PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : اگر این فاصله ها بگذارد ...



R A H A
12-16-2011, 11:22 PM
در تنهايي هر شبم تو را مي خوانم
با اين همه فاصله تو را مي يابم
در اين شب تار نام تو را مي گويم
از دامن ياس عطر تو را مي بويم
از فاصله و بهانه ها دلگيرم
من در غم اين ثانيه ها درگيرم
طوفان زده ام،ساحل امنم شده اي
درمانده ترينم ،تو پناهم شده اي
اين دل شده از عشق تو لبريز انگار
دريا دلي و ياد تو با من اي يار
من با نفس تو زنده ماندم ماهم
از دوري تو ترانه خواندم يارم
گمگشته ام و راه تو راهم شده است
بيگانه ام ،عشق تو امانم شده است
گويم كز اين لحظه گذر خواهم كرد
يا هرچه جداييست بدر خواهم كرد
باز شب شده و خدا خدا مي گويم
من در طلبت به ناله ها مي گويم:
دل تنگم و ابر دل من مي بارد
وز دوري تو اين دل من مي نالد

R A H A
12-16-2011, 11:22 PM
میز فاصله ی کاذبی است
در میان گیسوان من و دستهای این غریبه ی غمگین ...
حرفی به من بزن
آیا کسی که مهربانی یک جسم زنده را به تو می بخشد ؟
جز درک حس زنده بودن از تو چه می خواهد ؟

R A H A
12-16-2011, 11:26 PM
چه قدر بین من و تو فاصله هست؟
یکی دائم گلدونا رو آب می ده
یکی چشم پر اشکش رو خواب میکنه
یکی داره خودش و گول می زنه
مثل من...

R A H A
12-16-2011, 11:59 PM
پشت حصار فاصله ها مانده
آیا کسی به تازگی از احساس
شعری برای تازه شدن خوانده ؟
باید به فکر رسم نوازش بود
آرام ومهربان و تماشایی...

R A H A
12-17-2011, 12:00 AM
فاصله های میان خویش را
با خطوط دوستی مبهم کنیم
کاش با چشمانمان عهدی کنیم
وقتی از اینجا به دریا می رویم
جای بازی با صدای موج ها...

R A H A
12-17-2011, 12:01 AM
http://sites.google.com/site/ahangit/Home/ax2pjwlp.JPG (http://sites.google.com/site/ahangit/Home/ax2pjwlp.JPG)

R A H A
12-17-2011, 12:02 AM
بین ما هر چی که هست . . . !

فاصله ایست از من تا تو . . .

من کنار دلهره های بدبختی

تو آنجا روی ابر پاره های خوشبختی

تو عاشقانه ها را ورق بزن

من غم نامه ها را می خوانم

حرفی بزن از عاشقانه های پوچت . . .

برای یادگاری . . .

R A H A
12-17-2011, 12:09 AM
یك سبد پر ز ستاره با ماست

روی یك سفره احساس

كه بین من و تو پیداست

قلب من سخت اسیر احساس

عشق تو

قطره اشكی است

كه از گوشه چشمت پیداست

روح تو یك گل سرخ تنهاست

حس من

چون یك موج

در تب و تاب دریاست

دستم از دوری دستت تنهاست

چشم تو

رنگ قشنگی است

كه در برگ درختان پیداست.

R A H A
12-17-2011, 11:51 PM
چشمان توقتی که پرازخلسه خوابند
انگاردوسرچشمه شیرین شرابند

انگارکه ان پلک زدنهای مکرر
چون پرپرپروانه لب برکه ابند

ازروزازل لایق چشما ن تواین بود
کاینگونه درایینه بتابند

اصلا توقشنگی وکسی مثل تورا نیز
تاهیچ زمان هیچ کجابازنیابند

ننوشته ترین شعرمنی ای غزل محض
ابیات دل انگیزتو بی حدوحسابند

ای کاش بدانی که دراین دغدغه اباد
درباورمن ثانیه ها قرن عذابند

R A H A
12-17-2011, 11:52 PM
نشان از بی نشان های تو دارم
به دنبال مه خوبان بیایم
غم هجر و فراق دوری تو
کند یکباره مجنون و خرابم

R A H A
12-17-2011, 11:53 PM
این روز ها زندگی ام در گرو توست،
تو بخواهی خوشحالم
و نخواهی نه
دوست دارم برای تو زنده باشم
و عروسکی در دستان تو
تو می دانی چه می خواهم
و می دانم بد نمی خواهی..

R A H A
12-18-2011, 12:31 AM
اگر برای تو شعری عاشقانه بخوانم
این شعر تا ابد با تو خواهد زیست
حتی وقتی که دیگر من نباشم!
با وقتی که دیگر در میان ما عشقی نباشد
شعر عاشقانه بیشتر از آدمها می مانند
عاشقانت تو را ترک می کنند
اما شعر عاشقانه همیشه با تو خواهد بود
پس بگذار برایت شعر عاشقانه بخوانم
شعری از اعماق جان
کهع مذا به یاد تو بیاورد...
شعری که همیشه با تو بماند

R A H A
12-18-2011, 12:44 AM
آنروز
وقتی میان باد و بادیه و گلبرگ
پروانه های چشم های من
از بوسه باران نگاهت لبریز بودند
دریافتم
که چه قدر "تو در من - من در تو" جاودانه ایم !

R A H A
12-18-2011, 12:46 AM
با تو این منم
و با تو سرشارم از هر چه زیباییست.
پناهم باش تا سنگینی غربت از شانه هایم فرو ریزد
و ملال تنهایی از چشم هایم

R A H A
12-18-2011, 12:47 AM
وحشت از عشق که نه؛
ترس ما فاصله هاست
وحشت از غصه که نه؛
ترس ما خاتمه هاست
ترس بیهوده نداریم؛
صحبت از خاطره هاست
صحبت از کشتن ناخواسته‌ی عاطفه‌هاست؛
کوله باریست پر از هیچ که بر شانه‌ی ماست
گله از دست کسی نیست؛
مقصر دل دیوانه‌ی ماست .

R A H A
12-18-2011, 12:49 AM
میان ما
فاصله ها
فرسنگ ها
کوهها
بیابان
و مردمان نا آشنا.
برای بوسیدن دستانت
کدام نرگس را بفرستم که تاب سفر آورد
وقتی قاصدک از من می گریزد؟
قاصدکی که خبر آمدنت را آورد
و من نا سپاس بودم...

R A H A
12-18-2011, 12:49 AM
می خواهمت چنان که شب خسته خواب را
می جویمت چنان که لب تشنه آب را
محو توام چنان که ستاره به چشم صبح
یا شبنم سپیده دمان آقتاب را
بی تابم آن چنان که درختان برای باد
یا کودکان خفته به گهواره تاب را
بایسته ای چنان که تپیدن برای دل
یا آن چنان که بال پریدن عقاب را
حتی اگر نباشی، می آفرینمت
چونان که التهاب بیابان سراب را
ای خواهشی که خواستنی تر ز پاسخی
با چون تو پرسشی چه نیازی جواب را

R A H A
12-18-2011, 12:51 AM
تو را دوست نمي‌دارم
گرچه گلي در نظر آيي
يا ياقوت زردي
يا ميخكي
.كه آتش،آن‌ها را به كشتن خواهد داد

تو را دوست مي‌دارم
چونان حقايق تاريك
كه دوست‌داشتني هستند
من حقيقت تو را دوست مي‌دارم
اگر گياهي باشي كه هيچ ‌گاه شكوفه نداده است

باز دوستت مي‌دارم
حقيقت مطلق تورا
و عشقي كه از تو
در بدنم زندگي مي‌كند

دوستت مي‌دارم، بي‌آنكه بدانم چرا؟
يا چه زماني؟ در كجا؟

تو را آشكارا دوست مي‌دارم
ما به هم نزديكيم
به قدري نزديك كه دستان تو بر سينه‌ام
همان دستان من است
به قدري كه بستن چشمان تو
همان به خواب رفتن من است

"پابلو نرودا"

R A H A
12-18-2011, 12:52 AM
ديشب دوباره ديدمت اما خيال بود
تو در کنار من بشيني محال بود

هر چه نگاه عاشق من بي نصيب بود
چشمان مهربان تو پاك و زلال بود

پاييز بود و آوچه اي و تك مسافري
با تو چه قدر آوچه ما بي مثال بود

نشنيد لحن عاشق من را نگاه تو
پرواز چشم هاي تو محتاج بال بود

سيب درخت بي ثمر آرزوي من
يك عمر مانده بود ولي آال آال بود

گفتم آمي بمان به خدا دوست دارمت
گفتي مجال نيست و ليكن مجال بود

يك عمر هر چه سهم تو از من نگاه بود
سهم من از عبور تو رنج و ملال بود

چيزي شبيه جام بلور دلي غريب
حالا شكست واي صداي وصال بود

شب رفت و ماه گم شد و خوابم حرام شد
اما نه با خيال تو بودم حلال بود

R A H A
12-18-2011, 12:53 AM
این زمان نشسته بی تو با خدا
آنکه با تو بود و با خدا نبود

می کند هوای گریه های تلخ
آنکه خنده از لبش جدا نبود !

R A H A
12-18-2011, 12:53 AM
گاهي خيال مي كنم از من بريده اي
بهتر ز من براي خودت برگزيده اي
از من عبور مي كني و دم نمي زني
تنها دلم خوش است كه شايد نديده اي

R A H A
12-18-2011, 12:55 AM
باران باشد
تو باشی
یک خیابان بی انتها باشد ....
به دنیا می گویم .... خداحافظ !

R A H A
12-18-2011, 12:56 AM
دو دريچه ،دو نگاه ،دو پنجره/دو رفيق دو هم نشين دو حنجره!/دو مسافر تو مسير زندگي/دو عزيز دو همدم هميشگي/با هم از غروب و سايه رد شديم/قصه عاشقي رو بلد شديم/فکر مي کرديم آخر قصه اينه/جز خدا هيچ کي ما رو نمي بينه!/دو غريبه دو تا قلب دربه در/دو تا دلواپس اين چشماي تر/دو تا اسم دو خاطره ،دو نقطه چين /دو تا دور افتاده تنها نشين/عاقبت جدا شدن دستاي ما/گم شديم تو غربت غريبه ها/آخر اون همه لبخند و سرود/چشم پر حسادت زمونه بود/دو غريبه دو تا قلب دربه در/دو تا دلواپس اين چشماي تر/دو تا اسم دو خاطره دو نقطه چين/دو تا دور افتاده تنها نشين!

R A H A
12-18-2011, 12:56 AM
روزها فکر توام

شبهايم

به خيال تو و دلتنگي تو

مي گذرد.

شاپرک

از غم تنهايي من

سير است

ابر از باريدن

و پرنده از هوا دلگير است.

R A H A
12-18-2011, 12:57 AM
تو.....
به من گفتی تا که دل دریا کن، بند گیسو وا کن٬
سایه‌ها رویا با، بوی گل‌ها!
که بوی گل، ناله ی مرغ شب٬ تشنگی‌ها بر لب٬
پنجه‌ها در گیسو، عطر شب‌بو!
بزن غلطی٬ اطلسی‌ها را٬ برگ افرا در٬ باغ رویاها٬
بلبلی می‌خواند٬ سایه‌ای می‌ماند، مست و تنها ...
نگاه تو، شکوه‌ی آه تو، هُرم دستان تو٬
گرمی جان تو، با نفس‌ها!
به من گفتی تا که دل دریا کن، بند گیسو وا کن٬
ابر باران‌زا شب، بوی دریا!
به ساحل‌ها، موج بی‌تابی را٬
در قدم‌های پا، در وصال رویا٬
گردش ماهی‌ها، بوسه ی ماه٬
بوسه ی ماه...

R A H A
12-18-2011, 12:57 AM
سکوت کرده‌ام
که فراموشت کنم
اما مدام
مثل زنبوری سرگردان
رانده از کندویش
دورِ گلم می‌گردم..

R A H A
12-18-2011, 12:57 AM
http://th00.deviantart.com/fs43/300W/f/2009/111/2/4/24f40500ea5f1df5156c688acdde349e.jpg (http://th00.deviantart.com/fs43/300W/f/2009/111/2/4/24f40500ea5f1df5156c688acdde349e.jpg)
پر از راز نگفته یه کوله بار بر دوش
یه بی طاقت خسته به انتظار نشسته
یه روز رفیق راهی سفر پای پیاده
به اندازه ی عشقی پر از حرفای ساده
واسه روزای رفته سفر قصه ی خوبه
چراغ روشن راه قشنگی غروبه

R A H A
12-18-2011, 12:58 AM
اکنون که زمین شد ز بهاران همه گل

صحرا همه سبزه کوهساران همه گل


از فرقت توست در دل ما همه خار

وز طلعت تو به چشم یاران همه گل

R A H A
12-18-2011, 12:58 AM
از جور بتی ز عمر خود سیر شدم

وز بیدادش ز عمر دلگیر شدم


از تازه جوانی که به پیری برسد

ناکرده جوانی به جهان پیر شدم

R A H A
12-18-2011, 12:58 AM
اول بودت برم گذر مسکن هم

دست از دستم کشی کنون دامن هم


من نیز بر آن سرم که گیرم سر خویش

با من تو چنان نه‌ای که بودی من هم

R A H A
12-18-2011, 12:59 AM
در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم
عاشق نمی شوی که ببینی چه می کشم
با عقل آب عشق به یک جو نمی رود
بیچاره من که ساخته ار آب و آتشم
خلقم به روی زرد بخندند باک نیست
شاهد شو ای شرار محبت که بی غشم

R A H A
12-18-2011, 12:59 AM
http://www.khodemoni.net/img/images/yi68dz1vxm4kdnc48h9b.jpg (http://www.khodemoni.net/img/images/yi68dz1vxm4kdnc48h9b.jpg)

R A H A
12-18-2011, 01:01 AM
آیینه ها در چشم ما چه جاذبه ای دارند
آیینه ها که دعوت دیدارند
دیدارهای کوتاه
از پشت هفت دیوار
دیوارهای صاف
دیوارهای شیشه ای شفاف
دیوارهای تو
دیوارهای من
دیوارهای فاصله بسیارند

آه..
دیوارهای تو همه آیینه اند
آیینه های من همه دیوارند

R A H A
12-18-2011, 01:01 AM
شبی بهانه ی من شو برای بیداری
نگو! دوباره برایم بهانه ای داری

تمام فکر منی و نیامدی حتی
به شب نشینی این خوابهای افکاری

خیال با تو نبودن هنوز هم سخت است
هنوز با همه ی روز های تکراری

مرا ببخش اگر بی اجازه وارد شد
کسی به خانه ی دل از شکاف دیواری!

چه راه سرد و غریبیست راه من بی تو
شبیه مرگ و یا ازدواج اجباری!

نمیشود بروم خسته ام... نمیفهمی؟؟!
چه لذتیست که اینقدر مردم آزاری؟

و حرف آخر من این که تا ابد ممنون.
برای آن همه اشکی که بی تو شد جاری

R A H A
12-18-2011, 01:02 AM
ای صبا کمتر می امشب از کرم دادی مرا
تا سحر پیمانه پر کردی و کم دادی مرا
من که در عهدت سر موئی نورزیدم خلاف
مو به مو ناحق بگیسویت قسم دادی مرا
تا نهادم گام در کویت روا شد کام من
منتهای کام در اول قدم دادی مرا
چون میسر نیست دیدار تو دیدن جز به خواب
پس چرا بیداری از خواب عدم دادی مرا
تافکندی حلقه های زلف را در پیچ و خم
برسر هر حلقه ای صد پیچ و خم دادی مرا

R A H A
12-18-2011, 01:02 AM
گاه گاه
یک نگاه
در دل شب سیاه
آفتاب می کند تو را ...
باورت نمی شود
آه ای دل به اصطلاح پاک!
خاک بر سرت
که عاشقی سرت نمی شود!

R A H A
12-18-2011, 01:02 AM
گل من گلايه کم کن ابر قصه ابدی نيست بزار آسمون بباره گريه هم چيز بدی نيست

R A H A
12-18-2011, 01:03 AM
هر چه گويی آخری دارد به غير از حرف عشق
کـاين همـه گفتنـدوآخـر نـيست اين افسـانه را

R A H A
12-18-2011, 01:04 AM
از آمـدنت بـه مـن چـو دادنـد نويـد
از شوق تو دل در قفس سينه تپيد
جـان بهـر هميـن نکــرد استقبالـت
کز ضعف بلب نمی توانست رسيد

R A H A
12-18-2011, 01:04 AM
در میان من و تو فاصله هاست

گاه می اندیشم....

می توانی تو به لبخندی این فاصله را

برداری....

تو توانایی بخشش داری........

دستهای تو توانایی آن را دارد

که مرا زندگانی بخشد...........

چشم های تو به من می بخشد

شور عشق و مستی

و تو چون مصرع شعری زیبا.........

سطر برجسته ای از زندگی من

هستی............

R A H A
12-18-2011, 01:05 AM
اگه دستم به جدایی برسه
اونو از خاطره ها خط می زنم ...
از دل تنگ تموم آدما
از شب و روز خدا خط می زنم ...
اگه دستم برسه به آسمون ...
با ستاره ها قیامت می کنم ...
نمی ذارم کسی عاشق نباشه ...
ماهو بین همه قسمت می کنم ...
وقتی گاهی من و دل تنها می شیم ...
حرف های نگفتنی رو میشه دید ...
می شه تو سکوت بین ما دو تا ...
خیلی از ندیدنی ها رو شنید ...
قصه جدایی ما آدما ...
قصه دوری ماست از خودمون ...
دوری من و تو از لحظه ی عشق ...
قصه ی سادگی گمشدمون ......

R A H A
12-18-2011, 01:06 AM
نمانده فاصله از چشم هاي تو تا من
ببين تو خيره در آيينه ام شدي يا من
به لطف چشم تو فصل پرنده نزديک است
به چشم شاعر چشم انتظار،حتا من
براي ديدن زيباترين منظره ها
هميشه نوبت همسايه بود ، حالا من
چه چشمهاي قشنگي ! خدا به خير کند
دچار اين همه زيبايي تو تنها من
شروع وسوسه در ذهن خام آدم : تو
نيازمند همين حيله هاي حوا : من
به اوج بوسه و لبخند و شعر خواهي رفت
تو مي روي و خدا شاهد است اما من
فقط سلام مرا پاسخي مطمئن ترباش
جواب مساله ي عشق و نان و گل با من

R A H A
12-18-2011, 01:06 AM
با ياد چشم هاي تو خوب است خواب من
از ابـرهـا كنــــــاره بگــــير آفتـــــــاب من
رو بر كدام قبله به چشم تو مي رســـم؟
چيــزي بگـو پيــــــــامـبـر بـــي كتاب من
چشم تو را كجاي جهان جستجو كنــــم؟
پايان بده به تاب و تب بي حســـــاب من
دور از شمايل تو چنـــــانم كه روز و شب
خنـــديده اند خلــق به حال خــــراب من
از تشنگـي هــــــلاك شـدم، ساقيـا بيا
چيزي نمــــــانده از قدح پر شــــراب من

R A H A
12-18-2011, 01:07 AM
شام من رنگ از شب تاریک گیسویت گرفت
صبح من نور از مه رخسار زیبای تو خاست

از شراب چشم خود یک جرعه ام دادی شبی
تا ابد در سینه ام فریاد بد مستی بپاست

ناله ی من زیر و بم از درد جانسوزت گرفت
تار دل تنها به محراب خیالت آشناست

شعر من خون دلم در تار و پود دفتر است
شعر من فریادی از قلب علیل و بینواست

R A H A
12-18-2011, 01:07 AM
من به تو گفتم و تو خم به دو ابرو دادی
حالتی قهر به آن چشم و مه و رو دادی
بهر دل بردن من تاب به گیسو دادی
پاسخم را به همان غنزه جادو دادی
من ز گفتار خودم پاک پشیمان گشتم
از غم قهر تو سخت پریشان گشتم

R A H A
12-18-2011, 01:07 AM
چه زیباست...
نگاشتن
وقتی بدانی
کسی میگذرد از بطن نوشته هایت
و ارام تک تک کلماتت را لمس میکند
چه تماشایست ....
گرفتن فال حافظ و خواندنش
برای کسی کی با داشتنش
بر شاخه نبات فخر بفروشی
و حافظ وتک تک غزل هایش
را در بهت این دلدادگی
بگذاری
واین زیبای انگاه به اوج خود میرسد که
بدانی روح تو همزاد خویش را
فرسخها دورتر از خود
در پهن دشتی از انسانیت
وگذرگاهی از معرفت یافته است
ولذت بودنش را
گر چه در خیال
به دنیای نفروشد
و چه زیباست .....
یکی از چشمهای تو بسراید
و لبریز باشد در نگاه تو
و هویدادر تک تک واژه های کی بر
لب میرانی
و روحی باشد
بر غزل واره های سرودنیت
چه زیباست..
که بدانی کسی هست برای
رویا شدن بر خوابهای شبانه ات
چه زیباست.....
بدانی
کسی هست که بگذرد بر تنهای تو
و جای پای عبورش را در خاطر روزانه ات
جا بگذارد برای بازکشتی دوباره

براستی که
چه زیباست...
زندگی
با لمس این همه زیبایی
وقتی بدانی کسی برای بودن تو
و ماندنت
لحظه های را به دلواپسی
عاریه میدهد

R A H A
12-18-2011, 01:09 AM
بی تو یک روز در این فاصله ها خواهم مرد مثل یک بیت ته قافیه ها خواهم مرد تو که رفتی همه ثانیه ها سایه شدند سایه در سایه آن ثانیه ها خواهم مرد شعله ها بی تو ز بی رنگی دریا گفتند موج در موج در این خاطره ها خواهم مرد