king 2011
01-27-2011, 03:10 PM
http://img.tebyan.net/big/1389/10/15715821646211214126201581579233368937208.jpg
در برخی موارد خداوند از نعمات خود با عنوان منّت یاد می کند؛ آن نعمات عبارتند از : نعمت حاكمیّت مؤمنان، نعمت اسلام و ... می باشد .
این سوره در مكه ، در شرائطى كه مؤمنین در چنگال دشمنان نیرومندى گرفتار بودند ، نازل شده است . دشمنانى كه هم از نظر جمعیت و تعداد ، و هم قدرت و قوت بر آنها برترى داشتند ، این اقلیت مسلمان ، چنان تحت فشار آن اكثریت بودند ، كه جمعى از آینده اسلام بیمناك و نگران به نظر مىرسیدند .
از آنجا كه این حالت شباهت زیادى به وضع بنى اسرائیل در چنگال فرعونیان داشت ، بخشى از محتواى این سوره را داستان " موسى" و " بنى اسرائیل" و " فرعونیان" تشكیل مىدهد ، بخشى كه در حدود نیمى از آیات این سوره را در برمىگیرد .
رشد در دامان دشمن ، با یاری خداوند !
در این سوره از زمانى سخن مىگوید كه موسى ، طفل ضعیف شیرخوارى در چنگال فرعونیان بود ، اما آن قدرت شكستناپذیرى كه بر سراسر عالم هستى سایه افكنده این طفل ضعیف را در دامان دشمنان نیرومندش بزرگ كرد ، و سرانجام آن قدر قدرت و قوت به او بخشید كه دستگاه فرعونیان را در هم پیچید و كاخ بیدادگریشان را واژگون ساخت تا مسلمانان به لطف پروردگار و قدرت بىانتهاى او دلگرم باشند ، و از فزونى جمعیت و قدرت دشمن ، هراسى به خود راه ندهند .
آرى بخش اول این سوره را همین تاریخچه پر معنى و آموزنده تشكیل مىدهد ، و مخصوصاً در آغازش نوید حكومت حق و عدالت را براى مستضعفین و بشارت در هم شكستن شوكت ظالمان را بازگو مىكند ، بشارتى آرام بخش و قدرت آفرین.
دولت فارغ از ایمان و توحید ، در زنجیر اسارت است !
مىگوید بنى اسرائیل تا آن زمان كه رهبر و پیشوایى نداشتند و در زیر چتر ایمان و توحید قرار نگرفته بودند و فاقد هر گونه حركت و تلاش و كوشش منسجم و متحدى بودند ، زنجیر اسارت و بردگى را در گردن داشتند ، اما به هنگامى كه رهبر خود را یافتند و قلب خود را به نور علم و توحید روشن نمودند ، چنان بر فرعونیان تاختند كه حكومت را براى همیشه از دست آنها بیرون آورده و بنى اسرائیل را آزاد نمودند .
نه " ثروتمندان مكه " و نه "قدرتمندان مشرك" !
بخش دیگرى از این سوره را داستان" قارون" آن مرد ثروتمند مستكبر را كه تكیه بر علم و ثروت خود داشت بازگو مىكند كه بر اثر غرور، سرنوشتى همچون سرنوشت فرعون پیدا كرد.
او در آب فرو رفت و این در خاك، او تكیه بر قدرت نظامى و حكومت داشت و این تكیه بر ثروت .
تا روشن شود نه " ثروتمندان مكه" و نه " قدرتمندان مشرك" در آن سرزمین و نه بازیگران سیاسى آن محیط توانایى دارند كه در برابر اراده اللَّه كه به پیروزى" مستضعفان" بر" مستكبران" تعلق گرفته كمترین مقاومتى نشان دهند .
این بخش در اواخر سوره آمده است و میان این دو بخش درسهاى زنده و ارزندهاى از توحید و معاد، و اهمیت قرآن، و وضع حال مشركان در قیامت، و مساله هدایت و ضلالت، و پاسخ به بهانه جوییهاى افراد ضعیف، آمده است كه در حقیقت نتیجهاى است از بخش اول و مقدمهاى است براى بخش دوم.
«لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِینَ وَ لَنُسْكِنَنَّكُمُ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِمْ ؛ ما ستمگران را نابود و بعد از آن شما را ساكن زمین مىگردانیم.»
فضیلت تلاوت سوره قصص
http://img.tebyan.net/big/1389/10/13511820918222876192165214720614277195230.jpg
در حدیثى از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) مىخوانیم:
" كسى كه سوره قصص را بخواند به تعداد هر یك از كسانى كه موسى را تصدیق یا تكذیب كردند ده حسنه به او داده خواهد شد ، و فرشتهاى در آسمانها و زمین نیست مگر اینكه روز قیامت گواهى بر صدق او مىدهند ." (تفسیر مجمع البیان در آغاز سوره قصص)
در حدیث دیگرى از امام صادق (علیه السلام) آمده است :" كسى كه طواسین ثلاث (سوره قصص و نمل و شعراء) را در شب جمعه بخواند از دوستان خدا ، و در جوار او ، و در كنف حمایت او قرار خواهد گرفت و در دنیا هرگز فقر و ناامنى و ناراحتى شدید پیدا نخواهد كرد و در آخرت خداوند آن قدر از مواهب خود به او مىبخشد كه راضى شود . " (ثواب الاعمال طبق نقل تفسیر نور الثقلین)
بدیهى است این همه اجر و پاداش از آن كسانى است كه با خواندن این سوره در صف موسى (ع) و مؤمنان راستین و در خط مبارزه با فرعونها و قارونها قرار گیرند ، در مشكلات در برابر دشمن زانو نزنند، و ذلت تسلیم را بر خود هموار نكنند كه این همه موهبت را ارزان به كسى نمىدهند ، وتنها مخصوص آنانی است كه مىخوانند و مىاندیشند و در برنامه عمل خویش قرار مىدهند .
نعمت حاكمیّت مؤمنان
« وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ ؛ ما اراده كردهایم كه بر كسانى كه در زمین به ضعف و زبونى كشیده شدند، منّت گذاریم و آنان را پیشوایان و وارثین (روى زمین) قرار دهیم .»(5 قصص)
نكتهها:
كلمهى « منت » در اینجا به معناى نعمت بزرگ و با ارزش است ، نه منّت زبانى كه بازگو كردن نعمت به قصد تحقیر دیگران باشد و مسلّماً كار زشت و ناپسندى است .
شكّى نیست كه هر گاه ارادهى الهى بر تحقّق امرى تعلّق گیرد ، آن مسئله قطعاً عملى خواهد شد و هیچ مانعى نمىتواند سدّ راه آن گردد ، قرآن مىفرماید : « إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ كُنْ فَیَكُونُ ؛ همانا فرمان اوست كه هر گاه چیزى را اراده كند كه باشد، پس آن چیز خواهد بود و محقّق خواهد شد . » (یس، 58)
با اینكه همه نعمتها از جانب خداوند است و بندگان در هر نعمتى رهین منّت او هستند ، لكن او در خصوص چند نعمت ، تعبیر به منّت فرموده كه طبعاً از اهمیّت بالاى آنها حكایت دارد ، از جمله:
الف : نعمت اسلام : « كَذلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَیْكُمْ » (نساء، 94)
ب : نعمت نبوّت : « لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا » (آل عمران، 164)
ج : نعمت هدایت : « بَلِ اللَّهُ یَمُنُّ عَلَیْكُمْ أَنْ هَداكُمْ » (حجرات ، 17)
د : نعمت حاكمیّت مؤمنان : « وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ » (5 قصص)
در روایات بسیار، حضرت مهدى (علیه السلام) و حكومت آن بزرگوار در آخرالزمان مصداق اتمّ این آیه معرّفى شده است . (تفسیر كنز الدقائق)
قرآن مىفرماید : « إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ كُنْ فَیَكُونُ ؛ همانا فرمان اوست كه هر گاه چیزى را اراده كند كه باشد، پس آن چیز خواهد بود و محقّق خواهد شد.»
حاکمیّت مستضعفان بر زمین
http://img.tebyan.net/big/1389/09/6010120917624347103170154233287817619312.jpg
مسئله حاكمیّت مستضعفان بر زمین ، با عبارات و بیانهاى مختلفى در قرآن آمده است :
الف : « وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ ؛ خداوند به كسانى كه ایمان آورده و كار شایسته انجام دادهاند، وعده خلافت در زمین را داده است . » (نور، 55)
ب : « وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَمَّا ظَلَمُوا ... ثُمَّ جَعَلْناكُمْ خَلائِفَ فِی الْأَرْضِ ؛ بعد از آنكه اقوام ستمگر پیشین را هلاك كردیم ... شما را جانشینان زمین قرار دادیم .» (یونس، 12 13)
ج : « أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ ؛ بندگان صالح، وارث زمین مىشوند.» (انبیاء، 105)
د : « وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِینَ كانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا ؛ ما مستضعفان را وارث شرق و غرب زمین گرداندیم .» (اعراف، 137)
ه : «لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِینَ وَ لَنُسْكِنَنَّكُمُ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِمْ ؛ ما ستمگران را نابود و بعد از آن شما را ساكن زمین مىگردانیم.» (ابراهیم، 13 14)
مراد از مستضعفان در این آیه، با توجّه به مجهول بودن فعل «اسْتُضْعِفُوا»، كسانى هستند كه خود در این امر نقش نداشته و استكبار آنها را به استضعاف كشیده باشد .
پیامها :
1ـ حكومت جهانى مستضعفین و حمایت از مظلومان تاریخ ، اراده و خواست الهى است : « نُرِیدُ »
2 ـ در حكومت خودكامه طاغوتى ، نیروهاى كارآمد به ضعف كشانده مىشوند : « اسْتُضْعِفُوا »
3 ـ آینده از آنِ مستضعفان است : «نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً »
4 ـ امامت ، همچون بعثت ، نعمت ویژهاى است كه خداوند بر مردم منّت مىنهد . در مورد بعثت پیامبر مىفرماید : « لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا » (آل عمران، 164) در اینجا مىفرماید : « نَمُنَّ ... نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً »
در برخی موارد خداوند از نعمات خود با عنوان منّت یاد می کند؛ آن نعمات عبارتند از : نعمت حاكمیّت مؤمنان، نعمت اسلام و ... می باشد .
این سوره در مكه ، در شرائطى كه مؤمنین در چنگال دشمنان نیرومندى گرفتار بودند ، نازل شده است . دشمنانى كه هم از نظر جمعیت و تعداد ، و هم قدرت و قوت بر آنها برترى داشتند ، این اقلیت مسلمان ، چنان تحت فشار آن اكثریت بودند ، كه جمعى از آینده اسلام بیمناك و نگران به نظر مىرسیدند .
از آنجا كه این حالت شباهت زیادى به وضع بنى اسرائیل در چنگال فرعونیان داشت ، بخشى از محتواى این سوره را داستان " موسى" و " بنى اسرائیل" و " فرعونیان" تشكیل مىدهد ، بخشى كه در حدود نیمى از آیات این سوره را در برمىگیرد .
رشد در دامان دشمن ، با یاری خداوند !
در این سوره از زمانى سخن مىگوید كه موسى ، طفل ضعیف شیرخوارى در چنگال فرعونیان بود ، اما آن قدرت شكستناپذیرى كه بر سراسر عالم هستى سایه افكنده این طفل ضعیف را در دامان دشمنان نیرومندش بزرگ كرد ، و سرانجام آن قدر قدرت و قوت به او بخشید كه دستگاه فرعونیان را در هم پیچید و كاخ بیدادگریشان را واژگون ساخت تا مسلمانان به لطف پروردگار و قدرت بىانتهاى او دلگرم باشند ، و از فزونى جمعیت و قدرت دشمن ، هراسى به خود راه ندهند .
آرى بخش اول این سوره را همین تاریخچه پر معنى و آموزنده تشكیل مىدهد ، و مخصوصاً در آغازش نوید حكومت حق و عدالت را براى مستضعفین و بشارت در هم شكستن شوكت ظالمان را بازگو مىكند ، بشارتى آرام بخش و قدرت آفرین.
دولت فارغ از ایمان و توحید ، در زنجیر اسارت است !
مىگوید بنى اسرائیل تا آن زمان كه رهبر و پیشوایى نداشتند و در زیر چتر ایمان و توحید قرار نگرفته بودند و فاقد هر گونه حركت و تلاش و كوشش منسجم و متحدى بودند ، زنجیر اسارت و بردگى را در گردن داشتند ، اما به هنگامى كه رهبر خود را یافتند و قلب خود را به نور علم و توحید روشن نمودند ، چنان بر فرعونیان تاختند كه حكومت را براى همیشه از دست آنها بیرون آورده و بنى اسرائیل را آزاد نمودند .
نه " ثروتمندان مكه " و نه "قدرتمندان مشرك" !
بخش دیگرى از این سوره را داستان" قارون" آن مرد ثروتمند مستكبر را كه تكیه بر علم و ثروت خود داشت بازگو مىكند كه بر اثر غرور، سرنوشتى همچون سرنوشت فرعون پیدا كرد.
او در آب فرو رفت و این در خاك، او تكیه بر قدرت نظامى و حكومت داشت و این تكیه بر ثروت .
تا روشن شود نه " ثروتمندان مكه" و نه " قدرتمندان مشرك" در آن سرزمین و نه بازیگران سیاسى آن محیط توانایى دارند كه در برابر اراده اللَّه كه به پیروزى" مستضعفان" بر" مستكبران" تعلق گرفته كمترین مقاومتى نشان دهند .
این بخش در اواخر سوره آمده است و میان این دو بخش درسهاى زنده و ارزندهاى از توحید و معاد، و اهمیت قرآن، و وضع حال مشركان در قیامت، و مساله هدایت و ضلالت، و پاسخ به بهانه جوییهاى افراد ضعیف، آمده است كه در حقیقت نتیجهاى است از بخش اول و مقدمهاى است براى بخش دوم.
«لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِینَ وَ لَنُسْكِنَنَّكُمُ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِمْ ؛ ما ستمگران را نابود و بعد از آن شما را ساكن زمین مىگردانیم.»
فضیلت تلاوت سوره قصص
http://img.tebyan.net/big/1389/10/13511820918222876192165214720614277195230.jpg
در حدیثى از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) مىخوانیم:
" كسى كه سوره قصص را بخواند به تعداد هر یك از كسانى كه موسى را تصدیق یا تكذیب كردند ده حسنه به او داده خواهد شد ، و فرشتهاى در آسمانها و زمین نیست مگر اینكه روز قیامت گواهى بر صدق او مىدهند ." (تفسیر مجمع البیان در آغاز سوره قصص)
در حدیث دیگرى از امام صادق (علیه السلام) آمده است :" كسى كه طواسین ثلاث (سوره قصص و نمل و شعراء) را در شب جمعه بخواند از دوستان خدا ، و در جوار او ، و در كنف حمایت او قرار خواهد گرفت و در دنیا هرگز فقر و ناامنى و ناراحتى شدید پیدا نخواهد كرد و در آخرت خداوند آن قدر از مواهب خود به او مىبخشد كه راضى شود . " (ثواب الاعمال طبق نقل تفسیر نور الثقلین)
بدیهى است این همه اجر و پاداش از آن كسانى است كه با خواندن این سوره در صف موسى (ع) و مؤمنان راستین و در خط مبارزه با فرعونها و قارونها قرار گیرند ، در مشكلات در برابر دشمن زانو نزنند، و ذلت تسلیم را بر خود هموار نكنند كه این همه موهبت را ارزان به كسى نمىدهند ، وتنها مخصوص آنانی است كه مىخوانند و مىاندیشند و در برنامه عمل خویش قرار مىدهند .
نعمت حاكمیّت مؤمنان
« وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ ؛ ما اراده كردهایم كه بر كسانى كه در زمین به ضعف و زبونى كشیده شدند، منّت گذاریم و آنان را پیشوایان و وارثین (روى زمین) قرار دهیم .»(5 قصص)
نكتهها:
كلمهى « منت » در اینجا به معناى نعمت بزرگ و با ارزش است ، نه منّت زبانى كه بازگو كردن نعمت به قصد تحقیر دیگران باشد و مسلّماً كار زشت و ناپسندى است .
شكّى نیست كه هر گاه ارادهى الهى بر تحقّق امرى تعلّق گیرد ، آن مسئله قطعاً عملى خواهد شد و هیچ مانعى نمىتواند سدّ راه آن گردد ، قرآن مىفرماید : « إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ كُنْ فَیَكُونُ ؛ همانا فرمان اوست كه هر گاه چیزى را اراده كند كه باشد، پس آن چیز خواهد بود و محقّق خواهد شد . » (یس، 58)
با اینكه همه نعمتها از جانب خداوند است و بندگان در هر نعمتى رهین منّت او هستند ، لكن او در خصوص چند نعمت ، تعبیر به منّت فرموده كه طبعاً از اهمیّت بالاى آنها حكایت دارد ، از جمله:
الف : نعمت اسلام : « كَذلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَیْكُمْ » (نساء، 94)
ب : نعمت نبوّت : « لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا » (آل عمران، 164)
ج : نعمت هدایت : « بَلِ اللَّهُ یَمُنُّ عَلَیْكُمْ أَنْ هَداكُمْ » (حجرات ، 17)
د : نعمت حاكمیّت مؤمنان : « وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ » (5 قصص)
در روایات بسیار، حضرت مهدى (علیه السلام) و حكومت آن بزرگوار در آخرالزمان مصداق اتمّ این آیه معرّفى شده است . (تفسیر كنز الدقائق)
قرآن مىفرماید : « إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ كُنْ فَیَكُونُ ؛ همانا فرمان اوست كه هر گاه چیزى را اراده كند كه باشد، پس آن چیز خواهد بود و محقّق خواهد شد.»
حاکمیّت مستضعفان بر زمین
http://img.tebyan.net/big/1389/09/6010120917624347103170154233287817619312.jpg
مسئله حاكمیّت مستضعفان بر زمین ، با عبارات و بیانهاى مختلفى در قرآن آمده است :
الف : « وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ ؛ خداوند به كسانى كه ایمان آورده و كار شایسته انجام دادهاند، وعده خلافت در زمین را داده است . » (نور، 55)
ب : « وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَمَّا ظَلَمُوا ... ثُمَّ جَعَلْناكُمْ خَلائِفَ فِی الْأَرْضِ ؛ بعد از آنكه اقوام ستمگر پیشین را هلاك كردیم ... شما را جانشینان زمین قرار دادیم .» (یونس، 12 13)
ج : « أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ ؛ بندگان صالح، وارث زمین مىشوند.» (انبیاء، 105)
د : « وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِینَ كانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا ؛ ما مستضعفان را وارث شرق و غرب زمین گرداندیم .» (اعراف، 137)
ه : «لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِینَ وَ لَنُسْكِنَنَّكُمُ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِمْ ؛ ما ستمگران را نابود و بعد از آن شما را ساكن زمین مىگردانیم.» (ابراهیم، 13 14)
مراد از مستضعفان در این آیه، با توجّه به مجهول بودن فعل «اسْتُضْعِفُوا»، كسانى هستند كه خود در این امر نقش نداشته و استكبار آنها را به استضعاف كشیده باشد .
پیامها :
1ـ حكومت جهانى مستضعفین و حمایت از مظلومان تاریخ ، اراده و خواست الهى است : « نُرِیدُ »
2 ـ در حكومت خودكامه طاغوتى ، نیروهاى كارآمد به ضعف كشانده مىشوند : « اسْتُضْعِفُوا »
3 ـ آینده از آنِ مستضعفان است : «نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً »
4 ـ امامت ، همچون بعثت ، نعمت ویژهاى است كه خداوند بر مردم منّت مىنهد . در مورد بعثت پیامبر مىفرماید : « لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا » (آل عمران، 164) در اینجا مىفرماید : « نَمُنَّ ... نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً »