-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 27
تاريخ: 10/11/59
بيانات امام خمينى در جمع معلمان علوم دينى سراسر كشور
معلم امانتدارى است كه انسان امانت اوست
بسم الله الرحمن الرحيم
از آقايان تشكر مىكنم كه در اين هواى سرد و در اين جاى كوچك زحمت كشيدند و تشريف آوردند. انشاء الله خداوند همه را موفق كند به خدمت به اسلام و كشورشان.
شما مىدانيد كه اين بچههاى كوچك كه در دبستان هستند و بعد از آن در جاهاى ديگرى مثل دبيرستان و بعد هم منتهى مىشوند به دانشگاهها، همينها سرمايه اين كشور هستند، يعنى سرمايه علمى و سازندگى علمى اين كشور هستند و مىدانيد كه اين كودكان از اولى كه وارد مىشوند در محيط تعليم، يك نفوس سالم ساده و بى آلايش و قابل قبول هر تربيتى و هر چيزى كه به آنها القاء مىشود، هستند، و اينها از اول كه وارد در كودكستان مىشوند اماناتى هستند الهى به دست آنهائى كه در كودكستان آنها را تعليم مىدهند و همين امانات از آنجا منتقل مىشوند به جاهاى ديگر و به دست معلمين ديگر تا برسد به آنجائى كه رشد كردند و بزرگ شدند و وارد شدند در مراتب عاليه و دانشگاهها. اگر چنانچه اين اطفال را از اول يك نحو تربيت بكنند كه در آن انحراف نباشد، تربيتهاى مناسب با انسان باشد، مناسب با فطرت پاك انسان ها باشد، از آن اول وقتى كه آن معلمين دبستان و كودكستان، بعد بالاتر تحت تربيت واقع مىشوند، با همان ترتيب وارد مىشوند به دبيرستان مثلاً و اگر اينجا هم همان تربيت به صراط مستقيم باشد و آنها را به آن راهى كه فطرتشان اقتضاء دارد هدايت كنند معلمين، از باب اينكه اينها جوان هستند و اول بچه بودند و الان جوان ديگرى شدند و در آنجا اگر باز تعليم و تربيت يك تربيت انسانى باشد، با همان حال كه پذيرش هر تربيتى در نوسالها و ميانسالها خيلى زود انجام مىگيرد، وارد مىشوند به مراتب بعد، آنجا هم اگر چنانچه تربيت يك تربيت انسانى باشد و موافق با فطرت انسان كه همان فطرت وديعه گذاشته از خداست، فطرت الله التى فطرالناس عليها آنطور باشد، در دانشگاه هم همانجور تربيت باشد، اينها بعد كه تحويل به جامعه داده مىشوند و مقدرات جامعه قهراً به دست اينها سپرده مىشود بالمال، يك كشور را كشور نورانى، كشور انسانى، كشور به فطرت الله تربيت مىكنند و كشور را به جلو مىبرند. اگر شما بخواهيد تعليم كنيد فقط اطفال را و كارى به اين نداشته باشيد كه در پهلوى تعليم و تربيت انسانى، تربيت اخلاقى باشد، اينها با همان علم بدون تربيت مراحل را طى مىكنند و علم بدون تربيت آنها را يا اكثر آنها را رو به فساد مىكشد.
صحيفه نور ج 14 صفحه 28
انسان از اول اينطور نيست كه فاسد به دنيا آمده باشد از اول با فطرت خوب به دنيا آمده، با فطرت الهى به دنيا آمده، كل مولود يولد على الفطره كه همان فطرت انسانيت، فطرت صراط المستقيم فطرت اسلام، فطرت توحيد است، اين تربيتهاست كه يا همين فطرت را شكوفا مىكنند و يا جلوى شكوفائى فطرت را مىگيرند، اين تربيتهاست كه يك كشور را ممكن است به كمال مطلوبى كه از هر جامعه انسانى است برسانند و يك كشور، كشور انسانى باشد، كشور مطلوب اسلام باشد و همين تربيتها يا تعليمهاى بدون تربيت ممكن است كه اينها را در آنوقتى كه مقدرات يك كشورى دست آنهاست و همه چيز كشور به دست آنهاست، كشور را به تباهى بكشند، و شما آقايان معلمين و همه معلمهائى كه در سرتاسر كشور هستند و همه اساتيدى كه در دانشگاهها هستند مسؤولند نسبت به اين امانتى كه خداى تبارك و تعالى و اولياء اطفال و اولياى اينها به شما سپردهاند، همه مسؤول هستيد. گمان نكنيد شما يك، ده نفر، پنجاه نفر پيش شما هست و شما آن پنج نفر يا ده نفر، يا پنجاه نفر را تعليم مىدهيد و ممكن است كه خيال كنيد كه اين عده چيزى نيستند، ديگران كارها را انجام بدهند. ممكن است در بين همين ده نفر، همين پنجاه نفر كه شما تعليم مىدهيد، يك شخصى پيدا بشود كه بعدها بشود، يك مقام عالى داشته باشد، رئيس جمهور يك مملكت بشود، نخست وزيرش بشود، مراتب عاليه كشور دست او بيايد. اگر چنانچه همين يك نفرى كه پيش شما بوده و بعد هم رفته پيش كسان ديگر تا رسيده به آن آخر يك تربيت فاسدى بشود، يعنى يا تعليمى باشد و هيچ كارى به اين نداشته باشند كه اين بايد تربيت انسانى هم بشود، يا خداى نخواسته معلم منحرفى باشد و اين كودك از اول و بعد هم در مراتب ديگر تحت يك تربيت انحرافى واقع بشود، ممكن است همين يك نفر يك كشور را به باد فنا بدهد.
رضاخان هم يك نفر بود وقتى هم كه آمد به تهران يك نفر آدمى بود كه در يك فوجى، در يك چيزى يك منصب كوتاهى داشت، لكن دريافته بودند آنهائى كه مىخواستند با قلدرى اين مملكت را چپاول كنند كه اين اهل اين كار است، از اين جهت او را فرستادند. ممكن است كه از زير دست شما اگر تربيت يك تربيت صحيح نشود يك رضاخان بيرون بيايد، يك محمد رضا بيرون بيايد شما كه نمىدانيد كه اين آدمى كه پيش شما ولو حالا فرض كنيد كه از اين كشاورزى است، بچه كشاورزى است يا بچه كاسبى است آمده، شما كه اطلاع نداريد كه اين بچه كشاورز و كاسب بعدها چه خواهد شد.
رضاخان هم يك آدمى بود كه بچه يك نفر آدم پائينى بود، لكن چون تربيت، تربيت انسانى نبوده است و اسلامى نبوده است، يك نفر آدم كه فاسد از كار در آيد يك كشور را به سالهاى طولانى به فساد مىكشد، چنانچه شما ديديد كه اين پدر و پسر از باب اينكه تربيت انسانى و اسلامى نداشتند، با اينكه يك نفر بودند، لكن يك مهرهاى كه خارجى ها او را تقويت مىكردند. پس شما گمان نكنيد كه من يك بچه كاسبى پيش من هست و اين چيزى نيست، مىرود كاسب مىشود، يا يك بچه فرض كنيد كشاورزى پيش من هست، اين هم گمان نكنيد، شما فكر اين را بكنيد كه اين بچه ممكن است يك
صحيفه نور ج 14 صفحه 29
وقتى رئيس يك كشور بشود، رئيس يك ارتش بشود، آنوقت كه اين رئيس كشور شد، رئيس ارتش شد، كشور را به تباهى مىكشد و ارتش را به تباهى مىكشد. هميشه اكثراً افراد، نادر هستند كه وارد مىشوند و يك كشور را يا ترقى مىدهند و يا تنزل مىدهند و شما بايد توجه به اين معنا داشته باشيد كه اگر تربيتتان، تربيت خدا نخواسته خلاف انسانى و اسلامى باشد، هر كارى كه او بعدها بكند شما هم شريك جرميد و اگر تربيت يك تربيت انسانى و روى فطرت انسان باشد بعدها هم كه هر كار خوبى بكند شما شريك هستيد در آن كار خوب. معلم امانتدارى است كه غير همه امانتها، انسان امانت اوست امانتهاى ديگر را اگر كسى خيانت به آن بكند خلاف كرده است، لكن يك قالى را كه به آن امانت داده بودند از بين برده است، در جامعه يك چيزى درست نمىشود، يك شخصى ضررى كرده است و اين هم بايد ضرر او را جبران كند اما امانت اگر انسان شد، اگر يك طفل قابل تربيت شد، اگر خداى نخواسته اين امانت به آن خيانت شد، يك وقت مىبينيد خيانت به يك ملت است، خيانت به يك جامعه است، خيانت به اسلام است. بنابراين شغل در عين حالى كه بسيار شريف است و بسيار ارزنده است، از باب اينكه همان شغل انبياست كه براى انسان سازى آمده بودند لكن مسؤوليت بسيار بزرگ است، چنانچه مسؤوليت انبيا هم بسيار بزرگ بود.
اهميت تربيت از تعليم بيشتر است
بايد خيلى شما توجه كنيد به اينكه يك فرد عادى نيستيد شماها. اگر فرض كنيد در يك ادارهاى يك نفر آدم يك خلاف كرد، در يك وزارتخانه يك نفر آدم يك خلاف كرد، آن خلافى كه در يك وزارتخانه مىشود يا يك اداره مىشود، با اين خلافى كه در جاهائى كه تربيت و تعليم بايد واقع بشود و در آموزش و پرورش مىشود، بسيار فرق دارد. آنطور نيست كه در يك وزارتخانه اگر يك كسى خلاف كرد، خلافش همچو باشد كه يك كشور را به هم بزند، مگر نادراً يك همچو اتفاقى بيفتد، اما اگر چنانچه در آموزش و پرورش يك بچهاى فاسد از كار درآمد، يك بچهاى با اخلاق شيطانى تربيت شد، با اخلاق استكبارى تربيت شد، اين بچه با اخلاق شيطانى، با اخلاق استكبارى امكان اين را دارد كه يك كشور را تباه كند و يك انسانهاى زياد را تباه كند و تمامش، ما، شما كه مشغول اين شغل عظيم هستيد، در تمام آنها، هم در خوبىهايشان و هم در بدىهايشان شريك هستيد، گاهى شريك جرميد و گاهى شريك يك نورانيتى كه شما ايجاد كرديد. بايد خيلى توجه شما داشته باشيد كه شماها يك مردم عادى نيستيد، شماها معلم نسلى هستيد كه در آتيه همه مقدرات كشور به آن نسل سپرده مىشود. شما امانتدار يك همچو نسلى هستيد و تربيت شما و تعليم شما بايد همراه هم باشد. فقط اين هم وظيفه نيست براى معلم علوم دينى، اين وظيفه است براى تمام معلمين در هر رشته هستند و تمام اساتيد دانشگاه در هر رشتهاى هستند. همانطورى كه معلم علوم دينى فقط اگر بخواهد علوم دينى را ياد بدهد و توجه به اخلاق دينى نداشته باشد، توجه به سازندگى اين طفل يا اين جوان نداشته باشد ممكن است غائله بار بياورد و كشور را به تباهى بكشد، معلم غير علوم دينى هم همين طور است، در هر
صحيفه نور ج 14 صفحه 30
رشتهاى كه تعليم واقع مىشود، اگر چنانچه در آن رشته خداى نخواسته انحراف ايجاد بشود، معلمين يا اساتيدى باشند كه انحراف ايجاد بكنند، هم خودشان شريكند در اين جرمهائى كه از آنها صادر مىشود و هم كشورشان به تباهى كشيده مىشود به حسب امكان، اين همچو نيست كه وظيفه شما آقايان كه معلم دينى هستيد، اين باشد كه تربيت كنيد، شما بايد اين عدهاى كه در دست شماست، تعليم كنيد و اهميت تربيت را از تعليم بيشتر بدانيد.
اگر انسان فقط بندگى خدا را بپذيرد هر كارى انجام بدهد عبادت است
تربيت كنيد آنها را به اخلاق انسانى، اخلاق اسلامى و به توجهات آنها را به خدا بدهيد و آنها را از اين فسادهايى كه در جامعههاى منحط واقع مىشود، بپرهيزانيد و به آنها تذكر بدهيد كه اگر چنانچه شماها يك تربيت اسلامى انسانى داشته باشيد، هم براى خودتان سعادت است، هم براى كشورتان سعادت است بايد شما اينها را از آن طبيعت منحطى كه انسان را به انحطاط مىكشد، آن حب جاه و حب مال و حب منصب احتراز بدهيد، اينها را از آن چيزهايى كه خار راه انسان هستند، مانع ترقى انسان هستند احتراز بدهيد، به آنها بفهمانيد كه انسان تا سرش توى اين آخور طبيعت است انسان نيست. اينهائى كه همه توجهشان به اين است كه چيزى به دست بياوريم و يك زندگى رفاه درست كنيم، اينها توى آخور طبيعت سرشان هست و در آخر هم مثل يك حيوانى كه در آخور سرش هست محسوب مىشود. شماها بايد به اينها بفهمانيد كه زندگى شرافتمند زندگى است، زندگى انسانى، زندگى شرافتمند است، بايد شما آنها را از عبوديت غير خدا باز داريد و به عبوديت خدا، به بندگى خدا آنها را تربيت كنيد اگر چنانچه از راه عبوديت خدا انسان وارد شد در جامعه يا نظر انداخت به امور، اين از اين راه و از اين كانال وقتى واقع شد، وارد شد، كارهايش همه الهى مىشود انسان اگر عبوديت خدا را فقط، بندگى خدا را فقط بپذيرد و از عبوديت ساير چيزها يا ساير اشخاص احتراز كند، از كانال عبوديت خدا در دنيا وارد بشود، در طبيعت وارد بشود، از كانال عبوديت خدا مدرسه برود، در وزارتخانه وارد بشود، در جامعه وارد بشود، هر كارى كه انجام بدهد عبادت است، براى اينكه مبداء عبوديت خداست. شما ملاحظه كرديد كه در قرآن شريف و همين طور در نماز وقتى كه مىخوانيد نماز را، نسبت به رسول اكرم عبده و رسوله عبد را بر رسالت مقدم داشتند و ممكن است كه اصل اين اشاره به اين باشد كه از كانال عبوديت به رسالت رسيده است، از همه چيز آزاد شده است و عبد شده است، عبد خدا نه عبد چيزهاى ديگر، دو راه بيشتر نيست يا عبوديت خدا يا عبوديت نفس اماره، اين دو راه است، اگر انسان از عبوديت ديگران آزاد بشود و عبوديت خدا را بپذيرد كه لايق اين است كه انسان عبد او باشد كارهايى كه انجام مىدهد، انحراف ندارد. يعنى انحراف عمدى نخواهد كرد. تمام اينهائى كه انحرافى هستند چه عقايد انحرافى و چه اعمال انحرافى و چه قلمهاى انحرافى، چه نطقهاى انحرافى است، اينها براى اين است كه از كانال عبوديت الله عبور نكردهاند اينها بنده هواهاى نفسانى هستند. اين بچههاى كوچك كه در دست معلمين درجه پائين به اصطلاح در درجهاى
صحيفه نور ج 14 صفحه 31
كه از حيث كلاس جلوتر است، اين بچهها لايق اين هستند كه يك انسان بشوند، لايق اين هستند كه يك انسان به تمام معنا بشوند و لايق اين هستند، قابل اين هستند كه يك شيطان بشوند، يك حيوان بشوند. تربيت است كه اين طفل را يا به راه انسانيت وامىدارد يا به راه حيوانيت. اگر چنانچه مقامات دنيا راهى انسان به رخ اينها بكشد و هى از مقامات و از درجات و از شغلها دل اين كودك را انباشته كند، اين همين طورى بار مىآيد، غير از آن چيزى كه در آن مرتبه ياد گرفته است و در قلبش واقع شده است و چون قلب، قلب صاف نورانى است زود قبول كرده است، در مرتبه بعد هم كه برود دنبال اين مىرود كه يك سندى به دست بياورد كه يا به طور مشروع - فرض كنيد - حقوق بگير بشود، يا چپاولگر بشود. اگر در ذهن اين بچهها شما، هى انباشته كنيد شغلتان چطور مىشود، مقامتان چه مىشود، مرتبهتان چه مىشود، مرتبهتان چه مىشود، به باغ مىرسيد، به دنيا مىرسيد، اينها همه توجهشان به همان مىشود، كانه چيز ديگرى غير از اين نيست و اگر چنانچه به آنها اين معنا را تزريق كنيد كه ما با شرافت انسانيت بايد در اين كشور زندگى كنيم، همان معنائى كه حاصل مىشود از براى آن چپاولگرى كه مال مردم را مىبرد يا آن منحرفى كه حقوق مىگيرد، براى اين هم اگر چنانچه براى خدا كار كند آن مطالب حاصل مىشود، لكن بين دوتايش فرق است. او از كانال خيانت رسيده است به يك خانه و اين از كانال عبوديت خدا رسيده است به آن خانه، اين اعتنا به آن خانه نداشته است لكن احتياج طبيعى بوده است رسيده به آن، آن همه توجهش رسيدن به اين است، ديگر كارى به چيز ديگرى ندارد. اگر چنانچه انسان هدايت نشود به آن طريق مستقيمى كه خداى تبارك و تعالى جلوى پاى انسان گذاشته است، اگر اين راه را نرود راهها همهاش ديگر اعوجاج و انحراف است. اگر منحرفين و معوجين در يك كشورى سرنوشت آن كشور را به دست بگيرند، آن كشور رو به انحطاط مىرود، رو به انحراف مىرود، و اگر افاضل و دانشمندانى كه با فضيلت هستند، با فضيلت انسانى هستند اينها سررشتهدار يك كشور بشوند، فضيلت در آن كشور زياد مىشود، براى اينكه در آن مقامى كه هستند، مردم به حسب عادت توجه به آنها دارند و حرفهاى آنها در ذهنهاى عمومى مردم كارگر است و تأثير مىكند. و چه بسا كه حرف يك نفر آدمى كه در جامعه مورد توجه است يك جامعه را رو به فساد ببرد و همين طور از آن طرف، يك حرف آدمىكه در جامعه رو به، توجه به آن دارند، ممكن است يك جامعه را رو به صلاح ببرد و شما آقايان مىخواهيد كه يك همچو افرادى را به جامعه تحويل بدهيد، خيال نكنيد كه يك فرد عادى است. اين فرد عادى محتمل است كه بعدها بشود يك رئيس مملكتى، بعدها يك مقامى پيدا بكند. وقتى آن مقام را پيدا كرد آنوقت ميزان است. اگر منحرف است، در پيش شما به انحراف كشيده شده باشد و از پيش شما هم وقتى رفته بالاتر، آنجا هم به انحراف كشيده شده باشد و هكذا. اين ممكن است يك فرد باشد و يك جامعه را فاسد كند. انبيا يك نفر بودند، يك نفر آدم بودند، لكن از باب اينكه يك آدمى بود كه از كانال عبوديت رسيده بود به مقام رسالت، همه چيزش انسانى بود يك جامعه بزرگ را از زمان خودشان تا بعدها اصلاح كردند، يك نفر بودند ولى يك نفرى كه جامعهها را اصلاح مىكردند، اگر انبيا از بشر مستثنى بودند، يعنى
صحيفه نور ج 14 صفحه 32
بشرى بودند به استثناى انبيا، الان حكايتهايى در دنيا بود و فضاحتهايى در دنيا بود كه نظيرش را كسى نمىتوانست بفهمد. حالا هم كه انبيا زحمت كشيدند و افتخار دادند بشر را به تعليمات و تربيتشان، از باب اينكه منحرفين باز زياد بودند و آنها هم در مقابل انبيا ايستادند و - انحرافى - اين مردم را دعوت به انحرافات كردند، حالا هم آنچه كه بركات هست در دنيا، از انبياست. شما اگر چنانچه در آن پروندههائى كه در دادگسترى سراسر دنيا هست، ملاحظه بكنيد، پرونده جنايت از آن اشخاصى كه به انبيا اعتقاد پيدا كردند - تربيت انبيا واقع شدند - تحت تربيت انبيا واقع شدند، پرونده جنايت كم مىبينيد يا نمىبينيد، همه پروندههاى جنايات و همه پروندههاى مالى و جانى و امثال اينها مال آنهاست كه از تربيت انبيا كنار بودند ولو نماز مىخواندند اما نمازى بوده است كه از كانال عبوديت نبوده، ولو اعمالى كه بجا مىآوردند اعمال صالحه هم فرض كنيد بوده لكن از راه مستقيم عبوديت نبوده است آن هم كه بجا مىآورده است همه توجهش باز به خودش بوده است.
شما اگر بتوانيد اين بچهها را تربيت كنيد به طورى كه از اول بار بيايند به اينكه خداخواه باشند، توجه به خدا داشته باشند، شما اگر عبوديت الله را و پيوند با خدا را به اين بچهها تزريق كنيد، و اين بچهها زود قبول مىكنند امر را، اگر عبوديت خدا را به اينها و تربيت الهى را و آنكه هر چه هست از اوست به اينها القاء كنيد و آنها بپذيرند، خدمت كرديد به اين جامعه. بعدها دسترنجهاى شما ارزشمند خواهند شد. و اگر خداى نخواسته بر خلاف اين باشد، به اين امانت خداى نخواسته هر كس كرده باشد خيانت كرده است و اين غير از همه خيانتهاست، خيانت به انسان است خيانت به اسلام است، خيانت به عبوديت الله است.
خيلى بايد چشمها را باز كنيد و شغل خودتان را كه انتخاب كردهايد، بسيار شغل عالى است لكن به مسؤوليتش هم بايد توجه بكنيد. تربيت كنيد، مهم تربيت است. علم تنها فايده ندارد علم تنها مضر است. گاهى اين باران كه رحمت الهى است وقتى كه به گلها مىخورد بوى عطر بلند مىشود، وقتى كه به جاهاى كثيف مىخورد بوى كثافت بلند مىشود، علم هم همين طور است. اگر در يك قلب تربيت شده علم وارد بشود عطرش عالم را مىگيرد و اگر در يك قلب تربيت نشده يا فاسد بريزد اين علم و وارد بشود، اين فاسد مىكند عالم را ذا فسد العالم فسدالعالم و اگر صالح بشود صالح مىكند، يك شعاعهاى زيادى دارد كه به صلح، به اصلاح و به خوبى مىرساند مردم را و شما متصدى يك همچو امرى هستيد، شماها متصدى هستيد كه اين عالم را به نور برسانيد، از ظلمات اين بچههائى كه نورانى هستند آن نورانيت آنها را شكوفا كنيد. شما متصدى يك امر بزرگ هستيد، آنها را تربيت اسلامى و صحيح بكنيد تا انشاءالله كشور شما سعادت خودش را پيدا بكند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 33
تاريخ: 12/11/59
فرمان امام خمينى به آيت الله خزعلى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ ابوالقاسم خزعلى دامت افاضاته
چون جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محمد رضا مهدوى كنى عضو شوراى نگهبان به خاطر مشاغل مهم ديگرى كه دارند نمىتوانند در جلسات شورا شركت نمايند، از اين رو طبق اصل نود و يكم قانون اساسى جمهورى اسلامى كه به منظور پاسدارى از احكام اسلام و قانون اساسى از نظر عدم مغايرت مصوبات مجلس شوراى اسلامى با آنها، شورائى تشكيل مىشود و انتخاب اعضاى آن بر طبق شرايط تعيين شده به عهده اينجانب مىباشد، بدين وسيله جنابعالى را به عنوان يكى از شش فقيه به عضويت شوراى نگهبان منصوب مىنمايم. از خداى تعالى موفقيت هر چه بيشتر شما را اميدوارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 34
تاريخ: 12/11/59
نامه وزير دفاع به محضر امام خمينى در مورد بررسى وضع بازماندگان معدومين كودتاى نافرجام
بسمه تعالى
پيشگاه امام خمينى رهبر و بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران
پيرو اوامر آن رهبر در مورد بررسى وضع بازماندگان معدومين كودتاى نافرجام، به سه نفر از پرسنل نيروى هوايى، تيپ نوهدو نيروى زمينى جمهورى اسلامى مأموريت داده شده كه به پيگيرى اين امر بپردازند. اينك خلاصه اقدامات انجام شده و پيشنهادها را به عرض مىرساند:
الف - معدومين نيروى هوائى جمهورى اسلامى اكثراً خلبان بوده و كليه آنها منازل سازمانى نيروى هوائى را ترك نمودهاند.
ب - معدومين نيروى زمينى كه اكثراً از افسران زرهى و توپخانه، لشكر گارد سابق، لشگر 92 زرهى اهواز، لشكر 16 قزوين و لشگر 64 پياده اروميه و تعدادى از آنها در منازل سازمانى زندگى مىكنند.
پ - معدومين تيپ نوهد كه اكثريت را درجهداران تشكيل داده و هم اكنون 30 خانه سازمانى را اشغال نمودهاند.
پيشنهادها:
1 - چون سكونت اين عده در خانههاى سازمانى مغاير با اصول حفاظتى بوده، براى سهولت بيشتر آنان قرار شد منازل سازمانى آنها تخليه گردد.
2 - با توجه به هزينه زندگى و مسكن، به هر خانواده با يك فرزند مبلغ سى هزار ريال و در ازاى هر فرزند اضافى مبلغ پنج هزار ريال به خانوادهها پرداخت شود.
3 - وامى جهت خريد خانه به خانوادهها پرداخت و در ازاى بازپرداخت اين وام مقدار كمى از مستمرى آنها كم شود.
ضمناً گزارش هيأت بررسى مشكلات خانوادههاى معدومين به پيوست جهت مقتضيات اوامر عالى تقديم مىگردد.
وزير دفاع جمهورى اسلامى ايران
سرهنگ خلبان جواد فكورى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 35
تاريخ: 12/11/59
پاسخ امام خمينى به نامه وزير دفاع
بسم الله الرحمن الرحيم
مراتب فوق مورد موافقت است اميد است خانواده اين اشخاص در دامان اسلام و امت اسلامى با رفاه زندگى كنند و سعادت خويش را در دنيا و آخرت تأمين نمايند. از خداوند تعالى سعادت و سلامت ملت مسلمان را خواهانم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 36
تاريخ: 15/11/59
بيانات امام خمينى در جمع كارگران معادن ذوب آهن، اعضاى جهاد سازندگى شهرستانهاى زرند، ماهان و كرمان، مسؤولان بنياد مستضعفان سراسر كشور و كارمندان سازمان بنادر و كشتيرانى
همه بيدار باشند و دعوتهاى به اعتصاب، جنجال و امور خلاف نظم را نپذيرند
بسم الله الرحمن الرحيم
دستجات مختلفى كه امروز اينجا تشريف دارند و در بين آنها بعض معلولين هم مشاهده مىشوند، اينها چون جمعيتهاى، دستجات زيادى هستند، من نمىتوانم به اسم هر يك صحبت كنم، من چون مزاج كم دارم از اين جهت چند كلمهاى به طور كلى با شما آقايان در ميان مىگذارم. يك مطلب مهمى كه بايد كارگران كارخانهها، كارگران معادن و همه كارگران در هر جا كه هستند و كارمندان در هر جاى كشور هستند، توجه به آن بكنند و آن اين است كه نظم را در هر جا كه هست مراعات كنند. اگر در يك كارخانهاى كه در يك معدنى در يك ادارهاى بنا باشد كه با بىنظمى بخواهند انجام عمل كنند، اين بىنظمى موجب اين مىشود كه آنها نتوانند به وظايف اسلامى خودشان، به وظايف ملى خودشان عمل كنند. پس لازم است كه همه كارگرها و كارمندان به يك نظم خاصى و با گوش كردن به آنهائى كه در رأس هستند عمل كنند كه به نتيجه مطلوب انشاءالله برسند. شما مىدانيد كه ما در ظرف قريب به پنجاه سال، تمام اين كارخانجاتى كه ما داشتيم و تمام اين معادنى كه ما داشتيم در خدمت ملت نبوده است بلكه زحمت را ملت ما كشيدند و عملگى را آنها كردند و منافع را دشمنان آنها بردند. شماها در معادن، با آن سختىها و با آن زحمتها كار كرديد و كارگران معدن نفت با آن رنجها و زحمتها كار كردند، نتيجه كارهاى همه را دشمنهاى همين ملت بردند. امروز كه كشور شما مال خود شماست و منافع كشور شما براى خود شما و ملت شماست نبايد با آن روز مقايسه كنيد. امروز وظيفه است براى همه ما كه براى اين كشور خدمت كنيم و اقتصاد اين كشور را به پيش ببريم تا محتاج به ديگران نباشيم. اين اختصاص به كارگرها يا كارخانههاى خاصى ندارد، تمام سراسر كشور، آنهايى كه مشغول يك كار توليدى هستند، اينها تمام، امروز هر كارى بكنند براى كشور خودشان و براى ملت خودشان است و بايد با كمال فداكارى كارها را انجام بدهند و حفظ نظم را در همه جا بكنند و اگر خداى نخواسته كسانى كه مىخواهند در اين كارخانهها يك جنجالى بپاكنند، آنها را نپذيرند و از تبليغات سوء آنها بر حذر باشند. امروز هر دعوت به بيكارى و كمكارى و هر دعوت به اعتصاب، خيانت به اين كشور است و خيانت به جمهورى اسلامى. امروز مثل ديروز نيست كه دعوت مىشديد
صحيفه نور ج 14 صفحه 37
شما به اعتصاب. آن اعتصاب سرنوشتساز بود و آن كم كارى سرنوشتساز بود، شما را مىگفتند كه اعتصاب كنيد تا چپاولگران را از كشور خودتان دور كنيد و بحمدالله عمل كرديد و به نتيجه رسيديد. امروز عكس آن روز است، دعوت به اعتصاب، دعوت به كم كارى، دعوت به جنجال، دعوت به كارهاى مخالف اسلام، به ضرر خود شما و به ضرر كشور شما هست. پس شما بايد بيدار باشيد و همه كاركنان و كارمندان در هر جاى از كشور هستند بايد بيدار باشند كه دعوتهاى به اعتصاب را، دعوتهاى به كم كارى و بيكارى را، دعوتهاى به جنجال و امور خلاف نظم را نپذيرند، كنار بزنند آن اشخاصى را كه مىخواهند شما براى ملتتان كار نكنيد. اين يك امر كلى است براى همه شما.
اگر چنانچه از اين اختلاف اندازها پيروى كنيد مملكت شما به دامن آمريكا مىافتد
و اما مطلب ديگرى كه مهم است و من كراراً تذكر دادهام و امروز هم تذكر مىدهم اين است كه ما امروز در حال جنگ هستيم، در حال جنگ با ابرقدرتها هستيم و اگر چنانچه ما كه در حال جنگ هستيم و دشمنهاى ما مىخواهند ملت ما را به اسارت بكشند و تمام سران را از بين ببرند، بايد اين ملت با هم اجتماع كنند و همان وحدتى كه در اول انقلاب بود و نتيجه بزرگ آن را ديديد، باز هم حفظ كنند. اينطور نباشد كه گروههاى مختلف، احزاب مختلف و اشخاص مختلف در يك موقعى كه ما همه احتياج به وحدت كلمه داريم، اختلاف ايجاد كنند، تشنج ايجاد كنند. البته آنهائى كه مىخواهند اين نهضت را و اين انقلاب را از بين ببرند و كشور ما را مىخواهند به حال زمان طاغوت برگردانند، آن كنار نشستند و اشخاص كه در داخل هستند، آنها را وادار به عملهايى مىكنند و نوشتههائى مىكنند و گفتارى مىكنند كه در اين انقلاب اختلاف واقع بشود و ملتهاى ما و ملت بزرگ ما طايفههاى مختلف بشوند، يك طايفه به اسم يك گروه تظاهر كنند و يك طايفه به اسم يك گروه ديگر. اين از امورى است كه القاء شده است به اشخاص يا گروهها و شايد خودشان هم مطلع نيستند. شياطينى كه در خارج نشستند و نقشه كشيدند براى نابودى همه ما خود ما را وادار مىكنند كه تيشه به ريشه خودمان بزنيم. اگر كسانى توجه به اين معنا داشته باشند كه در صدر مشروطيت كه احزاب مختلف پيدا شد، دنبال آن پيروزى كه ملت پيدا كرده بود، اين احزاب مختلف به جان هم افتادند و اين كشور را تباه كردند، شما گمان نكنيد كه احزابى كه در ممالك ديگرى هست، در صدر مشروطيت در انگلستان بود آن احزاب و با همان كارى كه آنها مىكردند و حزب بازى مىكردند ماها را به اختلاف مىكشيدند و خود آنها با هم دشمنى نداشتند. هيچ حزبى بر ضد مصالح كشور خودش عمل نمىكرد، اگر با هم، هم اختلاف سليقه يا اختلاف رويه داشتند، عاقلانه بود، با حساب بود، اينطور نبود كه يك دسته، دسته ديگر را آنچنان تضعيف كنند كه كشورشان آسيب ببيند. مع الاسف همان احزابى كه در آنجا بودند به ما نمايش مىدادند كه كشور بايد احزاب داشته باشد و احزاب هم بايد مخالف با هم باشند و ما را و احزاب ما را روبروى يكديگر قرار مىدادند و به ضرر هم صحبت مىكردند و به ضرر هم قلمفرسايى مىكردند و نتيجه اين شد كه به ضرر كشور بود. طرز احزاب در ساير كشورهاى بزرگ و از قبيل شوروى (اگر باشد
صحيفه نور ج 14 صفحه 38
احزابى در آن) و در، از قبيل انگلستان، فرانسه، آمريكا، با وضع احزاب در مملكت امثال ما مختلف است. هيچ وقت نخواهيد ديد كه دو حزب در آمريكا باشد كه يكيشان يا هر دويشان بر خلاف مصلحت آمريكا عمل كنند. شما ديديد كه در همين چند وقت، چند روز اين مخالفتى كه بين دو حزب در آمريكا بود و مىخواستند يك دستهاى را يك نفر براى خودشان رئيس جمهور كنند آن دسته هم يكى ديگر را، بعد از آنكه آن يكى برد قضيه را و رئيس جمهور شد، آن حزب ديگر نيفتادند به جان او و كارشكنى كنند، تبريك گفتند و بلا اشكال مشغول خدمت هستند براى كشور خودشان و با وحدت كلمه كشور خودشان را پيش مىبرند، اما در ممالكى كه توجه به مسائل ندارند و ديدهاى سياسى ندارند، اينها اگر چنانچه گروههائى درست كنند يا احزابى درست كنند، اينطور نيست كه بعد از آنكه كانديد يك حزبى در يك امرى پيش برد ديگران بيايند تبريك بگويند و كمك كنند او را، ديگران مخالفت مىكنند و كارشكنى مىكنند. بايد اين ملت بيدار بشود، بايد اين سران و دولتمردان شم سياسى پيدا كنند، اينها شم سياسى ندارند، توجه به مسائل و مسائلى كه براى حفظ اين كشور است ندارند، اينها را اشخاصى كه تعهد به اسلام ندارند، تحريك مىكنند چه از خارج و چه از داخل و به جان هم مىاندازند و برخلاف مصالح كشور خودشان عمل مىكنند. من نمىخواهم يك مثلى كه معروف است بگويم لكن مثل ما، نظير همان مثل معروف است كه ما را، كشور ما را، ملت ما را به اسارت مىخواهند ببرند و خود ما كمك مىكنيم به اين اسارت خود ما به روى هم پنجه مىاندازيم، خود ما جديت مىكنيم كه مملكت خودمان را ضعيف كنيم، خود ما در جبههبندىهايمان تضعيف روحيههاى ارتش و روحيههاى كاركنان و روحيههاى كارمندان هست و اين بزرگترين خطائى است كه ما داريم ما اگر اختلاف سليقه داريم، اختلاف بينش داريم، بايد بنشينيم و با هم در محيط آرام صحبت كنيم و مسائل خودمان را به ميان بگذاريم و حل كنيم، با تفاهم مسائل را حل كنيم، نه اينكه جبههگيرى كنيم، يكى يك طرف بايستد با دارو دسته خودش و يكى يك طرف بايستد با دارو دسته خودش و كوشش كنند در تضعيف يكديگر و كوشش كنند در تضعيف كشور اسلامى. اينها براى اين است كه تعهد اسلامى نيست و ديد سياسى هم نيست. شماها اگر مسلم هستيد، با احكام اسلام عمل كنيد و اگر خداى نخواسته تعهد اسلامى را قبول نداريد، با ديد سياسى مسائل را حل كنيد و اين كارها كه انجام مىگيرد و اين قلمها و اين قدمها و اين گفتارها از سياست به دور است و با يك ديد غير سياسى و غير اسلامى است. من به سراسر كشور، به سراسر ملت هشدار مىدهم كه اگر چنانچه از اين اختلاف اندازها پيروى كنيد، هر كس باشد، مملكت شما به دامن آمريكا مىافتد.
اگر چنانچه ملت اشخاصى را ديد، گروههائى را ديد كه بر خلاف مصالح كشور دارند جبههگيرى مىكنند و اين طايفه، آن طايفه را مىكوبند و آن طايفه، آن طايفه را، تكليف شرعى ملت اين است كه از آنها اعراض كنند و آنها را پذيرا نباشند. شماها توجه بايد داشته باشيد كه آن ناطق يا آن قلمزن كه دارد صحبت مىكند، چه مىگويد، كى را تضعيف مىكند، جز ملت خودش را؟ و جز ارگانهاى ديگر را؟ شما روزنامههائى را كه مىبينيد، مىبينيد كه ميدان جنگ شده است با قلمهاى غير
صحيفه نور ج 14 صفحه 39
اسلامى. معلولين ما الان در اينجا نشستهاند و هزاران معلول ديگرى ما در اطراف كشور داريم و هزاران شهيد از ما داده شده است، فداكارى كردند و ما نشستيم در منازل خودمان و با نيش قلم و نيش زبان به هم طنز مىگوئيم، با هم جنگ مىكنيم. بزرگان يك كشور (اگر بزرگى باشد) بايد تعليم بگيرند از اين پيرزنهاى اطراف كشور و از اين جوانها و بچههاى اطراف كشور. بدانيد كه آنها متعهد به اسلامند و آنها پشتيبانى اين ملت را مىكنند. شما در تلويزيون ملاحظه كنيد كه اين قشرهائى كه خدمت مىكنند الان براى جنگ و براى جنگزدگان و اينها از كدام قشر كشور هستند، جز اينكه از همان مستمندان، از همان درجههائى كه شماها آنها را تضعيف مىدانيد و در نظر شما مستضعف هستند، اينها هستند كه از اول پيروزى را به دست آوردند و شما را به مسند حكمفرمائى نشاندند و اينها هستند كه امروز دنبال اين هستند كه كشور شما را پيروز كنند و شماها دانسته يا ندانسته دنبال اين هستيد كه كشور خودتان را تباه كنيد. تضعيف هر قشر از اقشار و هر شخص از اشخاص كه در امروز مشغول به كار هستند و يك خدمتى هستند، كمك كردن به دشمنهاى اسلام است. ملت بايد خودش توجه كند و به تحريكات گوش ندهد و به چيزهائى كه اشخاص برخلاف هم مىگويند، گوش ندهد و محكوم كند اشخاص يا گروههائى را كه برخلاف مصلحت اسلام يكديگر را تضعيف مىكنند و برخلاف مصلحت كشور به هم پنجه مىزنند. بزرگها (اگر بزرگ باشند) توجه كنند و تعليم بگيرند از اين توده جمعيت، از اين قشرهاى بزرگ جمعيت كه آنها الهى هستند و براى خدا كار مىكنند. تعليم بگيرند از اين جوانهائى كه گريه مىكنند كه من دعا كنم شهيد بشوند، تعليم بگيرند از اين سربازانى كه در مرزها فداكارى مىكنند و خون خودشان را فداى اسلام و كشور اسلامى مىكنند. فردا همه شما در پيشگاه خدا و در پيشگاه ملتها مسؤول هستيد، مسؤول كشتههاى ما، مسؤول خونهاى به ناحق ريخته ما. ما از صدام توقع نداريم كه، در كنفرانس طائف آن لاطائلها را بگويد. ما از بعض سران كشورهاى به دست آنها افتاده و آن سرانى كه در زمان شاه طرفدار شاه بودند و در جنايات شاه شريك بودند و امروز در جنايات صدام شريك هستند، از آنها توقعى نداريم. آنها روى فطرت غيرانسانى خودشان عمل مىكنند، آنها به جاى اينكه دور هم كه نشستهاند براى اسلام فكر كنند و براى كشورهاى اسلامى فكر كنند و براى فلسطين فكر كنند و براى نهضت اسلامى ما فكر كنند دنبال اينند كه يك كشور اسلامى كه مىخواهد تمام مسائلش اسلامى باشد و مىخواهد احكام اسلام را جارى كند در اين مملكت، نقشه بكشند و طوائف مختلف را به جان هم بريزند، نقشه بكشند و برادران سنى و شيعه را به روى هم وادار كنند. ما از آنها توقع نداريم، فطرت شيطانى آنها اين عمل را اقتضا دارد. اما، ما از دوستان خودمان، از اولادهاى اين ملت، از اشخاصى كه گوشت و پوستشان در اين ملت و در اين كشور پرورش يافته، از آنهائى كه مصالح اين كشور مصلحت خودشان است و مفاسد اين كشور مفسده خودشان هست، ما از آنها رنج مىبريم، ما از آنها توقع داريم. ما توقعمان اين است كه شما همه به فكر اين خونهاى به ناحق ريخته باشيد، به فكر اين معلولين عزيز ما باشيد، به فكر اين آوارگان جنگ باشيد و به فكر پيشرفت اسلام، نه به فكر اينكه من بايد و تو نبايد، من هستم و تو نيستى.
صحيفه نور ج 14 صفحه 40
اختلاف سليقهها را در يك محيط خوب، برادرانه حل كنيد
شما بايد توجه داشته باشيد كه هر قشرى از اين كشور تضعيف بشود، هر شخصى كه در اين كشور مسؤول كارى است تضعيف بشود، هر ارگانى كه در اين كشور مشغول خدمت هست تضعيف بشود، اين تضعيف، تضعيف همه هست و اين انتحار است، بدون اينكه گوينده و نويسنده توجه داشته باشد. اين روزنامههائى كه هر كدام به جان هم افتادهاند و يك راهى را دارند باز مىكنند براى انتقاد از كشور، براى انتقاد از جمهورى اسلامى، براى انتقاد از گروهها يا اشخاص، اينها شياطينى هستند و قلمها در دست شياطين است و خودشان توجه ندارند، روزنامهها و مطبوعاتى كه بايد در خدمت اين ملت و در خدمت اسلام باشند، بايد همه با هم به طور برادرى رفتار كنند و اگر انتقاد دارند. انتقاد برادرى داشته باشند مصلحتگوئى باشد. اگر روزنامهها، تبليغات، همه اينها در اين معنا با هم متحد بشوند كه قلمهايشان را و گفتارشان گزنده نباشد، مثل عقرب نباشد، شما بدانيد كه زبانهاى انسان اگر گزنده شد و از عقرب گزندهتر شد، در آن عالم به صورت يك عقرب گزنده بيرون مىآيد و آنهائى كه ديگران را تضعيف مىكنند و غيبت ديگران را مىكنند، زبانهايشان در روز قيامت به قدرى بلند مىشود كه مردم از روى آن زبانها مىگذرند.
امروز هم مطلب اين است كه مثل مار و عقرب هم را مىگزند و خودشان نمىفهمند يا مىفهمند و مىخواهند بگزند. خدا نكند كه بفهمند، خدا نكند كه دانسته اينها تضعيف كنند اين كشور را، خدا نكند كه روزى پيش بيايد كه من احساس وظيفه بكنم. من به آنها نصيحت مىكنم كه آرام باشيد، به آنها نصيحت مىكنم كه يكديگر را نگزند، پنجه به روى هم نزنيد، همه با هم اين كشور را به پيش ببريد، اختلاف سليقهها را در يك محيط خوب، برادرانه حل كنيد. نگذاريد كه احساس وظيفه بشود، اگر احساس وظيفه بشود، من به هر كس هر چه دادم پس مىگيرم.
من از خداى تبارك و تعالى سلامت همه برادران و خواهران اين كشور را، همه خدمتگزاران به اين كشور را مىخواهم و از خداوند تعالى مىخواهم كه با عنايت خودش و با رحمت خودش به همه ما توجه كند و اين اختلافات را خود او حل كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 41
تاريخ: 16/11/59
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأت شوراى هماهنگى تبليغات اسلامى
مسأله تبليغات يك امر مهمى است، دنيا بر دوش تبليغات است
بسم الله الرحمن الرحيم
مسأله تبليغات يك امر مهمى است كه مىشود گفت كه در دنيا در رأس همه امور قرار گرفته است و مىتوان گفت كه دنيا بر دوش تبليغات است و معالاسف ما در اين دوره كوتاه نتوانستيم به اين امر، درست قيام كنيم. البته مشكلاتى كه از اول در داخل كشور داشتيم و مشكلاتى كه از خارج براى ما پيش آوردند، مانع شد و يك مقدار هم اهمالهايى در اين امر شد. ديگران مشغول تبليغ شدند، چه قدرتهاى بزرگ و چه وابستگان به آنها تبليغات بر ضد ما كردند و تا آن مقدار كه مىتوانستند و مىخواستند، اين جمهورى اسلامى را بر غير آن جهتى كه دارد معرفى كردند. من يك مطلبى را عرض كنم كه ببينيد وضع تبليغات حتى در زمانهاى سابق هم چه بوده. يك نفر از يك شاعرى، به طورى كه نقل مىشود، پرسيده كه اشعرالشعرا كيست، گفته بود كه بيائيد تا من به شما نشان بدهم اشعرالشعرا را، برده بودش در خانه خودشان و ديده بود آن مرد كه يك آدم بسيار كثيفى نشسته و پستان يك بزى را در دهان گرفته و از او شير مىخورد. آن شخص كه اين را آورده بود گفته بود كه اين پدر من است. اشعرالشعرا آن است كه، اين پدرى كه از شدت بخل شير را نمىدوشد كه مبادا يك قطرهاى در كاسه بماند، مستقيماً از پستان اين بز مىخورد و وضع جهات ديگرش هم كه مىبينيد، اشعرالشعرا اين است كه در سالهاى طولانى فخر بر اين پدر كرده و به خورد مردم داده است كه اين مثلاً صحيح است و كذا. تبليغات بر ضد ما وضعش اين است كه متاهايى كه دارند و آن متاعها برخلاف انسانيت است، برخلاف عقل است، برخلاف قراردادهاى بينالمللى است، لكن آنها با تبليغشان آن متاع فاسد را در دنيا معرفى كردهاند به اينكه يك متاع كذاست. شما مىدانيد كه اين انقلاب بهترين انقلابها و بزرگترين انقلابها بوده است از حيث محتوا. محتواى اين انقلاب، اسلام و اخلاق اسلامى و اخلاق انسانى و تربيت انسانها بر موازين انسانيت بوده است، بنابراين است كه به واسطه اين انقلاب، متحول بشوند يك انسانهائى كه در رژيم سابق به آن وضع بودند به يك انسانهايى كه در صدر اسلام و در ركاب رسول اكرم مشغول فداكارى يا ترويج احكام بودند بشود، لكن ما اين متاع خودمان را نتوانستيم عرضه كنيم، آنها باطل خودشان را عرضه كردند به دنيا به صورت حق، و متاعهاى فاسد خودشان را به دنيا عرضه كردهاند به صورت متاع خوب و متاع خوب ما را عرضه كردند به دنيا
صحيفه نور ج 14 صفحه 42
به صورت موحش. شما چند نفر فاسد را در اينجا به دادگاهها سپرديد و دادگاهها آنها را كه سالهاى طولانى به اين ملت ستم كرده بودند و بعضىها كشتار كرده بودند و بعضىها دستور كشتار داده بودند و انحرافات مذهبى بعضى داشتند، بعد از محاكمه آنها را اعدام كردند و اين بوقهاى تبليغاتى خارج، دانسته به اينكه مسائل درونى ما چيست، مشغول تبليغات و اينكه در ايران آدمكشى رواج دارد، آدمكشى مىشود، نه اينكه آنها ندانند اين آدمهائى كه در اينجا كشته شدند، آدم نبودند، سبع بودند، جنايتكار بودند، آنها مىدانند كه مأمورهاى خودشان چه اشخاصى بودند و براى خاطر همان خواستهها بوده است كه آنها را به كار واداشتند، لكن وقتى كه پاى تبليغات مىآيد، ايران را يك كشور جنايتكار، به صورت يك كشور جنايتكار، وحشى، غيره متمدن و امثال ذلك در خارج نمايش مىدهند و متاع خودشان را خوب نشان مىدهند. مثلش همين نطق صدام است در كنفرانس طائف كه هشتاد دقيقه، از قرارى كه گفتند، نطق كرده است و سرپوش روى جنايات خودش گذاشته است و خودش را يك دلسوز به ملت عراق و عرب نمايش داده و مظلومانه دولت خودش را معرفى كرده است و افرادى هم كه در آنجا بودند يك جمعىشان كه وابسته به همانجا هستند كه صدام هم وابسته است، آنها هم تأييد مطالب او را كردند و اينهمه جناياتى كه اين شخص بر كشور ما و بر ملت و بر بچههاى ما و پيرزنها و جوانهاى ما كرده است به صورت يك كار مترقى، يك كارى كه براى اسلام، براى عرب فايده داشته است و ما معالاسف نتوانستيم كه متاع خوبى كه داريم، متاعى كه در هيچ كشورى نيست و با تمام كمبودهائى كه اين كشور دارد و تمام آشفتگىهائى كه در اطراف اين كشور به دست ضد انقلابيين و منحرفين انجام مىگيرد و با تمام امورى كه برخلاف مقررات اسلامى به دست بعضى منحرفين انجام مىگيرد و به گردن جمهورى اسلامى مىگذارند، ما نتوانستيم كه اين متاع را به دنيا معرفى كنيم كه ما چرا انقلاب كرديم، ملت ما چرا انقلاب كرد و چرا رژيم سابق را كنار گذاشت و چه مىخواهد، مقصد ملت ما چه هست، در راه چه هست، مىخواهد چه بكند ملت. اگر بگذارند مفسدهاى خارج و داخل. چهرههاى فاسد كه بر ضد انقلاب كوشش مىكنند اگر بگذارند اين ملت يك فرصتى پيدا بكند، اين جمهورى يك فرصتى پيدا بكند، آنچه ملت مىخواهد، مىخواهد كه عدل اسلامى را در ايران زنده كنند. بعد از آنكه در طول تاريخ نبوده است در ايران آن عدالت و با اسم اسلام گاهى آن ظلمها و آن جورها و با اسم آزادى و با اسم آزاد زنان و آزاد مردان آن فضاحتها را درآورند و با بانوان ما آن كردند كه مغول با دشمنان خودش، ما نتوانستيم به دنيا، به اشخاصى كه اطلاع از ايران و وضع ايران ندارند يا كم دارند، نتوانستيم به آنجا ارائه بدهيم كه ما چه كرديم و چه مىخواهيم. مع الاسف در داخل كشور خودمان نيز يك عدهاى كه يا منحرف هستند يا جاهل، در صدد اين هستند كه اين انقلاب را يك انقلاب فاسد معرفى كنند، حتى بعضى از اشخاصى كه توقع نبود كه اين كلمه را بگويند گفتهاند كه در زمان شاه بهتر از حالا بود. بعضى اشخاص متدين لكن غافل از وقايع، بىتوجه به وقايعى كه واقع شده است و چيزهائى كه در رژيم سابق رايج بوده، همين كه چند نفر فاسد رفته شكايت كرده پيش مثلاً فلان آقا كه به من ظلم شده است يا به من چه شده است، آن آقا فرموده است كه رژيم سابق بهتر از حالا بود،
صحيفه نور ج 14 صفحه 43
البته بىتوجه به مسائل نه با غرض. ما اگر چنانچه دير بجنبيم، در همين داخل كشور همانهائى كه قلمها را به دست گرفتند تا اينكه اين انقلاب را، يا دانسته يا ندانسته مشوه كنند، خواهيم به يك امر بزرگى مواجه شد و آن اينكه در بين ملت ما هم كه شاهد مسائل بودند، باز شايع كنند كه زمان رژيم سابق بهتر از حالا بود. اين براى اين است: ضعف تبليغات ما و قوه تبليغات آنهاست. آنها در تبليغاتشان اتكا دارند به قدرتهاى بزرگ و بودجههائى كه از آنجا برايشان مىآيد، و ما حق خودمان را بررسى كرديم و تبليغ نكرديم. آنها مشغول تبليغ به ضد ما هستند، به ضد جمهورى اسلامى هستند، گاهى با اسم اسلام به ضد جمهورى قلمفرسائى مىكنند يا صحبت مىكنند و گاهى هم مستقيماً بدون اسم اسلام از اين جمهورى انتقاد مىكنند و هر روز در كوچه و بازار بين مردم شايع مىكنند. ما نتوانستيم و بايد بگويم ما عرضه اين معنا را نداشتيم كه تبليغاتمان، حتى در داخل كشور يك تبليغات دامنهدارى باشد. فرضاً كه در خارج كشور كه بايد بگوئيم كه انقلاب خودش پيش رفته، نه ما پيش برديم آنطورى كه مردمهاى، ملتهاى اسلامى خارج اطلاع پيدا كردند بر وقايع اينجا، نه اين بوده است كه ما يك تبليغاتى داشتيم و آنها را با تبليغات خودمان آنطور عاشق اين انقلاب كرديم، اين انقلاب خودش كانه منعكس شده در آنجا و آنها كه بىغرض بودند، بىمرض بودند، فهميدهاند كه تا يك حدودى كه شماها چه مىخواهيد، ملت ما چه مىخواهد و ديدند خواست ملت ما همان خواستى است كه همه ملتها دارند، هم ملتهاى مستضعف جهان و هم ملتهاى مسلم جهان، نه اين است كه ما توانستيم تبليغ بكنيم، ما نشستيم كه حق خودش پيش برود، تكليف خودمان را نتوانستيم ادا بكنيم. اگر چنانچه اين گروههائى كه حالا به فكر افتاديم كه، آقايان به فكر افتادند كه به خارج بفرستند، همان دنبال انقلاب، اول انقلاب اين گروهها را فرستاده بودند، ما وضعمان در خارج اينطور نبود حتى پيش دولتهاى خارجى كه غرض دارند، نمىتوانستند آنطورى كه مىخواهند تبليغ كنند. اگر ما راجع به همين جسارت عراق و حمله عراق تبليغات كرده بوديم و فرستاده بوديم به اطراف دنيا كه اين جانور چه مىكند با اين انسانها و اين عشاق اسلام، وضع ما اينطور نبود كه دولتها بتوانند بگويند كه اين ملت كذاست. اين براى اين است كه ما نتوانستيم كار را بكنيم، آنها، همان صدام معروف گروههايى را در همه كشورهاى اسلامى و بسيارى از كشورهاى خارج از اسلام هم فرستادند و به ضد ما تبليغات كردند و اين جنگ تحميلى خلاف اسلام و خلاف انسانيت را آنها عكس نمايش دادند گفتند ايران اول شروع كرد در صورتى كه همه اشخاصى كه اطلاع دارند يا گوش به رسانههاى گروهى خارج هم دادند، اين معنا را مىدانند كه آنها هم اعلام كردند كه بىخبر آنها حمله كردند به ما. اينكه آنها جرأت اين معنا را دارند و با كمال بىحيائى اين مسأله را طرح مىكنند براى اين است كه ما متاع خودمان را تبليغ نكرديم و تجاوزات ديگران را بر خودمان تبليغ نكرديم و آنها به خيال اينكه بسيارى غافل از اين معنا هستند شروع كردند تبليغ كردند و ما را معرفى كردند كه اول آنها به ما حمله كردند و ما حق خودمان را، دفاع از خودمان مىخواهيم بكنيم. اينها براى ضعف تبليغات است و قدرت آنها بر دروغ گفتن و ضعف ما در راست گفتن
صحيفه نور ج 14 صفحه 44
شما مكلفيد از اين جمهورى اسلامى دفاع كنيد
اين كارى كه الان آقايان شروع كردند و خداوند به آنها توفيق پايانش را بدهد، اين كارى است كه كاش در اول انقلاب مىشد و ما به اين زحمتها دچار نمىشديم و ايكاش! اشخاصى كه در داخل هستند، از نويسندگان، از گويندگان، توجه به اين معنا مىكردند كه كمك به تبليغات خارجى نكنند، كمك به جنايات ديگران نكنند، اين قلمها را يك مقدار متوقف كنند براى اسلام، براى خدا، براى كشور اسلام، براى ملت اسلامى، اين قلمها را يك قدرى متوقف كنند. هى دعوت نكنند مردم را كه بيائيد فحش بدهيد، خودشان كم است براى فحش دادن، دعوت مىكنند از اين و آن كه بيائيد يا الله! بيائيد مبارزه كنيد با جمهورى اسلامى، بيائيد فحش بدهيد به جمهورى اسلامى، بيائيد بگوئيد جمهورى اسلامى اصلاً اسلامى نيست، بيائيد بگوئيد كه اين ارگانهائى كه در ايران هستند، همهشان خلاف اسلامند. اينها يك قدرى توجه داشته باشند به مسؤوليتهائى كه به عهدهشان است، توجه داشته باشند، اين متاع خوب را آنطور مشوه نكنند. نه اينكه ما نمىدانيم كه الان ما گرفتارىهائى داريم و اشخاص فاسدى هستند كه در همه ارگانها نفوذ كردند، در همه كميتهها، در همه دادگاهها، در همه جاهاى ديگر نفوذ كردند و براى خاطر مشوه كردن اين جمهورى كارهاى خلاف مىكنند، اين معنا معلوم است كه كارهاى خلافى مىشود، لكن كارهاى خوبى كه شده است، شما چرا نمىبينيد؟ همان ديروز در مجلس يكى از آقايان مىشمرد مراكز فساد را از روى حسابى كه با اطلاع (از قرارى كه خودش گفت) كرده است، اينهمه مراكز فساد كه از بين رفته است، اينهمه خدمتى كه به اين ملت شده است، اينهمه خدمت كه به اسلام شده است، اينها را چشم مىپوشند از آن يا اگر بخواهند بر خلافش مىگويند و اگر يك كارهائى به واسطه ديگران شده است، به واسطه اشخاص فاسد شده است، اين را به حساب اسلام مىآورند و به حساب جمهورى اسلامى. يك قدر تأمل كنند، توجه كنند كه شما مكلفيد كه از اين جمهورى اسلامى دفاع كنيد، اگر دفاع نكنيد اين جمهورى اسلامى با تبليغات خارجه دامنهدار و تبليغات داخله دامنهدار، باز شما هم كه خودتان را از اين ملت مىدانيد، مسلمان هستيد، متعهد هستيد، لكن عقدههائى در كار است، توجه به اين عقدهها نكنيد، شما كه از اسلام بدى نديديد، مىخواهيد كه اسلام در ايران تحقق پيدا بكند، كمك كنيد به تحقق اسلامى در ايران، نه كمك كنيد بر جلوه دادن كوچكها را و فسادهاى كوچك را به طور بزرگ و جمهورى اسلامى را در نظر دنيا منعكس نشان بدهيد. من از خداى تبارك و تعالى خواهانم كه به شماها و به كسانى كه به اين اسلام مىخواهند خدمت كنند و دعا كنند و توجه داشته باشيد كه بالاتر چيزى كه مىتواند اين انقلاب را در اينجا به ثمر برساند و در خارج صادر كند تبليغات است، تبليغات صحيح. آنچه كه هست، هيچ مبالغه نكنيد، ما متاعمان يك متاعى است كه محتاج به مبالغه نيست، همان سرپوشهائى كه ديگران روى متاع ما گذاشتهاند همان دروغهائى كه تبليغات سوء و ضد ما منتشر كردهاند، شما همانها را با آن مبارزه كنيد و مسائل اسلامى هم همانطورى كه هست و آن چيزى كه ملت ما از اول خواست او بوده است و حالا
صحيفه نور ج 14 صفحه 45
هم همان را تعقيب مىكند و انشاءالله بعدها هم دنبال همين معناست و به پيش خواهد برد، در تبليغاتتان همين معانى را در خارج منعكس كنيد و باز بايد بعدها هم ادامه بدهيد در يك مواقعى كه لازم است. بايد سفارتخانههاى ما يك مركز تبلغات باشد و معالاسف كم بوده است اين، اخيراً شايد يك مقدارى باشد والا در بسيارى از اوقات هيچ نبوده است، در بعضى اوقات به ضدش هم در بعضى جاها بوده است، بايد همه اينها توجه بشود و اين تبليغاتى كه در رأس همه امور است براى پيشبرد مقاصد يا جلوگيرى از مقاصد، اين تبليغات را شما دامنهدارش كنيد و هر چه بيشتر انشاءالله موفق باشيد به اين مطلب بزرگ.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 46
تاريخ: 16/11/59
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از عشاير سيستان و بلوچستان و مردم آشتيان، خانوادههاى شهدا و پاسداران كميتههاى قزوين و تاكستان و پيشمرگان مسلمانان كرد
ملت ايران امروز بايد بگوئيم در ميدان جهاد هستند
بسم الله الرحمن الرحيم
شما آقايان كه از قشرهاى مختلف تشريف آورديد، سندهاى فداكارى و سندهاى جنايات قدرتهاى بزرگ را همراه آوردهايد. اين عكسهاى زيادى كه از جنايات بزرگ ابر قدرتها به دست حزب بعث عراق واقع شده است و اين عزيزانى كه سلامت خودشان را از دست دادهاند و در مقابل من نشستهاند بزرگتر سند افتخارآميز خودشان در كشور اسلامى و بر اسلام عزيز است و بهترين سند جنايات امثال صدام و اربابان آنهاست. من عاجزم از اينكه از اين نيروهائى كه ثبت شده است در راه اسلام و اين جوانانى كه ما از همه نيروهاى اسلامى و نيروى هوائى بالخصوص كه شايد پيشقدمتر از ساير نيروها بود تشكر كنم. من از همه ملت ايران كه امروز بايد بگوئيم در ميدان جهاد هستند، بعضى در جبهه و بعضى در پشت جبهه هستند بايد قدردانى و تشكر كنم. برادران و عزيزان من! چه آنهائى كه از قواى مسلح هستند، از ارتش و نيروهائى كه در ارتش هست و از پاسداران و از آنهائى كه از مردم غير نظامى هستند، چه از عشاير و چه از شهرستانها كه در اين جهاد مقدس شركت كردند تقدير مىكنم. و شما اشخاصى كه در جبهه هستيد، چه نيروى هوائى و چه نيروى دريائى و نيروى زمينى و چه پاسداران و عشاير و ساير نيروهاى انسانى ملت، مىبينيد كه تمام ملت ايران سرتاسر كشور، زن، مرد، كوچك، بزرگ پشتيبان شما هستند و اين يك مسأله معنوى است، روحانى است، اسلامى است كه در جاهاى ديگر نظيرش را نمىبينيد. اينطور نيست كه اين جوانهائى كه از شهرستانها، از عشاير و از ساير نيروهاى ملت مىآيند و در جبههها از شما پشتيبانى مىكنند، يك زورى در كار باشد. اينها عشقى است كه به اسلام و به كشور اسلامى دارند و با اين عشق پشتيبانى شما مىكنند. اگر خداى نخواسته شخص يا گروههائى در بين شما ارتشيان يا سپاه پاسداران و يا ساير كسانى كه در جبهه هستند تبليغ كردند كه ملت با شما نيست يا يك قشرى از ملت با شما نيست، يا روحانيت با شما نيست، اينها اشخاصى هستند كه نمىخواهند اين مملكت به سر و سامان خودش برسد. شما توجه كنيد و خودتان حكم كنيد، تلويزيون را، راديو را باز كنيد و خودتان ببينيد كه
صحيفه نور ج 14 صفحه 47
سرتاسر كشور همه قشرها از زن و مرد، جوان و نورس، همه آنها اظهار پشتيبانى مىكنند و عمل مىكنند به اين اظهار، براى ارتش ما، هم به حسب تظاهر اظهار پشتيبانى مىكنند و هم به حسب عمل. اين كسانى كه در بين قشرهاى قواى نظامى و انتظامى و يا سپاه پاسداران چيزهائى مىگويند كه برخلاف آن چيزى است كه وجدان خود شما و چشم و گوش خود شما شاهد آن است، بدانيد كه اينها مصلحت شما را نمىخواهند اينها يا جاهلند و يا مامور، يا مامور اين هستند كه بين ارتش و قشرهائى كه در خود ارتش هست اختلاف ايجاد كنند و بين ارتش و پاسداران مخالفت ايجاد كنند و يا اشخاص جاهلى هستند كه با جهالت خودشان صدمه بر اين كشور اسلامى مىزنند. شما شاهد هستيد كه ملت با شماست و ملت شاهد است كه اين قواى مسلحه تمام قشرهايشان، تمام افرادشان دارند براى اسلام و براى ايران جانفشانى مىكنند و فداكارى، سندش همين عكسهائى كه از اين جوانها در اين جبههها شهيد شدند و اشخاصى است كه در اين جبههها معلول شدند. هم اين اسناد عرضه به ملت شده است تا ملت گمان نكنند كه خداى نخواسته در اين جبههها اشخاصى هستند كه نمىخواهند كار انجام بدهند و هم ملت را مىبينيد كه پشتيبان شما هست كه شما خيال نكنيد كه تنها هستيد و ملت يا گروهى از ملت با شما مخالف است. شما در حالى كه هستيد با ارتشى كه در سابق بود خيلى فرق داريد. شما بدانيد كه اگر در زمان سابق ارتش مىخواست با يك گروهى يا با يك دولتى مقابله كند، نه خود ارتش با اختيار و اشتياق مىرفت به ميدان جنگ و نه قشرهاى ملت از او پشتيبانى مىكرد. اين بركت اسلام است، اين بركت قرآن كريم است كه در بين ما هست، اسلام است كه همه قشرها را به هم پيوند مىدهد و يك همچو بسيج عمومى درست مىكند.
اگر يك كلمه براى شكست قدرتهاى نظامى و انتظامى و پاسداران گفته شود، مستقيماً به ضد اسلام است
آنهائى كه مىخواهند نگذارند شماها در جبههها كه هستيد، آرام باشيد و آنهائى كه مىخواهند از شماها به ملت طور ديگرى غير آنچه واقعيت است عرضه كنند، آنها دانسته يا ندانسته دشمن اين انقلابند، كار مىكنند براى ابر قدرتها. كارمند براى ابرقدرتها يك وقت از روى علم و اختيار است، اين جنايت بزرگى است، يك وقت از روى جهالت و نادانى است، اين هم جنايت است نظير آن جنايت، منتها بىعلم و اين هم جهالت بزرگى است. امروز اگر يك كلمه براى شكست اين قدرتهاى نظامى و انتظامى و پاسداران و عشاير گفته بشود، مستقيماً اين كلمه به ضد اسلام است و اگر يك كلمه بر ضد ارگانهاى فعالى كه در اين كشور مشغول خدمت هستند گفته بشود آن هم خلاف اسلام است. مسلم اين است كه در اوقاتى كه اسلام در خطر است، در اوقاتى كه كشور اسلامى در خطر است، دندان روى جگر خودش بگذارد و لگد روى نفسانيت خودش بزند و نگذارد اين كشور شكست بخورد و اين ارتش خداى نخواسته تلاشى پيدا كند. گمان نكنند اشخاصى كه براى مصالح خودشان قدم بر مىدارند يا قلم مىزنند يا گفتار مىكنند،
صحيفه نور ج 14 صفحه 48
اينها با اسلام آشنا هستند، اينها دشمنان اسلام هستند منتها بعضى من حيث لايشعر و بعضى با شعور، لكن ملت ما،اين ملت ميليونى كه در همه اقشار منجر به ملت هست و در همه نواحى اين كشور هست و قواى نظامى و انتظامى ما كه در جبههها يا پشت جبههها هستند اينها بايد مطمئن باشند كه اينها همه براى اسلام الان دارند كار مىكنند و هرگز گوش به حرفهاى اشخاصى كه مىخواهند شما را از هم جدا كنند يا ملت را از شما جدا كنند يا روحانيت را از شما جدا كنند، گوش شما به آنها نباشد. شما خودتان قضاوت كنيد و خودتان حكم كنيد و به حرف ديگران هر كس باشد و هر جا باشد گوش ندهيد، خودتان ببينيد كه آيا ملت با شما خوب است يا بد و خودتان ببينيد كه آيا روحانيت با شما مخالف است يا موافق. در نطقهاى روحانيين، در حرفهاى گويندگانى كه از ملت هستند و در اعمالى كه خود ملت دارند مىكنند شما آنها را توجه كنيد و هر چه كه برخلاف اين مسير بود و هر قولى كه بر خلاف اين مسير بود باور نكنيد. و همين طور به ملت اسلام عرض مىكنم، به ملت شريف ايران عرض مىكنم كه شما هم گوش به حرف اشخاص ندهيد، شما هم وجدان خودتان را حكم كنيد و ببينيد كه آيا اينهائى كه در مرزها دارند فداكارى مىكنند، اينهائى كه در جبههها دارند خون مىدهند و براى اسلام خدمت مىكنند، اينها از جنود اسلام هستند و اينها هستند كه مملكت اسلام را حفظ مىكنند و فداكارى مىكنند و اگر كسى در بين شما از آنها كلمهاى گفت بدانيد كه آن هم يا جاهل نفهم است و يا عالم فاسد. هيچ به حرف ديگران گوش ندهيد. امروز يكى از نقشههاى بزرگ آنهائى كه مىخواهند اين كشور را، همه اشيائش را ببرند و همه خزائن ما را ببرند و از راههاى ديگر مأيوس شدهاند، شايعه است. شما در هرجا كه برويد مىبينيد كه يك شايعهاى درست كردهاند يا براى يك گروهى، يا براى يك اشخاصى. از هر طرف كه مىبينيد، شايعهسازى فراوان است و به حرف شايعهسازان گوش فرا ندهيد، به حرف اشخاصى كه از روى غرض و هواى نفس صحبت مىكنند گوش فرا ندهيد، شما خودتان با وجدان خودتان بنگريد، اگر گفتند كه فلان قشر با شما دشمن است ببينيد كه اين مطلب صحيح است يا غير صحيح. صحت و غير صحتش را از گفتار آن گروه، از كردار آن گروه، از نوشتههاى آنها بايد استفاده كنيد. اگر كسى با شما توى دلش مخالفت كند كه به شما ضررى نمىرساند اما معنى مخالفت به اينكه در علن گفته بشود كه ما با قشر كذا مخالفيم، اين شما خودتان بايد حكم قرار بدهيد خودتان را. اگر در بين ملت آمدند و گفتند فلان قشر از ارتش ما، ژاندارمرى، پاسبانها، پاسدارها و ديگر كسانى كه در سرحدات ما، در جبهههاى ما مشغول فداكارى هستند، اينها سستى كردند يا خداى نخواسته خيانت، اينها حرفهاى اشخاصى است كه مىخواهند بين شما و ارتش جدائى بيندازند. وجدان خودتان حكم باشد، اينهائى كه دارند هر روز فداكارى مىكنند و فدا مىدهند، هر روز كشته مىدهند، هر روز معلول مىدهند، هر روز در جبههها خون مىدهند، ما كه در اين كنار نشستيم، و هيچ فداكارى خودمان نمىكنيم فقط مىگوئيم و صحبت مىكنيم، و با صحبتهاى خودمان تفرقه بين جمعيتها مىاندازيم، تفرقه مىخواهيم بيندازيم بين ارتش و جناحهاى ديگر، بين پاسداران و ارتش، اينها اشخاصى هستند كه در خارج نشستهاند و فساد و شايعهسازى، و اين چيزها را آلت دست قرار دادهاند براى اينكه اين كشور را
صحيفه نور ج 14 صفحه 49
از آن چيزى كه هست به حال اول برگردانند. شما بايد هيچ وقت به اين صحبتها گوش نكنيد و هميشه در هر امرى وجدان خودتان را حكم كنيد و اگر از كسى يا از كسانى، تكذيب كرد، به تكذيب او فقط گوش نكنيد و خودتان ببينيد كه اعمال او چيست. اگر اعمالش بد است، هر كس هم تعريف كند از او غلط است اگر اعمالشان خوب است كسى كه تكذيب كند از او، باز هم غلط است. انسان بايد خودش نظر داشته باشد و همه قشرها و همه ملت و همه قواى نظامى و انتظامى و قواى مسلحه و غيرنظامى بايد خودش قضاوت بكند، گوش به حرف كسى ندهد، بى چون و چرا حرفى از كسى قبول نكند راجع به اينكه فلان قشر چطور است، فلان قشر چطور است. البته در همه قشرها اشخاص فاسد هستند و نفوذ كردهاند و مىخواهند بين شماها اختلاف بيندازند و نتيجه اختلاف را خودشان يا اربابانشان كه آن ابرقدرتها هستند ببرند. ما امروز دشمنهاى زياد داريم و بعدها هم اين دشمنها هستند. شما آن سيلى كه به ابرقدرتها زديد، در طول تاريخ كسى نزده است، متوقع نباشيد كه آنها بنشينند و تماشاچى باشند، آنها مشغول فعاليت هستند، بتوانند با قواى نظامى به ما حمله مىكنند، نتوانند با تبليغات سوء در داخل كشورمان به ما حمله مىكنند، اختلاف مىاندازند بين اينها. از قرارى كه بعض رسانهها نقل كردهاند، اين بعض از اين سران كشورهاى اسلامى (كه كشور، اسلامى است نه آن سر) در اين كنفرانسى كه در طائف داشتند، قرار دادند بعضى از اينها، البته نه همه آنها، بعضى از آنها گفتهاند كه ما بايد در ايران بين شيعه و سنى اختلاف ايجاد كنيم و كارى كنيم كه بعضى اينها بعضى ديگر را بكشند تا اينكه اين حكومت از بين برود. برادران شيعه ما! برادران سنى ما! هوشيارتر باشيد كه اگر كسانى آمدند در بين شما و راجع به برادرانتان چيزى گفتند و راجع به شيعهها پيش شما، راجع به سنىها پيش ديگران چيزى گفتند بدانيد اين همان نقشه كنفرانس است يعنى همان مطلبى است كه بعضى از اين سران بسيار فاسد، بعضى از دولتها، آنهايند كه اين نقشه را دارند انجام دهند، بيدار باشيد و اين نقشه را، اين نقشه شيطانى را خنثى كنيد. شماها همه با هم برادر هستيد و قرآن كريم بين مسلمين عقد اخوت خوانده است، مؤمنين همه با هم برادر هستند. برادر نبايد گوش كند به حرف كسانى كه بين او و يا برادر خودش مىخواهد تفرقه بيندازد. بدانيد كه اگر چنانچه يك همچو تفرقهاى خداى نخواسته باشد، اين به سود نه شيعه تمام شود و نه سنى بلكه به سود كفار تمام مىشود، آنهائى كه اسلام را مىخواهند زير پا بگذارند به سود آنها تمام مىشود. خداوند انشاءالله همه قشرهاى ملت ما را انشاءالله تعالى به سعادت سلامت برساند، شهداى ما را، همه را در رحمت خودش غريق كند و معلولين ما را همه را خداوند شفا عنايت كند. سعادت و سلامت براى همه ملت از خدا طلب مىكنم.
والسلام علكيم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 50
تاريخ: 18/11/59
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيات تحريريه مجله پويندگان راه زينب (ع)، (اطلاعات بانوان)
چون براى خدا كار مىكنيد، موفق خواهيد شد
بسم الله الرحمن الرحيم
هر كارى را كه انسان شروع مىكند نمىشود كه در همان روزهاى اول هر چه را كه مىخواهد انجام بگيرد. اينكه شما مىگوئيد كه كارى نكردهايم، همين كه در صدد هستيد كه كار خوب انجام بدهيد، اين بزرگترين كارى است كه انجام گرفته است. انسان اول كه مىخواهد يك مقصدى را، مقصد بزرگى را شروع كند، تصميم گرفتن براى او شايد از مشكلترين كارهائى است كه انسان مبتلا به آن است. يك كار بسيار بزرگى كه ارشاد يك ملت است و بيشتر ارشاد نصف يك ملت است كه بانوان باشند، اين كار مشكلات زياد دارد و تصميم به اين كار خودش يك كار مهمى است كه شما تصميم را گرفتهايد و بعد از تصميم هيچ به خودتان تزلزل و سستى راه ندهيد براى اينكه اگر چنانچه انسان تصميم به يك امرى گرفت ولى متزلزل باشد در اينكه آيا مىتواند اين كار را درست تا آنجا كه مىخواهد و آرزو دارد عمل كند، اين تصميم گيرى با اين تزلزل نمىتواند كار را درست انجام بدهد. بايد همانطور كه شما تصميم گرفتيد جازم باشيد و اميدوار باشيد كه اين عمل را مىتوانيد انجام بدهيد و اگر بخواهيد، مىتوانيد انجام بدهيد. شما ديديد كه كارهاى بزرگى كه در ظرف اين دو سال در اين كشور انجام گرفته است و تحول بزرگى كه پيدا شده است بعد از قرنها ستمكارى، اين كار در عين حالى كه بسيار بزرگ بود و شايد بسيارى از اين متفكرين و روشنفكرها احتمال اينكه بشود اين كار انجام بگيرد، نمىدادند معذلك چون ملت تصميم گرفت و در تصميمش جازم بود، متزلزل نبود، اين كار انجام گرفت و حالا هم انشاءالله باز مصمم باشد ملت و جازم باشد به اينكه به پيروزى نهائى مىرسد، همين تصميم و جازميت او را به پيروزى خواهد رساند.
شما بانوان هم كه مشغول يك عمل اسلامى انسانى شدهايد، جازم باشيد به اينكه چون براى خدا داريد اين كار را ادامه مىدهيد موفق خواهيد شد و هر اندازهاى كه مىتوانيد كوشش كنيد كه اولاً افرادى كه انحراف دارند از اين مسير و انحراف دارند از جمهورى اسلامى، خودشان را جا نزنند. اينطور نيست كه بيايند بگويند ما انحراف داريم و آمدهايم با شما كار كنيم، اينها از خود شما شايد بيشتر نمايش بدهند كه نه ما هم همين كار را مىخواهيم انجام بدهيم، ما هم در راه اسلام هستيم. بايد شما اشخاصى كه همكار مىخواهيد قرار بدهيد براى خودتان، شناخته باشيد از سابق كه اينها
صحيفه نور ج 14 صفحه 51
وضعشان، وضع خانوادگىشان، مسيرشان در دانشگاه اگر بودند، چطور بودند، در ساير نقاط اگر چنانچه كار كردهاند، چه جور كار كردهاند، اينها را همه را در نظر بگيريد و افراد را براى كمك و دخالت در اين امر بزرگ انتخاب كنيد و بعد هم راجع به اينكه طرز عمل شما، بايد بنابراين بگذاريد كه هيچ اعتنا به انتقاداتى كه ممكن است حتى به اين اسمى كه شما انتخاب كرديد منحرفين بكنند، هيچ اعتنائى به اين مسائل نكنيد. همان راهى را كه داريد، همان راه را برويد و مقالاتى كه نوشته مىشود از اشخاصى كه مقاله به شما ممكن است خارج از خود شما باشد و مقاله مىفرستند، اين مقالات را با دقت در يك شورائى كه خودتان تأسيس مىكنيد مطالعه كنيد كه ممكن است يك وقت يك مقالهاى ابتدايش خيلى هم دلچسب باشد و براى شما خوب باشد، لكن در خلالش يك وقت مسائلى طرح شود كه برخلاف مسير خود شماست. مقالات هم بايد به طور دقت، يك نفر نه، يك شورائى باشد، يك جمعيتى باشد كه مقالات را درست تحت نظر بگيرد و بعد از اينكه ديد همين راه و همين مسير است، آنوقت در مجله آن مقاله را منعكس كنيد و همين طور راجع به عكسهائى كه اگر در آن هست، من درست الان نمىتوانم بگويم چيزى را، اگر عكسهائى در آن هست، اگر چيزهائى مثلاً در آنها هست، باز توجه كنيد كه يك وقت قالب نزنند به شما يك عكسهائى كه نبايد در مجله شما باشد. و ادامه بدهيد همين كار را و دامنهاش را توسعه بدهيد. و اشخاصى اگر در اداره شما در آنجا هستند كه مخالف اين موازين هستند يا بايد كنار گذاشته بشوند و لااقل حالا شما به آنها كارى نداشته باشيد و مسير خودتان را برويد و آنها را دخالت ندهيد در امر خودتان. من دعا مىكنم كه خداوند شما را توفيق بدهد و موفق بشويد به اين خدمت بزرگ كه ما مدتهاى طولانى گرفتارش بوديم و در كشور ما اينجور افراد هستند توجه داريد كه در زمان آن پدر و پسر خصوصاً به سر بانوان ما چه آمد. و به سران كشور بزرگى كه بايد خدمت به اسلام و مسلمين بكنند، چطور آنها ملعبه كردند و عروسك درست كردند و بايد خيلى توجه به اين مسائل بكنيد و احتراز كنيد از اينكه امثال آنهائى كه سابق براى آنها خوش رقصى مىكردند، در بين شما يك وقت باشند. خداوند انشاء الله به شما توفيق بدهد و به كار خير خودتان ادامه بدهيد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 52
تاريخ:19/11/59
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از پرسنل نيروى هوائى جمهورى اسلامى ايران
جدال و سختى محكى است براى شناخت ارزشها
بسم الله الرحمن الرحيم
ارزشهاى انسانى در اوقات عادى معلوم نمىشود. در اوقاتى كه آرام است يك كشور و به طور عادى زندگى را مىگذرانند، ارزش اشخاص و ارزش گروهها معلوم نمىشود، در آن اوقات شايد همه كس مدعى باشد، مدعى ارزش، مدعى انقلابى بودن و نيز ارزش اشخاص و ارزش گروهها بعد از انقلاب و پيروزى نمىتواند تحقق پيدا بكند و عرضه شود، براى اينكه بعد از پيروزى هم گروههاى مختلف مىآيند و همه اظهار بستگى كنند و همه اظهار انقلابى بودن. گروههائى كه از اطراف براى استفاده و براى چيدن ميوه از باغ حاضر انقلاب جمع مىشوند و گاهى هم يا بسيارى از اوقات هم، اين گروهها، اين اشخاص كه براى ميوه چيدن آمدهاند، حاضر نيستند كه صاحب باغ هم با آنها شركت كند، دربست همه چيز را براى خودشان مىخواهند. شما بعد از انقلاب شاهد بوديد كه گروههائى عرض وجود كردند و اشخاصى و همه به صورت انقلابى وارد شدند و خواستند كه در اين انقلاب بهرهبردارى كنند و معالاسف خود صاحب باغها را هم به عنوان شريك نشناختند. آن روز ارزش اشخاص، مردان و گروهها ثابت مىشود و نمايش پيدا مىكند كه روز سختى است و روز مرگ است. آن روزى كه شما آقايان، نيروى هوائى آمديد در صحنه و مخالفت كرديد با رژيم طاغوتى، آن روز ارزش شما در تاريخ ثبت شد و پيش خداى متعال هم محفوظ است. كارى كه شما آن روز كرديد با كارهائى كه امروز مىكنيد، بسيار تفاوت دارد. آن روز، روزى بود كه شما و هر كس كه به ملت مىخواست پيوند كند و به آغوش اسلام بيايد، مواجه با مرگ بود، مواجه با گرفتارى بود، مواجه با قدرت شيطانى بود و شما آن روز امتحان داديد و كسانى كه نظير شما در صحنه آمدند و بر ضد طاغوت يا اعتصاب كردند و يا تظاهر كردند، آنها هم ارزش خودشان را به نمايش گذاشتند، لكن شما كه از نظامىها بوديد و از نيروى هوائى طاغوت آنوقت بوديد، اين ارزش را بيشتر از ديگران عرضه كرديد كه از طاغوت بريديد و به اسلام پيوند كرديد و پيروزى انقلاب رهين همه ملت است و رهين اقدامات شما و ساير قوائى كه بعد از شما به اسلام پيوستند و نمايش ارزش خودشان را دادند. آن روز هم بايد از يومالله ما حساب كنيم. روزى كه خداى تبارك و تعالى، شما برادران را و شما نيروى عظيم انسانى را در آن روز بسيج كرد و شما اطاعت كرديد از خداى تبارك و تعالى و به صف انسانى - اسلامى
صحيفه نور ج 14 صفحه 53
ملت پيوستيد و به آغوش اسلام آمديد. قدر آن روز را همه مىدانيم و آن روز، روزى است كه در تاريخ و در تاريخ نيروى هوائى ضبط است و من از همه نيروها، چه نيروى هوائى و چه نيروى دريائى و چه زمينى و از همه كسانى كه قواى مسلح بودند آنوقت و در آنوقت در خدمت طاغوت بودند و بعد به خدمت اسلام آمدند، تشكر مىكنم و ملت اسلام از همه آنها قدردانى مىكند.
هيچ رژيمى به اندازه اسلام، پايبند اخلاق و ارزشهاى انسانى نيست
مطلبى كه من بايد به شما و تمام قواى مسلحه و خصوصاً ارتش و ژاندارمرى و ساير كسانى كه مربوط به قواى نظامى هستند، تذكر بدهم كه شما آقايان توجه داشته باشيد كه يك گرايشهاى سياسى، يك تبليغات سياسى در ايران هست و شايد گروههائى با اشخاصى بيايند در بين شما، نفوذ كنند در بين شما و با آن ديدهاى سياسى كه انطباق با ديد اسلام ندارد، سياستهاى شرقى يا غربى است، به شما مسائلى را القاء كنند. شما در اين گرايشهاى سياسى و در اين مسائل سياسى وارد نشويد، ديدهاى سياسى را داشته باشيد، مطالعات سياسى مانع ندارد، اما گرايشهاى سياسى كه ممكن است آنهائى كه بيايند و با شماها صحبت كنند و نفوذ كنند در صفهاى شما، ممكن است شما را بدون اينكه توجه داشته باشيد از اين راهى كه تاكنون آمدهايد و از طاغوت به اسلام پيوستهايد، جدا كنند و شما توجه نداشته باشيد. سياستمداران يك مطالعات سياسى دارند كه امثال اشخاص عادى از آنها اطلاعاتى ندارند و ممكن است كه افرادى بيايند از همان اشخاصى كه ديدهاى سياسى دارند، لكن اين ديدهاى سياسى با مصالح كشور تطبيق نمىكند، شماها را در اثر تبليغات خودشان خداى نخواسته منحرف كنند و اين ارزشى كه شما در دنيا داريد و پيش اسلام داريد و در كشور خودتان داريد، اين ارزش را از شما سلب كنند. خيلى بايد توجه داشته باشيد كه به شياطينى كه بخواهند شما را منحرف كنند يا به طرف راست يا به طرف چپ ولو با اسم اسلام و اسم ايران و اسم كشور ايرانى خيلى توجه داشته باشيد كه مبادا خداى نخواسته منحرف بشويد و از اسلام عزيز شما را جدا كنند.
اسلام براى شما و براى همه بشر و همه تودههاى عالم تحفه آورده است، تحفه همگانى و براى همه و در رأس برنامههاى اسلامى هدايت است كه شما را هدايت كند به راهى كه هم دنياى شما تعمير بشود و معمور باشد و هم آخرت شما. در هيچ رژيمى و در هيچ دولتى آنطورى كه در دولت اسلام و در رژيم اسلامى، پايبند اخلاق و پايبند ارزشهاى انسانى است، نخواهد بود. ادعاها زياد است. هر جا برويد سران كشورها، در هر جا برويد خصوصاً كشورهاى ابرقدرت ادعاهايشان زياد است. ادعاى اينكه ما خلق را مىخواهيم و مصالح خلق و تودهها را مىخواهيم و مصالح كارگران را. اين ادعا زياد است و از قديم هم زياد بوده ادعاى اينكه ما به حقوق بشر احترام قائل مىشويم و ما نسبت به حقوق بشر وفادار هستيم، اين ادعاها زياد است، پيشتر هم بوده و حالا هم هست. لكن شما بايد به اعمال اين مدعيان نگاه كنيد نه به گفتار آنها. گفتارشان شيرين است، اعمالشان از زهر تلختر است. همانهايى كه مدعى حقوق بشر هستند و همانهائى كه مدعى اين هستند كه بايد به قراردادهاى بينالمللى وفادار
صحيفه نور ج 14 صفحه 54
بود، اولين اشخاصى هستند و اولين دولتهايى هستند كه نه به حقوق بشر اعتنا دارند و نه به اين سازمانهايى كه به دست خودشان بوجود آوردند. آنهائى كه ادعا مىكنند كه ما انقلاب كرديم براى خلقها و براى مردم مستضعف، وقتى اعمال آنها را شما نگاه كنيد، اولين اشخاصى هستند كه به ضد بشر هستند و به ضد ملت خودشان هستند و تمام تبليغات براى به دست آوردن قدرت است. تبليغات شرق و تبليغات غرب تمامش آلوده به آن هواهاى نفسانى است كه انسان هرگز سير نمىشود از آن هواها. با الفاظ خوب، با گفتار خيلى شيرين مردم را اغفال مىكنند و با خود مردم استفاده مىكنند و مردم را به قيادت خودشان در مىآورند و از مردم استفاده قدرت براى خودشان مىكنند. همانهائى كه ادعاى تودهاى بودن و براى توده بودن را مىكنند، بعد از اينكه انقلابشان پيروز شد، ميليونها نفر از اين تودههاى مردم را و از اين مستضعفين را به زندان انداختند و به هلاكت رساندهاند، و همانهائى كه ادعاى حقوق بشر را مىكنند، در طول حكومت خودشان بشر را به هلاكت رساندهاند و تمام مستضعفين دنيا را از حقوق اوليه بشر محروم كردند. نه به تبليغات غربى گوش بكنيد و نه به تبليغات شرقى و نه به تبليغات گروههاى سياسى كه مىخواهد ملت را و شما را به يك راهى ببرد كه آن راه، راه اسلام نيست. چشم و گوش خودتان را باز كنيد. اشخاصى كه با شما تماس مىگيرند و ممكن است در بين شما نفوذ بكنند، حرفهاى آنها را درست توجه كنيد، ببينيد كه آيا همان حرفى است كه ملت در ابتداى انقلاب مىزند كه عبارت است از وحدت كلمه و توجه به خدا و با همين وحدت كلمه شما را با اينكه اندك بوديد در مقابل ابرقدرتها بر آنها پيروز كرد و كشور شما كه در طول ساليان دراز در تحت سلطه اجانب بود يا در تحت سلطه سلاطين جور بود، نجات دادند شما را و شما را مستقل كردند و دستهاى ديگران را از كشور شما كوتاه كردند و سلطه آنها را از سر شما كوتاه كردند. شما بايد توجه كنيد از گويندگانى كه پيش شما مىآيند يا كسانى كه در داخل شما وارد مىشوند و بيخ گوش شما مسائلى را طرح كنند. توجه كنيد كه طرح اينطور مسائل، طرح تفرقه است، طرح جدا كردن يك قشر از قشر ديگراست، يا دعوت به وحدت، دعوت به انسجام است؟ اگر ديديد كه گويندگان دعوت به اتحاد همه قشرهاى ملت كنند، نمىخواهند شما را از سپاهيان جدا كنند و نمىخواهند سپاهيان را از شما، نمىخواهند شما را از روحانيين جدا كنند و نمىخواهند آنها را از شما، نمىخواهند بين خود شما، سران شما با خود شما، تفرقه ايجاد كنند و دعوت به همان امرى كه خداى تبارك و تعالى دعوت فرموده است و همه را به وحدت دعوت فرموده است و به تمسك به اسلام و حبل الله دعوت فرموده است و از تفرقه تحذير فرموده است. اگر گويندگان همان معنا را مىگويند، شما بدانيد كه اين گويندگان، اسلامى هستند و اين حرفها، حرفهاى اسلامى و قابل قبول، و اگر ديديد كه گويندگان يا گروهى يا اشخاصى گفتارشان بر خلاف آن چيزى است كه خداى تبارك و تعالى مىفرمايد كه: واعتصموا بحبل الله جميعاً تمام شما اعتصام به ريسمان خدا بكنيد، تمام شما مأموريد كه تفرقه نداشته باشيد. اگر ديديد اشخاصى مىخواهند بين شما و گروهى از ملت يا ملت تفرقه بيندازند و دعوت بكنند به مقابله با گروهى از ملت يا ملت، بدانيد كه اين دعوت بر خلاف دعوت اسلام است و
صحيفه نور ج 14 صفحه 55
برخلاف دعوت انبياء خداست و برخلاف دعوت خداست كه شما را دعوت به اتحاد همگانه مىكند. گروههائى كه در ايران الان هم اظهار موجوديت مىكنند و در يكى، دو روز سابق هم اظهار موجوديت كردند، اينها همانها هستند كه ادعا مىكنند ما فدائى خلقيم و ما براى خلق مىخواهيم فعاليت كنيم و تبليغ كنيم، مىبينيد كه اينها در جبههها هرگز حاضر نيستند و در داخل جبههها هرگز نيامدهاند، و در پشت جبههها به كارشكنى براى عزيزان ما كه در جبههها مشغول نبرد هستند، مشغول فعاليتند. اينها از اسلام جدا هستند و از انسانيت هم جدا هستند و از خلق هم جدا هستند و دشمنان خلقند كه به اسم فدائى خلق خودشان را محسوب كردند و همان حيلهاى است كه ابر قدرتها براى تحت ستم قرار دادن ملتها حتى ملتهاى خودشان به كار مىبرند، كه ما با تودههاى مردم رفيق هستيم و با اسم رفيق به تودههاى مردم اسمگذارى مىكنند و خودشان را رفيق مىدانند، لكن دشمن آنها هستند. طرفين شرق و غرب با انسانها مخالفند و جز به آن چيزى كه مربوط به خودشان هست و مربوط به قدرت خودشان هست، به چيز ديگر فكر نمىكنند.
شما مقايسه كنيد بين سران كشورهاى قدرتمند با سرانى كه در اسلام بودند و در صدر اسلام قدرتشان از اينها هم بيشتر بود، ببينيد فرق از كجا تا كجاست، ببينيد حكومت اسلام چه حكومتى است و حكومت غير اسلام چه حكومتى معالاسف نگذاشتند قدرتهاى شيطانى كه اسلام پياده بشود، نگذاشتند كه چهره اسلام آنطورى كه هست نمايش پيدا كند. اسلام از ابتدا غريب بود و حالا هم غريب است. الان هم كه شما ملت ايران و شما سربازان عزيز ايران مىخواهيد اسلام را در ايران زنده كنيد و جاويد كنيد، مىبينيد كه تمام قدرتها تقريباً، اكثر قريب اتفاق قدرتها با شما مخالفت مىكنند، در هر اجتماعى كه باشند شما را محكوم مىكنند. الان كه شما با اين جنگى كه ابتلا به آن پيدا كرديد و آنها به شما حمله كردند و صدام هجوم كرد به مملكت ما، الان هم كه مىبينيد كه اين امر واضحى است كه دولت فاسد صدام به اين ملت ما تهاجم كرد و اينقدر از جوانهاى ما را كشت و اينقدر از اطفال و جوانها و پيرها و زنهاى ما را قتل عام كرد، باز هم وقتى كه در كنفرانس طائف مىنشيند، تمامش اظهار مظلوميت است و يكى نيست به او در آن جمع بگويد كه تو هجوم كردى نه ايران. كنفرانسى كه از كشورهاى مختلف جمع شدند و با هم نشستند و عقد پيمان بستند كه به ضد اسلام و ضد مصالح اسلامى با اسم اسلام قيام كنند. بسيارى از آنها را همه شما و ما مىشناسيم كه در طول مدت سلطنتشان يا رياست جمهوريشان با ملتهاى خودشان چه كردند و با اسلام چه كردند و با صهيونيسم چقدر همراه بودند، در عين حال در يك مجمعى جمع شوند و در آن مجمع آن شخص براى آنها صحبت مىكند و مورد تأييد بسيارى از آنها مىشود. ادعاها زياد است، لكن واقعيتها برخلاف ادعاهاست. زيادند اشخاصى كه از اسلام دم مىزنند، لكن وقتى كه به عملشان رسيدگى مىشود صدرصد مخالف اسلام است. زيادند اشخاصى كه از ملت و از مليت دم مىزنند، لكن وقتى كه به قدرت مىرسند برخلاف ملت و برخلاف مليت عمل مىكنند. اين بختيار بود كه همه ديديد، از جبهه ملى بود و جزء ملى گرايان و ديديد كه با ملت چه كرد و اگر چنانچه قدرتهاى شما جلوى او را نگرفته بود، چه مىكرد. از
صحيفه نور ج 14 صفحه 56
حرفها گول نخوريد، از ادعاها گول نخوريد و خودتان تفكر كنيد و خودتان چشم خودتان را باز كنيد و بدانيد كه اسلام است كه پشتيبان ملتهاست. حكومتهاى اسلامى بود در صدر اسلام كه پشتيبان ملتها بود و غمخوار تودهها. كسان ديگر صحبت مىكنند و اسلام عمل كند. اينها از حقوق بشر صحبت مىكنند و بر خلاف حقوق بشر عمل مىكنند. اسلام، هم حقوق بشر را محترم مىشمارد و هم عمل مىكند. حقى را از هيچ كس نمىگيرد، حق آزادى را از هيچ كس نمىگيرد. اجازه نمىدهد كه كسانى بر او سلطه پيدا كنند كه حق آزادى را به اسم آزادى از آنها سلب كند و حق استقلال را به اسم استقلال از آنها سلب كند. به اسلام پيوسته باشيد و پيوند خودتان را هر روز محكم كنيد و از شياطينى كه خواهند پيوند شما را از اسلام جدا كنند و شما را از ملت و ملت را از شما و شما را از روحانيت كه غمخوار شماست و روحانيت را از شما جدا كنند، آنها را توجه داشته باشيد كه مبادا خداى نخواسته موفق بشوند. خداوند انشاءالله اين پيروزى را تا آن نقطه نهائى برساند و شما برادران عزيز ما را از همه قشرها كه هستيد، موفق كند كه همين راه مستقيمى كه راه انسانيت است و راه خداست تا آخر در پيش گيريد، و منتهىاليه او خداست و منتهىاليه او نعمتهاى بزرگ خداست. انشاء الله جاويد باشيد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 59
تاريخ: 22/11/59
پيام امام خمينى به مناسبت دومين سالگرد پيروزى انقلاب اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
در آستانه سومين سال پيروزى ملت مسلمان ايران، به پيشگاه مبارك حضرت بقية الله ارواحنا له الفدا و به ملت شريف و پيروزمند معظم تبريك و تهنيت تقديم مىنمايم.
ملت عزيز در اين دو سال شاهد وقايع بسيار بود، شاهد پيامدهاى بسيار شيرين و پيامدهاى بسيار تلخ، شاهد پيروزى عظيم بر قدرتهاى شيطانى و تشكيل حكومت اسلامى در تمامى ابعادش، برچيده شدن تسلط غارتگرىها و چپاولگرىها از جناحهاى راست و چپ و وابستگان سر سپرده آنان، باز شدن درهاى زندانهاى جهنمى به روى علماى ابرار و روشنفكران متعهد، بسته شدن مراكز گسترده فحشا و عشرتكدههاى منحرف كننده نسل جوان، بيرون راندن مستشاران و اربابان پر مدعا و باجگير و كارشكن، اعدام سران جنايتكار و خيانتكار زراندوز، فرارى دادن انگلهاى خائن و سودجو و جنايتكار، تحول عجيب قشرهاى مختلف ملت عزيز از بىتفاوتى به تعهد در مقابل اسلام و ميهن كه در طول مدت جهاد با قدرتهاى شيطانى و وابستگان آنان، خصوصاً در هجوم شيطانى صدامى اخير بوجود آمده است و هزاران كارهاى عمرانى و ايجاد مراكز تربيتى در سطح روستاها براى تودههاى عقب نگه داشته شده و شكستن اختناق و ايجاد فضائى آزاد و بسيار امور ديگر كه در اين مختصر مجال شمردنش نيست. و در مقابل اينهمه كارهاى مثبت، تلخىها و نابسامانىهائى از قبيل قيام مسلحانه احزاب وابسته به قدرتهاى شيطانى، قتل و غارت خواهران و برادران مسلمان كرد و ترك و بلوچ، بىنظمى و خودسرىها و افسار گسيختگىها كه توسط خائنان و مزدورانى كه در تمام قشرها و ارگانها نفوذ نمودهاند و متأسفانه گاهى به دست جوانانى كه از حكومت اسلامى بىاطلاع مىباشند و عمل خلاف خود را اسلامى گمان كردهاند، و از همه بالاتر جنگ تحميلى و هجوم سبعانه رژيم جنايتكار بعث عراق و قتل و غارت بيگناهان مرزنشين و آواره شدن صدها هزار از خواهران و برادران عزيز و امور ديگرى كه پيامدهاى غير قابل احتراز تمامى انقلابات مىباشد كه به خواست خداوند متعال نسبت به ساير انقلابها حتى در كشورهاى اسلامى بسيار ناچيز است، گرچه كجفهمان و يا بدخواهان آنها را بزرگ جلوه داده و در شكست اسلام دانسته يا ندانسته كوشش مىنمايند.
اكنون كه بحمدالله تعالى انقلاب بزرگ اسلامى در آستانه سال سوم است و به رغم بدخواهان و گروهكهاى فاسد مفسد و مزدور شرق و غرب كه اميد شكست انقلاب را در كمتر از شش ماه داشتند
صحيفه نور ج 14 صفحه 60
و چشم به راه سردى و سستى ملت و پشت نمودن آنان به انقلاب و باز شدن راه براى وابستگان به رژيم ستمكار سابق و در نتيجه براى آمريكاى جنايتكار و ديگر چپاولگران كه با حيلههاى شيطانى در كمين نشستهاند تا از آب گل آلود ماهى بگيرند، ملت معظم بايد در حال افزايش انسجام و وحدت كلمه باشد. ملت آگاه ايران امروز شاهد آن همكارىهاى عظيم انسانى اسلامى در سرتاسر كشور است و نيز شاهد ايثار مال و جان و عزيزان خود براى پيروزى و راندن كفار بعثى از ميهن عزيز خويش است و قلمهاى زهرآگين دشمنان آگاه بدخواه و دوستان بىتوجه تأثيرى در روحيه تودههاى ميليونى عظيمالشأن ايران و مسلمانان جهان ننموده است. لازم است تذكراتى داده شود:
1 - تذكر متواضعانهاش است به حضرات گويندگان و نويسندگان اعم از روحانيون معظم و ساير آقايان مطبوعات و تمامى رسانههاى گروهى. عزيزان من! شما مىدانيد آنچه كه به دست آورديد از نفى طاغوت و جايگزين كردن جمهورى اسلامى به جاى آن، ارزان نبوده است بلكه با خون هزاران جوان مؤمن و هزاران معلول و مجروح كه ما بايد تا آخر عمر خود را رهين آنان بدانيم، به دست آمده است. اين نعمت بزرگ الهى را ارزان از دست ندهيد. شما حضرات آقايان كه در پيروزى انقلاب سهيم بوديد و اسلام و ايران مال خودتان است، سعى كنيد قلمها و زبانهايتان در خدمت انقلاب و به ثمر رسيدن آن كه آزادى و استقلال در سايه جمهورى اسلامى و زير پرچم توحيد و اسلام بزرگ است، باشد. سعى كنيد روحيه ملت را تقويت نمائيد و در مقابل فحاشىهاى منحرفين كه براى تضعيف روحيه ملت است بىدريغ فعاليت نمائيد و از تضعيف اشخاص و يا گروههائى كه در خدمت جمهورى اسلامى هستند و تضعيف آنان مستقيماً خدمت به جهانخوارانى است كه در كمين نشستهاند تا از قلمها و زبانهاى شما بهرهگيرى كنند، بپرهيزيد.
انصاف نيست كه جوانان عزيز اسلام از ارتش و سپاه و ژاندارمرى و بسيج و شهربانى گرفته تا گروههاى جانباز عشاير و عزيزان شهرها و روستاها در سراسر كشور در خدمت اسلام و مسلمين خون خود را نثار و جان خود را فدا كنند، ما در كنارى بنشينيم و با قلمها و زبانهاى خود قلب نورانى آنان را آزار دهيم. انصاف دهيد كه ما براى اسلام و كشور اسلامى خود چه كردهايم و اين جوانان عزيز از خود گذشته، از دانشگاهى تا روحانى و از روستائى تا شهرستانى و از كارگر تا بازارى چه كردهاند. از اول انقلاب تاكنون تمام رنجها و زحمتها و جانبازىها بر دوش اين طبقات بوده است و آنان ولينعمت ما بودهاند.
رهبر ما آن طفل دوازده سالهاى است كه با قلب كوچك خود كه ارزشش از صدها زبان و قلم ما بزرگتر است، با نارنجك خود را زير تانك دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نيز شربت شهادت نوشيد.
خداوندا! من از پيشگاه مقدس تو عذر مىخواهم كه كودكان و جوانان عزيز ما خود را فدا كنند و ما بهرهكشى نمائيم.
2 - تذكر من به ارتشيان و سپاه پاسداران و ژاندارمرى و بسيج و شهربانى و همه نيروهاى غير -
صحيفه نور ج 14 صفحه 61
نظامى مسلح اين است كه شما هم اكنون در خدمت اسلام و از جنودالله و محافظين كشور اسلامى باشيد. ملت مسلمان ايران از شما قدردانى مىكند و شما را از خود و خود را از شما جدا نمىداند و اكنون در جهان كشورى نيست كه پيوند ملت و قواى مسلحش بدين پايه باشد. قواى نظامى و انتظامى كه از طاغوت بريدند و به الله پيوستند، درست در آن زمان كه تخلف از طاغوت مساوى با مرگ بود، با تمام توان به صف جانبازان ملت پيوستند و با طاغوت به ستيز پرداختند، دين خود را به اسلام و ميهن خود ادا نموده و خداوند متعال را از خود راضى نمودند و يا پاسداران عزيز و تمامى قواى غير منظم كه با پشتيبانى ملت بزرگ انقلاب مقدس را به پيروزى رساندند، اميد است همگان در پيشگاه مقدس حق تعالى رو سفيد باشند كه جمهورى اسلامى را روسفيد نمودند.
عزيزان من! توجه كنيد كه افرادى از خدا بيخبر مىخواهند شما را از هم جدا كنند و بدين وسيله ملت را از تمامى شما جدا و سپس انقلاب را به تباهى بكشند و كشور را اسير ابرقدرتها كنند. با تمام توان از وسوسههاى شيطانى اين وابستگان به شرق و غرب بپرهيزيد و با آن مبارزه نمائيد. قواى مسلح از هر قشرى كه هستند، در حالى كه بايد داراى ديد سياسى باشند و هرگز كوركورانه عمل نكنند، نبايد در امورى كه سياستبازان در آن دخالت دارند داخل شوند، زيرا اگر در امور سياسى وارد شوند ناچار كسانى كه در فن سياست ورزيده شدهاند بين آنان اختلاف ايجاد كرده و هر گروه از آنان را به يك طرف كشيده و شيرازه ارتش را كه تنها با انسجام كامل است كه مىتوانند به كشور خود خدمت نمايند از بنيان به هم مىزنند و نتيجه نهائى خود را كه اسارت كشور است به دست مىآورند. شما اى قواى مسلح عزيز كه عازم خدمت به ميهن خود هستيد! با ورود در بازىهاى سياسى ناچار از خدمت به ميهن عزيز خود بازمانده و به سوى شرق يا غرب كشيده خواهيد شد. بازىهاى سياسى است كه شما را به يك گروه نزديك و از يك گروه دور مىسازد و شما را نسبت به يك قشر ملت بدبين مىكند و پس از اختلاف ضربه خود را مىزند.
امروز تمامى ملت به شما خوشبين و شما را خدمتگزار به ميهن و اسلام مىداند و از شما پشتيبانى مىكند، چنانچه مشاهده مىنمائيد در پشت جبهه كوچك و بزرگ، زن و مرد، تودههاى ميليونى براى پيروزى شما به خدمت و فعاليت مشغولند. امروز گويندگان و نويسندگان به شما علاقه جدى دارند. در صورتى كه اشخاص منحرف در بين شما نفوذ كرده تا با گفتار شيطانى خود شما را به روحانيون و متدينين بدبين كنند و شما را از آنان و بالاخره از ملت جدا كنند، بدانيد كه اينان هيچ مقصودى جز مقاصد شيطانى خويش ندارند. بهوش باشيد، شياطين را از خود برانيد و لازم است با تمام توان كوشش نمائيد تا بين خودتان خداى نخواسته شكافى واقع نشود. بدانيد كه قواى مسلح از هم جدا نيستند و همه براى خدا و اسلام و ميهن عزيز در جنگ و فداكارى بسر مىبرند و كسانى كه خواهند بين سپاه و ارتش و ديگر اقشار قواى مسلح اختلاف ايجاد كنند به فكر ميهن و اسلام نيستند و شما را خداى نخواسته از داخل پوسانده و ضربه كارى خود را مىزنند.
3 - تذكر اكيد به روحانيونى است كه در دادگاهها و كميتهها، جهاد سازندگى و ديگر ارگانها
صحيفه نور ج 14 صفحه 62
اشتغال به خدمت دارند، كه اولاً در امورى كه صلاحيت آن را ندارند به هيچ وجه دخالت نكنند كه دخالت آنان علاوه بر آنكه از جهت عدم صلاحيت آنان غير مشروع است از جهت بدبين شدن ملت به روحانيت و در نتيجه جدا شدن ملت از شما كه لطمهاى بزرگ به اسلام و كشور اسلامى مىباشد از گناهان بزرگ و نابخشودنى است. شياطينى كه شما را وادار به اين نحو دخالتها مىكنند دشمنان سرسخت روحانيت و اسلامند، با اين عمل خود نتايج شيطانى گرفته و شما را منزوى و كشور را به تباهى مىكشند. دخالت در امور اجرائى، عزل و نصب و امثال اينها به استثناى دخالت كسانى كه دولت مستقيماً گماشته است، دخالت غير مشروع و موجب اختلال در امر كشور و بايد از آن اجتناب بشود.
من خوف آن دارم كه جوانهاى روحانى كه مكلف به حفظ آبرو و حيثيت اسلام و روحانيت هستند، به حسب اعمالى كه بعضى از آنها ولو با حسن نيت انجام دهند، چهره روحانيت و اسلام را غير از آنچه هست نمايش دهند. من بيم آن دارم كه شياطينى كه براى شكست جمهورى اسلامى با قلمهاى مسمومشان نشستهاند تا يكى را صد كنند و اعمال بىرويه اشخاص را به پاى جمهورى اسلامى محسوب دارند، با فرياد وا اسلاما جمهورى اسلامى را مشوه كنند.
4 - شكى نيست كه دخالتهاى غير صحيح بعضى از اشخاصى كه به صورت روحانى درآمدهاند و اشخاصى غير روحانى كه خود را بدون هيچ گونه صلاحيتى در امور كشورى وارد كردهاند، زياد هست. بايد مراجع صلاحيتدار از اين گونه اعمال شديداً جلوگيرى كنند و بايد نويسندگان و گويندگان ذيصلاحيت در رفع آنها با نصايح برادرانه و انتقاد سالم بكوشند، لكن نه به طور انتقامجوئى و از روى عقدههاى درونى و چهره جمهورى اسلامى را واژگونه كردن كه خود گناهى بزرگ است، كه اين گونه برخوردها نه تنها علاوه بر آنكه تأثير درستى ندارد، داراى عكس العمل نيز مىباشد. مع الاسف بعضى از نويسندگان و گويندگان به جاى انتقاد سالم و هدايت مفيد، با انتقاد كينهتوزانه خواهند افراد جامعه را به جمهورى اسلامى بدبين كنند. اينان به جاى انتقاد سازنده به فحاشى پرداخته و به جاى نهى از منكر، خود مرتكب منكر مىشوند. خداوند آنان را هدايت فرمايد.
5 - من بار ديگر خطر آمريكا را به جهان بخصوص منطقه و ايران گوشزد مىنمايم. امروز تمامى آنانى كه عليه جمهورى اسلامى ايران متحد شدهاند، با واسطه يا بدون واسطه در رابطه با آمريكا مىباشند. ملت ايران بايد با قاطعيت با اين خطر بزرگ مبارزه نمايد. آمريكا از اينكه ديد حمله نظامى توسط يكى از نوكرانش يعنى دولت عراق مردم ما را متحدتر كرد، دوباره دست به تشديد اختلافات داخلى زد. مردم دلير ايران بايد با اتحاد خويش اين نقشه شيطانى را هم به دنبال نقشههاى قبل خنثى كنند.
6 - خطر كمونيسم بينالملل چيزى نيست كه بتوان به سادگى از آن گذشت. گرچه امروز ابرقدرتها زير عناوين مختلف خون مردم مستضعف را مىمكند و به هيچ وجه كارى به نوع تفكر خويش ندارند و آنچه بر ايشان مطرح است مسائل مادى خودشان است ولى خطر كمونيسم از سرمايهدارى غرب كمتر نيست و مردم عزيز ايران بايد در مقابل دسائس آنها هوشيار باشند.
صحيفه نور ج 14 صفحه 63
7 - امروز اسرائيل و دوست صميمىاش مصر، در منطقه، در فكر ايجاد يك هسته مركزى براى نابودى مسلمانها و ارزشهاى عالى فكرى آنها مىباشند، اخيراً عراق و بعضى سران كشورهاى منطقه هم با اين طرح موافقت نمودهاند. من نزديك به بيست سال است خطر صهيونيسم بينالملل را گوشزد نمودهام و امروز خطر آن را براى تمامى انقلابات آزاديبخش جهان و انقلاب اخير اسلامى ايران نه تنها كمتر از گذشته نمى دانم كه امروز اين زالوهاى جهانخوار با فنون مختلف براى شكست مستضعفان جهان قيام و اقدام نمودهاند. ملت ما و ملل آزاد جهان بايد در مقابل اين دسيسههاى خطرناك با شجاعت و آگاهى ايستادگى نمايد.
8 - من بار ديگر از تمام جنبشهاى آزاديبخش جهان پشتيبانى مىنمايم و اميدوارم تا آنان براى تحقق جامعه آزاد خويش پيروز شوند. اميد است دولت اسلامى در مواقع مقتضى به آنان كمك نمايد.
9 - پيام من به ملت بزرگ و تودههاى عظيم انسانها كه پيروزى به دست پر بركت آنان تحقق يافت و آنان اسلام عزيز را در اين قرن تجديد نمودند و همه مرهون خدمات ارزنده آنان هستيم اين است كه اين اعجاز بزرگ قرن و اين پيروزى بىنظير و اين جمهورى اسلامى محتاج به حفظ و نگهبانى است و آن هم نيز به دست تواناى شما كه دست خداوند قادر با آن است حاصل مىشود. شما ملت عزيز بزرگوار، همه چيز خودتان را براى رضاى خداوند تعالى در طبق اخلاص نهاديد و اين مائده بزرگ آسمانى را به دست آورديد. نگهدارى اين متاع محتاج به صبر و كوشش است. شياطينى كه شايد اكثر آنها از قشر مرفه وابسته به رژيم سابق باشند با شايعهها و دروغها و فريبها مىخواهند شما را سست كنند و اين متاع را كه با خون شهدا و جوانان عزيز به دست آورديد از شما سلب كنند و با اسم كمبود بنزين و نفت و قند و شكر و از اين قبيل، شما را نسبت به حكومت جمهورى اسلامى دلسرد كنند و ضربه آخر خود را بزنند. در صورتى كه اين قبيل شايعه و فريب ضربهاى است به شرافت انسانى شما. اين كوردلان گمان كردهاند كه شما، جوانان و عزيزان خود را در راه نفت و بنزين دادهايد و به اسلام و ميهن عزيز خود براى پر كردن شكم خود خدمت مىكنيد. اينان را كه دشمن عزت و شرافت شما هستند از خود برانيد و مجال ندهيد كه توطئههاى آنان به ثمر برسد. شما به صدر اسلام و مجاهدت پيغمبر عظيمالشأن و ياران بزرگوار او نظر كنيد كه با چه زحمات و كمبودهائى مواجه بودند و چگونه با نثار جان و خون اسلام را به ثمر رساندند و با پيروى از آن بزرگواران اسلام را تقويت كنيد و ميهن عزيز خود را حفظ نمائيد و دست رد بر سينه بدخواهان زنيد و ترس به خود راه ندهيد كه خداوند با شماست. از خداوند متعال نصرت اسلام و مسلمين و پيروزى هر چه زودتر سپاه اسلام بر كفر را خواستارم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page