صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 36

موضوع: همه چیز درباره مصر باستان

  1. #21
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2044
    Array

    پیش فرض

    مهمانی‌ها

    خانواده‌های ثروتمند اغلب اوقات برای لذت بردن و تفریح کردن مهمانی می‌گرفتند و همه کس حتی کودکان هم نیز در این مهمانی‌ها شرکت داشتند. این مهمانی‌ها مملو از آدم، غذاهای خوشمزه فراوان و سرگرمی‌هایی مثل آکروبات بازها، حیوانات بازیگر یا نوازنده‌ها بود






    بازی




    اوقات فراغت کودکان، بازیها و اسباب بازی‌هابچه‌های مصری برای شاد بودن و تفریح کردن پرورانده می‌شدند. آنها بعد از انجام دادن کارهایشان می‌توانستند در رود نیل شنا کرده، بازی‌های بیرون از خانه یا بازیهای تخته ای را با دوستانشان انجام دهند، یا با اسباب بازی‌های دیگر خودشان را سرگرم کنند.




    بعضی از بازیهای بیرون از خانه بچه‌های مصری هنوز هم رایج است. مثل بازی پریدن از روی هم که در این بازی همبازی‌ها خم می‌شدند تا یک نفر بتواند از رویشان بپرد. همچنین بازی خازا لاویزا نوع دیگری از همین بازی بود که دو بچه روی زمین نشسته و دستهایشان را به زمین می‌چسباندند. این بازی مربوط به بچه‌های دیگر می‌شد، چراکه آنها باید از روی شانه‌های آنها که مدام هم بالا و بالاتر می‌رفتند بپرند . یکی دیگر از بازیهای که هنوز هم انجام می‌شود بازی طناب کشی است. نقاشی‌های و کنده‌کاری‌های مصری بچه‌هایی را در حال این بازی نشان می‌دهد و نیز بچه‌هایی را در حال سرباز بازی نشان می‌دهد، دختران هم در این میان دست یکدیگر را گرفته و با حالتی شبیه به رقص دور می‌چرخند. این رقص بسیار پرشور و در ستایش ‌هاتور Hathor بود، یکی از بازی‌های پسرها هم با بریدن داربست‌های درخت‌های انگور همراه بود، آنها سعی می‌کردند برای درست کردن داربستهای درختهای انگور با هم هماهنگ شوند مصریها برای سرگرمی‌ بچه‌ها اسباب بازی‌های چوبی هم درست می‌کردند. اسباب‌بازی‌های دیگر عروسک‌ها بودند که معمولا مسطح بوده و دانه‌های گلی داخل نخ هم برای موهایشان به کار می‌رفت.


    البته هنوز به طور کامل مشخص نشده که این عروسکها اسباب بازی بچه‌ها بودند و یا برای گذاشتن داخل مقبره ساخته می‌شدند تا نقش دوست متوفی را در زندگی پس از مرگ ایفا کنند. در بضی از فرهنگها عروسک کوچکی شبیه این عروسکها برای هر فرد ساخته می‌شد، این عروسکها را باید همه جا همراهشان می‌بردند و مانند یک انسان واقعی ازشان محافظت می‌کردند. شاید این عروسک شبیه فرد مرده ای که هر نفر دوست داشت ساخته می‌شد تا در دنیای پس از مرگ با هم باشند. و اگر بچه‌ای هم می‌مرد اسباب بازی‌هایش را با او دفن می‌کردند، بخصوص اگر این بچه از طبقه خانواده‌های اشراف بود.

    بچه‌های مصری از نقاشی کردن هم لذت می‌بردند. آنها همچنین طلسم‌ها یا گردن‌بندهایی را در ستایش و احترام به خدای محبوبشان می‌ساختند.


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  2. #22
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2044
    Array

    پیش فرض

    عصر اهرام
    آرامگاه فراعنۀ بزرگ اهرام عظیمی بود: بناهای بسیار بزرگی از سنگ که برای نگهداری دائمی پیکر فرعون طراحی شده بودند. این اهرام در جیزه، منطقه ای خارج از شهر باستانی ممفیس در غرب رود نیل قرار داشتند. اهرام نه تنها آرامگاه فراعنه، بلکه نمادی از قدرت عظیم و همیشگی فرعون بود. روند ساختن اهرام خود نشان دهندۀ این بود که حاکم در تنظیم منابع کشور چقدر با کفایت است. فراعنۀ سلطنت قدیم اهرام متعددی ساختند به طوری که این دوره را عصر اهرام می نامند.
    طی دورۀ سلطنت قدیم، معمار اصلی فرعون مسئول طراحی آرامگاهِ وی نیز بود. یکی از وظایف او این بود که مطمئن شود که مطابق رسومِ مصر باستان مدخل ورودی آرامگاه رو به شمال باشد. برای انجام این وظیفه، معمار از دانش نجوم استفاده می کرد. ابتدا کارگران با خشت گلی دیواری گرد می ساختند تا یک افق مصنوعی به وجود بیاید. هنگام شب دستیار معمار در حالی که در مرکز دایره ایستاده بود، محلی را که ستاره ای در آسمان طلوع می کرد، مشخص می نمود. هنگام سحر نیز محل غروب ستاره را مشخص می کرد. سپس از این دو نقطه دو خط به مرکز دایره کشیده می شد و زاویۀ حاصل بین این دو خط نصف می شد. خط نیمساز زاویه رو به شمال حقیقی بود.

    احتمالاً بر پا داشتن اهرام چیزی شبیه به این بوده است. مصری ها برای تعیین زاویۀ ساخت دیواره ها و محاسبۀ مقدار سنگ ها لازم برای ساخت این بنای عظیم، ریاضیات را پایه ریزی کردند.
    مصری ها ریاضیات را به وجود آوردند تا در ساختن اهرام به آن ها کمک کند. قبل از اقدام به ساختن اهرام آن ها باید محاسبه می کردند که برای ساخت هرم چه مقدار سنگ لازم است، دیواره ها باید دقیقاً با چه زاویه ای ساخته شوند و برای تأمین غذای کارگران، فرعون چه مقدار غذا باید تهیه کند. به این ترتیب آن ها نظام کتابت ارقام را براساس عدد ده- شبیه به نظام ده دهی امروزی- ابداع کردند. هم چنین کسر را به وجود آوردند و برای تسهیل شمارش، جمع و تفریق از تلفیق کسر و عدد صحیح استفاده می کردند. مصری ها فرمول هایی برای اندازه گیری مساحت مربع، مثلث، دایره و نیز حجم استوانه، کره و هرم به دست آوردند.
    کاتب جوانی که در محاسبه دچار اشکال بود، توسط مربی اش سرزنش می شد:
    تو یک کاتب، با هوش هستی... سطح شیب داری باید ساخته شود که 730 ذراع (365 متر) طول، 55 ذراع (28 متر) عرض و 120 حجره داشته باشد، و با نی و تیر چوبی پُر شود؛ 60 ذراع (30 متر) ارتفاع قله آن، 30 ذراع (15 متر) ارتفاع آن در میانه با یک... 15 ذراعی (5/7 متر) است. تعداد آجرهای لازم برای ساخت این ساختمان از کاتبان و افراد عالی رتبه سوال می شود... بدون این که کس دیگری چیزی از آن بداند. آن ها همه به تو اعتماد می کنند و می گویند: «دوست من، تو یک کاتب باهوش هستی! به سرعت برای ما تصمیم بگیر!» اینک نام تو مشهور شده است... نگذار گفته شود که چیزهایی هست که تو نمی دانی. به ما پاسخ بده، چند خشت برای آن لازم است؟
    آرامگاه های فراعنۀ ابتدایی همگی چهارگوش های بزرگ و یک طبقه ای بود که از خشت ساخته شده بود و به آن مَصطبه می گفتند. نخستین هرم برای زوسر (Djoser)، نخستین فرعون مقتدر سلطنت قدیم و بنیان گذار سلسلۀ سوم ساخته شد. برخلاف معماران امروزی، معمار اعظم فرعون ایمحوتپ (Imhotep) بدون نقشه آرامگاه را طراحی کرد و بر ساخت آن نظارت کرد. ایمحوتپ برای بقای ساختمان آرامگاه تصمیم گرفت از سنگ به جای آجر گلی استفاده کند.
    به همسر متوفای عزیزم
    در مصر باستان، مردم معتقد بودند شخصی که فوت کرده است می تواند برای زندگان ناراحتی ایجاد کند. در این نامۀ باستانی که در کتاب «زندگی تحت سلطه فراعنه» نوشته لئونارد کوترل آمده است مردی که اخیراً همسرش فوت کرده و دچار بیماری گشته، از وی خواسته است تا خشمش را کم تر کند.
    «من چه گناهی در حق تو کرده ام که باید به این وضعیت نکبت بار بیفتم؟ مگر من به تو چه کرده ام که باید دستت را روی من بگذاری، در صورتی که خطایی را مرتکب نشده ام؟ هنگامی که جوان بودم تو همسر من شدی و من با تو بودم. من به تمام سِمت های اداری منصوب شدم و با تو بودم. من هیچ گاه تو را ترک نکردم و سبب اندوه قلبی تو نشدم... به یاد بیاور، هنگامی که من به سربازان پیادۀ فرعون و نیروی سواره فرمان می دادم، باعث شدم تا تو بیایی و آن ها در برابر تو تعظیم کنند. آن ها همگی هدایای خوب برای تو آوردند... هنگامی که تو بیمار بودی من نزد طبیب اعظم رفتم و او برای تو دارو تهیه کرد، او همۀ کارهایی را که تو خواسته بودی انجام داد. هنگامی که مجبور بودم فرعون را در سفرش همراهی کنم، همواره به فکر تو بودم و در آن هشت ماه هیچ مراقب خورد و خوراکم نبودم. هنگامی که به ممفیس بازگشتم، از فرعون پوزش طلبیدم و نزد تو برگشتم و همراه با ساکنان خانه ام برای تو بسیار عزاداری کردم.»
    مصری ها ریاضیات را به وجود آوردند تا در ساختن اهرام به آن ها کمک کند. قبل از اقدام به ساختن اهرام آن ها باید محاسبه می کردند که برای ساخت هرم چه مقدار سنگ لازم است، دیواره ها باید دقیقاً با چه زاویه ای ساخته شوند و برای تأمین غذای کارگران، فرعون چه مقدار غذا باید تهیه کند. به این ترتیب آن ها نظام کتابت ارقام را براساس عدد ده- شبیه به نظام ده دهی امروزی- ابداع کردند. هم چنین کسر را به وجود آوردند و برای تسهیل شمارش، جمع و تفریق از تلفیق کسر و عدد صحیح استفاده می کردند. مصری ها فرمول هایی برای اندازه گیری مساحت مربع، مثلث، دایره و نیز حجم استوانه، کره و هرم به دست آوردند. کاتب جوانی که در محاسبه دچار اشکال بود، توسط مربی اش سرزنش می شد: تو یک کاتب، با هوش هستی... سطح شیب داری باید ساخته شود که 730 ذراع (365 متر) طول، 55 ذراع (28 متر) عرض و 120 حجره داشته باشد، و با نی و تیر چوبی پُر شود؛ 60 ذراع (30 متر) ارتفاع قله آن، 30 ذراع (15 متر) ارتفاع آن در میانه با یک... 15 ذراعی (5/7 متر) است. تعداد آجرهای لازم برای ساخت این ساختمان از کاتبان و افراد عالی رتبه سوال می شود... بدون این که کس دیگری چیزی از آن بداند. آن ها همه به تو اعتماد می کنند و می گویند: «دوست من، تو یک کاتب باهوش هستی! به سرعت برای ما تصمیم بگیر!» اینک نام تو مشهور شده است... نگذار گفته شود که چیزهایی هست که تو نمی دانی. به ما پاسخ بده، چند خشت برای آن لازم است؟ آرامگاه های فراعنۀ ابتدایی همگی چهارگوش های بزرگ و یک طبقه ای بود که از خشت ساخته شده بود و به آن مَصطبه می گفتند. نخستین هرم برای زوسر (Djoser)، نخستین فرعون مقتدر سلطنت قدیم و بنیان گذار سلسلۀ سوم ساخته شد. برخلاف معماران امروزی، معمار اعظم فرعون ایمحوتپ (Imhotep) بدون نقشه آرامگاه را طراحی کرد و بر ساخت آن نظارت کرد. ایمحوتپ برای بقای ساختمان آرامگاه تصمیم گرفت از سنگ به جای آجر گلی استفاده کند. در مصر باستان، مردم معتقد بودند شخصی که فوت کرده است می تواند برای زندگان ناراحتی ایجاد کند. در این نامۀ باستانی که در کتاب «زندگی تحت سلطه فراعنه» نوشته لئونارد کوترل آمده است مردی که اخیراً همسرش فوت کرده و دچار بیماری گشته، از وی خواسته است تا خشمش را کم تر کند. «من چه گناهی در حق تو کرده ام که باید به این وضعیت نکبت بار بیفتم؟ مگر من به تو چه کرده ام که باید دستت را روی من بگذاری، در صورتی که خطایی را مرتکب نشده ام؟ هنگامی که جوان بودم تو همسر من شدی و من با تو بودم. من به تمام سِمت های اداری منصوب شدم و با تو بودم. من هیچ گاه تو را ترک نکردم و سبب اندوه قلبی تو نشدم... به یاد بیاور، هنگامی که من به سربازان پیادۀ فرعون و نیروی سواره فرمان می دادم، باعث شدم تا تو بیایی و آن ها در برابر تو تعظیم کنند. آن ها همگی هدایای خوب برای تو آوردند... هنگامی که تو بیمار بودی من نزد طبیب اعظم رفتم و او برای تو دارو تهیه کرد، او همۀ کارهایی را که تو خواسته بودی انجام داد. هنگامی که مجبور بودم فرعون را در سفرش همراهی کنم، همواره به فکر تو بودم و در آن هشت ماه هیچ مراقب خورد و خوراکم نبودم. هنگامی که به ممفیس بازگشتم، از فرعون پوزش طلبیدم و نزد تو برگشتم و همراه با ساکنان خانه ام برای تو بسیار عزاداری کردم.»


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  3. #23
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2044
    Array

    پیش فرض

    عود در دوره فرعونی مصر (از سال 200 تا سال 1600 هجری)
    در فرهنگ قدیمی سومر عود یک آلت موسیقی شناخته شده نبوده است. نیاز به چنین سازی در حقیقت به دوره آکاد بر می گردد.
    سازی که توسط شاه شجاع استفاده می شد سازی جدید بود که "گودی" نامیده می شد، نامی که احتمالاٌ از زبان عربی استخراج شده است .
    مردمی که در آن دوره زندگی می کردند معتقد بودند که این ساز توسط قبایل کوچ نشین اختراع شده است زیرا سبک بوده و به راحتی حمل
    می شده است.
    به عقیده "اسطودور"این ساز باید از قفقاز آورده شده باشد. بالعکس "اسومیر"بر اساس عکسی از یک زن که در حال نواختن عود بود این نظریه را مطرح کرد که این ساز توسط نواحی غربی ساخته شده است. ولی در بین تمامی مجسمه های موجود مربوط به عصر برنز در سوریه،
    هیچکدام شخصی را که موسیقیدان باشد نشان نمی دهد.
    به هر صورت امروزه توجه به دوره اسلامی معطوف می باشد، بر طبق یافته های "انیس اسپایک" که در سال 1972 مطرح گردید، طرحهایی که عود را نشان می دهند به طور معمول در روی ظرفهای گلی یافت شده در حفاری های شوش موجود می باشد. نوعی از عود با بدنه ای بیضی شکل موجود می باشد که به نظر می رسد توسط یک فرد خاص مانند یک ساحر نواخته می شده است. ساختار این عود توسط "ایخمان" در سال 1988 به دست آمد. این نوع عود در کناره هایش سوراخ نداشته است و کاسه آن بیضی شکل بوده است.
    نوعی عود با کاسه ای گرد در لرستان وجود دارد که از برنز ساخته شده است. این نوع عود را می توان در یک نمایش عروسکی مربوط به دوره پارتیان نیز دید. برطبق فرهنگ مسوپوتامیا، مشابه عود را می توان در مصر دید. این ساز از زمان امپراطوری جدید دیده شده است. همینطور ظرفی نقره ای با زمینه ای مشابه در مازندران کشف شده است که از سال 1953 میلادی در موزه انگلیس بوده است. دالتون در کتاب "گنجینه اکسوس" و فارمر نیز در کتاب خود در مورد آن صحبت کرده اند. این ظرف تاریخی به بعد از دوره ساسانیان تعلق دارد. در زمینه پشت این ظرف یک فضای باز دیده می شود که نزدیک یک دریاچه و یک باغ است. ارباب و نوکرهایش به پشتی هایی تکیه داده اند و دو نوازنده در کنار دریاچه نشسته اند. یکی از آنها در حال نواختن یک عود بزرگ می باشد. متاسفانه جزئیات این عکس واضح نمی باشد. این نوازنده عود را به گونه ای گرفته است که دسته رو به پایین است. این شیوه گرفتن عود از زمان سیلوسیدها رایج بوده است. بعد از مطالعات زیاد درباره نقاشی های به جای مانده بر روی اهرام مصر، می توانیم به این نکته پی ببریم که مصریان دو نوع عود داشته اند:

    1-عود با دسته ای کوتاه: این نوع عود شبیه عودی است که در عصر حاضر در مصر نواخته می شود. این عود از کاسه ای بیضی شکل
    ساخته می شده است و یک سیم نازک و دسته ای کوتاه داشته است و توسط یک مضراب چوبی نواخته می شده است.

    2-عود با دسته ای بلند: این عود شبیه یک "دیوم" یا "سه تار" بوده است. کاسه ای بیضی شکل داشته است و ضمناً پرده نیز داشته است و آن را مانند "ربک مصری" یا "تار ترکی" روی سینه یا سر قرار می دادند و می نواختند.

    می توانیم بگوییم که وجود عود و وجود تمدن موسیقی مصر تقریباً همزمان بوده اند. عود رایج ترین سازی بوده است که در مهمانی ها و نیز مراسم مذهبی نواخته می شده است. از این ساز برای آوازهای مذهبی نیز استفاده می شده است.
    "هیرودوس" تاریخ نویس یونانی، به نوازندگان مصری اشاره میکند که روی عرشه یک کشتی می نشستند و در طول مسیر رودخانه نیل ساز می زدند

    نوشته جواد کلانی


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  4. #24
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2044
    Array

    پیش فرض

    تقسیم بندی دوره های تاریخی مصر باستان
    تقسیم بندی دوره ها در مورد مصر مشتمل بر فهرستی با بیش از ۲۰۰۰ سال قدمت است که مانتهو(راهب اعظم شهر هلیوپولیس)در سال ۲۸۰ قبل از میلاد برای شاه بطلمیوس دوم(۲۸۲ تا ۲۴۶ ق م )
    گردآوری کرده است.شاه مصر ملقب به برادر دوست و از سلسله بطالسه و حامی ادبیات و در ضمن جهانداری ممتاز بود.گفته می شود که او بود که دستور داد تا عهد عتیق حضرت موسی را از زبان عبری به یونانی ترجمه کنند.فانوس دریایی اسکندریه هم که یکی از عجایب هفتگانه است منسوب به او است.مانتهو بر اساس سنگ نوشته ها و گزارشات تاریخی و سنن قدیم:تاریخ سرزمینش را بر حسب نسل حکمرانان نظم و ترتیب داد و از این راه تاریخ مصر باستان را تا زمان خود در ۳۰ سلسله تنظیم کرد(بعدها تاریخ نگاران سلسله ۳۱ را هم به این فهرست افزودند)علاوه بر ان این فهرست تاریخ گسترده و جزء به جزء تصحیح شده و گزارش شده مانتهو را به ۹ دوران بزرگ تقسیم می کند.نتیجه این تقسیم بندی مانند جدول زمان بندی تاریخی زیر است: دوره ثینیتها (سلسله ۱و۲) ۳۰۰۰ تا ۲۶۳۵ قبل از میلاد (۳۶۵ سال)
    حکومت کهن (سلسله ۳ تا ۶) ۲۶۳۵ تا ۲۱۵۴ قبل از میلاد (۴۸۱ سال)
    دوره واسطه اول (سلسله ۷ تا ۱۰) ۲۱۵۴ تا ۲۰۴۰ قبل از میلاد (۱۱۴ سال)
    حکومت میانه (سلسله ۱۱ و ۱۲)۲۰۴۰ تا ۱۷۸۵ قبل از میلاد (۲۵۵ سال)
    دوره واسطه دوم (سلسله ۱۳ تا ۱۷) ۱۷۸۳ تا ۱۵۵۱ قبل از میلاد (۲۳۲ سال)
    حکومت جدید (سلسله ۱۸ تا ۲۰) ۱۵۵۱ تا ۱۰۸۰ قبل از میلاد (۴۷۱ سال)
    دوره واسطه سوم (سلسله ۲۱ تا ۲۴) ۱۰۸۰ تا ۷۱۴ قبل از میلاد (۳۶۶ سال)
    دوره پایانی (سلسله ۲۵ تا ۳۱) ۷۱۳ تا ۳۳۲ قبل از میلاد (۳۸۱ سال)
    دوره بطالسه (اسکندر مقدونی و سلاطین بعد از او) از ۳۳۲ قبل از میلاد تا سال ۳۰ میلادی (۳۰۲ سال)


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  5. #25
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2044
    Array

    پیش فرض

    نامه ای از بورنابوریاش دوّم به آخناتون

    از نامه های تلعمارنه


    به ناپخوروریا ، پادشاه بزرگ، پادشاه مصر، چنین سخن می گوید بورنابوریاش، پادشاه بزرگ، پادشاه کارادونیاش ، برادر تو. من و خانه ام، اسب هایم، ارابه هایم، متشخّصانم و سرزمینم، ما خوب هستیم. سلطنت بر برادرم و خانه اش، اسب هایش، ارابه هایش، متشخّصانش و سرزمینش خوش باد.
    از آن روزی که نماینده برادرم به پیشگاه من رسید، حالم خوب نشده است، و نماینده اش در پیشگاه من هرگز چیزی نخورد و ننوشید. ببین، اگر از نماینده ات بپرسی، او نمی تواند به تو بگوید که حالم خوب نیست، و ... و از چون حالم خوب نیست و برادرم ...
    من خشم خود از برادرام را با چنین سخنانی خالی می کنم: برادرم نباید بداند که من بیمار هستم؟ چرا از من پشتیبانی نکرده است؟ چرا نگران نشده و پیک هایش را نفرستاده است؟
    نماینده برادرم چنین سخن گفته است: راه آن چنان کوتاه نیست که برادرت بتواند بفهمد و سلام برساند. راه بسوی برادرت دراز است. چه کسی می تواند او را آگاه سازد تا او بسرعت سلام برساند؟
    او سپس چنین سخن گفت: از پیک خود بپرس که آیا راه دراز نیست...
    چون از پیک خود پرسیدم، و او گفت که راه دراز است، بیش از این برادرم را هدف خشم خود نمیسازم. شخصی گفته است که در سرزمین برادرم، همه چیز وجود دارد، و او هیچ کمبودی ندارد، در سرزمین من نیز همه چیز هست، و من هیچ کمبودی ندارم. مدت زمان درازی، ما پادشاهان روابط خوبی میان خود داشتیم، و تبریکات رد و بدل می کردیم. این روابط میان ما باید باقی بماند...
    تنها، چهار مین سنگ لاجورد زیبا را بعنوان هدیه بسوی برادرم فرستادم، و نیز پنج جفت اسب را. هرگاه که زمانه خوب شد، همراه با پیک های خو هدیه های زیبای بسیاری را خواهم فرستاد، و هر آنچه را که برادرم آرزو دارد، می تواند نامه بنویسد...
    کاری را آغاز کرده ام، و به همین دلیل این به برادرم نامه می نویسم. برادرم می بایست طلای زیادی را که من برای این کارم نیاز دارم، برای من بفرستد. اما طلایی که برادرم برای من می فرستد، ... بگذار چشمان برادرم رسیدگی کند، و بگذار برادرم آن را مهر و موم کرده و بفرستد. زیرا همچون بار پیش این نگرانی هست که برادرم شخصا آن را بررسی نکند، بلکه توسط یکی از صاحب منصبان برادرم مهر و موم و فرستاده شود...
    و در خصوص سَلمو، سفیر من، کاروان او دو بار غارت شده است. یکبار توسط بیریازاما غارت شد و کاروان دیگرش توسط پاماهو، فرماندار یکی از سرزمین هایی که به تو تعلق دارد، غارت گشت. و این موضوع را، برادرم، تو باید درست کنی. وقتی که سفیر من در پیشگاه تو حاضر شد، سَلمو را نیز حاضر کن. ... او را به وی بازگردان، و خسارات باید جبران گردد.


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  6. #26
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2044
    Array

    پیش فرض

    دوره پیش دودمانی


    دوره پیش دودمانی مصر (تقریبا تا پیش از 3000 پ.م) دوره ایست که در هنگامه آن، گروهی از روستاها زیر رهبری نیرومندترین مردی که از میان خودشان برخاسته بود با هم متحد شدند. این گروه از روستاها گشترش پیدا کردند و به ولایات و سپس پادشاهی های کوچک تبدیل شدند.

    در این هنگامه، درّه نیل به سه قلمرو پادشاهی بخش بندی شده بود که بر هر یک از آنها یکی از پادشاهان نیرومند پیش از تاریخ فرمان می راند.
    نخستین قلمرو پادشاهی در مصر پایین، در ناحیه دلتای نیل قرار داشت. در اینجا «زنبور شاه» سلطنت می کرد که نشان و پرچم رسمی اش زنبور عسل یا زنبور سرخ بود. زنبور شاه تاج سرخی بر سر می گذاشت و جایگاهش کاخی ساده و آغازین بود که «کاخ سرخ» نامیده می شد.
    دوّمین قلمرو پادشاهی در مصر میانه نزدیک به قاهره کنونی قرار داشت. این منطقه تعلّق به «نِی شاه» بود که پرچم سلطنتی اش شاخه ای از گیاه پاپیروسبود. او تاج سفید بلندی بر سر می گذاشت و کاخش «کاخ سفید» نامیده می شد. سوّمین قلمرو پادشاهی در مصر بالا واقع شده بود. این منطقه نزدیک به محل «نخستین آبشارها» قرار داشت که مصر را از همسایه جنوبی اش «نوبه» جدا می کرد. این بخش زیر فرمان «شاهین شاه» بود که پرچم سلطنتی اش از شاهین هایی که در ژرفای آسمان بی ابر مصر پرواز می کردند برگرفته شده بود.


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  7. #27
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2044
    Array

    پیش فرض

    روزي که مصريان اتباع ايران شدند
    به نوشته مورخان عهد باستان و محاسبات تقويمي قرن بيستم، در فوریه سال 523 پيش از ميلاد برجستگان مصر ـ کشوری که صدها سال استقلال كامل داشت پذيرفتند كه از آن پس اتباع و سرزمين شان يك ساتراپي (ايالت) ايران باشد. دور اول حكومت ايران بر مصر (زمان هخامنشيان) 121 سال طول كشيد. پس از اين مدت هم تا ساليان دراز، يهوديان مصري خود را از اتباع ايران معرفي مي كردند. در زمان پادشاهي خسروپرويز نیز ارتش ايران شمال مصر را فتح كرد و در اسكندريه مستقر شد.


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  8. #28
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2044
    Array

    پیش فرض

    دودمان دوم مصر


    دوره دودمانی نخستین یا کهن مصر دربرگیرنده دودمان های یکم و دوّم است که از 2.920 پ.م، به دنبال دوره دودمانی آغازین، تا 2.575 پ.م، یا آغاز دوره پادشاهی کهن به درازا می انجامد. پیش از اتحاد مصر بالا و مصر پایین در پیرامون 3.100 پ.م، آن سرزمین روستاهای خودمختاری داشت. در دوره دودمانی نخستین مصر باستان، پایتخت مصر شهر تینیس بود.
    هوتِپسِخِموی، که به نام بجاو یا بانِتجر (به یونانی بوئِتوس) نیز شناخته شده است، نخستین پادشاه دودمان دوّم مصر بود. نام او به معنی «دو قدرت در صلح هستند» می باشد، که اشاره به دو سرزمین مصر بالا و مصر پایین دارد. چیز کمی از دوران پادشاهی او شناخته شده اما از نام او می توان حدس زد که در دوران پادشاهی وی، مصر بالا و پایین در آرامش به سر می بردند.
    ممکن است پادشاه هوتِپسِخِموی با ازدواج با یک شاهزاده خانم مصری به منصبی دست پیدا کرده، و گمان نمی رود که فرزند پادشاه قاعا (آخرین پادشاه دودمان نخست مصر) بوده باشد؛ و شاید داماد وی بوده است.
    آرامگاه او در سقاره است. زیرساخت آن به جا مانده، اما هیچ چیز از روساخت آن وجود ندارد. مانتو، تاریخ نگار و کاهن مصر باستان می گوید که هوتِپسِخِموی 38 سال پادشاهی کرد.
    «رع-نِب» پادشاه بعدی دودمان دوّم مصر است. مانتو تاریخ نگار و کاهن مصر باستان می گوید که وی 39 سال پادشاهی کرد، اما چنین رقم بزرگی نمی تواند درست باشد چون چیزهای کمی از دوران پادشاهی وی پیدا شده است. برخی او را «نِبرع» نیز می نامند. نام او بدرستی برآیندی است از نام خدا رع، و معنی آن "پسر رع" می شود.
    «نینِت جِر» سوّمین پادشاه دودمان دوّم مصر باستان بود. چیزهای بسیاری از دوران پادشاهی وی بدست آمده و گمان می رود که دوران پادشاهی بلندی داشته است. دوران پادشاهی وی را 40 سال گمانه زنی کرده اند.
    «ونِگ» پادشاه بعدی دودمان دوّم مصر بود که 8 سال پادشاهی کرد.
    «سِنِج»، پادشاه بعدی دودمان دوّم مصر بود که 20 سال پادشاهی کرد. پس از سِنِج، نام چند پادشاه در دست است که در وجود آنها از دید باستانشناسان و فهرست مانتو تفاوت وجود دارد.
    یکی از آنها «سِت-پِریبسین» است که 17 سال پادشاهی کرد. او در ام القعب در آبیدوس به خاک سپرده شد. نام او در فهرست مانتو، «کارِس» می باشد. همچنین نام پادشاهی در فهرست مانتو دیده می شود به نام «نِفِرخِرِس» که از دید باستانشناسی، وجود او به اثبات نرسیده است.
    دیگر پادشاه این دودمان نیز، «سِخِمیب-پِرِنمات» است. برخی او را همان سِت-پریبسن دانسته اند، و برخی وی را پادشاهی می دانند که زمانی که سِت-پریبسنن بر مصر بالا پادشاهی می کرده، بر مصر پایین فرمان می رانده است.
    واپسین پادشاه این دودمان نیز چه از دید باستانشناسی و چه در فهرست مانتو یکی می باشد و او، «خاسِخِموی» است.
    خاسِخِموی (پ. 2.686 پ.م) پنجمین و واپسین پادشاه دودمان دوّم مصر بود. چیز کمی درباره دوران پادشاهی وی شناخته شده است، مگر آنکه چندین لشکرکشی جنگی مهم داشته و چندین آرامگاه ساخته است.
    خاسِخِموی را جانشین سِت-پریبسن دانسته اند. برخی باستانشناسان می پندارند که پادشاه دیگری به نام خاسِخِم، میان آن دو پادشاهی کرده باشد. بیشتر باستانشناسان نیز باور دارند که خاسِخِم و خاسِخِموی در واقع یک نفر هستند. خاسِخِم ممکن است پس از آنکه مصر بالا و پایین را در پی یک جنگ داخلی، که میان پیروان خدا هوروس و خدا سِت رخ داد، دوباره اتحاد بخشید، نامش را به خاسِخِموی تغییر داده باشد.
    او در گورستان ام القعب به خاک سپرده شد.
    گرچه مانتو می گوید که پایتخت مصر باستان در این دوران نیز هنوز در تینیس بوده است؛ دست کم سه پادشاه نخست، در سقاره به خاک سپرده شده اند؛ و پنداشته می شود که مرکز قدرت به ممفیس رفته باشد.


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  9. #29
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2044
    Array

    پیش فرض

    ادبیات در مصر باستان
    AD 15 EGIPTE 0 بيشتر آنچه از ادبيات مصري قديم بر جاي مانده به خط" مقدس" نوشته شده، و آنچه باقي مانده چندان فراوان نيست، و تنها از روي همين است که بايد نسبت به ادبيات باستاني مصر حکم کنيم؛ البته در چنين حکمي تصادف کور سهم فراواني خواهد داشت. شايد، با گذشت زمان، چنان شده است که اثر بزرگترين شاعران مصر از بين رفته و تنها آثار شاعران درباري به دست ما رسيده باشد. گور يکي از کارمندان دولتي بزرگ سلسله چهارم، صاحب قبر را به نام" منشي کتابخانه" معرفي کرده است؛ ما نمي دانيم که آيا آن کتابخانه براستي انباري از کتابها و آثار ادبي بوده، يا انبار پرگرد و غباري بوده است که اسناد و سجلات عمومي در آن نگاهداري مي شده. قديمترين چيزي که از ادبيات مصري مانده" متنهاي اهرام" است، که عبارت است از موضوعات ديني که بر ديوارهاي پنج هرم از هرمهاي سلسله پنجم و ششم نقش شده. کتابخانه هايي به دست آمده است که تاريخ آنها به 2000 ق م مي رسد؛ اين کتابخانه ها عبارت از طومارهاي پيچيده اي از پاپيروس است که در داخل کوزه هاي عنوان دار جاي دارد و آنها را، مرتب، در طبقات مختلف کتابخانه چيده اند. از يکي از اين کوزه ها، قديمترين شکل قصه سندباد بحري به دست آمده، و اگر آن را صورت قديمي قصه روبنسون- کروزوئه بناميم شايد بيشتر به حقيقت نزديک شده باشيم.
    " داستان ناخدايي که کشتي او تکه پاره شده" قطعه اي از شرح حال ناخدايي است که خود وي نوشته و بسيار خوش تعبير و باروح است. اين ناخداي پير، که با بياني همانند دانته سخن مي راند، مي گويد:" چه اندازه مايه شادي است که آدمي چون از مصيبتي برهد، آنچه را بر وي گذشته حکايت کند." اين ملاح در آغاز داستان چنين مي گويد:
    پاره اي از حوادث را، که هنگام رفتن به معادن شاهي بر من گذشت، براي تو نقل مي کنم. در آن هنگام که بر کشتيي به طول 55 متر و عرض 18 متر قرار گرفتم، در آن 120 نفر از بهترين ديانوردان مصري قرار داشتند، آثار ظاهري آسمان و زمين را مي توانستند بخوانند، و دلهاي آنان سخت تر از دل شير بود. طوفانها و گردبادها را، پيش از آنکه برسد پيش بيني مي کردند.
    گردبادي، در آن هنگام که در دريا بوديم، بر ما وزيد... باد ما را پيش راند و چنان بود که گويي در برابر باد در حال پروازيم... موجي به بلندي 8 زراع برخاست... آنگاه کشتي شکست و هيچ يک از کساني که در آن بودند نجات نيافتند. موج مرا به جزيره اي انداخت که سه روز به تنهايي در آن به سر بردم و جز قلب خويش يار و ياوري نداشتم. در زير درختي مي خوابيدم و سايه را در آغوش مي گرفتم. پس از آن پاي خود را دراز کردم تا ببينم چه چيز مي توانم بيابم و در دهان بگذارم. پس درخت انجير و انگور و انواع تره ظريف يافتم.. در آن، ماهي و مرغ هم بود، و هيچ چيز در آنجا نقصان نداشت... چون براي خود آتشزنه اي ساختم، با آن آتش افروختم و براي خدايان قرباني بريان کردم.


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  10. #30
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2044
    Array

    پیش فرض

    Write By : Meraj Marjani (بر گرفته از کتاب افسانه هاي ديني مصر باستان نوشته دکتر موسي جوان)

    7306
    پزشکان و داروسازان
    نخستين پزشکان و داروسازان دنيا نيز در عصر سلطنت قديم در " ممفيس " زندگي مي کردند .آن ها به خاطر فضايلشان مشهور بودند و توسط شاعر يوناني ، هومر ، در کتاب اديسه ستوده شده اند . پزشکان مصر در عهد باستان ماهر تر از ساير پزشکان بودند .
    پسري که مي خواست پزشک شود بايد نزد يک طبيب _ معمولا پدرش _ آموزش مي ديد يا در مدرسه طب تحصيل مي کرد که به يک معبد متصل بود . پس از اتمام تحصيلات ، بسياري از پزشکان مصري به طب عمومي مشغول مي شدند و تمام بيماري ها را درمان مي کردند . اما عده اي نيز نخستين پزشکان متخصص بودند ، به عبارت ديگر فقط قسمت خاصي از بدن را بررسي مي کردند . دانشمندان امروزي شواهدي دال بر وجود چنين متخصصاني در دست دارند.
    در آرامگاه مربوط به عصر اهرام جمجمه اي پيدا شد که علايم جراحي موفقيت آميز تخليه يک " آبسه " در ريشه نخستين دندان آسيا را نشان مي داد . در يک جمجمه ديگر دو دندان ماهرانه به وسيله طلا به هم متصل شده بودند تا دندان محکم مانع از افتادن دندان لق مجاور خود شود .
    پزشکان مصري يک کتابچه طب عملي به وجود آوردند که در ان مباحثي مثل کالبد شناسي ، بيماري هاي عمومي ، بيماريهاي چشم،بيماريهاي زنان ، وضعيت گوارش ، عمل قلب و عروق و نيز جراحي به منظور درمان زخمها و شکستگي ها گنجانده شده است . طومارهاي پاپيروس که حاوي اين اطلاعات هستند و معمولا نخستين کتابهاي پزشکي جهان برشمرده مي شوند . .
    در کتب پزشکي مصر در مورد داروهايي که پزشکان مصري معمولا استفاده مي کردند ، نيز بحث شده است . مصري ها نخستين کساني بودند که دارو سازي کردند و داروهاي تهيه شده را توزيع نمودند . آن ها نخستين کساني بودند که از بعضي از دارو هاي امروزي ، از جمله " ترياک " استفاده مي کردند . آن ها دارو هاي گياهي متعددي را به وجود آوردند که هنوز هم از بعضي از آنها استفاده مي شود . به عنوان مثال روغن کرچک که در ان روزگار براي سوء هضم تجويز مي کردند ، در اوايل قرن بيستم نيز براي همين بيماري به کار گرفته مي شد.
    پزشکان مصري سه هزار سال قبل از ميلاد نخستين تجربه هاي موفق را در جراحي داشتند . مصري ها به واسطه موميايي کردن ، اطلاعات زيادي درباره بدن انسان بدست اوردند .براي حنوط يک بدن ابتدا بايد بسياري از اندامهاي داخلي تخليه مي شد . مصري ها با ديدن محل و و وضعيت اين اندام ها ، نخستين مشاهدات در مورد کالبد شناسي را بدست آوردند .اين دانسته ها در انجام جراحي روي افراد زنده به انها کمک مي کرد و در پيشرفت طب نقش مهمي داشت . پزشکان مصري زخمهاي شديد سر و حتي آسيب هاي خطرناک نخاع را درمان مي کردند . آن ها نخستين کساني بودند که براي جا انداختن شکستگي هاي استخواني از تخته شکسته بندي استفاده کردند .
    پزشکاني مثل ايمحوتپ _ معمار هرم بزرگ _ هنگامي که مي خواستند جراحي کنند ، عموما به بيماران نوشيدني خاصي مي دادند تا دردشان را تسکين دهد . سپس براي کاهش عفونت ، ابزارشان را مي شستند و در آتش ضد عفوني مي کردند .

    7308
    Write By: Meraj Marjani (برگرفته از کتاب " فراعنه مصر" اثر : برندا اسمیت"ترجمه آزیتا یاسائی)


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/