-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 71
تاريخ 19/12/60
بيانات امام خمينى در جمع ائمه جمعه استان مازندران و دشت گرگان
ما ماموريم كه مردم را ارشاد نمائيم و به خير و صلاح دعوت كنيم
بسم الله الرحمن الرحيم
من از آقايان تشكر مىكنم كه تشريف آوردند و از نزديك خدمتشان رسيدم. مطالبى را كه مىخواهم به شما تذكر دهم اين است كه شما تودههاى ميليونى مردم را مىبينيد كه چقدر خوبند و من با جرات مىتوانم عرض كنم كه در طول تاريخ چنين وضعى پيش نيامده است. امروز ايران سى و چند ميليون نفرى به استثناى يك اقليت بسيار كم، متحول شدهاند و همه به فكر اين هستند كه اسلام تحقق پيدا كند و در حل مشكلاتى كه براى دولت پيش مىآيد، پيشقدم هستند. امروز كه داوطلبين براى رفتن به جبههها اينگونه با آغوش باز شهادت را پذيرا هستند، حتى زمان رسول الله (ص) و اميرالمومنين سلامالله عليه به اين شكل نبوده است.
در قرآن آمده است وقتى پيامبر اكرم افراد را دعوت به جنگ مىكرده است، آنها به بهانههايى نظير اينكه امروز نه، فردا، يا اينكه امروز گرم است يا سرد، اطاعت نمىكردند. از حضرت امير هم در كوفه آنطور كه بايد اطاعت نمىكردند.
اگر همراهى اين تودههاى محروم نبود، حكومت نمىتوانست برقرار باشد و ارتش مىتوانست اين جنگ را آنطور كه حالا به پيروزى رساندهاند، برسانند و اين موجب تشكر از همه است. آنچه ما بايد به آن توجه زياد داشته باشيم، اين است كه در اين انقلاب حفظ حيثيت روحانيت بسته به وجود آقايان است. ملاحظه مىكنيد كه از هر طرف به ما حمله مىكنند خصوصاً به روحانيون. ما بايد به فكر باشيم كه بهانهاى به دست دشمنان ندهيم. شما مردم را ارشاد كنيد. اگر در منطقه شما خلافى پيش آمد به دولت و مراجع قانونى ارجاع دهيد. شما آقايان بايد تبليغاتى را كه دشمنان عليه ما مىكنند، در نماز جمعه و جماعت جبران كنيد و به مردم اطمينان دهيد كه امروز دولت و كسانى كه در راس امور هستند كوشش مىكنند امور را اصلاح نمايند و مسائل اقتصادى را حل كنند. ما همانگونه كه ماموريم، بايد مردم را ارشاد كنيم و به خير و صلاح دعوت نمائيم. ايران امروز بحمدالله با همه گرفتارىهائى كه قدرتها برايش بوجود آوردهاند، همچنان راه خود را مىرود. از خداى تبارك و تعالى توفيق همه آقايان را مىخواهم. آنچه وظيفه من است اينكه به شما آقايان و همه ملت دعا كنم، كه انشاءالله به اين وظيفه عمل خواهم كرد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 72
تاريخ21/12/60
فرمان امام خمين به آيتاللَّه مهدوى كنى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محمدرضا مهدوى كنى دامت افاضاته
طبق اصل 91 قانون اساسى جمهورى اسلامى كه به منظور پاسدارى از احكام اسلام و قانون اساسى از نظر عدم مغايرت مصوبات مجلس شوراى اسلامى با آنها شورائى تشكيل مىشود و انتخاب اعضاى فقهاى آن شورا بر طبق شرايط تعيين شده به عهده اينجانب مىباشد، بدين وسيله جنابعالى را به عنوان يكى از شش فقيه به عضويت شوراى نگهبان منصوب مىنمايم. از خداى تعالى موفقيت هر چه بيشتر شما را اميدوارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 73
تاريخ 23/12/60
پاسخ امام خمينى به تلگرام آيت اللَّه العظمى مرعشى نجفى
بسمه تعالى
حضرت آيت الله آقاى مرعشى نجفى دامت بركاته
تلگراف تسليت آن حضرت به مناسبت ضايعه ناگوار رحلت مرحوم حجت الاسلام والمسلمين آقاى ربانى شيرازى قدس سره واصل و موجب تشكر گرديد. از خداى تعالى علو درجه براى آن مرحوم و صبر و اجر جهت بازماندگان ايشان مسئلت داشته و طول عمر و سلامت جنابعالى را خواستارم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 74
تاريخ 24/12/60
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از پرسنل هوانيروز، كاركنان، كارداران و سركنسولان جديد وزارت امور خارجه، اعضاى خانوادههاى شهداى حادثه آمل، گروهى از كاركنان وزارت دفاع و مربيان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
آنها حربه ايران را كه ايمان، توحيد و اسلام است نمىشناسند و تاييدات غيبى را منكر هستند
بسم الله الرحمن الرحيم
من از شما جوانهاى برومند از هر طبقه كه هستيد، از نظاميان و كارمندان وزارت خارجه و بازماندگان شهداى آمل تشكر مىكنم و سلامت و سعادت همه را از خداى تبارك و تعالى مسئلت مىنمايم. اشتباهى كه همه اين گروههاى مخالف با ايران و اسلام دارند اين است كه چون يك حكومت اسلامى و يك رژيمى كه تمام اجزاء او منسجم باشد و يك دولتى كه از مردم و ارتشى كه از مردم باشد نبوده است، يا اگر بوده است همان در صدر اسلام يك مدت كوتاهى بوده و بعدش نبوده است، لهذا اينها آشنايى ندارند با يك همچو طرز حكومت. اينها هميشه در ذهنشان از حكومتها مثل حكومت هيتلر و رضاخان و ديگر اشخاص غير انسانى و غير اسلامى و غير مكتبى در ذهنشان هست و مقايسه مىكنند مابين حكومتهائى كه در تمام دنيا هستند با حكومتى كه در ايران هست و نفهميدند كه اين طرز حكوكت غير آن طرزهاست، و لهذا به فكر ناقص خودشان در اين كشور كودتا امكان دارد و به فكر ناقص خودشان خرابكارىها در اين كشور براى تضعيف روحيه ملت تاثير دارد يا حمله نظامى در مقابل اين كشور و اين ملت فايده دارد. اينها حتى آنهائى كه از خود ايران بودند و در ايران هم در زمان انقلاب بودند نشناختند ايران را و نشناختند قدرت ايمان را و نشناختند اسلام را. اينها اعتقاد داشتند كه كشور ايران به واسطه انقلابى كه شده است، ارتشش در هم ريخته و مردمش متفرق و سر و سامان ندارد اين كشور و اگر يك قدرتى در مقابل او بايستد، در ظرف چند روز مىتواند كه ايران را قبضه كند. اين اشتباهات براى همين است كه ادعا مىكنند ما اسلام را مىشناسيم و نشناختند، ادعا مىكنند كه ما جامعهها را مىشناسيم و نشناختند و نكتهاش هم همين بود كه عرض كردم كه يك جامعه مثل جامعه امروز ايران سابقه نداشته يا سابقهاى كه آنها مطلع بر آن شده باشند، نداشته و لهذا هر يك از اينها كه با آن جهالتى كه دارند و عدم ديد سياسى و شناخت از اسلام و جامعه ما دارند، در يك گوشهاى با هم جمع مىشوند و مىخواهند توطئه كنند، به خيال خودشان مىخواهند كه يا ايران را
صحيفه نور ج 16 صفحه 75
برگردانند به حال سلطنتى، كه يك طايفه زيادشان اين خيال را دارند، يا ايران را از جمهورى اسلامىاش برگردانند به جمهورى دموكراتيك، كه آنها هم يك دسته هستند و روى هم رفته اينها اسلام را نمىخواهند، حتى آنهائى كه ادعاى اسلام مىكنند هم حكومت اسلامى را به اين وضعى كه در ايران هست، نمىخواهند. آنها نمىخواهند كه دولتشان يك دولتى باشد كه با مردم آميخته است و ارتششان يك ارتشى باشد كه در دامن ملت است و ملت در دامن او. آنها مىخواهند كه يك رژيمى باشد كه يكى در آن بالا باشد و حكومت كند با يك اقليت و همه مردم هم خاضع باشند، آن هم خاضعى كه با سرنيزه خاضع باشند. شما اگر خيال كنيد كه در سرتاسر دنيا حكومتى باشد كه سرنيزه را بردارد و بتواند به جاى خودش بنشيند، نداريم همچو حكومتى، يعنى خود ملتها و خود مردم تودههاى ميليونى با حكومتها موافق نيستند و يا تا كنون نديدند يك حكومتى كه وقتى كه جنگ بشود همه مردم جنگجو هستند، وقتى كه محاصره اقتصادى بشود افكار همه مردم توجه به اين پيدا مىكند كه ما بايد خودكفا باشيم و متخصصين ما مشغول مىشوند و افكار خودشان را به راه مىاندازند و قدرت خودشان را به راه مىاندازند و ايران را مستغنى مىكنند از خارج و من به شما اطمينان مىدهم كه اگر تا يك مدتى ما در اين فشارها باشيم، ايران بيشتر ثبات پيدا مىكند و مغزهاى متفكر مكتبى ايران بيشتر به كار مىافتد و ايران را - از - خودكفا مىكند. آنها حتى كارمندان دولت را، كاركنان در كشور، آنهايى كه در كارخانهها كار مىكنند و كارگرانى كه در مزارع مشغول زراعت هستند، در يك رژيم اسلامى نشناختند، آنها مقايسه كردند اينجا را يا به بعض كشورهاى غربى يا به بعض كشورهاى شرقى و روى آن ديد است كه تا اينجا وارد مىشوند. آن حربهاى كه در دست ايران است، پيش آنها نيست و آنها نمىشناسند آن حربه را، آن حربه ايمان است، حربه توحيد است، حربه اسلام است، حربه قرآن مجيد است كه در تحت بيرق يك همچو اسلام و قرآن و توحيد همه مجتمع هستند و آنها تاييدات غيبى الهى را منكر هستند، نمىتوانند بفهمند، اينها نمىتوانند چشمشان را باز كنند و ببينند كه در هرگوشه از ايران يك امور خارق العاده واقع مىشود كه با دست عادى بشر نمىتواند واقع بشود. آنها در طبس آمدند و گمان كردند كه مىتوانند نيرو پياده كنند و مىتوانند بيايند و به بهانه خارج كردن گروگانها ايران را قبضه كنند و خداى تبارك و تعالى شنها و بادها را فرستاد و آنها را شكست داد.
اينها نمىتوانند بفهمند و نخواهند توانست بفهمند كه سربازهاى ايران از نظامى و پاسدار و ساير قواى مسلح با ايمان است كه دارند پيش مىروند. تمام قدرتها يك طرف ايستادند و يك قدرت ايمان هم در مقابل آنها يك طرف و قدرت ايمان بر آنها غلبه كرد و غلبه مىكند. اينها جامعهاى كه اسلام در او وجود پيدا كرده است و پياده شده است، اين جامعه را نديدند تا بفهمند، در كتابها هم همچو جامعهاى را نخواندهاند تا بفهمند، افكار كوتاه آنها هم نمىرسد به اين امر كه بتوانند بفهمند جامعه اسلامى يعنى چه. در تاريخ، در عين حالى كه خواندهاند كه عدههاى بسيار كم و ارتش بسيار كم اسلام بر دولتهاى طاغوت بسيار قدرتمند مثل ايران سابق و مثل روم غلبه كردند و اين غلبه، غلبه ايمان بود، آنها را آنطور غربىها غربزده كردند و تبليغات برضد اسلام و برضد ايمان و برضد انبيا
صحيفه نور ج 16 صفحه 76
كردند كه غفلت كردند از ايمان و اسلام و روى آن غفلت مشغول اينطور خرابكارىها هستند. اگر اين عدهاى كه در جنگل بودند، اسلام را فهميده بودند، حمله به آمل نمىكردند. اين حمله در عين حالى كه براى ما تاسفانگيز بود و عدهاى از برادرهاى ما را از دست ما گرفت لكن فهماند به اين دستههاى غير انسانى كه اينطور نيست كه شما خيال مىكنيد كه اگر يك صدايى بلند كنيد مردم با شما هستند. چطور يك مردم مسلمانى كه دل بستهاند به اسلام و دل بستهاند به قرآن و شهادت را براى خودشان افتخار مىدانند و هر كس شهيدى دارد براى خانمان خودش يك افتخارى مىداند و هست، چطور امكان دارد كه چند تا دزد سرگردنه و چند تا اشخاصى كه هيچ از قرآن و اسلام اطلاع ندارند و هيچ ايمان ندارند، بيايند و يك شهر مومن را بخواهند به هم بزنند؟ اين معنا واضح شد كه مساله آنطور نيست كه اينها فكر كردند. صدام يا آنهايى كه صدام را وادار كرده بودند به اينكه به ايران حمله كند، نشناخته بودند ايران را، نشناخته بودند قدرت اسلام را، نشناخته بودند قدرت ايمان را و حمله كردند و به اين دام افتادند و حالا دارند دست و پا مىزنند كه از اين دام بيرون بروند و نمىتوانند بيرون بروند.
به حكم قرآن تجاوزگر باغى است و بايد با او قتال كرد
تبليغات زيادى كه شما مىدانيد در همه بوقهاى تبليغاتى هست، اخيراً ديگر به اينجا رسيدهاند كه از اين راه تبليغ كنند كه صدام صلح طلب است و ايران قبول نمىكند ايران كهگويد ما از آن راهى كه داريم عقب نمىنشينيم، ببينند چه راهى را او مىگويد، ايران چه مىگويد، در عين حالى كه مىدانند باز هم نخست وزير ما، رئيس جمهور ما، رئيس مجلس ما، وزير خارجه ما، همه اينها تكرار مىكنند كه بيايند اشخاص ببينند كه ما چه مىگوئيم، آيا ما صلح طلب نيستيم؟ صدام صلح طلب است؟! اگر يك دزدى آمد در خانه يك انسانى و اثاث او را يك مقدارى غارت كرد و خانه او را گرفت و به آتش زد بعض اثاث او را، بعد بگويد كه مردم بيائيد ما را صلح بدهيد، صلح بدهند كه توى دزد يك قدرى از خانه را داشته باشى و صاحبخانه هم يك قدرى؟ توى دزد اين ضررهايى كه زدى، ناديده بگيرند؟ توى دزد اين شرارتهايى را كه كردى، ناديده بگيرند؟ اگر ناديده نگيرند، صلح طلب نيستند؟ اگر صلح به اين معنا مىگويند كه ما كشورى كه به آن حمله شده است، تجاوز شده است، دزدها آمدهاند و مقدارى از منزل ما را، مقدارى از خانههاى ما را غارت كردند، آتش زدند، خراب كردند و جوانهاى ما را كشتهاند، حالا مىگويند ما سرجاى خودمان هستيم، بيائيد اى دنيا ببينيد كه ما صلح طلبيم، بيائيد صلح بكنيم، خوب، ما هستيم در اينجا، آنجايى كه با تجاوز آمديم و گرفتيم، آنجا هستيم، لكن بيائيد ما را صلح بدهيد، اين صلح را كدام انسان مىتواند بپذيرد؟ اين اسمش صلح هست اصلش؟ ايران كه مىگويد كه تا از خانه ما بيرون نرويد و تا جرمهايى كه كرديد، معلوم نشود كه شما مجرم هستيد و تا ضررهايى كه به ايران زديد، جبران نشود و حكم به جبران نشود، صلح معنا ندارد، براى اينكه صلح بدون اينها يعنى يك مقدار از خاك ما دست آنها باشد و بعد بگويند گرفتيم اين را و مال خودمان، اين ضررهايى كه به ايران وارد شده است كه ضررهاى انسانىاش بسيار با اهميت و ضررهاى مادىاش
صحيفه نور ج 16 صفحه 77
هم همين طور، اين ضررها را زديم، حالا بيائيد صلح كنيم، يك مقدارى از خاك ايران مال ما باشد و حدش را بياوريم اين ور آبادان مثلا"، حدش را قرار بدهيم خونين شهر. اين صلح است؟! ما مىگوئيم كه، به همه كشورهاى اسلامى و همه كشورهاى اسلامى، تمام كشورهاى عرب و غير عرب ما مىگوئيم كه ما حكم را قرآن قرار مىدهيم، قرآن كتاب آسمانى مسلمين است، طايفه يا طايفه ديگرى ندارد، ما حكم را قرآن قرار مىدهيم، ما يك آيهاى از قرآن كريم را حكم قرار مىدهيم و عقلاى عالم، اشخاصى كه مىخواهند صلح بدهند ما را، با همين يك آيه عمل بكنند و ما قبول داريم. صدام هم كه مىگوئيد و خودش اقرار مىكند كه من مسلمان هستم، در عين حالى كه ما بعيد مىدانيم، اين قرآن است، ساير كشورهاى اسلامى هم كه مىگويند كه ما، ملتها قرآن را قبول دارند، حتماً دولتها هم مىگويند ما به قرآن اعتقاد داريم، بيايند بنشينند نماينده بفرستند. ما قرآن كريم را باز مىكنيم، سوره حجرات را باز مىكنيم و يك آيه از آيات سوره حجرات را برايشان مىخوانيم، مىگوئيم بيائيد با اين عمل كنيد. در آن آيه اين است كه اگر دو طايفهاى از مومنين با هم جنگ كردند، شما صلحشان بدهيد و اگر يك طايفهاى از اينها تجاوز به طايفه ديگر كرد، همهتان مكلفيد كه با او قتال كنيد، جنگ كنيد تا اينكه به اطاعت خدا برگردد. وقتى به اطاعت خدا برگشت، صلح كنيد به عدالت، به قسط. ما مىگوئيم به دنيا كه بيائيد ببينيد كه ما در خاك عراقيم يا عراق در خاك ماست؟ اگر ما در خاك عراقيم، شما با ما جنگ كنيد و اگر عراق در خاك ماست، به حسب قرآن كريم تجاوز كرده، وفئه باغيه است وفئه باغيه را بايد با او قتال كنيد. ما از قتال شما هم گذشتيم و اميدى به اين نداريم، لااقل محكوم كنيد. اگر به قرآن عمل نمىكنيد كه قتال كنيد و او را با سرنيزه بيرون كنيد از كشور اسلامى، لااقل محكوم كنيد او را و اگر محكوم هم نمىكنيد لااقل بىصدا باشيد، بى طرف باشيد. چه شده اينها را كه نه به قرآن اعتنا دارند و نه به حكم عقل اعتنا دارند و نه مسائل بين المللى، به هيچى اعتنا ندارند، هر روز يك شايعه درست مىكنند، هر روز مىگويند بحرين را بنا بود ايران، مىخواست بحرين را چه بكند. يك طياره از يك جا عبور مىكند يك جائى ديگر ساقط مىشود، شايعه درست مىكنند كه اسرائيل داشت همراهى مىكرد و اسنادش موجود است. اين كدام اسناد؟ يك كشورى كه بيست و چند سال است با اسرائيل مخالفت كرده، دست اسرائيل را از نفتش كوتاه كرده، روابط بكلى قطع است و او را غاصب مىداند و مسلمين را دعوت به اتحاد مىكند كه اين را بايد بيرون بكنيد و او به ريش مسلمين دارد مىخندد و امريكاى فاسد هم همين طور، باز اين مسلمين از اسرائيل دست برداشتند و مىخواهند با او مصالحه كنند بعضى از آنها به تبع امر امريكا و همه تبليغات خودشان را متمركز كردند به ضد ايران، يك دفعه از خودشان نمىپرسند كه آخر قضيه چيست. اينقدر سرسپردگى به امريكا، اينقدر سر سپردگى و ترس، ذخاير خودتان را تقديم امريكا مىكنيد و از او هم با او هم روابط داريد و از او هم عذر مىخواهيد و خوش خدمتى و خوش رقصى هم مىكنيد. ما با اينكه ملت ضعيف هستيم و به حسب افراد، افراد ما حدود سى و پنج ميليون يا چهل ميليون است و ابزار جنگى ما يك ابزار محدودى است بسياريش هم غارتگرها در وقتى كه انقلاب بود، غارت كردند
صحيفه نور ج 16 صفحه 78
و قايم كردند، حالا به روى خود همين ملت مىكشند، ما با همه اين گرفتارىها كه داريم، در مقابل همه كشورهايى كه مىخواهند تعدى بكنند ايستاديم، در مقابل همه قدرتهائى كه با ما مىخواهند مخالفت كنند و با اسلام مىخواهند مخالفت كنند، ايستادهايم و معالاسف اين دولتهاى اسلامى بسياريشان به جاى اينكه با اسرائيل جنگ كنند، به جاى اينكه دست اتحاد به ايران بدهند كه اسرائيل را دفن كنند، اسرائيلى كه به همه چيز مسلمين طمع دوخته است، اسرائيلى كه برنامهاش اين است كه از نيل تا فرات مال اوست، اين اسرائيلى كه مكه و مدينه مكرمه را از خودش مىداند و مىخواهد دست درازى كند، معالاسف اين حكومتها به او كار ندارند بلكه مىخواهند بشناسند او را و همه تبليغات خودشان را و همه هم و غم خودشان را به اسلام و به حكومت اسلامى ايران متمركز كردهاند. تا گفته مىشود كه ما از اين حدودى كه داريم و چيزى كه از اول گفتهايم، هيچ قدمى كنار نمىگذاريم، فوراً مىبينيد كه يك جا مىگويد كه ديگر صلح امكان ندارد براى اينكه ايران سر صلح ندارد. مگر آن حدودى كه ما گفتيم چيست؟ جز اين است كه بايد بيرون برود تا ما بنشينيم با او صلح كنيم؟ ما قرآن مى گوئيم، ما حكم قرآن را مىگوئيم كه همه مسلمين بايد به اين جنگ كنند تا اين بيرون برود. اگر بعد از جنگ سر فرود آورد به احكام اسلام، آنوقت بنشينند صلح كنند، آن هم صلح به قسط و عدل. مسلمين بيايند ببينند، بابا بى خود صرف وقت در تبليغات نكنند و حسن قضيه اين است كه تبليغات اينقدر اختلاف دارد و اينقدر اعوجاج دارد و اينقدر خلاف ضرورى است كه ديگر هركس بشنود، هم، اگر راست هم اينها بگويند، مىگويند دروغ است. اين بوقهاى تبليغاتى كه هر روز يك چيز مىگويند و هر روز يك مطلب واضحالفساد را مىگويند، طورى اينها حيثيت خودشان را از دست دادهاند كه هر كه بشنود كه راديوى كذايى چه گفت، مىگويد راديو دروغ مىگويد. راديويى كه مىگويد كه زن و مرد ايران ديگر برگشتهاند از حكومت اسلام، از اين حكومت پشت كردند، يا نقل مىكند از بعض اشخاص فاسدى كه به واسطه فسادش نتوانسته است در ايران بماند و فرار كرده، نقل مىكنند كه اينها جوانها و زنهاى آبستن و بچهها و اينها را در خيابانها هر روز مىكشند، در عين حالى كه خود اين تروريستها دارند اين كارها را مىكنند، اين كارها را انجام مىدهند و بعد مىگويند ايرانىها اين كار را مىكنند. بله ايرانى است، اما كدام ايرانى؟ آن ايرانى كه به اسم مجاهد خلق بر ضد خلق، با اسم فدايى خلق بر ضد خلق قيام كرده است، آن هم ايرانى است لكن انسان نيست.
اصل وارد شدن در حزب براى ارتش، سپاه پاسداران و قواى انتظامى و نظامى جايز نيست
برادرها! ما بايد خودمان، خودمان را حفظ كنيم، نبايد ما منتظر اين باشيم كه قدرتهاى خارجى به ما كمك كنند، ما از كمك آنها گذشتيم. مرا به خير تو اميد نيست، شر مرسان. شر هم بخواهند برسانند ما با آنها مقابله مىكنيم. ما بايد كلاه خودمان را خودمان حفظ كنيم و حفظ اين به اين است كه ارتشى و ساير قواى نظامى و انتظامى، پاسدار، اينهايى كه عشايرى هستند، اينهايى كه قدرتهاى
صحيفه نور ج 16 صفحه 79
نظامى و انتظامى هستند، با هم يكصدا باشند، اختلاف در بين نباشد. و من عرض مىكنم به همه اين قوا و به فرماندهان اين قوا كه اين افراد در هيچ يك از احزاب سياسى، در هيچ يك از گروهها وارد نشوند. اگر ارتش يا سپاه پاسدار يا ساير قواى مسلحه در حزب وارد بشود، آن روز بايد فاتحه آن ارتش را خواند. در حزب وارد نشويد، در گروهها وارد نشويد. اصلاً تكليف الهى شرعى همه شما اين است كه يا برويد حزب يا بيائيد ارتش باشيد. مختاريد، از ارتش كنارهگيرى كنيد برويد در حزب، ميل خودتان است اما هم ارتش و هم حزب، معنايش اين است كه ارتشى بايد از ارتشىاش دست بردارد، بازىهاى سياسى بايد توى ارتش هم وارد بشود. در هر گروهى كه وارد هستيد بايد از آن گروه جدا بشويد، ولو يك گروهى است كه بسيار مردم خوبى هم هستند، ولو يك حزب است كه بسيار حزب خوبى هست، لكن اصل حزب وارد شدن براى ارتش، براى سپاه پاسداران، براى قواى نظامى و انتظامى وارد شدنش جايز نيست، به فساد مىكشد اينها را. و من عرض مىكنم كه كسانى كه در راس ارتش هستند و كسانى كه در راس سپاه پاسداران هستند موظف هستند كه ارتش را و سپاه را و ساير قواى مسلح را از احزاب كنار بزنند و اگر كسى در حزب هست، بايد او را از ارتش بگويند يا در آنجا يا در اينجا، و همين طور سپاه پاسداران و همين طور ساير قواى مسلح بايد وارد در جهات سياسى نشوند تا انسجام پيدا بشود. اگر وارد بشويد، بالاخره به هم خواهيد زد خودتان را و بالاخره در مقابل هم خواهيد ايستاد و نظام را به هم خواهيد زد و اسلام را تضعيف خواهيد كرد. تكليف همه شما اين است كه با هم باشيد بدون اينكه در يك حزب يا در گروهى وارد شده باشيد، هر گروهى مىخواهد باشد. گروه فاسد كه انشاءالله وارد نمىشويد، گروههاى بسيار خوب هم وارد نشويد، بايد شما مستقل، بدون اينكه پيوند به يك گروهى داشته باشيد مستقل باشيد و از حزب الله تعالى شانه. همه افراد ايران موظفند كه با هم باشند. اگر احزاب هستند، خودشان را با ساير افراد كشور هماهنگ كنند، افراد كشور هم خودشان را با آنها برادر بدانند. گروههاى مختلفى كه اسلامى هستند، اين گروههاى اسلامى هم نبايد دخالت در امور ارتش بكنند و نبايد در آنجا افراد داشته باشند، تا بتوانيد يك عضو صالح و يك ارتش و سپاه پاسداران منسجم و صالح و قدرتمند باشيد. ورود سياست در ارتش شكست ارتش است. اين را بايد بدانيد و شرعاً جايز نيست. و من امر مىكنم به شما كه يا در ارتش يا در حزب. دوم ندارد كه بخواهيد هم ارتشى باشيد، هم حزبى، نمىشود، يا مثل ساير مردم هر طورى هستيد.
به صدام مىگويم كه يك راه براى تو سراغ دارم و آن راه انتحار است
و من به همه كسانى كه با اين جمهورى اسلامى مخالفت مىكنند، نصيحت مىكنم كه بس است ديگر، قدرتهاى خودتان را سنجيديد فهميديد كه نمىشود با يك قدرت اسلامى در افتاد، خودتان را سنجيديد، فهميديد نمىشود، حالا كه فهميديد نمىشود، چرا لجاجت مىكنيد؟ دست برداريد برويد مشغول يك كار ديگرى بشويد و به صدام هم مىگويم كه من يك راه براى تو سراغ دارم و آن راه انتحار است، همانطورى كه هيتلر بعد از آنكه به شكست رسيد خودش را كشت، تو هم اگر مردى و مثل
صحيفه نور ج 16 صفحه 80
هيتلرى خودت را بكش.
اگر بخواهيد يك ملت قوى و آزاد باشيد، از تشريفات يك قدرى بكاهيد
برادرها! خواهرها! عرض كردم كه ما بايد خودمان، خودمان را نگه داريم. بايد طمع را از همه جا بريد، به خدا متوجه شد. تاكنون هم هر چه شما پيروزى داشتيد براى اين است كه اتكال به قدرت الهى و قدرت خودتان كه از قدرت الهى است اين اتكال را داريد و يكى از نصيحتهايى كه چون نزديك سال نو است مىخواهم به همه ملت اين نصيحت را بكنم اين است كه ما در حالى كه جنگزده هستيم، در حالى كه اينهمه آواره داريم، اينهمه بيمار داريم، اينهمه معلول در بيمارستانها داريم و شما هر يكىتان بعض همسايههاتان شهيد دادند، شما بايد يك قدرى راجع به مراسم عيد كوتاه بيائيد. شما همه اين قشرهائى كه براى اسلام الان دارند زحمت مىكشند و شهيد دادند و بازماندگان شهيد هستند يا در بيمارستان هستند، اينها را عائله خودتان حساب كنيد، مقدارى كه مى خواهيد تشريفات زايد را عمل بكنيد، نكنيد و برويد از اينها دلجوئى كنيد. ايام نوروز، ايام عيد نوروز برويد در اين مريضخانهها، برويد احوال اينها را، اينهايى كه آواره شدند، اينهايى كه در جنگ آواره شدند، اينهايى كه از خارج بيرونشان كردند و گرفتار هستند، به اينها سركشى كنيد و آن تشريفات زمان سابق را تخفيف بدهيد. اگر بخواهيد يك ملت قوى آزاد باشيد، از تشريفات يك قدرى بكاهيد، عيد را در بين دوستان خودتان، ملت خودتان، مجروحان خودتان، معلولان خودتان و جنگزدگان خودتان و آوارگان خودتان، از هر جا هست، اينها همه از شما هست، اين عيد را در بين آنها با هم عيد كنيد. يك قدرى از خودتان بكاهيد و بيفزائيد براينكه به آنها سركشى كنيد و آنها را احترام كنيد. اينها بزرگند، اينها عاليرتبهاند، اينها شهيد دادهاند، اينها معلول دادهاند، معلول هستند و اينها امتحان دادهاند و مادرهاى اينها امتحان داده است كه شهيد مىدهد و افتخار مىكند و مىگويد باز هم دارم، بيائيد ببريد. ما در مقابل اينها سرافكنده هستيم، ما در مقابل اينها شرمسار هستيم و ما بايد با اينها يك جورى رفتار كنيم كه عيد براى آنها هم باشد. و شما وقتى عيد داريد كه اخلاق عيدى داشته باشيد، اخلاق تازه. و من اميدوارم كه به اين امر ملت ما سرتاسر همه جا عمل كنند و رضاى خداى تبارك و تعالى را در اين امر به دست بياورند.
از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت و پيروزى اين ملت را مستدعى هستم و همه سعادتمند و پيروز باشيد.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 81
تاريخ 25/12/60
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير ارشاد اسلامى، اعضاى شوراى هماهنگى تبليغات اسلامى و ستاد برگزارى مراسم دهه فجر
سلاح تبليغات، برنده تر از كاربرد سلاح در ميدانهاى جنگ است
بسم الله الرحمن الرحيم
ما بايد در همه امور هماهنگى را حفظ نمائيم، مخصوصاً هماهنگى در تبليغات كه از اهم امور است بايد بيشتر حفظ شود. بايد سعى كنيد و وحدت و هماهنگى را به صورتى حفظ نمائيد كه هرگونه تبليغات سوء را از بين ببريد.
مىدانيد كه سلاح تبليغات، برندهتر از كاربرد سلاح در ميدانهاى جنگ است، بايد از اسلحه تبليغات آنها بيشتر ترسيد و متاسفانه ما در اين زمينه ضعيف هستيم. ما بايد روحيه خود را تقويت كرده و با تمام وجود اين را بپذيريم كه مىتوانيم روى پاى خودمان بايستيم. اين خيلى مهم است كه متخصصين ما اتكاء به تخصص خود كردند. شما ببينيد كه محمدرضا چه ضربهاى به روحيه پزشكان ما زده، او با طبيبان به گونهاى برخورد كرده بود كه مثلاً براى يك عمل جزئى بايد روانه خارج شده، اين خود نقشهاى بود براى تضعيف روحيه متخصصين ما تا خيال كنند در تمام زمينهها عقب افتاده هستند. ما امروز بايد مصصم باشيم تا در تمام رشتهها جلو بيفتيم.
شما كه قسمتى از تبليغات دستتان است، بايد در اين زمينه كوشش كنيد تا مردم باور كنند چيزى از سايرين كم ندارند. هر چند راديوهاى بيگانه در دست دشمن است ولى مردم مىدانند كه آنها دروغ مىگويند. شما با اتكاء به خداوند قوى باشيد. هر موضوعى را بايد از نو ساخت و آنقدر دنبال كرد تا تداوم پيدا كند. درست است كه شما تازه روى كار آمدهايد اما اين معنا را در نظر بگيريد كه مىخواهيد براى خدا كار كنيد، نه مقام و منصب. ما مى خواهيم كشورمان از هر جهت مستقل باشد پس بايد براى رضاى خدا دنبال اين كار را بگيريم تا نه تنها كشورمان، بلكه تمام مردم جهان را مستقل كنيم. اميدوارم با هماهنگى و نظم در تبليغات تمام دسيسههاى دشمن خنثى شود. دشمن حمله نظامى نمىكند زيرا مىداند از حمله نظامى كارى ساخته نيست. آنها مىخواستند از داخل خود ما ضربهاى بزنند ولى ديدند نشد و نمىتوانند، با اين وجود دست از تبليغات برنداشتند، مىخواهند به وسيله تبليغات سوء، اتحاد ما را از بين ببرند. پس شما هر چه مىتوانيد بيشتر هماهنگ شويد، همه يك هدف را دنبال كنيد. اميدوارم در كارهايتان موفق باشيد و بتوانيد به مردم خدمت كنيد.
والسلام عليكم و رحمه الله.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 82
تاريخ 27/12/60
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از مسؤولان و كاركنان واحد سياسى و اخبار صداى و سيماى جمهورى اسلامى
امروز نقش راديو تلويزيون از همه دستگاهها بالاتر است
بسم الله الرحمن الرحيم
من از شما خواهران و برادران كه در صدا و سيماى جمهورى اسلامى كار مىكنيد و زحمت مىكشيد، تشكر مىكنم و براى شما دعا مىكنم.
شما مىدانيد كه از اولى كه اين صدا و سيما در ايران وجود پيدا كرد، آنچه كه از شايد گفت از همه چيزها بيشتر صدمه وارد كرد به هم حيثيت اين ملت و هم در وابسته كردن اين ملت به قدرتهاى بزرگ، اين دستگاهها بود. اين دستگاهها در زمان اين پسر بدتر از پدر مخصوصاً خيانتهائى كرد به ايران از حيث تبليغ جهات فساد. شما مىدانيد كه اگر يك مطلبى را در راديو و تلويزيون گفته بشود و پخش بشود، چه نقشى دارد در سرتاسر كشور بلكه در سرتاسر جاهائى كه اين صدا به آنجا مىرسد و اين سيما. در عهد آنها قبل از انقلاب، اينها و همه مطبوعات و همه گويندگان الا نادر، در خدمت قدرتهاى خارجى بودند و هر عملى را كه انجام مىدادند، آن بود كه آنها مىخواستند و هر فسادى كه آنها مىخواستند در ايران راه بيندازند يكى از عواملش تبليغاتى بود كه در صدا و سيما مىشد. ترويج فساد از همه طرف در مطبوعات و در راديو تلويزيون، نشان دادن فيلمهاى مفتضح براى تباهى طبقه جوان، مصرفى بارآوردن ملت در تبليغ كالاهاى مصرفى خارجى، همه اينها و بسيارى از چيزهاى ديگر كه در خدمت غرب و شرق بود، از راه تلويزيون و راديو، يكى از راههاى بزرگشان براى تبليغ اين امور اين بود و اگر خداى نخواسته اين تا چندين سال ديگر دوام پيدا مىكرد، ما بايد فاتحه ايران را بخوانيم و الان شما توجه كنيد به دستگاهى كه سالهاى طولانى در خدمت غرب و شرق بوده و مسائل آنها را پخش مىكرده و عواملى بودند براى تباه كردن جوانهاى ما، و شما تازه وارد شديد و مىخواهيد كه اين را متحول كنيد، كار ارزنده و مشكلى است.
شما الان مىدانيد كه اين دستگاه در همه جاى كشور، در روستاها و شهرها و همه جا، بچه و بزرگ از اين استفاده مىكنند، اين فرق دارد با آن مطبوعات ديگر، مطبوعات ديگر عكسهايش مال همه است لكن محتوايش چون سواد ندارند نمىتوانند بخوانند. اما فيلمى كه شما نشان بدهيد، اگر فيلم سازنده باشد، اين در سرتاسر كشور سازندگى دارد. و اگر يك فيلم خداى نخواسته انحرافى باشد، در سرتاسر كشور نقش دارد. شما اين را مثل ساير رسانههاى گروهى حساب نكنيد، اين يك وضعيت
صحيفه نور ج 16 صفحه 83
خاصى دارد كه اين بچههاى دو سه ساله، سه چهار ساله به اين نگاه مىكنند و از اين در روح آنها اثر گذاشته مىشود تا پيرمردها، تحت تاثير همه واقع مىشوند و اين يك دستگاهى است كه در خدمتگزارى مىتواند بهترين دستگاهها باشد و در خيانت مىتواند بالاترين خيانت را بكند. از تمام دستگاههاى تبليغاتى الان، امروز نقش راديو تلويزيون از همه دستگاهها بالاتر است. اگر اين اصلاح بشود، يك كشور را مىتواند اصلاح كند و اگر خداى نخواسته انحراف در اين باشد، يك كشور را مىتواند منحرف كند. اينهائى كه سواد ندارند، خوب، فيلمها را تماشا مىكنند، حرفها را هم مىشنوند، آنها هم كه سواد دارند خوب هست، اينطور نيست كه اين مخصوص به يك دستهاى باشد. بچههاى كوچولو مىنشيندند و اين عروسكهائى كه آنجا چه مىشود مثلاً تماشا مىكنند و فيلمها را تماشا مىكنند، اگر انحراف در اينها باشد، آنها را از همان بچگى منحرف مىكند. اين از مدرسهها بالاتر است، اين مدرسه عمومى سرتاسرى كشور است و صدايى كه در اينجا بلند مىشود، همه كشور و تا آنجايى كه موج آن مىرود، اين صدا مىرود و نقشى كه در اينجا نقش مىبندد، صورتى كه در اينجا و سيمايى كه در اينجا نشان داده مىشود، در همه كشور، در واقع هر جا كه اين پوشش دارد، مىرود و لهذا مسؤوليت اين، يك مسؤوليت بسيار بزرگى است و خدمت در اينجا هم يك خدمت ارزنده بسيار بزرگى است. شما هم بار مسؤوليت به دوشتان هست و هم ارزش خدمت. ارزش خدمت هست كه اگر شما در خدمت اين ملت باشيد و در خدمت اسلام باشيد، مىتوانيد يك نقشى داشته باشيد كه آن مسائلى كه در طول زمانهاى طولانى، در زمان آمدن اين دو دستگاه در ايران و معوج كردن اذهان همه افرادى كه در اين نظر داشتند و حالا هم دارند، شما مىتوانيد كه، مىخواهيد كه آنها را متحول كنيد به يك معناى ديگرى، اين مساله زحمت دارد.
نبايد راديو تلويزيون به طور هرج و مرج اداره بشود
يك وقت مىبينيد كه در اين دستگاه يك كلمه گفته مىشود، يك جمله گفته مىشود و يك بازار به هم مىخورد. اينهايى كه مىگويم، شكايت شده كه يك آدم غير مسوول مىآيد يك جمله مىگويد و اين جمله تكان دهنده است نسبت به بازرگانها، نسبت به جاهاى ديگر. نبايد اين دستگاه به طور هرج و مرج اداره بشود. اين دستگاه در زير نظر هر سه قوه است از باب اينكه اهميت داشته. دستگاهى كه تمام قوايى كه در ايران هست در او نظر دارند و در او نماينده دارند، اين دستگاه نبايد اينطور باشد كه هركس هر چه دلش مىخواهد در آنجا بگويد، افراد غير مسوول يك وقت واقع بشوند آنجا مصاحبه بكنند، در مصاحباتشان يك وقت مسائل اعوجاجى باشد. يك جمله ممكن ست كه شما را به وضعى مبتلا كند كه نتوانيد يك سال جبرانش كنيد. اين بايد به طورى منظم باشد، تحت نظر اشخاصى كه آشنايى دارند به مسائل سياسى، آشنايى دارند به مسائل اجتماعى، آشنايى دارند به وضع خود كشور، بايد در تحت نظر آنها پخش بشود. اگر بنا باشد كه هر كه هر چه دلش مىخواهد بيايد توى راديو، توى تلويزيون بگويد، اين هم پخش بشود در همه جا يك وقت مردم گوش كنند و ببينند دولت مىخواهد چه
صحيفه نور ج 16 صفحه 84
بكند، در صورتى كه آنطور نيست. دولتى كه مىخواهد خدمت بكند به اين مردم، مىخواهد همه چيز را به وضع خودش حفظ بكند، اين را يك وقت مىبينيد كه يك نفر آدم مىآيد، حالا يا آن آدم، آدم فاسدى است و خودش را جازده است كه اين خيلى احتمال است و يا آدم بىاطلاع است، نمىداند چيست حساب، سياست سرش نمىشود، از اجتماع اطلاع ندارد، از وضع تحول ايران اطلاع ندارد، مىآيد يك كلمهاى مىگويد، يك جملهاى مىگويد، يك مصاحبهاى مىكند و آشوب بپا مىكند، يعنى ايران را مىبرد طرف يك امور غير مطلوب.
و لهذا همانطورى كه شايد در همه دنيا اينطور باشد كه اين دستگاه تحت كنترل يك اشخاص مطلع از مسائل، عميق در مسائل، كه اگر يك چيزى مىخواهد پخش بشود، در نظر آنها باشد، آنها ببينند و بگويند اين كلمه صحيح است يا صحيح نيست، اين جمله درست است يا نيست. شما ببينيد الان وقتى كه مىخواهند يكى از اين مقامات عاليرتبه به اصطلاح خودشان صحبت بكنند، اينها نمىآيند بايستند صحبت كنند، اينها مىنويسند. اين براى اين است كه يك نطقى كه او مىكند، در سرتاسر عالم منتشر مىشود آن، اگر يك كلمه اين ور و آن ور باشد، يك جمله برخلاف مصالح خودشان باشد، خوب، غائله بپا مىكند. اين دستگاهها اينطور نيست كه در آنجاها، در ممالكى كه مترقى هستند به اصطلاح، در آنجاها همين طور باشد كه هر كه بخواهد، هر چه بگويد درش. همه كنترل مىشود، اشخاص مختلف مىبينند، اشخاص كه تخصصى در اين امور دارند مطالعه مىكنند، مىبينند، الفاظ را اين ور آن ور مىكنند، جملات را ببينند كه چه جورى است. بايد شما كوشش كنيد كه يك وقت خداى نخواسته شمايى كه مىخواهيد خدمت بكنيد، شمائى كه آمادهايد براى اينكه شب و روز خدمت براى كشور خودتان بكنيد و الان فرصت به دست شما داده شده است كه شما مىتوانيد خدمت بكنيد، يك وقت مىبينيد كه يك نفر آدم نفوذ كرده در آنجا و در يك جاى حساس، آنوقت مىآيد يك كارى مىكند، يك عملى انجام مىدهد يا يك فيلمى كه آنها مطلع هستند، كارشناس مىخواهد اين فيلم ها. اين فيلمها ممكن است يك نتايجى بدهد كه نتايج را اشخاص عادى نتوانند درست بفهمند. كارشناسها در آن فكر كنند، تامل كنند تا اينكه يك فيلم صحيحى باشد كه مناسب با جمهورى اسلامى و با مصالح اسلام، با مصالح كشور خودتان باشد. شما بدانيد كه تمام قدرتهاى عالم الان توجه به اين معنا دارند و چشمهايشان را دوختهاند كه اين طمعهاى كه از دستشان رفته برگردانند. كم چيزى نبوده، اينها ايران را از جهات مختلف مىخواستند وابسته به خودشان بكنند، وابسته هم بود. الان هم اينها دست بردار نيستند به اين زودىها كه ما خيال كنيم كه ما حالا از آنها گرفتيم. حالا كه گرفتيم آنها فهميدند كه يك همچو مصيبتى بر ايشان واقع شده، آنها نمىنشينند همين طورى كه بيايد هر چه بشود. الان از همه جاها توجه دارند و به همه چيزهايى كه در ايران هست توجه دارند و يكى از امورى كه توجه زياد براى آن هست، همين صدا و سيماست، براى اينكه خوب معلوم است كه اين از همه دستگاهها حساستر است. در دنيا هيچ ما نداريم چيزى كه به اندازه اينها حساس باشد و به اندازه اينها بتواند به همه جا برود، هيچ ديگر همچو چيزى ندارد. و لهذا روى اين خيلى حساب مىشود و شياطين خيلى
صحيفه نور ج 16 صفحه 85
حساب مىكنند روى اين واشخاص مختلفى با ايدههاى مختلف ممكن است بخواهند بيايند وارد بشوند و شما را بازى بدهند.
انسان غيب كه نمىداند، خوب مىآيد ظواهرش درست مىكند و اينها افراد مختلف از همه جنس دارند. آدمى كه بيست سال خودش ملى است، ملى خودش را معرفى مىكند، خوب، اين بختيار را شما ديديد، اين بختيار بيست سال شايد بيشتر، اينها به ملى، چه، چه، چه و خودش را جا زده بودند، بعد معلوم شد يكى از مهرههاى آنهاست، الان هم براى آنها دارد كار مىكند. و همين طور دارند از همه قسمها، آنها از همه قسم دارند و به عبارتى ديگر در همه چيزى كه در ايران هست، اصلش هست، جلبش هم هست و ما بايد خيلى متوجه باشيم خصوصاً يك همچو دستگاه بسيار موثر و بسيار سودمند در موقع خودش و ضررمند در مواقع ديگر، اين دستگاه همه به آن توجه دارند و شما بايد به تمام معنا در آن توجه داشته باشيد كه يك وقت يك فردى نباشد، يك وقت يك فيلمى نباشد، يك وقت فيلمى را به صورتى كه خيلى خوب است مثلا"، داده بشود و بعد وضع را دگرگون بكند. مىتوانند با يك فيلمى يك وضعى را برگردانند، مىتوانند با يك قولى يك مصيبتى ايجاد كنند. بنابراين، آن چيزى كه بر شما هست، يكى افراد است كه افراد بايد شناسايى بشود، بايد معلوم بشود، سوابقشان معلوم بشود. من از اولى كه پيروزى انقلاب پيش آمد، اين آقايانى كه مىآمدند اينجا راجع به اين صحبتها مىشد، اين مطلب را به همهشان تذكر مىدادم كه بايد اينطور باشد.
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 87
تاريخ 1/1/61
پيام راديو تلويزيون امام خمينى به مناسبت فرا رسيدن سال نو
بسم الله الرحمن الرحيم
انشاءالله اين عيد سعيد و اين سال نو بر همه مسلمين و ملت شريف ايران، بر خواهران، بر برادران مبارك و مسعود باشد. مبارك باشد عيد بر تمام كسانى كه در اين سال در راه، در سال جلو تمام توان خودشان را در صرف براى پيشرفت اسلام كردند و اميدوارم كه آن دعائى كه در اول سال در حال تحويل خوانده مىشود يا مقلب القلوب و الابصار يا مدبر الليل و النهار يا محول الحول و الاحوال حول حالنا الى احسن الحال براى ملت ما در آن سال تحقق پيدا كرده است و براى اين سال بالاتر از آن تحقق پيدا كند. تمام قلوب و تمام ابصار و بصيرتها در دست خداى تبارك تعالى و يد قدرت اوست. اوست كه تدبير مىكند جهان را، ليل و النهار را و اوست كه قلوب را متحول مىكند و بصيرتها را روشن مىكند و اوست كه حالات انسان را متحول مىكند و ما آن را در ملت عزيز خودمان، در زن و مرد، در كوچك و بزرگ يافتيم. اين تقليب قلوب كه قلبها از آمال دنيوى و از چيزهائى كه در طبيعت است بريده بشود و به حق تعالى پيوسته بشود و بصيرتها روشن بشود و صلاح و فساد خودشان را به وسيله بصيرت بفهمند، در ملت ما بحمدالله تا حدود چشمگيرى حاصل شده است و من اميدوارم كه در اين سال جديد به اعلا مرتبت خودش برسد. اين قلبهائى كه قبل از انقلاب توجه به دنيا داشت، توجه به آمال دنيوى داشت و از غيب كمتر توجه داشت به غيب، و از غيب كمتر جلوهاى در او حاصل مىشد، ما امروز مى بينيم كه اين جلوهها حاصل شده است و اين شوق و شعفها به لقاءالله براى آنها حاصل شده است و دست عنايت خداى تبارك و تعالى به سر اين ملت كشيده شده است و ايمان آنها را تقويت فرموده است كه يكى از علائم ظهور بقيهالله اروحنا فداه است. بىانگيزه نيست كه در يك ملتى كه در طول مدت شاهنشاهى ستمشاهى و در اين پنجاه سالى كه پنجاه سال سياه بود براى اين ملت، متحول بشود به يك قلبى كه روشنى او از آفتاب روشنتر و يك بصيرتى كه نور او براى ملك و ملكوت روشنائى مىدهد و يك تحول معجزه آسائى كه در تمام قشرهاى ملت تحقق پيدا كرده است. مبارك باشد اين روز جديد و اين سال نو بر همه كسانى كه قدرت و ايمانشان به رشد رسيده است و اميد است به حد اعلاى رشد برسد، و نثار كردن خون پيش آنها با شجاعت و با تصميم عزم، يك چيز تازهاى است و يك چيزى است تحقق پيدا كرده است. ايثار در اين ملت به حد رشد رسيده است و انشاءالله در آتيه خواهد رسيد و من اميدوارم كه اين سال مثل سال سابق و مثل هميشه
صحيفه نور ج 16 صفحه 88
سالى باشد كه هم مبارك باشد و هم تمام ارگانهاى دولتى بر طبق قوانين اسلامى عمل كنند و مشكلات را به قدرت ايمان و پشتيبانى ملت يكى را بعد از ديگرى از بين ببرند. ما اگر چه مشكلات زياد داريم، ليكن در برابر آن مشكلات يك قدرت انسانى عجيب و يك قدرت خداوندى در دنبالش و در پشتيبانى از او ما داريم و ما كه خداى تبارك و تعالى را پشتيبان خود مىدانيم و مقصد ملت ما آزادى از چنگال دشمنان اسلام است و مقصد و مقصود ما استقلال كشور اسلامى است، به طورى كه هيچ يك از قدرتهاى عالم نتواند آسيبى به آن برسانند و ما براى خاطر خداى تبارك و تعالى اين نهضت را و اين ادامه نهضت را دنبال كرديم و ملت ما بحمدالله با رشد ايمان و با قدرت الهى اين انقلاب را به پيش مىبرد و من اميدوارم كه در اين سال آتيه بهتر از سالهاى قبل در امور ملت باشيم و باشيد و راه را براى خدا بهتر طى كنيد و صراط مستقيم انسانيت را بيشتر طى كنيد و به مقصود كه رسيدن به مقامى است كه خداى تبارك و تعالى براى مومنين و براى عارفان خودش وعده داده است ما برسيم و دست همه قدرتها از كشور ما انشاءالله كوتاه شود و كوتاه شده است و ما بحمدالله به مقامى رسيدهايم كه ديگر با اين وضعى كه كشور ما دارد، با اين وضعى كه جوانان ما دارند، با اين تعهدى كه بانوان ما دارند، با اين تعهدى كه كشور ما تمام افرادش دارد، ما در مقابل هيچ مشكلى انشاءالله ضعيف نخواهيم شد و بحمدالله تاكنون هم هر سال از سال ديگر بهتر بود و بهتر خواهد شد و من اميدوارم كه با ناگوارىهائى كه بر ما وارد شد ليكن ايمانى كه در ما و در شما و در همه ملت ما حاصل شد جبران را بكند و اميدواريم كه اين انقلاب يك انقلاب جهانى بشود و مقدمه براى ظهور حضرت بقيهالله ارواحناله الفدا باشد. من تبريك مىگويم بر همه مومنين، بر همه مستضعفين جهان، بر همه مسلمين جهان و از همه مسلمين مىخواهم كه با قدرت و قوت در راه اسلام قدم بردارند و اسلام را پشتيبانى كنند تا اينكه انشاءالله دشمنان اسلام، آنهائى كه نمىتوانند اسلام را ببينند مقصور بشوند و منزوى.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 89
تاريخ 1/1/61
بيانات امام خمينى در ديدار با نخست وزير هيأت دولت، رئيس و نمايندگان مجلس شوراى اسلامى، اعضاى شوراى نگهبان و جامعه مدرسين حوزه علميه قم، گروهى از مسؤولين لشگرى و كشورى و اقشارمختلف مردم
ملتى كه تحت پرچم اسلامى ادامه حيات مىدهد، با اين توطئهآسيب نمىبيند
بسم الله الرحمن الرحيم
متقابلاً حلول سال جديد را بر شما آقايان كه خلاصه يك ملت مظلوم و يك ملت فداكار هستيد (تبريك) عرض مىكنم و به همه ملت و ملتهاى جهان و مسلمين جهان و مستضعفين جهان تبريك عرض مىكنم. و من اميدوارم كه اين سال طليعه پيروزىهاى بسيار باشد كه بزرگترين آنها پيروزى معنوى است.
من يك كلمه راجع به بعدهائى كه در سال گذشته تحقق يافت و آقايان از بعدهاى مختلفش صحبت كردهاند، من هم مختصراً يك كلمه عرض كنم و آن اينكه سال گذشته سال آزمايش قدرتها، آزمايش قلمها، آزمايش زبانها و آزمايش فعاليتهاى ضد انقلاب بود، ضد انقلاب به معناى وسيع كه از خارج و داخل، دولتهاى ابرقدرت و وابستگان به آنها و در داخل گروههاى مختلف روى هم رفته آزمايش كردهاند و ما هم آزمايش كرديم، هم قدرتها را و هم تبليغات خارجى و داخلى را. اگر چنانچه جمهورى اسلامى ايران شبيه به جمهورىهاى ديگر يا رژيمهاى ديگر بود، ما بايد با اينهمه تبليغات دامنهدار همه گروهائى كه از خارج و داخل هستند و توطئههاى داخل و خارج، بايد ما فاتحه جمهورى اسلامى را بخوانيم، لكن آزمايشها براى ما و براى خود آزمايشگران روشن كرد، گرچه آنها به روى خودشان نمىآورند لكن مطلب روشن شد كه يك ملت نظير ملت ايران كه در تحت پرچم بزرگ اسلام مىخواهد ادامه حيات بدهد، با اين توطئهها، با اين قدرتها و با اين شيطنتهاى قدرتها و تفاله آنها در داخل و خارج آسيب نمىبيند. اين يك مطلب ادعائى نيست، اين يك مطلب عينى است، مطلب ملموس است. از اول مىگفتند كه اين جمهورى اسلامى، دو سه ماه، يكى دو سه ماه بيشتر نمىتواند تاب بياورد، بعد صدام را وادار كردند كه او هم به خيال خودش يكى دو هفته بيشتر لازم نبود تا اينكه ايران را قبضه كند و بعد هم اين اشخاصى كه در كمين نشسته بودند كه ملت زحمت بكشد و آنها ربحش را ببرند، آنها هم در خيال اين بودند كه ملت را گول بزنند و با خودشان همراه كنند و كشور را برگردانند به حال وابستگى به آمريكا يا احياناً شوروى، همه آزمايشها را كردند، آزمايش نظامى
صحيفه نور ج 16 صفحه 90
كردند، آزمايش توطئههاى داخلى و انفجارات و امثال اينها همه آزمايش شد و ما مىبينيم كه امروز ملت ايران از سال سابق و از سابقتر، منسجمتر است و ما به خودمان وعده مىدهيم كه با خواست خداى تبارك و تعالى اين انسجام هر چه بيشتر حاصل بشود و گروههائى كه بازى خوردهاند يا به طمع طعمه بودند آنها هم بپيوندند به اين ملت و براى كشور خودشان فعاليت كنند.
مقايسه دستگاههاى اجرائى جمهورى اسلامى با زمان سابق
من امروز يك مقايسه عبورى مىكنم بين دستگاههاى ايران و همه چيزهائى كه در ايران هستند بالفعل و آنهائى كه در زمان سابق بودند، براى جواب از آن اشخاصى كه مىگويند كه آن زمان، زمان شاه بهتر از حالا بود و براى آن اشخاصى كه مىگويند كاشكى اسم اسلام روى اين جمهورى نبود و براى آن اشخاصى كه به خيال خودشان براى اسلام اشك تمساح مىريزند و من مىدانم كه باطن قلبشان چه است. در يك كشور، متصديان آن كشور و كسانى كه دولتمردان اين كشور هستند و در تشكيل يك دولت دخالت دارند، ارگانهاى مختلف است و من مقايسه مىكنم.
از رئيس جمهور شروع مىكنم، اين آقايانى كه مىگويند كه زمان شاه بهتر بود، آقاى خامنهاى را مىگويند از شاه ظالمتر است!! آقاى خامنهاى را مىگويند كه اموال اين ملت را در داخل و خارج دارد مىچاپد و بيشتر از زمان شاه ايشان دارد مى چاپد!! اين مساله را مىگويند! مىتوانند مقايسه كنند مابين رئيس جمهور فعلى ما و رئيس جمهور قبل از ايشان با روساى جمهور تمام دنيا و با سلاطينى كه به مال و جان مردم آنطور تعدى مىكنند؟ مقايسه مىشود كرد؟! من براى آنهائى كه چشم و گوششان را هواى نفس بسته و مرضهاى داخلى خودشان را نمىتوانند ببينند اين مطلب را مىگويم، اگر مىگويند اينطور است خوب، اعلام كنند. املاك و عرض بكنم كه كاخها و ويلاها و امثال اينها را اعلام كنند كه ايشان اينقدر تهيه كرده است يا مشغول است.
بعد مىآئيم سراغ مجلس، افرادى كه در مجلس هستند از رئيس مجلس، آقاى هاشمى با ساير افرادى كه در مجلس هستند، اين را مقايسه بكنيد با مجلس سابق، حتى بهترين ارگانى كه در آنوقت بود و دولتى كه در آنوقت بوده و مجلسى كه در آنوقت بود و مقايسه كنيد با مجلس زمان رضاخان و محمدرضا خان. كدام يك از روساى مجلس بهتر از رئيس مجلس حالا هستند و كدام يك از افراد كانديداى مردم، بهتر هستند؟ بله، در طول مشروطيت افراد بسيار ارزندهاى در مجلس بودند اما در اين پنجاه سال اخير يك نفر هم آدمى كه بشود به او گفت اين نماينده ملت است سراغ نداريم. بعد از اينكه آن مجلسى كه مرحوم مدرس در آن بود، به مجرد اينكه مجلس تمام شد، فرستادند ايشان را گرفتند و بردند و با آن زجرها شهيد كردند، شما ديگر سراغ داريد يك مجلسى كه واقعاً مال ملت باشد و مردم خودشان به طور آزاد انتخاب كرده باشند؟ اگر سراغ داريد خوب، لازم نيست حالا بگوئيد ما مىترسيم عمومى بگوئيم، خوب، خصوصى بگوئيد امضا محفوظ.
مىآئيم سراغ شوراى نگهبان، در تمام دوره مشروطيت جز آن اول كه يك صورتى برايش بود،
صحيفه نور ج 16 صفحه 91
ديگر شوراى نگهبان ما نداشتيم. خوب، اين شوراى نگهبانى كه نداشتيم شما مىگوئيد كه حالا مثل آنوقت است، براى اينكه حالا هم شوراى نگهبان نداريم ما؟ يا اگر داريم يك مردمى هستند نظير مردم آنوقت و نظير دست در كاران آنوقت؟! آنجا هم كه نمىتوانيد بگوئيد، براى اينكه نبود شوراى نگهبان، مىگوئيد بودن شوراى نگهبان از نفس اين مجلس است و نفس اين جمهوريت است كه زمان شاه كه آن نبود، بهتر بود. اگر مىگوئيد، آن را هم باز بنويسيد.
مىآئيم سراغ دولت، من مىتوانم ادعا بكنم كه از آنوقتى كه در دنيا دولت تحقق پيدا كرده، تا حالا دولتى مثل دولت ما نبود. اگر آنوقتها در مجلس افرادى نادرى بودند كه كارهاى مجلس را مىخواستند تصحيح بكنند، لكن در دولتها آنقدرى كه من سراغ دارم دولتى كه روى هم رفته مثل اين دولت باشد ما نداريم، نداشتيم يا ملكها و سلطنهها و كذا بودند كه آنها خوبانشان آن بود كه غارتگرى را چندان اشكال بر آن نداشتند. من يك دفعه كه نخست وزير، آخرى، در اواخر دكتر امينى بود آمد آنجا، به او گفتم كه چطور شده است كه يك نفر كه مثل ساير مردم است، چيزى ندارد، وقتى كه وارد مىشود در دولت بعد از چند وقت چيزدار مىشود؟ اين از كجا آمده؟ چطور شده اينطور است؟ خوب، جوابى نداشت كه بدهد، جواب هم نمىداد، لابد حالا دارد جواب مىدهد!!
مىآئيم سراغ قوه قضائيه و كيفيت قضا، شما در چه زمانى سراغ داريد كه يك همچو افرادى شوراى قضائى را تحقق بدهد؟ اگر اطلاع داريد و ما اطلاع نداريم، خوب، آن را هم تذكر بدهيد كه قضاوت در زمان محمدرضا، در زمان رضاشاه از حالا بهتر بود، قضات آنوقت از قضات حالا بهتر بودند. قضاوت آنوقت را من مىخواهم صحبتى بكنم از آنها ولى شماها مىدانيد كه وضع چه جورى بود و چه اشخاصى بر مال و جان اين كشور حكومت مىكردند، قضاوت مىكردند. حالا اين شوراى قضائى كه از علما تحقق پيدا كرده است شما مىگوئيد اين شوراى قضائى از قدرتهاى قضائى سابق بهتر بود؟ و با همه نقيصهاى كه ما داريم و اين نقيصه را هم نمىتوانيم با اين زودى از بين ببريم معذلك قضاء فعلى و قدرت قضاء فعلى اصلاً طرف نسبت با سابق نيست، اگر مىگوئيد هست اطلاع بدهيد. رئيس ديوانعالى كشور را در سابق و حالا پهلوى هم بگذاريد، دادستانها را با دادستان فعلى و همين طور. اينكه مىگوئيد زمان محمدرضا بهتر از اين بود، مندانم، اينها كه چيزهائى است كه هست.
خوب، مىآئيم سراغ ارتش، ارتش زمان محمدرضا بهتر از اين ارتشى كه هست الان و دارد جانفشانى مىكند و دارد در جبههها خون خودش را مىدهد و مىخواهد دفاع كند از كشور خودش، شما اگر سراغ داريد يكى از اين ارتشىها حالا، يكى از كارهائى كه آن سپهبدها و بالاتر و پائينترها مىكردند، اگر پيدا كرديد يك نفر در بين اينها كه اين كارها را مىكند، معرفى كنيد، لكن نمىتوانيد معرفى كنيد. شما شهربانى حالا را بدتر از شهربانى زمان سابق مىدانيد؟ شماها يادتان رفته است كه رئيس شهربانى در همان قم با بزرگتر عالم شما چه مىكرد و به شما چقدر اعتنا داشت؟ شما يادتان رفته است كه يك حكومتى كه مىآمد در قم و مركز تشيع با شماها چه مىكرد؟ چه جور رفتار مىكرد؟ و
صحيفه نور ج 16 صفحه 92
در هر جا. حالا، شهربانى حالا از شهربانى زمان محمدرضا بدتر است؟! مثل پاسدارها ما داريم در زمان محمدرضا و در سابق بر او و در طول تاريخ، يك همچو پاسدارهائى ما داريم؟ اگر داريم اطلاع بدهيد.
اگر اين جمهورى اسلامى و روساى آن از بين بروند به جايش مامور از آمريكا مىآيد
عمده اين است كه آقايان يا بىاطلاعند و وارد در مسائل نبودهاند، يك مسجدى رفتهاند و يك درسى هم گفتهاند و ديگر جهات ديگر را به آنها نگفتهاند، يا مطلعند لكن مىخواهند بگويند. شمائى كه مىگوئيد زمان رضاشاه بهتر از حالا بود، در زمان رضاشاه شما چه وضعى داشتيد؟ نه شما، مرحوم شيخ ما رضوان الله عليه چه حالى داشت؟ در يك قضيهاى كه شايد قضيه كشف حجاب بود، مرحوم شيخ رحمهالله، مرحوم آقا شيخ عبدالكريم رضوانالله عليه يك كاغذى به رضاشاه نوشت و راجع به اين معنا تذكرى داد، جواب نداد، نخست وزير گفت به عرض اعليحضرت رسيد، ايشان گفتند شما خوب است كه مشغول كار خودتان باشيد. يك دانه پاسبان اگر مىآمد در اين شهر مذهبى كه چقدر جمعيت مذهبى و چقدر اهل علم داشت مىآمد، هر كارى با هر يك از شما مىكرد احدى صحبت نمىكرد. شهربانى حالا مثل شهربانى زمان رضاشاه است، محمدرضا شاه است؟! چرا بايد ما قدر نعمت خدا را ندانيم؟ من از آقايان مىپرسم بسيار خوب، تمام اينها همهشان يك اعوجاجاتى دارند شما اگر اينها خداى نخواسته از بين بروند، حكومت را مىدهند دست شما؟ مىآيند مىگويند آقاى فلان بيائيد شما حكومت كنيد؟ اگر اين جمهورى اسلامى شكست بخورد، به جاى آن يك جمهورى بهتر از اين جمهورى مىآيد؟ سراغ داريد كه يك افرادى باشند كه بعد از اينكه اينها از بين رفتند آنها بيايند اداره كنند؟ شما مىدانيد كه چشمها دوخته شده بود كه چه اشخاصى بيايند و در اينجا حكومت كنند كه بدتر از زمان محمدرضا مىشد؟ شما مىدانيد كه اگر اين جمهورى از بين برود، اين مجلس از بين برود، اين رئيس جمهور از بين برود به جاى او يك مامورى از آمريكا مىآيد. ممكن است خيلى هم مقدس ماب باشد، مثل مقدس ماب رئيس شهربانى قم در زمان مرحوم آقاى بروجردى، خيلى هم مقدس ماب باشد، لكن كشور شما را از بين ببرد و آنطور به اسلام سيلى بزند كه تا ابد نتواند سرش را بالا كند. مىتوانيد فكر كنيد كه داريد چه مىكنيد؟ مىشود يك شب بنشينيد خودتان فكر كنيد كه تضعيف اين ملت و اين دولت و اين مجلس و امثال اينها چه لطمهاى بر اسلام ممكن است بزند؟
شما كدام ملت را سراغ داريد كه با اينهمه زجر و گرفتارى اينطور مستقيم ايستاده باشد
من مدعى هستم كه مثل ملت ايران و مجلس ايران و دولت ايران و رئيس جمهور ايران و شوراى قضائى ايران و شوراى نگهبانى ايران و اينها همه و ملت ايران از صدر تاريخ عالم تا حالا نبوده. بهترين عصرها در اسلام، عصر رسول اكرم است. در عصر رسول اكرم آنوقت كه مكه بودند حكومتى در كار نبود، آنوقتى كه مدينه آمدند و باب حكومت باز شد، شما مىدانيد كه همين
صحيفه نور ج 16 صفحه 93
مقدس مابهاى مكه و مدينه و همين افرادى كه اظهار ارادت مىكردند، با پيغمبر چه مىكردند؟ شما مىدانيد كه قرآن مىگويد اين را، خواندهايد اين را؟ كه اگر به آنها مىفرمود كه جنگ برويد نمىرفتند، اگر مىرفتند با بهانه بر مىگشتند؟ شما مثل اين پاسدارهايى كه اشك مىريزند براى اينكه بروند به جبهه و شهيد بشوند كجا سراغ داريد؟ بگوئيد. صدر اسلام از يك عده معدود انگشت شمارى كه بگذريد، ديگر اينها قابل مقايسه با اين پاسدارهاى ما، با اين قواى انتظامى و نظامى ما نيستند. شما كدام ملت را سراغ داريد كه با اينهمه گرفتارى و رنج، با اينهمه شهيد دادن و خون دادن و با اينهمه زجر و ناكامى اينطور مستقيم ايستاده باشند؟ آن عراق و كوفه و آنها در صدر اسلام و آن مكه و مدينه در صدر اسلام، صدر نورانى اسلام، پيغمبر در زمان خودش غريبتر و مظلومتر بود از حالا، اطاعتش را نمىكردند، نزديكانشان هم اطاعتش را نمىكردند. اميرالمومنين سلام الله عليه در صدر اسلام مظلومتر از هر حاكمى در هر وقت بود، آنقدر اذيتش مىكردند. همان مقدسها ايستادند مقابلش، گفتند بايد قرآن را بالاى نيزه كرد، اگر چنانچه قبول نكنى، چه خواهيم كرد. مجبورش كردند به اينكه قبول كند، بعد هم تكفيرش كردند، گفتند توبه كن، تو كافر شدهاى. اين حال صدر اسلام، بعد هم كه حكومت افتاد دست بنى اميه و بنى عباس و اينها چه جور بود وضع، بعد هم كه افتاد دست ديگران. كدام زمان را شما سراغ داريد كه مثل حالا باشد؟ چرا نعمت خدا را شكر نمىكنيد؟ چرا از خدا تشكر نمىكنيد كه در عصرى واقع شدهايد كه يك همچو ملت داريد؟ در عصرى واقع شدهايد كه يك همچو مجلس داريد، يك همچو دولت داريد، يك همچو رئيس جمهور داريد، يك همچو پاسدار داريد. آقا چرا چشمتان را هم گذاشتهايد و دلتان را باز كردهايد براى عقدهها و اينطور انتقاد مىكنيد؟ ما از شما همراهى نمىخواهيم اما شما تكليف خدايى را چه مىكنيد؟ چرا بايد با اين دولتى كه مظلوم است، همه دنيا، همه كشورها تقريباً به او حمله كردهاند، كارشكنى برايش كردهاند، شما دوستان هم كارشكنى مىكنيد؟ شما مىدانيد كه كارشكنىهاى شما هم تاثير خيلى ندارد، لكن من متاسفم از روحيهاى كه در بعضى از آنها هست و همين طور بعضى قشرهائى كه مىگويند كه ما اسلام راستين مىخواهيم، اسلام راستين. مرديكه مىگويد ما اسلام راستين مىخواهيم، نه آن اسلامى كه مىگويد دست دزد را بايد بريد. قرآن اسلام راستين نيست؟! اگر اين دولت برود، يك همچو اشخاصى مىآيند روى كار. اگر اين جمهورى اسلامى از بين برود، اسلام آنچنان منزوى خواهد شد كه تا آخر ابد، مگر در زمان حضور حضرت، نتواند سرش را بلند كند. لابد شما هم مىگوئيد كه بايد ما يك دولت كافر ظالمى پيش بياوريم تا ظلم زياد بشود، تا حضرت ظهور كند! خوب، يك طريقهاى است. شما خيال مىكنيد نيست همچو افرادى، يك همچو افرادى هستند كه معنا ندارد حكومت باشد، يك حكومت عدل اصلاً نبايد باشد، بايد جلويش را گرفت تا حضرت تشريف بياورند.
همه يك مقصد داريم و آن تحقق اسلام است
من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى عنايت كند به همه اين ملت، به اشخاصى كه مخالف
صحيفه نور ج 16 صفحه 94
هستند با جمهورى اسلامى و اشخاصى كه مخالف هستند با اسلام عنايت كند و آنها را به راه صحيح هدايت بفرمايد. من اميدوارم كه در اين سالى كه وارد شدهايم به مباركى و ميمنت، يك سالى باشد كه ما و همه ملت دست به هم بدهند و اين خرابىها را بسازند و من اميدوارم كه اين جوانها، اين بچهها، اين بچههاى كم سنى كه بازى خوردند، آنها هم بيچارهها به خيال اينكه اسلام راستين به خيال خودشان مىخواهد پياده بشود و اين جمهورى نمىگذارد اين كار بشود، يادشان دادند، چشم و گوششان را بستند تا بدون اينكه توجه به مسائل بكنند وارد كارهائى بشوند، اميدواريم كه آنها هم بيدار بشوند و با ملت همدوش و همصدا باشند. و من اميدوارم كه تمام كسانى كه دست به كار هستند در دولت، با هم دست به هم بدهند، با هم دوست باشند، افرادى كه در مجلس هستند همه با هم رفيق باشند، همه يك مقصد داريد، همه مىخواهيد كه اسلام تحقق پيدا بكند، چرا پس با هم ما دلخورى داشته باشيم.
برادر باشيد كه مخاصمه كار اهل جهنم است
را درى از امورى است كه هم قرآن كريم فرموده است كه در اين عالم برادرند و هم فرموده است كه در بهشت برادر هستند و در سريرها در روبروى هم مىنشينند و برادرند. من اميدوارم كه اين آثار حالا تحقق پيدا كند تا منعكس بشود در آنجا و مىدانيم كه هر چه در اينجا باشد صورت غيبىاش در آنجا به ما مىرسد. ما گرفتار اعمال خودمان هستيم در آن عالم، از خارج به ما چيزى نمىدهند. ما هستيم كه بنا مىكنيم اساس آن عالم را. اينهمه اعمال شماست كه به شما رد مىشود انها هى اعمالكم ترد عليكم. فمن يعمل مثقال ذره خيرا يره نه اينكه ثوابش را مىبرد، خودش را مىبيند و من يعمل مثقال ذره شرا يره خود شر را مىبيند، خود آن عمل را در آنجا مىبيند. كارهاى ما، عقايد ما، اخلاق ما تمام اينها در آنجا منعكس است و من اميدوارم كه برادرى را در اينجا مستحكم كنيم تا در آنجا منعكس بشود و برادر باشيم. مخاصمه مال اهل جهنم است. خصام اهل النار يكى از مصيبتهائى كه اهل جهنم به آن مبتلا هستند همين خصامى است كه با هم دارند. جنگ و نزاعى است كه با هم دارند، به هم مىپرند مثل سگ و يكى از كرامتهائى كه اهل بهشت دارند آن، برادرى و دوستى و محبت است و اين بايد از اينجا تهيه بشود. چرا ما با برادرهاى ايمانىمان، با برادرهائى كه همه صالحند، خوبند، مىخواهند خدمت بكنند، چرا مخالف باشيم؟ فرضاً راى يك كسى با راى ديگرى در يك جهتى مخالف است، اختلاف آرا در بين فقها هم الى ماشاءالله است. و من اميدوارم كه انعكاس اين دولت و مجلس و قواى ثلاثهاى كه هست و همه ارتشىها، انعكاس برادريشان در بهشت باشد و در بهشت همه با هم برادر و در سريرها روبروى يكديگر نشسته باشند و خداوند توفيق بدهد به همه ما.
دست به دست هم بدهيد و نقيصهها را رفع كنيد
و من اميدوارم كه اين سال، سال خوب باشد، سال سازندگى باشد. گرچه همه سالها خوب بود، سازنده بود. سالهائى كه گذشت، همهاش سازنده بود و همهاش انسان ساز بود، از امتحانات بيرون
صحيفه نور ج 16 صفحه 95
آمدند اشخاص و اشخاصى كه نتوانستند از امتحان بيرون بيايند منعزل شدند و من اميدوارم كه در اين سال حتى آنهائى هم كه مخالفند با جمهورى اسلامى، يك قدرى تحمل كنند، تعمق كنند، ببينند كه اگر اين جمهورى نباشد ما بايد يا در حلقوم آمريكا يا در حلقوم شوروى فرو برويم، چاره جز اين نيست. به حال اسلام رحم كنند، به حال جمهورى اسلامى رحم كنند. همه چيزش بهتر از همه دورهها بوده است. البته نقيصه زياد است، دست به هم بدهند، نقيصهها را رفع كنند. خداوند انشاءالله به همه شما سلامت و سعادت عنايت كند و اين سال جديد را بر همه مبارك فرمايد.
والسلام عليكم و رحمهالله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 96
تاريخ 2/1/61
پيام امام خمينى به ملت مسلمان و رزمندگان غرورآفرين اسلام در خصوص عمليات ظفرمند فتحالمبين
بسم الله الرحمن الرحيم
ان تنصرواالله ينصركم و يثبت اقدامكم
اخبار غرور آفرين جبهههاى نبرد عليه قواى شيطانى را يكى پس از ديگرى دريافت نمودم. قلم قاصر است كه احساسات خويش را ابراز كنم. به قواى مسلح اسلامى كه خدايشان نصرت آخرين را نصيب فرمايد، تبريك عرض مىكنم. مبارك باد بر شما عزيزان افتخار آفرين پيروزى بزرگى را كه با يارى ملائكه الله و نصرت ملكوت اعلى نصيب اسلام و كشور عزيز ايران، كشور بقيه الله الاعظم ارواحنا له الفدا نموديد. رحمت واسعه خداوند بر آن مادران و پدرانى كه شما شجاعان نبرد در ميدان كارزار و مجاهدان با نفس در شبهاى نورانى را در دامن پاكشان تربيت نمودند. مژده باد به شما جوانان برومند در تحصيل رضاى پروردگار كه از بالاترين سنگرهاى روحانى و جسمانى ظاهرى و باطنى پيروزيد. مبارك باد بر بقيه الله ارواحنا لهالفداء وجود چنين رزمندگان ارزشمند و مجاهدان فى سبيل الله كه آبروى اسلام را حفظ و ملت ايران را روسپيد و مجاهدان راه خدا را سرافراز نموديد. ملت بزرگ ايران و فرزندان اسلام به شما سلحشوران افتخار مىكنند. آفرين بر شما كه ميهن خود را بر بال ملائكهالله نشانديد و در ميان ملل جهان سرافراز نموديد. مبارك باد بر ملت چنين جوانان رزمندهاى و بر شما چنين ملت قدردانى كه به مجرد فتح و پيروزى توسط رزمندگان به دعا و شادى برخاستيد. اينجانب از دور دست و بازوى قدرتمند شما را كه دست خداوند بالاى آن است بوسم و بر اين بوسه افتخار مىكنم. شما دين خود را به اسلام عزيز و ميهن شريف ادا كرديد و طمع ابرقدرتها و مزدوران آنان را از كشور خود بريديد و سخاوتمندانه در راه شرف و عزت اسلام جهاد كرديد. ياليتنى كنت معكم فافوز فوزا عظيماً
درود بر فرماندهان بزرگوار و رزمندگان و بر همه مجاهدان راه عظمت كشور و اسلام، و نفرت و لعنت بر منافقان و منحرفانى كه مىخواستند يكى از انبارهاى مهمات چنين مجاهدانى را به آتش بكشند، و غضب و سخط خداوند بر آن خدانشناسانى كه با كمك به صدام عفلقى مىخواستند او را نجات دهند، و شكر بىپايان خداوندى را كه توانستيد با شكست مفتضحانه، نيروهاى كفر را در بارگاه قادر متعال بىآبرو و در پيشگاه ملتهاى مسلمان منفور نمائيد. من از خداوند تعالى نصرت نهائى شما عزيزان و شكست مخالفان حق را خواستارم.
صحيفه نور ج 16 صفحه 97
درود بر شما و رحمت خدا بر شهيدان راه حق و شهداى جبهه نبرد حق عليه باطل و سلام بر عبادالله الصالحين.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 100
تاريخ 12/1/61
پيام امام خمينى به مناسبت سومين سالگرد رسميت يافتن جمهورى اسلامى ايران
بسم الله الرحمن الرحيم
در آغاز چهارمين سال رسميت جمهورى اسلامى حمد و ثناى بىپايان خداوند متعال را كه با نصرت خود و جنود غيبى، رزمندگان سلحشور و متعهد ايران را در دو بعد معنوى و ظاهرى پيروز و با سرافرازى هر چه تمامتر به جائى رساند كه معجزه عصر به دست مبارك و تواناى آنان به صورتى آشكار، تحقق پيدا كرد و لشكرهاى مجهز به جهازهاى مدرن قدرتهاى شيطانى در فاصلهاى اندك شكست مفتضحانه خورده يا تسليم شدند و يا فرار نمودند و يا كشته شدند.
12 فروردين سال 61 درخشندگى ديگرى در تاريخ ايران دارد. درخشندگى پرتو نور خدا، درخشندگى حمايت و عنايت خاص پروردگار جهان بر ملت ستمديده و غارت زده ايران. كسى كه اين حمايت و اعجاز را نبيند خفاشى است كه نور خورشيد جهان افروز را نتواند ديد. با تمام اسباب اطمينان و سكون خاطر در دشمن و تمام اسباب وحشت و خوف در رزمندگان ايران، كدام سبب، اطمينان و سكينه را در اينان ايجاد و رعب و وحشت را در آنان متحقق كرد؟ آنها برخوردار از پشتيبانى ابرقدرتها بويژه شيطان بزرگ، آمريكا بودند و مىباشند. اكثر قدرتمندان منطقه به آنها انواع سلاح را از اطراف جهان مىرساندند و ميلياردها دلار در اختيار آنها مىگذاشتند و به پشتيبانى از آنان از فرستادن ارتش هم دريغ نداشتند و تمام رسانههاى گروهى موثر در خدمتشان بود و هست و ما در محاصره اقتصادى و در حال انقلاب و در هم ريختگى و مواجه با توطئههاى جانفرساى داخلى و خارجى. آنها غافلگيرانه به ما هجوم آوردند و از دريا و زمين و هوا به ما حمله كردند و مقدار زيادى از كشور ما را تصرف نمودند و به خرابى و قتل و غارت شهرهاى ما و ملت مظلوم ما پرداختند كه اين نيز از اسباب بزرگ براى رعب و وحشت ما و آرامش و سكون براى مهاجمين به كشور ما بود. آيا آنچه خداوند تعالى مىفرمايد وقذف فى قلوبهم الرعب فريقاً تقلتون و تاسرون فريقاً ، مصداق ظاهرش در فتح مبين متحقق نيست؟ آيا آيه هوالذى انزل السكينه فى قلوب المومنين مصداق ظاهرش رزمندگان اين جبهه نيست؟ مگر آنچه در صدر اسلام واقع شد و موجب فتح لشكر اسلام گرديد جز اينها بود؟ آيا در ظرف يك هفته آنچه تاكنون شمارش شده است بيش از پانزده هزار اسير و هزاران مقتول و هزاران مجروح و آنهمه غنايم جنگى امرى عادى است؟ آيا فوج فوج تسليم در مقابل عدهاى غير معادل با خصم امرى عادى و طبيعى است؟
صحيفه نور ج 16 صفحه 101
بارالها! جوانان رزمنده ايران فتح را از تو مىدانند و به قدرت خويش مغرور نيستند و اگر غرور و سرافرازى هست براى آن است كه مورد عنايت و حمايت ذات مقدس تو هستند. تو طمانينه و سكينه را در دل آنان نازل فرمودى و رعب و وحشت را در قلوب دشمنان آنان كه دشمنان اسلامند انداختى. خداوند! هر چه هست از توست و اميد آن داريم كه اين عنايت و حمايت را ادامه دهى تا پيروزى نهائى و پس از آن نيز تا آنگاه كه دشمنان تو و اسلام در نبرد با جنودالله و حزب الله هستند و تا استقرار حكومت الله.
اينك بعضى تذكرات كه ملت و دولت و ارتش و سپاه و بسيج و ديگر قواى مسلح به آنها توجه دارند عرض مىكنم
1- همه بايد بدانيم كه تمام امور و از آن جمله فتح و نصر به دست خداوند متعال است. و ماالنصر الا من عندالله العزيز الحكيم . بايد توجه داشته باشيم كه در اين فتح مبين و ساير فتوحات، غرور به قدرت خويش پيدا نكنيم و شيطان نفس بر ما غلبه نكند، كه غرور موجب سردى و سستى مىشود و در جنگ لازم است قواى مسلح تا آخرين نقطه و تا پيروزى نهائى داراى آمادگى لازم بوده و از نيرنگ و خطر دشمن در هيچ حال غافل نباشند، بويژه دشمنى كه تمام قدرتهاى شيطانى براى حفظ او كوشش دارند و خود، خوب مىداند كه شكست براى او نابودى است. رزمندگان معظم در مرزها، سنگرها و پايگاههاى خود را محكم كنند و لحظهاى از هجوم دشمن غفلت نورزند كه لحظات پيروزى بسيار حساس است. با ياد خداوند منان و دلبستگى به نصرت او آماده و مجهز باشيد و دشمن را حقير و بيچاره نشمريد. خدايتان نصرت نهائى را عنايت فرمايد.
2- از اينكه بوقهاى تبليغاتى دروغپرداز و شايعهساز كه در خدمت ابر جنايتكارانند از پيروزىهاى رزمندگان شجاع ما نامى نمىبرند و در سكوت مرگبار فرو رفتهاند و گاهى از پيشروىهاى صداميان شكست خورده و ناتوان در شوش و دزفول سخن مىگويند، ناراحت نباشيد. بحمدالله تعالى نخواهند توانست بر اين پيروزىها كه چون خورشيد عالمتاب مىدرخشد سرپوش نهند، چنانچه اخيراً كه رسوائى سكوت به حد اعلى رسيد مجبور شدند مختصرا" خبرها را با حالتى متزلزل بيان كنند. شما رزمندگان عزيز و شجاع كه با ذكر خداوند متعال و نداى الله اكبر به پيش مىرويد و به دشمن مىتازيد از بوقهاى قدرتهاى سيلى خورده چشمداشت انعكاس صحيح پيروزىهاى خدا داده را نداريد و نبايد داشته باشيد. شما چون ماه نورافشانى كنيد و آنان بوق مخالف بزنند. شما براى عقيده، جهاد و دفاع مىكنيد و از خداوند چشمداشت رحمت داريد و بگذاريد تا تبليغات استعمارى از آنان از خدا بيخبر كه براى دنيا و شيطان به جنگ با اسلام برخاستهاند پشتيبانى نمايند. پيروز باشيد و سرافراز و به خداى قادر اعتماد كنيد و به پيش برويد والعاقبه للمتقين .
3- هر چند جنگ و دفاع از حق و ميهن، زحمتها و خسارتها دارد و جوانان پر ارزش را از ما گرفت و جنگزدگان مظلومى را آواره و بىخانمان كرد، لكن به خواست خداى منان محتواى پرعظمت و شكوهمندى داشت. اين جنگ تحميلى، شكوه و عظمت ايمان و اسلام را در پهناور جهان
صحيفه نور ج 16 صفحه 102
منتشر نمود و ايران بزرگ كه مىرفت با خيانتهاى خاندان پهلوى و بستگان آنان يك كشور وابسته و مصرفى و يك ملت مرده و سر به زير براى ضربه خوردن و ستم پذيرفتن معرفى شود، ناگهان با يك جهش بىسابقه و يك انقلاب الهى در جنگ غافلگيرانه با توطئه جهانخواران ستم پيشه و مزدوران بىفرهنگ و پشتيبانى آشكار و نهان ابرقدرتها آنچنان پيروزمندانه و شجاعانه بر پيكر پليد صداميان و آمريكائيان منطقه تاخت و آنچنان اسطورههاى شيطانى را يكى پس از ديگرى در هم شكست كه گوئى دست مبارك على ابن ابيطالب سلام الله عليه در روز خندق از آستين پر عظمت لشكريان ما بيرون آمده است و در مبارزه تمامى اسلام در مقابل تمامى كفر ظفرمندانه و سرافراز با قامتى به بلندى ابديت استوار ايستاده است.
امروز ايران در جهان پيش دوست و دشمن به نام يك كشور مكتبى مقاوم در مقابل قدرتهاى بزرگ مطرح است، حتى آنان كه از روى جهل و نادانى و يا حسد و عقدههاى درونى با اين جمهورى و اين جوانان پرتوان به دشمنى برخاستهاند در باطن و سير ذاتشان با اعجاب و بزرگى به آن مىنگرند و از پيروزىهاى آن خون دل مىخورند.
4- گر چه مىدانم مكتبى بودن و تعهد به اسلام راستين اقتضاء مىكند تا رزمندگان اسلام با اسراء جنگى و پناهندگان با عطوفت و فتوت، به گونهاى اسلامى رفتار كنند كه بحمدالله مىكنند، هر چند صدام و صداميان برخلاف اينان رفتارشان غير انسانى و سبعانه باشد، لكن تذكر و تاكيد سودمند است. بايد جوانان ما و كسانى كه عهدهدار نگهدارى اسيران و پناهندگان هستند طعم شيرين رحمت و بزرگوارى اسلام را به آنان بچشانند و با آنان آنگونه رفتار كنند كه مولاى آنها و پيشواى عظيمالشانشان با بدترين خلق خدا و جنايتكارترين انسانها اين ملجم لعنت الله عليه رفتار فرمود، تا اسيران كه ضربه روحى خوردهاند احساس آرامش و جبران در حكومت اسلامى نمايند و پس از آزادى در سلك مبلغين اسلام و احياناً فداكاران آن درآيند كه اين خود خدمت پر ارزشى به اسلام و جمهورى اسلام است و چه بسا كه اين اسيران و پناهندگان با اجبار و تهديد به مرگ خود و خانوادههايشان به جبههها فرستاده شده باشند، چنانچه بعضى از آنها اين ادعا را دارند. و گمان نكنيد آن خوى جنايتكارى و سبعيتى كه در امثال صدام است در اينان باشد و چه نيكوست كه جوانان عزيز و نگهبانان اين بازيخوردگان از يك موجود صدامى يا در خدمت جنايت، يك انسان اسلامى و در خدمت مكتب مقدس قرآن بسازند، و بدانند كه من احيا نفسا فكانما احيا الناس جميعاً و هدايت از بزرگترين مظاهر احياء است.
5- امروز دنيا، حتى كوردلان هم مىدانند كه ايران از موضع قدرت كه موهبت الهى است صحبت مىكند. امروز ايران به آن حرفى كه از روز اول گفته است پاى بند است. ما با هيچ كشورى، چه اسلامى و چه غير اسلامى سر جنگ نداريم و طالب صلح و صفا براى همه هستيم و تاكنون نيز به دفاع كه براى هركس فريضهاى است الهى و حقى است انسانى برخاستهايم و هرگز قصد تجاوز به كشورهاى ديگر را نداريم و مىخواهيم كشورهاى اسلامى در كنار هم با تعهد اسلامى به دفاع از حقوق
صحيفه نور ج 16 صفحه 103
مسلمين و كشورهاى اسلامى در مقابل متجاوزان و متجاسران مانند اسرائيل تجاوزگر بايستند. و اگر اين آرزوى ديرينه ملت و دولت ايران جامه عمل بپوشد هيچ قدرتى هر چند هم بزرگ نمىتواند به كشورهاى اسلامى يا يكى از آنها تجاوز كند يا اعمال قدرت و زور نمايد. و ما صلاح تمام كشورها بويژه كشورهاى مجاور و منطقه را در آن مىدانيم كه براى ارضاء شهوت بلند پروازى و ماجراجوئى صدام و منفعت طلبى و سلطه جوئى قدرتهائى كه او را به دام و مهلكه انداختهاند خود را به تباهى و هلاكت دنيوى و عذاب اليم اخروى مبتلا نكنند و با كشورى كه با همه مسلمانان جهان خواهد دست برادرى دهد و اخوتى كه خداوند عطا فرموده است به رسميت بشناسد و جامه عمل پوشد به طور مسالمتآميز رفتار نمايند و از حركت جنون آميز صدام عفلقى و عاقبت امر آن عبرت بگيرند و بدانند كه اگر خداى نخواسته قدرت به دست صدام جاه طلب بيفتد، با آنان كمتر از اسرائيل عمل نخواهد كرد و آن روز پشيمان خواهند شد كه گرفتار اسرائيل دوم يا بدتر از او شوند. پس سزاوار است كه اين نصيحت اسلامى را بپذيرند و با آتشبازى نكنند و سزاوارتر آنكه با ملت بپاخاسته مظلوم در اراضى اشغالى فلسطين همصدا شده و از تظاهرات و قيام آنان در مقابل ستمهاى اسرائيل پشتيبانى عملى كنند تا همانگونه كه ايران با تظاهرات و انقلاب اسلامى رژيم ستمشاهى را ساقط نمود آنان نيز بر اين ديو آدمخوار و غاصب ملحد غلبه كنند. و اميد است كه مظلومان مراكز اشغالى به تظاهرات و اعمال ضد صهيونيستى خويش ادامه دهند تا پيروزى را به دست آورند. از خداوند متعال، تعالى اسلام و هواداران آن را خواستار و سرنگونى پرچمهاى شيطانى را اميدوارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page