-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 230
تاريخ: 21/1/62
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير كشور و گروهى از مسؤولين و اعضاى كميتههاى مركزى انقلاب اسلامى سراسر كشور
زحمات شما برادران و كميته موجب قدردانى است
بسم الله الرحمن الرحيم
من از برادران تشكر مىكنم كه در اينجا تشريف آورديد تا از نزديك خدمت شماها برسم. زحمات شما برادران و كميته موجب قدردانى است كه در آنوقتى كه اول انقلاب بود و پيروزى انقلاب بود و طبع هر انقلاب يك شلوغىهايى و بىامنىهايى هست، شما بحمدالله توانستيد شهرها را امن كنيد و تسلط پيدا كنيد بر شهرها از جهت امنيت و از آنوقت تاكنون هم با برادران سپاهى خودتان، ارتشى خودتان، همه خدمتگزار به اسلام و به كشور عزيز خودتان بوديد. و اين امرى است كه پيش خداى تبارك و تعالى ثبت است و اميدوارم كه تا آخر هم اين امر ادامه پيدا بكند و در درگاه خداى تبارك و تعالى نام شما ثبت بشود با نام كسانى كه در صدر اسلام براى پيروزى اسلام خدمت كردند.
رفتن در خاك عراق، دفاع از اسلام و كشور اسلامى است
آنچه كه معلوم است و شما همه مىدانيد ما امروز در حال دفاع هستيم گو كه تبليغات خارجى بر ضد ما هرچه باشد لكن شما مىدانيد كه الان بعضى از شهرهاى ما و بعضى از زمينهاى ما در دست دشمن است و شهرهاى مرزى ما هر روز در زير توپهاى دوربرد و موشكهاى دشمن است و ما و بر همه ما واجب است كه دفاع كنيم از كشور خودمان، و دفاع اين است كه ما دشمن را تا آنجا برسانيم و برانيم كه نتواند با موشكهاى خودش شهرهاى ما را بكوبد. رفتن در خاك عراق نه هجمه به عراق است، دفاع از اسلام و كشور اسلامى است. نظير اينكه اگر يك كسى در خارج منزل شما بايستد از داخل خانه خودش سنگ پرانى كند و موجب خسارت جانى و مالى بشود، اگر شما وارد بشويد در منزل او، شما هجمه نكرديد به او، شما مىخواهيد دفاع كنيد از خودتان. ما هيچ وقت بناى هجوم به يك كشورى نداريم. ما بناى دفاع داريم از يك متعدى و از يك هجمهگر و از يك خدانشناس كه در خارج، وقتى نتواند در داخل وارد بشود و كارى بكند، با توپهاى دور بردشان و موشكها از خارج، از جاهاى دور مىاندازد و كشور ما را ويران مىكند و عزيزان ما را مىكشد. ما در حال دفاع هستيم گو كه اين تبليغات خارجى مىگويند كه نه شما وارد شديد در كشور ديگرى. از اول
صحيفه نور ج 17 صفحه 231
جنگ تا حالا كه آنها وارد بودند صحبتى نبود، حرفى نبود، اشكالى نبود، نه در سازمانها و نه در رسانههاى گروهى. امروز كه ما براى دفاع خودمان مىخواهيم اين را تا جايى ببريم كه نتواند به ما خسارت وارد كند، ما هجوم كرديم به عراق! طبع آنهايى كه تبليغ بر ضد اسلام مىكنند همين است. بنابراين ما چون مدافع هستيم بر همه ما يك امر واجب است منتها هر كسى دفاع را به يك نحوى بايد بكند. كميتهها بحمدالله در داخل دفاع مىكنند و در مرزها هم هستند و در جبههها هم هستند، پاسدارها هم همين طور، ارتشىها هم همين طور و اين براى اين است كه ما يك ارتش جداى از سپاه و سپاه جداى از كميته و كميته جداى از بسيج و همه اينها جداى از عشاير نداريم. ما يك برادرهايى هستيم كه اسماءشان مختلف است لكن ارواحشان يكى است. چند تا برادر هر كدام اسم دارند، اسمشان مختلف است اما گروههاى مختلف نيستند، برادرند. گروههاى ما اسماءشان مختلف است، بسيج است، سپاه است، ارتشى است، كميته است و امثال اينها لكن روح آنها يكى است، وحدت عقيدتى، وحدت ايمانى دارند و اين سبب شده است كه شماها توانستيد اينهمه قدرتهاى بزرگ را بشكنيد و در مقابل تمام قدرتها در عالم بايستيد و تا اين روح برادرى محفوظ است و كميته نمىگويد من در مقابل ارتش، ارتش نمىگويد من در مقابل سپاه، سپاه نمىگويد من در مقابل ديگران، تا اين روح محفوظ است شما هم محفوظيد. و من اميدوارم كه انشاءالله اين روح وحدت و اين روح انسانيت در جامعه ما محفوظ باشد و اين كشور را از آسيبهايى كه در آتيه براى او تهيه دارند مىبينند محفوظ بماند. و ما ايستادهايم در مقابل دفاع از كشور خودمان و دفاع از اسلام عزيز در مقابل هر مهاجم. مهاجم مىخواهد ابرقدرت باشد، مىخواهد قدرت كم، فرقى در نظر ما نيست. ما واجب است برايمان دفاع كنيم از نواميس اسلام و نواميس خودمان و دفاع كنيم از كشور اسلامى خودمان و تا مادامى كه در حال دفاع هستيم، با هر قدرتى كه بخواهد هجمه بكند بر ما، مقابله مىكنيم و هيچ هراس نداريم، غايت امر اين است كه ما در راه خدا شهيد مىشويم و اين غايت آمال جوانهاى ماست. و من اميدوارم كه اين قدرت محفوظ بماند و شما با همين قوه و قدرت پيش برويد. و چون در حال دفاع هستيم، مادامى كه جبههها احتياج دارند به اينكه كمك بشود برايشان، بر همه واجب است كه در جبهه بروند و دفاع كنند. البته كميتهها چون كارهاى داخلى دارند آنها هم در حال دفاع هستند. دفاع داخلى هم مهم است و همين طور آنهايى كه در كردستان هستند و در آنجا زحمت مىكشند، همانطورى كه كسانى كه در جبهههاى غرب هستند و جنوب هستند، آنهايى كه در كردستان و جاهاى ديگر هم زحمت مىكشند مورد تقدير همه ملت است و ما از باب اينكه يك ملت واحد هستيم، يك جمعيت واحد هستيم، همه ما براى همه كسانى كه براى اين كشور زحمت مىكشند و براى اين ملت جانفشانى مىكنند و براى اسلام فداكارى مىكنند، دعا مىكنيم و همه ملت شكرگزارند نسبت به همه شماها.
در مقابل شما همه جور دشمنى هست، دشمنهاى نظامى و دشمنهاى تبليغاتى
و شما مىبينيد كه در مقابل شما جوانهاى عزيز سرتاسر ملت، سرتاسر كشور، جوانهاى
صحيفه نور ج 17 صفحه 232
برومند سرتاسر كشور، در مقابل شما همه جور دشمنى هست، دشمنهاى نظامى هست، دشمنهاى تبليغاتى هست. شما الان ملاحظه مىكنيد كه اين نفتى كه الان نشت كرده است در خليج و برادرهاى خليجى ما را به زحمت انداخته است و ملت عرب را دارد به زحمت مىاندازند و الان در حال زحمت هستند، شما ملاحظه بكنيد كه تمام اين تبليغات خارجى باز به ضد ماست. نظير اين است كه بگويند كه چرا شما نفت داريد تا اينكه صدام بزند و نفتتان بيايد، اين تقصير با شماست كه نفت داريد، اين تقصير با شماست كه مردمتان در خوزستان هستند، تقصير از صدام نيست كه اينها را مىكشد، تقصير از آنهاست كه آنجا هستند و كشته مىشوند. اينها وضعشان اينطورى است كه يك كلمه راجع به صدام كه چرا اين كار را كردى، چرا اين نفت را، حالا ما كار نداريم به،- ما - ما كه احتياج به اين نفت جزيى نداريم بحمدالله، ما راجع به اين حرف مىزنيم كه خوب اين برادرهاى عربى كه الان در اطراف خليج هستند، از كويت و نمىدانم قطر و دوبى و بحرين و امثال اينها، اينها الان در مضيقه آب هستند، نمىگويند كه چرا اين كار را كردى، اين دولتها نمىگويند صدام چرا اين كار را كرده، مىگويند نفتهاى ايران آمده اينجا! نفتهاى ايران خودش راه افتاده رفته آنجا! اصلاً وضع دنيا يك وضع تأسف بارى است كه نمىشود گفت كه اين چه جور وضعى پيدا كرده، اين چه روحيهاى است كه اين مردم دنيا پيدا كردند. يعنى اينهايى كه رسانههاى گروهى دستشان است و اينهايى كه قدرتها دستشان است اجتماع مىكنند كه ببينيم چه بايد كرد. خوب، چه بايد كرد؟ هر چه صدام اجازه فرمايند آنطور بايد عمل كرد! يك نفر آدمى كه اينهمه تاكنون جنايت كرده است و يك كلمه نگفتيد شماها، خوب اين جنايت به ما بوده، تقصير ما هم اين است كه مىگوئيم اسلام بايد باشد. اما اين جنايت اخيرى كه كرده است و به اعراب اين جنايت را كرده است، به ما كه اين جنايت نشده، جنايت به ما اين است كه نفت ما رفته است، اما بيچاره زن و بچه اين عرب چه كرده؟ زن و بچه خليج چه كرده؟ در عين حالى كه اين جنايت به خود آنها وارد شده است، حالا هم كه اشتباه مىكنند نمىتوانند جلوى اين را بگيرند، جلوى اين را بگيرند كه تضمين بدهد كه حمله نكند تا بروند درست كنند اينجا را. اين وضع، يك وضع عجيبى پيدا كرده است اين دنيا، و خداوند انشاءالله اصلاح كند اين بشر را و اين وضعى كه الان، اين روحيهاى كه الان بشر به خودش گرفته است، اين خود باختگى كه الان اين دولتهاى اطراف خليج و غير خليج و اينها از خود نشان مىدهند نسبت به قدرتهاى بزرگ. اينها گمان مىكنند كه اگر صدام مثلاً دستش برسد يكى از اينها را مىگذارد سركار باشد؟ صدام يك روحى دارد كه نمى شود جلويش را بگيرد، نمىتواند جلويش را بگيرد، اگر مىتوانست جلويش را بگيرد كه خودش را به اين وضع نرسانده بود. باز اينها كمك او مىكنند، اينها خيال مىكنند كه اگر اينها گرفتار شدند، امريكا مىآيد و جلوى اين را مىگيرد كه مبادا به آنها صدمهاى وارد بشود. امريكا شماها را براى نفتتان مىخواهد، امريكا شما را براى اين مىخواهد كه بازار درست كند كه نفتتان را ببرد و بنجلها را بياورد به شما بفروشد به قيمت گران، چه كار دارد امريكا به اينكه شما چه حال داريد. شما هر حالى مىخواهيد داشته باشيد، ملتهاى شما هر چه
صحيفه نور ج 17 صفحه 233
مىخواهند گرسنه باشند، ملتهاى شما هر چه مىخواهند تشنگى بكشند الان، او چه كار به اين كارها دارد. او مىخواهد كه از شما استفاده ببرد، نه استفادهاى كه يك انسان از انسان مىبرد، نه استفادهاى كه يك انسان از يك عبد مىبرد، استفادهاى كه حتى از حيوانات هم پستتر ما را حساب مىكنند و مىخواهند استفاده ببرند.
ما دنبال اين نيستيم كه امريكا برايمان كار بكند، ما امريكا را زير پا مىگذاريم
تا مجتمع نشويد، تا دستتان را به هم ندهيد، تا اخوت اسلامى را حفظ نكنيد، نمىتوانيد در مقابل اين قدرتها بايستيد. تمام شيره جان شما را مىكشند و مىبرند و ملت شما را آنطور ضعيف و زبون و بيچاره مىكنند و همه نشستهايد هى منتظريد كه امريكا برايتان كار بكند. همانطورى كه ما ننشستيم كه امريكا يك كارى براى ما بكند، ما نشستهايم كه امريكا اگر بخواهد شيطنت كند جلويش را بگيريم، نشستهايم كه اگر شوروى بخواهد كارى بكند جلويش را بگيريم، دفاع بكنيم از خودمان. ما دنبال اين نيستيم كه امريكا براى ما كار بكند، ما امريكا را زير پا مىگذاريم در اين امور، نمىگذاريم كه دخالت در امور ما بكند، نمىگذاريم كسى ديگر هم دخالت بر ما بكند، بخواهند هم اگر چنانچه هجمه بكنند، ما نمىگذاريم اينها طيارههايشان پياده بشوند. چتربازهايشان را بين هوا مىكشيم، از بين مىبريم. مگر آنها مىتوانند به اينجا هجمه كنند؟ ولى آنها هيچ وقت عقلشان به اين كمى نيست كه بخواهند يك هجمه بكنند، آنها دنبال نقشهاند كه ما را به جان هم بيندازند.
آن روزى كه اين وحدت از بين برود همه نواميس ما و زحمتهاى انبياء عليه السلام به باد فنا خواهد رفت
من اين را كراراً عرض كردهام و كراراً هم به شما خواهم گفت اگر زنده باشم، كه مادامى كه شما با هم هستيد، كميتهاى نمىگويد من كميته بايد چه باشم، كميتهاى مىگويد ما مسلمانها بايد چه جور باشيم، ارتشى هم نمىگويد من ارتشى بايد چكاره باشم، اين هم مىگويد كه ما قواى مسلحه بايد چه جور باشيم، ملت ما بايد چه باشد، سپاهى هم همين را مىگويد، عشاير هم همين را مىگويد، بازارى هم همين را مىگويد، كوچهاى هم همين را مىگويد، مادامى كه اينطور هستيد محال است كه قدرتى بتواند به شما غلبه بكند. نمىشود، براى اينكه اين قدرتهاى بزرگ دنبال اين هستند كه يك منافعى پيدا كنند، دنبال اين نيستند كه يك ضررى بزنند، مىخواهند منفعت براى خودشان پيدا بكنند منتها اگر عالم هم باد برود منفعت براى آنها باشد، خوب است. اما يك كشور اينجورى را مىبينند كه منفعت اينجا ندارند، اينها با آن قدرتشان در افغانستان فهميدند كه ضرر كردند. من هم از آن روز اولى كه سفيرشان آمد پيش من و گفت - ما دولت افغانستان از ما خواسته، گفتم نكنيد اين كار را شما ضرر مىبريد، حالا هم فهميدند كه ضرر بردند. مىدانند كه نمى شود يك مملكتى كه وضعش اينطورى است نمىشود به آن هجمه كرد، منفعت در اينجا نيست، همهاش ضرر است. لكن دنبال اين هستند كه بين شماها اختلاف بيندازند، دنبال اين هستند كه زمزمه اختلاف ايجاد كنند، يك جا بگويند كمبود هست،
صحيفه نور ج 17 صفحه 234
يك دسته هى فرياد بزنند كه ما كم داريم، كم داريم. اينها خيال مىكنند كه جاهاى ديگر زياد دارند. آقا در جاهاى ديگر صفهاى طولانى بيشتر از اينجا است، اينجا قحطى نيست كه، اينجا فراوانى است منتها گرانى است، گرانى هم علاج مىشود. ما نواميس خودمان را، اسلام خودمان را، جان خودمان را، جان جوانانمان را به خطر بيندازيم كه گوشت گران است! ميوه گران است! و اگر بخواهد اين شكاف پيدا بشود كه يك دسته نق بزنند يك دسته هم كمك او بكنند و يك دسته هم نمىدانم تبليغات سوء بكنند و بين خود ملت هى داخل هم و خصوصاً بين سپاه و ارتش و كميته و امثال اينها خداى نخواسته اين وحدتى كه هست از بين برود، آن روزى كه اين وحدت از بين رود مرگ همه ما و به باد رفتن همه نواميس و به باد رفتن همه زحمتهاى انبيا عليهمالسلام نسبت به اين كشور خودمان و نسبت به كشورهاى ديگر به باد فنا خواهد رفت.
شما بدانيد و بايد بدانيد اشخاصى كه روشنفكرند به اصطلاح، اشخاصى كه كنار نشستهاند و فحش مىدهند، اشخاصى كه بيرون نشستهاند و توجه به مسائل داخل ندارند، بدانند كه اگر يك سيلى بخورد امروز اسلام در اين كشور، تا آخر ديگر بايد ملتها تحت اين فشارها باشند. امروز اسلام در اينجا سربلند كرده است و بيرقش بلند شده است و من اميدوارم كه اين جلوهاش به همه جا برسد و مستضعفين از زير بار اين ظلمها بيرون بروند. آنهايى كه نق مىزنند براى اين كشور و به خيال خودشان دلشان براى اسلام مىسوزد، آنها بدانند كه اگر اين اسلامى كه الان در اينجا هست سيلى بخورد اسلام تا آخر سيلى خورده است بايد هى بنشينيد و حسرت ببريد. باز هم برگردد به آنجايى كه يك نفر پاسبان بيايد همهتان را وقتى كه از بين ببرد به همه اهانت كند جرأت حرف زدن نداشته باشيد. زمان رضا شاه را يادتان هست، زمان اوايل محمدرضا هم يادتان هست، اخيراً البته زورش به اينقدرها نمىرسيد. تا دست به هم ندهيد، تا همه با هم نباشيد، تا آنهايى كه به نوايى نرسند خيال كنند آن نواست. والله خدا مىداند كه اينهايى كه الان گرفتار هستند، اين وزير كشور كه اينجا نشسته گرفتار است الان، نه اينكه نوا دارد، بىنواست. رئيس جمهورش همين طور، مجلسش هم همين طور و دولتش هم همين طور، پاسبانهايش و نمىدانم قواى مسلحش هم همين طور، اينها جانفشانى دارند براى اين مملكت مىكنند بايد اينها را حفظشان كرد. نبايد نق زد، بايد نگهدارى كرد از اينها براى خاطر خدا، براى خاطر نواميس خودتان، براى خاطر كشور خودتان، اگر دلسوز براى كشور هستيد بايد كه چيز بكنيد، هى ننشينيد آنجا بگوييد ما كشورمان دارد از بين مىرود. شما داريد تبليغ مىكنيد. با تبليغ، شماها مىخواهيد كشور را از بين ببريد والا عهد و پيمان بستن با نمىدانم صدام، كشور ما را حفظ مىكند؟! وادار كردن نمىدانم دولتهاى خارج را به اينكه به اينجا چه بكند كشور را حفظ مىكند؟! خوب، يك قدر آدم بشويد، توجه بكنيد به مسائل. و من اميدوارم كه هر كس هر كارى مىخواهد بكند، شما جوانهاى ما، اين ملت ما، اين ملت عزيز ما همهشان با هم همين طورى كه الان برادر هستند برادر باشند و همين طورى كه با هم متحد هستند و من و تو ندارد در كار، اينطور باشند تا انشاءالله كشورشان حفظ بشود و هيچ كس هم نتواند به شما آسيب برساند. خداوند انشاءالله همه شما
صحيفه نور ج 17 صفحه 235
را حفظ كند و موفق باشيد و مؤيد باشيد و به كارهايتان ادامه بدهيد و با قدرت به پيش برويد كه اسلام را انشاءالله صادر كنيد به جاهاى ديگر و خداوند همه شما را حفظ و موفق نگه دارد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 236
تاريخ: 4/2/62
فرمان امام خمينى به حجتالاسلام يثربى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد مهدى يثربى امام جمعه محترم كاشان دامت افاضاته
بدين وسيله جنابعالى را به سمت نماينده خود در منطقه كاشان منصوب مىنمايم كه انشاءالله تعالى در رفع نيازمندىهاى مذهبى و مشكلات دينى اهالى آن سامان اقدام نموده و در امورى هم كه نياز به اذن ولى فقيه دارد، جنابعالى از طرف اينجانب مجاز در تصدى و تصرف مىباشيد. اميد است اهالى محترم، ارگانها و نهادهاى انقلابى در هماهنگى و همكارى با ايشان كوشش نمايند. دوام توفيقات آنجناب را از خداى تعالى مسئلت دارم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 237
تاريخ: 4/2/62
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از كارگران سراسر كشور، معلمان و مربيان پرورشى و اعضاى ستاد بزرگداشت سالگرد شهادت استاد مرتضى مطهرى
بايد ارزشهاى انسانى را از ايران به همه جا صادر كنيد
بسم الله الرحمن الرحيم
تصادف خوبى است كه در روز ولادت با سعادت حضرت جواد سلامالله عليه ما در خدمت دو قشر عظيمالشأن معلمين و كارگران هستيم. و من اميدوارم كه اين دو قشر محترم كه دو بازوى كشور هستند و ملت، موفق باشند كه هر كدام در سنگر خودشان مبارزه عليه ستمكاران را هر چه بيشتر تقويت كنند. معلمين و آموزگاران تربيت كنند جوانانى را براى خدمت به كشور و اسلام، و كارگران بسيار عزيز ما جديت كنند كه كشور خودشان را از آن ظلماتى كه در زمان طاغوت بود نجات بدهند. اينها در آموزش و پرورش و آنها در عمل و كار به همه كشورهاى عالم بفهمانند كه ملتى كه مىخواهد خودش سرپاى خودش بايستد، هم خودش آموزش مىبيند و هم خودش كار مىكند.
برادران عزيزم! ما در عصرى واقع شدهايم كه ظلمت دنيا را گرفته است. ما در عصرى واقع شدهايم كه ارزشهاى انسانى بكلى از بين رفته و به جاى آن ارزشهاى غيرانسانى و شيطانى نشسته است. ما در عصرى واقع هستيم كه شياطين عالم هجوم به انسانها و ارزشهاى انسانى آوردهاند و مىخواهند كه دنيا را به سلطه شيطان در آورند. ما در اين عصر با اتكاء به خداى تبارك و تعالى و استمداد از اسلام و قرآن كريم و ولى عصر سلام الله عليه بايد خودمان كوشش كنيم و خودمان جهاد كنيم، جهاد در دانشگاهها و دانشكدهها، جهاد در كارخانهها و كارگرىها، جهاد در كشاورزىها، جهاد در مدارس، جهاد در دانشگاهها، جهاد در همه جا، جهاد در جبههها و جهاد در پشت جبههها. شياطين در همه اين گروههائى كه براى خدا قيام كردهاند ممكن است نفوذ كرده باشد.
ما بايد تمام قشرهائى كه داريم، خودشان در مقابل شياطين و در مقابل منافقان بايستند. در كارخانهها ممكن است افرادى نفوذى باشند و بخواهند دوباره اين كشور را به زير سلطه ابرقدرتها بكشانند. لازم است كه برادران كارگر متعهد در داخل كارخانهها و اين جهاد بزرگ اسلامى با آنها مقابله كنند و نگذارند تبليغات سوء آنها جوانهاى عزيز ما را منحرف كند. در دانشگاهها و در دانشكدهها و در دبيرستانها و مراكز علمى بايد خود معلمين و متعلمين، خود اساتيد و خود دانشآموزان توجه كنند به اينكه نبادا در اينجا باز از اين قشرهاى فاسد و منافقين و غير منافقينى كه
صحيفه نور ج 17 صفحه 238
همه فاسد هستند و نفوذ كردند و خداى نخواسته دانشگاه را به آن وضعى كه در سابق بود درآورند. بايد معلمين و قشر دانشگاهى و دانشآموزى با فيضيه پيوند خودشان را قوى كنند و عزيزان كارگر ما و كشاورز ما كه همه اينها از اشخاص بزرگى هستند كه محور اقتصاد ما در دست آنهاست بايد پيوند خودشان را با اسلام و قرآن و علماى اسلام قوى كنند. اگر بخواهيد به همه مشكلات پيروز بشويد بايد همه محكم بايستيد در مقابل همه قدرتها، بايد مهيا كنيد خودتان را در مقابل همه مشكلات، بايد ارزشهاى انسانى را از اينجا به همه جا صادر كنيد، و استقلال خودتان را همه جور، استقلال فرهنگى، استقلال اقتصادى، استقلال اجتماعى همه اينها را بايد شما محكم نگاه داريد و اين در سايه، اين است كه توجه به مكتب اسلام و اتكال به خداى بزرگ و با هم هم پيمان شدن و همه قشرها برادر دانستن يكديگر است. دشمنها در كمينند، شما ملاحظه مىكنيد كه از اطراف دشمنها در تبليغاتشان چه مىكنند با ما و در تأييد دشمنهاى ما چه كارها مىكنند و ما جز خداى تبارك و تعالى به كسى اتكاء نداريم، آنها هر چه دارند ما ارزش انسانى داريم. و خدا داريم. شما ببينيد كه اينهائى كه ادعاى طرفدارى از خلق و طرفدارى از عرب مىكنند با خوزستان چه مىكنند و با دزفول عزيز چه كردهاند. به گمان فاسد اينكه با موشك انداختن در خانهها و اطفال و زنهاى پير و جوان را كشتن اسباب اين مىشود كه ما تسليم بشويم. آنها باز خوزستان را نشناختند، دزفول را نشناختند، با اينكه از اول جنگ تا حالا كراراً تجربه كردهاند و تخريب كردهاند مكان اين عزيزان ما را و به شهادت رساندهاند اقشار كثيرى از دوستان خدا را و ديدند كه مقاوم ايستادند و ملت ايران و دزفول عزيز مقاوم ايستاده است در مقابل آنها و امروز هم كه اينهمه مصيبت وارد كردهاند باز فرياد جنگ، جنگ تا پيروزى از جوانهاى ما در دزفول بلند است.
آنهائى كه با ادعاى پوچ طرفدارى از خلق با خلق ايران اينطور مىكنند و علماء بزرگ ايران و عزيزان بزرگ ايران و دانشمندان بزرگ ايران و همه قشرها را ترور مىكنند و با دولت صدام كه اين جنايتها را به ايران كرده است و اين جنايت بزرگ را به دزفول كرده است پيوند دوستى دارند اينها مشت خودشان را در دنيا باز كردهاند، اينها امروز هم حاضر نيستند كه اين عمل وحشيانه سبعانه اين خبيث را محكوم كنند. وضع دنيا اينطور شده است. شما ملاحظه مىكنيد كه يك همچو جنايت بزرگى كه واقع شده است و در اين سالها كراراً واقع شده است و اين چند روز دنبال هم واقع شد، در تمام رسانههاى گروهى محكوميتى در كار نبود. عبور مىكردند به طور گذرا و يك كلمه مىگفتند كه ايران اينطور مىگويد، عراق هم در مقابل او مىگويد كه ما تلافى كرديم. ارزشهاى انسانى دفن شده است در دنيا. انسانيت در دنيا دفن شده است. آنهائى كه دعوى حقوق بشر مىكنند و سازمانها و كذا كه با عرض و طول و طمطراق زياد در دنيا هستند، نديديم كه محكوم كنند اين عمل را. به دروغ از آنهائى كه با ما دشمنند چيزى را مىگيرند و در مقابل، مقابل اسلام و در مقابل ايران، ملت عزيز ايران اطلاعيه صادر مىكنند و هشدار مىدهند به ما و دليلشان اين است كه دشمنها اينطور گفته اند. دليل محكم سازمانهاى دنيا اين است كه شما بچههاى كوچك را در خيابانها مىكشيد و هر روز در اوين صدها
صحيفه نور ج 17 صفحه 239
نفر را تيرباران مىكنيد، دليلش اين است كه منافقين گفتهاند. اين دليل بزرگى است براى سازمان، اما سازمانها نمىپرسند كه صدام چه كرده است در اينجا. وضع دنيا اينطور شده است، و ما اميدواريم كه از اين مركز اسلامى ايران يك وضعى پيدا بشود كه آن ارزشهاى فاسد را دفن كند و اسلام عزيز را ترويج كند و نور قرآن را تجلى بدهد در سرتاسر دنيا تا ارزشهاى اسلامى كه دفع شده است و ارزشهاى انسانى كه دفع شده است زنده بشود و احيا بشود. و اين اولش اين است كه ما خودمان توجه داشته باشيم به خودمان، ما خودمان توجه داشته باشيم به اينكه اگر امر داير بشود بين ارزشهاى انسانى و الهى و ارزشهاى طاغوتى بايد ارزش هاى انسانى را انتخاب كنيم.
اگر امر داير بشود بين خدمت كردن به كشور خودمان و متعهد بودن در مقابل اسلام و كشور خودمان يا خدمت كردن به كشورهاى شرق و غرب بايد آن چيزى كه براى خودمان است، انتخاب كنيم. آنهائى كه در همين كشور هستند و تفالههائى كه مانده اند، اينها يك دستهشان براى شرق سينه مىزنند و يك دستهشان براى غرب سينه مىزنند و درعين حال دعوى مىكنند كه ما از ملت هستيم. آن كسى كه در كارخانهها مىخواهد فرض كنيد خلل ايجاد كند،خواهد كشور خودش را بكشد تحت سلطه ديگران، و آن كسى كه در دانشگاه اخلال مىكند مىخواهد دانشگاه خودش را بكشد تحت سلطه ديگران، اينها اجنبىهايى هستند به صورت ملى و به صورت ايرانى، اينها از ايران اجنبى هستند و ايران آنها را ديگر به ايرانيت نمىشناسد. آن كه تمام ارزشهاى اسلامى را و ملى خودش را فداى شوروى كند يا تمام ارزشهاى خودش را فداى آمريكا مىكند او را ما ايرانى نمىدانيم.
ملتى كه براى شهادت ايستاده است مشكلات در او اثر ندارد
برادران و خواهران! ما در راهى وارد شديم كه آن راه، راه انبياست و تاريخ تا آنجا كه نشان مىدهد انبيا با مشكلات روبرو بودند، هميشه قشر محروم بودند در مقابل طاغوت و مشكلاتى كه براى آنها حاصل بوده است بسيار زياد بوده است، طاقت فرسا بوده. ما تا آنجا كه از تاريخ اطلاع داريم و از انبيا به ما رسيده است مىبينيم كه تمام انبيا مبتلا بودند به طاغوتهاى زمان خودشان و در مشكلات بودند. ما كه در طريق انبيا مى خواهيم قدم برداريم از مشكلات نبايد هراس كنيم براى اينكه همانطورى كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم در بيست و چند سال دعوت خود تمام مشكلات را پذيرفت و براى پخش احكام شرعى به همه مشكلات تن در داد، به مشكلات اقتصادى كه آن را در يك غارى محبوس كردند و چندين وقت در آنجا تشريف داشتند و با آن مشكلات مواجه شدند، لكن از مقصد دست نكشيدند، قريش با او آن كردند كه تاريخ نشان مىدهد و دست از مقصد برنداشتند. انبياء ديگر همه همين طور بودند. وقتى مقصد الهى شد راه هر چه مشكل باشد چون مقصد الهى است بايد به نظر آسان باشد. مىبينيد كه در بعض روايات هست كه حسين بن على سلام الله عليه هر چه به ظهر عاشورا نزديكتر مىشد افروخته روتر مىشد، رويش افروختهتر مىشد براى اينكه مىديد كه جهاد در راه خداست و براى خداست و چون جهاد براى خداست، عزيزانى كه از دست مىدهد از دست نداده
صحيفه نور ج 17 صفحه 240
است، اينها ذخايرى هستند براى عالم بقا. شما كه مهيا هستيد براى اسلام خدمت بكنيد، كارگران عزيز ما كه مهيا هستند براى اسلام خدمت بكنند و كارخانهها را راه بياندازند و با جديت عمل بكنند و كه استقلال خودشان را حفظ بكنند مشكلات دارند لكن مشكلات مشكل نيست. دانشگاهىها و آموزگارها و معلمين و متعلمين كه براى خدا كار مىكنند مشكلات دارند لكن در راه خداست، مشكلات در راه خدا مشكل نيست. اگر ما حساب كنيم، مشكلات حضرت رسول سلام الله عليه و حضرت امير سلام الله عليه بسيار بيشتر بوده است از مشكلاتى كه ما امروز مبتلاى به او هستيم و آنها صبر كردند و خداى تبارك و تعالى با صابرين است و ما بايد صبر بكنيم و بايستيم در مقابل قدرتهايى كه مىخواهند ما را ببلعند و سر آنها را بكوبيم.
برادران! عزيزان من! خواهران! عزيزان اسلام! توجه كنيد و خودتان را حفظ كنيد و هيچ تزلزل به خودتان راه ندهيد كه ما پيروزيم. ما آن روزى كه هيچ نداشتيم و همه قدرتها در مقابل ما بودند ايستاديم و امروز بحمدالله يك ملتى داريم كه يكپارچه در مقابل همه قدرتها ايستاده است و يك خوزستانى داريم كه با آن مشكلات مردانه ايستاده است و يك كردستانى داريم كه با آن مشكلات مردانه ايستادهاند و همه جاى ايران اينطور است. و امروز ما بحمدالله تعالى قوى هستيم و منطقه مثل يك همچو قدرتى ندارد. ما امروز در مقابل همه ايستادهايم و هيچ قدرتى نمىتواند به ما صدمه بزند. ملتى كه براى شهادت ايستاده است مشكلات در او اثرى ندارد. پدران و مادرانى كه عزيزان خودشان را فداى اسلام مىكنند، مشكلاتى براى آنها پيش نمىآيد، آنها مشكلات بر مشكلات غلبه كرده اند. كشور ما بر مشكلات خودش غلبه كرده است، تمام فشارها را از همه اطراف بر او آوردهاند و تحمل كرده است وان الله مع الصابرين .
بعد از آنكه اتكايمان به خداى تبارك و تعالى است و بر حق هستيم و دنبال حق هستيم ديگر از چه بترسيم، از شهادت نمىترسيم و بحمدالله امروز قدرت ايرانى و قدرت اسلام در ايران به طورى است كه توجه همه ملتهاى ضعيف را به خودش معطوف كرده است و اسلام صادر شد در سرتاسر دنيا. از اين سياههاى كه در عزيزى كه در آمريكا هستند و تا آفريقا و تا شوروى و همه جا، نور اسلام تابيده است و توجه مردم به اسلام شده است. و منظور ما از صدور انقلاب همين بود و تحقق پيدا كرد و انشاءالله اسلام در همه جا غلبه بر كفر خواهد پيدا كرد.
خداوند انشاءالله شما را سعادتمند كند و خداوند عزيزان ما را شهيد شدهاند و خصوصاً عزيزان اخير دزفول ما را به رحمت خودش متصل كند و اهالى خوزستان خصوصاً دزفول را صبر عنايت كند و اجر جزيل عنايت فرمايد و ما را براى مشكلات بيشتر مهيا كند و از عنايات خودش براى ما بهره زيادتر بفرستد.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 241
تاريخ: 6/2/62
بيانات امام خمينى در ديدار با فرمانده كل و اعضاى يگان هوائى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
شما اگر تخصصى پيدا مىكنيد بايد بعد زهد و تعهد را در نظر داشته باشيد
بسم الله الرحمن الرحيم
ولادت با سعادت حضرت امير سلام الله عليه را به همه ملت ايران و خصوصاً شمابرادران تبريك عرض مىكنم. نكتهاى كه در اين ولادت است اينكه ما بايد پيرو يك چنين انسان كاملى باشيم كه در همه ابعاد متخصصين براى ايشان تواضع مىكنند. در هر بعدى اگر كسى بخواهد مثل بزند، به ايشان مثل مىزند. در بعد زهد و علم، و در بعد رحمت به مستضعفين و مستمندان، و در بعد جنگ و شجاعت، و خلاصه در همه ابعاد به ايشان مثل زده مىشود. و در حقيقت يك موجود هزار بعدى است و ما بايد تابع يك همچو فردى باشيم هر چند كه كسى نمىتواند حتى يك هزارم هم شبيه ايشان باشد لكن به آن اندازهاى كه مىتوانيم بايداز ايشان تبعيت كنيم، از تعهدى كه به اسلام داشت و از اينكه همه چيزش را براى اسلام داد. و شما اگر تخصصى پيدا مىكنيد بايد آن بعد زهد و تعهد را درنظر داشته باشيد، زيرا متخصص بدون تعهد اگر براى رژيمى ضرر نداشته باشد نفعى هم ندارد. مع الاسف در رژيم سابق نگذاشتند كه جوانهاى ما استعدادهاى خود را بروز بدهند و تا توانستند جديت كردند كه آنها را به فساد بكشانند و بحمدالله امروز از آن وضع نجات پيدا كرده ايم و اگر مهلت پيدا كنيم اين كشور را به بركت اين جوانهاى عزيز به آنجائى مىرسانيم كه احتياجش در هر امرى از كشورهاى ديگر منقطع گردد. و من اميدوارم كه خداوند به شما توفيق دهد كه به اين كشور و ملتى كه سالهاى طولانى عقب نگه داشته شدهاند خدمت بكنيد و دشمنان باطنى را شكست بدهيد و دشمنان ظاهرى را هم شكست دادهايد بيشتر شكست بدهيد.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 242
تاريخ: 10/2/62
پيشنهاد رئيس شورايعالى دفاع در مورد انتصاب فرمانده جديد نيروى دريائى جمهورى اسلامى
بيمه تعالى
مقام معظم رهبر انقلاب و فرمانده كل نيروهاى مسلح
شورايعالى دفاع در اجراى مفاد اصل يكصدودهم قانون اساسى، انتصاب سركار ناخدا يكم اسفنديار حصينى را به فرماندهى نيروى دريائى جمهورى اسلامى ايران به آن حضرت پيشنهاد مىكند.
سيد على خامنهاى رئيس جمهور و رئيس شواريعالى دفاع
تاريخ: 10/2/62
پاسخ امام خمينى به پيشنهاد رئيس شورايعالى دفاع
بسمه تعالى
موافقت مىشود.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 243
تاريخ:14/2/62
پيام امام خمينى به مناسبت دستگيرى سران حزب خائن توده
بسم الله الرحمن الرحيم
اگر فاتحان دنيا افتخار مىكنند به سرباز گمنام، اسلام بزرگ و ملت شريف و فاتحان عزيز ما افتخار مىكنند به هزاران سرباز گمنام بزرگوارى كه در پى نام و نشان نيستند و براى كشور اسلامى خويش و اسلام عزيز و ملت انسان پرور افتخاراتى مىآفرينند معجزه آسا و پيروزىهاى ژرف. فرق است بين سربازان گمنامى كه قدرتهاى مادى دنيا به آن فخر مىفروشند و بين سربازان گمنامى كه پرورده اسلام و مكتب توحيد هستند، كه انگيزه آنان تحصيل قدرت و اكثراً ستمكارى است و انگيزه اينان خدا و طلب حق است.
اساساً سربازان اگر چه نامدار باشند، در اين جهان گمنامند. نامدارترين سرباز فداكار در اسلام، اميرالمؤمنين است و او گمنامترين سرباز است. با كدام تفكر عرفانى، فلسفى، سياسى و كدام قلم و زبان و بيان، بشر اين سرباز گمنام را معرفى كند و بشناسد و بشناساند؟ و مطلب با حفظ مراتب همين است. سربازان گمنام ما در تمام جبههها و پشت جبههها كه شب و روز و جوانى و هستى خود را براى اسلام و مكتب الهى فدا مىكنند و نام و نشانى نمىخواهند و ندارند، چه بسا كه به سبب ضرورت تشكيلاتى، همسران، مادران و نزديكان آنان ندانند كه اينان چه حماسهها آفرينند و چه ارزشها براى انقلاب خلق مىكنند. از جبههها كه كم و بيش مسائل آنها و حماسههاى سرفرازانه آنان را مىدانيد و تا در سنگرهاى آنان كه مراكز عبادت الله است نرويد و دستى از دور بر آتش داشته باشيد، عمق فداكارى و محافل عرفانى الهى آنان معلوم نمىشود، كه بگذريم، جوانان ارجمند و عزيز ما در جبهههاى داخلى از عمق جنگلهاى وسيع تا بيغولهها و پناهگاههاى بزرگ منحرفان غافل از خدا، از دموكرات و كومله تا منافقين و فدائى خلق و حزب خلق به اصطلاح مسلمان تا حزب توده و ساير گروهكهاى كوچك و بزرگ را با فداكارىها و خداطلبىها آنچنان قلع و قمع كردند كه دنيا را با همه دشمنىها كه دارند به اعجاب و
صحيفه نور ج 17 صفحه 244
تحير درآوردند. توجه به كارآمدى امنيتى و اطلاعاتى اين جوانان گمنام پاسدار و بسيج و كميته و دادستانى و ديگر دلباختگان در راه خدا در به دام انداختن سران خيانتكار حزب توده كه چون مار پر خط و خال در براندازى اسلام فعاليت منافقانه داشتند و هر يك سابقههاى طولانى بيست سى ساله در جهت تشكيلاتى و اطلاعاتى و جاسوسى داشتهاند و از تخصص در اين امور بهره وافى داشتند. موجب سرافرازى امت اسلامى است كه چنين فداكارانى دارد و اعجاب و تحير دستگاههاى جاسوسى و اطلاعاتى سراسر جهان است و اين اعجاز جز به هدايت حق تعالى و عنايات خاصه ولى اللهالاعظم اروحنا فداه صورت نگرفته است. ملت ايران از اين پيروزى با ابعاد مختلفه خصوصاً سياسى آن بايد قدردانى و تشكر كنند و در تقويت جميع سلحشوران مرزها و داخل كشور كوشا باشند. كمال بى انصافى است كه كس يا كسانى از اين نگهبانان اسلام و حافظان كشور اسلامى خرده بگيرد. بارالها! ما تو را به اين نعمتها كه نصيب ما فرمودى و ما را از كيد و خيانت بدخواهان به وسيله جوانان عاشق خود حفظ فرمودى شكر مىكنيم و از عهدهء آنان برنمى آئيم. بارالها! اين عزيزان مجاهد فى سبيل الله را براى ملت ما حفظ فرما و به شهداى آنان رحمت و به بستگان آنان خصوصاً مادران و پدران و همسران آنان صبر و خير و بركت عنايت فرما.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 245
تاريخ: 18/2/62
بيانات امام خمينى در جمع مسؤولان شوراى مركزى كميتههاى امداد سراسر كشور
سپاه و كميته امداد به بركت اسلام پيدا شده است
بسم الله الرحمن الرحيم
قبلاً تشكر مىكنم از آقايان علما و مؤمنين كه در اينجا تشريف دارند و براى زيارتشان ما موفق شديم. از امورى كه بايد توجه به آن كرد اين است كه ا نقلاب اسلامى يك نوآوردهايى دارد كه سابقه ندارد.
بعد از انقلاب يك گروههايى پيدا شدند و يك جمعيتهايى كه نظير اينها در تاريخ گمان ندارم سابقه داشته باشد. همين گروه امداد و كميته امداد، من نشنيدهام كه در يك كشورى يك همچو كميتهاى باشد كه همشان صرف رسيدگى به فقرا و مستمندان و دهقانانى كه در دور افتادهء شهرها قرار گرفتهاند و محرومان جامعه و همين طور نهادهاى ديگر از قبيل پاسدار، كميته و امثال اينها، بسيج. اينها يك نوآوردهايى است كه به بركت اسلام و تعهد ملت ما به اسلام پيدا شده است و بيسابقه است.
بيسابقه است كه به مجرد اينكه انقلاب مىشود يك عدهاى به نام پاسدار، يك عدهاى به نام كميته، يك عدهاى به نام بسيج براى امنيت داخلى و مرزها از خود مردم جوشش كنند و بيسابقه است كه در يك كشورى خود مردم و خود علما و مؤمنين يك كميتهاى به اسم كميتهاى براى امداد داشته باشند كه همشان اين باشد كه فقرا و مستمندان را در سراسر كشور رسيدگى كنند و امداد كنند. اينها بركات اسلام است و اين گروههاى عزيز و كميتهها و همين طور اين كميته امداد يك عمل بسيار لطيف ظريف شريف دارند كه با اين عمل انشاءالله مىتوانند ريشه فقر را از سرتاسر كشور به امداد ملت بزرگوار ايران و به همت دولت بزرگوار ايران، اين ريشه را از بيخ و بن بكنند. و عمل شما آقايان در سرتاسر كشور عمل بسيار شريف خداپسندى است كه مورد عنايت خداى تبارك و تعالى خواهد بود. خداوند تبارك و تعالى به فقرا و به مستمندان و به محرومان آنقدر عنايت دارد كه معلوم نيست به قشر ديگر اينقدر عنايت داشته باشد.
مستمندان و فقرا در صف مقدم جامعه هستند
و شما كارى را متكفل شديد و انجام كارى را به عهده گرفتيد كه مورد عنايت خاص خداى تبارك و تعالى است. و البته بايد اين توجه را به آقايان عرض كنم، گر چه خودشان توجه دارند كه بايد
صحيفه نور ج 17 صفحه 246
اين عمل با يك ظرافتى انجام بگيرد كه مستمندان، محرومان خيال نكنند كه آنها از باب اينكه در صف پائين جامعه واقع شدهاند مورد امداد واقع شده اند. آنها در صف مقدم جامعهاند. مستمندان و فقرا و دور افتادهها در صف مقدم جامعه هستند و همينها و همين زاغه نشينان و همين حاشيه نشينان و همين محرومان بودند كه اين انقلاب را به ثمر رساندند. اينها بودند كه از همه چيز خودشان در راه اسلام عزيز در رژيم سابق گذشتند و الان همه مشغولند. همينها هستند كه الان در جبههها مشغول به فداكارى هستند و جوانهاى همينهاست كه در سرتاسر كشور، داخل و در خارج كشور مشغولند براى تاييد اسلام. و ملت شريف ايران قدر يك همچو جوانان و قدر يك همچو خانواده هائى كه اين جوانان را تحويل جامعه دادهاند مىداند و عمده اين است كه در پيشگاه خداى تبارك و تعالى يك درخشندگى خاص اين افراد دارند. اگر نبودند اين محرومان جامعه كه دلبستگى به اين دنيا به آنطورى كه بالاترىها به خيال خودشان دارند، اگر نبود اين همت اين محرومان و همت اين روستائيان و همت اين جنوب شهرى ها، اگر نبود اين، نه رژيم سابق ظلمش از بين رفته بود و نه ما در مقابل مشكلات توانستيم مقاومت كنيم. همه اينها از بركات اينهائى هستند كه شما به امداد آنها برخاستهايد و آنها لايق اين هستند كه ما با تواضع به خدمت آنها برويم و براى آنها خدمت كنيم. همه ما خدمتگزار آنها بايد باشيم. آنها به ما منت دارند كه ما را از اين قيدى كه ابرقدرتها به دست و پاى ما بسته بودند نجات دادند. آنها بر كشور ما منت دارند كه اسلام عزيز را در اين كشور حاكم كردند. ما و شما براى آنها كارى نمىكنيم، آنها ما را رساندند به آنجائى كه بتوانيم در مقابل همه قدرتها بايستيم و سرفراز باشيم كه ما نه در طرف شرق هستيم و نه در طرف غرب هستيم و نه احتياجى به وابستگى آنها داريم. ما يك ملت مستقل هستيم. يك كشور مستقل آزاد و سرفراز هستيم كه تمام ريشههاى فساد را كندهايم، يا انشاءالله اگر يك ريشههاى پوسيدهاى هم مانده است، مىكنيم و اين به بركت همين محرومان است. همين زاغه نشينانى كه من يادم نمىرود كه وقتى در تلويزيون ديدم از يك خانهاى از اين زاغهها يك عدهاى پيرمرد و پيرزن و بچه و اينها بيرون آمدند و يكى از آنها پرسيد كه كجا مىرويد، گفتند مىرويم تظاهر، تظاهرات. همينها بودند كه ناهار روزشان و شام شب شان را نداشتند، لكن با همت والاى خودشان، با آن قدرت معنوى الهى خودشان در آن رژيم بيرون آمدند و شهيد دادند و فاتح شدند و در جمهورى اسلامى هم همينها هستند كه پشتيبانى مىكنند و در جبههها و پشت جبههها محكم ايستاده اند. البته همه قشرهاى ملت بايد ما بگوئيم كه اينها از مستضعفان بودند، براى اينكه دولتهاى قوى ما را به استضعاف كشيده بود و همه ملتهاى عالم را به استضعاف كشيدند. در زمان رژيم سابق همه قشرها در نظر آنها مستضعف بودند و بايد فرمانبردار باشند، از قشر روحانى گرفته تا بازارى تا روستائى تا همه افرادى كه سرتاسر كشور هستند. امروز همه اينها از آن قيدها آزاد شدند و براى خاطر همين كه اين محرومان و مستضعفان و ديگر قشرها قيام كردند، نهضت كردند و نترسيدند از هيچ چيز و خداى تبارك و تعالى آنها را امداد كرد و به امدادهاى غيبى و جلوههاى معنوى و پشتيبانى حضرت ولى عصر اروحناله الفداء ما را رساندهاند به اينكه آزاد شديم. پس آنها به ما منت دارند و ما بايد
صحيفه نور ج 17 صفحه 247
خدمت به آنها بكنيم، دولت بايد خدمتگزار آنها باشد.
يكى از بزرگترين جهات معنوى خدمت به خلق الله است
كسانى كه داراى يك چيزهائى هستند كه مىتوانند به اينها خدمت كنند اينها هم انصاف اقتضا مىكند كه خدمت كنند و در اين چيزى كه در بانك ذكر كردند كه قرار دادند به اينجا، خدمت كنند، كه اين خدمت براى آنها جاودان است و اموال براى آنها نمىماند. آنچه كه ماند آن جهات معنوى است كه انسان در كارش انجام مىدهد، جهات معنوى كه يكى از بزرگترين جهات معنوى خدمت به خلق الله است، خدمت به انسانهاى محروم است. اين است كه براى انسان جاودان مىماند و در عالم ديگر به درد انسان مىخورد. اموالى كه انسان بگذارد و برود به درد انسان نمىخورد. اموالى كه پيش بفرستد به درد انسان خورد. و اميدوارم كه آنهائى كه داراى يك مكنتى هستند توجه داشته باشند كه به اين مستمندان كه ولى نعمت ما هستند رسيدگى كنند و به اين حساب كه ذكر كردند كمك كنند تا اينكه ريشه اين محروميت انشاءالله به همت والاى همه كشور و همه علما و غير علماء اين ريشهء فاسد از بين برود و همه افراد اين ملت يك زندگى متوسطى كه بايد داشته باشند، داشته باشند و با راحتى به خدمت به اسلام مشغول باشند.
حقوق بشرىها حاضر نيستند به حرف مظلومان گوش دهند
و اميدوارم كه انشاءالله آسيبى از ناحيه فاسدها به اين كشور وارد نشود. و ملاحظه مىكنيد كه مدتى است كه دولت ايران از سازمان ملل خواسته است كه نمايندهاى بفرستند كه اين جناياتى كه اين رژيم بعث ملحد به دزفول و به ساير شهرهاى ما، پلدختر و اينها وارد كرده اند، ملاحظه كنند، و اثرى از اين پيدا نشده است كه تا حالا يك همچو كارى بكنند و توقع هم نيست كه بكنند. آنها، وقتى كه منافقين و امثال آنها يك مطلب دروغى مىگويند كه الان روزى صدها نفر را در خيابان ها، بچه كوچك را مىكشند و در اوين چه مىكنند و اينها، آنها مستندشان را قول يك دشمن اسلام قرار مىدهند و هياهو مىكنند و اطلاعيه و اينها دهند، لكن حاضر نيستند كه يك نماينده بفرستند كه ببينند اينها با اين شهرهاى ايران چه كردند، اينها با خوزستان چه كردند. اينهايى كه مىگويند كه ما عرب هستيم و به اصطلاح غيرت عربى داريم، با اين ملت عرب چه كردند، با اين ملت مسلم چه كردند، با اين كردها چه كردند. حاضر نيستند اين كسانى كه ادعاى طرفدارى از حقوق بشركنند، حاضر نيستند گوش كنند به حرف اين مظلومانى كه زير ستم اين ظالم به دستيارى امريكاى جابر ظالم كه تمام گرفتارىهاى ما با دست اوست، حاضر نيستند كه رسيدگى كنند كه چه شده است. از آن طرف براى ما اطلاعيه صادر مىكنند و اعلاميه صادر مىكنند و محكوم مىكنند. و ما نه به آن محكوميتش ترتيب اثر مىدهيم و به اين نه به اين نيامدن.
من ثانياً از آقايان تشكر مىكنم كه در اين خدمت بسيار شريف و بزرگ همت گماشتيد. و
صحيفه نور ج 17 صفحه 248
برادران عزيز خودتان رانگذاريد كه اينها در طول تاريخ اينها محروم بودند، اينها مظلوم بودند، نگذاريد كه اينها باز محروميت بكشند. در رژيم اسلامى نبايد محروميت بكشند اينها، بايد نجات پيدا كنند اينها هم از محروميت. و همت بزرگتان در اين باشد كه آن روستاهاى دور افتادهاى كه هيچ نداشتند در زمان سابق و بحمدالله الان بسيارى از كارها در آنجاها شده است، لكن همتتان در اين باشد كه به آنها بيشتر برسيد و به آنها بيشتر خدمت كنيد. خداوند تعالى همه شما را انشاءالله توفيق بدهد و دست ستمكاران را از سر مظلومان جهان قطع كند و خداى تبارك و تعالى از نور هدايت خودش نصيب همه ما بفرمايد.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 249
تاريخ: 20/2/62
بيانات امام خمينى در ديدار با معاون فرهنگى وزارت امور خارجه ايران، وزير فرهنگ و عضو شوراى ساندينيستهاى نيكاراگوئه و سفير ايران در نيكاراگوئه
بايد كوشش كرد كه وحدت بين مستضعفان در هر مسلك و مذهب تحقق پيدا كند
بسم الله الرحمن الرحيم
از اينكه به اينجا آمدهايد تا درددلهاى خود را به يكديگر برسانيم، تشكر مىكنم. اينطورى كه شما مىگوئيد كشور شما با ما شباهت زيادى دارد منتها كشور ما گرفتارىهايش زيادتر است. ما مبتلا به دسيسههاى همه قدرتهاى جهانيم و جرم ما و كشور و ملت ما اين است كه براى استقلال و آزادى قيام كرده ايم و مىخواهيم زير سلطه هيچ يك از قدرتها نباشيم و اين مطلب از ديدگاه ابرقدرتها و قدرتها گناه بزرگ و نابخشودنى است. مستضعفين جهان، چه آنها كه زير سلطهء آمريكا و چه آنهاكه زير سلطهء ساير قدرتمندان هستند اگر بيدار نشوند و دست شان را به هم ندهند و قيام نكنند، سلطههاى شيطانى رفع نخواهد شد. و همه بايد كوشش كنيم كه وحدت بين مستضعفان در هر مسلك و مذهبى كه باشند، تحقق پيدا كند كه اگر خداى نخواسته سستى پيدا شود، اين دو قطب مستكبر شرق و غرب مانند سرطان همه را به هلاكت خواهند رساند. ما عازم هستيم كه تمام سلطهها را نابود سازيم و شما هم كوشش كنيد كه ملتها را با حق همراه كنيد. و آنچه مهم است اين است كه شما در مذهب خود و ما در مذهب خودمان اخلاص را حفظ و به خداى تبارك و تعالى اعتماد داشته باشيم تا عنايت او شامل حال ما باشد و ما را از تحت اين سلطهها خارج سازد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 250
تاريخ: 21/2/62
بيانات امام خمينى در جمع رؤساى جمهورى، مجلس شوراى اسلامى و ديوانعالى كشور؛ اعضاى شورايعالى قضايى، نخستوزير و اعضاى دولت، اعضاى شوراى نگهبان، فرماندهان نظامى و انتظامى، اعضاى شركت كننده در كنگره حزب جمهورى اسلامى و مسؤولين سازمانهاى دولتى و نهادهاى انقلابى
مسأله بعثت يك تحول علمى عرفانى در عالم ايجاد كرد
بسم الله الرحمن الرحيم
متقابلاً من عيد سعيد مبعث را به شما آقايان و ملت شريف ايران و جميع مسلمين بلكه جميع مستضعفان جهان تبريك عرض مىكنم. مسأله مبعث و ماهيت آن و بركات آن چيزى نيست كه بتوان با زبانهاى الكن ما از آن ذكرى كرد و به قدرى ابعاد آن زياد است و جهات معنوى و مادى او زياد است كه گمان ندارم بتوان حول و بر او هم صحبت كرد. مسأله بعثت يك تحول علمى - عرفانى در عالم ايجاد كرد كه آن فلسفههاى خشك يونانى را كه به دست يونانىها تحقق پيدا كرده بود و ارزش هم داشت و دارد، لكن مبدل كرد به يك عرفان عينى و يك شهود واقعى براى ارباب شهود. قرآن در اين بعدش براى كسى تاكنون منكشف نشده است مگر من خوطب به و در بعضى ابعادش حتى براى من خوطب به منكشف نشده است فقط براى ذات ذوالجلال جلت عظمته معلوم است. اگر كسى سير كند در فلسفههاى قبل از اسلام و فلسفههاى بعد از اسلام و خصوصاً قرنهاى آخر و عرفاى قبل از اسلام و آن كسانى كه در هندوستان و امثال آن يك همچو مسائلى داشتند، با عرفاى بعد از اسلام كه به تعليم اسلام در اين امر وارد شده اند، مىفهمد كه چه تحولى در اين بعد حاصل شده است. در صورتى كه عرفاى بزرگ اسلام هم راجل هستند در كشف حقايق قرآن، لسان قرآن كه از بركات بعثت است، از بركات بزرگ بعثت رسول خداست، لسانى است كه سهل و ممتنع است. بسيارى شايد گمان كنند كه قرآن را مىتوانند بفهمند، از باب اينكه به نظرشان سهل است. بسيارى از ارباب معرفت و ارباب فلسفه گمان مىكنند كه قرآن را مىتوانند بفهمند، براى اينكه آن بعدى كه براى آنها جلوه كرده است و آن بعدى كه در پس اين ابعاد است براى آنها معلوم نشده است. قرآن داراى ابعادى است كه تا رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مبعوث نشده بودند و قرآن متنزل نشده بود از آن مقام غيب، نازل نشده بود از آنجا، و با آن جلوه نزولىاش در قلب رسول خدا جلوه نكرده بود، براى احدى از موجودات ملك و ملكوت ظاهر نبود. بعد از آنكه اتصال پيدا كرد مقام مقدس نبوى ولى اعظم با مبدأ فيض به آن اندازهاى كه قابل اتصال بود، قرآن را نازلتاً و منزلتاً كسب كرد، در قلب مباركش جلوه كرد و با نزول
صحيفه نور ج 17 صفحه 251
به مراتب هفتگانه به زبان مباركش جارى شد. قرآنى كه الان در دست ماست نازلهء هفتم قرآن است و اين از بركات بعثت است و همين نازلهء هفتم آنچنان تحول در عرفان اسلامى، در عرفان جهانى بوجود آورد كه اهل معرفت شمهاى از آن را مىدانند و بشر از همه ابعاد او، يعنى جميع ابعاد او براى بشر باز معلوم نشده است و معلوم نيست معلوم شود. آياتى در قرآن كريم كه باز از بركات بعثت است مشاهده شود كه اين آيات را در عين حالى كه انسان گمان مىكند كه خوب، ظاهر است، لكن تاكنون كشف نشده است هوالاول و الاخر و الظاهروالباطن و هو معكم الله نور السموات و الارض اينها آياتى است كه نه مفسرتواند بفهمد، نه فيلسوف و نه عارف. هركس ادعا كند كه معنى او را فهميده است، در جهل فرو رفته است. قرآن را انما يعرف القرآن من خوطب به به وسيله من خوطب به به يك عده معدودى از اولياء خدا و ائمهء معصومين عليهم السلام تحويل داده شده است و به وسيلهء آنها يك حدودى كه قابل فهم است براى بشر تفسير شده است، لكن آنكه لطيفهء وحى است همان آيه شريف الله نور السموات والارض وقتى دست مفسر افتاده است الله نورالسموات والارض معنا كرده است كه هيچ مربوط به قرآن نيست. اين مفسرين در عين حالى كه زحمتهاى زياد كشيدهاند لكن دست شان از لطايف قرآن كوتاه است، نه از باب آنكه آنها تفسيرى كردهاند، از باب اينكه عظمت قرآن بيشتر از اين مسايل است. مسأله معرفت الله كه در قرآن مطرح است فرمايد كه به حسب نقل ما عرفناك حق معرفتك البته معنايش اين است كه آنطورى كه معرفت تو حقش است ما نشناختيم، نه ما عرفناك حق معرفتى اياك او آنقدرى كه حق معرفت بشر است شناخته است اما حظ معرفت بشر غير از آن چيزى است كه حق معرفت الله است. حق معرفت الله و حق عبادت الله را، حتى به حسب اين روايت، رسول اكرم كه بزرگترين عارف و بزرگترين عابد است مىفرمايد كه ما عرفناك و عبد ناك امافرمايد كه ما عرفناك حق معرفتى اياك و ما عبدناك حق عبادتى اياك براى اينكه آن را ادا كرده، اما آن حظ انسانى جلوه ظاهرى است و از براى معرفت خدا چيزى است كه نه ملك مقرب مىتواند آن معرفت را پيدا كند و نه رسول مرسل و اين از بركات بعثت است. اينقدرى كه معرفت براى اهل معرفت حاصل شده است. اين از نازلهء كتاب خداست كه به وسيلهء نزول بر قلب رسول الله كه آن هم از اسرار بزرگ است. كيفيت وحى از امورى است كه غير از خود رسول خدا و كسانى كه در خلوت با رسول خدا بودند با اينكه از او الهام گرفتهاند كيفيت نزول وحى را كسى نمىتواند بفهمد و لهذا هروقت خواستند معرفى هم بكنند با زبان ما عامىها معرفى كردند، چنانچه خداى تبارك و تعالى با زبان آن بشر عامى خودش را با شتر معرفى مىكند، با آسمان معرفى مىكند، با زمين معرفى مىكند، با خلق و امثال اينها. و اين براى اين است كه بيان قاصر است از اينكه آن مطلبى كه هست ادا بشود و تا آن حدى كه بيان مىتوانسته ادا كند قرآن ادا كرده است و هيچ كتاب معرفتى ادا نكرده است، آنهائى كه ادا كردند به تبع قرآن ادا كردند. اگر قرآن نبود باب معرفت الله بسته بود الى الابد. و آن فلسفه يونانى يك باب ديگرى است كه در محل خودش بسيار ارجمند است براى اينكه با استدلال ثابت مىكند، نه معرفت حاصل مىشود، باب دليل اثبات مىشود وجود خداى تبارك و تعالى.
صحيفه نور ج 17 صفحه 252
معرفت غير اثبات وجود است و قرآن آمده است كه هم اثبات بكند به همان طريقههاى متعارف و طريقههاى بلكه گاهى نازلتر از او و هم پردهء ديگرش عرفان قرآن است كه او را همين مقدارش هم كه در قرآن هست در هيچ كتابى نمىيابيد حتى در كتب عرفانى اسلامى كه متحول شده است و با عرفان قبل از اسلام بسيار فرق دارد، باز تعبيرات قرآن غيرآنى است كه آنها دارند.
بعثت رسول خدا براى اين است كه راه رفع ظلم را به مرم بفهماند
يك نحوه ديگرى هست، يك لطايف ديگرى در قرآن هست و اينها همه از بركات بعثت است و بركات بعثت آن مقدارى كه در معنويات هست آنقدر در ماديات ظاهر نشده است، لكن آن مقدارى هم كه در ماديات ظاهر شده است باز قبل از اسلام نبوده است. اتصال - معنا - به معنويت به ماديات و انعكاس معنويت در همه جهات ماديات از خصوصيات قرآن است كه افاضه فرموده است. قرآن در عين حالى كه يك كتاب معنوى، عرفانى و آنطورى است كه به دست ماها، به خيال ماها، به خيال جبرئيل امين هم نمىرسد، در عين حال يك كتابى است كه تهذيب اخلاق را مىكند، استدلال هم مىكند، حكومت هم مىكند و وحدت را هم سفارش مىكند و قتال را هم سفارش مىكند و اين از خصوصيات كتاب آسمانى ماست كه هم باب معرفت را باز كرده است تا حدودى كه در حد انسان است و هم باب ماديات را و اتصال ماديات به معنويات را و هم باب حكومت را و هم باب خلافت را و همه چيز را و ما كه اميد است از پيروان اسلام باشيم و از پيروان قرآن باشيم بايد همه ابعاد اين را در نظر داشته باشيم. نه در نظر داشته باشيم، بلكه دنبالش باشيم تا حاصل بشود براى ما، مجاهده كنيم تا حاصل بشود براى ما. و اگر چنانچه ما با همان بعد ظاهرى قرآن، به همان بعدى كه قرآن براى اداره امور بشر آمده است، براى رفع ظلم از بين بشر آمده است يعنى يك بعدش اين است كه ظلم را از بين بشر بردارد و عدالت اجتماعى را در بشر ايجاد كند، اما اگر كوشش كنيم و آنهايى كه تابع قرآن خودشان را مىدانند، مسلمين جهان اگر كوشش كنند تا اينكه اين بعد از قرآن را كه بعد اجراى عدالت اسلامى است، در جهان پخش كنند، آنوقت يك دنيايى مىشود كه صورت ظاهر قرآن مىشود. و ما ملت ايران كه نهضت كرديم و دست ظلم را كوتاه كرديم بايد دنبال اين مطلب باشيم و تا آنجايى كه دست ظالمان را بكلى از كشور خودمان كوتاه كنيم و با هدايت اين نور ساير كشورهاى اسلامى و ساير مستضعفان جهان بيدار بشوند و خودشان را از تحت سلطه قدرتهاى بزرگ خارج كنند. و آن چيزى كه ما در روز مبعث بايد توجه به آن بكنيم اين است كه با بعثت رسول خدا، بعثت رسول خدا براى اين است كه راه رفع ظلم را به مردم بفهماند، راه اينكه مردم بتوانند با قدرتهاى بزرگ مقابله كنند به مردم بفهماند. بعثت براى اين است كه اخلاق مردم را، نفوس مردم را، ارواح مردم را و اجسام مردم را، تمام اينها را از ظلمتها نجات بدهد، ظلمات را بكلى كنار بزند و به جاى او نور بنشاند، ظلمت جهل را كنار بزند و به جاى او نور عمل بياورد، ظلمت ظلم را به كنار بزند و به جاى او عدالت بگذارد، نور عدالت را به جاى او بگذارد و راه او را به ما فهمانده است، فهمانده است كه تمام مردم، تمام مسلمين برادر هستند و بايد با هم وحدت
صحيفه نور ج 17 صفحه 253
داشته باشند، تفرق نداشته باشند.
همه قشرهاى ملت مكلفند به اينكه جمهورى اسلامى را حفظ كنند
برادران! ما امروز گرفتار تمام قدرتهاى شيطانى بشر هستيم، ما بايد توجه بكنيم به اينكه تكليف الهى ما در امروز كه همه به ما حمله كرده اند چى است. تمام اقشار ملت از آنهايى كه در سطح كشور كارفرما هستند و دست اندركاران دولتى هستند، آنهايى كه قوه قضايى به آنها محول است، آنهايى كه كارهاى ديگر به آنها محول است، آنهايى كه پاسدارى از مرزها به آنها محول هست مثل ارتش و غيره، آنهايى كه همه چيز به آنها محول است و ساير قشرهاى ملت مكلفند به اينكه اسلام را حفظ كنند، مكلفند به اينكه جمهورى اسلامى را حفظ كنند و اين تكليف، تكليفى است كه از بزرگترين تكاليفى است كه اسلام دارد و آن حاصل نمىشود الا با تفاهم، الا با اينكه همه ملت با هم برادر باشند. مؤمنون اخوه هستند. اگر اين اخوت ايمانى در سرتاسر كشور ما محفوظ بماند و هر كسى براى خودش توجه به خود نداشته باشد توجه به مقصد داشته باشد و خودش را براى مقصد بخواهد هيچ كستواند به اين كشور تعدى كند. و اگر خداى نخواسته در بين آقايان، در بين مردم، در بين دولتيان، در بين مجلسيان، در بين اقشار ملت، كارگرها، كارفرماها و كشاورزان، همه اگر چنانچه اين اخوت ايمانى سست بشود، آن روز است كه رخنه مىكنند در بين شما شياطين و شما را به جان هم مىريزند و استفادهاش را قدرتهاى بزرگ مىكنند. آنها، قدرتهاى بزرگ نشستهاند آنجا كه با ايادى خودشان در اين كشور راههايى درست كنند كه خود اهل اين كشور براى آنها جاده را صاف كند. آنها مستقيماً نمىآيند سراغ شما، آنها با اين راه ها، با قلمهاى فاسد، با فكرهاى فاسد كه در خدمت مىگيرند در سراغ شما مىآيند و باشايعه افكنىها و دروغپردازىها در بين شماها هركس را به ديگرى بدبينخواهند بكنند. و آن روزى كه قشرهاى ملت خداى نخواسته برخلاف الان كه هستند، به هم بدبين بشوند، آن روز است كه رخنه كردهاند آنها و استفاده خواهند كرد. و همه مسؤول هستيم، از من طلبه تا مراجع اسلام تا علماى بلاد اسلامى تا دست اندركاران، مجلس، رئيس جمهور، ارتشى ها، پاسدارها و همه قشرهاى ملت در مقابل خدا مسؤولند و همه يك روز در پيشگاه خدا خواهيم رفت و از ما سوأل خواهد شد، نعمت را از ما سوأل مىكنند و آن نعمت، اسلام است. ما هستيم، ما بايد پا روى غرضهاى شخصى خودمان بگذاريم براى خدا و براى مقصد. ما همه بايد براى خدا باشيم چون از او هستيم و هر چه داريم از اوست، قدرت هر چه هست از اوست، نعمت هر چه هست از اوست و او نورالسموات والارض است و ما موظف هستيم از طرف او و از طرف عقل خودمان و وجدان خودمان كه به آن كسى كه ولى همه چيز ما هست خدمت بكنيم و آمال و آرزوى ما اين باشد كه دين او را تقويت بكنيم و اسلام را در بين بشر پياده كنيم و اين نمىشود الا به وحدت كلمهء شما و دست برداشتن از اختلافات، اگر خداى نخواسته باشد و انشاءالله نباشد. و من اميدوارم كه با وحدت كلمه و با اخوت ايمانى محكم بايستيم و بايستيد و اين كشور را از حوادث دهر حفظ كنيد. خداوند انشاءالله به همه ما
صحيفه نور ج 17 صفحه 254
سعادت دريافت معنويات مبعث پيغمبر اكرم را عنايت فرمايد، خداوند تعالى از نور معرفت خودش كه به وسيله قرآن القا شده است به ما هم بهرهاى عنايت فرمايد، و خداوند تعالى وحدت اسلامى اين ملت را حفظ بفرمايد و دولتهاى اسلامى را بيدار كند و ملتهاى اسلام را به هم پيوند بدهد.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 255
تاريخ: 26/2/62
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير، فرماندهان و اعضاى شورايعالى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى به مناسبت روز پاسدار
مادامى كه ما پاسدار واقعى باشيم كشورهاى بزرگ نمىتوانند كارى انجام دهند
بسم الله الرحمن الرحيم
من هم متقابلاً اين روز بزرگ را به شما تبريك مىگويم و هميشه شما را دعا مىكنم. اما علت اينكه پيام ندادم: اولاً ارگانها و نهادها زياد شدهاند و ثانياً چون همه ارگانها از سپاه و ارتش و كميته و مجلس و دولت را يكى مىدانم، قبلاً براى همه پيام دادهام. چه انتخاب خوبى است كه روز ولادت حضرت سيدالشهدا عليه السلام روز پاسدار ناميده شده است. اميدوارم همانگونه كه امام حسين عليه السلام با خون خود اسلام را زنده كرده، شما به تبعيت از او انقلاب و اسلام را ضمانت نمائيد. بنى اميه قصد داشتند كه اسلام را از بين ببرند و در رژيم گذشته نيز افرادى مثل يزيد، خلاف شرع مىكردند و به اسم دروازهء تمدن بنا داشتند كه دانشگاهها را فاسد و مردم عادى را سرگرم به مسائل شهوانى كنند، كه اگر مردم انقلاب نكرده بودند و چند سال ديگر مملكت دست آنها بود همه چيز خراب مىشد كه با عنايت خداوند آن مسائل از بين رفت. و مادامى كه ما پاسدار واقعى باشيم كشورهاى بزرگ نمىتوانند كارى انجام دهند و علت فشار دنيا هم اين است كه مىبينند در اين مملكت نه كودتا معنى دارد و نه هجوم نظامى و ايران از نظر منطقه و اسلام قدرت خاصى پيدا كرده است لذا ما را آرام نمىگذارند. و ما بايد به همه سفارش كنيم كه براى اسلام خدمت كنند و همه در صف واحدى قرار بگيريم كه انحرافى پيش نيايد و بايد هميشه احساس كنيم كه تنها خودمان هستيم در برابر اينهمه دشمنان. بايد اين بار بزرگ را به منزل برسانيم و در اين راه متحد باشيم و گرايش خاص به اين گروه و آن گروه نداشته باشيم. و شما سلام مرا به همه برادران و همه پاسداران و نيروهاى نظامى و انتظامى برسانيد. من دعاگو و خدمتگزار شما هستم.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page