-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 82
تاريخ: 7/6/62
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور، نخست وزير و اعضاى هيأت دولت جمهورى اسلامى
دنيا امروز روى اين جمهورى حساب باز كرده است
بسم الله الرحمن الرحيم
در اين هفته دولت، ما تلخىها و شيرينىها داشتيم. تلخىها از دست دادن چند نفر اشخاص متعهد كه قبل از هفته، مرحوم عراقى بود كه من مرحوم عراقى را از آن اولى كه نهضت شروع شد و تماس با ما داشتند، مىشناختم و انصافا مردى بود كه عمرش را صرف خدمت به اسلام كرد. و در اين هفته هم كه مرحوم آقاى رجائى كه همه مىدانيد چقدر مرد متعهدى و خدمتگزارى بود و واقعاً معلم اخلاق بود و اعمال خودش. و همين طور آقاى باهنر كه مرد دانشمند متعهد و معلمى بود، اين اسباب تاسف و تاثر ماست و شما. و اين تلخى است كه خوب، غير از اين هم ما در اين طول مدت داشتيم. و شيرينى و شيرينىها آنچه بحمدالله در اين هفته كه هفته دولت است و واقعاً بايد هفته دولت حساب كرد. دولت و هر چه وابسته به اوست و ارتش و سپاه و همه اينها جاى خودشان را در دنيا باز كردهاند. يعنى دنيا امروز روى اين جمهورى و روى دولت جمهورى و روى رئيس جمهور اين كشور و روى مجلس و همه ارگانهاى ديگر حساب باز كرده است. آنهايى كه تاكنون در كمين بودند كه اين دولت در بين خودشان يك چيزهائى واقع مىشود و مردم هم اينها را قبول ندارند و بعد از يكى دو ماه قضيه تمام است و صدام هم روى همين زمينه بازيش دادند، الان چند سال است گذشته است و آنها باز در خارج نشستهاند و منتظرند به اينكه كسانى برايشان كارى بكنند و آنها بيايند بهرهبردارى كنند.
و بحمدالله الان دولت استقرار پيدا كرده است و كشور ما يك كشور مستقر مستقلى، آزادى است و من اميدوارم كه بيشتر از اين رو به استقلال و آزادى و جهات ديگر برود.
شما گمان نكنيد كه اگر يك انگيزه ديگرى غير از اسلام عرضه شده بود، ملت مجتمع مىشدند
و مهم همين معناست كه كراراً من عرض كردهام، اين است كه جمهورى چون اسلامى است و ملت اسلامى هستند، مسلم هستند، مادامى كه دولت و رئيس جمهور و رئيس مجلس و مجلس و قواى قضائيه و ارتش و پاسدار و همه رو به اسلام باشند اين كشور اسلامى رو به آنهاست و اساس همين است كه براى خاطر اسلامى بودن از اول پيروزى حاصل شد. شما گمان نكنيد كه اگر يك انگيزه
صحيفه نور ج 18 صفحه 83
ديگرى عرضه شده بود به اين ملت، ملت مجتمع مىشدند. براى اينكه ملت، ملت مسلمان است. وقتى كه اسلام عرضه شد، خوب، تمام روحانيون، اكثر روحانيون، اكثر كسانى كه در كار بودند تبليغ كردند و مردم را به صحنه آوردند و مردم هم خودشان با روى گشاده آمدند و تا امروز هم تمام اين فداكارىها، فداكارىهاى روى اسلام است نه اينكه حساب ديگرى دارد. مسأله مليت هست اما نه آنطورى كه آقايان خيال مىكنند كه ما مليت را بگيريم و كارى به اسلام نداشته باشيم، اول ملى باشيم و بعد اسلامى باشيم، نخير مسأله اسلامى بودن است كه مردم را وادار كرد به اينكه جوانهايشان را بدهند و فرياد بزنند باز جنگ، اين غير از اين چيزى نيست.
بايد خدمت كنيد به مردم و خدمتتان را بگوئيد به آنها
و من كراراً به آقايان عرض كردهام و حالا هم باز تكرار مىكنم كه خدمتگزار باشيد به اين ملتى كه آن دستهاى خيانتكار را قطع كرد و اين امانت را به شما سپرد. شما الان امانت بزرگى از دست اين ملت تحويل گرفتيد و مقتضاى امانتدارى اين است كه آن را به طور شايسته حفظ كنيد و به طور شايسته به نسل آينده و دولتهاى آينده تحويل بدهيد، و مادامى كه اينطور باشيد ملت پشت شماست و مادامى كه همراه شما باشد هيچ آسيبى به شما و به كشور نمىرسد يكى از انگيزههايى كه ديكتاتورى پيش مىآورد اين است كه ديكتاتورها مىبينند ملت همراهشان نيست، اعمال ديكتاتورى مىكنند. يكى از انگيزههاست البته، انگيزههاى ديگر هم دارد. اگر چنانچه ملتها همراه دولت باشند، وجهى پيدا نمىكند كه ديكتاتورى بكنند با ملت خودشان، مجهز مىشوند براى كسانى كه به آنها حمله مىكنند وقتى كه ملت جدا باشد از دولت و دولت هم بخواهد از ملت استفاده كند و بدوشد ملت را ديكتاتورى پيش مىآيد. در اين رژيمهاى سابق شاهنشاهى وضع اينطورى بود كه مردم حال گريز داشتند و اينها مىخواستند آنها را با فشار نگه دارند و از آنها بدوشند، از اين جهت ديكتاتورى پيدا مىشد. شاهش ديكتاتور بود و - عرض مىكنم كه - استاندارهايشان هم همين طور و فرماندارهايش هم همين طور و شهربانىاش هم همين طور و همهشان، ارتش هم همين معنا بود، براى اينكه اينها مىديدند كه مردم با آنها همراه نيستند، آنها هم كه مىخواهند استفاده بكنند، مسأله هم استفاده بود، نه مسأله براى انگيزه انسانى بود، براى استفاده بود از اين جهت اين انگيزه ديكتاتورى مىشد، تو سر مردم زدن مىشد. آن روزى كه شما احساس كرديد كه مىخواهيد فشار به مردم بياوريد بدانيد كه ديكتاتور داريد مىشويد، بدانيد كه مردم معلوم شده از شما رو برگرداندهاند. مادامى كه مردم هستند و كمك دارند به شما مىكنند، شما اگر مردم نبودند نمىتوانستيد اين جنگ را اداره بكنيد، اين شك ندارد. مردم اداره كردند، يعنى اين سپاه مردمند، اين بسيجىها مردمند، ارتش هم امروز مردم است. اگر ارتش سابق بود همانطورى كه خيال كرده بود صدام، خيالش به واقعيت مىپيوست، براى اينكه يك ارتشى بود كه انگيزه اسلامى نداشت و انگيزه منافع شخصى داشت و به مجرد اينكه وارد مىشدند آنها هم دست برداشتند. خوب، ما سابق ديديم كه وقتى جنگ عمومى پيش آمد بدون اينكه با ما كار داشته
صحيفه نور ج 18 صفحه 84
باشند، آنها مىخواستند از اينجا عبور كنند، هيچ هم كار به ما نداشتند، به مجرد اينكه اينها در سر حد وارد شدند، تمام ارتشىها و ژاندارمرى همه فرار كردند. و در تهران هم من خودم شاهد بود كه تهران هم چمدانها را همين ارتشبدها و امثال اينها مىبستند و از تهران فرار مىكردند. كجا مىخواستند بروند نمىدانم. و من ديدم كه اين سربازهائى كه از توى سربازخانهها آمدهاند بيرون مىگردند دنبال اينكه يك چيزى پيدا كنند بخورند. اين براى اين بود كه مردم همراه نبودند، مردم شكر مىكردند كه آمدند اينجا و رضاخان رفت. اين يك واقعيت بود كه ما شاهد بوديم اين معنا را كه شكر مىكردند كه خدا به آنها يك منتى گذاشته است كه اجنبىها، آنى كه اجنبى بودند، از روسيه بود، از آمريكا بود، از انگلستان بود، اينها آمدند و پهلوى رفت. وضع اينطورى بود، چنانچه ديديد وقتى كه محمدرضا هم رفت مردم ريختند و آنطور جشن بپا كردند، گوئى كه الان سلطنتطلبها در خارج همين ديشب هم مىگفتند كه همه ايران سلطنتطلبند و اعليحضرت رضاى دوم الان محبوبيتى دارد كه مردم همه با او هستند! خوب، اينها بگويند. و من اعتقادم اين است كه اين رندها جمع شدهاند دنبال اين بچه كه پولهايش را از جيبش در آورند. اينها مىخواهند اين را، پولهائى كه پدر كذايش از مردم گرفته و حالا در بانكها دست اين است با اين بهانهها از او در آورند و بعد هم رهايش كنند برود سراغ كارش. و من صلاحش را مىدانم برود سراغ تحصيل و برود سراغ يك كاسبى، بداند كه ديگر اين كارها گذشته است، مسأله مردم اگر چنانچه جمهورى اسلامى هم نباشد، ديگر سلطنتطلب نيستند اين شكى در كار نيست.
در هر صورت آنى كه براى شما مهم است خدمت كردن به همه طبقات خصوصا مستضعفها، خصوصا محرومينى كه در طول تاريخ محروم بودهاند اين بيچارهها. بايد خدمت كنيد و خدمتتان را بگوئيد به آنها و وقتى گفته مىشود، عمل دنبالش باشد و انشاءالله اميدوارم كه اگر انگيزه اينطور باشد و شما موفق بشويد و انشاءالله و موفق مىشويد انشاءالله به اينكه خدمت كنيد به اين ملت، اين ملت هم همراه شماست و نه انگيزه ديكتاتورى پيش مىآيد و نه هم شما سودجو هستيد كه بخواهيد نمىدانم پارك داشته باشيد و ده داشته باشيد و ده را اگر دادند شما، شما اينطورى نيستيد، نمىتوانيد هم باشيد با اينكه يك كدامتان اگر يك خانه زايد بر مقدار خودتان درست كنيد همه به شما اشكال مىكنند، تحت فشار اشكال مردم واقع مىشويد، نيستيد اينطور و نمىتوانيد هم باشيد. و مادامى كه اينطور است، مردمى هستيد، مردمى كه هستيد مردم همراه شما هستند و وقتى مردم همراه شما هستند ديگر آسيبى در كار نيست.
بين دولتىها برادرى باشد
و سفارش دوم اين است كه بين خودتان، بين وزرائى كه هستند، بين دولتىها كه هستند برادرى باشد شما براى اسلام مىخواهيد خدمت كنيد، نمىخواهيد كه براى خودتان كارى بكنيد. شما مىخواهيد براى اين ملت محروم در طول تاريخ خدمت بكنيد، نمىخواهيد كه جيب خودتان را پر كنيد.
صحيفه نور ج 18 صفحه 85
شما اينجور نيستيد هيچ گاه، وقتى اينطور شد داعيه بر اينكه با هم مبارزه و معارضه بكنيد نيست و انشاءالله نمىكنيد. نمىگويم مىكنيد كه حالا فردا بگويند معلوم شد كه اينها ريختهاند به هم كه فلانى اين حرف را مىزند. نه، اينطور نيست، نصيحت است من مىكنم ولو مىدانم كه شما هيچ كدام اين وضع را نداريد. و من اميدوارم كه انشاءالله خداوند شما را حفظ كند و موفق باشيد و هر كدام در كار خودتان موفق باشيد. و من اين چند نفر وزيرى كه استعفا كردند خوب بعضىشان را خيلى مىشناسم مثل آقاى عسگراولادى كه ايشان هم نظير آقاى مرحوم عراقى از اول نهضت همراه بود و زحمت كشيد و من او را مرد بسيار صالحى، بسيار فداكارى مىدانم و بعضى آقايان هم در طول اين چيزى بوده است كه - در طول اين جمهورى شناختم مثل وزير كار كه آن هم در طول اين مدت كه آشنا شدم مىدانم كه مرد صالح خوبى است و مقتضاى صلاح هم همين است. كه وقتى ديدند كه مثلاً بين دولت و آنها خيلى هماهنگى نيست، خوب، اين پست را رها كنند يك پست ديگرى بگيرند و دولت را بگذارند كه آنطورى كه مىخواهد عمل بكند. و بحمدالله دولت هم رو به اين است كه انشاءالله مطالب را اصلاح بكند، گرانى را رفع بكند، ارزاق مردم خصوصا، ارزاق مردم كه موجب گرفتارى مردم است و ناراحتى بسيارى هم هست البته ناراحتى در طبقه بالاست، آنهائى كه گرانى برايشان چيزى نيست آنهاست كه هى به مردم تزريق مىكنند كه ارزانى نيست و چه و كذا. در هر صورت اميدواريم كه انشاءالله اين مسأله هم - اين - حل بشود، اين مشكل هم حل بشود و ساير مشكلات هم انشاءالله حل بشود و مشكل جنگ هم حل است تقريباً، انشاءالله بهتر از اين بشود. و اميدوارم كه انشاءالله در همه جهات موفق و پيروز باشيد و توجه خودتان را به خدا هميشه داشته باشيد و خدا در خلوت و جلوت همراه شماست و ناظر. علاوه بر اينكه ملائكةالله ناظر شما هستند، من ورائهم خداى تبارك و تعالى است كه آن چيزهايى كه بر ملائكةالله هم مخفى هست - بر - اسرار غيبى شما پيش اوست و همه چيز در نظر اوست و همه چيز پيش اوست و شما فردا بايد حساب پس بدهيد از همه چيز و من اميدوارم كه در اين حساب، خوش حساب باشيد و نامه اعمال همه ما يك نامه اعمالى باشد كه به دست راست ما بدهند و اميدوارم همه موفق و مؤيد باشيد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 86
تاريخ: 8/6/62
پاسخ امام خمينى به پيشنهاد رئيس جمهور مبنى بر ترميم و تكميل ستاد انقلاب فرهنگى
بسمه تعالى
با تشكر از زحمات اعضاى محترم ستاد انقلاب فرهنگى و تمام كسانى كه براى اسلامى و انسانى نمودن دروس و محيط دانشگاهها زحمت كشيدهاند، اميد است با ترميم ستاد محترم و كوشش دانشجويان عزيز و متعهد و هماهنگى اساتيد محترم و تلاش تمامى دست اندركاران مؤمن و پشتيبانى ملت معظم، اين پايگاه اسلامى - ملى كه سرنوشت كشور در آتيه دور و نزديك به آن پيوستگى دارد با استقلال و شايستگى به خدمت خود ادامه دهد. و امروز كه كشور از استقلال شايسته برخوردار است، قيد و بند غرب و شرق و غربزدگان و شرقزدگان از كشور و دانشگاه گسسته شده است جوانان عزيز دانشگاهى هر چه بيشتر در كسب علوم و فنون در اعتلاى كشور معظم خود كوشش نمايند و از نفوذ عناصر منحرف و وابسته به چپ و راست قاطعانه جلوگيرى كنند و نگذارند محيط مقدس دانشگاه آلوده به اغراض منحرفان و وابستگان به اجانب گردد و اگر انحراف و گرايشى به شرق و غرب خداى نخواسته از اساتيد يا دانشجويان مشاهده كردند به ستاد فرهنگى اطلاع دهند و در رفع آن با ستاد همراهى لازم را بنمايند.
از خداوند تعالى توفيق همگان را براى ادامه استقلال و اعتلاى ميهن اسلامى خواستار است.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 96
تاريخ: 13/6/62
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از شاگردان و تربيت يافتگان مدرسه شهيد قدوسى و اعضاى خانواده آن شهيد
آن مقدارى كه اسلام از عالمهاى بىتقوا صدمه ديده است، معلوم نيست از مردم عادى ديده باشد
بسم الله الرحمن الرحيم
ضايعه بزرگ شهادت مرحوم آقاى قدوسى باعث تأسف و تأثر است من سالهاى طولانى با او آشنا بودم. ايشان اهل علم و عمل بود و در راه اسلام هم فدا شد. اميدوارم خداوند رحمتهاى واسعهاش را بر او عنايت فرمايد. انشاءالله آقازاده ايشان هم راه ايشان را طى كند.
راجع به مدرسهها و حوزهها كراراً عرض كردهام كه علم بىتقوا اگر مضر نباشد، مفيد هم نيست. آن مقدارى كه اسلام از عالمهاى بىتقوا صدمه ديده است، معلوم نيست از مردم عادى ديده باشد. آنچه اصل است تقواست ولى اگر همين تقوا نزد اشخاصى جاهل باشد، گاهى ضرر مىزند. آدمهائى كه ظاهر صالح دارند ممكن است به واسطه نا آشنائى به مبانى اسلام، اشتباهاتى انجام دهند. اما علم و تقوا اگر در كسى جمع شد در دنيا و آخرت سعادتمند است. و آقاى قدوسى هم عالم بود و هم متقى.
آقايان به خاطر اينكه اين منصب بزرگ (قضاوت) به دست بىتقواها نيفتد بايد در اين امر شركت كنند
حوزههاى علميه امروز بايد بيشتر از سابق در مسائل اسلامى و فقه جديت نمايند و مسأله فقه به همان نحوى كه مشايخ درست كردهاند، بايد محفوظ بماند، لكن الان كه ايران به واسطه گرفتارىها به اهل علم احتياج دارد، اگر چه به طور موقت آقايان بايد به خدمتهايشان ادامه دهند و درست است كه به تحصيل فقه در اولويت است، اما همه اينها به خاطر حفظ اسلام است و امروز اگر براى حفظ اسلام احتياج باشد كه آقايان به جبههها بروند و رزمندگان را تشويق بنمايند، بايد اين كار را انجام دهند. و همچنين امور قضايى از باب اينكه قضاوت و يادگيرى آن از حوزهها سلب شده بود و كسى هم فكر دخالت در آن نمىكرد و از اين جهت نقيصه زياد داشت و دارد و با اينكه پيش از اين من اجازه نمىدادم كه با تقليد، قضاوت انجام شود، لكن چون كمبود داريم افرادى كه با تقليد مىتوانند عهده دار اين مسأله باشند، مانعى ندارد. و شايد شما مطلع باشيد با آنكه شارع مقدس به امر قضا آنهمه اهتمام
صحيفه نور ج 18 صفحه 97
داشته است، در سابق بر خلاف اين حتى يك عده كمونيست هم قضاوت مىكردند. و آقايان به خاطر اينكه اين منصب بزرگ به دست بىتقواها نيفتد بايد در اين امر شركت كنند. و ما تكليف داريم كه قضاوت و ساير جهات را حفظ كنيم تا زمانى كه جمهورى اسلامى در سير خود قرار بگيرد، آنگاه علما به پست خودشان كه از همه شريفتر است برگردند. و من از ابتدا همين مطلب را مىگفتم كه علما شانشان نيست مسؤوليت دولتى بپذيرند، خيال كردم كه بدون آنها كارها درست مىشود، ولى پس از مدتى ديدم كه اگر به اين وضع باقى بمانيم، اصل اسلام هم در خطر مىافتد. و از آن مبناى اول برگشتم و تا مادامى كه اينها اشخاص صالح را به جاى خود پيدا نكرده اند، بايد باشند. انشاءالله خداوند شما را حفظ كند و بتوانيد به تحصيل و خدمت خودتان ادامه دهيد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 87
تاريخ: 12/6/62
پيام امام خمينى به زائران بيتالله الحرام و مسلمانان جهان به مناسبت فرا رسيدن عيد سعيد قربان
بسم الله الرحمن الرحيم
فرا رسيدن عيد بزرگ اسلامى قربان را به همه مسلمين تبريك عرض مىكنم. عيدى كه انسانهاى آگاه را به ياد قربانگاه ابراهيمى مىاندازد، قربانگاهى كه درس فداكارى و جهاد را در راه خداى بزرگ - را - به فرزندان آدم و اصفياء و اولياى خدا مىدهد. عمق جنبههاى توحيدى و سياسى اين عمل را جز انبياى عظام و اولياء كرام عليهم الصلوة والسلام و خاصه عبادالله كس ديگرى نمىتواند ادارك كند. اين پدر توحيد و بتشكن جهان به ما و همه انسانها آموخت كه قربانى در راه خدا پيش از آنكه جنبه توحيدى و عبادى داشته باشد جنبههاى سياسى و ارزشهاى اجتماعى دارد. به ما و همه آموخت كه عزيزترين ثمره حيات خود را در راه خدا بدهيد و عيد بگيريد. خود و عزيزان خود را فدا كنيد و دين خدا را و عدل الهى را بر پا نمائيد. به همه ما ذريه آدم فهماند كه مكه و منى قربانگاه عاشقان است و اينجا محل نشر توحيد و نفى شرك، كه دلبستگى به جان و عزيزان نيز شرك است. به فرزندان آدم درس آموزنده جهاد در راه حق را داد كه از اين مكان عظيم نيز فداكارى و از خود گذشتن را به جهانيان ابلاغ كنيد. به جهانيان بگوئيد در راه حق و اقامه عدل الهى و كوتاه كردن دست مشركان زمان بايد سر از پا نشناخت و از هر چيزى حتى مثل اسمعيل ذبيح الله گذشت كه حق جاودانه شود. اين بتشكن و فرزند عزيزش بتشكن ديگر سيد انبيا محمد مصطفى صلى الله عليه و آله و سلم به بشريت آموختند كه بتها هر چه بايد شكسته شود و كعبه كه امالقرى است و آنچه از آن بسط پيدا كرده تا آخرين نقطه زمين، تا آخرين روز جهان بايد از لوث بتها تطهير شود. بت هر چه باشد، چه هياكل، چه خورشيد، چه ماه و چه حيوان و انسان و چه بتى بدتر و خطرناكتر از طاغوتهاى در طول تاريخ از زمان آدم صفى الله تا ابراهيم خليل الله تا محمد حبيب الله صلى الله عليه و آلهم اجمعين تا آخر الزمان كه بتشكن آخر، از كعبه نداى توحيد سر دهد، مگر ابرقدرتهاى زمان ما و بتهاى بزرگ نيستند كه جهانيان را به اطاعت و كرنش و پرستش خود مىخوانند و با زور و تزوير، خود را به آنان تحميل مىنمايند؟ كعبه معظمه يكتا مركز شكستن اين بتهاست. ابراهيم خليل در اول زمان و حبيب خدا و فرزند عزيزش مهدى موعود روحى فداه در آخر زمان از كعبه نداى توحيد سر دادند و مىدهند. خداوند تعالى به ابراهيم فرمود: و اذن فى الناس بالحج يا توك رجالا و على كل ضامر ياتين من كل فج عميق و فرمود: وطهر بيتى للطائفين والقائمين والركع السجود و اين تطهير از همه ارجاس
صحيفه نور ج 18 صفحه 88
است كه بالاترين آنها شرك است كه در صدر آيه كريمه است و در سوره توبه مىخوانيم: واذان من الله و رسوله الى الناس يوم الحج الاكبر ان الله برى من المشركين و رسوله و مهدى منتظر در لسان اديان و به اتفاق مسلمين از كعبه ندا سر مىدهد و بشريت را به توحيد مىخواند. همه فريادها را از كعبه و مكه سر مىدهند و ما بايد از آنها تبعيت كنيم و نداى توحيد كلمه و كلمه توحيد را از آن مكان مقدس سردهيم و با فريادها و دعوتها و تظلمها و افشاگرىها و اجتماعات زنده و كوبنده در مجمع مسلمين در مكه مكرمه بتها را بشكنيم و شياطين را كه در راس آنها شيطان بزرگ است در عقبات رمى كنيم و طرد نمائيم تا حج خليل الله و حبيب الله و ولى الله مهدى عزيز را بجا آورده باشيم و الا در حق ما گفته مىشود ما اكثر الضجيج واقل الحجيج اميد است حجاج محترم بيت الله الحرام از هر فرقه هستند و اهل هر مذهب مىباشند در مواقف و مشاعر محترمه دستجمعى براى پيروزى اسلام بر كفر جهانى دعا كنند و براى بيدارى مسلمانان و حكومتهاى آنان فرياد كنند و دعاى بليغ نمايند. شايد به بركت دعا در محيط وحى و محل كسر اصنام جاهليت، خداوند تبارك و تعالى بر مسلمين تفضل كند و مجد و عظمت صدر اسلام را به آنان برگرداند و دست اجانب و جهانخواران را از بلاد آنان كوتاه فرمايد و ابر رحمت و غفران خود را بر سر عموم مسلمين بباراند. انه عفواً غفوراً .
اينك تذكر بعض مطالب براى زائران بيت الله الحرام و عموم مسلمين لازم است گرچه كراراً عرض شده است:
1 - از امور مهمهاى كه لازم است حجاج محترم و علماى كاروانها وقت شريفشان را صرف آن كنند ياد دادن و يادگرفتن مسائل حج است كه كوتاهى از آن ممكن است موجب زحمتهاى فراوان شود از قبيل بطلان حج يا باقى ماندن به احرام.
علماى اعلام كاروانها از زوار كاروان خويش دعوت نمايند و براى آنان مجلس درس مناسك قرار دهند و حجاج واجب است براى ياد گرفتن، لحظهاى را كوتاهى نكنند و با تمام توان مسائل را ياد بگيرند و با علم به مسائل، مناسك را عمل كنند.
2 - همه مىدانيم و بايد بدانيم كه آنچه از قرنها پيش تاكنون بر سر مسلمين آمده خصوصا در يكى دو قرن اخير كه دست دولتهاى اجنبى به كشورهاى اسلامى باز شده و سايه شوم آنان بلاد مسلمين را به تاريكى و ظلمات كشانده است و ذخاير خداداد آنان را به باد فنا داده و به طور مداوم مىدهد، غفلت مسلمانان از مسائل سياسى و اجتماعى اسلام است كه به دست استعمارگران و استثمارچيان و عمال غربزده و شرقزده آنان به تودههاى مسلمانان محروم تحميل شده است كه حتى غالب علماى اسلام گمان مىكردند و مىكنند كه اسلام از سياست منزه است و يك شخص مسلمان نبايد در سياست دخالت كند. چپاولگران حيلهگر كوشش كردند به دست عمال به اصطلاح روشنفكر خود اسلام را همچون مسيحيت منحرف به انزوا كشانند و علما را در چهارچوب مسائل عبادى محبوس كنند و ائمه جماعات را در مساجد و محافل عقد و ازدواج منزوى و مقدسين از توده را سرگرم ذكر و دعا و جوانان عزيز را سرگرم عيش و نوش، از صحنه امور سياسى و اجتماعى و اهتمام
صحيفه نور ج 18 صفحه 89
به امور مسلمين و گرفتارى بلاد اسلامى خارج نمايند و در اين امر توفيق بسزايى پيدا كردند و از اين جهالت و غفلت ما سوء استفاده نمودند و بلاد مسلمين را يا مستعمره خويش نمودند و يا به استثمار كشيدند و بسيارى از سلاطين و حكام مسلمين را استخدام نموده و با دست آنان ملتها را به استضعاف و استثمار كشاندند و وابستگى و فقر و فاقه و پيامدهاى آنها گريبانگير تودههاى در بند گرديد و اكنون نيز مسلمين به غفلت خود و عمال استعمار به تبليغات خود و ابرقدرتها به سلطه و چپاول خود ادامه مىدهند و آخوندهاى مزدور و دربارى به عقب نگه داشتن مسلمانان و جهالت و غفلت آنان دامن مىزنند و انا لله و انا اليه راجعون .
3 - از جمله مسائلى كه به مسلمانان و مستضعفان جهان اجازه هيچ گونه فعاليت براى خروج از قيد و بند استعمارگران را نمىدهد و آنان را به حال ركود و عقب افتادگى نگاه مىدارد تبليغات همه جانبهاى است كه غربزدگان و شرقزدگان يا به امر ابرقدرتها يا كوتاه نظرى خود در سراسر كشورهاى اسلامى و استضعافى به راه انداختهاند و مىاندازند و آن است كه علم و تمدن و پيشرفت مختص به دو جناح امپرياليزم و كمونيسم است و آنان خصوصا غربىها و اخيرا آمريكايىها نژاد برتر هستند و ديگران نژاد پست و ناقص هستند و ترقى آنان در اثر والانژادى آنان است و عقب افتادگى اينان در اثر نقص نژادى است و به تعبير ديگر آنان انسانهاى تكامل يافته هستند و اينان در حال تكامل كه پس از ميليونها سال به تكامل نسبى مىرسند. پس كوشش براى پيشرفت بيفايده است و آزادگان يا بايد وابسته به سرمايهدارى غرب باشند و يا كمونيسم شرق، و به بيان ديگر ما از خود هيچ نداريم و بايد همه چيز را از ابرقدرتهاى غرب يا شرق بگيريم، علم را، تمدن را، قانون را، و پيشرفت را. و شما امروز سياه ما را مىبينيد، كه در اثر اين تفكر كه بر ما تحميل كردهاند هر چيز اگر چه ممتاز باشد و از خودى باشد به همين جرم مشترىاش كم است و همين را اگر اسم غربى به آن بگذارند مشترى زياد پيدا مىكند. پارچه ايران حتما بايد در حاشيهاش حروف خارجى و لاتين داشته باشد تا مشترى پيدا كند و مرضهايى كه در خود كشور به نحو شايسته معالجه مىشود بايد به خارج سفر كرد تا معالجه شود و اين باور در حالى است كه بعض دانشمندان و نويسندگان غيرمسلمان با شواهد زنده ثابت نمودهاند كه تمدن و علم از اسلام به اروپا رفته و مسلمانان در اين امور پيشقدم بودهاند. بايد گفت كه دانشگاههاى ما به دست يك مشت غربزده خود باخته، يا مزدور اداره مىشد و دانشمندان متعهد در اقليت بودند و قدرت را از آنان سلب كرده بودند و آن دسته اكثريت غربزده جوانان را عاشق غرب مىكردند و فوج فوج به خارج مىفرستادند و در خارج دست استعمار كار خود را مىكرد و جوانان را در حدى كه مطلوب استعمارگران بود نگه مىداشتند و با افكار غربى و غيراسلامى و غيرملى به كشور باز مىگرداندند و اين فاجعه قرن اخير براى ممالك اسلامى و اشباه آنها بود و حديث مفصل را از اين مجمل بايد خواند.
4 - و از جمله چيزهايى كه مانع دفاع مسلمين از كشورهايشان است تبليغات دامنهدار براى هر چه بزرگتر جلوه دادن قدرتهاى خارجى است. در سابق از انگليس به دست به اصطلاح روشنفكران
صحيفه نور ج 18 صفحه 90
و تحصيلكردگان غربزده يك غول ساخته شده بود، به دولتهاى بىاطلاع و ملتهاى در بند تحميل كرده بودند كه اگر به يك فراش سفارتخانه انگليس يك حرف درشت زده شود ايران به باد فنا مىرود و پرچم سفارت بر سر خانه هر مجرمى كه افراشته مىشد از مجازات مصون مىگشت و اشاره سفير انگليس به دولت يا صدر اعظم كافى بود براى اجراى اوامر و اطاعت بىچون و چراى او. و امروز از اين دو قدرت خصوصا امريكا در بلاد مسلمين همان غول را بسيار بزرگتر و شاخدارتر ساختهاند و گمان مىكنند اگر به يكى از اين دو قطب گفته شود بالاى چشمت ابروست، كشور از بين مىرود. و با خيالهاى خام و مقايسه عصر حاضر با عصرهاى گذشته و دامن زدن وابستگان غربزده به اين نحو شايعهها، مسلمين را از دفاع بحق خود مأيوس نمودند. و جرم اين خودباختگان ملىنما كمتر از مجرم اصلى نيست.
5 - امروز چاره چيست و براى شكستن اين بتها چه تكليفى متوجه مسلمانان جهان و مستضعفان مىباشد؟ يك چاره كه اساس چارههاست و ريشه اين گرفتارىها را قطع مىكند و فساد را از بن مىسوزاند، وحدت مسلمانان بلكه تمامى مستضعفان و دربند كشيده شدگان جهان است و اين وحدت كه اسلام شريف و قرآن كريم بر آن پافشارى كردهاند، با دعوت و تبليغ دامنهدار بايد بوجود آيد و مركز اين دعوت و تبليغ، مكه معظمه در زمان اجتماع مسلمين براى فريضه حج است كه ابراهيم خليل الله و محمد حبيب الله شروع و در آخر الزمان حضرت بقيه الله ارواحنا لمقدمه الفدا تعقيب مىكند. به ابراهيم خليل الله خطاب مىشود كه مردم را به حج بخوان تا براى شهود منافع خود از همه اقطار بيايند. اين منافع جامعه است منافع سياسى، اجتماعى، اقتصادى، فرهنگى. بيايند و ببينند تو كه بر آنان پيغمبرى عزيزترين ثمره حيات خود را در راه خدا تقديم كردى و همه ذريه آدم بايد به تو تأسى كنند، ببينند كه بتها را شكستى و آنچه جز خداوند بود به دور افكندى، شمس باشد يا قمر، هياكل، حيوانات يا انسانها و گفتى از روى حقيقت گفتى وجهت وجهى للذى فطر السموات والارض حنيفاً مسلماً و ما انا من المشركين و همه بايد به پدر توحيد و پدر پيامبران عظيمالشان تأسى كنند. و در سوره توبه كه امر شد در مجمع عمومى در مكه خوانده شود مىخوانيم: و اذان من الله و رسوله الى الناس يوم الحج الاكبر ان الله برى من المشركين و رسوله فرياد برائت از مشركان در مراسم حج و اين يك فرياد سياسى - عبادى است كه رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم به آن امر فرمود. حال بايد به آن آخوند مزدور كه فرياد مرگ بر آمريكا و اسرائيل و شوروى را خلاف اسلام مىداند گفت تأسى به رسول خدا و متابعت از امر خداوند تعالى خلاف مراسم حج است؟ آيا تو و امثال تو آخوند امريكايى فعل رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم و امر خداوند را تخطئه مىكنيد و تأسى به آن بزرگوار و اطاعت فرمان حق تعالى را بر خلاف مىدانيد و مراسم حج را از برائت از كفار تنزيه مىكنيد و اوامر خدا و رسول را براى منافع دنيايى خود به طاق نسيان مىسپاريد و برائت و نفرين را نسبت به دشمنان اسلام و محاربان با مسلمانان و ستمگران بر مسلمين كفر مىدانيد؟ ما اميدواريم كه دولت سعودى به وسوسه اين آخوندهاى از خدا بىخبر گوش فرا ندهد و مسلمين را همانطور كه وعده
صحيفه نور ج 18 صفحه 91
نموده است در مراسم حج و برائت از كفار و مشركان آزاد گذارد و در اين عمل الهى با آنان خصوصا زائران ايرانى و فلسطينى و لبنانى و افغانى كه مورد تجاوز كفار قرار گرفتهاند هماهنگ شود تا دشمن مشترك همه مظلومان را با نداى واحد به عالميان معرفى كنند. و من موكداً از زوار ايرانى و ديگر زائران بيت الله الحرام مىخواهم كه نظم و آرامش را مراعات كنند و به دستورات نماينده اينجانب، جناب حجت الاسلام آقاى خوئينىها عمل كنند و همه مسلمانان را برادر خود بدانند و با آنان به طورى كه شايسته يك مسلمان متعهد است عمل نمايند. اميد است دولت سعودى نيز با حجاج ايرانى كه از ستمكاران غدار كه به كشورهاى اسلامى تجاوز و دخالتهاى بيجا مىكنند، تظلم مىنمايند، به نحوى شايسته هماهنگى و همگامى و وحدت كلمه، كفار متجاوز به حريم اسلامى را محكوم كنند تا حج امسال انشاءالله تعالى به طورى كه مرضى خداوند و رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم است انجام گيرد.
6 - از جمله چيزهايى كه براى قيام مسلمانان و مستضعفان جهان عليه چپاولگران جهانى و مستكبران جهانخوار لازم به تذكر است آن است كه نوعاً قدرتهاى ستمگر از راه ارعاب و تهديد يا به وسيله بوقهاى تبليغاتى خودشان و يا به وسيله عمال مزدور بومى خائنشان مقاصد شوم خود را اجرا مىكنند، در صورتى كه اگر ملتها با هشيارى و وحدت در مقابلشان بايستند موفق به اجراى آن نخواهند شد. شواهد بر اين مدعا زياد است و زندهترين شاهد در كشورهاى منطقه ايران و افغانستان است. ايران چنانچه مىدانيم و مىدانيد دست بسته تسليم امريكا بود و شاه مخلوع خائن، اين كشور را در تمامى ابعاد وابسته به امريكا كرده بود و ايران يكى از پايگاههاى نظامى امريكا بود. ارتش در دست مستشاران آن و فرهنگ در دست جيرهخواران و شاه و دولت و مجلس از نوكران و سرسپردگان بودند. اقتصاد در وابستگى از آنها بدتر و شاه مخلوع در منطقه نيرومندترين ژاندارم بود و پشتيبان او امريكا و ديگر كشورهاى وابسته به آن بودند و از حيث تجهيزات نظامى بسيار غنى بود، با اينهمه ملت معظم ايران كه فاقد قدرت نظامى و تجهيزات رزمى و حربى بود با دست خالى و ايمانى قوى فرا گرفته از اسلام و عزمى راسخ و اتكاء به خداى تعالى و اعتماد به نفس در مدتى كوتاه به طور معجزهآسا بتهاى تخيلى ساخته و پرداخته غربزدگان را فرو ريخت و طومار ستمگرى دو هزار و پانصد ساله را در هم پيچيد و بر اسطورههاى تاريخسازان و بتتراشان خط ابطال كشيد. و افغانستان هجوم ناجوانمردانه شوروى، آن قدرت اسطورهاى و ارتش قدرتمند حكومت غاصب و حزب خائن را با قدرت ايمان و اتكال به خداى بزرگ و اعتماد به خويش در هم كوبيد. به طورى كه بايد گفت شوروى با پريشانى و پشيمانى از هجوم ظالمانه خود بسر مىبرد و در حيرت است كه چگونه از افغانستان بدون آبروريزى جا خالى كند. و همچنين ملت قدرتمند و علماى متعهد بودند كه فرانسه و انگلستان غاصب را از الجزاير و عراق بيرون كردند. اينها و امثال اينها براى فرو ريختن رعبهاى ساختگى به دست استعمار استثمارگران كافى است كه مسلمانان و دولتهاى كشورهاى اسلامى را از خواب گران بيدار كند و اين طلسمهاى ساختگى را و سحرهاى شيطانى را ابطال نمايد و مسلمانان و دولتهاى
صحيفه نور ج 18 صفحه 92
آنان را با داشتن يك ميليارد جمعيت و در دست داشتن شريان حيات غرب و شرق و دارا بودن كشورهاى وسيع و غنى از سحر و وحشتزدگى خارج كند و از ايران كه با جمعيت ناچيز سى و چند ميليونى دست همه قدرتها را از كشور خود قطع و تمام قيد و بندهاى استعمارى را گسيخت و مستشاران و مفتخواران را از ميهن عزيز راند، عبرت بگيرند و به بوقهاى استعمارى كه يكصدا از اول پيروزى انقلاب تاكنون با شايعهپردازىها و نشر اكاذيب، ايران را يك كشور در حال سقوط و ورشكسته معرفى كرده و مىكنند گوش فرا ندهند و از يك قدرت اسلامى كه هدفش سرافرازى مسلمين و كوتاه كردن دست ستمگران از ذخائر خداداد آنان است و پيوسته مىخواهد بين برادران اسلامى صلح و صفا و اخوت ايمانى برقرار باشد، قدردانى كنند و بدانند كه كشورهاى قدرتمند فرصت طلب كه غايت آمالشان دست يافتن بر كشورهاى اسلامى و مستضعف است آنان را در مواقع گرفتارى تنها مىگذراند و كلمه وفا در قاموس آنان راهى ندارد.
7 - اگر انشاءالله آن وحدت بين مسلمين و دولتهاى كشورهاى اسلامى كه خداوند تعالى و رسول عظيمالشانش خواستهاند و امر به آن و اهتمام در آن فرمودهاند، حاصل شود، دولتهاى كشورهاى اسلامى با پشتيبانى ملتها توانند يك ارتش مشترك دفاعى بيش از صد ميليونى تعليم ديده ذخيره و يك ارتش دهها ميليونى زير پرچم داشته باشند كه بزرگترين قدرت را در جهان به دست آورند. و اكنون كه اين حاصل نيست، دولتهاى اسلامى منطقه و حواشى آن مىتوانند يك ارتش ذخيره دهها ميليونى و يك ارتش بيش از ده ميليونى تحت پرچم براى دفاع از كشورهاى اسلامى داشته باشند كه اين نيز فوق قدرهاست و اميد است دولتهاى منطقه با قطع نظر از زبان و نژاد و مذهب فقط تحت پرچم اسلام در اين امر فكر كنند و طرح آن را بريزند و از ننگ خضوع در برابر ابرقدرتها نجات يابند و شيرينى استقلال و آزادى را بچشند و براى به دست آوردن چنين قدرتى لازم است هر يك از دولتها با تفاهم با ملت خود براى دفاع از كشورشان يك چنين طرح حياتبخشى را در دست مطالعه قرار دهند. و از كشور اسلامى ايران در اين امر كه مدافع كشورهاى خود و برادران اسلامى خويش است الهام بگيرند. امروز ايران با همه گرفتارىها و كارشكنىها و حصر و سدها در صدد است تمام جوانان خود را تعليم نظامى دهد و تاكنون به طورى كه گزارش مىدهند قريب يك ميليون رزمنده ذخيره تعليم ديده دارد كه به محض آنكه لازم شود، با يك هشدار براى دفاع از ميهن اسلامى خود مجهز و مسلح مىشوند. دولتهاى اسلامى و منطقه نيز اگر مثل دولت ايران با ملت رفتار كنند و خود در كنار ملت باشند و مردم احساس خدمتگزارى آنان را نمايند اين امر در كشورهاى آنان نيز حاصل مىشود و مقدمه است براى آنچه اسلام بزرگ به آن امر كرده و طرح داده است. و بايد متأسف بود كه اسلام در همه ابعادش ناشناخته است و زير پردههاى استعمارى در طول تاريخ مى باشد. از خداى بزرگ مىخواهيم كه اين پردههاى سياه را برچيند و چشم مسلمانان را به جمال جميل اسلام روشن فرمايد تا دنيا بداند اسلام براى جهان چه آورده است. و آنچه غايت تعليمات اسلامى است همزيستى مسالمت آميز در سطح
صحيفه نور ج 18 صفحه 93
جهان است كه اميد است با تعجيل در ظهور مهدى آخرالزمان ارواحنافداه حاصل شود، و رسيدن انسانها به كمال و سعادت اخروى است كه خداوند نصيب همگان فرمايد.
8 - مسلمانان و خصوصاً مظلومان منطقه بدانند كه اسرائيل با تغيير و تبديل مهرهها كه شايد اغفال رزمندگان فلسطينى و لبنانى باشد هيچ گاه از مقصد شوم خود كه حكومت بر كشورهاى مسلمين از نيل تا فرات است منصرف نخواهد شد و امريكا كه چنگ و دندان در منطقهنشان مىدهد از مهرهاى چون اسرائيل كه مجرى جنايتهاى آن در منطقه است به كامل پشتيانى مىكند و بازىهاى سياسى اينان را نبايد از نظر دور داشت. و كسانى كه از اسرائيل حمايت مىكنند بايد بدانند كه افعى گزنده را در حمايت خود قوى مىكنند كه در صورت فرصت خداى نخواسته حرث و نسل منطقه را به هلاكت مىكشاند و بايد به اين افعى خزنده خطرناك مهلت ندهند. چنانچه صدام جنايتكار اگر فرصت پيدا كند خطرش براى منطقه از اسرائيل كمتر نيست. و لازم است براى آرامش، منطقه، اكنون كه به يارى خداوند متعال قواى مسلح ايران ايدهم الله تعالى اين جرثومه فساد را تاليه پرتگاه هلاكت رساندهاند و از سردار قادسيه يك موجود مفلوك ساختهاند، دولتهاى منطقه از كمك به او دست بردارند كه صلاح دين و دنياى آنان است و در صورتى كه مهلت پيدا كند بر هيچ يك از دولتهاى خليج فارس و ديگران رحم نخواهد كرد. شما ديديد اكنون كه با شكست مفتضحانه روبرو است در يك سخنرانى گفت: اعراب بايد رهبرى عراق را بپذيرند و شك نكنيد كه اگر قدرت پيدا كند به مسأله رهبرى اكتفا نخواهد كرد. و بوق تبليغاتى دولتهايى كه از ايران سيلى خوردهاند، براى مصالح خودشان و دربند كشيدن هر چه بيشتر ملتها، شماها را از ايران ترسانند، ولى دولتها بدانند كه ايران به پيروى از تعاليم اسلامى با تمامى آنها در صورتى كه به موازين اسلامى گردن نهند با برادرى و برابرى رفتار مىنمايد ولى هرگز به خود اجازه نمىدهد با كسى كه نسبت به ما آن همه خسارات و جنايات وارد كرده است مسالمت كند. و ملت عزيز عراق در انتظار پيروزى ايران است تا از نيشهاى اين عقرب جراره نجات پيدا كند و اميد است كه با يارى خداوند اين انتظار به طول نيانجامد اليس الصبح بقريب.
9 - حجاج محترم ايران و زائرن حرمين شريفين بدانند كه آنها از كشورى كه براى اهداف اسلامى و بيرون راندن ستمگران از كشور عزيز خويش قيام كرده است به سوى خانه خد و حرم شريف رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم و قبور معظم و فرزندان پيامبر عليهم و صلوات الله مىروند، تحت مراقبت برادران اسلامى سراسر جهان هستند و خبرگزارىها و دروغپردازان بوقهاى تبليغاتى و دشمنان اسلام در كمين نشسته و مراقب اعمال و اقوال آنان هستند و در صددند كه از كاهى كوهى بسازند و سرتاسر جهان را از شايعههاى خود پر نمايند. در اين صورت جزئى انحراف و خطا و لغزش آنان علاوه بر آنكه در پيشگاه خداوند بزرگ و رسول عظيم الشانش مىباشد، در حضور ساير زائران حرمين شريفين است كه به واسطه پيامد آن گناهى بزرگ و خطايى عظيم است زيرا علاوه بر آنكه بعض اعمال و گفتار، خلاف حرمت حرمين شريفين است موجب وهن جمهورى اسلامى است كه
صحيفه نور ج 18 صفحه 94
خداى نخواسته اين جمهورى اسلامى كه براى حكومت الله و برقرارى احكام مقدس آسمانى قرآن و سنت تشكيل شده به واسطه بعض اعمال و رفتار آنان به گونهاى ديگر معرفى شود و عيب جويانى كه مراقب خرده گيرى و بهانه هستند بر ضد اسلام و جمهورى اسلامى به شايعه پراكنى و مشوه نمودن چهره نورانى اسلام و جمهورى اسلامى بپردازند و گناه آن در نامه اعمال آنان كه براى عبادت فريضه حج رفتهاند نوشته شود. لازم است مراقب باشند كه اعمال رويه و گفتار باطل تحقق پيدا نكند و هركس مراقب دوستان و نزديكان خود باشد و در برنامههاى انسانىاسلامى صحيح كه از طرف نماينده اينجانب جناب حجتالاسلام آقاى خوئينىها ترتيب داده مىشود تبعيت كنند و از آنها تخطى نكنند كه موجب هرج و مرج و ناراحتى زائرين فراهم شود. و پليس كشور سعودى و متصديان امور حج و زيارت و دولت سعودى بايد توجه كنند كه زائران ايرانى كه از يك كشور انقلابى تحت ستم غرب و شرق و غارت زده كه با تأييد خداوند متعال و قيام و نهضت همگانى خود را از چنگال ابرقدرتها نجات داد و با همت والاى مرد و زن و كوچك و بزرگ استقلال و آزادى را به دست آورد و رژيم ستمشاهى امريكايى را به رژيم اسلامى مردمى تبديل كرد و مستشاران و جاسوسان امريكائى و شوروى را يا از كشور راند و يا به بند كشيد، به زيارت بيت الله الحرام و مرقد مطهر رسول خدا صلى الله عليه وآله و سلم و ائمه مسلمين عليهم السلام مشرف مىشوند، ميهمانان خدا و رسولند و اهانت و جسارت به آنها اهانت و جسارت به ميزبانان بزرگ آنان است، خصوصاً كه اين ميهمانان آمدهاند تا همراه با مناسك حج به نداى ابراهيم خليلالله و محمد رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم لبيك گويند كه لبيك به آنان نيز لبيك به خداى تعالى است. با اينانى كه از كل فج عميق هجرت به سوى خدا و رسول بزرگ او كردهاند با مهر و صفا و محبت و وفا و اخوت اسلامى رفتار كنيد و ميهمانان خدا و رسول را آزار ندهيد. اينان براى مناسك حج و برائت از مشركان و كافران كه خدا و رسول او از آنان برائت جسته است آمده اند. اين ميهمانان متعهد را گرامى داريد و از قدرت يك رژيم مقتدر اسلامى براى سركوب دشمن اسلام و مسلمين، اسرائيل غاصب و قطع يد ارباب او امريكا، راس دشمنان اسلام و كشورهاى اسلامى بهره بردارى كنيد و مكه مكرمه را با هماهنگى زائران سراسر جهان به كانون فرياد عليه ستمگران تبديل كنيد كه اين يكى از اسرار حج است و خداوند غنى از لبيكها و عبادات بشر است.
بارالها! ما را از پيروى شيطان و نفس اماره حفظ فرما. ما را از حب جاه و مقام و دنيا و نفس خويش بازدار. دولتهاى كشورهاى اسلامى را از وحشتزدگى در مقابل دو قدرت چپ و راست نجات مرحمت فرما و آنان را به وظايف اسلامى انسانى آشنا نما. و ملتها و دولتهاى كشورهاى اسلامى را براى حصول وحدت و اخوت راهنمائى فرما. و حجاج ايرانى را كه در راه هدف بزرگ تو تحمل رنج و زحمت و اهانت و حبس و زجر مىنمايند از رحمت و جلوه خاص خود بهرهمند فرما. و دست قدرت چپاولگر را از بلاد مسلمين كوتاه فرما. و ما را به آنچه رضاى تو است هدايت نما و لشكريان اسلام را در دفاع از سرزمين خود و مظلومان منطه نصرت عنايت فرما. و اسرائيل غاصب
صحيفه نور ج 18 صفحه 95
متجاوز و امريكا و شوروى ستمگر را مخذول فرما. و اسلام و مسلمين را تقويت فرما و از شر اجانب حفظ كن.انك ولى النصر والنعمه والسلام على رسول الله صلى الله عليه وآله و على اولياء المعصومين سيما بقيه الله فى الارضين ارواحنا فداه
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 98
تاريخ: 15/6/62
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اعضاء مسؤولين و اساتيد جامعه الامام الصادق اعضاى ستاد انقلاب فرهنگى، اساتيد و طلاب مدرسه عالى شهيد مطهرى و گروهى از مسؤولين مؤسسه در راه حق
به دليل تبليغات خاص اجانب و عمال آنان اسم سياست را نمىتوانستيم در حوزههاى علميه ببريم
بسم الله الرحمن الرحيم
من بايد تشكر و قدردانى كنم از آقايان فضلائى كه در قم و تهران اشتغال دارند به تعليم و تعلم. و اميدوارم كه براى آتيه اسلام همه مفيد و به طور شايسته آنچه كه بايد، وظيفه آنهاست عمل بفرمايند. معالاسف ما هم دانشگاهمان و هم مدارس علوم دينيهمان هر كدام از يك جهتى نواقص زياد داشت و نمىشد. و نمىتوانستند رفع كنند. دانشگاه از جهت اينكه اصلاً اساسش اگر هم بر اين نبود كه ايران را به دامن قدرتهاى بزرگ بيندازد، كم كم به آن قضيه كشيده شد و جوانهاى عزيز ما را آن اشخاصى كه مأمور بودند، به نحوى كه آنها مىخواستند تبليغ و تربيت مىكردند و بعد هم مىفرستادند به خارج و آنها رويشان كار مىكردند و بعد هم كه آمدند، بسياريشان اصلاً با ديانت بكلى مخالف بودند و بسياريشان هم بودند كه اگر هم مخالف نبودند نمىتوانستند كارى انجام بدهند در هر صورت دانشگاه وضعش اين بود. مدارس علمى كه ما حالا از آن روى همرفته تعبير مىكنيم به فيضيه، آن از جهات ديگر ناقص بود، آنجا را مستقيما نيامدند مثل دانشگاه تصرف كنند و نتوانستند بكنند. آنها با همه سختىها در دوران رضاخان كه سختىها زياد بود، تحمل كردند و راه خودشان را ادامه دادند و زمان بعد هم همين طور. لكن ما محصور شده بوديم در يك كتابها و در يك عقايد خاصى كتابها از حيث تعليم و تعلم غالباً از طهارت و تجارت و صلات - غالباً - تجاوز نمىكرد. علوم قضايى و حدود و ديات و اينها از علوم غريبه بود، البته مشايخ نوشتهاند، همه را مستقصى نوشتهاند، لكن در حوزهها از باب اينكه اين امور خارج بود از حيطه عمل آنها، قضاوت دست آنها نبود، حدود و ديات و قصاص و اينها عملى نبود، از اين جهت آنها مورد بحث واقع نمىشد و ما محصور شده بوديم در كتابها، در باب تعليم و تعلم به همان مقدار، و از آن طرف در عين حالى كه خارجىها و عمال آنها تصرف مستقيم نداشتند در حوزهها، لكن يك تبليغات خاصى انجام گرفته بود در سالهاى طولانى كه بايد حوزهها از امور اجتماعى و سياسى بكلى مبرا باشد و اسم سياست را نمىتوانستيم در حوزههاى علميه ببريم و امور مسلمين و چيزهايى كه مربوط به جامعه مسلمين است در حوزهبحثى
صحيفه نور ج 18 صفحه 99
از آن نبود.
امروز احتياج است كه جزو برنامه تبليغات مدارس دينى، زبانهاى زنده دنيا باشد
بحمدالله امروز كه ما از آن قيدوبندها رهايى پيدا كردهايم بايد توجه به اين معنا داشته باشيم كه امروز حوزهها با ديروز حوزهها فرق دارد. امروز حوزهها براى دنيا، الان دنيا يك تحولى پيدا كرده است كه كانه عائله واحده شده است. اين صحبتى كه من الان براى شما مىكنم ممكن است كه بعد از دو ساعت ديگر در امريكا هم منعكس بشود و همين طور هر مطلبى كه در ايران واقع مىشود در همه دنياپخش مىشود. يعنى يك كسى اگر صدا بكند به صداى عادى، صداى او قبل از اينكه به آخر اين مجلس برسد به آمريكا رسيده است. وضع اينطور شده، دنيا كانه همه مجتمع شده است در يك محصور كوچكى از حيث جهات.
ما امروز نمىتوانيم مثل سابق فكر كنيم، ما سابق تبليغاتمان محصور به ايران بود. گاهى اتفاق مىافتاد كه در يك جاى ديگر هم مىرفتند اما گاهى بود، خيلى كم. و تبليغات آنقدرى كه براى خارج لازم است براى داخل كمتر از او لازم است. شما مىبينيد كه امروز همه تبليغات دنيا بر ضد اسلام است، با اسم ضديت با جمهورى اسلامى اصل اسلام را محكوم مىكنند. صورت اسلام را به يك صورت ديگرى در آوردهاند كه غير واقعيت اوست. پيشتر احتياج به زبان، زبانهاى خارجى نبود، امروز احتياج است به اين، يعنى جزو برنامه تبليغات مدارس بايد زبان باشد، زبانهاى زنده دنيا، آنهايى كه در همه دنيا شايعتر است. اين بايد يكى از چيزهايى باشد كه در مدارس دينى ما كه مىخواهند تبليغ بكنند، اين امروز محل احتياج است، مثل ديروز نيست كه ما صدامان از ايران بيرون نمىرفت. امروز ما مىتوانيم در ايران باشيم و به زبان ديگرى همه جاى دنيا را تبليغ كنيم، در همه جا مبلغ باشيم و علاوه بر آن امروز رفتن به همه جاى دنيا يك امر آسان و عادى است كه مبلغين انشاءالله بايد تربيت بشوند و فيضيه و دانشگاه ما بايد يك دانشگاه و يك فيضيه باشد براى همه دنيا، تبليغ براى همه دنيا، براى همه كشورهاى عالم.
واجب كفائى است كه نسل جوان را براى قضاوت و تبليغ تربيت كنيم
و بحمدالله امروز آن بندهايى كه به عقايد ما بسته شده بود رها شد. امروز تمام قشرهاى ملت مشغول تربيت و تعليم هستند. بانوان مشغول هستند. الان بانوان مشغول هستند.الان بانوان جزو طلاب علوم دينيه در قم و در جاى ديگر هستند و خودشان در هر جا هستند مشغول تربيت و تعليم هستند و اين يك امرى است كه در اين انقلاب تحقق پيدا كرد. آنوقت همچو محصور كرده بودند كه براى بانوان هيچ حق قائل نبودند كه حتى در يك مجمع ده نفرى وارد بشوند و مسأله علمى بگويند و مسأله عقيدتى بگويند. امروز اينها مىتوانند با همه حفظ جهات اسلام در همه جاى كشور تبليغات بكنند، بلكه در خارج از كشور هم. ما بسيار عقب افتاده بوديم در اين امور و امروز بايد تلافى كنيم، بايد نقيصهها را
صحيفه نور ج 18 صفحه 100
رفع بكنيم .ما نه امروز مبلغ داريم و نه قاضى داريم. يك عده مختصرى، آنقدرى كه ما ايران احتياج به مبلغ دارد، ندارد، حوزهها ندارند. آنقدرى كه قاضى لازم دارند، حوزهها ندارند، حوزهها تربيت قضات را نكردهاند، يك عده پيرمردها هستند لكن آنها نمىروند سراغ اين كارها. ما الان نسل جوان را بايد براى قضاوت، براى تبليغ تربيت كنيم. براى قضاوت كه واجب است، واجب كفائى است براى همه، بايد تربيت كنيم كه اين واجب كفائى تحقق پيدا بكند و براى تبليغ هم لازم است ما تبليغ بكنيم، آن هم جزو واجبات است كه ما از اسلام تبليغ بكنيم. آن چيزى كه وارد شده است در قرآن بايد تبليغ كرد به همه جا، و تبليغ لازمهاش اين است كه زبان بدانند. شما نمىتوانيد برويد در انگلستان براى انگليسىها با زبان فارسى تبليغ كنيد يا در امريكا اينطور يا در شوروى، شما بايد با زبان اهلى آنها تبليغ كنيد و اين از امور لازمهاى است كه پيشتر نمىشد اسمش را برد و حالا مىبينيم جزو لازمهاست و واجبات است كه بايد عمل بشود.
بنابر اين در عين حالى كه من تشكر مىكنم از همه آقايانى كه در اين امور دخيل هستند و مشغول خدمت و فداكارى هستند، در عين حال از آنها تقاضا دارم و از همه حوزههاى علميه در هر جا كه هست اين تقاضا را دارم كه دامن به كمر بزنند و نقيصههاى سابق را، عقب افتادگىهاى سابق را جبران كنند. مبلغ درست كنند، قاضى درست كنند، چيزهايى كه احتياج دارد اسلام به آنها. و تبليغ اسلام به غير از اينها، يا عمل كردن به احكام اسلام بدون آنها نمىشود. بنابر اين با اينهمه تبليغات عليه ما، ما هم بايد تبليغات داشته باشيم. ما بايد اعزام مبلغ در خارج بكنيم به آنقدرى كه ميسور است براى ما و اميدوارم كه موفق بشويد، آقايان موفق بشوند هم در دانشگاه و هم در فيضيه، موفق بشوند به اينكه تربيت كنند عده زيادى را از زن و مرد براى تبليغ.
اين دنيا در يك محيط خفقان دارد بسر مىبرد، خفقان از اين دو ابرقدرت
و شمابينيد كه دنيا الان بر ضد ما قيام كردهاند. شما ملاحظه كنيد براى سرنگونى يك طياره كره جنوبى چه بساطى درست كردهاند. البته به قتل رساندن و ساقط كردن يك طيارهاى كه انسانها در آن هست و اشخاص عادى در آن هست يك جرم نابخشودنى است، لكن امريكا طرفدار اين است، بايد ديد چى هست اين، امريكا اينقدر تبليغ مىكند و نطق مىكند رئيس جمهور امريكا و فاجعه مىگويد در دنيا واقع شده است و دنيا بايد اين را نبخشد. اين همان امريكائى است كه اين فاجعه را در جاهاى ديگر خودش بجا مىآورد و اين همان امريكايى است كه عراق را وادار كند كه بدتر از اين فاجعهها را در ايران مىآورد، يك كلمه هم حرف نمىزند. عراق نسبت به ايران و خود عراق، حكومت عراق نسبت به ايران و خود عراق تاكنون چه كرده است، چقدر جمعيت از اين دو كشور اسلامى را كشته است و چقدر بمباران كرده است اين مناطقى كه اصلاً مربوط به جنگ نبوده است و دنبالش گفته است كه ايران هم فلان جا را زده است، يك دروغى گفته است. راديوها وقتى نقل مىكنند حرف او را، اول نقل مىكنند كه او گفته است كه كجا را زديم، كجا را زديم، ما هم موارد، جاهايى كه جمعيت نظامى
صحيفه نور ج 18 صفحه 101
هست زديم. در صورتى كه همه راديوها مىدانند كه اينها شهرهايى كه هيچ ربطى به نظامى ندارد دارند مىزنند. پشت هر شكستى صدام حمله كرده است و يك عده بيگناه، زن و مرد، بچه و صغير و كبير را به خاك و خون كشيده و آمريكا يك كلمه راجع به اين حرف نزده است براى اينكه انساندوست است ايشان! اما انسان آمريكايى پسند! انسانى كه به درد او مى خورد مىپسندد! همين عمل اگر امريكا كرده بود، همان عراق كه الجزاير را، كه طياره الجزاير را، ساقط كرد و عدهاى هم از مردم عادى در آن بودند و يكى از وزراى آنجا هم در آن بودند، آمريكا هيچ واكنشى نشان نداد، اما حالا عزا گرفته براى اينكه يك طيارهاى از كره جنوبى ساقط شده است و اين عزا براى اين است كه مىخواهد شوروى را محكوم بكند، نه اينكه آن انسانهايى كه آنجا هستند دوست دارد. انسانها پيش از اين دو ابرقدرت اصلاً ارزش ندارند. اينها براى انسان الا آنى كه گاو شيرده براى آنها باشد هيچ ارزشى برايش قائل نيستند. شما ببينيد امروز لبنان چه خبر است. الان كه من و شما اينجا نشستهايم در لبنان چه حمام خونى دارند چيز مىكنند. اين حكومت غاصب و جائر لبنان، اين امين خائن چه بساطى در سر اين جمعيت مردم در آورده است. اسرائيل چه بساطى در آنجا در آورده بود، حالا به جاى او اينها دارند در مىآورند. لكن آمريكا نديديم كه يك كلمه بگويد. خودش فرستاده آنجا و تفنگدارهايش را فرستاده آنجا كمكش براى اين جنايات، يك اسمى رويش مىگذارند شايد هم خودشان درست كنند صحنه را، دو تا فرض كنيد ترقه مىاندازند به يك جايى و يكى دوتا را زخمى مىكنند يا فرض كنيد او نكرده باشد، آنوقت اينها مىريزند خانه به خانه مىگردند جوانها را مىگيرند، جوانها را حبس مىكنند، جوانها را مىكشند. اين فجايع در دنيا دارد واقع مىشود و آمريكا نشسته دامن به آن مىزند و اسفناكتر اين است كه مسلمين نشستهاند و تماشا مىكنند. اين مهره دومى كه حالا آمده است و اسحاق شاميرى كه الان آمده است و مىخواهد نخست وزير بشود، از اول برنامه خودش را گفته است. از اول گفته است كه اسرائيل بزرگ بايد تحقق پيدا كند، بايد فلسطين بكلى از بين برود، تمام جاهايى كه دست اسرائيل است اينها لاينفك از اسرائيل است. اسرائيل بزرگ يعنى از نيل تا فرات، يعنى تمام منطقه كه عرب نشين است، حجاز هم جزء اين بايد باشد، مصر هم جزء اين است و اينها نشستهاند آنجا دارند تماشا مىكنند و عده كثيرشان هم همراهى مىكنند و اسرائيل را مىخواهند بشناسند و امثال ذلك. اينها يك مصيبتهايى است كه در قرن ما واقع شده است و معالاسف مسلمين يعنى حكومتهاى اسلامى بىتفاوت هستند و آنها نمىگذارند كه كشورهاى خودشان، مردم عاديشان راجع به اينها صحبت بكنند. واقعاً در يك محيط خفقان اين دنيا دارد بسر مىبرد، خفقان از اين دو ابرقدرت. اين افغانستان دست شوروى، هر روز فاجعه درست مىكند. البته ملت افغانستان هم همچو در مقابلش ايستادهاند كه شايد او را پشيمان كرده باشند. آن هم فلسطين و لبنان و نمىدانم همه جا در دست امريكا و همه مشغول به جنايت كردن، آنوقت در اين بين از يك طياره كه 160 نفر، 260 نفر يك همچو چيزى كشته شده است همه متأسف بايد باشيم لكن امريكا به اينطورى كه شما متأسفيد نيست. شما براى اينكه آنها را اصلاً نمىشناسيد لكن يك انسانند بيگناه طعمه شوروى
صحيفه نور ج 18 صفحه 102
شدند. اما آمريكا نه از باب اينكه انسان مى خواهد، امريكا در اين يك چيزى پيدا كرده براى اينكه شوروى را از ميدان در كند، مردم را يعنى دنيا را بر ضد شوروى چى بكند. شوروى هم فردا يك بهانهاى پيدا مىكند آن هم امريكا را مىخواهد چه بكند اللهم اشغل الظالمين بالظالمين.
ايرانىها از بچه و بزرگ مصمماند كه امريكا و شوروى را در ايران راه ندهند
و بالاخره ما بايد در اين بين خودمان توجه به مسائل دنيا داشته باشيم. امروز نبايد ما فكر بكنيم ايران چه جور است. ما امروز فكر بكنيم دنيا چه خبر است، تكليف ما در مقابل دنيا چه خبر است. همين جنگ تحميلى را درست كردند، نقشهاى كه صهيونيستها دارند عملى بشود. از يك طرف نگذارند اسلام در اين تحقق پيدا كند، اگر اسلام در ايران تحقق پيدا كند و قهرا در ممالك ديگرى هم خواهد رفت و رفته است هم، آنوقت آن بساط آنها، بساط صهيونيستها برچيده مىشود، امريكا و شوروى دستش از ممالك اسلامى قطع مىشود. اينها براى اينكه نگذارند اسلام از چهار چوب ايران بيرون برود و اگر بتوانند در خود ايران هم منحرف كنند اذهان را، الان دارند كوشش مىكنند و مىخواهند كه، مقصد اولشان اين است كه ايران ساقط بشود و يك جمهورى اسلامى امريكايى پيش بيايد. البته ديگر سلطنت طلبى توى كار نيست، جمهورى اسلامى هم اسمش را مىگذارند اما جمهورى اسلامى آن قسم امريكايىاش، آنى كه بعضىها هوسش را دارند، اين را كه انشاءالله موفق نمىشوند، ايرانىها مصمماند همه، مرد و زن پير و برنا، بچه و بزرگ مصمماند به اينكه امريكا و شوروى را در ايران ديگر راه ندهند. و اما مقصد دومشان اين است كه اسلام را در همين ايران محبوس كنند. تبليغات دامنه دارى كه ايران الان چه شده است، بچههاى كوچك را چه مىكنند، بچههاى دون پانزده سال و چهارده سال را به زور مىفرستند به جبههها كه تازه همين مسأله بوده است و نمىدانم طرفدار حقوق بشر اعتراض كرده، آنها نشستهاند آنجا و گوششان به اين است كه راديو امريكا چه بگويد، راديوى بىبى سى چه بگويد، راديوى كذا چه بگويد. خودشان مسائل را مىدانند، نه اينكه ندانند اينها، لكن براى اينكه ايران را محكوم كنند اين مسائل را مىگويند. نه اين است كه اين راديوهاى خارجى ندانند مسائلى كه در ايران واقع شود و ندانند تجاوزاتى كه عراق به ايران كرده و ندانند آنهمه ظلمى كه به كشورهاى ايران و عراق كرده است،اينها مىدانند اينها را لكن انسان براى آنها مطرح نيست، آنها مقاصد خودشان را مىخواهند اجرا بكنند. مقاصدشان اين است كه اسلام را در ايران بد نام بكنند، جمهورى اسلامى و مردم ايران را بد نام بكنند كه نبادا ديگران به فكر اين بيفتند كه همين معنا را در آنجا هم اشاعه بدهند، تحقق بدهند. و من اميدوارم كه در اين معنا هم انشاءالله موفق نشوند. اسلام مظلوم است الان در دنيا و ما موظفيم كه اسلام را به دنيا معرفى كنيم و ما موظفيم كه اسلام را در همه جاى دنيا معرفى كنيم. اسلام مظلوم است الان در دنيا، غريب است در دنيا، ما يك دسته كوچكى هستيم تبليغاتمان ناقص، مبلغ كم داريم و آنها همه رسانههاى
صحيفه نور ج 18 صفحه 103
گروهى دستشان است و هر چه مىخواهند پولهاى زيادى هم دارند و خرج اين كارها را مىكنند. ما معذلك نبايد مأيوس بشويم، ما با همين عده قليل همانطورى كه آن قدرت بزرگ شيطانى محمدرضا را كه دنبالش همه قدرتها بود به همت همين جوانهاى ايران شكستيم و كنارش زديم و اسلام را انشاءالله به آنطورى كه خواست خداست در اينجا پياده خواهيم كرد و مشغول پيشرفت در اين امر هستيم. ما نمىگذاريم ديگر كسى ديگراينجا بيايد و من اميدوارم كه هماهنطور كه اينها شد، با همت والاى دانشگاه و فيضيه تبليغات دامنهدار پيدا بشود و در يك مدت كوتاهى انشاءالله تبليغات به جايى برسد كه همه دنيا را ما پر از مظاهر اسلامى بكنيم.
از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه آقايان را خواستارم و اميدوارم كه در اين مشروعى كه همه اشتغال به آن دارند و آقايان رياستش را دارند و مشغول كار هستند توفيق پيدا بكنند و دست جنايتكار قدرتهاى بزرگ از ايران قطع بشود و اسلام آنطورى كه هست در دنيا جلوه كند.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 104
تاريخ: 27/6/62
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور، رئيس ديوانعالى كشور، اعضاى هيأت دولت و شورايعالى قضايى، فرماندهان نيروهاى سه گانه، اعضاى جامعه روخانيت مبارز تهران و گروهى از مسؤولين لشكرى و كشورى به مناسبت عيد سعيد قربان
عيد شريف فطر كه ضيافت الله است مقدمهاى است براى عيد شريف قربان كه لقاءالله است
بسم الله الرحمن الرحيم
متقابلا اين عيد مبارك را به همه آقايان و همه ملت مسلمان ايران و به همه محرومان جهان تبريك عرض كنم. در اسلام دو عيد است كه به عنوان عيد اسلامى به رسميت شناخته شده است، عيد شريف فطر عيد است براى ضيافت الله و عيد شريف قربان عيد است براى لقاءالله. و آن عيد كه ضيافت الله، مقدمه است براى لقاءالله و اينكه امر شده است به حضرت ابراهيم كه فرياد بزن تا بيايند پيش تو، براى اينكه راه راهى است كه از طريق ولى الله بايد طى بشود، از طريق اولياءالله بايد طى بشود و حضرت ابراهيم سلام الله عليه ولى وقت بود و ولى است براى همه نسلها و رسول اكرم ولى اعظم است و ولى است براى همه عالم، و از راه اينها بايد رسيد به آنجا كه بايد رسيد. ابراهيم عليه السلام بعد از اينكه مراحلى را طى فرمود، آخرش فرمود، عرض كرد: و جهت وجهى للذى فطرالسموات و الارض او و جهت وجهى را مىگويد و براى رسول اكرم ثم دنى فتدلى فكان قاب قوسين او ادنى است و بين اين دو تا فرق است با اينكه هر دو در غايت كمال است. و از بركاتى كه ما داريم، براى ما هست، بركات ادعيهاى است كه از ائمه اطهار وارد شده است. ادعيه ائمه اطهار همانطورى كه خود قرآن شريف هم آنطور است كه يك سفرهاى است كه پهن شده است براى اينكه همه قشرها از آن استفاده كنند. قرآن را چنانچه ملاحظه فرماييد در آن اكثراً آيات شريفهاى است كه اكثر مردم از آن استفاده مىكنند و در قرآن شريف آياتى است كه فقهاى عظام از آن استفاده مىكنند، آياتى است كه فلاسفه از آن استفاده مىكنند، آياتى است كه عرفا از آن استفاده كنند، آياتى است كه خاصه اوليا از آن استفاده مىكنند و آياتى است كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم به او رسيده است و به وسيله او به كسانى كه لايق هستند رسيده است. قرآن، آياتى كه در اين زمينه است كه اهل معرفت از آن استفاده مىكنند زياد است، مثل الله نورالسموات والارض، هوالاول والاخر والظاهر والباطن هو معكم اينما كنتم و امثال اينها كه در لفظ و در بيان ممكن
صحيفه نور ج 18 صفحه 105
است كه انسان براى آنها بياناتى بكند، ولى به حسب واقع و حظ واقعى مشكل است كه كسى غير از آنچه خوطب به، به اينطور مسائل برسد. هوالظاهر، هوالباطن خوب، وقتى دست ماها دادند گفتيم به اينكه هوالمظهر لكن مسأله اين نيست. الله نورالسموات و الارض وقتى دست بشر عادى رسيده منور السموات و الارض معنا كردند، لكن مساله اين نيست. در روايات هم همين طور است. ادعيهاى كه از ائمه اطهار وارد شده است اين هم يك سفرهاى است پهن شده است براى اينكه همه از آن استفاده كنند، هر كس به مقدار فهمش و اكثراً چيزهايى است كه عامه مردم از آن استفاده مىكنند و فقراتى در ادعيه هست كه فلاسفه از آن استفاده مىكنند، فقراتى هست كه عرفا از آن استفاده كنند، فقراتى هست كه خاصه اولياء بايد از آن استفاده كنند. همين در دعاى عرفهاى كه حضرت سيدالشهداء سلام الله عليه در روز عيد خوانده، در روز عرفه خوانده اند، اين دعا اكثراً چيزهايى است كه اكثر بينندگان از آن استفاده مىكنند لكن در بين آن يك چيزهاى ديگرى هست كه استفاده از او مشكل است حتى براى عرفاى بزرگ ايكون لغيرك الظهور حتى اينكه ماليس لك اين تعبير غير از اين است كه هوالمظهر ايكون لغيرك الظهور ماليس لك يعنى ظهور همه از توست، ظهور توست متى غبت حتى تحتاج الى دليل چه وقت غائب بودى؟ هيچ وقت غائب نبودى، از تو بايد استدلال به ديگران بشود، نه از ديگران استدلال به تو و هكذا. اين از نعمتهاى بزرگى است كه براى بندگان خدا آمده است و هركس به اندازه خودش از او استفاده مىكند و بسيارى هم هستند كه گمان مىكنند استفاده كردند لكن واقع مطلب بسيار مشكل است، يعنى بعضى از امور است كه تصديقش آسان است لكن تصورش مشكل بعضى از مسائل هست كه تصور، انسان نمىتواند بكند، لكن تصديقش مىكند و مسائل كه مال اهل معرفت است از اينجور مسائل هستند، تصديق مىشود كرد به اينكه هوالظاهر لكن تصور هوالظاهر يك تصورى است كه بسيار مشكل است مگر براى آنهايى كه خاصه اوليا هستند و عيد شريف قربان و اينكه همه را خواستند، فى الناس، فرياد بزن بين ناس كه بيايند و بيايند به سوى تواى ابراهيم، و به سوى رسول خدا در وقتى كه رسول خدا هست و به سوى ولى در وقتى كه ولى هست به سوى او بيايند و به سوى او آمدن، به سوى خدا رفتن است نه اينكه به سوى او بيايند در مقابل به سوى خدا رفتن، به سوى او رفتن عين به سوى خدا رفتن است. از اين جهت دعوت به اين است كه به سوى خدا بروند، لكن راه اين است، طريق اين است. و ابراهيم سلام الله عليه، عيد براى او براى ذبيح الله است كه ثمره وجود خودش را حاضر شد كه فدا كند و براى رسول الله هم، براى ذبيح الله در اين امت است كه ذبيح الله هم، فديه هم تفسير شده است به بعضى از روايات به حضرت سيدالشهدا. ابراهيم تا آن حدى كه حد فداكارى هست رفت، منتها خداى تبارك و تعالى براى او فديه فرستاد و پيغمبر اكرم هم تا آن حدى كه هست و و اصل هم آن امر شد براى اينكه ذبح واقع شد. و نمونههايى از اين مسائل در بين بشر هست، لكن با تفاوت بسيار زياد كه آن تفاوتها مربوط به مراتب معرفت است.
صحيفه نور ج 18 صفحه 106
جوانهايى هستند كه واقعاً فداكارى مىكنند و در مقابل اينطور فداكارى براى اسلام، آنطور جنايات در دنيا واقع مىشود
الان شما در اين عصر كه ملاحظه مىكنيد جوانهايى هستند كه واقعاً فداكارى كنند، واقعاً رو به شهادت مىروند. كسانى هستند كه واقعاً جوانهايشان را به شهادت مىفرستند و خوشحال هم هستند. اين همان سنخ هست لكن تفاوت اين است كه آنجا معرفت يك معرفت عالى مقام است و اينجا به آن مرتبه نرسيده است، اينجا نمونهاى از اوست. فداكارىهاى جوانهاى عزيز ما و پدرهاى آنها و مادرهاى آنها همان نحو است كه آنها كردند. اينها ذبح مىشوند به همانطورى كه اسماعيل ذبح شد و به همانطورى كه فديه اسماعيل به حسب روايات ذبح شد. و ما بايد بگوييم كه عاجزيم از اينكه همين فداكارى كه اينها دارند هم، ما عاجزيم كه تصور كنيم، و بحمدالله اين فداكارها براى اسلام آنچنان سرافرازى ايجاد كردند كه در طول تاريخ خواهد ماند، آنطور براى كشور خودشان سرافرازى ايجاد كردند كه در طول تاريخ خواهد ماند. و ما آرزو داريم كه اين سرافرازى براى همه ملتها حاصل بشود و انقلاب به همين معنا براى همه ملتها حاصل بشود، براى همه مستضعفين حاصل بشود. از آن طرف هم در مقابل اينطور فداكارى و اينطور تزكيه براى اسلام، آنطور جنايات در دنيا واقع مىشود. جنايات عظيمى كه از دولتهاى بزرگ بر همه بشر واقع مىشود و امروز دنيا گرفتار اين دو قطب است و بشر گرفتار اين دو قطب است كه خداى تبارك و تعالى انشاءالله نجات بدهد بشر را از اين دو قطب فاسد. هر جا بتوانند خودشان دخالت مىكنند و هر جا هم كه به حسب ظاهر عذرى باشد ديگران را وادار مىكنند به دخالت، به فساد. صدام را ملاحظه كنيد كه در طول اين مدت با اين ملت چه كرده است و با اسلام چه كرده است و با ملت عراق چه كرده است و از آن طرف مشاهده مىكنيد كه او صلح دوست خودش را حساب مىكند و رسانههاى گروهى هم هر جا هستند او را به همين عنوان معرفى مىكنند. من گاهى ياد آن شاعر مىافتم كه قصهاى دارد، قصه صدام، به ياد آن شاعر انسان را مىاندازد. نقل شده است كه كسى به يك شاعرى گفت كه اشعر شعراى عرب كى است؟ گفت بيا برويم من نشانت بدهم. رفت همراهش در يك خانهاى، ديد كه يك پيرمرد بسيار كثيفى نشسته و پستان يك بزى را به دهنش گرفته است و مىمكد. آن شخص شاعر گفت كه اين شخص كه مىبينى پدر من است. و اينكه پستان را در دهن گرفته است براى اينكه اينقدر بخيل است كه نمىخواهد يك قطره شير به كاسه ماليده بشود. اشعر شعراى عرب اين است كه در سالهاى طولانى افتخار به عرب كرده براى اين پدر.
من عقيدهام اين است كه يعنى عقيده نه ... يا خوب است اينطور باشد كه به صدام بگويند كه اخطب خطباى عرب كى است در عصر، او بگويد كه بياييد من نشان بدهم، بياورد در خرمشهر و هويزه و سوسنگرد و اينجاها ببيند كه، نشان بدهد كه ببينيد اينها همه آثار شكستى است كه ما خوردهايم از ايران. اخطب خطباى عرب اين است كه با اينهمه شكستها در هر شكستى مدال شجاعت بدهد به ارتش خودش و داد شجاعت ارتشاش را بزند. صدام بيش از اين هم مىتواند بگويد، او بگويد اخطب خطباى عرب آن است كه اين خرابىها را كه مىبينيد به دست ما واقع شده است و هر روز هم دارد به
صحيفه نور ج 18 صفحه 107
سر مردم موشك ريخته مىشود و هر روز هم من دارم از همه دولتها كمك براى اين خرابىها مىگيرم. اخطب خطباى عرب اين است كه آن خودش را معرفى كرده است به اينكه صلح طلب است. وضع اينطورى شده است كه كسى كه دارد هر روز از اين ور و آن ور سلاح تهيه مىكند براى اينكه بريزد به جاهايى كه ربطى به ارتش ندارد. او دستش به آنها كه نمىرسد وقتى آنجا شكست مىخورد، مىگيرد از اين سلاحهاى دور زن و مىزند به شهرهاى عرب نشين و كردنشين و فقرا و آنوقت اين دنيا را معرفى مىكنند به اينكه اين صلح طلب است و خودش هم داد صلح طلبى مىزند اخيراً هم كه از طرف يكى از رئيس جمهورها، رئيس جمهور گينه يك تقاضاى صلح شده بود، ايشان يك كاغذ مفصلى به او نوشته بود كه ما همه جور براى صلح حاضريم. ايشان از اول هم همين طور مىگفت ما براى صلح حاضريم، ولى صلح چى؟ صلح بين كى و كى؟ در عين حالى كه مىكوبد، صلح طلب است. در عين حالى كه فرار مى كند، شجاع است. اصلاً الفاظ در عصر ماهويت خودشان را از دست داده اند، كانه برگشته است، يك تحولى پيدا شده است در الفاظ و معانى الفاظ و اينها. فرانسه هم خودش را يك كشور متمدن و آزاديخواه و نمىدانم اين چيزها معرفى مىكند، مردم شايد باشند، لكن او هم اسلحه مىفرستد، طيارههاى زننده مىفرستد، كوبنده مىفرستد براى اينكه نگذارند ايران غلبه پيدا كند. من عقيدهام اين است كه اگر در فرانسه پيش اين بزرگان فرانسه كه دارند به اصطلاح دارند اينها را فرستند، اگر عقل پيدا بشود، آن را بفرستند براى صدام، براى اينكه او با بىعقلىاش رسيده خودش را به اينجا رسانده، اگر چنانچه آن عقل داشت كه از اول گول آمريكا را نمىخورد كه بگويد تو برو چند روز ديگر تمام مىشود قضيه، كه آن آمد ديد كه نشد و تا حالا هم نشده است و همين دو سه روز هم كه ديديد كه ريختند و جوانهاى ما در خود عراق جلو رفتند و حالا هم دارند جلو مىروند. خوب، ببين همه تجربه، مگر آن مقدار از ميراژهايى كه فرستاد، شصت تا مثل اينكه مىگويند فرستاد، كارى از آن آمد؟ اين سلاحها بايد دست كسى باشد كه آدم داشته باشد، كسى كه ندارد كسى را كه بتواند اين سلاحها را به كار ببندد، كسى كه چند تا از اين پاسدارهاى عزيز وقتى كه به يك فوجى از اينها حمله مىكند فرار مىكنند، آنها نمىتوانند اين كارها را انجام بدهند. بله، اينها در شهر خودشان نشستهاند و در مرز خودشان نشستهاند و با آن توپهاى دور برد مىزنند به آبادان هر روز يا مىزنند به جاهاى ديگر. اين وضع دنياست كه ما در آن گرفتار هستيم كه همه با اين كمك مىكنند در عين حالى كه مىبينند كه از اين كارى بر نمىآيد. مگر اين چيزهايى كه روسيه به صدام داده كمتر از اينهايى است كه فرانسه داده؟ خوب، آنها هم دستش بود و نتوانست كارى بكند، البته خرابكارى كرد، اما پيشروى نكرد، شكست خورد در همه جا. و اين شكست براى اين است كه آن چيزى كه پيش پاسدارهاى ما هست پيش آنها نيست. ايشان بنا دارد كه تقليد كند در اين امور، تا گفته مىشود كه مردم ايران هديه آورند، آن هم درست مىكند يك طايفهاى را كه بياييد هديه بياوريد. در خود آنجا هم آنهائى كه هست حتى در راديوهاى خارجى و در نوشتههايى كه آوردهاند، مىگويند كه مأمورين او خانه به خانه روند و مىگويند قبض و رسيد بده، اگر كسى قبض و رسيد نداشته باشد، رسيد طلا، رسيد
صحيفه نور ج 18 صفحه 108
جواهر اگر نداشته باشد او را مىبرند و به عنوان مجرم. آن شنيده كه اينجا طلا مىدهند آن هم مىخواهد صورتش را درست كند، شبيهاش را درست كند، يك صفى از خودشان درست مىكنند كه بياييد بدهيد، لكن مأمورين مىروند از مردم به زور مىگيرند. اين شنيده است كه بچههاى، خردسالهاى ما دعوا مىكنند كه ما مىخواهيم برويم به جنگ، ما مىخواهيم چه، آن هم در يك وقتى گفت يك بچهاى به من گفت كه من مىخواهم به جنگ بروم، فرق است ما بين اينها. در هر صورت ما گرفتار هستيم امروز به يك همچو وضعى در دنيا و اسف بار وضع دنياست.
اينهايى كه پيش مىبرند براى اين است كه دنبال حضرت ابراهيم سلام الله عليه هستند
اينهايى كه پيش مىبرند براى اينكه اينها دنبال حضرت ابراهيم سلام الله عليه هستند، اينها لبيك گفتند به حضرت ابراهيم سلام الله عليه. آنها كه مىخواهند پيش ببرند چى مىگويند؟ آنها به عفلق گفتند، خوب نمىشود يك كسى كه به عفلق چيز مىكند، لبيك مىگويد يا به كسى كه به ابراهيم خليل الله لبيك مىگويد، اينها يك جور باشند. اين است كه آنها فرارى هستند و اينها اگر چنانچه يك وقت اقتضا بكند تا هر جايى كه صلاح باشد خواهند رفت.
خوب امروز شما ملاحظه مىكنيد كه لبنان آن گرفتارى را دارد، آنقدر در آن الان دارد جنايت واقع مىشود، ديروز توسط صهيونيستها مستقيما و حالا توسط جميل، امين جميل، يعنى آمريكاست كه اين كارها را دارد انجام مىدهد. آمريكا نمىخواهد كه منطقه آرام باشد و بخواهند فكر بكنند كه بايد چه بكنند، آمريكا هر جا بتواند خودش دخالت مىكند، هر جا نتواند اياديش را مىفرستد كه لااقل نفاق بيندازند بين مردم. اين منافقينى كه مىخواستند در ايران آنطور وقايع را ايجاد كنند و جنايات را ايجاد كنند و كردند و فرار كردند و حالا هم باز تتمهشان هست، اينها همان راه را دارند مىروند، اگر قبل از رفتن به فرانسه اشكال مىشد كه شايد نه، خودشان چى باشند، خوب، حالا معلوم شد كه نه، اينطورند. اينهايى كه خلقى هستند با صدام دست دوستى مىدهند، در صورتى كه هر روز دارد اين خلق اسلامى راكوبد. اينها ديگر برايشان آبرويى باقى نمانده است لكن خارج نشستهاند و فحش مىدهند، خوب، اين يكى برايشان مانده كه فحاشى كنند. در هر صورت ما بايد خودمان لبيك به حضرت ابراهيم بگوييم و لبيك به رسول الله بگوييم و با اين لبيك فداكارى بكنيم و حفظ كنيم عزت خودمان را، عزت اسلام را.
بايد جوانهاى ما، پيرهاى ما، زنهاى ما، مردهاى ما، بچههاى ما، همه در راه اسلام براى عزت اسلام و براى عزت ميهن خودشان و براى عزت ميهن خودشان و براى عزت قرآن كريم فداكارى كنند. يكى از فداكارىها اين است كه با هم اختلاف نكنند. اگر يك اختلاف جزئى هست خودشان اصلاح كنند و بحمدالله الان در بين ارتش ما و سپاهيان و همه اينها وحدت هست و با اين وحدت دارند جلو مىروند و تا اين وحدت هست انشاءالله پيروزى دنبال هم است. و ما بايد هميشه توجه به اين داشته باشيم كه آنچه هست از خداست على غيرك من الظهور ماليس لك هر چى هست از اوست. اگر ما توانستيم اين مطلب را
صحيفه نور ج 18 صفحه 109
به قلب خودمان وارد كنيم كه هر چه هست از اوست، ديگر نه از شكست مىترسيم، نه از چيز ديگر. همه از اوست و اگر اين معنا در قلب ما حاصل باشد شكست هم نيست در كار. براى خدا قيام كنيد انما اعظكم بواحده ان تقوموالله، يك از تمام موعظهها خداى تبارك و تعالى انتخاب كرده اين يك موعظه را قل انما اعظكم بواحده يعنى همين يكى را من موعظه مىكنم چون همه چيز تو اينجاست انما اعظكم بواحده ان تقوموالله همه چيز در قيام لله است. قيام لله معرفت الله مىآورد. قيام لله فدايى براى الله مىآورد. قيام لله فداكارى براى اسلام مىآورد. همه چيز در اين قيام لله است و لهذا تنها موعظهاى كه انتخاب كرده خداى تبارك و تعالى از بين موعظهها همين موعظه است كه ان تقوموالله مثنى و فرادى اجتماعى و انفرادى قيام لله بكنيد. انفرادى براى وصول به معرفت الله، اجتماعى براى وصول به مقاصد الله. و من اميدوارم خداى تبارك و تعالى به ما و شما و به همه ملت توفيق عنايت كند كه اين راه را برويم و براى خدا كارها را انجام بدهيم.
مبارك آن روزى است كه دست خيانتكارها و جنايتكارها از سر مظلومين جهان قطع بشود
و خداى تبارك و تعالى اين ملتها را توجه بدهد به اين مسائل، و اين دولتهايى كه در كشورهاى اسلامى هستند از خواب بيدار كند. اينها گمان مىكنند كه اسرائيل پشت و پناه آنها هست كه كمك به او مىكنند. اسرائيلى كه بنايش بر اين است كه كشورهاى عربى را بگيرد، اين را خيال مىكنند كه اين پشت و پناه او هست يا آمريكا پشت و پناه است، آمريكا از شما نفت مىخواهد و آمريكا از شما نفع مىخواهد و مىخواهد شما بازار باشيد براى او. و همين طور شوروى، اينها فرق نمىكند، اينها مىخواهند كه از شما استفاده بكنند، از مخازنى كه خدا به شما داده آنها استفادهاش را بكنند، شما حمال باشيد براى آنها. والا در آنجايى كه شما گرفتار بشويد هيچ يك از اينها به داد شما نخواهند رسيد، آنها آنوقت مىگويند ما اينها را نمىشناسيم. بناى اين اشخاصى كه توجهشان به خودشان و به دنياى خودشان است اين است كه مادامى كه به نفع آنها چيزى باشد با آنها همراهند و با آنها هم كاسه هستند، آن روزى كه ببينند اين به نفع نيست ولو دوستشان باشد كنارش مىگذارند. اين قصه چرچيل را شنيديد شايد، خوب، چرچيل در جنگ عمومى رئيس انگلستان بود، شوروى هم همراه اينها بودند در جنگ با آلمان، شوروى هم همراه اينها بود، آمريكا هم همراه اينها بود. به مجرد اينكه هيتلر را شكست دادند، چرچيل گفت كه الان وقتى است كه ما به شوروى بزنيم. شوروى كه با آنها دوستى داشت و با آنها مىخواست كه وارد بشود يعنى جنگ آلمان را او برد، گفت الان وقتش است، منتها مجلس انگلستان اجازه نداد اين را، آنوقت معلوم شد اين مجلس انگلستان اجازه نداد اين مطلب را وضع اينها اينطور است، همان دوستى را كه دارند، آن روزى كه ببينند يك دوست ديگرى بهتر از اين است و اين برايشان ديگر خوب نيست، اين را پرتش مىكنند دور يا اين را مىزنندش به زمين، وضع اينها اينطورى است. كسى كه به خدا اعتقاد ندارد، كسى كه به معاد اعتقاد ندارد، كسى كه نمىشناسد
صحيفه نور ج 18 صفحه 110
آن ارزشهاى انسانى را، اينها نمىشود بهش اعتماد كرد كه ما با آمريكا باشيم و يا اينكه آمريكا با ما در وقت خودش چه بكند. آمريكا از شما نفت مىخواهد، آمريكا از حكومت حجاز، نفت حجاز را مىخواهد براى او نفعى به شما نمىرساند او از شما مىگيرد ومىدوشد - براى - شما را. براى چه براى او خودتان را به زحمت مىاندازيد و ما را هم به زحمت مىاندازيد؟
انشاءالله خداوند همه را بيدار كند و هشيار كند و اين عيد سعيد را مبارك كند. و مبارك آن روزى است كه دست قدرتها، دست خيانتكارها، دست جنايتكارها از سر مظلومين جهان قطع بشود و انشاءالله اميدوارم نزديك باشد يك همچو وقتى.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 111
تاريخ: 28/6/62
بيانات امام خمينى در ديدار با مسؤول ستاد تبليغات جنگ و اعضاى كميته برگزارى مراسم سومين سالگرد جنگ تحميلى
گمان ندارم با آمارهاى بشرى جناياتى كه بر ايران وارد شده است را بشود آمارگيرى كرد
بسم الله الرحمن الرحيم
البته كار، كار بسيار ثمربخشى است، درعين حال كه گمان ندارم با آمارهاى بشرى جناياتى كه بر ايران وارد شده است را بشود آمارگيرى كرد. شما مقدار كمى را منعكس مىكنيد اما بعد معنوى قضيه را نمىشود آمارگيرى كرد. آن تپش قلبها و آن دلهاى سوخته ولى با شجاعت، مصيبت را تحمل كرده است و آن چشمهايى كه گريسته، اينها را چگونه مىخواهيد آمارگيرى نماييد؟ بالاخره جنايات ابرقدرتهاست. اگر با پيروزى اسلام جنگ تمام شد تمامى اين مصيبتها با پيروزى ترميم مىشود و اگر نشد باز هم هفته جنگ داريم كه خداوند نياورد كه مدت يك سال ديگر جنگ طول بكشد و ما باز هم هفته جنگ داشته باشيم. ما گرفتار چنگال گرگهايى هستيم كه با تمام وجود در فكر نگه داشتن صدام هستند و به او كمك مىكنند، ولى چنين آدمى كه اينقدر به كشور خودش و ايران و اسلام خيانت كرده است را نمىشود نگه داشت. امروز صدام اظهار اسلام و نماز خواندن (كه آن را هم غلط مىخواند) مىكند، حتى اين اظهار هم از بركات جنگ است والا اينها ضد اسلامند و حزب بعث اساسش بر نفى اسلام مىباشد. اينها از اسلام برى هستند و اسلام هم از آنها برى. در عراق تعدادى از علما را گرفتهاند كه من بعضى از آنها را مىشناسم مثل آقاى حاج سيد يوسف حكيم و عدهاى را كشتهاند. اينها را به آن صورتى كه هست نمىشود نوشت و يا به نمايش گذاشت، ولى آنچه را كه مىشود ارائه داد بايد سعى كرد و انجام داد و عمده ارائه آن به دنياست.
امروز آمريكا و شوروى و فرانسه و ساير قدرتها از اسلام احساس خطر كردند و به همين جهت به سود صدام تبليغاتى را راه انداختهاند آنها اينطور در ذهنشان آمده است (كه درست هم هست) كه اگر جمهورى اسلامى پا بگيرد و باقى بماند، جاى پائى از آنها باقى نخواهد ماند و مىترسند كه از همه منطقه دستشان كوتاه شود. جنگ در عين حال كه ناگوار بود و شهرهاى ما را خراب كرد، ولى بركاتى داشت كه اسلام به دنيا معرفى شد و اينكه چه اشخاصى و قدرتهايى در مقابل اسلام ايستادند و چه كسانى از اسلام مىترسند و چه قدرتهايى عليه اسلام قيام كردند، همه اينها در جنگ معلوم شد. ابرقدرتها نه شخص صدام را خواهند نگه دارند و نه ما را مىخواهند بكوبند، بلكه آنها از اسلام
صحيفه نور ج 18 صفحه 112
مىترسند و اسلام را مىخواهند بكوبند، از اين جهت با ما مخالفند و از او طرفدارىكنند. آنها مىدانند كه مردم كشورهاى اسلامى در مقابلشان مىايستند و همچنين است مردم كشورهاى غيراسلامى كه متوجه ما هستند، مثل سياهپوستان.
ما بايد آنچه كه در ايران مىگذرد را منعكس و منتشر كنيم تا جنايات معلوم شود
پس ما بايد آنچه كه در ايران مىگذرد منعكس و منتشر كنيم تا اولاً جنايات معلوم شود و ثانيا كسانى كه اين جنايات را مرتكب شدهاند و از آن مهمتر كسانى كه به اين افراد قدرت دادهاند و آنها را تقويت كردهاند تا ما را بكوبند و به آنها ابزار جنگى مثل تانك و طياره و موشك دادهاند و الان هم مىدهند بايد به دنيا معرفى نمود و اعلام كرد و فهماند كه اگر بخواهيد به صدام پيش از اين كمك كنيد، دستتان را از نفت كوتاه مىكنيم و اگر به صدام كمكهايى كنيد كه منابع اقتصادى ما را بزند، رنگ نفت را نخواهيد ديد، اميدوارم كه اينطور نشود. و عمده، جنايات اين ابرقدرتهاست و همچنين فرانسه، ولى آن كه از همه به ما بيشتر صدمه زده است امريكاست.
اميدوارم ملت ايران به همان اندازه كه تا به حال خوب آمده است، از اين پس هم بيايد. اميدوارم ملت ايران با هم باشند و عزت خودشان را حفظ كنند. ما قبلاً وابستگى ذلت بارى داشتيم كه محمدرضا قبول كرده بود و ما در مقابل امريكا يك عبد ذليل بوديم، ولى ايران اين ذلت را شست و عزت پيدا كرد. شكم و نان و آب ميزان نيست، عمده شرافت انسانى است، و شرافت به اين نيست كه انسان دستش را روى سينه بگذارد تا چند شاهى به او بدهند. بلكه شرافت انسانى به اين است كه در مقابل زور بايستد. و جوانان ما ايستادند و در مقابل آنها حصر اقتصادى كردند كه همين حصر اقتصادى جوانان ما را بيدار كرد و فهميدند كه خودشان بايد كار كنند و زحمت بكشند تا احتياجى به خارج نداشته باشند. خداوند به شما توفيق دهد تا در كارهاى فرهنگى و تبليغى موفق باشيد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 113
تاريخ: 29/6/62
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى مجلس اعلاى انقلاب اسلامى عراق
توجه كنيد در سرتان هواى غلبه و حكومت نباشد بلكه تشكيل حكومت اسلامى و اجراى احكام خدا باشد
بسم الله الرحمن الرحيم
از اينكه تشريف آورديد تا از نزديك صحبت كنيم از شما تشكر مىكنم. آنچه كه خود شما مىدانيد ولى باز هم بايد تذكر داد، اين است كه مجلس اعلا كه از مجاهدين عراقى تشكيل شده است بايد سعى كند كه تمام كارها را براى خدا انجام دهد و جهات اسلامى و دينى را كاملا ملاحظه نمايد. شما بايد سعى كنيد تا تمام توجهتان به خداى متعال باشد. باطن ذات انسان محفوف است به چيزهايى كه تمام هدايتها و انحرافات از آن سرچشمه گيرد. بايد توجه داشته باشيد كه در سر سرهم هواهاى نفسانى بر شما غلبه نكند، يعنى در سرتان هواى اينكه ما غلبه كنيم و حكومت كنيم نباشد بلكه در نظرتان اين باشد كه حكومت اسلامى تشكيل دهيم و احكام خدا را جارى سازيم. حضرت امير عليه السلام در راس زهاد، حكومت مىكرد، ولى حكومت براى خودش نبود بلكه هرچه كوشش مى كرد براى اسلام بود. شما مجاهده كنيد تا هر چه در دل داريد زدوده شود كه اگر براى خدا خالص شديد در پيروزيتان موثر است. بايد اتكائتان فقط به خدا باشد و اين نمىشود مگر اينكه از نفسانيات بكاهيد منشاء اختلافات از هواى نفس است. هر كجا اختلاف بين خودتان ديديد، مطمئن باشيد كه از هواى نفس سرچشمه گرفته است. البته اختلاف بين انبيا و افراد مقابل آنها و اسلام و كفر هميشه بوده است ولى آن اختلاف از عبوديت سرچشمه مىگيرد. شما اختلافاتى را كه از نفسانيت سرچشمه مىگيرد بايد از بين ببريد و مطمئن باشيد كه اگر كارهايتان از الوهيت سرچشمه نگيرد و از وحدت اسلامى بيرون برويد، مخذول مىشويد.
تلاش نمائيد كه عراق از سلطه جباران آزاد گردد همانگونه كه حضرت موسى در مقابل فرعون قيام كرد
اميدوارم موفق باشيد تا براى آزادى و استقلال عراق كوشش كنيد و تلاش نماييد كه عراق از سلطه جباران آزاد گردد. بايد همانگونه كه حضرت موسى در مقابل فرعون قيام كرد و نظرش اين بود
صحيفه نور ج 18 صفحه 114
كه حق را مستقر كند و به هيچ وجه در نظرش نبود تا خودش حكومت كند، شما هم در قلبتان اين معنا باشد كه مجلس را الهى كنيد، زيرا اگر اختلاف در مجلستان پيدا شود، همه از بين مىرويد و اگر با هم بوديد همه پيروز مىشويد. چون شما براى خدا مىخواهيد اين ظلم را ريشه كن كنيد، انشاءالله موفق مىشويد و اين توفيق زمانى حاصل مىشود كه بين خود آقايان نگرانى نباشد. و سر اينكه ايران پيروز شد براى اين بود كه بين تمام افراد اتحاد بود و هيچ اين حرفها نبود كه هر كس طرف خودش بكشد. شما با هم متحد باشيد كه بحمدالله هستيد و وقتى در حلقه اول اتحاد بود، در حلقههاى بعد اختلاف پيدا نمىشود. شما سعى كنيد كه در سر قلبتان چيزى مخالف الوهيت نباشد و اگر ديديد هست سركوبش كنيد. كراراً عرض كردم كه اگر انبيا در يك مكان جمع شوند با هم اختلاف پيدا نمىكنند، زيرا مقصد و هدف و مقصود يكى و الهى است. اگر در مجلس شما توحيد واقعى به معناى واقعى آن تحقق پيدا كند، قهرا افرادى كه متصل به شما مىشوند اختلاف پيدا نخواهند كرد و وحدت واقعى، يعنى قلب همه شما براى يك چيز تپيد كه آن اسلام است. اگر اينطور شد خداوند شما را تأييد مىكند.
مردم ايران مجتمع شدند و با نيروى ايمان پيروز گرديدند
ما بايد همه چيز خودمان را از او بدانيم. شما نه افراد زياد داريد و نه سلاح و ساز و برگ جنگى زياد، ولى طرف مقابل شما از همه دنيا به او كمك مىشود. وقتى اينطور شد، آن كسى كه هيچ ندارد بايد با جهات معنوى مقابله كند، با جهات صورى كهنمىشود. شما خوب مىدانيد كه شاه سابق مجهز بود به جهاز بسيار و امريكا بود كه ايران را پر از سلاح و مهمات كرد براى اينكه خواست ايران پايگاه آنها باشد و شاه همه چيز داشت، پشتيبانى تمام ابرقدرتها، لشكر منظم تا دندان مسلح، ولى مردم ايران هيچ نداشتند. از مدرسه فيضيه شروع شد و وقتى مردم ديدند كه اختلافى نيست، مجتمع شدند و با نيروى ايمان پيروز گرديدند. مردم ايران كه سلاح نداشتند، آنها با مشت گره كرده و فرياد بر دشمن پيروز شدند. اينقدر فرياد كشيدند كه دشمن تا بن دندان مسلح را شكست دادند. بعد هم خود مردم، كميتهها و سپاه را تشكيل دادند. امروز ايران وضعى الهى دارد. وقتى جوانان ما در جبههها آن فداكارىها را مىكنند، يا آيند و با من صحبت مىكنند، از روح بزرگ و صافى آنها حسرت مىخورم. اين وضع هر كجا پيدا شود پيروزى را به دنبال دارد. اين مطلب هر كجا باشد، عنايات خدا را به دنبال دارد، پس از عنايت خدا، پيروزى حتمى است. خداوند ما را اصلاح كند تا بتوانيم خدمت كنيم.
امروز در مقابل شما چه درندگانى واقع شدهاند، وقتى انسان مىبيند كه شهيد آقاى صدر آن عالم فاضل را و همچنين همشيره ايشان ر با چه وضعى شهيد كردند و بعد هم با بيت مرحوم آقاى حكيم كه آنقدر خدمت كردند و با آقاى آقا يوسف حكيم كه وقتى انسان ايشان را مىديد، به ياد قيامت افتاد آنگونه رفتار نمودند و 90 نفر از بيت مرحوم حكيم را گرفتند، شديدا متاثر شده و مىفهمد كه اينها چه سبعهائى هستند. من مىدانم كه مردم عراق از اين جهت متزجر هستند. آخر كدام انسانى است
صحيفه نور ج 18 صفحه 115
كه اين فشارها را ببيند و متأثر نشود. اميدوارم كارها به زودى درست شود. قدرتها گمان كردند مىتوانند كه آنها را نگه دارند. در رژيم سابق هم چه امريكا و چه شوروى، چه فرانسه و ساير قدرتها مىخواستند شاه را نگاه دارند و عدهاى هم از ايران آمدند در فرانسه كه بگذاريد شاه باشد و سلطنت كند نه حكومت، ولى نشد. او رفت، حالا هم تمام قدرتمى خواهند صدام را نگه دارند، ولى نمىشود. شما سعى كنيد ملت عراق را بيدارتر كنيد و اميدوارم كه ملت عراق توجه كند و وضع ايران را در نظر بگيرد. انشاءالله خداوند به شما توفيق بدهد كه مجاهد فى سبيل الله باشيد و انشاءالله برگرديد به عراق و ما هم به شما در حرم حضرت سيدالشهداء عليه السلام ملحق مىشويم.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 116
تاريخ: 30/6/62
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور، وزير نفت و گروهى از كارگران و متخصصين وزارت نفت جمهورى اسلامى
ايران دستش را پيش امريكا تا ابد دراز نمىكند ولو اينكه فانى بشود
بسم الله الرحمن الرحيم
من بسيار خوشحالم هستم از اينكه اين برادرهاى عزيز را امروز مىبينم و براى ما سرافرازى ايجاد كردند و مسأله بعد معنويش اهميتش بسيار بيشتر از بعد ماديش است. بعد ماديش، خوب يك مقدارى نفت رفته و الحمدلله جلوگيرى كردند. اما بعد معنوى همان است كه شما اشاره كرديد كه اينها ماها را هميشه با اين مسائل مىترسانند. دست به آن نزنيد كه نخواهد شد، غير از امريكا كارى نمىتواند بكند، غير از فرانسه و نمىدانم چى نمىتوانند بكنند. در صورتى كه ثابت كردند جوانهاى ما و كارمندهاى ما و همه اشخاصى كه در اين امور مربوط هستند، به اينكه: نه، آن كارهائى كه آنها ممتنع مىدانند، اينجا ممكن است و ما بايد اين را راهى باز كنيم براى كارهاى بزرگتر. نترسيم از مطلب كه ما نمىتوانيم بكنيم. نخير مىتوانيم بكنيم.
خوب، يك همچو مطلبى كه من ديشب فيلمش را آوردند ديدم، البته من درست نمىتوانم بفهمم مسائل را، اما سختى و مشكلىاش را فهميدم كه اين كار با چه سختى انجام گرفته، با چه مشكلى انجام گرفته است و همانطورى كه گفته شده است، اين را آنطور نمايش داده بودند كه غير از امريكا و امثال او از آنها نمىآيد اين كار را بكنند و با اين مىخواستند كه ما را به يك نحوى گرايش بدهند به آن طرف و اين بايد به دولتهاى كشورهاى اسلامى و خصوصاً به اين خليجىها تذكر داده بشود كه شما خودتان برخيزيد از جا. اينقدر خودتان را اسير اين قدرتهاى بزرگ نكنيد. شما خودتان مىتوانيد كار بكنيد. شما خودتان شريان حيات امريكا و امثالش دست شماست و خودتان مىتوانيد كار را انجام بدهيد و معنا ندارد كه دولتهاى اسلامى همه كوشش كنند به اينكه ايران هم بايد مثل خود ما باشد و مربوط به امريكا باشد. اين كوششها بىفايده است و ايران دستش را پيش آمريكا انشاءالله تا ابد دراز نمىكند، ولو اينكه فانى بشود. آنها گمان مىكنند كه ما براى فرض كنيد كه يك نفت و يا براى چيزى تسليم امريكا مىشويم در صورتى كه نه، ما تا فناى خودمان تسليم ديگر نمىشويم. مىتوانند آنها اگر يك وقتى توانستند البته آنطور كه باز آنها خيال مىكنند كه مىتوانند هر كارى بكنند. باز مسأله آن نيست. اينها امتحانشان را در افغانستان دادهاند. آن شوروى قلدتر از امريكاست ولو اين شيطانتر
صحيفه نور ج 18 صفحه 117
است، اينها امتحانشان را آنجا دادند و ديدند چه. خود آمريكا هم در جاهاى ديگرى - عرض شود - در ويتنام و امثال اينها امتحانش را داد. اين در صورتى است كه فرقهاى زياد است ما بين آنجا و اينجا. آنجا دولتش همراه با آمريكا بوده. در افغانستان حزبش موافق با امريكا بوده، ارتشاش موافق بوده، همه چيزش موافق بوده. آن چريكهاى قدرتمند بودند كه مقابل ايستادند و تو دهنى به آنها زدند و الان هم دارند مىزنند. اينجا بحمدالله همه ملت با هم هستند، كارگرش، كارمندش، زارعش، دولتش، رئيس جمهورش - نمىدانم - مجلساش، همه، همه يكى هستند. ارتش اش، سپاه پاسدارهايش، بسيجاش، اينها همه يك موجود الان هستند، يك ارگان را تشكيل مىدهند با اسماء مختلف. ولهذا مىبينند و مىگويند كه اينهمه چيزهايى كه براى ما پيش آوردند، مشكلاتى كه براى ما پيش آوردند، خود همين آقايان حل كردند. و مشكلات بعدها هم به دست خود همين آقايان حل مىشود كه ما بتوانيم مشكلاتمان را با زحمت خودمان و حفظ شرافت خودمان، خودمان انجام بدهيم. چرا بايد ما دستمان را پيش ديگران دراز كنيم براى اين امور؟ بايد افكار خودمان را به راه بيندازيم، يعنى همه ايران اين كار را بكند. همه دانشگاهها، همه كارخانهها، همه افكارشان را به كار بيندازند. از آنها مىآيد، راه را خدا باز مىكند. ابتدا به نظر آدم مىآيد كه يك كارى نمىشود، وقتى كه وارد شد كم كم مىبيند نه، خدا راه را باز كرد و شد. خوب يك همچو كارى كه اين جوانهاى عزيز ما كردند، يك كار مهمى بود، كار كوچكى نبود، اين كار مهم را همت گماشتند و با همت كار را انجام دادند. كارهاى ديگر را هم مىتوانند انجام بدهند. و ما بايد مأيوس نباشيم. ما بايد خودمان را از ديگران، از غير خدا مأيوس كنيم و بگوييم آنها هيچ، و با اتكاء به خداى تبارك و تعالى و قدرت ملى خودمان، اسلامى خودمان كارهايمان را پيش ببريم و پيش مىرود اين كارها، منتها بعضىهايشان زود پيش مىرود، بعضىهايشان هم يك قدرى ديرتر پيش مىرود. بايد ما عزم مان را جزم كنيم به اينكه نه دستمان را پيش آمريكا دراز كنيم نه پيش شوروى و نه پيش ديگران و بايد خيلى آدم متأسف باشد اين از اين دولتهائى كه به اسم اسلام در اين اطراف هستند كه همه دارند كوشش مىكنند كه اسارت خودشان را تحكيم كنند. نه اينكه اينها نمىفهمند، بسيارشان مىفهمند مسأله را كه اگر اينها با دولت اسلامى، جمهورى اسلامى، مربوط بشوند، برايشان خوب است. اما يك وسوسه شيطانى در قلب آنها ايجاد كردهاند كه نمىشود اينها را، با آمريكا نمىشود چه شد. تا همين كه سابقاً مىگفتند براى ما كه با امريكا اصلاً نمىشود طرف شد، باشاه هم نمىشود طرف شد. خوب، طرف شدند ملت ما، ديدند كه مىشود با امريكا، با شوروى، همه را دستشان را قطع كرد و ديدند كه خبرى هم نشد و نخواهد هم شد.
وقتى بنا شد همه ملت در يك راه برود نمىشود از اين راه منحرفش كرد
و مسأله اينطور است كه يك ملتى اگر يك چيزى را خواست، نمىشود تحميلش كرد. مىشود تحميل به يك گروهى، يك حزبى، نمىدانم يك چيزهايى كرد، اما به يك ملت نمىشود يك چيزى را تحميل كرد. ملت وقتى بنا شد، همهشان را در يك راه روند، نمىشود ديگر اين را از اين راه
صحيفه نور ج 18 صفحه 118
منصرفش كرد. با قدرت نمىشود ملت را از آن طريقى كه دارد منصرف كرد. ممكن است كه يك وقت فرض كنيد يك قدرت هايى سركوب كنند يك ملتى را، لكن نمىشود تا آخر برود، در بين راه فلج مىشود. بحمدالله مملكت ما جورى است كه از اول هم نمىتوانند، نه اينكه بيايند و بين راه، انشاءالله از اول هم نمىتوانند. و ما به خدا متكى هستيم و خداوند انشاءالله همه جوانهاى ما را حفظ كند و دولت ما را، ملت ما را همه را حفظ كند. و بايد من واقعاً تشكر كنم از شما جوانهاى عزيز كه بعد معنويش بسيار زياد است براى اسلام و براى ايران، شما محقق كرديد و خداوند به شما اجر مجاهدين را انشاءالله عنايت كند. والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 119
تاريخ: 31/6/62
پيام امام خمينى به خانوادههاى شهدا، اسرار، مفقودين، جانبازان و مجروحين جنگ تحميلى
بسم الله الرحمن الرحيم
شهادت در راه خداوند چيزى نيست كه بتوان آن را با سنجش بشرى و انگيزههاى مادى ارزيابى كرد. و شهيد در راه حق و هدف الهى را نتوان با ديدگاه امكانى به مقام والاى آن پىبرد. كه ارزش عظيم آن معيارى الهى و مقام والاى اين ديدى ربوبى لازم دارد و نه تنها دست ما خاك نشينان از آن و اين كوتاه است كه افلاكيان نيز از راه يافتن به كنه آن عاجزند، چه كه آنها از مختصات انسان كامل است و ملكوتيان با آن مقام اسرار آميز فاصلهها دارند. قلم اينجا رسيد و سر بشكست و ما بازماندگان و عقب افتادگان در آرزوى آن و اين بايد روز شمارى كنيم و حسرت شهادت و شهيد و شهيد پروران اينچنانى را كه با ايثار ثمره حيات خود عاشقانه به اين شهيدان شاهد افتخار مىكنند به گور بريم و از شجاعتهاى بىنظير شهيدان و دوستان اسير و مفقودشان و آسيب ديدگان و اشتياق زايد الوصف اينان براى بازگشت به ميدان شهادت احساس خجلت و حقارت كنيم. زنان و مردان و كودكان نمونهاى كه در زير بمبارانها و از بستر بيمارستانها سرود شهادت سر مىدهند و با دست و پاى قطع شده بازگشت به جبهههاى انسان ساز را آرزو مىكنند، فوق آنچه ما تصور مىكنيم و فلاسفه و عرفا به رشته تحرير در مىآورند و هنرمندان و نقاشان عرضه مىكنند، مىباشند. آنچه آنان با قدمهاى علمى و استدلالى و عرفانى يافتهاند اينان با قدم عينى به آن رسيدهاند و آنچه آنان در لابلاى كتابها و صحيفهها جستجو كردهاند اينان در ميدان خون و شهادت در راه حق يافتهاند. بارالها! ما را به خدمتگزارى در راه آنان و براى هدف بزرگشان توفيق ده و شهداى عزيزمان را در خوان ضيافت معنوى خود از جلوههاى خاص خويش ارزانى بخش و خاندان بزرگوار آنان را با صبر و اجر قرين فرما و آسيب ديدگان عزيز ما را شفا مرحمت نما و اسيران و مفقودان معظم را هر چه زودتر به آغوش ملت عظيم الشان برگردان و به پدران و مادران و همسران آنان شكيبائى و پايدارى عنايت فرما و از بركات حضور بقيه الله ارواحنا فداه همه آنان و ملت را نصيب وافر مرحمت فرما.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page