-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 155
تاريخ: 15/8/62
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير و گروهى از پرسنل وزارت سپاه پاسداران و سر پرست و مسؤولين مراكز بنياد شهيد انقلاب اسلامى سراسر كشور
قدرت اگر چنانچه به دست اشخاص غير مهذب بيفتد خطر دارد
بسم الله الرحمن الرحيم
انالله و انااليه راجعون
مصيبتهايى كه پى در پى بر اسلام و امت اسلامى و دوستان اسلام و اهل بيت پيغمبر اكرم وارد مىشود به همين ملت مسلمان و به ملت عزيز خوزستان و به شهرهايى كه اخيراً مورد تجاوز ستمگران واقع شد، تسليت عرض مىكنم. و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى اين شهدا را با اولياء خودش و شهداى صدر اسلام محشور بفرمايد و به بازماندگان آنها صبر و اجر عنايت بفرمايد و به ملت ايران مقاومت.
ابتدائاً من از شما آقايان تشكر كنم كه تشريف آورديد و زحمت كشيديد تا در اينجا در خدمت شما بعضى مسائل را عرض كنم
شما دو قشر كه يكى مجاهدان هستيد در جبههها و در پشت جبههها و يك قشر ديگرى هم كه بنياد شهيد است از مجاهدين است و مجاهدت شما را خداوند تبارك و تعالى اجر عنايت مىفرمايد و ما بايد تشكر از هر دو قشر بكنيم. از پاسداران و سپاه پاسداران و آنچه متعلق به پاسداران است و همين طور از قواى مسلحه ديگر و از كسانى كه به اين عزيزان كمك مىكنند در پشت جبهه و به مظلومانى كه عزيزان خودشان را از دست دادهاند، كمك مىكنند، ما از آنها تشكر مىكنيم و ملت ايران هم البته تشكر مىكند.
ما بايد هر چه از مصيبتها بر ما وارد مىشود قدرت دفاعىمان بيشتر بشود. آنها گمان مىكنند كه با اين وضع توانند كه در جبههها يا در پشت جبههها يك نقصى وارد كنند، در صورتى كه به اشتباه خودشان تاكنون بايد پى برده باشند. يك نكتهاى كه هست كه هم براى عزيزان سپاه ما و هم براى ساير قواى مسلحه ما و هم براى همه كس مفيد است و وضع دنيا را هم با اين نكته مىشود سنجيد، اين است كه قدرت اگر چنانچه به دست اشخاص غير مهذب برسد خطر دارد. قدرت خودش يك كمال است. خداى تبارك و تعالى قادر است، لكن اگر چنانچه قدرت به دست اشخاص فاسد برسد همين كمال را به فساد مىكشانند. دنيا امروز گرفتار اين است كه قدرت در دست اشخاصى است
صحيفه نور ج 18 صفحه 156
كه از انسانيت بهره ندارند. ابرقدرتها،قدرتهاى بزرگ جز به فكر اضافه كردن قدرت خودشان و پايمال كردن مظلومان هيچ فكرى ندارند. آنهائى هم كه پيوسته به آنها هستند، آنها هم چون سنخ ذاتشان همان است نظير آنها عمل مىكنند. قدرت اگر در دست انسان كامل باشد، كمال براى ملتها ايجاد مىكند. اگر قدرت در دست انبيا باشد، اوليا باشد باعث مىشود كه سلامت در جهان تحقق پيدا كند، كمال در جهان تحقق پيدا بكند. و اگر چنانچه در دست زورمندانى باشد كه عاقل نيستند، مهذب نيستند مصيبت بار مىآورد. امروز كه مشاهده مىكنيد كه اين دو قدرت بزرگ يا چند قدرت بزرگ در عالم حكمفرمايى مىكنند و براى خودشان حق اين امر را قائل هستند كه ملتهاى ديگر بايد در تحت سلطه ما باشند، اين فكر اگر همراهش قدرت باشد مصيبت بار مىآورد. قدرت در دست ظالم دنيا را به فساد مىكشاند و اگر چنانچه در رتبههاى پائين هم بياييم قدرت در دست يك نفر انسانى كه از آن قدرتهاى بزرگ بهره ندارد، در همان محيطى كه قدرت دارد آنجا را به فساد مىكشاند. آنها عالم را به فساد مىكشانند، اينها يك كشور را يا دو كشور را. و پائينتر بياييم، اگر قدرت در دست يك آدمى باشد كه در يك محله هست، آن محله را به فساد مىكشد، در يك خانواده هست آن خانواده را به فساد مىكشد. قدرت در وقتى كمال است و مىتواند كه كمال خودش را بروز بدهد كه در دست دانشمند باشد، در دست عاقل باشد. مرحوم مدرس رحمت الله عليه آنطورى كه من شنيدم كه ايشان گفتند. ايشان گفتند كه شيخ الرئيس مىگفته است كه من از گاو مىترسم براى اينكه شاخ دارد و عقل ندارد. اين يك مسأله است. حالا فرضاً هم شيخ نگفته باشد اما مسأله است. گاو شاخ دارد و عقل ندارد، قدرت دارد عقل ندارد. اينهائى هم كه در دنيا الان فساد راه مىاندازند از همان سنخ هستند كه شاخ دارند عقل ندارند، قدرت دارند انسانيت ندارند. شما ملاحظه بكنيد كه آمريكا در جهان چه دارد مىكند و شوروى هم از آن طرف و خدا خواسته است كه اين دو قدرت مزاحم هم هستند، مقابل هم هستند، اگر يكىشان بود دنيا را مىبلعيد. اين دوتا قدرتمندند و در مقابل هم ايستادهاند، آن از او مىترسد و از او مىترسد. اگر اينها از هم نترسند دنيا را از بين مىبرند. نه اين است كه ادعاهاى آنها كه ما براى صلح مىخواهيم چه بكنيم. اينها راه افتادهاند آمدهاند به بيروت، به لبنان براى اينكه ما مىخواهيم صلح در لبنان باشد. شما صلح طلب نيستيد، بر فرض اينكه باشيد، آمدن شما به چه مناسبت در كشورهاى ديگر؟ حكومتهايى كه در بعضى از اين كشورها هستند، حكومتهاى ملى نيستند، به ملت مربوط نيستند. اگر شما انسان بوديد و انسانيت را و امور اخلاقىاى كه در انسان و ارزشمندهايى كه در انسان معتبر است پيش شما هم مقدارى از آن بود، ملاحظه حال مستمندان و ملتهاى ضعيف را مىكرديد. نه اينكه يك دولتى را كه بر خلاف ميل يك ملتى است، سركار آمده است شما او را به عنوان اينكه مىخواهيم دولت را تقويت كنيم، در كشورشان به طور غصب وارد بشويد. اين براى اين است كه مهذب نيستند، انسانيت را در كار نيست، قدرت هست. شاخ دارند عقل ندارند. شما ملاحظه بكنيد در هر جاى دنيا كه يك فسادى وارد مىشود براى همين معنا است كه آن
صحيفه نور ج 18 صفحه 157
كسى كه در آنجا، در آن نقطه قدرت دارد، اين قدرت دارد عقل ندارد، قدرت دارد انسانيت ندارد. اين عقلى كه من عرض مىكنم آن عقلى است كه ما عبد به الرحمن والا تدبير شيطنت و تدبير را اينها هم دارند. اما آن عقلى كه عقل سالم باشد و بتواند انسان را به ارزشهاى انسانى برساند ندارند. مجرد دانشمند بودن به يك معنا، اين فايده ندارد. ممكن است يك كسى دانشمند بسيار بزرگى باشد لكن آن عقل را نداشته باشد، دانش خودش را صرف فساد بكند، صرف تباه كردن ملتها بكند. اينها دارند قدرت خودشان را صرف مىكنند در اينكه ملتها را تباه بكنند، تحت ستم بكشند. از آن قدرتهاى بالا هم كه پائين بياييم شما ملاحظه مىكنيد كه در محيط اين منطقه صدام چه مىكند و اسرائيل چه مىكند. كارهايشان شبيه به هم است. صدام در جنگ شكست مىخورد، در جنگ هر وقت شكست خورد يك صدمهاى به مردم عادى و به مظلومين و به زن و بچه مردم وارد مىكند. من همين دو روز منتظر بودم كه اين به واسطه اين صدمهاى كه خورده و اين صدمه هم بزرگترين صدمهاى بوده است كه تقريباً در طراز بزرگترين صدمه بوده است كه خورده است، اين تلافى اش را سر مظلومين در آورد، سر بهبهانىها و عرض مىكنم كه ديگر جاهائى كه هست، اين چند شهرى كه اخيرا در آنها موشك انداختند اين مورد انتظار ما بود براى اينكه امثال اين ما از او ديده بوديم. اسرائيل هم يك نفر كه معلوم نيست الان كه اين عده كى بودند، البته عدهاى بودند كه مىخواستند انتقام از اسرائيل بكشند، آن محل كثافتكارى آنها را منفجر كردهاند دنبالش شروع كرده است مظلومين را كوبيدن، عده كثيرى از مظلومين را به قتل رسانده است. اين اينجا شكست مىخورد مظلومين را از دور مىزند، آن آنجا انفجار حاصل مىشود و سيلى خورد از همان مظلومين، كه معلوم نيست الان از چه طايفه هستند، چه اشخاصى هستند، در عين حالى كه خودشان هم مىگويند باز معلوم نشده است كى است وليكن طيارهها را مىفرستند و هر جا را كه اين مظلومين هستند مىكوبند. اين وضع روحيه اشخاصى است كه عقل ندارند و قدرت دارند.
وقتى رئيس يك گروهى شديد بيشتر مواظب باشيد كه متواضع باشيد
من مىخواهم عرض بكنم كه توجه بكنند آقايان، ما نبايد هميشه انتقاد از بالاترها بكنيم. بايد بياييم تا اين پائين بياييم پيش خودمان. توجه بكنيد به اينكه پاسداران ما كه بسيار عزيزند پيش ما، قواى مسلحه كه بسيار عزيزند توجه كنند تفنگ وقتى دستشان آمد غرور نيايد دنبالش. ممكن است كه يك جوانى خيلى مهذب هم باشد، خيلى هم خوب باشد، لكن به تدريج برسد به اينكه يك وقت ظالم بشود. وقتى قدرت دستتان آمد بيشتر مواظب باشيد كه متواضع بشويد. وقتى رئيس يك گروهى شديد بيشتر مواظب باشيد كه متواضع باشيد. براى اينكه اگر سستى كنيد، در اين قدرت روحى از شيطان زمين مىخوريد. شمايى كه امروز داريد براى اسلام زحمت كشيد، چه شمايى كه در جنگها و در پشت جنگها و در زحمتهايى كه در صنعت مىكشيد و چه آن آقايانى كه براى مظلومين دارند خدمت مىكنند و براى بنياد شهيد دارند خدمت مىكنند، خدمتهاى شما بسيار ارزش دارد. اين ارزش را
صحيفه نور ج 18 صفحه 158
حفظ بكنيد. صورت عمل ميزان نيست، آن چيزى كه ميزان است انگيزه عمل است، معناى عمل است، دوتاست عمل، در صورت مثل هم هستند. شمشيرى كه در دست حضرت امير سلام الله عليه است فرود مىآيد و فرض كنيد كه عمروبن عبدود را مىكشد. اين صورت عمل با صورت عمل ديگرى كه شمشير دستش هست و يك كس ديگر را مىكشد، صورت، يك صورت است، هر دو شمشيرى است و در دستى است و فرود مىآيد و يك كسى را مىكشد، لكن آنى كه او را با عبادت ثقلين افضل دانستهاند براى آن انگيزه عمل است، براى آن معنايى است كه در آن عمل است نه براى اين صورت عمل است. انگيزه عمل كه اين عمل را به آنجا مىرساند كه لايوازى عباده ثقلين انگيزه عمل است كه چند تا قرص نان جو را كه اهل بيت عليهم السلام به فقير و اسير و چه مىدهند در قرآن چند آيه براى او مىآيد. آن چيزى كه هست اين است كه انگيزه عمل الهى است وقتى الهى شد جبرانش الهى است. شما جوان عزيزى كه الان براى اسلام داريد خدمت مىكنيد و مطمئن باشيد كه ارزش بسيار زياد داريد شما، توجه به روحيات خودتان بكنيد كه نبادا در اين امر شيطان دخالت بكند. قدرت دستتان هست نبادا كه اين قدرت را اعمال بكنيد در يك جايى برخلاف. مراقبت كنيد از خودتان. مواظبت كنيد از خودتان. اينكه من عرض مىكنم، مخصوص به شما نيست، همه ما بايد اين مطلب را در نظر داشته باشيم.
همه ملت ما، همه انسانها بايد توجه به اين معنا داشته باشند كه قدرت را به جاى خودش اعمال كنند. انبيا قدرتشان را به محل خودش انجام مىدادند. حضرت موسى عصايش را مىبرد با فرعون مقابله مىكرد، با ديگران با آن محبت بود. پيغمبر اكرم قدرت خودشان را براى سركوبى اشخاصى كه از جهات آدميت خارج شدهاند، از مرز انسانيت خارج شدهاند و مردم را دارند به تباهى مىكشند اعمال مىكرد. قدرتها بايد اعمال اگر شد براى جلوگيرى از فساد باشد نه خودش فساد بياورد. فرق ما بين شما عزيزان و آن اشخاصى كه در جبههها جنگ مىكنند با آنهايى كه در مقابل شما هستند، صورت عمل كه يك صورت است، آنها مىكشند شما هم مىكشيد، اما كشتن شما يك عمل عبادى است و كشتن آنها يك عمل جنايى است. اين روى انگيزهاى است كه هست، روى معنايى است كه اين دو عمل دارند، نه روى صورت عمل است. شما براى خدا جهاد مىكنيد، آنها براى شيطان جهاد مىكنند. آنها تبع شيطان هستند و شما تبع خدا هستيد. اين فاصله ما بين اين دو امر است. توجه كنيد كه اين محفوظ بماند.
اينهائى كه قدرت دارند بايد حفظ جهات انسانيت و اسلاميت را بيشتر از ديگران بكنند
من به آن قدرتمندانى كه در جبهه ايستادهاند و الان مستاصل كردهاند صدام و صدامىها را عرض مىكنم كه مبادا اين قدرت اسباب اين بشود كه يك انتقامى بر خلاف موازين الهى گرفته بشود. شما تاكنون بنايتان بر همين بوده است و انشاءالله از حالا به بعد هم باشد كه شهرهاى عراق را كه ما
صحيفه نور ج 18 صفحه 159
آنها را عزيز مىدانيم مثل شهرهاى خودمان و بعضىشان را بسيار بالاتر، بايد توجه كنيد اهالى آن شهرها به همانطور كه اهالى شهرهاى ما مبتلاى به شر صدام هستند، آنها بيشتر مبتلا هستند. آنها فشارهايشان، فشار صدام بر آنها خيلى زياد است، بر خانوادههاى آنها، برخورد آنها اشخاصى كه از آنجا آمدهاند همين دو روز پيش از اين، دو سه روز پيش از اين يك كسى از آقايان كه پيش من بود نقل كرد كه اشخاصى كه از آنجا تازه آمدهاند گويند اگر اشخاص عادى اگر ريش داشته باشند مىگيرندشان، اگر تسبيح دستشان باشد مىگيرندشان به ترس اينكه اين حزب الله شايد باشد، خانوادههاى اين اشخاصى كه در جبهه هستند اگر چنانچه يك وقت آنها كوتاهى بكنند آنها را سركوب مىكنند. وضع روحى كسى كه قدرت دارد، شاخ دارد و عقل ندارد اين است، يك كس ديگر او را اذيت مىكند او كس ديگر را صدمه مىزند. شما بايد توجه بكنيد كه مبادا يك وقتى به واسطه بمبارانهاى شهرهاى شما و كشتن عزيزان شما، مبادا يك وقتى شما عصبانى بشويد و جبران بكنيد اينطورى، اين انتقام از او نيست. شما انتقامتان را از صدام بايد بگيريد و از حزب بعث و الان داريدگيريد. توجه كنيد كه نبادا حتى يك گلوله به طرف شهرهاى آنها بيندازيد. آنها شهرهايى هستند كه همانطورى كه اين بهبهان ما مظلوم است، بصره هم مظلوم است، مندلى هم مظلوم است، همه اينها مظلومند. اينها تحت ستم هستند. ما بايد جهات انسانى را تا آخر حفظ كنيم. ما جهات انسانى را تا مرز شهادت و فوت بايد حفظ بكنيم و هيچ وقت عصبانى از اين نشويم كه او دارد اين كار را مىكند، پس ما هم خوب است يكى از شهرهاى آنها را بزنيم نه، هيچ همچو نيست. موازين موازين اسلامى است. اينجا جمهورى اسلامى است. اينجا اسلام حكومت مىكند. بنابراين بايد مواظب باشيد از خودتان كسانى كه قدرت دارند، دولت قدرت دارد، سپاه قدرت دارد، ارتش قدرت دارد، بسيج قدرت دارد، اينهايى كه قدرت دارند بايد حفظ جهات انسانيت را، جهات اسلاميت را بيشتر از ديگران بكنند. اين قدرت را در محلش خرج بكنند تجاوز از محلش نشود.
و من اميدوارم كه با حفظ اين جهات انسانى و اسلامى شما الگو بشويد از براى همه كشورهايى كه آن مسائل ما به آنها رسيده است و مىرسد. و اين مرده ديگر از بين رفته است، ديگر شما خيال نكنيد، اينها دست و پايى است كه در حال احتضار دارد مىزند. اين قدرتمندها آن آخر عمرشان اينطور جنون پيدا مىكنند. اينهائى كه در حالى كه قدرت دارند آن شارت و شورت را مىكنند، وقتى شكستخورند بسيار هم ضعيف مىشوند. اين ضعف روحى است كه انسان به يك طايفهاى كه هيچ كارى به او ندارند، توى خانه هايشان نشسته اند، يك بچه كوچكى كه كارى به او ندارد، اين ضعف انسانيت و ضعف قدرت است كه او بپرد براى اينكه در جبهه او را سيلى به او زدهاند. اين آن مايه آخرش را هم كه عبارت از آن گردانهايى بوده است كه براى حفظ او بوده فرستاده به جبهه و اينجا هم بسيارى از آنها را به درك فرستادهاند. خوب اين صدمه مىبيند، صدمه روحى مىبيند عقل هم ندارد كه حساب بكند كه خوب ما در جبهه مغلوب شده ايم بايد در جبهه كارى بكنيم، آنجا كه نمىتواند كارى بكند، به بهبهان و - نمىدانم - مسجد سليمان و جاهاى ديگر تعدى مىكند اينها به
صحيفه نور ج 18 صفحه 160
واسطه ضعف روح است و همه اينها براى اين است كه ايمان در كار نيست. آنهايى كه ايمان دارند نه آن طرف ضعف دارند، نه قدرت وقتى كه هست دستشان ضعف روحى پيدا مىكنند و مردم را اذيت مىكنند، نه وقتى مغلوب شدند ضعف پيدا مىكنند و ديگران را مىزنند كه چرا ديگرى من را زده است. ين مال ضعفى است كه آنها دارند و ضعف داشتندنبال اين است كه ايمان ندارند، خدا را نمىشناسند، توجه به مسائل الهى ندارند، توجه به مبدا و معاد ندارند. آنها مثل زندگانى حيوانى كه ديگر حيوانات مىكنند بدتر از آن، جرايمشان بيشتر از آنهاست. همان است كه شيخ الرئيس، از آن نقل كرد مرحوم مدرس كه شاخ دارد و عقل ندارد.
انشاءالله خدا اين شاخدارها را عقل بدهد و اين قدرتمندان را انسان بكند و يا اينكه قدرت آنها را سلب بكند. و خداوند شما را انشاءالله عزيزيد، عزيزتر بكند. شما ملت اسلام را احيا كرديد، شما قدرتمندان، شما عزيزان، كشور خودتان را از حلقوم اجانب بيرون كشيديد و اينها البته دنبال همين است كه چون شما ايستادهايد در مقابل آنها و نمىخواهيد كه اسير آنها باشيد و آنها هم خيال مىكنند همه بايد اسير آنها باشند، حالا كه نشديد بايد شهرهاى شما را هم بزنند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 161
تاريخ: 17/8/62
بيانات امام خمينى د رديدار با وزير، قائم مقام، معاونين و مسؤولان بخشهاى مختلف وزارت ارشاد اسلامى
عمده اين است كه ما ذهن جوانها و پيرها و روشنفكر نماها را آماده كنيم كه ما خودمان آدم هستيم
بسم الله الرحمن الرحيم
كارهايى كه نقل كرديد مورد تقدير و تأييد است. هر چيزى كه در جا بايد از صفر شروع شود در اينجا بايد آن را از زير صفر شروع كرد. اصولاً چيزهايى كه مربوط به فرهنگ و وزارت ارشاد است. و اينكه عرض مىكنم ما بايد از زير صفر شروع كنيم و زحمت زياد بكشيم تا به صفر برسد، به خاطر اين است كه در طول مدت شاهنشاهى و خصوصاً در دو زمان اخير همه چيز و خصوصا افكار جوانها را به عقب بردهاند به طورى كه آنها كه تحصيلكرده بودند و خواستند بگويند ما متجدد هستيم، حتما تجدد را به اين معنا دانستند كه بىبند و بار باشند و اين معنا به واسطه تبليغات داخلى و خارجى و روزنامهها چنان در ذهنشان متمركز شده بود كه تجدد يعنى همه چيز شكلش خارجى باشد و مثل اينكه غير از اين شكل زندگى كردن امكان ندارد، كه اگر شما بخواهيد اين وضع را عوض كنيد و افكار را به جائى برسانيد كه به راه صحيح بيفتد مدت طولانى لازم دارد.
البته با اين تحولى كه در ايران واقع شد، خيلى از قدمها بدون دخالت كسى برداشته شد و جوانهاى ما يكمرتبه و به خواست خداوند تبارك و تعالى از اين منجلاب فساد بيرون آمدند و مهيا هستند كه روى آنها كار كنيد.
در رژيم سابق تمام چيزها خصوصاً فرهنگ و هنر محتوايش عوض شده بود. يعنى كسى كه نام سينما را مىشنيد خيال مىكرد كه آنجا بايد مركز فساد و سوء اخلاق و مركز مخالفت با همه چيز باشد و يا كلمه تئاتر در ذهن انسان چيز مبتذلى بود كه از آن بهره فساد برده شود، هكذا همه چيز ديگر. و عمده اين است كه ما ذهن اين جوانها و حتى پيرها و روشنفكر نماها را آماده كنيم كه ما خودمان آدم هستيم و اينطور نيست كه در همه چيز دست مان را پيش ديگران دراز كنيم و حتى اخلاق و زبانمان را نيز از آنها ياد بگيريم. در حالى كه عدهاى زبان خودشان را كنار گذاشته و ارزش را به چند كلمه انگليسى در كتابى دانند، با اينكه با زبان خودشان همان مطلب را مىشود فهماند. اگر در كتابى چند كلمه خارجى نباشد، آن كتاب را بدون ارزش مىدانند. آنها مىخواستند كه تمام وجود ما در اختيارشان باشد كه هر طورى خواهند عمل كنند و شما تابلوها را ديده بوديد كه اكثراً از دوافروشى گرفته تا
صحيفه نور ج 18 صفحه 162
كتاب فروشى و غيره داراى اسمهاى خارجى بودند و اينهمه به خاطر اين بود كه ما فرهنگ خودمان را فراموش كنيم و عدهاى هم به نام فرهنگ ايران باستان از اسلام فرار مىكردند، كه چندى پيش عدهاى از اينها كه در خارج اجتماع كرده بودند يكى از حرف هايشان اين بود: تعجب است كه ما بايد روزانه هفده مرتبه رو به كعبه عربها دولا راست بشويم و نماز بخوانيم و اگر ما از عربها فرهنگ ايران را بگيريم جز شتر چيزى نمىماند در صورتى كه اروپائىها و دانشمندان اروپا هم قائل به اين مطلباند كه تمدن اسلام مقدم بر ساير تمدن هاست. و در سابق به هر يك از ايرانيان از كودكى تزريق مىشد كه بايد همه چيز از اروپا گرفته شود و ارزشهاى انسانى به هر چه بيشتر فرنگى شدن است و بايد از سر تا پا فرنگى شويم. و اين آقايان نمىنشينند مقايسه كنند كه در تمام مسائل بين فرهنگ اسلام و فرهنگ ديگر چه تفاوتهايى است. و آيا به صرف اينكه اسلام از عرب آمده ما بايد با آن مخالفت كنيم و آيا اين همان نژاد پرستى نيست كه اروپائى مىخواهند به وسيله آن ما را به استعمار بكشند و بين طوايف عرب و عجم و ترك جدائى بيندازند؟
بنابر اين مدتها بايد زحمت بكشيم و باور كنيم كه خودمان داراى يك فرهنگ بزرگ انسانى با ارزشهاى اسلامى هستيم و اگر امروز كمبود نيروى انسانى هست به خاطر همين است كه افكار به آن طرز تفكر عادت كرده بود. لذا ساختن تئاترى كه مطابق با اخلاق انسانى اسلامى باشد زحمت دارد و سينما هم اگر بخواهد چنين باشد نيازمند به صرف مدتها وقت است و هرگز در متن سينما و تئاتر نوشته نشده است كه بايد مركز فساد باشند و هنر آنها هم كه عبارت بود از چيزهاى مبتذل جز اين نبود كه افراد و جوانان ما را در دانشگاه و خارج و داخل طورى تربيت كنند كه همه را منحرف سازد.
كسى كه با خدا باشد، خدا با اوست و پيروزى با اوست
خداوند تبارك و تعالى بر اين ملت منت گذاشت و سايه شوم رژيم پهلوى از بين رفت. كه اميدوارم به بركت و زحمت اين جوانها خصوصاً در فرهنگ و وزارت ارشاد برگرديم به حال خودمان كه انشاءالله مىتوانيم و نبايد مأيوس باشيم.
بحمدالله همه چيز ايران جا افتاده است و ما وابستگى نداريم و بايد در اين راه طورى زحمت بكشيم كه نسل آتيه بدانند راهشان چيست و اميدوارم شما در همه امور موفق باشيد خصوصاراجع به تبليغات خارج از كشور كه واقعاً تأسف آور است. اصلاً در دنيا چه خبر است و آنها چه مىگويند؟ راديوهاى خارجى محامد و خوبىهاى ايران را كنار گذاشته و يا به چيز ديگر بر مىگردانند و اگر مطلب كوچكى پيدا كنند صد تا روى آن مىگذارند و بر عليه انقلاب تبليغ مىكنند. در حالى كه ما متكى به خداى تبارك و تعالى هستيم و اميد است خداوند به ما محبت نموده و قصد ما را الهى كند كه كسى كه با خدا باشد خدا با اوست و پيروزى با اوست.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 163
تاريخ: 24/8/62
بيانات امام خمينى در ديدار با سرپرست دانشگاه آزاد، مسؤولين و رؤساى شعبههاى اين دانشگاه در شهرستانها
اين را از گوشمان بيرون كنيم كه همه چيزمان بايد از خارج باشد
من از شما آقايانى كه زحمت كشيده و به اينجا تشريف آوردهايد تا از نزديك در خدمتتان باشيم تشكر مىكنم. همه بايد اين معنا را احساس كنيم كه كارها را خودمان انجام دهيم و اين مسأله خلافى كه به ذهن دانش آموزان و دانشجويان ما تلقين كرده بودند كه به غير از رفتن به آمريكا و فرانسه و انگلستان در جاى ديگرى امكان ندارد به جايى رسيد و همين امر موجب شد كه جوانهاى ما را دسته دسته بردند و فاسد كردند از فكرمان دور كنيم. ما مىدانيم كه شرقىها و غربىها با ما خوب نيستند و نخواهند بود و خير و صلاح ما را نمىخواهند و دليلش هم وضعى است كه شما مىبينيد كه اكثر جناحهائى كه در دنيا هستند بر ضد ما تبليغ مىكنند و اين به خاطر آن است كه آنها اسلام را نمىخواهند و هر كشورى كه بخواهد به اسلام عمل كند، مورد تهاجم آنها قرار مىگيرد. لذا ما بايد فكرى بكنيم كه جوانهاى ما در همين جا خوب تحصيل بكنند و بر فرض احتياجى به خارج رفتن باشد به كشورهائى بروند كه استعمارى نباشد و طمع اينكه ما تحت سلطه آنان باشيم، نداشته باشند. و من اميدوارم كه به زودى وضعى پيش بيايد كه نيازى به خارج رفتن نباشد و اين بسته به فعاليت شما آقايان و ساير دوستان در اين امر حياتى است كه از وجود اين جوانهاى خوبى كه داريم چقدر استفاده شود كه در همين جا تربيت گرديده ومشغول خدمت به خدا و خلق باشند. و از گوش خودمان بيرون بكنيم كه همه چيزمان بايد از خارج بيايد و بر فرض كه به خاطر احتياج چيزى را وارد مىكنيم، فرهنگ و ادبمان چرا از خارج باشد؟ ما داراى ادب و فرهنگ غنى هستيم و آيا صحيح است كه چون آنها موشك درست مىكنند ما بايد تابع آنها باشيم، در حالى كه آنها با اين صنعتها دنيا را تخريب مىكنند و ما مىخواهيم صنعتى داشته باشيم كه تخريبگر نباشد، بلكه مفيد و سازنده باشد.
دانشگاهها و حوزهها بايد روابط داشته باشند و مسائلشان را با يكديگر مبادله كنند
شما با روابطى كه اكنون با حوزههاى علميه داريد، خدمات زيادىتوانيد انجام دهيد. شايد شما توجه نداشته باشيد كه در مدت سلطنت رضاخان و پسرش كه من از اول تا آخر شاهد آن بودم چقدر بر حوزههاى علميه فشار وارد مىكردند تا حوزهاى در كار نباشد. از يك طرف دربها را باز
صحيفه نور ج 18 صفحه 164
كردند و گفتند هركس به طرف ما بيايد چه مىكنيم و چه خواهيم كرد و از طرف ديگر به قدرى روى طلبهفشار بود كه نمىتوانستند روز در حجره هايشان بمانند و مىبايست قبل از طلوع آفتاب بيرون رفته و بعد از غروب آفتاب برگردند كه الحمدالله موفق نشدند و حوزههاى علميه باقى ماند و با همان وضع اول حفظ گرديد كه الان نيز بايد به همان گونه حفظ گردد و دانشگاهها با حوزه بايد روابط داشته باشند و مسائلشان را با يكديگر مبادله كنند. ما الان در فرهنگ و اكثر علوم احتياجى به خارج نداريم و اگر در صنعت هم مانند آنها نيستيم نبايد خودمان را ببازيم و بگوئيم كه آنها پيشرفته هستند و ما همه چيزمان بايد خارجى باشد. نه، مساله اينجور نيست. نبايد اگر صنعتى از آنها مىگيريم انگليسى يا روسى يا آمريكائى بشويم، بلكه بايد مسلمان بود. البته استفاده از علوم و گرفتن آن از ديگران مانعى ندارد ولى بايد توجه داشت كه از جائى علوم را بگيريم كه نخواهند ما را منحرف كنند كه در سابق اگر مقدارى از علوم و تخصصها را به ما دادند، مىخواستند ما را از همه چيزمان منحرف نموده و مصرفى بار بياورند. و من اميدوارم كه انشاءالله شما آقايان و سايرين كمك كنيد تا اين دانشگاهى كه به پيشنهاد آقاى هاشمى تأسيس گرديد و پيشنهاد بسيار خوبى بود، فعاليتش زياد گرديده و در همه جا توسعه پيدا كند. خداوند به همه شما توفيق عنايت كند و سالم و رستگار باشيد
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 165
تاريخ: 29/8/62
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوارايعالى قضائى، رؤسا، مستشاران و دادياران ديوانعالى كشور، قضاوت بازرسى كل كشور، حقوقدانان شوراى نگهبان و اعضاى دادگاه عالى قم
كشور امروز مال خود شماست و خود شما بايد ادارهاش كنيد
بسم الله الرحمن الرحيم
من تشكر مى كنم از آقايان علما و فضلا و قضات كه تشريف آوردند و ما را مفتخر كردند به اين تشريف فرمائى. و من اميدوارم كه خداوند همه را حفظ كند و در پناه خودش توفيق بدهد كه خدمت كنند. ما در هر قضيهاى كه فكر مىكنيم كه در سابق، در اين رژيم بوده است دست روى هر كدام كه مىگذاريم، مىگوييم اين بدتر ازديگران بوده. وقتى مىرويم سراغ آن يكى، آنجا مىگوييم اين بدتر از ديگران بوده و هكذا. وقتى قوه دادگسترىاش را و قوه قضائيهاش را شما نگاه كنيد مىبينيد كه آن چيزى كه در آن نبوده است اسلام بوده و عدالت اسلامى و وقتى كه به مجلساش نگاه مىكرديم مىبينيم آنكه نبوده است ارتباطش با مردم. وقتى به ارتشاش نگاه مىكرديم مىبينيم كه آنكه نبوده است فعاليت در راه كشور خودشان. لابد آقايان اطلاع دارند كه آنوقت متفقين آمدند و حمله كردند به ايران، زمان رضاخان با آن هياهوئى كه رضاخان در آورده بود كه ما ديگر چه هستيم و چه هستيم، سه ساعت گفته بودند كه اينها مقاومت كردند در مقابل آنها و بعد كه رضاخان از يكى از اينها (سركردگان آنوقت) پرسيده بود كه چرا سه ساعت؟ گفته بود كه قربان سه ساعت حرف است، آنها آمدند و ما رفتيم. مسأله اين بود. ارتش آنطور بود، دولت آن بود كه ديديد. شما بسيارتان، خوب، اين اواخر ديگر يادتان است فرمانداران و فرماندهان و استانداران و اينه آنها بوده است كه ملاحظه كرديد و دادگسترىاش هم آن بود كه اطلاع داريد، مجلساش هم آن بود، دانشگاهش هم آن بود. عرض كردم وقتى سراغ دانشگاه مىرويم و مىبينيم كه بدتر از همه جا دانشگاه بوده است. وقتى سراغ قضات مىرويم و مىبينيم بدتر از همه اين بود و زحمت دارد كه اينها اصلاح بشود. و خداوند تأييد كرده است اين جمهورى اسلامى را كه در ظرف اين مدت كم در صورتى كه انقلاب بوده، در صورتى كه همه كشورهاى بزرگ مخالف بودند با ايران به همه معنا و فشارهايشان را بر اين كشور به همه طرف وارد كردند، تبليغات سرتاسرى آنطور كرده است، معذلك در اين مدت كم در همه جا يك پيشرفتهاى چشمگير شده است. دانشگاه بحمدالله و اميدوارم كه به زودى همه جهاتش درست بشود و روى موازين باشد و دادگسترى و قوه قضائيه بحمدالله كار زياد كردند. و موجب سرافرازى يك ملت است
صحيفه نور ج 18 صفحه 166
كه در مدت بسيار كم با همه مشكلات و يا اينكه مهيا نبودند علماى ما براى قضاوت و امر قضاوت، ارتباط با آنها نداشته است، معذلك موفق شدهاند و تاكنون خدمتهاى فراوان كردهاند و من اميدوارم كه همه علماى بلادى كه در سرتاسر ايران هستند و تمام حوزههايى كه در سرتاسر ايران هستند، اينها اين جمهورى را كه از خودشان مىدانند، آن چيزهايى كه نقص وارد مىشود در اينها و احساس مىكنند و كه ناقص است، جديت كنند، كامل بشود. كشور امروز مال خود شماست و خود شما بايد اداره كنيد. قوه قضائيه امروز قوه قضائيه اسلامى است و رو به اسلام دارد مىرود و بايد خود علماى اسلام اين را تقويت كنند و افراد را بفرستند، علمائى كه در بلاد هستند يا خودشان يا كسانى كه مربوط به آنهاست و مىتوانند قضاوت كنند، پيشنهاد كنند كه وارد بشوند در اين قوه قضائيه تا انشاءالله رفع نقيصه به همه معنا بشود. نبايد ما حالا بنشينيم اميد اين پيدا كنيم كه خير، خودش مىشود. نه، هيچ امرى خودش نمىشود، با كوشش امرها تحقق پيدا مىكند. و در واقع قضا هم از باب اينكه يك واجب شرعى است بر همه مگر اينكه به مقدار كفايت داشته باشيم، از اين جهت اين عمل به يك وظيفه شرعى و اسلامى است و عذرى نيست از براى ما امروز كه بگوييم ما نتوانستيم، يا ما داخل كار نبوديم. نخير، همه شما، هر يك از آقايان در هر جا هستند اينها پيشنهاد كنند و وارد بشوند قوه قضائيه را تقويت بكنند. كسانى كه در حوزهها هستند و آنهايى كه درس خوانده هستند و در حوزهها ديگر سمت مدرسى و اينطور چيزها را ندارند، آنها هم تشريف بياوند و اين قوه قضائيه را تقويت بكنند تا انشاءالله درست بشود اين قوه. اگر اين قوه قضائيه درست بشود، بسيارى از مشكلات كشور درست مىشود. مردم سروكار دارند با اين قوه، با دادگسترى سروكار دارند و به شما آقايان قضات هم عرض مىكنم كه خدا را در نظر داشته باشيد در باب قضا. قوه قضائيه سروكارش با جان مردم است، با مال مردم است، با نواميس مردم است و بايد هميشه خدا را ناظر و حاضر ببينيد كه خداى نخواسته نبادا يك اشتباهى در كار بشود، يك وقت خطائى بشود. خطاى شماها بزرگ است و ممكن است يك خطا موجب قتل يك كسى بشود، يك خطا موجب به باد رفتن آبروى كسى بشود. اينها را بايد بسيار نظر بكنيد و بسيار دقت بكنيد كه اين شغل در عين حالى كه واجب است و لازم است همه ما در صورتى كه به مقدار كفايت نباشد همه شركت بكنند و بسيار شريف است، در عين حال، خوب، مسؤوليتش هم بسيار زياد است و بايد انشاءالله همه آقايان جديت بكنند كه اين قوه قضائيه به آنطورى كه شارع مقدس مىخواهد، به آنطور عمل بشود و البته از باب اينكه حوزه ها مهيا نبودند و دستشان از قضا كوتاه بوده و مهيا براى اين كار نبودند، حالا كه مهيا شدند، حوزهها هم به راه افتادند براى اينكه اين كار را تتميم كنند. و دروسى راجع به قضا - راجع به مربوط به قضا در حوزهها درست عمل بشود و درسهائى گفته بشود تا اينكه انشاءالله به زودى اين پرسنلى كه ايشان مىگويند كه باز به قدر پانصدنفر ناقص داريم انشاءالله درست بشود. اين پانصد نفر در حوزه اصفهان و مشهد و تبريز و ساير جاها چيزى نيست. خوب از آنجا بيايند و قم هم كه خوب كمك مىكند و ميداوارم كه انشاءالله همه موفق بشود و خداوند
صحيفه نور ج 18 صفحه 167
همه را تأييد كند كه خودمان كارهاى خودمان را انجام بدهيم.
دولت فرانسه آبروى ملت فرانسه را از بين برد
و من عرض مىكنم كه ما كه امروز گرفتار اين بليات هستيم، گرفتار اين دولتها هستيم، گرفتار اين قدرتهاى بزرگ هستيم، بايد خودمان همه جهات خودمان را خودمان حفظ كنيم. شما مىبينيد كه در هر جا براى اسلام يك گرفتارى پيش مىآورند با يك اسمى روى آن مىگذارند و يك بساطى درست مىكردند. ما آنوقت خيال مىكرديم كه صدام اين است كه تلافى مىكند، بيخودى، درجنگ شكست مىخورد آنوقت تلافىاش را سر خوزستان در مىآورد و كردستان. خيال كرديم كه اين كار، كار صدامى است. معلوم شد كه همه هستند. چند نفر به واسطه اينكه آنقدر صدمه ديدند از اين قدرتهاى بزرگ و از آمريكا و از اسرائيل و از فرانسه و از امثال اينها، اينقدر صدمه ديدند، چند نفرخودشان را فدا مىكنند براى ملت خودشان و مىروند يك جائى را منفجر مىكنند. بعد اسرائيل تلافى مىكند. خوب، از اسرائيل همه متوقعاند. اسرائيل ذاتش همين است ذات است كه بايد عمل بكند اينطورى كه مىكند. اما فرانسه كه خودش را يك ملت چه مىداند و آنقدر در طول تاريخ ادعا كرده است، چرا اينطور تروريست از كار در آمد؟
ملت فرانسه بايد اين مطلب را احساس بكند كه در طول تاريخ آنقدر كه از فرانسه تعريف كرديد و كتاب نوشتيد و چه كرديد، در اين برهه زمان آبروى فرانسه را اين دولت از بين برد. دولت فرانسه آبروى ملت فرانسه را از بين برد، صورت ملت فرانسه را يك صورت مشوه جلوه داد در بين ملتها. اكثر ملتها و مردمها تميز نمىدهند كه، جدا نمىكنند دولت را از ملت، خصوصاً آنجاهايى كه جمهورى است. آنجاهايى كه جمهورى است، ملت است كه بايد اساس را در دست بگيرد. نمىپذيرند از ملت فرانسه كه او بگويد دولت ما اينطورى است دولت فرانسه ملت فرانسه به فكر بيفتد كه آبروى خودش را كه دارد از بين مىرود حفظ بكند و اين دولت را سر جاى خودش بنشاند، اين دولت را كنار بگذارد. اين دولتى كه تروريست اعظم بايد اسمش را گذاشت براى اينكه هر چه تروريست است جمع مىشود در فرانسه، بعد هم خودش تروريستى مىكند يك كسى او را مىزند به واسطه اينكه جنايتكار است، او مىزند يك كس ديگرى را مىكشد، تلافى مىكند سر كس ديگرى. خوب، اين ملت فرانسه بايد فكر اين كار باشد و همين طور ملتهاى ديگر. ملتها كه تقصيرى ندارند. تقصير ملتهايى كه جمهورى هستند اين است كه راى مىدهند به اينها و بعد كه راى دادند اختيار را به دست اينها مىدهند، بايد بعد كه چيز كردند، با تظاهرات، با چيزها اين كار را كنار بگذارند. الان هم مىتوانند اين كار را بكنند. حفظ كنند آبروئى را كه در طول تاريخ شما براى فرانسه درست كرديد، اين را حفظش كنيد، اينها دارند از بين مىبرند اينها تروريست شدهاند.
دولت فرانسه از آنجا كه مىبيند كه از عراق طلب دارد و طلبش را نمىتواند بدهد، تلافىاش را سر ايرانىها در مىآورد. تلافى سر ايرانى براى چه در مىآورد، خوب عراق نمىتواند طلب شما را
صحيفه نور ج 18 صفحه 168
بدهد از خودش وصول كنيد چرا به او طياره، نمىدانم چه مىدهيد كه ايران را بزند؟
ايران مىخواهد همه را اصلاح كند، مىخواهد همه كشورها برادر باشند
وضع الان اينطور شده است كه اصلاً گرفتار شدهايم ما بين قوههاى مقتدرى كه برخلاف نظر حتى ملت خودشان عمل مىكنند. گمان نمىكنم كه ملت آمريكا راضى باشد كه از كه دولت آمريكا از هر سوراخى سرش را بيرون بياورد و جوانهاى خودشان را به كشتن بدهد و همين طور فرانسه و ساير جاها. حالا كه انگليس هم آمده است، فرانسه هم سرش را تو سرها آورده، جزو خياطها شده است. آن پالان دوز را مىگفتند كه همراه خياطها مىرفت، گفتند تو كجا مىروى؟ گفت: ما هم اهل بخيه هستيم. حالا اين قدرتمندهاى بزرگ كه در دنيا جمع شدهاند و مردم را دارند اذيت مىكنند، از آن طرف فرانسه هم آمده و انگلستان هم تازه آمده و خودشان را سرشان را داخل در سرها كردهاند كه بگويند ما هم جزو بخيه زنها هستيم. چرا وضع اينطور شده؟ مگر آنها چه بردند در اين كار؟ مگر آنها در اين جنايات چه شرافتى تهيه كردهاند؟ الان امريكا، دولت امريكا، دولت شوروى كه اين جنايات را مىكنند و با هم مسابقه مىكنند در جنايتكارى، در ظلم به مردم، در جنايت به مردم، مگر آنها چه بردند كه شما مىخواهيد - شما هم - همراه آنها باشيد؟ شما هم برويد چه بكنيد؟ بالاخره مسلمين بايد فكر بكنند، اين مسلمانها و اين اعراب كه تقريباً اكثر بسيارى از مسلمين را تشكيل مىدهند و گرفتار دست اينها هستند، اينها فكر بكنند كه نبايد اينطور خودشان را دست آنها بدهند كه هر جا الان لبنان را آنطور كردهاند، لبنانى ديگر براى كسى نمانده است. خوب، چرا اين اختلافات را شما دست بر نمىداريد تا اينكه اينها نتوانند بيايند سراغ شما و چرا بايد آنها بيايند و مردم را آنطور اذيت بدهند به اسم اينكه ما مىخواهيم اصلاح بكنيم؟ اين اصلاح كه نيست. شما اگر مصلح بوديد، اگر صلح طلب بوديد كه اينطور وضع نبود. شما صلح طلبيد و مىآييد در لبنان به اسم اينكه ما صلح طلب هستيم و مردم را ناراحت مىكنيد. شما برويد كنار، مردم خودشان كار خودشان را درست مىكنند نمىگذاريد كه مردم اصلاح كنند كار خودشان را. هر كدامتان به يك اسمى وارد مىشويد در يك كشورى مثلاً فرض كنيد كه روسيه وارد مىشود در افغانستان به اسم اينكه مىخواهيم اصلاح كنيم. آنجا را، آمريكا و فرانسه و انگلستان و اينها هم وارد مىشوند در لبنان مىخواهيم اصلاح كنيم. اين براى اين است كه مسلمانها بيدار نيستند، دولتهاى مسلمين نمىدانند چه قوهدست شان هست و چه جور اينها را مىتوانند از بين ببرند. اگر - يك - ده روز اين مسلمين منافع خودشان را قطع كنند از شرق و غرب، آنها سرجاى خودشان مىنشينند، ولى - چه - افسوس اين است كه نمىتوانند، نمىفهمند چه بايد بكنند. آنها را ترساندهاند به طورى كه اگر چنانچه بكنيد چه خواهد شد. خوب، اين اگر در ايران هم بود، لكن ايران كار خودش را كرد و هيچ كارى هم نتوانستند بكنند. حالا هم نمىتوانند بكنند، بعدها هم نمىتوانند بكنند. يعنى مادامى كه ايران اين ايران است، مادامى كه بين همه روابط اسلامى و انسانى هست، مادامى كه يك ملت هست اينها، مادامى كه زن و مرد و بچه و بزرگ
صحيفه نور ج 18 صفحه 169
ايران اين وضع را دارند، هيچ قدرتى در عالم نمىتواند كارى بكند. چرا مسلمانها اينطور نشوند؟ چرا حجاز اينطور نشود؟ و چرا عراق اينطور نشود؟ و معالاسف به واسطه حماقت بعض - راس - رئوس، به جان هم مىاندازند همه را. اين را وادار مىكنند، حمله كند به ايران، آنقدر ضرر ببرد، آنقدر رنج ببرد، آنقدر چه بكند ملت عراق را، آنطور صدمه وارد به آن بكند براى يك حماقتى كه آنها گفتند برو سردار قادسيه بشو، از آن طرف هم فلسطينىها را به جان هم انداختهاند، جنگ بين خودشان آنطور مىبينيد كه واقع شده از آن ور هم اختلاف ما بين خود ما، دولتهاى مسلمين. آخر چرا بايد اينطور باشد؟ اينها اگر واقعاً بيدار بشوند و بفهمند چه قدرتى در دستشان هست و چه منابعى در دست اينها هست كه منابع، رگ حيات آنها در دست اينهاست، خوب، با هم روابط پيدا مىكنند، روابط دوستى پيدا مىكنند. خوب، ماهى فرياد مىزنيم كه آقا بياييد با هم دوست باشيم، چه هى آنها مىگويند نه، ايران مىخواهد همه كشورهاى دنيا را ازبين ببرد. ايران چرا مىخواهد ببرد، ايران مىخواهد همه را اصلاح كند مىخواهد كه با هم باشند همهشان، برادر باشند همهشان. معذلك نمىفهمند و بايد چه كرد اين را. و من اميدوارم كه كم كم درست بشود و كم كم ملتها بيدار بشوند و از راه ملتها اين كارها اصلاح بشود و انشاءالله خداوند تأييد مىكند و خداوند شما را و همه كسانى كه در اين كشور خدمت مىكنند، به اين كشور خدمت مىكنند، به اسلام، تأييد كند و مادامى كه قصد خالص باشد، توجه به خدا باشد و خالص باشد، تا اينطور باشد بلا اشكال پيروز است اين كشور و از اينجا هم موجش مىرسد به همه جا و رسيده است و انقلاب شما بحمدالله صادر شده است، نه اينكه صادر مىشود، صادر شده و تقويت مىشود در خارج.
قوه قضائيه مستقل است و هيچ كس نبايد درش دخالت كند
و از نكاتى كه تذكر بدهم اين است كه قوه قضائيه همانطورى كه آقا فرمودند يك قوه مستقل بايد باشد، يعنى در همه جاى دنيا اين اسم هست كه قوه قضائيه مستقل است. حالا مادر كشور خودمان كه استقلال داده است اسلام به قوه قضائيه و قاضى و قوه قضائيه مستقل است و هيچ كس نبايد در آن دخالت بكند. قضات نبايد گوش به هيچ كس بدهند جز آنكه براى خدا كار خودشان را انجام بدهند، حق را ملاحظه بكنند. اگر فرض كنيد كه يك جائى را ديدند حق است، اگر تمام كشورايران به آنها چيز بكنند كه به آن طرف حكم بدهيد، نكنند. خدا اينطور مقرر فرموده است، بايد شما به حق برسيد. كار به اينكه اين رفيق فلان است، اين دوست فلان است، اين پسر فلان است، اين خود فلان است، خير، كارى به اين كارها نداشته باشيد بايد شما به همانطورى كه شرع مقدس امر فرموده است قضاوت كنيدو مستقل در قضاوت باشيد و محتاط در قضاوت. احتياط در قضاوت كنيد، توجه بكنيد كه نبادا يك مظلومى حقش ضايع بشود يا يك نفرى زايد بر آن مقدارى كه بايد جريمه بشود يا براى تعزيز بشود، يا به چه بشود، زايد بر او نباشد. گرفتارى دارد اين مسائل، بايد اين را خيلى توجه بكنيد. و من اميدوارم كه آقايان علمائى كه الان مشغول هستند و بعدها هم انشاءالله مىآيند و مشغول
صحيفه نور ج 18 صفحه 170
مىشوند، توجه بكنند كه مستقل هستند و كسى حق اينكه هيچ نقشهاى، هيچ دخالتى در كار آنها بكند ندارد. و البته روى موازين شرعى اگر چنانچه اشتباه ثابت شد، آنوقت روى همان موازين شرعى عمل مىشود. و خداوند همه شما را موفق بدارد و من دعاگوى همه شما هستم.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
والسلام عليكم و رحمة الله
صحيفه نور ج 18 صفحه 171
نامه رئيس شواريعالى دفاع به محضر امام خمينى در مورد معرفى و پيشنهاد مقام فرماندهى جديد نيروى هوايى ارتش جمهورى اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
مقام معظم رهبر انقلاب و فرمانده كل نيروهاى مسلح حضرت امام خمينى
با اظهار قدردانى از خدمات ارجمند و صادقانه سرهنگ معينى پور در طول تصدى فرماندهى نيروى هوايى، شورايعالى دفاع در اجراى مفاد اصل 110 قانون اساسى، قبول استعفاى وى و انتصاب سركار سرهنگ هوشنگ صديق به فرماندهى نيروى هوائى جمهورى اسلامى ايران را به آن حضرت پيشنهاد مىكند.
سيد على خامنهاى رئيس جمهورى و رئيس شورايعالى دفاع
تاريخ: 4/9/62
پاسخ امام خمينى به نامه رئيس شورايعالى دفاع
بسمه تعالى
با قدردانى از زحمات ايشان و دعا براى توفيق به خدمت اسلام و ملت، موافقت مىشود.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 172
تاريخ: 16/9/62
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير بهدارى و گروهى از كاركنان اين وزارتخانه
دادن اميد و وعده سلامتى به بيمار، كمك مىكند به صحت بيمار
بسم الله الرحمن الرحيم
من اميدوارم كه شما آقايان كه در يك وزارتخانهاى هستيد كه براى مستمندان، براى مريضان، براى بيماران و عليلان و مجروحان خدمت مىكنيد، خداوند توفيق زيادتر به شما عنايت كند، و براى شما خداوند اخلاص نصيب كند كه كارهاى شما براى خدا باشد و براى خدا اين زحمت ارزنده را بكشيد و اجر را از خداى تبارك و تعالى اميد داشته باشيد. مساله بهدارى يكى از امور بسيار مهم است، هم پزشك مهم است، هم پرستار مهم است، هم كارمندان اين دستگاه، و چيزى كه بسيار اهميت دارد براى پزشكان و پرستاران و آنهائى كه تماس با مريضها و بيمارها و مجروحها دارند اين است كه روح عطوفت در آنها باشد. يكى از امورى كه كمك مىكند به خوب شدن مريضها و اعاده صحت براى آنها، اين است كه پزشك آنها، پرستار آنها، به آنها تقويت روانى بدهد. اگر انسان اعتقادش شد كه خوب مىشود از اين مرض، اين كمك مىكند به اعاده صحت و اگر نظرش اينطور شد كه در اين مرض ديگر خوب نمىشود، اين او را رو به هلاكت زودتر مىبرد. و اين به عهده پزشكان است و پرستارهاست، چه پرستارها از خانمها و براى خانم باشند و چه از آقايان و براى آقايان باشند، اين نكته را بايد در نظر داشته باشند كه عطوفت به آنها و اميد دادن به آنها و وعده سلامت به اذن الله براى آنها، كمك مىكند به صحت آنها، كمك شماست براى كارهايى كه انجام مىدهيد. هر چه خوب رفتار كنيد با آنها براى شما پيش خداى تبارك و تعالى اجر است. فرضاً يك مريضى به نظر شما حتما از اين مرض نجات پيدا نمىكند، لكن اولاً اينكه دست غيب هم در كار هست كه آن ماوراى نظر امثال ماست و شما هم مايوس نباشيد و ثانيا اينكه چه بهتر كه يك مريضى كه از اين دنيا مىخواهد برود با دل خوش از شما برود، با اميد باشد. اينطور نباشد كه به او گفته بشود تو خوب نمىشوى، همين در زود مردن او و در طولانى شدن مرض او كمك مىكند و با دل افسرده از اين دنيا مىرود، لكن اگر به او اميد داديد، محبت كرديد، نوازش كرديد، خدمت صادقانه كرديد، با روى خوش خدمت كرديد به اين مريضها كه افسردهاند اكثراً، اگر اينطور باشد، بر فرض اينكه از اين دنيا هم برود با يك روح اميدوار و شيرين از اين دنيا مىرود و اين براى شما ارزشمند است خيلى.
صحيفه نور ج 18 صفحه 173
پزشكهايى كه در خارج هستند توجه بكنند كه كشور خودشان احتياج به وجود آنها دارد
پزشكها بايد خيلى توجه بكنند به اينكه كارشان بسيار اهميت دارد، سر و كارتان با جان مردم است و اهميت بسيار دارد و بايد همه دقتهائى كه داريد بكنيد و معالاسف بسيارى از پزشكهاى ما خارج كشور هستند، يا از ايران رفتهاند، يا بودهاند در آنجا و مراجعت نكردند به وطن خودشان و اين يكى از مسائلى است كه بايد اين پزشكهايى كه در خارج هستند يك قدرى توجه بكنند كه كشور خودشان احتياج به وجود آنها دارد. آنها در اين كشور پرورش پيدا كردهاند، با بودجه اين كشور تحصيل كردهاند، خارج رفتهاند و اهل اينجا هستند و مردم به شما حق دارند، اسلام به شما نظر دارد. اين ملت اسلام است كه الان در اينجا با آنهمه رنجهايى كه به آنها مىدهند و با آنهمه مصيبتهايى كه ابرقدرتها براى اينها پيش مىآورد، اينها در رنج هستند. و شما پزشكانى كه در خارج هستيد ما فرض مىكنيم كه شما يك عمر زيادى هم بكنيد و در رفاه هم باشيد، آخر چه؟ بهتر نيست كه در خدمت مستمندان باشيد، در خدمت مريضهاى كشور خودتان باشيد، در خدمت اين كشورى كه مظلوم است و تحت ستم بوده است در سالهاى طولانى و امروز كه مىخواهد از زير بار ستم شرق و غرب خارج بشود، همه به او فشار آوردند، از همه طرف فشار آوردند، اين فشارها كافى نيست كه شما پزشكان در خارج نگاه كنيد و ببينيد كه اينجا از حيث پزشك كمبود هست. همه جا ما كمبود داريم از حيث پزشك متخصص، و شماها متخصص باشيد و از اين آب و خاك هم باشيد و از اين آب و خاك هم پدران شما ارتزاق كردند و خود شما و حالا بىتفاوت باشيد و در خارج بنشينيد و نگاه كنيد تا مريضهاى اينجا و آنهائى كه در جبههها معلول شدند، در جبههها آسيب ديدند، در رنج باشند و شما وجدانتان آرام باشد؟ گمان ندارم كه اگر يك ساعت فكر كنيد وجدان شما حاضر بشود كه آنجا باشيد، ولو با رفاه زياد. مردم در اينجا بحمدالله، بهدارى در اينجا مشغول خدمت هست و راجع به جبههها از قرارى كه گفته مىشود بسيار خدمت كردهاند و مورد تقدير هستند.
بايد توجه زياد به بيمارستانها بشود
و همين طور اميدوارم كه وضع بيمارستانها هم بهتر از حالا بشود و توجه زياد به بيمارستانها بشود. آنطور نباشد كه يك بيمارى در يك بيمارستان وارد بشود و او را نپذيرند. اينها از امورى است كه با وجدان انسان مخالف است، با انصاف مخالف است، با رضاى خدا مخالف است، بايد خيلى توجه به اين مسائل بكنند. يك مريضى كه مىآيد در يك بيمارستانى، اين احتياج دارد كه مىآيد در اين بيمارستان، اگر از همان دم در يك وقت خداى نخواسته گفته بشود كه اينجا نمىشود، از اينجا برود جاى ديگر، آنجا هم بگويند اينجا نمىشود و خداى نخواسته در همين رفت و آمدها تلف بشود، به عهده آن اشخاصى است كه اين كارها را مىكنند. خيلى بايد شما مواظب باشيد، در عين حالى كه خيلى خدمت شما ارزنده است، خيلى خدمت شما پيش خدا ارزش دارد، در عين حال مسؤوليت هم زياد
صحيفه نور ج 18 صفحه 174
داريد.بايد شما اين مسووليت را با كمال دقت، توجه به آن بكنيد و اميدوارم كه موفق بشويد كه بتوانيد خدمت بكنيد به اين مظلومين و خصوصا اينهايى كه از جبههها مىآيند و سلامت خودشان را براى شماها از دست دادهاند و مىبينيد كه اين ابرقدرتها با مسلمين دارند چه مىكنند. ما بايد خودمان به فكر خودمان باشيم، در هر چيز بايد خودمان به فكر خودمان باشيم و مىتوانيم، در امور بهداشتى و بهزيستى و اينها بايد خودمان در فكر خودمان باشيم، منتظر نباشيم مثل سابق هى به خارج برويم و از خارج بياوريم. بايد توجه بكنيم و زحمت بكشيم، با زحمت خودمان، با رنج خودمان، اين بار را تحمل كنيم و به منزل برسانيم. و اميدوار به فضل خدا باشيد كه خداوند با شماست و خداوند توفيق به شما خواهد داد كه كار را به نحو شايسته پيش ببريد.
و خصوصا باز عرض مىكنم كه با مرضى بسيار با عطوفت يعنى از آن كسى كه خادم دم در است تا آنجايى كه پزشك است و پرستار، رفتار، رفتار خوب باشد، رفتار عطوفت باشد. گمان بكنيد كه خودتان مريض هستيد و در يك مريضخانه رفتيد، در آنجا چه توقعى داريد از كارمندان آنجا، از پزشكان آنجا، از پرستار آنجا، همان توقعى كه خود شما از آنها داريد، ساير مرضى هم از شماها دارند بنابراين لازم است كه توجه به اين مسائل معنوى بشود و اميدوارم كه موفق و مؤيد و منصور در اين امر باشيد.
و از امور لازم قضيه جلوگيرى از بيمارى است، آن اهميتش بيشتر از خود معالجه است. ما بتوانيم، شماها بتوانيد كه طورى بكنيد كه مرض كم بشود، يك طورى بشود در كشور كه آبها از آلودگى بيرون بيايد، غذاها آلوده نباشد، آنطورى كه پزشكان دستور مىدهند كارى بشود كه مرض نيايد، نه ما منتظر باشيم كه مرض بيايد بعد رفعش بكنيم. جلو بگيريم كه اصلاً نيايد مرض و اين يكى از امور مهمهاى است كه بايد به آن توجه كامل بشود و اميدوارم كه در اين امر هم متصديان امور موفق باشند. و در همه امور اتكال به خدا بكنيم. شما ببينيد كه اين اتكال به خدا بود كه يك قدرت به آن عظمت را از دست از بين برديد، با اينكه قدرت شما در مقابل قدرتهاى شيطانى چيزى نبود، لكن ايمان شما بود، اتكال شما به خداى تبارك و تعالى بود كه پيش برديد و از حالا به بعد هم پيش خواهيد برد.
قدرتهاى بزرگ به عنوان صلح آمدند در منطقه و ببينيد كه چقدر فساد وارد كردند
و اين قدرتهاى بزرگ هيچ وقت در فكر اين نيستند كه يك آسايشى براى ملتها باشد. شما الان ملاحظه مىكنيد كه در لبنان چه مىگذرد بر اهالى لبنان از دست همينهايى كه براى صلح آمدهاند. آمريكا و فرانسه و انگلستان و ايتاليا براى اينكه صلح را در آنجا پايدار كنند آمدهاند و جنگ راه انداختهاند. جنگ راه انداختند در محلى كه اگر اينها نباشند خود آنجا آرامش بهتر پيدا مىكند، تا اينها باشند. اگر آمريكا نبود و فشار به مردم نمىآورد آن بيچارههايى كه تحت آنهمه فشار هستند بالاخره يك كارى انجام مىدهند. منتظر نباشند كه شما همه فشارها را بر ملتها تحميل كنيد و آنها همين طور
صحيفه نور ج 18 صفحه 175
بنشينند و به شما مبارك بگويند. البته اين انفجارات هست، تابع همان، دنبال همان است. دنبال اين هم آن بمبارانهايى كه ديديد كردند در لبنان، و آمريكا آنقدر در آنجا فساد كرد و عمال آمريكا كه صهيونيسم هم از آنهاست و فرانسه هم بايد كه از آنها حساب بكنيم، اينها به عنوان اينكه ما مىخواهيم صلح را در منطقه نگه داريم، آمدند و ببينيد چقدر - به فساد وارد كردهاند - فساد وارد كردهاند بر اين منطقه. از آن طرف شوروى به عنوان اينكه صلح در افغانستان درست كند، آمده است چندين سال است، قريب 5 سال است كه الان دارد در افغانستان آتش بپا مىكند، از آن طرف هم آمريكا در هر نقطهاى كه دستش برسد مىگويد ما براى صلح مىخواهيم برويم، لكن فساد ايجاد مىكند. نمىدانم اين مثل را شما شنيديد يك بچه، پسر كوچكى بود كه يك نفر آدم كريهالمنظر كه صورتش جورى بود كه بچهها از او مىترسيدند، او بغلش گرفته بود و او از ترس همين آدم گريه مىكرد، اين مىگفت نترس من اينجا هستم، يك كسى به او گفت كه آقا اين از تو مىترسد، تو اين را بگذار زمين، اين آرام مىشود. حالا اينها، قدرتهاى بزرگ، آمده در افغانستان مىگويد نترسيد ما اينجائيم، در لبنان هم نترسيد، ما اينجا هستيم. خوب، اين مردم از شما مىترسند، خوب، شما برويد كنار مردم آرام مىگيرند. وضع اينطورى است و خدا نكند كه سياستمدارها چاقوكش از كار در آيند. وقتى سياستمدارى بر طريقه اخلاق انسانى نباشد، او چاقوكش از كار درآيد، اما نه چاقوكش سر محله، چاقوكش در يك منطقه وسيعى، در دنيا. اينكه در روايت هست كه اذا فسدالعالم فسد العالم مصداق بالاترش همينها هستند كه علماى سياست هستند، فاسد هستند، عالم را به فساد كشاندند. الان عالم براى خاطر دانشمندان به فساد كشيده شده، آن دانشمندانى كه سلاحهاى كوبنده درست مىكنند، آن دانشمندان سياستى كه اعوجاج دارند و اين سلاحها را به كار مىبرند. الان دنيا به واسطه خاطر اين علما هست و اين دانشمندان هست كه ناآرامى دارد. اگر اينها حذف بشوند از دنيا، مردم آرامش بهتر پيدا مىكنند.
بنابراين ما بايد توجه به اين بكنيم كه اين قدرتهايى كه مىگويند ما براى صلح آمديم و معالاسف در خانه عربها، عربها را دارند مىكوبند و عربها نشستهاند تماشا مىكنند. اين ننگ را عربها كجا مىبرند كه اجانب، كفار - اجانب - آمدهاند در خانه اعراب، به اعراب تعدى مىكنند و اينها نشستهاند تماشا مىكنند، در صورتى كه اينها اگر ده روز راه را بر آنها ببندند، همهشان تسليم مىشوند؟ اگر اين كشورهاى اسلامى، همين كشورهاى منطقه، اگر همين كشورهاى خليج و منطقه ده روز جلوى نفتشان را بگيرند، دنيا به صدا در مىآيد، دنيا تسليمشان مىشود، لكن اينها نفتشان را تقديم مىكنند، آبرويشان را تقديم مىكنند، كشورشان را تقديم مىكنند، ملتشان را تقديم مىكنند، براى چه؟ براى يك هواى نفس باطل. دنيا را اين هواى نفس دارد از بين مىبرد. هواى نفس است كه وادار مىكند كه اينها براى خاطر اينكه چهار روز زندگى مرفه به خيال خودشان بكنند، ملتهاى خودشان را اينطور تحت ستم قرار مىدهند. هواى نفس است كه شوروى را بر مىدارد مىآورد در افغانستان و آن كارها را انجام مىدهد. هواى نفس است كه آمريكا را مىآورد در لبنان اين كار را مىكند و عمالش را در ايران مامور مىكند براى اينكه اين فسادها را بكنند. همه فسادهاى دنيا زير سر
صحيفه نور ج 18 صفحه 176
اين قدرتهاى بزرگ است والا اين كوچكها اهميتى ندارند.
صدام ديگر يك مردهاى است افتاده آنجا، اين اهميتى ندارد ديگر، لكن اينها دارند فساد مىكنند. اين هم يكى از فسادهاى آنها بود كه اين را بازىاش دادند و احمقش كردند حمله كرد به ايران و تجاوز كرد به ايران، حالا هم تويش مانده است و نمىداند چه بكند. هى فرياد مىزند بياييد ديگر صلح كنيم، مىخواهد مهلت بگيرد كه بعدها شرارت بكند، ما اين را بهتر مىشناسيم از ديگران، اينطور نيست كه اين صلح بخواهد، اين مىخواهد كه به اسم صلح مهلت پيدا بكند، دوباره تشكيلاتى درست كند زيادتر و قدرتى پيدا كند زيادتر و دوباره حمله بكند. خوب، با يك همچو چيزى نمىشود صلح كرد. كدام انسان است كه مىتواند با يك دشمنى كه با اسلام دشمن است، با خدا دشمن است، با ملت خودش دشمن است، با ملت ما دشمن است، اين را مهلت بدهد تا اينكه دوباره تجهيز كند خودش را، قدرتها هم به او كمك بكنند و باز هم افراد پيدا كند و دوباره حمله بكند به اينجا، اين را كسى نمىتواند مهلتش بدهد. اين بايد شرش كنده شود تا اين منطقه درست بشود و عمده شر آن ابرقدرتهاست و دولتهاى منطقه مىتوانند شر اين را از منطقه خودشان بكنند. اگر اين دولتها با ملتهاشان دست به هم بدهند، ملتها كه حاضرند، دولتها هم تسليم ملتهاشان بشوند، نمىتوانند آنها در اين منطقه اين فسادها را بكنند. اسرائيل نمىتواند بيايد اينجا شرارت بكند، لكن معالاسف خود اينها هستند كه راه را باز مىكنند براى قدرتهاى بزرگ. شما ملاحظه مىكنيد كه در همين منطقه چقدر ثروت هست كه دارند ابرقدرتها از اينها مىبرند، همان نفت چقدر هست كه دارند روزى بيست ميليون تقريباً، كشورها از اينجا مىبرند و مىخورند، معذلك اينها نشستهاند. آنها ريختهاند در خانه خودشان، لبنان خانه عرب است، در خانه عرب ريختهاند و دارند به خود عرب اينطور جنايت مىكنند و ملت عرب نشستهاند آنجا و هيچ حرف نمىزنند.
وقتى پاى ايران پيش مىآيد مىگويند اينها فارساند اينها خوب، آنها هم كه عربند ديگر، شما نه فارس سرتان مىشود نه عرب سرتان مىشود، دنبال اين هستيد كه چند روز عياشى بكنيد. خوب، اين عياشى تا كى؟ چقدر انسان آبرويش را، حيثيتش را، همه چيزش را بدهد سر عياشى؟
مظلومين جهان بايد خودشان به فكر خودشان باشند
آن قدرتهاى بزرگ هم كه شما را عمال خودشان قرار دادهاند و الان در لبنان دارند به سر مردم لبنان بيچاره آن كار را مىكنند، معذلك بايد همهشان بدانند كه مردم نمىنشينند گوش كنند تا اين كارها بشود، بالاخره همان معنائى كه در ايران پيدا شد در جاى ديگر هم پيدا مىشود. بايد از حالا فكر بكنند اينها، امريكا خيال نكند كه ظلمش را دارد به مردم مىكند و آنها هم نشستهاند. آمريكا ديد كه - كاخ سفيد منفجر شد - آن محل خودشان منفجر شد، همين چيزها حالا هست باز، هر چند شماها جلوگيرى بخواهيد بكنيد مردم جانشان به لبشان رسيده است، مردم لبنان جانشان به لبشان رسيده است، مردم فلسطين جانشان به لبشان رسيده و لهذا انتحار مىكنند. اگر يك كسى جانش به لبش
صحيفه نور ج 18 صفحه 177
نرسيده باشد كه انتحار نمىكند براى اينكه شما را از كار بيرون كند. مردم نمىتوانند تحمل بكنند، شما يك فكرى بكنيد. با زدن و با كشتن و با يغما كردن و با بمباران كردن كار درست نمىشود، بايد كنار برويد تا مردم كار خودشان را بكنند، راحت بگذاريد مردم را. بالاخره مسلمين بايد خودشان فكرى بكنند، بيدار بشوند و الا اينها چاقوكش بينالمللى هستند و نمىگذارند دنيا آرام باشد مگر اينكه مردم خودشان، مظلومين خودشان به فكر خودشان باشند، مظلومين جهان خودشان به فكر خودشان باشند. اگر مظلومين به فكر بيفتند، دست اينها را قطع مىكنند و اميدوارم خداى تبارك و تعالى ملتهاى اسلامى را بيدار كند، ملتهاى مستضعف را بيدار كند و خودشان زندگى خودشان را اداره كنند و ممالك خودشان را اداره كنند و دست قدرتهاى بزرگ را قطع كنند.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 178
تاريخ: 20/9/62
بيانات امام خمينى در جمع فقها و حقوقدانان شوراى نگهبان
مهم اين است كه ما مىخواهيم مطابق شرع اسلام مسائل را پياده كنيم
بسم الله الرحمن الرحيم
آنچه مهم است اين است كه ما مىخواهيم مطابق شرع اسلام مسائل را پياده كنيم. پس اگر قبلا اشتباه كرده باشيم بايد صريحا بگوئيم اشتباه نمودهايم و عدول در بين فقها از فتوائى به فتواى ديگر درست همين معنا را دارد وقتى فقيهى از فتواى خود بر مىگردد يعنى من در اين مساله اشتباه نمودهام و به اشتباهم اقرار مىكنم. فقهاى شوراى نگهبان و اعضاى شورايعالى قضائى هم بايد اينطور باشند كه اگر در مسالهاى اشتباه كردند صريحا بگويند اشتباه كرديم و حرف خود را پس بگيرند، ما كه معصوم نيستيم. پيش از انقلاب من خيال مىكردم وقتى انقلاب پيروز شد افراد صالحى هستند كه كارها را طبق اسلام عمل كنند، لذا بارها گفتم روحانيون مىروند كارهاى خودشان را انجام مىدهند. بعد ديدم خير، اكثر آنها افراد ناصالحى بودند و ديدم حرفى كه زدهام درست نبوده است، آمدم صريحا اعلام كردم من اشتباه كردهام. اين براى اين است كه ما مىخواهيم اسلام را پياده كنيم. پس در اين رابطه ممكن است من ديروز حرفى را زده باشم و امروز حرف ديگرى را و فردا حرف ديگرى را، اين معنا ندارد كه من بگويم چون ديروز حرفى زدهام بايد روى همان حرف باقى بمانم امروز مىگويم مادام كه احكام اسلام پياده نشده است و افراد صالحى نداشتيم تا طبق اسلام عمل كنند، علما بايد مشغول به كارهايشان باشند. اين شأنى براى علما نيست كه رياست جمهورى و يا پست ديگرى را داشته باشند. چون وظيفه است به اين كارها مىپردازند. خلاصه يك چيز را نبايد فراموش كنيم كه همه مىخواهيم اسلام پياده شود.
مبادا از حرفهاى خارجىها بترسيم و در پياده كردن احكام خدا سستى كنيم
من حالا هيچ نگرانى ندارم چون اكثر افراد را مىشناسم و مىدانم كه اكثراً متعهد و متدين هستند، بلكه نگرانى من از اين است كه نكند سستى كنيم و در پياده كردن اسلام دقت لازم را ننمائيم بعدا اشكالى پيش بيايد. نكند مثل مشروطه شود كه آقايان تلاش كردند و مشروطه را بنا گذاشتند، آنوقت چند نفر از سياسيون مستبد، مشروطهخواه شدند و حكومت را گرفتند و هر دوره مجلس را بدتر از دوره قبل تشكيل دادند. امروز من هيچ ترسى ندارم، ولى ترسم از آن است كه مبادا ما مسائل را به
صحيفه نور ج 18 صفحه 179
صورتى محكم تحويل دسته بعد ندهيم، ترسم از آن است كه مبادا از حرفهاى خارجىها بترسيم و در پياده كردن احكام خدا سستى كنيم. ما بايد همه چيز را به همان قوتى كه امروز دارد، تحويل دسته بعد دهيم و آنها هم كوشش كنند كه به همان قوت تحويل دسته بعد دهند. ما بايد بنيان را محكم كنيم و به دسته بعد دهيم تا پيش خدا مقصر نباشيم.
بايد هيچ سستى نكنيم و از اين ترس نداشته باشيم كه فلان راديو يا دولت خارجى چه مىگويد، راديوها بايد به ما فحش بدهند. آن روزى را كه آمريكا از ما تعريف كند بايد عزا گرفت. آن روز كه كارتر و ريگان از ما تعريف كنند معلوم مىشود در ما اشكالى پيدا شده است، آنها بايد فحش دهند و ما هم بايد محكم كارمان را انجام دهيم. شوراى نگهبان بدون ملاحظه از هيچ كس فقط و فقط خدا را در نظر بگيرند. احكام اوليه بايد جارى شود و آن روز هم كه اضطرارى پيش آمد، احكام ثانويه كه آن هم حكم خداست را بايد جارى نمايند. بايد بنيان از امروز محكم شود.
همه در انتخابات شركت كنند و در صحنه حاضر باشند
شوراى نگهبان و شورايعالى قضايى و مجلس و دولت بايد به گونهاى عمل كنند كه بنيان محكمى را پايه گذارى نمايند. اگر بخواهيم به اسلام پايبند باشيم، بايد آينده را در نظر گرفته و درست نماييم. سعى كنيد مثل مشروطه سستى نشود. الحمدلله امروز مثل زمان مشروطه نيست كه خوبها در اقليت بودند بلكه شما در اكثريت هستيد و قليلى هستند كه انحراف دارند. و من قبلا در مورد انتخابات گفتم كه همه چيز ما بايد روى موازين اسلامى باشد. افرادى كه تعيين مىشوند بايد كسانى باشند كه به درد اسلام و جمهورى اسلامى بخورند و عقيدهشان هم اين باشد كه اسلام خوب است، نه فقط اظهار كنند ولى عقيده نداشته باشند، كما اينكه در اول انقلاب خيلىها اظهار اسلام مىكردند. البته اقليتهاى رسمى غير مسلمان قانونا انتخاب مىشوند پس مردم، افرادى را كه تعيين مىكنند بايد سعى در شناسائى آنها نموده و قبل و بعد از انقلابشان را در نظر بگيرند و بعد راى دهند. پس مساله خوب بودن خود شخص است نه اينكه از يك دسته خاصى باشد، نه اينكه اهل علم باشد، حزبى باشد، بازارى باشد، اينها ديگر شرط نيست، عمده موازينى است كه قانون و اسلام تعيين كرده است. ما بايد مجلس را نگه داريم.
دوره اول مجلس در مشروطه بد نبود و شايد هم خوب بود، ولى بعدها كمكم رسيد به جائى كه خودشان افرادى را انتخاب مىكردند. پس ما بايد سعى كنيم مرتبه دوم بهتر از اول باشد، مردم بهتر شركت كنند، مردم در صحنه حاضر باشند و تحت تاثير كسى واقع نشوند. مردم با علما و اشخاص مورد اعتمادشان مشورت كنند، بعد به هر كس كه خواستند راى دهند. مردم نبايد كنار بروند اگر مردم كنار بروند همه شكست مىخوريم. خود مردم نگذارند قلدرها دخالت كنند، افراد نالايق دخالت كنند. اگر عدهاى جمع شدند و افراد نالايق را انتخاب كردند، مردم به آنها راى ندهند، اگر مردم هم متوجه نشدند. مجلس آنها را قبول نكند. تمام مردم موظفند كه در انتخابات حاضر باشند و تحت تاثير هيچ كس قرار
صحيفه نور ج 18 صفحه 180
نگيرند. بعد از اينكه مشورت كردند كه براى اسلام مفيد است راى دهند. اگر كسى مورد شك بود و يا اگر كسانى منحرف، خودشان را معرفى كردند به آنها راى ندهند. ما بايد مجلسمان را نگه داريم و كارى كنيم كه براى دولتى خوب اساس باشد.
مردم اگر از من گله دارند، از اسلام سرد نشوند. من خلاف كردهام، به اسلام چه. مردم اگر اسلام را، استقلال و آزادى را، نبودن تحت اسارت شرق و غرب را مىخواهند، همه در انتخابات شركت كنند و در صحنه حاضر باشند. اگر يك ظالم خلاف كرد، اسلام كه نكرده است پس بايد كارى كنيم كه ظلم نباشد و ظالم از بين برود. اگر ديديم در اين دوره خلاف شده و به افرادى ظلم شده بايد تلاشمان را بيشتر كنيم تا خلاف و ظلم را از بين ببريم نه اينكه كنار برويم و از صحنه خارج شويم زيرا اگر از صحنه خارج شويم ظلم بيشتر مىشود پس بايد اجتماعمان را بيشتر كنيم و بيشتر در صحنه حاضر باشيم. خداوند به شما قدرت و سعادت عنايت بفرمايد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 188
تاريخ: 26/9/62
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام محلاتى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ فضل الله محلاتى نماينده اينجانب در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، چون جناب حجت الاسلام آقاى طاهرى قصد مسافرت دارند، جنابعالى علاوه بر مسؤوليتهاى گذشته خود در سپاه پاسداران، كليه مسووليتهاى ايشان را در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى به عهده گيريد. بديهى است كه اعضا و فرماندهان سپاه و بسيج موظف به همكارى و پشتيبانى از جنابعالى مىباشند. از خداوند تعالى توفيق شما را در خدمت به اسلام و جمهورى اسلامى خواستار است.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 181
تاريخ: 26/9/62
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى كميسيونهاى امور بازرگانى و رسيدگى به سؤالات مجلس شوراى اسلامى و اعضاى سازمانهاى وابسته به نخست وزيرى
شما متوجه باشيد اينها شروع كردند از اول جوى بسازند كه اين حكومت را بشكنند
بسم الله الرحمن الرحيم
من توفيق آقايان را در خدمت به جمهورى اسلامى و اسلام از خداى تبارك و تعالى خواستارم و اميدوارم كه همه آقايان موفق باشند كه به اين ملتى كه اينهمه در تحت ظلم و فشار بوده است خدمت بكنند و همه با هم همصدا و هم عمل منظورشان همين باشد كه نجات بدهند اين كشور را از مسائلى كه برايش پيش مىآيد.
من امروز مغتنم است كه در حضور آقايان يك مطلبى را عرض كنم و اين مطلب مال همه است.
نه مال شماها، مال همه. هم مسوولين كشور است و هم مردم. ما تجربههايى كه برايمان نقل شده است يا از تجربههايى كه خودمان در جريانش بوديم بايد يك مطالبى را در نظر داشته باشيم. در دوران مشروطه را كه همه آقايان شنيدهاند يك عدهاى كه نمىخواستند كه در اين كشور اسلام قوه داشته باشند و آنها دنبال اين بودند كه اينجا را يا به نحوى طرف خودشان بكشانند، آنها جوسازى كردند به طورى كه مثل مرحوم آقا شيخ فضل الله كه آنوقت يك آدم شاخصى در ايران بود و مورد قبول بود همچو جوسازى كردند كه در ميدان علنى ايشان را به دار زدند و پاى آن هم كف زدند. و اين نقشهاى بود براى اينكه اسلام را منعزل كنند و كردند. و از آن به بعد ديگر نتوانست مشروطه يك مشروطهاى باشد كه علماى نجف مىخواستند، حتى قضيه مرحوم آقا شيخ فضل الله را در نجف هم يك جور بدى منعكس كردند، كه آنجا هم صدائى از آن در نيامد. اين جوى كه ساختند در ايران و در ساير جاها، اين جو اسباب اين شد كه آقا شيخ فضل الله را با دست بعضى از روحانيون خود ايران محكوم كردند و بعد او را آوردند در وسط ميدان و به دار كشيدند و پاى آن هم ايستادند كف زدند و شكست دادند اسلام را در آنوقت. و مردم غفلت داشتند از اين عمل، حتى علما هم غفلت داشتند. اين كه آنجا بود. ما در زمان خودمان هم آقاى كاشانى را ديديم. آقاى كاشانى از جوانى در نجف بودند و يك روحانى مبارز بودند. مبارزه با استعمار، آنوقت البته انگلستان بود مبارزه با او. در ايران هم كه آمدند تمام زندگىشان صرف همين معنا شد و من از نزديك ايشان را مىشناختم. در يك وقت وضع ايشان طورى شد كه وقتى كه از منزل مىخواست حركت كند فرض كنيد بيايند به مسجد شاه، مسجد شاه مطلع مىشد، در نظر داشتند،
صحيفه نور ج 18 صفحه 182
اعلام مىشد، اينطور بود وضع ايشان، بعدش ديدند كه اگر چنانچه يك روحانى در ميدان باشد لابد اسلام را در كار مىآورد، اين حتمى است و همين طور هم بود. از اين جهت شروع كردند به جوسازى. آنطور جوسازى كردند كه يك سگى را عينك به آن زدند و آنطور كه من شنيدم عينك زدند و از طرف مجلس آوردند اين طرف و به اسم آيت الله. و من خودم در يك مجلسى بودم كه مرحوم آقاى كاشانى وارد شد در آن مجلس، مجلس روضه بود، هيچ كس پا نشد، من پا شدم و يكى از علماى تهران كه الان هم هستند و من جا دادم به ايشان (جا هم ندادند). اين جو را درست كرده بودند براى آقاى كاشانى كه ديگر از منزلش نمىتوانست بيرون بيايد، در يك اطاقى محبوس بود در منزلش طورى كه نمىتوانست بيرون بيايد. چند دفعه هم گرفتند چه كردند. آنجا هم شكست دادند، مسلمين را شكست دادند.
من حالا مىخواهم يك هشدارى به آقايان بدهم. مساله الان به يك وضعى در آمده است كه انسان مىبيند كه مشغول جوسازى هستند، مىشنود كه مشغول جوسازى هستند و به تدريج مىخواهند اين كار را عملىاش كنند. يعنى ديدند كه ايران با اين مسائلى كه در دنيا مىخواهند حل كنند نتوانستهاند كاريش بكنند، حمله كردند، حمله نظامى كردند - عرض مىكنم كه - اقتصادش را چه كردند، محصور كردند و همه كارى كردند، نشد آن كارى را كه آنها مىخواهند، يعنى منعزل كردن اسلام را مىخواهند. الان آنها آنقدرى كه از اسلام خوف دارند، نه شوروى از آمريكا آنقدر خوف دارد، نه امريكا از شوروى براى اينكه تمام اين مصالحى كه آنها به خيال خودشان مىخواهند - از مصالحى كه براى خودشان تهيه كنند و تمام سوء استفادههايى كه از تمام دنيا مىخواهند بكنند، مىبينند كه اگر چنانچه اين ترتيبى كه ايران روى كار آمده است و مشغول است، اين عملى بشود همه جا لنگ خواهد شد، مساله، مساله ايران نيست حالا، آنوقتها صحبت، صحبت ايران بود. الان وضع جورى شده است كه هر جا مىبينى كه الان فرض كنيد كه در پاكستان دارند مىگويند كه اسلام، خوب، دولتش هم ملغى مىشود، اين را مىگويند. در جاهاى ديگر هم همين طور دارند مىگويند، در سياهپوستان امريكا هم صدا در آمده است. اينها الان خودشان هم مىبينند كه در شوروى هم كه... صدا در آمده، خوب، مسلمين هم آنجا زيادند، آنها مىبينند كه اگر مهلت به اين كشور بدهند ممكن است كه منافع آنها را در تمام دنيا به خطر بيندازد. جنگ عمومى هم كه نمىتوانند راه بيندازند بخواهند جنگ راه بيندازند دنيا به هم مىخورد، نمىكنند. آنها عاقلتر از آن هستند كه جنگ عمومى راه بيندازند. اينها مىخواهند با وسيلههايى با حيلههايى از اينجا شروع كنند، از ايران شروع كنند. از ايران شروع كردن هم يكدفعه نمىشود بروند سراغ روحانيون. مىدانند كه نمىشود كه از اول بروند سراغ روحانيون، روحانيون را شكست بدهند. مىآيند هى از پايينتر شروع مىكنند، از پائينتر جوسازى مىكنند. مثلاً حالا براى دولت جوسازى مىكنند، براى دولت جوسازى مىكنند. انسان هر جا كه الان اطلاع پيدا مىكند مىبيند كه با دولت دارند ور مىروند. اين مساله اين نيست كه ما نظرمان به اين است كه دولت، دولت خيلى مثلاً اعلائى هست، هيچ.
الان شما ملاحظه بفرمائيد با اين وضعى كه ايران دارد كه در جنگ است چند سال، انقلاب
صحيفه نور ج 18 صفحه 183
است، آن انقلاب و هجوم طوايف مختلف از همه جا به اينجا، افغانستان نمىدانم بيشتر از يك ميليون و يك ميليون و نيم - عرض مىكنم كه - از عراق آنهمه اسير، آنوقت خود ما در داخل كشورمان اينهمه فرارى وارد شده و اينهمه مردم آمدهاند ريختهاند از جاهاى ديگر. اينها يك چيزهايى است كه اگر در يك كشورى غير از كشور ايران بود، به هم خورده بود، يعنى شيرازهاش به هم ريخته بود. لكن ايران از باب اينكه مردم در صحنه هستند اينطور نشده، اما مىخواهند اين كار را شروع كنند.
من الان به شما آقايان و به ملت ايران اين گزارش را مىدهم كه سن من ديگر مقتضى اين نيست كه ببينم اين چيزها را، من مىروم، اما شما توجه بكنيد، شما متوجه باشيد. اينها شروع كردند كه از اول يك جوى بسازند كه اين حكومت را بشكنند و بعد بروند سراغ رئيس جمهورتان و مجلستان و بعد بروند سراغ روحانيون و مساله را از حالا - از - اينجورى شروع كردند و شما از حالا بايد بيدار اين مطلب باشيد. بيخود نيست كه انسان يكدفعه مىبيند كه در قم حرف در مىآيد، در بازارها حرف در مىآيد، در مساجد حرف در مىآيد، در منابر حرف در مىآيد، در منزلهاى علما حرف در مىآيد، همهاش هم شبيه هم. اگر شما ديديد كه يك مطلبى شبيه به هم در همه جا شد بدانيد كه اين دست ديگرى در كار است، همين طور من باب اتفاق نشده است.
الان وضع اين شده است كه انسان مىنشيند در اينجا مىبيند كه همه چيز يادشان رفته، الا اينكه كمبود، گرانى. مگر كسى منكر اين است كه گرانى است. اما شما يادتان رفته است و شايد بعضىهايتان يادتان است قضيه زمانى كه متفقين ريختند اينجا، شما ديديد كه نان چه وضعى داشت، برنج چه وضعى داشت، گرانىها چه وضعى داشتند. آنوقت به پول آنوقت كه يك قرانش به قدر صد تومان حالا گاهى ارزش داشت، آنوقت برنج نمىدانم شده بود 12 تومان، قند شده بود 40 تومان، نمىدانم چى از اين بساطى بود كه بعضى آقايان مطلعاند. الان شما با اين وضعى كه داريد، كه همه دنيا با شما دشمن هستند بلا استثناء، مگر بعضىها كه خيلى كم است، همه با شما مخالفند، همه دنيا دستشان به اين دراز است كه يك بساطى اينجا درآورند. شما راديوها را ملاحظه كنيد. در كويت يك قصهاى واقع شده است، الان هم عراق اعلام كرده است به اينكه اين عراقى بوده و اين ... بوده، معذلك دست بر نمىدارند مىگويند عراقىها طرفدار ايرانند، چون طرفدار ايرانند، پس ايران كرده. ايران همه مردم دنيا طرفدارش هستند، ايران كارى كرده است كه مظلومهاى دنيا همه طرفدارش هستند. پس مظلومهاى دنيا هر جا كارى مىكنند ايران كار مىكند؟ وضع اينجور شده است كه الان براى شما همه راديوها دست مىگيرند. يك قضيهاى - در چيز واقع مىشود - در فرض كنيد كه كويت واقع مىشود، يكى در لبنان واقع مىشود، يكى در جاى ديگر واقع مىشود، هى ايران. الان شروع كردند در خود ايران اين كار را دارند مىكنند.
اسلام اگر اينجا سيلى بخورد بدانيد كه ديگر تا آخر سرش بلند نمىشود
من به شما عرض مىكنم نه دولت با من - عرض مىكنم كه - قوم و خويش است و نه من
صحيفه نور ج 18 صفحه 184
افرادش را اكثرش را مىشناسم، اما من كلى قضيه را دارم مىگويم. دولت با اينهمه كارى كه مىبينيد كرده است، يعنى اين مملكتى كه به هم خورده است و اينطورى است، نگذاشته به هم بخورد. نگذاشته كه اينهمه جرحهائى كه، اينهمه، اين مصايبى كه و مجروحينى كه هر روز دارند مىآورند، اينها زمين بمانند. نگذاشته است كه مردم گرسنه بمانند. نگذاشته چه بشود. البته همه قبول دارند، خود دولت هم قبول دارد، گرانى هست. گرانى اولاً همه جا هست، اينجاى تنها نيست، ثانيا وضع انقلابى همچو اقتضا مىكند، وضع جنگ اينطورى است. نبايد ما وقتى كه وضع جنگ را مىبينيم داريم، ما وضع انقلاب را مىبينيم داريم، وضع دشمنى همه دنيا را داريم، همهمان بريزيم سر دولت. الان مىبينيم در مجلس به دولت حمله مىشود، در محضر علما به دولت دارد حمله مىشود، در بازار به دولت حمله مىشود، مصاحبههاى تلويزيونى - با - به دولت ور مىروند، عرض مىكنم كه بساط وقتى درست مىكنند به دولت ور مىروند، اين بىجهت نيست. خود آقايان ملتفت نيستند. آقا خودش خيلى خيلى آدم خوبى است مىرود ده نفر آدم از همين اشخاصى كه مىخواهند اين كارها را بكنند، ايران فراوانند از اين اشخاص، الان در ايران سلطنتطلب ما داريم، در ايران مخالف با جمهورى اسلامى در اين طبقات بالائى كه مىخواستند عياشى بكنند، حالا نمىگذارند عياشى بكنند داريم، از منافقين موجودند، از اقليت موجود است، از احزاب موجود است، هستند همه، زيادند. آقايان عرض مىكنم كه با ظاهر خيلى خوب مىروند پيش فلان آقا مىنشينند مىگويند هى اسلام دارد از بين مىرود، ديديد چى شد، چه شد، اينها مىخواهند اينجا را چيزش بكنند مثل شوروى بكنند. آقا فورا باور مىكند، مىرود مىگويد نخير آقا، چه واقع شد، ادارات چه شده، چه شده در ادارات الان همچو ادارات صد در صد مورد مطلوبيت نيست، اما ما اساس را بايد حفظش بكنيم. اگر اساس را ما حفظ نكنيم، نه اداره براى ما باقى مىماند، نه مجلس باقى مىماند، نه مدرسه باقى مىماند، هيچى. ايندفعه اگر اينها تسلط پيدا بكنند بر ما، هيچى نمىگذارند. مثل زمان آقاى كاشانى نيست حالا، مثل زمان مرحوم - عرض مىكنم كه - آقا شيخ فضل الله نيست حالا. حالا يك زمانى است كه ادراك كردند كه اگر اين جمهورى رشد پيدا بكند نخواهد گذاشت كه اينها منافع خودشان را ببرند و اين را با همه جديت مىخواهند ببرند. و اسلام اگر اينجا سيلى بخورد، بدانيد كه ديگر تا آخر سرش بلند نمىشود، مگر اينكه باز يك وضع ديگرى در دنيا پيش بيايد.
الان ماييم كه بايد اين را حفظ بكنيم. ايران است كه بايد حفظ كند خودش را، مجلس بايد همراهى بكند. مىدانم شكايت هست، مىدانم كه همه چيز هست، لكن همه همراهى بكنيد آقا، دست به دست هم بدهيد كه هيچ ارگانى به زمين نخورد. زمين خوردن دولت امروز براى روحانيت هم مضر است، براى مجلس هم مضر است. همين طورى كه مجلس زمين بخورد براى همه مضر است. همين طور كه مجلس زمين بخورد براى همه مضر است همين طور كه عرض مىكنم كه اين دستگاه قضائى به زمين بخورد. من هم مىدانم شكايت زياد هست. مگر كجا شكايت نيست؟ در امريكا شما خيال مىكنيد شكايت نيست؟ در امريكا بيشتر از اينجا هست، در هر چند دقيقهاى يكى كشته مىشود، در هر چند دقيقه فحشا واقع مىشود، در هر چند ثانيه حتى چه
صحيفه نور ج 18 صفحه 185
مىشود.شما مىخواهيد بعد از انقلاب، بعد از دشمنى همه كشورهاى عالم همين طور به طور رفاه بنشينيد كار بكنيد و به طور رفاه زندگى بكنيد؟ نمىشود بازار مىبيند كه دولت نمىرسد، خوب خودش همراهى بكند. الان دولت در اطراف، در جاهايى كه بايد باشد برنج دارد، گندم دارد، همه چيز دارد، كاميون نيست. خوب همه علماى بلاد بنشينند با هم فكر بكنند كاميون درست كنند. اگر در هر شهرى چهار تا كاميون برود به اينجاها، تمام حل مىشود مساله اگر همه بلاد دست به هم بدهند. بدانند كه مىخواهند ريشه اين اسلام را بكنند، همه مردم اين توجه را داشته باشند، علماى بلاد اين توجه را داشته باشند، وكلا اين توجه را داشته باشند، دولت اين توجه را داشته باشد، اين اسباب اين مىشود كه اگر شكايت بشود بدانند كه اينطورى است، حل كنند خودشان، با هم بنشينند صحبت بكنند. نمىشود، اين شكايت حل نشدن اسباب اين نمىشود كه ما به دولت فشار بياوريم، دولت را تضعيفش كنيم كه دولت ناتوان بشود. دولتى كه الان بايد همه كارها را انجام بدهد، ناتوانش نبايد بكنيم. مجلسى كه بايد همه كارها را تسهيل بكند، نبايد ناتوانش بكنيم و همين طور قوه قضائيه هم همين طور.
دشمن، دشمن ايران نيست، دشمن اسلام است
و مساله، مساله مجلس نيست، مساله دولت نيست، مساله قوه قضائيه نيست، مساله روحانيت نيست، مساله اسلام است، مساله اين است آنهائى كه دشمناند، با اسلام دشمناند. با قوه قضائيه دشمن نيستند، با مجلس كار ندارند، با روحانى هم كار ندارند، همه اينها براى اينكه اينها دارند براى اسلام سينه مىزنند، با شما مخالفند. نه براى اينكه خودشان، مجلس يك چيزى است، نه، براى اينكه اگر مجلس مطابق ميل آنها بود، خيلى هم خوب بود، چنانكه بود و ديديد. اگر دولت هم مطابق ميل آنها بود خيلى هم تأييدش مىكردند، اما آنها دولتى كه بخواهد مخالف با آنها باشد، مجلسى كه بخواهد مخالف با آنها باشد، از ارتشى كه بخواهد مخالف آنها، با همه اينها مخالفند و شما بدانيد كه اگر ما دست به دست هم ندهيم، همهمان با هم نباشيم، زمينمان خواهند زد. مجلس را زمين مىزنند، دولت را زمين مىزنند، روحانيت را زمين مىزنند، همه زمين مىخورند. پس عقل اقتضا مىكند كه ما الان مشكلات را تحمل كنيم، مردم مشكلات را تحمل كنند. مشكلات كمتر است از مشكلات ما تا زمان رسول الله. و آن مشكلات زمان رسول الله، آن مسووليت رسول الله بدتر از اين مسووليتى است كه ما داشتيم. مشك را مجبور بودند بخورند براى رفع حاجتشان، آنجا آنطور بود اميرالمؤمنين بدتر از ما زندگى كرد و از بين بردندش. الان اينطورى است كه ما بايد تحمل بكنيم، مملكت ما دشمن دارد، يعنى دشمن، دشمن ايران نيست. دشمن دشمن اسلام است.
الان دشمنهاى ما از ايرانىاش گرفته كه در خارج نشستهاند دارند بر ضد اسلام صحبت مىكنند، منتها شما، اين را من گفتم ساير جاها، در مجالس اينها ضد اسلام اصلاً صحبت مىشود، اينهائى كه در خارج رفتند، اينها همه اينطورى هستند. خوب، ما يك عده اينجا مانديم، خودمان هم بريزيم به جان خودمان چه خواهد شد؟ مجلس با دولت مخالف، دولت با مجلس مخالف، اينها چه
صحيفه نور ج 18 صفحه 186
خواهد شد؟ اينها البته انشاءالله مخالف هم نيستند. اما بايد بيشتر توجه بكنيم، علماى بلاد بايد توجه بكنند كه هر كه آمد يك نقى زد فورا باور نكنند و صحبت بكنند و به راديو برسد و به نمىدانم چه برسد. اينطور صحبت نكنند، به مجالس نبرند، - به - ائمه جمعه نبرند به مجالس صحبتها را، مىتوانند حلش بكنند، نتوانستند حزم كنند. ما بايد امروز تحمل كنيم، صبر بايد بكنيم. فاستقم كما امرت و من تاب معك اين چيزى بود كه پيغمبر اكرم گفت: من شيبتنى سورة هود من به واسطه اين، آن هم به خاطر اينكه و من تاب معك بود براى اينكه مىديد نمىتواند استقامت كند، ما بايد استقامت كنيم، بايد حفظ كنيم، بايد صبر كنيم.
ملت بايد چشمش را باز كند تا اين جمهورى اسلامى را حفظ كند
خداوند انشاءالله همه را توفيق مىدهد. و اين مسائلى كه مىفرماييد، من هم اطلاع دارم كه اين مسائل سوال مىخواهد وليكن اينطور نباشد كه هر روز يك وزير را بياوريد اينجا بنشانيد، دعوا بكنيد با او و تضعيف كنيد دولت را. كارى بكنيد تضعيف نشود. همهتان را دارند تضعيف مىكنند، شما نيستيد، همه است. خيال نكنيد كه شما دولت را تضعيف مىكنيد، نخير. شما هم دولت را تضعيف كنيد، تضعيف شماست. اين مقدمه است براى او و الان يك خطى در اين كار هست، مشغولند الان. و شما بايد خيلى توجه كنيد، چشمهايتان را باز بكنيد. ملت بايد چشمش را باز كند، اين دولت را، اين مجلس را، اين جمهورى اسلامى را حفظ كنند، مردم بايد حفظ كنند، بازار بايد حفظ كند اينها را.
آقا مىنويسد ماليات نبايد داد. آخر شما ببينيد بىاطلاعى چقدر. آقا، ما امروز روزى نمىدانم چند صد ميليون ما الان خرج اين - چيزمان است - جنگمان است. روزى چند صد ميليون خرج جنگ با سهم امام مىشود درستش كرد حالا؟ حالا ما مىتوانيم مردم را همه را بنشانيم اينجا و به زور از سهم امام بگيريم؟ سهم امام حالا به اندازهاى است كه همين حوزهها را بگردانيم، بيشتر از اين هم نيست، يك كمى اگر بيشتر باشد مىدهند به دولت. يكدفعه آدم بگويد كه نخير، ما مىگوييم كه دولت ماليات نگيرد، سهم امام بگيرد. چه جور؟ از كجا بياوريم سهم امام اينقدر؟ ما از كجا سهم امام و سهم سادات پيدا كنيم كه دولت را اداره بكنيم، مملكت را اداره بكنيم، اينهمه اشخاصى كه ريختهاند به جان دولت و خرج دارند و چى دارند اداره بكنيم.
خوب، بىفكر حرف مىزنند آقايان، يك كسى مىرود يك چيزى به آنها مىگويد آنها هم باورشان مىآيد. آقايان ديگر هم همين طورند، با سلامت نفسى كه دارند باورشان مىآيد. بايد آقايان فكر بكنند كه هر كس آمد هر چى زد، بايد از اول حمل بر فساد بكنند كه او مىخوهد يك كارى بكند. امروز كه فساد زياد است، حمل به صحت صحيح نيست، كه هر كه آمد فكر كنيم راست مىگويد... خوب، من يك ماه، بيست و چند روز يكى از همين منافقين با صورت صالح، با ژ- 3، با همه چيز آمد آنجا نشست در نجف، من بودم. براى من گفت، هر روز گفت، هر روز گوش كردم، از مرحوم آقاى طالقانى سفارش آورده بود، از يكى از علماى ديگر سفارش آورده بود، آنها را هم بازى داده بود آمد
صحيفه نور ج 18 صفحه 187
گفت، من ديدم خيلى اين مسلمان است، خوب ما كه اينقدر مسلمان نيستيم. من به او سوءظن پيدا كردم، من هيچ جوابش را ندادم. فقط گفت ما مىخواهيم قيام مسلحانه بكنيم، گفتم نمىتوانيد، خودتان را به كشتن ندهيد و ولو ديگر جوابى به او ندادم. اينها از آن وقت نقشه مىكشيدند براى اين كار، حالا هم هستند در ميدان، نرفتهاند. حالا آن جهانى كه رفته است البته كارى نمىتوانند بكنند، اما اين شيطنت را مىتوانند بكنند كه بيايند بروند در قم پيش آقايى، بروند در فرض كنيد كه اصفهان پيش آقايى، بروند در شيراز پيش آقايى، يك كارى بكنند كه صدا در بيايد. حالا از اول - از - كى از همه ضعيفتر است براى اين كار، به روحانيت حمله كنيم، نه. به مجلس، نه به دولت بايد حمله كنيم، حالا به دولت. مجلس را وادار مىكنند به دولت - عرض مىكنم - روحانيون را وادار مىكنند به دولت، بازار را وادار مىكنند به دولت، همه جا به دولت، خوب دولت از بين رفت. فردا مىآيند سراغ شماها. فردا مىروند سراغ رئيس جمهور و يا - نمىدانم - مجلس. همه اينها مسائل، مساله دولت نيست. مساله، مساله اسلام است. من اين را براى خاطر اينكه آقايان توجه بكنند و براى خاطر اينكه تكليفى را ادا كرده باشم عرض كردم و اميدوارم كه خداوند به همه ما توفيق بدهد كه همهمان با هم در رفع اين گرفتارىها بكوشيم. خوب، اگر آمدند شكايت كردند، برويد سراغ رفعش، نرويم سراغ اينكه دولت را تضعيف كنيم يا برويم مجلس تضعيف بكنيم يا برويم اشخاص را چه بكنيم. اين مسالهاى است كه من عرض كردم و من اميدوارم كه موثر واقع بشود در اين امور.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 189
تاريخ: 28/9/62
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراى مركزى جهاد سازندگى و نماينده امام در اين نهاد
زحمات جهاد در سراسر ايران چشمگير و مورد تصديق همه ما بوده است
بسم الله الرحمن الرحيم
از زحمات جهاد در روستاها و جبههها تشكر و تقدير مىنمايم. كراراً درباره زحمات جهاد در جبههها گفتهام. زحمات جهاد در سراسر ايران چشمگير و مورد تصديق همه ما بوده است. توجه كنيد كه كارهايتان براى خدا باشد. شما از خدا پاداش بخواهيد نه از دولت و ملت، بايد كارى كنيم كه او راضى باشد.
اما راجع به بودجه جهاد، انشاءالله وقتى وزير تعيين شد، تجديد نظر لازم را مىنمايد. من هم سفارش مىكنم كه انشاءالله دولت به محرومين نظر مهمترى بنمايد. كار در روستاها بسيار ارزشمند است. در سابق به روستاها هيچ نمىرسيدند و كار اساسى براى روستاها نشده بود. امروز هم اگر پشتوانه مردم نبود، دولت توان رسيدگى به تمام روستاها را پيدا نمىكرد. امروز بحمدالله با همت جوانها وضع روستاها رو به بهبود است.
ايران كشورى است كه بايد كشاورزى آن اساس همه كارها باشد. آن عدهاى كه مىگويند از نظر كشاورزى نمىشود خودكفا شد، اطلاع دقيق ندارند. روستائيان هم سعى كنند به شهرها نيايند و در روستاهاى خود بمانند، چون آنها كه نمىخواهند مثل بالا شهرىهاى ما زندگى كنند، پس در روستاها بمانند. انشاءالله دولت به وضع آنها رسيدگى مىنمايد. انشاءالله جهاد سازندگى بتواند محروميتهايى را كه روستائيان دارند به تدريج دفع نمايد. جهاد هم خوب عمل كرده است. وقتى دست در دست يكديگر دهيد انشاءالله تمامى كارها به صورت خوبى انجام مىگيرد. اگر با هم باشيد مطمئن باشيد مشكلات رفع مىشود. كوشش كنيد كارهاى بسيار خوب و عالى براى اسلام و مسلمين داشته باشيد و مظلومين را از ظلم و گرفتارى نجات دهيد. نماينده من در جهاد مىماند و به كارهايش ادامه مىدهد.
previos page menu page next page