سه شنبه 21 بهمن:سطح هشياري من در اين روز بسيار پايين امده بود و قادر به تشخيص درست محيط اطرافم نبودم.نزديك صبح به نظرم امد صداي حرف زدن چند نفر را در نزديكي خودم مي شنوم.ولي مطمئن نبودم.كمي بعد توانستم چهره ي...كيافر و چند نفر از اعضاي تيم جست و جو را تشخيص دهم.در ان زمان نمي دانستم كه جسد شكيب مباشري قبل از من به وسيله ي تيم جست و جو كشف شده است.چند ساعت بعد هلي كوپتر امداد در نزديكي ما به زمين نشست.در ساعت نه و چهل دقيقه من و جسد شكيب به همراه سه امدادگر به مقصد قرارگاه رودبارك پرواز كرديم.

مدرك ششم
نتيجه ي بازجويي هاي اخذ شده از مطلعين پرونده در ارتباط با كشته شدن سمانه رهي.(اين گزارش دو ماه بعد از مرگ سمانه رهي نوشته شده و متاسفانه تا كنون در بايگاني دايره ي جنايي شهرستان پاوه مغفول بوده است.)
بنا به اظهارات اهالي محل،سمانه رهي كه در هنگام مرگ شانزده سال داشته،از وضعيت اشفته ي خانوادگي بسيار در رنج بوده است.پر واضح است كه مرگ مادر در سن هشت سالگي و زندگي با پدري بسيار خشن كه سابقه ي استفاده از مواد مخدر را هم در پرونده اش داشته،زندگي تاريك و سياهي براي او رقم زده بود.در اين جا برخود لازم مي دانم توجه شما را به اظهارات ترگل غلامي دوست دوران مدرسه ي سمانه رهي جلب كنم كه ادعا كرده سمانه همواره از ازار و اذيتهاي خاص و مخالف شرع و انسانيت پدرش در رنج بوده است.البته در اين مقطع با توجه به حادثه ي پيش امده براي سمانه رهي امكان اثبات ادعاي طرح شده از طرف ترگل غلامي وجود ندارد،ولي با فرض پذيرش صحت چنين ادعايي،دليل ناهنجاري هاي رفتاري موجود در سمانه و برادرش-سليمان رهي-اشكار مي شود.موسي حميلي دوست سليمان رهي ضمن تاييد چنين احتمالي،ريشه ي رفتارهاي جنون اميز سليمان را در چند سال گذشته در خوف او از پذيرش چنين حقيقتي نهفته مي داند.بنا به اظهارات موسي حميلي،سليمان چند نفر از دوستانش را وادار مي كرده تا شبانه از صخره هاي سياه كوه بالا بكشند.سليمان حتي در چندين نوبت اقدام به اسيب رساني مستقيم به انها مي كند كه موفق هم مي شود.در اينجا ياداور مي شوم در صورت گزارش به موقع احوالات اين برادر و محرز شدن عدم تعادل رواني او،چه بسا امكان تشخيص به موقع و جلوگيري از چنين حادثه س اسفباري ممكن مي شد.مع الاسف به دليل متواري شدن متهم،امكان اظهار نظر قطعي درباره ي حادثه ي اتفاق افتاده وجود ندارد.ولي طبق اظهارات همسايه ها-خانم ها كاظمي و لواساني-در شب حادثه جدل لفظي بسيار شديد بين سليمان رهي و پدرش به گوش رسيده به طوري كه خانم لواساني با وجود فاصله ي نسبتا زيادي كه با محل رخداد حادثه داشته به وضوح فحش هاي رد و بدل شده ميان پدر وپسر را مي شنيده است.با توجه به گزارش پزشكي قانوني،قتل حدود ساعت چهار صبح حادث شده است.سليمان رهي بعد خفه كردن سمانه اقدام به اتش زدن خانه مي كند و سپس متواري مي شود.حعفر رهي به شكلي كه هنوز نامعلوم مانده از اتش سوزي جان سالم به در مي برد.ولي متاسفانه در حال حاضر دچار اختلال مشاعر شده و كمك چنداني به پيشرفت پرونده نمي كند.
در بازجويي اخذ شده از موسي حميلي،وي به رابطه ي فردي به نام داوود علايي(مشهور به رازان)با سمانه رهي اشاره دارد.در تمامي بازجويي هاي انجام گرفته از مطلعين پرونده ذكري از اين مسئله به ميان نيامده و تنها در متن بازجويي نامبرده اشاراتي هست.به نظر اقاي حميلي دليل اقدام جنون اميز سليمان به رابطه ي خواهرش با داوود علايي مربوط مي شود.از نظر موسي حميلي جان داوود علايي نيز در خطر است و سليمان احتمالا به قتل او نيز اقدام مي كند.البته ترگل غلامي امكان وجود چنين رابطه اي را رد نميكند و معتقد است خوف بيش از حد سمانه از پدر،ممكن است او را به رابطه با شخص ديگري سوق داده باشد.هر چند ترگل غلامي مدعي است اين فرد سوم نه داوود علايي كه يكي ديگر از دوستان نزديك سليمان رهي بوده است.كسي كه علاقه ي بسيار شديدي به سمانه رهي داشته است.علاقه ديوانه وار كه گاه او را تا سرحد جنون مي كشانده است.ترگل غلامي مدعي است اين فرد سوم را بايد به عنوان متهم اصلي جنايت در نظر گرفت و سليمان رهي در اين قضيه بي گناه است.
به نظر اينجانب نقش داوود علايي در اين پرونده و روابط او با متهم و مطلعين هنوز مبهم است و محتمل است ايشان اطلاعات دقيق تري از چگونگي جنايت داشته باشد كه هنوز ابراز نكرده اند.به ويژه اينكه با وجود ارسال احضاريه هاي متعدد هنوز جهت انجام بازجويي حاضر نشده است.از طرفي اين احتمال نيز وجود دارد كه نفر سوم درگير اين جنايت از طريق ايشان مورد شناسايي قرار گيرد.
به عبارت دقيق تر ظن شخصي اين جانب بر احتمال دخالت داوود علايي در مرگ سمانه رهي دلالت دارد؛علي الخصوص اين كه امكان وجود يك رقابت عاشقانه ميان داوود علايي و نفر سوم ذكر شده در پرونده را نمي توان ناديده گرفت.لذا پيشنهاد مي شود از فرد ياد شده بازجويي تخصصي به عمل ايد.
با تشكر
سروان اكبر رزمي،دايره ي جنايي،شهرستان پاوه

مدرك هفتم
جست و جوي جسد مرحوم كامران سهيلي كه به وسيله ي جواد راستار مسئول گروه كوهنوردي سراب مكتوب شده است.هدف اصلي صعود اعضاي اين گروه به منطقه،بررسي احتمال زنده ماندن كامران سهيلي بود كه البته اين تلاش بي نتيجه ماند.در صبح روز چهارشنبه بيست و دوم بهمن ماه بالگرد نيروي انتظامي تيم چهار نفره ي گروه كوهنوردي سراب را در منطقه ي تخت سليمان(سياه غوك ها)پياده كرد.اين گروه در اولين اقدام،خود را به پناهگاه سرچال رسانده و در انجا مستقر شدند.
در ساعت پنج و سي دقيقه ي صبح،گروه شناسايي پناهگاه سرچال را به قصد گردنه ي شانه كوه از طريق علم چال ترك كرد و در حدود ساعت چهارده از گردنه ي شانه كوه موفق به تماس با مركز شد.
براساس ادرس و اطلاعات گرفته شده از عيسي فيض و در طي فعاليتي سخت،جسد مرحوم كامران سهيلي در عمق بيست سانتي متري برف و در پايين پرتگاهي چهل متري كشف شد.با توجه به وضعيت قرار گرفتن جسد و كوله پشتي به نظرمي رسد علت فوت سقوط از بلندي بوده است.
گروه شناسايي حدود يك متر از برف و يخ احاطه كننده ي مرحوم سهيلي را جا به جا كرده تا جنازه را در شرايط مناسب تري قرار دهند.در جا به جايي انجام شده تلفن همراه مرحوم سهيلي به وسيله ي يكي از اعضاي گروه كشف شد.
در بررسي محدودي كه در همان زمان روي تلفن كشف شده به عمل امد،نكات جالبي به چشم مي خورد.ظاهرا ادعاي همسر كامران سهيلي درباره ي روشن بودن چند ساعته ي تلفن همراه او بعد از وقوع حادثه صحت داشته است.در بررسي به عمل امده،ايشان موفق شده اند در ان فاصله ي زماني دو بار با تلفن همراه مرحوم سهيلي تماس بگيرند كه به هيچ كدام پاسخي داده نشده است.همچنين تعداد زيادي پيام كوتاه نيز به وسيله ي همسر مرحوم ارسال شده كه باز هم بي پاسخ مانده است.علاوه براين،يك تماس تلفني و چندين پيام كوتاه نيز بين مرحوم سهيلي و فردي به نام رازان علايي رد و بدل شده است.در متن پيام هاي كوتاه ارسالي،مرحوم سهيلي از رازان علايي خواسته است كه خودش را به منطقه ي تخت سليمان برساند.اخرين پيام كوتاه موجود در حافظه ي تلفن همراه نيز از طرف اقاي علايي ارسال شده است كه مرحوم سهيلي به ان پاسخ داده است.اقاي علايي نوشته است:غروب راه مي افتم.
و مرحوم سهيلي در جواب نوشته است:قله ي تخت سليمان بيا.
كه با توجه به موقعيت قرارگيري مرحوم سهيلي در منطقه ي شانه ي كوه بسيار عجيب به نظر مي رسد.
در هر حال،در شرايط فعلي،هر گونه اقدام براي پايين اوردن جسد مرحوم سهيلي براي اعضاي تيم عملياتي مي تواند بسيار خطرناكه باشد و بهتر است تا رسيدن زمان مناسب صبر كرد.

مدرك هشتم
متن نامه ي اول سروان حسين كرمي به سرهنگ مهدي نراقي-دهم اسفند ماه هزار و سيصد و هشتاد و پنج.
در بررسي به عمل امده از محل قله ي تخت سليمان و منطقه ي علامت گذاري شده به وسيله ي اقاي صارم كيانفر-ادعاي مطرح شده در مدرك پنجم در زمينه ي ملاقات با يك كوهنورد ناشناس-جسد يك كوهنورد سي تا چهل ساله مورد كشف قرار گرفت.كوهنورد مزبور-كه هنوز از طرف پزشكي قانوني و فدراسيون كوهنوردي مورد شناسايي قرار نگرفته-ظاهرا به دليل يخ زدگي فوت كرده است.البته در منطقه ي كشف جسد مقداري چوب و الوار به طور پراكنده ديده مي شود كه كوهنورد فوق مي توانست از انها براي برپايي اتش استفاده كند.ولي با وجود جست و جوهاي بسيار اثري از برپايي اتش در ان منطقه يافت نشد.اين مسئله با ادعاي اقاي صارم كيانفر مبني بر مشاهده ي اتش تطابق ندارد و لازم است بررسي هاي بيشتري در اين خصوص صورت گيرد.با توجه به اظهارات اقاي رازان علايي-مدارك دوم و چهارم-امكان اينكه جسد فوق متعلق به سليمان رهي باشد وجود دارد.از اين رو براي مختومه شدن هر چه سريعتر اين پرونده،لازم است نسبت به شناسايي جسد فوق اقدام عاجل صورت پذيرد.


مدرك نهم
بخشي از گزارش تاريخي محمود اجل از صعود به قله ي تخت سليمان كه به وسيله ي اقاي صارم كيافر در اختيار گروه تحقيق قرار گرفته است.
غروب به قله رسيديم،چه بايد كرد؟مراجعت محال است،پس با خيال راحت بايد شب را در ارتفاع 4750 متري بدون بالاپوش و غذا و سرماي ده درجه زير صفر تا صبح با كمال نزاكت نوش جان كرد...ناگفته نماند مقدار زيادي تخته به عرض ده سانت و طول هشت متر از چه زماني و براي چه مصرفي به اين كوه اورده اند نمي دانم.ولي در اين شب لعنتي براي ما نعمت بزرگي بود...اول شب به ملااقاجان راهنما گفتم از اين تخته ها بشكن كه براي سوزاندن حاضر باشد،جواب داد اگر من از سرما بميرم دست به اين تخته ها نميزنم.اينها نظر كرده هستند و به غضب سليمان نبي گرفتار مي شويم.ما هم چيزي نگفتيم.بعد ادامه داد خود حضرت براي سوزاندنشان مي ايد.

مدرك دهم
متن نامه ي دوم سروان حسين كرمي به سرهنگ مهدي نراقي-پانزدهم اسفند ماه هزار و سيصد و هشتاد وپنج.
با توجه به اين كه تمامي اعضاي خانواده ي متهم فوت كرده اند و دسترسي به رازان علايي نيز جهت شناسايي جسد ممكن نشده است،از اين رو پيشنهاد مي شود از اقاي موسي حميلي يا خانم ترگ غلامي(شهود نامبرده در مدرك ششم)جهت شناسايي جسد دعوت به عمل ايد.

مدرك يازهم
متن نامه ي سوم سروان حسين كرمي به سرهنگ مهدي نراقي.
با توجه به اينكه خانم ترگل غلامي جسد كشف شده در منطقه ي قله ي تخت سليمان را به نام رازان علايي شناسايي كرده ضروري است هر چه سريع تر قرار تعقيب فردي كه خود را به نام رازان علايي معرفي كرده است صادر شود و نسبت به تشكيل مجدد اين پرونده اقدامات لازم به عمل ايد.

باتشكر
حسين كرمي
پنجم فروردين ماه هزار و سيصد و هشتاد و شش