-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 55
تاريخ:10/6/59
نامه بنى صدر به محضر امام خمينى
بنى صدر طى ارسال نامهاى به محضر امام امت، گزارشى از ديدار خود با شهيد رجائى را در مورد تعيين وزراء كابينه ارائه مىدهد در اين گزارش بنى صدر در باره لايتغير بودن شهيد رجائى و هيات وزيران در برابر سياستهاى خود حرف مىزند و در پايان از امام نظر خواهى مىكند تا طبقه نظر ايشان رفتار نمايد.
پاسخ امام خمينى
تاريخ: 11/6/59
بسمه تعالى
اينجانب دخالتى در امور نمىكنم، موازين همان بود كه كرارا گفتهام و سفارش من آن است كه آقايان تفاهم كنند و اشخاص مؤمن به انقلاب و مدير و مدبر و فعال انتخاب نمايند.
والسلام عليكم
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 56
تاريخ: 11/6/59
بيانات امام خمينى در جمع پرسنل ژاندارمرى جمهورى اسلامى
رضاخان، مهره دست نشانده اجانب و براى سركوبى عشاير و روحانيت
بسم الله الرحمن الرحيم
رضاخان هجوم كرد به تهران و با دستيارى انگلستان حكومت ايران را به دست گرفت و بعد از چندى احمد شاه را از صحنه بيرون كرد و خودش به جاى احمد شاه نشست و به تدريج ماموريت خودش را شروع كرد به انجام دادن. ماموريتهاى زيادى داشت. قدرتهاى بزرگ هر چه را كه بر خلاف ميل خودشان و برخلاف منافع خودشان مىديدند بايد به دست اين آدم نابود بشوند يا سركوب. اول شروع كرد به سالوسى كردن و ريا كارى و در همين تهران آنطورى كه آنوقت مىگفتند در همه تكيههائى كه در ماه محرم براى عزا بر پا بود مىگفتند با پاى برهنه شمع هم دستش مىگيرد و مىرود. اين يك چهره بود كه از رضاخان در ايران نمايش پيدا كرد و بعد به اسم اينكه امنيت را مىخواهد به ايران برگرداند شروع كرد به مبارزه با عشاير ايران و عشاير كه يكى از پايگاههاى مهم ايران بودند، گر چه نواقصى داشتند، ولى خدمتهائى هم مىكردند، عشاير را يكى پس از ديگرى سركوب كرد و از محال خودشان بعضى از آنها را كوچ داد به جاهاى ديگر و آنها را تقريبا از بين برد و بعد ماموريتهائى (در خلال همه اينها همه را گاهى با هم مىشد) شروع كرد مخالفت با روحانيون به اسم اينكه مىخواهم تصفيه بكنم و اين سنگر بزرگ اسلامى را كه يك خدمتگزارانى به ايران بودند و به اسلام بودند، بدون اينكه بر بودجه دولت يك شاهى تحميل بشوند لكن خدمتهاشان، يكى از بزرگترين خدمتهاى آنها اين بود كه تربيت مىكردند مردم را و شما اگر چنانچه در پروندههائى كه در دادگسترى و غير دادگسترى هست و بوده، مىبينيد كه از آنهائى كه تحت تربيت روحانيون بودند پرونده جنايتى نمىبينيد. براى آرامش كشور اينها يك عامل موثر بودند و براى هدايت مردم به راه صحيح و اخلاق و اعمال صحيح يك راهنماهاى مهمى بودند، من آنچه كه در بسيارى از صحبتهايم از روحانيون بحث مىكنم نه اين است كه من هر كه معمم است از او پشتيبانى مىكنم اى بسا خرقه كه مستوجب آتش باشد لكن وقتى كه ما در سابق ديديم كه جزء برنامه انگليسها كه رضاخان را آورده بودند (شايد در رأس برنامه هم بود) اين بود كه بايد اين طايفه از بين بروند. با تمام قوا، از تبليغات مجلات و روز نامهها و گويندگان و اينها گرفته تا هر جا كه روشنفكرى و روشن، - عرض بكنم كه - روشن نمافكرى بودند، بر ضد روحانيت بسيج شدند. كم كم آن صورت
صحيفه نور ج 13 صفحه 57
دومش را نشان داد، آن وجهه دومش را كم كم نشان داد. در زمان اين شخص نالايق كه مملكت ما را به تباهى كشاند به پيغمبر اكرم در روزنامه سب كردند، در روزنامه به پيغمبر سب كردند و به مرئى و منظر اين دولت بود و آن دولتمردان. مجلس درست كردند و در آنجا از پيروزى اسلام به كفر انتقاد كردند و اين روشنفكرها دستمالها را در آوردند و گريه كردند كه اسلام بر شاه ايران، شاه آنوقت ايران غلبه كرده است. شعر، ايشان شعر گفتند، نويسندگانشان نوشتند، گويندگانشان گفتند. ما از اينكه انگلستان اينقدر اصرار داشت بر اينكه اين طايفه را از بين ببرد مىفهميم كه از اين طايفه اينها رنج مىبردند و بايد اينها سركوب بشوند.
ادارات كه به فرم ادارات زمان طاغوت است بايد متحول بشود
ومع الاسف در آنوقت يك ارتشى درست كردند و يك ژاندارمرى درست كردند و يك شهربانى درست كردند كه تلخى اعمال آنها در ذائقه ملت ما بود و براى شما كه الان خدمتگزار هستيد زحمت ايجاد كرده شما برادرهاى عزيز كه الان خدمت مىكنيد به اين كشور مواجه هستيد با يك اسمى كه در زمان رضاخان و در زمان بعد از او خصوصا در زمان رضاخان مردم ذائقه تلخى از همه اين قواى مسلحه داشتند و دارند و اين اشكالى است كه براى شما پيش آوردهاند كه تا آمديد شماها اين ذائقه تلخ را شيرين كنيد خيلى زحمت دارد، خيلى بايد جانفشانى كنيد، خيلى بايد با مردم رفتار خوب بكنيد. پادگانهاى شما بايد پايگاه اسلامى باشد و مستضعفين را همراهى كند و مستكبران را اعتنا نكند. مدتى شما زحمت بكشيد تا آن ذائقه تلخى كه در ملت از اين جمعيت شما كه آنوقت نبوديد، گمان ندارم يكى از شما هم آنوقت بوديد لكن اين اسم به طورى شد در آنوقت كه وقتى گفته مىشد، تلخ بود در ذائقه مردم. آنوقت خود همين مرد، خود همين رضاخان در يك روزى كه وارد شده بود در يك پادگان ژاندارمرى دستهايش را در جيبش گذاشته بود و معرفى كرده بود اينها را به اينكه اينها دزدند. در عين حال كه سركرده همه دزدها خودش بود منتها دزدها يواشكى يك كتى، يك شلوارى، يك كاسه مسى از مردم مىبردند و اين علنى مازندران را با آن طول و عرض از همه اشخاصى كه داراى يك ملكى بودند گرفت و به اسم خودش ثبت كرد.
اينطور معرفى مىكرد از يك جمعيتى، كه اينها اينطور هستند، يا مىخواست تعليمشان بدهد كه تكليف اين هست. در هر صورت شما آقايان كه از پرسنل ژاندارمرى هستيد و اينجا آمدهايد مدتها بايد زحمت بكشيد تا اينكه اثبات بكنيد كه ژاندارمرى اينجور نبود. ژاندارمرى وقتى كه در خدمت طاغوت بود و مىديد خود آن آدمى كه در رأس واقع شده سر كرده دزدهاست، قهرا اين اشخاص هم تبعيت مىكردند و به خيال خودشان الناس على دين ملوكهم بودند. نه شما تنها، اين شهربانى و پاسبانها كه با مردم تمامىشان در شهرها زياد بود؛ اينها طورى معرفى شده بودند پيش مردم كه اگر اسم اينها را مىبردند يا شخص آنها را مىديدند چندش به آنها رخ مىداد. اينطور با آنها مخالف بودند. شهربانى هم بايد مدتها زحمت بكشد تا اينكه اين مطلبى كه در ذهن مردم منعكس بود بيرون كند و
صحيفه نور ج 13 صفحه 58
ساير قواى انتظامى هم اينطور. اينها هم شرارتهائى كردند در اين مملكت و سركوبىهايى از خدمتگزاران اين مملكت كردند كه اسم آنها هم وقتى كه مىآمد مردم از آنها متنفر بودند. بنابراين شما آقايان كه حالا در خدمت اسلام هستيد، چه شما و چه قواى مسلح ديگر مثل ارتش و مثل شهربانى، مدت زحمت بكشيد و خوشرفتارى بكنيد و خدمت صادقانه بكنيد تا اينكه از دل مردم اين مطلب بيرون برود. با اينكه ما مىدانيم كه شما هيچ كدام آنجا نبوديد آنوقت، هيچ يك از شما نبوديد. من يادم است، از اولى كه رضاخان آمد به ايران، آمد به تهران تا حالا من شاهد همه قضايا بودم. اين بنا داشت به اينكه اين مملكت را با هر طورى كه مىتواند طورى بار بياورد و بعد هم پسر خلفش آن هم طورى بار بياورد اين مملكت را كه همه چيزهائى كه اينها از ما مىبرند، هر چه كه از ذخائى ما آنوقت انگلستان و حالا هم، بعدا هم آمريكا ببرند هيچ كس نباشد كه كلمهاى در مقابل آنها بگويد و اگر مىگفت سركوبى مىكردند و اگر مخالفت مىشد مىكوبيدند اينها را. مخالفت از طرف روحانيون چند مرتبه شد لكن هم با حيله و هم با قدرت آنها را كوبيدند. بعد هم كه شما ملاحظه كرديد كه دانشگاه ما را به چه صورت در آوردند، دبيرستانهاى ما را به چه صورت در آوردند و از همان دبستان شروع كردند آدم غربى درست كردند، آدم معتقد به غرب و مخالف با اسلام درست كردند. از همان بچه كوچولو شروع شد و همين طور تا اينكه يك قشر زيادى مخالف با همه چيز، با همه ماثر اسلام، با همه ماثر كشور، اينها تربيت مىكردند. يك همچو مملكتى را اينها درست كردند با امر انگلستان در زمان رضاخان و با فرمان آمريكا در زمان محمد رضا كه حالا كه اينها رفتند شما مىبينيد كه همه چيز بايد متحول بشود. البته متحول هم خيلى شد. حالا در هر جا كه شما برويد محتاج به اين است كه از سر درست بشود. ادارات يك اداراتى است كه به فرم همان ادارات زمان طاغوت است و بايد تصفيه بشوند و متحول بشوند به يك اداره كه به درد مردم بخورد.
قواى مسلحه بايد خدمتگزار مردم و سركوب كننده توطئهگران باشد قواى انتظاميه، قواى مسلحه بايد خودشان را در خدمت مردم قرار قواى انتظاميه، قواى مسلحه بايد خودشان را در خدمت مردم قرار بدهند، آنطورى كه عناوين خودشان اقتضا مىكند. ژاندارمرى، پاسبان و امثال ذلك، ارتش، اينها بايد اين مملكت را حفظ بكنند، اينها براى حفاظت ملت و مملكت آمدهاند و براى پاسبانى از مملكت خودشان متشكل شدهاند. بايد اينها توجه به اين معنى داشته باشند كه همه اين قواى مسلحه بايد در خدمت مردم باشند. اينها از بودجهاى كه اينها را اداره مىكند از جيب مردم است نبايد از جيب مردم بدهند بودجهاش اداره بشود و به سر مردم هم تحميل بكنند و - عرض كنم كه - اذيت و آزار بكنند، چنانچه در عصر اين دو غير انسان بود. شما بايد توجه به اين معنا داشته باشيد كه بايد خدمت به اين كشور بكنيد و خدمت به اين ملت بكنيد و اگر چنانچه خداى نخواسته در يك پادگانى يك نفر آدمى پيدا شد كه خلاف رويه اسلامى و انسانى كرد، بايد رؤسا توجه كنند، جلويشان را بگيرند. مبادا يك وقتى باز همان مسائل سابق در
صحيفه نور ج 13 صفحه 59
پادگانهاى ژاندارمرى يا در مراكزى كه ساير قواى مسلحه هستند، يك همچو مسائلى كه در سابق بود باز تكرار بشود. بايد با كمال دقت كسانى كه در رأس هستند اشخاص ناظر بفرستند همه جا را تحت نظر بگيرند، براى اينكه اگر خداى نخواسته از چهار نفر يك امر خلاف قاعدهاى، يك امرى كه در زمان سابق اتفاق مىافتاد، بست و بند با خانها و كوبيدن مردم اتفاق مىافتاد، اگر حالا در چهار جا اتفاق بيفتد همهتان بدنام مىشويد. براى اينكه مردم ذائقهشان تلخ است و اگر ببينند كه در چهار جا يك فسادى ايجاد شده است و يكى از كارهاى سابق انجام گرفته است، همه شما را مردم محكوم مىكنند. بنابراين همه شما موظفيد كه از آن چيزهائى كه برخلاف واقع است هم خودتان را حفظ كنيد و هم ديگران را، اگر كارى كردند به سران ژاندارمرى اطلاع بدهيد كه آنها جلوگيرى بكنند، تا اين ذائقه تغيير بكند. البته بسيار تغيير كرده است، يعنى بسيار جلو رفته است اين تغيير و لهذا شما الان وقتى كه در جمعيتها مىرويد مردم براى شما شعار مىدهند. كى يك همچو مسائلى در سابق بود؟ مردم پشت به آنها مىكردند. اگر بازور هم مىآوردندشان يك جائى كه يك فرض كنيد كه اشخاصى بودند، آنها بازور بودند، جمع همراه نبودند. در هر صورت الان ما و شما و همه ملت خدمتگزار به اسلام و خدمتگزار به كشور هستيم و بايد همه مجتمعا با دست واحد، همه يكدست خدمت به اين كشور بكنيم تا اينكه انشاء الله اين كشور به قدرت كامله الهى به پيش برود و شما سرافراز باشيد و كشور ما سرافراز باشد.
با نبودن نظم و انسجام در قواى مسلحه، مملكت حفظ نمىشود
و نكتهاى كه مىخواهم عرض بكنم و اين اختصاص به شما ندارد اين يك امر عامى است نسبت به همه قواى مسلحه اينكه اينطور تو هم نشود كه حالا ما آزاد هستيم و ما آزاد شديم و آن زد و خوردهائى كه پيشتر بود نيست و آن كتكها و حبسها نيست و آن اعدامها نيست، حالا بايد انضباط هم نداشته باشيم. اگر چنانچه يك قواى مسلحهاى بى انضباط باشد يعنى اگر چنانچه فرمانده حكم كرد، اجرا نكند، اگر چنانچه آن طبقه بالائى كه صاحب منصبند يك امرى را گفتند، اينها اجرا نكنند، اگر اينطور باشد انسجام از بين مىرود. آنوقت خداى نخواسته اگر يك امرى پيش بيايد نمىتوانيد شما مقابله كنيد. شما قواى مسلحه، از ژاندارمرى گرفته تا ارتش تا شهربانى تا پاسدارها، همه اگر چنانچه منظم نباشيد و سلسله مراتب ملاحظه نشود اين اسباب اين مىشود كه افرادى باشند يك يك. ژاندارمرى وقتى مىتواند خدمت بكند، ارتش وقتى مىتواند خدمت بكند كه اجتماع توى كار باشد يك يك افراد كه كار ازشان نمىآيد، اين يك يكها وقتى متصل به هم شدند و يك نظمى داشت مىتوانند كار انجام بدهند، اما اگر يك يك، يكى هائى باشند كه با هم منسجم نيستند يا نظم ندارند، اينها علاوه بر اينكه كارى ازشان نمىآيد اخلال هم مىكنند.
بايد توجه داشته باشيد كه امروز شما خدمتگزار اسلام هستيد و بايد براى خدا كار بكنيد و امر خداست كه بايد اين مسائل را با دقت ملاحظه كنيد و نظم را حفظ كنيد وسلسله مراتب را حفظ بكنيد
صحيفه نور ج 13 صفحه 60
و اين يك مطلبى است كه مربوط به شما تنها نيست و مربوط به همه قواى مسلحه است، چنانچه توجه به اينكه مبادا يكى خلاف بكند آن هم اختصاص به شما ندارد همه قواى مسلحه بايد در اين معنا باشند. امر به معروف و نهى از منكر بر همه ملت واجب است. اگر يك خلاف يكى كرد بايد او را نهى بكنيد، بايد باز داريد او را از اين كار و اگر چنانچه يك آدمى در يك پادگانى يك عملى كرد كه بر خلاف وظيفه بود بايد اطلاع بدهيد تا اينكه اين را جلويش را بگيرند. و باز اين مطلب را بايد به ملت عرض بكنم كه سرباز بودن براى ملت امروز جزء وظايف است، نگذارد ملت كه اين پادگانها در ارتش تهى بشود. سرباز حالا سرباز وظيفه است، در زمان سابق سرباز اجبارى بود. به اجبار بردند، اسمش را وظيفه مىگذاشتند و اما الان اين اجبار در كار نيست، الان يك امر الهى است. دفاع از مملكت اسلامى، دفاع از نواميس مسلمين از واجبات شرعيه الهيهاى است كه بر همه ما واجب است و اين موقوف بر اين است كه نظامىها، هم منظم و منسجم باشند و هم مراتب را حفظ بكنند و هم اشخاصى كه مىتوانند در نظام وارد بشوند خودشان را معرفى كنند و اين پادگانها را پر كنند از جمعيتها، و از قرارى كه بعضى از رؤساى ارتش گفتهاند، گفتند كه الان پادگانهاى ما پر نيست براى اينكه نظام وظيفه را خيلى به آن عمل نمىكنند. لازم نيست كه نظام وظيفه را با الزام بيايند شما را ببرند. شما مىخواهيد يك مملكتى را حفظ بكنيد، ملت مىخواهد كه در مقابل اين قدرتهائى كه همه با هم منسجم شدند و اطراف كشور ما هستند، ملت مىخواهد كه جلوى اينها را بگيرد اين تا اينكه نظام، نظام صحيح نباشد و منسجم نباشد و پادگانها پر از جمعيت نباشد و مملكت يك نظام بزرگ نداشته باشد و انشاء الله يك نظام بيست ميليونى شما داشته باشيد تا بتوانيد از اين توطئهها كه الان براى مملكت ما در كار است جلوگيرى بكنيد. خداوند انشاء الله تعالى حامى شما باشد و حامى اين مملكت و انشاء الله شما پيروز باشيد و با پيروزى اسلام را به پيروزى برسانيد.
والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 61
تاريخ: 16/6/59
فرمان امام خمينى به كليه دادگاههاى ارتش جمهورى اسلامى
به تمام دادگاههاى ارتش اخطار مىشود
بسم الله الرحمن الرحيم
1- تعقيب افراد ارتش بايد با اطلاع فرمانده شخص متهم باشد و دادگاههاى ارتش خود مستقلا نبايد در بازداشت ارتشىها اقدام نمايند و چنانچه مورد اتهام، يكى از فرماندهان ارتش باشد بايد به وسيله فرمانده كل قوا احضار شود.
2- فرمانده شخص متهم مؤظف است در مهلتى كه دادگاههاى ارتش معين مىنمايند متهم را به دادگاه تسليم نمايد.
3- در صورتى كه شخص متهم در مدت مقرر در دادگاه حاضر نشد دادگاه خود مستقيما اقدام مىنمايد.
4- براى خدشه دار نشدن حيثيت افراد متهم، قبل از اثبات جرم اقدام دادگاه بايد به صورت غير علنى باشد و نشر و پخش آن از طرف دادگاه و غير و ممنوع اعلام مىگردد.
5- دادگاههاى غير ارتشى عموما و افراد غير مسوول به هيچ وجه حق دخالت در اين امور را ندارند و دخالت كنندگان تعقيب خواهند شد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 65
تاريخ: 17/6/59
پيام امام خمينى به مناسبت دومين سالگرد 17 شهريور
بسم الله الرحمن الرحيم
17 شهريور 57 از ايام الله است كه ملت شريف ايران ياد آن را زنده نگه مىدارد. ملت بزرگ ايران، روزهايى چون هفده شهريور در نهضت خود داشت و بحمدالله با تمام مشكلات و تقديم شهداى ارجمند به اسلام عزيز و كشور و با فداكارىهاى طاقت فرسا از ميدان جهاد سرافراز و پيروزمند بيرون آمد و آن كار، جهانيان را به خود جلب نمود. دشمنان ما گمان ميكردند با توطئههاى فرسايشى مىتوانند نهضت اسلامى و انقلاب شكوهمند اين ملت شهيد پرور را به سردى و سستى سوق دهند، غافل از آنكه قيامى كه براى خداست و نهضتى كه بر اساس معنويت و عقيده است، عقب نشينى نخواهد كرد. ملت ما اكنون به شهادت و فداكارى خوگرفته است و از هيچ دشمنى و هيچ قدرتى و هيچ توطئهاى هراس ندارد. هراس آن دارد كه شهادت، مكتب او نيست.
ملتى كه تازه عروس و تازه دامادش براى شهادت داوطلبند و خود را براى هر پيشامدى در راه خدا مهيا كردهاند از چه مىترسند؟ ملتى كه شهادت براى او سعادت است پيروز است. ملتى كه خود و همه چيز خود را براى اسلام مىخواهد، پيروزمند است. ما در كشته شدن و كشتن پيروزيم. دشمنان ملتهاى مستضعف و پيروان قدرتمندان ستمگر كه براى ايجاد تفرقه مسلمين، شياطين خود را فرا خواندهاند، وقتى به خطاى خود واقف مىشوند كه تودههاى ميليونى مسلمين بر اساس تعاليم عاليه اسلام آنان را مفتضحانه سركوب كنند و دست آنان را از توطئههاى خائنانه قطع نمايند. بگذار اين تفالههاى تاريخ به اسم اسلام بر ضد اسلام قيام كنند و به اسم قرآن كريم به قرآن خيانت نمايند و اين تازگى ندارد.
اسلام عزيز از اين قماش خيانتكاران بسيار ديده و همگان را به مستقر شياطين فرستاده است. ملت عزيز ما آن روز كه جز مشت خالى و خون پاك هيچ نداشت، بر قدرتهاى عظيم شيطانى با فرياد الله اكبر غلبه كرد و امروز بحمد الله تعالى جوانانى رزمنده خواهران و برادران دارد كه با تعليمات نظامى در سرتاسر كشور قدرت تفكر را از دشمنان ايران و اسلام سلب و با اعتماد به قدرت الهى و فداكارى در راه اسلام بر همه مشكلات و همه قدرتهاى شيطانى غلبه خواهد كرد. ملتى كه 15 خرداد روز خون و 17 شهريور روز نويد پيروزى خون، جمعه سياه روزى رژيم را با افتخار و پيروزى پشت سر گذاشته است، از اين محاصرات اقتصادى و نظامى باك ندارد. آنان باك دارند كه اقتصاد را
صحيفه نور ج 13 صفحه 66
زير بنا و شكم را قبله گاه و دنيا را مقصد و مقصود مىدانند.
هان اى ملت سلحشور! براى مقابله با قدرتهاى نظامى ابر قدرتان آماده باشيد! و اى قواى مسلح كه سربازان اسلام و پيشمرگان هدف و نگهبانان كشوريد مجهز باشيد هم به صلاح و هم به سلاح، و هراس و خوف به خود راه ندهيد كه خداوند تعالى پشتيبان و ملت بزرگ، هوادار شماست. شما نصرت كنيد از دين خدا و كشور توحيد تا خداوند قادر نصرت دهد شمارا. از خداوند متعال عظمت براى اسلام و ملت مجاهد و رحمت براى شهداى انقلاب و خصوص شهداى 17 شهريور و صبر و بركت براى بازماندگان شهداى انقلاب و خصوص شهداى 17 شهريور و خذلان و تباهى براى دشمنان اسلام و خصوص تفرقه اندازان بين صفوف مسلمين را خواستارم.
والسلام على عبادالله الصالحين و رحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
صحيفه نور ج 13 صفحه 67
بسم الله الرحمن الرحيم
يك سال از رحلت شخصيتى ارجمند و عزيزى ارزشمند گذشت. يك سال از فقدان مردى گذشت كه مىتوانست به انقلاب اسلامى و پيشرفت اهداف مقدس اسلام خدمتهاى ارزندهاى كند. او توانست با رفتار و گفتارش به اعصاب ناآرام كه موجب نگرانىها و تفرقها مىشود آرامش بخشد. مجاهد بزرگوار و عالم هشيارى كه از عنفوان جوانى تا آخرين لحظات زندگانى در خدمت به اسلام و كشورهاى اسلامى متحمل رنجها و حبسها و فشارها بود و هيچ از اين زحمت ارجمند و خدمت سودمند كنارهگيرى نكرد و به كوشش خود در راه هدف و انقلاب ادامه داد. مرحوم مجاهد متعهد و مبارز عظيم الشان طالقانى به جوار اجداد عاليقدرش شتافت و ما نيز انشاء الله تعالى همان راه را خواهيم رفت. ملت عزيز بايد دراين وقتى كه قدرتهاى جهانى در پيكار با اسلام و كشور ما بسيج شدهاند و مفتيان دربارى به كمك صهيونيسم جهانى و قدرتهاى شيطانى در تفرقه افكنى بين مسلمانان بپا خاستهاند، با اتكال به قدرت بى پايان حق تعالى و هوشيارى، و حدت خود را حفظ كنند و با شور انقلابى به پيش روند و ملت مستضعف و پيروان مكتب اسلام ازاين شياطين به صورت انسان، گول نخورند و خود و اسلام عزيز را با وحدت كلمه و قدرت الله اكبر، از دست قدرتهاى شيطانى نجات دهند و از اين جنود ابليس نهراسند كه خداوند تعالى با ماست ما دامى كه ما براى رضاى او نهضت را به پيش بريم. از خداوند تعالى رحمت براى مجاهد محترم و صبر براى خاندان محترم ايشان خواستار است و اميد است ملت عظيم ايران قدردانى از خدمتگزاران به اسلام و ملت، و سالروز معظم له را احترام نمايد. والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 68
تاريخ 19/6/59
بيانات امام خمينى در جمع شركت كنندگان ايرانى در كنفرانس نيمه دهه زن در كپنهاك
سازمان ملل در خدمت ابر قدرتها و براى بازى دادن ساير كشورهاست
بسم الله الرحمن الرحيم
اساسا هر تشكيلاتى كه اين ابر قدرتهاى بزرگ در آن دست دارند، اين تشكيلات، تشكيلاتى است كه بايد به نفع آنها تمام شود. همين سازمان ملل، همين جلساتى كه در خارج هست، شوراى امنيت، همه اينها در خدمت ابر قدرتها هستند و براى بازى دادن ساير كشورهاست و لهذا براى خودشان و تو قرار مىدهند و هر مطلبى مخالف با راى خودشان است كنار مىگذارند و اصلا خود آنها هم اساساً در خدمت ابر قدرتها هستند. سازمانهائى هم كه به هر اسمى اينها درست مىكنند، مىخواهند بكشند همه رابه طرف منافع خودشان. و ما به ابر قدرتها آنقدر سوء ظن داريم كه اگر يك مطلب راستى هم بگويند، ما اعتقادمان طورى مىشود كه براى اين مصلحتى گفتند كه مردم را اغفال كنند.
خانمها بايد روى آن عفت عمومى كارهاى اجتماعى و سياسى را انجام دهند
اين كارى كه شما كرديد بسيار ارزنده است و انشاء الله كه بسيار شما موفق باشيد. و مىدانيد كه همه، انقلاب ما را در خارج بر خلاف آنچه كه هست منعكس كردهاند. به تدريج بايد ما انقلاب خودمان را به خارج به نحوى كه هست صادر كنيم، به آن نحوى كه هست منعكس كنيم. قضيه تنها زنها نيستند كه در ايران الان وضعشان به طور آزادى بوده است و شدند زن، يك موجود متعهد، شايد بهتر از مردان تعهد داشته باشند، لكن در خارج اينها را منعكس كردهاند كه يك دسته مردم، چطور گفتهاند يك دسته، از زمان رضا شاه اين مسائل مطرح شد، قضيه كشف حجاب يك مطلبى نبود كه اينها مىخواستند زنها را، مثلاً"ده ميليون زن را بياورند در جامعه وارد كنند. اينها يك دستوراتى بود كه اينها مىگرفتند از خارج و براى اسارت ما اجرا مىكردند.
قضيهها شايد شما هيچ كدامتان يادتان نباشد اگر آن وقت چى كرديد، كوچك بوديد، اما من تلخى اين
كشف حجابى كه اينها كردند و اسمشان را بعداً آزاد زنان و آزاد مردان، پسر رضاخان گذاشت من تلخىاش باز در ذائقهام هست. شما نمىدانيد چه كردند با اين زنهاى محترمه و چه كردند با همه قشرها. الزام مىكردند هم تجار را، هم كسبه جزء را، هم روحانيت را، هر جا زورشان مىرسيد به اينكه
صحيفه نور ج 13 صفحه 69
مجلس بگيريد و زنهاتان را بياوريد در مجلس، بياوريد در مجلس عمومى، آنوقت اگر اينها تخلف مىكردند، كتك دنبالش بود، حرف دنبالش بود، همه چيزها و حرفها بود و اينها مىخواستند زن را وسيله قرار بدهند از براى اينكه سرگرمى حاصل شود براى جوانها و در كارهاى اساسى اصلاً وارد نشود. طريق مختلفى اينها داشتند براى اينكه اين جوانهاى ما را، اين دانشگاهىهاى ما را، همه اين قشرها را نگذارند به فكر خودشان بيفتند و به فكر مملكتشان بيفتند. از آن طرف همين مسأله كشف حجاب با آن فضاحتى كه اينها كردند و با آن رفتارى كه بازنهاى محترمه كردند و با آن رفتارى كه با روحانيون كردند در اين مسائل كه حتى به مرحوم آقاى كاشانى آمدند تكليف كردند كه شما بايد وارد بشويد در اين مجلس، فرمودند كه شما بايد مجلس بگيريد، ايشان گفته بودند... را كه فرمودند: گفته بودند آن مامورها، كه از بالاها گفتهاند. گفته بودند من هم همان را مىگويم حتى به اينها هم آمده بودند پيشنهاد كرده بودند. ديگر در شهرستان در دهات و همه جا حتى در قم، يك فضاحتى در قم در آوردند كه قابل ذكر نيست و اين هم براى اين بود كه اين جوانها را، جوان غافل، زن و مرد را وارد كنند در ميدان و سرگرمشان كنند به هم و از اساس مسائل اينها غافل باشند. همچو مراكز فحشائى كه اينها درست كردند كه از تهران تا آخر تجريش صدها مراكزى بود كه مال عشرتكده و امثال ذلك بود، همه اينها ديديد كه زنانه بود لهذا، جوانهاى ما، ملت ما اصلاً ديگر توجه به مسائل اساسى كه بايد بكنند نداشت. نه مردش، نه زنش، نه مردها آزاد بودند و نه زنها آزاد بودند، اسمش را گذاشته بودند آزاد مردان و آزاد زنان. اين اساسى بود كه از اول رضاخان كه انگليسها خدا لعنتشان كند، اول انگليسها او را آوردند به ايران و او را وادار كردند به اين مسائل و بعدش هم دنبالش شعراشان و نمىدانم نويسندگانشان و رسانههاى گروهىشان را، همه اينها در خدمت اين بود كه اين ملت را نهى كنند از آن چيزى كه خودش دارد، آن را توجهش را به همين عشرتها و به همين بساط لهو و لعب بكنند. اينها را آزاد قرار دادند، اين مراكز لهو و لعب را، اما در تمام تهران شايد يك مركزى كه بتواند تعليمات دينى... نه از نظر مردان و نه از نظر زنان كه آزاد باشند در تعليماتشان، معلوم نبود كه باشد. در هر صورت اينها مسائلى است كه ابرقدرتها با نقشههاى بسيار دقيق كه كارشناسانشان كردند، هم مجالس درست مىكنند از اين چيزها و ما بايد بيدار باشيم همه مان، همه ملت ايران بيدار باشند كه به دام اينها نيفتند و هر جا فرض كنيد در اين مجالس رفتند، همان حيثيت خودشان را حفظ كنند، تحت تاثير آنهائى كه در آنجا هستند و زنهائى كه در آنجا هستند يا مردهائى كه در آنجا هستند و تحت تاثير اينها واقع نشوند. همانطورى كه شما گفتيد كه انجام داديد، همين طور باشد كه اگر رفتند و شركت كردند آنطور نباشد كه شركتشان يك وقت به نفع آنها تمام بشود، غالباً غافلند، اينطور مىشود. بنابراين اين كارهائى كه شما گفتيد كرديد، كارهاى ارزشمندى بوده است و باز اگر چنانچه مجالسى باشد، مردها هم بروند اما با تعهد، نه آنهائى كه مىروند و بر خلاف مصالح خود مملكت مان عمل مىكنند. انشاء الله اميدوارم كه همه تان موفق و مويد باشيد و امروز غير روزهاى سابق، امروز غير زمانهاى سابق است. امروز بايد خانم وظائف اجتماعى خودشان را و وظائف دينى خودشان را بايد
صحيفه نور ج 13 صفحه 70
عمل بكنند و عفت عمومى را حفظ بكنند و روى آن عفت عمومى كارهاى اجتماعى و سياسى را انجام بدهند، نه مثل سابق كه فرض كنيد اينها يك زنى را هم وارد مىكردند در مجلس اما چه زنى بود و چكار مىخواست بكند. حالا هم وارد شدند بعضى خانمها در مجلس اين ورود غير آن ورود است. آن يك ورودى بود، اين هم يك ورود آنها مجالس داشتند. روز زن داشتند، روزى كه براى كشف حجاب بود، مىخواستند، همين در سالهاى آخر من در قم بودم شايد همان سال آخرى بود كه 15 خرداد بعدش پيش آمد من شنيدم كه زنها مىخواهند بروند سر قبر رضا شاه و راجع به همين قضيه كشف حجاب نظاهرات بكنند. من رؤساى، رؤساى اداراتى كه در قم بود، پيش من آمدند، گفتم كه شما هر كدام به وزارتخانه خودتان اطلاع بدهيد كه اگر اين كار را بكنيد من به ملت مىگويم كه عزا بگيرند براى روزى كه قتل عام كرديد در مسجد گوهرشاد. اينها اطلاع دادند و از اين منصرف شدند. در هر صورت آن وضعى كه آنها درست كرده بودند درست بر خلاف موازينى بود كه ملت ما بايد انجام بدهد و زنهاى ما بايد انجام بدهند و حالا بحمد الله آن مسائل گذشته است و بايد همه زنها و هم مردها در مسائل اجتماعى مسائل سياسى وارد باشند و ناظر باشند، هم به مجلس ناظر باشند، هم به كارهاى دولت ناظر باشند، اظهار نظر بكنند.
ملت بايد الان همه ناظر امور باشند، اظهار نظر بكنند در مسائل سياسى، در مسائل اجتماعى، در مسائلى كه عمل مىكند دولت، استفاده بكنند، اگر يك كار خلاف ديدند. و من اميدوارم كه انشاء الله اين نهضت به پيروزى منتهى باشد و شما انشاءالله همه تان موفق باشيد و مويد و مجالس خود را باز هر چه شكوهمندتر در همه جا توسعه بدهيد كه زنها بيدار بشوند و آن مسائل سابق را، آن ملعبهائى كه بود و آن آرايشهائى كه بود آن مسائلى كه شما مىدانيد چقدر به اقتصاد ما صدمه وارد مىكرد و چقدر به عفت عمومى ضرر مىرساند. زنها امروز بايد همانطورى كه مردها وارد، يعنى مردهاى درست، نه مردهائى كه... ديدند، در مسائل واردند، آنها در مسائل وارد باشند و تعليم و تعلم صحيح داشته باشند و دخالت صحيح در امور بكنند و انشاءالله موفق و مويد باشند.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 71
تاريخ 20/6/59
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأت دولت برادر محمد على رجائى
حب نفس و غفلت از خدا بزرگترين خطر براى هر انسانى است
بسم الله الرحمن الرحيم
من اول دعا مىكنم كه خداى تبارك و تعالى شما آقايان را از عنايت خودش محروم نكند و شما را به راهى كه رضاى اوست هدايت بفرمايد و شما به مقصدى كه مقصد اسلام است و آرزوى ملت است برسيد. آنچه كه خطر براى هر انسانى و هر متصدى امرى هست حب نفس است. رأس همه خطاهائى كه انسان مىكند، حب نفس است. هر بلائى سر انسان خودش مىآيد يا جامعه از دست قدرتمندان مىبيند اين در اثر هواى نفس و خود خواهى است. در روايات ائمه ما فرمودهاند: رأس كل خطيئه، حب النفس يعنى همه خطاهائى كه از انسان صادر مىشود در اثر همين خود خواهى و غفلت از خداست. انسان بايد كوشش كند كه اين حب نفس را اگر نمىتواند تمام كند كم كند، البته مسأله بسيار مشكلى است و محتاج به رياضت است، لكن مسأله نشدنى نيست، مشكل است، لكن نشدنى نيست. اگر انسان در هر امرى كه وارد مىشود در آن امر خودخواهى را كنار بگذارد و مصلحت را ملاحظه بكند و خدا را ملاحظه بكند، هم موفق مىشود و هم از خطراتى كه بر اين خودخواهى است در امان مىماند. شما كه الان از وزراى محترم هستيد و مملكت اسلامى به شما سپرده مىشود و پستهاى شما پستهائى است كه بايد در آن اعمال بسيار شايسته انجام بگيرد، كوشش كنيد كه اولاً گمان نكنيد كه رياست، از رياست درجه اول تا آخر، يك چيزى باشد، يك امر اعتبارى است، يك دستهاى جمع مىشوند يكى را مىگويند تو كارها را انجام بده. در نظر داشته باشيد كه حضرت امير سلام الله عليه در حالى كه به حسب فهم جامعه، رياست يك كشور بسيار بزرگى را داشت از حجاز تا مصر، عراق، ايران، همه را داشت، آنوقت چه جور بود وضعش، چه جور بود سلوكش با مردم و چه بود سفارشهايى كه به عمالش يا به حكومتهائى كه از طرف او بودند، چه سفارشهاى ارزشمندى فرموده است. البته ما نمىتوانيم خود او باشيم، لكن مىتوانيم كه شيعه او باشيم، پير و او باشيم، تا آن حدودى كه بتوانيم بايد پيروى از او بكنيم. او تمام مقصدش خدا بود، اصلش اين دنيا و اين رياست دنيا و اينها در نظر او چيزى نبود مگر اينكه بتواند يك عدلى را در يك دنيا برقرار كند، والا پيش آنها مطرح نبود كه يك رياستى داشته باشند يا خلافتى داشته باشند، مگر اينكه بتوانند يك عدلى را اقامه كنند و يك حدى را جارى كنند. ما بايد از آنها درس بگيريم و پند بگيريم و به شيوه آنها تا آن اندازهاى كه مىتوانيم عمل
صحيفه نور ج 13 صفحه 72
كنيم و از آن چيزهائى كه دام شيطان است كه بزرگترين دام همان خودخواهى انسان است، از اين دام رهائى پيدا بكنيم و به صراط مستقيم الهى راه برويم تا بتوانيم هم خودمان رااصلاح كنيم و هم جامعه مان را.
ما هر چه داريم از اين ملت اسلامى است كه با فرياد الله اكبر پيروز شد
شما ببينيد كه چه حكومتى در دست شما آمده و از چه راهى آمده است و كى به شما اين حكومت را محول كرده. اگر چنانچه پنج سال پيش از اين، ده سال پيش از اين را شما در نظر بياوريد، وضع آنوقت را در نظر بياوريد، حكومت آنوقت را در نظر بياوريد، ملت را نسبت به حكومت و حكومت را نسبت به ملت در نظر بياوريد و حبسها و زجرها و تبعيدها و قتلها را كه در آن حكومت واقع مىشد به نظر بياوريد و از خودتان سؤال كنيد كه چه شد كه اين شد؟ چه شد كه يك روز آنطور جنايتكارىها واقع مىشد واختناقها و آن مسائل و مصائب براى كشور ما بود و حالا چه شده است كه ما آزادانه اينجا باهم نشستيم و شما آزادانه مسائلتان را با مردم مطرح مىكنيد و مردم هم آزادانه يا انتقاد مىكنند يا تعريف مىكنند از شما، اين آزادى را كى به ما داد؟ و اين استقلالى كه الان ما داريم و كسى نمىتواند دخالت كند در كشور ما، اين را كى به ما داد؟ و اين استقلالى كه الان ما داريم و كسى نمىتواند دخالت كند در كشور ما، اين راكى به ما داد؟ جز اين بود كه اين پا برهنهها و اين زاغه نشينها و اين دانشگاهىهاى محروم و اين مردم كوچه و بازار با هم جمع شدند و براى خدا قيام كردند و نهضت كردند و ما را به اين آزادى رساندند و آن سدهاى بزرگى كه در تصور كسى نمىآمد كه شكسته بشود، شكستند و ما را به آنجا رساندند كه وزير بشويم و رئيس جمهور بشويم و وكيل بشويم و همه اينها را داشته باشيم و همه از اين ملت است. ما هر چه داريم از اين ملت است، البته ملت اسلامى كه با فرياد الله اكبر اين كار را انجام دادند.
ما بايد ببينيم اين ملتى كه ما را به اين مقامها رساندهاند از ما چه مىخواهند
ما بايد ببينيم كه اين ملتى كه ماها را به اين مقام رساندهاند، از ما چه مىخواهند و مابايد براى آنها چه بكنيم از ما مىخواهند كه تمام اين ارگانهائى كه هستند، تمام اين رؤسايى كه هستند از رئيس جمهور گرفته و نخست وزير و وزرا را تا وكلاو عرض مىكنم كه وزارتخانهها و هرچه در آنها هست، اينها مىخواهند كه اينها همه در راه اسلام كه خواست ملت بود و همه كوشششان براى اسلام بود و اسلام آنها را موفق كرد، اينها هم در همان طريق اسلامى راه بروند. طريق اسلامى اين است كه مستضعفين را حمايت كنند، بيشتر توجه شان به آنها باشد. در طول تاريخ، حمايت حكومتها از قلدرها بوده است. شما هر حكومتى را كه در اين 2500 سال دوران ظلمت در نظر بگيريد، هر حكومتى، هر چه عادل بوده، هر چه جنت مكان بوده در نظر بگيريد، آنوقت برويد سراغ وزراى او كه از چه طايفهاى بودهاند، آنهائى كه بهره بر مىداشتند از اين ملتهاى ضعيف، چه اشخاصى بودند، پيدا نمىكنيد يك حكومتى كه براى مستضعفان باشد، براى اين كوچه و بازارىها باشد، براى همين پابرهنهها باشد. هر
صحيفه نور ج 13 صفحه 73
چه بودند، براى ملك دارها بودند و براى قدرت دارها و براى سرمايه دارها و براى رؤسا و خانها و هر چه بود براى آنها بود. يك وقت در بعضى از حكومتها تيول مىكردند، خراسان را مىدادند دست يك عده تيول، او چقدر مىداد براى اين، فرض كنيد كه در پول آنوقت پنجاه هزار تومان، پول پنجاه هزار تومان آنوقت، پنجاه ميليون هم بيشتر بود و به او خراسان را مىدادند، برو سراغ خراسان، يعنى ديگر هم ما هر چه صدا از خراسان بلند بشود و هر چه از ظلم تو گفته بشود ما اعتنا نمىكنيم، تو برو، آنجا مال تو. آنجا هم مردمش و عرض بكنم - ناحيهاش و در آمدش مال اين بود، اين بايد اين پنجاه هزار تومانى كه اينجا به نخست وزيرش داده است يا به صدر اعظم داده است، بايد اين پنجاه هزار تومان را در آورد و چندين پنجاه هزار تومان هم براى خودش در آورد، براى اينكه يك تجارتى بود، فروخته بودند اينجا را، اين پول او را بايد بدهد، بايد به نفع هم ببرد. اين با مردم چه مىكرد، با كدخداهاى ده يا بست و بند مىكرد و ده را مىچاپيد يا اگر كد خدايى بود كه يك تخلفى مىكرد، آنطور مىكرد كه شاه مخلوع به مردم. اين وضع حكومت جبار است. حكومت اسلام كه الان شما مدعى هستيد كه نخست وزير اسلام هستيد، دولت اسلامى هستيد و آقايان، وزراى اسلام هستند و آقاى رئيس جمهور، رئيس جمهور يك كشور اسلامى هستند و وكلا، وكلاى كشور اسلامى هستند بايد از آنچه كه در سابق گذشته نسيان كنند او را، دفن كنند آنها را، از ديكتاتورىها، از چپاولگرىها، از خودخواهىها و خود پسندىها، همه اينها را بايد دفن كنند و وارد بشوند در يك مملكت تازهاى كه از صدر اسلام كه بگذريم ديگر يك همچو چيزى نبوده است. در صدراسلام هم براى ايران نبود اينها حتى آنوقت هم كه ايران را فتح كردند باز سپردند به دست همانهايى كه اداره مىكردند و جنايات هم همان جنايات بود، نتوانستند اين كار را بكنند.
هر كه گفت بايد به من اطاعت كنيد، اين شيطان است
شما امروز بايد فكر اين را بكنيد كه از يك چاه عميقى اين مردم شما را نجات دادند. شما حبسها را ديديد و زجرها را چشيديد و الان هم آزادى را و شهد آزادى را داريد مىچشيد. براى شكر اين نعمت، شماها خدمتگزار باشيد. براى شكر اين نعمت همه باهم در يك راه باشيد. اين را من كراراً گفتم اگر همه انبيا جمع بشوند در تهران و بخواهند كار بكنند، بخواهند دخالت در امور بكنند، هيچ با هم اختلاف پيدا نمىكنند، امكان ندارد، براى چه؟ براى اينكه آنها نفس خودشان را كشته بودند و مبداء خلاف، نفس انسان است. مبداء همه خلافهايى كه پيدا مىشود، انسان خيال مىكند كه نه، من براى مصلحت اين كار را مىكنم، عمر خودش را انسان نمىفهمد، وضع خودش را انسان نمىفهمد. شما اگر بخواهيد مقايسه كنيد، شمايى كه مىگوئيد كه من براى مصحلت مسلمين فلان كار را مىكنم، شما فكر اين را در خلوت بكنيد كه اگر يك كسى ديگر به جاى شما بود و بهتر هم مصالح مسلمين را انجام مىداد، شما باز همانطور بوديد؟ خواستيد خودتان نباشيد و او باشد؟ يا نه مىخواهيد كه اين مصلحت مسلمين به اصطلاحتان به دست شما انجام بگيرد؟ منم كه اين مصلحت را دارم ايجاد مىكنم،
صحيفه نور ج 13 صفحه 74
اين همان شيطان است، همان شيطانى كه اغوا مىكند آدم را، اكثر اغوائاتش اين است كه انسان را بازى مىدهد وسوسه مىكند در انسان، وسوسههاى دامنهدار از همه طرف، وسوسه مىكند كه تو حالا صاحب قدرت هستى، تو حالا صاحب كذا هستى، ديگران چكارهاند؟ شما حالا وزير هستيد ديگران بايد اطاعت بكنند، چشم بسته بايد اطاعت بكنند، شما وكيل هستيد ديگران بايد از شما اطاعت بكنند و چشم بسته هم باشند. اين، همه براى اين است كه انسان خودش را نساخته، اگر انسان خودش را ساخته بود، هيچ بدش نمىآمد كه يك رعيتى هم به او انتقاد كند، اصلاً بدش نمىآمد، از انتقاد بدش نمىآمد اين چرا انسان اگر انتقاد دو انسان را فرض كنيد يكى خودتان يكى ديگرى، هر دو داراى يك صفت متوازى هستيد، اگر يك كسى از آن رفيقتان تكذيب كند براى خاطر آن صفتش، شما خوشتان مىآيد براى اينكه آن را مقابل خودتان مىدانيد، از اين جهت همان صفتى كه در شما هست در ديگرى اگر باشد و انتقاد بكنند، شما خوشتان مىآيد، او بدش مىآيد، او هم وقتى ببيند همان را در شما هست در ديگرى اگر باشد و انتقاد بكنند، شما خوشتان مىآيد او بدش مىآيد، او هم وقتى ببيند همان را در شما عيبجوئى مىكنند خوشش مىآيد و اگر خودش، از خودش عيبجوئى كنند، بدش مىآيد. اينها همه از حيلههاى شيطان است كه شيطان، بزرگتر از همه شيطان حتى از اين شيطان بزرگ معروف، اين شيطان نفس اماره خود آدم است. ما كه الان يك مملكت اسلامى به ما سپرده شده است يعنى اين مردم با فريادهايشان سدها را شكستند و راى به همه شماها دادند و به وكلا و به عرض مىكنم كه به رئيس جمهور و بعد هم وكلاى آنها به شما و اينها، اين مردمى كه با اين زحمت راى به شما دادند و شما را برسر مسند نشاندند، حالا شما بخواهيد سر مسند با هم اختلاف كنيد، ببينيد پيش خدا چه هست. يك دسته زحمت كشيدند و جوانهايشان را دادند و الان هم شما كردستان را مىدانيد چه جور هست و اين پاسدارها در كردستان و اين ارتشىها در آنجا هر روز دارند جان مىدهند، هر روز دارند خون مىدهند، مردم آنجا دارند بمباران مىشوند، دشمنهاى ما مشغول فعاليت زياد هستند، در اين حالى كه همه جوانب بر ضد ما هست، همه قدرتهاى بزرگ و كوچك بر ضد ما هست و اين ملتى كه با اين زحمت به دست شما اين مملكت را داده است شما حالا بنشينيد سر اينكه من چطور، شما چطور و همهاش هم از شيطان است. هيچ شكى در اين نكنيد كه هر كه گفت من، اين من، شيطان است. هر كه گفت كه بايد به من اطاعت كنيد، اين شيطان است. ما بنشينيم سر اين معنا كه شما بگوييد كه من، آن هم بگويد من، آن هم بگويد من، اين سرسفره شيطان بنشينيم و با هم تسابق بكنيم به اينكه آن طعمه شيطان را كه خودخواهى است هى تقويت كنيم. شما ببينيد كه در بارگاه خدا اين چه جور، چه صورتى دارد و در پيش ملت كه بشنود يك همچو چيزهائى هست، ببيند يك همچو مسائلى طرح است، خوب، اين ملت بر فرض اينكه حالا صحبت هم نكند اما اين زن داغدار كه بچهاش را براى اين جمهورى داده و براى اسلام داده، حالا در ذهنش چه مىآيد، چه ناراحتى در اين زنهاى داغدار و در اين پدرهاى جوان مرده، چه وضعيتى در قلب آنها پيدا مىشود ولو حرفى نزنند، ولو هيچ صحبت نكنند، براى خدا آنها صحبت نكنند، براى آنها، آنها قيام بر ضد نكنند اما ببينيد چطور داغدارها چه حالى پيدا مىكنند كه ببينند كه جوانهايشان را براى جمهورى اسلامى دادند و حالا در جمهورى اسلامى داد و قال است
صحيفه نور ج 13 صفحه 75
سر اينكه من جلو باشم يا شما جلو باشيد. اين روزنامههائى كه من امروز ديدم و بعضىشان را هم ديروز ديدم، اين روزنامهها ببينيد كه در آن چه مسائلى هست كه مردم وقتى اين روزنامهها را بخوانند چه خواهند گفت. يك قدرى توجه داشته باشند همه كسانى كه متصدى امرند.
اگر براى مصالح خودمان دعوا كنيم نه براى مصالح ملت، ما هم طاغوتيم
اينها خيال نكنند كه ما حكومت هستيم و مارأس هستيم و ما وزير هستيم و ما نخست وزير هستيم و ما رئيس جمهور هستيم و ما بايد هر كارى دلمان بخواهد بكنيم. نه، مملكت اسلامى است، نه طاغوتى. مملكت اسلامى را به طاغوت نكشيد. من خوف اين را دارم كه خداى نخواسته اگر چنانچه اين امور زياد انباشته بشود، يك وقت همان مسائلى پيش بيايد كه مردم با طاغوت عمل كردند. طاغوت براى خاطر اينكه پسر كى بود و نوه كى بود كه نبود، براى اعمالش بود. اگر اعمال ما هم يك اعمال طاغوتى باشد، براى خود باشد، نه براى ملت، دعوا بكنيم سر خودمان، نه براى مصالح ملت، اين همان طاغوت است منتها به يك صورت ديگرى درآمده اما طاغوت است، طاغوت هم مراتب دارد، يك طاغوت مثل رضاخان و محمدرضا خانمان و يك طاغوت هم مثل كارتر و امثال آنهاست، يك طاغوت هم مثل ماهاست. همه از جند ابليس مىشويم شما فكر اين ملت، فكر اين زاغه نشينها، فكر اين مردمى كه همه چيزشان را دادند و شما را به مسند نشاندند، فكر آنها را بكنيد. شب وقتى خلوت مىكنيد فكر بكنيد كه من امروز كه كار كردم براى خودم كردم يا براى مردم ،امروز كه صحبت مىكنم براى خودم صحبت مىكنم يا براى مصالح كشور.
جنگ و نزاع بين شما و غافل شدن از ملت خواست اجانب است
اگر اينها را فكر بكنيد، توجه بكنيد و خطراتى كه در كشور ما الان در موجود است فعلاً و در... موجوديت است، خطراتى كه از خارج و از داخل براى ما دارد پيش مىآيد، اگر اينها را ما توجه به آن بكنيم و يك ملتى كه يك مملكت را به شما سپرده است براى اينكه حفظش را بكنيد و مصالحش را ايجاد بكنيد و متحقق بكنيد، اگر بنا باشد كه شما با هم شروع كنيد به جنگ و نزاع و آن هم نه براى خاطر اينكه يكى مصلحت را اين مىداند يكى نمىداند، اينها شعر است، همه خودمان را خواهيم، اگر من يك دفعه گفتم به اينكه بيائيد فلان كار را بكنيد براى مصلحت و انتقاد از شما كردم براى اينكه شما چنين مىكنيد، اين از نفس اماره است كه بروز مىكند و لهذا مقايسهاش همين است كه اگر آن ديگرى همين كار را بكند، اين آقايى كه مثلاً حالا اعتراض كرده او، ديگرى همين كار او را بكند، اگر او همين اعتراض را بكند، اشكال مىكنند به او. اين حيلههاى نفسانى، حيلههاى شيطانى بسيار دقيق است و بسيار مشكل است شناختنش كه ما بتوانيم بفهميم، لكن خوب، حالا اين چيزهاى واضحترش كه انسان مىتواند بفهمد. خوب، شما انصاف مىدهيد كه يك مملكتى كه خونش را داده و شما را به مسند نشانده، سر مسند جنگ بكنيد، دعوا بكنيد، هر روز صحبت بكنيد، هر روز انتقاد بكنيد،
صحيفه نور ج 13 صفحه 76
روزنامهها هر روز انتقاد بكنند، هم را بكوبند، به هم تهمت بزنند، به هم افترا بزنند، آخر اين انصاف است پيش خدا چه مىخواهد شد اين؟ پيش ملت چه انعكاسى دارد خارجىها چه استفاده از آن مىكنند؟ آنها همه دلشان مىخواهد كه شما سروكله هم بزنند و از مصالح مملكت غافل باشيد و آنها يك وقتى كار خودشان را، ضربه خودشان را بزنند. آنها در طول تاريخ و خصوصاً در اين پنجاه سال كوشش كردند كه جوانهاى ما و ملت ما را غافل كنند و احياناً به جان هم بريزند و خدا خواست كه آن خدعه آنها تا اين حد باشد و از بين بروند و رفتند. اگر حالا همان مسائل را ما تكرار كنيم، يعنى مسائلى كه امريكا براى ما پيش مىآورد كه مارا از مسائل اصلى غافل كند، به مسائل ديگر متوجه كند، به هروئين متوجه كند، به فحشا متوجه كند، براى اينكه از آن راهى كه بايد برود منحرف بشود، برود دنبال عشرتخانهها، امريكا در يا ابرقدرتهاى ديگر، آنهائى كه مىخواستند ما را غارت كنند، در طول تاريخ و در طول اين پنجاه و چند سال كوشش كردند كه جوانهاى ما را بىتفاوت بار بياورند. آن روز آنها مىكردند، حالا دست شما افتاد. اگر حالا هم شما كارهايى بكنيد كه توجه مردم را از مصالح و توجه خودتان را از مصالح به چيز ديگر متوجه بشود، عوض اينكه فكر حل مشكل كردستان را بكنيد بنشينيد و با هم دعوا بكنيد، عوض اينكه براى اين پابرهنهها، براى اين ضعفا، براى اينهايى كه زحمت كشيدند و شما را به اينجا رساندند و حالا هم توقع از شما خيلى ندارند براى اينكه يك آب و نانى، يك آبى، يك نانى، يك برقى، آن چيزهاى اوليه را به اينها برسانيد،از اين غفلت كنيد و برويد سراغ جنگ - نمى دانم اعصاب و بساط، خوب، اين همان است كه آنوقت امريكا مىكرد، حالا شما مىكنيد، آنوقت آن طاغوت مىكرد، حالا شما مىكنيد. شما هم طاغوتيد، آنها هم طاغوتند، فرقى نمىكند، يكى شيطان است، يكى شيطان كوچكتر. اگر بناباشد كه شما به جاى اينكه اقتصاد مردم را درست كنيد، به جاى اينكه اين كشور را بررسى كنيد ببينيد كجاهاست كه مخروبه است و مردم از همه چيز ساقط هستند، به جاى اين اگر چنانچه بنشينيد سر مسند و با حرف و با فحاشى به هم مسائل را غفلت از آن بكنيد، اين همان است كه قدرتهاى بزرگ مىخواهند تا اين مملكت خرابه بماند و صداى مردم در آيد، اين همان است. شما هم عمال امريكائيد منتها ملتفت نيستيد. يك عاملى داريم كه مستقيماً از سفارت امريكا دستور مىگيرد، يك عاملى داريم كه براى او كار كند و خودش نمىفهمد، خود آدم نمىفهمد كه براى كى دارد كار مىكند. اگر شما به مردم كار نداشته باشيد، به مصالح مردم، به مصالح كشور كار نداشته باشيد، فقط مشغول اين باشيد كه من چطور، شما چطور، من چطورم، شما چطوريد، مردم با من هستند، مردم با شما هستند، اگر فكر اين باشيد، اين همان است كه امريكا مىخواهد و شما از عمال امريكا هستيد و در عذاب با آنهائى كه از عمال امريكا بودند با توجه، مشترك هستيد با كم و زيادش.
خودتان را حاكم مردم ندانيد، خدمتگزار بدانيد
ملتفت باشيد كه شمايى كه الان به حكومت رسيديد، حكومت نيست، خدمتگزار هستيد. اسلام
صحيفه نور ج 13 صفحه 77
حكومت به آن معنا ندارد، اسلام خدمتگزار دارد، منتها قواى انتظامى هم دارد براى سركوبى آنهايى كه مىخواهند خيانت بكنند والا نه اين است كه اگر خيانتكار نباشد ديگر چيزى نمىخواهند، آنها نمىخواهند كه حكومت كنند به مردم و خود فروشى كنند به مردم و مردم را از خودشان بترسانند. شما خيال مىكنيد آنطور كه محمد رضا در خيابانها مىآمد، حضرت امير هم با اينكه ده مقابل او سعه مملكتش بود، در خيابانها آنطورى، در كوچه و بازار آنطور، خوب، در كوچه و بازار مثل يك آدمى مىآمد كه نمىشناختندش بعضىها. مالك اشتر كه يكى از سردارهاى بزرگ اسلام بود، خيال مىكنيد كه مثل يكى از درجه دارهاى زمان طاغوت بود؟ نه، اين توى مردم مىآمد نمىشناختندش. آن روز يك كسى نشناخت و به او فحش داد و بعد هم ببينيد كرامت او را، رفت مسجد به او دعا كرد. اين اخلاق را، اين تاريخ اسلام را بايد مطالعه كرد و خصوصاً حكومتهائى كه در اسلام بوده است مطالعه كرد و از آن پند گرفت. شما خودتان را حاكم مردم ندانيد، شما خودتان را خدمتگزار مردم بدانيد. اين پيش خدا ثوابش بيشتر از اين است كه خودتان را حكومت بدانيد. حكومت هم همان خدمتگزار است، ارتش هم بايد خدمتگزار مردم باشد. اگر همه شماها خدمتگزار، خودتان را حساب بكنيد، نخواهيد كه هى به شما مدح بگويند و ثنا كنند و نمىدانم فرياد بكشند و با هم دعوا بكنيد، اگر اين چيزها را كنار بگذاريد و خودتان باهم تفاهم كنيد و دوستى داشته باشيد، اين براى ملت چه لذتى دارد. آن كه ديده است بچههايش از بين رفته، حالا اين حكومتى پيش آمده است كه همهشان باهم برادرند و همه كوشش مىكنند كه براى مردم يك كارى بكنند، تا توان دارند براى مردم مىخواهند كار بكنند، اگر به جاى اين ببينند كه حالا كه اينها رسيدند به يك چيزى و آمدند سر يك سفرهاى نشستند، اينها باهم سر اينكه بيشتر اين طعام سفره را ببرد يا آن يكى بيشتر ببرد دارند جنگ مىكنند، خوب، ببينيد چه تلخ است در ذائقه اين ملت و در ذائقه اسلام و پيش خداى تبارك و تعالى، به ما چه مىگويد.
بدون اختلاف هم تان را صرف خدمت به ملت كنيد تا پيش خدا آبرومند باشيد
اين عنايت خدا بود كه همه رابه اين آزادى و به اين عرض كنم استقلال و به اين مقام رسانده است. حالا ما عوض اينكه شكر نعمت خدا را بجا بياوريم و براى خاطر خدا قيام كنيم و براى ملت كار بكنيم تمام هم مان را صرف كنيم كه اين بيچارههائى كه توى اين زاغهها باز هم نشستهاند اينها را از اينجا بيرون بياوريم، جائى برايشان درست بكنيم، آب و برق اين مملكت را درست بكنيم و الان شما مىدانيد كه در بعضى از جاها هيچ ندارند، هيچ. بعضى از جاهائى كه، ديروز يكى از آقايان كه آمده بود از طرف بختيارى و آنجاها، مىگفت مردم همه اخلاص دارند اما هيچ ندارند. بعضى جاها هيچ ندارند، براى اين هيچ ندارها يك فكرى بكنيد، هى ننشينيد دعوا بكنيد، هى هم دنبال اين نرويد كه همانطورى كه در طاغوت مىكرد شهرها را خيلى مزين كنيد و شهرها را خيلى بزرگ بكنيد و همه هم دولت و همه بودجه مملكت خرج شهرها بشود و خرج شمال شهر بشود كه باز همان طاغوتىها از آن استفاده بكنند. براى اين پايين شهرى ها، براى اين بيچارهها اسلام است، حكومت اسلام است، براى
صحيفه نور ج 13 صفحه 78
اينها فكر بكنيد، هم تان را صرف اين بكنيد، نه صرف اينكه دعوا كنيد. وقت، وقتى بنا شد كه به دعوا بگذرد، ديگر نمىرسد انسان، مجال ندارد ديگر بنشيند يك كارى بكند، يك طرحى بريزد براى اين ملت، براى اين بيچارهها. من تقاضا مىكنم از همه آقايانى كه متصدى يك امرى از امور هستند، چه آنهايى كه در وزارتخانهها و در طبقه پايينتر مشغول كارند و چه خود وزرا و چه نخست وزير و چه رئيس جمهور و چه همه كسانى كه در امور هستند، در شوراى انقلاب بودند و حالا هستند، در عرض مىكنم كه جاهاى ديگر بودند من از همهشان تقاضا دارم كه از اين چيزى كه برخلاف رضاى خداست و برخلاف رضاى اولياى اسلام است و برخلاف رضاى ملت است اجتناب كنيد اين دنيا چند روزش آمده پيش شما، اين را خدمت كنيد تا آبرومند باشيد پيش خدا، اين را با دعوا نگذرانيد، با صلح برويد سراغ مردم. اگر برويد سراغ مردم، ديگر دعوا پيش نمىآيد براى اينكه وقت دعوا نمىماند. اما افسوس اين است كه شما مشغول دعوا هستيد و از مردم غافل، نه اقتصاد را توانستيد درست كنيد و نه امنيت را توانستيد درست كنيد و نه هيچى، همهاش دعوا و همهاش با هم دعوا، همه توى تهران نشستند دعوا مىكنند اين صحيح نيست، اين خلاف اسلام است، خلاف اخلاق اسلامى.
اگر كسى قلم كه دستش گرفت انتقاد كند براى انتقامجوئى، اين همان شيطان است
به همه آقايان من مىگويم با هم جنگ نكنيد، روزنامههارا پر نكنيد دوباره از بدگويى از هم و از انتقاد از هم. انتقاد غير انتقامجوئى است. انتقاد، انتقاد صحيح بايد بشود. هر كس از هر كس مىتواند انتقاد صحيح بكند اما اگر قلم كه دستش گرفت انتقاد كند براى انتقام جوئى، اين همان قلم شيطان است. اگر روى مصالح عامه يك كسى به كسى اشكال مىكند و همچون است كه اگر خودش را بردارند يك كسى ديگر را اينجا بنشانند و همين حرفها را بزند خودش ناراحت نشود، اين ميزان دستش باشد كه قلم دست شيطان است مىنويسد يا دست رحمان است، زبان، زبان شيطان است يا زبان رحمان است.
سعى كنيد كارهايتان ضربتى و براى مردم باشد
اين را بايد انسان توجه بكند به اينكه اين چند روز مىگذرد، اين رياستها مىگذرد، شما هر چه هم بخواهيد چيز بكنيد از محمد رضا توانيد بالاتر برويد، هر چه هم دست و پا بكنيد، آنها را پيدا نمىكنيد و انشاء الله نخواهيد پيدا كرد و نخواهيد كه بخواهيد. او رفت تمام شد، حالا پيش خداست. چه خواهد شد، خدا مىداند. ما هم اين روز را داريم، ما هم فردا يكى مثل من ديرتر و زودتر و آن هم كه معلوم نيست كه كى زودتر ولى خوب، ما آخر است و بايد برويم، شما كه الان جوان هستيد، به فكر اين باشيد كه اصلاح كنيد خودتان را، به فكر اين باشيد كه براى اين مملكت كار بكنيد، ننشينيد بازتو وزارتخانهها و هى همان حرفهاى سابق باشد و همان كاغذبازىها و يك بودجهاى كه براى يك جائى مىخواهند، اينقدر، اين طرف و آن طرف برود كه منسى بشود. اينها را به طور ضربتى كار بكنيد.
صحيفه نور ج 13 صفحه 79
براى مردم كار بكنيد. اين غائله كردستان را هم جمع بشويد با هم طرح بدهيد كار بكنيد تا اين غائله رفع بشود نه اينكه وقتى در كردستان فرض كنيد كه يك جوانهايى مىخواهند فداكارى كنند، يك هليكوپتر هم به آنها ندهند كه اين كار را بكنند. امروز نظارت مىخواهد، بايد اين كار بشود، اينها بايد نظارت بشود، بايد توبيخ بشوند، بايد محاكمه بشوند آنهايى كه نمىگذارند كارها انجام بگيرد. در هر صورت من از همه شما خواهان اين برادرىاى كه سفارش خداى تبارك و تعالى است و خدا شما را، مومنين را برادر قرار داده و با هم برادر باشيد، برابر باشيد و با هم براى اين مملكت كار بكنيد و در رأس برنامهتان براى اين بيچارهها و اين مستضعفينى كه هستند براى اينها كار بكنيد، امنيت كشور را ايجاد بكنيد.
خداوند انشاء الله همه شمارا موفق كند و همه شما را سلامت و رفاه بدهد كه براى ملت كار بكنيد و پيش خداى تبارك و تعالى آبرومند برويد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 80
تاريخ: 21/6/59
پيام امام خمينى به زائرين بيت الله الحرام
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام بر زائرين بيت الله الحرام، سلام بر زائرينى كه در مركز وحى الهى و محل هبوط ملائكه الله اجتماع نمودند، سلام بر مومنينى كه از خانه خود به سوى خانه خدا هجرت نمودند.
سلام بر همه مسلمين جهان كه پيامبر عظيم الشان و خاتم نبيين (ص)، پيامبر آنان و قرآن كريم كتاب آنان و كعبه معظمه قبله آنان است. سلام بر آنان كه از همه اقسام شرك روبر گرداندند و به سوى مركز توحيد رو آوردند و از قيد عبوديت و اطاعت همه بتهاى جهان مراكز استكبار و استعمار و قدرتشيطانى رها و به قدرت مطلقه الهى و حبل المتين توحيد پيوستند و سلام بر آنان كه رمز دعوت حق تعالى را در وفود به سوى خانه خدا دريافتند و لبيك گفتند.
اكنون به شما مسلمانان وارسته كه در محل وحى براى اداء اين فريضه عبادى سياسى اجتماع نموديد لازم است تذكراتى داده شود تا بدانيد در كشورهاى اسلامى چه مىگذرد و براى استعمار و استثمار مسلمين و تحت سلطه قرار دادن آنان چه نقشهها در كار و چه دستهاى خبيثى آتش افروزان آنند:
1- در آستانه به هم نزديك شدن جميع مسلمانان جهان و تفاهم همه مذاهب اسلامى براى رها شدن كشورهايشان از چنگال پليد ابرقدرتها و در آستانه قطع ايادى ستمگران غرب و شرق از ايران با رمز وحدت كلمه و اتكال به خداى بزرگ و اجتماع در زير پرچم اسلام و توحيد، شيطان بزرگ جوجه خود را فرا خوانده است تا با هر حيله متصور، بين مسلمين تفرقه افكند و امت توحيدى و برادران ايمانى را به اختلاف و دشمنى كشاند و راه سلطه گرى و چپاول را براى خويش هرچه بيشتر باز كند. شيطان بزرگ كه خوف آن دارد كه انقلاب اسلامى ايران به ساير كشورهاى اسلامى و غير اسلامى صادر شود و دست پليد او را از كشورهاى تحت سلطه قطع كند. در حالى كه از حصر اقتصادى و حمله نظامى طرفى نبست به حيله ديگرى دست زده است تا انقلاب اسلامى ما را در پيشگاه مسلمانان جهان خدشه دار كند و مسلمانان را به جان هم اندازد و خود به ستمگرىها و چپاولهايش در كشورهاى اسلامى ادامه دهد و آن اينكه درست در آستانه كوشش بى امان ايران براى وحدت كلمه و
صحيفه نور ج 13 صفحه 81
تشبث به اسلام بزرگ و توحيد بين جميع مسلمين جهان، به يكى از مهرههاى خبيث امريكا و از دوستان شاه مخلوع معدوم، دستور دهند تا از فقها و مفتيان اهل سنت، فتوا بر كفر ايرانيان عزيز بگيرد و بعضى از اين مهرهها گفتهاند: اسلامى كه ايرانيان مىگويند، غير از اسلامى است كه ما مىگوئيم. آرى اسلام ايران غير از اسلام آنان است كه از مهرههاى امريكا چون سادات و بگين پشتيبانى مىكنند و در مقابل فرمان خداى متعال با دشمنان اسلام دست دوستى مىدهند و براى تفرقه بين مسلمين، از هيچ افترا و كوششى دريغ نمىكنند.
مسلمانان جهان بايد اين تفرقه افكنها را بشناسند و توطئه پليد آنان را خنثى كنند.
2- در آستانه هجوم ابرقدرتها به كشورهاى اسلامى، همچون افعانستان و كشتار بيرحمانه و وحشيانه مسلمانان افغانى (كه نمىخواهند اجنبى در مقدرات آنان دخالت كند و يا امريكا كه در هر فسادى دست دارد) و همزمان با هجوم همه جانبه اسرائيل جانى به مسلمين در فلسطين و لبنان عزيز، و همزمان با طرح جنايتكارانه اسرائيل براى انتقال پايتخت خود به بيت المقدس و گسترش جنايات و كشتار وحشيانه مسلمانان آواره از وطن خويش و در وقتى كه مسلمانان بيشتر از هر زمان احتياج به وحدت كلمه دارند، سادات، اين نوكر خيانتكار امريكا و دوست و برادر بگين و شاه مخلوع معدوم، و صدام، آن خادم سرسپرده امريكا، دست به تفرقه افكنى مسلمانان زدهاند، از هيچ جنايتى در اين راه كه ارباب جنايتكارشان امر نموده است، فروگذار نمىكنند. امريكا با حملههاى پياپى به ايران و فرستادن جاسوسان براى شكست دادن انقلاب اسلامى ما و توطئه با سادات براى ايجاد اختلاف و تبليغات سوء و پخش اكاذيب و افترا به متصديان حكومت اسلامى از طريق عراق، از آن قماش است. مسلمين بايد به خيانت اين سر سپردگان امريكا به اسلام و مسلمين توجه داشته باشند.
3- از مسائلى كه طراحان براى ايجاد اختلاف بين مسلمين طرح و عمال استعمارگران در تبليغ آن بپا خاستهاند، قوميت و مليت است كه دولت عراق سالهاست بدان دامن مىزند و بعضى از طوايف هم همان راه را پيش گرفتهاند و مسلمانان را در مقابل هم قرار دادهاند و حتى به دشمنى كشيدهاند، غافل از آنكه حب وطن، حب اهل وطن و حفظ و حدود كشور مسألهاى است كه در آن حرفى نيست و ملى گرائى در مقابل ملتهاى مسلمان ديگر، مسأله ديگرى است كه اسلام و قرآن كريم و دستور نبى اكرم (ص) بر خلاف آن است و آن ملى گرائى كه به دشمنى بين مسلمين و شكاف در صفوف مومنين منجر مىشود بر خلاف اسلام و مصلحت مسلمين و از حيلههاى اجانب است كه از اسلام و گسترش آن رنج مىبرند.
4- از ملىگرايى خطرناكتر و غم انگيز تر، ايجاد خلاف بين اهل سنت و جماعت باشيعيان است و القاء تبليغات فتنه انگيز و دشمنى ساز بين برادران اسلامى است و بحمد الله تعالى در انقلاب اسلامى ايران هيچ اختلافى بين اين دو طايفه وجود ندارد و همه با دوستى و اخوت در كنار هم زندگى مىكنند و اهل سنت كه در ايران جمعيتش بيشمارند و در اطراف و اكناف كشور زيست مىكنند و داراى علما و مشايخ بسيار هستند، با ما برادر و ما با آنها برادر و برابريم و آنان با نغمههاى
صحيفه نور ج 13 صفحه 82
نفاق افكنانهاى كه بعضى جنايتكاران و وابستگان به صهيونيسم و امريكا، ساز نمودهاند مخالفند. برادران اهل سنت در كشورهاى اسلامى بدانند كه عمال وابسته به قدرتهاى شيطانى بزرگ، خير خواه مسلمين و اسلام نيستند و لازم است مسلمانان از آن تبرى كنند و به تبليغات نفاق افكنانه آنان گوش فرا ندهند. من دست برادرى به تمام مسلمانان متعهد جهان مىدهم و از آنان مىخواهم كه به شيعيان با چشم برادرى عزيز نگاه كنند و با اين عملشان همانند هميشه نقشههاى اجانب را خنثى كنند.
5- از تبليغات دامنه دار كه به ظاهر ضدايران و در حقيقت بر ضد اسلام است آن است كه انقلاب ايران نمىتواند كشور ما را اداره كند و يا دولت ايران در حال سقوط است چون نه اقتصاد سالم و نه فرهنگ صحيح و نه ارتش منسجم و نه قواى مسلح آماده دارد و اين تبليغات از همه رسانه گروهى آمريكا و وابستگان به آن پخش مىشود و مايه دلخوشى دشمنان ايران و اسلام است و در حقيقت اين تبليغات عليه اسلام است و مىخواهند وانمود كنند كه اسلام در اين زمان قدرت اداره كشورها را ندارد. اكنون مسلمانان بايد با دقت مسائل را بررسى كنند و انقلابات غير اسلامى را به انقلاب اسلامى ايران مقايسه كنند. انقلاب اسلامى، در عين حال كه وارث يك كشور صد در صد وابسته و مخروبه و عقب رانده شده در تمام جهات بود و رژيم دست نشانده پهلوى در مدت بيش از پنجاه سال اين كشور را از هر جهت به سقوط كشانده بود و ذخائر سرشار آن را به جيب اجانب خصوصاً انگليس و امريكا ريخته و باقيمانده آن را به نفع خود و وابستگان و سرسپردگان خود برداشت كرده و ما را با مشكلات بسيار روبرو كرده بود، ما به بركت اسلام و ملت مسلمان در ظرف كمتر از 2 سال تمام آنچه را كه مد خليت در اداره كشور داشت تصويب و اجرا كرديم و با همه مشكلاتى كه امريكا و اقمار او از جهت حصر اقتصادى و دخالت نظامى و تهيه وسيع كودتا فراهم آورده بود، ملت رزمنده ما ارزاق را نزديك به خود كفائى رساندهاند و ساير ما يحتاج كشور نيز تهيه شده است و به زودى فرهنگ استعمار زمان رژيم سابق را به فرهنگ مستقل اسلامى تبديل مىكنيم و قواى مسلح ارتش و سپاه پاسداران و ژاندارمرى و شهربانى آماده براى دفاع و نظم و همه در راه اسلام جان بر كف مهياى جهادند. علاوه بر اين ارتش بيست ميليونى و بسيج عمومى كه با سازماندهى خود ملت مجهز مىشوند، آماده فداكارى در راه اسلام و كشور است و دشمنان ما بايد بدانند كه هيچ انقلابى در جهان همانند انقلاب اسلامى ما، باضايعهاى كم و ره آوردى عظيم، همراه نبوده است و اين نيست جز به بركت اسلام. اين بدخواهان چه مىگويند؟ اسلامى كه چندين قرن بر نيمى از معموره دنيا حكومت كرده بود و كمتر از نيم قرن بر حكومتهاى كفر ستم چيره شد، اكنون چطور از اداره كشورها عاجز است؟ امروز ملت ما در كمك به اداره كشور و سازماندهى آن مهيا و فعالند. دشمنان اسلام از قدرت اسلام در هدم اساس ظلم و بر پا داشتن اساس اداره كشور بر عدالت غافلند و يا تغافل مىكنند. دشمنان اسلام و بلكه بسيارى از دوستان اسلام هم از قدرت اداره و احكام سياسى و اجتماعى اسلام بى اطلاعند. در حقيقت اسلام در طول تاريخ پس از صدر اسلام مهجور و محجوب بوده است و اكنون
صحيفه نور ج 13 صفحه 83
بايد با كمك همه مسلمانان و دانشمندان و متفكران و اسلام شناسان معرفى شود تا چهره تابناك آن چون خورشيد جهانتاب جلوه كند.
اى مسلمانان جهان كه به حقيقت اسلام ايمان داريد! بپا خيزيد و در زير پرچم توحيد و در سايه تعليمات اسلام، مجتمع شويد و دست خيانت ابر قدرتان را از ممالك خود و خزائن سرشار آن كوتاه كنيد و مجد اسلام را اعاده كنيد و دست از اختلافات و هواهاى نفسانى برداريد كه شما داراى همه چيز هستيد. بر فرهنگ اسلام تكيه زنيد و با غرب و غربزدگى مبارزه نمائيد و روى پاى خودتان بايستيد و بر روشنفكران غربزده و شرقزده بتازيد و هويت خويش را دريابيد كه روشنفكران اجير شده بلائى بر سر ملت و مملكتشان آوردهاند كه تا متحد نشويد و دقيقاً به اسلام راستين تكيه ننمائيد، برشما آن خواهد گذشت كه تاكنون گذشته است. امروز زمانى است كه ملتها چراغ راه روشنفكرانشان شوند و آن را از خود باختگى و زبونى در مقابل شرق و غرب نجات دهند كه امروز روز حركت ملتهاست و آنانهادى هدايت كنندگان تاكنونند. بدانيد كه قدرت معنوى شما بر همه قدرت چيره و قريب يك ميليارد جمعيت شما با خزائن بىپايان مىتواند تمام قدرتها را در هم شكند. نصرت كنيد خدا را تا نصرت دهد شما را اقيانوس بزرگ مسلمانان! خروش بر آوريد و دشمنان انسانيت را در هم شكنيد كه اگر به خداى بزرگ رو آورديد و تعليمات آسمانى را وجهه خود قرار دهيد، خداى تعالى و جنود عظيم او با شماست.
6- مهمترين و درد آورترين مسألهاى كه ملتهاى اسلامى و غير اسلامى كشورهاى تحت سلطه با آن مواجه است موضوع امريكاست. دولت امريكا به عنوان قدرتمندترين كشورهاى جهان براى بيشتر بلعيدن ذخاير مادى كشورهاى تحت سلطه، از هيچ كوششى فروگذار نمىكند.
امريكا دشمن شماره يك مردم محروم و مستضعف جهان است. امريكا براى سيطره سياسى و اقتصادى و فرهنگى و نظامى خويش بر جهان زير سلطه، از هيج جنايتى خوددارى نمىنمايد. او مردم مظلوم جهان را با تبليغات وسيعش كه به وسيله صهيونيسم بين الملل سازماندهى مىگردد، استثمار مىنمايد. او با ايادى مرموز و خيانتكارش، چنان خون مردم بى پناه را مىمكد كه گوئى در جهان هيچ كس جز او و اقمارش حق حيات ندارند. ايران كه خواسته است از هر جهت با اين شيطان بزرگ قطع رابطه كند، امروز گرفتار اين جنگهائى تحميلى است. امريكا عراق را وادار نموده است خون جوانان ما را بريزد. او ساير كشورهاى تحت نفوذش را وادار نموده است تا ما را با حصر اقتصادى از پاى در آورد، مع الاسف اكثر كشورهاى آسيائى هم با ما سر ستيز برداشته ملتهاى مسلمان بايد بدانند كه ايران كشورى است كه رسماً با امريكا مىجنگد و شهداى ما، اين جوانان و دلاوران ارتش و سپاه از ايران و اسلام عزيز در مقابل امريكا دفاع مىكنند. پس ذكر اين مسأله ضرورى است كه درگيرهاى غرب كشور عزيز ما درگيرىهائى است از جانب امريكا كه گروههاى از خدا بى خبر وابسته، هر روز ما را با آن مواجه كردهاند و اين به محتواى انقلاب اسلامى ما مربوط مىشود كه بر پايه استقلال واقعى بنا گشته است. چه اگر ما با آمريكا و يا ساير ابر قدرتها و قدرتها كنار آمده بوديم، گرفتار اين
صحيفه نور ج 13 صفحه 84
مصائب نبوديم، ولى مردم ما ديگر به هيچ وجه حاضر نيستند تن به خوارى و ذلت دهند و مرگ سرخ را به زندگى ننگين ترجيح مىدهند. ما براى كشته شدن حاضريم و با خداى خويش عهد نمودهايم كه دنباله روى امام خود سيدالشهدا (ع) باشيم. اى مسلمانانى كه در كنار خانه خدا به دعا نشستهايد! به ايستادگان در مقابل آمريكا و ساير ابر قدرتها دعا كنيد و بدانيد كه ما با عراق جنگى نداريم و مردم عراق پشتيبان انقلاب اسلامى ما هستند، ما با آمريكا در ستيزيم و امروز دست آمريكا از آستين دولت عراق بيرون آمده است و به اميد خدا اين ستيز تا استقلال واقعى ادامه دارد كه بارها گفتهام ما مرد جنگيم و تسليم براى مسلمان معنا ندارد. اين كشورهاى بى طرف! شما را به شهادت طلبيم كه امريكا قصد نابودى ما را دارد، كمى به خود آئيد و ما در هدفمان كمك كنيد، ما به شرق و غرب و به شوروى و امريكا پشت كردهايم تا خود، كشور خود را اداره كنيم، آيا حق است تا اينچنين مورد هجوم شرق و غرب واقع شويم؟ با اوضاع فعلى جهان اين يك استثناى تاريخى است كه با مرگ و شهادت و شكست ما، مطمئنا هدف ما شكست نمىخورد. بارها گفتهام كه گروگانگيرى توسط دانشجويان مسلمان و مبارز و متعهد ما عكس العمل طبيعى صدماتى است كه ملت ما از آمريكا خورده است و اينان فعلا با باز پس دادن اموال شاه معدوم و لغو تمام ادعاهاى آمريكا عليه ايران و ضمانت به عدم دخالت سياسى و نظامى آمريكا در ايران و آزاد گذاشتن تمامى سرمايههاى ما آزاد مىگردند كه البته اين امر را محول به مجلس اسلامى نمودهام تا آنان به هر نحو كه صلاح مىدانند عمل نمايند. با اينان در ايران به بهترين وجه رفتار شده است ولى تبليغات آمريكا و اقمارش از هيچ دروغ و افترا و تهمتى دراين مورد فروگذار نكردند، در حالى كه آمريكا و انگليس به فرزندان عزيز ما بدترين اهانتها و شكنجههاى روحى و جسمى را نمودند و هيچ مقام رسمىاى در مجامع بين المللى از اين دوستان عزيز ما دفاع ننمود و هيچ كس آمريكا و انگليس را در مقابل اين رفتار وحشيانه، محكوم نكرد. از خداوند متعال آزادى و استقلال و جمهورى اسلامى را براى تمام ملتهاى در بند آرزومندم.
والسلام على عباد الله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 85
تاريخ: 22/6/59
پاسخ امام خمينى به تلگرام آيت الله العظمى گلپايگانى
حضرت آيت الله آقاى گلپايگانى دامت بركاته - قم
بسم الله الرحمن الرحيم
تلگرام شريف مبنى بر نگرانى اوضاع واصل گرديد. انشاء الله تعالى ارشادات حضرتعالى و ساير مراجع و علماء اعلام موجب آرامش و عمل به موازين اخوت اسلامى گردد. معلوم است اختلافات ريشه دارى در كار نيست و همه بحمدالله تعالى وفادار به جمهورى اسلامى و پيرو احكام آن هستند و گلههاى لفظى انشاء الله تعالى حل و موجب تفاهم خواهد شد. آقايان متذكر هستند كه با مشكلات فراوان كشور و خطرهاى متوقع براى اسلام و مسلمين، اين برخوردها كه به نقع دشمنان است، با موازين عقلى و شرعى وفق نمىدهد. از خداوند تعالى اصلاح امور و عظمت اسلام و مسلمين را خواستارم. سلامت و سعادت جنابعالى را از خداوند تعالى خواهانم
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 86
تاريخ: 22/6/59
پاسخ امام خمينى به تلگرام آيت الله العظمى مرعشى نجفى
حضرت آيت الله آقاى نجفى مرعشى دامت بركاته - قم
به دنبال مذاكرات و مصاحبات چند روزه كه اظهار تأسف و ناراحتى كرده بوديد و وسيله مخابره تلگرام اعلام آن را نموده بوديد، بايد عرض كنم گرچه قشرهاى مختلف نيز ناراحت شدهاند ليكن آقايان متوجه هستند كه در اين وضع فعلى بايد به اين اختلافات جزئى پايان دهند و ملت را از نگرانى در آورند. اميد است به دعاى جنابعالى و ساير آقايان، مسائل به خوبى حل شود.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 87
تاريخ: 22/6/59
پاسخ امام خمينى به تلگرام آيت الله العظمى شيرازى
حضرت آيت الله آقاى شيرازى دامت بركاته - مشهد مقدس
بسم الله الرحمن الرحيم
تلگرام شريف پيرو بعضى مصاحبات و برخوردهاى لفظى بين متصديان امور واصل، اميد است با خواست خداوند تعالى و ارشاد علماء اعلام مسائلى كه پايههاى اساسى ندارد، حل شود و واضح است كه اين نحو برخوردها گر چه كوچك و بى ريشه است، مخالف مصالح اسلام و كشور اسلامى است. از جنابعالى اميد دعاى خير دارم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page