-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 276
تاريخ: 15/10/60
پيام امام خمينى به رزمندگان و سپاهيان اسلام «به مناسبت پيروزىهاى جبهههاى جنوب و غرب كشور»
بسم الله الرحمن الرحيم
((ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم)) خبر پيروزى چشمگير قواى مسلح اسلام با هماهنگى بين جميع رزمندگان عزيز موجب تقدير و تشكر گرديد. سلام و تقديراينجانب را به فرماندهان محترم و سران عزيز و سربازان و پاسداران معظم اسلام ابلاغ نماييد. انتظار دارم كه با پشتكار و هماهنگى و انسجام، همه رزمندگان محبوب به زودى كشور اسلامى را از لوث وجود كفار خذلهم الله پاكسازى كنند.
از خداوند تعالى سلامت و پيروزى همگان را خواستارم، اميدوارم خبر پيروزى نهايى را به خواست خداوند تعالى به زودى دريافت دارم. سلامت رزمندگان عزيز و فرماندهان و افسران و درجه داران و پاسداران و بسيج و شبه نظاميان و تمامى نيروهاى مسلح و نيروهاى مردمى كه ستون فقرات انقلاب اسلامى ما مىباشند، از خداوند تعالى خواستارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 277
تاريخ: 20/10/60
بيانات امام خمينى در جمع ميهمانان خارجى هفته وحدت، اعضاى جامعه روحانيت اهل تسنن، گروهى از كاركنان بنياد مسكن و مديران كل پست و مخابرات كشور
توحيد و وحدت نمونهاى از بركات انقلاب اسلامى است
بسم الله الرحمن الرحيم
ولادت با سعادت حضرت خاتم النبيين (ص) و فرزند ارجمند بزرگوارش امام صادق (ع) را بر همه مسلمين تبريك عرض مىكنم و بركات خدا را طلب مىكنم براى همه مسلمين.
امروز كه در اين جلسهاى كه در صورت كوچك و در واقع نورانى و بسيار بزرگ است، طوايف مختلف مسلمين، برادران اهل سنت و برادران اهل تشيع، دانشگاهىها و فيضيهاىها و همه قشرهاى مختلف از بلاد مختلف در اين محل مجتمع هستند، اين يك نمونهاى از بركات انقلاب اسلامى است كه خداى تبارك و تعالى بر همه ما منت گذاشته است كه اصبحنا بنعمته اخوانا . دانشگاه كه از فيضيه دور بود و جدا، امروز با هم پيوند كردهاند و اميد است كه اين پيوند تا آخر باقى باشد و برادران اهل تسنن و تشيع با هم توحيد كلمه را آغاز كردند و اميدوارم كه تا آخر اين توحيد و وحدت باقى باشد.
ما بايد در كارهائى كه دشمنهاى ما مىكنند دقت كنيم و تحليل كنيم، ببينيم كه آنها به چه چيز زياد اهميت مىدهند و انگشت روى چه حيثيتى از حيثيتهاى مسلمين مىگذارند و بهفميم كه آنچه كه آنها بر آن اصرار دارند همانى است كه براى مسلمين و براى بشر بداست. ما از گفتار و كردار آنها بايد كشف كنيم كه اينها چه مىخواهند و ما بايد چه بكنيم. شما اگر ملاحظه بفرمائيد در اين قرون آخر كه تمام بشر مثل يك عائله شدهاند و به واسطه ارتباطات زيادى كه بين همه بشر حاصل شده است در اين قرنهاى آخر، آنهائى كه مىخواهند ممالك دنيا را قبضه كنند و ذخاير همه را به غارت ببرند با چه اساس به اين امرى كه، نقشهاى كه كشيدهاند، موفق مىشوند و آنها چه راههائى را انتخاب كردهاند. هر راهى را كه آنها انتخاب كردهاند، ما بايد راه مقابلش را انتخاب كنيم.
ما مىبينيم، در وقتى كه در ايران خودمان نظر مىكنيم مىبينيم كه كوششهاى زياد شده است براى تفرقهانداختن بين دو جناحى كه اگر آن دو جناح متحد بشوند كارهاى كشور اصلاح مىشود و آن جناح روحانى و جناح دانشگاه است. چقدر كوشش كردهاند براى تفرقه بين اين دو جناح، به طورى كه در دانشگاه اسم روحانى را نمىشد بياورى و در فيضيه اسم دانشگاهى. اين در اثر تبليغات
صحيفه نور ج 15 صفحه 278
دامنه دارى بود كه كرده بودند و با آن تبليغات و بىتوجهى ما، اينطور مسائل واقع شد و آن ضربهاى كه ما از اين افتراق خورديم از هيچ چيز نخورديم، يعنى اساس تمام ضربهها اين ضربه بود، دانشگاه اداره كشور را مىكرد وقتى دانشگاه به تباهى كشيده شد، اداره كشور به تباهى كشيده شد. و ما ديديم آنچه كه در اين قرنهاى آخر واقع شد خصوصاً در اين پنجاه سال، از آن طرف با تبليغات وسيع بين برادرهاى اهل سنت و برادرهاى اهل تشيع كوشش كردند كه تفرقه ايجاد كنند. با همه وسايل كوشش كردند و اين دو جناح بزرگ را از هم جدا كردند، به طورى كه آن طايفه اين طايفه را حتى تكفير مىكردند و اين طايفه آن طايفه را، احزاب درست مىكردند در كشور. اين اختصاص به كشور ما ندارد، همه كشورها، احزابى كه درست مىكردند دو طايفه را به جان هم مىانداختند. حزبها غافل بودند، روساى احزاب غافل بودند كه اينها دارند چه مىكنند. هر حزبى دشمن حزب ديگرى، در هر قشرى دشمن قشر ديگر. پس ما مىبينيم كه آن چيزى كه آنها اصرار به آن دارند اين است كه ما با هم مجتمع نشويم، ما با هم برادر نباشيم، مسلمانها در هر جا كه هستند با اشكال مختلفه، يك شكل آن ملى گرايى، آن مىگويد ملت فارس، آن مىگويد ملت عرب، آن ميگويد ملت ترك. اين ملى گرايى كه به اين معناست كه هر كشورى، هر زبانى بخواهد مقابل كشور ديگر و زبان ديگر بايستد، اين آن امرى است كه اساس دعوت پيغمبرها را بهم مىزند. پيغمبرها كه از اول تاختم شان آمدهاند مردم را به برادرى، به دوستى، به اخوت دعوت كردهاند، در مقابل آنها يك قشرهاى تحصيلكرده در دامن غرب يا شرق آمدهاند و ندانسته، اكثراً ندانسته و بعضى هم دانسته قضيه ملى گرايى را پيش كشيدهاند. ملت عرب بايد چطور باشد، در مقابل اينكه اسلام و ملت مسلم بايد چه باشند، ملت عرب بايد چه باشد، ملت فارس بايد چه باشد، ترك بايد چه باشد.
رنگهاى مختلف، اين رنگ، رنگ سفيد است، آن رنگ، رنگ سياه است، آن زرد است. تمام اين مسائل، مسائل تفرقه افكن از اين قدرتهاى بزرگ است و شيطانهاى بزرگ كه بين ملتها و بين افراد انسانها مىخواهند تفرقه بيندازند و ما از آن طرف مىبينيم كه اسلام تكيه كرده است بر اخوت با تعبيرهاى مختلف. انما المومنون اخوه از آن استفاده مىشود كه كانه مومنين هيچ شانى ندارند الا برادرى، همه چيزشان در برادرى خلاصه مىشود. در مقابل اين كلمه و ساير كلماتى كه در قرآن كريم هست، آنها، ابر قدرتها ديدهاند كه اگر اين كلمه و امثال اين كلمه تحقق پيدا بكند آنها ديگر نميتوانند در اين كشورها دخالت كنند.
شما ملاحظه بفرمائيد كه در اين سالهاى اخيرى كه ملت ايران به تاييد خداى تبارك و تعالى قيام كرد و قشرهاى ميليونى آنها چه قشرهاى روحانى و چه قشرهاى دانشگاهى در كنار هم فعال شدند و همه ملت متحد شدند، چه معجزهاى ايجاد كردند، اين برادرى در يك محيط كوچك مثل ايران، با يك جمعيت كم در مقابل جمعيتها چه اعجازى كرد. اين اعجاز براى همين وحدت كلمه و اخوت بود. اين اخوت و برادرى كه در ايران پيدا شد و اين تحول عظيمى كه پيدا شد و همه قشرها را با هم منسجم كرد، برادران اهل سنت را با اهل تشيع، تشيع را با اهل تسنن، دانشگاهى را با فيضيهاى و
صحيفه نور ج 15 صفحه 279
ترك و عرب و فارس، همه اينها در ايران هست، همه با هم. ملاحظه بفرمائيد كه همين وحدت در يك جمعيت محدود و در يك كشور محدود با ابر قدرتها چه كرده است. بى خود نيست كه همه رسانههاى گروهى تمام كشورها تقريبا، كشورهاى بزرگ مسلما و بعضى كشورهاى ديگر همشان را صرف اين مىكنند كه ايران را در نظر مسلمانها بدجلوه بدهند، جمهورى اسلامى را بد جلوه بدهند. تبليغات سرتاسر دنيا را بر ضد ايران فرا گرفته است. چه شده است كه ايران اينقدر مورد تهاجم تبليغى واقع شده است و تهاجمهاى ديگر؟ اين نيست الا اينكه در ايران اين معناى اخوت تا اندازه بسيار زيادى تحقق پيدا كرده است و آنها ديدند كه با اين وحدتى كه در ايران پيدا شده است، اين انسجامى كه در ايران پيدا شده است و پرتوش دارد در ساير بلاد مسلمين هم مىرود، اين يك خطر بزرگى است كه تمام منافع ابرقدرتها را منهدم مىكند و از بين مىبرد. اگر اين خوف را نداشتند كه ايران سرايت مىكند اين خوتش به ساير كشورها، كشورها عليحده بودند و ايران عليحده بود و برادرى بين ايران و ديگران تحقق پيدا نمىكرد شايد اينقدر حمله نمىكردند به ما. اين حمله همه جانبه تبليغاتى و غير تبليغاتى براى اين است كه اين انسجام كوچك را ديده اند كه دست آنها را از اينجا كوتاه كرده است. اگر اين انسجام پيدا بشود و انشاء الله پيدا مىشود، اگر اين انسجام پيدا بشود دست ابر قدرتها از همه ذخاير مسلمين كوتاه مىشود و بلكه دست ابر قدرتها از تمام مستضعفين جهان كوتاه مىشود. اين وحدت كلمهاى كه در ايران پيدا شده است و الان از ساير بلاد هم به ما دارند متصل مىشوند و ديگران هم دارند اخوت پيدا مىكنند با ايرانىها، من اميدوارم كه دولتها هم توجه كنند، بيدار بشوند، تحليل كنند مسائل را، ببينند كه آيا مسلمانها همه در كنار هم، هر كدام در كشور خودشان مستقل لكن به ما....
اينكه همه مسلمان هستند، در آرمانهاى اسلامى با هم باشند، اين خوب است يا هر كشورى با كشور ديگر مخالف؟ آنچه مىتواند مشكلات همه كشورها را و مسلمين را از بين ببرد آيا اخوت بين مسلمين است كه خداى تبارك و تعالى به او سفارش فرموده است يا تفرقه بين مسلمين است؟ دولتها اگر با هم متحد و برادر باشند بهتر مىتوانند آن چپاولگرها را از صحنه خارج كنند يا حالا كه با هم مختلف هستند و دامن به اختلاف مىزنند؟
ما نظر تجاوز به هيچ كشور اسلامى را نداريم
ما، ملت ايران، دولت ايران، همه ايرانىها دستشان را پيش همه مسلمين دراز مىكنند و از آنها مىخواهند كه به اين ملت بپيوندند و برادرى را مستحكم كنند و همه مسلمين با هم پيوند اخوت داشته باشند و ما دستمان را پيش همه دولتهاى كشورهاى اسلامى دراز مىكنيم و از آنها مىخواهيم كه به ما بپيوندند و همه ما باهم برادر باشيم و همانطور كه اسلام فرموده است ما همه دوست، برادر، با هم باشيم تا اينكه مشكلاتمان را حل كنيم. گمان نكنند اينها كه ضررشان در اين وحدت ايران است. ايران يك كشور مسلم است و صلاح حال همه مسلمين را مىخواهد، ايران با همه مسلمين خودش را برادر
صحيفه نور ج 15 صفحه 280
مىداند و ما از همه مسلمين، دولتها، ملتها، همه مىخواهيم كه با ما متحد بشوند در اين مقصدى كه ما داريم و اين مقصد اسلام است.
ما هيچ مقصدى نداريم، نه حكومت مىخواهيم به آن معنا كه آن قدرتهاى بزرگ مىخواهند و نه قدرت مىخواهيم به آن معنا و نه سلطهجوئى مىخواهيم، و ما همه مىخواهيم تابع قرآن كريم و اسلام عزيز باشيم و قرآن كريم و اسلام عزيز همه چيز ما را اداره مىكند. عبرت بگيرند از اين وحدت كلمه ايران و اين اتحادى كه در ايران پيدا شده است بين همه طوايف، كه آنهمه مشكلات را كه از همه عالم رو به ما آورده است حل كردند و حل مىكنند، ببينند كه يك وحدت در يك جمعيت كم و در يك محيط كوچك چطور دنيا را متوجه به خودش كرده است و چطور قدرتهاى بزرگ را از خودش ترسانده است. اگر اين قدرت سى و چند ميليونى ضميمه بشود به قدرتهاى ساير كشورهاى اسلام كه يك ميليارد تقريبا جمعيت هستند، اين سيل بزرگ يك ميليارد جمعيتى را اگر منسجم بشوند، كى مىتواند در هم بشكند؟
ما به حسب حكم خداى تبارك و تعالى اخوت خودمان را با همه مسلمين جهان، با دولتهاى كشورهاى اسلامى، با ملتهاى مسلم در هر مذهبى هستند، در هر كشورى هستند، ما برادرى خودمان را با آنها اعلام مىكنيم و ما اعلام مىكنيم كه نظر تجاوز به هيچ يك از كشورهاى اسلامى و غير اسلامى نداريم، ما مىخواهيم كه همه كشورهاى اسلامى در محيط خودشان كه هستند با هم برادر باشند همانطور كه دولت ايران و ملت ايران يك هستند برخلاف رژيم سابق كه دولت ايران بر ضد ملت و ملت بر ضد دولت بود لهذا به مجرد اينكه ملت يك انسجامى پيدا كرد نتوانستند، قدرتهاى بزرگ هم نتوانستند آنكه نوكر بى قيد و شرط شان بود نگه دارند. اين انسجامى كه در اينجاست ما مىخواهيم كه در همه كشورها باشد. همه مسلمين يد واحده باشند بر من سواهم. هر كس در محيط خودش با هر حكومتى كه هست و با هر مذهبى كه هست در محيط خودش باشد و مستقل باشد، لكن به ما اينكه مسلمان است با مسلمين ديگر اخوت داشته باشند، دوستى داشته باشند، پيوند داشته باشند، ارتشهاى همه كشورهاى اسلامى پشتيبان هم باشند. اگر اين افتراق بين مسلمين نبود ممكن نبود ممكن بود كه اسرائيل با يك جمعيتى كمى اينطور جسور بشود و همه حيثيت مسلمين را زير پاى خودش بگذارد؟ اگر اختلاف بين كشورهاى اسلامى، دولتهاى اسلامى نبود، امريكا مىتوانست حكومت كند بر همه كشورها، منافع همه كشورها را غارت كند؟ ما عازم هستيم كه كشور خودمان را حفظ كنيم و مستقل، آزاد زندگى كنيم و در كنار هم همه مسلمانهاى كشور، بلكه همه ساكنين كشور مذاهب رسمى همه با هم باشيم و كشور خودمان را حفظ كنيم و هيچ قدرتى نمىتواند اگر اين انسجام در همين محيط كوچك و با همين جمعيت كم اين انسجام باشد، هيچ كشورى نمىتواند آسيب برساند به ما.
اين آقايانى كه از بلاد مختلفه آمدهاند و در ايران الان مجتمع هستند براى هفته مبارك وحدت، مطالعه كنند در اوضاع ايران، گوش كنند به رسانههاى گروهى كشورهاى قدرتمند و اتباع آنها و اوضاع ايران را هم ملاحظه كنند. ببينند كه در ايران آن مسائلى كه آنها طرح مىكنند هست؟ دولت
صحيفه نور ج 15 صفحه 281
ايران بچههاى خردسال را هم مىكشد؟ دولت ايران اطفال مسلمين را هم مىكشد؟ دولت ايران الان متزلزل است و ورشكسته است و همه چيزش از بين رفته است؟ ملت ايران الان رو بر گرداندهاند از جمهورى اسلام؟در بين ملت ايران اختلاف هست؟ اينها را مطالعه كنند و از آن طرف بروند اگر همه نمىتوانند بروند، از هر طايفهاى يك چند نفرى مامور بشود كه بروند و ببينند صحنههايى كه صدام بوجود آورده است در كشور ما، ببينند خرابىهائى كه اين فاسد به امر دولتهاى بزرگ انجام داده است چه جناياتى است، بروند اردوگاههاى آوارههاى ما را ببينند واز آن طرف بروند جنگندههاى ما و ارتش ما و سپاه پاسداران ما و همه ملت ما كه سپاه پاسداران هست، آنها ملاحظه كنند، وقتى رفتند منعكس كنند. شما كه به طور آزاد آمديد و اين كشور را به نور خودتان منور كرديد، برويد اين موارد را ملاحظه كنيد، شهرستانهاى ايران را ببينيد كه آشفته است؟ همه به هم خورده است؟ ايران ديگر متزلزل شده به طورى كه نمىتواند سرپاى خود بايستد؟ يا اينكه اينها تبليغاتى است كه مىكنند براى اينكه مسلمين جهان را از اين انسجام بزرگى كه در ايران پيدا شده است غافل كنند؟ شماها كه آمديد برويد به بلاد خودتان، به ممالك خودتان مسائلى كه داريد عنوان كنيد. اگر رسانههاى گروهى به شما گوش بكنند، اگر روزنامهها حرفهاى شما را منعكس بكنند برويد مسائل ايران را طرح كنيد. اين اعجازى كه در ايران پيدا شده است و اين تحول عظيمى كه در ايران پيدا شده است كه همه برادرها در كنار هم مىنشينند و همه با هم متحد هستند و بحمد الله هم ارتش و قواى مسلحه ايران قوى و قدرتمند است و هم ملت ايران صبور و قوى و قدرتمند، اينها نيست الا اينكه به يك آيه از آيات قرآن عمل كردند انما المومنون اخوه . اين آيه را همه ملاحظه كنيد، همه اعتصام به حبل الله بكنيد، همه برادر باشيد تا در بهشت هم اخوان بر آن سريرى كه هستيد در مقابل هم برادر باشيد. اگر اينجا برادرى نباشد در آنجا هم بهشتى معلوم نيست باشد براى شما. من از خداى تبارك و تعالى مسئلت مىكنم كه همه مسلمين جهان را به وظايف اسلامى خودشان آشنا كند. همه حكومتهاى اسلامى را با ملتهاى خودشان دوست كند. تمام ملتهاى اسلام و دولتهاى اسلام را با هم برادر كند و همه دانشگاهىها را با روحانيون در تمام بلاد اسلام با هم برادر كند. و من تشكر مىكنم از گروههاى مختلفى كه تشريف آوردند اينجا، و من نمىتوانم يكى يكى را اسم ببرم و از همه به طور جداگانه تشكر كنم، فقط از بنياد مسكن كه زحمتهاى زياد كشيدهاند در ايران و اينجا امروز آقاى رسولى به من گفتند كه چون ايشان مطلعند در اين امور كه اينهائى كه الان هستند بسيار خدمتگزار و بسيار صبور و بسيار كارهاى مهم كردهاند از آنها تشكركنم و از همه برادرهائى كه از بلاد مختلف آمدهاند و آنهائى كه در اين هفته وحدت شركت كردهاند، من از همه تشكر مىكنم و سلامت و سعادت همه را از خداى تبارك و تعالى مسئلت مىكنم. والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page
صحيفه نور ج 15 صفحه 282
تاريخ: 23/10/60
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور، نخست وزير، رئيس مجلس و كليه اعضاى هيأت دولت
مبارك آن روزى است كه بتوانيم خودمان را بسازيم و به دنبال آن كشور را
بسم الله الرحمن الرحيم
متقابلا تبريك اين عيد سعيدى كه ولادت دو شخصيت بزرگ اسلامى است به همه آقايان و به ملت ايران و دولت ايران و همه مسلمين جهان عرض مىكنم. و اين روز، روز مباركى است و براى ما مبارك آنوقتى است كه خودمان بتوانيم خودمان را بسازيم و دنبال آن كشور را. هر اصلاحى نقطه اولش خود انسان است. اگر چنانچه خود انسان تربيت نشود نمىتواند ديگران را تربيت كند و شما ديديد كه در آن طول سلطنتها از اول تا حالا و اين سلطنتهاى اخيرى كه بسياريتان همهاش را درك كرديد و بعضى از شما بعضىاش را كه چون كارها دست اشخاصى بود كه تربيت اسلامى نداشتند و خودشان درست نشده بودند، براى خاطر همين نقيصه بزرگ كشور ما را كشاندند به آنجائى كه ملاحظه مىكنيد و ملت ما را هم كشاندند به آنجائى كه سالها بايد طول بكشد تا اينكه انشاء الله اصلاح بشود. از اين جهت آن چيزى كه بر همه ما لازم است ابتدا كردن به نفس خودمان است و قانع نشدن به اينكه همان ظاهر درست بشود، و از قلبمان شروع كنيم، مغزمان شروع كنيم و هر روز دنبال اين باشيم كه روز دوممان بهتر از روز اولمان باشد. و اميدوارم كه اين مجاهده نفسانى براى همه ما حاصل بشود و دنبال آن مجاهده براى ساختن يك كشور. و ما آن روز عيد داريم كه مستمندان ما، مستضعفان ما به زندگى صحيح رفاهى و به تربيتهاى صحيح اسلامى - انسانى برسند.
و ملاحظه مىكنيد كه اين امر، امرى است كه الان بر دوش شما آقايان است. يعنى اصلاح دولت و اصلاح ادارات و اصلاح جامعه و بازسازى همه اينها الان مسووليتش به دوش همه ماست و خصوصا شما آقايانى كه در راس امور هستيد و اگر چنانچه همت نگماريد به اينكه بى اغماض مسائل را در وزارتخانهها و در ادارات و در هر جا كه هست حل كنيد و باز در بين اينها اشخاصى باشند كه بخواهند نگذارند امور به مجراى اسلامى خودش انسانى خودش جريان پيدا بكند چه بسا كه ما قدم را به واپس برداريم. ادارات را بايد با تمام قدرت تصفيه كنيد، نه تصفيه از هر فردى كه منحرف است، آنها را تصفيه به يك معنا و تاديب و تصفيه، و تهذيب آنهائى هم كه هستند لكن باز ادراك نكردهاند مسائل اسلامى را. و اسلام براى ما همه چيز آورده است و ما بايد استفاده كنيم از آنها و امروز روز استفاده است. اين اسلام بود كه ما را بر مشكلات تا حالا، آن هم آن مشكلات بسيار بزرگ تا كنون غلبه داده
صحيفه نور ج 15 صفحه 283
است. ماها هيچ كدام نمىتوانستيم اين كار را بكنيم و اين اسلام است كه ملت ما را منسجم كرده است و الان دارد انعكاس حقيقى را به ساير جاها هم مىاندازد و ما اميدواريم كه انشاء الله اين پرتو اسلامى در همه كشورهاى اسلامى بلكه همه كشورهاى مستضعفين خودنمائى كند و همه انشاء الله تربيت بشوند همانطورى كه آمال اسلام و پيغمبر اسلام بوده است. پيغمبر اسلام براى اينكه مردم تربيت نمىشدند غصه مىخورد به طورى كه خداى تبارك و تعالى او را تسليت مىداد، در مشقت بود، خداى تبارك و تعالى به او خطاب ميكند كه ما قرآن را نفرستاديم كه تو در مشقت باشى. و براى ملتها از پدر براى اولادش، از پدر مهربان براى اولادش بر ملتهاى عالم او بيشتر غصه مىخورد و كافرها را وقتى كه مىديد اينها به مجراى طبيعى انسانى نمىآمدند، براى آنها متاسف بود و هر انسانى بايد اينطور باشد كه متاسف باشد براى آنهائى كه نمىآيند به خط اسلام و خط انسانيت. بعضى از علماى بزرگ از قرارى كه شنيدم فرمودهاند كه من براى اشخاص منحرف بيشتر دعا مىكنم براى اينكه آنها بيشتر احتياج به دعا دارند. دلهاى انسانها، انسانهاى متعهد دلهائى است كه رئوف و مهربان بر همه بشر است و همين جنگهائى كه پيغمبر اكرم ميكردند يا تحميلى بوده و يا گاهى وقتها هم اتفاق مىافتاد كه ابتدائى بوده است، همانها هم آثار رحمت الهى بوده است براى اينكه به دنبال تهذيب يك ملتها، آنهائى كه تهذيب بردارند بايد تهذيب بشوند و آنهائى كه مانع از تهذيب ملتها هستند بايد از سر راه برداشته بشوند. اين يك رحمتى است، صورتش را انسان خيال ميكند كه كشتار است لكن واقعش بيرون كردن يك موانعى از سر راه انسانيت است و در ايران هم اين مساله كه مىبينيد كه در همه جا براى ما هى طرح مىشود كه اينها آدم مىكشند، اينها خيال مىكنند كه ايران آدم مىكشد، ايران تا امروز يك دانه آدم را نكشته است، ايران يك سباعى را كه حمله كردند بر همه چيز اسلام، ملت، انسانيت، آنها را اگر بتواند تهذيب مىكند و اگر بتواند با حبس، آنها را نگه مىدارد تا تهذيب بشود و اگر نتواند تصفيه مىكند. اين همان كارى است كه همه انبيا از اول خلقت تا حالا كردهاند و آن اشخاصى را كه ديگر قابل اصلاح نبودهاند، آن اشخاص را يا غرق كرده اند و يا از بين بردهاند. در هر صورت تمام انبيا از صدر عالم تاكنون، تمام انبيا يك جلوه رحمتى بوده است از خداى تبارك و تعالى و چنانچه موجوديت همه ما جلوه رحمت حق تعالى است. همين طور هدايت خداوند تبارك و تعالى به واسطه انبيا يك رحمت بزرگى است بر همه، رحمه للعالمين است پيغمبر و همه انبيا رحمت بودهاند و اين براى اين است كه اين بشر متوجه نيست، جاهل است نمىداند چه خبر است آن طرف، نمىداند كه راه انسانيت را اگر طى نكند چه خواهد گذشت بر او. از اين جهت آنهائى كه راه را مىدانند، مىدانند كه اين بشر به چه ظلالتى مىافتد و به چه زحمتهائى دچار مىشود از اعمال خودش، از افكار فاسد خودش. همه چيز هم از خود آدم است. هيچ چيزى تهيه نشده است براى ما كه از سابق تهيه كرده باشند كه ما را بخواهند عذاب بدهند، همه اينها چيزهائى است كه ما خودمان تهيه مىكنيم. هر عملى كه ما در اينجا انجام مىدهيم يك صورت برزخى دارد و يك صورت ملكوتى دارد و ما به او مىرسيم. عمل خوب همين طور است و عمل بد هم همين طور است. بنابراين آنهائى كه، انبيا و اوليائى
صحيفه نور ج 15 صفحه 284
كه راهها را مىدانستند، عواقب را مىدانستند، براى بشر غصه مىخوردند و جانفشانى مىكردند كه مردم را نجات بدهند. يك جانفشانى است و فعاليتى است كه ميخواهد خودش برسد به نوائى مردم را وادار مىكند به شيطنت، جوانها را وادار مىكند كه خودشان را به كشتن بدهند تا بعد بيايد او زمام امور را به دست بگيرد. اين يك طور است. يك طور هم اين هست كه همه چيزش را فداى بشر مىكند براى تهذيب بشر. انبيا اينطورند. انبيا يك روزشان براى خودشان صرف نشده است، يك ساعتشان توجه به خودشان نبوده، همه توجه به اين بوده است كه اين مريضها را، اينهائى كه دارند خودشان را به چاه مىاندازند، اينهائى كه دارند خودشان را به عاقبتهاى بسيار بد مىاندازند، اينها را نجات بدهند. ما هم بايد آنقدرى كه در توانمان است البته ما كوچكتريم از اينكه بگوئيم كه انبيا مىكردند ما هم مىخواهيم بكنيم آنقدرى كه در توانمان هست براى نجات ملتها، براى نجات ملت خودمان و براى نجات ملتهاى ديگر از اين ظلمتهائى كه برايشان پيش آمده است، از اين گرفتارىهائى كه برايشان پيش آمده است ما بايد فعاليت بكنيم و اين اشخاصى كه در خلاف واقع شدند و خودشان ملتفت نيستند خصوصا اين جوانهاى تازه رس، اين جوانها، اين دخترها، اين پسرها كه اين بىانصافها اينها را به خط اعوجاجى كشاندند، انحرافى كشاندند اينها را، ما جديت بايد كنيم به اينكه انشاء الله تربيت بشوند اينها. هر كس صحبت مىكند صحبت بكند كه اينها را به راه راست برگرداند، تربيت كند. آنهائى كه در حبس هستند تربيت بشوند انشاءالله. و آن راهى كه انبياء داشتند همين بود كه تربيت و تهذيب. انبيا براى انسان آمدند، براى انسان سازى آمدند هيچ كار ديگرى نداشتند، آمدند اين انسانها را كه در صورت انسانند و دارند بر خلاف راه مىروند اينها را به راه راست، به راه مستقيم هدايت كنند.
و من اميدوارم كه اين عيد مبارك باشد بر تمام اسلاميان، بر تمام مستضعفان و بر ملت شريف ايران ما كه بحمد الله ملت خوبى است و دولت و همه چيزى كه الان ما داريم، مجلس مان، دولتمان، قوه قضائى مان، بحمد الله الان همه خوبند و ما مىخواهيم خوبتر باشند و همه شما ميخواهيد خوبتر باشند و اميدوارم كه همه اينها با اين انسجامى كه الان هست و نعمتى كه خداى تبارك و تعالى به همه ما عنايت كرده است كه من گمان ندارم از اولى كه حكومت تشكيل شده در دنيا تا حالا يك همچو مجلسى اينطورى، همچو مجلس خودمانى، مجلس صفابين اشخاصى كه هر كدام در يك مركزى براى خودشان مثلا چه هستند، الان همه با هم هستيم، همه با هم صحبت مىكنيم، همه با هم مشكلات را مىگوئيم و توجه مىكنيم به مشكلات و من گمان نكنم كه همچو چيزى تا حالا بوده و اين يك نعمتى است كه خداى تبارك و تعالى به ما عنايت كرده است و ما اميدواريم كه قدر اين نعمت را بدانيم و شكر اين نعمت به اين است كه براى خدا و براى اسلام كار بكنيم و همه جهدمان اين باشد كه اين ملت را و خصوصا اين مستضعفين و اين مستمندان را انشاء الله ما از آن مشكلاتى كه دارند، محروميتهائى كه در طول تاريخ اينها كشيدهاند ما بتوانيم و شماها بتوانيد انشاء الله آنها را از اين محروميتها نجات بدهيد و همه آنها را انشاء الله به رفاه در دنيا و آخرت انشاء الله برسانيد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page
-
جلد شانزدهم
جلد شانزدهم
menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 1
تاريخ 23/10/60
بيانات امام خمينى در ديدار با ريس جمهور، نخست وزير، رئيس مجلس و كليه اعضاى هيأت دولت
مبارك آن روزى است كه بتوانيم خودمان را بسازيم و به دنبال آن كشور را
بسم الله الرحمن الرحيم
متقابلاً تبريك اين عيد سعيدى كه ولادت دو شخصيت بزرگ اسلامى است به همه آقايان و به ملت ايران و دولت ايران و همه مسلمين جهان عرض مىكنم. و اين روز، روز مباركى است و براى ما مبارك آنوقتى است كه خودمان بتوانيم خودمان را بسازيم و دنبال آن كشور را. هر اصلاحى نقطه اولش خود انسان است. اگر چنانچه خود انسان تربيت نشود نمىتواند ديگران را تربيت كند و شما ديديد كه در آن طول سلطنتها از اول تا حالا و اين سلطنتهاى اخيرى كه بسياريتان همهاش را درك كرديد و بعضى از شما بعضىاش را كه چون كارها دست اشخاصى بود كه تربيت اسلامى نداشتند و خودشان درست نشده بودند، براى خاطر همين نقيصه بزرگ كشور ما را كشاندند به آنجائى كه ملاحظه مىكنيد و ملت ما را هم كشاندند به آنجائى كه سالها بايد طول بكشد تا اينكه انشاءالله اصلاح بشود. از اين جهت آن چيزى كه بر همه ما لازم است ابتدا كردن به نفس خودمان است و قانع نشدن به اينكه همان ظاهر درست بشود، و از قلبمان شروع كنيم، مغزمان شروع كنيم و هر روز دنبال اين باشيم كه روز دوممان بهتر از روز اولمان باشد. و اميدوارم كه اين مجاهده نفسانى براى همه ما حاصل بشود و دنبال آن مجاهده براى ساختن يك كشور. و ما آن روز عيد داريم كه مستمندان ما، مستضعفان مابه زندگى صحيح رفاهى و به تربيتهاى صحيح اسلامى انسانى برسند.
و ملاحظه مىكنيد كه اين امر، امرى است كه الان بر دوش شما آقايان است. يعنى اصلاح دولت و اصلاح ادارات و اصلاح جامعه و بازسازى همه اينها الان مسؤوليتش به دوش همه ماست و خصوصاً شما آقايانى كه در رأس امور هستيد و اگر چنانچه همت نگماريد به اينكه بىاغماض مسائل را در وزارتخانهها و در ادارات و در هر جا كه هست حل كنيد و باز در بين اينها اشخاصى باشند كه بخواهند نگذارند امور به مجراى اسلامى خودش انسانى خودش جريان پيدا بكند چه بسا كه ما قدم را به واپس برداريم. ادارات را بايد با تمام قدرت تصفيه كنيد، نه تصفيه از هر فردى كه منحرف است، آنها را تصفيه به يك معنا و تأديب و تصفيه، و تهذيب آنهائى هم كه هستند لكن باز ادراك نكردهاند مسائل اسلامى را. و اسلام براى ما همه چيز آورده است و ما بايد استفاده كنيم از آنها و امروز روز استفاده است. اين اسلام بود كه ما را بر مشكلات تا حالا، آنهم آن مشكلات بسياربزرگ تاكنون غلبه داده
صحيفه نور ج 16 صفحه 2
است. ماها هيچ كدام نمىتوانستيم اين كار را بكنيم و اين اسلام است كه ملت ما را منسجم كرده است و الان دارد انعكاس حقيقى را به ساير جاها هم مىاندازد و ما اميدواريم كه انشاءالله اين پرتو اسلامى در همه كشورهاى اسلامى بلكه همه كشورهاى مستضعفين خودنمائى كند و همه انشاءالله تربيت بشوند همانطورى كه آمال اسلام و پيغمبر اسلام بوده است. پيغمبر اسلام براى اينكه مردم تربيت نمىشدند غصه مىخورد به طورى كه خداى تبارك و تعالى او را تسليت مىداد، در مشقت بود، خداى تبارك و تعالى به او خطاب مىكند كه ما قرآن را نفرستاديم كه تو در مشقت باشى. و براى ملتها از پدر براى اولادش، از پدر مهربان براى اولادش بر ملتهاى عالم او بيشتر غصه مىخورد و كافرها را وقتى كه مىديد اينها به مجراى طبيعى انسانى نمىآمدند، براى آنها متأسف بود و هر انسانى بايد اينطور باشد كه متأسف باشد براى آنهائى كه نمىآيند به خط اسلام و خط انسانيت. بعضى از علماى بزرگ از قرارى كه شنيدم فرمودهاند كه من براى اشخاص منحرف بيشتر دعا مىكنم براى اينكه آنها بيشتر احتياج به دعا دارند. دل هاى انسانها، انسانهاى متعهد دلهائى است كه رئوف و مهربان بر همه بشر است و همين جنگهائى كه پيغمبر اكرم ميكردند يا تحميلى بوده و يا گاهى وقتها هم اتفاق مىافتاد كه ابتدائى بوده است، همان ها هم آثار رحمت الهى بوده است براى اينكه به دنبال تهذيب يك ملتها، آنهائى كه تهذيب بردارند بايد تهذيب بشوند و آنهائى كه مانع از تهذيب ملتها هستند بايد از سر راه برداشته بشوند. اين يك رحمتى است، صورتش را انسان خيال ميكند كه كشتار است لكن واقعش بيرون كردن يك موانعى از سر راه انسانيت است و در ايران هم اين مسأله كه مىبينيد كه در همه جا براى ما هى طرح مىشود كه اينها آدم مىكشند، اينها خيال مىكنند كه ايران آدم مىكشد، ايران تا امروز يك دانه آدم را نكشته است، ايران يك سباعى را كه حمله كردند بر همه چيز اسلام، ملت، انسانيت، آنها را اگر بتواند تهذيب مىكند و اگر بتواند با حبس، آنها را نگه مىدارد تا تهذيب بشود و اگر نتواند تصفيه مىكند. اين همان كارى است كه همه انبيا از اول خلقت تا حالا كردهاند و آن اشخاصى را كه ديگر قابل اصلاح نبودهاند، آن اشخاص را يا غرق كردهاند و يا از بين بردهاند. در هر صورت تمام انبيا از صدر عالم تا كنون، تمام انبيا يك جلوه رحمتى بوده است از خداى تبارك و تعالى و چنانچه موجوديت همه ما جلوه رحمت حق تعالى است. همين طور هدايت خداوند تبارك و تعالى به واسطه انبيا يك رحمت بزرگى است بر همه، رحمه للعالمين است پيغمبر و همه انبيا رحمت بودهاند و اين براى اين است كه اين بشر متوجه نيست، جاهل است نمىداند چه خبر است آن طرف، نمىداند كه راه انسانيت را اگر طى نكند چه خواهد گذشت بر او. از اين جهت آنهائى كه راه را مىدانند، مىدانند كه اين بشر به چه ظلالتى مىافتد و به چه زحمتهائى دچار مى شود از اعمال خودش ، از افكار فاسد خودش. همه چيز هم از خود آدم است. هيچ چيزى تهيه نشده است براى ما كه از سابق تهيه كرده باشند كه ما را بخواهند عذاب بدهند، همه اينها چيزهائى است كه ما خودمان تهيه مىكنيم. هر عملى كه ما در اينجا انجام مىدهيم يك صورت برزخى دارد و يك صورت ملكوتى دارد و ما به او مىرسيم. عمل خوب همين طور است و عمل بد هم همين طور است. بنابراين آنهائى كه، انبيا و اوليائى
صحيفه نور ج 16 صفحه 3
كه راهها را مىدانستند، عواقب را مىدانستند، براى بشر غصه مىخوردند و جانفشانى مىكردند كه مردم را نجات بدهند. يك جانفشانى است و فعاليتى است كه ميخواهد خودش برسد به نوائى مردم را وادار مىكند به شيطنت، جوانها را وادار مىكند كه خودشان را به كشتن بدهند تا بعد بيايد او زمام امور را به دست بگيرد. اين يك طور است. يك طور هم اين هست كه همه چيزش را فداى بشر مىكند براى تهذيب بشر. انبيا اينطورند. انبيا يك روزشان براى خودشان صرف نشده است، يك ساعتشان توجه به خودشان نبوده، همه توجه به اين بوده است كه اين مريضها را، اينهائى كه دارند خودشان را به چاه مىاندازند، اينهائى كه دارند خودشان را به عاقبتهاى بسيار بد مىاندازند، اينها را نجات بدهند. ما هم بايد آنقدرى كه در توانمان است البته ما كوچكتريم از اينكه بگوئيم كه انبيا مىكردند ما هم مىخواهيم بكنيم آنقدرى كه در توانمان هست براى نجات ملتها، براى نجات ملت خودمان و براى نجات ملتهاى ديگر از اين ظلمتهائى كه برايشان پيش آمده است، از اين گرفتارى هائى كه برايشان پيش آمده است ما بايد فعاليت بكنيم و اين اشخاصى كه در خلاف واقع شدند و خودشان ملتفت نيستند خصوصاً اين جوانهاى تازهرس، اين جوانها، اين دخترها، اين پسرها كه اين بىانصافها اينها را به خط اعوجاجى كشاندند، انحرافى كشاندند اينها را، ما جديت بايد كنيم به اينكه انشاءالله تربيت بشوند اينها. هر كس صحبت مىكند صحبت بكند كه اينها را به راه راست برگرداند، تربيت كند. آنهائى كه در حبس هستند تربيت بشوند انشاءالله. و آن راهى كه انبياء داشتند همين بود كه تربيت و تهذيب. انبيا براى انسان آمدند، براى انسانسازى آمدند هيچ كار ديگرى نداشتند، آمدند اين انسانها را كه در صورت انسانند و دارند بر خلاف راه مىروند اينها را به راه راست، به راه مستقيم هدايت كنند.
و من اميدوارم كه اين عيد مبارك باشد بر تمام اسلاميان، بر تمام مستضعفان و بر ملت شريف ايران ما كه بحمدالله ملت خوبى است و دولت و همه چيزى كه الان ما داريم، مجلسمان، دولتمان، قوه قضائىمان، بحمدالله الان همه خوبند و ما مىخواهيم خوبتر باشند و همه شما ميخواهيد خوبتر باشند و اميدوارم كه همه اينها با اين انسجامى كه الان هست و نعمتى كه خداى تبارك و تعالى به همه ما عنايت كرده است كه من گمان ندارم از اولى كه حكومت تشكيل شده در دنيا تا حالا يك همچو مجلسى اينطورى، همچو مجلس خودمانى، مجلس صفابين اشخاصى كه هر كدام در يك مركزى براى خودشان مثلاً چه هستند، الان همه با هم هستيم، همه با هم صحبت مىكنيم، همه با هم مشكلات را مى گوئيم و توجه مىكنيم به مشكلات و من گمان نكنم كه همچو چيزى تا حالا بوده و اين يك نعمتى است كه خداى تبارك و تعالى به ما عنايت كرده است و ما اميدواريم كه قدر اين نعمت را بدانيم و شكر اين نعمت به اين است كه براى خدا و براى اسلام كار بكنيم و همه جهدمان اين باشد كه اين ملت را و خصوصاً اين مستضعفين و اين مستمندان را انشاءالله ما از آن مشكلاتى كه دارند، محروميتهائى كه در طول تاريخ اينها كشيدهاند ما بتوانيم و شماها بتوانيد انشاءالله آنها را از اين محروميتها نجات بدهيد و همه آنها را انشاءالله به رفاه در دنيا و آخرت انشاءالله برسانيد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 4
تاريخ3 2/10/60
بيانات امام خمينى در جمع ائمه جمعه استان گيلان
اصولا دعوت به اسلام، دعوت به وحدت است
بسم الله الرحمن الرحيم
يكى از بركات اين انقلاب اين است كه ما با آقايان و روحانيون همه كشور تماس نزديك داريم و آقايان علما و ائمه جمعه تشريف مىآورند و با هم صحبت و درددل مىكنيم. آنچه مىخواهم عرض كنم اين است كه اسلام براى ما همه چيز آورده، همين قضيه وحدت در قرآن كريم با تعبيرهاى مختلف روى آن پافشارى شده و به مردم گوشزد شده است. آنچه مهم است اين است كه مسلمين به اسلام و قرآن عمل كنند. اسلام همه مسائلى را كه مربوط به زندگى بشر در دنيا و آخرت است و آنچه را مربوط به رشد و تربيت انسان و ارزش انسان است داراست. و هيچ مكتبى از مكتبهاى انحرافى كه الان رايج است اينطور عنايتى كه اسلام نسبت به مسائل دارد، ندارند. هيچ مسالهاى نيست كه در اسلام نباشد تا بگوشيم كه ما آن را پيدا كردهايم. اسلام همه چيز را گفته است لكن اشكال بر سر مسلمين است. همين مساله وحدت كه شما تذكر داديد، الان بحمدالله هفته وحدت است و به بركت اين مولود سعيد و فرزند بزرگوارش حضرت صادق عليهالسلام بشر مىتواند به آمال خودش برسد.
اين وحدت همان چيزى است كه در قرآن كريم درباره آن سفارش شده است و ائمه اطهار عليهم السلام مسلمين را به آن دعوت كردهاند. و اصولاً دعوت به اسلام، دعوت به وحدت است. به اين معنا كه همه در كلمه اسلام با هم مجتمع باشند. لكن همانطور كه مىدانيد، نگذاشتند اين وحدت تحقق پيدا بكند، خصوصاً در اين عصرهاى اخير كه زيادتر به اختلافات دامن زدهاند چون كارشناسهاى آنها فهميده بودند كه اگر اين اجتماع بزرگ اسلامى بهم نزديك بشوند و به هم بپيوندند ديگر هيچ قدرتى نمىتواند با اينها مقابله كند و نسبت به آنها سلطهجوئى كند. آنها تنها راه را در اين ديدند كه براى مقاصد شوم خود بين همه گروهها تفرقه بيندازند. شما ديديد در گذشته، در هر شهر و در هر محلهاى كه دستجات مختلفى بودند، با هم اختلاف داشتند. آنها همه جا در سطح شهر و روستا اختلاف ايجاد كرده بودند، حتى بين خود روحانيون با هم و بين مردم نسبت به يكديگر اختلافات ايجاد مىكردند كه نگذارند اين مجتمع با هم اتحاد پيدا كنند. و معالاسف در بين بالاترين افراد روحانى و بالاترين افراد روشنفكر هم اين مساله تاثير كرده بود كه حتى آنها هم در اختلافاتى كه بايد جلويش را بگيرند، خودشان را هم وارد مىكردند.
صحيفه نور ج 16 صفحه 5
هر جا يك عالم عاقل متدين باشد، مسائل را اصلاح مىكند
البته امروز روزى است كه همه ما مسائل را فهميدهايم و خود مردم هم فهميدهاند و به بركت اين انقلاب اسلامى ديد سياسى رعيتها هم بالا رفته است. الان آنهائى كه اصلاً دخالت در اينگونه مسائل نمىكردند، داخل در اين مسائل شدهاند. امروز همه قشرهاى ملت مسائل را مىفهمند و رو به رشد هستند. زنها كه در گذشته از همه چيز جامعه محروم بودند، بحمدالله در اين سالهاى اخير به طور شايسته و با حفظ موازين شرعى وارد شدهاند و خودشان داراى كلاس و تبليغاتند. روحانيون بايد قدر اين مسائل را بدانند و بدانند كه اگر روحانى درست شد، همه چيز درست مىشود و اگر خداى نخواسته روحانى فاسد شد، عالم فاسد مىشود و اين يك واقعيت است. من در جوانى در ايام تابستان كه گاهى به بعضى از بلاد مىرفتم در بعضى جاها مىديديم كه همه مردم خوبند از آن جمله محلات را مىديديم كه همه مردمش متدين و خوبند، وقتى متوجه مىشديم، مىديديم كه عالم خوب در آنجاست. بنابراين هر جا يك عالم عاقل و متدين باشد، مسائل را اصلاح مىكند و در مقابل اگر خداى نخواسته انحرافى در اين قشر پيدا بشود اين انحراف به مردم نيز سرايت مىكند.
امروز مسؤوليت بزرگى به دوش همه ماهاست، همه ائمه جمعه، همه ائمه جماعت، همه علماى بلاد. امروز خدا ديگر از ما هيچ عذرى را نمىپذيرد. اگر ما در چند سال پيش از اين عذر داشتيم كه ما با سرنيزه نمىتوانيم مقابله كنيم و اگر يك كلمه بگوئيم حبس است، امروز ديگر تمام اين عذرها منقطع شده و خدا حجت را بر ماها تمام كرده است. الان همه شما توانائى داريد كه هر كدام محيط خودتان را با تفاهم با مردم و مسوولين امور اصلاح كنيد. امروز همه ما موظفيم كه عملاً وحدت را در آن محلى كه هستيم ايجاد كنيم، شهريها در شهرها و روستائىها در روستاها. اگر همه با هم تفاهم كنند و تبليغ بشود به اينكه ما همه بايد با هم باشيم و همه با هم كار كنيم، مسائلى كه هست حل مىشود و بحمدالله الان مردم هم حاضرند. مساله كمبود روحانى كه اشاره كرديد، اينطور نيست كه فقط شما كمبود روحانى داشته باشيد بلكه سرتاسر كشور كمبود دارد و چون كه در زمان اين دو پدر و پسر فاسد همه چيز را از روحانيون گرفته بودند و فقط براى آنها مسجدى مانده بود كه آن هم از نظر آنها بايد زير نظر فلان بازنشسته اداره مىشد و به اين ترتيب همه جهاتتان محدود بود و شما نمىتوانستيد يك كلمه حرف بزنيد و مسائلتان را بگوئيد. برخلاف امروز كه شما مىتوانيد همه كارى را بكنيد و امروز كه وجود افراد لازم است، بايد حوزه علميه ايجاد كنند و افراد را براى آتيه تربيت كنيد. الان اگر ما در مساله قضاوت كه يكى از مسائل مهم اسلام است و با نواميس و جان و مال مردم سر و كار دارد كمبود داريم براى اين است كه در گذشته قضاوت به دست روحانيون نبود تا افراد را تربيت كنند و اصلاً در گذشته كتاب قضا يك كتاب منسى بود. در نتيجه امروز كه قضاوت آزاد شده است و به دست شما اداره مىشود، مىبينيم كه افراد نداريم و دچار مشكل شدهايم كه انشاءالله با همت همه اين مشكل بر طرف خواهد شد.
والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 6
تاريخ 26/10/60
بيانات امام خمينى در ديدار با فرمانده كل قوا و كليه فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى در جنوب كشور
ايكاش من هم يك پاسدار بودم
بسم الله الرحمن الرحيم
شما بايد خدا را شكر كنيد كه اين عمليات اسلامى به دست شما اجرا مىشود، هركس توفيق اين عمل را ندارد. امروز صبح بعد از ملاقات با تنى چند از پاسداران به اين فكر افتادم كه ايكاش من هم يك پاسدار بودم، اينها چه مىكنند و من چه كار. آنها مىروند با دشمن اسلام مىجنگند و من در اينجا هستم و نمىتوانم. شما قدر خودتان را بدانيد، خداوند به شما عنايت داشته است كه شما را مهيا كرده است تا قرآن كريم و اسلام عزيز و ميهن اسلامى را حفظ كنيد. نظام الهى مقرر كرده است تا شما براى خدمت به اسلام انتخاب شويد و اين پيش خدا ثبت است و ملائكهالله و خداوند پشتيبان شماست و دلتان قوى باشد. هر قدمى كه براى اسلام بر مىداريد قدمى است الهى كه خدا براى شما پيش آورده است. شما روى تدبير و فكر عمل كنيد، ديگر نه از كشتن بترسيد و نه از كشته شدن. عمده اين است كه قصدتان خالص باشد كه بحمدالله هست. روحيه قوى اين جوانان بيست ساله از امورى است كه انسان را به تعجب وا مىدارد. مقصد امروز ما اين است كه اين كشور آفت زده، غربزده و سلطنت زده را به اسلام برگردانيم و غرضى غير از اين نداريم.
از مسائلى كه خواستم تذكر دهم اين است كه نظم را كاملاً رعايت كنيد. شجاعت غير از تهور است. شجاعت در جنگ حركتى است قهرمانانه روى نقشه و نظم و حساب و حال آنكه تهور بىحساب و نظم بر دشمن تاختن است. كارها بايد روى نظم و قاعده صورت گيرد. تكرار مىكنم كار وقتى روى نظم و قاعده و براى خدا بود ديگر خوفى نيست چه كسى كشته شد و چه كسى كشت. انشاءالله شما مويد به جندالله باشيد و پيش برويد. ديشب وقتى ديدم عراقىها تعدادى زن را زير خاك كردهاند پيش خود گفتم ما هر چه فرياد بزنيم و بخواهيم به دنيا بگوئيم كه اينها چه مىكنند، فايده ندارد. چون مظلوم هستيم و نمىخواهيم زير بار كسى برويم، بايد اين فشارها را هم تحمل كنيم، ولى چون براى خدا كار مىكنيم ديگر چه باك، هر چه مىخواهند عليه ما تبليغات كنند و هر چه مىخواهند ما را بد جلوه دهند. اميرالمومنين على عليهالسلام فرمودند تمام عالم اگر پشت به من كنند، من ابا ندارم. پس وقتى كار براى خدا باشد ديگر چه باك. هركس براى خدا بيشتر كار كند بيشتر فحش مىشنود، كما اينكه شما پاسداران از همه بيشتر توهين شديد. خداوند شما را موفق كند.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 7
تاريخ 28/10/60
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير امور خارجه و كارداران سفارتخانههاى جمهورى اسلامى ايران
وظيفه اسلامى ماست تا حيثيت اسلام و كشورمان را حفظ كنيم
بسم الله الرحمن الرحيم
از اولى كه جمهورى اسلامى تشكيل شد، من درباره سفارتخانهها و سفراى اين نظام، به وزراى امور خارجه هر دولتى كه روى كار مىآمد تذكر دادم و تاكيد مىكردم كه نمايندگان جمهورى اسلامى در خارج از كشور بايد با نظام اسلامى كاملاً تطبيق كنند. اگر افراد و وضع سفارتخانه و كيفيت اداره و برخوردها از سفارتخانهها با جمهورى اسلامى مطابقت نداشته باشد، نبود سفارتخانه بهتر از بود آن است. اگر سفارتخانههاى ما مثل سفارتخانههاى زمان محمدرضا باشد ديگر چه توقعى است از اينكه قلمها و زبانها چيزى نگويند و ننويسند. آنها چيزهائى را كه نيست جعل مىكنند، اگر خداى نخواسته باشد چه؟ لذا وظيفه اسلامى و ملى شما و ماست تا حيثيت اسلام و كشورمان را حفظ كنيم. شما كه خارج مىرويد سعى كنيد تا اشخاصى را برگزينيد كه انحراف نداشته باشند و اگر نمىتوانيد يكمرتبه اصلاح كنيد، در فكر اصلاح تدريجى باشيد. همه مىدانيد كه مسؤوليت وزارتخارجه به مناسبت سروكار داشتنش با خارج بسيار سنگين است، لذا سعى كنيد به هر مقدارى كه امكان دارد سفارتخانههايتان را در مسير رشد و ترقى و تعالى اسلامى قرار دهيد و سعى كنيد نشريهاى داشته باشيد تا مسائلتان را بيان كنيد و به دروغ راديوها و روزنامهها تا آنجا كه ميسر است، جواب دهيد. انشاءالله روزى اين جمهورى موافق با خواست خداى تبارك و تعالى گردد. خداوند شما را موفق و مويد كند.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 8
تاريخ 30/10/60
بيانات امام خمينى در جمع ائمه استان اصفهان و چهار محال و بختيارى
تهذيب نفس در راس همه امور است
بسم الله الرحمن الرحيم
قبلاً بايد از آقايان تشكر كنم كه در اين هواى سرد از راههاى دور، خصوصاً كه بعضى آقايان نقاهت هم دارند، تشريف آوردهاند اينجا و اميدوارم كه اين بركاتى كه به واسطه نهضت حاصل شده است كه يكىاش هم همين مرابطه بين آقايان با هم باشد، مستدام باشد و هميشگى انشاءالله. من نكتهاى كه آقايان هم مىدانند لكن تذكر است، ما بايد ببينيم كه بيشتر صدمهاى كه اسلام خورده است از چه خورده است و از چه گروهى و بيشتر چيزى كه اسلام به او اهميت داده است چه امرى است تا راه باز بشود براى كوشش ما كه در اين امرى كه اهتمام دارد اسلام در آن كوشش كنيم و جلوى آن چيزهائى كه بر اسلام وارد شده است، صدماتى كه بر اسلام وارد شده است، انشاءالله جلويش گرفته بشود. من گمان مىكنم كه آن چيزى كه به اسلام بيشتر از همه چيز ضرر زده است عدم تربيت صحيح است، تحقق پيدا نكردن تهذيب و اخلاق اسلامى است. اگر شما در طول تاريخ اسلام بلكه همه انبيا توجه كنيد و البته توجه داريد، آنقدرى كه اسلام از اين اشخاص منحرف و غير مهذب صدمه خورده است و تمام اديان صدمه ديدهاند، از هيچ چيز ديگر نديدهاند. اصل اساس آن چيزى كه به مكتبهاى توحيدى ضرر رسانده است و مانع شده است از اينكه رشد پيدا كنند، همين غير مهذب بودن بود، گاهى از طرف اشخاصى كه علم دارند و مهذب نيستند و بيشتر هم از طرف اشخاصى كه جاهل بودند، كه مهذب نبودند. و معلوم نيست كه آنقدرى كه از طرف عالم غير مهذب اسلام صدمه ديده است، از طرف جاهل غير مهذب با اينكه عددشان زياد است صدمه ديده است، از طرف جاهل غير مهذب با اينكه عددشان زياد است صدمه ديده باشد. تمام مكتب انحرافى را اشخاص دانشمند و ملا ايجاد كردند، چه آن چيزهائى كه مذهبسازى بوده است، آنها هم اشخاص عالمى بودند كه مذهب درست كردند، مذهبهاى انحرافى، و چه مكتبهاى سياسى كه آنها هم از جانب اشخاص دانشمند و عالم بوده است. و آنقدرى كه به مكتب توحيدى از اين سنخ جمعيت كه عالم بودند و همه جور علمى هم شايد مىدانستند، صدمه خورده است، از هيچ طايفهاى نخورده است. از اين طرف قرآن هم كه كتاب زنده الهى است، اين هم آنقدرى كه دنبال اين بوده است كه تهذيب كند مردم را، دنبال چيزهاى ديگر نبوده است. اصلاً مىشود گفت كه قرآن براى همين مقصد آمده است، براى اينكه بشر به اين مطلب از همه
صحيفه نور ج 16 صفحه 9
چيز بيشتر احتياج داشتند. قرآن كتابى است كه براى انسانسازى، از تمام مراحلى كه انسان طى مىكند، قرآن در همه مراحلش دعوت دارد و راه دارد و تمام قصههائى كه در قرآن نقل شده است، گاهى هم تكرار شده است، براى اين بوده است كه مساله اهميت داشته است و اين قصهها راهنماى مردم بوده است و براى تهذيب بوده است. قرآن كتاب احكام نيست. كليات را، كليات احكام را، اصولش را ذكر فرموده است آن. قرآن كتاب دعوت است و كتاب اصلاح يك جامعه است كه بعد از اينكه به قرآن اصلاح شد جامعه، به سنت نبى و اخبار وارده از طرف پيغمبر اكرم (ص) به وسيله ائمه هدى و روات، آنها عمل بشود. از اين جهت اين دو نكته اسباب اين مىشود كه ما توجه به اين بكنيم كه هم خودمان را تهذيب بكنيم، براى اينكه اهم امور اين است نزد اسلام و اگر علم بلاتهذيب باشد ضررش از جهل بدتر است، هم خودمان را تهذيب بكنيم و هم خودمان را متوجه به حق تعالى و احكام حق تعالى بكنيم و هم جامعه را به اين راه دعوت كنيم كه الحمدلله امروز تقريباً همه مسائل تهذيبى و مسائل اخلاقى قابل دعوت است و هيچ مانعى از اين نيست. اگر سابق شما مىخواستيد كه بعضى از احكام الهى را منتشر كنيد يا بعضى از اخلاق فاسده را ذكر بكنيد، حتى در يك جاى محدود هم نمىتوانستيد، براى اينكه آنهائى كه مخالف شما بودند آنقدر فاسد بودند كه شما از هر صفت زشتى كه اسم مىبرديد، آنها به ريش مىگرفتند و جلوى شما را مىگرفتند و امروز بحمدالله اين فرصت براى ما، براى شما آقايان علما، براى همه علماى اسلام در ايران پيش آمده است كه راه باز است براى مهذب كردن مردم و دعوت مردم به صلاح. بنابراين، آن چيزى كه در راس همه امور است، براى همه ماها اول تهذيب نفس است و در خلال او تهذيب مردم است. اگر انسان خودش مهذب نباشد نمىتواند ديگران را تهذيب كند، حرف اثر ندارد. وقتى كه آقايان خودشان را تهذيب كردند، خصوصاً ائمه جمعه كه سر و كارشان با تودههاى عظيم مردم است، ائمه جماعت هم هست، اما ائمه جمعه بيشتر الان مورد توجه هستند، آنها بايد انشاءالله به مقام عالى تهذيب برسند و مردم را هم دعوت به اين مطلب بكنند. تمام آن مسائلى كه در اسلام است، حتى مسائل سياسىاش، مسائل تهذيبى است، براى درست كردن آدم است. ما نبايد همه مسائل را حالا دنبال مسائل سياسى قرار بدهيم، بايد همه مسائل را دنبال مسائل اسلامى و خصوصاً اين وجهه تهذيب مردم. شما ملاحظه مىفرماييد كه لحن قرآن در اين باب از همه ابواب ديگر لحنش زيادتر و بيشتر تاكيد در آن دارد، چندين آيه قسم هست و بعدش قد افلح من زكيها و قد خاب من دسيها او به ما مىفهماند كه اساس مسائلى كه همه چيز به آن درست مىشود، آن تهذيب است و اساس همه مسائلى كه انحرافى است، اين عدم تهذيب است و دسى در نفس انسان است، دسى شيطان است. بنابراين بايد ما سرلوحه همه امورمان را اين قرار بدهيم.
شايد هيچ انقلابى مثل انقلاب ايران مورد تهاجم واقع نشده باشد
البته گرفتارى الان براى ما، براى ملت خيلى زياد است، يعنى شايد در هيچ انقلابى اينطور مثل انقلاب ايران مورد تهاجم واقع نشده باشد، براى اينكه انقلابهاى ديگر يا انقلابهاى چپى بوده يا
صحيفه نور ج 16 صفحه 10
راستى بوده. اگر چپى بوده چپىها تاييدش مىكردند، راستىها مخالفش بودند و اگر بعكس بوده آنها تاييد مىكردند و آن دسته مخالف بودند. اما انقلاب اسلامى از باب اينكه از اول اسلامى بوده اينطور نبوده است كه يك نفر فرض كنيد كه غربزده يا شرقزده آمده باشد و انقلاب كرده باشد و مردم را دعوت به انقلاب كرده باشد، كودتا كرده باشد. مساله كودتا نبوده است، مساله قيام يك ملت براى اينكه از دست ظلم داخل و خارج به تنگ آمده است. قيام يك ملت است در مقابل همه قدرتها، مهيا هم بايد باشد براى اينكه همه قدرتها به او تهاجم كنند و هيچ توقع ما نداريم كه امريكا با ما سر مصالحه داشته باشد يا شوروى. همه اينها مىبينند كه اگر اين انقلاب در ايران انشاءالله به ثمر برسد و آنطورى كه خواست اسلام است تحقق پيدا بكند، ناچار اين انقلاب به خارج صادر مىشود، هيچ احتياجى به اين نيست كه كسى هم برود اين كار را بكند البته تكليف است كه دعوت بشود همه جا، اما اگر اين انقلاب را مردم دنيا كه الان متوجه به آن هستند، هم زورمندها متوجهند كه احساس خطر مىكنند و هم مظلومها متوجهند كه شايد اين راهى باشد براى نجات، اين انقلاب اگر انشاءالله به آن مقصد اعلاى خودش برسد و اسلام در اينجا حكومت داشته باشد و هيچ حيثيت ديگرى غير اسلام نباشد، اين خطرى است براى قدرتهاى بزرگ و وابستگان آنها و راه اميدى است براى مستضعفان جهان، همان معنائى كه تمام انبيا از صدر عالم تا حالا دنبال او بودند. همه انبيا آمدند و با قلدرها دعوا كردند. البته آنهائى كه مىخواهند انبيا را قبول نكنند و وابستگان به انبيا را محكوم كنند، آنها مىگويند كه دين براى اين است كه مردم را تخدير كند، اينها تخدير مىكنند و قدرتهاى بزرگ مىچاپند. ولى هر كس نگاه كند به سيره انبيا از صدر عالم تا حالا، مىبينيد كه آنى كه اطراف انبيا جمع شدند مظلومها هستند، آنى كه مقابل انبيا بودند قلدرها بودند. ما هيچ نبىاى را سراغ نداريم كه با يك قلدرى ساخته باشد به ضد ملت خودش و هيچ وصى نبىاى را سراغ نداريم كه ساخته باشد به ضد ملت خودش. اين سيره انبيا از صدر عالم تا زمان خاتم همين بوده است كه در مقابل اين قدرتهائى كه ظالم بودند، منتها هر كدام در يك محيطى بودند، از آنجا شروع كردند. حضرت موسى در يك محيطى بوده از آنجا شروع كردند. لكن مقصد اين بوده است كه ريشه استكبار را از جهان بكنند و مردم مظلوم را از اين ظلمهائى كه بر ايشان مىشود نجات بدهند. از اين جهت با شما دو طايفه به شما توجه دارد، يك طايفه مستكبرين و سودجوها و طوايفى كه به آنها وابسته هستند، آنها را توقع نداشته باشيد كه با شما صلح بكنند، آنها نخواهند صلح كرد، آنها همهشان همان برنامه فرعونها را دارند كه سر سازش هيچ ندارند، و يك دسته هم مستضعفين جامعه هستند كه اكثريت و يك اكثريت محروم هستند، اين دسته هم با شما هستند. هيچ اشكال ندارد كه اين برنامه شما اگر چنانچه در خارج تحقق پيدا كند، تمام مظلومهاى جهان دورش جمع مىشوند. حالا مثل - زمانهاى - زمان سابقى كه انبيا بودند نيست، براى اينكه انبيا چقدر زحمت بكشند كه از يك شهرى به شهر ديگر منتقل كنند. خوب، هيچ وسايل نبود. در مكه بايد سيزده سال رسول اكرم باشند و نتوانند مطلب خودشان را به حجاز برسانند، تا برسد به جاهاى ديگر بخواهند برسانند. چقدر معطلى دارد. قاصدى بايد برود، چند ماه طول مىكشد تا برسد
صحيفه نور ج 16 صفحه 11
به آنجا، از اين مسايل. حالا هر مطلبى كه اينجا گفته مىشود، چند ساعت بعدش در همه دنيا منتشر است، راديوها مىگويند كه چه مىكنند. لهذا الان حجت بر ما بيشتر است و اهميت تبليغ هم زيادتر، براى اينكه تبليغ شما در اينجا و تهذيب مردم آن نيست كه توى مسجد شما تهذيب داريد، مهذب مىكنيد مردم را. نخير، اين انعكاس پيدا مىكند و راديو مىگويد و خارج هم مىرسد. بنابراين، ما امروز مواجه هستيم با همه قدرتها كه مخالف ما هستند و مظلوم هم هستيم. تمام تبليغاتى كه در تمام جاها هست، تقريباً تمام جاها، آنهائى كه ساكتند، ساكتند، آنهائى كه حرف مىزنند همه به ضد اسلام و به ضد جمهورى اسلامى صحبت مىكنند، آنهائى كه يك خرده عاقلترند مىگويند اينها اسلامى نيستند. دل مثلاً كارتر يا بگين براى اسلام مىسوزد كه ما چون اسلامى نيستيم، آنها متاثرند! اى واى! چرا اسلام در ايران تحقق پيدا نمىكند؟! آنها هم كه از خودمان هستند كه يعنى ايرانى هستند، آنهائى كه در زمان حكومتشان با اسلام در جنگ بودند، حالا دلسوزى مىكنند براى اسلام كه اين مملكت اسلامى نيست! تمام هم و غم اينها كه در خارجه رفتند اين است كه چون اسلامى نبوده از اين جهت ما پشت كرديم به آن. و آنهائى كه بى عقل هستند، آنها ديگر اين مسايل را طرح نمىكنند، آنها اصلش با اصل تبليغات اسلام مخالف هستند. بنابراين شما مواجه هستيد امروز با تمام تبليغات مخالف، يعنى هيچ شايد راديوئى پيدا نكنيد، الا اينكه مگر خيلى نادر باشد، الا اينكه حمله مىكند به ايران، به نهضت ايران، به حكومت ايران، به چه و همه هم تقريباً مىگويند كه ملت مخالف با اينهاست، كانه چند نفر معمم آمدند بدون اينكه ملتى در كار باشد، ارتش هم كه مىگويند مخالف با اينهاست، نه اينكه ملتى باشد، بدون اينكه ارتشى باشد، بدون اينها زمام امور را به دست گرفتند. اين ملتى كه همه مىدانند، نه اين است كه ما مىدانيم، آنها مىدانند مسائل را و مىدانند قضيه اينكه ملت چكاره است و چه مىكند و با كيست، اينها را همه مىدانند لكن از باب اينكه خوب، خود تبليغات يك مساله است، لااقل براى خارج يك جوهايى درست مىكنند. اينها همهشان دنبال اين هستند كه اين نهضت اسلامى را شكست بدهند كه مبادا در ايران درست تحقق پيدا كند و تا آخر دست آنها كوتاه بشود و مبادا از ايران به ساير جاها و منطقههاى ديگر سرايت بكند و صدور پيدا بكند كه دست قدرتهاى بزرگ از جهان كوتاه بشود. از اين جهت آنها روى اين زمينه با شما مخالف هستند. لكن آن چيزى كه دل ما و شما و همه را گرم مىكند تاييدى است كه خداى تبارك و تعالى از ما مىكند، ما كه خودمان قدرتى نداريم و نداشتيم و نخواهيم داشت، هر چه هست از اوست، هر قدرتى كه هست از اوست، منتها اگر ملتها، اگر دولت با خدا باشند، خداى تبارك و تعالى تاييدشان مىكند و اگر چنانچه بر ضد باشند، خداى تبارك و تعالى رهايشان مىكند به حال خودشان. بنابراين ما بايد كارى بكنيم كه در مقابل اين قدرتهاى بزرگى كه در مقابل ما هستند و اين تبليغات بزرگى كه الان مىشود بر ضد ماها، كارى بكنيم كه بهانه ديگر دست آنها ندهيم. يك فرض كنيد كه امام جمعه اگر خداى نخواسته در يك محلى يك خطاى جزئى بكند، يك اشتباهى بكند، اين مساله كمكم مىرسد به دست منافقين و امثال اينها و گروههاى چپى، اينها مىرسانند آن را به همه جا و همه جا رويش تكيه مىكنند و بحث مىكنند. ما آن كارهائى كه نكرديم و
صحيفه نور ج 16 صفحه 12
هيچ وقت هم در ايران نخواهيم كرد مثل كشتن بچه و كشتن غير بالغ و اينها، چقدر اينها دارند تكيه به آنها مىكنند كه خير، اين حكومت اسلامى دارد بچهها را چه مىكند، بدون محاكمه، بدون بازرسى، همين طورى توى خيابانها مىريزند و مىكشند و امثال اينها. اين چيزهائى كه همه مىدانند كه نشده است، دارند براى ما مىگويند. آن چيزى كه خواص مختلفى دارد كه جاهاى ديگر ندارد، اين، اين انقلاب اسلامى ايران است. اولاً اسلامى است، هيچ انگيزهاى غير اسلام ندارد، يعنى شما از آن اول كشور تا آخر كشور هر جا برويد، مردم فريادشان اين است كه ما جمهورى اسلام را مىخواهيم. ما اسلام را مىخواهيم. همين طور هم هست. يكى اينكه اين انسجامى كه پيدا شده است بينشان، يعنى تمام ملت ما با هم منسجمند، يك عده قليلى هم هستند كه خوب، همه جا عده قليل هست كه آنها مخالف با اسلام هستند والا تودههاى بزرگ مردم همراهند با شما. اين هم يك خصوصيتى است كه در اين انقلاب است.
همه مسوولين در سرتاسر كشور از خود مردم هستند
و يك جهت ديگر هم اين تحولى است كه پيدا شده در همه جا. شما ملاحظه بكنيد، شايد، بعضى آقايان يادشان بايد باشد، همين در زمان قاجار هم كه ديگر اين آخرى با ضعف زندگى مىكردند معذلك حكومتهايشان در هر جا حكم يك سلطان داشت، حكم يك پادشاه را داشت، هر كارى مىخواست مىكرد و بسيارى از جاها را هم اجاره مىدادند. اين فرض كنيد كه استاندارى كه مىخواست يك جايى برود، آن والى كه مىخواست برود فرض كنيد والى خراسان بشود، خراسان تيول او بود و آن وزير بالا و آن فرض كنيد كه امير و الا، آن يك وجهى مىداد خراسان را مىخريد. بنا هم بر اين بود كه تو برو هر كارى مىخواهى بكن، ما گوش نمىدهيم به حرفهاى مردم. او مىرفت آنجا هر كارى دلش مىخواست مىكرد، مردم را هر طور مىخواست عذاب مىداد و البته آن پولى كه داده است بايد در آورد با اضافاتش، پولها هم در مىآمد. الان شما در سرتاسر كشور ملاحظه بكنيد از نخست وزير و رئيس جمهورش بگيريد تا آن پائينها هر كه هست، مىبينيد كه يك مردمى هستند كه از خود مردم هستند. رئيس جمهور يك طلبهاى بوده است سابق و بعد هم يك آقايى شده است و بعد شده است رئيس جمهور. نه دستگاهى اينها را دارند و نه افكارى اينها را دارد و همين طور همه وزرا. اين وزرا گاهى وقتها جمعيتى مىآيند اينجا و مخلوط به هم هستند، آدم تميز نمىدهد كه اين پاسدار هست يا وزير. من حكومتهاى كوچك را ديدهام كه وضعشان چطور بود و با چه وضعى بيرون مىآمدند. وقتى بيرون مىآمدند، مردم همه صف مىكشيدند برايشان تعظيم بايد بكنند. با بساط مىآمد بيرون يك حكومت فرض كنيد كه جاى كوچكى، اما حالا نخستوزيرش مىآيد، مردم باشند مثل سايرين. اين هم يك مسالهاى است كه الان در ايران تحقق پيدا كرده است. جاهاى ديگر نيست اين مسائل كه همه مردمى هستند و همه هم با هم هستند و لهذا هم مردم پشتيبان دولتند و هم مردم پشتيبان ارتشند، هم ارتش و دولت با مردم هستند و اين يكى از رمزهاى بزرگ پيروزى اين چيز است.
صحيفه نور ج 16 صفحه 13
فراوانى يكى از نعمتهاى بزرگى است كه ما داريم
و اما اينكه نبايد هيچ فرض كنيد كه اشتباهى باشد، نبايد هيچ گرفتارى باشد ، خوب، چطور نبايد و چطور مىتوانند. شما فرض كنيد كه گرانى الان هست، خوب، همه ما مىدانيم گرانى هست اما با تمام قوا دارند كوشش مىكنند كه بتوانند، نمىتوانند. انقلاب واقع شده است، فراوانى است، اين يكى از نعمتهاى بزرگى است كه ما داريم. شما شايد خيلىهاتان شايد يادتان هست كه در همين جنگى كه به ما مربوط نبود، جنگ عمومى دوم كه به ما مربوط نبود، در ايران ديگر نان پيدا نمىشد. من يادم است كه در قم كه مىرفتند منزل و برمىگشتند، دكان نانوائى هيچ باز نبود، سنگكى اصلش در قم نبود، يك نانهائى، در تهران كه بوديم يك نانهائى درست مىكردند كه رنگش با رنگ عباى شما شبيه به هم بود، مردم اين نانها را مىخوردند آنوقت، امروز شما مىبينيد كه از حيث ارزاق بحمدالله خدا لطف كرده است و از ارزاق مردم ديگر نگرانى ندارند گرانى هست البته، اما نمىشود در يك انقلاب هيج چيز نباشد، لازمه هر انقلاب اين است كه يك اختلافاتى باشد، يك عرض بكنم كه اشرار در اطراف چه بكنند. در هر شاه مردگى كه در سابق واقع مىشد يكدفعه ايران به هم مىخورد، اشرار در اطراف چه بكنند. در هر شاه مردگى كه در سابق واقع مىشد يكدفعه ايران به هم مىخورد، شاه مىمرد يكدفعه خانها سر درمىآوردند و دزدها سر درمىآوردند و به هم شلوغ مىشد تا دوباره يك زحمتى كشيده بشود، باز يك آرامش نسبى پيدا بشود، آن هم نسبى. والحمدلله حالا اين مسائل كم است، نه اينكه نيست، هست ولى كم است. مردم، اگر اينهائى كه يادشان است جنگ دوم جهانى كه به ما هيچ مربوط نبود، ما سر پل بوديم، سر راه بوديم، آمدند گرفتند اينجا را و به مجردى كه گرفتند، همه چيز نادر شد، ديگر هيچ پيدا نمىشد، حالا بحمدالله پيدا مىشود. حالا فرض كنيد يك چيزى كم يافت بشود اين را نبايد ما هى بگوئيم كه ما چه بكنيم، مردم بگويند ما چه بكنيم. خوب، مردم كه ديدند اين مسائل را، مردم كه ديدند اين گرفتارى را، مردم كه شنيدهاند گرفتارىهاى جاهاى ديگر را، خوب، براى چه شكايت مىكنند؟ بحمدالله فراوانى است، يعنى گرسنگى نيست توى كار، اينطور نيست كه مردم نان پيدا نكنند، اينطور نيست كه مردم ارزاق را نتوانند پيدا كنند، كمياب گاهى مىشود اما آن هم ارزاق عمومى كمتر كمياب مىشود. يكدفعه مىخواهند آقايان كه، آنهائى كه توقع دارند و هى شكايت مىكنند، يكدفعه از آن حال انقلابى برگردند به يك حال آرامشى كه هيچ كسى در هيچ جا به ما كار نداشته باشد، خوب، مايى كه الان مواجه هستيم با تمام قدرتهاى عالم، همه از هر طرف به ما فشار مى آورند، همه از هر طرف به ما مىخواهند ظلم بكنند معذلك دولت ايران و ملت ايران اينطور سر پاى خودش ايستاده است، در خودش جنگ است، يك سال و نيم است كه جنگ است، هر وقت جنگ باشد در يك جايى، همه جايش به هم مىخورد، جنگ است و همه جا آرامش است، مناطق جنگى هم بحمدالله با قدرت دارند پيش مىروند، توقع اين نبايد مردم بكنند، آقايان به مردم نصيحت كنند كه توقع اينكه يكدفعه همه گرفتارىها رفع بشود، يكدفعه شما در كدام حكومت از صدر اسلام تا حالا، حكومت رسول الله را بگيرد و حكومت اميرالمومنين سلام الله عليه را و بعدش هم كه دستهاى آنهائى بودند كه فروختند، خوب، ملاحظه كنيد كه در همان زمان حضرت امير همچو نبود كه همه اينهائى كه
صحيفه نور ج 16 صفحه 14
مىروند اطراف و از طرف چيز، همهشان يك مردم سيرى باشند، اصلش بسياريشان كارهاى خلاف هم مىكردند، افرادى باعث ناراحتى، حضرت امير هم چيز مىكردند، حضرت امير هم اقدام مىكرد چيز مىنوشت به آنها، در صورتى كه آنوقت آرامش بود در همه جا، الا زمان حضرت امير، البته از داخل خيلى خراب بود. در هر صورت من گمان مىكنم كه ما اگر چنانچه راجع به اين گرفتارىهاى جزئى كه داريم و آن گرفتارىهاى بزرگ بحمدالله رفع شده است، آنقدر كارها شده است براى اين مردم، اگر راجع به اين گرفتارىهاى جزئى كه هست و لازمه يك انقلابى هست و بايد هم دنبالش بروند و هميشه هم گفته مىشود كه دنبالش برويد، اگر راجع به اينها، خوب، اينها ناشكرى بكند، يك وقت خداى نخواسته عنايت خدا برگردد از ما. ما بايد شكر نعمتهاى خدا را بكنيم. شما در سرتاسر ايران الان يك مشروب فروشى ديگر نمىبينيد. خوب، بايد چه بشود؟ يك دانه از آن خانههائى كه بود شما مىدانيد، همهتان شنيديد البته كه در سرتاسر شهر، ما همدان كه بوديم مىگفتند مشروب فروشى در همدان بيشتر از نانوايى است، بيشتر از كتابفروشى است، تهران بدتر از آنجا، الان شما سرتاسر ايران وقتى بيائى ببينى يك همچو كارهاى خلاف نيست. اين كارهاى خلاف آقايان كه مضر به حال اسلام بود و آنطور راهى كه آنها داشتند پيش مىرفتند كه خجالت دارد كه انسان اسمش را ببرد كه آنها مىخواستند چه بكنند، مىخواستند چه بساطى درست بكنند و بحمدالله دست آنها كوتاه شد و مملكت الان يك مملكت نيمه اسلامى است. البته گرفتارى هست از باب اينكه نمىشود اين گرفتارىها يكدفعه رفع بشود. بايد مردم را هدايت كنيد و انشاءالله مسوولين هم با شماها موافقت مىكنند، شما هم با مسوولين موافقت مىكنيد در ساختن مملكت و در ساختن مردم. و مردم هم بايد توجه بكنند به اينكه دولت دنبال اين هست كه بسازد و آنطورى كه گزارش داده مىشود از جهاد سازندگى و از ساير كارهايى كه تاكنون شده است، در ظرف آن پنجاه سال به قدر اين دو سال با همه اين گرفتارىهائى كه دولت داشته است، نشده است. آمار وقتى داده مىشود، خوب، آمار داده مىشود، وقتى آمار را مىدهند راجع به ساختمان مدرسه، در تمام دوره آنها به اندازه اين دوره، شايد اين دوره نصف تمام آن دورهها باشد، چيز درست كرده باشند، مدرسه درست كرده باشند. چقدر حمام، چقدر مسجد، چقدر راه كشيدند، چقدر كار كردند. خوب، كارهايى است كه شده، ما نبايد هى انگشت بگذاريم روى آن كه نشده است. خوب، يك قدرى هم اظهار تشكر از اين كه شده است بايد بكنيم، يك قدرى هم مردم را آگاه كنيم به اينكه در انقلاب فراوانى نعمت بودن ولو گران است گرانى سرسام آور هم است لكن بودن اين نعمت در بين مردم، اين يكى از نعمتهاى بزرگ خداست كه در انقلابات ديگر اين حرفها نيست در كار. الان هم در بعضى از جاهائى كه يك انقلابى شده است، از عدم ارزاق و از نبودن اينهاست، ناله مىكند. بنابراين ما نبايد توقع داشته باشيم كه همه مسائل درست بشود و تمام افرادى كه دارند كار مىكنند، در دولت هستند، تمامشان يك آدمهاى مهذب باشند. نيست همچو چيزى، نمىشود يك همچو چيزى. ما نداريم الان كسانى كه بروند همه جا و مردم را دعوت كنند. حوزهها مجهز نيستند، براى اين كارها نبودند، از باب اينكه همه چيز از دست آنها خارج بود، حتى تبليغ نمىتوانستند درست بكنند، از
صحيفه نور ج 16 صفحه 15
اين جهت نمىتوانستند اين كار را... الان ما كمبود داريم نسبت به روحانيت، كمبود داريم نسبت به مبلغ، كمبود داريم نسبت به اين مسائل و بايد به تدريج درست بشود. مايوس نشويد و انشاءالله با خدا هستيم و خدا با ما هست. ما مىخواهيم كه مملكت را اسلامىاش كنيم به همه معانى، همه شما آرزويتان هم همين است كه اين مملكت اسلامى بشود و همه احكام اسلام در آن جارى بشود و يك همچو آرزويى كه ما داريم، خداوند ما را تاييد مىكند انشاءالله. انشاءالله خداوند همه شما را تاييد كند، موفق باشيد، مويد باشيد و مردم را هدايت كنيد، مشكلات را طورى كنيد كه مردم خيال نكنند كه ما الان مشكلاتى داريم كه ديگر قابل حل نيست. نه، مشكلاتى هست، البته هست اما دنبالش هستند و قابل حل است، انشاءالله حل مىشود همه. والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 16
تاريخ 2/11/60
فرمان امام خمينى به آيت الله مهدوى كنى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب مستطاب حجتالاسلام آقاى حاج شيخ محمدرضا مهدوى كنى دامت افاضاته
جنابعالى را به عضويت ستاد انقلاب فرهنگى منصوب مىنمايم. اميد است با همكارى و همفكرى با اعضاء محترم اين ستاد و نيز افراد صاحب نظر متعهد و اساتيد و دانشجويان محترم و مسوول، در هر چه سريعتر بازگشائى دانشگاههاى كشور كوشش نمائيد. انشاءالله ملت شريف ايران در آيندهاى نزديك شاهد فعاليت علمى دانشگاهى در سراسر ايران باشند.
توفيق جنابعالى و ساير اعضاء محترم و همه افرادى كه در اين زمينه كوشش مىنمايند را از خداوند متعال خواستارم.
والسلام عليكم
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 17
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام احمدى
تاريخ 2/11/60
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب مستطاب حجتالاسلام آقاى حاج شيخ احمد احمدى دامت افاضاته
جنابعالى را به عضويت ستاد انقلاب فرهنگى منصوب مىنمايم. اميد است با همكارى و همفكرى با اعضاء محترم اين ستاد و نيز افراد صاحب نظر متعهد و اساتيد و دانشجويان محترم و مسوول، در هر چه سريعتر بازگشائى دانشگاههاى كشور كوشش نمائيد. انشاءالله ملت شريف ايران در آيندهاى نزديك شاهد فعاليت علمى دانشگاهى در سراسر ايران باشند.
توفيق جنابعالى و ساير اعضاء محترم و همه افرادى كه در اين زمينه كوشش مىنمايند را از خداوند متعال خواستارم.
والسلام عليكم
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page