PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نگاهی به رخدادهاى عصر امام صادق علیه السلام



s.rozekabood
05-30-2012, 08:28 PM
۱- ششمین اختر تابناک آسمان امامت ‏حضرت امام جعفر صادق علیه السلام در روز جمعه ‏۱۷ ربیع‎الاول سال‏۸۳ هجرى در مدینه و در زمان ‏عبدالملک بن مروان بن حکم دیده به جهان گشود. مادر آن حضرت‏ «ام فروه‏» دختر قاسم (۱) بن محمد بن ابوبکر مى‏باشد. ایشان در سال ۱۴۸ هجرى به دستور منصور عباسى به وسیله انگور زهرآلود مسموم و به شهادت رسید. مدفن مطهر آن حضرت در قبرستان بقیع و در جوار ائمه بقیع (۲) قرار دارد. (۳)
۲- امام صادق علیه السلام مدت ۱۲ تا ۱۵ سال بنابر اختلاف با امام ‏سجاد علیه السلام و بعد از شهادت جد بزرگوارش مدت ‏۱۹ سال با امام ‏باقر علیه السلام زندگى کرد و توانست ‏به مقدار لازم از خرمن دانش این دو بزرگوار، خوشه‏چینى نماید. مدت امامت ایشان ۳۴ سال به طول ‏انجامید (۴) که ۱۸ سال در دوره اموى و ۱۶ سال در دوره عباسى‏ بوده است. (۵)
۳- خلفاى اموى معاصر امام جعفر صادق علیه السلام به ترتیب عبارتند از:
هشام بن عبدالملک (۱۱۴- ۱۲۵)، ولید بن یزید بن عبدالملک(۱۲۶- ۱۲۵)، یزید بن ولید بن عبدالملک (۱۲۶)، ابراهیم بن ولید بن عبدالملک (۲ ماه و ۱۰ روز از سال‏ ۱۲۶) و مروان بن محمد معروف به مروان حمار(۱۳۲- ۱۲۶).
خلفاى عباسى معاصر امام علیه السلام عبارتند از: ابوالعباس عبدالله بن ‏محمد(۱۳۷- ۱۳۲) و ابوجعفر منصور دوانیقى (۱۳۷- ۱۴۸).
۴- از امام جعفر صادق علیه السلام هفت پسر و سه دختر بر جاى ماند که ‏عبارتند از:
«اسماعیل‏»، «عبدالله‏» و «ام فروه‏» که مادرشان فاطمه بنت‏الحسین بن على بن حسین علیه السلام است.
«امام موسى کاظم‏»، «اسحاق‏» و «محمد» که مادرشان حمیده‏خاتون مى‏باشد. و «عباس‏»، «على‏»، «اسماء» و «فاطمه‏» که ‏هر یک از مادرى به دنیا آمده‏اند. (۶)
۵- در یک دسته بندى، زندگانى امام جعفرصادق علیه السلام را مى‏توان به ‏سه دسته کلى تقسیم نمود:
الف- زندگانى امام در دوره امام سجاد و امام باقر علیهماالسلام‏که تقریبا نیمى از عمر حضرت را به خود اختصاص مى‏دهد. در این ‏دوره امام صادق علیه السلام از علم و تقوا و کمال و فضیلت ‏آنان در حد کافى بهره‏مند شد.
ب- قسمت دوم زندگى امام جعفر صادق علیه السلام از سال ۱۱۴ هجرى تا ۱۴۰هجرى مى‏باشد. در این دوره امام از فرصت مناسبى که به وجود آمد، استفاده نمود و مکتب جعفرى را به تکامل رساند. در این مدت،۴۰۰۰ دانشمند تحویل جامعه داد و علوم و فنون بسیارى را که ‏جامعه آن روز تشنه آن بود، به جامعه اسلامى ارزانى داشت.
ج- هشت‏ سال آخر عمر امام قسمت‏ سوم زندگى ایشان را تشکیل‏مى‏دهد. در این دوره، امام بسیار تحت فشار و اختناق حکومت منصور عباسى قرار داشت. در این دوره امام دائما تحت نظر بود و مکتب‏ جعفرى عملا تعطیل گردید. (۷)
۶- در عصر امام صادق علیه السلام حکومت اموى منقرض شد. عواملى که منجر به انقراض سلسله اموى شد عبارتند از:
http://img.tebyan.net/big/1386/08/240280341032459215250153196716748185.jpg۱- حکومت موروثى استبدادى.
۲- تحریف حقایق توسط محدثان مزدور و روحانیون دربارى.
۳- مخالفت علنى و آشکار با سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و قرآن کریم.
۴- اهانت ‏به حرمین شریفین.
۵- سوء استفاده از بیت المال مسلمین.
۶- کامجویى و هوسرانى و میگسارى و ساز و آواز.
۷- گرایش به تجملات و زیور آلات.
۸- تعصب عربى و تحقیر موالى (غیر اعراب).
۹- اختلافات و درگیرى‏هاى داخلى و نژادى.
۱۰- قتل و غارت مسلمین خصوصا فرزندان بنى‏هاشم.
۱۱- قیام مسلحانه شیعیان.
۱۲- تعطیل شدن امر به معروف و نهى از منکر به سبب خشونت ‏حکمرانان.
۱۳- رواج شعارها و سنت‏هاى جاهلى. (۸)
۷- بنى‏العباس در اواخر دوره بنى‏امیه از فرصت ‏سیاسى که به وجود آمده بود، استفاده کردند و حکومت را در سال ۱۳۲ هجرى قمرى به ‏دست گرفتند. (۹) و تا سال ‏۶۵۶ هجرى قمرى حکومت کردند. سیاست‏ عباسیان تا زمان معتصم بر مبناى حمایت از ایرانیان و تقویت علیه ‏اعراب بود. صد ساله اول حکومت عباسى براى ایرانیان، عصر طلایى ‏بود. چه آن‏ که برخى از وزراى ایرانى همانند برامکه و فضل بن سهل ‏ذوالریاستین بعد از خلیفه، بزرگترین قدرت به شمار مى‏رفتند. (۱۰)
۸- روساى بنى‏هاشم اعم از عبدالله محض و پسرانش محمد و ابراهیم ‏و هم‏چنین بنى‏العباس به نام‏هاى ابراهیم امام، ابوالعباس سفاح، ابوجعفر منصور دوانیقى و عموهاى اینها، در محلى به نام‏«ابواء» (۱۱) نهضت ضد اموى را از سال ۱۰۰ هجرى آغاز کردند. و چون بنى‏العباس زمینه را براى خودشان مهیا نمى‏دیدند، با «محمد نفس زکیه‏» (۱۲) به عنوان مهدى امت ‏بیعت کردند. (۱۳)
۹- بعد از آن که روساى بنى‏هاشم با محمد بیعت کردند، از امام‏ جعفر صادق علیه السلام نیز دعوت نمودند که با محمد به عنوان مهدى امت ‏بیعت کند ولى حضرت به آنها فرمود که در نزد ما اسرارى است. این ‏پسر، مهدى امت نیست و وقت ظهور نیز فرا نرسیده است. حضرت در آن ‏جلسه بیان داشتند که ابوالعباس سفاح و برادرانش به خلافت ‏خواهند رسید و به عبدالعزیز بن عمران زهرى فرمود که ابوجعفر منصور قاتل محمد و برادرش ابراهیم خواهد شد. (۱۴)
۱۰- مبلغان بنى‏عباس در آغاز، مردم را با عنوان «الرضا من آل‏ محمد» یا «الرضى من آل محمد» تبلیغ مى‏کردند. دو تن از ماهرترین‏شان عبارت بودند از: «ابوسلمه خلال‏» و «ابومسلم‏خراسانى‏».
ابوسلمه که به وزیر آل محمد لقب گرفت، در کوفه مخفیانه تبلیغ ‏مى‏کرد و ابومسلم که به امیر آل محمد ملقب شد، در خراسان مردم‏ را بر علیه دستگاه حاکمه اموى مى‏شوراند. (۱۵)
یکى از کارهاى زشت ابومسلم این بود که نسبت ‏به ابوسلمه حسادت ‏مى‏ورزید. نامه‏هایى به سفاح و عموهاى سفاح نوشت و به آنها اطلاع ‏داد که ابوسلمه قصد دارد خلافت را از آل‏عباس به نفع آل ابى‏طالب ‏تغییر دهد. ولى سفاح نپذیرفت و گفت: چیزى بر من ثابت نشده است.
ابومسلم وقتى که فهمید ابوسلمه از توطئه او آگاه است، عده‏اى را مامور کرد که هنگام برگشت ابوسلمه از نزد سفاح، او را شبانه ‏به قتل برسانند. (۱۶) و چون قاتل یا قاتلین از اطرافیان سفاح ‏بودند، خون ابوسلمه لوث شد و خوارج را به عنوان قاتل معرفى‏کردند. (۱۷)
۱۱- مسعودى در مروج الذهب(۱۸) مى‏نویسد: ابوسلمه بعد از کشته ‏شدن ابراهیم امام به این فکر افتاد که خلافت را از آل‏عباس به‏ نفع آل‏ابى‏طالب تغییر دهد. نامه‏اى در دو نسخه براى امام جعفر صادق علیه السلام و عبدالله محض نوشت و به مامور گفت: این دو نامه را مخفیانه به امام جعفر صادق علیه‎السلام بده و اگر قبول کرد، نامه دیگر را از بین ببر و اگر نپذیرفت، نامه دوم را براى عبدالله ببر و طورى عمل کن که هیچ کدام نفهمند که براى دیگرى نامه نوشتم.
فرستاده، نامه را اول براى امام برد. ایشان قبل از آن که ‏نامه را مورد مطالعه قرار دهد، به آتش گرفت و آن را سوزاند و بیان داشت که ابوسلمه شیعه و طرفدار ما نیست. فرستاده، نامه ‏دیگر را به عبدالله محض داد که بسیار خوشحال و مسرور گردید.
صبح زود نزد امام صادق علیه السلام آمد و جریان را اطلاع داد. امام به او گفت که ابوسلمه عین این نامه را براى من نیز نوشته بود ولى آن‏ را سوزاندم. به او گفت: ابوسلمه طرفدار ما نیست. از چه زمان ‏اهل خراسان شیعه تو شده‏اند که مى‏گویى شیعیان ما نوشته‏اند؟ آیا تو ابومسلم را به خراسان فرستادى؟ آیا تو به آنها گفتى لباس‏ سیاه بپوشند و آن را شعار خود قرار دهند…؟ عبدالله از این ‏سخنان ناراحت ‏شد و شروع به بحث ‏با امام نمود. (۱۹)
http://img.tebyan.net/big/1386/08/526815213740381493516032214136564024745.jpg (http://www.findfa.com/)۱۲- در بررسى نامه ابوسلمه باید گفته شود که این جریان مقارن‏ ظهور بنى‏العباس است و ابومسلم شدیدا در فعالیت است که ابوسلمه‏ را از میدان به در کند و در این قضیه عموهاى سفاح نیز او را تایید و تقویت مى‏کنند.
با این وصفى که مسعودى نوشته، معلوم مى‏گردد که ابوسلمه مردى ‏سیاسى بوده و سیاستش از این ‏که به نفع آل‏عباس کار کند، تغییر مى‏کند و چون هر کسى را نیز براى خلافت نمى‏توان معرفى نمود، سیاست‏مآبانه یک نامه را به هر دو نفر که از شخصیت‏هاى مبرز بنى‏هاشم‏ هستند، از اولاد بنى‏الحسن «عبدلله محض‏» و از اولاد بنى‏الحسین‏ «امام صادق علیه السلام» مى‏نویسد که تیرش به هر جا اصابت کرد، از آن ‏استفاده کند. بنابراین در کار ابوسلمه با توجه به وفاداریش به‏ بنى‏عباس و تثبیت ‏حکومت در خاندان آنها و دعوت از دو نفر براى‏ بیعت‏ با آنان، نشان دهنده جدى نبودن دعوت و آمیخته بودن آن با تزویر و عدم آگاهى از نظام واقعى امامت است و فقط مى‏خواسته کسى ‏را ابزار قرار دهد.
به علاوه این کار، کارى نبوده که به نتیجه برسد و بهترین دلیل‏ آن، این است که هنوز جواب نامه به دست ابوسلمه نرسیده بود که ‏غائله به کلى خوابید و ابوسلمه از میان رفت. (۲۰)
۱۳- بعضى از کسانى که ادعاى تاریخ‏شناسى دارند، با انکار و اعتراض مى‏پرسند که چرا امام صادق علیه السلام در جواب نامه ابوسلمه چنان ‏برخوردى داشته است؟
در جواب به این افراد، باید گفته شود که در این قضیه نه شرایط معنوى در کار بوده که افرادى با خلوص نیت چنین پیشنهادى را بیان ‏کنند و نه شرایط ظاهرى و امکاناتى فراهم بوده که بتوان به ‏واسطه آن اقدام عملى نمود. (۲۱)
علت ‏خوددارى و امتناع امام صادق علیه السلام از قبول درخواست ابوسلمه:
اولا این بود که امام مى‏دانست ‏بنى‏عباس ساکت نخواهند نشست و امام‏ را به شهادت مى‏رسانند. بدون آن ‏که شهادت امام هیچ فایده و اثرى ‏براى اسلام و مسلمین داشته باشد.
ثانیا در آن عصرى که امام مى‏زیست، آنچه که براى جامعه اسلامى ‏بهتر و مفیدتر بود، رهبرى نهضت علمى، فکرى و تربیتى بود که اثر آن تاکنون هست؛ کما این ‏که در عصر امام حسین علیه السلام آن نهضت ضرورت داشت ‏که اثرش هنوز نیز باقى است. (۲۲)
۱۴- از سال ‏۱۲۹ هجرى تا ۱۳۲ هجرى که عباسیان روى کار آمدند؛ چون بنى‏امیه رو به ضعف و سقوط مى‏رفتند، فرصت این ‏که امام را تحت فشار قرار دهند، نداشتند و از طرفى عباسیان نیز که شعار طرفدارى از خاندان پاک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و گرفتن انتقام خون بناحق ‏ریخته آنان را مى‏دادند، به امام فشارى وارد نمى‏آوردند. از این‏رو، این دوران، براى امام دوران آرامش و آزادى بود و فرصت ‏بسیار خوبى براى فعالیت‏هاى علمى و فرهنگى به‏شمار مى‏رفت، فرصتى‏ که براى هیچ‏ یک از امامان دیگر به غیر از امام باقر علیه السلام که ‏اندکى از این فرصت ‏براى ایشان به وجود آمد و فعالیت علمى را شروع کرده بود. و هم‏ چنین براى امام رضا علیه السلام فراهم نگشت. ولى‏ امام صادق علیه‎السلام هم عمر طولانى(حدود ۷۰ سال) داشتند و هم محیط و زمان براى ایشان مساعد بود.(۲۳)
۱۵- در زمان امام جعفر صادق علیه السلام در جامعه اسلامى شور و نشاط فوق‏العاده‏اى پیدا شد که منشا جنگ عقاید گردید. به ‏طور خلاصه مى‏توان ‏عوامل مؤثر در این نشاط را در چهار مورد بررسى کرد:
http://img.tebyan.net/big/1386/08/1771876625571001611421011591322623210565188.jpgا ف- محیط آن دوره، محیط کاملا مذهبى و اسلامى بود و مردم تحت‏انگیزه‏هاى مذهبى، زندگى مى‏کردند. تشویق‏هاى پیامبر به علم و دانش و تشویق و دعوت‏هاى قرآن کریم به علم و تعلم و تفکر و تعقل، عامل اساسى این نهضت و شور و نشاط بود.
ب- نژادهاى مختلفى که سابقه فکرى و علمى داشتند، در دنیاى ‏اسلام وارد شدند و تحولاتى را در جامعه ایجاد کردند.
«جهان وطنى اسلامى‏» (۲۴) عامل سومى بود که زمینه را مساعد مى‏کرد. اسلام با وطن‏هاى آب و خاکى مبارزه کرده بود و وطن را «وطن اسلامى‏» تعبیر مى‏کرد که هر جا اسلام هست، آنجا وطن است و در نتیجه تعصبات نژادى تا حدود بسیار زیادى از میان رفته بود. به ‏طورى که نژادهاى مختلف با یکدیگر همزیستى داشتند. (۲۵)
د- عامل دیگرى که زمینه‏ این جهش و جنبش را فراهم مى‏کرد، «تسامح و تساهل دینى‏» بود. (۲۶) یعنى مسلمانان به ‏خاطر همزیستى‏ با اهل کتاب، آنها را تحمل مى‏کردند و آن را برخلاف اصول دینى ‏خود نمى‏پنداشتند. در آن زمان اهل کتاب، اهل علم و دانش بودند که وارد جامعه اسلامى شده بودند و مسلمین نیز مقدم آنها را گرامى مى‏شمردند. در نتیجه در همان عصر اول، معلومات آنها را گرفتند و در عصر بعدى، خود در راس جامعه اسلامى قرار گرفتند. (۲۷)
۱۶- امام صادق علیه السلام در عصرى زیست که علاوه بر حوادث سیاسى، یک‏ سلسله حوادث اجتماعى و پیچیدگى‏ها و ابهام‏هاى فکرى و روحى پیدا شده بود که اسلام را تهدید مى‏کرد. ظهور متکلمان (۲۸)، صوفیه (خشکه‏مقدس‏ها) (۲۹)، زنادقه (۳۰)، مکتب‏ها و نحله‏هاى مختلف فقهى ‏جبریه، مشبهه، تناسخیه و … (۳۱) اختلاف قرائت، اختلاف در تفسیر، و رشد گروه خوارج و مرجئه از آن جمله بودند. (۳۲) هر کدام عقاید خود را ترویج مى‏کردند و به نحوى نظر مى‏دادند. از این رو، تشنگى ‏عجیبى به وجود آمده بود که لازم بود امام به آنها پاسخ مناسب‏ گوید.
۱۷- امام صادق علیه السلام با تمامى این جریاناتى که وجود داشت، برخورد کرد. از نظر قرائت و تفسیر، یک عده شاگردان امام هستند. در باب‏ نحله‏هاى فقهى هم که مکتب امام صادق علیه السلام قوى‏ترین و نیرومندترین ‏مکتب‏هاى فقهى آن زمان بوده، به ‏طورى که اهل‏ تسنن هم اعتراف ‏نمودند. ابوحنیفه (۳۳) و مالک (۳۴) شخصا از محضر امام استفاده ‏کردند و مالک بارها از مدینه به خدمت امام مى‏رسید و از وجود ایشان استفاده مى‏برد. شافعى و احمد بن حنبل نیز از شاگردان ‏شاگردان امام هستند. (۳۵)
امام صادق علیه السلام با در نظر گرفتن نیاز شدید جامعه و آمادگى زمینه ‏اجتماعى مناسب، دنباله نهضت علمى و فرهنگى پدرش را گرفت و حوزه ‏علمى وسیعى به وجود آورد (۳۶) و در رشته‏هاى مختلف، شاگردان ‏بزرگى ‏همچون «هشام بن حکم کندى‏»، «محمد بن مسلم‏»، «ابان بن ‏تغلب‏»، «هشام بن سالم‏»، «معلى بن خنیس‏»، «محمد بن على بن‏ نعمان بجلى کوفى‏» معروف به «مؤمن ‏الطاق‏»، «مفضل بن عمر»،«ثابت ‏بن دینار» معروف به «ابوحمزه ثمالى‏»، «زرارة بن ‏اعین‏»، «جابر بن یزید جعفى کوفى‏»، «صفوان بن مهران جمال ‏اسدى کوفى‏» معروف به «صفوان جمال‏»، «عبدالله بن‏ ابى ‏یعفور»، «حمران بن اعین شیبانى‏»،«حمزه طیار»،«برید بن معاویه عجلى‏»، و … تربیت نمود. (۳۷)
۱۸- در دوره امام صادق علیه السلام، شیعیان و طرفداران امام با نوعى ‏پیوستگى فکرى و عملى، تشکیلاتى را به وجود آورده بودند و امام‏ صادق علیه السلام نیز با خلفا مبارزه مخفى مى‏کرد. نوعى جنگ سرد در میان ‏بود. معایب، مثالب و مظالم خلفاى جور به وسیله امام در دنیا پخش شد. حتى امام به منظور تبلیغ ولایت و امامت‏ خود، نمایندگانى به مناطق مختلف از جمله خراسان مى‏فرستاد.(۳۸)
فشار گسترده سیاسى حکام اموى و عباسى گویاى این حقیقت است‏ که یاران امام به ‏خاطر مصون ماندن از گزند حکام زورگو، «تقیه‏» مى‏کردند. تاکیدهاى مکرر امام بر «تقیه‏» نشان دهنده فعال ‏بودن این تشکیلات به طور مخفى و تصمیم جدى حکومت ‏بر سرکوب کردن‏ حرکت‏ها است. برخى از روایت‏هاى موجود نشان مى‏دهد که شیعیان به ‏شدت تحت فشار بودند.(۳۹) و از ترس شمشیر برهنه منصور، راه تقیه ‏را در پیش گرفتند. (۴۰)
جاسوسان اموى و عباسى، مراقب رفت و آمدهاى امام و اصحابشان‏ بودند. اگر کسى تماسى برقرار مى‏کرد، با کمال احتیاط این عمل را به انجام مى‏رساند. زیرا دستگاه خلافت اگر فردى را مى‏شناخت که به اهل‏بیت علیهم السلام اظهار محبت مى‏کند، سرنوشت او با مرگ یا سیاهچال و زندان ابد، رقم مى‏خورد. چنان که یکى از اطرافیان ‏امام زیر شلاق جان سپرد. (۴۱) به همین خاطر امام از بعضى از شیعیان روى برمى‏گرداند و حتى برخى را مورد سرزنش قرار مى‏داد. (۴۲)
۱۹- از رویدادهاى دیگر زندگى امام صادق علیه السلام فوت فرزند بزرگش ‏اسماعیل است که بسیار مورد علاقه امام بود. طبق روایات، امام در مرگ او بسیار بى‏تابى و بدون ردا و با پاى برهنه دنبال جنازه او حرکت مى‏کرد. (۴۳) امام والى مدینه و جمعى انبوه از معاریف و مشایخ مدینه را حاضر کرد و از همگى آنها دعوت نمود که خوب به‏ چهره اسماعیل نگاه کنند که آیا مرده ‏یا زنده است؟
همگى مرده بودن اسماعیل را تصدیق کردند. این عمل چند بار انجام ‏شد. سپس فرمود: خدایا! تو شاهد باش. و دست امام موسى کاظم علیه السلام را گرفت و فرمود: «هو حق و الحق معه و منه الى…»؛ او حق ‏است و حق با اوست تا ظهور امام غایب. (۴۴) اسماعیل در قبرستان ‏بقیع به خاک سپرده شد. (۴۵) فرقه اسماعیلیه منتسب به این فرزند امام مى‏باشند.
۲۰- از حوادث مهم دوره زندگى امام صادق علیه السلام که در زمان خلافت ‏هشام بن عبدالملک، دهمین خلیفه اموى به وقوع پیوست، «جنبش‏ مسلحانه زید بن على» است. زید فرزند بزرگتر امام سجاد علیه السلام است (۴۶) که در روز جمعه سوم صفر سال ۱۲۳-۱۲۱ هجرى قمرى بنا بر اختلافى که وجود دارد (۴۷) در کوفه به همراهى ۵۰۰۰ نفر دست ‏به قیام زد و پس از دو روز درگیرى به شهادت رسید. یاران زید با تدابیر امنیتى شدیدى، پیکر بى‏جان او را دفن نمودند ولى با گزارش حفار، حاکم کوفه به گور دست‏ یافت و بعد از جدا کردن سر از بدن، پیکرش را در محله «کناسه‏» کوفه به مدت چهار سال به دار آویختند. (۴۸)
http://img.tebyan.net/big/1386/08/1372142051030128103961073893511023673.jpgدر باره ادعا یا عدم ادعاى امامت زید، گزارش‏هاى ضد و نقیضى نقل ‏شده است. (۴۹) در بعضى روایات که از امام صادق علیه السلام وجود دارد، آمده است که: «خدا زید را رحمت کند، او عالمى درست گفتار بود.» (۵۰) «او مردى با ایمان، عارف، دانشمند و درستکار بود. و اگر زمام امور را به ‏دست مى‏گرفت، مى‏دانست آن را به چه کسى‏ بسپارد.» (۵۱) «به خدا قسم عمویم زید راه شهداى حق را پیمود، راه شهیدانى که در کنار رسول خدا صلی الله علیه و آله، على و حسین علیهماالسلام ‏شربت‏ شهادت نوشیدند.» (۵۲)
فلسفه قیام زید در چند امر، خلاصه مى‏گردد:
الف- انتقام خون شهداى کربلا.
ب- امر به معروف و نهى از منکر و اصلاح وضع موجود.
ج- تشکیل حکومت اسلامى و واگذارى آن به ائمه اطهار علیهم السلام.
۲۱- از حوادث دیگر در دوره زندگى امام صادق علیه السلام، «قیام یحیى ‏بن زید بن على‏» است که در سال ۱۲۵ هجرى در خراسان و در زمان حکومت هشام بن عبدالملک صورت گرفت و در همین سال به شهادت‏ رسید. (۵۳)
۲۲- «قیام محمد نفس زکیه‏» از حوادث دیگر دوره امام صادق علیه السلام است. او در سال ۱۴۵ هجرى و به همراهى ۲۵۰ نفر از اصحاب خود در ماه رجب به عنوان خروج بر منصور عباسى به مدینه آمد و شهر را در تصرف خود در آورد. سرانجام در درگیرى با لشکر عیسى بن موسى‏ در اواسط ماه رمضان همان سال در سن ۴۰ سالگى به قتل رسید. (۵۴)
ابراهیم برادر محمد نیز بعد از قتل نفس زکیه، قیام کرد و در نزدیکى‏هاى کوفه کشته شد و بدین گونه پیش‏بینى امام صادق علیه السلام به‏ وقوع پیوست.
۲۳- در سال ‏۱۳۶ هجرى منصور دوانیقى دومین خلیفه عباسى، به ‏خلافت رسید و تا سال ۱۵۸ هجرى حکومت کرد. دوران منصور یکى از پراختناق‏ترین دوران‏هاى تاریخ اسلام است. به طورى که حکومت ارعاب ‏و ترور، نفس‏هاى مردم را در سینه خفه کرده و وحشت، همه را فراگرفته بود. او براى استحکام پایه‏هاى حکومت‏ خود، افراد زیادى را به قتل رساند که ابومسلم خراسانى را مى‏توان یکى از این افراد دانست. (۵۵)
مهم‏ترین مسئله‏اى که منصور را به رنج و زحمت مى‏انداخت، وجود علویان که در راس آنان شخص امام جعفر صادق علیه السلام قرار داشت، بود.
وى براى این که شخصیت و عظمت امام را بکاهد، شاگردان امام‏ را رو در روى ایشان قرار مى‏داد تا با آن حضرت به مباحثه ‏برخیزند (۵۶) و امام را مغلوب کنند ولى موفق نگردید.
۲۴- از روزى که منصور به حکومت رسید تا روز شهادت امام جعفر صادق علیه السلام که ۱۲ سال به طول کشید، با وجودى که بین امام و منصور فاصله زیادى وجود داشت، زیرا امام در حجاز بودند و منصور در عراق مى‏زیست ولى به انواع مختلف، امام را مورد آزار و اذیت ‏خود قرار مى‏داد و چندین بار امام را نزد خود فراخواند تا او را به شهادت برساند ولى موفق به انجام نیت ‏شوم خود نشد. (۵۷)
منصور درباره امام صادق علیه السلام تعبیر عجیبى دارد. مى‏گوید: جعفر بن محمد مثل یک استخوان در گلوى من است؛ نه مى‏توانم بیرونش بیاورم و نه ‏مى‏توانم آن را فرو برم. نه مى‏توانم مدرکى از او به دست آورم و کلکش را بکنم و نه مى‏توانم تحملش کنم. (۵۸)

پى‏نوشت‎ها:
۱- قاسم با دختر عموى خود اسماء بنت عبدالرحمن بن ابى‏بکر ازدواج کرد. بنابراین، مادر امام از طرف پدر و نوه ابوبکر است.
۲- ائمه بقیع عبارتند از: امام حسن، امام سجاد، امام ‏باقر و امام صادق علیهم السلام.
۳- الارشاد، شیخ مفید، ج ۲، ص ۲۷۱/ کتاب الحجه، کلینى، باب ‏مولدالامام ابى ‏عبدالله/ حیات الصادق، ص‏۶/ اعلام الورى طبرسى، ص‏۲۷۱/ اصول کافى، ج ۱، ص ۴۷۲/ بحارالانوار، ج‏۴۷، ص ۱٫
۴- سیرى در سیره ائمه اطهار علیهم السلام، استاد مطهرى، ص‏۱۳۷، الارشاد، ص‏۲۴۹٫
۵- تاریخ الامم و الملوک، ج ۴، ص ۳۷۵/ الشیعه و الحاکمون، ص‏ ۱۳۷/ مروج الذهب مسعودى، ج‏۳، ص‏۲۳۳ به بعد/ الکامل، ابن اثیر، ج ۴، ص ۴۶۵ به بعد.
۶- الارشاد، شیخ مفید، ص ۲۸۴/ مناقب آل ابى‏طالب، ابن شهرآشوب، ج ۴، ص ۲۸۰/ اعلام الورى، فضل بن حسن طبرسى، ص ۲۹۱/ بحارالانوار، ج‏۴۷، ص ۲۴۱، ح ۲٫
۷- الارشاد، شیخ مفید، ص‏۲۸۹٫
۸- سیرى در سیره ائمه اطهار علیهم السلام، ص ‏۱۱۷- ۱۱۸/ الکامل، ج‏۳، ص ‏۲۰۱ به بعد/ مقاتل الطالبیین، ص ۷۰/ الامامة و السیاسه، ج ۱، ص ‏۱۶۵/ الغدیر، ج ۱۰، ص ‏۳۲۶/ مروج الذهب، ج‏۳، ص‏۱۶۶٫
۹- سیرى در سیره ائمه اطهار علیهم السلام، ص‏۱۱۷٫
۱۰- مجموعه آثار شهید مطهری، ج ۱۴، ص ۵۸۴٫
۱۱- ابواء مکانى است مابین مدینه و مکه. این مکان جایى است که‏ آمنه (س) مادر پیغمبر اکرم(ص) در آن ‏جا وفات یافت و حضرت امام‏ کاظم علیه السلام به دنیا آمد. (ر.ک: معجم البلدان، یاقوت حموى، ج ۱، ص‏۷۹٫)
۱۲- محمدبن عبدالله بن حسن بن حسن بن على علیه السلام.
۱۳- سیرى در سیره ائمه اطهار علیهم السلام، استاد مطهرى، ص ۱۳۱- ۱۳۲/ مقاتل الطالبیین، ص‏۱۷۳٫
۱۴- سیرى در سیره ائمه اطهار علیهم السلام، ص ۱۳۴- ۱۳۵٫
۱۵- الفخرى، ابن طقطقا، ص‏۱۵۳/ تاریخ یعقوبى، ج ۲، ص ۳۵۲٫
۱۶- مروج الذهب، مسعودى، ج‏۳، ص ۲۸۴٫
۱۷- سیرى در سیره ائمه اطهار علیهم السلام، ص‏۱۲۳- ۱۲۴/ بیست گفتار، ص‏ ۱۸۰- ۱۷۹٫
۱۸- الفخرى، ص ۱۵۴- ۱۵۵/ جهاد الشیعه، ص ‏۱۰۴٫
۱۹- سیرى در سیره ائمه اطهار علیهم السلام، ص ۱۲۹- ۱۲۴٫
۲۰- همان، ص ۱۳۰٫
۲۱- همان، ص ۱۳۱-۱۳۰٫
۲۲- بیست گفتار، مطهرى، ص‏ ۱۸۰- ۱۷۹٫
۲۳- سیرى در سیره ائمه اطهار علیهم السلام، ص‏۱۵۷- ۱۵۸٫
۲۴- مجموعه آثار، مطهرى، ج ۱۴، ص ۶۸- ۷۱/ سوره تکویر، آیه ‏۲۷/ سوره سباء، آیه ۲۸/ سوره انبیاء، آیه ۱۰۵/ سوره اعراف، آیه‏۱۵۸/ سوره انعام، آیه ‏۸۹/ نساء،۱۳۳/ مجمع البیان، ج‏ ۹، ص ۱۶۴٫
۲۵- مثلا یک غلام بربرى مانند «نافع‏» یا «عکرمه‏» غلام‏ عبدالله بن عباس در کرسى استادى مى‏نشست و بسیارى از مسلمانان ‏عراقى، سورى، حجازى، مصرى، ایرانى و هندى در پاى درس او شرکت‏ مى‏کردند.
۲۶- مسئله «تساهل و تسامح با اهل کتاب‏» عامل فوق العاده ‏مهمى بود. این مسئله ریشه حدیثى دارد. احادیثى همچون «خذواالحکمه ولو من مشرک‏» و «الحکمه ضاله‏ المؤمن، یاءخذها اینما وجدها» مضمونش همین است.
۲۷- سیرى در سیره ائمه اطهار علیهم السلام، ص‏۱۶۱- ۱۵۹٫
۲۸- از بحث‏هاى داغ آن روز، بحث‏هاى کلامى بود. متکلمین در اصول ‏عقاید و مسائل اصولى همچون خدا، صفات خدا، آیات مربوط به خدا، درباره نبوت و حقیقت وحى، درباره شیطان، توحید، ثنویت، قضا و قدر، جبر و اختیار و … بحث مى‏کردند.
۲۹- ظهور متصوفه به طورى که طبقه‏اى را به وجود آورند و طرفداران زیادى پیدا کنند و در کمال آزادى، حرف‏هاى خود را بر زبان جارى سازند، در زمان امام صادق علیه السلام رخ داد. این گروه به‏ عنوان نحله‏اى در مقابل اسلام سخن نمى‏گفتند، بلکه بیان مى‏داشتند که اصلا حقیقت اسلام آن است که ما مى‏گوییم. اینان روش خشکه مقدس‏ عجیبى پیشنهاد مى‏کردند که قابل تحمل نبود.
۳۰- از خطرناک‎ترین طبقه‏هاى این عصر، ظهور زنادقه بود. زنادقه ‏طبقه متجدد و تحصیل کرده آن عصر بودند. که با زبان‏هاى زنده آن‏ روز سریانى، فارسى، هندى و … آشنا بودند. زنادقه و دهریینى از قبیل ابن‏ابى‏العوجاء، ابوشاکر دیصانى و حتى ابن‏مقفع ‏وجود داشتند که با آن حضرت به محاجه برخاستند. احتجاجات بسیار مفصل و طولانى که در این زمینه باقى است ‏به راستى اعجاب آور است. «توحید مفضل‏» در اثر یک مباحثه با یک نفر دهرى‎مسلک و رجوع مفضل به امام صادق علیه السلام پدید آمده است.
۳۱- مدینه، کوفه، بصره و حتى اندلس هر کدام مرکزى به شمار مى‏رفتند که مالک ابن انس، ابوحنیفه و … رهبرى آن را بر عهده ‏داشتند.
۳۲- بیست گفتار، ص ۱۸۰- ۱۸۴٫
۳۳- نعمان بن ثابت ‏بن زو طى بن مرزبان معروف به ابوحنیفه دو سال شاگرد امام بود. (امام الصادق و المذاهب الاربعه، حیدر اسد،ج ۱، ص ۷۰٫)
۳۴- مالک بن انس نیز نزد امام مى‏آمد و به شاگردى آن حضرت‏ افتخار مى‏کرد. (همان، ج ۱، ص‏۵۳)
۳۵- سیرى در سیره ائمه اطهار علیهم السلام، ص‏۱۵۱- ۱۴۷٫
۳۶- حرکت‏هاى علمى دنیاى اسلام، اعم از شیعه و سنى مربوط به‏امام صادق علیه السلام است. حوزه‏هاى سنى مولود تفکر امام است؛ چون در راس حوزه‏هاى سنى، جامع الازهر وجود دارد که در حدود ۱۰۰۰ سال ‏پیش توسط شیعیان فاطمى تاسیس شد و تمام حوزه‏هاى دیگر اهل سنت، منشعب از این جامع است. (سیرى در سیره ائمه اطهار علیهم السلام، ص‏۱۶۴- ۱۶۳٫)
۳۷- رجال کشى، محمد بن حسن طوسى، ص ۲۷۵؛ قاموس الرجال، محمدتقى ‏تسترى، ج‏۳، ص ‏۴۱۶/ بحارالانوار، ج‏۴۷، ص ۳۴۵٫
۳۸- بحارالانوار، ج‏۴۷، ص ۷۲٫
۳۹- مستدرک الوسائل، حاج میرزا حسین نورى طبرسى، ج ۱۲، ص‏۲۹۷به بعد/ وسائل الشیعه، حر عاملى، ج‏۹، ص ۳۲٫
۴۰- تاریخ الشیعه، ص‏۴۳٫
۴۱- حیاة ‏الامام الباقر علیه السلام، ج ۱، ص ‏۲۵۶/ المحاسن، ص‏۱۱۹٫
۴۲- المناقب، ج ۴، ص ۲۴۸٫
۴۳- الارشاد، شیخ مفید، ص‏۲۶۷٫
۴۴- کتاب الغیبه، محمد بن ابراهیم نعمانى، ص ۳۲۸/ بحارالانوار، ج‏۴۷، ص ۲۵۴٫
۴۵- الارشاد، شیخ مفید، ص‏۲۶۷٫
۴۶- مقاتل ‏الطالبیین، ص‏۱۲۷/ بحارالانوار، ج‏۴۶، ص ‏۲۰۸٫
۴۷- تاریخ یعقوبى، ج‏۳، ص‏۶۷ -۷۰/ مختصر تاریخ العرب، سید امیرعلى، ص ۱۵۴/ بحارالانوار، ج ‏۴۶، ص ۱۷۲/ الاخبارالطوال، ص‏۳۴۵/ مقاتل الطالبیین، ص‏۱۳۷٫
۴۸- الامالى، شیخ‏ طوسى، ص‏۲۷۷ و شیخ ‏صدوق، ص ۳۹۲/ تنقیح المقال، مامقانى، ج ۱، حرف (ز).
۴۹- روایاتى که در نکوهش زید بیان گردیده به خاطر تقیه صورت ‏گرفته است.
۵۰- الغدیر، ج ۲، ص ۲۲۱٫
۵۱- تاریخ طبرى، ج ۸، ص ۳۰۰٫
۵۲- همان، ج‏۳، ص ۷۰/ رجال کشى، ص ۱۸۴٫
۵۳- سیرى در سیره ائمه اطهار علیهم السلام، مطهرى، ص‏۱۱۷- ۱۱۸/ تنقیح‏المقال، مامقانى، ج ۱، حرف (ز)، ص ۴۶۸/ سفینة ‏البحار، ج ۱، ماده(ز).
۵۴- تاریخ طبرى، ج ۸، ص ۳۰۰٫
۵۵- تذکرة ‏الخواص، ابن‏جوزى، ص‏۲۰۳- ۱۹۹٫
۵۶- سیرى در سیره ائمه اطهار علیهم السلام، ص‏۱۹۷/ تاریخ الخلفا، سیوطى، ص ۲۰۸ و ۲۰۹٫
۵۷- الامام الصادق علیه السلام، محمد ابوزهره، ص ۲۸/ الامام جعفر الصادق ‏رائد السنه و الشیعه، ص ‏۱۹٫
۵۸- مناقب آل ابى‏طالب علیه السلام، ج ۴، ص ۲۳۸/ الامام الصادق علیه السلام، مظفر، ج ۱، ص ۱۱۱/ سیرى در سیره ائمه اطهار علیهم السلام، ص ۱۵۹- ۱۵۸/ وسائل‏ الشیعه، ج‏۱۲، ص‏ ۱۲۹/ کشف الغمه، ج ۲، ص ۲۰۹- ۲۰۸/ بحارالانوار، ج‏۴۷، ص ۴۲٫