PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : رد پای احساس



Sara12
06-06-2011, 12:46 AM
سلام... به اوج تنهایی..
سلام به نور چشمان تر ....در سکوت وتاریکی شب....
تاریکی را.. کنار خواهم زد.
پشت مهتاب مه الود دل....شمعی روشن است
شمعی که.. غروبش پیدایش طلوع عشق است
تجلی عشق.. ز شمع باید اموخت
برای معشوق ... اب باید شد...جاری باید گشت....
تا به... شمعدان وجود رسید
و اینک شمع سوخت.. و شب رفت و ..لحظه وصال نورو... شمعدان
چه زیباست
شوق لحظه اولین دیدار
دیدار نور.. و مهتاب

دیدار شمع ...و شمعدان..
دیداردل در اغوش مهتاب
لحظه اولین دیدار...
بنگر تاوان عشق را ...
سوختن و آب شدن را
چه دلپذیر است
بوسه به دستان ..مقدس عشق زدن
در سکوت..

Sara12
06-06-2011, 12:47 AM
جان من
جز نقش خیال تو کسی در نظرم نیست
زاییده پروازم و افسون پرم نیست
می کاوم و بیهوده در این شهر خیالی
جز سایه موهوم غمت پشت سرم نیست
من ماندم و دلتنگی و یک عمر کسالت
در این شب دیجور نشان از سحرم نیست
در آینه ی عشق تو را دیدم و امروز
جز عکس تو در بر که چشمان ترم نیست
در پیچ و خم جاده دلتنگی و تشویش
غیر از شب و تنهایی و غم همسفرم نیست

Sara12
06-06-2011, 12:48 AM
به همه خواهم گفت...به همه خواهم گفت...
به نسیمی که گذر خواهد کرد
به پرستو که همی ترک کند خانه خویش
به شرابی که به پیمانه تو میرقصد و تو را مست کند شب همه شب
من به آن کوچه که تو میگذری
کوچه هایی که پر از خاطره است
به همه خواهم گفت:
که تورا دارم دوست

Sara12
06-06-2011, 12:53 AM
دستهای من تو را می خوانند
و تو عاشق و تنها در آن دور دست
در جستجوی روح گمشده خویشی
نگاهم در آن لحظه به یاد ماندنی
به نگاهت پیوند خورد
و دل کوچک من
جز شکوه در نگاه پر عظمت تو چیزی ندید
هنوز نمی دانم راز رسیدن به تو در چیست
حس می کنم
فاصله قدرتمند ترین نیروی جاذبه بین من و توست
و انگار پرواز هیچ قاصدکی
مرا به یاد تو نخواهد آورد

Sara12
06-06-2011, 12:54 AM
سینه ریز باران را بر امتداد نگاهت بیاویز
تا در بستر آبی اندیشه سایه بانی بسازیم
از رنگین کمان اعتماد!
تا در پس بلورخانه ی اشک
حریر عاطفه را فرش کنیم
و...
قداست معراج را شاهد باشیم
آنگاه در خرمن گاه اشتیاق
برکه های دیدار را از شبنم مهر سرشار خواهیم کرد
.
.
.
ه
م
ی
ن
!

Sara12
06-06-2011, 01:01 AM
بی تو می میرم
می دانم...
زندگی با نیمه ای از قلب ممکن نیست!
تو می دانی
تمام لذت دنیا
برای من
بدون تو
سرابی پوچ و بی معنیست...
یقین دارم
به مرگ عشق و احساس و عواطف
نرم نرمک خواهم مرد...
ولی بی شک تو را از یاد نخواهم برد
تو را از یاد نخواهم برد...