صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 23

موضوع: ژئومورفولوژی

  1. #1
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2044
    Array

    پیش فرض ژئومورفولوژی

    پيشگفتار
    ژئومورفولوژي يکي از شاخه هاي جغرافياي طبيعي و از پايه هاي اساسي علوم جغرافيا است که با ايجاد پل و گذرگاهي با ساير رشته هاي علوم طبيعي و زمين پيوند خورده است. ژئومورفولوژي ترکيبي از سه واژه ژئو به معناي زمين، مورف به معناي شکل، لوژي به معناي شناسايي مي باشد. به نظر مي رسد علم اشکال زمين که معادل فارسي آن است از عنوان پيکر زمين شناسي که قبلاً به کار مي رفت و ريخت شناسي که در حال حاضر براي ترجمه به فارسي اين کلمه انتخاب شده است، مناسبتر است. ظاهراً آنچه از کلمه ترکيبي ژئومورفولوژي استنباط مي گردد، توصيف شکل هندسي ناهمواريهاي پوسته زمين است و اين بحث توپوگرافي را در نظر مي گيرد که خود شاخه اي از ژئومورفولوژي است.
    خلاصه کلام، در قلمرو دانش ژئومورفولوژي، علاوه بر اينکه به توصيف صحيح، کامل و ژنتيک اشکال ناهمواريها توجه خواهيم داشت، در منشاء و کيفيت و عوامل بي شماري که در تغيير اشکال و يا در شکل گيري نوين پوسته زمين موثرند، به تفسير و تبيين خواهيم نشست. منظور از تحليل واژه ژئومورفولوژي تنها تعريف ين علم نبوده بلکه مهم آشنايي بامفهوم، روش و متدلوژي اين دانش است که هرپژوهشگر علوم زمين بايد بر آن احاطه کامل داشته باشد.
    مطالعه تاريخچه پيدايش و تحول علم ژئومورفولوژي، نشانگر اين واقعيت است که از نيمه قرن بيستم به اين طرف، توجه به ارتباط پديده هاي درون موضوعي ژئومورفولوژي و نيز رابطه آن با پديده هاي ساير علوم طبيعي و زمين و عوامل انساني سبب شد که ژئومورفولوژي با جهش خاصي درراه توسعه و پيشترفت حرکت کند و با ايجاد مناسباتي بين پديده هاي مورفولوژي و داده هاي انساني بر جنبه کاربردي آن در برنامه ريزي ها و عمران هاي ناحيه اي تاکيدشود.
    حال لازم است ژئومورفولوژي بارشته هاي ديگري مانند اقليم شناسي، زمين شناسي، گياه شناسي، اکولوژي، خاکشناسي، هيدروژئولوژي در ارتباط باشد تا بتواند تمام مسائل در يک اکوسيستم را در نظر گرفته و با هماهنگي با ساير رشته هاي علمي در طرح هاي جامع زمين شناسي، مرتع داري، آبخيزداري، بيابان زدايي، جنگل داري، محيط زيست و به طورکلي آمايش سرزمين نقش خود را ايفا کند.
    اميد آنکه مطالب مورد بررسي در اين مجموعه مورد استفاده دانشجويان و کارشناسان علوم زمين و جغرافيا وساير علاقه مندان قرار بگيرد.
    تاريخچه پيدايش و تحول علم ژئومورفولوژي
    قديمي ترين اطلاعات مربوط به مسائل ژئومورفولوژي را، با مفهوم و تعبير علمي و مدرن در آثار ارسطو مي توان يافت. ارسطو در سال324 قبل از ميلاد آناتومي، فيزيولوژي مقايسه اي، منطق، تاريخ فلسفه و زمين شناسي را بوجود آورد. او اولين کسي است که در موردگسترش دلتاي رودخانه ها و به جا گذاري رسوبات در درياها، مطالبي را بيان داشته و زمين را به عنوان کره اي که دائما در حال تحول است توصيف مي کند. به نظر ارسطو، تحول شکل زمين يا آرام و دائمي بوده و يا به طرز ناگهاني و در اثر بروز پديده هايي شديد انجام مي گيرد. درباره علل اين تحول از عمل رودخانه ها و درياها بحث شده که منجر به تسطيح اجتناب ناپذير کره زمين مي شود.
    حدود يک قرن پس از ارسطو، اراتوستن فيلسوف و رياضي دان يوناني، نظراتي در مورد تحول چهره زمين در رابطه با اعمال رودخانه ها و درياها بيان داشته و نتيجه اثرات آنها را در هموار شدن زمين نشان داده است.
    برناردپاليسي از دانشمندان عصر رنسانس در رابطه با مسائل ژئومورفولوژي افکار مدرني بيان مي کند که به برخي از آنها اشاره مي کنيم:
    a.بين اعمال نيروهاي داخلي و خارجي يک رقابت منطقي وجود دارد که اولي منجر به پيدايش کوهها و دومي منتهي به تخريب و هموار شدن آنها مي گردد.
    b.با توجه به تنش کند کننده اي که گياهان دربرابر جريان آبها دارند، رقابت بين گياهان و اعمال تخريبي آبهاي روان مشخص مي شود. در اين رابطه فکر کاشتن درختان براي جلوگيري از فرسايش به خوبي مشخص مي شود.
    c.پديده هاي بيروني در فراهم آوردن موادي که سنگها را توليد مي کنند، نقش موثري دارند.
    d.بين پيدايش و تغيير شکل ناهمواريها و توليد خاکها، يعني عوامل ژئومورفولوژيک و خاک شناسي، روابط خاصي وجود دارد.


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  2. #2
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2044
    Array

    پیش فرض

    تحول دانش ژئومورفولوژي در قرن نوزدهم ميلادي:
    در نيمه اول قرن نوزدهم لوئي آگاسيز(1873-1807) زمين شناس و ديرينه شناس معروف سوئيسي، گسترش يخچالها و نقش آنها را در تغيير شکل ناهمواريها تائيد مي کند و به اين ترتيب اعمال يخچالها به عنوان عامل ديگر ژئومورفولوژي شناخته مي شود.
    روتيميه زمين شناس ديگر سوئيسي در سال 1869 در مورد اثرات نيروهاي دروني مطالعاتي انجام داد.
    در سال 1858 براي اولين بار عبارت ژئومورفولوژي به وسيله نومن بيان مي شود. هيم دانشمند آلماني در سال 1878 تاثيرتکتونيک را در ناهمواريها به صورت علمي بيان مي کند.
    ريختوفن را مي توان جزء پايه گذاران ژئومورفولوژي در آلمان به شمار آورد که در سال 1886 براي اولين بار در مورد اثرات انواع آب و هوا به ايجاد ناهمواريها اظهار نظر کرد واساس ژئومورفولوژي آب و هوايي را پي ريزي کرد.
    در نيمه دوم قرن نوزدهم ژئومورفولوژي با تئوري ويليام موريس ديويس (1934-1850) در امريکا به مرحله جديدي پا نهاد. علم اشکال ناهمواريهاي زمين را که در سال 1858 توسط نومن" ژئومورفولوژي" ناميده شد و سپس در سال 1894 اين عبارت توسط البرت پانگ معروفيت پيدا کرد و تا آن زمان يکي از شاخه هاي فرعي زمين شناسي محسوب مي شد، ديويس به شکل علمي تخصصي با هدف و فرهنگ ويژه خود تعريف کرد و به اين علم نظام عقيدتي انسجام يافته اي بخشيد و اصالت آنرا تثبيت نمود. از اين نقطه نظر ديويس را مي توان بنيانگذار و پدر ژئومورفولوژي به عنوان علم تخصصي دانست.
    همچنين از جنگ جهاني دوم به بعد در فرانسه نسل جديدي از ژئومورفولوژي ظاهر مي شود.که بر حسب اوضاع روش هاي گوناگوني را دنبال مي کنند. در آن ميان ژئومورفولوژي آب وهوايي، که از مکتب هاي آلماني سرچشمه گرفته است از توسعه خاصي برخوردار مي گردد. تريکار يکي از بزرگترين ژئومورفولوگ هاي جهان از همان آغاز کاربر مبناي اين روش حرکت کرده و موفقيت هاي قابل تحسيني را، به ويژه در توسعه مفاهيم جديد اين علم بدست مي آورد. بطوري که بر اساس همين زير بناي علمي، درسال 1955 اولين بيانيه تشريحي سيستماتيک و مفصلي را ارائه مي دهد. اين بيانيه به اندازه اي مورد توجه قرار گرفت که بيرو يکي از برجسته ترين ژئومورفولوگ هاي عصر حاضر و مولف اثرات زيادي در قلمرو ژئومورفولوژي علمي، بخش مهمي از آنرا در سال 1968 در کتاب معروف و ارزنده خود به نام "کليات جغرافياي طبيعي" منتشر کرد.
    نتيجه اينکه از نيمه دوم قرن بيستم به بعد ژئومورفولوژي، با کوشش محققان پرکار و خستگي ناپذير، از حالت رکود و انزوا خارج مي شودو دانشمندان با استفاده از وسائل کار جديد و با توجه به تجزيه و تحليل عوامل مختلف و پالئوژئوگرافي، تئوري اين دانش را به مرحله عمل در مي آورند.
    گرايش به سوي ژئومورفولوژي کاربردي بسيار اهميت يافته و جنبه بين المللي پيدا کرده است و مي تواند در انتخاب مکان هاي مناسب جهت تاسيسات عظيم و سکونتگاه هاي مخصوص انسانها و يافتن راه حل هاي مناسب براي بلا ياي طبيعي که در برنامه ريزي عمران ناحيه اي بروز مي کند کمک هاي موثري را انجام دهد.


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  3. #3
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2044
    Array

    پیش فرض

    مفاهيم ژئومورفولوژي نوين وژئومورفولوژي کاربردي
    ژئومورفولوژي کاربردي پس از توصيف منطقي و ژنتيک پديده ها و طبقه بندي موضوعات بر مبناي آن به تفسير و توضيح علمي و منطقي آنها مي پردازد. حالت ژنتيک پديده ها يکي از مهمترين ويژگي هايي است که در ژئومورفولوژي نوين با اهميت خاصي مورد توجه قرار مي گيرد. جنبه کاربردي ژئومورفولوژي با همين خصوصيات ژنتيکي در ارتباط است، زيرا ژنتيک در مورفولوژي، تدوين اصول و قواعد پيدايش اشکال مختلف ناهمواريها و شکل بندي و تحول بعدي آنها را به صورت منطقي و مستدل، امکان پذير مي سازد. تدوين اين قواعد بر اساس تغيير پذيري اشکال زمين با آهنگ هاي متفاوت انجام مي شود. 12109 1 BoxBullet2 علل تغييرات اشکال زمين را بايد در نيروهايي جستجو کرد که دردو طرف پوسته به آن فشار مي آورند و سخت با يکديگر در ارتباط هستند. اگر از برخي نيروهاي دروني سانحه بار مانند زمين لرزه ها، آتشفشان هاو .... صرفه نظر شود، مي توان چنين نتيجه گيري کرد که نيروهاي بيروني در تخريب و ايجاد تغييرات عمده اشکال ناهمواريهاي روي زمين مداخله دائمي دارند. انسان از مدتها قبل با اين تغييرات و ويرانيهاي حاصل از آنها آشنايي پيدا کرده و حتي براي جلوگيري از خطرات يا نتايج زيان بار آنها به فکر چاره و مقابله نيز افتاده است. اما خود انسان، در اکثر موارد، در تغيير اين پوسته، نقش موثري دارد. آگاهي از تغييرات اشکال پوسته زمين و نحوه آنها و نيروهايي که موجب اين تغييرات مي شود، مقدمات موضوعات ژئومورفولوژي کاربردي را فراهم مي آورد. همچنين ژئومورفولوژي در مقياس وسيعي با فعاليتهاي انسانها و مسائل آنها مرتبط است. براي اينکه فعاليت هاي وي بازدهي دلخواهي داشته باشد، بايد متناسب با ديناميک محيط و با در نظر گرفتن نقش عوامل مورفوژنيک تنظيم شود. در اينجاست که مطالعات ژئومورفولوژي که بر اساس مفاهيم جديد آن انجام شده است، با فراهم آوردن اطلاعات دقيق از مورفوديناميک محيط و شناخت مناطق با ثبات و يا ناپايدار و محاسبه ميزان پايداري و يا آسيب پذيري آن در ارتباط با نوع فعاليت، در خدمت انسان قرار مي گيرد. در اين صورت ژئومورفولوژي دقيقا مفهوم کاربردي را، به معني واقعي کلمه پيدا مي کندو مي تواند بسياري از مشکلات را که در برنامه ريزي هاي عمران ناحيه اي در زمينه هاي مختلف، از قبيل عمران، توسعه کشاورزي، جاده ها، سد سازي، استخراج معادن، مديريت محيط طبيعي مطرح مي شود، حل کرده و پاسخ هاي مناسب را براي مسائل متعددي که در اين رابطه عنوان مي شود، فراهم آورد.

    به همين جهت بعد از جنگ جهاني دوم ژئومورفولوژي کاربردي، در اغلب کشورهاي جهان با روش سيستماتيک و با اهميت خاصي مورد توجه قرار گرفته است و بررسي عوامل گوناگون را بطور ترکيبي مد نظر مي گيرد و مي تواند پاسخگوي نيازهاي برنامه هاي کشاورزي، ساختماني، عمراني و.... باشد.

    ژئومورفولوژي و موضوعات مورد مطالعه در قلمرو کره زمين
    ژئومورفولوژي شاخه اي از علوم طبيعي و زمين است و موضوع ويژه مطالعه آن سطح تماس مي باشد که محل برخورد قلمروي سه گانه آبي، گازي و جامد است. نيروهايي که از درون ليتوسفر سرچشمه مي گيرند و نيز نيروهايي که در خارج از آن بدست مي آيند، در اين سطح متعادل شده و انعکاس مي يابند.ژئومورفولوژي وظيفه دارد که نحوه تعادل و انعکاس اين انرژي ها را مطالعه و بررسي کرده و مشخص مي کند که هنگام تغيير يافتن اين تعادل، حالت سطح مذکور چگونه تغيير مي يابد. در اين قلمرو شاخه هاي ديگري نيز که به نحو خاصي با آن در رابطه بوده و حالت ديگري از تعادل نيروهاي ياد شده را مورد توجه قرار مي دهد به مطالعه و بررسي مشغول مي باشند. به طور کلي، ذات طبيعت با پيوندها و رابطه ها مشخص بوده و بريدگي ها و جدائي ها را، که متخصصان براي سهولت کار خود، به طور قرار دادي به وجود مي آورند، نمي پذيرد.


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  4. #4
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2044
    Array

    پیش فرض

    ژئومورفولوژي در ارتباط با موضوعات اتمسفر
    همانگونه که مي دانيم، اتمسفر از ترکيب گازهاي گوناگون و عناصر ريز، پراکنده و معلق به ويژه در لايه زيرين تشکيل يافته است. اين قلمرو گازي با دريافت انرژي الکترومانيتيک خورشيدي به نيرويي مجهز مي شود که ديناميک اتمسفري را در معني عام به وجود مي آورد. اين نيرو بخشي از ژئوديناميک بيروني را تشکيل مي دهد که علاوه بر هدايت پديده هاي جوي عوامل مورفوژنيک را تغذيه مي کند. برخي از اين عوامل به صورت پديده هاي گوناگوني مانند: کريوکلاستيم، ترموکلاستيسم و هالوکلاستيسم در تغيير شکل دادن زمين دخالت مي کنند که هريک را بررسي مي کنيم:12110 1 BoxBullet2 - کريوکلاستيسم:
    به متلاشي شدن سنگها در اثر عمل يخبندان و ذوب يخ، کريوکلاستيسم مي گويند. بنابراين نوسانات درجه حرارت و بالا و پايين آمدن گرما از حد صفر درجه سانتي گراد، اين ساز و کار و فرايند را موجب مي شود. با توجه به اينکه در اين ساز و کار نقش عمده با يخ بندان است آنرا "ژليفلاکسيون" مي گويند. رطوبت هوا و وجود آب، عوامل ديگر آب و هوايي نيز در اين عمل دخالت موثر دارند. به طوري که بدون تغييرات درجه حرارت نيز عوامل ياد شده نقش متلاشي کننده خود را به شکل ديگري ايفا مي کنند.
    - ترمو کلاستيسم:
    بالا و پايين رفتن درجه حرارت موجب متلاشي شدن سنگها مي شود که در اين حالت سنگها تحت انقباض و انبساط متناوب قرار مي گيرند و به شکل هاي منفصل و متحرک در مي آيند. اثر تغييرات درجه حرارت اصولا در سطح ليتوسفر، بيشتر از اعماق آن است. نوع وبافت سنگها در کيفيت متلاشي شدن آنها، تحت تاثير ساز و کار ترموکلاستيم دخالت دارد. تناوب نفوذ امواج حرارتي در سنگها، ضريب انبساط و رنگ سنگها نيز در نحوه تاثير اين مکانيسم بي تاثير نيست.


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  5. #5
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2044
    Array

    پیش فرض

    - هيدروکلاستيسم:
    متلاشي شدن سنگها را در اثر تناوب جذب رطوبت و از دست دادن آن هيدروکلاستيسم گويند. در اين نوع قطعه قطعه شدن سنگها عامل شيميايي دخالت ندارد و فقط عامل فيزيکي عمل مي کند. اما وجود رس در اين سازو کار ضروري است، زيرا در نتيجه تغييرات حاصل در حجم رس که در اثر جذب آب يا از دست دادن آن انجام مي شود، سنگها متلاشي مي شوند. هيدروکلاستيسم بر حسب نوع سنگها در دو مقياس نقش خود را ايفا مي کند. در پاره اي از سنگهاي دانه اي، بلورين و بلور لايه مثل گرانيت ها، گنايس ها و ميکاشيست ها تجزيه برخي از کاني ها به ويژه فلدسپات ها، رس هاي از نوع مونت موريونيت ها در سطح کاني ها پراکنده مي شود. انبساط و انقباض اين رس ها در اثر جذب آب يا از دست دادن آن به جدا شدن مکانيکي دانه ها و يا قطعات سنگ ها منجر مي شود.
    در سنگ هاي رسوبي مکانيسم هيدروکلاستيسم به گونه اي ديگر ظاهر مي شود. در اين سنگها لايه نازکي از رس ها معمولا در وسط لايه هاي سختي مانند: آهک و ماسه سنگ قرار دارد. جريان آب که درزه هاي سنگ هاي سخت نفوذ کرده و در لايه هاي رسي متوقف مي شود، باعث انبساط حجم لايه مي شود و در مواقع خشکي منقبض شده ، به اين ترتيب خلاء زيادي را فراهم مي آورد و در اثر تکرار عمل به تدريج سنگ هاي سخت بالايي بر حسب نوع جنس به قطعاتي تقسيم و تحت تاثير ريزش و لغزش قرار مي گيرند.

    - هالوکلاستيسم:
    اگر تبلور نمک هاي محلول در آب هاي نفوذ يافته، منجر به متلاشي شدن سنگ هاي محل شود آنرا هالوکلاستيسم گويند. اين مکانيسم اکثرا در مناطق خشک موجب متلاشي شدن سنگ ها مي شود. در اين مکانيسم تغذيه بلورهاي نمکي تشکيل شده از آب نمک دار، با حالت پيچيده اي به طور غير مستقيم حجم را افزايش داده و به جداشدن سنگ ها منتهي مي شود.


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  6. #6
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2044
    Array

    پیش فرض

    رابطه ژئومورفولوژي با زمين شناسي و ژئوفيزيک
    داده هاي مربوط به ساختار و ديناميک پوسته زمين که از مطالعات ژئوفيزيکي و زمين شناسي به دست مي آيند از عوامل اساسي درمطالعات ژئومورفولوژي به شمار مي روند. بدين جهت در علم ژئومورفولوژي براي تفسير بسياري ازپديده ها ناگزير هستيم که داده ها و دست آوردهاي علم زمين شناسي و ژئوفيزيک را مورد استفاده قرار دهيم. براي اينکه روابط بين اين علوم واضح تر بيان شود در ابتدا به نحوه استفاده از داده هاي ژئوفيزيک و زمين شناسي در ژئومورفولوژي اشاره مي کنيم:

    - نقش داده هاي ژئوفيزيک:
    a. محاسبات تغيير شکل هاي کنوني، که بوسيله تراز گيري هاي دقيق و مکرر در مطالعات تکتو ديناميک و عوامل مورفوديناميک مورد استفاده مي باشد.
    b. استفاده از داده هاي مربوط به عدم تعادل، نظير آنومالي هاي منفي و مثبت، ضرب شدت جاذبه زمين، که معمولا به طور غير مستقيم انجام مي گيرد، زيرا اين آنومالي ها هميشه با تکتوديناميک هاي موثر مطابقت نمي کنند.
    c. در مورد شناخت پوسته زمين، ضخامت يخچالها، سازندهاي آبرفتي و... به روش هاي ژئوفيزيک، داده هايي فراهم مي آيد که در ژئومورفولوژي مورد استفاده قرار ميگيرد.
    - نقش داده هاي زمين شناسي:
    a. اطلاعاتي که درارتباط با نحوه استقرار سنگ ها و برقراري تعادل در آنها به دست مي آيد و ناشي از ايجاد تعادل در اثر تکتونيک است . همچنين اطلاعاتي که از ليتولوژي حاصل مي شود در مطالعات ژئومورفولوژي اهميت فراوان دارند.
    b. داده هايي که در قلمرو بازشناسي ديناميک زمين، از مطالعات زمين شناسي در شناخت تحول تکتونيکي يک ناحيه فراهم مي شود، از ديدگاه ژئومورفولوژي بسيار مهم است.

    - کاربرد ژئومورفولوژي در مطالعات ژئوفيزيک
    ژئومورفولوژي با فراهم آوردن مقدمات لازم جهت استفاده ازروش هاي پر خرج مانند: سونداژهاي باز شناسي که در ژئوفيزيک رايج است و با هدايت آنها از برتري خاصي برخوردار مي باشد. به اين ترتيب که به کار گيري روش هاي ژئوفيزيک و سونداژهاي بازشناسي به هزينه هاي بسيار نياز دارد. با توسل به روش هاي ژئومورفولوژي مي توان محل هاي مناسبي را انتخاب کرد که احتمال توفيق به کارگيري از روش هاي مذکور در آن بيشتر باشد. بدين ترتيب از هدر رفتن هزينه هاي سنگين در اعمال روش هاي ژئوفيزيک جلوگيري مي شود.

    - کاربرد ژئومورفولوژِي در مطالعات زمين شناسي
    زمين شناساني که اطلاعات کافي از اصول ژئومورفولوژي دارند به کمک داده هاي حاصل از مطالعات اشکال ناهمواريها، خطوط اصلي اشکال تکتونيک را که از مهمترين موضوعات زمين شناسي است، مشخص مي کنند. همچنين کاربرد ژئومورفولوژي در زمين شناسي در تفسير عکس هاي هوايي به مظور شناسايي برونزدها اهميت دارد که به"فتوژئولوژي" معروف است. استفاده از عکس هاي هوايي بيشتر در مشخص نمودن واحد هاي ليتولوژيک و وضع استقرار آنها نسبت به هم مي باشد و به رخساره و ماهيت سنگها پي ميبريم. همچنين در پژوهش هاي زمين شناسي که بر پايه اصول منطقي استوار باشد، کشف معادن بزرگ مانند: مس،آهن، طلا و نفت و.... به سهولت و به سرعت امکان پذير مي شود.12112 1


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  7. #7
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2044
    Array

    پیش فرض

    - کاربرد ژئومورفولوژي در مطالعات رسوب شناسي
    ويژگي سنگهاي رسوبي با نوع و جنس مواد تشکيل دهنده آنها و با کيفيت انباشته شدن اين مواد روي يکديگر و نوع تغيير شکل آنها و تبديل مواد به سنگ(دياژنز) در ارتباط است.
    گرچه مرحله تبديل مواد به سنگ هاي رسوبي يعني مرحله دياژنز در قلمروي مطالعات زمين شناسي قرار مي گيرد،ولي در مرحله اوليه آن يعني نحوه پيدايش مواد تشکيل دهنده رسوبات و چگونگي حمل و رسوب يافتن آنها در قلمروي مطالعات ژئومورفولوژي قراردارد. ماهيت سنگ هاي رسوبي از نظر توصيفي که به "پتروگرافي" معروف است و همچنين از جهت اندازه دانه هاي تشکيل دهنده آن که دانه بندي خوانده مي شود مستقيما به عوامل ژئومورفولوژي مربوط مي شود.
    همچنين مورفوژنز، با تخريب و فرسايش سنگهاي مادر، نوع و مقدار مواد را که به حوضه هاي رسوبي مي رسد تنظيم و هدايت مي کند.12113 1


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  8. #8
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2044
    Array

    پیش فرض

    ژئومورفولوژي اقليمي
    مقدمه:
    دخالت اقليم در پيدايش ناهمواري از برخورد بين کره سنگي و کره هوا نتيجه مي شود. نحوه دخالت اقليم چه در زمينه هوازدگي و چه در ارتباط با تاثير مکانيکي فرايندهاي شکل زائي، در سطح خشکي ها بسيار متغيير مي باشد. دخالت مستقيم اقليم در پيدايش ناهمواري ها در مناطقي که فعاليت هاي کنترل نشده انسان باعث رخنمون يافتن فراوان سنگ ها مي شود و يا در مناطقي که بر اثر کم آبي يا سرماي شديد غالبا عاري از پوشش گياهي مي باشد، سازندهاي سطحي کم ضخامت و غالبا پراکنده که ازلحاظ خاکشناسي تحول کافي نيافته اند ظاهر مي شود.
    ژئومورفولوژي اقليمي ناهمواريها را در ارتباط با آب و هوا بررسي مي کند و دنباله ژئومورفولوژي ديناميکي است، زيرا ژئومورفولوژي ديناميکي تضاد عملکرد پديده هاي را در سطح زمين مطالعه مي کند که بين عوامل و فرايند هاي فرسايش حاصل شده اند. به عبارت ديگر ويژگي هاي ساخت يک ناهمواري از طريق عوامل مختلف يک سيستم شکل زائي تجزيه و تحليل مي شود. ژئومورفولوژي اقليمي به نحوي چهره ظاهري ناهمواري را بررسي مي کند در حالي که ژئومورفولوژي ساختماني استخوان بندي ناهمواري را در ارتباط با اهميت نسبي و نظم و ترتيب توده هاي از سنگ را مطالعه مي نمايد که در برابر فرسايش مقاومت هاي متفاوتي دارند.
    در اين بحث بعد از تجزيه وتحليل ارتباط ناهمواري با اقليم، جغرافياي اين ناهمواريها در محدوده هاي بزرگ اقليمي در سطح دنيا مطالعه خواهدشد. اين مطالعات به ما امکان مي دهد تا ارتباط کامل اين پديده را بامحيط هاي کنوني زيست اقليمي ارزيابي کنيم.12114 1 BoxBullet2 - نحوه دخالت اقليم:
    دخالت اقليم در پيدايش ناهمواري از برخوردبين سنگ کره و هوا کره نتيجه مي شود و نحوه دخالت اقليم چه در زمينه هوازدگي و چه در ارتباط با تاثير مکانيکي فرايندهاي شکل زائي در سطح خشکي ها بسيار متغيير مي باشند.
    - دخالت مستقيم اقليم:
    در مناطقي که فعاليت هاي انسان باعث رخنمون يافتن سنگ ها مي شوند، دخالت مستقيم اقليم ظاهر مي شود و يا مناطقي که بر اثر کم آبي ياسرماي بسيار زياد غالبا عاري از پوشش گياهي مي باشند، بدين صورت که در نواحي گرم کم آب، به دليل بزرگي قطرات و سرعت سقوط آنها و برخورد به مواد سست سطوح عريان فرسايش سيلابي بسيار شديد وقابل توجه است تناوب فعاليت واثر سريع آبهاي جاري مظهر ديگري از نقش مستقيم اقليم است. در بيابانهاي سرد بارش هاي برف به شکل يخ متمرکز مي شوند و ذوب يخ باعث ايجاد جويبارها مي شود ولي شکل زايي با آنچه در بيابان هاي گرم گفته شد فرق دارد، زيرا ذوب يخ تدريجي است.
    يکي ديگر از مظاهر مهم جوي باد است که درصورت عريان بودن زمين از شرايط مناسبي براي فعاليت هاي سايشي برخوردار ست.
    - دخالت غير مستقيم اقليم:
    هنگامي که پوششي از گياه يا خاک بين سنگ کره و هوا کره قرار گيرد، چگونگي دخالت اقليم در شکل زايي، بسيار پيچيده تر خواهد بود. در اين مناطق گياهان براي تامين اعمال حياتي خودمانند: تنفس، تعريق و تغذيه قسمت زيادي از حرارت را جذب مي کنند و سهم انرژي که به زمين مي رسد گاهي تا3/1 کاهش مي يابد. همچنين گياهان تغييراتي را در زمينه دخالت آب به وجود مي آورند، بدين صورت که لايه حفاظتي کم و بيش ضخيمي را در برابر قطرات باران تشکيل مي دهندوخاک را در برابر فرسايش باراني حفاظت مي کنند و از خزان برگ ها در جنگل ها، لايه هايي تشکيل مي شوند که اثر حفاظتي را افزايش مي دهند.


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  9. #9
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2044
    Array

    پیش فرض

    اشکال مورفوژنيک در زمين و مناطق شکل زائي اقليمي
    اصلي ترين مسئله در ارتباط با تاثير ژئومورفولوژي اقليمي، اين است که هر شرايط اقليمي مشخصي مي تواند درطول زمان اشکال خاصي از ناهمواري را بوجود آورد.
    مناطق شکل زائي اقليمي پهنه هاي وسيعي درزمين هستند که تحت تاثير ويژگيهاي اصلي فرايندهاي اقليمي مانند هوازدگي، فعاليت يخچال، حرکت هاي توده اي، فعاليت هاي آبرفتي و بادي مي باشند و تقسيم بندي ژئومورفولوژي زمين بايد بر اساس سه عامل اساسي يعني درجه حرارت، بارش و تغييرات فصلي استوار باشد.

    اولين گروه از مناطق ژئومورفيکي شامل: نواحي يخچالي، کم آب و استوايي مرطوب است. اين نواحي تحت تاثير فرايند هاي فصلي نيستند و عموما از فرسايش متوسط تا کم يا از فرسايش اتفاقي و غير معمول برخوردار مي شوند.
    دومين گروه از اين نواحي شامل: نواحي استوايي با تناوب دوره هاي خشک و مرطوب، نواحي قاره اي خشک، نواحي مرطوب عرض هاي مياني و نواحي حاشيه يخچالي اند. در اين مناطق فرايند هايي حاکمند که اثر فصول در آنها به وضوح ديده مي شود. اين فعاليت ها تغييرات قابل توجه محلي را سبب مي شوند و در مجموع با تغييرات جهاني آب و هوايي همگامي دارند.همچنين اين گروه خود به دو ناحيه تقسيم مي شود.
    a.مناطق آب و هوايي گرمتر: مانند مناطق استوايي_ با تناوب خشک _ مرطوب و مناطق نيمه خشک.
    b.مناطق آب و هوايي سردتر: مانند مناطق قاره اي خشک، آب و هوا مرطوب در عرض هاي مياني و حاشيه يخچالي12115 1
    BoxBullet2 - مناطق حاره اي مرطوب:
    مناطق مرطوب استوائي با تغييرات درجه حرارت سالانه پايين تر از 10 درجه سانتي گراد و معمولا 1 تا 2 ماه بارندگي کمتر از 50 ميلي متر مشخص مي شود.
    عمق تخريب شيميايي معمولا در نواحي مرطوب استوائي زياد است و هيچ صخره سنگي در اين محيط ها ظاهر نمي شودو بيانگر اين مطلب است که شدت تجزيه به طور قابل ملاحظه اي سريعتر از حمل و نقل است که دلائل آن بدين ترتيب است:
    1-قابليلت نفوذ زياد آب (بيش از 90 درصد در محل) به دليل پوشش گياهي فراوان، حتي در شيب هاي 70 درجه در رطوبت بالا و زمان طولاني منجر به اشباع کامل خاک مي شود.
    2-بالا بودن سطح زمين و درجه حرارت خاک، که طبق قانون دانت هوف به ازاي افزايش هر10 درجه حرارت ميزان واکنش شيميايي5/2 برابر مقدار اوليه مي شود.
    3-به علت افزايش شدت واکنش بيوشيميايي که بر اثر تجزيه هوموس مقدار CO2 خاک به 5 برابر مقدار آن در خاک هاي نواحي متعدل مي رسد و باعث تشديد شرايط اسيدي و عمل واکنش شيميايي بر روي سنگ مادر مي شود.
    4-يکي ازآثار مهم تشديد واکنش شيميايي توليد موادفراوان قابل شستشو از جمله کوارتز است که خرده سنگهاي ماسه اي به ضخامت تقريبي دومتر زير پوشش هوموسي در جنگل هاي باراني ايجاد مي شود که سبب ناپايداري درختان تنومند مي شود. همچنين خاصيت اسيدي موجود در آب همراه با تجزيه هوموس باعث تحرک زياد اکسيدهاي آهن و رسوب ورقه اي آهن در لايه هاي تخريب يافته مي شود. يکي ديگر از انواع هوازدگي شيميايي در نواحي استوايي شستشوي سيليس از کاني هاي سيليکاته مي باشد.
    در شيب هاي مناطق حاره اي تراکم پوشش گياهي سبب کاهش حرکت خزش مي گردد. مگر وقتي که عواملي مانند باران تند يا زلزله و عواملي مانند سنگيني بار شيب حتي بر اثر افزايش بار پوشش گياهي بر آن اثر بگذارند.
    در مناطق مرطوب حاره با وجودي که پوشش گياهي مانع جريان سطحي آبها مي شود، تراکم زهکشي نسبت به زمين هاي معتدله مرطوب بيشتر است.
    حمل بار جامد رودخانه اي در مناطق مرطوب حاره اي در طي زمان کوتاه و هنگام تخليه افزايش مي يابد، يعني2 درصد افزايش تخليه سبب جابجايي بيش از 50 درصد کل بار جامد مي شود.
    رودخانه هاي مناطق مرطوب حاره اي غالبا فاقد ذرات درشت هستند. که در فقدان ذرات درشت هوازدگي شيميايي بسيار موثر است. همچنين در اين مناطق تغييرات عمق رودخانه از عرض آن سريعتر است، چون وجود پوشش گياهي و رس فراوان مانع از گسترش عرضي آبراهه مي شوند، ولي در پايين دست رود در مناطق مرطوب حاره اي با افزايش مقدار تخليه کمي بيش از محيط هاي مرطوب است.
    از چهره هاي ژئومورفيکي منطقه اي مي توان به رودخانه هاي کم شيب، وسيع و حوضه هاي سيلابي آن با چندين کيلومتر وسعت که پستي و بلنديهايي دارد، اشاره کرد و رودخانه ها کناره هاي پرشيبي(حدود40 درصد) دارند و عموما به وسيله پوشش گياهي فشرده اي تثبيت شده اند.


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  10. #10
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2044
    Array

    پیش فرض

    مناطق حاره اي خشک و مرطوب:
    فرايند هوازدگي در اين مناطق بيشتر شيميايي است و متوسط نيمرخ هاي هوازدگي زمين بين 25 متر در نواحي مرطوب و 6 متر در بخش هاي خشک تر است. فرايند هوازدگي شيميايي بيشتر در مناطقي است که نوسان هاي فصلي سطح آب به نحو غير قابل پيش بيني بالا مي آيد وسپس به آرامي فرو مي نشيند. نوسان سطح آب امکان مي دهد که موادمحلول در آبها بر اثر مهاجرت در منطقه غرقابي جابجا شوند.
    ضخامت محلي پديده هوازدگي تحت تاثير عواملي همچون نوع سنگ که به طور عادي در ماسه سنگها در حدود 100 متر و براي سنگ هاي آذرين و دگرگوني 30 متر است و تخلخل سنگ ها نيز به سهولت نوسان هاي سطح آب مي شود عاملي همچون درز و شکاف سنگها نيز کارهوازدگي را تسهيل مي کند و ميزان بارندگي نقش عمده اي درحداکثر افزايش عمق پديده هوازدگي دارد. عوارض توپوگرافي به مقدار زياد در تنظيم و گسترش جريانهاي سطحي آب موثر است. در مناطق مرطوب تر عميق ترين فرسايش و هوازدگي،غالبا در زير آبراهه هاي فصلي کوچکي قرار دارند که داراي شيب کمي است. درحالي که در زير جريانهاي پهن رودخانه اي که ذرات ريز سطح آن راپوشانده اند، عمق هوازدگي کمتر است. از چهره هاي ژئومورفيکي آن مي توان به شيب هاي نامنظم و غير يکنواخت،واريزه هاي درشت بصورت موازي هم قرار دارند.
    يکي از آثار مشخص ژئومورفيکي در مناطق حاره اي خشک_ مرطوب و نيمه خشک ايجاد قشر هاي سخت شده دوري کراست هاست. پديده تشکيل قشر سخت، به طور ثانوي، در کناره هاي دره و در ترازهاي پست تر توپوگرافي ظاهر مي شود. ترکيب دوري کراستها از نظر نسبت مواد تشکيل دهنده آنها مانند آلومينيم، آهن، سيليس و کلسيم فرق دارد وشامل 4 نوع مي باشد:12116 112116 2 BoxBullet2 1- بوکسيت: بوکسيت بيشتر روي سنگ هاي غني شده از آلومينيم يا آهن کم(مانند فيليت ها و سنگ هاي آذرين قليايي) توسعه دارد. تشکيل آن مستلزم وجود زهکشي خوب در زمين و شستشوي زياد مواد قليايي است و در جايي گسترش مي يابد که مقدار بارندگي آن بين 1200تا 1500 ميلي متر در سال است و قابليت جابجايي مقدار زيادي از يونهاي آهن را دارا مي باشد.
    1-لاتريت: اين ماده با آهن فراوان از نظر ژئومورفولوژيکي يکي از مهمترين قشر هاي سخت شده سطحي است و در مقايسه با قشر هاي آهن دار مناطق نيمه خشک در شرايط آب و هوايي با بارندگي بيش از 1000 ميلي متر بر روي سنگ هاي اسيدي و بيش از 1200 ميلي متر بر روي سنگ هاي قليايي تکامل پيدا مي کند. لاتريت به طور گسترده به ندرت وجود دارد، بر عکس به طور محلي در موقعيت هايي همچون سطوح مرتفع موج دار در تپه ها، روي تخته سنگ هاي ساحلي روباز و سکوهاي کناره دره ها همچنين دامنه تپه ها و دشت سرها تجمع واريزه هاي لاتريتي است که دوباره سيماني شده اند.

    2-سيلکريت: تراکمي غني از سيليس است(95 درصد) که در بالاي قسمت سطوح کائوليني شده رخنمون دارد و در داخل بخش هوازده تشکيل شد که بيش از 3 متر ضخامت دارد و با مقاومت بسيار زياد داراي ساختمان منشوري شکل است.
    4- کالکريت: با اينکه کالکريت در شرايط خشک و نيمه خشک تشکيل مي شود ولي شايد در گروه بالا نيز بتوان جاي داد. کالکريت ها لايه هاي غني نازکي از کربنات کلسيم (80 درصد) مي باشد که از رشد و انعقاد گره هاي کوچک کربناته در خاک تشکيل مي شود.


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/