-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 12 صفحه 260
تاريخ: 1/5/59
نامه بنى صدر به محضر امام خمينى
بنى صدر طى ارسال نامه اى به محضر امام امت، حجت الاسلام حاج سيد احمد خمينى را براى مقام نخست وزيرى پيشنهاد مىكند و از امام در اين مورد نظرخواهى مىنمايد.
پاسخ امام:
بسمه تعالى
بنا ندارم اشخاص منسوب به من متصدى اين امور شوند. احمد خدمتگزار ملت است و در اين مرحله با آزادى بهتر مىتواند خدمت كند.
والسلام عليكم
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 12 صفحه 261
تاريخ: 3/5/59
بيانات امام خمينى در جمع جانشين ستاد مشترك و فرماندهان نيروهاى سه گانه ارتش جمهورى اسلامى
ما امروز در همه ارگانهاى دولتى احتياج به تقويت داريم
بسم الله الرحمن الرحيم
من بسيار متأسفم از اينكه گاهى به واسطه خيانت يا ندانم كارىهاى بعضى از ارتشىها، اين بهانه به دست اشخاص فاسد مىدهد كه ارتش را تضعيف كنند. ما امروز در همه ارگانهاى دولتى و ملى احتياج به تقويت داريم. اين مسائلى كه گاهى مىشود، تضعيف ارتش و ژاندارمرى و قواى مسلح است، اين از جانب ملت نيست، اين از جانب آن گروهىهاى است كه مىخواهند تضعيف كنند روحيه همه ارتش را و همه ملت را كه دنبال اين اگر خداى ناكرده مطلبى واقع شود، آنها تضعيف شوند و اين موجب تأسف است. و امروز مملكت ما با اين وضعى كه دارد احتياج به همفكرى دارد و همكارى احتياج به نظم دارد اگر در يك كشورى نظامش تحت قواعد و تحت مسائلى كه در نظام مطرح است، از اينكه فرمانده وقتى فرمان داد بايد اطاعت شود، فرمانداه كل قوا وقتى امرى كرد بايد اطاعت شود، فرماندهان هنگها و يا ساير جاها وقتى امر كردند بايد اطاعت شود، اگر اين معنا نباشد در نظام، اين نظام نيست ديگر. اگر يك نظامى خودش بين خودش يك بىنظمىها باشد، اگر قواى مسلح در بين خودشان هماهنگى نباشد، ما نيز توقع نداشته باشيم كه كشور ما به پيش برود. تمام اين مسائل را براى ما پيش مىآورند. صد نفر يا دويست نفر فرض كنيد كه در يك گروهى وقتى فاسد شدند و خيالى داشتند، در عين حالى كه خود ارتش با قدرت جلو آنها را گرفته است و كشف اينطور توطئهها را كرد و همين طور پاسدارها هم كمك كردند و همه با هم اين توطئه را خنثى كردند، نبايد در نظر اشخاص بيايد كه ارتش ما چطور است. اين ارتش ما همان است كه خودش اين كار را كرده و همان است كه خودش كردستان را و جاهاى ديگر را به قوه خودش و با هماهنگى با سپاه پاسداران كارها را انجام دادهاند. من متأسفم از اينكه هر جا انسان نگاه مىكند و دست مىگذارد اشخاصى هست در آن و يك عده اقليتهايى هستند در آن كه مىخواهند ضايع كنند آنها را، حتى در مجلس، دولت كه مىخواهند تعيين كنند، يك جور برخوردهايى من مىبينم كه اين برخوردها، برخوردهايى نيست كه موافق با صلاح كشور باشد و موافق با اسلام باشد. ما امروز اگر چنانچه همه اين ارگانها به هم جوش نخورند و همه با هم همدست نباشند، بايد در انتظار مصيبت باشيم. بايد ارتش با كمال قدرت كار بكند و تمام قوايى كه در تحت نظم هستند و در تحت قواى بالا هستند و در تحت درجه دارها و افسرهاى بالا هستند و
صحيفه نور ج 12 صفحه 262
فرماندهان هستند، اينها بايد اطاعت بكنند. امروز اطاعت از بالا دستها يك امر شرعى است، يك مطلبى نيست كه مثل سابق باشد بتوانند از زير آن در بروند و مانعى نداشته باشد. امروز يك كسى است كه بالاى سر همه است و آن خداى تبارك و تعالى است كه همه چيز را در ظاهر و باطن مىبيند. اگر بخواهد اين مملكت از اين آشفتگىهايى كه حالا مثلاً هست جلوگيرى بكند، جز اينكه هم قواى مسلح با هم و هم مجلس با دولت، با رئيس جمهور، با امثال ذلك با هم، اگر چنانچه تشريك مساعى با هم نكنند نبايد توقع داشته باشند كه مملكت به پيروزى نهائى برسد. ما كه الان پيروزى نهائى را به دست نياوردهايم.
براى پاكسازى توطئهگران مفسد بايد همه دست به دست هم بدهند
ما الان يك قدرتى را كه مانع بود از اينكه ما هر كارى را بكنيم، از بين بردهايم. در آن هم، هم ارتش سهيم بوده است، هم سپاه پاسداران و هم ملت و هم ساير قواى انتظاميه سهيم بودهاند در اين امر. ما نبايد اين چيزى كه اينها سهيم بودهاند در آن، قدرشناسى نكنيم. ما بايد قدرشناسى بكنيم. اگر يك وقتى در بين مثلاً روحانيون كه داراى مثلاً چقدر جمعيت است، اگر بنا شد صد نفر از آنها ساواكى از كار در آمدند، نبايد روحانيون را ما بشكنيم. اگر در بين مثلاً فرض كنيد كه ارگانهاى ديگر دولتى يك يا چند نفر ساواكى بمانند، نبايد ما بگوئيم، همه آنجا را بگوئيم كه برخلاف هستيد. البته در يك رژيمى كه تقريباً پنجاه، شصت سال حكومت كرده است و مغزها را به جورى تربيت كرده است كه مطابق ميل خودشان باشد، توقع اين نيست كه فوراً جمع كنند و همه چيز درست شده باشد، توقع اين است كه الان همه با هم دست به هم بدهند تا اينكه هم پاكسازى بشود و هم شناسائى بشوند اشخاصى كه مثلاً در صدد توطئه هستند يا بودهاند و آنهايى كه شناسايى شدند، خودشان تحويل بدهند اين را. كراراً من گفتهام كه اگر چنانچه مثلاً در ارتش اشخاصى هستند كه برخلاف موازين هستند يا توطئهاى در كار دارند، يا از طاغوت هستند، يا اعتقادات آنها مضر است، يا عمل آنها عمل فاسد است، خود ارتش بايد آنها را پاكسازى بكند و اگر دادگاه بخواهند از ارتش، بايد ارتش اطاعت كند و خود دادگاهها هم مستقيماً نروند، پاسدارها هم مستقيماً نروند. نبايد يك هرج و مرجى پيش بيايد كه ما براى هرج و مرج از بين برويم.
بايد قوا همه با هم باشند و مراتب محفوظ باشد و سلسله مراتب محفوظ باشد و قدرتها همه با هم باشند، از بالاها حرف شنوى كنند، از رئيس كل قوا حرف شنوى كنند، از رئيسهايى كه هر كدام قوايى دارند حرف شنوى كنند تا يك مملكتى بشود با نظم. خارجىها مىخواهند كه ما اينطور باشيم كه هيچ نظمى نداشته باشيم و مثل جنگل با هم رفتار بكنيم تا اينكه بهانه به دست بياورند كه اينها احتياج دارند كه اينجا قيم برايشان معين كنند. ما بايد الان با هوشيارى، تمام ملت دنبال سر دولت و رئيس جمهور و ارتش و ژاندارمرى و پاسبانها و پاسدارها باشد و همت ملت، و يك مملكتى كه ملتش دنبال سر قواى انتظامى و قواى مسلحش باشد هيچ آسيبى نمىبيند.
صحيفه نور ج 12 صفحه 263
اگر چهار نفر آدم در جائى فاسد شد اين دليل نيست كه همه فاسدند. خوب در بين روحانيون هم فاسد هست، حالا بايد بگوئيم كه همه روحانيون فاسدند؟! در بين تجار هم فاسد هست، حالا بايد بگوئيم همه تاجرها فاسدند؟! البته در هر جمعيتى يك اشخاص فاسد هست. البته ارتش موظف است كه پاكسازى بكند و اهمال نكنند كه اين اشخاصى كه با ما نظر دارند، نظر سوء دارند و مىخواهند توطئه كنند (بگوئيد ارتش اعتنائى ندارد به اينكه پاكسازى شود) براى اينكه تضعيف كنند ارتش را، ارتش بايد پاكسازى بشود. خودتان بايد شناسائى بكنيد و همين طور ژاندارمرى بايد شناسائى بكند و همين طور پاسدارها و همه. اين يك مسألهاى است عمومى و يك مملكتى است مال همه شماها. مملكت الان مال خود شماست اينطور نيست كه مثل سابق باشد كه شماها زحمتش را بكشيد، منافعش را امريكا و شوروى ببرند. حالا شما هر زحمتى بكشيد، منافعش را ملت شما و خود شما مىبريد.
ما بايد خودمان را فانى كنيم تا مكتبمان پيش برود
بنابراين بايد همه اين قوا با هم مجتمع بشوند و همه تقويت بكنند همديگر را. مجلس بايد تقويت بكند همه قواى مسلحه را، دولت را، رئيس جمهور را تقويت بكند، رئيس جمهور هم بايد تقويت بكند اينها را. ارتش بايد از رئيس جمهور اطاعت بكند چون رئيس كل قواست، رئيس جمهور هم بايد با آنها پدرانه رفتار بكند. اسلام است، اسلام وضعش غير از آن چيزهاى ديگرى است كه مىخواهند قدرت نمائى بكنند و خودنمايى بكنند و هر كس خودش را نمايش بدهد. ما همه بايد خودمان را فانى كنيم و همه ما دنبال اين باشيم كه مكتبمان پيش برود، نه دنبال اين باشيم كه خودمان پيش ببريم. ما فردى نداريم، ما هر چه هستيم مكتبمان هست. وقتى مكتب مطرح است من و شما و آقا و ديگران، همه ارگان دولتى و همه اينها بايد خود را كنار بگذارند دنبال مكتب باشند، خودشان را فانى كنند در مكتبشان همانطور كه در صدر اسلام بوده است. صدر اسلام اين مسائل نبوده است كه هر كسى بخواهد خودش را پيش ببرد، هر كسى مىخواسته مكتبش را پيش ببرد. از اين جهت پيش هم بردند، در عين حال كه ضعيف بودند قواى بزرگ را از بين بردند.
حالا الحمدلله شما قوى هستيد، سى و پنج ميليون جمعيت پشت سر شماست، شما از چه مىترسيد، از هيچ چيز نبايد بترسيد. سى و پنج ميليون جمعيت امروز پشت سر شماست كه اگر خداى نخواسته اگر صدايى در يك جائى بلند بشود اين سى و پنج ميليون جمعيت همه با هم همصدا پشتيبانى مىكنند از شما. بنابراين نبايد ما بترسيم از اينكه توطئه در كار است. باز هم توطئه در كار است، باز هم هست. نخير هيچ توطئهاى، هيچ كارى نمىتوانند بكنند. اينها همه قدرت خودشان را روى هم گذاشتهاند و الحمدلله شكست خورند و رفتند سراغ كارشان و بعد هم به اين زودىها نمىتوانند خودشان اجتماع كنند، دنبال اين هستند كه يك سوراخى پيدا بكنند و فرار كنند. نترسيد از اينكه گفته مىشود باز هم توطئه است يا فرض كنيد بختيار در خارج است. اينها مىخواهند روحيهها را سست كنند و ما را تضعيف كنند و به واسطه تضعيف اگر يك وقتى بعد از پنج سال ديگر توانستند يك
صحيفه نور ج 12 صفحه 264
كارى بكنند، ما ضعيف باشيم.
براى پيشرفت كشور بايد در عين همراهى با هم، هر كس وظيفه قانونىاش را انجام دهد
لكن وقتى يك ملت همراه است با هم، امروز قضيه، قضيه ملت است، شما به عنوان ملت هستيد، شما الان جدا از ملت نيستيد، شما آن هستيد كه وقتى وارد مىشويد پيش ملت، براى شما گل مىبارند و ملت هم اين است كه شما به او نمىخواهيد زور بگوئيد، شما با ملت برادر هستيد و همه با هم هستيد. بايد همه اين قوا دستشان را به هم بدهند. اين يك واجب شرعى است براى همه.
يك واجب شرعى است براى وكلاى مجلس كه با دولت و با رئيس جمهور همراهى كنند، اين يك تكليف شرعى است براى رئيس جمهور و دولت كه بايد با مجلس همزبان باشند و هماهنگ باشند. اگر هماهنگ باشيم ما بردهايم و اگر بنا باشد هر كس از يك طرف بدود، او بخواهد خودش را نمايش بدهد و او بخواهد خودش را نمايش بدهد، هر كس بخواهد يك طرف برود، پاسدارها بخواهند فرض كنيد دخالت در ژاندارمرى بكنند، ژاندارمرى بخواهد دخالت در كار پاسدارها بكند، آنها بخواهند در ارتش دخالت بكنند، كميتهها بخواهند در جاهاى ديگر دخالت بكنند، فاسد مىشود كار. هر كسى بايد كار خودش را خوب انجام بدهد. اگر يك مملكتى همه گروه هايى كه هستند، همه جاهائى كه اشخاص هستند و گروهها هستند، كار خودشان را خوب انجام دهند، يك مملكت منظم مىشود، يك مملكتى مىشود كه پيشرفت مىكند اما اگر بخواهد هر كس در كار ديگرى دخالت بكند، من بيايم در كار شما دخالت بكنم شما بيائيد در كار من دخالت كنيد، نه من مىتوانم كارم را انجام بدهم نه شما مىتوانيد كارتان را بكنيد. اين يك وظيفه شرعى الهى است كه من به همه مىگويم، نه مخصوص شما، براى همه است اين، براى پاسدارهاست، براى پاسبانهاست، براى ارتش است، براى ژاندارمرى است، براى مجلس است، براى دولت است، براى رئيس جمهور است. اين يك مسأله شرعى است. همه مكلفند شرعاًبه اينكه اين كار را انجام بدهند و اين چيزى كه من مىگويم اين است كه لازم است اين و بايد بشود، هر كدام به وظايف قانونى خود بايد عمل كنند. قانون براى همه وظيفه معين كرده. اگر يكى دست از قانون بردارد و بخواهد دخالت به كار ديگرى بكند، برخلاف شرع عمل كرده و آنوقت ممكن است كه برخلاف شرع وقتى عمل كرد از باب نهى از منكر نسبت به او كارى انجام دهند. آقاى رئيس جمهور همان كارى كه قانون برايش معين كرده، آن همان كارهاى مهمى كه قانون براى او آورده، آن كار را خوب انجام دهد. مجلس آن وظايفى را كه قانون برايش معين كرده همان را درست بكند، ديگر مجلس دخالت نكند در اجراء قوه مجريه و قوه قضائيه. قواى قضايى سرجاى خود كار قضايى را انجام دهند و اين كار مهمى است. قواى مقننه بايد كار تقنينيه شان را انجام بدهند و اين كار مهمى است. دولت مجرى است و بايد كار خودش را انجام بدهد و اين كار مهمى است. ارتش بايد كار خودش را انجام بدهد به آن حدودى كه موظف است و اين كار مهم است. اگر بنا باشد هر كدام در كار
صحيفه نور ج 12 صفحه 265
يكديگر دخالت بكنيم كه اين مملكت نمىشود. يك بازارى بيايد در ارتش دخالت بكند، يك بازارى در فتوا دخالت بكند، نمىشود، نمىشود اين. ارتش بيايد در فتوا دخالت بكند، اهل فتوا بيايند در ارتش دخالت بكنند، اين معنايش اين است كه هيچ كدام كار خودشان را نمىتوانند انجام دهند.
در عين حالى كه از همه شما تشكر مىكنم لكن به شما تذكر مىدهم كه نظم را حفظ كنيد، سربازها نظم را حفظ كنند، پاسدارها نظم را حفظ كنند، پاسبانحفظ بكنند، اگر نظم حفظ نشود مملكت ما ممكن است خداى نخواسته آسيب ببيند و من اميدوارم كه ديگر آسيبى براى اين مملكت واقع نشود براى اينكه ما براى خدا مىخواهيم انجام وظيفه كنيم و خدا را همه در نظر داشته باشيد. خدا حاضر است، ناظر است، اعمالتان را مى بيند. شما تنبه پيدا كنيد از اينهائى كه در اين مملكت آن قدرتها را به خرج دادند و آن فسادها را، حالا هم در بستر بيمارى افتادهاند الان برايشان مرگ عروسى است. توجه داشته باشيد به اينكه يك عالم ديگرى در كار است. ما مسؤول هستيم پيش خداى تبارك و تعالى ما امانت داريم الان، اسلام و كشور اسلامى امانت است پيش ما، اين امانت را هر يك از ما اگر بخواهيم يك خلافى در آن بكنيم خيانت است و جواب بايد بدهيم. در پيش اسلام اين نباشد كه هر كدام ديگرى را بكشيم، هر كدام مفسده ديگرى را، فساد ديگرى را بگوئيم. بايد همه ما دست به دست هم بدهيم، هم پاكسازى با كمال قدرت و هم دوستى و مهربانى با كمال قدرت. انشاءالله خدا همه شما را حفظ كند موفق و مويد باشيد و اينكه مملكت تان را خودتان انشاءالله به پيش ببريد. پيش خدا همه ما روسفيد باشيم انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 12 صفحه 266
تاريخ: 5/5/59
بيانات امام خمينى در جمع علما و روحانيون مناطق تركمن صحرا، گنبد، كلاله، مراد تپه و گاليكش
جمهورى اسلامى بايد بر وفق موازين شرعى باشد
بسم الله الرحمن الرحيم
يكى از بركات اين نهضت اين است كه ما سابقاً با آقايان، علماء بزرگى كه در اطراف كشور بودند، ملاقات نمىكرديم و نمىشناختيم ولى حالا از نزديك مىآيند ملاقات و زيارتشان مىكنيم و به آنها دعا مىكنيم و از آنها هم دعاخواهيم. آنچه كه راجع به اين گروههائى كه به عناوين مختلف در اطراف شما هستند، نوشتيد، مع الاسف اينها در همه ايران هستند و اينطور كه احساس مىشود در بين اينها اشخاصى هستند كه مىخواهند كارى بكنند كه اين نهضت را در بين مردم ايران بد جلوه بدهند. ما همانطورى كه تاكنون قلمها و صحبتها به صورتى واقع مىشده است كه مىخواستهاند اين نهضت را در خارج از كشور بد جلوه بدهند، حالا مى فهميم اين گروههاى مختلفى كه در اطراف، به اسمهاى مختلف مشغول فعاليت هستند و به اصطلاح خودشان گروههاى اسلامى هستند، افراد غير اسلامى در آنان وجود دارد و بناى آنها بر اين است كه در خود كشور هم مردم را به نهضت بدبين كنند. بايد وقتى كه مجلس شروع به كار كرد، مسائل و كارهاى شما، اين گروهها، در مجلس انعكاس پيدا كند و مجلس آنها را بخواهند، از آنها باز خواست نمايند. اين منحصر به گنبد و اطرف گنبد نيست، هر جايى كه الان آنها مشغول فعاليت هستند، گاهى فعاليتهاى برخلاف موازين شرع صورت مىگيرد.
جمهورى اسلامى بايد بر وفق موازين شرعى باشد. الان از طرف آيت الله آقاى گلپايگانى، آقازادهشان آمده بود اينجا، ايشان هم راجع به اين مسائل ناراحت هستند، ساير علماء اسلام هم ناراحت هستند. بايد مجلس رسيدگى كند و افرادى كه بناى آنها بر اين است كه به اسم اسلام كارهايى انجام دهند كه برخلاف اسلام است و يا موافق با ماركسيسم و كمونيسم است، جلوى آنها را بگيرد. دولتى كه حالا انتخاب خواهد شد بايد افرادى باشند كه به اسلام عقيده داشته باشند و گرايش به مكتب هاى انحرافى نداشته باشند. در هر صورت مسائلى است كه بايد درست طرح كند و مجلس رسيدگى نمايد و اگر چنانچه چيزى برخلاف موازين شرع از مردم اخذ شده است، برگردانند و اگر اشخاصى بر خلاف اسلام عمل كرده اند، تربيت و بازخواست شوند. اميدوارم كه انشاءالله در اين مجلس كه اكثراً افرادش مردم صالحى هستند و شوراى نگهبان هم از علما هستند، به اين امور رسيدگى كنند و طرحهايى كه دولت مىدهد و چه طرح هايى كه دولت قبلاً داده است بايد در مجلس رسيدگى بشود، هر
صحيفه نور ج 12 صفحه 267
طرحى كه مخالف با اسلام است بايد رو بشود. اميدوارم مجلس به اين امور رسيدگى كند. من هم پيشنهاد به آنها مىكنم كه رسيدگى صحيح كنند و هر يك از پيشنهاداتى كه قبلاً شده و آن چيزهايى كه گذشته است، اينها بخوانند و مطالعه كنند و شوراى نگهبان هم مواظبت بكند كه هيچ كلمهاى مخالف با اسلام نباشد. ما مىخواهيم جمهورى اسلامى و اسلام باشد. اميدوارم كه همه شما موفق باشيد و در اين ماه مبارك رمضان از بركات ليلةالقدر محروم نباشيد. خداوند همه شما را انشاءالله حفظ بكند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 12 صفحه 268
تاريخ: 12/5/59
بيانات امام خمينى در ديدار با اسقف هيلارين كاپوچى
آقاى پاپ بايد طرفدار مظلومان باشد، نه ظالمان
بسم الله الرحمن الرحيم
اين دفعه دومى است كه آقاى پاپ براى من كاغذ مىدهند و اشخاص را مىفرستند. دفعه اول براى آن لانه جاسوسى بود كه جوانهاى عزيز ما اطلاع پيدا كردند كه اين مركزى كه در ايران به اسم سفارت آمريكا هست سفارتخانه نيست و اشخاصى كه در آنجا هستند اشخاص ديپلمات نيستند بلكه جاسوسانى هستند كه در يك مركز جاسوسى متمركز هستند و براى ضرر ملت ما، كشور ما در آنجا مجتمع هستند و آقاى پاپ شايد ندانسته توصيه كردند براى آنها و من در آنوقت مفصل تنبهاتى به ايشان دادم. و اين دفعه براى مدارس خودشان به اسم مدرسه انديشه كاغذ نوشتهاند و رسول فرستادهاند و از ما سفارش خواستهاند براى اينكه مدارسشان در اينجا باشد. ما با نصارى و با يهود و با ساير اقشار ملتها هيچ دشمنى نداريم و از مدارس به هيچ وجه جلوگيرى نمىكنيم، مادامى كه مدرسه باشد و براى تعليم و تعلم باشد، حالا چه تعليم و تعلم دستورات مسيح عليهالسلام يا دستورات ديگران، لكن اگر ما فهميديم كه در ايران مدارس طور ديگرى هست، آنجا هم نظير همان لانه جاسوسى است، نمىتوانيم تحمل كنيم كه در مملكت ما به اسم تعليم و تربيت و به اسم مدارس، يك امور ديگرى انجام بگيرد و البته اين با دولت است كه در اين موضوع تأمل كند و اين موضوع را درست بررسى كند. اگر چنانچه مدارس، مدارس همانند، براى تعليم و تربيت هستند، هيچ ممنوعيتى ايجاد نخواهد شد و اگر چنانچه خداى نخواسته اين مدارس هم يك وضع ديگرى دارند و به اسم مدارس هستند، آن هم ملت ما تحمل مىكند و ما نمىتوانيم تحمل كنيم.
و من بايد اين مطلب را براى آقاى پاپ به وسيله شما پيام بدهم كه شما آيا از اوضاع اين آمريكا و اين اشخاصى كه خودشان را منتسب كردهاند به مسيحيت بىاطلاع هستيد يا اينكه مطلع هستيد و بدون اينكه توجهى به آن بكنيد از آن مىگذريد؟ آيا شما مطلع هستيد كه ما پنجاه سال در تحت سلطه انگليس و آمريكا تمام هستىمان به باد رفت؟ شما توجه داريد به اينكه كشور ما در تحت سلطهاى كه توسط رضاخان، انگليسها به ما تحميل كردند و توسط محمدرضا كه انگليسها و آمريكائىها و شوروىها به ما تحميل كردند، اينها چه كردند با مملكت ما، با كشور ما؟ شما آيا داد مظلومها را هيچ وقت بناىتان هست كه گوش كنيد؟ يا همان فرياد ظالمها را به آن ترتيب اثر مىدهيد؟ شما مىدانيد كه با
صحيفه نور ج 12 صفحه 269
اين جوانهاى ما، با اين دخترها و پسرهاى دانشجوى ما الان آمريكا چه مىكند و پليس آمريكا با آنها چه كرده است؟ مىدانيد كه خائنهائى كه مىخواستند در امريكا بر ضد كشور مظلوم ما ميتينگ بدهند و تظاهر كنند پليس امريكا حمايت از آنها كرد و آنها كارهاى خودشان را كردند و وقتى دانشجويان مسلمان ما كه مى خواستند آنها هم يك تظاهرى بكنند و مظلوميت ملت ما را برسانند پليس آمريكا چه كرد با آنها؟ آيا آقاى پاپ مىدانند كه الان جوانهاى ما در غل و زنجيرند با دندههاى شكسته، بعضى در حال بيهوشى هستند و دخترهاى جوان ما در حبس، در غل و زنجير هستند و بعضى در حال بيهوشى؟ ايشان اين مسائل را اصلا توجه به آن دارند؟ توجه به اين دارند كه حضرت مسيح عليهالسلام با بشر چه جور بود و شما كه مدعى نيابت از او هستيد توجه به اين مسائل هيچ نمىكنيد؟ كاش يك پيكى هم براى كارتر ايشان مىفرستادند. كاش شما را مىفرستادند با يك نامه اى پيش كارتر كه با اين جوان هايى كه مىخواهند احقاق حق بكنند،خواهند مظلوميت ملت ما را اظهار كنند، آنها را گرفتهاند و از حبسى به حبس ديگر مىبرند و دست و پاى آنها را غل زده اند، زنجير زدهاند و دنده آنها را با چكمه شكستهاند و الان هم آنها در زير زنجير آنها و در زير چكمه دژخيمان كارتر و امريكا از بين دارند مىروند. من چطور جواب ملت را بدهم كه ملت ما اگر بگويند كه اين روحانيت مسيح در خدمت ابرقدرت هاست، ما چطور جواب آنها را بدهيم؟ من متأسفم كه نمىتوانم جواب اينها را بدهم براى اينكه اگر من بخواهم دفاع كنم از روحانيت مسيح، علائمى كه در كار است، شواهدى كه در كار است ملت ما براى ما آن شواهد را به رخ ما مىكشند. چرا بايد ايشان در اين مدت طولانى كه ما در زير رنج بوديم و جوانهاى ما را در خيابانهاى ايران مىكشتند و خون آنها را روى آسفالتها جارى مىكردند ايشان يك كلمه سفارش اينها را نكنند؟ اين تبعيض را چرا ايشان قائل هستند؟ مگر حضرت مسيح تعليماتش تعليمات تبعيضى است؟ مگر حضرت مسيح با يك طايفه خوبند و آن ثروتمندان؟ و با طايفه ديگر بد هستند و آن مظلومان و اشخاصى كه بيچاره و فقير هستند؟ كه شما داريد اين كار را مىكنيد. من مىدانم كه مذهب مسيح اين نيست و هر كس كه دنبال مسيح باشد بايد حامى مظلومان باشد و بايد با ابرقدرتها مقابله كند، همانطورى كه كسى كه تابع مذهب اسلام است بايد با ابرقدرت مخالفت كند و مظلومان را از زير چنگال اينها بيرون بياورد. چرا بايد آقاى پاپ احوالى از اين دخترها و پسرهايى كه امروز، الان كه من دارم با شما صحبت مىكنم در حبسها و زنجيرها و گرفتارىها و شكنجهها بسر مىبرند، ايشان يك كلمه راجع به اين مسائل صحبت نكنند؟ چرا نبايد به اين اشخاصى كه خودشان را مسيحى مىدانند و خودشان را اهل كليسا مىدانند يك كلمه نگويند كه كه شما مسيحى هستيد چرا اين كارها را مىكنيد؟ من جواب اين مظلومها را چه بدهم؟ اينها كه به ما اشكال مىكنند كه شما طرفدار روحانيت هستيد و اين روحانيت هيچ كلمهاى در مقابل قدرتهاى بزرگ و ظلمهايى كه بر مردم مىشود، بر مظلومين مىشود، حتى ظلمهائى كه بر خود اشخاصى كه در آمريكا هستند مىشود، يك كلمه صحبت نمىشود و يك پيام فرستاده مىشود و يك رسول فرستاده نمىشود لكن وقتى كه يك لانه جاسوسى را ما مىگيريم كه جاسوسيتش مسلم است، ايشان رسول مىفرستند و نامه مىفرستند و
صحيفه نور ج 12 صفحه 270
حالا هم كه مدارس اينجا، مدارس علمىشان اينجا هست و اشخاص مىگويند (من اين را مطلع الان نيستم) اشخاص كه رفتهاند و ديدهاند مىگويند اينجا هم مركز تعليم و تعلم نيست بلكه مركز ديگرى است، الان ايشان حالا باز نامه فرستادهاند و سفارش كردهاند. مگر ما با علم مخالفيم؟ مگر ما با تعليمات مخالفيم؟ مگر ما با مدارس مخالفيم؟ با مدارس نصارى، با مدارس زرتشتى، با مدارس يهود ما كى مخالف هستيم؟
اما اگر مدارس جور ديگرى باشند، ما نمىتوانيم تحمل بكنيم. ايشان اول بايد ببينند اين مدارس چه بوده است، بفرستند اشخاص را مشاهده كنند كه اين مدارس چه وضعى داشته است كه دولت ما نتوانسته تحمل كند و البته اين با دولت است لكن آنچه كه من به شما مىگويم كه به آقاى پاپ بگوئيد اين است كه شما رويه خودتان را كه روحانى هستيد عوض كنيد و با مظلومين و با اشخاصى كه زير چكمه امريكا دارند از بين مىروند و با اين دختر و پسرهاى جوان ما كه الان در حبسهاى آمريكا بسر مىبرند و آنها را از يك حبسى به حبس ديگر و اخيراً در يك سلولهاى منفرد آنها را حبس كردهاند، بپرسند چرا اين كار شده است. چرا گوشمان نمىشنود يك وقت از آقاى پاپ كه طرفدارى مظلومينى كه مال ايران هست يا افرادى كه در خود مملكت آمريكا هست و تحت ظلم و شكنجه هستند يك بازخواستى نمىكند؟ شما از قول من به ايشان سلام برسانيد و بگوئيد كه اين رويه را طرد بكنيد، شما طرفدار مظلوم باشيد، شما طرفدار باشيد از اشخاصى كه چپاول شدهاند، مظلومند، زير چكمه هستند، شما از اين جوانها و دخترها و پسرهاى ما كه الان در زير چكمه دژخيمان آمريكا هستند طرفدارى كنيد، به اين اشخاصى كه اظهار تبعيت از شما مىكنند دستور بدهيد كه اينها را رها كنند. ما نمىتوانيم ديگر زير بار امريكا برويم. امريكا اگر تمام افراد ما را هم از بين ببرد، ديگر نمىتواند در اينجا بيايد منافع خودش را جبران كند و منافع خودش را تأمين كند و ملت ما را به ستم و زور در تحت شكنجه و اختناق قرار بدهد. امريكا بايد اين را بداند كه ديگر گذشته است از اينكه او خيال بكند كه مىتواند باز در ايران با اين شيطنتها برگردد و آقاى پاپ هم سفارش كند به اين امريكا كه نكنند اينطور با بشر، اينطور دژخيمى نكنند با بشر، اينطور ظلم نكنند به بشر. بشر اشخاصى هستند كه عبادالله هستند، بندگان خدا هستند، با بندگان خدا اينطور نكنند، اينقدر ظلم نكنند، اينقدر ستم نكنند. من اميدوارم كه آقاى پاپ به وظيفه دينى خودشان، به وظيفه مسيحيت خودشان عمل كنند و اين كارهايى كه دژخيمان امريكا مىكنند و پليس امريكا مىكنند جلوگيرى كنند. و ما در مقابل امريكا ايستادهايم تا آخر و نخواهيم گذاشت امريكا باز برگردد يا آن اشخاصى كه تبع او هستند برگردند و ملت ما تا آخرين نفس براى دفاع از حق حاضر است و تحت بار ظلم نخواهد رفت.
والسلام على من اتبع الهدى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 12 صفحه 271
تاريخ: 15/5/59
بيانات امام خمينى به مناسبت روز جهانى قدس
اگر مسلمين با هم اتفاق پيدا بكنند هيچ مصيبتى پيش نمىآيد
بسم الله الرحمن الرحيم
روز قدس را بايد مسلمانها زنده نگه دارند. من كراراً راجع به طمع اسرائيل تنبه دادهام كه اسرائيل اينطور كه اكتفا كند به آن زمينهائى كه غصب كرده است، حالا ديديد كه پايتخت خودش را در قدس قرار داده است. و تمام اين چيزهائى كه از آمريكا و از طرفدارهاى حقوق بشر و از اين محافل و مجالسى كه در خارج هست، اينها تمام يك شعرهاى غير موزون است و لهذا مىبينيد كه انكار مىكنند و اسرائيل هيچ اعتنا نمىكند، تنبه مىدهند، اسرائيل آنها را محكوم مىكند. اين براى اين است كه مسأله، مسأله جدى نيست اينطور نيست كه آمريكا جداً مخالف باشد با اينكه پايتخت اسرائيل در قدس باشد و معذلك اسرائيل بتواند يك همچو كارى بكند، اينها همه يك مانورهائى است كه مىدهند، يا مثلاً مجالس حقوق بشر و مجالس ديگرى كه از همين ابواب هست در آنجا، در آن ممالك هست، اينها همه دستشان توى هم است و براى چاييدن ما مسلمين و كسانى كه در آسيا، در افريقا، در آنجا هستند، و مع الاسف مسلمين متنبه نمىشوند.
ملتها بايد خودشان راجع به اين مسائل قيام كنند براى اينكه دولتها هم غالباً الا كمى اگر باشد آنها هم دستشان با همان ابرقدرتها توى هم هست و لهذا مىبينيد كه اينطور جناياتى كه از آمريكا واقع مىشود، مسلمانها يعنى دولتهاى اسلامى هيچ از خودشان گرايشى نشان نمىدهند، گاهى هم اگر يكىشان يك چيزى بگويد، يك حرفى است، بيش از يك حرف نيست. الان شما ديديد كه امريكا با اين جوانهاى عزيز ما، با اين دخترها، با اين پسرها، با اين دانشجوهاى عزيز چه رفتار وحشيانه كرد و آنها چه شجاعتى در مقابل پليس آمريكا از خود نشان دادند و در مقابل همه قدرتهائى كه آنجا بود و همه پليسها و همه دستگاههاى انتظامى، اينها با مشت گره كرده ايستادند، تحمل كتكها را كردند، تحمل جنايتهاى امريكا را كردند لكن از آن مسأله اى كه پيش آنها مسأله بود، اصلاً نگذشتند. مسلمين بايد از اين جوانها، از اين جوانهائى كه از ايران در خارج هست، چه در انگلستان و چه در اروپا و چه در امريكا هست، تنبه پيدا كنند كه بايد چه كرد. ما دولتها را ازشان مأيوس هستيم لكن ملتها ميزانند، ملتها در مقابل اين جنايتى كه امريكا كرده است و اخيراً هم انگلستان نسبت به اين جوانهاى غيور ما، چه نشان دادند؟ چه عكسالعملى نشان دادند؟ اگر در بلادى باز عكسالعملى
صحيفه نور ج 12 صفحه 272
بود، از جوانهاى ايرانى و گاهى هم از آنها بود اما ملتها خيلى عكسالعملى نشان ندادند و اين براى اين است كه ملتهاى اسلامى باز تنبه به اين پيدا نكردند كه تعليمات اسلام چى است.
اسلام همه مسلمانها را وادار مىكند به اينكه با هم متفق باشيد، اختلاف نداشته باشيد، اگر اختلاف داشته باشيد، فشل مىشويد و رنگ و بويتان از بين مىرود و معالاسف - با اينكه - ما مىبينيم كه ما هر چه مصيبت پيدا كرديم از سالهاى طولانى تا حالا از اين اختلافاتى بوده است كه در داخل خودمان بوده. دولتهائى كه، دولتهاى ممالك اسلامى، نه دولتهاى اسلامى، من مىتوانم بگويم دولت اسلامى، چطور من به دولت عراق بگويم دولت اسلامى؟ چطور من به دولت مصر بگويم دولت اسلامى؟ اين دولتهائى كه در ممالك اسلامى هستند، اينها را مىبينم كه بر ضد مسلمين، بر ضد اين مسلمينى كه الان در ايران مقابل امريكا و مقابل شوروى ايستادهاند، آنها پايگاه درست مىكنند براى امريكا كه بيا حمله كن به مسلمين. ما چطور مىتوانيم امثال سادات را كه پايگاه درست مىكند و دعوت مىكند از امريكا كه هجوم كنند به ايران و به مملكت اسلامى، چطور ما مىتوانيم اين را مسلم بدانيم؟ و چطور مىتوانيم عراق را، دولت عراق را مسلم بدانيم در صورتى كه اسلحه مىفرستند به ايران و دائماً ايران را دارد مورد هجوم قرار مىدهد و براى امريكا دارد كار مىكند؟ و من گمانم اين است كه امريكا، شوروى را هم بازى داده. شورورى الان به عراق كمك مى كند در صورتى كه عراق آمريكائى است، نه شوروى. كمكها را از او مىگيرد كه به ايران صدمه وارد كند و راه را براى امريكا باز كند نه اينكه مىخواهد راه را براى شوروى باز كند. امريكا بازى داده اين شوروى را هم و آنها اسلحه مىدهند كه براى امريكا كار مىكنند. آنها به خيال اينكه اين اسلحه را كه مىدهند به نفع شوروى هست و حال آنكه نيست به نفع شوروى. و در هر صورت مسلمين اگر چنانچه با هم اتفاق پيدا بكنند و وحدت كلمه پيدا بكنند، نه قضيه قدس پيش مىآيد و نه قضاياى افغانستان پيش مىآيد و نه قضايائى كه براى مسلمين در جاهاى ديگر پيش مىآمد و پيش مىآيد، پيش مىآيد.
تا يك دولت اسلامى به تمام معنا روى كار نيايد ما بايد باز همين گرفتارىها را داشته باشيم
بايد تا كى ملتهاى مسلم هم در غفلت باشند؟ چرا اين ملتها در مقابل اين ابرقدرتها قيام نمىكنند؟ ايران قيام كرد، الان هم دو سال است كه مىگذرد بر امر و تمام قدرتها هم مخالفت كردند معذلك ايران سر جاى خودش هست و ايستاده است و ابداً اعتنا به اين هياهو نمىكند و همه كارهائى هم كه اينها كردند فلج كرده. خوب همين كودتائى كه تمام اين دولتهاى اطراف و آن دولتهاى بزرگ دست در آن داشتند و لكن نتوانستند كارى بكنند، چرا؟ براى اينكه مساله، مسأله ملت است. اگر دولت شاه بود و امريكا مىخواست كودتا بكند فوراً مى شد اما حالا مسأله، مسأله ملت است يعنى اينطور نيست كه دولت و ملت دو تا باشند، اينطور نيست كه مثل دولت عراق باشد كه ملت با او دشمن است، مثل دولت مصر باشد كه ملت با او دشمن است. اينجا ملت اسلامى است كه حكومتش اسلامى است و
صحيفه نور ج 12 صفحه 273
ملت با اين حكومت موافقند، از اين جهت توطئهها را خود ملت به دست مىآورد. خود اين سربازها توطئههائى كه در داخل سربازخانهها انجام مىگيرد به دست مىآوردند و گزارش مىدهند. پاسدارها همه دنبال اين مطلب هستند كه اين توطئهها را خنثى كنند و خود ملت است كه ناظر است، در همه جا ناظر است و الان هم در همه اطراف، اين جنايتكارها را به تدريج پيدا مىكنند و معرفى مىكنند و خودشان مىگيرند و تحويل مىدهند. اگر دولتها بفهمند اين معنا را كه اگر اينها با ملت خودشان درست رفتار كنند و ملت همراه آنها باشد چه خواهد شد، اگر اين خوفى كه اين ابرقدرتها ايجاد كردند در اين دولت ها بفهمند كه در دولت ايران هم اين اخافهها هميشه بوده است و حالا هم هست لكن دولت فعلى ايران ديگر گوش به اين حرفها مىدهد، اگر بفهمند كه طرفدارى ملت از يك دولتى چه معنا دارد، بفهمند اين معنا را كه اگر ملتها را دلشان را به دست بياورند و حكومت بشود يك حكومتى كه مال خود ملت باشد، از خود ملت جوشش كند و عقائد، عقائد اسلامى باشد، احكام، احكام اسلامى باشد و زير سايه اسلام بخواهند زندگى بكنند و ملتهائى كه به اسلام عقيده دارند همراه آنها بشوند، آنوقت مىفهمند كه هيچ يك از دولتهاى بزرگ نمىتوانند كارى انجام بدهند چنانچه در اينجا نتوانستند. تا الان دو مرتبه، سه مرتبه به حسب تظاهر، هى قيام كردند يا چيز كردند كه كودتائى بكنند يا بريزند در ايران لكن فشل شدند و دائماً هم در صدد هستند، نه اين است كه در صدد نيستند، لكن من مطمئنم و اطمينان مىدهم به ملت خودمان كه نمىتوانند كارى انجام بدهند. ملت بايد توجه داشته باشد كه تا توجه به خدا دارد، تا توجه به اسلام دارد، تا خدمتگزار اسلام است كسى نمىتواند به او آسيبى برساند، مگر كه اين حيثيت از دستشان برود. بايد اين جهت اسلاميت را - خالص اسلاميت - حفظ كند. اين ملىگراها و اينها كه هى فرياد ملى ملى مىزنند، همينهائى هستند كه بعضىشان در اين كودتا هم دخالت داشتند، بر ضد اين مملكت خودشان براى ديگران، همينها هستند كه بعضىشان به طورى كه شواهد هست دخالت در اين امر داشتند. اين جهات مختلفه، گروه مختلفهاى كه در ايران هست و هى داد خلق را مىزنند و داد اينكه ما چطور هستيم، اينها هم همينهائى هستند كه در اين مسائل دخالت داشتند، اينها هم همينهائى هستند كه مىروند در امريكا اين جوانهاى عزيز ما كه گرفتار هستند، همين اشخاص كه دعوى خلقيت و - نمىدانم - چه مىزنند، همينها آنجا مىروند به آنها مىگويند اى مرتجعين. اينها چه جمعيتهائى هستند؟ در داخل اين كارها را مىكنند، در خارج اين كارها را مىكنند. تا ملتها بيدار نشوند و اين ريشهها را نكنند و تا يك دولتى كه دولت اسلامى باشد به تمام معنا، دولتى باشد كه متعهد باشد به احكام اسلام، دولتى باشد كه غربزده نباشد، به اسلام گرايش داشته باشد، روى كار نيايد ما بايد باز همين گرفتارىها را داشته باشيم.
تمام مقصد ما مكتب ماست
مجلس بايد به تمام قوه اى كه دارد و قوه او از همه قوهها بالاتر است و تمام مسلمين واجب است بر آنها كه پشتيبانى كنند از دولت و از ملت و از مجلس بالخصوص، بايد با تمام معنا كوشش كند كه
صحيفه نور ج 12 صفحه 274
افرادى كه سركار مىآيند، نخستوزير، ساير وزرا و ساير كسانى كه كارهاى مهم را دارند، از اشخاص مسلمان متعهد، متوجه به كارهائى كه در دنيا مىشود، مدبر، لكن متعهد به اسلام، متعهد به مكتب. مكتب بزرگترين چيزى است كه از براى ما مطرح است، نبايد راجع به مكتب يك كلمهاى كسى بگويد اشتباه مىكنند اگر مىگويند مكتب چطور. تمام مقصد ما مكتب ماست و مسلمانهاى ما براى مكتب ماست كه اينطور قدرت دارند و اينطور در مقابل ديگران مىايستند. اگر چنانچه ساير ممالك اسلامى هم مكتب خودشان را حفظ كنند، اين مكتب اسلام را، اگر مكتب اسلام را حفظ بكنند مطمئن باشند كه هيچ قدرتى به آنها آسيب نمىرساند. و اگر ما مكتب خودمان را حفظ نكنيم، كه يكى از تعليمات مكتب ما اين است كه متفق با هم باشيم، هر يك از اين گروهها يا هر يك از اين افراد كه بر ضد آن رفيق خودش يك كلمهاى بگويد، از مكتب خارج شده است و به درد - اصلاً - ايران ديگر نمىخورد. هر كدام از اينها كه ديگرى را بخواهند تضعيف كنند، مجلس بخواهد يكى ديگر را تضعيف كند يكى ديگر بخواهد مجلس را تضعيف كند، دولت بخواهد مجلس را تضعيف كند، مجلس بخواهد دولتش را تضعيف بكند، رئيس جمهور بخواهد مجلس را تضعيف كند، مجلس بخواهد رئيس جمهور را تضعيف كند، تمام اينها بر خلاف مكتب اسلام است، مخالفت با اسلام است. بايد اين آقايان همانطورى كه مدعى هستند اسلامى هستيم، واقع مطلب اين است كه بايد در علمشان، در قولشان، در خطابههايشان، در حرفهايشان، در نوشتههايشان، در روزنامههايشان نشان بدهند كه ما مسلمان هستيم. اين چه مسلمانى است كه هر روزنامهاى كه مال يك طايفه است به طايفه ديگر فحاشى مىكند؟ ما چى جواب اين مردم را بدهيم كه هى مىآيند از من الان وقت خواستهاند از بازار تهران كه بيايند بگويند اين چه خبر است، كه اين آقايان چهشان است با هم. اين آقاى رئيس جمهور با مجلس، مجلس با رئيس جمهور چرا، چرا اينطور رفتار مىكنند؟ چرا بايد اينطور باشد كه صداى مردم دربيايد؟ من نصيحت به آنها مىكنم، من از لسان اسلام به آنها نصيحت مىكنم كه با هم اختلاف نكنيد. شما اگر اختلاف بكنيد راه را براى ديگران باز مىكنيد، شما اختلاف با هم نداشته باشيد. سر چه اختلاف مىكنيد؟ چه ميراثى هست كه شما مىخواهيد قسمت كنيد و سرش اختلاف مىكنيد؟ اينهمه مردم جوانهايشان را دادند، ميراث براى شما گذاشتند كه اختلاف با هم بكنيد و اينطور توى سر هم بزنيد و اينطور فساد ايجاد كنيد؟! يك قدرى با هم رفيق باشيد، دوست باشيد، برادر باشيد. آقاى رئيس جمهور افرادى كه به درد جامعه اسلامى ما بخورد، به درد مكتب ما بخورد بايد تهيه كند، معرفى كند يعنى نخستوزير را او تهيه مىكند بايد يك شخصى باشد كه همه آن صفاتى كه من گفتهام درش باشد كه در راس همه صفات، مكتبى بودن است. فكر بكند، فكر مكتب اسلام، در صدد باشد كه اسلام را تقويت بكند، در صدد باشد كه احكام اسلام را پياده بكند، نه در صدد اين باشد كه مليت را احيا بكند. آنهائى كه مىگويند ما مليت را مىخواهيم احيا بكنيم، آنها مقابل اسلام ايستادهاند، اسلام آمده است كه اين حرفهاى نا مربوط را از بين ببرد. افراد ملى به درد ما نمىخورند افراد مسلم به درد ما مىخورند. اسلام با مليت مخالف است. معنى مليت اين است كه ما ملت را مىخواهيم و مليت را مىخواهيم و اسلام را
صحيفه نور ج 12 صفحه 275
نمىخواهيم. آن مرديكه در خارج گفت كه اول من ايرانى هستم، ملى هستم دوم ايرانى هستم سوم اسلام. اين اسلام نيست، تو سوم هم اسلامى نيستى.
روز قدس فرصتى براى قيام يكپارچه ملتهاى مسلمان عليه مفسدين
بايد آقايان توجه كنند، تمام مسلمين توجه بكنند، روز قدس روزى است كه بايد تمام ملتهاى اسلام با هم توجه بكنند و اين روز را زنده نگه دارند. اگر يك هياهوئى از تمام ملتهاى مسلمين بلند بشود، روز جمعه آخر ماه مبارك كه روز قدس است همه ملتها قيام بكنند، همين كه حالا همان تظاهرات، همان راهپيمائىها را بكنند اين مقدمه مىشود از براى اينكه انشاءالله جلوى اين مفسدين را ما بگيريم و كلك اينها از بلاد اسلام كنده بشود. ما، هى سست مىگيريم، مسلمانها هى سست مىگيرند، ملتها بيطرف مىمانند كم قيام مىكنند و نهضت مىكنند، كم تظاهر مىكنند راجع به اين امور. اسرائيل وقتى كه ديد خوب ملت با هم مخالف هستند و دولت مصر هم كه همراه اوست، برادر است و عراق هم كه با اينها برادر هست، وقتى اين چيزها را ديد هى قدم به قدم پيش مىرود و شما مطمئن باشيد كه اگر سست بگيريد، اينها تا فرات خواهند بروند، اينها همه اينجا را ملك خودشان مىگويند هست. شما بايد محكم بايستيد در مقابل اينها و اگر چنانچه مسلمين، ملتهاى مسلم بايستند در مقابل اينها و اگر دولتهايشان بخواهند مخالفت كنند، مشت توى دهنشان بزنند چنانكه ايران مشت در دهن محمدرضا زد، محمدرضا از همه دولتهاى مسلمين، از همه آنها قويتر بود و از همه آنها پشتوانهاش بيشتر بود معذلك ملت ما قيام كرد و اسلام را وجه نظر خودش قرار داد و الله اكبر را فرياد كشيد و اين قدرت را از بين برد و قدرتهاى ديگر را هم و تا آخر هم همه قدرتها اگر روى هم باشند نمىتوانند آسيب به يك همچو ملتى برسانند.
يك همچو ملتى كه ما داريم به اين صفا، به اين خوبى كه در همه قضايا پشتيبان دولتشان هستند، پشتيبان رئيس جمهورشان هستند، پشتيبان مجلسشان هستند حيف است كه اين ملت را ما عواطفشان را جريحهدار كنيم و ما بنشينيم با هم مخالفت كنيم، نه خدا را خوش مىآيد از اين و نه ملت را. ملت ناراحت است از اين كار. اين روزنامههايتان را جلويش را بگيريد. آقايان روزنامههائى كه به آنها مربوط است جلويشان را بگيرند. اين عذر نمىشود كه ما روزنامهها را نمىدانيم چه نوشته است. نخير اين عذر نيست، بايد روزنامهها را ببينند چه نوشتهاند. خودش نمىرسد، خود آقايانى كه مثلاً در مجلس هستند يا آقايانى كه در خارج مجلس هستند نمىرسند بخوانند، روزنامهها را يك كس ديگر را وادار كند كه بخوانند، روزنامهها ببينند چه است. در روزنامه مشغول فتنهانگيزى هستند و مشغول اين هستند كه دولت را با رئيس جمهور، مجلس را با رئيس جمهور، رئيس جمهور را با مجلس مخالف كنند و اين يك توطئهاى است كه در روزنامهها ايجاد شده است و بايد خود آقايان جلويشان را بگيرند قبل از اينكه ملت جلويش را بگيرد، قبل از اينكه خود ملت بيايد و بىملاحظه از كسى تمام اين روزنامهها را خفه كند خودشان جلويش را بگيرند.
صحيفه نور ج 12 صفحه 276
و در مجلس هم آقايان با هم باشند، رفيق باشند، همه مسلمان هستيم همه بايد دوست با هم باشيم، مسلمين يد واحده بايد باشند، اينقدر در مجلس با هم اختلاف نداشته باشند، جهات شرعى را حفظ بكنند، جهات اخلاقى را حفظ بكنند، هى اين به او بدگوئى كند او به او بدگوئى كند، خوب، اين اسباب ناراحتى مسلمانها هست. آقايان مىگويند، مسلمانها مىگويند خوب ما خون بچههايمان را دادهايم يك قبرستان در اينجا پر است از جوانهاى ما، قبرستانهاى شهرستانها پر از جوانهاى ما هست كه در راه اين مملكت و در راه اين اسلام اينها كشته شدهاند حالا كه اينها كشته شدهاند گويا آقايان آمدهاند از خارج و از داخل حالا با هم نشستهاند دعوا مىكنند. سر چه ميراثى دعوا مىكنيد؟ ميراث پدر كدامتان است؟ يك قدرى آرام باشيد، يك قدرى توجه كنيد به مسائل، هر وقت هر كدام صحبت كنيد به ضد ديگرى نباشد و اين خلاف آداب اسلام است خلاف آداب مسلمين است، خلاف انسانيت است، خلاف مشى انبيا و مشى اوليا هست. نكنيد اين كار را، يك قدرى آرام باشيد، يك قدرى هواى نفس را كنار بگذاريد، اشتها را كنار بگذاريد. تمام گرفتارى ما سر اين هواى نفسى است كه ما داريم، اعدى عدو انسان اين نفس انسان است كه در بين جنبين است، اين اعدى عدو انسان است. يك قدرى جلويش را بگيريد؟ يك قدر مهار كنيد.
ترغيب مسلمانان جهان به اتحاد بر عليه اسرائيل
خداوند انشاءالله ما را موفق كند به اينكه يك روزى برويم و در قدس نماز بخوانيم و مسلمانها اميدوارم كه روز قدس را بزرگ بشمارند و در همه ممالك اسلامى در روز قدس در روز جمعه آخر ماه مبارك تظاهر كنند، مجالس داشته باشند، محافل داشته باشند، مسجد داشته باشند، در مساجد فرياد بزنند. وقتى يك ميليارد جمعيت فرياد كرد، اسرائيل نمىتواند، از همان فريادش مىترسد. اگر همه مسلمينى كه در دنيا هستند الان هستند كه قريب يك ميليارد هستند، اگر در روز قدس همه بيرون بيايند از خانه، فرياد كنند مرگ بر امريكا و مرگ بر اسرائيل و مرگ بر شوروى، همين قول مرگ بر شوروى براى آنها مرگ مىآورد. جمعيتشان يك ميليارد، ذخائرشان اينهمه زياد كه همه دولتها محتاج به ذخائر شما هستند معذلك شما را وادار مىكنند با هم مختلف باشيد اختلاف كنيد و ذخائرتان را ما ببريم و هيچ كدام صحبت نكنيد. خوب است يك مقدار ملتهاى غير ايران از ايران سرمشق بگيرند و از اين ملت نجيب عزيز ما، و خوب است يك قدرى از اين جوانهائى كه در امريكا و در انگلستان و در بلاد غرب هستند و تظاهر مىكنند و در مقابل پليس مىايستند و آنها را غل و زنجير مىكنند در حال غل هم فرياد مىزنند و احقاق حق مىخواهند بكنند يك قدرى ما متنبه بشويم و ما تعليم بگيريم از اين جوانها كه آنها براى اسلام فرياد مىكنند و ملتها بيطرف هستند كانه آنها براى اسلام دارند فرياد مىكنند و ما اينجا با هم اختلاف مىكنيم و انصافاً انصاف نيست.
صحيفه نور ج 12 صفحه 277
هى نگوئيد من، بگوئيد مكتب من
خداوند همهتان را توفيق بدهد و همه مسلمين را توفيق بدهد كه با هم يداً واحده بشوند و خصوصاً ملت ايران را توفيق بدهد و اين نهادهائى كه هستند و در دولت و در مجلس و در ساير جاها به اينها توفيق بدهد كه با هم تفاهم كنند و با هم باشند تا اينكه اين ملت آسيب نبيند. اگر خداى نخواسته آسيبى ديد، روى ماها سياه است و روى دولتها و روى اشخاصى كه در رأس هستند، در دنيا سياه است در آخرت هم سياه است. به خود باشند، براى خدا قيام كنند، براى خدا آرام باشند، براى خدا به هم نپرند، براى خدا اين نگويد كه توطئه بر عليه من است آن يكى بگويد توطئه بر عليه من است. نه، توطئه خارجى عليه افراد نيست افراد قابل توطئه نيستند، عليه اسلام است، افراد قابل نيستند كه امريكا توطئه كند به ضد - اين - اين آدم يا توطئه كند به ضد آن آدم. آمريكا مىفهمد چه هست، امريكا به ضد اسلام است او از اسلام صدمه خورده است، نه از افراد، نه از فرد، او از اسلام سيلى خورده است، او از ملتى كه مىگويد اسلام، سيلى خورده است، نه از من سيلى خورده و نه از آقاى رئيس جمهور سيلى خورده و نه از اشخاصى كه در مجلس هستند و نه دولتها، هيچ كدام، از ما سيلى نخورده است، از اين زاغهنشينها سيلى خورده است، از اين ملت سيلى خورده و او در صدد است، اگر توطئه كند بر ضد ملت توطئه مىكند نه اينكه بر ضد من يا برضد تو يا بر ضد آن. خير، اين حرفها نيست در كار. اينقدر خودنمائى نكنيد اين اشتباه است. انسان بايد توجه به خدا داشته باشد و خودش را در مكتبش فانى كند، هى نگويد من، بگويد مكتب من. هر وقت مىگوئيد، مكتب من بگوئيد. از پيغمبرها بشنويد اين مطلب را، از اولياء خدا تعليم بگيريد كه هميشه دنبال مكتب بودهاند، نه دنبال خودشان، نه خودشان زرق و برق دنيائى داشتهاند و نه اينقدر توجه به نفس داشتند كه من چه كردم و من چه كردم، خير، اين حرفها نبودهآنها - از آنها بايد تعليم بگيريم و آدم بشويم. آدم، وقتى مىشود كه خودش را هيچ نبيند و هر چه مىبيند خدا ببيند و هر چه هم هست اوست الله نور السموات والارض تمام قدرتها مال اوست و تمام نورها مال اوست و همه چيز از اوست و ما هيچ هستيم و اين معنا را بايد ادراك بكنيم.
اگر چنانچه مسلمين ادراك بكنند كه ما از خدا هستيم و براى خدا بايد باشيم، ديگر آسيب نمىبينند، ديگر اسرائيل قدمش را باز پيش نمىآورد و ما بايد جديت كنيم كه اسرائيل را برانيم از اين زمينهاى اعراب نه اينكه بگوئيم در بيت المقدس چيزت را قرار نده، خير و نبايد گول بخوريم از آمريكا و از اين مجالسى كه درست كردهاند و تعزيه گردانى مىكنند براى خوردن ما، از آنها گول بخوريم. هر كس بايد خودش قيام، مسلمين بايد خودشان قيام كنند در مقابل اينها، دنبال اين نباشند كه دولتهايشان يك كارى بكنند، دولتها كارى نمىكنند، خودشان بايد بكنند، دنبال اين نباشند كه در آغوش آن يكى برويم براى نگهدارى ما از آن يكى، خير، همه گرگ هستند و همه شما را مىخورند بايد خودتان را حفظ كنيد، توجه به خدا بكنيد، توجه به اسلام بكنيد و براى خدا و براى اسلام قيام بكنيد و براى خدا و براى اسلام به پيش برويد و پيروز هستيد انشاءالله.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 12 صفحه 278
تاريخ: 18/5/59
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شركت كننده در كنگره، آزادى قدس
مشكل مسلمين حكومتهاى مسلمين است
بسم الله الرحمن الرحيم
اين ماه مبارك رمضان بر همه مسلمين مبارك باد و مبارك آن روزى است كه مسلمين با احساس وظيفه بتوانند بر مشكلات خودشان غلبه كنند.
مشكل مسلمين فقط قدس نيست، اين يكى از مشكلاتى است كه مسلمين دارند. افغانستان مگر از مشكلات مسلمين نيست؟ پاكستان مگر از مشكلات مسلمين نيست؟ تركيه مگر از مشكلات مسلمين نيست؟ مصر مگر از مشكلات مسلمين نيست؟ عراق مگر از مشكلات مسلمين نيست؟ بايد ما تحليل كنيم كه مشكلى كه در همه اقطار مسلمين هست، از كجا پيدا شده است؟ و راه حلش چيست؟ چرا مسلمين در همه جاى دنيا تحت فشار حكومتها و ابرقدرتها هستند و راه حل اين مسأله چيست؟ تا اينكه هم رمز پيروزى بر همه مشكلات به دست بيايد و هم قدس و افغان و ساير بلاد مسلمين آزاد بشوند.
مشكل مسلمين، حكومتهاى مسلمين است. اين حكومتها هستند كه مسلمين را به اين روز رساندهاند، ملتها مشكل مسلمين نيستند، ملتها با آن فطرت ذاتى كه دارند، مىتوانند مسائل را حل كنند لكن مشكل، دولتها هستند. شما سرتاسر ممالك اسلامى را وقتى كه ملاحظه كنيد كم جائى را مىتوانيد پيدا بكنيد كه مشكلاتشان به واسطه حكومتهايشان ايجاد نشده. اين حكومتها هستند كه به واسطه روابطشان با ابرقدرتها و سرسپردگىشان با ابرقدرتهاى چپ و راست، مشكلات را براى ما و همه مسلمين ايجاد كردهاند. اگر اين مشكل از پيش پاى مسلمين برداشته بشود، مسلمين به آمال خودشان خواهند رسيد و راه حلش با دست ملتهاست.
علماى همه بلاد اسلامى بايد مردم را بيدار كنند
شما ديديد كه مشكل ما كه از مشكلات ديگران بيشتر بود و قدرت شيطانى شاه مخلوع از همه قدرتها بيشتر بود و طرفداران او، ابرقدرتها و همه حكومتهاى اسلامى و غيراسلامى بودند، ملاحظه كرديد كه حل اين مشكل به پناه بردن به يك كشورى يا يك قدرتى يا يك ابرقدرتى نبود. حل مشكل را خود ملت كردند. ملت ما متحول شد از خوف به شجاعت و از يأس به اطمينان و از توجه خود
صحيفه نور ج 12 صفحه 279
به توجه به خدا و از تفرقه به اجتماع. اين تحول، تحول معجزه آسا اسباب اين شد كه اين مشكل بسيار بزرگ را، مشكلى را كه شايد همه جا و همه دنيا محال مىدانستند حلش را، حل كند شما گمان نكنيد كه ايران داراى سلاح بود، ايران سلاحش سنگ بود، چوب، مشت، لكن سلاح معنوى داشت، سلاح معنويش ايمان به مكتب، ايمان به خداى تبارك و تعالى و توكل به مبداء قدرت و وحدت كلمه. حالا كه مىبينيد دست ملت ما، يعنى غيرنظامىها تفنگ است، اين تفنگى است كه به غنيمت از بستگان شاه به دستشان افتاده والا تفنگى در كار نبود، ايمان بود. ملت از مركز گرفته تا سرحدات هر كجا برويد، يك كلمه مىگفتند. آن روز اين گروههاى فاسد مفسد زير خاك بودند، مثل حيواناتى كه در سوراخ بودند و ميدان مال ملت بود. از مركز تا سرحدات هر جا مىرفتى، حتى بچههاى كوچك صدايشان بلند بود كه ما اسلام را مىخواهيم جمهورى اسلامى را مىخواهيم، مريضهائى كه در بستر در بيمارستان بودند هم همين منطق را داشتند، جوانها هم همين منطق را، دانشگاه و مدرسه هم همين منطق، زنها و مردها هم منطقشان همين بود. از آن خواب گرانى كه ما را ابرقدرتها خوابانده بودند و غفلت از همه مسائلى كه بايد به آن توجه داشت، كرده بوديم ناگاه بارقهاى از جانب خداى تبارك و تعالى پيدا شد و ما را بيدار كرد و اين مشكل به نظر همه محال را، حل كرد. مشكل شاه مخلوع ودار و دسته او بود و حل مشكل به دست خود ملت بود. نه يك تفنگ از خارج براى ملت ما آمد و نه يك حكومت خارجى به ما كمك كرد. بلكه آنها مخالف ما بودند، عراق سرسخت مخالف با ما بود، كويت سرسخت مخالف با ما بود و مصر هم كه حالش را مىدانيد و ساير ممالك را دولتهايشان را مى دانيد، در عين حالى كه همه قدرتها يك طرف صف آرائى كرده بودند و ملت ما با دست خالى يك طرف، ملت ما هجوم كرد و اين سد كه خيال مىكردند ممتنع است شكستش، شكستند.
بايد كارى كرد كه ملتها هر جا هستند، ملتها بفهمند تكليف خودشان را. اگر بخواهيد و بخواهند و دانشمندها بخواهند، علماى همه بلاد اسلامى و دانشگاههاى همه بلادهاى اسلامى بخواهند حل مشكله اسلام و ممالك اسلامى بشود، بايد مردم را بيدار كنند. اين مردمى كه با تبليغات چند صد ساله، به آنها باور آورده بودند كه نمىشود با امريكا يا با شوروى مخالفت كرد و الان هم باور ملتهاى ديگرى هست، بايد اينها به ايشان فهماند كه مىشود. بهتر دليل بر اينكه يك امرى ممكن است، وقوع اوست و اين امر واقع شد در ايران. دولتهاى ديگر، ملت ديگر گمان نكنند كه ايران از آنها عده و عده بيشتر داشت، خير. شايد در عشاير عراق بيشتر از ايران اسلحه باشد لكن مغزهاى اينها را به واسطه تبليغات دامنهدارى كه شده است، شستشو كردهاند و از اسلام مأيوس كردند و اين مغزها را پر كردند از اينكه با اين ابرقدرتها نمىشود طرف شد. اين از چيزهائى است كه با تبليغات خود آنها و عمال آنها در داخل ممالك تحقق پيدا كرده است. بايد آنهائى كه در همه ممالك هستند، آنهائى كه دلشان براى ملتها مىتپد، آنهائى كه به اسلام اعتقاد دارند و براى اسلام مىخواهند خدمت كنند، هر كدام در محل خودشان، ملت خودشان را بيدار كنند تا ملت خودشان، خودشان را كه گم كردهاند، پيدا كنند. ملتها خودشان را گم كردند، مملكت خودشان را گم كردند، هر چه در ذهنشان وارد مىشود،
صحيفه نور ج 12 صفحه 180
اينكه نمىشود با اين قدرتها طرف شد، اينها چهها و چه خواهند كرد. بايد از مغز ملتها اين نمى شودها را بيرون كرد و به جاى آن مى شودها را گذاشت. نه مىشود اين كار را كرد. يك ميليارد جمعيت تقريباً، جمعيت مسلمين با دارا بودن آنهمه امكانات و آن سرزمينهاى وسيع و آن مخازن زيرزمينى وسيع و آن پشتوانه اسلامى الهى نبايد در ذهنشان بيايد كه نمىشود. اين قدرت بزرگ شيطانى شوروى كه با تمام قوا افغانستان را مىخواهد خفه كند، نتوانسته است. ملت اگر يك چيزى را بخواهند، نمىشود تحميل شان كرد. بايد ملت را بيدار كرد تا بخواهند. ملت ما هم قبل از بيست سال خواب بود، توجه نداشت. از بيست سال به اين طرف هى گفتند، گويندگان گفتند، علما گفتند، دانشگاهىها گفتند، كم كم رسيد به تظاهر، كم كم رسيد به ريختن در خيابانها، كم كم رسيد به الله اكبر، و قدرت بزرگ شيطانى در مقابل الله اكبر نتوانست بماند و همه مىخواستند بماند. من مطلع بودم همه قدرتها مىخواستند كهاين نوكرى كه براى همهشان خدمتگزار بىچون و چراست، در ايران بماند تا منافعشان را ببرند و هر چه ما ذخائر داريم آنها به رايگان ببرند، لكن ملت وقتى نخواهد، نمىشود. بايد ملت را بيدار كرد كه آن چيزى را كه خيال مىكرد نبايد بخواهد، بخواهد و آن امرى را كه به خيالش نمىشود، بيدارش كرد كه مىشود و ملت از دولتهاى خودشان بخواهند كه تسليم بشوند والا همان كارى را كه ملت ايران كرد، با آنها بكنند تا حل مشكل بشود. حل مشكل بدون اينكه اين اشخاصى كه سر راه ايستادند و مانع هستند از اينكه مشكلات حل بشود، اينها را بايد از بين راه بردارند. هر جا شما برويد، در هر كشورى از كشورهاى اسلامى نه، بلكه همه كشورهاى دنيا اين سران قوم هستند كه مانع هستند از رشد فكرى و معنوى و مادى ملتها، اين سران كشورها هستند كه وابستگان خودشان را در دانشگاهها معلم مىكنند و معلمهاى دانشگاه جوانهاى ما را خراب مىكنند. مانع، اين حكومتهاست، حكومتها با اختلاف مراتب، حكومتها جلوى رشد جوانهاى ما را گرفتند و جلوى پيشرفت مسلمين را.
ملى گرائى اساس بدبختى مسلمين است
آنهائى كه، آن قدرتهاى بزرگى كه مطالعه كردند روى كار ما سالهاى طولانى، صدها سال فرستادند و مطالعه كردند روى گروهها، روى افراد، روى اشخاص مطالعه كردند، حتى روى زمين جنگلها و همه جا، در جامعه ما اين را يافتهاند كه اسلام است كه مىتواند جلويشان بايستد. از اين جهت آن چيزى كه از همه چيز براى آنها مطرح است، اسلام است و آن چيزى كه سر راه اسلام قرار دادند، اين حكومتهاى فاسدند. با دست حكومتهاى فاسد و با تبليغ حكومتهاى فاسد، اين نژادپرستىها و گروهپرستىها در بين مسلمين رشد كرده است. عربها را در مقابل عجمها و تركها قرار دادند و عجمها را در مقابل عربها و تركها را در مقابل ديگران و همه نژادها را در مقابل هم. اينكه من مكرر عرض مىكنم كه اين ملىگرائى اساس بدبختى مسلمين است، براى اين است كه اين ملىگرائى، ملت ايران را در مقابل ساير ملتهاى مسلمين قرار مىدهد و ملت عراق را در مقابل
صحيفه نور ج 12 صفحه 281
ديگران و ملت كذا را در مقابل كذا. اينها نقشههائى است كه مستعمرين كشيدهاند كه مسلمين با هم مجتمع نباشند. در عراق، حكومت عراق، حكومت سابقتر از اين حكومت، - كه اين بدتر از آن است - اينها طرح مىكردند كه ما مىخواهيم مجد بنىاميه را احيا كنيم در مقابل اسلام. اسلام كه آمده بود همه مجدها را فانى كند در مجدالله، اينها مىگفتند ما مجد بنىاميه را بايد احيا كنيم و اين چيزى نبود كه شعور اينها برسد، تلقينى بود كه ابرقدرتها مىكردند كه اسلام متفرق بشود، مسلمين با هم متفرق بشوند، دشمن هم بشوند. در ايران از سالهاى طولانى اشخاص بى اطلاع از اساس مسائل، ولو فرض كنيد بعضىشان مغرض نبودند، اينها هم هى طبل مليت را كوبيدند، همان مليتى كه مىخواست اساس اسلام را در ايران برچيند.
اسلام آمده است كه همه نژادها به هماند، مثل دندههاى شانه مىمانند، هيچ كدام بر هيچ كدام تفوق ندارند، نه عرب بر عجم و نه عجم بر عرب و نه ترك بر هيچ يك از اينها و نه هيچ نژادى بر ديگرى و نه سفيد بر سياه و نه سياه بر سفيد، هيچ كدام بر ديگرى فضيلت ندارند. فضيلت با تقواست، فضيلت با تعهد است، با تعهد به اسلام است. اينها تبليغاتى بوده است كه، تلقيناتى بوده است كه از ابرقدرت كه مىخواستند ما را بچاپند شده است و مع الاسف بعضى اشخاص مسلمان صحيح هم، باورشان آمده است. در چندين سال قبل محتمل است، گمان مىكنم زمان رضاخان بود يك مجمعى درست كردند و يك فيلمهائى تهيه كردند و يك اشعارى گفتند و يك خطابههائى خواندند براى تأسف از اينكه اسلام بر ايران غلبه كرده، عرب بر ايران غلبه كرده. شعر خواندند، فيلم به نمايش گذاشتند كه عرب آمد و طاق كسرى را، مدائن را گرفت و گريهها كردند. همين ملىها، همين خبيثها گريه مىكردند، دستمالها را درآوردند و گريه كردند كه اسلام آمده و سلاطين را، سلاطين فاسد را شكست داده و اين معنا در هر جا به يك صورتى به ملتها تحميل شده است. در ممالك عربى، عرب بايد چه باشد. اين تلقين است، اين مخالف با قرآن است. در ممالك غير عربى هر كدام خودشان را بايد، ملت خودشان بايد جلو باشد اين برخلاف تعليمات اسلام است، اين آنى است كه اين ابرقدرتها آرزويش را مىكنند و كردند و عمل كردند. وقتى اينها غلبه كردند، در جنگ دوم غلبه كردند بر عثمانى، عثمانى را تكه تكه كردند، شايد قريب پانزده تا كشور كردند و هر كدام يك نوكرى از خودشان بالاى سرش گذاشتند، مع الاسف آنهائى كه اساس مطلب را مطلع نبودند، آنها هم اين مسائل را اهميتى به آن نمىدادند و الان هم نمىدهند.
ما تا به اسلام برنگرديم، مشكلاتمان سر جاى خودش هست
مشكل ما الان دولتهاى ماست، مشكل اسلام دولتهاى اسلامى هستند، اين مشكل بايد حل بشود. اگر دولتهاى اسلامى به خود بيايند و گرايش كنند به اسلام و از عربيت برگردند به اسلاميت و از تركيت برگردند به اسلاميت، حل مىشود مسائل، و اگر چنانچه آنها نكنند، اين مشكل هست تا وقتى ساير كشورها مثل ايران بشوند. ايران با مشت، اين مشكل را حل كرد و بايد همه كشورها با مشت
صحيفه نور ج 12 صفحه 282
خودشان اين مشكل را رفع كنند. ما نبايد بنشينيم كه حكومتهاى ما كارى براى ما انجام بدهند. حكومتهاى ما براى خودشان هستند، اين حكومتهائى كه در بلاد مسلمين هست، اينها به اسلام هيچ كارى ندارند، اگر يك دفعه اسلام بگويند، براى اين است كه شما را بازى بدهند. اسلام صدام هم مثل اسلام محمدرضا خان است، اسلام آن مصرى هم، سادات هم، مثل اسلام صدام است. اين يك اسلامى است كه در لفظ گفته مىشود، لكن پايگاه درست مىكند و مىگويد ما همراه هم مىشويم، برويم ايران را از بين ببريم. ايران يعنى چه؟ يعنى يك مملكت اسلامى. با كافر هم عهده مىشود براى كوبيدن مسلمين، اين فرم اسلام آقاى سادات، اسلامش اين فرم است و آقاى صدام هم اسلامش اين فرم است كه مىگويد اسلام، مىگويد مسلم، مىگويد چه. مى گويد ما با ملت ايران، در بعضى از نطقهايش گفته كه با ملت ايران ما كارى نداريم، ما همراه هستيم، با حكومت ايران هم همراهيم، اما روزى نمىشود الا اينكه سرحدات اين ملت را، سرحدات اين مملكت را به آتش و توپهاى كذا مورد تجاوز قرار مىدهد. اين يك فرم اسلامى است، اسلام وارداتى از آمريكا و وارداتى از شوروى. ما تا به اسلام برنگرديم، اسلام رسول الله، تا به اسلام رسول الله برنگرديم، مشكلاتمان سرجاى خودش هست، نه مىتوانيم قضيه فلسطين را حلش كنيم و نه افغانستان را و نه ساير جاها را. ملتها بايد برگردند به صدر اسلام، اگر حكومتها هم با ملتها برگشتند كه اشكالى نيست و اگر برنگشتند، ملتها بايد حساب خودشان را از حكومتها جدا كنند و با حكومتها آن كنند كه ملت ايران با حكومت خودش كرد تا مشكلات حل بشود والا هى ما روز قدس بگيريم، فرياد بزنيم، هى آقايان اجتماع كنند و حرف بزنند، فرياد و حرف جلوى آنها را نمىگيرد، بلى گاهى مىگيرد منتها ما حرف هم نمىزنيم.
اگر در روز قدس تمام ملتها قيام مىكردند و فرياد مىزدند، نمىتوانست آن حكومت احمق جلوى فريادشان را بگيرد، يك جمعيت كمى قيام مىكنند. اگر در روز قدس تمام كشورهاى اسلامى، ملتها همه برخيزند و فرياد بزنند، نه براى قدس تنها، براى همه ممالك اسلامى، پيروز خواهند شد. ما با فرياد محمدرضاخان را بيرونش كرديم، شما خيال مىكنيد با تفنگ بيرون كرديم؟ با فرياد، با الله اكبر، اينقدر الله اكبر بر مغز اينها كوبيده شد كه خودشان را باختند و فرار كردند از اين مملكت رفتند. مسلمين بايد فرياد بزنند، گمان نكنند كه فرياد و شعار فايده ندارند، نخير شعار فايده دارد اما اگر همه فرياد بزنند، فرياد من تنها هيچ چيز نيست، فرياد يك محله، يك شهر هيچ چيز نيست، شما ببينيد فريادهائى كه حالا از ايران بلند مىشود منحصر به تهران، قم، اهواز نيست، يك وقت مىبينيد كه سپاه پاسداران امر مىكند به تمام ملت كه فلان شب برويد بالاى پشت بام الله اكبر بگوئيد، همه اطاعت مىكنند. در قبل از اين انقلاب مگر مىشد كه يك دستهاى بگويند برويد بالاى منبر، گوش كنند به او؟ مدرسين محترم قم مىگويند كه فلان روز بايد راهپيمائى بشود، همه ملت راهپيمائى مىكنند. و همين طور بايد ملتها اينطور بشوند كه وقتى يك گروهشان گفت كه فلان عمل را انجام بدهيد، اين را يك فرمانى بدانند كه از بالا صادر شده و بايد عمل كنند. ملت ما حالا اينطور شده، ما ميل داريم ملتها همه اينطور بشوند.
صحيفه نور ج 12 صفحه 283
ما مىخواهيم معنويت انقلاب اسلامىمان را به جهان صادر كنيم
ما كه مى گوئيم انقلاب ما مىخواهيم صادر كنيم مىخواهيم اين را صادر كنيم، مىخواهيم اين مطلب را، همين معنائى كه پيدا شده، همين معنويتى كه پيدا شده است در ايران، همين مسائلى كه در ايران پيدا شده، ما مىخواهيم اين را صادر كنيم. ما نمىخواهيم شمشير بكشيم و تفنگ بكشيم و حمله كنيم. عراق با ما الان مدتهاست دارد حمله مىكند و ما هيچ حملهاى به آنها نمىكنيم، آنها حمله مىكنند ما دفاع مىكنيم، دفاع لازم است. ما مىخواهيم كه اين انقلابمان را، انقلاب فرهنگىمان را، انقلاب اسلامىمان را به همه ممالك اسلامى صادر كنيم و اگر اين انقلاب صادر شد، هر جا صادر بشود اين انقلاب، مشكل حل مىشود.
شما كوشش كنيد كه اينطورى كه ايران انقلاب كرد و اينطورى كه ايران الان هم حاضر براى همه چيز است، ملتهاى خودتان را بيدار كنيد. آنهائى كه براى اسلام دلشان مىسوزد، آنهائى كه براى كشورشان دلشان مى سوزد، ملتهاى خودشان را بيدار كنند تا اين تحولى الهى كه در ايران پيدا شد، در آنجاها بيدار بشود. هر جا پيدا بشود حل مسأله است، ديگر آنوقت نترسيد كه چهار تا فاسد بيايد مسجدالاقصى را بگيرد، آنوقت ديگر ترس نكنيد، حل است مساله، اما وقتى يك ملتى، دو طايفه، ده طايفه صد طايفه مىشوند و هر كدام به خلاف ديگرى هستند و حكومتها هم اينجور حكومتها هستند، ديگر توقع نداشته باشيد كه با اين طرز فكر و با اين طرز حكومت بتوانيد غلبه كنيد. بايد تعليمات اسلام را گرفت و همانطورى كه اسلام دستور داده است كه مومنين، همه مومنين در همه جا برادر هستند و امر كرده است به اينكه اعتصام به حبلالله بكنيد و متفرق از هم نشويد و دستور داده است به اينكه تنازع با هم نكنيد والا فشل مىشويد، مسلمين وقتى مىتوانند از گير ابرقدرت ها و از گير حكومتهاى فاسد خودشان خلاص بشوند كه اين امر خدا را اجابت كنند، اين دعوت الهى است، از صدر اسلام، تا آخر اين دعوت را اجابت كنند، اگر دعوت را اجابت نكنند و هى بخواهند بگويند كه آقا بيائيد بكنيد اين كار را، تا اين دعوت اجابت نشود، كار از ما نمىآيد. كار وقتى از ما ساخته است كه اسلامى فكر كنيم و به قرآن و اسلام گرايش پيدا كنيم، به تعليمات صدر اسلام عمل كنيم و من اميدوارم كه شما عزيزانى كه از اطراف آمديد براى روز قدس، موفق بشويد و همه مسلمين موفق بشوند و انشاءالله يك روزى همه مسلمين با هم برادر و همه ريشههاى فاسد از همه بلاد مسلمين كنده بشود و اين ريشه فاسد اسرائيل از مسجد الاقصى و از كشور اسلامى ما كنده بشود و انشاءالله تعالى با هم برويم و در قدس نماز وحدت بخوانيم انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page
صحيفه نور ج 12 صفحه 284
تاريخ: 20/5/59
بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان و سفراى كشورهاى اسلامى به مناسبت عيد فطر
مبارك آن روزى است كه تمام دولتهاى اسلامى با ملتها با هم باشند
بسم الله الرحمن الرحيم
اين عيد سعيد مبارك فطر را به همه مسلمين جهان و به شما آقايان كه در اينجا حاضر هستيد، تبريك عرض مىكنم، و مبارك آن روزى است كه تمام دولتهاى اسلامى با ملتها با هم باشند و همه با هم همصدا و همه با هم، هم مقصد و اسلام را در همه جا زنده كنند و همه ممالك اسلامى متحد شوند تا اينكه دست ابرقدرتها را از ممالك خودشان قطع كنند.
و من حالا مىخواهم يك قدرى از ويژگىهاى اين انقلاب اسلامى كه در ايران واقع شده است به شما عرض مىكنم و ما مىخواهيم كه همه ممالك اسلامى اين ويژگىها را داشته باشد و اين فضايى كه در ايران تحقق پيدا كرده است در همه ممالك اسلامى باشد و اين انقلاب صادر بشود به همه ممالك اسلامى و همه مستضعفان جهان در مقابل مستكبران بايستند و مسائل خودشان را اخذ كنند و حق خودشان را بگيرند و بايد بدانند كه حق گرفتنى است و الا نخواهند اعطاء كرد.
من بعضى از ويژگىهاى انقلاب را به شما آقايان و كسانى كه مىشنوند كلام من را، عرض مىكنم تا ببينند كه آيا اين وضع بهتر است يا اوضاعى كه در جاهاى ديگر هست. شما به من بگوئيد كهن در كجاى ممالك اسلامى و غير اسلامى اينطور است كه رئيس جمهور از همين مردم و در دامن همين مردم باشد و هر روز و در ماه مبارك، هر شب برود توى جمعيتهاى متفرق و مردم را ارشاد كند بدون اينكه خوفى در دلش باشد.
ما مىديديم كه در زمان حكومت غاصب شاه مخلوع، اگر اين آدم مىخواست در يكى از خيابانهاى تهران ظاهر بشود و قبل از اينكه او بخواهد بيرون برود، مأمورهاى ساواك تمام خيابانهارا و تمام خانههاى اطراف خيابانهارا خالى مىكردند و مأمور مىگذاشتند و محافظت مىكردند براى اينكه او از ملت نبود، او در مقابل ملت بود. و الان رئيس جمهور كه در رأس واقع شده است، در هر مجلسى كه او را دعوت كنند مىرود، در هر شهرى كه از او تقاضا كنند مىرود و مردم را ارشاد مىكند بدون اينكه يك ذره خوف در دل او باشد براى اينكه ملت را از خودش مىداند و ملت هم او را از خودش مىدانند، برادر هستند، رئيس جمهور با ادنى شخصى كه در ايران زندگى مىكند برادر است و مردم با هم برادرند و پشتيبانى مىكنند. و همين طور در كدام مملكت شما سراغ داريد كه رئيس مجلس
صحيفه نور ج 12 صفحه 285
منبر برود و مردم را هدايت كنند، و در ماه مبارك شايد بيشتر از سى تا منبر - شايد - رفته باشد و مردم را هدايت كرده باشد؟ و در كجا شماسراغ داريد كه رئيس ديوانعالى كشور، يك عالمى باشد كه برود مردم را هدايت كند و مردم هم از او هدايت بشوند؟ و همين طور دادستان كل كشور و همين طور وزير كشور و همين طور ساير ارگانى كه هستند با كمال اطمينان بدون اينكه از كسى خوف داشته باشند براى اينكه مبادى خوف در كار نيست، همه پشتيبان هستند، همه برادر هستند. و در كجا سراغ داريد كه مجلس شوارى آنجا مثل مجلس شوراى اسلامى ما باشد؟ در سابق، زمان شاه مخلوع سابق و رضاخان مطرود، مجلس پر بود از دولهها، ممالكها، سلطنهها، متملكين، اشراف، طرفدارهاى شرق و غرب، نوكرهاى ممالك اجنبى. والان در مجلس شوراى ما يك چهره پيدا نمىكنيد كه از اين طبقه اشراف باشد، از اين طبقه بالا باشد، همه از همين مردم هستند كه در بين بازار راه مىروند و از همين جمعيت هستند، عدهاىشان از علما و فقها هستند و عدهاىشان از چهرههاى متدين هستند و مجلس شوارى اسلامى ما - نظير - الان در هيچ جا نظير ندارد. چنانچه ساير نهادهاى دولتى ما اينطور است. و در كجا شما سراغ داريد كه ارتشش اينطور ملى و در بين مردم باشد كه وقتى در بين مردم ارتش برود يا ژاندارمرى برود يا سپاه پاسداران برود گل براى او نثار كنند و تظاهر كنند براى او؟ و آنها هم از باب اين است كه از همين مردم هستند، از همين جعميت هستند و تمام جاهائى را كه شما ملاحظه كنيد، همه چون از خود ملت هستند از اين جهت با ملت اينطور روبرو مىشوند. و در كجاى دنيا شما سراغ داريد كه از باطن ملت، بدون اينكه هيچ كسى دعوت كند، اينقدر كميته، اينقدر دادگاه، اينقدر پاسدار كه خون خودشان را در راه اين كشور، و در راه اسلام فدا مىكنند بدون اينكه كسى آنها را دعوت كرده باشد، در سرتا سر كشور، اين سپاه پاسداران، اين كميتهها، اين دادگاهها همه براى همين اسلام و براى همين كشور خدمت مىكنند. و در كجاى دنيا سراغ داريد كه ملت آنچنان در خدمت اسلام باشد، آنچنان در خدمت دولت اسلامى باشد كه هر وقت غائلهاى پيش بيايد خود ملت پيشقدم است و پشتيبانى مىكند؟
ما كه مىگوئيم انقلابمان را مىخواهيم صادر كنيم و به همه كشورهاى اسلامى بلكه به همه كشورهائى كه مستكبرين بر ضد مستضعفين هستند، مىخواهيم يك همچو وضعيتى پيش بياوريم كه دولت يك دولت زورگوى جبار آدمكش امثال ذلك نباشد و ملت يك ملتى نباشد كه دشمن با دولت است. ما مىخواهيم بين ملتها و دولتها آشتى بدهيم، دولتها اگر توجه بكنند و يا مطالعه كنند وضع ايران را و ببينند ملت ايران با دولت چه وضعى دارد، گمان ندارم كه آنها تحت تأثير واقع نشوند. البته قلمهاى مسموم خارج، قلمها و نوشتهها و مطبوعات خارجى، رسانههاى گروه خارجى همه بر ضد ايران و بر ضد دولت و ملت ايران تبليغات مىكنند لكن شما كه داخل اين كشور هستيد مىدانيد كه تبليغات آنها براى چه هست. براى اين است كه اين ملت و دولت با هم شده اند. وقتى ملت و دولت با هم شد، قشرهاى روحانى و قشرهاى دانشگاهها و ساير قشرها، ارتشى و اشخاصى ديگر همه با هم هستند و همه يك فكر مى كنند، البته منافع ابرقدرتها ديگر نمىشود تعيين بشود، يك حكومتى نمى آيد
صحيفه نور ج 12 صفحه 286
روى كار كه براى يك ابرقدرتى يك كلمه بگويد، اگر يك وكيل، يك نخست وزيرى يك كلمه راجع به منافع ممالك ديگر، منافع اجنبىها حرف بزند، همين ملت است كه در مقابلش مىايستد و نمىگذارد. ما ميل داريم كه همه ممالك اسلامى همه كشورهاى اسلامى، همه كشورهاى مستضعفين دنيا اينطور بشود كه يك جمعيت باشند، در بين خود اين جمعيت و در بين همين جمعيت، نخست وزير، رئيس جمهور، مجلس، افراد ديگرى كه در بنگاههاى دولتى هستند تعيين بشوند تا آسيب بردار نباشد.
روحانيت بعضى ممالك با تكفير ما دانسته يا ندانسته در خدمت ابرقدرتها هستند
ما علاوه بر اينكه گرفتار امريكا هستيم و گرفتار شوروى هستيم گرفتار بعضى اشخاصى كه دعوى اسلامى مىكنند، بعضىها كه در راس روحانيت بعضى ممالك واقع هستند، گرفتار آنها هم هستيم، آنها هم ما را تكفير مى كنند، آنها هم كلمات ما را تعبير مىكنند و دنبالش تكفير مىكنند. اينها را اگر چنانچه واقعاً خطاكار هستند، خوب است كه مطالعه كنند، بفهمند دارند چه مىگويند و به نقع چه كسى كار مى كنند و اگر متعمد هستند و در مقابل يك كشور اسلامى، در مقابل يك كشورى كه كوشش مى كند كه بين همه برادرها را متصل كند و همه را باهم آشتى بدهد و ماقبل از بيست سال به اين طرف، دنبال اين معنى بوديم كه ممالك اسلامى همه با هم برادر باشند، اين او را تكفير نكند، او، او را تكفير نكند، اينهائى كه اينطور سمپاشى مىكنند و معالاسف در لباس مفتى هستند و يا مفتى اعظم هستند، اينها نمىدانند كه اين كارها بر ضد اسلام و بروفاق ميل ابرقدرت هاست؟ اينها نمىدانند كه دانسته يا ندانسته براى ابرقدرتها دارند خدمت مىكنند؟ چطور اينها در مقابل سادات و آن همه جناياتى كه سادات كرده است اينقدرها نمىايستند و تكفيرى ما نشديم از آنها؟ اما، ما كه از امام مهدى كه قوه اجرائى اسلام است صحبت مى كنيم و ميگوئيم كه عدل در زمان او فراگير خواهد شد و از طرف خود آنها هم همين معنا هست كه: يملا الارض قسطا و عدلا بعد ما ملات ظلما و جوراً ما كه راجع به آن مى گوئيم و مى گوئيم كه انبياء موفق نشدهاند اجرا كنند مقاصد خودشان را و خداوند در آخر زمان كسى را مىآورد كه اجرا كند مسائل انبياء را، اين بيچارهها براى خدمت به اجانب يا نفهميده تأويل مى كنند كه فلان گفته است كه حضرت مهدى تكميل مى كند شريعت را. اين بسيار ناگوار است براى ما. ما حضرت مهدى را يكى از افرادى مىدانيم كه تابع اسلام است، تابع پيغمبر اسلام است لكن تابعى است كه نور چشم پيغمبر اسلام است و اجرا مىكند اين مطالبى را كه حضرت رسول اكرم(ص) فرموده است. چرا بايد اينها را حجاز، در كويت، در بعضى جاهاى ديگر تاويل كنند حرفها را و بر ضد يك مملكت اسلامى كه كوشش دارد همه برادرها با هم مجتمع كند و كوشش دارد دست ابرقدرتها را از سر اين ممالك اسلامى كوتاه كند، آنها در خدمت ابرقدرتها دانسته يا ندانسته هستند و مىخواهند تفرقه بين مسلمين بيندازند. اينها نميدانند كه نبايد تفرقه بين مسلمين انداخت و برخلاف نص قرآن است؟ اينها مطلع نيستند يا اينكه در خدمت خداى نخواسته، ابرقدرتها هستند؟ ما مىخواهيم كه هم همه ممالك اسلامى اولا در محيطى كه خودشان هستند، به حسب حكم اسلام بين
صحيفه نور ج 12 صفحه 287
حكومت و بين مردم مخالف نباشد و همه با هم باشند و همه متحد بشوند تا اينكه آسيبى براى اينها واقع نشود. شما ديديد كه ما وقتى كه در ايران ملتمان اتحاد پيدا كرد، چه قدرت بزرگى را شكست داد. ما مىخواهيم كه يك ميليارد جمعيت دنيا- اينطور- از مسلمين اينطور با هم متحد بشوند. اگر متحد بشوند، نه قضيه قدس ديگر باقى مىماند و نه قضيه افغانستان و نه قضاياى ديگر و اگر چنانچه وعاظ السلاطين بگذارند و اتحاد ما را به هم نزنند، انشاء الله پيروز خواهيم شد و دول اسلامى و ممالك اسلامى پيروز خواهند شد. من از خداوند تبارك و تعالى عظمت اسلام و مسلمين و وحدت كلمه اسلام و مسلمين را خواهان هستم و اين عيد سعيد را باز هم به همه مسلمين و همه كشورهاى اسلامى تبريك عرض مى كنم.
والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
previos page menu page
-
جلد سيزدهم
جلد سيزدهم
صحيفه نور ج 13 صفحه 1
تاريخ: 20/5/59
بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان سفراى كشورهاى اسلامى به مناسبت عيد فطر
مبارك آن روزى است كه تمام دولتهاى اسلامى با ملتها با هم باشند
بسم الله الرحمن الرحيم
اين عيد سعيد مبارك فطر را به همه مسلمين جهان و به شما آقايان كه در اينجا حاضر هستيد، تبريك عرض مىكنم. و مبارك آن روزى است كه تمام دولتهاى اسلامى با ملتها با هم باشند و همه با هم همصدا و همه با هم، هم مقصد و اسلام را در همه جا زنده كنند و همه ممالك اسلامى متحد شوند تا اينكه دست ابر قدرتها را از ممالك خودشان قطع كنند.
و من حالا مىخواهم يك قدرى از ويژگىهاى اين انقلاب اسلامى كه در ايران واقع شده است، به شما عرض كنم و ما مىخواهيم كه همه ممالك اسلامى اين ويژگىها را داشته باشد و اين فضايى كه در ايران تحقق پيدا كرده است در همه ممالك اسلامى باشد و اين انقلاب صادر بشود به همه ممالك اسلامى و همه مستضعفان جهان در مقابل مستكبران بايستند و مسائل خودشان را اخذ كنند و حق خودشان را بگيرند و بايد بدانند كه حق گرفتنى است و الا نخواهند اعطاء كرد.
من بعضى از ويژگىهاى انقلاب را به شما آقايان و كسانى كه مىشنوند كلام من را، عرض مىكنم تا ببينند كه آيا اين وضع بهتر است يا اوضاعى كه در جاهاى ديگر هست. شما به من بگوئيد كه در كجاى ممالك اسلامى و غير اسلامى اينطور است كه رئيس جمهور از همين مردم و در دامن همين مردم باشد و هر روز و در ماه مبارك، هر شب برود توى جمعيتهاى متفرق و مردم را ارشاد كند بدون اينكه خوفى در دلش باشد.
ما مىديديم كه در زمان حكومت غاصب شاه مخلوع، اگر اين آدم مىخواست در يكى از خيابانهاى تهران ظاهر بشود و قبل از اينكه او بخواهد بيرون برود، مأمورهاى ساواك تمام خيابانها را و تمام خانههاى اطراف خيابانها را خالى مىكردند و مأمور مىگذاشتند و محافظت مىكردند براى اينكه او از ملت نبود، او در مقابل ملت بود، و الان رئيس جمهور كه در رأس واقع شده است در هر مجلسى كه او را دعوت كنند مىرود، در هر شهرى كه از او تقاضا كنند مىرود و مردم را ارشاد مىكند بدون اينكه يك ذره خوف در دل او باشد براى اينكه ملت را از خودش مىداند و ملت هم او را از خودش مىدانند، برادر هستند، رئيس جمهور با ادنى شخصى كه در ايران زندگى مىكند برادر است و مردم با هم برادرند و پشتيبانى مىكنند. و همين طور در كدام مملكت شما سراغ داريد كه رئيس مجلس
صحيفه نور ج 13 صفحه 2
منبر برود و مردم را هدايت كنند، و در ماه مبارك شايد بيشتر از سى تا منبر شايد - رفته باشد و مردم را هدايت كرده باشد؟ و در كجا شما سراغ داريد كه رئيس ديوان عالى كشور، يك عالمى باشد كه برود مردم را هدايت كند و مردم هم از او هدايت بشوند؟ و همين طور دادستان كل كشور و همين طور وزير كشور و همين طور ساير ارگانى كه هستند با كمال اطمينان بدون اينكه از كسى خوف داشته باشند براى اينكه مبادى خوف در كار نيست، همه پشتيبان هستند، همه برادر هستند. و در كجا سراغ داريد كه مجلس شوراى آنجا مثل مجلس شوراى اسلامى ما باشد؟ در سابق، زمان شاه مخلوع سابق و رضاخان مطرود، مجلس پر بود از دولهها، ممالكها، سلطنهها، متملكين، اشراف، طرفدارهاى شرق و غرب، نوكرهاى ممالك اجنبى. و الان در مجلس شوراى ما يك چهره پيدا نمىكنيد كه از اين طبقه اشراف باشد، از اين طبقه بالا باشد، همه از همين مردم هستند كه در بين بازار راه مىروند و از همين جمعيت هستند، عدهاىشان از علما و فقها هستند و عدهاىشان از چهرههاى متدين هستند و مجلس شوراى اسلامى ما نظير الان در هيچ جا نظير ندارد، چنانچه ساير نهادهاى دولتى ما اينطور است. و در كجا شما سراغ داريد كه ارتشش اينطور ملى و در بين مردم باشد كه وقتى در بين مردم ارتش برود يا ژاندارمرى برود يا سپاه پاسداران برود گل براى او نثار كنند و تظاهر كنند براى او؟ و آنها هم از باب اين است كه از همين مردم هستند، از همين جمعيت هستند و تمام جاهائى را كه شما ملاحظه كنيد، همه چون از خود ملت هستند از اين جهت با ملت اينطور روبرو مىشوند. و در كجاى دنيا شما سراغ داريد كه از باطن ملت، بدون اينكه هيچ كسى دعوت كند، اينقدر كميته، اينقدر دادگاه، اينقدر پاسدار كه خون خودشان را در راه اين كشور و در راه اسلام فدا مىكنند بدون اينكه كسى آنها را دعوت كرده باشد، در سرتاسر كشور، اين سپاه پاسداران اين كميتهها، اين دادگاهها همه براى همين اسلام و براى همين كشور خدمت مىكنند. و در كجاى دنيا سراغ داريد كه ملت آنچنان در خدمت اسلام باشد، آنچنان در خدمت دولت اسلامى باشد كه هر وقت غائلهاى پيش بيايد خود ملت پيشقدم است و پشتيبانى مىكند؟
ما كه مىگوئيم انقلابمان را مىخواهيم صادر كنيم و به همه كشورهاى اسلامى بلكه به همه كشورهائى كه مستكبرين بر ضد مستضعفين هستند، مىخواهيم يك همچو وضعيتى پيش بياوريم كه دولت يك دولت زورگوى جبار آدمكش امثال ذلك نباشد. و ملت يك ملتى نباشد كه دشمن با دولت است. ما مىخواهيم بين ملتها و دولتها آشتى بدهيم، دولتها اگر توجه بكنند و يا مطالعه كنند وضع ايران را و ببينند ملت ايران با دولت چه وضعى دارد، گمان ندارم كه آنها تحت تأثير واقع نشوند. البته قلمهاى مسموم خارج، قلمها و نوشتهها و مطبوعات خارجى، رسانههاى گروه خارجى همه بر ضد ايران و بر ضد دولت و ملت ايران تبليغات مىكنند لكن شما كه داخل اين كشور هستيد مىدانيد كه تبليغات آنها براى چه هست. براى اين است كه اين ملت و دولت با هم شدهاند. وقتى ملت و دولت با هم شد، قشرهاى روحانى و قشرهاى دانشگاهها و ساير قشرها، ارتشى و اشخاصى ديگر همه با هم هستند و همه يك فكر مىكنند، البته منافع ابرقدرتها ديگر نمىشود تأمين بشود، يك حكومتى نمىآيد
صحيفه نور ج 13 صفحه 3
روى كار كه براى يك ابرقدرتى يك كلمه بگويد، اگر يك وكيل، يك نخست وزيرى يك كلمه راجع به منافع ممالك ديگر، منافع اجنبىها حرف بزند، همين ملت است كه در مقابلش مىايستد و نمىگذارد. ما ميل داريم كه همه ممالك اسلامى همه كشورهاى اسلامى، همه كشورهاى مستضعفين دنيا اينطور بشود كه يك جمعيت باشند، در بين خود اين جمعيت و در بين همين جمعيت، نخست وزير، رئيس جمهور، مجلس، افراد ديگرى كه در بنگاههاى دولتى هستند تعيين بشوند تا آسيب بردار نباشد.
روحانيت بعضى ممالك با تكفير ما دانسته يا ندانسته در خدمت ابرقدرتها هستند
ما علاوه بر اينكه گرفتار امريكا هستيم و گرفتار شوروى هستيم، گرفتار بعضى اشخاصى كه دعوى اسلامى مىكنند، بعضىها كه در رأس روحانيت بعضى ممالك واقع هستند، گرفتار آنها هم هستيم، آنها هم ما را تكفير مىكنند، آنها هم كلمات ما را تعبير مىكنند و دنبالش تكفير مىكنند. اينها را اگر چنانچه واقعاً خطا كار هستند، خوب است كه مطالعه كنند، بفهمند دارند چه مىگويند و به نقع چه كسى كار مىكنند و اگر متعمد هستند و در مقابل يك كشور اسلامى، در مقابل يك كشورى كه كوشش مىكند كه بين همه برادرها را متصل كند و همه را با هم آشتى بدهد و ما قبل از بيست سال به اين طرف، دنبال اين معنى بوديم كه ممالك اسلامى همه با هم برادر باشند، اين او را تكفير نكند، او، او را تكفير نكند، اينهائى كه اينطور سمپاشى مىكنند و مع الاسف در لباس مفتى هستند و يا مفتى اعظم هستند، اينها نمىدانند كه اين كارها بر ضد اسلام و برو فاق ميل ابرقدرتهاست؟ اينها نمىدانند كه دانسته يا ندانسته براى ابرقدرتها دارند خدمت مىكنند؟ چطور اينها در مقابل سادات و آنهمه جناياتى كه سادات كرده است اينقدرها نمىايستند و تكفيرى ما نشديم از آنها؟ اما، ما كه از امام مهدى كه قوه اجرائى اسلام است صحبت مىكنيم و مىگوئيم كه عدل در زمان او فراگير خواهد شد و از طرف خود آنها هم همين معنا هست كه: يملا الارض قسطا و عدلا بعد ما ملات ظلما و جورا ما كه راجع به آن مىگوئيم و مىگوئيم كه انبياء مؤفق نشدهاند اجرا كنند مقاصد خودشان را و خداوند در آخر زمان كسى را مىآورد كه اجرا كند مسائل انبياء را، اين بيچارهها براى خدمت به اجانب يا نفهميده تأويل مىكنند كه فلان گفته است كه حضرت مهدى تكميل مىكند شريعت را. اين بسيار ناگوار است براى ما. ما حضرت مهدى را يكى از افرادى مىدانيم كه تابع اسلام است، تابع پيغمبر اسلام است لكن تابعى است كه نور چشم پيغمبر اسلام است و اجرا مىكند اين مطالبى را كه حضرت رسول اكرم (ص) فرموده است. چرا بايد اينها را حجاز، در كويت، در بعضى جاهاى ديگر تأويل كنند حرفها را و بر ضد يك مملكت اسلامى كه كوشش دارد همه برادرها با هم مجتمع كند و كوشش دارد دست ابرقدرتها را از سر اين ممالك اسلامى كوتاه كند، آنها در خدمت ابرقدرتها دانسته يا ندانسته هستند و مىخواهند تفرقه بين مسلمين بيندازند. اينها نمىدانند كه نبايد تفرقه بين مسلمين انداخت و برخلاف نص قرآن است؟ اينها مطلع نيستند يا اينكه در خدمت خداى نخواسته، ابرقدرتها هستند؟ ما مىخواهيم كه هم همه ممالك اسلامى اولاً در محيطى كه خودشان هستند، به حسب حكم اسلام بين
صحيفه نور ج 13 صفحه 4
حكومت و بين مردم مخالف نباشد و همه با هم باشند و همه متحد بشوند تا اينكه آسيبى براى اينها واقع نشود. شما ديديد كه ما وقتى كه در ايران ملتمان اتحاد پيدا كرد، چه قدرت بزرگى را شكست داد. ما مىخواهيم كه يك ميليارد جمعيت دنيا اينطور از مسلمين اينطور با هم متحد بشوند. اگر متحد بشوند، نه قضيه قدس ديگر باقى مىماند و نه قضيه افغانستان و نه قضاياى ديگر و اگر چنانچه وعاظ السلاطين بگذارند و اتحاد ما را به هم نزنند، انشاء الله پيروز خواهيم شد و دول اسلامى و ممالك اسلامى پيروز خواهند شد. من از خداوند تبارك و تعالى عظمت اسلام و مسلمين و وحدت كلمه اسلام و مسلمين را خواهان هستم و اين عيد سعيد را باز هم به همه مسلمين و همه كشورهاى اسلامى تبريك عرض مىكنم.
والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 5
تاريخ: 21/5/59
بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان مجلس شوراى اسلامى
مقايسه چهره نورانى مجلس شوراى اسلامى با مجالس دوران قبل از انقلاب
بسم الله الرحمن الرحيم
انشاء الله خداوند اين عيد سعيد را بر همه مسلمين و خصوص ملت مسلم ايران مبارك كند. اين چهره مجلس اسلامى ماست و اگر چنانچه از صدر مشروطه (الا شايد دوره اول) تا قبل از اين مجلس ملاحظه كنيد، اينجا جاى آن وكلا نبود، وكلائى كه ازطبقه اشراف و از طبقه ثروتمند و مرفه، و حاضر نبودند دريك مجلس چند تايشان با هم جمع بشوند و حاضر نبودند در يك مجلس اينطور مسجدى بنشينند و هر كدام در كاخهاى بلند (الا بعضىها كه آنها هم از سنخ شما بودند) زندگى مىكردند، امكان نداشت كه يك مواجههاى بين من طلبه با آن تيپهاى اشرافى و اعيانى و داراى كذا و كذا اتفاق بيفتد فرضاً از اينكه گوش بدهند به اينكه يك طلبه به آنها چه مىگويد. اين از بركات نهضت است، بركات اسلام است كه همه نهادهايشان اسلامى و مردمى است. مجلس مردمى اين است پيشتر اسمش را گذاشته بودند مجلس ملى، ملت راه داشت بر آن مجلس؟ در آن مجلس از ملتها، از خود ملت كسى بود كه راه پيدا بكند آنجا؟ خصوصاً در اين دهههاى آخر يك نفر از شما در آنجا راه نداشت و جاى شما در آنجا نبود اخلاقاً، كه عندالله نبود، به واسطه علوشان شما و به واسطه اينكه آنها طاغوتى بودند، شما راه نداشتيد بر آنجا. ما امروز مواجهيم با يك چهرههاى اسلامى كه به غير از اسلام و به غير از مناقع مملكت خودشان فكر نمىكنند و من اميدوارم كه اين مجلس كه مركب از اين طبقه انسانى ملت است، چه آنهائى كه مسلم هستند و چه آنهائى كه باز برادرهاى ما هستند و از اقليتها هستند، اين چهرهها، چهرههائى است كه مال ملت است و امروز ملت راه پيدا كرده است به مجلس و ديروز، در گذشته، ملت هيچ خبرى از مجلس نداشت و هيچ عملى نمىتوانست انجام بدهد. اين موجب شكر است در درگاه خدا، همه تشكر كنيم از يك همچو نعمتى كه نصيب ما شده است و اين تنها مجلس نيست كه تحول پيدا كرده است، از طاغوت به اسلاميت و انسانيت، ساير نهادهاى دولتى هم، چه قواى مسلحه و چه سايرين از قبيل وزرا و امثال اينها، آنها هم همين طور هستند. الان ملت ما مىتواند ادعا كند كه ما در همه امور ناظريم. من خيلى از مجالس را ياد دارم و در بعضى از مجالس هم رفتم، به عنوان تماشاچى يك دانه از امثال شما در مجلس نبود، الا مثلاً مثل زمانى كه مرحوم مدرس آنجا بود يا آن در اول كه ما آنجا را ديگر نديديم، آن دورههاى اول، دوره كه بودند باز از اشخاصى كه نظير شما بودند. آن چيزى كه
صحيفه نور ج 13 صفحه 6
مىخواهم عرض كنم اين است كه حيف است كه چهره نورانى مجلس در آن يك چيزهائى واقع بشود كه مخالف زى شما آقايان است.
موعظه به نمايندگان محترم مجلس در رعايت اصل تفاهم و حل و فصل مسالمت آميز مشكلات
من معذرت مىخواهم كه چند كلمهاى موعظه كنم شما را، شما محتاج به موعظه نيستيد لكن تذكر، برادرها، خودش يك امرى است يكى از عذابهائى كه در جهنم اهل جهنم به آن مبتلا هستند، خصام اهل النار است و يكى از نعمتهائى كه اهل بهشت متنعمند آن اخوانى كه، اخوانا على سرر متقابلين. آن برادرى و محبت كه بين اهل بهشت است يكى از نعمتهاى بزرگ خداست و آن خصامى كه در جهنم است، يكى از عذابهائى است كه بر اهل جهنم است كه دائم توى سر هم مىزنند. و اهل معرفت مىگويند كه هر چيزى كه در بهشت و در جهنم ظهور پيدا مىكند سابقه ندارد، از خود آدم است. در روايت هم است اينكه زمين بهشت و جهنم قاع است، هيچ چيز ندارد صاف است و در يك روايتى كه سابقاً من ديدم (حالا نمىدانم تمام معنايش درست چه جور است) اين است كه گاهى در بهشت يك اشخاصى، ملائكه الله مشغول يك بنا مىشدند و گاهى مىايستادند. ظاهراً پيغمبر اكرم شايد در شب معراج اين را ملاحظه فرمودند، سؤال كردند از جبرئيل اين چرا گاهى مىايستند و گاهى كار مىكنند. عرض كرد كه اينها اعمالى كه مردم مىكنند، مادامى كه اشتغال دارند به عمل خير اينها مصالحشان محقق مىشود و مشغول بنا مىشوند، آنوقتى كه آنها مشغول اين كار نيستند آنها هم. در هرصورت يك مسألهاى است اين در پيش اهل معرفت كه تمام چيزهائى كه در جهنم و بهشت هست اين از خود ماست. اينطور نيست كه خداى تبارك و تعالى يك آتشى تهيه كرده است كه ما را بسوزاند، ما خودمان تهيه مىكنيم در قرآن هم هست كه اينها اعمال شماست كه رد به خودتان مىشود. ما مىتوانيم خودمان را در اين عالم راجع به اين محكى كه از دو تا آيه شريفه استفاده مىشود بشناسيم كه آيا اهل نار هستيم يا اهل بهشت. اگر كارهايمان روى خصام باشد، دشمنى، يك وقت اين است كه انسان در يك مسألهاى صحبت مىكند، مباحثه مىكند خوب بين اهل علم و طلبهها متعارف است، گاهى وقتىها به فرياد مىكشد مطلب، به داد و قال مىكشد مطلب لكن وقتى كه مباحثه تمام شد، برادرند. بعد از مباحثه اينطور نيست كه اين مباحثه اسباب دشمنى باشد، دو تا دوستند و دو تا رفيقند، سر يك مطلبى، مطالبى آن، آن طرف مطلب را مىگيرد و آن، آن طرف مطلب و اتفاقاً اين يك ورزشى است كه دربين طلبهها هست و يك ورزش علمى است كه قوى مىكند آنها را. در ساير طبقات شايد نيست اينطور ورزش. اينها تاحد جنگ و دعوا با هم مقابل مىشوند مرحوم آقاى آسيد
صحيفه نور ج 13 صفحه 7
احمد زنجانى رحمه الله نقل مىكردند كه در روزنامه ملانصر الدين كه قفقاز طبع مىشده، او عكسى انداخته بوده از دو تا طلبه، دو تا اهل علم، يكى اين طرف، يك آن طرف نشسته و دعوا كردهاند و دندان يكى بيرون افتاده و كفش يكى هم بالاى سر آن يكى است و او براى انتقاد از اين طايفه اين را نوشته بود، اين را عكسبردارى كرده بود و او نمىدانست كه در عين حالى كه گاهى وقتها به اين مسائل هم مىرسد لكن به مجرد اينكه مباحثه تمام مىشود، با هم مىشوند رفيق و با هم دوست و برادرند. ما اگر چنانچه در مسائلى كه پيش مىآيد، در هر وضعى كه باشد، البته مسائل زياد الان در مجلس طرح مىشود و شما بعدها هم مواجه هستيد با مسائل زيادى كه براى ملت است و هر كسى نظر دارد و هر كسى اجتهاد دارد، هر كسى بايد مسائل را طرح بكند و بگويد، اما همانطورى كه طلبهها مسائل را مىگويند، كه منتهى به اين نشود كه حالا كه من مخالف با شما هستم در نظر و شما مخالف من هستيد در نظر، اين منتهى به اين بشود كه نه، ما دو تا خصم و دو تا دشمن با هم هستيم. اگر اينطور باشد كه واقعاً خداى نخواسته روى خصام باشد بايد ما خودمان را بشناسيم به اينكه ما اهل ناريم، براى اينكه خصام اينجا آن خصام را مىآورد. و اگر چنانچه ايمان در كار باشد، برادرى در كار باشد و با برادرى و حسن نيت، رفاقت، مسائل طرح بشود همه بايد نظر خودشان را بدهند و هيچ كدام هم برايشان حتى جايز نيست كه يك چيزى را بفهمند و نگويند، بايد وقتى مىفهمند اظهار كنند، اين مؤافق هر كه باشد، باشد. مخالف هر كس هم باشد، باشد براى اينكه شما وكيل مردم هستيد امين مردم هستيد امين و وكيل بايد مسائلى كه طرح مىشود آن مقدارى كه مىتواند و مىفهمند اظهار كنند لكن به طور خصومت، به طور تنازع و خصومت نباشد، هر چه بتوانند آرامتر لكن حالا صدا هم بلند شد، باشد، اما آن صدائى كه از طلبههاى توى مدرسه بلند مىشود دنبالش هيچ ابدا اثرى از خصومت نيست، دو تا رفيق، دو تا دوست هستند كه سر يك مسأله علمى مىرسد كار به آنجائى كه اين فرياد سر او مىزند، او فرياد سر او مىزند، لكن به مجرد اينكه مباحثه تمام شد همان دو تا برادرند كه بودند، همان دو تا دوستند كه بودند، هيچ ابدا ديگر دنباله ندارد كه آن مطالب را او گفته، اين مطلب را ما، با هم برادريم، مطالب با هم دعوا دارند، مسائل كه طرح مىشود آن مسائل با هم اختلاف دارند، اما آنهائى كه مسائل را طرح مىكنند مسائلشان بايد با هم اختلاف داشته باشد نه خودشان، خودشان دوست، رفيق و برادر ولى مسائل را بايد طرح بكنند و اشكال دارند بكنند و طرح بكنند مسائلى كه روى مصالح اسلام است، روى مصالح كشور است و آن مقدارى كه مىتوانند بررسى بكنند و آن مقدارى كه قدرت دارند نظر بدهند لكن بعد از اينكه مجلس تمام شد همانطورى كه بعد اينكه مباحثه طلبهها تمام شد مىنشينند با هم چاى مىخورند و رفيق و دوست هستند، آنها هم همين طور باشند. لازم نيست كه انسان وقتى كه در يك مطلبى مخالف يك كس ديگرى است، دشمن او هم باشد. همه مسلمان، همه مؤمن، همه اهل اين كشور و همه مصلحت اين كشور را مىخواهيد و ما و شما هم مصلحت اسلام را مىخواهيم و هم مصلحت اين اشخاصى كه در دار الاسلام زندگى مىكنند و تحت لواى اسلام هستند، از نمايندگانى كه ساير اقليتها هستند و مصالح آنها. اسلام اقتضاى اين را مىكند كه مصالح همه در نظر گرفته بشود و على
صحيفه نور ج 13 صفحه 8
السواء هم در نظر گرفته بشود. همه اهل اين مملكت هستند حق دارند در اين مملكت و شما هم وكلاى اين مملكت هستيد و خدمت مىخواهيد بكنيد، هر يكىتان وكيل همه هستيد و هر يكىتان بايد مصالح همه مملكت را در نظر بگيريد. بنابراين بهترين مباحثهها همين مباحثه برادرهاست با هم كه كارشان، اگر اختلافى هم دارند، برادرى حل مىكنند، نه به طور خصمانه و البته من مىدانم كه بسيارى از اشخاص هستند كه اينها بسيار منزه و مبرا هستند و اكثريت شما هم همين طور است و من اميدوارم كه همهتان اينطور باشيد. من كه همه را نمىشناسم لكن من چهرهها را مىبينم كه همهشان از همين ملت و از همين جمعيتى كه در اين مملكت هستند، هستند. هيچ از آن بالاها نيامدهاند اينجا تا بخواهند يك مقاصدى داشته باشند (كه) غير مقاصدى ملى و اسلامى. از اين جهت من اميدوارم كه اين مجلس، خدمت بزرگ بكند و انشاء الله كارها را به آسانى به پيش ببرد و هماهنگى كنند با دولت، با رئيس جمهور، با ساير ارگانهائى كه هستند. همهتان مىخواهيد يك مطلبى پيش برود، نه آقاى رئيس جمهور نمىخواهند كه اين مملكت خداى نخواسته آشفته باشد، رئيس يك مملكت كه نمىخواهد آن مملكت آشفته باشد و نه وكلاى مجلس مىخواهند كه اين مجلس آشفته باشد، براى اينكه شما همه مملكت هستيد، مملكت از خود شماست، نمىشود كه يك كس براى خودش طرح خلاف بزند، و نه وزرائى كه هستند و بودند و بعدها هم انشاء الله خواهند بود، اينها هم همهشان نظرشان به اين است كه اسلام را تقويت كنند، احكام اسلام را پياده كنند، براى اين مملكت خدمت بكنند. وقتى بنا شد همه با هم، به حسب عقايد يكى هستند، همه مىخواهند خدمت بكنند، همه مىخواهند كه اين مملكت را به پيش ببرند، همه مىخواهند كه اين جرثومههاى فاسدى كه در مملكت هست قطع بكنند، همه يك راه مىخواهند بروند، اين ديگر تخاصمى در كار نيست و نخواهد بود. اگر بله فرض كنيد كه يك طايفهاى بودند و آمده بودند در مجلس و مىخواستند مقاصد شوم خودشان را يا مقاصدى كه به تبع آن ابر قدرتها به خدمتگزارى به آنها بود، مىخواستند انجام بدهند، آنوقت دعوا مىشد، آنوقت بايد هم حقيقتاً بشود، آنوقت مخاصمه هم صحيح بود براى اينكه مخاصمه با آن اشخاصى كه توطئهگر هستند، اشخاصى كه مىخواهند مجلس را به هم زنند، مىخواهند مملكت را به هم بزنند اين لازم است و بايد باشد، بعد از اينكه نمىشود اينها را با هدايت، و مأيوس هستيد كه اينها را با هدايت مىتوانيد كه به راه صحيح وادار كنيد. و اما شماها كه همچو مقصدى در كار نداريد، من يقين دارم كه هيچ يك از شماها بنايتان نيست كه اين مملكت را به هم بزنيد، همه مىخواهيد مملكت آرامى باشد كه برادرهاى شما در اين مملكت زندگى آرام داشته باشند، زندگى مرفه داشته باشند و همه مىخواهيد كه دست اجانب از اين مملكت كوتاه باشد و كوتاه خواهد بود انشاء الله و همه مىخواهيد كه يه اين مملكت خدمت بكنيد، خودتان هم از سنخ همان جمعيت هستيد، نه از آن طبقههاى بالائى كه هيچ خبر از پائين ندارند و هيچ اطلاعى ندارند كه به اين پائين دستها چه مىگذرد. شما خودتان از بين همين جمعيتها آمدهايد و مىدانيد كه چه مىگذرد به اين مردمى كه در اين كشور هستند، به اين زاغهنشينان چه مىگذرد، خودتان هم زندگيتان هم همانطورهاست، با يك قدر اختلاف مختصر. بنابراين آن چيزى كه لازم است براى
صحيفه نور ج 13 صفحه 9
همه ماها و همه شماها و همه ملت و همه كسانى كه اداره اين مملكت را مىخواهند بكنند، اين است كه با هم تفاهم داشته باشند، اگر مسألهاى را برخلاف مىبينند و بخواهند و بنشينند و حل كنند و صحبت كنند. در مجلس اگر چنانچه يك مطلبى را مىبينند كه دارد خلاف واقع مىشود، صحبت كنند، بنشينند مشورت كنند با رفقايشان و من اميدوارم كه انشاء الله با خوشى و خوبى طليعه اين باشد كه پيروزى نهائى را انشاء الله پيدا كنيد.
ناتوانى قدرت مجهز به سلاحهاى مدرن و آتشين در مقابل ايمان و انسجام يك ملت
و هيچ خوفى ما از ابر قدرتها نداريم و در عين حالى كه دستمان از همه آن سلاحهاى آدمكش كذا كوتاه هست لكن ايمانمان ما را وادار مىكند كه نترسيم و خوف نداشته باشيم و يك ملتى وقتى يك مطلبى را همه با هم خواستند، نمىشود تحميلشان كرد تحميل در وقتى است كه همه نخواهند، متفرق بشوند، اگر متفرق شدند آنوقت جاى اين مىشود كه يك دستهاى به دسته ديگر يك مطلبى را تحميل كنند، اما اگر چنانچه اينها با هم مجتمع باشند نه ديگر در بين خودشان تحميلى هست براى اينكه جاى تحميل ديگر نمىماند و نه ديگران مىتوانند تحميل بكنند. قدرتها هر چه هم بزرگ باشند، وقتى مقابله با ملت مىشوند نمىتوانند كارى بكنند. من شايد يك دفعه ديگر اين را گفته باشم كه سفير شوروى آمد پيش من گفت كه دولت افغانستان از ما خواسته است كه برويم آنجا و چه بكنيم. من متوجه نبودم كه اينها كار را كردهاند حالا آمدهاند دارند مىگويند، دولتى هم در كار نبوده دولت هم بعد خودشان درست كردهاند، لكن به او گفتم كه اين اشتباه است از شما، ممكن است براى شما كه قدرتمند هستيد، يك كشورى را بگيريد، اين آسان است براى شما، قواى زياد داريد، خوب مىريزيد اما يك ملت را نمىتوانيد مهار كنيد. شما وقتى وارد شديد در آن جا نمىتوانيد پيش ببريد و مزاحمت براى شما همچو ايجاد مىشود كه فشل مىشويد. لكن كارى كرده بودند و بنا هم داشتند بكنند. نه اين بود كه مىخواستند حالا استمزاج كنند، از من اجازه بگيرد شوروى كه مملكت اسلامى را برويم بگيريم. مطلب اينطورى است كه يك ملتى وقتى كه همه با هم باشند، پشتيبان هم باشند، برادر با هم باشند، اين قدرتهاى بزرگ بر فرض اينكه بيايند و با توپ و تانكشان هر كارى مىخواهند بكنند لكن وقتى وارد شدند، در ملت هم هضم مىشوند، ملت آنها را هضم مىكند. و ما ابدا از اين توطئهها نمىترسيم و مضافاً به اينكه به نظر من اينكه حالا هى مىآيند و صحبت مىكنند، بعضىها آمدهاند هى گفتهاند كه يك توطئه خيلى بزرگتر در كار است از كجا تا كجا چه شده است و از كجا تا كجا چه شده است به نظر من درست نيست، توطئه به اين معنا نيست الان، لكن بايد با كمال دقت مراقبت بشود. بايد ارتش ما، ژاندارمرى ما، سپاه پاسداران ما بايد با كمال دقت و همه ملت، همه ملت الان سپاه اسلام هستند بايد مراقبت كنند، بايد رفت و آمدهاى مشكوك را تحت نظر بگيرند و به مجرد اينكه ملت ديد يك رفت و آمد مشكوكى است اطلاع بدهند. در محلهها ديدند كه رفت و آمدى در يك خانهاى هست و
صحيفه نور ج 13 صفحه 10
غير عادى است، اطلاع بدهند فوراً، آنها هم فوراً كنترل كنند اين چيزها را. در عين حالى كه همه اينها بايد بشود لكن مطمئن باشيد كه نتوانند كارى بكنند و نمىتوانند اين مملكت را به آن آسيب برسانند. و ما بعد از اينكه همه مسائل را ما مفروض بگيريم، فرض بگيريم كه اينها آمدند و همه به قول خودشان همه ملاها را كشتند و همه مومنين را از بين بردند، ما از چه ميترسيم؟ ما از يك جائى كه اين وضع را دارد منتقل مىشويم به يك جائى كه بهتر از اينجاست، چرا ما بترسيم؟ من نمىگويم ما غلبه به آنها مىكنيم لكن ما غلبه ايمانى داريم بر آنها، ما همان منطقى را داريم كه در صدر اسلام بود كه اگر آنها را بكشيم به بهشت مىرويم اگر آنها ما را بكشند باز هم ما به بهشت مىرويم. اين منطق اهل ايمان است. آن كه ايمان به خداى تبارك و تعالى دارد، آن كه قرآن را به آن ايمان دارد، منطقش اين است كه ما ضرر نمىكنيم، هيچ طرف قضيه ضرر نيست اگر چنانچه كشته بشويم، لباسمان را عوض كرديم لباس بهترى پوشيديم و اگر چنانچه بكشيم يك غير انسانى را از دنيا بيرون كرديم. بنابراين ما ترسى از چيزى نداريم ولى معذلك شما مطمئن باشيد كه نخواهد شد. ملت اسلامى است و براى خدا داريد كار مىكنيد. ملت ما براى خداست كه دارند كار مىكنند. آنهمه جوانها را دادند براى خدا بود هيچ براى چيز ديگرى نبود، و تعقل ندارد كه يك كسى جوانش را بدهد براى اينكه يك خانه پيدا كند با فرض كنيد كه شب يك غذاى خوبى، اين معقول نيست، اينها براى خدا آمدند به ميدان و همين مطلب در ذهنشان بود كه ما براى خدا داريم كار مىكنيم و اجرمان را هم از خدا مىخواهيم هيچ طلبى هم هيچ كداممان از هم نداريم همه براى خدا انشاء الله كار كرده باشيم و بكنيم و از خداى تبارك و تعالى اجرش را بخواهيم و خداى تبارك و تعالى خواهد داد يا اينجا و آنجا، يا آنجا. خداوند انشاء الله همه شما را مؤفق كند و من بحق خدمتگزار شما هستم و اين چند لحظهاى كه از عمر من باقى است من در خدمت شما هستم و خداوند انشاء الله شما را به كمال معرفت برساند و دشمنهاى اين كشور و اين اسلام را انشاء الله يا هدايت كند و يا اينكه به جز ايشان برساند.
والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 13 صفحه 11
تاريخ: 22/5/59
پيام امام خمينى در تجليل از شهداى پاسدار كردستان (پاوه)
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام بر شهداى پاسداران انقلاب اسلامى و تمامى نيروهاى مسلح متعهد اسلامى، سلام بر خانوادههاى عزيز و قهرمان پرورآنان. درود خداوند بر خانوادههاى شهدائى كه با صبر و شكيبائى و مقاومت و با تقديم عزيزان خود به خدا و اسلام بزرگترين حماسههاى تاريخ معاصر را ترسيم كرده و مىكنند. درود بر پاسداران اسلام كه با خون خود و مشتهاى گره كرده خويش انقلاب اسلامى را به ثمر رساندند. درود بر تمام نيروهاى مسلح و متعهد اسلامى كه با گرايش به انقلاب مقدس ايران و پشتوانه ملت عزيز كاخ ستمگرى را واژگون كردند. ملت شريف ايران از شما خانوادههاى عزيز شهداى پاسدار قدر دانى مىكند و بالاتر از اين تقديرى است كه از بارگاه مقدس خداوند متعال نصيب شما و همه شهداى اسلام و وابستگان آنان خواهد شد. شهداى انقلاب بزرگ چون شهدائى صدر اسلام در پيشگاه مقدس ربوبى ارزشمند و مورد عنايت حق تعالى و اولياى اسلام ارزشمند خواهد بود. اينجانب به عنوان يك خدمتگزار و دعاگوى حقير، خود و ملت را مرهون اين عزيزان مىدانم و از خداوند بزرگ طلب مغفرت مىنمايم. تاريخ، فداكارى اين جوانان غيور و متعهد را فراموش نمىكند و نام نامى ملت عظيم ايران در صفحات تاريخ ضبط و در چهره دهر ضبط است والسلام عليكم و على عبادالله الصالحين
previos page menu page next page