-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 133
تاريخ: 28/12/59
بيانات امام خمينى در جمع رئيس و نمايندگان مجلس شوراى اسلامى
امروز تمام ملت ما در صحنه گرفتارىها و در صحنه جنگ حاضرند و خود را در جبهه مىبينند
بسم الله الرحمن الرحيم
البته در اين سالى كه به ما گذشت ماجراهاى زياد، گرفتارىهاى زياد براى ملت ما رخ داد ولى من به نظرم مىرسد تا گرفتارىها نباشد، سختىها نباشد، جنگها نباشد و كشتار دادنها و ساير اثرات آن نباشد، انسان از آن خمودى و از آن راحت طلبى كه در ذاتش هست بيرون نمىآيد. البته جنگ و لو احق آن بسيار ناگوار بود براى ملت ما لكن درازاى او جوانهاى ما آنهائى كه در جبههها مىگذرانند و مردمى كه جنگ را لمس مىكنند، آنچنان مقاومتى از خودشان به خرج دادند كه متوقع نبود، و اين از بركات زحمتها و ناگوارىها و جنگ ولو احق جنگ بود. اگر در يك رژيم هائى كه ملت شركت نداشتند با دولت در همه امور و حاضر در صحنه نبودند در همه گرفتارىها و زحمتها، جنگى واقع مىشد، فقط در يك كنارى بود، بدون اينكه تحركى از خود ملت و جوانهايى كه احتياج به تحرك دارند واقع مىشد و اين جنگ بىفايده بود. و اما امروز كه تمام ملت ما نه فقط جوانها و آنهائى كه در جبههها هستند، بلكه پيرمردها و پيرزنها و دختر بچههاى نابالغ در صحنه گرفتارىها و در صحنه جنگ حاضرند و همه خود را در جبهه مىبينند. من وقتى كه در تلويزيون مىبينم اين بانوان محترم را كه اشتغال دارند به همراهى كردن و پشتيبانى كردن از لشكر و از قواى مسلح ارزشى براى آنها در دلم احساس مىكنم كه براى كسى ديگرى نمىتوانم اينطور ارزش قائل بشوم. آنها كارهائى كه مىكنند يك كارهائى است كه دنبالش توقع اينكه يك مقامى داشته باشند يا يك پستى را اشغال كنند يا يك چيزى را از مردم خواهش كنند هيچ اين مسائل نيست، بلكه سربازان گمنامى هستند كه در جبههها بايد گفت مشغول به جهاد هستند و ما اگر فايدهاى از اين جمهورى اسلامى نداشتيم، الا همين حضور ملت به همه قشرهايش در صحنه و نظارت همه قشرها در امور همه، اين يك معجزهاى است كه جاى ديگر من گمان ندارم تحقق پيدا كرده باشد و اين يك هديه الهى است كه بدون اينكه دستهاى بشر در آن دخالت داشته باشند، خداى تبارك و تعالى به ما اعطا فرموده است. و ما بايد قدر اين نعمت را بدانيم و اقتدا كنيم به اين زنها و بانوان و بچههاى پشت جبهه و آنهائى كه در خود شهرهاى مخروبه نيمه مخروبه حاضرند. ماها بايد از اينها اخلاق اسلامى و ايمان و توجه به خدا را ياد بگيريم. ماها
صحيفه نور ج 14 صفحه 134
ممكن است كه كارهائى كه حتى خيلى هم مفيد است، براى جامعه بكنيم، لكن براى خودمان مفيد نباشد. ممكن است كه ماها كارهائى انجام بدهيم كه به صلاح جامعه است و جامعه از آن استفاده كند و جامعه را به پيش ببرد، لكن ما را به عقب ببرد و در پيشگاه خداى تبارك و تعالى نه اينكه اجرى نداريم، بلكه انحطاط پيدا بكنيم.
ما بايد از اين قشرهاى تودهاى مردم كه بىتوقع به كشور خدمت مىكنند و به همه شما هم دارند خدمت مىكنند به آنها اقتدا بكنيم و خودمان را اصلاح بكنيم. اگر ما هم آن روحيه را پيدا مىكرديم آنوقت كارهامان همه يك وجهه پيدا مىكرد، و افراد اگر كارهايشان به وجهه واحد باشد يعنى مقصد خدا باشد توجه به او، انسان را وادار به كار بكند، هيچ اختلافى متصور نيست. تمام چيزهائى كه بشر به آن مبتلا هست اينها از خود آدم است. تمام يعنى كارهائى كه به دست بشر انجام مىگيرد بلكه كارهائى هم كه از غيب به ما وارد مىشود، چه بسا اينهمه زلزلهها و سيلها و طوفانها براى اين باشد كه ما خودمان را اصلاح نكرديم. ما اگر چنانچه خودمان را اصلاح كنيم و اينهائى كه مؤثرند در بين تودهها، اينهائى كه مردم نظر مىكنند ببينند كه اينها چه مىكنند آنها هم تبعيت كنند. ما اگر آن اشخاصى كه مورد توجه مردمند و مردم اعمال آنها را و اقوال آنها را تحت نظر دارند، اگر چنانچه وجهه واحد باشد، شما كه صحبت مىكنيد براى خدا باشد، او هم كه مىشنود براى خدا باشد، او كه مىنويسد، او هم همين طور، هيچ اختلافى نخواهد واقع شد. اگر اختلاف نظر هم باشد، با طرز الهى حل مىشود، نه با طرز شيطانى. عمده اصلاح همان مركز خود است. همه مصيبتهاى ما از خود ماست، و بايد اصلاح از خود ما شروع بشود. من توقع نداشته باشم كه خودم اصلاح نشده بخواهم ديگرى را اصلاح كنم. اين خيال باطل است. اگر چنانچه خود آن گوينده اصلاح شده باشد، مىتواند ديگران را اصلاح بكند.
يكى از ادله محكم اثبات كمال مطلق، همين عشق بشر به كمال مطلق است
و اين بشر يك خاصيتهائى دارد كه در هيچ موجودى نيست، منجمله اين است كه در فطرت بشر طلب قدرت مطلق است، نه قدرت محدود، طلب كمال مطلق است، نه كمال محدود. علم مطلق را مىخواهد، قدرت مطلقه را مىخواهد و چون قدرت مطلق در غير حق تعالى تحقق ندارد، بشر به فطرت حق راخواهد و خودش نمىفهمد، يكى از ادله محكم اثبات كمال مطلق همين عشق بشر به كمال مطلق است. عشق فعلى دارد به يك كمال مطلق نه به توهم كمال مطلق، به حقيقت كمال مطلق. عاشق فعلى بدون معشوق فعلى محال است. در اينجا توهم و ساختن نفسى تاثير ندارد براى اينكه فطرت دنبال واقعيت كمال مطلق است نه دنبال يك توهم كمال مطلق، تا كسى مىگويد بازيخورده است. فطرت بازى نمىخورد. در فطرت همه بشر اين است كه كمال مطلق را مىخواهد و براى خودش هم مىخواهد و همه بشر انحصار طلب است، كمال مطلق را مىخواهد كه خودش داشته باشد و اين كمال مطلق آنجائى كه همه پيدا بكنند يك مىشوند، متعدد نيست تا اينكه آنجا ديگر انحصار باشد همه يك است. شما تصور كنيد كه اگر يك نفر، فرض كنيد حكومت يك شهرى باشد در قلبش راضى نيست
صحيفه نور ج 14 صفحه 135
براى اينكه مىبيند كه دلش مىخواهد كه حكومت يك استان باشد وقتى استاندار شد باز راضى نيست دلش مىخواهد كه تمام يك كشور در دست او باشد، بعد كه به دستش آمد راضى نيست مىخواهد كه كشورهاى ديگر هم تحت سلطه او باشد شما مىبينيد كه الان اين دو قدرتى كه در عالم هست، در زمين است اين دو قدرت هيچ كدام راضى به آن ابرقدرتى خودشان نيستند. دولت آمريكا مىخواهد كه روسيه شوروى نباشد و خودش باشد، شوروى هم مىخواهد كه آمريكا نباشد و خودش باشد و توهم اين را مىكنند كه كافى است برايشان و حال اينكه اگر تمام زمين را به يكى بدهند مىرود دنبال اينكه ندارد، قانع نمىشود به آنچه دارد دنبال آن چيزى است كه ندارد براى اينكه عشق به كمال مطلق دارد عشق به قدرت مطلقه دارد اگر تمام عالم را، تمام اين كهكشانها و تمام اين سيارات و ثوابت و هر چه هست در تحت سلطه يك نفر بيايد باز قانع نمىشود براى اينكه اينها كمال مطلق نيست، تا نرسد به آنجائى كه اتصال به درياى كمال مطلق پيدا نكند و فانى در آنجا نشود برايش اطمينان حاصل نمىشود بذكر الله تطمئن القلوب نه به رياست جمهورى و نه به نخستوزيرى و نه به قدرت قدرتهاى بزرگ و نه به دارابودن همه ملك و ملكوت، آنى كه اطمينان مىآورد و نفس را از آن تزلزل كه دارد و خواهش كه دارد بيرون مىآورد، آن ذكر الله است، نه ذكر الله به اينكه در لفظ، ما لا اله الا الله بگوئيم ذكر الله كه در قلب واقع مىشود ياد خدا، توجه به او بذكر الله تطمئن القلوب و بعد در آيات ديگر مىفرمايد كه يا ايتها النفس المطمئنه، ارجعى الى ربك راضية مرضية فادخلى فى عبادى و ادخلى جنتى اگر انسان بخواهد خصوصيات اين آيه شريفه را اين آيات شريفه را بگويد طولانى است لكن من يك اشاره به آن مىكنم و آن اينكه آن توجه به نفس مطمئنه است يعنى آن نفسى كه ديگر هيچ خواهشى ندارد رسيده است اينطور نيست كه حالا نخستوزير شده مىگويد اين كم است بايد رئيس جمهور بشوم، رئيس جمهور شده است مىگويد اين كم است من بايد رئيس جمهور كشورهاى اسلامى باشم، اينجا رسيده مىگويد اين كم است، به هر جا برسد كماست. تمام عالم را اگر يك لقمه كنند و به دست او بدهند وقتى فكر مىكند مىبيند نقيصه دارد، خواهش غير اين است، آنوقت مطمئن مىشود كه به كمال مطلق برسد. كمال مطلق آن وقتى است كه يا ذكر او باشد غير او نباشد در كار. توجه به رياست، توجه به سلطنت، توجه به عالم ماده توجه به عالمهاى ديگر به غيب به شهادت هيچ نباشد، ياد منعطف شده باشد به ياد خدا آنجا نفس مطمئن مىشود آنوقت است كه مورد اين خطاب واقع مى شود كه يا ايتها النفس المطمئنه اى نفسى كه به آنجا رسيدى كه مطمئن شدى، از لغزش بيرون رفتى و توجه ندارى به جاى ديگر يا ايتها النفس المطمئنه ارجعى الى ربك حالا ديگر هيچ جا ديگر براى تو نمىشود تو راجع شو برگرد به خداى خودت، ربك، رب، نفس مطمئنه فادخلى فى عبادى نه عباد الله، عباد صالحين، هيچ نه عبادى با اين ريزهكارى، وقتى كه واقع شدى در اينكه در عباد واقع شدى آنوقت فادخلى جنتى نه الجنته، آن جنت مال ديگران است آن جنت با همه عرض و طولش مال عباد صالح است عبادى نيست مال عبادى آنچه ديگر هيچ نيست جز عبادت آن هم عبادت هو وقتى آنجا رسيدى، ادخلى جنتى جنت لقاء ، جنت ذات نه جنت ديگران، جنت شما هم كه انشاءالله همه وارد بشويد در آن جنت با
صحيفه نور ج 14 صفحه 136
اين جنت فرق دارد. آن جنت عباد صالح، عباد الله الصالحين است، اما اين جنتى است، جنتى كه انتساب به هيچ چيز ندارد الا به هو. آن وقت نفس مطمئنه وارد شده است در يك منبع نور، در يك كمال مطلق و رسيده است به آن چيزى كه عاشق او بود، به هيچ چيز عشق ندارد خيال مىكند قدرتهاى بزرگ خيال مىكنند كه اينها قدرت رسيدن به زمين و هر چه در اينهاست كافىشان است. دليل بر اينكه كافى نيست مىبينيد كه در فطرت همه هست كه يك قدرتى من داشته باشم كه هيچ محدود به حدى نباشد اگر به آن بگويند كه خوب حالا همه قدرت ملك و ملكوت را دارى لكن يك قدرت ديگرى هم هست، مىخواهى يا نمىخواهى جواب مثبت است. هيچ كس نيست كه بگويد همه قدرتهائى كه در عالم هست، عالم ملك و ملكوت و جبروت هست هر چه كه هست به تو دادم و تو فرمانفرماى عالم ملك و ملكوت شوى لكن يك چيز ديگرى هست بالاتر از اين مىخواهى يا نه نمىخواهى؟ مىگويد مىخواهم فطرت انسانى مىگويد مىخواهم، هيچ كس از شما و هيچ كس نيست كه وقتى عرضه به او داشتند بگويد من نمىخواهم. يك كسى عالم به همه علوم دنيا و آخرتى هست تمام علوم در اين محفظهاش موجود است، به او بگويند يكى علوم ديگرى هم در يك عالم ديگرى هست آن را مىخواهى يا همين بس است ديگر هيچ فطرتى نيست كه بگويد بس است. مىگويد ايكاش كه بود، ايكاش كه به ما مىرسيد. آنجائى كه تمام مىشود و ايكاشها تمام مىشود؟ آنجائى است كه انسان به علم مطلق برسد و فانى بشود اين قطره در آن دريا، پس شما كه در اين عالم هستيد و خيال مىكنيد كه من اگر فلان را داشتم كافى بود بدانيد كه كافى نيست، ممكن است كه آن چيزى را كه شما تخيل مىكنيد كه مىخواهيد آن يك چيزى باشد يك نفر آدم عادى مى گويد يك خانهاى داشته باشيم و يك زندگى مثلاً بخور و نميرى تا نرسيده است خيال مىكند اين را مىخواهد همچنين كه رسيد او يك چيز بزرگترى را مىخواهد تا نرسيدند به آنكه رياست جمهورى بهتان برسد مىگوئيد كه اين را مىخواهم، همچى كه رسيديد به اينجا مىبينيد نه اين نيست آنيكه من مىخواهم اين نيست بالاتر را مىخواهيد آن هم كه رفته بالاتر شما مىبينيد كه الان فرض كنيد كه رئيس جمهور آمريكا نصف قدرت اين سياره را دارد و خيال مىكند كه اينكه كم است آنيكه من مىخواهم اين نيست خيال مىكند كه اگر شوروى را هم شكست بدهد و منزوى كند و همه اين سياره در تحت قدرت او بيايند بس است اين نمىفهمد كه اينجور نيست، اين نمىفهمد كه عاشق خداست نه عاشق دنيا، دليل اين است كه وقتى رسيد به آنجا مىبيند كافى نيست اگر به او گفتند در سياره مشترى هم يك چيزهائى هست مىخواهى به او برسى هيچ ممكن نيست كه بگويد نه، مىگويد آرى. هيچ سير نمىشود انسان. دنبال اين نباشيد كه خيال كنيد ما رسيديم به اينجا خوب، خوب است الحمدلله. اختلافاتى كه پيدا مىشود براى همين است كه اشتباهاتى هست. اشتباه در مقصد است مقصد فطرت را نداريم ما نديديم ما نمىدانيم ما كتاب فطرت را نخواندهايم، ما چون آشنا به كتاب فطرت نيستيم خيال مىكنيم كه ما مىخواهيم كه برسيم به يك قدرتى و در انحصار ما باشد اين قدرت، وقتى رسيديد مىبينيد آنكه من مىخواستم اين نيست در دل باز آشفتگى هست و آشفتگى رو به تزايد هم مىشود يعنى الان اگر كه فرض كنيد كه به فلان رئيس
صحيفه نور ج 14 صفحه 137
جمهور آمريكا بگويند به اينكه خوب شما چه مىخواهيد، عاشق چه هستيد، ميل داريد چه بكنيد، همش اين است كه شوروى كه يك خارى در چشم من است اين نباشد. به آن هم بگويند چى؟ مىگويد، آمريكا يك خارى در چشم من او نباشد. نمى فهمند اينها كه نهآن قدرت آمال است نهآن قدرت يك چيز ديگر است. در تمام فطرتها بلا استثنا - تمام فطرتها بىاستثنا - عشق به كمال مطلق است عشق به خداست، عذاب براى اين است كه ما نمىفهميم. ما جاهليم عوضى مىگيريم مسائل را اگر روى همين فطرت ما پيش برويم به كمال مطلق مىرسيم اينكه انسان را معذب خواهد كرد اين است كه كمال را عوضى گرفته است. خيال مىكند كمال رئيس شدن است رئيس اداره شدن است. رئيس اداره كه مىشود، مىبيند اينكه كم است اداره چه است رئيس يك كشور شدن است وقتى رسيد سراغ كشور ديگر آن هم وقتى رسيد مىرود سراغ ديگرى همه عالم را به او بدهند باز سير نمىشود براى اين است كه كمال مطلق آرزوى انسان است فطرت انسان فطرت الله التى فطر الناس عليهاً كه اين فطرت توحيد است فطرت كمال مطلق است تا آنجا نرسيد هى مىخواهيد، دنبال يك گمشدهاى شما هستيد عوضى مىگيريد آن گمشده را، ماها همه عوضى مىگيريم. هر كس خيال مىكند اينكه آن چيزى كه ديگرى دارد كاش مال من بود وقتى پيش ديگرى مىرود مىگويد آن چيزى كه آن دارد كاش پيش من بود هر دوشان هم برسند به آن مطلب مىبينند نه اين آن نبود دنبال چيزى شما هستيد كه آن كمال مطلق است يعنى همه در فطرتشان خداست و اين اثبات مىكند كه يك همچو كمال مطلقى تحقق دارد. عشق فعلى محال است بىعاشق فعلى، بىمعشوق فعلى از ادله محكم نبوت كمال مطلق است پس اينقدر دنبال اين ورق و آن ورق و اين جبهه و آن جبهه و اين طرف و آن طرف نگرديد. زحمت ندهيد خودتان را شما سير نخواهيد شد دنبال اين برويد كه شما را يك چيزى كه شما را شاداب كند، مطمئن كند نفس شما را. هر چه زيادتر دستتان بيايد تزلزل زيادتر مىشود. انسان فطرتش اين طورى است. چون كمال مطلق را مىخواهد، عوضى گرفته است وقتى كه اينجا را گرفت مىبينند اين نيست، يك چيز زيادترى من مىخواهم ديگر رئيس جمهور آمريكا ديگر قانع نيست به اينكه يك كشور، دو تا كشور، ده كشور مال او باشد. شما قانعيد كه يك اداره ديگرى را دستتان بدهند چون حالا نمىدانيد كه، اما وقتى اگر هر يك از شما را به جاى رئيس آمريكا بگذارند يا شوروى بگذارند همان آشوبى كه زيادتر الان در دل آنها هست و در دل شما شعلهاش كمتر است همان آشوب در قلب شما زيادتر مىشود و اگر همه دنيا را به شما بدهند آشوب زيادتر خواهد شد، تزلزل زياد مىشود آنى كه انسان را از تزلزل بيرون مىآورد آن ذكر خداست، ياد خداست كه تزلزلريخته مىشوند، اطمينان پيدا مىشود، وقتى اطمينان پيدا شد و ذكر خدا و ياد خدا شد آنوقتى است كه مخاطب مىشود به اين خطاب يا ايتها النفس المطمئنه در روايتى است كه خطاب به حضرت سيدالشهداست آنوقت است كه به شما مىگويند كه فادخلى فى عبادى نه فى عبادالله نه فى عبادات ديگر، فى عبادى همان يك عنايت خصوصى است مال خودم، اين بشر مال خودش است وقتى اينطور شد جنتش هم، فرق دارد با جنتهاى ديگر. شما خيال نكنيد كه بهشت شماها و ماها مثل بهشت رسول الله است خير، آن وضع
صحيفه نور ج 14 صفحه 138
ديگر است، جنتى است، الجنه مال همه انشاءالله، لكن وقتى به آنجا رسيد جنتى است ديگر، ديگر دل جاى ديگر نمىرسد پس دنبال چه مىگرديد شماها كه با قلمتان با زبانتان، با چهتان كوشش مىكنيد كه مثلا يك چيزى دستتان بيايد شما خيال مىكنيد كه درست مىشود مطلب دستتان كه آمد ديگر مطمئن مىشويد نه وقتى دستتان آمد زيادتر متزلزل مىشويد نگرانىها بيشتر مىشود براى اين درويشى كه يك گوشهاى نشسته و فرض كنيد كه يك لقمه نانى پيدا مىكند تشويش خاطر كمتر است از رئيس جمهور آمريكا. او تشويش خاطرش زيادتر است نا آسودهتر است، متزلزلتر است، نگرانتر است. انسان خودش حجاب است اگر خودتان را از بين برداشتيد تمام نگرانىها تمام مىشود كارى بكنيد نگرانىها رفع بشود نه زياد كنيد نگرانىها را. هر چه برويد جلو نگرانىها زياد مىشود كارى بكنيد كه اين پردههائى كه بين شما و بين خداى تبارك و تعالى است اينها ريخته بشود و پرده بزرگ خودتان هستيد، انسان خودش حجاب است، تو خود حجاب خودى. فكر بكنيد بخواهيد اطمينان قلبى پيدا كنيد، بخواهيد آسايش داشته باشيد نه تزلزل و نگرانى انسان در همين دنيا هم اين نگرانىها، تو جهنم انسان را نگه مىدارد اين نگرانىهائى كه براى انسان است اينها يك بعدى از جهنم است كوشش كنيد اين نگرانىها رفع بشود، رفع شدن نگرانىها به اين نيست كه يك پست اگر داريد دو تا داشته باشيد، نه اضافى نگرانى است. كارى بكنيد كه اين وحشت نفسى كه در انسان هست، اين نگرانى و اين چيزهائى كه دنبال اين خودخواهىهاست، اينها رفع بشود، خودتان را از بين برداريد خودتان حجابيد اگر خودتان را از بين برداشتيد تمام نگرانىها تمام خواهد شد. همه اين نگرانىها را آدم خيال مىكند كه من دارم كوشش مىكنم و مىخواهم در اين پست باشم. براى خدا مىخواهم اين كار را بكنم اين خيالاتى است كه انسان مىكند، انسان چون خودش را خيلى دوست دارد، خيال مىكند كه هر كارى كه مىكند خوب است و هر كارى كه مىكند براى خداست، لكن اگر خودش را عرضه كند به يك كسى كه خدا را مىشناسد، آنوقت به او مىفهماند كه نه كار تو براى خودت بوده همه كارها براى خودت است اگر رسيدى به آنجائى كه اين خود را كنار بگذارى و كار بكنى اين كار را براى خود نيست قهراً وقتى خود نباشد ديگر نزاع هم نيست دعوا هم نيست. انبيا با هم نزاع نداشتند، همه انبيا اگر جمع بشوند در يك جائى با هم هيچ اختلافى ندارند براى اينكه وجهه، وجهه واحد است و خود كنار رفته است ديگر خودى در كار نيست. جزنا و هى الخامده اين در روايتى است كه مىفرمايد كه ما از اين صراط اين صراط را مىگويند كه در متن جهنم است يعنى رو نيست كه اينكه آب از زيرش مىرود وسط است مثل يك پلى كه وسط آب غرق شده باشد پل در آن، صراط محيط هست جهنم بر صراط و شما بايد از آنجا عبور كنيد نه اينكه آن بالا هست و ما مىافتيم تويش خير، وسط است اگر چنانچه توانستيد عبور كنيد. مؤمن وقتى كه مىخواهد عبور كند عبور بايد بكند، جهنم هم هست برايش لكن جهنم صدا مىكند كه نور من را دارى از بين مىبرى زود رد شو. در روايات ماست كه انبيا، كه ائمه عليهم السلام فرمودهاند اين راجع به همه اولياست ديگر، كه ما از
صحيفه نور ج 14 صفحه 139
صراط گذشتيم در صورتى كه خاموش بود جهنم جز ناوهى الخامده براى اينكه اين خمود از خود شروع مىشود وقتى جهنم در خود آدم خامد است آن جهنم هم برايش خامد است آن جهنمى كه به ما مىرسد آنى است كه از خودمان درست كرديم هيچ چيز ما نمىبينيم اضافه از آنكه خودمان كرديم، ذلك بما كسب ايديكم ما خودمان درست كرديم جهنم، در روايت است كه پيغمبر اكرم وقتى به معراج رفتند ديدند كه در بهشت يك دستهاى هستند كه مشغول كار هستند گاهى هم مىايستند گاهى هم مشغول مىشوند سؤال كرد از جبرئيل كه اينها چه است قصه چه است؟ گفته بود اينها اعمال مردم است وقتى كه اينجا مىرسد مصالح هست اينها عمل مىكنند وقتى آنها از كار باز مىمانند اينها هم رها مىكنند هيچ چيز از خارج به شما نمىرسد هر چه هست از خود شماست و كوشش كردند انبيا و خداى تبارك و تعالى همه انبيا را فرستاده براى اينكه شما را از اين ورطه نجات بدهد از اينكه خودتان داريد درست مىكنيد از اينكه خودتان مهيا كرديد براى آن عالم. همه انبيا آمدهاند كه ما را نجات بدهند از اين چيزى كه خودمان با دست خودمان درست كرديم و كم مؤفق شدند كه هواهاى نفسانى ما غلبه كرد بر دعوتهاى آنها. مقصودم از اين مزاحمت اين بود كه گمان نكنند ابرقدرتها و گمان نكنند دولتمردها و گمان نكنند هيچ كس از افراد كه من قانعم به اينكه حالا بشوم فلان رئيس. آشوبى كه در قلب شماست بيشتر مىشود حالائى كه اين حد را داريد اگر به آن يك قدرى توجه كنيد و قانع بشويد آشوب هست اما كم است وقتى هر چه زيادتر شد آشوب زيادتر مىشود، نگرانىها زيادتر مىشود پس چرا انسان دست و پا بزند براى زياد كردن آشوب خودش براى اينكه ناراحتى خودش را زياد بكند دست و پا بزند براى اينكه مثل عنكبوت تار دور خودش بتند تمام كارهائى كه ما مىكنيم مثل همين عنكبوتها در آن عالم ظاهر مىشود كه ما خودمان داريم با دست خودمان خودمان را به بند مىكشيم چرا مىخواهيد اين مقام را پيدا كنيد كه اين مقام براى شما يك چيزى است كه صورتش مشوه است در آنجا. چرا دنبال اين هستيد كه زحمتهاى خودتان را زياد كنيد؟ سلمان هم حكومت مدائن بود وقتى سيل آمد و زلزله آمد سيل آمد، سيل آمد، پوستى كه زيرش بود برداشت رفت بالا گفت نجعل مخففون من چيزى ندارم كه آب ببرد يك پوستى هست آن هم برداشتم، حاكم آنجا بود. اما آنهائى كه زياد كردند، روى هم گذاشتند، روى هم گذاشتند، چه اموال دنيا را روى هم گذاشتند و چه رياستها را روى هم گذاشتند آنجا آنهائى هستند كه در آن عالم گرفتارىشان زياد است و چرا ما اينقدر زياد كنيم گرفتارىها را. براى نجات اسلام از شر اين قدرتها همه كوشش كنيم ما براى اين ملت عمل بكنيم ما تمام هممان را صرف كنيم كه اين كشورى كه به اين حال در آمده است و همه هم با ما دشمن هستند اين را نجاتش بدهيم و همه به فكر نجات باشيم نه به فكر اينكه براى خودمان باشد. براى نجات يك بشر، براى نجات يك ملت، براى نجات اسلام از شر اين قدرتها همه كوشش كنيم، شما اگر يك خانه هم داشته باشيد بخواهيد تدبير كنيد اين خانه را، تا زن و مرد و بچه و كلفت و اينهائى كه هستند، همفكر نباشند، نمىتوانيد يك خانه را اداره كنيد. يك كشور را وقتى
صحيفه نور ج 14 صفحه 140
بخواهيد اداره بكنيد، اگر همفكر نباشيد، اگر همت همه اداره اين نباشد، اگر همه در فكر مردم باشيد، آنها عباد خدا هستند، بندههاى خدا هستند اينهائى كه در مرزها دارند كشته مىشوند و اينهائى كه گرفتار اوضاع جنگ هستند و اينهائى كه آواره شدند و در اين زمينها و در اين چادرهاى بى همه چيز دارند زندگى مىكنند. اينها بندههاى خدا هستند و از ماها از من افضلند و محتمل است كه از شماها هم افضل باشند چرا ما به فكر آنها نباشيم؟ فكر نجات امت نباشيم؟ چرا يك ذره از آن چيزى كه در دل انبيا بود در دل ما نباشد ولعلك باخع نفسك شايد تو مىخواهى خودت را هلاكت كنى! غصه مىخورد از بس براى اين مردم، غصه پيغمبر براى اين كفار بود، اين كفار، غصه مىخورد كه اينها نمىفهمند دارند چه مىكنند، اينها دارند براى خودشان جهنم مىسازند. چرا ما يك ذرهاى، يك بارقه كوچكى از اين نفسهاى مطمئنه شريف در قلبمان نباشد كه براى اين امت كار بكنيم نه براى خودمان؟ اگر همه كوشش كنيد كه براى امت كار بكنيد همه چيز اصلاح مىشود، همه ما بناىمان بر اين باشد كه اين سال جديد انشاء الله كه به خير برايتان باشد. بياييد به فكر اين باشيم كه ما براى اين امت هر كارى مىخواهيم بكنيم، اين مقام را براى امت خرج كنيم اين پست را براى امت بگيرم. اگر اين مطلب حاصل بشود، ولو به يك مرتبه نازلش هم باشد، اين سال جديد سال صلح و سال صفا واقع مىشود. و من اميدوارم كه خداوند دست ما را بگيرد و ما را به وظايف خودمان آشنا كند و عيوب نفسانى ما را به ما بفهماند و راه نجات از آن نفسانيات را به ما هدايت كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 141
تاريخ: 29/12/59
پيام امام خمينى به ملت ايران در آستانه سال نو
بسم الله الرحمن الرحيم
در آستانه سومين سال جمهورى اسلامى و روزهاى بزرگداشت والاترين شخصيت اسلام حضرت صديقه كبرا سلام الله عليها كه با خواست خداوند متعال نقشه شوم ابر قدرتهاى شرق و غرب كه كمر به نابودى اسلام بزرگ و شكست جمهورى اسلامى بسته بودند و تنها راه موفقيت خود را در ايجاد اختلاف بين تودههاى عظيم ملت شريف پنداشته و مىپندارند تا از اين توطئه شيطانى ايجاد ياس و نااميدى در قشرهاى ميليونى بنمايند و به مقاصد شوم خويش برسند نقش بر آب شد و دولتمردان محترم، جناحهاى وابسته به اجانب و تفالههاى عقب مانده آنان را كه در سرهاى بىايمان خود، و با اسمهاى گوناگون حتى به اسم اسلام، آن هم آمريكائيش در صفوف مسلمانان و مؤمنان به خداى بزرگ و اسلام عزيز رخنه كرده و حكومت به اصطلاح خلقى و جمهورى دموكراتيك را طرح ريزى نموده بودند شناسائى نموده و دست برادرى به هم دادهاند تا در سايه وحدت و اتفاق، نقشه شيطانى آنان را باطل و اميد طمأنينه را به ملت برگردانند و توطئهگران اصلى و دنبالهروهاى آنان را در اين مرحله نيز مأيوس نمودند. اين سال جديد را به تمام ملت شريف بخصوص شهداى زنده و بازماندگان آنان و آسيبديدگان عزيز تبريك عرض مىكنم و پيروزى اسلام را بر كفر و قواى مسلح جمهورى اسلامى را بر قواى گول خورده بعث كافر عراق و ساير وابستگان به غرب و شرق كه چشم طمع بر نابودى اسلام و جمهورى اسلامى و سلطه همه جانبه بر ذخاير كشور عظيممان دوختهاند از خداوند متعال خواستارم. اينك مطالبى را كه به صلاح امت مسلمان و خصوص ملت انقلابى ايران به نظر مىرسد تذكر مىدهم، باشد كه ملت عزيز با به كار بردن آن به پيروزى نهائى و افراشته شدن پرچم پرافتخار اسلام و برچيده شدن بساط ظلم و ستمگرى نايل آيد:
1 - اخيراً به واسطه حوادثى ملت ما از دشمنهاى اصلى، چه ابر قدرت شرق و چه غرب كه در رأس همه آنها آمريكاى جهانخوار است و تمام بدبختىهاى بشر از جنايات آنان است و ما در حال جنگ با آنان هستيم و تمام گرفتارى و كمبودهائى كه در كشور ما به چشم مىخورد از آنان است، غفلت نموده و مىرفت تا دشمن حقيقى از ياد برود و به جاى آن دشمنىهاى خانگى بنشيند كه با خواست خداوند متعال اين حيله هم در هم شكست و ما نبايد فراموش كنيم كه تقريباً ملت قهرمان ما با خيانتكاران سراسر دنيا طرف است و لازمه چنين مبارزهاى بايد بيش از اينها گرفتارى داشته باشد. در
صحيفه نور ج 14 صفحه 142
جنگ دوم بينالملل با آنكه ما طرف جنگ نبوديم آنچنان قحطى شد كه نان و مايحتاج عمومى به سختى پيدا مىشد و اكنون كه ما در جنگ چنانى هستيم بايد ملت ما تحمل لوازم مبارزه با قدرتهاى بزرگ را داشته باشد و با دولت همكارى كند و به تبليغاتى كه از جانب منحرفين مى شود اعتنا نكند تا پيروزى نهايى را به دست آورد.
2 - چه نيكوست كه اين سال جديد را سال رحمت و عطوفت و برادرى اعلام كنيم و كوشش نمائيم در تأليف قلوب و از خداوند رحمان بخواهيم كه قلوب ما را به هم نزديك و ما را به نعمت اخوت اسلامى مفتخر و از پرتگاه افتراق و خودبينى و خودخواهى كه پايانش در اين جهان ذلت و اسارت و در آن جهان ظلمت و جهنم است نجات بخشد
برادران و خواهران اسلامى! اگر استقلال و آزادى و جمهورى اسلامى را مىخواهيد و همان را كه در به دست آوردن آن جوانان عزيز خود را فدا كرديد و رنج و فشار جنگ تحميلى را تحمل كرديد، كوشش كنيد در اين سال جديد از قيد شيطان نفس بيرون آئيد و با پيوند جديد و وحدت كلمه و پناه به زير پرچم پر افتخار اسلام عزيز، خود و اسلام عزيزتر از خويش را از آسيب و شر ابرقدرتها و تفالههاى وابسته به آنان نجات و با اعتصام به حبلالله بر قدرتهاى شيطانى غلبه كنيد.
3 - از عموم ملت عظيمالشأن و خصوص دولتمردان مىخواهم كه از تجربه تلخى كه از اختلاف بعد از اتحاد اول پيروزى كه در ماههاى اخير به اوج خود رسيد و روزگار را بر همه تاريك و تلخ كرد، عبرت بگيرند و بر آن باشند كه مدتى هم تجربه برادرى و اتحاد را به كار برند و با محبت و رحمت همكارى و همفكرى را اگر چه با تكليف هم باشد، پيشه خود قرار دهند و به كمك هم براى ساختن كشور بشتابند و نسبت به يكديگر با عفو و اغماض رفتار نمايند. اگر خداى نخواسته از آن بد ديدند، فرصت فراوان است و ميدان باز، ولى مطمئن باشند كه وعده خداوند متعال بر آن دست است كه اخوت ايمانى و دوستى و محبت با يكديگر موجب نجات است.
4 - از عموم علماى عظيمالشأن و ائمه جمعه و جماعات تقاضا دارم كه با ديده رحمت و عطوفت به جمهورى اسلامى و متصديان امور نظاره كنند و با ارشاد و موعظه حسنه، خطاكاران را تربيت كنند و كجىها را راست فرمايند كه اين شيوه انبياء عظام و اولياء خداوند است و تأثير موعظه حسنه در نفوس بسيار زيادتر است از عيبجوئى و بدگوئى و ممكن است قلمها و زبانهاى عيبجو در بعضى از نفوس عصيان بياورد و به جاى اثر مثبت و نيكو اثر منفى و بد به جا گذارد و به جاى اصلاح، موجب افساد شود. بايد حضرات اعلام بدانند كه با وجود اشتباه و خطا در متصديان امور آثار نيك و مثبتى كه در كشور به دست متصديان و به كمك ملت عزيز انجام گرفته بسيار بيشتر است از اشتباهات و خطاها و چنانچه تمام قلمها و زبانها به ارشاد آنان به كار افتد و با ديده رحمت و سنت انبيا (عليهم صلوات الله) با آنان رفتار شود، به زودى با تأييد خداوند رحمان، امور اصلاح و نقيصهها مرتفع مىشود.
5 - از متصديان امور در جمهورى اسلامى خصوصاً قشر روحانى تقاضا دارم كه در تدبير امور
صحيفه نور ج 14 صفحه 143
كشور و حل و فصل قضايا از خط اسلام به طور دقيق پيروى كرده و تحت تأثير گروهگرائى و طرفدارى از قشرى و مخالفت با قشرى ديگر قرار نگرفته و با عدل اسلامى و عطوفت متوقع از جمهورى اسلامى با مردم و مراجعين رفتار و حكومت اسلامى را در انظار واژگونه جلوه ندهند و از سوء رفتار و كاغذبازىهاى رژيم سابق شديداً احتراز نمايند كه جمهورى اسلامى وديعه ايست الهى به دست همه ملت خصوصاً شما و مسؤوليت شما نزد خالق و خلق بسيار است.
6 از فرهنگيان و متصديان تعليم و تربيت و قضات و متصديان دادگسترى و دادگاههاى انقلاب مىخواهم كه به مأموريت بزرگى كه به آنان سپرده شده و مسؤوليت عظيمى كه به عهده گرفتهاند توجه نمايند كه با انحراف فرهنگ، كشور به انحراف كشيده مىشود و نوباوگان و جوانان كه اميد ملت اسلام هستند اماناتى بس بزرگ و شريفند كه خيانت در آن خيانت به اسلام و كشوراست و اين نوباوگان و جوانان كه در آتيه، سرنوشت كشور به دست آنان است و بايد تربيت صحيح اسلامى در جميع مدارس به طور جدى اجرا شود تا كشور از آسيب مصون گردد. و دستگاههاى دادگسترى و دادگاههاى انقلاب و قضاوت دستگاه بسيار امر مهمى است كه سر و كار با جان و آبرو و مال ملت دارد و اهميتى كه اسلام به قضاوت داده است به كمتر چيزى داده است. امروز دستگاه دادگسترى و دادگاههاى انقلاب پاسبان آبرو و حيثيت جمهوى اسلامى و اسلام است و انحراف در قضا مردم را از اين دستگاه مأيوس و به جمهورى اسلامى و روحانيون بدبين مىنمايد. مسؤولان بالاى قضائى موظفند در نهادهاى مذكور نظارت كامل داشته و از انحرافات جلوگيرى نمايند و روحانيونى كه در امر قضا گماشته شدهاند بدانند كه بالاترين مسؤوليت را به عهده گرفته و انحراف به هر نحو از آنان متوقع نيست و با آنان سختگيرى خواهد شد.
از مسؤولين مىخواهم كه وضع زندانها را تحت نظر قرار دهند و سفارش اكيد كنند كه با زندانيان رفتار اسلامى - انسانى كنند و چه نيكوست كه گويندگان متعهد در زندانها حاضر شده و آنان را تحت تربيت اسلامى اخلاقى قرار دهند و لازم است كه در حفظ سلامت بيشتر و بهداشت بهتر آنان برنامههايى داشته باشند كه زايد بر سختى زندان از سختىهاى ديگر رنج نبرند و با صلاحديد رؤساى زندان اجازه ملاقات بيشترى دهند، خصوصاً در اين ايام، كه گناهكاران نيز افرادى هستند همچون خود ما.
7 - شوراى انقلاب فرهنگى لازم است با كوشش فراوان و افزايش گروههاى متعهد و متخصص كار خود را به نتيجه رسانده و در باز شدن دانشگاهها در اين سال حد اعلاى توان خود را به كار برند. از خداوند توفيق آنان را براى اين امر مهم خواهانم.
8 - از قواى مسلح، ارتش، ژاندارمرى، سپاه پاسداران، شهربانى، بسيج، قواى مردمى، عشاير، پيشمرگان و غير آنان كه در جبههها به فداكارى در راه اسلام و كشور عزيز اشتغال دارند، اميدوارم كه با تمام جديت و پشتيبانى يكديگر و وحدت كلمه و انسجام كامل و پيروى از فرماندهان، دلاورانه كشور عزيز اسلامى را از لوث وجود مهاجمين وابسته به قدرتهاى جهنمى پاك و با هجوم به
صحيفه نور ج 14 صفحه 144
لشكر كفر آنان را مجال پايدارى ندهند و بر فرماندهان قواى مسلح است كه با در نظر گرفتن نيرو درنگ را جايز ندانسته، فرصت را از دست ندهند كه خداوند متعال با قواى اسلامى است.
9 - اينجانب پشتيبانى خود و ملت شجاع مبارز را از تمام قواى مسلح تكرار مىكنم و به آنان اطمينان مىدهم كه فداكارى آنان مورد قدردانى و افتخار ملت است و فرماندهان قواى مذكور در زير پرچم پر افتخار اسلام و مورد حمايت ملت بزرگ ايران مى باشند و من عهدهدار حمايت آنان مىباشم. لازم است تذكر دهم كه گوش به شايعهپراكنىهاى مشتى بىوطن نداده و بااطمينان خاطر به سلحشورى خود ادامه دهند.
10 - من متواضعانه از ملت عزيز مىخواهم كه پشتيبانى خود را از قواى مسلح ادامه داده و كشور عزيز اسلامى را با حمايت بىدريغ خود از آسيب دهر نگاه داريد. و نيز اكيداً تقاضا مىكنم كه از آوارگان جنگى كه با هجوم كفار بعثى عراق عزيزان و خانمان خود را از دست دادهاند حمايت برادرانه و خواهرانه خود را ادامه دهيد و نگذاريد اينان تلخى آوارگى را احساس نمايند. رحمت خدا بر شما خواهران و برادران ارزشمند كه با همت بزرگ خود، هم پشتوانه جنگ تحميلى بوده و هم ياران وفادار آوارگان جنگى و البته دولت هم تمام كوشش را در اين امر انسانى نموده و مىنمايد لكن حمايت ملت موجب تقويت روحى قواى مسلح و دولت خواهد بود.
11 - اكنون كه نقشههاى شوم دشمنان خارجى و داخلى اسلام و مسلمين با بيدارى و وفادارى ملت و دولت باطل گرديد و توطئههايشان براى اختلاف بين دولتمردان كه در نتيجه اختلاف بين قشرهاى ملت مىشد با هوشيارى ملت عزيز خنثى شد، از راه شايعه افكنى و تبليغات بىپايه كه به خيال خامشان موجب دلسردى و بى تفاوتى ملت سلحشور اسلامى گردد مشغول به فعاليت مذبوحانه شدند كه به گمان باطل خود ملت را از صحنه خارج و اسلام و مسلمين را به پرتگاه هلاكت بكشند و راه را براى اربابان ستمگر خويش صاف نمايند، بر ملت هوشيار و عزيز است كه به شايعات و قلمهاى مسموم كه معالاسف گاهى به دست دوستان جاهل نيز مىباشد اعتنا نكنند و اسلام عزيز را كه از دسترنج زحمتهاى طاقتفرساى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و اصحاب كبارش به ما رسيده است با بيهودهگويى مشتى توطئهگر و جاهل از دست ندهند.
12 - به متفكران و روشنفكران و قلمداران، چه به اسلام وفادار و چه به كشور و ميهن علاقه مند و چه به شرف و ارزش انسانى پايبند مىباشند و چه در فاجعه آوارگان بىسرپرست و راندگان از منازل و شهرها و روستاهاى خود بىتفاوت نيستند و احساس رنج مىكنند، تذكر مىدهم كه مخالفت بعضى از شما با حكومت اسلامى براى شما نفعى ندارد و شما از آن بهرهاى نخواهيد برد و جز با تعويق پيروزى نهايى و ادامه جنگ، كشور و ملت خود را به خرابى و هلاكت مىكشانيد و راهى براى دشمنان ايران و اسلام باز مىكنيد نتيجهاى نخواهيد برد پس به خود آئيد و در اين جهاد مقدس با ملت همفكر و همقدم باشيد تا پيروزى به دست آيد و شما از شرف پيروزى نيز بهرهمند شويد و مردانگى را در حمايت از ملت و ستمكشان بدانيد.
صحيفه نور ج 14 صفحه 145
13 - اميد است امسال سال حكومت قانون باشد. در اسلام همه كس حتى پيامبر عظيمالشان صلىالله عليه و آله در مقابل قانون بىامتياز در يك صف هستند و احكام قرآن و اسلام بر همه جارى است و شرف و ارزش انسانها در تبعيت از قانون است كه همان تقواست و متخلف از قانون مجرم و قابل تعقيب است و بر دستگاههاى قضايى است كه از متعديان به جان و شرف و مال بندگان خدا دفاع كنند و آنان را به سزاى خود بنشانند. و من براى چندمين بار اعلام مىكنم كه هر گروه و شخصى اگرچه از بستگان و اقرباى اينجانب باشند، خود مسؤول اعمال و اقوال خود هستند و اگر خداى نخواسته تخلف از احكام اسلام كردند، دستگاه قضايى موظف است آنان را مورد تعقيب قرار دهد و هر كس و هر دستگاه، چه قضات شرع و چه دادگاهها و چه غير اينها، هر كس تعديات خود را به اسم من و يا به انتساب به من اجرا كنند مجرم و مفترى است. و اخيراً درود بى پايان خود را تقديم مجاهدان اسلام و شهداى راه حق و معلولان و آوارگان جنگرده مىنمايم و رحمت واسعه خداوند را براى همگان از پيشگاه مقدس پروردگار مسئلت مىنمايم و از درگاه مقدسش تقاضا مىنمايم كه اين سال جديد را بر همه مسلمين و مستضعفين جهان و بر ملت عزيزمان مبارك گرداند و اين سال را سال پيروزى اسلام قرار دهد.
والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 146
تاريخ: 1/1/60
پيام راديو تلويزيونى امام خمينى به مناسبت حلول سال نو
آن روز مبارك است بر ما كه سلطه جهانخواران بر ملتهاى مستضعف شكسته شود
بسم الله الرحمن الرحيم
من اين سال نو را به همه مسلمين جهان و ملتهاى مظلوم تحت فشار ابر قدرتها و ملت شريف رزمنده ايران تبريك عرض مىكنم. مبارك باد بر شما ملت بپاخاسته و بيدار كه تمام توان خودتان را در مقابل قدرتهاى بزرگ كه همه بسيج شدهاند بر ضد شما، به ميدان آورديد و همانطور كه در اول نهضت با هم همدست و متحد بوديد، امروز هم در اين سال جديد هم با هم هستيد و من اميدوارم كه بيشتر از پيش با هم برادر و همفكر و هم رزمنده باشيد.
آن روز مبارك است بر ما كه سلطه جهانخواران بر ملت مظلوم ما و بر ساير ملتهاى مستضعف شكسته شود و تمام ملتها، سرنوشت خودشان را به دست خودشان بگيرند و دولتها بيدار بشوند و ببينند كه با داشتن آنهمه ابزار و آنهمه انسان و قواى انسانى و آنهمه اراضى و سيع و ذخاير زيرزمينى، براى اينكه ما توجه نكرديم به دستورات اسلام كه بين همه مسلمانها عقد اخوت بسته است و همه را دعوت به اعتصام به حبل الله و پيروى از خط اسلام مىفرمايد، نكرديم. و من اميدوارم كه در اين سال جديد هم ملت ما و دولت ما و همه آنهائى كه در اداره كشور دخالت دارند، از لشكرى و كشورىها همه با هم برادر باشند و اين نعمت بزرگى كه در قرآن كريم او را نعمت اخوت ذكر مىفرمايد و همين نعمت اخوت را موجب اين مى داند كه ما از همه گرفتارىها نجات پيدا كنيم. من در اين سال جديد اميدوارم كه همه با هم برادر باشند و همه با هم در مصالح اين كشور پيش بروند و دست قدرتها را از كشور خودشان كوتاه كنند. و همه مسلمين جهان توجه بكنند به اين آياتى كه در قرآن كريم براى وحدت مسلمين نازل شده است و مسلمين را دعوت به وحدت و اعتصام به حبل الله كه همان اسلام است فرموده است، همه توجه كنند و اين سال نو را با مباركى و ميمنت در زير پرچم پرافتخار اسلام و دستورات نورانى خداى تبارك و تعالى مجتمع بشوند و دست قدرتهاى بزرگ را كه هيچ فكر نمىكنند الا براى مصالح خودشان و چپاول كردن ذخائر ملتهاى ضعيف، با هم باشند همه، تا اين دستهاى چپاولگر قطع بشود و ملتها و دولتهاى اسلامى همه با هم مجتمع باشند، همه با هم برادر باشند، برابر باشند.
صحيفه نور ج 14 صفحه 147
اميدواريم امسال سال اخوت ايمانى و و حدت كلمه وعود به اوايل نهضت باشد
حكومتها در فكر سلطه بر ملت خودشان و سركوبى ملت خودشان نباشند و ملت در فكر خنثى كردن اعمال دولت نباشند، اگر آنها به اسلام برگشتند و توجه به احكام اسلام كردند، همانطورى كه ملت ما با دولتش، با همه ارگان هاى دولتى دوست هست و نه ارگانهاى دولتى مىخواهند بزرگى به ملت بفروشند، سلطهگرى كنند به ملت و نه ملت در صدد اين است كه به دولت خودش يك كارى بكند كه خنثى بشود اعمالش ، همه با هم هستند و همه با هم انشاء الله اين كشور را به پيش مىبرند و نمىگذارند كه قدرتهائى كه در كمين نشستهاند و تفالههاى آنها در بين كشور ما هم هست، اينها نمىگذارند اينها بتوانند كارى انجام بدهند. و ما اميدواريم كه امسال سال اخوت ايمانى و وحدت كلمه وعود به اوايل نهضت باشد، همانطورى كه مىبينيم كه بحمدالله هست باز تحكيم بشود اين وحدت و تمام افراد اين مملكت درصدد اين باشند كه براى اين كشور خدمت كنند و خدمتگزارى به اسلام و كشور اسلامى داشته باشند تا اينكه اين سال بر همه ما نوروز باشد و بر همه ما مبارك باشد و پيروزى اسلام در اين سال انشاء الله تحقق پيدا بكند و تمام اقليتهائى كه در اين كشور هستند، اقليت مذهبى كه در اين كشور هستند و رسمى هستند، در زير لواى اسلام با رفاه و آسودگى زندگى كنند.
دولت با تمام قوا مشغول اين است كه امور را پيش ببرد
و انشاء الله اين آثار شوم جنگ نابكار صدامى كه دست نشانده قدرتهاى بزرگ است از بين برود و تمام كشور ما توجه به اين معنا داشته باشند كه آثار جنگ البته اين مسائل هست و ما همه اين آثار را از دشمنها مىدانيم، نه از دوست ها. دولت با تمام قوا مشغول اين است كه امور را به پيش ببرد و مردم را در رفاه نگه دارد، لكن آثار جنگ است. در آن سالى كه متفقين آمدند به ايران، من خوب ياد دارم كه در قم كه ما بوديم تقريباً تمام دكانهاى نانوايى بسته شده بود و قحطى وجود پيدا كرده بود كه حتى يك روز كه اواخر امور بود من با يك بچهاى كه همراه من بود داشتيم مىرفتيم، يكدفعه اين بچه به من گفت آى نون، كه نان را، مدتها بود نان سنگك را نديده بود. شما مىدانيد كه ما الان در حال جنگ هستيم و به حسب حال جنگ، آن هم جنگ با تمام ابر قدرتها و آن هم اينكه ما را محصور كردند. مدتهاست ما محصور اقتصادى هستيم و مشغول جنگ هستيم، معذلك با كوشش خود ملت و با كوشش دولت اينجا باز رفاه نسبى هست و من اميدوارم كه اين جنگ به زودى تمام بشود و لشكر اسلام بر كفر غلبه كند و انشاء الله اين مملكت يك مملكت با رفاهى، يك مملكت با سعادتى باشد كه ملتهاى ما، ملت ما در اين كشور با سعادت و سلامت باشند و خداوند متحول كند قلوب و ابصار ما را، بصيرت ما را به يك قلوب نورانى و يك بصيرت واقعى كه مسائل را درست ارزيابى كنيم. و كسانى كه مىخواهند اين ملت را مىخواهند كه سست كنند و مىخواهند به واسطه تبليغات سوئى كه اخيراً بيشتر مىكنند كه اين مملكت در آن كارى نشده است، اين مثل رژيم سابق است، مثل اوقاتى است كه
صحيفه نور ج 14 صفحه 148
آنها بودند اين تبليغات،از كمبودىها تبليغ مىكنند، از وضع اقتصادى انتقاد مىكنند، اينها توجه ندارند كه در عين حالى كه ما در اين دو سال تمام توانمان صرف اين شده است كه اين قدرت بزرگ را نگذاريم دخالت كنند و تفالههاى آنها را نگذاريم به اين ملت ظلم كنند، معذلك در همين مدت كوتاه از تمام زمانى كه مدرسه ساخته شده است و اين پنجاه سالى كه آنها راجع به كارهائى كه كردهاند، اسفالتهايى كه كردهاند، ساختمانهائى كه كردهاند، اين دو سال چندين برابر آن بوده است، لكن كوردلان اينها را به حساب نمىآورند و مىگويند دولت نمىتواند كار بكند و اسلام نمىتواند اداره بكند مملكت را. اين اسلام است كه امروز اداره مىكند مملكت را و اين اسلام است كه تمام افراد اين مملكت را دور خودش جمع كرده است و نمى گذارد كه اين جنگ تأثير سوء خودش را زيادتر از اين مقدار كه در آن محيطها هست انجام بدهد.
مملكت ما در اين سال، مملكتى باشد كه فقط قانون حكم كند
و من اميدوارم كه خداوند اين سال را، سال رحمت، سال بركت، سال صفا، سال برادرى، سال برابرى قرار بدهد و تمام ملت و دولت و دستاندركارها تماماً مجتمع باشند و با هم اين كشور را به سلامتى و سعادت، همه چيزهائى كه احتياج دارد تهيه كنند و كارسازى كنند و از كارهاى ناشايستى هم كه در كشور واقع مىشود و اين لازمه يك انقلاب است جلوگيرى كنند و مملكت ما در سال آينده و در اين سال، در همين سالى كه هستيم مملكتى باشد كه قانون فقط حكم كند. هيچ كس غير قانون حكم نكند و تمام مجرى قانون باشند و كسى در حدود غير قانونى عمل نكند و همه در حدود خودشان عمل كنند و انشاء الله سعادت و سلامت براى تمام مسلمين و براى خصوص كشور ما و كشور عراق باشد كه اين جرثومه فساد كنار برود و مسلمين عراق و ايران آزاد باشند. و اميدوارم كه سعادت و سلامت براى همه باشد و انشاء الله فلسطين آزاد بشود و بيت المقدس، آن كه مسجد همه مسلمين است به حال اول برگردد و آنهائى كه به مسلمين ظلم و ستم مىكنند انشاء الله خداوند دفع شر آنها را بكند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 149
تاريخ: 9/1/60
تلگرام امام خمينى به آيت الله ربانى شيرازى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجتالاسلام والمسلمين آقاى ربانى شيرازى دامت افاضاته
از سوء قصد به جنابعالى مطلع شدم. اين نحو برخورد با روحانيون متعهد، برنامه منحرفين بوده و هست و غرض آنان خارج نمودن جمع كاردان و متعهد از صحنه است. غافل از آنكه به حكم تاريخ روحانيون آگاه در تمام صحنههاى سياسى پيشقدم بودهاند و ترور اشخاص نمىتواند آنان را مأيوس كند و راه را براى بدخواهان به اسلام و كشور باز كنند. بحمدالله جنابعالى از اين سانحه نجات پيدا نموديد و اميد است به زودى صحت خود را باز يافته و به خدمت به اسلام و مملكت ادامه دهيد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روحاللهالموسوىالخمين
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 150
تاريخ: 11/1/60
بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان انجمنهاى اسلامى مدارس سراسر كشور
شما دو تعهد داريد: يكى اسلامى بودن خودتان، يكى اسلامى كردن آنجائى كه اين انجمنها در آنجا هست
بسم الله الرحمن الرحيم
من نسبت به انجمنهاى اسلامى همه كشور، اعم از انجمنهاى اسلامى دبيرستانهاى سراسر كشور يا ساير انجمنهاى اسلامى كه در همه جا بحمدالله تحقق پيدا كرده است، چند كلمهاى صحبت دارم: يكى اينكه اين نامگذارى، كه انجمن اسلامى در هرجا باشد، اين يك تعهدى است از طرف انجمن نسبت به اسلام و آن تعهد اسلامى بودن و اسلامى كردن است. فقط اسم نيست كه گروهى دور هم جمع بشوند و اسم خودشان را انجمن اسلامى بگذارند، اين يك تعهد است كه شما براى خاطر اسلام در سرتاسر كشور و در تمام جاهائى كه در آنجا از اسلام هست همه چيز، شما متعهديد كه اسلامى باشيد و اسلام را در آنجاها كه هستيد پياده كنيد. پس شما دو تعهد داريد: يكى اسلامى بودن خودتان، يكى اسلامى كردن آنجائى كه اين انجمنها در آنجا هست. راجع به اسلامى كردن خودتان دو تا مطلب هست: يكى اينكه توجه به اين معنا باشد كه در اين انجمنها اشخاص منحرف، غيرمتعهد به اسلام بلكه دشمن اسلام نباشد. آنهائى كه نمىخواهند اسلام در اين كشور تحقق پيدا بكند و از اسلام سيلى خوردهاند، آنها در همه جاهائى كه با اسم اسلام يك انجمنى هست، يك مساجدى هست، و جاهاى ديگر، اينها كوشش دارند كه در آنجاها نفوذ كنند. تكليف انجمنهاى اسلامى، چه در مدارس و چه در ساير جاهاى كشور كه بحمدالله همه جا هست، تكليف اولى اين است كه اشخاصى كه در اين انجمنها وارد مىشوند شناسائى شده باشند، سابقه قبل از انقلابشان و در انقلاب چه كردند و چه بودند و قبل از انقلاب اينها داخل چه امرى بودند و چه كارهائىكردند، خانوادههاى اينها خانوادههاى متعهد به اسلام است؟ خود اين فرد قبل از انقلاب متعهد به اسلام بوده است بعد از انقلاب هم به همان حال باقى مانده است؟ يا نه ممكن است كه يك اكثريتى از اين انجمنها اشخاص متعهد، سالم، مؤمن به انقلاب و مؤمن به اسلام باشند، لكن اگر يك اقليت ولو دو نفر هم در بين انجمنها، هر انجمنى، منحرف باشد، يك وقت مىبينيد كه همان دو نفر منحرف انجمن اسلامى را به انحراف مىكشند و انجمن اسلامى آنجائى را كه مىخواهد اسلامى بكند رو به انحراف مىبرد اين يكى از مهمات انجمناسلامى است. شايد مكرر اين مطلب به من گفته شده است كه در انجمنهاى اسلامى
صحيفه نور ج 14 صفحه 151
اشخاصى هستند كه اسلامى نيستند، اشخاصى هستند كه به اسم اسلام و صورت اسلام در اين انجمن آمدند و مىخواهند انحراف ايجاد كنند. اين يكى از وظايف انجمنهاست كه بايد توجه داشته باشند اين اشخاصى كه در اين انجمنها وارد مىشوند چه جور اشخاصى هستند. سوابقشان را، لواحق شان را، خانوادگى شان را بايد بررسى بكنيد و آنوقت فرد را بپذيريد، اينطور نباشد كه شما بدون توجه يك وقت اشخاصى كه انحراف دارند، اشخاصى كه تعهد به اسلام ندارند، اشخاصى كه با اسلام دشمن هستند، مخالف هستند، اينها وارد بشوند و خداى نخواسته اصل انجمن اسلامى را به فساد بكشند و اصل آن ارگانى كه اين انجمنها براى اصلاح آنها تحقق پيدا كرده است، يك وقت رو به فساد برود. اين يكى از تكاليف شماهاست كه به همه آنهائى كه انجمنهاى اسلامى را بوجود مىآورند، اين بايد بسيار توجه به آن بشود، يك جهت ديگر راجع به اسلامى بودن خود اين انجمنهاست. اسلام ابعاد مختلفى دارد كه اگر يك نفر يا يك جمع بخواهند واقعاً مسلم باشند، بايد تمام ابعاد را در نظر بگيرند. اسلام يك بعد، بعد عقائد است، عقائد اسلامى. بايد انجمنهاى اسلامى عقائد اسلامى را داشته باشند، اينطور نباشد كه يك فرد يا افرادى پايبند به عقائد اسلامى نباشند و انجمن اسلامى درست كرده باشند. اگر معتقد به تمام اصول اسلام نباشند، اينها نمىتوانند انجمن اسلامى تشكيل بدهند يا اسلام را بخواهند پياده بكنند. و يك بعد ديگر، اخلاق اسلامى است. چه بسا اشخاصى عقائد اسلامى را به حسب واقع هم تا حدودى دارند لكن اخلاق اسلامى را ندارند. آن چيزى كه مهم است براى شما كه انجمن اسلامى تشكيل مىدهيد و خصوصاً براى شما حاضرين كه انجمنهاى اسلامى دبيرستانها را متكفل هستيد و دوستان شما متكفل هستند، اين يك امر بسيار مهمى است كه شما عهدهدار شديد. و بايد شما از خودتان شروع كنيد و خودتان را به اخلاق اسلامى آرايش بدهيد و از اخلاقى كه برخلاف اسلام است، تحرز كنيد، براى اينكه شما مىخواهيد در دبيرستانهائى كه هستيد اسلام را در آنجا پياده كنيد، نمىخواهيد كه فقط يك اسمى باشد كه ديگران چون انجمن دارند پس ما هم انجمن داشته باشيم. شما مى خواهيد كه اسلام را در دبيرستانها، كه بسيار اهميت دارد پياده كنيد و اين تابع اين است كه خود شما هم عقائد اسلامىتان صحيح باشد و هم اخلاق اسلامى داشته باشيد. چنانچه يكى از بعدهاى ديگر، اعمال اسلامى است، تعهد به ظواهر اسلام، به او امر و نواهى اسلام و عمل كردن به احكام اسلام است. اگر چنانچه آن جمعيتى كه تشكيل انجمن اسلامى دادند خداى نخواسته در اعمال، انحرافى داشته باشند، اينها نمى توانند بگويند كه ما انجمن اسلامى هستيم و آمديم كه اسلام را در اينجا كه هستيم پياده بكنيم. اول بايد از خودتان شروع كنيد. هر كسى از خودش بايد شروع كند و عقائد و اخلاق و اعمالش را تطبيق با اسلام بدهد و بعد از اينكه خودش را اصلاح كرد، آنوقت دنبال اين باشد كه ديگران را اصلاح كند، و خصوصاً شما كه در دبيرستانها هستيد و همه آنهائى كه سر و كارشان با بچهها، نوباوگان، جوانان هست، اين يك عهده بزرگى است براى شما كه شما در آنجاها كه هستيد مىخواهيد كه دبيرستان را با هر چه در دبيرستان هست، به صورت اسلامى در بياوريد. و اين يك تعهد بزرگى است و آنهائى كه در آنجا هستند، در
صحيفه نور ج 14 صفحه 152
دبيرستانها هستند، در دبستانها هستند، بعد هم در دانشگاهها وارد مى شوند، اينهائى هستند كه آتيه يك كشور در دست آنهاست و اگر آنها به طور تعهد اسلامى، اخلاق اسلامى تربيت شدند و به جامعه تحويل داده شدند، آنها مىتوانند كه يك كشور را اصلاح كنند و از استقلال كشور دفاع كنند.
با تعهد به اسلام امكان ندارد كه بروند و وابسته به غير بشوند
تمام اين امورى كه فاسد است، چه امورى كه در رژيم سابق واقع مىشد از حيث وابستگى به قدرتهاى اجنبى و چه آنهائى كه خودشان طرفدار بودند كه وابسته كنند اين ملت را و اين كشور را به كشورهاى ابر قدرت، اينها تمام براى اين است كه تعهدهاى اسلامى را اينها نداشتند. اگر چنانچه يك فرد يا افرادى اسلام را بدانند چى است، اسلام را بفهمند نسبت به قدرتهاى ديگر چه جور بايد معامله كنند، استقلال كه در اسلام بايد باشد توجه به آن بكنند، با تعهد به اسلام امكان ندارد كه بروند و وابسته به غير بشوند، آن هم غيرى كه برخلاف اسلام است و دشمن اسلام است. تمام گرفتارىهاى ما براى همين است كه رجال ما در سابق، چه آنهائى كه در مجلس بودند و چه آنهائى كه دولت را در دست داشتند و چه آنهائى كه ارتش را در دست داشتند در سابق، قضيه اسلام پيش آنها مطرح نبود اكثراً چون مطرح نبود، آنهائى كه در تربيت بچهها وارد بودند اصلاً كارى به اينكه اين بچه تربيت اسلامى بشود تا يك روح بزرگ پيدا بكند كه تحت سلطه اجانب واقع نشود و تحت سلطه داخل هم واقع نشود، وقتى اينها خودشان تعهد اسلامى نداشتند، بچههاى ما هم همانطور تربيت مىشوند. گروه گروه در دانشگاهها مىرفتند و گروه گروه از دانشگاهها بيرون مىآمدند و از اسلام خبرى نبود و از تعهد اسلامى و اخلاق اسلامى خبرى نبود.
بايد شماها كه انجمن اسلامى در دبيرستانها تشكيل مىدهيد، خود شما الگو باشيد
بايد شماها كه انجمن اسلامى در دبيرستانها تشكيلدهيد، بعد از اينكه خودتان توجه داشته باشيد به اسلام و تعهد داشته باشيد به احكام اسلام و اخلاق اسلام و اعمال اسلامى، بايد خود شما الگو باشيد، از براى اينكه بچهها با عمل شما تربيت بشوند و شما دعوت كنيد آنها را با اعمال خودتان به اسلام و اخلاق و اعمال اسلامى. اگر اين خدمت بزرگ را شما بكنيد و تمام كسانى كه سرو كارشان با جوان هست، سر و كارشان با كودكها هست، اينها متعهد به اسلام باشند و متعهد به احكام اسلام باشند، كه در احكام اسلام تمام چيزهائى كه در اداره يك كشور احتياج به آن هست، هست در اسلام، اسلام را اگر كسى تعهد به آن داشته باشد، امكان ندارد كه او زير بار ظلم برود، زير بار وابستگى به كفار برود، خودش را تابع كفار قرار بدهد. تمام اين فسادها براى اين است كه اسلام در اين كشورها به آن معنائى كه هست، تحقق پيدا نكرده و آنهائى كه تربيت جوانها و بچهها و بزرگها و آنهائى كه در دبستان يا بالاتر هستند، آنها تربيت صحيح نشدند، و بعد در جامعه كه آمدند و كشور را در تحت سيطره خودشان در آوردند، يك اشخاص غير متعهد بودند و ابائى از اين نداشتند كه كشور خودشان وابسته به
صحيفه نور ج 14 صفحه 153
غير باشد و احتياج به خارج داشته باشد.
بايد كوشش كنيد كه جوانها و نيمسالها و خردسالها را مستقل از حيث افكار و فرهنگ بار بياوريد
شما حالا بايد از اول شروع كنيد و قصدتان بر اين باشد كه خودتان مستقل در همه چيز باشيد، در فرهنگ مستقل باشيد، در صنعت مستقل باشيد، در زراعت مستقل باشيد. وقتى كه بناى بر اين معنا گذاشتيد و با اين عزم وارد ميدان شديد، مىتوانيد كه كشور خودتان را نجات بدهيد و كشور خودتان را مستقل كنيد و بيمه كنيد استقلال كشور خودتان را براى هميشه. الان ما اول كارمان هست، ما با يك كشورى وارد شديم به يك كشورى وارد شديم كه همه چيزش وابسته به اجانب بود. تمام كارهائى كه در اينجا مىشد تقليد از خارج بود. اگر مدرسه تأسيس مىكردند، يك مدرسه وابسته بود و اگر چنانچه نظامى تربيت مىكردند، يك نظامى وابسته بود. مىگويند كه در آنوقتى كه كندى را ترور كردند، در مدرسههاى ما براى اين بچههاى كوچك يك شعرهاى عزا درست كردند، عزا براى كندى گرفتند. و امروز كه يك برادر ديگر او را ترور كردند، حالا چه اين ترور موفق باشد يا نباشد، و به حال ما هم فرقى نمىكند، حالا اينطور نيست كه ديگر برايش عزا بگيرند. در هر صورت، شما بايد متحول بشويد از آن رژيم و آن ريشههائى كه دوانده بود در همه جا (همه جاى كشور را آنها منقلب كرده بودند به يك اخلاق وابسته) بايد كوشش كند ملت ايران و كوشش كنند آنهائى كه با جوانها و با نيمسالها و با خردسالها سر و كار دارند، كوشش كنند كه اينها را مستقل از حيث افكار و مستقل از حيث فرهنگ بار بياورند اينها هستند كه بعدها اين كشور را در دست مىگيرند و اگر شما اينها را تربيت خوب بكنيد، هر كارى كه آنها بكنند، براى شما ثواب دارد.
شما به واسطه همين اسمى كه روى خودتان گذاشتيد مسؤول هستيد
در هر صورت، شما يك تكليف بزرگى عهده داريد. انجمنهاى اسلامى در هر جا كه هستند، اين اسمى كه روى خودشان گذاشتند، تكليف مىآورد براى آنها. يك روز از شما سؤال مىشود كه شما، انجمن اسلامى اسم خودتان را گذاشتيد، لكن به اسلام تعهد نداشتيد. اگر خداى نخواسته انحرافى در شما باشد يا بگذاريد انحرافى در انجمنها باشد، يا بگذاريد انحرافى در تعليماتى كه مىخواهد بشود، بشود، شما به واسطه همين اسمى كه روى خودتان گذاشتيد مسؤول هستيد. سؤال مىشود كه تو كه گفتى من داخل انجمن اسلامى هستم، چرا خودت اسلامى نبودى و چرا بچههائى كه در تحت تربيت معلمينى كه شما در آنجا بوديد، تربيت شدند اسلامى نشدند و چرا انحراف در اين انجمنهاى اسلامى بوده است؟
در هر صورت، ما همه مكلف هستيم و همه اين بار سنگين و امانت بزرگى كه به عهده ما هست، و آن اسلام است و آن كشور اسلامى، اين بار سنگين را ما بايد به مقصد برسانيم. و ما بايد تماممان چه
صحيفه نور ج 14 صفحه 154
دولت و چه ملت، و خصوصاً كسانى كه سرو كار شان با جوانها و بچهها هست، اين يك امانت بزرگى است به عهده همه شماها و همه ما كه ما اين امانت را به آنجائى كه بايد برسد برسانيم و اسلام را انشاء الله در تمام نواحى اين مملكت پياده كنيم و خودمان از خودمان شروع كنيم و ديگران را هم انشاءالله دعوت كنيم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 159
تاريخ: 12/1/60
فرمان امام خمينى به آيت الله مهدوى كنى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محمدرضا مهدوى كنى دامت افاضاته
جنابعالى را به نمايندگى خويش تعيين نمودم تا با نمايندهاى كه جناب آقاى بنىصدر و نماينده ديگرى كه جناب حجت الاسلام آقاى بهشتى و جناب حجت الاسلام آقاى هاشمى رفسنجانى و جناب آقاى رجائى تعيين مىنمايند، موارد تخلفات از حقوق قانونى هر يك رسيدگى بنمايند و نيز در زمان جنگ كه زمانى استثنائى است به اقوال و اعمال هر كس كه موجب اختلاف و تشنج در كشور مىشود رسيدگى بنمايند و نيز در همين زمينه، مطبوعات و رسانههاى گروهى را مورد بررسى قرار دهيد تا هر كس و هر چه به حسب رأى اكثريت متخلف و تخلف به شمار آمد، در مرتبه اول به آنان تذكر دهيد تا در اصلاح خود بكوشند و در مرحله بعد به وسيله رسانههاى گروهى به مردم شريف كشور معرفى و در تمام موارد فوق به دادستان كل كشور گزارش دهيد و دادستان كل كشور شرعاً موظف است تا با بيطرفى كامل، پس از طى كردن مراحل قانونى موافق موازين شرعى و قانونى با آنان عمل نمايند. انتظار مىرود كه آنچه را به عهده آقايان گذاشته شده است كه يك تكليف شرعى است، قاطعانه و بدون غمض عين عمل نمايند. لازم به تذكر است كه براى اتحاد بيشتر بين نمايندگان، هيچ كدام از سه نماينده در خارج از جلسه، حق بازگوكردن نظر خود و اظهار مخالفت با رأى اكثريت را كه موجب تضعيف هيات گردد، نداشته و در صورت تخلف كه موجب جنجال است، دادستان كل كشور با خود نماينده متخلف چون سايرين عمل خواهد نمود. لازم است نمايندگان و افرادى كه آنان را تعيين مىنمايند و همه نويسندگان و گويندگان براى حل معضلات جامعه، دست در دست يكديگر دهند و در حدود قانونى وظائف خويش براى پيشبرد مقاصد عالى اسلام تلاش نمايند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روحاللهالموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 155
تاريخ: 12/1/60
پيام امام خمينى به مناسبت سومين سالروز تأسيس جمهورى اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
درود بىپايان بر ملت انقلابى ايران كه با قيام خود دست جنايتكاران خارج و داخل را قطع و جمهورى اسلامى را پايهگذارى نمود. رحمت خداوند تعالى بر شهداى راه استقلال و آزادى و جمهورى اسلامى و درود بر رزمندگان شجاع در جبهههاى غرورآفرين دفاع از ميهن عزيز و اسلام بزرگ. سلام بر آوارگان و خانوادههاى شهدا و بركت خدا بر پشتيبانان پشت جبههها در سراسر ايران. آغاز سومين سالروز رسميت جمهورى اسلامى كه با پشت سر گذاشتن مشكلات بزرگ و توطئه ابر قدرتها و قدرتهاى شيطانى كه در رأس آن آمريكاى جنايتكار است، با سرافرازى ملت عظيم الشان و قدرت نهادهاى انقلابى و نيروهاى مسلح سلحشور با پيروزى حق بر باطل و اسلام بر كفر به خواست خداوند متعال، اين يار مستضعفان و پناهگاه مظلومان، بر همه مبارك باد. ما هم اكنون در موضع قدرت با وحدت كلمه و توحيد مقصد، با دشمنان جهانخوار و خود فروختگان بىوطن مواجه هستيم. ما در سال قبل با توطئه آمريكا و آلت بىاراده او، سادات، كه با پناه دادن شاه مخلوع، در صدد غائله راه انداختن و شاه معدوم را وسيله قرار دادن بود، مواجه بوديم كه با تأييد خداوند تعالى شاه با فضاحت به گورستان و توطئهگران با رسوايى به زبالهدان تاريخ رهسپار شدند. و در اين سال، با شاخه فاسد و ريشه جنايتكارتر غرب و شرق مواجه مىباشيم و بحمدالله تعالى اين جنگ تحميلى موجب انسجام هر چه بيشتر ملت رزمنده ما گرديد. دولت بعث عراق كه با حسابهاى غلط خود و فريب محركين آن به دام افتاده است و راه پس و پيش ندارد، زيرا از يك سو ملت عراق بدان پشت كرده و آن را به تزلزل كشانده است و از سوى ديگر قواى مسلح شجاع ايران او را در تنگنا قرار داده است، با حركات مذبوحانه و تشبثات همه جانبه، در صدد است تا خود را از اين دام كه به دست خائن خود فراهم نموده است نجات دهد و به خيال خام خود حيثيت به باد رفته خود را اعاده كند و بر جنايات بيسابقه خود بر ملت شريف عراق و ايران پرده فريب كشد، غافل از آنكه دير شده است و او نيز چون شاه مخلوع و پشتيبانان او، در همان گورستانى رود كه آنان رفتهاند. اليس الصبح بقريب صدام و پشتيبانان ستمگر او بايد بدانند كه در اين سال، انسجام و قدرت ارتش شجاع و سپاه پاسداران غيور و ساير قواى مسلح نظامى و ملى اسلامى ما بيش از سالهاى پيش است و ملت رزمنده ما بيش از سابق پشتيبان آنان هستند و داوطلبان شهادت در راه خداوند متعال روز به روز افزايش يافته و منتظر فرمان
صحيفه نور ج 14 صفحه 156
الهى هستند. امروز متفكران ملت بزرگ ما، در اثر محاصرهء اقتصادى، مغزهاى خود را به كار انداختهاند و نقصانهاى موجود را به طور چشمگيرى رفع و زيانهاى ناشى از محاصره را با كوشش شبانه روزى خود به مقدار زياد جبران نمودند. امروز دولت ايران با پشتيبانى ملت، قويتر و سر سخت تر در مقابل دشمنان ايستاده است. صدام جنايتكار و دوستان او بايد بدانند كه جنايات وارد بر عراق و ايران به دست سردمداران جنايتكار او، به ميزانى نيست كه به حساب آيد. خسارات مالى كه بالغ بر صدها ميليارد تومان مىباشد و جنايات انسانى نيز كه از خسارات مالى بسيار بزرگتر است، بهترين جوانان عزيز ما را كه مىبايست در راه اعتلاى اسلام در سراسر جهان و كشور عزيز كوشش مىكردند، شهيد و ارتش عراق را كه لااقل مىبايست با دشمن اعراب، اسرائيل جنايت پيشه به جنگ برخيزد و قدس را نجات دهد، به تجاوز به كشورى كه جز به اسلام فكر نمىكند وادار و به هلاكت رساندند. بايد جهانيان بدانند كه امروز كشور ايران مثل ابر قدرتها و يا رژيمهاى فاسد دست نشانده ابر قدرتها نيست كه يك اقليت زورگو و قلدر بر يك اكثريت مظلوم تحت سلطه حكومت كنند و مقدرات آنان را به دست بگيرند، بلكه ايران امروز يك ملت است كه دسته اى از آن خدمتگزارانى هستند كه تدبير امور كشور و دفاع از آن را با اراده ملت به عهده دارند و ملت نيز خود را عهده دار پشتيبانى از آنان مىداند. چنانچه در طول مدت پيروزى انقلاب، سراسر كشور عزيز از زن و مرد، كوچك و بزرگ، در مشكلات دولت و ارتش، سهيم و در رفع آنها همقدم و همفكر بودند و در جنگ تحميلى و چه در جبهه و چه در پشت جبهه تمام ملت در دفاع از كشور سهيم مىباشند و اراده چنين ملتى در سرنوشت كشور و در جنگ و صلح تعيين كننده است و كسانى كه به عنوان حسن نيت، پاى در ميان گذاشته و رفت و آمد مىكنند، اگر حقيقتاً بشر دوست و با حسن نيت و به حكم اسلام به اين امر قيام نموده اند، بايد با رسيدگى كامل، ظالم را از مظلوم و غارتگر را از غارت شده و جانى را از كسى كه بر آن جنايت واقع شده است شناسايى نموده و معرفى نمايند.
ملت ما در مقابل حق و عدالت تسليم است، چنانچه در مقابل ظلم و جور ايستاده است. ما انتظار داريم تا هياتى به تجاوزات و جنايات رسيدگى كامل نمايد و ظالم و متجاوز را معرفى نموده و با آن، طورى عمل كنند تا عبرتى براى متجاوزان به حقوق بشر گردد و با اين شيوه نيز مىتوان صلح و آرامش را به جهان برگرداند.
غمض عين از جنايتكاران و ناديده گرفتن جنايات ستمگران، راه را براى ظالمان باز و دنيا را به هلاكت خواهد كشاند. اكنون به حكم اداى وظيفه خدمتگزارى به ملت شريف، لازم است تذكراتى گرچه تكرارى است، بدهم:
1 - به تمام گروهها و سازمانها و احزاب و دستجات در سراسر ايران اعلام مىشود كه اگر سلاح خود را تحويل دهند و اظهار ندامت كنند، به آنان تأمين داده مىشود و مىتوانند برادر وار در كشورشان زندگى نمايند و آنچه گذشته است، مورد عفو است و اگر به جنايات خود ادامه دهند، روزى كه پشيمان شوند، به حكم اسلام، از آنان پذيرقته نخواهد شد و من مطمئن هستم كه به زودى روز
صحيفه نور ج 14 صفحه 157
پشيمانى براى آنان خواهد آمد. شما مخالفان جمهورى اسلامى در اين دو سال بايد درك كرده باشيد كه نمىتوانيد با ملتى كه در راه كشور و اسلام از جان گذشته است، مقابله كنيد و پس از رنجها و زحمتها و جنايات، ناچار تسليم خواهيد شد. پس بهتر آن است كه هر چه زودتر به ملت بپيونديد و از گرايش به شرق و غرب خوددارى نماييد و برگشت خود را به آغوش ملت و اسلام اعلام نماييد تا مورد حمايت ملت قرار گيريد.
2 - در اين چند روز كه اظهار مخالفتها بحمدالله كاهش پيدا كرد و روزنامهها تعطيل و از ايجاد اختلاف دستشان كوتاه بود و پس از انتشار نيز اكثر آنها از دامن زدن به اختلافات تا حدى خوددارى نمودهاند و گوش ملت از هياهوهايى كه به وسيله گروههاى منحرف ايجاد مىشد آسوده بود و در جبهههاى جنگ، مبارزان شجاع از اين جهت آسوده خاطر و فرماندهان، با دلگرمى مشغول فعاليت بودند، بحمدالله تعالى پيروزىهاى چشمگيرى نصيب ايران گرديد. بنابراين لازماست كسانى كه به كشور و اسلام و ملت علاقهمند هستند، اين راه نجات را كه راه حق و مرضى خداوند متعال است، ادامه دهند و از كوچكترين اختلافات يا دامن زدن به آن كه راه شيطان و مخالف رضاى حق تعالى است احتراز نمايند تا در دنيا و آخرت سعادتمند شوند و كشور راه سازندگى را پيش گيرد.
3 - بر جميع سخنرانان، چه در محيطهاى باز و چه بسته و تمام نويسندگان، تكليف حتمى شرعى است كه حتى به طور اشاره و كنايه، از گفتار و نوشتههاى اختلاف انگيز اجتناب نمايند كه امروز اختلاف براى امت اسلامى، سم كشنده است و بايد بدانند كه ايجاد اختلاف در محيط حاضر، جز تبعيت از نفس اماره و شيطان درونى و خدمت به ابر قدرتها خصوصا امريكاى جهانخوار، نيست و از منكرات بزرگى است كه شيطان به اسم اسلام، بر زبانها و قلمها جارى مىكند و بايد بدانند كه انقلاب اسلامى تاب تحمل آن را ندارد و متخلف را مجازات خواهد كرد. دادستان كل كشور موظف است تا به اين طريقه خطرناك خاتمه دهد. سخنرانىهاى سالم و سازنده در محيطهاى سالم غير متشنج، براى ايجاد وحدت و تفاهم و جلوگيرى از اختلاف و تشنج، مفيد و موجب رضاى خداست.
4 - من براى روحانيت كه نگهبان اصيل اسلام است نگران هستم و خوف آن دارم كه كسانى كه كفالت امرى از امور كشور را دارند، خصوصاً دادگاهها و كميتهها و دادستانىها با رفتار بعضى از آنان ولو به واسطه عدم توجه به موازين اسلامى، وجهه روحانيت اين سنگر اسلام، پيش ملت مشوه بشود و با شايعهسازىها و تهمتها از طرف مخالفين با اسلام يا با روحانيت، يك امر جزئى، چندين برابر به نمايش گذاشته شود و متأسفانه بعضى از علما، بىتوجه به مسائل، به خيال پشتيبانى از اسلام تحت تأثير شايعات واقع شده و يكسره به انتقاد از جمهورى اسلامى و از تمام دادگاهها و همه ارگان جمهورى اسلامى برخاسته و به دشمنان اسلام و قرآن كريم ناآگاهانه كمك و شريك جرم گروهكهاى منحرف مىشوند. اينجانب جداً از رئيس ديوانعالى و دادستان كل كشور و انقلاب و شورايعالى قضائى مىخواهم هياتهاى مركب از اشخاص عادل، مؤمن و متعهد تشكيل دهند تا دادگاههاى كشور را رسيدگى نمايند و قضات غير صالح و دادستانهاى منحرف را كنار گذاشته و اگر
صحيفه نور ج 14 صفحه 158
به مال و يا آبروى اشخاص تعدى نمودهاند محاكمه نمايند. سستى در اين امر مهم و مسامحه در آن، خطر عظيمى است براى جمهورى اسلامى كه هر چه بگذرد، ناراحتى زياد و خطر افزون مىشود.
5 - گاهى شنيده مىشود كه بعضى از پاسداران در بعضى از نقاط كشور از طريق اعتدال و شرع خارج و از مأموريت قانونى خود، تجاوز و در امورى كه مربوط به دادگاهها يا نهادهاى ديگر مىباشد، دخالت ناروا مىكنند. بر روساى پاسداران در سطح كشور است تا از اين نحو دخالتها كه خلاف قانون و خلاف طريقه اسلام است، جلوگيرى و خوددارى نمايند و اگر بعضى اشخاص، اين نحو دخالتها مىكنند و ممكن است از گروه منحرف در بين آنان رخنه كرده باشند، آنان را تصفيه نموده و اگر خلاف انجام داده اند، تحويل دادگاهها نمايند. بر شورايعالى سپاه لازم است اين حركات را تحت نظر گرفته و نگذارند تا اين ارگان فداكار مؤمن و متعهد، حيثيت خود را در بين ملت از دست بدهد. نفوذ افراد بعضى از گروه منحرف و اعمال خلاف عقل و شرع آنان، خداى نخواسته اين جوانان عزيز انقلابى را بد نام مىكند. بر رؤساى سپاه پاسداران است كه در سراسر كشور از انحرافات اشخاص جلوگيرى نمايند.
6 - لازم است دولت بيش از پيش كمكهاى لازم را به كشاورزى و كشاورزان بكند و در اين امر از هيچ كوششى خوددارى ننمايد و از پيچ و خمهاى ادارى كه موجب تأخير در اين امر حياتى است جلوگيرى نمايد و در اين موضوع، به استاندارها در سطح كشور سفارش اكيد نمايد كه امر كشاورزى در كشور ما، از اهم امور است و هدايت و اجراى آن به وجه صحيح، اساس اقتصاد كشور است.
7 - از عموم ملت عزيز مىخواهم كه از شايعهها كه از طرف گروههاى وابسته به رژيم سابق و يا ابر قدرت ها پخش مىشود، بىاعتنا بگذرند و به اكاذيب آنان گوش نكنند. اكنون كه مخالفين انقلاب از توطئههاى گذشته مأيوس شدهاند، به شايعهسازى و دروغپردازى كمر بسته و مىخواهند مردم را از اين راه مأيوس كنند و كشور را به دامان چپ و يا راست بكشانند. از خداوند متعال سعادت و پيروزى اسلام را در اين سال جديد مسئلت مىنمايم و اميد است كه با قدرت كامل خود، اين كشور اسلامى را از شر بدخواهان حفظ فرمايد. سلام و درود بر ملت بزرگ و در جهت خداوند و درود بر شهيدان و آسيب ديدگان در راه اسلام.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 160
تاريخ: 13/1/60
بيانات امام خمينى در جمع خانوادههاى شهدا و معلولين جنگ تحميلى
بسم الله الرحمن الرحيم
انالله و انا اليه راجعون
خوزستان، دين خودش را به اسلام ادا كرد. خوزستان براى اسلام و براى ارزشهاى انسانى و براى شرافت خود و كشور خود كوشش كرد و كوشش مىكند و مردانه ايستاده است و شهداى بزرگوار خود را نزد خداى تبارك و تعالى فرستاد. خوزستان در اين عرصه، اسوه است از براى ساير اهالى كشور، غرب و جنوب اسوه هستند از براى ساير كشور. اينها كه در مناظر ما هستند، اين شهدا كه تصوير مباركشان در پيش ماست، اينها به سوى خدا شتافتند و لبيك گفتند به دعوت اسلام و سعادت را براى خودشان تحصيل كردند و شرافت و عزت را براى غرب و جنوب، بلكه براى همه ايران، بلكه براى بشريت. آنچه كه مايه تسلى ماها هست در اين مصيبتها كه همه با هم شركت داريم اين است كه ما از خدا هستيم و به سوى خدا بر مىگرديم. ما از خود چيزى نداريم، هر چه داريم اماناتى است كه خدا به ما عنايت فرموده است و انالله ما همه مال خدا هستيم، ملك خدا هستيم، و عاقبت به سوى او بر مىگرديم. سعادت را آنها تحصيل كردند كه شتافتند با اختيار خودشان و با جهاد خودشان و با رزمندگى خودشان در مقابل كفر ايستادند و جان خودشان را تسليم خدا كردند و برگشتند به خداى تبارك و تعالى با سعادت و آبرو. ما همه خواهيم مرد، لكن آنها سعادت را براى خودشان و شرافت را براى وطنشان تحصيل كردند كه در مقابل لشكرهاى كفر براى دفاع از اسلام و براى دفاع از كشور اسلامى ايستادند و فداكارى كردند و به سوى خدا شتافتند. انسان كه بايد اين راه را برود و مردنى است، چه بهتر كه اين سعادت را تحصيل كند و امانت را به صاحب امانت بسپرد، موت اختيارى، شهادت، رسيدن به خدا در لباس شهيد و با ايده شهدا. در بستر مردن، مردن است و چيزى نيست، لكن در راه خدا رفتن شهادت است و سرفرازى و تحصيل شرافت براى انسان و براى انسانها. شما اهالى غرب و جنوب خوزستان و ساير مرزهاى كشور در مقابل ستمكاران و مهاجمان به اسلام ايستادگى كرديد و همچون شهداى صدر اسلام شهيد تقديم كرديد و از شما شهداى بسيار براى ملت باقى ماند و شرافت اين ملت را بيمه كرديد و خداى تبارك و تعالى از شما راضى باشد و اسلام براى شما سرفرازى قائل است و ملت پشتيبان شما و ساير رزمندگان است و شهادت هائى كه حاصل شده و
صحيفه نور ج 14 صفحه 161
شهدايى كه شما تقديم كرديد به اسلام، شهداى همه ملت است و مصيبتها براى همه ملت است و سرافرازى براى همه ملت. خودش به سعادت اين جوانهاى عزيز برومند كه عكسهاى بعضى از آنها در اين مجلس حاضر است و موجب تأثر و سرفرازى است.
آنچه از دنياست فانى و آنچه براى خدا تقديم مىشود باقى و ابدى است
من به شما اهالى خوزستان و ساير مرز نشينانى كه مورد تهاجم واقع شديد تبريك عرض ميكنم و تذكر مىدهم به شما دو جمله از كتاب خدا را لاتاسوا على مافاتكم و لا تفرحوا بمااتيكم اين تعليم خداى تبارك و تعالى است به انسانها از اول تا آخر كه در پيشامدها اگر چنانچه پيشامدى بود كه براى شما ضررى داشت، به حسب ظاهر و چشمهاى ظاهر بين، شما محزون نباشيد كه اينها ضرر نيست، نه تأسف بخوريد و نه محزون باشيد و آن چيزى كه از دستتان رفته است، براى اينكه به ظاهر از دست رفته است و در واقع آنها باقى هستند و براى شما شرافت تحصيل كردهاند و نه فرحناك باشيد براى چيزهائى كه به دست مىآيد از دنيا، براى آنكه آنچه از دنياست فانى است و آنچه براى خدا تقديم مى شود باقى و ابدى است و اين شهدا زنده هستند و در پيش خداى تبارك و تعالى عند ربهم يرزقون آنهاالان در درگاه خداى تبارك و تعالى روزهاى معنوى و روزهاى هميشگى را به آن نائل شدند و آنچه كه از خدا بود تقديم كردند و آنچه كه داشتند و آن جان خودشان بود تسليم كردند و خداى تبارك و تعالى آنها را پذيرفته است و مىپذيرد و ماها عقب مانديم. ما بايد تأسف بخوريم كه نتوانستيم اين راه را برويم.
اينها پيشقدم بودند و رفتند و به سعادت خود رسيدند و ما عقب مانديم و نتوانستيم در اين قافله سير كنيم و در اين راه راهرو باشيم. ما از خدا هستيم همه، همه عالم ازخداست، جلوه خداست و همه عالم به سوى او برخواهد گشت، پس چه بهتر كه برگشتن اختيارى باشد و انتخابى و انسان انتخاب كند شهادت را در راه خدا و انسان اختيار كند موت را براى خدا و شهادت را براى اسلام. خداوند تمام شهداى در راه اسلام را و تمام كسانى كه در راه اسلام معلول شدند، در راه اسلام خانمان خودشان را از دست دادند، در راه اسلام به آوارگى رسيدهاند، خداوند تمام آنها را به سعادتهاى ابدى برساند. اين مصيبتها بر همه ما وارد است و آن شرافتى كه اين جوانها تحصيل كردند، براى انسانيت است، شرافت انسانى است، ارزش انسانى را آنها به ثبوت رساندند، خدايشان رحمت كند و خدايشان بپذيرد. و من به تمام كسانى كه بازماندهاند، باز ماندهاند در اين، بازماندگان اين شهدا، به همه آنها، هم تسليت عرض مى كنم و هم تبريك . مبارك باد بر اهالى خوزستان و بر اهالى جنوب و غرب، اين خدمتگزارى و اين جان نثارى و اين پايدارى. كسانى كه در اينجا رفت و آمد دارند و براى اين طرفىها صحبت مىكنند از روحيه عظيم بزرگ شما اهالى خوزستان و اهالى جنوب و غرب صحبتهاى زياد مىكنند و شما را به اين روحيه بزرگ ستايش مىكنند و من اميدوارم كه ملت ايران با اين روحيه بزرگى كه دارد به تمام قدرتهاى فاسد غلبه كند و من اميد اين دارم كه به زودى كشور ما از لوث اين
صحيفه نور ج 14 صفحه 162
جنايتكاران پاك شود و دوستان ما در هر جا هستند به محل خودشان برگردند. و تنفر و عيب بر دشمنان اسلام و دشمنان شما و رحمت و عزت و شرف بر شما برادران و خواهران و رحمت بر شهداء شما.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 163
تاريخ: 16/1/60
تلگرام امام خمينى به آيت الله العظمى مرعشى نجفى
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرت آيت الله آقاى آقا سيد شهاب الدين مرعشى نجفى دامت بركاته - اسپانيا
تلگرام تبريك آنجناب به مناسبت روز دوازده فروردين سالروز جمهورى اسلامى واصل و موجب تشكر گرديد. از خداى تعالى شفاى كامل جنابعالى و مراجعت به وطن مألوف را مسئلت دارم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روحاللهالموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 164
تاريخ: 16/1/60
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از گودنشينان و اقشار مختلف جنوب شهر تهران
طبقه محروم بود كه اين نهضت را به ثمر رساند
بسم الله الرحمن الرحيم
گروههاى مختلفى در اينجا حاضرند و من براى اينكه شايد غفلت كنم از اسم بعض از گروهها از اين جهت معذورم كه هريك، هر يك را اسم ببرم. همه ملت اسلام و تابع قرآن و از گروه زحمتكشان اين كشور هستيد. انقلاب اسلام، اين انقلاب مهم اسلامى رهين كوششهاى اين طبقه است، طبقه محروم، طبقه گودنشين، طبقهاى كه اين نهضت را به ثمر رساند و توقعى هم نداشت. من شما طبقه را، گودنشينان را، از آن كاخ نشينان بالاتر مىدانم (اگر آنها لايق اين باشند كه با شما مقايسه بشوند.) من وقتى كه در حال انقلاب مىديدم كه يك پيرمردى از آن گودنشينها از آن منزل محقر خرابه بيرون مىآمد و مىگفت كه ما با بچههايمان صبح كه مىشودرويم براى تظاهر، يك موى شما بر همه آن كاخ نشينها و آنهائى كه در اين انقلاب هيچ فعاليتى نداشتند، بلكه كارشكنى هم تا آن اندازه كه مىتوانستند مىكردند و الان هم هر مقدار كه بتوانند مىكنند، يك موى شما بر همه آنها ترجيح دارد، بلكه مقايسه يك موى شما به آنها نبايد صحيح باشد.
شما اين انقلاب را به ثمر رسانديد و گروه هائى كه در سر تأسر كشور اين انقلاب را به ثمر رساندند، همان زن و مرد محروم و همانهايى كه مستضعف هستند و كاخنشينها آنها را استضعاف مىكنند و اينها ثابت كردند كه كاخنشينها هستند كه ضعيفند پوسيدهاند و براى اين ملت هيچ كارى نكردهاند و نخواهند كرد. اين دانشگاه بود، جوانهاى دانشكاه كه آنها هم از محرومين و مستضعفيناند و اين طبقه محروم جامعه بود كه از همه رفاهها محروم بود لكن قلبش مملو از عشق به اسلام و ايمان بود و با آن عشق و با آن ايمان اين حركت را دنبال كرد و شهيد داد و در مقابلش چيزى مطالبه نكرد. آنهائى كه هيچ خطى در اين ميدان نداشتند و جز خرابكارى از آنها كارى ساخته نيست و الان هم در گوشه و كنار كشور مشغول به خرابكارى هستند، آنها بودند كه كنار نشسته بودند و منتظر اين بودند كه يك طرف غلبه كند و آنها بيايند و بهرهبردارى كنند، ميوه چينى كنند. وقتى كه ديدند كه جمهورى اسلامى آنطور ميوه چينىهائى را كه اينها مىخواهند موافق برنامهاش نيست، آنها هم مشغول به خرابكارى شدند و هر جا كه يك خرابى پيش آمد، آنها تأييد كردند، يا وارد شدند در كردستان، در بلوچستان. الان هم كه در جنوب و غرب ما گرفتارى جنگ را داريم، همانها هستند كه نمىگذارند كه
صحيفه نور ج 14 صفحه 165
اين ملت توجه بكند، به جنگ و مشغول به تبليغات هستند در خيابانها و در كوچهها و محلهها. شما هستيد كه كشور را از دست ابر قدرتها نجات داديد و اين طبقه عزيز محروم كه در ازاء خدمتش غير از خدا از كس ديگرى چيزى نمىخواهد و ما همه رهين ملت شما هستيم و اگر لايق باشيم، خدمتگزار شما. شما بوديد كه در ميدانها، در خيابانها اجتماع كرديد و با مشتگره كرده در مقابل توپ و تانك و مسلسل و اينها ايستاديد و با ايستادگى و شجاعت، زن و مرد شما، بزرگ و كوچك شما فداكارى كرد و شهيد داد تا غلبه كرد و الان هم كه در جبههها جنگ هست باز اين طبقه محرومند كه در تلويزيون نشان مىدهد مشغول خدمت هستند. آن كاخنشينها يك شاهى خدمت در اين جنگ نكردند و نخواهند كرد. آنها اگر مشغول افساد و فساد نباشند، بىتفاوت هستند. و بحمدالله من بايد از نيروهائى كه در جنگ هستند، تشكر كنم و تقدير. و ديروز يك شجاعت بىسابقهاى نيروى هوائى به خرج داد و جنگندههاى اينها تا آخرين نقطه عراق رفت و آنها را در آنجا سركوب كرد. من بايد از قبل همه ملت، اميدوارم كه ملت اين حق را به من داده باشد، كه از همه اين جنگندهها و همه اين خدمتگزارها كه دارند در سرحدات جان خودشان را فداى اسلام و كشور مىكنند تشكر كنم و ملت پشتيبان آنهاست و بحمدالله ديروز يك شجاعت نمونهاى به خرج دادند و بدون اينكه خسارتى بر خودشان وارد بشود، كوبيدند عراق را و فهماندند كه اگر چنانچه خوف اين نبود كه اشخاص بيگناه يك وقت در اين امور پايمال بشوند (به ملت عراق اينها علاقه دارند) اگر اين خوف نبود، به دولت عراق مىفهماندند كه او لايق اين نيست كه در مقابل اين جوانهاى ما ايستادگى كند. ديروز كه اين فرماندهان ارتش اينجا بودند، وقتى مىخواستند بروند، آقاى فكورى فرمانده نيروى هوائى به طور مخفى به من گفتند كه ما يك كارى مىخواهيم بكنيم و ذكر نكردند كه آن كار چيست و بعد معلوم شد كه اين كار بسيار مهم انجام گرفت و گوشمال سختى به صداميان زدند.
و همين طور نيروى زمينى و پاسدارها و همه در اين مسائل فعاليت شجاعانهاى مىكنند و مورد تقدير ملت هستند، آنها هم از طبقه محرومند، همه اين خلبانها و همه اين پاسدارها و همه اين ژاندارمرى و ارتش، همه آنها هم از اين طبقه هستند. پس انقلاب ما مرهون اين طبقه هست،اين طبقه هستند كه اين نهضت را بپا كردند و قيام كردند و به پيش بردند و همين طبقه هستند كه الان در سرحدات مشغول فداكارى هستند و همين طبقه هستند كه براى ملت ما ارزش ايجاد مىكنند و شجاعت آنها به همه دنيا ثابت مىكند كه اين طبقاتى كه مشغول به فعاليت هستند، در شجاعت فوق آن چيزى است كه تصور مىكنند.
ما امروز نيز شاهد فداكارىهاى طبقه محروم هستيم
ما هر روز شاهد يك پيروزىهائى در جبههها هستيم كه همه اينها سرتاسر اين جبههها را هستند آنجاها و فعاليت مىكنند و آنها هم از همين طبقه محروم و لكن طبقه فوق همه طبقات هستند، چنانچه شما هم و همه كسانى كه زن و مردى كه در پشت جبهه هستيد، همه مشغول به فداكارى و مشغول به جنگ هستيد، آنها در جبهه جنگ مىكنند و شما در پشت جبهه و اين از خصوصيات انقلاب اسلامى است،اين از خصوصيات اسلام
صحيفه نور ج 14 صفحه 166
است، اين از چيزهائى است كه اسلام تعليم كرده است بر شما و شما از روز اول قيام كرديد و براى اسلام قيام كرديد و الان هم چون حكومت خودتان را اسلامى مىدانيد و ارتش خودتان را اسلامى مىدانيد از اين جهت همه با هم بدون اينكه در فكر اين باشيد كه يك افتخارى براى خود شخص خودتان ايجاد كنيد، مشغول هستيد به فداكارى و شايد در دنيا نظير نداشته باشد اين نحوى كه در ايران، ملت از ارتش پشتيبانى مىكند در دنيا شايد بىنظير باشد و شايد در طول تاريخ هم نظيرى برايش نتوانيم پيدا بكنيم كه بچههاى كوچك و جوانهاى نيمسال و زنها، پيرزنها، عروسها، دامادها همه با هم در اين جبهه حاضرند و صحنه جنگ صحنهاى است كه ملت همه در آن حاضر هستند، من اميدوارم كه شما ملت بزرگ و شما ملتى كه محروم هستيد لكن پيش خدا عزيز هستيد، گمان نكنيد كه كاخنشينها بسيار مرفه هستند، آنها دل هايشان لبريز از تزلزل است، آنها قلبهايشان آرام نيست، تزلزلى كه در بين كاخنشينها هست، در بين كوخنشينها نيست، آرامشى كه اين طبقه محروم دارند، آن طبقهاى كه به خيال خودشان در آن بالاها هستند ندارند.
شما اگر توجه كنيد، قدرتهاى بزرگ را ببينيد، مىبينيد كه آنقدر اضطرابى كه در سران قدرتهاى بزرگ هست در شما اشخاصى كه براى خدا عمل مىكنيد و از خدا مىخواهيد اجر را، در شما اين اضطراب نيست، اين يك نعمتى است كه خدا به شما داده و شايد ماها هم نتوانيم درست بفهميم نعمت خفيه الهى را. نعمت طمأنينه، نعمت آرامش، نعمت سكينه قلب، اطمينان قلب، در شما گروهها و در گروههاى به نظر آنها مستضعف هست و در آن بالاها نيست آن بالاها همه اضطراب است در كاخهاى بزرگ نشستند و غصه مىخورند، شما در كوخها نشستيد و آن غصهها را نداريد. اين از الطاف خداست بر شما و من اميدوارم كه خداوند تبارك و تعالى عنايتش را بر سر شما ملت عزيز و همه ملتهاى اسلامى مستدام دارد. انشاء الله به زودى اين مستكبرين به جاى خودشان بنشينند و آنهائى كه به شما ظلم كردند و ستم و هجوم كردند، انشاءالله خداوند آنها را فانى كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page