king 2011
02-21-2011, 01:33 AM
http://img.tebyan.net/big/1389/12/39203221562222722722312462292612313271225.jpg
کارگردان ایتالیایی در جشنواره امسال اجرای خاصی را در معرض دید علاقهمندان به تئاتر قرار داد،اجرایی که بیش از هرچیز مخاطب را به فکر کردن وا میداشت.
رومئو کاستلوچی یکی از سرشناسترین چهره تئاتری ایتالیا در خارج از این کشور است. او به همراه گروهی متشکل از اعضای خانواده اش در جشنواره تئاتر فجر امسال حضور دشت و علاوه بر برگزاری ورکشاپی چند روزه برای کارگردانان تئاتر با اجرای پرفورمنسی 15 دقیقهای در سالن انتظار تالار وحدت باعنوان (داستان معاصر افریقا - قسمت سوم) به شکلی عملی تجربهها،شیوهها و نگاه خاصش به تئاتر را با دوستدارانش به اشتراک گذاشت.
آنچه اتفاق افتاد یک پرفورمنس ساده بود، نه یک تئاتر و کسانی که با پرفورمنس آشنایی دارند، میدانند که این شکل از اجرا با یک اجرای دارماتیک متفاوت است و به همین دلیل نباید با دید یک نمایش به آن نگاه کرد و آن را مورد بررسی قرار داد.
پرفورمنس یک هنر زنده است که با ناخوداگاه مخاطب کار دارد و هدفش تاثیر گذاری بر حواس مخاطب است، نه داستان سرایی ونه صرفا ایجاد زیبایی بصری.
آنچه اتفاق افتاد یک پرفورمنس ساده بود، نه یک تئاتر و کسانی که با پرفورمنس آشنایی دارند، میدانند که این شکل از اجرا با یک اجرای دارماتیک متفاوت است و به همین دلیل نباید با دید یک نمایش به آن نگاه کرد و آن را مورد بررسی قرار داد.
کاستلوچی در دقایقی کوتاه، تصاویری را با آرامش و به دور از هرگونه هیجان و اصرار بر بزرگ نمایی به اجرا درآورد و بعد تماشاچی ماند و بی نهایت سوال و تفکر برای یافتن پاسخ این پرسشها. وقتی تماشاچیان یک پرفورمنس بعد از اتمام آن با سکوتی سنگین محل اجرا را ترک می کنند و کم کم پچ پچهایی با مضمون_ دارم فکر می کنم_ به گوش میرسد، باید گفت هنرمند در کار خود موفق بوده است. اما داستان معاصر آفریقا -قسمت سوم چه بود؟ کاستلوچی خود را در قالبی شبیه به انسانی زانو زده و سیاه رنگ زندانی کرد .کاری دشوار که اجرا کننده را در وضعیتی خطرناک قرار میدهد که البته باید گفت این هم یکی دیگر از ارکان یک پرفورمنس است . پیش از انکه تماشاچی از کنجکاویهایش ارضاء شود، از دهان این مجسمه سیاه رنگ که بازیگر در آن زندانی شده بود ،کف به بیرون ریخت و بعد هم با اشارهای تماشاچی را از سالن به بیرون هدایت کردند. مخاطب پرفورمنس از همان ابتدا میداند که با فضای نا متعارفی روبروست، او مجبور است هوشمند باشد وگرنه جایی در این اجرا ندارد.
او با سرگردانی کاستلوچی زندانی در جسم سیاه رنگ زانو بر زمین زده را ترک میکند و از همین لحظه است که اجرا شروع میشود و درذهن تک تک تماشاچیان ادامه مییابد. حتی آن دستهای از تماشاچیان که به هر دلیلی به اجرا معترضند. این جا سلیقه مهم نیست. مهم نیست خوشمان بیاید یا نه؟ مهم نیست بتوانیم درباره آنچه دیدهایم، چیزی بگوییم . تحلیل و بررسیهای کلاسیک جایی این میان ندارند و قرار هم نیست در 15 دقیقه با شگفتیهای خارق العاده روبرو شویم، مهم این است که فکر کنیم و باز هم فکر کنیم.
کارگردان ایتالیایی در جشنواره امسال اجرای خاصی را در معرض دید علاقهمندان به تئاتر قرار داد،اجرایی که بیش از هرچیز مخاطب را به فکر کردن وا میداشت.
رومئو کاستلوچی یکی از سرشناسترین چهره تئاتری ایتالیا در خارج از این کشور است. او به همراه گروهی متشکل از اعضای خانواده اش در جشنواره تئاتر فجر امسال حضور دشت و علاوه بر برگزاری ورکشاپی چند روزه برای کارگردانان تئاتر با اجرای پرفورمنسی 15 دقیقهای در سالن انتظار تالار وحدت باعنوان (داستان معاصر افریقا - قسمت سوم) به شکلی عملی تجربهها،شیوهها و نگاه خاصش به تئاتر را با دوستدارانش به اشتراک گذاشت.
آنچه اتفاق افتاد یک پرفورمنس ساده بود، نه یک تئاتر و کسانی که با پرفورمنس آشنایی دارند، میدانند که این شکل از اجرا با یک اجرای دارماتیک متفاوت است و به همین دلیل نباید با دید یک نمایش به آن نگاه کرد و آن را مورد بررسی قرار داد.
پرفورمنس یک هنر زنده است که با ناخوداگاه مخاطب کار دارد و هدفش تاثیر گذاری بر حواس مخاطب است، نه داستان سرایی ونه صرفا ایجاد زیبایی بصری.
آنچه اتفاق افتاد یک پرفورمنس ساده بود، نه یک تئاتر و کسانی که با پرفورمنس آشنایی دارند، میدانند که این شکل از اجرا با یک اجرای دارماتیک متفاوت است و به همین دلیل نباید با دید یک نمایش به آن نگاه کرد و آن را مورد بررسی قرار داد.
کاستلوچی در دقایقی کوتاه، تصاویری را با آرامش و به دور از هرگونه هیجان و اصرار بر بزرگ نمایی به اجرا درآورد و بعد تماشاچی ماند و بی نهایت سوال و تفکر برای یافتن پاسخ این پرسشها. وقتی تماشاچیان یک پرفورمنس بعد از اتمام آن با سکوتی سنگین محل اجرا را ترک می کنند و کم کم پچ پچهایی با مضمون_ دارم فکر می کنم_ به گوش میرسد، باید گفت هنرمند در کار خود موفق بوده است. اما داستان معاصر آفریقا -قسمت سوم چه بود؟ کاستلوچی خود را در قالبی شبیه به انسانی زانو زده و سیاه رنگ زندانی کرد .کاری دشوار که اجرا کننده را در وضعیتی خطرناک قرار میدهد که البته باید گفت این هم یکی دیگر از ارکان یک پرفورمنس است . پیش از انکه تماشاچی از کنجکاویهایش ارضاء شود، از دهان این مجسمه سیاه رنگ که بازیگر در آن زندانی شده بود ،کف به بیرون ریخت و بعد هم با اشارهای تماشاچی را از سالن به بیرون هدایت کردند. مخاطب پرفورمنس از همان ابتدا میداند که با فضای نا متعارفی روبروست، او مجبور است هوشمند باشد وگرنه جایی در این اجرا ندارد.
او با سرگردانی کاستلوچی زندانی در جسم سیاه رنگ زانو بر زمین زده را ترک میکند و از همین لحظه است که اجرا شروع میشود و درذهن تک تک تماشاچیان ادامه مییابد. حتی آن دستهای از تماشاچیان که به هر دلیلی به اجرا معترضند. این جا سلیقه مهم نیست. مهم نیست خوشمان بیاید یا نه؟ مهم نیست بتوانیم درباره آنچه دیدهایم، چیزی بگوییم . تحلیل و بررسیهای کلاسیک جایی این میان ندارند و قرار هم نیست در 15 دقیقه با شگفتیهای خارق العاده روبرو شویم، مهم این است که فکر کنیم و باز هم فکر کنیم.