PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : یادگیری ریشه لغات



Mohamad
02-25-2010, 06:34 PM
بدون شك مهمترين مشكل يادگيري زباتن انگليسي ،گستردگي و تنوع لغات آن مي باشد! كه اين مشكل شامل ضعف فرد در يادگيري لغات يا فراخواني و يا استفاده به جا از آنها مي باشد.


مطمئناً بايد براي شما هم پيش اومده باشه كه يك لغت رو با اطمينان كامل ترجمه كرده باشين اما ترجمه غلط بوده!(چرا؟)


زبان انگليسي يه خوبي داره و اونم اينه كه بيشتر لغات بوسيله پسوند –پيشوندها بوجود ميان؛حالا اگه مهمترين و رايج ترين پسوند –پيشوند ها رو بلد باشيم به راحتي هم ميتونيم واژه جديد پيدا كنيم و هم در هنگام ترجمه متن (و...) خيلي معني سريع كلمه مورد نظر رو حدس بزنيم!


اليته اين روش گاهي به ساخت لغات جديد منجر ميشه!


در اينجا من دو جدول از پيشوندها و پسوندها همراه با معني و مثال آماده كردم كه بسيار مهم و كاربردي هستند.









جدول شماره 1» متداولترين پيشوندها:






مثال


معنا


پيشوند


antedate, antecedent
قبل(از)


ante-


antibiotic, antibody
ضد، مخالف


anti-


automatic, automobile
خود


auto-


bicycle, bikini
دو


bi-


circumstance
اطراف


circum-


connect, cooperate, collect, combination
با هم


con-, co-, col-,com-


decay, decrease
كم، متضاد


de-


explicit, emotion
بيرون، خارج از


ex-, e-


include, inside
داخل


in-


international, intermediate
ميان


inter-


macrocosm
بزرگ


macro-


microcomputer, micron
كوچك، ريز


micro-


mistake, mistranslate
نادرست، اشتباه


mis-


monochrome, monogamy
يك


mono-


postdate, postwar
بعد از


post-


precede, predict
قبل از، ابتدا


pre-, prim-


proceed, project
جلو، قبل


pro-


recall, redo
دوباره


re-


subordinate, suppose
زير


sub-, sup,


transfer, translate
از اين سو به آن سو


trans-


triangle, tripod
سه


tri-


uniform, unique
يك


uni-


unimportant, irritate, incorrect
بدون، غير، نا


un-, ir-, in-


ultramodern
فوق


ultra-






جدول شماره 2» متداولترين پسوندها:






مثال


معنا


پسوند


eatable, responsible
قابل، قادر


-able, -ible


assistance, existence
چگونگي، حالت، وضعيت، كار


-ance, -ence


explanation, invention
كار، عمل، حالت، شرط


-action, -tion


boredom, kingdom
حالت، شرايط ، چگونگي


-dom


employee
شخص مفعول


-ee


golden, wooden
ساخته شده از


-en


teacher, driver
كننده


-er


careful, helpful
پر از، دارنده


-ful


economic, musical
وابسته به، مربوط به


-ic, -ical


conscious, dangerous
پر از، چگونگي


-ious, -ous


realize, emphasize
كردن، شدن


-ize, -ise


boyish, sheepish
وابسته، شبيه


-ish


capitalism, socialist
مكتب، روش، عقيده، فرد معتقد


-ism, -ist


careless, motionless
بدون، بي، نا


-less


slowly, happily
قابليت، مانند


-ly


silliness, happiness
حالت، شرط ،قابليت


-ness


friendship, championship
حالت، مهارت ،استادي


-ship




*دوستان توجه داشته باشيد كه اين دو جدول بسيار بسيار مهم هستند و سعي كنيد كه اين دو جدول رو فرا يگيريد.