-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 203
تاريخ 27/3/61
پيام امام خمينى به مناسبت سالروز تأسيس جهاد سازندگى
بسم الله الرحمن الرحيم
27 خرداد، روز تاسيس جهاد سازندگى را به عموم ملت انقلابى و شريف ايران و به همه تلاشگران متعهد و مومن در راه تحقق آرمانهاى ملت مسلمان ايران تبريك مىگويم، روزى كه با تاسيس اين ارگان عظيم، انقلاب اسلامى ما توانست به دورافتادهترين مناطق كشور راه يابد و رسالت تاريخى و اسلامى خود را با تمام كارشكنىها به اقصى نقاط كشور برساند. به راستى فرزندان اسلام، خواهران و برادران ايثارگر، با عضويت در اين نهاد انقلابى، با فداكارى بىنظير خود در ميان دشوارترين شرايط زندگى و سختترين مناطق جغرافيائى كشور توانستند در مدتى كوتاه، اينهمه آثار زنده و ارزنده را در تمام ابعاد براى مردم ستمديده ايران به ارمغان آورند. كم نيستند جهادگرانى كه در راه بهبود زندگى مردم محروم و مستضعف ما شهيد و يا معلول گرديدهاند و كم نيستند خواهران و برادرانى كه در بدترين شرايط، دست به اقدامات فرهنگى و عمرانى زدند و به بدترين شكل به دست گروهكهاى از خدا بىخبر و منافقان دنياپرست شهيد گرديدند، چرا كه اين از خدا بىخبران خوب فهميدند كه اين جوانان جهادگرند كه بذر انقلاب را در دل هر روستائى مىكارند و با آبادانى مناطق محروم است كه هر روستائى و شهرى محروم، سربازى مىشود پاسدار انقلاب اصيل اسلامى خويش، چرا كه آمريكا و ايادى مزدبگيرش خوب به اين نتيجه رسيدهاند با جهاد مقدس فرزندان اسلام است كه نهال انقلاب اسلامى در روستاها و شهرهاى دور افتاده اين آب و خاك به گل مىنشيند و تنها به همين دليل است كه هر جهادگرى را مانند رزمندهاى در ميدان نبرد مىدانند كه از انقلاب و اسلام و ايران دفاع مىنمايد.
نقش جهاد سازندگى در جنگ، كمتر از نيروهاى نظامى نبوده و نيست و اين اقرارى است مكرر از سوى فرماندهان ارتشى و سپاهى ما كه اگر جهاد نبود پيروزى با اين سرعت به دست نمىآمد. بايد اعتراف كرد كه اينان بزرگترين آبرو را به انقلاب اسلامى خود دادهاند و با تعهد به اسلام و ايمان به خداى تعالى در اين راه بهترين نمونه و الگوئى براى همه جوانان مسلمان و متعهد اسلامى گرديدند. امروز در گوشه و كنار كشور و در ميان دورافتادهترين روستاهاى محروم و بد آب و هوا كه قدم بگذاريد با ايثارگران جهاد سازندگى مواجه مىشويد كه خيلى زودتر از شما خود را بدانجا رساندهاند و با نداشتن امكانات لازم، با هر وسيلهاى كه در اختيار داشته و دارند، با تمام وجود در از بين بردن
صحيفه نور ج 16 صفحه 204
كمبودها و مشكلات و بيمارىها و نارسائىهاى مردم كوشش مىنمايند و در بسيارى از موارد براى ايجاد وسائل رفاهى از ايثار جان خود دريغ نكردند. من هرگاه از نزديك با جوانان پرشور و پرتحرك جهاد سازندگى مواجه مىشوم و يا در وسايل ارتباط جمعى آثار ارزنده فرهنگى و عمرانى آنان را شنيده و يا مىبينم، از دل براى موفقيت و سربلندى آنان دعا مىكنم. آفرين بر شما كه اينگونه به اسلام و انقلاب اسلامى آبرو داديد. درود بر شما كه براى تحقق آرمانهاى ملت مسلمان و انقلابى ايران و براى پياده كردن برنامههاى اسلام عاشقانه به استقبال شهادت شتافتهايد و عليرغم تبليغات واهى دشمنان، اختلاف زبان و لباس مانع تلاش فردى و جمعى شما در اين راه نگرديده است و هم اكنون مشاهده مىكنيد كه چگونه با لباسهاى محلى و زبانهاى قومى دست در دست يكديگر در اين گردهمائى مهم شركت جستهايد.
اميدوارم همانگونه كه در راه سازندگى كشور تمام نيروهاى مادى و معنوى خود را به كار بستهايد، از سازندگى خود و ديگران نيز كه مقدم بر همه سازندگىهاست غفلت نكنيد و همانگونه كه بارها يادآورى كردهام سازندگى روح را بر سازندگى جسم مقدم داريد تا به خواست خداى تعالى با نيروى ايمان، كارها به بهترين و سريعترين وجه پيش رود و هر چه زودتر با كمك خداوند و يكديگر اين كشور را به خودكفائى و آبادى كامل برسانيم، انشاءالله تعالى.
والسلام عليكم و رحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 205
تاريخ 29/3/61
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام زنجانى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد ميرآقا زنجانى دامت افاضاته
بر حسب درخواست اهالى محترم و علماء اعلام شهرستان زنجان ايدهم الله تعالى، جنابعالى را به سمت امام جمعه اين شهر منصوب مىنمايم كه انشاءالله تعالى ضمن برگزارى اين فريضه بزرگ الهى مردم را به وظايف مهم اسلامى و انقلابى ديگرى كه دارند، آشنا سازيد و از تفرقه و اختلاف برحذر داريد. اميد است اهالى محترم نيز فرصت را مغتنم شمرده در انجام هر چه باشكوهتر اين نماز وحدتبخش كوشا باشند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 206
تاريخ 29/3/61
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس و مسؤولان شهربانى جمهورى اسلامى، آگاهى و دادستانى
بسم الله الرحمن الرحيم
وضع پليس در دنيا و در رژيم سابق اين بود كه همه در خدمت قدرتمندان بودند و نقشه آنهائى كه مىخواستند در كشورها سلطه پيدا كنند و نمىتوانستند كه همه مردم را تحت نظارت قرار دهند اين بود كه نفر يا افراد مقتدرى را بر سر همه بگمارند، مثل رضاخان كه يك آدم قلدرى بود و به اسم نجات ايران وارد شد و همه قدرتها را در دست گرفت و در اختيار انگليس قرار داد.
پليس در دنيا در خدمت مردم و بيچارهها نيست، در دنبال قلدرهاست و اينكه مىبينيد همه قدرتها نسبت به ايران بد شدهاند و هر موضوع كوچكى را بزرگ و هر امر بزرگى را كوچك مىكنند، به خاطر اين است كه پليس و ارتش امروز ما غير از همه كشورهاست. پليس با مردم مختلط است. الان پليس با ساير ارگانها با هم و همه در خدمت مكتبى هستند كه سالها كوبيده شده است. خدا خواست كه اين كشور را نجات داد و اين هم يك نعمتى بود كه همه متوجه اين مسائل بشوند.
اينكه مىگويم دنيا چيزهاى كوچك خود را بزرگ و آنچه مربوط به ماست با بى توجهى از آن مىگذرد، همين قضيه موزه عباسى بود كه آنقدرى كه من مطلع هستم، راجع به آن اصلاً چيزى ذكر نكردند. در حالى كه اين موضوع يكى از مسائل مهم پليسى بود كه اگر يك كشور دوست آنها صد مرتبه كمتر اين كار را انجام مىداد آنها بزرگ مىكردند.
اينها از ايران ترسيدهاند، نه از افراد، بلكه از اين انسجام و اينكه پليس و ارتش و دولت در خدمت مردم هستند و مردم پشتيبان آنها مىباشند كه اگر براى يك پليس در خيابان گرفتارى پيدا شود مردم در رفع آن همكارى مىكنند.
اين مطلب را بايد هميشه در ذهن داشته باشيد و به پرسنل خود تذكر دهيد كه هنوز دستها در كار است و آنها غافل نشستهاند. آنها يك چيزى را از دست دادهاند كه آن چيز منشا است كه همه چيز را از دست آنها بگيرد. و اين مساله از منطقه هم گذشته و به خود آنها رسيده است. اين به خاطر آن است كه همه در خدمت اسلام هستند و پليس هم در خدمت اسلام است. همين كارهاى شما عبادت است و شما در مقابل خداوند تعالى براى كشف اين مساله ارزش داريد، چون شما به كشورى آبرو مىدهيد كه براى خدا قيام كرد. و من بايد از اين كشفى كه كرديد تشكر كنم كه زحمت كشيديد و ماهها روى آن كار كرديد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 207
تاريخ 30/3/61
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از علما، ائمه جماعات و روحانيون و وعاظ قم و تهران
اين مجالس عزا يك سازماندهى سرتاسرى كشورهاى اسلامى است
بسم الله الرحمن الرحيم
قبلاً بايد تشكر كنم از آقايان روحانيون و آقايان خطبا كه از تهران و از قرارى كه گفتهاند، از قم تشريف آوردهاند و خدمتشان رسيديم و اميدوارم كه همه موفق به خدمت به اسلام و مسلمين باشند.
مطالب زياد است، لكن يك مطلب راجع به آقايان خطبا و علما عرض مىكنم و يك مطلب هم راجع به مسائل روز كه ابتلاء به آن داريم. آن مطلبى را كه راجع به آقايان خطبا عرض مىكنم اين است كه عمق اين كارى را كه شما داريد و عمق ارزش مجلسهاى عزادارى، كم معلوم شده است و شايد پيش بعضى هيچ معلوم نشده است. اينكه در روايات ما براى يك قطره اشك براى مظلوم كربلا آنقدر ارزش قائلند، حتى براى تباكى (به صورت گريه درآمدن) ارزش قائلند، نه از باب اين است كه سيد مظلومان احتياج به اين كار دارد و نه اين است كه فقط براى ثواب بردن شما و مسلمين شما باشد، گرچه همه ثوابها هست، لكن چرا اين ثواب را براى اين مجالس عزا آنقدر عظيم قرار داده شده است و چرا خداوند تبارك و تعالى براى اشك و حتى يك قطره اشك و حتى تباكى، آنقدر ثواب داده است؟ كمكم اين مساله از ديد سياسىاش معلوم مىشود و انشاءالله بعدها بيشتر معلوم مىشود، اينكه براى عزادارى، براى مجالس عزا، براى نوحه خوانى، براى اينها اينهمه ثواب داده شده است، علاوه بر آن امور عباديش و روحانيش، يك مساله مهم سياسى در كار بوده است. آن روزى كه اين روايات صادر شده است، روزى بوده است كه اين فرقه ناجيه مبتلا بودند به حكومت اموى و بيشتر عباسى، و يك جمعيت بسيار كمى، يك اقليت كمى در مقابل قدرتهاى بزرگ. در آنوقت براى سازمان دادن به فعاليت سياسى اين اقليت، يك راهى درست كردند كه اين راه، خودش سازمانده است و آن، نقل از منابع وحى، به اينكه براى اين مجالس اينقدر عظمت هست و براى اين اشكها، آنقدر در حول و بر اين اشكها و عزادارىها، شيعيان با اقليت آنوقت اجتماع مىكردند و شايد بسيارى از آنها هم نمىدانستند مطلب چه هست، ولى مطلب، سازماندهى به يك گروه اقليت در مقابل آن اكثريتها. و در طول تاريخ، اين مجالس عزا كه يك سازماندهى سرتاسرى كشورها هست، كشورهاى اسلامى هست و در ايران كه مهد تشيع و اسلام و شيعه هست، در مقابل حكومتهائى كه پيش مىآمدند و بناى بر اين داشتند كه اساس اسلام را از بين ببرند، اساس روحانيت را از بين ببرند، آن چيزى كه در مقابل
صحيفه نور ج 16 صفحه 208
آنها، آنها را مىترساند، اين مجالس عزا و اين دستجات بود. در دفعه اول كه مرا از قم گرفتند و بردند، در بين راه اين بعضى از اين مامورينى كه بودند در آن اتومبيل من، مىگفت كه ما آمديم سراغ شما، از اين چادرهائى كه در قم بود مىترسيديم كه مبادا اينها مطلع بشوند و ما نتوانيم انجام وظيفه كنيم. اينها كه هيچ، قدرتهاى بزرگ از اين چادرها مىترسند، قدرتهاى بزرگ از اين سازمانى كه بدون اينكه دست واحدى در كار باشد كه آنها را مجتمع كند، خود به خود ملت را به هم جوشاندهاند در سراسر يك كشور، كشور پهناور، در ايام عاشورا و در دو ماه محرم و صفر و در ماه مبارك، اين مجالس است كه مردم را دور هم جمع كرده است. و اگر يك مطلبى بخواهد براى اسلام خدمتى بكند و شخصى بخواهد كه مطلبى را بگويد، سرتاسر كشور به واسطه همين گويندگان و خطبا و ائمه جمعه و جماعت يكدفعه منتشر مىشود و اجتماع مردم در تحت اين بيرق الهى، اين بيرق حسينى، اسباب اين مىشود كه سازمان داده شده باشد. اگر قدرتهاى بزرگ در منطقههاى خودشان بخواهند كه يك اجتماعى ايجاد كنند، با فعاليتهاى زيادى كه شايد چند روز يا چند دهه مىكنند، در يك شهرى، يك عده فرض كنيد صدهزار نفرى، پنجاههزار نفرى، با خرجهاى زياد و زحمتهاى زياد مجتمع مىشوند و به قول آن كسى كه مىخواهد صحبت كند، گوش مىدهند لكن شما مىبينيد كه براى خاطر همين مجالسى كه مردم را به هم پيوند داده است، اين مجالس عزائى كه مردم را به هم جوش داده است، به مجرد اينكه يك مطلبى پيش مىآيد، در يك شهر نه، در سرتاسر كشور، تمام قشرهاى مردم و عزاداران حضرت سيدالشهدا مجتمع مىشوند و احتياج به اينكه زياد زحمت كشيده بشود و تبليغات بشود، ندارد. با يك كلمه، وقتى مردم ببينند كه اين كلمه از حلقوم سيدالشهدا. سلام الله عليه بيرون مىآيد، همه با هم مجتمع مىشوند. اينكه بعضى از ائمه (شايد امام باقر بوده، من الان خوب يادم نيست. مىفرمايد كه براى من يك نفر نوحهسرا در منا بگذاريد كه آنجا براى من گريه بكند و عزا بگيرد، نه اين است كه حضرت باقر سلامالله عليه احتياج به اين داشته است و نه اينكه براى او شخصاً فايدهاى داشته است، لكن جنبه سياسى اين را ببينيد، در منا آنوقتى كه از همه اقطار عالم آدم مىآيد آنجا، يك كسى بنشيند يا اشخاصى نوحهسرائى كنند براى امام باقر و جنايت كسانى كه با او مخالفت كردند و او را مثلاً به شهادت رساندند، ذكر كند و اين مساله موجى باشد در همه دنيا اين مجالس عزا را دست كم گرفتند.
هيچ قدرتى نمىتوانست 15 خرداد را بيافريند، مگر قدرت خون سيدالشهدا(ع)
شايد غربزدهها به ما مىگويند كه ملت گريه و شايد خودىها نمىتوانند تحمل كنند كه يك قطره اشك مقابل چقدر ثواب است، يك مجلس عزا چقدر ثواب دارد، نتواند هضم كنند و نتوانند هضم كنند آن چيزهائى كه براى ادعيه ذكر شده است و آن ثوابهائى كه براى دو سطر دعا ذكر شده است، نمىتوانند اين را ادراك كنند و هضم كنند. جهت سياسى اين دعاها و اين توجه به خدا و توجه همه مردم را به يك نكته، اين، اين است كه يك ملت را بسيج مىكند براى يك مقصد اسلامى. مجلس عزا نه براى اين است كه گريه بكنند براى سيدالشهدا و اجر ببرند، البته اين هم هست. و ديگران را اجر
صحيفه نور ج 16 صفحه 209
اخروى نصيب كند، بلكه مهم، آن جنبه سياسى است كه ائمه ما در صدر اسلام نقشهاش را كشيدهاند كه تا آخر باشد و آن، اين اجتماع تحت يك بيرق، اجتماع تحت يك ايده، و هيچ چيز نمىتواند اين كار را به مقدارى كه عزاى حضرت سيدالشهدا در او تاثير دارد، تاثير بكند. شما گمان نكنيد كه اگر اين مجالس عزا نبود و اگر اين دستجات سينه زنى و نوحهسرائى نبود، 15 خرداد پيش مىآمد. هيچ قدرتى نمىتوانست 15 خرداد را آنطور كند، مگر قدرت خون سيدالشهدا، و هيچ قدرتى نمىتواند اين ملتى كه از همه جوانب به او هجوم شده است و از همه قدرتهاى بزرگ براى او توطئه چيدهاند، اين توطئهها را خنثى كند، الا همين مجالس عزا. در اين مجالس عزا و سوگوارى و نوحه سرائى براى سيد مظلومان و اظهار مظلوميت يك كسى كه براى خدا و براى رضاى او جان خودش و دوستان و اولاد خودش را فدا كرده است، اينطور ساخته جوانانى را كه مىروند در جبههها و شهادت را مىخواهند و افتخار به شهادت مىكنند و اگر شهادت نصيبشان نشود متاثر مىشوند، و آنطور مادران را مىسازد كه جوانهاى خودشان را از دست مىدهند و باز مىگويند باز هم يكى دو تا داريم. اين مجالس عزاى سيدالشهداست و مجالس دعا و دعاى كميل و ساير ادعيه است كه مىسازد اين جمعيت را اينطور و اساس را اسلام از اول بنا كرده است، به طورى كه با همين ايده و با همين برنامه به پيش برود و اگر چنانچه واقعاً بفهمند و بفهمانند كه مساله چه هست و اين عزادارى براى چه هست و اين گريه براى چه اينقدر ارج پيدا كرده و اجر پيش خدا دارد، آنوقت ما را ملت گريه مىگويند، ما را ملت حماسه مىخوانند. اگر بفهمند آنها كه حضرت سجاد سلامالله عليه كه همه چيزش را در كربلا از دست داد و در يك حكومتى بود كه قدرت بر همه چيز داشت، اين ادعيهاى كه از او باقى مانده است چه كرده است و چطور مىتواند تجهيز بكند، به ما نمىگفتند كه ادعيه براى چيست. اگر روشنفكران ما فهميده باشند كه اين مجالس و اين دعاها و اين ذكرها و اين مجالس مصيبت جنبه سياسى و اجتماعىاش چيست، نمىگويند كه براى چه اين كار را بكنيم. تمام روشنفكرها و تمام غربزدهها و تمام قدرتمندها اگر جمع بشوند نمىتوانند يك 15 خرداد را ايجاد كنند، آنچه اين قدرت را دارد اين است كه در تحت لواى او همه مجتمعند. ما كه داد مىزنيم كه ما اسلام را مىخواهيم و جمهورى اسلامى را مىخواهيم، براى اينكه در جمهورى اسلامى به نام اينكه اسلامى است و براى خداست، همه ملت مجتمع هستند و ما ديديم كه براى خاطر همين جمهورى اسلامى بودند و براى خاطر همين كه براى خدا قيام كردند، اين جمهورى اسلامى برخوردار از چه قدرتى از ملت و از ساير كشورها هم برخوردار شده است.
ما ملتى هستيم كه با همين گريهها قدرت 2500 ساله را از بين برديم
ملت ما قدر اين مجالس را بدانند، مجالسى است كه زنده نگه مىدارد ملتها را، در ايام عاشورا زياد و زيادتر و در ساير ايام هم غير اين ايام متبركه، هفتههاست و جنبشهاى اينطورى هست. اگر بعد سياسى اينها را اينها بفهمند، همان غربزدهها هم مجلس بپا مىكنند و عزادارى مىكنند، اگر چنانچه ملت را بخواهند و كشور خودشان را بخواهند. من اميدوارم كه هر چه بيشتر و هر چه بهتر اين مجالس
صحيفه نور ج 16 صفحه 210
برپا باشد. و از خطباى بزرگ تا آن نوحه خوان در اين تاثير دارد. آن كه ايستاده پاى منبر چند شعر مىگويد و چند شعر مىخواند، با آن كه در منبر است و خطيب است، اينها هر دو در اين مساله تاثير دارند، تاثير طبيعى دارند، گرچه خود بعضى اشخاص هم ندانند دارند چه مىكنند، من حيث لايشعر. تقريباً ما به اين مرتبه رسيدهايم كه ملت ما يكدفعه يك انقلابى كرد و يك انفجارى درش حاصل شد كه نظير آن در هيچ جا نبود. يك ملتى كه همه چيزش وابسته بود و اين رژيم سابق همه چيز اين را از دست داده بود و همه شرافت انسانى اين كشور را از دست داده بود و همه چيز ما را وابسته كرده بود، يكدفعه يك انفجارى حاصل شد كه نظير آن در هيچ جا نبود. يك ملتى كه همه چيزش وابسته بود و اين رژيم سابق همه چيز اين را از دست داده بود و همه شرافت انسانى اين كشور را از دست داده بود و همه چيز ما را وابسته كرده بود، يكدفعه يك انفجارى حاصل شد كه اين انفجار در بركت همين مجالسى كه همه كشور را، همه مردم را دور هم جمع مىكرد و همه به يك نقطه نظر مىكردند. اين مساله را بايد آقايان خطبا و ائمه جماعت و ائمه جمعه، درست بيشتر از آنقدرى كه من مىدانم، براى مردم تشريح كنند، تا اينكه گمان نكنند كه ما يك ملت گريه هستيم. ما يك ملتى هستيم كه با همين گريهها يك قدرت دو هزار و پانصد ساله را از بين برديم.
از باب اينكه تذكر به آقايان و مومنين نفع دارد، دو سه تا جمله هم اينطورى عرض مىكنم و آن اينكه همه آقايانى كه در هر جاى از اين كشور هستند و صداى من را مى شنوند، چه از طبقه علما و ائمه جماعات و جمعه و چه از طبقه خطبا كه آنها هم از علما هستند و كسانى كه در بلاد (از روحانيون) متصدى اين امور هستند، توجه به اين معنا داشته باشند كه امروز آبروى جمهورى اسلامى به دست شما بسته است. اگر خداى نخواسته يك دخالتهاى بيخود و بيجا، يك كارهائى كه از روحانيون صحيح نيست، انجام بدهيد، اين جمهورى اسلامى لكهدار مىشود، دولت بايد به قدرت خودش باقى باشد و امروز دولت، دولت اسلامى است و بر همه ماها فريضه است كه از اين دولت اسلامى پشتيبانى بكنيم. مامورينى كه از دولت مىآيد، در همه جا، مامورين دولت اسلامى است. اگر خداى نخواسته از يك مامور كه من حيث اينكه درست اطلاع بر مسائل ندارد يا اشتباه مىكند، يك مطلبى كه بر خلاف ذائقه شماست يا بر خلاف مسائل اسلامى است، از او صادر بشود، مقابله نكنيد، تضعيف نكنيد، او را نصيحت كنيد. اگر چنانچه نصيحت را گوش نكرد، به مصادر امور مراجعه كنيد. ائمه جمعه بلاد نصب و عزل نكنند و كسانى كه در بين ارتش يا ساير ارگانها انجمنهاى اسلامى دارند، اينها دخالتهاى غير چيزهائى كه بر عهده آنها نيست نكنند. ارشاد بكنند دولت را، ارشاد بكنند مامورين دولت را و همه كسانى كه در پيش آنها هست، آنها را ارشاد بكنند. و اگر چنانچه كسى هم به گوش به ارشاد نداد، به مصادر امورى كه مسؤوليت دارند مراجعه كنند، حل خواهد شد. براى حفظ حيثيت اسلام كه شماها پاسدار آن هستيد و حفظ حيثيت جمهورى اسلامى كه شماها نگهبانان آن هستيد، از كارهائى كه نبايد انجام بدهيد و از كارهائى كه دخالت در امور اجرائى است كه با كسى ديگرى است كه انجام بدهد، مستقيماً عمل نكنيد، ارشاد بكنيد همه را، نظر ارشادى داشته باشيد. اگر يك مطلب اشتباهى از يك استاندار واقع شد يا از يك فرماندار، در منابر نبريد اين را و آبروى او را بريزيد، اين امرى است كه خدا راضى نيست، به او بگوئيد در خلوت و با او تفاهم كنيد و از او بخواهيد كه رويه را تغيير بدهد. اگر نداد، به مصادر امور مراجعه كنيد. مستقيماً بخواهيد اين كار را بكنيد، حيثيت جمهورى اسلامى و
صحيفه نور ج 16 صفحه 211
حيثيت اسلام در دنيا لكهدار مىشود و شما حافظ اين حيثيت هستيد و فريضه است براى همه ما حفظ حيثيت اين جمهورى اسلامى. شما مىبينيد كه امروز همه قلمها و همه زبانها از ابرقدرتها يا دولتهاى مرتبط به آنها، بر ضد اين جمهورى اسلامى تجهيز شدند و همه با يك رويه خاصى عمل دارند مىكنند، ما ديگر بهانه دست آنها ندهيم.
و من اين يك كلمه را عرض بكنم، شايد قبلاً هم عرض كرده باشم، و آن اينكه من از اول كه در اين مسائل بوديم و كمكم آثار پيروزى داشت پيدا مىشد، در مصاحبههائى كه كردم، چه با كسانى كه از خارج آمدند، حتى در نجف و در پاريس و چه در حرفهائى كه خودم زدم، اين كلمه را گفتهام كه روحانيون شغلشان يك شغل بالاتر از اين مسائل اجرايى است و اگر چنانچه اسلام پيروز بشود، روحانيون مىروند سراغ شغلهاى خودشان، لكن وقتى كه ما آمديم و وارد در معركه شديم ديديم كه اگر روحانيون را بگوئيم كه برويد سراغ مسجدتان، اين كشور به حلقوم آمريكا يا شوروى مىرود. ما تجربه كرديم و ديديم كه اشخاصى كه در راس واقع شدند و از روحانيون نبودند، در عين حالى كه بعضىشان هم متدين بودند، از باب اينكه آن راهى كه ما مىخواستيم برويم و آن راهى كه مستقل باشيم و با نان و جو خودمان بسازيم و زير فرمان قدرتهاى بزرگ نباشيم، آن راه، با سليقه آنها موافق نبود. و لهذا چون آنجا ديديم كه ما نمىتوانيم در همه جا يك افرادى پيدا بكنيم كه صددرصد براى آن مقصدى كه اين ملت ما براى آن، جوانهاشان را دادند و اموالشان را دادند، نمىتوانيم پيدا بكنيم، ما تن داديم به اينكه رئيس جمهورمان از علما باشد و گاهى رئيس فرض كنيد كه نخست وزيرمان هم همين طور. و در جاهاى ديگر هم كه قبلاً گفته بوديم، بنا نداريم اينطور باشد و الان هم عرض مىكنم هر روزى كه ما فهميديم كه اين كشور را يك دسته از اين افرادى كه روحانى نيستند، به آنطور كه خداى تبارك و تعالى فرموده است، اداره مىكنند، آقاى خامنهاى تشريف مىبرند سراغ شغل روحانى بزرگ خودشان و نظارت بر امور و ساير آقايان هم همين طور. ما اينطور نيست كه هر جا يك كلمهاى گفتيم و ديديم مصالح اسلام، حالا ما آمديم ديديم اينجورى نيست، اشتباه كردهبوديم، بگوئيم ما سر اشتباه خودمان باقى هستيم. ما هر روزى فهميديم كه اين كلمهاى كه امروز گفتيم اشتباه بوده و ما قاعدهاش اين است كه يك جور ديگر عمل بكنيم، اعلام مىكنيم كه آقا اين را ما اشتباه كرديم، بايد اينجورى بكنيم. ما دنبال مصالح هستيم، نه دنبال پيشرفت حرف خودمان. (به من مهلت بدهيد كه عرايضم را به آقايان بكنم). بنابر اين مساله يك چيزى نيست كه آقايان به ما بگويند شما آن روز اينجورى گفتيد. راست است، ما آن روز خيال مىكرديم كه در اين قشرهاى تحصيلكرده و متدين و صاحب افكار، افرادى هستند كه بتوانند اين مملكت را به آنجورى كه خدا مىخواهد، ببرند، آنطور اداره كنند، وقتى ديديم كه نه، ما اشتباه كرديم، آمدند بعضىشان خودشان را به ما جا زدند، ما هم كه غيب نمىدانيم، و بعضىشان هم خوب بودند لكن رايشان با راى ما مخالف بود، ما از حرفى كه در مصاحبهها گفتيم، عدول كرديم و موقتاً تا آنوقتى كه اين كشور را به غير روحانى مىتواند اداره كند، آقايان روحانيون به ارشاد خودشان و به مقام خودشان برگردند و محول مىكنند دستگاههاى اجرائى
صحيفه نور ج 16 صفحه 212
را به كسانى كه براى اسلام دارند كار مىكنند و تا مساله اينطور است كه ابهام پيش ما هست، احتمال هست. اگر در يك ميليون احتمال، يك احتمال ما بدهيم كه حيثيت اسلام با بودن فلان آدم يا فلان قشر در خطر است، ما ماموريم كه جلويش را بگيريم، تا آنقدرى كه مىتوانيم. هر چه مىخواهند به ما بگويند، بگويند كه كشور ملايان، حكومت آخونديسم و از اين حرفهائى كه مىزنند، و البته اين هم يك حربهاى است براى اينكه ما را از ميدان به در كنند. ما نه، از ميدان بيرون نمىرويم. خوب، اين مقدار از حرفها بود كه با آقايان عرض كرديم و اميدوارم كه در ماه مبارك رمضان، اين ماه بزرگ، هم دعا كنند به اين جمهورى اسلامى و هم هدايت كنند مردم را كه مردم در صحنه باقى باشند.
ما بايد از راه شكست عراق دنبال لبنان برويم
مردم گمان نكنند كه ما ديگر پيروز شديم و احتياج به وجود آنها نيست. احتياج به وجود آنها هست و هميشه هست. دولت تنهائى نمىتواند همه امور را اداره كند، ملت را بايد همراه داشته باشد. ما هم جنگمان تمام نشده، الان در حال جنگ هستيم و تا در حال جنگ هستيم جوانهاى ما بايد به جبههها كمك كنند. همانطورى كه تا حالا جوانهاى عزيز ما در جبههها رفتند و بسيارى از آنها به لقاءالله و فيض شهادت رسيدند، امروز هم ما احتياج به آنها داريم، توطئهها رو به رشد است. مسالهاى كه بايد در اين جنبهاى كه مربوط به روز است عرض كنم، اين ا ست كه بعد از آنكه اين قدرتهاى بزرگ و خصوصاً آمريكا در همه توطئهها فلج شد و شكست خورد و مىبيند كه اين جنگى هم كه او براى ما بپا كرده است، اين هم دارد به آخر مىرسد انشاءالله، يك توطئه ديگرى عميق تر اجرا كرده است كه در اين توطئه، ما هم يك قدرى بازى خورديم و آن اين است كه يك نكتهاى كه پيش ما خيلى بزرگ است و ما نسبت به آن حساسيت زياد داريم، آن غائله را پيش آورد تا اينكه ملت ما را از آن مطلبى كه در كشور خودش مىگذرد و از آن جنگى كه در خودش مىگذرد، غافل كند، قضيه هجوم اسرائيل به لبنان. آمريكا مىدانست كه ما و ملت ما نسبت به لبنان حساسيت داريم و نسبت به اسرائيل هم از آن طرف حساسيت داريم، اين دام را آمريكا درست كرد، يعنى آن نوكر خودش را فرستاد به اينكه حمله كند به لبنان و آنهمه خسارات وارد كند و آنهمه جنايات. و ما مىدانيم كه اگر ميليونها جمعيت را از بين ببرند و يك مطلبى براى آمريكا حاصل بشود و يك نفعى برسد، مىگويد همه بروند از بين. اين را ما از ابرقدرتها شناختهايم. آنها در فكر اين نيستند كه در لبنان به زن و بچه مردم و به بلاد اين مستمندان و بيچارگان چه مىگذرد، آنها دنبال اين هستند كه صدام را در اين طرف سرجاى خودش نگه دارند و ايران كه در نظر آنها خيلى اهميتش بيشتر از لبنان و جاهاى ديگرى است، براى آنها محفوظ بماند. آمريكا مىبيند كه ما هم مرز با شوروى هستيم، آن هم در طول صدها كيلومتر و آن چيزى كه آمريكا را به وحشت مىاندازد، آن شوروى است و آن مىترسد از اينكه اگر چنانچه صدام از بين برود، شوروى بتواند در اينجاها يك غلطى بكند، لكن ما مىدانيم كه نمىتواند، بعد از اينكه ملت اينطور كه هست و در صحنه هست، باشد، هيچ كس نمىتواند. علاوه بر آن، مىبينند
صحيفه نور ج 16 صفحه 213
كه اگر چنانچه جنگ عراق پيش ببرد ايران، و عراق را، جنگش را به نفع خودش شكست بدهد عراق را، عراق به ايران متصل مىشود، يعنى ملت عراق، ملت مظلوم عراق از زير چنگال اين حزب ستمگر، خودش را اخراج مىكند و متصل مىكند به ملت ايران و يك حكومتى خودش تاسيس مىكند موافق ميل خودش، اسلامى. و اگر ايران و عراق به هم پيوند پيدا كنند، و اتصال پيدا كنند، ساير اين كشورهاى كوچولويى كه در منطقه هست، آنها هم به اينها مىپيوندند و آمريكا از اين منطقه زرخيز كه براى او حاضر است هزاران لشكر خودش را از بين ببرد و هزاران مردم را از بين ببرد، محروم خواهد شد. اين نقشه اين است كه بگين را وادار كند به اينكه تو حمله كن به لبنان، لبنان كه تو حمله كردى، ايران حساسيت نسبت به او دارد و همه قوايش را متمركز مىكند در اينكه تو را از بين ببرد و اگر ايران از جنگ عراق غافل بماند، عراق كار خودش را انجام مىدهد و ايران در اينجا هم نمىتواند كارى بكند. نقشه اين است. بايد همه ملت ما و همه دولتمردان ما توجه به اين معنا داشته باشند كه در عين حال كه ما لبنان را با ايران از حيث مصالح و مفاسد جدا نمىدانيم، لكن بايد كارى بكنيم كه نتوانيم هم لبنان را و هم ايران را نجات بدهيم، از اين كار اجتناب كنيم. اگر امروز تمام نظرها متوجه به لبنان بشود و تمام قدرتها و گويندگان از لبنان بگويند و تمام نويسندگان از لبنان بگويند، اين، توفيقى است براى آمريكا كه ايران جنگ خودش را فراموش كرد، و هم عراق را از دست مىدهد و هم لبنان را، نه مىتواند در عراق كارى بكند و نه مىتواند در لبنان. ما راهمان اين است كه بايد از راه شكست عراق دنبال لبنان برويم، نه مستقلاً. شما ملاحظه كنيد اخيراً تمام رسانههاى گروهى، تمامش، آنچه كه من ديدهام، رسانههاى گروهى راجع به جنگ عراق و ايران ديگر صحبتى نمىكنند، شايد يك كلمه بگويند، همه رفتند سراغ لبنان، همه راديوهائى كه قبل از اين حمله اين مرد، اين نامرد به لبنان آغاز شد، تمام حرفهايشان ايران بود و جنگ عراق، وقتى نقشه آمريكا اينطور شد كه ايران را از جنگ عراق منصرف كنيد و برش گردانيد به آن جائى كه حساسيت دارد و آن، راجع به لبنان است، از آن روز، اين راديوها و گويندگان خارجى راجع به ايران و اين حرفها چيزى نمىگويند. شما بدانيد كه اين چيزى كه از عراق در چند روز پيش، از آن مجلس عراق صادر شد كه ما بلاد ايران را خالى مىكنيم، اين يك مساله توطئه است. نه اينكه مىخواهند خالى كنند، اينها مىخواهند تخدير كنند ما را، و جوانهاى ما را از جبهه منصرف كنند و داوطلبانى كه بايد وقتى اعلام مى كنند كه ما، ده هزار جمعيت، بيست هزار جمعيت مىخواهيم، صد هزار مىروند اسمنويسى كنند، سردشان كنند كه نروند. وقتى نرفتند، عراق در اين مساله ممكن است خداى نخواسته پيروز از كار در بيايد. اگر عراق پيروز شد، مطمئن باشيد كه شما در لبنان هم هيچ كارى نمىتوانيد بكنيد. بايد ما اين نقشهاى كه آمريكا كشيده است براى ما، خنثى كنيم، يعنى همه گويندگان ما در سرتاسر كشور و همه ائمه جماعت ما در سرتاسر كشور، اين مساله را بگويند كه ما بايد از راهى كه شكست عراق است، به لبنان برويم. عراق را نگذاريم سرجاى خودش بايستد و جمع كند قدرت خودش را و ديگران هم به او كمك كنند و مرزهاى خودش را قوى كند و بعد هم يك حمله ناگهانى به ما بكند، باز برگردد به آن چيزهائى كه از اول بود. غفلت از اين، انتحار است.
صحيفه نور ج 16 صفحه 214
همه گويندگان موظفند، چه ائمه جمعه و چه ائمه جماعت و چه خطبا و همه نويسندگان موظفند كه اين توطئه را افشا كنند و ذكر كنند و مردم را از توجه به جبهه جنگ خودمان غافل نكنند و بيدار كنند. ما مىخواهيم كه قدس را نجات بدهيم، لكن بدون نجات كشور عراق از اين حزب منحوس نمىتوانيم. ما لبنان را از خود مىدانيم، لكن مقدمه اينكه لبنان را ما نجات بدهيم اين است كه عراق را نجات بدهيم. ما مقدمه را رها نكنيم و بىربط برويم سراغ ذىالمقدمه و همه چيز خودمان را صرف كنيم در آن و عراق براى خودش محكم كند جاى خودش را.
من نمىدانم ديشب اين اعلاميهاى كه، اطلاعيهاى كه صدام داده است و طولانى، خيلى طولانى است، آقايان ملاحظه كردند، اگر ملاحظه نكردند، دنبال كنند، پيدايش كنند. به نظر من مىآيد كه اين را نوشتند و آنهائى كه نقشه در دستشان است، نوشتند و دادند دست صدام كه او بخواند. و من آنطورى كه از حال صدام در نظرم است اين است كه حال صدام اين نيست كه بتواند تفكر كند يا بتواند يك چيزى بنويسد. او اين چيزها را از دست داده است. شما نمىدانيد كه چقدر هذيان در اين گفتار است. اگر يك آدمى بود كه به قدر يك جوان كلاس اول ادراك داشت، اين را نمىخواند، اين چيزى كه برايش نوشتند، نمىخواند. نمىدانيد چقدر از پيروزىهاى خودش نقل كرده، چقدر از شجاعتهاى لشكر خودش كه در همه جبههها پيروز شدند، چقدر ذكر كرده است. اين را بخوانيد و بخنديد. مىگويد كه ما اين عقبنشينىمان پيروزى بزرگى است براى ملت عراق، ما ملت عراق را نجات داديم از اين كشور، مثلاً كى؟ از اين كشور اسلامى، اينها ريختند در كشور ما و جنگ شروع كردند و ما جلو آنها را گرفتيم و عقب زديم آنها را و برديم تا آبادان و اهواز! يك آدمى كه عقلش تا يك اندازه يك جوانى سر جا باشد، آنهمه از اول، آنهمه صحبتها كرده و اشتلمها خوانده و براى خودش سردارى كذا را نقشه چينى كرد و آن روز هم بازيش داده بودند، امروز هم برايش نوشتهاند يك ورقهاى مثل يك ورقههائى كه مىنويسند دست يك بچه مىدهند بخواند، مفادش را خودش نمىداند چه است، لكن ديگران مىفهمند. من ميل دارم كه آقايان پيدا كنند اين را، كسانى كه اين اطلاعيه مطول را كه يك ساعت بيشتر وقت من را صرف خودش كرد، مطالعه كنند، ببينند كه اين مرد چى دارد مىگويد، اول چى مىگفت، حالا چى مىگويد. مىگويد ما براى اثبات اينكه صلح طلبيم، صلح جو هستيم همه لشكر خودمان را امر مىكنيم كه از خاك ايران تا ده روز ديگر بيرون بروند. اگر راست مىگويد اين مطلب را، بسيار خوب، اين يكى از مسائلى كه ما داشتيم، حاصل، ولى چند تا مطلب ديگر داريم بايد حاصل بشود، تا حاصل نشود ما در حال جنگ هستيم. يكى اينكه اينهمه خساراتى كه به ما وارد گرديد كه خودش نوشته، اين را اقرار كرده كه خساراتى كه بر ايران وارد شد، قابل شمارش نيست (شبيه به اين تعبير) و از يك طرف هم مىگويد كه ما هزاران اسير گرفتيم و نمىفهمد اين را كه فردا بايد جواب اين را بدهد كه تو هزاران اسير گرفتى بيا تحويل بده. ما كه مىگوئيم هزاران اسير گرفتيم، همه اين اشخاصى كه، نويسندهها و مخبرين كه از خارج آمدند، برديم نشانشان داديم كه بابا اينها در اين شهر، اينها هستند، در شهرهاى ديگر هم آنجا، آنجا، آنجا. در تلويزيون هم نشان داديم يك مقدارش را البته و
صحيفه نور ج 16 صفحه 215
ما مىگوئيم داريم اين مقدار و هر وقت بخواهيم تحويل بدهيم، تحويل مىدهيم. اما اين آدمى كه توجه به مسائل سياسى ندارد، مىگويد كه خساراتى كه به ايران وارد شده است قابل شمارش نيست، نمىشود ارزيابى كرد. فردا از تو مىگيرند اينها را. ما از الان هم اعلام مىكنيم كه ما نه هيچ روزى جنگجو بوديم به اين معنا كه حمله كنيم به يك كشورى اسلامى، براى اينكه كشور اسلامى، ما همه كشورهاى اسلامى را از خودمان مىدانيم، بناى بر اين نداشتيم كه در يك كشورى دخالت كنيم و تا حالا هم دخالت نكردهايم، و نه تاكنون ارتش ما، سپاه پاسداران ما به كشور عراق حمله كردهاند، از اول شما بوديد كه حمله كرديد و همه دنيا مىدانند اين را. براى كى اين حرف را مىزنى، براى دلخوشى خودت اين حرف را مىزنى، چرا اينى كه نوشتند، يك دفعه ديگر مطالعه نكرديد؟ به يك كسى بگوئيد بخواند كه و بفهماند كه اين چه چيزى نوشته در اينجا. كى باور مىكند در دنيا كه ارتش ايران حمله كرده بعضى شهرهاى آنها را گرفته، آنها آمدهاند حالا دفاع كردهاند و عقب نشاندهاند اينها را تا آوردند به خوزستان و حالا هم پيروزمندانه اين شهرها را رها مىكنند و مىروند؟! بسيار خوب، تو بمير و بدم، پيروزمندانه بيرون برو و بعد هم اين چيزهائى را كه ما از عراق مىخواهيم يعنى از دولت عراق و اين خساراتى را كه شما مىگوئيد به شمارش نمىآيد، از شما كه به طور معقول مطالبه مىكنيم و اگر نداديد، ما در حال جنگ هستيم، به طور اجبار از شما مىگيريم. و بعد هم، و بعد هم بايد به حسب وجدان دنيا و به حسب دستورات الهى، بايد آن كسى كه اينقدر جنايت وارد كرده است به كشور خودش و كشور ما، بايد اين مشخص بشود. بايد اشخاص بياند، اشخاصى كه طرفين قبول دارند، بيايند بنشينند و ببينند كه ما حمله كرديم به عراق يا او حمله كرده است. خرابى هائى كه آنها وارد كردهاند، ببينند و بروند در شهرهاى آنها هم ببينند، خرابى از ايران چه شده. ممكن است يكدفعه اشتباهى واقع شده باشد و بخواهند يك جاى ديگر را بزنند، اشتباهاً يك جائى را هم زده باشند، اما هر روز، الان كه اينها مىگويند كه ما يك طرفه آتشبس داديم، هر روز از آبادان تنها بيست نفر، سى نفر زخمى و چند نفر شهيد مىشوند. اين قضيه آتشبس آنهاست، مثل آتشبس بگين كه آتشبس مىكند و دنبالش اينطور جنايات مىكند.
آن روزى كه آمريكا و شوروى در كار نباشند، دنيا از اين گرفتارىها بيرون مىآيد
دنيا مبتلاست به يك همچو اشخاصى، دنيا مبتلاست به اينطور مغزهاى پوك متفرعن كه همه چيز را فداى يك روز سلطه خود مىكنند. و چه وقت بايد اين دنيا از اين گرفتارى بيرون بيايد؟ آن روزى كه آمريكا در كار نباشد و آن روزى كه شوروى در كار نباشد. و اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى با همه شماها و با همه ما و با همه ملت ما و عنايت داشته باشد و آن عناياتى كه از اول داشته است و ما خود هيچ بوديم و همه چيز را او به ما داد، اين عنايات محفوظ باشد و در اين ماه مبارك رمضان همه آقايان دست به دعا بلند كنند و به اين جمهورى اسلامى و به لبنان و به فلسطين و به محرومان و مستضعفان دنيا دعا كنند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 216
تاريخ 6/4/61
پيام امام خمينى به مناسبت سالروز فاجعه 7 تير
بسم الله الرحمن الرحيم
انالله و انا اليه راجعون
با فرارسيدن سالروز هفتم تير، خاطره قبل از آن فاجعه و پس از آن تجديد شد. قبل از آن، هجومهاى ددمنشانه بازيگران آمريكائى به فرزندان راستين اسلام و انقلاب و نهادهائى كه اينان براى مقصدى الهى در آنها فعاليت مىكردند، از مجلس شوراى اسلامى و دولت اسلامى و قوه قضائيه و دادگاههاى انقلاب و شوراى نگهبان و همه نهادهاى اسلامى تا شخصيتهاى عزيزى كه از قبل از انقلاب تا پيروزى آن در صحنه بوده و به خدمت و فداكارى ادامه مىدادند و هر چه شخصيتها براى انقلاب اسلامى عزيز مفيدتر و ارزشمندتر بودند، سنگينى توطئه براى شكستن شخصيت آنان افزونتر و دامنه تهمتها و افتراها وسيعتر بود. آن كوردلان دلباخته به آمريكا و سر از پا نشاخته در راه رسيدن به هدفهاى شيطانى، به گمان آنكه توطئه آنان كارگر شده و با برداشتن اين عزيزان متعهد از سر راه خود، ملت مسلمان و متعهد به سوى آنان روى آورده و مقاصد طاغوتى آنان به ثمر مىرسد و با انگيزه آنكه پس از آن شهيدان، همه چيز به هم مىريزد و شاهد پيروزى خود و اربابان جهانخوار خويش را در آغوش مىگيرند، دست به اين جنايت بزرگ زدند و در لحظاتى دردناك هفتاد و چند نفر مومن متعهد و فرزندان برومند اسلام را كه هر يك با فداكارى خود نخلى پربار بود، از دست ملت گرفتند كه ناگهان صحنههاى عظيم شورانگيز و انفجارات بزرگ آدمساز، از آن فاجعه رخ داد، چنانكه در يك شب كه مزدوران آمريكائى همه چيز را به هم ريخته و آشفته و جمهورى اسلامى را سركوب شده پنداشتند و ملت عزيز را به سوى خود و پشتيبان خود مىانديشيدند، چهره نورانى اسلامى از وراى چهرههاى نورانى حزب الله جلوه نمود و تمام قصرهاى تخيلى و آمال شيطانى آنان فرو ريخت. اين سيهروزان، انفجارى ايجاد كردند كه نور خدا را خاموش نمايند و خداوند قادر به دست مبارك حزب الله انفجارى در واكنش آن ايجاد فرمود، كه انقلاب اسلامى و همه نهادهاى آن چون سدى آهنى و صفى مرصوص از آسيب دهر مصون ماند.
يريدون ان يطفئوا نور الله بافواههم و يا بى الله ان يتم نوره ولو كره الكافرون . مگر شهداى بزرگوار هفتم تير در مجاهدات سرسختانه خود و فداكارى بىدريغ در راه هدف چه مىخواستند جز پيروزى انقلاب و سرنگونى پرچم شيطانى كفر و نفاق و جز افتادن ماسك ريا و تزوير
صحيفه نور ج 16 صفحه 217
چهرههاى كريه و ددمنشانه به صورت خلقى و اسلامى؟ چه بسا اگر اين شهادتهاى دلخراش واقع نمىشد، آنان با همان خوى شيطانى و با ظاهرى فريبنده در صحنه بازىهاى سياسى باقى مىماندند و بىامان ضربههاى خويش را به انقلاب و فرزندان راستين آن وارد مىكردند و براى اسلام و مسلمانان مظلوم سنگ راه مىشدند و با ضربه نهائى آمريكا و ديگر ابرقدرتها جمهورى را شكست مىدادند يا لااقل پيروزى را به عقب رانده و راه را طولانى مىكردند، ولى اين فاجعه غمناك و شهادتهاى پى در پى به پيروزى اسلام انقلابى سرعت بخشيد.
سپاس فراوان به درگاه خداوند متعال كه با عنايات خاصه خود اين كشور بقيهالله اروحنا لمقدمه الفدا و اين ملت حزبالله را در تمام زمينهها و مراحل به پيروزى و يا آستانه پيروزى رساند و قدرت جمهورى اسلامى و ارگانهاى او روز به روز افزايش يافته است.
امروز ملت عزيز ايران كه نادانان گمان مىكردند با جنايات غير انسانى خويش و به شهادت رساندن شخصيات ارزنده آن از صحنه خارج مىشوند و رمز حضور آنان را نمىتوانستند و نمىتوانند ادراك كنند، همچنان با قدرت الهى خود به پيش مىروند و ما اميدواريم كه با شكست توطئه اخير آمريكا براى حفظ صدام و حزب غفلقى، قواى شجاع ما با شكست نهائى دولت عراق، راه را براى تاختن به سوى بيتالمقدس باز نمايند، چنانچه اميد است ما شاهد بىتفاوتى كشورهاى منطقه كه با هجوم اسرائيل و قتل و غارت اخير آن در كشور اسلامى لبنان همه چيز آنان در خطر تباهى است نباشيم. ملتهاى مسلمان بدانند كه با اين سكوت مرگبار بعضى از دولتهاى منطقه و اين تسليم بىچون و چراى آنان در مقابل آمريكا و اسرائيل، امروز لبنان عزيز در حلقوم اين جهانخوار و تفاله او فرو مىرود و فرداى نزديك كشورهاى عزيز ديگر. و اگر امروز دولتهاى منطقه با سلاح نفت و سلاح گرم در مقابل اين جنايتكاران بايستند، مساله اسرائيل و پس از آن آمريكا و هر قدرتمند چپاولگر ديگر حل مىشود. ما تاسف شديد خود را از اينكه بعضى از دولتهاى اسلامى دست خود را به سوى آمريكا كه جنايتكار اصيل و توطئهگر دست اول است دراز كردهاند و از گرگ آدمدر، نجات خود را مىخواهند، ابراز مىداريم و شديداً آن را محكوم مىكنيم. و ملت سلحشور و دولت انقلابى ايران اگر مساله جنگ عراق و توطئه براى اغفال ما از آنچه به آن مبتلا هستيم و نقشه براى شكست ما در دو جبهه نبود، به گونهاى ديگر عمل مىكرد. و ما براى چندمين بار به دولتهاى اسلامى، خصوصاً دولتهاى منطقه روى آورده و از آنان مىخواهيم و قاطعانه به آنان تذكر مىدهيم كه براى حفظ شرف و جان و ناموس و مال ملتهاى اسلامى بپاخيزند و با ما و دولت سوريه و فلسطينىها متحد شده و در صف واحد از عزت و شرف اسلام و عرب دفاع كنند و براى هميشه دست اين جنايتكاران را از كشورهاى زرخيز خود قطع نمايند و فرصت را از دست ندهند كه فردا دير است.
اينجانب از پيشگاه مقدس حق جل و على عظمت براى اسلام و مسلمين و بيدارى براى دولتهاى اسلامى و عزت و شرف براى كشورهاى اسلامى و رحمت براى شهداى اسلام در طول تاريخ خصوصاً شهداى هفتم تير و صبر و شكيبائى براى ملت ايران و بازماندگان شهدا خواستارم و
صحيفه نور ج 16 صفحه 218
هر چند براى همه شهدا و بويژه شهداى 7 تير عظمت و بزرگوارى قائلم و لكن شناخت من از شهيد مظلوم بهشتى و ابعاد گوناگون او و شهيد محمد منتظرى و مجاهدات ارزشمند او بيشتر است و نمىتوان تاسف شديد خويش را در فقدان آنان پنهان كرد.
انالله و انااليه راجعون
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 219
تاريخ 11/4/61
پيام امام خمينى به مناسبت شهادت آيتاللَّه صدوقى
بسم الله الرحمن الرحيم
انالله و انااليه راجعون
طبع يك انقلاب، فداكارى است. لازمه يك انقلاب، شهادت و مهيا بودن براى شهادت است. قربانى شدن و قربانى دادن در راه انقلاب و پيروزى آن اجتنابناپذير است بويژه انقلابى كه براى خداست و براى دين او، براى نجات مستضعفان است و براى قطع اميد جهانخواران و مستكبران. ما در هر جمعه و در هر جماعت و در هر محفل اسلامى و در هر گردهمايى براى يارى الله در انتظار قربانى هستيم و در انتظار شهادت.
قربانى براى يك انقلاب بزرگ نشانه يك پيروزى و نزديك شدن به هدف است. بىجهت نيست كه درباره سيد شهيدان جهان، منقول است كه هر چه ياران بزرگوارش از دست مىرفتند و هر چه به ظهر عاشورا نزديكتر مىشد رنگ مباركش افروختهتر و ابتهاجش زيادتر مىشد، هر شهيدى كه مىداد يك قدم به پيروزى نزديكتر مىشد. مقصد، عقيده است و جهاد در راه آن و پيروزى انقلاب، نه زندگى و دنيا و رنگ و بوى ننگين آن. اين شهادتهاست كه به ملت ما وعده پيروزى نهايى مىدهد. مگر اسلام از شهادت هفتاد و دو تن برگزيدگان خدا در حكومت جبار بنى اميه خسارت ديد و انقلاب عظيم ايران از شهادت هفتاد و چند تن در يك لحظه و هزاران جوانان بزرگوار عاشق خدا و شهادت خسارت ديد كه ما خوف خسارت در شهادت عالمى بزرگوار و بزرگى متعهد و فداكار داشته باشيم. مگر فقهاى ارجمند و ائمه جمعه و جماعت والا مقام كه در صف مقدم انقلاب بودند و هستند نبايد در صف مقدم شهدا و جانبازان در راه دوست باشند. چه كسى اولى به شهادت است در زمانى كه كفر بنىاميه اسلام را تهديد مىكرد، از فرزند معصوم پيامبر اسلام و فرزندان و اصحاب او و چه كسى اولى به شهادت است در عصرى كه استكبار جهانى و فرزندان خلف آن در داخل و خارج، اسلام عزيز را تهديد مىكنند، از امثال شهيد بزرگوار ما و فقيه متعهد و فداكار اسلام شهيد صدوقى عزيز رضوانالله عليه، شهيد بزرگى كه در تمام صحنههاى انقلاب حضور داشت و يار و مددكار گرفتاران و مستمندان بود و وقت عزيزش صرف در راه پيروزى اسلام و رفع مشكلات انقلاب مىشد و براى خدمت به خلق و انقلاب سر از پا نمىشناخت. هر جا زلزله مىشد شهيد صدوقى براى ترميم خرابىها آنقدر كه توان داشت حاضر، هر جا كه سيل مىآمد او بود كه در صف مقدم براى دستگيرى خلق خدا حاضر بود. در
صحيفه نور ج 16 صفحه 220
جبههها او و دوستان او و امثال او بودند كه هر چند يك دفعه سركشى كرده و آرامش قلب خلقالله بودند. اين مدعيان خدمت به خلق و قيام براى خلق كه در بيغولهها خزيده و در حال انقلاب به چپاول اسلحه و مهمات بيت المال خلق فعاليت شبانهروزى نمودند، اينك كه خداوند تعالى چهره كريهشان را آشكار كرد و دستشان را از مال و جان خلقالله كوتاه نمود، چنين خدمتگزارانى را از اين خلق مىگيرند و چون دزدان از سوراخ درآمده و غافلگيرانه اينگونه مردان فداكار براى ملت و تودههاى محروم را از محرومين مىستانند و آن را به حساب قدرت خويش مىآورند و فتحى بزرگ براى خود و اربابان خود مىدانند و با تمام رسوايى باز خود را براى حكومت اين ملت اسلامى مهيا مىكنند. غافل از آنكه هر شهادتى ملت را به هدف بزرگ نزديكتر مىكند، و آنان را در پيشگاه حق و خلق رسواتر و بىآبروتر. ما در عين حال كه از شهادت و فقدان اين بزرگان خدمتگزار به اسلام و محرومين در سوكيم، از نزديك شدن به هدف اعلا كه قطرات خون اين شهيدان آن را نويد مىدهند، دلگرم و خرسنديم. آنچه پيش ما مطرح است هدف بزرگ و شخصيتهاى اين بزرگمردان شهيد است كه بحمدالله هدف نزديك و شخصيتهاى اينان بارزتر و بزرگتر مىشود. اينجانب دوستى عزيز كه بيش از سى سال با او آشنا و روحيات عظيمش را از نزديك درك كردم از دست دادم و اسلام خدمتگزارى متعهد را و ايران فقيهى فداكار و استان يزد سرپرستى دانشمند را از دست داد و در ازاء آن به هدف نهايى كه آمال اين شهيدان است نزديك شد. من به پيشگاه مقدس بقيهالله الاعظم روحى فداه و ملت عزيز و اسلام عزيزتر تبريك و تسليت عرض مىكنم و از خداوند تعالى براى شهيد عظيم رحمت و مغفرت و براى ملت بزرگ بويژه يزد متعهد صبر و اجر و براى خاندان محترم اين بزرگوار خصوصاً فرزند برومند عزيزش صبر جميل و اجر جليل خواهانم. از خداوند متعال پيروزى اسلام و سرنگونى كفر را خواستارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 221
تاريخ 12/4/61
پاسخ امام خمينى به نامه اعضاى شورايعالى تبليغات اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت اعضاى محترم شورايعالى تبليغات اسلامى ايدهم الله تعالى
گزارش خدمات شوراى مذكور را ملاحظه نمودم. از همكارى با حوزه علميه قم و تشكيلات منسجم و هماهنگى كه با مقامات ذيربط بوجود آوردهايد تقدير و تشكر مىكنم. همه مىدانيم در اين موقع حساس كه جمهورى اسلامى و اسلام عزيز مورد تهاجم تبليغاتى رسانههاى گروهى مرتبط با قدرتهاى بزرگ و وابستگان آنان قرار گرفته است و آنان در باطل خود آن فعاليتها و تبليغات وسيع را به راه انداختهاند، ما و شما و همه طرفداران اسلام براى حق خود بايد به اين حربه برنده روز، مجهز باشيم و چهره واقعى اسلام و جمهورى اسلامى را در داخل و بيشتر در خارج، در معرض شناخت همگان درآوريم و اين وظيفه الهى و انسانى بر عهده ماست و در اين زمينه تذكراتى را لازم مىدانم
1- با تشكر عميق از علما و فضلاى محترم حوزه علميه قم كه در هر گرفتارى وظيفه الهى خود را انجام دادهاند و در نقاط مختلف كشور بويژه در جبهههاى جنگ تحميلى و مناطق دور افتاده محروم و مراكز كارگرى حضور يافته و شايستگى خويش و حوزههاى دينى و علمى را به ثبوت رساندند، لكن نظر به حساسيت موقع و موقعيت آنان در اولويت دادن به امور تبليغى به نظر مىرسد كه فعاليت چشمگيرتر و دقت بيشترى براى اين امر حياتى اختصاص دهند و علاوه بر اوقات تعطيل، در ايام اشتغال نيز بخشى از اوقات شريف خود را در اين امر صرف نمايند و با انتخاب افراد شايسته به طور متناوب نگذارند اين پست حساس خالى بشود. از خداوند تعالى توفيق همگان را خواستارم.
2- لازم است نهادهاى دولتى و ارگانهاى انقلابى و ذيربط در اين وظيفه الهى با شوراى مذكور همكارى جدى نمايند.
3- بديهى است كه تبليغات خارج از كشور از ويژگى خاص و اهميت مخصوصى برخوردار است و چون وزارت ارشاد عهدهدار اين امر است لازم است شورايعالى تبليغات در جذب و آموزش نيروهاى صالح و افرادشايسته براى اعزام به خارج از كشور و براى مقصد نشر فرهنگ اسلامى به وزارت ارشاد كمك و همكارى نمايند و با هماهنگى كامل اين وظيفه الهى را عمل نمايند.
اميد است خداوند قادر از عنايت خاص خود همگان را برخوردار فرمايد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 222
تاريخ 14/4/61
پاسخ امام خمينى به تلگرام تسليت آيتاللَّه العظمى مرعشى نجفى
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرت آيت الله آقاى مرعشى نجفى دامت بركاته
تلگرام محترم در تسليت شهادت شهيد محراب و فرزند اسلام حجتالاسلام والمسلمين مرحوم شهيد صدوقى موجب تشكر گرديد. اينجانب متقابلاً به جنابعالى و عموم ملت عزيز و حوزههاى علميه تسليت عرض و از خداوند متعال رحمت براى اين سرباز فداكار اسلام كه عمرى در خدمت به حوزههاى علميه و خدمت به محرومان گذراند و به دست منافقين انتقامجو كه كارهايشان خلاصه در ضربه زدن به اسلام و طبقه محروم ملت است، مسئلت مىنمايم.
در طول پيروزى انقلاب از اعمال وحشيانه منحرفان وابسته به امريكا ظاهر مىشود كه دشمنى با طبقه علما و روحانيون متعهد در راس برنامههاست و شهادت هر يك از اين عزيزان مشت آنان را كه مدعى طرفدارى ملت از آنان است باز نموده. از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمين را خواستار و از جنابعالى اميد دعاى خير براى نظام جمهورى اسلامى را دارم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 223
تاريخ 15/4/61
فرمان امام خمينى به آيتاللَّه خاتمى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب مستطاب حجتالاسلام والمسلمين آقاى حاج آقا روحالله خاتمى دامت افاضاته
به دنبال شهادت جانگداز سومين شهيد محراب صدوقى عزيز و اتفاق نظر علماى بزرگ يزد و محبوبيت در نزد اهالى محترم، جنابعالى را كه موصوف به علم و تقوا مىباشيد به سمت نماينده و امام جمعه يزد منصوب مىنمايم. انشاءالله ضمن انجام اين فريضه بزرگ مردم را به كليه وظايف خود در رابطه با اسلام عزيز و مسلمين و انقلاب خونين و مستحكم ملت شريف ايران آشنا فرمائيد. انشاءالله جنابعالى در تمشيت امور و رسيدگى به احتياجات مردم قاطعانه عمل مىنمائيد. اميد است اهالى محترم و متدين يزد عموماً و حضرات علماى اعلام خصوصاً و نهادهاى انقلابى فرصت را مغتنم شمرده همكارىهاى لازمه را در انجام هر چه باشكوهتر نماز وحدت آفرين و دشمن شكن جمعه با جنابعالى داشته باشند.
موفقيت همگان را از خداوند متعال مسئلت دارم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 224
تاريخ 23/4/61
پيام امام خمينى به ملت مسلمان عراق به مناسبت آغاز آغاز عمليات پيروزمندانه رمضان
بسم الله الرحمن الرحيم
ملت مظلوم در بند عراق! عزيزان زجرديده و شكنجه كشيده محترم بين النهرين! اكنون كه برادران مجاهد شما در دفاع از ميهن خود و دفع حملات دشمن اسلام مجبور شدند به خاك عراق بيايند تا به خواست خداوند متعال ملت ستمديده عراق را از شر حزبى كه در طول سلطه غير مشروعش بر كشور اسلامى، آنچنان ضربهها به اين ملت شريف وارد كرده كه قابل شمارش نيست نجات دهند چه علماى بزرگى مثل مرجع عظيمالشان آيتالله حكيم قدس سره از جور و ستم و فشارهاى غير انسانى اين حزب كافر در منزل خود منزوى و با دل خون به جوار رحمت حق رخت بربستند و مثل شهيد مظلوم، عالم آگاه آيتالله صدر و خواهر بزرگوارش كه در تحت شكنجه دژخيمان صدام عفلقى جان خودشان را فدا كردند و چه جوانان عزيز و برومند عراق كه در حبس و شكنجه بسر برده و بالاخره به دست اين حزب به لقاءالله شتافتند و اكنون كه قريب دو سال است كه به جمهورى اسلامى به جرم اسلامى بودنش حمله كردهاند و روى مغول را سفيد كردهاند، هزاران جوان عراقى و ايرانى را كه سرمايههاى ملت خويش بودند فداى هواهاى نفسانى خودشان نمودند كه شما بهتر جنايات اين حزب و صدام، اين ابرجنايتكار را مىدانيد بپاخيزيد و با برادران صميمى خود دست اخوت اسلامى دهيد و اين حكومت ستمگر را از صحنه خارج كنيد و خود با تضمين خود، حكومت اسلامى دلخواه را تشكيل دهيد. ملت عزيز عراق! اكنون كه برادران شما با فداكارى جان بر كف براى حفظ ميهن خود و نجات برادران عزيز در بند خود به سوى شما آمدهاند، قيام كنيد و با الهام از اسلام بزرگ بر دشمنان اسلام بتازيد كه برادران عزيز شما و ملت شريف ايران از پشت جبههها به جبهه مىآيند و با كمك شما عزيزان و برادران ايمانى اين غدههاى سرطانى را از قلب يك كشور اسلامى بيرون ريخته و ملت شريف عراق را بر سرنوشت خود حاكم مىگردانند. اى اهالى غيور بصره! به استقبال برادران مومن خود بيائيد و دست ستمكار عفلقىهاى كافر را از بلاد خود كوتاه كنيد. اى اهالى محترم اعتاب مقدسه! اى جوانان غيور كه در هر فرصت بر اين ناپاكان تاختهايد! فرصتى را كه خداوند به شما عنايت نموده، غنيمت شمريد و مردانه قيام كنيد و سرنوشت خويش را به دست گيريد. اى ارتشيان گرفتار حزب كافرى كه براى هواهاى نفسانى خويش جوانان شما را به قربانگاه فرستادند! برادران ما براى نجات شما آمدهاند و با فداكارى و توكل به خداى تعالى اين رژيم كافر و ستمگر را به جهنم مىفرستند. شما
صحيفه نور ج 16 صفحه 225
عزيزان در بند بپا خيزيد و خود و ميهن خود را با كمك برادران ايرانى خود نجات دهيد و نگذاريد مقدرات كشورتان در امريكا طرحريزى شود. و شما اى برادران و جوانان ايرانى! به كمك برادران رزمنده خود بشتابيد كه اين لحظه از، حساسترين لحظات سرنوشتساز است، يا پيروزى اسلام بر كفر عفلقيان و يا خداى نخواسته اگر غفلتى و يا اهمالى شود شكست اسلام و ننگ ملت براى هميشه، و هيهات كه شما جوانان غيور زير بار ذلت برويد. پس تكليف اسلامى و ميهنى شما اقتضا دارد كه به سوى جبههها جوانمردانه هجوم آوريد و بكوشيد تا جامه ذلت نپوشيد و بدانيد كه روحيه ارتش عراق بكلى از دست رفته است و اسلام امروز احتياج به شما جوانان برومند دارد. به سوى نبرد با كفر بشتابيد و برادران عراقى خود را نجات دهيد و برادران جان بر كف رزمنده جمهورى اسلامى را كمك كنيد كه فردا دير است. از خداوند متعال نصرت اسلام و مسلمين را خواستارم.
روحاللَّه الموسوى الخمينى
previos page menu page next page