-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 112
تاريخ: 6/12/63
بيانات امام خمينى در جمع برادران ارتشى و سپاهى به مناسبت سالگرد عمليات خيبر.
خداست كه وعده كرده است اگر نصرت دهيد او را، او شما را پيروز مىكند
بسم الله الرحمن الرحيم
اول اين مطلب را به شما بگويم كه وقتى شماها را مىبينم خوشحال مىشوم. شما چهرههايى هستيد كه آبرو به اسلام و كشور داديد. با اطمينان قلب حركت كنيد و مطمئن باشيد كه مركز قدرت كه خداى تعالى است نسبت به شما عنايت دارد. قدرتهاى ديگر پوشالى هستند، قدرت خداست كه باقى است و خداست كه وعده كرده است اگر نصرت دهيد او را، او شما را پيروز مىكند و شكى نيست كه اكنون شما حق تعالى و كشور اسلامى و اسلام را نصرت مىكنيد. و آن روزى كه انقلاب شروع شد ما هيچ نداشتيم، پيروزى ما با دست خالى به دست آمد و بحمدالله تا بدين جا رسيدهايم كه امروز مورد توجه تمام قدرتهاى بزرگ هستيم و تمام قدرتهادر اين فكرند كه با اين انقلاب چگونه برخورد كنند. مطمئن باشيد از قدرتها كارى ساخته نيست، هيچ نگرانى به خودتان راه ندهيد. شما جنود خدا هستيد و پيروزيد. آنهايى كه در ابتدا حركت خودشان را شروع كردند، با طمانينه قلبى شروع كردند و از هيچ نترسيدند. قدرتهاى بزرگ از آن جهتى كه در شما هست كه آن ايمان به خداست، خبر ندارند، لذا دايم مىگويند: ما داراى موشك هستيم. آنها داراى موشك هستند ولى ايمان ندارند. شما ايمان داريد، قلبهايتان با مبدا نور و قدرت پيوند خورده است، پيوندى ناگسستنى، اما آنها اين را نمىفهمند. شما مورد نظر امام زمان هستيد و از آن جا كه ايمان و قدرت و امام زمان را داريد، همه چيز داريد. پشتوانه شما الهى است، بايد اين پشتوانه را حفظ كنيد و وقتى ما چنين تكيه گاهى داريم، از هيچ چيز نمىترسيم.
الان جمهورى اسلام يعنى اسلام، و اين امانتى است بزرگ كه بايد از آن حفاظت كنيد
الان جمهورى اسلامى، يعنى اسلام و اين امانتى است كه بزرگ بايد از آن حفاظت كنيد. مطمئن باشيد كه پيروزيد و مورد توجه حق تعالى. پيروزى آن است كه مورد توجه حق تعالى باشيد، نه اين كه كشورى را بگيريد. اسلام در دست ما امانت است و ما موظفيم تا اين امانت را حفظ كنيم. امروز شما در عبادت هستيد، مراكز شما عبادت است و همان طور كه اشخاص حول كعبه
صحيفه نور ج 19 صفحه 113
مىگردند و عبادت مىكنند، شما هم در سنگرهايتان عبادت مىكنيد. ما دفاع از حق تعالى و اسلام مىكنيم و حق تعالى و اسلام شكست خوردنى نيست. من هر شب به شما دعا مىكنم، انشاء الله مؤفق باشيد. خداوند شما را در كنف حمايت خودش حفظ كند و تؤفيق دهد تا به مردم خدمت كنيد. سرافراز باشيد انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 114
تاريخ: 7/12/63
حكم امامت مسجد سيد عزيز الله
بسم الله الرحمن الرحيم
از آن جا كه پس از رحلت تأسف انگيز حضرت آيت الله مرحوم آقاى خوانسارى رضوان الله عليه، جمعى از مؤمنين از اين جانب خواستهاند كه براى امامت مسجد سيد عزيزالله يك نفر شخص داراى صلاحيت معرفى نمايم، لذا جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ غلامرضا رضوانى دامت افاضاته را كه سالهاى طولانى با ايشان نزديك بودم و ايشان را به علم و تقوا و صلاح و سداد موصوف دانم، براى اين امر شريف معرفى مىنمايم. و ايشان وكيل اين جانب مىباشند و مؤمنين مىتوانند در امور شرعيه به ايشان مراجعه نمايند. اميد است انشاء الله تعالى با عنايت خداوند تعالى و تأييد حضرت بقيه الله ارواحنا لمقدمه الفدا در اين امر شريف به نحو شايسته مؤفق و مويد باشند.
والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمين
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 101
تاريخ: 22/11/63
پيام امام خمينى به مناسبت سالگرد پيروزى انقلاب اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
و لاحول و لاقوه الابالله العلى العظيم
با حول و قوه خداوند متعال و عنايات و رحمت خاصش كه از اول انقلاب شامل حال اين ملت شجاع انقلابى و در عين حال مظلوم در طول تاريخ بوده و اميد است با ادعيه خاصه ولى الله اعظم ارواحنافداه اين نعمت بزرگ مستدام باشد، يك سال ديگر از انقلاب متكى به خداوند تعالى با سرافرازى و بلند قامتى گذشت و بيست و دوم بهمن 63، يوم الله، با همه نشيب و فرازها فرا رسيد و توطئههاى روزافزون جهانخواران و انگلهاى متكى به آنان كه در اين سال به اوج خود رسيد و هر يك براى سركوب و انزواى يك رژيم كافى بود، با دست تواناى خداوند قادر يكى پس از ديگرى خنثى شد و بحمدالله تعالى اين مولود نوپاى ابراهيمى محمدى صلى الله عليهما و آلهما به رشد و قدرت و شهرت خود ادامه داده به پيش مىرود و انعكاس جهانى آن ملتهاى دربند را در سراسر جهان به خود آورده و مظلومان را بر ستمگران شورانده است و اميد است آفتاب درخشان اسلام بر جهانيان نور افشاند و مقدمات ظهور منجى بشريت را فراهم آورد و ما ذلك على الله بعزيز.
در طول اين مدت از ابعاد مختلفه براى شكستن روحيه مقاوم ملت و قواى مسلحه ايران و تقويت روحيه نظام نيمه جان عفلقى فعاليتهاى گستردهاى از سوى قدرتهاى شيطانى مستقيما و به وسيله عمال فاسد سر سپرده و يا جاهل بىاراده آنان در جريان بود و اكنون نيز به قوت خود باقى است بلكه روزافزون است. اينان از هيچ وسيلهاى گرچه مفتضح و واضح الفساد دريغ نكردند، از ترور كور اشخاص بىگناه كوچه و بازار تا انفجارهاى منجر به قتل خردسالان و كهنسالان، از دزدى منازل و مغازه ها تا ربودن هواپيماها و زجر يا قتل اشخاص و مسافران عادى، با آنكه چندين سال است تجربه كردهاند كه هيچ يك از اينها در اراده ملت بزرگ ايران كه براى احياء احكام اسلام عزيز و خداى بزرگ بپا خاسته تأثيرى ندارد و بحمدالله تعالى هر سال بر قوت اراده و قدرت نظامى و انسجام قشرهاى مختلف افزوده مىشود و در ضعف روحى و بدبختى و دريوزگى مخالفان بويژه صداميان افزوده مىشود، در رسانهگروهى شان در سراسر جهان از هيچ افترا و تهمت و دروغسازى ابا ندارند. آنان كه با خيال خام خود به هواى قادسيه افتاده بودند و آلت دست قدرتهاى شيطانى شده و خود را در سراشيبى هلاكت و فلاكت قرار دادند، امروز از خوف و هراس قدرت اسلام و قواى مسلح
صحيفه نور ج 19 صفحه 102
متكى به خداى تبارك و تعالى خواب از چشمانشان و قرار از روحشان رخت بربسته است و براى ادامه چند روز تبهكارى و خيانت به هر درى مى زنند و به هر حشيشى متشبث مىشوند. جهانخواران كه با نام پرزرق و برق و شعارهاى طرفدارى از حقوق بشر و صلح دوستى و آرامش جهان و طرفدارى از تودههاى كارگر و كشاورز به جان جهانيان مظلوم افتاده و فساد و ترور و قتل و غارت را در صحنه گيتى روزافزون مىكنند و از بيدارى مظلومان و ستمديدگان جهان در طول تاريخ خطر را از نزديك مىبينند، به فكر اغفال آنان افتادهاند و رفت و آمدها براى برچيدن سلاحهاى مخرب كه جهان را تهديد مىكند جز شعارى بيش نتوان بود. كدام عاقل است كه باور كند كه اينان از اين گونه مسائل صرف نظر نمايند و به حال بشريت رحم كنند!
بعيد نيست كه آمريكا از اين ملاقاتها و مذاكرهها دو مقصود داشته باشد: يكى اغفال جهانيان و جلب نظر آنان و به خاموشى كشاندن شعلههايى كه در دل مظلومان جهان بر ضد منافع نامشروع اين ابرمتجاوز افروخته شده و روبه افزايش است و ديگر اغفال شوروى و همدستان و همداستانانش تا برترى اتمى خود را حفظ كند. بايد مظلومان جهان بيدار و هشيار باشند و از اين توطئهها و حيلهها گول نخورند و به فعاليت خود در راه رسيدن به آزادى و خروج از قيد و بندهاى استعمارى و استثمارى ادامه دهند و بدانند كه اينان با شعار طرفدارى از حقوق بشر بزرگترين پايمال كنندگان حقوق انسانها هستند و در رسيدن به اهداف ظالمانه خود هيچ گاه غفلت نمىكنند و از هيچ جنايتى دريغ ندارند. امروز كه نسيم بيدارى در سراسر جهان وزيدن گرفته و توطئههاى فريباگر ستمكاران تا حدودى فاش شده است، وقت آن است كه دلسوختگان واقعى مظلومان از هر قوم و قبيله و در هر مرز و بوم با قلم و بيان و انديشه و فكر از جنايات ستمگران در طول تاريخ سياه آنان پرده بردارند و پروندههاى تجاوز آنان را به ساكنين اين سياره ارائه دهند. و علما و دانشمندان سراسر جهان بويژه علما و متفكران اسلام بزرگ يكدل و يك جهت در راه نجات بشريت از تحت سلطه ظالمانه اين اقليت حيله باز و توطئهگر كه با دسيسهها و جنجالها سلطه ظالمانه خود را بر جهانيان گستردهاند بپا خيزند و با بيان و قلم و عمل خود خوف و هراس كاذبى را كه بر مظلومان سايه افكنده است بزدايند و اين كتابهايى را كه اخيرا با دست استعمار كه از آستين كثيف اين بردگان شيطان منتشر شده و دامن به اختلاف بين طوايف مسلمين مىزنند نابود كند و ريشه خلاف كه سرچشمه همه گرفتارى مظلومان و مسلمانان است را بركند و يكدل و يكسو بر اين رسانههاى گروهى كه در بيشتر ساعات شب و روز به فتنهانگيزى و نفاق افكنى و دروغ پردازى و شايعهسازى عمر خود را مىگذرانند پرخاش كنند و بر سرچشمه تروريزم كه از كاخ سفيد مىجوشد بشورند. چرا كه با ريشهيابى معلوم مىشود اساس آنچه كه تفنگداران و سربازان آمريكا را در بيروت و ديگر جاها با انفجارهاى مهيب به هلاكت رسانده ورساند، همان كاخهاى ستم بويژه كاخ سفيد است. اينان توقع دارند كه دستهاى ستم خود را از مراكز قدرت در سراسر جهان بر سرنوشت بشريت بكوبند و مظلومان ستمديده دست آنها را بفشارند و از آنها با پايكوبى و دستافشانى استقبال كنند! اين انفجارها و از اين قبيل مسائل از تودههاى مظلوم جهان، عكس العمل
صحيفه نور ج 19 صفحه 103
ستمها و تجاوزهاى طاقتفرساى شماست و اجتناب ناپذير است، مگر آنكه در كارهاى ظالمانه خود تجديدنظر كنند. ايران در هيچ يك از اين انفجارها دخالت نداشته است و مسؤولين جمهورى اسلامى اين مطلب را بارها تذكر دادهاند.
اكنون تذكراتى ولو تكرارى مىدهم فان الذكرى تنفع المؤمنين.
1 - امروز جنگ اصلى ترين مسأله كشور است. ملت عزيز بايد توجه داشته باشد كه در كشورى زندگى مىكند كه بيش از چهار سال است كه در جنگ بسر مىبرد و شهداى بزرگ تقديم اسلام و انقلاب نموده است و اكثر نارسايىها به مناسبت تحميل جنگ از طرف ابرقدرتها بر ماست. امروز اسلام در مقابل تمامى كفر است و با كوچكترين درنگ در اين امر حياتى چنان ضربهاى خواهيم خورد كه جبرانش به اين زودىها ميسر نمىشود. بايد شور و شوق دفاع از ميهن اسلامى و و اسلام را در تمامى قلبها زنده نگه داشت. امروز قواى محترم مسلح كه حافظ حدود و ثغور كشور و حافظ نظم در داخل، از شهرها و روستاها گرفته تا راههاى مواصلاتى بين آنها و از دفاع از كشور در جبههها تا دفاع از مظلومان و بالاخره قواى نظامى و انتظامى و مردمى كه تشكر و قدردانى از آنان در قدرت قلم قاصر نيست، وظيفههاى مهم و مشكلى دارد و بحمدالله تعالى با تحولى كه با عنايات خاصه حق تعالى و دعاى صالحان بويژه عبدصالح روحى فداه كه براى قاطبه ملت بويژه جوانان عزيز حاصل شده، اميد واثق است كه كشور اسلامى را از آسيب متجاوزان قدرتمند و منحرفان سرسپرده نگهدارى و پاسدارى نمايند. عزيزانى كه در جبههها در دفاع از اسلام و كشور اسلامى سر از پا نمىشناسند و جهات معنوى و عرفانى آنان را و عمق ارزش آن را جز خداى تعالى كسى نمىداند و راهى براى امثال نويسنده بر آن نيست، بايد هر چه بيشتر به نصرت حق تعالى اعتماد كنند، كه قدرتهاى امكانى در مقابل نصرالهى ناچيز است. عزيزان من! شما پيروز و منصوريد چه در راه حق تعالى به نصرت ظاهرى برسيد و چه شهيد و معلول و اسير شويد. حق تعالى با شماست و دست تواناى بقيه الله كه يد الله است دستگير شما. آن كس كه براى خدا و عزت اسلام و نجات محرومان قيام كند چه باك از حوادث دهر دارد. شما پيروان رسول الله هستيد كه در راه دين خدا چه رنجهاى طاقتفرسا كشيده وچه زحمتها متحمل گرديدهاند، در مكه با آنهمه فشارها و تهمتها و اهانتها و در مدينه با آنهمه جنگها و دفاعهاى خردكننده، ولى آن حضرت و ياران وفادارش چون كوهى استوار ايستاده و براى اسلام و مسلمانان خدمت مىكردند و شيعه اميرالمؤمنين و فرزندان آن بزرگوار هستيد كه در راه خداوند هر رنج و تعبى را استقبال كردند. برادران عزيزم! از ياوه گويىهاو تهمتها و برچسبهاى دشمنان خدا و اسلام و ميهن اسلامى نهراسيد كه هرچه حجم دروغ پردازىها كه از عقدههاى دل و رنجهاى شكست سياسى و نظامى برمىخيزد افزون باشد، دليل عجز و يأس آنهاست كه بايد بر حجم سكونت خاطر و طمانينه قلب و فعاليتهاى شما افزوده شود. آنان كه به خيال خود براى ايران دلسوزانند و به ادعاى واهى براى ملت ايران غمناكند، ايرانى راخواهند كه مستشاران آمريكا گردانندگان آن باشند، ايران وابسته و دلبسته به اجنبى را مىخواهند، ايران زمان پهلوى را كه غرق فساد اخلاقى و بر باد ده شرف
صحيفه نور ج 19 صفحه 104
انسانى بود را مىخواهند، ايرانى را كه سرپرستش مظلومان را غارت كند و جيب آنان را پركند و سرمايههايش در خدمت طبقات مرفه و بالانشين باشد و مستمندان و كوخنشينان در فقر و محروميت بسوزند و هيچ كس به فكر آنان نباشد و بالاخره ايرانى را مىخواهند كه به اصطلاح شخص اولش در مقابل رئيس جمهور آمريكا چون دريوزگان گردن كج كند تا مظلومان را پايمال كند. آن روز ايران را مستقل و زنده مىدانند و امروز كه به بركت اسلام جوانان و كودكان و پيران و خردسالان از هر طبقه بيدار و متحول شدند و همه قيد و بندهاى استعمارى و استثمارى را بريدند و با مشت گره كرده آمريكا و اذناب او را از كشور راندند، ايران را مرده و وابسته دانند. و شما ملت عظيمالشأن هستيد كه بايد چون كوه سر به فلك كشيده در مقابل همه مشكلات بايستيد و خداوند تعالى با شماست. اينك به تمام متصديان امور و دستاندركاران كشور هشدار مىدهم كه قدر اين جوانان حزب اللهى را بدانيد و از آنان قدردانى كنيد و آنان را تشويق نماييد و در آغوش محبت خود حفظ كنيد. اينان بودند كه ايران را نجات دادند و از اين پس همينها هستند كه انقلاب را پاسدارى مىكنند و همينها هستند كه با هزينهاى كم در ظرف مدت كوتاهى با روشنبينى خاص خويش كارهاى تعجبآورى نمودند كه گمان نمىشد در ايران بتوان انجام داد. اين مغزهاى متعهد بايد تشويق شوند تا شكوفا گردند. مسوولين، صاحبان اصلى انقلاب را با بهانههاى بىاساس پس نزنند تا به جاى آنان كسانى را كه وارثان رژيم گذشته و وابستگان فكرى به آنان هستند جايگزين كنند. البته بايد از متخصصان متعهد و يا لااقل غير معاند استفاده شود، لكن نه به قيمت كنار گذاشتن صاحبان اصلى انقلاب. چشمهاو گوشهارا باز كنيد كه دشمنان، حيلهبازان كاركشته هستند و ممكن است از سادهدلى شما استفاده كنند و مراكز حساس را كم كم به دست گيرند و انقلاب را به سوى غرب يا شرق بغلتانند. خداوند همه مسلمانان را از شر مخالفان اسلام و غارتگران كشورهاى اسلامى حفظ بفرمايد.
2 - پس از جنگ، از مدارس علمى و دانشگاهها كه در حقيقت قلب تپنده و نبض زننده ملت هستند شروع كنيم. مىدانيم كه اين دو مركز كه در حقيقت دو شاخهاند از يك شجره طيبه و دو بازو از يك مقام انسان روحانى كه اگر به صلاح گرايند و تعهد روحانى خود را حفظ كنند و دست در دست هم در صف واحد و در خدمت به حق و خلق قيام كنند، ملت را به كمال خود در دو بعد معنوى و مادى مىرسانند و آزادى و استقلال را در كشور حفظ مىكنند و چون سدى محكم و صفى و بنيانى مرصوص در مقابل تهاجم اجانب و نفوذ فساد ايستاده و ملت و كشور را با قامتى راست و پرچمى افراشته به سوى ترقى و تعالى سوق مىدهند و خداى نخواسته اگر در هر يك از وظايف الهى و ملى خود انحراف پيدا كنند به سر ملت آن مىآورند كه دانشگاه وابسته در رژيم وابسته آورد، كه اكنون نيز كشور و ملت اسلامى ما را از گرفتارىهاى آن خارج نشده و شك نيست كه گرفتارى امروز ما در بعد اقتصادى و فرهنگى و اجتماعى بلكه در جنگ تحميلى و شرارت وابستگان به دو قطب سله جو از آثار شوم دانشگاههاى مبتلا به غرب و شرقزدگان ضد اسلامى و ضد ملى است.
هجوم مغولانه رضا خان به حوزههاى اسلامى و شعاير مذهبى كه اشخاصى كه آن روز سياه را
صحيفه نور ج 19 صفحه 105
درك كردهاند و به عيان ديده مىدانند و با وصف و بيان نتوان آن را منعكس كرد و هجوم بدتر از مغول غربزدگان و شرقزدگان به دانشگاهها و مراكز آموزشى نوباوگان و جوانان، به كشور و مصالح ملت آن كرد كه ملت و كشور را تا آستانه سقوط كشانيد، بىانگيزه نبود. كوشش بيش از حد تربيت شدگان در مكاتب غرب و شرق و نيز مدعيان ملىگرايى در ايجاد عدالت بين دو قشر بسيار مؤثر روحانى و دانشگاهى بىجهت نبود. مأموريت رضاخان براى محو آثار شريعت در سراسر ايران با فشار و اختناق و قلدرى و خلف خطرناكتر از خودش در محو همان آثار به شكل نوين آن كه با تأييد خداوند متعال و ادعيه حضرت ولى الله اعظم ارواحنالمقدمه الفداء و كوشش و جديت و جانبازى زن و مرد و كوچك و بزرگ اين ملت از شر حكومت طاغوتى وابسته به آمريكا و از شر غربزدگان و شرقزدگان تا حدى رهانيده شد و با برقرارى حكومت اسلامى اين غرب و شرقزدگان پشت به آن كردند و رو به قبله خود غرب و شرق نمودند و با قلم و قدم بر ضد حكومت اسلامى با شكلهاى مختلف به جديت و هياهو برخاستند. اين الهام گيرندگان از شرق و غرب اكثراً با اصل اسلام مخالفند و استقلال و آزادى را كه اسلام بياورد نمىخواهند و بعضى نيز با كوتاه شدن دست آمريكا مخالفند. منظور از طول كلام آن است كه ملت عزيز عموماً و متعهدان و متخصصان خصوصاً و دولتمردان بالاخص به اين دستگاههاى آدمساز و پشتوانه ارزشمند اهميت ويژهاى دهند و با جان و دل در تقويت و تهذيب آن بكوشند و حوزههاى معظم علميه و استاتيد محترم در كنار تعليم قرآن و فقه و مقدماتش، تهذيب اخلاق و معارف اسلامى را كه اساس است با عنايت خاص مورد توجه قرار دهند كه اذا صلح العالم صلح العالم و اذا فسد فسد.
3 - قواى محترم سه گانه كه حكومت اسلام و رژيم جمهورى اسلامى هستند، مورد توجه همگان بايد باشند و هر يك را وظايفى الهى است.
الف - اعضا مجلس محترم شوراى اسلامى بحمدالله تعالى در دوره دوم نيز اشخاص محترمى هستند كه با تعهد و جديت خود توانند خط مشى دولت را هر چه بهتر تعيين كنند. البته شك نيست كه عدهاى از آقايان كه شك در خدمتگزارىشان نسبت به اسلام عزيز و كشور نيست، در امور عظيم كشور و گرفتارىهاى بسيار پيچيده وارد نبوده، يا كمتر وارد باشند و خود نيز توجه دارند كه در مسائل بسيار مشكل يك دولت در حال انقلاب و كشور مورد هجوم قدرتهاى بزرگ و كوچك و كارشكنىهاى مغرضان و مفسدان چپ و راست كه محتاج به كارشناسان متخصص در رشتههاى مختلف است، نمىتوان به طور سطحى نظر داد و بدون توجه به تمام مسائل سياسى و اجتماعى و انعكاسات داخلى و خارجى آن با سليقه شخصى اظهار نظر كرد و چه بسا چنين نظرهايى ولو از چند نفر معدود در سرنوشت امت تأثير منفى گذارد و از اين جهت لازم است در كميسيونها بويژه كميسيونهاى مهم، چند نفر از متخصصان متعهد كه مسائل را روى هم مىسنجند و به مشكلات سخت نظام آگاهى دارند، دعوت شود و با مشورت آنان رسيدگى به امور گردد. و چون مسأله اسلام و حكومت الهى در كار است، مسامحه در اين امور چه بسا خللى وارد آورد كه جبران آن مشكل يا غيرممكن شود
صحيفه نور ج 19 صفحه 106
و مسؤوليت آن در پيشگاه خداوند بزرگ عظيم باشد. مسأله حفظ نظام جمهورى اسلامى در اين عصر و با وضعى كه در دنيا مشاهده مىشود و با اين نشانهگيريهايى كه از چپ و راست و دور و نزديك نسبت به اين مولود شريف مىشود، از اهم واجبات عقلى و شرعى است كه هيچ چيز به آن مزاحمت نمىكند و از امورى است كه احتمال خلل در آن عقلا منجز است. حضرات وكلاى محترم كه بحمدالله به جمهورى اسلامى تعهد دارند، در نطقهاى قبل از دستور و در مباحثات در حال دستور با كمال دقت مواظب جملات خود و كيفيت اداى آن باشند، كه خداى نخواسته به مسلمانى بلكه انسانى توهين نشود و شخصيتى ساقط نگردد و كسى مظلوم واقع نشود. البته انتقاد سالم و سازنده بدون اغراض شخصيه و خداى نخواسته انتقامجويى لازم است و مفيد، و موجب رشد و تعالى است و هر كس در نزد وجدان خود تشخيص رفتار و گفتار و نوشتار خود را مىدهد و همه چيز در محضر مقدس حق تعالى واقع مىشود. حجم عظيم كارهاى قوه قضائيه و عظيمتر قوه مجريه را در پيش خود مجسم فرماييد و خود را به جاى مسؤولين در هريك از محاكم قضايى و امور اجرايى قرار دهيد تا معلوم شود امر و نهى و اشكال و انتقاد آسان است، لكن عمل و حل صد در صد با اين همه گرفتارىهاى در حال انقلاب از عهده هيچ كس بر نمىآيد. اعضاى محترم مجلس، انقلابهاى تاريخ را در نظر بگيرند، با انقلاب اسلامى ايران مقايسه نمايند تا عظمت اعجازآساى اين انقلاب و حجم فعاليتهاى شايسته قواى سهگانه را بهتر توجه كنند. شوروى امروزهم پس از انقلاب به اصطلاح تودهاىاش در كشاورزى نتوانسته است خودكفا باشد و اگر آمريكا راه ارزاق را به روى آنان ببندد شايد به زانو در بيايد. شما انفجارات، ترورها، اعتصابات و سرقتهاو شرارتها را در سطح دنيا حتى در كشورهايى كه از نظر صورى پيشرفت كردهاند مثل انگلستان و فرانسه و حتى آمريكا را در نظر بگيريد و با انصاف حكم كنيد. افرادى كه با چند شكواييه از چند يا چندين نفر گمان مىكنند مردم ناراضى هستند در اشتباهند، زيرا امروز دامنه اعتصابات و تظاهرات عظيم در سطح دنيا مانند اعتصاب چندين ماهه انگلستان، اين مهد به اصطلاح تمدن و سياست و قدرت، كارها را فلج نموده و تظاهرات و مخالفت بسيارى در فرانسه و ساير كشورهاى به اصطلاح متمدن صورت مىگيرد و يا مخالفتهاى احزاب با دولتهايى مثل هند و پاكستان به صورت گستردهاى به چشم مىخورد، ولى بحمدالله در ايران كه مبتلا به مخالفت كشورهاى كوچك و بزرگ است كارگران عزيز و متعهد ما همچنان به كار و تلاش و سازندگى ادامه مىدهند و هرگونه توطئهاى را قبل از وقوع در نطفه خفه مىسازند و اجازه نمىدهند كه دست استكبار كارخانجات را به اعتصاب بكشانند. آقايان دستاندركاران در هر مقام و هر شغل هستيد با قدرت روحى و قوت ايمان و اتكا به خداوند متعال جلت قدرته و اعتماد به ادعيه حضرت بقيه الله روحى له الفداء براى حفظ نظام الهى جمهورى اسلامى به پيش رويد و از تبليغات و هياهوهاى رسانههاى گروهى كه گاه كاهى را كوه مىكنند نهراسيد كه خداوند تبارك و تعالى با شماست وكفابه وكيلا. و اما شوراى محترم نگهبان كه حافظ احكام مقدس اسلام و قانون اساسى هستند مورد تأييد اين جانب مىباشند و وظيفه آنان بسيار مقدس و مهم است و بايد با قاطعيت به وظايف خود عمل
صحيفه نور ج 19 صفحه 107
نمايند. البته اهميت حفظ نظام جمهورى دارند كه با آن هيچ حكم و امرى مزاحمت نمىكند و براى حفظ آن از هيچ كوششى نبايد مضايقه كرد و معلوم است آقايان با تعهدى كهدارند تحت تأثير هيچ جوى واقع نمىشوند انشاء الله مؤيد باشند.
ب - قوه محترم قضائيه از آن جا كه با اعراض و اموال مردم سر و كار دارد، حايز اهميت فراوان است و جمهورى اسلامى وارث به اصطلاح يك دادگسترى و قضاوت عارى از احكام اسلام و متكى به قضاوت اجنبى با آن شرايط بسيار سنگين و مهمى كه براى قضات و قضاوت در شرع اسلام اعتبار شده است گرديد، كه تغيير و تحول در آن ولو به طور ابتدايى از مشكلات عظيم بود و چون حوزههاى علميه كه بايد قاضى جامع الشرايط تحويل دهند، از همه امور بويژه قضاوت به طور مأيوسانه بر كنار بودند، همت علماى اعلام و فقهاى بزرگ مصروف به كتب عبادى فقه و بعضى كتب معاملات گرديد و از تحول صدها قاضى قاضى جامع الشرايط عاجز بودند. ناچار براى كوتاه كردن دست قضات بىاعتنا به احكام اسلام و احياناً ضد اسلام از اعراض و نفوس ملت و معطل نماندن قضاوت كه موجب هرج و مرج و هجوم به اعراض و اموال مىگرديد، عدهاى از فضلاى متدين كه مسائل قضا را ولو تقليدا مىدانستند، مجاز در امر قضاوت شدند و از حوزهها خواسته شد كه در تربيت قضات عنايت بيشترى كنند كه اين امر مهم حياتى به وجه شايسته ولو در دراز مدت تحقق يابد. و با جديت شوراى محترم قضايى تاكنون پيشرفتهاى چشمگيرى شده است لكن كافى نيست. ولهذا از حوزههاى علميه تقاضا مىشود كه در اين امر اهتمام بسيار نمايند كه اين واجب مهم كفايى به حد كفايت برسد، و از شوراى محترم قضايى تقاضا مىشود كه در انتخاب قضات چه آنان كه به حد صلاحيت رسيدهاند و چه آنان كه به طور مجاز مشغول مىشوند، حد اعلاى دقت را بفرمايند. چنانچه لازم است اشراف بر كيفيت اعمال قضات محترم تا حد امكان داشته باشند و اگر خلافى اشتباها شده باشد جبران نمايند و اگر احياناً خداى نخواسته به طور عمد بوده، با قاطعيت و شدت عمل با آنان رفتار نمايند و نگذارند اشخاص نفوذى غيرمتعهد، اين دستگاه مقدس اسلامى را آلوده نمايند. و درباره زندانيان عنايت خاص داشته باشند كه نه از مستحق حدود و تعزيرات شرعيه از مجازات الهيه بدون مجوز شرعيه صرف نظر كنند و نه خداى نخواسته غير مستحقى مظلوم واقع شود. نه سادهانديشى كنند كه منحرفين و مفسدين رها شده و به فساد خود ادامه دهند و نه كسانى كه چنين نيستند، حتى يك روز دربند باشند، قاضى پس از شرايط معتبره شرعيه بايد در اجراى موازين قضايى سخت و صلب باشد، نه تحت تأثير عواطف و جوسازىهاى مورد واقع شود و از اجراى احكام خدا سرپيچد و نه با جوسازىهاى منحرفان و انتقامجويان، برخلاف موازين الهى از رحمت بر بندگان خدا دريغ كند كه هر دو طرف افراط و تفريط، برخلاف عدل الهى است و آقايان شوراى قضايى و قضات محترم در سراسر كشور بايد احراز كرده باشند كه در هر صورت از تبليغات باطل و تهمتها و افتراها در امان نيستند. بنابراين، اعتنا به اين امور و خداى نخواسته خروج از اعتدال و عدالت الهى و صراط مستقيم انحراف است و اجتناب از آن وظيفه الهى است.
صحيفه نور ج 19 صفحه 108
ج - قوه محترمه مجريه كه مسؤوليت آن بسيار زياد و حجم عملش عظيم مىباشد و در صورت صحت و شايستگى عمل و خلوص نيت و دلسوختگى براى كشور و ملت تحت رنج و ستم در طول تاريخ و خدمت به همه ملت بويژه طبقات محروم و ضعيف كه در حقيقت سنگينى بار انقلاب از زمان ستمشاهى تا زمان پيروزى و تا امروز به عهده آنان است و همه مرهون آنان هستيم، كار ارزشمندى است كه بعد معنوى آن را جز خداوند تبارك و تعالى كسى نمىتواند به سنجش درآورد و در صورت تصدى براى آرمانهاى شيطانى و اطاعت از نفس اماره بالسوء و عمل براى سود خود ولو به زبان كشور اسلامى و ملت مظلوم، عواقب دنيا و آخرت آن را كسى جز ذاتبارى تعالى نمىتواند پيش بينى كند. و هان اى متصديان و دولتمردان از رده به اصطلاح بالا تا پائين! بهوش باشيد كه در دو راهى سعادت و شقاوت قرار داريد. طريق اعوجاجى، شيطان است و طريق مستقيم، الله تبارك و تعالى. توجه كنيد و بسيار توجه كنيد كه همه و همه در محضر مبارك حق هستيد و اعمال قلبيه و غالبيه و خاطرات روحيه و لغزشهاى عمليه همه در حضور اوست. اگر به واسطه سوء مديريت و ضعف فكر و عمل شما، به اسلام و مسلمين ضررى و خللى واقع شود و خود مىدانيد و به تصدى ادامه مىدهيد، مرتكب گناه عظيمى و كبيره مهلكى شدهايد كه عذاب بزرگ الهى دامنگيرتان خواهد شد. هر يك در هر مقام احساس ضعف در خود مىكند، چه ضعف مديريت و چهضعف اراده از مقاومت در راه هواهاى نفسانى و بدون جوسازى، دلاورانه و با سرافرازى نزد صالحان از مقام خود استعفا كند كه اين عمل صالح و عبادت است و هركس خود را مدير و مدبر و خدمتگزار براى خلق خدا مىداند، كنارهگيرى او در اين زمان پشت به خلق و خداى خلق است، مگر آنكه خدمتگزارى بهتر يا همطراز او جايگزين او معرفى شود. دولت بدون گزينش اشخاص متعهد و متخصص در رشتههاى مختلفه مؤفق نخواهد شد و دولتمردان در گزينش همكاران به كاردانى و تعهد آنان و بهتر خدمت كردن آنها به كشور و در منافع ملت بودن آنان تكيه كنند تا در پيش حق تعالى و ملت روسفيد باشند و در امور مؤفق باشند، نه بر دوستى و آشنايى و حرفشنوى بىتفكر و تأمل كه اين رويه موجب ناكامى در خدمت به كشور است. دوست خوب براى دستاندركاران آن است كه در پيشرفت امور محوله به آنان موثر باشد و در خدمت ملت باشد نه در خدمت آنان، هر كه و هر چه خواهد بود. دولتمردان از دانشمندان و متخصصان متعهد استمداد كنند تا راز مؤفقيت را به دست آورند. دولتمردان با رويه و فكر واحد براى رسيدن به آنچه صلاح اسلام و كشور است به پيش روند و اين سياست صحيح اسلامى است و خداى نخواسته در سياست بازىهاى گروهى وارد نشوند كه با ناكامى مواجه مى شوند. دولت چنانچه كراراً تذكر دادهام بىشركت ملت و توسعه بخشهاى خصوصى جوشيده از طبقات محروم مردم و همكارى با طبقات مختلف مردم با شكست مواجه خواهد شد. كشاندن امور به سوى مالكيت دولت و كنار گذاشتن ملت، بيمارى مهلكى است كه بايد از آن احتراز شود و در اين موضوع گزارشهاى مختلفى مىرسد و هيات دولت موظف است اين امر را به طور همگانى گزارش دهد و كيفيت عمل را در اختيار عموم گذارد و اين امر را جدى تلقى كند. و تذكر اين نكته مهم است كه دخالت دادن كسانى كه در امور تجارت
صحيفه نور ج 19 صفحه 109
واردند، از بازاريان محروميت كشيده و درد سلام و انقلاب چشيده تا متخصصان وارد و مسلمان و متعهد از امور ضرورى است. دولت و اين دوستان بايد دقيقاً توجه كنند كه آزادى بخش خصوصى به صورتى باشد تا هر چه بهتر بشود به نفع مردم محروم و مستضعف كار كرد، نه چون گذشته تعدادى از خدا بىخبر در تمام امور تجارى و مالى مردم سلطه پيدا كنند.
باز هم موضوع مهم خدمت به محرومان و دورافتادگان را تذكر مىدهم. با آنكه مىدانم در اين سالهاى محدود با گرفتارىهاى بيشمار عظيمى كه كشور و دولت خدمتگزار با آنها مواجه بود، حجم خدمتهايى كه به روستاييان در تمام زمينهها شده است چشمگير و اعجابآور است و دولت حقا و انصافاً در اين امر تؤفيق بسيار داشته است كه با مقايسه با كارهاى در طول رژيمهاى سابق مىتوان يافت، لكن باز كافى نيست و حق محرومان به آن نحو كه دلخواه است ادا نشده، البته نه از باب قصور تقصير بلكه از جهت حجم احتياجات و گسترش فوقالعاده آن. و اشكالتراشان اگر معاند باشند حرفى نيست و اگر متعهد باشند و دلسوز بايد گفت دستى از دور بر آتش دارند. اميد است دولت با تمام توان خدمت خود را تعقيب و از خداوند تعالى تؤفيق خدمت طلب كند و تمام اين امور مرهون آن است كه دولت يكپارچه و بدون اختلاف درونى و با تعهد، اوقات خود را صرف در مسائل مهم كليدى كه مشكلگشاى امور باشد نمايد و در امور مهمه نيز مهمترين را بيشتر و سريعتر مورد توجه قرار دهد. و وزراى محترم هر يك با چشم برادرى ايمانى به هم بنگرند و در مشكلات پشتيبان هم باشند و ملت عزيز پشتيبان دولت و ساير ارگانها باشند كه بدون پشتيبانى همه جانبه توقع پيشرفت از دولت بىموقع است و با اتكال به خداوند تعالى كه در مشكلات بزرگ عنايتهاى غيبى را فرموده، بدانند كه تا ملت و دولت به تعهد خود در نصرت به دين خدا و به بندگان او پابرجا باشند، نصرت خدا ادامه دارد ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم.
4 - رسانههاى گروهى بويژه صدا و سيما، اين مراكز آموزش و پرورش عمومى مىتوانند خدمتهاى گرانمايهاى را به فرهنگ اسلام و ايران نمايند. بنگاههايى كه شب و روز ملت در سراسر كشور با آنها تماس سمعى و بصرى دارند، چه مطبوعات در مقالات و نوشتارهاى خود و چه صدا و سيما در برنامه و نمايشنامهها و انعكاس هنرها و انتخاب فيلمها و هنرهاى آموزنده بايد همتگمارند و بيشتر كار كنند و از گردانندگان و هنرمندان متعهد بخواهند تا در راه تربيت صحيح و تهذيب جامعه وضعيت تمام قشرها را در نظر گرفته و راه و روش زندگى شرافتمندانه و آزادمنشانه را با هنرها و نمايشنامهها به ملت بياموزند و از هنرهاى بدآموز و مبتذل جلوگيرى كنند. ملت عزيز در طول 50 سال سياه اخير گرفتار مجلات و روزنامههاى تخريب كننده و فاسد كننده نسل جوان و از آنها بدتر سينماها و راديو تلويزيون بود كه با برنامههاى خود، ملت را به حد وافر در آغوش غرب و غربزدهها غلتانيد و ضررهاى رسانههاى گروهى از خرابىهاى توپ و تانكهاو سلاحهاى مخرب بالاتر و بدتر است، چه كه ضررهاى سلاحهاگذراست و ضررهاى فرهنگى باقى و به نسلهاى بعد انتقال پيدا مىكند چنانچه ديديد و مىبينيد. و اگر نبود لطف خاص خداوندمنان و تحول برقآساى ملت در سراسر كشور،
صحيفه نور ج 19 صفحه 110
نمىدانيم سرانجام اسلام و كشور به كجا كشيده مىشد. امروز نيز كه از تفاله آن رژيم فاسد عددى باقى مانده است، اگر به طور قاطع با آنان برخورد نشود، خطر ولو در دراز مدت كشور را تهديد مىكند و سهل انگارى در اين امور سادهانديشى است. و بر متعهدان است كه كوشش كنند و از انحرافات گرچه جزيى باشد جلوگيرى نمايند و بايد عرض كنم كه اخبار راديو تلويزيون ناقص است و محتاج به عنايت بيشتر.
5- با تشكر فراوان از ملت بسيار عزيز كه در سالهاى طولانى قبل از انقلاب و در حال پرهيجان انقلاب و پس از پيروزى تا امروز با همه فداكارىها و جانبازىها و سختىها و فشارها در صحنه حاضر و از اسلام بزرگ و ميهن عزيز دفاع نموده و در جبههها و پشت جبههها چون سدى آهنين ايستادهاند، تقاضا دارم كه بسيار بيدار و هشيار و مراقب باشند كه در اين صفوف فشرده الهى، شياطين رخنه نكنند و تخم نفاق و اختلاف نيفشانند كه اين دست پروردگان غرب و شرق و اين وارثان رژيم ستمشاهى و اين محروم شدگان از دسترنج ملت و ذخاير كشور در كميناند و در صدد اختلاف افكنى و با قلم و زبان خود از هيچ افترا و تهمت در راه شكست جمهورى اسلامى و رسيدن به مطامع كثيف خويش فروگذار نمىكنند و با شايعه افكنىها و دغل بازىها و دروغ پردازىها مىخواهند در وحدت شما كه وحدت الهى است خلل ايجاد كنند و از ساده دلى بعضىها استفاده كنند. هان ملت عزيز! كه پرچم پر افتخار اسلام را به اهتزاز درآورده و سكوت مظلومان را در مقابل ستمگران و قلدران شكسته و متحول به فرياد و پرخاش كرديد و نداى الله اكبر اسلام را با امواج فرستندگان غيبى به اقصى بلاد جهان رسانديد، بهوش باشيد و به عهد خود به پيشگاه مقدس خداوند پابرجا باشيد كه شكست اسلام خداى نكرده در ايران دفن معنويات و احكام مقدس اسلام است. بهوش باشيد كه موريانههاى موذى، اين ايادى استكبار جهانى در صدد رخنه كردن در صفوف شما هستند. دستهاى وحدت را به هم دهيد و بازو به بازوى هم يكدل و يك جهت اين هديه الهى را كه پس از قرون متمادى به شما عطا فرموده قدردانى و حفظ كنيد و از نقصها و كمبودها كه لازمه هر انقلابى است و در انقلاب شما به بركت اسلامى و مردمى بودن از همه كمتر است، به خود سستى راه ندهيد كه با خواست خداوند منان با پيروزى شما همه چيز اصلاح مىشود.
بارالها! از الطاف بيكران تو شكر گزاريم، گرچه شكر ما و همه موجودات در مقابل نعمتهاى بىانتهاى تو ناچيز است. خداوندا! اگر عنايات تو نبود ما قدمى به سوى پيروزى نمىتوانستيم برداريم، هر چه هست از توست و همه قدرتها شيران علم هستند. ما كوردلان را از خودخواهى و خودبينى حفظ و اسلام عزيز را تو خود قوت و عظمت ده و مسلمين بويژه علما و دانشمندان و دولتمردان را به وظايف خودآگاهى مرحمت فرما و اتحاد بين مسلمين را به دست تواناى خود ايجاد فرما و به ملت متعهد شجاع ايران هرچه بيشتر قدرت و استقامت عنايت فرما و به نيروهاى مسلح اسلام در جبهههاو پشت جبههها پيروزى كامل عنايت فرما و به شهداى اسلام بويژه شهداى جنگ تحميلى رحمت و تقرب به درگاه خود مرحمت و به آسيب ديدگان عزيز صحت و عافيت و اجر شهدا عنايت كن و به
صحيفه نور ج 19 صفحه 111
اسرا و مفقودين صبر و رهايى نصيب فرما و به بازماندگان شهدا و نزديكان آسيب ديدگان و مفقودين بردبارى و اجر مرحمت فرما.
صلوات و سلام بر پيامبران عظام سيما افضلهم و خاتمهم و سلام و تحيت بر امامان معصوم بويژه مولانا بقيه الله ارواحنا فداه.
والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمين
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 115
تاريخ: 18/12/63
پيام امام خمينى به مناسبت شهادت 10 تن از بيت آيت الله العظمى حكيم
بسم الله الرحمن الرحيم
انا لله و انا اليه راجعون
فاجعه بزرگ شهادت ده نفر از علما و سادات محترم بيت معظم مرحوم آيت الله حكيم رضوان الله عليه به دست جنايتكار رژيم عفلقى عراق، موجب كمال تأسف و تأثر گرديد و برگى بر جنايات صدام پليد كه به هيچ اصلى از اصول انسانيت پاى بند نيست، افزود. ما از اين جنايتكار كه با اعمال خود روى مغول را سفيد نموده توقع غير از اين نحو تبهكارىها نداريم. از مرد خونخوارى كه هر روز دستش تا مرفق به خون بيگناهان در عراق و ايران فرو رفته است جز اين انتظارى نيست. تعجب ندارد كه اين حزب بىفرهنگ هر روز شهرهاى ايران را بر روى ساكنين عرب و فارس بيگناه، از زن و مرد و كودك و پير و جوان فرو ريزد. تعجب نيست كه اينان زندانيان بيگناه را چه عراقى و چه ايرانى در شكنجهگاههاى خود برخلاف مقررات ملل آزاد شكنجه نمايند. اين گونه اعمال، خوى شيطان صفتان و درندگان منحرف است. تعجب از مدعيان دروغ طرفداران حقوق بشر است كه اين جنايت پيشگان را در اطراف جهان براى اين اعمال تشويق مىكنند و به آنان كمكهاى تسليحاتى و تبليغاتى مىكنند. تعجب از سازمان هاى عريض و طويل بين المللى است كه گاه با گفتار و گاه با سكوت خود از اينان پشتيبانى مىكنند. بايد ملتهاى مظلوم چشم اميدى به اينان نداشته و بدانند كه آنها جز در خدمت زورگويان و قدرتمندان نيستند و ابرقدرتها جز در پى مطامع خود نمىباشند.
اين ملتهاى مستضعف هستند كه بايد در مقابل ظالمان و جنايتكاران قيام كنند و با اتكاء به خداى تعالى از هيچ قدرتى نهراسند و دست ستمگران را قطع نمايند. ملت شريف عراق لازم است به ملت ايران و لبنان و فلسطين بپيوندد كه خواب را از چشم عفلقىها و صهيونيستها و هواداران آنان بريده و جهان را در چشم آنان تيره و تار نمودهاند. قواى مسلح قدرتمند ايران آن چنان سيلىاى بر روى سياه صدام زده است كه جنون آميز، دست و پاى خود را گم كرده و به هر جنايتى دست مىزند و نسل و حرث را به آتش مىكشد. انشاء الله تعالى در موقع مقتضى سيلى نهايى را خواهد خورد و كشور عزيز عراق و ايران از شر او نجات خواهد يافت.
اين جانب به ملت عراق و بيت معظم مرحوم آيت الله حكيم رحمه الله عليه و فرزند شجاع او حجت الاسلام سيد محمد باقر حكيم، اين مصيبت جانسوز و ساير مصيبتهاى وارده به ملت شريف
صحيفه نور ج 19 صفحه 116
عراق را تسليت عرض مىكنم. چنانچه مصيبتهاى وارده به ملت مسلمان لبنان را خصوصا مصيبتهاى انفجارهاى اخير را كه موجب شهادت و جراحت جمع كثيرى از برادران و خواهران عزيز ما گرديد، به ملت لبنان خصوصا علماى اعلام تسليت مىگويم و از خداوند تبارك و تعالى براى همه شهداى در راه حق خصوصا شهداى اخير عراق و لبنان طلب رحمت مىنمايم.
اخيرا بايد متذكر شد كه اين كوردلان كه جز امور مادى و شهوات حيوانى از همه چيز غافلند، ملت شريف ما را نشناخته و گمان مىكنند با شهادت فرزندان عزيز ما مىتوانند آنان را از راهى كه انتخاب نمودهاند كه آن جز اسلام عزيز نيست، منصرف يا سست نمايند.
ملت بزرگ ايران در اين چند سال كه از جنايات شرق و غرب رنج مىبرد و عزيزان خود را از دست داده و مىدهد، در هر انفجارى منفجرتر و در هر حمله ددمنشانهاى شجاعانه تر راه خود را در پيش داشته و جلو مىرود. اينان نديدهاند كه مادران و پدران شجاع ايران، فرزندان و نور چشمان خود را از زير خروارها خاك بيرون مىكشند و فرياد جنگ جنگ تا پيروزى سر مىدهند و از دست اندركاران، مقابله به مثل و از سلحشوران جبههادامه جنگ را طلب مىكنند. درود خدا بر اين ملت شجاع و مؤمن كه جان مىدهد و تن به سازش و تسليم نمىدهد.
اين جانب براى شهداى اين چند روز ايران كه به دست جنايتكاران بعثى عراق صورت گرفت، رحمت و براى آسيب ديدگان شفا و سلامت و براى بازماندگان و اقرباى آنان مقاومت و صبر و اجر و براى رزمندگان اسلام پيروزى و پايمردى را خواستارم.
صلوات و سلام بر جميع انبياء و خصوصاً سيدهم و خاتمهم و بر جميع اوصياء عليهم السلام و بويژه خاتم الاوصياء روحى فداه و درود بر عبادالله الصالحين.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 117
تاريخ: 19/12/63
بيانات امام خمينى در ديدار به مسؤولين وزارت اطلاعات
بايد افراد وزارت اطلاعات مستقل، منزه و متقى باشند
بسم الله الرحمن الرحيم
از افتخارات جمهورى اسلامى اين است كه افراد متدين و متعهد و شخصيت روحانى در چنين وزارتخانهاى هستند. آقاى رى شهرى را همه مىشناسيم كه شغل ايشان شغل ديگرى است، ولى خدمت به اسلام كه از همه چيز لازمتر است، موجب شده است كه ايشان از كار اصلىشان دست بردارند و به اين كار حساس مشغول باشند. من از شما آقايان كه انشاء الله همه متعهد هستيد تشكر مىكنم. قضيه اطلاعات از امور بسيار مهم و حساسى است كه با همه چيز مردم سر و كار دارد. شما بايد خداوند را حاضر و ناظر بدانيد. انسان ممكن است چيزى را از چشم همه مخفى كند ولى همه چيز ما در نزد خدا حفظ مىشود و اعمال ما را به خود ما بر مىگرداند. شما بايد خيلى مواظبت كنيد. البته همه بايد مواظبت كنند ولى از آن جا كه شما كار حساسى در دستتان است بايد مواظبت بيشترى داشته باشيد. بايد به قلبتان برسانيد كه هر كارى انجام مىدهيد در محضر خدا هستيد. مطلب ديگرى كه اهميت دارد اين است كه تمام كسانى كه در اين وزارتخانه هستند بايد در هيچ گروه و حزبى نباشند. وابستگى به گروهها، وابستگى فكرى و عملى مىآورد و اين با كار شما منافات دارد. بايد همهشما بىطرف بىطرف باشيد. دشمنى، دوستى، آشنايى، غريبى در كار نباشد. اين كار خطرش بسيار است، آن طرف هم چون اسلام است اجرش زياد است. بايد فكر كنيد كه اگر امروز مطلبى را مخفى كرديد، فردا چه مىكنيد. عالم چه براى آن كه عالم را مىخورد و چه براى درويش مىگذرد، بايد به فكر فردا بود. مبادا كسى پيدا شود و از روى اغراض و گرايشها عمل كند كه اين كار هم براى خودش خطرناك است و هم براى مردم. در مرحله اول، خطر براى خود انسان دارد ولى انسان غافل است. داخل شدن در گروهى طبعا يك نوع گرايش به آن گروه به وجود مىآورد كه با كارهايى كه شما مىخواهيد انجام دهيد، منافات دارد. بايد افراد اطلاعات مستقل، منزه و متقى باشند. من اميدوارم كه شما همين طور باشيد و دوستانتان را موعظه كنيد كه مبادا تندروى كنند. مبادا به خاطر تندانديشى. يك بيچارهاى بىجهت گرفتار شود. در مورد زندانيانى كه اسامى آنها به آقاى رى شهرى داده مىشود، زودتر اقدام كنيد كه بيخود كسى در زندان نماند. ولى دقت در امور براى شما لازم است،
صحيفه نور ج 19 صفحه 118
چرا كه با امثال منافقين و گروههاى ديگر سروكار داريد، بايد دقت كنيد. امروز ملت ما احتياج به اطلاعات دارد، هر كس خوبتر است بايد در اين امر شركت كند. اسلام ما را موظف مىكند در اين امر دخالت كنيم، كنار رفتن و كنج خانه نشستن و دعا كردن فايدهاى ندارد. بايد به انبيا اقتدا كنيم. بناى انبيا و اهل بيت عليهم السلام اين نبوده است كه از مردم كناره گيرى كنند، آنان با مردم بودند و هر وقت دستشان مىرسيد، حكومت را مىگرفتند. هيچ وسوسه نكنيد كه وسوسه كار شيطان است. انسان در هر موردى بايد روى موازين شرعى عمل كند و كار صواب انجام دهد. از خداوند متعال تؤفيق و سعادت و سلامت شما را خواستارم. اميدوارم حضرت ولى عصر پشتيبان شما باشد.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 119
تاريخ: 20/12/63
پيام امام خمينى به مناسبت رحلت آيت الله خادمى
بسم الله الرحمن الرحيم
انالله و انا اليه راجعون
رحلت تأسف انگيز عالم عادل متعهد خدمتگزار به اسلام و مسلمين، حضرت حجت الاسلام والمسلمين آقاى حاج آقا حسين خادمى رحمه الله عليه موجب تأثر و تأسف گرديد. اين عالم متقى، بحق خادم صادق شريعت و حافظ حدود اسلام و سرمشق تقوا و علم و عمل براى ديگران بود و فقدان و رحلتش ثلمه بر اسلام و حوزههاى علميه بود. امثال اين شخصيتهاكه يادگار سلف صالح و نمونههايى از بزرگان علم و تقوا بودند، ذخيرههايى بوده و هستند كه ما بايد با جان و دل قدرشان را بدانيم و در حيات و مماتشان پيروى از سيره حسنه آنان كنيم.
اين جانب، اين ضايعه را به ولى عصر بقيه الله ارواحنا له الفداء و به ملت شريف ايران بويژه علماى اعلام و حوزههاى مقدسه علميه و اهالى محترم اصفهان تسليت عرض مىكنم و براى خاندان محترمشان پس از تسليت، صبر و اجر مسألت مىكنم.
خداوند، اين عالم جليل و ميهمان عزيز را در جوار رحمت خود، مشمول عنايات خاصه خود فرمايد.
والسلام على عباد الله الصالحين و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 120
تاريخ: 21/12/63
بيانات امام خمينى در جمع بانوان به مناسبت سالروز تولد حضرت فاطمه (روز زن)
شما بانوان علاوه بر آن كه خودتان فعاليت مىكنيد، فعاليت در مردها را مضاعف مىكنيد
بسم الله الرحمن الرحيم
بحمدالله اين روز مبارك كه روز معظم زن است، خانمها و بانوان ايران قدمهاى بزرگى در راه اسلام و در راه نجات خودشان از قيدهايى كه بسته بودند به دست و پاى آنها، نجات يافتند و من اين روز مبارك را به همه بانوان و خصوصا حاضرين تبريك عرض مىكنم. و اميدوارم كه همان طورى كه شما خانمهادر همه امورى كه مربوط به پيشرفت اسلام در قبل از اين انقلاب و در زمان انقلاب و بعد از انقلاب داشتيد، به همين نحو خداوند تؤفيق بدهد به شما كه با تعهد باقى باشيد و خدمت كنيد به اين كشورى كه در زير ستم ستمكاران پايمال شده بود، حقوق شما پايمال شده بود و حقوق همه. ماها را مىخواستند كه از جغرافيا خارج كنند و مىخواستند كه جوانهاى ما را به فساد بكشند و خانمهاى ما را برخلاف آن مشىاى كه بايد بكنند، بكشانند. خداى تبارك و تعالى به همه ما منت گذاشت و تؤفيق داد كه تاكنون در اين راه مؤفق بوديم و مؤفق شديم و ما بسيارى از مؤفقيتهارا مرهون خدمتهاى شما بانوان مىدانيم. شما هستيد كه علاوه بر آن كه خودتان فعاليت مىكنيد، فعاليت را در مردها مضاعف مىكنيد. و شما بوديد كه در زمان طاغوت تحت رنج و شكنجه روحى واقع شديد و بحمدالله با قدرت خودتان و تعهد خودتان آن قدرت شيطانى را از صفحه روزگار بيرون كرديد و نگذاشتيد كه آن خيالهايى كه آنها در سر خودشان و در خاطر خودشان پخته بودند، آن خيالها به نتيجه برسد. و خدا مىداند كه اگر نبود اين نهضت و نبود كوشش ملت ايران از زن و مرد و جوان و پير و بزرگ و كوچك، اين ملت همه چيزش را از دست داده بود و مىداد. و شما بحمدالله زحمت كشيديد، رنج برديد و در همه مراحل پايدارى كرديد و بانوان ايران در همه جا فعاليت كردند، چه فعاليتهاى فرهنگى و چه فعاليتهاى اقتصادى، كه قشر كثيرى از آنها در كشاورزى دخالت دارند، و قشر كثيرى از آنها در صنعت دخالت دارند و قشر كثيرى در فرهنگ و ادب و علم و هنر. و همه اينها پيش خداى تبارك و تعالى مشهور است و شماها مورد عنايت حق تعالى انشاء الله هستيد و مادامى كه به اين تعهد باقى باشيد، خداى تبارك و تعالى شما را نصرت مىكند.
صحيفه نور ج 19 صفحه 121
همه بايد به فاطمه زهرا اقتدا كنيد
كوشش كنيد در تهذيب اخلاق و در وادار كردن دوستانتان /را/ به تهذيب اخلاق. كوشش كنيد كه در مقابل آن جناياتى كه بر شما وارد شد عكس العمل نشان بدهيد، در حفظ همه حيثياتى كه حيثيت بزرگ زن است، آن طورى كه زن فريد، حضرت زهرا سلام الله عليها بود. همه بايد به او اقتدا كنيد و كنيم و همه بايد دستورمان را از اسلام به وسيله او و فرزندان او بگيريم و همان طورى كه او بوده است، باشيد و در علم و تقوا كوشش كنيد كه علم به هيچ كس انحصار ندارد، علم مال همه است، تقوا مال همه است و كوشش براى رسيدن به علم و تقوا وظيفهء همه ماست و همه شماست.
حجابى كه اسلام قرار داده است، براى حفظ ارزشهاى شماست
و من اميدوارم كه دستگاهها با شما كمك كنند و آن چيزى كه احتياج به آن داريد در هر امرى از امور و در فرهنگتان و در تعليم و تعلمتان وسيله را براى شما به طور شايسته فراهم كنند. و اميدواريم كه شما در همه چيز مؤفق و مويد باشيد و همان طورى كه بانوان ايران جانشان را، جوانانشان را، وقتشان را وقف اسلام كردند و اسلام را به اين جا رساندند و اميدواريم كه از اين به بعد هم از اين بالاتر بشود و مطمئن باشيد كه تا شماها در صحنه هستيد و شماها متعهد به اسلام هستيد و جوان مىدهيد و جوان تربيت مىكنيد، اين اسلام به پيش برود و انشاء الله با خوبى و خوشى و قطع دست اعداى دين از اين كشور و همه كشورهاى اسلامى. و من اميدوارم كه خانمهاى مسلمين در هر جا هستند اقتدا كنند به شما عزيزان كه كوشش داريد براى اينكه ارزش زن را هر چه بيشتر بالا ببريد و آن ظلمى كه به شما در آن زمان شد، با كوشش خودتان از او جبران كنيد.
خداوند همه شما را تؤفيق بدهد و ما و شما را براى اسلام و براى خدمت اسلام مؤفق كند و دين و دنياى شما را حفظ كند. و البته بايد توجه داشته باشيد كه حجابى كه اسلام قرار داده است، براى حفظ آن ارزشهاى شماست. هرچه را كه خدا دستور فرموده است چه براى زن و چه براى مرد براى اين است كه آن ارزشهاى واقعى كه اينها دارند و ممكن است به واسطه وسوسههاى شيطانى يا دستهاى فاسد استعمار و عمال استعمار پايمال مىشدند اينها، اين ارزشها زنده بشود و خداوند به همه ما تؤفيق بدهد كه خدمت كنيم به اين ملت و اسلام.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 122
تاريخ: 28/12/63
بيانات امام خمينى در جمع مسؤولين آموزش و پرورش و نهضت سوادآموزى
بايد سعى كنيم تا كسانى كه فرزندان ما را فاسد بار مىآورند، به مدارس و دانشگاهها وارد نشوند
بسم الله الرحمن الرحيم
اين كه گفتيد دانش آموزان، هم به جبهه مىروند و هم مشغول تحصيل هستند، مورد تشكر است. من به همه آنان دعا مىكنم. همه بايد در جنگ وارد باشيم، ولى مسأله مهم در آموزش و پرورش با هم است، والا آموزش تنها فايدهاى ندارد و گاهى هم مضر است. مقدار صدمهاى كه ايران از متفكرين و متجددين فرنگ رفته خورده است، از هيچ كس نخورده است و اين براى آن بود كه آنها آموزش داشتند ولى تهذيب و پرورش نداشتند. اساس كه تهذيب بود، درست نشده بود و هم آنان بودند كه بچههاى ما را از ابتدا تا دانشگاه طورى تربيت مىكردند كه براى ملت و كشور مضر باشند و براى ديگران نافع.
بايد توجه كنيد كه دوره مدارس مهمتر از دانشگاه است، چرا كه رشد عقلى بچهها در اين دوره شكل مىگيرد بايد سعى كنيم تا كسانى كه فرزندان ما را فاسد بار مىآورند، به مدارس و دانشگاهها وارد نشوند و در اين امر مسامحه نبايد كرد. ممكن است الان كارى نتوانند بكنند، ولى تا ده سال ديگر كارشان را انجام مىدهند. ما با آنان كه با اسلام دشمناند مخالفيم و در مقابلشان مىايستيم ولى با كسانى كه با اسلام دشمنى ندارند و دنبال كار خودشان هستند، كارى نداريم. مسأله ما اسلام و كشور اسلامى است، ما براى اسلام اين همه جوان دادهايم، لذا بايد نگذاريم خون آنان هدر رود. ما دانشمندى كه براى بشريت مضر است را مىخواهيم چه كنيم؟ امروز دنيا در آتش دانش دانشمندان مضرسوزد. اين سلاحهاى مخرب و بمب و موشكها را همين دانشمندان ساختهاند. لذا دانش بايد همراه تزكيه باشد، اصلا تزكيه مقدم بر دانش است.
معلمين بايد خود را مهذب كنند تا حرفشان در ديگران اثر كند
همه معلمين در فكر اين باشند كه خودشان را تهذيب كنند، بايد خود را مهذب كنند تا حرفشان در ديگران اثر كند. معلمين و همه كسانى كه در شغل معلمى بسر مىبرند بايد بدانند كه شغلشان بسيار مهم است، بايد توجه كنند كه بچهها را از ابتدا خوب بار بياورند، كه دانشگاه دير است. معلمين بايد
صحيفه نور ج 19 صفحه 123
احساس كنند كه پيش خدا مسوولند، اگر بچههابد تربيت شوند اينها هم مسوولند، اگر در اين مورد من و شما هم سكوت كنيم مسووليم.
اميدوارم مردم در ساختن مدارس كه براى فرزندان خودشان است سعى لازم را بنمايند. كمك به مدارس، كمك به خودشان و به فرزندانشان و به اين كشور و ملت است. بايد كشور را آباد كنيم. اميدوارم آن اندازه كه مردم مىتوانند كمك كنند و فكر نكنند كه بايد حتما رقم كمك آنها درشت باشد. در امر ساختن مدارس، با رقمهاى ريز هم مىشود شركت كرد، البته رقم درشت هم به جاى خود. به همه معلمين و بچهها سلام مرا برسانيد و همين طور سر كلاسها/و/ به آنها بگوييد كه خودتان را براى آينده، خوب درست كنيد.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 124
تاريخ: 29/12/63
پيام امام خمينى به مناسبت سال نو
بسم الله الرحمن الرحيم
حلول سال جديد را به همه مسلمين جهان خصوصاً ملت قهرمان ايران و قشرهاى مختلف ملتمان، كسانى كه در جبههها دارند براى اسلام خدمت مىكنند، كسانى كه در پشت جبههها خدمت مىكنند و خانواده شهدا و خود معلولين و بستگانشان، به همه و همه تبريك عرض مىكنم. انشاءالله اين سال، سال مباركى باشد براى مسلمين جهان و خداى تبارك و تعالى مقدر بفرمايد كه دست اين ابرقدرتها و كسانى كه به آنها مرتبط هستند /از/ قطع بشود و مردم دنيا با آرامش زندگى كنند. همه گرفتاريهاى جهان مال اين قدرتهاى بزرگى است كه ادعا مىكنند كه ما براى صلح اين كارها را مىكنيم. اين همه جنايت مىكنند، اين همه كشورها را به خون مىكشند و ادعا مىكنند كه ما نمىتوانيم ببينيم كه حقوق بشر از بين مىرود. اينها ادعايى است كه اينها مىكنند كه هيچ واقعيتى ندارد، بلكه خلافش واقعيت دارد و مسلمين در غفلت هستند، مستضعفين جهان غفلت دارند. اين بارقهاى كه در ايران پيدا شد اگر چنانچه ملتهاى ساير كشورهاى مسلمين به اين جا ملحق بشوند و همه با هم دست به دست هم بدهند و در مقابل اين همه جناياتى كه بر بشر دارد مىشود، به بشريت مىشود، بايستند كارها اصلاح مىشود، لكن مع الاسف نشده است اين كار و نمىدانم كه چه خواهد شد. و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به ما قدرت استقامت بدهد، امروز استقامت لازم است. پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم نگران بود راجع به اين كه آيا ملتش استقامت مىكنند يا نه؟ تا آن حد كه در روايت است كه فرموده كه شيبتنى سوره هود براى اين آيهاى كه آمده است كه فاستقم كما امرت و من تاب معك در عين حالى كه اين آيه در سوره ديگرى هم (سوره شورى هم) آمده لكن آن ذيل را ندارد، سوره هود كه اين ذيل را دارد فرموده است. اين به نظر مىرسد كه نگران بوده است از اين كه مبادا ملتش، امتش نبادا خداى نخواسته استقامت نكنند. بايد /دولت/ ملت ايران، دولت ايران، ارتش ايران، سپاه پاسداران ايران، همه قشرهاى ايران توجه كنند كه استقامت در مقابل ظلم، در مقابل اين قدرتهاى بزرگ از امورى است كه امر شده است، استقامت در مقابل دشمن است، امر شده است كه استقامت بكنيد و اگر استقامت بكنيد پيروز هستيد. بحمدالله ايران به اين صفت، بسيارى از قشرها به اين صفت متصفند و من فراموش نمىكنم قصه روز جمعه را كه آن طور باشكوه، با نورانيت، با استقامت گذشت. آن طور مردم با طمانينه با آن صداهايى كه مىآمد، با آن رگبارهايى كه مىآمد، من
صحيفه نور ج 19 صفحه 125
ملاحظه مىكردم، نگاه مىكردم، مخصوصاً نگاه مىكردم ببينم در بين مردم چه وضعى هست، نديدم حتى يك نفر را كه يك تزلزلى درش پيدا باشد. و آن وقت امام جمعه آن طور با آن طنين قوى صحبت كرد، مردم /با/ آن طور گوش كردند، آن طور فرياد زدند كه ما براى شهادت آمديم، يكى از اينهايى كه شهيد شده است (يا اين كه چند نفر، يكى دو نفر ازشان) به من گفتند كه اين وصيت هم كرده است، همين كه من مىروم براى شهادت، وصيت كرده و از همانهايى است كه در همين جا شهيد شده. با يك همچو ملتى كسى نمىتواند مقابله كند. ملتى كه اين طور است، آن روزى كه اعلام مىكنند كه مىخواهيم بمباران كنيم نماز جمعه را، بيايند و بيشتر بيايند، حتى آنهايى كه نمىآمدند براى نماز، از قرارى كه براى من نقل كردهاند، آنهايى كه براى نماز جمعه هم نمىآمدند هفتههاى ديگر، اين هفته آمدند، اين يك همچو ملتى است. يك همچو ملتى را نمىتواند كسى به واسطه بمباران كردن يك جايى، به واسطه شرارتهايى كه دارد مىشود، اين را منسحباش كند از اين كه دارد. علاوه، ما، در ملت ما، در مقابل چى منصرف بشود. اسلام است و امانت خدا به دست ما، اسلامى است كه (از صدر اسلام با زحمت و با مشقت اين اسلام تولد پيدا كرده است و هر چه جلو رفته است باز مشقت درش بوده.
پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم از اولى كه دعوت كرده است تا آن وقتى كه در رختخواب رفتن از اين عالم بوده است و لقاءالله بوده است، در حال جنگ بوده. حتى آن وقتى هم كه در بستر خوابيده است باز براى جنگ بسيج كرده است و آن همه مشقت هايى كه ايشان ديدند، از قريب و از غيرقريب ديدند و بعد از آن هم همين طور، مسلمين ديدهاند، ائمه ما ديدهاند، اميرالمؤمنين ديده است. خوب! آنها براى اسلام چون بوده، به ذائقهشان شيرين بوده. ما بايد كوشش كنيم كه ذائقه مان را يك همچو ذائقهاى قرار بدهيم كه براى ما هر چيز شيرين باشد. رضاى به قضاى خدا، معنايش همين است كه يك وقت تسليم است، آدم تسليم مىشود، خوب، ما سلميم. يك وقت رضاست به آنچه او مىكند، اين ديگر فرق نمىكند بين اين كه آن كسى كه راضى است، فرق نمىكند بين اين كه از او بلا برسد يا اين كه از او نعمت برسد، همه را نعمت مىداند. مىگويد از آن است، از محبوب من است. اگر محبوب انسان (همين محبوبهاى ظاهرى) هم اگر چنانچه /يك/ فرض كنيد كه يك چيزى كه ناگوار است بگويد، در ذايقه كسى كه دوست دارد، خوش مىآيد. اگر ما برسيم به اين معنا، و اميدواريم كه با جديت برسيم به اين معنا كه خوشمان بيايد از اين معانى. الان مابينيم كه اين جوانهاى ما كه دارند مىروند در جبههها، براى شهادت مىروند، اينها هميناند. اينها براى اين كه در ذايقهشان خوش آمده است اين معنا، اين را از خدا مىدانند، چون از خدا مىدانند از اين جهت سخت برايشان نيست. ما بايد خودمان را جورى تربيت كنيم كه راضى باشيم به آنچه خداى تبارك و تعالى به ما اعطا مىكند. آنچه مىدهد، بلا باشد خوب است و واقعش هم اين طور است، براى اين كه خداى تبارك و تعالى بندگانش
صحيفه نور ج 19 صفحه 126
را مىخواهد. گاهى وقتها بلا براى انسان نعمت است، گاهى وقتها نعمت بلاست. خداى تبارك و تعالى مىخواهد مردم را تربيت كند، كسانى كه به او متوجه مىشوند تربيتش گاهى به اين است كه فشار برشان وارد بياورد، گاهى به اين است كه نعمت برشان بدهد. آن وقتى كه فشار وارد مىآيد روحها پرواز مىكنند به عالم ديگر، آن در فشارهاست كه اين طور مىشود.
بنابراين، يك ملتى ما مىخواهيم و خودشان، خود ملت ما هم بحمدالله اين طور است كه فشارها برايشان اشكالى ندارد. اگر ما، اگر اسلام، مسلمين مثل ساير قشرهاى عالم بودند كه براى مال و منال و منصب و اين طور چيزها مىرفتند دنبال كار و بالاخره براى شكم و براى شهوت مىرفتند، اگر چنانچه كسر مىآمد بايد ناراحت بشوند. اما ملتى كه براى شهادت مىرود، ملتى كه زن و مردش عاشق شهادت هستند وفرياد شهيد شدن مىزنند، يك همچو ملتى ديگر از اين كه فلان چيز كم است، فلان چيز زياد است، اين نمىنالد، اقتصادش چطور است، اين مال آنهايى است كه وابسته به اقتصاد هستند، دل به اقتصاد دادند. آنهايى كه دل به خدا دادند، آنها اين طور نيستند كه دنبال اين باشند كه فلان چيز فراوان باشد، فلان چيز كم باشد، زياد باشد، نرخش كم باشد، نرخش زياد باشد. اينها كه در نظر اين كه شهيد مىخواهد بشود، اين چيزها نيست. آن كه دارد براى شهادت مىرود به او بگويى كه مثلاً مالت را دزد برده است، او اصلا اعتنا به اين حرف ندارد. به او بگويى كه قيمت چيز گران است، او كه نرفته براى اين كه غنيمتى بياورد. غنيمتى كه او مىخواهد بياورد آن غنيمتى است كه هيچ زوال ندارد، آن چيزى است كه هيچ شكست ندارد. آن كارى است كه /هيچ/ از دست هيچ كس بر نمىآيد جز از دست خداى تبارك و تعالى و ملت ما دارد اين كار را مىكند و من اميدوارم كه همه اين طور بشويم. البته من كه مىگويم، نيستم آن طور، اما ديگران را ميل دارم بشوند اين طور و خودم هم ميل دارم بشوم، بايد همه بشويم. و انشاء الله اميدواريم كه اين سال جديد براى ما يك سال خوبى باشد. و /ما/ تذكر اين معنا را من لازم مىدانم كه ما هم هيچ ميل نداريم كه حتى آنهايى كه با ما دشمناند صدمه ببينند. اگر در مقابل ما نايستند، اگر با اسلام مخالفت نكنند، مسلم باشند، با اسلام مخالفت نكنند، ما هيچ صدمهاى نمىخواهيم ببينند. ما الان ميل نداريم كه آن جاهايى را كه مراكز اقتصاد آنهاست، مراكز جمعيت عراق است، ابداميل نداريم كه يك صدمه ضعيفى هم ببينند. صدام نكند اين كارها را، دولت هم نمىكند اين كار را. لكن وقتى او مىكند ديگر از دست ما خارج است. ملت /يك جورى/ وضعش يك جورى است كه از دست ما، از دست دولت هم خارج است. بنابراين اين طور نيست كه ما در نظر داشته باشيم جنگ بكنيم. از اول جنگ نكرديم، جنگ نمىخواستيم، از حالا هم نمىخواهيم، بعدها هم نمىخواهيم، اما صلحى كه از جنگ بدتر است هم نمىخواهيم. ما مىخواهيم كه دنيا اين آدم فاسدى كه اين همه فساد كرده است، باز نرود دنبالش و برايش دست بزند. الان دنيا متوجه اين است كه اين را زير بغلش را بگيرد، نگهش دارد. براى چى نگه دارد؟ براى به هم زدن همه اوضاع /را/، براى اين كه اسلام نباشد. همه دردشان اين است كه نبادا اسلام بيايد، و اسلام مؤافق با اين طور بدكارىها نيست، با اين طور عياشىها نيست، با اين طور فجايع نيست، با اين طور زورگويىها نيست.
صحيفه نور ج 19 صفحه 127
چون اينها مىترسند از اين، و صدام هم مقابل اسلام ايستاده است، از اين جهت آنها هم زير بغلش را نگه داشتهاند كه نبادا يك وقت چه بشود. لكن خداى تبارك و تعالى اگر اراده فرموده باشد تمام اين كيدها به خودشان برمى گردد. تكليف ما اين است كه در مقابل ظلم بايستيم و اين كسى كه تعدى به ما كرده است، تو دهنى به او بزنيم و تا اين قضيه را دنيا قبول نكند اين جنگ هست و جنگ هم از طرف آنها هست، از طرف ما نيست. زدن اين طور مراكز هم از طرف آنهاست. شما مىآييد نماز جمعه را مىزنيد. نماز جمعه را كه مىزنيد خيال مىكنيد ملت ما عقبنشيند! مىبينيد كه در نماز جمعه چه كردند. اين يك مطلبى است گفتنى، تاريخى، تا كسى نبيند آن جا را، آن منظره را نبيند، باورش نمىآيد كه زن بچهاش تو بغلش است، مرد بچهاش پهلويش است هيچ حركت نكند، اين همه فشار، هيچ حركت نكند، از آن ور انفجار آن نامردها، از آن طرف هم آن طور رگبارى كه ملاحظه كرديد همه. مع ذلك همه هم با طمانينه نشستهاند سرجاى خودشان و هيچ ابدا حركتى نمىكنند. و ملت، يك همچو ملتى است. ملت اين طورى ديگر دنبال اين نيست كه گوشتش ارزان است يا گران است، دنبال اين نيست كه كم است يا زياد است. اين دنبال اين است كه اسلام را بزرگ كند. همان طورى كه پيغمبر اكرم هم بوده، پيغمبر اكرم هم اين طور بوده، دنبال اين بوده كه اسلام تقويت بشود، حالا خودم كشته شدم، بچهام كشته شد، از بين رفتند، سيدالشهدا، بچه هايم اسير شدند /هرچه هم مىآيد/ خوب! مىبينيد كه در روايات هست كه هرچه به ظهر عاشورا نزديك مىشد، حضرت سيدالشهدا صورتش شكفتهتر مىشد. براى چى؟ براى اين كه مىديد كه دارد مىرود پيش خدا. او نظر به او داشت، نه نظر به اينها داشت. نظر به اينها هر كدام كه مربوط به خدا باشد به عنوان مربوط به خدا، والا نه اين كه به اين نظر داشت كه پسر دارد، اولاد دارد، اين حرفها نبود در كار.
بنابر اين، ما بايد استقامت كنيم و آن چيزى كه نگرانى پيغمبر هست كه نبادا ملتش استقامت نكنند و اين امر خدا را اطاعت نكنند، بايد ما كارى بكنيم كه اين نگرانى نگذاريم در حق ما ثابت بشود. و من از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه همه اين قشرهاى ملت را از مجروحين، مصدومين، شهدا و خانوادههاى اينها و مفقودين ما و اسراى ما، همه اينها را هم سالم نگه دارد و شهداى ما را بيامرزد و در جوار خودش نعمت عنايت كند و اينهاى ديگر هم سالم نگه دارد و به پيروزى برسند و انشاء الله اسراى ما و مفقودين ما هم به وطن خودشان برگردند و ملت ما هم با قدرت و قوت پيش برود و هيچ از اين نوع چيزها باك نداشته باشد. چيزى است كه بر ملت بر ملت بيدار ثابت شده است كه مىخواهى بيدار باشى، مىخواهى مستقل باشى، بايد جورش را بكشى! مىخواهى ذليل باشى؟ برو پيوند كن با آمريكا، همه اين حرفها تمام مىشود، جنگ هيچ نمىشود پيوند كن با شوروى، باز هم نمىشود! اما چى؟ اين است كه يك ملت عقب مانده توسرى خورده ضعيف تا آخر. اما وقتى بخواهى، يك ملتى بخواهد سربلند باشد، بخواهد ارزش داشته باشد، اين ديگر نبايد فكر اين باشد كه ما حالا اين ارزشى كه داريم، ببينيم به اندازه اين هست كه ما ستمان گران باشد! يا دوغمان چه باشد! اگر اين طور است، كه ما از حالا هم رفتيم. اما مىبينيم اين جور نيستند، ملت ما الحمدلله اين طور
صحيفه نور ج 19 صفحه 128
نيست و اميدوارم كه قويتر بشوند و شادمان بشوند در اين سال جديد و خداى تبارك و تعالى به همه قدرت عنايت كند و سلامت عنايت كند و همه ما را بيدار كند و در استقامت به ما كمك كند، انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 129
تاريخ: 1/1/64
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور، نخست وزير، رئيس مجلس شوراى اسلامى، رئيس ديوان عالى كشور و جمعى از مسؤولان كشورى و لشكرى
زدن و پيروز شدن و فتح كردن، اگر آن بعد معنوىاش نباشد همهاش شكست است
بسم الله الرحمن الرحيم
من سال جديد را به همه مسلمين جهان، مستضعفان جهان و به ملت شريف خودمان و به آقايان و به همه كسانى كه در جبهه ها مشغول خدمت هستند، يا در پشت جبههها و تمام كسانى كه در اين انقلاب دخالت داشتند و فداكارى كردند، شهيد شدند، مفقود شدند، اسير شدند، به همه اينها تبريك عرض مىكنم و اميدوارم كه اين سال جديد يك سال خوشى براى ملت ما و براى ملتهاى تحت ستم دنيا باشد.
تمام اين پيروزىها و عدم پيروزىها و سلطنتها و ابرقدرتىها و همه گذر است. ما اين جا نشستيم، بلا اشكال در صد سال ديگر از ما خبرى نيست، گذشته است، رفته است، پيروز بشويم رفته است، شكست بخوريم رفته است، قدرت داشته باشيم رفته است، نداشته باشيم گذشته است. آن كه باقى است، آن است كه در پيش خودمان است. آنچه باقى مىماند، ما و چيزهايى كه حمل مىكنيم به عالم ديگر است. ما بايد فكر اين معنا باشيم كه خدمت بكنيم /به/ خدمتى كه براى ما سرمايه باشد براى آن جهان. زدن و پيروز شدن و فتح كردن و همه اينها اگر آن بعد معنوىاش نباشد، همهاش شكست است، بلكه آنهايى كه بيشتر در نظر مردم پيروزند، شكستهترند. اين قدرتهاى بزرگى كه در عالم بوده است و هست و خواهد بود، اينها اگر آن بعدى كه آنها را به سعادت مىرساند نداشته باشند، تمامش شكست است. چند روز خورد و خواب و جنايت و خيانت و بعدش تمام /در اين جا/ اين جا بسته مىشود و در آن عالم باز مىشود، صحيفه ما باز مىشود. همه اين عالم شهادت مىدهند براى ما، همه حاضرند. ما بايد كه فكرى بكنيم كه نصرت كنيم خدا را، ان تنصروالله ينصركم. جنگ نيست، انزوا هم نيست پيشرفت نيست، شكست هم نيست. نصرت يك معنايى است كه در خود انسان بايد متحقق بشود. ما اگر چنانچه در همه جبههها پيروز بشويم، لكن به عنوان نصرت خدا نباشد، براى نصرت خودمان باشد، بخواهيم كه خودمان يك جايى را بگيريم، ما نصرت خدا را نكرديم و خدا هم آن وعدهاى را كه دادهاند، عمل نمىكنند، اگر عمل كنند يك عنايت خاصى است، ربطى به ما ندارد. آنى
صحيفه نور ج 19 صفحه 130
كه وعده كرده ست كه ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم ، آن اين است كه شما جبهه نصرت را باز كنيد، خدا هم باز مىكند. شما براى خدا كار كنيد، براى خدا پيش برويد، براى خدا زحمت بكشيد، براى خدا همه كارها را انجام بدهيد. آن كه در جبهه هست براى خدا بايد جبهه باشد، آن كه پشت جبهه است براى نصرت خدا باشد، اين كسى كه متصدى امور لشكر است براى خدا متصدى باشد، آن كه متصدى امور كشور است براى نصرت خدا باشد، آن كه در مجلس است براى خدا در مجلس باشد، براى نصرت خدا باشد و بالاخره اگر همه با نصرت خدا باشيم، خدا به وعده خودش بىاشكال عمل مىكند. اگر نقصى باشد در ماست اگر /درنصرت/ ما به خيال خودمان پيروزى داريم پيدار مىكنيم، لكن نصرت خدا نباشد، يعنى براى او نباشد براى پيشرفت مقاصد الهى نباشد، مقاصد الهى مقصود اين است كه براى مظلومان، براى مستمندان، براى پيشرفت احكام اسلام، براى دفع ظلم از مظلومان، براى قطع يد ستمگران، همه اينها براى خدا، خدا فرموده است، ما عمل مىكنيم. اگر فرموده بود كه برويد در /منزلهايتان/ منزلتان بنشينيد، آن وقت ما براى خدا مىرفتيم منزل مىنشستيم. وقتى مىفرمايد كه قتال كنيد، قاتلوهم /ما/ براى خدا، براى اطاعت اوست. وقتى براى اطاعت اوست، نصرت و شكستن هيچ فرقى با هم ندارد، براى اين كه اين وجهه الهىاش همهاش نصرت است. آن چيزى كه مربوط به معنويات است و مربوط به يك جهان ديگر است و براى ما، مايه دست است، براى ما سرمايه است، /آن/ وقتى در دست ما باشد، چه شكست بخوريم و چه پيروز بشويم، هيچ فرقى با هم ندارد و اگر اين معنا نباشد باز هم فرقى ندارد، بلكه پيروزىها شكستش بيشتر است.
اگر كار براى خدا شد، از حرفهاى مردم هيچ ناراحت نمىشويم
بايد ما جديت كنيم كه اين معنا را درست بكنيم. دنبال اين باشيم كه اگر چنانچه متصدى امر دولتيم، دولتى باشيم كه براى خدا كار بكنيم و براى خدا كار كردن، اين است كه ببينيم خدا چى فرموده است، چى گفته است، ما بايد بكنيم. فرموده است كه به مستمندان بايد برسيد، به ضعفا بايد برسيد، به مردم فقير بايد برسيد براى همه بايد تهيه كنيد. وقتى كه بنا شد ما براى اين جهت خدمت كرديم، اين نصرت خداست. نصرت خدا، نصرت بندگان خداست نصرت دين خداست. وقتى ما نصرت كرديم بندگان خدا را براى خدا، براى اين كه اينها عيال الله هستند، ما اگر چنانچه در جبههها هم پيروز نشويم، اين جا پيروزيم، و اگر اين طور نشد، شكست خورديم از همين حالا، در اوج پيروزى در شكست هستيم /اين جا در اوج/ و در حضيض شكست، پيروز هستيم. ميزان، اين است و ما بايد اين را در نظر بگيريم. در هيچ پيروزىاى به مقدار خارج از متعارف كه مربوط به خدا نباشد، غرور و خوشحالى پيدا نكنيم و در هيچ شكستى سرشكستگى نداريم، براى اين كه ما نمىخواستيم خودمان يك چيزى بشويم كه سرشكستگى پيدا كنيم، ما مىخواستيم اطاعت امر خدا را بكنيم. خدا فرموده است: برويد دست ظالم را قطع كنيد. ما مىرويم، آن قدرى كه قدرت داريم، دست ظالم را، بتوانيم قطع مىكنيم، نتوانستيم، كار خودمان را انجام دادهايم. به ما فرموده است كه قاتلوهم ، خداوند تعزيرشان مىكند به
صحيفه نور ج 19 صفحه 131
دست شما. ما مقاتله مىكنيم، اطاعت است، يعنى سربسته و دربسته در اختيار او بايد باشيم، اطاعت بكنيم، دنبال هرچى مىرويم اطاعت بكنيم. اگر موعظه مىكنيم براى اطاعت خدا باشد و اگر موعظه مىشنويم هم براى اطاعت خدا باشد. اگر جنگ مىكنيم براى خدا باشد، اطاعت خدا باشد و اگر صلح مىكنيم، اطاعت خدا. هر جا فرموده آن كار را بكنيد، آن كار را مىكنيم، هرجا فرموده اين كار را بكنيد، اين كار را مىكنيم. اگر اين طور شديم كه از خودمان يك چيزى را مايه نگذاشتيم، هرچه هست از اوست، چيزى هم نداريم كه مايه بگذاريم، خيال مىكنيم چيزى داريم، هرچه هست از اوست. هرچه ما خيال مىكنيم داريم، نه! از اوست پيش ما، امانت است. اين امانت هم يك وقتى رد مىشود به خودش. اگر هم داشته باشيم به خيال خودمان، از ما نيست، اشتباهكنيم. همه عذابهايى كه در آن عالم هست براى نفهمى آدم است. خيال مىكند خودش چيزى است، چون خيال مىكند خودش چيزى است، مىخواهد به همه تفوق پيدا كند. چون براى خودش هست، مىخواهد همه چيز را براى خودش تحصيل بكند، و اين است كه انسان را به شقاوت مىرساند. و سعيد اين است كه هم چيز را براى او بخواهد و براى او خواستن، يعنى براى بندگان خدا، براى احكام خدا. ما اگر چنانچه در اين جنگى كه برمان تحميل شده است، دفاع مىكنيم و دفاع كرديم و بيرون كرديم اين اشخاص جنگجوى مفسد را، براى اين است كه خدا فرموده است: دفاع بايد بكنيد. دفاع هست، ما دفاع مىكنيم. اگر هم فرموده بود كه نه، برويد جنگ بكنيد، مىرفتيم جنگ مىكرديم. حالا چون فرموده دفاع است، ما دفاع مىكنيم. مادامى كه آنها مشغول اين كارهاى مفسده جويى هستند، ما هم بايد دفاع كنيم، يعنى ما اطاعت امر خدا مىكنيم، هر كس هم هر چى مىخواهد بگويد. اگر براى خدا شد، از حرفهاى مردم هيچ ناراحت نمىشويم. حرف را همه مىزنند اگر همه نمىگويند حرف زده مىشود. شما بايستيد شب و روز را اطاعت خدا بكنيد، برايتان يك چيزى مىگويند، برويد براى جنگ و همه كار بكنيد براى خدا، برايتان يك چيزى مىگويند. مامون نيستيد از زبان مردم، همان طورى كه پيغمبر اكرم مامون نبود، براى او آن همه مىگفتند، براى اميرالمؤمنين هم آن همه مىگفتند، لكن آنها براى اين كه كارشان براى خدا بود از اين كه بگويند فرض كنيد كه، مگر اميرالمؤمنين نماز هم مىخواند؟ مگر على نماز هم مىخواند كه توى مسجد كشتندش ؟ او از اين ناراحت نمىشود. اگر ناراحت بشود، براى اين كه چرا يك آدمى اين طور است، نه چرا /من/ براى من مىگويد. انبيا، ناراحت اگرشدند براى اين بود كه چرا بايد بندگان (اين مردمى كه آمدند در اين جا و بنده هستند) خودشان را مستقل بدانند و براى خودشان كار بكند و فساد بكنند، براى اين دلسوزى مىكردند. و احتمال من مىدهم كه ما اوذى نبى مثل ما اوذيت هم ، اين معنا باشد، من احتمال مىدهم كه آن معرفتى كه رسول خدا داشت، ديگران نداشتند، مقاماتشان هر چه بود، به اندازه ايشان نبود. و هر چه مقامات بيشتر است راجع به معصيتهايى كه در عالم مىشود، بيشتر اذيت مىشود. اگر بشنود كه در آن سر دنيا يك كسى يك كسى را اذيت كرده /اين/ اين ناراحت بشود، نه از باب اين كه شهر خودم است، نه از باب اين كه مملكت خودم است، اقرباى خودم است، از باب اين كه يك مظلوم در دنيا واقع شده. ولهذا مىبينيد كه حضرت امير آن طور مىفرمايد كه
صحيفه نور ج 19 صفحه 132
وقتى كه آن چيز را از پاى يك ذمى بيرون آوردند، مى فرمايد مرگ براى انسان چطور است، از ظلم، بما انه ظلم بدش مىآيد، نه از ظلم به خودم، از خوبى به آن طورى كه خوب است خوششآيد، هر كس هم به هر كس خوبى كند، از باب اين كه خوبى است خوشش مىآيد، هركس هم به هركس ظلم كند، از باب اين كه ظلم است ناراحت مىشود. اين معنى، اين است كه يك انسانى بداند كه چى هست و كجا هست و كجا مىرود. همه اين بساط برچيده مىشود لكن صحف ما برچيده نمىشود، هست، آن طرف است. پرده را الان هم اگر بردارند، ما خودمان مىبينيم كه چه كرديم، چى هست، ديگران هم مىبينند، اگر ستاريت خدا نباشد.
اگر يك نفر بخواهد به هم بزند اين وحدت را، معصيت خدا را كرده است
ما دنبال اين باشيم كه اطاعت خدا بكنيم. خدا فرموده است كه شماها بايد با هم باشيد، اتحاد داشته باشيد، وحدت. اگر كسى يك كلمه بگويد كه به اين وحدت صدمه بزند، اين معصيت كار كه هست هيچ، خائن كه هست هيچ، معصيت يك معصيتى است كه ممكن است كه يك كشورى را به هم بزند. اگر كار شكنى براى اين وحدت بشود، اين وحدتى كه الان در بين ملت ما موجود است، بين دولت و ملت ما موجود است، اگر يك نفر خدشه بكند بر اين، بخواهد به هم بزند اين وحدت را، اين معصيت خدا را كرده است و در حضور خدا، معصيت خدا را كرده است و علاوه بر اين جنايت بر جمهورى اسلام كرده./اين/ اگر اين معنا در ذهن انسان باشد كه خدا فرموده است كه با هم باشيد، تنازع با هم نداشته باشيد، خدا فرموده است كه وحدت داشته باشيد. و ما براى خدا وحدت مىخواهيم داشته باشيم، اين وحدت را كسى نمىتواند به هم بزند، اين وحدت الهى است، اين يدالله است. يدالله فوق همه ايدى است، اين را كسى نمىتواند به هم بزند. اما اگر براى خودم هى مىخواهم بكشم، اگر هم مىگويم وحدت پيدا كنيد كه خودم به نوايى برسم، اين مال شيطان است، هيچ اثرى ندارد، يعنى اثر سوء دارد براى انسان.
ما بايد دنبال تحكيم وحدت خودمان باشيم. ملت و دولتمان خيال نكند كه او دولت است و آن ملت. همه مال يك كاروان هستيم كه رو به آن عالم مىرويم و بايد اطاعت خدا بكنيم و با هم بايد باشيم. اگر اين طور باشد، پيروزى هيچ اشكال ندارد، كه نصيبتان مىشود و اين پيروزىاى است كه خدا مىدهد، اين نصرتى است كه خدا مىدهد، او را ما با جان و دل قبول مىكنيم چون هديه خداست و اگر خداى نخواسته اين طور نباشد و ما با زور شمشير فرض كنيد و با زور تفنگ پيروز بشويم و پيروزى را از خودمان بدانيم، اين پيروزى نيست، اين شكست است، حالا شما خيال مىكنيد پيروزى است اما اگر پرده برداشته بشود، مىبينيد يك شكست بزرگ است. بايد با هم باشيد، براى اطاعت خدا كه فرموده است كه بايد با هم باشيد، وحدت بايد داشته باشيد، اختلاف نبايد داشته باشيد. ما بايد وحدت داشته باشيم، يعنى حفظ كنيم وحدت را. وحدت هست، لكن ادامه مىخواهد. ادامه بايد بدهيم ما اين وحدت را و او اين است كه /گوشمان را/ به حرف كسانى كه خداى نخواسته
صحيفه نور ج 19 صفحه 133
مىخواهند تفرقه بيندازند، به حرف آنها گوش ندهيم اصلش. البته در هر جايى هستند اشخاصى كه بخواهند كه فساد بكنند، لكن وقتى يك ملتى /شد/ براى خدا وحدت را مىخواهد ايجاد كند و واحد باشد با ديگران، اين ديگر گوشش به حرف اين كسى كه فساد مىخواهد بكند، بدهكار نيست. گوش آن آدمى بدهكار است كه در او يك سستى هست در اين جهت. در جهت /آن جهت/ معنويت و الهيت وقتى كه يك سستى باشد، آن وقت آن چيزهايى كه گفته مىشود، در انسان تأثير مىكند. تاثيرش هم كم كم زياد مىشود، يك وقتى انسان هم مىشود از آن ورى. اما اگر اين جهت را محكم كرديم ما كه ما براى خدا، از خدا هستيم و براى خدا بايد عمل بكنيم و به خدا مراجعه مىكنيم، انالله و انا اليه راجعون ما از اوييم، به او بر مىگرديم، او فرستاده، برمى گردانيم. اگر ما اين را تحكيم كنيم در قلبمان كه ما از او هستيم و هر چه او گفته است، بايد بكنيم. گفته است كه با هم بايد باشيد كه اگر با هم باشيد كسى نمىتواند شما را چه بكند، ما هم با هم بايد باشيم براى اطاعت خدا.
الان دشمنىهابراى اين است كه ما براى اسلام داريم كار مىكنيم
اين نصرت خداست، اين نصرتى است كه تخلف ندارد از نصرت كه خدا مىكند، ما او را نصرت مىكنيم، ما بنده ضعيف، نصرت بندگان خدا را براى او مىكنيم و او به واسطه عنايات زيادش اين را نصرت خودش حساب كرده است، با اين كه غنى از همه عالم است. نصرت ضعفا را، نصرت مظلومين را نصرت خودش حساب كرده است و گفته است: ان تنصروا الله ينصركم والا نصرت خدا يعنى چه؟ ما كى هستيم كه نصرت خدا را بكنيم؟ عالم كى هست؟ همه موجودات عالم هيچند. نصرتى كه ما بكنيم از دين خدا، نصرتى كه بكنيم از بندگان خدا، خدا به عنايت خودش اين را نصرت خودش حساب كرده، فرمودهاند: ان تنصروالله ، ما مىدانيم كه خدا محتاج به نصرت ما نيست، لكن نصرت بندگان خدا را مىكنيم، نصرت دين خدا را مىكنيم و خدا به عنايت خودش قبول كرده است كه اين نصرت من است. و ما شك نداريم كه خدا (غنى مطلق) كه گفته است كه نصرت من را بكنيد و نصرتتان مىكنيم، اگر ما ضعفا، نصرت او را كرديم، او نصرت ما را مىكند. اين مسأله عقلى است. او فرموده است كه بايد با هم باشيد، اگر ما دنبال اين معنا باشيم كه اطاعت اين امر خدا را بكنيم، هر كس هر حرفى بزند به گوش ما فرو نمىرود، هر شايعهاى درست بكنند، شايعهها همه خنثى مىشود، هر دروغپردازى كه بكنند (تبليغاتى كه در خارج دارد مىشود و در هرجا) همهاش خنثى خواهد شد، براى اين كه ما اين پايه را محكم كرديم كه ما براى خدا وحدت داريم. ما وحدتمان براى اين نيست كه خودمان به جايى برسيم يك كارى بكنيم. ما خدا فرموده وحدت داشته باشيد براى او وحدت داريم و اين وحدت كه براى خداست، هر كيدى در مقابلش خنثى است. براى اين كه /كيد/ اين كيد، كيد با خداست، اين دشمنى، دشمنى با خداست. وقتى ما براى خدا اين كار را كرديم، كسى اگر مخالفت كند، مخالفت با خدا كرده است. چون ما براى او مىكنيم، آن هم براى اين كه ما براى خدا مىكنيم دارند مىكنند. الان دشمنىها براى اين است كه ما براى اسلام داريم كار مىكنيم والا ما چيزى نيستيم
صحيفه نور ج 19 صفحه 134
كه. آنها مىبينند كه اسلام اگر چنانجه دامنهاش توسعه /بكند/ پيدا بكند، دامنه نفاق برچيده مىشود، دامنه كفر برچيده مىشود، همه اين چيزها از بين مىرود، قدرتها فلج مىشوند. اينها ديدند كه يك موج كوچكى در اين جا پيدا شده، لكن الان در شرق و غرب از آن حرف است، صحبت است، اينها از اين صحبت مىترسند. الان ايران در همه جا مطرح است، آنها از اين مطرح شدن مىترسند. ايران هم براى خودش، براى اين بيست ميليون نيست براى اين چهل ميليون، پنجاه ميليون نيست، پيشتر هم بوديم. ايران براى اين است كه مردم يك تحول الهى پيدا كردهاند و اين تحول الهى اسباب اين شد كه با هم شدند و قدرت بزرگى را مثل قدرت شيطانى رژيم سابق در هم شكستند و مقابل همه قدرتها هم ايستادهاند، مردانه ايستادهاند، مشتشان را هم محكم نگه داشتهاند مىگويند ما نه شرق را مىخواهيم، نه غرب را مىخواهيم. اگر شرق با ما بسازد و نخواهد به ما آن طمطراق شرقيت خودش را نشان بدهد، ما اهل جنگ نيستيم، اگر غرب هم همين طور باشد ما نيستيم. هر يك از اينها بخواهند تعدى بكنند ما تا آخر نفرمان مىايستيم مقابلش.
نصرت كشور اسلامى، نصرت خداست
اگر چنانچه اين معنا در قلب ما واقع شده باشد كه نصرت كشور اسلامى، نصرت خداست و نصرت بندگان خدا، نصرت خداست، نصرت مظلومان، نصرت خداست، اين معنا اگر در قلب ما محكم بشود، از هيچ چيز نبايد بترسيم و انشاء الله نمىترسيم و هيچ كس هم به ما نمىتواند كه غلبه كند و در همه جا هم پيروز هستيم، در همه جبههها، در جبهههاى جنگ، در جبهههاى صلح، در جبهههاى عرض مىكنم كه بيمارستان، در همه جا پيروز هستيم. و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به ما تؤفيق بدهد كه ما بتوانيم به اين مقصدى كه مقصد انبياست برسيم و ما انشاء الله با هم باشيم و اين قافله را با هم به منزل برسانيم و اين امانت را به صاحب امانت رد كنيم.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page