-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 51
تاريخ: 11/5/62
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از پرسنل وزارت راه و ترابرى متشكل از كاركنان راه آهن، هواپيمايى و ادارات مختلف اين وزارتخانه، كاركنان وزارت نيرو و مديران كل آموزش و پرورش سراسر كشور
خاصيت حكومت محرومين است كه از اين ابرقدرتها نمىترسند
بسم الله الرحمن الرحيم
قبلا بايد از شما آقايان تشكر كنم كه زحمت كشيديد و با زحمت به اينجا آمديد تا با هم ملاقات كنيم و بعضى مسائل را عرض كنم. مسائلى كه آقا فرمودند راجع به خدمتهائى كه هم وزارت راه و هم وزارت نيرو انجام دادهاند و همين طور خدمتهايى كه وزارت فرهنگ انجام داده است و ساير وزارتخانهها، اينها از آثار حكومت مستضعفين است. در طول تاريخ، اسكلت حكومت، چه اصل حكومت و چه مجلسها از وقتى كه مجلس تحقق پيدا كرد الا كمى در دوره اول و همين طور ارتش و ساير نهادها، اينها چون از طبقه مرفه بودند و اسكلت حكومت را به اصطلاح اشراف و اعيان تشكيل مىدادند از اين جهت اطلاع از اينكه به قشر مستمند چه مىگذرد نداشتند، نمىتوانستند بفهمند كه مستمند يعنى چه. فكرشان اصلاً در اين قضيه هيچ وقت وارد نمىشد. كسانى كه از اول كودكى تا آنوقتى كه به حكومت رسيدند در مهد آرامش و رفاه بار آمدند، اينها ادراك اين مطلب را كه قشر ديگرى هم ما داريم كه قشر مستمند است نمىكردند. اگر هم يك وقتى هم در ذهنشان مىآمد، عبور مىكرد. فكراين نبودند كهاين طبقههم يك موجوديتى دارد و بايد براى موجوديت اينها هم فكرى كرد. و لهذا در طول تاريخ، اين قشر مستمند و مستضعف و محروم در طول تاريخ شاهنشاهى و در اين تاريخى كه شماها هم ادراك كرديد زمان محمدرضا و بعضىتان هم زمان رضاخان را ادراك كرديد، مىبينيد كه حكومت، حكومت اشراف بود. اگر در يك مجلسى يك نفر، دو نفر هم از طبقه محرومين پيداشد، در يك اقليت بسيار ضعيف بودند كه در مقابل آن جمعيت كثير نمىتوانستند كارى انجام بدهند. اصل جنس اسكلت حكومت اشرافى اين است كه به مردم نرسند. ولهذا تمام اين روستاهاى ايران تقريباً از همه مواهبى كه بايد به دست حكومتها تحقق پيدا كند براى اين روستاها و اين دهات دور افتاده هيچ تحققى پيدا نكرد. كمى بوده است، آنها هم روى يك مطالبى كه بازپاى مالكين و اشراف تو كار بود. اگر روستائى بود كه يكى از اشراف مالك او نبود يا يكى از از حكومت افراد حكومت مالك او نبود، او از تمام مواهب محروم بود. برق يك مطلبى بود كه الان هم در اكثر روستاهاى ما كمى رفته است و مشغولند كه برود، بهدارى ابداً نبود، راه نبود، به طورى كه اگر يكى
صحيفه نور ج 18 صفحه 52
مريض مىشد، يك زنى مىخواست وضع حمل بكند، در آنجا اسبابش فراهم نبود، مىخواستند بياورند به يك شهرستانى، از باب اينكه راه نبود، بين راه، مريض يا آن زن بدبخت تلف مىشد يا كمىاش مىرسيد به معالجه.
اين وضع حكومت اشرافى در جهان است. يكى از نعمتهاى بزرگى كه خداى تبارك و تعالى به اين ملت عنايت فرمود اينكه حكومت، حكومت مستضعفين است، حكومت محرومين است يعنى آنهائى كه در راس حكومت واقع شدند وقتى كه ملاحظه مىكنيد رئيس جمهورش از مدرسه پا شده است آمده است رئيس جمهور شده، طلبه مدرسه بوده. رئيس مجلسش از مدرسه آمده است و رئيس مجلس شده است. رئيس دولتش يك بازارى است كه پدرش الان هم بازارى است ظاهراً ، از بازار آمده است و رئيس دولت شده و وزراى ديگرش هم همين طور، وكلاى ديگرش هم، وكلا هم همين طور. الان شما در تمام قشر دستاندركاران چه در مجلس و چه در حكومت يك نفر از آن اشخاصى كه در آنوقتها، در زمان شاهنشاهى كفيل امر بود يك نفر از اشباه آنها را شما نمىبينيد و خاصيت يك حكومت محرومين، مستضعفين و حكومت مردمى اين است كه هم مجلسش مىفهمد مستضعفين و محرومين يعنى چه، هم حكومت و وزرا مىفهمند كه يعنى چه، هم رئيس جمهور و رئيس مجلساش مىدانند كه اين محروميت يعنى چه، براى اينكه خودشان لمس كردهاند، خودشان لمس محروميت را كردهاند اينها مىفهمند كه نادارى يعنى چه و محروميت يعنى چه. ولهذا خاصيتى كه حكومت محرومين دارد چند چيز است كه حالا من بعضىاش را عرض مىكنم. يكى اينكه چون احساس كردهاند محروميت را، به فكر محرومينتوانند باشند. مىتوانند كه بفهمند كه راه اگر نباشد و اين مريض در يك دهكدهاى مريض بشود و بخواهند بياورندش به شهر، چه مصيبتهائى است، براى اينكه راه نيست بايد با الاغ مثلاً با اسب بياورند، اينها مىفهمند اين يعنى چه، در ذهنشان اين معنا مىآيد. اينها مى فهمند كه محروميت از حيث بهدارى و درمانگاه يعنى چه. اينهافهمند كه محروميت از حيث آب و برق يعنى چه. اينها از باب اينكه خودشان لمس كردهاند اين مسائل را، مىتوانند بفهمند. به خلاف آن قشرى كه سابق متكفل اين امور بود نمىتوانستند بهمند. يعنى يك كسى كه در مهد اشرافيت به اصطلاح آنوقت بزرگ شده است و از اولى كه چشمش را باز كرده است با نوكر و كلفت و حشم و اينها روبرو بوده، اين وقتى بزرگ شد خيال مىكند همه چيز همين است. نمىتواند ادراك كند كه يك طبقهاى هستند كه نان ندارند، يك طبقهاى هستند كه نمىتوانند زندگى كنند. اين يكى از خاصيتهاى حكومت محرومين و مستضعفين است. يكى از خاصيتهاى بزرگش اين است كه اينها ديگر از قدرتها نمىترسند. خاصيت اعيانيت و اشرافيت به اصطلاح و رفاه اين است كه چون هميشه خوف اين مطلب كه نبادا از اين مقام پائين بيايم و نبادا يك لطمهاى به اشرافيت من بخورد، اين خوف، اسباب اين مىشد كه نسبت به زير دستها ظالم و نسبت به بالا دست تو سرى خور باشد. يك نفر كه نخست وزير بود، وزير بود و در تاريخ، در طول تاريخ از كسانى بود كه متكفل امور كشور بود، نسبت به زيردستان با تمام معنا ظلم مىكرد (به حسب نوع البته) ولى وقتى مواجه مىشد با يك سفارتخانه
صحيفه نور ج 18 صفحه 53
خارجى كمال ذلت را داشت. اين خاصيت اشرافيت، به اصطلاح اشرافيت يك معنائى است كه آنها داشتند و خاصيت حكومت رفاه طلبان است كه در مقابل سفارتخانه هاى خارجى ذليل بودند و در مقابل رعيت خودشان و قشر محرومين با كمال قلدرى رفتار مىكردند. از قرارى كه من شنيدم همين محمدرضا در اواخر سال جناياتش وقتى كه ايران قيام كرد و آن بساط را و آن نهضت را، انقلاب را بپا كرد و ديدند خارجىها كه نمىتوانند اين را ديگر اينجا نگه دارند، ديگر اين عروسك به درد نمىخورد گفتند (از بعضى اشخاصى كه نقل كردند كه از خود آنها بودند و حاضر قضيه بودند) كه وقتى از طرف آمريكا با او آمدند و گفتند كه شما بايد ديگر برويد، او همانطور كه نشسته بود يك قلم دستش بود لرزيد و قلم از دستش افتاد. اينقدر عاجز بود اما نسبت به ملت ديديد كه چه كرد، حكومت محرومان اين خاصيت را دارد كه امروز اگر رئيس جمهور امريكا بيايد اينجا بخواهد به يك نفر از كارمندهاى اداره دولت ما يك درشتى بكند يك سيلى مىخورد. در حكومت حكومتهاى سابق تعقل نمىكردند كه مىشود يك سفارتخانه آمريكايى با يك سفارتخانه شوروى را باهاش اين رفتارى بكنند كه در حكومت محرومين شد. تعقل اين مطلب براى آنها امكان نداشت. امروز خاصيت حكومت محرومين اين است كه خوف به دلشان راه نمىدهند. آمريكا از آن طرف درياها نشسته و فرمان مىدهد بر حكومتهاى قلدرى، همه فرمان مىبرند، حكومت ايران كه حكومت مستضعفين است هيچ اعتناء به او نمىكند. در اين قضيهاى كه راجع به نفت ايران صدام يا يكى از وزراى او گفته بودند كه ما نفت ايران را مىزنيم و طيارههائى از فرانسه مثلاً مىگيريم و نفت ايران را مىزنيم، ايران و كارفرمايان ايران ايستادند و گفتند اگر يك همچو غلطى بكنيد ما نفت را به روى همه كشورهاى خارجىبنديم، و اين يك واقعيت است. آمريكا از آن طرف دنيا نشسته مىگويد كه ما حفظ امنيت اين خليج را مىكنيم، تا آمده او تخيل بكند، اين كار شده است در ايران. بايد آمريكا فكر اين معنا باشد كه امثال نوكرهاى خودش مثل صدام و امثال اينها را به جاى خودشان بنشانند، به فكر اين نباشد كه به ايران مىتوانند يك ضرب شستى وارد كنند. ايران حكومت مردم است، حكومت مردمى ديگر نمىتواند بترسد از اينكه آمريكا چى مىگويد. حكومت مستمندان است، حكومت مستضعفان است. اينها در دلشان خوف نيست به اينكه اگر چه بشود ما مقام مان را از دست مىدهيم. مقام نيست تو كار، هيچ يك از ما به فكر اين نيستند كه ما الان يك مقامى داريم و مقام فروشى بكنند و هيچ كدام هم يك زندگى اشرافى ندارند كه بترسند از دستشان گرفته بشود و چون حكومت ايمان است، خوف از شهادت هم ندارند. بنابراين آمريكا و امثال آمريكا تصور نكنند كه با يك كلمهاى كه در سابق، زمان شاه و زمان رضاخان و محمدرضاخان مىگفتند در اينجا اطاعت مىشد، حالا هم آن هست نخير حالا آن نيست حالا اگر يك سفيرى از شما نسبت به يك نفر از كارمندهاى ما بخواهد يك جسارتى بكند غايت امر اين است كه او را بيرونش مىكنند (اگر در همين جا تربيتش نكنند). حكومت، حكومت محرومين است. محرومين ترس ندارند از اين امور، آن حكومت اشراف بود كه تشر مىزديد و آنها جا مىخوردند. اينها حكومت توده است، توده مردم است، محرومين است، بازار است، خيابان است و
صحيفه نور ج 18 صفحه 54
كارگرانند و كشاورزان. حكومت مال اينهاست. يك همچو حكومتى، يك همچو بافتى كه در حكومت ايران است امروز، اين بافت جورى است كه خوف تويش نيست. از چى بترسند؟ بترسند شهيد مىشوند؟ بسيارند، بسيارى هستند كه آرزوى اين كار را مىكنند. بترسند مقام از آنها گرفته بشود؟ مقامى تو كار نيست تا گرفته بشود. بترسند نمىدانم پاركها و نمىدانم دهات از آنها گرفته بشود؟ نه پاركى دارند، نه دهى دارند، اين از خاصيت حكومت محرومين است كه نه از اين ابرقدرت مىترسد و نه از آن ابرقدرت مىترسد و از جنگ هم نمىترسند. شما خيال مىكنيد كه اگر در زمان سابق يك همچو جنگى پيش مىآمد، وضع ايران اين نحو بود كه مردم بايستند و در جبهه و پشت جبهه بايستند و اينطور توى دهنى بزنند به آمريكا؟ صدام كه قابل آدم نيست، اين تو دهنى به امريكاست كه قلاده را از سر اين برداشت و اغوا كرد اين بدبخت را و او را به اين حال رساند. امروز روزى است كه مردم ما از جنگ نمىترسند، براى اينكه از جنگ براى چه بترسند؟ از جنگ مىترسند كه بيايد كسى در بين بلادشان چه بكند؟ اينها بيرونشان كردند و كسى نمىتواند وارد بشود در اينجا. از كودتا بترسند؟ كى كودتا بكند؟ كى مىتواند در اين كشور كودتا بكند؟ كشورى كه همه افرادش مجهز هستند براى مقابله، حتى خانمهاى پشت پرده. اين هم يكى از خاصيتهائى است كه حكومت مستضعفين دارد كه خوف ندارند اينها. ديگر سفارتخانه نمىتوانند بزرگى بفروشند به حكومت ايران. پيشتر حكومت مال سفارتخانهها بود، يك وقت سفارت انگليس بود كه همه چيز دستش بود و بعدش هم سفارت آمريكا شد. حالا يك سفارتخانه در اينجا نمىتواند يك حرفى بزنند كه به يكى از كارمندهاى ما بر بخورد، چه سفارت شوروى باشد چه سفارت آمريكا باشد و چه سايرين. حكومت مردم اين است خاصيتاش در مقابل حكومت اشرافى، حكومت مردمى يكى از خاصيات بزرگش اين است كه خوف در دلشان نيست. يكى از خاصيتاش كه همين معنا را دنبال دارد اين است كه مردم پشتيبان حكومت هستند. اگر مردم، نصف مردم پشتيبان محمدرضا بودند، اين مصيبتها به سر او مىآمد؟ مردم يكپارچه پشتيبان اين حكومت هستند. اگر حكومت يك گرفتارى پيدا بكند اين مردمند كه رفع مىكنند گرفتارى را. اگر جنگ براى دولت پيش آيد، اين مردمند كه جبههها را پر مىكنند و پشت جبههها را هم خدمت مىكنند در پشت جبههها، اين خاصيت حكومت مردمى است. امروز مجلس چون مجلس مردمى است، اين مجلس مردمى مىتواند به فكر محرومين باشد و مجلس ديروز نمىتوانست كه به فكر محرومين باشد براى اينكه محروم تويش نبود اگر هم بود يكى دوتا بود كه كارى از او نمىآمد. اما امروز مجلس مجلسى است كه محروميت كشيدهاند اهل اين مجلس و در آنها از اشراف و اعيان و امثال ذلك ديگر وجود ندارد ولو بعضى منحرفين هستند اما از اشراف و اعيان ديگر خبرى نيست. يك همچو مجلسىتواند خدمت كند به اين كشور و يك همچو مجلسى پشتيبانش همين مردم كوچه و بازار هستند. اين هم يكى از خاصيتهاى بزرگ حكومت مردمى است كه خوف اينكه چه بشود ندارند و قدرت بزرگ توجه به اين معنا بكنند كه نمىتوانند امروز آن فرمانفرمائى كه در زمان محمدرضا يا زمان رضاخان مىكردند امروز هم بكنند.
صحيفه نور ج 18 صفحه 55
حكومت حجاز كوچكتر از اين است كه جلوى حجاج ايران را بگيرد
امروز ديگر خريدار ندارد آن حرفها، پوچ است آن حرف ها. شيوخ خليج و اينهائى كه حكومتهائى در كشورهاى اسلامى دارند توجه بكنند به اينكه ما براى چندمين بار به آنها سفارش مىكنيم كه با كشور ما اينطور نكنند. يك روز اينها بيدار مىشوند كه وقت گذشته است. يك روز دولت حجاز به خود مىآيد كه مسأله ديگر گذشت. از همين حالا به فكر باشد كه كارهايش را تعديل كند. قضيه جلوگيرى از حجاج ايران يك مسألهاى نيست كه بتواند حكومت حجاز يك همچو امرى را انجام بدهد. حكومت حجاز كوچكتر از اين است كه جلوى حجاج را بگيرد، لكن اشكالتراشى مىكند و اين اشكالتراشى يك روزى بيدار مىشوند كه وقت گذشته است و ديگر نمىتوانند عذرخواهى كنند. از همين حالا درست توجه بكنند كه شمائى كه مىگوئيد ما خدمتگزار بيت هستيم و شمايى كه در يك كشورى واقع شديد كه خانه خدا در آن كشور است، خيال نكنيد كه خانه خدا مال شماست و شما كليددار خانه خدا هستيد. خانه خدا مال مسلمين است. مستشارهاى آمريكا در حجاز به طور رفاه زندگى مىكنند و از آن پول محرومين و نفت محرومين به آنها هر چه خواستند مىدهند، لكن حجاج ايران مضر است براى آنها. معلوم است چرا مضر است، براى اينكه وقتى يك حكومتى سرسپرده يك دولتى شد ناچار است كه حفظ بكند منافع آن دولت را. ما مىگوئيم چرا سرسپرده باشيد. ما مىخواهيم كه حكومت هاى اسلامى سر بلند باشند، آقا باشند بر دنيا همانطورى كه حكومت ايران امروز هست. چرا بايد شما خودتان را اينطور ذليل كنيد در مقابل امريكا كه جرات اينكه يك، كس ديگرى در مكه نسبت به امريكا يك كلمهاى بگويد يا نسبت به اسرائيل يك كلمهاى بگويد، اين جرأت را نداشته باشيد و بخواهيد كه كشور ايران حجاج، صدهزار نفر حجاج خودش را نفرستد آنجا؟ حجاج ايران تمام حجاجش را مىفرستد يا اصلاً نمىفرستد. من به حكومت حجاز نصيحت مىكنم كه اينطور با مسلمين رفتار نكنند و اينطور طرفدار دشمنهاى اسلام و دشمن بيت الله الحرام نباشند. من نصيحت مىكنم كه تا دير نشده به خود آيند. نگذارند يك وقت كه وقت گذشته است آنوقت عذر خواهى كنند. حال صدام را مشاهده كنند. صدام از همه حكومت عراق از همه حكومت هاى منطقه قويتر بود و امروز همچو ذليل شده است كه نمىداند چه بكند و دست گدائى به اين ورو آن ور دراز مىكند و فايده ندارد. من به حكومتهاى اطراف خليج و به حكومتهاى منطقه هشدار مىدهم كه دست از مخالفت با ايران و مساعدت با صدام بردارند. دست بردارند كه اين حزب بعث از بين برود و حكومت عراق به دست مسلمانان اداره بشود و ايران همانطورى كه به دست خود مردم اداره مىشود عراق هم اين طور باشد و حكومت اسلامى براى همه شيوخ منطقه بهتر است از يك قدرت پوشالى آمريكا.
بايد تجديد نظر بكنند در حرفهاى خودشان. ننشينند در كاخهاى بزرگ خودشان و خيال كنند كه حالا كه در كاخ هستيم پس به ايران هم مىتوانيم چه بكنيم. خدا نكند كه امسال حجاج ايرانى نروند به مكه و خدا نكند كه اين اسباب اين نشود كه اسلام و مسلمين انفجار در آنها حاصل بشود و ديگر نه
صحيفه نور ج 18 صفحه 56
از شيخى وجود پيدا بشود و نه از بستگان آمريكا. به خود آئيد و توجه كنيد كه اين قضيه، قضيه اسلام است، مخالفت صريح با قرآن است. آن كه مخالفت صريح با قرآن بكند چطور مىتواند حكومت اسلامى داشته باشد و كليددار مكه باشد؟ بنابراين من باز هم از باب اينكه مىخواهيم با همه مسلمين، با همه دولتها به طور مدارا رفتار كنيم و هيچ وقت ميل نداريم كه با خشونت رفتار كنيم، از آنها مىخواهيم كه تجديد نظر بكنند در افكار خودشان آن روزى كه شما گرفتار بشويد آمريكا به دردتان نمىخورد همانطورى كه امروز صدام آمريكا به دردش نمىخورد هى مىگويد ما بىطرفيم. نمىتواند بگويد من هم طرفم. اصلاً اينها مىخواهند يك دستهاى را به جان هم بريزند و استفادهاش را آنها بكنند. آنها حاضر نيستند كه سربازهاى خودشان را به كشتن بدهند براى خاطر صدام و براى خاطر ديگران. ساير حكومتهاى منطقه بيدار بشوند و گرفتارى صدام براى آنها عبرت باشد و خداى تبارك و تعالى اگر چنانچه آنها برگردند و به طريق اسلامى برگردند، خداى تبارك و تعالى بخشنده است و ما هم تابع احكام خدا هستيم.
اميدوارم انشاءالله اين قشر مؤمن ايران را خداوند سلامت نگه دارد و حكومت را، حكومت اسلامى را توفيق بدهد كه خدمت بكنند به اين قشر مستمند، خدمت بكنند. چه آنهايى كه در وزارتخانهها هستند و چه آنهايى كه در مجلس هستند، خودشان را خدمتگزار اين ملت بدانند. انشاءالله همه موفق و مؤيد باشيد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 57
تاريخ: 12/5/62
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير كشور و استانداران سراسر كشور
استانداران و روحانيون بايد با هم تفاهم داشته باشند
بسم الله الرحمن الرحيم
مطالبى مىگويم گرچه تكرارى است لكن لازم است تكرار و سفارش شود، و آن دو مطلب است. يكى اينكه با روحانيون بسازيد. من به روحانيون هم اين سفارش را بارها كردهام، ولى چون شما امروز اينجا هستيد به شما تأكيد مى كنم. شما با ساختن با روحانيون مردم را با خود كنيد، در اين صورت آسيب نمىبينيد زيرا آسيب از ناحيه اختلاف پيش مىآيد. شما و روحانيون بايد با هم تفاهم داشته باشيد. شما مىدانيد تا به حال هر كارى انجام گرفته است از اتفاق بوده است، پيشبردمان از توافقى بوده است كه بين تمامى اقشار است. خارجىها هم اگر بخواهند كارى كنند، اول بين خود ما اختلاف مىاندازند و از اين راه فساد ايجاد مىكنند بعد از آنكه اختلاف شد لطمه وارد مىآورند، مستقيماً كه دخالت نمىكنند. و ما براى حفظ اسلام مكلف و مسؤوليم و امروز حفظ اسلام در تفاهم است، تفاهم بين همه اقشار، بين مردم با روحانيون، روحانيون با استاندارها، استانداران با مردم و روحانيون، و اين تكليفى است الهى كه بايد جواب آن را بدهيم.
بايد تمام استاندارها پشتيبان دولت باشند
مطلب دوم اينكه بايد تمام استاندارها در هر جا كه هستند پشتيبان دولت باشند. امروز استاندارها بايد نخست وزير را، دولت را و مجلس را تقويت كنند كه اگر خداى نخواسته اختلاف كنند موجب شكاف شود و صدمه به اسلام وارد مىشود. و اگر صدمه به اسلام وارد شد خداى نخواسته موجب مىشود كه ديگر اسلام به اين زودىها سر بلند نكند. آنهائى كه از اسلام سيلى خوردهاند و تشخيص دادهاند كه اسلام است كه ملتها را نجات مىدهد، اگر سربلند كنند و به اسلام صدمه وارد كنند ما چه جوابى داريم؟ بايد استاندارها از نخست وزير و دولت و همه وزرا پشتيبانى كنند. شما بايد خودتان با هم باشيد و پشتيبان همديگر. من باز تأكيد مىكنم كه اگر سران با هم خوب باشند، اين كشور صدمه نمىبيند. و اگر صدمهاى اين كشور ببيند از اختلاف سران است. همانطور كه شارع مقدس فرموده، بايد دولت، مجلس و قوه قضائيه احساس كنند كه يك تكليف دارند و آن اينكه اختلاف نداشته باشند. امروز اختلاف موجب مىشود به جبههها سرايت كند و اگر خداى نخواسته سرايت كرد، مصيبت پيش
صحيفه نور ج 18 صفحه 58
مىآيد. امروز تقريباً هيچ كس با ما موافق نيست و آنهائى كه موافق هستند فقط اظهار است. معذلك پاسدارها و ارتشىها و بسيجىها و ساير نيروها توانستهاند اين پيروزىها را به دست آورند. اين براى اين است كه بين آنها اختلاف نيست. اختلاف روحانيون با استاندارها و يا با خودشان، به مردم سرايتكند و در جبههها منعكس مىشود، آنوقت نمىتوانيد مصيبتى را كه از اين ناحيه پيدا مىشود ارزيابى كنيد و مصيبت بزرگ اين است كه در اين صورت اسلام نمىتواند سربلند كند. بايد متوجه باشيد كه اين يك تكليف است كه همه با هم باشيد تا اين بار را به آخر برسانيد. خوب خدمت كنيد، به مستضعفان برسيد. شما در دوردستها مسؤوليت داريد به مستمندان كه در طول تاريخ زير فشار و زحمت بودند برسيد و جديت نمائيد تا راه چارهاى كه آنها را به جائى برساند پيدا كنيد. در عمران و راهسازى براى آنان جديت كنيد. امروز به مستضعفان و مستمندان و زاغه نشينان كه ولينعمت ما هستند خدمت كنيد. پيش خداى تبارك و تعالى كمتر خدمتى است كه بهاندازه خدمت به زاغه نشينان فايده داشته باشد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 59
تاريخ: 17/5/62
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى كميسيونهاى نفت و ارشاد و هنر اسلامى مجلس شوراى اسلامى
اگر جهت اسلامى اين انقلاب نبود تا آخر هم مشكلات ما حل نمىشد
بسم الله الرحمن الرحيم
از آقايان تشكر مىكنم كه به اينجا تشريف آورده و مسائل و مشكلات را با يكديگر در ميان مىگذاريم. عمده اين است كه ما به وضعيت خودمان و وضعيت انقلاباتى كه در دنيا واقع مىشود توجه كنيم. يك وقت مملكتى است كه انقلاب مىكند و پشت سرش شوروى و آمريكا و امثال اينها هستند كه اين انقلاب، انقلاب ديگرى است. و يك وقت كشورى است همانند ايران كه انقلاب مىكند و خودش را از همه قدرتهاى شرق و غرب كه مىخواهند در آن تصرف كنند جدا كرده است. معذلك مىبينيم آنها كه پشت سرشان قدرتها بودهاند و انقلاب كردهاند وضعشان بسيار بدتر از ماست. و با اين دو خاصيت اگر شما بخواهيد كه شب بخوابيد و صبح بيدار شويد كه همه امور درست شده باشد اين يك امر غيرممكن است و اگر جهت اسلامى اين انقلاب نبود، تا آخر هم مشكلات ما حل نمىشد و چون اسلامى است و مردم همه با هم هستند و علاقه به اسلام دارند، عليرغم تبليغات دامنهدار و جنگ و مشكلاتى كه بر عليه ما تحميل كردهاند معذلك ايران در اين چند سال كه انقلاب كرده است با استقامت سرجاى خود ايستاده و به پيشرود و وظيفه آقايان وكلا اين است كه هرجائى كه گرفتارى هست دنبال رفع آن باشند و متوقع نباشند كه فورا رفع بشود.
مجلسى كه اساس يك كشور است بايد محلى براى بحث و ساختن اخلاق جامعه باشد
و مهم اين است كه مجلسىها با هم و با دولت و ساير مقامات تفاهم داشته باشند و مجلسى كه اساس يك كشور است بايد محلى براى بحث و ساختن اخلاق جامعه باشد و انتقاد و استيضاح حق مجلس است اما برخورد با متخلف با آرامى و طرح مسائل اخلاقى بهتر رفع اختلاف مىكند تا با الفاظ نيشدار و مقابله كردن با يكديگر. لذا بايد نطقهاى قبل از دستور يا مسائلى كه در مجلس واقع مىشود همانند خطبههاى نهج البلاغه و خطب ائمه اطهار مردم را رو به صلاح ببرد و آقايان در صحبتهايشان اين احساس را داشته باشند كه براى مصلحت جامعه حرف مىزنند، نه براى مقابله. خودشان را يك واعظ حساب بكنند كه مىخواهند مردم را موعظه كنند و مردم همه احساس كنند كه اين آقايان خير و
صحيفه نور ج 18 صفحه 60
صلاح آنها راگويند.
مسألهاى كه روى آن پافشارى مىكنم اين است كه امروز همه جوان هاى ما موظفند جبههها را گرم نگه دارند
من از مسائلى كه شما گفتيد مطلعم لكن مشكلات بايد به تدريج متحول گردد ولكن الان مسأله بزرگ ما جنگ است كه مشاهده مىكنيد كه تقريباً در اكثر جبهه مشغول آن هستيم و بايد الان تمام كوششمان را به كار بيندازيم كه اين جنگ را به پيروزى برسانيم كه اگر خداى نخواسته اين جنگ به پيروزى نرسد و شكستى پيش آيد خيال نكنيد كه اين شكست براى ايران است، بلكه براى همه مستضعفين جهان واقع مىشود. الان چشمهاى همه مردم دنيا به ايران دوخته شده كه در جنگ چه مىكند و همه آقايان بايد توجه داشته باشند و من به همه مردم كشور و به همه جوانها عرض كنم جنگى كه الان در كار است، جنگ سرنوشت ساز ماست. جنگى است كه يك طرف آن دشمن با همه تجهيزات و پشتيبانى همه قدرتها به ميدان آمده و اين طرف ما هستيم كه از قدرتهاى بزرگ بريده، به خداى تبارك و تعالى توجه داريم. لذا اين جوانهاى ما هستند كه بايد اين سرنوشت را به آخر برسانند و اين جوانهاى ايران هستند كه بايد تنور جنگ را گرم نگه دارند و بحمدالله رزمندگان ما در همه جا پيروزند و شما مىدانيد كه اگر خداى نخواسته صدام پيروز بشود با اهل اين كشور چه خواهد كرد.
اين سهل است در مقابل اينكه اسلام سيلى بخورد و نتواند به اين زودىها سربلند كند بار ديگر من به همه اهالى كشور تأكيد مىكنم كه امروز بايد توجه به اين جنگ زياد باشد و امروز تمام اسلام در مقابل تمام كفر ايستاده است و ما اگر جائى را فتح كرديم نبايد غرور پيدا كنيم بلكه بايد اين فتح را تا آنجا دنبال كنيم و ادامه دهيم كه متجاوز سرجاى خودش بنشيند يعنى متجاوز از بين برود. خسارت جانى قابل جبران نيست ولى آنهمه خسارات مالى كه به اين كشور وارد شده است بايد بدهند. و من مسألهاى كه روى آن پافشارى مىكنم اين است كه امروز همه جوانهاى ما موظفند جبههها را گرم نگه دارند و بروند به سراغ برادرانشان كه در حال جنگ هستند كه اگر مسأله جنگ حل بشود و انشاءالله با پيروزى كامل به آخر برسد، مسائل ديگر مسائل فرعى است و حل آن بسيار آسان است و خود مردم كارها را اصلاح كنند و دولت هم دستش باز مىشود و گرفتارىها را رفع مىنمايد. و ما در مسأله جنگ و سايرامور بايد با هم باشيم و اگر با هم بوديم كارها به پيش مىرود. بحمدالله مجلس اختلافى ندارد و قريب به اتفاق مجلس افراد صالحى هستند كه بايد بين خودشان و ديگران و ساير قوا تفاهم ايجاد كنند و دولت و جبههها و قواى مسلحه را تأييد و تقويت نمايند و مردم را ارشاد كنند كه به نيروهاى مسلحه كمك كنند، چه در پشت جبهه و چه در جبههها و بحمدالله تا به حال اين كار را كردهاند.
و من از شما آقايان و از مردم تشكر مىكنم كه در جبههها و پشت جبههها حضور دارند و به
صحيفه نور ج 18 صفحه 61
خاطر اسلام خدمت مىكنند. اميدوارم مشكلات با همت آقايان و تأييد خداوند تبارك و تعالى به زودى رفع شود و همه شما موفق و مويد باشيد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
::w8:
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 63
تاريخ: 20/5/62
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير امور خارجه، معاونين و مديران كل اين وزارتخانه و سفرا و كارداران جمهورى اسلامى ايران در آسيا و اقيانوسيه
ايران كه براى خدا قيام كرده است، مىبينيم كه چگونه پايدار است
بسم الله الرحمن الرحيم
اما راجع به مصيبتى كه به وسيله صدام به ايران وارد شد به همه اهالى ايران بخصوص گيلانغرب و بالاخص به بازماندگان شهدا تسليت عرض كنم و از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه آنها را با اولياى اسلام محشور گرداند و به مجروحين اين جنايت بزرگ شفا عنايت كند.
نكته كه بايست عرض كنم اين است كه صدام گمان كرده است با اين نحو جنايات مىتواند صلح را بر ما تحميل كند، و حال اينكه هر يك از جنايات او را از صلح دور و ما را مصممتر مىكند. ايران كه براى خدا قيام كرده است مىبينيم كه چگونه پايدار است و اگر بر فرض باطل كسى خيال مىكرد كه بايد صلح كرد، با اين جنايات، ديگر هيچ عاقلى چنين فكرى نمىكند، براى اينكه خانوادههاى شهدا و اشخاص مصيبت ديده در مقابل آنان مىايستند الان هم كه مشاهده مىكنيد همين مصيبت ديدگان هستند كه فرياد جنگ، جنگ سر مىدهند. جنايتكار در اثر زيادى جنايت نمىتواند از جرم فرار كند. ما به او و امثال او و همقطاران او هشدار مىدهيم كه هر جنايتى كه مىكنند به نامه اعمالشان اضافه مىشود و در مقام بازخواست بايد جبران كنند. اين نحو جنايات اسباب سستى خانوادههاى شهدا نمىشود. صدام كه در ميدان جنگ شكست خورده است، با بمباران مردم بيگناه نمىتواند از مسؤوليتى كه دارد فرار كند. از قرار اطلاع بمبهاى خوشهاى در گيلانغرب به كار بردهاند، اين كارها موجب مىشود تا هم به جناياتشان افزوده شود و هم به خساراتى كه بايد بپردازند و به فرض كه بماند (كه اين فرض هم صحيح نيست) بايد از عهده تمامى اينها برآيد و آنهائى كه او را همراهى مىكنند بايد به محاكمه كشيده شوند و آن روز دور نيست.
ملت ايران توجه كنند كه براى اسلام خدمت مىكنند و اولياى اسلام شهداى بزرگى را تقديم خدا كردهاند
امريكا و امثال آن كه ادعاى بيطرفى كنند و معلوم است كه در جنايات شريكند چه جوابى دارند؟ مجامع بين المللى و حقوق بشر، اين دست نشاندگان امريكا و ابرقدرتها، از اين جناياتى كه به
صحيفه نور ج 18 صفحه 64
بشريت وارد شده است، مىگذرند. افرادى كه آمدند و ديدند كه چه جناياتى صدام كرده است و تصديق كردند و گزارش دادند، پس چرا مجامع بين المللى هيچ نگفتند؟ اصلاً مجامع بين المللى لفظى است در خدمت قدرتهاى بزرگ، نه در خدمت مظلومين و محرومين. هر ملتى بايد خودش در مقابل جنايات بايستد و ايران ثابت كرد كه در مقابل جنايت قدرتها ايستادگى مىكند. مردم ما در مقابل آن رژيم جنايتكار ايستادند و بيرونش كردند و سستى نكردند. امروز هم مردم ما در مقابل اين جنايات سستى نخواهند كرد. اين جنايات مردم و دولت را مصممتر و مستحكمتر خواهد كرد و مىفهمند كه در مقابل يك چنين جنايتكارى چه مسؤوليتى دارند. ملت ايران توجه كنند كه براى اسلام خدمت مىكنند و اولياى اسلام شهداى بزرگى را تقديم خدا كردهاند.
وزارت خارجه از ساير وزارتخانهها حساسيت بيشترى دارد براى اينكه سر و كارش با تمام ممالك دنياست
اما قضيه وزارت خارجه، اين وزارتخانه از ساير وزارتخانهها حساسيت بيشترى دارد براى اينكه سرو كارش با تمام ممالك دنياست. خدمت كردن شما مسلم است براى اينكه كشور خودتان است. قبلاً كشورى بودهاست وابسته به غرب و شرق و تحت ستم و آسيب خارجىها و داراى تبليغات شاهنشاهى در چنين كشورى معلوم است كه كار وزارت امور خارجهاش چه مشكل و سنگين است، ولى همت مردان مصمم هر كار مشكلى را آسان مىكند و بعد انجام مىدهند. شما كه براى رضاى خدا خدمت مىكنيد سعى كنيد در مقابل تمامى مشكلات بايستيد و مبارزه كنيد. امروز هم كه در جمهورى اسلامى همه با هم هستند و دولت و مردم با هم دوست هستند، حل مشكلات آسانتر است، با گرمى با مشكلات مواجه شويد و مبارزه كنيد تا حل شود.
تبليغات در راس امور است و هر روز بايد حجمش زيادتر گردد
سفارتخانهها را در خارج به صورتى دنبال كنيد كه هركس آنجا برود ببيند در محيط اسلامى و اخلاقى وارد شده است. من از آقاى ولايتى و ساير آقايان كه وقتشان را براى آمال اسلامى انسانى صرف مىكنند تشكر مىكنم. در مورد تبليغات وزارت خارجه بايد بدانيد كه تبليغات در راس أمور است و هر روز بايد حجمش زيادتر گردد. امروز كه ما مقابل تمام دنيا ايستاده ايم، لااقل بايد تبليغات خودمان سالم باشد و تبليغات صحيحى داشته باشيم. اميدوارم همه سالم باشيد و وزارتخانه را به صورتى كه براى اسلام و كشور مفيد باشد بسازيد. مىدانم كه در فكر حل مسائل هستيد. انشاءالله مشكلات را حل مىنمائيد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 65
تاريخ: 26/5/62
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراى سرپرستى روزنامه اطلاعات و نماينده امام در اين روزنامه
مطبوعات بايد يك بنگاه هدايت باشند
بسم الله الرحمن الرحيم
من با آقاى دعائى سابقه طولانى دارم، خدمتهائى كه ايشان در عراق و ايران كردهاند نبايد فراموش كرد. اميدوارم خداوند تعالى به همه شما توفيق دهد تا در آنجا به خدمتتان ادامه دهيد من نبايد از شما تشكر كنم، اميدوارم خداوند تبارك و تعالى از همه شما تقدير كند.
وضع كشور را در گذشته ديديد كه چگونه بود، تمام چيزها در جهت اسلام زدائى بود خصوصاً مطبوعات كه وضعى داشتند كه اگر مهلت پيدا مىكردند طولى نمىكشيد كه همه چيز را از بين مىبردند. اميدوارم با همت آقايان همه آن انحرافات از بين برود. مطبوعات بايد يك مدرسه سيار باشند تا مردم را از همه مسائل بخصوص مسائل روز آگاه نمايند و به صورتى شايسته از انحرافات جلوگيرى كنند و اگر كسى انحرافى ديد با آرامش در رفع آن بكوشد. بطور كلى مطبوعات بايد يك بنگاه هدايت باشند، يعنى به صورتى كه اگر دست مردم بيفتد مردم هدايت شوند، بخصوص روزنامه هايى مثل اطلاعات و كيهان و جمهورى اسلامى و آزادگان، باز تكرار مىكنم دنبال اين نباشيد كه من از شما تشكر كنم، تقدير و تشكر من فانى است و از بين مىرود. آنچه كه بايد همگى در نظر بگيريم رضاى حق تعالى است و آنچه وظيفه من است دعاست. اميدوارم موفق و مويد باشيد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 73
تاريخ: 30/5/62
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اعضاى اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
باز گذاشتن دست كسانى كه قصد توطئه نسبت به اسلام و ملت را دارند، خيانت است
بسم الله الرحمن الرحيم
من از شما آقايان كه وقت خودتان و جوانىتان را براى اهداف انقلاب اسلامى صرف مىكنيد، كمال تشكر را مىنمايم. خداوند به شما جزاى خير عنايت فرمايد و بيش از پيش موفق باشيد.
جمهورى اسلامى از اول كه پيروز شد آزادى را به طور مطلق به همه طوايف داد، نه تنها هيچ روزنامهاى تعطيل نشد بلكه هر گروهى و حزبى به كارهاى خود مشغول بودند و بعضى از گروهها كه ناشناخته بودند، از طرف دولت به كار گمارده شدند. ليكن به تدريج فهميده شد كه اينها يا توطئهگرند يا جاسوسى مىكنند. از طرف ديگر نمىشد كه انقلاب را رها كنيم، نه اسلام اجازه مىداد و نه عقل كه يك دسته از عنوان دولت يا غيردولت براى سرنگونى جمهورى اسلامى سوء استفاده نموده و يا جاسوسى كنند و ما ساكت باشيم. با اين مقدار فداكارى كه شما و دوستان انجام دادهايد، باز گذاشتن دست كسانى كه قصد توطئه نسبت به اسلام و ملت را دارند خيانت است. همين حزب توده كه به قدرت بزرگ شوروى متكى است و مىدانيد كه جاسوسى براى كشورى مىكند كه شصت و چند سال از عمر حكومتش مىگذرد و نه در آنجا آزادى و نه حزبى جز حزب خودشان مىباشد، از اول هم كه روى كار آمدند گروههاى بسيارى را كشته و يا تصفيه كردند، حتى اين حزب هم در ايران آزاد بود، آنوقت فرياد مىزدند آزادى نيست. بحمدالله شما با كمال دقت مراقبت نموديد تا آنها را خوب شناختيد و اقدام لازم را نموديد. اينان مثل منافقين و همه گنهكاران بايد محاكمه شوند و به جزاى اعمالشان برسند.
اميدوارم آنها كه امروز به فكر توطئه هستند روزى چهرههايشان براى مردم شناخته شود. بنابراين شما و همه ملت كه اينهمه فداكارى براى استقلال و آزادى از دست ابرقدرتها و چپاولگرها كردهايد، امكان ندارد كه اجازه دهيد در يك چنين محيط اسلامى براى اينكه شرق و غرب خوششان بيايد، سهلانگارى شود و آزادىاى كه صحيح است و براى اسلام و كشور مضر نباشد از اول بوده و الان هم هست و هيچ انقلابى مثل انقلاب اسلامى ايران نبود كه به مجرد پيروزى راهها را باز و فعاليت همه حزبها و گروهها را آزاد گذارد. بنابراين كار شما كار ارزشمندى است. اميدوارم شما توفيق و اطلاعات بيشترى پيدا كنيد. خداوند به شما كمك كند تا توطئهگرها را به سزاى اعمالشان برسانيد. خداوند همه شما را حفظ كند. من باز از شما تشكر مىكنم، اميدوارم در كارهايتان موفق باشيد و
صحيفه نور ج 18 صفحه 74
هميشه خدا را در نظر داشته باشيد كه بر خلاف آن عمل نكنيد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 66
تاريخ: 26/5/62
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير و مسؤولان وزارت ارشاد اسلامى و سازمان حج و زيارت، نماينده امام و سرپرست حجاج ايرانى و روحانيون كاروانهاى حج
يكى از فلسفههاى بزرگ حج، بعد سياسى اوست
بسم الله الرحمن الرحيم
من بايد تشكر كنم از آقايان كه تشريف آوردهاند و در اين مجلس با هم به گفتگو بنشينيم و مسائلى را كه بايد گفت تا يك حدودى خدمتشان عرض كنم. و من اميدوارم كه انشاءالله آقايان موفق بشوند با سلامت و پيروزى اين سفر مبارك را طى كنند و به محال خودشان مراجعت بفرمايند.
شما در سالى به حج مشرف مىشويد كه اوضاع دنيا و اوضاع منطقه به وضعى است كه مشاهده مىكنيد. اوضاع دنيا گرفتار قدرتهاى بزرگ و مستضعفان جهان مبتلاى به اين قدرتهاى شيطانى و اوضاع منطقه نيز به واسطه دخالت قدرتهاى بزرگ به اين وضعى است كه مشاهده كنيد. و در آستانه سالى به حج مشرف مىشويد كه در اثر شكست مفتضحانه صدام مناطق مسكونى كشور ما مورد تجاوز واقع مىشود و با موشكها كوبيده مىشود و اخيراً كه انديمشك را هم ملاحظه كرديد و من به ملت ايران و اهالى محترم مبارز انديمشك تسليت عرض مىكنم و اميدوارم خداى تبارك و تعالى شهداى آنها را با شهداى صدر اسلام محشور بفرمايد و به بازماندگان آنها سلامت و صبر عنايت بفرمايد.
شما در سالى داريد در اين سفر مبارك مىرويد كه قدرتهاى بزرگ در منطقه مشغول به فساد هستند و تاخت و تاز. از آن طرف شوروى در افغانستان و هرجا كه بتواند دست درازى مىكند و ملت مظلوم افغانستان را آنطور سركوب مىكند و بحمدالله ملت افغانستان هم مقابله مردانهاى در مقابل آن قدرت بزرگ كردهاند و از آن طرف آمريكا كه در راس جنايتكاران است در همه كشورهاى مظلوم و خصوصاً در كشورهاى اسلامى آنطور دخالت و تجاوز مىكند و از آن طرف دنيا دست دراز كرده است و ملتهايى كه بايد مستقل باشند، در تحت ظلم خودش قرار داده است و معالاسف اين دولتها هم ظلم پذير شدهاند.
فلسفه حج، يكى از فلسفههاى بزرگ حج قضيه بعد سياسى اوست كه دستهاى جنايتكار از همه اطراف براى كوبيدن اين بعد در كار هستند و تبليغات دامنه دار آنها معالاسف در مسلمين هم تأثير كرده است كه مسلمين سفر حج را بسياريشان يك عبادت خشك خالى بدون توجه به مصالح
صحيفه نور ج 18 صفحه 67
مسلمين مىدانند. حج از آن روزى كه تولد پيدا كرده است، اهميت بعد سياسىاش كمتر از بعد عبادىاش نيست. بعد سياسى علاوه بر سياستش، خودش عبادت است.
مشكلات مردم در حج، بايد تمامى بلادى كه وارد مىشوند و مردم مستطيعش يا روحانيون محترمش وارد مىشوند، بايد بررسى از اوضاع مسلمين در هر سال بشود كه مسلمين در چه حال هستند، بين خودشان با حكومتها چه وضعى است، بين حكومتها با قدرتهاى شيطانى ديگر چه وضعى است، بين خود ملتها با خود ملتها چه وضعى است، بين روحانيونى كه در بلاد متفرقه مسلمين هستند با وضع حج چه وضعى دارند. اينها امورى است كه بايد رسيدگى به آن بشود و حج براى همين امور است. حج براى اين است كه مشكلات يك سال مسلمين را بررسى كنند و در صدد رفع مشكلات برآيند.
آنطور كه آخوندهاى دربارى منطقه و غيرمنطقه مىگويند كه حج بايد از جهات سياسى خارج باشد، اينها رسول الله را محكوم مىكنند، اينها خلفاى اسلام را محكوم مىكنند، ائمه هدى را محكوم مىكنند. اينها نمىدانند كه اين سفر حج براى مسائل بوده است، براى قيام ناس بوده است، براى اين بوده است كه مسلمين مشكلات مسلمين را درك كنند و در رفعش كوشش كنند، براى اين بوده است كه بين مسلمين اخوت و مودت پيدا بشود.
و معالاسف به قدرى تبليغات دامنهدار دشمنان اسلام در همه مسائل اسلامى زياد و دامنه دار بوده است كه به خود مسلمين هم باوراندهاند كه نبايد دخالت در سياست بكنند، به خود روحانيون هم. بسيارى از روحانيون هم باورشان آمده است كه روحانى نبايد دخالت در سياست بكند. روحانى بايد مسأله بگويد، آن هم مسائل غيرسياسى. مسائل سياسى اسلام چندين برابر مسائل عبادىاش است، براى اينكه مسائل سياسى هم عبادت است مع الاضافه. كتب اسلام، كتب فقهى اسلام مشحون از مسائل سياسى است، مشحون از مسائل اجتماعى است. و آنوقت يك دسته نادان گمان كنند كه اسلام مثل ساير اديان منحرفه كه آن هم در اول اينطور نبوده است بعد با دست همين استعمارگران به اينجا رسيده است، وضع اين است كه بايد روحانى عقب بنشيند و دو ركعت نماز بخواند و برود منزلش و همان جا چرت بزند تا دوباره وقت نماز ديگر بيايد. اينها همه تبليغاتى بوده است كه در طول مدت از آنوقتى كه اسلام تولد پيدا كرد و قدرت پيدا كرد به دست خلفاى اموى و عباسى و بعد هم به دست حكومتهاى مرتجع و بعد هم به دست قدرتهاى بزرگ اين مسائل شده است كه اسلام را منزوى كنند و منزوى كردند. آن اسلامى كه به درد جامعه نرسد و آن اسلامى كه به درد حكومت جامعه نرسد، آن اسلام منزوى است. اسلام منزوى در مساجد بود با اسم اسلام، اسلام را منزوى كردند در چهار ديوار مساجد، مساجد بىتحرك. اين مسجدالحرام و مساجد در زمان رسول اكرم (ص) مركز جنگها و مركز سياستها و مركز امور اجتماعى و سياسى بوده. اينطور نبوده است كه در مسجد پيغمبر صلى الله عليه و آله همان مسائل عبادى نماز و روزه باشد، مسائل سياسىاش بيشتربوده. هر وقت مىخواستند به جنگ بفرستند اشخاص را و بسيج كنند مردم را براى جنگها، از مسجد شروع
صحيفه نور ج 18 صفحه 68
مىكردند اين امور را. مع الاسف در دنبال تبليغات از صدر اسلام يعنى بعد از يك مدتى تا زمان ما مساجد يك مساجدى شده بود كه اسلام در آنجا محكوم مىشد. محكوم كردن اسلام به اين نيست كه يك كسى بگويد من اسلام را محكوم مىكنم، محكوم كردن اسلام به اين است كه آن چيزى كه اسلام مىخواهد در مسجد زير پا گذاشته بشود. اسلام مىخواهد كه مردم آگاهانه براى مصالح خودشان، براى مصالح مسلمين در آنجا فعاليت بكنند و حج از مسائلى است كه جنبه سياسىاش بسيار بيشتر است از جنبههاى عبادشاش. و شما آقايان كه انشاءالله با سلامت مشرف مىشويد بايد توجه به اين معنا داشته باشيد كه اين فكر استعمارى كه در مغز بسيارى از حتى روحانيين ممالك اسلامى گنجانيده شده است اين را ازاله كنيد. در صحبت هايتان، در اجتماعاتتان بگوئيد به آنها كه اسلام وضعش اين نيست كه تاكنون ماها داشتهايم، فقط بيايند در حج و چند دور بگردند دور خانه مبارك و بعد هم وقوف و چه و چه و هيچ كار نداشته باشند كه مستكبرين بر مردم دنيا و مسلمين چه مىكنند، بىتفاوت باشند. محكوم كنند آن اشخاصى را كه مىخواهند راجع به مصالح مسلمين صحبت بكنند. آن ضررى كه از اين آخوندهاى دربارى اسلامى مىخورد، بدتر از آن ضررى است كه از آمريكا مىخورد، براى اينكه اينها با يك ظاهر اسلامى، اسلام را منزوى مىكنند و آنها با اين ظاهر نمىتوانند بكنند، آنها وادار مىكنند اينها را. مسلمين بايد در حج وقتى كه مىروند يك حج زنده يك حج كوبنده، يك حجى كه محكوم كنند اين شوروى جنايتكار و آن آمريكاى جنايتكار را، يك همچو حجى، حجى است كه مقبول است. اگر ما حج برويم و مصالح مسلمين را در نظر نگيريم بلكه بر خلاف مصالح مسلمين هى روى جنايت جنايتها پرده بپوشيم، نگذاريم مسلمين صحبت بكنند از جنايتهايى كه بر مسلمين مىگذرد و جنايتهايى كه از حكومتها و از قدرتهاى بزرگ بر مسلمين مىگذرد. ما يك صحبت بكنيم، اين حج نيست، اين يك صورت بىمعناست.
وقتى مىرويد حج، اين مسلمين بلاد را بيدار و متحد كنيد
اين حجى كه خداى تبارك و تعالى مىخواهد و آن حجى كه اسلام از ما خواسته است، آن است كه وقتى مىرويد حج اين مسلمين بلاد را بيدار كنيد، متحد كنيد با هم، بفهمانيد به آنها كه چرا بايد بيش از يك ميليارد مسلمين تحت فشار دوتا قدرت چند صد ميليونى باشند. تمام گرفتارىها براى اين است كه مسلمين را از آن راهى كه اسلام دارد منحرف كردهاند و حتى اگر يك مجالسى هم داشته باشند لابد شنيدهايد كه مجلسى را كه روحانيون داشتند و در يك جايى بود، محكوم نكردند. حاضر نشدند كه افغانستان را كه شوروى چيز كرده، اينها لفظا بگويند اين كاردستى نيست. اينقدر هم همين كسانى كه، مسيحيانى كه، روحانيونى مسيحى كه بودند حاضر نشدند اينقدر بگويند كه افغانستان چه، ترسيده بودند از اين. وقتى بنا باشد كه روحانيونشان اينطور، ما از آنوقت تا حالا خيال مىكرديم روحانيون مسيح آمريكايى هستند، حالا معلوم شد هم آمريكائى هستند هم شوروىاى هستند و روحانيون مسلمين هم بسيارشان كمتر از آنها نيستند. آنهايى كه معلوم مىكنند مسلمين را كه نسبت
صحيفه نور ج 18 صفحه 69
به صهيونيست يك صدايى بكنند، نسبت به امريكا يك كلمه بگويند، آنها كمتر از آن روحانيون مسيحى كه مىگويند بايد هيچ حرف نزد و آن روحانيونى كه طرفدار آمريكا هستند كمتر از آنها نيستند، اينها هم طرفدار آمريكا هستند. مسلمين بايد بيدار بشوند، اين يك ميليارد مسلم بايد بيدار بشوند و كلك اين دو تا قدرت بزرگ و ديگر قدرتها را كه در اين مناطق مشغول فساد هستند، كلك اينها را بكنند.
ننگ نيست بر كشورهاى اسلامى كه اسرائيل بيايد و فلسطينىها را آنطور كند؟ در لبنان آن جنايتها را بكند و يك ميليارد جمعيت مسلمين بنشينند تماشاچى باشند؟ از چى مىترسند اينها؟ چرا بايد اينقدر عرضه باشند؟ شريان حيات شرق و غرب در دست اينهاست، نفت شريان حيات اينهاست اگر ده روز نفت را به روى آنها ببندند خاضع مىشوند آنها. در عين حالى كه اين شريان در دست حكومتهاى به اصطلاح اسلامى است، در عين حال تقديم مىكنند و التماس هم مىكنند. اين مصيبت نيست؟ براى مسلمين اين مصيبت نيست كه همه چيزمان را بدهيم به خارجىها و در طبق اخلاص بگذاريم و با منت كشيدن از آنها كه بپذيرند؟ وقتى بنا شد كه مسلمين به آن مسائل الهى توجه نكنند، به آن مسائل قرآنى توجه نكنند و احكام اسلامى را درست به آن توجه نكنند و دعوت اسلام به وحدت را زير پا بگذارند، ناچار بايد اين طور بشوند كه همه چيزشان را بدهند و التماس هم بكنند به آنها كه قبول كنيد شما. نبايد ما ديگر بيدار بشويم؟ نبايد اينها عبرت بگيرند از ايران؟ امروز همه كشورهاى بزرگ عالم از شوروى گرفته است كه دارد دائما به عراق كمك مىكند و از آمريكا گرفته است كه آن هم همين طور و از فرانسه كه مركز فساد همه دنيا شده است، كشورى كه ادعا مىكرد كه اينجا مهد آزادى و كذاست حالا اين تروريستها را در آنجا جا داده است و به صدام كمك مىكند و به اين كمك افتخار مىكند. مسلمين بايد توى دهن اينها بزنند و اگر مجتمع بشوند خواهند زد. و ايران همانطور كه همه دنيا ديده است (ولو زير پا گذاشتهاند مطالب را) همه عالم الان مطلعند كه شوروى و آمريكا و ساير قدرتها از ايران سيلى خوردند به بركت اسلام و نخواهد ديگر اين ملت اسلامى گذاشت كه راه آنها به اين مملكت باز بشود. آنهايى كه به آرزوى اين نشستهاند كه آمريكا دوباره بيايد يا شوروى بيايد، آنها خيال باطل به خودشان راه دادهاند، به اين آرزو نباشند و لااقل تا وقتى كه اينها زنده هستند، تا آنوقت آمريكا و شوروى نمىتواند به اين مملكت وارد بشود.
آنهائى كه در خانه نشستهاند و مىگويند مردم خسته شدهاند از جنگ، آنها خودشان خسته هستند!
اين جوانهاى ما كه الان در سرتاسر كشور به جنگ مىروند و در جبهه آنطور حماسهها مىآفرينند، تا اين جوانهستند و انشاءالله هستند نمىتواند كسى به اين مملكت صدمه وارد كند. آنهائى كه در خانه نشستهاند و مىگويند مردم خسته شدهاند از جنگ و خسته شدهاند از چه و چه، آنها خودشان خسته هستند، از اول هم خسته بودهاند. مردم كىاند؟ اين انديمشك است كه مورد تجاوز
صحيفه نور ج 18 صفحه 70
واقع بشود، دنبالهاش جنگ جنگ تا پيروزى مىگويد. آن هم جاهاى ديگرى كه از دزفول گرفته تا هر جا ملاحظه كنيد به مجرد اينكه يك فسادى، در آنجا واقع مىشود و صدام يك جنايتى مىكند دنبالش همه - مردم - در - مىايستند و فرياد مىزنند مرگ بر كى و مرگ بر كى و جنگ جنگ تا پيروزى. اينها مردم نيستند؟ اين مردمى كه در مساجد و در نمازجمعهها و سرتاسر كشور مجتمعاند و فريادشان بلند است از اينكه جنگ بايد كرد و خودشان هم داوطلب الان دارند به طرف جبهه هاروند، اينها مردم ايران نيستند؟ اينها از كره مريخ آمدهاند؟ مردم ايران عبارت از يك دسته هستند كه نشستهاند و نه يكىشان رفتهاند به جبهه با اينكه بعضىشان داراى كذا و كذا هستند! فقط مردم ايران اينها هستند كه در عين حالى كه دارد اين كشور به طرف فنا خداى نخواسته مىرود (اگر چنانچه سست بيايند جوانهاى ما) شما چند نفر هستيد مردم ايران كه مىگوييد از جنگ خسته شدهايم؟ شما چه وقت جنگ كردهايد كه خسته بشويد؟ شما كدام يكى تان رفته است جبهه تا يك خستگى احساس بكند؟ كدامتان حاضر شده است كه آمريكا و شوروى را محكوم كند؟ شما مثل ساير آنهاى ديگرى مىمانيد كه نشستهايد آنجا و هى اشكالتراشى مىكنيد به اين ملت. ملت اينها هستند، ملت اين مردم كوچه و بازار هستند، اين مردم دهات و نمىدانم قصبات و شهرستان ها، اينها هستند كه دارند به جنگ كمك مىكنند و به جبههها، پشت جبههها كمك مىكنند و بانوانشان و بچههاشان و بزرگ هايشان و همه شان مشغول خدمت هستند. اينها كه خسته نشدهاند. از چى خسته بشوند؟ از اسلام روبرگردانند؟ امروز اگر ما از اين جنگ و از اين دفاع مقدس، ما جنگ نداريم با كسى، ما دفاع داريم مىكنيم از كشور خودمان. ما باز كشورمان تحت سلطه صدام هست يك مقدارى از آن، مائى كه داريم دفاع از اسلام مىكنيم اگر خسته بشويم معنايش اين است كه ما از قرآن كريم ديگر خسته شده ايم، از اسلام خسته شدهايم. كدام يك از اين افرادى كه در اين كشور هستند الا يك دسته اقليت فاسد، خسته هستند از اين امور؟ اين جوانهاى ما مىدانند كه اگر خداى نخواسته صدام غلبه پيدا كند به اين كشور چه خواهد كرد و با همه چيز مردم چه خواهد كرد. اين جوانهاى غيورى كه يك همچو احساسى دارند مىنشينند تو خانهشان و مىگويند كه خسته شدهايم از جنگ؟ از چى خسته شدهاند؟ از دفاع كشورشان خسته شدهاند؟ از دفاع از اسلام خسته شدهاند؟ از دفاع از نواميسشان خسته شدهاند؟ يك دسته هم نشستهاند هر كار صحيحى هم بشود آنها مىگويند خراب است. هر خدمتى هم كه دولت مىكند آنها مىگويند خراب است. آنها از اول دلشان مىخواهد كه وضع، اين وضع نباشد، برگردد به آن زمان رفاه نمىدانم چى كه جوانها تو قهوه خانه بروند و توى كابارهها بروند و چه بكنند و پيرها هم مجالسى داشته باشند به عيش و نوش. اينها دلشان مىخواهد اين بشود و اين خواب را نخواهيد ترجمهاش را ديد. اين تعبير اين خواب تعبير براى شما نخواهد شد.
اين ملت يك ملت زنده است، يك ملتى است كه دنيا الان رويش حساب مىكند. اين ايرانى بود كه همسايه هايش هم قبولش نداشتند. اين ايرانى بود كه فقط با لفظ، با لفظ آقاى آريا مهر يك
صحيفه نور ج 18 صفحه 71
تبليغاتى برايش مىشد و الا كجا چيز داشت، همهاش وابستگى، همهاش خرابى سرتاسر كشور ما كه ملاحظه بكنيد الا شهرستانها آن هم تهران عمدتاكه مورد توجه بود و مىخواستند آن هم چون اشراف و اعيان در اينجا هستند، آنها خوش بگذرانند، اين دهات و قصبات و آن جاهاى دور افتاده يك نظر به آن نشد. اين بدبختها بايد با الاغ از اين ور آن ور بروند مريض هايشان را ببرند بين راه هم بميرند دولت الان مشغول است براى راه درست كردن و مشغول است براى بيمارستان درست كردن و براى مدرسه درست كردن كه چندين هزار مدرسه درست شده است، چندين هزار كيلومتر راه درست شده است. همه اينها را آقايان نشستهاند توى خانهشان مىگويند هيچى نشده است. چى چىخواهيد بشود؟ آنچه كه شده در زمان رضاخان بوده است شده است و در زمان محمدرضا شده است كه خيابانها را آنطور مركز فساد قرارداده بودند؟ شما آنها را صحيح مىدانيد! آن چيزى كه در اين چند سال شده است، از همه جهات، آن تحولى كه در جواهاى ما پيدا شده است كه از كاباره كشيده شدهاند به ميدان جنگ با كفار، از مراكز فساد كشيده شدند به مراكز صلاح و دعا و نيايش، بانوان ما كه آنطور با آنها ظلم شده بود امروز در سرتاسر كشور مشغول تعليم و تعلم هستند و مشغول جهاد هستند فى سبيل الله. چى مىخواهيد بشود؟ آقايان چرا چشم هايتان را هم گذاشتهايد و گوشهايتان را به بوقهاى آمريكا و اروپا باز كردهايد؟ چشم هايتان را باز كنيد ببينيد چه خبر شده است در ايران. ديگران بايد بگويند؟ گاهى هم مىگويند البته. شماها كه بايد تبليغ كنيد از اين اسلام، تبليغ كنيد از اين ديانت، تبليغ كنيد از اين كشور، دفاع كنيد از اين كشور با قلمتان، با صحبتتان، با چى، هى اشكال، اشكال، اشكال براى چى؟ شما چى كم داريد كه اشكال مىكنيد؟ اين مردم، اين مستضعفين، اين بيچارهها، اين جنوب شهرىهاى همه كشور ما اينطور دارند جانفشانى براى اسلام مىكنند و هيچ هم اظهار خستگى نكردهاند. الان هم وقى كه مى بينيد فوج فوج حركت مىكنند به جبههها براى جنگ و براى دفاع از اسلام، اينها ملت نيستند؟ اين جوانها كه دارند مىروند جزء اين ملت نيستند؟ ملت اينجا، ملتى بايد از آمريكا بايد بيايد؟ بيدار بشويد يك قدرى، توجه كنيد يك قدرى به مسائل.
اى مسلمين جهان! آقائى خودتان را از اسلام و بيت الله كسب كنيد
و شما آقايان كه داريد مشرف مىشويد به اين بيت معظم الهى، علاوه بر اينكه بايد خيلى جديت كنيد به اينكه اين مردمى كه بسيارشان مسائل حج را خوب نمىدانند، مسائل حج را براى اينها بگوييد قبل از اينكه هر كارى را مىخواهند بكنند، در هرجا هستيد مردم را بخواهيد آنجا و مسائل حج را برايشان با قاعده گوشزد كنيد، بگوئيد همين طور واجباتش را، محرماتش را، اينطور چيزها. علاوه بر اين، آن مسائلى كه بايد، با مسلمين در ميان بگذاريد، معاشرت كنيد با آنها البته با يك نظامى و به آنها حالى كنيد كه آقا چرا نشستهايد كه آمريكا از آن ور دنيا دستش را دراز كند و شما را بخواهد اداره كند. بخواهد خليج فارس را، خليج فارس به توچه كار دارد؟ تو چكاره هستى كه از آن ور مىخواهى خليج فارس را تامين كنى؟ ما خودمان بايد بكنيم، به شما چه ربطى دارد؟ مسلمان خودشان بايد بكنند،
صحيفه نور ج 18 صفحه 72
خليجىهابايد بكنند اين را. ما ميل داريم كه با همه كشورهاى اسلامى برادر باشيم، با همه حكومتها در عين حالى كه اعوجاج دارند برگردند و با ما دست اخوت بدهند. ما صلاح همه را مىخواهيم. ما مىخواهيم كه آنها عزيز باشند. ما مىخواهيم آنها نوكر امريكا نباشند. آمريكا از آن ور دنيا آقايى نكند به شما، شوروى هم از آن ور. شما با هم باشيد. شما همين حكومتهايتان با هم باشد، ملتهايتان دنبالتان هستند. شما با ملتها خوش رفتارى كنيد، ملتها دنبال شما هستند، اگر خوش رفتارى كرديد و جهات اسلامى را مراعات كرديد، اين ملتها همراه شما هستند، آنوقت آسيبناپذير هستيد. الان حكومت ايران آسيب ندارد براى اينكه براى مردم دارد خدمت مىكند و مردم هم دنبال او هستند. مردم حافظ هستند. اگر يك گرفتارى در زمان رضاخان پيش مىآيد، در زمان محمدرضاخان پيش مىآيد براى آنها، مردم خوشحال مىشدند كه اين گرفتارى برايشان پيش آمده. امروز اگر يك گرفتارى براى كشور ما پيدا بشود، براى حكومت ما پيدا بشود مردمند كه حل مىكنند اين را و دولت هم خدمتگزار است و بايد خدمتگزار باشد. مجلس هم خدمتگزار است و بايد خدمتگزار باشد. همه ما بايد خدمتگزار باشيم به اين مردم. همه بايد تشكر كنيم از اينهائى كه اين جنگ را دارند اداره مىكنند با اين فشارها، در عين حالى كه همه بر خلاف هستند و همه مىخواهند كه ما منزوى باشيم. بحمدالله ايران در همه دنيا مطرح است و مسلمين همراه او هستند و من اميدوارم كه اين سفر مبارك شما را موفق بكند به اينكه اين مسلمين جهان را، اين روحانيون كشور ما را، اين روحانيون دربارى را كه آنجا لابد مىآيند، توجه بدهيد به اينكه آقا چرا بايد شما عزت خودتان را در نوكرى آمريكا بدانيد؟ در نوكرى صهيونيستها بدانيد؟ شما آقائى خودتان را از اسلام كسب كنيد، آقائى خودتان را از بيتالله كسب بكنيد. دور بيرق اسلام جمع بشويد، دور حول خانه خدا جمع بشويد و با هم بيعت كنيد كه اجتماعتان همهتان بر خلاف مصالح اسلام نباشد و بر وفاق مصالح باشد و دست قدرتهاى بزرگ را انشاءالله كوتاه كنيد و اين كنگره بزرگ اسلامى انشاءالله به نتيجه مطلوبى كه اسلام دارد برسد و شماها با سلامت و سعادت مشرف بشويد و دعا كنيد كه مسلمين و سران اسلام بيدار بشوند و توجه بكنند به مصالح اسلامى و دعا كنيد به اين ملتى كه همه چيزش را در طبق اخلاص براى اسلام گذاشته و دارد فعاليت مىكند و دعا كنيد كه خداوند اين كوردلهايى كه گاهى پيدا مىشود در ايران يا در جاهاى ديگر، اينها را خدا هدايت كند كه به دامن اسلام برگردند و متوجه به مصالح اسلام باشند و ننشينند هى كارشكنى بكنند. همراهى كنند با اين ملت.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 75
تاريخ: 1/6/62
بيانات امام خمينى در جمع فرماندهان نيروهاى دريايى و هوانيروز، گروهى از خلبانان و پرسنل فنى - هوايى، پرسنل نيروى دريايى و هوايى و گروهى از دانشجويان شركت كننده در مجمع جهانى حركت اسلامى دانشجويى
ما هر روز بايد به بيدارى و وحدت خودمان بيفزائيم
بسم الله الرحمن الرحيم
قبلاً از مهمانهاى عزيزمان كه از خارج كشور آمدهاند، دانشجويان عزيزى كه در جبهه خارج به مجاهدت در راه خدا ادامه مىدهند تشكر كنم و توفيق آنها را براى رسيدن به نيل اسلامى از خداى تبارك و تعالى تقاضا نمايم. اين دانشجويان عزيز كه در خارج كشور با آن زحمتها و با آن كارشكنىها به طرفدارى از اسلام و جمهورى اسلامى و كشور عزيز قيام كردند و اقدام، مورد تشكر و تقدير هستند و مجاهدينى هستند كه در جبهه خارج به اسلام خدمت مىكنند و اميدوارم كه نام مباركشان در صحيفههاى اسلامى ثبت بشود و براى اسلام ذخيرههايى باشند كه كشور خودشان را از انحرافات نجات دهند. و بعدا از شما پرسنل نيروى هوائى و هوانيروز و خلبانان عزيز تشكر مىكنم كه با برادرهاى خودتان همصدا هستيد و به طور شايسته خدمت براى اسلام مىكنيد و دست جنايتكاران را از كشور اسلامى قطع كرديد و انشاءالله بعدها هم مجال به آنها نخواهيد داد كه در اين كشور به چپاولگرىهاى خودشان ادامه بدهند. شماها مىدانيد كه اين كشور و خصوصا ارتش در زمان شاه مخلوع چه وضعيتى داشت. اسم استقلال را مىگفتند، تكرار مىكردند، اسم تمدن را تكرار مىكردند، لكن ما در هيچ چيز استقلال نداشتيم و بويى از تمدن در اين كشور ما نگذاشتند كه به مشام مردم برسد و خداى تبارك و تعالى به ملت ما و به مسلمين منت گذاشت و اين نيروها را و نيروهاى مردمى را بيدار كرد و در همان وقت اول كه نيروهاى مردمى نهضت كردند، نيروهاى اسلامى، لشكر اسلامى كه متحول شدند از آن لشكر طاغوتى به لشكر انسانى - اسلامى، از همان اول به دامن ملت برگشتند و با مجاهدات همه اينها كشور ما - را - به پيروزى رساند و ما امروز در بين راه هستيم. اينطور نيست كه ما را امثال قدرتهاى بزرگ مثل آمريكا و شوروى رها كنند، آنها باز طمع دارند به ما. آنها در خارج نشستهاند و عمال آنها در خارج و داخل مشغول كار هستند و طمع دارند باز به اين كشور و طمع دارند به ارتش. لكن تحولى كه در اين كشور پيدا شد به بركت تأييدات الهى و جوانهاى ما را نجات داد و شما عزيزان نيروهاى ثلاثه را نجات داد، تحولى است كه اميدوارم كه به همين وضع باقى باشد و تا اين وضع موجود است و وضع موجود استدامه دارد، هيچ آسيبى به شما نخواهد رسيد.
صحيفه نور ج 18 صفحه 76
مهم اين است كه ما و شما آشناى به وظايف اسلامى و وظايف ميهنى خودمان باشيم گمان نكنيم كه مسائل تمام شده است و ايران نجات مطلق پيدا كرده است و كسانى كه در كمين نشستهاند آرام مىشوند. ما هر روز بايد به بيدارى خودمان بيفزاييم و هر روز بايد به وحدت و انسجام خودمان افزايش بدهيم. ما بايد، شما بايد خودتان را از ساير نيروهاى مسلح اسلامى جدا ندانيد و آنها هم بايد خودشان را از شما جدا ندانند، همه از يك نيرو هستيد با اسماء مختلف، نيروى اسلامى - الهى هستيد. اسماء مختلف، لكن معنا واحد و تا اين وحدت معنا هست و تا اين وحدت بين قواى لشكرى هست، ارتش هست و وحدت بين آنها و سپاه پاسداران و بسيج و مردم هست اين كشور مصون از هر بليهاى است، و خدا نكند يك روزى بيايد كه منحرفين شما را گول بزنند و ايجاد اختلاف بكنند بين شما. و خدا نكند كه روزى بيايد كه اشخاصى كه انحراف از اسلام دارند، بين شما و پاسداران عزيز اختلاف ايجاد كنند. اگر اختلاف بيايد بين شما و وحدتتان از بين برود مطمئن باشيد كه آنها كار خودشان را خواهند كرد و شما را همانطور كه سابق ارتش در تحت فرمان او بود، شما را تحت فرمان خودشان خواهند گرفت و همچو تصفيهاى خواهند كرد كه از شما كه براى اسلام خدمت مىكنيد يك تن باقى نگذارند. بايد هوشيار باشيد، بايد هوشيار باشيم، بايد دولت و ملت هوشيار باشند كه غفلت از اينكه در كمين هستند براى بلعيدن اين كشور از همه اطراف، از آمريكا گرفته تا شوروى، در اين معنا شك نبايد بكنيم و متكى به خداى تبارك و تعالى باشيم و متكى به قدرت ملى خودمان باشيم كه - با - وحدت شما و همراهى ملت از شما و پشتيبانى همه قشرهاى ملت از شما، شما را از آسيب مصون نگه مىدارد.
اسلام اجازه نمىدهد به مسالمت بين مسلمان و يك كافر متعدى!
و بحمدالله شما آن سيلىاى كه - در اول - در اول حمله صدام وعده داده شد كه به صورتش بزنيد، شما زديد و الان يك موجود سيلى خورده است كه همه چيزش را از دست داده است و كمكهاى خارجى، كمكهاى منطقه، كمكهاى ابرقدرتها نمىتواند او را نجات بدهد. امروز صدام دور افتاده است و از هركس تقاضا مىكند كه يك اصلاحى پيش بيايد حتى از گروههاى منحرف و اشخاص منحرف، باز دامن آنها را مىگيرد كه آنها پيشنهاد اصلاح بكنند، و اما يك اصلاح آمريكائى آنها نمىدانند كه آن چيزى كه در ايران است و آن معنائى كه در ايران است و آن چيزى كه در اسلام است اجازه نمىدهد كه با يك موجودى كه به صغير و كبير كشور خودش و كشور ما رحم نكرده است، اصلاح پيش بيايد. لفظ اصلاح يك امرى است كه صلاحيت ندارد بين مسلمانها و يك طايفهاى كه از اول به اسلام عقيده نداشتند و مؤسس آنها عفلقى بوده است كه به هيچ دينى از اديان الهى اعتقاد ندارد. معنا ندارد كه دولت اسلامى ايران با دولتى كه هيچ اعتقاد به اسلام و به اخلاق بشريت ندارد، سر ميز اصلاح بنشيند. ايران همانطور كه سيلى زد به اين موجود مفلوك، به سيلى زدن خودش و به پس گردنى زدن خودش ادامه مىدهد تا اينكه آن چيزهائى كه بايد زير بار بروند با فشار نظامى ايران و با
صحيفه نور ج 18 صفحه 85
فشار ملت ايران تحقق پيدا بكند. ملت ايران اگر مىخواست كه صلح آمريكايى بكند، همان اول از آمريكا جدا نمىشد و قطع روابط نمىكرد و دستش را از ايران كوتاه نمىكرد و جاسوسان او را بيرون نمىكرد و امروز هم اگر دستش را به صلح آمريكايى دراز كند، صدام و امثال صدام كنار مىروند، لكن مستشارهاى آمريكايى وارد معركه مىشوند. ما نمىتوانيم صلحى را بپذيريم كه طرح آمريكايى دارد و صدام نمىتواند بپذيرد آن چيزهائى را كه ما مىخواهيم. كسى كه ابتدائاً براى اينكه سردار قادسيه باشد تصريح كرد كه من به كشورى كه مجوس هستند دارم حمله مىكنم و كشور ايران را مجوسى خواند و حمله خودش را حمله سردار قادسيه خواند و هيچ اعتقاد به اسلام و اخلاقيات اسلام نداشت، امروز هم در راديو و هم در صحبتها او دم از اسلام مىزند.
حالا كه بيچاره شده است از اسلام دم مىزند و اگر مهلت داده بشود به اين خبيث، آن روزى كه مهلت پيدا بكند و تجهيز قوا بكند بدتر از اول به سرزمين شما حمله مىكند. بايد امروز كه بحمدالله قدرت در دست شما ارتشىها و سپاهىها و بسيجىها و عشاير هست، اين قدرت را حفظ كنيد و اين وحدت را حفظ كنيد و به پيش برويد كه خدا با شماست و اميدوارم كه با زحمت و تلاش پيگير شما تمام اين توطئهها از بين برود و ايران استقلال خودش را حفظ كند و آزادى خودش را حفظ كند. آنهايى كه از ما مىخواهند كه با صدام صلح كنيم و به جنگ ادامه ندهيم، آنها - جنگ آمريكايى - صلح آمريكايى مىخواهند. بعضى از آنها سر تا قدمشان آمريكايى است و از عمال شاه سابق بودهاند و حالا اسلامى شدهاند و براى وطنشان و براى حفظ خون مردم وطنشان (و براى حفظ خون مردم وطنشان) ناله مىكنند و اشك تمساح مىريزند و انشاءالله شما و ساير قواى مسلح به كار خودتان با قدرت، با اعتماد به خداى تبارك و تعالى ادامه بدهيد و حفظ كنيد كشور خودتان را از اينكه دستهاى قدرتهاى فاسد در اينجا باز بشود و من اميدوارم كه ديگر نتوانند اينها يك همچو تخيلى را بوجود بياورند و عملى كنند. البته آنها طمع دارند باز طمعشان نبريده است. آنها هم پيشنهاد مىكنند كه بايد صلح بشود، لكن صلحى كه آنها مىخواهند صلح آمريكايى مىخواهند و ما صلح اسلامى مىخواهيم. ما مىخواهيم آن كسى كه تعدى كرده است به مسلمانها و آن اشخاصى كه خون مسلمانها را در بلاد ما و بلاد خودش ريخته است و علماى اسلام را در بلاد خودش شهيد كرده است، ما مىخواهيم به حكم اسلام از او انتقام بگيريم، ما مىخواهيم قصاص كنيم، ما مىخواهيم دست او را قطع كنيم و ما مىخواهيم كه اين حزب منحوس و اين حزب عفلقى از بين برود و كشور عراق به دست خود عراقىها، به دست مردم و ملت خود عراق اداره بشود، نه به دست ديگران و امثال صدام كه تمام حيثيت عراق را، حيثيت نظامى عراق را، حيثيت ملى عراق را زير پا گذاشته است و تمام ذخيره عراق را براى نفهمى به باد فنا داده است كه امروز مفلس شده است و طلاها و جواهرات زنهاى مردم را مامورين مىروند و به زور مىگيرند و يك دسته از خودشان هم نمايش مىدهند كه صف كشيدهاند براى اينكه ذخيرههاى خودشان را بدهند، با اينكه با زور دارد از ملت خودش طلاها را مىگيرد و در كويت و در غيركويت به فروش مىرساند براى اصلاح حال خودش و يا براى پر كردن جيب خودش و ديگران. يك همچو موجودى نبايد ديگر در دنيا باقى بماند و
صحيفه نور ج 18 صفحه 78
نبايد حكومت اين كشور اسلامى را داشته باشد. اسلام اجازه نمىدهد به يك همچو مسالمتى بين ما و او و بين مسلمان و يك كافر متعدى. ما بايد به همه كشورهاى منطقه بگوييم كه اسلام به ما اجازه نمىدهد كه حتى يك وجب از ملك شما و از مملكت شما تصاحب كنيم، ما دفاع داريم مىكنيم از شما و از كشور خودمان. ما دفاع از نواميس شما مىكنيم، ما دفاع از علماى شما مىكنيم، ما دفاع از متدينين شما مىكنيم، ما دفاع از ملت شما مىكنيم. لكن بعد از اينكه انشاءالله پيروزى حاصل شد، كشور شما مال خود شماست و كشورهاى منطقه مال صاحبانش هست و كشور اسلامى به يك وجب از خاك ديگران طمع ندارد، لكن نمىگذارد كه كسانى كه طمع در مملكت خودش دارند و كسانى كه تعدى كردند به كشور ما، نمىگذارد آنها به راه حيات خودشان ادامه بدهند. من از خداى تبارك و تعالى توفيق شما جوانان و همين طور جوانان عزيزى كه در خارج از كشور به اسلام خدمت مىكنند، از خداى تبارك و تعالى مىخواهم. آنها مجاهدينى هستند كه با كمال اخلاص دارند خدمت مىكنند به ايران و شما مجاهدينى هستيد كه با اخلاص داريد خدمت مىكنيد به كشورتان و خداوند با شماست و شما را پيروز مىكند انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 79
تاريخ: 2/6/62
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شورايعالى تبليغات اسلامى
فقه در راس دروس است ولى مسائل ديگر هم مهم است كه بايد به آنها عمل شود
بسم الله الرحمن الرحيم
آمار و مطالبى كه فرموديد اميد بخش است. در قديم حوزهها محصور شده بود در چهار ديوارى كه كسى نمىتوانست از آن بيرون بيايد. تبليغات سوء به صورتى بود كه اگر طلبهاى مىخواست حرفش را بزند و در فكر تشكيلات باشد، مورد طعن قرار مىگرفت. هميشه صحبت نظم در بىنظمى است مورد تأييد بود. همه بايد متأسف باشيم كه اين انقلاب دير پيروز شد. اگر اين انقلاب سى سال پيش پيروز مىشد، وضع حوزهها غير از اين بود. البته روحانيت خوب عمل كرد و فقه اسلام را كه فقه جعفرى است با مجاهدتهاى زياد زنده نگاه داشت، ولى بالاخره محصور شده بودند در همان جهت فقهى ولى همان را خوب عمل كردند. اشكال به ما اين بود كه به غير از مسائل عبادى فقه هيچ كارى نمىكرديم. حوزهها در زمينههاى ديگر حركتى نداشتند، تازه علماى بزرگ هم منبر نمىرفتند و تبليغى كه اساس كار است انجام نمىدادند. وضع فلسفه هم به صورت امروز نبود. آقاى شاه آبادى رحمت الله عليه مىگفت مرحوم آقا ميرزا علىاكبر يزدى كه يكى از فلاسفه بزرگ و مردى عالم و صادق و پرهيزگار بود وقتى فوت كرد شخصى براى تعريف از او در منبر گفت خودم ديدم كه او قرآن مىخواند. وضع حوزهها اينگونه بود. علوم رياضى يا ساير علوم يا نبود يا كم بود. اصولا كسى به اين فكر نبود كه چه چيزهائى باشد و چه چيزهائى نباشد، حركت در حوزهها نبود. حوزه كسى را به عنوان مبلغ اعزام نمىكرد، البته افراد، خودشان براى تبليغ مىرفتند ولى حوزه كسى را نمىفرستاد. اعزام به خارج كه در ذهنها نبود و هيچ كس هم فكر نمىكرد كه امكان دارد كسى را به خارج فرستاد، ولى بحمدالله امروز در حوزهها اين مسائل حل شده است من باز عرض مىكنم كه فقه را نبايد فراموش كرد. فقه به همان صورتى كه بوده است بايد باشد. فقه جواهرى بايد تقويت شود. بايد حوزهها وقت وافرشان را صرف فقه و اصول و فلسفه و مباحثه كنند زيرا فقه در راس دروس است ولى مسائل ديگر هم مهم است كه بايد به آنها عمل شود.
ما مىخواهيم انقلابمان را با تبلغ صادر كنيم نه با شمشير
وضع تبليغات بايد متناسب با نيازها و وضع حوزهها باشد. بايد آقايان توجه داشته باشند، هميشه
صحيفه نور ج 18 صفحه 80
دنبال مسائل واقعى بروند. كتابهائى را كه مىخواهيد منتشر كنيد، حتما بدهيد عدهاى از فضلا بخوانند و نظر دهند و خودتان دقيقا بررسى كنيد. اعزام مبلغ از امور بسيار لازم است كه بايد با دقت عمل شود. ما كه مىگوئيم مىخواهيم انقلابمان را صادر كنيم، نمىخواهيم با شمشير باشد بلكه مىخواهيم با تبليغ باشد. ما مىخواهيم تبليغات گستردهاى را كه كمونيستها و ديگران بر ضد اسلام مىكنند، با تبليغات صحيح خنثى كنيم و بگوئيم كه اسلام همه چيز دارد. اسلام مثل مسيحيت كنونى نيست. از اول نقشه بود كه اسلام را مثل مسيحيت كه در كليسا محبوس است، در مدرسهها محبوس كنند. متاسفانه خودمان به اين نوع تفكر كمك كرديم. به زبان آوردن كلمه سياست جرم بود براى اينكه القا كرده بودند كه سياست مال منحرفين است. اصولا اساس اسلام از سياست است. به وسيله پيغمبر اسلام و پس از آن تا مدتها حكومت تشكيل داده مىشد و آنها تمام امور سياسى را در دست مىگرفتند، لكن در زمان ما كلمه و لغت سياست را نمىشد به كار برد. شما يادتان نيست در قديم وضع خاصى بود، فلسفه و عرفان كفر مطلق بود و فضلا از اينكه زبان خارجى بدانند كه بتوانند در خارج تبليغ كنند در حد كفر بود و واقعاً فكرها عقب افتاده بود. اگر ما همه زبانها را براى تبليغ اسلام بدانيم عبادتى بزرگ است. ما با زبان اينجا كه نمىتوانيم براى مردم آمريكا و ساير كشورها مسائل اسلام را بگوئيم. امروز اسلام در اكثر كشورها مطرح است.
تبليغات بايد بر اساس معنويات باشد كه اساس اسلام است
اميدوارم كه شما بتوانيد اسلام را براى مردم جهان عرضه كنيد. انشاءالله خداوند به شما اجر دهد. البته تبليغات بايد بر اساس معنويات باشد، معنويات اساس اسلام است. سعى كنيد معنويات را زياد كنيد و از تشريفات تا آنجا كه مقدور است بكاهيد. همهاش در فكر درست كردن سالن و ساختمان نباشيد بلكه در فكر معنويات اسلام باشيد.
قم شهر علم و اسلام است و از قم نبايد چيز خلافى منتشر شود
توجه داشته باشيد كتابها و چيزهاى ديگرى كه از قم منتشر مىشود غير از كتابهائى است كه در ساير شهرها منتشر مىشود. قم شهر علم و اسلام است. اگر خطائى از قم منتشر شود در دنيا علم مىشود. اين موضوع هم بايد مورد توجه باشد كه از قم چيز خلافى منتشر نشود. خداوند به همه شما توفيق دهد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 81
تاريخ: 7/6/62
فرمان امام خمينى به حجتالاسلام جلالى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجتالاسلام آقاى حاج شيخ حيدر على جلالى دامت افاضاته
بدين وسيله جنابعالى را به امامت جمعه شهرستان خمين منصوب مىنمايم كه انشاءالله تعالى ضمن برگزارى اين فريضه الهى، مردم را به وظايف مهمى كه در رابطه با اسلام عزيز و انقلاب خونبار ملت شريف ايران دارند آشنا سازيد.
اهالى محترم و نهادها و ارگانها نيز طبق وظيفهاى كه دارند همكارىهاى لازمه را در انجام هر چه باشكوهتر اين نماز وحدتبخش با جنابعالى خواهند نمود. از خداى تعالى ادامه توفيقات شما را مسئلت دارم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page