-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 190
تاريخ: 1/10/62
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور و رؤساى مجلس و ديوانعالى كشور و ستاد مشترك ارتش؛ نخست وزير و اعضاى هيأت دولت جمهورى اسلامى و اعضاى شوراى نگهبان
كمال تاسف است براى انسانها كه در راه معرفت خدا قدم بر نداشته
بسم الله الرحمن الرحيم
متقابلا اين عيد بزرگ را، عيد مبارك ميلاد رسول اكرم و فرزند بزرگ امام صادق سلام الله عليه را به همه حضار و همه مسلمين جهان و مستضعفان سرتاسر عالم تبريك عرض مىكنم. من بايد عرض كنم كه اين ولادت كه دنبالش بركات پى در پى بود و منتهى شد به بعثت و نزول وحى از جانب خداى تبارك و تعالى بر قلب مبارك آن سرور، ابعادش براى بشر تاكنون معلوم نشده است. آنكه قرآن كريم دنبالش بوده است حتى براى متعمقان آخر الزمان هم به آنطورى كه بايد كشف نشده است و همين مقدارى كه معلوم شده است و كشف شده است، وقتى كه ملاحظه كنيد با قبل از اسلام و معارف قبل از اسلام و فلسفه قبل از اسلام و عدالتهاى اجتماعى قبل از اسلام مىبينيد كه همين مقدار هم يك تحول عظيمى در دنيا پيش آورده است كه سابقه نداشته است و لاحقه هم ندارد.
در سير عرفانى، شما ملاحظه بفرماييد كه قبل از اسلام چى بوده است و بعد از اسلام و با تعليمات اسلام مقدس و قرآن كريم چه شده است. اشخاصى كه قبل از اسلام بودند در عين حالى كه اشخاص بزرگى بودند مثل ارسطو و امثال او، معذلك وقتى كتابهاى آنها را ما ملاحظه مىكنيم بوئى از آن چيزى كه در قرآن كريم است در آنها نيست.
همين آياتى كه در روايات ما وارد شده است كه براى متعمقين آخرالزمان وارد شده است مثل سوره توحيد و شش آيه از آيه سوره حديد، گمان ندارم كه واقعيتش براى بشر تا الان و تا بعدها بشود آنطورى كه بايد باشد، كشف بشود. البته مسائل در اين باب خيلى گفته شده است، تحقيقات، تحقيقات بسيار ارزنده هم بسيار شده است، لكن افق قرآن بالاتر از اين مسائل است. همين آيه شريفه هوالاول والاخر والظاهر والباطن انسان خيال مىكند كه خوب، اول خلقالله است و آخر هم همان است و عرض مىكنم كه ظاهر هم به حسب آثارش است و باطن هم به حسب اسمائش. لكن اصلاً اين مساله اين نيست كه ما مىفهميم و فهميدهاند، مسائل بيش از اين مسائل است. هوالظاهر اصل ظهور را به غير خودش مىخواهد نفى كند از غير خودش، مال اوست. واقع مطلب همين است، منتها فهم اين معنا كه ظهور، ظهور اوست و عالم و تمام هستى ظهور اوست، فهم اين مشكل است. و هو معكم كه
صحيفه نور ج 18 صفحه 191
در همين آيات وارد شده است، معكم يعنى همراه ماست، او اينجاست و ما اينجا. اين معيت، مثلاً فلاسفه معيت قيومه مىگويند قيومه ولى مساله را حل مىكند؟ مثل معيت علت و معلول است؟ مثل معيت جلوه و ذى جلوه است؟ مسائل اين نيست، متعمقين آخرالزمان هم به اندازه عمق ادراكشان بهتر از ديگران فهميدهاند والا حد قرآن آن است كه انما يعرف القرآن من خوطب به اين يعرف القرآن من خوطب به اين نحو آيات است والا بعضى آياتى كه مربوط به احكام ظاهريه است و مربوط به نصايح است كه همه مىفهمند، آنى كه لايعرفه الامن خوطب به يعنى خود رسول اكرم، يعنى واسطه هم نمىتواند بفهمد، جبرئيل هم نتوانسته است. جبرئيل امين هم يك واسطهاى بوده است كه خوانده است بر حضرت، اين آياتى كه از غيب بر او وارد شده است و مامور شده است كه برساند، اما آن هم من خوطب به نيست. من خوطب به فقط خود رسول اكرم است و ديگران هم كه به واسطه آن نورى كه از حضرت رسول صلى الله عليه وآله در قلب آن تعليم نورانىاى كه از قلب او به قلب خواص او بوده است، به واسطه او فهميدهاند. و اما دست امثال ما و بشر عادى كوتاه است از اينكه واقعاً بداند كه هومعكم يعنى چه، چه معيتى است اين؟ و هوالنورالسموات والارض الله نورالسموات والارض اين چى است؟ نوالسموات چى است؟ چطور نور سموات است؟ ولهذا منورالسموات گفتهاند و هيچ ربطى به آيه ندارد. تحول معنوى و تحول عرفانى كه به واسطه قرآن پيدا شده است فوق همه مسائل است. و بشر، هر كس از يك بعد به قرآن نگاه كرده است و بعضى بعد ظاهرش را، بعد مسائل اجتماعى را، بعد مسائل سياسى را، بعد مسائل فلسفى، بعد مسائل عرفانى، لكن آن بعد حقيقى كه بين عاشق و معشوق است، آن سرى كه بين خدا و پيغمبر اكرم است، آن يك مطلبى نيست كه ماها بتوانيم بفهميم چى است اين سر. اينكه از حضرت باقرسلام الله عليه نقل شده است كه فرموده است كه من از صمد، تمام احكام و شرايع را، تمام حقايق را از صمد مىتوانم نشر كنم، مساله هست اين. البته ما هم از صمد مىتوانيم اصول معارف را بفهميم لكن او زائد بر اين مسائل مىگويد.
در هر صورت كمال تاسف است براى انسانها كه نمىخواهند بدانند، در راه دانستن نيفتادهاند، در راه معرفت كتاب خدا قدم برنداشتهاند، ارتباط با مبدا وحى برقرار نكردند كه از مبدا وحى تفسير بشود برايشان.
اين ارتباط فقط بين رسول خدا و خدا بود و به تبع او هم بين خواصى كه بودهاند. مسائل فلسفى هم همين طور، مسائل فلسفى هم وقتى شما فلسفه ارسطو كه شايد بهترين فلسفهها قبل از اسلام باشد، ملاحظه كنيد مىبينيد كه فلسفه ارسطو با فلسفهاى كه بعد از اسلام پيدا شده است فاصلهاش زمين تا آسمان است در عين حالى كه بسيار ارزشمند است در عين حالى كه شيخ الرئيس راجع به منطق ارسطو مىگويد كه تاكنون كسى نتوانسته در او خدشهاى بكند يا اضافه بكند، در عين حال فلسفه را وقتى كه ملاحظه مىكنيم فلسفه اسلامى با آن فلسفه قبل از اسلام زمين تا آسمان فرق دارد.
صحيفه نور ج 18 صفحه 192
قرآن وارد شده است براى تربيت انسان به جميع ابعادى كه دارد
و راجع به امور اخلاقى، راجع به امور تربيتى و بالاخره قرآن وارد شده است براى انسان به جميع شوونى كه انسان دارد، براى تربيت انسان به جميع ابعادى كه انسان دارد، و ابعاد انسان، ابعاد غيرمتناهى است. براى همه وارد شده است، براى همه چيز و يك سفرهاى است كه پهن شده است براى بشر كه هر كس مىتواند از آن سفره به مقدار استعداد خودش استفاده كند. و مع الاسف استفاده كم شده است و بايد عرض كنم كه انبيا از آدم تا خاتم به آن مقصدى كه داشتند نرسيدند، در عين حالى كه هر چه كمال در دنيا هست از آنهاست، معذلك به آن مقصدى كه آنها داشتند نرسيدند.
و نكتهاى كه بايد عرض كنم اين است كه اين شرايع معروفى كه الان بين بشر معروف است، حالا ما شريعت حضرت موسى، شريعت عيسى و شريعت اسلام، وقتى كه ملاحظه مىكنيم حال مشرع را، حضرت موسى سلام الله عليه را، وضع زندگى حضرت موسى و كيفيت تبليغ او و مبارزهاى كه او كرده است با طاغوت، او را وقتى كه ملاحظه مىكنيم، بعد مىرويم سراغ امت موسى، آنهايى كه مىگويند ما امت حضرت موسى هستيم و ما پيرو حضرت موسى هستيم. موسى معارضه مىكرد با طاغوت و اينها كه مىگويند ما پيرو حضرت موسى هستيم خودشان طاغوتند، در عين حال مىگويند ما پيرو حضرت موسى هستيم. راديو اسرائيل بسيار نصايح حضرت موسى را هم نقل مىكند اما اسرائيل چه جور است؟ وضع او چى است؟ آنهائى كه خودشان را انتساب مىدهند به حضرت موسى و موسى وضع زندگىاش آن بود كه يك شبان بود و يك عصا داشت و وضع شبانىاش هم آن وضع بود كه تاريخ مىگويد، آنوقت هم پاشد رفت سراغ بزرگترين قدرتى كه در آنوقت بود و با او معارضه كرد و از دنيا و توجه به دنيا به هيچ وجه نداشت. آنوقت ببينم كه اينهائى كه خودشان را از حضرت موسى مىدانند چقدر به دنيا چسبيدهاند. سرمايه بزرگ آمريكا در دست آنهاست، قدرت مادى آمريكا در دست آنهاست و مىگويند ما هم به شريعت موسى معتقديم. از آن بدتر پيروان حضرت عيسى است. حضرت عيسى را خوب، همه مىگويند كه يك شخص، (همين طور هم بوده است) يك شخص روحانى الهى بوده است كه هيچ توجه به اين مسائل مادى نداشته است و به حسب قول آنهائى كه پيروانش مىگويند هستيم، اين است كه ايشان به هيچ وجه توجه به اينطور موارد مسائل مادى نداشته است، يك شخص روحانى به تمام معنا، روح الله به تمام معنا، آنوقت مىآئيم سراغ پيروانش. پيروانش كى هستند الان؟ تمام مفاسدى كه الان، يعنى نصف كنيد، نصف مفاسدى كه الان در دنيا هست از پيروان حضرت عيسى سلام الله عليه هست؟ يعنى پيروان ادعائى. الان دارند خودشان را مهيا مىكنند براى عيد ميلاد حضرت عيسى، چه اشخاصى؟ اشخاصى كه با عيسى مخالفت دارند، با خداى عيسى مخالفت دارند، اعتقاد به عيسى ندارند، لكن خودشان را مىچسبانند به او. آن نصف ديگر عالم مال آنهائى است كه ادعا مىكنند كه ما براى تودههاى مردم، براى ضعفا، براى چى داريم زى مىكنيم، نمىخواهيم ديگر آن جهات قلدرى در عالم باشد، مىخواهيم همه مردم يك جور باشند. آنها هم آن طايفه اكثراً وقتى سراغ سراناش مىرويم مىبينم كه كرملين از آمريكا بدتر است. لنين بامردم آن
صحيفه نور ج 18 صفحه 193
كرد، استالين آن كرد، اينها هم دارند اين را مىكنند. آن ادعا و آن عمل. وقتى مىآئيم سراغ خودمان، خودمان هم همين. مسلمين هم در عين حالى كه همه سران دول اسلامى ادعاى اسلاميت مىكنند، ادعاى پيروى از پيغمبر اسلام مىكنند، در عين حال مىبينيد كه هيچ شباهتى ما بين سران آنها با اسلام، هيچ شباهتى نيست، هيچ ارتباطى نيست. ادعا زياد است، ادعاها هست ما پيرويم ولى پيروى در مقام عمل. سيره پيغمبر چى بوده است، سيره شماها چى است؟ پيغمبر در بين بشر چه جور زندگى كرده است، شما در بين بشر چه جور زندگى مىكنيد؟ پيغمبر با مردم مظلوم چه جور بوده، شما با مردم مظلوم چه هستيد؟ پيغمبر با طاغوتها چه جور بوده و شما علاوه بر اينكه خودتان طاغوتچه هستيد با طاغوتها چطور هستيد؟ پيغمبر با مستضعفين عالم چه وضع داشته و شما چه وضع داريد؟ پيغمبر وضع زندگى ظاهريش چى بوده و شما چه هستيد و چه داريد؟ مجرد اينكه من بگويم من تابعم كه درست نمىشود مطلب. سران دولتهاى اسلام همه اينطور هستند.
پيغمبر مىگويد مسلمين با هم مجتمع باشيد، شما متفرق مىكنيد. قرآن مىگويد واعتصموا بحبل الله جميعا شما چسبيديد به حبل آمريكا و شوروى. ادعاها زياد است. من نمىگويم كه ماها كه حالا در ايران هستيم ما هم تابع هستيم به آن معنا، ما ادعامان اين است كه ميل داريم تابع بشويم، در خط اين هستيم كه تبعيت بكنيم. شما كه مىگوييد تابع هستيد، كه، قرآن خدا مىگويد كه با اينها يك طور نباشيد والذين كفروا اوليائهم الطاغوت خوب، شما اولياءتان كى هست الان؟ با كى ارتباط داريد الان؟ خوب، يك دسته با آن طرف ارتباط داريد، يك دسته با آن طرف، ايران هم كه مىخواهد با هيچ كس نباشد، شما به فشارش مىگذاريد، فشار به اينكه چرا آن طرف نيست يا چرا آن طرف نيستى.
ما نمىخواهيم بيائيم ممالك شما را بگيريم، لكن مدافع از حق خودمان هستيم
آن روزى كه خداى نخواسته ايران هم بغلطد در يك طرفى، مسائل حل است، تمام است. ايران گناهش چى هست كه از آن ور صدام هجوم مىكند آنطورى و آنطور جنايات را بر او وارد مىكند و او تودهنى مىخورد، بعدها مىخواهد يك راه ديگرى پيدا بشود. تا آنوقتى كه هجوم مىكرد و مىگفت كه اين مجوسىها را ما مىخواهيم چه بكنيم، ما همه مجوسى بوديم، همه ايران جزو مجوس بودند، همه فارس زبانها يعنى مجوس. تا آنوقتى كه قدرت داشت اينطور بود، آن روزى كه برگشت و تودهنى خورد از مسلمين ايران، از آن روز شروع كرد به اينكه ما همه مسلمانيم، چرا با هم دعوا بكنيم؟ آخر شما آن صفحه صحبت هايشان را پهلوى هم بگذاريد، آن روز مىگويد ما مىخواهيم، مجوس است اينها مجوس هستند، چه، ما مىخواهيم برويم چه بكنيم، بگيريم اينجاها را چه بكنيم اين عربستان، عربستان است بايد ما بيائيم چه بكنيم، براى عربستان اسم مىگذارند و نمىدانم اهواز را با حاى حطى مىنويسند و اينها. آن روزى كه هجوم مىكنند آن حرف را مىزنند امروزى كه تودهنى خوردهاند براى اينكه فرصت پيدا بكنند دوباره هجوم كنند، ادعا مىكنند كه آقا ما صلح طلبيم، هى صلح، صلح، صلح. و اين مجامع عمومى نمىآيند بنشينند بگويند كه آقا توئى كه مىگوئى كه صلح، چرا
صحيفه نور ج 18 صفحه 194
آنطور كردى؟ چرا حمله كردى كه حالا بگوئى صلح بكنم؟ اينهائى كه ادعا مىكنند كه ما چه و چه هستيم، در يك محلى يك انفجارى واقع مىشود همه مردم، مستضعفين دنيا با شما مخالفند. انفجار همه دنيا هست. در يك محلى يك انفجار واقعشود بعدش صدام ايلام را و اينها را بمباران مىكند، آنوقت در آنجا مى گويند خوب، تلافى درآورده، انتقام گرفته. همين طرفدارهاى حقوق بشر از اين حرفها مىزنند
اين دنيا چه وضعى الان پيدا كرده است؟ اين مسلمانها كه ادعا مىكنند كه ما تابع پيغمبر اكرم هستيم، ما تابع قرآن كريم هستيم، خوب، اين قرآن، بياييد ببينيد اين قرآن چه مىگويد و شما چه مىكنيد. آنها مىبينيد كه براى خاطر امريكا تمام اين گرفتارى ها را براى ما دارند پيش مىآورند و مىگويند ما مسلمان هستيم، خوب، اين اسلام شد كه شما بگوييد كه مسلم هستيم، لكن چون آمريكا چطور است شما بايد چه بكنيد؟ نفتشان را به امريكا مىدهند، تمام چيزهائى كه مال خود ملتشان است تقديم مىكنند. ملتشان به آن ضعيفى و به آن بيچارگى دارد زير ستم خود آنها پايمال مىشود و باز ادعا مىكنند كه ما مسلمان هستيم، مگر با ادعا انسان مسلمان مىشود؟ مىگويند ما مسلمان هستيم و مىخواهيم كه اتحاد باشد، ايران هفته وحدت درست مىكند آنها مىگويند ايران دارد تفرقه مىاندازد. در بعضى راديوهايشان بود كه ايران دارد تفرقه مىاندازد. ايران هفته وحدت درست كرده، مىگويند تفرقه مىاندازد. ايران مىگويد كه آقا! اى يك ميليارد مسلم! جمع بشويد با هم اين قدرتهاى بزرگ را نگذاريد اينطور چى بكنند تعدى بكنند به دنيا. اينها هر گوشه مىگويند ايران چه، ايران چه، كه نگذارند اصلاً اين حرف از حلقوم ايران بيرون بيايد. بالاخره نه آنهائى كه ادعا مىكنند ما تابع حضرت موسى هستيم ادعايشان صحيح است نه آنهائى كه ادعا مىكنند ما تابع حضرت عيسى هستيم ادعايشان صحيح است، نه اينهايى كه ادعا مىكنند ما تابع پيغمبر اسلام هستيم. ادعاست، همهاش ادعاست. اعمال را بايد ديد چى هست. آن كه طرفدار حضرت موسى است ببينيم چطورى حضرت موسى عملش آن بود؟ تاريخ ثبت شده است، قرآن هست، تاريخ هست، تورات هست، همه هست، ثبت شده است. اعمال شما هم حالا بيائيد ببينيد چى هست، اعمال هم مشاهد. آن هم كه تابع حضرت عيسى است، تاريخ حضرت عيسى مضبوط است و خود آنها هم مىدانند البته با يك انحرافاتى اعمالشان را كه همه مردم دارند مىبينند. آن هم كهادعا مىكند من طرف، آن كه الحاد است، در طرف الحاد واقع شده و هيچ چيز را درست نمىداد، آن هم كه ادعا مىكند كه ما طرفدار ملت هستيم و تودهها هستيم و چه، آن هم هر جا دستش برسد مىكوبد و مىزند و مىكشد و از بين مىبرد و افغانستان را اينطور كرده الان. اينها هم كه مسلمانند، خوب، همين طور. تاريخ اسلام را مىبينند، دستشان است، قرآن كريم دستشان هست، سيره پيغمبر دستشان هست، همه را دارند مىبينند معذلك عملشان بر ضد است، نه اينكه مثل ساير متعارف مردم باشد. عمل سران دولت دولتهاى اسلامى به ضد اسلام است و فرق دارد با عملهاى اشخاصى كه يك قدرى فرض كنيد كه خلاف مىكنند. آنها در راس واقع شدند و آنها اعمالشان بر خلاف حكومت اسلامى است، بر خلاف سيره پيغمبر اسلام است، بر خلاف
صحيفه نور ج 18 صفحه 195
عملهاى اهل بيت اسلام است، بر خلاف اينهاست الان. و ما دنيايمان يك همچو دنيايى است. مدعىها خيلى زياد وليكن واقعيت همين است كه همه مىبينيم و مىبينيد و تا چه وقت بشود كه يك همچو مطلبى منعكس بشود و منقلب بشود. البته انقلاب كلىاش با ظهور امام زمان سلام الله عليه است ولى خوب، ما تكليف داريم، اين درست است، اما ما تكليف داريم
تكليف اين است كه ما جديت كنيم در اينكه هر چه مىتوانيم قوه هايمان را سر هم بگذاريم كه جلو بگيريم از اين مسائل. و ما نصيحت مان هميشه، ملت ايران و گويندگان ايران نصيحتشان هميشه بر دولتهاى اسلامى اين بوده است كه آقا! بياييد با هم مجتمع بشويم، بياييد با هم باشيم، ما نمىخواهيم بياييم ممالك شما را بگيريم، ما مملكت گير نيستيم، لكن مدافع از حق خودمان هستيم. خوب، ما به اين حرف مان هميشه پايبند بودهايم، از اول حرف ما يك كلمه بوده تا حالا، نه آنوقت مىگفتيم كه عرب مقابل عجم، مجوساند اينها يا آنها چه هستند، نه آنوقت ما اين حرف را زديم، نه حالا، نه بعدها. حرف ما يكى است كه مسلمانها با هم مجتمع بشوند و اين گرگهائى كه ريختهاند به جان مسلمين، اينها را از بين ببرند، كنارشان بزنند، دستشان را كوتاه كنند. مىگويند نمىشود، خوب، ما ديديم ايران كرد و شد. ايران با يك جمعيت كمى و با نداشتن هيچ نيروى صحيحى، خوب، ريختند در خيابانها كار خودشان را كردند و طاغوت را از بين بردند و دست امريكا و شوروى و همه را هم كوتاه كردند. چرا نمىشود؟ وقتى ملتها بخواهند چرا نمىشود؟ ما حرف مان اين است كه دولتها بيايند قبل از اينكه خود ملتها قيام بكنند خود دولت بيايند خاضع بشوند با هم، دوست بشوند با هم، يك جلسهاى درست كنند همه رئيس جمهورها بنشينند پيش هم و حل كنند مسائلشان را. هر كس سر جاى خودش باشد، لكن در مصالح كلى اسلامى، در آن چيزى كه همه هجوم آوردهاند به اسلام، در او با هم اجتماع كنند، جلويشان را بگيرند و آسان هم هست. يك چيزى نيست كه نشود، اگر همه با هم مجتمع بشويد آنها اصلاً كنار مىروند، كار ندارند ديگر. آنها از ضعف شما از نفهمى شما، از جهالت شما استفاده مىكنند. زمان محمدرضا از ضعف اين بدبخت استفاده مىكردند. يك كلمه مىگفتند اين خاضع بود. نمىخواستند بيايند بريزند چى بكنند اما همچو ترسانده بود نشان كه اگر ما يك كلمه راجع به امريكا بگوئيم، كذا و كذا مىشود، ايران گفت و نشد. من نمىگويم به ما خسارت وارد نشد، اما ارزش ندارد كه انسان ارزش انسانى خودش را، ارزش اسلام را حفظ بكند ولو اينكه شهيد هم مىداد البته پيغمبر هم شهيد داد، انبيا هم همين طور. سيره انبيا بر اين معنا بوده است، سيره بزرگان بر اين معنا بوده است كه معارضه مىكردند با طاغوت ولو اينكه زمين بخورند، ولو اينكه كشته بشوند و يا كشته بدهند. ارزش دارد كه انسان در مقابل ظلم بايستد، در مقابل ظالم بايستد و مشتش را گره كند و توى ذهنش بزند و نگذارد كه اينقدر ظلم زياد بشود، اين ارزش دارد. ما تكليف داريم آقا! اينطور نيست كه حالا كه ما منتظر ظهور امام زمان سلام الله عليه هستيم پس ديگر بنشينيم در خانه هايمان، تسبيح را دست بگيريم و بگوييم عجل على فرجه. عجل، با كار شما بايد تعجيل بشود، شما بايد زمينه را فراهم كنيد براى آمدن او. و فراهم كردن اينكه مسلمين را با هم مجتمع كنيد، همه با هم بشويد، انشاءالله ظهور
صحيفه نور ج 18 صفحه 196
مىكند ايشان. و من اميدوارم خداى تبارك و تعالى قلبهاى همه ما را متوجه به خودش بكند و از معارف قرآن به ما يك نسيمى عنايت بفرمايد و مسلمين را به تكاليف خودشان آشنا كند و سران مسلمين را انشاءالله به تكليف الهى خودشان آشنا كند و آنهائى كه با اسلام و مسلمين مخالفند انشاءالله قلع و قمع كند.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 197
تاريخ: 12/10/62
بيانات امام خمينى در ديدار با آقايان: حبيب الله عسكر اولادى، سعيد امانى، محسن لبانى، رخ صفت، ابوالفضل حيدرى و شفيق
امروز بايد همه با هم باشيم، اگر چنين نباشيم ما را از بين خواهند برد
بسم الله الرحمن الرحيم
آنچه كه بايد همه به آن توجه داشته باشيم اين است كه امروز اكثر حكومتها با ما بد مىباشند، پس ما هم بايد همه با هم خوب باشيم. اگر بنا باشد كه بازارها همراه جمهورى اسلامى نباشند، جمهورى شكست مىخورد. امروز ما احتياج به اتحاد داريم امروز بايد همه با هم باشيم، اگر چنين نباشيم ما را از بين خواهند برد. همه قدرتها احساس كردهاند كه اسلام برايشان ضرر دارد و بعضى از آنها صراحتا مىگويند كه با اين اسلامى كه در دنيا ما مطرح كردهايم مخالفند. آنها اسلامى مانند اسلام سعودىها را مىخواهند. منافقين هم مىگويند كه اسلامى كه دست ببرد اسلام نيست، با اينكه در قرآن صراحتا آمده است. البته گرانى هست، كمبود هست، و بيشترين صدمهاش به كارمندان دولت مى خورد، ولى بايد تحمل كرد. اگر امروز گلههايمان به بازار، مجلس و دولت كشيده شود و اين گلهها به اختلاف تبديل گردد، همه مان مسوول هستيم. اگر امروز اسلام سيلى بخورد ديگر سربلند نمىكند. به خاطر اسلام بايد مقدارى از ناراحتى هايمان را كنار بگذاريم.
نبايد از دروغ و حرف زشتى كه به ما نسبت مىدهند از ميدان به در برويم
من كه قريب هشتادوپنج ساله هستم، با ضعف بسيار آنقدر كه براى من ناراحتى و خستگى هست براى شماها نيست، اگر بنا باشد كنار رويم من بايد كنار روم. ولى همه وارد در ميدانى شدهايم كه اگر يك قدم عقب بنشينيم شكست مىخوريم. البته اينطور نيست كه كسى بتواند به شما و امثال شما توهين كند. اگر در روزنامهاى يا در مجلس به شما توهين شد نبايد از ميدان به در برويد. اصلاً براى خاطر از ميدان در كردن عدهاى متعهد، ناگوارىهايى برايشان پيش مىآورند، بايد محكم در ميدان بود. بهاندازهاى كه براى پيغمبر اكرم گرفتارى پيش آمد براى هيچ كس پيش نيامد، ولى ايشان تا آخر ايستادند و به تكليفشان عمل كردند، همين طور براى ائمه عليهم السلام، ولى آنها هم ايستادند. بيخود نبود كه حبس مىشدند، براى اين زندان مىشدند كه جلوى آنهائى كه بر ضد اسلام قيام كرده بودند مىايستادند. ما هم كه انشاءالله متعهد به اسلام مىباشيم و رشد اسلام را مىخواهيم، تصميم داريم جهان
صحيفه نور ج 18 صفحه 198
را برگردانيم و اميدواريم كه ملتها انجام دهند. نبايد از دروغ و بدنامى و حرف زشتى كه به ما نسبت مىدهند از ميدان به در برويم. البته معارضه كار را بدتر خواهد كرد، همه وقتتان صرف نوشتن و جواب دادن به روزنامه و مجلس مىشود، با لحن برادرى و ملايمت، كارها به خوبى تمام مىشود. اگر كسى به ما بد كرد به بهترين وجه با او رفتار كنيم، كار به دعوا كشيده نمىشود.
شما در انقلاب سهم زيادى داريد، بازار هم همين طور. اگر بازارها همراهى نمىكردند انقلاب پيروز نمىشد، پس پيه اين مسائل را به خودتان بماليد. انسان كه يك قدم اصلاحى و زندگى ساز بر مىدارد نبايد توقع داشته باشد كه مورد پذيرش همه قرار گيرد، اين نخواهد شد، اميرالمومنين را هم تا آخر عمر عدهاى قبول نداشتند. اگر انسان بخواهد براى اسلام خدمت كند نبايد توقع اين را داشته باشد كه همه او را بپذيرند. كسى كه مىخواهد براى خدا كار كند بايد پيه حبس، تبعيد، بدنامى و ساير چيزها را به خود بمالد. اگر به شما فحشى مىدهند، شما براى خاطر خدا بپذيريد و ثواب كنيد. اين را نبايد فراموش كنيم كه ما همه يك چنين كار بزرگى را انجام دادهايم، حالا از شرق و غرب فحاشى نشنويم يا در داخل با فساد كسانى مواجه نگرديم؟! عدهاى فاسد مىخواهند بازار را بر ضد دولت و دولت را بر ضد بازار بشورانند. من همين حرفهايى را كه به شما مىزنم هر كسى كه اينجا بيايد به او هم مىگويم. انشاءالله همه با هم خوب بوده و موفق باشيد.
اگر در انتخابات مسامحه كنيم مطمئن باشيد كه از راه مجلس به ما لطمه مىزنند
امروز مساله مهم، مساله انتخابات است، به انتخابات توجه داشته باشيد. در اول مشروطه اصناف بازار هم وكلائى داشتند، انتخابات تا اندازهاى دست مردم بود بعد كم كم آنهائى كه فاسد بودند كار را طورى كردند تا متدينين را از مجلس كنار گذاردند، آنها هم مقاومت نكردند و كنار رفتند. بعد ديديد كه مجلس را چه كردند، هر كارى كه خواستند انجام دادند. اگر در مجلس آينده يك قدم عقب نشينى كنيم، در آينده نزديك ما را كنار خواهند گذاشت. بايد قهر نكنيم و كوشش كنيم تا بازار هم خودش براى انتخابات اشخاصى را معرفى كند. ما نبايد مقلد كسى باشيم كه هر چه را عدهاى تشخيص دادند همان را عمل كنيم، بلكه بايد كاملا توجه كنيم كه مثلاً در تهران چه كسانى لياقت دارند كه هم مسائل روز را بفهمند و هم متدين باشند و هم براى اسلام كار كنند، اشخاصى را انتخاب كنيم كه از هر جهت صالح باشند. اگر كسان ديگرى هم اشخاص صالحى داشتند به آنها راى دهيد و الا نه. بازار اختيارش دست خودش است، آنچه بينى و بين الله تشخيص مىدهد آن را انتخاب كند. اگر در انتخابات مسامحه كنيم مطمئن باشيد كه از راه مجلس به ما لطمه مىزنند. بايد دانست مسلمان بودن تنها فايده ندارد، بايد جمهورى اسلامى را قبول داشته باشد و از مسائل روز اطلاع داشته باشد. سعى كنيد مثل مرحوم مدرس را انتخاب كنيد، البته مثل مدرس كه به اين زودىها پيدا نمىشود، شايد آحادى مثل مدرس باشند. كسانى را كه انتخاب مىكنيد بايد مسائل را تشخيص دهند، نه از افرادى باشند كه اگر روس يا امريكا يا قدرت ديگرى تشرى زد بترسند، بايد بايستند و مقابله كنند. شما بازارها را بيدار كنيد
صحيفه نور ج 18 صفحه 199
تا در تهران و ساير جاها اشخاص خوبى را به مجلس بياورند تا مجلس آينده ما از مجلس فعلى بهتر باشد، البته مجلس فعلى هم خوب است. انشاءالله موفق باشيد. اميدوارم سربازى براى اسلام باشيد. والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 206
تاريخ: 20/10/62
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس دادگاه عالى انتظامى قضات شرع (حجت الاسلام سيد جعفر كريمى)
بسم الله الرحمن الرحيم
امام امت در اين ديدار ضمن تاكيد بر لزوم ادامه كار اين دادگاه فرمودند:
قضات محترم دادگاههاى كشور بايد با جديت به كار خودشان ادامه دهند و دقت نمايند برخوردها و احكام صادره بر وفق ضوابط شرعى و مقررات قانونى باشد. و در حفظ حقوق شرعى و قانونى مراجعين كمال احتياط مراعات شود.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 200
تاريخ: 13/10/62
بيانات امام خمينى در جمع استانداران، فرماندهان و بخشداران سراسر كشور
شما همه در محضر خدا هستيد هر جا كه باشيد
بسم الله الرحمن الرحيم
به همه آقايانى كه در اينجا تشريف دارند خوشامد عرض مىكنم و توفيق همه آقايان را از خداى تبارك و تعالى براى خدمت به اسلام و مسلمين و خدمت به كشور خودشان خواهانم. شايد ميان شماها كسى نباشد كه زمان قاجار را درك كرده باشد، اگر هم باشد بسيار كم است. و همين طور اوايل سلطنت پهلوى، اواخرش را كه بسيار تغيير كرده بود با آن اوايل ملاحظه كرديد. بافت حكومت در آنوقت و بافت كسانى كه در دستگاه دولتى كارى به دستشان بود چه استانداران و چه فرمانداران و چه بخشداران و چه ديگران يك بافت خاصى بود كه مناسب بود با دستگاه شاهنشاهى. ممكن نبود كه يك نفر بخشدار حتى در يك مجمعى كه مردم عادى هستند، كشاورزان هستند، بازارىها هستند آن هم حاضر بشود، با آنها در صف واحد بنشيند. يك بافت خاصى بود كه هر يك از آنهايى كه در آنوقت حتى فرماندار يك جاى كوچكى بودند اگر مقايسه كنيم با رئيس جمهور امروز ما و نخست وزير نمىتوانيد بدانيد كه آنها چه وضعى داشتند و اينها چه وضعى. در رفت و آمدهايشان، در نشست و برخاست هايشان، در معاشرتشان يك وضع عجيبى بود. وقتى كه يك حكومتى ولو جاى كوچكى وارد مىشد فراشها و آنهائى كه اطراف او بودند را كنار مىزدند كه اين آقا مىخواهد عبور كند از اينجا، چه برسد به اينكه يك وزير باشد كه ديگر او بالاتر از همه، يا يك نخست وزير باشد و آنها همه در پيش خودشان آنطور يال و كوپال داشتند لكن در مقابل كشورهاى ديگر ضعيف و ناتوان بودند. با رعيت آن رفتار غيرانسانى را مىكردند و رعيت را از هر طرف تحقير مىكردند، توهين مىكردند، اذيت و آزار مىكردند، از آنها استفادههاى مادى مىكردند ولى در مقابل يك سفير همهشان خاضع بودند. امروز ما مىبينيم كه فرماندارهاى سرتاسر كشور به طورى كه آقا گفتند و بخشدارها و بعضى از كشاورزها و بعضى از مردم عادى در يك جا نشستند اگر نخست وزير و وزير كشور هم كه اينجا تشريف دارند و رئيس جمهور و اينها هم بودند آنها هم در بين اينها همانطور نشسته بودند كه اگر كسى از خارج بيايد تشخيص نمىدهد كه كدام وزيرند و كدام فرماندارند و كدام بخشدارند و كدام از مردم عادى كشاورز است. اين همان بود كه در روايات ما هست كه اگر كسى وارد مىشد در مسجد رسول الله و ايشان با اصحاب نشسته بودند تميز نمىداد، مىگفت كدام يكىتان هستيد. سابق معلوم بود هر كه مىآمد در
صحيفه نور ج 18 صفحه 201
مجلسى، در يك جائى وارد مىشد معلوم بود كه حكومت كى هست براى اينكه آن در آن بالا نشسته بود با يك يال و كوپال و يك طور وضع خاص، مردم مىفهميدند كه اين است كه بايد چه باشد اما رسول خدا در مدينه كه مركز حكومت ايشان بود وسعه حكومتش هم آنوقت زياد بود عرب مىآمد مىديد كه چند نفر نشستند دور هم با هم صحبت مىكنند، او نمىتوانست بفهمد كه كدام يكى اينها در راس واقع است و حاكم است و كدام يكى از اينها پائين تر هستند. وضع زندگى اين بود كه تعليم بدهد به ما كه بايد اينجور باشيد كه ما بفهميم تكليف مان چى است.
من اميدوارم كه همين طورى كه وضع ظاهرى شما آقايان فرمانداران و بخشداران و ديگران و همين طور همه اجزاء حكومت اسلامى امروز همانطور كه وضع ظاهرىشان يك وضع بى آلايشى است، وضع روحى و معنويتان هم همانطور باشد، همانطورى كه حضرت امير سلام الله عليه مىفرمايد كه وقتى به او اطلاع داده بودند كه يك خلخالى را از پاى يك زن (حالا يا يهودى بوده يا نصارى) كشيدند، مىفرمايد كه (به حسب نقل) كه انسان اگر از غصه بميرد عيب نيست. اينطور در مقابل ظلم ناراحت مىشدند. شما همه در محضر خدا هستيد، هر جا باشيد، قلبهاى شما در محضر خداست، بازوهاى شما، چشمهاى شما، همه چيز شما در محضر خداست و خدا حاضر است در همه جا. كوشش كنيد كه با بندگان خدا جورى رفتار كنيد كه امامان شما رفتار مىكردند، پيغمبر شما رفتار مىكرد و ساير انبيا رفتار مىكردند. گمان نكنيد كه حالا فلان نخست وزير است، فلان وزير كشور است، فلان رئيس جمهور است، فلان استاندار است، فلان بخشدار است، فرماندار است گمان نكنيد كه اينها يك چيزى است. آن كه همه چيز است به دست آوردن رضاى خداست و آن به اين است كه رضاى مخلوق خدا را به دست بياوريد. با مردم كه شما سرو كار داريد اين مردم را بايد رضايشان را به دست بياوريد. همين مردم كوچه و بازار و كشاورزهاى بسيار عزيز و كارمندان و كسانى كه در كارخانهها زحمت مىكشند اينها هستند كه مايه افتخار يك ملت و مايه پيروزى يك ملت است. پيروزى را براى ما و شما اينها به دست آوردند و اينها ولينعمت ما هستند و ما بايد اين معنا را در قلب مان احساس كنيم كه با اين ولينعمتهاى خودمان رفتارى بكنيم كه خدا از آن رفتار راضى باشد. گمان نكند آن كسى كه فرماندار يك جايى است بايد به رعيت آنجا، به مردم عادى آنجا، به بازارى آنجا يك وقت خداى نخواسته يك بالاترى بفروشد آنطورى كه ساخت فرمانداران زمان سابق بود. فرق ما بين جمهورى اسلامى و شاهنشاهى اين است كه جمهورى اسلامى از مردم است و جمهورى اسلامى رهين همين مردم عادى كشور است و شاهنشاهى مىگفت نه، من اينطور نيست كه به مردم كار داشته باشم، ما خودمان بايد كارها را، مردم بايد تحت سلطه ما باشند و با مردم آنطور مى كردند. با بندگان خدا رفتار خوب بكنيد و پيروزى از آنها به دست ما آمده است.
بدانيد كه حفظ يك پيروزى مشكلتر است از بدست آوردن آن
و بدانيد كه حفظ يك پيروزى مشكل تر است از پيروزى به دست آوردن، كشور گشائى از حفظ
صحيفه نور ج 18 صفحه 202
كشور آسانتر است. الان ما در مشكل حفظ نظام جمهورى اسلامى هستيم يعنى آن مرحله اول كه پيروزى ابتدائى بود گذشت و پيروز شديد بحمدالله، لكن بقاى اين پيروزى و بقاى اين دستاوردهائى كه شما به دستتان آمد امروز مشكل تر از خود آن پيروزى است كه به دستتان آمد، نگهداريش مشكل است. بايد همه كوشش كنيد كه اين چيزى كه به دست آورديد نگه داريد. اين ارزان به دست شما نيامده است، بسيار سنگين به دست شما آمده است و كم چيزى هم نيست كه به دست شما آمده است. از جهات معنوى من و امثال من نمىتوانيم حسابش را بكنيم كه آن جهات معنوىاى كه به دست اين ملت آمده است چى هست، آن حسابش با خداى تبارك و تعالى است. از حيث ظاهرى وقتى كه ملاحظه مىكنيد آن چيزى كه امروز به دست كشور اسلام و ملت ايران آمده است آن چيزى است كه در طول تاريخ براى ايران پيش نيامده بود. ايران قلدرهاى زياد داشت لكن آنها از ضعفائى بودند كه در مقابل دولتهاى ديگر تعظيم مىكردند خصوصا در اين قرنهاى آخر، هرچه بر اين زمان شاهنشاهى گذشت ضعف شاهنشاهى زياد شد، تا آنجائى كه يك سفير از انگلستان در آنوقت، از امريكا در حالا وقتى كه در يك جائى بود مقدرات يك كشور دست او بود، مقدرات كشور ما دست ديگران بود. آن چيزى كه شما به دست آورديد اين است كه شما مقدراتتان را به دست خودتان آورديد. دست آمريكا و شوروى و انگلستان و ساير كشورهاى ديگر را قطع كرديد، بيرونشان كرديد. اين يك چيز كمى نيست كه دست شما آمده است، اين يك چيز بزرگ است و حفظش بالاتر از خودش است. آنهائى كه از شما شكست خوردند آرام نمىنشينند. آنها در صدد اين هستند كه جبران كنند شكست خودشان را و شكست خودشان را بخواهند جبران كنند به حسب آنطورى كه وضع آنها و سيره آنهاست به دست خود شما مى خواهند جبران كنند، مىخواهند شكست شما به دست خودتان باشد و اين امر بسيار مهم است و بايد بسيار رويش دقت بشود. اگر چنانچه مردم را در كارخانهها، در كشاورزى وادار كنند به اينكه با ايادى خودشان، وادار كنند به اينكه سستى كنند در امر كشاورزى كه در راس امور يك كشور امثال كشور ماست و آنهائى كه در كارخانهها كار مىكنند وادار كنند به كم كارى و كارهاى ديگر، از آنجا نقطه شكست ما شروع مى شود.
مجلس خوب همه چيز را خوب مىكند و مجلس بد همه چيز را بد مىكند
و چون امروز روزى است كه بايد راجع به تكليف خودمان در انتخابات عرض كنم بايد عرض كنم كه يكى از امورى كه مطمح نظر آنهائى است كه مىخواهند اين انقلاب را به شكست برسانند قضيه مجلس است. مجلس يك چيز سهلى نيست كارش. مجلس يك چيزى است كه در راس همه امورى كه در كشور است واقع است. يعنى مجلس خوب همه چيز را خوب مىكند و مجلس بد همه چيز را بد مىكند. ولهذا آنهائى كه قبلا در اين كشور حكومت داشتند سعىشان اين بود كه مجلس را نگه دارند. آنوقتى كه ديگر مجلس تحقق پيدا كرده بود و مشروطه شده بود و مجلس پيدا شده بود، سعى مىكردند كه مجلس را به دست بياورند. آنوقت كه نمىتوانستند با فشار مردم را الزام كنند بايد كيك را
صحيفه نور ج 18 صفحه 203
چيز بكنيد، آنوقت با حيلهها مىكردند، با ايادى خودشان، در بلاد و مردم بيچاره را يا اغفال مىكردند يا خانوادار مىكردند و وقتى كه رضاخان آمد دركار، ديگر قضيه، قضيه اين بود كه دست شاهنشاه بود، همه چيز دست او بود. البته اين آخر هم همين جور بود. فرماندارها هر جا بودند مامور بودند كه در آنجا اين آدم را از صندوق بيرون بياورند، بتوانند مردم را وادار كنند به اين كار. نتوانستند صندوق ها را عوض بكنند. نتوانستند صندوقها را بد بخوانند و آن چيزهائى كه دست همه چيز هم دست خودشان بود. مردم هم چون مايوس شده بودند كنار رفته بودند، راه ديگر باز بود.
يكى از امور بسيار مهم كه آنها كارهاى خودشان را با آن انجام مىدهند مايوس كردن قشرهاى مختلف كشور است. مايوسشان بكنند از اينكه ما كارى ازمان مىآيد. كوشش داشتند در رژيم سابق به اينكه مردم را از همه چيز مايوس كنند ما نمىتوانيم، بايد از غرب درست بشود، ما همسايه كذا داريم. كوشش مىكردند در اين معنا كسانى كه در مجلس پيدا مىشد احيانا كه مقابل بايستد، آنها يا همان ايادى خود آنها در مجلس كوبيدند آنها را و يا اگر نمىشد آنها را از بين مىبردند. مايوس مىكردند مردم را از اينكه بتوانند خودشان يك كارى انجام بدهند، طبيب بتواند آپانديس را معالجه كند. اين دردآور بود كه اين هر وقت من فكرش را مىكنم متاثر مى شوم از اينكه در زمان محمدرضا براى آپانديس از خارج طبيب آوردند و اين سركوبى اطباء محترم ما بود. كارشناس از خارج مىآوردند، ارتش حتما بايد كارشناساش از آمريكا بيايد يا اگر آنوقت بود از جاى ديگر بيايد. براى ما كارشناس مىآوردند، براى كارخانههاى ما كارشناس مىآمد، مىآمد كه نگذارد خود شما بفهميد. كارشناس ارتشى مىآمد كه نگذارد ارتش چيز بفهمند. اين كه مىآمد به آنها تعليم كند، مىآمد كه جلوى تعلم را بگيرد.
مقدرات كشورتان را بهدست كسانى بدهيد كه براى كشور شما مفيدند
امروز كه كشور دست خود شما افتاده است و ديگر يك آقا بالا سر نداريد كه بيايد بگويد اين كار را بكن، آن كار را بكن. از خارج ما هيچ كس را الحمدلله نداريم ديگر. هيچ قدرتى الان در ايران نمىتواند يك كارى را تحميل كند به ما. امروز بايد خود شما بنشينيد كارتان را انجام بدهيد. انتخابات مثل سابق نباشد كه از مركز دستور داده مىشد كه اين بايد وكيل بشود ديگر كسى هم حق ندارد حرفى بزند. انتخابات دست مردم است، رئيس جمهور و نخست وزير با آن رعيتى كه در كشاورزى كار مىكند و آن بازارىاى كه در بازار كار مىكند، راجع به انتخابات يك جور هستند، على السواء هستند. يعنى رئيس جمهور يك راى دارد، نخست وزيرهم يك راى دارد و آن كشاورزى كه در دوردست افتادهترين اين كشور است آن هم يك راى دارد. رايشان فرقى با هم ندارد و همه هم مسوول هستند. در تشخيص خوب و بد اتكال به قول غير نكنيد مگر اشخاص باشند كه مورد اعتماد خودتان باشد صددرصد. اين را به مردم دارم مىگويم و به شما آقايانى كه در آتيه متصدى اجراى انتخابات هستيد توجه مىدهم كه اگر يك انحرافى در يكى از شما پيدا بشود و اين بعد موجب اين بشود كه در اين جمهورى يك لطمهاى وارد باشد به گردن شماست. به اسلام لطمهاى وارد بشود به گردن شماست
صحيفه نور ج 18 صفحه 204
و اگر در اينجا هم كشف بشود معذور نيستيد و مورد تعقيب وارد مىشويد. بايد شماها بدون توجه به اينكه دستور كسى داده، دستور كسى حق ندارد راجع به انتخابات بدهد، دستور در اجرا، در خوبى اجرا بله، وزير كشور دستور مىدهد كه اجرا خوب بشود، اجرا اسلامى باشد. اما يك بالائى بخواهد بهشما دستور بدهد كه كيك بايد وكيل بشود، كيك مىخواهد وكيل بشود اين امر نيست در اسلام، در ايران هم نيست. اينكه من عرض مىكنم براى اين است كه بعدها كسانى كه در ايران بعدها و نسلهاى بعد مىآيند بدانند كه بايد اينطور باشند والا امروز ما كسى را نداريم كه دستور بدهد، پيشنهاد مىكند و مردم مختارند. فرض بكنيد كه اگر همه كسانى كه در راس بروند پيشنهاد بكنند كه فلان آدم را شما وكيل كنيد لكن شما به نظرتان درست نباشد جايز نيست برشما تبعيت كنيد. بايد خودتان تشخيص بدهيد كه آدم صحيحى است تا اينكه بتوانيد راى بدهيد. و مجرد اينكه اين آدم خوبى است خيلى، اول وقت نمازش را مىخواند و نماز شب مىخواند اين براى مجلس كفايت نمىكند. مجلس اشخاص سياسى لازم دارد، اشخاص اقتصاددان لازم دارد، اشخاص سياستمدار لازم دارد، اشخاص مطلع بر اوضاع جهان لازم دارد. بايد تعهد به اسلام باشد و موافقت با جمهورى اسلامى باشد لكن اين مسائل هم باشد. در يك مجلس بايد همه چيز باشد در اين كميسيونهاى مجلس از امور ارتشى و كشاورزى و اقتصاد و همه چيز بحث مىشود بايد مطلع باشند اينها. آنهائى كه در اين كميسيونها هستند بايد اشخاصى باشد در بينشان كه عالم به اقتصاد باشد، عالم به امور كشاورزى باشد، عالم به امورادارى چيز باشد، عالم به مسائل جهانى باشد. مجلس مىخواهد ايران را در مقابل جهان اداره كند، مجلس يك چيزى نيست كه بخواهد ايران را در مقابل خودش درست بكند. ايران در مقابل جهان است امروز، آن هم يك جهان امروزى و يك ايران امروزى. ايران امروزى كه تك است در دنيا و جهان امروزى كه همه مهاجماند همه مهاجم به شما هستند. شما مى خواهيد كه يك مجلسى داشته باشيد كه در مقابل اين مهاجماتى كه از خارج مىشود پايدار باشد، يك دولتى را او تعيين كند كه در مقابل تهاجماتى كه در دنيا واقع مىشود، فشارهائى كه واقع مىشود در دنيا اين بتواند دفاع كند و اين از مجلس سرچشمه مىگيرد، از مجلس دولت درست مىشود و شما يك همچو مجلسى لازم داريد. شما براى حفظ كشور خودتان، براى حفظ اسلام عزيز كه اينهمه خون در راهش ريختيد بايد پايدارى كنيد و توجه بكنيد كه حفظ كنيد اين را و حفظش نسبت به شماها كه مامورين هستيد به اين است كه اجرائش را خوب و موافق شرع و موافق اسلام و موافق مصالح كشور اجرا كنيد. و مردم هم همه آزادند. عرض كردم از رئيس جمهور و نخست وزير و وزيركشور و همه اينها گرفته تا آن كسى كه در آخر اين كشور مشغول كشاورزى است فرقى ندارند در اينكه مكلفاند آدمى را كه بايد به درد مملكت بخورد انتخاب كنند و خودشان تشخيص بدهند. بازار بايد خودش تشخيص بدهد، كارخانهها بايد خودشان تشخيص بدهند، هيچ كس تحت تاثير ديگرى نيست. بله اگر چنانچه اشخاص مطمئنى باشند كه آنها تشخيص بدهند، شهادت بدهند كه فلان آدم جهات مختلفش همه خوب است، آنوقت مانعى ندارد كه كسى به واسطه تشخيص آنها و اطمينان به اينكه اين صحيح است راى هم به
صحيفه نور ج 18 صفحه 205
آنها بدهد. اما اينطور نيست كه كوركورانه انسان دنبال اين باشد كه ببيند كيك چه گفته، اين صحيح نيست، اين در اسلام نيست و در جمهورى اسلامى هم نبايد باشد. شما فرمانداران و بخشداران و همين طور اشخاص محترمى كه اين انجمنهاى اسلامى را در سرتاسر كشور دارند، همهتان موظفيد به اينكه در اين امر دقت كنيد كه خوب انجام بگيرد، نبادا يك وقت خداى نخواسته يك تقلبى در كار بيايد، نبادا خداى نخواسته يك اشخاص نابابى خودشان را عوضى بجا بزنند كه از اين معانى بسيار خواهد بود. اينها تكليف شماست كه بكنيد. مردم هم خودشان مكلفند به اينكه هم شركت كنند در انتخابات، نروند كنار، تكليف است، حفظ اسلام است، رفتن كنار خلاف تكليف است، خلاف مصالح اسلام است. آن مقدسى كه خيال مىكند كنار نشسته و دخالت در امور اسلامى نمىكند، او بر خلاف اسلام دارد رفتار مىكند، اگر خداى نخواسته يك همچو آدمى باشد. آن آدمى كه به واسطه اينكه مثلاً يك چيز اعوجاجى از يك نفر مىبيند يا از يك گروهى مىبيند كنار برود، اين برخلاف مصالح اسلام عمل مىكند. اين معانى در صدر اسلام هم بوده است، در زمان ائمه ما هم بوده است. خوب، همه اينها بوده لكن آنها كنار نمىگرفتند، آنها مشغول فعاليت خودشان بودند. به مردم عرض مىكنم شركت كنيد در اين انتخابات و تميز بدهيد اشخاصى را كه لايقاند براى اين مقام، مقدرات كشورتان را به دست كسانى بدهيد كه براى كشور شما مفيدند از حيث سياست، از حيث اقتصاد، از حيث همه چيز. اگر مسامحه بكنيد و امروز هم كسى نفهمد، خدا هست، خدا مىداند و مىبيند. شما در محضر خدا هستيد هر جا هستيد، همه خلق الله در محضر خدا هستند هر جا هستند. بر فرض اينكه من يك كار خلاف كردم اسلام كه خلاف نكرده است، شما براى اسلام كار بكنيد، چكار داريد كه فلان آدم بد كرده. خوب، بد كرد بد بكند شما خوب بكنيد براى اسلام تا آن بد هم به تبع شما انشاءالله خوب بشود. كنار نرويد، آقايان علما كنار نروند. و البته بايد از هر طايفه اى باشد اطلاعاتش داشته باشد و اشخاصى باشند كه همه جهاتشان چيز باشد. و در هر صورت من دعا مىكنم كه انشاءالله موفق باشيد و مويد باشيد و اين مطلبى كه جزء فرايض بايد حسابش كرد به طور شايسته شما عمل بكنيد و به طور شايسته اجرا بكنيد و مردم هم به طور شايسته حضور داشته باشند. مردم اگر حضور نداشته باشند و خداى نخواسته لطمهاى به اسلام وارد بشود، مسوول هستند. انشاءالله خداوند همه شما را موفق كند. والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 207
تاريخ: 27/10/62
بيانات امام خمينى در جمع وزير و معاونين وزارت امور خارجه و سفرا و كارداران جمهورى اسلامى در كشورهاى عربى و آفريقايى
امروز بحمدالله نخست وزير و رئيس جمهور و ساير وزرا از خود اين مردم هستند
بسم الله الرحمن الرحيم
من وقتى كه متصديان امور ايران را، همه، چه آنهايى كه در خارج هستند، چه اينهايى كه در داخل هستند، مىبينم و مقايسه مىكنم با متصديان امور در سابق، زمان قاجار، من آنوقت هم يادم هست و زمان رضاشاه و زمان شاه و اينها، احساس مىكنم كه واقعاً يك تحول عظيمى پيدا شده است در ايران يعنى كار از دست قلدرها به دست ملت افتاده است، آنهايى كه از خود ملتاند. در سابق در هيچ امرى از امور ملت دخالت يا نمىگذاشتند بكند يا از باب اينكه مىديد از بس فساد هست در كار، نمىكردند. فرض كنيد كه در انتخابات كه حق ملت است، انتخابات يا مردم اصلاً متوجه نبودند كه مساله انتخابات چى هست، اصلاً توجه به اين معانى خيلى نداشتند از باب اينكه مردم را به بازى نمىگرفتند، در زمان قاجار يك عده از خانهايى كه در اطراف بودند از مالكين و از متنفذين، آنها بودند كه قبضه مىكردند. در زمان رضاشاه كه ديگر شاه و هرچه بود اينها بودند، مجالى براى مردم اصلش نبود. اين در انتخاباتى كه حق مردم بود، در ساير امور كه ديگر مردم آنقدرها خودشان حق قائل نبودند با اينكه آن هم حق آنها بود اصلاً دخالت نداشتند. مثلاً يك حكومتى مىرفت در يك جايى هر كارى دلش خواست مىكرد، هر فسادى مىكرد صداى مردم به جايى نمىرسيد و در بعضى از اوقات اينطور بود كه آن مثلاً صدراعظمى كه آنجا بود يا آن نخست وزيرى كه آنوقت بود، آن زمان هم خصوصا زمان قاجار كه بيشتر اين مسائل بود اصلاً هر جايى را در تيول يك كسى قرار مى دادند يك كسى را در خراسان مىفرستند، خراسان مال تو، البته او يك چيزى مىداد خراسان مال او بود يعنى معنايش اين بود كه تو اين رشوه را به من بده، خراسان هر كارى مىخواهى بكنى، هر چه مردم فرياد كنند كسى نيست كه گوش كند به حرفش.
و من امروز مىبينم كه بحمدالله مساله اصلش از آن وضعى كه آنوقت داشته است بكلى دگرگون شده است. الان نخست وزير و رئيس جمهور و عرض مىكنم كه ساير روسا، ساير وزرا اينها از خود اين مردم هستند، اينجور نيست كه اينها از يك طبقه مثلاً ديگرى باشند و طبقات مختلفى باشد و آن گردن كلفتهاى آنوقت باشند. نه، از خود همينها هستند كه يك طلبه بوده است حالا آمده رئيس
صحيفه نور ج 18 صفحه 208
جمهور شده است، يكى بازارى بوده آمده است چه شده، كاسب بوده يكى، همين است. شما هم همين طور هستيد، اين اصلاً از وضعتان معلوم است. آنوقت معلوم بود كه چه خبر است، حالا هم از وضع معلوم است، بعضى از آقايان طلبه هستند و اهل علم هستند و سفيرند، بعضى آقايان هم اهل همين ملت هستند حالا يا بازارى بودند يا محصل بودند يا دانشگاهى بودند، همين مسائل است. و ما بايد اين را غنيمت بشماريم كه حالا كه كار دست خود ملت افتاده و خود ملت است كه دارد زمام امور را به دست گرفته است ما غنيمت بشماريم و كار كنيم براى اسلام، براى ملت مان كار كنيم. كار براى شما اين است كه شما نمىدانم حالا آنوقت، وضع سفارتخانههاى آنوقت را اصلاً نه، لابد نديديد، نرفتيد آنجا، سفارتخانه كسى نمىرفت، اما خوب وضع را اطلاع دارند. مثلاً ايشان اطلاع دارند كه وضع آنوقت چى بوده بايد وضع بكلى تغيير كند، تغيير هم كرده است، اما تغيير اساسى باشد كه يك سنتى بشود به واسطه شما براى آيندهها، كسى كه يك سنت خوبى را بگذارد، در اجرش تا آخر شريك است به حسب روايات ما. يك وضعى در آنجا درست كنيد كه كسانى كه مىآيند و سفارتخانه را مىبينند متوجه بشوند كه اين سفارتخانه با ساير سفارتخانهها فرق دارد حتى باسفارتخانههاى دول اسلامى فرق دارد. اين سفارتخانه با سفارت سابق اصلاً طرف نسبت نيست، يك جور ديگرى است. اگر شما موفق بشويد به اين معنا كه وضع را جورى كنيد كه به ارث برده بشود براى آتيه، ما مسوول حالا كه نيستيم، ما مسوول هميشه هستيم. ما الان كه مجال دست مان آمده است مسووليت مان براى دورههاى بعد است، نه اينكه فقط ما حالا هر چه شد بعد، بعدها هر چه شد بشود، ما تا زندهايم بشود، هر چه مىخواهد بعد بشود. اينجور نيست. ما مسووليم كه اين سفارت، شماها آقايان اين سفارتخانهها را به جورى درست بكنيد كه وقتى دست يك سفارت ديگرى افتاد نتواند اصلاً تغييرش بدهد به اين زودىها و همه جهاتش، هر جهتى كه در آنوقت بوده عكسش را بكنيد، آنوقت من مىدانم جهت صحيح نبوده در كار، جهت سالم نبوده يا بست و بندهايى بوده است كه سياسىها مىكنند غالبا براى استفادههاى شخصى يا استفادههاى ديگرى، غيرمشروع حالا بايد وقتى كه مىآيند مىبينند ببينند كه در يك محيطى وارد شدهاند كه اين محيط اسلام است، اين محيط ملت اسلام است و نمىتوانند در اينجا يك كارى بكنند بر خلاف اينكه در سابق يك سفارت سفيرى وارد مىشد ايران و اين اشخاصى كه براى ملت مثل گرگ به جان ملت افتاده بودند در مقابل آنها مثل روباه بودند، اين براى اين بود كه به مردم اتكا نداشتند. اينها اتكائشان به يك نقطه بود كه مثلاً يا شاه بود كه شاه هم دست نشانده آنها بود يا نخست وزير بود كه همين طور بود يا صدراعظم بود كه اينطور بود. اينها اتكائشان به آنها بود. از اين جهت وقتى يك سفيرى وارد مىشد به ايران سفير انگليس آنوقتها و حتى خوب، اين را در چيز نقل مىكنند كه وقتى پاشد صدراعظم را زد به ديوار و مشت تو كلهاش زد كه تو اين كار را چرا نمىكنى اين يك سفير اين كار را كرد. خوب، حالا مىدانيد كه سفيرش كه نمىتواند، رئيس جمهورى يك كشور ديگرى هم كه بيايد، از انگلستان هم بيايد نمىتواند، سلطان انگلستان هم بيايد نمىتواند اينجا يعنى نمىتواند با يك نفر اشخاص عادى اينجا اينطور رفتار
صحيفه نور ج 18 صفحه 209
بكند. اين براى اين است كه اتكاء شما به يك شخص نيست، شما ملتايد، خودتان ملتايد، اتكاء به ملت است. وقتى اتكاء به ملت شد ديگر انسان نمىترسد از اينكه حالا اين اگر من اين كار را بكنم اين فرض كنيد سفير به وزارتخانه مىگويد كه من را تاديب كنند. اين خودش هم كه نمىتواند. اين حالا اينطورى شده است.
در خارج كه هستيد وضعتان را جورى قرار بدهيد تحت تاثير آنها واقع نشويد
شما اين را بايد غنيمت بداريد و ما هم غنيمت، براى اينكه حفظ كنيم اين سنت الهى را كه به دست ما دادند ما براى آتيه درست بكنيم. حالايش را من خاطر جمعم كه خوب است انشاءالله البته همچو نيست كه صددرصد، اما شماها در صدد برآييد كه صددرصد خوب باشد، لكن مهم آتيه است. مهم اين است كه حكومت در ايران جورى باشد كه وقتى منتقل شد به چيز، نتوانند به اين زودى تغييرش بدهند. ملت آنطور حاضر است، حكومت بايد خودش طورى درست بكند كه وقتى كه منتقل شد به نسل آتيه نتواند بر خلاف رفتار بكند. رئيس جمهور جورى رفتار كند كه وقتى يك كس ديگر رئيس جمهورشان شد نتواند كه خلاف بكند، و همين طور سايرين. مجلس يك كارى بكند كه وقتى مجلس ديگرى تحقق پيدا كرد نتواند رويهاش را تغيير بدهد. اين يك تكليفى است الان براى ما. شماها الان مكلف هستيد به اينكه در هر جا هستيد تمام جهات اخلاقى و اعتقادى و عرض بكنم سياسى و همه جهات اجتماعى را و همه اين چيزهايى كه محول به شما هست اينها را جورى درست بكنيد كه وقتى منتقل شد به يك نفر ديگرى ولو بد باشد خودش را مجبور باشد كه خوب نمايش بدهد. همانطورى كه سابق اگر يك كسى خوب هم بود نمىتوانست خوبىاش را نشان بدهد براى اينكه محيط يك محيط، جو را جورى درست كرده بودند كه يك نفر آدم هم كه مىخواست متدين باشد نمىتوانست عرضه كند تدينش را. شما محيط را بايد جورى بكنيد كه اگر خداى نخواسته يك كس بدى هم سفير شد، كاردار شد، نمىدانم چه شد، نتواند به اين زودىها اظهار كند كه من آنجور نيستم. وضعش را وضعى قرار بدهد كه مثل شماها باشد و اين مسالهاى است كه ما بايد دنبال اين باشيم كه آتيه را در نظر بگيريم، نه حالا را. ما آتيه داريم، اسلام آتيه دارد، مملكت شما آتيه دارد و همه گرگها هم در اطراف هستند كه يك چيزى بشود بلكه دوباره از سر بگيرند و اين الان به عهده همه ماست كه نگذاريم اين پيش بيايد، كه يك قضيهاى پيش بيايد كه به هم بخورد اوضاع. نه، همه چيز سر جاى خودش باشد، هر كه هم بميرد، هر كه هم از بين برود، هر چى هم سر جاى خودش باشد. اين را بايد حفظش بكنيد و اين مطلبى است كه به نظر من مهم است براى هم براى وزارتخانهها، هم براى سفرا، هم براى همه و شما هم كه در خارج هستيد البته يك قدرى تكليف مشكل تر از اينجاست. خوب، شما هر كدام هستيد، در خارج كه هستيد، در بلاد اسلامى كه هستيد خوب، وضع آنها يك وضعى است كه با ما خيلى چيز نيست، اميدواريم كه درست بشود آنها هم. بايد آنجاها شما وضعتان را جورى قرار بدهيد كه تحت تاثير آنها واقع نشويد، هر كه مىآيد آنها تحت تاثير شما واقع بشوند، نه شما
صحيفه نور ج 18 صفحه 210
تحت تاثير آنها يعنى كسى كه وارد اينجا مىشود وقتى يك چيزى توى ذهنش بيايد كه تاثير كند در قلبش اينكه وضع خوب است اينطورى باشد، نه آنطورى باشد. خوب است كه نويسندههاى اينجا اينجورى باشند، محررين اينجا اينجورى باشند عرض مىكنم مستخدمين اينطورى باشند و روسا اينطورى باشند، اينطور به نظرشان بيايد كه اين وضع بهتر از آن وضع است كه آنها دارند. اگر اينطور شد كم كم انشاءالله نفوذ هم مىكنيد به آنها و انقلابتان هم صادر مىشود. ما هم مىخواهيم صادر به همين معنا بشود. ما مىخواهيم سفر ايمان در آنجا جورى عمل بكنند كه سفراى آنجا، دولت آنجاست تحت تاثير واقع بشود و دولت مان كارى بكند كه دولتهاى ديگر تحت تاثير واقع بشوند و ملت مان كارى بكند كه ملتهاى ديگر تحت تاثير واقع بشوند. و من اميدوارم كه چون براى خدا شما، اميدوارم كه براى خدا كار بكنيد، اين كار به دست شماها واقع بشود و به دست شما يك سنتى قرار داده بشود كه شما شريك باشيد در حسنات اشخاصى كه بعدها مىآيند و اين مساله مهمى است كه ما خودمان زير خاك باشيم و كسان ديگر كار بكنند، حسناتش را پاى ما بنويسند. اين اگر شما يك سنت صحيحى بجا بگذاريد وضع اينطورى خواهد شد. انشاءالله اميدوارم كه همه موفق و مويد و منصور باشيد و به كارهاى خودتان ادامه بدهيد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 211
تاريخ: 8/11/62
بيانات امام خمينى در ديدار با دادستان كل سابق انقلاب اسلامى و دادستان كل كشور
بسم الله الرحمن الرحيم
آقاى موسوى تبريزى خدمات بسيار زيادى به انقلاب و جمهورى اسلامى نمودند، چه خدمات ايشان در آذربايجان و چه در تهران در مقابله با منافقين و ساير ضد انقلابيون كه مورد تشكر و قدردانى است. حال كه بر طبق قانون اساسى بايد يك دادستان داشته باشيم، اميدواريم ايشان در نقطه ديگرى به اين جمهورى خدمت كنند.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 212
تاريخ: 11/11/62
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراهاى محلى اسلامى توزيع كالا در سراسر تهران و گروهى از كاركنان مركز تحقيقات مخابرات
هر كس در مقامى كه هست و هر مسووليتى كه دارد، همان مقام و مسووليت امتحان اوست
بسم الله الرحمن الرحيم
بايد تشكر كنم از آقايانى كه امروز تشريف دارند و دعا كنم به توفيق آنها براى خدمت به بندگان خدا. و من اميدوارم كه خداوند به همه شماها و ساير برادران شما توفيق خدمت به اين كشورى كه در طول تاريخ محروم بوده است، خداوند توفيق به شما بدهد كه هر كس در هر محلى هست خدمت بكند. بايد عرض كنم كه ما و شما و همه اهل دنيا همه برادران ايرانى ما در معرض امتحان هستيم. يعنى مكلفى نيست در عالم كه تحت آزمايش خدا و امتحان او نباشد. ما امروز درباره خودمان و مسوولين كشور خودمان و ملت محترم خودمان عرض مىكنيم، هر كس در هر مقامى كه هست و هر مسووليتى كه دارد همان مقام و همان مسووليت امتحان اوست. امتحان مثلا رئيس محترم جمهور، همان رياست جمهورىاش است كه آيا در اين مقامى كه هست چه مىكند، افكار او چيست، اخلاق او در اين زمينه چيست و اعمال او چيست و حتى خطرات قلب چيست، چيزهايى كه در قلبش عبور مىكند و مىگذرد اينها چيست و همين طور تمام مسوولين، مجلسىها، آنهايى كه در مجلس هستند، آنها هم همان كرسى مجلس محل امتحان آنهاست كه اينها در اين كرسى كه نشسته افكارشان چى هست و احوالشان چى هست و آرائشان چى هست و آيا اين كرسى، كرسى اسلامى است و براى اسلام است يا اينكه اينطور نيست. در همان جا محل آزمايش است. و همين طور دولت محل آزمايشاش در همان وزارتخانهاى است كه هست، در همان جايى كه نخست وزير هست و اهل ادارات در همان ادارات خودشان مركز امتحان آنهاست و ارتشىها در مقام قدرت ارتشىشان امتحان مىشوند، محل امتحانشان همان محلى است كه به فعاليت ارتشى مشغولند و سپاه پاسدارانمان در همان محلى كه هستند، قدرت در دستشان آزمايش است، تفنگ در دست آزمايش است. و همه كسانى كه داراى يك ابزارى هستند براى خدمت، همان ابزار آزمايش آنهاست. و همينها هستند كه در آن عالم منعكس مىكنند اعمال ما را. همان تفنگ منعكس مىكند اعمال تفنگدار را و همان مجلس منعكس مىكند در آن عالم اعمال مجلسى را و همان كارهايى كه شما عزيزان انجام مىدهيد و موجب تشكر است و اميدوارم
صحيفه نور ج 18 صفحه 213
كه مورد نظر خداى تبارك و تعالى و تأييد او باشد، در همين جا كه هستيد در تحت آزمايش هستيد و اعمالتان منعكس مىشود. بايد توجه كنيد كه اين چيزهايى كه منعكس مىشود يك وقت خداى نخواسته چيزى نباشد كه آن روز كه منعكس شد در آنجا و شما او را ديديد موجب سرافكندگى باشد. الان ايران از همه جا به نظر مىرسد كه اهالى ايران از همه جا بيشتر مورد آزمايشاند. اهالى ايران از يك رژيمى كه همه جا مىدانيد چكاره بود، با قدرت ملت و دستهاى گره كرده مشتگره كرده، در حالى كه ابزارى در دست نداشت آنوقت، با فرياد، آن رژيم را از بين برد و با همان فريادها دست امريكا را و ساير قدرتها را از كشور خودش قطع كرد كه امروز كشور شما دست خودتان است. نه يك كسى بالاى سر شماست كه بخواهد به شما حكومت كند، نه مستشارى از كشورهاى ديگر داريد و نه كارشناسان. همه چيز دست خود شماست و مسوول خود شماييد. در رژيم سابق ملت مىگفت خوب، من چه كنم، به دست من چيزى نيست، اگر سوال مىشد. امروز كه همه چيز در دست خود شماهاست ديگر اين عذر پذيرفته نيست كه من چه كنم. هر كس در هر محلى كه هست آن كسى كه در يك اداره ايستاده است و براى رفت و آمد مردم راه مىدهد يا كارهاى ديگر انجام مىدهد، با آن كسى كه در اداره روى صندلى نشسته است و مردم به او مراجعه مىكنند و آن كسى كه در جبهه دارد جنگ مىكند و آن كسى كه در پشت جبهه هست و خدمت مىكند و آن بازارى كه در بازار مشغول كسب و تجارت هست و آن كارمند كه در ادارات مشغول فعاليت هستند و آن دهقانها كه در محل كشاورزى مشغول خدمت هستند و آنهايى كه در كارخانهها مشغول فعاليت هستند و تمام قشرهايى كه در اين كشور تصور بكنيد، تمام اينها، از مقدرات اين مملكت سوال مىكنند از شما. كسى گمان نكند كه خوب من بازارى هستم، نمىتوانم. من يك ادارى جزء هستم، من يك كارمند ضعيف هستم. فرق ما بين هيچ يك از شماها نيست در اين معنا. هر كس آن محلى كه هست همان محل، محل آزمايشاش است. آن كارمند جزئى كه يك كار جزئى انجام مىدهد آن كار جزئى آزمايش اوست. آيا اين كارى كه دست اوست انجام چطور مىدهد، با كسانى كه به او در همين جزئى مراجعت مىكنند چه رفتار مىكند، آيا قصدش از اين شيطان است يا قصدش خداست؟ اين مساله استثنا ندارد. انبيا هم مورد آزمايشاند. يعنى هر كس در اين دنيا پا گذاشت و مكلف بود به تكليفى، اين آزمايش مىشود و گمان نكند كه من اين كار را كه مىكنم كسى نمىبيند. اين كارى كه مىكنيد خود اين كار منعكس مىشود. خداى تبارك و تعالى در محضرش واقع مىشود. ملائكه الله موكل هستند بر اين فرد. بايد ما فكر كنيم چه بايد بكنيم كه از زير بار مسووليت خارج بشويم. مائى كه امروز مقدرات مملكت مان به دست خودمان افتاده است همه مان مسووليم، كسى نيست كه مسوول نباشد، همه هستيم. ببينيم كه بايد چه كار بكنيم كه اين مسووليتى كه به عهده ماست به طورى انجام بدهيم كه فردا پيش خداى تبارك و تعالى و پيش انبياى خدا خجلت زده نباشيم و آبرومند باشيم. آن اين است كه هركس در هر كارى مشغول است او را خوب انجام بدهد. فرض كنيد همه خداى نخواسته همه افراد كشور خلاف مىكنند، شما يك نفر كار خوب بكن. هر كسى فكر خودش باشد. هر كس خودش مسوول كارهاى خودش است، هيچ كس
صحيفه نور ج 18 صفحه 214
مسوول كار ديگرى نيست. او كار را مىگويد و مواظبت هم مىكند اما هيچ كس نمىتواند كه عمق كارهاى شما را بفهمد چه جورى است، لكن در محضر خداست. آنهايى كه در هر جا خدمت مىكنند توجه كنند كه خداى تبارك و تعالى و ملائكهاى كه از طرف خدا موكل هستند مواظب هستند. همين موج هايى كه در دنيا از حرف شما، از عمل شما منعكس مىشود، همين فردا پيش شما شهادت مىدهند. بايد توجه بكنيد به اينكه مسووليت بزرگ است. مثلاً در كسانى كه در جبهه هستند و جبهه خدمت مىكنند اينها گروههاى مختلف هستند، ارتشى هست، ژاندارمرى هست، پاسدار هست، بسيجى هست، عشايرى هست، شهربانى هست از همه قشرها در آنجا خدمت مىكنند، مردم عادى هم مىروند خدمت مىكنند، اينها مواظب باشند كه همين جا محل امتحان آنهاست كه آيا اينهايى كه دارند فعاليت مىكنند و مىخواهند كشور خودشان را نجات بدهند و دفاع كنند از كشور خودشان، آيا اينها باهم هماهنگ هستند يا هر كه مىخواهد براى خودش كار بكند؟ آيا براى خدا كار مىكنند يابراى خودشان؟ اگر ملاحظه كردند كه ميل دارند كه اين گروه خودشان قدرت داشته باشد قدرت در دست بگيرد نه گروه ديگر، بدانند كه عمل شيطانى است، شهادتشان هم اجر ندارد. و اگر ديدند كه براى خدا دارند كار مىكنند، براى خدا كار كردن اينجا معلوم مىشود كه آن كسى كه سپاهى است نكشد طرف سپاه همه چيز را و آن كسى كه ارتشى است نكشد طرف ارتش همه چيز را هكذا ديگران. همه با هم براى خدا و براى نجات ملت و براى نجات كشور به پيش بروند. فرق نكند كه اين طايفه باشد يا آن طايفه باشد، مقصد عمده است. انبيا اينطور بودند. اولياى خدا اينطور بودند. كار براى خداست به دست شما انجام بگيرد، گرفته است، به دست من انجام بگيرد، گرفته است، در دست ديگرى، گرفته است.
اگر ارتش و سپاه و بسيج و ساير قواى مسلح اينطور افكارشان باشد پيروزند يعنى هم در جبههها پيروزند و هم پيش خداى تبارك و تعالى افتخارمندند و شما از آنجا كه بياييد پايين هر جا برويد همين است مساله. آن كسى كه مىخواهد در انتخابات شركت كند و كانديد مىشود، آن كسى كه كانديد مىكند كسى را، آن كسى را كه فعاليت انتخاباتى مىكند، آن كسى كه تبليغ مىكند براى خودش يا براى غير، اين آزمايشاش همانجاست. توئى كه خودت را كانديد انتخابات كردى، قدرت اين را دارى كه براى كشورت درست خدمت بكنى و قدرت خودت را بالاتر از ديگران مىدانى؟ توئى كه ديگرى را كانديد مىكنى، ديگران كه غير از اين هستند لايق نمىدانى؟ اين را لايق تر و احسن مىدانى؟ توئى كه فعاليت مىكنى و تبليغ مىكنى براى انتخابات، تبليغ خودت را مىكنى يا تبليغ براى اسلام مىكنى؟ اگر براى رسيدن به مجلس است، مىخواهى دلت مىخواهد مجلس بروى و مىگويى مجلس يك مقامى است، شما تبليغ براى خودت كنى كه همان تبليغ براى شيطان است. و اگر تبليغ مىكنى كه بروى خدمت بكنى، من چون مىتوانم خدمت بكنم چرا كنار باشم، بروم خدمت بكنم، اين شخص چون لايق است چرا كنار باشد، بيايد خدمت بكند، اگر اينطور باشد اين براى خداست. و اين گاهى وقتها به خود آدم اشتباه مىشود، بسيارى از اوقات هست كه انسان خودش در كارهاى خودش اشتباه مىكند.
صحيفه نور ج 18 صفحه 215
يعنى انسان چون حب نفس دارد خودش را مىخواهد و همه چيز را هم براى خودش مىخواهد مگر اينكه به رياضات اينطور نباشد. اين چون حب نفس دارد بسيارى از امور كه از خودش صادر مىشود يا از كسانى كه از خودش هستند، اولاد خودش، برادر خودش، عيال خودش، اينها به نظرش خوب مىآيد و گاهى همين اگر صادر بشود از يك كس ديگرى به نظرش بد مىآيد. اين براى همين است كه حب نفس اينجا پرده پوشيده است روى واقعيت و نمىتواند انسان تشخيص بدهد. بايد انسان توجه كند به اينكه آيا من كه مىخواهم يك كسى را انتخاب كنم، اگر اين كس يك نفر ديگرى از او بهتر بود لكن ارتباطى با من نداشت بلكه با من هم دلخورى داشت آيا او را كانديد مىكردم؟ اگر او را هم كانديد مىكرد معلوم مىشود كه اين براى خدا دارد كار مىكند، كار به خودش ندارد و اگر اينطور نشد بداند كه مساله، مساله شيطانى است نه مساله خدائى و اين دقيق است و اين از آن امورى است كه بر انسان پوشيده مىماند. و دوستان و برادران كه همه مسوول هستند بايد در كارهاى خودشان دقت كنند كه براى چى من اين كار را مىكنم؟ من كه متكفل توزيع شدم يا در شوراها رفتم براى چى رفتم آنجا؟ مىخواهم چه بكنم؟ منى كه متكفل مخابرات هستم براى چى آنجا رفتم؟ چه نظرى دارم؟ منى كه در مجلس مىروم براى چى مىروم و چه نظر دارم؟ منى كه در ارتش خدمت مىكنم براى چىكنم؟
اگر بخواهيد كشور شما يك كشور مستقل باشد از خودتان بايد شروع كنيد!
اگر بخواهيد كشور شما يك كشور مستقلى باشد كه ديگران نتوانند در آن دخالت بكنند از خودتان بايد شروع كنيد. تمام خوف و ترسهائى كه انسان دارد از دشمن براى اين است كه خودش را مىبيند. اگر چنانچه ديد كه خدا هست در كار، براى خدا دارد كار مىكند نمىترسد، براى اينكه مقدرات دست اوست. گمان نكنيد كه شما خودتان مىتوانيد يك كارى انجام بدهيد، شما آن هستيد كه اگر يك مگس بيايد آزارتان بدهد شب نمىتوانيد بخوابيد و روز نمىتوانيد آرام بگيرد، اگر يك پشه در شب بيايد نمىگذارد شما آرام بگيريد. شما آن كس هستيد كه اگر يك عنكبوت بياد حمله به شما بكند مىترسيد، شما آن كس هستيد كه اگر يك گنجشك از شما يك چيزى بردارد برود قدرت نداريد از او پس بگيريد. همه عجز است، همه فقر است هر چى هست از اوست، از خداست.
اين استقلالى كه خدا داده به ما اگر عنايت او نبود كى توانستيم ما اين كار را بكنيم؟ چطور ما مىتوانستيم در مقابل اين آشوب دنيا و اين قدرتهاى شيطانى دنيا يك همچو رژيمى را كه همه دنبال اين بودند كه حفظش بكنند اگر عنايت خدا نبود شما با كدام قدرت مىتوانستيد اين كار را بكنيد؟ اگر عنايات خدا و توفيق خدا نبود شما هم چطور مىتوانستيد دست امريكايى كه دنيا را دارد مىبلعد از كشورتان بيرونش كنيد؟ و امريكا از قرارى كه شنيدم رئيس جمهور امريكا گفته است كه ايران ما را تحقير كرد. اين اول كار است، ايران تا آخر شما را تحقير خواهد كرد. اگر عنايات خدا نبود شما چطور مىتوانستيد يك قدرتى را كه امروز آنطور وضعيت را دارد و آنطور جهازات را دارد و در همه دنيا ريشه كرده است چطور مىتوانستيد او را دستش را كوتاه كنيد؟ اين قدرت خداست، اين عنايات
صحيفه نور ج 18 صفحه 216
خداست، غافل از اين نباشيد.اگر عنايات خدا نبود چطور شما يك نمونه در دنيا بوديد كه فقط شما الان در دنيا هستيد كه مىگوئيد نه شرقى، نه غربى و واقعاً هم اينطورى است. ادعا ممكن است كسى بكند اما همه مىدانند نيست اينطور. اگر عنايت خدا نبود كى مىتوانست كه يك همچو كارى را بكند كه در دنيا نظير ندارد و نشده است؟ اينها عنايت خداست. اين عنايت خدا را حفظ كنيد و حفظش به اين است كه اين كشورى را كه به شما داده به آن خدمت كنيد.
شما كه مىخواهيد آدم بشويد، زحمت دارد آدم شدن
امروز كشور ما احتياج به خيلى مسائل دارد و ديگران مسائل شما را ابدا حل نمىكنند، بلكه برخلافش مىكنند. مسائل خودتان را خودتان بايد حل بكنيد. اين نعمتى كه براى شما پيش آمده است، نعمت آزادى كه پيش آمده است، نعمتى كه نمىتواند يك قدرتى الان به شما بگويد كه بالاى چشمت ابرو است، اين را حفظش كنيد، اين يك نعمت الهى است، ديگران ندارند اين را. ديگران يا تحت سلطه شرقاند يا تحت سلطه غرباند. شما اينطور نيست برايتان الان. اين را بايد حفظش بكنيد، حفظش به دست خود شما بايد بشود يك كشورى كه انقلاب كرده است و تازه متولد شده است، انقلاب وضعش اين است كه هم خوردگى باشد به هم خوردگى باشد. انقلاب وضعش اين است كه كمبود داشته باشد، انقلاب وضعش اين است كه مثلاً قحطى باشد. انقلابات دنيا اينجور نبودند كه مثل ايران باشند كه به مجردى كه انقلاب كردند درها را باز كردند هر كه بيايد هر كه برود. به مجردى كه انقلاب كردند رفتند دنبال اينكه يك دولتى تشكيل بدهند و مجلسى و چه و چه و چه، به فوريت، كجا مىتوانستند اين كارها را بكنند؟ اينها روى عنايات خداست كه به شما عنايت كرده است. يك كشورى كه الان مبتلاى به جنگ است آن هم نه جنگ با يك دولت پوسيدهاى مثل صدام، جنگ با همه، همه قدرتها دنبال ايناند كه او را دستش را بگيرند و نجات بدهند و نمىتوانند هم. يك همچو جنگى، الان شما جنگ با دنيا داريد، همه تبليغات بر ضد شما هست، همه سلاحها را به او مىدهند، همه پول را به او مىدهند و او را تجهيز مىكنند و شما خودتانيد. خودتان هستيد و اتكال به خدا. اين خداست كه شما را حفظ كرده است و شماييد كه الان مسووليتتان زياد است. اينكه مىگويم ايران از همه جا بيشتر مسووليت دارد براى همين است كه ايران از همه جا بيشتر مورد عنايت خدا واقع شده است. كجاست كه بگويد من مستقلم نه شرق و نه غرب، هر دو را كنار بگذارد؟ و اين شما هستيد، وقتى شما هستيد و مىدانيد كه انقلابها كمبود دارد، انقلابها زحمت دارد، بخواهيد آدم باشيد بايد زحمت بكشيد، بخواهيد ارزش انسانى خودتان را حفظ كنيد زحمت دارد. نمىشود كه انسان در خانهاش بنشيند و ارزشهاى انسانى محفوظ باشد. هر كه در خانه مىنشيند و اعتزال مىكند توسرى هم مىخورد لكن نمىفهمد كه ديگر آدم نيست.
شمائى كه مىخواهيد آدم بشويد زحمت دارد آدم شدن. مىخواهيد سرفراز در دنيا باشيد اين زحمت دارد، بيخود نمىشود، اگر نوكرى آنها را بكنيد ديگر ارزش نداريد، يك پول هم ارزش نداريد.
صحيفه نور ج 18 صفحه 217
اگر بخواهيد از تحت سلطه همه بيرون برويد و خودتان باشيد اين ارزش دارد، يك ارزش انسانى است، يك شرافت انسانى است، اين زحمت دارد، اين گرانى دارد، اين كمبود دارد، اين جهاد دارد، اين دفاع دارد، اين شهادت دارد، اين براى ارزش انسانى است همين است كه انبيا براى او كار كردند. همين است كه امام حسين براى او كشته شد. اگر آن هم فكر مىكرد كه زحمت دارد، اصحاب او هم با آن كمى فكر مىكردند زحمت دارد، كه نمىتوانستند يك همچو انقلابى را بجا بياورند كه تا حالا هم اثرش باقى مانده است. ولى وقتى براى خدا شد، زحمت كم مىشود.
بايد توجه كنيم كه سر و كارمان با يك جنگى است كه سرنوشت يك ملت را تعيين مىكند
الان انسان مىبيند كه جوانهائى هستند، من زياد به اينها بر مىخورم، جوانهائى هستند كه مىآيند گريه مىكنند كه ما مىخواهيم برويم به جبهه نمىگذارند برويم. همين پريروز يا ديروز بود كه يك جوانى آمده بود، گفت دوتا برادرم كشته شده، خودم مىخواهم بروم. گفتم جوان! تو كافى است، آنها رفتند ديگر بس است شروع كرد گريه كردن. خوب يك همچو، اين جز به عنايت خدا نمىشود، يك معنويتى است كه غير از عنايت خدا نمىتواند اين معنويت را براى كسى ايجاد كند. آنهائى كه نشستهاند كنار و مىخوابند و مىخورند و زندگى حيوانى دارند و نق مىزنند به اين كشور، آنها يك قدرى توجه بكنند، از خواب بيدار بشوند. آنهائى كه هى نق مىزنند كه اينجاش چه جورى است، آنجاش چه جورى است، آنجاش چه جورى، اينها نمىفهمند كه ما در چه حالى هستيم. آنها مىخواهند كه شب بخوابيم صبح كه پا شديم همه اداراتمان درست باشد و همه مملكت مان درست باشد و كشاورزى مان درست باشد و نمىدانم چى، و نمىدانند ما در چه حالى هستيم الان. ما در حال جنگيم. ما در حال محاصره اقتصادى هستيم، ما در حالى هستيم كه امريكا علنا دارد مخالفت مىكند و جنگ افروزى دارد مىكند با ما، و ما اعتنا هم به او نداريم. بايد بفهميد كه وضعيت ما امروز اين است كه اين وضعيت مشكلات دارد. اين وضعيت به زودى درست نمىشود. لكن مىشود، صبر مىخواهد. آنى كه تا حالا شده است يك اعجازى است كه در دنيا نظير نداشته است. شما در طول تاريخ اگر ملاحظه كنيد، نظير نداشته است اين وضعى كه الان ايران دارد. اين حالى كه در جوانهاى ما پيدا شده است، در طول تاريخ نظير نداشته، الا اولياء خدا. و ما امروز ابتلاء به اين قدرتها داريم و اين جنگ را ما بايد با پيروزى به زودى تمام كنيم. و اين به اين است كه جوانهاى ما بروند دنبال جنگ. جوانهاى ما اينطور نباشد كه بگويند تمام شد و رفت سراغ كارش. خير، تمام نشده، امريكا دنبال كار است، الان امريكا به ميدان آمده. البته ميدانى كه او مىآيد، آن ميدان صحيحى نيست، آن براى انتخاباتى كه حالا مىخواهد بشود، از اين حرفها زياد مىزند. لكن ما بايد توجه بكنيم كه سر و كارمان با يك جنگى است كه سرنوشت يك ملت را اين درست مىكند و بايد هر چه زودتر اين را تمام كنيم. و اين، به اين است كه جوانهاى ما بروند به جبههها، ننشينند كه، اينطور نباشد كه بنشينند كه
صحيفه نور ج 18 صفحه 218
ديگران برايشان كار كنند. همهمان مسوول هستيم. و من اميدوارم كه خداوند به همه شما توفيق بدهد و همه شما را در راه خدا، در راه خودش هدايت كند و همه را توفيق اين بدهد كه به اين ملتى كه در طول تاريخ در زحمت بوده و در طول تاريخ در محنت بوده و زير بار ديگران بوده، نجات بدهيم و خدمت كنيم به اين ملت.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 219
تاريخ: 18/11/62
بيانات امام خمينى در جمع كليه سفراء كارداران و نمايندگان سياسى كشورهاى خارجى مقيم جمهورى اسلامى ايران
ما در طول پنجاه سال سلطنت سياه پهلوى مصيبتها ديديم
بسم الله الرحمن الرحيم
متقابلا از آقايانى كه تشريف آوردهاند و اظهار لطف كردهاند تشكر عرض مىكنم و سلامت و سعادت همه مسلمين دنيا و همه مستضعفين دنيا را از خداى تبارك و تعالى مسئلت مىكنم. ما در طول 50 سال سلطنت سياه پهلوى مصيبتهايى ديديم، ما ديديم و شما بعضىتان شنيديد. از اول كه رضاشاه رضاخان به ايران آمد با يك صورت رياكارانه وارد شد و بعد هم تسلط پيدا كرد بر اين ملت و شما اگر بخواهيد عمق جناياتى كه رضاخان به اين ملت كرد بخواهيد توجه كنيد محتاج به اين است كه يك كتاب بزرگى را بعضى از دانشمندهاى ما بنويسند و عرضه كنند. در يك جلسه و دو جلسه نمىشود كه ما كارهايى كه رضاخان با ما كرد بگوييم. با روحانيت آن كرد كه مغول با هيچ ملتى نكرده است، با بانوانمان آن ظلمها را كرد كه شما نمىتوانيد بشنويد، با دانشگاه ما آنطور عمل كردند كه آنجا را به عقب كشاندند، با ارتش ما آنطور عمل كردند در اين طول 50 سال و بيشتر از 50 سال كه ارتش ما را وابسته به غير كردند، استقلال ما را از بين بردند. آزادى ما در اين مملكت هيچ يك نداشتيم. هيچ قشرى از اقشار ملت ما آزاد نبود. روحانيون كه براى ارشاد مردم مىخواستند به منبر بروند، آنها را هم همين قدر هم ممنوع كردند. مجالس ارشاد روحانيون را تعطيل كردند و فجايعى بجا آورد، زحمتهايى براى اين ملت بجا آورد، به كار گذاشت كه قابل بيان نيست. بعد از اينكه او را انگليسها آوردند و به ما مسلط كردند و بعد از اينكه خود آنها او را بردند، محمدرضا را دولتهاى مجتمعشان آوردند به ما مسلط كردند. محمدرضا بدتر از پدرش عمل كرد با ما. تمام حيثيت اين ملت را محمدرضا به باد داد. حيثيت اسلامى ما را به باد داد. تمام جهاتى كه ما داشتيم، شرافتى كه ما داشتيم اين به باد داد. اين دانشگاه ما را آنطور كرد كه هر يك از دانشگاه بيرون آمدند دشمن بودند با اين ملت و وابسته بودند به كشورهاى ديگرى، به غرب. اگر چنانچه استثناء داشت، استثناء بسيار كم داشت. و با كارهايى كه اين انجام داد از روى حيله بيشتر و عميقتر بود تا كارهايى كه رضاخان كرد. رضاخان همه را قلدرى كرد و اين با حيله بازى و با سالوسى عمل كرد و همه حيثيت، حيثيات اين ملت ما را او به باد فنا داد. ذخائر تحت الارضى ما را به رايگان به اربابهاى خودش خصوصا امريكا داد، جوانهاى ما را فاسد كرد، مراكز فحشا در اين كشور اينقدر زياد بود كه
صحيفه نور ج 18 صفحه 220
احصاء نداشت، مراكز فساد اينقدر بود كه جوانهاى ما را به فساد كشاند. خود آنها عامل فروش هروئين و ترياك و مواد مخدر بودند و تمام جوانهاى ما را به فساد كشاندند. كارى كردند كه ملت ما به جان آمد. ملت ما توانش از بين رفت و خداى تبارك و تعالى بر اين ملت منت گذاشت و قيام كردند، نهضت كردند، انقلاب كردند و در مقابل همه قدرتهايى كه پشتيبانى مىكردند از محمدرضا خصوصا امريكا، در مقابل همه ايستاد ملت و با اينكه چيزى در دست نداشت جز ايمان، محمدرضا را كنار زد و يك كشورى را كه در تحت سلطه آمريكا بود از تحت سلطه او بيرون آورد. ارتشى كه با مستشارهاى آمريكا اداره مىشدند و هيچ ارتباطى با ملت نداشتند، برگرداندند به حال اول و آن مستشارها را بيرون كردند. لانهاى را كه به اسم سفارت در اينجا بود و محل جاسوسى بود و اسنادش الان در جلدهاى زيادى از كتب پخش شده است، آنجا را بستند و خواستند يك ملتى باشند مستقل، آزاد. نه وابسته به شرق باشند، نه وابسته به غرب. الان جرم اين ملت اين است كه مىخواهد سرنوشت خودش به دست خودش باشد الان جرم اين ملت اين است كه مىخواهد آزاد باشد، مىخواهد انسان باشد، مىخواهد سرنوشت خودش به دست خودش باشد. الان تمام كشورها به استثناى كمى، بر ضد يك همچو كشورى كه ملتش قيام كرده است و مىخواهد آزاد باشد و مىخواهد احكام اسلام در اين كشور باشد، مذهبش در اين كشور باشد، تمام كشورها به استثناى كمى، بر ضد او قيام كردهاند. تبليغات، همه مىدانيد كه چه اندازه است. شما در داخل ايران هستيد و تبليغات خارجى را مىشنويد. تبليغات خارجى آنطور هست كه شايد شماها هر كدام وجدانتان بيدار باشد ناراحت بشويد. آنها مىگويند كه در خيابانها بچهها را به توپ و تفنگ مىبندند، تبليغات مىگويند كه مردم هيچ آزادى در ايران ندارند. تبليغات خارجى مىگويند هيچ انتخاب آزادى در ايران تحقق پيدا نكرده است. مىگويند كه اختناقى كه در ايران هست در هيچ جاى دنيا نيست. هر جا هر فسادى واقع مىشود به ايران نسبت مىدهند. هر جا مردمش به جان آمدهاند و مثل ايران مىخواهند قيام كنند بر ضد آنها، آنها را به ايران نسبت مىدهند و آنها مىخواهند ايران را از صفحه روزگار براندازند، مىخواهند جمهورى اسلامى را براندازند. نمىدانند كه با يك ملتى كه به تمام معنا قيام كرده است و خون خودش را دارد نثار مىكند، نمىشود اينطور عمل كرد. قدرتهاى بزرگ بايد طرز تفكرشان را عوض كنند. بايد بدانند كه دنيا عوض شده است دنيا، دنياى سابق نيست. دنياى سابق نيست كه يا انگلستان بايد بر همه جا حكومت كند يا اروپا يا امريكا و يا شوروى. دنيا امروز نمىپذيرد اين را، بايد آنها تعديل كنند كارهاى خودشان را. دنيا نمىپذيرد كه دو قدرت تمام دنيا را از بين ببرند. دنيا نمىپذيرد كه يك اقليت تمام كشورها را ببلعد. بايد اينها در كارهاى خودشان يك تجديدنظر بكنند. جرم ما كه مىخواستيم آزاد باشيم، مىخواهيم خودمان زندگى خودمان را اداره كنيم و مىخواهيم كه در تحت قيمومت هيچ دولتى نباشيم. براى اين همه كارها را دارند انجام مىدهند. از آن طرف آنهمه تبليغات، از آن طرف اين جنگى را (كه الان ايشان
صحيفه نور ج 18 صفحه 221
گفتند كه جنگ را به پايان برسانيد) به ما تحميل كردند. هر يك از شما آقايان كه در اينجا آنوقتى كه اول جنگ بود شما بوديد اينجا، ديديد كه عراق حمله كرد به ايران از هوا، از دريا، از زمين و عراق گرفت مقدار زيادى از خوزستان را و عراق به واسطه تحريكاتى كه از طرف آمريكا شد به او، اين عمل جنايتكار را انجام داد و بعد هم كه ايران برخاست از جا و جوانهاى ما با قدرت ايمان او را از مملكت خودشان بيرون كردند، مگر يك مقدار كمى كه الان در دست آنها هست، الان هم قدرتها جمع شدهاند كه اين را نگه دارند. مىخواهند اين غيرانسانى كه با ملت خودش و با علماى ملت خودش و با ملت ما اين جنايات را كرده، مىخواهند حفظش بكنند. آقا مىگويند كه صلح بكنيم. ما از اول، جنگ با هيچ كس نداشتيم، لكن با صدام صلح نمىتوانيم بكنيم. صدام يك جانى است كه به هيچ يك از تعهداتى كه مىكند اعتبار نيست. او با دولت سابق با اينكه غيرقانونى بود، تعهد كرده بود و او را به هم زد. او هر روز عوض مىكند افكارش را، يك انسانى نيست كه بشود با او صلح كرد. شما گمان مىكنيد كه اگر ما با صدام صلح كنيم به اين صلح ادامه مىدهد؟ يا خير، مىخواهد تجهيز كند خودش را و تقويت كند و دوباره حمله كند. اين آدمى است كه از اول تا حالا به شهرهاى بيچاره عربنشين، كردنشين، فارسنشين با موشكها حمله كرده و معالاسف موشك از شوروى است، از امريكاست و از آن اسفناكتر اينكه دولتهاى منطقه بر او كمك مىكنند. الان مردم امريكا هم عاصى شدهاند از دست اينها، دنيا اصلاً به عصيان كشيده شده ما كراراً به دولتهاى منطقه گفتهايم كه آقا بياييد با هم دست بدهيم و خودمان را از چنگال ابرقدرتها بيرون كنيم. مظلومها ديگر نمىتوانند تحت ظلم ابرقدرتها باشند. الان در امريكا هم خود ملت قبول ندارد اين كارهايى را كه دارد رئيسشان مىكند. الان مردم امريكا هم عاصى شدهاند از دست اينها. دنيا اصلاً به عصيان كشيده شده است. شما دنياى امروز را مثل سابق حساب نكنيد. دنيا نمىپذيرد از شما كه شما در قصرهاى خودتان بنشينيد و همه را زير بار اذيت قرار بدهيد و زير سلطه خودتان قرار بدهيد. بايد فكرى بكنيد براى خودتان و دولتهاى اسلامى بايد فكرى براى خودشان بكنند. شما اشخاصى كه از طرف دولتهاى اسلامى در اين كشور هستيد به كشورهاى خودتان بگوييد كه يك فكرى براى خودتان بكنيد. صدام رفتنى است. صدام را ما هم كارش نداشته باشيم، ملت خودش بيرون مىكند. او رفتنى هست. فكر بعد از او را براى خودتان بكنيد. اسلام را نگه داريد تا از همه شرهاى شرق و غرب نجات پيدا كنيد ما صلح مىخواهيم. ما با همه مردم دنيا صلح مىخواهيم باشيم. ما مىخواهيم مسالمت با همه دنيا داشته باشيم. ما مىخواهيم در بين مردم دنيا زندگى بكنيم، لكن آنها نمىگذارند ما را. اگر صدام به ما حمله نكرده بود، ما كارى به عراق نداشتيم. عراق برادر ماست. امروز هم ملت عراق برادر ما هستند. با ملت عراق ما مخالفتى نداريم. اوست كه دارد ما را مىترساند كه به شهرهاى شما، خوب،
صحيفه نور ج 18 صفحه 222
شما ديديد همين دو روز كه او آنقدر قلدرى كرد و گفت شهرهاى شما را چه مىكنيم و بنا بود ديروز بكند، نكرد. بنا بود امشب بكند، نكرد. معلوم نيست كه حالا كى بكند. البته تو دهنى خورد. لكن بايد اين كشورهاى اسلامى به خود بيايند، توجه كنند به مطلب، خيال نكنند كه صدام را نگه مىدارند و ما را از دست مىدهند براى آنها خوب است. آنها اسلام را نگه دارند. ما اسلام را مىخواهيم. اسلام را نگه داريد تا از همه شرهاى شرق و غرب نجات پيدا بكنيد من از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه تمام مظلومين دنيا را از دست ظالمها نجات بدهد. من از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه دولتهاى اسلامى را به خود بياورد. ملتهاى اسلامى را از تحت اين فشارها بيرون بياورد. مظلومين دنيا را از دست ظالمها نجات بدهد. و من از شما آقايان مىخواهم كه شما به ممالك خودتان، به دولتهاى خودتان اطلاع بدهيد كه ايران اينطور نيست كه اينها مىگويند. ايران اختناق ندارد. ما در قصرها ننشستهايم و ديگران را تحت فشار قرار داده باشيم. ايران همين است كه مىبينيد. نخست وزيرش، وزيرخارجهاش، رئيس جمهورش، رئيس مجلساش، همه يك مردم عادى هستند و با مردم رفيقاند. بايد با مردم آشنا شد. دولتها بايد با مردم آشنا بشوند. مردم را زير فشار قرار ندهند. دنيا قبول نمىكند ديگر اين را. يك روز يك انفجار حاصل مىشود كه همه از بين خواهيد رفت، آنوقت اشخاص بيچاره هم كه اينها مظلوم هستند، آنها هم از بين خواهد رفت. و من از خدا مىخواهم كه به همه دنيا سلامت و به همه دنيا، به كسانى كه مظلوم هستند قدرت و سلامت عنايت كند كه همه همزيستى داشته باشند، همزيستى مسالمت آميز با هم داشته باشند.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 223
تاريخ: 20/11/62
پيام امام خمينى به اعضاى خانوادههاى معظم شهدا، اسرا، مفقودين و جانبازان انقلاب اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
ولا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون
اگر نبود براى شهداء در راه خداوند مگر اين آيه كريمه، در معرفى مقام بلند پايه شهدا، كافى بود، كه عزيزانى كه در راه حفظ اسلام و كشور اسلامى بزرگترين سرمايه خود را از دست دادهاند، شهدائى كه در حفظ شرف اسلام و دفاع از جمهورى اسلامى همه چيز خود را طبق اخلاص تقديم خداوند متعال كردند. در اين آيه كريمه بحث در زندگى پس از حيات دنيا نيست كه در آن عالم همه مخلوقات داراى نفس انسانى به اختلاف مراتب از زندگى حيوانى و مادون حيوانى تا زندگى انسانى و مافوق آن زنده هستند، بلكه شرف بزرگ شهداء در راه حق، حيات عندالرب و ورود در ضيافت الله است. اين حيات و اين ضيافت را با قلمهاى شكستهاى مثل قلم من نمىتوان توصيف و تحليل كرد، اين حيات و اين روزى غير از زندگى در بهشت و روزى در آن است، اين لقاءالله و ضيافتالله مىباشد. آيا اين همان نيست كه براى صاحبان نفس مطمئنه وارد است فادخلى فى عبادى و ادخلى جنتى كه فرد بارز آن سيد شهيدان سلام الله عليه است. اگر آن است چه مژدهاى براى شهيدان در راه مرام حسين عليه السلام الله كه همان سبيل الله است، از اين بالاتر كه در جنتى كه آن بزرگوار شهيد فى سبيل الله وارد مىشود و در ضيافتى كه آن حضرت حاضرند، به اين شهيدان اجازه دخول دهند كه آن غير از ضيافتهاى بهشتى است و آنچه در وهم من و تو و شما نيايد، آن بود.
بحمدالله شهيدان ما كه پيرو شهيد عظيمالشأن اسلام عليه السلام هستند جمهورى اسلامى را بيمه كردند و پيروزى بر دشمنان اسلام و ايران و ملت بزرگوار ايران و ساير ملتهاى مسلمان بلكه مستضعفان جهان را تحفه آوردند. بىجهت نيست كه مستكبران جهان با تمام توطئهها و شيطنتها بر ضد يك ملت كوچك چهل ميليونى كه به حسب معنويت و ارزشهاى انسانى بر قله بلند و والاى سعادت ارتقاء يافته است، قيام نمودهاند. خود اين توطئهها و بوق و كرناهاى ابرقدرتهاى عالم و پيوستگان و وابستگان به آنان از بزرگترين ارزشها و والاترين مقامها براى يك ملت است كه تاكنون براى هيچ ملتى رخ نداده است و اين ارزش را شهداى والامقام و جانبازان، اين شهداى زنده و به دنبال آنان ملت عظيمالشأن ايران در پشت جبههها آفريدهاند. آفرين بر اين قدرت ايمان و قوت بازوى عزيزان و صدها آفرين بر امتى كه خود را و جوانان خود را از لجنزار و كانون فساد و تيره روزى كه
صحيفه نور ج 18 صفحه 224
رژيم ستمشاهى براى آنان فراهم كرده بودند، رها ساخته و به اوج عظمت و معنويت رساندند.
رحمت خداوند منان بر شهداى عظيمالشأن و درود بر شهداى زنده كه پشتوانه اسلام بوده و هستند و سلام بر رزمندگان سلحشور از ارتشى، سپاهى و بسيجى تا ژاندارمرى و شهربانى، كميتهاى و عشايرى و تمامى نيروهاى مردمى كه انعكاس قدرتشان كاخهاى ابرقدرتها را به لرزه در آورده است و اين همان قدرت الهى و نورى است كه لاشرقيه و لاغربيه مىباشد و خداوند اين نور را مستدام فرمايد و درود بر مادران و پدران و همسران و فرزندان و بستگان شهدا و جانبازان و جوانان برومند جبههها و سلام بر معلولين و مفقودين و اسراى عزيزى كه افتخار اسلام و ميهن اسلامى خويش مىباشند و رحمت خداوند بر اين دامنهاى پاكى كه پروراننده اين جوانان شيردل مىباشند. و صلوات و سلام خداوند تعالى بر انبياء عظام، بويژه سيد و خاتم آنها كه با انوار وحى الهى عالم را روشن نمودند و بر اوصياء بزرگ آنان كه با نور هدايت، غافلان را هشيار و مردگان را زنده و بيدار كردند و سلام و تحيت همه انبياء و اولياء عليهم السلام بر خاتم اوصيا حضرت بقية الله المنتظر ارواحنا لمقدمه الفداء.
و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 227
تاريخ: 22/11/62
پيام امام خمينى به مناسبت پنجمين سالگرد پيروزى انقلاب اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
بار الها! از عنايات بىپايان و مراحم بىنهايتت خاضعانه تشكر مىكنيم كه ما را در آغاز ششمين سال پيروزى با سرافرازى قرين فرمودى. پنج سال از قطع يد ستمشاهى و ستمكاران جهان بر ملت مظلوم ايران گذشت. محاسبات حسابگران شرق و غرب و ايادى غربزده و شرقزده آنان غلط از آب در آمد. اينان كه چشمهايشان جز ظواهر و بند و بستهاى مادى را نمىبيند و از قدرت مافوق الطبيعه بيخبرند، محال مىپنداشتند كه يك ملت با دست خالى و بدون هيچ يك از ابزارهاى جنگهاى امروزى بر يك رژيم 2500 ساله كه تا بن دندان مسلح به سلاحهاى آمريكايى و غربى و شرقى بود، چيره شود و پس از آن در محاسبات ديگرشان اين پندار كه هر انقلابى بايد يا متكى به غرب باشد يا به شرق و يا اين انقلاب اسلامى تازه و بىسابقه بيش از چند ماهى نمىپايد، غلط از آب در آمد. ماهها پس از ماهها و نيز سالها گذشت و ايران آرامش خود را باز يافت و انقلاب و رژيم اسلامى چون كوهى خلل ناپذير بر جاى ماند و جهان شرق و غرب را با قدرت الهى مواجه نمود و به خواست خداوند متعال، ملتهاى اسلامى و مظلومان جهان در سراسر گيتى با پرخاش بر قدرتهاى اتمى و هستهاى رو به انقلاب و قيام عليه باطل و ديكتاتورى در شكل دموكراسى و جلادى در پوشش انساندوستى و غارتگرى در لباس سوسياليستى، آوردهاند و جلوى اين سيل عالمگير را با سلاح و زور نمىتوان گرفت و با عنايات خاصه خداوند متعال و نظر كريمانه ولى امر و صاحب عصر ارواحنا فداه قدرت اسلام در ايران كه پرتوش در شرق و غرب جهان گسترده شده است، زبانزد همه قدرتهاى شيطانى است تا آن حد كه در هر گوشه جهان كه به دست مظلومان و غارت شدگان، قيام و انقلاب يا انفجارى رخ مىدهد، مقامات بلندپايه قدرتهاى جهنمى مىگويند ايران در آن دست داشته است يا جوانهاى ايرانى اين كار را كردهاند. و كاخهاى ابرقدرتها چون كاخ سفيد به دور خود ديوارهاى امنيتى مىكشند و بر فراز كشتىها و ناوهاى آنان هواپيماهاى جنگنده در حركت هستند و خداوند تعالى آرامش را از آنان سلب نموده و نصر به رعب را نصيب مجاهدان در راه خود نموده است و شايعهسازان كه به خيال خود با دروغ و نسبتهاى ناروا مىخواهند انقلاب اسلامى را تضعيف كنند با همين شايعهها ايران و مجاهدان ايرانى را تقويت مىكنند و به دنبال آن ملتهاى زير ستم و مظلومان جهان، روحيهاى قوى پيدا مىنمايند و خداوند دين خود را با دست بدخواهان تقويت مىفرمايد. بايد
صحيفه نور ج 18 صفحه 228
قدرتهاى جهان بدانند امروز مثل ديروز نيست كه با يك تشر، ملتها چون دولتها از ميدان عقبنشينى كنند. امروز اين قدرت شيطانى امريكا و همداستان و دستان اوست كه با يك انفجار در گوشهاى از جهان كاخهايشان بسته مىشود و اطراف آنها ديوارهاى بتونى كشيده مىشود.
جمهورى اسلامى ايران در عين حال كه در هيچ يك از انفجارها دست نداشته است، لكن اين هنر را كرده كه بتهاى عظيم تخيلى را شكسته و رعب و وحشت را از دل مظلومان برداشته و در دل ستمگران گذاشته است و اين خود از يك ملت بىعده و عده كافى، معجزهاى است كه به يد قدرت الهى تحقق يافته است.
آمريكا بايد بداند كه تصميمات عجولانه و دست و پا كردنهاى بدون سنجش كه اخيرا اعلام نمود كه ايران را در ليست كشورهاى موافق يا دخيل در اعمال تروريستى قرار داده است گرهى را براى او باز نخواهد كرد و راه مفرى پيش رويش نخواهد گذاشت، چرا كه اكنون جهان مستضعفان براى قطع يد ستمكاران چه به صورت قيام و انقلاب و چه به صورتهاى ديگر بسيج شدهاند و براى ايران نيز مشكلى پيش نخواهد آورد، چرا كه امريكا پس از شكست در ايران با استفاده از همپيمانان غربى خود در اروپا دست به محاصره اقتصادى ما زد و هر چه توانست انجام داد و ما با گرمى تمام از آن استقبال كرديم. ادارهكنندگان كاخ سفيد بايد بدانند كه دنيا عوض شده است و قدرتهاى شيطانى از حربه استعمارى كهنه و نو خلع سلاح شدهاند. كارگزاران سياست امريكا بايد طرز تفكر و سياستهاى خود را تغيير دهند و گمان نكنند اداره كل جهان در دست آنهاست و همه كشورها چشم و گوش بسته در اختيار آنان هستند. بايد توجه كنند كه قطع رابطه و تحريم اقتصادى و ليستهاى دروغين آنها، دنيا را بر كشورى تنگ نخواهد كرد. چنانچه وارد نمودن مصر را در سازمان كنفرانس به اصطلاح اسلامى با آن مقدمات و موخرات و بست و بند نمودن با حسين و حسن و حسنى، عقدههائى را كه از بيدارى ملتها و پرخاشگرى آنها براى اينان حاصل شده است حل نخواهد نمود. عجب نيست كه آمريكا و سرسپردگان او براى برگشتن مصر به جرگه اعراب به هر درى مىزنند. تأسفآور و عجيب، وضعيت سران اعراب است كه پس از مقدمات طولانى و تبليغات و رفت و آمدهاى پشت پرده و روى پرده و هياهوهاى عجيب و غريب و صحبت از طرحهايى كه در اجتماع ملوك و روساى جمهور و سران بلند پايه كشورهاى عربى و غيرعربى مىشد، شايد كسانى كه آنان را نمىشناختند منتظر بودند كه در اين گردهمايى از مشكلاتى كه براى اسلام و مسلمانان و ملتهاى مظلوم جهان از دست ابرقدرتها پيش آمده بحث و گفتگو شود و طرحهايى براى اصلاح حال ملتهاى در بند ريخته شود و راه حل مشكلات جهانى آنها را پيدا كنند. با آنهمه تشريفات نشستند و برخاستند و تمام مشكلات اسلام و مسلمين را خلاصه كردند در برگشت مصر معاهد با اسرائيل، به حوزه اعراب. آن روز مصر را براى قرارداد با صهيونيست خارج كردند و امروز به خاطر تثبيت و شناسايى اسرائيل برگرداندند. آن روز مصر را براى پشت كردن به خواست اعراب خارج كردند و امروز آن را به خاطر بوسيدن دست آمريكا برگرداندند. آن روز مصر را براى خيانت به آرمان فلسطين خارج كردند و امروز
صحيفه نور ج 18 صفحه 229
براى امضاى دستجمعى آن خيانت آن را برگرداندند و تاسفآورتر و ننگينتر آنكه مصر با كمال بىاعتنايى هيچ شرطى را قبول نكرد. و يكى از مقامات بالاى قاهره گفت: سران عرب بايد به اشتباه خود اقرار كنند. مساله لبنان، مساله افغانستان و مسائل ديگر ملتهاى عرب مشكلى نبود كه به اصطلاح سران كشورهاى اسلامى، وقت عزيز خود را صرف امثال آن كنند. ملتهاى مظلوم و محترم غيرعرب و عرب و مسلمانان اين ننگ را چگونه تحمل كنند كه اينان فرمانروايان آنها هستند. آيا وقت آن نرسيده است كه ملتهاى اسلامى از جاى خود برخيزند و سردمداران خود را يا در مقابل شرف اسلام خاضع كنند و يا با آنان همچون ايران عمل كنند؟ آيا حكومتهاى به اصطلاح اسلامى در خوابند و نمىبينند كه امروز وضع ملتها غير از سابق است؟ نمىخواهند بفهمند كه چشم و گوشها باز شده است و فريبكارىهاى از قماش شرقى يا غربى توان خود را از دست داده است؟ نمىدانند و نمىبينند كه انقلاب اسلامى صادر يا در شرف صدور است و با تأييدات خداوند متعال پرچم اسلام در آتيهاى نه چندان دور به دست ملتهاى اسلامى بلكه مظلومان تشنه عدالت اسلامى در سراسر عالم به اهتزاز در خواهد آمد؟ پس بهتر نيست كه حكومتها به خود آيند و از گناه بزرگى كه در كازابلانكا مرتكب شدند و به شرف اسلام و مسلمانان خصوصا اعراب تجاوز كردند و براى خود ننگ تاريخى بجاى گذاشتند، توبه كنند و بازگشت به خداى قادر قاهر نمايند كه مبادا آتش قهر او تر و خشك را بسوزاند؟
اكنون در آغاز سال ششم پيروزى لازم است تذكراتى را كه كراراً عرض كردهام بازگو كنم فان الذكرى تنفع المؤمنين .
1 - اكنون كه بحمدالله در سايه عنايات خداوند متعال و ادعيه حضرت بقية الله الاعظم روحى لمقدمه الفداء، جمهورى اسلامى با سعى و كوشش قشرهاى مختلف ملت با استقرار و پايدارى به جلو مىرود، از ملت عظيمالشأن خواهانم كه به طور فعال در صحنه حاضر و از كمك به دولت خدمتگزار و جبههها و پشت جبهه دريغ ننمايند. مساله دفاع از اسلام و كشور اسلامى و اموال و نواميس مسلمين از واجبات كفائى است و همه ما به حسب امكاناتى كه در اختيار داريم لازم است احتياجات جبههها و پشت جبههها را كه آن نيز كمك به دفاع است برآورده نماييم و اينجانب با تشكر از ملت بزرگوار ايران كه انقلاب را با حضور خود و فداكارىهاى بىدريغ به ثمر رسانده و به پيش مىبرند، مىخواهم كه به حضور فعال خود ادامه دهند و در اين حضور، رضاى خداوند تعالى را جلب نمايند و اميدوارم كه حق تعالى با عنايات خود نسبت به اين ملت معظم، همه را از مجاهدين فى سبيل الله محسوب و در اجر مجاهدان صدر اسلام در ركاب پيامبر صلى الله عليه وآله و سلم شريك فرمايد.
2 - قلم و بيان اينجانب عاجز است از قدردانى و شكرگزارى از مجاهدين فداكار اسلام كه با مجاهدت و جانبازى در راه هدف و حفظ آرمانهاى اسلامى و پيروزىهاى عظيم در تمام جبههها موجب افتخار و سرافرازى جمهورى اسلام و اولياء خدا عليهم الصلوة والسلام شدند. با چه بيان و قلم از جوانانى كه به عشق خداوند و شوق لقاء الله در سبقت در دفاع از حق و اسلام عزيز سر از پاى نمىشناسند و تنها سرمايه بزرگ خود را كه جان است فداى هدف مقدسى مىكنند كه انبيا و اولياء
صحيفه نور ج 18 صفحه 230
بزرگ خدا همچون سيد مظلومان و سرور فداكاران نمودند و نداى هيهات مناالذله آن بزرگمرد تاريخ را با قول و عمل خود در سراسر كشور بلكه جهان سر مىدهند مىتوان تجليل نمود و با كدام قلم و بيان مىتوان از عزيزانى كه سنگرهاى جنگ را به محراب مسجد و معراج الى الله تبديل كردند، ثنا كرد. گيرم كه قلمفرسايان هنرمند بتوانند ميدانهاى شجاعت و دلاورى آنان و قدرت و جسارت فوقالعاده آنها را در زير آتش مسلسلها و توپها و تانكها ترسيم نمايند و نقاشان و هنرپيشگان بتوانند پيروزىهاى هنرمندانه آنان را در آن شبهاى تار در مقابل موشكها و بمبافكنهاى دشمن غدار و عبور از پيچ و خمهاى سيمهاى خاردار و كوههاى سر به فلك كشيده و بيرون كشيدن دشمنان خدا از سنگرهاى بتونى و مجهز به جهازهاى پيشرفته را مجسم نمايند، لكن آن بعد الهى عرفانى و آن جلوه معنوى ربانى كه جانها را به سوى خود پرواز مىدهد و آن قلبهاى ذوب شده در تجليات الهى را با چه قلم و چه هنر و چه بيانى مىتوان ترسيم كرد. راستى اين غربيان و شرقيان و غربزدگان و شرقزدگان و ملىگرايان، اين فداكارىها را با اين بعد معنوى و روح عرفانى و عشق الهى با چه چيزى توجيه و تحليل مىكنند؟ اينجا عمل و جسارت مطرح نيست، انگيزه و روح و جهت لدى الربى آن مطرح است. عشق به محبوب حقيقى كه همه چيز را محو مىكند و هر انگيزهاى غير از عشق به او را مىسوزاند مطرح است در كدام جنگ و نهضت و انقلاب و شورش در طول زمان و سراسر خلقت، سربازانى چنين و فداكارانى مانند ايران را سراغ داريد، جز در طبقه اولياء الهى و تربيتشدگان در مكتب آنان كه فرزندان اين ديار به نور آنان استضائه كرده و از خود رستهاند؟ و در كجا در لابلاى تاريخ چون مادران و پدران و همسران و خواهران و برادران و ساير بستگان اينان را سراغ داريد كه پس از چند قربانى باز براى قربانى ديگر فرزندان خود پيشقدم مىشوند؟ اين مكتب قرآن و اسلام راستين است و اينان فرزندان اين قرآن و اسلام. اين مكتب ماست و اينان صاحبان مكتبمان، كه سلام و تحيات خدا و رسولانش بر اين مادران و پدران و اين فرزندان عاليمقام و درود بر اين جانبازان و از هر چيز در راه هدف گذشتگان باد.
3 - اى عزيزان اسلام و سرمايههاى ملت! مجاهده كنيد كه خوديت را از سر قلب خود بزداييد و بايد بدانيد و بدانيم كه هر چه هست اوست و جلوه جمال او، جسم و جان و روح و روان همه از اوست. بكوشيد تا حجاب خوديت را برداريد و جمال جميل او، جل و علا را ببينيد، آنگاه است كه هر مشكلى آسان و هر رنج و زحمتى گواراست و فدا شدن در راه او احلى از عسل بلكه بالاتر از هر چيز به گمان آيد. مبادا غرور شجاعت و جوانى و پيروزى در دل شما راه يابد كه با آمدن آن، همه چيز فرو ريزد و طاق و رواق آمال در هم شكند. بكوشيد تا همه قشرهاى سلحشور از ارتش و سپاهى و بسيجى و ژاندارمرى و كميتهاى و شهربانى و عشاير همه در هم ذوب شويد و تو و من را از ميان برداريد و چون يد واحده و قدرت واحده بر دشمن بتازيد و مقصد همه دفاع از اسلام و ميهن اسلامى باشد، تا پيروزى هر قشر، پيروزى قشرهاى ديگر باشد و هدف مطرح باشد، نه سپاه و ارتش و ساير سلحشوران.
صحيفه نور ج 18 صفحه 231
اينجانب به همه قواى مسلح هشدار مىدهم كه اگر خداى نخواسته با دست شياطين و دشمنان انقلاب چنين مسائلى ولو در آينده پيش بيايد مطمئن باشيد كه عنايت حق تعالى از شما سلب مىگردد و در جنگ با دشمنان اسلام شكست نصيبتان خواهد شد و در پيشگاه ملت اسلام، رسوا شده و ننگ ابدى را بايد تحمل كنيد از آن بالاتر در بارگاه قدس قادر متعال، ساقط و با خذلان آخرت خداى نخواسته مواجه مىشويد.
عزيزان من! مطلب مهم است، ننگ و شرافت و شقاوت و سعادت مىباشد، پس لازم است جدا از هواهاى نفسانى كه ريشه شيطانى دارد برحذر باشيد و دست برادرى و دست برادرى و برابرى يكديگر را كه تاكنون به توفيق خدا با هم فشردهايد بيشتر بفشاريد و اسلام و مصالح كشور خود را در نظر بگيريد و به چيز ديگرى جز آن فكر نكنيد. خداوند يار و ياورتان باد.
4 - از مسائل بسيار مهمى كه در آينده نزديك با آن مواجه هستيم مساله انتخابات دوره دوم مجلس شوراى اسلامى است. اين مساله از جهات مختلف آنقدر حساس و حياتى است كه هر چه درباره آن گفته شود بجاست. گويندگان محترم در هر موقع مناسبى و در هر اجتماعى در سراسر كشور خصوصا در نماز جمعهها چه ائمه جمعه محترم و چه سخنرانان قبل از خطبهها، جهات مختلف اهميت آن را به ملت گوشزد نموده و خطرات ناشى از سوء جريان آن را كه به سرنوشت ملت و اسلام بستگى دارد، با آنان در ميان گذارند. مجلس محلى است كه اكثريت قاطع مسائل مهم كشور بىواسطه يا با واسطه به آن وابسته است. هر چه به سر اين ملت مظلوم در طول زمان پس از مشروطيت تا دوره آخر انتصابات ستمشاهى آمد به طور قاطع از مجلسهاى فاسد بود كه ملت در انتخاب نمايندگانش يا هيچ دخالت نداشت يا دخالت بسيار ناچيزى داشت. روحانيون را يكسره از دخالت بر كنار كردند و با توطئه موذيانه و تبليغات مسموم ملهم از غرب كه توسط روشنفكران و غرب و شرقزدگان خائن يا نفهم صورت مىگرفت، مجلس را در نظر روحانيون و متدينين به گونهاى ساخته بودند كه دخالت در انتخابات از معاصى بزرگ و اعانت به ظلم و كفر بود و روحانيت بكلى از صحنه خارج شد و به انزوا كشيده شد و دست قلدران و شرق و غربزدگان باز شد و كشور را به آنجا كشاندند كه ديديد و ديديم. معالاسف امروز هم آن افكار پوسيده در نادرى از معممين بيخبر از دنيا، ديده مىشود. در حالى كه اگر در هر شهرى و استانى چند نفر مؤثر، افكار مثل مرحوم مدرس شهيد را داشتند، مشروطه به طور مشروع و صحيح پيش مىرفت و قانون اساسى با متمم آن كه مرحوم حاج شيخ فضل الله در راه آن شهيد شد، دستخوش افكار غربى و دستخوش تصرفاتى كه در آن شد نمىگرديد و اسلام عزيز و مسلمانان مظلوم ايران آن رنجهاى طاقت فرسا را نمىكشيدند. به دنبال خروج روحانيون يا به عبارت ديگر اخراج آنان از صحنه، عموم متدينين از هر قشرى از اقشار، چه فرهنگى، چه كارگرى، چه ادارى و بازارى و چه غير اينها نيز از دخالت كناره گرفتند يا بر كنارشان كردند و آن شد كه شد. اكنون ما بايد از آن توطئهها و مفاسدى كه از انزواى متدينين پيش آمد و سيلىاى كه اسلام و مسلمين خوردند عبرت بگيريم و بدانيم و بفهميم كه نظام اسلام و اجراى احكام آسمانى آن و مصالح ملت و كشور اسلامى و
صحيفه نور ج 18 صفحه 232
حفظ آن از دستبرد اجانب بستگى به دخالت اقشار ملت و بويژه روحانيون محترم و مراجع معظم دارد و اگر خداى نخواسته بر اسلام يا كشور اسلامى از ناحيه عدم دخالت در سرنوشت جامعه لطمه و صدمهاى وارد شود، يك يك تمام ملت در پيشگاه خداى قهار توانا مسوول خواهيم بود و نسلهاى آينده كه ممكن است از كنارهگيرىهاى كنونى مورد هزار گونه تجاوز واقع شوند ما را نبخشند. پس يكى از وظايف مهم شرعى و عقلى ما براى حفظ اسلام و مصالح كشور، حضور در حوزههاى انتخابيه و راى دادن به نمايندگان صالح كاردان و مطلع بر اوضاع سياسى جهان و ساير چيزهايى كه كشور به آنها احتياج دارد مىباشد، چه از روحانيون باشند، چه نباشند، و مجلس چنانچه محتاج به علما و روحانيون مطلع از احكام شرعى و سياسى اسلام است، محتاج به متخصصين رشتههاى مختلفى است كه كشور احتياج به آنها دارد. مجلس امروز مواجه است با دنياى پرآشوب صنعتى و سياسى پيچيده و فرهنگهاى غرب و شرقى و صحنه تنازع بقاء بينالمللى و چنين مجلسى بايد انباشته از مطلعين و دانشمندان و متخصصان در هر رشته باشد و لازم است كسانى كه كانديداهايى به ملت معرفى مىكنند، در نظر داشته باشند كه از مطلعين هر رشته تخصصى چند نفرى در بين كانديداهاى آنها باشد و اگر كسى يا كسانى را در غير گروه يا صنف خود يافتند كه از افراد گروهشان لايقتر است، او را كانديد كنند. مساله انتخابات يك امتحان الهى است كه گروهگرايان را از ضوابطگرايان ممتاز مىكند و مومنين و متعهدين را از مدعيان جدا مىنمايد و كسانى كه خود را كانديد مىكنند يا كانديد گروههايى هستند، اگر خود را صالح براى وكالت در يك چنين مجلسى نمىدانند و وجود آنها در اين مكان نفعى براى كشورشان ندارد، خداى متعال را در نظر بگيرند و رضاى او را بر رضاى خود مقدم دارند و چنين خلاف ناشايستهاى را مرتكب نشوند. و حضرات روحانيون از ائمه جمعه و جماعات يا ساير آقايان محترم توجه كنند كه شهرهاى خود را از خدمتگزاران به ملت و بندگان صالح خدا خالى نكنند كه خدمت به مردم و رفع حاجات آنان و تربيت علمى و اخلاقى بندگان خدا كه شغل شريف روحانيت است بر هر چيز مقدم است مگر آنكه بدانند وجود آنها در مجلس براى خدمت به اسلام مفيدتر است. ميزان در نظر همه ارزش خدمت باشد نه خداى نخواسته تحصيل مقام. و شما مىدانيد در جمهورى اسلامى مقاماتى كه در رژيمهاى ديگر مطرح است و براى تحصيل آن دست به همه نوع فعاليت مشروع يا غيرمشروع مىزنند مطرح نيست و اساسا اين مقامات ارزشى ندارد مگر آنكه خدمت به خدا و خلق خدا باشد. شماها تابع آن بزرگمرد تاريخ صلوات الله عليه هستيد كه درباره حكومت آن كلام را فرمود. و اما مردم در سراسر كشور، در انتخاب فرد مورد نظر خود آزادند و احدى حق تحميل خود يا كانديداهاى گروه يا گروهها را ندارد، هيچ مقامى و حزبى و گروهى و شخصى حق ندارد به ديگران كه مخالف نظرشان هستند توهين كنند، يا خداى نخواسته افشاگرى نمايند. گر چه همه حق تبليغات صحيح براى خود يا كانديدهاى خود يا ديگران را دارند و هيچ كس نمىتواند جلوگيرى از اين حق نمايد. و البته لازم است تبليغات موافق مقررات دولت باشد و احدى شرعا نمىتواند به كسى كوركورانه و بدون تحقيق راى بدهد و اگر در صلاحيت شخص يا اشخاصى تمام افراد و گروهها نظر موافق داشتند
صحيفه نور ج 18 صفحه 233
ولى راى دهنده تشخيصاش بر خلاف همه آنها بود، تبعيت از آنها صحيح نيست و نزد خداوند مسووليت دارد و اگر گروه يا اشخاص، صلاحيت فرد يا افرادى را تشخيص دادند و از اين تأييد براى راى دهنده اطمينان حاصل شد مىتواند به آنها رأى دهد.
و بالجمله حكومت، حكومت اسلام و مردم است و راى نيز از آن مردم است و احدى تحت فرمان مقام يا مقاماتى نيست. لازم به تذكر است كه اهالى محترم هر حوزه انتخابيه، فرد يا افرادى را كانديد نموده و براى آنان فعاليت صحيح قانونى و شرعى انتخاباتى نمايند و براى هر چه بهتر و پرشورتر شدن انتخابات هيچ حوزهاى براى حوزه ديگر كانديدا تعيين ننمايد و همچنين صلاحيت و عدم صلاحيت شخص و يا اشخاص كانديدا را تأييد و تصديق ننمايد.
دخالت در انتخابات هر حوزه به عهده خود آن حوزه مىباشد و بهتر است كه نمايندگان تمامى اقشار حوزهها براى تعيين فرد يا افراد مورد نظرشان تبادل نظر نمايند. با تمام اين اوصاف تمامى افراد در صورت دارا بودن شرايط لازم در تعيين كانديدا و يا كانديد شدن آزاد و مختارند.
5 - مسأله حوزههاى علميه فقاهتى و مسأله دانشگاهها از اهميت ويژهاى برخوردارند زيرا به منزله مواد خام مقدرات يك ملت و كشور هستند. اين دو مقام، مرجع نشر حقايق اسلام و مسائل سياسى، اجتماعى، اقتصادى، فرهنگى و ديگر مسائل مورد اطلاع كشور مىباشند. با وجود اين قشر، موتور حيات يك نظام به كار مىافتد اينان هستند كه اصلاح و صلاح آنها كشور را به صلاح مىكشاند و خداى نخواسته فسادشان منشا فساد يك ملت است. مدرسه و دانشگاه اگر فعال و صالح بودند، مجالس گذشته و دولتهاى گذشته و قضاء گذشته به آن مصيبت بارى نبودند و آنهمه مصيبت براى كشور و ملت مظلوم ما پيش نمىآمد. اگر ملت ما بخواهد گرفتار چنگال قدرتهاى متجاوز و دنبالههاى آنان و همچنين گرفتار حكومتهايى مثل دوره قاجار و صدمرتبه بدتر از آن، رژيم پهلوى، نشود بايد براى اصلاح اين دو قطب همت گمارد و اگر طلاب و فضلا و علما و مراجع عظام و قشر دانشگاهى از اساتيد محترم و دانشجويان و همچنين كليه دانشمندان بخواهند. كشورشان مبتلا به استعمار و استثمار جهانخواران نشود بايد در تربيت صحيح اسلامى، ملى، انقلابى ملت كوشش كنند و نيز دانشجويان و طلاب با كوشش فراوان به راهنمايىهاى اساتيد و معلمان و مربيان در ساختن خويش تلاش نمايند و نيز در تحكيم وحدت به صورتى جدى بين دانشگاهها و مدارس علوم اسلامى كوشش نمايند، چرا كه دشمنان ملت و ميهن از تفرقه بين اينان سودها بردند و كشور و اسلام ضررهاى جانكاه كردند.
امروز فضلا و مدرسين علوم اسلامى طريقه سلف صالح را حفظ و افكار خود را براى هر چه پربارتر كردن فقه و تفسير و فلسفه و ساير علوم اسلامى به كار برند و شاگردان خود را براى همين مقصد الهى هدايت كنند و اساتيد و دانشمندان دانشگاهها، هم خود را در مسائل علمى مختلفى كه يك امت بدانها احتياج دارد صرف نموده و استقلال علمى و فرهنگى را پى ريزى نمايند تا پس از مدتى به خواست خداوند تعالى در سايه كوشش و به كار انداختن افكار عاليه خود و اعتماد به نفس، احتياج علمى دانشجويان عزيز را آنگونه برآورند كه از رفتن به خارج مستغنى شوند و اين امرى است شدنى.
صحيفه نور ج 18 صفحه 234
و اگر تبليغات خارجى و داخلى عمال غرب و دلباختگان به غربىها نبود تاكنون تحقق يافته بود. لكن روشنفكران غربزده، اين سرسپردگان به انگلستان و فرانسه در سابق و پس از آن به آمريكا، نگذاشتند ما به خود آييم و جوانان ما را مايوس نمودند و به سر دانشگاهها آن آوردند كه ديديم، فساد، مجلس و دولت و همه جاى كشور را فرا گرفت. اكنون وقت آن است كه به خود آييم و توطئههاى استعمارى را خنثى كنيم. و جوانان عزيز ما كه سرمايههاى ميهن هستند بايد بدانند كه رفتن به غرب و شرق براى آموختن علوم مختلف آنان را از رسيدن به مقصود كه استقلال و آزادى است باز مىدارد و وابستهترشان خواهد نمود. دشمنان ما كه به كشورمان چشم طمع دوختهاند هرگز نخواهند گذاشت ما استقلال پيدا كنيم و از وابستگى رها شويم. بايد به خود تلقين كنيم كه در غرب هيچ خبرى جز عقب نگه داشتن ما از قافله تمدن و تعالى نيست. و بايد همه بدانيم كه دشمنان غارتگر ما چشم طمع به دانشگاهها دوختهاند كه ولو در آيندهاى دور به دانشگاهها رخنه كنند و جوانان پاكدل را با افسانهها و دروغپردازىها منحرف نمايند و راه را براى خود و چپاولگرىها و استثمارها باز نمايند. اساتيد متعهد به مصالح كشور و جوانان پرشور وطنخواه، ناظر باشند كه مبادا در صفوف آنها از غربزدگان فرصتطلب رخنه كنند و مقاصد شوم جهانخواران را به تدريج تحميل نمايند. اگر كوچكترين انحراف را در اقوال و اعمال شخصى ديديد آن را كوچك نشماريد و بلافاصله در نطفه خفه كنيد. خداوند پناهتان باد.
6 - قوه قضائيه كه ملجأ و پناهگاه مردم ستمديده است، قوهاى است مستقل و هيچ مقامى حق دخالت در آن ندارد. و اگر كسانى پيدا شوند كه ندانسته در امور قضايى دخالت مىكنند، بايد بدانند كه برخلاف دستورات شرعيه و نظام جمهورى اسلامى عمل كردهاند و اگر دانسته تخلف مىكنند مستحق عقاب و تعقيباند. و بر دولت و قواى اجرايى است كه از تجاوز و تخلف هر كس در هر جا جلوگيرى كنند و كسانى كه پس از احضار در محاكم قضائى، از حضور در آن سرپيچى مىكنند، بايد مورد تعقيب واقع و تعزيز شرعى شوند. و كسانى كه از حكم قضات شرعى تخلف مىكنند و در مقابل آن مقاومت مىكنند، بر خلاف اسلام و امر خداوند عمل كردهاند و بايد مورد تعقيب واقع شوند. و كسانى كه از قاضى شكايت دارند، يا به حكم قاضى اعتراض دارند بايد به مقامات صالحه رجوع نمايند و به هيچ وجه خودسرانه عملى را انجام ندهند و بايد بدانند كه احكام صادره از قضات شرعى، مادامى كه خلاف شرعى بودن آن در محاكم و مراجع صالحه ثابت نشده، واجبالعمل است. مجلات و روزنامهها و رسانههاى گروهى توجه داشته باشند كه تضعيف قوه قضائيه بر خلاف موازين اسلامى است و از پخش چيزهايى كه موجب تضعيف يا توهين مقام قضاست، احتراز كنند. اين كشور اسلامى است و بايد هر امرى موافق با موازين اسلامى باشد. شكايت از قاضى يا دادگاه بايد به حسب مقررات شرعى باشد و شاكى هر كس هست حق ندارد در مطبوعات يا رسانههاى گروهى يا در مجامع عمومى طرح دعوى كند و عليه قوه قضائيه جوسازى نمايد، و روزنامهها و مجلات و راديو تلويزيون توجه به اين مسائل و اشتباه آن را داشته باشند. و بالجمله مسأله قضا و احترام از قضات محترم و اطاعت از
صحيفه نور ج 18 صفحه 235
احكام صادره آنها امرى است كه مورد اهتمام اسلام است. خداوند همه را موفق فرمايد. از طرف ديگر دستگاه قضائى و قضات محترم توجه داشته باشند كه در حساسترين مكان نظام خدمت مىكنند، خيلى سعى كنند تا حتى اشتباهى انجام ندهند. و در صورتى كه متوجه اشتباه شدند به هيچ وجه از برگشت از حكمشان خجالت نكشند، كه خجالت در پيشگاه خداوند متعال بسيار سنگينتر از خجالت از مردم است. سعى كنند با كمال دقت و مهربانى و قاطعيت با تمام افراد مواجه گردند، تا مردم از آنان راضى گردند كه رضايت مردم رضايت خداوند را به دنبال دارد. قضات محترم سعى كنند مردم را به بىجهت معطل ننمايند و هر چه زودتر به كار آنان رسيدگى نمايند.
7 - امروز كشور ايران به جرم آنكه مىخواهد احكام مترقى اسلام را اجرا كند و قدرتهاى بزرگ از آن هراس دارند و حكومتهاى منطقه نيز به توهم غير صحيح از آن خوفناكند، مورد هجوم همه زورگويان شده است و از هر تبليغات و تسليحاتى بر ضد آن فروگذار نمىكنند. در اين جو جهانى ملت و دولت بايد با تمام توان از هم پشتيبانى كنند و هر چه گلههاى برادرانه از هم داشته باشند دست برادرى و برابرى به هم دهند. دولت با تمام توان در خدمت ملت است و اگر نقيصهاى در كار باشد اجتناب از آن نظامى كه تازه مولود است و هنوز دوران انقلاب را پشت سر نگذاشته است و در حال جنگ است آن هم جنگ با جهانخواران شرق و غرب كه در تمام ابعاد با هم به ستيز برخاستهاند، غيرممكن است و استقامتى كه دولت در اين جو جهنمى نموده قابل تقدير و تشكر است.
بايد ملت با تمام توان از آن پشتيبانى كند و نقيصهها را به خود دولت گوشزد كند و با آن در رفع آنها همدست شود و دولت نيز لازم است در رفع نقيصهها اهتمام داشته باشد و بالجمله اگر تمام اقشار ملت و تمام اعضاى دولت و قواى مسلح و عشاير همدست و همداستان از كشور خود و اسلام دفاع كنند و خداى نخواسته شكستى پيش آيد، همه در مقابل خداوند تعالى مسوول و در مقابل نسلهاى آينده و مظلومان جهان مردود خواهيم بود. و آنچه ذكر شد به آن معنا نيست كه انتقاد سازنده و هشدارهاى پدرانه و برادرانه از طرف مجلس كه حق آن است اشكال داشته باشد، بلكه آن مطلوب است و هرگاه كه خداى نخواسته انحرافى ديدند اعتراض كنند و حتى در حد استيضاح پيش روند.
8 - ملت و دولت ايران، بلكه تمام مسلمانان متعهد و متوجه به مصالح اسلام و جهان و مستضعفان آگاه از مسائل جهان، اين ستمديدگان تاريخ، از بعض اعمال دولتمردان منطقه و ساير كشورهاى اسلامى ناراضى و ناراحت هستند و اعمال آنان را بر خلاف شوون اسلام و كشورهاى اسلامى مىدانند. و تلاش سران اين كشورها در قالب كنفرانسها را در راهى كه جز شناسايى اسرائيل غاصب و باز كردن هر چه بيشتر دست آمريكا در منطقه و كشورهاى اسلامى و كمك به چپاولگرى ذخاير عظيم مسلمين و كمك و دامن زدن به جنگى كه عليه مسلمين لبنان مظلوم بپا كردند و كمك به تجاوز صداميان در جنگى كه به ايران تحميل كردند كه آن هم به استحكام پايه حكومت غاصبانه اسرائيل كمك مىكند، همه را محكوم مىكنند.
ما كنفرانس مراكش را چه از جهت محل و چه از محل محتواى آن محكوم مىنماييم.
صحيفه نور ج 18 صفحه 236
شما محلى را انتخاب كرديد و شخصى را به رياست كنفرانس قبول نموديد كه در همان هنگام كه كوشش در قبول طرح كمپ ديويد يا فهد مىشد، ملت مراكش را به خاك و خون كشيد و موج اعتراض ملت مراكش همه شهرها را فرا گرفت و ميزبان شما بار ديگر دستش تا مرفق به خون مظلومان مظلوم مسلمانان آغشته گشت. با همه اين مصايب و مسائل كه اعراب و ساير مسلمانان جهان دارند باز از آنجا كه مقدراتشان به حسب اسلام بزرگ به هم پيوند خورده است پيشنهاد مىكنم كه علما و روشنفكران همه كشورهاى اسلامى به انگيزه پيدا كردن راهى براى نجات كشورهاى اسلامى از چنگال ابرقدرت غرب و شرق و براى بيرون كردن سران كشورهاى اسلامى از تحت سلطه جهانخواران و براى ايستادگى در مقابل استعمار و استثمار طرحى بريزند كه هر چه بيشتر با يكديگر در تماس باشند و اساس طرح را بر بيدارى خلقهاى محروم بگذارند و به يقين باور كنند كه راه را خواهند يافت و پيروز خواهند شد.
اميدوارم خداى متعال و بندگان او از آنها راضى شوند و در دو جهان روسفيد شوند و نامشان به نيكى در جهان و نسلهاى آينده زبانزد شود و مطمئن باشند كه وضع دنيا به طور اساسى در شرف تغيير است و دنياى امروز اجازه نمىدهد كه در جهان، دو قدرت هر كارى مىخواهند بكنند و در كشورها يك عده سرنوشت ملتها را در دست گيرند. پس بهتر است علما و روشنفكران متعهد قبل از تحول عمومى خودشان را به ملتها نزديك كنند و آنان را به حساب آورند و تحت فرمان قرآن كريم و سنت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم با آنها رفتار نمايند و با اين ترتيب نظر ملتها را به خودشان جلب تا اين جدائىاى كه بين روشنفكران هر جامعه و تودههاى زحمتكش و فقير جوامع پيدا شده است يا بكلى رفع و يا كم گردد. امروز مردم ما صحبتهاى روشنفكر مابانه را نمىفهمند، بايد با زبان مردم درد مردم را بيان كرد. تنها در اين موقع است كه مردم پشتيبان شما مىشوند و از تحت سلطه ذلت بار ابرقدرتها و وابستگان آنان بيرون مىآيند و در حصن حصين كلمه لا اله الا الله در خواهند آمد و درست در اين صورت است كه همه ملتهاى اسلامى با يكديگر دست برادرى داده و به زندگى شرافتمندانهاى كه لذتش صد بار از اين زندگانى پر تشويش و متزلزل بالاتر و بالاتر است، به سوى تعالى و ترقى در دين و دنيا پيشرفت مىنمايند. و آن دسته از مردمى كه فريب تبليغات شرق و يا غرب را خورده و شرق و يا غربزده شدهاند از فرهنگ اسلام آگاهى كامل ندارند والا همه با روى گشاده به آغوش اسلام مىآيند. اميد است روشنفكران ما و تمام كشورهاى اسلامى حس اتكاء به نفس و استقامت در مقابل تمامى ابرقدرتها را با بيانى ساده براى مردم كشورهاى اسلامى بيان كنند و مطمئن باشند كه هيچ كس ذاتا مايل نيست كه وابسته باشد. ما بايد با تمام توان كوشش كنيم تا مردم متوجه گردند كه مىشود روى پاى خودمان بايستيم، مىشود در مقابل شرق و غرب از فرهنگ و حيثيت ملى - اسلامىمان دفاع كنيم و مىتوانيم دنياى مادى را شكست دهيم و پرچم لا اله الا الله و محمداً رسول الله را در تمامى دنيا به اهتزاز در آوريم.
9 - از امورى كه هر چه بيشتر بايد به آن توجه شود رفاه حال زندانيان است. چه گروههايى كه
صحيفه نور ج 18 صفحه 237
بر ضد جمهورى اسلامى قيام مسلحانه نموده و مردم بيگناه كوچه و بازار را به خاك و خون كشيدهاند و چه كسانى كه با فروش و توزيع مواد مخدره، فرزندان كشور را به فساد كشاندهاند و چه ساير گناهكاران. اينان اكنون اسيران شما هستند و به دست خود به اسارت كشيده شدهاند. با اسراى خود، چه اينان و چه اسراى جنگى رئوف و مهربان باشيد و برادرانه رفتار كنيد و زندانها را به يك مدرسه آموزش و تربيت اخلاقى مبدل كنيد، چنانچه تاكنون عمل كردهايد تا منحرفان و گناهكاران شيرينى عدالت اسلامى را بچشند و به اسلام و نظام اسلامى رو آورند و از روى حقيقت توبه كنند و بازگشت به اسلام و خداى متعال نمايند كه باب رحمت، گنهكاران را بهتر جذب مىكند. حتى آن كس كه مستحق حدود الهى است از قتل و ديگر جزاها، بايد از عطوفت ماموران تا پاى دار و محل مجازات برخوردار باشند. و شورايعالى قضائى و ستاد پيگيرى در بررسى وضع زندانيان تسريع نمايند و هر كس استحقاق عفو را دارد به فوريت معرفى نمايند تا عفو شوند و به زندگى آزاد خود ادامه دهند و انشاءالله عضو فايده بخش و فعال براى ميهن خود گردند.
10 - از هموطنانى كه خارج كشور هستند و مىتوانند براى كشور خود خدمت و به ملت مظلوم خود كمك كنند، چه اطباء محترم و چه متخصصان در رشتههاى مختلف و چه ديگران تقاضا دارم كه قدرى به حال ملتى كه در طول تاريخ گرفتار رنج و زحمت بودهاند و زير بار ظلم ستمكاران كمرشان خميده شده است، بينديشيد و ببينيد كه آيا وجدان بيدار و شرافتمند ايرانى به آنها اجازه مىدهد كه با خيالهاى باطل و تبليغات دروغين راديوها و مطبوعات خارجى كه همه دشمن ميهن و ملت شمايند و با شايعه افكنىهاى منافقين و سلطنتطلبان كه جز سود خود و امريكا را در نظر ندارند و مىخواهند كشور را چون رژيم ستمشاهى به دامن آمريكا بيفكنند، در خارج وطن خود بنشينيد و به كشورهاى دشمن خود و وطنشان و دينشان خدمت كنند و صداى مظلوميت همكيشان و هموطنانشان را بشنوند و بىتفاوت باشند و در غم و رنج آنها شركت نكنند؟ آنچه در خارج از رسانههاى گروهى مىشنويد چيزى جز تبليغات بىاساس نيست، بياييد و از نزديك ببينيد كه ملت و كشور شما آزادى و استقلال خود را يافته و دست غارتگران را كوتاه كرده و مقدرات خود را خود به دست گرفته است و از وابستگى سياسى و نظامى و فرهنگى بكلى خارج و در بعد اقتصادى نيز به سوى خودكفايى پيش مىروند.
بياييد و تحولى را كه در تمام قشرها پيدا شده است، ببينيد. بياييد و خدمتهايى كه در اين چند سال به محرومان تاريخ شده است را ببينيد و توجه كنيد كه با همه گرفتارىاى كه دولت و ملت به آن مبتلا بود همچون نفس انقلاب و پيامدهاى آن و جنگ افروخته شده از جانب قدرتهاى بزرگ و كوچك و شرارتها و خيانتهاى گروهها و گروهكهاى داخلى و فشارهاى كمرشكن از قبيل محاصره اقتصادى و تحريمها و تبليغات رسانههاى گروهى جهان و هجوم آوارگان جنگ و تبعيدهاى حزب بعث و آوارگان افغانى توانستند اين كشور را از انحراف به چپ و راست نجات دهند. بنابراين شما هم بياييد و به ميهن خود خدمت كنيد و دين خود را به كشور خود ادا كنيد. اگر به اسلام معتقد هستيد ببينيد مظاهر اسلام امروز چيست و در رژيم پهلوى چه بود. اگر ملى
صحيفه نور ج 18 صفحه 238
هستيد ببينيد كه امروز ايران در جهان به عنوان تنها كشورى كه در مقابل امريكا و شوروى ايستاده است داراى چه قدرتى است و داراى چه شهرتى است و به همين دليل است كه تمام هم دولتها و قدرتها و رسانهها براى جلوگيرى از اين شهرت و نفوذ است بياييد و ببينيد كه ايران در چه وضعى است. در حالى كه در رژيم سابق كه شاهش در رديف نوكرهاى آمريكا و ملتش را آنطور وابسته كرده بودند كه در چنگال امريكا بود، چه بدبختى و ذلتى گريبانگير همه بود. البته روى سخن با آنان نيست كه خوردند و دزديدند و بردند و هم اكنون هم در لجنزار شهوات و فسادها دست و پا مىزنند بلكه روى سخن با اشخاص شريفى است كه وجدان انسانى خود را از دست ندادهاند.
11 - عرض من به روحانيت محترم و ائمه جمعه و جماعات آن است كه هميشه آقايان محور وحدت كلمه در مردم بوديد و چنانچه مىدانيد امروز بيشتر از هر وقت محتاج به وحدت كلمه هستيم. امروز كه دستهاى ناپاك براى تفرقه افكنى در فعاليت هستند و از وحدت كلمه ملت خوف دارند و ممكن است ساده دلان را كه از انقلابهاى جهان بيخبرند تحت تاثير قرار دهند، بهترين قشرى كه با اين طبقه تماس دارد شما هستيد كه مىتوانيد با روشنگرى خود آنان را از دست بدخواهان و توطئهگران نجات دهيد و به آنان گوشزد نماييد كه انقلاب را شماها كرديد و خود را از قيد و بند اسارت امريكا و ديگر جهانخواران و از ستمهاى رژيم پهلوى رها كرديد. اكنون اگر به سمپاشىهاى بدخواهان و وسوسههاى وابسته و پيوسته به امريكا و ديگران گوش فرا دهيد و خداى نخواسته در صفوف فشرده شما تفرقه پيدا شود، تمام زحمات طاقت فرسايتان و خونهاى پاك شهدايتان به هدر مىرود و باز اسلام و كشورهاى اسلامى و نسلهاى آيندهتان در دست اجانب و دشمنان اسلام و ميهن اسير خواهد شد و اسلام كه به دست تواناى شما تجديد حيات كرد، با دست شما سالها و قرنها شكستى جبرانناپذير خواهد خورد و در نزد خدا و نسلهاى آينده مسوول و محكوم خواهيد شد. و به ملت عزيز و تودههاى ميليونى ايران عرض مىكنم كه هيچ انقلابى بدون شهادت خواهى و فداكارى و سختى و گرانى و فشارهاى مادى موقت تحقق نيافته و پس از اين نيز تحقق پيدا نخواهد كرد، ولى با مقايسه با انقلابهاى ديگر، هيچ يك از انقلابها چون انقلاب اسلامى ايران براى محتواى اسلامى خود كه تودههاى اسلامى را به دنبال خود كشيد و به دنبال آن ساير هم ميهنان همچون اقليتهاى مذهبى به ميدان آمدند و ملت بحمدالله تعالى با يكپارچگى به پيروزى رسيد، پيروزى آنچنانىاى كه جهان را تكان داده است و موج آن سراسر جهان را فرا گرفته است، كم ضايعهتر و پرثمرتر نبوده است و اگر هيچ نبود جز مطرح شدن اسلام در جهان و به عزا نشاندن ابرقدرتها و ستم پيشگان، براى ملت عزيز افتخارى بزرگ كسب گرديده بود و اكنون براى حفظ اين افتخار بزرگ صبر و بردبارى و كوشش و مجاهده لازم است و شما بحمدالله تعالى تاكنون به تكليف اسلامى و ملى و ميهنى خود به طور شايسته عمل نمودهايد و انشاءالله تعالى از اين پس نيز عمل خواهيد كرد. و به آن دسته از تحصيلكردگان و روشنفكران و دانشمندان كه به مرض غرب و شرقزدگى مبتلا نيستند و حاضر نيستند شرف اسلامى،
صحيفه نور ج 18 صفحه 239
ملى و ميهنى خود را فداى اميال قدرتمندان كنند يا در راه لذات و شهوات زودگذر فدا نمايند، عرض مىكنم همت بگماريد كه قلم و بيان خويش را براى تعالى اسلام و كشور و ملت خود به كار گيريد و با تودههاى محروم همصدا و همدست شويد كه آزادى از چنگال شرق و غرب را كه امروز نصيبتان شده حفظ كنيد و در اين خدمت از هيچ كوششى و مجاهدهاى دريغ ننماييد كه براى هيچ يك از ملتهاى جهان اين فرصت نبوده است و يا براى كمتر ملتى اين فرصت پيش آمده است. خداوند همه ما را توفيق شناخت وظيفه عنايت فرمايد.
12 - دست گناهكارمان را به سوى خداوند بخشنده بلند مىكنيم و از درگاه مقدسش عاجزانه استدعا مىكنيم كه ما را لحظهاى به خود وامگذارد و سايه عنايت خود را بر سر مسلمين جهان بويژه ملت ايران مستدام بدارد. ما مىدانيم كه بىنظر رحمت آن وجود مقدس، ما را توان مقاومت با تبهكارانى كه عالم را تحت سلطه شيطانى خود قرار دادهاند نيست و اين حفظ توست كه اين كشور را با آنهمه فشارهاى سياسى و نظامى و اقتصادى و تبليغاتى حفظ كرده است. تو خود، ما را توفيق عنايت فرما كه به راه تو، براى تو و بندگان مظلوم تو ادامه دهيم، و تو خود، ما را از لغزشها حفظ فرما.
بار الها! شهيدان ما را كه دلباخته تو بودهاند به جوار خود بپذير و در صف اولياى خود قرار ده و به شهداى زنده ما كه تا مرز شهادت پيش رفتند و سلامت خود را در راه دفاع از اسلام و بندگان مظلوم تو از دست دادهاند اجر شهداى صدر اسلام را عنايت فرما و سلامتشان را به آنها بازگردان.
خداوندا! تمام مفقودين عزيز ما را هر چه زودتر به دامن پر مهر و عطوفت اين ملت و خانوادههاى عزيزشان برگردان.
بار الها! اسراى ما اسير جانىترين دژخيم زمان مىباشند، مقاومت آنها دنيا را شگفت زده كرده است، هر چه زودتر آنها را براى خدمت به تو و بندگانت آزاد فرما. و به خاندان محترم همه صبر و اجر و سلامت و مغفرت عنايت فرما. و به ملت شريف و بزرگوار ايران سعادت و سلامت و بركت مرحمت كن و به رزمندگان عزيز پيروزى نهايى را به اسرع وقت عطا فرما و به همه ما قصد خالص لطف كن و از شر شيطان و نفس اماره نجات ده.
و صلوات و سلام بىپايان خداوند بر انبياء عظام خصوصا اشرفهم و خاتمهم و بر اولياى عظام سيما ولى عصر و امام زمان ارواحنا لمقدمه الفداء باد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page