-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 167
تاريخ: 18/1/60
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير دفاع و فرمانده نيروى هوائى، خلبانان و گروهى از پرسنل نيروى هوائى
من اميدوارم كه اين پيوند محفوظ باشد، پيوند شما آقايان نيروى هوائى و دريايى و زمينى و ساير قواى مسلح با روحانيون و پيوندتان با ملت
بسم الله الرحمن الرحيم
من كم كم به بزرگى اين عملى كه آقايان انجام دادند و طرح ريزى كه آقايان كردند، هر چه بيشتر صحبت شد بيشتر عمق مطلب را فهميدم. اين مسأله ثابت كرد كه بحمدالله جوانان عزيز ما به اتكاء به ايمان و به خدا كارها را طورى انجام دادند كه نظير اعجاز بود و من اگر از دعا چيزى بالاتر مىدانستم، آن را به آقايان هديه مىكردم لكن دعاى براى شما كه من مىكنم و كردم از همه هديهها بالاتر است و من از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه شما آقايان در همه مراحل موفق باشيد و كشور خودتان و اسلام عزيز را حفظ كنيد و آن ريشههاى فاسدى كه در كشور هست، با جديت خودتان از بين ببريد و من از همه ارتش، چه نيروهاى هوايى، چه نيروهاى زمينى و چه نيروهاى ديگر، دريايى و از همه قواى مسلح هميشه پشتيبانى كردهام و مىكنم و از قول ملت هم همين عمل را انجام داده و مىدهم و شما را سزاوار اين مىدانم كه ملت همه پشت سر شما و پشتيبان شماها باشند، و من اميدوارم كهاين پيوند محفوظ باشد، پيوند شما آقايان نيروى هوايى و دريايى و زمينى و ساير قواى مسلح با روحانيين و پيوندتان با ملت. و شما اين مطلب را بايد درست توجه بكنيد كه اين روحانيين كه در بين شما مىآيند و يك كارهايى را انجام مى دهند (در آن حدودى كه بايد انجام بدهند) اينها به صلاح هم شما و هم كشور و هم اسلام است. دستهايى مىخواستند كه شما را از روحانيين جدا كنند و ملت را به شما بدبين كنند. بايد شما توجه به اين معنا بكنيد كه اگر چنانچه روحانيين همراه شما باشند، البته آنها در حدود آن چيزى كه مأموريت دارند بايد عمل كنند و به قوت خودش هم بايد باقى باشد و آنها پشتيبان شما هستند و وقتى كه نماينده روحانيين در پادگانها باشند اين براى شما نفع دارد و اگر كسى اين معنا را بگويد كه اينها براى شما مثلاً ضرر دارد، اين صحيح نيست. ملت به واسطه همين معنا پشتيبان شما باقى مىماند و من اميدوارم كه اين ارتباطى كه الان حاصل است بين همه قشرها، اين ارتباط محفوظ بماند و كشور ما با همين ارتباط مىتواند پيش برود. اگر چنانچه مثلا يك گلهاى هم هست از بعضى از روحانيين جوان، اين را بايد به مراجعه به مثلاً من يا اشخاصى كه در آنجاها هستند آن حل بشود و حدود معلوم باشد. نه آقايان جلوگيرى كنند از آن حدودى كه آنها بايد عمل بكنند و نه آنهاتعدى كنند از
صحيفه نور ج 14 صفحه 168
آن حدودى كه دارند، به طورى كه هر كس مشخص باشد كه چه بايد بكند. روحانى كه در آنجا بايد تبليغات بكند مشخص باشد و نبايد كسى جلوگيرى از تبليغات او بكند. اگر يك وقت ديديد كه يك كسى گفت بايد جلوگيرى كرد، بدانيد دشمن شماست، دوست شما نيست و آنها هم نبايد از اين حدودى كه دارند تجاوز كنند براى اينكه تجاوز از حدود، در اسلام جايز نيست هر كسى حد خودش را بايد عمل بكند و اين يك سفارشى است كه من به شما آقايان كه هستيد و همه قواى مسلح اين معنا را مىگويم كه - در چيز زمينى - در آن پادگانهائى كه مال لشكر هست، در نيروى زمينى، در آنجا از قرارى كه شنيدم يك مقدار بد رفتارى شده است با روحانيون، در صورتى كه روحانيون آنجا كه باشند پشتيبانى شما را بيمه مىكنند، ملت پشتيبان شما خواهد بود و اگر اينها نباشند، براى شما يك چيزهائى درست مىكنند اشخاص كه شما را از چشم ملت بيندازند. آنها هم بايد در حدود خودشان، هم روحانيينى كه هستند به آن مأموريتى كه دارند بايد عمل بكنند و تجاوز هيچ نكنند و هم آنها كه مشغول فعاليت خودشان هستند جلوگيرى نبايد بشود. اگر چنانچه روحانيون هم در يك جايى مثلاً از آن حدودى كه دارند تخلف كردند بايد اطلاع بدهند تا جلوگيرى بشود. در هر صورت من ميل دارم كه يك انسجامى ما بين شما و روحانيت و مابين شما و ملت، بين خودتان، همه قواى مسلح باشد و اين انسجام است كه تواند اين كشور را نجات بدهد.
وقتى كه شما كه داريد فداكارى مىكنيد و يك همچو معجزه اى را تقريباً ايجاد كرديد، وقتى ببينيد تمام ملت پشت سر شما ايستادهاند و از شما قدردانى مىكنند روحيه شما زيادتر خيلى خواهد شد، به خلاف اينكه شما يك كارى بكنيد ملت كارى به اين كار نداشته باشد. در رژيم سابق اگر يك كارى مىكردند، ملت اگر بر خلافش يك چيزى نمىگفت موافقش هم نبود، او كار خودش را مىكرد و كارى به اين حرفها نداشت اما امروز شما مىبينيد كه ملت در همه جا، در همه امور كار دارد و اين از خصوصيات اسلام است و از خصوصيات كشور اسلامى است و جمهورى اسلامى، كه مردم خودشان در صحنه باشند و خودشان ناظر امور باشند. شما مىبينيد در اين جنگى كه شما داريد مىكنيد و فداكارى كه شما مىكنيد، ديگران هم هر كس به اندازه خودش دارد فداكارى مىكند، پشتيبانى مىكند و در همه جا الان مشغولند به اينكه، توافق دارند در اين معنا كه بايد اين پيشرفت بكند و با كمال جديت حتى آن بچههاى كوچولو قلك هايشان را مىآورند و شكنند و مىدهند. اين سابقه ندارد در جايى اين براى اين است كه اينها از اسلام يك بادى آمده است و من اميدوارم كه اسلام به آن معنايى كه هست، در ايران پياده بشود. اگر پياده بشود، شما پيروزيتان صد در صد در همه جا هست و من باز هم تقدير مىكنم، از اين طرحى كه داديد، از اين اجرائى كه كرديد و از اين امر بزرگى كه شما انجام داديد، من تقدير مىكنم، چنانچه از همه قواى مسلح تقدير مىكنم كه مشغولند به فداكارى و مشغولند به كارهايى كه محول به آنهاست انشاءالله همه موفق و مؤيد و منصور باشيد و پيروز باشيد انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 169
تاريخ: 19/1/60
بيانات امام خمينى در جمع رئيس و اعضاى دادگا9ههاى انقلاب اسلامى
مىخواهند در جامعه، روحانيت را منزوى كنند و كنار بگذارند
بسم الله الرحمن الرحيم
اين كارى كه شما در آن دخيل هستيد، چه آقايانى كه مقام قضاوت را دارند و چه آنهائى كه مقام دادستانى را دارند و چه آنهائى كه سروكارشان با زندانىها و با اين نحو زندانى هاست، اين كار كار بسيار مشكلى است و ارزنده. اما مشكل است براى اينكه مسأله قضاوت هميشه اينطور است كه يك طرف ناراضى است، همچو نيست كه دو نفر آدمى كه با هم اختلاف دارند اگر قاضى تشخيص داد كه يكى از آنها مجرم است، مجرم هم روى موازين اسلامى تصديق بشود و صحبتى نكند لااقل شايد در تمام افرادى كه محاكمه مىشوند و اينها محكوم مىشوند، محكومين ناراضىاند، چه محكوميت بحق باشد كه انشاءالله هست و چه خداى نخواسته محكوميت به ناحق باشد. خوب آن كه به ناحق است، صحيح است كه ناراضى باشد اما مسأله، مسأله مشكلى است. شمائى كه متكفل اين امر هستيد و سرو كارتان با يك همچو وضعيتى هست كه در مقام قضاوت آنطورى است بعدش هم وقتى منتهى شود به حبس وضعش آنطورى است كه شما داريد مىگوئيد، كار، بسيار كار مشكلى است لكن ارزنده است. مىارزد به اينكه انسان در كارهاى مشكل كه وارد مىشود به اشكالاتش هم يك قدرى تن در بدهد. من الان نمىتوانم يك مسأله همچو شسته و رفته اى عرض كنم، لكن آنى كه من عرض مىكنم راجع به همه قضاتى كه لابد اكثرا روحانيون هستند ديگر، يا همه يك مطلبى كه راجع به قضات من عرض مىكنم اين است كه مسأله قضاوت يك مسألهاى است كه در اسلام شايد در رأس مسائل باشد و سروكارش با جان مردم است، با مال مردم است، با نواميس مردم است. اين از مسائل بسيار مشكل و حلش هم بسيار مشكل و شرايط قاضى هم خيلى زياد و ما امروز آنقدر قاضى كه داراى همه شرايط باشد نداريم ولى خوب مشغولند به اينكه انشاء الله تهيه كنند.
لكن آنهائى كه حالا متكفل هستند و تشخيص داده شدند، چه در قم و در تهران به اينكه صلاحيت اينكه رسيدگى بكنند دارند، اينها بايد بسيار توجه به اين معنا بكنند كه امروز آن كه هدف اولى است، روحانيت است. براى همه اين دستجات آن كه هدف اولى است كه مىخواهند در جامعه اينها را منزوى كنند و كنار بگذارند، روحانييناند و اگر چنانچه اين قضاتى كه سروكارشان با مردم و با مجرمين است و آنها هم اهل اين هستند كه داد و قال بكنند و اظهار نگرانى بكنند و اين مسائلى كه
صحيفه نور ج 14 صفحه 170
مىگوئيد، اگر بنا باشد خداى نخواسته يك وقت يك جائى يك خلافى واقع بشود، خوب اين خلاف را آنها دامن مىزنند، تبليغ مىكنند، و چه مىكنند، زياد جلوه مى دهند، اينطور نيست كه يك مردمى باشند متعهد به اسلام باشند كه نخواهند دروغ بگويند.
شما گرفتار يك جمعيتى هستيد كه خودشان، خودشان را بيهوش مىكنند و داغ مىكنند براى اينكه گردن شما بگذارند
همين ديشب يا ديروز بود كه يك آقائى به من گفت كه من رفتم منزل فلان شخص، شخصيت، وقتى از پيش آن شخص بيرون آمدم بعضى از اشخاصى كه در دفتر اين آقا بودند گفتند كه شكنجه شده اگر بخواهيد ببينيد اينجا يكى هست، ايشان گفتند بله من مىخواهم ببينم. ايشان گفتند كه من رفتم ديدم كه يك شخصى روى چيزش را باز كرد آنجا، گفت كه اينها با سيگار هست و من را داغ كردند، من را چه كردند. و اسم فلان آدم هم با همين سيگار رويش ثبت بود، اسم يكى از مقامات محترم قضائى، اسم او را مىگفت كه آن شخص مدعى بود كه اينها با سر سيگار اينجورى كردند و من را شكنجه كردند و داغ كردند و آن اسم هم رويش بود يعنى آن اسم را به قول او با سر سيگار آنجا نوشته بود. ايشان گفتند كه من ابتدائاً به نظرم آمد كه خالكوبى كردند. بعد با او صحبت كردم گفتم كه كى شما را گرفت؟ گفت كه يك دستهاى تو بيابان آمدند و يك اتومبيل بود و من را گرفتند و شكنجه كردند و چه گفتند. خوب شناختى آنها را؟ گفت نه سرو كلهشان را بسته بودند آنها. گفتم كه كجا شما را اين شكنجه را دادند؟ گفت كه در همان اتومبيل اين شكنجه را دادند و آنها هم پاسدار بودند. گفتم خوب تو كه مىگوئى سرو كلهشان را بسته بودند از كجا مىگوئى پاسدار بودند، شايد رفقاى خودت بودند. گفت، ماند و نتوانست جواب بدهد. بعد من گفتم كه تو از اين منافقين هستى و اينجا آمدهاى شكايت مىكنى، پاشو برو. اينها يك همچو وضعى دارند بلكه من شنيدهام از يك نفر آدم كه در چيز قضائى بود كه در فلان جا (حالا يادم نيست مثل اينكه شيراز را مىگفت) كه بعضى از اينها، آن رفيق خودشان را بيهوش مىكنند و شكنجه مىكنند براى اينكه بگويند شكنجه ما داريم. شما سرو كارتان با يك همچو مردمى است. شما بخواهيد كه هيچ ناملايم نداشته باشيد در يك همچو مسائل مشكلى، اين نمىشود يك همچو چيزى، شما مشكلات زياد داريد و اين مشكلات هم بسياريش تحميل مىشود به روحانيون كه اينها هستند كه چه مىكنند، شايد زياد از اين ورو آن ور اينطور شكايات مىآيد و بسياريش اصلش هيچ اصلى ندارد، ممكن هست كه تويش هم يك چيزى باشد و همين طور دادستانىها، آنها هم بالاخره ناراضى درست مى كنند براى اينكه قاضى بحق هم باشد، آن طرف ناراضى مىشود و وقتى ناراضى شد داد و قال مىكند، آنوقت اين مال اشخاص عادى است اما آنهائى كه از اول انقلاب مىخواستند كه يك مسائلى براى خودشان باشد، در انقلاب كارى نكرده بودند لكن مىخواستند بهره بردارى كنند و حتى مثلاً رئيس جمهور باشند، خوب نشدند، بعدش شروع كردند به كارهائى كه همه مىدانيد و شما سرو كارتان با يك همچو اشخاصى هست كه در همه جا توطئه است، در
صحيفه نور ج 14 صفحه 171
بيرون حبس هم توطئه است، در بيرون حبس هم توطئه است، درجبههها هم الان هست، همه جا هست اين مسائل منتها شما در يك محيط محدود هستيد و آنها هم در آن محيط محدود تمام همشان اين است كه وضع زندان را به آنطورى كه مىگوييد، بكنند، من اعتقادم اين است كه شماها اينكه در يك جاى محدودى كه خودتان نشسته ايد و يكى هم من هستم كه با شما نشستهام، اين مسائل راگوئيد، اين مسائل بايد در جامعه به مردم عرضه بشود يعنى به شماها نسبت زياد دادند و من مكرر از بعض آقايانى كه مىشناسند شماها را، شماها را تطهير كردند، گفتند دروغ است اين حرفها. خوب شما پيش من گوئيد كه دروغ است اين حرفها، خودتان هم پيش من اين شكايات را داريد، لكن جامعه نمىداند. آنها بين مردم پخش مىكنند به هر طورى كه مىخواهند، معالاسف بعضى مقامات هم باور مىكنند، همين باور دامن زده مىشود به آن، شما در يك محيطى هستيد با اين گرفتارى مواجه هستيد لكن گرفتاريتان را به مردم نمىگوئيد، آنها كه براى شما گرفتارى پيش مىآورند آنها مىروند داد و قال مىكنند و عكس مسأله را نشان مىدهند، بعضى از شما را يك آدم كذا و كذا نشان مىدهند در صورتى كه من از اشخاص مورد اطمينان منجمله آقاى محمدى شنيدهام، اشخاص بسيار متعهد و مسلم و چيز. اما خوب، بين من و ايشان است اين حرف، شما هم در يك همچو محيط كوچك داريد اين حرفها را مىزنيد و من آنى كه مىگويم اين است كه كار مشكل است لكن باشيد شما يك قدرى مقاومت داشته باشيد، البته من نه اينكه خودم مقاومتى دارم اما ميل دارم شما داشته باشيد. شما الحمدالله جوان هستيد و باز آن مقاومت جوانى را داريد. در اين مشكلات هر كس زيادتر گرفتار باشد و مقاومت كند زيادتر پيش خدا آبرو دارد، ارج دارد. البته شما الان گفتيد كه ما اينقدر كار زياد هست كه ما به آن نتوانستيم برسيم لكن اين مقدارى هم كه رسيده ايم اين همه صداها بلند شده است. من هم مىدانم اين معنا را، من هم مىدانم كه آن كه قاضى است، آن كه رئيس محبس است، آن كه دادستان است، آن كه وكيل مدافع است، همه اينها گرفتارى دارند، هر كدام به اندازه يك مقدارى كه سعه شعارشان تا آن اندازه است، لكن مردمى كه در خارج هستند نمىدانند، آن مردم خيال مىكنند كه همچو كه يك كسى رفت در حبس، اول شروع مىشود به كتك زدن و داغ كردن و چه كردن و بعد هم تا آخر همين طور. شما هم از اين ور مىگوئيد كه اين مسائل هيچ نيست در آنجا بلكه آنها دارند ما را داغ مىكنند و ما را شكنجه مىدهند، آنها پاسبانها را دارند كتك زنند و پاسبانها به آنها حرفى نمىزنند. اين مسأله بايد براى مردم روشن بشود، بايد گفته بشود به مردم. آن آقايانى كه آمدند و حبسها را ديدند، باز تا حالا نيامدند پيش من كه مسائل را به من درست بگويند، جسته و گريخته من بعضى وقتها از مثلاً بعض اشخاص محترم مىشنوم كه مسائل، مسائل دروغ بوده، آنطور نبوده. وقتى شما گرفتار يك جمعيتى هستيد كه خودشان، خودشان را بيهوش مىكنند و داغ مىكنند براى اينكه گردن شما بگذارند و وقتى شما گرفتار يك جمعيتى هستيد كه بچههاى كوچكشان در خيابانها مىآيند و فرياد مىزنند و داد مىزنند براى اينكه مردم را وادار كنند كه با آنها مقابله كنند، توقع اين را نداشته باشيد كه آرام و راحت در آنجا باشيد، شما بايد توقع اين را داشته باشيد كه هر روز همين بساط داشته باشيد و زيادتر از اين هم داشته باشيد. لكن كار يك كار
صحيفه نور ج 14 صفحه 172
مهم شريفى است براى اينكه هم قضاوت در عين حالى كه بسيار شغل مهم شريفى است لكن خوب خطر براى قاضى دارد و مسأله خطرناكى است و هم زندانبانى و رئيس زندان شدن و پاسدار در زندان شدن و اينها همهاش از چيزهاى مشكل است، سر و كار با يك عدهاى كه به هيچ چيز پايبند نيستند، آنهائى كه مىخواهند اصل اساس را از بين ببرند، سر و كار با اينها هست، وقتى سر و كار با اينها هست، با آنهائى كه به اين انقلاب اسلامى هيچ وقت عقيده نداشتند و نخواهند داشت و اين انقلاب اسلامى را مضر به حال خودشان و اربابانشان مىدانند، شما سر و كارتان با اينهاست، توقع اين را نداشته باشيد كه آنها مثل يك اشخاص عادى با شما رفتار كنند، اين مسائل واقع مى شود.
محبس يك جائى است كه تربيت بايد بشوند مردم در آن محبس اسلامى
لكن شما كوشش كنيد كه همين طورى كه مىگوئيد كه ما رفتارمان خوب است، رفتار را خوب كنيد با اينها. آنهائى كه مىشود واقعا با آنها چيز شد، موعظهشان كرد، نصيحت كرد، فلان كرد، از بين آنها ببريد يك جاى ديگر نصيحتشان كنيد، اشخاص بيايند، روحانيون بيايند، با آنها صحبت كنند، خودتان صحبت كنيد بلكه اينها تربيت بشوند. محبس يك جائى است كه تربيت بايد بشوند مردم در آن محبس اسلامى. من آنوقتى كه در حبس بودم اين اشخاصى كه در آنجا زندانبان بودند، آنها مىآمدند پيش من مىنشستند صحبت مىكردند، يك دفعه كه من ديدم يك جائى صدا بلند شد و مثل اينكه يك شكنجهاى در آنجا بود، شكجنهها را اگر بود جاهاى ديگر مىبردند، مثل اينكه آنها مىخواستند به من هم بفهمانند كه اينها هم هست در كار، من بعدش كه آمدند آنجا گفتم آقا اين چه بساطى است كه شما درست كرديد؟ زندان بايد تربيت كند اشخاص را، بايد يك مكتب باشد زندان، وقتى مىآيند آنجا اگر يك دزدى است دزدىاش را از او بگيريد و بيرونش بفرستيد، تربيتش كنيد. البته آنها عذر آوردند كه نه مسأله اصلش شكنجهاى در كار نبود و يك پاسبانى كرده بود، يك سيلى به آن زدند و فلان، ولى دروغ مىگفت. در هر صورت زندان اسلامى بايد روى همان موازين اسلامى باشد، همانى كه وقتى كه شخص اول اسلام، حضرت امير را ضربت به او مىزند بعد كه مىبردندش سفارش مىكند كه اين را به همان غذائى كه خودتان مثلاً ماها مىخوريم بدهيد به آنها و همانطور چه بكنيد. وقتى مواجه بشوند اينها با يك اخلاق صالح و خوبى، يك دستهشان كه توطئه گرند و اينها كه اصلا دنبال اين مسائل نيستند، اما يك دسته ديگر از مردم، اينها كم كم آرام مىشوند، كم كم همانطورى كه گفتيد بعضىهايشان تربيت شدند، تربيت مىشوند و بايد اينها را با اخلاق خوب و با رفتار خوب و اينها تربيت كرد و كار، كار بسيار مشكلى است هر كه باشد از دم در مىرود لكن من دعا مىكنم كه شما مقاومتتان زيادتر باشد و رفتارتان هم انشاء الله همانطورى كه تا حالا هست، خوب باشد با آنها.
آنها باطل خودشان را منتشر مىكنند و شما حق خودتان را بيان نمىكنيد
و اينهائى كه مىگوئيد، بايد گفته بشود به مردم. شما بيائيد پيش من بگوئيد، هيچ اثرى ندارد،
صحيفه نور ج 14 صفحه 173
فرض كنيد من هم اعتقادم اين شد اما اين جامعه است كه آنها سمپاشى مىكنند و شما حق خودتان را بيان نمىكنيد، اينها باطل خودشان را دارند منتشر مىكنند و همانطورى كه مىگوئيد جورى مىكنند كه ديگر پاسدار نخواهد آنجا بماند و بگويد كه خوب، ما را در جامعه دارند، اينها دارند اينجا ما را كتك مىزنند مردم هم از آن طرف مىگويند كه ما شكنجه گر هستيم. يك همچو مواجههاى الان هست بين اشخاصى كه مىخواهند اصل اين نهضت اسلامى و انقلاب اسلامى را در بين همه جامعهها از بين ببرند و مشوه كنند و بد نام كنند و وقتى انسان با اينها مواجه شد خوب، بايد خيلى با استادى عمل بكند كه اينها خيلى دسستشان يك مسألهاى نيايد. البته كار، كار بسيار مشكلى است و انشاء الله اجر داريد در اين كار و من اميدوارم كه خداوند به شما قدرت بدهد كه در مقابل اين ناملايماتى كه هست شما پايدار باشيد لكن باز هم تكرار مىكنم، من هر يك از اين آقايانى كه آمدند و مطالبى كه عمل كردند و گفتند، به من گفتند، به اينها گفتم اين فايده ندارد بايد برويد عرضه كنيد به مردم، بگوئيد بيايند بگويند، بگوئيد مسائل اين است، بيايند خلافش را بگويند و بيايند مردم ببينند، اشخاص بيايند ببينند، از مقامات اشخاص را بفرستند بيايند ببينند اين جاها را، اشخاصى كه از خارج مىآيند، بيايند ببينند اين زندانها را، بيايند ملاحظه كنند مسأله چه جورى است و از آن ور ببينند اينها چه دارند مىگويند تا انشاءالله اميدوارم كه انشاءالله اين امور به تدريج درست بشود و دلهاى خودتان را قوى كنيد كه شما پيروز هستيد انشاءالله.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 174
تاريخ: 20/1/60
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از برادان و خواهران معاود عراقى در آستانه سالگرد شهادت آيت الله سيد محمد باقر صدر
اين ملتها هستند كه بايد قيام كنند و خودشان را از دست اشرار نجات دهند
بسم الله الرحمن الرحيم
شهادت مرحوم آيت الله صدر را به همه ملتهاى مستضعف جهان و به مسلمين خاصتا و به عراق و ايران بالاخص تسليت عرضكنم. برادرهاى من! عزيزان ما كه از اوطان خودتان آواره شديد! در اين گرفتارىهاى شما در طول حكومت بعث، ما هم مبتلا بوديم در ايران و شما در عراق. ما در ايران گرفتار يك حكومت ديكتاتور خبيث كه با ملت ما آن كرد كه مغول آنطور نكرد، علماى ما را تبعيد، آواره از اوطان خودشان كرد و بعضى را شهيد، نساء ما را بىاحترامى و احترام آنها را از بين برد، جوانهاى ما را در حبسها و در زجرها حتى بعضى از آنها را چنانچه گفتهاند در تاوه بو دادند و بعضى از آنها را، پاى آنها را اره كردند، روحانيان بسيارى از بلاد ما را، از بلاد خودشان تبعيد و در حبس نگه داشتند و با وضع فجيح به آنها اهانت و ظلم كردند. شما هم در طول اين حزب فاجر كافر مبتلا بوديد به همان نحو ابتلائاتى كه ما داشتيم. جوانهاى شما را به جرم اينكه براى زيارت حضرت سيدالشهدا رفتند، در بين راه گرفتند و با آنها آنطور سبعانه عمل كردند، علماى شما هم گرفتار اين حزب فاجر فاسد بود. با مرحوم آيت الله حكيم آن كردند كه ما شاهد بوديم و مرحوم آيت الله صدر را به جرم اينكه از ظلم آنها شكايت داشت و مىخواست حكومت اسلام برقرار باشد شهيد كردند و خواهر مكرمه مظلومه ايشان را هم شهيد كردند. ما شهيد داديم، شما هم شهيد داديد، ما در حبس بسر برديم شما هم بسر برديد، لكن خداى تبارك و تعالى خواست كه ملت ايران را از زير بار ظلم بيرون بياورد و به آنها توفيق داد كه در سايه وحدت و اتكال به خداى كريم بر حكومت جائر وقت غلبه كردند و او را از كشور خودشان راندند و دست قدرتهاى بزرگ را از كشور خودشان كوتاه كردند و يك حكومت اسلامىانسانى در ايران مستقر كردند و معالاسف دستهاى ظالم خارجى در كار است و از اول در كار بود كه نگذارند اين حكومت اسلامى مستقر بشود و نگذارند در ساير كشورهاى اسلامى هم حكومت دست خود ملت باشد و اين آدمى كه در عراق آن همه جور و ستم كرد، براى خاطر به دست آوردن دل قدرتهاى بزرگ، به ايران تجاوز كرد آن هم به محلهاى عرب نشين، اين شخص و اين جرثومه فساد كه با اسم عروبت به اسلام مىتازد، با ملت عرب و با عرب نشين ايران آن كرد كه
صحيفه نور ج 14 صفحه 175
محمد رضا به همه ايران و بدتر از او، عربهاى ايران را كشت و يا آواره كرد و زن و بچههاى مناطق عرب نشين را و ساير مناطق را براى خاطر به قول خودش عروبت و به حسب واقع براى شيطان بزرگ و برادرهاى شيطان بزرگ آنقدر قتل عام كرده است كه قبرستانهاى ايران مضاعف شده است در زمان حكومت جائر اين سفاك، و چاره جز وحدت كلمه و اتكاء به خدا نيست. من در سابق كه ايران بودم، قبل ار اينكه تبعيد بشوم و منتهى بشود كه به عراق بيايم گمان مىكردم كه عشاير عرب كه داراى سلاح هم بودند در مقابل اين حكومت خواهند ايستاد و خواهند او را به جاى خود نشاند، لكن بعد از اينكه آمدم به عراق تعجبم بيشتر شد كه ديدم در حضور همين عشاير و در حضور همان ملت، رئيس روحانى ملت عراق و ملت اسلام را محاصره كردند و تحت الحفظ از بغداد به نجف آوردند و آنهم مظلومانه بايد بگوئيم به شهادت رسيد. اگر ملت عراق بخواهند از گرفتارى كه دارند و داشتند و از تحت ستم اين ستمكاران خارج بشوند چاره ندارند جز آنكه همان نحو كه ايران اجتماع كرد و ملت متحد شد و با اتحاد كلمه و اتكال به خداى تبارك و تعالى آن حكومت جائر را ساقط كرد با اينكه آن حكومت قدرتش بسيار بيشتر بود از اين حكومت بعثى و صدام بسيار خبيث، معذلك ملت ايران توانست با اينكه سلاح نداشت اين جرثومه فساد و اين سلسله خبيث سلاطين كه در طول تاريخ مجرمترين افراد انسانها بودند منقرض كند و به جاى او جمهورى اسلامى را مستقر نمايد، عراق هم چارهاى جز اين ندارد، اين ملتها هستند كه بايد نهضت كنند، قيام كنند و خودشان را از دست اشرار نجات بدهند. نبايد ملتها بنشينند تا اينكه از جاى ديگر و كسان ديگر آنها را نجات بدهند. مبدا نجات از خود ملت است. ايران با اينكه هيچ كشورى با او مساعدت نكرد بلكه تمام كشورهاى اسلامى و غير اسلامى الا كمى از آنها با او مخالفت كردند و طرفدارى از رژيم كردند معذلك چون ملت خواست انقراض اين سلسله خبيثه را، عمل شد. ملت اگر مطلبى را بخواهد، نمىشود به او تحميل كرد، نمىشود خلاف او را به او تحميل كرد. ملت عراق نبايد بنشينند و منتظر اين بشوند كه يك دستى از خارج بيايد و آنها را نجات بدهد. ملت عراق، ملت مسلم و تابع اسلام و قرآن كريم و مخالف با استبداد، مخالف با ستمگرى، مخالف با خوهاى سبعى و حيوانى و ملت بايد تبعيت از اسلام بكند و خود ملت و ملت بايد خودشان را نجات بدهند. ملت ايران با ملت عراق دو نيست و با ملتهاى مسلم ديگر هم دو نيست، اين يك ملت است و داراى يك ميليارد جمعيت، يك ملت است و داراى خزائن بيشمار و معالاسف به واسطه انحراف اكثر دولتهاى اسلامى اين يك ميليارد انسان در تحت فشار قدرتهاى شيطانى بزرگ است و اين خزائن عظيم اين كشورهاى اسلامى به حلقوم اين قدرتهاى بزرگ فرو مىرود. ملتها بايد قيام كنند و خودشان را از دست حكومتهاى خودشان و قدرتهاى بزرگ نجات بدهند اگر ملت ايران نشسته بود و چشم به اين دوخته بود كه از خارج كسى كمك كند و او را نجات بدهد، تا آخر تحت همان فشارها بود و حكومت جائر پهلوى حكومت مىكرد. لكن انتظار نكشيد و با اينكه دولتهاى شرق و غرب به كمك محمدرضا بودند و پشتيبان او بودند، معذلك با همه قدرتهاى خارجى و با قدرتهاى بزرگ نظامى كه در داخل داشت. وقتى ملت يكپارچه قيام كرد، زن و مرد، كوچك
صحيفه نور ج 14 صفحه 176
و بزرگ فرياد كرد كه ما نمىخواهيم اين حكومت جائر و اين سلطنت كافر را، هيچ يك از قدرتهاى خارجى نتوانست كه جلوگيرى كند و قدرتهاى داخلى هم برگشتند از او و متصل به ملت شدند. ارتش عراق هم اگر مسلمان عراق قيام كنند، به آنها متصل خواهند شد و اين ريشه فساد را از آنجا خواهند كند.
قيام بر ضد كشور اسلامى و حكومت اسلامى در حكم الحاد و كفر است
اخيراً در يك نوشتهاى ديدم در يكى از خبر گزارىها كه دولت عراق مىگويد كه ما هميشه مسلمان بوديم و شهادت به وحدانيت خدا و رسالت پيغمبر مىدهيم پس ما مسلمانيم و شما چرا ما را كافر حساب مىكنيد. من به آنها مىگويم كه شما قبل از اينكه ما صحبت از اين بكنيم، از قبل آيتالله حكيم رضوانالله عليه تكفير شدهايد. ملت عراق مسلمند لكن اين حزب بعث عقايدشان، عقايد اسلامى نيست و مورد تكفير رئيس ملتشان شدند و اين اظهار اسلامى كه صدام و امثالش مىكنند مثل آن اظهار اسلامى است كه محمدرضا مىكرد. من احتمال مىدهم كه محمدرضا در باطن ذاتش مسلمان باشد لكن مسلمان بدتر از كافر، لكن نسبت به صدام اين احتمال را هم نمىدهم كه بر حسب ذاتش به اسلام گرايش داشته باشد. قيام بر ضد كشور اسلامى و حكومت اسلامى كه الان در ايران مستقر است. همين قيام بر ضداو، در حكم الحاد و كفر است و اين آدم در عين حالى كه به قول خودش مسلم است. قيام بر ضد اسلام كرده است. جرم ملت مسلمان ما جز اين نيست كه مىخواهد دست قدرتهاى بزرگ از خزائن او و از ملت او كوتاه و خودش حكومت اسلامى داشته باشد و از اول هم حكومت اسلامى را مىخواست و حكومت اسلامى را رأى داد و مستقر كرد و به همين جرم مورد مواخذه ابر قدرتها و تجاوز پيوندهاى پوسيده به ابر قدرتها شد. صدام گفته است كه اگر چنانچه به مقاصد من عمل نكنيد من بيشتر از اين كشور شما را خراب مىكنم. تو هر چه توانستى كردهاى و هر چه بتوانى مىكنى و بيشتر از آن هم نتوانستى كه بكنى، نه اينكه نخواستى بكنى، تو اگر بتوانى تمام مسلمين ايران را خواهى كشت. لكن اين خيال باطلى بود كه كردى و گمان كردى كه ملت ايران بىتفاوت است اگر تو هجوم بياورى به كشورش و ارتش ايران ضعيف و ناتوان است. و به تو فهماند ملت و ارتش كه مسأله آنطور كه تو حساب كرده بودى و آنطور كه قدرتهاى بزرگ حساب كرده بودند، آنطور نبود و همان وقت كه تو هجوم كردى و ناگهان هجوم كردى، جلوى ترا گرفتند و پس از آن يك قدم هم پيش نيامدى و حالا هم هر روز عقبتر خواهى رفت و اگر نبود خوف اينكه ملت شريف عراق صدمه ببيند، اگر ما هم و ارتش ما هم و ملت ما هم مثل صدام فكر مىكرد كه بايد پيش برد ولو به كشتن ملتها، ولو به كشتن بچهها و زنها و پيرمردها، اگر يك همچو برنامهاى بود، امروز مىديدى كه عراق ديگر كسانى را كه بتوانند انجام كارى بدهند ندارد، لكن كشور ما متعهد به اسلام است و ارتش ما متعهد به اسلام است و ارتشى است كه از بالاى سر شهرهاى بزرگ عراق مىگذرد و در آخرين نقطه عراق در مرز اردن مى كوبد مراكز نظامى عراق را و يك بمب در شهرهاى عراق نمىاندازد. اين كشور، اسلامى
صحيفه نور ج 14 صفحه 177
است و اين لشكر اسلامى و اين قواى مسلحه اسلامى است و آن كسى كه مىكوبد مسلمين را و آواره مىكند مسلمين عرب را و به تباهى مىكشد كشور اسلامى را به جرم اسلاميت، آن كس در سلك مسلمين نيست. هر چه هم فرياد بزند كه من مسلمم، فرياد بزند كه من شهادت مىدهم، لكن اين اسلام نفاق است كه بسيارى اين شهادتها را مىدهند و در صدر اسلام هم مىدادند، لكن منافقينى بودند كه بالاتر از ساير كفار بودند. و من از خداى تبارك و تعالى خواستارم كه ملتهاى مسلم را بيدار كند و ملت عراق را هوشيار كند، و خودشان را از قيد و بند اين قدرتهاى بزرگ و اين جرثومههاى فسادى كه به اسم اسلام، مسلمين را قتل عام مىكنند و به اسم اسلام احكام اسلام را زير پا مىگذارند و با اسم اسلام علماى اسلام را شهيد مىكنند، آن هم مثل سيد محمد باقر صدر كه مغز متفكر اسلامى بود و اميد اين بود كه اسلام از او بهره بردارىهاى زيادترى بكند و من اميدوارم كه كتابهاى اين مرد بزرگ مورد مطالعه مسلمين قرار بگيرد و انشاء الله خداوند تعالى او را با اجداد بزرگش محشور فرمايد و خواهر بزرگوار مظلومه او را هم با جده اش محشور كند و اميدوارم كه ملتاسلامى با قيام خود دست قدرتهاى بزرگ را از كشور خودشان كوتاه كنند.
والسلام عليكم رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 178
تاريخ: 22/1/60
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام صفائى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجتالاسلام آقاى حاج شيخ غلامرضا صفائى دامت افاضاته
جنابعالى را به رياست اداره سياسىايدئولوژيك ارتش جمهورى اسلامى ايران منصوب مىنمايم. اميدوارم در زمينه مكتبى كردن ارتش در تمام زمينهها و قسمتها در حوزه مسؤوليت خويش اقدام نمائيد. از خداوند متعال توفيق جنابعالى را خواستارم.
والسلام
روحاللهالموسوىالخمين
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 179
تاريخ: 22/1/60
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اقشار مختلف مردم مرزنشين ماكو، اعضاى دادگاه انقلاب اسلامى مركز، پاسداران زندان اوين و عشاير بختيارى مسجد سليمان
اين توجه ملت بزرگ و حضور زن و مرد جامعه اسلامى ما اميد بخش است
بسم الله الرحمن الرحيم
شما كه از مرزهاى دور كشور آمدهايد و در خدمت اسلام كوشش كردهايد و كوشش مىكنيد خوش آمديد. امروز ايران همانطور كه مىدانيد مورد هجوم خارجى و توطئههاى داخلى است، لكن اين توجه ملت بزرگ و حضور زن و مرد جامعه اسلامى ما اميد بخش است و اين حضور شماها در صحنه اميد اين را مىدهد كه نه توطئههاى داخلى موفق بشوند به آن طرحهاى شيطانى خودشان و نه هجوم خارجى بتواند اين ملت را آسيب برساند. سرتاسر ايران ملتى است كه همانطور كه در اول نهضت حاضر صحنه بودند و با حضور خودشان بيمه كردند اين كشور را و اسلام را، الان هم در سرتاسر كشور همه حضور دارند در صحنه.
آنها كه خيال كردند يا تبليغ مىكنند به اينكه مردم ديگر در آن مسائل اسلامى و در جمهورى اسلامى سست يا بىتفاوت و در بعضى تبليغات هم هست كه مخالف شدهاند، مردم از جمهورى اسلامى رو برگرداندهاند، اينها بيايند ببينند سرتاسر كشور اسلامى را، زن و مرد مسلمان اين كشور را و زن و مرد تمام فرق مختلفهاى كه در اين كشور هست (الا بعض ريشههاى پوسيده از رژيم سابق يا بعضى سر سپردگان به شرق و يا سر سپردگان به غرب كه اينها قابل توجه نيستند) تمام مسلمانها و كسانى كه از اقليتهاى مذهبى هستند و پايبند به جمهورى اسلامى هستند، تمام اينها در سرتاسر كشور با همان شور و شوقى كه در اول نهضت داشتند امروز هم به همان نحو در ادامه نهضت شور و شوق را دارند. شما كه از سرحدات، از ماكو، دورترين نقاط كشور، به اينجا آمدهايد كى شما را الزام به آمدن كرد و كى شما را به زور وادار كرد كه بياييد و اظهار كنيد كه ما براى اسلام همانطور كه از اول بوديم حالا هم هستيم؟ اين جز آن حس اسلامى شما و ايمان واقعى شما چيز ديگرى هست؟ اگر در رژيم سابق مىخواستند شما را با زور هم بياورند به اينجا، مىتوانستند اينطور مجتمعا بياورند؟ كى الان شما را وادار كرد به اينكه از اين راههاى بسيار دور بياييد و پيوند با اسلام را تجديد كنيد و حضور خودتان را در صحنه، در جبههها و در پشت جبههها اثبات كنيد؟ اين غير از آن ايمانى است كه در شما هست و آن عرق اسلامى و وطن دوستى، غير از اين چيز ديگرى هست؟
صحيفه نور ج 14 صفحه 180
شماها بايد در سرتاسر كشور، جوانها و پيرها و زن ها و مردها و كودكان بايد با اجتماعات خودتان و با حضور خودتان در صحنه، دست قدرتهاى بزرگ را همانطور كه قطع كردهايد، اجازه ندهيد كه ثانياً بتوانند در اين كشور يك كارى انجام بدهند. الان هم شما مورد هجوم هستيد و بيشتر مورد تبليغات سوء و توطئههايى كه در سرتاسر كشور هست، ملت ما مورد اين تبليغات هست، لكن اين اجتماعات شما در مسائل اسلامى و در مسائل كشور دست رد به سينه تمام توطئه گرها و تمام اجانب كه باز چنگ و دندانشان را تيز كردند كه كشور شما را مثل سابق به غارت ببرند، دست رد به سينه اينها خواهيد زد و اميد است انشاء الله خداوند شماها را و همه ملت را موفق كند و اسلام را به آنطورى كه دلخواه است و آنطورى كه خواست خداى تبارك و تعالى هست به آنطور در اين كشور پياده كنيد و اين محتاج است به اينكه تمام كشور ما و تمام ملت ما حاضر باشند در صحنه و خودشان ناظر باشند كه اگر كسى تخطى از اسلام و تخطى از قوانين اسلام بكند، او را سرزنش كنند و او را از صحنه خارج كنند. من از خداوند تبارك و تعالى توفيق همه شماها را و همه ملت را و همه مستضعفين جهان را خواستارم و از شما كه از اين راههاى دور آمديد و در اين محل حقير و تنگ مجتمع شديد تشكر مىكنم و دعا مىكنم كه همه شما به سعادت دنيا و آخرت برسيد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 181
تاريخ: 24/1/60
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از كشاورزان و اهالى شهرستانهاى گرگان، علىآباد، گنبد و تركمن صحرا
ما در سايه آرامش و وحدت مىتوانيم اين كشور را به مقاصد عاليه اسلامى برسانيم
بسم الله الرحمن الرحيم
از تمام برادرانى كه از راههاى دور، از گرگان، از گنبد، از بلوچستان، برادران اهل سنت و برادران شيعى در اين مكان تشريف آوردهاند، تشكر مىكنم و دعا مىكنم كه انشاء الله همه موفق باشند به اينكه مقاصد اسلام را در اين ايران عزيز پياده كنند. شما برادران دانيد كه به هر نحوى تشبثات خارجى و آنهائى كه در راه آنها قدم بر مىدارند يا به اسم اسلام يا به اسماء ديگر، همه در كارند كه اين انقلاب را كه به نفع همه كشور و خصوص طبقههاى كشاورز و كارگر و مستضعفان است، از بين ببرند و باز اين كشور را كه با خون صدها هزار نفر و معلولين به ما اعطا شده است، با ايجاد اختلاف از بين ببرند و بر ما همه و بر شما همه است كه هوشيار باشيم و اين توطئهها را يا از بين ببريم و يا با بىاعتنائى از كنار آنها عبور كنيم. الان اجتماعاتى هست كه به اسم شيعه و سنى بناى بر ايجاد اختلاف دارند، همانطورى كه وابستگان به قدرت بزرگ آمريكا در طائف اين مسأله را طرح كردند و براى خدمتگزارى به آمريكا كه دنبالش خدمتگزارى به شوروى هم است، نقشه اختلاف بين برادران را ريختند و دنبال او در كشور خودمان هم اشخاصى دارند همان نقشه را پياده مىكنند، غافل از آنكه اگر خداى نخواسته اين قدرتهاى بزرگ در ايران برگردد، نه اسلامى و نه اهل سنتى و نه اهل تشيعى باقى گذارد. اگر اينها اين دفعه خداى نخواسته برگردند براى اينكه از اين برادران سنى و شيعه صدمه ديدند و از اجتماعات آنها نفعهاى خودشان را، چپاولگرىهاى خودشان را از دست دادهاند اين دفعه بدانيد كه خداى نخواسته اگر آنها برگردند، اساس اسلام را كه منشاء اجتماع شما برادران بود، از بين خواهند برد. برادران بيدار باشند و كسانى كه در صدد اين هستند كه بين برادران شيعى و سنى اختلاف بيندازند، اگر وابسته به آمريكا يا شوروى هستند، آنها نصيحت را معلوم نيست بپذيرند و اما اگر وابسته به آنها نيستند و براى اسلام و براى كشور اسلامى خودشان و براى مسلمين مىخواهند كارى بكنند، راه ايجاد اختلاف نيست، راه اين است كه تمام گروهها را با هم آشتى بدهند و اين اجتماعى كه بحمدالله در ايران پيدا شده است و اين وحدت كلمهاى كه بين همه قشرهاى كشور پيدا شده است، كوشش كنند كه محفوظ باشد. ما در سايه آرامش و وحدت مىتوانيم اين كشور را به مقاصد عاليه اسلامى برسانيم و اين مستضعفين را از آن ظلمهائى كه در طول تاريخ به آنها شده است،
صحيفه نور ج 14 صفحه 182
نجات دهيم. اگر آرامش نباشد كشاورزى نخواهد بود، اگر آرامش نباشد صنعت نخواهد راه افتاد، اگر آرامش نباشد اصلاحاتى كه بايد بشود و براى مستضعفين عمل بشود، نخواهد شد. شما ببينيد كه در كردستان و در خوزستان كه آشوب بپا كردند و بعضى از آنها هم كه آشوب را بپا كردند با اسم اسلام بود تاكنون دولت نتوانسته است در آنجاها يك عمل چشمگير مثبتى ايجاد كند، براى اينكه محيط نا آرام فرصت نمىدهد كه كسانى كه بخواهند خدمت كنند، درست بتوانند خدمت كنند. چطور ممكن است كه كشاورزى در يك محيطى كه خرمنها را اشخاص فاسد آتش مىزنند، به نتيجه برسد؟ و چطور ممكن است صنعت در يك محيطى كه كارگران را به اعتصاب و اشتغال به كارهاى غير انسانى وادار مىكنند، تأثير داشته باشد و نتيجه بدهد؟ برادران من! برادران اهل سنت! برادران اهل تشيع! همه توجه داشته باشيد كه ريشههاى فسادى كه شماها را در تحت فشار ظلم و زير چكمههاى دژخيمان خودشان خرد كردند در طول تاريخ و الان از بين شما بحمدالله رفته اند و مىروند، اينها در صددند كه با اسم هاى مختلف شما را به جان هم بيندازند و نتيجه بگيرند. الان در اطراف كشور همين اشخاصى كه مىخواهند اين كشور را به حلقوم امريكا يا شوروى بيندازند، مشغول فعاليتند، در اطرافى كه شماها هم هستيد مشغولند، در شمال بيشتر مشغولند، در خود تهران مشغولند و اجتماعاتى دارند. در خود تهران اشخاص منحرفى كه بعضىشان پرونده هم دارند، در پيش مقامات باز سر در آوردند و مشغول شيطنت هستند.
امروز، دامن زدن به اختلاف يك معصيت نابخشودنى است
چه ديدهايد شماها از آرامش و چه بدى ديدهايد از اسلام و چه بدى ديده ايد از جمهورى اسلامى و از قرآن كريم كه كمر به محو او بستهايد و به اسم اسلام، يا ناآگاه و يا خداى نخواسته آگاهانه مشغول توطئه هستيد؟ شما گمان مىكنيد كه توطئههاى شما مخفى است؟ خير، اينطور نيست، پروندههاى شما در دست است و شماها دست برداريد از صحبتها، از اجتماعات، از توطئهها. نمىتواند ملت اسلامى ما كه در راه اسلام خون داده است و جوان داده است، نمىتواند ببيند كه يك مشت اشخاصى كه در رژيم سابق بلندگوى رژيم سابق بودند و حالا دوباره از سر شروع كردند و گمان مىكنند كه فرصت پيدا كردهاند. خدا نكند آن روزى بيايد كه ملت ما افرادى كه اينطور هستند، چه در تحت لواى اسلام به اسلام دارند لطمه وارد مىكنند و چه به اسماء ديگر به اسم تسنن و تشيع لطمه بر اسلام وارد مىكنند، ملت افراد را شناسند، شما گمان نكنيد كه ملت كه اينهمه زحمت كشيده است و جمهورى اسلامى را تا اينجا رسانده است، بگذارد شماها هر كارى مىخواهيد بكنيد و اين جمهورى را به هم بزنيد و با توطئههائى كه از خارج الهام گرفته مىشود، نظير توطئه "طائف" در اينجا باز بخواهيد درست كنيد. من هشدار مىدهم به بعض اشخاصى كه در صدد مفسده هستند كه ما آنها را مىشناسيم، لكن مىخواهيم كه خودشان به اسلام توجه كنند، خودشان به اسم اينكه ما حقوق خودمان را مىخواهيم به اسلام خيانت نكنند. حقوق همه افراد، چه برادرهاى اهل سنت و چه برادرهاى اهل تشيع و چه آنهائى كه اقليت
صحيفه نور ج 14 صفحه 183
مذهبى رسمى دارند، حقوق آنها همه، هم در قانون اساسى ملحوظ شده است و هم اسلام براى همه آنها حقوق قائل است و با عدل اسلامى رفتار كنند. اينقدر در صدد نباشيد كه بذر فتنه را بيفشانيد و با اجتماعات خودتان فتنه انگيزى كنيد. توجه به اسلام داشته باشيد، توجه به ديانت اسلامى و قرآن كريم داشته باشيد. با سلطه خارجى همه چيز شما از بين خواهد رفت و اين ايجاد اختلاف خداى نخواسته موجب سلطه خارجى خواهد شد. دشمنان اسلام، دشمنان قرآن كريم در كميناند. آنهائى كه اسلام را نمىتوانند ببينند و آنهائى كه از اسلام سيلى خورده اند در كميناند و اگر شماها در داخل به اسم تشيع و تسنن بخواهيد خداى نخواسته اختلاف ايجاد كنيد، تكليف براى ما خواهد پيدا شد و آنهائى كه مفسده جو هستند و مىخواهند با مفسده جوئى بين برادرها اختلاف بيندازند، آنها را ما مىشناسيم و ممكن است خداى نخواسته معرفى كنيم به برادران اهل سنت و به برادران اهل تشيع و به همه ملت. مقتضى اين است كه در يك همچو زمانى كه ما در جنگ هستيم و قدرتهاى بزرگ پشت سر دشمنهاى خارجى ما هستند، و صدام با تمام قوا كوشش مىكند كه اين جمهورى را به هم بزند، آن هم به اسلام اين كار را دارد انجام مىدهد و بر خلاف اسلام عمل مىكند، در يك همچو موقعى مبادا برادران ما بازى بخورند از اشخاص مفسده جو كه گاهى در كردستان و گاهى در كرمانشاه و گاهى در تهران اشتغال به افساد دارند، ما به آنها هشدار مىدهيم كه توجه به اسلام بكنند، توجه به مصالح مسلمين بكنند، توجه به توطئههاى خارجى بكنند و دامن به اختلاف نزنند كه دامن زدن به اختلاف امروز يك معصيت نابخشودنى است و اگر چنانچه خداى نخواسته تكليفى پيدا بشود، ممكن است كه به ضرر آنها تمام بشود. من مايلم كه در جو برادرى در جو همزيستى مسالمت آميز، در جو آرام، ما بتوانيم اين كشور را به ساحل نجات برسانيم.
جمهورى اسلامى براى مصلحت همه است
كشاورزان ما، كشاورزان عزيز ما در هر جا هستند و امروز از گنبد و گرگان و ساير جاهاى نزديك به آنجا، اينجا آمدهاند، و راجع به كشاورزى بسيار خوب توصيف شد. من اميدوارم كه آنها همانطورى كه ديدند در جو آرام مىتوانند يك كشاورزى خوبى بكنند و ملت را از وابستگى نجات بدهند، تمام كشاورزهاى سرتاسر ايران توجه به اين معنى داشته باشند كه گروهك هائى كه مىروند و آنها را مىخواهند مأيوس كنند از جمهورى اسلامى، به آنها اعتنا نكنند و آنها را از خود برانند كه با جو آرام و با حكم اسلام و با پياده شدن احكام قرآن است كه دنيا و آخرت همه شماها انشاء الله تعمير خواهد شد. و بدانيد شما كه جمهورى اسلامى براى مصلحت همه است. اگر مهلت بدهند اين اشخاصى كه در صدد فتنه جوئى هستند، اگر مهلت بدهند خواهند ديد كه دولت و ملت همه با هم يكى هستند و دست به هم مىدهند و اين كشور را آباد مىكنند و اين كشور را از وابستگى به خارج رها مىكنند و اسلام انشاء الله در اين محيط پياده بشود و ما آن رفاهى كه در اسلام و آن طمانينهاى كه در اسلام براى افراد حاصل خواهد شد، حاصل كنيم در اين كشور.
صحيفه نور ج 14 صفحه 184
جمهورى اسلامى پشتيبان دانشگاه و دانشگاهيان است
عزيزان من! توجه خيلى لازم است، بيدارى خيلى لازم است. امروز در همه جا خواهند كه ايجاد نفاق كنند، ايجاد يأس كنند. در دانشگاهها هم همين معنا هست و من بايد به آنها هم عرض كنم كه ما و جمهورى اسلامى و اسلام پشتيبان دانشگاه است، پشتيبان دانشگاهيان است، پشتيبان اساتيدى كه براى اسلام و براى كشور زحمت مىكشند هست، پشتيبان تخصصها هست. آن چيزى كه مسلما بايد نباشد، فقط آن است كه بخواهند توطئهها را خداى نخواسته در دانشگاه دامن بزنند، البته توطئه نبايد باشد، لكن من به همه اساتيد دانشگاه كه تعهد دارند به كشور خودشان و مىخواهند خدمت كنند به كشور خودشان و خواهند تربيت كنند جوانان ما را و مىخواهند تخصصهاى خودشان را پياده كنند و صادر كنند براى جوانان ما، به همه آنها من اطمينان مىدهم كه ايران و اسلام با آنها موافق است و نگهدار آنهاست و پذيراى از آنهاست و هيچ به خودشان تزلزل راه ندهند و همه متفكران از اساتيد دانشگاه و غير آنها با هم توجه كنند و همكارى كنند با اين هيات اصلاح فرهنگى و انقلاب فرهنگى، تا اينكه يك دانشگاهى ما پيدا بكنيم كه لبريز از علم باشد، لبريز از تخصص باشد و آرام باشد. اگر در دانشگاه بخواهد آرامش نباشد، اين دانشگاه نمىتواند تخصصهاى متخصصين را پذيرا باشد، شما اساتيد محترم نمىتوانيد علم خودتان را به ديگران صادر كنيد، مگر در يك محيط آرام. آرامش دانشگاهها از همه جا لازمتر است. اگر آرامش در دانشگاه نباشد، تمام زحمتهاى اساتيد به باد فنا خواهد رفت، اگر آرامش در دانشگاه نباشد و در محيطهاى تعليمى نباشد، چطور امكان دارد كه متفكران افكار خودشان را به جوانان ما صادر كنند و مغزهاى آنها را متفكر و متخصص بار بياورند. آن چيزى كه براى ما مهم است آرامش است در همه جا در سطح كشور، در بين كشاورزان، در بين كارخانهها، در بين صاحبان صنايع و خصوصاً در بين دانشگاه. از دانشگاه است كه تمام علوم به خارج و به جوانان ما رسد، و اين احتياج به يك آرامش دارد. البته علوم انسانى محتاج به يك انسانهاى متعهد دارد، انسانى كه تعهد به قواعد اسلام ندارد و تعهد به آن زير بنائى كه توحيد است، ندارد، در علوم انسانى نمىتواند عملى انجام بدهد، الا انحراف و اين قابل پذيرش نيست. لكن در ساير رشتههائى كه در دانشگاه هست، آن چيزى كه مورد نظر است اين است كه اساتيد مشغول به كار خودشان باشند و توطئه در كار نباشد. اما انگيزههاى آنها يك انگيزههاى مختلفى است، يك امر طبيعى است كه انگيزهها با هم اختلاف دارد، لكن اگر اساتيد محترم دانشگاه كه مىخواهند به اين مملكت خدمت بكنند و مىخواهند تخصص را از خودشان به ديگران صادر كنند، آنها توجه داشته باشند كه محيط دانشگاه محيط تعليم و تعلم است نه محيط امورى كه به كشور ما ضرر مىرساند، هر يك از آنها در اين حد باشند كه فقط مشغول آن تعهدى كه استاد دارد، باشند، ولو انگيزه آنها با انگيزههاى ديگران اختلاف داشته باشد، آنها مورد پذيرائى هستند و آنها در دانشگاهها مىتوانند خدمت بكنند و برادران، همه ما، با آنها مخالفت نبايد بكنند. ولى اين جهت بايد محرز باشد كه انحرافات در كار نباشد و بناى بر اين نباشد كه اساس جمهورى اسلامى را بخواهند متزلزل كنند و نجات دهيم. اگر آرامش نباشد
صحيفه نور ج 14 صفحه 185
كه در دانشگاه مناسب نيست.
در سايه اخوت اسلامى است كه مىتوانيد اسلام عزيز را حفظ كنيد
من اميدوارم كه امسال دانشگاه آن مقدارى كه ممكن است، باز بشود و آن مقدارى كه بايد اساتيد ما عمل كنند، عمل كنند. و انشاء الله اين كشور در آرامش واقع بشود و اين جنگ تحميلى كه به ما از ابر قدرتها تحميل شده است، به زودى انشاء الله از بين برود و اشخاصى كه گناهكارند و جنايتكارند به جاى خودشان بنشينند. من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت و عزت همه شما را خواستارم. و باز تأكيد كنم كه اخوت اسلامى خودتان را كه قرآن كريم براى شما هديه آورده است حفظ كنيد و در اخوت اسلامى است كه مىتوانيد اين كشور را نجات بدهيد و بالاتر اينكه اسلام عزيز را حفظ كنيد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 186
تاريخ: 25/1/60
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير دفاع فرمانده و گروهى از خلبانان نيروى هوايى جمهورى اسلامى
اسلام قواى مسلح را در رأس امور قرار ميدهد و آنها هستند كه استقلال كشور را حفظ مىكنند من احساس قلبى خودم را نمىتوانم با زبان
بسم الله الرحمن الرحيم
اظهار كنم. شمائى كه جوان هستيد بحمدالله و اميدوارم كه بعدها ايران از وجود شما استفادههاى زيادترى بكند و بتوانيد خدمت زيادترى به كشور خودتان بكنيد و پيروزىهاى زيادترى به دست بياوريد، براى جهان ثابت كرديد كه ايران آنطور كه آنها گمان مىكردند نيست و مادامى كه ايمان در قلب شما هست پيروزيد، و بايد كوشش كنيد كه اين نور را، نور ايمان را در قلبتان زياد كنيد و تعهد داشته باشيد به اينكه اسلام را تائيد كنيد و انشاء الله پياده كنيد در اين كشور و اگر يك همچو تعهدى را داشته باشيد پيروزيد انشاء الله، و من اميدوارم كه ايران از وجود امثال شماها بهره بردارى زياد بكند و همين طور ساير قواى مسلح كه اساس استقلال كشور به آنهاست و خداوند تأييد خواهد شما را كرد كه استقلال كشور خودتان را حفظ كنيد و توجه به بعضى تبليغات سوئى كه گاهى مى شود كه مىخواهند شما را از ملت جدا كنند و اساس فكرشان اين است كه اين مملكت را به حال سابق برگردانند و اشتغال دارند به يك توطئههاى همه جانبه كه يكىاش هم اين است كه در بين شماها احساس مثلاً سستى بكنند، يك يأس بكنند در صورتى كه اسلام وجود شما را مغتنم مىشمارد و عزيز مىشمارد و تمام قواى مسلح بايد بدانند كه اسلام قواى مسلح را در رأس امور قرار مىدهد و آنها هستند كه استقلال كشور را حفظ مىكنند و اين افرادى كه از اول مىخواستند كه اساس ارتش را به هم بزنند با يك بهانههاى واهى، الان هم در كار هستند و ممكن است كه بعضى از جوانهاى ما را بازى بدهند. بايد خيلى توجه بكنيد كه اينطور افراد را راه ندهيد به خودتان، نصيحت شان كنيد، بعضى جوانهائى كه ممكن است گول خورده باشند، نصيحت كنيد و من اميدوارم كه با تعهد به اسلام و با تعهد به حفظ كشور خودتان ديگر آسيبى نبيند و طمع آنهائى كه بر اسلام و بر ذخائر ايران داشتند قطع بشود و اسلام انشاء الله به آن معناى واقعى خودش پياده بشود. شماها حافظ باشيد براى كشور خودتان و مؤيد باشيد به تأييدات الهى و مىبينيد كه هر وقت كه يك اقداماتى مىشود بيرون حبس هم توطئه است، در بيرون حبس هم توطئه است، در تأييدتان مىكند و من دعا مىكنم به شماها و غافل نيستم از دعا به شما. انشاء الله خداوند همهتان را حفظ كند و همه موفق باشيد و همه فرماندهان ما هم موفق باشند و
صحيفه نور ج 14 صفحه 187
البته همه جهاتى كه بايد در ارتش محفوظ باشد حفظ بكنيد و همچو گمان نكنيد كه حالائى كه ما انقلاب كرديم بايد نظام هم به هم بخورد. نه اينطور نبايد باشد، انقلاب كرديد لكن اين نظام از اول در اسلام بوده است و حالا هم بايد باشد كه با نظم امور انجام مىگيرد. اگر فرض بكنيد كه يك كشورى باشد كه ارتشش صد مقابل باشد از اين كه هست لكن نظمى در كار نباشد، نمىتواند آن ارتش فعاليت داشته باشد لكن عده قليل با نظم، به عده كثير بىنظم هميشه غلبه داشته است. الان هم بايد همين طور باشد، حفظ بشود مراتب و منتها اينكه برادريتان محفوظ لكن سلسله مراتب هم محفوظ . خداوند همهتان را تأييد كند و شماها جوانانى باشيد كه اين كشور را حفظ كنيد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 188
تاريخ: 26/1/60
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اقشار مردم ميانه و حومه
با هوشيارى و تعهد به اسلام از توطئهها جلوگيرى كنيد
بسم الله الرحمن الرحيم
من از شما برادران محترم كه از راه دور زحمت كشيديد و در اينجا باز هم با زحمت مجتمع شديد، تشكر مىكنم و سعادت و سلامت همه شماها را از خداوند تعالى خواستارم، من اميد اين دارم كه ملت شريف ايران و خصوصاً ملت شريف آذربايجان، با توجه به مشكلاتى كه براى كشورشان پيش آمده است، بيشتر از پيش توجه داشته باشند و توطئههايى كه در اطراف كشور، خصوصاً در آذربايجان در دست تحقق است، با هوشيارى با بيدارى و با تعهد به اسم اسلام از آن جلوگيرى كنند. گروههائى كه سابق بعضى از آنها وابسته به رژيم سابق بودند و در طول مدت اين انقلاب هر چه مىتوانستند كارشكنى كردند و پس از انقلاب هم هيچ قدمى در راه انقلاب بر نداشتهاند بلكه مشغول شيطنت بودهاند، امروز به خيال خودشان كه جنگ است و جنگ طولانى شده است فرصت پيدا كرده اند كه در اطراف كشور، خصوصاً در آذربايجان، ايجاد نفاق و اختلاف كنند و بعضى از اين افراد كه شناخته شدهاند در بعضى از شهرها و مراكز علمى مجتمع شدند و به خيال خودشان توانند اين جمهورى اسلامى را كه با جد و جهد، توحيد كلمه ملت در سرتاسر كشور با آنهمه خون و با آنهمه زحمت مستقر شده است، به تباهى بكشند. من به اين اشخاصى كه در بعضى حوزههاى علميه مجتمع شدند، گوشزد مىكنم و هشدار مىدهم كه از شيطنت دست بردارند كه اشخاص شما شناخته شده اند و ما براى اينكه آرامش در كشور باشد، به شما تعرضى تاكنون نكردهايم، لكن اگر ادامه پيدا بكند اين شيطنتها، اين دسته بندىها، چه در تهران، و چه در قم، و چه در مشهد، و چه در ساير جاهاى ايران، افراد شناخته شده توسط داد گاهها خواسته خواهند شد و اگر چنانچه آنها را در دادگاه حاضر كنند، خواهند فهميد كه در طول اين مدتى كه اين ملت شريف خون داده است و زحمت كشيده است و آوارگى ديده است، شماها چه كردهايد، در آذربايجان چه كرده ايد و در ساير جاها چه كردهايد. من به شما نصيحت مىكنم كه دست از اين شيطنتها و از اين توطئهها برداريد كه ملت شريف ايران و خصوص اشخاصى كه در آذربايجان زندگى مىكنند و ملت غيور آذربايجان، حاضر نيست كه اين جمهورى اسلامى را به واسطه شهوات چند نفر از دست بدهد.
صحيفه نور ج 14 صفحه 189
شياطين با بهانه اسلام مىخواهند جمهورى اسلامى را بكوبند
من به همه ملت توصيه مىكنم كه در هر جا هستيد آرامش خودتان را حفظ كنيد و گوش به توطئههائى كه در دست اجرا هست، گاهى به اسم تشيع و تسنن كه بعض شياطينى كه به اسلام هم عقيده ندارند، با اين اسمخواهند تفرقه بيندازند، و گاهى به اسم ترك و فارس اشخاصى كه به ملت ايران اعتقادى ندارند و جز براى بهره بردارى خودشان قدمى بر نمى دارند مىخواهند اختلاف ايجاد كنند و با بهانه اسلام جمهورى اسلامى را بكوبند. من به تمام ملت ايران، با تواضع عرض مىكنم كه در عين حالى كه آرامش خودتان را حفظ مىكنيد، اين توطئهها را تحت نظر بگيريد و اشخاص فاسد را بعد از اينكه ديديد با موعظه، آنها به جاى خودشان نمىنشينند، به دادگاهها معرفى كنيد، تا اينكه دادگاهها به وظايف اسلامى و قانونى خودشان عمل كنند. من از خداى تبارك و تعالى براى اين ملتى كه از براى احقاق حق ضايع شده خودش در طول تاريخ بپاخاسته و از جاى بپا خاسته و به جا نخواهد نشست، الا آنكه اسلام عزيز را در اينجا به آن نحوى كه خداى تبارك و تعالى امر فرموده است مستقر كنند، نخواهند فرو نشين بكنند و نخواهند سستى. اين ملتى كه بيش از دو سال است آنهمه زحمت كشيده است و سابق هم در طول تاريخ آنهمه گرفتار جهانخواران بوده و آنهمه گرفتار اين سلسله خبيث پهلوى بوده است و قبل از او هم گرفتار سلاطين جور بوده است، اكنون كه كشور خود را به دست آورده و ريشههاى فاسد را يكى بعد از ديگرى قطع كرده و دست دشمنان اسلام و دشمنان بشريت را قطع كرده است، اين ملت حاضر نخواهد شد كه به توطئههاى بعض فاسدها و مفسدين اعتنا بكند و خود ملت اين توطئهها را با آرامش و با تعقل خنثى خواهد كرد. من اميدوارم كه اين دستجاتى كه با اسم اسلام و با اسم كمك كارى به اسلام، مىخواهند اسلام را به تباهى بكشند و يا ناخواسته اسلام را به تباهى مىكشند، اينها توجه كنند كه امروز ايجاد اختلاف به سود آنها تمام نخواهد شد و قبل از اينكه آنها به مطالب خودشان برسند، اگر خداى نخواسته در ايران اختلافات پيدا بشود، اول خود آنها قربانى اين اختلافات خواهند شد.
من از همه ملت ايران تقاضا دارم كه به همانطور كه از اول در ميدان مبارزه با كفر همه حاضر بوديد و در صحنه اين مبارزه همه حاضر بوديد، باز هم ادامه بدهيد، كه ادامه اين نهضت براى اسلام است و اسلام عزيز اين حق را به ما همه دارد كه در راه او هر جانفشانى كه مىتوانيم و هر اقدامى كه مىتوانيم، بكنيم. ما بايد در اين امور از پيغمبر اكرم و از ائمه هدى كه در طول مدتشان، يا در جنگ بودند با كفار و يا در حبس بودند به دست اشخاصى كه با اسم اسلام آنها را به حبس و زجر مىكشيدند، ما بايد به آنها اقتدا بكنيم و از آنها سرمشق بگيريم كه اسلام عزيز چيزى است كه پيغمبر اكرم در راه او جانفشانى كرد و ائمه هدى در راه او جانفشانى كردند و ياران پايدار پيغمبر در راه او جانفشانى كردند، و ما نيز بايد به آنها اقتدا كنيم و از اينكه طولانى شده است جنك نهراسيم كه جنك به نفع اسلام است و ما حق هستيم و حق بر باطل پيروز است و مرگ مخالفين با اسلام و جمهورى اسلامى نزديك است و قواى مسلح ايران با كمال رشادت در مرزها مشغول مجاهده هستند و تمام ملت پشتيبان آنهاست. زن
صحيفه نور ج 14 صفحه 190
و مرد اين ملت در پشتيبانى آنها مشغول اقدام است و يك همچو كشورى كه تمام افرادش حاضر در صحنه هستند و تمام افرادش براى پيشبرد اسلام و پيشبرد مقاصد اسلامى مهيا هستند، يك همچو كشورى آسيب نخواهد ديد. و من اميدوارم كه به زودى اين نوكرهاى اجانب و اين ريشههاى فاسد از بين بروند و شما ملت عزيز سر فرازتر از آنچه تاكنون بوديد، در دنيا قدرت خودتان را نشان بدهيد. خداوند تمام شما را، تمام عزيزان ما را، تمام عزيزان آذربايجانى ما را توفيق و سعادت و عزت عنايت فرمايد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 191
تاريخ: 27/1/60
پيام امام خمينى به مناسبت روز ارتش جمهورى اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
فرا رسيدن روز 29 فروردين روز ارتش شجاع و متعهد جمهورى اسلامى را به ملت ايران و به قواى مسلح و ارتش مجاهد تبريك مىگويم. اين سال، تبريك به ارتش و قواى مسلح و ملت كه چنين ارتشى دارند كه با مجاهدات بزرگ و فداكارىهاى شجاعانه، كشور عزيز خود را از شر جنود ابليس كه با پشتيبانى دو قدرت بزرگ و ساير قدرتهاى وابسته، به كشور عزيزمان هجوم نمودهاند، نجات داده و چون سدى عظيم و بنيانى مرصوص در مقابل آن ايستادگى كردهاند و مىكنند، افزون و مضاعف است. روز ارتش در اين سال، روز حماسه ملت است، روز افتخار كشور است، روز سر افرازى ارتش و ساير قواى مسلح است. تبريك به ارتش و ملت شعار نيست، شعور و حقيقت است، حقيقتى كه در جبهههاى كارزار جلوه گرفت، حقيقتى كه صداميان و جنود ابليس آن را لمس نموده و مىنمايند. ضربههاى پى در پى و مداوم قواى مسلح شاهد اين حقيقت است. دنيا اين واقعيت را به ثبت رسانده، بگذار تا رسانههاى گروهى مزدور، هر چه مىخواهند بگويند و هر چه به فكر زبونشان مىرسد بنويسند، بگذار تا شياطين خارج و داخل، هر توطئهاى كه بيانگر ضعف و شكست آنان است، براى تفرقه افكنى بين قواى مسلح قدرتمند بنمايند. اكنون تمام قواى عزيز همرزم ما با خاطرى آسوده و قلبى مطمئن و دلى سرشار از ايمان، يكدل و يك جهت، برادرانه در كنار هم، با دژخيمان از خدا بيخبر، در نبردند و تا انهدام اساس كفر، پا بر جا از حقوق انسانها و مظلومان و مستضعفان جهان دفاع مىكنند. خداوند بزرگ يار و مددكار آنان باد. لازم است تذكراتى گرچه تكرارى است عرض نمايم:
1 - اين سال كه سال قانون اعلام شده است، لازم است كه در ارتش و ساير قواى مسلح، حفظ نظام و سلسله مراتب را كه قانون داخلى قواى مسلح است، بيش از پيش مراعات نمايند تا ارتش و ساير قواى اسلامى، قدرتمندتر و هر چه بيشتر منسجم، و تخلاف از اين امور، تخلف از قانون است و من اميدوارم با برادرى و حفظ نظام و حذف خشونت قواى مسلح اسلامى آسيب ناپذير شود.
2 - فرماندهان و ساير افراد ارتش مطمئن باشند كه زحمت و فداكارىهاى آنان در پيشگاه مقدس خداى بزرگ و در نزد ملت شريف مورد تقدير است و لازم است به ياوه گوئىهاى بعضى مغرضين و گروهكها گوش ندهند و سستى و نگرانى به خود راه ندهند و بدانند كه از نقشههاى شيطانى دشمن ايجاد ياس و تزلزل است و قدردانى از مجاهدات قواى مسلح كه يكى از وظايف
صحيفه نور ج 14 صفحه 192
اسلامى - انسانى است كه ملت شريف از آن غافل نيستند و شما هر چه به قدرت و پيشروى خود و شكست دشمن بيفزائيد، ملت به تقدير و تشكر و پشتيبانى خود مىافزايد. خداوند تعالى پشت و پناه شما و ملت يار وفادارتان مىباشد.
3 - اينجانب براى شهداى عزيز ارتش و ساير قواى مسلح، طلب رحمت از پيشگاه خداوند مىنمايم و طلب عافيت براى معلولين و مدافعين اسلام، و تبريك و تسليت به بازماندگان آنانمىدهم. بايد اين عزيزان بدانند كه مصيبتهائى كه به آنان وارد شده است، ملت شريف با آنان شريك مىباشند.
من فرزندان عزيزى كه افتخار آفرين بودند از دست دادم و شما عزيزان دلبندى كه موجب سر افرازيتان بودند به جوار رحمت حق فرستاديد. خداوند پناه شما و مددكارتان باد. من بار ديگر اين روز بزرگ را گرامى مىدارم و از خداوند سلامت و سعادت شما فرزندان را خواهانم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روحاللهالموسوىالخمين
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 193
تاريخ: 31/1/60
بيانات امام خمينى در جمع پرسنل صنايع نظامى كشور و اعضاى مكتب الزهراى يزد
كشورهاى قدرتمند دنبال اين بودند كه با تبليغات به ممالك ضعيف باور بياورند كه ناتوانند
بسم الله الرحمن الرحيم
اساس همه شكستها و پيروزىها از خود آدم شروع مىشود. انسان اساس پيروزى است و اساس شكست است. باور انسان اساس تمام امور است. غربيان و در سابق انگلستان و بعد از او امريكا و ساير كشورهاى قدرتمند دنبال اين بودند كه با تبليغات دامنهدار خودشان به ممالك ضعيف باور بياورند كه ناتوانند، باور بياورند كه اينها نمىتوانند هيچ كارى انجام بدهند، اينها بايد در صنعت، در نظام، در اداره كشورها، دستشان به طرف قدرتهاى بزرگ از شرق و غرب دراز باشد. آنهائى كه مىخواستند مخازن اين كشورهاى ضعيف را ببرند، نقشههاى درست فكر كرده آنها اين بود كه مردم اين كشور را، ملت اين كشورها را باور بياورند كه خودشان ناتوانند، ناتوانى را به خورد كشورهاى مستضعف بدهند و خود مردم با اين باور كه ما توانيم صنعتى را خودمان ايجاد كنيم و نمىتوانيم لشكرى را خودمان اداره كنيم و نمىتوانيم اداره مملكت خودمان را بكنيم، اين باور كه به وسيله تبليغات غربزدگان در اين ممالك پياده شد اين كشورها را به تباهى و عقب ماندگى كشاند. هر كارى را كه انسان باورش اين است كه ضعيف است نسبت به آن كار، نمىتواند آن كار را انجام بدهد. هر قدر، قدرت ارتشى زياد باشد، لكن قدرت روحى نداشته باشد و با باورش آمده باشد كه در مقابل فلان قدرت و فلان قدرت نمىتواند ايستادگى كند، اين ارتش محكوم به شكست است و هر كشورى كه اعتقادش اين باشد كه نمىتواند خودش صنعتى را ايجاد كند اين ملت ملت محكوم به اين است كه تا آخر نتواند و اين اساس نقشههائى بوده است كه براى ملل ضعيف دنيا قدرتهاى بزرگ كشيدهاند و قلمفرسايانى كه در راه آنها قلمفرسايى مىكردند و غربزدگانى كه وابسته به آنها بودند اين مطلب را به طور وسيع تبليغ كردند، به طورى كه اين ممالك باورشان آمده بود كه هيچ كارى از آنها ساخته نيست و هيچ امرى از امور كشورى و لشكرى و صنعت و ساير امورى كه در تمدن بشر دخالت دارد از عهده اينها ساخته نيست و بايد از غرب و از قدرتهاى بزرگ اينها تبعيت كنند، لشكرشان مستشار لازم دارد و كشورشان مدبر. اين باور مادامى كه در كشورهاى جهان و كشورهاى مستضعف هست براى خاطر همين باور تا آخر مبتلا و وابسته هستند.
صحيفه نور ج 14 صفحه 194
اگر ملت اين باور را داشته باشد كه ما مىتوانيم در مقابل قدرتبزرگ بايستيم، توانائى پيدا مىكند
شما اگر چنانچه باورتان باشد كه نمىتوانيد صنعت بكنيد و نمىتوانيد صنايع بزرگ و كوچك را و چيزهائى كه احتياج به غرب بوده است خودتان آنها را درست بكنيد، تا اين باور هست نمىتوانيد كه انجام بدهيد. اول بايد خودتان را درست كنيد، اول بايد باورتان بيايد كه ما هم انسانيم، ما هم قدرت تفكر داريم. ما هم قدرت صنعت داريم، اين قدرت در همه افراد بشر به قوه هست اگر اين باور براى شما پيدا شد و اين تجربهاى كه در اين دو سال شماها كرديد و ديديد كه آن حرفهائى كه گفته مىشده است تبليغات بوده است و مسائل آنطور نبوده است، اين تبليغات بوده است كه در مقابل قدرت هاى بزرگ نمىشود نفس كشيد و بايد تسليم قدرتهاى بزرگ شد.
شما در اين مدتى كه انقلاب كرديد و قيام كرديد، خودتان باورتان آمد و به دولتهاى مستضعف و ملتهاى مستضعف هم باورانديد كه مىشود در مقابل امريكاى جهانخوار و شوروى جهانخوار ايستادگى كرد. شما دو سال است كه قيام مردانه كرديد و در مقابل آنها ايستاديد و همه آنها را دستشان را از كشور خودتان قطع كرديد و ديديد كه يك مطلبى است امكان دارد و شما خودتان مىتوانيد در عين حالى كه قدرت نظامىتان مثل آنها نيست و قدرت صنعتىتان مثل آنها نيست، لكن مىتوانيد ايستادگى كنيد و يك ملت وقتى كه يك مطلب را باور كرد كه مىتواند انجام بدهد، انجام خواهد داد. اساس باور اين دو مطلب است، باور ضعف و سستى و ناتوانى و باور قدرت و قوه و توانائى. اگر ملت اين باور را داشته باشد كه ما مىتوانيم در مقابل قدرتهاى بزرگ بايستيم، اين باور اسباب اين مىشود كه توانائى پيدا مىكنند و در مقابل قدرتبزرگ ايستادگى مىكنند.
اين پيروزى كه شما به دست آورديد، براى اينكه باورتان آمده بود كه مىتوانيد، باورتان آمده بود كه آمريكا نمىتواند به شما تحميل بكند. اين باور اسباب اين شد كه آن كار بزرگ معجزه آسا را شماها انجام داديد و اگر چنانچه شما ملاحظه كنيد كه در اين دو سال در كشور ما صنعتهاى زيادى كه آنها انجام مىدادند خودشان انجام مىدهند و باورتان باشد كه خود ما هم مىتوانيم صنعتى داشته باشيم و مىتوانيم ابتكارى داشته باشيم همين باور توانائى، شما را توانا مىكند. اساس اين باور است كه آنها از ما گرفته بودند، آنها ما را از همه چيز تهى كرده بودند به طورى كه افكار ما، باورهاى ما همه وابستگى داشت.
اگر افكار يك ملتى وابستگى به قدرت بزرگى باشد تمام چيزهاى آن ملت وابستگى پيدا مىكند، عمده اين است كه افكار شما آزاد بشود، افكار شما از وابستگى به قدرتهاى بزرگ آزاد بشود. اگر افكار شما آزاد شد و باورتان آمد كه ما مىتوانيم كه صنعتمند و صنعتكار باشيم، خواهيد بود. اگر افكارتان و باورتان اين باشد كه ما مىتوانيم مستقل باشيم و وابسته به غير نباشيم، خواهيد توانست. اگر كشاورزان ما باورشان اين باشد كه ما مىتوانيم در كشاورزى به جائى برسيم كه صادر كنيم و وابسته به غير نباشيم بلكه ديگران به ما محتاج باشند، مىتوانند. اگر شماهائى كه در صنعت
صحيفه نور ج 14 صفحه 195
هستيد و در پرسنل صنعتى كار مىكنيد در ارتش، اين باور را داشته باشيد و به تجربه اين باور را امروز داريد كه مىتوانيد صناع باشيد و مىتوانيد كارهاى ابتكارى بكنيد، خواهيد توانست.
آنطورى كه به من اطلاع دادند در اين پرسنل صنعت، كارهاى بسيار مثبت انجام گرفته است و من اميدوارم كه از اين به بعد كارهاى بالاتر از شما انجام بگيرد به طورى كه دست ما به طرف غرب و شرق دراز نباشد و خود ما بتوانيم كارهاى خودمان را انجام بدهيم، خود ما بتوانيم كه كشور خودمان را به استقلال تام تمام، بدون وابستگى در هيچ امرى از امور به غير، بتوانيم اداره بكنيم. باورمان بيايد كه ما هم مثل ساير موجودات عالم مىتوانيم كارهائى انجام بدهيم. با اين باور انشاء الله به پيش برويم. انشاء الله خداى تبارك و تعالى به شما كمك كند، همانطورى كه تاكنون به كمكهاى غيبى خداى تبارك و تعالى بوده است و اين كشورى كه كشور ائمه هدى و كشور صاحب الزمان سلام الله عليه است كشورى باشد كه تا ظهور موعود ايشان به استقلال خودش ادامه بدهد، قدرت خودش را در خدمت آن بزرگوار قرار بدهد كه عالم را انشاءالله به عدل و داد بكشد و از اين جورهائى كه بر مستضعفان مىگذرد جلوگيرى كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page