-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 2 صفحه 102
تاريخ: 21/6/57
پيام امام خمينى به ملت ايران در تسليت فاجعه جمعه سياه (17 شهريور)
بسم الله الرحمن الرحيم
وبشر الصابرين الذين اذا اصابتهم مصيبه قالوا انالله و انااليه راجعون اولئك عليهم صلوات من ربهم و رحمة و اولئك هم المهتدون).
وقتى شما را اى فرزندان عزيز اسلام خداوند متعال تسليت مىدهد، آيا باز هم محتاج به تسليتيد؟ خداوند عزوجل مىفرمايد: بشارت بده صبر كنندگان را، كسانى كه هر مصيبتى مىبينند به حساب خدا تحمل مىكنند و مىگويند ما همه براى خدا خلق شدهايم، براى خدا زندگى مىكنيم و وقتى بميريم از بين نمىرويم بلكه به سوى خداى مهربان برمى گرديم. صلوات و رحمت خدا برايشان، اينها هستند كه به آرزوى انسانى رسيدهاند.
معذلك من به نيابت حضرت ولى عصر امام زمان (ع) به همه مسلمانان جهان مصيبت چهارم شوال سال 98 ق (17 شهريور) را خاصه به خانواده هاى داغدار تسليت مىگويم و در عين حال تبريك و خدا شاهد است مصطفاى من تنها آن نبود كه سالش نزديك است، بلكه همه به خاك و خون كشيدههاى حادثه شوال مصطفاهاى من بودهاند.
من اين استقامت را و اين فيض شهادت را كه خداوند متعال نصيب فرزندام فرمود به پدران و مادران و همه بستگانشان تبريك مىگويم و چنين كشته شدنى كه افتخار دارد، بزرگترين آرزوى منست، و شايد نزديك باشد.
اما فرج و پيروزى حق بر باطل از آن نزديكتر است و از اين پس جا دارد كه همه كارهاى خود را تعطيل كنيم، نه براى هميشه كه به همين زودى ظالم جبار سرنگون مىشود. در باز كردن مغازهها و كارخانهها عجله نكنيد. در تقويت روحيه و ايمان كسانى كه ضعيفاند بكوشيد كه روزى دست خداست. چند روز تعطيل كسب و كار براى رضاى خدا كسى را از گرسنگى نمىكشد. عزت و ثروت دست خداست. از مرگ نترسيد كه حيات و ممات به دست خداست. تعطيل را ادامه دهيد كه فرج نزديك است.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 2 صفحه 103
تاريخ: 21/6/57
پيام امام خمينى به ملت مسلمان ايران به مناسبت هفتمين روز كشتار وحشيانه 17 شهريور
بسم الله الرحمن الرحيم
شاه مىخواهد ايران را به ويرانه و قبرستان مبدل سازد
هموطنان محترم و مظلوم! اكنون كه يك هفته از كشتار فجيع گروه اول مقتولين مظلوم ما مىگذرد، اكنون كه يك هفته تمام است ملت معظم ايران در زير چكمه دژخيمان و رگبار مسلسل و توپ و تانك دست و پا مىزند، اكنون كه شاه دست از آستين فضاى باز سياسى درآورده و به درو كردن نهال جوانان رشيد و شجاع ما پرداخته است، اكنون كه با نفس هاى آخر، حكومت فاشيستى نفس هاى ملت را در سينه خفه كرده، اكنون كه گورستانها از قبور شريف فرزندان اسلام و قرآن پر گرديده، اكنون كه دژخميان شاه به عربده و پايكوبى در مرگ عزيزان ما به شادى نشستهاند، اكنون شاه مىخواهد ايران را به ويرانه و قبرستان تبديل كند.
حمايت خيانتكاران در داخل و خارج كشور از جنايات شاه
اكنون كه عمال از خدا بيخبر شاه در مجلس گرد هم جمع شده و با صحنه سازى هاى مبتذل و اغفال كننده مىخواهند مجرم اصلى را تبرئه و گناه بزرگ و خيانت عظيم را به ديگران كه آلت فعلى بيش نيستند، نسبت داده و خود را مقرب الخاقان قرار دهند، اكنون كه تمام خيانتكاران خارج و داخل پشتيبانى از جنايات شاه مىكنند، اكنون كه از چهره هاى كريه آزدايخواهى و طرفدارى از حقوق بشر پرده برداشته شده، ملت مظلوم و بزرگ ايران بايد اعتصاب نموده در عزا بنشينند و رسماً روز پنجشنبه يازدهم شوال را روز عزا قرار دهند.
مطمئن باشيد كه پيروزيد و در پيشگاه خداوند رو سفيد
ما به دنبال فداكارىها و عزاى سراسرى، منتظر شادىها هستيم شما شاهد استقلال و آزادى به خواست خدا خواهيد بود. شما با پايمردى خود دشمن را چنان از ميدان بيرون كرديد كه مجبور به اعلام حكومت نظامى در اكثر شهرستانها و در تهران، مركز وپايگاه شير مردان و شير زنان شد و خود را در جوامع بشرى رسوا و خدعه را با دست خود نقش برآب كرد. عزيزان من مطمئن باشيد كه پيروز هستيد و در پيشگاه خداى متعال رو سفيد.
صحيفه نور ج 2 صفحه 104
قيام شما بر عليه شاه، همانند قيام امير المومنين در برابر معاويه است
قيام شما در مقابل ديكتارتور اصلى كه تمام شعائر ملى و مذهبى را زير پا گذاشته، چون اميرالمومنين در مقابل معاويه مىباشد كه عملى بيش از اعمال آن ديكتاتور مرتكب نشده بود. على (ع) در مقابل ستمكارى بود كه با امامت جمعه و جماعت و تشبث به اسلام خون مردمان را مىمكيد، قيام در مقابل ظلم و ظالم بود و چندين هزار فدائى داد كه عمار ياسر يكى از آنهابود، شما هم در مقابل ديكتاتور عصر كه با اسم اسلام و تشبث به قرآن خون ملت را مىمكد، در صورتى كه تعداد كشتگان ما به تعداد كشتگان صفين باز نرسيده. غم به خود راه ندهيد و گوش به حرف اشخاصى كه از اسلام اطلاعى ندارند ندهيد و به راه خود كه راه حق و راه اولياء حق است ادامه دهيد.
گول خيمه شب بازى هاى دولت و وكلاى شاه را نخوريد
گول خيمه شب بازى هاى دولت و وكلاى شاه را نخوريد كه با حرفهاى فريبنده مىخواهند شاه راكه در شرف مرگ است نجات دهند. دنيا شاه را محكوم كرد و به پشتيبانى شما برخاست، اگر چه مشتى جنايتكار كه مىخواهند مخازن ملت را ببرند و حق ملت را زير پا بگذارند به او اميد مىدهند ولى هيچ قدرتى در مقابل قدرت لايزال ملت نمىتواند پابرجا باشد، خداوند تعالى وعده نصرت داده و با شماست. والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 2 صفحه 105
تاريخ: 27/6/1357
پيام امام خمينى به ملت ايران به مناسبت زلزله طبس
بسم الله الرحمن الرحيم
اعلام عزاى عمومى از طرف دولت، دسيسهاى براى انحراف اذهان ملت
اينجانب از واقعه اسفناكى كه موجب مرگ عده كثيرى از برادران و خواهران ما شد، در سوگ هستم. زلزله طبس هر انسانى را متاثر و متالم مىكند. مسلمين غيرتمند لازم است مستقيماً به برادران خود كمك كنند و چيزى به دست عمال دولت ندهند كه باز راه براى چپاولگران باز شود. لكن در اين موقع حساس آنجه لازم است به ملت شريف ايران تذكر دهم آن است كه دولت و بوقهاى تبليغاتى شاه از فرصت استفاده كرده و به اغفال مردم دست زدهاند. آنهايى كه هزاران نفر از بهترين فرزندان ما را ديروز بيرحمانه قتل عام كرده و ملتى را به عزا نشاندهاند، امروز براى انحراف اذهان به تعزيه سرايى پرداخته و اشك تمساح براى زلزله زدگان مىريزند و عزاى ملى اعلام ميكنند. آنهائى كه مسلمانان عزيز و پيرو قرآن كريم را با رگبار مسلسل درو كردند و از قرار معروف از سربازان اسرائيلى براى كشتار مردم شجاع و بى پناه تهران كه تعداد كشتگان را بيش از 4000 نفر نقل مىكنند، كمك گرفته و پس از قتل عام، آنان را كمونيست و ماركسيست خواندهاند، امروز دلسوز ملت شدهاند.
شاه، خود را مسلمان و ايرانى و مخالفينش را كمونيست و خارجى مىخواند
ديروز گفتند مشتى خرابكار از خارج با گذرنامه جعلى آمدهاند و خرابكارى كردهاند و ملت را خارجى معرفى كردند، امروز تظاهر كنندگان شعار ضد ديكتاتورى سراسر كشور را كه دادهاند و از شاه جنايتكار اظهار تنفر كردهاند، مشتى ماركسيست و كمونيست خواندهاند. ملت ايران از روحانى تا سياسى، از تجار و كسبه تا كارگر و دهقان چون شعارشان مرگ بر شاه است، كمونيستاند!! و فقط شاه و مفتخواران اطراف او كه با ملت مسلمان آن كردند و مىكنند كه چنگيز نكرد، مسلمانند و ايرانى!!
بيدار باشيد و گول تبليغات دستگاه شاه را نخوريد
ملت مسلمان ايران! بيدار باشيد و زلزله و سيل و ساير عوامل، شما را از مسير خود منحرف نكند و به تبليغات اغفال كننده دستگاه شاه گوش ندهيد و نهضت اسلامى را ادامه دهيد و تا بر چيده شدن دستگاه قلدرى و استبداد، از قيام خود دست نكشيد. روحانيون معظم در اين موقع حساس كه شاه زلزله را بهانه قرار
صحيفه نور ج 2 صفحه 106
داده و دست به بهره بردارى زده است، وظيفه الهى و سنگين خود را عمل فرمايند و به مردم هشدار دهند. سياسيون و روشنفكران و دانشگاهيان وظيفه اسلامى و ملى خود را بجا آورند و نگذارند نهضت را به وسيله تبليغات پر سر و صدا منحرف كنند. دولت به پشتيبانى شاه با اينكه صريحاً اعلام مىكند كه عهدهدار كشتار بيرحمانه سراسر ايران است، امروز دست به تبليغات مضرى زده است ولى ملت ايران گول اين تبليغات را نخورده و از او انتقام خواهد كشيد. ملت بزرگ مسلمان ايران بايد از اعلام پشتيبانى غارتگران تاريخ ترس و سستى به خود راه ندهند، كه نمىدهند و با اتكاء به خداى بزرگ و حقانيت خود مطمئن باشند كه پيروزند.
بر برادران ايمانى است كه به يارى بازماندگان از زلزله و كشتارهاى رژيم برخيزند
اكنون كه برادران ما در كشتار سراسر ايران و مناطق زلزله زده بىخانمان و بى سرپرست شدهاند، اكنون كه شهر از گل ساخته شده طبس بر سر برادران ما خراب شده است، اكنون كه مجروحين تظاهرات سراسرى ايران از بىدارويى و بىغذائى در رنجند، بر برادران ايمانى لازم است هر چه بيشتر به سرپرستى بازماندگان و تهيه وسايل آسايش براى آنان بشتابند و به جار و جنجال دولت اكتفا نكنند و به صندوق اعانه آنان كمك نكنند كه جز زراندوزى براى مجريان امور هيچ حاصلى نمىتواند داشته باشد و پيام تأثر بار اينجانب را در تسليت مصيبت بزرگ، به بازماندگان آنان برسانند.
از خداوند تعالى آزادى و استقلال كشور و صلاح حال مسلمين را خواستار است. والسلام عليكم ورحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 2 صفحه 107
تاريخ: 28/6/57
پاسخ امام خمينى به ياسر عرفات رئيس كميته اجرائى سازمان آزاديبخش فلسطين
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آقاى ياسر عرفات رئيس كميته اجرائى سازمان آزاديبخش فلسطين مرقوم مورخ 18 شهر رمضان المبارك /98 توسط نماينده مخصوص شما واصل شده. از اظهار محبت و پشتيبانى انقلاب فسطين و آن حضرت از ملت ايران در موقعى كه ايران در آتش و خون غوطهور است سپاسگزارم. شاه كه از قيام هاى بحق مردم در سراسر ايران به ستوه آمده بود، شاه كه در صحنه حبس و تبعيد و شكنجه و اختناق و قتل و غارت شكست خورده بود، در اين روزها به دنبال تظاهرات آرام و منطقى مردمى كه براى رسيدن به حقوق اوليه خويش ترتيب داده بودند، بدون مجوز قانونى در 12 شهر بزرگ اعلام حكومت نظامى نمود و مردم بيدار و آزاده و بيدفاع ايران را چون گذشته به رگبار گلوله بست كه تعداد كشته شدگان را تاكنون بيش از4000 نفر گزارش دادهاند.
ملت ايران كه از جرائم شاه در طول سطنت غير قانونيش به جان آمده و براى بدست آوردن آزادى و استقلال از دست رفتهاش به پا خاسته، شاه را كه به سرعت كشور را به سوى نابودى معنوى و مادى سوق مىدهد نمى خواهند. شاه نفت كشور اسلامى ايران را براى سركوبى مسلمانان به اسرائيل مىدهد و در ايران هر كس به اين عمل غير انسانى اعتراض كند با سرنيزه جوابش داده مىشود، شاه را امروز غاصبين حقوق مسلمين بر ملت ما تحميل كردهاند.
جناب آقاى ابوعمار:
ما در قضيه فلسطين هميشه مخالف با شاه و اسرائيل و پشتيبانان آنان بوده و با شما هم صدا بوديم و مظالم اسرائيل را به ملتها رسانديم و حال كه ملت ايران در زير چكمه دژخيمان شاه و در حصار تانكها و توپها و مسلسلهائى است كه از سربازان اسرائيلى در خيابان هاى تهران براى كشتار ملت بىدفاع ايران از آنها كمك گرفته، با ملت مظلوم ما همصدا شويد و با وسائل تبليغاتى خود صداى ما را به عالم برسانيد.
امروز چين سرخ به اصطلاح انقلابى، آمريكا مظهر استثمار جهانى و شوروى سرچشمه ريا و دروغ و انگليس استعمارگر كهنه كار براى سركوبى ملتى كه مىخواهد روى پاى خود بايستد و هيچ گونه تمايلى نه به شرق و نه به غرب داشته باشد، قيام و از شاه دفاع مىكنند و با اين وضع شاه با كمال بىشرمى ملت بىپناه ايرانى را معجونى از كمونيستهاى سرخ و مرتجعين سياه مىنامد ولى من يقين دارم كه پيروزى
صحيفه نور ج 2 صفحه 108
ملت آگاه ما حتمى است.
از خداوند تعالى توفيق شما را در سركوبى اسرائيل غاصب خواستار و استقلال كشورهاى اسلامى را خواهانم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 2 صفحه 109
تاريخ: 30/6/57
متن نامه امام خمينى به آيت الله قمى
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرت آيت الله آقاى قمى دامت بركاته آزادى جنابعالى پس از 12 سال زندان غير قانونى و غير انسانى به جرم حق گوئى و حق طلبى موجب مسرت گرديد. كشتار بيرحمانه ماههاى اخير خصوصاً كشتار بىشمارى از فرزندان اسلام كه تعداد كشته شدگان را بيش از 4000 نفر نقل مىكنند، يكى ديگر از نمونه هاى آزادى و تمدن بزرگ و آشتى دولت شاه است. تا برقرارى اين رژيم منحط، اميد آزادى، پوچ و ستمكارى و خيانت ادامه دارد. شعار مردم مسلمان ايران بايد قطع يد اجانب و عمال خائن آنان كه در راس آن شاه است باشد. اكنون كه شاه با قدرت كوبنده ملت مواجه است و ناچار است كه با حكومت نظامى و سرنيزه به حيات غيرقانونى خود ادامه دهد، براى اغفال مردم تظاهر به دلسوزى براى زلزله زدگانى مىكند كه به هيچ وجه در محيطى كه زلزله خيز است هيچ گونه اقدامى براى حفظ جان مردم محروم از او صورت نگرفته است. اكنون كه شاه ملت را از هستى ساقط و هر چند گاه دست به قتل عامى تازه مىزند، براى زلزله زدگان دلسوزى مىكند كه خود در اثر بى توجهى در امور خانه سازى، خانه هاى آنان را بر سر مردمش خراب كرده است. شما خود مىدانيد و بدان معتقديد و همه بايد بدانند كه ملت ايران شاه را نمىخواهد و هر كس كه شاه و سلطنت او را بخواهد خائن است.
از خداوند تعالى سلامت جنابعالى و عظمت اسلام و مسلمين و قطع ايادى اجانب را خواهانم.
والسلام عليكم و رحمة الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 2 صفحه 110
تاريخ: 1/7/57
متن نامه امام خمينى به حافظ اسد
بسم الله الرحمن الرحيم
پس از اهداى سلام، اينجانب از غيبت جناب حجه الاسلام آقاى سيد موسى صدر نگران و متأثرم. از جنابعالى تقاضا دارم كه اين موضوع را با سران كشورهائى كه در قضيه فلسطين اجتماع كردهاند در ميان گذاريد و اهتمام آنان را جلب نمائيد. ما و ملت ايران در اين عصر گرفتار رژيمى هستيم كه با اتكاى به پشتيبانى آمريكا ملت را در آتش ديكتاتورى و كشتارهاى دستجمعى و سلب همه آزادىها مىسوزاند. ما از شما سران دولتهاى اسلامى براى رهائى ملت بى پناه ايران كمكخواهيم. برادران مسلمان شما در زير چكمه دژخيمان شاه خرد شدهاند و حكومت نظامى كه در اكثر شهرستانهاى مهم ايران برپاست ملت را به جان آورده. از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم نقل مىشود: (كلكم راع و كلكم مسئول عن رعيته) همه افراد و از جمله شما سران دولتهاى اسلامى كه قدرت دفاع از ملت مظلوم ما را داريد مسئول هستيد. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 2 صفحه 111
تاريخ 14/7/57
پيام امام خمينى به ملت شريف و شجاع ايران به مناسبت خروج از عراق
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام و تحيت بر برادران غيور ايرانى كه براى رهايى از حكومت طاغوت و خاتمه دادن به چپاول غارتگران بينالمللى نفتخواران به پا خاستند. درود بر مسلمانان بيدارى كه از حملههاى پى در پى دژخيمان شاه، هراس به خود راه نداده و راه اسلام و شهداى مجاهد حق را در پيش گرفته و اساس ستمگران را متزلزل نموده و با تظاهرات مردانه خود پشت استعمارگران مفتخوار را به لرزه در آوردهاند. اكنون كه من به ناچار بايد ترك جوار مولى اميرالمومنين (ع) را نمايم و در كشورهاى اسلامى، دست خود را براى خدمت به شما ملت محروم كه مورد هجوم همه جانبه اجانب و وابستگان به آنان هستيد، باز نمىبينم و از ورود به كويت با داشتن اجازه، ممانعت نمودهاند، به سوى فرانسه پرواز مىكنم پيش من مكان معينى مطرح نيست، عمل به تكليف الهى مطرح است، مصالح عاليه اسلام و مسلمين مطرح است. ما و شما امروز كه نهضت اسلامى به مرتبه بسيار حساسى رسيده است مسؤول هستيم، اسلام از ما انتظار دارد، چشم جهانيان امروز به سوى شما ملت غيور دوخته شده. دولتهاى استفاده طلب به مطالعه روحيه و مقدار پشتكار ملت ما پرداختهاند. شما مردان و زنان تاريخ بايد پايدارى در راه كوبيدن ستمكاران و دفاع از حق را به جهانيان و نسلهاى آينده ثابت كنيد.
من در حال گرفتارىها و اشتغالات اخير، اخبار ايران و قيامهاى پى درپى نقاط مختلفه را مثل كرمانشاه و بعضى مناطق كردستان و قتل هايى كه به دست دژخيمان شاه واقع شده مىشنيدم و هم متاثر و متاسف بوده و هستم و هم اميدوار و سربلند، اميدوار به شجاعت ملت بزرگ و سربلند از فداكارى آنان در راه اسلام و مستضعفين سربلند باد ملتى كه با فداكارى خود قدم در راه پيروزى حق برداشت و سدهاى مانع از آن را يكى پس از ديگرى شكست پيروز باد رادمردانى كه با خون خود عزت برباد رفته را باز گرفت و عظمت پايمال شده به دست سلاطين ستمگر را باز يافت من وقتى مطالعه روحيه مردان و زنان جوان از دست داده را مىكنم كه شجاعانه در مقابل مصائب ايستادگى كرده و مىكنند، براى خود احساس شرمندگى مىكنم. من مىبايست با مصيبت هاى شما قدم به قدم همراه و آنچه شما ديدهايد ديده باشم، مع الاسف نتوانستم در بين شما باشم و آنچه شما لمس كرديد بكنم لكن از اين راه دور چشمم به شما روشن و قلبم براى امت اسلامى مىطپد. از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمين و كوتاه شدن دست اجانب و وابستگان آنان را مسئلت مىنمايم.
والسلام عليكم و رحمهالله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 2 صفحه 112
تاريخ: 16/7/57
پيام امام خمينى به طلاب علوم دينى، دانشآموزان و دانشجويان سراسر كشور
بسم الله الرحمن الرحيم
در آغاز سال تحصيلى به محصلين علوم دينيه و دانشجويان دانشگاهها و دانش آموزان كه براى اسلام و برقرارى حكومت عدل اسلامى به پا خاستهاند، درود مىفرستم.
سالى كه گذشت، سال فداكارى و رنج تمام طبقات ملت عزيز و شما فرزندان اسلام بود، سال نزديك شدن پل پيروزى و نمودار شدن آثار آن، سال كشتارهاى بيرحمانه و به عزا نشاندن ملت و در عين حال عقب نشينى محسوس شاه و اربابان و نوكرهاى او، سال گرايش تمام اقشار ملت به اسلام ضامن آزادگى و استقلال و سعادت و رشد فكرى و عملى و واپس راندن جنود شيطانى و جنايتكاران.
من با تاييد خداوند متعال و تمسك به مكتب پرافتخار قرآن، به شما فرزندان عزيز اسلام مژده پيروزى نهائى مىدهم به شرط اينكه نهضت بزرگ اسلامى و ملى ادامه يابد و پيوند بين شما جوانان برومند اسلام ناگسستنى باشد و به شرط آگاهى از حيلههاى استعمارگران راست و چپ و جنود ابليسى آنان و مهرهاهيى به اسم شاه و دولت و وزير و وكيل كه به جان ملت مستضعف افتادند و خون آنان را مىمكند.
هان! اى عزيزان من! در محيط مدارس و دانشگاهها و دانشسراها آگاهانه و متعهد به پا خيزيد و به هم بپيونديد و براى نجات اسلام و كشور كوشش كنيد و قبل از هر چيز عملاً از احكام پر ارج اسلام كه سعادت ملتها رابيمه نموده است پيروى كنيد و جناحهايى را كه در اثر تبليغات اجانب، فريب خورده و بعضى مكتبها را پذيرفتهاند و يا به آنها تمايل پيدا كردهاند، از حيله دشمن آگاه كنيد و خيانت هاى سران حيلهباز مكتب هاى منحرف را افشاء كنيد و براى نجات كشور، از تفرقه و تشتت سخت احتراز كنيد و با صراحت خواست هاى ما را كه خواست همه مستضعفين است به آنان گوشزد كنيد و شعار ما را كه شعار ملت محروم و مظلوم است به آنان پيشنهاد كنيد، باشد كه با شناخت صحيح به شما بپيوندند و از طرف من به آنان بگوئيد، اسلامى كه شما از زبان ديگران يا ناآشنايان به مكتب قرآن شنيدهايد و يا منحرفان تفرقه طلب و عمال استعمارگران به شما معرفى كردهاند اسلام نيست، بيائيد اسلام عزيز را از دانشمندان آشنا به منطق قرآن بشنويد و در آن چيزى را كه بالاتر از آمال و افكار شماست بيابيد و گول مبلغان استعمارگران را نخوريد، يك نظر سطحى به وضع سران اينگونه كشورها كافى است كه شما را بيدار كند.
صحيفه نور ج 2 صفحه 113
ديروز ديديد كه رهبر چين از روى نعش هاى عزيزان ما كه به دست دژخيمان شاه به جرم آزاديخواهى به خاك و خون كشيده شدند، گذشت و با كمال وقاحت رسماً از شاه پشتيبانى نمود و آن هم شوروى و كرملين نشينان كه چه در 15 خرداد و چه امروز از كشتار عمومى شاه پشتيبانى كردند و مىكنند. تمامى قدرتمندان كمونيست از خون ملت هاى مستضعف براى نابودى بشر، آلات قتاله تهيه مىكنند و چه آمريكا جهانخوار بزرگ كه حالش بر همه معلوم است.
اى فرزندان ايران! پيوندتان را با ملت بزرگمان كه تنها خواهد روى پاى خود بايستد و هيچ گونه گرايشى به شرق و به غرب نداشته باشد و به همين مناسبت مورد هجوم چپ و راست قرار گرفته است و هر روز شاهد كشتار دستجمعى آنان به دست شرق و غرب هستيم مستحكمتر كنيد و با شعار واحد توحيدى، دست جباران و غارتگران بين المللى را از مخازن غنى خود كوتاه كنيد وبا دست يافتن به مخازن بزرگ و كوتاه كردن دست زمامداران و كرسىنشينان خيانتكار،با همت ملت بزرگ به اداره كشور بپردازيد و سرمايههاى عظيمى كه امروز به دست دزدهاى غارتگر بين المللى و دودمان پهلوى و بستگان آنان و هيات حاكمه و ديگران تباه مىشود، در راه صلاح و خير ملت و مملكت به كار اندازيد. بساط هرج ومرج و اسراف و هرزهگرىها را به بركت حكومت اسلامى در هم پيچيد و كشور خود را نجات دهيد و به خداى بزرگ اتكال كنيد كه نگهدار و معين شماست.
اكنون به خواست هاى ابتدايى و مقدماتى ما كه رسيدن به سعادت و آزادى و استقلال و حكومت عدل اسلامى بدون آن ممكن نيست و بندهائى كه بايد از سر راه برداشته شود، توجه كنيد:
1- برچيده شدن نظام شاهنشاهى كه در طول تاريخ، تمام تيرهروزى هاى ملت مستضعف به دست شاهان وبه خاطر نظام شاهنشاهى بوده است و ستمكارى هاى آنان روى تاريخ را سياه نموده است و نمونهاش در عصر حاضر،شاه است كه كشور را به سرعت به سوى سقوط مىكشاند موافقت با نظام شاهنشاهى چه به صراحت و چه به وسيله طرحى كه لازمهاش بقاى آن است، خيانت به اسلام و قرآن كريم و مسلمين و ايران است و هر كس با هر اسم با آن روى موافقت نشان دهد مطرود و اجتناب از او لازم است.
2- بيرون راندن تمام عناصرى كه در زمان سلطنت پهلوى متصدى امور مهمه كشور بودهاند مثل وزارت و وكالت كه اينان بدون استثنا شريك جرم وآلت اجراى مقاصد اجانب يا شاه بودهاند و بايد از تصدى امور كشور بركنار باشند و محاكمه و مجازات شوند و فرقى نيست بين موافقين دولت و آنان كه با فرصت طلبى و فريبكارى، خود را به صورت مخالف درآوردهاند و به فرياد برخاستهاند و آنان كه دم از انتخابات آزاد و عمل به قانون اساسى مىزنند زيرا تمام اينها كوشش دارند با اين نغمههاى شيطانى، شاه را حفظ كنند و بساط سوءاستفاده را ادامه و رونق دهند و غارتگران بين المللى را در چپاول مخازن ما كمك كنند.
3- در همه حال شعار ما قطع ايادى اجانب راست و چپ از كشور است زيرا رشد و استقلال و آزادى با وجود دخالت اجنبى از هر جنس و مسلك و مكتب، در هر امرى از امور كشور، اعم از سياسى و
صحيفه نور ج 2 صفحه 114
فرهنگى، اقتصادى و نظامى خواب وخيالى بيش نيست و هر كس در هر مقامى و به هر صورتى اجازه دخالت اجانب را در وطن عزيز ما، چه با صراحت و چه به وسيله طرحهايى كه لازمهاش ادامه تسلط اجنبى يا ايجاد تسلط تازهاى باشد، بدهد، خائن به اسلام و كشور است و احتراز از او لازم است زيرا اگر دخالت اجانب خصوصاً آمريكا، شوروى و انگليس وجود داشته باشد، هر رژيمى كه روى كار بيايد تنها آلتى خواهد بود براى عقب نگهداشتن ملت و ادامه بدبختىها و محروميتها از يك طرف و چپاولگرىها و قلدرىها از طرف ديگر. عوض شدن مهرهها گر چه ممكن است موقتاً اوضاع را بهتر از حال حاضر كند ولى تاثيرى در سرنوشت ما ندارد زيرا تمام بدبختىها و گرفتارىهاى مسلمين از دخالت اجانب در مقدرات آنان است.
اينها اجمالى است از خواستهاى مقدماتى ما و خواستهاى اصلى پس از طى اين مرحله عرضه مىشود و به خواست خداى تعالى و با ادامه نهضت ملى اسلامى با كمال قدرت اجرا خواهد شد.
دوستان من! از مشكلاتى كه در راه است هراسى به دل راه ندهيد كه انشاءالله دير يا زود همه آنها حل و رفع مىشود و خداوند يار حق طلبان است.
و اما وظيفه ما و شما دانشجويان و دانش آموزان و طلاب علوم دينيه:
1- اگر از استادان و دبيران و سران قوم، انحرافى از مقاصد ملى و دينى كه سرنگونى رژيم پوسيده در راس آن است ديديد، شديداً اعتراض كنيد و راه ملت را كه راه خداست به آنان پيشنهاد كنيد و در صورتى كه نپذيرفتند، از آنان احتراز كرده و صريحاً مقاصد منحرف آنان را براى مردم مظلوم شرح دهيد كه اينها خائن به دين و ملت و كشورند و مىخواهند شاه و اربابان او و چپاولگران بين المللى به غارتگرى خود ادامه دهند و ملت را به حال فقر و عقب ماندگى نگه دارند.
2- طلاب علوم دينى و دانشجويان با هم روابط دوستانه و فعالانه داشته باشند و بر اساس به دست آوردن استقلال و آزادى و خلع يد غاصبان از حقوق ملت در تمام ابعادش، به ساير طبقات ملت بپيوندند.
3- شما و ما و ساير قشرها مكلفيم به ارتش بفهمانيم كه بايد زنجير تسلط اجانب را با قدرت نظامى پاره كند وبه ملت بپيوندد و كشور را از ننگ فرمانروائى مستشاران اجانب برهاند زيرا صلاح دين و دنياى همگى در آن است و بدون سرنگونى رژيم شاه، نجات امكان ندارد.
بايد ارتشيان را آگاه گردانيد كه شاه و عمال سرسپرده او، شما را در راه مقاصد شوم خود يا ابرقدرتها و غارتگران ضد حق به خدمت مىگيرند كه حفظ منافع اجانب و همدستى با اسرائيل نمونه آن است و كشته دادن و ننگ از آن شماست و حفظ مقام و ادامه ستمگرى و غارتگرى از آن او و ستمگران است. هلاكت و برادركشى، نصيب درجه داران جوان و سربازان است و استفاده و عياشى براى ديگران، بايد خود را از شر شاه نجات دهند و شاهد پيروزى را در آغوش كشند.
شما اى طبقه جوان ارتش! به پا خيزيد و كشور خود را از زبونى و ذلت نجات دهيد و دست غارتگران را كوتاه كنيد و شرف و عزت را براى خود به يادگار بگذاريد و سعادت دو دنيا را بيمه كنيد.
صحيفه نور ج 2 صفحه 115
وظيفه دانشجويان است كه در محيط دانشگاه هر چه بيشتر ارتش را براى يك قيام همگانى تشويق و ترغيب كنند وآنان را برادر خود بنامند و با صداى بلند از آنان سؤال كنند: آيا جواب گل، گلوله است؟
4- بسيار هوشيارانه به مسائل روز نظر كنيد و گول خدعهدستگاه شاه راكه با طرحهاى مختلف خواهد ايجاد نفاق كند، نخوريد زير از قرارى كه شنيده مىشود، مىخواهند گروهى از دست نشاندگان و مامورين شاه را وادار كنند در دانشگاهها شعارهاى كمونيستى بدهند تا مردم را از خطرات آن بترسانند. حزب توده حزب كثيف مرتبط به دستگاه شاه است و تمام شعارها و نمايشها براى سست كردن نهضت اسلامى و نجات شاه از سقوط و برقرار داشتن دستگاه چپاول و پايدار ماندن چرخهاى سوءاستفاده از مخازن ملت محروم است، شما دانشجويان عزيز موظفيد اين نقشه شيطانى را نقشه برآب نمائيد.
5- شما دانشجويان موظف هستيد كه از قيام حق طلبانه و مردانه قشرهاى كارگر و كارمند محروم و مسلمان ايران كه به اعتصاب كشيده شده است پشتيبانى كنيد، اينان مسلمانان محرومى هستند كه از حق كشى رژيم شاه به تنگ آمدهاند و براى احقاق حق و همگامى و همدردى با ساير برادران خود به پا خاستهو همه مىدانيد كه تا رژيم فعلى سركاراستعدالت اجتماعى و رسيدگى به حال زحمتكشان محروم، امرى است كه جامه عمل به خود نمىپوشد، به آنان از من بگوئيد كه گول دستگاه فريبكار را نخوريد و دست از اعتصابات نكشيد و نهضت اسلامى خود را ادامه دهيد، تا با خواست خدا دست غارتگران حقوق شما و ساير ملت را قطع و به بركت حكومت اسلامى به عدالت حقيقى و برخوردارى از نعمتهاى الهى نائل شويم و به آنان تذكر دهيد: در اعتصابات خود پشتكار به خرج دهيد و شعارهاى اسلامى خود را هر چه بيشتر گسترش دهيد و اتكال به خداى تعالى نموده و مطمئن باشيد پيروزمندانه به حقوق حقه خود مىرسيد.
دوستان عزيز! فشار شاه موجب شد كه نتوانم به فعاليت اسلامى خود كه تكليف الهى است ادامه دهم و تصميم گرفتم به يكى از كشورهاى اسلامى مهاجرت نمايم. كويت با داشتن گذرنامه و اجازه ورود، حتى عبور از شهر تا فرودگاه را براى خود خطرناك خواند، فعلاً عازم پاريس شدم تا با تمام مشكلات به وظيفه دينى خود كه خدمت به كشور اسلامى و مردم محروم وطنم است موفق گردم. اميد است تا مقدار امكان، به ملتى كه براى دفاع از اسلام به فداكارى برخاسته است خدمت كنم، هر چند هيچ نوع خدمت جوابگوى فداكارى هاى مداوم ملت عزيز نيست، به پيشگاه خداوند عذر تقصير عرضه مىدارم و پيروزى ملت مسلمان و سربلندى و استقلال و آزادى همه را از خداوند متعال مسئلت دارم
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 2 صفحه 116
تاريخ: 17/7/57
بيانات امام خمينى
بسم الله الرحمن الرحيم
چنانكه كه بعضىها مىگفتند، مثل اين كه بعضى از آقايان آمده بودند اينجا و من نبودم و مثل اينكه قدرى مواخذه و محاكمه مىكردند كه كسى در اين امر دخالت داشته در اين معنا اينطور نبوده است. مزاج من اولاً اقتضاى اينكه بنشينم و اينجا باشم ندارد، اين است كه ديروز تصميم گرفتم كه استراحت كنم. امروز كه شنيدم آقايان اينجا تشريف مىآورند، از اين جهت آمدم كه خدمت آقايان برسم من عادت به تشريفات ندارم كه مثلاً بين من و كسى واسطه باشد، ارتباط باشد، اين خلاف ادب اسلام است. من در اختيار همه آقايان هستم به مقدارى كه قدرت داشته باشم بالاخره قدرت مىخواهد براى اين كه ماشاءالله شماها جوان هستيد و انشاء الله وقتى كه به پيرى رسيديد آن وقت مىدانيد كه آن اقتضاهائى كه در جوانان هست در پير نيست. ما حالا ديگر نفسهاى آخر را مىكشيم و اميدواريم كه بتوانيم همه مان خدمت كنيم به اسلام، خدمت كنيم به مسلمين، خدمت كنيم به وطن خودمان.
انقلاب ايران يك برنامه الهى است
الان آشفته است ايران آشفتگىاى كه شايد در طول تاريخ يك همچو آشفتگىاى در ايران نبوده است. شما اگر تاريخ را ملاحظه كنيد، آنقدر انقلاباتى بوده است، لكن به اين صورت كه از آنطرف جنود ابليسى به جان مردم بيفتند و از اين طرف ملت كشته بدهد، جوان بدهد و مقاومت كند نبوده. الان وضع ايران اينطور است كه هر جايش را كه ملاحظه بكنيد انقلاب است، بايد گفت كه انقلاب ايران هرجا كه برويد، در آن جا (آنطورى كه براى ما دارند نقل مىكنند) از بچههاى تازه به زبان آمده تا بزرگسال و جوانها و پيرها و اينها، از دختر بچهها و پسر بچهها تا زنها و خانمهاى بزرگ و مردهاى بزرگ يك برنامه الهى در كار بوده است. دست بشر چنين قدرت ندارد كه اينطور مردم را بيدار كند كه همه طبقات و همه بچهها و بزرگها، اينها با هم به يك راه بروند. اين يك مطلب غير عادى است كانه لطفى از جانب خداى تبارك و تعالى به ملت ايران شد كه بااين نهضتى كه كردهاند و با اين وحدت كلمه انشاءالله مقاومت كنند.
صحيفه نور ج 2 صفحه 117
رژيم شاهنشاهى ايران منشا همه مفاسد
و اين فسادى كه در ايران پيدا شده است، كه همه فسادها زير سر رژيم شاهنشاهى بود. در تاريخ از اولى كه رژيم شاهنشاهى پيدا شده است تا حالا كه ما مشاهده مىكنيم، هر چه مفسده بوده، رژيم شاهنشاهى اين مفاسد را ايجاد كرده منتهى هر وقت به اقتضاى خودش، يك وقت اقتضايش يك نحو بوده است و در اين عصرى كه من درك كردم و هيچكدام از آقايان درك نكردهايد كه ابتلا به رضاخان انگليسها آن وقت رضاخان را آوردند و كودتا درست كردند و مسلط كردند رضاخان را بر ملت، مامور اجراى مقاصد اجانب بود او، از آن طرف اجراى مقاصد آنها را مىديد موقوف است به اين كه طبقه روشنفكر طبقه علما، طبقه متدينين، اينها را بكوبد و از بين ببرد، از آن طرف هم چون آن منافع موقوف به اين بود، عمل كرد به اين كار تا منافع را به جيب آنها بريزد.
هوادارى رياكارانه شاه جنايت پيشه از اسلام و آزادى
خدا مىداند كه ماچه مصيبتها در زمان اين پدر كشيديم و همهمان هم كه الان مشتركيم در اين كه در زمان اين پسرى كه خلف آن پدر است، او حقاً پسر رضاخان است يعنى همه خاصيتهاى فسادى كه در پدر بود در اين هم هست به اضافه يك چيزهاى ديگر، به اضافه سالوسى. رضاخان يك آدم قلدرى بود و همهاش هم قلدرى مىكرد، ملت هم آن وقت در مقابلش هيچ ايستادگى نداشت، كم يعنى بود، البته بود، اما كم بود، به اين ترتيب كه الان هست نبود آن وقت لكن رضاخان ديگر خودش را نمىچسباند به اسلام و به قرآن و به احكام مبين اسلام، ديگر رياكارى نمىكرد سرنيزه بود و مىزد و مىرفت. ايشان آن جهات را دارد يعنى با سرنيزه مردم را مىكوبد، آنقدرى كه او قتل كرد اين زيادتر از او كرد براى اين كه او يك قتل عام در مسجد گوهرشاد كرد و بعد هم با يك اشرارى، توسط اشرارى اما اين آقا قتل عامها كرده است و اگر خداى تبارك و تعالى، خداى نخواسته مهلتش بدهد، خواهد كرد.
از آن طرف جوانهاى ما را از بين برده است، از آن طرف هر روز كه صحبت مىشود، همين دو سه روز پيش از اين كه در مجلس صحبت كرده، بايد احكام اسلام را حفظ كرد، بايد چه. خوب مرد بى عقل تو ديروز تاريخ اسلام كه تاريخ شرافت يك ملت بود برداشتى و تاريخ ديگرى را جايش گذاشتى تا تو دهنى خوردى و آنجا تمرگيدى. آزادى! آقا هى دم از آزادى مىزند، تو راجع به حزب رستاخيز در نطق هايت مكرر گفتى كه بايد اينها وارد بشوند در اين حزب، هر كس وارد نشد در اين حزب و اگر سوءقصد دارد او را مىكوبيم، مىزنيم چه مىكنيم و اگر اين هم نيست تذكره به او مىدهيم كه برود بيرون. آزادى! در كجاى اين مملكت ما آزادى هست؟ آزادى قلم دارند مردم؟ آزادى بيان دارند مردم؟ كجاى آزادى دارند كه ايشان دم از آزادى مىزنند؟ آزادى! احكام اسلام! دين مبين اسلام! حالا تو، از اسلام چه دارى؟ چه علامتى از اسلام تو دارى كه دم از دين مبين اسلام مىزنى؟ تو كه دارى اسلام را از بين مىبرى.
صحيفه نور ج 2 صفحه 118
سرنيزه آمريكاى خبيث، حافظ شاه
اين ابتلائى كه ما همه الان داريم، الان جوانما در ايران مبتلا هستند به اين رژيم فاسد و دارند خون مىدهند، كشته مىدهند. همين چند روز پيش از اين در كرمانشاه عده زيادى كشته شدهاند، در كردستان هم، در ساير چيزهاى كردستان هم مىگويند بوده است چند روز پيش هم كه ديديد تهران را چه كردند، تبريز را چه كردند، مشهد را چه كردند انسان نمىتواند بشنود اين بلادى را كه اينها قتل عام كردند و هر چه خواستند كردند حالا هم دارد حفظ اين قدرت خودش را با حكومت نظامى مىكند.اگر حكومت نظامى، اگر اين آمريكاى خبيث ده روز سرنيزهاش را از سر اين بردارد، همان دربارىها مىخورندش محتاج نيست كه شماها، همان كسانى كه در خود دربار، همانهائى كه محافظش هستند در دربار، اگر بردارد اين سرنيزه را آمريكا از سر اين آدم، همينها او را از بين خواهند برد يعنى او هيچ تامين جانى ندارد.
اين را بدانيد كه الان من و شما راحتتر از او هستيم. او الان به مصيبت گرفتار است، مردم را به مصيبتانداخته لكن خودش مصيبتها الان دارد، الان شب و روز ندارد، شب خواب ندارد اين آدم، الان وقتى كه صحبت مىكند، لرزه مىكند و صحبت مىكند، نمىتواند چهار كلمه را صاف صحبت كند، اين حالايش است و عاقبتش هم انشاءالله بدتر از اين خواهد شد و آن طرفش هم بدتر از اين طرف خواهد شد.
وظيفه وجدانى شرعى است كه باهر وسيله ممكن به يارى نهضت اسلامى ايران بشتابيم
اين وضع ايران در حال حاضر و ما كه در اين جا هستيم و شما آقايان كه در خارج بلاد هستيد، در خارج ايران هستيد وظايفى داريد، اين چنين نيست كه ما از آنجا آمديم بيرون ديگر تمام شد. ما همه وظيفه داريم يعنى وظيفه عقلى، وظيفه وجدانى، وظيفه شرعى داريم، وظيفه ما اين است كه ما در هر جا باشيم، جمعاً و فرداً يكى يكى و اجتماعى كمك كنيم به اين نهضت مقدس ايران كه آنها در ميدان مبارزه دارند خون مىدهند و ما خارج هستيم و نمىتوانيم آنجا، برويم بايد در خارج ما هم مبارزه داشته باشيم، ما هم به هر مقدارى كه ما مىتوانيم با حرف مان، با قلممان، با تظاهراتمان، هر كس هر چه و هر مقدار كه مىتواند، بايد همه ما اين وظيفه را ادا بكنيم.
الان مملكت ايران به ما صاحب دين شده است، ما دين داريم الان به آنها، مديونشان هستيم براى اين كه اينها راجع به مصالح ملت دارند فداكارى مىكنند، ما هم جزء ملت هستيم، از ملت ايران هستيم، آنها پس براى خاطر ما فداكارى كردند، خون دادند، حبس بودند. الان از علماء ما چقدر در حبساند. از علماء، از روشنفكران، از دكترها و مهندسين از محصلين، از بازارىها، همه طبقات الان در حبساند، عدهاى كشته شدهاند، عدهاى محبوساند، اينها براى خاطر همين ملت بوده، براى خاطر اسلام بوده و ما كه مسلم هستيم و ما كه ملى هستيم، مربوط به اين ملت هستيم، به اينها دين داريم، بايد
صحيفه نور ج 2 صفحه 119
دينمان را ادا بكنيم. من كه يك طلبه هستم دينم را اداء مىكنم به اين كه بنويسم، بگويم به شما عرض بكنم، شما كه آقايان هستيد، محصل هستيد، هر رشتهاى را كه داريد بايد دينتان را به اين ملت ادا بكنيد. اينها را خرد كردند زير پاى خودشان، خداوند انشاءالله خردشان بكند و مىكند انشاءالله. بنابر اين ما همه موظف هستيم كه توجه داشته باشيم به آنها و هر مقدار كه مىتوانيم، البته همه كار كه ما نمىتوانيم بكنيم، آن مقدار كه در وسعمان هست، در قدرتمان هست در خدمت به اين ملت و در خدمت به اين خلقما دين خودمان را ادا كنيم.
تلاش ابر قدرتها براى حفظ شاه و رژيم منفور پهلوى
علاوه بر اين خوب خود ما هم اهل اين ملت هستيم، مىبينيم كه تمام مخازن دارد مىرود تو جيب آمريكا وبرادران او. نفت ما اگر اينطور كه حاتم بخشى مىكند محمدرضا اگر اين نشود، نفت ما به اين زودى تمام نمىشود،مخازن ما به اين زودىها تمام نمىشود لكن در نفت را باز كردهاند و حراج كرده دارند مىبرند همه را، خورند همه را، از آن طرف انگليسها مىبرند و از اين طرف كسان ديگر، آمريكائىها كه از همه بدترند، از آن طرف هم شوروىها، همه ريختهاند به جان اين ملت و همه دست به هم دادهاند تا اين مرديكه را نگهش دارند و اين چيزها را ببرند.
شما ديديد كه چند روز پيش از اين رهبر چين آمد كه (خير اين رهبر چين، رهبر چند صد ميليون جمعيت، يك ميليارد جمعيت است و خلق چين چطور و كمونيست چطور و ما چطور هستيم) مرديكه آمد ايران، يك كسى كه قتل عامها كرده، وارد به او شد، از روى كشتههاى ما با هليكوپتر رد شد، نتوانستند او را از توى خيابان ببرند براى اينكه مردم هياهو مىكردند، داد و قال كردند، همه اينها رامرديكه دانست نه اينكه نمىدانست.... چقدر جمعيت همراهش بود، از روى كشتههاى ما عبورش دادند و بردندش آنجا و دست به دست هم دادند و با كمال خوشروئى با هم عرض كنم چه كردند اين آدم اينها بازى ميدهند مردم را، از آن طرف ديديم كه در 15 خرداد اينهمه جمعيت از ايران كشته شد و شوروى روزنامههايش از اينها تاييد كردند و گفتند كه آنها يك دسته ارتجاعى بودند و يك دسته چه بودند كه مىخواستند چه بكنند و حالا هم همانطور است كه تاييد مىكنند از او، آمريكا كه معلوم است.
اينها مىخواهند كه تمام مخازن ما را ببرند و اين ملت بيچاره بعد از اين كه نفتش و منابعش از بين رفت بعد بايد چه بكند؟ خدا مىداند چه بايد بكند. اين آقا مىگويد كه از خورشيد بايد ما چيز بگيريم، تو چراغ نفتى را نمىتوانى روشن كنى، شما مىخواهيد از خورشيد قدرت بگيريد؟! اين حرفها چه است، اين حرفهابراى اغفال مردم است. تمام اين صحنه سازىها كه دارند مىكنند براى آن است كه اين مرديكه را نگهش دارند اينها با قدرتهاى خودشان.
صحيفه نور ج 2 صفحه 120
غارت اموال ملت توسط شاه و پدرش
در داخله هم هر كس كه بگويد كه اين بايد بماند يا خوب است بماند، اين خائن است كه گويد خوب است بماند، براى اين كه در داخله همه ديدند كه اين شخص چه مىكند و با مردم چه كرده است و با مخازن ما چه كرده است، با مال ما چه كرده است. چقدرها در خارج، اين آدم، چقدر از مال مردم گرفتهاند و در خارج الان ويلا دارند و ملك دارند و چه دارند و چه دارند، همه اينها از مال ملت بوده. خوب، ما رضاخان را ديده بوديم، يك سربازى لخت بود كه آمد و حالا هر يك از آنها صاحب ميلياردها دلار شدهاند، اين از مال همين ملت است. در تمام شركتها اينها شركت دارند هر شركتى كه در ايران تاسيس شده يك مقدارش مال اينهاست.از نفت هم كه همينطور دارد به آنها مىدهد. يك مقدارىگيرند، يك مقدار كمى مىگيرند كه اين مقدار هم به آنها آهن مىدهند، چيزهائى كه به درد ما نمىخورد، بله به درد ايشان اين مسلسلها مىخورد براى اين كه بزنند و مردم را بكشند، به درد ملت ما نمىخورد اين چيزها. يك مقدارى از آن هم توى جيب خودشان و توى جيب عائلهشان مىرود و به تبليغات مىدهند در خارج. خدا مىداند اينها چقدر، مىگويند صد ميليون دلار خرج تبليغات ايشان است كه به خارج مىدهند براى تبليغ كردن، تبليغ چه؟ تبليغ اين كه اين آقا براى ايران لازم است باشد، اگر اين برود، كمونيست مىشود ايران!. چرا كمونيست مىشود ايران اگر اين برود؟ ملت ايران يك ملت مسلم است، ملت ايران شعارشان اسلام است، شعارشان ديانت است چرا كمونيست مىشود؟ ايشان همين طورى دارند منتشر مىكنند. حالا اخيراً هم مىگويند كه بناست كه، درست كردهاند يك دستهاى را كه دانشگاه وقتى كه باز شد، در دانشگاه شعار كمونيستى بدهند براى اين كه به مردم بفهمانند كه ببينند الان كمونيستها هستند، نه اينها سازمان امنيتى هستند، اينها كمونيست نيستند. با هر حيله و با هر حقهاى هست اينها مىخواهند اين را نگهش دارند و نگهداشتنش هم براى آن است كه ايشان بهتر از همه نوكرى دارد مىكند.
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 2 صفحه 124
تاريخ: 19/7/75
پاسخ امام خمينى به نامه حضرت آيت الله نجفى مرعشى
بسمه تعالى
حضرت آيت الله آقاى نجفى دامت بركاته
به عرض عالى ميرساند: مرقوم شريف كه حاكى از سلامت مزاج محترم بود و حاوى استفسار از اينجانب بود و اصل سلامت و توفيق جنابعالى را خواستار است.
اينجانب به واسطه فشار عراق به تصويب شاه معلوم الحال كه مملكت اسلامى را تا سرحد سقوط رسانده است از نجف به خارج آمده بلكه بتوانم براى اين ملت محروم كارى بكنم. ما همه موظف هستيم كه از پا ننشينيم تا سقوط سلسله بى حيثيت پهلوى.
والسلام عليكم و رحمة الله بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page