-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 105
تاريخ: 8/2/58
پاسخ امام خمينى به تلگرام حبيب بورقيبه رئيس جمهور تونس
جناب آقاى حبيب بورقبيه رئيس جمهور تونس
بسم الله الرحمن الرحيم
تلگرام محبت آميز آنجناب در مورد تبريك پيروزى جمهورى اسلامى در كشور ايران موجب تشكر گرديد. از خداى تعالى سعادت و موفقيت ملت همكيش و برادر را در راه پيشبرد اهداف عاليه اسلام خواستارم و اميدوارم كه جمهورى اسلامى ما در همبستگى و اتفاق مسلمانان جهان نقش موثرى داشته باشد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 106
تاريخ: 8/2/58
بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان مردم قصر شيرين
وحدت بىسابقه مردم ايران در پرتو اسلام
بسم الله الرحمن الرحيم
من از اهالى قصر شيرين كه از اين راه دور آمدهاند تشكر مىكنم، سرتاسر ايران به ما و اسلام حق دارند، تمام افراد تمام نواحى. بحمدالله وحدتى كه در پرتو اسلام در ايران پيدا شد در طول تاريخ چنين وحدتى نبوده است، شما همه با وحدت خودتان با اين رفراندمى كه كرديد كه در طول تاريخ نظير نداشت، روى ايران را سفيد كرديد و روى اسلام را. خداوند به همه شما عنايات خودش را افاضه بفرمايد و همه شما در سعادت و سلامت بسر ببريد.
و السلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 107
تاريخ: 9/2/58
فرمان امام خمينى به شوراى انقلاب اسلامى در مورد تهيه آئين نامه اجرائى شوراهاى شهر و روستا
شوراى انقلاب اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
در جهت استقرار حكومت مردمى در ايران و حاكميت مردم بر سرنوشت خويش كه از ضرورتهاى نظام جمهورى اسلامى است، لازم مىدانم بى درنگ به تهيه آئين نامه اجرائى شوراها براى اداره امور محل شهر و روستا در سراسر ايران اقدام و پس از تصويب به دولت ابلاغ نمائيد تا دولت بلافاصله به مرحله اجرا در آورد.
روح الله الموسوىالخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 108
تاريخ: 11/2/58
فرمان امام خمينى در مورد قطع رابطه با مصر
جناب آقاى دكتر ابراهيم يزدى وزير امورخارجه
بسم الله الرحمن الرحيم
با در نظر گرفتن پيمان خائنانه مصر و اسرائيل و اطاعت بى چون و چراى دولت مصر از آمريكا و صهيونيست، دولت موقت جمهورى اسلامى ايران قطع روابط ديپلماتيك خود را با دولت مصر بنمايد. روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 109
تاريخ: 11/2/58
بيان امام خمينى به مناسبت شهادت آيت الله مطهرى
بسم الله الرحمن الرحيم
انالله و انااليه راجعون
اينجانب به اسلام و اولياء عظيم الشان آن و به ملت اسلام و خصوصاً ملت مبارز ايران ضايعه تاسف انگيز شهيد بزرگوار، متفكر و فيلسوف و فقيه عاليمقام مرحوم آقاى حاج شيخ مرتضى مطهرى قدس سره را تسليت و تبريك عرض مىكنم. تسليت در شهادت شخصى كه عمر شريف و ارزنده خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف كرد و با كجروىها و انحرافات مبارزه سرسختانه كرد و تسليت در شهادت مردى كه در اسلام شناسى و فنون مختلفه اسلام و قرآن كريم كم نظير بود. من فرزند بسيار عزيزى را از دست دادم و در سوگ او نشستم كه از شخصيتهائى بود كه حاصل عمرم محسوب مى شد. در اسلام عزيز به شهادت اين فرزند برومند و عالم جاودانه ثلمهاى وارد شد كه هيچ چيز جايگزين آن نيست. و تبريك در داشتن اين شخصيتهاى فداكار كه در زندگى و پس از آن با جلوه خود نور نورافشانى كرده و مىكنند. من در تربيت چنين فرزندانى كه با شعاع فروزان خود مردگان را حيات مىبخشند و به ظلمتها نور افشانند، به اسلام بزرگ، مربى انسانها و به امت اسلامى تبريك مىگويم. من گرچه فرزند عزيزى را كه پاره تنم بود از دست دادم لكن مفتخرم كه چنين فرزندان فداكارى در اسلام وجود داشت و دارد. مطهرى كه بر طهارت روح و قدرتايمان و قدرت بيان كم نظير بود، رفت و به ملاء اعلى پيوست لكن بدخواهان بدانند كه با رفتن او شخصيت اسلامى و علمى و فلسفىاش نمىرود.
ترورها نمىتوانند شخصيت انسانى مردان اسلام را ترور كنند. آنان مىدانند كه به خواست خداى توانا ملت ما با رفتن اشخاص بزرگ در مبارزه عليه فساد و استبداد و استعمار مصممتر مىشوند. ملت ما راه خود را يافته و در قطع ريشههاى گنديده رژيم سابق و طرفداران منحوس آن از پاى نمىنشينند. اسلام عزيز با فداكارى و فدايى دادن عزيزان رشد نمود. برنامه اسلام از عصر وحى تاكنون بر شهادت توام با شهامت بوده. قتال در راه خدا و راه مستضعفين در راس برنامههاى اسلام است.(و مالكم لا تقاتلون فى سبيل الله والمستضعفين من الرجال و النساء والولدان).
اينان كه شكست و مرگ خود را لمس نموده و با اين رفتار غيرانسانى خواهند انتقام بگيرند يا به خيال خام خود مجاهدين در اسلام را بترسانند، آنها گمان نكردند كه از هر موى شهيدى از ما و از
صحيفه نور ج 6 صفحه 110
هر قطره خونى كه به زمين مىريزد، انسانهاى مصمم و مبارزى بوجود مىآيد. شما مگر تمام افراد ملت شجاع را ترور كنيد والا ترور فرد هر چه بزرگ باشد، براى اعاده چپاولگرى سودى ندارد. ملتى كه با اعتماد به خداى بزرگ و براى احياى اسلام بپاخاسته با اين تلاشهاى مذبوحانه عقب گرد نمىكنند. ما براى فداكارى حاضر و براى شهادت در راه خدا مهيا هستيم. اينجانب روز پنجشنبه 13 ارديبهشت 58 را براى بزرگداشت شخصيتى فداكار و مجاهد در راه اسلام و ملت، عزاى عمومى اعلام مىكنم و خودم در مدرسه فيضيه روز پنجشنبه به سوگ مىنشينم. از خداوند متعال براى آن فرزند عزيز اسلام رحمت و غفران و براى اسلام عزيز عظمت و عزت مسئلت نمايم. سلام بر شهداى راه حق و آزادى.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 111
تاريخ: 14/2/58
بيانات امام خمينى در مراسم بزرگداشت مقام استاد شهيد مرتضى مطهرى در مدرسه فيضيه قم
شهادت فوزى عظيم براى شاگردان مكتب توحيد
بسم الله الرحمن الرحيم
يكى از فرقهاى مكتب اسلام، مكتب توحيد با مكتبهاى انحرافى، مكتبهاى الحادى اين است كه رجال اين مكتب شهادت را براى خودشان فوز عظيم مىدانند (يا ليتنى كنت معكم فافوز فوزا عظيما) از شهادت استقبال مىكنند چون قائل هستند به اينكه ما بعد اين عالم طبيعت، عالمهاى بالاتر، نورانى تر از اين عالم است. مومن در اين عالم در زندان است و بعد از شهادت از زندان بيرون مىرود. اين يكى از فرقهائى است كه بين مكتب ما، مكتب توحيد با ساير مكتبهاست. جوانهاى ما شهادت را طالبند، علماى متعهد ما براى شهادت پيش قدم مى شوند. آنهائى كه به خدا اعتقاد ندارند و به روز جزا، آنها بايد بترسند از موت، آنها از شهادت بايد بترسند. ما و شاگردان مكتب توحيد از شهادت نمىهراسيم، نمىترسيم، بيايند امتحان كنند چنانچه امتحان كردند. و يكى از نكتههائى كه موافق حديث تحقق پيدا كرد اين است كه در حديث است كه (لا يزال يويد هذا الدين برجل الفاجر) با مردهاى فاجر به اراده خدا اين دين تأييد مى شود. محمدرضا مرد فاجر، خواهى نخواهى اين دين به واسطه او تييد شد براى اينكه هر چه ظلم بيشتر باشد و هر چه ستمكارى بيشتر باشد، دين عدل بيشتر تأييد شود. ظالم با اعمال ظالمانه خودش دين عدل را تأييد مىكند و لايزال اينطور بوده است، فرعون با فرعونيت و طغيانش دين موسى را تأييد مىكند و ابوسفيان با طغيان، دين رسول اكرم را تأييد مىكند و محمدرضا با طغيان و عصيان و جور و ستم دين اسلام را تأييد مىكند. خدا همانطورى كه از قشر متفكرين روحانى تأييد مىكند، از قشرهاى فاسد هم، از رجل فاجر هم دين اسلام و دين خدا تأييد مىشود و آن به همين معناست كه گفتم. نه تأييد مىكند، تأييد مىشود. (لايزال يويدهذا الدين برجل الفاجر) اين رجل فاجرى كه خون عزيز ما را به زمين ريخت تأييد كرد دين خدا را، يعنى خدا دين خودش را به او تأييد كرد با ريختن خون عزيز ما، تأييد شد انقلاب ما، اين انقلاب بايد زنده بماند، اين نهضت بايد زنده بماند و زنده ماندنش به اين خونريزىهاست، بريزيد خونها را، زندگى ما دوام پيدا مىكند، بكشيد ما را، ملت ما بيدارتر مىشود. ما از مرگ نمىترسيم و شما هم از مرگ ماصرفه نداريد. دليل عجز شماست كه در سياهى شب متفكران ما را مىكشيد براى اينكه منطق نداريد، اگر منطق داشتيد كه صحبت مىكرديد، مباحثه مىكرديد لكن منطق نداريد، منطق شما ترور است. منطق اسلام ترور را
صحيفه نور ج 6 صفحه 112
باطل مىداند، او منطق دارد لكن با ترور شخصيتهاى بزرگ ما، شخصهاى بزرگ ما، اسلام ما تأييد مىشود. نهضت ما زنده شد و تمام اقشار ايران، باز زندگى را از سر گرفت، اگر يك سستى، ضعفى پيدا كرده بود، زنده شد. اگر نبود شهادت اين مرد بزرگ و اگر مرده بود اين مرد بزرگ در بستر خودش، اين تأييد نمىشد، اين موج بر نمىخاست. الان موجى در همه دنيا، همه دنيا، همه دنيائى كه به اسلام علاقه دارند، اين موج بلند شد، ساير كشورها هم. برادران من نترسيد از موج.
آن كه مردن پيش چشمش تهلكه است - نهى لاتلقوا بگيرد او به دست
مردن تهلكه نيست، مردن حيات است. آن عالم حيات است، اين عالم مرده است. از مردن نترسيد و نمىترسيم، آنها بايد بترسند كه مردن را از بين رفتن مىدانند، هلاك و فنا مىدانند. چرا مسلمين از موت بترسند، چرا علما از موت بترسند. اين مكتب باقى است، مكتب اسلام باقى است، اين نهضت باقى است تا اين ريشههاى گنديده هم زير خاك بروند، تا اين ريشههاى گنديده هم قطع بشوند، تا اين توطئههاى ضعيف هم خنثى بشوند
خداوند شما را تأييد كند، خداوند برادرهاى ما را، خواهرهاى ما را تأييد كند كه همه براى اسلام مفيد هستيد و همه نهضت را به پيش برديد، الان هم همه با هم به پيش.
و السلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 115
تاريخ: 15/2/58
بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان احزاب آزادى بخش اسلام
از خدا مى خواهم ما را موفق كند تا بتوانيم اسلام را آن طور كه هست پياده كنيم
بسم الله الرحمن الرحيم
من قبل از هر چيز از شما جمعيت محترم كه در خدمت اسلام هستيد و براى ملاقات من آمدهايد تشكر مى كنم و از خداوند توفيق شما و همه مسلمين را براى تحقق آمال اسلام خواهانم و از خدا مى خواهم كه ما موفق بشويم به آنچه كه قرآن و نبى اكرم و ائمه مسلمين خواستهاند، عمل كنيم. ما مشكلاتى كه داريم، يك مشكلاتى است مربوط به ايران و يك مشكلاتى است مربوط به همه مسلمين و يك مشكلاتى راجع به حكومتهائى كه بر مسلمين حكومت مى كنند. مشكلات ايران راجع به موانعى است كه براى بسط اسلام و نجات امت اسلامى بود. ما به خواست خدا و همت مومنين سد را شكستيم و موانع را برداشتيم. البته الان مشكلات ديگرى داريم زيرا آنها كه رفتند همه تشكيلات آنها غير اسلامى و طاغوتى بوده و ما احتياج داريم كه با زحمت زياد اين تشكيلات را به تشكيلات اسلامى برگردانيم. از خدا مى خواهم كه ما را موفق كند تا بتوانيم اسلام را آنطور كه هست پياده كنيم، بزرگتر از اين مشكلاتى است كه براى ملتهاى مسلم و حكومتهاست. ملتهاى مسلم كه در بلاد مختلف منتشر هستند، در طول تاريخ تبليغاتى شده تا بين آنها جدائى بيندازند، جدائى بين مسلمين كه در حدود يك ميليارد در اطراف عالم منتشر هستند. تبليغاتى شده تا نگذارند وحدت كلمه ايجاد شود. اين تبليغات باعث شد كه برادران را از هم جدا كردند و ملتهاى مختلف ساختند و چيزهائى كه در صدر اسلام مطرح نبود، مطرح مى كنند تا جدا شوند و ضعيف شوند. بدتر از اين، مشكل حكومتهاست. در زمان عثمانى كه مسلمين حكومت نسبتاً قوى داشتند و قدرتى بود كه گاهى با ژاپن و با شوروى مبارزه مى كرد و غلبه مى كرد، معالاسف به واسطه همين كه اجانب از اين وحدت مىترسيدند، وقتى در جنگ اول جهانى غلبه كردند، حكومت عثمانى را تكه تكه كردند و هر كس را بر جائى گماردند و كوشيدند اين حكومتها با هم دشمن شوند زيرا مىدانستند كه مسلمين با اين خزائن و اين جمعيت اگر متحد شوند براى آمريكا و براى غرب حظى نيست و شايد مسلمين آنها را تهديد مىكردند، از اين جهت حكومتها را با هم بد كردند و اينها مأمورين آنها بودند.
صحيفه نور ج 6 صفحه 116
عكس العمل پليد شياطين در مواجهه با جنبه عينى وحدت مسلمين
امروز خطر بزرگترى است. سابق از وحدت مسلمين مىترسيدند ولى مسألهاى علمى بود و نه عينى. امروز كه ايران به اعتماد خدا نهضت كرد، اينها يافتند و احساس كردند، در عين ديدند كه ملتى با نداشتن اسلحه و با قدرت اسلام وايمان و وحدت كلمه غلبه كردند بر شياطين كه داراى همه چيز بودند، داراى اسلحههاى مدرن بودند و پشتيبانشان دولتهاى بزرگ مثل آمريكا و انگلستان، كردند، نتوانستند شاه را نگه دارند. اينها وحدت كلمه را احساس كردند. پيشتر علمى بود و الان وجدانى و لمس. از اين رو الان قواى خودشان را بيشتر بسيج كردند تا اختلاف در ايران ايجاد كنند. در كردستان، در بلوچستان، در بين خوزستان به بهانههائى مىخواهند اختلاف بياندازند و همين معنى باعث اين است كه اينها كوشش كنند بين برادران اسلامى وحدت كلمه حاصل نشود به اينكه حكومتها را وادار كنند كه به مبارزه هم بروند و طرفداران خود را به كشورهاى اسلامى بگمارند. مشكل بزرگ، حكومتهاى ماست كه نمىگذارند وحدت حاصل شود و آنها مىخواهند منافع خودشان را تأمين كنند.
پيروزى مسلمانان در گرو وحدت اسلامى و اجتماع زير پرچم لا اله الا الله است
از اين جهت كه شما مى خواهيد اطاعت امر خدا را بكنيد، نهى از منكر كنيد، بزرگترين منكر غلبه اجانب بر ماست، اين منكر را بايد نهى كنيد. حكومتها را نهى كنيد از مخالفتى كه با هم دارند و با ملت دارند و با دشمنان اسلام كه خدا فرموده مراوده نكنيم محبت مى كنند. الان منكرى بالاتر از اين نيست كه مصالح مسلمين را به خطرانداخته است.
اين وظيفه همه شماست كه مىخواهيد براى خدا كار كنيد. همه ما بايد اين دشمنى را نهى كنيم و وحدت اسلامى را شعارمان كنيم با وحدت و بودن زير پرچم لا اله الا الله پيروز مىشويم. تا مسلمين رمزى را كه در ايران اتفاق افتاد پيدا نكنند، پيروز نمىشوند. آنها متحد شدند و همه يك صدر اسلام را خواستند و جمهورى اسلام را خواستند و وقتى همه با هم متحد شدند خداوند پيروزشان كرد. اگر مسلمين اين رمز را پيدا كنند، اين ملت عظيم اگر با هم مجتمع شوند، قدرتى هستند مافوق قدرتها، زيرا علاوه بر مخازن طبيعى قدرت معنوى دارند كه عبارت است ازايمان به خدا و رسول كه اگر مجتمع شوند قدرتى فوق آنها نمىشوند.
نصيحت به كشورهاى عربى در سركوبى اسرائيل غاصب، اين ماده فساد
لكن معالاسف نصايح كمتر اثر مى كند. من قريب بيست سال است كه به كشورهاى عربى توصيه مىكنم كه با هم مجتمع شويد و اين ماده فساد را طرد كنيد. اگر اسرائيل قدرت پيدا كند اكتفا به بيتالمقدس نمىكند، لكن معالاسف نصيحت در آنها اثر نمىكند. من از خدا مىخواهم كه مسلمين را بيدار كند.
و السلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 117
تاريخ: 15/2/58
بيانات امام خمينى در جمع مدرسين مدرسه قرآن پاوه و گروهى از برادران و خواهران اورامانات
مادام كه در پناه قرآن هستيم بر دشمنان غلبه خواهيم كرد
بسم الله الرحمن الرحيم
انشاءالله خداوند شما را مؤفق كند. شما معلم قرآن هستيد و يك شغل بزرگى، يك مسووليت بزرگى داريد. قرآن براى همه است و سعادت همه را بيمه مى كند. در پناه قرآن بود كه اسلام در نيم قرن بر همه امپراطورىهاى در آن وقت غلبه كرد و ما، مادامى كه در پناه قرآن هستيم بر دشمنان غلبه خواهيم كرد و اگر خداى نخواسته دشمنان اسلام ما را از اسلام و قرآن جدا كردند، بايد بنشينيم و ببينيم كه ما در ذلت، خفت، بندگى، زندگى مى كنيم. استقلال و آزادى در پيروى از قرآن كريم و رسول اكرم است. ما همه پيرو قرآن و رسول اكرم هستيم و همه با هم برادر، همه با هم يك جهت، يك وجه، يك دين، يك قرآن داريم و من اميدوارم كه تفرقهاندازىها را شماها با قدرت خودتان و قوه الهى قطع كنيد، نگذاريد رخنه كنند در صفوف فشرده ما. من خدمتگزار همه اقشار ملت و خدمتگزار شماها هستم. خداوند شماها را حفظ كند و سعادتمند كند در دنيا و آخرت.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 113
تاريخ: 15/2/58
بيانات امام خمينى در جمع پاسداران انقلاب اسلامى منطقه 9 و پرسنل شهربانى و اداره راهنمائى و رانندگى تهران
نهضت الهى ايران مايه ابطال حسابهاى ما ديگران
بسم الله الرحمن الرحيم
حساب حسابگران غلط درآمد و باز متنبه نشدند. نهضت الهى ما حساب حسابگران را باطل كرد و باز نمىفهمند. حسابهاى ما ديگران كه گمان مىكردند ملت ما با نداشتن هيچ چيز امكان ندارد قدرتهاى بزرگ را در هم بشكند غلط درآمد. آنها كه گمان مىكردند يك مشت جوان بازارى و فرهنگى با نداشتن هيچ چيز چطور امكان دارد رژيمى كه همه چيز دارد ساقط كنند، فهميدند كه حسابهاى ماديگرى باطل است. اينجا حساب الهى است اينجا دست خداست. اشخاص نمىتوانند يك همچو نهضتى، يك همچو قدرتى ايجاد كنند، بشر نمىتواند همه اقشار را اينطور بيدار كند، بشر نمىتواند زن و مرد يك مملكت، بچه و بزرگ يك مملكت را فداكار كند. اين دست خداست، اين اراده الهى است كه تمام اقشار ملت ما را با هم برادر كرد و تمام حسابهاى حسابگران مادى را باطل كرد. اين دست خدا و اراده خداى تبارك و تعالى است كه بزرگان ما را مثل حضرت آقاى خسرو شاهى، حجتالاسلام آقاى خسروشاهى در كنار اين بچه نشاند و هر دوباره با هم يك ندا كردند. اين قدرت خداست، بشر نمىتواند، اين قدرت خداست كه به همه حس فداكارى داد و شهادت را براى خودشان فوز دانستند و پيش قدم شدند. براى ملتى كه شهادت فوز عظيم است، براى ملتى كه بچه خردسال و پيرمرد بزرگ آرزوى شهادت مىكنند، باز حساب حسابگران باطل در مىآيد. با كشتن يك نفر ولو هر چه بزرگ باشد، اين ملت عقب نمىنشيند باز دست خداى تبارك و تعالى از آستين درآمد و در شهادت يك شهيد، همچو موجى، همچو موجى در ايران و در ساير كشورها ايجاد كرد كه ما را زنده كرد، اسلام را باز زنده كرد. اگر سستى احتمال مىرفت، به واسطه اينكه خيال پيروزى كرده بوديم، آن سستى را بدل به سختى كرد و بدل به سد بزرگ و موجب شد كه شما همه، همه ايران، همه جا با قدرت الهى قيام كردند باز، و شما نيروهاى عظيم در اينجا مجتمع شدهايد، نيروى پرسنل شهربانى، پاسداران انقلاب، بزرگان دين، اين دست خداست كه ما را باهم مجتمع مىكند و همه ارادههاى ما را يكى مىكنند برادران من! تا اين نهضت هست و تا اين قدرت الهى هست، شما به پيش مىرويد.
حفظ كنيد اين نهضت الهى را، حفظ كنيد اين وحدت كلمه را، حفظ كنيد اين الوهيت را، اين اسلاميت را. تا اين اراده الهى و اين وحدت كلمه و اين گرايش به اسلام هست، شما پيروزيد.
صحيفه نور ج 6 صفحه 114
ستيزه با مكتب مقدس اسلام ممكن نيست
آمريكا بدگمان كرده است كه با كشتن و با ترور مى تواند كارى انجام بدهد. كمونيستهاى ساختگى بد خيال كردهاند، مكتبهاى انحرافى بدگمان كردهاند، ريشههاى گنديده رژيم سابق بد خيال كردهاند كه مىتوانند با ترور جلو احساسات ملت ما را بگيرند احساسات را افزون كردهاند، باز حسابهايشان باطل شد.
حسابگرى الهى غير از حسابگرى مادى است. اينها كه شما حساب مىكنيد، حسابهاى مادى است، ماديگرايى است. ما شهادت را براى خودمان حيات مىدانيم. دوستان ما شهادت را براى خودشان زندگى مىدانند. مكتب اسلام اين طور است. اين مكتب اسلام است كه شهادت را زندگى مىداند. اين مكتب اسلام است كه اين بچه را پيش من مىنشاند و از حلقوم او مى شنويم كه ما براى شهادت حاضريم. اين مكتب اسلام است. با مكتب اسلام ستيزه نكنيد، نمىتوانيد بكنيد. ملت ما بيدارند. اگر ما ترور بشويم ملت ما هست، ملت بزرگ ما زنده است، نهضت ما زنده است. پيروز باد اين زندگى، پيروز باد اين ملت. خداوند همه شما را پيروز كند و همه ما را به راه هدايت رهبرى فرمايد. و السلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 118
تاريخ: 16/2/58
بيانات امام خمينى در جمع پاسداران انقلاب كميته مسجد جامع ابوالفتح
شماالان مجاهدين اسلام هستيد
بسم الله الرحمن الرحيم
خداوند شما پاسداران، پاسداران اسلام را، لشكر امام زمان را براى ما حفظ كند. موفق باشيد انشاء الله. اين خدمتى كه الان مىكنيد خدمت به اسلام است در مقابل طاغوت، خدمت به اسلام پشتيبانش خداست، امام زمان سلام الله عليه و قرآن كريم است، با اتكاء به قرآن كريم، با اتكاء به ذات مقدس حق تعالى، با اتكاء به امام زمان سلام الله عليه پاسدارى كنيد و خوب پاسدارى كنيد. پاسدارى از مردم كنيد و پاسدارى از قواى شيطانى كه هست به اينكه آن را رفع كنيد. انسان هميشه مبتلاى به قدرتهاى شيطانى است، گاهى قدرتهاى شيطانى به صورت محمدرضا و گاهى قدرتهاى شيطانى در باطن انسان است، مجاهده كنيد شما الان مجاهدين اسلام هستيد، با نفس خودتان مجاهده كنيد، مبادا در اين پاسدارى يك لغزشى پيدا كنيد، مبادا مردم از دست شما خداى نخواسته آزارى ببينند، شما پاسداريد، پاسدار بايد حفاظت كند، حفاظت كنيد برادران خودتان را، كشور خودتان را، به آن قدرى كه مىتوانيد و حفاظت كنيد نفس خودتان را از قواى شيطانى. من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه شما را مىخواهم و به آقاى لنگرودى سلام مرا برسانيد. توفيق ايشان و همه شما را از خداى تبارك و تعالى مسئلت مىدارم.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 119
تاريخ: 16/2/58
پاسخ امام خمينى به پيام ضياء الرحمن رئيس جمهورى بنگلادش
حضرت ضياءالرحمن رئيس جمهورى مردم بنگلادش
ما از پيام محبت آميز شما درباره پيروزى مردم شريف ايران در برقرارى جمهورى اسلامى در كشور عزيزمان تشكر مىكنيم. ما براى ملت مسلمان بنگلادش موفقيت و شادمانى آرزو كرده و اميدواريم جمهورى اسلامى ما كه بر مبناى اتحاد و تشريك مساعى با كشورهاى مسلمان جهان بنا شده نقش قاطعى در حصول به هدفهاى والاى اسلامى و خوشبختى مسلمانان سراسر جهان داشته باشد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 120
تاريخ: 16/2/58
بيانات امام خمينى در جمع بانوان جنوب شهر تهران
تجلى نور قرآن و قدرت اسلام در قلوب ملت ايران
بسم الله الرحمن الرحيم
اين يك معجزه است، يك معجزه بزرگ است كه شما خواهران و برادران با هم هم صدا و با مشتهاى گره كرده در مقابل قدرتهاى شيطانى ايستادهايد. معجزه اسلام است، اين قدرت اسلام است كه در شما تجلى كرده است. اين قوتايمان است كه شما را بر اين مبارزه پيروز كرد. اين معجزه است كه با شهيد دادن يك عزيز، موج در تمام دنيا بلند مىشود. اين معجزه است كه خانمها را در مقابل تانك و توپ، در مقابل مسلسلها، در مقابل توپها و تانكها برقرار كرد و از هيچ چيز نهراسيديد. اين نور قرآن و اسلام است كه در دلهاى شما و در قلوب همه ملت ايران جلوه كرده است. اين نورايمان است كه شما خانمها هم از شهادت نمىهراسيد.
اين نهضت تا پيروزى نهائى بر پاست و آن اوضاع برگشتنى نيست
دشمنان گمان نكنند كه با شهادت بزرگان ما اين نهضت به آرامشى بر مىگردد. اين نهضت افروخته است، اين نهضت بر پاست تا كليه ريشههاى فساد را از بن بكند. اين نهضت تا پيروزى نهائى بر پاست و هر وقت كه احتمال سستى و ضعف برود خداوند تعالى با وسيلهاى او را افزايش مىدهد. دشمنان ما در اشتباهند كه گمان مىكنند با كشتن ما رژيم منحوس يا مثل او بر مى گردد. ديگر آن اوضاع برگشتنى نيست، ملت ايران ديگر نمىپذيرد آن اوضاع را. آمريكا اشتباه كرده است، توطئه چينان آمريكا و انگلستان و غيره آنها در اشتباهند، اين توطئهها تاثيرى ندارد. ما سد عظيم را شكستهايم و اين قطرات ناچيز، چيزى نيستند.
از خواهران عزيز كه در اينجا اجتماع كردهاند و با تظاهر خودشان پشتيبانى از نهضت مى كنند متشكرم. خداوند شما را حفظ كند و براى اسلام نگه دارد. شما سهم بزرگى در اين نهضت داريد و داشتهايد. اين نهضت را شماها بايد به ثمر برسانيد و مىرسانيد. سلام من و درود من بر شما خواهران عزيز و بر همه خواهران و برادران ملت و بر همه مسلمين. و السلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 121
تاريخ: 17/2/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از عشاير
ما مصمم هستيم كه تا آخرين قطره خونمان را فداى اسلام كنيم
اغوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
خداوند شما عشاير را از شر شيطان حفظ كند. خداوند به شماها سلامت و توفيق بدهد كه براى اسلام و براى نهضت اسلامى كوشش كنيد. ما همه با هم برادر هستيم و با هم بايد در اين راه كه راه اسلام است، راه قرآن است همه بايد مهيا براى جانفشانى باشيم. بدخواهان گمان مى كنند كه با اين توطئههاى ناجوانمردانه مىتوانند ملت ايران را به عقب برگردانند، بد خواهان گمان مىكنند با كشتن يك، دو نفر يا چند نفر از بزرگان ما، ما به عقب بر مىگرديم، اين اشتباه است. ما مصمم هستيم، ملت ما مصمم است كه تا تمام ريشههاى استعمار و استبداد فاسد را از جاى نكند، از پاى ننشيند. اين ريشههاى گنديده كه در اطراف مملكت ما مشغول فساد هستند بدانند كه اگر اراده ما بكنيم و ملت ما اراده بكند و من اجازه بدهم به ملت، در نصف روز شما را قلع و قمع خواهند كرد. توطئههاى خيانتكارانه را كنار بگذاريد، جنايات را كنار بگذاريد، ملت را رها كنيد. شما قدرت نداريد كه ملت ما را به عقب برگردانيد. ما مصمم هستيم كه تا آخرين قطره خون خودمان و ملتمان را فداى اسلام كنيم. ما آزادى بيان براى گفتن، براى نوشتن مى دهيم لكن براى توطئه اجازه نخواهيم داد و توطئههاى شما را، شما را اگر توطئه كنيد دفن خواهيم كرد. عشاير ما در هر جا كه هستند موظفند، سايراقشار ملت در هر جا كه هستند موظفند كه نگذارند اين توطئهگران به حيات خود ادامه بدهند و به توطئههاى خود. شما عشاير در هر جا كه هستيد، پشتوانه ايران هستيد، خداوند شما را حفظ كند و موفق كند و ما را، همه را براى شهادت موفق كند.
و السلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 122
تاريخ: 17/2/58
پاسخ امام خمينى به پيام سرهنگ قذافى رهبر انقلاب ليبى
حضرت سرهنگ معمر القذافى رهبر انقلاب ليبى
بسم الله الرحمن الرحيم
مرقوم شريف كه متضمن تفقد از اينجانب و توجه به مسائل كشور ستمديده ايران و مسائل وارد بر ملت شريف مسلمان بود توسط آقاى سرگرد عبدالسلام جلود و اصل و موجب تشكر گرديد. ملت ايران پس از گذشت دورههاى سياه و اختناق و پس از تحمل روزگارى بس هولناك و از دست دادن استقلال و شعائر اسلامى و ملى به دست جنايتكاران كه در راس آنان سلسله خيانتكار پهلوى بود و پس از مشاهده چپاولگرىها و خيانتهاى بى شمار به مقدسات مذهبى و ملى و مخازن عظيم كشور و بالاتر از مشاهده چپاولگرىها و خيانتهاى بى شمار به مقدسات مذهبى و ملى و مخازن عظيم كشور و بالاتر از آن نيروى انسانى و ماثر فرهنگى آنان با خواست خداوند متعال و اتكاء به اسلام و قرآن كريم به خود آمد و با نهضت اسلامى خود چون سيلى خروشان سدهاى عظيم استعمار و استبداد را در هم شكست و طومار خيانتكاران و رژيم استبدادى سلطنت جابرانه دو هزار و پانصد ساله و تفالههاى آن را در هم پيچيد.
ملت شريف ايران همچون برادران اسلامى صدر اسلام و عصر وحى با فقدان ساز و برگ جنگى و با دست تهى، لكن با قدرتايمان و ايثار خون و فداكارى در راه اسلام و سبقت به شهادت در راه هدف به پيروزى رسيد و دشمنان مستبد و مستعمر و مستثمر را از صحنه خارج و در زبالهدانى تاريخ دفن كرد. اين اسلام و عقيده بود كه ما را پيروز كرد. ملتها و دولتها اگر بخواهند به پيروزى و هدفهاى اسلامى به تمام ابعادش كه سعادت بشر است برسند، بايد اعتصام به حبل الله كنند، از اختلافات و تفرقه بپرهيزند و فرمان حق تعالى را (واعتصموا بحبل الله جميعا ولاتفرقوا) را اطاعت نمايند. پشت كردن به تعاليم عاليه اسلام و روى آوردن به غرب و شرق، مسلمين را با قريب يك ميليارد جمعيت و مخازن بسيار غنى تحت سيطره اجانب در آورده و شعائر و مخازن آنها را به باد داده است شما ديديد و ما هم شاهد بوديم كه وحدت كلمه يك ملت شجاع ولى ضعيف با اعتماد به اسلام و خداى تعالى موجب غلبه بر غولهاى بين المللى شد و دست همه استعمارگران را قطع نمود. پس مسلمين بايد براى به دست آوردن استقلال و آزادى اين كليد پيروزى را به دست آورند و براى وحدت كلمه كوشش كنند. اين شما سران دولتها هستيد كه بايد اين فكر اسلامى را تعقيب كنيد و دست از دشمنى و مخالفت با برادران خود برداريد. مسؤوليتهاى دولتهاى اسلامى در پيشگاه خداى توانا و در پيشگاه
صحيفه نور ج 6 صفحه 123
ملتها بسيار بزرگ است. دولتهاى اسلامى بايد دولت مصر را در اين خيانت بزرگ كه به اسلام و مسلمين نموده است به جاى خود بنشانند و با آن قطع رابطه كنند. ملت مصر بايد دست اين خيانتكار را از كشور خود قطع كند و ننگ سر سپردگى به آمريكا و صهيونيزم را از ملت بزدايند. من به دولت دستور دادم كه با مصر قطع رابطه نمايد. ما دست برادرى به تمام ملتهاى اسلامى مىدهيم و از تمام آنان براى رسيدن به هدفهاى اسلامى استمداد مى كنيم.
و السلام عليكم و رحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 124
تاريخ: 17/2/58
بيانات امام خمينى در ديدار با سفير سومالى
اسلام از روز اول با شهادت، اين دين حنيف را ترويج كرد
بسم الله الرحمن الرحيم
از اينكه راجع به اين مصيبت بزرگ كه به ما و به ملت ما بلكه به ملت اسلام وارد شد، شما حامل تسليت از طرف رئيس و دولت و شعب هستيد، تشكر مى كنم. لكن ما در راه اسلام بايد از اين شهدا بدهيم.
اسلام از روز اول كه ظهور پيدا كرد با شهادت، اين دين حنيف را ترويج كرد. اسلام شهداى بزرگ داشته است و مفتخر است به اينكه در راه خدا و در راه هدف، شهداى بزرگ داده است، ما هم مفتخريم به اينكه در راه اسلام و در راه هدفمان، شهيد بدهيم و اين، آخر شهيد ما نيست، ما باز شهدايى ممكن است بدهيم و براى ما زندگى اين دنيا مطرح نيست، مطرح هدف است و در راه هدف كوشش مى كنيم و هر چه پيش بيايد چون براى هدف است از او استقبال مى كنيم.
امام: بعد شما ترجمهاش را بعدها براى ايشان بخوانيد.
مترجم: در مرحله دوم، ايشان تأييدات دولت خود و ملت خودشان را از شما اعلان كردند.
... و اما راجع به تأييد از اين نهضت، البته همه مسلمين در اين نهضت شركت داشتند و اين نهضتى بود كه براى هدف اسلامى بود، نه فقط براى ايران. منتها نقطه ابتدا از ايران است و همه مسلمين در اين هدف شريك هستند و نهضت براى اقامه عدل است كه بايد بگويم، همه بشر در آن شركت دارند و چون براى اقامه اسلام است، همه مسلمين در آن شركت دارند. بنابر اين لازم است كه همه مسلمين با هم يكصدا در اين نهضت عظيم اسلامى شركت بكنند و آن معنايى كه در ايران تحقق پيدا كرد كه آن حقيقت فداكارى در راه اسلام و وحدت همه اقشار ملت براى پيشرفت مقاصد اسلام، اين در همه ملتها انشاء الله حاصل بشود و اگر چنانچه همچو وحدت كلمهاى با يك همچو مقصد بزرگى كه اقامه عدل است در اين كشورها، در كشورهاى پهناور اسلام پيدا بشود قدرت عظيمى است كه هيچ قدرت و ابر قدرتى در مقابل او ايستادگى نمىتواند بكند.
صحيفه نور ج 6 صفحه 125
مترجم: راجع به اينكه شما از دولت فلسطين تأييد كردهايد و خواهان حق آنها هستيد.
... و اما راجع به تأييد ما از فلسطين و انزجار ما از اسرائيل، اين تازگى ندارد. ما از قريب 20 سال پيش از اين تا حال راجع به اين مسائل بحث و گفتگو كرديم و دولتهاى عربى را و ساير مسلمين را در اين راه نصيحت كرديم كه راجع به اين مسائل با هم تشريك مساعى بكنند و اگر دولت عرب، دول عربى كه جمعيتهاى زياد و گروههاى زيادى دارند اينها با هم اتفاق داشتند، اين مصيبتها براى قلسطين و براى قدس پيش نمىآمد. لكن معالاسف دولتهاى عربى به نصايح ما گوش نكردند و با اختلافاتى كه بين خودشان، دستهاى اجانب ايجاد كردند ، توجه نكردند و اين اختلاف الان هم موجود است و روز افزون مى شود منجمله اين اختلافى كه به واسطه قراردادى كه بين مصر و اسرائيل پيدا شد به دست اجانب، به اين اختلافات بين مسلمين و بين دول اسلام دامن زد و از باب اينكه رشد سياسى بين اينها نيست، نتوانستند حل مسائل را بكنند و تن در دادند به يك همچو امر بزرگى، يك همچو خيانتى كه دنبال آن اختلاف بين مسلمين و اختلاف بين دول اسلامى بيشتر شد و موجب تأسف شديد ماست.
معماى امام موسى صدر
و اما راجع به آقاى صدر، ما از آنوقت كه نجف بوديم و اين قضيه واقع شد تاوقتى كه پاريس رفتيم و بعد هم به ايران آمديم، دنبال اين قضيه بوديم و آقاى صدر در ايران متولد شده است و ايرانى است و با من سوابق زياد دارد و بعد از اينكه ايرانى است، رفته است به لبنان و ما علاقه داريم، هم به اينكه ايرانى است و هم به اينكه در لبنان رئيس مجلس شيعى بوده است، علاقه داشتيم به اينكه اين معما را حل بكنيم و مكرراً با ليبى اتصال پيدا كرديم. بلكه آقاى قطب زاده را يك دفعه فرستاديم براى ليبى دنبال اين مطلب و بعد هم كه اينجا آمديم، هم سفير ليبى كه آمد پيش من راجع به اين مسأله صحبت كردم و هم نخست وزير كه آمد، حل اين معما را از ايشان خواستم و مع الاسف تاكنون براى ما اين معما حل نشده است. اميدوارم كه با كوشش دولت ايران و ساير اقشار علاقمند به اسلام، اين معما حل بشود و اما راجع به روابط، ما با دولتهاى اسلامى بلكه با همه دول يك روابطى است اما با همه دول يك روابط سياسى است كه البته دولت ما با آنها، روابط را يا ايجاد مى كنند يا تحكيم مىكنند و روابط ما با دولتهاى اسلامى هميشه بايد قوى باشد.
دول اسلامى آنچنان بايد متحد شوند كانه يك جامعه هستند
دولتهاى اسلامى بايد به منزله يك دولت باشند كانه يك جامعه هستند، يك پرچم دارند، يك كتاب دارند، يك پيغمبر دارند، اينها هميشه بايد با هم متحد باشند، با هم علاقههاى همه جانبه داشته باشند و اگر چنانچه اين آمال حاصل بشود كه بين دولتهاى اسلامى از همه جهات وحدت پيدا بشود،
صحيفه نور ج 6 صفحه 126
اميد است كه بر مشكلات خودشان غلبه كنند و قدرتى بزرگتر از قدرتهاى ديگر در مقابل ساير قدرتها باشند.
و من اخيراً تشكر مى كنم از رئيس و دولت و ملت شما و اميدوارم كه همه مسلمين به سعادت و سلامت برسند و از شر اجانب خلاص شوند. و السلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 127
تاريخ: 18/2/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از خواهران و برادران كميته امداد مركز
براى پيشبرد نهضت هيچ چيز نبايد سد راه ما بشود
بسم الله الرحمن الرحيم
براى من هم مايه تاثر است و من از نزديك ايشان را مى شناختم و به آتيه ايشان اميدوار بودم. انتظار بود كه در آتيه خدمتگزار خوبى باشند، الان هم خدمت مى كردند كه اين وضع پيش آمد. خداوند ايشان را رحمت كند و به شما توفيق بدهد كه وظائف را انجام بدهيد. چه به اينطور تصادفات از اينجا (دنيا) برويم، چه به شهادت، على اى حال در راه خدمت است. و من اميدوارم كه خداوند به همه ما سلامت و سعادت عنايت فرمايد و به همه ما توفيق خدمت در اين نهضت. همه بايد خدمت بكنيم و نهضت را پيش بريم و هيچ چيز مانع اين مسير ما در اين مساله نبايد بشود، چه چيزهائى كه براى ما پيش مىآوردند و بنا دارند
بعد هم پيش بياورند و چه چيزهائى كه در اثر تصادف پيش مىآيد كه در رديف اينطور فعاليتهاست.
در هر صورت همه موظفيد كه در اين زمانى كه زمان حساسى است و اسلام گرفتارى دارد و كشور ما گرفتارى دارد، همه با هم يكصدا و با هم يك نواخت نهضت را پيش ببريم و انشاء الله به پيروزى آخر برسيم و مىرسيم.
تفالههاى رژيم ذراتى هستند كه به آسانى از بين خواهند رفت
و اين اقشار ضعيفى كه حالا از پس ماندههاى رژيم سابق و آمريكا و امثال اينهاست و با صورتهاى مختلف و با ماسكهاى مختلف، چيزى نيستند كه مانع اين جريان عظيم ايران بشوند. اينها يك دست و پائى مىزنند. آن وقتى كه آن سد بزرگ بود، ايران شكست او را، حالا اينها يك قطرات و يك ذراتى هستند كه اگر چنانچه خيلى توطئههاشان را انسان بفهمد، با يك نصف روز اينها از بين خواهند رفت.
و من اميدوارم كه اينها بيدار بشوند و دست شيطنتها از بردارند و آنهائى كه قابل هدايتند انشاء الله هدايت بشوند. خداوند همه شما را حفظ كند و مؤفق باشيد. هم برادرهاى ما و هم خواهرهاى ما، همه سربازهاى اسلام هستيم و من اميدوارم كه در آن كتابى كه بناست اسم سربازها را بنويسند، اسم ماها را هم به نام سرباز بنويسند.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 128
تاريخ: 19/2/58
پاسخ امام خمينى به تلگراف حجت الاسلام حق شناس
جهرم 12 جمادى الثانى 99
بسمه تعالى
براى پيشبرد نهضت هيچ چيز نبايد سد راه ما بشود خدمت جناب حجت الاسلام و المسلمين آقاى حاج سيد ابراهيم حق شناس دامت بركاته تلگراف تسليت جنابعالى و ساير طبقات اهالى محترم جهرم در مورد شهادت جانگداز مرحوم حجت الاسلام و المسلمين استاد مطهرى قدس سره الشريف واصل گرديد. از اظهار تفقد آقايان محترم متشكرم و سلامت و توفيق همگان را از خداى تعالى خواستارم. و السلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 129
تاريخ: 19/2/58
بيانات امام خمينى در جمع بانوان شهراهاى قصر شيرين و سارى
ترميم ويرانه باقى مانده از رژيم شاهنشاهى به تدريج انجام مىشود
بسم الله الرحمن الرحيم
بله، اينها مكرر مىآمدند پيش من كه، هر دستهاى كه مىآمدند از اطراف پيش من كه در اطراف ما بيكارى زياد است، هيچ نداريم، آب و برق نداريم، دبستان نداريم، بيمارستان نداريم، از اين حرفها، خوب، هر كسى هر جا هست مىآيد مىگويد و غالباً هم مىگويند هيچ جا مثل ما محروم نبوده. ما به اينها مىگوئيم كه خوب، اين تازه شده است يا از قديم بوده است؟ انقلاب اين را آورده است يا خير، اين سابق بوده است و حالا ما وارد شديم به جائى كه همه اينها نبوده؟ اگر بگوئيد كه انقلاب اين فقر و فلاكت را آورده، خودتان هم قبول داريد نيست اينجور، پس اين قبل از انقلاب بوده است اين مطلب، قبلا اين بيكارى بود و اين فقر بوده و اين نداشتن آب و برق و آسفالت و اينها بوده است اين قبلاً، حالا وارد شده. يك مملكتى كه همه چيزش اينجورى بوده، بختيارى مى گويد كه ما از همه محرومتر بوديم، سيستانى مىگويد ما از همه محرومتريم، بلوچستانى هم همين را مى گويد، كردستانى هم، همه و همه هم راست مى گويند كه محروم بودند اما اين محروميتى كه بوده است، سابق بوده، حالا پيدا نشده كه شما حالا بيائيد بچسبيد به دولت كه الان بده، براى اينكه الان نشده است، در دولت آقاى بازرگان اينها نشده است كه آقاى بازرگان ضامنش باشد اين در دولتهاى سابق و در زمان رژيم سابق شده است و حالا اينها وارد شدند، ما وارد شديم به يك مملكت كه آشفته بوده و بايد درست بشود. بنابراين كارگر، كارمند، كشاورز و بيكار همه اينها چيزهائى بوده كه سابق همين جور بودند و بدتر بودند، حالا لااقل حالا آزاد هستند، آنوقت اين هم نبود، اينها بايد ما هم بايد خوب، يك قدرى صبر كنيم ببينيم بايد چه بكنيم.آنها خيال نكنند كه حالا كه ما بيكار هستيم پس يا الله بدهيد. من اين كار را نكردم، سابق اين كار را كرده، آنها كردند شما را محروم. ما آمديم اين محرومها را از محروميت در بياوريم اما اينكه معجزه نيست كه فوراً معجزه بشود، خوب، بايد اين به تدريج عمل بشود. اين را بايد به آنها گفت كه مسأله اينطور است كه شما در يك رژيمى بوديد كه همه محروميت را در آن رژيم داشتيد، خرابى همه آنجا بود، ما حالا وارد شديم به يك خرابه اى، مىخواهيم بسازيم، اين خرابهاى كه مىخواهيم بسازيم مهلت لازم دارد يك قدرى وقت لازم دارد، بايد وقت داشته باشد تا درست بشود، بايد دولت مستقرى پيدا بشود، بايد يك بودجهاى براى دولت پيدا بشود تا كار درست بشود همين طورى كه نمىشود درست بشود.
صحيفه نور ج 6 صفحه 130
حمل آشفتگىهاى انقلاب از وظائف ماست
در هر صورت همه بايد، انقلاب است، انقلاب لازمهاش اينطور مسائل است و چه انقلابى بهتر از اين انقلاب ايران تا حالا واقع شده؟ انقلاب سفيد اين است، نه انقلاب سفيد آقاى آريامهر. انقلاب سفيد اين است كه يك انقلابى واقع شد، يك سد به اين بزرگى شكسته شد، در عين حال آن چيزى كه ضايعات بود، كم بود، آن چيزى كه برداشت بود، زياد بود اما حالا باز حال انقلاب را داريم، ما اكنون از انقلاب نرفتيم، الان حال انقلاب، حال انقلاب آشفتگى دارد، بعد از انقلاب آشفتگى دارد، اين آشفتگى را همه بايد تحمل بكنند، شما در حد خودتان تحمل بكنيد، كارگر در حد خودش تحمل بكند عرض كنم جوان دانشگاهى در حد خودش تحمل بكند، براى اينكه يك روز آسايش ووقت آسايش نيست ، وقت انقلاب است، وقت انقلاب و بعد از انقلاب اين مسائل، گرفتارىها براى همه هست، براى دولت هست، براى ملت هست، از براى جوانها هست، براى عرض كنم كه كشاورزها هست، براى همه هست لكن همه بايد با هم دست به هم بدهيم كار را انجام بدهيم. انساءالله كه موفق باشيد.
صحيفه نور ج 6 صفحه 131
بسم الله الرحمن الرحيم
ذخائر اين ملت را انگليسها بردند اين بركت اسلاماست كهماهمه را دور هم جمع كرده است، درجه دار وافسرو سرباز و بختيارى و اهل علم ، همه در مدرسه جمع شدهاند. دستها كه در طول قريب سيصد سال از آنوقتى كه خارجىها راه پيدا كردند به شرق، دستهاىشان و دسته هايشان به كار افتاد كه قشرهاى مملكت ما را، بلكه شرق را از هم جدا كنند، مملكتهاى اسلامى را از هم جدا كردند، در راس هر يك يكى از نوكرهاى خودشان را گذاشتند كه نگذارند ملتها توجهى به مسائل خودشان بكنند. ما شاهد مسائلى هستيم و شاهد پنجاه و چند سال (البته اگر شماآن زمان را يادتان نيست شايددر بين شما بعضىهايتان يادتان باشد،ولىمن يادمهست)ماشاهداين ماموريتهائى كه به اين خانواده دادند بوديم كه از اولى كه رضا خانآمد به ايران و به توطئه انگلستان او آمد و بعد هم كه رفت، راديو دهلى كه آن وقتها دست انگليسها بود اعلام كرد كه ما رضاخان را آورديم و چون به ما خيانت كرد او را برديم. آن روزى كه رضاخان رفت، راديو دهلى اعلان كرد كه همين معنائى را كه ما او را آورديم لكن خيانت كرد و چون خيانت كرداز اين جهت او را برديم. او را بردند، لكن چمدانهاى جواهرات ايران را كه در آن چند روزى كه ديد بايد برود جمع كرد در چمدانها بست، اينها را بردند در آن كشتى كه برايش مهيا كرده بودند كه برود، در آن كشتى گذاشتند و بين راه (آنطورى كه يكى از صاحب منصبهائى كه همراه بوده است نقل كرده بود براى يكى از علما و او براى من نقل كرد)، گفته بود كه، آن چمدانها را با رضا شاه در كشتى گذاشتند و راهانداختند، وسط دريا يك كشتى ديگرى كه مخصوص حمل دواب بود، مخصوص حمل حيوانات بود آوردند متصل كردند به اين كشتى و به رضاخان گفتند، بيا اينجا، رفت آنجا (البته مخصوص حمل دواب بود و خوب هم حمل كردند) گفته بود كه: چمدانها؟ گفته بودند كه بعد مى آيد. خودش را بردند به آن جزيره و چمدانهاى اين ملت را و ذخائر اين ملت را انگليسها بردند. عين همين مطلب در زمان ما (يعنى آن هم زمان ما بود لكن در اين زمان كه همهتان يادتان هست) اين تحقق پيدا كرد كه اينها وقتى كه مايوس شدند از اينكه ديگر نمىتوانند مستقر باشند در اينجا، پولهاى اين ملت را از بانكهاى اينجا، مبالغى بسيار هنگفت، حيرت انگيز، هر يك از اينها قرض كردند و همان جواهرات وچيزهائى كه بايد ببرند، آنقدرى كه مى توانستند از اينجا بردند و بانك هاى
صحيفه نور ج 6 صفحه 132
خارجى مثل بانك سوئيس و مثل آمريكا و ديگر بانكها از ذخائر ما و از پولهاى ما به اسم اينها يا به اسم خود او كه بيشتر از همه و يا به اسم اتباع و عشيره او در آن بانكها هست و همه مال ملت است، اينها ملت را غارت كردند و رفتند.
رفتهاند و بدتر چيزى كه خيانتى كه اينها كردند و به تعليم اجانب كردند اين بود كه ماها را از هم جدا كردند، روحانيت را از دانشگاه جدا كردند، دانشگاه را در نظر روحانيت يك مبداء فساد، مبداء كارهاى زشت قلمداد كردند، روحانيت را در پيش آنها دربارى و عقب افتاده و اينها قلمداد كردند، ملت را پيش آنها به غير آن طورى كه هست منحرف كردند، ايجاد دشمنى كردند بين برادرها، يعنى ايجاد كردند تا آن قدرى كه مىتوانستند دشمنى ما بين روحانيون و فرهنگى و دانشگاهى و اينها و دشمنى ما بين ارتشىها و ملت، ملت از ارتش مىترسيد، ارتش با ملت يك جور ديگرى خيال مىكرد بايد رفتار كند. اين بزرگتر خيانتى بود كه به ملت ما كردند و به اسلام.
براى يك ارتش كه بايد مستقل باشد، خيلى گران است كه مستشارها بيايند و بر آن حكومت كنند
اين قدرت اسلام است و الان قدرت تعليمات اسلامى است الان كه من معمم را و اين آقايان اهل علم را با شما سربازها و درجهدارها و افسرها و با اين عشاير در مدرسه فيضيه جمع كرده است، آن مدرسه فيضيهاى كه در زمان طاغوت به غارت رفت و درش را بستند كه تا اين آخر هم درش بسته بود. اين قدرتايمان و تعليمات اسلام است كه برادرها را كه هم را گم كرده بودند يا اگر هم را توجه داشتند به صورت دشمنى و اجنبى به هم نگاه مى كردند و حالا مثل برادرها پيش هم نشستهاند و درد دل هم به هم مىگويند. شما درد دلتان را مىگوئيد كه پادگانها به صورت يك محبس بود و به ما حتى اجازه نماز جماعت نمىدادند (كه يكى از آقايان خواند اين را).
اين آقايان هم كه آنجا نشستهاند و از عشايرند، آنها هم در زمانى كه اينها قدرت پيدا كردند آنها هم محروميتهائى داشتند و بسيار محروميت، لكن آنها گمان مىكنند كه فقط محروميت مال خود آنها بود و جاهاى ديگر، خير، آباد بود. ما با هر طايفهاى كه مواجه شديم در اين مدت، همين مطلبى كه اين آقا الان گفت كه ما هيچ در آنجا نداريم، در آن زمان آزادى به هيچ وجه نداشتيم و در آن زمان هيچ يك از مآثر تمدن را نداشتيم، هر طايفهاى كه مىآيند پيش ما همين مطلب را مىگويند، و همه هم درست مىگويند، منتها شما چون اطلاع داريد از بختيارى وايل بختيارى و وضع ايل بختيارى و آن چيزها و آن نابسامانىهائى كه آنجا هست به عينه مىبينيد و بلوچ هم اطلاع دارد از بلوچ، كردستان هم اطلاع از كردستان دارد، آقايان هم از داخل پادگانهاى خودشان اطلاع دارند، ما هم از مدارس خودمان اطلاع داريم، هر كدام ما از آن محلى كه بوديم و به وجدان احساس و لمس كرديم اطلاع داريم، باقىاش را شنيدهايم اما ديدن غير از شنيدن است، لمس كردن غير از اين است كه ما ادراك كنيم كه كجا چه مىشود. شما در بين خودتان لمس كرديد كه چه گرفتارىها داشتيد كه بزرگترين گرفتارى اينكه اجانب
صحيفه نور ج 6 صفحه 133
بيايند در آنجا، مستشارهاى اجانب بيايند در آنجا ما حكومت بكنند. براى يك ارتش كه بايد مستقل باشد، بايد زير بار هيچ كس نباشد اين خيلى گران است كه اجنبى بيايد، چند نفر اجنبى از خارج بيايند و مسلط بر آنها بشوند و حاكم و حكمفرما باشند و اين بزرگتر چيزى است كه سنگين است بر دوش درجهداران و افسران ما و اين كار را آنها كردند. براى ما هم همه جور تحميلى كردهاند اينها، مساجد ما، مدارس ما، حوزههاى علمى ما، تمام اينها تحت نفوذ اينها بود و اينها نمىگذاشتند كه ما به كار خودمان ادامه بدهيم. من در همين مدرسه فيضيه كه حوزه اى آن وقت داشتم مثلاً همين قدرها، يك روز آمدم ديدم يك نفر هست، گفتم كه چه شده؟ گفت همه اين طلبهها قبل از آفتاب از ترس پاسبانها فرار كردهاند توى باغات، صبح كه مىشد قبل از آفتاب اين طلبههاى اهل علم بايد فرار كنند بروند در باغات و شب برگردند توى حجرههايشان، آخر شب كه برگردند توى حجرههايشان، شما نمىدانيد كه به ما چه گذشت در اين زمانها ما نمىتوانيم من در مدرسه دارالشفا حجره داشتم رفقاى ما يك عدهاى بودند و آنجا مجتمع مىشدند و مىنشستند و درد دل مىكردند، چند روز كه اين اجتماع بود يك شخصى آمد (كه خدا از او بگذرد) آمد نشست اينجا و گفت كه خوب است كه اينجا اجتماع نكنيد كه چطور و فلان. با ملايمت گفت، رفقا هم با شوخى با او صحبت كردند و رفت. فردا يك نفر كارآگاه آمد ايستاد دم در، گفت كه آقايان اينجا نبايد باشند اگر باشند چه خواهد شد. كه از فردا ما نتوانستيم، چند نفر، جمعيت هفت، هشت نفر بود اجتماع نبود ما نتوانستيم اين پنچ شش نفر، هفت هشت نفرى كه بوديم در مدرسه دارالشفا در آن حجره بمانيم صبح كه مىشد يواش مىرفتيم در منزل يكى از آقايان آنجا يا مثلاً دوره آنجا مجتمع مىشديم و با هم درد دل مىكرديم. به همه بد گذشت و سخت گذشت، نه به شما رفقاى بختيارى، شما حال خودتان را ديدهايد ما هم حال خودمان را ديدهايم، اهل هر محلى هم حال خودشان را ديده است و گمان مىكند كه خير، همه مسائل اين بوده است كه من ديدهام، ديگران اين جور نبودهاند. همه بد ديدهاند، همه در حبس بودهاند، همه در زجر بودهاند.
تحول روحى ملت از معجزات خداوند
و خدا خواست كه با قدرت الهى، اين تحول معجزهآسا، يك تحولى پيدا بشود كه ما با هم برادروار اينجا جمع بشويم و درد دل كنيم، يك تحولى پيدا بشود كه زن و مرد و بچه و بزرگ در مقابل توپ و تانك بايستند و بگويند ديگر مسلسل اثر ندارد. مسلسل مىكشت آنها را، لكن قدرت روحى اين طور شده بود كه مشتشان را گره مىكردند و مىگفتند اثر ندارد. اين تحول روحى كه خداى تبارك و تعالى نصيب ملت ما كرد و اين تحول براى شما آقايان هم حاصل شد كه متصل شديد به ملت، اين تحول روحى از جانب خدا بود، خدا بود كه ما را با هم دوست كرد، مجتمع كرد و قلبهاى ما را جورى كرد كه ديگر نترسيم از آن هياهو و نتوانند آنها را به ما ديگر تحميل كنند. اين نعمت بزرگى كه الان براى ما حاصل شده است و به طور معجزه حاصل شده است، يعنى تمام حساب حسابگرها غلط درآمد، همه حسابگرها اين جور حساب مىكردند كه يك قدرت بزرگ و چند قدرت بزرگتر دنبال او،
صحيفه نور ج 6 صفحه 134
نمىشود كه اين به هم بخورد، اين يك مطلبى بود كه همه عالم روى حسابهاىشان اين جور بود، حسابهاى ماديگرى اين طور بود، آنها از اراده خدا بىخبر بودند كه اراده خدا طورى مىكند كه يك ملت ضعيفى كه هيچ دستش نيست قيام مىكند، فرياد مىكند و اللهاكبر مىگويد، كم كم قشرها به او متصل مىشوند، رودخانههاى عظيم هى به آن متصل مىشود، ارتش به آن متصل مىشود عرض بكنم ژاندارمرى به آن متصل مىشود، شهربانى به آن متصل مىشود. يك اجتماع مركب از اين چيزهائى كه با هم همه بد بودند، همه با هم خوب شدند و ارتش براى ملت، ملت براى ارتش و همه براى اسلام. اين كارى بود كه خدا كرد، معجزهاى بود كه خداى تبارك و تعالى انجام داد و ما بايد اين معجزه را حفظش كنيم، اين وحدت كلمه را حفظ كنيم.
شما غصه نخوريد كه كار براى شماها نشده است تا حالا، كار براى ما هم نشده است تا حالا، كار براى اينها هم نشده است تا حالا، مىشود انشاءالله، يك قدرى صبر كنيد شماها. آن قدرى كه الان شما مطلع هستيد پنجاه و چند سال به زير اين چكمهها صبر كرديد، همه جور فشارى، من مىدانم به شما ايلات چه فشارى آمد، من زياد بى رابطه نيستم با ايلات. اين... بشود، نگذارند كارخانهها راه بيفتد، نگذارند مدارس راه بيفتد. اينها به تدريج بايد بشود و شما دعا كنيد كه انشاءالله آرامش پيدا بشود و جمهورى اسلام به آن طورى كه ماها مىخواهيم، به آن طورى كه خداى تبارك و تعالى فرموده است، آن طور پياده بشود، همه اقشار برايشان خوب خواهد شد، سعادت دنيا و آخرت همه است. من از خداى تبارك و تعالى سعادت و سلامت و عزت همه شما را، شما افسرها، شما درجهدارها و سربازهاى اسلام كه همه ما با هم الان سرباز هستيم و سرباز اسلام هستيم، سعادت همه شما را از خداى تبارك و تعالى مسئلت مىكنم.
والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 135
تاريخ: 19/2/58
بيانات امام خمينى در جمع دانشجويان مسلمان دانشگده پزشگى آيت الله طالقانى و سربازان پادگانهاى شيراز
مجتمع شدن همه اقشار ملت، از بركات نهضت مقدس اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
...حجرههاى مدرسه فيضيه را شكستند، غارت كردند، آن روز روزى بود كه اجتماع در اين مدرسه بين جنود طاغوتى و شيطانى و جنود الهى در حال مبارزه بود. طاغوت رفت و امروز ما گروههاى مختلف كه هيچ گاه با هم جمع نمىشديم و امكان اجتماع به ما نمىدادند، در اين مكان مقدس مجتمع شديم. سربازان محترم شيراز از پادگانهاى خود به اينجا آمدهاند، با دانشجويان، با ساير اقشار، با روحانيون، با بانوان و زنهاى محترم همه با هم مجتمع، اين فرصتى است كه نهضت به ما داد، اين منتى است كه اسلام بر ما نهاده كه همه قشرها با هم در يك مكان مجتمع. در زمان طاغوت قشرها با هم مختلف بودند اگر مجتمع مىشديم اجتماع به مبارزه بود، در خيابانها با مبارزه مجتمع مىشدند، براى خونريزى مىآمدند. نهضت مقدس اسلامى به بركت اسلام سربازان محترم را در كنار ما نشاند، فرهنگيان را با آنها مجتمع كرد، بانوان را با آنها در يك مكان مجتمع كرد، اين منتى است كه ما از خداى تبارك و تعالى بايد بكشيم، بركات اين نهضت زياد بود، بزرگترين بركات شكستن سد بزرگ شاهنشاهى و راندن دزدها و چپاولگران از مملكت و قطع ايادى شرك و نفاق و قطع ايادى چپاولگران و نفت خواران، اينها بركاتى بود كه به ما تاكنون رسيده است. آزادى، بزرگترين موهبت الهى كه الان ملت ما از آن برخوردار است. آزادانه شما اينجا آمدهايد و ديروز نمىتوانستيد، تذكر داديد كه ما در محبس بوديم. پادگانها محبس بود، ايران محبس بود، ايران محبس سى و پنج ميليون جمعيت بود. ما در مدرسهها محبوس بوديم، شما در پادگانها، بازارىها در بازار، ادارىها در اداره، همه محبوس بوديد. امروز خداى تبارك و تعالى به ما منت گذاشت و آزادى را نصيب ما كرد كه همه آزادانه در اينجا مجتمع هستيم و مسائل خودمان را طرح كنيم، ما از اين به بعد احتياج به اين اجتماعات داريم.
ادامه نهضت تا استقرار كامل جمهورى اسلامى
نهضت ما به آخر نرسيده است ما در بين راه هستيم، ما در بين راه هستيم، ما تاكنون موانع را به مقدار بزرگى از راه برداشتيم و انشاء الله اين ريشههاى گنديده را هم از بن در مىآوريم. اين نوكرهاى چپ و راست، اين انگلها، اين چپاولگران و معاونين چپاولگران بدانند اين حركات مذبوحانه را
صحيفه نور ج 6 صفحه 136
نمىتوانند ادامه دهند. با ترور شخص، ميدان براى آنها باز نخواهد شد، ملت ما همه مبارزند، ملت ما همه سربازند، زن و مرد ملت ما سربازند. اين انگلهاى جامعه، اينها كه مىخواهند نفت ما را باز به جيب آمريكا بريزند، اينها كه ياچپگرا يا راستگرا هستند، اينها بايد بدانند كه گذشت آن زمان، ديگر نمى تواننداعادهبدهندآن رژيم يارژيم نظيرآن رژيم را.بهجاى خود بنشينيد، مثل خفاش از سوراخها بيرون نياييد، ترور شما براى شما فايده ندارد. جوانان ما همه براى شهادت حاضرند، مرد و زن ما براى شهادت حاضرند.برادران من! راه راتابين راهآمدهايم و بايد به آخر برسانيم بايد اين نهضت را حفظ كنيد، شما بايد اين آتش روشن راروشن تر كنيد،اگر خداى نخواسته لطمهاى به اين نهضت وارد بشود تا آخر اسارت است و نخواهد شد. و اين نهضت به ثمر خواهد رسيد. و حكومت اسلامى و جمهورى اسلامى كه حافظ همه سعادتهاست و حافظ استقلال مملكت ما و حافظ آزادى ملت ماست برقرار خواهد شد. خداوندتمام شمارا، همه مردان و زنان را، سربازان و دانشجويان را سلامت و سعادت و عزت عنايت فرمايد. خداوند اين نهضت را افروخته تر كند. خداوند دست جنايتكاران را قطع كند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 137
تاريخ: 20/2/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از بانوان قم
شما بانوان در امر جهاد همدوش سربازان و بانوان صدر اسلاميد
بسم الله الرحمن الرحيم
درود بر اهالى قم، درود بر خانمها و بانوان ارزنده قم. شما خانمها، هم جهاد كرديد در راه نهضت و پيروزى ما و هم جهاد مالى كرديد. شما در عرض سربازان اسلام و همدوش با بانوان صدر اسلام هستيد. همانطور كه بانوان صدر اسلام به اسلام كمك مى كردند و در نهضتها و در جنگهاى اسلام كمك كار بودند، شما خانمها، خانمهاى همه ايران و خصوص خانمهاى قم در اين نهضت سهيم هستيد و در مبارزات ما عليه استبداد و استعمار همدوش با مردها كمك كرديد. خداوند شما را حفظ كند و در پناه خودش. و شما خانمها ارزش داريد، در پيشگاه خدا انشاء الله تهذيب كنيد بچههاى خودتان را، تربيت كنيد، تربيتهاى اسلامى.
انتظار اسلام از بانوان
اسلام از شما اين معنا را مى خواهد كه بچههاى خودتان را در دامنهاى خودتان مهذب كنيد و دامن خودتان را منور كنيد به نور اين بچههاى اسلامى كه اينها فرزندان اسلامند و بعد از اين مقدرات اسلام و مملكت خودتان به دست آنهاست. من از شما تشكر مى كنم از اينكه در نهضت ما كوتاهى نكرديد و همدوش مردها قيام كرديد و از اينكه كمك به مستمندان نموديد. خداوند به شما سعادت و سلامت در دو دنيا عنايت كند.
و السلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 138
تاريخ: 20/2/58
بيانات امام خمينى در جمع معلمن منطقه تجريش و اهالى سراب
كسب پيروزىهاى عظيم به مدد پيروى از تعاليم اسلام
بسم الله الرحمن الرحيم
اين انقلاب بزرگ ملت ما، اين نهضت عظيم تاريخى اسلامى ايران تا به اينجا رسيده است، تا سرنگونى رژيم فاسد، تا قطع ايادى اجانب، تا به دست آوردن آزادى، تا نائل شدن به استقلال آمدهايم. اينها كه بين ملت ما پخش مى كنند كه نهضت اسلامى چه كرد، تا اينجا كه نيمه راه است بايد بدانند كه كارى كرد كه در تاريخ سابقه نداشت. اين نهضت به آخر نرسيده است، در اين نيمه راه، يك كار عظيمى كرد كه تمام حسابهاى حسابگران را باطل كرد. حسابگران ما ديگرا در حسابشان نمى آمد كه يك ملتى با دست خالى بر قدرتهاى شيطانى با همه جهازهاى مدرن، با همه سلاحهاى روز كه هيچ در دست ملت نبود و همه در دست مقابل ملت، پيروزى حاصل بشود. محال مىنمود و محال مىدانستند كه اين قدرت شيطانى و سد عظيم ابليسى شكسته شود، حالا كه ديدند با قدرت الهى كه بر خلاف همه موازين ماديت است و خط بطلان بر مكتبهاى مادى كشيد، حالا كه ديدند ملتى كه هيچ نداشت بر قدرت هائى كه همه چيز داشت غلبه كرده است و اين بطلان ماديت هست، به دست و پا افتادهاند مىگويند چه شد، چه بيشتر از اين بايد بشود. امروز شما همه اينجا هستيد، با كمال آزادى هر چه مى خواهيد مى گوئيد، اين چه نعمتى است كه به شما ارزانى شده است، اين را كى داد غير از اسلام. آنها كه مىگويند اسلام چه كرد، مىدانند كه اسلام چه كرده است، مى خواهند جلو نرود. آنها نه اينكه نمىدانند كه چه شده است، مىدانند
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 141
تاريخ: 21/2/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از عشاير نورآباد ممسنى و دانشجويان و معلمان دانشسراى عالى يزد
نقش قيام و استقامت در راه خدا در پيشبرد مقاصد بزرگ اسلام
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
انبيا در تبليغاتشان ابتدائاً يك بودند، موسى عليه السلام يك نفر بود، رسول اكرم (ص) اول كه مامور شد خودش تنها مامور شد قم فانذر نهضت كن و مردم را دعوت كن. دعوت ابتدا از خود حضرت شروع شد و آن روز كه اعلام نبوت فرمود، يك زن و يك بچه به اوايمان آورد لكن استقامت كه لازمه رهبرى انبياء گرام است به طور كامل در رسول اكرم بود فاستقم كما امرت نهضت كن و استقامت كن. اين دو خاصيت در پيشبرد مقاصد بزرگ پيغمبر اسلام دخالت داشت: قيام و استقامت. اين استقامت موجب شد كه با اينكه هيچ در دست نداشت و تمام قواى قدرتمندان بر خلاف او بود به طورى كه در مكه نمىتوانست به طور علن دعوت كند لكن مايوس نمىشد از اينكه نمىتواند علناً مردم را دعوت كند، مايوس نبود، دعوت زيرزمينى بود يكى يكىها را به خود جذب كرد تا وقتى كه تشريف بردند به مدينه مامور شدند كه مردم را دعوت كنند به قيام قل انما اعظكم بواحده ان تقومو الله در اينجا دعوت به قيام است، دعوت به قيام جمع است و مهم قيام لله است براى خدا، رمز پيروزى لشگر اسلام در صدر اسلام با اينكه هيچ ابزار جنگى مىشود بگوئى نداشتند. قيام لله بود. نهضت براى خدا،ايمان به خدا پيروز كرد پيغمبر اكرم را. مايوس نشدن، استقامت كردن در راه خدا پيروزى را نصيب پيغمبر كرد.
اصحاب رسول اكرم (ص) در صدر اسلام قدرتايمان داشتند و با قدرتايمان به پيش رفتند به طورى كه با جمعيت بسيار كم و با نداشتن ابزار جنگ بر دو امپراطورى بزرگ آن روز دنيا روم ايران غلبه كردند. نهضت كردند و براى خدا نهضت كردند و استقامت كردند.
نهضت الهى شكست ندارد
شما ملت ايران، شما ملت بزرگ ايران همان معنايى كه در صدر اسلام بود محقق كرديد. ابتدائاً از مدرسه فيضيه بلند شد صدا و مدرسه فيضيه را خراب كردند، جوانهاى ما را بعضىشان را شهيد كردند لكن استقامت اسباب اين شد كه شكست نخوردند، شكست روحى نخوردند. اين استقامت
صحيفه نور ج 6 صفحه 142
موجب شد كه اقشار بعضى به بعض پيوستند، دعوتهاى اسلامى را به جان خريدند و شنيدند و اين قطرهها به هم پيوستند و سيل عظيمى ايجاد كردند. قيام همگانى و براى اسلام، قيام براى خدا، قيام براى جمهورى اسلام، اين قيام در تمام اقشار ملت ما ريشه كرد و تمام اقشار را به هم پيوند داد وايمان در همه ظهور پيدا كرد، يك تحول روحى، يك تحول فكرى با اراده مصمم از بچههاى كوچك تا مردهاى بزرگ، از دخترهاى كوچك تا خانمهاى بزرگ، همه اقشار با هم قيام كردند و استقامت كردند ان تقومو الله قيام براى خدا جمعاً و فرداً. مادامى كه اين قيام براى خداست، مادامى كه اين وحدت باقى است پيروز هستيد. مادامى كه اين اجتماعات هست، از اقطاب مملكت در اينجا حاضر مىشوند و با هم صدا بلند مىكنند، از عشاير گرفته تا شهرستانها، از يزد آمدهاند، خداوند تأييد كند آنها را، از عشاير آمدهاند، از ممسنى آمدهاند خداوند تأييد كند آنها را، دانشگاهى و غير دانشگاهى با هم مجتمع، مدرسهاى و بازارى با هم مجتمع، كوهستانى و شهرستانى با هم مجتمع، همه با هم اين نهضت را به پيش مىبريم. با اين اراده مصمم كه ملت ما دارد و با آن ارادهاى كه سد بزرگ رژيم منحوس را در هم شكست اين پشههاى ضعيف نمىتوانند خودنمايى كنند. ملت ما از ترور نمىترسد. ملت ما شهادت را فوز عظيم مىداند. برادران! اين نهضت را حفظ كنيد، مستقيم باشيد انما اعظكم بواحده ان تقومو الله يك، فقط يك موعظه خداى تبارك و تعالى به وسيله رسول اكرم (ص) به شماها كرده است اينكه نهضت كنيد و براى خدا نهضت كنيد. اگر نهضت براى خدا باشد از شهادت خوف نيست. شكست در نهضتى كه براى خدا باشد نيست. مسلمين صدر اسلام مىگفتند اگر بكشيم بهشت است و اگر كشته شويم بهشت است. شما هم همين طور هستيد. خداوند همه شما را و همه ملت ايران را و همه ملتهاى مسلمين را به سعادت و سلامت برساند. خداوند شما را، مجتمع را براى اسلام حفظ كند. همه با هم به پيش بايد برويم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 143
تاريخ:21/2/58
بيانات امام خمينى در جمع پزشكان و كاركنان بيمارستان دكتر مصدق و هيأت مديره جمعيت هلال احمر اراك
پنجاه سال خيانت و جنايت خاندان پهلوى
بسم الله الرحمن الرحيم
من اولاً از آقايان كه زحمت كشيدهاند و تشريف آوردهاند براى ملاقات من و تسليت بر اين مصيبت، تشكر مىكنم و اميدوارم خداوند همه آقايان را و خانمها را توفيق عنايت كند كه در خدمت به اسلام كه در حقيقت خدمت به بشريت است شما و ما موفق باشيم انشاء الله.
شما مىدانيد كه در ظرف پنجاه و چند سال در ايران چه گذشت و شايد همه شما، يعنى مسلماً همه شما شاهد نبوديد از باب اينكه جوان هستيد اغلب، لكن من از همان زمان از كودتاى رضاخان تا امروز شاهد همه مسائل بودهام، رضا خان آمد و ابتدا با چاپلوسى و اظهار ديانت و سينه زدن و روضه بپا كردن و از اين تكيه به آن تكيه رفتن در ماه محرم، مردم را اغفال كرد، پس از آنكه مستقر شد حكومتش، شروع كرد به مخالفت با اسلام و روحانيين به طورى كه مجالس روضه ما هيچ امكان نداشت كه منعقد بشود، اگر بعضى مجالس مىخواست منعقد بشود قبل از اذان صبح منعقد مىشد كه اول اذان تمام بشود. مامورين دور مىگرديدند براى اينكه نگذارند مجالسى باشد، روحانيون را در هر جا كه بودند يا به حبس كشيد و يا بعضى را تلف كرد و كشت و در همان وقت آنهائى كه قيام كردند بر ضد رضاشاه، روحانيون بودند كه يكدفعه مشهد قيام كرد و قضيه مسجد گوهرشاد پيش آمد و قتل عموم قتل عامى كه در مسجد گوهر شاد واقع شد و يكدفعه از تبريز قيام واقع شد و دنبال آن علماى بزرگ تبريز را گرفتند و تبعيد كردند، ظاهراً به سقز تبعيد كردند و بعدش علماى اصفهان قيام كردند كه در اين قيام ساير علماى بلاد هم از همه جاها به قم آمدند و مركز را قم قرار دادند لكن باز با حيله و با فشار اين را هم ساكت كرد و خفه كرد و ديديد كه در مدت چندين سال كه اين مشغول به فعاليت بود و مشغول به سلطنت بود با مردم چه كرد و با ذخائر ما چه كرد كه شايد نتواند تاريخ درست اطلاع در آن پيدا بكند و آنوقت كه بنا شد برود و رفت، انگلستان اعلام كرد به وسيله راديو دهلى (كه آنوقت تحت نظر انگلستان بود) كه رضا شاه را ما آورديم و بعد از اينكه خيانت كرد به ما، او را برديم. وقتى كه بردند او را، جواهرهاى ايران را در چمدانها گذاشتند و در كشتى گذاشتند آن را، يعنى جواهرها را خود او جمع كرد، چمدانها را پر كرد از جواهر و با كشتى حركتش دادند براى بيرون از ايران و در بين دريا آنطورى كه به ما آنوقت اطلاع دادند، در بين دريا يك كشتى ديگرى آوردند و متصل به اين كشتى
صحيفه نور ج 6 صفحه 144
كردند و به او گفتند بيا توى اين كشتى، رفت و گفت پس چمدانها چه، گفتند خوب آن هم مىآيد. او را بردند به جزيره موريس و چمدانها هم به انگلستان رفت.
و بعد از او بر حسب آنطورى كه خود محمدرضا در يكى از كتابهايش نوشت اينكه متفقين كه آمدند به ايران صلاح ديدند كه من باشم، اعتراف كرد كه متفقين اين را تحميل كردهاند منتها بعد اين را از قرارى كه گفتند از كتاب حذف كردهاند، نگذاشتند بفهمند. اين هم كه خيانتش را ديگر همه شما و جنايتهائى كه كرده خصوصاً در اين چند سال اخير، همه اطلاع داريد جناياتى كه اين كرده است. نمىشود همه مطلع باشند همه جنايات را براى اينكه بعضى از جنايات همچو مخفى بوده است كه كسى اطلاع در آن پيدا نكرده جز خود او و بعضى از اشخاصى كه خواص بودند و كارش را هيچ كس مطلع نشده است غير از خودش و مثلاً كارتر يا امثال آنها، اين هم وقتى كه خواست برود، اين هم جواهرات را جمع كرد و علاوه بر او قرضهاى زياد در ايران گذاشته است از بانكها، هر چه توانستند اينها قرض كردند و رفتند.
اين وحدت كلمه بايد محفوظ بماند
لكن با خواست خداى تبارك و تعالى و همت والاى ملت ما اين ديوار شكسته شد و خائنها رفتند و بسياريشان به جزاى خودشان رسيدند و خود او هم مىرسد و اينها رفتند و مملكت را آشفته كردند و رفتند يعنى الان براى مملكت ما تقريباً مىشود گفت هيچى نمانده، از جهت اقتصاد خراب است، از جهت فرهنگ خراب است و محتاج به اين است كه دوباره ساخته بشود و آن بايد به همت همه باشد يعنى يك قشر كه نمىتواند بسازد، همه اقشار بايد رويهمرفته، همانطور كه اين نهضت را اگر يك قشر مىخواست كه به آخر برساند نمىشد و همه اقشار وقتى باهم شدند اين سد شكسته شد از اينجا به بعد هم بايد همه اقشار با هم باشند تا بتوانند اين بار را به آخر برسانند و اين نهضت را به آخر، نبايد هر كسى به عهده ديگرى بگذارد، هر فردى موظف است مكلف است كه به اندازهاى كه مىتواند عمل كند، در هر جا كه هست به هماناندازهاى كه مىتواند همراهى كند و اين وحدت كلمه بايد محفوظ بماند كه اگر خداى نخواسته اين وحدت كلمه از دست برود و خداى نخواسته به شكست برگرديم، تا آخر ديگر ايران روى خوش به خودش نخواهد ديد. بنابراين همه ما موظف هستيم كه اين نهضت را حفظ كنيم و وحدت كلمه را حفظ كنيم و رمز مهم اين است كه براى خدا باشد، چنانچه اين نهضت اسلامى بود كه اينطور زود به ثمر رسيد و به آخر رسيد و اين سد بزرگ را شكست و انشاء الله كه همه شماها موفق باشيد و همه ما موفق باشيم و مصمم باشيم براى اينكه اين نهضت را به آخر برسانيم و كشور مال خود شما باشد، ذخائرتان مال خودتان باشد، زراعتتان مال خودتان باشد، همه چيزش را خودتان درست بكنيد براى خودتان. حالا كه اين بعضى ريشهها ماندند و بعضى از عمال كه با اسمهاى مختلف هستند در ايران و نمىگذارند اين مسائل حل بشود و آرام بگيرد ايران، موظفيم ما به اينكه اينها، هر طورى كه بتوانيم جلوشان را بگيريم و لااقل نگذاريم در قشرها نفوذ كنند، در
صحيفه نور ج 6 صفحه 145
دبيرستانها نگذاريم نفوذ كنند، مثلاً اولادهاى خودتان را سفارش كنيد كه اينها اگر آمدند در دبيرستانها و در دبستانها و در اينها، جلوشان رابگيرند نگذارند كه در آنجا نفوذ كنند.اگر كارخانههائى را روابط داريد - جلو - به آنها بگوئيد كارگرها را، كه نگذارند اينها نفوذ كنند. اينها نمىخواهند ايران آرام باشد اينها مىخواهند مغشوش و منقلب باشد كه در خارج منعكس بشود كه ايران رشد ندارد و نمىتواند خودش را اداره كند و آنوقت خداى نخواسته يك كودتائى به پيش بياورند و باز برگردد به همان حال سابق. بايد اين قشرهاى مختلفى كه موجب اين ناراحتىها مىشوند، گاهى آدم مىكشند، گاهى در كارخانهها مىروند و از اين كارها مىكنند، اينها را بايد، بيدار باشيد، توجه داشته باشيد كه اينها غرضهاى سوئى دارند و مقصودشان اين است كه برگردانند اين حيثيت سابق را به حال اول، اربابها بيايند و بخورند و به اينها هم بدهند.
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 146
تاريخ: 23/2/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اعضاى تيم ملى و هيأت وزنه بردارى تهران
به على (ع) در تهذيب نفس و زهد و تقوا و ورزش اقتدا كنيد
بسم الله الرحمن الرحيم
عقل سالم در بدن سالم است. ورزش همانطور كه بدن را تربيت مىكند و سالم كند، عقل را هم سالم مىكند و اگر عقل سالم باشد تهذيب نفس هم بدنبال او بايد باشد. شما همانطور كه ورزش مىكنيد و اعصاب خودتان را قوى مىكنيد و انشاءالله براى آتيه مملكت مفيد خواهيد شد، لازم است كه همه ابعاد روحى خودتان را تحت تربيت ورزشى قرار بدهيد. على عليه السلام كه در هر جا مىرويم اسم او هست، پيش فقها وقتى مىرويم فقه على، پيش زاهد وقتى كه مىرويم زهد على، پيش صوفىها وقتى كه مىرويم آنها هم مىگويند تصوف على، پيش ورزشكاران هم كه رويم آنها هم مىگويند كه على و با اسم على شروع مىكنند. اين على همه چيز است يعنى در همه ابعاد انسانيت درجه يك است. و لهذا هر طايفهاى خودشان را به او نزديك مىكنند و خاصيت هر طبقهاى را هم دارد. خاصيت قدرت ورزشكارها به طور وافى دارد. مىگويند كه حضرت اين بازوى ايشان تا اينجا (اشاره به بازو) مثل آهن بوده است و قدرتهائى كه در شمشير زنى به كار برده است، ضربتهاى على را مىگويند كه يكى بوده، از اين طرف كه مىزده دو تا مىكرده، از آن طرف هم كه مىزده دو تا مىكرده، با يك ضربت يكدفعه اگر بر فرق مىزده كه اينطور هم مىزده و نيم مىكرد... اين على همه چيز ماست و ما همه بايد تابع او باشيم. در عبادت، فوق تمام عبادت كنندگان بود، در زهد، فوق همه زاهدها بوده در جنگ، فوق همه جنگجويان بود، در قدرت، فوق همه قدرتمندان بود و اين يك اعجوبهاى است كه جمع ما بين چيزهاى متضاد با هم كرده است.
آدم عابد ديگر نمىتواند ورزشكار باشد، آدم زاهد ديگر نمىتواند جنگجو باشد، آدم فقيه ديگر نمىتواند از اين كارها داشته باشد، اين يك موجودى نمونه است، عين حالى كه زهدش را همه بالاتر از همه مىدانند، طعامش را آنطورى كه شنيديد و در همه تاريخ هست كه يك ظرفى ايشان داشته است كه در آن ظرف، آن چيزى را كه خودش مىخواسته بخورد مىريخته و سرش را مهر مىكرده كه مبادا فرزندش، دخترش براى دلسوزى به حال او توى اين طعام روغنى، چيزى بريزد كه قوه داشته باشد، و سرش را مهر مىكرده كه اينها دست به آن نزنند. در همان شب آخر كه شب آخر حياتشان بود آنطور كه نقل مىكنند ايشان مهمان حضرت امكلثوم بوده و براى ايشان افطار آوردند شير و نمك، گفته مىشود
صحيفه نور ج 6 صفحه 147
كه فرمود چه وقت ديديد كه من دو تا خورشت داشته باشم. خواست نمك را بردارد، فرمود نخير آن شير را بردار و ببر و افطار كردند با همان نمك و خودشان مىگويند كه اين تعجب است كه با اين خوردن، اين قدرت هست، بعد مىفرمايد كه درختهائى كه در بيابان است محكمتر هست. اين درختهائى كه در بيابان هست كم آب مىخورند و اينها، هم آتششان محكمتر است و هم صلابتشان زيادتر است و اينطور نيست كه انسان با خوردن قدرت پيدا مىكند. در هر صورت اين على كه مىگوئيد، كه گويند اين على كيست، اين على است كه همه چيز است. و من اميدوارم كه شما ورزشكاران همانطورى كه قدرت بدنى براى خودتان تحصيل مىكنيد (و ما شاء الله با بازوهاى ستبر اينجا الان نشستهايد و من هم خيلى خوشم مىآيد) همانطور به على عليه السلام اقتدا كنيد در آن مطالبى كه او داشته و آن زهدى كه او داشته و آن تقوائى كه او داشته است. البته ماها هيچ كدام قدرت نداريم مثل او باشيم ما تا يكاندازهاى كه قدرت داريم، تبعيت بكنيم از آن آقا و تهذيب نفس بكنيم و اميدوارم كه براى ملت خودتان مفيد باشيد و موجب سربلندى كشور خودتان باشيد. خداوند انشاءالله به شما قدرت زيادتر، قوهايمان، قوه تهذيب نفس، قدرت بر تسلط بر نفس عنايت كند. سلام بر همه شما جوانان برومند.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 148
تاريخ: 23/2/58
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأت قضات اصفهان
توجه به اسلام و وحدت كلمه عامل ايجاد تحول روحى در جامعه
بسم الله الرحمن الرحيم
من متشكرم از آقايان كه تشريف آوردهاند و از نزديك با ما مواجه شدهاند و يكى از بركات اين نهضت همين معناست كه ماها از هم دور بوديم و حالا الحمدلله با هم مواجه و نزديك هستيم و مىتوانيم مطالب خودمان را از نزديك در ميان بگذاريم و از آقاى جنتى هم متشكرم كه با همراهى شما تشريف آوردهاند و البته ايشان از اشخاص بزرگ اينجا هستند و لياقت براى همه مسائل را دارند و اميدوارم كه با همراهى ايشان همه آقايان در خدمتى كه محول به آنهاست به طور شايسته عمل كنند. مى دانيد كه تا اينجا كه نهضت آمده است در اثر وحدت كلمه همه اقشار و مهمتر، توجه به اسلام است. يعنى يك تحول روحى در جامعه پيدا شد كه من غير از اينكه بگويم يك معجزه بود و يك اراده الهى، نمىتوانم اسمى رويش بگذارم. يك مردمى كه از يك پاسبان اگر در بازارهاى بزرگ مثل بازار اصفهان، يك پاسبان مىآمد مىگفت چهارم آبان بايد همه بيرق بزنيد، جشن بگيريد، نه اينكه مخالفت نمىكردند، در ذهنشان هم نمىآمد كه مىشود مخالفت كرد، اصلا تو ذهن اقشار نمىآمد كه با پاسبان مىشود كه مخالفت كرد و در ظرف مدت كوتاهى همين مردم، يك نسل ديگر نه، همينهائى كه سابقا پاسبان پيششان آنطور بود ريختند توى خيابان و گفتند كه ما اين سلسله را نمىخواهيم، با شخصى كه شخص اول مملكت خودش را حساب مىكرد مخالفت كردند. اين يك تحول بود كه نمىشود روى مسائل عادى حسابش را كرد كه يك تربيت طولانى شد، يك قشرهاى ديگر آمدند روى كار و اين كار را كردند. اين يك تحول الهى بود يعنى با اراده خدا اين مطلب واقع شد. يك تحول ديگرى هم كه پيدا شد، اين انسانيت كه پيدا شد در بين جوامع كه بيشترش شكوفائى است، در حال انقلاب بود و حس معاونت كه در مردم پيدا شد كه در اين تظاهرات كه واقع مىشد كه شماها خودتان بهتر مىدانيد، از هر جا كه عبور مىكردند، مردم با اينها كمك مىكردند، آب مىدادند، ساندويچ مىدادند، چه مىكردند. يكى از دوستان من گفت كه من در تهران ديدم در اين تظاهرات يك پيرزنى يك كاسهاى دستش گرفته و توى آن پول است به ذهنم آمد كه اين مثلا فقيرى است كه پول مىخواهد وقتى تحقيق كردم، با او صحبت كردم گفت كه امروز روزى است كه تعطيل است و نمىشود مردمى كه از اينجا عبور مىكنند ممكن است كه بخواهند تلفن كنند پول خرد نداشته باشند من اين را نگه داشتهام اينجا كه كسانى كه
صحيفه نور ج 6 صفحه 149
مىخواهند تلفن كنند (تلفن هم همان جا بود) از اين پول بردارند تلفن كنند. اين البته يك چيز كوچكى است اما مطلب خيلى بزرگ است يك همچو تحول روحى در بين مردم پيدا شد و تحول به جائى رسيد كه شهادت را بر خودشان يك فوزى مىدانستند. بسيارى از اشخاص، از جوانها، بعضى از جوانها در نجف من بودم كه آمد جوانى پيش من گفت (خيلى با جديت) كه شما دعا بكنيد كه من شهيد بشوم. حالا هم گاهى وقتها همين مطلب هست. كاغذى كه ديروز به من رسيده بود باز اينكه شما دعا كنيد كه بچههاى من شهيد بشوند. اين هم يك تحول روحى كه اينها نظير همان كسانى كه در صدر اسلام بودند و براى شهادت استقبال مىكردند و پيشقدم مىشدند، در ملت ما هم اين مطلب پيدا شد. اينها يك تحولات روحى بود كه در مردم پيدا شد كه نمىشود اسمى روى آن گذاشت الا اينكه يك دست غيبى در كار بود و همينها موجب اين شد كه در مقابل تانك و توپ، همه اين چيزها با مشت خالى ايستادند و كشته دادند و جلو رفتند. يك پيشبردى كه روى موازين طبيعى ممتنع به نظر مىآمد و لهذا خارجىها حتى سياى آمريكا اعلام كردند به اينكه اين مطلب روى قواعد درست نبود و روى حسابهاى ما درست از كار در نمىآمد. و صحيح مىگفتند، روى حساب ماديگرى نمىشد صحيح باشد كه يك ملتى كه هيچ نداشت و دست تهى بود در مقابل اين قدرتهاى بزرگ كه پشت سرش قدرت آمريكا و قدرت روسيه و قدرت انگلستان هميشه بود و پشتيبانى مىكردند، معذلك همين ملتى كه هيچ نداشت جلو رفت و با قدرت ايمان اين سد را شكست. اين رمز بايد محفوظ بماند. اگر چنانچه بخواهيد كه نهضت شما به آخر برسد و آنطورى كه خواست خداى تبارك و تعالى است اسلام تحقق پيدا بكند، اين نهضت را بايد حفظ كرد با همين شور و شعفى كه هست.
رفراندم جمهورى اسلامى، بىنظير در دنيا
همانطورى كه ملاحظه كرديد در رفراندم چطور مردم با شور و شعف و با اشتياق رفتند راى دادند كه يكى از آنها را كه نقل كردند براى من (زياد از اين چيزها نقل كردند اما يكىاش كه نقل كردند اين است كه نمىدانم در روزنامه هم بود يا نه، حالا يادم نيست.) كه يك مردى داشت گريه مىكرد و مىگفت كه من يك گناهى كردم كه گمان ندارم توبه من قبول بشود، گمان ندارم خدا مرا بيامرزد و آن اينكه من اشتباهى بايد راى مثبت بيندازم راى منفى راانداختم. يا بعضى از اشخاص با چرخ و مريضى كه نقل كردند در محلى، مريض را با آن حال مريضى گفته مرا ببريد، رايش را داده و در همان مجلس فوت شده است. يك همچو چيزى كه در دنيا سابقه ندارد، هيچ سابقه ندارد كه در دنيا هر جا شما بگرديد مردم به اين شور و شعف بروند براى راى دادن. اينقدر تبليغات مىكنند، اين روساى جمهور وقتى كه مىخواهند چيز بشوند اين قدر خرج مىكنند، اينقدر تبليغات مىكنند، از يك ماه دو ماه قبل پولهاى گزاف خرج مىكنند و تبليغات زياد، راست و دروغ تا اينكه يك عده مردم را جمع كنند و راى بدهند. اينجا اين مسائل نبود، مساله اسلام بود و مردم روى عقايد اسلامى خودشان باآن شور و شعف رفتند و راى دادند. در سى و پنج ميليون جمعيت، بيست ميليون بيشتر راى موافق دادند. اين هم
صحيفه نور ج 6 صفحه 150
سابقه در دنيا ندارد كه آنقدرى كه مىشد راى بدهند، راى دادهاند و از آن طرف بچه هاى اينقدرى (اشاره به يك كودك نه، ده ساله حاضر در مجلس) كه به حسب قانون كه درست كرده بودند كه راى نبايد بدهند، اينها ناراحت بودند كه پيش من بعضى از آنها آمدند و ناراحتى مىكردند و يك عده اجتماع كردند در آن حياط از همين بچهها و اظهار ناراحتى از اينكه چرا به ما اجازه راى ندادند. اينها يك مسائلى است كه نظير ندارد در دنيا و اين براى همين است كه مساله اسلامى است و نظير ندارد در دنيا.
هدف از ايجاد احزاب مختلف، تشتت و اختلاف است
قضيه، قضيه ملى بودن نيست، قضيه، قضيه - عرض مىكنم كه - حزبى بودن نيست. از اين ملىها و از اين حزبها بودند كه همه شكست خوردند و تا اينجا كه ما آمديم با روحيه پاك و ضمير صاف، مردم، با توجه به اسلام، توجه به ديانت تا اينجا آمدند و پيش بردند. اگر اين روحيه از مردم خداى نخواسته گرفته بشود، ما رو به شكست خواهيم رفت. ما با اين رمز پيش آمديم اگر اين رمز از دست ما گرفته بشود و اختلافات حاصل بشود، كه الان يك قشرهاى مختلفى هى خودشان را خودنمائى مىكنند و اين جزء اشتباهاتى است كه مىكنند، اگر چنانچه مثلا مردم ملى باشند و صحيح باشند، اشتباه مىكنند كه درست مىكنند يك جبهههائى، يك حزبهاى مختلفى. اين حزبهاى مختلف هيچ وقت از اينها كار نمىآيد جز اينكه يك تشتتى ايجاد بكنند و يك اختلافى ايجاد بكنند و موجب تشتت و اختلاف بشوند كارى از اينها نمىآيد و اگر خداى نخواسته نظر سوء دارند، حساب شده آمدهاند براى اينكه ايجاد اختلاف بكنند. بايد ما بيدار باشيم و توجه داشته باشيم به اينكه نگذاريم اينها كارشان به ثمر برسد و اين امر مهمى است الان، يعنى ما الان در يك وضعى حساسى هستيم كه از آنوقت كه داشتيم حمله مىكرديم براى شكستن اين سد، حالا بدتر است، حساستر است. آنوقت همه يك وجهه داشتند و داشتند و مىرفتند، آنوقتى كه انسان به يك نقطهاى رسيد به اينكه عقيدهاش اين شد كه پيروز شدند، هى، هم سستى پيدا مىشود و هم توجه به احتياجات.
فقر پنجاه ساله را نمى وان با چند روز از ميان برد
الان مىبينيد كه همين اشخاصى كه پنجاه سال يا بيشتر بوده است كه اينها همه فقير بودند در اطراف ايران، ايلهاى مختلف، عشاير مختلف در خود تهران، در شهرها، همه جا، خوب، فقر زياد بوده است در بين مردم. فقر يك چيزى نبوده است كه به واسطه انقلاب آمده باشد سابقا اين فقر بوده است بين مردم، فقر يك چيزى نيست كه از انقلاب آمده باشد سابقا اين فقر بوده، البته يك مقدارش از اين انقلاب هست، اما اينهائى كه اظهار مىكنند كه ما هيچ نداريم، خوب، هيچ نداشتند قبلا. الان يك دستهاى توى اينها افتادهاند كه خوب چه شد، اين هم جمهورى اسلامى، جمهورى اسلامى چه شد؟ شدههايش را هيچ نمىكنند آنهائى كه تا حالا چه شده است را حساب نمىكنند، حساب
صحيفه نور ج 6 صفحه 151
نمىكنند كه اگر در زمان سابق بود شما امكان نداشت كه بيائيد و اينجا بنشينيد و با من صحبت بكنيد. آقا (اشاره به آقاى جنتى) امكان نداشت كه بيايند در اصفهان با شما تماس بگيرند. امكان نداشت كه شما بتوانيد يك كلمه حرف بزنيد، يك احقاق حقى بكنيد، فورا شما را مىگرفتند و مىبردند به زندانها و با آن حبسها و با آن بساط. خوب، اين حبسها شكسته شد. چى مىخواهد بشود؟ اين حبسها همه خراب شد و از بين رفت و حالا جز آن اشخاصى كه خائن هستند و به شما خيانت كردند كسى ديگر تو حبس نيست. اين چه شد يعنى چه؟ خوب، همين شده است كه حالا ما آزادانه نشستهايم با هم صحبت مىكنيم. شما آزادانه در هر جا دلتان مىخواهد صحبت مىكنيد و حرفهايتان را مىزنيد روزنامهها هم ولو مزخرفات هم مىنويسند لكن آزادانه دارند مىنويسند و در حبسها بكلى بسته شد الا براى اين خائنهائى كه مردم را تا حالا چاپيدهاند. اين شده را هيچ حساب نمىكنند، خوب، يك كار ديگرى كه شده اين نفت ما را مىبردند، عوضش چه مىدادند؟ عوضش يك قدرى اسلحه به اسم اينكه ما اسلحه مىدهيم - عوض - واقعش اين بود كه اسلحه براى خود آنها بود براى اينكه ما نمىتوانستيم اين اسلحه را به كار ببريم. اسلحه براى خود آنها كه بيايند اگر يك وقتى شوروى بخواهد حمله كند به اين طرف، اينها مقابله داشته باشند. نفت ما را مىگرفتند پولش را براى خودشان مىآوردند، اسلحه مىدادند براى خودشان در ايران. در اين بسته شد و الان نفت به اختيار خود دولت است هر كس كه پول بدهد به او نفت مىدهند، نخواهد به او نفت نمىدهند. اين چه شد، اين هم يك چيزى كه شده. آنى كه شده است را بايد حساب كرد و بايد بشود را مهلت داد. فقر از سابق بوده است، آنوقت صحبتش را نمىكردند حالا كه يك تحول حاصل شده است و بساط به اينجا رسيد فريادشان در آمده كه حالا چه شده، چرا فقر ما تمام نمىشود؟ آخر فقر پنجاه ساله را مىشود با دو روز، با يك ماه، با دو ماه از بين برد؟ خوب، بايد مهلت بدهند كارخانهها راه بيفتد كه مهلت نمىدهند، مهلت بدهند كه زراعت و كشاورزى راه بيفتد، اين هم توى كشاورزها مىروند و نمىگذارند انجام بگيرد.
هدف مزدوران اجنبى ايجاد آشوب در كارخانهها
در هر صورت الان يك قشرهائى هستند كه نمىخواهند كه اين نهضت به آخر برسد. يك دستهشان كه بيشتر و عمده است همين تتمه رژيم و اينهاست كه با صورتهاى مختلف مىخواهند نگذارند و مىخواهند همان مسائل سابق را برگردانند و نمىتوانند انشاء الله. اما اين را مىخواهند كه اين كار را بشود، اين شلوغىها و اينها را مىخواهند بكنند كه آرامش در مملكت نباشد و كمكم وقتى آرامش نشد راهى باز بشود براى اينكه يك كودتاى مشروعى به قول خودشان درست بشود، خداى نخواسته به حال اول برگردد و اين انشاءالله نمىشود. لكن ما بايد بيدار باشيم، بايد توجه داشته باشيم اينهائى كه مىآيند توى كارخانهها تبليغ مىكنند كه كم كارى و بيكارى و ترك كار، اينها دلشان براى كارگر نسوخته، اينها دلشان براى آمريكا سوخته يا براى شوروى، براى آنها دلشان سوخته، يعنى براى خودشان كه منافعشان تابع منافع آنهاست اينها اجيرند از غير به واسطه اينكه مزدور آنها هستند. اينها
صحيفه نور ج 6 صفحه 152
مىآيند نمىگذارند كه كارها انجام بگيرد. اينها را راه ندهند در كارخانههايشان، شما برويد سراغشان و بگوئيد كه اينها را راه ندهيد اينها را توى كارخانهها. اينها مىخواهند شما را دوباره برگردانند بر همان حال اول. شماها كار بكنيد و كارهايتان را درست انجام بدهيد و دولت هم مشغول رسيدگى است، براى كارگرها، براى همه منزل درست مىكنند، رفاه درست مىكنند لكن مهلت مىخواهد، نمىشود يكدفعه همه اين كارها بشود اين بايد مهلت داده بشود كارخانهها راه بيفتد، كشاورزى راه بيفتد. اينها خراب كردهاند همه را و رفتند و حالا بايد درست بشود.
كم كارى در ادارات عملى است نامشروع
و من اميدوارم كه با همت همه آقايان و هركس در هر قشرى كه هست، آن قشر و آن اشخاص بايد در همان محلى كه هستند كارهايشان را موافق با اسلام بكنند و كار بكنند. همين امروز به من گفتند كه بسيارى از ادارات هست كه كم كار مىكنند و اهمال مىكنند در كارهايشان. خوب، اين اشخاصى كه در ادارات حالا كم كار مىكنند كه شايد يك قدرى هم عادت از سابقشان باشد، اينها برايشان مشروع نيست كه اجرت بگيرند از اداره، اجرت وقتى است كه كار در مقابلش باشد و ما به دولت مىگوئيم كه اشخاصى كه كم كار مىكنند بهاندازهاى كه كم كار مىكنند اجرت از ايشان كسر بگذارد و ندهند به اينها.كسى كه مىآيد آنجا مىنشيند و سيگار مىكشد و در آخر ماه چند هزار تومان مىخواهد، او نبايد بگيرد. اينها بايد متوجه باشند كه مملكت حالا مال خودشان است بايد كار بكنند، هر كس در هر محلى هست بايد كار بكند تا چرخهاى مملكت راه بيفتد و تحولى بايد پيدا بشود در اين ادارات.
لزوم تحول در ادارات خصوصا دادگسترى و اجراى قوانين اسلامى
خصوصاً در دادگسترى تحول مىخواهد. اين را من سابقا گفتهام لكن خوب بايد وقتى مستقر شد و مجلس پيدا شد، اين تحولات بايد پيدا بشود كه اينطور طول و عرض محاكمات بهاينقدر طولانى شدن هم موجب اين مىشود كه وقت مردم صرف بشود. آدم ده سال توى اين سالنهاى دادگسترى هى راه برود و هى برود و برگردد و آخرش معلوم نشود كه حقش مىرسد يا نه. كارهائى را كه يك قاضى اسلامى در يك روز و دو روز تمام مىكرد وقتى به دادگسترى ما مىرسد يك سال طول مىكشد تا اين وكيل بگذارد در آن محاكمه در مجرا واقع بشود. از اول مىآيد به صلاحيت دادگاه اعتراض مىكند. چند وقت بايد طول بكشد كه شما بيائيد صلاحيت آن دادگاه را اثبات بكنيد كه خير اين دادگاه صالح است، بعد چند وقت بيايد صحبت بكند. يك وقتى امضا كرده بود يك شاهدى، يكى از علما، كه العاصم فلان... مدتى طول داده بود كه اين اقرار به ذنب است و اين فاسق است كه دارد العاصم، وكلا اينطورى هستند كه نمىگذارند كه پيش برود. حالا ابتدائى، بعدش استيناف، بعد چه، چند دفعه بر مىگردد از اول چه مىشود. اينها جز تضييع اوقات مردم چيز ديگرى نيست. محاكمات بايد يك درجه باشد. يك قاضى صحيح باشد كار مردم را تمام كند بروند مردم سراغ كارشان. همان كارى كه
صحيفه نور ج 6 صفحه 153
پيشتر قاضىهاى ما مىكردند و مىنشاندند اينها را و حرفهايشان را گوش مىكردند شاهدشان را مىگرفتند و چه مىكردند، دو روز، سه روز، يك روز و گاهى يك ساعت، دو ساعت تمام مىشد مساله. مردم وقتشان شريف است نبايد صرف يك محاكمه بشود كه آن، يك نفر وكيل داد گسترى بود كه من مىشناختم او را، ديده بودم، شيخ رضا اسمش بود، معروف بود آنوقت، نقل مىكنند كه گفته بود اين محاكمهاى را كه الان ما شروع كرديم تا من هستم اين محاكمه هست. وقتى من مردم، پسرم اين كار را انجام مىدهد كه نمىگذاريم به آخر برسد. وضع دادگسترى اينطورى است كه مىتواند يك وكيلى نگذارد به اين زودىها مساله ختم بشود. اينها بايد تحول پبدا بكند، بايد طورى بشود كه اگر ما نتوانيم صد در صد اسلامىاش بكنيم لااقل نزديكش بكنيم به اسلام و انشاءالله اميدواريم بتوانيم.اما حالا فرض مىكنيم نتوانيم، لااقل نزديك بشود به او، همچو نباشد كه او در يك قطبى و هر چه در غرب عمل شد ما بايد تبع آنها باشيم و همه اداراتمان غربى باشد. اين از اغلاطى است كه، يعنى به خاطر ضعف مسلمين بوده است كه هر چه را از آنجا ديدند خيال كردهاند اين خوب است كه به آن عمل كردند، ديگر خودشان نظر نكردند كه ببينند كه خود اين آيا صحيح است يا غير صحيح است. وقتى ديدند آنها طياره را درست كردند خيال كردند كه ديگر جهات اخلاقىشان هم صحيح است و حال اينكه مساله اينطور نيست، در هر صورت تحولات لازم است هم در اشخاص براى پاك بودن، براى مهذب بودن، براى خدمتگزار و ملى بودن تحول مىخواهد كه با ارشادات اقشار مختلف، بزرگترها، بايد اينها عملى بشود و هم در كيفيت خود اين ادارات و فرم ادارات، بايد اينها عوض بشوند و انشاءالله اميدوارم كه اين امور تحقق پيدا بكند و يك مملكت اسلامى بزرگ بشود و بالاتر از آن كه انشاء الله سرايت بكند به ساير ممالك اسلامى و بشود يك مملكت اسلامى بزرگ، در مقابل همه ابرقدرتها، اگر ممالك اسلامى با جمعيتى كه يك ميليارد تقريباً هست، مخازن بزرگى كه دارند، اينها اگر چنانچه به يك نحو اتحادى با هم پيدا بكنند بزرگترين قدرت هستند. خداوند انشاءالله به همه شما سعادت و سلامت عنايت كند.
لزوم اسلامى عمل نمودن دادگاههاى انقلاب
اينكه من عرض مىكنم، از اول هم گفتهام كه دادگاهها نبايد روى آن مسائل سابق عمل بكنند. دادگاهها بايد به تمام معنا اسلامى و توجه به اينكه خداى نخواسته يك بيگناهى يك وقتى گرفتار نباشد يا يك كم گناهى زياد ازاندازه به او تحميل نشود. اين از مسائل مهم است. قضيه مصادره اموال هم كه اين مسالهاى است كه به نظر من مگر در يك استثناهائى كه معلوم است كه همه اموالش از سرقت و دزدى بوده و از خيانت و چپاول و امثال ذلك بود، والا اگر كسى فرض كنيد ساواكى بوده يا كسى فرض كنيد وكيل مجلس بوده متحمل است كه خودش مال داشته است اين را نبايد مصادره كرد زيرا اينها زن و بچه دارند، اينها زندگى دارند. همين چند روز اخير نامهاى آمده است از عيال علامه وحيد كرمانشاهى (كه او را كشتهاند) كه اموال ما را مصادره كردهاند و ما چيزى نداريم. و من گفتهام كه
صحيفه نور ج 6 صفحه 154
تماس بگيرند كه آخر نمىشود همچو چيزى. حالا ما فرض مىكنيم كه فلان آدم، آدم خائنى بوده و مستحق قتل هم بوده (همه اينها را ما فرض مىكنيم) اما خوب خانوادهاش و عيالش و بچههاى كوچكش چه تقصيرى دارند. بله، اين آقايان مىگويند كه ما راجع به اين مصادرات اينطور نيست كه مصادره همه اموال بكنيم به آن معنى، بلكه بهاندازه كفافشان اموال مىگذاريم. لكن اين زن كه كاغذ نوشته بود خيلى الحاح كرده بود كه براى ما چيزى نگذاشتند و ما نمىتوانيم زندگى كنيم. كه بايد به او توجه بكنيد. در هر صورت اين يكى از مسائل است كه اموال مردم را بيخودى نمىشود مصادره كرد. به مجرد اينكه وكيل مجلس بوده حالا خودش قتل و اموالش مصادره! وكالت مجلس اسباب قتل نمىشود. اينها البته خلافكارى كردهاند، اين حقوقى كه گرفتهاند بايد پس بدهند اما اين حقوق معنايش اين نيست كه بايد همه اموالش را مصادره كنند. حقوقى كه گرفتهاند خلاف قاعده بود كه از دولت گرفتهاند بايد پس بدهند و يك تاديبى هم بايد بشوند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 155
تاريخ: 23/2/58
بيانات امام خمينى در جمع پاسداران انقلاب اسلامى قم
شهادت، عروج اززندگى حيوانى به عالم بالا
بسم الله الرحمن الرحيم
اگر يك راهى راه حق شد انسان نبايد از شهادت بترسد. وقتى كه ما براى اسلام و براى احياى سنت پيغمبر و اقامه عدل بپا خاستيم نبايد از اين بترسيم كه از ما شهيد شهادت پيدا مىكند، اولادمان شهيد مىشود، خودمان شهيد مىشويم. اين يك سيرهاى بوده است در اسلام از اول بوده، از اول اسلام براى خدا - و اسلام براى خدا - پيغمبر اسلام و ائمه ما فداكارى كردند، شهادت نصيبشان شد، اولاد دادند، حضرت على بن الحسين به پدر بزرگوارشان عرض مىكنند كه ما بحق نيستيم؟! مىفرمايد چرا، ما بحقيم. مىفرمايد پس از مردن نمىترسيم لانبالى بالموت
كسى بايد از مردن بترسد كه خيال كند كه بعد از مردن خبرى نيست، همهاش همين است، اين زندگانى حيوانى. اين كه عقيدهاش اين است كه همين است و ديگر چيز ديگرى نيست، خوب بايد اين چند روزى كه هستش، حفظش كند و بترسد از اينكه از اين دنيا برود اما مسلمين، كسانى كه اعتقاد به قرآن دارند، اعتقاد به اسلام دارند و براى عالم ديگرى موجوديت بالاترى قائل هستند و اين زندگى اينجا را زندگى حيوانى مىدانند، زندگى انسانى در يك عالم ديگرى است، بالاتر از اينجاست، اين ديگر ترسى ندارد، خوفى ندارد، انسان از اين محل به يك محل ديگرى منتقل مىشود كه بهتر از اينجاست. بنابراين، اين معنايى كه در صدر اسلام هم بوده است كه اصحاب پيغمبر - براى شهادت - استقبال شهادت مىكردند، براى شهادت به هم پيشى مىگرفتند، اصحاب حضرت سيدالشهدا براى شهادت استقبال مىكردند و پيشى مىگرفتند، اين روى همينايمان راسخ بوده است كه شهادت اين مطلبى نيست كه انسان بكلى از بين برود تا اينكه ديگر غير از اين خبرى نباشد. شهادت از اين عالم منتقل شدن به يك عالم بالاترى، نورانىتر، همه چيزش از اينجا بهتر.
تاكيد بر جديت در پاسدارى از نهضت
بنابراين - ما - الان تكليف همه ما اين است كه همه مان پاسدار اسلام هستيم، همه سرباز اسلام هستيم و همه بايد در اين زمانى كه قشرهاى مختلفى در بين مردم افتادند و مفسده و مىخواهند نهضت ما را متوقف كنند يا به عقب برگردانند، همه ما تكليف داريم كه جديت كنيم كه اين نهضت جلو
صحيفه نور ج 6 صفحه 156
برود و انشاءالله اسلام به آنطورى كه بايد، پياده بشود و همه نواقص به واسطه اسلام از بين برود.
من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت شما جوانها را مىخواهم و تشكر مى كنم از اين قوه اراده، از اين قدرت بازو، از اين زحماتى كه شما در راه اسلام مىكشيد. خداوند همه شما را حفظ كند و به سعادت دو دنيا برساند انشاءالله.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 157
تاريخ: 23/2/58
بيانات امام خمينى در مورد نقش حساس مادران در تربيت فرزند و اصلاح و افساد جامعه
خانمها شرف مادرى و مسووليت تربيت فرزند دارند
بسم الله الرحمن الرحيم
شما خانمها شرف مادرى داريد كه در اين شرف از مردها جلو هستيد و مسووليت تربيت بچه در دامن خودتان داريد. اول مدرسهاى كه بچه دارد، دامن مادر است. مادر خوب بچه خوب تربيت مىكند و خداى نخواسته اگر مادر منحرف باشد، بچه از همان دامن منحرف بيرون مىآيد و چون بچهها آن علاقهاى كه به مادر دارند به هيچ كس ندارند و در دامن مادر كه هستند تمام چيزهائى كه دارند، آرزوهايى كه دارند خلاصه مىشود در مادر و همه چيز را در مادر مىبينند. حرف مادر، خلق مادر، عمل مادر، در بچهها اثر دارد. لامحاله يك بچه در دامن مادر كه اول كلاس است، اين دامن اگر يك دامن طاهر پاكيزه مهذب باشد، بچه از همين اول كه دارد رشد مىكند، با آن اخلاق صحيح و با آن تهذيب نفس و با آن عمل خوب رشد مىكند. بچه وقتى در دامن مادرش هست مىبيند مادر اخلاق خوش دارد، اعمال صحيح دارد، گفتار خوش دارد، آن بچهها از همان جا اعمالش و گفتارش به تقليد از مادر كه از همه تقليدها بالاتر است و به تزريق مادر كه از همه تزريقها موثرتر است، تربيت مىشود.
شما اين مسووليت بزرگ را داريد كه بايد بچههاى خودتان را كه نوزاد هستند و نفوسشان زود چيز را قبول مىكند، تربيت را زود قبول مىكند، خوب و بد را زود قبول مىكند، شما در اول كه اين بچهها در دامن شما بزرگ مىشوند، مسوول افعال و اعمال آنها هم شما هستيد همانطورى كه اگر يك بچه خوب تربيت كنيد، ممكن است كه سعادت يك ملت را همان يك بچه تامين كند. اگر يك بچه بد هم خداى نخواسته در دامن شما بزرگ بشود، ممكن است كه يك فساد در جامعه پيدا بشود. گمان نكنيد كه يك بچه است، يك بچه گاهى وقتها در جامعه وقتى كه وارد شد، در راس جامعه واقع مىشود و محتمل است كه جامعه را به فساد بكشد، نه اينكه فسادش فقط اين است كه ذخائر ما را برده است، نه اين است فقط كه مملكت ايران را دو دستى تقديم ديگران كرده است و هر چه ما داشتيم به ديگران داده است بالاتر از اين اينكه قشرهايى از اين مملكت را همچو فاسد كرده است و همچو دزد بار آورده كه حالا وقتى ما مىخواهيم يك نفر آدم سالم پيدا بكنيم، دنبالش بايد بگرديم يعنى چراغ برداريم و بگرديم در دنبال اينكه يك آدمى پيدا بكنيم كه سالم باشد، بك آدمى پيدا بكنيم دزد نباشد، يك آدمى پيدا بكنيم امين باشد و خيانت به مملكت نكند، كم هستند حالا، چرا؟ براى اينكه پنجاه و چند
صحيفه نور ج 6 صفحه 158
سال اينها در راس اين مملكت بودند و خرابكارى كردند و خودشان چون خراب بودند، آنهايى كه نزديك به اينها بودند خراب شدند، دسته بعد كه نزديك به اين خرابىها بودند آنها هم خراب شدند، همين طور از بالا خرابى شروع شد تا قشرهاى پائينى همه جا را فاسد كردند اينها كه الان قحط الرجال است، در مملكتمان نمىتوانيم يك افراد صحيح مهذب را پيدا كنيم الا چند، كم هستند اينها و اين براى اين است كه اينها پنجاه و چند سال آنقدر كه به ذخائر انسانى ما صدمه زدند، به ذخائر ملى و مملكتى ما آنقدر صدمه نزدند بلكه همه را هم دزديدند لكن مهم اينها بود. اگر يك انسان، يك شاه، يك رئيس مملكت، مهذب و صحيح باشد، آنهائى كه اطرافش هستند همه صحيح خواهند شد، آنها هم سرايت مى كند صحت عملشان به پايينترها. يك وقت مىبينيد كه اگر بيست سال يك حاكم عادل در بين مردم باشد، يك مملكت عادل پيدا مىشود.
اينكه ما فرياد مىزنيم كه جمهورى اسلامى، براى اين است كه اسلام فرد مهذب درست مىكند. قرآن كتاب آدم سازى است. پيغمبرها آمدند آدمها را درست كنند، كارى ديگر جز اين ندارند. در طول زندگىشان، پيغمبرهاى بزرگ و ائمه اطهار(ع) دنبال اين بودند كه تربيت كنند مردم راه خداى تبارك و تعالى انبيا را فرستاده براى تهذيب مردم، براى اصلاح مردم، اگر چنانچه اصلاح بشود يك فردى كه در راس جامعه است، يك ملايى كه در يك جامعهاى است اگر اين ملا يك ملاى صحيح باشد جامعه هم صحيح مىشود از باب اينكه همه توجه به او دارند. اگر يك حكومت صحيح در يك جايى باشد، مردم چون توجه به او دارند آنها هم صحيح مىشوند، اين هم از دامن شما خانمها بايد شروع بشود، از دامن شما بايد اين مطلب شروع بشود كه بچهها را تربيت كنيد، يك تربيت صحيح اسلامى به اينكه خودتان بچه در دامنتان هست، همراهتان است، همه چشم و گوشش به حول و قول شما هست، از شما دروغ نشنود بعد دروغگو درآيد از كار. اگر اين ديد مادر دروغ مىگويد، بعد هم ديد پدر دروغ مىگويد اين دروغگو مىشود. اگر ديد مادر آدم صحيحى است، پدر آدم صحيحى است اين صحيح بار مىآيد. اين صحيح كه بار آمد و شما تحويل مدرسه مىدهيد اگر معلم، يك معلم صحيحى باشد، از مدرسه اين افراد صحيح بيرون مىآيد، يك جامعه صحيح مىشود. شما بعدها معلم مىشويد انشاءالله، حالا بعدها هر كدام مادر نيستيد مادر مىشويد انشاءالله، معلم مىشويد، در مادرىتان بايد بچهها را تهذيب كنيد، در معلمىتان هم بايد تهذيب كنيد تحويل جامعه بدهيد يك افراد صحيح، يك جامعه را صحيح كنيد و اگر خداى نخواسته عكس اين معنا باشد، زجر آنها هم به عهده شما مىآيد. همانطورى كه هر كار خوبى كه اينها بكنند چون شما مبداء اين كار خوب بوديد براى شما هم خوبى دارد، اجر و ثواب دارد، اگر خداى نخواسته يك قشر فاسدى شما تحويل جامعه بدهيد، آنها بروند فسادكارى بكنند، اين دودش توى چشم شما هم مىرود.
من از خداى تبارك و تعالى توفيق همه شما خانمها را و همه آقايان را مىخواهم و سلامت و سعادت همهتان را از خداى تبارك و تعالى مسئلت مىكنم.
والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 159
تاريخ: 24/2/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از دانشجويان اصفهان
اين دورهاى كه الان ما در آن هستيم دوره انتقال است
بسم الله الرحمن الرحيم
با اينكه وقت من ديگر تقريباً گذشته است و قبلاً هم يك صحبتهائى كردم لكن بعضى تنبهات لازم است عرض كنم. اين دورهاى كه الان ما در آن هستيم دوره انتقال است يعنى انتقال آن قدرت شيطانى به يك قدرت ديگرى و دولت، دولت انتقالى است، دولت استقرارى نيست. ما الان مجلس موسسان لازم داريم تا اينكه قانون اساسى را تصويب كند و بعد از آن هم مجلس شورا لازم داريم كه آن هم رسيدگى به امور كشور بكند و يك حكومت مستقر و مستدام پيدا بشود. در دورههاى انتقالى نبايد اينطور نظر كرد كه همه كارها در اين دوره انتقالى بشود، هيچ وقت يك همچو چيزى ممكن نيست. دورههاى انتقالى همين است كه اين سه تا مطلبى كه از اول هم ما ماموريت داديم به آقاى مهندس بازرگان، اين بود كه شما متكفل شويد و رفراندم را درست بكنيد و بعد هم مجلس موسسان و بعد هم مجلس شورا، وقتى كارشان تمام شد، ايشان هم كنار مىرود. كارهاى اساسى كه بايد بشود منحصر به اينكه شما ذكر كرديد نيست، زياد آشفتگى ما داريم، يعنى بايد يك تحول كلى در همه قشرها بشود. الان اين حكومتى كه، يعنى طرز حكومت، نه خود حكومت، طرز وزارتخانهها، طرز ادارات، بار تتمهاى ازهمان زمان طاغوت است، اينها تحول لازم دارد، لكن تحول مال آنوقتى است كه حكومت مستقرى ماداشته باشيم. الان يك حكومت، يك حكومتى است كه مىخواهد اين قدرت را منتقل كند به يك حكومتى مستقر و اين مشغول به كار بشود، يعنى يك حكومت پيدا بشود كه خود مردم آن حكومت را ايجاد كنند. ما تا حالا نداشتيم يك همچو حكومتى كه مال ملت باشد، اسمش بود، اصلاً بعد از زمان مشروطه تا حالا نشده، اين اسمش بود كه ملت نمىدانم خودشان انتخابات بكنند، خودشان وكيل بدهند، لكن شما مىدانيد كه هيچ وقت شماها راى نداشتيد، در اين طول تاريخ، اينها همه را خود آنها مىكردند و كاش خودشان مىكردند، شاه گفت در يك از نطقهايش، همين شاه دوم در يكى از نطقهايش گفت كه ليست مى دادند از سفارتخانهها و مجبور بوديم كه اين ليست را عمل بكنيم، وكلا را آنها ليست مىدادند كه ما وكلا را تعيين بكنيم ما هم تعيينكرديم. منتها او مىخواست بگويد كه حالا ديگر آنطور
صحيفه نور ج 6 صفحه 160
نيست و حال آنكه اين وقت بدتر بود.
مردمايمان داشتند به اينكه حكومت اسلامى خوب است و اينايمان آنها را پاى صندوقهاى راى برد
الان وضع تا اينجا پيش آمده است كه شما خودتان بدون اينكه كسى به شما فشارى بياورد در رفراندم راى داديد، خودتان راى داديد، يعنى مردم كوچك و بزرگ، اينكه وقت انتخابش بود، زن و مرد، مريضها از مريضخانهها همه اينها با شور و اشتياق رفتند راى دادند، هيچ كس به آنها فشارى نياورد و يك سرنيزهاى در كار نبود و قدرتايمان بود.ايمان داشتند به اينكه حكومت اسلامى خوب است، اينايمان مردم را پاى صندوقها برد و اشخاص هم كه نمىتوانستند بروند، زير بغلشان را گرفتند يا در چرخ نشاندند و بردند راى دادند و بعد هم شما براى مجلس موسسان كه مقدرات مملكتتان دست خودتان باشد (اگر نباشد كه انتخاب قانون را به رفراندم نكرديم) و مجلس موسسان بنا شد باشد، باز دست خودتان است، خودتان مىرويد وكلاتان را تعيين مىكنيد، هيچ كس به شما فشار نمىآورد كه فلان وكيل را تعيين بكنيد. فرضاً اگر چنانچه ما هم يك كلمهاى بگوئيم قضيه اين است كه ما ميل داريم، اين براى شما خوب است، بيشتر از اين نيست، ما مىگوئيم اين خوب است براى شما مثل اينكه در رفراندم ما گفتيم راى به رفراندم خوب است من خودم اين راى را دارم الزام در كار نبود. هر كس مجاز بود و آزاد بود كه خودش برود راى خودش را بريزد هر چه مىخواهد باشد، حالا هم بعد از اين خود شما هم بايد وكيل تعيين كنيد و بعد هم وكلاى مجلس شورا را خودتان تعيين مىكنيد، همه چيزها دست خودتان است خودتان بايد بگرديد وكيل خوب تعيين بكنيد كه مقدرات مملكتتان دست مجلستان باشد.
ضرورت جلوگيرى قاطعانه از اخلالگران جهت حفظ نهضت اسلامى
اين مسائلى كه حالا شما طرح مىكنيد و اشتباه اين مسائل زياد است، خيلى مسائل هست، اينها مال دورهاى است كه استقرار پيدا مىكند حكومت. الان همه ما بايد دنبال اين مطلب باشيم كه اينهائى كه افتادهاند دوره، يك وقت مىروند توى كارخانهها اخلال مىكنند، يك وقت مىروند پيش كشاورزها اخلال مىكنند، يك وقت مىآيند توى مدرسهها اخلال مىكنند، بايد همه چشمهايمان را باز بكنيم و نگذاريم اينها اخلال بكنند. همه چيز اين مملكت را آشفته كردند.
اگر اخلال اينها به نفع خودشان به ثمر برسد ما ديگر آن دوره استقرار را نخواهيم ديد، ما بر مىگرديم سراغ اول. الان وظيفه همه ما و شما دانشجوهاى محترم و ساير طبقات اينست كه خودتان و هر كس كه دستتان به او مىرسد و هر كس حرفتان به او مىرسد وادار كنيد كه اين نهضت را اينطورى كه تا حالا آمده نگهش دارند، يعنى همين، به همين گرمى كه هست، به همين شور و شعفى كه رفتند پاى صندوقها و راى دادند براى جمهورى اسلامى، اين محفوظ بماند كه بعد رأيتان به مجلس موسسان
صحيفه نور ج 6 صفحه 161
و به مجلس شورا هم بدهيد و استقرار پيدا بكند حكومت. اين اخلالها حالا بايد جلويش گرفته بشود، الان وقت اينست كه ما جلو اخلالها را بگيريم. بعد از اينكه مستقر شد حكومت، آنوقت اين نيازهائى كه همه دارند (ماهم داريم، همه دارند) اين نيازها بعد بايد البته همه درست بشود. ما هم مىدانيم الان نابسامانى زياد است يعنى اينها رفتند و همه چيز اين مملكت را آشفته كردند، همه چيزش را. الان ما يك اقتصاد سالم نداريم. اينها هر چيزى كه اين مملكت داشته است دزديدهاند، قرض كردهاند و رفتهاند، همه بانكها الان از اينها طلب دارند، ميليونها قرض كردهاند و فرار كردهاند هر چه هم داشتيم اينها برداشتهاند رفتهاند، كشاورزىمان هم كه مىبينيد چه جورش كردند كه ما كشاورزى نداريم. الان كارخانهها هم الان اينها ريختهاند توى كارخانهها نمىگذارند كار بشود، از قرارى كه شنيدم خود كارمندانى كه در آنجاها هستند و كارگرهائى كه آنجا هستند كم كار مىكنند يا كار نمىكنند، اين چيزها براى اين است كه اينها نمىگذارند. ما الان بايد همهمان دست به هم بدهيم و نگذاريم اين نهضتى كه نهضت الهى بود، براى خدا بود، براى اسلام بود نگذاريم اين خاموش بشود، اين را نگه داريم تا اينكه اين مسائل حل بشود، آنوقت مىآئيم سراغ اين مسائل دومى كه در درجه دوم است اين مسائل.
من خوف اين را دارم كه اين آشفتگىهاى فكرى، اسباب غفلت از اين نقطه اصلى كه ما داريم بشود
مبادا يك وقتى ما غفلت كنيم از اين مسائل اساسى كه اساس حكومتمان است و همه توجهمان را دنبال اين بكنيم كه فلان كس خانه ندارد، فلان كس درست با او رفتار نشده، مدرسه مثلاً خوب تحصيل نمىشود، معلمان چطور هستند. اينها الان وقتش نيست. آنوقت همانطورى كه همه فشار مىآوردند كه تانكها را عقب بزنيد و يك كسى مىآمد و مىگفت كه آقا من منزل ندارم، شما مىگفتيد الان وقت اين حرف نيست، حالا كار ديگرى داريم، كار بزرگ داريم. الان اينجورى است. الان يك وقتى است كه به نظر من حساسترين اوقات مملكت ما حالاست، نه آن وقتى كه همه فشار مىداديم مىگفتيم و مىخواستيم سد را خراب كنيم. اين سد كه خراب شد، پشت سر، مردم توجه كردند كه، اين گفت خانه ندارم و آن گفت مريضم و آن گفت مدرسهام درست نيست، آن گفت معلم چطور است، آن گفت توى ارتش چه جورى است، آن گفت توى اداره چه جورى است، يك آشفتگى فكرى پيدا شد. من خوف اين را دارم كه اين آشفتگىهاى فكرى اسباب غفلت از اين نقطه اصلى كه ما داريم بشود و خداى نخواسته شياطينى كه با مطالعهها دنبال اين مسائل هستند، آنها بيايند و يك وقت آشفتگىها را دامن بزنند و يك وقتى ما متوجه بشويم به اينكه شكست خوردهايم و مىدانيد كه خداى نخواسته اگر حالا شكستى پيدا بشود، ديگر اين ملت سرش را نمىتواند بلند بكند. اگر ما اين پيروزى را به آخر رسانديم، دست اينها را تا آخر كوتاه كرديم و اميدوارم برسيم و مىرسيم انشاءالله، مىرسيم انشاء الله ولى همه بايد همت داشته باشند يعنى شما دانشجوهاى عزيز و آن كارگرهاى توى كارخانهها، آنها هم
صحيفه نور ج 6 صفحه 162
عزيز و آن كسانى كه در كشاورزى مشغول كشاورزى هستند و آنها هم عزيز و همه ملت، بازارى، دانشگاهى، دانشجو، معلم، همه بايد وجهه نظرمان را به آن مقصدى كه داريم بكنيم، دنبال او، اين مسائل را پيش بياوريم، غفلت نكنيم از آن مسائل اصلى و برويم سراغ مسائل فرعى، اين اصل از دست ما خواهد رفت.
نياز به وقت و امكانات كافى براى ترميم خرابكارىهاى گسترده رژيم طاغوت
آن كه من مىفهمم اينست و آن كه من مىخواهم از شما اينست كه همه دست به هم بدهيم و اين بار را به منزل برسانيم، حكومت مستقر وقتى پيدا شد، حكومت مستقر اين كار را بايد بكند. اين امور يك امورى است كه قانون بايد برايش باشد. اين قوانينى كه تا حالا بوده طاغوتى است، اينها همهشان خرابكارى بوده. براى هر فردى قانون مىخواهد و اين محتاج به اين است كه مجلس شورا پيدا بشود و مجلس شوراى خودتان، نه مجلس شوراى آريا مهرى يا فرض كنيد كه آمريكائى، مجلس شوراى خودتان، خودتان وكيل براى خودتان تعيين بكنيد، اشخاص مطمئن، اشخاص ملى، اشخاصى كه خدمتگزارند براى شما، تعيين بكنيد و ما هم هر مقدار كه مىتوانيم مطالب را به آنها بگوئيم وانشاءالله استقرار و دوره استقرار پيش بيايد، دوره استقرار كه پيش بيايد آنوقت كشاورزى طرحها دارد، البته طرحش بايد داده شود، مدارس بايد، فرهنگ اصلاً بايد منقلب بشود و يك جور تحولى پيدا بكنند، دادگسترى بايد تحول پيدا بكند. همه اينها محتاج به تحول است منتها هركداممان اين نقطهاى را كه در آن هستيم توجه به آن داريم، هر كس هم از هر جا مىآيد همان مسائل منطقه خودشان را مىگويند و درست هم مىگويند، آنها هم درست مىگويند و الان وقتى اينجا نشستيم از اطراف مىآيند اينجا، بختيارىها مىآيند و مىگويند هيچ جا بدتر از محل ما نيست، هيچ نداريم، راست مىگويند. از طرف بلوچستان مىآيند و همين مطلب را مى گويند، از خراسان مىآيند همين مطلب را مىگويند، شما هم مىآئيد مطلب را بگوئيد و من صحيح مىدانم همه را.
اما وجه اينست كه هر كدام منطقه خودتان را مىبينيد و گرفتارى خودتان را. همه ملت گرفتارند، اين خانه خرابها ملت را اصلاً خراب كردند، اينطور نيست كه يك جا صحيح است و يك جا غير صحيح همه باطل است لكن مهلت مىخواهد. بعضى وقتها مىآيند و مىگويند كه فلان جا فقر و فلاكت است و چه هست، من مىپرسم كه اين فقر حالا پيدا شده يا از اول بوده، مىگويند نه، از اول بوده، مىگويم پس حالا چه مىگوئيد كه يكدفعه حمله مىكنيد، خوب اين فقرى بوده كه سابق هم داشتيد، آنوقت صدا در نمىآورديد، حالا مىگوئيد، الان بده الان بده كه نمىشود، خوب، بايد درست بشود، كشاورزى درست بشود، كارخانهها راه بيفتد، اقتصاد ملت درست بشود، پول نفت دستشان بيايد (حالا پول نفت هم دستشان نيامده خوب حالا نفتش را دادهاند و پولشان را مىگيرند) بايد اقتصاد درست بشود و وضع مملكت يك وضع مستقرى بشود، يك وضع قانونى بشود همه اين مسائل انشاءالله حل مى شود.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 167
تاريخ: 24/2/58
بيانات امام خمينى در جمع معلولين
ميزان انسانيت و سعادت،ايمان و صبر است
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
ان الانسان لفى خسر الا الذين آمنوا و عملو الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر همه انسانها در خسرانند مگر آن طايفهاى كه مومن باشند و عمل صالح داشته باشند و مردم را، ملت را به صبر و به حق دعوت كنند. در اين استثناء نيست كه اگر كسى چشمش معيوب باشد يا اگر كسى دستش معيوب باشد، همه در خسرند الا الذين آمنوا اصلاً در اسلام جسم مطرح نيست، بدن مطرح نيست، روح مطرح است،ايمان مطرح است. شما بچهها كه مثل فرزندان من هستيد، از اينكه پاى شما معيوب است هيچ غصه نخوريد. آنچه ميزان انسانيت است همين آيهاى كه شما خوانديد، آنچه ميزان سعادت است اين است كه انسان مومن باشد و صبر داشته باشد و ديگران را به صبر وادار كند و حق بگويد و ديگران را به حق وادار مىكنيد شما سعادتمنديد. آنهائى كه همه چيز دنيا دارند، هم سلامت بدن دارند، هم مادياتشان تامين است لكنايمان ندارند، اينها غرق در خسارات هستند، معنوى و بلكه خسارات مادى هستند.
سعادت مربوط به روح و قلب انسان است
سعادت به داشتن دست نيست و به داشتن پا نيست، سعادت به داشتن مال نيست، سعادت يك امرى است كه مربوط به روح است، مربوط به قلب انسان است. شما بچههاى عزيز من كه روحتان سالم است، قلبتان پاك است و انشاءالله بر مبناىايمان و تواصى به صبر و حق رشد مىكنيد، شما سعادتمنديد و من از خداى تبارك و تعالى سعادت همگى شما را مىخواهم و اين چيزى را كه خواستيد انشاءالله اميدوارم كه يك قدرى اوضاع آرامش پيدا بكند، به همه امور انشاءالله رسيدگى بشود و دولتها رسيدگى بكنند. خداوند همه شما را حفظ بكند. من شماها را مثل فرزند خودم مىدانم همه شماها نور چشم من هستيد. خدا به شما سلامت عنايت بكند و شفا عنايت بكند.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 163
تاريخ: 24/2/58
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى جامعه كليميان ايران
انسانسازى و تربيت، برنامه همه اديان الهى
بسم الله الرحمن الرحيم
ما در پاريس كه بوديم اين تبليغاتى كه مىشد و تبليغات همه جانبه، كه منجمله تبليغاتى مىشد كه اگر چنانچه ايران، مسلمين پيروز بشوند، يهودىها و نصرانىها را قتل عام مىكنند، بناى مسلمين بر اين است كه تمام يهودىها را قتل عام بكنند من در آنجا در صحبتهائى كه كردم، آن حقيقتى كه اسلام روى آن حقيقت مشى مىكند، كراراً گفتم و نماينده جامعه يهود هم آمد آنجا و من با او هم صحبت كردم و گفتم كه طريقه اسلام چيست. همه اديان كه از جانب خداى تبارك و تعالى نازل شده است و همه پيغمبران گرامى كه مامور ابلاغ بودند، براى آسايش بشر آمدهاند و براى انسان سازى آمدهاند. خداوند تعالى با وحى به انبياء بزرگ مىخواستهاند كه مردم را، همه بشر را هدايت كنند و آدم بسازند، آدم با همه ابعادى كه دارد. ساير قدرتها، ساير مملكتها، اينها كارى به معنويات مردم ندارند. تمام مسلكهائى كه در دنيا هست (غير مسلكهاى توحيدى) كار ندارند به اينكه انسان در باطن ذاتش چه باشد، نفسيتش چه باشد و يواشكى هر كارى مىخواهد بكند، آنها فقط متوجه به اين هستند كه حفظ دنيايشان را بكنند و حفظ اينكه انتظامات باقى باشد، فقط دنبال اين هستند كه نظم برقرار باشد و اگر نظم برقرار باشد، ديگر بشر هر كارى مىخواهد بكند، زير پرده هر خلافى مىخواهد بكند به حكومتها مربوط نيست. هيچ قانونى در قوانين غير توحيدى نيست كه بشر را در توى صندوقخانهاش هم از يك چيزهائى جلوگيرى بكنند، كارى به اين ندارند كه در باطن ذات خودش و در منزل خودش در خفا چه واقع مىشود، نخير كارى به اين ندارند، فقط در خيابان نيايند و عربده نكشند و نظم را به هم نزنند. اين چيزى است كه مسلكهاى غير توحيدى همه آنطور هستند، به خلاف مسلكهاى توحيدى، اديانى كه از آسمان نازل شده است به انبياء بزرگ. اديان به همه ابعاد بشر كار دارند، انسان خودش از قبل از اينكه بچه متولد بشود، ازدواج چه جور بايد باشد، باز آن بچه نيامده است، ازدواج چه جور بايد باشد، شرايط ازدواج چيست، چه زنى را بايد انتخاب كرد، زن چه مردى را بايد انتخاب بكند براى اينكه خوب، اين ازدواج، كشتى است براى پيدا شدن يك بشر. قبل از اينكه اصلاً ازدواجى باشد پيش بينى اينكه اين بچه وقتى كه به دنيا مىآيد به طورى باشد كه سلامت باشد و سلامت نفس داشته باشد و لهذا توجه به اين نيز قبل از ازداوج شده است، شرايط ازدواج، با چه
صحيفه نور ج 6 صفحه 164
بيرون آمد پدر چه جور بايد باشد، عائله چه جور باشند براى تربيت اين بچه، معلم چه جور باشد، در جامعه كه مىآيد در جامعه چهجور وضعى داشته باشد تمام اينها براى اين است كه اين انسان كه در خارج مىخواهد تحقق پيدا مىكند، يك انسان مهذب باشد، صحيح العمل باشد و داراى محاسن اخلاقى، اعتقادات صحيح باشد، اعمال صحيح انجام بدهد، با مردم سلوكش چه باشد، در جامعه سلوك چه بايد باشد، با همسايه بايد چطور باشد، با اهل شهر بايد چطور باشد، با اهل دين خودش بايد چطور باشد، با اديان ديگر بايد چطور باشد. اينها براى اين است كه آن اديانى كه از طرف خداى تبارك و تعالى مىآيد از باب اينكه خداوند تمام ابعاد انسان را آفريده است و توجه به آن دارد، انسان را با همه ابعادش مىخواهد تربيت بكند، اين ديگر در اين جهت ما بين اديان فرقى نيست كه همه اديان آمدهاند براى تربيت بشر. در اسلام همين معنا كه گفته شد، در احكامش، در قرآن و در حديث، همه اين مسائل كه من تذكر بعضيش را دادم مطرح است و اسلام آنقدر به رفاه مردم، آسايش مردم و اينطور چيزها توجه دارد و هيچ در اين جهت فرقى مابين قشرى با قشر ديگر نمىگذارد و نگذاشته است.
حساب جامعه يهود از صهيونيستها جداست
اقليتهاى مذهبى كه از صدر اسلام، بعد از فتح اسلام بين مسلمين بودند، اينها غير از آن مشركين كه توطئهگر بودند يا بعضى از اقشارى كه توطئه مىكردند و مىخواستند بشر را به هم بزنند و وضعش را، اينهائى كه از اقليتهاى مذهبى بودند، تمام در اسلام احترام داشتند. در قضيهاى كه، در يكى از قضايا كه لشكرى از معاويه شايد بود آمد و يك خلخالى از پاى يك زن يهوديه ربود (به حسب نقل) و حضرت امير فرمودند كه من شنيدم كه آمدند و يك خلخالى از ذميهاى ربودهاند و اگر انسان بميرد قريب به اين معنا) اين اشكالى برايش نيست. اينطور عنايت داشتند به حفظ مصالح همه اقشار. ما حساب جامعه يهود را از حساب صهيونيزم و صهيونيستها جدا مىدانيم، آنها جزء اهل مذهب اصلاً نيستند. تعاليم حضرت موسى سلام الله عليه كه تعليمات الهى بوده است و در قرآن بيشتر از همه انبيا ذكر حضرت موسى شده است و تاريخ حضرت موسى در قرآن گفته شده است، يك تعليمات ارزندهاى است و ترتيبى كه حضرت موسى رفتار كرده است با فرعون، يك شبان بوده است با يك عالم قدرت و اراده و اين بر ضد قدرت بزرگ فرعون قيام كرد و فرعون را از بين برد. قدرت الهى و توجه به مصالح مستضعفين در قبال مستكبرين كه اولش فرعون بوده، قيام بر ضد
صحيفه نور ج 6 صفحه 165
مستكبرين طريقه حضرت موسى سلامالله عليه بوده و درست اين معنى بر خلاف آن چيزى است كه اين طايفه و صهيونستها برنامه دارند. اينها اتصال به مستكبرين پيدا كردند، جاسوس آنها هستند، نوكر آنها هستند و بر ضد مستضعفين عمل مىكنند، عكس تعليمات حضرت موسى كه از همين مردم عادى مثل ساير انبيا، از همين مردم عادى بازار و كوچه و اينها، اشخاص را برداشت و بر ضد فرعون و قدرت فرعونى قيام كرد. از مستضعفين حمله شد به مستكبرين كه آنها را از استكبارشان پائين بكشد، به خلاف طريقه اين صهيونيستها كه اينها با مستكبرين مربوط هستند بر ضد مستضعقين عمل مىكنند. اين مقدار از يهودىهائى كه بازى خوردند و از اقشار عالم جمع شدند آنجا شايد آنها الان پشيمان باشند از اينكه آنان كه يهودى هستند و نمىخواهند غير تعاليم عاليه موسى را داشته باشند پشيمان باشند از اينكه رفتهاند آنجا، براى اينكه كسى كه برود و ببيند اينها چه برنامه دارند و چه جور آدمكشى بيخود مىكنند و چه جور اتصال به آمريكا و ديگر اقشار دارند، اين نمىتواند تحمل كند كه يك طايفهاى به اسم اينكه ما از جامعه يهود هستيم بر ضد تعاليم حضرت موسى عمل بكنند. ما مىدانيم كه حساب جامعه يهود غير حساب جامعه آنهاست و ما با آنها مخالف هستيم و مخالفتمان براى اين است كه آنها با همه اديان مخالف هستند، آنها يهودى نيستند، آنها يك مردم سياسى هستند كه به اسم يهودى يك كارهائى را مىكنند و يهودىها هم از آنها متنفر هستند و همه انسانها از آنها بايد متنفر باشند.
برخورد اسلام با ساير جوامع غير اسلامى
و اما جامعه يهود و ساير جوامعى كه در ايران هستند و اهل اين ملت هستند، اسلام با آنها همان رفتار را مىكند كه با ساير اقشار ملت مىكند، اسلام بر آنها ابدا اجحاف جايز نمىداند، ابداً اينطور نيست كه آنها را بخواهد در مضيقه بگذارد، بر خلاف اصل تربيت اسلام است، برخلاف وحى است، برخلاف آن چيزى است كه خداى تبارك و تعالى مىخواهد همه بشر به رفاه باشند، به سعادت باشند. اسلام تابع احكام الهى است و همانطورى كه خداى تبارك و تعالى براى اقشار ملت ما احترام قائل است، اسلام هم احترام قائل است و مطمئن باشيد، اين را من در پاريس قبل از اينكه اين چيز پيدا بشود و اين نهضت غلبه بكند، در پاريس هم تنبه دادم به آن كسى كه از طرف جامعه يهود آمده بود پيش من به اسم اينكه نماينده بود از آنها، كه اسلام بنايش بر اين نيست كه يك قشرى را در مضيقه بگذارد، اسلام براى همه است و مىخواهد همه در سعادت باشند، مىخواهد كه همه در رفاه باشند و اين مسائل كه طرح مىشود كه يهودىها را مسلمين چه مىكنند، شما ديديد غلبه پيدا كردند و به يهودى كارى نداشتند، زرتشتىها كارى نداشتند، به ساير اقشار هم كارى نداشتند. اين شما به عين ديديد كه اين مطلبى كه آنوقتى كه ما غلبه كرديم، هيچ كس تعرضى به يهودى كرد؟ تعرض به نصرانى كرد؟ تعرضى به زرتشتى كرد؟ تعرضى در كار نبود و بعد هم كه حكومت اسلامى انشاء الله به آن طورى كه خداى تبارك و تعالى مىخواهند برقرار بشود و پياده بشود، خواهيد ديد كه اسلام از همه مسلكهاى
صحيفه نور ج 6 صفحه 166
ديگر راجع به مراعات همه اقشار ملت بهتر است و از همه بهتر عمل خواهد كرد. من از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه همه مردم و همه بشر در رفاه باشند، همه به سعادت برسند، همه به هدايت برسند، خداوند همه را هدايت كند به راه راست، خداوند به همه سعادت عنايت كند و شما مطمئن باشيد كه در جمهورى اسلامى ظلم نيست. مانه ظلم مىكنيم نه مظلوم مىشويم. اين چيزى است كه اسلام به ما نشان داده ظلم نكنيد، مظلوم هم نشويد تا مىتوانيم مظلوم نمىشويم و هيچ وقت هم ظلم نخواهيم كرد. انشاءالله خداوند شماها را موفق نگه دارد و همهتان با هم در اين نهضت شركت كنيد، داشته باشيد با شركتتان آن را تا انشاءالله اين نهضت به ثمر برسد و اين نهضتى است كه نهضت انسانى است كه همه انسانها بايد با اين نهضت موافقت داشته باشند و اميدوارم كه همه سعادتمند باشند.
والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 168
تاريخ: 24/2/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از مسلمانان پاكستانى و هندى
تكليف بر گسترش نهضت مستضعف در مقابل مستكبر
بسم الله الرحمن الرحيم
ما اميدواريم، ما اميد آن داريم كه همه اقشار ملتهاى مستضعف به هم بپيوندند. ما از خداى تبارك و تعالى مىخواهيم در تمام اقشار عالم بيدار شوند. مسلمين از تفرقه، از اختلاف دست بردارند. من اميدوارم كه شما جوانان پاكستانى كه به ديدار من آمديد و هم پيوستگى خود را با نهضت ما اعلام داشتيد، همه موفق و سالم باشيد. بايد اين نهضت در تمام عالم، نهضت مستضعف در مقابل مستكبر در تمام عالم گسترده شود. ايران مبداء و نقطه اول و الگو براى همه ملتهاى مستضعف، ملتهاى مستضعف ببينند كه ايران با دست خالى و با قدرتايمان و با وحدت كلمه و تمسك به اسلام در مقابل قدرتهاى بزرگ ايستاد و قدرتهاى بزرگ را شكست داد. ساير اقشار ملتها به اين رمز اسلامى، به اين رمزايمانى اقتدا كنند. در تمام اقشار عالم مسلمين بپا خيزند بلكه مستضعفين بپا خيزند وعده الهى كه مستضعفين را شامل است و فرمايد كه ما منت بر مستضعفين مىگذاريم كه آنها امام بشوند در دنيا و وارث باشند، امامت حق مستضعفين است، وراثت از مستضعفين است، مستكبرين غاصبند، مستكبرين بايد از ميدان خارج بشوند. ما مستكبرين ايران را از صحنه بيرون كرديم و به جاى آن مستضعفين نشستند.
وحدت كلمه و اتكال به خدا رمز نيل به پيروزى نهائى
قشرهاى كمى كه هست و مشغول توطئه هستند، انشاء الله به همين زودى منقطع خواهند شد. آنها گمان باطل كردند كه مىتوانند در مقابل يك ملت بپاخاسته توطئه كنند، توطئه آنها مدفون خواهد شد لكن به شرط اينكه مستضعفين وحدت كلمه را از دست ندهند اقشار با هم باشند. همانطورى كه تا اينجا همه باهم بودند و نهضت را با وحدت كلمه و اتكال به خداى عالم به اينجا رساندند و سدهاى بزرگ را شكستند، از اين به بعد هم با هم باشند، رمز را حفظ كنند، كليد پيروزى را حفظ كنند. اگر اين رمز كه وحدت كلمه اتكال به خداى عظيم، توجه به اسلام بزرگ باشد، محفوظ بماند، اگر اين رمز را حفظ كنند، پيروزى با آنهاست، پيروزى نهائى.
صحيفه نور ج 6 صفحه 169
خداوند، ولى و خارج كننده مومنين از ظلمات به نور
پيروزى نهائى وقتى است كه اسلام به همه ابعاد و به همه احكامش در ايران پياده شود و پيروزى بالاتر آنكه در همه اقطار عالم، اسلام حكومت كند. اسلام مايه سعادت بشر است. اسلام براى انسان سازى آمده است، براى اين آمده است كه انسانها را، آدمها را از ظلمات بيرون كند و به نور برساند. خداوند ولى مومنين است و آنها را از ظلمات خارج مىكند و به درياى نور وارد مىكند آنهائى كه كافر هستند، طاغوت پيشواى آنهاست، آنها را از نور بيرون مىبرد و به ظلمت فرو مىبرد. شما مومنين، شما جوانان مومن ايرانى، پاكستانى ساير اقشار كهايمان داريد، خداوند وعده فرموده است كه شما را از همه ظلمتها، از همه گرفتارىها خارج كند و به نور برساند آن هم نور الهى الله نور السموات و الارض. الله ولى الذين امنوا يخرجهم من الظلمات الى النور. الله نور السموات و الارض .
از همه ظلمتها، از همه گرفتارىها خارجتان مىكند و به نور الهى مىرساندتان، آن نورى كه روشن كننده همه ابعاد انسانهاست، آن نورى كه تابش او تمام عالم را بوجود آورده است. شما توجه به اسلام و تعليمات اسلامى داشته باشيد، اقشارى كه در بين شما مىخواهند اختلاف بيندازند دست رد به سينه آنها بزنيد، اينها عمال طاغوت، اينها مىخواهند شما را از نور خارج كنند و به ظلمات وارد كنند، اينها مخالف خدا هستند، طاغوت هستند، عمال طاغوت هستند، اين ريشههاى گنديده را بكنيد. خداوند همه شما را تأييد كند. خداوند مسلين را آشناى به وظائف اسلامى خودش بكند، خداوند تمام مسلمين را ائمه عالم قرار بدهد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 170
25/2/58
بيانات امام خمينى در جمع كارگران و صاحبان كوزهپزخانههاى تهران و حومه
اهداف مزدوران خائن از دسيسهسازى ميان كارگران كارخانهها
بسم الله الرحمن الرحيم
حالا ما از اين جمعيتى كه با صورتهاى مختلف افتادهاند توى مردم نمىگذارند شما كارتان را انجام بدهيد، ما از اينها مىپرسيم كه خوب، ما مىخواهيم براى ضعفا، براى آنهائى كه خانه ندارند، براى آنهائى كه نمىتوانند خانه تهيه كنند، براى اين زاغهنشينهاى اطراف تهران كه وضعشان اينطورى است مىخواهيم خانه درست كنيم، آقايان هم خواهند كه كمك كنند (آنقدرى كه بتوانيد تخفيف بدهيد و كمك بكنيد) اينها چه مىگويند؟ اينها دلسوز ملتند؟! اينها فدائى ملتند؟! اينها براى ملت مىخواهند كار بكنند؟! خوب، اگر براى ملت بخواهند كار بكنند بيايند و كمك بكنند.
فخارها دارند عمل مىكنند و تخفيف مىدهند، خوب، شما بيائيد كمك كنيد، بيائيد تبليغ كنيد، بيائيد به اين كارگرها بگوئيد كه خوب، حالا كه مىخواهند براى مستمندان كار كنند شما زيادتر كار بكنيد، كمتر مزد بگيريد.
اينها خائنند آقا، اينها دستشان، دست اربابانشان از مملكت ما كوتاه شده، مىخواهند كه دست آنها را باز بكنند والا يك مساله ملى، يك مسالهاى كه براى طبقه ضعيف است، خانهسازى براى طبقه ضعيف است، براى ثروتمندها كه كسى خانه نمىسازد، براى اين زاغهنشينهاى اطراف تهران و اطراف شهرستانهاى ديگر، براى كارگرهائى كه خانه ندارند و بيچارهاند، خانهسازى براى اينهاست، عوض اينكه اينها هم بيايند كمك كنند، بيايند اينها هيچ تبليغ كنند، كمك كنند و هماهنگ كنند تا اين بيچارهها به اين خانه برسند، نمىگذارند كه اين كار انجام بشود. البته مىخواهند نگذارند، ولى غلط مىكنند و انجام مىگيرد اين كار، اما من مىخواهم معرفىشان بكنم، شما از آنها بپرسيد كه آقايان كه آمدهايد توى اين كارخانهها و به اين كارگر مىگوئيد كار نكن، پول مىدهى كه كار نكند (مى گويند پول هم مىدهند كه كار نكنند) اين پول كه در جيب تو است، از همانى است كه از آمريكا آمده يا از شوروى آمده است. اين پول از آنهاست كه به جيب تو كردند كه مىكنى به جيب اينها، تو كه پول ندارى، تو براى پول دارى مىدوى. تو كه پول ندارى اگر پول داشتى كه اين كارها را نمىكردى.
اين پولى است كه آنها مىدهند كه شما نگذاريد اين كارخانهها كار بكنند، نگذاريد اين مسكينها خانه پيدا بكنند تا صدا بلند بشود، اين انقلاب بشود، تا ما دوباره بيائيم و همه نفتهاى شما را ببريم و همه
صحيفه نور ج 6 صفحه 171
جواهراتتان را ببريم و همه معادن زيرزمينىتان را ببريم و جنگلهايتان را ببريم و مراتعتان را ببريم و همه چيزتان را ببريم.
اينها خائنند، اينها بدتر از اين خائنهائى هستند كه آدم كشتند، اينها دارند حيثيت اين ملت را از بين مىبرند لكن اگر اين حس انسانيت، اين حس مقاومت در شما موجود باشد كه براى اين ضعفا دلسوز باشد و ملاحظه بكنيد، آن روزى كه توى خانهتان راحت نشستهايد ملاحظه بكنيد كه آن فردى كه با هفت هشت نفر عائله توى اين زاغه نشسته است، در سرماى زمستان بر او چه مىگذرد، در گرماى تابستان بر او چه مىگذرد، يك خردهاى فكر اين معنا را بكنيد و براى اينها و براى خداى تبارك و تعالى، رضاى خداى تبارك و تعالى، براى اينها تخفيف بدهيد، براى اينها زحمت بكشيد. انشاء الله با حفظ اين انسانيت و تعاون پيش مىبريد، پيروز مىشويد.
من انشاءالله اميدوارم كه اگر حفظ بشود اين نهضت ما، اين حس تعاون، نيفتند يك دسته استفاده جو، حالا كه مثلاً يك وقتى يك قدرى آرام شده، اينها بيفتند استفاده كنند، گرانفروشى و - نمىدانم - قاچاقگرى و اين حرفها، اگر نكنند اينطور و روى موازين انسانى و روى انصاف عمل بكنند من اميدوارم كه حكومت عدل اسلامى آنطورى كه ما مىخواهيم، آنطورى كه خداى تبارك و تعالى مىخواهد تحقق پيدا بكند و براى همه رفاه و سعادت، هم در اينجا و هم در آنجا فراهم بشود.
مدرس قدرتمند بود براى اينكه الهى بود
اين عكسى كه ملاحظه مىكنيد، شخصى است كه ملك الشعرا گفته است كه از زمان مغول تا حالا مثل اين شخص در عالم نيامده، يعنى مرحوم مدرس. اين حرف اوست. آنى كه ما خودمان ديديم تنها آدمى كه در مقابل رضاخان قلدر ايستاد اين است، اين شخص است، يك روحانى كه لباسش از ساير اشخاص كمتر بود و كرباس به تن مىكرد، آنوقت وقتى كه شعر گفته بودند، براى تنبان كرباس مدرس، آن فاسد شعر گفته بود، او در مقابل قدرت بزرگ رضاخان ايستاد و آن كه هجوم كرده بود به مجلس كه مجلس را چه بكند و زنده باد زنده باد رضاخان مىگفتند ايستاد و گفت كه مرده باد او و زنده باد من.
يك چنين مرد قدرتمندى بود براى اينكه الهى بود براى خدا مىخواست كار بكند، نمىترسيد. خداوند انشاءالله او را رحمت كند و شما را هم توفيق بدهد كه اين اشرار را عقب بزنيد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 172
تاريخ: 25/2/58
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأت بازرگانان ايرانى
مدافعان دروغين حقوق بشر، چشم خود را بر جنايات رژيم سابق بستهاند
بسم الله الرحمن الرحيم
البته آنهائى كه منافع خودشان را در خطر مىبينند يا منافع اربابهاى خودشان را، از اين نهضت به هر صورتى كه باشد شكايت دارند و با هر توطئهاى مىخواهند اين نهضت را خاموش كنند. گاهى به بهانه حقوق بشر از اين اعدامهائى كه در ايران شده است انتقاد مىكنند و اين را يك امر خشونت آميز مىدانند. اينها در ايران نبودند ببينند چه شد و در پنجاه سال و بيشتر بر ايران چه گذشت و بر جوانهاى ما اخيراً چه گذشت، لكن اطلاع دارند، همچو نيست كه اينها بىاطلاع باشند. اينها مطلع هستند كه شاه سابق و شاه جلوتر با ايران چه كرد و جنايات اين دو تا مرد يا نامرد به ايران چه بود، خيانات اينها را اينها اطلاع دارند. اين جمعيتى كه ادعا مىكنند جمعيت حقوق بشر و حالا براى حقوق بشر دارند سينه مىزنند كه چرا اين عده را كه تا حالا كشته شده است چرا كشته شد، اين يك خشونتى است اينها خشونتهائى كه در عصر اين پدر و پسر بود ناديده گرفتند، آن قتلهائى كه به دست عمال اينها واقع شد و گاهى هم به دست خود محمدرضا واقع شد آنها را اصلش نظرى به آن ندارند. نه آنوقت كه ملت ايران آنجور ابتلاء داشت و آنطور اينها غارت و قتل مىكردند يك كلمه گفتند و از حقوق بشر اسم بردند و نه در آخر كه تمام جناياتى كه در ايران واقع مىشد در ظرف تقريباً دو سال آخر كه همه ملتها اطلاع بر آن پيدا كردند و ملت ايران آنطور گرفتار شد كه جوانهاى ما را در خيابانها و دستجمعى كشتند. پانزده خرداد را اينها اصلش ذكرى از آن نمىكنند. پانزده خرداد به طورى كه گفتهاند (من در حبس بودم لكن آنطورى كه براى من بعد از بيرون آمدن گفتند) قريب پانزده هزار نفر را آنها كشتند و از قرارى كه باز گفتند خود محمد رضا با هليكوپتر عامل قتل هم بوده است خودش. اينها، اين طرفدارىهاى حقوق بشر، اين پانزده هزار جمعيتى كه در يك روز كشته شد اينها را مثل اينكه بشر نمىدانند يا بشر مىدانند و براى آنها حقوق قائل نيستند. اگر اينها بشر هستند و حقوق دارند و اين شصت هزار نفر يا بيشترى كه در اين چند صباح در اين چند ماه از ايران كشته شد، از بهترين جوانهاى ما كشته شد، از همه طبقات، طبقه روحانيين، طبقه دانشگاهى، طبقه تجار، ادارى، همه جور جمعيتى، دهقان، كارگر كشته شد اينها اصلش به روى خودشان نمىآوردند كه اين كارها شده است، هيچ ما نديديم كه فريادى از اينها در آيد كه خير، چرا حقوق بشر را ملاحظه نمىكنيد، چرا اينقدر
صحيفه نور ج 6 صفحه 173
آدم مىكشيد، حالا كه ما اين جنايتكارها را كه هر كدامشان، بعضى از اينها چندين نفر آدم را كشتهاند يا آنطور اينها را شكنجه دادهاند كه در زير شكنجه مردند يا پاهاى آنها را اره كردند يا آنها را در تاوه گذاشتند و بو دادند، از همه طبقات، در زندانها آنطور عمل كردند كه يك شب را من در آن حبس كه بودم صداى ضجه و ناله اشخاصى كه چه مىكردند خودم مىشنيدم كه بعد كه آمدند اين حبسىها يعنى صاحبان حبس پيش من آمدند، اعتراض كردم و گفتم زندانها بايد جاى تربيت باشد نه جاى اينطور وحشيگرىها. گفتند نه، اين چيزى نبوده، اين يك سربازى بود كه فرار كرده بود يك سيلى به او زدند. در صورتى كه شايد بيشتر از يك ساعت، شايد شكنجه مىكردند و من فرياد مىشنيدم.
آنها كه تاكنون مجازات شدهاند قتال و مفسد فىالارض بودهاند
اين طرفدارهاى حقوق بشر، اين حقه بازها كه مىخواهند همه منافع ماها را بدهند به اربابهايشان، آن روز خفه شده بودند قلمهايشان شكسته بود. حالا كه ما اينها را پيدا كرديم و چند تايشان را كشتيم، محاكمه كردهاند و اقرار كردهاند به اينكه چه كردند و چه كردند (پروندههايشان معلوم است كه چه كردند) حالا صدايشان در آمده. در عين حال كه مساله اينطور است و آنهائى كه تاكنون كشته شدند اشخاص فاسد و مفسد و بسياريشان قاتل و قتال و مفسدالارض بودند، معذلك ما اخيراً يك قدرى تضييق كرديم دائره اين جنايات را، يك قدرى تخفيف داديم، كه كسانى كه ثابت شده قاتل هستند يا كسانى كه شكنجه كردند و به قتل منتهى شده است، يا كسانى كه امر كردهاند كه دستجمعى مردم را بكشند، اينها را گفتيم حالا از اين به بعد اينها مورد اعدام باشند، ديگرانى كه شكنجه كردند و اينها، البته آنها هم اعدام نمىشوند لكن به جزاى خودشان مىرسند، به حبس يا تعزيز و اينطور چيزها، يك كسى كه پاى كسى را اره كرده لكن نمرده، آن كه پايش اره كرده، اين را نمىشود ما بگوئيم كه تو بسم الله تشريف ببريد و اهلاً وسهلاً خوب اين بايد به مجازات برسد. اگر آن آدمى كه پايش را اره كردند پيدا بشود، پاى او را به حسب حكم شرع بايد اره بكند، قصاص. اگر آن آدمى را كه آنجور شكنجه كردند الان ما پيدا كنيم و ببينيم كه مىخواهد اين هم تقاص كند، ما به او اجازه مىدهيم كه برود تقاص بكند.
اين براى حقوق بشر است. خوب، اين بشر حق دارد آن بشر هم حق دارد. اين بشر سلامت اين را سلب كرده است، حق اين است كه سلامت او را سلب كند. اين بشر يكى را كشته است، حق ورثه او اين است كه او را بكشند. ما ورثه را پيدا نكنيم، حق حاكم است كه او را بكشد. ما تا حالا كه اين عدهاى كه كم هم بودند تعداد زيادى نبودند، اين عده را دادگاههاى انقلابى كشتهاند، اينها براى احقاق حقوق بشر اينها را كشتهاند. اينهائى كه ادعاى حقوق بشر مىكنند و براى القانيان هياهو مىكنند و يا براى هويدا هياهو مىكنند، اينها هستند كه حقوق بشر را پايمال دارند مىكنند.
پانزده سال اين هويدا يا سيزده سال تقريبا اين هويدا نخستوزير بود و تمام جنايات گردن نخست وزير است. ما هر نخست وزيرى كه در آن عصر پيدا شد، اگر پيدا كنيم، مثل شريف امامى، مثل
صحيفه نور ج 6 صفحه 174
بختيار، محكوم به قتلند اينها. بختيار خودش اقرار كرد كه به امر من قتل واقع شد. اينها عامل قتلند به اينطور كه وادار كردند جمعيت را به قتل عام. اينها مفسدند، اينها فاسدند. ما براى حقوق بشر اين كار را داريم انجام مىدهيم و اين جمعيتى كه صدا مىكنند كه حقوق بشر، حقوق بشر، اينها عمال استعمارند. اصل اين جمعيتهائى كه در آمريكا يا در جاهاى ديگر درست شده است به عنوان جمعيت حقوق بشر، جمعيت كذا و كذا اينها را همه آنها درست كردهاند براى اينكه حقوق بشر را ضايع كنند. اين همهخيانت اين مرد نانجيب به ايران كرده است و اين همهقتل و غارت كرده است، حالا كه مىگويند اين بايد به قتل برسد (حالا هم كه حكمى صادر نشده براى قتل محمد رضا لكن صادر مىشود، اگر چنانچه ما پيدايش بكنيم، او بايد كشته بشود) اينهائى كه مىگويند حقوق بشر، حالا صدايشان در آمده و اظهار تاسف مىكنند.
اظهار تاسف آمريكا و اسرائيل براى محمدرضا و القانيان
البته آمريكا بايد اظهار تاسف بكند، براى اينكه محمد رضا يك نوكر بسيار خوبى براى آمريكا بود كه همه منافع ما را به كام آمريكا كرد، ايران را فقير كرد و همه را داد به آمريكا و به رفقاى او، او البته بايد اظهار تاسف بكند. البته بايد اسرائيل اظهار تاسف بكند از مرگ القانيان براى اينكه القانيان، اين مردى كه اينقدر جنايت كرده در اينجا و اينقدر خيانت كرده و اموال اين ملت را به اسرائيل داده، اين البته بايد اظهار تاسف بكند لكن بايد واقعيت را ببينيم چيست، آيا واقعيت اين است كه ما داريم حقوق بشر را ضايع مىكنيم؟
ما در حبسها سفارش كردهايم كه حتى به اين اشخاص شكنجهگر يك كلمه درشت نگويند
ما در تمام اين مدتى كه اين حكومت ما، اين حكومت ايران الان هست، در تمام اين مدتى كه چيز است و تمام مدت بعد از انقلاب، آن بعد از انقلابى كه در انقلابها آنقدر مىكشتند، يك نفر آدمى كه بىجرم كشته شده باشد، بيايند و بگويند، بيايند بگويند اين جرم نداشت، يك آدمى. آنطورى كه فوج فوج جوانهاى ما را مىگرفتند به عنوان اينكه كتاب توى خانه تو است، به عنوان اينكه اعلاميه تو خانه تو است، به عنوان اينكه با كسى كه اعلاميه دارد يا در كتابفروشى تو يك دانه كتاب رساله پيدا مىشود، با اين عنوانها مىگرفتند، مىبردند، شكنجه مىدادند، مىكشتند.
شما در تمام اين مدتى كه اين نخست وزير، نخست وزير اسلامى آمده است روى كار، يكى را پيدا بكنيد كه در اين دادگاه انقلاب يا در نخست وزيرى يا در ارتش يا در جاى ديگر در اين حكومت بدون جرم يك نفر را گرفته باشند يك روز حبس كرده باشند، به يك كسى فحش داده باشند. اين جمعيت حقوق بشر متوجه نيستند اينها را، يا مىدانند و خودشان را به كرى مىزنند؟ خائنند اينها، اينها مىخواهند ما را باز زير بار همان چيزهائى كه سابقها بود بكشند. ما به اين حرفها گوش نمىدهيم. ما
صحيفه نور ج 6 صفحه 175
براى احقاق حق بشر، براى حقوق بشر، تا حالا اين جمعيتى كه كشته شده است براى احقاق حقوق بشر بوده است و دادگاههاى ما با دقت و با همه جور چيزى كه بودند و اشخاص امين بودهاند اين كار را كردهاند از اين به بعد باز يك قدرى تخفيف داده شده است كه، يك قدرى مثلاً ما به آن حدت نباشد، بعدها هم زيادتر تخفيف داده مىشود لكن ما با همين، همين اشخاصى كه اينطور شكنجه كردند، اينطور آدم كشتند، ما در حبسها سفارش كرديم كه حتى به اين يك كلمه درشت نگويند. من اعلام كردم اين را، اعلاميه دادهام كه حبسى را در حكومت اسلامى ولو هر چه مجرم باشد، حبسى را حق ندارند با اينكه گرسنگى بدهند، حق ندارند به اينكه او را شكنجه بكنند، حق ندارند كه يك كلمه درشت به او بگويند، آنقدرى كه حقش اين است كه محاكمهاش بكنند، هر طور جرمى كه دارد به آن جرم چيزش بكنند، جزاء به او بدهند، بيشتر از اين نه، زائد بر اين نه. يك حبس اينطورى كه اين شكنجهگرها را اگر يكى از ماها گرفتار آنها مىشد و نسبت به آنها يك تو گفته بوديم آنطور با ماها رفتار مىكردند. اين شكنجهگرها الان در حبس ما موجودند، الان در حبس ايران اينها موجودند، آمدند ديدند از خارج و گفتند مطابق با تمدن است اينطور چيز، اينطور حبس.
اينها (جمعيتهاى حقوق بشر) مزدورانى هستند كه مىخواهند حقوق بشر را پايمال كنند
بيايند و ببينند. همان جا در خارج نشستهاند و اجرت مىگيرند و فرد مىگيرند و قلم را برداشتند و همين طور دارند چيز مىنويسند به عنوان حقوق بشر. اينها اشخاصى هستند كه مىخواهند حقوق بشر پايمال بشود، نه اينكه مىخواهند حقوق بشر را استفاده كنند و بگويند حقوق بشر. اينها، جوانهاى ما اين همهكشته شدند، اين همهزجر ديدند، برايشان هيچ حق قائل نيستند، براى ما، ما را انسان اينها مىگويند نيستند، اينها ما را بشر مثل اينكه نمىدانند، آنوقت چهار نفر را ما اعدام كرديم براى اينكه پانزده سال، ده سال زجر دادهاند، كشتهاند، قتل عام كردند، ريختند توى خيابانها به قتل عام، خوب شما همه ديديد اين را و همه ديدند اين را، آنها مطلعند از اين معنى، نه اينكه آنجا نشستهاند و بىخبر هستند، همين طورى كه جزئيات حالا را مطلعند، جزئيات سابق هم مطلع بودهاند، مطلعند لكن خيانتكارند، بىانصافند، بشر نيستند اينها، اينها يك مزدورانى هستند كه مىخواهند حقوق بشر را پايمال كنند. تا حالا اينطور شده است و بحمدالله - ما - تا يك قدرى جزاى بعضى از آنها (البته هستند باز هم) داده شده است، لكن الان توطئهها هست، الان همان اشخاصى كه اهل اين كارها بودهاند يك مقدارىشان هستند و مشغول توطئه هستند مىخواهند دوباره كار را از سر بگيرند، اينهائى كه مشغول توطئه هستند، اينهائى كه مىخواهند دوباره مسائل را به حال اول برگردانند، دوباره يك ملت را به زير بار بكشند. دوباره يك ملت را ذليل كنند، دوباره حقوق يك ملت را به باد فنا بدهند، اينها را ما اگر پيدايشان بكنيم البته به جزا مىرسانيم و انشاءالله پيدايشان مىكنيم.
صحيفه نور ج 6 صفحه 176
چه شد اين حقوق بشرىها راجع به (شهادت) آقاى مطهرى يك كلمه ننوشتهاند و نگفتهاند؟
اين وضع حقوق بشرىهاى مادى است، اينهائى كه مثل آقاى مطهرى كه اذيتش به يك مور نرسيده است، من قريب بيست سال اين مرد را مىشناسم، يك آدم به آن سالمى، يك آدم به آن ادب، به آن انسانيت، اين را محكوم به قتلش مىكنند. چرا؟ چه كرد آقاى مطهرى؟ كى را كشته؟ چه كرده؟ اين بشر نيست؟! اين انسان فيلسوف، عالم، فقيه، اين بشر نيست؟ اين بشر را اينطور مىكشند بدون اينكه يك جرمى داشته باشد. جرم آقاى مطهرى چه بوده؟ چه كرده بود؟ جرم قرنى چه بود؟ اينها چه جرمى كرده بودند كه مستحق قتل بودند؟ حالا هم ليست دارند براى كشتن يك عدهاى. خيال مىكنند كه با كشتن آقاى مطهرى يا با كشتن امثال آقاى مطهرى اين نهضت خاموش مىشود و دوباره حقوق ملت ما پايمال مىشود و دوباره چه، چه شد. خوب، راجع به آقاى مطهرى اين حقوق بشرىها يك كلمه ننوشتهاند و نگفتهاند، ما كه نشنيدهايم كه بگويند، اين بشر نيست؟! اعتراض نكردند، هيچ نگفتند، محكوم نكردند آن كسى را كه كشته است، حالا نمىشناسندش آقا، خوب آن طائفهاى كه اين كار را كرده است. چرا محكوم نكردهاند. حالا اگر ما قاتل آقاى مطهرى را پيدا بكنيم او را مجازات بدهيم، قصاص بكنيم، آنوقت صدايشان در مىآيد كه خشونت است. اين خشونت نيست كه شب بدون جهت؟! آخر يك وقت يك آدمى بود كه كارى كرده بود، جز تعليم و تعلم اين مرد كارى نداشت، يك آدمى كه من قريب به بيست سال است او را مىشناسم و مطلع از وضع و حال او هستم و مىدانم كه اذيت به كسى نكرده، يك آدمى كه زحمت براى اين ملت كشيده است، يك آدمى كه كتابنويس بوده است، يك آدمى كه فيلسوف و متفكر بوده مستحق قتل است كه اين را كشتند؟! اين جمعيت حقوق بشر كجا هستند كه يك كلمه نمىگويند. حالا ما اگر آن كسى كه اين را كشته است پيدا كنيم و بكشيم، يكدفعه سر قلم حقوق بشر باز شود و شروع مىكنند به نوشتن و به چيز كردن كه خشونت است، ايران خشونت است، حقوق بشر را ملاحظه نمىكند. اينها چه جمعيتى هستند، من نمىدانم چه تربيتى اينها دارند، چه حيواناتى اينها هستند. اين وضع دنياى مادى است، اين وضع، اين حقوق بشرىها مادىاند، اين وضع دنياى مادى است كه غير از منافع مادى و غير از منافع اربابهاى خودشان هيچ چيز را ملاحظه نمىكنند چون مطلع بر هيچ چيزى نيستند، همه را غمض عين مىكنند تا آنجائى كه منفعت خودشان را در خطر مىبينند فريادشان بلند مىشود. اين خاصيت تربيتهاى مادى است و اين نحو حكومتى كه الان هست، خاصيت تربيتهاى اسلامى است، معنوى است.
حدود الهى براى حفظ حقوق بشر است
تربيت است، جامعه بايد تربيت بشود، حدود الهى براى تربيت جامعه است، نه براى انتقامجوئى اگر قاتل را نكشند، قتل زياد مىشود و فى القصاص حيوه در قصاص زندگى است. اگر ما در قصاص را ببنديم، هر كسى بكشد كارش نداشته باشيم، قتل زياد مىشود، زندگى مردم از بين
صحيفه نور ج 6 صفحه 177
مىرود، هركس دلش خواست هر كسى را مىكشد. قصاص براى اين است كه زندگى بشر تامين بشود، تربيت است، براى مصلحت جامعه است، تمام حدود الهى براى مصلحت جامعه است. اگر آن آدمى كه فلان كار را مىكند و در شرع برايش فلان جزا را قرار دادهاند، اگر اين جزا نباشد، امثالش زياد مىشود.آن كسى كه رفته مثلاً با زن كسى چه كرده است، اگر چنانچه اين را جزا به او ندهند اين فحشا زياد مىشود. جلو فحشا را بايد گرفت. دزدها را مىگرفتند و مىبردند توى حبس آنجا تعليم دزدى مىكردند مىگفتند كلاس باز شده براى كيفيت جيب برى، چگونه و چه جور جيب برى، چه جور بهتر است. اگر چهار تا دزدى كه روى موازينى كه البته هست، بگيرند و جزاى آنها را بدهند، دست دزدى از ايران قطع مىشود، از عالم قطع مىشود. چهار نفر دزد را به آنطورى كه شارع فرموده است، آن شارعى كه راضى نيست به يك بشر، به يك بشر، به يك بشر كه هيچ به يك حيوان ظلم بشود امر مىكند كه بايد اين كه اين جرم را كرده است اين حد را هم بخورد، اين براى اين است كه مصلحت بشر را دارد ملاحظه مىكند، براى حفظ حقوق بشر است. حدود الهى براى حفظ حقوق بشر است. بشر همه حق حيات دارند.اگر نكشند آن آدم جانى را و آن آدمى كه آدم كشته است آدمكشى زياد مىشود. اگر جرم دزدى، به جرم دزدى چهار نفر را كه دزدى كردهاند و رفتند منزل مردم را بردهاند و از بين بردهاند مالش را، جزا به آنها ندهند، اين، اين جنايت زياد مىشود. گرفتن و بردن توى حبس نگه داشتن و چيز به آنها دادن، در همان جا هم باز جيب برى را تعليم و تعلم كردن، اين اسباب زياديش مىشود. اين را حبس نبايد كرد بايد همان جرمى كه گفتند بكنند و رهايش كنند برود، ديگر نمىشود. اگر آن كسى كه به نواميس مردم چيز كرده است، با آن شرايطى كه دارد بياورند بكشندش، زياد نمىشود ديگر اين. حق بشر را دارد اسلام ادا مىكند. شما كه فرياد حقوق بشر را مىزنيد مىخواهيد حقوق بشر را ضايع كنيد و پايمال كنيد. شما اين همهبشر كشته شده است، حق ندارند؟! دو تا بشرى كه اين همه را كشته حالا كشتن خلاف حق بشر است؟! آخر اين حرف است در عالم، منطق است اين منطق؟ ما اميدواريم كه يك حكومت اسلامى عدل بتوانيم ايجاد كنيم، دعا كنيد بشود انشاء الله آنوقت مردم عالم مىفهمند كه حكومت اسلامى يعنى چه، چى هست. الان ماهيتش مجهول است الان نمىدانند كه وضع حكومت اسلامى چه جورى است خيال مىكنند كه نه، اگر اسلام آمد ديگر همه زنها را مىكنند توى اتاق و درش را مىبندند، ديگر همه مردم را. خوب، تبليغات است.
اگر حكومت اسلامى تحقق پيدا كند، دست اجانب از ممالك اسلامى قطع مىشود
پيش از اين يهودىها آمده بودند اينجا. گفته بودند به اين يهودىها، به اينها، به اين جمعيتى كه اگر چنانچه اين نهضت پيش برود و حكومت، حكومت اسلامى بشود، همه يهودىها را از بين مىبرند، همه را مىكشند. به آنها گفتم كه خوب، نهضت پيش برد، الان هم پيش برده، به شما يهودىها تا حالا يك كسى تو گفته؟ اذيت كرده شما را؟ خوب اينها مىخواهند كه با اين حرفها، و با اين مفتگوئىها نهضت را نگذارند برسد و حكومت اسلامى تحقق پيدا نكند، براى اينكه اگر حكومت اسلامى تحقق
صحيفه نور ج 6 صفحه 178
پيدا كند، ديگر دست اجانب از ممالك اسلامى قطع مىشود و آنها خواهند كه دستشان باز باشد، ديگر امثال محمد رضاى پهلوى نمىتواند سلطنت و رياست بكند و آنها مىخواهند اين باشد تا اينكه براى آنها هر جورى دلشان مىخواهد عمل بكند. انشاءالله اين حكومت تحقق پيدا بكند و مزه حكومت اسلامى را كه چند صباحى در صدر اسلام بوده است (كم بوده است نگذاشتند آنوقت هم) مزه حكومت اسلامى را مردم بفهمند يعنى چه.
با وحدت كلمه و حفظ اسلاميت نهضت، ما پيروز هستيم
و حالا تكليف ما چيست؟ تا حال اين شكايتهائى است كه ما از حقوق بشرىها داريم. الان تكليف ما چيست؟ تكليف ما، الان زياد تكاليف ما داريم، طبقات مختلف تكاليف مختلف دارند. يك تكليف عمومى هست و آن اينكه همه ما با همه قدرت و قوت كه داريم سعى كنيم كه اين نهضت محفوظ بماند، اين وحدت كلمه محفوظ بماند، اين خدائى بودن نهضت محفوظ بماند كه همه براى اسلام كار بكنند. همين كه ما را تا حالا آورده و پيروز كرده است كه چون براى اسلام بود، وحدت كلمه بود، همه ملت براى اسلام قيام كردند و پيروز شدند، خداوند تأييد كرده. الان تكليف همه ما اين است كه سعى بكنيم و هر چه قدرت داريم، هر فردى هر مقدارى كه قدرت دارد سعى بكند كه اين وحدت كلمه و اين اسلاميت نهضت محفوظ بماند، اگر اين محفوظ ماند ما پيروزيم، هيچ شك نكنيد. اگر ما وحدت كلمهمان و اسلاميت، اين دو تا اگر محفوظ بماند، فساد مىكنند و توطئه مىكنند همه را از بين مىبريم اما شرط همين است كه همه مردم، همه ملت با هم دست به هم بدهند و اين نهضت را حفظش بكنند. اين يك هديهاى است كه خداى تبارك و تعالى به ما عنايت كرده است، ما اين هديه و امانت را اگر چنانچه حفظ كرديم و خيانت به آن نكرديم پيروزيم. اگر خداى نخواسته خيانت به اين معنا كرديم آنوقت خوف اين است كه خداى نخواسته برگردد حالمان به حال اول و بدتر.
مملكت احتياج به كار دارد
اقشار مختلف از مردم تكاليف مختلف دارند. الان ما مىبينيم كه گفته مىشود در ادارات كم كارى است، در كارخانهها كم كارى است. اين خيانت به يك مملكتى است. الان وقت اين است كه كار را زياد بكنند، نه كار را كسر بكنند. ما الان مواجه با يك مشكلاتى هستيم در اين مملكت. اقتصاد ما يك اقتصاد ضعيفى است. الان همه اموال را برداشتهاند و غارت كردند و رفتند. كشاورزى ما الان كشاورزى صحيح نيست. الان وقت اين است كه اين ملت كه تا الان رنج ديده است و با رنج به دست آورده است اين هديه الهى را كار را زياد كنند، نه كار را كم بكنند. در ادارات كم كارى چرا الان مملكت ديگر براى خودتان است بايد كار بكنيد. در كارخانهها كار كم كردن چرا، سستى چرا، بيكارى چرا، مال خودتان است بايد كار بكنيد. در زراعت چرا كم كارى بشود. كسانى كه در اين قشرها هستند
صحيفه نور ج 6 صفحه 179
بايد كار بكنند، هر مقدارى كه مىتوانند كار بكنند. اگر بتوانند، زيادتر از سابق كار بكنند و كسر نگذارند. مملكت احتياج به كار دارد، احتياج به كشاورزى دارد وزارتخانهها احتياج دارند كه كار بكنند، كار بشود، معطل نكنند مردم را.
گرانفروشى، خيانت است به مملكت اسلامى
بيائيم سراغ تاجر و بازرگان و كاسب و اين سنخ جمعيت. الان روزى است كه بايد به اين ملتى كه در طول زمان تاريخ زندگى اين پدر و پسر و بعد هم در حال انقلاب كه بازارها تقريباً حدود يك سال و نيم يا چقدر يا تعطيل بود يا نيمه تعطيل بود و بسيارى از مردم ضعيف، ضعيفتر شدند، امروز روزى نيست كه استفادهچىها راه بيفتند و بخواهند استفاده كنند. روز حمايت است امروز. از برادرانشان بايد حمايت كنند نه اينكه يك جنسى را كه به ده تومان مىخرند به صد تومان بفروشند. گرانفروشى امروز خيانت است به يك مملكت اسلامى، اين خيانت را نكنند اينها، يك قدرى با مردم ملايمت كنند. برادران خودتان هستند، با اين برادرهائى كه خون دادهاند، شما تاجرهاى محترم كه نبوديد در اين ميدانها، من كه مىدانم شماها نبوديد، آنهائى كه بودند اين كاسب جزء بود و اين حمال بود و اين كارگر بود و اين طلبه بود و اين عرض مىكنم دانشگاهى بود كه همه فقيرند، اين طبقه بودند كه اين نهضت را پيش بردند و خون خودشان را و جوانان خودشان را دادند و اين نهضت را پيش بردند. حالا انصاف است كه يك تاجر معتبرى كه داراى يك كارخانه كذاست، داراى كذا و كذاست و آن بالاها نشسته و تماشا كرده و اينها خون خودشان را دادهاند و پيش بردهاند، حالا همراهى نمىكند؟ اجحاف كند با اين طايفه؟ يك قيمت اجناس را همچو بالا ببرد كه اين ضعفا نتوانند بخرند، زندگىشان مختل بشود؟ خوب، بايد اينها برادرهاى خودشان، با آنهائى كه در اين راه زحمت كشيدهاند، اهل وطنشان هست، اهل دينشان هست، با اينها بايد همراهى كنند، گرانفروشى نكنند، نگذارند يك وقتى ما روى تكليفهاى الهى باهاشان عمل بكنيم، خودشان جلوگيرى كنند از مسائل. يك روز اگر ما يك تكليف الهى عمل بكنيم، كارشان زار است، نگذارند اينطور بشود. اين هم يك باب است كه مال يك طايفه. يك طايفه هم اين قاچاقچىها، هروئين فروش و قاچاقچى و اسلحه قاچاق مىآورد، اين هم يك درد و بلائى است كه به جان اين ملت الان افتاده است و اينها درجه اول خائنين هستند به اين مملكت. ترياك آوردن و پخش كردن بين مردم، هروئين آوردن و پخش كردن بين جوانهاى ما، ملت ما را اين از بين خواهد برد. اينها خودشان قبل از اينكه اين عذاب الهى برايشان بيايد، قبل از اينكه آن شلاق الهى به آنها بخورد، خودشان ملاحظه بكنند و نكنند و ترك كنند. اين جنايت است، اين كشيدن جوانهاى برومند ماست به از بين رفتن، اين فساد نسل است، نسل را فاسد مىكند. كاسبى مگر قحط است كه انسان هروئين فروشى بكند. كاسبى ديگر بكن، قاچاقچى باشد، برو كار ديگرى بكن، آن هم قاچاق هروئين و ترياك و قاچاق اسلحه از خارج كه يك وقت به دست دشمنها بيفتد و مملكت را به
صحيفه نور ج 6 صفحه 180
هم بزند. اين هم يك باب است. يك باب هم قضيه زراعت است كه بايد آن كسانى كه زراعت مىكردند و حالا به حسب يك جهاتى فرار كردند از آنجا و آمدند و بازيشان دادند و آوردند و در اطراف شهرها اسكانشان كردند با آن وضع، برگردند سراغ زراعت خودشان، زمينهاى خودشان. اينها الان ديگر آزادند زراعت بكنند و دولت هم به قيمت خوب ازشان مىخرد.
اينها بايد، ما الان وضعمان طورى است كه همهمان بايد كمك بكنيم به اين كشور، همه بايد دلسوزى بكنيم براى اين ملت. ملتى است كه مثل ملت جنگزده، جنگزده است واقعاً، ملتى است كه در خيابانها جنگ كردند، مگر جنگ غير از اين بود منتها آنها توپ و تانك داشتند اينها مشت داشتند و اراده قوى. يك ملت جنگزده، يك ملت خيانت زده، يك ملت جنايت زده، يك ملتى كه فقيرش كردند و رفتند، انصاف نيست كه حالا اقشار مختلفى كه دستشان به دهنشان مىرسد با اين ملت باز همان كارى را بكنند كه آنها مىكردند به صورت ديگر، همان خيانتهائى كه آنها كردند، آنها مىبردند مىكشتند تو حبسها و اينها، اينها با هروئين مىكشند، اينها بدتر از قبل است. بايد ما بيدار بشويم آقا، بايد موافق اسلام عمل كنيم، انسان باشيم و بايد انصاف داشته باشيم. دردها زياد است و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى همانطورى كه تا حالا با رحمت خودش با ما عمل كرده است، باز هم با رحمت خودش عمل بكند كه ما بتوانيم اين نهضت را به آخر برسانيم و مملكت خودمان را از چنگال اجنبىها نجات بدهيم و اشخاص خائن را هم به سزاى خودشان برسانيم. انشاء الله خداوند همه شما را حفظ كند، موفق باشيد، سلامت باشيد، براى مملكت خودتان خدمت بكنيد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 181
تاريخ: 26/2/58
پيام امام خمينى در جمعى از بانوان مشهد
بسم الله الرحمن الرحيم
اختناقى كه در زمان اين پدر و پسر بود در طول تاريخ ايران سابقه نداشت من قبلاً بايد از شما بانوان محترمه كه در اين آفتاب گرم، زير آفتاب سوزان نشستهايد عذر بخواهم و تشكر كنم. من در خارج كه بودم و همين طور داخل، آن فعاليتهاى ارزنده بانوان مشهد را مىشنيدم و بايد فخر كنم به همچو خانمها، به همچو بانوان. من در عين حال كه مىبينم شما در زحمت گرما هستيد مختصراً دو سه كلمه با شما عرض مىكنم. ما از كارهائى كه دولتها يا صاحبان قدرت انجام مىدهند آن چيزهائى كه نقطه ابهام ممكن است داشته باشد كشف مىكنيم. رضا شاه آمد، كودتا كرد و ايران را، دولت ايران را ساقط كرد و خودش جانشين شد، بعد هم محمدرضا. اينها كارهائى كردند كه بعضى از آن كارها ابتدائاً شايد به نظر اشخاص غافل يك كار مثبت مفيد بود و كارهاى ديگرى كردند كه با اسم اصلاح، با اسم تمدن انجام دادند، كارهائى را كه فسادش كشف شد مثلا اصلاحات ارضى. اصلاحات ارضى ابتدائاً خيلى سر و صدا كردند كه (ما مىخواهيم براى دهقانان چه، ديگر رعيت و اربابى از بين رفت، دهقان شدند، همه چه) از اين حرفهائى كه در روزنامهها نوشتند، در راديوها گفتند در نطقها پخش كردند كه مردم را گول بزنند لكن حالا ما فهميديم، قبلاً هم مىدانستيم، حالا ملت فهميد كه قضيه اصلاحات نبود نمىخواستند دهقان را آزاد كنند، نمىخواستند دهقان و طبقه مستمند را به نوائى برسانند بلكه مقصد اين بود كه ايران را بازارى كنند از براى آمريكا و كشاورزى ايران را تباه كنند تا محتاج بشود ايران به آمريكا در همه چيز كه الان باز اين احتياج به خارج هست. صحبت از اصلاحات ارضى بود لكن فهميديم كه به فساد كشيدند مملكت را. يا مثلاً (آزادى براى قشرها، براى زنها، براى مردها، آزاد زنان، آزاد مردان!!) ما و شما همه ديديد كه در زمان اين پدر و پسر آن اختناقى بود كه شايد در طول تاريخ ايران سابقه نداشت، نه مرد آزاد بود و نه زن، همه در اختناق بودند، همه در رنج بودند. يك روز جشنها بر پا مىشد كه ما كاپيتولاسيون را لغو كرديم (زمان رضاخان) يك روز حرفها زده مىشد و در روزنامهها، در نطقها براى اينكه مملكت پيش رفته است، يك وقتى همان معنا را باز برقرار مىكردند و مصونيت مىدادند به آمريكائىها. اين تابع اين بود كه قدرتمند چه بكند، هر چه آن قشر قدرتمند يك كارى مىكرد ديگران دنبال او هياهو مىكردند، در مجلس دست نشانده هياهو مىشد و مداحى مىشد.
صحيفه نور ج 6 صفحه 182
قضيه (كشف حجاب) قضيهاى نبود كه اينها بخواهند براى خانمها خدمت بكنند از جمله چيزهائى كه در زمان رضاخان به تبع آتا ترك انجام گرفت يكى اتحاد شكل بود و يكى كشف حجاب. آنوقت اين اتحاد شكل و اين كشف حجاب را در بوق و سرنا، بلند گوهاى آنها چه تعريفهائى كردند، چه مداحىهائى كردند. از آخوند كه مخالف با اين مسائل بود چه تكذيبهائى كردند، چه شعرهائى گفتند، شايد شعرهايش را بعضىاش را شنيده باشيد، چه شعرهاى هجوى مىگفتند و گفتنى نيست. بعد ديديم كه قضيه كشف حجاب قضيهاى نبود كه اينها بخواهند براى خانمها خدمت بكنند، اينها مىخواستند كه براى اين طبقه هم با زور آزمائى و با فشار، با زور اين قشر را هم نابود كنند، آن ماثرى كه اينها دارند، آن خدمتهائى كه اين قشر مىخواهند به ملت بكنند، آن خدمتهاى ارزندهاى كه بانوان ما عهدهدار آن هستند، آن از دستشان گرفته بشود و نگذارند اينها آن خدمت اصيلى كه بايد بكنند و آن تربيت بچهها كه بعدها مقدرات مملكت به دست آنهاست اينها نگذارند كه اين خدمت انجام گرفته بشود، مبادا بچهها در دامن اينها تقوا پيدا بكنند، در دامن اينها تربيت اسلامى بشوند، تربيت ملى بشوند و بعد در دبستانها كه آمدند و بعد در دبيرستانها كه رفتند نتوانند آنها با تبليغاتى كه آنجا مىكنند و استادهائى كه از خودشان آنجا مىگذارند و مبلغينى كه در آنجا دارند نتوانند اينها را برگردانند، از اين جهت نقشه اين بود كه اين بانوان را از آن مقام اصيل بزرگى كه دارند كنار بزنند و به خيال خودشان نيمى از اين جمعيت ايران را آزاد كنند. ديديد كه چه جور آزاد كردند، من ديدم كه، شماها شايد اكثراً يادتان نباشد، من ديدم كه چه كردند با اين بانوان محترم ايران، چه فشارها آوردند، با چه سرنيزهها اين كار بيجا را انجام دادند و بعد هم خواستند نتيجه بگيرند كه كار اصيل را از دست اينها بگيرند و تربيت اولاد را اينها نتوانند بكنند. اينها اگر وارد بشوند در شغلهاى مثلاً ديگر، شغلهاى غير اساسى نمىتوانند به طور اصالت رفتار كنند. البته شغل براى زن، شغل صحيح براى زن هيچ مانعى ندارد لكن نه آنطورى كه آنها مىخواستند، آنها نظرشان به اين نبود كه زن يك اشتغالى پيدا بكند، نظرشان به اين بود كه زن را مثل مردها هم، زنها را و مردها را از آن مقامى كه دارند منحط كنند نگذارند يك رشد طبيعى از براى قشر زن پيدا بشود يا يك رشد طبيعى از براى قشر مرد، نگذارند بچههاى ما تربيت صحيح بشوند و لهذا از آن اول جلويش را گرفتند، دامن بانوان كه مركز تربيت اطفال است محروم شد بسياريش از اين. بعد در دبستانها بچهها رفتند آنجا هم با تبليغات سوئى، با كتابهاى منحرفى آنها را منحرف كردند بعد در دانشگاه كه رفتند عمال خود آنها نگذاشتند رشد صحيح بكنند، نگذاشتند دانشمندان صحيح تربيت بشود، اشخاص ملى صحيح، اشخاص اسلامى صحيح تربيت بشود. ما از آن كارهائى كه اينها كردند كه ديديم برضد مليت ما، برضد مصالح كشور ما بود مثل قضيه كاپيتولاسيون، مثل قضيه عرض مىكنم كه كشاورزى، مثل ساير قضايا، مىفهميم كه اصل اساس بر اين بود كه انحراف درست كنند، اساس بر اصلاحات نبود اساس اين بود كه نگذارند يك مملكتى رشد بكند و لهذا از آن مىفهميم كه آن كشف حجابى كه رضاخان به تبع تركيه و به تبع غرب و به ماموريتى كه داشت، آن بر خلاف مصلحت مملكت ما بود و ما ديديم كه عضو فعالى كه
صحيفه نور ج 6 صفحه 183
كار از او مىآيد، آن كه در اين نهضت خدمت كرد شماها بوديد، شما بوديد كه با همين وضعى كه الان اينجا حضور داريد با همين وضع در خيابانها ريختيد و به نهضت ما كمك كرديد. آنهائى كه تربيت شده آنها بودند اگر هم دخالت كردند، باز يك قشرىشان بود كه نزديك بودند به آنطورى كه شماها هستيد، آنهائى كه تربيتشان آنطور بود، آنها كارى به اين مسائل نداشتند همانطورى كه بعضى از مردها در اين نهضت هيچ دخالت نداشتند حالا آمدهاند خواهند كه استفاده كنند. حالا كه اين طبقه مستضعف، اين طبقهاى كه ديگران ضعيف مىشمردند و بحمد الله قوى بودند، اين طبقهاى كه اينها مىگويند طبقه سوم و اينها طبقه اول هستند و آنها طبقه جهنمى سوم بلكه هفتم، اينها بودند كه براى كشور كار كردند، اينها اين سد بزرگ را شكستند، اين طبقه بودند كه راه را باز كردند، حالا آقايان از آمريكا و اروپا سرازير شدند به اينجا و مىخواهند استفاده كنند. بعضى بانوان هم كه هيچ دخالت در اين مسائل نداشتند حالا سر اين خوان يغما خيال خودشان اين است كه استفاده كنند. الان هم شما طبقهاى كه خداوند حفظتان كند، خداوند سعادت به شما بدهد شما هيچ توقعى نداريد شما همان خدمتگزار براى اسلام بوديد، حالا هم هستيد هيچ كدام توقع نداريد به اينكه چه بشويد و چه بشويد، خدمت را شما كرديد و بعد هم شما مىكنيد، آن توقع دارهاى بيجا كه هيچ به اين امور كار نداشتند يك نفر كشته ندادند آنها حالا آمدند يكى مىخواهد وزير بشود، يكى مىخواهد وكيل بشود، يكى مىخواهد چه بشود. اين يك خيال خامى است به سر اينها. خوب است كه در كارهاى خودشان تجديد نظر بكنند.
اين طبقه محروم بودند كه اين نهضت را به پيش راندند
اين يك خيال باطلى است كه ديگران زحمت بكشند و شما آرام باشيد و در محل خودتان يا در خارج و حالا بيائيد و بخواهيد زحمت ديگران را از آن منفعت، شما ببريد. اول كسى كه حق به اين ملت پيدا كرد همين جمعيت هستند كه الان اينجا نشستند و آن جمعيتى كه اينها نماينده آنها هستند از بانوان محترم مشهد و ساير بانوان ايران. در مردها هم همان طبقه كارگر و همان طبقه كشاورز و همان كاسبهاى جزء و همان اشخاصى كه در دانشگاهها هستند و محروم، در قشرهاى ما هستند و محروم، اينها بودند كه اين نهضت را به پيش راندند و حالا هم اينها توقع شان اينقدرها نيست كه آنها هست. آن توقع دارها آنهائى هستند كه هيچ كارى نكردند، آنها حالا آمدهاند مىخواهند مثلاً فرض كنيد رئيس جمهور بشوند، آنها حالا آمدهاند مىخواهند نخست وزير بشوند، آنهائى كه بلندگوى همين دستگاه بودند حالا مىخواهند كه يك كارى انجام بدهند دوباره در اينجا بيايند. انقلابى شدهاند همه، امروز هر كس مىآيد پيش ما مىگويد كه ما مبارزبوديم من مىبينم، مىدانم دروغ دارد به من مىگويد لكن خوب من چه بگويم به اين آدم. (ما در آن زمان مبارز بوديم ما حبسها ديديم چه ديديم) از اين گزافگوئىها، خيال مىكنند كه من بى اطلاعم. خوب من اطلاع دارم كه شما آنوقت همهتان يا بسياريتان نوكر بوديد، بسياريتان كارهايتان براى آنها بود حالا آمدهايد انقلابى شدهايد. خير شما انقلابى نيستيد و نخواهيد بود. هر روزى كه خداى نخواسته يك تقى بلند بشود و يك شكستى خداى
صحيفه نور ج 6 صفحه 184
نخواسته پيدا بشود شما از آن اشخاصى هستيد كه فوراً جلو مىآئيد و مىگوئيد زنده باد كذا. ما شماها را مىشناسيم، خودتان را اصلاح كنيد، يك قدرى توجه داشته باشيد. ما بايد براى اين طبقه كارگر و كارمند كه طبقه ضعيف هستند، طبقهاى هستند كه شماها اينها را پائين مىدانيد و اينها از همه شما بالاتر و بلند مقامتر هستند، بايد دولتها براى اينها كار بكنند. شما كه آلات والوف داريد و در بانكها داريد و در خارج داريد و در داخل داريد و شركتها داريد و تجارتها داريد، شماها چه گوئيد؟ اينهائى كه هيچ چيز ندارند و در اين امور دخالت كردند، خدا مىداند آن روزى كه من در تلويزيون ديدم كه نمايش مىداد اين زاغهنشينان تهران را، وقتى پرسيد از يكىشان كه خوب شما اينجا چه مىكنيد گفت ما صبحها كه مىشود با بچههامان مىرويم به تظاهر. اين زاغهنشين بيچاره تظاهر كرده است و اين پيروزى را آورده است، دولتها براى اين زاغهنشين يك كارى بكنند، شماها كه كنار نشسته بوديد حالا آمديد خواهيد كه استفاده كنيد، استفادهچىها بروند سراغ كارشان. خداوند انشاء الله اين طبقه را حفظ كند، خداوند شما بانوان عزيز محترم را حفظ كند، خداوند به شما سعادت عنايت كند. شما از قبل من به همه بانوان مشهد كه از طرف آنها نمايندگى داريد سلام برسانيد. من خدمتگزار همه شما هستم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 185
تاريخ: 26/2/58
پيام امام خمينى به مناسبت روز زن
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
فردا روز تولد صديقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله عليهاست، روز زن است. تمام ابعادى كه براى زن متصور است و براى يك انسان متصور است در فاطمه زهرا سلام الله عليها جلوه كرده و بوده است يك زن معمولى نبوده است، يك زن روحانى، يك زن ملكوتى، يك انسان به تمام معنا انسان، تمام نسخه انسانيت، تمام حقيقت زن، تمام حقيقت انسان. او زن معمولى نيست، او موجود ملكوتى است كه در عالم به صورت انسان ظاهر شده است، بلكه موجود الهى جبروتى در صورت يك زن ظاهر شده است. پس، فردا روز زن است. تمام هويتهاى كمالى كه در انسان متصور است و در زن تصور دارد، تمام در اين زن است. و فردا همچو زنى متولد مىشود كه تمام خاصههاى انبيا در اوست، زنى كه اگر مرد بود نبى بود، زنى كه اگر مرد بود به جاى رسول الله بود. پس، فردا روز زن است. تمام حيثيت زن و تمام شخصيت زن فردا موجود شد. معنويات، جلوههاى ملكوتى، جلوههاى الهى، جلوههاى جبروتى، جلوههاى ملكى و ناسوتى همه در اين موجود مجتمع است. انسانى است به تمام معنا انسان، زنى است به تمام معنا زن. از براى زن ابعاد مختلفه است، چنانچه براى مرد و براى انسان. اين ورق صورى طبيعى نازلترين مرتبه انسان است و نازلترين مرتبه زن است و نازلترين مرتبه مرد است. لكن از همين مرتبه نازل حركت به سوى كمال است. انسان موجود متحرك است، از مرتبه طبيعت تا مرتبه غيبت، تا فنا بر الوهيت. براى صديقه طاهره اين مسائل، اين معانى حاصل است. از مرتبه طبيعت، شروع كرده است، حركت كرده است، حركت معنوى، با قدرت الهى، با دست غيبى، با تربيت رسول الله (ص) مراحل را طى كرده است تا رسيده است به مرتبهاى كه دست همه از او كوتاه است، پس، فردا تمام جلوه زن تحقق پيدا كرده است، و زن به تمام معنا متحقق است. فردا روز زن است. معالاسف زن در دو مرحله مظلوم بوده است: يكى در جاهليت. در جاهليت، زن مظلوم بود و اسلام منت گذاشت بر انسان، زن را از آن مظلوميتى كه در جاهليت داشت بيرون كشيد. مرحله جاهليت مرحلهاى بود كه زن را مثل حيوانات بلكه پائينتر از او، زن در جاهليت مظلوم بود. اسلام زن را از آن لجنزار جاهليت بيرون كشيد در يك موقع ديگر در ايران ما زن مظلوم شد و آن دوره شاه سابق بود و شاه لاحق بود، با اسم اينكه زن را مىخواهند آزاد كنند ظلم كردند به زن. ظلمها كردند به زن، زن را
صحيفه نور ج 6 صفحه 186
آن مقام شرافت و عزت كه داشت پائين كشيدند، زن را از آن مقام معنويت كه داشت شئى كردند. به اسم آزادى، آزاد زنان و آزاد مردان، آزادى را از زن و مرد سلب كردند. زنها و جوانان ما را فاسد الاخلاق كردند. شاه براى زن اين خاصيت را قائل بود كه گفت، زن بايد فريبا باشد، البته با آن نظر حيوانى كه او داشت، با آن نظر جسمانى، مادى، حيوان پست كه او داشت زن را نظر مىكرد بايد فريبا باشد. از مقام انسانيت زن را فرو كشيد به مرتبه يك حيوان. به اسم اينكه براى زن مىخواهد مقام درست كند زن را از مقام خودش پائينتر آورد. زن را مثل يك عروسك درست كرد، در صورتى كه زن انسان است، آن هم يك انسان بزرگ. زن مربى جامعه است. از دامن زن انسانها پيدا مىشوند. مرحله اول مرد و زن صحيح، از دامن زن است. مربى انسانها زن است. سعادت و شقاوت كشورها بسته به وجود زن است. زن با تربيت صحيح خودش انسان درست مىكند و با تربيت صحيح خودش كشور را آباد مىكند. مبداء همه سعادتها از دامن زن بلند مىشود. زن مبدا همه سعادتها بايد باشد و معالاسف زن را بصورت يك لعبه در آوردند اين پدر و پسر و خصوصاً اين پسر، آنقدر جنايات كه به زن كردند به مردان نكردند. زن مبدا همه خيرات است. شما ديديد، ما ديديم كه زن در اين نهضت چه كرد. تاريخ ديده است كه چه زنهايى در دنيا بوده است و زن چيست. تاريخ دور است، ما خود ديديم كه چه زنهايى تربيت كرده است اسلام، چه زنهايى در اين عصر اخير قيام كردند و آنها كه قيام كردهاند همين زنهاى محجوبه جنوب شهر، قم و ساير بلاد اسلامى بودند، آنها كه به تربيت آريا مهرى تربيت شدند ابداً در اين امور دخالت نداشتند، آنها تربيتهاى فاسد شده بودند، از تربيتهاى اسلامى آنها دور نگه داشتند. اينهايى كه تربيت اسلامى داشتند خون دادند، كشته دادند، به خيابانها ريختند، نهضت را پيروز كردند. ما نهضت خودمان را مديون زنها مىدانيم. مردها به تبع زنها در خيابانها مىريختند، تشويق مىكردند زنها مردان را، خودشان در صفهاى جلو بودند. زن يك همچو موجودى است كه مىتواند يك قدرت لايزال، يك قدرت شيطانى را بكشد. اين زن را در اين دوره رضاخان و محمد رضاخان منحط كردند از مقام خودش، مرد را هم منحط كردند، جوانها را هم منحط كردند. مراكز فحشا الى ما شاء الله براى جوانهاى ما درست كردند. به اسم آزادى، به اسم پيشرفت، به اسم تمدن، جوانهاى ما را به فحشا كشيدند. به اسم آزادى، همه آزادىها را از ماها سلب كردند. آنهايى كه زمان رضاخان را درك كردهاند مىدانند چه مىگويم، آنها ديدند كه چه كردند با ما و چه كردند با زنهاى محترمه ما. آنها كه زمان محمدرضا را درك كردند، آنها هم مىبينند. با اسمهاى فريبنده، با الفاظ بزك كرده مملكت ما را رو به خرابى بردند. بالاتر از همه، بالاتر از همه جوانهاى ما را فاسد كردند. نيروى انسانى ما را به عقب نشاندند. زن در زمان محمدرضا و رضا پهلوى عنصر مظلومى بود و خودش نمىداند، آنقدر كه ظلم در اين دو زمان شد در زمان جاهليت معلوم نيست، شده باشد. آنقدر كه انحطاط براى زنها در اين قرن بشر معلوم نيست كه در قرن جاهليت شده باشد. در هر دو قرن مظلوم بودهاند زنها، آنوقت اسلام آنها را از اسارت بيرون آورد و در اين زمان هم اميدوارم كه اسلام باز دست آنها را بگيرد و از غرقاب ذلتها و مظلوميتها نجات بدهد. اى زنهاى محترم بيدار بشويد،
صحيفه نور ج 6 صفحه 187
توجه كنيد، بازى نخوريد، گول اين شياطين كه مىخواهند شما را به ميدان بكشند، گول اينها را نخوريد، اينها فريبندهاند، اينها دنبال فريبا هستند، مثل شاه ملعون. به اسلام پناه بياوريد، اسلام براى شما سعادت ايجاد مىكند. فردا روز زن است، روز زنى است كه عالم به او افتخار دارد، روز زنى است كه دخترش در مقابل حكومتهاى جبار ايستاد و آن خطبه را خواند و آن حرف را زد، آن حرفها را زد كه همه مىدانيد. زنى كه در مقابل يك جبارى ايستاد كه اگر نفس مردها مىكشيدند همه را كشتند و نترسيد و ايستاد و محكوم كرد حكومت را، يزيد را محكوم كرد يزيد فرمود تو قابل آدم نيستى، تو انسان نيستى. زن يك همچو مقامى بايد داشته باشد. زنهاى عصر ما بحمدالله شبيه به همانها هستند، ايستادند در مقابل جبار با مشت گره كرده، بچهها در آغوششان و به نهضت كمك كردند. خداوند ما را از شر شياطين نجات بدهد، خداوند جوانان ما را از شر اين شياطين انسى نجات بدهد. خداوند بانوان ما و دوشيزگان ما را از شر اينها نجات بدهد. سلام بر همه شنوندگان.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 188
تاريخ: 26/2/58
پاسخ امام خمينى به تلگرام. آيت الله خادمى
بسمه تعالى
خدمت جناب حجت الاسلام و المسلمين آقاى خادمى دامت بركاته تلگرام تسليت آن جناب در مورد شهادت مرحوم حجت الاسلام و المسلمين استاد مطهرى واصل گرديد. تلگرافات ديگرى نيز به همين مناسبت از طرف اصناف محترم و ساير طبقات اصفهان واصل شده، مراتب تشكر و سلام اينجانب را به عموم آقايان محترم ابلاغ فرمائيد. از خداوند تعالى موفقيت و سعادت همگان را خواستاريم
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 189
تاريخ: 26/2/58
بيانات امام خمينى در جمع اقشار مختلف مردم و عشاير خرم آباد لرستان
مستضعفين در همه طول تاريخ به كمك انبيا برخاستهاند
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
تمام اديان آسمانى از بين تودهها برخاسته است و با كمك مستضعفين بر مستكبرين حمله برده است. مستضعفين در همه طول تاريخ به كمك انبياء برخاستهاند و مستكبرين را به جاى خود نشاندهاند. در اسلام پيغمبر اكرم از بين مستضعفين برخاست و با كمك مستضعفين، مستكبرين زمان خودش را آگاه كرد يا شكست داد. مستضعفين بر تمام اديان حق دارند، مستضعفين به اسلام حق دارند زيرا در طول تاريخ 1400 ساله اين جمعيت بودند كه كمك كردند دين اسلام را، ترويج كردند از دين اسلام. رژيمهاى شاهنشاهى و مستكبرين وابسته به آن رژيم، هميشه راه آنها غير راه اسلام بوده است و با مبارزه با اسلام زندگى منحوس خود را ادامه مىدادند. مستضعفين بودند كه دنبال انبيا بودند، دنبال علما بودند، دنبال اوليا بودند. نهضت ما هم با مستضعفين پيش رفت، مستكبرين يا فرار كردند يا در منازل خود نشستند. آنهائى كه امروز براى استفاده نامشروع مىخواهند سر اين سفره بنشينند كجا بودند آن روز كه مستضعفين خون خود را مىدادند، يا در بيغولهها بودند و يا در خارج. اين مستضعفينند كه نهضت ما را به پيش بردند، اينها هستند كه خون خود را ريختند. جوانان دانشگاهى، جوانان مدارس قديم، جوانان بازارى، عشاير محترم، اين طبقه بودند كه با قيام خود رژيم منحوس را به عقب نشاندند و دست نفتخواران مفتخوار را قطع كردند.
ظلم و ستم رژيم پهلوى گريبانگير تمامى اقشار ايران
از خيانت هائى كه رژيم سلطنتى پهلوى به اسلام كرد و به ايران، تخته قاپو كردن عشاير بود، اين پشتيبانى، اين پشتيبان اسلام را او خواست بگيرد، عشاير و ايلات ما را خواست به شكست برساند تا وحدت ملى ما از دست برود، تا وحدت اسلامى ما از دست برود. در طول سلطنت جائرانه اين پدر و پسر تنها شما بختيارىها نيستيد كه گرفتار ظلم و ستم بوديد و گرفتار كمبودىها، تمام عشاير ايران، تمام اقشار ايران اين گرفتارى را داشتند و با زحمت و رنج دست به گريبان بودند. تنها كشاورزى شما از بين نرفته است، كشاورزى تمام ايران از بين رفته است. تنها شما مظلوم نبوديد، همه ايران مظلوم
صحيفه نور ج 6 صفحه 190
بود. ايران يك محبسى بود و در آن 35 ميليون جمعيت حبسى. الان بحمد الله تعالى همه از حبس بيرون آمديد و با شكرانه اين نعمت بايد صبر انقلابى داشته باشيد، مهلت بدهيد جمهورى اسلام مستقر بشود، تمام شما به حقوق خودتان خواهيد رسيد انشاء الله.
اراده آهنين ملت آنطور نيست كه بتوان با اين حركات مذبوحانه به او شكست داد
اسلام طبقهاى را بر طبقه ديگر ترجيح نداده است. اسلام گرايش ماديگرى ندارد. اسلام تمام طبقات را مساوى دانسته است فقط به تقوا مردم را بر ديگرى، بر ديگران ترجيح داده است. لكن ما الان مبتلا هستيم به گرفتارىهاى زياد، به خرابىهاى زياد كه بايد با دست قدرتمند تمام طبقات و به خصوص عشاير، اين گرفتارىها رفع بشود. كوشش كنيد كه آرامش پيدا بشود در كشورتان. دنبالههاى رژيم با اسمهاى مختلف مىخواهند آرامش نگذارند تحقق پيدا بكند چون مىبينند با آرامش ملت به حق خود مىرسد و دست آنها كوتاه مىشود. الان كه شكست خودشان را ديدند در رفراندم، شكست قطعى خودشان را ديدند، حس كردند توجه ملت را به اسلام، لمس كردند شكست خودشان را، به كارهاى مذبوحانه، به جنبشهاى مذبوحانه دست زدند، بزرگان ما را ترور مىكنند و گمان مىكنند با ترور كار آنها درست مىشود. اين ترور ثابت كرد كه ملت ايران هر چه خون ببيند و هر چه رنج ببيند قويتر مىشود.اراده آهنين ملت ما آنطور نيست كه بتوان بااين حركات مذبوحانه به او شكست داد. ملت ما راه خودش را يافته است و از پا نمىنشيند تا اينكه اسلام عزيز را پياده كند، تا آنكه دست همه خائنان را قطع كند، تا آنكه مفتخواران را از مفتخوارى منع كند. شما اى برادران! اى برادران عشايرى من! آگاه باشيد، نگذاريد تبليغات سوء اينها در جوانان شما تاثير كند، اينها را راه ندهيد در بين خودتان كه با تبليغات خودشان بخواهند باز مسائل سابق را برگردانند و آمريكا را بر خزائن ما مسلط كنند. اينها پيوستگان به آمريكا هستند با هر صورتى كه هستند. سلام و درود من بر عشاير ايران و سلام و درود من بر عشاير بختيارى.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 191
تاريخ: 26/2/58
بيانات امام خمينى در جمع كاركنان روزنامه كيهان
نقش مطبوعات در تربيت جامعه و انعكاس آرمان ملت
بسم الله الرحمن الرحيم
نقش مطبوعات در كشورها منعكس كردن آرمانهاى ملت است. مطبوعات بايد مثل معلمينى باشند كه مملكت را و جوانان را تربيت مىكنند و آرمان ملت را منعكس مىكنند. در مملكتى كه آن همه خونريزى شد و آن همه ملت ما خون دادند تا اينكه يك جمهورى اسلامى موافق آراء اكثريت قريب به اتفاق محقق شد و دست خائنين كوتاه گرديد و دست چپاولگران قطع شد، اگر مطبوعات در مطبوعات بخواهند باز به پشتيبانى از جنايتكاران و خيانتكاران چيزى بنويسند، اين مطبوعات ما نيست، اين خيانت است. بايد مطبوعات آنچه كه ملت مىخواهند بنويسند، نه آنچه كه بر خلاف مسير ملت است. مع الاسف در بعضى از مطبوعات چيزهائى كه بر خلاف مسير ملت است و برخلاف آمال جامعه ملت است منعكس مىشود و ما تاكنون به مسامحه رفتار كردهايم و من اميدوارم كه مطبوعات را خود صاحبان مطبوعات اصلاح كنند.
من از شما كارمندان و كارگران روزنامه كيهان تشكر مىكنم كه با اراده صميمانه و با عزم مصمم جلوى اشخاصى كه بر خلاف مسير ملت مىخواهند بروند گرفتيد. گفتيد كه شايد كيهان امروز موافق ميل ملت نباشد، كيهان امروز موافق ميل ملت است. ملت روزنامهاى را خواهد كه مطابق آراى خودش، مطابق آراى ملت، مطابق خواستههاى ملت رفتار كند، مقالهنويسى نمىخواهد، قصهنويسى نمىخواهد، چيزهائى را مىخواهد كه مطابق مسير ملت باشد. بايد جديت كنيد، مسائلى را بنويسند كه موافق مسير ملت باشد.
همه رسانههاى تبليغاتى بايد خودشان را اصلاح كنند
خونهاى ملت ما را هدر ندهند، ملت ما زحمت كشيدهاند، ملت ما خون دادهاند، بخواهند باز با اباطيل برگردانند به حال اول، اين قابل تحمل نيست. ما تا آنجا صبر مىكنيم كه توطئه نباشد و اگر خداى نخواسته توطئه باشد، صبر نخواهيم كرد، تحمل نخواهيم كرد. بايد خودشان را اصلاح كنند، همه رسانههاى تبليغاتى بايد خودشان را اصلاح كنند كه خداى نخواسته بر خلاف مسير ملت نروند، گمان نكنند كه باز مىشود آن دستگاه سابق را برگرداند ديگر گذشت آن مسائل و آنها دفن شدهاند.
صحيفه نور ج 6 صفحه 192
خداوند شماها را توفيق عنايت كند و من از شما متشكرم كه در اينجا آمدهايد و از نزديك من شما را ملاقات كردم و اميدوارم كه روزنامه را خودتان اداره كنيد و آنطور كه دلخواه ملت است درج كنيد در آن.
قلم آزاد است مسائل را بنويسد لكن نه اينكه توطئه برضد انقلاب بكند
مطبوعات در عين حال كه يك موسسه محترم و بسيار موثرند لكن بايد روى موازين مطبوعاتى و خدمت به ملت رفتار كنند. آزادى قلم و آزادى بيان معنايش اين نيست كه كسى بر ضد مصلحت كشور قلمش آزاد است كه بنويسد، برخلاف انقلابى كه مردم خون پايش دادهاند بنويسد، همچو آزادى صحيح نيست. قلم آزاد است كه مسائل را بنويسد لكن نه اينكه توطئه بر ضد انقلاب بكند. بيان آزاد است كه مطالبى اگر دارد بنويسد آن هم مطالبى كه به او داده مىشود، از همه اشخاص بنويسد بدون توطئه. وقتى ما ديديم كه در يك روزنامهاى از يك اشخاصى مطالب نوشته مىشود كه اينها عمال اجانب هستند و خواهند مملكت ما را باز به خرابى بكشانند، از آن طرف مقالاتى و مطالبى كه راجع به مسائل نهضت است، راجع به مسائل اسلام است، يا تحريف مىشود يا نوشته نمىشود، اينطور مطبوعات را ما نمىتوانيم برايش احترام قائل بشويم. براى مطبوعاتى ما احترام قائل هستيم كه بفهمد آزادى بيان و آزادى قلم يعنى چه. گفته مىشود كه مردم آزادند، يعنى آزاد است انسان كه بزند سر مردم را بشكند؟! آزاد است كه قانون شكنى بكند؟! آزاد است كه برخلاف مسير ملت عمل بكند؟! آزاد است كه توطئه بكند بر ضد ملت؟! اينها آزادى نيست. در حدود قوانين، در حدود كارهاى عقلايى آزاد است. و ما در بعضى مطبوعات، حالا من اسم مطبوعات را نمىبرم لكن در بعضى مطبوعات مىبينيم كه اينها از آزادى سوء استفاده مىكنند، به گمان اينكه يا به خيال اينكه آزادى است مىخواهند از مردم آزادى را سلب كنند. اين مردم با اين زحمتى كه در اين سالهاى طولانى كشيدهاند و با اين خونهائى كه در اين دو سال اخير دادهاند مىخواهند آزاد باشند، بعضى مطبوعات مىخواهند اينها را ازشان سلب آزادى بكنند، به اسم آزادى قلم بر خلاف مسير ملت عمل بكنند. دست اشخاصى كه مىخواهند اختناق در ملت ايجاد بكنند، مىخواهند چپاولگرى كنند، بعضى مطبوعات دست آنها را دارند باز مىكنند و اين معنى آزادى نيست اين معنى خيانت است. اينكه داده مىشود به ملت آزادى است، نه خيانت، آزادى قلم است، نه خيانت قلم، آزادى بيان است، نه بيان خائنانه.
توصيه به مطبوعات در خدمت به انقلاب و انعكاس آمال ملت
بايد مطبوعات در خدمت كشور باشند، نه برضد انقلاب كشور. مطبوعاتى كه بر ضد انقلاب كشور هستند اينها خائن هستند. مطبوعات بايد منعكس كننده آمال و آرزوى ملت باشند، مسائلى كه ملت مىخواهند، آنها را منعكس بكنند، البته آزادند كه يك مطلب ديگرى هم كه كسى مىگويد منعكس كنند لكن در توطئه آزاد نيستند. ما از بعضى مطبوعات توطئه مىفهميم براى اينكه مىبينيم كه مسائلى
صحيفه نور ج 6 صفحه 193
كه به ضد انقلاب است با آب و تاب و با تفسير و طول مىنويسند، مسائلى كه وفق انقلاب است يا نمىنويسند يا بااشاره رد مىشوند. اينطور مطبوعات مورد قبول ملت نيست و مردم نمىخرند يك همچو روزنامههايى را و اگر گفته بشود بهشان كه اين روزنامه اينطور است، مردم خودشان نمىخرند. مردم آزادند در اينكه نخرند چنين روزنامهاى را، وقتى روزنامه خريده نشد روزنامه بسته مىشود، همانطورى كه بعضى روزنامهها وقتى مردم نخريدند خودش بسته شود.
شما از اين به بعد توجه به اين معنا داشته باشيد كه به روى همين مسير ملت رفتار كنيد، همانطورى كه ملت دارد مىرود رفتار كنيد نه اينكه به اسم آزادى قلم بر خلاف مسير ملت مشى بكنيد. آنهايى كه، بعضى از اين كسانى كه جزء هيات تحريريهاند و مىدانيد كه اينها اصلاح نمىشوند و اينها نمىتوانند اصلاح بشوند، اينها عمال غير هستند، اينها خواهند دست اجانب را باز به مملكت ما باز بكنند، آنها را بايد كنار بگذاريم و نويسنده زياد است،نويسنده ديگرى وارد كار بشود.
تمام رسانهها مربى يك كشور هستند، بايد تربيت كنند كشور را
در هر صورت تمام رسانهها مربى يك كشور هستند، بايد تربيت كنند كشور را، افراد يك كشور را و بايد خدمت كنند به ملت. روزنامه از ملت است و براى ملت است و چنانچه برخلاف مسير ملت بخواهد يك روزنامهاى يا چيز ديگرى رفتار بكند، خود ملت با او مخالفت مىكنند. لازم هم نيست كه مخالفتش اين باشد كه بريزد و بزند و بشكند، نه، اينها اين كار را نمىكنند، لكن روزنامه براى خواننده است وقتى خواننده نباشد روزنامه نيست. راديو براى اين است كه گوش كنند مردم، وقتى راديو را درش را بستند و هيچ كس گوش نكرد راديو نيست. در هر صورت اين چيزها به خدمت ملت است، نه برخلاف مسير ملت. هر نويسندهاى كه بر خلاف مسير ملت بخواهد بنويسد، اين اسباب اين مىشود كه روزنامه بدنام بشود، گفته بشود كه اين روزنامه ملى نيست، اين روزنامه براى اجانب است و اين البته برخلاف مصلحت روزنامه است و برخلاف شغل روزنامهنويسى است. روزنامهنويس بايد حفظ كند احترام خودش را و حفظ احترام اين است كه روى مسير ملت رفتار كند، خدمتگزار به ملت باشد. اگر چنانچه برخلاف مسير ملت و برخلاف خواست ملت عمل بكند، اين پيش ملت ديگر احترام ندارد. اين نصيحتى است كه من به شما كه حالا آمديد اينجا مىكنم و البته از اين كار شما هم كه اعتصاب كرديد سابق و با هم اعتصاب كرديد و با اعتصاب، كار خودتان را انجام داديد من متشكرم. انشاءالله موفق باشيد.
و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 194
تاريخ: 27/2/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از بانوان
زن، مظهر تحقق آمال بشرى
بسم الله الرحمن الرحيم
مىبينيم كه مسائلى روز بزرگ و اجتماع عظيم و محل مبارك، روز ولادت زهراى مرضيه كه روز زن است، روز پيروزى زن است و روز نمونه زن در عالم است. زن نقش بزرگى در اجتماع دارد. زن مظهر تحقق آمال بشر است. زن پرورش ده زنان و مردان ارجمنداست. از دامن زن مرد به معراج مىرود. دامن زن محل تربيت بزرگ زنان و بزرگ مردان است. روز بزرگى است، يك زن در دنيا آمد كه مقابل همه مردان است، يك زن به دنيا آمد كه نمونه انسان است، يك زن به دنيا آمد كه تمام هويت انسانى در او جلوهگر است. پس روز، روز بزرگى است، روز شما زنان است.
زنان ايران پيشقدم در جهاد با جان و مال
زنان در عصر ما ثابت كردند كه در مجاهده همدوش مردان بلكه مقدم بر آنانند. زنان ايران، هم مجاهدات انسانى عظيم كردهاند و هم مجاهدات مالى. اين طبقه محترم زنها كه در جنوب تهران و در شهر قم و در ساير شهرها هستند، همين خانمهاى محجبه، همينها كه مظهر عفاف هستند، در نهضت پيشقدم بودند و در ايثار مال هم پيشقدم. ايثار كردند جواهرات و طلاهايى كه دارند، براى مستضعفين، عمده در اين امور آن قصد پاك است. خداوند چند آيه براى چند قرص نان كه حضرت امير سلام الله عليه و عائلهاش صدقه دادند، چندين آيه، چند آيه نازل فرمود. اين آيات براى قرص نان نيست، اين آيات براى اخلاص، براى آنكه براى خدا بود. ارزش اعمال به معنويات اعمال است. خواهرهاى ما كه در عصر نهضت شركت داشتند ارزش اعمال آنها بيشتر بود از ارزش اعمال مردها، آنها از پردههاى عفاف بيرون آمدند و با پرده عفاف با مردان همصدا شدند و پيروزى را تحصيل كردند و حالا هم با قصد خالص آنچه كه در ايام عمر تهيه كردند براى مستمندان دادند. اين ارزش دارد، متمكنين اگر ميليونها بدهند، به قدر ارزش اين نيست. پس روز زن، روز با اهميتى است و امروز روز زن است و امروز روز مخدرات است و اجتماع عظيم، اجتماع از اقشار مختلفه آنهايى كه نمىتوانستند با هم مجتمع باشند، آنهايى كه اختناق نمىگذاشت با هم مجتمع شوند، همه با هم مجتمع شدند، همه با هم، برادر و خواهر، برادر و خواهروار مجتمع شدند در مكان مقدس، مكان مقدس فيضيه،
صحيفه نور ج 6 صفحه 195
محلى كه علم از آنجا به همه اقطار سرازير مىشود، محلى كه احكام الهى در آن بيانشود، از آن علم به همه جا رفت و از علم جهاد به همه جا. زن و مرد قم نمونهاند در علم و در عمل، زن ومرد ايران نمونهاند در علم و در عمل. در جوار حضرت فاطمه معصومه سلام الله عليها و روز ولادت صديقه عليها سلام واجتماع امت اسلامى بر محلى كه از اسلام است.
تا قيام شما براى خداست پيروز هستيد
دوستان من! اين اجتماع را، اين وحدت را حفظ كنيد. شياطين در صدد اختلاف انداختن هستند، اين وحدت كلمه را حفظ كنيد. اين قيام لله را حفظ كنيد. تا قيام شما براى خداست پيروز هستيد. آنان كه به عناوين مختلف در صدد تفرقه هستند خيانت به ملت مىكنند، خيانت به كشور مىكنند، خيانت به اسلام كنند، با هوشيارى فعاليت و توطئههاى آنها را خنثى كنيد. اينها كه بين اقشار ملت در اطراف مملكت آشوب مىكنند و در صدد اختلاف انداختن هستند، عمال خارجى هستند، عمال آمريكا هستند، جيرهخوار آنها هستند، از آن طرف مرزها پول مىآيد پيش اينها و اينها بين كارگرها تقسيم مىكنند كه كار نكنيد كه كارخانهها راهنيفتد، كشاورزها را مانع مىشوند از اينكه به شغل خودشان ادامه دهند. اى كارگران محترم! اى كشاورزان عزيز! به كار خود ادامه دهيد، از اختلاف كلمه دست برداريد. امروز روزى است كه همه بايد براى اسلام و براى كشور خودتان كار كنيد، همه مكلف هستيد. اينها كه جلوگيرى از كار شما كنند، مىخواهند براى اربابهاى خودشان راه باز كنند! مىخواهند ما را باز به آن ذلت زحمت بكشند. خداوند شما را از شر آنان حفظ كند. خداوند اسلام و مسلمين را پيروز فرمايد. خداوند به ما قدرت تفكر بدهد. خداوند به شما سعادت و سلامت عنايت فرمايد. والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 196
تاريخ: 28/2/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از عشاير جوانمرد و اورامانات
در پنجاه و چند سال حكومت غاصب سلسله پهلوى به اقشار ملت چه گذشت
بسم الله الرحمن الرحيم
من از برادرانم متشكرم كه از راه دور آمدهاند كه از نزديك با هم صحبت كنيم و مطالبى كه مورد نظر است به گوش يكديگر برسانيم. آقايان مىدانند كه در اين پنجاه و چند سال حكومت غاصب سلسله پهلوى به اقشار ملت چه گذشت. شما مرزنشينها در مرز مورد تجاوز و تعدى بوديد و آنهائى كه در مركز بودند، در مركز مورد تعدى بودند، منتها هر كس در هر جا كه هست آن تعديات آنجا را خوب ادراك مىكند، ماها كه اينجا هستيم، در طول مدت سلطنت غاصبانه اينها، اينجا را مشاهده كرديم و از مرزها چند خبرى گاهى شنيده مىشد لكن اطلاع صحيح نداشتيم. شما آقايان هم كه در مرزها بوديد همان مرزها را و محل خودتان را و گرفتارىها را مىدانستيد و مشاهده مىكرديد لكن از اين مراكز اطلاعى نداشتيد مگر اينكه آن چيزى كه مىشنيديد. همه اقشار ملت در زحمت و رنج بودند، همه گرفتار بودند.
وحدت كلمه زير لواى اسلام و پرچم توحيد حاصل شد
در اين دو سال اخير كه ظلم آنها اوج گرفت و ملت هم كم كم طاقتش تمام شد و قيام كرد، نهضت كرد، يك نهضت اسلامى براى اسلام، براى احياى سنت رسول الله (ص) و يك وحدتى به خواست خداى تبارك و تعالى در همه جا از مرزها گرفته تا مراكز، از شهرستانها تا دهات و قصبات، يك وحدت كلمه حاصل شد و اين وحدت كلمه زير لواى اسلام و پرچم توحيد حاصل شد كه اگر اسلام نبود و يك جنبش ملى، فرض كنيد يك جنبش سياسى بود، به اين طور گسترش نمىشد. جنبشهاى سياسى، جنبشهاى ملى از باب اينكه به اسلام ارتباطى ندارد، در يك محدوده كوچكى يك اشخاص محدودى گسترش پيدا مىكنند اينطور گسترش كه بچههاى كوچك تا پيرمردها احزاب، قشرهاى مختلف بدون اينكه يك طايفهاى بين طايفهاى باشد، اين نهضت گسترش پيدا كرد اين نبود الا اين اراده خداى تبارك و تعالى، براى اينكه ملت اسلام را مىخواست، همه، در هر جا كه ملاحظه كرديد مىگفتند كه ما جمهورى اسلامى مىخواهيم، ما سلسله پهلوى نمىخواهيم، از اين جهت اين نهضت پيش برد و يك مطلبى كه همه، همه متفكرين، سياسيون محال مىدانستند، به اراده خدا تحقق پيدا كرد و
صحيفه نور ج 6 صفحه 197
الان كه ما با هم مجتمع هستيم همه درقم و شما از مرز، بدون اينكه خوفى از كسى داشته باشيد از سازمان امنيتى و از ارتشى و از دولتى خوف داشته باشيد آمديد با ما در اين اطاق مجتمع شديد.
هوشيارى در مقابل توطئه منحرفين و ريشههاى گنديده رژيم سابق
و اين از بركات اين پيشرفت است كه اين سد طاغوتى شكسته شد و قشرهاى ظالمانه فرو ريخت و ما آزاد شديم و مملكت ما از دست چپاولگرها هم بيرون رفت مهمش. حالا كه ما آزاد شديم و مملكتمان را از دست ديگران گرفتيم آنها آرام نمىنشينند، آنها الان در صدد هستند كه توطئههائى بكنند، يك اشخاصى را مامور كردند كه در اطراف مملكت طرف شمابيايند يك چيزى بگويند، در تهران يك جور، در خوزستان يك طور، در كردستان يك طور، در بلوچستان يك طور، در خراسان، در كرمان، اينها مأمورهايى هستند كه از طرف اجانب منتشرند الان و يك ريشههائى از همان رژيم سابقند و يك مقدار هم از همين منحرفين با اسمهاى مختلف، اينها مأمورند كه نگذارند مملكت آرام باشد، اختلاف ايجاد كنند هر جا به يك صورتى، طرف مرزها كه برادرهاى ما در آنجا هستند به صورت اين مذهب و آن مذهب اختلاف ايجاد مىكنند، در آنهائى كه لسانشان ترك است، با آنهائى كه لسانشان كرد است، با آنهائى كه لسانشان فارس است به عنوان عشيرهاى، به عنوان اينكه اين گروه با آن گروه دو زبان دارند، دو فرهنگ دارند، از اين راه، كردستان عليحده، آذربايجان عليحده، خراسان عليحده، به اين اسباب مختلف و تشبثات مختلفه مىخواهند كه بين برادرها را به هم بريزند. درتهران كه هم بيائيد مىبينيد كه به يك صورتهاى ديگرى مىريزند توى دانشگاهها، نمىگذارند دانشگاهها باز بشود، هر چند روزى يك بهانهاى درست مىكنند با اين بهانه يك تظاهراتى مىكنند و يك اجتماعى مىكنند و يك اختلافاتى مىخواهند ايجاد بكنند. الان كه ما و شما برادرها با هم نشستيم اينجا، بايد با هم درد دلمان را بگوئيم كه چى است درد ما و درمان چى است. درد فعلى ما همين ريشههائى است كه، ريشههاى گنديدهاى كه از رژيم سابق مانده است و مشغول مفسده هستند، در كارخانهها مىروند نمىگذارند كارخانهها به كار بيفتد، در صحراها و بيابانها و كشاورزى مىروند نمىگذارند كشاورزى بهراه بيفتد، بين رعايا اختلاف مىاندازند در هر جا به يك صورتى اينها دارند اختلاف مىاندازند. اين درد است اگر اين درد خداى نخواسته علاج نشود، من خوف اين را دارم كه همان مسائلى كه ما پنجاه و چند سال به آن مبتلا بوديم و همه شما تلخى آن را چشيديد به صورت بدترى باز برگردد به صورت غير صورت شاهنشاهى يك صورت ديگرى، يا اگر بتوانند به همان صورت. من خوف اين را دارم كه اگر ما علاج اين مصيبت را، اين درد را نكنيم همان مسائل برگردد دوباره، همان سازمان امنيت و همان مأمورين دولت و همان بساط كه امكان نداشت براى ما يك همچو روزى با هم بنشينيم صحبت كنيم. اگر رژيم سابق بود حالا شما همه توى حبس بوديد، از دم اين در كه آمده بوديد همه را گرفته بودند و بعد هم ريخته بودند ما را برده بودند. به شكرانه اين نعمتى كه خداى تبارك و تعالى به ما اعطا فرمود و ما را بر طاغوت غلبه داد و براى علاج اين دردى كه الان هست، هيچ چيز علاج نيست و هيچ
صحيفه نور ج 6 صفحه 198
چيز شكرانه اين نعمت نيست الا اينكه ما با هم برادروار مجتمع باشيم.
(قيام لله) تنها موعظه خداوند تبارك و تعالى
دو مطلب را در نظر بگيريد: يكى وحدت كلمه كه همه با هم باشيد و يكى براى خدا بودن كه قياممان و نهضتمان براى خدا باشد. خداى تبارك و تعالى دستور داده است به رسول اكرم (ص) كه بگو به امت ما كه من يك موعظه دارم فقط يك دانه موعظه و آن اين است كه براى خدا قيام كنيد، قيام كنيد براى خدا. (اعظكم بواحده ان تقوموالله) اگر چنانچه يك نفر هستيد و مىخواهيد براى خدا قيام كنيد، قيام كنيد. براى خدا باشد، اگر اجتماعى هم هست قيامتان براى خدا باشد. اين موعظهاى است كه خداى تبارك و تعالى به وسيله وحى براى ما ملت فرستاده و فرموده همين يك موعظه را من دارم. توى اين موعظه همه چيز هست اگر چنانچه ملت قيام بكند و قيام براى خدا باشد اين ملت پيروز است. الان ما بايد به اين دستور الهى رفتار كنيم و اين نهضت كه تا اينجا رسانديد و بحمد الله قيام را كرديد و تا حالا هم آنطورى كه منفهمم لله بود يعنى همهمان اسلام را خواستيم، اين مطلب را ما بايد نگهش داريم يعنى اين يك مسألهاى است الهى، مكلفيم ما، مائى كه مسلمان هستيم، تابع دستورات خدا هستيم، مكلفيم كه اين نهضت را كه براى خدا بود حفظش كنيم، حفظش به اين است كه با كمال هوشيارى ملاحظه كنيد كه اينهائى كه مىآيند و مىگويند كه شما باكى دو طايفهايد، شما كردستانى هستيد، آنها لرستانى هستند، آنها كجا، با كمال هوشيارى ببينيد كه اينها كى هستند، چرا اين حرف را حالا مىزنند يك ملتى كه همه با هم پا شدند مىخواهند زندگى خودشان را اداره كنند، مىخواهند دست اجانب را از مملكت خودشان كوتاه كنند و كوتاه هم كردند، آنى كه حالا مىآيد مىگويد كه شما سنى هستيد شيعه هستند، شما كردستانى هستيد و آنها لرستانى هستند و شما جبهه گذا هستيد، در شهرها هم شما جزء چه حزبى هستيد، فلان توى چه حزبى هست، اينها را ما بايد با هوشيارى دقت كنيم، ملاحظه كنيم، مطالعه كنيم در حالشان كه اينها از كجا الهام مىگيرند كه مىآيند مردم را نمىگذارند آرام باشند، اينها را كى وادار مىكند، پشت پرده چه دستى هست كه اينها را وادار مىكند كه (نگذاريد كارخانهها راه بيفتد) در صورتى كه اگر كارخانهها راه بيفتد، خوب، زندگى روزمره مردم اداره مىشود (نگذاريد كشاورزى تحقق پيدا كند) اگر كشاورزى تحقق پيدا كند به صلاح ملت است. چه اشخاصى اينها هستند؟ از كجا اينها الهام ميگيرند؟ از كجا آمدند؟ از آن طرف مرز بسيارى از اينها در آنوقتى كه شلوغ شد و انقلاب شد و و جلو افتادند مسلمين و ريشه اينها را خواستند بكنند، اين اشخاصى كه تهيه شده بودند براى آشوب، هى از آن طرف مرزبا تذكرههاى ساختگى و امثال ذلك، خيلىشان اينجورى آمدند، يك اقشارى هم بودندكه در خود آنجاها بودند و از تتمه همان دستگاه بودند و جيرهخوار آنها بودند، ديدند كه الان خطر برايشان هست وقتى دست اربابها كوتاه شد، نوكرها هم محروم شوند، اينها هستند كه افتادند توى جمعيت، بين شما مىآيند يك حرف را زنند، بين دسته ديگر مىروند ديگر مىروند يك حرف مىزنند، آذربايجان يك جور حرف
صحيفه نور ج 6 صفحه 199
مىزنند، كردستان يك جور حرف مىزنند، هر جا يك طور. ماها اگر تحت تاثير اينها واقع بشويم كه دنبال آنى را كه آنها مىخواهند كه همه به هم بريزند و برادرها بريزند به جان هم، اگر يك همچو چيزى بشود، آنها قدرت پيدا مىكنند و از پشت خنجر مىزنند به ما.
رفتار برادرانه و حفظ وحدت كلمه از دستورات مهم اسلام
ما بايد همه با هم توجه به اين بكنيم كه همانطورى كه اسلام فرمودهاست (واعتصمو ا بحبل الله حميعاً ولاتفرقوا) همه با هم دست به هم بدهيد و اعتصام به حبل خدا بكنيد و براى خدا اجتماع كنيد و تفرقه نباشد در كار، از تفرقه بترسيد، همهمان، اين مساله واضحى است كه امروز آنچه ما را پيش برد اين وحدت كلمه بود، تفرقه اين وحدت كلمه را از بين مىبرد، وقتى كه از بين برد اين رمزى كه رمز پيروزى ما بود از دستمان گرفته مىشود، گرفته كه شد شكست مىخوريم. اگر خداى نخواسته ما در اين نهضت شكست بخوريم ديگر ايران به حال استقلال بر نخواهد گشت، ديگر ايران به حال آزادى بر نخواهد گشت براى اينكه يك نمونه بود اين نهضت، يعنى شايد در طول تاريخ يك همچو نهضتى تحقق نداشته است. اين يك امر نمونهاى بود و يك چيزى نيست كه بشود تكرار بشود، دوباره از سر گيرد، كسى بتواند يك همچو نهضتى را ايجاد بكند، بايد آنوقت ما تن در بدهيم به اسارت تا آخر، نسلهاى بعد هم همين طور تا آخر. بنابراين عقل و دين و وجدان انسان اقتضاء مىكند همانطور كه اسلام فرموده است كه همه برادريد، (المومنين اخوه) برادرند همه، همانطور كه اسلام دستور داده است كه شماها برادريد با هم، بايد به برادرى رفتار كنيد يعنى اگر دو تابرادر را يك كسى به او حمله بكند، دوتائى با هم آن را دفع و نابود مىكنند. الان ما مورد حمله اين قشر قليلى كه از اينها مانده است هستيم، حملهشان يك حمله سياسى است كه بريزند نگذارند ما مجتمع بشويم، متفرق از هم باشيم. شماها بايد بيدار بشويد، همه باهم دست برادرى بدهيد و براى خاطر قرآن، براى خاطر حفظ احكام خدا، براى خاطر خدا دست از اختلافات و حرفهائى كه اينها منتشر مىكنند دست برداريد، همه با هم برادروار اين اقشار را هم بيرون بريزيم، همه با هم در هم در يك محيط انسانى اسلامى آرام زندگى بكنيم. من از خداى تبارك و تعالى خواستارم كه همه مسلمين را در هر جا هستند ارشاد كند، همه مسلمين را در هر جا هستند سعادتمند كند، وحدت كلمه را بين همه مسلمين در هر جا هستند متحقق گرداند و خصوصاً برادرهاى ايرانى ما.
در مرزهائى كه شما هستيد مسووليت زيادتر هست
از خدا مىخواهم كه اين برادرهاى ايرانى ما را هم هوشيار كند، هم توجه به ايشان بدهد كه گوش به اين حرفهائى كه اينها مىآيند مىزنند، اينها همه غرض دارند، مرض دارند، گوش به حرف اينها ندهند، همه باهم برادروار انشاء الله به زندگى خودشان ادامه بدهند و آنجا در سر حدات شما، در مرزهايى كه شما هستيد مسؤوليت در مرز خيلى زيادتر هست، چنانكه در مركز هم زياد است. اينجا يك
صحيفه نور ج 6 صفحه 200
نحو مسؤوليتى است براى اهل مركز، آنجا يك نحو مسؤوليتى است براى اهل مرز. مرزنشينها به وظيفه شرعى مرزنشينىشان عمل بكنند و مركزنشينها به وظيفه شرعى مركزنشينىشان عمل بكنند تا انشاءالله با وحدت كلمه و رفع اختلافات و نبودن اختلافات و نترسيدن، اينها مىترسانند، منتشر كرده بودند كه مسلمانان مىخواهند يهودىها را قتل عام كنند، چند روز پيش از اين يهودىها روسايشان آمده بودند اينجا، گفتيم كه خوب، شما ديديد كه مسلمانها پيروز شدند، يهودىها هم دارند زندگىشان را مىكنند، به يهودىها كارى ندارند. اينها مىخواهند نگذارند كه دو نفر با هم باشند و ما بايد علاج كنيم اين درد را به اينكه در مقابل آنها بايستيم و با هم باشيم. از خداى تعالى خواستارم كه همه مسلمين را در هر جا هستند ارشاد كند، همه مسلمين را در هر جا هستند سعادتمند كند، وحدت كلمه را بين همه مسلمين در هر جا هستند متحقق فرمايد و خصوصاً برادرهاى ايرانى ما.
و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page