دليل آمريكا كه مىگويد اگر اوضاع ايران آشفته شود شوروى از آن بهرهبردارى مىكند تا بتواند راهى به خليج فارس باز كند، چيست؟
جواب: آمريكا سخن متناقض زياد گفته است. چندى پيش بود كه كارتر گفت: (مىگويند شوروى در ناآراميهاى ايران دخالت دارد) حرف كارتر صحيح نيست و اگر ايران مستقل باشد، بر طبق ضوابط، كنترل خليج را به عهده مىگيرد.
سؤال: به فرض اينكه خيزش ايرانيان گسترش نيابد و اينكه شاه واقعاً اقدام به آزادى كند و در طى يك رفراندم، ايرانيان راى به ماندن حكومت سلطنتى يا مشروطه سلطنتى بدهند، در اين مورد چه خواهيد كرد؟
جواب: انقلاب ايران يك نهضت اسلامى است كه ادامه دارد و با رفتن يا ماندن شاه نيز ادامه دارد. اگر شاه لجاجت كند و كنار نرود، نهضت همچنان ادامه خواهد داشت. اصولا" حكومت مشروطه سلطنتى مورد تنفر شديد مردم است. از طرفى شاه محال است به مردم ستمديده ايران آزادى دهد. آيا تظاهرات و اعتصابات سراسر ايران رفراندمى عليه شاه نيست؟
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 51
تاريخ: 16/8/57
مصاحبه امام خمينى با مجله آلمانى اشپيگل
سؤال: از آغاز سال، صدها هزار نفر از مردم به نام شما به خيابانها ريخته و بر عليه شاه تظاهرات كردهاند، بيش از هزار نفر انسان در مبارزه با ارتش و پليس جان خود را از دست دادهاند، آيا شما اين شورش خلقى را سازمان دادهايد؟ و براى چه هدفى؟
جواب: سبب اصلى قيام مردم كشور، شخص شاه و رژيم اوست. اين پدرش و خود اوست كه طى 55 سال:
الف - با اسلام با كينه توزى دشمنى كردهاند و در هدم اسلام به عنوان حافظ آزادى و استقلال كشور كوشيدهاند.
ب -تمام آزادىها و حقوق ملت مطرح در قانون اساسى را از ميان بردهاند.
ج - استقلال كشور را بكلى از ميان برده است. تمام بنيادهاى اقتصادى، سياسى، اجتماعى و فرهنگى كه اين ملت طى قرون براى زندگانى مستقل خويش فراهم آورده بود، به وسيله اين رژيم از ميان برده شده است. بيشتر از اين، برنامههاى اقتصادى كه آمريكائيان به دست اين رژيم، توام با فساد بسيار اجرا كردهاند دستگاه اقتصادى را از ميان برده و امروز مردم كشور به صدور نفت و ورود كالا گذران مىكنند اما همين گذران، به قيمت انهدام اقتصاد كشور در سالهاى آينده تمام مىشود كه نفت رو به اتمام مىگذارد و درآمد آن كاهش مىپذيرد. مردم كشور بيدار شدند و به حركت آمدند. من حرف مردم را مىزنم. ما همه يك صف هستيم و يك حرف را مىزنيم، ما مىخواهيم شاه و رژيم سلطنتى نباشد، يعنى آزادى و استقلال باشد. اسلام ضامن وحدت كشور در عين آزادى و استقلال است، قيام مردم براى اين هدف است.
سؤال: از زمانى كه شاه شما را در سال 1963 مجبور به ترك ايران كرد مرتباً گفتهايد شرط بازگشت شما به ايران سرنگونى شاه مىباشد، اين شرط هنوز به جاى خود باقى است؟
جواب: به دستور شاه از سال 1964 تا زمان خروجم از عراق به صورت تبعيد در آن كشور به سر مىبردم و فعلا" به ايران برنمىگردم.
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 52
سؤال: در تهران خبرهاى تاييد نشدهاى شنيده مىشود كه طبق آنها شما با رفتن شاه هم راضى هستيد، با جانشين او پسر 19 سالهاش رضا تحت شرائطى كار خواهيد كرد؟ آيا اين خبرها صحيح هستند؟ و شرائط مزبور دقيقاً چه شرايطى است؟
جواب: خير، اين خبرها صحيح نيستند. با سلطنت و نيز ادامه سلطنت و حكومت اين خانواده مخالفيم.
سؤال: خشم ملاهاى محلى و تظاهر كنندگان، غالباً بر عليه هدفهاى اماكن عمومى زيادى متوجه شده و بانكها و سينماها به آتش كشيده شده و مغازههاى بزرگ به تاراج رفته است.
جواب: به آتش كشيدن سينماها و بانكها مسبوق به درخواست ما نبوده است، رژيم شاه اين تاسيسات را براى تخريب اقتصاد و فرهنگ كشور در حد افراط مورد استفاده قرار داده است و به همين جهت هدف مخالفت مردم شدهاند. مردم عصبانى نيستند، آگاه هستند در غرب اطلاع كافى از نقش تخريبى اين موسسات ندارند، نمىدانند كه بانكها به شدت مردم را استثمار كردهاند، زمينه توليد مردم زحمتكش را به سود شركتهاى بينالمللى و توسعه بازار فرآوردههاى خارجى از بين بردهاند. سينماها كارشان از بين بردن روحيه مقاومت در نسل جوان كشور بوده است، امروزه اين امر مورد اقرار گردانندگان دستگاههاى تبليغاتى خود رژيم نيز هست البته مردم از راهنمائىهاى صميمانه و صادقانه ما پيروى مىكنند.
سؤال: اگر ما شما را درست فهميده باشيم، هدف شما فقط سرنگونى شاه نيست بلكه از بين بردن رژيم شاهنشاهى است اما به عقيده شما چه چيز بايد به جاى آن بنشيند؟ يك دموكراسى پارلمانى؟ يك دموكراسى خلقى از نوع ماركسيستى آن؟ يا يك حكومت خدائى آنطور كه حضرت محمد (ص) فرموده است؟
جواب: تعيين نظام سياسى با آراء خود مردم خواهد بود. ما طرح جمهورى اسلامى را به آراء عمومى مىگذاريم. اينك كشور بر سر دو راهى مرگ و حيات، آزادى و اسارت، استقلال و استعمار، عدالت اقتصادى و استثمار قرار گرفته است. اين حكومت حيات ملى را بايد نجات دهد، به مردم كشور آزادى و به كشور استقلال را بازگرداند و به جاى نظام استثمارى، عدالت اقتصادى را برقرار سازد.
سؤال: چه كسى بايد در ايران كه يك كشور در حال توسعه با كوشش به سوى كشورى صنعتى شدن
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 53
است، خواست ملت را به قدرت سياسى مبدل كند؟ در چنين اجتماعى با اكثريت شيعى، تكليف اقليتها چه مىشود؟
جواب: خواست ملت را نمايندگان منتخب او به تصميم و تدبير سياسى و رهبرى سياسى دور از فساد و خدمتگزار مردم تعيين مىكنند. اقليتهاى مذهبى به بهترين وجه از تمام حقوق خود برخوردار خواهند بود.
سؤال: از گروه كوچك رهبران سياسى كنونى و سودجويان از اين رژيم كه بگذريم، در چه مواردى كشور ايران در آينده با اوضاع امروز تفاوتهايى خواهد داشت؟
جواب: موارد اختلاف ايران فردا را با ايران امروز در پاسخ سؤال پنجم شما دادهام، در اينجا اين نكات را مىافزايم:
الف - رهبرى سياسى از سلطه بيگانه آزاد مىشود، از فساد مالى و سياسى پاك مىشود.
ب - اقتصاد كشور از سلطه بيگانه آزاد مىگردد و ديگر برنامههاى اقتصادى، برنامههايى نخواهند بود كه هدفهاى شركتهاى بينالمللى را در ايران به اجرا بگذارد.
ج - جامعه آينده ما جامعه آزادى خواهد بود و همه نهادهاى فشار و اختناق و همچنين استثمار از ميان خواهد رفت.
د - انسانى كه امروز در نظام پليسى از فعاليتهاى فكرى و آزادى در كار محروم شده است، تمامى اسباب ترقى واقعى و ابتكار را به دست خواهد آورد. جامعه فردا جامعهاى ارزياب و منتقد خواهد بود كه در آن تمامى مردم در رهبرى امور خويش شركت خواهند جست.
سؤال: در بسيارى از كشورهاى خاورميانه و آسيا در سالهاى گذشته، يك موج قوى اتحاد اسلامى به وجود آمده است، بىشك دخالت مذهب در زندگى سياسى در اين كشورها رشد داشته است تا چه حدودى اوضاع كنونى ايران با اين (پان اسلاميسم) مربوط مىشود؟
جواب: اين پديده جهانى است. در حقيقت بشر امروز دارد به دوران جدائى ماديت از معنويت پايان مىدهد. در همه جا ماديت جاى خود را در اعتلاى معنوى انسان دارد باز مىيابد. ماديت كه معنى آن در تحصيل قدرت مادى به هر وسيله و از هر راه خلاصه مىشد، كار بشريت را مواجه با بن بست ساخته است. اينك زمان آن است كه فعاليت مادى، آمادگى براى اعتلاى معنوى انسان تلقى شود و همين تلقى است كه بشريت امروز و فردا را به مذهب باز مىگرداند. اسلام دينى است كه با تنظيم فعاليتهاى مادى، راه را به اعتلاى معنوى انسان مى گشايد.
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 54
ترقى واقعى همين است كه رشد خود انسان هدف فعاليتهاى مادى گردد و اسلام دين اين ترقى است.
سؤال: در اولين كنفرانس اتحاد اسلامى در افغانستان در بهار امسال، شوروى نيز با نمايندگان زيادى آمده بود، به نظر شما بين كشورهاى سوسياليستى و حركت جديد اسلامى مسائل مشتركى وجود دارد؟
جواب: اين گونه كنفرانسها به نام اسلام تشكيل مىشود اما هدف اسلامى ندارد و كسانى كه به نام نماينده مسلمانان در اين كنفرانسها شركت مىكنند، فاقد نمايندگى مردم هستند. شوروى نقش شتر مرغ را بازى ميكند، از سوئى ضد مذهب اسلام است و آزادى مذهبى مردم مسلمان زير سلطه را از ميان برده است، از سوى ديگر نماينده اين مردم مسلمان است! شوروى با روشى كه در عمل پيش گرفته است و ملل مسلمان را به زير سلطه خويش در آورده است ديگر حتى شايستگى دعوى طرفدارى از مظلوميت و مخالفت با استثمار را نيز ندارد.
سؤال: در ايران نيز حداقل به عنوان هدف بر عليه دشمن واحد (شاه) مذاكراتى بين مخالفين مذهبى و ماركسيستها وجود داشته است، براى چه هدفى؟
جواب: هيچ گونه مذاكراتى وجود نداشته است.
سؤال: روزنامههاى فرانسوى خبر دادهاند شما در آينده نزديك محل اجبارى خويش را در نزديكى پاريس ترك كرده و مبارزه بر عليه شاه را از افغانستان ادامه خواهيد داد، با اين تعويض محل چه چيز در نظر داريد؟
جواب: فعلا" درباره ترك فرانسه تصميمى نگرفتهام.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 55
تاريخ: 16/8/1357
مصاحبه امام خمينى با خبرگزارى آسوشيتدپرس
سؤال: نظر شما درباره دولت نظامى كه شاه منصوب كرده است چيست؟
جواب: توطئه جديد شاه يعنى انتصاب دولت نظامى براى كشتار بيشتر و تسليم مردم ايران است كه نه تنها راه براى شاه نيست بلكه هم شاه و هم حاميان وى را در بنبست بدترى قرار مىدهد.
سؤال: آيا انتصاب اين دولت سقوط و سرنگونى رژيم فعلى را آسانتر و يا مشكلتر مىكند؟
جواب: آنچه مسلم است سرنگونى رژيم را قطعىتر مىكند.
سؤال: آيا بين رهبران مخالفان سياسى كه شما از بدو ورودتان به فرانسه با آنان تماس داشتهايد اجماع وجود دارد؟
جواب: من هميشه به همه افراد و سران قوم توصيه كردهام كه از خواست ملت كه سرنگونى رژيم شاه است منحرف نشوند.
سؤال: با توجه به اينكه بعضى از اين رهبران خواستار رژيم غير دينى هستند كه در تناقض است با اصول اسلامى كه شما از آن دفاع مىكنيد، آيا فكر مىكنيد زمينه تفاهمى بين شما و آنها وجود دارد؟
جواب: در نهضت مقدس اسلامى ايران جائى براى اين گونه افراد نيست.
سؤال: درباره كوشش شاه براى اينكه زندگى عمومى را با بعضى از جنبههاى نوگرائى غربى منطبق كند چه نظر داريد؟
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 56
جواب: اصولا" رژيم پهلوى از بدو تحميل به ملت ايران از هر گونه نوگرائى واقعى جلوگيرى نموده است و وابستگى همه جانبه و ورشكستگى اقتصادى ايران از دلائل بارز ارتجاعى بودن اين رژيم است.
سؤال: آيا شما از يك حكومت ماركسيستى طرفدار روس كه از يك كودتا سربرآورد، حمايت خواهيد كرد؟
جواب: نهضت اسلامى ملت بپاخاسته ايران، محلى براى چنين امرى نگذاشته است و ما با چنين دسيسههائى همان عملى را خواهيم كرد كه با رژيم كنونى شاه.
سؤال: به نظر شما سياست ايران از اين هنگام به بعد در باره وضعيت خاورميانه چه بايد باشد؟
جواب: آنچه مسلم است ما ژاندارم منطقه نخواهيم بود.
سؤال: شما مثل ديگر سران اسلامى با موافقتنامه كمپ ديويد مخالفت مىكنيد؟
جواب: موافقت نامه كمپ ديويد و نظائر آن، توطئهاى براى مشروعيت بخشيدن به تجاوزات اسرائيل است كه نتيجتاً شرايط را به نفع اسرائيل و به ضرر اعراب و فلسطينىها تغيير داده است. چنين وضعيتى مورد قبول مردم منطقه نخواهد بود.
سؤال: به نظر شما ايران بايد نفت خود را براى هدفهاى سياسى استفاده كند و احتمالا" صدور نفت را به طرف كشورهاى غربى درصورت يك زد و خورد محتمل ميان كشورهاى عربى و دنياى اسلام با غرب قطع كند؟
جواب: در تمام زمينهها ما در جهت منافع مردم خود گام برمىداريم و به آنچه صلاح آنان و پاسخگوى آرمان اسلامى آنان باشد عمل مىكنيم. سؤال: آيا فكر مىكنيد كه بعد از سقوط رژيم فعلى، شخصاً نقشى در حكومت جديد به عهده بگيريد؟
جواب: خير، نه ميل و رغبت من و نه سن و نه موقعيت من اجازه چنين چيزى را مىدهد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 57
تاريخ: 16/8/57
مصاحبه امام خمينى با خبرنگاران انگليسى، فرانسوى و آلمانى
سؤال: شاه براى همكارى، به دولت نظامى متوسل شده است و ارتشبد ازهارى را انتخاب كرده كه او قول داد انتخاباتى كاملا" آزاد در آينده بر پا كند، شاه همچنين از آيت الله و ساير آيات عظام براى برقرارى مجدد صلح و آرامش در ايران طلب كمك و يارى كرده است، عكس العمل شما در مقابل اين اعمال چيست؟
جواب: تشبثات شاه، از طرفى فريبكارى كه در نطقش استمداد از روحانيون و ساير ملت و افراد مملكت كرد و از طرفى در عملش كه دولت نظامى براى سركوبى ملت و قتل و غارت برپا نمود، به هيچ وجه تاثيرى در سرنوشت ما و در نهضت ندارد. وعده انتخابات آزاد امرى موهوم و اصلاً انتخابات، چه آزاد و چه غير آزاد، قانونى نيست چون نه شاه قانونى است و نه دولت شاه قانونى است، پس موضوعى براى انتخابات پيدا نمىشود كه آزاد باشد يا غير آزاد و ملت هرگز با او موافقت نخواهد كرد.
سؤال: ديروز شاه در سخنرانى خود به ملت ايران گفت كه او نهايت كوشش خود را براى يك دولت ائتلافى كرده ولى موقعيتى در اين مورد به دست نياورده و مجبور شده است دولت نظامى روى كار آورد، او معتقد است كه اين دولت موقتى است، آيا شما نظر او را مىپذيريد؟ اگر نه، آيا شما معتقديد كه ارتش در موقع انتخابات از قدرت خود صرفنظر خواهد كرد و قدرت را به مجلس واگذار خواهد نمود؟ آيا شاه به وعدههاى خود عمل خواهد كرد؟ آيااشتباهات، ستمگرىها، بىقانونىها و فسادها تكرار نخواهد شد؟
جواب: شاه براى حفظ خودش مشغول توطئه و تشبثات است، به هر طريقى كه بتواند تشبث مىكند و لهذا ممكن است دنبال اين بوده كه اشخاصى را با خودش همراه كند لكن براى اينكه ملت ايران قاطبه" برخلاف اوست و اصل رژيم را نمىخواهد، افراد ملى با او همكارى نخواهند كرد و نمىتوانند با كسى كه ملت برخلاف اوست همكارى كنند. قضيه انتخابات آزاد و وعدههاى شاه همه برخلاف است و انتخابات، چه آزاد و چه غير آزاد، با بودن شاه و با بودن
صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 58
اين رژيم، غير قانونى است و وعدههاى شاه هم تمام بر اساس فريب است و ملت ايران ديگر از اين توطئهها گول نمىخورد.
سؤال: شما يك رهبر بزرگ مذهبى با نفوذ فوق العادهاى در ايران هستيد، اگر شاه از واگذارى قدرت و صرفنظر كردن از قدرت خوددارى كند و در قدرت باقى بماند، آيا شما از نفوذ خود براى از ميان بردن او با صدور اجازه براى يك انقلاب عمومى اقدام خواهيد كرد كه منجر به خونريزى و قتل عام خواهد شد؟ آيا عمل شما راه اسلام است؟ ماهيت جمهورى اسلامى كه شما تبليغ مىكنيد چيست؟
جواب: ما اميدواريم كه شاه با همين نهضتى كه به طرز فراگير تمام ايران را گرفته است و كارمندان و كاركنان دستگاههاى دولتى يكى پس از ديگرى اعتصاب مىكنند و در حال تعطيل و فلج كردن دستگاههاى دولتى هستند نتواند ديگر باقى بماند و به حيات خود ادامه دهد لكن اگر چنانچه احتياج به قيام مسلحانه بيفتد، ممكن است ما در اين امر تجديد نظر كنيم و اسلام در صورت لزوم براى حفظ كيان اسلام و مصالح ملت، قيام مسلحانه را در موقع خودش و مقتضيات خودش اجازه مىدهد و خونريزى براى حفظ قوانين اسلام و براى حفظ مصالح ملت، راه اسلام است. و اما طرز حكومتى كه ما پيشنهاد مىكنيم، حكومت جمهورى اسلامى است و اساسش بر آزادى و استقلال كشور و عدل و تعديل تمام دستگاههاى دولتى است و اين در وقتى كه عمل شود، دنيا خواهد ديد كه چيست.
previos page menu page next page