nz062 e


چرا نوروز را نوروز گفتند؟

گذر زمان بار دیگر ما را در آستان زنده شدن طبیعت قرار داد. زمینی که در زمستان از خود شادابی باقی نمی گذارد، با آمدن بهار بر خود می لرزد و دانه های نهفته در خود را آماده سر بر آوردن از میان خاک می سازد بطوریکه اگر انسان برای اولین بار بود که این تبدیل و تغییر نسبتاً ناگهانی را می دید انگشت حیرت به دندان می گرفت.


تحویل سال، انسان را به یاد عید باستانی نوروز و مراسم خاص آن می اندازد.


در علت نامگداری نوروز تقریبا با توجه به ترکیب کلمه نوروز که از دو کلمه « نو » و « روز » تشکیل شده است، اختلاف نظری وجود ندارد؛ اما اگراختلافی است در شخصیتی است که این روز را نام نهاد. آنچه مسلم است این است که نوروز آغاز تحولی مثبت در جامعۀ آن روز بوده است. یا خسم نابود شد یا عدالت کسترش یافت و یا ...


مرحوم علامه مجلسی در بحار از قول ابوریحان بیرونی می نویسد « بعضی از حشویه گفته اند که وقتی سلیمان بن داود انگشتر خود را گم کرده بود، ملک و پادشاهی از او رخت بربست. اما بعد از چهل روزآن به وی بازگشت. بعد از آن شوکتش به او بازگشت و پادشاهان نزد او آمدند و پرندگان به فرمان او در آمدند و فارسیان گفتند: نوروز آمد. یعنی روز جدید آمد. و به این خاطر نوروز نام گرفت. که سلیمان به باد فرمان داد و پرستوها را به حضور پذیرفت...»


اینکه جمشید همان سلیمان باشد یا اینکه سلیمان نوروز را ایجاد کرده باشد مورد مخالفت برخی از مورخان قرار گرفته است.


ولی دانشمندانی مانند ابن مقفع ثابت کرده اند که این نشریه اشتباه محض است چه را که بین جمشید و سلیمان سه هزار سال فاصله است.


دهخدا علت نامگذاری نوروز این گونه ارائه می دهد که :
« ایرانیان باستان جشنی داشتند بنام فروردگان [ فروردیان ] و آن ده روز طول می کشیده. فروردگان که در پایان سال گرفته می شد ظاهراً در واقع روزهای عزا و ماتم بوده نه جشن و شادی،


چنانکه بیرونی راجع به همین روزهای آخرسال در نزد سغدیان گوید: در آخر ماه دوازدهم « خشوم » اهل سغد برای اموات قدیم خود گریه و نوحه سرائی کنند و چهره های خود را بخراشند و برای مردگان خوردنیها و آشامیدنیها گذارند.