صفحه 40 از 40 نخستنخست ... 303637383940
نمایش نتایج: از شماره 391 تا 399 , از مجموع 399

موضوع: دل نوشته های خودمونی

  1. #391
    توقیف شده
    تاریخ عضویت
    Dec 2011
    محل سکونت
    A dark corner of the grave
    نوشته ها
    306
    تشکر تشکر کرده 
    335
    تشکر تشکر شده 
    485
    تشکر شده در
    234 پست
    حالت من : Gerye
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    پیش فرض

    ذهنم پر شده از حرفای مختلف.....
    حرفایی که یه عمره داره وجودمو مثل موریانه میخوره و نابود میکنه...
    حرفایی که گفتنشون خاطرات گذشته را واسم تداعی میکنه...
    اما مثل همیشه هیچی واسه گفتن ندارم....

    بهت نگفتم تا حالا، اینکه چقدر دوست دارم.
    اما حالا بهت می گم، بی تو دارم کم میارم.
    بهت نگفتم تا حالا، که بد جوری عاشقتم.
    بهت نگفتم تا حالا، اما حالا بهت می گم.
    داری کجاها می کشی، باز این دل دربه درو.
    قشنگ مهربون من، اینجوری از پیشم نرو.
    بهت نگفتم تا حالا، اینکه چقدر دوست دارم.
    اینکه چقدر آرزومه، پیش چشات کم نیارم.
    دلم می خواد باور کنی. از ته دل می خوام تو رو.
    وقتی می گم بمون، بمون. وقتی می گم نرو، نرو.
    بری هزار سالم بشه. چشم انتظارت می مونم.
    بازم برای دل تو. ترانه ها مو می خونم.
    خودت می دونی که تو رو.
    از دل و از جون می خوامت.
    لیلی عشق من شدی. من مثل مجنون می خوامت.




    گاهی اوقات دلم میگیره و چشام بارونی میشه به یا د اونایی که نفهمیدن عشقمو.
    گاهی اوقات میخوام تنهای تنها باشم تا با سکوتم فریاد خستگی سر دهم.
    گاهی اوقات دل آدم از کسی میگیره که میخواد براش بمیره.
    گاهی اوقات حس میکنم با این دنیای پست بیگانه ام و خودمو غریبه تلقی میکنم.
    گاهی اوقات بعضی ها درباره ام فکر میکنن که من لات لوتم و هر چی از دهنشون در میاد رو برام میگن .
    گاهی وقتی بارون میاد دلم میخواد زیر بارون گریه کنم چون هیشکی نمیفهمه که گریه میکنی.
    همیشه دوس دارم سرمو به شونه یه همدم یا بهتر بگم یه مسافر تکیه بدم تا حتی برای یکبار انتقاممو از این دنیا بگیرم.
    گاهی اوقات حس میکنم که از من تنهاتر تو دنیا وجود نداره اگه هم باشه خودمم.
    گاهی دلم میخواد نباشم تا نبینم آنچه را که دوس ندارم.
    این روزا دلم میخواد بمیرم اما دستت رو تو دست کسی نبینم
    گاهی اوقات نگاه عزیز ترین کس برات از خنجر تیز تره و نقل حرفاش درد دلته که میکه دوست اونه که آدمو بگریونه
    ولی خدا از همه بیشتر دوستت داره و هیچوقت نمیخواد اشک بندشو ببینه





    suicide5B15D









  2. #392
    توقیف شده
    تاریخ عضویت
    Dec 2011
    محل سکونت
    A dark corner of the grave
    نوشته ها
    306
    تشکر تشکر کرده 
    335
    تشکر تشکر شده 
    485
    تشکر شده در
    234 پست
    حالت من : Gerye
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    پیش فرض

    download 014
    مگه بهت نگفته بودم بی تو روزگار من تیره و تاره حالا روزگار من بعد سفر کردن تو طناب داره تیغ و میکشم رو رگهام میپاشه خونم رو عکسات نتونست سدی بسازه رنگ چشمات سیل اشکام



    330Suicide 03



    download 003



    download 000



    download 013




    download 005
    ویرایش توسط shahrokhkhan : 03-04-2012 در ساعت 09:58 AM

  3. #393
    توقیف شده
    تاریخ عضویت
    Dec 2011
    محل سکونت
    A dark corner of the grave
    نوشته ها
    306
    تشکر تشکر کرده 
    335
    تشکر تشکر شده 
    485
    تشکر شده در
    234 پست
    حالت من : Gerye
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    پیش فرض

    کاش به دنیا نمی آمدم








    کاش می شد بمیرم



    کاش عاشق نمیشدماما دل ساده من تپید وعشق را در چشمانش باور کرد.باور کردم که قلب معصوم مندر پناه عشقیست که می تواندسایه سر من باشد ...........
    ویرایش توسط shahrokhkhan : 03-05-2012 در ساعت 10:20 AM

  4. #394
    توقیف شده
    تاریخ عضویت
    Dec 2011
    محل سکونت
    A dark corner of the grave
    نوشته ها
    306
    تشکر تشکر کرده 
    335
    تشکر تشکر شده 
    485
    تشکر شده در
    234 پست
    حالت من : Gerye
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    پیش فرض

    از تموم دنیا و دارو ندارش
    شونه هاتو کم دارم برای بارش
    زخمیه خنجر زهرآگین یارم
    تو که تازه اومدی تنها نذارم
    به چشام خوب خیره شو ببین چه پیرم
    منو دریاب خوب من دارم میمیرم
    دیگه حتی نایی نیست برای گفتن
    خیلی وقته تو سکوت غم اسیرم
    یک لحظه خوبی به من بده از من بگیر روحو تنم
    برای یک لحظره خوشی به هر در در میزنم
    برگردون عمر رفتمو حتی واسه یه ثانیه
    دل خوش کنم حتی دروغ از من مگه چی باقیه
    غربتم رو آشنایی کنی بهارم
    روزامو دریاب عزیز دور شد قطارم
    تنها یک ثانیه عاشقی به جز این
    هیچ توقعی از این روزا ندارم

  5. کاربر مقابل از shahrokhkhan عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  6. #395
    توقیف شده
    تاریخ عضویت
    Dec 2011
    محل سکونت
    A dark corner of the grave
    نوشته ها
    306
    تشکر تشکر کرده 
    335
    تشکر تشکر شده 
    485
    تشکر شده در
    234 پست
    حالت من : Gerye
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    پیش فرض

    دلم گرفته آسمون نمي تونم گريه کنم شکنجه ميشم از خودم نمي تونم شکوه کنم انگاري کوه غصه ها تو سينه ي من اومده آخ داره باورم ميشه خنده به ما نيومده دلم گرفته آسمون از خودتم خسته ترم تو روزگار بي کسي يه عمره که دربه درم حتي صداي نفسم ميگه که توي قـفـسم من واسه آتيش زدنت يه کوله بار شب بسم دلم گرفته آسمون يه کم منو حوصله کن نگو که از اين روزگار يه خورده کمتر گله کن منو به بازي ميگيرن عقربه هاي ساعتم برگه ي تقويم مي کنه لحظه به لحظه لعنتم آهــــــاي زمين يه لحظه تو نفس نزن نچرخ تا آروم بگيره يه آدمه شکسته تن

  7. کاربر مقابل از shahrokhkhan عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  8. #396
    توقیف شده
    تاریخ عضویت
    Dec 2011
    محل سکونت
    A dark corner of the grave
    نوشته ها
    306
    تشکر تشکر کرده 
    335
    تشکر تشکر شده 
    485
    تشکر شده در
    234 پست
    حالت من : Gerye
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    پیش فرض

    خسته ام از حرف سكوت خسته ام از هر واژه كه با تنهايي همرا ه است مي خواهم نقطه بگذارم در پايان همه اين جملات شايد باز نتوانم اما من پر از فردايم من مقلوب ديروز نخواهم شد گوشه اتاق كز نخواهم نشست به اميد خاطره بار ديگر از نو آغاز خواهم كرد وصف تنهايي را من پر از فردايم در افق فردايم انتظار جايي ندارد من به دنبال آسمان خواهم بود به دنبال طلوع ها به دنبال دري به سوي اميد...

  9. کاربر مقابل از shahrokhkhan عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  10. #397
    توقیف شده
    تاریخ عضویت
    Dec 2011
    محل سکونت
    A dark corner of the grave
    نوشته ها
    306
    تشکر تشکر کرده 
    335
    تشکر تشکر شده 
    485
    تشکر شده در
    234 پست
    حالت من : Gerye
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    پیش فرض

    سلام اي گمشگشته خيالي من مي خوام بهت بگم دلم خيلي برات تنگه شده الان چند روزه كه نديدمت ، مي خوام بهت بگم خيلي بي احساسي مي خوام بهت بگم من تو رو به جرم نگاه زيبايت در زندان قلبم زنداني مي كنم تا اينكه در دادگاه عشق به دوست داشتن من اعتراف كني.ميان من و تو فاصله هاست مي تواني تو با لبخندي اين فاصله را برداري .كاش نگاهت را با نگاهم يكي ميكردي تا اين همه چشماي من و تو از فراق هم نمي سوخت.

    ShNA

  11. #398
    توقیف شده
    تاریخ عضویت
    Dec 2011
    محل سکونت
    A dark corner of the grave
    نوشته ها
    306
    تشکر تشکر کرده 
    335
    تشکر تشکر شده 
    485
    تشکر شده در
    234 پست
    حالت من : Gerye
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    پیش فرض

    در سکوتم نشسته ام و به اطرافم نگاه میکنم و به روز هایی که گذشت فکر میکنم
    روزهایی که به سرعت رفت به خاطره تبدیل شد
    دیگه دلخوشی جز دفتر تنهایی ندارم
    دفتری که یکی یکی برگ هاش با خاطره ها پر شده
    به خودم می گم چطور ِ که دفتر طاقت غصه هام رو در بیارم
    یکی یکی برگهاشو ورق می زنم هر چی بیشتر به آخرش نزدیک می شم تنهاییم بیشتر بیشتر می شه ...
    نمی دونم چرا توی این سکوت منتظرم
    حس انتظاری که برای خودم هم تازگی داره
    شاید باز دلتنگ شدم
    دلتنگ مهربانی که هفت روز هفته به حرف هام گوش می ده و در جواب فقط سکوت رو بدرقه راهم می کنه
    ...
    چه زود دیر شد زودی که همیشه حقیقتی رو پشت خودش پنهان کرد و برای من چیزی جز حسرت نذاشت...
    دلم حتی برای گریه هام هم تنگ شده
    دیگه اشکی هم برام نموده تا دوباره آرومم کنه
    از خدا می خوام بهم آرامشی در خورم بده تا واسطه آرامش دیگران باشم
    سرم رو روی زانوهام می زارم و چشم هام رو می بندم و به خاطرات این چند مدت فکر می کنم ...
    خیلی آروم سرم رو بلند می کنم و جلوی چشمام طلوع اولین ستاره شب رو می بینم خیلی سرد بهش میگم دوست داری همراز من باشی

    ShNA
    ویرایش توسط shahrokhkhan : 04-11-2012 در ساعت 09:58 AM

  12. #399
    توقیف شده
    تاریخ عضویت
    Dec 2011
    محل سکونت
    A dark corner of the grave
    نوشته ها
    306
    تشکر تشکر کرده 
    335
    تشکر تشکر شده 
    485
    تشکر شده در
    234 پست
    حالت من : Gerye
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    پیش فرض

    فاصله
    از فاصله تا خاطره راه درازی نیست
    اما فرقش زیاد است فاصله یعنی هجرت ، یعنی پرواز ، یعنی که دیگر نیستی تا سر به روی شانه هایت بگذارم .
    فاصله یعنی شب بی ستاره ، بی ماه ،شب برهنه ،̕پر از کنج های تنهایی و تاریکی ،̕ پر از بغض های نشگسته
    فاصله یعنی بیقراری من برای زلال اشکی که در چشمانت حلقه زده
    فاصله یعنی حال منه بی تو
    فاصله یعنی دختری در قاب پنجره که از پشت حفاظ سخت اسارت با نگاهش بر من نهیب میزند .
    فاصله یعنی صدای تیشه فرهاد ، صدای ناله مجنون ، نگاه عاشق خسرو
    فاصله یعنی انتظار ، انتظار خراب شدن دیوار ، یکی شدن پنجره ها
    فاصله یعنی شب گر یه های دل بیقرار
    انتظار رسیدن به نریسدن ها
    فاصله یعنی دختری در کویر که به سوی افق های نا کجا آباد می رود .
    فاصله یعنی نگاه خشم آلود مادرم که فرزند خود را به بند کشیده تا از شراب عشق لب تر نکند
    فارق از اینکه من خود ̗می فروشم .
    خاطره یعنی یک عصر دلنشین ، در یک تراس و چای ومن و تو ؛ که حالا در کسوت ما به این فاصلها میخندیم .
    ShNA



  13. کاربر مقابل از shahrokhkhan عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


صفحه 40 از 40 نخستنخست ... 303637383940

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/