-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 53
تاريخ: 15/6/63
بيانات امام خمينى به در جمع رؤساى: جمهورى، مجلس، ديوان عالى كشور و نخست وزير مسؤولن لشكرى و كشورى و سفرا و كارداران كشورهاى اسلامى مناسبت عيد قربان
آن چيزى كه اعمال ما را با اعمال انبيا متفاوت مىكند، مغز عمل است
بسم الله الرحمن الرحيم
من هم متقابلا به همه آقايان، به همه امت مسلمان دنيا و مستضعفين، اين عيد سعيد را تبريك عرض مىكنم و اميدوارم خداى تبارك و تعالى به بركت اين عيد و ساير اعياد شريفه، ما را و همه ملتهاى مسلمان را هدايت كند كه به راه مستقيم اسلام سير كنيم و به مقاصد اسلامى فكر كنيم و بتوانيم بين مسلمين يك آشتى، يك وحدتى ايجاد كنيم. حضرت ابراهيم (ع) كه اين عيد منتسب به او هست و بنيانگذار ايثار است، صورت عمل، يك معناست و معنا و محتواى عمل، يك باب ديگر. اين جا صورت عمل هم يك مشكلى است براى حلش و يك امرى است كه فوق طاقت نوع بشر است. اما آن چيزى كه ابراهيم (ع) را ابراهيم مىكند، مسأله اين صورت نيست، مسأله آن سيرى است كه فرموده است و منتهى به اين مسائل شده است. ابراهيم كه به حسب روايات شريفه ما، در آن وقتى كه طرف آتش داشت مىرفت، ملائكه آسمان به او گفتند كه حاجت داريد؟ گفت به شماها نه. آن يك باب ديگرى از معارف را داشته است. و ما صورت عمل را مىبينيم و از آن هم اعجاب مىكنيم و اعجاب آور هم هست. لكن آنهايى كه اهل معارف الهى هستند، باطن اين صورت را ملاحظه مىكنند. اصل اعمال انبيا مطلقا به حسب صورت، با اعمال ما به حسب نوع مؤافق است. آنها نماز مىخوانند ما هم نماز مىخوانيم، آنها روزه مىگيرند ما هم روزه مىگيريم، آنها حج مىروند ما هم حج مىرويم، آنها قربانى مىكنند ما هم قربانى مىكنيم، وقوف مىكنند ما هم وقوف مىكنيم، اين صورت را همه با هم مشتركيم. لكن تفاوت آن چيزى كه اعمال ما را با آنها متفاوت مىكند و اعمال انبيا را بعضىها با بعض ديگر متفاوت مىكند، آن مغز عمل است. آن چيزى است كه آنها از آن مبدا الهام مىگيرند و اين اعمال را با الهام از آن جا عمل مىكنند. مسأله وحى و گرفتن وحى كه در انبيا هست - و آنها هم متفاوت هست يكى از امور مهمى است كه انسان تصورش را نمىتواند بكند كه مسأله چى هست و از چى بوده است. واسطه، جبرئيل است، جبرئيل چه جور واسطه بوده است؟ آيا پيغمبر نازل كرده است جبرئيل را و به ولايت او نازل شده است؟ با جبرئيل نازل شده است و آن وحى را رسانده است؟ مسائلى كه در آن صحبت است.
صحيفه نور ج 19 صفحه 54
ابراهيم (ع) خودى نمىبيند تا ايثارى كرده باشد
مسأله قربانى فرزند يك باب است كه به حسب البته ديد نوع بشر، مسأله مهمى است، لكن آن چيزى كه مبدا اين عمل مىشود، آن چيزى كه مقابله ما بين پدر و پسر را در آن جا متحقق مىكند، اين يك مسائل قلبى و روحى و معنوى است، فوق اين مسائلى كه ماها مىفهميم. ما همه مىگوييم كه ايثار كرد، قربانى كرد و واقعا اين طور بوده است، خوب! مهم هم هست. لكن آيا در نظر ابراهيم(ع) هم ايثار بوده است؟ ابراهيم هم در نظرش اين بوده است كه حالا يك چيزى، تحفهاى مىبرد پيش خدا؟ اسماعيل هم سلام الله عليه در نظرش بوده كه يك جانفشانى دارد مىكند براى خدا؟ يا مسأله اين نيست. اين مسألهاى است كه تا نفسانيت انسان هست، خوديت انسان هست، ايثار اسمش هست. من ايثار مىكنم در راه خدا فرزندم را، من ايثار مىكنم در راه خدا جان خودم را. اين، براى ما مهم است و زياد مهم است، براى ابراهيم نيست مسأله اين، ايثار نيست. ابراهيم خودى نمىبيند تا ايثارى كرده باشد، اسماعيل خودى نمىبيند تا ايثار كرده باشد. ايثار اين است كه من هستم و تو هستى و عمل من و براى تو و ايثار. اين، در نظر بزرگان اهل معرفت و اولياى خدا شرك است، در عين حالى كه در نظر ما كمال بزرگى است، ايثار بزرگى است.
عيد براى ما يك معنا دارد، براى ابراهيم و براى پيغمبرها يك معناى ديگرى دارد، ما هم عيد مىكنيم، آنها هم عيد مىگيرند، لكن آنهايى كه عيد مىگيرند عيد لقاء است، آنها عود مىكنند به آن جايى كه از آن جا ظاهر شدند و عيد مىگيرند براى اين امر، البته بعد از ارجاع - به، باز - از آن معناى سيرالهى، بعد از ارجاع اسمش عيد مىشود. و بعدهاى معنويش بسيار زياد است و دست ما از آن كوتاه است و بعدهاى سياسى و اجتماعىاش هم زياد است و زياد بوده است و اميدواريم كه زياد بشود.
مسلمانها بايد از عبادات، هم سير معنوى كنند و هم برداشت سياسى و هم عمل
اميدواريم كه مسلمانها به خود بيايند و از همين عباداتى كه خداى تبارك و تعالى براى آنها مقرر فرموده است، از همينها، هم سير معنوى بكنند و هم برداشتهاى سياسى و هم عمل. اين طور نباشد كه نماز را ما همان جهت تقرب الى الله آن را ملاحظه كنيم البته آن بالاترين چيز است. لكن بعد از اين كه انسان نمازگزار شد ايثارگر خواهد شد، بعد از آن كه ايثارگر شد، براى اسلام خدمت خواهد كرد. و حج كه در اوجهات اجتماعى و سياسى بيشتر ظاهر است، اين بحمدالله امسال تاكنونش خوب برگزار شده است و اميدواريم كه از اين به بعدش هم خوب برگزار بشود و بعدها هم افزوده بشود و مسلمين را بيدار بكنند اين حجاجى كه در بيت الله الحرام هستند. گرچه مع الاسف بعضى از آخوندهاى بسيار نافهم يا بسيار موذى در همين مقطع از زمان شروع كردند به چيزهايى نوشتن و رسالههايى پخش كردند و نسبت به شيعه و نسبت به ائمه شيعه و نسبت به طريقه شيعه جسارت كردند و اين در يك همچو مقطعى كه عقلاى طرفين، عقلاى مذاهب با هم جمع شدند و علماى مذاهب با هم جمع شدند و مىخواهند فكر بكنند براى مصالح اسلام، در يك همچو مقطع يك همچو رساله منتشر مىشود،
صحيفه نور ج 19 صفحه 55
كانه خطر براى آمريكا ديدند و واويلا بلند كردند. آن آخوند احمقى كه در يك همچو مقطع از زمان به بعض مقدسات شيعه جسارت مىكند، درصدد اين است كه در مقابل او هم يك كسى پيدا بشود، آن هم يك چيزى بگويد و موجب بشود كه بين مسلمين در يك همچو مقطع از زمانى كه دارد وحدت ايجاد مىكند، اختلاف ايجاد بشود. واقعاً اسلام چه كند با اين طرز فكرها، با اين طرز عملها؟ اسلام چه كند با اين آخوندهايى كه خودشان را به صورت يك روحانى در آوردند و در بين مردم پخش هستند؟ اين گرفتارى است كه در يك همچو موقعى كه مسلمين دارند فكر مىكنند، او به عنوان اين كه من ديدم كه بعض از جوانها متمايل به اين اجتماع شدند، متمايل به اين ايران شدند، تكليف ديدم به اين كه بگويم و اينها مشتركند، اينها مجوسند اينها چطورند اينها چطورند و به بعض مقدسات جسارت كردند. اين، جز اين كه خدمت به استعمار است، خدمت به قدرتهاى بزرگ است و كارشكنى براى اسلام و مسلمين است؟ ما بايد فكر كنيم براى اين مسائل. مسلمانها بايد فكر كنند براى اين مسائل و اين اشخاصى كه اين طور در صدد شكستن وحدت مسلميناند.
و بالجمله من اميدوارم كه ايران با اين راهى كه به پيش گرفته است فقط ملاحظه آن جهات صورى را نكند و ملاحظه جهات معنوى را هم بكند. تمام مسائل براى معنويات است. پيغمبرها هم كه آمدند و احكام را منتشر كردند براى اين است كه تزكيه بكنند مردم را يزكيهم و يعلمهم الكتاب همه براى اين آمدند كه مردم را با مبدا وحى آشنا كنند، سيرالى الله بدهند، صراط مستقيم، هدايت را به صراط مستقيم بكنند. و ما ايرانىها و مسلمانها علاوه بر اين كه جهاد در راه اسلام مىكنيم، بايد از جهاد اكبر هم غافل نباشيم، از جهاد به نفس هم غافل نباشيم كه مبدا همه امور است. و بايد اين اعياد را همان طورى كه عيد مىدانيم براى مسلمين و ذخر و شرف مىدانيم براى پيغمبر اكرم (ص) بايد ما خودمان مهيا بشويم كه براى پيغمبر اكرم (ص) ذخر و شرف باشيم. طورى عمل بكنيم، در مكه، در مدينه، در همه جا و با همه مسلمين در هر جا، طورى رفتار بكنيم كه اين اسباب شرافت اسلام بشود، اسباب اين بشود كه مردم بفهمند كه اسلام چه جور تربيت مىخواهد بكند، از تربيت اسلامى مردم ملتفت بشوند كه اسلام آمده است براى چى، قرآن شريف آمده است براى چى.
آن چيزى كه اساس است، سير الى الله است و شكستن بت نفس و بتهاى ديگر
تمام مسائلى كه هست ما مىخواهيم دست ظالمها را كوتاه كنيم انشاء الله و مىخواهيم كه قدرتها را سركوب كنيم و پايشان را از اين بلاد مسلمين كوتاه كنيم انشاء الله، همه اينها مقدمه اين است كه يك آرامشى در اين بلاد پيدا بشود و دنبال اين آرامش يك سير روحى پيدا بشود، يك هدايت به سوى خدا پيدا بشود. آن چيزى كه اساس است سير الى الله است، توجه به خداست، همه عبادات براى اوست، همه زحمات انبيا از آدم تا خاتم براى اين معنا هست كه سير الى الله باشد. شكستن بت نفس كه بالاترين بتهاست و شكستن دنبال او شكستن بتهاى ديگر.
بحمدالله امسال در مكه با اين تظاهرات عظيم و با اين شعارهاى كوبنده يك مقدارى از صولت
صحيفه نور ج 19 صفحه 56
بتها شكسته شد و انشاء الله بعدها هم خواهد شد. و اميدواريم كه هر سال بر اين مسائل اضافه بشود و مسلمانها متصل بشوند به هم و همراه هم فرياد بكشند در جايى كه جاى فرياد است. و خداى تبارك و تعالى از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه همه ما را بيدار كند و همه مسلمين را بيدار كند و توجه آنها را به مصالح اسلام و به مصالح مسلمين بيشتر بكند. و اميدوارم كه دولتهاى منطقه هم به خود بيايند و از تبليغات سويى كه اين آخوندها مىكنند، خودشان را كنار بكشند و از تبليغات سويى كه آمريكا و عمال او مىكنند خودشان را كنار بكشند و با يك وحدت كلمه بروند تا اين كه اسلام را از دست اين خونخوارها نجات بدهند و بلاد مسلمين را از دست اين اشخاص كه مىخواهند ببلعند همه بلاد مسلمين را، نجات بدهند. خداى تبارك و تعالى به همه ما و به همه شما تؤفيق عنايت كند كه اين اعياد را با آشنايى به اسلام و احكام اسلام عيد بگيريم.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 58
تاريخ: 18/6/63
بيانات امام خمينى در ديدار با سرپرست و اعضاى ستاد تبليغات جنگ
بسم الله الرحمن الرحيم
مهم اين است كه انقلاب اسلامى ما انقلابى است كه به دست مردم صورت گرفته، مردم انقلاب كردهاند و مردم بايد آن را به آخر برسانند. مردم قيام كردهاند، شاه را بيرون كرده و رژيم او را سرنگون نموده و نظام اسلامى را كه به نفع مستضعفين است جايگزين آن كردهاند، پس، مردم بايد پاى كارى كه كردهاند بايستند. هر چه عمل بزرگ باشد، دشمنش بيشتر و بزرگتر است.
امروز كه تمام بوقهاى تبليغاتى بر ضد اسلام و ايران است، بدين خاطر است كه ايران را به سازش و تسليم بكشند. انقلاب ما عظيم است و متكى به هيچ قدرتى نيست، نه قدرت شرق و نه قدرت غرب. انقلابهايى كه در دنيا مىشود، به يكى از اين دو ابرقدرت متكى است ولى انقلاب مردم ما انقلابى است متكى به خود مردم، پس مردم بايد از پيامدهاى انقلابشان گله نداشته باشند. امروز كشور ايران روى پاى خودش ايستاده است، لذا زحمتها و توطئهها را هم بايد تحمل كند. مردم ما بايد دائما پيغمبر اكرم (ص) را به ياد بياورند، پيغمبر اكرم (ص) قيام كردند، پايدارى كردند، زحمتها را متحمل شدند، در مكه با آن همه زحمت مواجه شده و در محاصره شعب آن همه رنج كشيدند و بعد در مدينه تمام ايام زندگىشان را با رنج و زحمت تمام كردند و حضرت حتى در بستر بيمارى به جيش اسامه دستور حركت دادند. ما هم تا آخر، زحمتها و رنجهاى توطئه ابرقدرتها را بايد تحمل كنيم. ما موظف هستيم تا امر الهى را انجام دهيم. پس، از سختىها نبايد هراس داشته باشيم. آيا پيغمبر اكرم (ص) در مقابل سختىها عقب نشينى كردند؟ آيا حاضر به تسليم و سازش شدند؟ ما هم كه كار انبيا و پيغمبر اكرم (ص) را انجام مىدهيم بايد بايستيم، بايد مقاومت كنيم تا اسلام استقرار پيدا كند و عدالت برقرار شود و دست ظالمها كوتاه گردد. اين را بايد دنبال كرد. مردم زمان حضرت رسول (ص) و اصحاب او مقاومت كردند و از سختى نهراسيدند تا پيروز شدند. ما هم وقتى وارد اين كار شديم و تصميم گرفتيم كه دست بدين عمل بزرگ بزنيم، پيامدهايش را هم بايد پذيرا باشيم.
اگر كمى عقب بنشينيم بايد دست از اسلام بكشيم و تكليف ما برخلاف اين است
بايد مردم توجه كنند كه كارى بزرگ انجام دادهاند و دشمن هم براى شكست آنها از هيچ كوششى دريغ نمىكند. مردم بايد محكم و استوار براى آزادى و استقلال بايستند، اگر ما دستمان را به
صحيفه نور ج 19 صفحه 59
سوى آمريكا و يا شوروى دراز كنيم، آسوده تا آخر زندگى مىكنيم ولى مردم ما كه اين را نمىخواهند، پس بايد اين توطئهها را كم و زياد تحمل كنند. اوايل جنگ، فكر مىكردند ظرف چند روز كار تمام مىشود، حال مىبينند خير، جمهورى ما مستقر و ايستاده است. امروز دنيا به ايران چشم دوخته است، چه دوست و چه دشمن، كه ببينند ايران چه مىكند. در قديم كه ايران مطرح نبود، شاه بود و نوكرى آمريكا كه هر وقت مىخواست، بگويد برو! و هر وقت نمىخواست، بگويد نرو! ولى امروز چه؟ امروز آمريكا و شوروى به يك كارگر ساده ايران قدرت گفتن چنين حرفهايى را ندارند. امروز دنيا با چنين ملت شجاعى روبروست كه در مقابل تمام توطئهها ايستاده و جلو رفته است و وظايفش را هم بهتر انجام مىدهد اگر مىبينيد كه در اين جا هواپيما مىدزدند، اولا در آمريكا و ساير نقاط هم اين دزدىها فراوان است. دزدى هواپيما كه كارى ندارد، شخصى بلند مىشود با يك چاقو و يا گاهى فقط تشر مىزند و خلبان هم بايد از جان مسافران حفاظت كند و به احتمال اين كه نكند راست بگويد، به حرف او گوش مىدهد. امروز دنيا، دنياى آشوب و جنگ و انفجار و هواپيما ربايى است و ايران از خيلى جاهاى دنيا آرامتر است. ممكن است بعضىها كه اين چيزها را نديدهاند، با خود بگويند! با قدرتها بايد ساخت. ولى بايد بدانند كه سازش، امروز نابودى تا آخر است، دفن اسلام است تا آخر دنيا. مردم بايد محكم بايستند و از اسلام و كشور دفاع كنند و از توطئهها به خود هراس راه ندهند كه اگر كمى عقب بنشينند، بايد دست از اسلام بكشيم و تكليف ما برخلاف اين است. مردم انقلاب كردند، بايد پاى زحماتش هم بنشينند. مردم، پيغمبران و پيغمبر اسلام (ص) را و ابراهيم (ع) را در نظر بگيرند، ببينند كه با آنها چه مخالفتها شد، ولى دست از هدفشان نكشيدند. اگر ما مسلمانيم، بايد دنباله روى آنها باشيم. دنباله روى از آنان كه فقط روزه و نماز و مسجد نيست. دنباله روى از آنان مبارزه براى حفظ اساس اسلام است. بايد براى حفظ اساس اسلام تا آخر ايستاد و پيشروى كرد.
كارهايتان را بر اساس صدق و صداقت و صفا انجام دهيد
مردم در مورد جنگ تصميمشان را قوىتر كرده و در هفته جنگ به وظايفشان عمل نمايند. خداوند شما را تأييد كند. شما پيروزيد در دنيا و آخرت، پيروزى شما نمونه است. پايدارى كنيد كه پيروزى شما بر دو ابرقدرت است. پيروزى بر يك قدرت با تأييد و پشتيبانى ابرقدرت ديگر، كار مهمى نيست. شما بايد مقابل دو ابرقدرت بايستيد، مردم بايد در مقابل دو ابرقدرت بايستند كه ايستادهاند و خواهند ايستاد و از هيچ چيز نمىترسند. صدام دست و پا مىزند. اين شبها شايد خوابش نبرد. او مرتب مىگويد كه اگر ايران حمله كند خارك را مىزنم. او اگر هر لحظه بتواند، خارك را با خاك يكسان مىكند، او قدرت ندارد.
اميدوارم مؤفق و مويد باشيد و تبليغاتتان هميشه بر اساس صدق و صداقت باشد، كارهايتان را بر اساس صدق و صداقت و صفا انجام دهيد و هميشه مصالح ايران را در نظر بگيريد.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 65
تاريخ: 26/6/63
حكم امام خمينى به آيت الله مهدوى كنى در مورد مدرسه مروى
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محمدرضا كنى دامت افاضاته
با حسن تدبير و مديريت و و ثاقت و امانت كه در جناب عالى محرز است، مناسب ديدم براى تصدى امور مدرسه مروى با تمام متعلقات آن از موقوفات و غيره به جناب عالى زحمت دهم، لهذا جناب عالى را به سمت متولى مدرسه مروى و موقوفات و كتابخانه و آنچه متعلق به آن است منصوب نمودم. اميد است خداوند تعالى به جناب عالى تؤفيق مرحمت فرمايد در تمشيت امور آن جا خصوصاً تقويت جنبههاى علمى و تقوايى و تربيت فضلا و علماء انشاء الله تعالى. علما و مدرسين تهران دامت بركاتهم كوشش نمايند در تعليم و تربيت طلاب محترم مدرسه و با رفت و آمد خودشان چنانچه سيره سلف صالح رحمهم الله بود اين مدرسه را با علم و عمل روشنى بخشند. از خداوند تعالى تأييد و تؤفيق جناب عالى را خواستار و اميد است با عنايات خاصه بقيه الله ارواحنا لمقدمه الفداء در اين مقصد مهم شرعى كامياب باشيد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 60
تاريخ: 23/6/63
بيانات امام خمينى در ديدار با حجت الاسلام عباس واعظ طبسى، استاندار و مسؤولان نهادهاى استان خراسان، جمعى از طلاب و مدرسين حوزه علميه مشهد و گروهى از خدام و كاركنان آستان قدس رضوى به مناسبت عيد غدير
حضرت امير شخصيتى است داراى ابعاد بسيار و مظهر اسم جمع الهى
بسم الله الرحمن الرحيم
متقابلا اين عيد بزرگ را بر مهمانان عزيزى كه از محضر مقدس امام ثامن سلام الله عليه تشريف آوردند...، ما قدمهاى شما را بسيار گرامى مىداريم. شما از مركزى آمديد كه مركز نور است، مركز علم الهى است، مركزى است كهبايد همهدر آن مركز آستان بوسى كنيد، و بايد اظهار تأسف كنم كه دست ما كوتاه است، و از شما آقايان، روحانيون و ديگر قشرها مستدعى هستيم كه آن جا كه رفتيد عرض ارادت ما را برسانيد. امروز كه روز عيد غدير است و از بزرگترين اعياد مذهبى است، اين عيد، عيدى است كه مال مستضعفان است، عيد محرومان است، عيد مظلومان جهان است، عيدى است كه خداى تبارك و تعالى به وسيله رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم براى اجراى مقاصد الهى و ادامه تبليغات و ادامه راه انبيا، حضرت امير سلام الله عليه را منصوب فرمودند. بايد ما تأسف بخوريم از اين كه نگذاشتند دستهاى خائن، براى جنگهايى كه در زمان تصدى ايشان به امور بود، آن جنگها و جنگ افروزها نگذاشتند كه چهره اين مرد بزرگ در ابعاد مختلفى كه دارد نمايان بشود. اين بزرگوار شخصيتى است كه داراى ابعاد بسيار است و مظهر اسم جمع الهى است كه داراى تمام اسماء و صفات است. تمام اسماء و صفات الهى در ظهور و در بروز در دنيا و در عالم، با واسطه رسول اكرم در اين شخصيت ظهور كرده است. و ابعادى كه از او مخفى است، بيشتر از آن ابعادى است كه از او ظاهر است. همين ابعادى هم كه دست بشر به آن رسيده است و مىرسد، در يك مردى، در يك شخصيتى جمع شده است، جهات متناقض، جهات متضاد. انسانى كه در حال اين كه زاهد و بزرگترين زاهد است، جنگجو و بزرگترين جنگجوست در دفاع از اسلام. اينها در افراد عادى جمع نمىشود، آن كه زاهد است، به حسب افراد عادى، جنگجو نيست، آن كه جنگجوست زاهد نيست. در عين حالى كه در معيشت آن طور زهد مىكردند و آن طور در خوراك و در آن طور چيزها به حداقل قناعت مىكردند، قدرت بازو داشتند، آن قدرت بازو را و اين هم جزء امورى است كه جمعش، جمع متضادين است. در عين حالى كه داراى علوم متعدده و داراى علوم معنويه و روحانيه و ساير علوم اسلامى است، در عين
صحيفه نور ج 19 صفحه 61
حال مىبينيم كه در هر رشتهاى، مردمى كه اهل آن رشتهاند او را از خودشان مىدانند، پهلوانها حضرت امير را از خودشان مىدانند، فلاسفه حضرت امير را از خودشان مىدانند، عرفا حضرت امير را از خودشان مىدانند، فقها حضرت امير را از خودشان مىدانند، هر قشرى كه اهل يك رشته است، حضرت امير را از خودش مىداند. و حضرت امير از همه است، داراى همه اوصاف است و داراى همه كمالات.
بعض فقرات دعاى كميل از بشر عادى نمىتواند صادر بشود
بعضى كمالات حضرت كه شايد يك قدرى مخفى مانده باشد از ادعيه حضرت معلوم مىشود. دعاى كميل يك دعاى عجيبى است، بسيار عجيب. بعض فقرات دعاى كميل از بشر عادى نمىتواند صادر بشود. الهى و سيدى و مولاى و ربى صبرت على عذابك فكيف اصبر على فراقك كى مىتواند اين طور بگويد؟ كى اين طور عشق به جمال خدا دارد كه از جهنم نمىترسد لكن مىترسد كه وقتى در جهنم برود، نازل شده از مقام خودش و به مرتبهاى برسد كه محروم بشود از عشق او؟ از فراق حضرت حق تعالى ناله مىزند. اين عشقى است كه در باطن قلب او گداخته شده هميشه و تمام اعمالى كه از او صادر مىشود، از اين عشق صادر مىشود، از اين عشق به خدا صادر مىشود. ارزش اعمال روى اين عشق و محبتى است كه به حق تعالى هست، روى اين فنا و توحيدى است كه در انسان هست و اين سبب شده است كه ضربه على يوم الخندق افضل من عباده الثقلين. فرضا كه اين ضربت را كس ديگر از دفاع اسلام زده بود اما از روى عشق نبود، كارش هم اسباب اين شده بود كه اسلام ترويج پيدا كند، لكن چون مبداء، مبداء عشقى نبود، افضل من عباده ثقلين. نخواهد شد. انگيزه اعمال، انگيزه روحانيت اوست نه صورت او. شمشير زدن، يك دست پايين آوردن است و يك كافر را كشتن، اين دست پايين آوردن و كافر را كشتن، از خيلى اشخاص ممكن است صادر بشود، لكن گاهى اصلا اجر ندارد و اصلا فضيلت ندارد و گاهى فضيلت دارد تا برسد به آن جايى كه افضل من عباده ثقلين. اين روى آن عشق و توحيدى است كه در قلب او هست، روى آن است كه دست دست او نيست، چشم، چشم او نيست، يد الله است، عين الله است. اينها را ما با لقلقه لسان مىگوييم و نمىتوانيم تصورش را بكنيم، البته تصديقش كرديم به اين كه اين طور است اما تصورش را نمىتوانيم بكنيم كه چه جور است وضعيت.
ما كه مىگوييم شيعه حضرت على هستيم، بايد ببينيم شيوه حضرت على چه بود
آنهايى كه شيعه اين مرد بزرگ هستند البته نمىتوانند مثل او باشند، خود ايشان هم فرمود شما قدرت اين را نداريد، حتى قدرت همين زهد ظاهريش را، چه برسد به معنوياتش، لكن نبايد ما گمان كنيم كه ما شيعه اميرالمؤمنين سلام الله عليه هستيم. و خود او در دعاى كميل و ساير ادعيههايش و در روش آن طور خوف از خدا داشت و آن طور از عاقبت مىترسيد كه منعكس شده است اين در دعاى
صحيفه نور ج 19 صفحه 62
كميل و در حالات او و ما اصلا دنبال اين مسائل نباشيم و بگوييم ما شيعه هستيم. آن طور بسط عدالت، اگر مؤفق شده بود، كرده بود كه الگو شده بود براى همه حكومتهاى عالم، نگذاشتند. ما بگوييم شيعه هستيم و خداى نخواسته ظلم بكنيم، نمىشود اين. اگر در روايات فرمودهاند كه پيروان على، اهل سعادتند، بايد ما ببينيم ما پيرو هستيم يا نيستيم؟ ما به وظايفمان، حتى به همان وظايف صورىمان عمل مىكنيم يا نمىكنيم؟ ما در اين جمهورى اسلامى چه كرديم و چه مىخواهيم بكنيم؟ و با ما چه كردند و چه خواهند كرد؟ شما ملت عزيز با قدرت خودتان، با ايمان خودتان، با تحولى كه درتان واقع شد، دست تبهكاران را در داخل و دست غارتگران را كه از خارج دراز شده بود قطع كرديد، شما يك حكومت طاغوتى را برداشتيد و به جاى او يك حكومت اسلامى گذاشتيد. شمايى كه اين كار را كرديد بايد دنبالش باشيد تا نگهش داريد، نمىشود كه انسان يك كارى بكند و نيمه كاره رهايش كند. امروز كه اسلام و جمهورى اسلامى در دست شما و ما و همه ملت ايران امانت است، اگر چنانچه خلاف بكنيم، خلاف مصالح جمهورى اسلامى بكنيم، خلاف مصالح اسلام بكنيم، به اين امانت خيانت كرديم و در پيشگاه مقدس حق تعالى مجرم و خائن هستيم. خيانت همهاش اين نيست كه منافقين مىكنند، آنها هم يك قسمش است. خيانت آن نيست كه صدام مىكند، آن هم يك قسمش است. آنهايى كه در داخل با اسمهاى مختلف ضربه مىخواهند بزنند به اسلام و با اسم امور مختلفهاى به حكومت اسلامى مىخواهند ضربه بزنند، اينها هم خيانت كردند. گاهى خيانت اينها راه را باز مىكند براى اين كه آنهايى كه مثل صدام و منافقين هستند راهشان باز بشود و خيانت بالاتر را بكنند. ما كه مىگوييم كه مسلمان هستيم، شيعه على بن ابى طالب هستيم، بايد ببينيم كه شيوه على بن ابى طالب چى بود، همين على بن ابيطالب كه رسول خدا او را به جاى خودش نصب كرد، بيست و چند سال براى مصالح اسلامى موافقت كرد با اشخاصى كه به عقيده او غاصب مقام بودند، براى اين كه مصالح اسلام اقتضا مىكرد. اگر حضرت آن وقت مىخواست معارضه بكند، اسلام در خطر بود. مايى كه مىگوييم مسلمان هستيم، بايد مصالح اسلام را در نظر بگيريم، نه مصالح شخصى خودمان را. بايد ببينيم كه امروز ضربه زدن به مجلس شوراى اسلامى، ضربه زدن به شوراى نگهبان، ضربه زدن به رئيس جمهور، ضربه زدن به دولت اسلامى، اين مىسازد با شيعه بودن با على بن ابى طالب؟ آن بيست و چند سال براى مصالح اسلامى موافقت كرد، بچههايش را به جنگ فرستاد.
كمك كنيد به اين دولتى كه براى اسلام و كشور شما جان مىكند
امروز مصالح اسلامى اقتضا مىكند كه همه ما با هم باشيم، هر روز يك نغمهاى بلند نكنيم براى تضغيف دولت، براى تضعيف مجلس، براى تضعيف شخصيتها. من يك صحبتى مىكنم كه نصيحت مىكنم به دولت كه شما مردم را شريك كنيد در اين كار، براى اين كه تنهايى نمىتوانيد بكنيد، و نمىتواند هم. يك دفعه مىبينيم كه شياطين از اطراف به دولت حمله مىكنند كه معلوم شد تو خلاف شرع هميشه كردى. خداى تبارك و تعالى كه پيغمبرش را نصيحت مىكند كه يا ايهاالنبى اتق
صحيفه نور ج 19 صفحه 63
الله به حسب آن طورى كه شما مىگوييد پيغمبر متقى نبوده تا خدا به او گفته اتق الله ! خداى تبارك و تعالى كه به همه مؤمنين مىفرمايد يا ايها الذين امنوا اتقوا الله معلوم مىشود اينها متقى نبودند كه خدا مىگويند اتقوا الله اين شياطين چه مىگويند به اين ملت ما؟ اينها سلطنت طلبند و مىخواهند سلطنت را در اين جا دوباره برگردانند يا بازى خوردهاند از آنهايى كه مىخواهند اين كشور را دوباره به باد بدهند و تحت سلطه آمريكا قرار بدهند؟ مىفهمند اينها چه مىكنند؟ اينهايى كه هر كدام خودشان اگر حكومت يك محله باشند نمىتوانند اداره كنند آن جا را، چطور به خودشان اجازه مىدهند كه يك دولتى كه در عين همه گرفتارىهايى كه الان دارد و از شرق و غرب به او فشار دارند مىآورند، اين مملكت را دارد اداره مىكند و به خوبى هم اداره مىكند، چطور اجازه مىدهند به خودشان كه نسبت به اين جسارت كنند و هر روز يك صورت درست كنند. خوب، ما افراد را نمىشناسيم اما خداى تبارك و تعالى كه مىشناسد، ما افكار شما را نمىتوانيم بفهميم اما خدا كه مىداند. شمايى كه نمىتوانيد يك شهر را اداره كنيد، اگر نانوايى يك شهر را به شما بدهند نمىتوانيد ادارهاش كنيد، چطور مىگوييد كه چرا دولت نمىدانم چه نكرده، چه نكرده؟ شما مىفهميد كه كار دولت چى هست و تاكنون چه كرده است؟ شما مىدانيد كه كارهايى كه دولت در اين چند سال با همه اين فشارها كرده، عمقش از كارهايى كه در طول سلطنت فاسد پهلوى بوده است، بسيار بيشتر است، چى مىگوييد به جان اين دولت؟ دست برداريد، از خدا بترسيد، از غضب خدا بترسيد، شما خيال مىكنيد كه اگر دولت ساقط بشود، شما روى كار مىآييد؟ شما هيچ وقت نمىآييد روى كار. شما خيال مىكنيد به نفع اسلام اين حرفها را مىزنيد؟ شيطان در لباس شما، در باطن شما اين حرفها را مىزند و به ضرر اسلام دارد مىزند. دست برداريد از اين مسائل، كمك كنيد به دولت، كمك كنيد به اين دولتى كه دارد جان مىكند براى اسلام و براى كشور شما. چرا بايد هر روز نق بزنيد و هر روز هر جا فرصت پيدا مىكنيد يك چيزى بگوييد به ضد دولت يا يك چيزى را هم منتشر كنيد به ضد دولت؟ اينها مسائلى است كه بايد توجه داده شود به ملت ما. بايد توجه كنند كسانى كه در بين ملت هستند، علماى اعلام كه در هر جا هستند بايد تذكر بدهند به اينها، بايد توجه بدهند به اينها كه شما با دست خودتان مىخواهيد خودتان را دفن كنيد. بترسيد از آن روزى كه خدا غضب كند به ما و ما را دوباره در همان جهنمى وارد كند كه در سابق بوديم. شما يادتان رفته است كه سرتاسر ايران چه خبر بود از فحشا؟ شما نمىدانيد كه ما در تحت استعمار آمريكا بوديم در اين چند سال آخر و قبلا انگلستان؟ شما اين را نمىدانيد و يا مىدانيد و مىخواهيد دوباره او بشود؟ يا حسد داريد و مىخواهيد كه ولو خودتان كشته بشويد اين جمهورى هم به هم بخورد؟
اگر با هم نباشيد شكست مىخوريد
من نصيحت مىكنم به شما، من در يك همچو روز مباركى به شما يادآور مىشوم كه امام شما اين طور نبود، امام شما مصالح اسلام را رويهمرفته ملاحظه مىكرد، مصالح شخصى را ملاحظه نمىكرد. آن روزى كه مصالح عمومى اقتضا مىكرد تبعيت مىكرد. آن روزى كه - مىخواست -
صحيفه نور ج 19 صفحه 64
مصالح اسلام به اين بود كه خوارج را درو كند با شمشير، مىكرد. مشكلات را شما در نظر بگيريد، شياطينى كه از اطراف دنبال اين هستند كه يك چيزى پيدا كنند و در بوقها بزرگش كنند در نظر بگيريد، چرا هر روز براى بوقهاى خارجى يك چيزى درست مىكنيد و خوراكى درست مىكنيد كه آنها تبليغ بر ضد شما بكنند؟ من تكليف مىدانم اين را كه عرض كنم والا نمىخواستم چيزى بگويم، لكن ديدم كه يك تكليفى است، كه دوباره يك شياطينى شروع كردند، يك حرفى من زدم، كه فلانى اين را كه گفته معلوم شد دولت بر خلاف بوده. من گفتم دولت بر خلاف است؟ من نصيحت كردم، خدا هم نصيحت كرده پيغمبر را، خدا هم نصيحت كرده مؤمنين را. هر روز كه اين ائمه جمعه به مردم مىگويند اتقوا الله يعنى همهتان بىتقوا هستيد؟! روز جمعه الان در سرتاسر كشور از آداب نماز جمعه، از واجبات نماز جمعه در يك شيوه، احتياط هم در ديگرى اين است كه مردم را امر به تقوا بكنند، معنايش اين است كه خدا همه مردم را بىتقوا مىداند كه مىگويد امر كنيد به تقوا؟! من كه مىگويم يك كارى را بكنيد، نه اين است كه شما تا حالا تخلف كرديد و نه بگوييد حالا بكنيد. خير، بايد يك قدرى بيدار بشويد توجه كنيد، نگذاريد يك وقت خدا به ما غضب بكند و شما را نشان بدهند به ملت كه اينهايند كه دارند اين كارها را مىكنند. اين كار را نكنيد، توجه كنيد به مسائل. شما با شخصياتى كه داريد جانشان را فداى اسلام مىكنند و هر روز در معرض اينند كه كشته بشوند، با اينها مخالفت نكنيد. كمك كنيد به هم، با هم باشيد، اگر با هم نباشيد شكست مىخوريد، اگر شكست بخوريد اسلام شكست مىخورد، اگر خداى نخواسته در اين نهضتى كه شده است اسلام شكست بخورد ديگر سرش را تا سالهاى طولانى بلند نمىتواند بكند، براى اين كه ابرقدرتها مىفهميدند اسلام قدرت دارد. شما اين قدرت اسلام را حفظ كنيد. از خداى تبارك و تعالى عاجزانه تقاضا مىكنم كه ما را بيدار كند، مسلمين را بيدار كند، حكومتهايى كه در بلاد مسلمين هستند بيدارشان كند و ملت ما را پيروز كند و ارتش ما را پيروز كند و همه قواى مسلحه ما را با سعادت و سلامت پيروز كند و به همه و به همه ملت تؤفيق و سلامت وافر عنايت كند و همه ما خدمتگزار اسلام باشيم.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 66
تاريخ: 28/6/63
حكم امام خمينى به حجت الاسلام حاج شيخ عباس طبسى در مورد احياى مقبره شهيد مدرس
بسم الله الرحمن الرحيم
در عصر شكوفايى انقلاب اسلامى، بزرگداشت مجاهدى عظيم الشان و متعهدى برومند و عالم بزرگوارى كه در دوران سياه اختناق رضاخانى مىزيست، لازم مىباشد. زيرا در زمانى كه قلمها شكسته و زبانها بسته و گلوها فشرده بود، او از اظهار حق و ابطال باطل دريغ نمىكرد. در آن روزگار در حقيقت حق حيات از ملت مظلوم ايران سلب شده بود و ميدان تاخت و تاز قلدرى هتاك در سطح كشور باز و دست مزدوران پليدش در سراسر ايران تا مرفق به خون عزيزان آزاده وطن و علماى اعلام و طبقات مختلف آغشته بود. اين عالم ضعيف الجثه با جسمى نحيف و روحى بزرگ و شاداب از ايمان و صفا و حقيقت و زبانى چون شمشير حيدر كرار، رويارويشان ايستاد و فرياد كشيد و حق را گفت و جنايات را آشكار كرد و مجال را بر رضاخان كذايى تنگ و روزگارشان را سياه كرد و عاقبت جان طاهر خود را در راه اسلام عزيز و ملت شريف نثار كرد و به دست دژخيمان ستمشاهى در غربت به شهادت رسيد و به اجداد طاهرينش پيوست. در واقع شهيد بزرگ ما مرحوم مدرس كه القاب براى او كوتاه و كوچك است، ستاره درخشانى بود بر تارك كشورى كه از ظلم و جور رضاشاهى تاريك مىنمود. و تا كسى آن زمان را درك نكرده باشد، ارزش اين شخصيت عالى مقام را نمىتواند درك كند. ملت ما مرهون خدمات و فداكارىهاى اوست. و اينك كه با سربلندى از بين ما رفته، برماست كه ابعاد روحى و بينش سياسى و اعتقادى او را هرچه بهتر بشناسيم و بشناسانيم و با خدمت ناچيز خود مزار شريف دور افتاده او را تعمير و احيا نمائيم. مناسب ديدم كه اين خدمت را در اختيار جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ عباس واعظ طبسى ايده الله تعالى قرار دهم. مردى خدمتگزار به اسلام و آستان قدس رضوى كه در مدت تصدى كوتاهش خدمات شايان تقديرى به آستان ملكوتى حضرت رضا سلام الله عليه و على آبائه نموده است و پرده از چپاولگرىهاى پنجاه ساله رژيم ستمگر پهلوى برداشته است، جزا الله عن الاسلام خيرا اميد است ايشان به وجهى مناسب با شخصيت آن بزرگوار اين خدمت را همچون خدمت ارزشمند ديگرشان به اتمام برسانند و موجبات رضايت خداوند متعال و خشنودى حضرت رضا سلام الله عليه و فرزند عزيزش حضرت بقيه الله ارواحنا لمقدمه الفداء را فراهم نمايد. از خداوند متعال رحمت در جوار قدس خود براى آن بزرگمرد تاريخ و عظمت براى اسلام،
صحيفه نور ج 19 صفحه 67
سعادت براى ملت غيور و پيروزى براى مجاهدين اسلام بر سپاه ظلم و كفر و غفران براى شهداى در راه خدا خصوصا شهداى جنگ تحميلى و صحت براى آسيب ديدگان و رهايى براى اسرا و مفقودين و صبر و اجر براى بازماندگان آنان را خواستارم.
والسلام على عباد الله الصالحين و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 68
تاريخ: 5/7/63
پيام تسليت امام خمينى به مناسبت رحلت مرحوم آيت الله سيد عبدالله شيرازى
بسم الله الرحمن الرحيم
انالله و انااليه راجعون
رحلت مرحوم آيت الله آقاى حاج سيد عبدالله شيرازى قدس سره موجب كمال تأثر است. وجود اين گونه شخصيتهاى علمى و دينى و متعهد به مجاهدت عليه سردمداران كفر و ستم، سرمايههايى براى حوزههاى علمى و پشتوانههايى براى كشورند و فقدان آنان ثلمهاى بر اسلام و مسلمين است. اين جانب اين ضايعه اسفناك را به محضر مقدس حضرت ولى الله الاعظم ارواحنا لمقدمه الفداء و حضرات مراجع معظم و علماى اعلام دامت بركاتهم و حوزههاى علميه و بيت محترم و آقازادگان ايشان ايدهم الله تعالى تسليت عرض و براى بازماندگان محترمشان صبر جزيل و اجر جميل و براى آن بزرگوار رحمت واسعه حق تعالى را خواستارم.
والسلام على عباد الله صالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 69
تاريخ: 12/7/63
انتصاب حجت الاسلام حاج سيد ابوالحسن موسوى همدانى به سمت امامت جمعه همدان و نمايندگى امام در منطقه
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد ابوالحسن موسوى همدانى دامت افاضاته طبق درخواست اهالى محترم همدان و تأييد دبيرخانه ائمه محترم جمعه ايدهم الله تعالى جناب عالى را به امامت جمعه شهرستان همدان و نماينده خود در منطقه منصوب مىنمايم كه انشاء الله تعالى ضمن انجام اين فريضه بزرگ الهى مردم را به وظايف خطير و حساسى كه در راه خدمت به اسلام عزيز و انقلاب خونبار ملت شريف ايران دارند، آشنا ساخته و از اختلاف و تفرقه برحذر داريد. از خداى تعالى مؤفقيت جنابعالى و اهالى محترم همدان را در انجام هرچه با شكوهتر اين نماز وحدت بخش مسالت دارم.
والسلام عليكم و رحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 70
تاريخ: 1/8/63
فرمان امام خمينى به سرتيپ قاسم على طهيرنژاد
بسم الله الرحمن الرحيم
تيمسار سرتيپ قاسم على ظهيرنژاد ايده الله تعالى
بدين وسيله جناب عالى را به سمت نمايندگى از طرف خود در شوراى عالى دفاع منصوب مىنمايم. انشاء الله تعالى ضمن انجام وظايف محوله در اين شورا، به قسمتهاى مختلف ارتش نيز رسيدگى و نظارت نماييد و گزارش مستمر و لازم را به اين جانب ارائه نماييد. موفقيت جناب عالى را از خداوند متعال مسألت دارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 71
تاريخ: 3/8/63
انتصاب سرهنگ پياده ستاد اسماعيل سهرابى به رياست ستاد مشترك ارتش
بسم الله الرحمن الرحيم
سركار سرهنگ پياده ستاد اسماعيل سهرابى ايده الله تعالى
با شايستگىهايى كه در ميدانهاى نبرد عليه دشمنان اسلام و ايران از شما گزارش شده است و پاى بندىتان به ديانت مقدس اسلام، جناب عالى را به رياست ستاد مشترك ارتش جمهورى اسلامى ايران منصوب مىنمايم. تؤفيق شما را در خدمت به اسلام عزيز و ايران و نظام جمهورى اسلامى از خداوند متعال خواستارم و از زحمات صادقانه و تلاش پيگير تيمسار سرتيپ ظهيرنژاد قدردانى مىنمايم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 72
تاريخ: 6/8/63
سخنان امام خمينى در ديدار با وزير امور خارجه، سفرا و كارداران جمهورى اسلامى ايران در قارههاى اروپا و آمريكا
ما بايد تحت تأثير شيطنتهايى كه از طرف ابرقدرتها و وابستگان آنها مى شود واقع نشويم
بسم الله الرحمن الرحيم
من از همه آقايان تشكر مىكنم كه زحمت كشيده و به اين جا تشريف آورده ايد. انشاء الله خداوند به همه آقايان تؤفيق دهد كه به اسلام و به ملتى كه زيرفشار اجانب و دولتهاى طاغوتى مقاومت مىكنند، خدمت كنيد. ما بايد به شيطنتهايى كه از طرف ابرقدرتها و وابستگان آنها انجام مىشود توجه كنيم و تحت تأثير واقع نشويم. و ملت ما بيدار باشد چون براى كشورى كه از اول بنايش بر اين بوده است كه مستقل باشد و تحت سلطه ديگران نباشد و مستشار از خارج نياورد و خودش حكومت كند، اين مسائل بوده است.
ما وقتى كه در پاريس بوديم، يك نفر از آمريكا به عنوان يك تاجر آمد كه بعدا معلوم شد تاجر نيست، فاجر است و گفت: صلاح نيست كه به ايران برويد. يا دسته ديگرى كه بعض از آنها مردمى صالح و بعضشان فضول بودند آمدند و گفتند كه: سلطنت و قانون اساسى را حفظ كنيد، شاه سلطنت كند، نه حكومت، و از اين حرفهامى زدند، كه آنها هم اشتباه مىكردند. بعد هم كه شاه رفت. راجع به بختيار همين مسأله را پيش آوردند، كه بگذاريد بختيار و شوراى سلطنت باشد. بعد ديدند كه نشد، راجع به تأخير آمدن ما شروع به فعاليت كردند كه حالا صلاح نيست و ممكن است چه بشود. بعد هم كه به ايران آمديم و مسائل اشتداد پيدا كرد، مثلاً، يكى از توطئههاى آنان اين بود كه، اين ارتش طاغوتى بايد منحل شود و خودمان يك ارتش عليحده درست كنيم و معلوم بود كه خواهند شيطنت بكنند كه اين نقشه هم از بين رفت و حالا شما مىبينيد كه ارتش متحول شده و به جز اشخاصى كه فاسد بوده و فرار كردند و يا معدوم شدند، ديگران خدمت مىكنند كه اگر خداى نخواسته در آن وقت چنين مسألهاى پيش مىآمد، ما مواجه با شكست مىشديم.
صحيفه نور ج 19 صفحه 73
قطع رابطه با دولتها برخلاف عقل و برخلاف شرع است و ما بايد با همه روابط داشته باشيم
و الان از قرارى كه من شنيدم شيطنت ديگرى مىكنند و آن اين كه: ما چرا با دولتها رابطه داشته باشيم؟ ما مىرويم به سراغ ملتها و با دولتها هيچ كارى نداريم! كه اين هم نقشهاى است كه اخيراً تعقيب مىشود. ابرقدرتها و آمريكا خيال مىكردند كه ايران به واسطه انقلابى كه كرده است و مىخواهد استقلال و آزادى را كه يك مسأله تازه و برخلاف رويه همه حكومتهاست به دست بياورد، به ناچار منزوى خواهد شد، وقتى كه منزوى شد زندگى نمىتواند بكند، كه ديدند نشد و ايران روابطش با خارجىها زيادتر گرديد. حالا به اين مطلب افتادند كه: ما چكار داريم به دولتها ، اينها همه ظالم و كذا هستند و ما بايد با ملتها روابط داشته باشيم. كه اين هم نقشه تازه و مسأله بسيار خطرناك و شيطنت دقيقى است. ما بايد همان گونه كه در زمان صدر اسلام، پيامبر سفير به اين طرف و آن طرف مىفرستاد كه روابط درست كند، عمل كنيم و نمىتوانيم بنشينيم و بگوييم كه با دولتها چكار داريم. اين برخلاف عقل و برخلاف شرع است و ما بايد همه با همه رابطه داشته باشيم، منتها چند تا استثناء مىشود كه الان هم با آن رابطه نداريم. اما اين معنايش كه با هيچ دولتى نبايد رابطه داشته باشيم، هيچ عقل و هيچ انسانى آن را نمىپذيرد، چون معنايش شكست خوردن و فنا و مدفون شدن است تا آخر و ما بايد با ملتها و دولتها رابطه پيدا كنيم، آنها را كه مىتوانيم ارشاد كنيم با همين روابط ارشاد كنيم و از آنهايى كه نمىتوانيم ارشاد كنيم، سيلى نخوريم. بنابراين، من به شما سفارش مىكنم كه در هر جا و در هر كشورى كه هستيد رابطهتان را محكم كنيد و رفت و آمد داشته باشيد چون وقتى كه رئيس جمهور به چند مملكت مىرود و نخستوزير و آقاى دكتر ولايتى هم مىروند و حق ايشان است مىفهمند كه ايران با دنيا رابطه دارد.
ما نمىخواهيم روابط مان مثل روابط زمان شاه باشد، بلكه روابط خاص اسلامى داريم
البته ما طرفدار همه مظلومين در همه جا هستيم و ميل داريم كه مظلومين بر همه ستمگران غلبه كنند و آقايان توجه كنند كه روابط زمان سابق نباشد كه در زمان سابق روابط يك طرفه بود، آقايى و نوكرى، چه در زمان قاجار و چه زمان رضاخان و تا آخر و شما ديديد كه از اول اين طور بود كه وقتى سفيرى از انگلستان يا آمريكا مىآمد، كسى جرأت نمىكرد حتى كلمهاى برخلاف مصالح آنها بگويد. ولى ايران امروز اين طور نيست و ما هيچ كشورى مثل ايران سراغ نداريم كه اين طور، دنيا و شرق و غرب به آن نظر داشته باشند و مستقل بوده و بگويد ما، نه با آمريكا كار داريم و نه با شوروى و ما خودمان هستيم. و اين كه با همه دولتها رابطه داشته باشيم، يعنى، رابطه دوستانه، نه روابط بين ارباب و رعيت و ما اين روابط را نمىخواهيم مادامى كه اين طور هست. و ما استقلال خودمان را مىخواهيم حفظ كنيم و در دنيا زندگى كنيم و اسلام را به پيش ببريم. اين روابط بايد هر روز محكمتر بشود و شما
صحيفه نور ج 19 صفحه 74
از اول بايد به آنها بفهمانيد اين معنا را كه ما نمىخواهيم روابطمان مثل روابط زمان شاه باشد، بلكه ما روابط خاص اسلامى داريم كه اسلام نه ظالم بود و نه زير بار ظلم مىرفت و ما هم مىخواهيم اين طور باشيم كه نه ظلم كنيم، نه زير بار ظلم برويم.
آن قدرتى كه شما را به استقلال و آزادى رساند، قدرت خداى تعالى بود
و شما اين نكته را توجه داشته باشيد كه، آن قدرتى كه شما را به استقلال و آزادى رساند، قدرت خداى تعالى بود و تا وقتى كه اين عنايات الهى محفوظ باشد، هيچ قدرتى نمىتواند كارى بكند. همان طور كه در اين جنگى كه عليه ما به راه انداخته و از همه جا به دشمن ما كمك مىكنند، مع ذلك همه ملت ما و جوانان ما و تمام كشور ما ايستادهاند و ما براى دفاع تا آخر ايستادهايم و دامنه تبليغات، دانيد عليه ما از كجا تا كجاست. آن وقتى كه فرانسه آن هواپيماها را به عراق فرستاد، چقدر تبليغ كردند كه، كار تمام شد و صدام خارك را با خاك يكسان مىكند. آن مسأله تمام شد، حال مسأله ديگرى شروع كردهاند كه، هليكوپترها و هواپيماهاى تازهاى آمده و همه جا را مىزند و فاصله بين خاك عراق تا خارك سيصد كيلومتر است و اينها پانصد كيلومتر را مىزنند. ما مىدانيم، اگر صدام يك روز هم قدرت اين را داشته باشد كه ايران و منافع ايران را به هم بزند، اين كار را مىكند و اگر نمىزند، نمىتواند. در عين حال، راديوها مرتب مىگويند كه، آنها مىتوانند همه جا را بزنند. اينها مىخواهند يك هياهو راه بيندازند تا با آمريكا روابط داشته باشيم و ما دست از صدام برداريم. و ما تا آخر ايستادهايم و با آمريكا روابط ايجاد نخواهيم كرد، مگر اين كه آدم بشود و از ظلم كردن دست بردارد و از آن طرف دنيا نيايد در لبنان و نخواهد دستش را به طرف خليج فارس دراز كند. مادامى كه آمريكا اين طور است و آفريقاى جنوبى آن طور عمل مىكند و اسرائيل هست، ما با آنها نمىتوانيم زندگى بكنيم. اسرائيل آدم شدنى نيست. مع ذلك مىبينيد شياطين، با اين كه ما از بيست سال قبل و در زمان شاه فرياد زديم و مسلمين را به ادراك خطر اسرائيل دعوت كرديم، مىگويند: ايران با اسرائيل و آمريكا رابطه دارد! ما بايد فكر كنيم كه يك كشورى هستيم كه مىخواهيم خودمان زندگى كنيم و نمىخواهيم ديگران در كار ما دخالت داشته باشند و مادامى كه روابط ما با خداى تبارك و تعالى محكم است، كسى نمىتواند به ما آسيب برساند. و شما اين مطلب را حفظ كنيد و سفارتخانهها صورت اسلامى داشته باشد كه هر كس آن را مىبيند، يك سفارتخانه ممتاز باشد و مثل سابق نباشد. قلبهايتان را با خداى تبارك و تعالى آشنا كنيد، خدا پشتيبان شماست، ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم. انشاء الله خداوند به همه شما تؤفيق دهد كه به اسلام و انقلاب خدمت كنيد.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page