-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 12 صفحه 103
تاريخ: 31/2/59
بيانات امام خمينى در ديدار با مدير واحد اطلاعات و اخبار صدا و سيماى جمهورى اسلامى
تلويزيون بايد بنگاه تعليمات اسلامى باشد
بسم الله الرحمن الرحيم
من هميشه از اين راديو و تلويزيون نگرانى داشتهام براى اينكه اين راديو و تلويزيون يك بنگاهى است كه از تمام رسانههاى گروهى مهمتر است و براى اينكه الان در تمام دهات و شهرستانها تقريباً راديو تلويزيون عمومى شده است و آناً هر مطلبى واقع مىشود، همه جاى ايران و خارج متوجه مىشوند. و اين راديو و تلويزيون بايد اصلاح بشود، يعنى بايد متحول بشود به يك بنگاه تعليمى آن هم تعليمات اسلامى.
اخبارى كه در آنجا گفته مىشود بايد بر خلاف موازين اسلام نباشد كه هر گروهى بخواهند توطئه كنند، بيايند در راديو و تلويزيون حرفهائى بزنند كه توطئه آميز باشد. البته نه اينكه ما مىگوئيم بايد سانسور باشد، ما مىگوئيم بايد بر طريق اسلام و ملت باشد.
ملت، اسلام را مىخواهد و همه نهادهائى كه در ايران هست بايد اسلامى باشد. معنى آزادى اين نيست كه كسى بخواهد توطئه كند. در توطئه هم آزاد است؟! نه، در توطئه آزاد نيست. يا حرفهائى را بزند كه شكست ملت است، شكست نهضت است، اين آزادى نيست. در چهار چوب اين نهضت، انقلاب اسلامى، همه مردم آزاد هستند، كسانى كه حرف دارند، حرفهايشان را مىزنند حتى هر فرقهاى هم كه باشند، اما اگر بخواهند توطئه كنند و بخواهند اسلام را بشكنند، بخواهند نهادهائى را كه الان مشغول فعاليت اسلامى هستند اينها را بشكنند، يك همچو چيزى نمىشود باشد.
شما هم از اين تيپ روشنفكرى كه هميشه با سر قلمشان مشغول يك فساد كارى هستند، از اينها هيچ وقت نترسيد، اينها مىخواهند بهانهاى دستشان بيايد، هر چه دلشان مىخواهد بگويند. از اولى هم كه اين نهضت شروع شد كه رو به رشد و ترقى گذاشت، اين طايفه (البته نه همهشان اما آنهائى كه سوء قصد دارند و غربزده هستند)، آنها مشغول فعاليت بر ضد انقلاب بودند، هر مطلبى پيش مىآيد اينها يك سنگى جلوى پا مىانداختند. بايد از اينها شما هيچ ملاحظهاى نكنيد و از اينكه يك دستهاى مثلاً مخالفت با شما بكنند ابداً باكى نداشته باشيد. البته هر كار مهمى يك دسته مخالف دارد. شما با قاطعيت در آنجا اشخاصى كه مىبينيد در آنجا فاسد هستند، اشخاصى كه در آنجا توطئهگر هستند، بايد با شركت همه اين نهادهاى اسلامى، آنها را كنار بگذاريد و نگذاريد فعاليت بكنند.
صحيفه نور ج 12 صفحه 104
بايد راديو و تلويزيون مربى مردم كشور باشد
و بالاخره يك راديو تلويزيون اسلامى و مربى جامعه در طول مدتى كه محمد رضا شاه مخلوع، اين تلويزيون را در تحت سيطره خودشان داشتند كوشش مىكردند كه جوانهاى ما را منحرف كنند يعنى نگذارند اين قوهاى كه بايد براى كشور خدمت بكند، اينها راهشان را كج مىكردند كه در خدمت ديگران باشند اين بايد درست بشود، بايد متحول بشود، بايد راديو و تلويزيون مربى جوانهاى ما، مربى مردم كشور باشد، نه اينكه مطالبى در آن گفته شود كه مخالف وضعيت كشور است، مخالف با مصلحت كشور است و جوانهاى ما را جورى بار مىآورند كه براى خودشان نباشند، براى ديگران باشند. جوانها را يك قسمشان را اينطورى بار مىآوردند كه به مراكز فساد مىكشاند، همه جاى ايران را به صورت مراكز فساد درست كرده بودند و فاسدشان مىكردند. از راه شهوات يك دستهشان را مىكشيدند دنبال مواد مخدره، از اين راه فاسدشان مىكردند و تمام نقشه اين بود كه اين قوه فعالهاى كه همه كار از آن بايد بر آيد و مملكت خودش را اداره كند، اين، يا لاقيد بشود و يا اينكه مخالف بشود با كشور خودش من حيث لايشعر و بعضى هم با توجه. و يكى از موارد و بنگاههائى كه در اين مطلب خيلى كوشش مىكرد راديو و تلويزيون بود كه اول از پخش كردن چيزهائى كه مخدرات خودش بود، اين موسيقىها همه مخدر هستند، يعنى جوانهاى ما را، جوانى كه عادت به موسيقى كرد ديگر نمىتواند كار انجام بدهد، ديگر نمىتواند قاطع باشد. راديو و تلويزيون تقريباً اكثر اوقات جوانهاى ما را به گوش كردن اينطور چيزها وا مىداشت. از طريق چشم جوانهاى ما را فاسد مىكردند، زنهاى كذا و كذا را پشت تلويزيون نمايش دادند و جوانها از اين راه فاسد مىشدند و همه مقصد اين بود كه در ايران يك قوه فعالهاى كه بتواند كه در مقابل دشمنان اسلام و ايران كه هستند بايستد، نباشد تا هر كارى كه دلشان مىخواهد بكنند. اين راديو و تلويزيون بايد متحول و همچو باشد كه جوانها را طورى بار بياورد كه مستقل، داراى اراده و تصميم باشد، نه پايبند آن مسائل شهوانى يا اين مسائل ديگرى مثل هروئين و امثال ذلك. اينها بايد در راديو و تلويزيون جورى عمل بشود كه اينها را محترز كنند از آنها، بترسانند آنها را از آنطور مسائل. و همين طور بايد فيلمهائى كه در راديو و تلويزيون نمايش داده مىشود آموزنده باشد، فيلمهائى باشد ولو از خود ايران درست كنند، آموزنده باشد يا فيلمهائى كه از خارج مىآيد درست تفتيش بشود كه چنين نباشد. آنها ممكن است با شيطنت فيلمهائى را به ايران بفرستند كه بخواهند جامعه ما را فاسد كنند. بايد وضع آنجا درست و اسلامى بشود، روى مصالح و مقصد كشور باشد، در خدمت خود كشور باشد، نه در خدمت ديگران.
اميدوارم كه شما موفق باشيد و با قدرت و با تصميم و اراده به آنجا برويد، اصلاح كنيد آن قسمت را و بخش اخبار را در اختيار بگيريد و نگذاريد يك امورى كه برخلاف مصالح كشور است پخش بشود. من دعا مىكنم كه انشاءالله موفق و مويد باشيد و ساير نهادهاى اسلامى هم با شما انشاءالله همفكر هستند و انشاءالله همه با هم اين مركز را يك مراكز اسلامى، يك مركزى كه براى تربيت جوانهاى ما باشد و مربى باشد بسازند. اما راجع به افراد، از قرارى كه من شنيدهام بعضى از افرادى
صحيفه نور ج 12 صفحه 105
كه متعهد بودند و مسلمان بودند و براى كشور خودشان دلسوز بودند را از آنجا كنار گذاشتند و بعضى افرادى كه بايد تصفيه بشوند، اينها باز سر كارها هستند. شما بايد با ساير آقايان كه در آنجا هستند و متعهد، با هم اين افرادى را كه الان براى مملكت ما مضر هستند، اين چپىها، اينهائى كه به اين طرف وآن طرف رابطه دارند، اينها را بايد تصفيه كنيد و بدون اينكه بترسيد تصفيه كنيد اينها را و به جاى آنها جوانهاى متعهد و اسلامى را بياوريد و آنهائى كه متعهد بودند و بيرون كردند باز ببينيد اگر كسانى هستند كه به درد مىخورند اينها را وارد كنيد. كسانى كه مضر هستند براى اين مركز ولو فرض كنيد متخصص هم باشند، متخصص مضر، ضررش بيشتر از غير متخصص است، اينها بايد كنار بروند و انشاءالله راديو و تلويزيون تصفيه بشود. انشاءالله تعالى موفق و مؤيد باشيد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 12 صفحه 106
تاريخ: 3/3/59
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى انجمنهاى دانشجويان دانشگاههاى سراسر كشور و اساتيد دانشگاه و حوزه و طلاب حوزه عمليه قم
در رأس برنامههاى رضاخان تضعيف روحانيت بود
بسم الله الرحمن الرحيم
من بايد يك تاريخچهاى براى شما آقايان كه درك زمان رضاشاه را نكرديد عرض كنم تا بفهميد كه اين دستهائى كه در كار است چه دستهائى است. رضا خان بعد از اينكه كودتا كرد و آمد تهران را گرفت، به صورت يك آدم مقدس اسلامى خدمتگزار به ملت در آمد. حتى در جلسههائى كه در محرم انجام مىگرفت در تكيههاى زيادى كه در تهران بود آن وقت، مى گفتند او مىرود و شركت مىكند و دستجاتى كه از نظامىها در تهران بيرون مىآمد من خودم ديدهام و مجلس روضهاى كه از طرف خود رضاخان با شركت خودش تأسيس مىشد من يكىاش را خودم ديدهام، اين بود تا وقتى كه حكومتش مستقر شد. اغفال كرد ملت را، اغفال كرد همه قشرها را تا اينكه جاى پايش محكم شد، وقتى كه جاى پايش محكم شد هدف اول و آن چيزى كه در رأس برنامهاى بود كه براى او تنظيم كرده بودند تضعيف روحانيت بود. شروع شد برنامه به تضعيف اين قشر. برنامه اين بود كه اين قشر در بين ملت حيثيت خودش را از دست بدهد تا اينكه بتوانند آن كارهائى كه مىخواهند انجام بدهند. روزنامه نويسهاى آن وقت و رسانههاى گروهى آن وقت و قلمداران آن وقت مجهز شدند و همه به ضد روحانيت مشغول كار شدند. طورى كردند كه روحانيت را منزوى كردند و حتى در ماشينها و تاكسىسوار نمىكردند اينها را. تبليغات به طورى دامنه دار بود كه جوانهاى ما را حتى جوانهاى متدين را منحرف كردند. اول، هدف روحانيت بود. اين مدرسه فيضيه را كه ملاحظه مىكنيد كه آن وقت شايد ششصد، هفتصد نفر طلبه در خود مدرسه فيضيه ساكن بود، روز نمىتوانستند در مدرسه باشند، فرار مىكردند به باغات شهر و آخرهاى شب مىآمدند براى اينكه مأمورها دنبال اين بودند كه اينها را بگيرند و ببرند و عمامههاشان را بردارند. علماى تهران را تعقيب مىكردند و بعضى از اشخاص موجه از علما را در كلانترى مىبردند و همانجا لباسشان را مىبريدند كه بلند نباشد، لباس روحانى نباشد، همانجا قيچى مىكردند. آن چه دستى بود كه روحانيون را در آن روز سرنگون كرد و كوبيد؟ و در عين حال كه آنهمه كوبيدند روحانيون را، معذلك گروهى كه فقط قيام كرد در مقابل رضاخان، همان روحانيون بودند. يك دفعه از تبريز علماى تبريز، يك دفعه از خراسان علماى خراسان، يك دفعه از اصفهان كه اين از
صحيفه نور ج 12 صفحه 107
همه دامنهاش زيادتر بود. علماى اصفهان آمدند به قم و علماى بلاد هم به اينها متصل شدند و مع الاسف همه قيامها را شكستند. قم هم كه قيامش اساسىتر بود بسيار از ينها را آمدند بازى دادند، اغفال كردند و از قرار كه مىگفتند در راس آنها كه مرحوم حاج آقا نورالله اصفهانى بود از قرارى كه مىگفتند او را هم مسموم كردند و همان قم فوت شد. آن چه دستى بود كه روحانيون را اينطور كوبيد و روى چه مقصدى بود؟ آن چه دستى بود كه روحانيون را با قشر دانشگاهى آنطور از هم جدا كرد كه در دانشگاه اسم روحانى را نمىشد ببرى و در مدرسه فيضيه هم دانشگاهى را؟ اين چه دستى بود كه اينها را از هم جدا كرد و با هم دشمن كرد؟ و اين چه دستى بود كه دانشگاه ما را به آن صورت در آورد كه اشخاصى كه از آن بيرون آمدند، مگر يك دسته متعهد، انحرافى بودند و گرايش به مكتبهاى ديگر داشتند؟ و آن چه دستى بود كه در همان زمانى كه انقلاب پيروز شد دانشگاه را به صورت يك دژ جنگى درآورد؟ و آن چه دستى است كه الان مشغول كاراست و مى خواهد باز روحانيت را بكوبد؟ اينها چه ديده بودند از روحانيت و اخيراً چه ديدند كه اينطور در فكر اينند كه در بلاد شروع كردند كه باز همان مطالبى كه زمان رضاخان بود اعاده كنند و به روحانيون و معممين جسارت كنند و اهانت كنند؟ روحانيون مگر چكارهاند و آنها چه ديده بودند؟ اين چه دستى است كه اين دو قشر را از هم اينطور جدا كرده بود و حالا هم جدا كرده است؟ مگر انشاءالله به فضل الهى اينها با هم پيوند كنند.
اگر بخواهند ملت را تحت سلطه بياورند بايد مردم را از روحانيين جدا كنند
اينها با مطالعههاى طولانى كه از مردم شرق و مسلمانان و بلاد اسلامى دارند و داشتهاند و كارشناسهاى آنها در اين بلاد اسلامى با شكلهاى مختلف آمدهاند و مطالعه كردهاند و بررسى كردهاند، اين را يافتند كه تودههاى مسلمين با روحانيين نزديكند و روحانيين در آنها نفوذ دارند. در هر شهرى ملاى آن شهر، امام جماعت آن شهر با مردم روابط دارد و مردم از او حرف شنوى دارند، پس اگر بخواهند اين ملت را بشكافند و تحت سلطه بياورند بايد مردم را از اين روحانيين جدا و آنها را از آنها جدا كنند. خوب، بين دانشگاه و روحانى چرا اينطور اختلاف ايجاد كردند كه در دانشگاه نشود اسم روحانى را برد و دانشگاهى كه بخواهد نماز بخواند به طور قاچاق نماز بخواند و در مدرسههاى ما هم اگر اسمى از دانشگاه بيايد، او را به خوبى دريافت نكنند؟ اين هم روى همان مطالعاتى كه آنها دارند و اين ديگر واضحتر است كه اين دو قشر مغز متفكر جامعه هستند، اين دو قشر را اگر از هم جدا كنند مىتوانند كارهائى را كه مىخواهند انجام بدهند و اين دو قشر اگر با هم اتصال پيدا بكنند، اينها نمىتوانند مقاصد خودشان را انجام بدهند و لهذا قلمها و نطقها و رسانهها و اينها كه در خدمت اجانب بود، به كار افتادند، اينها را از هم جدا كردند و دشمن كردند و در هر قشرى هم ايجاد اختلافات كردند. حالا كه اينها ديدند، آن قدرت اسلام را ديدند و قدرت روحانيون را ديدند و قدرت دانشگاه را ديدند كه يك همچو قدرت شيطانى را اينها با هم وقتى كه شدند سرنگون كردند كه در دنيا كسى احتمال اين را نمىداد كه بتواند ايران اين مرد خائن را بيرون كند زيرا همه قدرتها پشت سر او بودند، همه قدرتها،
صحيفه نور ج 12 صفحه 108
چه قدرتهاى غير اسلامى كه مهم امريكا بود، براى شوروى هم و چه حكومتهاى انحرافى بلاد مسلمين، تمام اينها طرفدار او بودند. شاهديد كه ما وقتى در عراق خواستيم كه شروع كنيم به طور بارزى به مقابله با شاه، عراق نگذاشت ما آنجا بمانيم و وقتى خواستيم به كويت برويم كويت هم نگذاشت كه ما وارد بشويم و من ديدم كه ما در هر يك از بلاد مسلمين برويم، همين حرف است. و خدا خواست كه بهتر بشود و ما رفتيم به يك محلى كه تحت سيطره ايران نبود گرچه آنجا هم ابتدائاً با ما مخالفتهائى شد، لكن كم كم آن مخالفتها تخفيف پيدا كرد. اينها امروز از زمان رضاشاه بيشتر در فكر هستند. زمان رضاخان مطالعات بود و دهنيات كه اگر چنانچه روحانى با دانشگاهى پيوند كند و اگر روحانى قدرت روحانيت خودش را دارا باشد نمىگذارد كه ما آنطور كه مىخواهيم استفاده كنيم از ايران، اين يك ذهنيتى بود مطابق با واقع هم بود اما ذهنيت بود. امروز آن ذهنيت ديگر براى آنها عينى شد، ديدند كه از روحانيت شروع شد و دانشگاه هم آنقدرى كه متعهد بودند پيوند كردند و آنها هم كه نبودند، الزام پيدا كردند به اينكه همصدا باشند و ساير قشرها هم، همه ملت. اينها ديدند كه اين روحانيين در عين حالى كه آنها خيال مىكردند كه نفوذ دارد لكن نمى دانستند اينقدر نفوذ دارد. آن وقتى كه شاه به عذر خواهى افتاد، شاه مخلوع به عذر خواهى افتاد و شريف امامى را آورد روى كار، اينها هى گفتند كه خوب، ما اشتباه كرديم، ما نمىدانستيم كه مردم اينطور روحانيت را مىخواهند و ما اين اشتباه را بر مىگردانيم، ما خدمت مىكنيم به روحانيون. از اين چرندها شروع كردند گفتن براى اغفال، ليكن خوب، ديگر گوشها نمىشنيد.
هيچ ارگانى نبايد در كار ارگان ديگر دخالت كند
اينها امروز ديدهاند قدرت اسلام را، ديدهاند كه يك جمعيت سى و پنج ميليونى كه اين جوانهائى كه بتوانند كار بكنند شايد پانزده ميليون، هيجده ميليون، بيست ميليون باشد بدون اينكه داراى يك تجهيزاتى باشند و بدون اينكه تربيت نظامى ديده باشند اينها با مشت غلبه كردند بر همه قدرتها و آن كسى را كه آنها همه مىخواستند نگه دارند نتوانستند، اينها عينى شد بر ايشان كه اسلام چقدر قدرت دارد، حالا بدتر و بيشتر درصدد اين هستند كه اسلام را نگذارند تحقق پيدا كند. اين سنگر بندىها كه در دانشگاهها شد براى چى بود و كى بودند؟ آنهائى كه ميل داشتند كه دانشگاه كه تبديل شده بود به يك غرب ساختگى، غربزده ساختگى، برگردد به يك دانشگاه اسلامى كه وقتى وليده او مىآيد، نتيجه او بيرون مىآيد، افراد مسلم و متعهد باشد، اينها بودند كه سنگر گرفتند؟ يا همانها بودند كه همان قلم و همان قدم و همان چيزهائى كه زمان رضاخان مىخواستند بشكنند اين اسلام را و اين قدرت را؟ اينها هستند كه سنگرگيرى كردند. ما كه مىگوئيم انقلاب فرهنگى و البته در همه چيز بايد باشد، لكن بايد مخلوط نكنيم امور را به هم. اينهائى كه در انقلاب فرهنگى هى صحبت مىكنند و صحبت كردند و من شنيدم اينها مخلوط مىكنند امور را به هم و اين راه را دور مى كند. دانشگاه و فيضيه، بايد فقط راجع به دانشگاه شروع كنند. كار به اين نداشته باشند اقتصاد ملت
صحيفه نور ج 12 صفحه 109
چيست. اگر دانشگاه بيايد راجع به اقتصاد بخواهد فرهنگ را جارى كند و فرهنگ اسلامى درست كند، از فرهنگ اسلامى دانشگاه هم باز مىماند، و اگر قشرى ديگرى كه مىتواند انقلاب فرهنگى در مثلاً ارتش بكند بيايد بخواهد مخلوط كند و انقلاب فرهنگى را در دانشگاه بخواهد بيايد عمل كند، اين كار خودش هم از دستش مىرود. بايد هر قشرى در همان محل خودشان و در همان بنگاهى كه آنها جزئيت دارند در آنها و عضويت دارند در آنجا، همان را مشغول بشوند، نه شما انقلاب اقتصادى را دنبالش برويد، نه آنهائى كه مىخواهند انقلاب اقتصادى درست كنند بيايند دنبال دانشگاهها. و من به شما حالا دارم عرض مىكنم كه اين اختلاطها البته افرادى هم كه اين اختلاطرا مىگويند من سراغ ندارم كه افرادى باشند كه خداى نخواسته خيانتكار باشند، اغفال مىشوند. اينهائى كه مىخواهند، مىگويند همه را بايد با هم درست كرد و جدا نمىكنند، قسمت قسمت نمىكنند، همه چيز را يعنى اين دستگاه را با آن دستگاه، آن دستگاه را با اين دستگاه و روى هر يك عليحده متخصصان خودشان، متخصصان آن بنگاه مشغول كار نمىگذارند بشوند، اينها متحمل است كه اغفال شده باشند. نبايد ما وقتى مىخواهيم دانشگاه را درست بكنيم و يك انقلاب فرهنگى در دانشگاه درست بكنيم بيائيم همه چيز را با هم مخلوط بكنيم، همه جا بايد چه بشود اما هر كدام در محل خودش. بازار بايد درست بشود، لكن دانشگاهى به بازارى كارى نبايد داشته باشد. بازار يك دسته اى بايد بروند و آنجا انقلاب اسلامى و فرهنگى را در آنجا پياده كنند، اينها يك دسته بازارى متعهد بايد باشند. ارتش هم بايد انقلاب در آن پيدا بشود و اميد است كه بسيار وقتش شده باشد لكن ارتش نبايد كار داشته باشد كه دانشگاه چه مىگذرد در آن، به او چه ربطى دارد. در عين حالى كه همه با هم پيوند هستند، لكن هر كدام كار خودشان را بايد انجام بدهند. پيشتر مىگفتند كه در آن تعزيه هايى كه در مى آوردند سابقاً، مىگفتند كه شمر خوب اين است كه شمر باشد، اگر بنا باشد كه شمر هم وقتى صحبت مىكند يا شعر مىخواند مثل امام حسين بخواند اين شمر نيست، در عين حالى كه همه بنگاه واحد بودند و همه با هم مىخواستند يك صحنهاى را درست كنند، لكن هر كس كار خودش را بايد خوب انجام بدهد، نبايد او دخالت كند در كار ديگرى. اگر هر كدام دخالت كنند در كار ديگرى، اين صحنه، صحنه خوب نمىشود. ما هر كدام بايد كار خودمان را خوب انجام بدهيم اگر هر كسى در هر كارى دخالت بكند هيچ كدامش را نمىتواند انجام بدهد.
با هم اجتماع كنيد و مواظب باشيد قلمهاى مسموم شما را بازى ندهند
و من حالا به شما عرض مىكنم كه قلمها، قدمها، نطقها، شيطنتها دنبال اين است كه نگذارند شما ادامه بدهيد به اين چيزى كه مشغول شدهايد، اينها مىخواهند نگذارند كه قشر روحانى با قشر دانشگاهى يكى بشود. شما الان اول كارتان است، تازه شروع كردهايد. ممكن است به حسب حدسى كه من مىزنم كه بيايند بيخ گوش اشخاصى كه در فيضيه و در جاهاى ديگر، در مراكز علمى هستند، بيخ گوش اينها چيزهائى بخوانند كه نتيجهاش اين باشد كه شما با اين دسته كنار برويد، و بيايند بيخ گوش
صحيفه نور ج 12 صفحه 110
دانشگاهىها مطالبى بگويند كه شما را از آنها جدا كنند. اينها صدمه ديدهاند از اتحاد اين ملت، اينها از اسلام الان ترسيدند به طورى كه ديدند خارجاً چه جور واقع شد. اينها مىبينند اين تظاهرات شما را، اينها مىبينند اين اجتماعات شما را و اين فرياد اسلامى شما و ناراحت مىشوند.
چند روز پيش از اين در يك نوشتهاى ديدم كه مىگويد كه چرا از ملى مىترسيد شماها؟ چرا نمىگوئيد مجلس شوراى ملى؟ من به آن آقا مىگويم شما چرا از اسلامى مىترسيد؟! ما اين ملى كه مجلس شوراى ملى باشد، حالا بيش از پنجاه سال هم از آن مىگذرد و ما يك اثر صحيحى از اين نديديم. هر وقت يك آدم صحيح پيدا مىشد، يك پنجاه نفر هم از نوكرهاى استعمار پيدا مىشدند و او را مىكوبيدند. من مىگويم به اينها كه ما تابع اين ملت هستيم، اين جمعيت. ما كه خودمان براى خودمان يك كاره نيستيم، ما مىخواهيم ببينيم خواست اين سى و پنج ميليون جمعيت چى است. ما ديديم كه خواست اين سى و پنج ميليون جمعيت اين بود كه ما اسلام را مىخواهيم، در تمام صحبتها از اول تا آخر اين نبود كه ما ملى گرا هستيم، ملى گرايى بر خلاف اسلام است. اسلام آمده است كه همه را يك نحو به آن نظر بكند، همه جوامع را. ملى گرايى اين است كه الان در آمريكا بين سياه و سفيد دارد واقع مىشود و اين كارترى كه دعوى اين را مىكند كه من طرفدار بشر هستم اين سياهان را اينطور مىكشد و اين طور آزار مىدهد. ملىگرايى اينست كه بعضى از اين دولتهاى عربى مىگويند عربيت و نه غير. ملى گرايى اين پان ايرانيسم است، اين پان عربيسم است. اين بر خلاف دستور خداست و بر خلاف قرآن مجيد است ما كه مىگوئيم جمهورى اسلامى، مجلس شوراى اسلامى، براى اينكه از آن امامزاده ما معجزهاى نديديم! پنجاه سال است، بيشتر، ما را عقب، عقب راندند، پنجاه سال بيشتر كه اينها كارشكنى كردند. در طول مدتى كه مجلس شوراى ملى آنها بود حتى يك دفعه نشد كه مردم، مردم سراسر كشور آزاد راى بدهند. آن وقتى كه رضا خان نبود و محمدرضا خان نبود و زمان قاجار، من يادم هست، آن وقت خانها بودند، شاهزادهها بودند، خانها دسته دسته اين مردم را به زور مىآوردند و به صندوقها راى براى خودشان مىگرفتند، مردم هيچكاره بودند، نمىدانستند كه چيست، يك ورقهاى را به آنها مىدادند، اينها هم مىآوردند در صندوق مىانداختند. زمانى كه رضاخان سلطه پيدا كرد و محمدرضا سلطه پيدا كرد كه همه مىدانيد كه يعنى زمان محمدرضا را اكثرا ديديد كه به مردم ارتباطى نداشت. خود محمدرضا گفت، در يك گفتگوئى گفته است به اينكه ليست اين وكلا را از سفارتخانهها مىفرستند پيش ما مىفرستادند مىخواهد بگويد حال اينجور نيست، مىفرستادند پيش ما و ما همانها را ملزم بوديم كه تعيين كنيم. اين يك اقرارى است از يك كسى كه به غصب سلطنت براى اين مملكت مىكرد و مطلع بود بر مسائل. و اين ما را شناساند كه به ما مىفهماند كه افرادى كه آن وقت در اين مجالس بود چه اشخاصى بودند. افرادى بودند كه با ليست سفارت آمريكا يا با ليست سفارت شوروى تحميل مىشدند، اين حرفى است كه محمدرضا گفت كه ليستها را مىفرستادند. اين را براى اين تعريف كرد كه مىخواست بگويد من ديگر اينطور نيستم. حتى پدرش را تضعيف كرد كه خودش رو بيايد و مردم به خودش توجه پيدا كنند. اين اقرارى بود كه ايشان كرد كه
صحيفه نور ج 12 صفحه 111
ليست را مىفرستادند و ما مجبور بوديم كه همان ليست را، افراد را تعيين كنيم. اين نمايانگر اين است كه اينهايى كه در مجلس شوراى ملى بودند نه شوراى اسلامى، اينها چه اشخاصى بودند، اينها نوكرهائى بودند كه نوكرهاى خارجى بودند و با زور اين نوكر بزرگ اينها مىرفتند در مجلس. در طول تاريخ مشروطيت نمىتوانيد پيدا كنيد كه همه ايران خودشان راى دادهاند، حتى در آن دورههاى اول، بله، تهران در آن دورههاى اول خودشان راى مىدادند لكن در تهران خانها نمىتوانستند كارى بكنند اما در شهرهاى ديگر و در دهات و در اينطور چيزها اين خان خانى بود و همان اشراف و همان خانها مردم را مىبردند به آن كسى كه نظرشان بود راى مىدادند. شما امروز... يا يك انحرافى حاصل شده، آن هم آن مقدارى است كه ديدهاند چيز ناچيزى بوده، اينطور آزاد مردم بروند و آنطور زن و مرد، بچه و بزرگ، آنهائى كه مىتوانستند راى بدهند، آزاد بروند آنجا راى خودشان را بريزند. خوب، شما تهران را ديديد، قم را ديديد، بعضى جاها را هم ديدهايد و از بعضى جاها هم شنيدهايد، اينها نمىخواهند كه يك همچو مجلسى كه مال ملت است و مال اسلام است و افرادش به حسب غالب، اسلامى هستند الا آنجاهايى كه قالب زدهاند، نمىتوانند ببينند اين را. اينها نمىتوانند ببينند كه دانشگاهى و روحانى زير يك سقفى جمع شدند با هم مخلوطند. اينها، من تنبه به شما مىدهم كه اينها مشغولند كه شما را از هم جدا كنند. شما الان يك نهال كوچكى هستيد كه تازه، اين ارتباطتان تازه رس است، باز شروع شده است الان، نرسيده است به جايى و شما همه در هدف آنها واقع هستيد كه نگذارند، نگذارند در دانشگاه يك كار مثبتى انجام بگيرد، اگر شد با تفنگ و با سنگرگيرى و اگر اين نشد، با شيطنت. آن چه دستى است كه در ديوارهاى دانشگاه آن شعارها را مىنويسند؟ او چه مىخواهد بكند؟ آنى كه جمع مىكند جمعيت را، يك بر خلاف اسلام چيزى مىگويد، چه نظرى اينها دارند؟ اينها واقعا اشخاصى هستند كه مىبينند دانشگاه و روحانيون مضر به ملت هستند و چون اينها ضرر براى ملت دارند، مىخواهند ما را از بين ببرند.؟ خوب، همين طايفهاى هستند كه روبروى اين ملت تفنگ مىكشند و اسلحه دارند و الان هم اسلحههايشان در محلهايى هست براى وقتى كه فرصت پيدا كنند. همينهايى هستند كه مىخواهند كردستان به همان انقلاب و اينطور چيزها باشد و بحمدالله آنجا تصفيه شد و تصفيه مىشود. همينهايى هستند كه تفنگهايى كه دارند و چيزهاى كه دارند، ماركهايى كه دارد معلوم است از اسرائيل هست، از شوروى هم هست، از طرفين قضيه. اينها اسلام را مىبينند كه مقابلشان مىايستد، آن بزرگترها، اينها كه بچهاند، آن بزرگترهايى كه اينها را هدايت مىكنند و اينها را وادار مىكنند به امور، اينها ديدند كه اسلام اگر چنانچه باشد، روحانى و دانشگاهى اگر با هم باشند، اين دو مغز متفكر با هم جوش بخورند قهرا ساير مردم هم با اينها جوش مىخورند، نمىتوانند دوباره برگردند به اينجا و كارهايى را كه مىخواهند بدهند، انجام بدهند. اينها مىدانند حالا كه هيچ كودتايى در ايران نمىتواند درست باشد، كسى هم فكرش نمىتواند باشد، از خارج هم هيچ كسى نمىتواند در اينجا بيايد و دوام هم بياورد. اينها از افغانستان هم يك درسى گرفتهاند كه همه سلاحهاى مدرن را آوردند و همه هليكوپترها و طيارهها و حتى نظامىهاى تدريب شده
صحيفه نور ج 12 صفحه 112
را آوردند افغانستان، لكن نتوانستند ملت افغانستان را خاضع كنند و هر روز رو به شكستند. افغانستانى كه دولتش با آنها موافق است و آن اشخاصى كه تبع دولتش هستند با آنها موافق هستند، ايرانى كه دولت و ملت ديگر نيست و همه باهمند، همه دستشان توى دست هم است، اينها نمىتوانند در اينجا بيايند و يك مثلاً كارى انجام بدهند. علاوه خداى تبارك و تعالى با ماست. ما براى خدا مىخواهيم اين اجانب را از كشورمان بيرون كنيم و اينهائى كه خلاف اسلامند عذرشان را بخواهيم يا هدايتشان كنيم. وقتى ما براى خدا مىخواهيم اين انجام بگيرد، خداى تبارك و تعالى با ما همراهى مىكند، لكن به اين شرط كه ما همانطورى كه اول انقلاب و در جوشش انقلاب همه مقصدها را كنار گذاشته بوديم و يك مقصد داشتيم و آن جمهورى اسلامى و اسلام، و هيچ يك از ما دنبال اين نبوديم كه شب شاممان چيست يا در اداره منصبمان چيست، همانطور پيش برويم. شما خيال نكنيد كه ما، ديگر حالا گذشت و تمام شد و حالا برويم سراغ زندگيمان، نخير. اگر بخواهيد يك زندگى با شرافت داشته باشيد، با عزت داشته باشيد، بايد از اين چيزهايى كه القا مىكنند به شماها، يعنى به ملت، القا مىكنند به اينها كه جمهورى اسلامى هم آمد و كارى انجام نداد، اين براى اين است كه دلسرد كند شما را از جمهورى اسلامى، نقشه است كه شما كنار برويد جمهورى اسلامى را بكوبند و تمام كنند. در صورتى كه در اين يك سالى كه جمهورى اسلامى بوده است با همه كارشكنىهايى كه از همه جا شده است، به قدر طول سلطنت اين دو مرد خائن خدمت شده است به اين مردم. دهاتى كه هيچ نداشتند در طول سلطنت غاصب اين دو خيانتكار، همه را از همه چيز محروم كرده بودند، الان در بسيارى از جاها خدمت مشغول شده است و مردم، خود ملت و دستگاههاى دولتى و ملى با هم دست به هم گذاشتهاند و آباد كردهاند آنجاها را. ملت ما نبايد گوشش به حرف اين اشخاصى باشد كه بر خلاف اسلام شعار مىنويسند، نبايد حرفهاى آنها را گوش كند كه كارى انجام نگرفته. اگر هيچ كارى انجام نگرفته بود الا اينكه من و شما حالا آزاد مىتوانيم اينجا بنشينيم صحبت كنيم، از آزادى بهتر يك چيزى ما داريم در دنيا؟ اگر هيچ كارى انجام نگرفته بود الا اينكه دست اجانب از ممللكت ما قطع شد، ولو حالا ريشههايش يك قدرى هست اگر هيچ نشده بود، اينها را نبايد ما چيز حساب كنيم؟ ما نبايد رفتن محمدرضا را كه با آنهمه قدرت بود يك چيزى حساب كنيم؟ جمهورى اسلامى آمد و هيچ كارى نكرد؟ پس اين چيست؟ حالا باز محمدرضا توى مملكت ماست و سلطنت مىكند و ساواك هم مشغول به نانجيبىهاى خودش است؟ اينها جوانها را مىخواهند گول بزنند و جوان ما الحمدالله بيدار شدهاند و گول نمىخورند به اين زودى. اينهايى كه شما را مىخواهند سرد كنند و اينكه كارى انجام نشده است، و چيزى نشده است، شما مىخواهيد چه كارى انجام بشود؟ در ظرف يك سال و چند ماه تمام نهادهائى كه براى يك كشور اسلامى است تمام تحقق پيدا كرد. در هيچ جاى دنيا همچو چيزى نبوده، جاهاى ديگر بيست سال، سى سال، پنجاه سال وقتى انقلاب كردند باز نتوانستند قانون اساسى داشته باشند. عراق الان هم قانون اساسى ندارد، الان هم چند نفر دور هم نشستهاند با زور به مردم حكومت مىكنند. اما ايران از باب از خود مردم بود اين جوشش، از متن جامعه بود اين انقلاب، و
صحيفه نور ج 12 صفحه 113
همه هم اسلامى بودند، همه آن چيزهايى كه بايد براى يك مملكتى اساس مملكت باشد انجام گرفته. ما ديگر چيزى، معطلى در اين باب نداريم، بعد بايد سازندگىها بشود كه انشاءالله مشغولند و خواهد شد. شما را بازى ندهند اين قلمهاى مسموم، اين مجلهها و بعضى روزنامههايى كه در خدمت ديگران هستند و معالاسف به آنها اجازه نشر مىدهند هر روز، اينها شما را اغفال نكنند. آن چيزهايى كه بيخ گوش شما در دانشگاه مىخوانند، يا در مدرسه مثلاً فيضيه مىخوانند به گوشتان نرود. اين اجتماعى كه شما با هم كرديد الان هدف واقع شديد از براى آنهائى كه با اسلام مخالفند و با دانشگاه مخالفند و با فيضيه مخالفند. الان شما هدف آنها هستيد. ادامه دادن كار بالاتر از ايجادش است، ايجاد را مىشود، سه روز رفتيد در قم و بحمدالله با هم صحبت كرديد و تفاهم كرديد و الحمدلله با هم نزديك شديد، لكن ادامه اين مهم است. بايد شما قرار بدهيد هر چند روز، هر چند وقت يك دفعه با هم اجتماع كنيد و با هم يكصدا باشيد.
اگر دانشگاه از اول در خدمت مردم بود حالا ما محتاج نبوديم
و من اميدوارم كه اين ائتلاف شما با هم يك امر بسيار مباركى باشد و با اين ائتلاف بتوانيد دانشگاهها را، مراكز علمى را به صورت اسلامى در آوريد كه اشخاصى كه از، ما هر بنگاهى را كه، هر كارخانهاى را، از آن چيزى ك بيرون مىدهد مىفهميم چيست. آن كارخانهاى كه شكر بيرون مىدهد مىبينيم شكرش چطور است بعد مىفهميم كارخانهاش چطور است. آن كه فرض كنيد كه فاستونى بيرون مىدهد ما مىفهميم چطور است. ما از اين محصول كارخانه دانشگاهمان بايد بفهميم چى بوده، اين محصولش چه بوده. اين آقايانى كه مىگويند كه ما خودمان در اين يك سال دانشگاه را چه كرديم، در اين يك سال ما ببينيم اين آقايان چه كردهاند؟ محصولش چه بوده؟ در اين پنجاه سال محصولش چه بوده؟ در اين پنجاه سال مثلاً يك ميليون دانشگاهى ملت براى ملت خدمت بكند نه براى ديگران، درست شده است؟ دانشگاه بيرون داده است افرادى كه نظرشان اين باشد كه براى ملتشان كار بكنند و به ديگران مربوط نباشند؟ اين كمونيستها از كجا آمدهاند؟ اين ماركسيستها از كجا آمدهاند؟ از توى دانشگاهها. ما معلمها را از اينها مىفهميم، كه دانشگاه داخلش چه بوده براى اينكه محصولش اين است. يك عدهاى البته متعهد هستند، در هر جا هستند اما دانشگاهى كه چند ميليون جمعيت در آن بايد باشد و در عرض اين پنجاه سال بايد بيشتر از صد ميليون جمعيت از آن بيرون آمده باشد و آمده و رفته باشد، اگر بنا بود كه اين دانشگاه يك محصول دلخواهى داده بود بيرون، حالا گلستان بود مملكت ما، محتاج به جنگ نبوديم، محتاج به نهضت نبوديم، محتاج به انقلاب نبوديم. محصول آنجا يك محصول نامطلوبى بود كه در هر پستى وارد شدند براى اجانب كار كردند. اينهايى كه در اين پستها وارد شدند، براى كى كار كردند؟ براى ملت كار كردند؟ اينها محصول همين دانشگاه بودند و از دانشگاه آمدند در وزارتخانهها در راس امور وارد شدند و همهاش براى اجانب كار كردند. اگر اينها براى ايران كار كرده بودند، اگر دانشگاه در خدمت ايران بود حالا ما ديگر محتاج بوديم كه
صحيفه نور ج 12 صفحه 114
جنگ و نزاع كنيم؟ دانشگاه ديگر مركز اين سنگربندىها مىشد؟ ادارات ما به اين صورت در مىآمد كه نكنند كار را، كم كارى بكنند؟ دانشگاه نتوانسته آن خدمت خودش را بكند به اين ملت، دانشگاه در خدمت ديگران بوده است، جوانهاى ما را دانشگاهها اينطور كردند. الان هم دنبال اين هستند كه نگذارند اين دانشگاه يك دانشگاه در خدمت خود مردم باشد. ما كه مىگوئيم دانشگاه اسلامى، ما مىخواهيم كه يك دانشگاهى داشته باشيم كه روى احتياجاتى كه اين ملت داشته باشد، كرسى داشته باشد و براى ملت باشد. تربيت نبوده است در اين دانشگاه، تربيت بر ضد بوده است.
آموزش و پرورش لفظى بوده است كه وزارت آموزش و پرورش! نه آموزش، آموزش بوده است، نه پرورش، پرورش. آموزش اين بوده است كه جوانهاى ما را گرايش غربى و شرقى مىدادند و پرورش هم اين بوده است كه لاابالى بار مىآوردهاند و همين چيزهايى كه مىبينيد. حفظ كنيد اين وحدت خودتان را. اينها الان هجوم مىآورند كه از دستشان بگيرند اين را. بخواهيد كشورتان كشور مستقل و خودتان اشخاص آزاد باشيد، اين را تعقيب كنيد و شما دو قشر با هم ارتباط دائم داشته باشيد و برنامهها را خود دانشگاهىها و خود علماى حوزه برنامهها را تنظيم كنند كه يك آموزش موافق با احتياج مملكت، نه اين چيزهايى را بخوانند كه اصلا به درد ما نمىخورد، خيلى از چيزهاست كه اصلا به مملكت مربوط نيست و يك پرورش صحيح، كه از دانشگاه وقتى بيرون مىآيند مستقل در فكر باشند، مستقل در عمل باشند، تحت تاثير گرايشهاى شرقى و غربى نباشند، خدمتگذار به كشور خودشان باشند نه خدمت به ديگران بكنند. اين معنى انقلاب دانشگاه است. ما انقلاب دانشگاه را از محصولش بايد بفهميم، اگر انشاءالله بعد از چند سال ديگر محصول، محصولى شد انسانى، محصولى شد اسلامى، محصولى شد كه براى كشور خودشان زحمت مىكشند و كار مىكنند، مىفهميم تحول پيدا شده و اگر چنانچه همان باشد و از آن كمونيست بيرون بريزد و مسلمانها را از آن طرف بريزند، كمونيست از آنجا در بياورند، اگر اينطور باشد ما تا ابد لنگ هستيم و منتظر بدترش بايد باشيم. لكن ما اميدواريم كه خداى تبارك و تعالى با ما همراهى و كمك كند و به زحمتهاى شما علما و شما دانشمندان، انشاءالله ما به واسطه زحمات شما مملكتمان اصلاح بشود.
والسلام عليكم و رحمهالله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 12 صفحه 115
تاريخ: 4/3/59
بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان مجلس شوراى اسلامى
مجلس محل طرح مسائل دلخواه اسلام و مردم است
بسم الله الرحمن الرحيم
من خوف اين را دارم كه مطالبى كه آقاى حجازى فرمودند درباره من، باورم بيايد. من خوف اين را دارم كه با اين فرمايشات ايشان و امثال ايشان براى من يك غرور و انحطاطى پيش بيايد. من به خداى تبارك و تعالى پناه مىبرم از غرور. من اگر خودم را براى خودم نسبت به ساير انسانها يك مرتبتى قائل باشم، اين انحطاط فكرى است و انحطاط روحى. من در عين حال كه از آقاى حجازى تقدير مىكنم كه ناطق برومندى است و متعهد، لكن گله مىكنم كه در حضور من مسائلى كه ممكن است من باورم بيايد بيان كردند.
من چند كلمهاى كه مىخواهم در حضور آقايان عرض كنم از باب اينكه امر شده است به تذكر، ((فان ذكرى تنفع المومنين)). تصادف خوبى است كه امروز كه آقايان در اينجا تشريف دارند و با هم مواجه هستيم - كه - مواجه با ملت هستيم، تمام ملت خلاصه در وجود شما آقايان است، تصادف خوبى است كه با روز عيد مباركى مصادف شده است و از آن بهتر اين است كه روز گشايش مجلس اسلامى در روزى است كه عدالت در عالم متولد شده است، روزى است كه اميرالمومنين سلام الله عليه به دنيا آمدند، اين مظهر همه عدالتها و اعجوبه عالم هستند و از صدر عالم تا ابد به جز رسول اكرم كسى به فضيلت او نيست. اين را ما به فال نيك مىگيريم و اين فكر را مىكنيم كه آقايان كه در يك روزى كه مظهر عدالت خدا، پرتو عدالت انسانى در آن روز متولد شده است و شما مجلس را در آن روز افتتاح مىكنيد بدانيد كه بايد همان رشته را، همان رشته على عليه السلام را پيروى كنيد. من در بعضى مجالس زمان رضاخان رفتهام در مجلس، به عنوان تماشاگرى و مجالس ديگرى هم كه از آن زمان تا اخير بوده است شنيدهام. آنجائى كه من ديدهام، مجلس، مجلس شورا نبوده است، مجلس مبارزه بين افراد در آمال خودشان بود، جنگ و نزاع بود، حتى بعضى اشخاص كه اشخاص صحيحى بودند و در خارج از مجلس حدود را حفظ مىكردند در مجلس كه وارد مىشدند مثل اينكه ملزم مىشدند به اينكه نظير آنهاى ديگرى كه به طور غير اسلامى رفتار مىكردند، گاهى هم بعضى از آنها منحرف بشوند. مجلس شوراى اسلامى مجلس مشورت است، مجلسى است كه بايد متفكرين، آقايان مسائلى كه مايحتاج ملت است و كشور است در ميان بگذارند و با هم مشورت كنند، مباحثه كنند فقط
صحيفه نور ج 12 صفحه 116
آن چيزهائى كه مربوط به ملت است و به اسلام. مجلس شوراى اسلامى كه شما آقايان وكيل هستيد از طرف ملت براى خدمت در آن بنگاه بايد آنكه دلخواه ملت است در آنجا طرح بشود و آنچه دلخواه اسلام است بحث و مشورت بشود و به ترتيبى كه مقرر است تصويب بشود و همه چيزش اسلامى باشد. اغراض شخيصه را بايد همه ما كنار بگذاريم. فرضا كه من با شما خداى نخواسته يك حساب و خرده دارم اين در مجلس نبايد، در مجلسى كه مجلس اسلامى است نبايد اين خرده حسابها را آنجا به آن رسيد. مجلس شوراى اسلامى در يك محفظه سربسته نيست كه اگر خداى نخواسته انحرافى در آن پيدا شد همان اجزاه خود مجلس بفهمند، اين سرباز است و راديو و تلويزيون اين را منتشر مىكند همه ايران مىبينند و مىشنوند و خارج از ايران هم تا آنجائى كه موج اينها مىرود آنها هم مىشنوند و مىفهمند كه چه شده است. اگر بنا باشد كه خداى نخواسته از اول صف آرائى بشود براى جنگ اعصاب و آن مجالسى كه در زمان طاغوت بود، آن مجالس، باز محتوايش تكرار بشود، اين مجلس اسلامى نيست و آقايان به وظيفه شرعى و الهى خودشان عمل نكردهاند. من اميدوارم كه آقايان بدون اينكه جهات نفسيت را در نظر داشته باشند و بدون اينكه اغراض خودشان را و مخالفتهاى شخصى كه با اشخاص دارند در نظر داشته باشند، به آن چيزى كه وكيل او، به آن چيزى كه در آن چيز وكيل هستند، انديشه كنند و مباحثه كنند و شور كنند. شورى كه در محيطى واقع شد كه اسلامى است و اخلاق اسلامى است منتهى به جنگ نمىشود، منتهى به آن مسائلى كه در آن مجلسها و بعضى از آن مجلسها واقع مىشد كه انصافا شرم آور است نمىشود بايد همانطورى كه تا حالا تحولات زيادى پيدا شده است در اين ملت شما كه وكيل از جانب ملت هستيد و عصاره فضائل ملت هستيد، بايد در آنجا همان معنائى كه مامور آن شديد از طرف ملت، همان معانى باشد. ملت يك ملت اسلامى است و اسلام را مىخواهد و احكام اسلام را مىخواهد شما وكيل نيستيد كه برويد آنجا بنشينيد و حسابهائى كه خودتان با هم داريد صاف كنيد اگر يك همچو كارى بشود، اين انحراف است و غصب است آن محل براى شما. شما بايد (انشاءالله همين طور هم هست) شما بايد در آنجا معلم اخلاق باشيد و از براى همه كشور، براى اينكه مطالب شما به همه كشور بسط پيدا مىكند. وقتى كه همه مردم در تمام كشور ديدند كه اين وكلايشان با راستى و صداقت در خدمت كشور هستند و در خدمت اسلام هستند و مناظرههائى كه مىكنند مناظرههاى اسلامى است و بحث و تفتيش اسلامى است، اين يك تعليمى مىشود به همه افرادى كه در اين كشور هستند و به آنجائى كه اين موجها مىرسد در خارج كشور. مابايد همه قشرها را تربيت كنيم. شماها بايد در مجلس كه مىرويد علاوه بر اينكه مسائلى كه طرح مىشود كه مورد احتياج ملت است بايد آنها را در آن طرح كنيد، با سلاح اخلاق اسلامى وارد بشويد و با آن سلاح مردم را تربيت كنيد كه وقتى چند سال از مجلس گذشت، در مردم آثار گفتگوهاى شما و مناظرات شما پيدا باشد. از مجلس منعكس مىشود كارهاى شما، علاوه بر اينكه خداى تبارك و تعالى حاضر است در همه جا و ناظر است در همه جا و پروندههاى همه شما پيش اوست و همه عالم، علاوه بر اينكه بايد ملاحظه كنيد كه در حضور خداى تبارك و تعالى هستيد و هر نفسى كه مىكشيد در
صحيفه نور ج 12 صفحه 117
حضور او هست و هر كلمهاى كه ادا مىكنيد در محضر مبارك خداى تبارك و تعالى هست و در محضر خداى تبارك و تعالى و برخلاف دستور او جرم عظيمى است و بايد ناظر بدانيد خدا را بر اعمال خودتان، بايد شما ديگران را هم تربيت كنيد همه اشخاصى كه در هر مركزى هستند بايد آن مركز را به صورت يك تعليمگاه در آورند همانطورى كه در صدر اسلام آن كه رئيس دولت بود و آن كه سردار بود، سردار لشگر بود با اعمال خودشان مردم را تربيت مىكردند، با حرفهاى خودشان، با كردار خودشان مردم را تربيت مىكردند. بايد ما كه دعوى اين را داريم كه مسلمان هستيم و تابع اولياى اسلام هستيم، بايد ما هم با كردار و رفتار خودمان تربيت كنيم مردم را. اگر خداى نخواسته انحرافى در مجلس پيدا بشود، چون منعكس مىشود به همه جا ممكن است كه انحراف در سطح گستردهاى پيدا بشود و مسووليت بزرگ باشد. چنانكه اگر انحرافاتى را شما به واسطه اعمال و افعالتان از ملت سلب كنيد، اجر بسيار بزرگى را داريد، اجر انبيا را داريد. از الان بناى بر اين نگذاريد كه ما يك جبهه كذا و يك جبهه كذا، از اول بناى مبارزه باشد، مبارزه نيست، مباحثه است، مباحثه، مباحثه نرم اسلامى. مىخواهيد هر كدام مسائلى كه داريد به ديگرى بگوئيد با برهان، با بيان، البته بايد بگوئيد اما مبارزه نداريد با هم. همه براى اسلام هستيد و خدمتگزار اسلام هستيد و مىخواهيد براى اسلام خدمت بكنيد. از حالا بنا نگذاريد به اينكه يك جبهه بندى كنيد، يك دسته اين طرف، يك دسته آن طرف و همان كارهائى كه در مجالس سابق مىكردند و همان دعواها و نزاعهائى كه به انحطاط مىكشيد خودشان و ملت را و من نمىدانم آيا در مجالس خارج از اين كشور يك همچو نزاعها و داد و قالها و بدگوئىهائى بوده است كه تقليد كردند اينها از آنها يا نه ابتكار بوده، اين را من اطلاع ندارم، لكن على ايحال، چه تقليد از ديگران بوده است و چه ابتكار خودشان بوده است، يك امر بسيار مشوه بدى بود كه تلخى او در ذائقه بايد بماند تا آخر و من اميدوارم كه كارهاى شما آن تلخىها را از ذائقهها بزدايد.
كفران نعمت، كار شكنى و تضعيف يكديگر موجب انحطاط و سقوط مىشود
و يك مطلبى كه باز مىخواهم عرض بكنم كه دنباله همين است، اين است كه الان كشور ما اول عملش و اول كارش است. بحمدالله تا حالا تمام آن چيزهائى كه يك حكومت لازم دارد، محقق شده است، لكن باز اول كار است در اين كار يك ويژگىاى هست كه بعدها آن ويژگى ديگر ممكن است نباشد. حالائى كه از خارج و داخل به كشور ما هجوم مىشود، در داخل با طرح مختلف، قلمهاى مختلف، مجلههاى مختلف و گويندگان مختلف و اشخاصى كه شلوغ مىكنند در اين مملكت، ابتلاء هست و از خارج هم كه با قدرتهاى بزرگ، محل ابتلاى ما هست، ما اگر بخواهيم براى كشورمان، براى اسلام پيروزى حاصل بشود، بايد كارشكنى نكنيم از هم، بايد همه يكصدا باشيم. قضيه هدايت مسالهاى است، قضيه كارشكنى مسأله ديگر، هدايت بايد كرد. مركز همه قانونها و قدرت مجلس است. مجلس هدايت مىكند همه را و بايد بكند، اما بناى بر اين نباشد كه مجلس دولت را ضعيف كند و بناى بر اين هم نباشد كه دولت مجلس را ضعيف كند، تضعيف هم يك، تضعيف خودش
صحيفه نور ج 12 صفحه 118
هم هست. اگر رئيس دولت، رئيس جمهور تضعيف كند مجلس را، خودش قبل از مجلس سقوط مىكند و اگر مجلس تضعيف كند دولت و رئيس جمهور و آنهائى كه اجرا مىخواهند بكنند، اين خودشان هم تضعيف مىشوند و امروز صلاح نيست. اگر چنانچه در يك وقتى هم يك همچو مطلبى واقع بشود، آن هم يك جرم است، امروز اين مسأله جرم بسيار بزرگ است براى اينكه در آن مواقعى كه مملكت ما ابتلاء به اين مصائب ندارد، خوب يك كار خلاف است اما كار خلافى نيست كه مملكت ما را تهديد به نابودى و شكست بكند اما امروز كه مملكت ما وضعش اينطورى است و نمىتوانند آنهائى كه عمال خارجى هستند و خود خارجى نمىتوانند ببينند كه در ظرف يك سال و دو سه ماه، چند ماه، تمام كارهائى كه در چندين سال انجام نگرفته اينجا انجام گرفت، اين را نمىتوانند ببينند، اينها از اول هى خيال مىكردند كه خوب، به خودشان وعده مىدادند كه اصللاً جمهورى اسلامى، اين پا نمىگيرد اصلش با او مخالفت مىكردند ((جمهورى، نه، لازم نيست اسلامى باشد، جمهورى ملى باشد)) ما از اين ملىها هيچى نديديم جز خرابكارى، اگر يك نفرشان آدمى بود كه صحيحى بود، اسلامى بود كه صحيح بود، ما نديديم چيزى از اينها. همه ما اسلامى پيش برويم، با برنامه اسلامى پيش برويم. پيروزى ما مرهون اسلام است، نه مرهون من است نه مرهون شما و نه مرهون هيچ قوهاى، مرهون اسلام است. اسلام به ما اين پيروزى را داده است اين يك نعمتى است كه خداى تبارك و تعالى به ما اعطا كرده است و اين نعمت را اگر چنانچه شكرگزارى نكنيم ممكن است كه يكوقتى خداى نخواسته از ما بگيرند. شكرگزاريش به اين است كه همانطورى كه در اول همه دستها بلند شد كه ما اسلام را مىخواهيم، جمهورى اسلامى را مىخواهيم، خداى تبارك و تعالى عنايت فرمود و اعطا كرد، اگر ما از حالا اين دستها را كنار بزنيم، يكى از اين طرف برود و يكى از آن طرف برود و يكى يك چيزى بگويد و يكى يك چيز ديگرى بگويد و جبهه بندى بشود و دولت با مجلس، مجلس با دولت و همه با هم به هم بريزند ممكن است كه عنايت خدا به واسطه كفران نعمت برداشته بشود و ما انحطاط همه چيز پيدا بكنيم و كشورمان باز برگردد به حال سابق، به همان ظلمها و همان ستمهايى كه همه ديديد و همه ديديم. شكرگزارى به اين است كه شماهائى كه وكيل ملت هستيد كارشكنى براى دولت نكنيد، هدايت كنيد، هر جائى كه پا را كنار مىگذارند هدايتش بكنيد، دولت هم هر كس شود و هر كس هست و نخست وزير هم هر كس هست، دولت هم هر كس هست، آنها هم كارشكنى براى مجلس نكنند، آنها قوه مجريه هستند همه روى قانون عمل بكنند. اين قانونى كه ملت برايش راى داده است، همين راى نداده است كه روى طاقچه بگذاريد و كارى به آن نداشته باشيد، برويد مشغول كار خودتان بشويد. اين قانون بايد دست همه باشد و همه خدود را قانون معين بكند. قانون براى مجلس حدود معين كرده است، تخلف از اين حدود نشود. براى رئيس جمهور تحديد كرده، حدود قرار داده، او هم تخلف نكند. براى نخست وزير و امثال اينها و دولتها حدود معين كرده، آنها هم نبايد خارج بشوند. هر كه خارج بشود از حدود، بايد اين را تنبه بدهند، هدايت كنند او را.
صحيفه نور ج 12 صفحه 119
تكليف بر حركت در مسير خدا بدون خوف از چپ و راست
و شماها هم من اميد اين را دارم كه چهرههاى نورانى كه در مقابل من واقع شدهاند بدانند كه در پيشگاه خداى تبارك و تعالى هم هستيد و بايد براى اسلام و براى احكام و براى احكام اسلام (كه به ما منت گذاشته است و همه پيروزىهاى ما به واسطه اوست) خدمت بكنيم و با كمال قدرت خدمت بكنيم. خوف اين معنا را نداشته باشيد كه اگر در مجلس شما يك مطلبى را بگوئيد، پيش روشنفكرها اين خوب نيست. شما نماز هم اگر بخوانيد بعضى از اين روشنفكرها پيششان خوب نيست، شما اگر دعا هم بخوانيد بعضى از اينها پيششان خوب نيست. من نمىگويم همه روشنفكرها، روشنفكر خوب در همه طبقات هست اما آنهائى كه از اولى كه اين جمهورى اسلامى خواست پايش را بگذارد در اين مملكت مخالفت كردند و آنهائى كه به اسم خدمت به خلق مىخواهند نگذارند اين جمهورى اسلامى تحقق پيدا بكند. شما خوف هيچ كس را نداشته باشيد، نه خوف چپىها را داشته باشيد، نه خوف راستىها را داشته باشيد. شما در مسائل قانون اساسى است و اسلام و قانون اساسى هم تابع اسلام است بايد به اسلام فكر بكنيد، نبايد فكر كنيد كه حالا كه در فلان كشور كذا چه جور واقع شده ما هم خوب است كه التقاطى باشيم، يك قدرى بگوئيم خدا، يك قدرى هم بگوئيم چيز ديگر. مستقيم باشيد و با استقامت كارتان را پيش ببريد پشتيبان شما خداست. از هيچ چيز، از هيچ قوه نترسيد من نمىگويم كه شما بر همه قوهها غلبه مىتوانيد بكنيد. ما كه چيزى نداريم، همه چيز ما دست دشمن ماست. من عرض مىكنم كه وقتى بنا شد كه ما به تكليفمان عمل بكنيم و ما آن راهى را كه خداى تبارك و تعالى پيش پاى ما گذاشته است آن راه را برويم براى ما شكست هيچ نيست براى اينكه از دو حال خارج نيست يا اين است كه ما پيش مىبريم كه شكست هيچ نيست و يا اين است كه نه، مىآيند و ما را عقب مىزنند، ما تكليفمان را عمل كردهايم، چه شكستى است؟ سيدالشهدا هم شكست خورد در كربلا، اما شكست نبود اين، كشته شد و زنده كرد يك عالمى را. امير المومنين هم در جنگها، در جنگ صفين شكست خورد لكن شكست نبود اين، او به خدمت اسلام بود و براى خدا كار مىكرد، كسى كه براى خدا كار بكند، هيچ وقت شكست در آن نيست، برد با آنهاست. شما خوف اين را نداشته باشيد كه اگر چنانچه يك چيزى برخلاف مثلاً مسلك ماركسيسك بگوئيد، بگويند كه اينها چه عقب مانده هستند، خود آنها عقب ماندهاند. همانهائى كه ادعاى نمىدانم كمونيستى و كذا مىكنند خود آنها از همه قلدرتر و از همه ديكتاتورترند و ملتهايشان را همه به بند كشيدهاند، آزادى در آن ممالك نيست براى كسى، همانطورى كه در ممالك غربى هم آزادى نيست در كار، صحبت آزادى، حرف آزادى است. اگر آزادى باشد، اين سياههاى بيچاره چه كردهاند كه اينطور تحت فشارند؟ در هيچ جاى دنيا شما خيال نكنيد كه اين طرحهائى كه مىدهند و اين بساطى كه درست مىكنند يك واقعيتى باشد و بخواهند روى آن رفتار بكنند. اين مجلسهاى كذا كه در دنيا درست شده است و به دست قدرتمندها درست شده است و لهذا حق وتو دارند، همه از آن قدرتمندها، اينها همه بازى است براى بلعيدن ماها، اين يك مانور سياسى است كه با آن ماها را اغفال كنند و ماها با ببلعند. شما نبايد گول از اينها بخوريد و تحت
صحيفه نور ج 12 صفحه 120
تاثير نه شرقىها واقع بشويد و نه غربىها وارد بشويد، شما آنطورى كه اسلام مقرر فرموده است عمل بكنيد، اگر هر كس هم هر چه به شما بگويد اعتنا به او نكنيد. اسلام مدنظر شما باشد و اين را بدانيد كه آنهائى كه با اين مجلس مخالفند و آنهائى كه با اين انقلاب مخالفند و آنهائى كه با اسلام مخالفند هر كارى بكنيد آنها به مخالفت خودشان ادامه مىدهند منتها يك وقتى با يك بهانه است بعد يك بهانه ديگر پيدا مىكنند. شما توجه داشته باشيد كه اسلام به اسلام خدمت كنيد و به كشور خودتان خدمت كنيد. شما وكيل مردمى هستيد كه همه اسلام را مىخواهند و همه كشور خودشان را مىخواهند و شما بايد براى اين ملت خدمت بكنيد، به آن چيزى كه شما را وكيل كرده است خدمت بكنيد، اگر انحراف پيدا كنيد برخلاف ملت، خيانت كردهايد به وكالتى كه داريد. و من اميدوارم كه انشاءالله شما با كمال قدرت، با كمال عزت و عظمت اين نهضت را به پيش ببريد و مجلس، يك مجلس اسلامى اخلاقى همه چيز تمام باشد و شما معلم اخلاق جامعه باشيد و همه جامعه هم پشتيبان شما باشد و همهتان يك هويت بين دولت و ملت و ارتش و مردم همه يك هويت باشيد، همه اعضاى يك انسان باشيد، همه در خدمت انسان كامل كه رسول اكرم (ص) است باشيد و همه به منزله اعضاى او باشيد براى خدمت و اگر اينطور شد، پيروزى نصيبمان هست و اگر خداى نخواسته انحرافات پيدا شد و اغراض شخصيه پيش بيايد و نمىدانم مسندها بحث بشود و مقامها طرح بشود و امثال اينها، اين اولاً انحطاط اخلاقى زياد است و انحطاط در پيشگاه خداست و ثانياً خوف اين است كه نتوانيد اين بار را به منزل برسانيد.
خداوند انشاءالله همه شما را تاييد كند و همه ما را و همه مسلمين را تاييد كند و همه را از شر شيطان بزرگ و آنهائى كه دنباله او هستند حفظ كند و ما را از شر نفس اماره بالسوء حفظ كند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 12 صفحه 133
تاريخ: 11/3/59
پيام امام خمينى در رابطه با كنفرانس رسيدگى به جنايات آمريكا
بسم الله الرحمن الرحيم
اكنون كه نمايندگان بعضى از ملتها و احزاب سياسى براى رسيدگى به جرائم دولت آمريكا و وابستگان آن از آن جمله محمدرضا شاه مخلوع به ايران، اين كشور غارت زده و مظلوم آمدهاند با تشكر از زحمات آنان بايد تذكر دهم كه ملت و دولت ايران قادر نيستند كه جميع اسناد جرائم پنجاه ساله رژيم سابق و جرائم بيش از سى سال دولت آمريكا را به شما نمايندگان محترم عرضه دارند.
چطور ممكن است اسناد قتلها و شكنجههاى وحشيانه و زندانهاى رژيم سفاك گذشته را در طول پنجاه سال از سراسر كشور جمع آورى كنند و چگونه مىتوانند اسناد و اسامى شهداى مسجد گوهرشاد و قتل عامهاى مكرر در طول سلطنت غاصبانه محمدرضا و از 15 خرداد 42 تا زمان سقوط رژيم را خصوصاً در دو سه سال اخير را جمع آورى كرده و عرضه نمايد و چطور مىتوانند تمام قراردادهاى تحميلى از طرف دولتمردان آمريكا توسط شاه خائن عليه ملت مظلوم ايران را مفصلاً ارائه دهند. و چطور ممكن است قبرستانهاى شهداى ما را كه در سراسر ايران بر اثر كشتارهاى دسته جمعى بوجود آمده است ارائه دهند.
و چگونه ممكن است معلولين از 15 خرداد 42 تا سالهاى اخير را كه در شهرهاى سراسر كشور متفرقند به شما ارائه دهند.
آنچه دولت مىتواند ارائه دهد اسناد ناچيزى است كه عمال دولت آمريكا نرسيدهاند تا آنها را محو كنند و اسنادى است كه حتى بعد از سقوط شاه در اصطلاح سفارت آمريكا موجود است. با آنكه اكثر اسناد مهم به دست كارمندان اين به اصطلاح سفارتخانه پودر شده است كه امكان استفاده از آنها ديگر نيست ولى آنچه به دست آمده است دخالت آمريكا را در كشور ما ثابت مىكند.
مستشاران آمريكا در مقدرات كشور مظلوم ما دخالتهاى مستقيم داشتند. تحميل كاپيتولاسيون بر ملت مظلوم ما به وسيله شاه مخلوع سابق از بزرگترين جنايات آمريكا بود كه با مخالفت روحانيون و ملت متدين مواجه گشت و از آن پس چه ستمها و چه جنايات كه بر ملت ما وارد نشد.
شما آقايان نمايندگان بدانيد سفارت آمريكا كه به دروغ نام آن را سفارتخانه گذاشتهاند داراى دستگاههائى است كه مخصوص جاسوسى در ايران و منطقه است و اين محل براى جاسوسى و دخالت در مقدرات كشور ما تأسيس شده بود.
صحيفه نور ج 12 صفحه 134
پياده كردن قواى نظامى در كشورى مستقل جرمى است نابخشودنى و بار ديگر كارتر گفته است دوباره در ايران دخالت نظامى مىكنيم. بايد بگويم ملت ما آنچه تاكنون از اكثر دولتها ديده است طرفدارى از ظالم و محكوم كردن مظلوم مىباشد. ملت ما اكنون چشم به شما نمايندگان دوختهاند كه براى رسيدگى به جرائم و شاه مخلوع به ايران آمدهايد و از شما اميد عدل و انصاف دارد. ما اميدواريم كه نتيجه اين بررسى محكوم نمودن ظالم باشد.
از خداوند متعال نجات مستضعفان جهان را خواستارم.
والسلام على من اتبع الهدى
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 12 صفحه 130
تاريخ: 10/3/59
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و ساير قواى انتظامى
شما بايد همچون على (ع) در مقابل دشمن كوبنده و در بين خودتان رحيم باشيد
بسم الله الرحمن الرحيم
من اين عيد سعيد را به همه ملت ايران و بخصوص سپاه پاسداران و ساير قواى انتظامى تبريك عرض مىكنم. اين روزى است كه به واسطه تولد مولا عليه السلام كه تولد عدالت مطلق و تولد رحمت الهى است، به همه شماها تبريك عرض مىكنم. من اميدوارم كه اين عدالت كه به چهره تابناك على بن ابيطالب سلامالله عليه ظاهر شده است، در ملت ما و بخصوص قواى انتظاميه جلوهگير شود. شماها كه پاسدار جمهورى اسلامى هستيد و پاسدار اسلام و قرآن هستيد بايد به همان نحو كه مولا عليهالسلام مظهر عدالت بود و مظهر رحمت، شما هم اقتداى به آن حضرت كنيد و با عدالت با مردم و بين خودتان رفتار كنيد و با عطوفت. از خاصههائى كه خداى تبارك و تعالى براى مؤمنين ذكر مىفرمايد، اين است كه اشداء على الكفار رحماء بينهم بر كفار شديد هستند و كوبنده، و در بين خودشان رحيم و با رحمت رفتار كنند. ما اگر بخواهيم بفهميم كه مؤمن هستيم و تابع دستورات اسلام هستيم، بايد اين ميزان را در خودمان ببينيم هست و براى مشركين توفنده و كوبنده و براى مسلمين رحمان و رحيم و با رحمت. من اميدوارم كه اين عدالتى كه به يمن وجود اسلام و اولياء اسلام در بين بشر آمد، ما بتوانيم بعد از دو هزار و پانصد سال ظلم و رژيم ظالم و بعد از پنجاه سال خيانت و ظلم، ستم و چپاولگرى بتوانيم انشاءالله تعالى در ايران اولاً و در ساير جهان بعدها پياده كنيم.
اين تحول روحى معجزه آسا را حفظ كنيد
برادران بايد متوجه باشند كه هر صفت كمالى كه در دنيا بخواهد باشد، هر شخصى بايد از خودش شروع كند. شما اگر بخواهيد انقلاب اسلامى و انقلاب فرهنگى در ايران پياده كنيد بايد اين انقلاب اول از باطن خودتان باشد، روح شما منقلب بشود و بحمدالله تعالى در اين نهضت و در اين انقلابى كه واقع شد، روح ملت ما و خصوصاً جوان پاسداران، سربازان، انقلاب پيدا كرد. انقلاب معجزهآسا آنكه، آن روحى كه با سالها مجاهدت نمىشد متحولش كرد به يك روح انسانى، فداكار براى انسان و اسلام، كان در يك شب واقع شد. جوانان ما را كه در طول تاريخ و خصوصاً در اين اواخر كشانده بودند به مراكز فساد و نقشه اين بود كه جوانها به مراكز فساد كشيده بشوند تا ميدان
صحيفه نور ج 12 صفحه 131
خالى بشود براى چپاولگران، در اين انقلاب به طور معجزهآسا از مراكز فساد كشيده شدند به ميدان مبارزه. آنهائى كه فكر نمىكردند جز براى عياشى و امثال ذلك، يكدفعه متحول شدند به يك انسانهائى كه پشت كردند به آن رژيم و به آن پيوندهائى كه رژيم در اين عالم در ايران درست كرده بود، به آنها پشت كرده و روى به قرآن كريم و به اسلام آوردند. مبارك باد بر شما اين روز و مبارك باد بر شما اين تحول. لكن از حالا به بعد هم ما احتياج داريم كه اين تحول روحى محفوظ بماند، احتياج داريم همه ما به اسلام و تعاليم عاليه اسلام، به اينكه اين تحول روحى كه در اول حاصل شد و معجزهآسا بود، اين را حفظ كنيد، در فكر پيشرفت باشيد، در فكر اين باشيد كه به جلو برويد، بر نگرديد به عقب. اگر انحطاط اخلاقى يا فكرى حاصل بشود، اين برگشت به عقب است و ارتجاع و اگر پيش برويد و با همان خلقى كه در مبارزه براى شما پيدا شد و همان تحولى كه در اول انقلاب براى شما پيدا شد و با همان تحول، بساط ظلم را به هم پيچيديد، انشاءالله رو به قرآن مىرويد و رو به اسلام و رو به خدا، صراط مستقيم، همان راه اسلام و خدا را طى كنيد كه صراط انسانيت است. راه همين است، راه مستقيم همين است. آن راهى كه شما در سوره حمد در نماز مىخوانيد كه اهدنا الصراط المستقيم، صراط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم و لاالضالين صراط مستقيم همين صراط اسلام است كه صراط انسانيت است، كه صراط كمال است كه راه به خداست. سه راه هست، يك راه مستقيم و يك راه شرقى مغضوب عليهم و يك راه غربى ضالين. شما به همين راه مستقيم كه راه انسانيت، راه عدالت، راه جانبازى براى اسلام و عدالت اسلامى است برويد. اين راه مستقيم را اگر چنانچه بدون انحراف به اين طرف و آن طرف، بدون انحراف به شرق و غرب، بدون انحراف به آن مكتبهاى فاسد طى كرديد، اين راه مستقيم، منتهى به خدا مىشود. آن صراطى كه تا جهنم كشيده شده است، اگر مستقيم در اين عالم حركت كنيد، از آن صراط مستقيماً رد مىشويد. جهنم باطن اين دنياست. اگر مستقيم از اين راه رفتيد و طرف چپ يا راست منحرف نشديد، از صراط در اين عالم هم مستقيم عبور مىكنيد و به چپ يا راست متمايل نمىشويد، كه اگر به چپ متمايل بشويد به جهنم است و اگر به راست متمايل شويد جهنم است. راه خدا مستقيم است. صراط الذين انعمت عليهم صراط، راه آنهائى كه خداوند به آنها منت گذاشته است و نعمت عطا فرموده است، نعمت اسلام، بزرگترين نعمت، نعمت انسانيت، بزرگترين نعمت شما به همين راه مستقيم، در همين راهى كه آمديد و براى اسلام آمديد و براى پاسدارى از اسلام آمديد و همه ما و همه ملت بايد پاسدار باشد و پاسدار از اسلام و قرآن كريم باشد، اين راه مستقيم است. راه پاسدارى از اسلام، راه مجاهده در راه اسلام، در راه خدا، اين راه مستقيم است. اين همان صراط مستقيمى است كه شما در نماز از خدا مىخواهيد. انحراف پيدا نكنيد كه انحراف يك طرفش مغضوب عليهم است و يك طرفش والضالين است. گمراهان، آنهائى كه خداى تبارك و تعالى به آنها غضب كرده و آنهائى كه گناهكار هستند، هر دوى آنها راهشان به جهنم است، برادران! تا اينجا آمديد خوب آمديد و خدا به شما توفيق بدهد. از اينجا به بعد هم خوب برويد و خداوند شما را تأييد كند. شما با خودتان، با خداى خودتان قرار بدهيد
صحيفه نور ج 12 صفحه 132
كه اين راه را به آخر برسانيد و قرار بدهيد كه سربازان اسلام باشيد تا آخر و انشاءالله دست تمام مغضوب عليهم و الضالين را از اين مملكت كوتاه كنيد. خداوند همه شما را موفق و مؤيد كند و من خدمتگذار همه شما و دعاگوى همه شما هستم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 12 صفحه 121
تاريخ: 7/3/59
پيام امام خمينى به مناسبت افتتاح مجلس شوراى اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
با خواست خداوند متعال و به مباركى و ميمنت در روزى بسيار بزرگ مجلس شوراى اسلامى افتتاح مىشود. سيزدهم رجب كه روز ولادت با بركت و سعادت بزرگمرد تاريخ و معجزه دهر اميرالمومنين على بن ابيطالب صلوات الله و سلامه عليه، مجلس مقدس شوراى اسلامى كه اولين مجلس جمهورى اسلامى است و اولين مجلس است كه با انتخابات آزاد انجام گرفت، گشايش مىيابد و من اميدوارم كه اين مجلس به بركت اين روز مبارك، مجلس عدالت و پيرو اسلام و به نفع مسلمين و كشور اسلامى باشد. سپاس خداوند بزرگ را كه در مدتى كوتاه ملت ايران موفق شد كه اساس جمهورى اسلامى را با آزادى و آرامش بنيان گذارد و اين از بركت اسلام و وحدت كلمه قشرهاى متعهد اسلامى است. اينجانب طليعه اين مجلس مبارك را به ملت بزرگ ايران و شما نمايندگان محترم تبريك عرض مىكنم و تذكراتى را كه دوستان من خود نيز توجه دارند تكرار مىنمايم:
1- شما دوستان محترم نماينده ملتى هستيد كه جز به اسلام بزرگ و عدالت الهى اسلامى فكر نمىكنند و انتخاب شما براى پياده نمودن عدالت اسلامى كه در طول سلطنت ظالمانه و غاصبانه رژيم شاهنشاهى از آن محروم بودند، رژيمى كه ثروت سرشار كشور را به خود و هم پيمانان ناميمون خود اختصاص داد و براى ادامه سلطه جبارانه خود به جيب ابر قدرتها ريخت و ملت مظلوم را در سطح بسيار وسيعى از اولين احتياجات محروم و به خاك سياه نشاند و كشور را در تمام زمينههاى فرهنگى، اقتصادى، سياسى و نظامى وابسته به اجانب و خصوصا آمريكا كرد. ببينيم شما و دولت منتخب شما با ملت مستضعف كه به حركت انقلابش همه ما را از انزوا خارج نمود چه خواهيد كرد.
2- اميد آن است كه رسيدگى به حال مستضعفين و مستمندان كشور كه قسمت اعظم ملت مظلوم را در بر مىگيرد در راس برنامهها قرار گيرد و در نخستين مجلس شوراى اسلامى طرحهائى جدى در رفاه حال اين طبقه محروم داده شود و از طرف دولت منتخب شما بدون مسامحه به مورد اجرا گذاشته شود تا در پيشگاه خداوند متعال، بعضى از ديون خودتان را به اين طبقه عزيز كه جان خود را براى اسلام و آزادى و استقلال كشور در طبق اخلاص گذاشته و پيروزى را براى انقلاب اسلامى به ارمغان آوردهاند، ادا كرده باشيد.
3- شما منتخبين مجلس كه از پشتيبانى جدى ملت عزيز برخورداريد، بايد با كمال قدرت در
صحيفه نور ج 12 صفحه 122
مقابل قدرتهاى شيطانى كه در رژيم دست نشانده سابق، حاكم بر سرنوشت ما بودند بايستيد و از هيچ قدرتى غير از قدرت خداوند قادر نهراسيد و جز به مصالح كشور به چيز ديگرى فكر نكنيد. متوجه باشيد كه در خارج از مجلس با صحنه سازىها و اغفال، چه بسا چپگرايان و يا راستگرايان و يا ريشه فاسد رژيم سابق طمع كنند كه با نفوذ در مجلس مقاصد شوم اجانب را تحميل نمايند. بايد همه با هوشيارى در طرحها و مسائل روز دقت فرمائيد و از كيد دشمنان به خداى تعالى پناه ببريد. خداوند متعال همه ما را از لغزشها نگه دارد.
4- بحمدالله در مجلس، دانشمندان و علماى آشنا به احكام شرع مطهر حضور دارند و فقهاى نگهبان حاضرند، ليكن لازم است طرحهائى كه در مجلس مىگذرد مخالف با احكام مقدسه اسلام نباشد و با كمال قدرت، با پيشنهادهاى مخالف با شرع مقدس كه ممكن است از روى ناآگاهى و غفلت طرح شود شديداً مخالفت نمائيد و از قلمهاى مسموم و گفتار منحرفين هراسى نداشته باشيد و سخط خالق را براى رضاى مخلوق تحصيل نكنيد و خداوند قاهر و قادر را حاضر و ناظر بدانيد.
5 - اين مجلس كه اولين دوره در جمهورى اسلامى است، الگوئى است براى مجالس آينده و هر سنت حسنه و يا سيئهاى ممكن است هر مجالس ديگر اثر گذارد و براى شما اجر جزيل و يا خداى نخواسته وزر و وبال به بار آورد. لازم است در مذاكرات و برخورد آرا به طور آرام و با احترام متقابل عمل شود، نه مثل دورههاى رضا خان و بعد از آن و لازم است از دسته بندىها و جهت گيرىهاى غير اصولى براى كوبيدن طرف مقابل جداً احتراز شود كه تنها حل مسائل در محيط آرام امكان پذير است.
6 - ويژگى اين مجلس و محيط كشور در اين دوره ايجاب مىكند كه مجلس و دولت هماهنگ شود تا بر مشكلات كشور فائق آيند و هيچ يك از نهادهاى جمهورى اسلامى خصوصاً مجلس و رئيس جمهورى و دولت براى يكديگر و ديگران كارشكنى نكنند و خود را به طور جدى در خدمت اسلام و كشور در آورند تا خداى متعال آنها را پشتيبانى فرمايد و نداى آسمانى انسان ساز ((واعتصموا بحبل الله جميعاو لا تفرقواً)) را در نظر داشته و اطاعت نمايند و از منازعه و تفرقه اجتناب نمايند و به امر آموزنده الهى گوش فرا دهند و ((و لاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم)) كه دنباله آن تنازع، فشل و شكست و رفتن رنگ و بو و آبروست.
7 - سياست نه شرقى و نه غربى را در تمام زمينههاى داخلى و روابط خارجى حفظ كنيد و كسى را كه خداى نخواسته به شرق و يا به غرب گرايش دارد هدايت كنيد و اگر نپذيرفت، او را منزوى نمائيد و اگر در وزارتخانهها و نهادهاى ديگر كشور چنين گرايشى باشد كه مخالف مسير اسلام و ملت است اول هدايت و در صورت تخلف، استيضاح نمائيد كه وجود چنين عناصر توطئهگر در راس امور يا در قطبهاى حساس موجب تباهى كشور خواهد شد.
8 - طرحها و پيشنهادهائى كه مربوط به عمران و رفاه حال ملت خصوصاً مستضعفين است انقلابى و با سرعت تصويب كنيد و از نكته سنجىها و تغيير عبارات غير لازم كه موجب تعويق امر است اجتناب كنيد و از وزارتخانهها و ماموران اجرا بخواهيد كه از كاغذ بازىها و غلط كارىهاى
صحيفه نور ج 12 صفحه 123
زمان طاغوت اجتناب كنند و رفاه ملت مظلوم و عقب افتادگىهاى آنها را به طور ضربتى تحصيل و ترميم كنند.
9 - در ادارات دولتى قوانين دست و پاگيرى كه در مجالس غير قانونى رژيم سابق به تصويب رسيده و موجب تعويق و يا تعطيل امور شده و مىشود و جامعه را به تنگ آورده است به طور انقلابى لغو كنيد (گر چه خود لغو است) و به جاى آنها قوانين مترقى را كه رفاه ملت در آنها به بهترين وجه ملاحظه شده باشد جايگزين گردانيد.
10- مجلس جمهورى اسلامى همان سان كه در خدمت مسلمين است و براى رفاه آنان فعاليت مىنمايد، براى رفاه و آسايش اقليتهاى كه در اسلام احترام خاصى دارند و از قشرهاى محترم كشور هستند اقدام و فعاليت مىنمايد و اساسا آنان با مسلمانان در صف واحد و براى كشور خدمت مىكنند و در صف واحد از تمام ارزشها و ماثر آن برخوردار باشند.
11- از حضرات فقهاى نگهبان تقاضا مىشود كه در ماموريت مهم خود به هيچ وجه ملاحظه اشخاص و يا گروههاى انحرافى را ننموده و به وظيفه بسيار خطير خود قيام و اقدام نموده و نگهبانى از اسلام و احكام مترقى آن نمايند و خدمت خود را با قدرت تمام در پيشگاه خداوند متعال و ولى مطلق او حضرت ولى الله اعظم امام عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف عرضه دارند. از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمين و كشور عزيز را خواستارم.
والسلام على المسلمين و على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 12 صفحه 124
تاريخ: 8/3/59
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از مسؤولان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
ميزان حاكميت الله در نفوس، محكى براى سنجش ايمان
بسم الله الرحمن الرحيم
از آقايان متشكرم كه در اينجا مجتمع شدند و با من مواجه شدند تا چند كلمهاى عرض كنيم. خداى تبارك و تعالى يك ميزانى در قرآن كريم قرار داده است كه با آن ميزان ما بايد خودمان را و ديگران را بشناسيم. مىفرمايد كه: الله ولى الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الى النور و الذين كفروا اولياء هم الطاغوت يخرجونم من النور الى الظلمات. ميزان در مؤمن و غير مومن، مؤمن واقعى و غير مؤمن اين است كه كتاب خدا مىفرمايد كه اگر چنانچه مؤمن است، خداى تبارك و تعالى ولى اوست و مومنين را خداى تبارك و تعالى از همه ظلمتها، از همه تاريكىها، از همه چيزهائى كه انسانها را محجوب مىكند از حق تعالى، از همه اينها اخراج مىكند و در نور وارد مىكند. اين انسانى كه در اينجا غرق حجابهاست، غرق ظلمات است، اگر چنانچه ايمان واقعى بياورد، از همه انواع ظلمات، خداوند او را خارج مىكند و به نور وارد مىكند. يك قلب ظلمانى كه در اين عالم تمام چيزهايش حجاب است براى او، اين حجابها را خداى تبارك و تعالى يكى پس از ديگرى بر مىدارد و نور را به جاى آنها مىگذارد كه نور مطلق همان جمال خودش هست. ما اگر بخواهيم خودمان را بسنجيم و كسانى كه مدعى هستند بسنجيم، بايد ببينيم كه اين ميزان، اين دو تا ميزانى كه خداى تبارك و تعالى براى معرفى مومنها و غير مومنها فرموده است، در خودمان هست يا نيست. به مجرد اينكه من يا شما ادعا كنيم كه ما مؤمن بالله هستيم، تا آن محكى كه خداى تبارك و تعالى قرار داده است در ما نباشد يك ادعاى پوچى است. ببينيم كه ما از اولياى خدا هستيم و خدا ولى ماست، يا از اولياى طاغوت هستيم و طاغوت ولى ماست. اگر چنانچه از اين گرفتارىهاى عالم طبيعت، از اين ظلمتهاى عالم طبيعت شما شما ديديد كه خارج شديد، علاقههايى كه انسان به اين عالم طبيعت دارد، اين علاقهها برداشته شده است يا كم شده، اگر شما خودتان را يافتيد كه هر كارى مىخواهيد بكنيد براى خدا مىخواهيد بكنيد، حكومت الله در شما و در قواى شما سلطه دارد، شما همه چيزتان، تمام اعضا و قوايتان فرمانبردار حكم خداست. چشم شما احتراز كند ار آن چيزهائى كه موجب ظلمت قلب مىشود، الله ولى است. محك بزرگى است كه هركس خودش را مىتواند بشناسد، مىتواند بفهمد كه اين ايمانى كه ادعا مىكند، همان ادعاست يا خير نور ايمان در قلب او وارد شده است و ظلمتها همه بر كنار شده
صحيفه نور ج 12 صفحه 125
است. ما، هر كس، در هر جا كه هستيم و شما در هر محلى كه هستيد، چه در بازار باشيد و چه در مدرسه و چه سپاه پاسداران باشيد و چه قواى انتظاميه ديگر و چه رئيس جمهور باشيد يا وزير باشيد يا وكيل باشيد يا ساير قشرهاى ديگر، اين حكم عمومى، اين ميزان عمومى، اين محكى كه براى عموم است در اين معنا، اين محك را بايد ما خودمان پيش خودمان وقتى كه آن در شب خلوت هست و شما فارغ هستيد، فكر كنيد كه آيا قلب شما يك قلب نورانى متوجه به نور است يا يك قلب ظلمانى متوجه به آمال شيطانى يا الله است يا طاغوت، اين از اين دو حال خارج نيست، يا حكومت در ما، حاكم در ما الله است يا حاكم در ما طاغوت است. اگر چنانچه ما توجهمان به اين دنيا و به اين مسائلى كه بر ما عرضه مىشود در دنيا، توجهمان به عالم طبيعت است، هر چه مىخواهيم براى خودمان مىخواهيم، هر كارى مىكنيم خدا در كار نيست، ما از طاغوتيم و اولياء ما هم طاغوت است و اگر چنانچه خودمان را تهذيب كنيم، خودمان را تربيت كنيم و از اين غلافهائى كه هست خارج كنيم و به مبداء نور برسيم و قلب ما متوجه به حق تعالى باشد، به نور مطلق باشد، خدمتگذار حق باشيم هر چه نعمت خدا به ما داده است در خدمت او صرف كنيم، اين علامت اين است كه ما از ظلمتها يا از بعضى ظلمتها خارج شديم و به نور و بعض مراتب نور وارد شديم. شما آقايان كه در راس سپاه پاسداران هستيد، خودتان را، توجه كنيد به خودتان، توجه كنيد ببينيد كه در اين خدمت، اخلاص داريد براى خدا، براى خدا خدمت مىكنيد، براى احكام خدا خدمت مىكنيد، براى جمهورى اسلام خدمت مىكنيد يا اينكه نه، مقصدتان چيزهاى ديگرى است و اين بهانه است. اين محك را در خودتان آزمايش كنيد، اگر ديديد اغراض خيلى دنبال هم اغراض است كه پيش مىآيد، غرضهاى نفسانى است، اين من بايد چه باشم، او بايد چه باشد غرضهاى حيوانى است، اگر ديديد اينطور است، بايد خودتان را از اين ورطهاى كه مهلك است نجات بدهيد. مبادا يك وقت تمام عمر انسان در خدمت طاغوت بوده و خودش نمىفهميده. اين از امورى است كه اينقدر دقيق است كه خود انسان هم خودش را نمى تواند بفهمد. گاهى انسان از اول عمرش تا آخر عمرش دارد رو به جهنم مىرود و نمىفهمد. از اول عمر تا آخر عمر دارد روى اغراض نفسانيه عمل مىكند، پاسدارى هم اگر مىكند، روى اغراض نفسانيه است و به خدا ارتباط ندارد، در ارتش هم كه هست، خدمت نظامى هم كه مىكند روى اغراض نفسانيه است و ارتباط به خدا ندارد، طلبه هم هست و درس هم كه مىخواند روى اغراض نفسانيه است به خدا ارتباط ندارد، ملا هم هست و فتوا مىدهد روى اغراض نفسانيه است به خدا ارتباط ندارد. اين معيارى كه خدا تعيين فرموده است اينهاست كه والذين كفروا و اولياءهم الطاغوت ميزان ايمان و غير ايمان، ممكن است كه ما بالفظ و با شهادت به آن چيزهائى كه ميزان است در اسلام، شهادت بدهيم، شهادتمان هم جدى باشد لكن باز در آن محكى كه خدا قرار داده است ببينيم كه ما در آن، در آن جمعيتى كه دو دسته كرده خدا، الذين امنوا و الذين كفرواً بخواهيم بفهميم كه ما از سنخ كفار هستيم ولو در مسلمين، مسلمين و احكام اسلام به ما....، ما مسلمانيم، مسلمان هم اين است كه شهادتين را بگويد و آدابش هم بجا بياورد لكن ايمان يك مسأله فوق اين است، يك مطلبى بالاتر از اين است. ما بايد خودمان را امتحان كنيم به همين ميزانى كه
صحيفه نور ج 12 صفحه 126
خدا قرار داده، بفهميم ولى ما خداست يا ولى ما طاغوت است، ما داريم خدمت به شيطان مىكنيم يا خدمت به خدا مىكنيم. ما كه داريم درس خوانيم، براى خدا درس مىخوانيم يا براى هواهاى نفسانيه كه همان شيطان است. ما كه داريم فتوا مىدهيم، براى خدا فتوا مىدهيم يا براى هواهاى نفسانى كه همان شيطان است. ما كه در ادارات كار مىكنيم، براى خدا كار مىكنيم يا براى هواهاى نفسانيه كه همان طاغوت است و شيطان است. اين محكى است كه خدا قرار داده. برادرها! اينجا يك منزلى است كه شما هستيد، از اين منزل بايد برويد، اين خرقه را بايد تهى كنيد، زود و دير دارد اما اينطور نيست كه نباشد، هست، ممكن است يكى صدسال هم زنده باشد لكن خواهد رفت. آيا وقتى مىرود در نور وارد مى شود، يا در ظلمت؟ ميزان همين جاست. شما كه پاسدارهاى اسلام هستيد و رفقايتان پاسدار اسلام هستند، ببينيد كه اغراض هست كه شما را وادار كرده به اينها و هر روز يك بهانهاى مىگيرند و يك كار مثلاً خداى نخواسته مىكنيد يا نه شما يك راه مستقيم را، يك صراط مستقيم را داريد مىرويد، انحراف از اين طرف و آن طرف نيست؟ صراط مستقيم آن صراطى است كه يك طرفش اينجاست و يك طرفش خداست، مستقيم كه راه صاف است، هر انحرافى از هر طرف، انحرافى است كه انسان را از راهش باز مىدارد و مىكشدش به طرف ظلمتها.
ولايت خدا و روحيه الهى زاييده از نهضت را حفظ كنيد
شما كوشش كنيد كه اغراضتان را كم كنيد حتى الامكان تا انشاءالله موفق بشويد كه اغراض در شما بميرد، شما خدمت براى اسلام مىخواهيد بكنيد، از اول هم همين طور، وقتى كه اين نهضت و اين انقلاب اسلامى بپا شد همه گروههائى كه در ايران بودند (الا آن منحرفهائى كه هميشه منحرفند) اينها همين طور به طور خودكار، هيچ كس نيامد به شما بيخ گوشتان بگويد بيا برويم چه، خودتان اصل فهميديد كه بايد اين راه را رفت، اين راه، راه خداست، شما يك مرتبهاش را طى كرديد و او اينكه موانع را كه براى پيشرفت اسلام بود و براى پيشرفت احكام اسلام بود، از بين برداشتيد، البته بعضى موانع هست اما مهمش را از پيش برداشتيد و همهتان با هم، همه اهالى اين مملكت با هم يكصدا شدند و در آن حالى كه همه با هم يكصدا مشغول به فداكارى بودند، هيچ طاغوت در كار نبود، الله بود، يك تحول عجيب معجزه آسايى در شما و در ساير قشرهاى ملت پيدا شده بود كه اصلا" فكر اينكه ما يك مقامى داشته باشيم يا اين كار را مىكنيم براى مقامى، اين كار نبوده است. آن كسى كه با مشت گره كرده جلوى تانك مىرود و زير تانك مىرود اين براى مقام ديگر نيست، اين براى خداست. آن كسى كه بدون اسلحه حمله مىكند به اسلحه دارهائى كه آنها بدون ملاحظه مىزنند، اين ديگر براى اين نيست كه برسد به يك نواى دنيائى، دارد جانش را مىدهد، كسى كه از دنيا مىخواهد بگذرد، ديگر نمىشود براى دنيا باشد. در آن تحول همهتان، تقريباً همه آنهائى كه در ميدان وارد بودند زنها، مردها، بچهها، بزرگها، زنها با بچههاى كوچكى كه در آغوششان بود، در آن حال هيچ ابداً شبهه شيطانى نبود، هيچ آمال شيطانى توى آن نبود، آن حالتان را ياد بياوريد. آن حالى كه بالاى پشت بامها مىرفتيد و الله اكبر
صحيفه نور ج 12 صفحه 127
مىگفتيد و شياطين در اطراف بودند كه شما را نشانه بگيرند. در خيابانها مىريختند و مقابله مىكرديد با آنهائى كه از خدا نمىترسيدند و شما را زير تانك مىخواستند بگيرند. آن حالتان را ياد بياوريد. آن حال - حال - حالى است كه ولى شما خدا بود يعنى همه چيزتان الهى بود، همه حركت، حركت الهى بود، شماها يدالله بوديد در آنوقت و اين جماعت، اين جماعتهائى كه با هم يكصدا فعاليت كردند اينها يدالله بودند يدالله مع الجماعه آن حال را يادتان باشد، همان حال را حفظش كنيد، نگوئيد حالا تمام شد قضيه و حالا بيائيم سر تقسيم، تقسيمى توى كار نيست، تقسيمى كه نيست، تقسيم مال آنهائى است كه براى آمال دنيايى كار كردند، شما رفتيد جانتان را در طبق اخلاص گذاشتيد و هديه كرديد، براى شكم رفتيد اين كارها را كرديد كه حالا مىخواهيد تقسيم كنيد؟! تقسيمى توى كار نيست، از خدا بخواهيد، از خدا اجر بخواهيد. آن چيزهائى كه در دنياست اجر اين نيست كه شما جانتان را فدا كرديد و در طبق اخلاص گذاشتيد حالا عوض اينكه جانتان را فدا كرديد يك خانه مىخواهيد، يك دكان خواهيد، يك پست مىخواهيد، اصلاً مىشود اين عوض او باشد؟! كسى كه همه چيزش را، خودش را، جوانش را، همه چيزش را فدا كرده است اين حالا بيايد بگويد كه يك خانهاى بدهيد عوض اين، اين عوض دارد اصلش؟! اين فداكارى جز خدا كسى نمىتواند عوض بدهد، اگر همه اين دنيا را به شما بدهند، عوض او نيست. آن حال را حفظ كنيد، برگرديد به آن حال، دوباره شما تحت رهبرى شيطان نباشيد، ولى شما طاغوت نباشد. آن حال اگر حفظ بشود، الان هم شما، همان ولايت خدا در شما حكومت مىكند و هيچ چيز هم عوض اين نمىشود. شمائى كه مىرويد در كردستان و فداكارى مىكنيد، اين فداكارى در دنيا عوض ندارد كه شما عوض بگيريد. اگر توى ذهنتان آمد برويم يك عوضى بگيريم، معلوم مىشود براى خدا نبوده، براى دنيا بوده اگر قضيه تقسيم اموال است اين معلوم شد مال دنيا بوده كه حالا مىخواهند تقسيم اموال بكنند. در جنگ حنين كه مسلمين پيش بردند و غنائمى به دست آوردند، پيغمبر اكرم (ص) تمام اين غنائم را داد به همين اهالى مكه و ابوسفيان و امثال اينها، همه غنائم را به آن كسانى كه مخالفش بودند داد بعضىها گله كردند كه آخر مثلاً چه، ما هم بوديم فرمود كه شما حاضر نيستيد كه آنها شترها را ببرند و شما پيغمبر همراهتان باشد آنها شتر بردند، قسمت شما پيغمبر است. حيف است انسان فداكارى بكند آنوقت شتر بخواهد. شمائى كه الان بعضىتان در، شايد خودتان هم بوديد در كردستان و آن وقايع كردستان و آن فداكارىها، حالا كه برگرديد شتر مىخواهيد؟! براى خودتان يك چيزى مىخواهيد؟! چيزى مىتواند مقابل اين فداكارى باشد؟! بگذريد از اين علائق، اينها، اين علائق همهاش ظلمت است، همان ظلماتى است كه خدا مىفرمايد و الذين كفروا اولياء هم الطاغوت يخرجونهم من النور الى الظلمات . فطرت همه بر نورانيت است. فطرت شما فطرت نورانى است، فطرت توحيد است، به دست خود ما اين فطرت به جهالتها، به ظلمات كشيده مىشود و ما بايد خودمان را مواظبت كنيم، بايد مجاهده بكنيم خودمان را، بايد حساب خودمان را بكشيم قبل از اينكه آنجا حساب از ما بكشند. خودتان حسابتان را بكشيد قبل از اينكه حسابگرها حساب شما را بكشند. همه لحظات چشمهاى شما، همه خاطرات ذهن
صحيفه نور ج 12 صفحه 128
شما، تمام تفكرات باطن شما در حضور خداست و در نامهها هم در پروندهها ثبت است. هر لحظهاى كه در لحظات چشم شما بر خلاف آن چيزى كه دستور است واقع بود، در حضور خداست و ثبت است و در روايات هم هست كه اينها هفتهاى دو مرتبه اعمال عرضه مىشود بر ولى امر، بر امام زمان سلام الله عليه. توجه داشته باشيد كه در كارهايتان جورى نباشد كه وقتى عرضه شد بر امام زمان سلام الله عليه خداى نخواسته آزرده بشود و پيش ملائكه الله يك قدرى سرافكنده بشود كه اينها شيعه هاى من هستند، اينها دوستان من هستند و بر خلاف مقاصد خدا عمل كردند. رئيس يك قوم اگر قومش خلاف بكند، آن رئيس منفعل مىشود. اى پاسدارهاى عزيز و اى سربازهاى اسلام! در هر جا هستيد از خودتان هم پاسدارى كنيد تا به پيروزى بر نفس خودتان و پيروزى بر همه شياطين نائل شويد. من اميدوارم كه شماهائى كه در اين نهضت با آن جوش و با آن خروش و با آن فداكارى شركت كرديد، در اين بين راه، يك كسى نباشيد كه نارفاقتى بكنيد و بين راه رها كنيد. اين قافله راه افتاده است و دارد طرف خدا مىرود، همه با هم باشيد در اين راه، وقتى همه با هم شديد در اين راه، خداوند با شماست، تفرقه نكنيد، با هم برادرند همه انما المومنون اخوه برادريد. بايد باز اين يك محكى است كه ما ببينيم كه به ديگران به چشم برادرى نگاه مىكنيم و برادروار با هم هستيم يا نه خداى نخواسته يك خصومتى توى كار هست و يك گرفتارىهائى هست. مؤمن آن است كه با مؤمن ديگر برادر باشد، اين عقد برادرى را خدا در اصل براى شما ايجاد كرده. برادرها! ما بين راه هستيم و دشمن در كمين. يك راهى است كه شخصى ما داريم مىرويم كه اين صراط الهى است دشمن ابليس است و مىخواهد نگذارد شما اين راه را طى كنيد، مراقبت از خودتان بكنيد كه اين راه را با سلامت طى كنيد و در آنجا كه مىرويد با سلامت وارد بشويد. يك راهى هم، راهى است كه اجتماعى بايد برويم و برويد و او پيشبرد اهداف اسلامى است كه بحمدالله تا اينجا كه آمديد، خوب آمديد و از اينجا به بعد هم با سلامت و خوبى پيش برويد. اگر چنانچه همان حالى كه در زمان انقلاب و آنوقتى كه همهتان در خيابانها و در ميدانها وارد مىشديد آن حال را به نظر بياوريد، حالا هم همان حال را در خودتان احياء كنيد، ايجاد كنيد آن حال را اگر چنانچه در خودتان ايجاد كنيد، همه با هم برادر خواهيد بود و اين آمالى كه در همه ممكن است خداى نخواسته باشد اينها از بين مىرود و به جاى او صفا، برادرى مىنشيند.
جمهورى اسلامى امانتى در دست ملت
شما الان يك امانتى دستتان هست بايد حفظش كنيد، آن امانت جمهورى اسلامى است اين را خدا داد به ما، ما نبايد خيال كنيم كه ماها چه كرديم. اگر ما بگوئيم ماها چه كرديم، اين همان حرفهاى شيطان است، اين را خدا به ما داده. يك جمعيت كمى كه هيچ چيز نداشت، خدا به او عنايت كرد كه آن قدرتهاى بزرگ را شكست و جمهورى اسلامى را هم با همه نهادهائى كه دارد بحمدالله تعالى تحقق پيدا كرد. الان جمهورى اسلامى امانتى است دست ما، اگر ما در اينجا يك وقتى خداى
صحيفه نور ج 12 صفحه 129
نخواسته با هم خلاف بكنيم، سپاه پاسداران بين خودشان اختلافى باشد، بين خودشان با ساير قواى انتظاميه خلافى و اختلافى باشد، آنها با شما خلاف و اختلافى بكنند، قشرهاى ديگر ملت با هم سر دنيا هى خلاف كنند، اگر اينطور بشود، اين امانت را ما نمىتوانيم به صاحبش رد كنيم. بايد امانت را به اهلش رد بكنيم، جمهورى اسلامى را به آخر برسانيم و احكام اسلام را در كشور خودمان اول و انشاء الله در همه كشورها بسط بدهيم. اين امانتى است كه بايد حفظش بكنيم. نرويد دنبال آمال و آرزوها و مسائل ديگرى كه پست هست و شيطانى. بايد علو همت داشته باشيد. همانطورى كه جان را كه مىخواستيد فدا كنيد بالاترين علو همت بود، حالا هم علو همت پيدا بكنيد و از اينكه يكى جلو و يكى عقب، هيچ ابدا اعتنايى به اين مسائل نكنيد، همه در محضر خدا با هم هستند و همه انشاء الله از جنود خدا و ولى همه انشاءالله خداى تبارك و تعالى است و شما را از همه انواع ظلمات انشاءالله خارج مىكند و به نور مطلق مىرساند. خداوند همهتان را تاييد كند، موفق باشيد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 12 صفحه 135
تاريخ: 14/3/59
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شركتكننده در كنفرانس بينالمللى بررسى مداخلات آمريكا در ايران
وحشت كارتر از بررسى مداخلات آمريكا در ايران دليل مجرم بودن اوست
بسم الله الرحمن الرحيم
من بايد تشكر كنم از آقايانى كه زحمت كشيدند و به كشور خراب مظلوم ما آمدند. انشاءالله خداوند توفيق بدهد به همه كه به راه حق بروند و از مظلومها طرفدارى كنند در تمام كشورها. من يك سؤالى دارم و آن اينكه چرا آقاى كارتر از آمدن اين هيأتها به ايران اينقدر وحشت دارد و چرا براى كسانى كه از مملكت خودشان هستند و از شخصيتهاى بارز هستند، براى آمدن ايران جريمه قرار داده است و چرا از آمدن شاه به ايران اينقدر وحشت دارد و چرا از محاكمه اين اشخاصى كه در سفارت اينجا كه به اصطلاح ما لانه جاسوسى است وحشت دارد؟ اگر ايشان دخالتى در مقدرات مملكت ما نكرده است و اگر دولت آمريكا با سرنوشت مملكت ما كار نداشته است و سفارتخانه او مثل سفارتخانههاى صحيح هست، اين بايد پيشقدم بشود به اينكه هيأتهائى بيايند رسيدگى كنند. چرا اينقدر وحشت دارد از اينكه رسيدگى بشود؟ مگر چه كرده است؟ مگر دولت آمريكا با مملكت ما چه كرده است كه ايشان وحشتناك است؟ اگر آنطورى كه ايشان مدعى هستند و طرفدارهاى ايشان مدعى هستند، با كمال خوبى رفتار كرده است و به قوانين بينالمللى احترام گذاشته است و با ايران به طور ظلم و جور رفتار نكرده است، بايد ما كه ادعا مىكنيم، او بفرستد يك عدهاى خودش، تجهيز كند يك جمعيتهائى از همه اطراف دنيا كه بيايند اينجا و ببينند كه او چقدر رفتار خوب كرده است، چقدر با مردم ايران به انسانيت رفتار كرده است و اين ايرانيانند كه نمك نشناسند! ما اگر دليل ديگرى نداشتيم براى مجرم بودن آمريكا جز اين جلوگيرى كردن از افرادى كه از ملت خودش است و از شخصيتهاى بزرگ ملت خودش هستند و او براى آنها جريمه قرار داده است پنجاه هزار دلار و ده سال حبس. مگر چه شده است؟ مگر چه كرده است در اينجا كه براى افرادى كه مىخواهند بيايند رسيدگى كنند جريمه قرار مىدهد؟ ما اگر هيچ دليلى نداشتيم الا اين، كسانى كه اطلاع نداشتند مىفهميدند كه يك مسألهاى در كار هست كه اين وحشت را دارد، كارهائى انجام شده است كه اين وحشت را دارد.
كشورهاى ضعيف ميدان هميشگى تاخت و تاز ابرقدرتها
مع الاسف ملتهاى ضعيف، كشورهاى ضعيف در حال جنگ و در حال صلح، اينها پايمال
صحيفه نور ج 12 صفحه 136
مىشوند. گفته مىشود كه خروس، هم در عزا و هم در عروسى ذبح مىشود، ملتهاى ضعيف هم اينطورند. من هر دو جنگ بينالمللى را يادم هست و گمان ندارم هيچ كدام از شما جنگ بينالمللى اول را يادش باشد. ما در جنگ بينالمللى هم مشاهده مىكرديم، من كوچك بودم لكن مدرسه مىرفتم و سربازهاى شوروى را در همان مركزى كه ما داشتيم در خمين، من آنجا آنها را مىديدم و مورد تاخت و تاز ما واقع شديم در جنگ بينالمللى اول. جنگ بينالمللى دوم را بسيارى از شماها يادتان هست كه ما مورد تاخت و تاز اين سه قوه واقع شديم، آمريكا، انگلستان، شوروى. سربازهاى آنها در همه كشور ما تقريباً پخش بودند. شوروى تقريباً از بيرون تهران تا خراسان، انگلستان در قم و آنجاها و كسان ديگر هم جاهاى ديگر. ما مورد تاخت و تاز بوديم به عنوان پل پيروزى. ما بايد مورد تاخت و تاز بشويم تا آقايان پيروز بشوند بعد هم كه پيروز شدند و حال صلح پيش آمد باز ما ذبح شديم. كشورهاى ضعيف اينطورند، در حال صلح مورد تاخت و تازند و ذبح و در حال جنگ هم همين طور. ما حال صلحمان بدتر از حال جنگمان بود و در حالى كه دنيا در صلح به خيال خودشان آرامش و صلح بود، اين قواى بزرگ جنگ نداشتند، فرصت داشتند كه همه چيز ما را از دست بدهند، ببرند، بگيرند از ما، ما در طول مدتى كه انگلستان و آمريكا در اينجا دخالت مستقيم داشتند، هيچ چيز نداشتيم، نه فرهنگ ما يك فرهنگ سالم بود و فرهنگ خودمان بود، نه تربيت مىشد در دانشگاههاى ما اشخاصى كه براى خود ملت باشند و به درد خود ملت بخورند و نه قواى نظامى ما از ما بود و براى ما بود و نه جهات اقتصادى ما مربوط به خودمان بود، تمام طرحهائى كه ريخته مىشد از آنجا بود. شاه مخلوع در يكى از كتابهايش كه بعد جمع كردند، اين كلمه بود كه بعد از اينكه اين قواى ثلاثه آمدند و اجتماع كردند سرانشان در تهران، او نوشته است كه اينها صلاح ديدند كه من باشم، ما باشيم در ايران. بعد آنهائى كه اطرافش بودند، لابد به او فهماندند كه بد غلطى كردى. آن كتاب را با آن جمله را ديگر محو كردند و جمع كردند از قرارى كه گفتند. اين يك سندى است از زبان يك نفرى كه در اينجا به طور ظلم سلطه داشت، اين يك اقرارى است (كه) از او به اينكه آنها من را در اينجا قرار دادند. قبل از او براى پدرش هم همين مسأله بود منتها آن را خود انگليسها در راديوى دهلى اقرار كردند، گفتند ما رضاخان را آورديم در ايران و سلطنت به او داديم لكن به ما خيانت كرد و او را بيرون كرديم. اين هم اقرارى بود كه انگلستان كرد آن هم اقرارى بود كه همان كسى كه دست نشانده خود آنها بود كرد. در يكى از صحبتهايش محمدرضا گفت كه ليست وكلا را از سفارتخانه مىنوشتند و پيش ما فرستادند و ما ملزم بوديم كه آنها را وكيل كنيم. ما، هم وكلا را با اين كلمه مىشناسيم و هم محمد رضا را و دستگاههاى دولتى را با اين كلمه مىتوانيم بشناسيم و هم آمريكا و شوروى و انگلستان را. اينها شواهدى است كه هست.
ما نمىتوانيم صداى مظلوميت اين ملت را به دنيا برسانيم
ما مىخواهيم ببينيم كه اين ملت چه مىگفتند. از اول كه رضاخان سركار آمد و مشغول به
صحيفه نور ج 12 صفحه 137
فسادكارى شد و قيام كردند علماى اسلام، از آذربايجان يك دفعه، از خراسان يك مرتبه، بعدش هم باز يك دفعه ديگر و از اصفهان يك دفعه كه علماى ايران هم تقريباً از بسيارى جاها به اينها ملحق شدند، اينها مىخواستند جنگ بكنند؟ چه مىگفتند اينها؟ مردم در پانزده خرداد چه مىگفتند؟ اين پانزده خردادى كه فردا سالروزش هست، مردم چه مىگفتند كه مستحق اين بودند كه آنطور كه گفتند پانزده هزار مظلوم را اينها به خاك و خون كشيدند و از قرارى كه مىگفتند هدايتش هم خود شخص شاه مخلوع مىكرده، اينها چه مىگفتند كه مستحق اين مسائل شدند؟ ملت ايران در طول اين قريب بيست سال كه از اول پانزده خرداد تا حالا هست، اينها چه مىگفتند؟ چه مىگويند؟ مع الاسف تمام رسانههاى گروهى خارج و بعضى از داخلىها همه در خدمت ابرقدرتها هستند ما مىتوانيم صداى مظلوميت اين ملت را به دنيا برسانيم، ما وسيله نداريم. همه روزنامههاى خارج به ضد ما چيز مىنويسند، همه راديوها و تلويزيونهاى خارج به ضد ما پخش مىكنند اكاذيب را. در دنيا ايران را مثل يك جنگلى كه تويش يك دسته وحشى جمع شدهاند و ريختهاند به جان مردم و دارند قتل عام مىكنند همه را و پستانهاى زنها را مىبرند و چه مىكنند و چه مىكنند. ما چطور نداى مظلوميت اين ملت را به دنيا برسانيم؟ كى مىرساند اين ندا را به دنيا؟ همه در خدمت آنها هستند. حالا ببينيم كه شما آقايان و خانمها كه آمديد و رسيدگى كرديد اينجا، مىتوانيد، همچو قدرتى داريد كه اين مسائل ايران را برسانيد. ما مىخواهيم كه آنى كه حقيقت است، هيچ نمىخواهيم طرفدارى از ما بشود، ما مىخواهيم طرفدارى از حقيقت بشود، آنچه كه حقيقت است شما به ممالك خودتان برسانيد، آنجا بگوئيد قضيه پانزده خرداد را كه چه بوده است و فردا مشاهده مىكنيد كه اين ملت كه پانزده خرداد را هميشه عزادار خواهد بود مىبينيد كه اين ملت چه مىگويد، پانزده خرداد با آنها چه كرده است، هفده دى با آنها چه كرده است. ما هر روز در طول اين قريب دو سال كه نهضت بالا گرفته بود، ما هر روز يك مسألهاى داشتيم، يك مسأله قتل عامى. آيا هيچ شما اطلاع از اين حبسىهاى زمان رضاخان و محمدرضا، خصوصاً زمان محمدرضا هيچ اطلاعى از اينها پيدا كرديد؟ هيچ مىتوانيد تصور كنيد كه در اين زيرزمينهائى كه در محبسهاى اينها موجود است با اين جوانهاى ما چه كردند اينها؟ شما به تلويزيون در ديشب، پريشب كه دادگاه را نمايش مىداد نگاه كردهايد ببينيد كه آنهائى كه خودشان را نشان مىدهند يكى دو تا مورد است اين فعل كه چه بوده است قصه؟ شما مىدانيد كه پاى بعضى از روحانيين ما را در حبس اره كردند؟ شما مىدانيد كه در تاوه گذاشتند اين جوانهاى ما را و بو دادند؟ ما چطور مطالبمان را به دنيا برسانيم؟ من گمان مىكنم كه شما هم نتوانيد. فردا وقتى كه رفتيد در محلهاى خودتان، شروع كنند آن قلمهاى اجير و آن خيانتكارهاى به همه بشريت شروع كنند بر ضد شما يك چيزهائى را نوشتن كه حرفهاى شما را خنثى كنند، لكن به اندازه قدرتتان حق را بگوئيد.
ملتى كه شهادت آرزوى اوست از دخالت نظامى و حصر اقتصادى باكى ندارد
ملت ما الان قيام كرده است و نهضت كرده است و من اميدوارم كه پيش ببرد و هيچ قدرتى
صحيفه نور ج 12 صفحه 138
نتواند در ايران ديگر آن كارهائى را كه مىكرد بكند. آقاى كارتر و امثال او الان تمام همشان اين است كه دوباره آن مسائل را برگردانند كه در زمان شاه مخلوع بود لكن اين يك آرزوئى است كه اين ابرقدرتها بايد به گور ببرند. ايران ديگر اجازه نمىدهد كه اينها دخالت در آن بكنند. اگر چنانچه آنها خيال كردهاند كه نظامى زياد دارند و وسائل جنگ و آدمكشى زياد دارند، ما هم مظلوم زياد داريم و مشت گره كرده، و يوم مظلوم از يوم ظالم شكنندهتر است. ما را اينها مىخواهند در تنگناى اقتصادى قرار بدهند و قرار دادهاند و معالاسف اين دولتهائى كه ادعا مىكنند كه ما متمدن هستيم و ادعا كنند كه ما مستقل هستيم، از همين مسأله فهميده مىشود كه اينها چكارهاند. كارتر آنجا نشسته و حكفرمائى مىكند و اين ملتها، دولتها يعنى، اين دولتهائى كه تحميل شدهاند بر ملتها اينها هم فرمانبردارى مىكنند، اينها هم استقلال ندارند. نه اينكه همين دولتهاى ضعيف استقلال نداشته باشند، معلوم شد دولتهاى قوى هم استقلال ندارند. اينها نمىتوانند، مىترسند از آمريكا كه مخالفت با ما را نكنند، نه اينكه بخواهند مخالفت كنند، براى اينكه مخالفتشان براى خوشان هم ضرر دارد، شايد بيشتر هم ضرر داشته باشد. بسيارى از دولتها به ما گفته كه ما همان چيزهائى كه از ديگران مىگيريد ما به شما مىدهيم. ما كسى هم به ما ندهد ما يك مردمى هستيم مظلوم و استقلال خودمان را حفظ مىكنيم. ما اگر امر داير بشود به اينكه برگرديم به حال سابق بشريت و با الاغ از اين طرف به آن طرف برويم و آزاديمان را حفظ بكنيم يا خير، بنده آقاى كارتر و امثال او از ابرقدرتها باشيم و زندگانىهاى فلان و كذا داشته باشيم، ما آن را ترجيح مىدهيم، ملت ما آن را ترجيح دارد مىدهد. ملت ما شهادت را دارد ترجيح مىدهد و مىگويد كه ما مىخواهيم شهيد بشويم. از اول نهضت تقريباً (من در نجف بودم آنوقت) تا حالا زن، مرد، جوانها مىآيند و از من استدعا مىكنند كه شما دعا كنيد ما شهيد بشويم، من دعا مىكنم ثواب شهيد پيدا كنند. يك مجلس عقدى كه ما چند وقت پيش از اين در همين تهران داشتيم آن زن و مردى كه با هم ازدواج كردند بعد آن زن يك كاغذى به من داد خواندم ديدم مىگويد كه شما دعا كنيد من شهيد بشوم. زنى كه تازه عروسى كرده، شوهر كرده مىگويد شما دعا كنيد من شهيد بشوم. يك ملتى كه شهادت را مىطلبند و دعا مىخواهند براى شهادت، اينها از دخالت نظامى مىترسند؟ اينها از حصر اقتصادى مىترسند؟ همه عالم درهاى ممالك شان را به ما ببندند همه و ما باشيم، اين عدهاى كه، سى و چند ميليونى كه در اين ايران زندگى مىكنيم يك ديوارى دور ايران بكشند و ما را در همين ايران حبس بكنند، ما اين را ترجيح مىدهيم به اينكه درها باز باشد و چپاولگرها بريزند به مملكت ما. مىخواهيم چه بكنيم كه به اين تمدنى كه از توحش بدتر است، اين تمدنى كه حيوانات بيابان در رفتارشان از آنها بهتر است ما مىخواهيم چه بكنيم به اين تمدن برسيم؟ اين دروازه تمدنى كه شاه مخلوع مىخواست به روى ما باز بكند يعنى قدرتها را بر ما مسلط كند و همه دارائى ما را ببرد و چند تا عروسك براى ما بفرستد، نفت ما را ببرند و براى ما پايگاه براى خودشان درست بكنند، ما اين تمدن بزرگ را مىخواهيم چه بكنيم؟ اين تمدن است؟ اين پدر و پسر و خصوصاً اين پسر كشور ما را به عقب راند و همه چيز ما را به باد داد به طورى كه اگر الان همه ملت
صحيفه نور ج 12 صفحه 139
دستشان را به هم بدهند و دستشان را به همه دادهاند بحمدالله و بخواهند تعمير كنند آن چيزى كه در اين قريب پنجاه سال بر ما گذشته است و آن چيزى كه از بيست و چند سال پيش از اين به وسيله آمريكا بر مملكت ما گذشته است، سالهاى طولانى لازم است تا ما ترميم كنيم اينها را. ما مىخواهيم چه بكنيم روابط داشته باشيم با آنهائى كه مىخواهند ما را بچاپند؟ رابطه ما با آنها غير از اين است كه رابطه چپاولگر و چپاول بشو است؟ براى چه ما مىخواهيم اين را؟ درها را همه را ببندند و ما را محاصره اقتصادى بكنند، ما خودمان در اينجا مملكت وسيعى داريم، آب هم داريم، خدا باران هم به ما مىدهد، خودمان مىكاريم و مىخوريم و هيچ احتياجى به اين مسائل نداريم. آنها نترسانند يك ملتى را كه مىخواهد خودش را به كشتن بدهد تا استقلالش را حفظ بكند. اين استقلالى كه ما پيدا كرديم و اين آزادى كه ما پيدا كرديم يك هديه آسمانى است، يك هديه الهى است به ما رسيده و ما مكلفيم اين را حفظش كنيم. اگر ما اين را حفظش نكنيم قدردانى از نعمت خدا نكردهايم كفران كردهايم نعمت خدا را. ما بايد اين را حفظش بكنيم. ما از اين تهديدهائى كه مىكنند و كشتىهايشان را مىآورند در مثلاً خليج و امثال اينجا و از آن طرف و از آن طرف و اينها، حالا ديگر اين حرف كهنه شده. پيشتر بله، زمان سابق اينطور بود كه تا يك قراردادى را مىخواستند تحميل كنند يا يكى يك مثلاً نالهاى مىزد يك كشتى از انگلستان مىآمد در آبهاى خليج، تمام مىشد مساله.
امدادهاى غيبى خداوند عامل شكست ظالمين و پيروزى مسلمين
حالا همه كشتىهايتان را هم بياوريد اينجا، همه طيارههايتان را هم بفرستيد اينجا، مسأله حالا غير سابق است، ما اتكال به خدا داريم، ما براى اين جهان يك مدبر را مىدانيم هست. آنهائى كه تاكنون توجه نداشتند خوب توجه پيدا بكنند كه يك ملتى كه هيچ نداشت جز الله اكبر و او همه چيز است چطور همه قوا را كنار زد و اين قواى شيطانى كه همه پشتيبانش بودند، نه فقط ابرقدرتها، قدرتهاى پائين دست هم دنبال او بودند و ما را نمىگذاشتند در يك مملكتى زندگى كنيم و فعاليت كنيم، همه موافق با او بودند. اين چه بود كه اين ملت ضعيف بدون تجهيز بدون تدريب(1) نظامى را بر اينهمه قدرتها غلبه داد؟ اين جز اين بود كه رعبى را كه خدا در دلهاى اين سران انداخت، ما را به رعب، به رعبى كه خدا در قلب اينها انداخت پيروز كرد؟ اين جز همان است كه در صدر اسلام هم يك عده قليل را بر عدههاى كثير پيروز كرد و همچو رعبى در قلب انداخت كه نتوانستند مقاومت كنند در مقابل سى هزار جمعيت عرب كه هر چندتايشان يك شمشير داشت و هر چندتايشان يك شتر داشت و آنها هفتصد هزار جمعيت بودند كه شصت هزارشان طليعه بود و غلبه كردند اينها بر آنها، چه بود؟ اين جز اين بود كه يك دست غيبى در كار است؟! نبايد بيدار بشوند آنهائى كه توجه به معنويات ندارند و به اين غيب ايمان نياوردهاند؟ نبايد بيدار بشوند؟ كى اين هليكوپترهاى آقاى كارتر را كه
صحيفه نور ج 12 صفحه 140
مىخواستند به ايران بيايند ساقط كرد؟ ما ساقط كرديم؟ شنها ساقط كردند، شنها مأمور خدا بودند، باد مأمور خداست، قوم عاد را باد از بين برد. اين باد مأمور خداست، اين شنها همه مأمورند. تجربه بكنند باز.
مشتهاى گره كرده را كه مشتهاى الهى است حفظ كنيد
لكن ما نبايد مغرور بشويم. من به ملت ايران عرض مىكنم كه مغرور نشويد. تمام قدرت، قدرت خداست و بايد اتكال به او بكنيد و خودتان را فانى بكنيد در آن قدرت بزرگ. مادامى كه ملت ايران همان قدرت اول را كه قدرت معنوى بود و با الله اكبر پيش برد، مادامى كه اين حفظ بشود شما بيمه هستيد، بيمه الهى هستيد. خدا نكند كه دستهائى كه الان در كار هست و مىخواهند شما را مأيوس بكنند، اينها در اين شيطنتشان پيروز بشوند و شما را از آن حالى كه در اول انقلاب داشتيد منحرف كنند كه آن روز، روزى است كه خداى تبارك و تعالى عنايتش را خداى نخواسته از شما برمىدارد و شما به همان حالها مىافتيد. حفظ كنيد، حفظ كنيد آن حالى كه در اول نهضت داشتيد، شما نهضت براى شكم نكرديد، شما نهضت براى اطاق و حياط نكرديد، شما نهضت نكرديد براى اينكه يك مقامى پيدا بكنيد، شما آرزوى شهادت نمىكنيد به اينكه برسيد به يك مثلاً فرشى و يك نوائى. اين حال را كه حالى است الهى حفظ كنيد و مادامى كه اين حفظ بشود شما پيروز هستيد و من وعده پيروزى به شما مىدهم و خداى تبارك و تعالى وعده پيروزى داده است به شما ان تنصروالله ينصركم اقدامتان را ثابت نگه داريد و مشتهاى گره كرده را كه مشتهاى الهى است حفظ كنيد و از هيچ ابرقدرتى نترسيد و از هيچ تبليغاتى، هيچ خوفى نداشته باشيد ما راه خودمان را مىرويم و آن راه خداست.
بيدارى مستضعفين اولين گام در مقابله با مستكبرين
و من اميدوارم كه اين هيأتهائى كه آمدند و رسيدگى كردند گرچه نمىتوانند رسيدگى كنند، آنها نمىتوانند به همه دردهاى ما برسند اسناد را به شما دادهاند و اگر رفتيد آن محل را هم ديديد و آن چيزهائى كه در آنجا هست كه هيچ شباهتى به سفارتخانه ندارد آنوقت تصديق مىكنيد كه مسأله، مسأله گروگان گرفتن يك عده ديپلمات نيست اين چيزى است كه قلم خارج و مطبوعات خارج به شما تحميل كرده است كه بگوئيد ديپلماتها، والا اگر اينها را ببينند مىفهميد كه اين محل، محل ديپلمات نيست و اين اشخاص، اشخاص ديپلمات نبودند. من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به همه ما و به همه مظلومين عالم و به همه مستضعفان جهان پيروزى عنايت كند تا همه از زير بار اين ابرقدرتها خارج بشوند و مسألهاى است كه بايد بشود. مسأله اينطور شده است كه ديگر مستضعفين در مقابل مستكبرين قيام كردهاند، بيدارى اول قدم است، او قدم يقظه است. در سير عرفانى
صحيفه نور ج 12 صفحه 141
هم يقظه اول قدم است. در اين سير، اين هم سير الهى و عرفانى است. بيدارى اول قدم است و كشورهاى اسلامى، ملتهاى مسلم، ملتهاى مستضعف در سرتاسر جهان، اينها بيدار شدهاند و سياههاى آمريكائى كتك اين بيدارى را مىخورند و انشاءالله پيروز خواهند شد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 12 صفحه 153
تاريخ: 14/3/59
بيانات امام خمينى به مناسبت فرا رسيدن 15 خرداد
پانزده خرداد مبارك بود چون منتهى شد به استقلال و آزادى كشور
بسم الله الرحمن الرحيم
پانزده خرداد نزديك است و اين روزى است كه ملت ما نبايد از ياد ببرد و نمىبرد. پانزده خرداد يك نقطه عطفى است در تاريخ كشور ما كه از همان وقت شروع به فعاليت سياسى شد و روحانيون از همان وقت خودشان را مجهز كردند. روز پانزده خرداد آنطورى كه من بعد از اينكه از حبس بيرون آمدم براى من نقل كردند، عمال شاه در بسيارى از شهرستانها كه قيام كرده بودند دست به كشتار زدند و آنطورى كه به من مىگفتند حدود پانزده هزار شهيد داشتيم در پانزده خرداد و ما اين قلم را آنوقت خيلى بزرگ مىشمرديم و بزرگ هم بود لكن بعدها جناياتى كه از طرف شاه، شاه مخلوع به كشور ما وارد شد بيشتر از اين معانى بود. ما نمىتوانيم تصور كنيم اين جناياتى كه از پانزده خرداد تا رفتن بختيار از اين مملكت به دست عمال شاه و به دست عمال آمريكا در اين كشور واقع شد، قدرت اينكه احصاء كنيم آنها را نداريم. ما اجمالى از اين جنايات را مىتوانيم بگوئيم يا تصور كنيم، تفسير اين جنايات اصلاً قابل احصاء نيست. ما چطور مىتوانيم پانزده خرداد - معلولينش - را بفهميم چقدر بود، معدومينش و شهدا مىگويند پانزده هزار بوده است، لكن مصدومين و معلولين، كسانى كه اعضاى خودشان را در آن گيرودار از دست دادند ما چطور مىتوانيم بيان كنيم يا تصور كنيم. لكن در عين حالى كه پانزده خرداد يك مصيبتى بود براى ملت ما، لكن مبداء جنبش بود. از همان وقت و جلوتر از آنوقت روحانيون قيام كردند و به دست روحانيون نهضت شروع شد، از قم شروع شد و پانزده خرداد يك انعكاسى بود از همان قيام، روحانيت را گرفتند و قريب تمام - تقريباً - علماء تهران را گرفتند و حبس كردند و شايد مدتى هم علماء تهران، وعاظ تهران در حبس بودند و بعد به تدريج رها شدند و از آنجا شروع شد به نهضت و مخالفت. در عين حالى كه پانزده خرداد مصيبت براى ما بود لكن اين موهبت را هم خداى تبارك و تعالى به ما عطا كرد كه مردم بيدار شدند و لبيك گفتند به صداى روحانيون و در همه جا، در همه مملكت اين نهضت شروع كرد و مبداش از همان پانزده خرداد بود و بعد كم كم تدريجاً ريشه گرفت و بعد كه در اين آخرى ديگر زيادتر شد و بيشتر شد نهضت مردم، پيشتر رفت نهضت مردم و قيام همگانى شد و بحمدالله ريشه اجانب از اين مملكت كنده شد و شاه سابق از ايران رفت، گرچه آمريكا او را پناه داد و الان هم در پناه آمريكاست منتها در مصر يا در حوالى مصر
صحيفه نور ج 12 صفحه 154
بسر مىبرد كه آنها هم در قبضه آمريكاست. بنابراين پانزده خرداد در عين حالى كه مصيبت بود لكن مبارك بود براى ملت كه منتهى شد به يك امر بزرگى و آن استقلال كشور و آزادى براى همه مملكت.
بدانيد كه دخالت نظامى آمريكا و شوروى در اراده ملت ما اثرى ندارد
آزادى را ما و ملت ما با قيمت گران به دست آورد و ليكن ارزشش بيشتر از اين معانى بود. الان هم اشخاصى كه طرفدار آمريكا يا رژيم سابق هستند، الان هم دنبال اين هستند كه باز اين مسائل سابق را به كشور ما برگردانند لكن اين ديگر يك خيال باطلى است آمريكا اخيراً هم گفته است كه كارتر گفته است كه اگر چنانچه هيچ كس هم از دولتها با من همراهى نكنند من خودم دخالت مىكنم و براى اشخاصى كه در ايران هستند و محبوسند من دخالت مىكنم و اين يك امرى است كه براى رئيس جمهور يك كشورى كه ادعاى اين را دارند كه ما حقوق بشر را مىشناسيم، اين يك جرمى است، يك نفر قلدر بگويد من دخالت مىكنم در يك كشور ديگرى و دخالت هم كرده است، اين يك جرمى است كه بايد محاكمه بشود، كارتر بايد در دادگاههاى عمومى دنيا محاكمه بشود و اينهائى كه ادعاى اين مىكنند كه ما استقلال همه ممالك را، همه كشورها را به رسميت مىشناسيم اينها كجا هستند كه جلوى كارتر بايستند و بگويند كه تو مىگويى من خودم تنها دخالت در اين كشور ايران مىكنم، دخالت در يك مملكت مستقلى مىكنم. نظامى پياده كرده است و مىخواهد باز پياده بكند. اينها كجا هستند كه يك همچو مجرمى را طرفدارى از او مىكنند. ما به كجا بايد شكايت كنيم از اين كشورهائى كه دنبال آمريكا و دست نشانده آمريكا هستند و دنبال او هستند در جرايمى كه آمريكا دارد مرتكب مىشود. ما به چه دستگاهى، به چه دادگاهى شكايت ببريم از اين قلدرها و از اينها كه زمام امور كشورهاى بيچاره مظلوم را به دست گرفتند و معالاسف آن كشورهائى هم كه ادعاى استقلال مىكنند دنبال او هستند، دنبال يك همچو جريمهاى. بايد از اين دولتها پرسيد كه محاصره اقتصادى كه شما مىكنيد و يك ملت مظلوم را مىخواهيد در تنگناى محاصره قرار بدهيد اين با چه اصلى از اصول دنيا، از قوانين دنيا منطبق است، مجرد اينكه آمريكا قدرت دارد و به شما امر مىكند، همين عذر است براى شما كه محاصره اقتصادى بكنيد؟! و شما گمان مىكنيد كه با محاصره اقتصادى ملت ما شكست مىخورد و ملت ما قانع خواهد شد و خاضع خواهد شد؟!
شما بايد بدانيد كه دخالت نظامى آمريكا و همه شماها، دخالت نظام شوروى و همه وابستگان به او، دخالت شماها همه در كشور ما و حصر اقتصادى شماها، در آن اراده ملت ما، آن تصميم و اراده ملت ما اثرى نخواهد كرد و ما مهياى مرگ هستيم. شما ما را از چه مىترسانيد؟ ما كه مهياى شهادت هستيم، شما ما را از اقتصاد مىترسانيد، از دخالت نظامى مىترسانيد؟! شما كسانى را كه از مرگ مىترسند بايد بترسانيد، نه مملكتى كه حاضر شده براى شهادت و شهادت را يك فوز براى خودش مىداند. بنابراين هيچ ما از اين مسائل خوفى نداريم و آمريكا چه با همه كشورها دست به هم بدهند و بخواهند دخالت كنند يا خودش به تنهائى به قول كارتر دخالت بكند، دخالت بكند تا بفهمد قضيه
صحيفه نور ج 12 صفحه 155
چيست، دخالت نظامى بكند تا بفهمد كه مطلب چيست. خوب است كه از افغانستان آقاى كارتر عبرت بگيرد، افغانستان كه دولتش با او، با شوروى موافق است، حزبهاى كمونيستى و چپگرا با او موافق است، يك عده ملت كه نداشتند و ندارند اسلحه مدرن، آنها اسلحههاى خود شوروى را گرفتند و سربازها و صاحب منصب خود شوروى را با اسلحههاى خودشان كشتند و الان هم آنها مشغول هستند و شوروى هر روز مىفرستد و سلاحهاى مدرن را مىفرستد، سرباز مىفرستد لكن نتوانسته تا حالا ملت افغانستان را، ملت شجاع افغانستان را خاضع كند. آن افغانستان است كه احزابش، احزاب كمونيستى و چپگرا با شوروى دست به هم دادند، با دولت دست به هم دادند لكن ملت را نتوانستند خاضع كنند.
ايران بحمدالله دولتش موافق است و چپگرايان اينجا كه تابع آمريكا هم هستند عددى نيستند كه قابل ذكر باشند آنها را ما با آنها مسامحه مىكنيم والا يك روز تمام آنها از بين خواهند رفت. آمريكا خيال نكند كه با دخالت نظامى مىتواند كارى بكند يا با حصر اقتصادى مىتواند كارى بكند. ملتى كه روزه مىگيرد، ملتى كه شهادت را قبول كرده، از اين چيزها ديگر نمىترسد. بنابراين، اين روز مبارك پانزده خرداد كه در عين حال كه شهيدهاى زياد ما داشتيم لكن مبارك براى ملت ما بود، من به همه ملت تبريك مىگويم و اميدوارم كه همانطورى كه تاكنون از پانزده خرداد تاكنون ملت ما ادامه داده است به نهضت خودش، از اين به بعد هم ادامه بدهد و همه قدرتمندان را مأيوس كند از دخالت در كشور ما. خداوند انشاءالله همه را توفيق بدهد و همه را سلامت و اسلام را قوت بدهد و اميدواريم كه اين نهضت به ساير بلاد اسلامى هم صدور پيدا بكند و اين مكتب، مكتب همه مسلمين است بلكه همه مستضعفين. خداوند مستضعفين را از چنگال مستكبرين بيرون ببرد و بحمدالله طليعه اينكه مستكبرين به جاى خودشان بنشينند، طليعه اين در دنيا پيدا شده است، فقط ايران نيست، همه دنيا تقريباً مستضعفين بيدار شدهاند و جمعيت، اكثريت قاطع با آنهاست و من اميدوارم كه به زودى بساط ظلم برچيده شود. خداوند همه را توفيق عنايت كند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 12 صفحه 176
تاريخ: 20/3/59
پيام امام خمينى به آيت الله العظمى منتظرى در مورد معرفى اعضاى شورايعالى قضايى
بسمه تعالى
جناب مستطاب حجت الاسلام و المسلمين آقاى حاج شيخ حسينعلى منتظرى دامت بركاته، جنابعالى براى احراز مقام اجتهاد قضاتى كه خود داوطلب شده و يا ديگران آنها را براى عضويت در شورايعالى قضايى معرفى كردهاند، به هر نحو صلاح مىدانيد اقدام نمائيد. از خداى تعالى ادامه توفيقات آن جناب را خواستارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page