توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تهران قدیم(طهران قدیم) > سرگرمی پایتخت نشین ها
mozhgan
07-16-2011, 08:49 PM
الک دولک بازی
الک دولک بازی که تا این اواخر هم به وسیله کودکان محلات تهران بازی می شد، بازی جالبی بود که بچه های محل و حتی بزرگسالان خود را به آن مشغول می داشتند. این بازی چنین بود ،که طبق قرعه انداختن، شخص چوب کلفتی را به دست می گرفت و چندین چوب کوتاه را بر روی دو آجر یا دو سنگ قرار می داد و به وسیله چوب ضخیم و بلند، چوب کوچک را به فضا پرتاب کرده و ضربه شدیدی بر آن وارد می آورد و بازیکنان که با فاصله قرار داشتند اگر چوب کوتاه را می گرفتند برنده شده و به جای بازیکن نخست می رفتند و این دور تسلسل همچنان ادامه می یافت.
mozhgan
07-16-2011, 08:50 PM
بادبادک
اختراع بادبادک به دنبال مشاهده اولین هواپیما ، که در فضای تهران به پرواز درآمد، قدم به عرصه وجود گذاشت. بچه ها بادبادک را که عبارت بود از یک زر ورق نازک با چوب های نی بود که میانش را به نخ بلندی بسته بودند به هوا می فرستادند و وقتی در جریان باد قرار می گرفت شروع به اوج گرفتن می کرد. گاهی به دم این بادبادک ها فانوس نورانی می بستند که وقتی شب به فضا فرستاده می شد با نور خود منظره جالبی را تشکیل می داد. در چهار گوشه بادبادک ها گوشواره هایی هم از کاغذ متصل می کردند که بر زیبایی آنها افزوده می شد.
mozhgan
07-16-2011, 08:50 PM
بندبازی
بندبازی و عملیات آکروباتی نیز یکی از نمایش های جالب توجه روزگار قدیم تهران بود و این بازی ها دو نوع بودند: یکی از آنها مختصر و محدود و سیار بود و یک دسته بندباز مرکب از یک آدم نسبتا گردن کلفت زورمند و یک کودک خردسال آن را اجرا می کردند. کودک خردسال بر روی نوک چوب کلفتی می رفت و سردیگر چوب که کودک عملیات خود را بر فراز آن انجام می داد در بین کمربند محکمی قرار داشت که بر روی شکم شخص زورمند بسته شده بود و در همین زمان که عملیات بندبازی شروع می گردید، شخص سومی که ضربی به زیر بغل داشت آهنگ هایی را زمزمه می کرد و بر روی ضرب می نواخت.
mozhgan
07-16-2011, 08:50 PM
پرده قیامت
پرده قیامت از دیگر سرگرمی های مردم به حساب می آمد و عبارت بود از: یک پرده نقاشی شده بزرگ که معمولا اوضاع و خصوصیات دوزخ را به زعم تصویرپرداز، مجسم می گردانید. بر روی چنین پرده ای تصویر جهنم با شعله های آتش تجسم می یافت و از گوشه و کنار آن چند مار و عقرب و حتی اژدها دیده می شد که گناهکاران و دوزخیان، علاوه بر مکافات عمل خود، به وسیله لهیب آتش، گرفتار جانوران وحشتناک هم می گردیدند. در برابر جهنم چند سگ با چشمان وغ زده هم دیده می شد که گویا از گماشتگان دوزخ به شمار می رفتند. متصدی پرده قیامت با چوبی بلند و صدایی زنگدار و گرفته یکایک خصوصیات و گوشه های پرده را که بر دیوار آویخته بود یادآوری می کرد.
mozhgan
07-16-2011, 08:51 PM
خربازی و خرسواری
یکی از سرگرمی های جمعی مردم، خربازی( خرسواری، بابو سواری) بود و این بازی و تفریح منحصرا خصوص داش مشدی های خوش پوش بود که برای سوار شدن بر خرهای معروف به خربندی و یا خرهای دولایی به خیابان علاء الدوله ( فردوسی) می رفتند. در این خیابان ده ها خر کوچک و بزرگ همراه پالان های دیدنی و افسارهای مزین به برنج و نقره و گل میخ نقره کوبی شده و زنگوله های ریسه ای و پالان های مخمل و شال و ترمه و اطلس پرزرق و برق و دست و پا و یال و دم حنا بسته و سم های سیاه شده و منگوله های زیبا آماده شده بود.
خربازها و یا یابوسوارها نیز لباس های جالبی می پوشیدند. مثلا لباده های بلند از ماهوت و مخمل و رداهای رالی و کپک های نمدی و شال های ابریشمی و کبوه های آجیره و ملکی و غیره و این خرسوارها در برابر چشمان صدها تماشاچی از حاشیه خیابان علاء الدوله و گاهی لاله زار بالا و پایین می رفتند.
mozhgan
07-16-2011, 08:51 PM
عکاسی
از ورود اولین دوربین عکاسی به ایران بیش از ۱۵۰ سال ، می گذرد. در اوایل سلطنت ناصرالدین شاه قاجار، کلاسی در مدرسه دارالفنون دایر شد که برای آموزش عکاسی به شاه زادگان و درباریان قاجار و توسط عبدالله قاجار اداره می شد که می توان به عنوان پدر عکاسی ایران از وی نام برد .
ناصرالدین شاه، به علت علاقه ای که خود به عکاسی داشت، عکاسی می کرد و از آن دوران عکس هایبسیاری باقی مانده که در کاخ گلستان موجود است.
بعد از دارالفنون و عبداله قاجار، عکاسی تدریجاً توسط اشخاصی مانند آنتوان عکاس، ماشاء الله خان و روسی خان، توسعه یافت و از حالت درباری خارج شد و فراگیر شد. از جمله عکاسی های قدیمی به فتوگرافی تهامی یا بیش از ۷۰ سال سابقه می توان اشاره نمود که دارای آرشیو بزرگی از عکس های تاریخی می باشد.
mozhgan
07-16-2011, 08:51 PM
مساله گوها یا مرشدها
یکی از سرگرمی های تهرانی ها مساله گوها یا مرشدها بودند که با صدای رگه دار و زنگدار در میدان ها و خیابان های دارلخلافه معرکه به راه می انداختند. آنها معمولا دو نفر بودند یکی خود مرشد ( مساله گو) و دیگری بچه مرشد به این ترتیب که مرشد مساله ای را در برابر جمعیت حاضر مطرح می کرد و بچه مرشد به آن پاسخ می گفت. این مرشدها معمولا تا پولی از مردم جمع آوری نمی کردند شروع به مساله گویی نمی کردند و گاهی این حضرات مرشدها حرف های خود را در یک جای حساس قطع می کردند، بقیه آن را به روز دیگر حواله می کردند تا خلایق را تشنه تر و مشتاق تر گردانند.
mozhgan
07-16-2011, 08:51 PM
نمایش لوطی عنتری
تماشای لوطی عنتری هم از جمله سرگرمی های مردم تهران قدیم بود و به کمک یک کمانچه، عنتر یا میمون تربیت شده ای را در حضور مردم به رقص و عملیات شگفت آور وا می داشتند گاهی به جای یک عنتر، خرس های کوچک دست آموز وظیفه اجرای نقش عنتر را به عهده داشتند و حرکاتی جالب را در معرض دید تماشاگران قرار می دادند. لوطی عنترها به طور سیار نمایش می دادند و در کوچه و خیابان ها با نواختن ضرب اهل محل را خبر می کردند.
vBulletin v4.2.5, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.