PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شناخت شهر کهن کردستان



sorna
03-25-2011, 03:11 PM
در اینجا ما از تشریح سرزمینهای ایرانی کردستان ترکیه و عراق و سوریه خودداری می کنیم و تنها بخشهای کنونی ایران را توضیح می دهیم . کردستان یا کوردستان اکنونی ایران به مرکزیت شهر سنندج استانی خرم با وسعتی برابر با 28203 هزار کیلومتر مربع در غرب ایران واقع شده است و با شهرهای ایرانی کردنشین عراق و ترکیه هم مرز است
اين استان كه در دامنه*ها و دشتهاي پراكنده سلسله جبال زاگرس مياني قرار گرفته است، از شمال به استانهاي آذربايجان غربي و زنجان، از شرق به همدان و زنجان، از جنوب به استان كرمانشاه و از غرب به كشور عراق محدود است
شهرستانهاي اين استان شامل بانه، بيجار، ديواندره، سقز، سنندج ، قروه، كامياران، مريوان و سروآباد است
استان كردستان اكنون با مجموعه شهرها و روستاهايي كه در اقصي نقاط آن پراكنده شده و استقرار يافته*اند به يكي از نواحي در حال توسعه غرب كشور تبديل شده و از پتانسيلهاي توريستي و تفرجگاهي بسياري برخوردار مي*باشد


اين استان منطقه*اي كاملا كوهستاني است كه از مريوان تا دره قزل*اوزن و كوه*هاي زنجان جنوبي گسترده شده است
ناهمواريهاي اين استان مشتمل بر دو بخش غربي و شرقي است، اين دو قسمت از نظر شكل پستي و بلندي و جنس زمين متفاوتند، قسمت وسيعي از سنندج، مريوان و سرزمينهاي اطراف آنها تا جنوب كردستان بخش كوهستاني غربي را تشكيل مي*دهد
در اين ناحيه، يكنواختي و سستي جنس زمين ، اشكال مشابهي را به وجود آورده كه*از ويژگيهاي آن كوههاي گنبدي شكل با شيب يكنواخت و ملايم همراه با دره*هاي باز است
اين يكنواختي را طبقات آهكي سخت و سنگهاي دروني كه بين لايه*هاي سست ظاهر مي*شوند، در هم ريخته و آن را به صورت صخره*هاي عريان در آورده است
نوع مشخص اين ناهمواريها، ناحيه كوهستاني چهل چشمه در بين مريوان و سقز است كه دنباله پستي بلنديهاي اين ناحيه را در جنوب و مشرق، تشكيل داده*اند و دامنه غربي آن تا داخل كشور عراق كشيده شده است
در اين ناحيه شعبه*هاي رود قزل اوزن در شرق و شمال شرقي و رود سيروان در حنوب چهره زمين را بطور كامل تغيير داده*اند، بخش كوهستاني شرقي، قسمتهاي شرقي سنندج را در بر مي*گيرد و در حد فاصل ناحيه غربي و شرقي، يك رشته از ارتفاعات آتشفشاني شمالي جنوبي را بوجود مي*آورد
در شرق اين رشته كوه، شهرستانهاي قروه و بيجار قرار گرفته*اند كه شكل زمين در آنها با پستي و بلنديهاي ناحيه غربي به كلي متفاوت است
از ويژگيهاي اين ناحيه، وجود يك حصار كوهستاني متشكل از سنگهاي دگرگوني و رسوبي است كه دشتهاي مرتفع هموار و تپه ماهوري را احاطه كرده است
در اين ناحيه به استثناي كوه*هاي بيجار، دشتهاي نسبتا وسيعي نيز وجود دارد، اين دشتها به وسيله شعبه*هاي رود قزل*اوزن قطع شده و به صورت تپه ماهور در آمده*اند
مرتفع*ترين دشت اين ناحيه "اوباتو" خوانده مي*شود كه با دو هزار و دویست متر ارتفاع در شمال سنندج واقع شده است، بلندترين كوه*هاي اين ناحيه، "شاهنشين" در شمال بيجار،" شيدا" در مركز و "پنجه علي" بين قروه و سقز است
استان كردستان بطور كلي تحت تاثير دو جريان عمده هواي گرم و سرد قرار دارد كه اقليمهاي گوناگوني را بوجود مي*آورد، بيشترين ميزان بارش جوي در ناحيه غربي استان (شهرهاي بانه‪مریوان) حدود هشت صد میلیتر در سال و كمترين ميزان بارندگي آن در ناحيه شرقي حدود چهارصد ميليمتر در سال است
نفوذ توده*هاي مرطوب زمستاني و بهاري در مريوان و درياچه زريوار تاثير فراواني در مرطوب و معتدل شدن هواي اين ناحيه دارد
ميزان رطوبت و بارش مناسب باعث ايجاد جنگلهاي انبوه بلوط و گونه*هاي مختلف درختان جنگلي شده است و پوشش گياهي اين ناحيه مناظري شگفت*انگيز و باشكوه دارند
جاذبه*ها و چشم*اندازهاي طبيعي عبارت است از مجموعه وضعيتهايي كه*انسان با چشم غير مسلح مشاهده مي*كند، مهمترين عوامل طبيعي كه در شكل بخشيدن به چشم*اندازهاي طبيعي شركت دارند ساخت اقليمي، چگونگي منابع آب و رطوبتي ساخت توپوگرافيك، پوشش گياهي و حيات وحش در هر منطقه است
استان كردستان از اين حيث داراي غناي چشم*اندازها و منابع طبيعي است كه هر يك به عنوان يك جاذبه مهم توريستي قلمداد مي*شوند

sorna
03-25-2011, 03:12 PM
حيات وحش و شكارگاه ها



تنوع اقليمي و آب و هوايي، شرايط خاص توپوگرافي، وجود منابع آب متعدد و پوشش گياهي مناسب بويژه پوشش جنگلي در قلمرو استان كردستان زمينه مساعدي را براي زيست انواع پستانداران پرندگان بومي و مهاجر و همچنين انواع آبزيان فراهم كرده است و از اين لحاظ، منطقه به عنوان يكي از مستعدترين نقاط شكارگاهي كشور به شمار مي رود
‪ بر اساس آمار موجود سی و چهار شکارگاه در منطقه وجود دارد كه گونه هاي متنوعي از انواع پستانداران و پرندگان در آنها يافت مي شود
کردستان دارای پنج شکارگاه درجه یک - ده شکارگاه درجه دو - شانزده شکارگاه درجه سه و سه شکارگاه درجه چهار می باشد
منطقه حفاظت شده بيجار به دليل قرار گرفتن در ميان سلسله ارتفاعات و تحت تاثير جريانهاي رطوبتي ،از ريزشهاي جوي نسبتا كافي برخوردار بوده و به همين دليل تعداد زيادي چشمه دايمي و فصلي در اين منطقه ديده مي شود و از لحاظ حيات وحش غني و گونه هاي مختلفي از پستانداران پرندگان و خزندگان در آن وجود دارد
گونه هاي اصلي پستانداران بزرگ در اين منطقه قوچ و ميش ارمني است كه زيستگاه آن تپه ماهورها و نقاط كم ارتفاع است، تعداد كمي آهو نيز در اين منطقه زندگي مي كند، علاوه بر اين جانوراني مانند خرس قهوه اي، گراز، گرگ، گربه پالاس، خرگوش در اين منطقه وجود دارد
در اطراف و داخل منطقه گونه هاي بسياري از پرندگان بومي و مهاجر مشاهده مي شود كه از جمله اين پرندگاه مي توان از دليجه ، كبك ، انواع چكاوك و حواصيل خاكستري نام برد
رودخانه هاي قمچقا و قزل اوزن كه در اين منطقه قرار دارند زيستگاه برخي از ماهيان نظير سس ماهي،سياه ماهي ، عروس ماهي و هم چنين محل زندگي سمور آبي يا شنگ است
شكار پرندگان بيشتر در شهرهاي سنندج ،بيجار و مريوان و صيد انواع ماهي ها در شهرهاي مريوان و قروه حايز اهميت است، در شهرستان مريوان ، درياچه زريوار به عنوان يك اكوسيستم ، زيستگاه مناسبي را براي انواع پرندگان مانند كشيم كوچك ، كاكايي ، سرسياه ، حواصل خاكستري ، اگرت و آنقوت و بويژه مرگوس پديد آورده است
درياچه مريوان به عنوان يكي از اصلي ترين زيستگاه شنگ ( سمور آبي ) در ايران است، سمور آبي داراي بدني دراز و نسبتا باريك و دم بلندي است
طول بدن اين حيوان به ‪ طول بدن این حیوان به هفتاد و پنج سانتی متر می رسد بدنش از موهاي خيلي ظريف و نرم پوشيده شده است، رنگ كلي بدن اين حيوان قهوه اي دراچيني ، تيره و براق است

sorna
03-25-2011, 03:14 PM
امروزه از ديدگاه هاي توسعه، ميراث فرهنگي و تاريخي فقط به عنوان ميراث ملي قلمداد نمي شوند، بلكه داراي ارزشهاي اقتصادي قابل توجهي بوده كه موجب افزايش درآمد ملي و منطقه اي مي شوند
بر اساس مطالعات تطبيقي توريسم ، هجده درصد از مجموع توريستها در جهان به منظور آشنايي و ديدار از قابليتهاي تاريخي ، آداب و رسوم و شيوه هاي زندگي مردم ديگر سفر مي كنند
استان كردستان از حيث برخورداري از قابليتهاي تاريخي ، فرهنگي جايگاه ممتازي دارد، غار كرفتو ، قلعه زيويه، محوطه هاي باستاني تاريخي جنوب استان ، موسيقي و رقص و آداب و رسوم رايج در استان و آثار تاريخي و مذهبي و آيينهاي دراويش قادريه و نقشبنديه در پهنه استان از جمله قابليتهاي با ارزش تاريخي و فرهنگي منطقه محسوب مي شوند

sorna
03-25-2011, 03:18 PM
جاذبه هاي فرهنگي و آداب و رسوم


كردستان، از نظر فرهنگ و تمدن داراي سابقهاي بسيار درخشان است كه نظير آن در ساير نقاط كشور بندرت ديده ميشود، نشانههاي فرهنگي زبان ، هنر ( شعر و موسيقي ) و آداب و رسوم به جاي مانده، دلالت بر ديرينگي و قدمت فرهنگي منطقه دارند

زبان كردي
زبان كردي شاخهاي از زبانهاي قديم ايران باستان است و ساكنان كردستان نظر به سختي مكان و بر كنار بودن از سيل تهاجمات خارجي، زبان قديم خود را حفظ كردهاند
امروزه زبان كردي به لهجههاي مختلفي تقسيم ميشود، گويشهاي كرمانجي شمالي و كرمانجي جنوبي (سوراني) كردي و اورامي در منطقه كردستان در بين ساكنان استان رواج دارد
اهالي مريوان با گويش كردي كرمانجي جنوبي ( سوراني ) و مناطق جنوبي مريوان با لهجه اورامامي (گوراني) صحبت ميكنند، لهجه اورامي تا چند دهه پيش ، زبان نوشتاري و ادبي كردي بوده است
امروزه دين مردمان منطقه اسلام است و اكثرا اهل تسنن و پيرو مذهب شافعي هستند، دو طريقت نقشبنديه و قادريه در اين منطقه پيروان زيادي دارند و مراكز اصلي آنها سروآباد و خاورميرآباد " بايره "، بوده است
قبل از اسلام چنانكه آثار و شواهد نشان ميدهد، ساكنان منطقه آيينهاي مختلفي داشتهاند كه مهرپرستي، ميتراييسم و زرتشتي مهمترين اين آيينها بودهاند و اكنون رگهها و ريشههاي اين آيينها را در آيينها و موسيقي منطقه ميتوان ديد
__________________


الفبای کردی
در خط کردی برای کم شدن فاصله ی نوشتار و گفتار تغييراتی در خط فارسی به وجود آمده است که به طور خلاصه بيان می کنم . البته برای ياد گرفتن کامل خط کردی می توانيد به کتاب فرهنگ کردی هه ژار مراجعه کنيد
فتحه: در خط کردی به صورت (ه) نوشته می شود مانند به همه ن به جای بهمن
ضمه: در خط کردی به صورت (و) نوشته می شود مانند کورد به جای کرد
او در خط کردی به صورت (وو) نوشته می شود
تشديد : کلمات مشدد به صورت تکرار حرف نوشته می شوند مانند مه ککه به جای مکه
الف در خط کردی در وسط کلمه به صورت ا نوشته می شود ودر آغاز کلمه به صورت ئ نوشته می شود مانند ئه حمه د به جای احمد و بار به جای بار
در خط کردی حروفی چون ث س ص به صورت س نوشته می شوند مانند سه د به جای صد
در خط کردی حروفی چون ز ذ ض ظ به صورت ز نوشته می شوند مانند زوهر به جای ظهر
در خط کردی حروفی چون ت ط به صورت ت نوشته می شوند مانند ته ناب به جاي طناب




اعداد در زبان کردی تقریبا همان اعداد پارسی است زیرا هر دو ریشه ای مشترک دارند

يه ک ۱ - دوو ۲ - سی ۳ - چوار ۴ - پينج ۵ - شه ش ۶ - هاوت ۷ - هه يشت ۸ - نوو ۹ - ده ی ۱۰ - يانزه ۱۱ - دووانزه ۱۲- سينزه ۱۳ - چوارده ۱۴ - پانزه ۱۵ - شانزه ۱۶
هه وده ۱۷ - هه ژده ۱۸ - نووزده ۱۹ - بيس ۲۰ - سی ۳۰ - چل ۴۰ - په نجا ۵۰ - شه س ۶۰ - هه فتا ۷۰ - هیشتا ۸۰ - نه وه د ۹۰ - سه د ۱۰۰ - دووویس ۲۰۰ - سسه د ۳۰۰
چوارسه د ۴۰۰ - پانسه د ۵۰۰ - شه شسه د ۶۰۰ - هه فسه د ۷۰۰ - هه یسه د ۸۰۰ - نووسه د ۹۰۰ - هه زار ۱۰۰۰



__________________




اعضای خانواده در کوردی نیز چنین است
ژن(ئافره ت): زن
پیا : مرد
کور : پسر
دوه ت(کیچ) : دختر
باوک : پدر
دالک(دایک) :مادر
برا : برادر
خوه یشک : خواهر
باپیر : پدر بزرگ
داپیر(نه نگ) : مادربزرگ
مام(تاتگ) : عمو
خالوو :دایی
میمگ : خاله و عمه
زاوا : داماد
وه یو : عروس
خه سوره : مادرزن و پدر زن و پدر شوهر و مادر شوهر و برادر زن
شو : شوهر
ژن : زن و عیال
هاو زاوا : باجناق
ئامووزا : پسر عمو و دختر عمو
خالووزا : پسر دایی و دختر دایی
میمزا : پسر عمه و پسر خاله و دختر عمه و دختر خاله
ژن خالوو : زن دایی
ژن تاتگ : زن عمو
شو میمگ : شوهر خاله و شوهر عمه
دوه ته ر زا : نوه دختری
کررزا : نوه پسری
دش : خواهر شوهر

sorna
03-25-2011, 03:19 PM
فصلهای ایرانی در کردی و فارسی نیز بسیار شبیه به یکدیگر هستند
کوردی سنی
بو هار : بهار
هاوين : تابستان
پايز : پاييز
زيستان :زمستان
کوردی که لهور
وه هار : بهار
پايز : تابستان
سه رده وا : پاييز
زمسان :زمستان

رخی صفتهای کردی نیز به شرح زیر می باشد
گه وره: بزرگ - بووچک: کوچک - خاس : خوب - گه ن : بد - ره ئين: زيبا - قيز : زشت - تيه ريک: تاريک - رووشن: روشن - سه ر خوش: شاد - خه مين: غمگين
کار که ر: کوشا - ته مه ل: تنبل - چاخ: چاق - له ر: لاغر - تنک: نازک - پيه ن: پهن - دريژ: دراز - کو ل: کوتاه - پير: پير - جووان: جوان - تژ: تيز - کول: کند - به رز: مرتفع
قول: عميق - فيس: تر - هشک: خشک - بان: بالا - خوار: پايين - چوول: خالی - په تی: خالی - زور: زياد - که م: کم - پوک: خالی - پر: پر - شرين: شيرين - تيه ل: تلخ
سوول: شور - تورش: ترش - ته نيا: تنها - هووفه ل: آدم دروغگو - درووزن: دروغگو - دروو: دروغ - راس: راست - ته ميس: پاک - چرکن: کثيف - دوله مه ن: پولدار - هه ژار: فقير __________________


رنگها در زبان کهن کردی به شرح زیر است
ره ش: سياه
چه رمگ: سفید
که و: آبی
سور: قرمز
زه رد: زرد
ساوز: سبز
قاوه ی: قهوه ای
بوور: خاکستری

sorna
03-25-2011, 03:20 PM
لباس و پوشش مردمان
كردها طي قرون متمادي با لباس محلي خود پيوند عاطفي، عقيدتي و سنتي شديدي برقرار كردهاند و علاقه زيادي به حفظ و نگهداري لباس سنتي خود كه نشانگر هويت فرهنگي آنهاست دارند
حتي در ابتداي حكومت پهلوي، هنگام زمامداري رضاخان كه مقرر شد تمام مردم ايران لباس واحدي بپوشند، كردان در مقابل اين دستور مقاومت نشان داده، لباس خود را تغيير ندادند
البته در شهرهاي بزرگ استان مانند سنندج، برخي از جوانان، لباس محلي را فقط در مراسم و جشنهاي خاص ميپوشند و علاقهاي به استفاده از آن بطور معمول ندارند به همين دليل در سنندج كمتر كسي ديده ميشود كه با لباس محلي در خيابان ظاهر شود، اما در ساير شهرها مانند سقز بانه و مريوان غالبا تمامي زنان و مردان با لباس محلي در شهر ديده ميشوند
لباس و پوشاك كردان از تنوع و غناي فوقالعادهاي برخوردار است كه در زينتها و رنگهاي لباس به چشم ميخورد، لباس كردي هرگز يك رنگ و تيرهگون نيست بلكه هميشه با تركيب رنگهاي مختلف، چشمها را به طرز مطبوعي خيره ميكند و انسان به اين باور ميرسد كه طبيعت و محيط پيرامون، مرغزارهاي سرسبز، گلهاي رنگارنگ ، سپيدي برفها، آسمان صاف و آبي، سيلابهاي خروشان در اين تنوع رنگ تاثير مهمي داشتهاند
لباس زنها نيز از پيراهن بلندي تا روي پنجه پا كه گاهي با پولكهاي الوان تزيين شده و روي آن يك نيمه تنه به اسم " سوخمه " از پارچه زري يا مخمل پوشيده و بالاي سوخمه گاهي لباسي به اسم " كوا " كه از پشت تا پايين پنجه پا كشيده شده و روي آن را گاهي نيمه تنه به نام < سلته > ميپوشند، تشكيل ميشود
پوشيدن هر يك از اين لباسها بستگي به سليقه زنان دارد، شلوار آنها گشاد و از جنس حرير است، پارچهاي توري به عنوان روسري و پارچه ديگر به اسم " شتونيه" يا "شال" به طول سه متر كه روي ناحيه كمر بسته ميشود جز لباس زنان كرد است
زنان و دختران منطقه اورامانات گيسوان خود را به شكل رشتههاي باريك ميبافند و بر گيسوان بافته خود كلاه سكه دوزي شده ميگذارند
پوشاك مردان كرد
لباس مردان كرد ساكن فلات ايران تنگ و چسب بدن، با چينهاي باز، شلوار چسبان و پوتين سافه بلند است، در كوههاي كردستان جنوبي، مردان لباس گشاد تري ميپوشند كه با نياز بالا رفتن ( صعود ) سازگارتر است
شلوار آن گشاد و كت كوتاه و از جنس نمد سفيد است، يك دستار سفيد و آبي با تصوير " چشم پرنده " نيز به دور سر ميپيچيند و از كمر بند رنگارنگ نيز استفاده ميكنند، همچنين لباس مردانه كردي تابع مقتضيات محيط و شيوه زندگي است و در عين حال گاهي در آن تنوعهاي بسيار جالبي هم ديده ميشود
برخی از لباس مردان تيره رنگ است كه از كت بدون يقه، شلوار ، دهانه تنگ دستاري بر سر و شالي بر كمر تشكيل شده است ولی عموما به شاد زیستی و رنگهای روشن که همانا سنت زرتشت است باور دارند
پيراهنهاي بدون يقه و سفيد ميپوشند كه در انتهاي آستين، زباله مثلثي شكلي قرار دارد كه در حالت عادي به دور مچ يا بازو پيچيده ميشود و آن را " لفكه سوزني" مينامند
در صورتي كه پيراهن بدون لفكه باشد، اغلب هنگام كار مچها را با پارچه نوار مانندي ميبندند، اغلب مردان از دستار و شال تيره رنگ مخصوصي به نام "رشتي" استفاده ميكنند، زينت مردان بيشتر ساعت جيبي با زنجير آويزان در جلو سينه و گاهي ساعت مچي است
با توجه به زمستانهاي سرد منطقه، اغلب از پالتو استفاده ميشود، اما قشرهاي غيرمرفه نمد ضخيمي به نام " پستك " ميپوشند و چوپانان براي جلوگيري از سرما و حفاظت از سرما وباران ، قباي نمدي دراز و بدون آستين دارند كه دو زبانه كوچك به عنوان آستينهاي كاذب در امتداد شانههاي آن قرار دارد

sorna
03-25-2011, 03:21 PM
موسيقي و حركات موزون محلي كردي

(http://forum.patoghu.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.ariarman.com%2 Fimages%2FIRANIAN%2520MUSIC.JPG)


يكي از جاذبههاي مهم، ارزشمند و نشاط انگيز منطقه ، موسيقي ، آواز و رقص كردي است، موسيقي و رقص كردي در ميان موسيقيهاي محلي سرزمين ايران ، يكي از اصيلترين و قديميترين موسيقيها و كاملا آريايي است كه با گذشت قرون متمادي هنوز اصالت خود را حفظ نموده است
در تمام ريتمهاي رقص كردي حالتي از همداستاني ، يگانگي و بدنسازي وجود دارد، دستهاي رقصندگان در هم گره ميخورد، گامها همواره در يك مسير حركت ميكند و چنان متوازن است كه به رژه ميماند



موسيقي كردي كه به مناسبتهاي مختلف و در زمينههاي گوناگون حماسي، عزا، بيماري و جشنها اجرا ميشود، هر بينندهاي را به شور و حال و وجد ميآورد و همواره بينندگان را تحت تاثير قرار ميدهد
سازهاي اصلي كه در موسيقي كردي مورد استفاده قرار ميگيرند عبارتند از : دايره ، زرنا ( سرنا ) ، دوني ، ني انبان و تنبور
موسيقي كردي در پنج زمينه اجرا ميشود
بسیاری از استادان موسیقی سنتی ایران کرد هستند زیرا کمتر از موسیقی بیگانه در داخل موسیقی سنتی کردهای ایران وارد شده است . افرادی مانند استاد شهرام ناظری ، یوسف زمانی ، کامکار ها ، مجتبی میرزاده ، سواره ایلخانی زاده ، محمد صدیق مفتی زاده محمد کمانگر ، فریدون مرادی ، شکر الله بابان ، عثمان احمدی ، ابراهیم ستوده ، عابد سراج الدینی روح الله خالقی و بسیاری دیگر
موسيقي مقامي
مقامهاي موسيقي كردي عبارتند از " الاويسي " ، " هيران " و قطار " و در اين مقامها نوازنده شماري از گونههاي موسيقي مقامي كهن ايران زمين را كه در اين خطه حفظ شده، اجرا ميكند
مقامهاي موسيقي كردي از نظر پيوستگي فرهنگي كردها با ساير اقوام ايراني و نيز دارا بودن " تمها " و جلوههاي كهن موسيقي ايراني داراي ارزش بسيار است
موسيقي آوازي
اين موسيقي در دو سبك و شيوه به نامهاي " هوره " و " سياه چمانه " اجرا ميشود كه در اصل موسيقي خراباتي است
موسيقي مذهبي



اين موسيقي به دو صورت اجرا ميشود، موسيقي " عزا " كه به ناج چمري ناميده ميشود و در تمامي حوزههاي غربي كردستان، آذربايجان غربي، كرمانشاه و ايلام اجرا ميشود
شيوه اجراي مراسم، عظمت و شكوه آن يادآور سوگ " سياوش " است، نواي " چمري " در اين مراسم و نواي حزن و اندوهناك " سر حور " كه بوسيله زنان اجرا ميشود نيز شرح زندگي مستوفي و صاحبان سوگواري كه فيالبداهه توسط " چمر خوانان " ماهر و چيرهدست سروده و خوانده ميشود
نوازندگان " دهل " و " سرنا " با شنيدن صداي گرم زن و مرد نواي " واي واي " را مينوازند و همراه چمر نواي ويژه " چمري " را در " چمرگاه " اجرا ميكنند
موسيقي ديگر مذهبي، نواي ويژه ماه رمضان است كه از بلنداي شهرها و روستاها در سحر و مغرب براي آگاهي مردم اجرا ميشود و دو نوا و ريتم دارد " سحري " كه قبل از اذان صبحگاهان اجرا ميشود " نقارقان " يا نقارگان " كه هنگام افطار و پايان روزه و آغاز شام اجرا ميشود
موسيقي حماسي
اين موسيقي به " ههلپهركه " يا " ههل په رين " معروف و به معني حمله كردن است، كردان معتقدند كه " هال په ركه " بسيار كهن است و ماندگاري آن از روزگار پرستش خدايان و مربوط به دوران مهر پرستي یا میترایی است
در آن روزگار كردان و اقوام آريايي كه پيوسته در پيكار با اقوام ساكي (آشور) بودند، هنگام بازگشت از جنگ و پيكار با اهريمن آيين " ههل پهركه" را در نزد الهه مهر در معابد " مهرابهها " انجام ميدادند
مراسم شرح زندگي، حمله و حوادثي است كه بر جنگجويان گذشته كه به صورت نمايش و نمادين اجرا ميشود و در حقيقت علاوه بر حماسي بودن، جنبه تقدس نيز داشته و نوعي مراسم عبادتي به شمار ميرود
" دهل " ، " دف " و " سرنا " به عنوان سازهاي اصلي اجراي اين موسيقي حماسي هستند كه به وسيله نوازندگان نواخته ميشوند موسيقي " هه ل په ركه" هفت ريتم اصلي دارد كه به ترتيب يا ساز و همراهي اجراكنندگان انجام مي- گيرد و ريتم آن از كند و آرام " گريان " شروع و به ريتم " سرپا " و ريتم هيجاني " سجاد " پايان مييابد و در ميان آن ريتمهاي ديگر نواخته ميشود
در ريتم آرام " گريان " به نظر ميرسد كه اجراكنندگان به " ميترا " توضيح ميدهند كه ما آرام آرام به سوي دشمن رهسپرديم و چگونگي آن را بيان ميكنند
در ريتم بعدي به نام " هه ل گردن" يا " سه پا " كه ريتمي تند است به بيان حمله به دشمن ميپردازند، ريتم " سجاد " كه بسيار تند ميشود نشانه اين است كه راهي بسيار طي كرديم و درگيري با دشمن آغاز شد، زدند و پايمان زخمي شد
سرچوبي در اين هنگام ( در حين اجراي مراسم ) خم ميشود و با دست پايش را ميگيرد، چنانكه زخمي شده و ديگران دور او حلقه ميزنند و همچنانكه موسيقي و مراسم اجراي رقص ادامه دارد، پاي او را بطور نمادين ميگيرند كه بر زمين نيفتد، زخمهاي او را پاك ميكنند و مرهم ميگذارند
آنگاه سرچوبي با همان حالت كه مجروح شدن او را ميرساند، برخاسته و دوباره " سجاد " را انجام ميدهد، كه نشانگر اين است كه از پاي نيفتاديم و پيكار با دشمن را ادامه داديم، در اين هنگام اجراي مراسم به اوج مي- رسد و پايان مييابد

sorna
03-25-2011, 03:22 PM
ارزش والای تنبور در کردستان

« تنبور » يکی از سازهای باستانی و عرفانی ايران زمين است که بيشتر در نواحی غرب و شرق ايران رايج است. از قرائن و شواهد تاريخی و يافته های باستان شناسی بر می آيد که اين ساز قدمتی 6000 ساله دارد ومهم ترين سند تاريخی در اثبات ادعای مذکور،مجسمه ای است که در حين حفاری در حوالی مقبره حضرت دانيال نبی ، واقع در شوش ، به دست آمده و اين مجسمه نشانگر دو مرد نوازنده است که در دست يکی از آنها تنبور قابل تشخيص است و قدمت اين اثر به زمان ظهور اشو زرتشت اسپنتمان يعنی به حدود 3 هزار سال قبل از ميلاد مسيح می رسد. يکی ديگر از قديمی ترين نشانه هايی که از اين ساز در دست است ، سازهايی است که در تپه بنی يونس و کيون جيک واقع در حوالی شهر موصل بر روی ديوار ترسيم شده اند.
هرچند نمی توان با دقت ويقين زمان اختراع اين ساز را تعيين کرد ، اما به صراحت می توان گفت که ساختن و نواختن تنبور به قرن ها پيش از ظهور اسلام بر می گردد به طوری محققين معتقدند که اکثر سازهای زهی ، از اين ساز کهن مشتق شده اند و « هلمهلتز » محقق آلمانی در اين زمينه می گويد: [پرده بندی تنبور ، پايه و اساس موسيقی ايرانی بوده که در زمان ساسانيان شکل گرفته و بی سبب نيست که اين ساز را پدر «تار» ناميده اند]
تنبور در زمان اشکانيان و ساسانيان از جايگاه رفيعی بر خوردار بود. به طوری که ابن خرداد در رساله خود می نویسد :
ایرانیان معمولا عود را با نای و زنای را با طنبور و... می نواختند . و در فرهنگ دهخدا به نقل از کريستن سن ، سازهای زمان ساسانيان ، عود ، نای ، تنبور ، مزمار و چنگ معرفی شده اند و مسلما در زمان خسروپرويز ، تنبور بسيار مورد توجه بوده و تصاوير حک شده بر ديوار عمرا که نوعی تنبور در آن قابل تشخيص است نيز مبين اين ادعاست.

پس از پيدايش اسلام نيز ، اين ساز در زمره سازهای مورد تحقيق از سوی دانشمندان اسلامی و نيز مورد توجه شاعران بزرگی چون مولوی و منوچهری دامغانی بوده است.
بانگ گردش های چرخست اين که خلق می سرايندش به طنبور و به حلق
( مولوی )
به ياد شهريارم نوش گردان به بانگ چنگ و موسيقال و تنبور
( منوچهری دامغانی )
خنياگرانت فاخته و اندليب را بشکست نای در کف وطنبور درکنار
( منوچهری دامغانی )
هم اکنون تنبور را در بين اقوام مختلف آسيای ميانه و سرزمين های اسلامی با نام های «دومبرا» ، «چونگور» ، «تونبره» ، «تنبورا» ، «تامبور» و «تنبور» می توان يافت. اين ساز در شرق و غرب ايران به وفور و در نواحی شمال عراق و شهرهای مرزی کرد نشین ترکيه و ايران در حد کمتری با نام ها و شکل های مشابهی ديده می شود.
تنبور رايج در منطقه غرب ايران و عراق ، تنبور تيسفونی ناميده می شود که دارای کاسه ای گلابی شکل ، دسته ای بلند و 12 تا 14 پرده می باشد و در مناطق مختلف استان کرمانشاهان از جمله شهر کرمانشاه ، کرند غرب ، گهواره ، صحنه ، ماهيدشت ، دينور و ... و برخی روستاهای همدان و اسدآباد و نهاوند رايج است.
در حال حاضر تنبور در استان کرمانشاهان و مناطق کرد نشين ، ساز اساسی و برجسته کردی به حساب می آید هم می توان در تک نوازی و هم نوازی از آن استفاده نمود و می توان ادعا کرد که بدون اين ساز ، موسيقی عرفانی و روح انگیز کوردی اين مناطق هيچ گاه معنای کاملی ندارد و همين امر چنان قداستی بدان بخشيده که در برخی مناطق شایع شده است که بدون داشتن وضو آن را نمی نوازند و نوازندگان آن از گزيدگان قوم بوده و از ارزشی معنوی در بين مردم برخوردار می باشند .

sorna
03-25-2011, 10:02 PM
قص زیبای محلی کردستان

خسرو سینا ـ كارشناس ارشد تئاتر، تهران
رقصهای محلی با موسیقی كوردی پیوندی ابدی داشته و معمولاً زنان و مردان عشایر در مراسم شادی به دور از ابتذال دایره وار دست یكدیگر را گرفته به پایكوبی میپردازند، در اصطلاح محلی این حالت را گنم و جو (یعنی گندم و جو) مینامند (در منطقه مهاباد به آن رَشبَلك میگویند)
• در این رقصها معمولاً یك نفر كه حركات رقص را بهتر از دیگران میشناسد نقش رهبری گروه رقصندگان را به عهده گرفته و در ابتدای صف رقصندگان میایستد و با تكان دادن دستمالی كه در دست راست دارد ریتمها را به گروه منتقل كرده و در ایجاد هماهنگی لازم آنان را یاری میدهد. این فرد كه سر چوپی كش نامیده میشود با تكان دادن ماهرانه دستمال و ایجاد صدا بر هیجان رقصندگان میافزاید




تقسیمبندی رقصهای كوردی
رقصهای محلی كوردی را به دو دسته میتوان تقسیم نمود:
۱- رقصهای مذهبی
۲- رقصهادی محلی كردی (عشیرهای)
الف - رقصهای مذهبی:
منظور از این رقصها، حركات پر شور در اوایش میباشد كه به سماع معروف بوده و در تكایا اجرا میشود در این نوع رقص دراویش در عالم بیخودی حركات سر و گردن خود را موسیقی ریتمیك هماهنگ كرده اصطلاحاً در وجد به سماع میپردازند. که در قسمتهای بالا توضیح داده شد .

ب - رقصهای محلی كوردی عشیرهای:
رقصهای محلی كوردی را میتوان از ریشه دارترین و كهنترین رقصها دانست. هل پرین (حمله كردن) یا رقص كوردی در گذشته صرفاً با هدف آماده سازی و تقویت نیروی جسمانی و روحی مردم مناطق كوردنشین انجام میشد چرا كه مردمان این مناطق در گذشتههای نه چندان دور همواره شاهد جنگهای قبیلهای بودند و همین امر حفظ و آمادگی همیشگی را طلب میكرد لذا مردمان این مناطق در وقفههای بین جنگها و به مناسبتهای مختلف دست در دست یكدیگر آمادگی رزمیو شور و همبستگی پولادین خویش را به رخ دشمنان میكشیدند.
رقص كوردی را یك رقص رزمیمیدانند كه دارای صلابت و متانتی خاص بوده و یاد آور یكپارچگی این مردمان غیور در تمامی ادوار میباشد.
امروزه مجموع این رقصها را چوبی میگویند كه معمولاً به صورت دسته جمعی اجرا میشوند.
رقصهای محلی با موسیقی كوردی پیوندی ابدی داشته و معمولاً زنان و مردان عشایر در مراسم شادی به دور از ابتذال دایره وار دست یكدیگر را گرفته به پایكوبی میپردازند، در اصطلاح محلی این حالت را گنم و جو(یعنی گندم و جو) مینامند( در منطقه مهاباد به آن رَشبَلك میگویند.)
در این رقصها معمولاً یك نفر كه حركات رقص را بهتر از دیگران میشناسد نقش رهبری گروه رقصندگان را به عهده گرفته و در ابتدای صف رقصندگان میایستد و با تكان دادن دستمالی كه در دست راست دارد ریتمها را به گروه منتقل كرده و در ایجاد ایجاد هماهنگی لازم آنان را یاری میدهد. این فرد كه سر چوپی كش نامیده میشود با تكان دادن ماهرانه دستمال و ایجاد صدا بر هیجان رقصندگان میافزاید.
در این هنگام دیگر افراد بدون دستمال به ردیف در كنار سر چوپی كش به گونهای قرار میگیرند كه هر یكی با دست چپ دست راست نفر بعد را میگیرد اصطلاحاً این حالت را گاوانی نامیده میشود.
در رقصهای كوردی تمامی رقصندگان به سر گروه چشم دوخته و با ایجاد هماهنگی خاصی وحدت و یكپارچگی یك قوم ریشه دار را به تصویر میكشند برخی رقصهای كوردی دارای ملودیهای خاصی بوده و توسط گروهی از زنان ومردان اجرا میشوند و در برخی از رقصها یكی از رقصندگان از دیگران اجرا شده و در وسط جمع به تنهایی به هنرنمایی میپردازند و در این حالت معمولاً رقصنده دو دستمال رنگی در دستها نگه داشته و با آنها بازی میكند كه اصطلاحاً به این نوع رقص دو دستماله میگویند و بیشتر در كرمانشاه مرسوم است.
نمایشها و رقصهای كوردی را میتوان به چند قسمت اصلی ذیل تقسیم كرد:
۱- گه ریان ۲- پشت پا ۳- هه لگرتن ۴- فه تاح پاشا۵- لب لان۶- چه پی ۷- زه زنگی ۸- شه لایی ۹- سی جار ۱۰- خان امیری



(http://forum.patoghu.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.ariarman.com%2 Fimages%2Fkurdish_iranian_dance2.jpg)



گهریان :
گهریان در زبان كوردی به معنی گشت و گذار و راه رفتن بوده و حركات مختص این رقص نیز معنای گشت و گذار در ذهن تداعی میكنند.
گه ریان دارای دو مقام بوده كه یكی متعلق به مناطق روستایی و دیگری مناطق شهری میباشد این رقص نرم و آهسته و با لطافتی خاص شروع شده و به تدریج تندتر میشود. ملودی مربوط به این رقص با تنوع در ریتم و نوساناتی در اجرا تا پایان ادامه مییابد.
در این رقص در واقع تاثیر گشت و گذار در زندگی كوردها به نمایش گذاشته میشود و تنوع ریتم در این رقص گویای تجربیاتی است كه در گشت و گذار به دست میآیند و میتوان گفت این رقص زیبا تبلیغی است برای خوب نگریستن در اشیاء و طبیعت
این رقص زندگی با فراز و نشیب و زیر و بم هایش به تصویر كشده شده و بر ضرورت بینایی و كسب تجربه برای رویارویی با رودخانه پر تلاطم زندگی تاكید میشود. این رقص، رقصندگان را برای رقصهای پر تحرك تر بعدی آماده میكند.
تقریباً در كل مناطق كوردنشین ملودی این رقص به شكلی یكسان نواخته میشود و در این رقص نخستین حركت با پای چپ آغاز شد و حركت پای دیگر همواره با سر ضربهای دهل كه معمولاً باریتم دو تایی اجرا میشوند عوض میشود.

پشت پا:
پشت پا رقصی است كه كمی تندتر از گه ریان اجرا شده و در بیشتر مناطق كوردنشین مخصوص مردها میباشد رقص پشت پا همانطور كه از نامش پیداست انسان را به هوشیاری و به كارگیری تجارب میخواند تا مبادا شخص در زندگی از كسی پشت پا بخورد.

ههلگرتن :
هه لگرتن در لغت به معنای بلند كردن چیزی میباشد. این رقص بسیار پر جنب و جوش و شاد اجرا میشود كه با شور و جنب و جوش بسیار به سوی هدف روانه است. ریتم تند ملودی مخصوص این رقص هر گونه كسالت و خمودی را نفی كرده و بر اهمیت نشاط و هدفمندی در زندگی تاكید دارد.



(http://forum.patoghu.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.ariarman.com%2 Fimages%2Fkurdish_iranian_dance3.jpg)





فتاح پاشایی :
فتاح از نظر لغوی به معنی جنبش و پایكوبی است.
ملودی این رقص در سر تاسر كوردستان به شكلی یكنواخت و با ریتمی تند اجرا میشود و لذا این رقص بسیار پر جنب و جوش میباشد بیشتر مردم كردستان از این رقص استقبال میكنند. این رقص نشانگر انسانی است كه به شكرانه كسب موفقیتها و استفاده از نعمتهای خداوندی خوشحالی خود را به نمایش گذاشته است.
لب لان :
این رقص با ریتمی نرم و آهسته پس از فتاح پاشا اجرا میشود و میتوان در آن لزوم تنوع در زندگی را مشاهده كرد. پس از اجرای پر جنب و جوش رقصها گه ریان، پشت پا، هه لگرتن و فتاح پاشا به ضرورت، رقصندگان لب لان میرقصند تا كمی استراحت كرده و تجدید قوا كنند رقص لب لان در واقع انسان را از غلبه احساسات زودگذر نهی كرده، وی را پس از طی مرحله ضروری شور و مستی به قلمرو تفكر دور اندیشی و باز نگری رهنمون میسازد در این رقص، شركت كنندگان آرامش خاصی را احساس میكنند.



(http://forum.patoghu.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.ariarman.com%2 Fimages%2Fkurdish_iranian_dance4.jpg)





چهپی :
چهپی همانطور كه اسمش پیداست به معنای چپ میباشد ملودی این آهنگ با وزن دو تایی اجرا شده و در بیشتر مناطق كوردنشین از جمله كرمانشاه، كوردستان، سنجابی، بسیار از آن استقبال میشود.
فلسفه این رقص قوت بخشیدن به قسمت چپ بدن میباشد چرا كه معمولاً قسمت چپ بدن در انجام امور روزمره نقش كمتری داشته و به مرور زمان تنبل میشود و برای استفاده متعادل از تمامیت جسمانی همواره باید بكارگیری اعضاء سمت چپ بدن آنها را تقویت كرد.
به همین منظور در رقص چه پی قسمت چپ بدن تحرك بیشتری یافته و از خمودگی خارج میگردد. در منطقه كرمانشاه بیشتر زنها از این رقص استقبال میكنند.
زهنگی یا زندی :
در این رقص رقصندگان یك قدم به جلو گذاشته و سپس یك قدم به عقب میروند و این حالت تا پایان ادامه مییابد در این رقص ضرورت احتیاط، دور اندیشی و تجزیه و تحلیل عملكرد از جانب انسان به تصویر كشیده میشود. در واقع در این رقص سنجیده گام برداشتن تبلیغ میگردد.
شه لایی :
این رقص را كه با ریتم لنگ اجرا میشود میتوان یك تراژدی شكست دانست در این رقص قدمها لنگان لنگان برداشته میشوند تا شكست در برابر چشمان حضار ترسیم گردد و در ترسیم این مصیبت كسی زبان به سخن نگشاید.
سه جار :
این نوع رقص با ریتم آرام و گاهاً تند است كه همان طور كه از اسمش بر میآید به معنی سه بار (سێ در رسم الخط كوردی) است كه در آن سه حركت پا و سه حركت به جلو وجود دارد و به گونهای یاد آور عدد مقدس ۳ در فرهنگ فلكلوریك كردهاست.
خان امیری :
این رقص نیز با ریتمی تند همراه است و در آن دستی از هم باز و در بالا قرار میگیرد و حلقهای باز تر و فراختر میسازد و بیشتر تناسبی است بین حركت دستها و پاها این رقص كه در آن گونهای خود نمایی و غرور خانی نیز دیده میشود تداعی كننده پیروزی و پرواز پرندگان را در خاطر میآورد.

فهرست منابع و ماخذ :
۱- الیاده- میرچا: 1372رساله در تاریخ ادیان. ترجمة جلال ستاری. انتشارت سروش، تهران
۲- استاد جنیدی، فریدون: 1358 نامه فرهنگ ایران. دفتر دوم، بنیاد نیشابور، تهران
۳- یونسكو: 1374تاریخ تمدنهای آسیای مركزی. ترجمة صادق ملك شهمیرزادی. دفتر مطالعات بین الملل،
۴- ذكاء یحیی- 2537 تاریخ رقص در ایران، هنر و مردم شمارههای ۱۸۹-۱۸۸ خرداد

sorna
03-25-2011, 10:05 PM
مراسم پير شهريار

يكي از جشنهاي باشكوه ديدني و بينظير كه ريشهاي عميق در اسطورهها، اعتقادات و آيينهاي قديم مردمان اين منطقه دارد، مراسم پير شهريار در اورامانات مريوان است
اين مراسم به علت ويژگيهاي منحصر به فرد فرهني و مذهبي در صورتي كه به درستي معروفي شود در پيوند با " جاذبههاي طبيعي " به عنوان يكي از جاذبههاي مهم فرهنگي - تاريخي و توريستي منطقه خواهد بود كه همه ساله گروهي از مشتاقان را به خود جذب خواهد كرد
محل برگزاري مراسم پير شهريار روستاي اورامان تخت است، او پسر روحاني بوده از مغان زرشتي موسوم به پير شهريار ( پسر شاليار ) كه از او كتابي به نام " مارفتوپيرشهريار " باقي مانده است
معرفت پير شهريار نزد مردم اورامان بسيار محترم است و به دست خارجي نميسپارند، كلماتش را در موارد بسيار به جاي مثل بكار ميبرند
اين كتاب مركب از چند بند مسجع است و درسخنان پير شهريار اشارات بسيار به حفظ آيين قديم است و اهل محل در محبوس بودنش شكي ندارند، آرامگاه اين پير روحاني در اورامانات تخت قرار دارد


مراسم دراويش قادريه کردستان




دراويش قادريه پير و طريقت شيخي محيالدين ابومحمد عبدالقادر هستند، دراويش قادريه تعلميات واعمالي اسرارآميز و خارقالعاده به شيخ عبدالقادر نسبت ميدهند و شيخ را با لقبهايي مانند " پير " ، غوث الثقلين "، "غوث اعظم " و " شيخ مشرق " ميخوانند
در اين طريقت پيروان را درويش و مشايخ را پير ميخوانند، شيخ طريقت قادريه شيخ عبدالكريم بزرنجي است، در اين طريقت داوطلبان پس از پذيرش و مريد شدن با تلفيق و پذيرش اين توانايي را مييابند تا دست به اعمال خارق العاده دور از ذهن و حيرت انگيزي بزنند كه براي هر بينندهاي، غير قابل تصور است
پيروان طريقت قادريه وصول به حقيقت را در قيل و قال و سماع ميدانند و به همين دليل در مجالس خود با حضور شيخ و مراد دف ميزنند و با آهنگ آن و سر و گردن به رقص ميپردازند
مراسم دراويش قادريه هفتهاي دو بار در روزهاي يكشنبه و پنجشنبه برگزار ميشود
در اين مراسم شيخ در ميان حلقه درويشان قرار ميگيرد و جمع پيروان را راهنمايي و ارشاد ميكند، هر ورد با آهنگ و نوايي ويژه تكرار ميشود، همواره اوراد خواني با رقص مذهبي همراه است



برخي از دراويش كه قلبي پاكتر و ظريف دارند حالشان دگرگون ميشود و به مرحله جذب نزديك ميشوند و دست به يك رشته حركات نمايشي خارقالعاده و حيرت انگيز جسماني ميزنند، در اين حال، نقش و تاثير موسيقي ( دف ، طبل ) بسيار مهم و چشمگير است
برخي از دراويش چانه و يا شكم خود را پاره ميكنند و چنين به نظر ميرسد كه انگار هيچ درد ، رنج و لطمهاي را احساس نميكنند، هر درويش به يك يا چند نوع از اين گونه عمليات رغبت و اشتياق نشان ميدهد
بعضي آتش ميخورند، برخي شكم خود را سوراخ و پاره ميكنند و پارهاي درفش در گونه و چانه خود فرو ميبرند و تعدادي از آنها شيشه و ميخ ميبلعند حرکاتی که نشان از گم شدن در عرفان و از خود بیخودی دارد
درويشان قادري در انجام شعاير جسماني بايد از شيخ اجازه گرفته باشند و مراسم تيغ بازي و حركات حيرت انگيز آن در جشنها و مراسم مذهبي انجام مي شود


__________________






سنگ نبشته تنگيور كامياران

در پانصد متری شمال غرب روستای تنگیور در تنگه زینانه و در چهل و پنج کیلومتری شال غربی شهر کامیاران در بلندترین صخره کوه بقایای کتیبه برجسته ای از سارگن دوم پادشاه آشور و در غرب آن نقش انسان برجسته ای به طوی نیم متر دیده می شود . قدمت این کتیبه یش از سه هزار سال می باشد
نقش شاه به صورت نيم رخ ، با كلاهي استوانهاي و شبيه باشلاق ، پاي راست خود را در جلو و پاي چپ را عقب قرار داده است، دست راست شاه به طرف بالا بلند شده و دست چپ در مقابل شكم قرار دارد

‪ ‪ ‪ اين كتيبه به خط ميخي و به زبان آشوري باستان است كه پس از ستايش خدايان آشوري مانند خداي آشور، مردوك، نابو، سين ، شمش و ايشتار به شرح پيروزيهاي خود پرداخته و در ادامه به نقاط مختلف شهرها، روستاها و مناطقي كه در اين جنگ تصرف و ويران نموده، اشاره دارد
تاريخ كتيبه احتمالا مربوط به اواخر هزاره دوم و اوايل هزاره اول پيش از ميلاد است

sorna
03-25-2011, 10:07 PM
قلعه تاريخي قمچقاي بيجار


‪ این قلعه در چهل و پنج کیلومتری بيجار و روي يكي از كوههاي بلند منطقه قرار دارد، موقعيت جغرافيايي اين قلعه به دو دليل از هيبت و عظمت خاص برخوردار است، نخست آن كه از يك سو به درهاي مشرف است كه در قديم به دره شاهان شهرت داشت و تيغههاي بلند و هولناك اين كوه با پرتگاههاي مخوف و بلند، بالا رفتن از آن و رسيدن به دژ را بسيار دشوار ميكند. از سوي ديگر، از جنوب غربي، جنوب شرقي و شرق نيز به پرتگاهي ديگر مشرف است
از اين رو، ايجاد استحكامات براي اين قلعه لازم نبود، اما در سمت شمال كه پشته از ارتفاع كم تري برخوردار است، بقاياي ديواري عريض و محكم از سنگ لاشه با ملات و برجهاي نيم استوانه موجود است
دروازه قلعه در اين سمت قرار دارد، بقاياي اين حصار يادآور ديوارهاي تخت سليمان است و احتمالا به دوره ساساني تعلق دارد
در پاي پشته سنگي، حصارهاي ديگري از قرون وسطي، عمود بر بستر رودخانه كشيده شده است، استحكام قلعه و نشانههاي ساختاري بنا از جمله پيهاي خانه- هايي كه مشهود است نيز اين گمان را تقويت ميكند كه اين قلعه ساساني باشد


‪ آب انباري و راهرويي كه آن را هم در دل كوه حفر كردهاند، نشانههاي ديگري از اهميت ويژه اين قلعه و آب انبار آن است


سنگهاي تراش خورده " قم چقاي " داراي مشخصاتي نيست كه بر مبناي آن بتوان زمان ساخت بناي قلعه را به دقت تعيين كرد، با اين حال به احتمال قوي ميتوان آن را متعلق به دورههاي پيش از ميلاد مسيح، مثلا دوره مانايي و ماد دانست كه تا دورههاي ساساني و اسلامي نيز مورد استفاده بود
منابع ذخيره آب كه توسط تونل پلهداري به پايين راه مييابد، تا حدودي به آب انباري كه در زندان سليمان وجود دارد شبيه است و نشانه ديگري از قدمت قلعه تا دوره مانايي است

sorna
03-25-2011, 10:10 PM
صنايع دستي استان كردستان

دست ساخته*هاي مردم كردستان كه از قدمتي به درازاي تاريخ منطقه برخوردار است را مي*توان يكي ديگر از جاذبه*هاي گردشگري استان كردستان دانست كه در سالهاي اخير بشدت مورد توجه گردشگران داخلي و خارجي قرار گرفته است
صنايع دستي در استان كردستان تهيه و توليد انواع فرآورده*هاي دستي از ديرباز مرسوم بوده است


سفالگري و سراميك*سازي
هنر سفالگري از زمانهاي بس كهن در كردستان رايج بوده و ظرف*هاي سفالين متعددي در زير زمين كشف شده و نشان مي*دهد كه اين هنر در دوره پيش از تاريخ در كردستان مورد توجه فوق*العاده مردم بوده و تعدادي از آنها را در گورهاي مردگان پيدا كرده*اند

زيرا مردم آن زمان اعتقاد داشتند كه پس از مرگ مجددا زنده مي*شوند و به اين ظروف احتياج خواهند داشت و از اين رو در هنگام به خاك سپردن مردگان مايحتاج زندگي را هم با آنان دفن مي*كردند
در دوره ساسانيان جنس لعاب تكامل يافت و كردستانيها ظروف لعابدار بسيار زيبايي مي*ساختند كه تعدادي از اين ظروف از زير خاك بيرون آمده است
هنر سفال*سازي از آن تاريخ به بعد در ايران رونق پيدا كرد و ظروف لعابدار با گل معمولي ساخته مي*شد و آن از خاك رس بدون ماسه و شن و مواد آهكي بود و اين نوع ظروف در كردستان به وفور پيدا مي*شود

كاشي كاري
صنعت كاشي كاري نيز در كردستان رونق بسياري دارد و اين صنعت از قرن سيزدهم هجري قمري به بعد رو به پيشرفت گذاشت و داخل مسجد دارالاحسان و مسجد دارالامان و خانه*هاي قديمي شهر سنندج از كاشي*هاي معرق پوشيده است و هنر ساختن كاشي*هاي معرق در زمان امان الله*خان اول اردلان ساخته شد و به حد كمال رسيد و صنعت كاشي*سازي در اين زمان رو به تكامل گذاشت

قاليبافي

قالي بافي در كردستان بسيار رايج است و نام كردستان هميشه مترادف با مهمترين قاليهاي دستباف بوده كه با كمال ذوق و سليقه پديد آمده است و قالي افشار و سنندج و بيجار و بوكان امروز شهرت جهاني دارد و به تحقيق يكي از پرارزش*ترين فرشهاي ايران است
بيشتر طرحهاي مورد استفاده قاليبافان در كردستان طرحهاي شكسته بوده و بندرت از طرحهاي ديگر استفاده مي*شود، از ميان اين طرحها مي*توان به طرح ماهي درهم (هراتي)، ريزماهي نقش بته*اي، گل وكيلي، گل ميرزاعلي، گل مينا و شاخ گوزن و ميناخاني اشاره كرد


گليم
مبدا مشهورترين گليمهاي كردستان، سنه است كه در حال حاضر شامل سنندج و اطراف آن مي*شود، اين منطقه از مراكز مهم توليد قالي و گليمهاي كردستان به شمار مي*آمده است
سنه از زمان سلطنت صفويان پايتخت كردستان بوده است و تاثير صفويان در گليمهاي به جاي مانده از قرون هجدهم، نوزدهم و اوايل قرن بيستم به وضوح ديده مي*شود.
گليمهاي قبايل سنجابي و جاف تحت تاثير آويزهاي زربافت و قلاب دوزي شده صفوي است، گليمهاي سنه چه از نظر فني و چه از لحاظ زيبايي شناسي با ديگر گليمهايي كه توسط قبايل و چادرنشينان كرد بافته شده، تفاوت دارد . در بافت آنها نوعي ذوق هنري ديده مي*شود و بيش از گليمهاي ديگر به فرش- هاي گره*دار ايراني شبيه است



__________________

منبت كاري
منبت كاري چوب در كردستان از قديم رواج داشته و درهاي چوبي در كردستان و برخي از روستاهاي آن كه به جاي مانده متعلق به دوران صفوي بوده كه داراي كنده كاريهاي دقيق و به صورت گل و كتيبه*هاي گوناگون است
منبت كاريهايي كه بر در امامزاده*ها و مشايخ انجام شده بسيار با ارزش است و امروز هم منبت كاران كرد در كردستان به كار خود ادامه مي*دهند و منبت كاري رواج كامل دارد
اكنون در سنندج معروفترين و زبردست*ترين منبت كاران در كارگاه*هاي خود مشغول به كارند همراه با سبكهاي جديد، كه در آن ابداع و ابتكار خود را محفوظ داشته*اند


نازك كاري


چوب ساخت فرآورده*هاي چوبي و نازك كاري در سنندج سابقه طولاني دارد و محصولات چوبي اين شهر از قديم الايام خواستاران فراواني داشته، بويژه تخته شطرنج هاي سنندج از مرغوبيت خاصي برخوردار است و در كارگاه*هاي نازك كاري علاوه بر تهيه تخته شطرنج محصولهاي ديگري از قبيل قوطي سيگار و شيريني خوري و كيف زنانه و جعبه و لوازم آرايش و سيني و بشقاب و غيره توليد مي*شود و امروز كارگاه*هاي خراطي كردستان بيشتر به تهيه قليان و پيپ چپق و عصا و چوب دستي و چوب سيگاري مي*پردازند

sorna
03-25-2011, 10:11 PM
موج بافي



يكي ديگر از صنايع دستباف كردستان موج بافي است، كردها از موج براي نگهداري رختخواب و وسايل اضافي بهره برداري مي كنند و در ضمن به عنوان پشتي هم از آن استفاده مي نمايند و زيبايي خاصي به محل زندگي مي دهد . تهيه موج كه مانند پارچه نازك و لطيف است در اغلب شهرها منجمله سنندج، سقز، بانه و مريوان رواج دارد

sorna
03-25-2011, 10:12 PM
استان كردستان را بهتر بشناسیم ( قسمت اول )

كاربر محترم شما می توانید این مطلب را در بیست قسمت مطالعه نمایید.
براساس آخرین آمارگیری و تقسیمات كشوری، استان كردستان دارای هشت شهرستان، دوازده شهر، بیست وسه بخش و هفتاد و نه دهستان است و همچنین دارای 1767 آبادی دارای سكنه و 192 آبادی خالی از سكنه است.
شهرستان بانه

مركز شهرستان بانه در فاصله 270 كیلومتری شمال باختری سنندج، در ابتدای راه آسفالت بانه- مهاباد قرار گرفته است.شهرستان بانه دارای چهار شهر بانه، آرمرده ، بوئین، كانی سور است و جمعیت آن حدود 119332 نفر برآورد شده است.
تا اواسط قرن سیزدهم هـ. ق نام اصلی شهر بانه " بـِه روژه" به معنی آفتاب گیر بود و اسنادی هم موجود است كه در همه آنها، مركز بانه قصبه " به روژه" نامیده شده است. وجه تسمیه بانه را از كلمه كردی " بان" به معنی پشت بام، به دلیل وجود ارتفاعات این ناحیه و خود شهر بانه می دانند. از آب رودخانه بانه كه از میان شهر می گذرد و چشمه های دایمی "احمد آباد" و "پیرمراد" كه در حوالی شهر واقع شده جهت آشامیدن استفاده می شود.
مراكز دیدنی: حمام خدری، كوه آربابا
شهرستان بیجار

شهر بیجار مركز این شهرستان، در140 كیلومتری شمال شرقی سنندج و در مسیر راه آسفالته سنندج – زنجان قرار دارد. رودخانه دایمی قزل اوزن از شمال و شمال باختری این شهر می گذرد.شهرستان بیجار به جز مركز آن، دارای شهرهای "یاسوكند" و "بابارشانی" است و جمعیت آن حدود 116073 نفر برآورد شده است.
درباره وجه تسمیه بیجار اطلاعات دقیق و مشخصی وجود ندارد، ولی آنچه مسلم است این واژه از ریشه پهلوی است. گروهی معتقدند كه بیجار از واژه " بید زار" بوده، یعنی محلی كه درختان بید فراوان دارد و چون در زبان كردی به جای "زار"، "جار" گفته می شود "بیدجار" و "بیجار" نام گرفته است. قدمت این شهر به عنوان یك آبادی به صدر اسلام باز می گردد كه درسال 23هـ. ق فتح شد و آن آبادی، امروزه در وسط شهر كنونی ، به نام "قلعه بانی" ( قلعه بانو) یا "تبرك" یا "كهنه" باقی مانده است.
مراكز دیدنی:برج اشقون بابا، برج اوچ گنبد خان، برج ینگی ارخ، حمام حسن آباد، بازار بیجار، پل صلوات آباد، پل قجور، امامزاده عقیل، بقعه پیرخضر، مقبره شیخ فاضل گروسی، چنگیز قلعه، قلعه قم چقای، بافت قدیمی شهر حسن آباد یاسوكند، روستای خسرو آباد گروس و مسجد آن، روستای صلوات آباد.
شهرستان دیواندره

شهرستان دیواندره از شمال به شهرستان تكاب، از شرق به بیجار، از جنوب به سنندج، از غرب به سقز و از جنوب غربی به بخش سرشیو شهرستان مریوان محدود می شود. شهر دیواندره ، مركز شهرستان ، در فاصله 99 كیلومتری شمال سنندج و در مسیر جاده آسفالت سنندج- سقز قرار دارد. شهر دیگر این شهرستان زرینه است و جمعیت شهرستان طبق برآورد سال 88983،1379 نفر بوده است.وجه تسمیه دیواندره به دو كلمه " دیوان" و " دره" باز می گردد . دیوان محلی است كه مجریان قانون در آنجا سكونت دارند كه عدلیه نیز نامیده می شود و دیواندره كه در میان " دره" و " كوه " واقع شده در قدیم مقر حكومت و جایگاه قانون و عدالت بود. قدمت این شهر به حدود 200 سال پیش می رسد.
مراكز دیدنی: غار باستانی كرفتو، كوه چهل چشمه
شهرستان سقز

شهر سقز مركز شهرستانی به همین نام از استان كردستان است كه از شمال به شهرستان های مهاباد و مراغه از آذربایجان، از شرق به شهرستان دیواندره و از غرب به بانه محدود است. جمعیت این شهرستان 208599 نفر و شهر دیگر آن "صاحب" است.سقز در سرزمین اقوام مانایی- مادی، برسر راه كاروانی همدان به آذربایجان و دیاربـَكر ، و موصل به زنجان و قزوین و ری قرار داشت و به دلیل موقعیت چهار راهی ، از مراكز مواصلاتی ( ارتباطی ) دنیای قدیم بود.
در باره وجه تسمیه این شهر باید گفت در نخستین اتحاد ماد، این شهر با نام " ایزیرتا" پایتخت مادها مطرح بود. در این زمان سركردگان ماد در اطراف شهر، استحكاماتی برای خود ساختند كه از آن جمله " زیویه " و " قپلانتوی" كنونی را می توان نام برد. پس از آن سكاها ، به تجدید بنای شهر پرداختند و سقز را با نام اسكیت ( ساكز) به عنوان پایتخت خود انتخاب كردند. نام امروز سقز از نام قوم سكا، اسكیت و سكز به یادگار مانده است و سكز احتمالاً همان ساكز است.
مراكز دیدنی: بازار سقز، مسجد دو مناره، مسجد شیخ مولاناآباد، مسجد جامع تورجان، تپه باستانی زیویه، كاروانسرای سقز، بافت قدیمی شهر سقز.
ادامه دارد ...
در قسمت بعد به معرفی دیگر شهرهای استان كردستان خواهیم پرداخت.

sorna
03-25-2011, 10:12 PM
معرفی شهرستان های استان كردستان

كردستان ( قسمت دوم )

در قسمت قبل به معرفی شهرهای بانه ، بیجار ، دیواندره و سقز پرداختیم . اینك در ادامه می خوانیم...

شهرستان سنندج

سنندج مركز این شهرستان و مركز استان كردستان است كه در فاصله 520 كیلومتری جنوب غربی تهران در مسیر آسفالته میاندوآب – كرمانشاه و زنجان- كرمانشاه قرار دارد. به دلیل كوهستانی بودن منطقه كردستان، شهر سنندج كه دارای دشت، قشلاق و رودخانه است، همیشه عامل جذب عشایر كوچ روی كرد بوده است.این شهرستان دارای شهر دیگری به نام " شوشیه" است و جمعیت آن طبق برآورد سال 388138،1379 نفربوده است.
وجه تسمیه شهر سنندج ( سنه یا سنه دژ) كه از شهرهای كهن و مقدس است به آیین مهر و زردشت در این بخش ایران باز می گردد . ارتباط این شهر و نواحی مجاور آن با اساطیر پهلوانی آریایی از اهمیت و قدمت این شهر حكایت می كند. این شهر در قدیم روی تپه بزرگی در كنار رودخانه قشلاق به نام " پیالكه توش نوذر" قرار داشته است. قلعه حسن آباد كه دژی ساسانی بود، نزدیك این شهر واقع بود و همواره به عنوان پادگانی برای حمایت از این شهر عمل می كرد.
شهر كهن" سنه دژ" احتمالاً در اثر زلزله و هجوم مغول ویران شد و تا زمان صفوی به صورت دهكده ای به حیات خود ادامه داد. مركز حكومتی این شهر پس از ویرانی، به قلعه حسن آباد منتقل شد. شهر جدید سنندج دردوره صفوی و در روزگار شاه صفی در سال 1046 هـ. ق توسط " سلیمان خان اردلان" پایه گذاری شد.
سلیمان خان مركز حكومت را از قلعه های حسن آباد و پلنگان به شهر سنه منتقل و اقدام به آباد ساختن آن نمود. وی قلعه حكومتی را با استحكام تمام در بالای تپه ای بنا نهاد وعمارات، حمام، مسجد و بازار را در خارج و اطراف قلعه ساخت. او با احداث یك رشته قنات در دشت " سرنووی" در فاصله ی هزار قدمی شهر كه در سال 1309 هـ.ق در اثر توسعه شهر داخل محدوده شهر شده بود، آب را به داخل شهر و میان قلعه هدایت كرد.
گسترش شهر مربوط به زمان " امان الله خان اردلان" است. او قلعه حكومتی را توسعه داد و چندین تالار و عمارت درآنجا ساخت و درفاصله سال های 30- 1220هـ. ق با احداث عمارت ها، بازار، كاروان سرا و مسجد ، از جمله مسجد معروف به " دارالاحسان" در میان شهر، به توسعه شهر پرداخت. همچنین در سال 1222هـ. ق باغ و عمارت خسرو آباد را توسعه بخشید.
گفتنی است سنندج به لحاظ موقعیت جغرافیایی و فعالیت های شهر سازی عصر صفوی و قاجار، از بافت شهری سنتی با ارزشی برخوردار است كه بناهای مسكونی و عام المنفعه متعددی مانند حمام، مساجد، بازار و تكیه در آن باقی مانده است.
مراكز دیدنی:بافت قدیمی شهر سنندج، مسجد دارالاحسان، مسجد دارالامان ( مسجدوالی)، بازار قدیمی و بازار سرتپوله، مسجد رشید قلعه بیگی ، مسجد میرزا فرج الله، قرآن نِگـِل در مسجد روستای نگل، مسجد وزیر، مسجد خورشید لقا خانم، مسجد وكیل، مسجد و تكیه عبدالله بیگ، مسجد ملا احمد قیامتی، مسجد آویهنگ، كلیسای سنندج ، امامزاده پیر عمر، امامزاده هاجر خاتون، امامزاده طاقه گوره، مقبره شرف الملك، بقعه شیخ نجم الدین، پل قشلاق، حمام پاشاخان، حمام خان، حمام دو خزینه، حمام شیشه، حمام صلاحی ، حمام عبدالخالق، حمام وكیل الملك ، عمارت آصف دیوان، عمارت و باغ آیت الله مردوخ ، عمارت امجد الاشراف، عمارت سرهنگ آزموده اردلان، مجموعه عمارت شیخ محمد باقرغیاثی، خانه گله داری، خانه مجتهدی، عمارت مشیردیوان، خانه معمارباشی، عمارت ملا لطف الله شیخ الاسلام، عمارت ملك التجار، عمارت وكیل الملك، عمارت خسروآباد، ساختمان شهرداری، باغ امیریه، باغ امانیه، آبیدر، موزه سنندج و موزه تاریخ طبیعی .

شهرستان قروه

قروه یكی از شهرستان های استان كردستان است كه از شمال به شهرستان بیجار و از شرق و جنوب شرقی به شهرستان همدان، از جنوب به شهرستان سنقر و از غرب به شهرستان سنندج محدود است. مهم ترین رودخانه این شهر، "رود شور" نام دارد.شهر قروه، مركز این شهرستان، در فاصله 87 كیلومتری شمال شرقی سنندج و در مسیر همدان- سنندج قرار گرفته است. عوامل مؤثر در پیدایش این شهر، چشمه جوشان در شمال آن، رودهای متعدد و دشت حاصل خیزی است كه تا قرن ها موجب حیات آن به صورت آبادی كوچكی بود. بعدها قرار گرفتن در مسیر راه ارتباطی شرق به غرب، سبب توسعه آن آبادی شد.
جمعیت قروه 206797 نفر و شهرهای آن قروه، دهگلان، سریش آباد، دزج و دلبران است.
مراكز دیدنی: پل فرهاد آباد، مقبره شیدای نازار، بقعه باباگرگر، حمام قصلان، آثار صخره ای فرهادتاش، چشمه وینسار و باباگرگر.

شهرستان كامیاران

كامیاران از شهرستان های تازه تأسیس استان كردستان است كه مركز آن شهر كامیاران، در فاصله 65 كیلومتری جنوب شهر سنندج واقع است. موقعیت مناسب شهر كه در مسیر جاده ی كاروانی قدیمی شمال غرب به سمت جنوب غربی است، موجب رونق و توسعه شهر كامیاران شده است. این شهرستان از شمال به شهرستان سنندج، از جنوب به كرمانشاه، از شرق به سنقر كلیایی واز غرب به پاوه در استان كرمانشاه محدود است. جمعیت این شهرستان 106100نفر و شهر دیگر آن " موچش" است.بخش شرقی و شمال شرقی كامیاران كوهستانی است و دره های زیبا و خوش آب و هوایی دارد و در بخش جنوبی به دشت كرمانشاه متصل است.
مراكز دیدنی:

بقعه پیرعكاشه، مقبره شیخ عباس كومایین، روستا و قلعه پالنگان و نقش برجسته اورامان. شهرستان مریوان

مریوان مركز شهرستانی به همین نام است كه از شمال به شهرستان سقز، از شرق و جنوب شرقی به شهرستان سنندج، از جنوب به بخش نوسود از شهرستان پاوه و از غرب و شمال غربی به خاك عراق محدود است. شهر مریوان در 125 كیلومتری شمال غربی سنندج قرار دارد.شهرستان مریوان با جمعیتی حدود 210787 نفر دارای چهاربخش است و با مساحت 5/3229 كیلومتر مربع، از نظر وسعت پنجمین شهرستان استان محسوب می شود. به جز شهر مریوان، شهرهای" سروآباد" و "چناره" در این شهرستان قرار دارند.
سابقه مریوان به پیش از اسلام باز می گردد. با توجه به آثار باستانی موجود، احتمالاً در دوره پارت و ساسانی ، این شهر از نقاط مهم ایران محسوب می شد. دریاچه زیبای زریوار نیز این نظر را مستند می سازد كه مریوان سابقه بسیار طولانی در تاریخ ایران دارد.
مریوان را در تاریخ و متون قدیم " مهروان"، متشكل از واژه " مهر" و "وان" به معنی جایگاه مهر، می دانند. این شهر به علت موقعیت میان راهی بین تیسفون و تخت سلیمان، مراغه و دینور از مراكز شهری بسیار كهن كردستان بود. در دوران اسلامی و در قرن سوم هـ. ق، این شهر به دلیل داشتن دو دژ به نام های "دژان" و "دزان" از شهرت بسیار برخوردار بود. برخی مریوان را منسوب به "مروان بن حكم عرب" می دانند.
قدمت فعلی شهر مریوان به حدود یك قرن پیش می رسد. درآن زمان، یكی از بزرگان قاجار به نام " فرهاد میرزا معتمدالدوله" كه در این منطقه حكومت می كرد به دستور ناصرالدین شاه قاجار در سال 1282هـ. ق قلعه ای مستحكم در این شهر ساخت كه به شاه آباد ( دژشاهپور) مشهور شد. بعدها دركنار همین قلعه نظامی، روستایی به نام قلعه "مریوان" نام گذاری شد. شهر مریوان تا سال 1344 رسماً "دژشاهپور" نامیده می شد.
مراكز دیدنی:قلعه هلوخان ( ایمام) از دوره صفوی، دریاچه زریوار، پل گاران، روستای دیدنی اورامانات تخت، روستای دركی، آبشار كویله، آبشار بل و مقبره پیر شالیار.