-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 100
تاريخ: 30/11/57
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى كانون نويسندگان ايران
كوشش استعمار با ايجاد تفرقه بين دو جناح روحانى و روشنفكر براى غارت ذخائر
بسم الله الرحمن الرحيم
من از آقايانى كه اينجا تشرف آوردهاند و اظهار لطف كردهاند متشكرم، من از چيزهائى كه در اين نهضت، ثمراتى كه در اين نهضت يافتم، يكى رو برو شدن با چهرههاى تازهاى است كه تاكنون ما با آنها روبرو نبوديم، از هم جداكردند قشرهاى ملت را، از هم جدا كردند، روحانيون را از روشنفكران، از طبقات متفكر جدا كردند و آنها را با هم در صف مقابل قراردادند و اين دراثر كوششهايى بود كه استعمار براى اينكه بتواند ذخائر ما را ببرد اين كوششها را كردند كه قشرهاى روشن ملت را، قشرهاى كارآمد ملت را، آنهائى كه مىتوانند در مقابل آنها و اجانب ايستادگى كنند و مىتوانند آنها را عقب بزنند، براى اينكه اينها مجتمع نشوند و متفرق باشند، بلكه با هم در دو جناج مخالف و گاهى با هم اختلافات شديد وجديد پيدا بكنند، كوششها كردند البته به آمال خودشان هم بسيار رسيدند. روحانيون را در نظر شما طبقه نويسنده و متفكر، طورى قلمداد كردند كه حاضر نبوديد از آنها يادى بكنيد و شما را در مقابل روحانيون طورى قلمداد كردند كه آنها هم حاضر نبودند از شما ذكرى بكنند. اين تفرقه باعث شد كه آنها به آمال خودشان رسيدند و با آزادى همه ذخائر ما را بردند و با آزادى بدون مزاحم، مملكت ما را به عقب راندند وعقب مانده نگه داشتند و نيروهاى انسانى ما را نگذاشتند شكوفا بشود.
وحدت اقشار رمز موفقيت و بهترين ثمره نهضت
ما در اين نهضت اخير، آنچه را كه مىتوانم بگويم بهترين ثمرات اين نهضت است، اين وحدتى كه حاصل شد بين قشرهاى مختلف، دانشگاهى به روحانيين نزديك شد، روحانيين به آنها نزديك شدند با همه اينها نزديك شد دهقان و شما الان مىبينيد كه در سرتاسر ايران تمام طبقات با هم همفكر و هم عقيده و يك صدا جمهورى اسلامى را مىخواهند و رمز موفقيت ما كه قدرتهاى بزرگ دنيا را عقب نشاند و يك قدرت شيطانى مثل قدرت خاندان پهلوى را فرو ريخت، اين رمز موفقيت همين وحدت اقشار ووحدت كلمه بود. اگر بنا بود كه قشر روحانى تنها مىخواست به جنگ اينها برود خفه مىكردند او را، نويسنده مىخواست به جنگ آنها برود آنها را از بين مىبردند، دانشگاهى مىخواست
صحيفه نور ج 5 صفحه 101
اين كار بكند نمىتوانست، بازارى مىخواست اين كار را تنها بكند نمىشد، دهقان مى خواست بكند نمىشد. اينكه همه چيز را ما بدست آورديم و انشاءالله بعد هم بدست مىآوريم، اين براى همين هم پيوستگى است كه بين اقشار ملت حاصل شد و ما بايد اين همبستگى را نگه داريم.
تكليف بر نويسندگان،در استفاده از قلم در راه آزادى ملت و نشر فرهنگ اسلامى
آقايان، شما نويسندگان الان تكليف بسيار بزرگى به عهدهتان هست، پيشتر قلم شما را شكستند، الان قلم شما باز است لكن استفاده از قلم در راه آزادى ملت، در راه تعاليم اسلامى بكنيد. اين ملت كه بينيد، تمامشان زير بيرق اسلام است كه وحدت كه پيدا كردند، اگر نبود قضيه وحدت اسلامى، ممكن نبود اجتماع اينها، الان از بچه چند ساله تا پيرمرد هشتاد ساله همه با هم اينها در اين نهضت شركت دارند و همه با هم در اين پيروزى شركت دارند و همه با هم همصدا آزادى را طلب كنند و استقلال را و الحمدلله اينها دست آمده است و جمهورى اسلامى را مى خواهند و آن هم انشاءالله با آراء عمومى به دست مىآيد . آنچه كه لازم است الان براى همه ما، حفظ اين وحدت است. در دانشگاه گاهى الان ديده مىشود كه يك تشنجاتى واقع مىشود، اين يا آگاهانه است يا از روى بى آگاهى. در هر صورت اگر خداى نخواسته آگاهانه باشد، بايد بگويم خيانت است و اگر نا آگاهانه باشد، بايد بگويم جهالت است.
امروز روزى نيست كه اين ملت اين پيروزى را به دست آورده است ما با تشنجات اين را به هم بزنيم، امروز روزى نيست كه ما با حمله به مراكز عمومى يا به مراكز خصوصى اين نهضت را آلوده كنيم. امروز روز وحدت كلمه است. همه ما، هر كدام در هر راهى كه هستيم ،در هر راهى مسلكى كه داريم، همه الان بايد مجتمع بشويم تحت يك لواء، اگر مجتمع نشويم تحت يك لواء همه ما را از بين خواهند برد.
مطلب نهائى دفن رژيم شاهنشاهى و اجتماع تحت لواى اسلام است
پيشتر كه به من پيشنهاد مىكردند در پاريس بودم، بعضى آمدند و پيشنهاد كردند به اينكه خوب است قدم قدم جلو برويم و حالا شاه را نگهش داريم و سلطنت بكند و بعدش حكومت نكند و بعدش ما مجلس درست كنيم و بعدش چه كنيم و بعدش اينها را از بين ببريم. من به آن آقا كه آدم صحيحى بود وليكن فكرش اشتباه بود،به آن آقا گفتم كه شما تضمين مى كنيد اين معنا را كه اين نهضتى كه الان حاصل شده،بعد از خوابيدن دوباره روشنش كنيد؟ گفت نه. گفتم شما تضمين مىكنيد كه اگر ما مهلت به شاه داديم يك قدم به جلو برود، فردا همه ما را از بين نبردگفت نه. گفتم الان اين آتشى كه روشن شده است، از اين آتش ما بايد استفاده كنيم، اگر الان ما تمام مقاصدمان را حاصل نكنيم، در شكست خواهيم بود بلااشكال. الان ما بايد همان مطلب نهايىمان را عرضه بكنيم. مطلب نهائى ما رفتن رژيم منحوس شاهنشاهى كه در طول تاريخ معلوم است جنايات آنها و رفتن جناحهاى چپ و راست و
صحيفه نور ج 5 صفحه 102
آنهائى كه مىخواهند، امپرياليستها يا چپىها كه مىخواهند ما را اسير كنند. ما از الان بايد مستقل باشيم، نه طرف راست نه طرف چپ، بلكه همه تحت لواى اسلام مستقل. اگر بخواهيد مملكتتان مستقل بشود، اگر بخواهيد آزادى براى شما پيدا بشود، افكار متشتت را الان كنار بگذاريد و با هم همصدا با هم اين بار را به منزل برسانيد.
حفظ وحدت كلمه و مقابله با مشكلات ناشى از دخالت اجانب يك تكليف شرعى است
شما مىدانيد كه الان مملكت ما يك مملكت آشفته است، الان همه چيزهاى ما فروريخته است، اقتصاد ما عقب مانده است يعنى كردند اين كار را با ما ، كشاورزى ما را عقب راندند به طورى كه ما الان هم همه چيزمان محتاج به خارج است، صنعت ما را نگذاشتند شكوفائى پيدا كند، صنعتهاى كوچك را هم از بين بردند و ارتش ما را آنطور كردند كه مىدانيد، همه چيز ما را از بين بردند، نيروى انسانى ما را از بين بردند. اينها در اين طول تاريخ و در اين زحماتى كه كشيدند همچو كردند كه ما نتوانيم خودمان فكر بكنيم، فكر استقلال در ذهن ما كم مىآمد، قشرهاى مردم توجه به اين معانى نداشتند كه ما بايد مستقل باشيم، فكر اين را نمىكردند كه بشود يك همچو سلطنتى را به زمين زد، فكر اين را نمىكردند كه آمريكا با آنهمه تجهيزات، شوروى با آنهمه تجهيزات نتوانند دخالت بكنند در امر داخلى ايران. اينها مىخواستند بكنند. البته پيغامها دادند، تشرها زدند، حرفها زدند كه ما را عقب بنشانند لكن ما عقب ننشستيم و ديديم كه بايد ما تكليفمان اين است كه جلو برويم و من هركس كه آمد از اينهائى كه يك همچو يواش يواشىها را مىخواستند راه بروند و ميانه روى كند، به آنها گفتم كه تكليف، خدائى است، تكليف من نيست كه بكنم، با من نيست كه يك قدرى آسان راه بروم، من يك تكليف الهى دارم و مطابق تكليف الهيم عمل مىكنم، كشته بشوم عمل كردم به تكليف الهيم، پيش ببرم عمل كردم به تكليف الهيم. شما تكليف الهى داريد، متكى به خدا باشيد، متكى به امام زمان سلام الله عليه باشيد و شما پيش مىبريد انشاءالله. اگر اين وحدت كلمه حفظ بشود كه رمز پيروزى ماست، ما پيشرفت كرديم و به آخر مىرسانيم و ديگر اجازه نخواهيم داد كه ثروتهاى ما را ببرند و فقراى ما اينطور در كوچهها بخوابند، بى نان و بى آب و اگر چنانچه اين وحدت كلمه خداى نخواسته از بين برود دوباره بدانيد كه آنها هوشمندند، آن روزى كه ما وحدت كلمه را از دست داديم آنها حمله خواهند كرد و باز يك قلدرى را مثل رضاخان يا به اسم او يا ديگرى مىآورند، به هر رژيمى كه باشد مىآورند سر كار، باز همان معانى است و همان آش و همان كاسه است و همان عقب ماندگى ست و همان ذلت است و همان چيزها است.
امروز بايد وحدت كلمه حاصل بشود يعنى حفظ بشود. مىبينيد وحدت كلمه الان هست، در همه اقشار الان هست لكن اشخاصى كه بخواهند اين وحدت را به هم بزنند وبخواهند تضعيف كنند، آنهائى كه اين وحدت را ايجاد كردند، بخواهند آنها را تضعيف كنند، اينها بايد تجديد نظر در فكر
صحيفه نور ج 5 صفحه 103
خودشان بكنند، توجه بكنند، ما خيرخواه شما هستيم، ما خيرخواه اين ملت هستيم، اسلام خيرخواه شماهاست، اسلام دنيا و آخرت شما را سعادتمند مىكند.
عمل به دستورات مترقى اسلام ضامن سعادت دنيا و آخرت انسان
با اسلام آشتى بكنند آنهائى كه آشتى ندارند، بيايند زير لواى اسلام، بيايند تعليمات اسلامى كه نگذاشتند، همين اجانب نگذاشند تعاليم اسم معلوم بشود، يك قشرى كه به آنها مربوط نيست رها كردند، آن قشرهائى كه به آنها مربوط بود، آن تعاليمى كه به آنها مربوط بود و با منافع آنها مخالف بود، آنها را نگذاشتند ما مطالعه بكنيم، نگذاشتند ما انتشار بدهيم. شما بدانيد كه اسلام همه چيز را دارد يعنى از قبل از اينكه ازدواج واقع بشود بين مرد و زن تا آنوقتى كه توى قبر مىرود، آثار دارد، احكام دارد، دستور دارد، همه دستورهاى مترقى، همه دستورهائى كه براى سعادت انسان، چه در اين دنيا چه در آن دنيا مفيد است.
و من آن چيزى را كه از نويسندگان مىخواهم اين است كه همانطور كه ما طلبه مكلف هستيم، شما آقايان نويسندگان هم مكلف هستيد، الان قلمتان،از قلمتان استفاده كنيد و براى خير اين ملت و براى خير اين جامعه قلمفرسائى كنيد، خداوند به همه شما سلامت و عزت بدهد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 104
تاريخ: 30/11/57
فرمان امام خمينى به آقاى امامى كاشانى در مورد نظارت بر مدرسه سپهسالار
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى شيخ محمد امامى كاشانى دامت افاضاته. لازم است جنابعالى تا تعيين تكليف قطعى مدرسه و مسجد سپهسالار، به امور آنجا به طور كلى نظارت نمائيد و دفاتر آنجا و ساير امور مربوطه را تحت نظر بگيريد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 111
تاريخ: 30/11/57
اخطار مهم امام خمينى در مورد توطئه اشرار بيگانهپرست
بسم الله الرحمن الرحيم
در اين موقع حساس كه اشرار با نامهاى فريبنده مشغول توطئه بر ضدانقلاب اسلامى هستند و خطر برگشت اجانب با دست اينان بر سر چپاول كشور مىرود، لازم است نيروهاى انتظامى ملى فوراً به مراكز حفاظتى خود برگردند و با نيروى انتظامى، همكارى براى حفاظت شهر و مراكز حساس مربوط به شهر نمايند. اينان كه دست به خرابى و اعمال ضد اسلامى و انسانى زدهاند و كوشش دارند مراكز حساس را به نفع بيگانگان به دست بياورند، بايد بدانند كه قدرت آنان بيش از قدرت شيطانى شاه و پشتيبان آنان نيست و در صورتى كه به ملت نپيوندند و به طور معقول عمل نكنند، تكليف را براى ملت شجاع ايران و تهران معلوم خواهم كرد. من تحمل اين بى فرهنگىها را نخواهم كرد، بايد تمام اقشار به هر اسمى كه هستند در تحت پرچم اسلام به فعاليت خود ادامه دهند و در غير اين صورت، قيام عليه حكومت انقلابى اسلامى است كه جزاى آن در قانون اساسى معلوم است. من حتى الامكان ميل دارم تمام اقشار با هم با صدق و صفا رفتار نمايند ولى اجازه هرج و مرج نخواهم داد.
والسلام على من التبع الهدى
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 105
تاريخ: 30/11/57
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از فرهنگيان
مقدرات يك مملكت در هر مقطع زمانى به دست مردم همان مقطع بايد اداره شود
بسم الله الرحمن الرحيم
... اينها همه در سايه حكومت عدل خوب اداره مىشود و به طور شايسته عمل مىشود. و اگر سران حزب حاكمه فاسد باشد، اين فساد سرايت مىكند به همه اقشار كشور. شما ملاحظه كرديد كه يك شخص فاسد كه در اين مملكت حكومت كرد و طى بيست و هشت سال سلطه بر اين مردم مملكت پيدا كرد، آن هم سلطه غير قانونى، چه فسادها كرد.
اين اصل رژيم سلطنتى مخالف با حقوق بشر است براى اينكه ما فرض هم بكنيم كه همه ملت جمع بشوند و يك رژيم سلطنتى را راى بدهند، البته ملت حق دارد كه يك رژيمى را اختيار كند لكن ملت حق ندارد كه يك رژيمى را براى آيندهها اختيار كند يعنى امروز همه مقدرات مملكت به دست خودمردم بايد اداره بشود. مردم حق دارند كه يك نفرى را به عنوان سلطان، به عنوان رئيس جمهور، به هر عنوانى انتخاب كنند. اين صحيح است، خوب خود مردم به اختيار خودشان اين كار را كردند لكن آيا مردم حق دارند كه الان براى طبقات بعد، براى فرزندان، فرزندان فرزندان، الان تكليف معين كنند؟ هيچ چنين حقى براى هيچ كس نيست. شماها خودتان به حسب حقوق بشر، خود شما بايد بر مقدرات خودتان حكومت كنيد، بر مقدرات خودتان دست داشته باشيد اما شما بر مقدرات يك كشور ديگر نمىتوانيد، بر مقدرات يك ملت ديگر نمىتوانيد، بر مقدرات آنهائى كه نيامدند هم نمىتوانيد شما دخالت كنيد، حقى نيست برايتان. بنابراين سلطنت به اين معنا كه ارثى باشد و پشت در پشت سلطان باشد يك كسى، قانونى نيست و مخالف حقوق بشر است.
اساس رژيم پهلوى اساس ظلم و سلطهاش سلطه باطل بود
ما فرض مىكنيم كه رضا شاه اول كه آمد (ما غمض عين مىكنيم از همه چيزهايى كه مىدانيم) ما فرض مىكنيم كه رضا شاه اول كه آمد مورد استقبال مردم شد و همه قبولش كردند، بسيار خوب خود رضا شاه را در پنجاه سال پيش از اين مردم قبول كردند، الان افراد اين مملكت اشخاصى هستند كه غير آن اشخاصى هستند كه در آنوقت بودند، آنها در آن زمان افراد اين مملكت بودند، حق داشتند كه براى خودشان يك كسى را انتخاب كنند لكن انتخاب پسر
صحيفه نور ج 5 صفحه 106
او را اگر فرض كنيم كردند، انتخاب پسر او را براى ما كه در اين زمان زندگى مىكنيم حقى از براى پدران ما نبوده است كه همچو انتخابى را بكنند، بنابراين ما بر فرض اينكه آمدن رضا شاه را به استقبال مردم هم ما قائل بشويم، خود او درست مىشود لكن پسر او غير قانونى است در صورتى كه همه مىدانيد كه از اول اين بنا، در اين سلسله غير قانونى بود. از اول مجلس موسسانى كه اينها درست كردند با زور و سرنيزه بود، از اول وكلايى كه اينها ايجاد كردند با انتصاب بود نه انتخاب مردم، مردم هيچ اطلاعى از اين معانى نداشتند و اگر داشتند نمىتوانستند نفس بكشند. بنابراين اساس اين حكومت اساس ظلم بود و سلطهاش سلطه باطل بود. از اول سلطه باطل آنها داشتند بر كشور ما و در عين حال كه سلطه باطل بود، كارها هم همه از روى خيانت و جنايت بود.
نابودى مملكت و ايجاد بازار براى حفظ منافع ابر قدرتها به اسم تمدن بزرگ!!
الان وقتى كه شما مملكت خودتان را ملاحظه مىكنيد، هر جا كه برويد در هر موسسهاى كه دست بگذاريد يك موسسه خراب مىبينيد فرهنگ شما يك فرهنگ استعمارى است يك فرهنگ صحيح نيست. ارتش تحت حمايت مستشاران آمريكا و تحت تربيت آنها بودند. زراعت ما را بكلى از بين بردند، صنعت ما را از بين بردند. با اسم تمدن بزرگ، بكلى خراب كردند اين مملكت را و بازار درست كردند براى كشورهاى بزرگ خصوصا براى آمريكا. بنابراين حسابهائى كه الان در مملكت پياده مىشده است، اين آشفتگىهايى كه الان در مملكت هست، اين محتاج به يك كمك همگانى است.
تاكيد بر تعليم و تربيت همه جانبه و آشنا ساختن نوجوانان با مسائل روز و سياست
شما البته شما متصديان مدرسه علوى البته (از قرارى كه تاحالا به من گفتهاند، من خودم كارى به كار اين امور ندارم لكن از قرارى كه من شنيدم) بسيار خوب عمل كرديد، بچههاى ما را خوب تربيت كرديد فقط يك نكته بوده است كه اشكال داشتم و آن نكته را از اين به بعد شما مور د نظرتان باشد و آن اينكه بچههاى ما در هر زمانى موافق آن زمان بايد تربيت بشوند. و در روايات هم هست كه بچههاتان را تربيت كنيد به غير آنطورى كه خودتان هستيد، براى زمان آتيه براى اينكه اينها در زمان آتيه بايد دست به كار مملكت و كشور بشوند. شما بچه هارا از سياست از اينطور چيزها دور نگه نداريد، دور نگه داشتن بچهها از سياست آن فرمى مىشود كه وقتى وارد در اجتماع شدند، مثل يك آدم كورى وارد در اجتماع بشوند. اگر خود اشخاصى كه مىخواهند در اين مملكت در اين كشور زندگى بكنند و مقدرات اين مملكت دستشان باشد آنها بايد آگاه باشند از همه خدعههايى كه كردهاند، از همه كارهايى كه استعمار كرده از همه عقب نگهدارى هايى كه بدست اينها واقع شده، اينها بايد به دست شماها و به تعليم شماها به آنها گفته بشود، آنها را وارد كنيد در مسائل روز، آنها مطلع باشند از مسائل روز. اگر خداى نخواسته در اين قصور بشود، يك وقت مىبينيد كه چهرههاى منحرفه كه وارد در
صحيفه نور ج 5 صفحه 107
مسائل روز هستند، غلبه مىكنند بر چهره حقه كه وارد بر مسائل روز نيست. تربيت و تعليم همه جانبه بايد باشد يعنى آن مقدارى كه كشور احتياج به آن دارد، انسان احتياج به آن دارد، خود شخص احتياج به آن دارد بايد تعليم و تربيت در آنجا به همه ابعاد باشد.
دستورات تربيتى اسلام در برگيرنده تمام ابعاد وجود انسان است
اسلام، اگر چنانچه مطالعاتى داريد و انشاءالله داريد در اسلام و در قرآن، اسلام فقط عبادت نيست، فقط تعليم و تعلم عبادى و امثال اينها نيست، اسلام سياست است اسلام از سياست دور نيست، اسلام يك حكومت بزرگ بوجود آورده است، يك مملكت بزرگ بوجود آورده است، اسلام يك رژيم است، يك رژيم سياسى است منتها ساير رژيمها از بسيارى از امور غافل بودند و اسلام از هيچ چيز غافل نيست يعنى اسلام انسان را تربيت مىكند به همه ابعادى كه انسان دارد. بعد مادى دارد، راجع به بعد مادى تصرفاتى دارد، بعد معنوى دارد، راجع به معنويات صحبت دارد بالاتر از آن دارد، بالاتر از آن صحبت دارد يعنى از آنوقتى كه ازدواج حاصل نشده است بين پدر و مادر، اسلام براى ساختن انسان دستور دارد كه چه زنى را انتخاب كند چه مردى را آن زن انتخاب كند، وضع اخلاقىاش چطور باشد، وضع ديانتش چطور باشد. يك نفر زارع وقتى مىخواهد خواهد يك زراعتى بكند و يك تخم را در يك زمينى كشت بكند اين زمين را بايد ملاحظه بكند، آن چيزهائى كه موجب تربيت اين است بايد ملاحظه بكند، اين چيزهايى كه وقتى ظهور پيدا كرد اين مثلاً نبات، بايد آنها را ملاحظه كند كه چه چيز مفيد با اين است چه چيزهايى مخالف با اين است، از آن رد بكند، بايد همين طور مواظبت كند تا وقتى كه رشد كرد و به ثمر رسيد. اسلام همين معامله را با افراد انسان كرده است يعنى معامله يك نفر زارع كه مىخواهد يك كشتى بكند و مىخواهد از آن استفاده بكند، از قبل از آنكه كشت بشود، دستور دارد كه پدر ومادر چه جور بايد باشند يعنى ازدواج چه جور بايد باشد. اين براى اين است كه ملاحظه عاقبت اين امر را كرده است كه اگر پدر و مادر يكى از آنها مثلااخلاقش فاسد باشد، اعمالش اعمال غير انسانى باشد، اين بچه هايى كه پيدا مىشود، به واسطه وراثتى كه هست در كار اينها در او تاثير دارد و لهذا مثل يك كشتكار بسيار دقيق بسيار دلسوز، اسلام به نوع انسان مراعات كرده است و از آن اول تا زمانى كه ازدواج مىشود، ازدواج كه شد چه ترتيبى در ازدواج است، بعد در قضيه لقاح چه جور آداب، آداب بسيار در آنجاهست، بعد در زمان - عرض مىكنم - رضاع آداب بسيارى در آن جا هست، بعد در دامن مادر آدابى هست كه بعد در ظل پدر آدابى هست، بعد در مدرسه آدابى هست، بعد در اجتماع آدابى هست، اين بچه را از آنوقتى كه باز به دنيا نيامده مراعات كرده تا برسد به مرتبه عالى و براى همه اينها دستور دارد و ساير رژيمهاى عالم، ساير دولتهايى كه در عالم هست، به اينها اصلش كارى ندارد، آنها فقط يك كارى دارند و آن اين است كه اين اجتماع مثلا به نفع خودشان يك آرامى پيدا كند تا چپاول كنند مردم را، يا آن هم كه بسيار خوب و عادل است كارى به اين مسائل ندارد، فقط راجع به اين دارد، مسائل اجتماعى خودش را مثلاً يكقدرى
صحيفه نور ج 5 صفحه 108
صحيح بكند، اما بچه بايد چه جور باشد تا آخر، تربيت بايد چه جور باشد تا آخر، زمان حمل و زمان رضاع اصلاً مطرح نيست در ساير رژيمها. اسلام يك همچو چيزى است كه وقتى كه انسان بزرگ شد معاشرت خودش با برادرش، معاشرت خودش با پدر و مادرش، معاشرت پدر و مادر با پسر و معاشرت اين دو تا با همسايگان، معاشرت اينها با همشهرىها، معاشرت اينها با همدين ها، اينها با خارجىها، همه اينها در اسلام هست و اسلام يك حكومتى است كه يك جنبهاش حكومت سياسى است و يك جنبهاش حكومت معنوى. يعنى دو طرف دارد انسان، دو وضع دارد انسان، دو رو دارد انسان، يك روى مادى، اسلام در اين روى مادى در همه جهاتش احكام دارد، يك روى معنوى كه اصلاً مطرح نيست در رژيمها كه انسان را تربيتهاى معنوى و تهذيبى بكند تا برسد به مرتبه اى كه ديگر هيچ كس نمىداند الا الله. تا آن جا اسلام همين طور كشيده دست مردم را گرفته و برده است تا برساند به ملكوت اعلى ساير رژيمها اينطور نيستند.
جدا كردن دين از سياست توطئه استعمار
مقصود من اين بود كه قضيه سياست يك مطلبى نيست كه در اسلام مطرح نباشد، اين معنا كه دين از سياست جداست، اين مطلبى است استعمارىها انداختهاند در دهن مردم و مىخواهند به واسطه اين، دو فرقه را از هم جدا كنند يعنى آنهايى كه عالم دينى هستند عليحدهشان كنند و آنهايى كه غير عالم دينى هستند عليحدهشان كنند سياسيون را از ساير مردم جدا بكنند تا استفادههايشان را بكنند اگر قوا با هم مجتمع بشوند آنها مىدانند كه با اجتماع قوا نمىتوانند اينها منافعى را كه مىخواهند ببرند و لهذا دامن به اين تفرقهها زدهاند زياد. اول همين معنا كه دين از سياست جدا ست. قبل از آن معنا اصلش دين افيون است، دين افيون مردم است، آخوندها دربارى هستند. جدا كردند، اصلاً دين را در نظر مردم متزلزل كردند.
قيام انبيا عبارت بود از ستيزه با مستكبرين و قلدرها و حمايت از مستضعفين
در صورتى كه كسى اگر ملاحظه كرده باشد اينهايى كه اديان را در دنيا آوردهاند، حضرت ابراهيم سلام الله عليه، حضرت موسى سلام الله عليه، حضرت رسول صلى الله عليه و آله، اينها ببينيم از چه طايفهاى بودند، چكاره بودند. آيا اينها را، حضرت موسى را فرعون روى كار آورده است؟! يا حضرت موسى يك شبانى بوده، از اينجا رفته سراغ فرعون. حضرت موسى رفته و فرعون را خواسته بكوبد و فرعونيت او را از دستش بگيرد يا فرعون او را برده پيش خودش تا اينكه مردم را خواب بكند؟ حضرت موسى مردم را آگاه كرد وبيدار كرد و با آن بيدارى به فرعون حمله كرد و آن كارهايى كه كرد. خود پيغمبر ما - پيغمبر ما - هم شبانى كرده است، هم از همين توده مردم از همين توده طبقه سه بوده است و از اول كه قيام كرده بر ضد قلدرها، بر ضد ديكتاتورها كه در آن زمان در جزيره العرب عبارت از قريش بودند و يك طوايف ديگر بر ضد آنها قيام كرده نه اينكه آنها اين را
صحيفه نور ج 5 صفحه 109
آوردند روى كار تا مردم را اغفال كند، اين مردم را آگاه كرده و رفته سراغ آنها. اگر كسى تاريخ اسلام را بداند، از آنوقتى كه ايشان به مدينه رفتند يك عده از اين، همين مسلمانها دور ايشان جمع شدند، يك عده از اين، همين طبقه صالح دور ايشان جمع شدند، بى چيز بودند يك صفه مسجد رسول الله، اين هم نه اين صفهها بوده كه شما ديديد، يك چيزى بوده است كه درست كرده بود، عده زيادى از آنهايى كه اصحاب پيغمبر بودند، طرفداران پيغمبر بودند، آنجا مىخوابيدند، اصلاً منزل نداشتند، خود پيغمبر منزلش آن اتاقهايى بود كه با گل درست كرده بودند، آن هم نه يك معمارى، يك چيزى، يك چيزى بوده است معذلك پيغمبر همين طبقه سه را، همين مستضعفين را جمع كرد و جنگها را با اينها شروع كرد بر خلاف سرمايه دارها و بر خلاف قلدرها و بر خلاف شتردارها و بر خلاف قافله دارها و بر خلاف اينها و دائما جنگ اينها با اين دسته بوده. بنابراين، اين يك اغفالى بوده است كه ما را كردهاند كه دين از سياست جداست. سياست غير از اين است كه يك مملكتدارى به طرز صحيح عاقلانه موافق با همه روابط و ضوابط كه در اسلام بوده است؟ اسلام حكومتش سرتاسر تقريبا آسيا را تقريبا گرفته بوده معذلك به ما مىگويند كه دين از سياست جداست، همانهائى كه امر دين با آنها بود همانها امر سياست را داشتند. حضرت امير، هم مساله مى گفت هم احكام مىگفت، هم شمشير در دستش بود و جنگ كرد. خود رسول الله هم قرآن را آورد هم حديث را آورد و شمشير را وارد كرد و آورد و با مخالفين جنگ كرد و آنها را تابع خودش كرد. اين يك مسالهاى است كه بايد خيلى مراعات بكنند.
تربيت صحيح انسان از اهم مسائل است
آقايان كه تربيت بچهها را مىكنند مسائل سياسى روز را هم به آنها تعليم بكنند، نمىگويم همه آن اين باشد، همه چيز بايد باشد. يك بچهاى كه از يك مدرسه بيرون مىآيد بايد هم مسائل دينىاش را بداند، مسائل نماز و روزهاش را بداند، هم تربيتهاى علمى بشود مطابق هر جورى كه، سيستمى كه هست و هم تربيت سياسى بشود. اين معنا را البته يك خرده گيرى مىكردند بر مدرسه شما كه انشاءالله اميدوارم از حالا به بعد كه يك قدرى اميد است آزادى پيدا بشود، با آزادى همه كارها را انجام بدهيد و اين چيزى كه برعهده شماست و آن تربيت انسان است و از اهم مسائل است تربيت انسان كه به عهده شما يك مقداريش هست، آن را به طور صحيح و بطور خوب عمل بفرمائيد. ضمنا بايد اين را هم عرض كنم كه ما در مدرسه علوى وارد شديم و آنجا را بگويم غصب كرديم يا اينكه ميهمان آقايان شديم و من به مجرد اينكه روز تحصيل آمد گفتم اين افراد را جمع كنند و بروند و من هم بروم جاى ديگر، بعد آمدند گفتند، از خود آقايانى كه متصديان امور مدرسه هستند تقاضا كردند كه شما اگر چنانچه رفتنتان خيلى طولانى نيست از اينجا به جاى ديگر نرويد از اينجا برويد به قم، اين براى ما مثلاً خيلى پشتوانهاى است. از اين جهت ما اطاعت امرشان كرديم و من تا سه و چهار و پنج روز ديگر انشاءالله رفع زحمت مىكنم و شما را به خدا مىسپارم و از خداى تبارك و تعالى تأييد همه
صحيفه نور ج 5 صفحه 110
شما را مىخواهم و اميدوار بودم و من احتمال مىدادم كه آقاى علوى هم باشند روز پنج شنبه كه نتوانستند بيايند و من از اول ايشان را مىشناسم و ايشان از دوستان قديمى من هستند و من توفيق ايشان را از خداى تبارك مىخواهم.
والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 112
تاريخ: 6/12/57
بيانات امام خمينى در جمع علماء و روحانيون بلوچستان
با وحدت و برادرى، اين خرابه را آباد كنيد
بسم الله الرحمن الرحيم
امروز كه ما بعد از اينكه اين جنايتكار را بيرون كرديم، مبتلا هستيم به يك كشورى كه همه چيزش ريخته شده است يعنى الان نه ما اقتصاد صحيح داريم، نه فرهنگ صحيح داريم، نه ارتش صحيح داريم، همه چيزها در هم ريخته است، امروز روزى است كه همه مسلمين مكلفند از طرف خداى تبارك و تعالى به اينكه همه با هم دست برادرى به هم بدهند و اين خرابه را آباد كنند.
اختلافات الان سم قاتلى است كه اگر چنانچه خداى نخواسته اختلاف پيدا بشود باز بر مىگردد به آن دوره جنايات، به فرم ديگر، آنهايى كه علاقه به اسلام دارند، آنهائى كه علاقه به ملت اسلام دارند، آنهائى كه علاقه به كشور دارند، اينها همه موظفند كه در اين زمان كه بالاتر و حساستر زمان است كه به ايران مىگذرد، همه با هم برادر باشند ، همه با هم رفيق باشند و همه با هم دست به هم بدهند و اين خرابهاى كه اينها گذاشتهاند و همه چيز ما را بردهاند، اين خرابه را از سر، همهمان با هم بنا كنيم.
اگر اختلافات بشود، خداى نخواسته، اين گردنگير همه ماست و همه پيش خداى تبارك تعالى مقصر هستيم. اين كلمه من است كه به همه برادرهاى همه اطراف ايران از هر صنفى كه هستند، من اين سفارش را به همه دارم و از خداى تبارك و تعالى توفيق همه شما را خواستارم.
پس از سخنان امام خمينى نماينده روحانيون بلوچستان سخنانى در حضور امام ايراد كرد:من از طرف تمام روحانيون بلوچستان و تمام طبقات مردم از عشاير گرفته تا غير عشاير همبستگى خود را، وابستگى خود را، فداكارى خود را براى اين نهضت اسلامى خدمت شما اعلام مىكنم. ما مردم بلوچستان، هميشه عقب افتاده و عقب مانده بوديم و هميشه تحت فشار استعمارگرها بوديم و هيچ كارى تا به حال براى ما نشده، از لحاظ فرهنگ، از لحاظ بهداشت، از لحاظ كشاورزى، از هر حيث ما عقب هستيم، لهذا استدعاى من از حضور حضرت آيت الله اين است كه به طرف بلوچستان توجه مخصوصى بشود و ما خيلى سعى كرديم همچنانكه در نجف اشرف با كلانتر خدمت شما رسيدم عرض كردم كه بنده و كفعمى، حاج آقاى كفعمى، خيلى سعى كرديم كه هماهنگى و برادرى اينجا بر پا بشود و انشاءالله هم اگر شما تحقيق بفرمائيد، نمىشنويد، نخواهيد شنيد، كه آنجا در بلوچستان كوچكترين اختلافى بين برادران شيعه و سنى رخ داده باشد، نهايت اتحاد، اتفاق برقرار است با اينكه اكثريت با
صحيفه نور ج 5 صفحه 113
سنىهاست، صدى هشتاد، نودسنى هستند ولى كوچكترين پروندهاى در هيچ جائى نيست كه به نام مذهب در بين اين دو فرقه اسلامى اختلافى بيفتد. در وقايع اخير كه يك كمى شلوغ پلوغ شد. اين هم تقصير استثمارگرها بود كه اينها را مىخواستند به جان يكديگر بيندازند، ولى بنده و روحانيون و عشاير و قبايل سعى كرديم، نهايت جديت را كرديم كه نگذاريم استثمارگرها ما را استثمار بكنند و به جان يكديگر بيندازند، و ما هم در اين نهضت اسلامى با تمام مسلمانان تهران هماهنگ هستيم، شريك هستيم.
اين آرزوى ديرينه ما بوده كه خداوند متعال يك روزى بياورد كه ما اسلام حقيقى و اسلام صحيح و اسلام صدر اسلام را ببينيم. حالا ما خيلى خوشوقتيم، اينقدر خوشوقتيم كه من پير مرد 63 ساله هم احساس جوانى مىكنم كه ايكاش قرآن پياده بشود، اسلام صحيح پياده بشود، نه آن اسلامى كه بلا تشبيه ما آخوندهاى بيسواد درست كرديم. آن اسلامى كه در صدر اسلام بوده و اسلام واقعى بوده، آن اگر پياده بشود، و انشاءالله پياده خواهد شد. ما از شما خيلى شكرگزاريم، خدا شما را براى اسلام و مسلمين حفظ بكند و همه روحانيت را توفيق بدهد كه براى اين نهضت تشريك مساعى بكنند و فداكارى بكنند.
نابودى همه طبقات و ايجاد وابستگى جزءماموريت شاه بود
سپس امام خمينى جواب كوتاهى بدين مضمون فرمودند:
انشاء الله خداوند توفيقتان بدهد،اينكه گفتيد كه براى شما هيچ كارى نكردند، براى هيچكس هيچ كارى نكردند، فقط آن چيزى كه كردند براى آمريكا و ديگر اجانب كردند. شاه، شاه سابق كه در آن كتاب نوشته است، ماموريت براى وطنم ،من اين را صحيح ميدانم، ماموريت براى وطن داشت براى اينكه وطن را بكلى نابود كند، اسلام را نابود كند، عشاير را نابود كند، همه طبقات را به نابود ى بكشد، خزائن ما را، همه را ببرد، ما را دست نشانده غير قرار بدهد، كشاورزى ما طورى بشود كه مادر همه چيز محتاج به خارج باشيم، اينها همه جزء ماموريت او بود و ماموريتش راهم انجام داد لكن خدا خواست كه رسوا بشود در عالم و ما البته از همه شما آقايان تقاضاى اين را داريم كه در آن محلى كه هستيد همه با هم، شما و همه علماى آنجا با هم برادر، يك جهت باشيد و انشاء الله دولت عدل اسلامى كه پيش آمد همه مثل هم، همه برادروار استفاده از مملكت خودتان مىكنيد و مملكت مال خودتان است و خودتان ادارهاش كنيد انشاء الله. خداوند شما را حفظ كند.
والسلام علكيم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 114
تاريخ: 7/12/57
بيانات امام خمينى خطاب به سفير شوروى در ايران
قيام ملت يك قيام دينى بزرگ بود
بسم الله الرحمن الرحيم
آنچه كه الان مىگويم اين است كه من از اينكه رهبران شما يك همچون پيامى فرستادهاند محبت آميز تشكر مىكنم.
ما در طول پنجاه و چند سال سلطنت غيرقانونى سلسله پهلوى مصيبتهاى زياد ديديم، مادر تحت فشار اين آدم، محمدرضا و پدرش صدمات زياد ديديم، ملت ما از همه آزاديها محروم بود، كشور ما از استقلال صحيح محروم بود، ملت ما از اين مظالم به جان آمد و قيام كرد، يك قيام اسلامى بزرگ، اين قيام سياسى فقط نبود، يك قيام دينى بزرگ بوده كه در آن ايمان مردم با همه مشكلاتى كه در كار بود و با دست خالى با رژيمى كه به واسطه پشتيبانى اجانب مجهز شده بود به جهازات مدرن مقابله كرد و با ايمان و مشت غلبه كرد بر ابرقدرتها و مصمم هستيم كه تا آخر قدرت، با كسانى كه بخواهند در كشور ما مداخلهاى بكنند مبارزه كنيم.
ارزش حيات، به آزدى و استقلال و پيروى از دستورات مذهبى است
ما براى حيات زير سلطه غير، ارزش قائل نيستيم، ما ارزش حيات را به آزادى و استقلال مىدانيم، دستورات مذهبى را كه مترقىترين دستورات است، راه ما را معين فرموده است. ما با آن دستورات و تحت رهبرى بزرگ مرد دنيا، محمد صلى الله عليه و آله، با تمام قدرتهائى كه بخواهند تجاوز كنند به مملكت ما مبارزه خواهيم كرد.
امروز مثل روزهاى سابق نيست كه يك نفر بر يك امت سلطه داشته باشد و اين يك نفر هم دست نشانده اجانب باشد و بخواهند به مملكت ما با دست او خيانت و تجاوز كنند.
روابط ما با قدرتها و دول همجوار، در صورت عدم مداخله، مسالمت آميز خواهد بود
امروز اراده ملت است و ملت با اراده قوى خود و ايمان به دستورات اسلامى موظف است كه هر قدرتى باشد، در مقابل دفاع از ملت، دفاع از كشور خود، با هر قدرتى مبارزه كند. ما از همه قدرتها
صحيفه نور ج 5 صفحه 115
مىخواهيم كه در كشور ما دخالت بهيچوجه نكنند، در صورتيكه دخالت نكنند، ما با همه روابط حسنه خواهيم داشت و آنطورى كه كراراً من گفتهام ما بشر دوست هستيم و پيغمبر ما، پيغمبر عظيم الشان ما بشر دوست بود و براى بشر زحمتها و تحمل مشاق كرد و ما هم پيروى از آن دستور ميكنيم و با همه اقشار بشر، با تمام مستضعفين عالم روابط حسنه داريم به شرط اينكه روابط متقابل و احترام متقابل باشد. ما با دولت همجوار خودمان كه در سابق ايام، روابط حسنه داشتهاند و اخيراً به واسطه اين قدرت شيطانى پهلوى قدرى بين ملت ما و دولتهاى ابرقدرت تيرگى حاصل شده است براى خاطر اينكه اين جناياتى كه او كرده است، مردم عقيده دارند كه به واسطه پشتيبانى كه اجانب به آنها كرده است واقع شده است، ما با شما كه همجوار ما هستيد - فرسخها بين دو كشور مرز مشترك است - مايليم كه بطور مسالمتآميز، به طور انسانى رفتار كنيم و البته دولت ما هر جور كه، هر طور كه مصلحت بداند در روابط اقتصادى، روابط تجارى و ساير امورى كه مربوط به دولت است عمل خواهد كرد و اين دولت، دولت اسلامى و تحت رهبرى رهبران اسلام است و هرگز ظلم به غير ولو هر چه ضعيف باشد روا نمىدارد و ظلم از غير هر چه قوى باشد تحمل نمىكند. من از خداى تبارك و تعالى خواهانم كه روابط ما با همه دولتها و ملتها روابط حسنه باشد تا اينكه ملت ما بتواند خودش مستقلا در سرنوشت خودش دخيل باشد و كسى نتواند دخالت در امور داخلى ما بكند. ما هم اين معنا را كراراً گفتهايم كه ما نمىخواهيم گاز را انبار كنيم، ما گاز را به قيمت عادله مىفروشيم و ارز مى گيريم. معاملات سابق بين ايران و آمريكا معاملات بسيار ناگوارى بوده است كه ما از آن احتراز خواهيم كرد و هر كس بخواهد معامله با ما بكند به طور عادلانه، البته دولت با مطالعات خودش انجام مىدهد و همينطور كسانى كه از شوروى در اينجا اشتغال به كارهائى دارند چه كارهاى تجارتى يا صنعتى، آن مقدارى كه مخالفت با منافع ملت ما نداشته باشد و دخالت در امر داخلى ما نباشد، ما آنها را هم محترم مىشماريم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 116
تاريخ: 7/12/57
بيانات امام خمينى در ديدار با گروهى از ارامنه
بسم الله الرحمن الرحيم
بگوئيد به آنها اين نهضت اميدوارم كهبراى همه مذاهب، اقليت مذهبى كه در ايران زندگى مىكنند، براى همه خير آورده باشد. ما مىدانيم كه همه اقشار ايران، چه مسلمين و چه غير مسلمين در زمان حكومت اين شاه و پدرش در زحمت و جور زندگى كردند. وما مىدانيم كه اسلام نسبت به اقليتهاى مذهبى هميشه احترام قائل بوده است حتى حضرت امير (سلام الله عليه) در يك قضيه اى كه خلخالى از پاى يك زن ذميه كه يهوديه هم بوده است بردهاند، مىفرمايد كه من شنيدهام كه يك همچو چيزى شده است كه اگر انسان بميرد سزاوار است. ما براى اقليتهاى مذهبى احترام قائل هستيم و اينها اهل ملت ما هستند، اهل مملكت ما هستند و من اميدوارم كه حكومت عدل اسلامى براى آنها بسيار خوب باشد و آنها در پناه اسلام با زندگى مرفه، آزاد و به طور صحيح اينجا زندگى بكنند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 117
تاريخ: 7/12/57
بيانات امام خمينى در ديدار با علماى كردستان
ساختن ايران خراب برهمه ما در هر مقامى واجب است
بسم الله الرحمن الرحيم
من از شما آقايان كه زحمت كشيديد و براى تفقد از من تشريف آورديد تشكر ميكنم. شما مىدانيد كه در ظرف پنجاه و چند سال حكومت اين سلسله به همه اقشار ملت چه گذشت، چه مصيبتهائى كه ملت ما از اين سلسله نديد و چه جناياتى كه اينها نكردند و چه خيانتهايى كه به بيت المال نكردند. اينها تمام خيانتها و جنايتها را به همه اقشار ملت كردند و ذخاير ما را برداشته و فرار كردند. ما الان در يك وضعى واقع هستيم كه همه اوضاع ايران، از اقتصاد تا فرهنگ تا ارتش همه چيزش در خطر و آشفته است. بر همه ما اقشار ملت در هر مقامى كه هستيم واجب است، واجب الهى است كه با هم پيوسته باشيم و با هم يكدست و يكدل و يك جهت براى ساختن اين ايران خراب. تاكنون ما دزدها را بيرون كرديم، قلدريها را ملت ايران شكست درهم به قدرت ايمان و اسلام، الان وقت سازندگى است كه اهميتش بيشتر از آن قدم اول است و امروز است كه يك روز حساسى است برملت ايران مىگذرد و بر كشورما كه بايد همه با هم همصدا، بدون هيچ اختلاف، بدون هيچ اغراض شخصيه قيام كنيم و اين كشور را از سر و از نو بسازيم. بر شما مامورين كردستان و علماى كردستان بر حسب وظيفه ملى و شرعى است كه اگر چنانچه آنجا نغمهاى از جهال يا از مفسدهجوها در اين امور بلند شد، بدانيد كه اين از حلقوم اجانب است. آنها مىخواهند اين اختلاف را ايجاد كنند تا باز برگردند به حال اول منتها به فرم ديگر. بايد بيدار باشيد، بايد هشيار باشيد، اسلام را در نظر بگيريد، همه با هم به دست واحد و يد واحد، همه با هم قيام كنيد و اسلام را تقويت كنيد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 118
تاريخ: 7/12/57
بيانات امام خمينى در جمع معلولين
اگر روح انسان سالم وقوى باشد چه باك از جسم عليل؟
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
من از شما آقايان كه نمانيده جامعه معلولين هستيد تشكر مىكنم. خداوند انشاء الله شماها را سلامت بدارد. خداوند شفاى عاجل به شما عنايت فرمايد. بايد بدانند جامعه معلولن كه انسان داراى روحى است و جسمى. آنكه انسان به او انسان است، روح انسان است نه جسم انسان. دعا كنيد كه آنهايى كه روحشان معلول است، آنها شفا پيدا كنند و دعا كنيد كه شما جامعه معلولين جسمى، معلولين روحى نباشيد. اگر روح شما سالم باشد و روح شما آزاد و قوى باشد، چه باك كه دست يا پاى انسان معلول باشد، دست و پاى انسان مناط انسانيت نيست، اين قشر است. لب انسان، روح انسان است، نفس ناطقه انسان است. وقتى نفس ناطقه انسان قوى شد باكى از اين نيست كه جسمش عليل باشد، انسان، به روح انسان است. ما در نوابغ عالم داشتيم اشخاصى كه نابينا بودند ولى نابغه بودند، اشخاصى كه معلول بودند ولى از علما و نوابغ بودند، از فلاسفه بودند. شما هيچ غم نداشته باشيد كه از يك پا يا يك دست يا چشم معلول هستيد. شما اميدوارم كه در اين جامعه به واسطه قوت روحى كه داريد و به واسطه سلامت روح كه داريد، در اين جامعه سرفراز و بلند باشيد. من انشاءالله راجع به خواستههاى شما به مقامات مسئول سفارش مىكنم. اميدوارم خداوند شما را حفظ كند و شما هم كه در اين نهضت شريك بوديد و هستيد و برادران ما هستيد، خداوند همه شما را شفا بدهد و روح شما كه فوق جسم است و انسانيتتان به روح است با سلامت و سعادت باشد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 119
تاريخ: 9/12/57
اعلاميه امام خمينى در آستانه ترك تهران به قم
بسم الله الرحمن الرحيم
در اين موقع كه قصد تشرف به قم حرم اهل البيت عليهم السلام را دارم لازم است از ملت بزرگ ايران عموما تشكر نمايم.
الحق به همت والاى اين ملت رنجديده بود كه با اتكال به قدرت لايزال الهى و اعتماد به ولى عصر عجل الله فرجه پيروزى بر قدرتهاى شيطانى حاصل شد، و نيز از اهالى محترم تهران كه از حين ورود تاكنون كه مىخواهم صورتاً آنان را وداع كنم، گر چه روحاً و قلباً از آنان و ساير ملت عزيز دور نيستم، زحمات فوق العاده كشيده و عواطف پرشور از خود نشان دادند، تقدير وتشكر مىكنم. من مرهون عواطف همه جناحها و اقشار محترم هستم. خداوند تعالى به آنان استقلال و آزادى و استقامت و صحت عنايت فرمايد و جمهورى عدل اسلامى را براى آنان مستقر فرمايد. لازم است مطالبى را تذكر دهم:
1- ملت شجاع بايد توجه داشته باشد كه گرچه استبداد داخلى فرو ريخت و مردم آزادى را لمس كردهاند ولى هنوز ريشههاى استعمار آمريكا، شوروى، انگلستان و صهيونيسم و ساير دول چپاولگر از اين مرز وبوم كاملا قطع نشده است. بايد همه بدون كوچكترين توقف و ركودى در از بين بردن نفوذ كشورهاى اجنبى با هم متحد شويم. بايد توجه داشت كه شاه اين مملكت را چنان در دست اجانب قرار داده است كه بايد ساليان دراز با عوارضش مبارزه كرد و ما اگر بخواهيم استقلال حقيقى به دست آوريم، بايد سعى كنيم تمامى اشكال نفوذ امريكا چه اقتصادى و چه نظامى، چه سياسى و فرهنگى را از بين ببريم و من اميدوارم كه ملت ايران به اين مهم هرچه زودتر برسد.
2- همه مىدانيد كه رمز پيروزى بزرگى كه ملت به آن رسيده است وحدت كلمه همه اقشار از مركز تا اقصى بلاد كشور و وحدت هدف آن بر چيده شدن حكومت طاغوتى و قطع ايادى استعمار و استثمارگران بين المللى و برپا شدن جمهورى اسلامى بود. اكنون احتياج بيشتر داريم به حفظ اين وحدت كلمه و وحدت مقصد. ملت بزرگ بايد هشيارانه از بعضى عناصر تفرقه افكن كه با شعارهاى فريبنده مىخواهند دست اجانب را به كشور مسلمان ما باز كنند و همان اختناق و چپاولگرى را به فرم ديگر برگردانند، احتراز كنند و با تنها گذاشتن آنان و عدم شركت در اجتماعاتشان و با منطق اسلامى تبليغات سوء آنان را خنثى كنند. همه مىدانند اين پيروزى از قدرت اسلام است و مسلمين با دادن خون
صحيفه نور ج 5 صفحه 120
شريف خود آن را به دست آوردهاند و فرصت طلبان مىخواهند بدون فعاليت مثبت از آن بهره بردارند و با حيله و حربه فريبكارى خود را جا بزنند. ملت ايران بايد با هوشيارى از آنان جلوگيرى كنند. در صورتى كه آزادى بيان و قلم و عقيده براى همگان آزراد مىباشد ولكن مردم توطئه را هرگز اجازه نمىدهند.
3- كارگران كارخانهها و ديگر كارگران و كارمندان و طبقات مستضعف بايد بدانند كه اسلام از بدو ظهور طرفدار آنان بوده و در حكومت عدل اسلامى به آنان اجحاف نمىشود و نخواهد شد و كسانى كه با دستور يا ميل و نفع اجانب بين آنان روند و با پخش اكاذيب فريبنده مىخواهند آنان را از اسلام جدا كنند همانها هستند كه بعضى سران آنان در خدمت دربار محمدرضا پهلوى بودند و همه آنان آگاهانه يا ناخودآگاهانه در خدمت اجانب هستند. لازم است اين عناصر مفسده جو را در بين خودشان و در كارخانهها راه ندهند و از اجتماعات آنان احتراز كنند.
من به دولت راجع به مجانى كردن آب و برق و بعضى چيزهاى ديگر فعلا براى طبقات كم بضاعتى كه در اثر تبعيضات خانمان بر انداز رژيم شاهنشاهى دچار محروميت شدهاند و با برپائى حكومت اسلامى به اميد خدا اين محروميتها برطرف خواهد شد، سفارش اكيد نمودم كه عمل خواهد شد.
4- ارتش و شهربانى و ژاندارمرى اكنون در خدمت اسلام هستند و از ملت هستند، بايد ملت از آنان پشتيبانى كند و كارى كه موجب آزردگى و دلسردى آنان است انجام ندهند و بايد قواى انتظاميه بدانند كه پس از تصفيه از عناصر فاسده، تمام آنان در پناه اسلام و حكومت عدل با احترام و رفاه زندگى مى كنند. ما مىدانيم كه شكست دشمن مرهون پيوستن جناحهائى از نيروها و ساير مامورين دولتى به ملت بود. شما نبايد احساس شكست كنيد بلكه بايد احساس پيروزى كنيد زيرا از ملتيد و در پيروزى آن سهيم هستيد و ما به شما احترام مىگذاريم و شما را برادران خود مىدانيم. من به ملت ايران اكيدا هشدار مىدهم كه دولت بايد ارتش ملى و قوى و با روحيه مقتدر داشته باشد تا قدرت بر حفظ كشور داشته باشد. ملت محترم بايد در تقويت روحى ارتش و افسران كوشش كنند و گويندگان و وعاظ محترم نيز در تقويت آنان كوشش نمايند و از حمله به پادگان قواى انتظامى در سرتاسر كشور بايد جدا جلوگيرى شود. امروز حمله به پادگانها مخالفت با انقلاب اسلامى است و بايد از آن احتراز كرد و لازم است كميتههاى انقلاب اسلامى در شهرستانها از فرماندهانى كه از جانب ستاد كل ارتش ملى اسلامى تعيين مىشوند، جدا پشتيبانى كنند و نيز از روساى ديگر قواى انتظامى كه از طرف قواى دولتى تعيين شوند، پشتيبانى نمايند.
5- كميتههاى انقلاب اسلامى در تمام شهرستانها موظفند كه به مجرد مسلط شدن دولت بر اوضاع شهرها فعاليتهاى كميتهها را به قواى دولتى تسليم كنند و از دخالت در امور دولتى خوددارى نمايند و بايد از همه كميتهها در مورد زحماتى كه در اين دوره انقلاب كشيدهاند تشكر كنم. شماها بوديد كه با همت خود آشفتگىها را سامان داديد
صحيفه نور ج 5 صفحه 121
6- به تمام اعضاء كميتهها و زندانبانها حكم مىكنم كه با زندانيان هر كه باشد، بطور انسانيت و اسلاميت رفتار كنند و از آزار و مضيقه و رفتار خشن و گفتار ناهنجار خوددارى كنند كه در اسلام و حكومت عدل اسلامى اين امور ممنوع و محكوم است و به بستگان زندانيان در روز معينى با مقررات، اجازه ملاقات دهند.
7- كراراً گفتم و باز تكرار مىكنم، كسى حق ندارد به منزل مردم حمله كند و وارد منزل آنان شود و اگر اطلاع پيدا شد كه مجرمى در منزلى است مراقبت از فرار او كنند و به مقامات مسئول اطلاع دهند كه با موازين او را دستگير نمايند. علاقهمندان به نهضت بايد از اينگونه اعمال اجتناب كنند. مردم بايد روى موازين شرعيه عمل كنند
8- طولانى بودن اعتصابات موجب بحرانهايى شده است كه لازم است مردم براى همراهى به طبقه مستمند از گرانفروشى در ارزاق عمومى احتراز كنند و ارزاق مورد احتياج عموم را به قيمت ارزان بفروشند. اين يك عمل انسانى و اسلامى است كه اينجانب از عموم انتظار دارم. خداوند متعال براى اين انساندوستى به آنان بركت و رحمت عنايت مىفرمايد.
9- كراراً سفارش علماء اعلام و ائمه جماعت محترم و خطباء ارجمند و اسير خدمتگزاران به شريعت مطهره را نمودهام. لازم است ملت معظم بداند كه اگر خداى نخواسته خللى در موقعيت اين جماعت كه پاسداران اسلام و قرآن هستند وارد شود، اجانب چپاولگر به آمال خود خواهند رسيد و رشته امور از دست خواهد رفت. روشنگرى اين قشر محترم بود كه ملت را با روحيه اسلامى به هيجان آورد. خدمت اين طبقه را نبايد فراموش كرد و اكنون نيز با كمك اين طبقه است كه در تمام كشور اوضاع رو به آرامش است. من توصيه مىكنم حتى نسبت به كسانى كه به من اهانت نمودهاند نبايد تعرض شود. من از روحانيت مىخواهم با برادران خود در جهت گسترش مبانى مبارزاتى همكارى كنند و با آنان با مهربانى رفتار نمايند. من همه افرادى را كه از من غيبت كرده يا به من اهانت نمودهاند، عفو نمودم و از خداى تعالى براى همه طلب عفو ميكنم و تقاضا دارم كه آقايان ائمه جماعت را كه از قرار مسموع تشريف نياوردهاند، به مسجد دعوت نمايند و احترام آنان را حفظ كنند. البته حساب كسانى كه معلوم است در خدمت دستگاه ظلم بوده جداست.
10- در مطبوعات كه بعد از انقلاب اسلامى خود را در خدمت انقلاب و مسير ملت معرفى مىكنند، مطالب و مقالاتى درج مى شود كه بر خلاف مسير انقلاب اسلامى است و اين موجب نارضايتى و ناراحتى ملت را فراهم نموده، كراراً مراجعه مىشود كه اينجانب اقدامى بنمايم. من متاسفم از اين امر. به آنان و جميع رسانههاى تبليغاتى نصيحت مىكنم كه اين جانبازى والاى ملت بود كه با اتكال به اسلام و قوت ايمان به خداى متعال شما را از آن اسارت و نكبت پنجاه ساله رهائى بخشيد. اكنون سزاوار نيست كه خلاف رضاى ملت رنجديده و بر خلاف انقلاب اسلامى سمپاشىهائى بكنيد كه نفع آن را جز اجانب و چپاولگران و خدمتگزاران آنها احدى نبرد. من متاسفم از اين امر. به آنان و جميع رسانههاى تبليغاتى نصيحت ميكنم كه اين جانبازى والاى ملت بود كه با اتكال به اسلام و قوت ايمان به خداى متعال شما را از آن اسارت و نكبت پنجاه ساله رهائى بخشيد. اكنون سزاوار نيست كه خلاف رضاى ملت رنجديده و بر خلاف انقلاب اسلامى سمپاشىهائى بكنيد كه نفع آن را جز اجانب و چپاولگران و خدمتگزاران آنها احدى نرد. من نصيحت خود را تكرار مىكنم و صلاح مطبوعات را در آن مىدانم كه تحت تاثير راست و چپ و شرق و غرب واقع نشده و خود را در
صحيفه نور ج 5 صفحه 122
مسير انقلاب اسلامى قرار دهند.
شما خود بهتر از هر كس بايد بدانيد كه ملت قيام كرده است تا غبار فرهنگهاى استعمارى را از خود بزدايد. ما بايد عقايد استعمارى را با هر شكل و فرمش در نطفه خفه كنيم و ايمان مردم را كه ابرقدرتها را به زانو در آورد از آنان جدا نسازيم. اميدوارم نصيحت اين درد چشيده را بشنويد، چنانچه اين نصيحت را به آن جوانان و طبقهاى كه در اين موقع حساس موجب تفرقه مىشوند، مىكنم. من خوف آن را دارم كه اين تفرقه اندازىها به ضرر ملت رنج ديده و زيان خود آنان تمام شود. من از روزگار سياه اختناق و اسارت بيمناكم. من از اين گرايش -هاى غربى و شرقى متاسفم. فرزندان من! به آغوش اسلام برگرديد و از فرهنگ غنى اسلام بهره برداريد، گول آنانى را كه جز مكيدن خون ملتهاى مستضعف مقصدى ندارند نخوريد و از مسير انقلاب اسلامى خارج نشويد كه خير شما و ملت شما در آن است.
11- به خواست خداوند متعال به زودى درباره شكل حكومت رفراندم خواهد شد. لازم است تذكر دهم آنچه اينجانب به آن راى ميدهم جمهورى اسلامى است و آنچه ملت شريف ايران در سرتاسر كشور با فرياد از آن پشتيبانى نموده است همين (جمهورى اسلامى) راى دهند كه تنها اين مسير انقلاب اسلامى است و كسانى كه مخالف هستند آزاد و مختارند كه اظهار مخالفت نمايند و علماء اعلام شهرستانها و قراء و قصبات و خود ملت مكلفند كه نگذارند كسى سلب آزادى از كسى بكند و مراقبت كنند آزادانه هر كس راى خود را بدهد.
12-بايد هر چه سريعتر به وضع جنايتكاران رژيم فاسد رسيدگى شود و در دادگاه فوقالعاده انقلابى - مردمى علناً آنان را محاكمه كرده و به مجازات برسانيم تا مردم ستمديده ما از وضع آنان مطلع شده و مطمئن شوند افرادى كه آنان را در طول دوران سياه استبداد اذيت و آزار كرده بودند، چگونه به جزاى اعمال خود ميرسند.
13- بايد تمام ادارات از نخست وزيرى تا كوچكترين اداره از تجمل پرستى و اسراف و كاغذ بازى بپرهيزند و كار مردم را سريعاً انجام دهند.
البته مردم شريف مىدانند كه وزارتخانهها و ادارات در جمهورى اسلامى بايد از بن تغيير كند تا از فرم غربى و سلطنتى در آمده و به صورت انسانى و اسلامى درآيد.
14- من باكمال تواضع از كسانى كه در ورود اينجانب با تلگراف يا نامه تفقد و لطف فرمودهاند تشكر صميمانه مىكنم و از اين كه به واسطه كثرت نامهها و تلگرافات و اشتغال جانفرسا و كمى وقت و فرصت نتوانستم جواب بدهم عذر مىخواهم. من در خدمت همه هستم و طلب عفو از همگان مى كنم. خداوند متعال به اسلام و ملت اسلام عظمت و قدرت مرحمت فرمايد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 123
تاريخ: 9/12/57
فرمان امام خمينى در مورد انتخاب آقاى هادوى به دادستانى كل انقلاب
بسمه تعالى
جناب آقاى مهدى هادوى دامت توفيقه
جنابعالى به موجب اين حكم به سمت دادستان كل انقلاب جمهورى اسلامى منصوب مىشويد كه و ظايف خود را طبق موازين شرعيه انجام دهيد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 124
تاريخ: 9/12/57
بيانيه امام خمينى درباره مصادره اموال سلسله پهلوى
بسم الله الرحمن الرحيم
شوراى انقلاب اسلامى، به موجب اين مكتوب ماموريت دارد كه تمام اموال منقول و غير منقول سلسله پهلوى و شاخهها و عمال و مربوطين به اين سلسله را كه در طول مدت سلطه غير قانونى، از بيت المال مسلمين اختلاس نمودهاند، به نفع مستمندان و كارگران و كارمندان ضعيف مصادره و منقولات آن در بانكها شمارهاى به اسم شوراى انقلاب يا اسم اينجانب سپرده شود و غير منقول از قبيل مستغلات و اراضى، ثبت و مضبوط شود تا به نفع مستمندان از هر طبقه صرف گردد و در ايجاد مسكن و كار و غير ذلك، به جميع كميتههاى انقلاب اسلامى در سراسر كشور دستور مىدهم كه آنچه از اين غنائم بدست آوردهاند در بانك با شماره معلوم بسپرند وبه دولت ابلاغ نمايند كه اين غنائم مربوط به دولت نيست و امرش با شوراى انقلاب است و آنچه كه مامورين دولت به دست آوردهاند يا مىآورند، بايد به همين شماره به بانك تحويل دهند و كسانى كه از اين اموال چيزى به دست آوردهاند، بايد فورا به كميتهها يا بانك تحويل دهند و متخلفين مورد مواخذه خواهند بود.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 125
تاريخ: 10/12/57
بيانات امام خمينى در روز ورود به قم
ثمرات شهادتهاى پى در پى و مبارزات حق طلبانه ملت ايران
اعوذ بالله من الشطيان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
من از عواطف شما ملت ايران تشكر مىكنم، من شما ملت رنجديده را فراموش نمىكنم. من از عهده تشكر شما بر نمىآيم. من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت ملت ايران را خواستارم.
ملت ايران با جان و خون خود اسلام را زنده كرد، تجديد حيات كرد براى اسلام و مسلمين كوششهاى قريب سيصد ساله استعمار و اجانب را خنثى كرد. قريب سيصد سال اجانب تبليغات كردند، تبليغات بر ضد اسلام، تبليغات بر ضد همه اديان، تبليغات بر ضد روحانيت. در زمان اين پدر و پسر اين تبليغات اوج گرفت، اين عمال اجنبى در اين پنجاه و چند سال تمام حيثيات ملت ما را پايمال كردند، اين پدر و پسر خيانت كردهاند كه روى تاريخ را سياه كرده است، اين پدر و پسر جنايت هايى در ايران كردهاند كه ما نمىتوانيم عشر او، صد يك او را بيان كنيم. اينها ملت ما را به اسارت كشاندند، اينها خزائن ما را به يغما بردهاند، اينها نيروى انسانى ما را از بين بردند. از همه مهمتر نيروى انسانى است. كوشش كردند كه جوانهاى ما را عقب نگه دارند، دانشگاههاى ما را عقب نگه دارند، مدارس علميه ما را نگذارند مشغول به كار خودشان باشند. من از شما ملت ايران و از شما قمىها بايد تشكر كنم كه در اين قيام يكى دو ساله اخير تمام نقشههاى آنها را بر آب كرديد و عمال استعمار را از مملكت خودتان را نديد و بقيهاى كه ماندهاند، اينها هم خواهند رانده شد. دست استعمار را كوتاه كرديد، منفعت خواهان را، چپاولگران بين المللى را دستشان را قطع كرديد، خون داديد جوان داديد لكن خون و جوان شما به نفع اسلام و براى اسلام بوده. اسلام عزيزتر از آن است كه ما خوف داشته باشيم كه خونمان يا جوانانمان در راه او شهيد شود، اسلام شهيدان زياد داشته است اميرامومنين سلام الله عليه شهيد اسلام است و براى اسلام شهادت پيدا كرد. حسين بن على (ع) در راه اسلام شهيد شد ما باكى از شهادت نداريم، ما باكى از كشته دادن نداريم . شما ملت ايران كه با خون خود، با جوانهاى خود، اسلام را بيمه كرديد، دست اجانب را قطع كرديد، شما بر همه ما منت داريد، من از همه شما منت مىكشم، من خادم همه شما هستم، من نمىتوانم شكر اين نعمتى كه به ما داده است و آن غيرتمندان ايران، سرتاسر ايران است، نمىتوانم از عهده شكر آنها برآيم.
صحيفه نور ج 5 صفحه 126
با همت عظيم اقشار ملت خرابىها از سر آباد مىشود
شما اين راه را تا اينجا رسانديد، اينها رفتند از ايران و يك مملكت خرابى و يك قبرستان هاى آبادى براى ما گذاشتند. قبرستانهاى ما را با قبرهاى جوانهاى ما آباد كردند و مملكت ما را خراب كردند. آشفتگى مملكت ما و از هم ريختگى مملكت ما طورى نيست كه بتوان با يكى دو سال و با مدت قليل جبران كرد. اين محتاج به اين است كه همه ملت ايران دست به هم بدهند و با هم اين خرابه را آباد كنند، ننشينند كه دولت آباد كند، دولت نمىتواند آباد كند، ننشينند كه روحانيت آباد كند، روحانيت تنها نمىتواند آباد كند. همه با هم، همه با هم از كشاورزى و كارگر تا صانع و ملا، تا روحانى و دانشگاهى، تا ادارى و ارتش، همه با هم، همه با هم بايد كمك كنند. اين نهضت كه تا اينجا رسيده است نيمه راه است، فقط دزدها را بيرون كرديد، خرابكارها را بيرون كرديد لكن خرابه مانده است، مهم براى خرابه است، مهم اين است كه اين خرابهاى كه براى ما گذاشتهاند با همت والاى شما، با همت عظيم ملت بزرگ ايران اين خرابه از سر آباد شود.
بيدار باشيد كه مفسده جوها در كميناند
بيدار باشيد، هوشيار باشيد، مفسدهجوها در كميناند، اجانب در كميناند، آنها نخوابيدهاند، شما نبايد بخوابيد، شما بايد هوشيار باشيد آنها مشغول نقشه هستند، از طريقهاى مختلف، با فرمهاى مختلف. آنها مىخواهند حالا كه رژيم منحط سلطنتى از بين رفت، با فرمهاى ديگر به ميدان بيايند و باز همان منافع را تجديد كنند و باز همان چپاولگرى را بكنند و باز همان اختناق را از سر بگيرند. ملت عزيز بيدار باشيد. ما به هر چه دست مىگذاريم خراب است. فرهنگ ما خراب است بايد تجديد بشود. فرهنگ، فرهنگ استعمارى است بايد زير و رو بشود، معلمان استعمارى بايد بروند، آنهايى كه تاكنون در خدمت استعمار و رژيم سلطنتى بودند بايد بروند، به جاى آنها پاكدامن پاكدامن بيايند، دانشمندان پاكدامن بيايند. ما بسيار بسيار آشفتگىها داريم. ما بايد همه با هم به اين آشفتگىها خاتمه دهيم، به اين خيانتها خاتمه دهيم. با هوشيارى و بيدارى نهضت خود را از دست ندهيد. اگر خداى نخواسته اين نهضت رو به سردى برود، آمادگى برگشت همان مصائب را داشته باشيد. اگر بخواهيد ايران را نجات بدهيد، اسلام را نجات بدهيد، قرآن كريم را نجات بدهيد، بايد اين نهضت را نگه داريد. در مواقع مقتضى تظاهر كنيد، اجتماعات كنيد. ديگر امروز تظاهرات، تطاهرات غير آرام نيست. بايد اين نهضت محفوظ بماند، بايد اين ملت زنده بماند.
تفرقه افكنان و عمال اجانب را طرد و با يگديگر اتحاد و تعاون داشته باشيد
گذشت آن زمانى كه يك پاسبان بر ما حكومت مىكرد، گذشت آن زمان كه يك استاندار بر ما حكومت مىكرد، گذشت آن زمانى كه يك ستارهدار بر ما حكومت مىكرد. امروز همه در خدمت شما هستند، در خدمت اسلام هستند. اين نعمت را قدر بدانيد، سستى و سردى به خودتان راه ندهيد، نگوئيد
صحيفه نور ج 5 صفحه 127
كه او رفت و تمام شد، خير، استعمار مطالعه كرده است، سيصد سال يا بيشتر مطالعه كرده، مطالعات روحيات شما را كرده است، مطالعه طوايف مختلف ايران را كرده است به اين نتيجه رسيده است كه بايد اختلاف بيندازد بين طوايف مسلمين، اختلاف بيندازد، در هر شهر اختلاف ايجاد كند، با نغمههاى مختلف شما را از هم جدا كند، روحانيت را از مسلمين جدا كند، دانشگاه را از روحانيون جدا كند، كارگر را از مردم و از روحانيون جدا كند. روحانيت در خدمت كارگر است. اسلام در خدمت مستضعفين است. اينها كه دعوى ميكنند كه كارى نشده است، اينها براى تفرقه اندازى است. كار بسيار بزرگ شده است لكن بزرگتر هم مانده است. اگر كسانى درصدد تفرقه اندازى شدند، آنها را از خودتان طرد كنيد، اجازه ندهيد كه حرفهايى بزنند كه تفرقه بياورد. كارگران بيدار باشند، اينها مىخواهند عصر سابق را برگردانند. كشاورزان بيدار باشند، اينها مىخواهند شما را باز به شكست كشاورزى بكشانند، شما كشاورزان كه بزرگترين پشتيبان ملت هستيد بايد به كار كشاورزى خودتان ادامه بدهيد. الان وقت كشت است كشت بهاره بكنيد. شما كاسبها و كسبه و تجار محترم در ارزاق عمومى با مردم مراعات كنيد، گرانفروشى را كنار بگذاريد، حس تعاون پيدا كنيد، حس انسانيت پيدا كنيد، ضعفا را مراعات كنيد، تخفيف بدهيد، از گرانى، از گرانقيمت كردن اجناس، از گرانفروشى اجناس اجتناب كنيد. همه با هم باشيد، برادريد شما، همه اقشار برادرند، همه با هم باشند، مراعات هم را بكنيد. از آن چيزهائى كه در اين پنجاه سال در بين شما زياد شد از قبيل دروغ گفتن، از قبيل خدعه كردن، از قبيل گرانفروشى، از اينها احتراز كنيد. امروز سايه اسلام روى سر شماست. امام زمان به شما نظر دارد، پيغمبر اكرم به شما نظر دارد، خداى تبارك و تعالى پشتيبان شماست.
اسلام تامين كننده احتياجات مادى و معنوى انسان
ما بسيار كارها در پيش داريم كه بايد من بعضى از آنها را براى شما عرض كنم. من در اين آخر كه از تهران مىخواستم بيرون بيايم، دستور دادم كه تمام املاك و دارايى سلسله منحوس پهلوى و تمام دارايى آن اشخاص كه وابسته به او بودند و اين ملت را چاپيدند مصادره بشود. براى طبقه ضعيف مسكن ساخته بشود. سرتاسر ايران براى ضعفا مسكن سازيم، همين دارايى شاه سابق و خواهر و برادرش براى يك مملكت، براى آباد كردن يك مملكت كافى است. ما عمل مىكنيم، حرف نمىزنيم. تمام كميته هايى كه در تمام اطراف ايران هست موظفند كه آنچه به دست آمد از مخازن ايران، هر چه كه اينها بردند و مخفى كردند و اتباع آنها بردند و مخفى كردند، آنها را كه به دست آمده است. به بانكى كه شمارهاش را بعد تعيين مىكنم تحويل بدهند كه براى كارگرها، براى مستضعفين، براى بينوايان، هم خانه بسازند، هم زندگى آنها را مرفه كنند. ما علاوه بر اينكه زندگى مادى شما را مىخواهيم مرفه بشود، زندگى معنوى شما را هم مىخواهيم مرفه باشد. شما به معنويات احتياج داريد. معنويات ما را بردند اينها. دلخوش نباشيد كه مسكن فقط بسازيم، آب و برق را مجانى مىكنيم براى طبقه مستمند، اتوبوس را مجانى مىكنيم براى طبقه مستمند، دلخوش به اين مقدار نباشيد، معنويات شما را، روحيات
صحيفه نور ج 5 صفحه 128
شما را عظمت مىدهيم، شما را به مقام انسانيت مىرسانيم. اينها شما را منحط كردند، اينقدر دنيا را پيش شما جلوه دادند كه خيال كرديد همه چيز اين است. ما، هم دنيا را آباد مىكنيم و هم آخرت را. يكى از امورى كه بايد بشود همين معناست كه خواهد شد. اين دارايى از غنائم اسلام است و مال ملت است و مستضعفين. و من امر كردهام به مستضعفين بدهند و خواهند داد و پس از اين هم تخفيفهاى ديگر در امور خواهد حاصل شد لكن يك قدرى بايد تحمل كنيد، به اين نغمههاى باطل گوش نكنيد، آنها حرف مى زنند ما عمل مىكنيم، آنها شما را مىخواهند دلسرد كنند از اسلام، اسلام پشتيبان شماست.
اخطار به مصادر امور، مبنى بر محو آثار طاغوت در مراكز و شوونات مملكتى
ما پس از اين راجع به بانكها هم طرحهايى داريم كه از اين وضع رقت بار برگردد، از اين وضع استعمارى برگردد. ما بايد تمام اين كاخهاى وزارتخانه را، وزارتخانهها را، كه ميليونها، ميلياردها مال ملت در آن صرف شده است بايد اينها تبديل بشود به يك چيز معتدل اسلامى. اين فرم، فرم خارجى است، فرم اجنبى است، فرم طاغوت است. در دادگسترى كاخ درست شده است لكن دادگسترى نيست، دادخواهى نيست، فقط كاخ است. كاخها بايد برود، دادخواهى به جاى آن بنشيند، بانكها به تدريج بايد تعديل بشود و ربا بكلى قطع بشود. من بايد به مصادر امور بگويم كه، اخطار كنم كه اينقدر ضعف نفس به خرج ندهيد، دنبال اين نباشيد كه فرم غربى پيدا كنيم. بيچارگى ما اين است كه دنبال اين هستيم كه فرم غربى پيدا كنيم، دادگسترى ما دادگسترى غربى باشد، قوانين ما، قوانين غربى باشد. اينقدر ضعيف النفس نباشيد، ما قانون غنى داريم، ما قانون الهى داريم. آنهايى كه فرم غربى را بر فرم الهى ترجيح مىدهند اينها از اسلام اطلاع ندارند. آنهايى كه مىگويند نمىشود اسلام را در اين زمان پياده كرد، براى اينكه اسلام را نشناختهاند، نمىفهمند چه مىگويند ما مبارزه با فساد را با دايره امر به معروف و نهى از منكر كه يك وزارتخانه مستقل بدون پيوستگى به دولت، با يك همچو وزارتخانهاى كه تاسيس خواهد شد انشاءالله، مبارزه با فساد مىكنيم، فحشا را قطع مىكنيم، مطبوعات را اصلاح مىكنيم، راديو را اصلاح مىكنيم، تلويزيون را اصلاح مىكنيم، سينماها را اصلاح مىكنيم. تمام اينها به فرم اسلام بايد باشد. تبليغات، تبليغات اسلامى، وزارتخانهها، وزارتخانههاى اسلامى، احكام، احكام اسلام حدود اسلام را جارى مىكنيم، خوف از اينكه غرب نمىپسندد نمىكنيم. غرب ما را خوار كرد، غرب روحيات ما را از بين برد ما را غربزده كردند، ما اين غربزدگى را مىزدائيم. ما با ملت ايران، با همراهى ملت ايران، با پشتيبانى از ملت ايران، تمام آثار غرب را، تمام آثار فاسده، نه آثارى كه تمدن است، تمام اخلاق فاسده غربى را، تمام نغمات با طله غربى را خواهيم زدائيد . ما يك مملكت محمدى ايجاد مى كنيم. بيرق ايران نبايد بيرق شاهنشاهى باشد، آرم ايران نبايد آرمهاى شاهنشاهى باشد، بايد آرمهاى اسلامى باشد. از همه وزارتخانهها، از همه ادارات بايد اين شير و خورشيد منحوس قطع بشود. علم اسلام بايد باشد. آثار طاغوت بايد برود. اينها آثار طاغوت است، اين تاج آثار طاغوت است، آثار اسلام بايد باشد.
صحيفه نور ج 5 صفحه 129
تضعيف دولت و ارتش، تضعيف اسلام است
آقا بيدار باشيد دولت بيدار باش ملت بيدار باش! كم كم شما را دوباره نكشانند به آنجا. از الان ، از الان بايد اين مسائل حل بشود، البته تدريج هم مىخواهد، تدريج دارد اما شروع مىكنيم، ما شروع مىكنيم، البته مهلت هم مىدهيم به دولت، بايد مهلت بدهيم. به اين حرف هايى كه زده مىشود در اطراف كه چه شد؟ چه كرديد؟ چه خواهد شد به اينها گوش ندهيد، اينها مىخواهند تضعيف كنند دولت ما را. تضعيف دولت ما تضفعيف اسلام است. دولت، دولت اسلام است. تضعيف ارتش ما تضعيف اسلام است. تضعيف نكنيد. البته تصفيه مىشود تمام ادارات، تصفيه مى شود، تمام وزارتخانهها تصفيه مىشود، دزدها بيرون مىروند، خيانتكارها بيرون مىروند لكن همه خيانتكار نيستند، امنا باقى مىمانند، عزيزند.
شما ملت ايران پنجاه و چند سال، آنقدرى كه جوان ما، يك قدرى مسنهاى ما يادشان است يا بيست سال، آنكه همه شما تقريبا يادتان است صبر بر همه مصائب كرديد تا صبرتان تمام شد، يك مقدار هم مهلت بدهيم كه دولت كار خودش را بكند. البته بعضى انتصابات، انتصابات اشتباه بوده است، عمدا نبوده است، دولت عمداً خلاف نمىكند. بعضى انتصابات، انتصابات اشتباه بوده است و همين طور ستاد ارتش، رئيس ستاد خيانت عمدى نمىكند، نصب خائن را عمداً نمىكند، اشتباه ممكن است. هر جا اشتباه شد تذكر بدهيد، تضعيف نكنيد. آنهايى كه مىگونيد شما بايد اينها را تضعيف كنيد يا تبليغاتى مىكنند كه موجب تضعيف است، آنها خائنند، آنها مىخواهند كه دولت را تضعيف كنند، ارتش را تضعيف كنند تا از نو يك سازمان ديگرى درست كنند كه ملت و همه چيز ما را دوباره برگردانند به حال اول. بيدار باشيد.
ملت خواهان جمهورى اسلامى و بيزار از شرق و غرب است
ما تا آخر نفس ايستادهايم. من اين - دو سال - يك سال، دو سال آخر عمر را وقف شما كردهام. از شما مىخواهم، از ملت مىخواهم كه اين نهضت را نگه دارند تا تاسيس حكومت عدل اسلامى. از آنوقت تا حالا مىگفتيد تا مرگ اين كذا نهضت ادامه دارد، حالا بايد بگوئيد تا اقامه حكومت اسلامى نهضت ادامه دارد. آنكه ملت ما مىخواهد جمهورى اسلامى است نه جمهورى فقط، نه جمهورى دمكراتيك، نه جمهورى دمكراتيك اسلامى، جمهورى اسلامى. آنچه كه من از شما ملت ايران مىخواهم اين است كه بيدار باشيد، خون عزيزان خودتان را هدر ندهيد، كلمه دمكراتيك را از آن نترسيد، از آنكه حذفش را بترسيد، اين فرم غربى است، ما فرمهاى غربى را نمىپذيريم. ما تمدن غرب را قبول داريم لكن مفاسدش را نمىپذيريم. آن كه خون داده همين جوان، همين توده بوده است، آن كه جوان داده است همين توده بوده است. يك دستهاى بيرون بودهاند، اشراف و اعيان هم بالاها نشسته بودند و شما خون داديد، شما جوان داديد، خانههاى شما
صحيفه نور ج 5 صفحه 130
را سوزاندند، آنكه شما مىخواهيد آن بايد بشود و نه آنكه، آنهايى كه از اروپا و خارج آمدهاند مىخواهند، نه آنكه اعيان و اشراف مىخواهند، نه آنكه حقوقدانها مىخواهند، آنكه شما مىخواهيد ميزان است، آن كه خون داده بايد حرفش را شنيد، راى او معتبر است.
تامين آزادى در انتخاب نوع حكومت، براى همه مردم
روزنامهها خودشان را اصلاح كنند، خيانت نكنند به اسلام و مسلمين، خون مظلومان ما را هدر ندهند، تبليغات سوء را منعكس نكنند، توطئهها را جلوگيرى كنند لكن همه مردم در آراء آزاد. وقت رفراندوم اعلام شد راى من حكومت جمهورى اسلامى است، جمهورى اسلامى است. هر كس و هر كس كه تبعيت از اسلام دارد جمهورى اسلامى بايد بخواهد لكن تمام مردم آزادند كه آراء خودشان را بنويسند و بگويند، بگويند كه ما رژيم سلطنتى مىخواهيم، بگويند كه ما برگشت محمد رضا پهلوى مىخواهيم، آزادند بگويند كه ما رژيم غربى مىخواهيم، جمهورى باشد لكن اسلام نباشد. اين آدمى كه مىگويد جمهورى باشد اسلام نباشد، بايد پرسيد كه از اسلام چه دانى و چه ديدى؟ چه بدى از اسلام ديدى؟ بايد به آن گفت كه اين اسلام است كه طاغوت را قطع كرد، نه مردم. ايمان، ايمان طاغوت را قطع كرد، نه من و تو. از اسلام چه بدى ديدى؟ آن كه مىگويد ما جمهورى دمكراتيك مىخواهيم يعنى جمهورى به فرم غرب، از اسلام چه بدى ديديد؟ چه مىدانيد از اسلام؟ اسلام تامين آزادى، استقلال، عدل، اسلام شخص اول مملكتش با يكى از رعايا فرق نداشت بلكه پائينتر از او بود. در استفاده از ماديات. آزادى آراء در اسلام از اول بوده است در زمان ائمه ما عليهم السلام، بلكه در زمان خود پيغمبر آزاد بود، حرفهايشان را مىزدند. حجت ما داريم، ما حجت داريم، كسى كه حجت دارد از آزادى بيان نمىترسد لكن توطئه را اجازه نمىدهيم. اينها حرف ندارند توطئه مىكنند. ما آنها را دعوت كرديم، كسانى را وادار كرديم كه دعوت كنند كه اگر حرفى داريد بياييد در تلويزيون بگوئيد، مباحثه مىكنيم با هم، تا حالا حاضر نشدند.
پشتيبانى از حوزههاى علميه و حفظ همبستگى
من از عواطف ملت ايران و از عواطف هم وطنهاى خودم، قمىها كه من قبلا گفته بودم كه از قم علم منتشر مىشود، از قم قدرت منتشر شد، قم نمونه بود و من مفتخرم كه در قم هستم. من 15 سال ياقدرى بيشتر از شما دور بودم لكن دلم اينجا بود، با شما بودم. شما غيرتمندان، شما پاك جوانان سرمشق همه شديد و الحمدالله تمام ملت ايران، سر تاسر ملت ايران با هم همصدا شدند و اين قدرت الهى بود كه طاغوت را شكست، اين قدرت الهى بود كه ابر قدرتها را از بين برد و خواهد برد. ما ديگر اجازه نمىدهيم ابر قدرتها دخالت در مملكت ما بكنند. از اختلافات دست برداريد رمز پيروزى ما اتحاد بود، همبستگى بود. از حوزههاى علميه تجليل كنيد، گوش به حرفهائى كه ميزنند و مىخواهند شما را از حوزهها جدا كنند، از مراجع جدا كنند، گوش ندهيد. اينها غرض دارند. اين
صحيفه نور ج 5 صفحه 131
حوزههاى علميه است كه اسلام را تا حالا نگه داشته است. اگر روحانيون نبودند از اسلام خبر نبود. آن كه اسلام را زنده نگه داشته است در مواقع سياه، در اين زمانهاى سياه، همين روحانيين بودند. پشتيبانى كنيد از اينها.
تقوا را نصب العين خود قرار دهيد
حوزههاى علميه در هر جا هست، در هرجا حوزههاى علميه هم بيدار بشوند هر جا هستند، امروز روزى نيست كه حوزههاى علميه مثل سابق عمل كنند سابق وضع ديگر داشت حالا وضع ديگر. حوزههاى علميه بيدار باشند. تقوا را، تقوا را نصب العين خود قرار بدهيد. فضلا، طلاب علوم دينيه، تقوا، تقوا، تنزيه نفس، مجاهده با نفس. يك مجاهد با نفس مىتواند بر يك امت حكومت كند. مجاهده كنيد، تهذيب كنيد،- بر - حوزههاى خودتان را. همه بايد تهذيب كنند خودشان را، همه ملت موظفند كه تهذيب كنند. مكتب اسلام، مكتب تهذيب است. قرآن كتاب آدم سازى است اتكال به قرآن بكنيد، تعليم از تعاليم عاليه اسلام بگيريد. اسلام انسان درست مىكند، همان كه اجانب، ابرقدرتها از اين مىترسند، از انسان مىترسند، و اسلام را مى كوبند چون مكتب انسان سازى است، از آدم مىترسند و مدارس و دانشگاهها را مىكوبند - اشاعه مىدهند - آنجاها مركزى باشد كه آدم درست كند. يك آدم، يك ملت را درست مىكند. رسول اكرم يك آدم بود، يك انسان كامل بود و يك عالم را تهذيب كرد. و يك فاسد، يك ملت را فاسد ميكند. يك محمدرضا پهلوى، يك ملت را رو به فساد كشاند. خداوند تعالى به همه شما نصرت عنايت كند. خداوند تعالى اسلام را تقويت كند خداوند تعالى اين روح نهضت را زنده نگه دارد خداوند تعالى اين قدرت اسلامى را حفظ كند خداوند تعالى به مراجع و علماء ما عزت و عظمت عنايت كند خداوند تعالى به مراجع و علماء ما عزت و عظمت عنايت كند خداوند تعالى به ملت ما شجاعت عنايت كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 132
تاريخ: 11/12/57
بيانات امام خمينى در جمع روحانيون، گروهى از ايرانيان و شوراى منتخب بيمارستانهاى هلال احمر امارات متحده عربى
ظلم و تعدى و شكنجههاى غير قابل تصور رژيم شاه
بسم الله الرحمن الرحيم
من از آقايان كه تحمل زحمت كردند و براى تفقد از من و اظهار همدردى با ملت به اينجا آمدند تشكر مىكنم و سلامت همه را از خداى تبارك و تعالى خواهانم.
شما مىدانيد كه ملت ايران در اين پنجاه و چند سال تحت ظلم و تعدى اين خاندان كه هم آزادى خودشان را از دست داده بودند و هم استقلال كشور ما از دست ما رفته بود، مىدانيد كه چه كشيدند ملت ما، سران ملت، طبقات مختلف، روحانيون، روشنفكرها، دانشگاهيها، بازاريها همه در رنج و عذاب بودند و چه اشخاصى كه در زندانهاى اينها كشته شد، بايك شكنجههاى بسيار فجيع كه ما الان نمىتوانيم تصور آن شكنجهها را بكنيم. متخصص شكنجه از اسرائيل آورده بودند كه اسرائيلىها تربيت كنند اشخاص شكنجهچى را و آنها شكنجه بكنند، بعضى از روحانيون را آنطورى كه براى ما نقل كردهاند، پايش را اره كردهاند و بعضيها را روى تاوه گذاشتند و برق را متصل كردهاند، بو دادهاند آنها را و - ما - اينهائى كه به ما رسيده است از اين قبيل است، لكن آنهائى كه بعد خواهد كشف شد، خواهيد فهميد كه چه به روزگار اين بدبختها و اين ملت اينها آوردند.
از آنطرف مملكت ما را با اسم تمدن بزرگ، همه چيزش را به عقب زدند، فرهنگ ما، يك فرهنگ استعمارى است كه نمىگذارد بچههاى ما تربيت و رشد پيدا كنند، بعد از تقريبا هفتاد سال مدرسه داشتن و سى و چند سال يا بيشتر، دانشگاه داشتن، معذلك اگر لوزهاى را بخواهند عمل بكنند، مىگويند كه بايد برود به لندن عمل بكند، اگر يك كسى سينهاش مثلا درد داشته باشد يا يك مرض چه، بايد برود به خارج، براى اينكه نگذاشتهاند نيروى جوان هاى ما رشد و تربيت پيدا بكند، الان من در اين سفرى كه در پاريس رفتم كه از جاهاى مختلف براى ملاقات من آمدند، منجمله از اشخاصى كه آمدند، اينهائى كه در آلمان هستند، چهارصد نفر هستند ظاهراً براى نيروى اتمى آنجا رفتهاند، اينها شكايات داشتند مىگفتند اولاً ما را نمىگذارند كه درست ما اطلاع پيدا كنيم از آن فنونى كه هست و ثانياً اين براى ايران مضر است، براى اينكه اين تا نفت تمام بشود، اين هم تمام مىشود. اين جانشين
صحيفه نور ج 5 صفحه 133
نفت است و اين الان اگر درست بشود، تا نفت تمام بشود اين تمام شده است بنابراين، اين ضرر دارد براى ايران و علاوه ضررهاى جانى دارد براى ملت ايران اينها را نگذاشتند درست تحصيل بكنند، آنى هم كه مىخواستند بكنند، اگر نيمه تمام بود، آن هم اين بود چيزهايى كه مضر به حال كشور ما بود. مىدانيد كه كشاورزى ما را بكلى از بين بردند كه الان ما احتياج داريم در همه چيزها، همه حبوبات احتياج به خارج داريم، دامدارى ما را بكلى از بين بردند، مراتع ما را به خارجىها دادند و يا به اجاره دادند يا همينطور دادند. جنگلهاى ما را ملى كردند، دست ملت را از آن كوتاه كردند و به خارجىها دادند، اينها، الان شما هرجاى اين مملكت را دست بگذاريد، خراب است يك خرابه را گذاشتند و هر چه ما داشتيم برداشتند و رفتند، الان اين دولت و ما، وارث يك خرابهاى هستيم كه همه چيز آن را از بين بردهاند و بايد از سر بنا بشود.
تاراج خزاين مملكت و ايجاد پايگاه براى امريكا
تبليغات اينها اين قدر بود كه در همين خليج تقريباً عقيدهاش اين بود كه اگر شاه نباشد و دنيا به هم مىخورد، در ايران هم بلى اين تتمهاش باز هم، اين تتمهاش حالا هم هست. اينها بعد مىفهمند كه اينها، (اين خاندان) به سر ملت ما چه آورده است خزائن اين ملت را اينها همه آن را چاپيدند و بردند. زمان رضا شاه چمدانهاى زياد از جواهر پر كردند و در دريا وقتى كه در كشتى نشستند و بردند او را، بين دريا يك چيزى را آوردند، يك بلمى آوردند، متصل كردند، رضا شاه را نشاندند توى آن، كشتى را با جواهرات بردند انگلستان، خورد و رفت.
اين در زمان او بود، در زمان اين هم قبل از اينكه برود همه چيزش را بسته بندى كردند و بردند از بين، جواهرات را بردند، همه چيز را تقريباً غارت كردند و رفتند، اين مملكت، نفت مهمترين چيز اين مملكت است، دارائى اين مملكت است و بايد نسلهاى آتيه از اين استفاده بكنند، اگر بيست سال ديگر اين بود، ديگر نفت نداشتيم. خودش هم مىگفت كه نفت ما بيشتر از بيست و چند سال نيست، براى اينكه نفت را همينطور باز كردند لولههايش را و دادند به غير، در مقابلش چه گرفتند؟ براى امريكا كه نمونه بارزش است، نفتها را دادند در مقابل آن پايگاه براى امريكا درست كردند، نه اينكه اسلحه به ما دادند، اين صورت مسئله بود كه اينها در مقابل نفت اسلحه به ما دادند اسلحهاى كه به ما دادند، اسلحهاى است كه ما نمىتوانيم استعمالش كنيم. الان در مملكت ما كسى نيست كه بتواند اين اسلحهها را استعمال كند، اين اسلحه را دادند كه پايگاه باشد كه اگر يك وقتى با شوروى مثلا اينها جنگشان شد، ايران پايگاه آنها باشد و پايگاه هاى زياد درست كردند، هم نفت را بردند، هم به نفع خودشان عوض را دادند. هر دويش به جيب خود آنها رفته، اينها يك همچو خيانتى به اين مملكت كردند و باز در خليج مىگوئيد هستند اشخاصى كه خيلى شاهد و ستند. ديگر حالا بايد استخوان پوسيده او را بپرستند، اين خائنها بايد استخوان پوسيده او را بپرستند اين حال يك استخوان پوسيدهاى است كه نه امريكا قبولش كرده، نه همان رباط كه هست، آنها هم مىگويند كه ما او را به شاهى قبول
صحيفه نور ج 5 صفحه 134
نداريم و نمىتواند اينجا بماند، نه انگلستان قبولش كرد كه بروند، همه ردش كردند خوب پس بيايد خليج پيش اين رفقايش.
آنچه كه به درد همه ما مىخورد اسلام و حقايق آن است
در هر صورت شما بدانيد كه اينها اينطور كردند و ملت ما، ملت غيور ايران تاب نياورد و همه با هم با قدرت اسلام، با قدرت ايمان قيام كردند و با قدرت ايمان پيش بردند، اين نهضت و اين پيشتازى و اين پيروزى، مرهون اين طبقه جوان ايران، آن هم طبقه جوان درجه سه، طبقه جوان محروم، آنها، اين مسئله را پيش بردند. اين نهضت را پيش بردند و ما بايد از آنها تشكر كنيم. در هر صورت اين، شماها بايد در محال خودتان كه مىرويد نصيحت كنيد اينها را كه گذشت ديگر مطلب، ديگر شما حا هر چه هم فرياد كنيد شاه، ديگر شاهى تو كار نيست، تا شما فريادش را بزنيد، برگرديد به اسلام. آن چيزى كه به درد شما و به درد همه ما مىخورد، اسلام و حقايق اسلام است، اسلام كافل همه جهات ما هست، دنيا را درست مىكند، آخرت را درست مىكند، سعادتمند مىكند شما را.
خداوند انشا ء الله شما همه را توفيق بدهد و باز هم از شما تشكر مىكنم كه آمديد و من هم ديگر حالم مقتضى نيست كه ديگر صحبت كنم. حالم مقتضى نيست.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 135
تاريخ: 11/12/57
بيانات امام خمينى در جمع روحانيت غرب تهران
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
تشكر از جديت روحانيت در روشنگرى و هدايت ملت ايران
من از شما آقايان كه در اين مدت طولانى، اطلاع دارم زحمات جانفرسا كشيديد و تحمل جنايات رژيم را كرديد تشكر مىكنم. خداوند تعالى به شما علماء اعلام و شاگردان مكتب امام زمان سلام الله عليه عمر و بركت و عزت عنايت فرمايد، شما در اين راه جديت كرديد و روشنگرى كرديد و ملت را به قيام وادار كرديد، شما هدايت كرديد مردم ، را روحانيت ايران هدايت كرد مردم را و بحمدالله روشنگريهاى شما اثر خودش را كرد و مردم ايران يكپارچه با هشيارى قيام كردند و مسائل به اينجا رسيد، لكن از اينجا به بعد بسيار مشكلتر است.
يك مملكت آشفته، يك كشور شكست خورده، يك كشور دزد زده، غارت زده بجا گذاشتند، نيروهاى انسانى ما را عقب راندند، نگذاشتند ترقى بكنند و مخازن ما را بردند و جواهرات ايران را حمل كردند و به خارج بردند و ايران را بطور شكست خورده فقير باقى گذاشتند.
الان بهر جهتى از جهات كشور كه ملاحظه بكنيد مىبينيد كه احتياج به سالها، سالهاى دراز فعاليت دارد تا بشود به صورت قبل از دزد - زدگى برگردد.
در اقتصاد، بكلى اقتصاد اينجا شكست خورده است، فرهنگ، فرهنگ استعمارى بوده است، ارتش، ارتش انگل بوده است، ديگران او را هدايت مىكردند و همه چيزها بطور شكست خورده و منهدم باقى مانده است.
شما وارث يك مملكت ويرانه هستيد كه بايد به همت شما و ساير اقشار اين ويرانه دوباره از سر سازندگى پيدا كنيد.
بايد با همكارى تمام اقشار اين ويرانه ساخته شود
اول توقع اين نيست البته و نبايد توقع اين باشد كه بطور اعجاز يك شبه همه امور اصلاح بشود، انهدام آسان است، يك سيل مىآيد يك شهر را خراب مىكند، يك زلزله مىآيد يك شهر را ويران مىكند، لكن ساختن آن شهر بعد مشكل است، البته الان توقعات خيلى زياد است، هر روز
صحيفه نور ج 5 صفحه 136
توقعات زيادى هست كه روى اين معناست كه توجه به اين نكردند كه پنجاه سال، بيشتر از پنجاه سال رنج كشيدند و صبر كردند، حالا مىخواهند كه همين رنجهاى پنجاه ساله با يك شب يا با يك ماه ترميم بشود، اين امرى است غير ممكن.
بايد ما همه بهم دست بدهيم و شما آقايان محترم مردم را موعظه كنيد و مردم همه با هم دست به هم بدهند و اين ويرانه را بسازند، دولت تنها نمىتواند اين كار را بكند، يك طائفه نمىتوانند اين كار را بكنند براى اينكه خرابى آنطور نيست كه يك جا باشد تا يك قوه بتوانند، الان همه اوضاع بهم ريخته است و محتاج به اين است كه همه باهم از اين به بعد، همه با هم در ساختن اين خرابه شركت بكنيد. بايد شما آقايان در مساجد، در محافل عمومى مردم را متوجه بكنيد كه الان همه شما مكلف بر اين هستيد كه در اين ساختمان شركت بكنيد، هر كس بهر مقدار كه مىتواند.
الان زراعت ما و كشاورزى ما بكلى منهدم است و بايد آقايان توصيه بكنند در مجالسشان، در مساجدشان، توصيه بكنند، اشخاص بفرستند به اطراف كه مردم را آگاه كنند كه كشت و زرع بكنند كه احتياجمان از خارج برطرف بشود، مملكت ايران كه يك ناحيهاش ممكن بود براى تمام ايران كافى باشد، مثلاً آذربايجان اگر چنانچه كشت بشود، ممكن بود براى ايران كافى باشد، حالا همه چيزش از خارج مىآيد، يعنى اين اصلاحاتى كه اينها به خيال خودشان كردند، عالما عامداً فاسد كردند، نه اينكه اشتباه كردند، آن مردك آمد گفت من اشتباه كردم، لكن تعمد كرد در امور، اينطور نبود كه اشتباه باشد، عالم عامد بود در خراب كردن اين مملكت، كشاورزى را عالم عامد بود كه بصورت اصلاحات ارضى به فساد بكشاند، مامور بود براى اينكه مملكت ما را بازار قرار بدهد براى ديگران و ما بايد از ديگران وارد كنيم و ما بازار آنها باشيم، اگر چنانچه اين مرد نبود مملكت خودمان براى خودمان براى خودمان كافى بود، لكن اين مرد يا نامرد به واسطه آن نوكرى كه داشت، ماموريتى كه براى وطنش داشت، مامورش كرده بودند، بيايد و اين وطن را از بين ببرد و برد و رفت و منتها همه چيزهاى ما را برداشت و رفت.
كشاورزى ما به اين حال رسيده است و تبليغات لازم است يعنى اشخاصى كه در راس واقع هستند، اشخاصى كه مردم از آنها اطاعت مىكنند و مردم را هدايت مىكنند اينها بايد مردم را وارد كنند به اينكه كشاورزى را از سر بگيرند و كشاورزى را به صورت اول انشاءالله يا بهتر در آورند، لكن نبايد توقع داشت كه همين امروز كه اين بساط برچيده شد، همان فردا همه كارها مطابق دلخواه همه مردم هيچ امكان ندارد اين معنا و لهذا اين مراجعات كثيرى كه الان مىشود كه هر كدام يك توقعاتى دارند اين روى اين است كه هر كس فكر مىكند حال خودش را، متوجه نيست كه مصادف با چه مصيبتى هستند، الان دولت با چه چيز مصادف است، الان دولت در هر جا كه دست مىگذارد خرابى است و براى آبادى او محتاج به يك صرف وقتى است، صرف مخارجى است كه همه اينها لنگ است، بايد شما مردم را هدايت كنيد كه آقا شماها پنجاه و چند سال است كه زير زجر بوديد و تحمل كرديد، چند سال است كه تحمل شما تمام شد و بحمدالله به قدرت الهى برچيده شد اوضاع، حال بايد چند سال هم صبر بكنيد كه بتدريج اين كارها درست بشود، يك ارتشى كه بايد از سر ساخته بشود،يك كشاورزى
صحيفه نور ج 5 صفحه 137
كه بايد از سر ساخته بشود، يك نابسامانى هايى كه هر كدامش صرف وقت لازم دارد، الان هريك از اين چيزهاى دولت كه پيش من مىآيند، وزراء مىآيند يا رئيس ارتش مىآيد قرنى مىآيد، ديگران مىآيند، خوب اينها همه شان من مىبينم كه عاجزند از اينكه بتوانند به اين زودى كار را انجام بدهند و اينها هم حق دارند، اين طور نيست كه مسامحه مىكنند، جديت دارند مىكنند، مشغولند همه، شب و روز مشغولند اينها، لكن وضع طورى است كه نمىشود به اين زودى انجام داد، بايد كمك كنيد به اينها.
تاكيد بر تقويت دولت مردمى و پرهيز از كارشكنى
مثلاً يكى از كمكهائى كه از آقايان ساخته است اين است كه در اين پادگانهائى كه اينها كسى را مىگذارند و در شهربانى در كلانترىها كه كسى مىگذارند تاييد كنيد، كارشكنى نكيند، اين طور نباشد كه يك دولتى در مقابل دولت باشد كه تضعيف بشود، تاييد كنيد، يك دولتى است كه مال خودتان است، حالا مثل دولتهاى سابق نيست، دولتى است كه مال خود شما هست، دولتى است كه منشا از اراده خود شما هست. اين را بايد تاييد كرد، نه اينكه هر كارى كه آن كند، مقابلش يك چيزى بكنيد، يا همينطور اگر كسى را تعيين كردند براى كلانترى يا براى ارتش در پادگانها از او تاييد كنيد، كارشكنى نكنيد، به مردم وادار كنيدكه تاييد كنند، مردم را ارشاد كنيد كه اينها را تاييد كنند تا بتوانند رشته امور را به دست بگيرند و اين آشفتگىها به آخر برسد.
يك مملكت آشفته است كه با همت شما بايد درست بشود، با همت علماء بايد درست بشود، يا همت - عرض مىكنم - همه طبقات بايد درست بشود، الان هم يك آشفتگىهاى زيادى هست كه مفسدين افتادند توى مردم و پخش اكاذيب مىكنند و مىروند در اين كارخانهها به آنها مىگويند كه ببينيد هيچ چيز نشده، خوب آن بيچارهها هم نمىدانند كه هيچ چيز نشد، نبوده، آنيكه شد، حساب نمىكنند كه يك قدرت شيطانى و يك استبداد مبرمى را بهم زدند، اين را حساب مىكنند كه حالا كه آنها رفتند پس حالا باز هم هيچ شيطانى و يك استبداد مبرمى را بهم زدند، اين را حساب مىكنند كه حالا كه آنها رفتند پس حالا باز هم هيچ چيز نشد! خيال كردند كه حالا بايد مثلاً تا آنها رفتند يك دست غيبى بيايد و همه، چيز را براى همه... اينها مفسد هستند اينها مىخواهند مردم را اغوا كنند و شماها بايد در مقابل آنها ايستادگى بكنيد، مردم را هدايت بكنيد، هر كس مىتواند برود در اين كارخانهها براى مردم صحبت كند، بفهماند كه اينها مىخواهند باز اوضاع سابق را مىخواهند باز آن قلدرىهاى سابق را برگردانند به صورت ديگر، البته ديگر شاه برگشتنى نيست - شاه سابق - لكن مىخواهند با وضع ديگر همان بساط را درست بكنند.
هوشيار باشيد كه اسلام قابل پياده شدن است خصوصا حالا
بيدار كنيد مردم را، هشيار كنيد مردم را، توى اين كارخانههااشخاص مطلع، اشخاص با فهم از علماء و غيره بروند آنجاها با مردم صحبت بكنند، بفهمانند كه اينها چه اشخاصى هستند، اينها اشخاصى
صحيفه نور ج 5 صفحه 138
بودند كه بزرگانشان در خود دربار خدمت مىكردند حالا آمدند اين حرفها را مىزنند، حالائى كه اين ملت پا برهنه اين پيروزى را برد، از اطراف دارند هجوم مىآورند و مىآيند به ايران براى اينكه در اين سفره شريك باشند، - اين - بايد به مردم اينها را فهماند و ما مى بينيم بعضى از اشخاص خيلى مبتذل از خارج آمدند و اينجا صحبت مىكنند و در راديو صحبت آنها را مىكنند كه اسلام نمىشود پياده بشود و خوب غلط مىكند اين آدم كه اين حرف را مىزند، بايد در مساجد بگوييد كه حق اين مطالب از براى آنهانيست، چه مىدانيد اسلام چه است؟ اينها رفتند در خارج خوابيدند، ملت ما پيش برده، حالا آمدند به اين خيالات افتادند كه يك چيزى دست آنها بيايد بايد اينها را علماء اعلام در مساجد بگويند، اسلام قابل پياده شدن است، اگر اسلام قابل پياده شدن نباشد پس ما بگوئيم خداى تبارك و تعالى نقص داشته در احكامش!! هان؟! البته اسلام جلوگيرى از مفاسد مىكند، جلوگيرى از... اگر مقصود از اينكه حالا نمىشود اسلام را در حالا پياده كرد، مقصود اين است كه بايد سينماهاى ما با همان زنهاى لخت و با همان كارهاى زشت بايد بشود، البته اسلام با اينها مخالف است، اما اسلام با همه ترقيات موافق است، با همه پيشرفتها موافق است، اسلام براى پيشرفت آمده براى ترقى آمده اين حرفهائى كه بعضىها حالا آمدند مىزنند اينها را بايد آقايان از آن جلوگيرى كنند تا تكرار نشود و از فعاليتهائى كه بر ضد اسلام الان دارد مىشود باز بايد خود آقايان اشخاص را انتخاب كنند، بفرستند در اين جاهائى كه اينها مىروند و با مردم صحبت كنند، مردم را بيدار كنند. خداوند انشاءالله همه آقايان را حفظ كند و من عذر مىخواهم كه آقايان آنجا نشستند و من اينجا نشستم، من و شما هر دو برادر هستيم و اصلاً صف واحد است، قضيه رهبرى در كار نيست، صف واحد، باهم همه، همه با هم به پيش انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 139
تاريخ: 11/12/57
فرمان امام خمينى به نخست وزير در مورد عدم مصرف گوشت يخزده
بسمه تعالى
جناب آقاى نخست وزير ايدالله تعالى
لازم است جنابعالى به مقامات مربوطه دستور دهيد از ورود گوشتهاى يخزده و مصرف كردن آنها به شدت جلوگيرى شود و آنچه از اين نوع گوشتها موجود است از بين برود زيرا آنها نجس و حرام است و مردم نيز حق استفاده از آنها را به عنوان خوراك ندارند و مىتوانند به مصرف كشاورزى مانند كود زمين برسانند.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 140
تاريخ: 14/12/57
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اعضاى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
خداوند چهره نورانى شما پاسداران را به نور جمال خويش روشنتر فرمايد
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
من هميشه دعاگوى شماها، دعاگوى تمام اقشار ملت، دعاگوى پاسداران انقلاب بودهام و انشاءالله خواهم بود. خداوند اين چهره نورانى را به نور جمال خودش روشنتر فرمايد، خداوند شما پاسداران را عزت و عظمت عنايت فرمايد، خداوند شماها را با سعادت عادت و سلامت نفس در اين دنيا و با سعادتهاى بزرگ و رحمت بزرگ خودش در آخرت محشور فرمايد.
شماها قشر جوان بوديد، قشر جوانى كه از همين توده، نه در طبقه بالا كه همه چيز ما را آنها به باد دادند و نه آنهايى كه در خارج فرار كردند يا بودند و اموال اين ملت را به يغما بردند، شما جوانهايى كه در متن توده، در متن جامعه بوديد منت بر ما داريد، همه منت اسلام را دارند، ما منتى بر اسلام نداريم، اسلام منت بر ما دارد، قرآن منت بر ما دارد لكن من منت از شما ميكشم. شما جوانهاى قدرتمند، شما جوانهاى با ايمان، شما جوانهاى با قدم ثابت، اين پيروزى را تحصيل كردهايد. من خدا مىداند در مدرسه كه بعد از كى دو روز متوجه شدم به اين عكسهائى كه از جوانهاى مادر مدرسه هست كه البته اين، بعضى از آن شهيدان ما هستند، خدا ميداند كه در قلب من چه ميگذرد و من چقدر متاسفم، متاثرم. اينها جوانهاى خود ما هستند، اينها فرزندان من هستند، اين جوانهاى برومند براى اسلام شهيد شدند، خداوند آنها رابا صاحب اسلام محشور فرمايد.
ما متاسفيم از اين كشتارها، از اين وحشىگرىهايى كه رژيم منحوس كرد، لكن متشكريم كه خون ما، خون جوانهاى ما در راه اسلام ريخته شد. اسلام از اين شهيدها خيلى داشته است، از اين عزيزها خيلى داشته است و شما جوانها مثل جوانهاى صدر اسلام به اسلام خدمت كردهايد. اسلام داشت منسى مىشد، اسلام را داشتند منهدم مىكردند قرآن را داشتند زير چكمه هااز بين مىبردند، قيام شما جوانهاى ايران، قيام شما ملت ايران كه قيام الهى بود، نهضت الهى بود، قرآن را زنده كرد، اسلام را زنده كرد، حيات تازه به اسلام بخشيد.
صحيفه نور ج 5 صفحه 141
لزوم ادامه جهاد تا استقرار كامل جمهورى اسلامى
و من اميدوارم كه از اين به بعد باز همه ما، همه ما مجاهدت كنيم تا جمهورى اسلامى را مستقر كنيم در اين مملكت و دست اجانب را همانطورى كه تا حالا قطع كردهايم، از اين به بعد هم نگذاريم سلطه پيدا كنند بر ما و نخواهيم گذاشت. ما اجازه نخواهيم داد كه دولتهاى ابرقدرت در مقدرات مملكت ما دخالت كنند، در ارتش ما دخالت كنند، در فرهنگ ما دخالت كنند، در اقتصاد ما دخالت كنند. گذشت آنوقت كه اينها بدون چو ن و چرا دخالت ميكردند در اين امور.
امروز ملت ما زنده است، امروز جوانهاى برومند ما زنده اند، ايستادهاند، اينها بودند كه ثابت كردند كه توپ و تانك اثر ندارد در مقابل ملت، در مقابل ايمان. ايمان به خدا، ايمان به مبادى اسلامى بود كه شما را پيروز كرد. عزيزان من ايمان خودتان را قوى كنيد، گمان نكنيد كه قدرت مادى اين كار را كرد،روى حساب قدرت مادى، قدرتهاى آنان ميليونها برابر شما بود، روى حساب دنيايى نبايد شما غلبه كنيد، آنها بايد با يك يورش شما را از بين ببرند لكن همه حسابهائى كه حسابگرها مىكردند باطل شد و خودشان هم تصديق كردند كه اين نهضت موافق با هيچ حسابى نبود، پيروزى موافق با هيچ حسابى نبود آنها حسابهاى مادى را دارند، حسابهاى دنيايى را ميكنند و البته روى حساب مادى و روى حساب دنيايى، يك جمعيت فاقد همه چيز، يك جمعيتى كه نه ارتش دارد، نه اسلحه دارد، نه نظام دارد، هيچيك از اينها (را) ندارد، بر يك ارتشى كه همه چيز داشت، بر يك ابر قدرتهايى كه همه چيز داشتند غلبه كرد، اين حساب معنوى است نه حساب مادى، روى حساب مادى درست نيست. آنها كه حسابهايشان روى ماديات است و روى دنيا ست بايد بيايند بگويند كه روى چه حسابى اين ملت غلبه كرد بر همه ابرقدرت. كارتر كه از اول پشتيبانى خودش را اعلام كرد و با هياهو، با نطقها، با حرفها پشت سر هم اعلام پشتيبانى كرد، آنهايى كه گفتند ما اسلحه آوريم، ما كشتىهايمان مىآيد در آبهاى شما (آوردند هم بعضى را) و ما چه خواهيم و چه خواهيم كرد، كجا رفتند؟ آنها فهميدند كه مسئله، مسئله ماديات نيست، بايد بفهمند اين را، نمىدانم مىفهمند يا نه، بايد اين مطلب را بفهمند كه همه ابرقدرتها پشتيبانى كردند، پشتيبانى از محمد رضا كردند. خود او هم داراى همه چيز بود الا انسانيت، الا شرف.
رمز پيروزى نهضت، ايمان ثابت و وحدت كلمه بود
روى موازين مادى، روى موازين عادى بايد با يك يورش، ما از بين رفته باشيم، بايد همه ما يك لقه آنها باشيم، لكن قدرت ايمان، پشتيبانى خداى تبارك و تعالى، اتكال به ولى عصر (سلام الله عليه) شما را پيروز كرد. برادران من از ياد نبريد اين رمز پيروزى را، اين وحدت كلمهاى كه در تمام اقشار ايران پيدا شد، معجزه بود، كسى نمىتواند اين را ايجاد كند، اين معجزه بود، اين امر الهى بود، اين وحى الهى بود نه كار بشر، رمز پيروزى شما اول ايمان ثابت و بعد وحدت كلمه، اين دو مطلب را حفظ كنيد، ايمان خودتان را قوى كنيد، شما يك موجود مادى نيستيد (آنهائى كه انسان را يك موجود
صحيفه نور ج 5 صفحه 142
مادى مىدانند، انسان را مثل ساير حيوانات مىدانند) شما يك موجودى هستيد كه هم جهت ماديت داريد و بالاتر، جهات معنويت. شما داراى يك نفس قدوسى هستيد، شما داراى يك نفس مجرد هستيد كه اگر چنانچه در خدمت اسلام، در خدمت خداى تبارك و تعالى باشيد آن نفس شما، نفس طاهر، زكى و سعادتمند است و هر جا كه بشود و هر طور كه بشود آن نفس زكيه سعادتمند، سعادتمند است، در شكستها سعادتمند در مردن سعادتمند است. مردن انسان، انسان طاهر، اول زندگى انسانى اوست، اينجا زندگى حيوانى است، زندگى محدود است. آن زندگانى انسانى غير محدود مال يك عالم غير محدود است. اگر تصفيه كرديد، اگر نفس خودتان را تطهير كرديد، اگر اعمال خودتان را با قرآن كريم وفق داديد، با احكام اسلام وفق داديد، اگر اخلاق خودتان را، اخلاق قرآن كرديد، اگر نفس خودتان را تصفيه كرديد، باك از هيچ چيز نداشته باشيد، مردن چيز سهلى است، چيز مهمى نيست، اين است كه حضرت امير سلام الله عليه مولاى همه، مىفرمود كه من به موت آنقدر انس دارم كه بيشتر از انسى كه بچه به پستان مادرش دارد. براى اينكه او فهميده بود كه دنيا چيست و ماوراء چيست، فهميده بود كه موت يعنى چه، موت حيات است، ما شهيد داديم لكن شهيدان ما زندهاند، پيش خدا زندهاند، آنجا رزق مىخورند، ابدى هستند آنها و ما هم از خدا مىخواهيم كه موفق به شهادت بشويم، يك آن است و سعادت هميشگى، زحمت يك آن، سعادت هميشگى دنبالش، سعادت هميشگى.
براى دوام خدماتتان، مقصد را الهى كنيد
اگر بخواهيد به اسلام و ملت خودتان خدمت بكنيد، اگر بخواهيد خدمت شما دوام داشته باشد، اگر بخواهيد خدمت شما پيش خداى تبارك و تعالى اجر داشته باشد، مقصد را مقصد الهى كنيد، براى خدا قدم برداريد، مجاهده را براى خدا بكنيد. پاسدارى را براى خدا بكنيد.
شما زحمت خيلى مىكشيد، زحمت خيلى كشيديد، شما به اسلام حق داريد، لكن جهاد كنيد، جهاد نفس كنيد. اين شب زنده دارىها كه ان مجاهدين ما دارند مىكنند، در اين دلهاى شب با خداى تبارك و تعالى مناجات كنيد، از خدا بخواهيد كه شما را توفيق بدهد و توفيق شهادت بدهد، توفيق عزت بدهد، شهادت عزت شماست، شما نترسيد از هيچ چيز و شما طبقه ملت كه حقيقت ملت شما هستيد، واقعيت ملت عبارت از همين توده است، همين كارگر و صانع و بازارى و اين صنف ادارى و كشاورز و اينها توده حقيق ملت است، آنها كه چپاولها را كردند ورفتند از ملت ما نيستند، شما از هيچ چيز نترسيد كه با قدرت ايمان بر همه مشكلات انشاءالله غلبه خواهد شد.
البته الان مى دانيد كه انقلاب است، و اين را بدانيد كه در تمام انقلاباتى كه از اول عالم واقع شده است تا حالا، انقلابى به اين سرعت و به اين كم ضايعه اى نبوده است. ما شهيد داديم، بسيار هم داديم، لكن در مقابل آنها كه قيام كردند و ميليونها آدم از آنها كشته شده است، خرابىها برايشان واقع شده است،ايران بحمدالله در تحت حمايت ولى امر(سلام الله عليه) ضايعاتش كم و عايداتش زياد. بالاتر از اين عايده چيست كه يك رژيم 2500 ساله ظلم را كه ريشههايش در اعماق اين مملكت رفته
صحيفه نور ج 5 صفحه 143
بود شما كنديد در ظرف چند ساعت؟ البته مقدماتش طولانى بود لكن آنوقت كه قيام حقيقى شد و آنها خواستند كودتا بكنند، كودتا مىخواستند بكند، اين كودتا بود، شما شكستيد در ظرف چندين ساعت و همه چيز را فرو ريختيد. آنها هر چه داشتند، هر چه خواستند خرابى كردند، هر چه توانستند خرابى كردند، خرابى كردند و رفتند و مملكت ما را به باد دادند و رفتند.
براى حل مشكلات متفق شويد كه دست خدا با جماعت است
الان ما يك خرابه در دستمان است. شما پنجاه و چند سال با ديكتاتورى ها، با اختناق، و با بىارزشيى كه به شما دادند شما را هيچ حساب مىكردند ،ساختيد، تحمل كرديد، حالا بايد باز براى ساختن تحمل كنيد، گمان نكنيد كه دولت يا عرض مىكنم قشرى از دولت بتواند، قشرى از ملت بتوانند اين خرابهها را بسازند، اين كار همه است، همه ملت، همه ملت مكلف هستند. اينهايى كه گاهى يك نغمهاى مىگويند، يك چيزى ميگويند. پس چه شد، چرا؟ اينها مىخواهند تفرقه بيندازند. چه شد يعنى چه؟ بيشتر از اين چه شود؟ ملتى كه تمام ابرقدتها را با مشت كوبيد، باز چه شد؟ ملتيكه يك دستگاه جابر را كه 2500 سال بر اين مملكت حكومت جابرانه كردند، زير خاك كرد، باز چه شد؟ چه شد بايد گفت؟ البته مشكلات داريم، الان ما مشكلاتمان زياد است لكن همه بايد دست به هم بدهيم تا حل مشكل بكنيم، من نمىتوانم، روحانيت هم نمىتواند، دولت هم نمىتواند، هيچ قشرى از از اقشار نمىتوانند لكن «يدالله مع الجماعه » خداى تبارك و تعالى با جماعت است، جماعت رويهم وقتى كه اتفاق بر يك امرى كردند خداى تبارك و تعالى پشتيبان آنهاست و ما حس كرديم اين مطلب را، ذوق كرديم اين مطلب را كه اين جماعت ايران كه باهم شدند خدا پشتيبان آنها بود و الان هم هست.
كارى نكنيد كه عنايت خدا، خداى نخواسته كم بشود، كارى نكنيد كه براى ولى عصر (عج )ايجاد نگرانى بكنيد،تفرقه نداشته باشيد باهم، با هم تفرقه اندازى نكنيد،باهم باشيد همه، همه با هم، جمهورى اسلامى، جمهورى اسلامى، همه با هم. و من اميدوارم كه تحقق جمهورى اسلامى و توفيق ما و توفيق شما به اينكه يك همچو عدل اسلامى را مستقر كنيم گرفتارى همه ما رفع بشود، گرفتارى كارمندها رفع بشود، گرفتارى كارگرها رفع بشود. دولت ما، همه، درصدد اين هستيم كه يك زندگى صيحيح خوب براى كارمندها و براى طبقه ضعيف،براى اين مستضعفينى كه سالهاى طولانى تحت فشار بودند ،براى اين كارمندانى كه در كارخانهها، كارگرانى كه در كارخانهها كاركنند،براى كشاورزها،براى همه.
ان اكرمكم عندالله اتقيكم
اسلام براى همه است، اسلام از توده پيدا شده است و براى توده كار مىكند، اسلام از طبقه بالا پيدا نشده است. پيغمبر اكرم (ص ) از همين جمعيت پائين بود، از همين بين جمعيت پا شد و قيام كرد. اصحاب او از همين مردم پائين بودند، از طبقه سوم بودند، آن طبقه بالا مخالفين پيغمبر اكرم (ص) بودند،
صحيفه نور ج 5 صفحه 144
از همين توده پيدا شده است و براى همين جمعيت، همين ملت قيام كرده است و به نفع همين ملت احكام آورده است، ان اكرمكم عندالله اتقيكم . خداى تبارك و تعالى به طبقات نگاه نمىكند كه اين طبقه بالاست، اين نخست وزير است، اين اعليحضرت همايونى است، اين نمىدانم چه است، اين سردار است، اين چطور است. نزد خداى تبارك و تعالى، اينها هيچ مطرح نيست. در اسلام، تقوا مطرح است. آنكه تقوا دارد، هر كه تقوايش زيادتر است، پيش خدا كرامتش زيادتر است. آن كارمندى كه در كارمنديش تقوا دارد، آن نخست وزيرى كه در نخست وزيريش تقوا دارد، تقواى سياسى دارد، آن وزرائى كه تقوا دارند، در كارهائى كه مى كنند متقى هستند، با خدا هستند، آن رئيس جمهور كه تقوا دارد الهى ست. اينها كريمند و اگر خداى نخواسته تقوا در كار نباشد، همه از نظر خدا منفىاند. آن روزى كه بر ملت تقوا پيدا بشود ملت برومند است، كريم است، پيش خدا اكرم است ان اكرمكم عندا لله اتقيكم استثنا ندارد. پيغمبر اكرم (ص) براى اينكه اتقاى ناس بود، اكرم ناس بود. امير المومنين (ع ) براى اينكه بعد از رسول الله (ص) اتقى الناس بود، اكرم ناس بود. نسب و سبب، اين حرفها توى كار نيست، تقوا در كار است، تقوا داشته باشيد تا بر همه مشكلات غلبه بكنيد، با خدا باشيد و از هيچ چيز باك نداشته باشيد، اتكال به خدا بكنيد و با هيچ چيز و از هيچ چيز نترسيد.
در منطق اسلام شكست معنى ندارد
منطق، منطق صدر اسلام است كه اگر بكشيم، بهشت مىرويم و اگر كشته بشويم، بهشت مىرويم . اين منطق شكست ندارد. منطق دنيا نيست كه اگر چنانچه بميرند، يا به جهنم مىروند يا به جائى بدتر از جهنم اگر باشد. منطق، منطق دين است. منطق، منطق اسلام است، منطق قرآن است. باك نيست وقتى كه تقوا بود، وقتى با خدا بوديم باك نيست كه مردم از ما اعراض كنند، دنيا پشت بر ما بكنند. باك نبايد داشته باشيم براى اينكه خدا با شماست و اگر خداى نخواسته عنايت او برداشته شد، همه عالم هم كه با شما باشند فايده ندارد. همه ابر قدرتها با اين مرديكه بودند فايده نديد، همه دولتهاى عربى هم بودند، حالا آمدند مىگويند چه و چه. همانهائى كه آنوقت برادر بودند، اين راپشتيبانى مىكردند، همه برگشتند، رويشان را برگرداندند و پشت به او كردند،الان آن وسط نشسته، همه دولتها پشت كردند به او، همه ملتها پشت كردند به او، عائله خودش هم پشت كرده است به او. شما خيال مىكنيد كه الان اين از دست همان عائله و داخله خودش خيالش راحت است؟ همان داخله پدرش را در مى آورد، راحتى ديگر برايش نيست.
كسى كه بر ضد خدا و احكام او قيام كند موفق به توبه نخواهد شد
آن كسى كه بر ضد خدا قيام كند، بر ضد احكام خدا قيام كند، آن كسى كه خيانت كند بر اسلام، خيانت كند بر مملكت مسلمين، عاقبتش اين است و اين عاقبت سهلى ست، عاقبت هاى بالاترى در كاراست. اين الان بهشتش اين است كه در دنيا باشد با همه نكبت، اين موفق به توبه نخواهد شد، من
صحيفه نور ج 5 صفحه 145
نمىگويم نبايد بشود اما نخواهد شد. حضرت سجاد سلام الله عليه از قرارى كه منقول است به يزيد ياد داد كه از چه راه توبه كن. حضرت زينب فرمود: آخر به اين، اين موفق نمىشود به توبه، كسى كه امام را بكشد موفق به توبه نمىشود، اگر موفق مىشد به توبه صحيح، قبول مىكرد خدا، لكن نمىشود، يعنى قلب جورى مىشود، قلب انسان طورى مىشود كه ديگر براى انسان امكان ندارد آن قلب را از آن طبعى كه برايش واقع شده است، از آن ظلمتى كه برايش واقع شده است، بتواند نجات بدهد، نمىتواند اصلاً دعا كنيد كه انسان اينطور نشود، خداوند در قلب انسان مهر نگذارد، يك مهرى كه ديگر نتواند خودش هم هيچ كارى بكند.
خداوند به همه شما قدرت، سلامت، پايدارى، پاسدارى، پاسدارى از انقلاب به همه شما عنايت كند. ما از اين به بعد هم محتاجيم به شما، همه ما محتاج به خدا هستيم و ما محتاجيم به اين قوا، ما محتاجيم به اين جوان هاى برومند، جوانهاى سرتاسر ايران. شما پاسداران بحق اسلاميد، شما مثل جوانهاى صدر اسلام هستيد، شما اسلام را نجات داديد، بايد از اين به بعد هم پاسدارى كنيد كه اين انقلاب به ثمر واقعيش برسد. خداوند همه شما را توفيق عنايت كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 146
تاريخ: 15/12/58
بيانات امام خمينى در جمع روحانيون و طلاب حوزه علميه قم
لزوم تعطيلى حوزهها جهت تعيين سرنوشت اسلام
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
من با اينكه نه حالم مقتضى است و نه وقتم، معذلك چون شما آقايان كه انشاء الله بعدها به مقام رهبرى اسلام و هدايت مسلمين نائل مىشويد، حالا كه چشمم به اين وجوه كريمه افتاد، يك تنبهى لازم است عرض بكنم و آن اينكه در عين حال كه همه آمال ما اين است كه احكام اسلام به آنطورى كه هست در بين مسلمين پياده بشود و اسلام به آنطورى كه هست معرف بشود و فقه اسلام تدريس بشود، تعلم بشود، حفظ بشود، كه با حفظ احكام اسلام، اسلام محفوظ است و حفظ احكام اسلام بسته به وجود طبقه روحانيون سلام الله عليهم، در عين حال كه مطلب اين است، يك نكتهاى است حالا كه آن نكته، در نجف كه من بودم، من هم يك طلبهاى بودم و باندازه خودم مشغول بودم براى آن نكته، دست برداشتم از درس و بحث و مطالعه و زيارت امام عليه السلام و حركت كردم، نه حركت براى پاريس بلكه حركت براى كويت و از كويت به سوريه بنا داشتم، لكن قضايا طورى شد كه خدا خواست و رفتم به پايس و در آنجا البته بهتر شد، يعنى اگر در لبنان بوديم يا در سوريه بوديم، حالا باز آنجا بوديم و شما هم اينجا و شاه هم آنجا لكن اين سفر يك سفر با بركتى بود، در عين حالى كه در يك مملكت البته غير مسلم بود. آن نكته اين بود فقه و درس و بحث براى حفظ اسلام است، آن روزى كه اسلام محتاج به اين است كه براى حفظ بيضه اسلام بند بايد بروند، آن روزى كه اسلام محتاج به است كه بسيار حساس است براى اسلام و مسلمين و ملت ما ،كه شايد حساستر از اين موقع نباشد و آن اين است كه سرنوشت مملكت اسلام بايد تعيين بشود.
فقط جمهورى اسلامى نه يك حرف زيادتر و نه يك حرف كمتر
حالا كه رژيم سلطنتى رفته است و از بين رفته است و قاعده هم اين بود كه از اول وجود پيدا نكند، حالا براى اينكه ما طرز حكومت را تعيين كنيم، محتاج به يك فعاليت هاست. البته در نظر من، شخص من، اين است كه احتياج به رفراندم هم نيست براى اينكه مردم آراء خودشان را در ايران اعلام
صحيفه نور ج 5 صفحه 147
كردند، با فريادها، با دادها اعلام كردند لكن براى اينكه يك اشكالى مثلاً اگر يك دولتى اشكالى داشته باشد در اينكه خوب اين ثبت نشده است اين رفراندم، تقاضا نشده است و بايد تقاضا بشود ثبت بشود، شمارش بشود آراء، براى اين، بنابراين است كه يك رفراندمى بشود و چون اين رفراندم يك رفراندم اساسى است كه مقدرات مملكت ما را اين تعيين مىكند و ما اگر بخواهيم يك حكومت اسلامى، يك جمهورى اسلامى در ايران برقرار كنيم و اين رفراندم بايد بشود، از اين جهت لازم است كه آقايان، اينهائى كه قدرت بر اين معنا دارند كه تشريف ببرند در بلاد و در محالى كه آشنا هستند يا غير آشنا و مسائل را براى آنها بگويند و آنها را روشن كنند و دعوت كنند به اينكه راى بدهيد به جمهورى اسلامى، اين هم با همين كلمه، نه يك حرف زيادتر و نه يك حرف كمتر براى اينكه الان شياطين افتادهاند دنبال اينكه جمهورى محض، همين جمهورى باشد، جمهورى دموكراتيك باشد و از اين حرفها، براى اينكه آقايان تشريف ببرند و رفع ابهام بكنند، اين خوب است كه به همان طورى كه مدرسين محترم اينجا بنا دارند كه يك مثلا هياتهائى را به اطراف يا اشخاصى را به اطراف بفرستند براى روشن كردن مردم، اين لازم است كه عمل شود و غصه نخوريد كه درستان تعطيل مىشود، انشاءالله مجال درس خواندن، الحمدالله جوان هستيد و مجال درس خواندنتان هست، من هم يك طلبه بودم كه وقتى ديدم وضع اينطورى است درسم را رها كردم و رفتم و حالا هم آمدم پيش شما، الان هم تعطيل هست، هيچ نه مطالعه دارم نه درس دارم، مشغول همين خدمت به شما آقايان هستم.
توصيه به ترك درس و اشتغال به آگاه سازى افراد در دهات و قصبات
در هر صورت اين نكته بود كه از اينكه حالا مثلاً دو ماهى، چهار ماهى درس تعطيل بشود، از اين نگرانى نداشته باشيد براى اينكه يك وقت انسان درس را تعطيل مىكند براى اينكه برود تعيش بكند، براى اينكه برود تنبلى بكند، يك وقت درس را تعطيل مىكند براى خدا. همانطور كه درس خواندن براى خدا ثواب و اجر دارد و ارزنده است پيش خداى تبارك و تعالى، گاهى وقتها هم تعطيل درس و اشتغال به يك مطلب مهمى بلكه مهمتر از درس، اين هم ارزنده است پيش خدا. الان تعطيل شما و رفتن در اطراف و دهات دور دست، شهرها ، دهات دور دست، مقصد، مقصد الهى است، فرق نگذاريد بين اينكه در يك شهرستانى برويد و با يك جمعيت انبوهى مواجه باشيد، يا در يك دهى برويد و با يك جمعيت كمى. وقتى بنا شد مقصد الهى باشد، ما بين او و او فرق نگذاريد بلكه گاهى او اولى است. در شهرستانها خوب اقشار زياد هستند، آمال زياد است شايد هواى نفس در آنجا زيادتر باشد ، اما در قراء و قصبات و دهات دور افتاده اين مسائل كمتر است، هم افراد كم مىروند، هم جمعيتهاى آنجا كم است، هم آنها از فقرا و از ميان مستمندان هستند، طمع بين آنها كمتر است، از اين جهت جنبه الهى آنجا بيشتر است. اينطور نباشد كه همه مجتمع بشوند در شهرهاى بزرگ. متفرق بشوند در شهرها و قصبات و دهات و - عرض كنم - قراء و همه جا و همه را آگاه كنند كه رفراندم كه شد همه جمهورى اسلامى را بگويند مىخواهيم، همين آراء شان را كه مىدهند، - آراء - راى بدهند
صحيفه نور ج 5 صفحه 148
به جمهورى اسلامى، و هيچ زير بار كلمه زائد و ناقص هيچ نروند، هر چند ممكن است كمونيستها بروند در اطراف و ترويج كنند و چه بكنند كه، ولو اينكه آنها هم بواسطه شكستى كه خوردهاند اعلام كردند كه ما هم جمهورى اسلامى مىخواهيم، خوب هم كردند يعنى عقل هم كردهاند، تدبير هم كردهاند براى اينكه اگر اين را نگفته بودند، آنوقت عددشان معلوم مىشد كه چند نفرند، حالا براى اينكه نفهمند مردم چند نفر هستند اينها و خيال كنند كه خوب همه ايران كه به جمهورى اسلامى راى دادند، همه اينها هم كمونيست هستند، به ما راى دادند.
اتصال اقشار به يكديگر از الطاف خداوند و اسباب پيروزى
در هر صورت همين كلمه جمهورى اسلامى، من هم رايم همين است، رايم را هم انشاءالله در صندوق مىاندازم، راى من هم مثل راى شماها جمهورى اسلامى است و اگر اين را انشاءالله تعقيب كنيد واميد است نصرت پيدا كنيد و نصرت پيدا مىكنيد انشاءالله، خداوند با شماست. خداى تبارك و تعالى نظرش با شماست. دليل اينكه نظرش با شماست اين پيروزى است كه پيدا كرديم ما در عين حالى كه هيچ بوديم. يعنى هيچ نداشتيم ديگر. اين تفنگها كه حالا بينيد، بعد از پيروزى است. قبل از اينكه تفنگى در كار نبود، چيزى نداشتيم ما. ما بوديم و يك آه و ناله و يك فرياد و يك مشت - عرض كنم كه - گره شده و خدا خواست كه اين ناله و فرياد مردم را و اين مشت خالى را غلبه بدهد بر همه قدرتهاى بزرگ به مثل قدرتى كه اينها داشتند و همه اسباب و آلات را داشتند. معذلك خداوند خواست كه در بين خودشان تفرقه افتاد، خودشان متصل شدند. يعنى ديدند كه ما خير آنها را مىخواهيم براى اينكه روحانيت خير آنها را مىخواهد،ارتشىها هم اين را فهميدند متصل شدند، نيروى هوائى متصل شدند - عرض مى كنم كه - همه اقشار متصل شدند به ما و اين موجب پيروزى شد و اين اسبابى بود كه خداى تبارك و تعالى فراهم كرد.
تلاش براى تفهيم معناى واقعى يك حكومت عدل اسلامى
انشاءالله پيروز خواهيد شد و انشاءالله با تدريج يك حكومت عدل اسلامى كه مردم و عالم بفهمد معناى اسلام چه است و معناى حكومت چه است. آيا حكومت اين بوده است كه تا حالا بوده است كه حالا كه حاكم جائر رفته است حالا مى فهميم كه چه گنجينهها برده است؟- در بانكها - چه چيزها اينها به سرقت بردند و در بانكها سپردند، اين مال ملت را چطور غارت كردند و فرار كردند، اين حكومت، حكومت است؟ ياآن حكومت كه وقتى كه مىخواهد چيز بخورد، يك نان خشكى با نمك، وقتى كه مىگويد، شبى كه صبح آن شب شهادت مىرسد، مولا اميرالمومنين وقتى كه (به حسب نقل) بر ايشان غذا مىآورند مىبيند كه شير آورده و نمك آورده و نان، نان جوين مىخورند، نه نانى كه، سنگكى كه شما مىخورديد، آن نانى كه او مىخورد مىفرمايد كه (به طورى كه نقل شده است) چه وقت ديدى كه من دو تا خورش داشته باشم كه حالا آوردى، رفت نمك را بردارد در نقل است كه
صحيفه نور ج 5 صفحه 149
قسمش داد به جان خودش كه شير را بر دارد، شير را برداشت. دو لقمه - نمك - با نمك ميل فرمود و صبح آن روز هم به شهادت رسيد و هيچ هم نداشت، هيچ هم نداشت يعنى چيزهائى تهيه كرده بود با دست خودش لكن همه رفت، همه را بعد از آنكه آن نهر بزرگ را با فعاليت خودش با دست خودش حضرت امير حفر كرد و چيز كرد، وقتى كه آب بيرون آمد فرمود: بشر الورثه لكن براى ورثه هم نگذاشت، وقف كرد. آيا آن طرز حكومت بهتر است، آن حكومتى كه رسول الله كرد بهتر است كه وقتى كه تو مجلس، توى مسجد نشسته بود و مردم و اصحاب هم نشسته بودند، مىآمدند گفتند كدام يكى از شما پيغمبر است كدامتان هستيد؟ يا آنكه وقتى تشريفات طورى است كه همه مىفهمند كه اين، اين داراى اين تشريفات عبارت از حاكم است. حكومت اسلام اين است. البته ما نمىتوانيم يك همچو حكومتى درست كنيم، ماها قادر نيستيم لكن توانيم يك مقدارى نزديك بشويم به آن حكومت، مىتوانيم دست دزدها را قطع بكنيم و تا حالا بحمد الله عمدهشان قطع شد دستشان. عمده آنهائى كه سران قوم بودند و ذخاير ما را بردند و در بانك گذاشتند، عمده آنها دستشان ديگر از بردن زيادى قطع شد و اميد است كه دست ما برسد و ما بگيريم از آنها آنچه را كه دزد يدهاند و بردهاند، بگيريم از آنها.
آزادى در امر رفراندم، از مظاهر حكومت اسلامى
در هر صورت الان وقت اين است كه ما فعاليت بكنيم براى اينكه اين جمهورى اسلامى را پياده كنيم - و راى از مردم - تقاضا كنيم از مردم كه راى بدهند به جمهورى اسلامى و همه هم آزادند اما شما هدايتشان بكنيد، الزام نيست كه برويد مامور بگذاريد، مثل سابق كه مامور مىگذاشتند سر مردم كه راى بدهيد، بعد هم كه از مردم راى نمىگرفتند خودشان راى مىدادند، راىها را خودشان مىخواندند و خودشان مىدادند و تمام مىشد قضيه، نه مردم آزادند لكن شما هدايت كنيد مردم را. مردم ما مسلمانند، اسلام را مىخواهند، شما معرفى كنيد اسلام را، معرفى كنيد حكومت اسلامى را، معرفى كنيد احكام اسلام را، به آنها بفهمانيد كه اگر شما يك حكومت عدلى بخواهيد، يك حكومت انصافى بخواهيد، بخواهيد كه در رفاه باشيد، بخواهيد كه فقراى شما در رفاه باشند، بخواهيد كه اغنياء به شما ظلم كنند، ظلم نكنيد، بخواهيد كه دولتها به شما ظلم نكنند، بخواهيد كه پاسبانها ديگر نتوانند به شما ظلم كنند، ارتش نتواند به شما ظلم كند، اگر يك همچو چيزى را بخواهيد، راى بدهيد به جمهورى اسلامى تا اينكه انشاءالله اسلام و احكام اسلام پياده بشود كه البته طولانى است مطلب. اينقدر خرابى شده است، اينقدر خرابى در اين مملكت شده است كه ما نمىتوانيم تصور آن را بكنيم. اينقدر خرابى شده است، اينقدر در ادارات خرابى شده است، اينقدر در وزارتخانهها خرابى شده است كه به اين زودى نمىتوانيم جبران بكنيم. دستور اكيداً بر حفظ جهات شرعى و عدم معصيت در وزارتخانهها الان وزارتخانهها باز (اين را مىگويم كه به دولت برسد ) وزارتخانهها آن طورى كه براى من نقل مىكنند باز همان صورت زمان طاغوت را دارد. وزارتخانه اسلامى نبايد در آن معصيت بشود، در
صحيفه نور ج 5 صفحه 150
وزارتخانههاى اسلامى نبايد زنهاى لخت بيايند، زنها بروند اما با حجاب باشند، مانعى ندارد بروند اما كار بكنند لكن با حجاب شرعى باشند، با حفظ جهات شرعى باشند، نبايد در آنجا ظرف طلا و نقره كه به نص اسلام حرام است استعمال بشود، نبايد اين تزئينات فوق العاده اى كه صرف شده است در اينجا و آنجا باز محفوظ باشد، اينها را بگذاريد در بانكها، بگذاريد در چيز، براى ملت خرج بكنيد. ملت عدالت مىخواهد، اطاق بزرگ نمىخواهد. ملت وزارتخانه خواهد وزارتخانه اسلامى، نه آن وزارتخانه كاخ دادگسترى، كاخ نخست وزيرى، كاخ وزارت، هى كاخ. كاخ مال ملت است اينها را نكنيد اينطور. اين تزئيناتى كه الان د راين كاخها موجود است، علاوه بر اينكه بسياريش يا بعضيش از محرمات است و حتما بايد دولت اين را توجه كند به آن، دولتى كه مىگويد دولت اسلامى است و هستند نبايد تحت تاثير واقع بشود و هر طورى سابق بوده حالا همان طورى كه در زمان محمد رضا شاه خان، بوده است حالا هم همان فرم باشد. پس شما چكارهايد؟ تو كه مىگويى من مسلمان هستم، چكاره هستى؟ ما يكى يكى بايد بگوئيم؟ دانه دانه بايد بشمريم؟ اينهابايد اصلاح بشود و شماها من مىدانم شما مسلمانيد، من همه افراد اينها را، بعضىشان را مىشناسم، بعضىشان را هم معرفى كردهاند به من، اينها همه متعهدند، همه مسلمانند لكن ضعيف النفسند. مىترسند كه مبادا يك وقت مهمانى از اجانب بيايد در كاخ دادگسترى يا دركاخ نخست وزيرى و اينجا ببيند كه يك چيز محقرى است، بايد حتما به فرم غرب باشد. ضعيفيد آقا، تا ضعيفيد زير بار اقويا هستيد. آنوقتى كه نفس شما قوى شد و اعتناء نكرديد اعتناء به اين زخارف نكرديد آنوقت است كه از شما حساب مىبرند. صدر اسلام را مطالعه كنيد ببينيد چه جور بوده وضع، آنهايى كه ممالك را فتح كردند، آنهايى كه دنيا را گرفتند، آنهائى كه قدرتشان را بر عالم نشان دادند، زندگيشان چه جور بود؟ وقتى حرير فرش كرده بودند در يكى از دارالسلطنهها، اين جوانهاى اسلام آمدند آنجا گفتند اگر چه حرام نفرموده است فرش حرير را لكن چون لباس حرير را اينطور نقل ميكنند حرام فرموده، ما روى فرش حرير هم نمىنشينيم با سر شمشير در حضور سلطان كنار گذاشتند اينها را وروى زمين نشستند. اينها آدم بودند، اينها قوى بودند. آن كسى كه در راس بود، در زندگى از همه افراد پايينتر بود، شايد در يمامه شايد در سرحدات يك نفر باشد كه گرسنه باشد، يك نفر باشد كه درست نتواند زندگى خوب بكند، بنابراين من اينجا كه هستم بايد زندگيم اين باشد يعنى يك لقمه نان با يك قدرى نمك. اين حكومت ما بود و ما هم البته قدرت نداريم ولى خودشان فرمودند شما قدرت نداريد لكن (اعينونى بالورع و الاجتهاد بالتقوى و الورع... والاجتهاد ) اعانت كنيد امير المومنين سلام الله عليه را.
براى اصلاح جامعه و ايجاد تحول بايد از خود شروع كرد
دولتها بفهمند كه قدرت به اين نيست كه ظرف طلا باشد و ظرف نقره باشد، قدرت به اين نيست كه پردههاى كذا باشد، بزرگى و عظمت به اين نيست كه پردههاى كذا باشد و مبلهاى كذا باشد از مال اين ملت ضعيف، خود ملت توى اين غارها زندكى بكند و شما در كاخهاى دادگسترى و در
صحيفه نور ج 5 صفحه 151
كاخهاى نخستوزيرى. تعديل كنيد خودتان را، اگر از خودتان شروع نكنيد نمىتوانيد اصلاح كنيد. وزارتخانهها را اصلاح كنيد. - همه - همه درد و بلاى ما اين است كه ما غربزده هستيم، ما سالهاى طولانى زير بار غرب بوديم، زير بار آمريكا بوديم، سالهاى متمادى مانوس شديم ما، اصلاً قلوبمان، قلوب - هى - غربى است، متبدل شديم به يك انسان غربى و به اين زودى نمىتوانيد شما برگرديد لكن همت كنيد، برگرديد. شما حالا مىخواهيد بگوئيد روى پاى خودمان مىخواهيم بايستيم، باز هم رنگ غرب؟! حالائى كه مى گوييد روى پاى خودمان باز هم جمهورى دموكراتيك يعنى جمهورى غربى؟! مستقليم و مىخواهيم مستقل باشيم، ما اسلام است مذهبمان. ما قوانينمان قوانين اسلام است، قوانين غنى اسلام است. همه چيز بايد متحول بشود. حضرت امير در آن فرمايششان كه من حافظه ندارم كه يادم بماند مطلب كه: مثل اينكه شما را متبدل مىكنند، مثل اينكه از ته بالا بيايد، از ته پائين بيايد مثل ديگى كه كمچه به آن زنند كه آنچه زيرش رو بشود، رويش زير بشود. بايد متحول بشويد، همين تحولىكه ملت ما در ظرف مدت كمى پيدا كرد، يك نحو تحول معجزه آسا كه يك روز از پاسبان حساب مىبرد، بازارهاى بزرگ ما از پاسبان حساب مىبردند، يك روزى هم از شخص اول مملكت حساب نبردند، يك روز جرات نمىكردند كه توى خانهشان اسم شاه را به ناگوارى ببرند، يك روز هم در خيابانها ريختند و گفتند مرگ بر اين. همچو متحول شد، كى اين كار را كرد؟ اسلام، قوت ايمان و الا انسان كه نمىتواند اين كار را بكند، كار من و تو و اينها نيست كه، كار اسلام است. متشبث بشويد به اسلام، متحول كنيد خودتان را، اول بايد، نقطه اول اين است كه خود انسان متحول بشود، خود انسان از غربزدگى بيرون بيايد. بايد حتما ما وزارتخانههايمان آنطور تشريفات داشته باشد كه هر كسى تويش برود خيال كند كه در يك جائى غير از ايران است، يك جاى ديگرى است، يك بساط ديگرى است؟! از آنجا وقتى بيايد در اين زاغه نشينان ما كه يك شب به من نوشته بودند، عدد محلههائى كه در تهران از اينها هست، چادرنشينها، زاغه نشينها اين خانههاى گلى خيلى خرابه ، اينها را به من نوشته بودند كه قريب سى تا، يا سى وچند تا محلهها ما در تهران داريم كه از بركت اصلاحات ارضى، مردم از محال خودشان كوچ كردند آمدند اينجا با اين زندگى فلاكت بار دارند زندگى مىكنند لكن نديده بودند، در چند شب پيش از اين در همين حوض حرم بود، در تلويزيون كه من نگاه كردم نشان داده بود، انسان اگر انصاف داشته باشد، يك قدرى انصاف داشته باشند بايد چقدر متاثر باشد از اينكه يك جمعيت انسان مسلم، انسان اينطور زندگى بكند و ما به فكر اينها نباشيم.
لزوم ملى كردن غنائم به دست آمده از قيام يكپارچه ملت
به تدريج، حالا يك روز برويد عقب، هى عقب، عقب، عقب، ما تهران كه بوديم اين مطلب را گفتيم به اينها كه بايد كليه دارايى، دارائى نمىگوئيم كه دارائى آنها بوده است، كليه آن چيزهائى كه محمد رضا خان و پدرش و اتباع اينها غصب كردند از اين ملت، بايد همه اينها ملى بشود و به صرف مستمندها برسد، هيچ ارتباطى به دولت ندارد، غنيمتى است به دست آمده است با قيام و نهضت اين ملت
صحيفه نور ج 5 صفحه 152
يعنى اين ملتى كه از طبقه سوم است. شما آمار اينهائى كه شكسته شدند، يك وقتى اگر مىتوانيد، هر كس مىتواند در هر جا هست به دست بياورد، اگر يك دولت تو آن قيام و نهضت اين ملت يعنى اين ملتى كه، اگر يك خان توى آن آمار اينهائى كه شكته شدند، يك وقتى اگر مىتوانيد، هر كس مىتواند در هر جا هست به دست بياورد، اگر يك دولت تو آن هست،اگر يك تاجر درجه اول توى آن هست، اگر يك خان توى آن هست، اگر يك سرباز توى آن هست، اگر يك وزير توى آن هست، اگر يك كمونيست توى آن هست، شما پيدا كنيد به ما اطلاع دهيد. همه آنها مسلمانهائى بودند كه توى خيابانها ريختند كه «مرگ بر او، و ما جمهورى اسلامى مىخواهيم» همه كشته ها ى ما از اينها، شما افشا كنيد، پيدا كنيد كه چند نفر وزير بوده است، چند تا مدير كل بود ه است، يكى از اينها را نمىتوانيد پيدا كنيد. هر چه بوده اين ملت، اين توده جمعيت و ملت بوده است، اين ملت مسلم، غنائم مال اينهاست و بايد به اينها بدهيد، مستمندان، اينهائى كه صدمه ديدند، آنهائى كه شكته دادهاند، آنهائى كه جوان دادهاند، پيرزنهائى كه جوانهايشان از بين رفت. اين غارتگرى اينها را، بايد براى آنها زندگى تامين كرد و زايد هم هست، خيلى زايد است، يك مملكتى را مىشود اداره كرد با اين دزدىهاى اينها. اين مقدارى است كه حالا در خود ايران بدست مىآيد آن مقدارى كه خارج است كه اخيراً نوشته بود روزنامه كه در اين اخير، در اين آخر يك همچو تعبيرى حالا درست يادم نيست كه پانزده ميليارد يا 23 ميليارد دلا ر - ميليارد - 23 ميليارد دلار يعنى بيست و سه هزار ميليون دلار، اگر اينها را پهلوى هم بچينند تا كره مشترى هم خواهد رفت - اينطور - اينطور پهولى هم يكى يكى بچينند. اين قلمهائى است كه آخرى بردهاند خارج، در بانك سوئيس چه دارند خدا مى داند؟ نمىتوانيم ما بفهميم. اين قلمى كه گفتم مال خود اين مرديكه است، نه مال خودش و اتباعش، مال خود اوست. ماهى پنجاه ميليون فرح خانم از نفت مىگرفته، پنجاه ميليون، سى ميليون، سى ميليون از نفت مىگرفته، حالا از جاهاى ديگر چه ميگرفته، در تمام شركتهايى كه در ايران بوده است اينها شريك بودند، سهيم بودند، سهيم بودند نه اينكه خريدند، صاحب كارخانه يا براى اينكه مردم را بچاپند اينها را شريك كردند يا اينكه اگر اشخاصى بودند كه اهل چاپيدن نبودند، براى اينكه محفوظ باشند از مامورين ساواك و امثال ذلك اينها را هم بشوند. كه - قافله - رفيق قافله هم بشويد.
نفى سياست گام به گام
اينها، من از تهران كه آمدم آقايان آمدند آنجا و من به آنها عرض كردم كه بايد قضيه اينطور بشود، بنا هم دارند البته، اما مثل اينكه قدم، قدم مىخواهند راه بروند، در اين نهضت هم بعضى قدم قدم مىگفتند برويم كه حالا قدم اولش را - اگر - من به آن آقائى كه آمد پاريس و اين مطلب را گفت، گفتم در قدم اول پايتان را همه را مىشكنند. انشاءالله خداوند به همه شما سلامت، صحت، عافيت عنايت كند.
انشاءالله شما همانطورى كه معروفيد به جندالله، جندالله باشيد يعنى براى خدا كار بكنيد. انشاءالله خداوند همه شما را سعادتمند كند هم در دنيا و هم در آخرت.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 153
تاريخ: 15/12/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهاى از زنان شجاع قم
همراهى و شركت فعالانه زنان در نهضت، پيروزى اسلام را بيمه كرد
بسم الله الرحمن الرحيم
درود بى پايان بر بانوان ايران، سلام بر شما خواهران محترم، رحمت خدا بر شما شيردلانى كه به همت والاى شما اسلام از قيد اسارت بيگانه بيرون آمد. شما خواهران عزيز و شجاع دوشادوش مردان پيروزى را براى اسلام بيمه كرديد. من از شما زنان ايران و قم تشكر مىكنم. خداوند و امام عصر از شما راضى باشد. شما با بچههاى كوچك خودتان در خيابانها آمديد و با تظاهرات پر شورتان از اسلام پشتيبانى كرديد. من اخبار قم و ساير شهرها را مىشنيدم. من اخبار خيابان چهار مردان قم را مىشنيدم. من ازشجاعتهاى زنان ايران و قم و ساير شهرها احساس غرور مىكنم. شما زنان دلير در اين پيروزى پيشقدم بوديد و هستيد، شما مردان را تشجيع كرديد، ما همگى مرهون شجاعتهاى شما زنان شيردل هستيم.
اسلام نظر خاصى نسبت به شما زنان دارد. اسلام در زمانى در جزيره العرب ظهور كرد كه زنان حيثيت خودشان را از دست داده بودند. اسلام آنان را سربلند و سرافراز كرد. اسلام آنان را با مردان مساوى كرد. عنايتى كه اسلام به زنان دارد، بيشتر از عنايتى است كه به مردان دارد.
در اين نهضت، زنان حق بيشترى از مردان دارند. زنان مردان شجاع را در دامان خود بزرگ مىكنند. وقرآن كريم انسان ساز است و زنان نيز انسان ساز. اگر زنان شجاع و انسان ساز از ملتها گرفته شوند، ملتها به شكست و انحطاط كشيده مىشوند.
زنان بايد در مقدرات اساسى مملكت و سرنوشت خويش سهيم باشند
قوانين اسلام همه به صلاح زن ومرد است. زن بايد در مقدرات اساسى مملكت دخالت كند. شما همانگونه كه در نهضت نقش اساسى داشتهايد و سهيم بودهايد، اكنون هم باز بايد در پيروزى سهيم باشيد و فراموش نكنيد كه هر موقع كه اقتضا كند، نهضت كنيد و قيام كنيد. مملكت از خود شماست، انشاءالله شما بايد مملكت را بسازيد. زنان در صدر اسلام با مردان در جنگها هم شركت مىكردند. ما مىبينيم و ديديم كه زنان همدوش مردان بلكه جلوتر از آنان در صف قتال ايستادند، خود و بچههاى خود و جوانان خودشان رااز دست دادند و باز هم مقاومت كردند. ما مىخواهيم، زن به مقام
صحيفه نور ج 5 صفحه 154
والاى انسانيت برسد. زن بايد در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد. دوره اختناق مىخواست زنان جنگجوى ما را ننگ جو بار آورد ولى خدا نخواست. اينها مىخواستند با زن مثل يك شيئى - مثل يك چيز مثل يك متاع رفتار كنند ولى اسلام زن را مثل مرد در همه شوون (همانطورى كه مرد در همه شوون دخالت دارد ) دخالت مى دهد. همه ملت ايران، چه زنان و چه مردان بايد اين خرابهاى كه براى ما گذاشتهاند بسازند. ايران با دست مرد تنها درست نمىشود. مرد و زن بايد با هم اين خرابه را بسازند.
و اما مساله اى كه بايد توجه داشته باشيم اين است كه زنانى كه مىخواهند ازدواج كنند، از همان اول مى تواند اختياراتى براى خودشان قرار دهند كه نه مخالف شرع باشند و نه مخالف حيثيت خودشان، مثلا مىتوانند از اول شرط كنند كه اگر چنانچه مرد فساد اخلاق داشت و يا اگر بدرفتارى با زن كرد، زن وكيل باشد در طلاق. اسلام براى زنان حق قرار داده است. اسلام اگر محدوديتى براى زنان و مردان قائل شده است، همه با صلاح خودشان بوده است. اسلام همانگونه كه حق طلاق را براى مرد قرار داده است، اين حق را براى زن هم قرار داده است كه در وقت ازدواج شرط كند كه اگر با من چه كردى و چه كردى، من وكيل باشم در طلاق و اگر اين شرط را كرد، مرد ديگر نمىتواند او را معزول كند.اگر مردى با زنى بد رفتارى كرد، در اسلام او را منع كند و اگر گوش نكرد، او را حد مىزند و اگر گوش نكرد، مجتهد زن را طلاق مىدهد.
خداوند همه شما را با عزت و سلامت و سعادت، با ايمان كامل، با تربيت و فرهنگ صحيح قرين كند.
سلام بر شما بانوان عزيز و محترم
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 155
تاريخ: 16/12/58
بيانات امام خمينى در جمع پزشكان شهرستان قم
ايجاد بى تفاوتى و تفرقه افكنى، خيانت بزرگ رژيم سابق
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
يكى از آثار اين نهضت اين شد كه ما با رخسارهايى مواجه مىشويم كه قبلاً نمىشديم. ما قبلا بواسطه فعاليتهائى كه عمال اجانب و خود در مدتهاى طولانى كرده بودند از هم جدا بوديم، همه قشرها از هم جدا بودند.
ما (يعنى روحانيت ) با شما يعنى اطباى ارجمند علقهمان فرق دارد با علقههاى ديگر (العلم علمان: علم الابدان و علم الاديان) روح و جسم با هم وحدت دارند، جسم ظل روح است، روح باطن جسم است، جسم ظاهر روح است، اينها با هم يك هستند، جدايى از هم ندارند. همانطورى كه جسم انسان و روح انسان وحدت دارد بايد طبيب جسمى و طبيب روحى وحدت داشته باشند، آنها بايد يك باشند و مع الاسف ما را از هم جدا كردند، ما را از همه اقشار جدا كردند، روحانيت رايا - به نسيان - به طاق نسيان سپردند يالكه داركردند، شما را از نظر ما انداختند، ما را از نظر شما انداختند، اين خيانتى بود كه در عرض قريب سيصد سال اجانب با كارمندهاى خودشان، با عمال خودشان انجام دادند، دانشگاه رااز مدارس ما جدا كردند بلكه هر يك را مخالف ديگرى كردنذ، اقشار ملت مارا از هم جدا كردند، اين خيانت بزرگى بود كه به ما و ملت ما كردند تا ما را به اين روزها نشاندند. نه تنها اقشار يك ملت را از هم جدا كردند، ملتها را از هم جدا كردند، بطورى كه ملت ايران با ملت تركيه هيچ روابط ندارد و نداشت، اگر مخالفت نداشت موافقت هم نداشت، بى تفاوت بود. اگر مصيبتى به برادرهاى ترك ما مثلا مىرسيد يا عرب ما، برادرهاى فارس ما بى تفاوت بودند و بعكس ، اگر به ما مصيبتى وارد مىشد آنها بى تفاوت بودند. اين بى تفاوتى از همين عمال اجانب و خود اجانب ايجاد شد كه يا تا توانستند مخالفت ايجاد كنند و اگر نتوانستند غفلت ايجاد كنند و ما را غافل كردند، از مقدرات خودمان غافل كردند. از مقدرات برادرهاى خودمان غافل كردند. ما بايد از اين به بعد اين هوشياريى كه ملتمان پيدا كرده است جديت كنيم كه ادامه پيدا كند. ما صدمه اين غفلتها را سيصد سال است داريم ميخوريم پنجاه و چند سال است كه پيرمردهاى ما، آنهائى كه به سن من يا يك قدرى هم كمتر هستند، پنجاه و چند سال است كه عذاب اليم اين طايفه را چشيدند و شما جوانها هم بيست و چند
صحيفه نور ج 5 صفحه 156
سال است كه ديديد هر چه ديديد، و شنيديد هر چه شنيديد.
همه ذخائر ما را از بين بردند، نيروى انسانى كه از همه ذخائر بالاتر است از بين بردند انسانهاى ما را كه بايد مقدرات اين مملكت در دست آنها باشد و مملكت را آباد كنند، معنويتش را آباد كنند، ماديتش را آباد كنند، اين نيروها را از دست ما گرفتند يا به مراكز فحشاه كشيدند. تمام مراكز آموزشى را اينها مراكز فحشاء قرار دادند، سينما كه يكى از مراكز آموزشى است در دنيا، راديو و تلويزيون كه يكى از مراكز آموزشى است براى همه، آموزش براى همه طبقات، دستگاهى است كه بايد همه ملت را آموزش بدهد ،اينها به صورت ديگرى، واژگون در آوردند. سينماها را مراكز فحشاءتقريبا قرار دادند، راديوها تبليغاتشان ديديد چه بود، تلويزيون هم همينطور، اينها امروز كه به خدمت اسلام در آمدند بايد اصلاح بشوند و مشغولند به فعاليت براى اينكه اصلاح بشوند. الان هم آن تتمه رژيم فاسد در اينها هست، در مطبوعات ما هست، در روزنامههاى ما هست، در مجلات ما هست، الان هم آن فساد هست تتمه آن، بايد بتدريج اينها اصلاح بشود. اين اخلاق فاسدى كه در جوانهاى ما ايجاد كردهاند، باز هم تتمهاش هست لكن بايد اصلاح بشود. خدا مىداند كه اين مراكز فحشاء با جوانهاى ما چه كرد، براى آنها همه چيز را تهيه كردند كه غفلت كنند از همه چيز خودشان، مراكز فحشاء را درست كردند به رايگان دادند، دعوت كردند، دعوتها كردند، جوانهاى ما را كشيدند در آن مراكز و از مقدرات خودشان غافلشان كردند.
پيدايش تحول معنوى بدست خداوند متعال
من خدا را شكر مىكنم كه در ظرف اين يك سال، يك سال و نيم يك تحول اساسى در ملت ما پيدا شد، جوانهاى ما توجه به مسائل روز پيدا كرده اند، منصرف شدند از آن، اكثراً از آن چيزهائى كه قبلا بود متحول شدند، منصرف شدند، تحول هاى معنوى پيدا شدكه اين تحولها را نمىتوانيم اسمى رويش بگذاريم الا اينكه به دست خدا بود،بشر نمىتواند.
تحول روحى در همه طبقات، اينرا كراراً گفتهام كه يك پاسبان مىآمد يك بازار را سرتاسر هر امرى را مىكرد اطاعت مىكردند وبراى خودشان حق چون و چرا قائل نبودند، نه اينكه حق قائل بودند و نمىكردند، اصلا، وضع روحى شان را اينطور كرده بودند كه - حق - كوركورانه بايد اطاعت كرد، همانطورى كه ارتش ما آنطور بود، مردم را اينطور كرده بودند كه مثل گوسفند اطاعت كنند، سر تا پا اطاعت باشد، چه فرمان سلطان، چه فرمان خداً چه فرمان ايزد، چه فرمان شاه، اين كلمه را در اذهان بچههاى ما از بچگى رشد دادند، آنهم اين شاه. يك تحولى پيدا شد در ظرف يكى دو سال كه همين جمعيتى كه از پاسبان آنطور وحشت داشتند، به تانكها حمله كردند و به شاه هر چه خواستند گفتند و او را بيرونش كردند، همين جمعيت كه ديروز از يك ستارهدار آنطور خوف و وحشت مىكرد، مشتش را گره كرد، مقابل همه ايستاد و همه را بيرون كرد.
اين غير از تقدير الهى، غير از حكم الهى نيست، ايمان است، اگر ايمان نبود نمىشد، ايمان
صحيفه نور ج 5 صفحه 157
به خدا اين كار را كرد، ايمان به مبادى اسلامى اين كار را انجام داد، همه با هم گفتند كه ما اسلام را خواهيم، اين ايمان بود. قدرت ايمان غلبه كرد بر اين قدرتها و الا ما كه چيزى نداشتيم، با همان كاردهاى توى مطبخ خانه و با همان - عرض كنم - چوبها، با همان چيزها آمدند بيرون و غلبه كردند بر اين تانكها و توپها و مسلسلها و اينها، گفتند اينها ديگر اثر ندارد. در مقابل ايمان ارث رهم نداشت و نتوانست اثر بكند.
ايمانتان را حفظ كنيد آقا، ايمان به خدا را حفظ كنيد، وحدت كلمه را حفظ كنيد، اين نهضت را حفظ كنيد، ما هرچه داريم از اين ايمان و وحدت كلمه است. آنها ايمان را از ما خواستند بگيرند و وحدت كلمه را، كوشش كردند براى اين دو تا و خداى تبارك و تعالى نخواست و با ما بود و متحول كرد يك مملكت و يك ملتى كه اعتنا به مسائل دينى نداشت، متحولشان كرد بطورى كه همه توجه دارند همه با، ايمان به ميدان آمدند، يك ملتى كه با هم دعوا داشتند، اين شهر با آن شهر، اين محله با آن محله، اين جوان آن جوان، يك دفعه يك تحول الهى پيدا شد كه حس تعاون پيدا شد، يكى از دوستان من مىگفت كه در تهران من در اين تظاهرات ديدم كه يك پيرزنى يك جايى ايستاده است و يك كاسه اى دستش هست كه در آن تويش پول است گفتم خوب لابد اين حالا مىخواهد يك پولى جمع بكند، رسيدم به آن گفتم كه پيرزن چيست؟ گفت كه حالا چو ن بازار تعطيل است مردم هم به تلفن احتياج دارند من ديدم كه اين كار را بكنم، اين پولها را بياورم كه مردم پول خرد ندارند بردارند بيندازند آنجا و تلفن بكنند، يك همچو حسى در يك افراد پيدا شد، يك همچو حس تعاونى كه وقتى كه اين جمعيت بيرون مىآمد، همه مردم در خانه و بيرون با اينها كمك مىكردند. اين تحول به دست خدا واقع شد، اتكال به خدا بكنيد، اگر خداى نخواسته اين ايمان از دست ما گرفته بشود، اين اتكال به خدا از دست ما گرفته بشود وحدت كلمه هم گرفته خواهد شد، باز خداى نخواسته برگشت به همان مصيبتهاست.
جمهورى اسلامى، نه يك كلمه كم، و نه يك كلمه زياد
دعوت كنيد مردم را، دعوت كنيد همه را به اينكه در اين رفراندم به جمهورى اسلامى، فقط جمهورى اسلامى، يك كلمه اين طرف يك كلمه آن طرف نبايد باشيد، نه از آن اسقاط بشود نه به آن زياد بشود شياطين مىخواهند يك كلمه را اسقاط بكنند يا كلمه را زياد بكنند، توجه به اين معنا داشته باشيد، دعوت كنيد همه را.
من از همه اطباء ايران و حالا كه قم هستم از اطباء قم و از مريضخانهها تشكر مى كنم كه در اين مسائل، اينها هم حس مسئوليت كردهاند و انجام وظيفه كردهاند. خداوند همه شما را به وظايفتان بيشتر از اين آشنا كند كه اين دعاى بزرگى است و همه شما را سعادت بدهد و همه شما را سلامت و مملكت شما را از دست اجانب نجات بدهد. انشاءالله خداوند همهتان را حفظ كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 158
تاريخ: 16/12/58
بيانات امام خمينى در ديدار با پزشكان و پرستان
به اسم تمدن ملت را عقب راندند
اعوذ با لله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
شما آقايان بهتر مىدانيد كه به ملت ما چه گذشت، شما كه در بيمارستانها بوديد و كفيل حال مجروحين و مصدومين و قتلى بوديد، بهتر از ما اطلاع داريد، مىدانيد كه اينها با اسم ترقى چه كردند با مملكت ما و با اسم تمدن چطور ما را عقب راندند، نيروى انسانى ما را هدر دادند، تمام شوون ملى ما را به شكست دادند.
من از شما آقايان كه در اين اوقات سختى، با بيماران كه خودتان بودند، همه از خودمان بودند، با اين مجروحين و مصدومين همراهى كرديد، زحمت كشيديد، من از همه شما متشكرم و خداوند اميدوارم كه از همه شما راضى باشد، شماها در اين موقع از زمان از جندالله بوديد ،براى خدا انجام اين وظايف را كرديد، من از بانوان شما و از آقايان، از همه تشكر مىكنم. خداوند همه شما را عزت و سلامت و سعادت بدهد، آزادى بدهد.
ماموريت خرابكارانه شاه براى وطنش
ما در اين پنجاه و چند سال روى آزادى را نديديم. شما جوانها يادتان نيست كه در زمان رضا خان چه گذشت بر اين ملت، من از اول تا حالا شاهد قضايا بودم، من همه تلخىهايى كه از زمان اين پدر و پسر گذشته است بر ملت ما، آن تلخىها را چشيدهام و شما آقايان همين زمان اين را و شايد اخيراً زمان اين را بعضيتان مطلع شديد و ديديد چه كردند اينها با ما. او را انگليسىها آوردند و مامور كردند (اين را متفقين به حسب آنطورى كه خودش در كتاب نوشت و بعد شنيدم كه آن جمله را برداشتند، خودش در كتاب نوشت كه متفقين كه آمدند اينجا، صلاح ديدند كه من باشم ) ماموريت براى وطن داشت كه اين وطن را به شكست برساند، به عقب برگرداند، ماموريت داشت كه اقتصاد ما را فلج كند، ماموريت داشت كه دانشگاههاى ما را نگذارد عمل بكنند، ماموريت داشت كه زراعت ما را و كشاورزى ما را بكلى ساقط كند، ماموريتها را هم خوب انجام داد، ماموريت داشت كه همه خزائن ما و مخازن ما را به رايگان بلكه بدتر از رايگان، آنكه به آمريكا داد نه
صحيفه نور ج 5 صفحه 159
اينكه رايگان بود بلكه عوضش پايگاه براى آنها درست كرد، نفت داد و پايگاه براى خود امريكايىها در ايران عوض نفت درست كرد، يعنى هم عوض به جيب آنها رفت هم معوض به جيب آنها رفت، ماموريت را خوب انجام داد لكن آنها هم خيلى پشتيبانىها را، گفتند هى پشتيبانى مىكنيم، چه تهديدها كردند، چيزها گفتند. لكن ملت بحمدالله ايستاد و با اينكه هيچ دستش نبود، قوت ايمان داشت يعنى يك نهضت اسلامى بود، همه با اسم اسلام جلو مىرفتند، چون با اسم اسلام بود و با ايمان به خدا بود بر همه قدرتهاى بزرگ، ابرقدرتها غلبه كردند و آن دستگاه بزرگ را فر و ريختند با دست خالى، با توپها و تانك و همه را شكست دادند و كاخها را فرو ريختند و حالا او را آمريكايىها هم قبولش ندارند، آن رقيق شفيقش ملك حسن هم مىگويد اين را به عنوان يك آدم عادى مىپذيرم، ملك حسينش هم مثل ملك حسنش ،همه به او پشت كردند و خداى تبارك و تعالى از او انتقام خواهد كشيد.
كيفر واقعى شاه تنهابدست خدا و در دنياى ديگر ميسر است
انتقام اينطور مجرمها را ما نمىتوانيم بكشيم، براى اينكه كسى كه يك نفر را بكشد، يك جان را از بين ببرد، جان او هم باندازه اوست - او، ديگر او - به اندازه يك نفر كه كشته شد، ما قصاص مىتوانيم بكنيم، كسى كه صدها هزار نفر را به كشتن داده است، كسى كه صدها هزار نفر را به زجر در زندانها و در بيغولهها جاى داده است، اين جز اينكه در يك عالم ديگرى كه ابدى است، براى هر يك از اينها يك حسابى باز مىشود و اينجا قدرت نيست براى اين كار. ما يك نفر را مىكشيم به جاى يك نفر، جان اشخاص، فرق ما بين شاهش و گدايش و مجرمش و غير مجرمش فرقى نيست بلكه جانهاى اينها شريفتر از اوست.
ما نمىتوانيم، بشر نمىتواند اين مجرمهاى بالذات را ازشان انتقام بكشد، براى اينكه آخرش هر چه زجر بكند، يك نفر را زجر كرده و اين يك نفر هزاران نفر را. ما چطور مىتوانيم،يك نفر در مقابل يك نفر ما مىكشيم، اين هزاران نفر را كشته است، هزار دفعه كه نمىتوانيم بكشيم لكن آنجائى كه خداوند بخواهد انتقام بكشد، مىكشد، زنده مىكند، مىكشد، زنده كند، براى هر يك از اينها شكنجه مىكند، چه شكنجه اى، شكنجههايى غير از اينكه در اينجاست. انتقام را خداى تبارك و تعالى انشاءالله مى كشد از اينها.
هر چه براى خدا باشد محفوظ است
من تكرار مىكنم اينكه شما آقايان كه در اين مدت زحمت كشيديد، پيش خداى تبارك و تعالى ماجور هستيد، اينكه براى خدا باشد، جائى نمىرود، هست، محفوظ است براى شما، هر چه كه براى خدا باشد منسى نخواهد شد، محفوظ خواهد بود. براى خدا كار بكنيد، از حالا به بعد هم براى خدا، براى سازندگى يك مملكتى كه خراب است.
صحيفه نور ج 5 صفحه 160
همه چيزمان خراب و درهم و برهم و همه بايد با هم با يك صدا اين نهضت را نگذاريد كه به سستى بكشد، حفظ كنيد، همه مكلفيم كه حفظ كنيم اين را، با اين نهضت اسلامى ما تا اينجا آمديم و قدرتها را عقب زديم، با اين نهضت اسلامى بايد سازندگى كنيم از حالا به بعد، يعنى همه با هم، همه با هم به جلو برويم، همه با هم به يك تمدن صحيح، نه تمدن محمدرضائى، تمدن الهى، تمدن رسول اللهى، آنكه همه اقشار بشر را، سياه و سفيدش را هيچ فرق نمىگذارد مگر اينكه به تقوى ان اكرمكم عندالله اتقيكم ميزان تقوى است، ميزان انسانيت است.
خداوند همه شما را تائيد كند و همه با هم انشاءالله اين راه را طى بكنيد و همه با هم انشاءالله به بهشت اعلى برويد .
و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 161
تاريخ: 16/12/58
بيانات امام خمينى در ميان جمعى از پزشكان
بايد طبيب جسمى و طبيب روحى وحدت داشته باشند
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
يكى از آثار اين نهضت اين شد كه ما با رخسارهايى مواجه مىشويم كه قبلاً به واسطه قعاليتهايى كه عمال اجانب و خود اجانب در مدتهاى طولانى كرده بودند از هم جدا بوديم، همه قشرها از هم جدا بودند. ما يعنى روحانيت ، با شما يعنى اطباى ارجمند، قوه مان فرق دارد با آنهاى ديگر. العلم العلمان : علم الابدان و علم الاديان روح. جسم با هم وحدت دارند، جسم ظل روح است، روح باطن جسم است، جسم ظاهر روح است، اينها با هم يكى هستند، جدايى از هم ندارند. همانطورى از هم ندارند. همانطورى كه جسم انسان و روح انسان وحدت دارد بايد طبيب جسمى و طبيب روحى وحدت داشته باشند. اينها بايد يك باشند و مع الاسف ما را از هم جدا كردند، ما را از همه اقشار جدا كردند. روحانيت را يا به نسيان، به طاق نسيان سپردند يا لكه دار كردند. شما را از نظر ما انداختند، ما را از نظر شما انداختند. اين خيانتى بود كه در عرض قريب سيصد سال اجانب با كارمنداهاى خودشان، با عمال خودشان انجام دادند. دانشگاه را از مدارس ما جدا كردند بلكه هر يك را مخالف ديگرى كردند. اقشار ملت ما را از هم جدا كردند. اين خيانت بزرگى بود كه به ما و به ملت ما كردند تا ما را به اين روزها نشاندند، نه تنها اقشار يك ملت را از هم جدا كردند، ملتها را از هم جدا كردند به طورى كه ملت ايران با ملت تركيه هيچ روابط ندارد. اصولاً، اگر مخالف نداشت موافقت هم نداشت، بى تفاوت بود. اگر مصيبتى به برادرهاى ترك ما مثلاً مىرسيد يا عرب ما، برادرهاى فارس ما بى تفاوت بودند و به عكس اگر به ما مصيبتى مىشد، اينها بى تفاوت بودند. اين بى تفاوتى از همين عمال اجانب و خود اجانب ايجاد شد كه تا توانستند مخالفت ايجاد كنند و اگر نتوانستند غفلت ايجاد كنند و ما را غافل كردند از مقدرات خودمان، غافل كردند، از مقدرات برادرهاى خودمان هم غافل كردند. ما بايد از اين به بعد اين هوشيارى كه ملت ما پيدا كرده است جديت كنيم كه اين ادامه پيدا كند.
انسانهاى ما را يا از ما گرفتند و يا به مراكز فحشا كشيدند
ما صدمه اين غفلتها را سيصدسال است كه داريم مىخوريم. پنجاه و چند سال است كه
صحيفه نور ج 5 صفحه 162
پير مردهاى ما، آنهايى كه به سن من يا يك قدرى هم كمتر هستند پنجاه و چند سال است كه عذاب اليم اين طايفه را كشيدند و شما جوانها هم بيست و چند سال است كه ديديد هر چه ديديد و شنيديد هر چه شنيديد. همه ذخائر ما را از بين بردند، نيروى انسانى كه از همه ذخائر بالاتر است از بين بردند، انسانهاى ما را كه بايد مقدرات اين مملكت در دست آنها باشد و مملكت را آباد كنند، معنويتش را آباد كنند. ماديتش را آباد كنند، اين نيروها را از دست ما گرفتند يا به مراكز فحشا كشيدند. تمام مراكز آموزشى را اينها مراكز فحشا قراردادند. سينما كه يكى از مراكز آموزشى است در دنيا، راديو و تلويزيون كه يكى از مراكز آموزشى است براى همه ما، آموزش براى همه طبقات، دستگاهى است كه بايد همه ملت را آموزش بدهد اينها به صورت ديگرى واژگون در آوردند. سينماها را مراكز فحشاء تقريبا قرار دادند. راديوها تبليغاتشان ديديد چه بود، تلويزيون هم همين طور. اينهائى كه امروز به خدمت اسلام در آمدند بايد اصلاح بشوند و مشغولند به فعاليت براى اينكه اصلاح بشوند. الان هم اين تتمه رژيم فاسد در آنها هست، در مطبوعات ما هست، در روزنامههاى ما هست، در مجلات ما هست، الان هم آن فساد هست، آن تتمه بايد به تدريج - اينها - اصلاح بشود. اين اخلاق فاسدى كه در جوانهاى ما ايجاد كردند باز هم تتمهاش هست لكن بايد اصلاح بشود. خدا مىداند كه اين مراكز فحشا با جوانهاى ما چه كرد، براى آنها همه چيز را تهيه كردند كه غفلت كنند از همه چيز خودشان. مراكز فحشا را درست كردند به رايگان دادند، دعوت كردند، دعوتها كردند جوان هاى ما را كشيدند در آن مراكز و از مقدرات خودشان غافلشان كردند.
ما هر چه داريم از ايمان به خدا و وحدت كلمه است
من خدا را شكر ميكنم كه در ظرف اين يكسال، يكسال و نيم يك تحول اساسى در ملت ما پيدا شد، جوانهاى ما توجه به مسائل روز پيدا كردند منصرف شدند از آن، اكثرا از آن چيزهائى كه قبلا بود، متحول شدند، منصرف شدند، تحول هايى معنوى پيدا شد كه اين تحولها را نمىتوانيم اسمى روى آن بگذاريم الا اينكه دست خدا بود توى كار. بشر نمىتواند تحول روحى در همه طبقات، اين را كرارا گفتم كه يك پاسبان مىآمد يك بازار را سرتاسر هرامرى را كه مىكرد اطاعت مىكردند و براى خودشان حق چون و چرا قائل نبودند، نه اينكه حق قائل بودند و نمىكردند، اصلا وضع روحى شان را اينطور كرده بودند كه حرف كوركورانه بايد اطاعت كرد، همين طور كه ارتش ما هم اينطور بود. مردم را اينطور كرده بودند كه مثل گوسفند اطاعت كند، سر تا پا اطاعت باشد چه فرمان سلطان چه فرمان خدا، چه فرمان ايزد چه فرمان شاه اين كلمه را در اذهان بچههاى ما از بچگى رشد دادند، آن هم اين شاه. يك تحولى پيدا شد در ظرف يكى دو سال كه همين جمعيتى كه از پاسبان آنطور وحشت داشتند، با تانكها حمله كردند و به شاه هر چه خواستند گفتند و او را هم بيرونش كرد. همين جمعيت كه ديروز از يك ستارهدار آنطور خوف و وحشت مىكرد مشتش را گره كرد مقابل همه ايستاد و همه را بيرون كرد. اين غير از تحول الهى، غير از حكم الهى نيست. ايمان است، اگر ايمان نبود، نمىشد. ايمان
صحيفه نور ج 5 صفحه 163
مىخواهد. ايمان به خدا اين كار را كرد، ايمان به مبادى اسلامى اين كار را انجام داد، همه با هم، همه با هم گفتند كه ما اسلام را مىخواهيم. اين ايمان بود، قدرت ايمان غلبه كرد بر اين قدرتها و الا ما كه چيزى نداشتيم. با همان كاردهاى توى مطبخها و با همان - عرض مىكنم - چوبها و با همان چيزها آمدند بيرون و غلبه كردند بر اين تانكها و توپها و مسلسلها و اينها، گفتند اينها ديگر اثر ندارد در مقابل ايمان اثر هم نداشت و نتوانست اثر بكند. ايمانتان را حفظ كنيد آقا، ايمان به خدا را حفظ كنيد، وحدت كلمه را حفظ كنيد، اين نهضت را حفظ كنيد. ما هرچه داريم از اين ايمان و وحدت كلمه، آنها ايمان را از ما خواستند بگيرند و وحدت كلمه را. كوشش كردند براى اين دو تا و خداى تبارك و تعالى نخواست و با ما بود و متحول كرد يك مملكت و يك ملتى كه اعتنا به مسائل دينى نداشت متحولشان كرد به طورى كه همه توجه دارند. همه با اينان به ميدان آمدند. يك ملتى كه باهم دعوا داشتند، اين شهر با آن شهر، خود شهر، اين محله با آن محله، اين جوان با آن جوان، يك دفعه يك تحول الهى پيدا شد كه حسن تعاون پيدا شد. يكى از دوستان من مىگفت كه در تهران من در اين تظاهرات ديدم كه يك پيرزنى يك جائى ايستاده يك كاسهاى دستش است تويش پول است، گفت لابد اين حالا مىخواهد يك پولى جمع بكند، رسيدم به او گفتم كه پيرزن چيه؟ گفت كه حالا چون بازار تعطيل است مردم هم به تلفن احتياج دارند من ديدم كه اين كار را من بكنم، اين پولها را بياورم كه مردم پول خرد ندارند بردارند بيندازند آنجا و تلفن كنند. يك همچو حسى در يك افراد پيدا شد، يك همچو حس تعاونى كه وقتى كه اين جمعيت بيرون مىآمد همه مردم توى خانه و بيرون با اينها كمك مىكردند. اين تحول به دست خدا واقع شد.
همه را دعوت كنيد تا فقط به جمهورى اسلامى راى بدهند
اتكال به خدا بكنيد. اگر خداى نخواسته اين ايمان از دست ما گرفته بشود، اين اتكال خدا از دست ما گرفته بشود وحدت كلمه هم گرفته خواهد شد باز خداى نخواسته برگشت به همان - مصيبتهاست. دعوت كنيد مردم را، دعوت كنيد همه را به اينكه در اين رفراندم به جمهورى اسلامى، فقط جمهورى اسلامى. يك كلمه اينور، يك كلمه آنور نبايد باشد، نه از آن اسقاط بشود، نه به آن زياد بشود. شياطين مىخواهند يك كلمه را اسقاط بكنند، يا كلمه را زياد بكنند. توجه به اين معنا داشته باشيد، دعوت كنيد همه را.
من از همه اطباء ايران و حالا كه قم هستم از اطباء قم و از مريضخانهها تشكر مىكنم كه در اين مصائب اينها هم حس مسئوليت كردند و انجام وظيفه كردند. خداوند همه شما را به وظائفتان بيشتر از اين آشنا كند كه اين دعاى بزرگى است و همه شما را سعادت بدهد و همه شما را سلامت و مملكت شما را از دست اجانب نجات بدهد انشاءالله. خداوند همهتان را حفظ كند.
والسلام عليكم والله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 164
تاريخ: 16/12/58
بيانات امام خمينى در جمع روحانيون و طلاب قم
ما بايد بنده باشيم و همه چيز را از خدا بدانيم كه غرور اسباب شكست است
بسم الله الرحمن الرحيم
من سخنان ايشان را تاكنون نشنيده بودم و موجب شرمسارى است كه همه ما داريم و من اميدوارم كه نمايندگان ما همه موفق باشند. فقط يك نكته را مىخواستم عرض بكنم و آن اينكه اين مبالغات را كه راجع به من فرمودهاند، من نمىپذيرم. من يك خادمى از همه شماها هستم و قضيه رهبرى و غير رهبرى در كار نيست، قضيه نهضت است و صف واحد، همه با هم.
ايشان خوب بيان مىكنند لكن راجع به من را يك قدرى بايد عرض كنم تندروى فرمودند و خصوصا در حضور كسى از او اينطور تمجيد كنند، ممكن است كه باور كند، غفلت كند و فاجعه ببار بياورد. من اميدوارم كه همه آقايان اين جهت را توجه داشته باشند كه در عين حال كه يك نهضت مقدس عالى بوده است كه نظيرش را ما سراغ نداريم و يك نهضتى بود كه با ضايعات كم، عايدات زياد، عايد ما شد، در ظرف بايد گفت چند ساعت اين رژيم منحوس را از بيخ و بن كند، لكن غرور نياورد. غرور اسباب شكست است. بايد ما بنده باشيم و همه چيز را از خدا بدانيم.
فراگير شدن نهضت در كليه اقشار، يك مساله الهى است
من آنوقتها كه مىديدم كه اين نهضت همگانى شده است و همه اقشار ملت را گرفته است، كه بچهاى كه پستانك دهنش است پستانك را در مىآورد و شعار مىدهد و اين در يك قشر محدود نيست بلكه قشرها را فرا گرفته است، از حدود هم گذشته است، من اميدوار مىشدم براى اين نكته كه مىديدم كه مسالهاى نيست كه بشر بتواند، مسالهاى نيست كه به رهبرى درست بشود، مسالهاى نيست كه مردم بتوانند، مسالهاى است الهى. اين قدرت خداى تبارك و تعالى است كه با عنايات خاص خودش اينطور كرد كه تمام اقشار ملت ما يك زبان شدند، تمام اقشار يك مقصد شدند، مقصد واحد، شعار واحد من اميدوار شدم. آنوقت هم كه در سختى بودم و هجوم از اطراف بود، تهديدات از اطراف، از آمريكا بود، از ايران بود و مىخواستند مانع بشوند از اينكه من بيايم به ايران، و آن نقشهها را كشيدند، و بحمدالله آن نقشهها نقش بر آب شد - من از آنوقت مطمئن - اگر مطمئن نشدم خيلى احتمال مىدادم كه مسئله، مسئله غير عادى باشد و بود همينطور. و لهذا همه اين تهديداتى كه شد و توصيههائى كه شد،
صحيفه نور ج 5 صفحه 165
از قبل دولت ايران بوسيله دولت فرانسه و امريكا به وسائل مختلف، اينها همه قوت داد ذهن مرا كه اينها توطئه مىخواهند ببينند، از رفتن من به ايران، اينها يك خوفى در دلشان هست و رفتن من را مىخواهند تعويق بيندازند، زودرس است حالا نرويد. به صورت اينكه با ما مىخواهند يك مثلا نوازشى از ما بكنند، يك مصلحت بينى و من مىديدم كه دشمنها نمىخواهند مصلحت ما را ببينند، مصلحت خودشان اين است. من اين را فهميدم عازم شدم به اينكه نه، بايد بروم. توصيهها هم، از رفقاى ما هم، از دوستان ما هم توصيه مىشد كه حالا زود است، لكن من اصرار آنها را از آن فهميدم كه نه زود نيست حالا بايد رفت و اينها در صددند كه همه قوا را جمع بكنند و يك توطئهاى است در كار. اينجا هم كه من آمدم باز آقايان، بعضى از آقايان مىگفتند كاش مثلا زودتر نمىآمدند باز يك مقدارى زود بود ولى من اعتقادم اين بود كه زود نبود، و زود هم نبود. اگر ما اينها را مهلت داده بوديم و يك قدرى تعويق انداخته بوديم، شايد تا حال اگر تعويق انداخته بوديم اينها كارهاى خودشان را كرده بودند، و نقشههايى كه بايد بكشند پياده كرده بودند، و ما تا آخر ديگر نمىگذاشتند كارى بكنيم، شايد ما را ديگر نمىگذاشتند به اين حدود بيائيم، لكن من روى همان معنا كه از كارهاى اينها و از سفارشات اينها اطمينان پيدا كردم به اينكه مسالهاى در كار است. رفقا هم كه به من مى گفتند خوب است كه يك قدرى تعويق بياندازيد، مىگفتم نمىشود اين، براى اينكه اينها دشمنهاى ما هستند كه مىگويند نرو، اگر چنانچه آنها همچو چيزى نمىگفتند، خوب يك چيز بود، اما اينها دشمن ما هستند كه مىگويند حالا نرو زودرس است حالا.براى آنها زودرس بود، لكن به ما مىگفتند كه حالا رفتن شما زودرس است.
پيشرفتهاى چشمگير به اراده مقدس و مدد غيبى خداوند
از اين جهت من آمدم و بحمدالله تاكنون پيشرفتهاى چشمگيرى شد، به طورى كه اين نهضت نمونه است در همه نهضتهائى كه در طول تاريخ واقع شده است، يعنى نهضتى است كه همه قشرها، من گمان نكنم كه در تاريخ نهضتى كه بچه كوچولو هم همان شعار پيرمرد و شعار جوان را بدهد، تحقق پيدا كرده باشد. چنانچه نهضتى كه اين طور يك همچو قدرت غولوار را و با پشتيبانىهاى ابرقدرت، اين نهضت با دست خالى پيش ببرد، اين هم يك امر غيبى بود. ما نبايد غرور پيدا كنيم كه ما كرديم، خداست كه اين كارها را به اراده مقدسه خودش انجام داد.
حالا هم صفهاى ما بايد فشردهتر بشود. يك قشر نمىتواند اين خرابىها را ترميم كند، همه با هم، همه با هم، تمام اقشار با هم به پيش. اگر چنانچه از اين به بعد سستى بشود خداى نخواسته، اين نهضت رو به سستى برود، آنها در كمينند و دشمنهاى ما دست بر نداشتهاند.
اينجا مملكت نفت است، اينجا مملكت چيزهاى ديگر، ذخائر زير زمينى زياد است، آنها دست از اينجا بر نمىدارند. اينجا سرحدى است كه براى آنها قضيه سوق الجيشى در كار است، آنها به اين زودى دست بر نمىدارند، لكن ملت ما بايد هوشيار باشد، ملت ما خيال نكند تمام شد مطلب، آقايان
صحيفه نور ج 5 صفحه 166
خيال نكنند كه مطلب تمام شد حالا بايد ديگر رها كنيم، خير مطلب مهم است و از اين به بعد همه با هم باشيم.
اختلاف، ناشى از هواى نفس و وسوسه شيطان است
تبليغات ما بايد قوىتر بشود از سابق، اقشار ما بايد فشردهتر بشوند از سابق، صف ما بايد فشردهتر بشود، اختلافات ما بايد كمتر بشود. من متاسفم كه در بعضى از بلاد مىشنوم اختلاف شده است. اختلاف سر چه؟ براى چه اختلاف؟ آنهائى كه اختلاف مىاندازند، اينها معلوم شد از اسلام اصلا حظى ندارند. اين اختلاف معنايش اين است: شكست اسلام. اگر ما با هم مختلف بشويم، اسلام شكست مىخورد. اگر در قشر روحانى خداى نخواسته مردم احساس كنند كه اين اختلافات براى دنياست، براى دين كه اختلافى در كار نيست، همه ما، همه ما يك دين داريم، يك قرآن داريم، اگر اختلافى پيدا بشود اختلاف روى اساس دين است، شيطان است كه اختلاف مىاندازد.
اگر ساير مردم توجه كنند كه ملاها روى هواهاى نفسانى با هم مختلف هستند، طلبهها روى هواهاى نفسانى با هم مختلف هستند، مردم از شما رو بر مىگردانند. از شما رو برگرداندند. اسباب شكست شماست، شكست شما شكست اسلام است. وظيفه شما سنگين است آقا. شما بايد با اخلاق خودتان، با اعمال خودتان مردم را دعوت كنيد. شما هادى مردم هستيد. شما بايد چراغ باشيد، شما بايد نور باشيد. تهذيب كنيد نفوس خودتان را، حب دنيا را از نفستان بيرون كنيد، راس كل خطيئه است. همه خطاها از حب دنياست، از حب شهرت است. اين حب را از دل خودتان بيرون كنيد، بميرانيد اين حب را، زنده بشويد به زندگانى اسلام، زندگانى الهى. شما الهى بشويد، وحدت پيدا بكنيد، صفتان را واحد كنيد.
دشمنها در كمين شما هستند، در كمين ملت ما هستند. دشمنها حالا فهميدند كه وحدتى كه در ايران پيدا شده است آنها را شكست داد. الان بيشتر درصدد هستند، براى اينكه چشيدند آن مزهاى را كه وحدت داشت در بين ما. آنها عذاب او را چشيدند، الان در صدد اينند كه شماها را متفرق كنند، از هم جدا كنند شما را، خودتان را از هم جدا كنند و شما را از قشرهاى ديگر جدا كنند، دانشگاه را از دانشگاههاى اسلامى، دانشگاه علوم قديمه جدا كنند، قشرهاى متجدد و متنور را از شماها جدا كنند، چنانچه در دويست، سيصد سال به اين طرف اين نقشه بوده است. نقشه، نقشهاى بوده است كه ايران را ويران نگه دارند براى پيشرفت، شما مطالعه كنيد كتبى كه در اين باب هست. ايران را نمىشود ويران كرد الا به ويران كردن جناحها، نمىشود فتح كرد الا به اينكه شماها را از هم جدا كنند. روحانيون با هم بايد باشند، اينها همه لشكر امام زمان هستند. همه با هم، اگر خداى نخواسته در صفوف شما يك خللى پيدا بشود، اين خلل شيطانى است، براى هواهاى نفس است و اگر اين خلل پيدا بشود، در ملت خلل واقع مىشود. در ملت اگر خلل واقع شد، آنهايى كه در كمين هستند حمله خواهند كرد، و شما را از بن خواهند كند. اين دفعه اگر خداى نخواسته اينها غلبه بكنند، نه از روحانى چيزى باقى
صحيفه نور ج 5 صفحه 167
مىگذارند و نه از متنورالفكر، منورالفكر نه از قشر جديد چيزى باقى مىگذارند و نه از قشر قديم. اينها فهميدند كه با اين وحدت ما قدم برداشتيم، استعمار را شكست داديم، اما شكستى كه اولش است. اگر چنانچه خداى نخواسته يك خللى واقع بشود، خداى تبارك و تعالى از شما ناراضى است، از قشر روحانى ناراضى است. روحانى مبدا امور است، اگر خللى واقع بشود اذا فسد العالم فسد العالم فاسد عالم، عالم را متعفن مىكند. تعفن عالم، عالم را متعفن مىكند. در جهنم از تعفن عالم پناه مىبرند به آتش، و اين تعفن، تعفن توجه به دنياست، توجه به مقام است، توجه به رياست است. از اين چيزها اجتناب كنيد.
براى حفظ اسلام به فقه و فقاهت نيازمنديم
شمائى كه الان جوان هستيد مىتوانيد خودتان را تهذيب كنيد، اگر پير شديد، ضعيف مىشويد نمىتوانيد. الان قواى شما قوى است و شيطان در شما ضعيف، وقتى سن شما زياد شد قواى شما ضعيف مىشود و شيطان در شما قوى، آن وقت ديگر نمىتوانيد، شكست مىخوريد. الان بايد خودتان را تهذيب كنيد، حوزههاى علميه بايد خودشان را تهذيب كنند. در خلال تهذيب، هر كار كه هست تعقيب كنند از علميات. ما فقاهت لازم داريم. اگر فقيهى از بين برود، اسلام از بين مىرود. ما فقيه لازم داريم، بايد دنبال فقه باشيم. در عين حالى كه دنبال فقه هستيد همانطورى كه ائمه عليهالسلام بودند، حضرت امير سلامالله عليه بود، در عين حالى كه نمازش آنطورى بود، در عين حالى كه عبادتش آنطور بود، شمشيرش هم آنطور بود، در عين حالى كه بسط علم و توحيد مىكرد و يك مثل نهجالبلاغه را گذاشت براى ما، در عين حال جنگ مىكرد، در عين حال شمشير مىكشيد، در عين حال كه زاهد بود، در عين حال قوى و قدرتمند بود، جنگجو بود، اينها با هم بايد باشند.
اسلام منهاى سياست از بدترين القائات استعمارگران
اسلام همه چيز است. - اسلام را - يكى از بدترين چيزى كه اجانب در بين مردم و در بين خود ما القا كردند اين است كه اسلام براى اين است كه ما همان عبادت بكنيم، چنان كه مذهب مسيح را هم مسخ كردند. مذهب مسيح مسخ شد. مسيح هرگز نمىشود كه دعوتش اين باشد كه فقط عبادت بكنيد، ظلمه را بگذاريد به كار خودشان، اين نمىشود، نبى نمىتواند اينطور باشد، مسخ شده است اينها. اينها اسلام را در نظر ما، در نظر جاهلين مسخ كردند. اسلام را بصورت ديگر نشان دادند و اين از كيدهائى بود كه با نقشههاى پياده شده است و ما خودمان هم باور كرديم آخوند را به سياست چه؟ اين حرف، حرف استعمار است. آخوند را به سياست چه؟ ساسه العباد در دعاى جامع، زيارت جامعه است ساسه العباد چطور امام را به سياست آره، اما آخوند را به سياست نه؟!
حضرت امير يك مملكت را اداره مىكرد، سياستمدار يك مملكت بود، آنوقت آخوند را به سياست چه؟! اين مطلبى بود كه مستعمر براى اينكه آخوند را جدا كند از دولت و ملت، القا كردند به
صحيفه نور ج 5 صفحه 168
او، آخوند هم باورش آمد. خود آخوند با ما مبارزه مىكند كه شما چكار داريد به سياست! اين آخوند سياسى است. اين چيزى بوده است كه ما را عقب كرد، به عقب راند. آخوند، نمونه اسلام است.
قرآن كتاب انسانسازى است
اسلام همه چيز است، قرآن همه چيز است. قرآن، انسان درست كن است، كتاب انسانسازى است. قرآن همه چيز دارد: سياست دارد، فقه دارد، فلسفه دارد، همه چيز دارد. انسان همه چيز است و بايد همه احتياجاتش را قرآن تامين بكند. انسان يك اعجوبهاى است كه همه عالم است و قرآن يك اعجوبهاى است كه اداره انسان را به همه اقشار مىكند، در عين حالى كه فقيه درست مىكند، حكيم درست مىكند، فيلسوف درست مىكند، شمشيرزن درست مىكند، جنگجو درست مىكند. فقيه بايد جنگجو هم باشد، فقيه بايد سياف باشد ولى فقيه هم باشد و فقهش را از دست ندهد.
اينطور نباشد كه حالا بگوئيد كه حالا كه وقت نهضت است ديگر درس هيچى، اين غلط است، علم همه چيز است، علم همه جهات است. حضرت امير براى علم شمشير مىزد، براى توحيد شمشير مىزد، براى بسط فقه شمشير مىزد، خيال نكنيد كه حالا كه ما وارد شديم در مسائل سياسى ديگر نبايد وارد به مسائل علمى بشويم. شما كه جوانيد بايد فقاهت ايجاد كنيد، فقاهت در خودتان ايجاد كنيد. بايد فقيه بشويد. فقيه از او كار مىآيد، اما فقيه مهذب، طلبه مهذب، انسان مهذب، ملت مهذب.
همه بايد اخلاق خودشان را تهذيب كنند، همه بايد جهاد با نفس بكنند. لكن شماها اولى هستيد. شمائى كه جندالله هستيد بايد به امر خدا، جندالله معنايش اين است كه به امر خدا بايد عمل بكنند، به فرمان او، همانطور كه جندى به فرمان سرلشكرش، به فرمان سپهبدش، عمل مىكند. شما جندالله هستيد، به فرمان او بايد عمل كنيد، اگر چنانچه از فرمان او تخطى بكنيد، جندالله نيستيد. هر مقدارى كه نازل شد، يا جندالله يا جند شيطان، اگر دنيا مطمح نظر شماست جند الشيطان، اگر حق تعالى مطمح نظر شماست جندالله.
ظل الله همين طور است. سلطان ظل الله است، اگر تخلف از يك جهتى بكند، ظل الشيطان مىشود. ظل سايه است، سايه همه چيزهايش به ذى ظل است، خودش هيچ ندارد. ظل الله كس است كه تمام حركاتش به امر خدا باشد، مثل سايه باشد. خودش هيچ، سايه خودش هيچ حركتى ندارد. ذى ظل هر حركتى كرد سايه هم همانطور حركت مىكند. اميرالمومنين ظل الله است، پيغمبر اكرم ظل الله است كه هيچ حركتى از خودش ندارد، هر چه هست از خداست. اينها ظل الشيطان هستند. به اين سلاطين ظل الله مىگفتند، ظل الشيطان هستند. ظل الله ميزان تميز ماست كه اين سلطان آيا حق است يا باطل. ظل الله ميزان تميز است كه ما با همين تعبير بفهميم كه آيا اين سلطان حق است يا باطل. اگر از
صحيفه نور ج 5 صفحه 169
خودش چيزى كرد، عملى كرد، باطل است. اگر امر خدا را اجرا كرد، ظل الله است و الا ظل الشيطان است.
جندالله هم كه شما براى خودتان انتخاب كرديد، و يا براى شما انتخاب شده است همين است. به امر خدا، اگر گفت بنشين، بنشين. اگر گفت بايست، بايست. اگر اينطور باشد جندالله است، اما اگر خدا فرمود كه فلان عمل را بكن و شما تخلف كرديد تخلف، از شيطان است، به همين مقدار از بين مىرود. يك وقت مىبيند كه انسان تا آخر همه كارهايش لله نبوده است، همه كارهايش براى شيطان بوده است. يك انسان در صورت، يك شيطان در واقع، آنجا هم كه برود به صورت شيطان در مىآيد.
كوشش كنيد آقايان در تهذيب نفس، در تحكيم مبادى اسلام، در تحكيم فقه اسلام، در بسط فقه اسلام، اين فقه غنى. در عالم مثل فقه شما چيزى نيست، اين فقه غنى را بسطش بدهيد. لكن در عين حالى كه فقيه هستيد جناح سياست را رها نكنيد، تفكر كنيد در امور، وارد بشويد در امور، دخالت كنيد در امور من فقيهم و ديگر كارى نداريم به چيزى نمىشود اين. شما فقيه هستيد ولى بايد در امور دخالت كنيد، در مقدرات مردم دخالت كنيد، شما پاسداران اسلام هستيد، بايد پاسدارى كنيد. خداوند انشاءالله همه شما را توفيق بدهد. خداوند انشاءالله ما را در پناه شما حفظ كند.
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 170
تاريخ: 16/12/57
بيانات امام خمينى در جمع كارمندان شركت مخابرات
وحدت كلمه و ايمان به خدا، رمز پيروزى ملت
بسم الله الرحمن الرحيم
درود بر ملت مجاهد ايران، درود بر ملتى كه با دست خالى، با اتكال به خداى تبارك و تعالى و وحدت كلمه و مقصد، ريشه ظلم، ريشه استبداد، ريشه تمام ناسازگارىها را از بيخ و بن كند. درود بر شما جوانان، درود بر شما كه از راههاى دور آمدهايد براى تفقد از من و تفقد از اهالى اينجا. مىدانيد كه ما رنجها ديديم، ملت ما خونها داد، ملت ما رنجها كشيد، پنجاه و چند سال آن قدر رنج كشيد كه ديگر طاقت نياورد و مىدانيد كه رمز پيروزى شما ملت بزرگ، وحدت كلمه و اتكال به ايمان بود. اين ايمان به خدا بود كه شما را پيروز كرد، اين ايمان به خدا بود كه از شهادت نترسيدند جوانهاى ما، ايمان به خدا آنها را در اين مبارزه پيش برد و بايد اين رمز را حفظ كنيد.
براى ادامه نهضت بايد دسيسهها را خنثى كرد
ما الان در بين راه هستيم، راه تمام نشده است، آنهائى كه خيانتكار و جنايتكار بودند، ريشههايشان باز موجود است. جنايتكارهاى خارجى، نفتخوارهاى مفتخوار دست بردار نيستند، بايد هشيار باشيد، بايد بيدار باشيد، بايد دسيسههاى آنها را خنثى كنيد. عمال آنها الان در بين طبقات ما مىخواهند اختلاف ايجاد كنند، تظاهرات ضد دينى بكنند، كارهائى بكنند كه شما قشرهاى محترم، شما برادرهاى معظم از هم جدا بشويد، همان حيلهاى كه از چند صد سال پيش از اين، خارجىها كردهاند و دولتهاى اسلامى را از هم جدا كردهاند و در هر ملتى بين افراد و بين اقشار مخالفت انداختهاند.
اين وحدت كلمهاى كه در سرتاسر ايران پيدا شد و اين وحدت غرضى كه در سرتاسر ايران پيدا شد كه همه يك چيز مىخواستند و آن اينكه حكومت اسلام، جمهورى اسلام در سرتاسر ايران مقصد همه بود، اتكال به خدا و مقصد اينكه حكم خدا جارى بشود و جمهورى اسلامى در ايران بر قرار بشود شما را پيروز كرد، تا اينجا پيروز كرد. الان وقت آن است كه رفراندم بعد از چند روزى كه خواهد شد، همه شما بيدار باشيد و از كيد دشمنان احتراز كنيد.
صحيفه نور ج 5 صفحه 171
بيدار باشيد كه خواست دشمنان ايجاد حكومتى غير از جمهورى اسلامى است
اينها مىخواهند يك جمهورى را در اينجا ايجاد كنند كه اسلام نباشد يا جمهورى دمكراتيك را كه باز اسلام در كار نباشد يا جمهورى دمكراتيك اسلامى، دمكراتيك را كه باز يك رنگ غربى به آن بدهند. شما بايد بيدار باشيد و جز جمهورى اسلام به هيچ چيز راى ندهيد.
شما كه الان مخابرات در دست شما هست بايد با مخابرات خودتان اين مطالب را برسانيد و هر قدر كه مىتوانيد، به هر جا كه مىتوانيد برسانيد، برسانيد كه اگر چنانچه تزلزل در اين امر حاصل بشود و اگر خداى نخواسته در اين امر سستى بشود، ممكن است اجانب ببرند. اگر اجانب در اين قضيه غالب بشوند خداى نخواسته، بايد ما برگرديم به حال اول و بدتر از آن. امروز آنها فهميدند كه با اسلام و وحدت كلمه ملت، آنها شكست خوردهاند، آنها احساس شكست در خودشان كردهاند و اگر خداى نخواسته در اين امر سستى بشود، آنها قطع مىكنند ريشههاى ما و ريشه اسلام را. شما بيدار باشيد برادران من، با هم متحد باشيد، همصدا باشيد، همه با هم جمهورى اسلامى.
خداوند همه شما را تاييد كند. خداوند به همه شما توفيق عنايت كند. همه سالم و صحيح باشيد. خداوند ملت ما و كشور ما را از شر اجانب نجات بدهد و تمام شما را سعادتمند كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 172
تاريخ: 16/12/57
بيانات امام خمينى در جمع عدهاى از مسلمانان قطر
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
من تشكر مىكنم از آقايان كه از نقطه دور براى تفقد از ملت ما، براى سركشى به ملتى كه بيش از 50 سال زير بار ظلم و جور و جنايت و خيانت لگدكوب شد، تشكر مىكنم از آقايانى كه از بلد نائين آمدهاند و تفقد مىكنند از ملت ما و از ما، خداوند شما را و همه مسلمين را از خواب بيدار كند. خداوند ما را در يك زمانى كه خواب و غفلت بر اكثر بلاد مسلمين سايه افكنده است، ما و همه مسلمين را هشيار و بيدار كند
اقدامات خائنانه اجانب در ايجاد تفرقه و جلوگيرى از تمسك مسلمين به قرآن
دستهاى خيانتكار اجانب كه مىخواستند شرق را و خصوصاً بلاد اسلامى را براى منافع خودشان قبضه كنند، با مطالعاتى كه كرده بودند در اين بلاد و تمام بلاد را، بيابانهايش را، قصبهاش را، شهرستانهايش را، وجب به وجب مطالعه كردهاند و روحيه گروههائى كه در اين بلاد زندگى مىكردند مطالعه كردهاند و آئينهائى كه اينها داشتند و كيفيت نفوذ آئينها در اينها، مطالعه شده است، به آنجا رسيدهاند كه نگذارند مسلمين متمسك به قرآن باشند. قرآن را آنها سد راه مىدانستند. اگر مسلمين همه متمسك به قرآن مىشدند، براى آنها مجالى باقى نمىماند. قرآن را و اسلام را از مردم جدا كردند، ملتها از اسلام جدا شدند.
دعوتهائى اجانب كردند، چه خودشان مستقيماً، چه بوسيله عمالشان در اين بلاد، دعوتهاى بر ضد اديان، بر ضد اسلام، بر ضد روحانيت اسلام، جدا كردند مسلمين را، بعضى را از بعض، ايجاد احزاب مختلفه از صدر مشروطيت به اين طرف تمام براى تفرقه بود و تمام براى اين بود كه مسلمين با هم مجتمع نباشند. ايجاد تفرقه بين مذاهب، مذاهب مسلمين براى همين مقصد بود كه اينها از هم جدا باشند و نتوانند براى اسلام و به نفع اسلام كارى بكنند. اين كارها در طول مدت بيش از 300 سال انجام گرفته است.
صحيفه نور ج 5 صفحه 173
همراهى كودكان صغير با پير مردان كبير از نكات بارز اين نهضت الهى
بحمدالله در ايران در اين سنوات اخير يك نهضتى، يك نهضت الهى پيدا شد كه من نمىتوانم اسمى رويش بگذارم الا اينكه اين نهضت الهى بود، نهضتى كه بچههاى صغيرش با پيرمردهاى كبير با هم بودند، نهضتى كه بچهها پستانك را در دهان مىگذاشتند، وقتى بيرون مىآوردند مى گفتند مرگ بر شاه، باز پستانك را به دهان مىگذاشتند. از بچههائى كه اول، اول صحبت و حرف زدنشان است تا پيرمردهائى كه آخر عهدشان است به حيات، همه با هم بودند و همه با هم طرد كردند اين طاغوت را. رمز پيروزى ايران همين بود كه اتكال به خدا، براى خدا و وحدت كلمه، وحدت كلمه و وحدت غرض، مقصد، از هر كس رسيدند، مقصد اين بود كه حكومت اسلام باشد، مقدمه اين بود كه حكومت طاغوت نباشد، مقصد اين بود كه استقلال و آزادى در پناه حكومت اسلامى باشد. رمز پيروزى ملت ما، وحدت كلمه و وحدت غرض و مهمتر، اتكال به خداى تبارك و تعالى. شما آقايان در هر جا كه هستيد اين رمز را فراموش نكنيد، البته من گله دارم از خليج و اطراف آن، آنها با ما بسياريشان موافقت نكردند، بلكه مخالفت كردند. شما خودتان كه آگاهيد از افرادى كه در آنجا بودند و پشتيبانى از طاغوت مىكردند و نمىدانم الان هم مىكنند با آرزو دارند كه برگردد؟! آنها را هدايت كنيد، به آنها بگوئيد به اسلام روى بياوريد، اين حكومتها، حكومت طاغوت است، حكومت ضد اسلامى است، گمان نكنيد هر كه قدرت پيدا كرد خداى تبارك و تعالى با اوست، معاويه قدرت داشت، فرعون هم قدرت داشت، فرعون هم سلطنت داشت. سلطنت اگر ظل الله باشد، سلطان اگر ظل الله باشد، پذيرفته است. يعنى چه ظل الله؟ يعنى اينكه همين طور كه سايه، سايه انسان هيچ از خودش حركتى ندارد الا به حركت انسان، اگر چنانچه سلطانى هيچ حركتى نداشت الا به حركت، به تحريك خداى تبارك و تعالى، از خودش هيچ نداشت و همه از خداى تبارك و تعالى بود. رسول الله ظل الله است، غير رسول الله آنهائى كه نزديك به رسول اللهاند نزديك به ظل اللهاند، اصل رسول الله است، او ظل الله است. اميرالمومنين سلامالله عليه چون تمام وجودش فانى در وجود رسول الله است ظل الله است. سلاطين جور ظل ابليسند. ميزان در تشخيص سلطان جائر و سلطان عادل همين است. آنكه ابليسى است، آنكه جائر است، ظل ابليس است نه ظل الله. حتى كلمه ظل الله را هم غصب كردهاند اينها، فريب دادند ملتها را. آنكه هيچ ندارد الا به اراده الله، هيچ حركت و سكونى ندارد الا به اراده الله و مارميت اذرميت و لكن الله رمى اينهائى كه با تو مبايعه كردند، با خدا مبايعه كردند، براى اينكه تو هيچ ندارى الا فنا در خدا، آنهائى كه طاغوت هستند مثل فرعونها و امثال اينها، اينها ظل ابليسند، يا ابليس يا خدا،يا ظل الله يا ظل شيطان. اينها به ملتهاى ما حتى اين خيانت را هم كردند كه اين لفظ مبارك را براى خودشان غصب كردند، چنانچه مقام را براى خودشان غصب كردند.
وحدت كلمه و اتكال به خدا، رمز پيروزى مسلمين
به برادرهاى قطرى ما بگوئيد و به برادرهاى خليجى ما بگوئيد كه آقا متحد بشويد و زير پناه بيرق
صحيفه نور ج 5 صفحه 174
اسلام بيائيد، از طاغوت كنارهگيرى كنيد، وحدت كلمه پيدا كنيد، رمز غلبه ما وحدت كلمه و اتكال به خدا بود، شما هم اتكال به خدا پيدا كنيد و وحدت كلمه، شما هم پيروز خواهيد شد. همه ملتهاى اسلام بايد يكى بشوند.اگر ملتهاى اسلام و دولتهاى اسلام متفرق نبودند، (دولت اسلامى كه نمىدانم داريم يا نداريم و شايد شما بدانيد كه نداريم، اميد است كه پيدا بكنيم) اگر مسلمين با هم بودند، اينطور ذليل نبودند زير دست اجانب و عمال اجانب. مسلمين قريب يك ميليارد جمعيتند ولى يك ميليارد جمعيت متفرق، جدا از هم. اگر يك حكومت بود مثل صدر اسلام، يك حكومت بود و همه تابع، ما به اين روز نمىنشستيم. آنها، اجانب جديت كردند تا حكومتها را به نفع خودشان متفرق كردند، تكه تكه كردند. حتى اخيرا كه عثمانى يك مملكت وسيع بود، وقتى جنگ تمام شد، اينها را به قريب 15 تا جدا جدا از هم كردند و همه عمال خودشان. بايد مسلمين بيدار بشوند، بايد از اين خوابى كه سيصد سال آنها را خواب كردند هشيار بشوند، اقتدا كنند به ايران كه با هيچ، با مشت خالى بر تانكها و توپها و مسلسلها و قدرتهاى بزرگ غلبه كرد براى اينكه اتكال به خدا داشت، همه مىگفتند ما اسلام مىخواهيم، همه فرياد مىكردند كه ما حكومت اسلامى مىخواهيم. اين ايمان راسخ كه در اين ملت شكوفا شد، اين تبدلى كه پيدا شد و تحولى كه در نفوس مسلمين اينجا پيدا شد، رمز پيروزى بود، همه با هم اتكال به خدا. برادران من اتكال به خدا داشته باشيد، وحدت كلمه داشته باشيد، با هم باشيد تفرقه را كنار بگذاريد. خداوند همه شما را عزت، سلامت، توفيق ، وحدت كلمه عنايت فرمايد. خداوند اسلام را قوه و قدرت عنايت فرمايد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 175
تاريخ: 17/12/57
بيانات امام خمينى خطاب به هيأت ليبيائى راجع به سرنوشت امام موسىصدر
بسم الله الرحمن الرحيم
ما نگران سرنوشت امام موسى صدر هستيم و مىخواهيم به محض بازگشت به ليبى به سرهنگ قذافى بگوييد هر چه زودتر در مورد سرنوشت امام موسى صدر رسيدگى كند.
از طرف هيات نمايندگى ليبى از امام خمينى خواسته شد اجازه دهند سرهنگ قذافى براى عرض تبريك به ايران بيايد. امام خمينى پاسخ داد: من فعلا به قم مىروم و اين ديدار را به زمان ديگرى موكول كنيد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 176
تاريخ: 17/12/57
بيانات امام خمينى در ديدار با بانوان قم
تسليت به مادران و اهالى داغديده قم
بسم الله الرحمن الرحيم
من از قم رفتم در صورتى كه شما بانوان و مردان اين شهر ابتلا به زحماتى داشتيد، لكن جوانانتان در كنارتان بودند، و آمدم در صورتى كه داغ جوانان همانطورى كه بر دل پدر و مادرها تاثير داشت در دل من هم تاثير داشت. من آن عكسهائى كه در مدرسه فيضيه به در و ديوار است، اين جوانهاى برومندى كه از دست ما رفته است، براى اينها به اهالى قم تسليت عرض مىكنم، به مادران داغديده تسليت عرض مىكنم.
خيانتها و جنايات شاه و پدرش در تاريخ بىسابقه بوده است
تمام مملكت ما اين ابتلا را داشت ، همه كشور ما در پنجاه و چند سال در ابتلا و در زحمت و در اختناق و در وابستگى به اجانب به سر بردند. خدا مىداند كه اين پدر و پسر با اين كشور ما چه كردند، خدا مىداند كه در طول تاريخ، خيانت مثل اينها به ايران نشده بود. تمام سلاطين در دو هزار و پانصد سال يا بيشتر خيانتكار بودند، همه خيانتكار بودند حتى خوبانشان هم خيانتكار بودند لكن خيانتشان به اندازه اينها نبود، اينها به كشور خودشان معلوم نيست ديانت مىگردند، اينها علاوه بر اينكه حجم جنايتشان خيلى زياد بود، حجم خيانتشان بيشتر بود. در زمان رضاخان كه شايد اكثر شما يادتان نباشد، ما شاهد چه صحنهها بوديم، در همين قم و نسبت به بانوان محترم اين قم و در همه شهرها نسبت به بانوان محترم شهرها، اين به تبع از كسانى كه تعليم به او مىدادند به اسم كشف حجاب، هتك حرمت اسلام، هتك حرمت مومنين، هتك حرمت بانوان ما را چقدر كرد و مامورهاى او با خانمها و با مخدرات ما چكار كردند، چه سلوك كردند، چقدر پاره كردند چادرهاى آنها را، چقدر به يغما بردند چادرها و روسرىهاى آنها را، ما شاهد اينها بوديم و شماها هم شاهد اين پسر بوديد كه به اسم تمدن بزرگ با اين مملكت چه كرد.
شما نمىتوانيد تصور بكنيد كه اينها چه جور با اين مملكت معامله كردند، ما نمىتوانيم حجم جنايت اينها در كجاها ذخيرهها دارند، آنقدرى كه حالا فاش شده است، اين معلوم نيست كه اين مقدارى باشد كه هست، معلوم نيست كه در بانكها
صحيفه نور ج 5 صفحه 177
مثل بانك سوئيس و امريكا و انگلستان و ساير جاها اينها چقدرها دارند مىگويند كه اخيراً بيست و سه ميليارد دلار برده است و ما اطلاع نداريم از اينكه سابقا چقدر برده است.
در زمان آن پدر وقتى كه در جنگ واقع شد و متفقين او را اخراج كردند، دنبال اين افتاد كه جواهر جمع كند، چمدانها را پر كردند از جواهرات و بردند، وقتى كه در كشتى نشست از قرارى كه براى ما نقل كردهاند يك كشتى ديگرى كه مخصوص حيوانات بود آوردند متصل كردند به آن كشتى و آن خبيث را كه از حيوان بدتر بود گفتند بيا توى آن كشتى، گفت پس چمدانها چه؟ گفتند چمدانها مال بعد، بعد هم چمدانها را انگلستان بردند و خوردند.
در زمان اين هم همه چيزهاى ما را بردند، همه حيثيت ما را بردند. آنقدرى كه به نيروى انسانى ما ضرر زدند، به نيروى مادى ما ضرر نزدند. آنقدرى كه انسانها را نگذاشتند رشد بكنند، آنقدرى كه مراكز فحشا را درست كردند، قمارخانهها را درست كردند و فحشا خانهها را درست كردند و در اختيار جوانهاى ما گذاشتند و آنها را غافل كردند از مقدرات خودشان، آنقدر كه ابتلاء به اين مواد مخدره اينها پيدا كردند در زمان اينها، براى اينكه همه چيزشان را تخدير كنند و نگذارند نسبت به مقدرات خودشان فكر كنند لكن خداى تبارك و تعالى خواست كه در اين دو سال اخير (البته مبداء از پانزده خرداد بود) لكن در اين دو سال اخير كه نهضت شكوفا شد، خداى تبارك و تعالى به شما كمك كرد.
بانوان ايران در پيشاپيش نهضت و مربى مردان
شما بانوان اثبات كرديد كه در صف جلو هستيد، شما اثبات كرديد كه مقدم بر مردها هستيد ،مردها از شما الهام گرفتند، مردهاى ايران از مخدرات ايران،از بانوان ايران عبرت گرفتند و تعليم گرفتند و مردان قم هم از شما بانوان عزيز عبرت گرفتند و تعليم گرفتند. شما در صف جلو نهضت هستيد.
سيماى زن در اسلام
اسلام به شما آنقدر احترام قائل است كه براى مردها نيست، اسلام شما را مىخواهد نجات بدهد، اسلام شما را مىخواهد از اين ملعبهاى كه اينها مىخواهند شما را ملعبه قرار بدهند نجات بدهد، اسلام مىخواهد شما را يك انسان كامل تربيت كند كه بر دامن شما انسانهاى كامل تربيت بشوند. من از همه شما تشكر مىكنم كه در اين نهضت شركت كرديد و از همه مادرهائى كه در اين نهضت شركت كردند و عزيزانشان را از دست دادند براى اينها اظهار تاسف مىكنم و براى شهداى آنها رحمت از خداى تبارك و تعالى مىخواهم و من رحمت خدا را براى همه شما طالبم. خداوند همه شما را به سعادت برساند. خداوند همه شما را به كمال مطلوب برساند.
وظيفه بانوان در رفراندم
همه شما بايد راى بدهيد، راى جمهورى اسلامى، نه يك كلمه كم نه يك كلمه زياد، شما هم بايد
صحيفه نور ج 5 صفحه 177
راى بدهيد، شما هم فرقى با سايرين نداريد، بلكه شما مقدميد بر مردها، مردها در دامن شما بزرگ شدند، شما تربيت كننده مردها هستيد، قدر خودتان را بدانيد ، اسلام قدر شما را مىداند. شما همه شركت كنيد در اين رفراندمى كه خواهد شد و راى بدهيد براى جمهورى اسلامى.
من اميدوارم كه يك جمهورى اسلامى و يك عدل اسلامى و يك حكومت عادل پيدا بشود كه مملكت ما را از اين گرفتارىها نجات بدهد و نگذارد ديگر دست اجانب در اين مملكت باز باشد و استقلال و آزادى را براى شما همه بيمه كند، خداوند همه شما را رحمت كند.
والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 179
تاريخ: 17/12/57
بيانات امام خمينى در جمع فرهنگيان و دانشآموزان قم
استعمار، عامل جدايى مدارس دينى و دانشگاهها
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
و افوض امرى الى الله ان الله بصير بالعباد
من براى اولين دفعهاى است كه در اين مدرسه وارد شدهام. دستهاى خائن اجنبى و عمال اجنبى ما را از شما جدا كردند، بين ما و شما اختلاف انداختند، آنها از اين اختلاف نتيجه بردند و ديدند كه از اتحاد جنبههاى، قشرهاى مختلف، آنها نمىتوانند با اين اتحاد نتايجى را كه مىخواهند ببرند. سالهاى طولانى كوشش كردند مدارس دينى را از دانشگاهها و ديگر قشرهاى محصلين جدا كنند. ما بايد بفهميم اين معنا را كه اين جدايى چه رنجها به ما داد و اين اتحاد چند صباح چه گنجها به ما داد.
شما جوانها، شما جوانهاى محصل، ساير جوانها اميد من هستيد، نويد من هستيد، اميد من به شما توده جوان است، به شما توده محصل است. من اميد اين را دارم كه مقدرات مملكت ما بعد از اين به دست شما عزيزان بيفتد و مملكت ما را شما عزيزان حفظ كنيد، من اميد آن را دارم كه شماها با علم و عمل، با علم و تهذيب نفس، با علم و عمل صالح، بر مشكلات خودتان غلبه كنيد. تاكنون كه اين راه را آمديم و با وحدت كلمه قشرهاى مختلف اين مملكت و با اتكال به ايمان و اعتماد به اسلام و قرآن كريم دست خائنين را قطع كرديم و اگر تتمهاى باشد قطع مىكنيم انشاءالله.
لكن از حالا به بعد اشكالات بيشتر است، بيدارى بيشتر مىخواهد. از اين زمان، زمان سازندگى اين خرابهاى است كه براى ما به جا گذاشتهاند. شما بهتر مىدانيد كه اينها به دانشگاههاى ما، به دبيرستانهاى ما،به دبستانهاى ما چه خيانتها كردند، شماها مىدانيد كه شماها را مىخواستند عقب نگه دارند، نگذارند كه يك انسان اسلامى و يك انسان با قدرت، يك انسان با هدف بار بيائيد، تعليمات از اول تعليمات اعوجاجى، انحرافى و برنامههاى انحرافى بود. مىخواستند جوانهاى ما را به عقب برانند تا استفادههاى خودشان را بكنند، تا ما در همه چيز محتاج باشيم. در علم محتاج باشيم و در اقتصاد وابسته و محتاج باشيم.
صحيفه نور ج 5 صفحه 180
اى فرزندان عزيز اسلام، رمز پيروزى ايمان و وحدت كلمه بود، آنرا حفظ كنيد
شما جوانان كه اميد من هستيد و نويد من هستيد كوشش كنيد و وحدت كلمه خود را حفظ كنيد. ما را نگذاشتند با شما روبرو بشويم، در مدت عمر اين دبيرستان، اول مرتبهاى است كه من با شما روبرو مىشوم اول مرتبهاى است كه استادان و معلمان شما را از نزديك مىبينم، اول مرتبهاى است كه شما جوانان عزيز را، فرزندان اسلام را از نزديك زيارت مىكنم.
اى اميد من، اى اميدهاى من، اى نويدهاى من، اى فرزندان عزيز اسلام، رمز پيروزى را دريافتيد، دريافتيد كه در اين دو سال اخير با وحدت كلمه ريشه استبداد، ريشه سلطنت استبدادى 2500 ساله را از بيخ كنديد، دريافتيد كه نفتخواران مفتخوار را عقب زديد، دريافتيد كه با وحدت كلمه و وحدت غرض و هدف و آن ايمان و هدف اسلام، هدف جمهورى اسلام، دريافتيد كه اين رمز، شما را به پيروزى رساند، اين رمز را از دست ندهيد، صفهاى خود را فشردهتر كنيد، روابط خود را با همه قشرها خصوصاً با روحانيين زياد كنيد. شما آمال و آرزوى ما هستيد، ملت ايران با اين وحدت كلمه، آمال و آرزوى اسلام است، بايد با وحدت كلمه همه چيزهايى كه پيش آمده است حفظ كنيد.
لزوم پشتيبانى از دولت اسلامى
از دولت موقت خودتان پشتيبانى كنيد، مفسده جوها كه مىخواهند بهانه پيدا كنند و تضعيف كنند دولت اسلامى را، به دهان آنها مشت بزنيد. تبعيت از دولت موقت اسلامى لازم است. اين دولت موقت اسلامى، دولت اسلامى شرعى است. من اطمينان كامل به دولت دارم و شما هم پشتيبانى كنيد از اين دولت كه آن مسائلى كه به عهده او محول است، كه يكى رفراندم است و از مسائل مهم وقت است و يكى گذراندن قانون اساسى جديد است، با آراء موكلين شما، تاسيس حكومت جمهورى اسلامى غايت آمال هم مسلمين، غايت فرمان خداى تبارك و تعالى.
بايد از اين حكومت پشتيبانى كنيد تا بتواند در يك محيط آزاد، در يك محيط صحيح كارهايى كه به او محول شده است انجام دهد. فضولهايى كه در اطراف مىخواهند با بهانههايى تضعيف كنند حكومت را، بايد بدانند كه حكومت متكى بر ملت ضعيف نخواهد شد. اين حكومت به تعيين كسى است كه متكى به ملت است، اين حكومت به تعيين و تصويب ملت است، به پشتيبانى از ملت است، بايد او را بيشتر پشتيبانى كنيد و مغرضين را كه عمال اجانب هستند و مىخواهند نگذارند حكومت اسلامى، جمهورى اسلامى بر قرار بشود، آنها را از جامعه خودتان دور كنيد يا نصيحت كنيد.
شما در اين زمانهاى طولانى كه نبوديد و ما مواجه بوديم با گرفتارىهاى زياد و به زمانهاى اخير كه بوديد و مواجه شديد با مصيبتها، تمام اين مصيبتها از اجانب و بود و تمام اين جنايتها به دست عمال اجانب بود. آنها مىخواهند باز هم همان مسائل را با عمال خبيث خودشان در مملكت ما برقرار كنند، اين خيالى است كه آنها به سر خودشان مىپزند كه مملكت ما را باز با فرم ديگر به مصيبتهاى سابق بكشند. شما جوانان برومند، شما محصلين ارجمند كه امروز هستيد و نويد من هستيد بايد در هر جا
صحيفه نور ج 5 صفحه 181
كه هستيد، در هر جائى از ايران كه هستيد بايد بيدار باشيد، با بيدارى از حقوق خودتان دفاع كنيد.
مسير ما بر پائى جمهورى اسلامى است، نه يك كلمه كم، نه يك كلمه زياد
حكومت اسلامى را كه از حقوق شما دفاع مىكند مستقر و برقرار كنيد، به ياوه ياوهگويان گوش ندهيد، به حرفهاى قشرهايى كه از اسلام هيچ بويى نديدهاند و با اسلام مخالفند، با آنها، به حرفهاى آنها گوش ندهيد، آنها مىخواهند ملت را منحرف كنند از مسير خود، مسير شما مسير اسلام است، مسير شما اين است كه جمهورى اسلامى را بپا كنيد. من راى به جمهورى اسلامى مىدهم و از شما تقاضا دارم كه راى به جمهورى اسلامى بدهيد نه يك كلمه كم، نه يك كلمه زياد، جمهورى اسلامى. (جمعيت فرياد مىزنند: صحيح است، صحيح است)
آنها كه در نوشتههايشان از جمهورى دم مىزنند، جمهورى فقط، يعنى اسلام نه، آنهايى كه جمهورى دموكراتيك مىگويند يعنى جمهورى غربى، جمهورى اسلامى نه، آنها مىخواهند باز همان مصائب را با فرم ديگر براى ما به بار بياورند. آنها اصلا در اين نهضت دخالت نداشتند، آنها كه امروز به خيال خودشان مىخواهند سر سفره آماده بنشينند، در اين نهضت بهيچوجه دخالت نداشتند. اين نهضت را شماها، اين نهضت را طبقه محصل، طبقه كارگر، دهقان، بازارى، اين نهضت را اينها به بار آوردند و اينها حق دارند. آنها كه در خارج بودند و براى ميوه چينى آمدهاند و آنها كه در صدرهاى بالا نشستند و منظرهها را نگاه كردند يا كمك كردند به رژيم و حالا به صورت انقلابى در آمدهاند، آنها را نپذيريد و نمىپذيريم، آنها كه قلم مسموم را گرفتهاند و بر خلاف اسلام چيز مىنويسند و ملى و دموكراتيك و اين حرفها را به ميان مىآورند، از آنها نپذيرند.
ملت ما يكپارچه خواهان جمهورى اسلامى است
ما اسلامى را مىخواهيم، ملت ما اسلام را مىخواهد. (جمعيت فرياد مىزنند: صحيح است، صحيح است) آنها كه كوشش دارند نهضت ما را تضعيف كنند، دولت ما را تضعيف كنند تا نتوانيم، تا به خيال آنها نتوانيم در رفراندم موفق شويم، خيال خامى به سر خودشان مىپزند. ملت ما يكپارچه، خواهان جمهورى اسلامى است. (جمعيت فرياد مىزنند: صحيح است، صحيح است).
ما بايد آن چيزى كه آمال ملت است دنبال كنيم. آن چيزى كه ملت در چند سال است، در بيش از يك سال است كه فرياد مىزنند و از چندين سال است كه دنبال او هستند، ما بايد به فرياد اين ملت گوش كنيم، قشرهاى مختلف اين مملكت بايد به نداى ملت گوش كنند، ببينند ملت چه خواست و چه مىخواهد. ملت در طول اين يك سال و چند ماه اخير در خيابانها ريخت و فرياد كرد: آزادى، استقلال، جمهورى اسلامى.
ما بايد تابع ملت باشيم، نبايد قلم دست بگيريم و توى منزل بنشينيم و هر چه مىخواهيم بنويسيم، صلاح نيست، اين بر مىگرداند آن مسائل و آن مصائب سابق را، خيانت است به ملت، كمونيستها هم
صحيفه نور ج 5 صفحه 182
بايد جمهورى اسلامى بخواهند، اگر بخواهند براى اين ملت كار بكنند و راست بگويند، همه بايد جمهورى اسلامى را بخواهند ( جمعيت فرياد مىزنند: صحيح است، صحيح است) آن كه علاقه به اين ملت دارد، آن كه علاقه به اين كشور دارد، آنكه از اختناق خسته شده است، آن كه مخالف اين است كه مملكت ما مستقل نباشد، آنكه استقلال مملكت را مىخواهد، در هر مسلكى كه هست بايد دنبال ملت برود تا پيروز شود. بايد دنبال همين قشر ملت، همين محصلين، همين محصلين علوم قديمه و جديده، همين بازارى، همين حمال، همين دهقان، همين كشاورز، همين كارگر، دنبال اينها بروند.
اينها كشته دادند، اينها خون دادند، اينها سهيم هستند، همه سهم مال اينهاست، نه مال من و شما كه كنار نشستيد و حالا قلم دست گرفتيد، قلمها را بشكنيد، به اسلام پناه بياوريد، تبليغات سوء را كنار بگذاريد، تضعيف ملت را، تضعيف دولت را كنار بگذاريد تا نتيجه ببريد، تا استقلال خودتان را حفظ كنيد. من اميدم به شما جوانهاى برومند، عزيز و ساير طبقات ملت است، من نويد پيروزى به شما مىدهم، من نويد استقلال، من نويد عظمت، من نويد رفاه، من نويد معنويت، من نويد يك روح پاك، يك روح آزادمنش، يك روح مهذب به شما مىدهم، به شرط آنكه همه با هم باشيد و ما همه باهم به سوى جمهورى اسلامى و به سوى اسلام (جمعيت فرياد مىزنند: صحيح است، صحيح است). از خداوند تعالى عظمت، سلامت، عزت همه ملت اسلامى را مىخواهم، از خداوند تعالى توفيق شما جوانان برومند عزيز را مىخواهم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه
تاريخ: 18/12/57
بيانات امام خمينى در قبرستان بقيع قم
اسلام بر همه منت دارد
بسم الله الرحمن الرحيم
درود بر شهداى راه آزادى، سلام بر شهداى سرتاسر ايران، درود بر شهداى شهرستان قم، درود بر شما جوانان رشيد، سلام بر بانوان و جوانان رشيد قم، درود بر بانوان و جوانان سرتاسر ايران. من از شما مفارقت كردم، در صورتى كه اكثر جوانان فعلى نارس بودند و به خدمت شما آمدم، در صورتى كه بسيارى از جوانان ما از دست رفته است، بسيارى از آنهائى كه ما نديديم آنها را و حالا شمايل آنها را مىبينيم، شهيد شدند، افتخار شهادت در راه اسلام، افتخار شهادت در راه قرآن كريم، افتخار شهادت در راه آزادى و استقلال، افتخار شهادت در راه هدف بزرگ اسلام و آن حكومت عدل اسلامى، جمهورى اسلامى. شما جوانان برومند ايران و شما جوانان برومند قم به اسلام عزيز حق پيدا كرديد. اسلام بر همه منت دارد، ما هيچ منتى بر اسلام نداريم. من منت از شما مىكشم، من زير منت شما ملت ايران و شما اهالى محترم قم، زير منت شماها هستم. شماها بوديد كه نهضت اسلامى را به ثمر رسانديد. شما ملت بزرگ ايران و اهالى معظم قم بوديد كه با مشت بر تانكها و توپها و مسلسلها غلبه كرديد.
شهادت، يك شيوه مرضيه در تاريخ شيعه
ما باكى از اين نداريم كه خونهاى طيب جوانهاى ما در راه اسلام ريخته شده است، باكى از اين نداريم كه شهادت نصيب عزيزان ما شده است. اين يك شيوه مرضيهاى است كه در شيعه اميرالمومنين از اول پيدايش اسلام تاكنون بوده است. اسلام با حماسه شيعه هميشه مقارن بوده است. در صدر اسلام اميرالمومنين سلامالله عليه بزرگمرد اسلام، بزرگمرد دنيا، با مجاهدات بزرگ خود اسلام را رشد داد، اسلام را شكوفا كرد. اميرالمومنين سلامالله عليه با شيعه بزرگوار خود در جنگها بزرگ اسلام پيشقدم بود. اولاد طاهرين او مثل سيدالشهدا سلامالله عليه كه قيام و نهضت كرد و خون خود را در راه اسلام داد، يا ساير ائمه ما كه در پشت پرده تقيه، اسلام را ترويج و قرآن را تاييد كردند، پس از آنها تنها طايفهاى كه با جباران و با ديكتاتورهاى عصر مقابله و معارضه كردند، همين شيعيان على عليهالسلام بود، قيامهاى پى در پى تا عصرهاى اخير، باز شيعيان على عليهالسلام بودند كه مقابل
صحيفه نور ج 5 صفحه 184
جباران ايستادند و قيام كردند. در عصر ما هم شما شيعيان بزرگ اسلام تنها طايفهاى هستيد كه در مقابل ديكتاتورها و در مقابل ابرقدرتها ايستاديد و با مشت خود و با مشت فشرده خود بر تانكها و توپها غلبه كرديد. اسلام بواسطه طايفه شيعه زنده است، قيامهاى پىدرپى شيعه على عليهالسلام اسلام را زنده كرده است.
قيام نضج گرفته از 15 خرداد صرفا بر مبناى ايمان و اسلام است
اين قيامى كه از پانزده خرداد شروع شد و تاكنون باقى است و اميد است باقى باشد تا همه اهداف اسلام جامه عمل بپوشد قيامى اسلامى است، قيامى ايمانى است، پيرو هيچ قيامى نيست. همه مىدانيم كه پانزده خرداد مبدا عطفى بود در تاريخ، نه پيرو نهضتهاى ديگر، قيامهاى ديگر. اين شعار بايد محفوظ باشد كه اين قيام، قيام ملى نيست، اين قيام، قيام قرآنى است، اين قيام، قيام اسلامى است. يك ملت ضعيفى كه هيچ نداشت، در مقابل ابرقدرتها و در مقابل اين قدرت شيطانى كه همه چيز داشتند و تا دندان مسلح بودند، به قوه مليت نمىتواند غلبه كند. ملتى كه غلبه كرد براى اينكه شهادت آرزوى او بود. بعضى جوانهاى من، از من شهادت را طلب مىكردند و مرا قسم مىدادند كه دعا كن كه شهيد بشويم، زنهائى كه جوانهاى خودشان را دادند، افتخار بر اين كردند كه شهيد دادهايم و آن كه يك پسر از او باقى مانده بود باز مىگفت اين را هم اهداء مىكنم. اين قدرت مليت نيست اين قدرت ايمان است، اين قدرت اسلام است، خبط نكنند، اشتباه نكنند. اين اسلام است كه غلبه كرد بر ابرقدرتها، اين اسلام است كه فرزندان او به شهادت راغب هستند. اين قوه ايمان است كه مردم را سرتاسر ايران بسيج كرد. اين دست غيبى الهى بود كه مردم ايران را سرتاسر از بچه دبستانى تا پيرمرد بيمارستانى با هم همصدا و با هم هم مطلب كرد اين هيچ جبههاى نمىتواند اين كار را بكند، هيچ بشرى قادر نيست كه همچو بسيجى بكند، هيچ ملتى نمىتواند اينطور بسيج بشود. قدرت ايمان، قوه اسلام، قدرت معنوى ملت اين پيروزى را به ما ارزانى داشت. ما منت از خداى تبارك و تعالى مىكشيم، ما منت از ولى عصر (ع) مىكشيم كه پشتيبانى از ما فرمودند.
اصرار خائنين در انحراف نهضت از مسير اسلاميت
نبايد ابهامى در قضايا باشد، اگر چنانچه ابهامى در قضايا باشد يا بخواهد منحرف كنند اين نهضت اسلامى ما را، منتهى به شكست خواهد شد، خيانت به ملت است، خيانت به اسلام است. آنها كه درصدد هستند اين نهضت را منحرف كنند از جهت اسلاميت، آنها بدانند كه خائن بر اسلام هستند، خائن بر ملت هستند. امروز بايد شعار همان شعار اسلامى باشد، جمهورى اسلامى. آنها كه اصرار دارند اسلام را از كنار جمهورى كنار بگذارند، اينها خائنانى هستند كه در ملت مىخواهند اختلاف ايجاد كنند. آنها كه مىخواهند كلمه دموكراتيك را بر اين عبارت اضافه كنند، آنها غربزدگانى هستند كه نمىفهمند چه مىگويند. آنها كه در نوشتجات خودشان دم از دموكراتيك مىزنند، اينها يا جاهلند و
صحيفه نور ج 5 صفحه 185
نمىفهمند چه مىكنند، يا عامدند و خائن.
مطبوعات تجديدنظر بكنند در نوشتههاى خود، قلمداران تجديدنظر بكنند در نوشته خود، بگذارند ملت به همين راهى كه مىرود، همين مسيرى را كه به پيروزى رسيده است به آخر برسانند. اينها مگر با اسلام دشمناند؟ اينها مگر با ملت اسلام دشمناند؟ اينها مگر با كشور خودشان دشمناند كه مىخواهند منحرف كنند؟ ملت ايران منحرف نخواهد شد.
ملت عزيز! نهضت خود را حفظ كنيد. ملت بزرگ! اين قيام بزرگ خود را با همان عنوانى كه دارد حفظ كنيد، اين شعار خود را حفظ كنيد، نگذاريد دستهاى اجنبى و دستهاى اجنبى خواه در آن تصرف كند. من متاسفم از اين اشخاص كه دعوى مليت مىكنند و با اغراض ملت مخالفت مىكنند. آنها كه با اسم مليت و با اسم خلق دوستى خنجر به پشت ملت مىزنند، بيدار بشوند، بدانند كه ياسران آنها سر سپرده اجانب هستند و مى خواهند مسائل را برگردانند به حال اول يا بشكند طرف چپ يا بكشند طرف راست، اينها بيدار بشوند ما آنها را نصيحت مىكنيم و اگر به نصيحت گوش نكنند كار ديگر مىشود. آنها كه مىخواهند توطئه كنند، آنها كه مىخواهند منحرف كنند ملت ما را آنها كه اختلاف بيندازند بين قشرهاى ملت، اينها توطئهگر هستند و ما ساكت نمىنشينيم، ما آنها را تاديب مىكنيم. آزادى بله، توطئه نه، آزادى بيان هست، هر كه هر چه مىخواهد بگويد. اسلام از اول قدرت داشته است بر رد همه حرفها و بر رد همه اكاذيب. آن قدرت باقى است، برهان ما باقى است. ما برهان داريم، ما حجت داريم. ما از - گفتههاى - گفتار مردم نمىترسيم، هر كه هر چه دارد بگويد لكن توطئه را نمىپذيريم، خيانت به ملت را نخواهيم پذيرفت، چنانچه نپذيرفتيم. ملت ما تاكنون آنقدر خيانت ديده است كه ديگر نخواهد پذيرفت خيانتها را. ملت ما خون داده است تا جمهورى اسلامى وجود پيدا كند نه جمهورى، نه جمهورى دمكراتيك يعنى جمهورى غربى، يعنى بىبند و بارى غرب، اين تقليدها را كنار بگذاريد، اين غربزدگىها را كنار بگذاريد، بگذاريد ملت با اين مسيرى كه گرفته است، استقلال خودش را تمام كند و خواهد كرد انشاءالله.
پاسدارى از خون جوانان و جلوگيرى از رخنه اجانب با راى به جمهورى اسلامى
شما اى مردم ايران! اى ملت بزرگ ايران! اى عزيزان قم! اى ملت عزيز قم! آگاه باشيد، بيدار باشيد، هوشيار باشيد، توطئهها را خنثى كنيد. اينها مىخواهند دولت اسلامى را ضعيف كنند، دولت موقت اسلام را ضعيف كنند تا اينكه در رفراندم نتواند ملت آنچه كه خون داده است راى بدهد لكن اين خيال خامى است. ما جوان داديم، ما خون داديم، ما در زندان هامان جوانهاى ما زجر ديدند، شكنجه ديدند، ملت ما نمىگذارد كه اينها هدر برود، ملت ما نمىگذارد كه با ياوهسرائىهاى مشتى اراذل اينها هدر برود. ما در راه آزادى و در راه استقلال جان داديم، نمىتوانيم صبر كنيم تا عمال اجانب باز دست به كارهائى كه پيشتر مىزدند بزنند. از دولت خود پشتيبانى كنيد، من پشتيبان او و شما پشتيبان او تا مسائلى كه بايد او اجرا كند با آرامى اجرا كند، تا رفراندم را اجرا كند، تا قانون اساسى جديد را به
صحيفه نور ج 5 صفحه 186
راى ملت تثبيت كند، تا حكومت جمهورى اسلامى را تثبيت كند. اينها به دست و پا افتادند كه نگذارند يا رفراندم بشود، بطور صحيح تحقق پيدا كند و اين خيال خامى است، و يا قانون اساسى اسلامى مبنى بر مذهب اثنى عشرى، شيعه اثنى عشرى تصويب بشود، به خيال خودشان مىتوانند و اين خيال خامى است، و يا جمهورى اسلامى در آن خلل واقع بشود، جمهورى مطلق باشد يا جمهورى دموكراتيك يا جمهورى اسلامى دمكراتيك. همه اينها غلط است، جمهورى اسلامى. من راى خودم را به جمهورى اسلامى مىدهم و از ملت تقاضا دارم كه نگذارند خون جوانانشان هدر برود، نگذارند اجانب رخنه پيدا كند، نگذارند استقلالى كه بدست آوردهاند از بين برود، نگذارند آزادى كه به دست آمده است مبدل به اختناق شود. به حكومت اسلام، به جمهورى اسلامى، نه يك حرف زياد، نه يك حرف كم. كسانى هم كه مىخواهند به راههاى ديگر بروند آزادند لكن توطئه قدغن، خيانت قدغن، راى آزاد، هر چه مىخواهند بگويند.
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 187
تاريخ: 19/12/57
توصيه امام خمينى به نخست وزير
جناب آقاى نخست وزير
لازم است به جميع وزارتخانههاى و ادارات دولتى اخطار نماييد كسانى كه از منسوبين و يا اقرباى اينجانب هستند و براى توصيه اشخاص و يا نصب و عزل اشخاص به مراكز مربوطه مراجعه مىكنند، به هيچ وجه به آنان ترتيب اثر ندهند. منسوبين و نزديكان مطلقا حق دخالت در اين گونه امور را ندارند.
والسلام - روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 188
تاريخ:19/12/57
دستور امام خمينى براى تشكيل كميتههاى امداد
بسمه تعالى
جناب عمادلاعلام و ثقه الاسلام آقاى آقاشيخ مهدى كروبى دامت افاضاته
به جنابعالى ماموريت داده مىشود كه به اتفاق آقايان حاج حبيب الله عسگر اولادى و آقاى حاج حبيب الله شفيق در تشكيل كميتههاى امداد در تهران و شهرستانها اقدام لازم را نموده و حسابى تحت همين عنوان امداد باز كرده و وجوهى كه تعيين شده، در حساب مزبور واريز نموده و با حسن تدبير كميتههاى مزبور را سرپرستى كنيد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 189
تاريخ: 25/12/57
پيام امام خمينى در مورد تعيين وظيفه دادگاههاى انقلاب
بسم الله الرحمن الرحيم
نظر به اينكه تسريع در محاكمات و اجراى احكام درباره جنايتكاران فى الجمله منتفى شده است، لازم است از اين پس محاكمات زير نظر شوراى انقلاب اسلامى و دولت انقلاب اسلامى صورت گيرد و به همين منظور دستور داده شده است كه شوراى انقلاب اسلامى آئيننامه جديدى تنظيم و تصويب نمايد، از اين رو لازم است دادگاه مركزى تهران از اين تاريخ تا تصويب آئيننامه جديد محاكمات را متوقف كند و دادگاههاى شهرستانها به كار بازپرسى و محاكمه ادامه دهند ولى اجراى احكام اين دادگاهها از اين پس موقوف به تاييد دادگاه مركزى خواهد بود كه طبق آئين نامه جديد صورت خواهد گرفت.
تذكر اين نكته بجاست كه تمامى دادگاههاى انقلابى بجز رسيدگى به جرائم ضد انقلابى حق هيچ گونه دخالت در امور ديگر از قبيل دزدى و ساير امورى كه موجب حد مىشود را ندارند زيرا دادگاههاى فوقالعاده انقلاب اسلامى فقط مربوط به رسيدگى به امور ضد انقلابى در حال حاضر و در دوران رژيم اختناق مىباشد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 190
تاريخ: 26/12/57
دستور امام خمينى براى رسيدگى به وضع كارگران
جناب آقاى وزير كار
بسمه تعالى
اخيرا شكاياتى از كارگران شريف مىرسد مبنى بر رسيدگى به وضع آنان. هيچ كس نقش اعتصابات كارگران و كارمندان كارخانجات بزرگ و كوچك را در پيشبرد هدف ملت ايران كه هدم استبداد و استعمار خانمانسوز و برقرارى حكومت عدل اسلامى است نبايد فراموش كند.
شما بايد هر چه سريعتر به وضع زندگى و كار آنان رسيدگى كنيد. كارگران مبارز بايد بدانند كه با حوصله و صبر انقلابى مشكلات آنان برطرف خواهد شد، و نيز مىدانند كه رسيدگى به كارخانجات و وضع كار فرمايان آنان احتياج به زمانى دارد كه بشود در آن مدت دقيقا كارگران و كارمندان را به حقوق حقه خودشان رسانيد. كارفرمايانى را كه حقوق كارگران را نمىپردازند به تكاليف خود آشنا نمود تا خود را مكلف به رسيدگى بدانند و يا از صحنه خارج شوند و به كارفرمايانى كه به سبب همين اعتصابات قدرت پرداخت شود. من از كارگران شجاع مىخواهم كه به تبليغات مغرضانه بعضى عناصر گوش ندهند زيرا در حكومت عدل اسلامى به بهترين وجه به آنان رسيدگى شده و حق آنان ادا مىگردد. بايد دستمزدها پس از رسيدگى به وضع كارخانجات افزايش يابد تا آنان از كمبودهاى زندگى نجات يابند و مثل سايرين بتوانند در محيطى آزاد و مرفه زندگى كنند.
من از تمامى كارگران مىخواهم كه كار خود را دنبال كنند و مشغول جمعآورى مداركى باشند كه موجب تسهيل رسيدگى به كار خود، كارخانه و كارفرما شود. من دست تمامى كارگران را مىفشارم.
جناب آقاى فروهر، شما مىدانيد كه اسلام براى طبقه كارگر احترام خاصى قائل است. اسلام مىخواهد مستضعفين را يارى دهد تا سرنوشت خود را به دست گيرند. از زحمات شما در اين مورد تشكر مىكنم.
مطلب ديگر، زنانى هستند كه شرايط بد محيط و اجتماع سابق آنان را از محيط سالم دور نموده است. اميدوارم كه با تغيير محيط اجتماعى ايران تمام ناروائىهائى كه معلول آن محيط بود از بين برود.
شنيده شده است كه اينان تقاضاى كار نمودهاند. لازم است به وضع آنان هر چه بهتر رسيدگى كنيد و موجبات رفاه آنان را با اشتغال به كارهاى مناسب فراهم نمائيد.
والسلام - روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 191
تاريخ: 27/12/57
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از افراد نيروهاى هوايى و زمينى
تلاش استعمار براى نابودى حيثيات ملى و مذهبى
بسم الله الرحمن الرحيم
من كمتر با شما دوستان مواجه بودم. ما را دست استعمار از شما جدا كرده بود. آنها كه مىخواستند مخازن ما را ببرند، نيروهاى ما را عقب بزنند، ارتش ما را تحت فرمان قرار بدهند، تمام حيثيات ملى ما را از بين ببرند، اسلام و قرآن را نابود كنند، ميان اقشار اين ملت جدائى انداختند، ميان ما و شما كه هر دو سرباز اسلام هستيم جدائى انداختند.
بحمدالله به خواست خداى متعال و قيام ملت و پشتيبانى شما نيروهاى هوائىها و بعضى از اقشار ديگر ارتش بحمدالله اين نهضت به نتيجه خود رسيد و دست ستمكاران را از كشور ما قطع كرد و من اميدوارم كه ديگر ستمكاران نتوانند در اين مملكت ريشه پيدا كنند و به شما و ما حكومت كنند. من اميدوارم كه اين مملكت مال خود شما باشد و مال خود ما باشد.
زحمتهاى شما در اين مدت كه نهضت اسلامى بپا بود، مشهود است. من از شما شكرگزارم. من با شما، هر دو سرباز اسلام هستيم و هر دو بايد وفادار به اسلام و قرآن باشيم.
برادران من! با اتكاء به ايمان و اسلام بود كه ما پيروز شديم. با اتكاء به تعاليم عاليه اسلام و ايمان ما به مبادى بود كه با دست خالى بر همه قواى شيطانى غلبه كرديم. دوستان من! بيدار باشيد، باز كيد آنها نخوابيده است، در كمين هستند، آنها مىخواهند باز بين ما و شما تفرقه بيندازند، بيدار باشيد و اگر چنانچه خداى نخواسته بين شما كسانى باشند كه بخواهند تفرقه بيندازند، آنها را بيدار كنيد، به آنها بگوئيد كه اين تفرقه انداختن برگشتن به زمان اختناق و استبداد است، برگشتن به زمانى است كه تمام ذخائر ما را بردند و مىخواهند ببرند. دستهاى اجانب در كار است كه شماها را با هم و شماها را با ما و ما را با شما جدا كنند. ما را از هم جدا كنند. ما و شما بايد بيدار و هوشيار باشيم، شما دوستان ما هستيد، ما دوستان شما هستيم، ما با ملت و شما با ملت هستيد، همه ما از يك ملت هستيم، همه ما از يك كشور هستيم، بايد همه ما در راه اعتلاء اسلام و اعتلاء كشور خودمان كوشا باشيم و اگر خداى نخواسته اجانب بخواهند بين ما جدائى بيندازند، با بيدارى و هوشيارى كارهاى آنها را فلج كنيم. من از خداى تبارك و تعالى سعادت و سلامت شما نيروى هوائى و ساير اقشار ملت را خواستارم. خداوند شما را پايدار نگاهدارد و همه ما آشنا به وظايف اسلامى خود باشيم.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 192
تاريخ: 28/12/57
پيام امام خمينى در مورد وقايع سنندج
بسم الله الرحمن الرحيم
به اهالى محترم مسلمان كردستان: شنيده شده كه عدهاى وضع كردستان عزيز را مغشوش كردهاند و نمىخواهند بگذارند مسلمانان آسايش داشته باشند و بر خلاف اسلام عمل مىكنند. اين عده به ارتش كه اكنون به سوى ملت مسلمان برگشته و از آن تبعيت مىكنند، حمله مىبرند و آنها را مورد توهين قرار مىدهند. اين قبيل كارها بر خلاف اسلام و مصالح مردم مسلمان است. مردم كردستان و ساير نقاط بايد بدانند كه هر گونه حمله به ارتش و ژاندارمرى از نظر ما مردود است و ما با برادران اهل سنت خود هيچ اختلافى نداريم. همه اهل ملت واحد و قرآن واحد هستيم. ارتش و ژاندارمرى و پليس نيز بايد بدانند كه از اين به بعد آنها حافظ مصالح و استقلال مردم مسلمانند و اگر كسى به آنها حمله كند از مردم مسلمان نيست و از عمال اجانب است و بايد نيروهاى مسلح با قدرت از منافع و مصالح ملت مسلمان دفاع كنند و هر گونه حملهاى را بخود و به نواميس مردم با قدرت دفع نمايند.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 193
تاريخ: 28/12/57
بيانات امام خمينى در جمع ايتام
من آيه خدا هستم بر سر اين ملت و خدمتگزار شما بچهها
بسم الله الرحمن الرحيم
من نمىتوانم تاثر خودم را از اين منظره چه جور بيان كنم. من كم تحت تاثير واقع مىشوم لكن الان تحت تاثير اين عزيزان واقع شدم. من پدر شما هستم و من آيه خدا هستم به سر اين ملت من خدمتگزار شما بچهها هستم، شما بچههاى خود من هستيد، من از ظلمى كه به ملتمان شده است و از ظلمى كه به همه يتيمها و همه انسانها شده است متاثرم، من نمىدانم چطور تاثر خودم را از اين منظره اظهار كنم. خداوند پشتيبان شما باشد. شماها انشاءالله در آتيه براى اسلام و براى كشور خودتان سرباز لايق انشاءالله باشيد. خداوند در تحت تربيت اسلام و تربيت امام زمان سلام الله عليه و تربيت قرآن، شما را يك جوانان برومند براى ملت ما قرار بدهد. من به همه شما ارادت دارم، اخلاص دارم، محبت دارم، دوستى دارم، شما از خود من هستيد و من هم از خود شما، انشاءالله موفق باشيد، مويد باشيد، جديت كنيد در تحصيل، جديت كنيد در ياد گرفتن معارف الهيه، جديت كنيد در اينكه خودتان را خوب بار بياوريد. خدا حفظتان كند، سلامت باشيد انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 194
تاريخ: 28/12/57
بيانات امام خمينى در جمع پاسداران انقلاب و اقشار مختلف مردم مسلمان ايران
سقوط رژيم پهلوى مقدمه اى براى نيل به پيروزىهاى والاتر
بسم الله الرحمن الرحيم
من از شما برادران محترم كه براى تفقد ما آمديد تشكر مىكنم، از خداى تبارك و تعالى سعادت همه شما را خواستارم. ما تاكنون نصف راه را پيموديم يعنى دست اجانب را تا حدودى كوتاه كرديم و دست ستمكاران را قطع كرديم لكن براى ساختن مملكت باز خيلى وقت لازم داريم و براى قيام حكومت اسلامى نيز وقت لازم است و فعاليت. ما اگر چنانچه در اين موقع حساس سستى بكنيم يا گمان كنيم كه پيروز شديم كه گمان پيروزى باز سستى مىآورد، اگر شما گمان كنيد كه ديگر پيروز شديد و بايد برويد سراغ كسب و كارتان و بىاعتناء باشيد راجع به مقدراتتان، من خوف اين را دارم كه شكست بخوريد.
ما پيروز نشديم تاكنون، ما پيروز بر سلسله پهلوى شديم، آنها را خارج كرديم لكن ريشههاى آنها باز ممكن است باقى باشد. پيروز شديم تا حدودى كه دست اجانب را تا يك مقدارى قطع كرديم. لكن آنها در كمين هستند، آنها ساكت نمىنشينند، آنها به ايران علاقه وافر دارند، آنها مخازن ما را مىخواهند، ايران نسبت به آنها حياتى است. ما نبايد فرض كنيم كه چون اين پيروزى ابتدائى را پيدا كرديم ديگر كار گذشته است، كار نصفه شده است، شايد بيشتر از نصفش باقى مانده باشد.
با تمام قوا براى حفظ وحدت و اخلاص در مقصد بكوشيد
ما بايد با تمام قوا كوشش كنيم كه وحدت خودمان را حفظ كنيم و قصدهاى خودمان را اسلامى كنيم و در چند روز ديگر كه رفراندم مىشود، همه ما به حكومت اسلامى يعنى به جمهورى اسلامى راى را بدهيم. من خودم رأيم جمهورى اسلامى است و از همه آقايان تقاضا دارم كه اين راى را بدهند، البته همه مختارند هر رايى مىخواهند بدهند لكن تقاصاى من از ملت اين است كه همين راى را بدهند و من اميدوارم كه با وحدت كلمه شما برادرها و با اينكه قصدتان را براى اسلام خالص كنيد پيشرفت خواهيد كرد، چنانچه پيروزى تاكنون، هم وحدت كلمه شما و اينكه همه براى اسلام و مقصد اين بود كه حكومت اسلامى باشد.
صحيفه نور ج 5 صفحه 195
براى اصلاح امور، انصاف ورضاى خدا رانصب العين خود قرار دهيد
انشاءالله اگر چنانچه جمهورى اسلامى برپا بشود، البته با تدريج بسيارى از امور اصلاح مىشود و اميدوارم كه همه امور اصلاح بشود و مملكت مال خود شما باشد و خود شما مملكت را اداره بكنيد. من اميدوارم كه همه اقشار مملكت فعاليت داشته باشند و كشاورزها در كشاورزى جديت داشته باشند و خصوصا مواد غذائى را بيشتر تهيه كنند، دامدارها، دامدارى كنند و تجار و كسبه، كسب صحيح كنند، گرانفروشى نكنند. از قرارى كه گفته مىشود اشخاصى خيلى گرانفروشى و بى انصافى مىكنند، بدانند اينها كه ملت ما، الان بسيارى از آنها ضعيف هستند، بسيارى از آنها در اين قضايا ضرر ديدند، بسيارى از آنها از پا در آمدند، اگر بنا باشد كه كاسبها باز گرانفروشى را راه بيندازند و بىانصافى بكنند، ممكن است كه اينها صدمه زياد بخورند. من خواهش مىكنم از تمام اقشار ملت كه انصاف را نصبالعين خودشان قرار بدهند، رضاى خدا را نصبالعين خودشان قرار بدهند، خداوند به آنها بركت خواهد داد. خداوند انشاءالله شما را سعادتمند و در دنيا و آخرت رو سفيد كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 196
تاريخ: 28/12/57
بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان عشاير لرستان
براى نيل به آزادى و استقلال و حكومت اسلامى از اختلاف بپرهيزيد
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
آقايان از راه دور آمدهايد، خوش آمديد، آمدهايد براى دلجوئى از ما و از اهالى قم، آمدهايد براى هم پيوستگى به ملت ايران. من اميدوارم كه با اين هم پيوستگى كه بين شما و ساير ملت ايران است، به واسطه اين هم پيوستگى به تمام مقاصد خودمان كه آزادى ملت است، استقلال مملكت است و برقرارى حكومت عدل اسلامى، جمهورى اسلامى است، نائل شويم. من اميدوارم كه شما اهالى محترم لرستان در آن محلى كه هستيد، در آنجا اگر چنانچه اختلافاتى هست خودتان رفع كنيد. برادران من! امروز، روز اختلاف نيست، امروز روز اين است كه همه با هم پيوسته بشويد، همه با هم برادروار از كشور خودتان دفاع كنيد. شياطين در كمين نشستهاند مىخواهند مسائل را باز به حال اول برگردانند، مىخواهند ما را باز اسير كنند، مىخواهند آن ديكتاتورىها و قلدرىها را برگردانند، مىخواهند مخازن ما را ببرند منتها تاكنون به فرم شاهنشاهى و ممكن است بعدها به يك فرم ديگر، بايد همه شما بيدار باشد، هوشيار باشيد، از كشور خودتان، از اسلام عزيز دفاع كنيد. اگر بعضى اشخاص منحرف آمدند بين شما و مطالبى گفتند كه اسباب تفرقه مىشود، آنها را به خودتان راه ندهيد، اگر بعضى از اشخاص منحرف در بين شما پيدا شدند و تبليغات سوء كردند، بدانيد كه اينها منحرف هستند، اينها با اسلام مخالف هستند، اينها ايادى اشخاصى هستند كه تاكنون ما را به اسارت كشيدند، مملكت ما را عقب راندند.
دست از اسلام و وحدت كلمه برنداريد
شما همه بايد با هم همدست، هم پيمان باشيد، همه دوست هم باشيد، براى اسلام خدمت كنيد، شما مىدانيد كه اين وحدت كلمهاى كه بين همه شماها پيدا شد و اين اتكالى كه به اسلام داشتيد شما را پيروز كرد، پس دست از اين وحدت كلمه بر نداريد و دست از اسلام برنداريد. به واسطه اسلام است كه ما مىتوانيم عدالت را در همه جامعه خودمان پخش كنيم. كارگرها بدانند كه اسلام براى آنها بسيار اهميت قائل است. كارمندها بدانند كه اسلام براى همه قشرها خصوصاً قشر
صحيفه نور ج 5 صفحه 197
كارگر و دهقان بسيار اهميت قائل است ولى بايد با تدريج اين امور انجام بگيرد. دولت به فكر اين معنا هست، ما به فكر اين معنا هستيم لكن به قدرى آشفته است و به قدرى اينها خرابكارى كردند كه جز يك زمان - نسبتا يك زمانى - كه بايد يك مقدار تحمل كرد، نمىشود اين كارها را انجام داد، اينطور نيست كه الان كسى به فكر شماها نباشد، ما به فكر شما هستيم، دولت به فكر شما هست لكن يك قدرى بايد شكيبائى كنيد. شما بوديد كه پنجاه و چند سال زير چكمه اين اشخاص نالايق، اين اشخاص چپاولگر صبر كرديد، حالا يكقدرى صبر كنيد - تا براى شما هم منزل تهيه (براى مستمندان) مىشود و هم كار خوب تهيه مىشود و هم تعديل مىشود، اين كارهائى كه بايد بشود، شما يك قدرى تامل و صبر كنيد، اتكال به خدا بكنيد و اميدوارم كه همه شما سعادتمند باشيد، هم در دنيا و هم در آخرت.
راى به جمهورى اسلامى راى به اسلام است
و همه شما در اين رفراندمى كه مىشود، من خودم راى مىدهم به جمهورى اسلامى و از شما هم تقاضا دارم كه براى اسلام راى بدهيد و به جمهورى اسلامى راى بدهيد. آنهائى كه بر خلاف جمهورى اسلامى راى مىدهند، آنها آزادند لكن بدانند كه اين يك امرى است كه مخالفت با ملت است، مخالفت با اسلام است و من نصيحت مىكنم آنها را كه اين كار را نكنند و همه با هم به جمهورى اسلامى راى بدهند.
خداوند همه شما را موفق كند و من از شما تشكر مىكنم كه اينجا آمديد و از ما دلجوئى كرديد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 205
تاريخ: 3/1/58
بيانات امام خمينى در جمع عشاير دشت مغان و كاركنان صنايع فولاد شيراز
تحول و پيروزى،به بركت قرآن و دست غيبى، در سايه امام زمان عج
بسم الله الرحمن الرحيم
از همه آقايان و طوايف مختلف كه تشريف آوردند و از نزديك ملاقات با ما حاصل شده است تشكر مىكنم. از خداوند تعالى توفيق و سعادت همه شما و همه ملت ايران را خواستار هستم. شما مىدانيد كه اين پيروزى به دست آمده است لكن اين من نبودم كه پيروزى را به دست آورديد به واسطه من، اين خداى تبارك و تعالى در سايه امام زمان سلامالله عليه كه ما را پيروز كرد. اسلام، قرآن مجيد ما را پيروز كرد. ما همه اسلام را مىخواستيم و همه جمهورى اسلامى را. اين قدرت اسلامى بود و ايمان سرشار اقشار ملت بود كه ما را پيروز كرد. ما همان بوديم كه در چندين سال قبل بوديم، ايران، همان ايران و ملت ايران همان ملت، چه شد كه بعد از مدت كمى اين تحول حاصل شد؟ سابق همه چيز ما را مىبردند و ما نفس نمىكشيديم، سابق جوانهاى ما را در زندان زجر مىدادند و اعدام مىكردند و ما قدرت حركت نداشتيم، سابق چپاولگران همه چيز ما را چپاول مىكردند و ما نفس نمىكشيديم، چه شد كه اين ملت همچو متحول شد؟ جز عنايت خدا چه بود؟ جز اينكه خداى تبارك و تعالى توفيق داد به بركت اسلام، به بركت قرآن كريم كه شما متحول شديد از يك ملت ضعيف به يك ملت قوى، از يك اراده ضعيف به يك اراده قوى، از يك ايمان ضعيف به يك ايمان قوى، اين دست غيبى بود كه اين تحول را پيش آورد.
تكليف بر طرد اغواگران ظاهر الصلاح و تفرقهافكنان
اگر چنانچه ما قصورى بكنيم، در اين موقع كه حساسترين موقعهايى است كه بر كشور ما مىگذرد تقصير كاريم، اگر چنانچه ما اغراض شخصيه را نظر بكنيم و به واسطه اغراض شخصيه در اين ميدان راه برويم تقصير كاريم. اگر ما گوش بدهيم به اين شياطين كه در بين اقشار ملت افتادند و مىخواهند تفرقه بيندازند، تبهكاريم. تمام، تمام ثروتهاى ما را اربابهاى اينها بردند و حالا كه ما دست آنها را قطع كرديم، اينها به وحشت افتادهاند و مىخواهند باز همان مسائل را پيش بياورند. بيدار باشيد، هوشيار باشيد كه اينها رخنه نكنند در بين صفوف شما، با اسمهاى مختلف، با حرفهاى ظاهر الصلاح در بين شما نيايند، كارگران ما را اغوا نكنند، عشاير محترم ما را اغوا نكنند. اگر اينها در
صحيفه نور ج 5 صفحه 206
بين عشاير آمدند، آنها را رد بكنيد اگر در كارخانهها آمدند، آنها را طرد بكنيد. اينها مىخواهند فساد بكنند، اينها عمال خارجى هستند، اينها عمال آمريكا هستند، اينها نگذاشتند، نمىخواستند بگذارند كه ايران جمهورى اسلامى بشود، اينها جلوى رفراندم را مىخواستند بگيرند، تحريم كردند رفراندم را، آتش زدند صندوقهاى ما را، نمىخواستند كه ملت به راى خودش، يك امر ملى را، يك امر اسلامى را انجام بدهد، اينها را طرد كنيد، اينها را از صفوف خودتان بيرون كنيد. اينها هر روز با بهانههائى كشاورزى ما را ساقط مىخواهند بكنند، با بهانههائى صنعت ما را، كارخانههاى ما را مىخواهند تباه بكنند و به تباهى بكشند، فرهنگ ما را مىخواهند نگذارند رشد بكند، هر روز مدارس ما را تعطيل مىكنند. اينها اگر با ملت ايران، اگر با ملت ما، اگر با اسلام، اگر با شما مردم موافق هستند و نظر آنها اين است كه شما رشد پيدا بكنيد و به حقوق خودتان برسيد، چرا نمىگذارند آرامش پيدا بشود تا شما به حقوقتان برسيد؟ چرا مهلت به دولت نمىدهند كه براى همه عمل بكند و كار بكند تا همه به مطلب خودتان برسيد؟ چرا ما كه مىخواهيم منزل براى مردم درست كنيم، افتادند بين مردم و فساد مىكنند كه نگذارند اين كار بشود؟ اينها علامت اين است كه سوءنيت دارند. نمىخواهند اين مملكت آرامش پيدا كند، نمىخواهند اين مملكت رشد پيدا كند. مىخواهند به همين حال ضعف باقى باشد و مثل سابق بشود تا اينكه ذخائر ما را ببرند، تا اينكه فرهنگ ما را عقب نگه دارند، تا اينكه نگذارند انسان پيدا بشود در ايران. بيدار باشيد و دست اين يك طايفه مضل و ضال را كوتاه كنيد، نگذاريد در بين شما رخنه كنند، نگذاريد جوانان شما را اغواء كنند.
كوشش در جهت حفظ اين اراده الهى
انشاءالله اگر چنانچه توفيق پيدا بكنيم و حكومت اسلامى به آنطور كه مىخواهيم جريان پيدا بكند و اين اسم به مسمى برسد و اين ظاهر و باطنش هم ظاهر بشود، براى همه رفاه هست، براى همه سعادت است، براى همه رفاه و سعادت دنيا و آخرت است. كوشش كنيد كه وحدت كلمه خودتان را حفظ كنيد، كوشش كنيد كه اين امر توحيدى را، اين اراده الهى را حفظ كنيد كه با اين ايمان است كه شما مى توانيد به مقصد برسيد. خداوند همه شما را سعادتمند كند. خداوند دست شياطين را از مملكت ما قطع كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 198
تاريخ: 29/12/57
بيانات امام خمينى در آغاز سال نو و ديدار با هيأت دولت موقت
تجلى وحدت و قدرت ايمان ملت در پيروزى نهضت
بسم الله الرحمن الرحيم
بايد من در اين آخر سال كه نزديك است تجديد بشود سال، مطالبى را به عرض برسانم. سالى كه الان در آن هستيم و اواخر آن است، مىدانيد كه چه سال پرزحمت و پررنجى براى ملت ما بود و چه سال پر نفعى. رنجهائى كه در اين سال ملت ما كشيدند شايد در تاريخ كم سابقه يا بىسابقه باشد و قدرتى كه ملت ما نشان داد و عرضه كرد بر جهان، بايد بگويم بىسابقه بوده است براى اينكه ملتى كه پنجاه و چند سال در تحت فشار طاقت فرسا بود و همه قدرتها را از او سلب كرده بودند و تمام زندگى آنها را تباه كرده بودند، اينها در عين حال قيام كردند و نهضت كردند و من نمىتوانم اسمى روى اين نهضت بگذارم الا اينكه نهضت اسلامى و به قدرت اسلام بود و به قدرت ايمان بود. اگر قدرت ايمان نبود امكان نداشت با دست خالى يك ملتى بر اين قدرتهاى شيطانى غلبه كند. اين قدرت اسلام و قدرت ايمان بود كه مردم را به وحدت كشاند.
بايد ملت ايران اين پيروزى را و اين نهضت را حفظ كنند. اگر اين نهضت خداى نخواسته رو به سستى گرايد بايد مهياى اعاده مصيبتهاى سابق باشيم. اگر تفرقهاى بين ملت ما حاصل بشود، اگر دستهاى جنايتكارى بين ملت ما را تفرقه بيندازد، بايد ملت باز خودش را مهيا كند براى اختناقها و براى چپاولگرىها و براى عقب ماندگىها. رمز پيروزى ما وحدت كلمه و اتكال به خدا و اتكال به اسلام بود، اين رمز را ملت ما نبايد از دست بدهد.
پيروزى آن روزى است كه تمام ريشههاى فساد از مملكت ما قطع شود
ما در اين آستانه سال جديد كه بايد به يك معنا عيد و به يك معنا تاثرات خودمان را ابراز كنيم، در اين آستانه سال جديد بايد تذكراتى به ملت بدهم و تذكراتى به دولت و دستگاههاى دولتى. تذكرات به ملت اين است كه شما بايد در اين موقع كه به آستانه پيروزى رسيديد، گمان نكنيد كه كار تمام شد و ما پيروز شديم، كه اين گمان موجب مىشود كه سستى پيدا بشود. انسان تا در يورش است قوى است، تا پيشرفت دارد مىكند قوهاش زياد است، وقتى خودش را پيروز ديد ضعيف مىشود و ممكن است
صحيفه نور ج 5 صفحه 199
دشمنهاى ما از ضعف ما استفاده كنند. ما باز پيروزى نهائى را پيدا نكرديم، ما يك مطلب را پيش برديم و آن اينكه دست جنايتكار سلسله پهلوى را قطع كرديم و تا يك حدودى ريشههاى او و شاخههاى او را هم قطع كرديم، لكن باز از ريشههاى آنها باز در اين مملكت هست و دستهاى جنايتكارى دنبال آنها هست و آمال و آرزوى آنهائى كه مىخواستند خزائن ما را ببرند و ما را به عقب نگه دارند، براى بردن خزائن ما، دنبال اينها هست، توطئهها هست باز و ما اگر چنانچه خود را پيروز بدانيم و گمان كنيم پيروز شديم، خداى نخواسته از اين امور غفلت مىكنيم. ما بايد خودمان را پيروز ندانيم، بايد در آستانه پيروزى بدانيم و همين طور هم هست، ما تا آستانه پيروزى رفتيم و پيروزى آن روزى است كه تمام ريشههاى اجانب و تمام ريشههاى فساد از مملكت ما بريده بشود و قطع بشود و باز نشده است. بنابراين ملت شريف ايران موظف است كه اين نهضت را به همين طورى كه تا اينجا آورده است، اين نهضت را حفظ كند. و با حفظ وحدت كلمه و با حفظ اين نهضت و غايت نهضت كه عبارت از اسلام و جمهورى اسلامى بود، با حفظ اينها جلو برود. سستى راه ندهيد به خودتان، سردى راه ندهيد به خودتان، گمان پيروزى، گمان پيروزى نهايى نبريد، اگر اين گمان برده بشود يا اين اعتقاد پيدابشود، سستى پيدا مىشود، شما بايد خودتان را نيمه پيروز بدانيد و در نيمه راه و بقيه راه را كه بسيار مشكل است بايد با همت همه، با همت همه قشرها بايد ما تعقيب كنيم و به نهايت برسانيم.
و آنچه كه باز بايد به اقشار ملت عرض كنم اين است كه ما نمىتوانيم خرابىهائى كه واقع شده است و در ظرف اين تقريبا بيست و چند سال اخير بيشتر از همه اوقات خرابى به مملكت ما وارد شده است، نمىتوانيم كه اتكال به اين كنيم كه دولت اين خرابىها را جبران كند، دولت فقط نمىتواند، نمىتوانيم اتكال كنيم به اينكه روحانيت اين كار را انجام بدهد، روحانيت نمىتواند، نمىتوانيم اتكال كنيم به اينكه ادارات دولتى، فرهنگيان اين كار را انجام بدهند، آنها هم نمىتوانند، همانطورى كه در پيشرفت اين مقصد و در پيروزيى كه تاكنون پيدا كرديم، در آستانه پيروزيى كه هستيم، اينطور نبود كه يك قشر بتواند اين پيروزى را به دست بياورد، همه قشرها باهم شدند و همه مسلكها را كنار گذاشتند و با هم پيش رفتند تا اينجا رسيدند، بايد حالا هم با هم پيش برويم و همانطورى كه اين پيروزى پيدا شده است و همه با هم اين راه را طى كردهاند.
اگر بخواهيم از حالا به بعد مشغول ساختن اين ويرانه باشيم، هيچ يك از اقشار تنها نمىتوانند اين ويرانه را بسازند، بايد باز همه باهم، تمام اقشار باهم بايد اين ويرانه را بسازند منتها هر كس در هر محلى هست.
كشاورزها در محل كشاورزى كه هستند به كشاورزى خودشان علاقه پيدا بكنند. الان ديگر دستى نيست كه آنها را به فشار وادار به امرى بكند، يا منافع آنها را بخواهد بوسطه سودجوئى خودش بردارد يا به غير بدهد، امروز كسى همچون كارى نخواهد كرد، كشاورزها بايد به كشاورزى خودشان ادامه بدهند و علاقه داشته باشند و كشاورزى كه مىكنند در اين برهه از زمان بايد اكثرش و قسم مهمش اين چيزهائى باشد كه غذاى ملت را اداره مىكند مثل گندم، برنج، عدس و امثال
صحيفه نور ج 5 صفحه 200
اينها. از چيزهائى كه، موادى كه مضر است يا نافع نيست خوددارى بكنند، از مثل كشت ترياك، كمتر بكنند، خوددارى بكنند و از چيزهائى كه نفع خيلى ندارد، در تغذيه مردم دخالت ندارد، از آنها هم خوددارى بكنند و عمده كار را همان مواد غذائى، عمده كشت را مواد غذائى چيز بكنند كه ما احتياج به خارج انشاءالله پيدا نكنيم. الان مىدانيد كه ما محتاج به خارجيم راجع به مواد غذائى، بايد ما خودمان اين را جبران بكنيم و اين به همت كشاورزان ماست و البته دولت هم با كشاورزها بايد همراهى بكنند و همراهى انشاءالله مىكند.
بازار بايد بازار اسلامى باشد
و همينطور بازار ما بايد يك بازار اسلامى باشد. از قرارى كه مكرر به من گفتهاند، الان يك دستهاى سودجو در بازار هستند كه اينها قيمتهاى بسيار گران روى اجناس گذاشتهاند. اين يك مطلب غير انسانى است، يك مطلبى است كه بايد فكر كنند اينهايى كه مىخواهند حالا سود ببرند، بايد توجه داشته باشند كه اين ملت كه اكثرشان عبارت از اين طبقه پائينى است كه نمىتوانند خودشان را اداره كنند، اينها بودند كه ما را رساندند به اين پيروزى، حالا نبايد آن تاجر معتبرى كه دخالت در اين امور نداشته است، براى اينها ايجاد زحمت بكند. ايام عيد است اينها احتياج دارند به لباس، احتياج دارند به خوراك، احتياج دارند به چيزهاى ديگر، بايد با انصاف رفتار كرد،بايد با اينها با برادرى رفتار كرد، گرانفروشى را كنار بگذارند و احتكار نكنند، نگهدارى نكنند براى يك وقتى كه جنس گران بشود و بفروشند. احتكار در غذاها جايز نيست و همين طور بايد با برادرى با برادران خودشان رفتار كنند و اين پيروزى را از آنها بدانند. شما حالا از قيد آزاد شديد، از قيد و بندها آزاد شديد، شما حالا ترس اينكه مثلا سازمان امنيت بيايد شما را چه بكند و اينها نداريد، لكن ترس از خدا بايد داشته باشيد، ترس از اسلام بايد داشته باشيد، بايد مراعات بكنيد اشخاص ضعيف را، بايد همراهى بكنيد با اشخاص ضعيف، نه اينكه گرانفروشى بكنيد و كالاهاى خودتان را بالا ببريد و مردم را در زحمت چيز بكنيد. اين هم راجع به اين طبقه كه البته باز مسائل ديگرى هست ولى طولانى مىشود.
اهميت تبديل فرهنگ استعمارى به فرهنگ استقلالى
و اما راجع به دولت، در اين آستانه سال جديد البته دولت مشكلاتش خيلى زياد است و من نمىتوانم بگويم اينها تقصيرى در كار دارند، اينها همه مشغولند ولى مشكلات زياد است. بايد در اين سال جديد عنايت زياد بشود اول به فرهنگ. اين فرهنگ بايد متحول بشود. فرهنگ استعمارى فرهنگ استقلالى بشود. بايد معلمينى كه در اين فرهنگ يا در تمام قشرهاى اساتيد و - عرض مىكنم - اينها باشد، انتخاب بشوند و اشخاص صحيح، سالم، كسانى كه جوانهاى ما را تربيت صحيح بكنند نه اينكه يك تربيت انگلى بكنند، چنانچه تا حالا بنابراين بوده است كه اينها را غربى بار بياورند، غربزده كنند. بايد استقلال داشته باشيد، بايد هيچ توجه نداشته باشيد كه در غرب چه مىگذرد. در غرب
صحيفه نور ج 5 صفحه 201
خيلى بد مىگذرد، شما گمان نكنيد كه در غرب خيلى خبر هست، خودشان مىگويند در غرب خبرى نيست، خبرها هست لكن خبرهاى رشد فكرى و رشد انسانى كم است. شما بايد مستقل باشيد و رشد انسانى پيدا بكنيد، بچهها را، جوانهاى ما را رشد انسانى بدهيد. دولت بايد درست توجه بكند كه روسائى را كه انتخاب مىكنند براى دانشگاهها، براى مدارس، معلمينى را كه انتخاب مىكنند آنها براى تربيت اطفال، اينها بايد متحول بشود از حال سابق و كسانى كه سابق در خدمت اشخاص بيگانه بودند يا در خدمت طاغوت بودند، حال ثانياً نيايند و بچههاى ما را باز به عقب برانند. اينهم يك مطلبى است كه در فرهنگ بسيار مهم است و بالاخره بايد فرهنگ متحول بشود به يك فرهنگ سالم، به يك فرهنگ مستقل و يك فرهنگ انسانى.
وظايف ملت و دولت و ارتش
در جهت ارتش، ملت ما موظف است كه از ارتش، الان حمايت بكند. ارتش را تضعيف نكنيد، ما احتياج به ارتش داريم، ملت احتياج به ارتش دارد. ارتش بايد از طرف ملت حمايت بشود و تقويت بشود، لكن ارتش هم بايد ملاحظه كند، روساى ارتش بايد ملاحظه كنند كه اگر چنانچه يك اشخاصى در بين آنها هست كه در خدمت طاغوت بوده است و جنايتكار بوده است، آنها را به تدريج و يا بطور ديگر آنها را كار بگذارند و اشخاص شرافتمند را در راس ارتش يا در مواردى كه بايد به كار بگيرند، به كار بگيرند. در انتصاباتشان خيلى دقت بكنند كه انتصابات صحيح باشد، چنانچه وظيفه دولت هم همين است. انتصاب استاندارها، انتصاب فرماندارها، همه اين انتصابات، انتصاب دادگسترىها، تمام اين انتصابات بايد بررسى بشود و تمام آنهائى كه بيشتر در خدمت طاغوت بودند و جرمهاى آنها واضح است و مردم از آنها ناراضى هستند، اينها را انتخاب نكنند و به نارضايتى مردم اضافه نكنند. بايد اينها الان در خدمت مردم باشند، دولت خدمتگزار مردم بايد باشد، مثل سابق نباشد كه فرمانفرما بود، حالا بايد فرمانبردار مردم باشد و همينطور هم هست و انشاءالله اميدواريم همينطور هم باشد. در هر صورت، قضيه دولت هم، هم دادگسترى، هم فرهنگ، هم ساير ادارات بايد تصفيه بشود و بايد خودشان فكر بكنند و انتخاباتشان چه باشد و يك نحو تصفيهاى در كار باشد كه خائنين كنار گذاشته بشوند و آنهائى كه تا قبل از اين پيروزى آن طرف بودند، همچو كه پيروزى پيدا شد سينه اين طرف را شروع كردند بزنند، اينها را بشناسند و اين فرصتطلبها را كنار بگذارند و بالاخره بايد كه دولت نظارت تام داشته باشد و تمام وزارتخانهها را درست، به طور صحيح، انتخاب اشخاص بكنند و طرز عمل را يك طرز عمل صحيح قرار بدهند و البته مشغول هستند لكن بيشتر بايد عنايت داشته باشند.
ضرورت صبر و بردبارى كارگران و مهلت به دولت براى اصلاح تدريجى امور اقتصادى
و از امور مهمهاى كه هست وضع كارگرهاست كه من يك صحبت با كارگرها دارم و يك صحبت با دولت. صحبت با كارگرها اين است كه آنها گمان نكنند كه دولت يا ما در فكر آنها نيستيم،
صحيفه نور ج 5 صفحه 202
خيال نكنند كه ما الان مىتوانيم بالفعل فورا يك كارى براى آنها انجام بدهيم و نمىدهيم. اينطور نيست. ما براى طبقه كارگر، براى طبقه كشاورز، براى كارمندهاى جزء دولت، بيشتر از همه مورد نظر ما اينها هستند و براى آنها فكر مىكنيم و عمل مىكنيم، چنانچه راجع به مسكنشان مشغول طرحريزى هستند كه مسكن درست كنند براى آنهائى كه مسكن ندارند و قضيه حقوقشان انشاءالله داده مىشود لكن يك قدرى فرصت لازم است. كارگرها بايد يك قدرى فرصت بدهند و اينطور خيال نكنند كه دولت الان داراى كذا و كذاست و به آنها عنايت ندارد، يا در دست ما مثلا گنجى است كه نمىخواهيم بدهيم به آنها. نخير دولت هم الان ندارد و ما هم گنجى نداريم، لكن هم دولت در فكر است و هم ما در فكريم و لكن بايد يك قدرى تدريج باشد تا امور اقتصادى را بتوانند جريان بيندازند. البته كارگرهائى كه كنار هستند مشغول كار خواهند شد، كارگرهائى كه در كار هستند اگر در مزدشان و اجرتشان حرفى داريد اصلاح خواهد شد، همه اينها تدريج است، به تدريج بايد اصلاح بشود. و ما راجع به دولت، دولت هم بايد راجع به كارگرها بيشتر عنايت داشته باشد و وضع كارگرها را درست در نظر بگيرند. يك قدرى عنايت بيشتر بكند كه اين كارگرها - چيز بشوند - آسوده خاطر بشوند و من به كارگرها اطمينان مىدهم كه اينطور نيست كه دولت نخواهد براى شما كارى بكند. حتىالامكان مىخواهند كار بكنند، مشغول هستند، وزير كار مشغول است به اينكه يك ترتيب صحيحى بدهد لكن تدريج لازم دارد. از كارگرها مىخواهم كه تدريج را حفظ كنند و ملاحظه بكنند و مشكلات دولت را در نظر بگيرند و از دولت مىخواهم كه در كارها يك قدرى بيشتر جلو بروند و همين قدرى كه هست، يك قدرى بيشتر جلو بروند و كارها را زودتر درست بكنند و به كارمندان، هم اطمينان بدهند و عمل بكنند. اين هم راجع به كارمندان و راجع به دولت.
راديو و تلويزيون بايد دانشگاهى عمومى براى هدايت و تربيت مردم باشد
يك حرفى هم راجع به اين دستگاه تبليغاتى، تلويزيون و امثال اينها، راديو و اينها دارم و آن اينكه اين دستگاهها آنوقتى كه در خدمت طاغوت بود، دستگاههائى بود كه يا تقويت طاغوت را مىكردند، به مجرد اينكه پيچ راديو را مىگرفتند اعليحضرت آريامهر كذا، شروع مىكردند تبليغات كردن، تبليغات ميان تهى و يا مردم را از مسائل اصلى دور مىكردند، بنابراين بود كه راديو، راديو تلويزيون و اينها كه در سطح كشور، در تمام سطح كشور انتشار پيدا مىكند و مردم با گوششان و چشمشان مسائل را ادراك مىكنند و آن كسى كه بيسواد است هم در آنجا مىتواند بفهمد، آن كسى هم كه با سواد است، هست، اين بسيار اهميت دارد، هم براى آنها بسيار اهميت داشت كه مردم را در سطح وسيع خواب كنند و غافل كنند و چپاول كنند و هم حالا كه بحمدالله اسلامى شده است و وظائف اسلامى را مىخواهد عمل بكند. حالا بايد يك فكرى براى راديو تلويزيون بشود كه چنانچه شده است و مىشود لكن بيشتر عنايت بشود كه كسانى كه در اينجا، سابق در خدمت طاغوت بودند و همه فسادها را مىكردند حالا بايد آنها تصفيه بشوند. كسانى كه تا ديروز بر ضد ملت و بر ضد انقلاب ما سخنرانى
صحيفه نور ج 5 صفحه 203
مىكردند، نمايش مىدادند، همه بساط را درست مىكردند و حالا آمدند و اظهار اسلام و ديانت مىكنند از اينها نمىتوانيم ما بپذيريم، اين هم بايد تصفيه بشود. راديو و تلويزيون يك دستگاهى است كه هم در طرف تبليغات فاسد اهميت زيادى دارد و هم در طرف تبليغات صحيح، اين با آنطورى كه از اول شايد آنهايى كه درست كردند اينها را، نظر آموزشى داشتند به اينها، اين دستگاهها، تمام مطبوعات اينطور است منتها اهميت تلويزيون بيشتر از همه است، اهميت راديو تلويزيون بيشتر از همه است، اين دستگاهها، دستگاههاى تربيتى است ، بايد تمام اقشار ملت با اين دستگاهها تربيت بشوند، يك دانشگاه عمومى است. دانشگاهها، دانشگاههاى موضعى است، اين يك دانشگاه عمومى است، يعنى دانشگاهى است كه در تمام سطح كشور گسترده است، اين بايد از آن عمل دانشگاه را، از آن به آن اندازهاى كه مىشود، استفاده كرد. بايد اين دستگاه، دستگاهى باشد كه بعد از چند سال تمام قشر ملت را روشن كند، تمام را مبارز بار بياورد، تمام را متفكر بار بياورد، تمام اينها را مستقل بار بياورد، آزادمنش بار بياورد، از غربزدگى بيرون كند، استقلال به مردم بدهد. اين از همه چيزهائى كه در اين دستگاهها هست مهمتر است و اين وظيفه دارد كه با مردم، حكم معلم و شاگرد داشته باشد. اشخاص نويسنده، اشخاص گوينده، اشخاص فهيم، اشخاص مطلع در اينجا صحبت بكنند، فرصت به آنها بدهند در اينجا صحبت بكنند. زيادند اشخاصى كه پيشنهاد اين معانى را مىكنند، به اينها بايد فرصت بدهند و آنها صحبت بكنند. به جاى آن چيزهائى كه به درد ملت نمىخورد يا مضر به حال ملت است يك چيزهاى مفيد را به مردم بدهند و يك غذاى مفيدى به مردم بدهند، مردم را تغذيه كنند به غذاهاى صحيح، سالم و من اميدوارم كه اين دستگاه هم همانطورى كه وعده كردند كه به تدريج درست بشود، قدم را يك خرده بلندتر بردارند و زودتر انشاءالله تصفيه بشود و تعديل بشود.
مسئوليت خطير روحانيون، ارشاد و هدايت مردم در تمامى ابعاد
و يك عرض هم به همه همجنسهاى خودم، همه همجنسيم، لكن آنهائى كه با من صورتا يك صورت هستيم و من به همه ارادت دارم و آن آقايان علما و روحانيون، آقايان علماء و روحانيون وظيفهشان از همه مردم زيادتر است، سنگينتر است، اينها موظفند از طرف خداى تبارك و تعالى. الان هم ملت مسلم آنقدرى كه به حرف اين طايفه گوش مىدهند به حرف كسان ديگر گوش نمىدهند، بنابراين حجتى است اين از خداى تبارك و تعالى بر ما كه شمائى كه مردم به شما كه - گوش مىدادند و مردم از شما اطاعت مىكردند، چرا مثلا قصور در اين معنى داشتيد چرا كم مثلا چيزى گفتيد؟ انشاءالله نداشته باشند، لكن خداى نخواسته اگر در بين بعضىها باشند، وظيفه ما بسيار سنگين است، چه از جهت اينكه تهذيب اين دانشگاه اسلامى، دانشگاه بزرگ اسلامى كه بايد به دست مراجع بزرگ، بشود و چه باب تعليم و تعلم كه بايد باز تصفيه بشود و به دست بزرگان ما اداره و تصحيح بشود و چه در كيفيت تحصيل كه بايد تجديد نظر بشود، ما به همه آقايان با كمال خضوع عرض مىكنيم كه شمايى كه بايد ارشاد كنيد اين ملت را، بايد مجهز بشويد - بايد - مجهز به جميع انحاء ارشادات. مردم
صحيفه نور ج 5 صفحه 204
از شما توقع جميع انحاء ارشادات را دارند. اسلام همانطورى كه ابعاد مختلفه دارد به حسب ابعادى كه انسان دارد، اسلام براى انسان آمده است، براى انسانسازى آمده است، قرآن كتاب انسانسازى است، همانطورى كه قرآن ابعاد مختلفه دارد، حسب ابعادى كه انسان دارد، علما هم بايد ابعاد مختلفه داشته باشند در تعليم، حسب ابعادى كه اسلام دارد و حسب ابعادى كه انسان دارد، البته يك نفر نمىتواند همه اين ابعاد را جوابگو باشد، لكن يك حوزه مركب از ده هزار نفر يا حوزههاى مركب از مثلا سى هزار نفر، اينها مىتوانند دسته دسته باشند و هر دستهاى يك بعدى را اداره بكنند، يكى جهات عقلى را، يكى جهات سياسى را، يكى جهات اينهائى كه همه در اسلام است، همه اين جهات در اسلام هست و بايد حوزهها آنطور باشد، مجهز بشوند و همانطورى كه اسلام ابعاد مختلفه هست، حوزهها هم ابعاد مختلفه داشته باشند، اشخاص مختلف براى هدايت مردم و اگر چنانچه از اين حوزه اشخاص صحيح و اشخاص به درد بخور از اين حوزهها بلند نشود، جاى ديگر ما توقع بايد نداشته باشيم. بايد اينها، همينطورى كه فقه و انحاء فقه را تعلم و تعليم مىكنند، ساير موارد اسلام را و ساير ابعاد اسلام را هم بايد تحصيل بكنند و بايد تدريس بكنند و اشخاص ارزنده را بار بياورند تا مردم را ارشاد و هدايت بكنند.
نقش روحيه شهادت طلبى در پيشبرد انقلاب
و من در اين آخر سال تاسف خودم را از اين شهدائى كه ما داشتيم، بايد اظهار بكنم. ما بسيار متاسفيم از اين شهدائى كه داديم، مثل اينكه صد و شصت هزار نفر مجروح و شهيد - مثل اينكه - نوشته بود داشتيم. در هر صورت هر چه داشتيم، يك نفرشان هم زياد بود، يك نفرشان هم نبايد واقع بشود لكن حالا شد اما چون كه براى اسلام بود و صبغه دينى و اسلامى داشت نه براى دنيا، و لهذا مىآمدند بعضى اشخاص و - من - به من مىگفتند كه شما دعا كنيد كه ما شهيد بشويم. اين صبغه، صبغه دين است، اسلام است. آنى كه ما پيش برديم همين بود، اينطور روحيات بود كه براى شهادت داوطلب بودند، يعنى از مرگ نمىترسيدند. همانطورى كه صدر اسلام هم پيشرفت مسلمين همين بود، ما بسيار اشخاص ارزنده را از دست داديم لكن چون براى اسلام بود انشاءالله روح همه آنها شاد است و همه آنها در سعادت و تحت لواى خداى تبارك و تعالى هستند و براى بازماندگان آنها هم ما دعاى صبر مىكنيم، خداوند به همه آنها صبر و اجر و مزد عنايت بفرمايد و در آستانه سال جديد هم، هم براى آنها طلب مغفرت مىكنيم و هم براى همه ملت طلب سعادت مىكنيم و آخر عرض من باز همان است كه ملت ايران، حفظ بكنيد نهضت خودتان را، حفظ بكنيد وحدت خودتان را، حفظ بكنيد جهت اسلاميت خودتان را، مهذب بكنيد خودتان را، مهذب بكنيد خودتان را و ارزش ندهيد به غير ارزندههاى انسانى و به غير اسلام.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page