PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : به چه قیمتی ؟



emad176
11-06-2010, 04:22 PM
درود بر همه شما عزیزان . می دونم نوشته های زیر شعر نیست ولی از آنجایی که در قسمت آثار ادبی . عنوانی برای دست نوشته ها نبود. این نوشته ام رو در این قسمت قرار دادم . امیدوارم به بزرگواری تون منو عفو بفرمایید .


----------------------------------------------------------------


به چه قیمتی می توان وجدان را لگدمال کرد؟




به چه بهایی می توان منطق را با احساس معامله کرد ؟




آیا هدف وسیله را توجیه می کند ؟




این سوالات از زمانی که باب تفکر و تعقل بر من گشوده شد در ذهنم جاریست ؟




آیا درست است که :




معرفت را به کرشمه ای فروخت ؟




داوری را پایمال کرد در حالیکه حقیقت را به یقین دانست ؟




دوستی ها را در اشکهای تمساح غرق کرد؟




برادری را با دستان خود به دار خودخواهی ها آویخت ؟




عشق ورزیدن را به جرم چون تو می خواهی از دیگران دریغ کرد ؟




صداقت را از دیدگان آدمیان دزدید ؟




هنوز در پی پاسخی درست , در کوچه های سرگردانی گم شده ام .




هنوز به دنبال جواب , خواب هایم را مرور می کنم . مبادا آنجا پاسخی شنیده باشم .




و خداوندا تو




نکند تو نیز در عجب مانده ای از مخلوقی که وجودش را می بالیدی ؟




نکند تو نیز مبهوت بازی هایمان شده ای ؟




نکند تو نیز ؟




می دانم , خام اندیشان می انگارند تورا شرک ورزیده ام




می دانم , سبک مغزان در حیرتِ جسارتم , وحشت را پذیرا شده اند .




ولی مرا هراسی نیست , چون تو را دارم .




تو می دانی درونم را چه چیز اینگونه متحیر ساخته است .




با این اندیشه رشد نموده ام که صبوری تو را حیرت انگیز نظاره گر باشم .




فقط تو می دانی سرگشتگی ام از چیست .




آری فقط تو می دانی چه چیز روحم را تسخیر نموده است .




هنوز هم متحیرانه این جمله را مداوم مرور می کنم :




عجب صبری خدا دارد !؟!؟!؟!؟!؟





عمادالدین مشایی



آبان ماه 1389