-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 32
تاريخ: 28/5/59
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از مردم استان باختران (كرمانشاهان)
اگر قيام لله شد پشتوانهاش الله است
بسمالله الرحمن الرحيم
قل انما اعظكم بواحده ان تقوموالله مثنى و فرادى ثم تتفكروا در عالم، نهضتهاى زيادى واقع شده است و انقلابهاى بسيار، لكن اكثر نهضتى بوده است از يك ظالمى بر ضد ظالم ديگر از يك ستمكارى براى ستمكار ديگر. نهضتها همچو نبوده است كه همه آنها نهضتهاى صحيح باشد بلكه غالبا نهضتهائى بوده است كه يك رژيم ظالمى مىآمده است و رژيم ظالم ديگر را از بين مىبرده است و خودش جايگزين آن مىشده است و به ظلم ادامه مىداده است. آن دستورى كه قرآن مجيد در چند كلمه فرمودهاند براى نهضت كه كيفيت نهضت بايد چه باشد، آن اين آيه شريفه است كه مىفرمايد انما اعظكم بواحده خطاب مىفرمايد به رسول خدا كه بگو به امت كه من يك موعظه فقط دارم و آن اين است كه قيام بكنيد براى خدا، اگر يك نفر هستيد براى خدا قيام كنيد، اگر جمع هستيد براى خدا قيام كنيد. قيام براى خدا در مقابل تمام قيامهائى كه طاغوتى است و اگر براى خدا نشد شيطانى است. طاغوت است و الله. قيام هم يا براى خداست، يا براى غير خدا. آن قيام، قيام طاغوتى است، غلبه ظالمى بر ظالم ديگر، غلبه چپاولگرى بر چپاولگر ديگر و قيامى كه خداى تبارك و تعالى دستور مىفرمايد، قيام لله است. بايد ما توجه داشته باشيم كه اگر قيام لله شد پشتوانهاش هم الله است. اگر شما براى خدا نهضت كرديد براى خدا قيام كرديد، براى رفع ظلم قيام كرديد و براى اجراى احكام خداى تبارك و تعالى نهضت كرديد، خداى تبارك و تعالى هم با شماست. شما ملاحظه كردهايد كه از اول نهضت تاكنون چه علائم غيبى پيدا شده است و چه تاييدات الهى در اين نهضت پيدا شده است و اين دليل بر اين است كه نهضت شما لله بوده است. از اول كه شما نهضت كرديد، هيچ كس شايد احتمال اين معنا را نمىداد كه يك ملتى كه نه نظامى هستند و نه تدريب نظامى دارند و نه اسلحه دارند و نه ساز و برگ جنگى دارند، اينها بر يك قدرتى كه داراى همه چيز بود غلبه كنند، هيچ همچو احتمالى در دنيا داده نمىشد. اشخاص زيادى مىگفتند، از خود ما هم، از خود ملت ايران هم اشخاص سياسى، متفكر مىگفتند كه اين يك امر نشدنى است و نمىشود كه با دست خالى در مقابل يك همچو قدرتى قيام كرد، جز اينكه يك كشتهاى بدهيم و اثرى نداشته باشد، نتيجه حاصل نمىشود.
آنها هم نظر مصلحت داشتند لكن بعضىشان كه با من صحبت كردند به آنها گفتم كه ما يك
صحيفه نور ج 13 صفحه 33
تكليفى داريم ادا مىكنيم. ما به شرط غلبه قيام نمىكنيم، ما مىخواهيم يك تكليفى ادا بكنيم اگر غالب شديم كه نتيجه هم به دست آمده و اگر چنانچه غالب نشديم و كشته شديم، انبيا هم خيلىشان، اوليا هم خيلىشان قيام مىكردند و نمىتوانستند به مقصد خودشان برسند. ما مكلفيم كه در مقابل يك همچو ظلمى كه در آستانه اين است كه اسلام را وارونه كند و كج فهمىها، اسلام را صدمه بزنند، ما مىخواهيم كه در مقابل يك همچو بدعتهائى اظهار نظر بكنيم، چه غالب بشويم و چه نشويم.
در دنيا هم متفكرين دنيا، آنهائى كه همه جهات قيامها را در نظر داشتند آنها هم اعتقادشان همينها بوده است كه نمىشود يك همچو كارى انجام بگيرد، لكن آنها از يك مطلب غافل بودند و آن اينكه فرق است ما بين قيامهائى كه براى خدا نباشد قيامهائى كه براى منفعت دنيائى باشد، براى غلبه يك كسى بر كس ديگر باشد، براى پيروزى يك قدرت بر قدرت ديگر باشد، اين قيامها فرق دارد با قيامى كه لله باشد. آنها اين نكته را نمىدانستند كه قيام لله كيفيتش، ماهيتش با قيامهائى كه غير خدائى باشد، هر چه باشد، اين با هم فرق دارد. قيام لله پشتوانه قدرت خداست، پشتوانهاش تفنگ نيست، پشتوانهاش مسلسل نيست، پشتوانهاش قدرت خداست. وقتى قدرت خدا در بين آمد ديگر قدرتى در مقابل او نمىتواند عرض اندام كند و لهذا اين ملت كه سرتاسر كشور فرياد مىكردند كه ما اسلام را مىخواهيم و همه قيام كرده بودند براى اينكه كفر و نفاق و ظلم و امثال اينها را از بين ببرند و به جاى آن عدل اسلامى باشد، جمهورى اسلامى باشد، اين قيام لله بود. شواهد بر اينكه اين قيام لله بود اينكه مردم جان خودشان را در طبق اخلاص گذاشتند، جان جوانهايشان را با گشاده روئى در طبق اخلاص گذاشتند و به ميدان آمدند و شاهد ديگر اينكه ما با چى غلبه كرديم بر اينها، ما چه داشتيم. آنها همه چيز داشتند، آنها آمريكا داشتند، آنها شوروى داشتند، آنها همه ممالك اسلامى الا كمى را داشتند و قدرت نظامىشان قدرت مدرنى بود كه مىگويند در اين طرف شرق همچو قدرتى نبوده است و ما هيچ نداشتيم ما خدا را داشتيم و شما بدانيد كه آنها اگر چنانچه يك تاييدات غيبى نبود، در يك شب مىتوانستند ايران را خراب كنند. شاه مخلوع هم گفته بود كه اگر من بنا شد بروم، يك خرابهاى مىگذارم و مىروم. لكن خداى تبارك و تعالى آنچنان رعبى، آنچنان ترسى در دل اينها انداخت كه ديگر مجال اينكه يك خرابكارى بزرگى بكنند پيدا نكردند. اذهان آنها را خدا منصرف كرد از اينكه آنطور جنايت بزرگ را بكنند، اذهان اينها را منصرف كرد از اينكه بمباران كنند ايران را، بمباران كنند تهران را، مىتوانستند لكن خداى تبارك و تعالى دلهاى آنها را بر گرداند به يك معانى ديگرى و رعب در قلب آنها انداخت كه فرار كردند. اين براى اين بود كه يك نهضت اسلامى بود. در صدر اسلام هم اين قضيه رعب و فتح به رعب، نصر به رعب، اين مطلبى بوده است كه وقتى كه يك جمعيت كمى در مقابل آن جمعيتهاى زياد و با سلاحهائى كه در آن روز سلاح مدرن زياد بوده است، معذلك يك خوفى گاهى در قلب آنها مىافتاد كه با همان خوف، نصرت براى اسلام حاصل مىشد. بعد هم ديديد كه در ظرف يك سال و چند ماه تمام چيزهائى كه يك حكومت لازم دارد، ملت ما بر آن راى دادند و متحقق كردند. شما بدانيد كه در بعضى از ممالك كه انقلاب كردهاند، انقلاب شيطانى بعد از بيست سال، بعد
صحيفه نور ج 13 صفحه 34
از سى سال باز قانون اساسى ندارند. اين عراق نزديك ما كه حكومت جابر دارد و يك حكومت جابر، يك حكومت جابر ديگر را از بين برده است، با اينكه با تمام قدرت دارد سركوبى مىكند ملت خودش را، نتوانسته تا حالا يك قانون اساسى براى خودش درست كند، حالا هم باز يك عدهاى از خدا بى خبر نشينند و حكومت مىكنند، حكومت استبدادى بدتر از هر استبداد. هيچ سابقه ندارد هيچ كه يك كشورى ملتش كه قيام كردند و آن رژيم فاسد را از بين بردند، بعد از يك سال و نيم مثلاً همه چيزهائى كه بايد حكومت داشته باشد اينها متحقق كردند و قانون اساسىشان را نوشتند، جمهورى اسلامى شان را راى دادند، رئيس جمهورشان را راى دادند، مجلس خبرگانشان را راى دادند، مجلس شوراى اسلامى شان را راى دادند، و همين چند روز نخست وزير، وزراى خودش را معرفى مىكند و تمام و كمال آنچه كه حكومت لازم دارد متحققشود.و اين سابقه ندارد در دنيا كه همچو چيزى بشود.
با اخلاق و رفتار اسلامى اين نهضت را حفظ كنيد
ممالك ديگرى كه نهضت هم نكردهاند لكن در بين خودشان از باب اينكه ملت با دولت مؤافق نيست، حكومت نظامى دارند. همين تركيه نزديك به ما، شهرهاى بسيارى از تركيه حكومت نظامى است و چندين ماه است بازهم تجديد كردند حكومت نظاميش را براى اينكه ملت با دولت نيست. چرا نيست؟ براى اينكه ملت مسلمان است و دولت روى ترتيب اسلامى عمل نمىكند. همين عراق، ملت با اين دولت غاصبش مؤافق نيست و لهذا نمىتواند كه مملكت خودش را آرام كند، بايد دائما" سركوب كند مردم را و نمىتوانند يك دولتى كه همه اركانش يك اركان صحيحى باشد، متحقق كنند و اين دولتى كه ما داريم از باب اينكه دولتى است از خود مردم، يك چيزى نيست كه از خارج تحميل شده باشد. رضاخان را انگليسها تحميل بر ما كردند و محمد رضا راهم انگليسىها و آمريكائىها و شوروىتحميل ما كردند، از آن اول تحميل بود. وقتى كه رضاخان فرار كرد شايد كمتر شما يادتان باشدكه مردم در عين حالى كه گرفتار متفقين بودند و اجانب بودند لكن شادى مىكردند كه لااقل آمدن اينها اسباب اين شد كه اين رفت، محمد رضا هم كه رفت خودتان ديديد كه همه جا شادى و همه جا چه، وقتى هم كه مرد، همه شادى كردند. اما مملكتى كه حكومتش با خودش باشد، حكومتشخودش باشد، يك مملكتى است كه وقتى رئيس جمهورش يك سانحهاى برايش حاصل مىشود و آن سانحه هم حقيقتا" جزء اعجازها بود، براى اينكه اگر ديده باشيد در تلويزيون آن تكههائى كه از آن هليكوپتر پخش شده بود در زمين، اينها اين عدهاى كه بودند كه همه شان جزء رجال بزرگ ما بودند، رئيس جمهوربود، رئيس نيروى زمينى بود، رئيسهاى ديگرى بودند، يكى از آنها آسيب نديد و بعد هم از سرتاسر ايران يا مجلس دعا درست كردند يا تلگراف كردند يا تظاهر كردند يا راهپيمائى كردند. كجا همچو چيزى هست؟ براى اين است كه آقاى بنى صدر از خارج نيامده تحميل به شما بشود، يك قدرتى نداشته است كه آن قدرت را به شما تحميل بكند. يك نفر آدم مثل همه شما بوده بدون اينكه قدرتى
صحيفه نور ج 13 صفحه 35
داشته باشد لكن بيان كرده، صحبت كرده، مردم را متوجه كرده، مردم به او راى دادند. اين از ملت است وقتى يك چيزى از ملت شد همه ملت همراهش هستند. حالا اگر چنانچه در عراق يك سانحهاى براى صدام حسين پيدا بشود يا در مصر يك سانحهاى براى سادات پيدا بشود و اين سانحه مثلاً" به آنها ضرر وارد نكند مردم عزاگيرند و اگر آنها را از بين ببرد مردم شادى مىكنند. اين براى اين است كه مملكت ما جدا نيستند از هم نخست وزيرش از مردم جدا نيست،همينهائى است كه در آن دولت، دولت جائر حبس رفته و زجر ديده و همه مصيبتها را كشيده، حالا هم ازخود شما هست، نه يك قدرتى آمده تحميل كند. مجلس خودتان و رئيس جمهورخودتان را تعيين كرديد و كسى تحميل شما نكرده.
شما اين حكومت اسلامى و اين نهضت اسلامى را قدر بدانيد و همه چيز را از خدا بدانيد و خيال نكنيد كه من و شما ونمىدانم غلبه كرده ايم. ما چيزى نداشتيم كه، يك وقت در ذهنتنان وارد نشود كه خير ما ايرانىها خودمان چه كرديم. خير آن كه پشتيبان شما بود چون قيام لله بود، نهضت لله بود آن قدرت مطلق الهى بود كه طرفدار شما و مويد شما بود. اين را هميشه در نظر داشته باشيد و هميشه شكر كنيد خداى تبارك وتعالى را بر اينكه يك ملتى را متحول كرد از يك معانىاى كه در سابق بود به يك حقايق اسلامى، به يك اخلاق اسلامى، به يك رفتار اسلامى. و برادرها! رفتار اسلامىتان را حفظ كنيد. شما با رفتار اسلامى و با حفظ نهضت و با پيشبرد نهضت و توجه به اينكه خداى تبارك و تعالى ما را تاييد مىكند، با رفتار و اخلاق اسلامى اين قدرتى كه شما را به پيروزى رسانده است حفظ كنيد. اين قدرت خدايى را، اين قدرت لايزال الهى را كه با شما تا حالا با عنايت بزرگ خودش رفتار كرده است، با قصدهاى خالصتان، با تصميم بر اينكه براى خدا نهضت را پيش ببريد حفظ كنيد و مادامى كه اين معنا را حفظ كرديد خدا با شماست.
من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه شما را كه در مرزها و نزديك مرزها هستيد مىخواهم و از آقايان علماى كرمانشاه، حضرت آقاى بزرگ، آقاى اصفهانى و ساير آقايان علمائى كه از آنجا آمدهاند و زحمت كشيدهاند تشكر مىكنم و از همه شما هم كه با هم برادر هستيد و هستيم و همه ما با هم با برادرى مىخواهيم اين نهضت را پيش ببريم تشكر مىكنم و سلامت همه را از خداى تبارك و تعالى خواستارم.
والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 36
تاريخ: 28/5/59
بيانات امام خمينى در جمع بانوان كرمانشاه و اعضاى بنياد مستضعفان و بنياد فرهنگى امام در شيراز
بسم الله الرحمن الرحيم
من از شما بانوان محترم كه از راه دور آمديد، از نزديك سر حدات آمديد تشكر مىكنم و من اميدوارم كه همانطور كه تا حالا مصمم بوديد كه جمهورى اسلامى را به ثمر برسانيد، از حالا به بعد هم اين تصميم را داشته باشيد و با صفوف فشرده جلوى مردها در پيشبرد اهداف اسلامى اقدام كنيد. خواهران من و برادران پاسدار! ما پيروز شديم انشاء الله ولى خسارت هم زياد ديديم. امروز روزى است كه منطبق است با روز آتش زدن سينما ركس در زمان آن شاه معدوم غدار. آنطورى كه شواهد شهادت مىدهد و در آنوقت شواهد زياد بر اين مطلب بود، سينما ركس را عمدا عمال آن شاه معدوم مخلوع آتش زدند و شايد نظرشان به اين بود كه اذهان ملت را منصرف كنند از نهضت و متوجه كنند به اين مصيبت، و ما زمينه جنايتكارى اين رژيم را مىفهميم كه يك عده بيگناه را محصور كنند در جائى و آتش بزنند كه ذهن مردم از خود آنها منصرف بشود و متوجه به آن مصيبت بشود. او به جزاى اعمال خودش رسيد و الان در محضر خداى تبارك و تعالى بر او چه خواهد گذشت خدا مىداند. من اين مصيبت را به ملت ايران تعزيت عرض مىكنم و اميدوارم كه آن شهدا در محضر خداى تبارك و تعالى رو سفيد باشند. ما خسارات زياد برديم و منجمله در كردستان كه امروز باز روز شهادت عدهاى از مسلمين در آن محل بوده است و باز هم منتظر خرابكارى هستيم و بايد خرابكاران بدانند كه ملت ايران مهياست براى همه مصيبتها در راه خدا. ما كه براى خدا قيام كرديم و مىخواهيم مملكت اسلامى ما احكام اسلام در آن جارى بشود باك از اين مصيبتها نداريم و خرابكارها و اشخاصى كه در محالى انفجار ايجاد مىكنند بايد بدانند كه ملت ايران از اين خرابكارىها، از راه خودش منصرف نمىشود و مملكت ايران و ملت عزيز ما مصمم است كه تا آخر در مقابل ابر قدرتها و در مقابل شياطين بايستد و آنها را اجازه ندهد كه ديگر در مملكت آنها وارد بشوند و ذخاير آنها را از بين ببرند و به جيب خودشان بريزند. شما بانوان حق بزرگى بر ملت ايران داريد، همانطورى كه اين پاسداران از بين ببرند و عزيز كه در اين محضر، در آن بالا حاضر هستند، آنها هم حق بزرگى بر ملت ما دارند. شما همه سربازان اسلام هستيد و خداى تبارك و تعالى به همه شما كه براى خداى تبارك و تعالى عمل مىكنيد اجر جزيل خواهد داد و شما را به سعادت و سلامت حفظ خواهد كرد. از خداى تبارك و تعالى عظمت اسلام و مسلمين و پيشبرد مقاصد اسلام را خواستارم.
والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 37
تاريخ: 2/6/59
پاسخ امام خمينى به تلگرام لئونيد برژنف
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرت لئونيد بر ژنف صدرهيات رئيسه اتحاد جماهير شوروى مسكو تلگرام همدردى شما در مورد حادثه جانگداز منطقه گچساران واصل گرديد. از اين ابزار همدردى، بدين وسيله تشكر مىكنم و تؤفيق مستضعفان جهان را در احقاق حقوق حقه خود از خداى تعالى مسئلت دارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 38
تاريخ: 4/6/59
بيانات اما خمينى در جمع گروهى از اعضاى بسيج ملى (مستضعفين)
همه ملت اميدشان به خدا باشد و از هيچ توطئهاى نترسند
بسم الله الرحمن الرحيم
از قرارى كه گفتهاند آقايان از مناطق مختلفه تشريف آوردهاند و من از همه آقايان و همه مناطقى كه آقايان از آنجا آمدهاند، تشكر مىكنم و سلامت همه را از خداى تبارك و تعالى خواهانم. من شخصا يك گرفتارى خاصى دارم و آن اين است كه اگر من هر روز صحبت بكنم يا روزى دو مرتبه صحبت بكنم، اطبا مىآيند و به من اشكال مىكنند و جمع مىشوند كه شما صحبت زياد نكنيد و اگر دو سه روز صحبت نكنم، راديوهاى خارجى مىگويند كه فلان چه شده و چه شده و حاصل، مىرود همين دو سه روزه و همين چند وقت و اينها، و من يك مثلى يادم آمد و آن اين است كه يك بچهاى دعا مىكرد كه معلمش بميرد، معلم مرد، پدر او را برد به يك مكتب خانه ديگر (به اصطلاح سابق) باز دعا كرد معلم بميرد، مرد، باز پدر او را برد به يك جاى ديگر، مكتب ديگر، به اين پسر گفتند كه دعا كن پدرت بميرد و الا اين معلم بميرد يك معلم ديگر هم هست. حالا اين خارجىها و آنهائى كه تبع خارجىها هستند بايد دعا كنند كه اين سلاح الله اكبر از ملت ما گرفته بشود و اين دعا هم مستجاب نيست و الا من نباشم باز خود ملت هست. ملت ما امروز متوفق نيست نهضتشان و پيشبردشان به اينكه من باشم يا زيد باشد يا عمرو باشد، ملت ما امروز راه را پيدا كردهاند و مىدانند چه بكنند و با همين راهى كه پيدا كردهاند و همين ترتيبى كه تاكنون پيش آمدهاند به پيش مىروند و اينطور نيست كه اگر من نباشم چه خواهد شد. بيخود اينها در راديوهايشان نگويند اين مسائل را، براى اينكه اين مسائل در ملت ما تاثيرى ندارد و اينها خودشان راه را پيدا كردهاند و همان راه را خواهند رفت و به پيروزى نهائى انشاء الله خواهند رسيد و همه ارگان دولتى ما تحقق پيدا كرد و به زودى تمام پيدا خواهد كرد و انشاء الله تعالى ملت ما گرفتار اينطور مسائلى كه مثلاً اقتصادشان چه باشد، چهشان چه باشد نيستند. آنها دنبال اسلام هستند و همانطورى كه الان شعار داديدشما آقايان (و چه شعار خوبى بود) كه ما الله اكبر سلاحمان است، كسى كه الله اكبر سلاحش است، كسى كه خداى تبارك و تعالى پشتبيان او هست، اين ديگر احتياج به اين ندارد كه يك نفر آدم باشد يا نباشد. بود و نبود يك نفر آدم هيچ تاثيرى در اين نهضت اسلامى ملت ما ندارد و من دعا مىكنم كه خداوند تبارك و تعالى قدرت و قوه به شما عنايت كند و به شما مىگويم كه از هيچ كس نترسيد الا خدا و به هيچ كس اميد نبنديد الا خداى تبارك و تعالى و اگر چنانچه اميد
صحيفه نور ج 13 صفحه 39
خودتان را به خداى تبارك وتعالى تمام كنيد، به اين معنا كه تام بشود اين اميد شما، اطمينان براى شما بياورد اين اميد شما، من به شما اطمينان مىدهم كه آسيبى، اين مملكت نبيند. توجه به همين معنا داشته باشيد، همه ملت ما، چه دولتىهايشان و چه غير دولتىها، چه نظامىها و چه غير نظامىها، همه ملت ما اميدشان را به خداى تبارك و تعالى كه منبع قدرت است و منبع نور است، اميد خودشان را به او ببندند و هيچ توطئهاى را از آن نترسند.
كسى كه پشتبان او خداست از اين توطئههائى كه هى شايعه اندازى مىكنند كه توطئه است و نمىدانم كجا توطئه است، كجا چه است، از اينها نبايد بترسند. البته قواى انتظامى ما ارتش ما، ژاندارمرى ما، سپاه پاسداران ما، اينها و همين طور بسيج ملى ما، بسيج اسلامى ما اينها بايد هميشه مراقب باشند، رفت، آمدهاى مشكوك را در نظر داشته باشند و اگر ديدند، اطلاع بدهند به مراكزى كه بايد اطلاع بدهند، در عين حالى كه بايد تمام مراقبتها را بكنند و تمام رفت و آمدهاى مشكوك را تحت نظر بگيرند، در عين حال قلبشان مطمئن باشد به اينكه اين قلب تا متوجه به خداست آسيبى نخواهد ديد.
قواى مسلح بايد مراتب را حفظ بكنند
من براى بار چندم است كه به اين قواى مسلح سفارش مىكنم نظم در بين هرارگانى كه هست بايد برقرار باشد و وظيفه دارند كه با نظم باشند. اگر نظام با نظم نباشد، اين نظام نيست، اين آشفتگى است و اين مىتواند هيچ كارى انجام بدهد. پاسدارها بايد با نظم باشند، پائينترها از بالاترها اطاعت كنند، ارتش بايد با نظام باشد، مراتب را حفظ بكند و بايد همه با هم هماهنگ باشند، برادر باشند، هر دستهاى براى خودش عليحده نكشد به طرف خودش، همه با هم روابط داشته باشند، سرانشان با هم روابط داشته باشند، بنشينند اگر مسائلى دارند با هم حل كنند و اينطور نباشد كه در هر يك از اينها يك آشفتگى باشد و بين خودشان ناهماهنگى، بايد همگام باشند و همه با هم باشند براى اينكه يك مملكتى است مال همه است امروز و اين مملكت كه مال همه است، همه شما بايد حفظش بكنيد و خصوصا قواى مسلحه بايد حفظ بكنند اين مملكت را و اگر چنانچه در يك جايى از مملكت يك آشفتگى پيدا شد، بايد بروند و آن آشفتگى را رفعش بكنند و ننشينند تا اينكه خودش يا مردم رفعش بكنند بايد موظفند قواى مسلحه به اينكه اگر در يك جائى از كشور يك اشتباه، كارهاى خلاف واقع مىشود يا فرض كنيد چند تا دزد يك كارى انجام مىدهند يا دور هم مىنشينند و مىخواهند توطئه بكنند، بروند و آنها را زا بين ببرند و حل كنند قضايا را. و من اميدورام كه خداوند تبارك و تعالى به اين ملتى كه سال طولانى در تحت فشار و اختناق بود از اين به بعد انشاء الله تعالى همه سالم و صحيح و استقلال مملكت ما، بكلى استقلال داشته باشد مملكت ما و هيچ ملتى، هيچ كسانى كه قبلاً به اين ملت جور كرده بودند و ظلم كرده بودند آنها هم مايوس بشوند از اين ملت و خداوند همه شما را قدرت و قوه عنايت كند.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 40
تاريخ: 4/6/59
بيانات امام خمينى در جمع كارگران، نويسندگان و كارمندان مؤسسه اطلاعات و شركت ايران چاپ
رسانههاى گروهى بايد حامل پيام ملت و اسلام باشد
بسم الله الرحمن الرحيم
ما يكى از گرفتارىهاى بزرگمان در زمان طاغوت گرفتارى به دست مطبوعات بود. طاغوت مهرههائى كه در خدمت او بودند و در خدمت اجانب، انتخاب مىكرد و زبدههاى آنها را انتخاب مىكرد براى اداره مطبوعات و براى تبليغات به ضد اسلام و به ضد كشور، لكن با آب و رنگ اسلامى و ملى. من نمىدانم كه صدمهاى كه كشور ما و اسلام از مطبوعات در زمان طاغوت ديد بيشتر بود يا صدماتى كه از ساير ارگانهاى طاغوتى.
مطبوعات كه حامل پيام ملت و حامل پيام اسلام بايد باشد و مبلغ احكام اسلام و مجرى احكام اسلام و مهذب جامعه بايد باشد و اخلاق را در جامعه بايد پخش بدهد، اخلاق الهى را، در زمان طاغوت درست بر عكس همه اين معانى ماموريت داشتند كه كشور ما را با آن تبليغات دامنهدار اين رسانههاى طاغوتى، تمام مسائل اسلامى و تمام مسائل كشورى را به طرف منافع طاغوتى سوق دهند و صدمهاى كه اسلام از مطبوعات و رسانههاى طاغوتى خورد از كمتر دستگاههائى خورد و آنقدر كه جوانهاى ما را اين مطبوعات فاسد و آن مجلههاى فاسدتر و آن راديو و تلويزيونهاى فاسدتر به فساد كشيدند معلوم نيست كه مراكز فساد آنقدر به فساد كشيده باشند. اين مجلات بود و اين مطبوعات و اين راديو و تلويزيو ن و تمام اين رسانههاى گروهى بود كه جوانهاى ما را به جاى اينكه به طرف دانشگاه بكشد، به طرف علم و ادب بكشد، به طرف فساد كشاند. جوانها زود متاثر از امور مىشوند: جوانها يك نهال نورس هستند كه اين نهال نورس زود آسيب مىبيند و زود هم تربيت مىشود و همين جوانها در زمان طاغوت كه به هر جا مىرفتند فساد را مىديدند، مجله مىخريدند، پر از فساد و پر از فحشا بود، روزنامه مىخريدند، پر از تبليغات ضد انسانى و اسلامى بود، هر جاى مملكت مىرفتند، مراكز فساد پخش بود، نمىشد كه در يك همچو مركز فساد و در يك همچو كشورى كه همه چيزش رو به فساد رفته بود، اينها يك انسان صحيح بار بيايند، آنهائى كه براى چاپيدن اين كشورها نقشه كشيدند، آنها استادها و متفكرينى بودند كه مىدانستند چطور يك كشور را مىتوانند به واسطه آن برنامههائى كه دارند خواب كنند و جوان ما را تهى كنند از آن انسانيت و اسلاميتى كه بايد داشته باشند تا راه را باز كنند براى چاپيدن و براى بردن همه ذخائر كشور ما و كردند و آن كردند كه در ظرف (خصوصا در ظرف) پنجاه و
صحيفه نور ج 13 صفحه 41
چند سال آخر نگذاشتند كه تربيت، تربيت صحيح در اين ملت تحقق پيدا بكند.
از دانشگاه كه مركز علم و ادب بايد باشد تا مطبوعات كه بايد مربى جامعه باشد تا راديو و تلويزيون كه بايد جامعه را تربيت بكند و تا ادارات كه بايد خودشان يك اشخاصى باشند و يك مراكزى باشند براى تربيت، همه جا را اينها با آن نقشههاى فاسدى كه داشتند به فساد كشيدند و جوانهاى تازه رس ما را كه در يك همچو جامعه وارد مىشدند، قهرا بايد به عقب برانند و منحرف كنند. خداوند تبارك و تعالى به ما منت گذاشت و به اين ملت عزيز منت گذاشت و ما را از آن لجنزارى كه سر تا ته مملكت را گرفته بود، نجات داد و روزنامههاى ما كه يكى از مراكز همان فحشا و همان چيزهائى كه شماها بهتر مىدانيد بود متبدل كرد به يك مراكزى كه اميد است كه به واسطه اين تربيتهاء كه در آنجا و تبليغاتى كه در آنجا مىشود، مملكت ما از آن چيزهائى كه در سابق بود نجات پيدا بكند.
اگر رسانههاى گروهى اصلاح بشود، جامعه اصلاح مىشود
خواهرها و برادرهاى ما بايد بدانند كه عهده دار چه خدمتى هستند و اگر چنانچه مطبوعات اصلاح بشود، رسانه گروهى اصلاح بشود، يك جامعه اصلاح مىشود. اگر مطبوعات جوانها را نكشاند به طرف فحشا و ببرد طرف صراط مستقيم، مراكز فحشا هم بر چيده مىشود آنهمه مراكز فحشائى كه (در خصوص تهران كه) بايد مركز همه خوبىها و همه فعاليتهاى انسانى باشد، ايجاد شده بود كه شماها مىدانيد كه چه خبر بود و چقدر مراكز فحشا بود و چقدر مراكزى بود كه جوانهاى ما را از هستى ساقط مىكرد و مغزهاى جوانهاى ما را به طرف فساد مىكشاند. اگر مطبوعات متحول بشود (و انشاء الله مىشود و شده است) متحول بشود به يك مراكزى كه بخواهند تقوا را در جامعه منتشر كنند، وقتى جوانها و بچههاى تازه رس ما وارد مىشوند در ميدان فعاليت اجتماعى، بروند دنبال روزنامه، روزنامه مربى باشد، گوش كنند به راديو راديو مربى باشد، نگاه كنند به تلويزيون، تلويزيون مربى باشد، نگاه كنند به مجلات، مجلات، مجلاتى باشد كه تربيت بكند، اين جوان وقتى كه به هر جا توجه كرد، ديد كه گوش و چشمش پر شده از تربيت، اينطور بار مىآيد. اگر رها بشود، هرزه بار مىآيد، اگر بكشندش در طرف فساد مىرود به آن طرف و اگر بكشندش در طرف سلاح، مىآيد اين طرف. و ما در سالهاى طولانى همه جهاتى كه در ايران بود و اسباب را فراهم كرده بودند، همه جهات براى اين بود كه جوانهاى ما را بكشند طرف فساد و نظر اصلى آنها اين بود كه يك جمعيتى در اينجا وجود داشته باشد كه هر چه سرش مىآورند توجه نداشته باشد. مملكتش به باد مىرود، او عيش و عشرتش باشد اشكالى ندارد، مذهبش عقب رود چون عيش و عشرتش به كار است مانعى ندارد، اختناق در مملكت هست، اختناق در فحشا نيست، اين اشكال ندارد، هر بساطى سرش در آورند بى تفاوت باشد. يك همچو مملكتى كه آنها مىخواستند، اين بود كه يك طايفه زيادى از اين جوانهاى ما را به هروئين بكشند، يك طايفه ديگر را به مسكرات بكشند، يك طايفه ديگرى را به فحشا و مراكز فساد بكشند
صحيفه نور ج 13 صفحه 42
گوش را به هر چه بدهد، يا تعليم فاسد است يا غنا و امثال اينها كه مغز را فاسد مىكند، هر اجتماعى كه باشد، اجتماعى است كه گوينده گويندهاى است كه جوانها را مىكشد طرف فساد و مغزهاى اينها را فاسد مىكند. اين يك مطلب اتفاقى نبود كه به طور اتفاق حاصل شده باشد يك مطلبى بود كه با تمام توجه و نقشه اين امور شده بود و ديديد چطور بود. چه شد كه يكدفعه خداى تبارك و تعالى به اين ملت تفضل فرمود و يكدفعه متحول شد؟ اين جوانى كه بنايش بر اين بود كه برود در مراكز فحشا، آمد در خيابان و مشغول جنگ شد. آن جوانهائى كه به حسب نقشه آنها، بايد آن مفسدهها را داشته باشند و آن مغزها را داشته باشند، يكدفعه متحول شد به يك مغزهاى نورانى انسانى اسلامى. اگر نشده بود نمىتوانست اين ملت اين قدرت بزرگ را، اين قدرت شيطانى را در هم بشكند. اين اول تحول در خود جمعيت پيدا شد و به تدريج اين تحول كه در جمعيت پيدا شد، رشد پيدا كرد، آن هم نه رشدى كه به حسب موازين عادى باشد، به حسب موازين عادى اگر يك جوانى آنطور تربيت شده است كه از دانشگاه گرفته تا همه جا اين را به فساد كشيده بودند، بايد اقلا بيست سال طول بكشد تا بشود (آن را) از آن مغز غير انسانى، غير اسلامى متحول بشود به يك مغز انسانى. اين چه بود كه يك شب كانه آن تحول را پيش آورد و كمتر از يك سال، يك سال و نيم اين مملكت را يكدفعه كرد يك موجودهاى ديگرى؟ از اين موجوداتى كه همه توجهشان به عيش و عشرت بود و همه توجهشان به مفاسد بود و همه نظرشان به تبليغات بزرگى كه كرده بودند به ضد اسلام و به ضد روحانى بود، يكدفعه برگشت و يك طور ديگرى شد اين با موازين عادى درست در نمىآيد آن يك دست الهى بود پشت سر اين ملت و اين تحول باعث اين شد كه بايد همه بروند به شميرانات و بين تهران و شميران و آن بساط و آن عشرتكدهها، همه ترك كردند و آمدند در ميدانها دنبال جانفشانى.
همه به فكر تصفيه و تهذيب باشند
برادران عزيز، خواهران محترم كه در اين دستگاه مشغول خدمت هستيد و بحمدالله آن گردانندگان كذائى كه متبدل شدند به امثال آقاى دعائى و ديگر اشخاص سالم و خدمتگزار! توجه كنيد كه راه را درست برويد و مستقيم و متعهد باشيد و مصمم باشيد كه براى كشور خودتان خدمت كنيد و نگذاريد ديگر دست آنهائى كه مىخواهند فساد ايجاد كنند و باز كشور شما را برگردانند به حال سابق، نگذاريد كه آن نقشهها، نقشههاى خائنانه دوباره رشد پيدا بكند. هر ريشهاى را كه ديديد، با گفتار خودتان، با قلم خودتان و با قدم خودتان. با اقدام خودتان اين ريشه را قطع كنيد تا انشاء الله مملكت شما تصفيه بشود، يك تصفيه عمومى، نه تصفيه فقط ادارى، خير تصفيه عمومى، تصفيه در همه جهات مملكت، بازار تصفيه بشود، تصفيههاى روحى، بازار از آن بازار طاغوتى در مىآيد به يك بازارى كه مؤافق احكام اسلام است اداره بشود و ادارات و كارخانهها و كشاورزها و همه اينها متبدل بشود به يك مراكزى كه در هر جا وقتى كه برويد، آنجا خداست و تعليمات خدا. اگر يك چنين مملكتى ايجاد كرديد و شما كه مسووليد در مثل روزنامه اطلاعات و ديگران كه در ساير روزنامههاى مملكت و
صحيفه نور ج 13 صفحه 43
مطبوعات مملكت هستند توجه بكنند به اين معنا كه بايد همهشان در اين راه باشند كه بخواهند كشور خودشان را همه چيزهائى كه غير انسانى است تصفيه بكنند. همه به فكر تصفيه باشند، همه به فكر تهذيب باشند. اگر اينطور بشود و اميد است كه باشد، مطمئن باشيد كه كشور شما ديگر آسيب نخواهد ديد انشاء الله.
يك كشورى وقتى آسيب مىبيند كه ملتش بى تفاوت باشد راجع به آسيب ها. آنوقت كه مملكت شما را، آنها مىآمدند و همه آن كارهاى خلاف مصالح شمارا مىكردند، براى اينكه ملت يك ملتى بود كه خوابش كرده بودند، مخمورش كرده بودند، تهى كرده بودند ملت را از خودش، خودش را اصلا نمىشناخت، هر چه مىديد غرب مىديد مراكزى كه مراكز قدرت بود مىديد، قدرت خودش را فراموش كرده بود. حالا كه شما خودتان را يافتيد و قدرت خودتان را فهميديد چى است، قدرتى است كه در مقابل قدرتهاى بزرگ جهان، يكسره قدرتهاى عالم، اين قدرت غلبه كرد بر تمام قدرتهاى عالم و شما فهميديد كه خودتان قدرتمند هستيد و شما متكل به خدا هستيد و هر كس متكل به مركز قدرت باشد قدرتمند است.
حفظ كنيد اين معنا را، اين الوهيت را حفظ كنيد، در عمل حفظ كنيد و مؤافق با احكام خدا عمل كنيد و در اخلاق حفظ كنيد و مطابق اخلاق الهى حفظ كنيد و در عقايد هم حفظ كنيد و عقايد انسانى را ياد بگيريد و توجه كنيد. اگر اينطور شد و همه جا اينطور شد انشاء الله، شما مطمئن باشيد كه هيچ كس نمىتواند يك همچو كشورى را آسيب به آن برساند. نه اين گروههائى كه در خود ملت گاهى پيدا مىشود و با اسمهاى مختلف به شما مىخواهند صدمه بزنند، نه اينها ديگر قابلند، نه آنهائى كه براى ما مىخواهند نقشه بكشند و توطئه ايجاد كنند و اينها، هيچ كدام از اينها ديگر نمىتوانند كارى انجام بدهند. شما خودتان را درست كنيد، كشورتان درست مىشود و آسيبى هم نخواهيد ديد. من از خداى تبارك و تعالى سلامت همه افرادى كه براى اسلام مشغول خدمت هستند و سعادت همه را خواهان هستم و از شما آقايانى كه آمدهايد اينجا و در اين وضع گرما و فشار هستيد معذرت مىخواهم از شماها و اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى همه شما را سعادتمند كند و همه شما در خدمت خدا باشيد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 44
تاريخ: 4/6/59
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از علما و روحانيون كردستان (سنندج)
ظلم، اساس و پايه سلطنت طاغوت
بسم الله الرحمن الرحيم
من با اينكه از طرف اطباء محدود هستم به اينكه صحبت زياد نكنم و امروز هم يك دفعه براى گروه مختلفى صحبت كردم لكن نتوانستم كه حرف اطبا را قبول كنم در صورتى كه برادرهاى ما از كردستان، از محلى كه همه در زحمت بودند و خصوصا روحانيون بزرگ كردستان اينجا تشريف آوردهاند، با آنها بعضى صحبتها را نكنم. شما مىدانيد كه همانطور كه كردستان بر آن ظلم شده بود، منتها شما كه در كردستان بوديد لمس مىكرديد ظلم زمان طاغوت را، در همه جا اين ظلم بود، اختصاص به كردستان نداشت، در بلوچستان هم ظلم بود، در كرمان هم ظلم بود، در فارس هم ظلم بود، در خراسان هم ظلم بود، در همه جاى اين كشور ظلم بود و اساس سلطنت طاغوتى سابق بر ظلم به ملت و چاپيدن منافع كشور و ريختن در جيب مخالفين اسلام و مخالفين كشور بود، بحمدالله با همت والاى همه ملت، از كردستان گرفته تا همه جاى مملكت، با همت آنها دست آن ظلم و ظالم قطع شد. و امروز اگر ظالمى باشد، از ريشههاى همان ظلم است و در بعضى مناطق هم هست و خصوصا در مناطق شما برادران كردستانى. ما از بعضى دسيسههائى كه الان هم در شرف تكوين هست بى اطلاع نيستيم و من به آن اشخاصى كه ادعاى اسلام مىكنند و مشغول توطئه هستند بر ضد اسلام، به آنها مىگويم كه شمايى كه به مردم، پيش كردها، پيش كردستانىها ادعاى اسلام مىكنيد و معذلك مشغول توطئه هستيد بر ضد همين ملت محروم كردستان و غير كردستان، چطور ادعاى اسلام مىكنيد؟ اين اسلامى كه شما ادعا مىكنيد كه نتيجه اين باشد كه توطئه بكنيد با دشمنان اسلام و بر ضد اسلام و ضد مسلمانها و ضد ملت اسلام اقدام بخواهيد بكنيد، اين اسلام، اسلام پيغمبر اكرم نيست، اسلامى كه قرآن به او نازل شده است و براى او آمده است، پيغمبر اسلامى كه قرآن را آورده است و قرآن و سنت او اساس اسلام است، اساس او بر اخوت و برادرى است. مؤمن بايد برادر مؤمن باشد، اين حكمى است كه در قرآن است يعنى آنچه را كه شما براى برادرتان از خير و صلاح مىخواهيد، براى تمام ملتتان بايد بخواهيد. همه مؤمنها در همه اقطار عالم برادر هستند، همانطورى كه اگر يك خطرى براى برادر يك كسى پيش بيايد او نمىنشيند تماشا كند و خطر واقع بشود بر برادرش، اگر در يك گوشه دنيا يك خطرى براى يك برادرى پيش بيايد، برادر ايمانى پيش بيايد، نبايد يك برادر ديگرى
صحيفه نور ج 13 صفحه 45
كه در آن طرف دنيا هست بى تفاوت باشد، مىتواند، بايد قيام كند، نمىتواند؛ بايد زمينه فراهم كند كه يك وقتى رفع ظلم كند. چطور يك كسى كه ادعاى اسلام مىكند و مىگويد كه من مسلم هستم و ادعاى اين را مىكند كه من با ملت خوب هستم، آنوقت در يك مركزى بنشيند و اشخاصى را دور خودش جمع بكند از اين اشخاص منحرف، از اينهائى كه هيچ اعتقاد به اسلام ندارند، با آنها رفت و آمد كند، با آنها بست و بند كند كه اجنبى را وارد كند در ايران و مسلط كند بر همين مسلمانهائى كه هستند، چه كردستانى و چه غير كردستانى.
مسلمان برادرند و تفرقه پيدا نمىكنند
اينهائى كه در صدد اين معانى هستند بدانند كه اگر همه قدرتهاى خودشان را هم جمع بكنند نمىتوانند به يك ملتى كه همه با هم فرياد الله اكبر مىزنند، نمىتوانند اينها با آنها مقاومت كنند، بيخود در صدد تفرقه اندازى هستند، مسلمان برادرند و تفرقه پيدا نمىكنند با تبليغات سوء بعضى عناصر فاسده. اصل اين مسأله كه شيعه و سنى، شيعه يك طرف و سنى يك طرف، اين از روى جهالت و از روى تبليغاتى كه اجانب كردهاند پيش آمده است چنانكه بين خود شيعه هم اشخاص مختلفى را با هم به مبارزه وا مىدارند و بين خود برادرهاى سنى هم يك طايفهاى را به طايفه ديگر، در مقابل هم قرار مىدهند.
امروز روزى است كه تمام طوائف مسلمين مقابل هستند با قدرتهاى شيطانى كه اساس اسلام را مىخواهند از بين ببرند. اين قدرتهائى كه دريافتهاند كه آن چيزى كه خطر براى آنها دارد اسلام است، آن چيزى كه خطر براى آن دارد وحدت ملتهاى اسلامى است، امروز روزى است كه تمام مسلمين تمام بلاد عالم با هم مجتمع بشوند. امروز روزى نيست كه يك دستهاى در يك جا بگويند ما خودمان، يك دستهاى ديگر در جاى ديگر بگويند ما خودمان. امروز روزى است كه همه به دستور اسلام، به دستور قرآن كريم با هم متحد باشند، تنازع نكنند. اگر تنازع با هم بكنند، به هر شيوهاى باشد، به حسب قرآن كريم ممنوع است اين تنازع و اگر تنازع بكنند فشل مىآورد و رنگ و بوى انسان را و ملت را از بين مىبرد. اين دستور خداى كريم است. اينهائى كه دارند كوشش مىكنند تفرقه بيندازند و تنازع ايجاد كنند و معذلك ادعاى اسلام مىكنند، اينها آن اسلامى را كه قرآن كتاب اوست، آن اسلامى را كه كعبه قبله اوست، آن اسلام را نيافتهاند و ايمان به آن اسلام نياوردهاند. آنهائى ايمان به اسلام آوردهاند كه قرآن را، و محتواى قرآن را قبول دارند، محتواى قرآنى كه مىفرمايد كه "مومنون اخوه" هستند، برادر هستند با هم. برادرى هر چه اقتضا مىكند بايد اينها انجام بدهند. برادرى اقتضا مىكند كه اگر به شما صدمهاى وارد شد همه برادرهائى كه در هر جا هستند متاثر باشند. اگرشما خوشحال باشيد همه خوشحال باشند. برادرها! متوجه باشيد كه با اسمهاى مختلف، با چيزهائى كه پخشكنند و تبليغ مىكنند، مىخواهند بين برادرها را جدائى بيندازند كه اثر اينجدائى افكندن بين برادرها، سلطه اجانب است بر همه و برگشتن همان اوضاع سابق است كه به همه شما، به همه ما ازمركز گرفته تا
صحيفه نور ج 13 صفحه 46
هر جا برويد ظلم شده است و همه راآزار دادهاند. بايد بيدار باشيد شمابرادرها، روحانيون محترم كردستان بايد متوجه باشند، در مساجد خودشان، در جمعه خودشان، در جماعت خودشان، مردم محل خودشان را بيدار كنند كه گول نخورند از اين اجانب پرستها، از اينهائى كه مىخواهند تفرقه بيندازند و بعد ازاينكه تفرقه انداختند باز مارا برگردانند به آن حال اول و سلطه اجانب مستقر بشود. بايد اين توجه را همه بكنيد.
در جمهورى اسلامى مناطق محروم بيشتر مورد توجهند
و شما مىدانيد كه اين گرفتارىهائى كه الان براى كشور ماهست و براى دولت ما هست و بسيارى از اين گرفتارىها را همان اشخاصى كه در طرف كردستان بودند و بلوچستان بودند يا در طرفهاى ديگر بودند فراهم كرده اند، اينها مانع شدند ازاينكه دولت فرصت پيدا بكند كه به تمام معنا برسد به حال همه كشور. شما مطمئن باشيد كه امروز در كشو رما، در حكومت اسلامى، درمجلس اسلامى هيچ طرح اين نيست كه يك گروهى با گروه ديگر فرق داشته باشد، همانطورى كه قرآن فرموده است مومنين با هم برادر هستند. حكومت اسلامى ما الان، جمهورى اسلامى ما الان، مجلس اسلامى ما همين معنا را دنبال مىكند و گمان نكنيد يك جائى را ترجيح به جاى ديگر بدهد. بله جاهائى كه مستمندترند زودتر به حال آنها مىرسند. تمام اين مطالبى را كه اين آقاى محترم گفتند، تمام اين مطلب پذيرفته است و ما هم مىدانيم كه آنطورى كه بايد، تا حالا نشده است كه رفع اين مشكلات بشود لكن مجال ندادند كه رفع مشكلات بشود. رفع مشكلات محتاج به اين است كه يك محلى درست امن بشود، بعد از اينكه امن شد مشغول بشوند، اينها مجال ندادند كه باز يك درست امن بشود. الان هم مىبينيد كه با اينكه بحمد الله كردستان باز آرام است فى الجمله لكن اشخاص و گروهها و مفسده جوها باز هم مشغول به فعاليت و آدمكشى هستند. شما بدانيد كه اولا نظر به اين است كه امنيت در همه كشور تحقق پيدا بكند خصوصا در سرحدات كه بايد امنيت بيشتر پيدا بشود و خصوصا در مناطقى كه مفسده جوها بيشتر هستند، بيشتر مورد توجه واقع بشود. امنيت انشاء الله حاصل مىشود و پس از امنيت تمام اين مطالبى كه اين آقا فرمودند تمام مطالب در نظر است و انشاء الله تحقق پيدا مىكند و از كشور اسلامى و از قانون اسلام همين متوقع است كه ما بين طايفهاى با طايفه ديگر اصلا فرق نداشته باشد. همه با هم برادرند و همه با هم شريكند، هم در غم با هم شريكند هم در شادى با هم شريكند. من اميدوارم كه آقايان علماء اعلام آن بلاد، از سنندج تا تمام كردستان و ساير برادرهاى ما كه علماى اعلام ساير بلاد، مردم را متوجه كنند به اين معنا كه ما پيروزيمان با وحدت كلمه و اتكاء به اسلام بود. الله اكبر ما را پيروز كرد حالا هم سلاح ما همان الله اكبر است و وحدت كلمه ما را پيروز كرد، حالا هم سلاح ما همان وحدت كلمه است. من خدمتگزار به همه شما هستم و دعاگو. و اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى سعادت براى همه شما و همه مستضعفين جهان مقدر فرمايد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 47
تاريخ: 6/6/59
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از دانشجويان ايرانى مقيم هندوستان
ملتهاى اسلامى بايد كوشش كنند كه حق را در جامعه خودشان پياده كنند
بسم الله الرحمن الرحيم
من با اينكه بنا نداشتم صحبت كنم و مخالفت با اطبا، معذلك چون آقايان از هند آمدهاند و مسائلى كه مربوط به خارج كشور است توجه دادند، يك چند كلمهاى عرض مىكنم. شما متوقع نباشيد كه قدرتهاى بزرگ جهانى كه منافع خودشان را در ايران از دست داده و در ساير كشورها هم خوف اين را دارند كه از دست بدهند، آنها آرام بنشينند و تماشاگر باشند. آنها در كمين هستند و با همه قوا كه دارند كوشش مىكنند كه اين نهضت اسلامى ايران را در خارج از كشور وارونه جلوه بدهند و اين يك مسألهاى است كه براى آنها حياتى است. كشورهائى كه همه جهان را مىخواهند ببلعند و قدرت خودشان را گسترش در همه كشورهاى جهان بدهند نبايد ما متوقع باشيم كه حالا كه آنها در معرض خطر مىبينند منافع خودشان را در ايران از دستشان رفت و در كشورهاى ديگر هم ملتها به تدريج دارند بيدار مىشوند و به تدريج مىخواهند متصل بشوند به اين نهضت اسلامى ايران، آنها البته بايد دست و پا بزنند. همانطورى كه آيه شريفه را شما خوانديد كه جاء الحق و ذهق الباطل ان الباطل كان ذهوقا باطل الان خودش را در مقابل حق زبون مىبيند و براى او باطل خيلى ارزشمند است. باطل آنها بود كه همه كشورهاى اسلامى جهان را عقب نگه داشته است. باطلهاى آنها بود كه از مركز دانشگاهها تا همه جاى كشور نفوذ كرده بودند و باطل خودشان را به پيش مىبردند و حالا مىبينند كه در معرض ذهوق است. نبايد ما گمان كنيم كه اينها ديگر دست برداشتهاند از ايران دست برداشتهاند و از ساير كشورهائى هم كه احتمال اين را مىدهند در معرض اين است كه باطل در آنجا ذاهق بشود، اينها مقابله با حق نكنند
ما بايد كوشش كنيم كه مفاد اين آيه شريفه را متحقق كنيم و همه ملت هاى اسلامى بايد كوشش كنند كه حق را درجامعه خودشان پياده كنند كه مصداق جاء الحق متحقق بشود و اگر چنانچه حق آمد، باطل خود به خود ذاهق خواهد شد. ما بايد كوشش كنيم كه از خودمان گرفته تا برادرهاى اسلامى و برادرهاى دينى خودمان در همه كشورهاى اسلامى، به حق توجه كنيم و حق را پياده كنيم. مجرد حرف نباشد كه ما فقط يك شعارى بدهيم كه حق آمد و باطل رفت. آمدن حق شعار نيست، آمدن حق عمل است. آمدن حق نشان دادن به حسب اعتقادات و اخلاق و اعمال است، پياده كردن همه احكام
صحيفه نور ج 13 صفحه 48
الهى است و اگر چنانكه احكام الهى در يك ملت پياده بشود باطل از آن ملت كوچ مىكند و اگر در همه ملتهاى اسلامى، احكام الهى، اخلاقى كه سفارش شده است، اخلاق انسانى، عقايد ايمانى پياده بشود خود به خود باطل ذاهق مىشود. شما برادرانى كه در هند هستيد و حالا تشريف آوردهايد اينجا و ساير برادرهائى كه در ممالك ديگر هستند، چه ايرانى و چه غير ايرانى كه همه برادر هستند، بايد توجه داشته باشند كه مفاد اين آيه شريفه جاء الحق را متحقق كنند تا باطل خود به خود از بين برود.
در مقابل كسانى كه نهضت را بعكس جلوه مىدهند بايستيد
البته يك دستجاتى كه عامل آنهاست، همانطورى كه شما تذكر داديد، در ساير بلاد اسلامى يا غير اسلامى در صدد اين هستند كه اين نهضت اسلامى ايران را در خارج بد جلوه بدهند كه اگر آنطورى كه هست جلوه كند، قدمهاى مومنين در دنيا محكم مىشود و عزمشان راسخ مىشود و تمام منافعى كه اين قدرتهاى باطل دارند و با آن قدرتهاى باطل همه حقها را زير پا گذاشتهاند، اگر ما بيدار بشويم و نگذاريم اينهائى كه در خارج هستند آن برنامههائى كه ديكته شده است و به آنها داده است پياده بشود و اگر چند نفر آدم منحرف در فرض كنيد هند، در پاكستان، در ساير بلاد اسلامى بخواهند يك كارى بكنند كه اين نهضت اسلامى ايران را مشوه نشان بدهند به اهالى آن مملكت، شما برادرهاى اسلامى كه در آن ممالك هستيد، در مقابل آنها ايستادگى كنيد، حق پيروز مىشود، آنها باطلند و ذهوق پيدا مىكنند. شما حق خودتان را بگوئيد، منتشر كنيد و در مقابل آنهائى كه بعكس جلوه مىدهند اين نهضت اسلامى ايران را، شما در مقابل آنها بايستيد و حق خودتان را به آنطورى كه هست ترويج كنيد تا انشاء الله حق در همه بلاد اسلام پياده بشود و باطل خود به خود از همه ممالك اسلام، بلكه انشاء الله از همه ممالك دنيا از بين برود و ذاهق بشود.
لكن شرط عمده، پايدارى درباره حق است. بايد پايدار باشيم در حق خودمان، اينطور نباشد كه باطل در باطل خودش مجتمع باشد و ما در حق خودمان متفرق. ما كه مدعى اين هستيم كه اهل حق هستيم، مسلمانها كه اهل حق هستند، قرآن كتاب آنهاست، كعبه قبله آنهاست، كسانى كه به اسلام ايمان آوردهاند و به حق ايمان آوردهاند، بايد در اين حق خودشان مجتمع باشند و نگذارند اين باطلها كه در باطل خودشان مىخواهند مجتمع بشوند، آنها پيروز بشوند. ما تكليف همهمان اين است كه در حق خودمان با هم تفاهم داشته باشيم، چه اهالى يك كشور و چه اهالى همه كشورهاى اسلامى. و من اميد آن را دارم كه ملتها به سرعت رو به حق بروند و به سرعت روبه اجتماع و اتحاد بروند تا باطلها را با سرعت عقب بنشانند. خداوند شما و ما را در راه حق مصمم كند و همه مسلمين و همه مستضعفين جهان پيروز باشند.
والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 49
تاريخ: 6/6/59
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى خانواده امام موسى صدر رهبر شيعيان لبنان
خدمت كردن و زجر كشيدن در راه هدف، شيوه اولياء خداست
بسم الله الرحمن الرحيم
آن چيزى كه همه مطالب را آسان مىكند اين است كه ما و ملت ما و آقاى صدر سلمه الله تعالى به دنبال مكتب، يك گرفتارى پيدا كرديم بوده است وقتى كه مسأله، مسأله وظيفه است، وظيفه ما اين است كه براى اسلام خدمت بكنيم و در اين وظيفه اگر هر مقدارى كه موفق به اجراى آن امورى كه در نظر داريم بشويم، اين يك خيرى است فوق اصل خير و اگر موفق نشويم، اصل خيرش كه عبارت از اين است كه ما در راه خدمت به اسلام و مكتب هستيم، آن جائى نمىرود. آقاى صدر را كه من سالهاى طولانى ديدهام بلكه بايد بگويم من بزرگ كردهام ايشان را، من فضائلشان را مىدانم و خدمتهاى هم كه بعد از آنكه به لبنان رفتهاند كردهاند، آن را هم مىدانم و آنچه كه لبنان احتياج به ايشان دارد، باز آن را هم مىدانم و من اميدوارم كه انشاء الله ايشان برگردند به محل خودشان و مسلمين آنجا از ايشان استفاده كنند. همين حالا هم كه ايشان مىگوئيد كه شواهد داريم كه در ليبى هستند، همين امر، در راه خدمت به مكتب و خدمت به اسلام است، اين هم براى ايشان عبادت نوشته مى شود و براى ماها هم اين امورى كه واقع مىشود، بايد سهل باشد از باب اينكه در راه اسلام است و ما مطلعيم كه اولياء اسلام كه در رأس آنها رسول خداست، آنقدر زحمت كشيدند، تمام مدت عمرش را پيغمبر در زحمت و تعب بوده است و بعد از او هم ائمه ما همين طور بودهاند كه يك روز خوش به اصطلاح ماديين نداشتند، گرچه همه خوش بودند به يك راه به اصطلاح عرفا و اسلام شناسها. در هر صورت، اين يك شيوهاى بوده است كه از اول اولياء اسلام داشتند و در راه هدف خودشان حبس رفتهاند و كشته شدند و زجر كشيدند و آقاى صدر حالا دو سال است كه در حبس هستند، لكن جد ايشان هفت سال مىگويند، مسلم بوده، احتمال چهارده سال هم هست. اين يك راهى بوده است كه همه اولياء خدا نه فقط آنهائى كه در زمان اسلام بودند، قبل از اسلام هم انبيا و اوليائى كه بودند راهشان همين بوده اينطور نبوده است كه آنها در رفاه مادى باشندو در - عرض كنم - كارهاى چه. وقتى كه تاريخ انبيا را ملاحظه كنيد مىبينيد كه سرتاسر تاريخ انبيا مجاهده و زحمت و تعب بوده است لكن آنها خوش بودند به اينكه در خدمت آن هدفى كه دارند بودند و اين مايه هم افتخار شما هست و خانواده آقاى صدر كه يك فرد لايقى كه خدمت مىكرد، در راه خدمت گرفتاريى پيدا كرده است و من اميدوارم كه اين گرفتارى عملش زود
صحيفه نور ج 13 صفحه 50
سر بيايد و من دعاى به ايشان مىكنم و خواهم كرد و اميدوارم كه زودتر انشاء الله ايشان خلاص بشوند. و برگردند.
و قضيه لبنان و ايران و اينها شما مىدانيد كه اينها قضاياى مختلفى نيستند، مسلمانها هر جا هستند، بايد با هم باشند و آن چيزى كه رنج است براى يك طايفهاى، براى طايفه ديگر هم همان مسأله رنج باشد، مسائلشان جدا نبايد باشد. اينكه ما ايرانى هستيم و آنها لبنانى هستند يا جاى ديگرى هستند. در اسلام مطرح نيست. اسلام همه افرادى كه ايمان به خدا آوردهاند همه آنها را برادر مىداند و حساب جداگانه ندارد كه حسابى براى عرب باز كرده باشد، يك حسابى براى عجم باز كرده باشد، يك حسابى براى ايران باز كرده باشد و يك حسابى براى كجا. اين حسابهائى كه پيش مردم مادى كه مطرح است كه ما ايرانى هستيم و براى ايران بايد چه بكنيم يا اينكه بگويد ما عراقى هستيم و براى چه. اين حسابها در اسلام نيست. اسلام مىخواهد كه همه دنيا يك عائله باشد و يك حكومت در همه دنيا آن هم حكومت عدل برقرار باشد و همه افراد، افراد همان عائله باشند و لهذا ما مكرر اين معنا را گفتهايم كه اين قضيهاى كه شايد صحبتش در همه جا هست كه ملت ايران مثلاً جدا، ملت عراق جدا، هر كدام يك عصبيتى براى او داشته باشند و حتى به اسلام كار نداشته باشند و به ملت و مليت كار داشته باشند، اين يك امر بى اساس است در اسلام بلكه مضاد با اسلام است.
اسلام در عين حالى كه وطن را، آنجايى كه زادگاه است احترام مىگذارد، لكن مقابل اسلام قرار نمىدهد. اساس، اسلام است، اينها ديگر بقيهاش فرع هستند و اساس آنهائى كه مكتبى هستند خدمت به اسلام است؛ اين خدمت اگر در لبنان باشد خدمت است، اگر در ايران باشد خدمت است، اگر در هر جا، اگر در حبس هم باشد خدمت است، اگر بيرون هم باشد خدمت است. ايشان الان هم در خدمت است، براى اينكه وقتى در راه اسلام يك كسى اين مصائب راديد (كه نبايد اسمش را مصائب گذاشت) وقتى در راه اسلام باشد همه چيز آسان مىشود، هين مىشود. شما مىبينيد كه حتى اين جوانهايى كه الان در اينجا و در لبنان و اينها مشغول خدمت هستند چه روحيههايى دارند. همين ديروز يك جوانى آمده بود اينجا مىخواست يك زنى را عقد كند. بعد از اينكه صحبت از مهر شد، آن زن گفت كه مهر من را اين قرار بدهد كه به مكه من را ببرد. اين جوان مىگفت كه من زنده نيستم تا تو را به مكه ببرم من شهيد مىشوم. بالاخره با مدتى صحبت ما راضيش كرديم به اينكه نه، انشاء الله شما هستيد و خدمت مىكنيد. اين يك روحيه خيلى خوبى است كه در جوانها پيدا شده است و اميدوارم كه در همه ما اين روحيهها پيدا بشود و آن روحيه مكتبى توجه به مكتب، نه توجه به امور ديگر. من از خداى تبارك و تعالى مسئلت ميكنم كه ما را و شما را دلخوش كند به اينكه ايشان برگردند پيش ما و به خدمت خودشان ادامه بدهند. انشاء الله خداوند به همه عائله ايشان در اين فراق صبر بدهد و چشم همه را به وجود ايشان انشاء الله روشن كند تا ايشان برگردند و به خدمت به مكتب موفق بشوند و شيعههاى لبنان هم از وجود ايشان استفاده بكنند بلكه همه مسلمانها، انشاء الله.
والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 51
تاريخ: 6/6/59
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اقشار مختلف مردم شهر قم
قم مركز علم، تقوا، شهادت و شهامت است
بسم الله الرحمن الرحيم
قم حرم اهل بيت است، قم مركز علم است، قم مركز تقواست، قم مركز شهادت و شهامت است. قم علم به همه جهان صادر شده است و مىشود و از قم شهادت به همه جا صادر مىشود. قم شهرى است كه آن ايمان و علم و تقوا پرورش يافته. از آنوقتى كه قم بوده است، قم از زمان ائمه اطهار مورد توجه اسلام بوده است و از قم تقوا، شجاعت، شهامت و همه فضائل به همه جا صادر مىشود و صادر خواهد شد. علمائى كه در قم من ادراك كردهام كسانى بودند كه در دنيا نمونه بودند، در علم و تقوا و من اميدوارم كه ادامه پيدا كند اين علم و تقوا در شهر شما تا زمان ظهور امام زمان سلام الله عليه. من هر جا باشم قمى هستم و به قم افتخار مىكنم. دل من پيش قم است و قمى و دل من پيش همه اهل تقواست و همه كسانى كه به اسلام خدمت مىكنند. من گر چه از قم مع الاسف تا يك مقدارى دور هستم لكن به حسب قلب نزديكم. از شما جوانهاى عزيز تشكر مىكنم كه آمدهايد و در اين جاى تنگ و تاريك و پر زحمت نشستهايد و من هم بيش از اين نمىتوانم تصديع بدهم و از شما ملتمس دعا هستم چنانچه خودم دعاگوى همه هستم و سلامت و سعادت همه مسلمين جهان را و شما برادران عزيز را از خداى تبارك و تعالى خواستارم. سلام من را به اهل قم برسانيد و از همه شما اميدوارم كه اين نهضت را به آخر برسانيد و انشاء الله اسلام را به همه معنا در همه جا پياده كنيد.
والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 52
تاريخ: 8/6/59
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از دانشجويان پاكستانى و معلمين شركت كننده در سمينار تزكيه و بازآموزى انقلاب فرهنگى
تمام انبيا معلم هستند و تمام بشر دانشجو
بسم الله الرحمن الرحيم
با اينكه بنا نبود كه آقايان ديگر تشريف بياورند و زحمت بكشند و آنطورى كه اطبا هم احتياط مىكنند خيلى اجازه ندادهاند كه من صحبت كنم، لكن امروز از پاكستان دانشجويان محترم و بعضى آقايان ديگر و از ايران معلمها تشريف آوردهاند. پس اين محفل، محفل معلم و دانشجوست. دو گروهى كه اگر اصلاح بشوند يك مملكت را اصلاح مىكنند و اگر خداى نخواسته در غير اين معنا باشند، كشورها به تباهى كشيده مىشوند. مقام معلم و مقام دانشجو كه بايد مغز متفكر يك ملت را تشكيل بدهد، از امورى است كه بايد به آن توجه زياد بشود و وظيفه معلم و دانشجو مشخص باشد تا انشاء الله بر آن طريقى كه اسلام مىخواهد و مقام انسانيت اقتضا مىكند، از همان طريق راه بروند و طى مقامات را بكنند و به آنجائى برسند كه انسان شوند.
تمام زحمتى كه انبيا كشيده و تمام رنجهائى كه اولياء خدا از بد و خلقت تاكنون كشيدهاند و بعدها هم تا آخر خواهند كشيد مقدمه اين بوده است كه اين موجودى كه در خارج مىگويند انسان، انسان بشود. تمام كتب آسمانى كه بر انبيا نازل شده است براى اين بوده است كه اين موجودى كه اگر سر خود باشد، خطرناكترين موجودات عالم است، تحت تربيت و تعليم الهى واقع بشود و بهترين موجودات و افضل تمام خلائق بشود. نهضتهاى اسلامى، نهضتهاى توحيدى، تمام براى همين معنى بوده است. در اسلام همه امور مقدمه انسان سازى است. اگر رها كنند اين موجود دو پا را، تمام عالم را به تباهى مىكشد. براى جلوگيرى از اين فسادهاى بزرگ و اين جنگهاى ويران كن و اين كارهاى بسيار ناروا كه در كشور هست انبيا آمدهاند تا بشر را هدايت كنند به راهى كه همه در آن راه سير كنند و همه انسان صحيح و كامل بشوند. اگر اين موجود دو پا تربيت شد تمام حوائج دنيا و آخرت بشر تحقق پيدا مىكند و اگر اين موجود دو پا سر خود شد يا به خلاف مسير طبيعى خودش حركت كرد تمام عالم به تباهى كشيده مىشود
از اين جهت تمام انبيا معلمها هستند و تمام بشر دانشجو انبيا مكتبى دارند كه در آن مكتب مىخواهند اين موجود دوپائى كه بدترين موجودات است و اگر رها بشود خطرناكترين موجودات عالم است، اين را به راه مستقيم، به صراط مستقيم هدايت كنند و اجراى اين امر را هم خودشان متكفلند.
صحيفه نور ج 13 صفحه 53
از اين جهت معلم و دانشجو محصور به معلمهاى دانشگاهها يا دبيرستانها يا ساير جاها نيست و دانشجو هم محصور نيست به همانهائى كه دانشگاه مىروند. عالم يك دانشگاهى است و انبيا و اوليا و تربيت شدههاى آنها معلم هستند و ساير بشر دانشجو و بايد دانشجو باشند. عالم بايد، تمام دنيا بايد دو طبقه داشته باشد: يك طبقه معلم و استاد و يك طبقه دانشجو و متعلم وظيفه معلم هدايت جامعه است به سوى الله و وظيفه دانشجو تعلم.
راه خدا تمام ابعاد انسانى را الهى مىكند، و راه كفر به فساد رهنمون مىشود
همين معناست كه يك جامعهاى پيدا بشود كه همه متوجه به خداى تبارك و تعالى باشند و همه در راه او. اگر همه در راه او شد اقتصاد هم الهى مىشود، فرهنگ هم الهى مىشود، ارتش هم الهى مىشود، ژاندارمرى هم الهى مىشود، دانشجو و معلم هم الهى مىشوند. خداست و طاغوت، همين دو، غير از اين نيست. يا راه خداست و يا راه طاغوت. راه خدا راهى است كه انسان را در تمام ابعادى كه دارد، در بعد عقلائى، در بعد متوسط كه بعد خيالى است و در بعد تنزل كه بعد عمل است، اين ابعاد را هدايت بكنند به آن راهى كه بايد باشد. اگر اينها از همان راه مستقيم رفتند، اينها الهى هستند. راه، راه خداست و هر كس از اين راه برود الهى است، تا آنوقتى كه همه چيز انسان، همه اعمال انسان، همه حركات انسان، همه تخيلات انسان، همه تعقلات انسان، الهى بشود. يا اين راه است يا راه چپ و راست كه برخلاف راه مستقيم است كه هريك از اينها انحراف است و به سوى طاغوت است. الله ولى الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الى النور ظلمات تمام عالم كه توجه به خدا ندارد و نور، نور مطلق حق تعالى كه بايد همه عالم متوجه به او باشد. والذين كفروا اولياء هم الطاغوت همين دو راه است يا ايمان است و اسلام است و توجه به مكتب الهى اين امر خداست و خدا مومنين را اگر در اين راه افتاده هدايت مىكند و تمام ابعاد انسانى را الهى مىكند و يا كفر است و برخلاف توحيد است، چه در طرف راست و چه در طرف چپ، طاغوت است و منتهى اليه آن جهنم. و در دنيا هم همه فسادها و همه جنگهائى كه در عالم تحقق پيدا مىكند به دست ابرقدرتها، همه جنگ شيطانى و طاغوتى است. در جنگها هم جنگ طاغوتى هست و جنگ توحيدى. جنگهائى كه پيغمبرها مىكردند، اوليا مىكردند، مومنين مىكردند براى اين بود كه اشخاص سركش را از آن سركشىها برگردانند و تعديل كنند. اين جنگ، جنگ الهى است و آن جنگهائى كه براى احراز مقام است، براى به دست آوردن قدرت است، براى تحميل بر جامعههاست، براى جنايتكارى اين ابرقدرتهاست يا هر قدرتى، اين جنگها جنگهاى ابليسى است و جنگهاى طاغوت است. عالم از اين دو حال خارج نيست و هر حركتى كه از انسان صادر بشود، چه حركتهاى قلبى و چه حركتهاى روحى و چه حركتهاى جوارحى از اين دو حد خارج نيست، يا به طرف صراط مستقيم و الله است و يا طاغوتى است، منحرف يا به طرف چپ يا به طرف راست. هدانا الصراط المستقيم صراط مستقيم يك سرش اينجاست و يك سرش به آن طرف عالم، به مبدا نور. صراط الذين انعمت عليهم به آمدن تعليمات انبيا، انعام كرده
صحيفه نور ج 13 صفحه 54
خدا بر ما كه ما را هدايت كند به اين راهى كه راه الله است و موجب اين مىشود كه تمام عالم به سعادت برسند و با آرامش و با تربيت صحيح در اين عالم زندگى كنند و تمام جهاتى كه در اين عالم هست بر گردانند به همان جهت توحيدى الهى و ساير حركتها چه حركتهاى قلبى باشد و چه حركتهاى خيالى باشد و چه حركتهاى جوارحى باشد، بر خلاف اين مسير كه باشد همه طاغوتى است. همين دو راه بيشتر نيست، يا طاغوت و يا الله و شما معلمين و شما دانشجويان از همين راهى كه انبيا تعيين كردهاند راه را طى كنيد. همين راه خداست، همين راهى كه انبيا و اولياء خدا پيش پاى بشر گذاشته است اين راه خداست و ما همه بايد از همين راه حركت كنيم. كسانى كه دعوت بر غير اين راه بكنند، طاغوتند و كسانى كه مردم را بر خلاف مسير طبيعى خودشان و مسيرى كه فطرت آنها متوجه به اوست راهنمائى كنند، ضلالت است و من اميدوارم كه معلمين هم در هر جا هستند، خواهران و برادران معلم، خواهران و برادران دانشجو، خواهران و برادران عالم، خودشان را دانشجو بدانند و معلم. معلم آنها را به راه راست هدايت انبيا دعوت كند و آنها هم به راه راست هدايت انبيا سفر كنند.
والسلام علكيم و رحمه الله وبركاته
previos page menu page next page